مرکز مشاوره

مرکز مشاوره ساری

مرکز مشاوره ساری

مرکز مشاوره خوب ساری

کانون گرم خانواده از آن دست مسائلی است که بیشترین اهمیت را برای هر فرد دارد، چه خانواده  و چه زوجی که در حال تشکیل خانواده هستند. این کانون گرم گاهی اوقات با برخی از رفتارهای ناخواسته و غیر عمدمان به هم می ریزد ، ما باید یاد بگیریم که با افراد خانواده خود چگونه رفتار کنیم و چه کار کنیم تا بهترین تصمیم را در زندگیمان در قبال مشکلات بگیریم.

مرکز مشاوره ساری به منظور کمک به مردم ساری و با هدف ارائه بهترین خدمات مشاوره ای و روانشناسی و کمک به محکم تر شدن بنیان خانواده ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج طبرسی، مشاوره خانواده طبرسی، مشاوره ازدواج فرهنگ ، مشاوره خانواده سلمان فارسی ، مشاوره خانواده انقلاب ، مشاوره خانواده رازی و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره ساری آماده پاسخ گویی به شما عزیزان می باشد.

شماره های تماس 01

مشاوران و روانشناسان ما مستقر در نمایندگی های این مرکز مشاوره در مرکز مشاوره سلمان فارسی ، مرکز مشاوره رازی، مرکز مشاوره  طبرسی، مرکز مشاوره فرهنگ ، مرکز مشاوره انقلاب و دیگر نمایندگی ها آماده ارائه خدمات مردم عزیز هستند.

برادرم عاشق یک دختر ۱۵ ساله است

سلام،برادر ۱۸ ساله دارم که مدتی با دختری دوست شده و این دختر عشق اولشه،اما این دختر ،دختر درستی نیست ،دختره ۱۵ سالشه و ۲ سال دوستیشون خیلی فراتر رفته و ارتباطشون خیلی صمیمیتر از دوستی معمولی.

چند وقت پیش برادرمو به خونشون کشید که قبل هم‌این کارو کرده بود و مادرش فهمید،و ازدواج خواست،ما بعد کلی تلاش کاری کردیم که از دختره دست بکشه و در آخر هم‌ دختره به دوستای برادرم پیشنهاد داد که برادرم با فهمیدن این موضوع دیگه کامل پسش زد.

الان بعد یه ماه به بهانه اینکه مادرش میخواد شوهرش بده از خونه فرار کرد و دوباره خودش رو به برادرم چسبوند،الان برادرم طوری شده که از هیچ کسی حرف شنوی نداره هیچ کس نمیتونه باهاش حرف بزنه.

و کارش شده هر شب مشروب خوردن و فقط شب و روز با اون دختر در حال پیام دادنه.

این رو هم بگم‌که نه ما راضی هستیم به اون‌دختر نه اونا به برادر من راضین،مادر دختره هم که اول مخالفتش اعلام کرده بود وقتی دید دختره فرار کرد الکی گفته ازتون حمایت میکنم.

دیگه دستمون از زمین و زمان بریده شده نمیدونیم چیکار کنیم.

نه آروم برخورد کردنمون سازگاره نه تند برخورد کردنمون جواب میده،شما رو به این ماه عزیز اگه راهی میدونید. که برادرم سر به راه شه و عقلش بیاد سر جاش بگین،به خدا خانوادگی دعاگوتون میشیم

پاسخ

با سلام دوست عزیز هر دو سن کمی دارند و اصلا متوجه عشق و ..نیستند بیشتر هوس و کنجکاوی کودکانه است که باعث تصمیمات غیر متطقی هر دو نفر می شود باید دید چه مساله ای باعث شده دوباره ب ادر شما به سمت ایشون بر گردند چون شما که می فرمایید به خاطر پیشنهاد به دوستان برادرتون ایشون از ادامه منصرف شدند ضمن اینکه برادر شما مشروب استفاده می کند ک ه خب این مساله اصلا قدرت تصمیم گیری را از افراد می گیرید و فقط فرد در پی رفع نیازهای جنسی خود و سایر مسائل است .

شما ابتدا باید ایشدن رو به خاطر شرایط سنی و انجام رفتارهای پر خطر به روانشناس ارجاع بدهید و بعد به مشکل ارتباطی با اون دختر بپردازید .به هر حال باید دقت داشته باشید .

که مسائل خانوادگی و ارتباطی هم در رفتارهای برادر شما موثر است چرا نباید به خانواده اعتماد کند و حرف شنوی داشته باشد شاید در خانواده همیشه مورد انتقاد و قضاوت قرار می گیرد ولی این دختر خانم ایشون رو همان طوری که هست پذیرفته ببینید شرایط سخت و قابل درک است ولی بهتر است ابتدا خودتون به روانشناس مراجعه و راهکار بگیرید و بعد به بهانه ای روانشناس بهتون خواهد گفت ایشون رو ببرید .امیدوارم مشکل به زودی حل شود و شما و خانواده باید صبوررباشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

میخواهم ازدواج کنم ولی خواستگار خوب ندارم چیکار کنم ؟

با سلام اینکه شرایط ازدواج فراهم باشد و فردی نخواهد بسیار کم است ولی در مورد حواستگار هر فردی به تناسب خود افراد خواهان دارددولی گاهی در ذهن ما ایده ال هایی وجود دارد که اجازه اینکه تثمیم بگیریم از ما گرفته می شود و اینکه خوب داشتن روابط اجتماعی در حد مطلوب .

تلاش برای رسیدن به اهداع خیلی از افراد را در فهرست ایده ال های اقایان قرار می دهد خیلی از مسائل به خود افراد بستگی دارد که چگونه عمل کنند.

و چقدر بتوانند فعال باشند در جامعه تا دیده شوند.

گاهی فردی روابط اجتماعی ضعیف دارد .در جانعه امروزی پیگیر تحصیل و یاوموفقیت در عرصه های دلخواه نیست خوب طبیعی است که دچار مشکل شود.

در هر حال امیدوارم فردی مناسب سر راه شما قرار بگیرید ولی روی ویژگی های شخصیتی و خصوصیات اخلاقی خود کار کنید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دوساله که عقد کردم همسرم خیلی عصبی

سلام من دوساله که عقد کردم همسرم خیلی عصبی و سرهرموضوع کوچیکی عصبی وناراحت میشه نمیدونم چطوری باهاش برخورد کنم واقعا.

میخواهیم ترفندها و رازهایی زنانه را به شما اموزش دهیم تا بر همسر بداخلاقتان فائق ایید و هم خودتان و هم زندگیتان را از شر تشنج هایی که به ان وارد میکند راحت کنید

فرمان اول:باورش کن
بیشتر مردان دل شان می خواهد که که همسرشان باورشان کند .اصلا خوششان نمی آید که همسرشان در توانایی ها واستعدادهایشان(مثلا در تامین امنیت ورفاه و…)شک داشته باشد.با رفتار و گفته هایتان به آن ها بفهمانید که توانایی ومهارت واستعدادوپشتکارشان را باور داریدالبته دروغ نگویید چون اساساخوب نیست.

فرمان دوم:حرف بزن
برای اینکه همسرتان بفهمدشما اورا درک میکنیدخودتان را موظف کنیدکه هر روز به مدت کوتاهی درهمین خصوص با او حرف بزنید..بیست دقیقه که در هر روز زیاد نیست .هست؟حتی اگر جوابتان به این سوال مثبت باشد.باز هم این صحبت بیست دقیقه ای را از همسرتان دریغ نکنیدچون تاثیرش خیلی بیشتر از بیست دقیقه است که در ذهن شماست.آیا همسرتان ارزش ۲۰دقیقه ندارد؟

فرمان سوم:تاییدش کن
اکثر آدم ها دوست دارند مورد تاییدباشندهمسر شماهم مثل بقیه چه فرقی میکندتا میتوانید در مناسبت های مختلف همسرتان را تایید کنید.نه با استفاده ازجملات کلیشه ای ومسخره مثل«وااااااای تو فوق العاده ای…بی نظیری….تو حرف نداری..این حرف ها را دیگر هیچ مردی باور نمیکند.خودتان راخسته نکنیددلتان باید با زبانتان یکی باشداگر بتوانید این کار را بکنید قدم بزرگی در تحکیم پیوندتان برداشته اید.

فرمان چهارم:روی اعصابش راه نرو
آیا شما خوشتان می آید کسی به شما بگوید که این کار را بکن وآن کار رانکن؟

مردها هم مثل شما دلشان نمیخواهدهمسرشان مدام از انها بخواهد که زیر ورو شوندتا آنجا که میتوانید مردتان را آنچنان که هست قبول کنیدخیلی از مردهااز اینکه همسرشان بخواهد آن ها را مدام تغییربدهدآزرده خاطر وگاه خشمگین میشوند.

ادم میتواند خودش را خیلی راحت عوض کندولی عوض کردن دیگران خیلی سخت است.

فرمان پنجم:مغزش را گاز نزن
اگر شوهرتان خسته است ومیخواهید به مطلب مهمی رو بگویید بلافاصله به اصل مطلب برید وحاشه پردازی نکنیداگر نیاز به دانستن جزییات باشند خودشان پرس و جو میکنند.

فرمان ششم:چرتکه نیانداز
به هر طریق ممکن..محبتتان را به همسرتان نشان دهید وچرتکه نیاندازید.دنبال یک موقعیت خاص نباشیدخیلی از مردها هستند که از خودشما هم رمانتیک ترند.

فرمان هفتم:احترام بگذار
وقتی همسرتان دارد افکار وعقایدش را به شما میگویدتو ذوقش نزنیدهمیشه وهمه جا نشان دهید که برایش احترام قایل اید.وقتی همسرتان خسته از کار برمیگرددخودتان را بی حوصله ومشغول به کار نشان ندهیدوبه آشپز خانه دور خودتان نگردید.

فرمان هشتم:امان بده
تقریبا تمام ادم های روی زمین احتیاج دارند که در پایان روز دوباره انرژی بگیرندوجسم وروحشان را بازسازی کنند مردها که از مریخ نیامده اند.

بازهم خوششان نمی آید که وقتی ازکار خسته وکوفته برمی گردند شما تمام اتفاقات روز را برایشان بازگوکنید.

امان بدهیدبگذارید کمی استراحت کنند و بعدآرام آرام به شرح ماوقع شروع کنید.

فرمان نهم:اعتماد کن
اعتماد…حیاتی تریت عامل برای شکل گیری یک ازدواج موفق است.اگر به هر دلیلی به همسرتان اعتماد کامل نداریدبه جاسوسی متوسل نشوییدچون اوضاع خراب تر میشودمنطقی ترین کار این است که از یک آدم امین ودارای صلاحیت مشاوره بخواهید.

فرمان دهم:رفیق اش باشرابطه تان را طوری با همسرتان تنظیم کنیدکه هم عاشقش باشید وهم بهترین دوست ورفیقش…برای اینکه بتوانیدسال های سال دوست وهمراه همسرتان باشیدباید راه هایی پیدا کنیدتا وقت بیشتری را با بگذرانیدوکارهای بیشتری را با کمک همدیگر انجام بدهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

سلام ۲۲ سالمه و یه دختر ۲سالو۸ماهه دارم ..۱۷ سالم بود که باشوهرم که ۱۲ سال ازم بزرگ تر بود هزدواج کردم بماند که در دوران عقد باهم مشکلاتی داشتیم پیش مشاور رفتم بهم گفتن که ادامه این رابطه ممگنه آسیب جدی تری بزنه ولی متاسفانه در دوران عقد باردار شدم مجبور به عروسی .

شوهرم از همون اول شروع کرد به زدن فحاشی بی دلیل منو میزد تهدید به مرگم میکرد هیچ دلیل نداشت این کارها رو بکنه منظورم اینه که من کاری نمیکردم یا حرفی نمیزدم که بخواد منو بزنه راستشو بخواین من نمیتونم باهاش شوخی بکنم یعنی هم جنبشو نداره هم قشنگ اختلاف سنیمون حس میشه واقعا نمیدونم چکار کنم من به فکرد جدایی ازش نیستم من زندگی و شوهر و بچمو دوست دارم نمیخوام بهمش بزنم ..

دیروزم بهش خیلی جدی گفتم که میرم و تا زمانی که نیای پیش یه مشاور نریم من برنمیگردم اونم گفته گمشو هر جهنم دره که میخوای برو .

بعد اینکه رفت سرکار پدرم اومد دنبالمو بدون که دوباره خبر بدم از خونه زدم بیرون هنوز زنگ نزده منتظر زنگشم ولی زنگ نزده دارم دیوونه میشم نکنه واقعا منو نخواد آخه همیشه بهم میگفت ازم بدش میاد از تیپم قیافم همش منو با زنای دیگه مقایسه میکرد و از این کارش شکایت میکردم منو میزد ..

بدتر از زدن فحش میده به من به خانوادم .خوبه ولی یهو میزنه به سرش از یه چیزی ایراد مگیره و داستانشو شروع میکنه ..دارم دیوونه میشم..
کبودی تنم اینقدر بده که دلم نمیاد به مادرم نشونش بدم ..

تو تمام این چندسال چیزی به خانوادهامون نگفتم درباره دعواهامون ولی دیگه نتونستم تحمل کنم خواهش میکنم راهنماییم کنین که باید چکار کنم

پاسخ

ببینید شرایط شما بحرانیه و قابل درک و بهتون حق میدم .

منتهی وقتی فردی فحاش باشه دست بزن داشته باشه شما رو مقایسه کنه و واضحا بگه که از قیافه شما خوشش نمیاد .چرا باید ادامه بدید به این شکل
ببینید استرس نداشته باشید کهوایشون زنگ نزده به هر حال این اهمیت شما رو برای طرف مقابل نشون میده .
این نکته بسیار مهمیه که بدونید یه مدت تلاش کنید مثل قبل ضعف نشون ندید نشون ندیددبا همه شرایطی که به شما تحمیل شده می تونید ادامه بدید و بازم زندگیتون رو دوست دارید ایشون باید متوحه رفتارهای غلط شود هر چند سخته برای مادر دوری فرزند ولی بهتره در شرایط قهر بچه رو به ایشون بسپارید تا متوجه بشه که چه زحمتی برای بچه می کشید و چه نقشی در زندگی ایشون دارید
ایشون اگر فرد عصبیه یا مشکلی داره یا هر چیز دیگری که بنده مطلع نیستم باید تلاش کنه برای زندگی البته که شایر نیاز باشه شما هم تغییراتی رو داشته باشید .
چون تعامل وقتی مشکل داره کاملا دو طرفه است .به هر حال چه نیاز به مراجعه به پزشک داشته باشند برای بررسی های عصبی و مغزی و چه نیاز داشته باشند که به روانشناس مراجعه کنند هر دو مسائل مهمی هستند که باید در نظر داشته باشید ..
اگر با قهر شما متوجه شرایط نشوند و اتفاقا این براشون خوشایند باشه خب با همه سختی هایی که دارد شما باید منطقی مسائل رو در نظر بگیرید و بدونید که چی میشه …
و شاید جدایی بهتر از عذاب کشیدن تا اخر عمر باشه البته جدایی تنها راه حل نخواهد بود .
به هر حال خوشبخت و موفق باشید و مساله امیدوادم به درستی حل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

پرخاشگری

پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه می گیرد.

بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل به شرکت در اعمال آسیب زای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است.

در ایران یکی از عمده ترین علت های مرگ و میر جوانان پرخاشگری آن ها به یکدیگر است.

نگاهی کوتاه به اطراف نشان خواهد داد که همان گونه که الیوت ارونسون گفته است عصر ما عصر پرخاشگری است.
خانواده می تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از :مردان پرخاشگر

-نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک
– وجود الگوهای نامناسب
– تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
– تنبیه والدین و مربیان

رفتار با مردان پرخاشگر

به خانمهایی که دارای همسر عصبانی و پرخاشگر هستند این توصیه ها را ارایه می دهیم :
_ ابتدا باید مطمئن شوید که مشکل ساز اصلی خودتان نیستید. باید یقین کنید که اشتباه نمی کنید.

سپس می توانید مطمئن باشید که طغیان شوهر پرخاشگر، ریشه در مشکلات خودش دارد و رفتار شما سبب پرخاشگری وی نیست.
_اگر مطمئن شوید که بددهنی شریک زندگیتان ریشه در زندگی سخت گذشته ی او دارد و یا به مسایل ژنتیکی و وراثتی مربوط است، آرامش بیشتری خواهید یافت و آگاهی شما به اینکه عامل به وجود آمدن پرخاشگری همسرتان نبوده اید، سبب آرامش شما خواهد شد.
_ آگاهی دقیق از میزان و زمان بددهنی همسرتان، به شما کمک می کند از تهاجم او آسیب کمتری ببینید.

_فردی که از همسرش توجه، عاطفه و محبت می خواهد باید توجه داشته باشد که دیگری نیز این حق را دارد که چنین انتظاری داشته باشد. از سوی دیگر، درک نیازهای واقعی و طبیعی همسر به دور از اینکه به آن اعتقاد داشته باشد یا نه، برآورده کردن آن موجب رضایت از زندگی می شود و بی توجهی به آن خودخواهی است.

_ با قاطعیتی آمیخته با احترام، از او بخواهید عادت خویش در به کار بردن زور و قدرت مردانه را ترک کند، لازم است به او بگویید تا خواسته های شما را دقیقا ندانم نمی توانم کاری برای شما بکنم.

خوب است تا در این مورد وارد مذاکره شویم و با مصالحه پیش ببریم. لذا وقتی که احساس پرخاشگری دارد بایستی به خودش زمان بدهد، قدم بزند تا بتواند ناراحتی حقیقی و گله هایی را که با شما دارد؛ از عصبانیت ناشی از مشکلاتی مانند مسائل مربوط به کارش را تشخیص داده و با هم قاطی نکند.

آنگاه گفتگو را از سر بگیرد. حتی امکان دارد بخواهد به اتاقی دیگر برود و به بالش ضربه بزند.(اطاقش را خالی کند) تازمانی که از رفتار خود پشیمان شود و بتواند ناراحتی های بیرون از منزل را درمان کند.

به او اجازه بدهید بداند علی رغم اینکه از او حمایت می کنید تا خودش را از شر خشم کهنه پاکسازی کند، نباید آن را به شما منتقل کند.

_همسر پرخاشگر شما، نیاز دارد از کمکهای تخصصی بهره مند شود تا خشم خود را بشناسد و درمان کند. شوهر شما وقتی با شما قهر می کند و یا احتمالا الفاظ رکیک به کار می برد به احتمال زیاد از خودش متنفر می شود، اما چون راه و روش دیگری نمی شناسد و نمی داند چطور باید عمل کند این گونه عمل می کند.

شما می توانید به متخصص خبره ای مراجعه کنید تا همسرتان مدیریت خشم را فرا بگیرد و منشا اولیه عصبانیت او پیدا شود.

_ ضمن اینکه در مقابل شوهر خود که وجودش در زندگی شما مهم و مۆثر است، باید از موضع خود حمایت کنید برای تغییر اوضاع نیز باید طوری عمل کنید و قدم پیش بگذارید که پایه های اصلی زندگی تان استحکام خود را از دست ندهد. یکی از این راه ها، جلب حمایت اطرافیان است.
می توانید برای تسکین احساسات برانگیخته ی خود:
۱ – به دوستان دیگرتان توجه بیشتری کنید.
۲ – برای انجام امور روزمره وقت بیشتری صرف کنید.
۳ – در فعالیت اجتماعی شرکت کنید و بدین ترتیب برای به دست آوردن فرصت های طلایی و چگونگی بهبود بخشیدن به روابط خود با دیگران تلاش کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

248 نظرات

  • ali , ژوئن 8, 2016 @ 9:41 ق.ظ

    سلام من پسری ۱۸ ساله هستم چند سالی هست که داعم موی دستای خودم را میکنم و بعد از کندن آن لذت میبرم . این کار از درس و زندگی مرا انداخته و طوری شده که وقتی میخام ۵ تست شیمی بزنم نزدیک یک ساعت وقت من را می گیرد.واقعا به خصوص هنگام مطالعه به خاطر این کار تمرکز خودم را از دست داده ام. هر کاری هم میکنم که این عادت بد را ترک کنم نمیشود. لطفا راهنمایی کنید.

    • راهنما , ژوئن 8, 2016 @ 11:04 ق.ظ

      تریکوتیلومانیا، یک بیماری روانی است که در آن فرد به طور عادتی و بی اختیار، موهای خود را می کند.

      در این اختلال روانی، فرد بر اثر یک عامل برنگیزاننده به طور ناخودآگاه به سمت کندن مو سوق پیدا می کند و با انجام آن، از تنش فرد کاسته می شود. سپس حالتی از رضایت و آرامش موقت را تجربه می‌کند.

      پس از مدت کوتاهی این چرخه بار دیگر آغاز می‌شود و بدین ترتیب شخص مکررا موهای خود را می‌کند. در بسیاری از موارد، قبل از کندن، فرد دسته‌ای از موهای خود را دور انگشت می‌پیچد.

      راه های تشخیص تریکوتیلومانیا

      الف ـ کندن مکرر مو که موجب از دست دادن قابل توجه موها شود.

      ب ـ احساس فزاینده تنش بلافاصله قبل از کندن مو یا هنگام مقاومت در مقابل کندن مو

      ج ـ احساس شادی، رضایت یا آرامش با کندن مو

      د ـ این اختلال به‌علت یک مشکل پزشکی مثلا مشکلات پوستی نیست.

      هـ ـ این اختلال، باعث نارضایتی قابل توجه از نظر بالینی یا نقص در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حیطه‌های مهم عملکردی می‌شود.

      چه افرادی بیشتر به تریکوتیلومانیا مبتلا می شوند؟

      این اختلال، بیشتر در سنین قبل یا اوایل نوجوانی دیده می شود.

      این بیماری در پسربچه‌ها شایع تر از دختر بچه‌ها است، حال آنکه در افراد بالغ خانم ها بیش از آقایان مبتلا می‌شوند.

      عادت کندن مو به طور تدریجی و ناآگاهانه در بیمار شروع می‌شود و ممکن است تا جایی که منجر به کندن تمام موهای سر شود ادامه یابد

      این بیماران غالبا کندن مو را انکار نمی‌کنند، ولی قادر به کنترل عمل خود نیستند.

      در معاینه، موهای قطع شده به فواصل متفاوتی از پوست سر دیده می‌شود و پوست سر از سلامت کامل برخوردار است.

      حاشیه‌‌ی موها معمولا دست نخورده است و در مرکز به شکل کاسه‌ای موها قطع‌ شده‌اند.

      این بیماران باید تحت درمان‌های روان‌پزشکی قرار گیرند.

      اکثر بیماران موی سر خود را می کنند، به طوری که در طی مدت زمان طولانی، ناحیه ای بدون مو ایجاد می شود (این ناحیه بدون مو می تواند موی ابرو یا مژه هم باشد).

      با مشخص شدن منشاء ژنتیکى این بیمارى، پزشکان بهتر قادر به درمان آن خواهند بود.

      عوامل موثر در بروز تریکوتیلومانیا

      استرس‌های‌ روانی‌ در شروع‌ تریکوتیلومانیا نقش‌ دارند.

      بیماری‌ افسردگی‌ با تریکوتیلومانیا ارتباط‌ زیادی‌ دارد و بسیاری‌ از افراد دچار این‌ حالت،‌ از افسردگی‌ رنج‌ می‌برند.

      والدین کودک مبتلا، به ندرت این رفتار را می بینند.

      در بسیاری از کودکان، تریکوتیلومانیا با بستری شدن در بیمارستان با مداخلات طبی، مشکلات خانه یا مشکلات مدرسه شروع می شود.

      مواردی نیز با حسادت شدید بین خواهر و برادر ها، یک رابطه مختل بین والدین و کودک و عقب ماندگی ذهنی رخ می دهد.

      تریکوتیلومانیاهایی که در سنین بلوغ یا بزرگسالی شروع می شوند، بیشتر با بیماری وسواس شدید همراه هستند.

      درمان تریکوتیلومانیا

      از آنجایی که اضطراب همواره به عنوان عامل ایجاد و تشدیدکننده بیماری مطرح می‌باشد، ایجاد محیطی آرام و به دور از تنش در تخفیف علایم بیماری بسیار مۆثر است.

      لازم است کسانی که با بیمار در ارتباط هستند، از سرزنش یا توبیخ وی بپرهیزند و با روش‌های حمایتی که توسط درمانگر به آنها آموزش داده می‌شود، فرد را در راستای بهبودی یاری نمایند

      درمان‌های دارویی متداول عبارتند از داروهای ضد اضطراب، ضد افسردگی‌ها و داروهای آنتی‌سایکوتیک و تثبیت کننده خلق.

      درمان‌های غیردارویی موفق تریکوتیلومانیا عبارتند از هیپنوتراپی و درمان‌های رفتاری (مانند بیوفیدبک، پایش و کنترل خود، حساس‌سازی، معکوس سازی رفتار عادتی و درمان‌های بیزارکننده).

      چیزی که مهم است این است که این ناراحتی می تواند با دیگر ناراحتی های اعصاب و روان همراه باشد و یا حتی خود، عارضه ای از سایر ناراحتی های اعصاب و روان باشد.

      لذا تشخیص علت اولیه دقیق این بیماری توسط پزشک، در درمان صحیح آن بسیار موثر است.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • مرجان , ژوئن 11, 2016 @ 9:03 ب.ظ

    سلام. من تقریباً دو سال نامزد بودم و دو ساله که ازدواج کردم و زندگی مشترک رو شروع کردم. اما تقریباً از ۹ ماه پیش شوهرم بیشتر به کافه میره و وقتی رو اختصاص نمیده که باهم باشیم. ظاهرا با هم خوبیم اما هر بار میگم کمتر بروکافه بریم یه دور بزنیم یه جایی بریم بهونه میاره و میگه اعصابمو بهم نریزو….. از نظر اخلاقی اختلافی با هم نداریم که به چشم بیاد ولی در مقابل تفریح شخصی خودش کوتاه نمی یاد و حتی قهر کردنو بحث کردن فایده نداشت . از خیلی راه ها وارد شدم اما بیخیال همه چیز میشه . حرف جدایی هم میزنم خیلی براش تفاوت نداره

    • راهنما , ژوئن 12, 2016 @ 9:29 ق.ظ

      خب شما دوسال با ایشون نامزد بودید و باید بدونید اگر با ایشون ازدواج کنید این روال ادامه خواهد داشت
      پس شما اول خودتون رو برای چنین سازشی اماده کنید

      ببینید میتونید با این رفتارش کنار بیایت یا خیر ؟

  • مرجان , ژوئن 11, 2016 @ 9:11 ب.ظ

    یه جورایی مثل بقیه زن و شوهرا نیستیم .ظهرا بجای اینکه بیاد خونه ناهار وباهم باهم بخوریم میره کافه تا ۲-۳ و من هم ساعت ۲ باید برم سرکار. عملاً ظهرا با هم نیستیم. شبها هم بعد از کار میره کافه تا ۱۲ شب و من گاهی مجبور میشم به خونه پدری برم. این وضعیت تو ۹ ماه خیلی سخته و خیلی فشار میاد. نمی دونم ادامه زندگیم چطوری میشه

  • سمانه , ژوئن 20, 2016 @ 10:21 ب.ظ

    سلام.من الان ۳ساله که عروسی کردم وقبل از ان حدود ۲ سال نامزد بودم اخلاق شوهرم خوب است اما اخیرا اخلاقش نسبت بهمن وبه خصوص خانواده ام عوض شد به گونه ای که خانواده ام همیشه نگران زندگی من هستن چون تغییر رفتار شوهرم را دیده اند با شوهرم که راجع به اخلاق وطرز برخوردش با خانواده ام حرف میزنم میگویددلیل رفتار من به این خاطر است که رفتار خانواده ات نسبت به من تند شده است .در حالی که این طور نیست .نمیدانم چه کنم. بین دو راهی ماندم .کمکم کنید.

    • راهنما , ژوئن 21, 2016 @ 9:10 ب.ظ

      به هر حال باید با گفتگو متوجه این تغییر بشید
      شاید رفتاری اتفاق افتاده که برای ایشون درکش سخت بوده به همین خاطر امروز واکنش نشون میده و میخواد که شمارو به این طریق متوجه کنه

  • رويا , ژوئن 22, 2016 @ 12:40 ب.ظ

    دختری بودم بسیار احساسی تک دختر خانواده دوازده سال پیش با پسری که از ی خانواده فوق العاده مذهبی بود ازدواج کردم وبه قول ایشون ما از نظر مذهبی همانند هم هستیم اما خیلی فرق داشتیم از روز اول عقد گیر دادن ها شرع شد که همیین گیر دادن باعث شد هیچ وقت به دلم نشینه با اینکه خودم خیلی مراعات میکردم بنا به موضوعات مختلف گیر میداد بخاطر این طرز تفکرش مثل درز دیوار را پوشیدن و پرده های چند لایه وصل کردن و خم شدن و موی سرم را دیدن که نکنه پیدا باشه مشاوره هم رفتیم اما فایده ای نداشت .الان ی پسر شش ساله دارم و بیست هشت سال سن دارم اما از زندگی خسته و سیر شدم.

  • گلی , ژوئن 27, 2016 @ 12:02 ق.ظ

    سلام,حدود هفت ساله ک ازدواج کردم و ی دختر چهارساله دارم شوهرمم تک فرزنده,بعداز گذشت این همه سال هنوز خیلی باهم راحت نیستیم ب سختی اجازه میده جایی برم برای همین همش جدل داریم فکر میکنم از لحاظ عقلی هنوز کامل نشده چون ب تنهایی از پس حل مشکلاتش برنمیاد زود از کوره در میره وبوبیراه میگه,خیلی افسردم.

    • راهنما , ژوئن 28, 2016 @ 11:35 ق.ظ

      این موارد رو شما بهتر از ما که شناختی از ایشون نداریم میدونید
      پس بهتره با ایشون بعد از هفت سال در زمانی مناسب صحبت کنید و قبل از اون هم اگر مشاوره ای داشته باشید بهتر خواهید توانست به نتیجه برسید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • مریم , جولای 18, 2016 @ 8:50 ق.ظ

    امکانش هست شماره و آدرس مرکز مشاوره ساری رو برام بفرستید . ممنون میشم

    • راهنما , جولای 18, 2016 @ 11:08 ق.ظ

      با اداره بهزیستی تماس بگیرید

  • گلی , جولای 31, 2016 @ 11:10 ب.ظ

    پدرشوهرم خیلی ب دختر چهارسالم گیر میده همش بهش میگه سیاه یا خودش دایم فحاشی میکنه انتظار داره بچه یاد نگیره عین بچه ها با دخترم قهر میکنه و میگه چشم دیدنشو ندارم همین ی نوه روهم داره نمبدونم چطور تحمل کنم یا چطور برخورد کنم تخه خودمم زودرنجم و تندی گریه میکنم نمیتونم از حق خودم یا دخترم دفتع کنم لطفا کمکم کنید

    • راهنما , آگوست 1, 2016 @ 12:14 ب.ظ

      شاید از حساس بودن شماست که به این صورت برخورد میکنید وگرنه در شرایطی که وجود داره نمیتونید دسترسی رو محدود کنید بلکه باید رابطه خودتون رو با فرزندتون بیشتر کنید و به جای گریه سعی در خنثی کردن یادگیری بعضی رفتارهای ایشون باشید

      دشنام گویی نمیتواند منحصر به افراد فحاش باشد بلکه این پدیده در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است. با وجود اینکه نمیتوان دشنامها را از فرهنگ یک زبان حذف کرد
      اما میتوان کاربرد آنها را در ارتباطهای بین فردی تحت کنترل در آورد. گاهی ممکن است جذابیت تلفظ الفاظ ناپسند علاقهمندی کودکان را برانگیزد اما در این زمان واکنش اطرافیان نیز مهم است به
      طوری که اگر موضوع فحاشی کودک با خنده اطرافیان همراه باشد کودک تشویق میشود که این کار را ادامه دهد. البته محیط اطراف نقش آموزگار را برای کودک ایفا میکند به طوری که اگر در
      خانواده چنین الفاظی تکرار شود ناخودآگاه کودک از این کلمات استفاده میکند و در جملات روزانه خود به کار میبرد؛ بنابراین باید مراقب صحبت کردن نزد کودکان باشیم و در حضور آنان از هرگونه
      فحاشی بپرهیزیم. گاهی هم ناسزا گویی در برخی خانواده ها قسمتی از فرآیند زبان آموزی محسوب میشود و به این شیوه کودک کلمات جدید را یاد می گیرد.
      گاهی اوقات کودکان برای ابراز خشم به فحاشی متوسل میشوند. برای پیشگیری از این موضوع باید چه کار کرد؟
      آنچه کودکان به عنوان راهکاری برای بیان خشم و عصبانیت خود بهکار میگیرند همان برخوردی است که از والدین خود آموختهاند؛ بنابراین باید با رفتارمان به کودک بیاموزیم که هنگام عصبانیت
      فحاشی نکند و رفتارهای کنترل خشم را جایگزین دشنام کند.
      بهترین عکسالعمل هنگام دشنام دادن کودکان چیست؟
      اطرافیان کودک بویژه والدین باید توجه داشته باشند که رفتارهای آنان در هنگام دشنام گویی کودک بسیار مهم است به طوری که میتوانند از تکرار این حرفها جلوگیری کنند؛ نخستین قدم این
      است که با چهره خود به کودک بفهمانند که کارش اشتباه است. گاهی هم میتوان پس از چند دقیقه به کودک به صورت مستقیم بگویند که کارش اشتباه است و باید تغییری در شیوه رفتاریاش
      بدهد. نوع سوم محروم کردن او از حضور در جمع است که نوع این برخوردها را با توجه به سن وی تعیین میکنیم. البته در صورتی که کودک عذرخواهی کرد نیز بایدعذرخواهی وی را همان بار نخست
      قبول کنیم اما عذرخواهی نباید مانع تنبیه شود.
      چه راهکارهایی برای پیشگیری از فحاشی کودکان پیشنهاد میکنید؟
      برای نخستین گام حذف کلمات رکیک از گفتار روزانه والدین و اطرافیان کودک است زیرا کودک از این افراد به عنوان الگو استفاده میکند. به کودکان خود یادآور شوید عصبانیت٬ واکنش طبیعی هر فرد
      است٬ نکته مهم آن است که چطور باید با آن کنار آمد و موضوع را بیان کرد؟ افرادی که در آنان بخشی از مغز که وظیفه صحبت کردن را برعهده دارد٬ به دلیلی از کار میافتد٬ در زمان عصبانیت٬
      احساسات خود را با فحاشی کردن بروز میدهند.
      اگر دشنامگویی در کودک به یک عادت تبدیل شد چگونه میتوان او را ترک داد؟
      باید در گام نخست کودک را با دوستانی آشنا کرد که از به کار بردن چنین کلماتی پرهیز میکنند٬ سپس فیلمها و بازیهایی برایش انتخاب کرد که مناسب کودک است و نکات آموزنده دارد. باید
      توجه داشته باشید که روشهای سختگیرانه والدین٬ رفتارهای پرخاشگرانه بخصوص ناسزاگویی کودک را افزایش میدهد٬ تغییر شیوه ای تعامل با کودک از تثبیت این رفتار جلوگیری میکند بنابراین
      بهتر است تا در مقابل فحاشی کودک هیچ گونه واکنشی نشان ندهید و رفتارهای او را نادیده بگیرید تا حس کنترل کردن دیگران در او تقویت نشود. نکته مهم این است که هنگام شنیدن حرفهای
      زشت کودک نخندید٬ بلکه با او صحبت کنید و برایش توضیح دهید هر روزی که حرفهای ناپسند نزند یا این رفتار را نداشته باشد پاداش خواهد گرفت. باید در پی ایجاد کردن موقعیتهایی باشید که
      کودک احساس نشاط و دوست داشتنی بودن را تجربه کند. در چنین مواردی باید به درمان حالت افسرده او نیز بپردازیم. این حس را باید در تمامی تعاملات بگنجانید تا از افسردگی و اضطراب او
      بکاهید
      در این مورد هم حتما” با مشاوری مجرب مشورت کنید

  • گلی , آگوست 17, 2016 @ 10:14 ب.ظ

    من و شوهرم بااین که هفت ساله ازدواج کردیم اما خیلی باهم مشکل داریم و حرف همو نمیفهمیم همش بحثمون میشه بخاطر اینکه خیلی خودرای هستش و براهمه کارام نظر میده برنامه ریزی میکنه دیگه خسته شدم منم همش کوتاه میام دارم کم میارم و فقط بخاطر دخترم سکوت میکنم احساس میکنم ازدواج یعنی اسارتوحتی با ذلخوش نمیتونم ب پدرمادرم سر بزنم ارزوی ازادی عمل دارم,میگه زنو باید کنترل کرد,کمکم کنید.

    • راهنما , آگوست 19, 2016 @ 11:55 ب.ظ

      در دنیای کنونی، یکی از عوامل مهم در گسترش روابط اجتماعی سالم، ارتباطات کلامی و تعاملات مناسب در بین افراد، گروه ها و احزاب مختلف است و در منابع اسلامی تعالیمی در این زمینه وجود دارد. در این بین خانواده که نقش مهمی را در سعادت جامعه فراهم می کند، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و تعالیم و راهکارهای مناسبی را در این زمینه اخذ کنند. حال با این توضیح به دنبال «راهکارهایی جهت برقراری ارتباط کلامی و تفاهم رفتاری در خانواده» هستیم و در این زمینه می خواهیم از نظرات جنابعالی بهره ببریم.

      ۱- اگر امکان دارد ابتدا به صورت اجمالی اهمیت خانواده در دین مقدس اسلام را مطرح بفرمایید تا بعد به اصل بحث بپردازیم.
      با اندکی مطالعه روی آثار قرآن و عترت (علیهم السلام) در مورد این موضوع بسیار اساسی، اهمیت این موضوع به قدری برایمان آشکار می شود که گویی دنیا و آخرت ما در گروی پرداختن مناسب به خانواده هست؛ چه در رابطه با مسائل زوجین، و چه در رابطه با ارتباط والدین با فرزندان و چه در رابطه با ارتباط فرزندان با والدین. خب، در مورد ارتباط زوجین با یکدیگر آیاتی داریم که خداوند مثلا در بین ایشان مودت قرار داد و یک سری آیات دیگر؛ در مورد ارتباط فرزندان با والدین خب، آیاتی داریم مبنی بر این که نسبت به والدین احسان داشته باشید، ایشان را گرامی بدارید، با لحن آرام و کریمانه با ایشان صحبت کنید، بال رحمت را بر ایشان بگسترانید؛ و از طرفی احادیث بسیار فراوانی چه ذیل این آیات و چه غیر از این، در مورد این موضوعات آمده؛ طوری که سعادت و شقاوت افراد خانواده، گویی در گرو اخلاقیات مناسب در محیط منزل می باشد.

      ۲- حالا ارتباط کلامی و تفاهم رفتاری به چه مواردی اطلاق می شود؟ امکانش هست یک تبیینی اجمالاً نسبت به این دو موضوع داشته باشید؟
      خب، خانواده برای این که اعضاء آن به رشد و تعالی برسند، نیازمند یک سری قلق های رفتاری می باشد که با استفاده از این قلق ها و با توکل بر خدا می توان به این امر نائل آمد. خب، از جملۀ این قلق ها ارتباط کلامی می باشد؛ ما با استفاده از کلمات بسیار زیبا و دلنشین می توانیم اعضاء خانواده را به خود جذب کنیم و از این طریق ایشان را به سمت ارز ش ها سوق دهیم. ما با کلام مان باید اعضاء خانواده را اکرام کنیم و خدایی نکرده از الفاظ ناجور استفاده نکنیم. تفاهم رفتاری شاید به این معنی باشد که در جاهایی که به اختلاف می افتیم، با اهل منزل مدارا کنیم و سر یک موضوع کوچک جنجال به پا نکنیم؛ واقعاً خیلی از این درگیری های رفتاری در خانواده ها سر موضوعات پوچ و بی ارزش هست که شیطان آن ها را بزرگ جلوه می دهد، در صورتی که می توان مدارا کرد و قضیه را بیش از حد کش نداد. پس تفاهم رفتاری به این معنا نیست که همۀ سلیقه ها و عقاید یکی باشد؛ که این طور که اصلاً امکان ندارد، ولی به معنای مدارا کردن و به تفاهم رسیدن می تواند باشد.

      ۲- با توجه به این که قرآن ﴿تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ﴾ و دستور زندگی بشریت در تمام زمان ها و تمام مکان ها هست، آیا راه کارهایی را در این زمینه ارائه داده است؟
      حال که صحبت به اینجا کشیده شد، خوب هست که یک دید کلی در برخورد با چنین مسائلی داشته باشیم؛ این که اصلاً نیت ما چه باشد؟ ما نیاز به عامل محرک داریم، این عامل محرک آیا در آیات قرآن هست؟ ببینید، نیاز نیست به دنبال واژه هایی مثل رفتار یا تفاهم در قرآن بگردیم، بلکه قرآن خیلی از مسائل را غیر مستقیم اشاره دارد که با اندکی تأمل می توان آن ها را استخراج کرد؛ خب، آیۀ مدنظر در آیۀ۲۳ سورۀ رعد می باشد؛ خداوند می فرماید: ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ﴾؛ ایشان همراه پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان که درستکارند داخل بهشت های عدن می شوند؛ پس هدف اصلی بهشت است، توجه داشتن به بهشت هدف است؛ بنابراین با تعاملات مناسب کلامی و رفتاری در خانواده، می توان محیط منزل را بهشت گونه قرار داد. با این حساب نیت ما در خانواده طالب بهشت بودن برای خود و دیگر اعضاء خانواده باشد. وقتی این باشد، دیگر مسائل قابل حل می باشد؛ داریم: (چون که صد آید، نود هم پیش ماست).
      حال در سطوح پایین تر شاید بتوان گفت خداوند در آیاتی که مربوط به معاشرت هست راه کارهای خود را بیان فرموده است: مثلاً ﴿ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾؛ حُسن گفتار داشتن با دیگران، ﴿ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ﴾؛ خداوند بین زوجین مودت قرار داد؛ پس ما باید همین را ادامه دهیم و ایجاد مودت کنیم؛ یعنی رفتارهای مان همراه با تفاهم باشد. یا در آیۀ دیگری داریم: ﴿بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً﴾؛ باز تبعۀ این اعمال بهشت هست.

      ۳- اهمیت ارتباط کلامی و تفاهم رفتاری را در سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام) بیان بفرمایید و به نمونه هایی اشاره داشته باشید.
      بله، همان طور که اشاره کردیم، در این باب اهل بیت (علیهم السلام) بسیار حساسیت نشان می دادند و شیعیان را هم دعوت به رعایت مسائل خاص موجود در محیط خانواده می کردند. خب، نمونه که زیاد هست؛ از اکرام نسبت به همسران شان بگوییم؟ نسبت به برادران، خواهران یا والدین شان بگوییم؟ به مناسبت عرض کنیم؛ مثلاً امام رضا (علیه السلام) امام جواد (علیه السلام) را با کنیه (ابوجعفر) صدا می زدند، از الفاظی مثل «بأبی أنت و أمی» استفاده می کردند. یعنی با کلامشان دیگران را جذب خود می کردند، از باب رفتار هم طوری برخورد می کردند که در شدیدترین التهابات زندگی، خانواده پشتوانۀ امام (علیه السلام) می شدند و مشکلات را به جان می خریدند؛ یعنی تبعۀ رفتار مثبت امام (علیه السلام) در منزل، همین جانفشانی اعضاء خانواده می باشد.
      خب، در اینجا مجدد به یک روایتی از امام رضا (علیه السلام) اشاره داشته باشیم: ایشان ضمن حدیثی فرمودند: «وَ إِذَا دَخَلْتَ مَنْزِلَکَ فَسَلِّمْ عَلَى أَهْلِک» در ادامه فرمودند «وَ اتَّقِ فِی جَمِیعِ أُمُورِکَ وَ أَحْسِنْ خُلُقَکَ وَ أَجْمِلْ مُعَاشَرَتَکَ مَعَ الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ»؛ نکات این حدیث جای دقت دارد که به ترتیب بیان می کنیم؛
      سلام کردن هنگام ورود به منزل، در جمیع امورات تقوا پیشه کردن، بعد نیکو کردن اخلاقیات و زیبا رفتار کردن با کوچک و بزرگ؛ خب، این نگاه امام (علیه السلام) نسبت به مسائل خانوادگی است؛ تقوا در جمیع امور شامل تقوای کلامی و رفتاری نیز می باشد، حسن خلق داشتن شامل کلام و رفتار می باشد و معاشرت نیکو با کوچک و بزرگ داشتن؛ یعنی در منزل نگوییم فلانی سنش کم هست، او باید احترام نگه دارد؛ که خب، این از تکبر هست، و امام (علیه السلام) ظاهراً با قصد خاصی صغیر را بر کبیر در حدیث مقدم کردند. ولی روایت ادامه دارد؛ در ادامه فرموند: «وَ إِیَّاکَ وَ الْغِیبَهَ وَ النَّمِیمَهَ وَ سُوءَ الْخُلُقِ مَعَ أَهْلِکَ وَ عِیَالِکَ»؛ امام (علیه السلام) از سه صفتی بر حذر داشتند که متأسفانه خیلی از خانواده ها دچارش هستند: غیبت، سخن چینی و بدخلقی. خب، این ها باعث از بین رفتن انوار مقدس الهی می شود و راه ورود شیطان به منزل را باز می کند و ما هر چقدر هم از قبل یک سری مسائل را مراعات کنیم، با این خصلت های ناجور، زحمات قبلی خود را هدر می دهیم.

      ۴- با توجه به دغدغۀ مقام معظم رهبری نسبت به سبک زندگی اسلامی و مسألۀ فرهنگ، چه بسترها و زیرساخت های مناسب فرهنگی را می توانیم در جهت ارائۀ راه کارهای مناسب در جهت آموزش چنین مباحثی داشته باشیم؟ چون همان طور که می دانید، اکثر خانواده های ما از اطلاعات کافی در این زمینه ها برخوردار نیستند، و نیاز به تعلیم و تربیت دارند و با وضع کنونی ای که صدا و سیمای ما دارد، اصلاً نمی توان امیدی به اصلاح چنین اوضاعی داشت.

      به نکتۀ خوبی اشاره کردید؛ ما نیاز به یک سری بسترها و زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری داریم تا بعد بتوانیم برنامه های خودمان را در قالب آن ها جلو ببریم. ارائۀ سبک زندگی اسلامی از سوی مقام معظم رهبری، یک جمله هست، ولی یک ملت باید جهت تحقق آن زحمت بکشند؛ در این بین وظیفۀ نهادهای دینی، فرهنگی و مسؤولین امر بسیار سنگین تر است؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان صدا و سیما، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم در رأس این مسؤولیت ها قرار دارند. خب، خوب هست یک اشاره ای به بحث زیرساخت ها داشته باشیم؛
      اولین مسأله که می تواند برای ما اولویت داشته باشد، جنبش نرم افزاری می باشد که این هم از سوی مقام معظم رهبری طرح شد؛ اکنون با قاطعیت می توان گفت این جبهه، در دستان سپاه کفر هست و بسیار در این زمینه همت می کنند و اهداف شوم فرهنگی خود را جلو می برند. آن ها از طریق اکران فیلم های غیر اخلاقی، نفوذ در فضای مجازی، ایجاد بازی های رایانه ای نامناسب، شبکه های اجتماعی خطرناک، این جبهه را به نفع خودشان مصادره کردند؛ ولی ما نباید بیکار بنشینیم و باید از ابزار آن ها بر ضد خودشان استفاده ببریم؛ یعنی فیلم های اخلاقی بر اساس آیات قرآن بسازیم، زیبابین باشیم، نه این که روی مسائل منفی جامعه تمرکز کنیم. مهم ترین تریبون فرهنگ ساز یک کشور، صدا و سیمای آن کشور هست. بعد برای فضای مجازی برنامه داشته باشیم، بازی های رایانه ای مناسب و ارتقاءمحور ایجاد کنیم؛ طوری که یک کودک در آن فضا، احترام به والدین صفتش شود.
      و دیگر مواردی که خود مسؤولین امر می توانند تمهیدات لازم را داشته باشند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • zbest , آگوست 23, 2016 @ 11:50 ق.ظ

    سلام.من مدتی است دچار چندین نوع فوبیا شدم مثل از دست دادن عزیزان و موارد دیگر…میخوام این حالت به صورت ریشه ای و همیشگی حل بشه ولی نمیدونم باید به روانشناس بالینی مراجعه کنم یا روانپزشک؟؟میشه راهنماییم کنین درچه مواردی به روانپزشک و در چه مواردی باید به روانشناس مراجعه کرد؟ در مواردی مثل وسواس-اضطراب-فوبیا-افسردگی و…فرقی میکنه به کی مراجعه کرد؟کدومشون میتونن موثرتر باشن؟پیشاپیش ممنون از پاسختون

    • راهنما , آگوست 24, 2016 @ 9:38 ق.ظ

      در این مورد سریعا ” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • طناز , آگوست 23, 2016 @ 4:30 ب.ظ

    سلام.میخواستم بدونم امکان مطرح کردن نظر یا کامنت گذاشتن به صورت خصوصی در سایت وجود داره و اینکه شما جواب رو به صورت خصوصی به ایمیل پاسخ بدین؟

    • راهنما , آگوست 24, 2016 @ 9:48 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • م .....ز , آگوست 24, 2016 @ 11:26 ق.ظ

    با سلام من۳۱ سالمه دو دختر ۱۳ و ۹ ساله دارم شوهرم خیلی بد اخلاق و بد دهنه حتی بچه هام نمیتونن تحملش کنن
    وضع مالی خوبی هم داره آیا میشه من به خاطر اخلاقش ازش جدا بشم و بچه ها رو هم ازش بگیرم .شوهرم خیلی بی آبرو میاد تو خیابون اربده کشی میکنهچیکار کنم که بدون آبرو ریزی ازش جدا بشم

    • راهنما , آگوست 25, 2016 @ 4:46 ب.ظ

      شرایط جدایی از طرف زن در عقدنامه قید شده ولی بداخلاقی مردان جزش نیست و نمیتونه دلیلتون محکمه پسند باشه
      ولی با تفاسیری که در موردش گفتید میتونید با مشاوران حقوقی حاضر در واحد ارشاد و معاضدت قضایی دادگستری مشورت کنید

  • X , آگوست 27, 2016 @ 7:50 ق.ظ

    با سلام. من و همسرم حدود ده ساله باهم ازدواج کردیم و
    تو این مدت، بارها با خیانتش روبرو شدم. شماره و آدرس مشاور ساری رو میخوام. با تشکر

    • راهنما , آگوست 28, 2016 @ 10:33 ق.ظ

      در این مورد اطلاعی نداریم
      ولی در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • سما , آگوست 31, 2016 @ 10:28 ق.ظ

    سلام میخوام بدونم شما ازدواج زن مطلقه رو با پسر مجرد رو توصیه میکنید؟

    • راهنما , آگوست 31, 2016 @ 4:14 ب.ظ

      ۱- اولین هدف یافتن فردی قابل اتکا است، کسی که بتوان در مواقع ضروری و بحران از او کمک گرفت. اصولاً شخصیت خانم ها بیشتر پیرو است تا پیشرو(البته تفاوت های فردی هم وجود دارد)؛ یعنی برای مثال حتی اگر خانمی درآمد بسیار زیادی داشته باشد باز هم دوست دارد از شوهرش پول توجیبی بگیرد. این پول گرفتن به دلیل نیاز مالی نیست بلکه خانم ها به این وسیله مطمئن می شوند که کسی هست که در مواقع بحران بتوان روی او حساب باز کرد. به همین دلیل مرد باید از لحاظ سنی، جایگاه اجتماعی و درآمدی بالاتر از زن باشد وگرنه منبع مطمئنی برای اتکا به شمار نمی آید. خانم ها خیلی دوست ندارند نگران آینده وضعیت مالی و کاری باشند به همین دلیل معمولاً دوست دارند بیشتر مردها مسئولیت مالی را به عهده بگیرند. اگر مرد به لحاظ سنی کوچک تر باشد یا هنوز بیکار و بی درآمد باشد و خانم از نظر شغلی جایگاه تثبیت شده تری داشته باشد و بزرگ تر از او هم باشد، ناخودآگاه نوعی نگرانی برای آینده در خانم به وجود می آید که در ابتدا این نگرانی خود را به صورت اعتراض به بیکاری و تصمیمات شوهر بروز می دهد و در مراحل بعدی به مشاجره های لفظی و کنار کشیدن از چرخه زندگی تبدیل می شود.

      ۲- هدف بعدی خانم ها در ازدواج ارضای نیازهای عاطفی است. در ناخودآگاه تمام خانم ها این مسئله وجود دارد که یک شریک عاطفی با ثبات پیدا کنند. خانم ها برای اطمینان به یک مرد ابتدا او را از نظر عاطفی ارزیابی می کنند، این که عاطفه لازم را از این مرد دریافت خواهند کرد یا خیر. اگر مطمئن شوند که مردی به لحاظ عاطفی قابل سرمایه گذاری است و می تواند نیازهای عاطفی آن ها را تامین کند، آن وقت با خیال راحت برای ادامه زندگی مشترک روی او سرمایه گذاری روانی و عاطفی می کنند. وقتی خانمی یک بار ازدواج می کند و جدا می شود، قاعده ذهنی او به هم می خورد. او می فهمد که هر مردی نمی تواند از نظر عاطفی او را درک کند و بنابراین برای بار دوم به راحتی به کسی اعتماد نمی کند؛ برای مثال اگر کسی در کاری سرمایه گذاری کند و ورشکسته شود، احتمال خیلی کمی دارد که دوباره در همان کار سرمایه گذاری کند ولی اگر بخواهد دوباره همان کار را در پیش بگیرد، این بار با بدبینی زیاد و کلافه کننده ای به سراغ آن خواهد رفت. مثال خانمی هم که یک بار ازدواج ناموفق داشته همین طور است. او یک بار روی کسی سرمایه گذاری کرده و حالا ورشکسته عاطفی است و چنین فردی معمولاً در ازدواج دوم نهایت احتیاط و خساست را در خرج کردن احساس و عاطفه خواهد داشت. مسئله مهم دیگر مقایسه کردن های ناخودآگاه یا آگاهانه دو همسر با یکدیگر است. یک همسر هر چقدر هم که بد باشد، باز هم یک سری ویژگی های مثبت دارد که چنانچه این ویژگی ها در همسر دوم نباشد، اطمینان عاطفی خانم را به تعویق می اندازد.

      داشتن فرزند از ازدواج قبلی
      مسئله مهم دیگری که در این گونه ازدواج ها وجود دارد، داشتن بچه از ازدواج اول است. چون اکثر خانم های مطلقه، درباره شرایط فرزندشان پس از طلاق احساس گناه می کنند، سعی می کنند نهایت تلاش خود را انجام دهند که به اصطلاح آب در دل بچه تکان نخورد و مادرانی بیش مراقبت کننده و بیش از حد دلسوز می شوند. چنین حسی می تواند منبع نارضایتی و اختلاف باشد چون قابل پیش بینی است که در یک زندگی مشترک لحظاتی وجود دارد که مرد از بچه خانمش ناراحت شود یا برخورد تندی با وی داشته باشد. در چنین مواقعی احساس گناه مادر بیشتر فعال می شود و با گاردگیری سعی می کند از فرزندش دفاع کند. همچنین مردان کمی پیدا می شوند که فرزند یک مرد دیگر را بپذیرند و بتوانند به چشم فرزند خود به او نگاه کنند. این حس متفاوت بودن به خصوص وقتی مرد فرزند خود را هم داشته باشد، نوعی تبعیض رفتاری واحساسی به وجود می آورد که بر نارضایتی از زندگی می افزاید. اگر هم بچه در سنی باشد که پدر واقعی خود را از پدر ناتنی تشخیص دهد، مسئله کنار آمدن بچه با پدر دوم، خود حکایت مفصلی است که هم از حوصله این بحث خارج است و هم از حوصله بیشتر پدرها!

      اختلاف سن
      نکته مهم پایانی این که انسان ها تمایل دارند یک ضعف یا شکست را با موقعیت بهتر جبران کنند. بسیاری از خانم ها یا آقایانی که یک بار در ازدواج شکست می خورند به دنبال یافتن همسر کم سن و سال تر یا زیباتر و با شرایط بهتری هستند. این نوعی فرار از مسئله و کنار نیامدن با قضیه است. مثلاً خانمی را در نظر بگیرید که در سن ۳۵ سالگی جدا می شود و بعد با پسری ۲۵ ساله ازدواج می کند. این تصمیم او نوعی جبران عمر هدر رفته اش است، یعنی ناخودآگاه با خود این جمله را تکرار می کند که درست است عمرم را به پای کسی هدر داده ام ولی هنوز آنقدر جوان و جذاب هستم که یک پسر ۲۵ ساله جذب من شود. ولی واقعیت تلخ این است که بعد از ازدواج اولین مسئله ای که خیلی برای دیگران قابل توجه است و برای خانم جای نگرانی، همین مسئله اختلاف سنی است. آن جاست که خانم وباره اشتغال فکری جدیدی پیدا می کند و باید تمام توجهش به کم کردن و کم نشان دادن این اختلاف سنی باشد و عملاً در چرخه ای باطل وارد می شود که می بینیم هر کاری انجام می دهد غیر از زندگی کردن. اگر شما جزو آن دسته از افراد هستید که می گویند برخی از این خانم ها آنقدر از لحاظ شخصیتی پخته و عاقل هستند که به نظر دیگران توجه نمی کنند و زندگی خود را ادامه می دهند، باید گفت؛ باز هم یک سر قضیه ایراد دارد چون اگر پخته بودند، با پسری کم سن و سال تر از خود ازدواج نمی کردند.

      دیدگاه کارشناسان
      در نهایت این که، به اعتقاد بیشتر روان شناسان بهتر است افرادی که تجربه شکست در زندگی مشترک داشته اند، با کسانی ازدواج کنند که آن ها هم چنین تجربه ای را داشته اند. این نوع ازدواج، احتمال درک همدیگر را افزایش می دهد و جایی برای سرزنش و احساس حقارت باقی نمی گذارد. صحبت کردن درباره تمام زوایا و شرایط زندگی جدید، توافق درباره بچه ها و سرپرستی آن ها و مهم تر از همه رو راست بودن و آگاهانه و منطقی تصمیم گرفتن در این گونه مواقع می تواند از بسیاری از مشکلات احتمالی آینده پیشگیری کند. نکته مهم تر این که حتماً باید بین جدا شدن و ازدواج مجددتان حداقل یک سال فاصله باشد تا با ازدواج اول و عواطف منفی آن کنار بیایید.

  • شکوفه , سپتامبر 7, 2016 @ 6:33 ب.ظ

    بدلیل اینکه از ازدواجم راضی نیستم و اصلا از همسرم خوشم نمیاد و رفتاراش ازارم میده خیلی عصبی شدم و با کوچکترین رفتار دختر چهارسالم عصبی میشم و کتکش میزنم ولی فوری پشیمون میشم نمیدونم چرا اینجوری برخورد میکنم ,خیلی دلم طلاق میخواد ولی از اینده دخترم میترسم,گاهی کسایی رو تو خیابون .. میبینم باخودم میگم من شوهر اینجوری میخواستم نه اینی ک گیرم اومد.کمکم کنید,داغونم

    • راهنما , سپتامبر 8, 2016 @ 4:53 ب.ظ

      خب دوست عزیز شما با کتک زدن فرزندتون آینده نگران کننده ای رو برای ایشون رقم میزنید
      پس اگر قراره کاری انجام بدید اونو گردن فرزندتون نندازید
      خوب فکر کنید .. مشاوره کنید و قاطع عمل کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • مهلا , سپتامبر 16, 2016 @ 10:23 ب.ظ

    شوهرم خیلی برام تعیین تکلیف میکنه هفسرده شدم کمکم کنید

    • راهنما , سپتامبر 17, 2016 @ 12:17 ق.ظ

      چنانچه پس از ازدواج متوجه شدید همسرتان تغییر کرده و دارای رفتاری خودخواهانه و ریاست طلبانه شده است، بدانید که تنها نیستید و بسیاری از زنان دیگر هم با این مشکل مواجه‌اند! در اینجا سعی می‌کنیم راهکارهایی را برای مقابله با این مردان برای شما ارائه دهیم.

      ازدواج اتحاد زندگی است. اما واقعاً چه اتفاقی می‌افتد که شوهری که باید در سختی‌ها و مشکلات زندگی شریک و همدم باشد، خودش باعث به وجود آمدن این سختی‌ها و مشکلات می‌شود؟

      بیشتر مردها این قابلیت را دارند که شدیدا سختگیر و ریاست‌طلب شوند به طوری که برقراری ارتباط با آنها بسیار دشوار شود. با این‌حال، اصولا مردان در روابط زناشویی نسبت به زنان بیشتر ریاست‌طلب هستند. بنابراین، درک این مسئله که همسرتان سختگیری می‌کند یا اینکه فقط می‌خواهد از شما حمایت کند بسیار اهمیت دارد. بدون شک زندگی با چنین مردی مهارت زیادی می‌خواهد که البته امکان‌پذیر است.

      شوهر سختگیر چه کسی است؟
      – شوهران سختگیر معمولا احساس ناامنی و مالکیت شدیدی دارند. آنها مدام نگران از دست دادن دارایی‌های شخصی خود هستند از جمله همسر‌شان. به همین خاطر همیشه همه‌چیز را تحت نظر و کنترل خود نگه می‌دارند.

      – شوهر سختگیر هرازگاهی پیام‌ها و تماس‌های موبایل‌تان را چک می‌کند.

      – او هر چند دقیقه و یا هر چند ساعت یکبار با شما تماس گرفته و یا برایتان پیامک می‌فرستد تا از شما خبردار شود.

      – هنگامی که شما قصد دارید با دوستان‌تان بیرون بروید، مخالفت کرده و اوقات تلخی به وجود می‌آورد.

      – هنگامی که شما با همکاران، اقوام و کلا هرکسی که جنسش مذکر است، صحبت بکنید، به شما مشکوک می‌شود.

      با همچین مردی چه کنیم؟
      هیچ شوهری زیر بار این مسئله نمی‌رود که سختگیر و ریاست‌طلب است. به نظر خودش، او تنها دارد از شما مانند یک شوهر دلسوز و مهربان، محافظت و مراقبت می‌کند!

      اغلب مردان به صحبت‌های منطقی بهتر واکنش نشان می‌دهند تا به صحبت‌های احساسی. پس سعی کنید اشتباهاتش در چند روز گذشته را دقیق و با ذکر مثال به او گوشزد کنید. این کار باعث می‌شود دیدگاه شما را درک کند.

      به خاطر داشته باشید «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.» پس از اینکه نظرتان را به شوهرتان گفتید، توقع نداشته باشید که همه چیز به یک چشم بر هم زدن درست شود. او باز هم اشتباهاتش را تکرار خواهد کرد. صبور باشید و بخشنده، اما هر بار مسئله را به او یادآوری کنید که مهمترین گام همین یادآوری است. فراموش نکنید، انجام این کارها برای او عادت شده و همانطور که همه می‌دانیم ترک عادت خیلی دشوار است.

      گاهی اوقات، مردها احساس خوبی نسبت به اعمالشان دارند و به این سادگی‌ها حاضر به ترک و یا تغییر آن نیستند. علاوه بر آن، شوهرتان وخامت اوضاع را درک نکرده است. او بر این باور است که شما به زودی به این کارها و رفتارها عادت خواهید کرد. حالا نوبت شماست. به او هشدار دهید که در صورت ادامه این رفتار شما هم رویه‌تان را تغییر داده و یا حتی ممکن است این مسئله را به والدین خود یا او بگویید.

      مراقب پارانویید ها باشید
      این درست که سختگیری و شکاکی و حساسیت در خیلی از مردها صرفا به خاطر روحیه خاص و آموزش های اجتماعی و خانوادگی است اما مرز بین سختگیری و پارانویا خیلی نزدیک است. افراد مبتلا به پارانویا یا بدبینی مرضی کسانی هستند که مدام توهم توطئه دارند. آنها فکر می کنند دیگران همیشه چیزی برای پنهان کردن دارند و نیات واقعی شان را نشان نمی دهند. به همین دلیل به شدت در کار دیگران سرک می کشند و آنها را کنترل می کنند تا از دیگران رودست نخورند.

      پارانویید ها آدم های باهوشی هستند، در حالت عادی رفتار بیمارگونه ای در آنها نمی بینید. آنها همه چیز را زیر نظر دارند و کوچکترین چیزی از دید آنها پنهان نمی ماند. پارانویا به دو شکل دیده می شود. یا اختلال شخصیت پارانوییدی که در آن فرد نسبت به همه مظنون است و با این شکاکی همه را آزار می دهد. او فکر می کند دیگران برای نقشه می کشند و چیزهایی را از او پنهان می کنند. شکل دیگر این مشکل، فاز بیمارگونه پارانویا است که با توهم و هذیان همراه است و اختلال پارانوییدی فرد، زندگی شخصی و اجتماعی او و اطرافیانش را به شدت دشوار می کند. چنین فردی خطرناک است و ممکن است توهم های عجیب پارانوییدی داشته باشد که برای برطرف کردن این شک ها، دست به کارهای عجیب و پرخطری بزند.

      تشخیص پارانویید بودن یک فرد چیزی است که فقط از عهده مشاور و روانشناس بر می آید. بنابراین با دیدن این نشانه های مرضی به همراه نامزدتان به مشاور مراجعه کنید و مراقب باشید این شک برای همسرتان به وجود نیاید که شما و مشاور علیه او تبانی کرده و برای او نقشه ای دارید.

      اختلالات شخصیتی، از جمله اختلال شخصیتی پارانوییدی به سختی درمان می شوند. بنابراین اگر در نامزدی شاهد این اختلال بودید، بی توجه از کنار آن نگذرید و قبل از ادامه نامزدی، حتما با مشاور صحبت کنید. در خیلی از موارد، جدایی در دوران نامزدی بهتر از طلاق بعد از ازدواج است.

  • مهلا , سپتامبر 21, 2016 @ 11:50 ب.ظ

    باسلام, سوال داشتم, ایا شما حاضرین فقط برای اینکه شاید یروزی استخدام بشی با حقوق ماهی هشتاد تومن برین تو ی مذرسه مشغول ب کار بشین؟ یااین تصمیم نا عاقلانه هست.فوق لیسانس زبان انگلیسی با ده سال سابفه تدریس در همه پایه ها اما خبری از کار دولتی نیست و فقط باید افسردگی رو تجمل کرد و حق پایمال شده خودت رو نادیده بگیری,غم بزرگیه,دارم دیوونه میشم کمکم کنید.

    • راهنما , سپتامبر 22, 2016 @ 4:58 ب.ظ

      دوست عزیز الان مشکل شما چیه ؟

  • مهلا , سپتامبر 25, 2016 @ 1:47 ب.ظ

    منظورم اینه به نظر شما قبول کردن این شرایط درسته یا نه؟بخاطر اینده خودم نگران شدم ازین ک این همه تلاش بی ثمر انجام دادم

    • راهنما , سپتامبر 26, 2016 @ 11:53 ب.ظ

      دوست عزیز سوال قبلی شما به خاطر نمی مونه چون سوالات ورودی بسیار زیاده

  • خاطره , سپتامبر 26, 2016 @ 9:12 ق.ظ

    سلام.پروسه درمانی وسواس تمیزی خصوصا به مواردی که نجس هستند مانند دستشویی یا حیوانات تا جایی که ارتباط با دیگران رامحدود میکند چگونه است ؟ به صورت تلفنی هم مراحل درمانی صورت میگیرد ؟

    • راهنما , سپتامبر 27, 2016 @ 12:19 ق.ظ

      کرار شست وشو نوعی وسواس محسوب می شود ولی مبحث وسواس فقط به این مقوله خلاصه نمی شود و اختلال وسواسی چند نوع دارد. وسواس بیماری مزاحم و مختل کننده زندگی فرد و اطرافیان اوست. در این مطلب به انواع وسواس و راه های درمانی آن اشاره خواهیم کرد.

      بیماری وسواس و درمان آن
      وسواس در شستشو

      دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در ضمیمه سیب روزنامه جام جم نوشت:قبل از ورود به بحث اختلال وسواسی، دو مورد را باید از هم جدا کرد. دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی وجود دارد. این دو بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته می شوند.

      اختلال شخصیت وسواسی: این افراد کسانی هستند که در زندگی معمولی انعطاف ناپذیر، سختگیر، ریزبین و حاشیه بین هستند. آنها در تصمیم گیری مرددند و خلاقیت کمی دارند و از وضعی که دارند پا را فراتر نمی گذارند و همیشه سعی می کنند از هر شرایط جدید و تحول در زندگی فاصله بگیرند. در جابه جایی مسکن، تغییر شغل و هر نوع تغییر موقعیتی، تصمیم گیری برای ازدواج و… انعطاف ناپذیرند، اما تشخیص اختلال شخصیت وسواسی به عهده پزشک است، زیرا همه افراد واقعا دچار اختلال شخصیت وسواسی نیستند و فقط علائمی از این اختلال ممکن است در آنها وجود داشته باشد.

      معمولا چنین افرادی رفتارهایی از خود نشان می دهند که چندان برای مردم خوشایند نیست. آنها در جامعه به عنوان انسان های نچسب و خشک شناسایی می شوند، حتی بسختی دوست پیدا می کنند ولی اگر دوستی داشته باشند دوستی هایشان پایدار خواهد بود و همان طور که گفته شد اختلال شخصیت وسواسی ندارند.

      وسواس اجباری:از بیماری وسواس به عنوان بیماری وسواسی جبری یاد می کنند. چون این اختلال به گونه ای است که فرد افکار و اعمالی را به طور تکراری انجام می دهد و با این که فرد خودش نیز می داند که رفتار ها و کارهایش تکراری است، ولی یک حس درونی اجباری به او می گوید که حتما باید این کار را انجام دهد، هر چند بر خلاف میل باطنی او باشد( البته گاهی هم میل باطنی در انجام کار تکراری وجود دارد). در ذهن این افراد مدام دستوری صادر می شود.

      بیماری وسواس را بشناسید
      انواع وسواس

      وسواس را می توان در چند نوع فکری، عملی یا فکری ـ عملی تقسیم کرد.

      وسواس فکری : در این وسواس افکار مزاحم و تکرارشونده در ذهن وجود دارد. گاهی فرد حتی تلاش می کند چنین فکرهایی را از ذهنش بیرون کند، ولی باوجود تلاشش موفق نمی شود. افکار وسواسی در انسان ها وابسته به فرهنگ جامعه است. مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی ـ مذهبی بیشتر شایع است، بخصوص که وقتی افکار حالت تقدس به خود می گیرند، اما افکار وسواسی متنوع هستند.

      گاهی این افکار وسواسی آسیب به دیگران را شامل می شود. مثلا فرد چاقویی به دست دارد و در ذهنش این فکر به وجود می آید که اگر چاقو به شکم فرزندش برخورد کند، چه خواهد شد. البته این کار را نمی کند ولی نحوه تفکرش باعث آزار او می شود.

      همچنین افکار وسواسی جنسی نیز در ذهن بعضی افراد وجود دارد که در آن فرد بیمار در ذهن تصور می کند با فردی تماس جنسی برقرار می کند.

      افکار وسواسی خرافه نیز نوع دیگری از وسواس فکری است، به این صورت که اگر مثلا سه قدم جلو یا عقب نگذارم اتفاق ناگواری ممکن است برای خانواده ام بیفتد؛ افکار بی پایه و اساسی که به هیچ وجه سندیت ندارد. یا موقعی که فلان لباس را به تن داشتم تصادف رخ داد و اگر باز هم این لباس را بپوشم تصادف دیگری اتفاق خواهد افتاد.
      وسواس عملی: وسواس عملی ممکن است با زمینه افکار وسواسی توام باشد ولی گاهی هیچ ذهنیت فکری وجود ندارد و فرد به طور تکرارشونده و بدون فکر، عملی را انجام می دهد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم ولی اجباری هستند. این بیماران خود را مکلف و موظف به انجام کاری می کنند. مثلا اعمال وسواسی مذهبی انجام می دهند تا جهنم نروند.

      اعمال وسواسی هم تقسیم بندی دارد که شایع ترین نوع آن در فرهنگ ما نوع شست وشوست. وسواس شست وشو را باید از نظافت و تمیزی جدا کرد. بعضی از افراد ذاتا انسان های منضبط و تمیزی هستند و این مشکل محسوب نمی شود، اما افرادی که وسواس شست وشو دارند، عملکردشان در زندگی داخلی و جامعه دچار اختلال می شود به طوری که دیگران نسبت به کارهای او اعتراض می کنند. مثلا فرد خود را موظف می داند که حتما ۱۰ بار لباسی را بشوید یا چند ساعت زیر دوش حمام بماند تا کاملا تمیز شود. (افراد دارای وسواس شست وشو معمولا عددی را برای تکرار عملشان دارند.) متاسفانه گاهی به وسواس شست وشو هم رنگ و لعاب مذهبی می بخشند. خوب است بدانیم آیه ای در قرآن وجود دارد که تاکید می کند «از شر وسواس به خدا پناه ببریم.»

      علت و درمان بیماری وسواس
      بیماری وسواس و عوامل آن

      وسواس قرینه گی نیز نوع دیگری است که در آن فرد دارای وسواس، نظم دادن غیرعادی است. یعنی اگر کتابخانه ای داشته باشد همه کتاب ها باید به طور میلی متری کنار هم قرار گیرند و ساعت ها برای این کار وقت صرف می کنند و اگر به کمد لباس آنها نگاه کنیم بندرت بتوان چنین چینش را در بوتیک لباسی پیدا کرد.
      وسواس کنترل کردن نیز وسواسی است که در آن بیمار بشدت کنترل گر است. در را قفل می کند ولی چندین بار باید آن را کنترل کند تا خیالش آسوده شود. شیر گاز را بسته ولی چندین بار به آشپزخانه بر می گردد تا شیر گاز را کنترل کند.
      اما وسواس های عملی دیگری هم وجود دارند که کمتر شایع هستند. مثل دست زدن به ماشین در حال حرکت، شمردن ساختمان های متعدد یا یادداشت کردن پلاک های ماشین در ذهن، وسواس در خرید (این افراد وسایلی را به شکل افراطی خریداری می کنند که شاید حتی نیازی هم به آن نداشته باشند و معمولا بعد از خرید از این کار خود پشیمان می شوند). وسواس کندن مو (تنش برای کندن موی سر یا موی صورت)، وسواس قمار، وسواس آتش افروزی و…

      علت وسواس

      همان طور که گفته شد وقتی از یک فکر یا عملی به عنوان وسواس یاد می شود که فرد باعث اختلال در زندگی خود و دیگران شود بنابراین درمان این افراد ضرورت پیدا می کند. همچنین باید گفت احتمال ابتلای افراد وسواسی به افسردگی و حتی اقدام به خودکشی وجود دارد.
      محققان علت های زیادی را برای این بیماری برشمرده اند. ولی نقش ژنتیک در بروز وسواس پررنگ است. عوامل دیگر مانند عوامل تربیتی، رفتاری و اجتماعی نیز می تواند زمینه را برای اختلال وسواسی مهیا کند.

      درمان وسواس

      بیماری وسواس تا ۷۵ درصد قابل درمان است. اما موضوع درمان بستگی به نوع بیماری و مدت ابتلا به آن دارد. بنابراین ۶ ماه تا یک سال می توان برای درمان وقت گذاشت، البته ناگفته نماند در صورتی که بیماری زندگی فرد را مختل کند و مریض دچار افت عملکرد شود پزشک با بستری کردن وی در بیمارستان زمینه بهبودی را فراهم می کند. اما در غیر این صورت درمان ها به شیوه سرپایی و با دارو صورت می گیرد.
      وسواس یک بیماری مزمن مزاحم و طولانی است که احتیاج به مشارکت و کمک بیمار، خانواده بیمار، روانپزشک و روان درمانگر دارد. درمان دارویی بیمار حتما باید توام با رفتاردرمانی و جلسات متعدد مشاوره باشد. دیدگاه فرد مبتلا به وسواس باید بتدریج تغییر کند. درمان های جدیدی به نام موج سوم روان درمانی هم وجود دارد که بسیار مفید است. در مواقع خیلی شدید هم لازم است بیمار شوک درمانی شود.
      برای درمان وسواس، می توان از روان درمانی و رفتارشناختی کمک گرفت. در این روش، فرد به تدریج با عامل ترس رو به رو می شود و این تکرار به مرور از اضطراب فرد می کاهد. مثلا اگر فردی بر شست و شو اصرار دارد، شی آلوده را تصور می کند و آن را لمس می کند و پس از آن دست های خود را نمی شوید و تکرار این کار به تدریج اضطراب بیمار را کاهش می دهد.

      در مورد مشاوره تلفنی باید اول تماس بگیرید تا متوجه راهکار درمانی بشید چون ممکنه نیاز به مراجعه حضوری داشته باشید

  • مریم , نوامبر 30, 2016 @ 6:25 ب.ظ

    باسلام,شوهرم در برقراری رابطه جنسی اصلا اطلاعات نداره و خیلی قدیمی برخورد میکنه زودانزالی هم داره و حاضر ب تغییر رفتار خودش نیست و دکتر هم نمیاد نمیدونم چیکار کنم خودشم میدونه من اصلا راضی نیستم ,غرورمم اجازه نمیده خودم شروع کننده باشم.راهنماییم کنید.

    • راهنما , دسامبر 3, 2016 @ 12:40 ق.ظ

      با این شماره تماس بگیرید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.