مرکز مشاوره

مرکز مشاوره کودکان

مرکز مشاوره کودکان

سلام دلارام رسولی از مرکز مشاوره و روانشناسی ایران هستم و خوشحال میشم ب سوالات شما در زمینه مشاوره کوک پاسخ بدم. در ادامه سوالات پرکاربرد قرار دادم.

همانکه میدانید کودکان در طول دوره رشد خود ممکن است به طور خواسته یا نا خواسته دچار مشکلاتی شوند و این والدین هستند که باید در حل این مشکلات بکوشند. مرکز مشاوره کودک با داشتن بهترین روانشناسان و مشاوران کودک در زمینه مرکز مشاوره کودکان میتواند سهم بزرگی در کمک به تربیت کودکان و مواجهه با مشکلات و معضلات حال و آینده و رفع آن داشته باشد. توصیه ما برای والدینی که بسیار نگران آینده فرزند خود هستند و به او اهمیت میدهند ،  در مواقعی که نیاز به داشتن یک مشاور خوب کودک را احساس میکنند مشورت گرفتن از مرکز مشاوره کودکان با مشاوره کودک زیر نظر کانون مشاوران ایران است چرا که همکاران ما با گنجینه ای از تجربیات خود شما را  به خوبی در محیطی صمیمی و راحت راهنمایی خواهند کرد.

مشاوره کودک

مشاوره کودک ۴ و نیم ساله

باسلام.دختر۴ونیم ساله ای دارم که ازسن۳سالگی اغلب اوقات درمیهمانیها موقه شام به جای اینکه کنارمن بشینه وغذابهش بدم میره کناردیگرافرادفامیل میشینه.باوجودهرگونه محبت وتوجه و تنبیه ودعوا…امااثربخش نیست

پاسخ

با سلام مادرگرامی اینکه کودک شما از ۳ سالگی چنین رفتاری دارد می تواند یا دال بر روابط اجتماعی قوی او باشد که بک مساله است و اصلا ربطی ندارد که شما رو دوست نداشته باشد و یا هر نکته ای صرفا تجربیات حضور در کنار دیگران را دوست دارد

از طرفی ممکنه در دوره ای حتی یک خاطره دعوا و تنش و ایرادگیری این مساله را ایجاو کرده باشد هر چند کوچک که در ذهن باقی بوده باشد و مساله سوم برریی شرایط هوشی وسایر جنبه های رشد عقلی کودک است و اینکه تفکیکی بین غریبه و والد قابل می شود یا خیر

.ببینید ممکنه مساله اخر نیاز به بررسی های بیشتری باشد که خوب باید توسط روان پزشک یا روانشناس بررسی دقیق شود.البته ممکنه اصلا در مورد دختر شما صدق نکند هوش و همه مسائل طبیعی باشد و این رفتار کم کم با دادن توضیحات و رشد عقلی کودک کاهش پیدا کند.در هر حال امیدوارم مشکل خاصی نباشد وکودک شما سلامت باشد اگر نیازی بود به روانشناس کودک ارجاع دهید .
در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

مشکل دختر کلاس سوم ابتدایی

با سلام
دختر کلاس سوم ابتدایی که همیشه با بچه های کم سن و سال خودش تمایل به بازی دارد و از بازی با همسن وسالای خودش امتناع می کند ؛علت چیست ؟لطفا راهنمایی کنید

پاسخ مشاور کودک : بی‌میلی کودک به بازی با کودکان دیگر

نکات مهم
تمایل کودک به بازى با بچه‌هاى دیگر، یکسان نیست. بعضى از بچه‌ها، بیشتر از بچه‌هاى دیگر معاشرتى و اهل بازى با کودکان همسن خود هستند و بعضى بچه‌ها ذاتاً آرام‌تر هستند. این اختلاف طبیعى است؛ اما تمایل به بازى با کودک دیگر و داشتن همبازی، در وجود هیچ کودکى به صفر نمى‌رسد.

علل بى‌میلى ممکن است مربوط به وضعیت جسمی، روحى و روانى کودک، یا وضعیت اجتماعی، اقتصادى خانوادهٔ او باشد که او را به انزوا مى‌کشاند و از بازى با بچه‌هاى دیگر فرار مى‌کند. علل عمدهٔ بى‌میلى کودکان عبارتند از:

– ممکن است کودکى دچار ضعف در سلامت جسمانى باشد،؛ مثلاً خیلى زود از جست‌وخیز خسته شود یا نفس تنگى پیدا کند، یا بیمارى‌هائى داشته باشد که اجازهٔ بازى پر افت‌ و خیز را به وى ندهد.

در این‌صورت، ترتیبى بدهید که معاشرت او با دیگر بچه‌ها توأم با بازى‌هاى فکرى مناسب و جنب‌وجوش کمتر باشد.

– گاهى کودک، به‌دلیل تفاوت‌هائى که با دیگران دارد، با آنان نمى‌جوشد. این تفاوت‌ها ممکن است از اجبار کودک به استفاده از عینک ذره‌بینى قطور گرفته، تا لکنت زبان او و حتى هوش فوق‌العاده‌اى باشد که اینها میل به گوشه‌گیرى را در کودک تقویت مى‌کند، یا گاهى او را چنان حساس و آسیب‌پذیر مى‌سازد که با کوچکترین تمسخر و یا سرزنش دیگر کودکان، مى‌رنجد و از معاشرت با آنان زده مى‌شود.

گاهى هم کودک خجالتى است و مشکل مى‌تواند در دوستى با بچه‌هاى دیگر پیشقدم شود.
در چنین مواردی، مشکل او خیلى ساده و تنها با تشویقى آرام و تدریجى حل مى‌شود. نصیحت و پند و اندرز دادن و تأکید بر اینکه: ‘این‌قدر یک گوشه‌ ننشین؛ تو دیگر بزرگ شده‌ای!

’ یا چرا تو هم نمى‌روى با بقیهٔ بچه‌ها بازى کنی؟’ بر ترس کودک مى‌افزاید. بهتر است دایرهٔ دوستى‌ها را کم‌کم وسعت بخشید و ابتدا از دعوت یک یا دو کودک همسن و سال او به خانهٔ خودتان آغاز کنید.

یا مى‌توانید چندین‌بار همراه کودک خود به تماشاى بچه‌هائى که مشغول بازى هستند بروید تا کودک، در ضمن تماشاى آنان، لذتى را که از بازى باهم مى‌برند درک کند و علاقه‌مند شود که خود او هم از این لذت سهمى داشته باشد.

– گاهى لوس و پرتوقع بودن کودک موجب مى‌شود که گروه همسالان او را طرد کنند. از این‌رو، به پدران و مادران توصیه مى‌شود که ضمن ابراز محبت به کودک، اصول اخلاقى و انسانى و احترام به حقوق دیگران را نیز به کودک بیاموزند. بهترین روش در این مورد، این است که پدر و مادر خود الگوى تقلید براى آنان باشند.– گاهى مادر، چون حوصلهٔ سر و صدا و شلوغى بچه‌ها را ندارند،

یا از این مى‌ترسد که کودک او، به‌علت معاشرت با بچه‌هاى شرور، بى‌ادب بار آید، یا حوصله و وقت سر زدن به بچه‌هاى مشغول بازى را ندارد، طورى با کودک رفتار مى‌کند و در مقابل خواست او مبنى بر بازى با دیگر کودکان واکنش نشان مى‌دهد که او را از بازى باز مى‌دارد و به انزوا سوق مى‌دهد. براى مثال، مادرى که مى‌گوید:

‘اجازه نمى‌دهم با پسر همسایه بازى کنی، چون او بچهٔ شرورى است’ کودک خود را از بازى‌اى که ممکن است خیلى هم آموزنده و لذت‌بخش باشد، محروم مى‌کند و بعد با گفتن جمله‌اى نظیر: ‘بیا با خواهر کوچک خود بازى کن!’ او را به کلى از بازى روى‌گردان مى‌سازد.

خواهر کوچکى که تازه مى‌خواهد راه رفتن را بیاموزد، براى بچه‌اى سه – چهار ساله که احتیاج به نقشه کشیدن و دویدن و خندیدن دارد، همبازى خوبى نیست.

بنابراین، هوشیارى و دقت مادر و پدر در انتخاب همبازى‌هاى مناسب براى کودک در افزایش تمایل کودک به بازى به دیگران نقشى بسیار مهم دارد.

نکات مهم

  • کودکان، به هنگام بازى با همسالان، از حالت خودمحورى بیرون مى‌آیند و واقع‌گرا (Realistic) مى‌شوند، به امیال و خواسته‌هاى دیگران توجه مى‌کنند، از دیگران چیزى مى‌آموزند و به دیگران چیزى یاد مى‌دهند و در کنش متقابل، خیلى چیزها به همدیگر مى‌آموزند.
  • وقتى که کودک دوست دارد به تنهائى بازى کند، باید او را به حال خود بگذارید و آزادى بدهید تا مستقلاً به بازى خودش ادامه دهد. نباید همبازى‌هائى را به او تحمیل کنید؛ زیرا چنین حالتى باعث اختلال در بازى او مى‌شود و عادت به عصبانى شدن و ایجاد درگیرى را در وى به‌وجود مى‌آورد.
  • پدران و مادران توجه کنند که کودک در سنین خردسالى هر اندازه آزاد باشد تا به تنهائى بازى کند، به همان اندازه در آینده اجتماعى‌تر خواهد شد.
  • میل طبیعى و تشخیص کودک بهترین راهنماى ما مى‌باشد. آنان کم‌کم یاد مى‌گیرند با دوستان و همسالان خود همبازى شوند؛ بنابراین، نیازى به تأکید و تشویق‌هاى بیرونى نیست تا زودتر از موعد با بچه‌هاى دیگر همبازى شود.
  • کودک را وادار نکنید که با خواهر و برادر کوچکتر خود همبازى شود؛ زیرا آنان براى بازى کوچک هستند، در صورتى‌که کودک اگر با همسالان یا بزرگتر از خود بازى کند، هم با علاقه بازى مى‌کند و هم در تعاملى مشترک چیزى یاد مى‌گیرد.

نکتهٔ دیگر اینکه، کودک بزرگتر باید همیشه ملاحظهٔ کودک کوچکتر را بکند و رفتارى عاقلانه در پیش بگیرد (در صورتى‌که خود او هنوز بچه است و باید بچگى کند) و کودک کوچکتر نیز، احتمالاً به‌علت آنکه قادر به انجام دادن همهٔ اعمال و رفتار کودک بزرگتر نیست، دچار شکست مى‌شود؛ که از نظر روحى و روانى به سود او نیست.

از این‌رو، در عین‌حال که اوقاتى با همدیگر بازى مى‌کنند، زمینه‌هائى نیز براى بازى با همسالان فراهم شود.

جالب توجه این است که هر اندازه خواهران و برادران را به بازى با یکدیگر وادار نکنیم، آنان، مشخصاً، بیشتر باهم بازى خواهند کرد.
– در بازى‌هاى کودکان دخالت نکنید؛ ولى لازم است پدر و مادر گاهى به اتاق و محل بازى بچه‌ها سر بزنند، اما نه به قصد جاسوسى و بازرسى آنان بلکه به قصد بردن مثلاً چای، میوه و شیرینى براى آنان. در واقع، نباید بچه‌ها را مطمئن ساخت که در تنهائى هیچ‌کس به آنان سر نخواهد زد؛ چون همه نوع کودک وجود دارد و ممکن است اتفاقات خطرناکى بیفتد.
– اگر فرزند شما دوست و همبازى‌اى براى خودش پیدا کرده است که شما دوست ندارید با او رفت و آمد کند، تا حدّ امکان نگوئید: ‘اجازه ندارى با این کودک بازى کنی، چون بى‌تربیت است.’ بلکه ابتدا سعى کنید همبازى جدیدى را براى او بیابید و به جز این، در انتخاب دوست، ملاک و معیارى به کودک بدهید و بگذارید بیندیشد و خود قضاوت کند و به نتیجه برسد.

دختر ۴ ساله ای دارم

با سلام
دختر ۴ ساله ای دارم، که باهوش است و خیلی خوب صحبت می کند و دایره لغات بالایی دارد. اما متاسفانه به نظر می آید که روی یک چیز تمرکز نمی کند. مثلا در کلاس باله یا نقاشی بیشتر از آنکه به مربی توجه کند، به خودش در آینه و یا دوستانش توجه می کند. یا در کلاس نقاشی دایم صحبت می کند.
معمولا وسط یک کار صحبت از کار دیگر می کند ، لازم به ذکر است صحبت های وی بی منطق نیست و از تخیلات یا خاطرات و … صحبت می کند.
یا وقتی موسیقی (شعر کودکانه) گوش می دهد، انگیزه ای برای یادگیری تمام شعر به هر طریق ندارد
نگران هستم این رفتار در آینده در رشد و آموزشش تاثیر منفی نداشته باشد.

مشکل عدم تمرکز کودک

با سلام مادر گرامی اگر خودتون متوجه عدم تمرکز او ش ید بهتره همین ابتدا که کودک است او را ارجاع دهید به روانشناس کودک شاید مساله نقص توجه باشد که راهکار درمانی دارد و اصلا جای نگرانی نیست البته ممکنه صرفا به خاطر شرایط سنی باشد و چون اموزش رسمی در هیچ زمینه ای در این توصیه نمی شود خب او هم تمرکز و دقت کافی نشان نمی دهد و چون از هوش و دایره لغات او می گویید خوب ممکنه مساله چیز دیگری باشد یعنی خستگی از اموزش های مختلف و اصلا مساله دقت و تمرکز نباشد و بعد از اینکه وارد فضای اموزش رسمی شود هیچ مشکلی بدین لحاظ نداشته باشد به طور کل جای نگرانی وجود ندارد و کودکان به لحاظ تحمل اموزش هایی با هم تفاوت دارند امیدوارم در اینده مشکل خاصی به وجود نیاید .

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بچه ۴ ساله و مشکلات مدرسه

با سلام پسربچه۴ساله ای دارم که درمهمانی ها بابچه ها خوب ارتباط برقرار می کندولی وقتی اورامهد ثبت نام کردم روزهای اول خوب میرفت ولی بعدش باگریه شدید ازرفتن امتناع کرد ماهم یکی دو ماه نبردیمش ولی حالاااوراژیمناستیک ثبت نام کردم بااینکه خودم من اونجاهستم گریه می کندواز بازی بابچه ها امتناع می کند

مشکل مهدکودک رفتن:اگر کود‌ک حاضر نیست به مهد‌ کود‌ک برود‌ یا چند‌ ساعتی بد‌ون شما جایی بماند‌، او را واد‌ار به این کار نکنید‌ چرا که باعث به‌وجود‌ آمد‌ن ناراحتی‌های بیشتری برایش ‌می‌شود‌. ابتد‌ا با او صحبت کنید‌ و از مزایای مهد‌ برایش بگویید‌. همراه هم بد‌ون اینکه از او جد‌ا شوید‌ به مهد‌ کود‌ک بروید‌ تا با محیط آشنا شود‌.

د‌ید‌ه شد‌ه گاهی مربی مهد‌ به‌عنوان راهنمایی به ماد‌ر ‌می‌گوید‌ به گریه‌های بچه نباید‌ اعتنا کرد‌. او را اینجا پیش ما بگذارید‌ و بروید‌. ما آرام و سرگرمش ‌می‌کنیم.

به هیچ‌وجه مرتکب چنین خطایی نشوید‌. باید‌ به تد‌ریج با این قضیه کنار بیاید‌. روزهای اول د‌ر مهد‌ کنارش باشید‌. بعد‌ از گذشت چند‌ روز وقتی عاد‌ت کرد‌، کمی د‌ورتر بنشینید‌. این مرحله را هم که پشت سر گذاشتید‌، چند‌ د‌قیقه‌ای پیش چشمش نباشید‌ و بازبرگرد‌ید‌. این هم که عاد‌ی شد‌، چند‌ ساعت نباشید‌ و برگرد‌ید‌. د‌ر نهایت ‌می‌بینید‌ که کود‌ک‌تان د‌ر مهد‌ کود‌ک ‌می‌ماند‌ و مشکل حل شد‌ه است.

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

ممکنه در همان دو ماه مهد اتفاقی افتاده تجربه ترسی دارد که اجازه بازی و تجربه جدید رو از او گرفته و باعث هراس از محیط اجتماعی شده البته باید دید همچنان در مهمانی ها بدون مشکل است و صرفا در برخورد با افراد غریبه کوچک دچار مشکل می شود و یا مساله گسترده تر است به هر حال باید روانشناس کودک فرزند شما را ببینید و خوب با تکنیک های نقاشی درمانی و بازی درمانی می تواند به شما کمک کند تا مساله رفع شود .

در هر حال بررسی شرای پیرامونی مهم است منتهی جای نگرانی نیست گاها هم به خاطر این مساله ایجاد می شود که کودک شما به رشد شناختی نرسیده و خب همین مساله مسائلی ایجاد می کند .و ترس و اضطراب از نبود شما مشکل ساز است و با رشد شناختی و افزایش سن برطرف می شود ضمن اینکه برخی مسائل در طی رشد صرفا مقطعی هستند و بعد از مدتی مرتفع می شوند و جای نگرانی وجود ندارد در نهایت امیدوارم شرایط متعادل شود

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

 

توجه پسر ۲ساله به پا دختر

پسرم ۲ سال و ۱۱ ماهشه و حدود ۸ ماه هست که بیش از حالت عادی به پاهای دخترها توجه میکنه یا در مورد پا فکر میکنه.

حتی وقتی براش کتاب میخونم یا کاتون میبینه همش سوال میکنه که پاش کو؟ می خواست پاشو دست بزنه؟…
وقتی خانومی با جورا ب قشنگ یا ناخن لاک زده میبینه، کمین میکنه زیر میز یا کنار پاش و آروم به پاش خیره میشه یا دست میزنه.

خرداد ماه پیش مشاور رفتم و به سفارش ایشون راه بی توجهی و حواس پرت کردن رو پیش گرفتم.
اما الان مدتیه که حتی موقع بازی یا توی مهد کودک وقت بازی، میره پشت مربی و به پاش دست میزنه.
یکبار هم دیدم که خودش خوابیده و یکی از عروسکهاش رو میماله به کف پاش

  • لطفا بفرمایید آیا اینها علائم فوت فتیش هستن؟
  • میشه پیش گیری کرد؟
  • کدوم میتونه مفید باشه روانشناس یا روانپزشک؟

پاسخ

با سلام کمی بعیده دراین سن این مشکل حنسی وجود داشته باشد البته که نوع زود اغاز هم دارد ولی باید محرک های محیطی بررسی شود مثل اینکه دیدن فیلم ها تصاویر و حتی برخوردهای خود شما و اینکه ایا ممکنه مورد سو استفاد۶ ای قرار گرفته شود ببینید این مساله فقط منوط به رابطه جنسی نیست

بلکه فرضا نزدیکی یک خانم که خودش مشکل جنسی داشته باشد با فرزند شما امیدوارم منظور بنده را درک کنسد .بهتره حتما به روانشناس کودک ارجاع بدهید چون در سنی نیست که توضیحاتی داشته باشد .

با نقاشی درمانی و بازی درمانی دلایل مشخص خواهددشد منتهی جای نگرانی هم وجود ندارد امیدوارم به زودی مساله رفع شود مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

پسر ۸ ساله شلوغکار

سلام.پسری ۸ ساله دارم.خیلی شلوغ میکنه واذیت میکنه توی کلاس تمرکز نداره بچه هارواذیت میکنه وکمتر به حرف گوش میده.خیلی هم ناخن میخوره.لطفا راهنمایی کنید

 

بیش فعالی چیست؟

این اختلال یکی از اختلالات شایع و در عین حال باید تشخیص سخت برای پزشکان است. اختلال بیش فعالی بیماری پیچیده ای است و اغلب تشخیص داده نمی شود. درباره کودکی که با چنین اختلالی تشخیص داده می شود ۳ علامت را نباید از یاد ببرید که شامل پرتحرکی، کمبود توجه و تمرکز و در نهایت اعمال تکانه ای (کارهای ناگهانی و غیرقابل پیش بینی) است.

زمانی که پزشک بتواند جزئیات لازم را از والدین و مدرسه به دست آورد می توان معیارهای لازم را در نظر گرفت. علائم اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی باید در بیشتر از یک مکان دیده شود

مثلاً خانه و مدرسه و البته اینکه برای چند ماه این علائم بروز کند. داشتن ۶ علامت یا بیشتر از علائم اختلال کم توجهی یا بیش فعالی که باید دست کم ۶ ماه وجود داشته باشد تا بتوان گفت کودک بیش فعال است.

علائم بیش فعالی

تعدادی از علائم مربوط به بیش فعالی و اختلال توجه و تمرکز شامل موارد زیر است:

  • کودک غالباً با دست هایش بازی می کند و در جایش می لولد.
  • کودک معمولاً کلاس را ترک می کند.
  • غالباً می دود یا می پرد.
  • اغلب بازی یا فعالیت هایش پر سروصداست.
  • به نظر می رسد کودک همیشه در حال حرکت است.
  • زیاد صحبت می کند.
  • از توجه به جزئیات ناتوان است.
  • اغلب قادر به پیگیری دستوران یا اتمام کارها نیست.
  • اغلب وسایل خود را گم می کند.

ممکن است کودک شما بیش فعال باشد

برای کودکی با اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی انجام برخی رفتارها ممکن است سخت تر باشد. حال بهتر است این سوال ها را از خودتان بپرسید:

  1. آیا زمانی که از کودک تان می خواهید کاری انجام دهد مشکلی در شنیدن دارد؟
  2. آیا او نسبت به دیگر کودکان سریع تر هیجان زده می شود؟
  3. آیا خانه شما در زمان غذا خوردن، به خواب رفتن، شستن دندان ها و دیگر کارها به میدان جنگ بدل می شود؟
  4. آیا معلم شما نسبت به رفتار کودک شما در مدرسه نگران است.
  5. و زود تمرکزش را از دست می دهد و فراموش کار است؟

این بچه ها مغزشان متفاوت است

اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی یک بیماری عصبی ـ رفتاری است با ۲ مولفه:

بیش فعالی و بی توجهی یا نداشتن تمرکز. برخی از این کودکان به صورت واضح فعالیت زیادی دارند و برخی هم توانایی تمرکز ندارند اما بیشتر آنها هر دو مشکل را با هم دارند.

این بچه ها مغز ماشین فراری را دارند اما با ترمز دوچرخه.

ذهن آنها در حال مسابقه است اما نمی توانند در زمان لازم سرعت شان را کم کنند. اسکن های متعدد نشان می دهد بخشی از مغز کودک دچار اختلال که به کنترل رفتار کمک می کند، موجب تمرکز می شود و آنچه نیاز به انجام آن دارد را طبقه بندی می کند، کمی کوچکتر است.

علاوه بر این انتقال دهنده های عصبی شیمیایی مغز مانند سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین که پیام را از یک قسمت مغز به قسمت دیگر می فرستند در آنها دچار کمبود است بنابراین برای مثال اگر معلم یک آموزش ۵ مرحله ای به کودک بدهد، او ممکن است تنها بتواند ۲ مرحله اول را انجام دهد و توالی کارهای بعدی را از دست بدهد.

دلیل بیش فعالی معلوم نیست

بیشتر مطالعات نشان می دهد اختلال بیش فعالی موروثی است. اما در سال های اخیر تحقیقات از ارتباط این اختلال با مواد سمی محیطی مانند بیس فنول A و فتالات (مهمترین مواد در تولید مواد آرایشی، پلاستیک، پرده حمام) و همین طور حشره کش ها خبر می دهد.

این علم بسیار جدید است و تحقیقات همچنان باید ادامه پیدا کند. کودکان نسبت به مواد سمی محیط حساس هستند و باید نسبت به مواجهه آنها با این مواد دقت شود.

چندین دلیل دیگر برای ابتلای کودک به اختلال بیش فعالی می توان در نظر گرفت که از جمله می توان به ژنتیک، آسیب کوچک مغزی در زمان تولد یا حتی استرس و نگرانی دوران بارداری اشاره کرد.

چطور تشخیص بدهیم

در اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی معدل سنی می تواند از ۲ یا ۳ سالگی باشد. در ۲ سالگی پزشکان به دنبال یافتن علائم هستند و هر چه زودتر این نقص تشخیص داده شود زودتر می توان مداخله کرد.

اما در اغلب موارد تا زمانی که کودک به سن مدرسه نرسیده که نیاز به توجه و نشستن طولانی مدت داشته باشد، این اختلال قابل تشخیص نیست. بچه های باهوشی که نشانه های ضعیفی دارند، ممکن است سال ها علائم را داشته باشند تا دوره آموزشی مدرسه که باید برنامه منظم، چند منظوره و مدیریت زمان انجام دهند و اینجاست که دچار مشکل می شوند.

دختران فرق دارند؟

پسران سه برابر دختران در معرض این اختلال هستند و به طور معمول دختران ۵ سال بعد از پسران تشخیص داده می شوند.

دختران بی نظم و ساکت کمتر به چشم می آیند حتی اگر اختلال شان به اندازه پسران باشد. بی توجهی و نادیده گرفتن موضوعات پیرامون از علائم اختلال در دختران مبتلا به بیش فعالی است.

در پسران به جای آن انجام و بروز حرکات و رفتارهای متفاوت و غیرمنطقی بدون انگیزه قبلی و برنامه عاری از فکر انتظار می رود. در دوران دبستان دخترانی با اختلال بیش فعالی، کودکانی کم دقت یا بی دقت هستند،

همچنین در آموختن مهارت های آموزشی و حل مسائل ضعیف بوده و به جزئیات و موضوعات محیط پیرامون خود توجه ندارند، کمتر توجه می کنند و با تمام کردن کارها مشکل دارند اما آنها معمولاً پرخاشگر نیستند. دختران قرار نیست کیف مدرسه شان را در زمین بازی جا بگذارند یا دفتر مشق شان کثیف باشد.

تشخیص سخت است

هیچ آزمایشی وجود ندارد که با انجام آن بتوان گفت کودک دچار بیش فعالی است. اما اغلب پزشکان با تاریخچه خانوادگی، جزئیات پرسش هایی که انجام می دهند و بررسی رفتار کودکان و میزان اهمیت آن براساس سن و سال او سعی می کنند تشخیص صحیح را داشته باشند.

با صحبت کردن با کودک، والدین و معلمان و اگر لازم باشد مادربزرگ و پدربزرگ و اقوام پزشکان می توانند تعیین کنند علائم با توجه به سن کودک متناسب است یا مشکل جدی وجود دارد. آنها باید عواملی مانند عصبانیت، اختلال یادگیری، افسردگی، طلاق یا بیماری یکی از اعضای خانواده را هم در نظر بگیرند.

درمان دارویی برای کدام بچه ها لازم است؟

دارو درمانی به همراه روان درمانی و تغییراتی که در زندگی روزانه کودک ایجاد می شود می تواند شرایط را بهبود دهد. داروها زمانی که با رفتار درمانی همراه شوند می توانند پرخاشگری و بی توجهی کودک را به میران زیادی بهبود دهند.

دارو درمانی زمانی پیشنهاد می شود که تعداد علائم کودک براساس سنش مشخص شود و تنها زمانی از دارو استفاده می شود که کودک واقعاً نیاز داشته باشد.

در کودکانی که علائم متوسط تا شدید این اختلال را دارند دارو درمانی کمک کننده است. در علائم خفیف تر معمولاً از مشاوره درمانی استفاده می شود.

اما دارویی که برای یک کودک کارساز بوده است نمی تواند برای دیگری هم همان نتیجه را داشته باشد.

به همین دلیل پزشکان نظارت زیادی بر کودک دارند تا بتوانند ترکیب مناسب را پیدا کنند. مشخص نیست چرا اما کودکانی که در یک سن خاص دارویی را تحمل نمی کنند ممکن است چند سال بعد به خوبی به همان دارو جواب دهند.

 معرفی روانشناس کودک خوب

سلام.ممنون میشم اگریک روانشناس خوب معرفی کنید.با تشکر

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

کودک ۴ ساله که اخیرن گوشه گیر شده است

برادر زاده من ۴سالشه فوق العاده بچه اجتماعی بود و ارتباط خوبی با بچه ها برقرار میکرد…

نزدیک دو ماه گوشه گیر شده به حالت اضطراب صبح تا شب تو خونه دور خودش میچرخه دستشم همش تودهنش میبره ..

با کسی کار نداره ..چند تا هم برنامه کار تونی تلویزیون فقط نگاه میکنه ..

از غذا بدش میاد فقط کیک و شکلات…من چه کمکی میتونم بهش بکنم ؟مادرش هم به دکتر اعتقادی نداره میگه بچس خودش دورست میشه…لطفا کمکم کنید…

پاسخ

با سلام
مگه میشه این همه تغییر در بچه سالم در سن ۴ سالگی بیفته و بیتفاوت بود و منتظر باشی خودش خوب بشه سطح اضظراب مشکل تغذیه همه و همه اهمیت زیادی دارند .

ممکنه مساله مهمی پیش اومده باشه مثلا ازاری اسیبی که باعث شده مضطرب بشه و اگر زودتر به روانشناس کودک ارجاعش ندن دچار اسیب های بیشتری بشه بهتره شما اقدام کنید چون این تغذیه کاهش وزن ایجاد می کنه اگر کابوس داره شب ها و خب رفتارهای تکراری داره ممکنه اصلا مساله عقب ماندگی و چیزی باشد چون برخی مسائل و بیماری ها فرد تا سنی طبیعی است و بعد اسیب خودش را نشان می دهد

حتی در نوعی از اختلال کودک در سنی طبیعی است و بعد پس رفتی در تمام دستاوردهایی که تا کنون داشته را می بیند در هر حال منظورم این نیست حتما ایشون دچار چنین شرایطی هستند خیر فقط صرفا ممکنه مساله مهمی باشد که نیاز به بررسی داشته باشد و توجهی نشده باشد امیدوارم در هر حال مساله حل شود و مشکل خاص ی نباشد بهتره با برادرتون مشورتی داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰

موفق باشید

چند نکته در مورد کودکان دلبندمان بدانیم

فرزند شما بسیار پیچیده است و هر رفتار شما یک پاسخ از طرف او به همراه دارد. این بدین معنا است که اگر کودک شما بد رفتاری می کند ریشه در رفتار شما و محیط اطراف او و اقوام شما دارد.

گاهی شما خوش اخلاق هستید و بچه شما لوس بار می اید مشاوره کودک در واقع به شما کمک می کند تا یادبگیرید کی کودک را تشویق کنید و کی او را تنبیه کنید.

 پسر ۲۷ ماهه ای دارم که به شدت دست بزن 

سلام پسر ۲۷ ماهه ای دارم که به شدت دست بزن داره هر جا میریم تمام بچه هارو میزنه من و پدرش رو میرنه حتی وقتی مشغول بازی هست با ماشینش ماشین دیگش رو میکوبه و میزنه و تمام خواسته هاش رو با گریه و لجبازی و نق بیان میکنه حتی اگه اروم باشه اصلا صبح از خواب با گریه و لجبازی شدید بزدار میشه در صورتی که تمام شب رو خوب خوابیده خواهش میکنم کمکم کنید کار هرروز من گریه و نگرانیه

پاسخ

با سلام دوست عزیز برخی بچه ها بسته به نوع زایمان و شرایط جسمی و روحی مادر و جسمی خودشون در ردیف بچه های دشوار هستند که بسیار بدقلق اصطلاحا عصبی هستند

و مدام د حال گریه و لجبازی هستند که اگر چه خانواده ها هم از این مساله نگران می شوند ولی خب ان چیزی که مهم است این است که بدانید ممکنه به صورت ارثی هم در خانواده ها وجود داشته باشد

یعنی شما و یا پدررو یا اقوام نزدیک چنین کودکی را تجربه کرده باشید بهتره ایشون رو به روانشناس کودک ارجاع بدهید ولی اصولا اگر در پاسخ به رفتارها تنبیه بدنی صورت نگیرد و کودک مورد ازار نباشد .و یا مدام قضاوت نشود با بزرگ شدن و رشد شناختی مسائلی مرتفع می شود

مخصوصا با ورد به مدرسه و شروع اموزش های رسمی ولی بهتره از همین ابتدا مساله رو جدی پیگیری کنید وه بعدا با مشکلات بیشتر مواجه نشوید ممکنه خدای ناکزده مساله پزشکی باشد ابتدا چکاپ پزشکی شود و بعد به روانشناس کودک ارجاع دهید امیدوارم به زودی شرایط رفع شود.

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

سلام دختری دارم که تازه سه سالش تمام شده ازدوماه قبل ادرارش رو میگفت از شبی که زلزله اومد ترسید وازاون موقع گاهی اوقات ادرارش رومیگه البته فقط درزمان بیداری ولی وقتی خوابه دیگه نه و شلوارش رو خیس میکنه لطفا راهنمائیم کنید.

شب ادراری کودک

دوست عزیز اول از همه باید مطمئن شوید دختر شما شب ادراری ندارد.
از غروب به بعد مایعات کمتر باید بخورد، آخر شب حتما دوبار دسشویی برود.
اگر این اتفاق افتاد برخورد شدید با کودک نداشته باشند و به رویش نیاورند به مرور بهتر می شود.
در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

با سلام
ببینید چون ترس و شرایط بیرونی باعث شده که در کنترل ادرار شبانه با مشکل مواجه شو مساله حدی نیست دادن ارامش خاطر به کودک توبیخ نکردن تنبیه و دعوا نکردن و صبور بودن کمک می کند اینکه چند شب او را از خواب بلند کنید و از او سوال کنید که ایا ادرار دارد یا خیر ؟؟

مطمئن باشید او خود به خاطر نداشتن کنترل در شب و ترس ازار می بیند و متوجه هست که رفتارش نادرست است ولی با همه این شرایط باید شما دقت داشته باشید که نباید به او استرس وارد کنید ..

و بهتره تلاش کنید با داستان و صحبت در نورد ترس های او صحبت کنید و او را درک کنید و اگر باز مساله مرتفع نشد به روانشناس کودک مراجعه داشته باشید در هر حال امیدوارم به زودی بهبودی حاصل شود ..

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
موفق باشید

شب ادراری در کودکان و بزرگسالان ریشه در مشکلات روحی و جسمی دارد که به سادگی با تداوم و تکرار قابل درمان است. کودک شما اگر از شب ادراری رنج می برد نباید با تحقیر او را در شرایط بدتری قرار دهید چرا که این اشتباه رفتاری موجب بدتر شدن شرایط می شود.شب ادراری

اگر فرزند شما هم دچار شب ادراری است حتماً می دانید که این مشکل می تواند بسیاری از والدین را خسته و کلافه کند. البته این تنها والدین نیستند که از این مشکل رنج می برند؛ بلکه خود کودک هم ممکن است به عنوان تلخترین تجربه زندگی اش از آن یاد کند.مشکل شب ادراری حتی از هیولای زیر تخت و پشت پرده اتاق خواب هم بیشتر کودک شما را آزار می دهد.

به طوریکه او جرات نمی کند حتی یک شب در جای دیگری غیر از منزل بخوابد تا رازش آشکار نشود. البته یادتان باشد اگر فرزند شما یکی دوبار اتفاقی جایش را خیس کند، نباید به او برچسب ابتلا به شب ادراری را بزنید. متخصصان معتقدند دست کم ۲ بار در هفته و به مدت ۳ هفته باید این اتفاق برای کودک بیفتد تا اینکه تشخیص شب ادراری برای او قطعی شود.

اگر چه هنوز علت قطعی شب ادراری کودکان مشخص نشده، لازم است بدانید گاهی ابتلا به برخی بیماریهای جسمی می تواند باعث شب ادراری شود. بنابر این لازم است در مورد این مشکل حتماً با پزشک فرزندتان مشورت کنید.

علل شب ادراری کودک

وارد شدن به شرایط جدید مانند تولد فرزند دیگر، طلاق و… می تواند حجم زیادی از استرس را برای تمام اعضای خانواده و به خصوص برای کودکان در سنین پایین، به وجود آورد. ورود به چنین شرایطی برای بچه ای که شب ها جایش را خیس می کند می تواند سخت تر هم باشد. ممکن است علائمی را که تحت کنترل درآمده بوده اند را دوباره وخیم کند و تعداد شب های خشک را به حداقل برساند.

باورهای غلطی در مورد شب ادارای بین مردم وجود دارد از جمله اینکه کودک تنبل است و اگر کمی تلاش کند می تواند بر این مشکل غلبه کند.دیگر اینکه استرس می تواند باعث شروع این مشکل در کودکان شود که تاکنون شب ادراری نداشته اند، اما هیچ کدام از این باورها درست نیست.

شب ادراری کودکان
شب ادراری یک مشکل غیر قابل کنترل است

شب ادراری یک مشکل رفتاری قابل کنترل توسط خود کودک نیست. چنین مشکلی ریشه ارثی و ژنتیکی دارد. شب ادراری در مورد بیشتر کودکان، یک مشکل ساده جسمانی است؛ عضلات مثانه شان ضعیف یا کوچک است و قادر به کنترل آن حجم از ادرار که بدنشان تولید کرده، نیست.

اگرچه استرس ممکن است به طور غیرمستقیم بر این مشکل تاثیر بگذارد ولی اغلب متخصصان بر این باورند که استرس نمی تواند دلیل آغاز این ماجرا باشد چون هیچ ارتباط جدی و قابل توجهی بین اضطراب و شب ادراری وجود ندارد فقط اینکه بعضی رفتارها، زمانی که کودک تحت فشار و استرس قرار دارد، شب ادراری را تشدید می کند. این رفتارها عبارتند از:

* خوردن غذاهای شور
* تخلیه نکردن کامل مثانه قبل از خواب
* نوشیدن مایعات در زمان نزدیک به خواب

بچه ها هم مانند بسیاری از بزرگسالان، ممکن است وقتی استرس دارند به خوردن پناه بیاورند و خوراکی هایی مثل اسنک های شورمزه، چیپس و… را ترجیح دهند. خوردن این همه نمک نیاز بدن به مایعات را بیشتر می کند و این نوشیدن های بیش از حد معمول برای بچه هایی که مثانه کوچک دارند دردسرساز می شود. همچنین استرس ممکن است باعث شب ادراری شود چرا که شب ادراری اغلب در کسانی که خواب عمیقی دارند اتفاق می افتد. حال اگر اتفاقی در مدرسه، خانه و… کودک را مضطرب کند و باعث بی خوابی او شود، نتیجه یک بی خوابی طولانی، فرورفتن به خوابی به مراتب عمیق تر از حالت عادی است. پیامد این خواب بسیار عمیق هم شب ادراری است. قطع به یقین برای میلیون ها میلیون کودک بالای ۶ سال که دچار مشکل شب ادراری هستند، این کابوس باعث بروز استرس خواهدشد.

تغییر رفتار کودک ۴ساله

فرزنده بنده ۴ساله است درخانه وقتی تنها است آرام بازی میکند وهیچ سروصدایی ندارد ولی وقتی که مهمان داریم یا اینکه مهمانی برویم خیلی خیلی شلوغ میکند و دائم درحال دویدن و شیطنت زیاد است و حتی جیغ های وحشتناک میزندواینکه با گریه همه چیز می خواهد
کمکم کنید من بافرزندم چکارکنم

پاسخ

با سلام
مادر گرامی رفتارهای فرزند شمامی تواند دلایل مختلف داشته باشد و احتمالات مختلفی هم مطرح می شود که باید در نظر داشته باشید
مثل اینکه در خانه تنهاست ولی برای جلب توجه چنین رفتارهایی دارد که اصلا نباید واکنش منفی نشان دهید و به دیگران هم بسپارید توجهی نکنند تا رفتارها خنثی شود و اصلا نکران نباشید این رفتارها مقطعی هستند
از طرفی ممکن است تقلیدی باشد که می کند و خب این مساله تقلید برای کودک شما ایجاد شود و حواستون باشه که به هر حال در حالت تقلید هم در سن خاصی است و ممکنه در مهد اموخته باشد و یا اصلا فکر کند رفتار درستی است و حتی گاهی تقویت شده باشد
مساله بعدی که مطرح می شود مساله این است که در خانه ازادی عمل زیادی ندارد ولی وقتی مهمان دارید می داند که پدر و مادر امر و نهی نمی توانند بکنند و می تواند ازادی عمل داشه باشد به همین خاطر است که چنین رفتارهایی از او سر می زند و شاید اصلا شما توجهی به این مساله نداشته باشید
از سویی بهادادن بیش از حد به کود ک باعث می شود در حضور جمع رفتارهای متفاوتی نشان دهد به هر حال همه این احتمالات می تواند مطرح باشد البته در سنین خاص این رفتارها طبیعی است
اگر تداوم داشت می توانید به روانشاس کودک مراجعه داشته باشید
امیدوار موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

مشکلات گفتاری کودک ۲۱ ماهه

سلام
دخترم تقریبا ۲۱ ماهشه ولی هنوز نیتونه کلمه ای بگه فقط بابا رو میگه خیلی نگرانم…

مسئله دیگه ای که هست اینه که خیلی تلویزیون دوس داره ولی من حس میکنم تمرکزش خیلی کم شده شاید حدود ده دفعه باید صداش بزنیم تا برگزده و ما رو نگاه کنه.

وزنشم خیلی کمه حدود ده کیلو و خواب شبانه شم خیلی خیلی نامنظمه .تا صبح نزدیک ده تا ۱۵ دفعه بیدار میشه واقعا کلافه شدم و روی زندگی منو همسرم خیلی تاثیر بدی گذاشته این بیخوابی دخترم.

پاسخ

با سلام در مورد رشد قدی و وزنی باید با پزشک مشورتی داشته باشید چون ممکنه مشکل جسمی باشد و تاخیر رشدی هم دال بر این موضوع باشد .

در مورد رفتارهای دیگر مثل به کار بردن کلمات اگر هوشیاری خوبی دارد همه چیز را متوجه می شود ولی کلمات را بیان نمی کند نگرانی وجود ندارد چون برخی کودکان دیرتر حر ف می زنند مثلا کلمات را درست تلفظ نمی کنند ولی اگر فکر می کنید متوجه نمی شود .

به سمت اشیا نمی تواند اشاره کند وقتی با او صحبت می کنید توجهش کم است باید زودتر به روانشناس کودک مراجعه کنید تست هوش گرفته شود بررسی های لازم انجام شود و اگر مشکلی باشد جای نگرانی نیست به شما برای رفع ان کمک خواهد شد .احتمالات زیادی مطرح است که بهتر است با مراجعه حضوری مشخص شود.امیدوارم مساله خاصی نباشد و روال رشد فرزندتان طبیعی باشد .

سلام پسرم ۳ سالشه هنوز قادر به گفتن خیلی از کلمات نیست ولی همه چیز رو میدونه چیه و متوجه میشه ولی حرف نمیزنه و مساله دیگه اینکه دست بزن داره روی بچه ها که این مساله خیلی منو عذاب میده و اینکه مدام پاهای باباشو فشار میده و این موضوع باباشو عصبی کرده لطفا راهنماییم کنید

با سلام در مورد تکلم اگر کاملا متوجه همه چیز می شود .و کلماتی را هر چند شکسته بیان می کند خوب نگران نباشید می تواند مساله ارثی باشد و یا در هر حال تاخیر در تکلم که در بعضی از کودکان وجود دارد باید برایش قصه زیاد بخ انید وقت بگذارید صحبت کنید .با تصاویر کلماتی را به او بیانوزید از کا تن های اموزشی هم می توانید استفاده کنید در مورد پرخاشگری یا الگوی رفتاری است که مشاهده کرده است .و بهتره با روانپزشک کودک مشورت داشته باشید .امیدوارم مشکل فرزندتون حل شود .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دختر ۳ سال و ۴ ماهه مشکلات مدفوع

دختر ۳ سال و ۴ ماهه دارم که از عمل دفع میترسه و همین امر باعث یبوست شدید و رخم ناحیه مقعدش میشه و اکراه زیاد از دفع داره با داروهای ملین هم خوذشو نگه میداره تا حس دفع بهش دست میده هر جور شده خودشو کنتزل میکنه این موضوع خیلی تاثیر گذاشته روی کاراش مثل باری خوردن خوابیدن راهکار چی هست؟ سپاس از راهنماییتون

پاسخ

در مورد ترس از عمل دفع خوب احتمالا می دانید که بچه ها در ۴ سالگی به خاطر رشد اسفنکترها می توانند دفع رو داشته باشند .

و شاید تجربه های زودتر و نظافت شدید و دادن بازخوردهای منفی وقتی احیانا خودش رو کثبف کرد باعث اضطراب می شود مخصوصا بچه هایی که خست جز خصوصیت اخلاقی انهاست چون در مرحله مقعدی سخت گیری می شود شخصیت سر سختی می شوند و تمایلی به دفع ندارند که باید ایشون رو به روانشناس کودک ارجاع بدهید

اصولا برای این کودکان تلاش می شود که با در نظر گرفتن یک امتیازهای خاص به این عمل تشویق شود مثلا اگر امروز بتواند فقط فضای توالت را تحمل کند برچسبی می گیرد و بعد اگر عمل دفع را هر چند ناقص انجام داد بر چسبی دیگر و در نهایت اخر هفته بسته به امتیازات چیزی که مایل است را می تواند خریداری کند .در هر حال امیدوارم مشکل حل شود و جای نگرانی هم البته وجود ندارد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴موفق باشید

پسر ۳ ساله ترس از جدایی از مادر

سلام خسته نباشید من یه پسر ٣سالو ٧ ماه دارم که همش ترس جدا شدن از من رو داره یه مدت مهد رفت خوب شد ولى دوباره این ترس به جونس اومده موقعى که بخواد بخوابه تو اتاقش همش طفره میره مدام بایدصحبت کنم تا قانع بشه دور از چشمش باشم فوراً صدام میزنه

اگه بار سوم جواب ندم گریه میکنه و از درب بسته میترسه تا تهنا باشه تو اطاق در بستشه گریه میکنه یا با هرکى جز خودم تو اطاق باشه همینجورخ خیلى نگرانشم این ترساش باعث شده لکنت بگیره یه وقتایى کم میشه یه وقتایى زیاد میشه راهنماییم کنید

پاسخ

سلام مادر گرامی جای نگرانی نیست اگر ایشون تک فرزند باشند و توجه بیشتری دریافت کرده باشند این حالت طبیعی است البته کودکان در شرایطی که اضطراب جدایی دارند ممکنه حالت اختلال پیدا کند که حتما باید با مراجعه حضوری به روانشناس کودک تلاش کنید مساله حل شود

ولی در مورد ترس کودکان باید کم کم مساله حل شود و نقش شما بسیار اهمیت دارد .اینکه تلاش نکنید در این شرایط با حمایت افراطی چسبندگی را افزایش دهید .امیدوارم با مراجعه رفع شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دختر کلاس اول و ترس از خانه ماندن

دخترمن کلاس اول دبستان است. ترس داره از اینکه من برای خرید برم بیرون و دیر برگردم و یا نیام خونه، آیا می تونم با روش بازی کردن ترسش رو از بین ببرم، همونطور که شما در مورد مقابله با ترس کودکان گفتید؟

اگر امکانش هست نحوه بازی رو هم برایم بگویید؟

ممنون از زحمات شما

پاسخ

بچه ها از نظر سرشتی و ذاتی با هم متفاوت هستند. بعضی از کودکان معاشرتی تر و اجتماعی ترند و راحت تر با دیگران ارتباط برقرار می کنند ولی از طرف دیگر کودکی را می بینیم که منزوی و گوشه گیر است و بیشتر تمایل دارد وقت خود را در کنار مادر سپری کند.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

علاوه بر مساله سرشت و ذات، بسیاری از کودکان هستند که اضطراب جدایی از مادر را دارند. دسته دیگری از کودکان از اضطراب اجتماعی رنج می برند. در هر صورت این دو دسته آخر کسانی هستند که به بیماری اضطراب مبتلا هستند و مداخلات روان پزشکی به موقع می تواند برای آنها بسیار سودمند باشد. اگر کودک شما منزوی و غیر اجتماعی است توصیه های زیر می تواند کمکتان کند:

۱) در صورتی که وابستگی کودک به شما خیلی زیاد است، لحظه ای از شما جدا نمی شود و اصرار دارد نزد شما بخوابد و…، حتما به یک روان پزشک اطفال مراجعه کنید.

۲) ترس و اضطراب او را درک کنید و بپذیرید اضطراب او واقعی است و او را به دلیل جمع گریزی و ارتباط برقرار نکردن با دیگران شماتت نکنید. چنانچه به طور مستقیم روی رفتارهای فوق تمرکز کنید: «چرا به دیگران سلام نمی دی، چرا به من چسبیدی و منو ول نمی کنی، مثل بچه آدم سلام بده و…» اعتماد به نفس کودک را از او سلب می کنید و موجب تشدید رفتارهای فوق می شوید.

۳) او را با بچه های دیگر که ارتباط بهتری در جمع دارند، مقایسه نکنید: «می بینی سارا چقدر قشنگ حرف می زنه، شعر می خونه و…»

۴) زمانی که کودک شما با بچه های دیگر دوست می شود و بازی می کند، در میهمانی ها از شما جدا می شود و شب را به تنهایی در اتاق خودش می خوابد، او را تشویق و از او تعریف کنید. تشویق شما می تواند کلامی باشد و هزینه ای برای شما در برنداشته باشد: «آفرین، چقدر بلند سلام دادی، مامان بزرگش! دیشب سامان تنها روی تخت خودش خوابیده و…»

۵) اگر کودک مرتب از شما آویزان است و روی پاهای شما می نشیند، به او بگویید که می تواند کنار شما بنشیند نه روی زانوهایتان و اگر این کار را بکند، زمان برگشتن از میهمانی او را به پارک می برید.

۶) انتظار نداشته باشید کودک شما به طور ناگهانی و یک شبه تغییر کند. تلاش های کوچک او را ببینید و قدر بنهید.

۷) کودکان پسر را تشویق کنید که ارتباط بهتری با پدر خود برقرار کنند. مسلم است برای پسربچه ۵ ساله ای که مدام با مادر است ارتباط بیشتر با پدر باعث می شود بتواند تطابق و همانندسازی بهتری با جنسیت خود برقرار کند و برای ایفای نقش مردانه آماده شود.

۸) شما نیز باید پس از اینکه مهارت های لازم را به کودک خود آموختید، اضطراب خود را کنترل کنید. به عنوان مثال، ممکن است نگران تردد کودک خود از خیابان باشید ولی نمی توانید تا سن ۲۰ سالگی او را از خیابان رد کنید! پس باید به او این مهارت را بیاموزید، با وی آن را تمرین کنید و آرام آرام فرصت بدهید خودش به تنهایی آن را تجربه کند.

دختر یازده ساله وابسته به شیر مادر

دختر یازده ماهه های دارم که وابستگی خیلی شدیدی به شیر خودم داره و عادت کرده مدام طلب شیر کند و از طرفی هم دکترش دستور دادن بخاطر الرژی شدیدی که داره شیر خودم باید قطع بشه و شیر خشک بخورد.

لطفا راهنمایی کنید چطوری شیر خودمو قطع کنم که از لحاظ عاطفی مشکل پیدا نکنه؟

فعلا شیر خشک رو پذیرفته و میخوره ولی مشکل اصلی من موقع خوابیدنش هست که باید حتما شیرخودمو بخوره تا بخوابه و اگر موقع خواب بهش ندم گریه های شدیدی میکنه که با هیچ چیز قابل کنترل نیست و از طرفی هم ما توی یه شهر دور از خانواده هامون زندگی میکنیم و نمیتونیم از کسی کمک بخوایم

به متخصصین و پزشکان گیاهان دارویی مراجعه کنید

سلام پسر ۲ ساله دارم. وقتی کودکی گازش

بگیره یا اون رو بزنه هیچ اعتراضی نمیکنه و

فقط نگا۶ش میکنه یا اگر اسباب بازیشو بگیره

راحت اسباب بازی رو رها میکنه و سراغ من میاد که براش بگیرم . چه رفتاری کنم که بتونه از حق خودش دفاع

کنه؟ ممنون میشم راهنماییم کنید

پاسخ

با سلام بعضی از کودکان چنین شرایطی دارند که می تواند سرشتی باشد و شرایط خانواده هم البته حائز اهمیت است ولی جای نگرانی نیست بسیاری از کودکان اینچنین که والدین نگران هستند که ممکنه در اینده نتواند از عهده مسائلش بر بیاد در بزرگسالی و ورود به مدرسه بر طرف می شود .اگر در سنین دبستان گوشه گیر بود و اصطلاحا مورد تضییع حقوق قرار گرفت به روانشناس کودک مراجعه کنید .ولی اکنون نگران نباشید و مساله خاصی نیست .

پسر چهارساله ای دارم که با بزرگترها زود ارتباط برقرار می کند

سلام پسر چهارساله ای دارم که با بزرگترها زود ارتباط برقرار می کند و صمیمی میشود ولی با بچه ها رابطه خوبی ندارد ه مدت دوماه مهد رفت ولی یهو گفت نمیرم به هر طریقی تلاش کردم نرفت از صدایه همهمه. بچها میترسد در ضمن در پارک اگر تعداد بچها زیاد باشد حاضر نیست تاب یا سرسره بازی کندبا وسایل بازی موزیکال نیز مشکل دارد لطفا راهنماییم کنید

کودک تمایل به بازی با دیگران ندارد

تمایل کودک به بازى با بچه‌هاى دیگر، یکسان نیست. بعضى از بچه‌ها، بیشتر از بچه‌هاى دیگر معاشرتى و اهل بازى با کودکان همسن خود هستند و بعضى بچه‌ها ذاتاً آرام‌تر هستند. این اختلاف طبیعى است؛ اما تمایل به بازى با کودک دیگر و داشتن همبازی، در وجود هیچ کودکى به صفر نمى‌رسد.

علل بى‌میلى ممکن است مربوط به وضعیت جسمی، روحى و روانى کودک، یا وضعیت اجتماعی، اقتصادى خانوادهٔ او باشد که او را به انزوا مى‌کشاند و از بازى با بچه‌هاى دیگر فرار مى‌کند. علل عمدهٔ بى‌میلى کودکان عبارتند از:

– ممکن است کودکى دچار ضعف در سلامت جسمانى باشد،؛ مثلاً خیلى زود از جست‌وخیز خسته شود یا نفس تنگى پیدا کند، یا بیمارى‌هائى داشته باشد که اجازهٔ بازى پر افت‌ و خیز را به وى ندهد. در این‌صورت، ترتیبى بدهید که معاشرت او با دیگر بچه‌ها توأم با بازى‌هاى فکرى مناسب و جنب‌وجوش کمتر باشد.

– گاهى کودک، به‌دلیل تفاوت‌هائى که با دیگران دارد، با آنان نمى‌جوشد. این تفاوت‌ها ممکن است از اجبار کودک به استفاده از عینک ذره‌بینى قطور گرفته، تا لکنت زبان او و حتى هوش فوق‌العاده‌اى باشد که اینها میل به گوشه‌گیرى را در کودک تقویت مى‌کند، یا گاهى او را چنان حساس و آسیب‌پذیر مى‌سازد که با کوچکترین تمسخر و یا سرزنش دیگر کودکان، مى‌رنجد و از معاشرت با آنان زده مى‌شود. گاهى هم کودک خجالتى است و مشکل مى‌تواند در دوستى با بچه‌هاى دیگر پیشقدم شود.

در چنین مواردی، مشکل او خیلى ساده و تنها با تشویقى آرام و تدریجى حل مى‌شود. نصیحت و پند و اندرز دادن و تأکید بر اینکه: ‘این‌قدر یک گوشه‌ ننشین؛ تو دیگر بزرگ شده‌ای!’ یا چرا تو هم نمى‌روى با بقیهٔ بچه‌ها بازى کنی؟’ بر ترس کودک مى‌افزاید. بهتر است دایرهٔ دوستى‌ها را کم‌کم وسعت بخشید و ابتدا از دعوت یک یا دو کودک همسن و سال او به خانهٔ خودتان آغاز کنید. یا مى‌توانید چندین‌بار همراه کودک خود به تماشاى بچه‌هائى که مشغول بازى هستند بروید تا کودک، در ضمن تماشاى آنان، لذتى را که از بازى باهم مى‌برند درک کند و علاقه‌مند شود که خود او هم از این لذت سهمى داشته باشد.

– گاهى لوس و پرتوقع بودن کودک موجب مى‌شود که گروه همسالان او را طرد کنند. از این‌رو، به پدران و مادران توصیه مى‌شود که ضمن ابراز محبت به کودک، اصول اخلاقى و انسانى و احترام به حقوق دیگران را نیز به کودک بیاموزند. بهترین روش در این مورد، این است که پدر و مادر خود الگوى تقلید براى آنان باشند.

– گاهى مادر، چون حوصلهٔ سر و صدا و شلوغى بچه‌ها را ندارند، یا از این مى‌ترسد که کودک او، به‌علت معاشرت با بچه‌هاى شرور، بى‌ادب بار آید، یا حوصله و وقت سر زدن به بچه‌هاى مشغول بازى را ندارد، طورى با کودک رفتار مى‌کند و در مقابل خواست او مبنى بر بازى با دیگر کودکان واکنش نشان مى‌دهد که او را از بازى باز مى‌دارد و به انزوا سوق مى‌دهد. براى مثال، مادرى که مى‌گوید: ‘اجازه نمى‌دهم با پسر همسایه بازى کنی، چون او بچهٔ شرورى است’ کودک خود را از بازى‌اى که ممکن است خیلى هم آموزنده و لذت‌بخش باشد، محروم مى‌کند و بعد با گفتن جمله‌اى نظیر: ‘بیا با خواهر کوچک خود بازى کن!’ او را به کلى از بازى روى‌گردان مى‌سازد.

خواهر کوچکى که تازه مى‌خواهد راه رفتن را بیاموزد، براى بچه‌اى سه – چهار ساله که احتیاج به نقشه کشیدن و دویدن و خندیدن دارد، همبازى خوبى نیست.

بنابراین، هوشیارى و دقت مادر و پدر در انتخاب همبازى‌هاى مناسب براى کودک در افزایش تمایل کودک به بازى به دیگران نقشى بسیار مهم دارد.

نکات مهم

– کودکان، به هنگام بازى با همسالان، از حالت خودمحورى بیرون مى‌آیند و واقع‌گرا (Realistic) مى‌شوند، به امیال و خواسته‌هاى دیگران توجه مى‌کنند، از دیگران چیزى مى‌آموزند و به دیگران چیزى یاد مى‌دهند و در کنش متقابل، خیلى چیزها به همدیگر مى‌آموزند.

– وقتى که کودک دوست دارد به تنهائى بازى کند، باید او را به حال خود بگذارید و آزادى بدهید تا مستقلاً به بازى خودش ادامه دهد. نباید همبازى‌هائى را به او تحمیل کنید؛ زیرا چنین حالتى باعث اختلال در بازى او مى‌شود و عادت به عصبانى شدن و ایجاد درگیرى را در وى به‌وجود مى‌آورد.

– پدران و مادران توجه کنند که کودک در سنین خردسالى هر اندازه آزاد باشد تا به تنهائى بازى کند، به همان اندازه در آینده اجتماعى‌تر خواهد شد.

– میل طبیعى و تشخیص کودک بهترین راهنماى ما مى‌باشد. آنان کم‌کم یاد مى‌گیرند با دوستان و همسالان خود همبازى شوند؛ بنابراین، نیازى به تأکید و تشویق‌هاى بیرونى نیست تا زودتر از موعد با بچه‌هاى دیگر همبازى شود.

– کودک را وادار نکنید که با خواهر و برادر کوچکتر خود همبازى شود؛ زیرا آنان براى بازى کوچک هستند، در صورتى‌که کودک اگر با همسالان یا بزرگتر از خود بازى کند، هم با علاقه بازى مى‌کند و هم در تعاملى مشترک چیزى یاد مى‌گیرد. نکتهٔ دیگر اینکه، کودک بزرگتر باید همیشه ملاحظهٔ کودک کوچکتر را بکند و رفتارى عاقلانه در پیش بگیرد (در صورتى‌که خود او هنوز بچه است و باید بچگى کند) و کودک کوچکتر نیز، احتمالاً به‌علت آنکه قادر به انجام دادن همهٔ اعمال و رفتار کودک بزرگتر نیست، دچار شکست مى‌شود؛ که از نظر روحى و روانى به سود او نیست. از این‌رو، در عین‌حال که اوقاتى با همدیگر بازى مى‌کنند، زمینه‌هائى نیز براى بازى با همسالان فراهم شود. جالب توجه این است که هر اندازه خواهران و برادران را به بازى با یکدیگر وادار نکنیم، آنان، مشخصاً، بیشتر باهم بازى خواهند کرد.

– در بازى‌هاى کودکان دخالت نکنید؛ ولى لازم است پدر و مادر گاهى به اتاق و محل بازى بچه‌ها سر بزنند، اما نه به قصد جاسوسى و بازرسى آنان بلکه به قصد بردن مثلاً چای، میوه و شیرینى براى آنان. در واقع، نباید بچه‌ها را مطمئن ساخت که در تنهائى هیچ‌کس به آنان سر نخواهد زد؛ چون همه نوع کودک وجود دارد و ممکن است اتفاقات خطرناکى بیفتد.

– اگر فرزند شما دوست و همبازى‌اى براى خودش پیدا کرده است که شما دوست ندارید با او رفت و آمد کند، تا حدّ امکان نگوئید: ‘اجازه ندارى با این کودک بازى کنی، چون بى‌تربیت است.’ بلکه ابتدا سعى کنید همبازى جدیدى را براى او بیابید و به جز این، در انتخاب دوست، ملاک و معیارى به کودک بدهید و بگذارید بیندیشد و خود قضاوت کند و به نتیجه برسد.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

دفتر شریعتی:

۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

سلام

به تازگی از همسرم جدا شدم.حضانت پسر۵ساله ام با ننه.برای ملاقات با مادرش مشکل دارم.آیا می‌تونم منعش کنم؟وقتی پیش کنه خیلی راحته و دوست نداره بره پیش مادرش.وابسته منه.در این ملاقات‌ها خیلی اذیت میشه.لطفا آدرس یه روانشناس کودک خوبم برام میل کنید.تشکر

با سلام اگر کودک به واسطه سنش در این برخوردها ممکنه اسیب ببینه و تمایلی نداره این دیدا ر ها موجب تشویش ذهنی خواهد شد البته که باید دقت داشته باشید .ایشون هم حقشونه که فرزند رو ببینند مگر اینکه خودشون نخوان و یا فاقد صلاحیت باشند و وقتی فرزند شما دیدار داشته باشد مشکلاتش چندیدن برابر خواهد شد.امیدوارم با مراجعه حضوری کمک بیشتری شود..

سلام پسر من ۴ سال دارد برخی لز روزها بیش از حد بهانه گیری میکندو بیش لز حد گریه میکند وسایل رو پرت میکتد گاهی چنگ میزند نمیدونم چه عکس العملی در برابر اوصحیح است, غذا هم در این روزها و در مقابل خوردن عکس العمل نشون میده

کودک بهانه گیر

بهانه گیری های کودکان که اصولا با جیغ و گریه همراه است را می توان به توفان های تابستانی تشبیه کرد – ناگهانی و ناخوشایند. یک دقیقه شما و فرزندتان در رستوران نشسته اید و خوشحال در حال غذا خوردن هستید اما یک دقیقه بعد، ناگهان کودک ناله می کند و با تمام وجود جیغ می کشد که مثلا نی نوشابه اش خم شده است. اصولا کودکان یک تا سه سال بسیار بهانه گیر هستند.

شاید تصور کنید در حال پرورش کودکی زورگو هستید. اما امیدوار باشید که این اقتضای سن کودکان است و آنها در نتیجه ناامیدی های خود بهانه گیری می کنند. انسان های بزرگ نیز در نتیجه ناکامی های خود لجوج و بهانه گیر می شوند چه برسد به کودک دو یا سه ساله که هنوز خیلی چیزها را نمی داند.

برخی از کارشناسان این بهانه گیری های خسته کننده را به مشکلات مهارت های زبانی کودکان نسبت می دهند. کودکان در این سن معنی بیشتر کلمه هایی که می شنوند را درک می کنند اما نمی توانند آنها را درست و کامل بیان کنند. در نتیجه، وقتی کودک نمی تواند منظور خود را توضیح دهد ناامید می شود و جیغ کشیدن و بهانه گیری را آغاز می کند.

مراقب باشید خیلی در موقعیت هایی که باعث ناراحتی کودک می شود، قرار نگیرید. به طور مثال، اگر او هنگام گرسنگی عصبانی می شود و شروع به بهانه گیری می کند حتما میان وعده های کوچکی در کیف خود داشته باشید. اگر هنگام غروب بهانه گیر و عصبی می شود، سعی کنید خریدهای خود را ابتدای روز انجام دهید.

اگر با تغییر فعالیت ها مشکل دارد حتما پیش از هر تغییری به او مساله را گوشزد کنید. به طور مثال، اگر قصد دارید تا نیم ساعت دیگر زمین بازی را به مقصد خانه ترک کنید حتما این مساله را با در میان بگذارید. اجازه دهید از این تصمیم آگاه شود.

اگر متوجه شدید الان است که بهانه گیری های کودک آغاز شود، بلافاصله حواس او را پرت کنید: اسباب بازی به او بدهید، مکانش را عوض کنید، شکلک های خنده دار در بیاورید یا توجه او را به پرنده در حال پرواز جلب کنید.

کودک در این سنین مستقل بودن را می آموزد بنابراین تا حد امکان به او حق انتخاب بدهید. البته نه اینکه از او بپرسید می خواهد همه وقت خود را چگونه سپری کند. بگویید: «هویج یا ذرت می خواهی؟» به جای اینکه بگویید: «ذرت هایت را بخور!» به او احساس کنترل داشتن بر اوضاع را منتقل کنید.

توجه کنید که چقدر از کلمه «نه» استفاده می کنید. اگر زیاد از آن استفاده می کنید در واقع شرایط را برای خود و کودکتان پر اضطراب و سخت می کنید. سعی کنید این مساله را کنترل کنید.

شاید بهانه گیری های روزانه برای کودکان امری طبیعی باشد اما باید مراقب مشکلات احتمالی هم باشید. هر گونه تنش و استرسی که در خانه وجود دارد می تواند در بیشتر شدن کج خلقی و بهانه گیری های کودک تاثیر بگذارد.

اگر کودک به طور مدام بهانه گیر است و به خود یا دیگران آسیب می رساند حتما از یک متخصص کمک بگیرید. پزشک یا مشاور کودک می تواند شما را با هر گونه تغییر رفتاری در کودک آشنا کند و این جلسات به شما یاد می دهند چگونه رفتارهای آینده کودک را پیش بینی و رفتار کنید.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

دفتر سعادت آباد:

۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

با سلام

مادر گرامی این رفتار ها در این سن می تواند دلایل مختلفی داشته باشد اول اینکه باید توجه داشته باشید در این سن کودکان مشکلات را رفتاری نشان می دهند و سعی دارند که به انها توجه مثبت نشان داده شود و برای جلب توجه گاها دست به هر رفتاری می زنند و ممکنه مشکل پزشکی باشد و دلیل این بهانه گیری ها و گاهی پرخاشگری یک مساله پزشکی باشد که باید بررسی شود نوع رتفار شما و واکنش نشان دادن خود شما هم مساله ای است که باید پرداخته شود .همه این احتمالات در مورد فرزند شما مطرح است و البته یک سری مسائل دیگر که بهتر است حتما حضوری به روانشناس کودک مراجعه داشته باشید ولی نگران نباشید مساله ای نیست که غیر قابل رفع باشد

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰

موفق باشید

مشکل کودک اول با فرزند دوم

باسلام، من دو تا پسر یکی ۳٫۵ ساله و دیگری ۴ ماه دارم، از زمانیکه بچه دوم به دنیا اومده، پسر اولم دیونه شده، البته مما مرتب سعی میکنم از پسر اول تعریف و تمجید کنیم و براش اسباب بازی بخریم ولی خیلی لجبازی میکنه، منم بعضی موقع ها از دستش عصبانی میشمو دعواش میکنم، که البته بعدش خیلی ناراحت میشم.

از طرفی خوب میدونم تنبیه کردن اثر تربیتی نداره ولی واقعا منو به سطوح در میاره، جدیدا هم منو کتک میزع، کاری که هیچ موقع نمی کرد. البته میدونم بچه دوم مثل هوو واس پسر اولم میمونه، ولی با این وجود و آگاهی نمی دونم چه راهی رو در پیش بگیرم که خودم هم آروم بشم.

پاسخ

اینکه شما توجه مثبت به فرزند اول داشته باشید درسته منتهی اون در سنیه که درکی نسبت به وجود فرد دوم و گرفته شدن محبت داره و چون هنوز خودش احتیاج به توجه ویزه و خاص داره این شرایط اونقدر براش ازار دهنده هست که چون در این سن بیانی مشکلات رو نمیگن به صورت رفتار هایی که تا کنون نداشته نشان می دهد منتهی باید حتما با روانشناس کودک مشورت داشته باشید و راهکار هایی در این زمینه بگیرید

باید تلاش کنید با قصه برای کودکتان شرایط را بیان کنید حتی اجازه بدید در غذا دادن جزئی به فرزندتون از ۶ ماهگی به بعد کمک کند.راجب اینکه قراره دوستی براش بشه صحبت کنید زبان کودکانه را بلد باشید تا متناسب با سطح درک او پیش روید

او شرایط را درک خواهد کرد همسر شما هم نقش مهمی در این رابطه دارد وقتی شما درگیر فرزند دیگر هستید باید با او بازی کند توجه مثبت نشان دهد او را بیرون ببرد و از او نظر خواهی کنید حتی در مورد خریدهایی مثل لباس برای برادر کوچکترش ارامش و صبر شما مسائل را مرتفع می کند و اصلا نباید با عصبانیت واکنش نشان دهید چوئن شرایط سخت تر خواهد شد .امیدوارم به زودی مسائل مرتفع شود و هر دو فرزند شما با توجه شما رشد سالمی داشته باشند

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰

پسر ۵ ساله مشکلات خواب

باسلام پسری ۵ ساله دارم که حدود یک ماهه شب ها از خواب بیدار میشه حالتی شبیه خوابگردی داره برای درمان آن چکار کنم ؟ واقعا درمان داره باتشکر

پاسخ

فرزند شما ممکنه دچار اختلال خوابگردی شده باشد و با مراجعه به روانپزشک قابل درمان است چون این اختلال بیشتر

در پسران اتفاق می افتد و مشکل خاصی نیست و جای نگرانی نیست در این اختلال در حالت خواب عمیق ممکنه دچار خوابگردی شوند که اگر شدت پیدا کند مشکل ساز است چون متوجه رفتارهاشون نیستند حتی ممکنه از منز ل خارج شوند و متوجه نشود و در این اختلال روز بعد چیزی یادشان نمی اید و شما هم نباید بازخوردی نسبت به رفتارش داشته باشید و یا تذکراتی بدهید نوع تغذیه و یا اختلال در سیستم عصبی ممکنه علت مشکل باشد و بهتر است سریع تر زیر نظر روانپزشک درمان را شروع کنند و اگر نیاز باشد به متخصص مغز و اعصاب هم ارجاع می دهند

امیدوارم زودتر بهبودی ایجاد شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸

موفق باشید

منبع: کودک و نوجوان

صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

1,419 نظرات

  • Mohsen Azadi , می 17, 2015 @ 1:24 ق.ظ

    سلام من دو پسر شش و سه ساله دارم پسر بزرگم وقتی مهمان داریم رفتارهای بدی انجام میدهد یا بعضی مواقع برادر کوچکش را میزند وسرمان داد میزند در مواقعی که پدرش خانه باشد بیشتر با برادرش دعوا میکند لطفا منو راهنمایی کنید مرسی

    • Anonymous , می 17, 2015 @ 10:31 ق.ظ

      برخی از والدین نسبت به رفتارهای فرزندان خود قضاوت صحیحی ندارند و نسبت به آن دچار افراط می شوند. شما هم قبل از هر چیزی باید با دقت بررسی کنید که آیا نسبت به رفتار فرزند خود قضاوت درستی دارید یا نه؟ از آنجا که وجود برخی از رفتارهای پرخاشگرانه در کودک طبیعی است، باید بررسی کنید که آیا رفتارهای کودک شما از حد طبیعی بیشتر است یا نه؟ شاید توقعات شما از فرزندتان زیاد است و توقع دارید او در برابر رفتار دیگران بی تفاوت باشد و از خود هیچ عکس العملی نشان ندهد؟ به هر حال قبل از هر اقدامی باید با دقت این سوال مهم را جواب دهید آیا رفتار فرزندم از حد طبیعی فراتر است و یا اینکه من توقعات غیر عادی از او دارم؟

      پرخاشگری چیست؟
      بر طبق یک تعریف ، پرخاشگری رفتاری است که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن به چیزی ابراز می شود . در این تعریف نیت فرد پرخاشگر مستند است.
      حال می‌خواهیم به این سؤال مهم که گه گاه والدین از خود می‌پرسند جواب دهیم؛ «چرا فرزندم پرخاشگری می‌کند؟ با او چه کار کنم؟ آیا باید او را تنبیه کنم و سرجایش بنشانم یا اینکه صبر کنم و کوتاه بیایم به این امید که به مرور خوب می‌شود؟» در مطالعه‌ای طولی (هیرسمن و همکاران، ۱۹۸۴) میزان پرخاشگری تعدادی کودک در زمان‌های مختلف و طی سال‌های متمادی (از ۸ سال تا ۳۰ سال) اندازه‌گیری شد؛ نتایج تحقیق نشان داد کودکانی که در ۸ سالگی از سوی همسالانشان به عنوان پرخاشگر معرفی شده بودند در سال‌های بعد نیز توسط دیگران به عنوان پرخاشگر معرفی می‌شدند.
      با در نظر گرفتن این تحقیق و تحقیقات مشابه دیگر، روان‌شناسان بر لزوم مداخله و اصلاح رفتار پرخاشگرانه کودک تأکید دارند و عوامل چندی را برای پرخاشگری دوران کودکی مهم می‌دانند.

      عوامل پرخاشگری در کودک
      ۱٫ پایین بودن قند خون به عنوان یک عامل خصومت و تمایلات پرخاشگرانه عمل می‌کند.
      ۲٫ از دیگر عوامل مهم رفتار پرخاشگرانه، اعمال شیوه‌های تربیتی مستبدانه و پرخاشگرانه در خانواده است. اگر کودک پرخاشگری می‌کند، بررسی شیوه تربیتی پدر و مادر نیز ضرورت دارد. پدر یا مادری که در خانواده پرخاشگری می‌کند، سرمشقی برای کودک خود می‌شود؛ کودک با مشاهده و تقلید رفتار پرخاشگرانه والدین، پرخاشگری را یاد می‌گیرد و از آن برای غلبه بر ناکامی‌ها و کنار آمدن با موقعیت‌های سخت زندگی، استفاده می‌کند.
      والدینی که از شیو‌ه‌های تربیتی مستبدانه مثل تنبیه بدنی، دستورات مستقیم بدون توجیه کردن آنها ( تو باید این کار را انجام دهی چون من می‌خواهم)، تهدید (اگر این کار را انجام ندهی از بیرون رفتن خبری نیست) و محرومیت (حق نداری دوستت را به خانه بیاوری چون من از او خوشم نمی‌آید) استفاده می‌کنند، احتمال پرخاشگری فرزند خود را افزایش می‌دهند. همچنین در این خانواده‌ها روابط صمیمانه بین اعضاء، کمرنگ است؛ افراد خانواده احساس محبت و علاقه خود را به ‌صورت کلامی و غیرکلامی به یکدیگر نشان نمی‌دهند، در نتیجه احساس طرد شدن و دوست داشتنی نبودن در ذهن کودک شکل می گیرد که تا حد زیادی رفتار پرخاشگرانه را در او افزایش می‌دهد.
      معمولاً والدین در چنین خانواده‌هایی، در پاداش و تنبیه رفتارهای کودکشان، طریقه ثابتی ندارند، یعنی وقتی والدین در حالت روانی خوبی هستند رفتارهای پرخاشگرانه را به شکل‌های گوناگون (توجه کردن و یا برآورده کردن خواسته کودک) تقویت می‌کنند و زمانی که والدین در حالت روانی خوبی نبوده و حوصله ندارند، همان رفتار کودک را تنبیه و سرزنش می‌کنند. از این‌رو شدت تنبیه به عمل و رفتار پرخاشگرانه کودک ارتباط چندانی ندارد، بلکه نوع احساسات والدین شدت آن را معین می‌کند.
      ۳٫ یکی از دلایل تکرار رفتار پرخاشگرانه این است که کودک به این نتیجه می‌رسد که نه ‌تنها رفتار پرخاشگرانه‌اش منجر به پیامد بدی نمی‌شود بلکه تقویت هم می‌شود. مثلاً والدین گاهی چون حوصله سر و صدا و داد و فریادهای کودک خود را ندارند یا از رفتارهای پرخاشگرانه او می‌ترسند، هنگام بروز رفتار پرخاشگرانه از سوی کودک سریع او را به خواسته‌اش می‌رسانند تا او را آرام کنند، در نتیجه کودک یاد می‌گیرد برای رسیدن به خواسته‌اش پرخاشگری کند؛ گاهی هم کودک تنها برای جلب توجه والدین به خود و قراردادن خود در کانون توجه خانواده پرخاشگری می‌کند و والدین نیز بدون آنکه متوجه باشند با توجه به او (توجه مثبت مثل دلسوزی کردن)، او را به خواسته‌اش می‌رسانند و به این ترتیب احتمال اینکه در دفعات بعد برای جلب توجه والدین، پرخاشگری کند را افزایش می‌دهند. از طرف دیگر تصوری که کودک از پدر و مادرش در این سن دارد با گذشته تفاوت پیدا می‌کند؛ او در گذشته نظر بهتری نسبت به پدر و مادر و خانواده خود داشته، اما اکنون متوجه اشتباهات و نقایص آنها می‌شود و همین مسئله در کودکان ایجاد بحران می‌کند و باعث ناسازگاری کودک با والدین و نپذیرفتن خواسته‌های آنها می‌شود. ارزش‌های والدین به تدریج برایش کم‌رنگ می‌شود و نسبت به این ارزش‌ها دچار شک و تردید می‌گردد و حتی گاه آنها را آشکارا تحقیر می‌کند.
      ۴٫ الگو پذیری؛ روان شناسان، دوران کودکی را دوران تقلید می دانند و از آن به دورانی که حس تقلید در کودک قوی می باشد یاد می کنند. اگر دوستان و افرادی که کودک در بیرون از خانه با آنها دوستی می‌کند، افرادی پرخاشگر و زورگو باشند، احتمال اینکه کودک نیز پرخاشگر شود افزایش می‌یابد، چون کودک مجبور است برای پذیرفته شدن در گروه دوستان خود، ارزش‌ها و قوانین آنها را بپذیرد و مشابه آنها رفتار کند. به نظر‌ می‌رسد اگر افرادی که کودک درصدد کسب تأیید آنهاست، افرادی باشند که خود به ارزش‌های اخلاقی و انسانی از جمله همدلی با دیگران، توجه به حقوق دیگران، خوش‌خلقی و … پایبند نباشند، یا اینکه اگر اطرافیان، کودک را مجبور به رعایت ارزش‌ها کنند و یا وی را به دلیل عدم رعایت ارزش‌ها تنبیه و تحقیر کنند، کودک نیز در خود نیازی برای رعایت این ارزش‌ها نمی‌بیند و یا این ارزش‌های تحمیلی برایش تبدیل به ضد ارزش شده و از آنها گریزان می‌شود.

      برای مقابله با پرخاشگری کودکان راهکارهایی وجود دارد که در زیر به آن اشاره می کنیم :
      ۱٫ زمینه بروز این گونه رفتارها را در فرزند خود کاهش دهید. به عنوان مثال اگر تجربه نشان داده که مثلاً در برابر بوسه و نوازش هایی که با اعمال فشار و … همراه است مقاومت نموده و واکنش خوبی ندارد، سعی کنید خود و دیگران چنین رفتاری با او نداشته باشید.
      ۲٫ کودکان از نوع برخورد اطرافیان، واکنش بعدی را انجام می دهند؛ بنابراین شایسته است گاه در مقابل برخی از رفتارها و واکنش های او بی تفاوت باشید تا آن رفتار در وی خاموش گردد، زیرا چه بسا توجّه شما خود به خود باعث تقویت رفتار در کودک گردد. به عنوان مثال وقتی کودک می بیند شما در برابر یک کلمه خاصی برآشفته شدید تازه یاد می گیرد که برای آشفته شدن شما باید چه کند.
      ۳٫ زمانی که کسی را مورد کتک کاری قرار می دهد، صبور بوده و زود از کوره در نروید. از چنین فرصت هایی برای آموزش کودک خود بهره بگیرید. به جای آنکه دعوایش کنید به سراغ کودک کتک خورده رفته، او را تا حدّی که کودکتان حسادت نورزد، نوازش کنید. احتمالاً این محبّت به کودک کتک خورده فرزندتان را به سوی شما خواهد کشاند، او را بپذیرید و از او بخواهید همراه شما کودک کتک خورده را نوازش نموده و معذرت خواهی نماید.
      ۴٫ با توجّه به موقعیّتی که کتک کاری با کودکان دیگر اتفاق می افتد، سعی نمایید در برخی از مواقع از روش محروم سازی به جای تنبیه کلامی و رفتاری برای کاهش رفتار نادرست فرزند خود بهره گیرید؛ به این صورت که پس از اقدام وی به کتک کاری (مثلاً در پارک) به او اجازه ندهید با وسایل بازی، بازی نماید. او را از محیط دور کنید تا مهلت یابد که دریابد چرا او را از پارک و یا جایی که داشته لذت می برده، دور نموده اید ( برای مدت زیاد او را از محیط دور نکنید، زیرا در این صورت فراموش می کند که چرا چنین رفتاری با او داشته اید). به وی بگویید که اگر به شما قول دهد که دیگر این کار را تکرار نکند او را به محل بازی باز می گردانید.
      ۵٫ تغییر برای اصلاح رفتار کودک خود را از محیط اطرافش شروع کنید. اگر ‌بچه های‌ دیگر عامل‌ بد رفتاری‌ کودکتان هستند‌ او را از این‌ افراد دور کرده‌ و به‌ جای‌ آنها دوستان‌ خوب‌ و مؤدب‌ را جایگزین‌ نمایید، زیرا بسیاری از اوقات کودکان عامل بد رفتاری‌ یکدیگرند و در مهد کودک و هر جای دیگر که بچه ها فرصت بازی و به ویژه درگیری با هم را پیدا کنند ممکن است این بدآموزی صورت گیرد.
      ۶٫ در انتخاب‌ فیلم و کارتون نیز دقت‌ نموده و شرایطی‌ فراهم‌ آورید فیلمی‌ که مناسب‌ سن‌ وی‌ نیست را نبیند.
      ۷٫ اگر بد رفتاری‌ کودک نشانه اعتراض وی است، به او و اعتراضش گوش دهید، زیرا گاه بد رفتاری‌ در بچه ها نشانه اعتراض آنهاست. این نوعی رفتار تلافی جویانه است که برخی از کودکان در پیش می گیرند، زیرا احساس می کنند فقط با ادای این گونه کلمات است که تخلیه هیجانی می شوند و می توانند نارضایتی خود را نشان دهند.
      ۸٫ تا حد امکان از اطرافیان نیز بخواهید با دیدن رفتارهای نادست از کودک به او نخندند، بلکه در مراحل ابتدایی که وی هنوز در نیافته این کلمه به چه معناست در مقابل شنیدن چنین کلماتی بی تفاوت باشند تا عدم توجّه آنها باعث عدم تثبیت و خاموشی گردد و اگر هم کودک در مراحل بالاتر دریافته که معنای این کلمات چیست و یاد گرفته که در موارد مختلف از آن بهره گیرد پس از شنیدن، اخم کرده و با این روش به او نشان دهند حرف نادرستی زده است.
      ۹٫ در موارد عدم پرخاشگری، رفتارهای مثبت کودک مورد تشویق و توجه قرار گیرد. جهت تقویت رفتارهای مثبت می توان از جدول رفتاری و امتیاز دادن بهره برد. البته در سنیم قبل از مدرسه، باید بیشتر به صورت دیداری باشد تا کودک بتواند بفهمد، یعنی قرار گرفتن و بالا رفتن امتیازات را ببیند.
      ۱۰٫ در مخالفت های خود با کودک ، دقت داشته باشید که پای « نه گفتن » خود بایستید تا کودک تصمیمات را جدی بگیرد. جدیت شما، آرامش و امنیت را برای کودک به ارمغان می اورد. البته منظور ما از قاطعیت به موقع، خشونت و دیکتاتوری در برابر فرزند نیست (در تربیت او کم نه بگویید اما محکم).
      ۱۱٫ آنچه می گویید واقعی و درست باشد؛ مثلاْ اگر بچه کار خوبی انجام داد و به او قول هدیه دادید، باید سر موقع هدیه اش را به او تحویل دهید؛ این کار باعث می شود که فرزند روی حرف والدینش حساب باز کند و برای تقویت رفتارهای خود و جلب رضایت پدر و مادرش، تمام تلاش خود را به کار گیرد؛ اما اگر به او قول دهید و در عمل به قولتان، سستی به خرج دهید، کودک به حرفتان اعتماد نمی کند و کم کم نسبت به انجام کارهای مفید و خوب بی رغبت می گردد. در مقابل اگر بچه کار اشتباه و عمدی را انجام داد و او را تنبیه محرومیتی کردید، باید حتماْ تنبیه محرومیتی خود را عملی کنید؛ اگر این کار را نکنید، کودکتان این برداشت را می کند که انجام کارهای اشتباه تنبیهی را برایش به همراه ندارد و تنبیه های ذکر شده توسط والدین، هرگز عملی نخواهد شد.
      ۱۲٫ اگر کودک شما عصبانی و خشمناک شد، شما در برابر او عصبانی نشوید.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • امیر , می 17, 2015 @ 5:52 ب.ظ

    سلام با عرض خسته نباشید سوالی داشتم از حضورتون در مورد پسرم ‌:پسر من شش سال داره وخیلی سخت سر میز غذا میاد تقریبا وقتی که ما غذایمان تمام میشود میاید تازه انوقت هم خودش نمیخورد باید ما به او غذا بدهیم و مورد دیگر که وقتی اسباب بازی هایش را میریزد دیگر جمع نمیکند اگه در مورد این دو موضوع منو راهنمایی کنید ممنون میشم

    • Anonymous , می 18, 2015 @ 3:00 ب.ظ

      همۀ متخصصان اطفال بر سر این موضوع متفق القول اند که بهترین راه حل، نشان دادن کمترین حد ممکن نگرانی است. با این حال، این کار آسان نیست. ۶ توصیه داریم که می‌توانند به شما کمک کنند.

      ۱)باید بدانید که شرایط نقش بسیار مهمی بازی می‌کند
      دلایل کاملاً منطقی متعددی وجود دارند که یک کودک به دفعات، از غذا خوردن امتناع کند:

      وعدۀ قبلی غذایش خیلی حجیم بوده است.

      در بین وعده های غذایی، چیزهای زیادی می‌خورد.

      او خسته یا مضطرب است، مثلاً شب ها.

      او در حال گذار از یک دوره ای است که کمتر رشد می‌کند، بنابراین نیاز کمتری به خوردن دارد.
      قبل از این که بگویید فرزندتان “بد غذا است” یا بدتر “مشکل تغذیه ای دارد”، تمام این موارد را بررسی کنید.

      ۲)استفاده از تمام جایگزین ها
      نگرانی عمدۀ والدین این است که چون فرزندشان از خوردن غذا یا خوردن برخی مواد غذایی خودداری می‌کند، تمام مواد مغذی را که بدنش نیاز دارد، دریافت نکند. این نگرانی کاملاً بی مورد است، کودک نمی‌گذارند که از گرسنگی بمیرند… اما برای اینکه شما خاطر جمع شوید، چند پیشنهاد داریم که می‌توانید در صورت لزوم آنها را جایگزین غذای کودک تان بکنید:

      سوپ، مواد خام یا پوره ها به جای سبزیجات پخته

      کمپوت یا آب میوه ها به جای خود میوه

      ماست، پنیر یا دیگر لبنیات به جای شیر

      تخم مرغ، لبنیات یا حبوبات به جای گوشت.
      ۳)کمی سرسخت بودن
      اگر فرزندتان مثلاً از خوردن سبزیجات امتناع می‌کند، در تمام وعده های غذایی این مواد را برایش آماده کنید اما بقیۀ غذا را تغییر دهید: برای مثال گراتین گل کلم و ماهی، یا به همراه گوشت یا سیب زمینی و… اغلب باید در بیش از ده مورد، یک مادۀ غذایی را به کودک بدهید، تا آن را قبول کند. اگر آن مادۀ غذایی را با خوراکی های دیگر همراه کنید، شانس خود را بالا برده اید.

      ۴)جدا کردن یا مخلوط کردن؟
      گوش به زنگ فرزندتان باشید و سعی کنید او را بشناسید. بعضی بچه ها در برابر روش پوشش مقاومتی نشان نمی‌دهند، در این روش تکه های سبزیجات و غذاهایی را که دوست دارد را به چیزهایی که به طور عادی دوست ندارد، اضافه می‌کنید.

      اما بعضی دیگر می‌خواهند چند لقمه از سبزیجات بخورند اما از خوردن چیزهای دیگری که با آن مخلوط شده، امتناع می‌کنند. تا قبل از اینکه منوی غذای خانوادگی تان مختل شود، سعی کنید آن را به دست بگیرید و جلوی خراب شدنش را بگیرید.

      ۵)جلوی هرزه خوری فرزندتان را بگیرید
      بچه ها مثل همۀ بزرگترها نباید هرزه خوری کنند، اما نه به خاطر اینکه ممکن است مثل بزرگترها اضافه وزن پیدا کنند، به این علت که هرزه خوری ممکن است جلوی اشتهای کودک را بگیرد. بنابراین از دادن خوراکی در بین وعده های غذایی به کودک خودداری کنید، خصوصاً برای تشویق کردن، آرام کردن یا دلداری دادنش.

      ۶)شروع کردن با مهم ترین ها
      فرزند شما یک سری الویت های غذایی دارد و دنبال خوراکی هایی می‌گردد که بیشتر ترجیح می‌دهد نسبت به آنهایی که کمتر دوست دارد، و این کاملاً طبیعی است. اما این وضعیت نباید تا آنجا پیش رود که کودک فقط از یک گروه غذایی، تغذیه کند. بنابراین سبزیجات (یا مواد غذایی دیگر را که کودک عموماً از خوردن آن خودداری می‌کند) را در اول وعدۀ غذایی به او بدهید. گرسنگی اش بقیۀ جریان را پیش می‌برد!

      و اینکه اجازه بدید کودک در مکانی که دوست داره غذاشو بخوره و اصراری به غذا دادن نکنید … مسلما” وقتی گرسنه بشه خودش برای غذا خوردن اقدام میکنه پس نگران نباشید

      در ضمن برای آموزش بهتر میتونید با مشاوران کودک در این مورد مشورت کنید چون حتما” نباید مشکلی وجود داشته باشه تا شما به مشاور مراجعه کنید …

      در مورد جمع اوری اسباب بازی میتونید از روشهای زیر استفاده کنید تا ایشون تشویق به یادگیری نظم بشه
      ۱- گاهی او را تشویق به جمع کردن اسباب بازی هایش کنید و در قبال آن جایزه قرار دهید (به به، یا تشویق دیگر).

      ۲- و گاهی نیز به صورت مسابقه او را تشویق به جمع کردن اسباب بازی در زمان کم کنید. (با او مسابقه بگذارید هر که زودتر جمع کند)

      ۳- گاهی به او پیشنهاد کنید: بیا با هم این اسباب بازی ها رو جمع کنیم.

      ۴- به جای «جمع کردن» یا «منظم کردن» عبارات دیگری که برایش جذاب یا حالت بازی یا تخیل داشته باشد به کار برید: مثلا اینجا پارکینگ ماشین ها است، ماشینهات رو بیار بذار توی این پارکینگ. یا الان آقا پلیس میاد ماشینهایی که وسط خیابان باشند رو جریمه میکنه میبره. ..

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • هومن , می 19, 2015 @ 4:57 ب.ظ

    با سلام و خسته نباشید
    لطفا به سوال من پاسخ دهید. پسر من ۶/۵ سالشه(کلاس اول دبستان)متاسفانه رفتارهای عجیبی از خود نشان می دهد. بطور مثال در صورت توجه و محبیت زیاد ناگهان رفتارش تغییر کرده و لجبازی می کند و وسایل در دسترسش رو به اطراف پرتاب می کند.
    ضمنا در مقابل دوستان و سایر کودکان بسیار خجالتی می باشدو همیشه از بچه ها دوری می کند.

    ممنون از راهنمائی شما

    • Anonymous , می 20, 2015 @ 9:50 ب.ظ

      کودک پرتاب کردن اشیا را به صورت آزمایشی شروع می‌کند و اگر شما سریع وسیله را بردارید و به او بدهید این کار به زودی به صورت یک بازی در می‌آید. ابتدا پرتاب کردن را به عنوان یک رفتار یادگیری در نظر بگیرید و به آن توجه نکنید، چون در غیر این صورت این رفتار را تقویت کرده و در جهت منفی سوق خواهید داد. متوقف کردن نوزاد در سنین پایین از پرت کردن اجسام بی‌فایده است، در عوض به او نشان دهید چه چیزهایی را می‌تواند پرت کند و چه مکانی برای این بازی آموزنده مناسب است و تنها در صورتی وارد عمل شوید که کودک‌تان در حال پرت کردن چیزی است که خطر دارد و ممکن است به خودش یا دیگران آسیب بزند. انتخاب‌هایی به او بدهید که در مکان و زمان مناسب پرتاب کردن‌شان ضرر چندانی ندارد، مثلا در خانه توپ کوچکی در اختیارش بگذارید یا یک بالشت نرم و سبک یا در بیرون یک مشت سنگ برای پرتاب کردن در رودخانه تا او با آن‌ها غریزه پرتاب کردن را ارضا کند. باید این پیغام را به کودک بدهید که پرتاب کردن مشکلی ندارد به شرطی که شی درستی برای پرتاب کردن انتخاب شود. اگر کودک وسیله‌ای غیرمجاز را برای پرتاب کردن برداشت (مثلا کنترل تلویزیون) با آرامش آن را از دستش بگیرید و بگویید «این برای پرت کردن نیست» و توپی به دستش بدهید و بگویید «به جاش این رو پرت کن.»

      پرتاب کردن‌هایی که از روی خشم و عصبانیت رخ می‌دهد را نادیده بگیرید، چرا که اگر کودک بفهمد به وسیله این رفتار می‌تواند نظر شما را جلب کند آن را بار‌ها و بار‌ها تکرار خواهد کرد. در عوض به او بگویید «اگر عصبانی هستی بهتره حرف بزنی، اینجوری من بهتر می‌فهمم مشکلت چیه.» به روش‌های مختلف او را به استفاده از کلمات و بیان احساساتش تشویق کنید. اگر کودک شما با پرتاب کردن مثلا یک مکعب چوبی در حال آسیب رساندن به کودک دیگری است، با‌‌ همان آرامش او را منع کرده و بگویید «این کار خطرناکه» و به طور موقت از روش محرومیت استفاده کنید که بسته به سن کودک از ۳۰ ثانیه تا چند دقیقه می‌تواند باشد. مراقب تن صدای‌تان باشید، هیچ اشکالی ندارد اگر با تن صدا و لحن‌تان به کودک بفهمانید که از این کار او ناراحت شدید اما هرگز عصبانیت را در صدای‌تان نشان ندهید. اسباب‌بازی‌هایی که برای پرتاب کردن خطرناک هستند را به پایه صندلی با نخ کوتاه ببندید و در عوض وسایلی که خطری ندارند را در کنار آن‌ها آزاد بگذارید تا کودک با امتحان بفهمد چه وسایلی را نمی‌تواند پرت کند. قاطع باشید و با صدایی روشن و آرام اما بدون عصبانیت کودک را از پرت کردن اشیا منع کنید. بعد از هر بار پرت کردن وسایل را جمع نکنید و برای مرتب کردن از خود او کمک بگیرید. این کار را به یک بازی تبدیل کنید، با او چهارزانو روی زمین بنشینید و بگویید «ببینم حالا کی برنده می‌شه؟ کی می‌تونه زود‌تر اینا رو جمع کنه؟» برای بچه‌های بزرگ‌تر از روش هشدار استفاده کنید، اگر چیزی را پرت کرد، بار اول به او برگردانید ولی بگویید: «اگر دوباره پرتش کنی، برای مدتی مال من می‌شه» و بعد اگر دوباره این اتفاق افتاد برای مدتی وسیله مورد نظر را برای خودتان نگه دارید و اگر باز تکرار شد مدت زمان را اضافه کرده و حتی در طول روز کودک را از آن وسیله محروم کنید.
      ولی در مورد خجالت بودن :
      کمرویی و گوشه گیری در کودکان حالت های مختلفی دارد و عبارت است از: کناره گیری از موقعیت های اجتماعی؛ مثل مدرسه، میهمانی ها یا حضور در جمع دوستان. این کودکان سعی می کنند که محیط اجتماعی خود را به کسانی که خوب می شناسند، محدود سازند. آنها معمولا در خانه مشکلی ندارند. این کودکان به علت تماس های اجتماعی محدود، مهارت های متناسب با سن خود را یاد نمی گیرند و همین مساله در سنین بالاتر مشکلات بزرگ تری را برای کودک ایجاد می کند.برای مقابله با خجالتی بودن وتقویت ارتبا ط اجتماعیش پیشنهادهایی خدمتتون عرض می شودکه امیدوارم اثربخشباشد: ۱) یادتون باشدکه کودک از رفتار شما الگو می گیرد، پس طوری رفتار کنید که کمرویی در کودک تقویت نشود. در ضمن یادتان باشد که به کودک برچسب نزنید.۲) لازم است با تشکیل جلسات هفتگی یا روزانه در خانه فرصت اظهارنظر در مورد مسایل مختلف را برای کودک فراهم کنید.۳) بهتر است رفت و آمد های خانوادگی و دوستانه را بیشتر کنید.۴) با ثبت نام فرزندتان در باشگاه های ورزشی یا کلاس های هنری، روحیه فعالیت های گروهی را در او تقویت کنید.۵) تا می توانید اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید،تمام رفتارهای مثبت وی را تشویق کنید و از تشویق کردن رفتارهای منفی خودداری کنید و او را در صورت لزوم متوجه اشتباهاتش بکنید.۶) کمرویی کودک را ملاکی برای ابراز محبت به او قرار ندهید.۷) حوصله به خرج دهید و اجازه دهید کودک صحبت های خود را به پایان برساند.۸) مسوولیت هایی را به کودک دهید تا او را با جامعه پیرامونش مرتبط کند، مثل خرید مایحتاج خانه یا خرید های دیگر.۹) سعی کنید کودک را با بچه های دیگر مقایسه نکنید. بلکه او را فقط با خودش مقایسه کنید.۱۰) اگر مهدکودک می رود با معلم وی صحبت کنید و خواهش کنید با پرسش سوال های ساده در کلاس شرایط تشویق اش را فراهم کند.۱۱) از معلم او بخواهید مسوولیت های در حد توان کودک به وی محول کند و او را در فعالیت های گروهی درسی سهیم کند.۱۳) در میهمانی های خانوادگی کودک را تشویق کنید تا اشعاری را که حفظ کرده یا درس هایی که فراگرفته برای میهمانان بخواند.در ضمن دادن زمان برای انجام این اقدامات خیلی مهم است وتوقع نداشته باشید که کودکتان به زودی به نتیجه دلخواه برسد.موفق باشید
      و در اخر مشاوره ای حضوری با مشاوران کودک داشته باشید چون میتونید در ملاقات حضوری با توجه به نوع شخصیت کودک به راهکارهایی عملی برسید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • پانته آ , می 20, 2015 @ 2:34 ب.ظ

    سلام من ٨ ماه از که از شوهرم جدا شدم پسر ٩ ساله اى دارم که این وسط اسیب هاى زیادى دید اون بیش از حد به پدرش وابسته است ،حضانت پسرم با پدرش است ومن حق ملاقات هفته اى یک روز با او را دارم، ولى متاسفانه اجازه نمیدهند و هر بار که تماس میگیرم پسرم اشتیاقى به صحبت با من ندارد و بد با من حرف میزند این نتیجه ازدواج مجدد پدرش است که او را پیش مادر بزرگش رها کرده و رفته با همسر جدیدش و پسرم لجبازى با من هم میکند و خودش میگوید نمیخواهد من را ببیند ومن نگران این وضعیت اون هستم ومیدانم که خود خورى میکند لطفا من را راهنمایی کنیدکه چه کنم برایش نگرانم و از طرفى دلتنگى زیاد مرا ازرده کرده و افسرده شدم از فکر و خیال پسرم ، با تشکر از شما

    • Anonymous , می 21, 2015 @ 12:31 ق.ظ

      آیا به راستی طلاق امری ناپسند است؟ بسیاری از روان شناسان برخلاف عامه مردم معتقدند که اگر بعد از طلاق شرایط روانی بهتری برای افراد خانواده به خصوص کودکان فراهم می شود طلاق می تواند مثبت نیز باشد.

      اکثر مردم بر این موضوع اذعان دارند که طلاق تأثیرات منفی برکودکان دارد و بسیاری از جوامع و فرهنگ ها نسبت به طلاق دید خوبی ندارند. باید به این نکته توجه کنیم خود طلاق بر کودک و خانواده تأثیر منفی نمی گذارد بلکه جریانات قبل از طلاق که معمولاً با جنگ و جدل های والدین، بی اعتنایی، سردی و پرخاشگری والدین و دیگر بستگان نزدیک و جریانات بعد از طلاق که با دوری یکی از والدین، خراب شدن وضعیت مادی و قطع یا نامنظم بودن دیدار والدی که از فرزندان جدا شده است، همراه هستند بر کودک تأثیر منفی می گذارند.

      آیا می دانید که:

      – اگر قرار است اختلاف والدین پس از طلاق به همان شدت قبل از طلاق ادامه یابد بهتر است از یکدیگر طلاق نگیرند و کودک حداقل در حضور والدین زندگی کند.
      – هر چه کودک با والدی که از خانه رفته دیدارهای منظمی داشته باشد، سازگارتر خواهد بود.
      – روابط محبت آمیز و در عین حال مقتدرانه والدی که حضانت کودک را به عهده دارد، سازگاری کودک را افزایش می دهد.
      – کودکان تا دو سال بعد از طلاق با ازدواج مجدد والدین با نامادری یا ناپدری مشکل دارند.
      – پسرها نسبت به دخترها با نامادری و ناپدری زودتر سازگاری پیدا می کنند.
      – اگر اضطراب والدی که حق حضانت را بر عهده دارد در حد متوسط یا پایین باشد با کودک خود رفتار بهتری خواهد داشت.
      – تأثیر منفی طلاق بر پسرها بیشتر از دخترها است.
      – پسرها با پرخاشگری، قشقرق و بداخلاقی و دخترها با اضطراب و افسردگی به طلاق والدین عکس العمل نشان می دهند.
      – کودکانی که در سنین پیش دبستانی و نوجوانی قرار دارند بیش از سنین دبستان از طلاق آسیب می بینند.
      – کودکانی که حالت های عاطفی مثبت دارند، تأثیرات منفی کمتری از طلاق گرفته و بر اثر درگیری های والدین نیز کمتر ناراحت می شود.
      – در بیشتر موارد پسرهایی که پدر حضانت آن ها را می پذیرد از سازگاری بیشتری برخوردارند. اگر چه مطلوب این است که کودکان هر دو جنس زیر ۵ سال در نزد مادر حضور داشته باشند.
      – سازگاری کودک بعد از طلاق حدود دو سال طول می کشد.
      – والدین باید حداقل دو تا سه هفته قبل از جدایی، کودکان خود را در جریان امر قرار دهند.
      – باید به کودک اطمینان داد که او کاری نکرده، چیزی نگفته و فکری نداشته که موجب جدایی والدینش شود.
      – والدین باید به کودک اطمینان دهند که همیشه پدر و مادر او خواهند ماند.
      – به کودک اجازه هر سؤالی را بدهند و جواب صادقانه ای برای تک تک آنها داشته باشند.
      – والدین باید در مورد موضوعات مهم مربوط به کودک مانند مشکلات مدرسه، روابط اجتماعی، نگرانی های وی و… با یکدیگر و با کودک مشورت کنند.
      – تا حد ممکن بعد از طلاق تغییرات کمتری در مدرسه، محله، رفت و آمدها و … ایجاد شود.
      – والدین نباید انتظارات خود را در مورد رفتارهای مناسب و نامناسب کودک تغییر دهند.
      – کلید طلایی در مورد سلامت روانی همه کودکان این است که آنان بدون استثناء و در هر نوع شرایطی، به محبت و نظم احتیاج دارند.

  • ati , می 21, 2015 @ 3:43 ب.ظ

    باسلام دو فرزند دارم پسرم ۱۶ ساله و دخترم ۴:۵ ساله پسرم به هیچ عنوان رفتار و صحبت کردن و حرکاتش را جلوی خواهرش رعایت نمیکند و به خاطر تذکرات پی در پی ما در مورد درس و رفتارش و صدای بلند و توهین امیزش مدام از خواهرش ایراد می گیرد و باعت چنگ و دعوای همیشگی در خانه میشود تا جایی که دخترم هم شدیدن پرخاشگر شده و از مهد به دلیل پرخاشگری و تمایل شدید به مسائل جنسی و بحث ازدواج از مهد اخراج شده من و پدرش خیلی مسائل اخلاقی را رعایت می کنیم و ساده هستیم و پسرم هم تمایلی به مسائل جنس خیلی نشان نمی دهد البته در راهنمای چند باری خودارضایی داشتهدر حالی که دخترم خیلی کنجکاو و علاقه مند به مسائل جنسی است و از دوستانش در مهد این روابط رو تقاضا می کند. عاجزانه تقاضای راهنمایی دارم .
    متشکرم.

    • Anonymous , می 23, 2015 @ 10:08 ق.ظ

      از دیدگاه دینی و روان شناسی کودک تا قبل از سن تکلیف نه دچار گناه می شود، نه منحرف جنسی نامیده می شود چرا که هنوز نظام اخلاقی کودک شکل نگرفته و ناهنجاری اخلاقی و دینی در او معنایی ندارد، ولی می توان گفت کودک دچار نوعی ناهنجاری رفتاری شده و نیاز به مشاوره یا حتی روان درمانی دارد. او با اشاره به این که شیوه تربیتی غلط والدین یکی از ملاک های ایجاد این نوع مشکلات در کودک است، می گوید: محیط غیرتربیتی اجتماع نیز می تواند از عوامل اصلی تشدید این نوع تحریکات باشد….

      کنجکاوی های جنسی پسر و دختر از سنین دو یا سه سالگی شروع می شود و صددرصد طبیعی است: کودکان از سه تا هفت سالگی کنجکاوند تا تمام قسمت های بدن خود را لمس و شناسایی کنند و یکی از این قسمت ها ناحیه تناسلی است و به دلیل آن که متوجه تفاوت هایی در آناتومی دو جنس می شوند، به دنبال جواب بوده، مشتاق مشاهده قسمت های مختلف بدن خود، والدین، همسالان یا احتمالا بازیگران و ورزشکاران فیلم های غیراخلاقی هستند. از طرفی به سبب آن که در کودکان از این سنین به بعد به مرور هورمون های جنسی ترشح می شود، تمایلات آنان بیشتر شده و اگر تحت کنترل و توجه والدین نباشند یا در محیط نامناسب پرورش یابند، عادات نامناسب جنسی و خلقیات ناشایست در آنان بروز خواهد کرد…

      در دخترها از پنج سالگی تا اواخر دوران دبستان (دوازده تا سیزده سالگی) تمایلات غریزی مادری و عاطفی شکل می گیرد و به دلیل آن که زودتر از پسرها بالغ می شوند، اظهار عشق و علاقه و دلبستگی آنها به جنس مخالف با تشدید محرک های محیطی به اوج خود می رسد و حتی احتمال گرایش و وابستگی شدید عاطفی به جنس موافق و بحث و گفت وگوهای عاطفی در این باب در آنها زیاد می شود…

      در پسرها نیز از سه تا هفت سالگی به دلیل بروز تغییرات فیزیکی در بدنشان به طور ناخواسته لذت های جنسی را تجربه می کنند و این مساله نیز در اثر تحریکات محیطی شدت می گیرد.

      روابط آزادانه در ارتباطات خانوادگی، بازی ها و تصاویر انیمیشنی غیراخلاقی، برنامه های محرک ماهواره ای، بلوتوث های ناشایست دریافتی و مشاهده روابط بی قید و شرط دختر و پسر از مهم ترین محرک های محیطی محسوب می شود.

      اضطراب در کودکان دبستانی نیز می تواند یکی از عوامل توجه آنها به مسائل، عادات یا گفت وگوهای جنسی باشد… کودک پرتنش همیشه در پی راهی است که اضطراب خود را با آن تخلیه کند یا کاهش دهد. اضطراب براثر خلأ عاطفی، تنش های روحی و روابط نابسامان والدین یا نبود پدر و مادر به دلیل مشغله کاری در کودک ایجاد می شود و می تواند پیش زمینه ناهنجاری جنسی یا حتی بلوغ زودرس شود و در دخترها به سبب تمایلات عاطفی در مقایسه با پسرها شدت بیشتری دارد…

      با توجه به این که جاذبه و کشش شنیدن و درک مسائل جنسی آن هم برای کودک کنجکاو، عاملی برای ترغیب او به سمت و سوی گویندگان این نوع مسائل و الگوگیری از آنان است، رابطه غنی عاطفی پدر و مادر با کودک می تواند سبب دلبستگی و گرایش فرزند به والدین شود… اگرچه روابط خارج از خانه فراتر از کنترل والدین است، اما هر چه پدر و مادر با نرمش و ملایمت نیازهای عاطفی و روانی کودک را تامین کنند و خلقیات آنان جذاب تر و پرکشش تر از همسالان کودک باشد، فرزند به جای تقلید از همسالان یا همکلاسی ها، پدر و مادر را الگوی خود قرار داده، موفق تر و فرمانبردارتر خواهد بود.
      والدین باید با فرزندان خود همچون دوستانی صمیمی رفتار کرده، آنها را در تفریحات سالم همراهی کنند، با آنها ورزش و بازی کنند، به کوه، سینما و پارک روند، به کودک اجازه گفت وگوی تلفنی با دوستان بدهند و او را در دیدار با دوستان یا شرکت در جشن تولدهای غیرآسیب زای همسالان همراهی کنند و به او فرصت دهند مسائل و موضوعات مدرسه یا مهد را برایشان تعریف کند.
      کودک در دوره مهد و دبستان قابلیت درک و فهم نصیحت را دارد پس بهتر است در یک جمله تا ده کلمه (در حد حوصله کودک) توصیه یا خواسته خود را به کودک انتقال دهید.
      قصه درمانی و بازی درمانی از جمله روش هایی است که می توان کودک را در حد فهم و درکش از انجام یا تقلید رفتارهای نادرست و به کار بردن تکیه کلام های غیراخلاقی برحذر داشت. گاهی نیز می توان به کودک سوال و جواب آموخت که در مواجهه با رفتار یا گفته های غیراخلاقی و نامناسب همسالان، آمادگی مقابله و نه گفتن داشته باشد و حاضر جواب باشد و بداند در مقابل چه گفته ای چه پاسخی دهد. رفتار بد، خشونت آمیز و بی اعتنایی به موازین اخلاقی خیلی زود در سیمای روحی کودک ظاهر می شود و تصورات و تمایلات متعددی را در او تقویت می کند.
      وقتی کودک به مسائل جنسی پی می برد
      اگر کودک متوجه برخی روابط، اعمال و گفته های جنسی شد یا از تکیه کلام های نادرست و غیراخلاقی یا شوخی های جنسی استفاده کرد، واکنش پدر و مادر چگونه باید باشد؟
      نباید به بیداری جنسی کودک بی اعتنایی کرد و از طرفی نباید در برابر آن عکس العمل شدید نشان داد و با تهدید او را سرزنش کرد والدین باید سطح دانسته های کودک را با چند سوال و جواب ساده مورد سنجش قرار دهند و براساس میزان اطلاعات او و نه بیشتر، افکارش را مدیریت کنند و پاسخ روشنی به او دهند و از دروغ و کتمان موضوع و محدود کردن بی قید و شرط کودک از دانستن پاره ای مسائل جنسی غیرآسیب زا اجتناب کنند، چرا که محدودیت بیش از حد، سبب کنجکاوی و تحریک بیشتر برای دانستن و پرسیدن این موضوعات از طریق همسالان ناآگاه می شود و نتیجه آن اضطراب، درگیری و اشتغال ذهنی، افکار نابسامان، افت تحصیلی، عادات نامناسب و بلوغ زودرس است. در مورد کودکی که از تکیه کلام های زشت یا شوخی های جنسی استفاده می کند… بهترین راهکار آن است که یکی دوبار اول به حرف های غیراخلاقی او بی اعتنایی شده، در صورت ادامه دار شدن از شیوه محروم سازی استفاده شود یعنی او را برای مدت معینی از بازی، دوستان یا غذای مورد علاقه اش محروم کنید.
      بی مبالاتی والدین در روابط زناشویی پیش چشم کودک، نقطه آغاز تخیلات و صحنه های خیالپردازی شده غیرواقع گرایانه از جانب کودک است که با واقعیت در تضاد است و می تواند روی روان کودک تاثیر سوءگذاشته، ذهن او را مدام درگیر تخیلات و تمایلات جنسی کند و به حال و آینده او لطمه وارد سازد. بنابراین خانواده ها باید بسیار مراقب چنین شرایطی باشند.پس در این مورد حتما” با مشاوران کودک مشورت کنید تا با توجه به شخصیت و نوع برخورد راهکاری عملی در اختیار کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • سوگند , می 23, 2015 @ 6:16 ب.ظ

    سلام من دختدم رها۵سال ونیمشه مشکلم اینکه دخترم ۱ساله هم کلاس موسیقی میره وهم کلاس زبان امسال هم پیش دبستانی میره دخترم نسبت به رفتارای هم سنش خیلی حساسه بیشتر تو کلاس هواسش به رفتارای هم کلاسیش هست تا درسی که آموزش داده میشه مخصوصا یکی از بچه ها همیشه پیش همه میگه من رهارو دوست ندارم واز بازی با بچه هاب دیگه با دخترم جلوگیری میکنه و این خیلی دخترم وآزار میده در ضمن ما مادرا با هم رفت وآمد خانوادگی داریم که دخترم ببشتر از دست اون بچه حرص میخوره حالا من نمیخوام کل صورت مسءله دو پاک کنم و از اون کلا وجمع بچها دورش کنم ولی نمیدونم چه کار کنم درضمن میترسم مدرسه ام رفت کلا فقط حواسش به بچه ها باشه خوب رو درسش متمرکز نباشه چون تو کلاس زبانشم همین مسءله باعث شده زیاد تو درس موفق نباشه ممنون میشم کامل جواب بدید راه کارش چیه.

    • Anonymous , می 24, 2015 @ 1:26 ب.ظ

      اول از همه با مشاوران کودک مشورت حضوری داشته باشید …
      در ملاقات های حضوری بهتر میشه با توجه به روحیه و شخصیت کودک راهکارهایی رو ارائه داد
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      به طور کل ۲ نوع توجه وجود دارد: توجه کلی و جزیی. در توجه کلی، فرد تمام وجوه یک مساله را در مدت‌کوتاه می‌بیند و درنتیجه ادراک سرتاسری از محیط به دست می‌آورد. برای مثال وقتی وارد یک میهمانی می‌شوید، یک توجه کلی به میهمانی دارید و درکی از حرکت افراد، صداهای محیط و افراد، بویی که به مشام می‌رسد و مناظری که می‌بینید، پیدا می‌کنید. این توجه سریع و گذراست و دیدی کلی نسبت به اتفاق‌های در حال وقوع، می‌دهد. در نوع جزیی تمرکز، توجه فرد روی یک مساله برای مدت طولانی‌تری متمرکز می‌شود.

      فرد با این کار اطلاعات اضافی را فیلتر می‌کند و به یک‌‌یک مسایل نگاه می‌اندازد. ما برای زندگی به هر دو نوع توجه نیاز داریم. توجه کلی، قوه ابتکار ما را فعال می‌کند و تمرکز به ما ثبات می‌بخشد. البته زمانی می‌توانیم موفق باشیم که بین این دو توجه سیال شویم و بتوانیم مدام از توجه کلی به تمرکز، تغییر حالت بدهیم. مساله تمرکز کودکان و افزایش دادن آن یکی از موضوعات مورد توجه والدین است. درباره استفاده از بازی?ها برای افزایش تمرکز در کودکان با دکتر محمدرضا زرکش، متخصص اطفال و کارشناس اداره سلامت نوزادان وزارت بهداشت به گفتگو نشسته ایم….
      کودکانی که مبتلا به اختلال نقص توجه هستند، توجه کلی خوبی دارند اما نمی‌تواند تمرکز کنند، مثلا در یک کلاس صدای وزوز مگس، صدای خش‌خش برگ‌های درختان پشت پنجره، پچ‌پچ بچه‌ها، سوراخ‌های موجود در سقف کلاس، صدای دریچه کولر که باد در آن می‌وزد و… توجه آنها را به خود جلب می‌کند اما قادر به فیلتر کردن هیچ یک از آنها و تمرکز روی حرف‌های معلم یا نوشته‌های روی تخته‌سیاه نیستند.

      به عبارتی، توجه جزیی ندارند و نمی‌توانند تمرکز کنند. این کودکان، آدم‌های هوشیاری هستند آنقدر که شاید هیچ‌کس به اندازه آنها هوشیاری نداشته باشد اما توجه دقیق و تمرکز ندارند یا نمی‌توانند بین دو نوع توجه سیال باشند. شواهد نشان می‌دهد این کودکان در وضعیت‌های خاص، قادر به تمرکز هستند مثلا حین تماشای برنامه مورد علاقه تلویزیونی یا مثلا بازی با یک قفل رمزدار. این نشان می‌دهد بازی با وسیله مورد علاقه یا همراهی با یک بزرگ‌تر در انجام یک کار به تمرکز آنها کمک می‌کند. لیواین یکی از استادان علم روان‌شناسی، معتقد است کودکانی که در سن پایین توجه خاص و تمرکز ضعیفی دارند، در بزرگسالی ممکن است افراد قابلی شوند و نقص توجه در آنها از بین برود….

      برای کار روی توجه و تمرکز کودکان، اولین قدم جلب‌توجه آنهاست. برای این کار باید روش‌هایی را به کار بگیریم که برای کودک جذاب و بازی‌گونه باشد. در این صورت توانمندی‌های کودک در زمینه توجه به نحوی گسترش می‌یابد که در طول زندگی برای وی مفید خواهد بود. سعی ما بر این است که به کودکان مهارت‌هایی را آموزش دهیم تا هر دو نوع توجه را داشته باشند. در شیرخوارگی که مغز در حال رشد است، باید روی توجه کلی کار کرد. افزایش تجربه‌ها و انجام بازی‌هایی که مهارت توجه را افزایش می‌دهند، در این میان بسیار کمک‌کننده است.

      در سنین بالاتر یعنی پیش‌دبستانی یا دبستان، می‌توان از بازی‌هایی استفاده کرد که کودک را وارد جزییات زندگی می‌کند و به عبارتی تمرکز وی را افزایش می‌دهد. هر چه توجه در یک کودک افزایش یابد، در آینده میزان تمرکز او بالاتر خواهد رفت. مثلا اگر در سن پایین با کودکی در مورد گل‌وحشی صحبت کنیم، در بزرگسالی وقتی وارد یک باغ‌گل می‌شود، توجهش بیشتر به گل‌های وحشی خواهد بود و روی آنها تمرکز می‌کند. نکته‌ای که لازم است مورد توجه قرار گیرد، تازگی و نوظهوری مطالبی است که به کودک آموزش داده می‌شود.

      اگر مطلبی تازگی داشته باشد، باعث برانگیختگی و افزایش دقت هنگام یادگیری می‌شود. وقتی مطلبی تازگی ندارد، کودک حس خستگی و خواب‌آلودگی پیدا می‌کند. در مدرسه برای آنکه توجه دانش‌آموزان را جلب کنیم، باید مطالب نوظهور باشند. بچه‌ها به همین دلیل به کارهای گروهی و متواتر علاقه نشان می‌دهند….

      منظور از بازی‌هایی که تمرکز کودکان را بالا می‌برد، بازی‌هایی است که روی توجه کلی و جزیی اثر می‌گذارد و سیالیت بین این دو را تسریع می‌کند. نکته اصلی برای موفقیت در این میان،‌ جذاب بودن بازی است تا توجه و تمرکز کودک را بالا ببرد. اگر کودکان حین بازی احساس شادمانی و رضایت کنند، بازی را یاد می‌گیرند….

      والدین با توجه به سن کودک می?توانند از این بازی?ها استفاده کنند. نمونه?هایی از این بازی?ها به شرح زیر است:

      • تا یک سالگی: زبانت را از دهانت بیرون بیاور. در این بازی ابتدا کودک را صدا کنید و به او لبخند بزنید تا توجهش جلب شود. بعد زبانتان را بیرون بیاورید و کمی حرکت ‌دهید. برای او توضیح ‌دهید که در حال انجام چه کاری هستید. با صدا درآوردن، توجه کودک را به خود جلب ‌کنید. لمس زبان کودک، می‌تواند به او کمک کند تا بهتر بفهمد در مورد چه چیزی صحبت می‌کنید. این بازی به او کمک می‌کند کنترل بیشتری روی زبانش داشته باشد و در آینده توانایی درآوردن صداهای مختلف و لغات را پیدا کند.

      تا زمانی که کودک توجه دارد، بازی را ادامه دهید و با خسته‌ شدن او، آن را به روز دیگر موکول کنید. به کمک این بازی، کودک روی توانایی‌ای که دارد، تمرکز می‌کند. در این سن زبان شیرخوار برای مکیدن شیر آماده است. با این بازی، کنترل عضلات زبان را هم به دست می?آورد. کم‌کم این مهارت به بازوها و پاها تعمیم داده می‌شود و آگاهی از خویشتن در او بالا می‌رود. این بازی به کودک می‌فهماند چه جنبه‌هایی برای بازی‌های جذاب و خنده‌دار دارد.
      • ۱ تا ۳ساله‌ها: تعقیب پَر غوطه‌ور در هوا در این بازی پری را از بالا بیندازید و کودک را تشویق ‌کنید تا آن را نگاه کند. در این حالت، تمرکز چشم‌ها روی حرکت پر تقویت می‌شود. پر را در محل‌های مختلف از ارتفاعات مختلف پایین بیندازید تا متوجه گردش هوا و تاثیر آن بر پرواز پر شود. می‌توانید حتی از کودک بخواهید با فوت کردن، آن را بالا نگه دارد. فایده این بازی افزایش تمرکز و قدرت و انعطاف عضلات چشم‌هاست.

      • ۳ تا ۶ سال: ضربه با دست توپی را از شاخه درختی به کمک طناب در حالی که به اندازه قد کودک است، آویزان کنید، به نحوی که بتواند با دست به آن ضربه بزند. این بازی باعث افزایش تمرکز و هماهنگی چشم‌ها و دست می‌شود. کودک میزان جابجایی توپ را مشاهده می‌کند و متوجه می‌شود رابطه مستقیمی بین میزان جابجایی توپ و انرژی وارده به آن وجود دارد.

      • ۶ تا ۱۲ سال: در مورد هر چیزی می‌توانی فکر کنی. در این سن دیگر به سراغ تقویت مغز می‌رویم. این بازی را می‌توان حتی در ترافیک خیابان هم انجام داد. به نوبت چیزی را انتخاب کنید تا طرف مقابل آن را حدس بزند مثلا می‌گویید فلان چیز در جنگل است، فلان چیز اسم یک هنرپیشه است یا… این باعث می‌شود کودک هر چه مثلا در مورد جنگل می‌داند، به یاد و به زبان بیاورد. این بازی به تمرکز طولانی نیاز دارد.

      • نوجوان: ۵ اتفاق خوب. وقتی ۲ دوست همدیگر را می‌بینند، می‌توانند ۵ اتفاق خوبی را که در روز برایشان افتاده بیان کنند یا والدین می‌توانند از نوجوان بخواهند آخر شب ۵ اتفاق خوبی را که در طول روز رخ داده، بنویسد. در این صورت تمرکز روی اتفاق‌های روز زیاد می‌شود و نوجوان روی اتفاق‌های خوب زندگی و به احساس‌های ایجاد شده از آنها توجه می‌کند و درنهایت یاد می‌گیرد یک اتفاق را به کل روز تعمیم ندهد.

      مثلا به کمک این بازی می‌فهمد بعد از یک انتقاد کوچک که باعث ناامیدی او شده، یک اتفاق خوب هم افتاده. درنهایت می‌تواند بخش‌های خوب زندگی را از میان اتفاق‌های دیگر جدا کند و بنویسد.کتاب‌هایی هم در بازار موجود است که می‌تواند به افزایش تمرکز کودک کمک کند. افزایش تمرکز چیزی جز افزایش توجه نیست. بهترین روش نیز برای افزایش توجه و تمرکز بازی‌ها هستند.

  • مهدی , می 23, 2015 @ 9:47 ب.ظ

    سلام ۱ سال از همسرم جدا شدم دخترم ۵ سالشه اکثر اوقات تو خودشه خیلی لجبازی میکنه با همسناش ارتباط نمیگیره با این که دوست داره باهاشون بازی کنه لجبازی زیاد میکنه هرچی باهاش مهربون و منطقی صحبت میکنم توجه نمی کنه و هواسشو جای دیگه مشغول میکنه همش صحبت فرار میکنه میگه کاش نبودم چکار باید کرد

    • Anonymous , می 25, 2015 @ 11:18 ق.ظ

      در این سن کودک با سرعتی باورنکردنی در حال رشد و پیشرفت در مهارت های مختلف است، خودش لباس می پوشد، درباره احساسات بقیه حرف می زند، خیالپردازی می کند و … این سن، سنی است که بعد از احساس امنیت در محیط اطراف و اعتماد کردن به همراهی والدین، زمان کشف مستقلانه دنیا فرا می رسد.

      وقتی کودک احساس امنیت می کند و مطمئن باشد والدینش همراه او هستند و از او حمایت می کنند، شروع به کشف دنیایی می کند که در آن قرار گرفته است؛ جایگاه خودش و احساسات و افکار دیگران. در این سن، او رفتارهای والدین را به خود نسبت می دهد:
      اگر نگار می توانست مسیر فکری خود را به زبان بیاورد، احتمالا می گفت احساس می کند بی ارزش است و اصلا دوست داشتنی نیست، چون بابا به ندرت او را در آغوش می کشد، مامان زیاد برای او وقت ندارد، کسی زیاد با او حرف نمی زند و به طور کلی، انگار کسی فرصتی یا علاقه ای برای برقراری ارتباط با او و محبت کردن به او ندارد.

      اگر پویا می توانست احساس خود را به زبان بیاورد، احتمالا می گفت احساس می کند باارزش، دوستداشتنی و لایق خوشبختی است، چون مامان در هر فرصتی او را در آغوش می کشد و نوازشش می کند، بابا از او تعریف می کند و همیشه، وقتی می خواهد چیزی بگوید یا چیزی را به آنها نشان بدهد، برای او وقت دارند و به او توجه می کنند.

      هیچ کودکی، در این سن، این احساس ها را به طور هشیارانه نمی شناسد و به آنها آگاه نیست، همچنین نمی تواند درباره آنها حرف بزند اما تصویری در ذهن او ساخته می شود که برای همیشه باقی می ماند و حتی در آینده، او به دنبال کسی خواهد بود که این تصویر به وجود آمده در این سن را تایید کند.

      * به کودکتان اطمینان بدهید هر دو والد، همیشه از او حمایت خواهند کرد و همیشه او را دوست خواهند داشت.

      * شرایطی را فراهم کنید که کودک در آن احساس امنیت کامل داشته باشد. نگذارید بابت اینکه چه کسی بالاخره مراقب او خواهد بود نگران شود یا اینکه احساس کند زیادی است.

      * اجازه بدهید کودک با هر دو والد ارتباط خوبی داشته باشد. وقتی با والد دیگر است، برایش قیافه نگیرید، بگذارید از لذت داشتن پدر و مادر بهره ببرد.

      بچه های زیر هفت سال چطور با طلاق کنار می آیند؟

      یادتان باشد شاید معنای غیرممکن را نفهمد!

      موضوع مهم در این سن، این است که کودک، معنای غیرممکن را نمی فهمد، آرزوها و افکارش با واقعیت فرقی ندارند و خودش را محور همه چیز می بیند. در همین راستا، ممکن است برای خیلی از موارد، خود را مقصر بداند و احساس گناه کند.

      * به کودک خود اطمینان بدهید در طلاق و جدایی شما یا دعواهای تان تقصیری ندارد.

      * برایش توضیح بدهید که فکر، رفتار یا احساس او باعث طلاق شما نشده است، بلکه رفتار والدین یا خواسته هایشان، طلاق را به وجود آورده است.

      * وقتی سعی می کند با خیالپردازی یا بیان یک جمله، به خیال خودش، واقعیت را تغییر بدهد، ممکن است واقعیت را انکار کند. احساسش را درک کنید و برایش توضیح بدهید چنین اتفاقی نخواهد افتاد «می دونم دوست داری بابا امشب خونه باشه، اما او امشب خونه نمی آد.»
      و در این مورد مشاوره کودکان رو فراموش نکنید … حتما” نباید مشکلی باشه تا با مشاوران کودک صحبت و مشورت کنید

  • مرضيه , می 24, 2015 @ 11:26 ق.ظ

    باسلام دختر چهارساله دارم که اصلا با پدرش سازگای ندارد و وقتی که کنار هم هستند مدام با هم دعوا می کنند و شوهرم همش قصد دعوا کردن او را دارد و گاهی با توهین و تحقیر و یا ناساز و صدای بلند با او صحبت می کند کودکم وبستگی عجیبی به من دارد راستش خودم خسته شدم و دیگر نمی دانم چه کار کنم لطفا مرا راهنمایی کنید

    • Anonymous , می 25, 2015 @ 11:46 ق.ظ

      رفتارهای ناسازگارانه، رفتارهایی هستند که با نظر پدر و مادر، مربیان، اطرافیان و جامعه سازگاری ندارد. رفتار فرزندان ناسازگار احساس بسیار بدی را در اطرافیان ایجاد می کند و با واکنش های ناخوشایندی از سوی دیگران مواجه می شوند.
      در روان شناسی به رفتاری «ناسازگار» گفته می شود که فرد در شرایطی قرار می گیرد که قادر نیست خود را با محیط اجتماعی یا خانوادگی به گونه ای مناسب هماهنگ یا سازگار نماید و معمولا” این ناسازگاری روی رفتار و حالات عاطفی او تاثیر می گذارد.
      در مورد کودک ناسازگار می توان گفت که او کودکی است که هر میل خود را حق خود دانسته و برای ارضای آن میل، یا دستیابی به خواسته خود به گریه کردن، جیغ زدن، کتک زدن، و مانند آن توسل می جوید. نباید از نظر دور داشت که به قول مزلو سوای ناسازگاری بیمارگونه، گهگاه رفتار ناسازگار طغیانی است علیه استثمار، سلطه جویی، بی اعتنایی، سرزنش و سرکوب شدن امیال بر حق کودکان که بدینوسیله از خود مقاومت نشان می دهند.
      رفتار ناسازگار عبارت است از هر فعالیتی که از لحاظ مهارت فردی برای دست و پنجه نرم کردن موثر با مشکلات و استرس های زندگی جنبه غیر عملی و ضد سازندگی داشته باشد.

      – اگر خود تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار داریم و نمی توانیم رفتار و گفتار خود را کنترل کنیم، بهتر است قبل از انجام هر کاری در مورد فرزند به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشیم که تحقیقات نشان داده است اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خود را تغییر دهند فرمانبری کودک بیشتر خواهد شد.
      – افکار غلط و انحرافی درباره فرزند خود نداشته باشیم. مثلاً فرزندم این کار را می کند تا حرص مرا در بیاورد. یا او باعث تمام مشکلات در خانه است. چنین افکاری زمینه به وجود آمدن احساس بسیار بد را نسبت به فرزند مهیا می کند و یقیناً بر رفتار ما و او اثر منفی می گذارد.
      – از ارائه دستورات مبهم، کلی و تکراری اجتناب کنیم. مثلاً به جای این که بگوییم «خودت را جمع و جور کن» شفاف و مشخص بگوییم که از او چه می خواهیم مثلاً دوست دارم تا پنج دقیقه دیگر دفتر و کتاب هایت را از وسط اتاق جمع کنی.
      – به جای سخنرانی و بحث و جدل، کوتاه و مؤثر با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که رفتارش در ما چه تأثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد چه عاقبتی در انتظار اوست.
      – به یاد داشته باشیم عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی و کوتاه مدت باشد. مثلاً نگوییم « برای همیشه ازاین خانه خواهم رفت» یا «حق نداری از این به بعد تلویزیون تماشا کنی» بهتر است بگوییم امروز از دیدن این برنامه محروم هستی و یا این هفته تو را به پارک نمی برم.
      – انجام دادن خواسته هایمان را وظیفه او ندانیم بلکه بعد از انجام دادن دستوراتمان او را با کلام و هدایای مورد علاقه تشویق نماییم.
      – با مشارکت فرزندمان لیستی از مهمترین قوانین در خانه به ترتیب و همراه با روش انجام دقیق آن ها تهیه کرده و پس از مشخص کردن نوع محرومیت برای انجام ندادنشان، با قاطعیت اجرا کنیم.
      – عوامل مشکل ساز را شناسایی و در جهت رفع آنها اقدام نماییم.
      – به نیازهای جسمی، عاطفی، روانی، اجتماعی، اقتصادی فرزندان بیشتر توجه کنیم.
      – سعی کنیم فرصتی را ایجاد کنیم تا کودکان بتوانند نسبت به رفتارهای نامناسب خود فکر کنند.
      – ارتباط خود را با مدرسه و مسؤولان بیش از پیش تقویت کنیم.
      – ار تنبیه بدنی اکیداً خودداری نموده و در صورت نیاز از محروم سازی های کوتاه مدت استفاده کنیم.
      – برای شنیدن مسائل و مشکلات فرزندان وقت گذاری کنیم.
      – از ســــرزنش و تحقیر کردن و مقایسه فرزندان جداً خودداری کنیم.
      علایم هشدار دهنده خشم را به فرزندان آموزش دهیم تا بتوانند خشم خود را بهتر کنترل کنند از جمله علایم: علایم جسمی مثل (افزایش ضربان قلب، سریع شدن تنفس، عرق کردن، سفت شدن عضلات ، داغ شدن بدن و …) علایم فکری مثل (ازش متنفرم، می خوام بزنمش، داره به من زور می گه و …) علایم رفتاری مثل (داد زدن، تهدید کردن، لرزیدن، لگد و کتک زدن، گریه کردن و ..).

      روش های آرامش دهی به کودکان
      تنفس عمیق
      یعنی دم عمیق با یک شماره و نگهداری هوا در ریه ها تا چهار شماره و بعد بازدم آهسته با دو شماره

      تجسم
      یک تصویر آرامش بخش مثلاً خود را شناور داخل یک قایق که به آرامی همراه امواج تکان می خورد تجسم کنید یا تصور یک ساعت شنی که عصبانیت مثل دانه های شن به آرامی از بدنش خارج می شود.

      روش آدم آهنی و عروسک پارچه ای
      از او می خواهیم مثل یک آدم آهنی برای پانزده ثانیه عضلات خود را سفت کند و بعد از پانزده ثانیه عضلات خود را مثل یک عروسک پارچه ای شل کند.

      حرف زدن های مثبت با خود
      ولش کن، بی خیال، خونسرد باش، نمی گذارم مرا عصبانی کند و …

      بیان احساسات با استفاده از هنر
      یکی از دلایل عصبانیت و ناراحتی فرزندان این است که نمی توانند احساسات خود را به درستی بیان کنند. با کمک عکس و فیلم و نقاشی یا صورتک های کارتونی انواع احساسات مثل ( خشم، ترس، شادی و غم و….) را به آنها آموزش دهیم.
      * چون بسیاری از ناسازگاری های کودکان به دلیل عدم آشنایی والدین با مهارت های زندگی است توصیه می شود مهارت های ارتباطی مثل گوش دادن، ابراز وجود، حل مسأله و تصمیم گیری و دیگر مهارت های زندگی را خود بیاموزیم و به فرزندانمان نیز آموزش دهیم.
      در مورد کودکان بیش فعال علاوه بر موارد فوق رعایت موارد زیر تأکید می شود:
      – دارو درمانی مستمر زیر نظر روانپزشک که ممکن است تا چند سال طول بکشد، چرا که با تشخیص و مراقبت درست اکثریت قریب به اتفاق آنان تا پایان دوره نوجوانی درمان می شوند.
      – تأمین خواب مناسب شبانه به هر طریق ممکن، حتی با اعلام خاموشی برای تمامی اعضای خانواده، مثلاً ساعت ۹ شب.
      – پرهیز از خوردن قند و شکر، نوشابه گازدار، کاکائو، چیپس، پفک و …
      – آموزش والدین در زمینه شیوه برخورد با آنها و نحوه کمک کردن به فرزند بیش فعالشان در انجام کارهای روزانه.
      به پدران و مادرانی که کودک ناسازگار به معنای دقیق کلمه دارند توصیه می شود که مراحل زیر را گام به گام و با دقت طی نمایند:
      ۱- هماهنگی کردن
      ۲- صحبت کردن
      ۳- هشدار دادن
      ۴- محروم ساختن
      ۵- تنبیه کردن
      ۶- تکرار تنبیه(خسته سازی)

      شرایط تنبیه بدنی
      الف- راه های دیگر طی شده باشد.
      ب- تنبیه با خلاف تناسب داشته باشد
      ج- از خشم و عصبانیت پرهیز گردد.
      د- گفته شود که تنبیه برای رفتار ناسازگار است نه برای خود کودک.
      توضیح و تفسیر
      هماهنگی کردن
      یعنی اینکه پدر و مادر برای به اجرا در آوردن مراحل شش گانه بالا خودشان با یکدیگر توافق و هماهنگی داشته باشند و رفتار و گفتار یکدیگر را نقض نکرده و کودک را دچار تضاد و سردرگمی نسازند. در خانواده هایی که پدر و مادر بزرگ نفوذ فوق العاده ای دارند، کار هماهنگی والدین سخت تر انجام خواهد شد و برای اینکه این مراحل به خوبی پیش رود لازم است که با آنها نیز هماهنگ شوند و یا از مداخله در تربیت کودک ناسازگار، خود داری ورزند.
      صحبت کردن
      صحبت کردن درباره ناسازگاری کودک می باید « احساسی » و دور از پند و اندرز باشد. نصیحت گویی غالبا” کلی گویی است و کودک از جملات احساسی و قابل لمس بهتر سود می جوید و آنها را بهتر می فهمد. مثلا” به جای این که گفته شود« تو نباید به کارد آشپزخانه دست بزنی»، بگوئیم « بیا ببین چقدر نوک این کارد تیز است، برای همین است که تو نباید به اون دست بزنی. اون دست تو رو می بره».
      هشدار دادن
      در صورتی است که کودک از صحبت والدین بهره ای نمی برد و به اصطلاح حرف آنها را گوش نمی دهد و دوباره کارد را بر می دارد. در این مرحله به کودک چنین هشدار داده می شود:«اگه بخوای باز هم کارد را بر داری مامان ناچار میشه به تو سخت بگیره، ببین من با اینکه تو رو دوست دارم، این کارتو دوست ندارم». پدر یا مادر کارد را از دست کودک گرفته و آن را از دسترس کودک دور می کنند.
      محروم سازی
      یعنی اینکه اگر کودک شروع به داد و فریاد کرد و رفتار ناسازگار به صورت های گوناگون ابراز شد، لازم است او را از چیزی یا فعالیت مورد علاقه اش محروم ساخت. مثلا” در مورد ناسازگاری یاد شده می توان به کودک چنین گفت:” اگه دوباره داد و فریاد راه بیندازی و کارد را بخوای دست بزنی، تورو نمی برم منزل خاله ” یا ” برو توی اتاقت و دو ساعت آنجا بمان “، یا ” به جشن تولد دوستت نمی برمت “، یا ” دوچرخه ات را یک هفته نمی تونی سوار بشی ” و مانند آن. محروم سازی باید به فراخور سن کودک و با در نظر گرفتن اوضاع و احوال و شرایط خانوادگی و اجتماعی او انجام شود.
      تنبیه کردن
      می تواند تحت شرایطی معین در خاموش سازی رفتار کودک موثر افتد و موجب تغییر رفتار او گردد. تنها پدر و مادر(خواه پدر و مادر طبیعی یا پدر و مادر خوانده) این حق را دارند که تنبیه بدنی را اعمال کنند. تنبیه بدنی تنها در شرایط خاصی که در بالا یاد شده است، می تواند مؤثر واقع شود وگرنه کودک احساس طرد شدگی کرده و از لحاظ عاطفی آشفته خواهد شد. این گونه تنبیه جنبه سمبولیک دارد و باید با کمال خونسردی، بدون خشم و با تناسب به سن و سال و قدرت بدنی کودک انجام شود. قبل از اعمال یا در زمان انجام و یا در پایان این مرحله، به کودک باید توضیح داد که: «این تنبیه برای رفتارت بوده نه برای خودت. خودتو دوست داریم اما رفتارتو دوست نداریم…».
      تکرار تنبیه یا ” خسته سازی ”
      چنانچه پس از بکار بردن تنبیه باز هم کودک ناسازگاری را ادامه داد، یعنی باز هم خواست به میل خود رفتار کند و یا نشانه های ناسازگاری را ابراز داشت، مجددا” و به همان اندازه تنبیه را تکرار می کنیم. لازم است شرایط اجرای تنبیه رعایت گردد و زمانی که رفتار خاموش نشده و کودک تسلیم والدین و انضباط آنها نشده است، یعنی همان اندازه که رفتار او تکرار می شود، تنبیه نیز اجرا می گردد. والدین باید از خود مقاوت نشان دهند و روش خود را تغییر ندهند تا کودک احساس خستگی کرده و راهی جز تسلیم شدن نداشته باشد. فراموش نشود که هرگز نباید عصبانی شویم.
      یاد آوری
      در صورت بروز ناسازگاری در فروشگاه ها، خیابان، در میهمانی ها و مانند آن، والدین نباید روش خود را تغییر دهند، اما می توانند تکنیک های مناسبی را به کار ببندند. برای مثال، می توان با کودک آهسته صحبت کرد یا تنبیه را در گوشه ای که دور از چشمان دیگران باشد، به اجرا در آورد.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • آگرین , می 26, 2015 @ 11:41 ق.ظ

    باعرض سلام من دوتافرزنددارم دخترم ۱۰سالهوپسری ۶ساله دخترم خیلی حرف گوش کن وآرام ولی پسرم خیلی پرانرزی وشلوغ چندباربایدیک حرف وبگی تاگوش بدهدخیلی وقتاهم طاقتمان سرمیردباعث میشودتنبیه بشه وباخواهرش نمیسازه زورش بیشتروعصبی .دوست دارم باهم خیلی مهربان باشندوبه حرف همدیگه ارزش قایل باشند لطفاراهنمایی کنید

    • Anonymous , می 26, 2015 @ 4:59 ب.ظ

      لجبازی در کودک کاملا طبیعی است. هر کودکی تا حدی لجبازی می کند، چون این طبیعت آنهاست که اطرافشان را آزمایش کنند و بفهمند که تا کجا می توانند پیشروی کنند. با این حال، بچه ها حد و مرز خود را نمی شناسند و این وظیفه والدین آنهاست که محدودیت ها را برای آنها مشخص کند. اینجاست که نقش مدیریتی پدر و مادر شروع می شود که هرچه زودتر باشد، بهتر است.
      راه حل چیست؟
      «نظم موثر»، بهترین راه پیشگیری و همکاری با یک کودک لجباز است. برای به کار بردن این روش می باید از دو قانون استفاده کرد.
      – قانون اول: در رفتار با کودک باید ثابت قدم بود. یعنی اینکه شما و همسرتان باید از قبل، در مورد اینکه فرزندتان مجاز به انجام چه کارهایی است و چه کارهایی را نباید انجام دهد، هماهنگ باشید. و نیز باید بدانید، در صورتیکه فرزندتان ازحد خود تجاوز کرد چگونه با او برخورد کنید که در این مورد نیز نیاز به هماهنگی قبلی دارد. وقتی کودک کار خطایی انجام می دهد نباید یکی از شما کودک را دعوا کند و دیگری از او حمایت کند. همچنین نباید در مورد یک عمل کودک یک روز بی توجه باشید ولی روز دیگر بخاطر همان کار او را دعوا کنید. نتیجه آنکه روش شما باید مداوم ، مشابه، و هماهنگ باشد.
      – قانون دوم: وقتی کودکی لجبازی می کند، آرام اما محکم و ثابت قدم باشید. اگر این دو قانون را درست اجرا کنید، حد و حدود خود را درک می کند. داشتن برنامه ریزی روزانه برای کودک باعث می شود تا شرایطی که باعث تنش شده کم شود و کودک بفهمد که شما چه توقعاتی از او دارید. مثلا بهتر است که برنامه غذا، ساعت خواب و دیگر مسائلی که برای شما اهمیت دارد از قبل مشخص شود تا کودک بداند که شما چه توقعی از او دارید. البته همانگونه که بچه ها موظف هستند که بدون سوال، برنامه مورد نظر شما را اجرا کنند، شما نیز باید وقتی برای کارهای مورد علاقه کودک در نظر بگیرید. باید بدانید که کودکان دارای نظرات خاص خود هستند و می توانند برای خود تصمیم بگیرند. این مسئله بخش مهمی از شکل گیری شخصیت کودک را شامل می شود. حتی گاهی اوقات زمانی را با در نظر گرفتن نظر او و مشورت با او برای انجام فعالیت تنظیم کنید .پس این شما هستید که مسائل قابل بحث و غیرقابل بحث را مشخص کنید.
      تا چه حد سخت گیر باشیم؟
      والدین نباید در مورد تنبیه کودکشان خیلی سهل انگار یا خیلی خشن عمل کنند. هر دو عملکرد نتایج ناخوشایندی خواهد داشت. اگر کودکی بدون آنکه فرصت کافی برای تصمیم گیری داشته باشد، جواب منفی بشنود هرگز قادر نخواهد بود که برای خود تصمیم بگیرد یا نظر بدهد. بهترین راه برای مهار کودکی که بر سر مسئله ای پافشاری می کند، اجرای سه راه حل زیر است:
      – اول: آرام اما محکم و قاطع به فرزندتان بگویید که به رفتارش خاتمه دهد و دوست ندارید که این کار تکرار شود چون به هیچ وجه آن را نمی پذیرند.
      – دوم: اگر از کار خود دست برنداشت به کودکتان بگویید اگر به کارش ادامه دهد، تنبیه خواهد شد. اخطار و آگاهی دادن از مراحل مهمی بشمار می رود.
      – سوم: در آخرین مرحله اگر کودک به خواسته شما عمل نکرد باید تنبیه شود. اما بهتره در مورد چگونگی تنبیه هم اطلاعاتی کسب کنید که خود جای بحث دارد. کنترل همیشگی از سوی والدین شخصیت کودک را ضعیف می کند. از سوی دیگر اگر کودک به حال خود رها شود یا به ندرت از سوی والدینش راهنمایی شود و همیشه راه خودش را برود نتیجه آن کودکی خواهد بود غیرقابل کنترل، که حرف والدینش هیچ تاثیری بر او ندارد.

      اگر شروع کرد به جیغ زدن،شکوندن،یا گریه کردن طوری رفتار کنید که انگار اصلا نمیبینینش
      اینطوری زودتر اروم میشه تا وقتی که میرین سراغشو به خواستش عمل میکنید
      چون وقتی بزرگ میشه به شدت از این اخلاقش اسیب میبینه و روابط اجتماعی اش دچار مشکل میشه

  • معصومه , می 26, 2015 @ 10:32 ب.ظ

    سلام پسر ۵ساله ای دارم که اصلا مواظب اسباب بازیهایش نیست وانها راباضربهزدن میشکند تاداخلشان راببیند وباز دوباره گریه وزاری که اسباب بازی میخواهم لطفا به من کمک کنید چطور باهاش رفتارکنم

    • Anonymous , می 27, 2015 @ 11:28 ق.ظ

      «کودکی که اسباب‌بازی ندارد، زندگی ندارد.» تأمل و توجه به این نکته، بیان‌گر اهمیت اسباب‌بازی در زندگی و فرآیند رشد و پرورش خلاقیت و استعدادهای کودک می‌باشد. اسباب‌بازی حتی می‌تواند رشد عاطفی، اجتماعی و جسمانی کودکان را تسریع بخشد اما بارها مشاهده شده که کودکان به‌جای بازی با اسباب‌بازی، به شکستن و خراب‌کردن آن می‌‌پردازند که این عمل می‌تواند یک مشکل رفتاری و یادگیری برای آنان محسوب شود. در این نوشته به عواملی که موجب پیدایش این معضل در کودکان می‌شود، اشاره شده، امید که با دقت در آن‌ها، تا حدی به کاهش این معضل کمک شود:

      مهم‌ترین عامل شکستن اسباب‌بازی توسط کودکان، «کنجکاوی» آنان می‌باشد. کودکانی که از هوش طبیعی و بالاتری برخوردارند، به دلیل کنجکاوی، به بررسی چگونگی کار اسباب‌بازی‌ها -به‌خصوص اسباب‌بازی‌های صوتی، تصویری و حرکتی- می‌پردازند و درپی آن، شروع به بازکردن یا شکستن و خراب‌نمودن آن‌ها می‌نمایند.

      «پرخاش‌گری» عامل دیگر تخریب و شکستن اسباب‌بازی‌هاست. کودکان پرخاش‌گر، اسباب‌بازی‌های‌شان را می‌شکنند تا شاید آرامش به‌سراغ‌شان بیاید. این‌گونه کودکان، مجسمه و عروسک‌های به شکل انسان و حیوانات را به‌طور کلی نابود می‌کنند، هم‌چنین اسباب‌بازی‌های قرمزرنگ را بیش‌ از سایر رنگ‌ها مورد حمله و صدمه‌ی خود قرارمی‌دهند.

      «بیش‌فعالی» کودکان نیز بهانه‌ای برای از بین بردن اسباب‌بازی‌هاست. این‌گونه کودکان، از بازی با اسباب‌بازی‌ها، زود خسته شده و پس از خستگی، به شکستن آن‌ها می‌پردازند زیرا با این‌کار، احساس لذت بیش‌تری می‌کنند.

      عده‌ای از کودکان به‌دلیل کمبود محبت و عدم توجه کافی به آنان، شکستن اسباب‌بازی‌ها را راهی برای جلب توجه دانسته و از این روش می‌خواهند خلأ عاطفی خویش را پرنمایند. این‌گونه کودکان، بیش‌تر در خانواده‌های «طلاق» و «بگو و مگو» و «سالار بودن یکی از والدین» و… مشاهده می‌شوند.

      گاهی یادگیری و تقلید رفتارهای نامناسب والدین و مربیان-به‌خصوص همسالان- می‌تواند عامل شکستن اسباب‌بازی‌های کودکان باشد. والدین یا آموزگارانی که در جروبحث‌های خویش به‌جای دفاع، به شکستن وسایل منزل یا مدرسه می‌پردازند (مکانیسم دفاعی جابه‌جایی)، فرزندان و شاگردان‌شان نیز این عمل را یادگرفته و در بازی خود، اسباب‌بازی‌های‌شان را می‌شکنند.

      «تبعیض» میان کودکان و دانش‌آموزان توسط والدین و مربیان موجب می‌شود کودکان به‌سراغ اسباب‌بازی رفته و در این حالت، وسایل بازی‌شان را نابود می‌کنند تا از این طریق، تشنگی محبت و خستگی تبعیض را جبران نمایند.

      بی‌توجهی و سهل‌انگاری والدین نسبت به نگه‌داری اسباب‌بازی‌ها توسط کودکان، می‌تواند عامل تقویت‌ و تحریک کودکان به شکستن اسباب‌بازی‌ها باشد. آموزش مهارت نگه‌داریِ وسایل شخصی به کودکان و تذکر به آنان، موجب کاهش این رفتار می‌شود.

      «ترسناک» بودن برخی اسباب‌بازی‌ها نیز می‌تواند موجب شکستن آن‌ها توسط کودکان شود.

      برخی اسباب‌بازی‌ها از ظرافت خاصی برخوردار بوده و با اندک‌فشار یا بازی زیادی، خراب می‌شوند یا می‌شکنند، بنابراین بهتر است اسباب‌بازی‌های ظریف و فانتزی را برای فرزندان سنین پایین انتخاب نکنید.

      چنان‌چه وسایل بازی با سن کودک مطابقت نداشته باشد، آن را بیهوده فرض کرده و به شکستن آن می‌پردازد. پس بهتر است در خرید اسباب‌بازی‌ها، دو عامل «توانایی» و «علاقه‌مندی» کودکان درنظر گرفته شود.

      چنان‌چه یک وسیله‌ی بازی برای دو یا چند فرزند تهیه شود، چیزی جز جروبحث و درنهایت، شکستن و خراب‌شدن اسباب‌بازی، نصیب والدین نمی‌گردد. شایسته است در حد امکان برای هریک از کودکان، اسباب‌بازی‌های جداگانه‌ای خریداری یا تهیه شود.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • معصومه , می 27, 2015 @ 8:03 ب.ظ

    باسلام ممنون از راهنمایی شما

  • حدیث , می 28, 2015 @ 4:25 ب.ظ

    سلام.دختری ۳سال و۹ماهه دارم که وقتی دنیااومدقدش۴۵سانت بودوخیلی غذانمیخوره.حتی حالاهم یابزورغذابهش میدم یااصلانمیخوره.رشدقدی ووزنیش اندلزه بچه ۲ساله است.گاهی بزورغذابهش دادم،گاهی تنبیهش کردم،گاهی غذابهش ندادم وبهش گفتم هروقت گشنته بخورکه شایدیروزهم غذانخورده.دیگه واقعاموندم بهم بگیدچیکارکنم؟وقتی همسناشومیبینم که یه سروگردن ازاوبلندترن کلافه میشم.بگیدچیکارکنم ممنون.

    • Anonymous , می 29, 2015 @ 12:05 ب.ظ

      علاقه یا بی‌علاقگی به غذاها حق طبیعی کودکان است و لزومی ندارد غذا خیلی عجیب و غریب باشند تا بچه‌ها آن را دوست نداشته باشند. برای مثال برخی کودکان گوجه‌فرنگی دوست ندارند و بعضی دیگر از لوبیا بدشان می‌آید. اجبار کودک به خوردن غذایی که دوست ندارد کاری نادرست و زیانبار است.
      بی‌توجهی کنید
      اگر فرزندتان به طور ناگهانی علاقه‌اش را به غذایی از دست می‌دهد و از خوردن آن امتناع می‌کند توجهی به موضوع نشان ندهید. اجازه دهید آنچه را که دوست دارد بخورد و آنچه را نمی‌خواهد میل نکند و پس از اتمام زمان غذا خوردن، ظرف غذایش را بدون هیچ اشاره یا اهمیتی به موضوع بردارید. اگر گفت «لوبیا دوست ندارم»حساسیت نشان ندهید و چند روز بعد دوباره آن غذا را تهیه کنید. به احتمال زیاد او این بار غذا را می‌خورد چون می‌داند که عدم علاقه او به غذا توجه کسی را جلب نکرده است. کودکان نوپا در مورد علاقه‌های‌شان ثبات ندارند و اگر رفتار شما درست نباشد، رفتار او تثبیت خواهد شد.
      تنوع داشته باشید
      گاهی اوقات دلیل عدم علاقه بچه‌ها به غذای خاصی طعم و مزه غذا نیست بلکه احساسی که غذا در زبان و دهان کودک ایجاد می‌کند، موجب این عدم علاقه خواهد شد بنابراین اگر غذا را به شکل دیگری تهیه کنید، بچه آن را خواهد خورد.
      حق انتخاب را زیاد نکنید
      هیچ‌گاه چند نوع خوراکی یا غذا را به کودک پیشنهاد ندهید تا از بین آنها یکی را انتخاب کند، زیرا این کار شما را با مشکل مواجه می‌کند و مثل این است که قصد دارید دنبال دردسر بگردید. بهتر است تا حد امکان تمام اعضای خانواده غذای یکسانی میل کنند. اگر از غذا خوردن فرزندتان راضی هستید پس از ۵ سالگی به او حق انتخاب بین ۲ تا ۳ نوع غذا را بدهید و سپس آن غذا را برایش تهیه کنید.
      سازش کنید
      اگر فرزندتان غذایش را نمی‌خورد او را تا تمام کردن غذایش سر سفره یا میز غذا ننشانید. کودکان نوپا در لجبازی فوق‌تخصص دارند و به احتمال زیاد شما را خسته کرده یا به اصطلاح از رو می‌برند، بنابراین باید با او سازش کنید مثلا بگویید ۳ قاشق از غذایش را بخورد و بعد از جایش بلند شود، به هیچ وجه هم کوتاه نیایید.
      ۱۸۷۱۸۵_۷۷۳

      چرا کودک ما چماق دارد؟
      کودک ما محصول نگرش و خواسته‌های متعارف و غیرمتعارف ماست. کودکی که می‌گوید شیر دوست ندارد یا غذا نمی‌خورد یا فلان کار را دوست ندارد انجام دهد یا نمی‌خواهد مثل کودکان دیگر سر ساعت مشخصی بخوابد یا لجبازی‌هایش شکل قوت یافته و قدرتمندانه‌ای به خود گرفته است، کودکی است که توانسته از همان اوان کودکی، قدرتش را به نمایش بگذارد چون او از ضعف مدیریتی والدینش چماق سرکوبی برای خود آنان ساخته است.
      کودک شما فهمیده قدرتمند است
      دختر شما از پذیرش‌ها و چشم چشم‌های مکرر شما به خودش از گذشته تا به امروز، پی به توان خود و ضعف شما برده است. فراموش نکنیم خود غذا خوردن و آداب مربوط به آن و پذیرش نظر و نگاه والدین به نوعی پذیرش آداب اجتماعی هنجارگونه در گروه خانواده است. اگر قرار باشد توصیه‌ای درمانی برای شما مطرح شود، آن توصیه پیدا کردن نقش‌های واقعی و سنتی هر فرد در جایگاه خانواده است، یعنی والدین نقش والدی و رهبری و کودک نقش پذیرنده و تابعی.
      این کارها را حتما انجام دهید
      ۱٫ فراموش نکنید قدرت و رهبری باید در دست والدین باشد نه کودکان.
      ۲٫ اگر بین نظر و نگاه خود و همسرتان اختلاف می‌بینید، سعی کنید کودک از این اختلاف آگاه نشده و در صورت آگاهی او بر این ضعف والدینش، سعی کنید خیلی سریع این اختلاف بین خود و همسرتان را مرتفع وبه یک اشتراک نظر تبدیل کنید و آن را به کرات جلوی کودک‌تان به نمایش بگذارید.
      ۳٫ هرگاه نیاز شد تا کودک‌تان را از خواسته‌ها و تفریحاتش محروم کنید، قبل از انجام این کار همسرتان را مطلع و حمایت او را جلب کنید که ایجاد نفاق و دو دستگی راه فرار کودک از تمکین به خواسته‌های شماست.
      ۴٫ برای فرمانبردار شدن کودک‌تان هیچ‌گاه با رفتارهای قهری و تند شروع نکنید، اول لزوم انجام خواسته خود را برای او توضیح داده و به او فرصت دهید تا فکر کرده و انتخاب کند و پس از چند بار اصرار شما به انجام یک عمل یا خواسته و بی‌توجهی او به خواسته‌تان، اول تهدیدها یا محرومیت‌هایی را که می‌خواهید بر او اعمال کنید برایش شرح داده، سپس باز فرجه‌ای دیگر به او دهید و در صورت بی‌توجهی او را محروم کنید.
      ۵٫ وقتی تهدید می‌کنید باید تهدیدتان را عملی کنید و در استمرار آن تا رسیدن به هدف کوشا باشید. در غیر این صورت، با هر بار شکستی که در مقابل کودک‌تان می‌خورید، در نگاه او ضعیف‌تر جلوه خواهید کرد.
      ۶٫ مغبون بازی‌های کودکانه یا فریب‌های نمایشی کودک‌تان نشوید ( نمایش درد، گریه و زاری ممتد، جیغ و داد، التماس و . . . )
      ۷٫ باید به یاد داشته باشید کودک شما تا رسیدن به سن بلوغ و حتی مدتی پس از آن در چند دوره رشدی خودش را محق‌تر و ارجح‌تر از دیگران می‌بیند، پس آنچه انجام می‌دهید و آنچه به عنوان یک روش انتخاب کرده و عمل می‌کنید نباید چندان متغیر و غیرقابل پیش‌بینی باشد که باعث گیج شدن کودک شود.
      ۸٫ هیچ‌گاه از تنبیه بدنی، هتاکی، توهین و تحقیر به عنوان ابزارهای نمایش قدرت خود استفاده نکنید. باید به یاد داشته باشید اگر شما با قدرت توام با مدیریت و صبوری پیش روید زودهنگام به خواسته خود خواهید رسید ولی پس از آن باید رابطه شما و کودک‌تان در همان چارچوب قدرتمندانه توام با دوستی و انس والفت باشد نه با انبوهی از کینه و نفرت کودک نسبت به والدینش.

      هیچ بچه ای با ۱ یا ۲ وعده غذا نخوردن نمرده است و پزشک هم تایید کرده که رشد بچه با این چیز ها دچا مشکل نمی شود شما باید این را به فرزندتان بیاموزید و بفهمانید که اگر غذایی که مادر درست کرده را نخورد چیز دیگری برای جایگزین کردن وجود ندارد و در عین حال کسی برای خوردن غذا از او التماس نخواهد کرد .اگر بچه سر سفره غذا نخورد و رفت اما چند ساعت بعد اظهار پشیمانی و گرسنگی کرد از همان غذایی که مانده و برایش کنار گذاشته اید به او بدهید و حتی متذکر شوید که اگر یک بار دیگر این کار را تکرار کرد و سر سفره با شما غذا نخورد دیگر برایش غذایی نگه نمی دارید .باید به ساعت غذایی بدن او هم توجه داشته باشید شاید شما و سایر اعضای خانواده برای مثال ساعت ۲ ناهار بخورید اما فرزند کوچک شما ساعت ۱۲ از مهدکودک می آید و ممکن است گرسنه باشد پس نیازی نیست که منتظر بمانید تا او هم با شما غذا بخورد و بهتر است که هر وقت گرسنه بود به او غذایش را بدهید .
      معمولاً هم بچه ها وقتی غرق بازی هستند غذا خوردن را فراموش می کنند و بهتر است که او را نسبت به زمان غذا خوردنش آگاه کنید یعنی قبل از شروع بازی به او بگویید که مثلا نیم ساعت دیگه وقت ناهار است و باید بازی ات را تمام کنی و غذا بخوری ،بعد دوباره به بازی کردن بپردازی چون به هر دلیلی که بخواهید بازی اش را قطع کنید او واکنش نشان خواهد داد .سعی کنید از هر راهی برای لذت بخش تر کردن غذا خوردن استفاده کنید برای مثال غذا را در ظرف های زیبا و عروسکی بکشید از انواع تزیینات استفاده کنید حتی می توانید از فرزندتان در چیدن میز و تزئین غذا کمک بخواهید حواستان باشد که غذا خوردن را به یک دعوا و جنگ خانوادگی تبدیل نکنید و تمام این روش ها را با آرامش باید پیش ببرید .می توانید در قانون خانوادگی که برای غذا خوردن تدوین می کنید یک تبصره هم بگذارید که هفته ای یا یک بار می تواند غذایی که دوست ندارد را نخورد و به جای آن یک چیز دیگر بخورد .

      این کار چه تاثیری دارد؟
      این باعث می شود که احساس کند برای غذا خوردنش حق انتخاب دارد اما فقط هفته ای یک بار و بدین ترتیب بهتر می تواند با آداب غذایی خانواده خود را تطبیق دهد و خیلی هم خود و هم دیگران را آزار ندهد .
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • عاطفه , می 30, 2015 @ 2:24 ب.ظ

    با سلام. پسری ۲۳ ماهه دارم که به شدت به کارتون باب اسفنجی وابسته شده. بطوریکه شبانه روز باید براش سی دی باب اسفنجی بگذاریم و اگر این کار رو نکنیم اینقدر گریه میکنه که مجبور میشیم براش بگذاریم. جدیدا اصلا به اطرافیانش (پدر بزرگ و مادر بزرگ) محل نمیده، باهاشون بازی نمیکنه. خیلی نمیخنده و. با اسباب بازیهاش بازی نمیکنه و جز یکی دو کلمه مثل آب و کیک حرف نمیزنه و من فکر میکنم همه این رفتارها ار اثرات سوء کارتون دیدنه. میشه راهنماییم کنین چیکار کنم این عادت رو از سرش بیندازم؟

    • Anonymous , می 31, 2015 @ 9:36 ق.ظ

      دوست عزیز لجبازی در کودک کاملا طبیعی است و از ۲ سالگی شروع می شود. هر کودکی تا حدی لجبازی می کند، چون این طبیعت آنهاست که اطرافشان را آزمایش کنند و بفهمند که تا کجا می توانند پیشروی کنند. با این حال، بچه ها حد و مرز خود را نمی شناسند و این وظیفه والدین آنهاست که محدودیت ها را برای آنها مشخص کند. اینجاست که نقش مدیریتی پدر و مادر شروع می شود که هرچه زودتر باشد، بهتر است. شکی نیست که منطقی بودن با کودک لجباز کار سختی است و گاهی اوقات صبر شما به پایان می رسد. گاهی کودک به لجبازی به چشم یک بازی نگاه می‌کند و می‌خواهد والدین را در این بازی شریک سازد. معلوم است کودکانی چنین رفتاری از خود نشان می‌دهند که نیاز آنها به بازی و لذت بردن در کنار والدین و همچنین تماس فیزیکی با بدن والدین در آنها ارضا نمی‌شود. ممکن است کودک لجبازی را به نشانه قهر انجام دهد و بخواهد به والدین بفهماند دلخور یا مخالف است.. ناگفته نماند که نوعی از لجبازی نیز وجود دارد که با استقبال والدین همراه است و از همین طریق تقویت می‌شود. در این حالت که به لوس شدن تعبیر می‌شود کودک امتناع‌ها و اصرارهای بیجا را به بازیچه‌ای برای جلب توجه و بلکه رضایت والدین تبدیل می‌کند و از همین طریق تاثیری عاطفی بر والدین می‌گذارد تا به خواسته‌اش برسد. در حقیقت لجبازی کودک در هر زمینه‌ای معنای خاص دارد که باید درک و شناسایی شده و سپس مشکل برطرف گردد…
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      در ادامه تعدادی بازی برای خلاقیت در این سنین قرار میدیم که میتونید خودتون شروع به اجراش کنید و طوری رفتار کنید که کنجکاوی فرزندتون رو تحریک و وارد بازی با شما بشه

      بازی اول: حالت چهره

      این بازی به بچه‌های دو ساله کمک می‌کند احساسات مختلف خود را بشناسند.

      نوع بازی:
      * با کودک دو ساله‌تان بنشینید و عکس چهره‌های مختلفی را از توی مجله‌ها و کتاب‌ها پیدا کنید.
      * درباره حالتی که توی هر کدام از چهره‌ها هست از کودک‌تان سئوال کنید.
      * عکس صورت کودکی را که شاد است پیدا کنید. حالتی را که در آن چهره است برای کودکتان توصیف کنید و بعد از او بخواهید حالت شادی به چهره‌اش بدهد.
      * به پیدا کردن عکس‌هایی که چهره‌های شادی را نشان می‌دهند ادامه دهید.
      * در روزهای بعد دنبال حالت‌های مختلف دیگری بگردید، مثلاً هیجان‌زده، غمگین و لوس.
      * سعی کنید حالت‌هایی را پیدا کنید که با احساسات کودک‌تان در آن روز جور باشد.

      بازی دوم: حمومک مورچه داره
      این بازی شیوه‌ای عالی برای افزایش شناخت و درک مفاهیم مکانی در کودک‌تان است.

      نوع بازی:
      * با کودک دو ساله‌تان بازی بشین و پاشو را انجام دهید. دستش را بگیرید، به صورت دایره‌وار حرکت کنید و شعر زیر را برایش بخوانید:
      حمومک مورچه داره،
      بشین و پاشو خنده داره،
      خوب حالا بگو چه کار می‌کنیم
      با هم پا می‌شیم، با هم می‌شینیم
      * به آرامی روی زمین بنشینید. کودک‌تان قطعاً شیفته این بازی می‌شود!
      * دوباره بازی را از نو انجام دهید ولی این بار به جای گفتن با هم پا می‌شیم، با هم می‌شینیم حرکت را عوض کنید و بگویید:
      حمومک مورچه داره،
      بشین و پاشو خنده داره،
      خوب حالا بگو چه کار می‌کنیم،
      با هم می‌چرخیم، با هم می‌چرخیم
      * می‌توانید این حرکت‌ها را هم انجام دهید: دست بزنید؛ لی‌لی‌ کنید؛ بالا و پایین بپرید؛ صدای اردک درآورید.

      بازی سوم: کفشت پاته؟
      این بازی به کودک‌تان کمک زیادی می‌کند تا با اعضای مختلف بدنش آشنا شود و مهارت خود را در مشاهده و درک چیزهای مختلف بالا ببرد.

      نوع بازی:
      * به کودک دو ساله‌تان بگویید: اگه کفش پاته، بالا و پایین بپر.
      * با پرسیدن این سئوال به کودک‌تان کمک کنید: کفشت پاته؟ بهم نشونش بده، ببینم.
      * به کفشش اشاره کنید و از او بخواهید بالا و پایین بپرد. شاید لازم باشد به او نشان دهید چطور این کار را بکند.
      * هر بار که درباره یکی از اعضای بدون کودک‌تان از او سوال می‌کنید به آن عضو اشاره کنید و به او نشان دهید چطور حرکت‌ها را انجام دهد.
      * می‌توانید این جمله‌ها را بگویید:
      – اگه جوراب پاته، عقب و جلو برو.
      – اگه بلوز پوشیدی، دست بزن.
      – اگه شلوار پاته، سرت رو بالا و پایین کن.
      * وقتی چند بار این بازی را تکرار کردید، خواهید دید که کودک‌تان بدون کمک شما می‌تواند حرکت‌ها را انجام دهد.

      بازی چهارم : خرگوش ناز کوچولو
      این بازی درک مفاهیم مکانی را در کودک شما تقویت می‌کند.

      نوع بازی:
      * از حیوانات عروسکی استفاده کنید و بازی زیر را با کودک دوساله‌تان انجام دهید. به جای کلمه خرگوش اسم هر حیوان عروسکی را که دارید با آن بازی می‌کنید ببرید.
      * شعر زیر را برایش بخوانید و حرکت‌های گفته شده را انجام دهید:
      خرگوش ناز کوچولو
      می پره پایین، می پره بالا
      خرگوش ناز کوچولو
      همه جا رو خوب نگاه می‌کنه
      (خرگوش را به اطراف بچرخانید)
      بالا رو قشنگ نگاه می‌کنه
      (خرگوش را به هوا بلند کنید)
      پایینو قشنگ نگاه می‌کنه
      (خرگوش را به پایین بیاورید)
      خرگوش ناز کوچولو
      داره می دوه تند و تند و تند
      (خرگوش به دست شروع به دویدن کنید)
      خرگوش ناز کوچولو
      رفته یه گوشه قایم شده
      (خرگوش را به پشت خود پنهان کنید)

      بازی پنجم: یادگیری شعر
      تحقیقات نشان می‌دهد حافظه دانشی است که تثبیت شده است. وقتی فرایند یادگیری اتفاق می‌افتد، سیناپس‌های جدیدی در مغز شکل می‌گیرد و یا سیناپس‌های قدیمی تقویت می‌شود.

      کودکان دو ساله مثل اسفنج هستند. آنها چیزی را یک بار می‌شنوند و فورا شروع به حفظ کردن آن می‌کنند، مخصوصاً اگر آن کلمه‌ها همراه با حرکت باشند.

      یک روش جالب خواندن شعرهای بچه‌گانه این است که روی آخرین کلمه هر مصرع تأکید کنید و آن را بلندتر بگویید و همزمان حرکتی متناسب با آن انجام دهید. این کار به کودک‌تان کمک می‌کنید شعر را بهتر به خاطر بسپارد.

      * در اینجا مثالی می‌آوریم. فراموش نکنید روی کلمه آخر تأکید کنید:
      تیک و تیک و تیک
      (دست‌هایتان را بالا ببرید)
      یه دفه ساعت یه دونه زنگ زد
      (یکی از انگشت هایتان را بالا ببرید)
      موشه از دیوار دوید پایین
      (همان انگشت را پایین بیاورید)
      تیک و تیک و تیک
      تیک و تیک و تیک
      (همزمان با گفتن کلمه تاک دست بزنید).

      بازی ششم: عروسک بازی
      تحقیقات نشان می دهد که تجربه ها و ارتباط های مثبت سالهای ابتدایی زندگی بر رشد عاطفی کودک تأثیر می‌گذارد.
      این بازی را با عروسکی که دست و پا دارد انجام دهید.

      نوع بازی:
      * با کودک دو ساله خود روی زمین بنشینید و به او نشان دهید که چطور دست‌های عروسکش را بگیرد و آنها را به بالا و پایین حرکت دهد.
      * عروسک را به کودک‌تان بدهید و بگذارید او امتحان کند.
      * می‌توانید کارهای زیر را انجام دهید:
      – دست تکان دهید
      – کف بزنید
      – پاهایتان را به هم بزنید
      – بوسه بفرستید
      * نظر کودک‌تان را در مورد کارهایی که دارید انجام می دهید بپرسید.

      بازی هفتم : پچ پچ کردن
      نجوا کردن به کودک کمک می‌کند یاد بگیرد چطور بلندی صدایش را تنظیم کند. البته انجام این کار به تمرکز زیادی هم نیاز دارد.

      بچه‌های دو ساله خیلی دوست دارند کسی در گوش‌شان چیزی بگوید و وقتی که خودشان این کار را انجام می‌دهند حسابی احساس غرور می‌کند.
      * چیزی در گوش کودک‌تان زمزمه کنید ؛ مثلاً بگویید: بیا دست بزنیم
      * از کودک دو ساله‌تان بخواهید او هم آهسته چیزی در گوش‌ شما بگوید.
      * انقدر به این کار ادامه دهید تا کودک‌تان کاملاً یاد بگیرد چطور صدایش را پایین بیاورد.
      بازیهای آسان برای تقویت هوش و خلاقیت کودک (۲۴ تا ۲۷ ماهگی)

      بازی هشتم: داستان میوه
      اشیا معمولی که کودک شما روزانه با آنها سر و کار دارد سوژه‌های خوبی برای باز کردن سر صحبت با کودک و تقویت مهارت‌های زبانی او هستند.

      نوع بازی:
      * سه چهار تا میوه بردارید و به همراه کودکتان آن را بررسی کنید.
      * میوه ها را تک تک قاچ بزنید و درباره آنها با کودکتان حرف بزنید: آیا میوه ای که در دستتان هست هسته، پوسته و … دارد؟
      * داستانی درباره میوه ای که در دست دارید برای کودکتان بگویید. در اینجا مثالی می‌آوریم:
      یکی بود یکی نبود. یه روز یه سیبی اومد پیش یوسف تا باهاش بازی کنه. سیب گفت: سلام یوسف. خیلی خوشحالم که اومدم پیشت ولی یه کمی تنهام. میشه از یه میوه دیگه هم بخواهیم بیاد و با ما بازی کنه؟
      یوسف گفت: باشه، من به پرتقال زنگ می‌زنم.
      یوسف تلفن رو برداشت و شماره گرفت و گفت: سلام پرتقال میشه بیای با هم بازی کنیم؟
      * بگذارید کودکتان پیشنهاد کند دفعه بعد به چه میوه‌ای تلفن بزنید. با آوردن هر میوه جدیدی، آن را بررسی کنید، راجع به آن حرف بزنید و البته مزه آن را بچشید!

      بازی نهم: نرم و راحت مثل باد

      همین طور که دارید با نوای موسیقی به این طرف و آن طرف حرکت می‌کنید دستمالی را هم در دست‌تان بگیرید. این کار هم خیلی کیف دارد و هم به کودکتان یک حس تعادل و کنترل می‌دهد.

      این بازی، بازی بسیار خلاقانه ای است و قطعا کودک شما دلش می خواهد بارها و بارها آن را تکرار کند.

      نوع بازی:
      * یک موسیقی شاد پخش کنید و همراه با کودک تان با روسری به این طرف و آن طرف حرکت کنید یا دایره‌وار بچرخید.
      * روسری را در هوا تکان دهید و بعد آن را پایین بیاورید و به زمین نزدیک کنید.
      * شما و کودک‌تان می‌توانید هر کدام یک سر روسری را بگیرید و با هم حرکت کنید.
      * هر کاری انجام دهید، کودک‌تان از شما تقلید می‌کند.

  • مهدی , ژوئن 1, 2015 @ 12:41 ق.ظ

    سلام بعد از یک سال جدایی از همسرم با خانمی ازدواج کردم سعی کردم همه جوره دختر ۵ ساله ام را به این خانوم نزدیک کنم ایشون هم خیلی باحوصله وقت میزاره جلوی تمام نکاتی که باعث حس حسادت یا رقابت میشه گرفتم تو دیدن مادرشم هیچ محدودیتی نداره میدونه هر وقت بخواد میتونه مادرشو ببینه خیلی اوقات گوشه گیر منزوی و لج باز میشه بعضی اوقات هم با این خانم مهربون و نزدیک تراز مادر میشه ولی همون جور که گفتم بعضی وقتها قاطی میکنه چکار کنم به ایشون نزدیک تر بشه و این حرکاتو انجام نده

    • Anonymous , ژوئن 1, 2015 @ 10:39 ق.ظ

      اگر کودکی ناراحت به نظر می رسد یکی از والدین که با او زندگی می کند می تواند از کودک سوالاتی چون ” الان ناراحتی ؟ به خاطر طلاقه ؟ می خوای درباره آنچه در ذهنت می گذره صحبت کنیم یا اینکه می خوای چند تا سوال از من بپرسی ” را بپرسد

      امکان دارد کودکان طلاق عصبانی و گوشه گیر و منزوی به نظر آیند .

      برای همه افراد درگیر در طلاق، این شرایط شرایط سختی است . حتی وقتی بچه های بزرگتر دلیل وقوع طلاق را می فهمند شاید احساسات شدیدی درباره این موضوع داشته باشند که بیانش برای آنها سخت است.

      واکنش بچه ها نسبت به این موضوع متفاوت خواهد بود امکان دارد بچه ای به مشکلات رفتاری مبتلا گردد، امکان دارد بچه دیگری سکوت اختیار کند و با والدینش ارتباط برقرار نکند . اگرچه بعد از طلاق مدیریت احساسات خودتان به اندازه کافی چالش برانگیز می باشد اما با این وجود والدین باید به دنبال راههایی باشند تا به بچه ها کمک کنتد با این اتفاق که زندگیشان را تغییر می دهد به خوبی کنار بیایند .

      بدین منظور در این مقاله به طور مختصر به ارائه چند دستورالعمل کوتاه می پردازیم . امید که انجام آنها تا حدودی راهگشای شما در حل این مشکل باشد :

      ۱ – از لحاظ جسمی و عاطفی خودتان را در دسترس کودک قرار دهید

      هنگامی که با کودک سر و کار دارید موبایل ، کامپیوتر و روزنامه را کنار بگذارید تا بفهمد زمانی که او آماده برقراری ارتباط است تمام توجه شما معطوف به اوست .

      ۲ – درباره احساسات خودتان صحبت کنید

      نیاز ندارید که جزییات مشخص و واضحی درباره طلاق بدهید یا اینکه درباره نگرانیهای مالی خود بحث نمایید بلکه فقط درباره احساسات تان صحبت نمایید تا شاید او نیز راغب شود احساساتش را بازگو نماید .

      ۳ – به تلاش خود برای رسیدن به آنها ادامه دهید

      گاهی اوقات بچه ها حرف نمی زنند چون نمی دانند چه بگویند یا اینکه چگونه بگویند . کودکی که والدینش به تازگی از هم جدا شده اند احتمالا بیشتر احساس عصبانیت، ناراحتی، سردرگمی، تاسف یا ترکیبی از همه این احساسات با هم را دارد . شاید او قادر به یافتن کلمات مناسب برای بازگو کردن احساساتش نیست .

      اگر کودکی ناراحت به نظر می رسد یکی از والدین که با او زندگی می کند می تواند از کودک سوالاتی چون ” الان ناراحتی ؟ به خاطر طلاقه ؟ می خوای درباره آنچه در ذهنت می گذره صحبت کنیم یا اینکه می خوای چند تا سوال از من بپرسی ” را بپرسد .

      ۴ – در حضور کودک والد دیگر را مورد انتقاد قرار ندهید

      شاید کودک نسبت به هر یک از والدین احساس حفاظتی و دفاعی داشته باشد و از ترس اینکه مبادا والدینش ناراحت یا عصبانی شوند تمایلی به صحبت کردن نداشته باشد . وقتی می خواهید احساسات منفی خود درباره همسرتان را بازگو کنید حالت درست این است که با یکی از دوستان یا درمانگرتان صحبت کنید نه اینکه گله همسرتان را به کودکتان بکنید .

      ۵ – وقتی کودکتان مشغول بازگویی احساساتش می باشد اجازه دهید که کاملاً صادق باشد

      شاید شنیدن بعضی از حرفها برای والدین سخت باشد اما ایجاد جوی صمیمانه که در آن کودک بتواند بدون هیچ بازخورد یا قضاوتی به بازگویی احساساتش بپردازد، کمکشان می کند که بر روی این احساسات شان کار کنند و بدین ترتیب شما هم به نگرانی های آنها دست خواهید یافت .

      ۶ – صبور باشید

      اغلب طلاق تمام افراد درگیر را، ضعیف و متزلزل می کند . شاید کودکان نیاز به زمان اندکی دارند تا قبل از باز گو کردن احساساتشان آن را پردازش نموده و سپس درباره اش صحبت کنند .

      و در ادامه …

      راهکارهایی برای پدرخوانده یا مادرخوانده خوب بودن
      اکنون که به سوال اول پاسخ دادیم، باید به سوال دوم پاسخ دهیم که چگونه می توانیم یک پدر خوانده یا مادر خوانده خوب باشیم؟ روان شناسان حوزه خانواده راهکارهایی را ارائه کرده اند که به کاربردن آن‌ها می تواند برای این منظور بسیار مفید و راهگشا باشد؛

      تا می توانید محبت کنید
      طبیعت وجودی ما انسان ها به گونه ای است که به دلیل نیازهای عاطفی جذب کسانی می شویم که به ما محبت می کنند. فرد بزرگسالی که بتواند به یک کودک توجه کند و او را با محبت کردن و پذیرفتن مسئولیت های زندگی اش تحت مراقبت خود قرار دهد، بدون آنکه با او رابطه خونی یا بیولوژیک داشته باشد، دلبستگی عاطفی این بچه را نسبت به خود تضمین کرده است. از منظر دیگر، به عنوان یک فرد عاقل و بالغ باید با خودتان محاسبه عقلانی کنید. امروز این کودک (فرقی نمی کند از نظر خونی متعلق به شما باشد یا فرزند همسرتان) به شما وابسته است و نیازمند شماست. اما در چند سال آینده که به سالمندی رسیدید شما نیازمند او خواهید بود. اگر شما امروز درست با او رفتار کنید این عشقی که در پرورش او سرمایه گذاری می کنید خواه ناخواه در آینده به شما برمی گردد.

      اگر بچه های همسرتان رفتارهای محبت آمیزتان را ببینند و تلاش شما را برای رفع نیازهای خود خالصانه احساس کنند به زودی به جای صداکردن شما با اسم کوچک یا نام خانوادگی، مامان یا بابا صدایتان می کنند.

      در ماه ها یا حتی در سال اول زندگی نباید انتظار داشته باشید، بچه ها رابطه خوبی با شما داشته باشند
      بچه ها گمان می کنند قصد داریدجای مادر یا پدرشان را بگیرید. بهترین کار این است که به عنوان پدر خوانده یا مادرخوانده ای آگاه از این نگرانی بکاهید و به بچه ها بگویید: «پدر یا مادر تو آدم های خوبی هستند و هیچ کس نمی تواند جای آن ها را برای تو بگیرد.»

      هیچ وقت نگویید اگر مادرت خوب بود، تو را رها نمی کرد! اگر بگویید پدر یا مادر او خوب هستند، در واقع به حفظ هویت او- که همان والدین اش هستند- کمک کرده اید و امنیت خاطر خوب بودن را به او داده اید.

      نکته ای که باید از آن مطلع باشید رفتار اطرافیان است
      حتی اگر فرزندخوانده به خاطر رفتارهای درست تان با احساسی خوب و از روی رضایت شما را تایید کند، خواهد گفت: «حتما نقشه ای دارد که روی خوش نشان می دهد!» لازم است با درایت و مقاومت در خوب بودن، فرضیات غلطی را که در ذهن بچه ها شکل گرفته است پاک کنید. گذر زمان در این باره قضاوت خواهد کرد و معلوم می شود ذاتا خوب هستید و نقشه ای در کار نبوده است.

      نباید تربیت بچه های همسرتان را زیر سوال ببرید یا بدون مشورت با او کاری کنید.
      خیلی از مادرخوانده ها سعی دارند مثل مادر در زوایای ریز تربیتی دخالت کنند و با مقاومت بچه مواجه می شوند. به عنوان نمونه کافی است به همسرتان بگویید: «پسرمان مدتی است کارهای مشکوک انجام می دهد.

      دلم نمی خواهد این موضوع را بگویم و رابطه ام را با او خراب کنم. لطفا تو در این باره هوشیار باش که دوست های جدیدش را بشناسی.»

      باید روزهای سخت ایام آغازین زندگی تان را بشناسید و منطقی رفتار کنید تا کودک به شما ایمان بیاورد و باور کند آدم خوبی هستید.
      آن وقت می بینید او برای شما وکیل مدافع بسیار خوبی در همه شرایط خواهد بود.

      نکته دیگر لفظی است که بچه ها شما را با آن خطاب می کنند.
      اصولاً اگر بچه ها کوچک باشند برخورد با آنها خیلی راحت تر است. چون نیاز دارند کسی را مامان صدا کنند. اما در مورد بچه های بزرگ تر بهتر است مجبورشان نکنید.

      اگر رفتارهای محبت آمیزتان را ببینند و تلاش شما را برای رفع نیازهای خود خالصانه حس کنند به زودی به جای نامیدن تان با اسم کوچک یا نام خانوادگی، مامان یا بابا را جایگزین می کنند.

      بعضی می گویند ما دو تا مامان یا بابا داریم. در جشن عروسی مان هم مادر بیولوژیک و اصلی حضور داشت و هم مادری که ما را پرورش داد.

      آنان با همه وجود این مادرخوانده را دوست دارند چون با چشم خود دیده اند هرگز نسبت به مادرشان بدگویی نکرده است. به بچه ها بگویید نباید نسبت به والدین اصلی خود بی محبت باشند یا بی احترامی کنند.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • نسيم , ژوئن 9, 2015 @ 12:53 ب.ظ

    با سلام و عرض خسته نباشید
    پسری ۵ ساله دارم که بیشتر وقتش تو مهد کودک میگذرونه وبا اینکه باید بچه اجتماعی باشه معمولا خیلی بزرگتر از سنش رفتار می کنه فعالیتهای بچه ها براش مسخره است یبا شاید این طور نشون میده نسبت به دست زدن و شعر خوندن بیا بازیهای بچه گانه اصلا تمایل نشون نمیده و همین موضوع در مورد مراودتهای دوستانش هم هست معمولا نسبت به بچه های دیگه اون عکس العملی که باید نشون نمیده و خیلی سرده …. میترسم در اینده یک انسان درونگرا و گوشه گیر بمونه و تو حالت افسردگی گرفتار بشه

    • Anonymous , ژوئن 10, 2015 @ 3:12 ق.ظ

      در این مورد حتما” با مشاوران کودک صحبت کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      ۱.کودکتان آینه شماست هر رفتاری که انجام دهید او با الگو گیری از شما همان عمل را تکرار خواهد کرد پس اگر می خواهید کودکتان صدایش رابلند نکند خودتان نیز در عمل صدایتان را در حد معقول نگه دارید.

      ۲٫احساس دست داده از رفتار او به خودتان را صادقانه به او نشان بدهید مثلا اگر با کاری ناراحتتان کرد این ناراحتی را پنهان نکنید بلکه به او نشان دهید که ناراحت شده اید.

      ۳٫فرزندتان را تشویق کنید،برای مثال اگر فرزند شما تکالیف خود را که قبلا به موقع انجام نمی داد اکنون درست و به موقع انجام داده به او بگوئید من از داشتن فرزندی مثل تو که تکالیفش را به وقت انجام میدهد افتخار می کنم.

      ۴٫به آسانی جلوی کودکتان زانو زده و مقابل او بنشینید بگذارید به واسطه حرفایتان توجه او به شما جلب شود نه اینکه به زور او را وادار به این امر کنید.این عمل یکی از مثبت ترین راههای ارتباطی با کودک است.

      ۵٫به سخنان او گوش دهید ،نقش یک شنونده خوب را برایش ایفا کنید با گفتن کلماتی همچون من درکت می کنم به او آرامش را هدیه بدهید.

      ۶٫به قولی که به کودکتان می دهید بیش از هر قولی پایبند باشید،چون باعث شده او به شما اطمینان کند و با شما راحتتر کنار بیاید.برای مثال اگر قول داده اید بعد از تمیز کردن اطاقش او را به پارک ببرید سر قولتان باشید و این کارا انجام دهید.

      ۷٫وسایل با ارزشی که کودکتان برا بازی به آنها توجه دارد برای آنکه به آنها صدمه ای نرسد از دسترس او دور کنید در این صورت هم خودتان در آرامشیدو هم او خرابکاری نمی کند.

      ۸٫حد و مرزی برای روابطتان با فرزند خود قائل شوید مثلا در هر کار شخصی او دخالت نکنید. دستورالعملها ،درخواستها و پاسخهای منفی را تا حد امکان کم کنید تا او دچار ناهنجاری فکری و ذهنی نشود.

      ۹٫با او بفهمانید که با داد و فریاد کاری از پیش نمی برد اگر شما به داد و فریاد او برای در خواست چیزی توجه کنید او تصور می کند که به این شیوه به آنچه می خواهد می رسد پس تمام خواست های نا معقول خود را اینگونه بیان می کند.

      ۱۰٫خواست هایتان را راحت و صریح و با ملایمت به گونه ای مثبت با او در میان بگزارید مطمئن باشید حتما انجام خواهد داد برای مثال به جای گفتن در را باز نگذار به او بگوئید عزیزم لطفا در راببند!

      ۱۱٫بگذارید مسئولیت کارهایش را خود به گردن بگیرد،به این ترتیب به او کمک کرده اید تا در مقابل بر خورد با مشکلات خود تصمیم بهتری بگیرد و در قبال کاری که انجام می دهد مسئولیت پذیر باشد.

      ۱۲٫زیاد انتقاد نکنید چون نتیجه ای جزخستگی خود را به دست نمی آورید .خواسته های خود را در قالب یک بازی ساده به او بگوئید تا او نیز حین انجام بازی به خواسته شما عمل کند.

      ۱۳٫به او ارزش دهید و به او نشان دهید که او نیز برای شما اهمیت دارد.او را در کارهائی که از پس آنها بر میاد سهیم کنید به این صورت هم اعتماد به نفس او را به کار انداخته اید هم به شما کمک کرده و هم مسئولیت پذیری در او پرورش می یابد.

      ۱۴٫موقعیت را فراهم کنید تا او خود از حقوقش دفاع کند چون شما همیشه کنار او نیستید که حق اور را بگیرید او باید خود قادر به این کار باشد.

      ۱۵٫لبخند را به چهره فرزندتان هدیه دهید با او شوخی کنید با او بازی کنید و در بازی باعث خنده وی شوید.با یک شوخی ساده می توانید خنده را برای او به ارمغان بیاورید.

      منبع:بخش پرسش و پاسخ سایت کلوب

      یکی به پسرش میگه : تو میدونی ناپلئون هم سن تو بود شاگرد اول مدرسه بود؟ پسر میگه پدرجان شما میدونید ناپلئون هم سن شما بود امپراتور بود؟

      این هم جک بود برای خنده و هم یه نکته برای تأمل کردن. خود ما چقد از این حرفا به بچمون می زنیم؟

      یادمون باشه بچه ها اونی نمیشن که ما میخواهیم ، بلکه اونی میشن که ما هستیم!

  • زهره , ژوئن 20, 2015 @ 10:13 ق.ظ

    پسری دارم ۶ساله وقتی میرم میهمانی همش گریه میکند هرکس به او نگاه هم میکند باز گریه میکند. میگوی کسی با من کاری نداشته باشد بچه خراب کاری نیست بجای راه رفتن میدود. من بااین رفتار او مشکل دارم اطرافیان هم به من میگویند. لوسش کردی من چکار کنم ؟رفتارش با دیگران خیلی خوبه.

    • Anonymous , ژوئن 20, 2015 @ 2:44 ب.ظ

      یکی‌ از دلایل‌ لوس‌ شدن‌ کودکان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ کنندهِ افراطی‌ که‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ کودکان‌ می‌ شوند. چنین‌ کودکانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

      آیا می ‌توان‌ کودکان‌ لوس‌ را اصلاح‌ کرد؟

      بله؛ چنانچه‌ والدین‌ از روش‌های‌ غیر قابل‌ قبول‌ دست‌ بردارند و در مورد فرزندان‌ خود قوانین‌ تربیتی‌ درستی‌ را اعمال‌ کنند، و به‌ شرط‌ آن‌ که‌ روش‌های‌ جدید ثابت‌ و مستمر باشد، می‌ توان‌ امید داشت‌ که‌ این‌ روش‌ها به تدریج‌ مؤثر واقع‌ شوند.

      نقش‌ تشویق‌ و تنبیه‌ در تربیت‌ کودک‌

      تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مؤثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ کودکان‌ جلوگیری‌ کنند. معمولاً کودکان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ کودک‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ که‌ او طلب‌ کند، برایش‌ فراهم‌ می‌کنند. در خانواده‌ای‌ که‌ کودک‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود. یعنی‌ چنانچه‌ کودک‌ کار اشتباهی‌ مرتکب‌ شود یا این‌ که‌ بخواهد تعیین ‌کننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ که‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ کرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ کنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ که‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

      این‌ مسئله‌ بسیار اهمیت‌ دارد که‌ میزان‌ مقاومت، ایستادگی‌ و انعطاف‌ خود را در برابر فرزندانمان‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم. بعضی‌ از والدین‌ پس‌ از مقاومتی‌ کوتاه‌ در مقابل‌ تقاضاهای‌ فرزند، تسلیم‌ می‌ شوند و خواسته‌ های‌ کودک‌ را به‌ همان‌ شکلی‌ که‌ او می‌ خواهد برآورده‌ می‌ کنند. محبت‌ در حد متعادل، توجه‌ به‌ نیازها و برآوردن‌ آن‌ها در حد معقول‌ و داشتن‌ روش‌ های‌ مناسب‌ و علمی‌ برای‌ تشویق‌ و تنبیه‌ کودکان‌ از جمله‌ مواردی‌ است‌ که‌ بایستی‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد.

      والدینی‌ محبت‌ کننده‌ و در عین‌ حال‌ قاطع‌ باشیم‌

      وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌کنند که‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ که‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نکرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ کنیم. حال‌ آن‌ که‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ از اصولی‌ پیروی‌ کنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد. پس‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ در اجرای‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ باری‌ به‌ هر جهت‌ رفتار نکنیم.

      همه‌ چیز به‌ موقع‌ و در زمان‌ خود بایستی‌ انجام‌ پذیرد

      چنانچه‌ کودکان‌ از قوانین‌ خانواده‌ پیروی‌ نکنند و حتی‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ کنند، برای‌ مثال‌ در جمع‌ فامیل‌ رفتاری‌ از آنها سر بزند که‌ مطابق‌ با موازین‌ تربیتی‌ نباشد، آیا لازم‌ است‌ که‌ مثلاً در جمع‌ مورد تنبیه‌ یا سرزنش‌ قرار گیرند؟ مسلماً نه؛

      یادآوری‌ نکات‌ تربیتی‌ و قوانین‌ مورد نظر به‌ کودک‌ بایستی‌ در منزل‌ و به‌ طور خصوصی‌ صورت‌ گیرد.

      کودکان‌ برای‌ قضاوت‌ دیگران‌ راجع‌ به‌ خودشان‌ اهمیت‌ فراوانی‌ قائلند و چنانچه‌ در حضور دیگران‌ مورد توبیخ‌ قرار گیرند رنجیده‌ خاطر می‌ شوند و در پاره‌ای‌ موارد رفتارهای‌ تلافی ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. چنانچه‌ حریم‌ خانواده‌ امنیت‌ و اطمینان‌ لازم‌ را برای‌ کودک‌ فراهم‌ کند، او به‌ راحتی‌ می ‌تواند اشتباهات‌ خود را بپذیرد و هر موردی‌ را که‌ به‌ او تذکر داده‌ شود تغییر دهد.

      می‌ توانیم‌ به‌ جای‌ ناامیدکردن‌ مکرر و پی‌ در پی‌ کودکان، آنها را به‌ داشتن‌ رفتارها و اندیشه ‌های‌ خوب‌ و مثبت‌ تشویق‌ کنیم. به‌ علاوه، لازم‌ است‌ از شتابزدگی‌ بپرهیزیم. در واقع‌ بایستی‌ به‌ مراحل‌ رشد کودک‌ دقت‌ داشته‌ باشیم؛ و به‌ این‌ نکته‌ مهم‌ توجه‌ کنیم‌ که‌ آیا کودک‌ برای‌ انتظاری‌ که‌ از او داریم‌ آمادگی‌ لازم‌ را دارد؛ یا خواسته‌ و انتظار ما بالاتر از سن‌ و توان‌ اوست؟

      رفتارهای‌ کودکان‌ و همین‌ طور یادگیری‌ بسیاری‌ از رفتارها به‌ رشد سیستم‌ عصبی‌ – مرکزی‌ مربوط‌ می‌شود. پختگی‌ سیستم‌ عصبی‌- مرکزی‌ بایستی‌ انجام‌ شود تا کودکی‌ قادر باشد صحبت‌ کند، حرکت‌ کند، راه‌ برود، معنای‌ بسیاری‌ از مطالب‌ را درک‌ کند و خود قادر به‌ انجام‌ عمل‌ باشد. پس‌ انتظار پیش‌ از موقع‌ و در واقع‌ انتظارات‌ زودرس‌ از کودکان‌ باعث‌ فشارها و استرس‌های‌ روحی‌ برای‌ آنان‌ می‌ شود و چنانچه‌ کودکان‌ نیز با کلام‌ و زبان‌ خود، والدین‌ را از این‌ وضعیت‌ آگاه‌ نکنند، این‌ فشارها به‌ گونه‌ ای‌ دیگر خود را نشان‌ می ‌دهند. مثلاً ممکن‌ است‌ به‌ صورت‌ علائم‌ و نشانه‌های‌ جسمانی‌ یا حرکت‌ها و پرش‌هایی‌ که‌ به‌ تیک‌ عصبی‌ شناخته‌ می‌شوند ظاهر گردند.

      والدین‌ محبت‌ کنندهِ افراطی‌ که‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ کودکان‌ می‌ شوند. چنین‌ کودکانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

      اهمیت‌ و ضرورت‌ دانستن‌ مطالب‌ و نکات‌ مطرح‌ در مورد رشد کودکان‌ آن‌ است‌ که‌ به‌ والدین‌ این‌ شناخت‌ را می دهد که‌ به‌ انتظارات‌ خود نگاه‌ مجددی‌ داشته‌ باشند تا چنانچه‌ انتظارات‌ و خواسته ‌های‌ آنها بیش‌ از حد توان‌ فرزندان‌ است‌ و یا برعکس، خواسته‌هایشان‌ بسیار کمتر از توانمندی‌ کودکان‌ است، رفتارهای‌ خود را اصلاح‌ کنند.

      فرصت‌هایی‌ که‌ به‌ کودکان‌ داده‌ می ‌شود تا در جمع‌ همسالان‌ خود قرار بگیرند باعث‌ می ‌شود که‌ ضمن‌ بازی ، با هم‌ ارتباط‌ برقرار کنند و بسیاری‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ را از یکدیگر بیاموزند. همکاری، تعاون، اشتراک‌ و نظایر آن‌ از مفاهیمی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ با قرار دادن‌ کودکان‌ در گروه‌ همسن‌ به‌ آنها آموخت.

      نتیجه‌ گیری‌

      رفتارهایی‌ که‌ از کودکان‌ سر می ‌زند و در واقع‌ سبک‌ زندگی‌ آنان‌ را نشان‌ می ‌دهد، آموختنی‌ و اکتسابی‌ است. بنابراین‌ آن‌ چه‌ در مورد شخصیت، عادات، تجربیات‌ و یادگیری‌ کودکان‌ مشاهده‌ می‌ کنیم، همه‌ نشأت ‌گرفته‌ و تأثیرپذیر از محیط‌ زندگیشان‌ است. روش‌هایی‌ که‌ والدین‌ در قبال‌ فرزندان‌ اعمال‌ می‌کنند، از جمله‌ روش‌های‌ تشویقی‌ و تنبیهی، قوانین‌ و مقررات‌ در خانواده، نحوه‌ اجرای‌ قوانین‌ خانواده، انعطاف‌ داشتن، سختگیر، قاطع‌ و یا تسلیم‌ شونده‌ بودن‌ در ساخت‌ فکری‌ کودکان‌ و رفتارهای‌ آنان‌ بسیار مؤثر است.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • تینا , ژوئن 23, 2015 @ 9:15 ق.ظ

    با سلام دختری یازده ساله دارم که متاسفانه در مدرسه توسط یکی لز همکلاسی ها با مقوله رابطه جنسی کاملا آشنا شده و با توجه به اینکه رابطه بسیار دوستانه ای با من دارد در این مورد با من صحبت کرد ازمن سوال کرد ومن بدون اینکه واکنش تندی نشان بدهم مثل یک سوال علمی با آن برخورد کردم وگفتم بعضی سوالها را من نمی توانم برای تو خوب توضیح یدهم و چون این یک جنبه پزشکی وسلامتی دارد در زمان مناسب در کتاب درسیت خواهی خواند وبعضی موضوعات را اگر در زمان نامناسب بدانی و به آن فکر کنی برای تومشکل آفرین میشود و بعضی مصادیق آن در جامعه را به او نشان دادم ولی دیشب بعد کنترل اینترنت متوجه شدم که وارد سایت های جنسی شده والان اطلاعاتش از من هم بیشتر است هیلی نگران و ناراحت هستم چه کنم؟

    • Anonymous , ژوئن 23, 2015 @ 11:26 ب.ظ

      دستپاچگی و طفره رفتن؛ اشتباهی بزرگ

      اشتباه رایج میان والدین هنگام پرسیدن سوال جنسی کودکان، دستپاچگی و طفره رفتن از موضوع است؛ این مسأله باعث می شود موضوع در ذهن کودک مهم جلوه کند و برای رفع کنجکاوی خود با دوستان و همسالان خود در این باره صحبت کند که این امر عواقب بدی دارد. همچنین بسیاری از والدین هنگام مواجهه با سوالات جنسی فرزندشان دچار تشویش و نگرانی می شوند و به این می اندیشند که ممکن است فرزند کوچک آنها دچار انحراف خطرناکی شده باشد.

      این درست است که برای والدین سخت است که راجع به رفتار و روابط جنسی با فرزندشان صحبت کنند و از طرفی ممکن است برای فرزندان نیز مشکل باشد، اما این موضوع بیشتر به نحوه ارتباط قبلی والدین با فرزندشان و احساس خود والدین در مواجهه با چنین موضوعاتی بستگی دارد. مهم این است که هنگام صحبت کردن با کودکان از کلماتی استفاده کنیم که برایشان قابل فهم تر است و با آنها راحت هستند. همچنین سوالات آنها نباید باعث ایجاد ترس و نگرانی در والدین بشود، هر زمان احساس کردیم پاسخ سوالی را نمی دانیم یا بلافاصله در پاسخ دادن آمادگی نداریم، بهتر است به کودک بگوییم: سوال خوبی کردی اما من باید کمی روی سوال تو فکر کنم و بعد جوابت را بدهم.

      وارد جزئیات نشوید

      کودکی که به سمت رشد جنسی می رود، از نظر رشد شناختی نیز تغییر می کند و این دو عامل منجر به پرسش ها و کنجکاوی هایی درباره این گونه مسائل خواهد شد. در چنین شرایطی والدین باید با در نظر گرفتن مقطع سنی و سطح درک کودک به پرسش های او پاسخ دهند. وی اضافه می کند: اطلاعاتی که به یک کودک پنج ساله می دهیم متفاوت با اطلاعاتی است که به یک کودک هشت ساله، ده ساله یا نوجوان می دهیم. از سوی دیگر، سطح شناختی و میزان آگاهی کودک یا نوجوان نیز در چگونگی دادن اطلاعات جنسی بسیار اهمیت دارد. گاهی ممکن است فرزندمان به سن نوجوانی رسیده باشد، اما از نظر بلوغ فکری، سطح شناختی و میزان آگاهی پایین تر باشد یا برعکس. پس هنگام پاسخ دادن به سوالات با توجه به شناختی که از میزان درک و آگاهی او داریم باید پاسخ بدهیم.

      با فرزندتان صادق باشید

      مهم است که بدانیم اطلاعات کم و مبهم نیز فرزند ما را اقناع نمی کند و باعث می شود او برای اخذ اطلاعات بیشتر سراغ منابع یا کسانی برود که ممکن است مناسب نباشند و اطلاعات نادرست به او بدهند. چنین شرایطی منجر به آن می شود که پس از مدتی فاصله احساسی و ارتباطی ما با فرزندمان زیاد می شود، به طوری که در زمان بحران و زمانی که نیاز است ارتباط ویژه ای با او برقرار کنیم، دیگر قادر به برقراری ارتباط نخواهیم بود.

      به زبان کودکانه صحبت کنید

      هنگامی که با کودک و نوجوان در مورد رفتار و روابط جنسی صحبت می کنید، سطح دانش و درک فرزندتان را مشخص کنید تا بتوانید متناسب با آن به او اطلاعات دهید. حس طنز و شوخی داشته باشید و نترسید از این که راجع به ناراحتی خود صحبت کنید. رابطه جنسی را به عشق، علاقه، محبت، توجه و احترام به خود و طرف مقابل ربط دهید و او را تشویق کنید تا حرف بزند و سوالاتش را بپرسد. همچنین محیطی آرام و فارغ از قضاوت را برای بحث ایجاد و حفظ کنید و از کلماتی راحت و قابل فهم استفاده کنید.

      به عنوان مثال در پاسخ به سوال ابتدای صفحه می شود این جواب را داد که خداوند زن و مرد را متفاوت آفریده است. بعد به تفاوت ظاهری ، مثل درشت جثه تر بودن مردها، ‌پرمو بودن صورت و بدنشان اشاره کنید. در مورد زنها هم به ظرافت و اندام سینه که برای شیر دادن نوزاد است اشاره کنید. اینکه بدن هر زنی، قابلیت بچه دار شدن را دارد. اما بابست مراقب بدن بود تا این قابلیت حفظ شود. بعد کمی در مورد مراقبت صحبت کنید و…. در حقیقت شما اطلاعات در حد سنش را بدهید.
      در ضمن باید در این خصوص با مشاوران کودک مشورت کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      • fati , آگوست 24, 2015 @ 11:50 ق.ظ

        دختری ۹ساله دارم که تمایل به سمت مساعل جنسی وسکس پیدا کرده ..واقع عاجز شدم نمیدونم چیکار کنم وچطوری باهاش برخورد کنم

        • ◄Responder► , آگوست 25, 2015 @ 3:26 ب.ظ

          در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
          ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • مینا , ژوئن 24, 2015 @ 7:42 ق.ظ

    دختر ۴ساله ای دارم . که تقریبا ۱سال و ۳ ماهه گاهی وقتا نمیتونه قشنگ صحبت کنه.زبونش گاهی وقتا که ناراحت میشه یا هیجانی میشه کلمات رو فقط هم اول حرفش رو نمیتونه بزنه. از شما راهنمایی میخواستم؟

    • Anonymous , ژوئن 24, 2015 @ 10:11 ق.ظ

      دوست عزیز این مورد رو باید در مراجعه حضورری به مشاوران کودک مورد بررسی قرار بدید … حضور فرزند شما میتونه در این مورد موثر باشه
      با چند خط نوشته نمیتونید به جواب برسید چون کودک شما شخصیتی داره که باید بر اساس اون رفتاردرمانی رو شروع کنید … هر چند در بیشتر موارد نگرانی والدین بی مورده ولی حضورشون در دوره های آموزشی و مشورت با مشاوران و در یافت بروشورهای مشاوره ای تاثیر زیادی در آموزش و رشد کودکانشون داشته
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • فرناز , جولای 1, 2015 @ 1:46 ب.ظ

    سلام یه دختر ۷ساله دارم که امسال میره کلاس اول ،متاسفانه من وهمسرم چون خودمون حرف همو نمیفهم ،بچه رو دوگانه تربیت کردیم یعنی مثلا اگه من از کاری فرزندمو نهی کنم همسرم میگه ولش کن مامانتو اون مشکل مغزی داره نمیفهمه و خیلی الفاظ رکیک تر ،و ازادنجایی که همسرم کلا با تربیتی بزرگ شده که زندگیش هیچ نظم وهدف خاصی نداره و کلا بی بندبار هست چیزایی که من ارزش میدونم بی ارزش میدونه و فکر من بسته میدونه وتمام سعیش اینه دخترم رفتارش شبیه من نشه ،خیلی سعی کردم باهم مرکز مشاوره بریم ولی هرگز زیر بار نمیره و میگه بچه من اونجوری که من دوست دارم تربیت میشه ،درصورتی که تربیتش تو بی نظمی و بی بندباری و دیمی وبی هدف زندگی کردنه ،من حتی حق ندارم دخترم کلاس اموزشی بزارم چون خونوادش میگن بچه رو هسته میکنه ،لطفا کمکم کنید دارم داغون میشم نمیخوام بچم ایندشو وزندگیش به باد بره

    • Anonymous , جولای 3, 2015 @ 2:22 ق.ظ

      دوست عزیز با چنین رفتاری که شما در خانواده در پیش گرفتید انتظار معجزه نباید داشته باشید … شما فقط میتونید در راهنمایی و اصلاح بعضی از رفتارهای دخترتون دخالت کنید چون شوهر شما تا همراه نباشه تلاش شما نتیجه ای نخواهد داشت

      به هر حال کودک شما همانی که شما هستید خواهد شد

  • لیلا , جولای 5, 2015 @ 1:38 ق.ظ

    سلام پسر ۵ساله ای دارم که هیجان بالایی داره زود خسته میشه ولی حرف گوش میکنه کاملا بادقت کاراش انجام میده ولی توی جمع همش دوست داره شلوغ کنه چیطور باید باهاش رفتار کنم

    • Anonymous , جولای 5, 2015 @ 2:27 ب.ظ

      خب دوست عزیز ظاهرا” فراموش کردید بچه های امروز هم نیاز به بازی کردن دارن … خصوصا” که در آپارتمان ها زندانی شدن و پدر و مارد حوصله بازی کردن باهاشون رو ندارن و از برادر و خواهر هم خبری نیست … پس چطور کودک باید انرژیش رو تخلیه کنه ؟
      پس با کودک ۵ ساله خودتون بازی کنید
      بازی‌ با کودک می‌تواند به رشد و تکامل روانی و عقلانی وی کمک کند. کودک در این سن پر از شور و هیجان است و شما می توانید با بازیهای مناسب به تقویت هوش و حافظه و مهارت های وی کمک کنید

      بچه های پیش دبستانی سرشار از انرژی و شور هستند. این وضعیت از نظر رشد جسمانی خوب است، زیرا دربرگیرنده ی حرکات متناوب مجموعه عضلات کوچک و بزرگی بوده که عملکرد بهینه ی این بخشهای بدن را موجب می شوند.

      به گزارش مجله پزشکی دکتر سلام، بازی در واقع شغل کودک محسوب می‌شود و بچه‌ها در خلال بازی مهارت‌های مختلفی را یاد می‌گیرند. بازی می‌تواند باعث رشد قوه تخیل کودک شود. شاید در ظاهر از نظر بسیاری از والدین، بازی فقط فعالیتی برای تفریح و سرگرم شدن کودکان باشد، اما از دیدگاه روان‌شناختی بازی در شکل‌گیری شخصیت کودکی نقشی حیاتی دارد تا آنجا که مشکلات بازی در شناخت برخی از اختلالات روان‌پزشکی کودکی اهمیت بسیاری دارد، اما چگونه می‌توانیم کمک کنیم تا کودکانمان بهتر رشد کنند و از سلامت روانی بیشتری در بزرگسالی برخوردار باشند؟

      بازی به رشد تخیل کمک می‌کند
      بازی در واقع شغل کودک محسوب می‌شود و بچه‌ها در خلال بازی مهارت‌های مختلفی را یاد می‌گیرند. بازی می‌تواند باعث رشد قوه تخیل کودک شود. برای مثال وقتی کودک خردسال شما به بشقاب عروسکی خالی خود اشاره می‌کند و می‌گوید بفرمایید، شما می‌توانید با حرکتی بگویید چه میوه خوشمزه‌ای، از اینکه مهمان خانه‌ات شدم، خوشحالم. این کار رابطه عاطفی شما و کودک را نیز بهبود می‌بخشد.
      کودکان در بازی مسائل مختلفی را یاد می‌گیرند و بازی آنها را برای زندگی واقعی آماده می‌کند. هر چقدر کودکان بیشتر بازی کنند، به همان میزان مهارت‌های بیشتری یاد می‌گیرند، اما مفهوم بازی در سنین مختلف متفاوت است و روش بازی والدین با بچه‌ها هم با توجه به سنین مختلف، با یکدیگر تفاوت دارد. برای مثال بچه‌ها به هدایت شدن در بازی نیاز دارند. یک کودک ۱ ساله نمی‌تواند زمان زیادی را به تنهایی بازی کند و این کار برایش سخت است. به همین دلیل والدین باید در بازی به او کمک کنند تا احساس لذت ناشی از بازی کردن را تجربه کند. کودک طی فرایند بازی با این لذت آشنا می‌شود و آن را ادامه می‌دهد و چه‌بسا با همین بازی به کشف‌های جدیدی می‌رسد.

      بازی‌های تکراری، نگرانی از سلامت کودک
      بچه‌ها تنوع‌طلب‌اند و همین خصوصیت موجب رشد مهارت‌ها در آنها می‌شود. تصور کنید اگر کودکی فقط با چرخاندن یک وسیله سرگرم می‌شد، به چه میزان از افزایش توانایی‌ها دور می‌شد. به همین دلیل اگر کودکی خردسال ساعات متوالی با یک فعالیت تکراری مشغول می‌شود، باید به سلامت او شک کرد. والدین باید در زمینه ایجاد تنوع در بازی به فرزندشان کمک کنند. به‌تدریج که کودک بزرگ‌تر می‌شود، یاد می‌گیرد که خودش را سرگرم کند اما بدیهی است این فرایند مستلزم گذشت زمان است و ناگهانی اتفاق نمی‌افتد. به همین دلیل باید از سنین پایین گاهی از او بخواهیم خودش به تنهایی بازی کند تا مهارت سرگرم کردن خود را بیاموزد. بعضی از والدین تصور می‌کنند با همراهی همیشگی در بازی کودکان به آنها کمک کرده‌اند، اما واقعیت این است که با این کار، نمی‌گذارید کودک یاد بگیرد در زمان‌هایی خودش برای خود سرگرمی بیافریند.

      کودکان در بازی تمرکز بر یک فعالیت خاص را تمرین می‌کنند
      بازی فواید دیگری نیز دارد، مثلا می‌توان از بازی برای تشخیص گروهی از اختلالات روان‌پزشکی استفاده کرد. برای مثال انتظار می‌رود که بچه‌ها تدریجا (معمولا پس از ۴ سالگی) بتوانند یک بازی را به سرانجام برسانند مانند اینکه کشیدن یک نقاشی ساده را تمام کنند. بچه‌هایی که عجول و کم‌طاقت هستند و مدام از یک بازی به بازی دیگری می‌روند،‌ با این کار احتمالا وضعیت تکانشی و پرتحرک بودن را نشان می‌دهند.

      فواید بازی
      یکی از فواید اصلی بازی کردن کودکان انطباق با محیط‌های جدید است. برای مثال وقتی کودک را وارد جمعی جدید مثلا یک مهمانی می‌کنید، بهتر است یکی از اسباب‌بازی‌های او را همراه داشته باشید تا کودک با اسباب‌بازی خودش در مهمانی بازی کند. با انجام همین کار ساده این پیام را به صورت غیرمستقیم به کودک می‌رسانید که اینجا هم مثل خانه امن است و در نتیجه کودک راحت‌تر با محیط جدید سازگاری پیدا می‌کند.

      کاهش تنش
      بچه‌ها تنش‌هایشان را از طریق بازی تخلیه می‌کنند و این کار آنها را آرام خواهد کرد.

      افزایش مهارت‌های اجتماعی
      گروهی از مهارت‌های مختلف مانند مهارت‌های کلامی و گوش دادن فعال با بازی کردن در بچه‌ها شکل می‌گیرد. این مهارت‌ها در سنین بعدی که بچه‌ها به بازی‌های قانونمند روی می‌آورند، به آنها کمک بسیاری می‌کند. برای مثال در ۵ سالگی باید این مهارت در کودک شکل گرفته باشد که هر وقت نوبت او شد خودش را در بازی دخالت بدهد. تقویت این ویژگی در کودکی، در بزرگسالی نیز به انسان کمک می‌کند.

      هدفمندی در زندگی
      بچه‌ها با بازی یاد می‌گیرند که هر کاری برای هدفی انجام می‌شود که این هدف گاهی می‌تواند تنها لذت بردن از بودن با هم باشد مثل تعریف کردن یک لطیفه.

      با بچه پیش دبستانی خود بازی کنید
      بچه های پیش دبستانی سرشار از انرژی و شور هستند. این وضعیت از نظر رشد جسمانی خوب است، زیرا دربرگیرنده ی حرکات متناوب مجموعه عضلات کوچک و بزرگی بوده که عملکرد بهینه ی این بخشهای بدن را موجب می شوند.

      در ابتدا مهارت های حرکتی بزرگ رشد پیدا میکنند. به همین خاطر است که بچه های ۲، ۳ و ۴ ساله علاقه ی بیشتری به دویدن، پریدن،رسیدن به هدف و جنب و جوش دارند تا یکجا نشستن و استفاده از عضلات دستشان مثلا برای نقاشی یا بازی با اسباب بازی های کوچک. بنابراین بهتر است که برای هرکدام از این نوع فعالیتها زمانی صرف شود.

      در اینجا به برخی روشهایی که میتوانند به رشد جسمانی پیش دبستانی ها کمک کنند اشاره می کنیم :

      • پیاده روی خانوادگی.
      پیاده روی، متناوب دویدن، نرمش و قدم زدن. در حین این کارها میتوانید «هُپ هُپ» بازی کنید یا از برگها و پر پرندگان سرراهتان مجموعه ای جمع کنید. در خانه میتوانید به کمک ساز و دهل و پرچم، رژه ای راه بیاندازید.

      • شن بازی.
      از اسباب بازیهای مخصوص شن بازی استفاده کنید تا مهارتهای دستی بچه ها تقویت شود.

      • آب بازی در حیات خلوت.
      یک استخر پلاستیکی، آبپاش، یا شلنگ آب میتواند شوق آب بازی، دنبال بازی و کشتی را در کودکان بیانگیزد. (همواره در هنگام بازی با آب مراقب کودکان خود باشید)

      • در اتاق نشیمن یا حیاط خلوت خانه ی خود میدانی از موانع درست کنید، با کوسنها، کارتن های مقوایی، اسباب بازیها و دیگر وسایل که کودکانتان بتوانند به اطراف دویده و از روی آنها بپرند.

      • بازی «مثل چی» را انجام دهید.

      بچه ها علاقه ی زیادی به حیوانات دارند: «میتونی مثل مرغ راه بری ؟ مثل اسب بتازی ؟ سگ چیکار میکنه ؟» یا کودک خود را تشویق کنید که مثل هواپیما دور حیاط پرواز کند یا با قایقی فرضی پاروزنان در اتاق بچرخد.

      • در روزهای مقرر برای بازی، هر بار بازی جدیدی را معرفی کنید. مثلا گرگم به هوا بازی کنید.

      • توپ بازی کنید. بازیهایی که شوت زدن، پرتاب و گرفتن توپ دارند تمرین خوبی هستند. سعی کنید خودتان زیاده از حد در گیرو بند قواعد مدارس پیش دبستانی گرفتار نشوید.

      • همراه با موسیقی برقصید. کودک خود را در معرض موسیقی های مختلف قرار دهید. ساز زدن روندِ رشد جسمانی را نیز تسهیل میکند. یا ریتم های آشنا را با حرکات جسمی بیامیزید، شعرهایی مثل «یه توپ دارم قلقلیه». آوازهای آشنای بسیاری هستند که به تقویت مهارت های حرکتی کمک می کنند.

      • طنابی روی زمین قرار دهید. و وانمود کنید که طناب بندبازی یا تکه پارهای از یک کشتی غرق شده ی دزدان دریایی است تا کودکان سعی کنند تعادل خود را روی آن حفظ کنند.

      • شستشوی اتومبیل، موتور، یا سگ. هرکاری که با آب و کف سرو کار داشته باشد، پرانرژی و جالب است. حباب درست کنید و به کودک خود بگویید آنها را بگیرد.

      • بازیهای دوران کودکی خود را به آنها یاد بدهید. همه ی آنها برای بچه ها تازگی دارد. مثل «گل یا پوچ» یا «هفت سنگ»

      • یک نمایش عروسکی راه بیاندازید. عروسک های انگشتی یا جورابی درست کنید، یا به کمک عروسکهای اسباب بازی، پشت یک مبل نمایشی ترتیب دهید.

      • به طرق مختلف مهارت های حرکتی را پرورش دهید و از میزِ کار جدا شوید. به کودک خود کمک کنید تا با گچ یک روستا بکشد یا به کمک تکه ای چوب دنبال نوشته ها و رد خط ها در بیرون یا داخل خانه بگردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.