مرکز مشاوره

مرکز مشاوره ارومیه

مرکز مشاوره ارومیه

بحث مشاوره و گرفتن راهنمایی در زندگی یکی از موضوعاتی است که امروزه به علت پیچیده شدن زندگی ها و همچنین عدم داشتن فرصت و وقت لازم از اهمیت بسیاری برخوردار است تا جایی که بسیاری از موفقیت ها و پیروزی های زندگی را می توان در کشور های پیشرفته به دلیل وجود یک مشاور خوب در زندگی دانست بنابراین این نشان می دهد اگر خواهان یک زندگی سرشار از شادی و خوشبختی هستیم می بایست حتماً با یک مشاور خوب در امور زندگی مشورت کرده و با اطمینان خاطر در زندگی قدم برداشت. بسیاری از مردم عزییز بوده اند که با مراجعه به یک مشاور با تجربه و با دستور العمل هایی ساده زندگی خود را زیر و رو کرده و به درجات لابای موفقیت و خوشبختی رسیده اند.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره ارومیه به منظور ایجاد فضایی مناسب برای مردم عزیز شهر ارومیه و ارائه خدمات مشاوره ای در مرکز مشاوره برزگر ، مرکز مشاوره اقبال ، مرکز مشاوره شیخ تپه و مرکز مشاوره قدس به هموطنان عزیز ساکن این شهر راه اندازی شده است. مرکز مشاوره ارومیه با به خدمت گرفتن مشاورانی با تجربه در زمینه های مشاوره خانواده قدس ، مشاوره ازدواج قدس ، مشاوره خانواده شیخ تپه ، مشاوره ازدواج شیخ تپه، و مشاوره خانواده اقبال آماده پاسخ گویی به مشکلات مشاوره ای شما مردم عزیز است.

مشکل من باهمسرم خیانت ایشون به من بوده

مشکل من باهمسرم خیانت ایشون به من بوده.اون چندبار به من خیانت کرده و همش دلیلشم گفته که من مقصرم چون من بهش اعتماد ندارم اونم میره خیانت میکنه.

بنظرشما میشه به چنین ادمی اعتماد کرد.حالا من دوتابچه دارم.اعصابم خرابه وسواس فکری پیداکردم به همه بدبینم به همه چی واکنش نشون میدم و به خودم میگیرم.

تا میخواد یه ساعت جایی بره تا وقتی که بیاد خودخوری میکنم بداخلاقی میکنم.وقتی هم برمیگرده میگم کجابودی نمیگه و هیموقت نگفته.

من زندگیم داغون شده فقط فکرم پیش جاهای بده.فقط فکرمیکنم داره خیانت میکنه.تا ازگوشیش غافل میشه باترس و استرس تندتند گوشیشو چک میکنم.اگه چیزی ام نبینم میگم پاک کرده دیگه.

درهرصورت شک دارم.خیلی شکاک و بدبینم.ویزیت های مشاوره اینجاهم همش ازاده و من نمیتونم برم بخاطر پول زیادش.من چیکارکنم؟

با سلام

دوست عزیز در مورد مساله خیانت که متاسفانه فراگیر هم شده باید توجه داشته باشید که نمی توان اینگونه تصمیم گرفت که صرفا به صوزت اینترنتی مساله شما حل می شود و چرا که هر د نفر باید حضورا مراجعه کنند تا ببینیم مساله دقیقا چه بوده است و چرا چنین اتفاقی پیش امده است .

در این رابطه یا بحث تنوع طلبی طرف مقابل است که خوب حق دارید بی اعتماد باشید و به هر حال هر کاری هم بکنید ایشون باز به رفتارهاش ادانه خواهد داد و گریزی نخواهد بود و یا بحث مربوط به این مساله است که شما هم با شکاکیت ها و رفتارهایی منجر به رفتار ایشون شدید و مشکلاتی ایجاد شده است .

در هر صورت بهتره هر طور که صلاح می دانید مراجعه داشته باشید و مساله پیگیری شود شاید تصمیم درست با وجود دو فرزند و این فرد که تنوع طلب است ادامه ندادن باشد در هر صورت امیدوارم موفق باشید و مساله به درستی حل شود ولی با مراجعه تعیین تکلیف خواهد شد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

پاسخ
شاید شما اخیرا متوجه شده اید که همسرتان به شما خیانت می کند.
نمی دانید چکار باید بکنید.
قبل از هر نوع تصمیم گیری ، فقط این مقاله را بخوانید که بدانید چه کارهایی را ” نباید” انجام دهید.اغلب زنان در مقابل خیانت همسرشان واکنش موثر و مناسبی ندارند.
آنها اجازه می دهند ترس ، عصبانیت ، شکست خوردگی شان ظاهر شود.اما ما به شما توصیه می کنیم قبل

از هر کاری این مقاله را بخوانیدتا شرایط بدتر نشود: ۱- او را از خانه بیرون نکنید یا خانه را ترک
نکنید.
به جای اینکه زود از خانه بیرون بزنید بگذارید احساسات و ناراحتی تان فروکش کند.
این بدترین کاری است که می توانید بکنید.
الان باید بنشینید و رو در رو با او صحبت کنید و بفهمید چه اتفاقی افتاده است البته اگر هنوز
با هم زندگی می کنید.اگر او را ترک کرده اید باید بفهمید اکنون چگونه زندگی می کند ، یک کارآگاه
خصوصی استخدام کنید یا کسی که او را زیر نظر داشته باشد ، بنشینید و فکر کنید اگر او را
ترک کنید چه اتفاقی می افتد.
اگر با هم زندگی کنید چه؟بهترین حالت اینست که او را ترک نکنید و با هم دلیل این کار او
را بفهمید.
۲- در مورد احساساتتان با هر کسی صحبت نکنید.
خیلی طبیعی است که بخواهید در مورد مشکل خود با کسی دردو دل کنید.
اما توجه داشته باشید که با چه کسی درد و دل می کنید.
با کسی صحبت کنید که دوست نزدیک تان باشد یک یکی از افراد نزدیک خانواده.
کسی که شما را درک کند ، با وی راحت باشید ، به شما دروغ نگوید ، درست و منطقی
هدایت تان کند.ناراحتی و عصبانیت شما را کم کند.
سعی کند مشکل شما را حل کند نه اینه به شدت آن بیفزاید.شما هم از شدت عصبانیت هر چیزی را
به همسرتان نسبت ندهید.
۳- خیانت او را نادیده نگیرید یا وانمود نکنید که اتفاقی نیفتاده است نادیده گرفتن خطا یک اشتباه بزرگ است.
بهتر از همه این است که به او بفهمانید که متوجه خیانت اش شده اید و دلیلش را از وی
جویا شوید،اگر خیانت وی را نادیده بگیرید او را به ادامه کارش تشویق کرده اید.
و مطمئن باشید در آینده خیانت های بیشتری مشاهده خواهید کرد و شاید حریم شما و همسرتان از بین برود
و او خیانت را از شما پنهان هم نکند.
۴- این سه واژه را در نظر بگیرید:”زیر یک سقف بودن” ، ” یک برنامه”، و ” هدف” اکثر مشاوران خانواده
بر این نظرند که شما باید همسرتان را متوجه کارش زشت خود کنید.
اما با یک برنامه ؛زمان و مکان مناسبی برای صحبت در مورد آن پیدا کنید.
بدون دعوا و جرو بحث؛دلایل منطقی خود را از خیانت های وی جمع آوری کنید ، تماس ها ، تاریخ
دیدارهایشان ، عکس ها و اعتماد به نفس خود را از دست ندهید.
۵- زمان و انرژی تان را برای شناختن و صحبت کردن با معشوق همسرتان هدر ندهید.
یکی از بدترین کارها اینست که بخواهید با معشوقه همسرتان رو در رو شوید و با وی صحبت کنید.
این حق شماست که در مورد او چیزهایی بدانید ، اما او ارزش زمان و انرژی شما را ندارد.
از همسرتان نیز در مورد او سئوال نکنید.
سعی کنید در صحبت هایتان همواره نام او را میان نیاورید.به جای جنگیدن با هم سعی کنید به هم نزدیک
شوید و دلیل خیانت او را بفهمید و اگر زندگی و همسرتان را هنوز دوست دارید مشکلات تان را حل
کنید.وقتی مـتـوجه مـی شوید که همسرتان خیانتکار و بی وفا است.

ایـن امر شما را واقعا ناراحت کرده و ضربه سختی به شمـا وارد می سازد.

تصـور می کردید که ازدواج سبب می شود تا همسرتان دیگر هیچ گاه به خود اجازه بدعهدی و خیانت ندهد، اما کارها مطابق میل شـما پیـش نـرفـت.

هنوز هم زمـانیـــکه یاد کارهایی که او انـجام داده است، می افتید، احساس ناراحتی میکنید.

چـگونـه مـی تـوانید آزار و اذیـت ها را به دست فراموشی سپرده، همسر بی وفای خود را ببخشید و زندگی مشترک خود را از خطر نابودی نجات دهید؟

امارها نشان میدهد که در طول زندگی مشترک برخی از همسران مرتکب خیانت به همسر خود میشوند .

البته در ایران اماری در این خصوص در دست نیست و به نظر میرسد که این عمل در مردها بیشتر از زنان است .

امارهای موجود در سایر کشورها میزان خیانت را بالا نشان میدهد که در هر دو جنس مشاهده میشود که البته در مردها باز هم بیشتر است .
خیانت همسر یک امر پیچیده و در عین حال دو طرفه است.

لذا باید بدانید که شما هم در این مورد نقش دارید .

نقش خودرا در این مورد وارسی کنید مثل بی توجهی عاطفی یا عدم ارضای جنسی و مشکلات در روابط بین فردی و مواردی مشابه .خیانت میتواند عاطفی یا جنسی باشد.

تحقیقات نشان میدهد که برای زنها خیانت عاطفی و برای مردان خیانت جنسی نا بخشودنی تر و تحمل ان سخت تر است .

معمولا زندگی زناشویی که با خیانت روبرو میشود دیگر طراوت و شادابی قبل را نخواهد داشت مگر اینکه طرف رابطه شما از ظرفیت روانی بالایی برخوردار باشد و خود را نیز در این اتفاق سهیم بداند .

به فرد خیانتکار اجازه جبران اشتباهی را که مرتکب شده است را بدهید و بگویید اگر این خیانت تکرار شود شما به این زندگی خاتمه خواهید داد که البته حتما قبل از اقدام به این عمل با یک روانشناس یا مشاور با تجربه و کاردان مشورت داشته باشید .

موارد زیر هم میتواند کمک کننده باشد.پیروز باشید.

۱- نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یکمرتبه به دلیل بدعهدی همسرتان تصمیم بگیرید که از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسائل دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف کنید.

۲- باید قبول کنید که احساس خشم، عصبانیت، شک و تردید، شوکه شدن، آشفتگی، ترس، درد و رنج، افسردگی، و پریشانی برای فردی که شاهد خیانت همسرش بوده کاملا نرمال است.

۳- این مشکل باعث به وجود آمدن برخی مشکلات فیزیکی در فرد می شود از قبیل حالت تهوع و استفراغ، اسهال، مشکلات مربوط به خواب (بی خوابی و یا پر خوابی)، لرزش، اختلال حواس، کم غذایی و کم اشتهایی. سعی کنید در این حال بیش از پیش از خود مراقبت کنید.

۴- خودتان را وادار کنید تا غذاهای سالم مصرف کنید، طبق برنامه پیش بروید، به اندازه کافی استراحت کنید، هر روز ورزش کنید، به اندازه کافی آب بنوشید و تفریح داشته باشید. ایجاد تعادل، بهترین راه حل، برای مبارزه با آسیبی است که به شما وارد شده است.

۵- خندیدن کاملا طبیعی و نشان دهنده سلامت فرد است. فیلم یا سریال های تلویزیونی خنده دار تماشا کنید و مقداری از وقت خود را با افرادی صرف کنید که خنده بر روی لب های شما می اورند. زندگی بدون اینکه توجهی به قلب های شکسته و خیانت های همسران داشته باشد، همچنان در حال پیش رفتن است.

۶- گریه کردن نیز یک امر کاملا طبیعی است. اگر خود به خود گریه نمی کنید، می توانید آهنگ های غمگین گوش کنید و یا به تماشای فیلم های تراژیک بنشینید.

۷- برای خود یک ژورنال درست کنید. تمام افکار و احساساتی که به شما به دلیل خیانت و بی وفایی همسرتان دست می دهد را بر روی کاغذ یادداشت کنید.

۸- با همسر خود در مورد بدعهدیش صحبت کنید. تمام سوال هایی که به ذهنتان میرسد را بپرسید. شاید با این کار به این نتیجه برسید که همسرتان هنگام ارتکاب به این کار، اصلا فکر نمی کرده که به شما خیانت می کند.

۹- با یک روانشناس یا مشاور ملاقات داشته باشید . سعی نکنید تا به تنهایی از پس این مشکل برآیید. هم شما و هم همسرتان پیش از اینکه مجددا رابطه جنسی بدون محافظت با هم برقرار کنید، باید تحت آزمایش HIV (ایدز) و تست سایر بیماری های آمیزشی قرار بگیرید (در صورت خیانت جنسی ).
۱۰- نباید ضربه روحی وارده را پنهان کنید. با فرزندانتان صادق باشید؛ اما لازم نیست جزییات مشکل را نیز برای آنها شرح دهید. قسم هایی نخورید که بعدها نتوانید به آنها عمل کنید. تنها چیزی که بچه ها باید بدانند این است که حال شما رفته رفته رو به بهبودی خواهد رفت.

۱۱- سعی نکنید این بازی، که چه چیز و یا چه کسی مسبب بروز چنین فاجعه های شده است را شروع کنید. با این کار صرفا انرژی خود را تلف می کنید. در اینصورت فقط می توانید نفر سوم را سرزنش کنید و خودتان خوب می دانید که هیچ چیز درست نخواهد شد.

۱۲- اگر بیش از اندازه عصبانی باشید، بر سر مسائل کوچک داد و بیداد راه بیندازید، احساس کنید که بر روی طناب باریکی در حال راه رفتن هستید، و زمانی که به یاد بدعهدی همسر خود می افتید، عکس العمل های شدید فیزیکی از خود نشان دهید، بی شک دچار استرس پس از سانحه یا پی.تی.اس.دی. شده اید و باید هر چه سریعتر به یک متخصص مراجعه کنید.

۱۳- انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بی اعتمادی و عصبانیت به مجرد اینکه تصمیم می گیرید همسر خود را ببخشید به راحتی از بین برود. از بین رفتن درد و رنج وارده از طریق خیانت، نیازمند زمان است.

۱۴- واقع بین باشید. درآمد، سرمایه، وضعیت مسکن، و حمل و نقل خود را در نظر بگیرید. اگر تصمیم به خاتمه زندگی زناشویی خود می گیرید باید ببینید که آیا جایی برای زندگی کردن دارید و منبع درامدی دارید که از آن طریق بتواند نیازهای اولیه تان را مرتفع سازید.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

سلام . ۱۵ ماه پیش نامزد شدم طی یک اشنایی دوماهه
نامزدم خیلی حساس هست همیشه منو محکوم میکنه همه چیو گردن من میندازه .

میگه چرا فلانی‌با من بد صحبت کرد چرا بابات اینو گفت داداشت چرا پا نشد احترام نذاشت
اوایل نامزدی خیلی اذیتم کرد سرم داد میکشید به زور حلقه رو از دستم بیرون میکرد پرت میکرد همیشه میگفت تو میخواستی با یه پولدار ازدواج کنی با این که اصلا اینطوری نبود من خیلی خواستگار وضع خوب داشتم اینو ترجیح دادم . این یه رانندس ولی خواستگار تاجر داشتم ولی چون پول مهم نبود واسم گفتم صفا و صمییمیت باشه تو زندگیم با این ازدواج کردم همیشه هر چیزی میشه مقصر خودشم باشه دوست نداره قبول کنه حرفا هزار جا و گذشته رو جمع میکنه میگه داد میزنه زور میگه …

تو بچگیش باباش مامانشو کتک میزده …

یه جو دیکتاتوری دیده واقعا نمیدونم چیکار کنم میترسم بعد رفتن سر خونه زندگی روزگارم سیاه شه زود عصبی‌میشه
من دانشجوی‌کارشناسی ارشدم دانشگاه های سراسری خوندم گفتم اشکال نداره انسانیت مهمه مدرک نباید ملاک باشه …

اصلا توجه نمیکتع بهم هر چی میگم چشم میگه ولی پشتش‌خالی هست اون چشم ها قهر میکنه و سراغ منو نمیگیره تهدیدم میکنه میگه من همینم تو باید نسبت به من تعصب داشته باشی (ینی هر کسی بهم بی احترامی کرد بد برخورد کنی جواب بدی و دعوا کنی)
خیلی تو فشارم اصلا نمیدونم از کجا باید میگفتم و چطوری میگفتم فقط میدونم که خیلی نگرانم
میگه من بهترین دامادم من فلانم بهمانم با اینکه همگی خانوادگی‌پشتشیم دریغ از یک ذره حمایت خانوادش که هر از گاهی هم پی من رو میزنن
میدونم در اشتباهم از اول اشتباه بوده ازدواجم ولی نمیدونم چیکار کنم خیلی در عذابم از یه طرف هم دلم به حالش میسوزه

پاسخ

شما گویا در حالت برزخی هستید که نمی دونید دقیقا این انتخاب درست بوده یا نه ..از طرفی با این شرایط که شما توصیف می کنید معنی اینکه دلتون میسوزه رو متوجه نمیشم ..

به هر حال اگر ایشون احترام نمی گذراند به شما نباید باز شما رفتاری نشون بدید که متوجه اشتباهشون نباشن به هر حال گرچه درک و شعور به تحصیلات نیست ولی شما دو نفر با هم در این زمینه تفاوت هایی دارید ظاهرا همینکه به هر حال شما تحصیلات دانشگاهی دارید و به تبع ان سطح انتظارات و شرایط کاملا متفاوت است با فردی که چنین شرایطی را ندارد و این نکته مهمی است که باید در نظر گرفته شود …

ببینید شما در دوران نامزدی هستید باید اگر در زمینه هایی مشکلاتی وجود دارد گوشزد کنید و در نظر داشته باشید که به هر حال اگر تفاوت های اساسی وجود داشته باشد یا باید قبل از عروسی حل شود اگر فکر می کنید قابل حل است و یا اینکه تصمیم دیگری بگیرید قرار نیست با دلسوزی و ترحم زندگی کنیم و از طرفی هم قرار نیست که مدتم یاداور شویم که چه خواستگارانی داشتیم به هر حال انتخاب ما این فرد بوده و نمی توانیم این مساله را انکار کنیم و این مساله طبیعی است که باید دقت داشته باشیم
در هر صورت فکر می کنم باید حتما مراجعه داشته باشید …

تا با توضیحات بیشتر مساله مشخص تر شود …به هر حال قرار گرفتن در شرایطی که از شما انتظار برود که نقش حامی را داشته باشید کاملا اشتباه است چون زن احتیاج دارد در زندگی فردی او را مورد حمایت قرار دهد و کم کم دچار فرسایش خواهد شد اگر این روند ادامه داشته باشد
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و مساله به درستی حل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

وقتی صحبت از اختلاف سطح تحصیلی به میان می آید، خیلی ها ناخودآگاه تصور می کنند که قرار است ارزش های انسانی، اخلاقی، فهم و شعور و کلا همه ویژگی های شخصیتی یک نفر زیر سوال برود.

این طرز فکر بیشتر به خاطر اهمیت افراطی تحصیل در سال های اخیر به وجود آمده است. بنابراین وقتی می پرسیم تفاوت تحصیلی در زندگی اثر دارد یا نه، عده ای بدون ذره ای تردید پاسخ منفی می دهند. چون فکر می کنند اگر پاسخ مثبت بدهند، به معنی این است که فاکتورهای مهم تری مثل خانواده، شخصیت مرد، توانایی شغلی، انسانیت، ایمان، عشق و… را نادیده گرفته اند. همان طور که می بینید نتیجه آرای نظرسنجی هم این موضوع را نشان می دهد.

فرد دانشگاه رفته به دلیل ارتباط با اساتید و افرادی در سطوح بالاتر، جامعه مخاطبی متفاوت از دیگران دارد. در واقع دانشگاه رفتن فقط تحصیل کردن نیست، بلکه آموختن یک سبک زندگی جدید است. به همین دلیل در بسیاری موارد تفاوت فرهنگی کسی که دانشگاه رفته با فردی که دانشگاه نرفته محسوس است
تفاوت از کجا شروع می شود؟
واقعیت این است که تفاوت تحصیلی، به معنای تفاوت در سبک فکر کردن، بینش و شیوه استدلال کردن است. اینجا منظور ما تفاوت تحصیلی بین فردی است که دانشگاه رفته و فردی که دانشگاه نرفته است.

شاگرد تنبل های دانشگاه که فقط مدرک دارند و بار علمی کسب نکرده اند را هم از دایره صحبت مان کنار می گذاریم و کاری به زنان فوق لیسانس و مردان فوق دیپلم و… نداریم.

بنابراین، بحث ما منحصر می شود به زنان دانشگاه رفته و مردان دانشگاه نرفته. جایی که درست تفاوت از آنجا شروع می شود.
مهم ترین مشخصه دانشگاه رفتن و تحصیلات آکادمیک داشتن این است که افراد در زمان تحصیل در دانشگاه یاد می گیرند که طور دیگری به مسائل نگاه کنند، تحلیل متفاوتی داشته باشند و با جمع آوری اطلاعات درباره موضوعات مختلف بتوانند جامع نگرتر، با بصیرت تر و دقیق تر با هر مساله ای برخورد کنند.

در واقع این هدف دانشگاه است و نمی توانید انتظار داشته باشید که یک فرد دانشگاه رفته این بینش را نداشته باشد. ممکن است میزان بهره مندی افراد از این بینش فرق کند اما در همه آن ها زمینه های آن وجود دارد.
فرد دانشگاه رفته به دلیل ارتباط با اساتید و افرادی در سطوح بالاتر، جامعه مخاطبی متفاوت از دیگران دارد. در واقع دانشگاه رفتن فقط تحصیل کردن نیست، بلکه آموختن یک سبک زندگی جدید است.

به همین دلیل در بسیاری موارد تفاوت فرهنگی کسی که دانشگاه رفته با فردی که دانشگاه نرفته محسوس است.
این قضیه حتی در یک خانواده هم به چشم می خورد و دختر یا پسری که تنها دانشگاه رفته خانواده شان هستند، معمولا با خانواده دچار شکاف فرهنگی می شوند و مدتی بعد، سعی می کنند در چهارچوب های مجاز خانوادگی، سبک فکری و فرهنگی خانواده را بالا ببرند.

آنچه که بین یک مرد دانشگاه نرفته با زن دانشگاه رفته نزدیکی فکری ایجاد می کند، میزان میل به پیشرفت است. اگر مرد تمایل زیادی به پیشرفت داشته باشد، هیچ وقت فاصله تحصیلی احساس نمی شود.

کما این که دختران دانشگاه رفته ای که تمایلی به پیشرفت ندارند و در واقع شخصیت شان قبل و بعد از دانشگاه تفاوتی نداشته است، با همسران دانشگاه نرفته خود به مشکلی بر نمی خورند

اختلاف تحصیلی زمین گیرتان می کند!

از این گذشته، دانشگاه یک محیط اجتماعی و علمی است که در آن امکان بازخورد افکار، تعامل و حتی ابراز وجود زیاد است. بنابراین کسی که وارد دانشگاه می شود، معمولا اعتماد به نفس بالاتری دارد، بیشتر تمایل به ابراز وجود در او دیده می شود و میل به تعامل، بیان نظرات و آپدیت کردن مکرر عقاید خود و پیشرفت در جنبه های اجتماعی زندگی را حفظ می کند.
در این شرایط اگر ازدواج با فردی صورت بگیرد که این خصوصیات اخلاقی را ندارد، زندگی دچار رکود می شود و دو طرف احساس نارضایتی می کنند.

زن تحصیل کرده حس می کند همسرش تمایلی به پیشرفت خود و او ندارد و مرد دانشگاه نرفته فکر می کند همسرش زیادی شلوغ می کند و ادای دانشگاه رفته ها را در می آورد!

در صورتی که این تفاوت در سبک فکری و زندگی است که در دانشگاه آموخته شده، حتی اگر خود فرد متوجه نباشد.

شاید عده ای اینجا جبهه بگیرند که دانشگاه خوب نیست چون در نگرش های سنتی فرد تحول ایجاد می کند. در صورتی که باز باید تاکید کنیم دانشگاه به شما شیوه فکر کردن و تحلیل کردن متفاوتی می دهد به طوری که همه رفتارهای خود، خانواده و جامعه را یک بار دیگر بازنگری می کنید.

ممکن است کسی در این باز نگری مجددا به ارزش های خانوادگی اش تاکید کند و با چشم بازتری آنها را بپذیرد و به آن عمل کند (یعنی با بینش به سبک پیشین زندگی اش ادامه دهد) یا تصمیم بگیرد برخی موارد را تغییر دهد. این مساله فرد به فرد متفاوت است.

آیا استثنایی هم وجود دارد؟

بله که وجود دارد! خیلی از مردان هستند که اگرچه تحصیلات دانشگاهی ندارند اما مرتب سعی می کنند به روز باشند، اطلاعات علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را بالا ببرند، مطالعه گسترده داشته باشند، تحلیل های مختلف را بشنوند، نظرات مختلف را بدانند و با بینش موضع خود را نسبت به هر چیزی مشخص کنند.
در واقع آنچه که بین یک مرد دانشگاه نرفته با زن دانشگاه رفته نزدیکی فکری ایجاد می کند، میزان میل به پیشرفت است. اگر مرد تمایل زیادی به پیشرفت داشته باشد، هیچ وقت فاصله تحصیلی احساس نمی شود.

کما این که دختران دانشگاه رفته ای که تمایلی به پیشرفت ندارند و در واقع شخصیت شان قبل و بعد از دانشگاه تفاوتی نداشته است، با همسران دانشگاه نرفته خود به مشکلی بر نمی خورند.
بنابراین پاشنه آشیل این تفاوت سطح تحصیلی در میل به پیشرفت، اعتماد به نفس و میزان ابراز وجود است و اگر این سه مورد در زوج ها نزدیک به هم باشد، دانشگاه رفتن یا نرفتن مشکلی ایجاد نمی کند.

عشق شما و همسرتان را به هم نزدیک می کند اما به هیچ عنوان باعث نمی شود نیاز به همفکر و هم صحبت و هم پایی را که سبک فکری شما را می فهمد و شما را با صرف کمترین انرژی درک می کند، کمرنگ کند

آیا عشق کافی است؟

خیلی ها فکر می کنند عشق و تعهد باعث نادیده گرفتن تفاوت تحصیلی می شود اما باید بگوییم که عشق شما و همسرتان را به هم نزدیک می کند اما به هیچ عنوان باعث نمی شود نیاز به همفکر و هم صحبت و هم پایی را که سبک فکری شما را می فهمد و شما را با صرف کمترین انرژی درک می کند، کمرنگ کند.
در واقع وقتی احساس کنید با همه عشقی که به همسرتان دارید، نمی توانید در کنار او پیشرفت کنید، یا نمی توانید حرف ها و استدلال هایتان را به سادگی با او در میان بگذارید، اگر حس کنید سبک فکری همسرتان ساده و خطی است و شما خیلی دقیق تر و جامع تر از او دنیا را می بینید، عشق کم کم زمین گیر می شود و بین شما و همسرتان فاصله می افتد. و این مساله در مرد و زن یکسان است.
اگر برای این ادعا شاهدی می خواهید، کافیست یک نگاه به دور و برتان بیندازید.

حتی در نظرات مربوط به سوال نظرسنجی هم نمونه هایی از این دست به چشم می خورد. به طور مثال کاربری به نام jsatare نوشته اند:

«من خودم جز آدم هایی هستم که با شوهرم خیلی تفاوت سطح داریم ایشون استاد دانشگاه هستند و بنده دیپلم هستم واین را متذکر بشم که ایشون موقع ازدواج با بنده فوق دیپلم بودند ولی بعد از ازدواج تصمیم گرفتند که ادامه تحصیل بدهند ومن هم همراه او بوده ام تاالان هم خدارو شکر مشکل خاصی نداشته ایم ولی من هم بعد ۱۵ سال تازه امسال تصمیم به ادامه تحصیل گرفته ام چون کم کم احساس میکنم که فاصله مان زیاد شده همسرم در ظاهر چیزی رو بروز نمی ده ولی احساس خانم ها خیلی بالاست احساسم چیز دیگری به من می گه.

به نظر می رسد زندگی این کاربر عزیز، نمونه یک زندگی عاشقانه باشد که بالاخره دو طرف به این نتیجه می رسند برای سرزنده نگه داشتن عشقشان فقط عاشق بودن کافی نیست و باید فاکتورهای دیگری هم برای نزدیکی بیشتر زن و شوهر وجود داشته باشد و آن درک متقابل، نزدیکی فکری و احساسات مشترک نسبت به موضوعات یکسان است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بنده سه ماه پیش به خاطر تکرر ادرار به دکتر مراجعه کردم بعد از کلی ازمایش‌ و سونوگرافی و مراجعه به دکتر های ارولوژی بلاخره تشخیص آن ها مبنی بر استرس و اضطراب دلیل تکرار من هست و از لحاظ پزشکی سالم هستم و مشکلی ندارم و اکثر دکتر ها دارو های عصبی مثل فلوکستین و کلروپکساید و پراپرانول بهم میدادن که اون ها هم اثری نداشت در ضمن من جوانی ۲۰‌ ساله هستم و اصلی ترین مشکل بنده این است که دیگر نمی توانم از خانه بیرون بروم و حس ترس و اضطراب باعث ایجاد حس دفع ادرار می شود .

بنده الان چند ماه است که به دانشگاه نرفته ام و یک هفته دیگر فصل امتحانات است و ….
لطفا راهنمایی کنید

دوست عزیز ببینید وقتی مساله پزشکی نبوده و متوجه شدید که مساله مربوط به مشکلات اضطراب و افسردگی است و مسائل اینچنین خب باید حضورا مراجعه داشته باشید به روانشناس چون می ف مایید داروهای روانپزشکی هم کمکی نکرده اصلا نگران نباشید چون افراد زیادی مشابه مشکل شما داشتند و با مراجعه به حل مشکل انها کمک شده و مساله به درسای خل و مدیریت شده است و جای نگرانی وجود ندارد.
در مورد این مساله که اموختن تکنیک های روانشناختی کمک بزرگی به شما خواهد کرد و تلاش خواهد شد که مشکلات شما رفع شوند و جای نگرانی وجود ندارد
منتهی همراهی خود شما مراجعه به موقع نقش بسیار مهمی در رفع مشکل خواهد داشت که باید توجه داشته باشید
کاملا قابل درکه که به خاطر مشکلتون نتونید حتی به دانشگاه مراجعه داشته باشید ولی از طرفی مساله مهم تر اینه که این مساله چون پایش اضطرابه حل نشه نهادینه بشه
امیدوارم با مراجعه به روانشناسی که در زمینه اضطراب افسردگی مهارت دارد کمک شود که مشکل برطرف شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

اگر بسیار بیشتر از گذشته نیاز به دفع ادرار را احساس می کنید، با تکرر ادرار یا پر ادراری مواجه هستید.

در شرایطی که گاهی اوقات تکرر ادرار می تواند یک مشکل موقتی باشد، در موارد دیگر ممکن است نشانه ای از یک بیماری زمینه ای محسوب شود که نیازمند توجه و رسیدگی دقیق است.

به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از “بلمارا هلث”، پزشکان نیاز به دفع ادرار در هر دو ساعت یا کمتر را به عنوان تکرر ادرار در نظر می گیرند. عامل کلیدی در رسیدگی به این مشکل تشخیص دلیل آن و دریافت درمان درست است.

تکرر ادرار می تواند یک مشکل چالش برانگیز باشد زیرا در برخی موارد فرد ممکن است کنترل مثانه خود را در زمان نیاز به استفاده از توالت از دست بدهد.

تکرر ادرار می تواند احساس ناخوشایندی را در فرد ایجاد کند زیرا همواره احساس بسیار پر بودن مثانه به وی دست می دهد.

تکرر ادرار می تواند بر کیفیت خواب فرد نیز تاثیرگذار باشد زیرا موجب بیدار شدن وی در میانه شب می شود. این شرایط می تواند نشانه ای از یک بیماری نیز باشد.

پژوهش های صورت گرفته نشان داده اند که بسیاری از افراد مبتلا به تکرر ادرار از صحبت درباره این مشکل با پزشک خود خجالت می کشند و برخی دیگر از مطرح کردن آن واهمه دارند زیرا از این که نشانه مشکلی جدی باشد، هراس دارند.

برای برخی افراد دلیل نیاز به دفع ادرار مکرر به سادگی مصرف بیش از اندازه مایعات، مانند نوشیدنی های کافئین دار یا گازدار، است.

بانوان باردار نیز با تکرر ادرار مواجه می شوند زیرا بزرگ شدن رحم بر مثانه فشار وارد می کند و از این رو، بارداری می تواند دلیل تکرر ادرار در این افراد باشد.

اما از آنجایی که تکرر ادرار در برخی موارد می تواند نشانه ای از وجود مشکلی جدی باشد، بهترین گزینه مراجعه به پزشک است.

دلایل تکرر ادرار

هنگامی که فردی از تکرر ادرار یا نیاز ناگهانی به دفع ادرار به پزشک شکایت می کند، تعدادی از دلایل بروز این مشکل توسط پزشک مد نظر قرار می گیرد.

یکی از دلایلی که بسیار ساده به نظر می رسد، اضطراب است.

استرس و اضطراب می تواند محرک انتقال هورمون های استرس به مناطقی خاص در بدن باشد، که مثانه یکی از آنها محسوب می شود، و زمینه ساز تغییرات فیزیولوژیکی شود. کسب آرامش و کاهش استرس اغلب موجب از بین رفتن تکرر ادرار می شود.

از دیگر دلایل بالقوه تکرر ادرار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

عفونت دستگاه ادراری – عفونت در هر بخش از دستگاه ادراری – کلیه ها، حالب ها، مثانه، مجرای ادرار – می تواند به تکرر ادرار منجر شود. بیشتر عفونت ها در مثانه و مجرای ادرار شکل می گیرند.

داروها – داروهای خاص از جمله ادرارآورها، می توانند به افزایش ادرار افزایش منجر شوند.

پروستات بزرگ – بزرگ شدن پروستات می تواند به تکرر ادرار در آقایان منجر شود.

عفونت غده پروستات – یک عفونت باکتریایی است که موجب تکرر ادرار می شود.

عفونت کلیه – در کنار تکرر ادرار می تواند نشانه هایی مانند ادرار بد بو یا تیره نیز شامل شود.

مثانه بیش فعال – نیاز ناگهانی به دفع ادرار را موجب می شود که فرد به واسطه انقباضات کنترل نشده و غیر قابل توضیح مثانه قادر به کنترل آن نیست.

تومور یا توده در ناحیه لگن

سیستیت بینابینی – التهاب دیواره مثانه است.

سرطان مثانه

اختلال عملکرد مثانه

حفره غیر طبیعی در دستگاه ادراری

بی اختیاری ادرار – در میان افراد مسن شایع است.

دیورتیکولیت – التهاب در پوشش داخلی روده بزرگ را شامل می شود.

دیابت – تکرر ادرار می تواند در نتیجه تلاش بدن برای خلاص شدن از شر گلوکز استفاده نشده از طریق ادرار شکل بگیرد.

سکته مغزی یا بیماری های عصبی – این شرایط می توانند به اعصابی که در خدمت مثانه هستند، آسیب وارد کنند.

تکرر ادرار در بانوان اغلب با عفونت های دستگاه ادراری مرتبط است. بنابر برآوردهای صورت گرفته، ۶۰ درصد بانوان حداقل یک بار در زندگی خود عفونت دستگاه ادراری را تجربه خواهند کرد. البته، تکرر ادرار در زمان بارداری یکی دیگر از عوامل موثر است.

نشانه های مرتبط با تکرر ادرار

اگر تکرر ادرار را تجربه می کنید، با احساس نیاز به استفاده زیاد از توالت آشنا هستید، اما این تنها نشانه مرتبط با این شرایط نیست.

هنگامی که درباره مشکلات ادراری با پزشک صحبت می کنید، وی درباره حجم ادرار، مشکل در تخلیه مثانه، و این که آیا حادثه ای داشته اید با شما گفتگو خواهد کرد.

موارد این چنینی نشانه هایی هستند که می توانند به تشخیص دلیل تکرر ادرار کمک کنند.

اگرچه هر فردی با فرد دیگر متفاوت است، اما از نشانه های شایع تکرر ادرار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

ضرورت دفع ادرار

سوزش هنگام دفع ادرار

نشت ادرار غیر قابل توضیح

درد مثانه

بی اختیاری ادراری

نشت ادرار هنگام سرفه

وجود خون در ادرار

تردید – احساس ضرورت دفع ادرار در شرایطی که چیزی خارج نمی شود.

هنگامی که تکرر ادرار تاثیر قابل توجهی بر زندگی شما می گذارد یا با نشانه هایی غیر قابل توضیح مانند درد در کمر، تب، لرز، ادرار خون آلود یا کدر، و ترشح از آلت تناسلی مواجه هستید باید کمک پزشکی دریافت کنید. در صورت افزایش ناگهانی تشنگی نیز باید به پزشک مراجعه کنید.

تشخیص تکرر ادرار

برای تشخیص دلیل تکرر ادرار، احتمالا پزشک پرسش های بسیاری را مطرح می کند و یک معاینه جسمانی انجام می دهد. از جمله این پرسش ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

با دفع ادرار طی روز مشکل دارید یا شب؟

آیا تکرر ادرار شبانه به کمبود خواب منجر می شود؟

چه میزان مایعات در طول یک روز مصرف می کنید؟

آیا نوشیدنی های الکلی یا کافئین‌دار مصرف می کنید؟

آیا دارو مصرف می کنید؟

با توجه به پاسخ های ارائه شده و سابقه پزشکی شما، پزشک ممکن است یک یا چند مورد زیر را مد نظر قرار دهد:

آزمایش ادرار – این کار برای اندازه گیری ترکیبات مختلف که در ادرار وجود دارند، انجام می شود.

سیستومتری – آزمایشی است که فشار داخل مثانه را برای بررسی چگونگی عملکرد این اندام اندازه گیری می کند.

سونوگرافی – از این روش تصویربرداری برای مشاهده مثانه و مناطق اطراف آن استفاده می شود.

آزمایش های نورولوژیک – روش های تشخیصی برای تایید یا رد اختلال عصبی هستند.

هنگامی که نتایج آزمایش ها، معاینه جسمانی و پاسخ پرسش ها در کنار یکدیگر قرار می گیرند، پزشک به شناسایی دلیل تکرر ادرار نزدیک خواهد شد و قادر به تجویز روش درمانی مناسب برای آن است.

روش های درمانی برای تکرر ادرار

هنگامی که تکرر ادرار به موضوعی فراتر از یک مشکل موقت تبدیل می شود، نباید ناامید شوید و فکر کنید باید همواره در نزدیکی توالت حضور داشته باشید.

در شرایطی که ممکن است درمانی قطعی وجود نداشته باشد، اما با برخی روشی های درمانی می توان شرایط تکرر ادرار را زیر کنترل درآورد.

به عنوان مثال، اکر بیماری دیابت دلیل تکرر ادرار است، درمان ممکن است شامل مدیریت سطوح قند خون باشد. اگر فردی مثانه بیش فعال دارد، روند درمان می تواند با درمان های رفتاری، مانند نگه داشتن مثانه، اصلاحات رژیم غذایی، و تمرینات کگل آغاز شود.

تمرین دادن مثانه به تدریج فواصل بین استفاده از توالت را افزایش می دهد و به مثانه کمک می کند مدت زمان بیشتری ادرار را نگه دارد. تمرینات کگل برای تقویت عضلات اطراف مثانه و مجرای ادرار کارایی دارند و کنترل بر مثانه را بهبود می بخشند.

درمان تکرر ادرار می تواند شامل مصرف دارو نیز شود. برخی داروها به شکل قرص و برخی دیگر در قالب وصله قابل استفاده هستند.

جراحی یکی دیگر از گزینه های درمان تکرر ادرار است، اما باید به عنوان آخرین راه حل مد نظر قرار بگیرد.

در بسیاری از موارد، افراد در می یابند که نظارت بر میزان مایعات مصرفی می تواند در کاهش تکرر ادرار به واقع موثر باشد.

به عنوان مثال، آنها متوجه می شوند در صورت پرهیز از نوشیدن مایعات پیش از خواب چندان با نیاز دفع ادرار مواجه نخواهند شد.

به طور همزمان، پرهیز از مصرف برخی مواد غذایی مانند غذاهای تند، شکلات، شیرین کننده ها مصنوعی و دیگر غذاهایی که می توانند مثانه را تحریک کنند می تواند به کاهش تکرر ادرار کمک کند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

وسوسه شدم به همسرم خیانت کنم

سلام خسته نباشید لطفا کمک کنید و شرایطم خیلی بده من دو ساله ازدواج کردم و طی دعوا و خیانت هایی که شاهد اون از همسرم شدم منم وسوسه شدم منم وسوسه شدم و با پسره که نمیدونست من متاهلم ارطبات برقرار کردم و عاشقش شدم و این رابطه دو هفته طول کشید که خواهر شوهرم از اینکه من با پسره بیرون رفتم اطلاع پیدا کردن ولی به کسی چیزی نگفتن ولی الان با من حرف نمیزنن..

و اینکه چون منو اون قبلا باهم صمیمی بودیم الان مادر شوهرم گیر میده و میخواد بدونه ک منو اون چرا باهم حرف نمیزنیم و خیلی نگران و شبو روز استرس دارم طوری که این شدت باعث کمر دردم میشه و مریض میشم و هزار تا فکر واسم میاد ک نکنه ب دختر خاله هاش گفته باشه نکنه ب کسی چیزی گفته باشه بقران نمیدونم چیکار کنم زندگی واسم جهنم شده .

بعد دو هفته با پسره تموم کردم و الان از پشیمونی از خودم متنفرم اصلا نمیتونم خودمو ببخشم تروقران جوابمو بدین شرایطم خیلی هاده و میخوام خودکشی کنم ولی وقتی ب نادرم فکر میکنم نمیتونم …

لطفا بهم بگید چیکار کنم…باتشکر از زحمات خوب شما

پاسخ

به هر حال اشتباه کردید که حواستید تلافی کنید منتهی همینکه متوجه شدید و مساله رو تموم کردید خب خودش نکته بسیار مهمیه که باید دقت داشته باشید.

منتهی اگر خواهر شوهر شما متوحه شده و استرس و اضطراب داریر خب بهتره با ایشون صحبت کنید و بفرمایید به ایشون که به هر حال شرایط به چه صورت است و خب اشتباهی بوده که داشتید و بفرمایید که برادر ایشون اغازگر این مساله بوده منتهی شما متوجه اشتیاه شدید
البته اگر مطمئن هستید که ایشون شرایط رو متوجه شدند کاملا چون گاهی هم نیازی نیست گفته شود چوم طرف مقابل نه کاملا متوجه شده و نه سند و مدرکی دارد و گفتن دوباره ابجاد حساسیت خواهد کرد
به هر حال اگر به نحوی است که می شود صحبت کرو خب صحبت کنید و تلاش کنید اگر واقعا مشکلی وجود دارد حل شود که نگرانی شما کاهش پیدا کند و بدانید که به کسی گفته نشده است ..
به هر حال امیدوارم خوشبخت و موفق باشید ..
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

305 نظرات

  • ناشناس , فوریه 16, 2014 @ 8:03 ب.ظ

    hamino begoo

    • ناشناس , فوریه 17, 2014 @ 12:38 ب.ظ

      age khanevade ba manteghi bashe chera ghabol nakonan

  • ناشناس , فوریه 17, 2014 @ 8:00 ب.ظ

    به نظر من یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج همین مخالفت خانواده هاس

  • ناشناس , فوریه 17, 2014 @ 8:03 ب.ظ

    are khodayi enghad gir midan ke adam bikhial mishe

  • ناشناس , فوریه 17, 2014 @ 8:05 ب.ظ

    به نظر من درسته که سخت گیری خانواده ها مشکل ساز میشه گاهی اما اونا که بدی ما رو نمیخوان میخوان؟
    بهتره سعی کنیم انتخابمون رو درست کنیم

    • ناشناس , فوریه 18, 2014 @ 5:24 ب.ظ

      آره به نظر منم باید به نظر خانواده ها احترام گذاشت

      • ناشناس , فوریه 19, 2014 @ 5:35 ب.ظ

        be nazare man ke khanevade ham bayad ehterame khodeshon ro negah daran

  • رسول , آگوست 22, 2014 @ 10:45 ق.ظ

    با سلام
    احتراما به استحضار می رساند در خانواده فامیلی مادر شهر ارومیه زن وشوهری زندگی می کنند که هر دو از تحصیلات عالیه برخوردارندطوری که خانم این خانواده دارای مدرک تحصیلی روانشناسی از معتبر ترین دانشگاههای سطح کشور می باشد.
    این خانواده در اوایل ، زندگی نسبتا خوبی داشتند ولی بنا به علل مختلف بعضا مشاجره هایی بین این دو نفر بوجود می آمد که علت اصلی بنا به آشنایی اینجانب با شوهر این خانم در عدم احترام متقابل از طرف خانم خانواده نسبت به خانواده شوهرو سایر گیر دادنها بوده است.حتی در این زمینه یک بار اقدام به خود کشی توسط خانم مشاور نیز صورت گرفته بود.
    تا اینکه در این اواخر بعلت تحریک پذیری زود بهنگام خانم خانواده از طرف اطرافیان و انتظارات نامعقول از شوهر و همچنین عدم پایبندی به اصول اولیه بنیان خانواده ، مشاجره دیگری بین این دو نفر صورت گرفته که موجب ترک خانه توسط خانم خانواده تااین تاریخ (۲۷/۵/۱۳۹۳ )شده و حتی ایشان در این خصوص و بدون اطلاع شوهر اقدام به اجاره آپارتمان نیز نموده است.و در این خصوص شوهر هیچ اطلاعی از آدرس خانمش ندارد.
    حال سوال در این است که چطور یک شخصی با مدرک تحصیلی مشاوره خانواده تا این حد پیش رفته است که فقط با در نظر گرفتن امیال شخصی و به کرسی نشاندن آرزوهای خود اینقدر خانواده ایی را از هم می پاشد حتی موجب ناراحتی چندین خانواده نیز میشود؟حتی با وجود توصیه های مارو براد و پدار فقط حرف خود را به روی کرسی نشانده است.
    سوال در این جاست اگر به فرض تمامی ۱۰۰ درصد تقصیر ها گردن شوهر باشد که به نظر علم روانشناسی اینطور نیست چرا تا بحال این خانم مشاور از تمامی روشهای روانشناسی که در دانشگاه تعلیم گرفته است در مرکز های مشاوره نسبت به خانواده های مشکل دار اعمال می کند ولی در منزل شخصی خودتابحال قادر به پیاده کردن نبوده است؟( مثل سوزن یادتان هست)
    لذا اینجانب خواهشمند است در این خصوص راهنمایی فرماییدبلکه این دو خانواده به آغوش گرم خانواده خود برگردند.
    با تشکر

  • رسول , آگوست 22, 2014 @ 10:48 ق.ظ

    با سلام
    احتراما به استحضار می رساند در خانواده فامیلی مادر شهر ارومیه زن وشوهری زندگی می کنند که هر دو از تحصیلات عالیه برخوردارندطوری که خانم این خانواده دارای مدرک تحصیلی روانشناسی از معتبر ترین دانشگاههای سطح کشور می باشد.
    این خانواده در اوایل ، زندگی نسبتا خوبی داشتند ولی بنا به علل مختلف بعضا مشاجره هایی بین این دو نفر بوجود می آمد که علت اصلی بنا به آشنایی اینجانب با شوهر این خانم در عدم احترام متقابل از طرف خانم خانواده نسبت به خانواده شوهرو سایر گیر دادنها بوده است.حتی در این زمینه یک بار اقدام به خود کشی توسط خانم مشاور نیز صورت گرفته بود.
    تا اینکه در این اواخر بعلت تحریک پذیری زود بهنگام خانم خانواده از طرف اطرافیان و انتظارات نامعقول از شوهر و همچنین عدم پایبندی به اصول اولیه بنیان خانواده ، مشاجره دیگری بین این دو نفر صورت گرفته که موجب ترک خانه توسط خانم خانواده تااین تاریخ (۲۷/۵/۱۳۹۳ )شده و حتی ایشان در این خصوص و بدون اطلاع شوهر اقدام به اجاره آپارتمان نیز نموده است.و در این خصوص شوهر هیچ اطلاعی از آدرس خانمش ندارد.
    حال سوال در این است که چطور یک شخصی با مدرک تحصیلی مشاوره خانواده تا این حد پیش رفته است که فقط با در نظر گرفتن امیال شخصی و به کرسی نشاندن آرزوهای خود اینقدر خانواده ایی را از هم می پاشد حتی موجب ناراحتی چندین خانواده نیز میشود؟حتی با وجود توصیه های مادر،برادر و پدر خودفقط حرف خود را به روی کرسی نشانده است.
    سوال در این جاست اگر به فرض تمامی ۱۰۰ درصد تقصیر ها گردن شوهر باشد که به نظر علم روانشناسی اینطور نیست چرا تا بحال این خانم مشاور از تمامی روشهای روانشناسی که در دانشگاه تعلیم گرفته است در مرکز های مشاوره نسبت به خانواده های مشکل دار اعمال می کند ولی در منزل شخصی خودتابحال قادر به پیاده کردن نبوده است؟( مثل سوزن یادتان هست)
    لذا اینجانب خواهشمند است در این خصوص راهنمایی فرماییدبلکه این دو خانواده به آغوش گرم خانواده خود برگردند.
    با تشکر

  • رسول , آگوست 22, 2014 @ 10:49 ق.ظ

    احتراما به استحضار می رساند در خانواده فامیلی مادر شهر ارومیه زن وشوهری زندگی می کنند که هر دو از تحصیلات عالیه برخوردارندطوری که خانم این خانواده دارای مدرک تحصیلی روانشناسی از معتبر ترین دانشگاههای سطح کشور می باشد.
    این خانواده در اوایل ، زندگی نسبتا خوبی داشتند ولی بنا به علل مختلف بعضا مشاجره هایی بین این دو نفر بوجود می آمد که علت اصلی بنا به آشنایی اینجانب با شوهر این خانم در عدم احترام متقابل از طرف خانم خانواده نسبت به خانواده شوهرو سایر گیر دادنها بوده است.حتی در این زمینه یک بار اقدام به خود کشی توسط خانم مشاور نیز صورت گرفته بود.
    تا اینکه در این اواخر بعلت تحریک پذیری زود بهنگام خانم خانواده از طرف اطرافیان و انتظارات نامعقول از شوهر و همچنین عدم پایبندی به اصول اولیه بنیان خانواده ، مشاجره دیگری بین این دو نفر صورت گرفته که موجب ترک خانه توسط خانم خانواده تااین تاریخ (۲۷/۵/۱۳۹۳ )شده و حتی ایشان در این خصوص و بدون اطلاع شوهر اقدام به اجاره آپارتمان نیز نموده است.و در این خصوص شوهر هیچ اطلاعی از آدرس خانمش ندارد.
    حال سوال در این است که چطور یک شخصی با مدرک تحصیلی مشاوره خانواده تا این حد پیش رفته است که فقط با در نظر گرفتن امیال شخصی و به کرسی نشاندن آرزوهای خود اینقدر خانواده ایی را از هم می پاشد حتی موجب ناراحتی چندین خانواده نیز میشود؟حتی با وجود توصیه های مادر،برادر و پدر خودفقط حرف خود را به روی کرسی نشانده است.
    سوال در این جاست اگر به فرض تمامی ۱۰۰ درصد تقصیر ها گردن شوهر باشد که به نظر علم روانشناسی اینطور نیست چرا تا بحال این خانم مشاور از تمامی روشهای روانشناسی که در دانشگاه تعلیم گرفته است در مرکز های مشاوره نسبت به خانواده های مشکل دار اعمال می کند ولی در منزل شخصی خودتابحال قادر به پیاده کردن نبوده است؟( مثل سوزن یادتان هست)
    لذا اینجانب خواهشمند است در این خصوص راهنمایی فرماییدبلکه این دو خانواده به آغوش گرم خانواده خود برگردند.
    با تشکر

    • Anonymous , آگوست 22, 2014 @ 1:10 ب.ظ

      رسول جان…
      اینکه کسی مدرک تحصیلی بالایی داشته باشه دلیل بر داشتن شعور و درک بالاهم نمیشه …، خب پس این موارد لازم هستن ولی کافی نیستن … در این مورد اگر در مورد گرفتن خانه ای جداگانه برای همسر قیدی درج نشده پس شوهر این خانم باید حتما” دادخواست عدم تمکین رو به دادگاه خانواده برای نفقه این خانم باید تقدیم کنه وگرنه این خانم میتونه با دادخواست عدم دریافت نفقه این آقارو به زندان هم بندازه …پس در این مورد باید خیلی خوب و با چشم باز جلو برید ..در مورد آغوش گرم خانواده بعید میدونم با تفکر این خانم چیزی باقی مونده باشه …چون کسی از وجود این خانم خبر نداره … ولی اگه کسی میتونه در این میان واسطه خیر بشه و با ایشون حرف بزنه خب چه بهتر تا چندبار اینکارو انجام بدید و بهش تا وقتی معلوم فرصت بدید ولی اگه کاری انجام نشد باید بگم ایشون تصمیم دیگه ای در زندگی گرفته که خودتون میدونید چی هست …

  • رسول , آگوست 29, 2014 @ 12:20 ب.ظ

    ریاست محترم کانون مشاوران استان آذربایجانغربی
    با سلام
    احتراما خواهشمند است دستور فرمایید ، جمله” کانون خانواده خوابگاه نیست “بصورت تیتری از خبرگزاری در نظر گرفته شود .
    حتی اینجانب پیشنهاد می کنم دستور فرمایید،این جمله در بنرها تهیه و در سردرب اداره آموزش و پرورش نواحی و واجبتر از همه در درب کلیه مراکز مشاوره اعم از خصوصی و دولتی نصب نمایند.
    با تشکر

  • رسول , آگوست 29, 2014 @ 9:20 ب.ظ

    با سلام
    احتراما خواهشمند است دستور فرمایید ، جمله” کانون خانواده خوابگاه نیست “بصورت تیتری از خبرگزاری در نظر گرفته شود .
    حتی اینجانب پیشنهاد می کنم دستور فرمایید،این جمله در بنرها تهیه و در سردرب اداره آموزش و پرورش نواحی و واجبتر از همه در درب کلیه مراکز مشاوره اعم از خصوصی و دولتی نصب نمایند.
    با تشکر

    • Anonymous , آگوست 29, 2014 @ 11:22 ب.ظ

      خب دوست عزیز مگه مشکلی پیش اومده ؟

      به هرحال در همه جا کمی و کاستی وجود داره …

      ولی جالبه بدونم این دستور رو از کجا صادر کردید

  • رسول , آگوست 30, 2014 @ 10:16 ب.ظ

    با سلام
    احتراما به استحضار میرساند اینجانب در کتاب دنیای نوجوان نوشته آقای دکتر محمد رضا شرفی به جمله خوبی برخورد کردم که واقعا جمله سازنده ایی برای خانواده ها در زندگی میتواند سرمشق باشد.خواهشمند است در صورت موافقت جمله مذکور””””کانون گرم خانواده خوابگاه نیست”””بصورت هم ارشادی و هم تبلیغاتی به کلیه مراکز مشاوره اعم از دولتی و خصوصی اعلام گردد.واقعا جمله خیلی خیلی مفید برای خانواده هاست
    با تشکر

    • Anonymous , آگوست 30, 2014 @ 10:45 ب.ظ

      رسول جان ما نظر شمارو انعکاس خواهیم داد ولی اینکه چه تصمیمی گرفته بشه دیگه با مدیران محترمه …

  • رسول , سپتامبر 4, 2014 @ 9:53 ب.ظ

    با سلام
    با تشکر از مسئولین محترم مرکز مشاوره نسبت به پیشنهاد اینجانب ،لازم به ذکر است که اصطلاحات مفیدی در این خصوص در بعضی از کتب روانشناسان محترم وجود دارند که می توان از آنها به عنوان الگو در سطح شهر به جای تبلیغات مواد غذایی که در چهار راهها نصب شده اند استفاده بعمل آورد.

    • Anonymous , سپتامبر 6, 2014 @ 6:41 ق.ظ

      رسول جان حرف شما بسیار متین …
      ولی سودآوری اقتصادی رو نباید فراموش کرد ، وقتی مراجعه به مشاور روانشناس هنوز در جامعه ما عنوان “دیوانه” رو داره پس دیگه نباید انتظاری بیشتری داشت …
      دراین مورد مسئولین میتونن خیلی کمک کنن که امیدوارم صحبت های شما مثمرثمر واقع شود

  • ف.پ , سپتامبر 19, 2014 @ 2:53 ق.ظ

    با سلام، اینجانب خانمی ۳۱ساله ساکن شهر ارومیه هستم. تا دو سه ماه پیش زندگی نسبتا خوبی در کنار خانواده خود داشتم ولی مدتی است که با یکی از همکاران همسرم رفت و آمد خانواد گی برقرار کرده ایم، همسر این آقا کمی از لحاظ پوشش با افرادی که تا کنون اطراف ما بودند فرق دارد ومن احساس میکنم که این موضوع روی همسر بنده تاثیر گذاشته و دوست دارد من نیز مانند او لباس بپوشم و این موضوع من را ناراحت میکند واحساس میکنم که همسرم از این خانم خوشش می آید و عذاب می کشم و این موضوع باعث بحثهای زیادی در خانه بین من و همسرم میشود، هر چه رابطه ما بیشتر میشود رفتار این خانم خودمانی تر و راحت تر میشود حتی برای احوالپرسی به همسر و اس ام اس هم میزند و تحمل این کار اصلا برای من مقدور نیست چون قبلا چنین رفتاری را نه من با کسی داشته ام ونه همسرم . البته من در این مورد که رفتار و پوشش این خانم من را اذیت میکند با همسرم صحبت کرده ام ولی او تنها من را به بد دلی و حساس بودن محکوم میکند. میترسم اگر به این منوال ادامه پیدا کند زندگی زناشویی ما آسیب ببیند. هر قدر سعی میکنم به خودم بقبولانم که رفتارم را تغییر بدهم نمیتوانم . اکثرا بعد از رفتن آنها دوباره جروبحث های ما در این مورد شروع میشود.لطفا راهنماییم کنید…

    • Anonymous , سپتامبر 19, 2014 @ 4:47 ب.ظ

      خب متاسفانه مردان افرادی تنوع طلب هستن … در اکثر موارد … ولی اینکه تا این حد به شوهر شما و حریمتون نزدیک بشه قابل قبول نیست … از طرفی تجسس در کار شوهرتون میتونه راه های فرار جدید رو بهش نشون بده … پس بدون اینکه ایشون متوجه تفاوت بشه از نظر ظاهر و جذابیت خودتونو بالا ببرید تا بتونید در کنارش قرار داشته باشید ..باهاش بحث نکنید خصوصا” بحث های احساسی بلکه باید بحث روی یک محور باشه و استدلالی … چون مردان از این نظر سکوت میکنن …پس اول بهش نزدیک بشید و اعتمادشو جلب کنید … و همین کارو باید خیلی حساب شده با این خانم انجام بدید و در گفتار و رفتاری غیرمستقیم باید انزجار خودتونو از این نوع رفتارها بهش برسونید … خیلی ریلکس و با خنده و گشاده رویی تا بدونه که اوضاع توسط شما مدیریت میشه … اینطوری خیلی تاثیرگذار تر خواهد بود تا اینکه بطور مستقیم حرفی رو به کسی بزنید و اونم با تمام قوا اونو تکذیب کنه …و از طرفی اگه مشکلی بود مشاوره حضوری با مشاوری متعهد رو پیشنهاد میکنم

  • علی , نوامبر 6, 2014 @ 10:49 ق.ظ

    من دوست و عاشق دختر هستم به نام مینا که قبلا عاشق یکی دیگری بوده اما الان او ازدواج کرده است.مینا دوستم داره اما عاشقم نیست هم خودش زجر میکشه هم من.میگه عشقه اون را بهت ندارم واسه همین نمیتونم بهت زیاد نزدیک بشم و درکت کنم.میخواستم تا دو ماه دیگه برم خواستگاریش.چیکار کنم حالا؟

    • Anonymous , نوامبر 6, 2014 @ 7:08 ب.ظ

      خب دوست عزیز وقتی به شما احساسی نداره دیگه رفتن به خواستگاری شما اشتباه محضه …
      چون قصد از ازدواج رسیدن به آرامشه که در این موارد نباید انتظار روزهای خوبی رو داشت … واقع بینانه فکر کنید نه از سر خواست دلتون و احساسات

  • جعفر , دسامبر 30, 2014 @ 4:43 ب.ظ

    برای درمان اجتماع ستیزی هم راهی دارین ؟

    • Anonymous , دسامبر 31, 2014 @ 12:00 ق.ظ

      ضد اجتماع بودن یکی از انواع بیماری های روانی است که در آن فرد نسبت به حقوق دیگران و قانون ها و انتظارات جامعه بی اهمیت است. اصطلاح دیگری که برای این بیماری استفاده می شود، اجتماع ستیز یا جامعه زده است.

      رفتار بیماران جامعه ستیز مانند رفتار جنایتکاران است، اما این افراد خشونت کمتری دارند و خطرناک نیستند.

      این خصوصیات در این بیماران معمولاً قبل از ۱۵ سالگی با رفتارهایی که از نظر اجتماعی قابل قبول نمی باشند آشکار می شود. فردی که در کودکی عادت به کندن پرهای پروانه داشته یا دم گربه همسایه را آتش می زده، بعدها در بزرگسالی به عنوان فردی که مبتلا به اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی است شناخته می شود. این بیماری در مردان بیش از زنان دیده می شود (۳% از مردان در مقایسه با ۱% از زنان)، و علل این بیماری هنوز از نظر پزشکی شناخته نشده است…

      روان درمانی کنید
      روان درمانی راهی برای کنترل اضطراب و نگرانی ها، برطرف کردن خشونت و عصبانیت ها و ایجاد رفتاری پخته تر، مسئولانه تر و اجتماعی تر در مقابل دیگران است. به شما کمک می کند تا با ترس و ناامیدی نیز کنارآمده و حد و حدودها را پذیرفته و از زد و خورد بپرهیزید….

      درمان Anti Social Personality Disorder بسیار چالش انگیز است . در حقیقت هیچ درمان ویژه ای برای این اختلال وجود ندارد . از آنجا که Anti Social Personality Disorder یک بیماری مزمن است بنابراین نیاز به درمان طولانی مدت دارد . همچنین شاید لازم باشد دیگر حالت های ناشی از این اختلال را مانند افسردگی ، اضطراب و اختلال های تیروئیدی نیز مورد درمان قرار گیرند .
      برای درمان Anti Social Personality Disorder چند گزینه وجود دارد :
      ۱- روان درمانی
      ۲- کسب مهارت های کنترل استرس و خشم
      ۳- دارو درمانی
      ۴- بستری کردن

      و میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      http://forum.moshaver.co/f116/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9-6827/

  • سایه , آوریل 2, 2015 @ 11:08 ب.ظ

    سلام. من خانمی هستم ۲۷ساله دومین بار ازدواج کردم همسر اولم فوت شد و من برخلاف میلم برای فرار از محیط و خانه پدری که برایم زندانی بود. ازدواج مجدد کردم الان چندسال هست که بی عشق زندگی میکنم و بیشتر همخانه ایم تا همسر کمکم کنید. راه به جایی ندارم پدرم اخلاق خوبی ندارد نمیتوانم دوباره برگردم آنجا و مخالف طلاق. است

    • Anonymous , آوریل 3, 2015 @ 1:26 ب.ظ

      پس اگر راهی برای برگشت ندارید ، آینده رو بسازید … اول با همسرتون در وقتی مناسب برای تغییر زندگی صحبت کنید … مشاوره حضوری و دونفره مراجعه کنید … برای آینده زندگی برنامه ریزی کنید و همیشه با همسرتون در مورد مشکلاتتون در فرصتی مناسب صحبت کنید تا کدورتی در میان نباشه … در این موارد خود شما هستید که باید به خودتون کمک کنید و از این یکنواختی زندگی رها بشید

      مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما دو انتخاب داریم اول اینکه اجازه بدیم مشکلات ما رو زنده به گور کنن و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود .
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • سحر , آوریل 4, 2015 @ 7:57 ق.ظ

    سلام خسته نباشیدمن۲۷ سالمه نمیتونم مشکلاتموبکسی بگم شوهرم خیلی غرمیزنه سرهمچی کافیه یه حرفی بزنم حتماباحرفاش ناراحتم میکنه.پیش همه سرم دادمیزنه مثلامیریم خریدبامامانم اینامیخواستم چیزی بگیرم ناراحتم میکردبخداخسته شدم همش اعصابموخراب میکنه.ازکسی ناراحت میشه غرشوسرمن میزنه.چیکارکنم خیلی مدارامیکنم من.لطفا کمک کنید

    • Anonymous , آوریل 4, 2015 @ 10:59 ق.ظ

      اگر واقعا” اخلاقش بد باشه باید بگم راه حلی جز به صبوری ندارید … چون برای اینکه چنین رفتاری رو کنار بذاره باید خودش بخواد که از این حالت خارج بشه وگرنه هیچ کاری از کسی ساخته نیست
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • سایه , آوریل 5, 2015 @ 11:37 ب.ظ

    خیلی ممنونم از اینکه منو راهنمایی میکنید از خدا براتون بهترینها رو میخوام مشکلات من خیلی زیاد هستن چند ساله ازدواج کردم صاحب فرزند هم نشدم تا کمی دلخوشیم باشه به چند جا هم سر زدیم عمل هم کردم هزینه های زیادی کردم و فکر میکنم این موضوع شوهرم را نا امید کرده ولی زیاد به روم نمیاره واقعا خودم هم نا امید شدم

    • Anonymous , آوریل 6, 2015 @ 8:36 ق.ظ

      در هر اتفاقی نشانه هایی هست که حکمت خداوند رو نشون میده … اگر مقدر بر این اتفاق باشید در زمان مناسب صاحب فرزند خواهید شد … پس همیشه دعای شما این باشه که فرزندی صالح و سالم نصیبتون گردد… در حال حاضر روشهای زیادی وجود داره که توسط موسسه رویان در حال استفاده است میتونید با پزشک معالجتون در این رابطه مشورت کنید تا بتونه راهنماییتون کنه

  • سایه , آوریل 6, 2015 @ 12:01 ق.ظ

    میخواستم در مورد خواهرم ازتون کمک بگیرم من دلم خیلی براش میسوزه با وجود خواستگار ی که داشت تقریبا دو سال هست که با پسری دوست هست ولی این رابطه به جایی نمیرسه من فکر میکنم این پسر میخواهد وقت کشی کند و به خواستگاری نیاید چون هر بار یه بهانه ای دارد یا قول وقت دروغ میدهد این خواهرم هم. ساده است و خودش را قانع میکند و هر. چه بهش میگیم تمامش کند گوش نمیدهد لطفا کمک کنید چطور بگیم بهش یا آیا ممکن است بعد این همه وقت به قولش عمل کند؟

    • Anonymous , آوریل 6, 2015 @ 10:48 ق.ظ

      متاسفانه دخترها در این روابط احساسی و عاطفی برخورد میکنن … بهتره با خواهرتون مشاوره حضوری مراجعه کنید … چون هر چقدر شما به ایشون توضیح بدید قبول نخواهد کرد ولی اگر فرد سومی با ایشون صحبت کنه میتونه روی فکر و عقیده اش تاثیر گذار باشه …در غیر اینصورت این روند اونقدر پیش میره تا روزی متوجه اشتباهش در زندگی بشه و اون روز ممکنه خیلی دیر شده باشه و ارامش زندگیش رو بخاطرش از دست داده باشه

  • سمانه , آوریل 6, 2015 @ 12:28 ق.ظ

    سلام خسته نباشیدمن۲۱سالمه یه ساله که نامزد کردم باخانواده ی نامزدم رفت وآمدداشتیم وقبل از ازدواج همدیگرو میشناختیم وبه هم علاقه داشتیم اما حالا اختلاف نظرهای زیادی داریم،خیلی باهام لج میکنه وسره همین لج ولجبازی هاناراحتم میکنه،اشکمو درمیاره، به خواسته های خودش بیشتر اهمیت میده تا من!میدونم دوستم داره ولی دلیل این رفتاراشو نمیدونم،بعضی وقتافک میکنم شایددیگه دوستم نداره،تازگیا برای اینکه به خواسته های خودش برسه ومنوقانع کنه بهم دروغم میگه،خیلی وقتاپشیمون میشه وازم معذرت خواهیم میکنه وبهم قول میده بعضی کاراشو تکرار نکنه اما قولاش زیاد طول نمیکشن،باکاراش منو از خودش دور میکنه ومیرنجونه،اینبار که ناراحتم کرده،بخاطره رفتاراش اصلا نمیتونم ببخشمش اما من خیلی دوستش دارم میخوام کمکش کنم لطفا کمکم کنید.

    • Anonymous , آوریل 6, 2015 @ 10:22 ق.ظ

      خانم سمانه تکلیفتون رو با خودتون روشن کنید … ناراحتی از رفتارهای ایشون و گله و شکایت با دوست داشتن ایشون تفاوت هایی داره …اگر شما ایشون رو دوست دارید پس باید رفتارش رو بپذیرید و قبولش کنید … ولی اگر رفتار ایشون شما رو اذیت میکنه باید بدونید همین رفتار میتونه در آینده هم بارها و بارها تکرار بشه پس این موضوع رو باید با خودتون حل و فصل کنید … در این مورد با ایشون مفصل و قاطع در مورد رفتارهاش صحبت کنید ….و توصیه میکنم برای حل بهتر و اساسی مشکلتون با مشاوره کردن راه های برخورد مناسب رو اموزش ببینید
      چون در مشاوره حضوری تمام مسایل مطرح و برای هر کدام ریشه یابی و راه درمانی در نظر گرفته میشود

      • سمانه , آوریل 6, 2015 @ 11:07 ق.ظ

        آدماخیلیارودوست دارن حتی با مامان وباباهاشونم گاهی مشکل پیدامیکنن وازدستشون ناراحت میشن ولی این به این معنی نیست که باوجود ناراحتی هاهمدیگرو دوست ندارن،منم با اینکه نامزدم خیلی اوقات ناراحتم میکنه اما دوستش دارم،میخوام به خودشم کمک کنم وبدونه که زندگی مشترک،یعنی زن وشوهر باهم!بدونه که گاهی هم باید اون بخاطر خواسته های من از خواسته های خودش بگذره و بیشتر درکم کنه،به نظرشما اگه ازدواج کنیم وبریم خونه ی خودمون یعنی بعد از دوران نامزدی،رفتارش درست میشه؟نسبت به من با مسوولیت تر میشه؟

        • Anonymous , آوریل 7, 2015 @ 11:03 ق.ظ

          دوست عزیز تا فردی تمایل به تغییر رفتارش نداشته باشه کاری از پیش نخواهد برد … یک واقعیت وجود داره و اونم اینه که ایشون هر اخلاق و رفتاری داشته باشه همین اخلاق رو در آینده حفظ خواهد کرد …پس اگر به امید بعد از ازدواج هستید که تغییری حاصل بشه سخت در اشتباه هستید
          پس به این مورد خوب توجه کنید

  • سایه , آوریل 6, 2015 @ 10:50 ب.ظ

    من در گذشته ضربه روحی بزرگی دیدم ۱۹سالم بود همسرم تصادف کرد فوت شد اصلا هم روانپزشک و مشاور هم نرفتم از اونوقت روحیه ام خیلی ضعیفه با کوچکترین چیزها هم ناراحت میشم گریه میکنم اصلا شاد نمیشم بعضی شبها آنقدر فکر و خیال نارحت کننده میاد سراغم ناامید میشم گریه میکنم که زندگی برام زجرآور میشه خیلی احساس تنهایی میکنم نمیدونم چیکار کنم چطور از این حال بد رها شم؟

    • Anonymous , آوریل 7, 2015 @ 11:55 ق.ظ

      ۱) خود را بشناسید
      امروزه پیشنهاد سقراط در قرن پنجم قبل از میلاد، مبنی بر ارائه متنی برای خودشناسی، به قوت خود پا برجاست. اهداف، احساسات و محدودیت های خویش را بشناسید و با آرامش، با آنها برخورد کنید؛ خواه از طریق مطالعه و خواه از طریق اندیشیدن و تفکر. سعی کنید بعضی راه هایی را که باعث شناخت شما از خودتان می شود و این که چه چیزهایی شما را خوشحال می کند، پیدا کنید. اگر به این توصیه عمل کنید، بهتر قادر به کنترل زندگی و مشکلات پیش روی خود خواهید بود.
      ۲) به خودتان ارزش بدهید
      ممکن است سخت به نظر برسد؛ اما سعی کنید رفتارتان گویای این باشد که از خودتان مواظبت می کنید. حتی اگر همیشه احساس عدم اطمینان می کنید، برخورد و رفتار مثبت را به دنیای اطراف هدیه دهید. برخورد مردم با شما، متأثر از رفتار و پوشش شماست. بنابراین، خود ارزشی و خود اعتمادی را به نمایش بگذارید تا احترام را برای شما به ارمغان آورد.
      ۳) بیش از حد توانتان کار نکنید
      همه ما با سخت کوشی، خواهان تأمین امنیت و رفاه خانواده مان هستیم؛ اما مهم این است که تعادل را در زندگی خود حفظ کنیم. معمولاً آن چه ما از نظر مالی دنبال می کنیم، با آن چه تحقق می یابد، یکسان نیست. اگر برای شما تأمین معاش، مهم تر از صرف وقت با عزیزان یا لذت بردن از زندگی است، بهتر است در تعیین اولویت ها بازنگری کنید. سعی کنید برقراری تعادل را از کسی که بین زندگی شغلی و خانوادگی اش این توازن را ایجاد کرده، بیاموزید یا این که با خانواده یا دوستانتان درباره تأثیرات شغلی تان بر روی آنها صحبت کنید.
      ۴) از افراد منفی دوری کنید
      از ارتباط مسموم که برایتان ایجاد ناراحتی، عصبانیت یا ناامنی می کند، اجتناب کنید. سعی کنید ارتباط خویش را با کسانی که برای شما افسردگی به ارمغان می آورند، به حداقل برسانید؛ یعنی کسانی که اغلب محبت های دریافتی را بدون پاسخ می گذارند و یا کسانی که همواره از شما انتقاد می کنند. صداقت سخنان چنین افرادی را مورد ارزیابی قرار دهید تا ببینید که میزان حقایق موجود در سخنانشان، تا چه حد بر اساس ارتباطی مثبت و خوش بینانه است. اگر کسانی شما را تحت فشار روانی قرار می دهند، صریحاً از آنها بخواهید تا شما را رها کنند.
      ۵) مثبت فکر کنید
      سعی کنید از حداکثر توانایی هایتان استفاده کنید و به قدرت خویش اتکا کنید. علایق شخصی تان را با مطالعه و رفتن به کلاس، توسعه دهید؛ علایق جدید را امتحان کنید و شکست هایتان را به کار گیرید.
      همه ما بخشی از اوقاتمان را از دست داده ایم؛ اما افراد موفق، از شکست هایشان درس گرفته اند و مغلوب شکست ها نشده اند. اگر شما توانایی هایتان را به خوبی افزایش دهید و نقش مثبتی داشته باشید، واقعاً قادر به تبدیل موقعیت های منفی به موقعیت های مثبت خواهید بود.
      ۶) ورزش، ورزش، ورزش
      یک رژیم غذایی مناسب و قدری فعالیت بدنی روزانه اعم از این که پیاده روی آرام باشد یا کار بیرون فشار و اضطراب را تخفیف می دهد و روحیه را شاداب نگه می دارد. ورزش و تمرینات بدنی، افراد را از احساس برتری طلبی رهایی و توانایی های سرکوب شده ذهن را ترقی می دهد و همین امر، منجر به جلوگیری از افسردگی می شود. برای اشخاص متفاوت، ورزش های مناسب با آنها وجود دارد. تمرینات کششی و یوگا، برای تخفیف فشار، بسیار مناسبند. بعضی تمرینات نیز می توانند به رفع عصبانیت کمک کنند؛ البته ورزش بیرون از منزل، فواید مضاعفی دارد. نور آفتاب نیز در بهبود روحیه و تخفیف افسردگی، عامل مؤثری می باشد.
      ۷) بخشی از اوقاتتان را تنها بگذرانید
      «لذت بردن از جمع دوستان» و «تنهایی»، دو بخش از زندگی اند که برای تقویت روحیه، بسیار مهم می باشند.
      علاوه بر گذراندن ۲۰ دقیقه در حمام، گوش دادن به موسیقی یا خروج از منزل به قصد لذت بردن از طبیعت، زمانی را برای لذت بردن از تنهایی خویش، صرف کنید. اگر این امر را سخت یافتید، ممکن است با توسل به اجتماع، از مشارکت در موضوعات مهم، دوری کنید.
      ۸) به دیگران کمک کنید
      وقتی مشکلاتتان طاقت فرسا به نظر رسید، نشان دهید که کمک دیگران، می تواند اضطراب و نگرانی شما را برطرف کند. بنابراین، مشکلاتتان را کاملاً در منظر دیگران قرار دهید. کمک بلاعوض در مسائل اجتماعی یا کمک به دوستان نیز می تواند به نفع شما تمام شود. در مقابل کمکی که دریافت کرده اید، به همان میزان به دیگران مساعدت نمایید. به این ترتیب، جمعیت مناسبی از دوستان و اقوامی را در اطراف خود جمع می کنید که شریک اوقات خوش شما هستند و مددکاران زمان تنگی و سختی تان، خواهند بود.
      ۹) ارتباط و مراوده
      با روشی روشن و در عین حال همراه با آرامش و متانت، احساساتتان را نسبت به خانواده، دوستان، مدرسه و دانشگاه بیان کنید و با دقت کامل، به جواب آنها گوش فرا دهید. هرگز خود را تحت فشاری که ناشی از عدم بیان احساساتتان است، قرار ندهید؛ زیرا این فشار، انفجار ناگهانی در پی خواهد داشت و دیگران، شما را به «عصبانیت» خواهند شناخت.
      عصبانیتی را که باعث پریشانی و دانستن نقاط ضعف شما می شود، کنترل کنید و هرگز اجازه ندهید دیگران ذهن شما را بخوانند.
      ۱۰) موقع احتیاج، کمک بطلبید
      افرادی را پیدا کنید که هنگام مشکلات، بتوانید با آنها مشورت کنید. اگر پس از مشورت با دوستان و خانواده تان، مشکلاتتان همچنان طاقت فرسا جلوه می نماید و احساس عدم آرامش می کنید، با مشاورانی صحبت کنید که خواهان کمک و یاری به شما هستند. اگر احساس عدم امنیت، نگرانی، ناراحتی و پریشانی می کنید، از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.

      و مراجعه به روانشناس تا با رفتار درمانی شما رو درمان کنه
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.