مرکز مشاوره

مرکز مشاوره ارومیه

مرکز مشاوره ارومیه

بحث مشاوره و گرفتن راهنمایی در زندگی یکی از موضوعاتی است که امروزه به علت پیچیده شدن زندگی ها و همچنین عدم داشتن فرصت و وقت لازم از اهمیت بسیاری برخوردار است تا جایی که بسیاری از موفقیت ها و پیروزی های زندگی را می توان در کشور های پیشرفته به دلیل وجود یک مشاور خوب در زندگی دانست بنابراین این نشان می دهد اگر خواهان یک زندگی سرشار از شادی و خوشبختی هستیم می بایست حتماً با یک مشاور خوب در امور زندگی مشورت کرده و با اطمینان خاطر در زندگی قدم برداشت. بسیاری از مردم عزییز بوده اند که با مراجعه به یک مشاور با تجربه و با دستور العمل هایی ساده زندگی خود را زیر و رو کرده و به درجات لابای موفقیت و خوشبختی رسیده اند.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره ارومیه به منظور ایجاد فضایی مناسب برای مردم عزیز شهر ارومیه و ارائه خدمات مشاوره ای در مرکز مشاوره برزگر ، مرکز مشاوره اقبال ، مرکز مشاوره شیخ تپه و مرکز مشاوره قدس به هموطنان عزیز ساکن این شهر راه اندازی شده است. مرکز مشاوره ارومیه با به خدمت گرفتن مشاورانی با تجربه در زمینه های مشاوره خانواده قدس ، مشاوره ازدواج قدس ، مشاوره خانواده شیخ تپه ، مشاوره ازدواج شیخ تپه، و مشاوره خانواده اقبال آماده پاسخ گویی به مشکلات مشاوره ای شما مردم عزیز است.

مشکل من باهمسرم خیانت ایشون به من بوده

مشکل من باهمسرم خیانت ایشون به من بوده.اون چندبار به من خیانت کرده و همش دلیلشم گفته که من مقصرم چون من بهش اعتماد ندارم اونم میره خیانت میکنه.

بنظرشما میشه به چنین ادمی اعتماد کرد.حالا من دوتابچه دارم.اعصابم خرابه وسواس فکری پیداکردم به همه بدبینم به همه چی واکنش نشون میدم و به خودم میگیرم.

تا میخواد یه ساعت جایی بره تا وقتی که بیاد خودخوری میکنم بداخلاقی میکنم.وقتی هم برمیگرده میگم کجابودی نمیگه و هیموقت نگفته.

من زندگیم داغون شده فقط فکرم پیش جاهای بده.فقط فکرمیکنم داره خیانت میکنه.تا ازگوشیش غافل میشه باترس و استرس تندتند گوشیشو چک میکنم.اگه چیزی ام نبینم میگم پاک کرده دیگه.

درهرصورت شک دارم.خیلی شکاک و بدبینم.ویزیت های مشاوره اینجاهم همش ازاده و من نمیتونم برم بخاطر پول زیادش.من چیکارکنم؟

با سلام

دوست عزیز در مورد مساله خیانت که متاسفانه فراگیر هم شده باید توجه داشته باشید که نمی توان اینگونه تصمیم گرفت که صرفا به صوزت اینترنتی مساله شما حل می شود و چرا که هر د نفر باید حضورا مراجعه کنند تا ببینیم مساله دقیقا چه بوده است و چرا چنین اتفاقی پیش امده است .

در این رابطه یا بحث تنوع طلبی طرف مقابل است که خوب حق دارید بی اعتماد باشید و به هر حال هر کاری هم بکنید ایشون باز به رفتارهاش ادانه خواهد داد و گریزی نخواهد بود و یا بحث مربوط به این مساله است که شما هم با شکاکیت ها و رفتارهایی منجر به رفتار ایشون شدید و مشکلاتی ایجاد شده است .

در هر صورت بهتره هر طور که صلاح می دانید مراجعه داشته باشید و مساله پیگیری شود شاید تصمیم درست با وجود دو فرزند و این فرد که تنوع طلب است ادامه ندادن باشد در هر صورت امیدوارم موفق باشید و مساله به درستی حل شود ولی با مراجعه تعیین تکلیف خواهد شد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

پاسخ
شاید شما اخیرا متوجه شده اید که همسرتان به شما خیانت می کند.
نمی دانید چکار باید بکنید.
قبل از هر نوع تصمیم گیری ، فقط این مقاله را بخوانید که بدانید چه کارهایی را ” نباید” انجام دهید.اغلب زنان در مقابل خیانت همسرشان واکنش موثر و مناسبی ندارند.
آنها اجازه می دهند ترس ، عصبانیت ، شکست خوردگی شان ظاهر شود.اما ما به شما توصیه می کنیم قبل

از هر کاری این مقاله را بخوانیدتا شرایط بدتر نشود: ۱- او را از خانه بیرون نکنید یا خانه را ترک
نکنید.
به جای اینکه زود از خانه بیرون بزنید بگذارید احساسات و ناراحتی تان فروکش کند.
این بدترین کاری است که می توانید بکنید.
الان باید بنشینید و رو در رو با او صحبت کنید و بفهمید چه اتفاقی افتاده است البته اگر هنوز
با هم زندگی می کنید.اگر او را ترک کرده اید باید بفهمید اکنون چگونه زندگی می کند ، یک کارآگاه
خصوصی استخدام کنید یا کسی که او را زیر نظر داشته باشد ، بنشینید و فکر کنید اگر او را
ترک کنید چه اتفاقی می افتد.
اگر با هم زندگی کنید چه؟بهترین حالت اینست که او را ترک نکنید و با هم دلیل این کار او
را بفهمید.
۲- در مورد احساساتتان با هر کسی صحبت نکنید.
خیلی طبیعی است که بخواهید در مورد مشکل خود با کسی دردو دل کنید.
اما توجه داشته باشید که با چه کسی درد و دل می کنید.
با کسی صحبت کنید که دوست نزدیک تان باشد یک یکی از افراد نزدیک خانواده.
کسی که شما را درک کند ، با وی راحت باشید ، به شما دروغ نگوید ، درست و منطقی
هدایت تان کند.ناراحتی و عصبانیت شما را کم کند.
سعی کند مشکل شما را حل کند نه اینه به شدت آن بیفزاید.شما هم از شدت عصبانیت هر چیزی را
به همسرتان نسبت ندهید.
۳- خیانت او را نادیده نگیرید یا وانمود نکنید که اتفاقی نیفتاده است نادیده گرفتن خطا یک اشتباه بزرگ است.
بهتر از همه این است که به او بفهمانید که متوجه خیانت اش شده اید و دلیلش را از وی
جویا شوید،اگر خیانت وی را نادیده بگیرید او را به ادامه کارش تشویق کرده اید.
و مطمئن باشید در آینده خیانت های بیشتری مشاهده خواهید کرد و شاید حریم شما و همسرتان از بین برود
و او خیانت را از شما پنهان هم نکند.
۴- این سه واژه را در نظر بگیرید:”زیر یک سقف بودن” ، ” یک برنامه”، و ” هدف” اکثر مشاوران خانواده
بر این نظرند که شما باید همسرتان را متوجه کارش زشت خود کنید.
اما با یک برنامه ؛زمان و مکان مناسبی برای صحبت در مورد آن پیدا کنید.
بدون دعوا و جرو بحث؛دلایل منطقی خود را از خیانت های وی جمع آوری کنید ، تماس ها ، تاریخ
دیدارهایشان ، عکس ها و اعتماد به نفس خود را از دست ندهید.
۵- زمان و انرژی تان را برای شناختن و صحبت کردن با معشوق همسرتان هدر ندهید.
یکی از بدترین کارها اینست که بخواهید با معشوقه همسرتان رو در رو شوید و با وی صحبت کنید.
این حق شماست که در مورد او چیزهایی بدانید ، اما او ارزش زمان و انرژی شما را ندارد.
از همسرتان نیز در مورد او سئوال نکنید.
سعی کنید در صحبت هایتان همواره نام او را میان نیاورید.به جای جنگیدن با هم سعی کنید به هم نزدیک
شوید و دلیل خیانت او را بفهمید و اگر زندگی و همسرتان را هنوز دوست دارید مشکلات تان را حل
کنید.وقتی مـتـوجه مـی شوید که همسرتان خیانتکار و بی وفا است.

ایـن امر شما را واقعا ناراحت کرده و ضربه سختی به شمـا وارد می سازد.

تصـور می کردید که ازدواج سبب می شود تا همسرتان دیگر هیچ گاه به خود اجازه بدعهدی و خیانت ندهد، اما کارها مطابق میل شـما پیـش نـرفـت.

هنوز هم زمـانیـــکه یاد کارهایی که او انـجام داده است، می افتید، احساس ناراحتی میکنید.

چـگونـه مـی تـوانید آزار و اذیـت ها را به دست فراموشی سپرده، همسر بی وفای خود را ببخشید و زندگی مشترک خود را از خطر نابودی نجات دهید؟

امارها نشان میدهد که در طول زندگی مشترک برخی از همسران مرتکب خیانت به همسر خود میشوند .

البته در ایران اماری در این خصوص در دست نیست و به نظر میرسد که این عمل در مردها بیشتر از زنان است .

امارهای موجود در سایر کشورها میزان خیانت را بالا نشان میدهد که در هر دو جنس مشاهده میشود که البته در مردها باز هم بیشتر است .
خیانت همسر یک امر پیچیده و در عین حال دو طرفه است.

لذا باید بدانید که شما هم در این مورد نقش دارید .

نقش خودرا در این مورد وارسی کنید مثل بی توجهی عاطفی یا عدم ارضای جنسی و مشکلات در روابط بین فردی و مواردی مشابه .خیانت میتواند عاطفی یا جنسی باشد.

تحقیقات نشان میدهد که برای زنها خیانت عاطفی و برای مردان خیانت جنسی نا بخشودنی تر و تحمل ان سخت تر است .

معمولا زندگی زناشویی که با خیانت روبرو میشود دیگر طراوت و شادابی قبل را نخواهد داشت مگر اینکه طرف رابطه شما از ظرفیت روانی بالایی برخوردار باشد و خود را نیز در این اتفاق سهیم بداند .

به فرد خیانتکار اجازه جبران اشتباهی را که مرتکب شده است را بدهید و بگویید اگر این خیانت تکرار شود شما به این زندگی خاتمه خواهید داد که البته حتما قبل از اقدام به این عمل با یک روانشناس یا مشاور با تجربه و کاردان مشورت داشته باشید .

موارد زیر هم میتواند کمک کننده باشد.پیروز باشید.

۱- نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یکمرتبه به دلیل بدعهدی همسرتان تصمیم بگیرید که از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسائل دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف کنید.

۲- باید قبول کنید که احساس خشم، عصبانیت، شک و تردید، شوکه شدن، آشفتگی، ترس، درد و رنج، افسردگی، و پریشانی برای فردی که شاهد خیانت همسرش بوده کاملا نرمال است.

۳- این مشکل باعث به وجود آمدن برخی مشکلات فیزیکی در فرد می شود از قبیل حالت تهوع و استفراغ، اسهال، مشکلات مربوط به خواب (بی خوابی و یا پر خوابی)، لرزش، اختلال حواس، کم غذایی و کم اشتهایی. سعی کنید در این حال بیش از پیش از خود مراقبت کنید.

۴- خودتان را وادار کنید تا غذاهای سالم مصرف کنید، طبق برنامه پیش بروید، به اندازه کافی استراحت کنید، هر روز ورزش کنید، به اندازه کافی آب بنوشید و تفریح داشته باشید. ایجاد تعادل، بهترین راه حل، برای مبارزه با آسیبی است که به شما وارد شده است.

۵- خندیدن کاملا طبیعی و نشان دهنده سلامت فرد است. فیلم یا سریال های تلویزیونی خنده دار تماشا کنید و مقداری از وقت خود را با افرادی صرف کنید که خنده بر روی لب های شما می اورند. زندگی بدون اینکه توجهی به قلب های شکسته و خیانت های همسران داشته باشد، همچنان در حال پیش رفتن است.

۶- گریه کردن نیز یک امر کاملا طبیعی است. اگر خود به خود گریه نمی کنید، می توانید آهنگ های غمگین گوش کنید و یا به تماشای فیلم های تراژیک بنشینید.

۷- برای خود یک ژورنال درست کنید. تمام افکار و احساساتی که به شما به دلیل خیانت و بی وفایی همسرتان دست می دهد را بر روی کاغذ یادداشت کنید.

۸- با همسر خود در مورد بدعهدیش صحبت کنید. تمام سوال هایی که به ذهنتان میرسد را بپرسید. شاید با این کار به این نتیجه برسید که همسرتان هنگام ارتکاب به این کار، اصلا فکر نمی کرده که به شما خیانت می کند.

۹- با یک روانشناس یا مشاور ملاقات داشته باشید . سعی نکنید تا به تنهایی از پس این مشکل برآیید. هم شما و هم همسرتان پیش از اینکه مجددا رابطه جنسی بدون محافظت با هم برقرار کنید، باید تحت آزمایش HIV (ایدز) و تست سایر بیماری های آمیزشی قرار بگیرید (در صورت خیانت جنسی ).
۱۰- نباید ضربه روحی وارده را پنهان کنید. با فرزندانتان صادق باشید؛ اما لازم نیست جزییات مشکل را نیز برای آنها شرح دهید. قسم هایی نخورید که بعدها نتوانید به آنها عمل کنید. تنها چیزی که بچه ها باید بدانند این است که حال شما رفته رفته رو به بهبودی خواهد رفت.

۱۱- سعی نکنید این بازی، که چه چیز و یا چه کسی مسبب بروز چنین فاجعه های شده است را شروع کنید. با این کار صرفا انرژی خود را تلف می کنید. در اینصورت فقط می توانید نفر سوم را سرزنش کنید و خودتان خوب می دانید که هیچ چیز درست نخواهد شد.

۱۲- اگر بیش از اندازه عصبانی باشید، بر سر مسائل کوچک داد و بیداد راه بیندازید، احساس کنید که بر روی طناب باریکی در حال راه رفتن هستید، و زمانی که به یاد بدعهدی همسر خود می افتید، عکس العمل های شدید فیزیکی از خود نشان دهید، بی شک دچار استرس پس از سانحه یا پی.تی.اس.دی. شده اید و باید هر چه سریعتر به یک متخصص مراجعه کنید.

۱۳- انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بی اعتمادی و عصبانیت به مجرد اینکه تصمیم می گیرید همسر خود را ببخشید به راحتی از بین برود. از بین رفتن درد و رنج وارده از طریق خیانت، نیازمند زمان است.

۱۴- واقع بین باشید. درآمد، سرمایه، وضعیت مسکن، و حمل و نقل خود را در نظر بگیرید. اگر تصمیم به خاتمه زندگی زناشویی خود می گیرید باید ببینید که آیا جایی برای زندگی کردن دارید و منبع درامدی دارید که از آن طریق بتواند نیازهای اولیه تان را مرتفع سازید.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

سلام . ۱۵ ماه پیش نامزد شدم طی یک اشنایی دوماهه
نامزدم خیلی حساس هست همیشه منو محکوم میکنه همه چیو گردن من میندازه .

میگه چرا فلانی‌با من بد صحبت کرد چرا بابات اینو گفت داداشت چرا پا نشد احترام نذاشت
اوایل نامزدی خیلی اذیتم کرد سرم داد میکشید به زور حلقه رو از دستم بیرون میکرد پرت میکرد همیشه میگفت تو میخواستی با یه پولدار ازدواج کنی با این که اصلا اینطوری نبود من خیلی خواستگار وضع خوب داشتم اینو ترجیح دادم . این یه رانندس ولی خواستگار تاجر داشتم ولی چون پول مهم نبود واسم گفتم صفا و صمییمیت باشه تو زندگیم با این ازدواج کردم همیشه هر چیزی میشه مقصر خودشم باشه دوست نداره قبول کنه حرفا هزار جا و گذشته رو جمع میکنه میگه داد میزنه زور میگه …

تو بچگیش باباش مامانشو کتک میزده …

یه جو دیکتاتوری دیده واقعا نمیدونم چیکار کنم میترسم بعد رفتن سر خونه زندگی روزگارم سیاه شه زود عصبی‌میشه
من دانشجوی‌کارشناسی ارشدم دانشگاه های سراسری خوندم گفتم اشکال نداره انسانیت مهمه مدرک نباید ملاک باشه …

اصلا توجه نمیکتع بهم هر چی میگم چشم میگه ولی پشتش‌خالی هست اون چشم ها قهر میکنه و سراغ منو نمیگیره تهدیدم میکنه میگه من همینم تو باید نسبت به من تعصب داشته باشی (ینی هر کسی بهم بی احترامی کرد بد برخورد کنی جواب بدی و دعوا کنی)
خیلی تو فشارم اصلا نمیدونم از کجا باید میگفتم و چطوری میگفتم فقط میدونم که خیلی نگرانم
میگه من بهترین دامادم من فلانم بهمانم با اینکه همگی خانوادگی‌پشتشیم دریغ از یک ذره حمایت خانوادش که هر از گاهی هم پی من رو میزنن
میدونم در اشتباهم از اول اشتباه بوده ازدواجم ولی نمیدونم چیکار کنم خیلی در عذابم از یه طرف هم دلم به حالش میسوزه

پاسخ

شما گویا در حالت برزخی هستید که نمی دونید دقیقا این انتخاب درست بوده یا نه ..از طرفی با این شرایط که شما توصیف می کنید معنی اینکه دلتون میسوزه رو متوجه نمیشم ..

به هر حال اگر ایشون احترام نمی گذراند به شما نباید باز شما رفتاری نشون بدید که متوجه اشتباهشون نباشن به هر حال گرچه درک و شعور به تحصیلات نیست ولی شما دو نفر با هم در این زمینه تفاوت هایی دارید ظاهرا همینکه به هر حال شما تحصیلات دانشگاهی دارید و به تبع ان سطح انتظارات و شرایط کاملا متفاوت است با فردی که چنین شرایطی را ندارد و این نکته مهمی است که باید در نظر گرفته شود …

ببینید شما در دوران نامزدی هستید باید اگر در زمینه هایی مشکلاتی وجود دارد گوشزد کنید و در نظر داشته باشید که به هر حال اگر تفاوت های اساسی وجود داشته باشد یا باید قبل از عروسی حل شود اگر فکر می کنید قابل حل است و یا اینکه تصمیم دیگری بگیرید قرار نیست با دلسوزی و ترحم زندگی کنیم و از طرفی هم قرار نیست که مدتم یاداور شویم که چه خواستگارانی داشتیم به هر حال انتخاب ما این فرد بوده و نمی توانیم این مساله را انکار کنیم و این مساله طبیعی است که باید دقت داشته باشیم
در هر صورت فکر می کنم باید حتما مراجعه داشته باشید …

تا با توضیحات بیشتر مساله مشخص تر شود …به هر حال قرار گرفتن در شرایطی که از شما انتظار برود که نقش حامی را داشته باشید کاملا اشتباه است چون زن احتیاج دارد در زندگی فردی او را مورد حمایت قرار دهد و کم کم دچار فرسایش خواهد شد اگر این روند ادامه داشته باشد
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و مساله به درستی حل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

وقتی صحبت از اختلاف سطح تحصیلی به میان می آید، خیلی ها ناخودآگاه تصور می کنند که قرار است ارزش های انسانی، اخلاقی، فهم و شعور و کلا همه ویژگی های شخصیتی یک نفر زیر سوال برود.

این طرز فکر بیشتر به خاطر اهمیت افراطی تحصیل در سال های اخیر به وجود آمده است. بنابراین وقتی می پرسیم تفاوت تحصیلی در زندگی اثر دارد یا نه، عده ای بدون ذره ای تردید پاسخ منفی می دهند. چون فکر می کنند اگر پاسخ مثبت بدهند، به معنی این است که فاکتورهای مهم تری مثل خانواده، شخصیت مرد، توانایی شغلی، انسانیت، ایمان، عشق و… را نادیده گرفته اند. همان طور که می بینید نتیجه آرای نظرسنجی هم این موضوع را نشان می دهد.

فرد دانشگاه رفته به دلیل ارتباط با اساتید و افرادی در سطوح بالاتر، جامعه مخاطبی متفاوت از دیگران دارد. در واقع دانشگاه رفتن فقط تحصیل کردن نیست، بلکه آموختن یک سبک زندگی جدید است. به همین دلیل در بسیاری موارد تفاوت فرهنگی کسی که دانشگاه رفته با فردی که دانشگاه نرفته محسوس است
تفاوت از کجا شروع می شود؟
واقعیت این است که تفاوت تحصیلی، به معنای تفاوت در سبک فکر کردن، بینش و شیوه استدلال کردن است. اینجا منظور ما تفاوت تحصیلی بین فردی است که دانشگاه رفته و فردی که دانشگاه نرفته است.

شاگرد تنبل های دانشگاه که فقط مدرک دارند و بار علمی کسب نکرده اند را هم از دایره صحبت مان کنار می گذاریم و کاری به زنان فوق لیسانس و مردان فوق دیپلم و… نداریم.

بنابراین، بحث ما منحصر می شود به زنان دانشگاه رفته و مردان دانشگاه نرفته. جایی که درست تفاوت از آنجا شروع می شود.
مهم ترین مشخصه دانشگاه رفتن و تحصیلات آکادمیک داشتن این است که افراد در زمان تحصیل در دانشگاه یاد می گیرند که طور دیگری به مسائل نگاه کنند، تحلیل متفاوتی داشته باشند و با جمع آوری اطلاعات درباره موضوعات مختلف بتوانند جامع نگرتر، با بصیرت تر و دقیق تر با هر مساله ای برخورد کنند.

در واقع این هدف دانشگاه است و نمی توانید انتظار داشته باشید که یک فرد دانشگاه رفته این بینش را نداشته باشد. ممکن است میزان بهره مندی افراد از این بینش فرق کند اما در همه آن ها زمینه های آن وجود دارد.
فرد دانشگاه رفته به دلیل ارتباط با اساتید و افرادی در سطوح بالاتر، جامعه مخاطبی متفاوت از دیگران دارد. در واقع دانشگاه رفتن فقط تحصیل کردن نیست، بلکه آموختن یک سبک زندگی جدید است.

به همین دلیل در بسیاری موارد تفاوت فرهنگی کسی که دانشگاه رفته با فردی که دانشگاه نرفته محسوس است.
این قضیه حتی در یک خانواده هم به چشم می خورد و دختر یا پسری که تنها دانشگاه رفته خانواده شان هستند، معمولا با خانواده دچار شکاف فرهنگی می شوند و مدتی بعد، سعی می کنند در چهارچوب های مجاز خانوادگی، سبک فکری و فرهنگی خانواده را بالا ببرند.

آنچه که بین یک مرد دانشگاه نرفته با زن دانشگاه رفته نزدیکی فکری ایجاد می کند، میزان میل به پیشرفت است. اگر مرد تمایل زیادی به پیشرفت داشته باشد، هیچ وقت فاصله تحصیلی احساس نمی شود.

کما این که دختران دانشگاه رفته ای که تمایلی به پیشرفت ندارند و در واقع شخصیت شان قبل و بعد از دانشگاه تفاوتی نداشته است، با همسران دانشگاه نرفته خود به مشکلی بر نمی خورند

اختلاف تحصیلی زمین گیرتان می کند!

از این گذشته، دانشگاه یک محیط اجتماعی و علمی است که در آن امکان بازخورد افکار، تعامل و حتی ابراز وجود زیاد است. بنابراین کسی که وارد دانشگاه می شود، معمولا اعتماد به نفس بالاتری دارد، بیشتر تمایل به ابراز وجود در او دیده می شود و میل به تعامل، بیان نظرات و آپدیت کردن مکرر عقاید خود و پیشرفت در جنبه های اجتماعی زندگی را حفظ می کند.
در این شرایط اگر ازدواج با فردی صورت بگیرد که این خصوصیات اخلاقی را ندارد، زندگی دچار رکود می شود و دو طرف احساس نارضایتی می کنند.

زن تحصیل کرده حس می کند همسرش تمایلی به پیشرفت خود و او ندارد و مرد دانشگاه نرفته فکر می کند همسرش زیادی شلوغ می کند و ادای دانشگاه رفته ها را در می آورد!

در صورتی که این تفاوت در سبک فکری و زندگی است که در دانشگاه آموخته شده، حتی اگر خود فرد متوجه نباشد.

شاید عده ای اینجا جبهه بگیرند که دانشگاه خوب نیست چون در نگرش های سنتی فرد تحول ایجاد می کند. در صورتی که باز باید تاکید کنیم دانشگاه به شما شیوه فکر کردن و تحلیل کردن متفاوتی می دهد به طوری که همه رفتارهای خود، خانواده و جامعه را یک بار دیگر بازنگری می کنید.

ممکن است کسی در این باز نگری مجددا به ارزش های خانوادگی اش تاکید کند و با چشم بازتری آنها را بپذیرد و به آن عمل کند (یعنی با بینش به سبک پیشین زندگی اش ادامه دهد) یا تصمیم بگیرد برخی موارد را تغییر دهد. این مساله فرد به فرد متفاوت است.

آیا استثنایی هم وجود دارد؟

بله که وجود دارد! خیلی از مردان هستند که اگرچه تحصیلات دانشگاهی ندارند اما مرتب سعی می کنند به روز باشند، اطلاعات علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را بالا ببرند، مطالعه گسترده داشته باشند، تحلیل های مختلف را بشنوند، نظرات مختلف را بدانند و با بینش موضع خود را نسبت به هر چیزی مشخص کنند.
در واقع آنچه که بین یک مرد دانشگاه نرفته با زن دانشگاه رفته نزدیکی فکری ایجاد می کند، میزان میل به پیشرفت است. اگر مرد تمایل زیادی به پیشرفت داشته باشد، هیچ وقت فاصله تحصیلی احساس نمی شود.

کما این که دختران دانشگاه رفته ای که تمایلی به پیشرفت ندارند و در واقع شخصیت شان قبل و بعد از دانشگاه تفاوتی نداشته است، با همسران دانشگاه نرفته خود به مشکلی بر نمی خورند.
بنابراین پاشنه آشیل این تفاوت سطح تحصیلی در میل به پیشرفت، اعتماد به نفس و میزان ابراز وجود است و اگر این سه مورد در زوج ها نزدیک به هم باشد، دانشگاه رفتن یا نرفتن مشکلی ایجاد نمی کند.

عشق شما و همسرتان را به هم نزدیک می کند اما به هیچ عنوان باعث نمی شود نیاز به همفکر و هم صحبت و هم پایی را که سبک فکری شما را می فهمد و شما را با صرف کمترین انرژی درک می کند، کمرنگ کند

آیا عشق کافی است؟

خیلی ها فکر می کنند عشق و تعهد باعث نادیده گرفتن تفاوت تحصیلی می شود اما باید بگوییم که عشق شما و همسرتان را به هم نزدیک می کند اما به هیچ عنوان باعث نمی شود نیاز به همفکر و هم صحبت و هم پایی را که سبک فکری شما را می فهمد و شما را با صرف کمترین انرژی درک می کند، کمرنگ کند.
در واقع وقتی احساس کنید با همه عشقی که به همسرتان دارید، نمی توانید در کنار او پیشرفت کنید، یا نمی توانید حرف ها و استدلال هایتان را به سادگی با او در میان بگذارید، اگر حس کنید سبک فکری همسرتان ساده و خطی است و شما خیلی دقیق تر و جامع تر از او دنیا را می بینید، عشق کم کم زمین گیر می شود و بین شما و همسرتان فاصله می افتد. و این مساله در مرد و زن یکسان است.
اگر برای این ادعا شاهدی می خواهید، کافیست یک نگاه به دور و برتان بیندازید.

حتی در نظرات مربوط به سوال نظرسنجی هم نمونه هایی از این دست به چشم می خورد. به طور مثال کاربری به نام jsatare نوشته اند:

«من خودم جز آدم هایی هستم که با شوهرم خیلی تفاوت سطح داریم ایشون استاد دانشگاه هستند و بنده دیپلم هستم واین را متذکر بشم که ایشون موقع ازدواج با بنده فوق دیپلم بودند ولی بعد از ازدواج تصمیم گرفتند که ادامه تحصیل بدهند ومن هم همراه او بوده ام تاالان هم خدارو شکر مشکل خاصی نداشته ایم ولی من هم بعد ۱۵ سال تازه امسال تصمیم به ادامه تحصیل گرفته ام چون کم کم احساس میکنم که فاصله مان زیاد شده همسرم در ظاهر چیزی رو بروز نمی ده ولی احساس خانم ها خیلی بالاست احساسم چیز دیگری به من می گه.

به نظر می رسد زندگی این کاربر عزیز، نمونه یک زندگی عاشقانه باشد که بالاخره دو طرف به این نتیجه می رسند برای سرزنده نگه داشتن عشقشان فقط عاشق بودن کافی نیست و باید فاکتورهای دیگری هم برای نزدیکی بیشتر زن و شوهر وجود داشته باشد و آن درک متقابل، نزدیکی فکری و احساسات مشترک نسبت به موضوعات یکسان است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بنده سه ماه پیش به خاطر تکرر ادرار به دکتر مراجعه کردم بعد از کلی ازمایش‌ و سونوگرافی و مراجعه به دکتر های ارولوژی بلاخره تشخیص آن ها مبنی بر استرس و اضطراب دلیل تکرار من هست و از لحاظ پزشکی سالم هستم و مشکلی ندارم و اکثر دکتر ها دارو های عصبی مثل فلوکستین و کلروپکساید و پراپرانول بهم میدادن که اون ها هم اثری نداشت در ضمن من جوانی ۲۰‌ ساله هستم و اصلی ترین مشکل بنده این است که دیگر نمی توانم از خانه بیرون بروم و حس ترس و اضطراب باعث ایجاد حس دفع ادرار می شود .

بنده الان چند ماه است که به دانشگاه نرفته ام و یک هفته دیگر فصل امتحانات است و ….
لطفا راهنمایی کنید

دوست عزیز ببینید وقتی مساله پزشکی نبوده و متوجه شدید که مساله مربوط به مشکلات اضطراب و افسردگی است و مسائل اینچنین خب باید حضورا مراجعه داشته باشید به روانشناس چون می ف مایید داروهای روانپزشکی هم کمکی نکرده اصلا نگران نباشید چون افراد زیادی مشابه مشکل شما داشتند و با مراجعه به حل مشکل انها کمک شده و مساله به درسای خل و مدیریت شده است و جای نگرانی وجود ندارد.
در مورد این مساله که اموختن تکنیک های روانشناختی کمک بزرگی به شما خواهد کرد و تلاش خواهد شد که مشکلات شما رفع شوند و جای نگرانی وجود ندارد
منتهی همراهی خود شما مراجعه به موقع نقش بسیار مهمی در رفع مشکل خواهد داشت که باید توجه داشته باشید
کاملا قابل درکه که به خاطر مشکلتون نتونید حتی به دانشگاه مراجعه داشته باشید ولی از طرفی مساله مهم تر اینه که این مساله چون پایش اضطرابه حل نشه نهادینه بشه
امیدوارم با مراجعه به روانشناسی که در زمینه اضطراب افسردگی مهارت دارد کمک شود که مشکل برطرف شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

اگر بسیار بیشتر از گذشته نیاز به دفع ادرار را احساس می کنید، با تکرر ادرار یا پر ادراری مواجه هستید.

در شرایطی که گاهی اوقات تکرر ادرار می تواند یک مشکل موقتی باشد، در موارد دیگر ممکن است نشانه ای از یک بیماری زمینه ای محسوب شود که نیازمند توجه و رسیدگی دقیق است.

به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از “بلمارا هلث”، پزشکان نیاز به دفع ادرار در هر دو ساعت یا کمتر را به عنوان تکرر ادرار در نظر می گیرند. عامل کلیدی در رسیدگی به این مشکل تشخیص دلیل آن و دریافت درمان درست است.

تکرر ادرار می تواند یک مشکل چالش برانگیز باشد زیرا در برخی موارد فرد ممکن است کنترل مثانه خود را در زمان نیاز به استفاده از توالت از دست بدهد.

تکرر ادرار می تواند احساس ناخوشایندی را در فرد ایجاد کند زیرا همواره احساس بسیار پر بودن مثانه به وی دست می دهد.

تکرر ادرار می تواند بر کیفیت خواب فرد نیز تاثیرگذار باشد زیرا موجب بیدار شدن وی در میانه شب می شود. این شرایط می تواند نشانه ای از یک بیماری نیز باشد.

پژوهش های صورت گرفته نشان داده اند که بسیاری از افراد مبتلا به تکرر ادرار از صحبت درباره این مشکل با پزشک خود خجالت می کشند و برخی دیگر از مطرح کردن آن واهمه دارند زیرا از این که نشانه مشکلی جدی باشد، هراس دارند.

برای برخی افراد دلیل نیاز به دفع ادرار مکرر به سادگی مصرف بیش از اندازه مایعات، مانند نوشیدنی های کافئین دار یا گازدار، است.

بانوان باردار نیز با تکرر ادرار مواجه می شوند زیرا بزرگ شدن رحم بر مثانه فشار وارد می کند و از این رو، بارداری می تواند دلیل تکرر ادرار در این افراد باشد.

اما از آنجایی که تکرر ادرار در برخی موارد می تواند نشانه ای از وجود مشکلی جدی باشد، بهترین گزینه مراجعه به پزشک است.

دلایل تکرر ادرار

هنگامی که فردی از تکرر ادرار یا نیاز ناگهانی به دفع ادرار به پزشک شکایت می کند، تعدادی از دلایل بروز این مشکل توسط پزشک مد نظر قرار می گیرد.

یکی از دلایلی که بسیار ساده به نظر می رسد، اضطراب است.

استرس و اضطراب می تواند محرک انتقال هورمون های استرس به مناطقی خاص در بدن باشد، که مثانه یکی از آنها محسوب می شود، و زمینه ساز تغییرات فیزیولوژیکی شود. کسب آرامش و کاهش استرس اغلب موجب از بین رفتن تکرر ادرار می شود.

از دیگر دلایل بالقوه تکرر ادرار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

عفونت دستگاه ادراری – عفونت در هر بخش از دستگاه ادراری – کلیه ها، حالب ها، مثانه، مجرای ادرار – می تواند به تکرر ادرار منجر شود. بیشتر عفونت ها در مثانه و مجرای ادرار شکل می گیرند.

داروها – داروهای خاص از جمله ادرارآورها، می توانند به افزایش ادرار افزایش منجر شوند.

پروستات بزرگ – بزرگ شدن پروستات می تواند به تکرر ادرار در آقایان منجر شود.

عفونت غده پروستات – یک عفونت باکتریایی است که موجب تکرر ادرار می شود.

عفونت کلیه – در کنار تکرر ادرار می تواند نشانه هایی مانند ادرار بد بو یا تیره نیز شامل شود.

مثانه بیش فعال – نیاز ناگهانی به دفع ادرار را موجب می شود که فرد به واسطه انقباضات کنترل نشده و غیر قابل توضیح مثانه قادر به کنترل آن نیست.

تومور یا توده در ناحیه لگن

سیستیت بینابینی – التهاب دیواره مثانه است.

سرطان مثانه

اختلال عملکرد مثانه

حفره غیر طبیعی در دستگاه ادراری

بی اختیاری ادرار – در میان افراد مسن شایع است.

دیورتیکولیت – التهاب در پوشش داخلی روده بزرگ را شامل می شود.

دیابت – تکرر ادرار می تواند در نتیجه تلاش بدن برای خلاص شدن از شر گلوکز استفاده نشده از طریق ادرار شکل بگیرد.

سکته مغزی یا بیماری های عصبی – این شرایط می توانند به اعصابی که در خدمت مثانه هستند، آسیب وارد کنند.

تکرر ادرار در بانوان اغلب با عفونت های دستگاه ادراری مرتبط است. بنابر برآوردهای صورت گرفته، ۶۰ درصد بانوان حداقل یک بار در زندگی خود عفونت دستگاه ادراری را تجربه خواهند کرد. البته، تکرر ادرار در زمان بارداری یکی دیگر از عوامل موثر است.

نشانه های مرتبط با تکرر ادرار

اگر تکرر ادرار را تجربه می کنید، با احساس نیاز به استفاده زیاد از توالت آشنا هستید، اما این تنها نشانه مرتبط با این شرایط نیست.

هنگامی که درباره مشکلات ادراری با پزشک صحبت می کنید، وی درباره حجم ادرار، مشکل در تخلیه مثانه، و این که آیا حادثه ای داشته اید با شما گفتگو خواهد کرد.

موارد این چنینی نشانه هایی هستند که می توانند به تشخیص دلیل تکرر ادرار کمک کنند.

اگرچه هر فردی با فرد دیگر متفاوت است، اما از نشانه های شایع تکرر ادرار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

ضرورت دفع ادرار

سوزش هنگام دفع ادرار

نشت ادرار غیر قابل توضیح

درد مثانه

بی اختیاری ادراری

نشت ادرار هنگام سرفه

وجود خون در ادرار

تردید – احساس ضرورت دفع ادرار در شرایطی که چیزی خارج نمی شود.

هنگامی که تکرر ادرار تاثیر قابل توجهی بر زندگی شما می گذارد یا با نشانه هایی غیر قابل توضیح مانند درد در کمر، تب، لرز، ادرار خون آلود یا کدر، و ترشح از آلت تناسلی مواجه هستید باید کمک پزشکی دریافت کنید. در صورت افزایش ناگهانی تشنگی نیز باید به پزشک مراجعه کنید.

تشخیص تکرر ادرار

برای تشخیص دلیل تکرر ادرار، احتمالا پزشک پرسش های بسیاری را مطرح می کند و یک معاینه جسمانی انجام می دهد. از جمله این پرسش ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

با دفع ادرار طی روز مشکل دارید یا شب؟

آیا تکرر ادرار شبانه به کمبود خواب منجر می شود؟

چه میزان مایعات در طول یک روز مصرف می کنید؟

آیا نوشیدنی های الکلی یا کافئین‌دار مصرف می کنید؟

آیا دارو مصرف می کنید؟

با توجه به پاسخ های ارائه شده و سابقه پزشکی شما، پزشک ممکن است یک یا چند مورد زیر را مد نظر قرار دهد:

آزمایش ادرار – این کار برای اندازه گیری ترکیبات مختلف که در ادرار وجود دارند، انجام می شود.

سیستومتری – آزمایشی است که فشار داخل مثانه را برای بررسی چگونگی عملکرد این اندام اندازه گیری می کند.

سونوگرافی – از این روش تصویربرداری برای مشاهده مثانه و مناطق اطراف آن استفاده می شود.

آزمایش های نورولوژیک – روش های تشخیصی برای تایید یا رد اختلال عصبی هستند.

هنگامی که نتایج آزمایش ها، معاینه جسمانی و پاسخ پرسش ها در کنار یکدیگر قرار می گیرند، پزشک به شناسایی دلیل تکرر ادرار نزدیک خواهد شد و قادر به تجویز روش درمانی مناسب برای آن است.

روش های درمانی برای تکرر ادرار

هنگامی که تکرر ادرار به موضوعی فراتر از یک مشکل موقت تبدیل می شود، نباید ناامید شوید و فکر کنید باید همواره در نزدیکی توالت حضور داشته باشید.

در شرایطی که ممکن است درمانی قطعی وجود نداشته باشد، اما با برخی روشی های درمانی می توان شرایط تکرر ادرار را زیر کنترل درآورد.

به عنوان مثال، اکر بیماری دیابت دلیل تکرر ادرار است، درمان ممکن است شامل مدیریت سطوح قند خون باشد. اگر فردی مثانه بیش فعال دارد، روند درمان می تواند با درمان های رفتاری، مانند نگه داشتن مثانه، اصلاحات رژیم غذایی، و تمرینات کگل آغاز شود.

تمرین دادن مثانه به تدریج فواصل بین استفاده از توالت را افزایش می دهد و به مثانه کمک می کند مدت زمان بیشتری ادرار را نگه دارد. تمرینات کگل برای تقویت عضلات اطراف مثانه و مجرای ادرار کارایی دارند و کنترل بر مثانه را بهبود می بخشند.

درمان تکرر ادرار می تواند شامل مصرف دارو نیز شود. برخی داروها به شکل قرص و برخی دیگر در قالب وصله قابل استفاده هستند.

جراحی یکی دیگر از گزینه های درمان تکرر ادرار است، اما باید به عنوان آخرین راه حل مد نظر قرار بگیرد.

در بسیاری از موارد، افراد در می یابند که نظارت بر میزان مایعات مصرفی می تواند در کاهش تکرر ادرار به واقع موثر باشد.

به عنوان مثال، آنها متوجه می شوند در صورت پرهیز از نوشیدن مایعات پیش از خواب چندان با نیاز دفع ادرار مواجه نخواهند شد.

به طور همزمان، پرهیز از مصرف برخی مواد غذایی مانند غذاهای تند، شکلات، شیرین کننده ها مصنوعی و دیگر غذاهایی که می توانند مثانه را تحریک کنند می تواند به کاهش تکرر ادرار کمک کند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

وسوسه شدم به همسرم خیانت کنم

سلام خسته نباشید لطفا کمک کنید و شرایطم خیلی بده من دو ساله ازدواج کردم و طی دعوا و خیانت هایی که شاهد اون از همسرم شدم منم وسوسه شدم منم وسوسه شدم و با پسره که نمیدونست من متاهلم ارطبات برقرار کردم و عاشقش شدم و این رابطه دو هفته طول کشید که خواهر شوهرم از اینکه من با پسره بیرون رفتم اطلاع پیدا کردن ولی به کسی چیزی نگفتن ولی الان با من حرف نمیزنن..

و اینکه چون منو اون قبلا باهم صمیمی بودیم الان مادر شوهرم گیر میده و میخواد بدونه ک منو اون چرا باهم حرف نمیزنیم و خیلی نگران و شبو روز استرس دارم طوری که این شدت باعث کمر دردم میشه و مریض میشم و هزار تا فکر واسم میاد ک نکنه ب دختر خاله هاش گفته باشه نکنه ب کسی چیزی گفته باشه بقران نمیدونم چیکار کنم زندگی واسم جهنم شده .

بعد دو هفته با پسره تموم کردم و الان از پشیمونی از خودم متنفرم اصلا نمیتونم خودمو ببخشم تروقران جوابمو بدین شرایطم خیلی هاده و میخوام خودکشی کنم ولی وقتی ب نادرم فکر میکنم نمیتونم …

لطفا بهم بگید چیکار کنم…باتشکر از زحمات خوب شما

پاسخ

به هر حال اشتباه کردید که حواستید تلافی کنید منتهی همینکه متوجه شدید و مساله رو تموم کردید خب خودش نکته بسیار مهمیه که باید دقت داشته باشید.

منتهی اگر خواهر شوهر شما متوحه شده و استرس و اضطراب داریر خب بهتره با ایشون صحبت کنید و بفرمایید به ایشون که به هر حال شرایط به چه صورت است و خب اشتباهی بوده که داشتید و بفرمایید که برادر ایشون اغازگر این مساله بوده منتهی شما متوجه اشتیاه شدید
البته اگر مطمئن هستید که ایشون شرایط رو متوجه شدند کاملا چون گاهی هم نیازی نیست گفته شود چوم طرف مقابل نه کاملا متوجه شده و نه سند و مدرکی دارد و گفتن دوباره ابجاد حساسیت خواهد کرد
به هر حال اگر به نحوی است که می شود صحبت کرو خب صحبت کنید و تلاش کنید اگر واقعا مشکلی وجود دارد حل شود که نگرانی شما کاهش پیدا کند و بدانید که به کسی گفته نشده است ..
به هر حال امیدوارم خوشبخت و موفق باشید ..
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

305 نظرات

  • سمین , دسامبر 4, 2016 @ 10:06 ق.ظ

    البته از خودم تعریف نمیکنم من تمامی وظایف یک زن رو به نحو احسن انجام دادم حرفی برای گفتن نداره چون کم نگذاشتم مدام خونوادم و شوهر خواهر سابقم میزنه تو سرم میگه شماره به اون بیشتر از من رو می دارین الان ۳ سال از طلاق خواهرم میگذره هر روز دعوا شروع میکنه بی مقدمه میگه از همون متنفرم.من پیشقدم میشم برای آشتی امافایده نداره ترخدا کمکم کنید چیکار کنم؟برای طلاق تصمیم گرفتم.

  • رسول , دسامبر 6, 2016 @ 12:31 ب.ظ

    سلامو خسته نباشید
    یک سوال مهم را مجددا اعلام میکنم.
    چرا دخترها در اینستگرام خودشونو در معرض نمایش گذاشته اند؟
    علت چیست؟
    چرا فقط دخترها؟

    • dr-salary , دسامبر 6, 2016 @ 6:54 ب.ظ

      با سلام
      در هر قشری وجود دارد و از پرسیدن سوال چه هدفی دارید ؟؟؟

  • رسول , دسامبر 6, 2016 @ 12:35 ب.ظ

    واما سوال مهم دیگر
    چرا آمار طلاق رفته رفته بیشتر میشود؟
    مخصوصا در قشرهای تحصیلکرده.
    علت چیست؟
    آیا میدانید آمار طلاق رفته رفته به خانواده های خود روانشناسها نفوذ کرده است؟

    • راهنما , دسامبر 6, 2016 @ 10:35 ب.ظ

      این روزها وارد هر محفل و مجلسی، اعم از خانوادگی، فامیلی و اجتماعی که می شویم سخن از آمار طلاق، متارکه و جدایی زن و شوهرهای جوانی به میان می آید که چند سالی پیش از شروع زندگی مشترک آنان سپری نشده است.

      دلایل افزایش آمار طلاق در ایران

      از همین روی، پا به سن گذاشته ها معترض این اوضاعند و از زن و شوهرهای جوانی که این چنین سهل پیوند زناشویی رامی گسلند و زخمی بر پیکر جامعه وارد می سازند شکوه دارند. آنان می گویند: «ما نیز در بدو زندگی با سختی ها و تنش ها و ناملایمات بسیاری دست به گریبان شدیم، اما این همه را تاب آوردیم، چون می دانستیم که زندگی مشترک دشواری هایی دارد و جز با مدارا و مقاوت و مبارزه نمی توان به جنگ آن دشواری ها رفت.

      اما، متحیر جوانان امروزی هستیم که ادعای «سخت ورزی» آنان گوش فلک را کر کرده است! اما به هنگام مواجهه با دشواری های زندگی مشترک، سر تسلیم فرود می آورد و برای پاک کردن صورت مساله، به جای گشودن گره از آن، رو به سوی دادگاه ها و دفترخانه ها می نهند و «توافقی» امضای خود را بر ذیل برگه تسلیم خویشتن می نهند…»

      چرا جوانان تازه به هم پیوسته جامعه ما این چنین پدر و مادران پا به سن گذاشته را آزرده خاطر ساخته اند و اسباب رنجش و تکدر خاطر و نارضایتی آنان را موجب شده اند؟ این زوج های جوان چاره ای جز «فروپاشی» زندگی مشترک و پیوستن دگرباره به خیل نه چندان کم شمار مجردها نداشته اند؟

      آیا زن و شوهرهای جوان نمی توانند از عقلانیت خدادادی و مهارت های کلامی و زبانی خود برای گره گشودن از مشکلات مشترک و از میان راندن تنش های مستمر و اعاده عشق از دست رفته بهره گیرند و به جای گام نهادن در مسیر دادگاه خانواده، گام در طریق «سعادت مشترک» و «تفاهم مستمر» نهند؟ درخصوص هر یک از این پرسش ها حرف و سخن بسیار گفته شده است. به ویژه پیرامون روآوردن شماری از زوج ها، به ویژه زوج های جوانی که اغلب کمتر از ۵ سال از شروع زندگی مشترک آنها سپری گشته است، سخن ها گفته شده است.

      عده ای علت را در مشکلات شخصی، درآمد کم، بیکاری و اشتغال در مشاغل نامرتبط یا تحصیلات و مهارت و جز آن جست و جو کرده اند. عده ای، از سهم و نقش اعتیاد خانمانسوز به مواد افیونی و الکلی سخن گفته اند، گروهی «مداخله» خانواده ها را ذی سهم و ذی نقش دانسته اند.

      بی نیاز به هیچ حجتی هر سه این عوامل می توانند «بسترساز» تنش های درون خانوادگی و وقوع پدیده آسیب زای طلاق شوند. اما شواهد دقیق پژوهشی، به ویژه آن دسته از شواهدی که از طریق گفت و گوهای ژرف بالینی با زوج های متارکه ای یا آنانی که در آستانه متارکه بوده اند، به دست آمده است، حکایت از آن دارد که عوامل دیگری هستند که سهم و نقش شان در طلاق فزون تر از عوامل سه گانه مذکور است. در سطور زیر آن عوامل «پراهمیت» در قالب چند بند مرور می شوند.

      ۱- افت اخلاقی؛ وقتی از جوانان جامعه پرسش شود که چرا ازدواج می کنید؟ بسیاری از آنان بلافاصله از عامل نیرومندی به نام «آرامش» سخن به میان می آورند؛ آنان ازدواج می کنند تا در کنار یکدیگر آرامش عمیق را تجربه کنند. نیازی به حجت نیست بلکه تنها با«اخلاقی زیستن» و «اخلاقمند رفتارکردن» است که می توان به چنین آرامشی دست یافت. از میان خصایص آمار اخلاقی «صراحت» و «راستگویی» پیوند نیرومندتری با آرامش درون خانواده دارند و چه راست گفته اند که: «آرامش نمی تواند در خاک دورویی جوانه بزند» یا به تعبیر فرزانه اندیشمندی «آرامش ژرف را تنها در صراحت و شفافیتی همچون بلور می توان سراغ گرفت» و نشان کرد.

      دلایل افزایش آمار طلاق در ایران

      بنابراین، وقتی راستگویی جای خود را به دورویی می دهد و صراحت، صحنه را برای ابهام و پنهانکاری ترک می کند، می توان انتظار داشت که زندگی زناشویی در سراشیبی سقوط و فروپاشی قرار گیرد و البته باید فرمایش نبی مکرم اسلام را هماره آویزه گوش کرده که «النجاه فی الصدق» باید همواره ملازم راستی و همیشه راستگو بود.

      ۲- رواج روزافزون فردگرایی، زندگی شهری و استفاده روزافزون از فناوری های دیجیتال و فضای سایبر و… از یکسو، و عدم پرورش بسنده مهارت های تعاملی و نیز رواج «خود محوری» از دیگرسو، موجب افزایش فردگرایی و کاهش «معاشرت اجتماعی» شده است. به همین سبب، برای گروهی از زوج های بریده از پیوند و معاشرت با بستگان، سر به سر هم گذاشتن، گیردادن به یکدیگر و ایجاد دعوا و تنش به «محرکی جایگزین» معاشرت تبدیل شده است. آنان «هوشیار» و «ناهوشیار» یکدیگر را آزار می دهند و خلا ارتباطی خود را اینچنین پر می کنند.

      از آن گذشته، فردگرایی زمینه را برای خودخواهی و از میان رفتن بخشش و ایثار و همراهی مهیا می سازد. هریک از آنان تا بدانجا پیش می روند که قادر به دیدن مسائل از دریچه چشم دیگری نیستند و جرم شکاف میان آنان روز به روز عمیق تر می شود.

      ۳- فقدان سرمایه گذاری؛ قدما گفته اند که «عاشق شدن سهل است اما عاشق ماندن دشوار». برای استمرار عشق چه بای «هزینه» کرد. به ویژه وقتی صحبت از روابط زن و شوهری است این هزینه کردن و «سرمایه گذاری» اهمیتی دوچندان می یابد. اما، شواهد نشان می دهد که شماری از زن و شوهرهای جوان، به ویژه آنهایی که سرانجام گام در راه طلاق می نهند، چند ماهی پس از قرار گرفتن در زیر یک سقف، چنین می پندارند که شاهد مقصود را در آغوش کشیده اند و اینک دیگر در اختیار داشتن آن نیازی به «وقت» و «هزینه» و «سرمایه گذاری» و جز آن نیست.

      غافل از آنکه، استمرار موفقیت آمیز زندگی زناشویی از نظر «عاطفی» و «ارتباطی» و «مادی» و… به «سرمایه» ای بسیار بیش از دوران آشنایی و نامزدی و عاشق شدن نیاز دارد.

      اگر پیش از آن دو طرف با «توجه محدود»، «ابراز عاطفی اندک» و هزینه قلیل به وجد می آمدند و رضایت خاطرشان مضاعف می شد، اینک «توجه نامحدود» یکدیگر را خواهانند، ابراز عاطفی مستمر را خواستارند و بیش و کم همواره مستقیم و غیرمستقیم در دسترس بودن را طالبند و اگر غیر از این شود، اندک اندک عشق رنگ می بازد، بذر سوءتفاهم ها جوانه می زند، رنجش ها افزون می شود و نسنجیده سخن گفتن ها عرف می شود. چه، به درستی گفته اند که ز جایی که رنجیده باشد کسی، سخن ها نسنجیده گوید بسی.

      ۴- ادراک ناصحیح پیش از ازدواج، گروهی از جوان ها پیش از ازدواج چنین می پندارند که با همسرگزینی، تمامی مشکلات رخت بر می بندد و آنها هر روزه زیستن در «جزیره امن» زندگی مشترک را تجربه خواهند کرد. چنین ادراکی از یک سو ریشه در ویژگی های «عشق افلاطونی» دارد که شماری از زوج ها پیش از ازدواج آن را تجربه می کنند و از دیگرسو فقدان آموزش ها و آگاهی بخشی های پیش از ازدواج ناشی می شود. از همین روی چند صباحی پس از ازدواج بسیاری از مزدوجین با خود می گویند که: چو عاشق شدم گفتم بردم گوهر مقصود، ندانستم که این دریا موج خون فشان دارد.

      البته، شماری از زوج های جوان پس از رو به رو شدن با واقعیت های زندگی مشترک، در پی چاره بر می آیند و با کسب مهارت های لازم تنش ها را از میان می رانند و مسیر آرامش و سعادت را پی می جویند. لیکن، شماری از آنان، یعنی همان هایی که زندگی زناشویی را به «صحنه نبرد» و کارزار تبدیل می کنند و سرانجام راهی دفترخانه ها می شوند، در فراگیری چنین مهارت هایی غفلت ورزیده و خود و خانواده و جامعه را متضرر می سازند.

      ۵- مسئولیت گریزی؛ شماری از جوانان بینش ناصحیحی پیرامون ازدواج دارند. آنان چنین می پندارند که ازدواج قراردادی است که می توان آن را فتح کرد و خاتمه بخشید. حال آنکه، هر انسان عاقلی می داند که ازدواج تعهدی است بی بدیل و مسئولیتی است تعالی بخش.

      نیازی به حجت نیست که آدم های ضعیف از مسئولیت گریزانند و بیش از آنکه مورد اتکاری دیگران باشند در پی جستن تکیه گاهی اند که چند روزی بر آن تکیه زنند تا فشار حاصل از سختی ها آنان را بر زمین نکوبد. لیکن، آدم قوی «مسئولیت پذیر» است»، چاره مشکل را در خود می جوید و می کوشد تا همواره تکیه گاهی محکم برای دیگران باشد. چه، به قول آن اندیشمند: «اگر تکیه گاه نمی توانی شد، افتادن به از تکیه کردن».

      ۶- تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه؛ به سبب پدیده هایی که همچون «فرهنگ پذیری» (Acculturation)، «اشاعه فرهنگی» (Cultura Division)، «تهاجم فرهنگی» (Cultura Invasion) و نیز از طریق رسانه های جمعی (Mass Media) برخی عناصر بیگانه، به ویژه عناصر منفی، به ویژه غربی، وارد فرهنگ شده اند. شماری از جوانان تازه ازدواج کرده چشم و گوش بسته و بدون تامل پیرامون غنای عناصر فرهنگی خودمان، به تقلید از آن فرهنگ ها پرداخته و خوشبختی را در پاک کردن صورت مساله و نه «چاره جویی مسئولانه» برای از میان راندن تنش های زناشویی می یابند.

      دلایل افزایش آمار طلاق در ایران

      خلاصه آنکه، آنچه در چند سال اخیر نرخ طلاق را در کشورمان فزونی بخشیده است و آن را به یک آسیب اجتماعی تبدیل کرده است، نه یک عامل بلکه چند عامل کلیدی است که هر یک سهمی از وقوع این پدیده را تبیین می کنند. به همین سبب، برای پیشگیری از استمرار روند افزایش سالانه نرخ وقوع طلاق، هریک از جوانان باید چاره را در خود و نه در بیرون خود، جست و جو کنند.

      بی تردید، با تغییر درون و تلاش برای کسب مهارت های باهم زیستن می توان این معضل اجتماعی را چاره نمود و این گونه است که در کتاب آسمانی مان تمام آیات در جهت محدودکردن افراد برای انجام طلاق و ترغیب ایشان به رجوع و بازگشت می باشد و اصل بر رفع اختلافات زناشویی گذاشته شده است و از طلاق به عنوان منفورترین حلال نام برده شده است و از این واقعه عرش الهی می لرزد و البته هیچ وقت دیر نیست و برای شروع مجدد زمان را از دست ندهید.

  • رسول , دسامبر 7, 2016 @ 11:59 ق.ظ

    با سلام خدمت جناب دکتر سالاری عزیز
    منظورم از در معرض نمایش گذاشتن دختران با اوضاع نامناسب بیداری خانواده هاست.
    موج عظیم دخترها در آستانه ازدواج قرار گرفته اند ولی شرایط مهیا نیست.
    دختری منتظر پسری است که به خواستگاری او بیاید تا این ازدواج سر بگیرد ولی چند سال منتظر بماند؟ سنش دارد میگذرد.
    حالا چرا پسر به خواستگاری نمی آید؟
    چون فعلا صاحب شغل نشده است فقط درس خوانده و حتی تحصیلات دانشگاهی خود را نیز تمام کرده است و حدود ۲۵ سال سن دارد.وضعیت استخدام در ارگانهای دولتی را نیز میدانیم که فعلا وجود ندارد.پس این دختر تا کی باید صبر کند تا شرایط مهیا گردد؟
    آیا در معرض نمایش قراردادن خودش میتواند به حل این مشکل کمک کند؟؟؟

    • dr-salary , دسامبر 8, 2016 @ 8:40 ب.ظ

      با سلام
      بنده سعی میکنم جواب سوال های دوستان رو بدم وکه در حوزه رشته بنده است .قطعا نوع نمایشگری و رفتارهای نابهنجار این روزها در بین هر دو جنس دلایل متعددی دارد یکی از اینها می تواند مساله تاخیر در ازدواج باشد

  • ناشناس , دسامبر 10, 2016 @ 5:26 ب.ظ

    سلام. لطفا مشاور خانواده یا روانشناس خانم در ارومیه معرفی نمایید

    • راهنما , دسامبر 10, 2016 @ 10:02 ب.ظ

      با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

  • رسول , دسامبر 13, 2016 @ 2:28 ب.ظ

    با سلام
    یک سوال
    آیا در شوراهای حل اختلاف مسائل خانوادگی از کارشناسان رشته های روانشناسی و حقوق استفاده میگردد یا کل کارکنان شوراهافقط از معتمدان شهر میباشند؟

    • dr-salary , دسامبر 13, 2016 @ 5:52 ب.ظ

      باسلام
      تا جایی که بنده اطلاع دارم از معتمدین هستند که ممکن است متخصص باشند ولی الزاما افراد متخصص انجا حضور ندارند
      موفق باشید

  • س , دسامبر 15, 2016 @ 9:04 ق.ظ

    شوهر من خوش گذران است و با زنهای زیادی در ارتباط بوده من هیچ ارتباطی باهاش ندارم توی یک سقف هستیم اما جداییم طلاق عاطفی داریم کارمند ثبت املاک هست خیلی زرنگه ازش متنفرم روز خوش ندیدم خودم هم کارمندم خانواده فقیری دارم اما دیگه نفس کشیدن توی این هونه سخت کم مونده خودکشی کنم هر دو ۴۸ سال داریم از مال دنیا خونه هم نداریم فقط خرج خوش گذرانی کرده مهریه ام را اجرا گذاشتم می هوام قانونی جدا شم ایا دادگاه این حق طلاق را به من می دهد

    • dr-salary , دسامبر 15, 2016 @ 11:09 ق.ظ

      با سلام
      تا جایی که بنده اطلاع دارم طلاق شرایط خاصی مثل بیماری خاص همسر اعتیاد و ..یک سرس مسائل خاص حق را به شما می دهد برای طلاق .اگر همسر شما رضایتی ندارد به این امر .شما باید دلایل قانع کننده داشته باشید که در دادگاه حق طلاق قابل بررسی باشد .
      به هر حال می توانید از مشاور حقوقی هم کمک بگیرید و امیداورم بهترن تصمیم گرفته شود
      موفق باشید

  • Nazanin , ژانویه 12, 2017 @ 7:52 ب.ظ

    باسلام
    من یک سال هست با پسری آشنا شدم که ایشون نامزد طلاق گرفتن و پس از پرس و جو فهمیدم دلیل طلاقشون هم تفاوت اعتقادات بوده.
    و قابل توجه اینه پدر این پسر هم از مادر این پسر طلاق گرفتن و دلیل عصبانیت پدرشون بوده.
    پسر خودش با رفتار پدرش خیلی مخالفه و ارتباطی باهاش نداره به دلیل رفتار تندش.
    من توی این یه سال هیچ عصبانیت و تندی بی جایی از این پسر ندیدم.
    به نظرتون ازدواج با این شخص درسته؟
    لطفا منو راهنمایی کنین

    • مشاور , ژانویه 13, 2017 @ 3:49 ب.ظ

      با سلام
      تصمیم شما برای ازدواج این فرد
      باید براساس سنجش شرایط ایشون و خواسته ها و اولویت های خود شما باشد اینکه چقدر فکر می کنید با هم تناسب دارید .درست است که ارتباطات درون خانوادگی افراد اهمیت دارد ولی اینکه پدر و مادر او طلاق گرفتند باید با معاشرت بیشتر متوجه شوید که ایا به لحاظ رفتاری روی این فرد تاثیر داشته یا خیر ؟بحث نامزد قبلیشون هم مهم است بهتر است اگر اشنایی دارید که بتونند با همسر قبلی ایشون در ارتباط باشند قضایا یک طرفه نگاه نشه و بهتره نظر اون فرد هم پرسیده بشه اصولا افراد بعد از طلاق هر کدام حق رو به خودشون می دهند و دیگری رو مقصر می دونند .به هر حال این مورد رو باید بیشتر زمان بگذارید و بررسی کنید تا به تصمیم قطعی برسید
      موفق باشید

  • ناشناس , فوریه 8, 2017 @ 1:22 ب.ظ

    با عرض سلام و خسته نباشید متولد ۱۳۶۲ هستم ۱۱ سال هست ازدواج کردم یک دختر ده ساله دارم همان سال اول ازدواجم متوجه شدم شوهرم حشیش و قرص ترامادول مصرف میکند به هر نحوی بود کلینیک ترک اعتیاد بردم و قرص ها رو براش ترک دادم ولی الان سه چهار سال قرص زیر زبانی مصرف میکنه و اصلا ترک نمیکنه خودش میگه حشیش رو ترک کرده ولی من مطمئن هستم که دروغ میگه چند تا کلینیک برده چند ماه دارو هاشو مصرف کرده نصف و نیمه ول کرده پیگیر نشده با خانواده شوهرم هم مشکل پیدا کردم چون مادر شوهرم فقط دستش رو پشت پسرش میکشه میگه پسر من نمونه است خونه ام طبقه بالای خونشونه سه ساله خودم شاغل شدم و تونستم خودم و دخترم رو بیمه کنم جوری رفتار نکردم که کوچکترین حرف و حدیثی پشتم باشه بیست میلیون وام برداشتم و کمی هم روش گذاشتیم و زامیاد گازوئیلی برا شوهرم گرفتم ولی قسطای بانک رو دو تاییمون میدیم به خاطر دخالتای خانواده اش و بعضی از اخلاقای خودش و بی مسئولیتی که نسبت به من و دخترم داره دیگه از زندگی کرئن باهاش خسته شدم به خاطر مصرف مواد و قرصاش پیش خانواده خودم هم از ارزش افتادم همه یه جورایی متلک بهم میندازن که همه شوهر کردن تو هم کردی ، این مرد آدم بشو نیست و کلی از این حرفا تو رو خدا راهنماییم کنید دیگه به آخر خط رسیدم ظرفییتم تموم شده

    • مشاور , فوریه 8, 2017 @ 2:19 ب.ظ

      با سلام
      یک سوال بسیار مهم اینجاست که همسر شما چقدر به شما و دخترشون علاقه مند هستند هر چند در ظاهر به خاطر داشتن مشکلات بروز ندهند
      اصولا در افراد معتاد انچه که ایجاد انگیزه می کند برای ترک و بهبود شرایط زندگی همراهی خانواده بالاخص همسر است .شما باید صبر داشته باشید که خب در ۱۱ سال زندگی قطعا چنین بودید ولی باز هم تلاش خودتون رو بکنید به خاطر اینده فرزندتون .اگر شما مصمم هستید ایشون ترک کنند نباید حرف های دیگران باعث آزار شما بشنود ضمن اینکه حتما در این ۱۱ سال خاطرات خوبی را هم در کنار هم داشته اید هر چند کوتاه .بهتره ایشون رو به جای کلینیک های ترک به کمپ ها مجاز ببرید متاسفانه در بعضی از کلینیک ها دوره های سم زدای که بسیار حائز اهمیت است انجام نمی شود و با جایگزین کردن دارویی دیگر سعی در ترک بیمار دارند
      که خود مساله دیگری را ایجاد می کند ضمن اینکه هم زمان با بردن ایشون به کمپ خود شما هم برای بهوبد رابطه و کاهش فشار روانی باید به روانشناس مراجعه کنید .و بدونید که محبت و عشق و البته صبر در بسیاری از بیماران دارای مشکل اعتیاد معجزه می کند

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      موفق باشید

      • s.d , فوریه 8, 2017 @ 7:11 ب.ظ

        کمپ هم بردمش ولی دو ماه بیشتر نرفت گفت با کارم جور در نمیاد باورتون نمیشه طی اون سه ماه یادم رفته بود که یه دختر دارم همه فکر و ذکرم شده بود شوهرم از یه بچه بیشتر بهش میرسیدم ولی همه چی بیفایده بود

        • مشاور , فوریه 8, 2017 @ 7:24 ب.ظ

          با سلام
          اگر شما در طی این سال ها همه تلاش هاتون رو کردید ولی فایده نداشته بهتره در حد تهدید مساله جدایی رو مطرح کنید .گاهی در بعضی از افراد که همیشه مطمئن هستند همسرشون هست و ترکشون نمی کنه این تهدید کمی اونها رو به خودشون میاره اگر بازهم موثر نبود و ایشون مایل بودند به روش خودشون عمل کنند و حتی خانواده نتونستند متقاعدشون کنند برای تغییر شیوه زندگی با توجه به اینکه خودتون کار می کنید شاید جدایی حداقل از آسیب روانی بیشتر به خودتون و دخترتون جلوگیری کند البته بهتره حتما با رووانشناس به صورت حضوری هم صحبت شود

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

          ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

          • s.d , فوریه 8, 2017 @ 10:37 ب.ظ

            اگه من بخوام حضوری با یک مشاور صحبت کنم کجا باید برم میشه یه آدرس برام تو ارومیه معرفی کنید

          • راهنما , فوریه 9, 2017 @ 11:19 ق.ظ

            با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

          • مشاور , فوریه 9, 2017 @ 11:26 ق.ظ

            در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
            ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

            موفق باشید

  • raha , آوریل 22, 2017 @ 11:13 ق.ظ

    سلام دختری۲۰ساله و پشت کنکورم گاهی برای فرارازخستگی درس سراغ دنیای مجازی میرم مدتی پیش باپسری آشناشدم ۲۸ساله متخصص قلب خیلی باشخصیت بامتانت وباخانواده خیلی تلاش کردم که اونو مجذوب خودم کنم تابالاخره موفق شدم یک ماه باهم رابطه تلفنی داشتیم اون میگف ازت خوشم میاد چون پاک ساده و هدیه ای ازطرف خدایی خیلی منوحمایت میکرد تو درسخوندن قراربود تابستون همدیگروببینیم اما من با زنگ زدن زیاد و اس ام اس دادن زیاد اون رو از خودم رنجوندم که ی شب خیلی سرد باهام رفتار کرد و گفت که دیگ برام غریبه ای و دیگه جواب تلفنم رو نداد….همین دیشب بود منم بعد کلی ز زدن گفتم اوکی بیخیال شبخوش….بنظرتون چیکارکنم که مثل قبل مهربون باشه و مث قبل تصمیمات ازدواجش پایدارباشه؟چون بهم قول داده بود ک ماباهم ازدواج میکنیم و منو به خونوادش معرفی میکنه کمکم کنین خیلی داغونم میخام برگرده

    پاسخ

    • راهنما , آوریل 25, 2017 @ 12:31 ب.ظ

      بهتره از این رابطه درس عبرت بگیرید که طرف شما نه تنها پزشک نبوده بلکه شمارو مثل یک عروسک خیمه شب بازی به بازی گرفته و شما برای یک چنین رابطه ای امروز آرامشتونو به م ریختید و از درس و دانشگاه دور شدید … بله دوست عزیز واقعیت اینجاست که افرادی هستند که همیشه از سادگی شماها استفاده میکنن و شما در این فقط وقت و فرصت رو از دست میدید

  • ناشناس , می 25, 2017 @ 6:23 ب.ظ

    با سلام و وقت بخیر. یه سوال داشتم خدمتون.برای درمان مشکل واژینیسموس روانپزشک خوب در ارومیه میتونید معرفی کنید.این مشکل تو زندگی خیلی ها هست که تازه ازدواج کرده اند.ممنون

    • مشاور , می 25, 2017 @ 9:36 ب.ظ

      با سلام
      می توانید در اینترنت سرچ کنید و بدونید به جای روانپزشک باید به سکس تراپ مراجعه کنید .
      این مشکل کاملا قابل درمان است و متاسفانه بله امروزه زیاد شده است .منتهی جای نگرانی نیست و قابل مرتفع است منتهی تکنیک ها باید اجرا شود .و هر دو نفر باید بپذیرند که همکاری لازم رو در این جهت داشته باشند
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • E , ژوئن 30, 2017 @ 9:09 ب.ظ

    شماره تلفن مرکز مشاوره ارومیه رو میخواستم جهت وقت گرفتن

    • مشاور , جولای 1, 2017 @ 8:55 ق.ظ

      با سلام
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • parisa , جولای 22, 2017 @ 2:38 ب.ظ

    با سلام وخسته نباشیدخدمت اساتیدبزرگوار،حدود ۴ماهه هستش ازطریق فضای مجازی بااقایی اشناشدم البته پیشنهاداز طرف ایشون بود، که پس از ملاقات حضوری وآشنایی تقریبی باروحیات همدیگه واعلام اینکه بنده یک زندگی ناموفق در گذشته داشتم.(ایشون اعلام کردن نباید مشکلی باشه که نتونم باهاش کنار بیام مورد متارکه شما،هم خودم وهم خانوادم)این اشنایی ادامه پیدا کردووابستگی ها دوطرف بیشتر ایجاد شد،تا اینکه این اواخر اعلام کردن که با مادرم مساله رو درمیان گذاشتم کاملا مخالفت کردن.بنده که واقعا هر جفتمون رو می بینموحس میکنم روحیاتمون باهم سازگاره سعی کردم راضیشون کنم راهکارهایی بکار بگیریم که بتونیم خانواده ش رو رازی کنیم.متاسفانه چند روز پیش حس کردم این عزیز خوشم کاملا نتونسته با مورد متارکه بنده کنار بیاید ازش سوال کردم که واقعیت رو بهم بگه،گفت واقعیتش واسه خودمم جای سوال داره که دید اطرافیانم یا حتی نفرات اصلی خانوادم به این انتخاب من چطور خواهدبود؟من نمی تونم همیشه با علامت سوال ذهن اونانسبت به این انتخاب کناربیام؟؟البته ناگفته نماند ایشون هم مرد منطقی هستند، ولی من نمی دونم چطور این مشکل رو با ایشون حل کنم وقابل هضم بکنم براش؟لطفا راهناییم کنید

    • مشاور , جولای 22, 2017 @ 2:55 ب.ظ

      با سلام
      دوست گرامی شما اونقدر وابسته عاطفی شدید که حق هم دارید و قابل درکه دارید واقعیت رو انکار می کنید شاید از دید و نگاه اول طلاق شما برای ایشون مساله ای نبوده و ایشونم چون خوشش اومده و حتما مشابهت هایی رو دیده با شما ادامه داده ولی وقتی منطقی بررسی کرده و با خانواده مطرح کرده به این نتیجه رسیده این مساله براش مهمه و نمی تونه کنار بیاد خب در این شرایط شما نباید انتظار داشته باشید ایشون باز هم خانواده رو راضی کنند اینجا خود ایشون مطرحه که نظرش عوض شده و حس کرده انتخابش اشتباهه و این علامت سوال که به بقیه نسبت داده دقیقا برای خود ش مطرحه که چطور شما رو با خانواده رو به رو کنه و خودش شما رو با این شرایط بپذیره .وقتی اکنون که هنوز اتفاق رسمی نیفتاده این موضع مشخصه بهتره به دید مثبت بهش نگاه کنید و هر چند برای شما پذیرشش سخت خواهد بود و ایشون باید از همون اول موضعشون رو می گفتند ولی در هر حال اکنون هم دیر نیست شما یک بار تجربه ناموفق داشتید و بهتره پخته تر عمل کنید و در انتخاب فرد اینده موراد منطقی و شناخت بیشتر رو مد نظر داشته باشید .بله این فرد منطقی است که به این نتیجه رسیده و مطرح کرده ولی بهتر بود از ابتدای امر اشنایی با خانواده مطرح می کرد و نظر خودش رو تغییر نمی داد که بخشی از ان تحت تاثیر نظرات خانواده است .و ایشون شهامت پذیرش شمار و به عنوان فرد مطلقه ندارد گرچه طلاق یک اتفاق است که ممکن است در زندگی هر فردی بیفتد و دست خود فرد نیست که گاهی نمی تواند با همسرش به زندگی ادامه بدهد .بهتره ادامه ندهید و حتما به روانشناس هم مراجعه داشته بشید .حتی ممکنه یک مدت دوری نظر ایشون رو عوض کند و بهتر فکر کنند

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • f.v , آگوست 6, 2017 @ 4:01 ب.ظ

    باسلام من دختری ۲۲ساله هستم که بااقایی۲۸ساله به مدت ۱ساله ازدواج کردم البته۱سالم نامزدبویم بااینکه بیشترازهرزن دیگه ای اوضاع مرتبی دارم ازهمان ابتدا نسبت به من وپوششم خیلی حساسیت نشون میدادولی بعد ازدواج این حساسیتاش چندبرابرشده کلا به رفتاراموطزرنشستن وپوششم گیرمیده سرهرچیزی کوچکی باهام دعوامیکنه نسبت به نامحرم و محرم خیلی اذیتم میکنه نمیدونم باهاش چطوررفتارکنم خسته شدم لطفا راهنمایی کنید

    • مشاور , آگوست 6, 2017 @ 4:25 ب.ظ

      با سلام
      ایا ایشون از خانواده مذهبی هستند و عقاید مذهبی دارند و یا خیر صرف این است که ایشون شکاک هستند و این موضوع رو متوجه شدید که بدون دلیل حساسیت به خرج می دهند البته گاهی خود فرد قبول دارد که گاهی با رفتارش زمینه را برای سو تفاهم فراهم می کند وقتی از حساسیت همسرش اطلاع دارد ولی وقتی گاه و بی گاه طرف مقابل به هر رفتاری انتقاد نشان بدهد و بخواهد حساسیت داشته باشد مساله فرق می کند .
      و بهتره حتما ایشون به روانپزشک مراجعه کند و البته اگر روانپزشک احساسکند نیاز به دارو نیست به روانشناس ارجاع می دهد .چ.ن این رفتارها در درازمدت ازاردهنده می شود .امیدوارم قانع بشن که مشکلی وجود دارد و حضوری مراجعه کنند
      برای بهبود شرایط صبر و تحمل و همکاری شما نیاز است

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۴۴۰۳۴۴۹۰
      موفق باشید

      • f.v , آگوست 6, 2017 @ 6:09 ب.ظ

        نخیرهمسرم اصلامذهبی نیستن ومن هیچ رفتاری نکردم که زمینه روبراشون فراهم کنم واینکه پدرشان هم قبلاسرهمین موضوع مادرشوهرم اختلاف داشته ممکنه رفتارای شوهرم به گذشته ارتباط داشته باشه؟درضمن ایشون شکاک بودنش روقبول نداره و دلیل کاراشوعلاقه زیادوحسادت میدونه وا رفتن به روانپزشک امتناع میکنه چطورمیتونم راضیش کنم؟

        • مشاور , آگوست 8, 2017 @ 9:30 ق.ظ

          با سلام بله قطعا می تواند مربوط به گذشته باشد و بررسی بیشتر را نیاز دارد ولی ایشون باید بپذیرند که باید مراجعه کنند شما جدی تر مطرح کنید و بفرمایید
          که باید زودتر مساله رو پیگیر بشوند چون ادامه دادن شرایط برای شما سخت است .اگر می توانید بفرمایید با هم مراجعه کنید تا متخصث تشخیص دهد شاید حساسبت شما زیا د باشد منظورم این است از موضعی که بخواهید ایشون رو مقصر بدونیو وارد نشوید .و بهتره طوری وانمود کنید که اصلا شاید شما اشتباه می کنید ولی بهتره متخصث تشخیص بده .در هر صورت امیدوارم موفق باشید

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۴۴۰۳۴۴۹۰
          موفق باشید

  • المیرا , آگوست 25, 2017 @ 7:59 ب.ظ

    سلام.من سه ساله ازدواج کردم,از اول ازدواج ما مشکل داشتیم و البته مشکل مهریه,تااینکه رفع شد و ازدواج کردیم.توی این سه سال نظرانی از طرف خانواده من برای زندگیمان شده مخصوصا از طرف مادرم,و من نظر ایشون رو در زندگیمون فوری تاثیر دادم,اما عواقب کارم رو نمیدونستم که شوهرم شدیدا بااین مسئله مخالف هستن.تااینکه به حدی رسیده شوهرم از من میخواهد که ازهم جدا بشیم.اما من واقعا شوهرم و دوس دارم,راهکار چیه?

    • راهنما , آگوست 25, 2017 @ 9:31 ب.ظ

      دوست عزیز نمیتونید با چند خط نوشتن کل مشکلات رو بیان کرد
      بهترین توصیه برای زوجین در این مرحله گفتگو کردنه و اگر ذره ای علاقه در این میان باشه مسلما میتونید از این طریق به نتیجه برسید و گرنه باید از وساطت افراد قابل اعتماد در خانواده در این مورد استفاده کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

    • مشاور , آگوست 25, 2017 @ 10:52 ب.ظ

      با سلام
      اگر به خاطر دخالت های مادرتون در زندگی دچار مشکل شدید و اکنون این مساله رو خودتون قبول دارید بهتره با همسرتون صحبت کنید و به ایشون بفهمانید که مقصر بودید فکر نمی کردید دخالت دادن تصمیم مادرتون باعث ایجاد مشکل شود و به هر حال اوایل زندگی همه ممکن است دچار این اشتباهات بشوند و ازشون بخواهید بهتون فرصت بدهند تا جبران کنید .و خوب وقتی علاقه وجود دارد قرا ر نیست این مشکلات هر چند شدید باعث ایجاد این مسائل شود.و به طلاق منجر شود مخصوصا که می فرمایید زندگیتون رو دوست دارید بهتره به ایشون اطمینان بدید و باعث پشت گرمیشون باشید .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

  • المیرا , آگوست 26, 2017 @ 8:45 ق.ظ

    البته این رو هم بگم که شوهرم خیلی منطقی هستن,در کل کارشون رفتارشون هم در اجتماع هم در محیط خانه درسته,ولی پدر و مادر من یه سری اخلاقهایی دارن که در عین سادگی,بد جلوه میکنم در مقابل شوهرم,شوهر من میخوام جواب بدن ذاتا صدای بلندی دارند, با این لحن که جواب میدن من ناراحت میشم,بعد رفتن اونا کلی گلایه ازش که چرا اینکارو کردی,اونم ناراحت میشه میگه مقصر اوناهستن نمیدونم چطور صحبت کنم,میای از من گلایه میکنی,این موضوع رفته رفته باعث شده,علاقه ش از بین بده و میگه دیگه خسته شدم.ولی من واقعا هم خودشو دوست دارم هم زندگیمو.چیکار کنیم که منجر به جدایی مون نشه?

    • راهنما , آگوست 26, 2017 @ 12:42 ب.ظ

      خب دوست عزیز وقتی دایما شوهرتون رو تحت فشار قرار میدید باید منتظر چنین روزهایی باشید
      هر دوی شما باید بدونید نمیشه در این سن رفتار پدر و مادر کسی رو عوض کرد … پس خیلی از این مسایل و مشکلات با صحبت حل میشه

  • Elham , اکتبر 8, 2017 @ 9:51 ق.ظ

    خسته نباشید.من متاسفانه دو ماه قبل پسرمو که تازه وارد ماه نهم بارداری شده بودم از دست دادم.الان نسبت به بعضی چیزا زود عصبی میشم ولی کنترل میکنم اما گاهی وقتا دیگه نمیتونم کنترل کنم و خیلی بد واکنش نشون میدم.اخیرا هم یه مشکل دیگه پیدا کردم و همش حس میکنم‌ قراره همسرم رو هم از دست بدم.این حس عین خوره داره فکر و روحمو میخوره.چیکار کنم خیلی عذابم میده این حس؟ اینم بگم‌ اگه همسرم نبود تو ابن روزام من میمردم

    • مشاور , اکتبر 8, 2017 @ 11:23 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز همه این شرایطی که می فرمایید طبیعی است و به دلیل ضایعه ای است که دچار شده اید و کاملا قابل درک است و برای هر فردی شرایط سخت محسوب می شود .به هر حال باید حتما زیر نظر روانشناس باشید تا بتوانید شرایط فقدان را تحمل کنید .و خوب از افسردگی بعد از ان جلوگیری شود..حال شما بسته به اتفاقی که افتاده طبیعی است و باید مراجعه کنید و پیگیر باش و درمان زمان بر خواهد بود.ضمن اینکه جای نگرانی هم وجوددندارد چون اضطراب و ترس از دست دادن همسر مشکلاتی را ایجادمی کند .ولی به خاطر شرایط روحی شما ترس از دست دادن وجود دارد اگر و بر طرف می شود و اگر نیاز به دارو باشد روانپزشک به شما کمک خ اهد کرد .امیدوارم زندگی شما له صورت نورمال شکل بگیرد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • ناشناس , دسامبر 7, 2017 @ 11:22 ق.ظ

    سلام.من ۹ماهه عقد کردم.نامزدم خیلی حساس و غیرتیه منم رو این موضوع خیلی عصبی میشم.الان خودم حس میکنم عصبی شدم سر کوچیکترین بحث بهم میریزم و بعضی وقتا هم خودمو میزنم.لطفا کمکم کنید.اگه یه مرکز مشاوره خوب تو ارومیه میشناسین معرفی کنین بهمن

    • مشاور , دسامبر 7, 2017 @ 1:06 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز اگر واقعا فکر می کنید این رفتارهای شما به خاطر نامزدتون و رفتار ایشون است .شاید بهتره در ادامه دادن تجدید نظر کنید .چون به هر حال نامزدی برای شناخت بیشتر است .نه اینکه حتما افراد محبور باشند زندگی پر از حواشی و مشکلات را شروع کنند البته مراجعه کرده به روانشتاس و گرفتن راهکار هم می تواند کمک کند چون نمی شود صرف اینکه شما می فرمایید به خاطر حساسیت های ایشون دچار چنین شرایطی شدید درسته یعنی شخصیت افراد نوع برداشت هایی از صحبت های ایشون دارید شرایط سنی و حتی مشکلاتی که ممکنه با ان رو به رو شده باشید .
      همه و همه اهمیت ویژه ای دارد .بهتره توجه داشته باشید بهتره نگران نباشید ابتدا خودتون مراجعه داشته باشید تا مسائل فردی و شخصیتی بررسی شود و بعد از ان هم با همسرتون چون ممکنه گاها حساست زیاد دلیل یا دلایلی داشته باشد برای مثال بحث مربوط به اینکه ایشون قبل از نامزدی هم چنین فردی بودند و روی افراد دیگر خانواده بوده و برای این حساسیت دلیل منطقی ندارند و باعث محدودیت طرف مقابل می شوند برخی ها چنین شرایطی را می پذیرند و برخی به هیچ وجه با این شرایط کنار نمی ایند
      امیدوارم همیشه خوشبخت باشید و مشکل شما به زودی رفع شود

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • زهرا , دسامبر 18, 2017 @ 2:06 ق.ظ

    سلام و خسته نباشید.مادر من بسیار مهربان و حمایت گر هستند و از سن ۲۹سالگی به تنهایی ما رو بزرگ کردن و من هیچ وقت نبود پدر رو احساس نکردم. در ازدواجم ایشون مخالف بودند و می گفتن فرهنگمان متفاوته و سر مهریه اختلاف بود که خانواده همسرم به خصوص مادرشون گریه کردن و گفتن که تو پسر من رو رها نکن ما تو رو دوست داریم فرار کن با پسرم ، جهیزیه و همه چیز با ما ، من هم رو حساب اینکه مادرم من رو خیلی دوست داره و میبخشه، با همسرم قرار ازدواج گذاشتیم و روز تقدم ۲ساعت مانده به عقد مادر شوهرم تماس گرفتن و توهینهای خیلی بدی کردند و گفتن امروز عقد میکنن جلو دخترت رو بگیر و من هم شوکه شدم، من و همسرم تنهایی رفتیم محضر با این حال مادرم برادرهایم رو فرستاد و خودش هم گفت تو که تصمیمم رو گرفتی منم بیام ، گفتم نه میای ناراحت میشی و ما عقد کردیم. و همسرم خونه رو ترک کرد و یک هفته بیرون تو ماشین بود تا یک جایی اجاره کردیم .و یک بار رفتیم خانه مادر شوهرم که استقبال آنچنانی نکردند. همسرم دل خوشی از خانواده نداره ولی به من میگه سیاست داشته باش ، ولی من هیچ وقت اینجوری گدایی محبت نکردم و همیشه بهترینها رو داشتم و مادری که عاشقم بود. ولی الان همسرم در فشار مالی هستش چون جهانی از مادرم قبول نکرد و خودش خرید. و میگه بریم خونه خانواده من ولی من نمیتونم توهینهاشون رو تحمل کنم ، الان آمدم خونه مادرم میخوام جدا بشم . احساس میکنم عزت نفسی دیگه ندارم

    • راهنما , دسامبر 18, 2017 @ 12:17 ب.ظ

      فرار برای ازدواج و جدایی
      دوست عزیز از کسی مثل شما که محبت مادرو اینطوری جواب داده انتظار زیادی نیست.
      پس تلاش زیادی برای مشاوره شما نمیکنیم .
      چون شما مادری داشتید که بهترین شرایط رو برای شما مهیا کرده اینطور رفتار میکنید.
      چه انتظاری هست که دستورات مشاورو اجرا کنید ؟
      به همین در بهترین توصیه به شما خواهش میکنیم در کنار مادرتون باشید .
      و دوباره اسیر احساسات کورکورانه نشید چون ممکه دفعه بعد راهی برای نجات نباشه .
      و شما زندگی و عمرتون رو در مسیری اشتباه تلف کنید.

    • مشاور , دسامبر 18, 2017 @ 8:55 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز شما درسته مرتکب اشتباه شدید با همه اختلافات و نظر مخالف خانواده وارد زندگی شدید که اصلا ابتداش درست شروع نشده بوده مثلا بحث مربوط به اینکه شما فرار کنید و ازدواج کنید و مخفی کاری و ..خب باید متوجه می بودید که نداشتن حمایت خانواده چه مشکلاتی را ایجاد می کند و وقتی امروز فرار کنید فردا هر اتفاقی رخ دهد خواهند گفت خودت خواستی و از این مسائل مطرح می شود .
      منتهی حالا که ازدواج اتفاق افتاده دیگر نمی توانید از مساله راحت بگذرید .بخواهید طلاق یرید و تصمیم تکانشی و هیجانی بگیرید .
      قطعا منزل مادرتون راحت هستید و توجه وجود دارد ولی به یاد داشته باشید .که باید مسبولیت تصمیمی که گرفتید را داشته باشید و به حاطر مسائل و درگیری ها زندگیتون رو خراب نکنید .همسرتون هم باید در این مساله انعطاف کافی رو داشته باشند .و کمی شرایط رو درک کنند در هر حال فکر می کنم برای مدیریت شرایط بهتره اقدام مناسبی داشته باشید .و تصمیم درست تری بگیرید .پس حتما با هم مراجعه حضوری داشته باشید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

      امیدوارم موفق باشید

  • علی , فوریه 12, 2018 @ 11:18 ق.ظ

    با سلام
    یک سوال
    آیا ممکن است در خانواده ایی که یکی از طرفین روانشناس باشد مشکل بوجود بیاد و قابل حل نباشد؟

    • راهنما , فوریه 12, 2018 @ 12:51 ب.ظ

      مشکلات خانوادگی
      دوست عزیز برای هر کسی میتونه چنین مشکلاتی به وجود بیاد.
      برای یک روانشناس هم ممکنه پیش بیاد.
      چون وقتی خود فرد در داخل یک مشکل هست .
      شاید نتونه واکنش مناسب رو بروز بده .
      و خود این شخص هم نیاز به گفتگو و مشاوره پیدا خواهد کرد .

    • مشاور , فوریه 13, 2018 @ 7:34 ق.ظ

      یت‌های قبلی بر نحوه قضاوت آنها تاثیر نگذارد.
      تاثیر خطای هاله ای می تواند در قضاوت کننده بسته به تصویر ذهنی قبلی مثبت یا منفی باشد. یعنی شما با چند برخورد ساده طرف مقابل را با صفت هایی قضاوت کنید که برای صحبت کردن درباره آنها هنوز زود است. با یک شاخه گل گرفتن از او، او را مبادی آداب و دست و دلباز ببینید و با رد کردن یک چراغ قرمز به او برچسب شخصیت قانون شکن و ضد اجتماعی بزنید.
      به بیان دیگر:

      یکی از خطاهایی که هنگام قضاوت کردن در مورد دیگران ممکن است اتفاق بیافتد، اثر هاله ای نام دارد که بر اساس آن شخص قضاوت کننده یک تصور کلی مثبت از فرد دارد و همین عامل باعث می شود تا صفات مثبت دیگری را هم به فرد نسبت بدهد. البته اثر هاله ای به صورت عکس هم عمل میکند یعنی اگر شما از شخصی تصور منفی داشته باشید صفات منفی دیگری را هم برای او در نظر می گیرید.

      ازدواج هاله ای:

      «اثر هاله ای» در واقع یک خطای «ادراکی»‌ است. روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که جذابیت کلید مهمی در «اثر هاله ای»‌ است. موقعی که ما کسی را فردی دوست داشتنی یا جذاب می دانیم، احتمال بیشتری دارد که او را باهوش و خوب (و یا دارای دیگر خصلت های نیک) هم بدانیم. در واقع این صفات (لزوما) همیشه با همدیگر در یک فرد وجود ندارند، اما (ذهن)‌ ما تمایل دارد آنها را به صورتی با هم… جمع کند.

      به عنوان مثال خیلی محتمل است ما حرف های کسی که آراسته لباس پوشیده است را “بهتر” از حرف های یک فرد ژولیده بدانیم – در صورتی که هیچ دلیل منطقی برای این تصور وجود ندارد.

      اثر هاله ای در بسیاری از زوایای زندگی ما موجود است و متاسفانه تقریبا تمام انسان ها -کم یا زیاد- تحت تاثیر این خطای ادراکی هستند. گرچه تحقیقات نشان می دهد که حتی آگاه بودن به پدیده ای به عنوان «اثر هاله ای» نفوذ آن را در اشخاص کاهش نمی دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.