مرکز مشاوره

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره خانواده و ازدواج اصفهان

.خانواده به عنوان نهادی تربیتی و اجتماعی از جایگاه ویژه ای در جامعه برخوردار است اهمیت خانواده همچنین در تعالیم دینی ما مشخص شده و به حفظ آن سفارش شده است حال ممکن است این آرامشی که انسان در خانواده دارد بنا به هر دلیل و مشکلی برهم خورده و این وظیفه اعضای خانواده است که برای حفظ آرامش آن تلاش کنند در این زمینه مشاوران خانواده با راهنمایی هایی که می کنند می توانند گره گشای مشکلات باشند.به همین منظور مرکز مشاوره اصفهان با هدف کمک به اصفهانیان عزیز، با تاکید بر بحث های مشاوره ای در مشاوره خانواده انقلاب، مشاوره ازدواج انقلاب، مشاوره خانواده بلوار کشاورز، مشاوره خانواده سی و سه پل تشکیل شده و برآن است تا بتواند راه گشای مشکلات شما در بهترین مرکز مشاوره اصفهان و سایر مراکز مشاوره اصفهان باشد.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره اصفهان دارای شعب متعددی در مناطق مختلف اصفهان از جمله مرکز مشاوره امام خمینی، مرکز مشاوره فلکه شهدا، مرکز مشاوره انقلاب ، مرکز مشاوره سی و سه پل و مرکز مشاوره بلوار کشاورز است و با استفاده از کارشناسانی مجرب و مشاورانی با سابقه و توانا پذیرای مردم عزیز اصفهان خواهد بود.

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم.اول رابطه درسی بود ولی بعد کم کم به همدیگه علاقه پیدا کردیم.

ولی من شرایط ازدواج نداشتم و الان هم سرباز هستم.

و نمیتونم ازدواج کنم.

از همون اول هم جفتمون به خانواده هامون گفتیم و اون ها همدیگه رو دیدن و شناختن.

من خودم با نامزدی مشکلی ندارم و خانوادم ولی میترسیم که خانواده اون خانوم بعد مدتی بگن که حتما باید عقد کنید.

چون همین الان هم میگن نامزد کنین.

اما ما تو این ۲سال خیلی خوب بودیم بعضی جاها نظراتمون مخالف بود و با هم دیگه بحث کردیم.

اما بعد هر دعوا خیلی خوب بودیم و زود فراموش میکردیم.و بعضی اوقات رابطه جنسی نه اما کارایی کردیم که طرفمون ارضا جنسی بشه و خالی بشه.

خیلی میگن رابطه دوستی قبل ازدواج غلطه اما من فکر نمیکنم.

حالا میخواستم بپرسم اگه ما ازدواج کنیم مشکلی واسمون پیش میاد؟؟؟؟

یا خدایی نکرده منجر به طلاق میشه این ازدواج؟؟؟؟؟

خانوادهامون در یک سطح هستن.

اما این که میگن اگه ازدواج کردید دیگه بهم دیگه اعتماد ندارید و فکر میکنین طرف دروغ میگه و همیشه شک دارین.

اما من هیچوقت شک نکردم به این خانوم چون دختر خیلی ساده و خوبی هستن.

اگه امکانش هست راهنمایی کنین ممنون میشم

پاسخ

دوست عزیز شما تا شرایط ازدواج و نداشته باشید نمیتونید در این مورد صحبت کنید
حداقل باید استقلال مالی داشته باشید تا درخواست و حرف شما رو بپذیرند
هر وقت چنین شرایطی رو بدست آوردید دوره ای در حدود ۹ ماه رو نامزد باید باشید
تا خانواده ها مراوده و معاشرت کنند و شناخت کامل به وجود بیاد در این صورت میتونید نسبت به آینده خوشبین باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دوست پسرم نمیاد خواستگاریم و بهونه میاره

من (۲۲ ساله) در ارتباط با یکی از همکلاسی هایم وارد رابطه احساسی شدم که عشقی زیااااد بوجود آمد (شهر من اصفهان است و محل تحصیلم شهرکرد و این همکلاسی شهرکردی است)

این بنده خدا قصدش از ارتباط با من ازدواج بود و هست
ولی می گوید امکان ازدواج ندارد
خب راست هم میگه
دانشجو ، بدون حمایت پدر ، بدون شغل مناسب ، بدون سرمایه و سربازی نرفته و مشکلات دیگر
و دلش می خواهد وقتی به خواستگاری من بیاید که موجب سرافرازی من باشد
و خب
ما با هم درارتباط هستیم
که از بدشانسی من خانواده من از همان ابتدا فهمیدند
و به این ارتباط دوستی می گویند
بعد از کلی اتفاقات و کش و قوس های زندگی
پدر من یه جورایی راضی شده که دخترش با دوست پسرش با این شرایط ازدواج کنه و میگه این ارتباط شما غلطه و شرعا و عرفا درست نیست
ولی این آقا پسر همچنان میگه من نمی تونم اقدام کنم
دلایلش هم منطقیه
ایشون بچه آخر و پسر سوم هستن که برادر قبل از ایشون با موفقیت تحصیلی و کاری که دارد ازدواج نکرده و می گوید مامانم طرف شماست و میگه تو با چه چیزی می خوای بری خواستگاری دختر مردم
البته تو پرانتز مامانش و خانواده اون از عشق ما اطلاعی ندارن
حالا نظر شما چیست

من موندم و عشقم که داره داغونم می کنه

پاسخ
دوست عزیز اگر ایشون تکلیفشون مشخص نیست و باید هنوز دنبال اماده کردن شرایطی باشند با همه علاقه ای که دارید به نظرتون درسته که صبر کنید و منتظر ایشون بمونید .
شاید صحیح نباشد و اینکه شما عاشق هم هستید خب طبیعی است که یک سری از شرایط را در نظر نگیرد ولی ایشون اگر به شما تمایل دارند باید دنبال فراهم کردن شرایط مناسب باشند تا رضایت شما را جلب کنند .
و به هر حال شرایط دختر با پسر متفاوت است و نمی تواند همیشه صبر کند و منتظر بهبود شرایط شود .
و ممکن است در این بین شما خواستگارانی با شرایط مطلوب را رد کنید که دیگر تکرار نشوند بنابراین کاملا دقت داشته باشید که چگونه ادامه می دهید و بهتر است برای ایشون زمانی را تعیین کنید اگر واقعا تمایلی وجود دارد رسما اقدام کنند و خوب شرایط را باید در نظر گرفت و زندگی مسئولیت پذیری بالایی می خواهد ولی خب وقتی تا این حد علاقه وجود دارد باید با خانواده درست مطرح کنند و در جریان باشند در هر حال امیدوارم برای ادامه منطقی تصمیم بگیرید

به خاطر داشته باشید که در دوستی های اینچنین افراد خیلی از شرایط اینده را در نظر نمی گیرند تفاوت های فرهنگی و خانوادگی و فکر می کنند می توانند با حداقل ها زندگی کنند که بعدا همین مسائل کوچک درد سر ساز می شود .امیدوارم متوجه صحبت های بنده باشید
و خوشبخت شوید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

زن مطلقه که خواستگار طلاق گرفته دارد
با سلام . زنی مطلقه ۳۸ ساله ساکن اصفهان داری یک فرزند پسر ۱۵ ساله هستم / خواستگاری از شهر تبریز دارم که ایشان هم از همسرشان جدا شدند و دارای دو پسر ۱۶ و ۲۱ ساله هستند .
از طریق یکی از دوستان خانوادگی با هم آشنا شدیم و در خواست ازدواج دادند .
از نظر تحصیلاتی و مالی از من در سطح خیلی بالاتری هستند ولی من جواب رد دادم و الان پشیمانم .
به نظر تون چکار کنم و اصلا آیا ما با هم خوشبخت می شویم ؟
پاسخ
با سلام دوست عزیز دلیل رد کردن چه بوده است ؟
به فرض اینکه بخواهید دوباره با ایشون ارتباط بگیرید ایا امکان پذیر است ایا می شود که از طریق واسطه اعلام کنید که مایلید بیشتر صحبت کنید .
در هر حال بعتره همه جوانب رو بررسی کنید خودتون فرزندی در سن بلوغ دارید و اون اقا هم همین طور بحث پذیرش فرزندان و باقی مسائل هم اهمیت دارد اینکه فرهنگ ها و اداب و رسوم متفاوت است .
شما در هر صورت یک بار تجربه شکست داشتید اگر قرار باشد دوباره تکرار شود شرایط روحی مناسبی در این سن نخواهید داشت بهتره ابتدا از رابطه دوباره مطمئن شوید و درخواست ایشون و هم حتما با مشاور پیش از ازدواج صحبت شود.
گرچه هر دو عاقل هستید.
ولی این کمک کننده است امیدوارم تصمیم منطقی بگیرید و خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران،
مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

افسردگی پس از زایمان

سلام خانمی ۲۹ساله هستم.

مدتی هست با همسرم مشکل دارم.

از سه سال پیش که زایمان کردم من افسردگی گرفتم.

ولی همسرم هیلی درکم نکرد.

روابط جنسی خوبی نداشتیم و من نمیتونستم پاسهگوی همسرم باشم.

کم کم از هم دور شدیم. تا چند ماه پیش فهمیدم با کسی رابطه پیدا کنه.

خودش پشیمون بود از کارش. و الان فکر نمیکنم که رایطه داشته باشه.

چون اون خانم راضی نبود. ولی الان من هیچ محبتی از طرف همسرم دریافت نمیکنم.

من حال روحیم خوب نیست. همش گریه و غصه. ما ازدواجمون فامیلی بوده. ایشون از همون اوایل بچگی تا وقتی که فهمیدم دوستم داشتن. خیلی زیاد وابستم بود.

همون رابطه عاشقانه. به همین خاطر خیلی اذیت میشم. الان مخبتی نمیبینم برام سنگینه. حتی گاهی مواقع به فکر خودکشی می افتم. ولی به خاطر دخترم نمیتونم. هیلی تلاش میکنم اخلاقیاتم رو درست کنم.

همسرم میگه اخلاقت بده. من میگم من ۳سابه افسردم و این به خاطر اینه که مادر شدم. الان دیگه از مادر شدن دوبارم میترسم. خواهش میکنم کمکم کنید. مشاوره ها گرونه و نمیتونم برم.

اگه وضعمون خوب بود شاید به اینجاها نمیکشید

پاسخ
اگر مشکل شما افسردگی بعد از زایمان باشد باید و باید دوست عزیز زیر نظر روانپزشک باشید به هر حال هر چقدر هزینه داشته باشد شما سه سال است افسرده هستید و بایددارو مصرف کنید و اگر نیاز بود زیر نظر روانشناس باشید و بهتره ار مراکز دولتی دانشگاهی استفاده کنید یعنی بیمارستان هایی که زیز نظر دانشگاه ها هستند و اموزشی هستند و با این شرایط باید دارو مصرف کنید .
به هر حال مشکلات افسردگی در زنان باعث کاهش تمایلات جنسی و عدم پاسخگویی نیاز ها در مر دان شده و مشکلاتی را ایجاد می کند که باید دقت داشته باشید .و این طور نیست که شما بنشینید تا مساله حل شود خوب شرایط گریه و ناراحتی شما برای هر مردی ممکنه خسته کننده شود هر چند ایشون عاشق شما بوده باشند و علاقه بسیاری باعث ازدواج شده باشد پس بهتر است در اسرع وقت مراجعه داشته باشید.
افسردگی پس از زایمان برای بسیاری از افراد پیش می اید به خصوص در شرایط سزارین که اگر این مساله باشد دوره درمان مشخص دارد و اگر هم افسردگی بنیادی تر و مربوط به گذشته باشد باز درمان پذیر است و جای نگرانی وچود ندارد انتظار نداشته باشید بدون ویزیت در حد چند جمله مشکل سه ساله شما حل شود .
مطمئن باشید وقتی شما شرایط شادابی و نشاط را بدست بیاورید همسر شما هم در رفتارها تجدید نظر خواهد کرد البته باید با ایشون مراجعه کنید چون نقش همراه و کمک کننده ایشون در بهبود و درمان بسیار حائز اهمیت است .امیدوارم ایشون هم متوجه شرایط باشند و بهبودی حاصل شود و زندگی مطلوبی را تجربه کنید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

فرزندم در اتاق ادرار می کند

سلام من یک بچه ۷ ساله دارم دور از چشم من در گوشه ای از اتاقش با اختیار خودش ادرار کرده میخواستم دلیلشو بدونم
با تشکر

علل بی اختیاری ادرار کودکان در روز

در حدود ۵ درصد علت بی اختیاری ادرار در روز نتیجه ی این است که مشکلی در دستگاه ادراری کودک وجود دارد مهمتر از همه وحود عفونت ادراری است.

اگر کودک در هنگام ادرار کردن دچار سوزش می شود و یا زود به زود ادرار می کند و حال ناگهان دچار بی اختیاری ادرار شده است باید به عفونت ادراری مشکوک شد و کودک را نزد پزشک متخصص برد.
بعضی از مادران دختر کوچک خود را در وان آب قرار می دهند و مواد کف کننده به آب اضافه می کنند مواد شیمیایی کف کننده ممکن است موجب تحریک مجرای ادرار و سبب بی اختیاری ادرار در روز گردد.

علل دیگر مانند انسداد مجاری ادرار و ناهنجاری های مادرزادی سبب بی اختیاری ادرار در روز می گردد.
در کشور ما که آلودگی انگل کرمک زیاد است ممکن است انگل کرمک از مقعد کودک به دستگاه تناسلی دختر برود و تحریک دستگاه تناسلی او سبب بی اختیاری ادرارش در روز گردد.

در چنین مواردی مادر باید دستگاه تناسلی کودک را کاملا مورد معاینه دقیق قرار دهد و یا او را نزد پزشک ببرد و از او کمک بگیرد . در صورت آلودگی دستگاه تناسلی به انگل کرمک انگل در دستگاه کودک دیده می شود.
کودکی که مبتلا به بی اختیاری ادرار در روز است احتیاج به آزمایش و عکس برداری دارد؟
پزشک معمولا باید از کودک مبتلا به بی اختیاری در روز معاینه کامل به عمل آورد. مخصوصا معاینه کامل از شکم ، دستگاه تناسلی و دستگاه عصبی او و چگونگی وضع دفع ادرار و جریان ادرار کودک را مشاهده و از نظر ناهنجاری های دستگاه ادراری بررسی خواهد کرد.
پزشک معمولا برای تشخیص امکان عفونت ادراری آزمایش کامل ادرار و در کودکان دختر کشت ادرار درخواست خواهد کرد.

در صورتی که پزشک به وجود ناهنجاری ادراری مشکوک گردید از دستگاه ادراری کودک عکس برداری و با متخصص دستگاه ادراری مشورت خواهد کرد.

شب ادراری کودکان

اگر پزشک شواهدی دالّ بر عیب عضوی دستگاه ادراری مشاهده نکرد علت بی اختیاری ادرار در روز کودک مربوط به مواردی که در زیر ذکر میشود خواهد بود و کودک احتیاج به عکس برداری ندارد.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی خندیدن شدید
بعضی از کودکان دختر از سن چهار سالگی تا هنگام بلوغ ممکن است هنگامی که از ته دل می خندند مقداری ادرار خود را بدون اختیار دفع کنند. چنین کودکانی از همه لحاظ طبیعی هستند و چنین وضعی در فامیل این کودکان وجود دارد. این نوع بی اختیاری ادرار اهمیت ندارد و معمولا در سن بلوغ از بین می رود.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی انقباض و اسپاسم مثانه
شایع ترین علت بی اختیاری ادرار در روز انقباض و اسپاسم مثانه می باشد.

کودک ناگهان دچار انقباض شدید مثانه می شود و در نتیجه احساس دفع ادرار میکند و شلوار خود را تر یا در شلوار خود ادرار می نماید.

چنین حالتی معمولا موقعی اتفاق می افتد که کودک با مادر خود در خارج از خانه مشغول خرید و یا به خانه ی دوستان خود رفته یا در راه مدسه به خانه است.
کودک برای جلوگیری از ادرار کردن دست خود را بر روی مجرای ادرارش فشار می دهد و یا روی مچ پای خود می نشیند. این حالت معمولا ارثی است و این کودکان اکثرا دچار شب ادراری نیز هستند و مثانه ی کوچک دارند. چون چنین واقعه ای برای کودک مزاحمت و ناراحتی به وجود می آورد اکثرا خودش درصدد جستجو و رهایی از آن است. باری بهبود چنین بی اختیاری در روز اقدامات زیر باید انجام گیرد.
الف- کودک را ترغیب نمایید که مایعات زیاد بنوشد : در صورتی که کودک مایعات زیاد بنوشد ادرارش زیاد خواهد شد و ورزش مثانه که در زیر به ذکر آن می پردازیم بهتر انجام می گیرد.
ب- موقعی که کودک احساس دفع ادرار کرد باید به فوریت به توالت برود : کودک را تشویق کنید که هروقت احساس دفع ادرار کرد به توالت برود ولی او را هرگز با فشار و تهدید به چنین کاری وادار نکنید.
ج- ادرار کردن و قطع کردن آن و دو مرتبه ادرار کردن : اسفنکتر مثانه ( یعنی دریچه ای که ادرار را نگه می دارد) در کودک مبتلا ضعیف است و باید با ورزش این اسفنکتر تقویت بشود. به کودک یاد دهید موقعی که احساس کرد ادرار دارد به توالت برود و موقعی که کاملا روی توالت نشست از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف ادرار خود را رها کند و ادرارش را قطع نماید و باز از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف دیگر ادرار خود را رها نماید. این تمرین ساده سبب میشود که کودک یاد بگیرد و بتواند انقباض و اسپاسم مثانه ی خود را کنترل کند و آن را از بین ببرد.
د- موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد به او جایزه دهید : موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد همه ی افراد خانواده باید با آفرین گفتن و دادن جایزه ی مورد علاقه اش او را تشویق کنند. این تشویق باید در هر موقعی که کودک به توالت می رود و ادرار خود را کاملا در توالت می ریزد به عمل آید. کودکی که چند روز یک مرتبه شلوارش را تر می کند برای روزهایی که شلوار خود را تر نکرده است باید جایزه ای بگیرد و مخصوصا رفتار عطوفت آمیز توأم با محبت پدر و مادر با کودک بسیار موثر می باشد.
بی اختیاری ادرار در روز ناشی از ترس
کودکان در سن دو تا شش سالگی اگر دچار ترس و وحشت شوند ادرار خود را رها میکنند. مثلا هنگامی که مادر کودک را روی تخت معاینه ی پزشک قرار می دهد بعضی از کودکان از ترس و وحشت دیدن پزشک ادرار خود را رها میکنند. این نوع رها کردن ادرار مهم نیست.
عوامل روانی دیگر مانند برخوردهای شدید و تند پدر و مادر با یکدیگر ممکن است سبب بی اختیاری ادرار کودک گردد و یا اگر خواهر و برادر کوچک کودک که تازه راه افتاده است به سراغ اسباب بازی ها و لوازم مورد علاقه ی او برود کودک ممکن است از ناراحتی ادرار خود را رها کندیا موقعی که پدر و مادر کودک را به کودکستان یا به دبستان می سپارند ولی او هنوز آشنا نشده است که اجازه بگیرد و به توالت برود ترس و وحشت سبب دفع ادرار او می گردد. یا اگر معلم محدودیتی در اجازه دادن به کودک به وجود آورد سبب دفع ادرار کودک می گردد.
درمان : با این کودکان باید با رأفت و عطوفت رفتار کرد. هر مسأله ای که موجب ترس و وحشت کودک گردد از آن باید خودداری کرد و برای او توضیح داد تا ترس و وحشت او از بین برود. در مهد کودک یا کودکستان یا دبستان باید محدودیتی برای رفتن به توالت وجود نداشته باشد. این کودکان در خلال دو تا سه هفته بهبود می یابند.

در فرایند رشد کودک، در حدود ۱۸ ماهگی کودک نیاز به دفع ادرار را با کلماتی مانند «جیش» خبر می دهد.

در دو سالگی وقتی خودرا خیس کرد به والدین یا اطرافیان خبر می دهد و در حدود ۲/۵ سالگی می تواند نیاز خود را به تخلیه مثانه به پدر و مادر خبر بدهد، با این حال، هنوز قادر نیست دفع آن را عقب بیندازد.

در سه سالگی است که با وجود رخ دادن “اتفاقات” فراوان بخصوص هنگام بازی خود را به دستشویی می رساند و می تواند دفع ادرار را به تعویق بیندازد.

در چهار پنج سالگی کودک می تواند به دنبال جایی مناسب برای دفع ادرار برآید و در مقابل خواست اطرافیان به دفع ارادی ادرار قبل از خواب و مهمانی بدون آنکه حالت لبریزی پدید آید، اقدام نماید.

افرادی هستند که علی رغم رسیدن به سن ۵ سالگی هنوز دفع ادرار خود را بدون وجود دلایل زیستی و طبی کنترل نمی کنند.

این وضعیت ، جزء اختلالهایی است که از دیرباز شناخته شده است و در برگیرنده افرادی است که به صورت پیاپی عمدی یا غیر عمدی، ادرار خود را در رختخواب یا شلوار خود دفع می کنند.

خصوصیات بالینی

کودکانی که به سن زمانی یا عقلی پنج سالگی می رسند باید توانایی نگهداری و کنترل ادرار خود را کسب کنند. حال اگر با رسیدن به سن پنج سالگی بدون هیچ دلیل جسمی یا مصرف برخی از داروها، بازتاب کنترل ادرار صورت نگیرد، مثلا، دفع به صورت غیر ارادی صورت گیرد یا فرد ترجیح دهد که به جای رفتن به دستشویی، ادرار خود را در شلوار یا رختخواب دفع کند، فرد، مبتلا به اختلال بی اختیاری ادرار خواهد بود.

روانشناسان این اختلال را در سه نوع، شبانه، روزانه و شبانه روزی مورد دقت قرار داده اند.

در اختلال کنترل ادرار روزانه ، خیس کردن فقط در ساعات بیداری و در نوع شبانه، خیس کردن هنگام خواب صورت می گیرد و در نوع شبانه روزی، فرد مبتلا ترکیبی از دو وضعیت را نشان می دهد.

با توجه به پیامدهای اجتماعی و عاطفی بی اختیاری ادرار، میتوان گفت کودک مبتلا به این اختلال، بخصوص زمانی که بزرگتر می شود، احتمالا با همسالان و سایر اعضای خانواده خود مشکلاتی خواهد داشت و جای شگفتی نخواهد بود که خودپنداره اش نیز صدمه ببیند.

ملاک های تشخیصی بی اختیاری ادرار به شرح زیر می باشد:

الف. دفع مکرر ادرار در لباس یا رختخواب ( عمدب یا غیر عمدی)
ب. با وقوع دوبار در هفته به مدت سه ماه پیاپی و ظهور پریشانی مشخص بالینی یا تخریب کارکرد اجتماعی تحصیلی یا سایر زمینه های مهم حایز اهمیت بالینی است.
ج. حداقل سن تقویمی پنج سال
د. رفتار ناشی از تأثیر فیزیولوژیایی یک ماده ( همانند ادرارآورها) یا مشکلات پزشکی عمومی (همانند بیماری قند، اختلال تشنجی یا عفونت نخاعی) نباشد.
شیوع
اکثریت کودکان سه تا چهار ساله توانایی کنترل ادرار در روز را پیدا می کنند و در همین سالها بیش از ۵۰ درصد آنها توانایی کنترل ادرار هنگام شب را دارند. بدین ترتیب، کنترل ادرار در شب دیرتر ایجاد می شود. شیوع این اختلال در پنج سالگی برای پسرها ۷ درصد و برای دخترها ۳ درصد است. شیوع بی اختیاری ادرار را در ده سالگی برای پسرها ۳ درصد و برای دخترها ۲ درصد و در هجده سالگی برای پسرها ۱ درصد و کمتر از آن برای دخترها گزارش شده است.

سبب شناسی

عوامل مختلفی را در پدیدایی این اختلال موثر دانسته اند؛ مثلا، از آنجایی که حدود هفتاد درصد کودکان مبتلا به بی اختیاری ادرار سابقه مثبت خانوادگی دارن، احتمال وجود یک جزء ژنتیک در کسب کنترل ادرار قابل طرح است. به غیر از این مورد ظرفیت پایه مثانه، رسیدن به موفقیت را در این کودکان دشوار می سازد.

بررسی های مختلف عوامل ارثی و محیطی نظیر شخصیت مادران، مهم انگاری ادرار کردن کودک، تر و خشک کردن بیش از حد او پس از خیس کردن توسط والدین، رخدادهای فشارآور زندگی، پرجمعیت بودن خانواده، محرومیت های اجتماعی، و توجه طلبی کودک را در سبب شناسی این اختلال حایز اهمیت می دانند.

درمان

امروزه هیچ روشی به اندازه روش رفتاری در آموزش کودک برای نگهداشتن ادرار خود موثر نبوده است و علی رغم ایراد هایی که به این نوع از درمان گرفته شده، اکثر اطلاعات بیانگر آن است که این درمان نه تنها اثرات جانبی ندارد، نتایج مثبت فراوانی در زمینه تصویر کودک از خود و ارزیابیهای دیگران می گذارد.

قیل از هر اقدام درمانی رد بنیادهای بدنی این اختلال از طریق شرح حال، معاینه و کسب نظر متخصص مجاری ادرار و همچنین فهم نگرش کودک نسبت به مسأله، انگیزش و آگاهی او از این موضوع لازم و اساسی است. درمان رفتاری بی اختیاری ادرار با شیوه های متنوعی همانند استفاده از وسایل هشداردهنده، آموزش کنترل و نگهداری ادرار، تغییر محرکها و پیامدهای عمل و همانند آنها انجام می پذیرد.
استفاده از وسایل هشداردهنده روشی موثر در بی اختیاری ادرار است که موفقیت در آن مستلزم حوصله، همکاری و پشتکار است.

در این روش با دفع ادرار توسط کودک جریانی الکتریکی برقرار شده و زنگ یا نوایی هشداردهنده به کار می افتد.در حال حاضر وسایل هشداردهنده بسیار جمع و جور و حساسی ساخته شده است که صفحات حساس و لایه جذاب بین آنها زیر لباس زیر،یا لباس خواب وصل می شود.

وقتی ادرار کودک زنگ را به صدا درآورد، کودک باید از رختخواب بیرون آمده به دستشویی برود، لباس زیر خود را عوض کند، صفحه حساس را به لباس خود وصل کند، در صورت خیس شدن ملافه، آن را عوض کرده و بخوابد. اجرای موفقیت آمیز این شیوه، معمولا ظرف یک ماه منجر به بهبودی می شود.
در روش آموزش تداوم کنترل ادرار با این فرض که ظرفیت مثانه کودک مبتلا کوچکتر از کودکان دیگر است، از کودک خواسته می شود در طی روز به تدریج فاصله های تخلیه ادرار خود را طولانی تر کند و جایزه بگیرد تا این فاصله به ۳۰ دقیقه برسد.

این شیوه برای کودکانی که مثانه کوچک دارند و به ویژه در ترکیب با روش اول و آموزش قطع و وصل ادرار در دستشویی نتایج بهتری خواهد داشت.

همسرم در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد

یک سال ست ازدواج کرده ام و داراط حقوق ثابتی هستم و تقزیبا مجبور هستم در مخارج خانه و پرداخت قسط ها مشارکت کنم. پول مهم نیست ولی از این که برای من ایجاد وظیفه کنم می ترسم. از طرفی شوهرم میگوید زن وشوهر باید رفیق باشند و ایشان کلا با آن چه عرف جامعه است در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد و آن ها را باور های قدیمی می داند.این موضوع تارد باعث سردی روابطمان می شود

توقعات شوهر

دوست عزیز کسی نمیتونه برای روال زندگی شما تصمیم گیری کند.
پس این موارد رو باید در زندگی مشترک به توافق برسید.
اینکه طبق شرع و قانون نفقه کامل زن برعهده مرد میباشد شکی نیست.
ولی باید بدونید در زندگی امروزه نیاز هست تا در کنار هم زندگی ساخته شود
ولی کمک شما نباید باعث تنبلی و توقع ایشون شود.
پس در این مورد حدود رو مراعات کنید .
تا هم از احترام لازم برخوردار باشید و هم ایشون رو در زندگی اقتصادی کمک رسانده باشید.

دوستدعزیز بله بهترین راه رو انتخاب کردید همینکه به مشاوره مراجعه کنید راه حل بسیار مناسبی است .
دقت داشته باشید که اگر واقعا وقتی کمی فاصله می گیرید و منطقی تر فکر می کنید این تفاوت سنی برای شما مهم می شود و دقیقا در هنگام بودن در کنار هم این مساله اهمیتی ندارد این یعنی منطقی تر باید پیش بروید چون به هر حال رعایت احتیاط لازم است و بحث یک عمر زندگی است اگر از هیجانات فاصله بگیرید .
و بعد از مدتی مدام این اختلاف سنی ذهنی شما را درگیر کند اصلا مطلوب نخواهد بود .
بنابراین بهتره قبل از هر اقدام رسمی تر همه جوانب را در نظر بگیرید و اجازه تدهید فضای احساسی غالب شود به هر حال باید دید مسائلی که باعث شده شما دو نفر چند بار کات کنید چیست شاید همین ها د زندگی اینده مشکلات زیادی را ایجاد کند که باید دقت داشته باشید .
در هر حال امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

بعد از ازدواج دیگه همسرم دوست ندارم

سلام مشاور عزیز،بیست و هشت سالمه،تازع عقد کردم،شوهرمو قبل و بعد از ازدواج خیلی دوست داشتم و دارم،برای رسیدن بهش بخاطر مشکلات مالیش،سختی کشیدم،اما خب سراخر رسیذیم،اما راسش وارد زندگی که شدم دیدم مشکل مالی عاش،بهاطر مدیریت اقتصادی خیلییی پایینشه،وارد چن تا کار شد بدون تجربه و تجربه خپب به دست اوردن و شکست خوردن.

با وضعی که پیش اورده فک نکنم به زودی ها بریم سرزندگی مون،خیلیی غصه دارم،دلت نمیاد خیلی بهش حرف بزنم چون تا بخوام گله کنم،حس میکنم اعتمادش،می افته،و همش دلش تاییدمو میخواد،دلم گزفته،خیلی،از ایتدم میترسم،از خجالت زده شدن جلوی دیگران،از دانش کمش.چی بکنم،چی بکنم وقتی حرف میزنم این مسائل روابطمونو خذشه دار نکنه،خیلی تاییدمو میخواد،چون تا الات ایتطوری یود،و الان حسمم یه جوریه،خیلی دوسش دارم اما به شدت غصه دار

سرد شدن به زندگی مشترک

دوست عزیز همیشه این اتفاق میفته و افراد بعد از ازدواج متوجه واقعیت زندگی مشترک خواهند شد .
به هر حال این انتخاب شما بوده و هر دوی شما باید برای ایجاد یک کار مناسب تلاش کنید .
از کارهای خانگی برای خودتون  استفاده کنید .
و براساس علاقه از همین امروز آموزش کار و حرفه ای رو شروع کنید .
تا هم لذت این دوران حفظ شود و هم به آینده امیدوار باشید .

راه های بهبود زندگی زناشویی

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم.

ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد.

پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا ۹ مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم.

البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

تلویزیون

تلویزیون قاتل عشق است.

در این مورد هیچ شکی نداشته باشید!

حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید.

هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید.

تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید!

برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

خانه‌ نشینی

ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید!

البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید.

حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید.

فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید.

اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید.

فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید.

مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست!

باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید!

حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!

ساعات اضافی

دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید!

نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست!

تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید!

و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

رسیدگی به وضع ظاهر

فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید!

چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد.

پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید!

همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟

به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

 بی‌توجهی

یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است.

در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد.

زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید.

زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

حسادت مفرط

دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

 خانواده همسر

نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند.

پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد.

اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

نبود برنامه

تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست.

شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌ مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

سکوت

مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم.

با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند…

در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید.

البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است.

پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

792 نظرات

  • mahtab , نوامبر 16, 2016 @ 12:07 ب.ظ

    با سلام

    اینجانب با مادرم زندگی میکنم بدلیل بیماری مادرم مجبورم بیشتر موقعها کنار ایشان باشم البته من از صبح تا بعد از ظهر مشغول کارم هستم و به تازگی ایشان پرستار دارند.
    حدود دو سال و نیم قبل عقد کردم و از اول ایشان گفتند من دو سال دیگه آمادگی ازدواج دارم من هم به خاطر مادرم قبول کردم. و الان که ایشان اعلام آمادگی کردند من بهانه آماده نبودن وسایلم را کردم .
    در ضمن ایشان خیلی آدم با محبت و گرمی هستند اما من کمی سرد هستم البته قلبا ایشان را دوست دارم
    جدیدا ایشان به من گفتند بریم نزد مشاور اما من قبول نکردم و ایشان رفتند گفتند تو نیامدی من خودم تنها رفتم و از وقتی از دفتر مشاور برگشتند رفتارشان سنگین شد نمی دونم ایشان چه گفتند و مشاور چه گفتند که خیلی اخلاقشان عوض شد و با من سرو سنگین شدند در صورتی که یک مشاور خوب باید طرف مقابل را راهنمایی نموده نه اینکه برعکس ناامید حالا من هم به خاطر اهمیت به حرف همسرم نوبت گرفتم برای مشاوره
    خواهش می کنم من را راهنمایی کنید من دوست دارم زندگی خود را حفظ کنم در ضمن اگر کم محبتی کردم چگونه جبران کنم

    با تشکر

    • راهنما , نوامبر 16, 2016 @ 4:35 ب.ظ

      با سلام
      بنده که اطلاعی از اتفاق مرکز مشاوره ندارم .ولی وقتی همسر شما گرم است شما می توانید تلاش بیشری داشته باشید در جهت رضایت ایشان .و اگر مادر شما پرستار دارند این مساله منافاتی با عروسی شما ندارد ضمن اینکه همسر شما هم باید کمی شرایط شما را درک کنند.حتما با هم به مشاوره بروید تنها جواب نمی دهد چرا که مشاور باید هر دو را ببیند و از نظرات و بازخوردهای متقابل مطلع شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • مینا , نوامبر 25, 2016 @ 5:47 ب.ظ

    سلام.
    من سه ساله عقد کرده هستم و خانواده من مشکلات زیادی با همسر من دارند. من و همسرم هیچ مشکلی باهم نداریم مشکلات و سختیای زیادی برامون اتفاق افتاده ولی درکنار هم دیگه از پسشون برمیاایم ولی متاسفانه خانواده من بیش از حد دخالت میکنن و توقع زیادی دارن مشکلم خیلی حاده خواهش میکنم راهنماییم کنید چکار باید بکنم چون خانواده من میگن فقط باید طلاق بگیرم اصلا براشون مهم نیست من همسرمو دوست دارم .حتی فکر فرار از خونه به سرم زده که از دست خانوادم راحت بشم حتی نمیزارن برم پیش همسرم .

    • dr-salary , نوامبر 26, 2016 @ 2:19 ب.ظ

      با سلام
      اگر در فامیل فردی وجود دارد که مورد قبول خانواده باشد باید واسطه شود برای قطع این رفتارها و اینکه طلاق راه حل همه مسائل نیست .فرضا اگر خانواده شما هم مشکلاتی داشته باشند باید با منطق سعی در حل مسائل داشته باشیم .و یا با مادر یا پدر خود نز مشاور بروید و نظرات را جویا شوید
      موفق باشید

      • مینا , نوامبر 26, 2016 @ 7:47 ب.ظ

        سپاس راهنماییتون کمکم نکرد
        چون این راه هارو خودم رفتم

      • علی , نوامبر 26, 2016 @ 7:53 ب.ظ

        سلام
        من ۲۷ سالم هست و سه ساله عقد کرده هستم
        من و همسر یکدیگر را خیلی دوست داریم ولی متاسفانه
        خانواده همسرم از همون اول چون مخالف بودن هر عیب و ایرادی روی من گذاشته اند البته چند ماه کارمم از دست دادم
        همسرم خیلی صبور هست و کنار اومده با همه این مسائل ولی از رفتار خانوادش خسته شدیم انگ اعتیاد به من زدن میدونم ازمایشم بدم یه ایراد دیگه میگیرن حالا میخواستم راهنماییم کنید که من و همسرم اگه فرار کنیم برای یه مدت آیا خانوادش به خودشون میان چون هر راهی رفتیم فایده نداره و الان میگن فقط طلاق همسر منم از این موضوع بسیار ناراحت هست پدرشم حرف هیچ کسی روش تاثیر نداره حتی مشاوره هم رفتن با همسرم ولی بی فایده بوده

        • راهنما , نوامبر 27, 2016 @ 11:32 ق.ظ

          اگر عقد دایم باشید پس همسر قانونی شماست و کسی نمیتونه شمارو وادار به طلاق کنه
          ولی اینو بدونید فرار چاره کار شما نیست و باید برای ادامه زندگی رضایت خانواده و استقلال شغلی در زندگی داشته باشید
          پس بجای احساسی رفتار کردن در صدد رفع مشکلات زندگی باشید

  • عسل , نوامبر 25, 2016 @ 9:33 ب.ظ

    سلام من یه مشکل بزرگ‌واسم‌پیش اومده طوری ک تردید به ادامه زنپگی باهمسرم دارم خواهش میکنم‌اگه میشه ادرس مطب یک‌مشاور خوب را بهم‌بدین بینهایت ممنون

    • راهنما , نوامبر 26, 2016 @ 12:28 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • فرزانه , نوامبر 27, 2016 @ 5:34 ب.ظ

    شوهرم بهم خیانت میکنه بعدشم که من میفهمم میفته به الاناس چیکارش کنم خسته شدم

    • dr-salary , نوامبر 27, 2016 @ 6:59 ب.ظ

      با سلام
      این شرایط شما رو ازار میده و قطعا در زندگی زناشویی و …..تاثیر منفی دارد .پس به سادگی نمی تونید ازش بگذرید .اگر واقعا به زندگیتون علاقه دارید .حتما به روانشناس مراجعه کنید امکان داره همسر شما پشیمون باشه و دیگه این اتفاق نیفته و ممکنه عکس این قضیه هم باشه با گفت و گو با مشاور راه حل های مناسبی در اختیار شما قرار می دهد
      موفق باشید

  • فاطمه , نوامبر 29, 2016 @ 10:00 ق.ظ

    با سلام و خسته نباشید خدمت شما . من خانومی ۲۵ ساله هستم که ۷ ساله ازدواج کردم . ۲ سال اول زندگیمون همه چی خوب بود ولی بعد از ۲ سال رفتارشون خیلی عوض شد که من همین الان هم توش موندم که مگه میشه یه آدم اینقدر تغییر کنه . مشکل من با همسرم اینه که ایشون روابط اجتماعی بسیار بسیار ضعیفی پیدا کردند و بسیار گوشه گیر شدند . اصلا رفت و آمد رو دوست ندارند حتی با خانواده خودشون . وقتی کسی میاد خونمون طوری رفتار میکنه که دیگه دلشون نخواد که بازم بیان خونمون . همه چیزش درس و درس و درسه و کارش . از همه ایراد میگیرن و فکر میکنن به ایشون بی احترامی میشه . اگه تنها خودمون باشیم همه چیز خوبه و با من هم رفتار خوبی داره ولی اگه قرار باشه کسی به خونمون بیاد یا ما بریم ، مشکلاتمون شروع میشه . وقتی کسی خونمون میاد انگار نه انگار که ایشون میزبان هستن . فقط یه سلام میکنه و تموم و میره توی اتاقش شروع میکنه به درس و مطالعه . نه خوش آمد گویی نه احوال پرسی . فقط وقتی سفره پهنه میاد غذا میخوره و یه ممنون میگه و میره . اگر هم بتونه از خونه میره بیرون و دیر وقت بر میگرده . یا اگه بریم جایی اصلا حرف نمی زنه . با خانواده من مشکل داره و این مشکل هم بخاطر همین روابط اجتماعی بد ایشونه . اصلا چشم دیدن داماد کوچیک مون رو نداره . خانوادم تهران زندگی می کنند حاضر نمیشه با من بیاد تهران و میگه تنها برو . وقتی میگم تلفنی صحبت کنبم میگه من دلم براشون تنگ نشده که بخوام باهاشون حرف بزنم . من و خونوادم آدمای اجتماعی هستیم و این رفتارهاشون برای من زجرآوره . در حقیقت میتونم بگم با همه قطع ارتباط کرده . ایشون آدم مذهبی هستند . اهل نماز و روزه و … . وقتی بهشون میگم رفتارش خیلی بده میگه رفتار من هیچ عیبی نداره و من خیلی هم خوب رفتار می کنم و این از نظر شما بده . این رو هم باید بگم که ایشون آدم لجباز و یک دنده ای هستند . حرف حرفه خودشونه . میگه رفتار من به خودم مربوطه . من خیلی ناراحتم و احساس میکنم افسرده شدم . نگرانی اصلیم اینه که اگه بچه دار بشیم ، این رفتارهاشون روی تربیت بچه ها اثر میذاره . از طرفی هم همسرم من رو دوست داره و هم من همسرم رو دوست دارم و دلم براش میسوزه و از طرفی واقعا رفتارش بده و من در برابر خانوادم و بقیه حرفی برای گفتن ندارم . نمی دونم که باید چکار کنم . بعضی وقتها به طلاق فکر میکنم ولی ..

    • dr-salary , نوامبر 29, 2016 @ 6:53 ب.ظ

      با سلام
      این مشکل ارتباطی باید از طریق مشاوره حضوری حل شود
      موفق باشید

  • شایسته , نوامبر 29, 2016 @ 3:24 ب.ظ

    سلام،من هفت ساله ازدواج کرد مدونا بچه دارم وباردارم، همسرم پسر دایی ام است،الان حدود دوساله افتاده دنبال پیدا کردن گنج،حتی درست سرکارخودش هم دل به کار نمیده،شبا تا دیروقت میمونه پیش دوستاش تا درمورد زیرخاکی نظر بدن ،فک کرده یه شبه پولدار میشه میخوام دست از این کار برداره زیاد باهاش حرف زدم که اینکار فایده ای نداره ولی گوشش بدهکار نیست،من زندگی ام را دوست دارم همسرم را هم دوست دارم کمکم کنید از أین کار جداش کنم

    • راهنما , دسامبر 1, 2016 @ 12:36 ق.ظ

      راه های متقاعد کردن دیگران

      ۱- اعتماد آنها را جلب کنید

      مردم خود به خود در مقابل افرادی که می خواهند نظراتشان را تغییر دهند هشیارانه رفتار می کنند. به همین دلیل است که جلب اعتماد آنها یکی از مهمترین قدم ها میشود. باید به آنها ثابت کنید که فردی بی ریا و صادق هستید و نظرات مفیدی دارید. باید تسلط کامل روی صحبت های خود داشته باشید.

      ۲- نقطه ی مشترک پیدا کنید

      افراد زیادی در مورد مسائل و موضوعات مختلف نقطه نظرات مشابهی دارند. به مخاطبین خود نشان دهید که افکار و ایده های شما با مال آنها سازگار است. باید خودتان را جای آنها بگذارید، نگرانی های آنها را بفهمید و نسبت به احساساتشان همدردی نشان دهید.

      ۳- خوب ساختار بندی کنید

      هر بحث متقاعد کننده ای، چه یک سخنرانی باشد، چه یک مقاله باید ساختاری روشن داشته باشد. منظور از ساختار مناسب، تکرارها و جا گذاری ها است. وقتی دلایل اینکه چرا مردم باید به شما گوش بدهند را لیست کنید، مهمترین دلایل را برای آخر لیست بگذارید تا در مغز شنوندگانتان باقی بماند. مطالب مهم را چند بار تکرار کنید.

      ۴- هر دو جنبه را به آنها نشان دهید

      هر دو جنبه ی مثبت و منفی نظراتتان معرفی کنید. این کاری بسیار معقول است. حقه ای که اینجا باید بزنید این است که روی جنبه های مثبت را بیشتر تاکید کنید. توضیح دهید که چطور جنبه های بد نظراتتان آنقدرها هم بد نیستند و مزیت ها و فواید آنها بر جوانب منفی اش غلبه دارد. هیچوقت در مورد نقاط منفی آن دروغ نگویید چون اگر مخاطبین این مسئله را متوجه شوند که آنها را فریب داده اید از شما خشمگین خواهند شد. و هیچوقت دوباره به شما اعتماد نمی کنند.

      ۵- منافع شخصیشان را به آنها یادآور شوید

      وقتی منافع شخصی افراد را از یک ایده به آنها توضیح دهید، شانس بیشتری برای متقاعد کردن آنها دارید. چون آنچه از این نظر گیرِ آنها می آید آن چیزی است که همه به آن فکر می کنند. برای انجام این مسئله ابتدا باید نیازهای مخاطبینتان را دریابید. توجه آنها را با گفتن نیازهایشان جلب کرده و به آنها بگویید که چور می توانید آنها را راضی کنید.

      ۶- به نفس آنها بپردازید

      به این کار چاپلوسی و تملق استراتژیک هم می گویند. تحسین کردن کار دیگران–اگر درست انجام شده باشد. چیزهایی را پیدا کنید که مخاطبینتان به آن افتخار می کنند، چه مربوط به استعدادهایشان باشد و چه مشغولیاتشان. وقتی شما افراد را تحسین می کنید، نشان می دهید که توانایی های آنها را شناخته اید. با این کار آنها میل بیشتری به شنیدن حرفهایتان خواهند داشت.

      ۷- از مراجع استفاده کنید

      همه افراد متخصص را دوست دارند. اگر کارشناسی چیزی در مورد موضوعی بگوید، حتماً حرف درستی زده است. حرف های خود را با حرف های متخصصین و کارشناسان مربوطه تطبیق دهید.

      ۸- رضایت و موافقت عمومی را کسب کنید

      اکثر افراد تحت تاثیر کارهای دیگران هستند. کاری که باید بکنید این است که نشان دهید افراد بسیاری حرفتان را قبول دارند. مثال هایی بزنید که چطور ایده ها و نظراتتان جاهای دیگر کاربرد خوبی داشته است.

      ۹- زمانبندی خوبی داشته باشید

      برای خوب زمانبندی کردن نیاز به حس ششم دارید. هیچوقت موقعی که افراد زیر استرس و فشارهای روحی هستند سراغشان نروید. وقتی سراغ آنها بروید که راحت بتوانند به حرفهایتان گوش دهند.

      ۱۰- منحصر به فرد باشید

      این یک قانون است، هر چیزی که تک تر و منحصر به فرد تر است، قیمت بالاتری هم دارد. خودتان و ایده ها و نظراتتان را منحصر به فرد و تک نشان دهید. با این کار شنونده هایتان بیشتر خواهند شد. این کار را می توانید با نشان دادن اینکه اطلاعات و معلومات زیادی در مورد مسئله دارید انجام دهید.

      ۱۱- بی پروا باشید و اعتماد به نفس داشته باشید

      ممکن است همه جا برای انجام هر کاری این توصیه را شنیده باشید. بله، چون واقعاً مسئله ی مهمی است. شما خود باید به عقاید و نظراتتان ایمان داشته باشید تا بتوانید دیگران را هم متقاعد به قبول آنها کنید.

      ۱۲- جالب و دلچسب باشید

      وقتی با یکنواختی صحبت کنید، کم کم شنونده هایتان را از دست خواهید داد. باید با انرژی و جالب صحبت کنید، نشان دهید که خودتان هم از نظراتتان به هیجان آمده اید.

      ۱۳- معقول باشید

      مردم دوست دارند معقول جلوه کنند، پس روی منطقشان کار کنید. منطق در کار بسیار مهم است. سخنرانیتان باید قالبی معقول داشته باشد.

      ۱۴- سیاست به خرج دهید

      با شنوندگانتان همان طوری باید رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. با تُن مناسب صحبت کنید و سر آنها داد نکشید و صدایتان را هرگز بالا نبرید. مهمتر اینکه، کاری نکنید که احساس نادان بودن به آنها دست دهد. به یاد داشته باشید که شما می خواهید با آنها گفتگو کنید نه مشاجره. احترام گذاشتن به مخاطبینتان نباید فراموش شود.

      ۱۵- فروتن باشید

      کسی افراد خودخواه و مغرور را دوست ندارد. حتی اگر بدانید و مطمئن باشید که نظر شما بهترین است، اگر خودبین و خودخواه باشید دیگر کسی به حرفهایتان گوش نخواهد داد. هیچ وقت هم فکر نکنید که خیلی زود موفق به متقاعد کردن آنها خواهید شد، واقع بین باشید و همیشه این احتمال را بدهید که شکست بخورید.

      پس انداز کنید…

      یکی از موفق ترین سیاست مداران، اندرو یانگ، می گوید: “تاثیر گذاری مثل یک حساب پس انداز است. هرچه کمتر از آن بردارید، سود بیشتری رویش می آید.” بدانید که قدرت خود را کجا و چطور استفاده کنید. با کمی تمرین خواهید توانست که خیلی خوب تصمیم گیریهای افراد تاثیر گذاشته و آنها را متقاعد کنید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • mamo , دسامبر 3, 2016 @ 2:24 ب.ظ

    با عرض سلام و خسته نباشید
    امکانش هست خصوصی جواب بدهید ؟؟؟

    • راهنما , دسامبر 4, 2016 @ 7:45 ب.ظ

      با شماره زیر تماس بگیرید :
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • مهدوی , دسامبر 5, 2016 @ 10:09 ق.ظ

    باسلام و تشکر از اینکه ما را راهنمایی میکنید امروز مشکلی جدید دارم و برمیگرده به برادرم این که اون اخلاق به خصوصی داره و هیچ وقت نصیحت گوش نمیده هر جا میره در بیشتر مواقع اگه شرایط باب میلش نباشه بحثش میشه و بیشتر از دیگران توقع داره و خودش رو خیلی کم مقصر میدونه البته این برداشت منه و اون خودش بر این اعتقاد که کاراش بدون کلکه البته هست ولی سیاست به خرج نمیده ما اومدیم این برادر را نامزد کردیم و بر عکس روحیاتش زنش با احساسات باهاش برخورد نکرده و هر چی هم گفته درس شو نشده تازه داداشم که پرسیده قبلا عاشق بودی یا نه گفته ی احساس کمی به فلانی داشتم میشه که عمدا گفته باشه یا صداقتشو میرسونه کارهاش طوریه که فکر میکنیم داداش ما رو نمیخواد ولی میگه دوسش دارم و دلیل حرف گوش نکردناش را که میپرسیم میگه نمیدونم و دلیل ندارم که مثلا دیر جواب پیاماشو دادم یا اصلا ندادم یا مثلا داداشم گفته شمارتو به دوستات نده ولی میگه روم نمیشد بگم نمیدم حالا ما موندیم این داداش ما را دوس داره و واسه زندگی خوب میشه یا نامزدی را به هم بزنیم لطفا ما راراهنمایی کنید با تشکر

    • راهنما , دسامبر 6, 2016 @ 12:30 ق.ظ

      هیچ کسی جای برادر شما نمیتونه تصمیم گیری کنه …چون تنها کسی هست که از ایشون و رفتارش شناخت داره و میتونه قاطع در این مورد نظر بده
      اگر امروز شما بجز راهنمایی حرفی بزنید در آینده شما مقصر خواهید بود
      در این مورد حتما” با مشاوری مجرب مشورت کنید

  • حمید , دسامبر 16, 2016 @ 12:15 ق.ظ

    با سلام من یه پدر هستم دخترم کلام سوم راهنمایی است حیلی باهوشه و جز دانش اموزان نمونه است ولی جدیدا یکم افت کرده خیلی بهانه گیر و رنجوره دوست داره ئرس بخونه ولی می گه نمی تونم خیلی دارم عذاب می کشم خیلی زود رنج و گریه می کنه چکار کنم راهنماییم کنیدئ لطفا یه مرکز مسشاور خوب راهنمایی کنید

    • dr-salary , دسامبر 16, 2016 @ 4:27 ب.ظ

      با سلام حتما تغییر شرایط رفتار و مساله ای منجر به این جریان
      شده است .و بهتر است ار روانشناس حضوری استفاده کنید که تمام شرایط رو بررسی کنند و با خود ایشون هم صحبت بشه به هر حال هر امکانی وجود داره و شاید با شما راحت نیستند
      موفق باشید

  • Behzad , دسامبر 17, 2016 @ 6:03 ب.ظ

    سلام خسته نباشید من دختری رو میخوام که خانوادم مخالفن دلیلشم اینه که رفتن تحقیق گفتن پدر بزرگشون حمومی هستن یعنی دلاک بعد خانواده من میگن چون این بود کارشون ما مخالف این ازدواج هستیم به نظر شما من باید چیکار کنم.

    • راهنما , دسامبر 18, 2016 @ 12:25 ب.ظ

      زمانی که پدر و مادر به هیچ وجه راضی نمی شوند و به عبارتی اصلا حاضر نیستند حرف های شما را بشنوند یا طرف مقابل را ببینند، باید بدانید که الان زمان قانع کردن پدر و مادر نیست. شما باید صبر کنید تا پدر و مادر از فضای عاطفی و هیجانی خود بیرون بیایند چون در فضای هیجانی آدم ها نمی توانند خوب به مسئله نگاه کنند و تصمیم بگیرند، بنابراین دختر و پسر باید با درایت، صبر کنند تا زمان مناسب برای حرف زدن فرا برسد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      • Behzad , دسامبر 18, 2016 @ 12:38 ب.ظ

        پدر و مادر من میگن خونمون روی این گذاشته هست که بخواهیم با همچین قومی وصلت کنیم فردا تو فامیل مزحکه بشیم اصلا نمیگذارن من صحبت کنم این خانواده ۲۵سال هست که اصفهان هستن و حدود ۳۰الی ۴۰سال قبل مهاحرت میکنن به یه شهرستان و به کار آریشگری و حمومی مشغول به کار میشن قدیم این کار را میکردن ولی از ۲۵ الی ۳۰اصلا دیگر به این کار مشغول نیستن نمیدونم چه بگم که پدر و مادرم قبول کنن خانواده خوبی هستن و همه هم ازشون تعریف میکنن .پدرو مادرمم خاضر نیستن که به مشاوره برویم باهم.لطفا راهنمایی کنید منو مرسی.

        • راهنما , دسامبر 19, 2016 @ 5:26 ب.ظ

          ایکاش جدای این همه وابستگی عاطفی کمی هم به دلایل و حساسیت های خانواده توجه میکردید
          چون تجربه میگه افرادی مثل شما بعد از ازدواج خیلی زود به اشتباه خودشون پی بردن و اون وقت موافق نظر خانواده شده ان
          به هر حال باید صبور باشید و از وساطت بزرگان فامیل که قابل اطمینان هستن استفاده کنید

  • شریفیان , دسامبر 25, 2016 @ 6:44 ب.ظ

    باسلام وعرض ادب
    دختری ۸ساله دارم که اصلا تمرکز در دروس ندارد سرکلاس درس خیلی صحبت میکند درمنزل هم بسختی تکالیفش را انجام میدهد حتما باید یک نفر کنار دستش باشد تا تکالیفش را انجام دهد به دکتر مراجعه کردمروشهای متعددی را امتحان کردم ولی نتیجه نگرفتم (نوروفیدبک ،قرص ریتالین ،کلاسهای تمرکزو…)البته قرص ریتالین تا حدودی رضایت بخش بوده ولی از مضرات بعدی آن نگرانم اطفا راهنمایی بفرمایید

    • dr-salary , دسامبر 25, 2016 @ 8:09 ب.ظ

      با سلام
      اگر پزشک تشخیص دادند که ریتالین مصرف شود مشکل خاصی نیست و نگران نباشید
      منتهی برای اثر بخشی بیشتر درمان حتما با روانشناس کودک هم موضوع را مطرح کنید و بهترین درمان درمان رفتاری والدین و کودک است که اکثر بیمارستان های روانپزشکی در بخش کودکان اجرا
      می کنند و خوشبختانه نتایج موفقیت آمیزی هم گرفته شده است
      موفق باشید

  • الناز , دسامبر 31, 2016 @ 2:29 ق.ظ

    سلام وقتتون بخیر,بنده دختری هستم ۲۵ساله,از بچگی استرس داشتم تا الام اما الان,خیلی کلافم همیشه استری باهامخ موقع بیرون رفتن,مهمانی,هرجایی ک فکرشو بگنید وتا زمانی همدکه تو اون موقعیت قرار نگیرم و زمان ازش نگذره استرس دارم که این خیلی منو اذیت میکنه بدنم گر میگیره و دستام تعریق داره,اصلا ادم خجالتی نیستم راستش من یه مشکلی که دارم اینه که کف دستهام وپاهام تعریق داره و همین باعث میشه که استرس واضطراب منو بگیره و تعریقم شدیدتر بشه بخدا عذابم میده نه از نظر ظاهر مشکل دارم ن چیز دیگه ادم دقیق و فعالی هستک اما این مشکل باعث شده منو رو گوشه گیر کنخ و نتونم فعالیت اجتماعی داشته باشم خیلی دوست دارم برم سرکار اما واقعا اذیتم ب خاطر تعریق دستهام و استرس بعد از اون و تمرکزم را ازدست میدم,قبلا ی مدت سرکار میرفتم اما وقتی دیدم خیلی اذیت میشم کار رو کنار گذاشتم,این مشکل حتی مانع ازدواجم هم شده میترسم ازدواجذکنم ک اگ طرفم بفهمه براش چندش اور باشه ومنو از خودش طرد کنه وبخاطر همین ترس خیلی از خواستگارهامو رد کردم,,مثل ی مرده متحرکذشدم واقعا خسته شده خواهش میکنم یه راهکار بزارین,,تعریقردستام درمان قطعی نداره بنظرتون چطور با تعریق و استرس زیادم کنار بیام و بتونم مثل افراد عادی فعالیت اجتماعی داشته باشم و خیلی راحت ازدواج کنم,,فشار خانوادم خیلی زیاد و هیچ کس درکم نمیکنه وقتیم راجبش حرف میزنم حرفمو جدی نمیگیرن و میخندن,,بخدا عذاب میکشم,,من یه زندگی با ارامش میخوام,,بلاخره هر دردی درمان داره,,من ساکن اصفهانم اگر دکتر یا روانشناسی که بتونه کمکم کنه میشناشسید معرفی,کنید,,ممنونم

    • راهنما , دسامبر 31, 2016 @ 12:40 ب.ظ

      برای مقابله با استرس، اعتبار افکار منفی خود را به چالش بکشید.

      البته فقط موانع و چالش‌ها نیستند که استرس‌زا هستند، بلکه بسیاری از تغییرات مثبت و منفی که در زندگی رخ می‌دهند، مانند امتحانات دوران دانش‌آموزی، آزمون کنکور، جابه‌جایی جغرافیایی یا مکانی، ازدواج، بارداری،ترفیع درجه و گرفتن مسئولیت می‌تواند فشار روانی ایجاد کرده و تعادل روانی فرد را برهم بزند.

      عده‌ای فکر می‌کنند استرس فقط ناشی از اتفاقات ناخوشایند مانند تصادف، از دست دادن عزیزان، شغل، بیماری و… رخ می‌دهد در حالی ‌که رویدادهای مثبت مانند ازدواج، بچه‌دار شدن و نیز هر تغییر خوب دیگری که در زندگی ما اتفاق می‌افتد، می‌تواند استرس‌زا باشد.

      استرس یا فشار روانی واکنش بدن به هرگونه تغییر و برهم خوردن تعادل است که حال می‌تواند این تغییرات مثبت یا منفی باشد.

      بسیاری مواقع استرس علاوه بر آثار روحی آثار جسمی نیز در بدن دارد مانند افزایش ضربان قلب، تعداد تنفس،گرم و داغ شدن پریدن عضلات بدن و تکرر ادرار. البته آثار روانی استرس شامل افکار منفی، ترس، اضطراب یا رفتاری مانند بی‌قرار شدن، رفتارهای اجتنابی، کز کردن و گوشه‌گیری نیز پیامدهای این بیماری است.

      گرچه این رویدادها یا تغییرات مهم زندگی هستند که استرس ایجاد می‌کنند، اما عامل اساسی در ایجاد استرس نحوه برداشت ما از این رویدادهاست. وقتی اتفاقی می‌افتد ابتدا فکر می‌کنیم که آیا این اتفاق برای ما تهدید‌کننده است یا خیر؟ پس از آن در مورد نحوه برخورد با آن فکر می‌کنیم. اگر توانایی ما بیشتر از عامل استرس‌زا باشد در این صورت دیگر آن موقعیت استرس‌زا نیست.

      موقعیت استرس‌زا تلقی می‌شود که توانایی ما کمتر از آن باشد و در این شرایط است که بدن واکنش نشان می‌دهد.

      عوامل استرس‌زا (استرسور) به دو دسته تقسیم می‌شوند

      ١- عوامل بیرونی
      اتفاقات منفی و مثبت زندگی مانند ازدواج کردن،جزو عوامل بیرونی محسوب می‌شوند. اتفاقات منفی مانند افرادی که عزیزان خود را از دست می‌دهند، مجازات‌های دادگاهی یا رویدادهای بزرگ و کوچکی که هر روزه فرد را درگیر می‌کنند، مثل ایستادن در صف، زندگی در محله‌های شلوغ یا محله‌هایی که دارای امکانات کافی نیست؛ همیشه باعث آزار و اذیت افراد می‌شود.

      اندیشمندان معتقدند،اگر رویدادهای کوچک به‌طور پیوسته رخ دهد و همیشگی باشد تاثیرش بیشتر از رویدادهای بزرگ منفی است.

      ٢- عوامل درونی
      افکاری که افراد درباره خود، آینده و دیگران دارند نیز می‌تواند استرس‌زا باشد.

      افرادی که دیگران را همیشه خطرناک و غیرقابل ایمن می‌دانند این طرز تفکر همیشه باعث می‌شود افراد در حالت گوش به زنگ باقی بمانند و این حالت باعث تشدید برانگیختگی و استرس می‌شود.
      کسانی که درباره خود مثبت فکر نمی‌کنند و خودشان را ضعیف و ناکارآمد می‌دانند نیز استرس را تجربه می‌کنند و اعتماد به‌نفس پایینی دارند.

      بنابراین این باورهای غلط می‌تواند یکی از عوامل درونی استرس باشند.

      ویژگی‌های شخصیتی نیز می‌تواند منبع درونی استرس باشد. افراد کمال‌گرا، بدبین و افرادی که انعطاف‌پذیر نیستند، افرادی که «تکانشی» عمل می‌کنند (قبل از فکر، عمل می‌کنند) از جمله افرادی هستند که در معرض استرس شدید قرار دارند و بیشتر از دیگران استرس را تجربه می‌کنند.

      چه میزان استرس برای بدن ضروری است
      انسان‌ها برای داشتن یک زندگی طبیعی و سالم به میزان محدودی فشار روانی نیازمند هستند. به نظر می‌رسد برای این‌که دستگاه عصبی درست کار کند، لازم است کمی تحریک شود اما در عین حال، فشار روانی شدید یا طولانی آسیب جسمانی و روانی به بار می‌آورد.

      واقعیت این است که واکنش استرس در بدن یک نوع سازگاری زیستی طبیعی است که به انسان‌ها کمک می‌کند تا در صورت رویارویی با شرایط خطرناک و استرس‌زا با نشان دادن واکنش سریع، جان خود را حفظ کنند.

      انسان برای این‌که از حالت یکنواختی خارج شود به میزانی (حدود ١٠ تا ٢٠ درصد) در طول روز به برانگیختگی نیاز دارد. طبیعی است همیشه تغییرات مثبت، استرس به همراه دارد و اگر قرار باشد افراد از آن اجتناب کنند، تغییرات اتفاق نمی‌افتد.

      هر چالش و هر تغییر مثبتی می‌تواند استرس داشته باشد اما سطح استرس آن‌قدر بالا نیست که باعت افت عملکرد فرد شود.

      استرسی را مخرب می‌دانیم که بر سطح عملکرد فرد تأثیر دارد.

      سطح استرس یا برانگیختگی خوب تا یک حدی برای زندگی طبیعی لازم است و افرادی که برانگیختگی و تاثیری ندارند خیلی تمایلی به رویارویی با چالش‌ها دارند.

      در بعضی جاها لازم است وقتی می‌خواهیم یک تغییر مثبت در زندگی ایجاد کنیم خود به پیشواز استرس برویم مانند افرادی که مهاجرت داوطلبانه می‌کنند.

      چه زمانی استرس مخرب است
      استرس زمانی مخرب است که روی کارآیی فرد تأثیر داشته و باعث افت عملکرد یا رنج فرد شود و فرد کارآیی رفتار و ذهنی خود را از دست بدهد که در این موقع می‌گوییم استرس مخرب است.

      چه زمانی به استرس بیماری می‌گوییم
      اگر نتوانیم انرژی حاصل از استرس را از بدن تخلیه کنیم به تدریج سلامت جسمانی و روانی خود را از دست می‌دهیم.

      براساس طبقه‌بندی‌های انجام شده اگر یک فرد نتواند با اتفاق یا یک رویداد منفی طی یک دوره یک تا دوساله کنار بیاید طبیعتا این استرس را بیمارگونه می‌دانیم، یعنی زمان طولانی فرد نتوانسته با آن موضوع کنار بیاید.

      نشانه‌هایی که نه‌تنها شدید است بلکه بر عملکرد فرد نیز تأثیر دارد و فرد کارآیی خود را از دست می‌دهد و نمی‌تواند خوب بخوابد و مطالعه کند.

      به‌طور کل آدم مقاوم به استرس نداریم و همه انسان‌ها به نوعی آسیب‌پذیر اما بعضی کمتر آسیب‌پذیر و برخی هم مقاوم هستند.

      راه‌حل‌های مقابله با استرس
      برخی افراد مقاوم هستند و نشانه‌های خفیف‌تری از خود نشان می‌دهند و زودتر با این قضیه کنار می‌آیند. مثل افرادی که همیشه خود را آماده کرده‌اند خطر، تغییر و رویدادهای منفی را برای خود یک چالش می‌دانند نه یک مصیبت یا کسانی که اعتقادات مذهبی و به خدا توکل و نسبت به خودشان باور مثبت دارند از عهده مشکلات برمی‌آیند و طبیعتا بهتر می‌توانند با رویدادهای استرس‌زا مقابله ‌کنند.

      برای مقابله با نشانه‌های بدنی استرس انجام برخی تمرین‌های ساده و آسان مانند مشکلات بی‌خوابی، تکرر ادرار مشکلات گوارش، سوزش معده و تنفس سریع یوگا، تنفس دیافراگمی (شکمی)، آرمیدگی و در حالت شدید دارو درمانی پاسخگو است.

      کسانی که مقاوم هستند که سبک زندگی سالم، خواب و ورزش مناسب دارند.

      این راهکارها برای همه جواب می‌دهد ولی بلافاصله نیست اما اگر مداومت کند و پیاده‌روی داشته باشد کمک‌کننده است.

      برای نشان‌های شناختی استرس که همان افکار منفی است باید فنون شناخت و تغییر افکار منفی و مبارزه با آن را یاد گرفت که روانشناسان نیز می‌توانند در این زمینه کمک‌کننده باشند و مهارت‌های چالشی را به فرد آموزش دهند.

      ما باید یاد بگیریم چگونه هیجان‌های خود را مانند خشم تخلیه کنیم و به شیوه مثبت برای مدیریت استرس حل مسأله را یاد بگیرم. افراد باید مهارت حل مساله و مذاکره را بلد باشند تا در برابر استرس و رویدادهای منفی یا چالش‌هایی که استرس ایجاد می‌کنند‌ مقابله کنند تا از هم فرو نپاشند.

      پرخوری راه ناسالم مبارزه با استرس
      برخی برای مقابله با استرس به پرخوری و ورزش سنگین، سیگار والکل روی می‌آورند که راه‌های مقابله ناسالم با استرس هستند.

      همچنین درددل کردن با یک دوست یا مشاور و یافتن راه‌حلی برای موضوعی که باعث استرس شده یکی از راه‌های مقابله با استرس است.

      برخی رویدادهای استرس‌زا راه‌حل ندارند و فرد باید با آنها کنار بیاید و برخی مواقع راه‌حل دارد که باید جست‌وجو کرد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • eli , دسامبر 31, 2016 @ 8:02 ب.ظ

    سلام من با کسی مدت هاست دوستم دوستش دارم اونم دوستم داره قراره بیاد خواستگاری و متأسفانه مادرم قبولش نداره و میگه به دردت نمیخوره … ولی الان بیشترین چیزی که عذابم میده اینه که امروز بهم گفت سیگار میکشه قبلا میدونستم وقتی ناراحت میشه میکشه و قول داده بود دیگه بخاطر من نکشه ولی حالا گفت که میکشه حتی شب گذشته که اعصابش داغون بود ۱۰ نخ کشیده بود من از افراد سیگاری و بوی سیگار متنفرم و اعضای خانوادم هیچ کدام سیگاری نیستند حالا سوالم اینه که چه کنم ? بنظرتون ترک میکنه? اصلا باید چکار کنم از اینکه این همه مدت فکر میکردم واقعا نمیکشه و حالا فهمیدم اشتباه میکردم خودمو احمق میدونم دلم خیلی شکسته خیلییی بن”رتون ترک میکنه یا الکی میگه نمیکشم و دوباره میکشه?

    • راهنما , ژانویه 1, 2017 @ 12:32 ب.ظ

      دغدغه والدین را نادیده نگیرید
      در بحث ازدواج، افراد باید آمادگی های مختلفی را داشته باشند که یکی از این آمادگی ها، آمادگی خانواده است. آمادگی خانواده برای ازدواج هر فرزندی در چندین بعد قابل بررسی است.

      به طور مثال باورهای خانواده اهمیت دارد، در بعضی خانواده ها ترتیب سنی بچه ها اصلی ترین ملاک برای ازدواج آن هاست و هیچ گاه فرزند کوچک تر نمی تواند از فرزند بزرگ تر زودتر ازدواج کند. شرایط اقتصادی خانواده برای ازدواج فرزندشان هم شامل آمادگی خانواده محسوب می شود. وقتی خانواده به هر دلیل منطقی آمادگی لازم برای عروس کردن دختر یا داماد کردن پسر را ندارد، فرزندان نباید با نادیده گرفتن دغدغه های والدین برای ازدواج در یک زمان خاص اصرار کنند.
      زمانی که پدر و مادر به هیچ وجه راضی نمی شوند و به عبارتی اصلا حاضر نیستند حرف های شما را بشنوند یا طرف مقابل را ببینند، باید بدانید که الان زمان قانع کردن پدر و مادر نیست. شما باید صبر کنید تا پدر و مادر از فضای عاطفی و هیجانی خود بیرون بیایند چون در فضای هیجانی آدم ها نمی توانند خوب به مسئله نگاه کنند و تصمیم بگیرند، بنابراین دختر و پسر باید با درایت، صبر کنند تا زمان مناسب برای حرف زدن فرا برسد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

    • dr-salary , ژانویه 1, 2017 @ 1:34 ب.ظ

      با سلام
      خیلی راحت و صادقانه بگم که در طی دوستی قرار نیست هر حرفی رو باور کنید ادم ها راحت می تونند وعده و وعید بدن برای بدت اوردم فرد مورد علاقشون و بعدهم انکار کنند .کسی که در یک شب ۱۰ نخ سیگار کشیده می تونه به خاطر شما ترک کنه .منطقی باشید و به فکر ایندتون باشید اگر می تونید این ادم رو همینطور که هست بپذیرید باهاش جلوتر برید و لی اگر فکر می کنید می تونید تغییرش بدید بدونید که خیلی از زندگی هایی که در حال فروپاشیه افراد به دلیل علاقه همین فکر رو میکردن ولی بعدا چیز دیگری مشخص شده
      امیدوارم در هر صورت بهترین و عاقلانه تر ین تصمیم گرفته شود
      موفق باشید

  • راهنما , ژانویه 3, 2017 @ 9:08 ب.ظ

    ۱. «مدتی طول کشید تا من بتوانم این موضوع را فراموش کنم اما چیزی که خیلی به من کمک کرد این بود که به خودم یادآور می‌شدم، رفتار او، انتخاب خودش بوده است و من هیچ کنترلی روی آن نداشته‌ام. این امکان وجود دارد که چنین افرادی هیچوقت واقعاً خوشحال نباشند چون همیشه دنبال چیز دیگری هستند درحالیکه مشکل اصلی خودشانند. اما این طرف قضیه خود شما هستید که فوق‌العاده‌اید و می‌توانید با این مشکل هم مثل مشکلات دیگر زندگی کنار بیایید.»

    ۲. «عصبانیتتان را بیرون بریزید. وقتی من توانستم بالاخره این موضوع را پشت سر بگذارم، از شوهر سابقم و شریک خیانت او بخاطر درهایی که به روی من باز کردند، متشکر بودم. من آدم خوبی هستم (مطمئناً شما هم همینطور) و لایق بهترین‌ها. وقتی شوهرم با زنی دیگر به من خیانت کرد، این آزادی را به من داد تا بتوانم بهترین را برای خودم پیدا کنم.»

    ۳. «فریاد بکشید، گریه کنید و غصه بخورید. مطمئناً چنین اتفاقی باعث عصبانیتتان می‌شود، پس بگذارید که عصبانی شوید. هیچ چیز بدتر از این نیست که دیگران به شما بگویند که آرام باشید و خودتان را جمع و جور کنید.»

    ۴. «کمی صبر کرده و به موقعیتی که در آن هستید فکر کنید. بلافاصله به این اتفاق واکنش ندهید تا از تصمیمی که می‌گیرید، پشیمان نشوید. لازم نیست فوراً تصمیم بگیرید. و وقتی به اینکه چه می‌خواهید بکنید فکر کردید، برنامه‌ریزی کنید. این همان کاری بود که من انجام دادم. دفعه اولی که بخشیدم، نقشه‌ای داشتم که اگر چنین اتفاقی دوباره برایم افتاد، چه بکنم. وقتی به طور غیرقابل اجتنابی این اتفاق برایم تکرار شد، دیگر می‌دانستم که دقیقاً می‌خواهم چکار کنم، کجا می‌خواهم زندگی کنم، بچه‌هایم را به کدام مدرسه بفرستم، کارم را چه بکنم و …»

    ۵. «یادتان باشد که این انتخاب آنها بوده است، باوجود همه اتفاق‌هایی که در گذشته و حال این رابطه برایتان افتاده است. این انتخاب آزادانه آنها بوده است که موجب این وضعیت شده است. شما هم آزادید، پس گناهی که او به گردنتان انداخته است را با خودتان حمل نکنید. اما نباید فراموش کنید که باید ببخشید. نمی‌گویم این کار آسان است، اما در آینده از خودتان متشکر خواهید بود. تنها چیزی که باید جلو دیدتان قرار دهید این است که این اشتباه و ضعف او بوده است نه شما. این ناتوانی او برای حفظ قداست رابطه زناشوییتان بوده است که موج این اتفاق شده است.»

    ۶. «حتی اگر نتوانید شکسته‌های رابطه را دوباره به هم وصل کنید، قبل از اینکه همه چیز باعث ویرانی خودتان شود، او را ببخشید.»

    ۷. «به نظر من همه چیز به این بستگی دارد که از این به بعد طرف‌مقابل چطور می‌خواهد رفتار کند. هر تصمیمی که بگیرید، توصیه می‌کنم که این را به خاطر داشته باشید: گذشته، گذشته است. فقط امروز را دارید.»

    ۸. «من بعنوان روانشناسی که تخصصم کار کردن روی افرادی است که خیانت برایشان اتفاق افتاده است، توصیه می‌کنم که صبر کنید. لازم نیست همان لحظه تصمیمی بگیرید.»

    ۹. «یادتان باشد: خیانت او تاثیری روی شما نداشته و به خودشان برخواهد گشت. رفتار و اعمال او به دیگران نشان می‌دهد که واقعاً چطور انسانی هستند. شما هم می‌توانید سرتان را بالا نگه دارید.»

  • سبحان , ژانویه 7, 2017 @ 8:41 ب.ظ

    با سلام،ازدواج دختر و پسری ک دختر ۸ سال بزرگتر است ، موفق خواهد بود درصورت اجرای عقد ومراحل بعد ، برای زندگی مطلوب چه برنامه ای باید داشت ؟ ممنون

    • راهنما , ژانویه 8, 2017 @ 11:24 ق.ظ

      بیشتر منابع موجود در روانشناسی تفاوت سنی ۴ تا ۵ سال را مناسب دانسته اند و در برخی منابع ۵ تا ۷ سال نیز مناسب شمرده شده است. علاوه بر این، عامل مهم دیگری که در کنار سن و تفاوت سنی زوجین مطرح می شود بلوغ فکری و پختگی اجتماعی هر کدام از زوجین است.

      به طور کلی می توان گفت یک ازدواج مناسب عموماً ازدواجی است که در دهه سوم زندگی شخص صورت بگیرد و آقا از لحاظ سنی بزرگتر از خانم باشد و اختلاف سنی آنها بیش از ۷ سال نباشد، همچنین هر دو نفر به بلوغ جسمی و فکری رسیده باشند و از سلامت لازم برخوردار باشند. اما واقعیتی که وجود دارد این است که ممکن است همه اشخاص نتوانند چنین ازدواجی را داشته باشند و به خصوص ممکن است در روابطی قرار بگیرند که شرایط ازدواج و اختلاف سنی آنها از حالت نرمال و طبیعی خارج باشد.

      روانشناسان معتقدند رابطه زناشویی رابطه بسیار حساسی است و می تواند از مسائل مختلف بسیار تاثیر بپذیرد. یکی از این مسائل اختلاف سنی زیاد در کنار بلوغ فکری و پختگی پایین زوجین، می تواند باعثبه وجود آمدن مشکلات جدی و مهم در رابطه شده، به رابطه زناشویی آسیب وارد کرده و آن را از مسیر اصلی خود دور کند. از جمله مشکلات مهمی که ممکن است در اثر اختلاف سنی زیاد زوجین به وجود آید می توان به موارد زیر اشاره کرد:

      ۱. تغییر نقش: موذیانه ترین، آسیب رسان ترین و مهمترین مشکلی که به صورت تدریجی و ناآگاهانه ممکن است در ازدواج های با اختلاف سنی زیاد به وجود بیاید، تغییر نقش است که به دو صورت خود را نشان می دهد:

      الف. تغییر نقش همسری به نقش معلم شاگردی: این تغییر نقش زمانی صورت می گیرد که در طول مشکلات زندگی، همسر مسن تر به دلیل خامی و بی تجربگی همسر جوان تر، شروع به آموزش وی می کند و از روی عشق و محبت این کار را ادامه می دهد. البته لازم به ذکر است در زندگی، آموزش فردی توسط همسرش هیچ اشکالی ندارد و مشکل زمانی به وجود می آید که این موضوع به دفعات تکرار شود و همسر جوان تر برای حل هر مسئله ای، به همسر خود وابسته شود. عادت شدن این امر و مشاهده این موضوع که همسر جوان تر در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و مسائلی است که همسر مسن تر قبلاً آنها را طی کرده می تواند به خستگی، بی حوصلگی، عصبانیت و کم طاقت شدن همسر مسن تر بینجامد.

      ب. تغییر نقش همسری به نقش والد فرزندی: این تغییر نقش زمانی صورت می گیرد که همسر مسن تر ناخودآگاه و بدون اینکه متوجه باشد. نقش پدر یا مادر را بازی می کند. مشاهده اشتباهات همسر جوان تر و گوشزد کردن، سرزنش کردن و نصیحت کردن وی و بسیاری از رفتارهای والدی دیگر ممکن است به طور اتوماتیک وار در زندگی پیش بیاید. ادامه این رفتارها موجب تغییر نقش از همسر به نقش والد فرزندی می شود که در آن همسر مسن تر ناخودآگاه نقش والد و همسر جوان تر نقش فرزند را ایفا می کنند. حال اگر این فرزند(همسر جوان تر) فردی وابسته و دارای خودباوری پایین باشد این رابطه(والد فرزندی) تحکیم خواهد شد و وی از رشد و بلوغ باز خواهد ماند. اما اگر بالعکس این فرزند شخصیت وابسته نداشته باشد و برای خود حق استقلال را مسلم بداند بالاخره روزی در برابر همسر مسن تر خود عصبان خواهد کرد. در هر دو صورت رابطه آسیب خواهد دید و هر دو نفر رضایتمندی زناشویی خود را به تدریج از دست خواهند داد و ممکن است رابطه نامتعادل و بی ثباتی را تجربه کنند.

      ۲. همسر مسن تر زن بوده و از نظر اقتصادی موفق تر از همسر خود باشد: افزایش سن، حرفه ای شدن در شغل و به تبع آن در آمد بالا و ثبات اقتصادی به خصوص زمانی که زن نسبت به مرد توان اقتصادی بالاتری داشته باشد و مسئولیت های بیشتری از این حیثبر دوش وی باشد می تواند موجب تنش در رابطه گردد. همین امر می تواند به تدریج موجب ناراحتی و عصبانیت زن شده و بر رابطه تاثیر منفی بگذارد.

      ۳. ممکن است همسر مسن تر وسوسه شود تا بر همسر خود تسلط یابد: به دلیل اینکه قدرت رابطه اغلب در دست همسر مسن تر است ممکن است وی به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه بر همسر خود تسلط یابد و قدرت خود را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به رخ وی بکشد.

      ۴. ممکن است یکی از همسران(یا هر دو نفر) مجبور شود خود را بسیار تغییر دهد تا بتواند با دیگری هماهنگ شده تا به تفاهم برسند:

      ممکن است یک یا هر دو زوج برای اینکه با یکدیگر تفاهم داشته باشند و تفاوت ها را به حداقل برسانند تصمیم بگیرند از بسیاری از علایق، دوستان، فعالیت های جانبی و حتی گاهاً از شغل خود بگذرند و این یعنی دور شدن از خود واقعی که به تدریج موجب احساس پوچی شده و رضایت از خود و زندگی را کاهش می دهد.

      لازم به ذکر است هر چه اختلاف سنی بین زوجین بیشتر باشد این مشکلات با شدت بیشتری خود را نشان میدهند و زمانی اوج مشکلات را خواهیم داشت که علاوه بر اختلاف سنی زیاد، دلیل ازدواج دو نفر چیزی غیر از محبت و عشق(مثلاً پول و ثروت، زیبایی و جذابیت و…) باشد. از سویی دیگر خود این مشکلات می تواند زمینه ساز مشکلات دیگر از جمله تجربه نکردن عشق و محبت دلخواه، افتادن در دام روابط خسته کننده و عدم توانایی برای خروج از آن، خیانت های زناشویی و روابط پیچیده و بی سرانجام و… باشد.

      به یاد داشته باشیم که تمامی این مشکلات به تدریج و ناخودآگاه شکل می گیرند و کاملاً روشن است که هیچ کدام از زوجین به صورت ارادی و آگاهانه نمی خواهند که این مشکلات در زندگی آنها اتفاق بیفتند. هدف همه از ازدواج خوشبختی است و هیچ کس برای مواجه شدن با مشکلات و ناکامی ها ازدواج نمی کند. اما اگر بدون آگاهی و صرفاً با تکیه بر دانسته های ناکافی و احساسات و هیجانات خود ازدواج کنیم و در برابر تغییرات ضروری مقاومت کنیم، مشکلات اجتناب ناپذیر خواهد بود.

      در مورد اختلاف سنی زیاد، توجه به نکات زیر می تواند کمک کننده باشد:

      ۱. اختلاف سنی زیاد در ازدواج اول بیشتر اثر منفی خواهد گذاشت تا ازدواج دوم، زیرا در ازدواج اول، آقا و خانم از پختگی چندانی برخوردار نیستند اما در ازدواج دوم به دلیل تجربه یک زندگی و در نتیجه پختگی بیشتر، تا حدودی تاثیر منفی اختلاف سنی زیاد تعدیل می شود.

      ۲. اختلاف سنی زیاد در سنین بالا، زیاد مشکل ساز نیست. به طور مثال ازدواج یک خانم ۲۰ ساله با یک آقای ۳۵ ساله می تواند مشکل ساز باشد اما ازدواج یک خانم ۴۰ ساله با یک آقای ۵۵ ساله زیاد مشکل ساز نخواهد بود.

      حال با توجه به مطالب مذکور ممکن است دو سوال پیش بیاید:

      ۱. اگر شخصی پیشنهاد ازدواج بدهد که شرایط خوبی دارد اما تفاوت سنی زیادی با ما دارد چه کار کنیم؟

      ۲. اگر شخصی چنین ازدواجی داشته باشد و احیاناً دچار مشکلاتی شده باشد، آیا راه حلی دارد یا نه؟

      رد پاسخ به سوال اول باید گفت اگر ازدواج اول شماست، بهتر است قید آن را بزنید و به دنبال شخصی باشید که تناسب سنی بیشتری با وی دارید. ورود به چنین رابطه هایی حتی اگر در ابتدا بسیار هیجان انگیز به نظر برسد و دلایل و توجیهات بسیاری داشته باشد، عاقلانه نیست و به تدریج دچار یک یا چند مشکل از مشکلات فوق خواهید شد. ا ما اگر سن شما بالاست و تجربه یک زندگی مشترک را داشته اید می توانید به این پیشنهاد فکر کنید اما در هر صورت حتماً با یک مشاور یا روانشناس متخصص در این زمینه مشورت کنید.

      در پاسخ به سوال دوم باید گفت که ناامید نشوید، آگاهی داشتن در مورد مشکلات موجود و تحلیل دقیق و صادقانه آنها خود نیمی از راه حل است. برای حل مشکلات خود دست به کار شوید، در مورد آنها و نیز احساسات و خواسته های خود، صادقانه با همسرتان صحبت کنید. اگر هر دو از شرایط موجود راضی نیستید برای حل آن متعهد شوید. خود را برای تغییرات ضروری و اساسی آماده کنید. از نقش ها بیرون بیایید و به نقش همسری خویش برگردید، به یکدیگر احترام بگذارید و حقوق دیگری را رعایت کنید. در این زمینه مطالعه کرده و راهکارها را در زندگی خود اجرا کنید. در صورت احساس نیاز به کمک بیشتر و تخصصی تر(با توجه به اینکه هر رابطه ای منحصر به فرد بوده و با روابط دیگر متفاوت است) از یک مشاور یا روانشناس متخصص در این زمینه کمک بگیرید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

    • مشاور , ژانویه 8, 2017 @ 11:54 ق.ظ

      با سلام
      تفاوت سنی مناسب هنگام ازدواج

      اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.

      البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از ۱۰ سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.

      یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.

      بزرگ تر بودن مرد

      مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.

      حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.

      بزرگ تر بودن زن

      اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.

      کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:

      ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.

      زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.

      از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و…

      درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.

      چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.

      می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.

      همسن بودن یا نبودن

      تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.

      زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.

      یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.

      آنچه از سن مهم تر است…

      تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.

      انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است
      موفق باشید

  • مریم , ژانویه 14, 2017 @ 12:39 ق.ظ

    سلام.همسر من در این چند سال اخیر به حرفهای من توجهی نمیکند مثلاً در مورد عوض کردن وسایل بسیار قدیمی خانه یا تعویض خانه اصلاً توجهی نمیکند با اینکه شرایط مالی او در حدی هست که بتواندچنین مخارجی را بکند و از طرف دیگر تمام سرمایه ی خود را صرف مادر و خواهر و برادران خود میکند مثلاً عروسی مفصل با هزینه های فوق العاده برای خواهران و برادرانش میگیرد.همچنین توقعات خانواده اش هم بسیار زیاد است مثلاً هر دفعه که آنها را میبینیم در حال ایراد گرفتن از خانه خود هستند و به نحوی میخواهند هزینه های تعویض خانه خود را از شوهرم بگیرند در صورتی که خانه خودما بسیار مستهلک شده ولی همسرم به هیچ وجه اهمیتی نمیدهد و تنها حرفهای مادرش بر او تاثیر گذارند.از طرفی نمیگذارد حتی رفت و آمد با خانواده ام داشته باشم.اگر هم با او حرف بزنم به نحوی قهر میکند و مخارج را نمیدهدهر بارهم که میگویم با یک مشاور صحبت کنیم قبول نمیکند.واقعاً خسته شدم لطفاً راهنماییم کنید.با تشکر.

    • راهنما , ژانویه 15, 2017 @ 1:54 ب.ظ

      دوست عزیز این دسته از افراد عموما خصلت «بی‌مسئولیتی» را از محیط خانواده و در ارتباط مستقیم با آموزش‌های پدر و مادر کسب کرده‌اند و یا در برهه‌ای از زندگی خود از طریق ارتباط با افراد بی‌مسئولیت به این نتیجه رسیده‌اند که چنانچه در مقابل امور مختلف زندگی بی‌مسئولیت باشند، پاداش بهتری دریافت خواهند کرد و زندگی راحت‌تر با دغدغه کمتر را سپری خواهند کرد.
      از آنجا که اطرافیان، به مرور زمان فرد بی‌مسئولیت را با تمام اهمال کاری‌هایش می‌پذیرند و دیگر از او انتظار برآوردن خواسته‌ها و نیاز‌هایشان را ندارند، خصیصه بی‌مسئولیتی در وجود فرد بی‌مسئولیت تشدید می‌شود و در نتیجه فرد بی‌مسئولیت در دنیای امنی که برای خود می‌سازد احساس رضایتمندی می‌کند و پاداش می‌گیرد، زیرا هیچ کسی از او توقعی برای انجام امور ندارد و او می‌تواند با فراغ خاطر به نیاز‌ها و خواسته‌های مورد علاقه خویش رسیدگی کند.
      از این رو فرد بی‌مسئولیت رفته رفته، به خصلت‌هایی نظیر «خودخواهی»، «متوقع بودن» و همچنین «لجبازی» و «منفعت طلبی» در جهت تحقق خواسته‌های شخصی‌اش نیز آلوده می‌شود. بسیاری از زوجین ناآگاهانه و ناخواسته بر مشکل بی‌مسئولیتی همسرشان دامن می‌زنند و آن را تقویت می‌کنند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • نرگس , ژانویه 20, 2017 @ 12:33 ب.ظ

    دلم میخواد طلاق بگیرم و با یه چسر بااحساس زندگی کنم.من دختر زیبایی هستم و احساساتی همیشه بهش محبت کردم.ولی اینهمه قهر کردنش و اینکه احساسی نیست. خیلی اذیتم میکنه.با اینکه چند سال طول کشید تا جواب مثبت بگیره واسه عقدمون اصلا ذوقی نداشت.واسم عجیب بود حتی رابطمونم خالی از احساسه.اصلا درک نمیکنم چرا اینجوریهتو دوران دوستی حتی دست منو نگرفت .البته من حساس بودم به رعایت کردن این مسائل و وقتی اونم رعایت میکرد گذاشتم به پایه نجیب بودنش.ولی الان میفهمم که اون درواقع بی احساس بود

    • مشاور , ژانویه 20, 2017 @ 1:13 ب.ظ

      با سلام
      دوت عزیز به هر حال شما سه سال با ایشون دوست بودید و قطعا عواطفی داشتید که زندگی رو شروع کردید در مورد ایشون هم همینطور .بهتره از ایشون بخواهید پیش مشاور برید و حضوری صحبت کنید گاهی افراد تحوه بیان خواسته هاشون از همسرشون رو نمی دونند و منظرند طرف مقابل حدس بزنه .ببینید اگر از رفتار ایشون ناراحت بودید ولی باز هم با محبت برخورد می کردید اشتباه بوده چون طرف مقابل شما متوجه ناراجتی شما نی شده .ضمن اینکه باید دید توقع شما از محبت و محبت کردن و احساس چیست .و قطعا ایا در ارتباط زناشویی هم سرد هستند و ارضائی اتفاق نمی افتد .به هر حال همه این ها نکات مهمی هستند که دانستنش در دادن راهکار مو ثر است
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      موفق باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • رویا , ژانویه 29, 2017 @ 4:00 ب.ظ

    یا سلام من خانمی ۳۶ ساله هستم که با شوهرم همیشه بر سر مسائل مالی جنگ داریم ایشون فردی هستند که حساب کتاب همه چیز را دارند و اصلاً ما رو در تنگنا قرار داده اند من الان چیکار باید بکنم؟
    انگار با من مثل یک بچه رفتار می کنند! پول تو جیبی به من میده!

    • دکتر منصوره ناصحی , اکتبر 29, 2013 @ 11:09 ب.ظ

      سلام
      خب شما باید قبل از ازدواج این خصیصه اخلاقی وی را می دانستید الان هم دیر نشده است باید با کمک هم این مشکل را برطرف کنید
      توصیه من این است که به یکی از مراکز مشاوره در اصفهان مراجعه کنید و مشکل خود را با مشاوران ما در میان بگذارید

    • ناشناس , دسامبر 28, 2013 @ 10:48 ب.ظ

      inke hesab ketab dare k kheili khobe

    • راهنما , ژانویه 29, 2017 @ 4:20 ب.ظ

      در این مورد تفاوت هست بین خسیس بودن و اقتصادی برخورد کردن
      اینطور که شما تفسیر کردید و به فشار افتادید میتونه نشانه ای از خساست همسر شما باشه که نیاز به مشاوره اول شما هست
      چون شما باید رفتارهایی رو اموزش ببینید که بتونید با این برخورد همسرتون رو ترغیب به مراجعه کنید و روی رفتارش اثرگذار باشید
      و گاهی خود رفتار شما و حساس بودنتون هست که چنین تفسیری از ماجرا میکنید که نیاز به مشاوره حضوری احساس میشه

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      در بسیاری از مواقع که همسران از خساست طرف مقابل شکایت دارند‌، در حقیقت تفاوت آن‌ها در اولویت‌بندی مخارج باعث شده است تا چنین فکری داشته باشند.

      این مشکل‌، خساست همسر‌، بیشتر توسط خانم‌ها بیان می‌شود ودر خانم‌های خانه‌دار که محل تأمین کلیه نیازهای‌شان‌، همسرشان است‌، خیلی شدید‌تر به چشم می‌آید.

      اما اگر شما هم از آن دسته افرادی هستیدکه همسرتان واقعاً خسیس است و این ویژگی به صورت یک مشکل آزار دهنده‌، آرامش زندگی‌تان را به هدر داده است‌، برایتان چند پیشنهاد داریم:

      – مانند هر مشکل دیگری در اولین مرحله شما را دعوت به آرامش می‌کنیم. فراموش نکنید که برای حل مشکلات رفتاری باید صبور بود و توقع نداشت که طرف مقابل در یک شب یا یک ماه بتواند رفتار خود را تغییر دهد. اگر بخواهید واقع‌بین باشید باید رویای یک همسر دست و دلباز را فراموش کنید. یک فرد خسیس نمی‌تواند تبدیل به یک انسان دیگر شود. فقط باید تلاش کنید تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنید.

      – خساست‌های رفتاری اصولاً آموخته می‌شوند. تربیت دوران کودکی‌، نحوه رفتار والدین و حتی مشکلات زندگی ممکن است از همسر شما یک فرد خسیس ساخته باشد پس باید او را درک کرده و رفتار امروزش را یک رفتار عمدی برای آزار دادن خود به حساب نیاورید. و اگر به او و خساستش از این دریچه نگاه کنید کمتر ناراحت شده و آرام‌تر خواهید بود.

      – تا قبل از ازدواج همسر شما متوجه آسیب‌های رفتارش نشده است، نهایتاً بخاطر خساستش از معاشرت صحیح با دوستان،گردش‌، لذت هدیه دادن و …. خود را محروم کرده بود اما در دوران متأهلی باید به او بفهمانید که خساستش می‌تواند ضررهای جبران‌ناپذیری به زندگی‌اش برساند و بزرگ‌ترین ضرر، نارضایتی شماست. البته هنر بیان و فهماندن این مطلب به او‌، چیزی است که ما نمی‌توانیم نسخه واحدی برای آن بپیچیم و به شما بگوییم اینگونه عمل کنید یا این حرف‌ها را بگویید‌، این توانایی شماست که طبق شناختی که از شریک زندگی‌تان دارید‌، راه نفوذ به او و بیان مشکل رفتاری‌اش را پیدا کنید.

      – زمانی که از رفتار همسرتان غمگین و عصبی می‌شوید، ناراحتی‌تان را ابراز کنید؛ البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضیح بدهید که از رفتارهای او ناراحت می‌شوید و خجالت می‌کشید. این توضیح و ابراز ناراحتی ما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.

      – از نظر یک فرد خسیس‌، هر خریدی غیر ضروری است حتی ممکن است اگر قرار باشد هدیه‌ای برای سالگرد ازدواج و یا تولد شما برایتان تهیه کند‌، ترجیح بدهد آن را به صورت نقدی پرداخت کند البته از شما هم بخواهد تا بجای خرج کردن‌، آن پول را پس‌انداز کنید زیرا یک فرد خسیس خرید هر چیز را غیرضروری می‌داند پس توقع نداشته باشید که دسته‌گل برایتان بخرد بلکه درک کنید این خرج نکردن‌ها به معنی دوست نداشتن شما نبوده بلکه یک عادت رفتاری است.

      – وقتی قصد دارید چیزی را بخرید‌، حتماً با او مشورت کنید. اگر به صورت انتحاری خرید کنید و بعد به او خبر بدهید‌، احتمالاً با رفتار بسیار نامناسب او روبه رو خواهید شد. فکر نکنید با تکرار این کار، عادت می‌کند .سعی کنید در مواقع آرامش، نیازتان را به داشتن و خرید آن وسیله با جملات منطقی بیان کنید. باید او راتوجیه کنید که واقعاً نیازمند داشتن آن وسیله هستید.
      توقع نداشته باشید اگر به دنبال تغییر مبلمان منزل هستید تنها به این علت که رنگ آن تکراری شده و یا خواهرتان مبلمانش را عوض کرده‌، همسر شما بپذیرد.

      – برای خریدهای شخصی تنها بروید ولی قبل از بیرون رفتن از منزل، حتماً به همسرتان اطلاع بدهید تا احساس کنارگذاشته شدن به او دست ندهد. توافق کنید که این تصمیم برای سلامت روحی- روانی هر دوی ما لازم است.

      – اگر تمرین کنید که برای موضوعات مختلف با یکدیگر همفکری کرده و صحبت کنید‌، دخل و خرج خانه‌تان هم می‌تواند مورد مشورت قرار بگیرد. مهم است که خود را انسانی بی‌فکر و بدون آینده‌نگری نشان ندهید بلکه کاری کنید تا همسرتان به مدیریت اقتصادی شما ایمان بیاورد.

      * قبول دارم که خسیس بودن طرف مقابل می‌تواند بسیار آزار دهنده باشد اما اگر نتوانستید رفتارش را تعدیل کنید برای آرامش خودتان هم که شده، او را همین‌گونه بپذیرید.

    • مشاور , ژانویه 29, 2017 @ 11:43 ب.ظ

      با سلام
      خانم محترم اینکه شما چند سال است زندگی می کنید اهمیت دارد و اینکه تا الان چه برخودهایی نسبت به این مساله نشان دادید اصولا افراد از ابتدای زندگی با الگوهای رفتاری خود شرایطی را در طرف مقابل به وجود می اورد مثلا ممکن است ایشان اگر خست داشتند شما هم به این مساله دامن زده باشید .و یا خیلی اوقات خواسته های خود را از سر دلسوزی نسبت به ایشان در نظر نگرفتید و این مساله برای ایشون عادت شده که شما حقی در دخل و تصرف به درامد ایشون ندارید و باید به قول خودتون بهتون پول تو جیبی بدهند .از طرفی نوع مدیریت شما هم موثر است مثلا اینکه شاید مدیریت درستی از نظر همسرتون بر درامد ندارید .تمامی فرضیه ها مطرح می شود منتهی شما باید بررسی کنید و ببینید ایا این ویزگی همسر شما از ابتدا بوده و شخصیتی است یا رتفار شما باعث شده و باید در رفتارها تجدید نظر شود .این ها مسائلی است که حائز اهمیت است .امیدوارم برای بررسی بیشتر حضوری مراجعه فرمایید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • شیوا , فوریه 10, 2017 @ 8:40 ق.ظ

    سلام.خواهش میکنم باراهنمایی تون منو کمک کنید.من ۵ماهه عقد کردم و از همون هفته اول بعد از عقد خانواده ی شوهرم افرادی بسیار بی منطق و سختگیری بودن و باعث دعواهای زیادی بین دو خانواده شدن.واما با گذشت از اون همه دعوا ها و کوتاه اومدن من روابط یکم حسنه شده ولی بین خودم و همسرم مشکل هست.همسرم اصلا تحمل هیچی و نداره درمورد برنامه های آینده حرف میزنیم تبدیل به دعوا مبشه.البته بدلیل اصلیش بخاطر خساست هست و میترسه از اینکه خرج رو دستش بزارم درصورتیکه من دختر قانعی هستم.وتو خلوت خودمون گاهی با بی حوصلگی و پرخاش ب احساسات من جواب میده
    و بخاطر شغلش ابراز خستگی میکنه این خستگی شده بهونه ی تمام بی محبتی هاش.لطفا منو راهنمایی کنید نمیدونم کجای کارم؟!!!!

    • مشاور , فوریه 10, 2017 @ 7:18 ب.ظ

      با سلام
      شما اگر به همسرتون علاقه دارید باید بدونید اخلاق ها و رفتارها متفاوت است منتهی با رفتار درست میشه خیلی از اصلاحات رو ایجاد کرد .بشته به اینکه از همسرتون شناخت پیدا کنید و ببینید چطور تحت تاثیر قرار میگیرن و اگر روی مسائلی حساسیت دارند تکرار مداومش فقط ایشون رو خسته می کنه و بازخورد نامناسبی به شما برمی گرده
      .اینکه خساست دارند یا هر صفت دیگری
      زیاد حساسیت نشون ندید چون به هر حال هر کسی نقص رفتاری دارد .ولی در مورد روابط عاطفی ایشون باشما بنده شرایط کاریشون رو نمی دونم ولی مردها در هنگام خستگی توانایی بروز عواطف رو خیلی به سختی دارند
      پس باید ایشون رو درک کنید و اگر همسرتون موافقن بهتره به صورت حضوری مراجعه داشته باشید که قطعا در ابتدای زندگی هستید کمک کننده خواهد بود
      هر دوی شما برای شناخت بیشتر خلق و خوها و سایر رفتارها بهم وقت بدید
      و کمی زوده بخواهید در مورد بی احساس بودن خست یا هر صفت رفتاری قضاوت کنید
      امیدوارم با شناخت بیشتر روزهای خوبی در کنار یکدیگر داشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • ناشناس , فوریه 10, 2017 @ 11:43 ب.ظ

    سلام
    یه مشاور و روانشناس خوب در اصفهان ک هزینشم مناسب باشه شمارشو لطف کنید,
    لطفا راهنماییم کنید مشکلی دارم که بین خودم و پسری که دوستش دارم هست اما اون خیلی بدبینو شکاکه قصدمون ازدواجه اما سه ساله باهمیم دوماهه اول که آشنا شدیم بهم پیشنهاد ازدواج داد اما خانوادش مخالفت کردن حتی من و خانوادمو ندیده بودن پسره میگف خانوادم میگن توی پایین شهر زندگی میکنن چ احتمال داره دختره سالم نباشه و فکرای بد و… اما با پسره ک امروز و فردا میکرد و مدام امیدوارم میکرد رابطمون ادامه دادیم تا اینکه خودشم مثل خانودش بدبینه و شکاک مسافرت شیراز با خواهرم و دوستم که خونه عمش رفتیم اولش ب پسره گفتم بخانودم میرم اما بعدش اون میگف نه شماهرفتین با پسرا و بغل پسرا بودی و … حالا مدام مبگه خاینی و خیانت کردی اما من دوستش دارم حس میکنم روانی شده و نیاز ب روانشناس داره لطفن راهنماییم کنید

    • مشاور , فوریه 11, 2017 @ 12:30 ق.ظ

      با سلام
      شما عاشق فردی شدید که هبا اینکه زیر یک سقف نرفتید و جریان جدی هم بین شما نیست اختلاف نظرهایی پیدا کردید و ایشون به شما شک دارند اینکه ایشون واقعا مشکل داره و مساله ای است یا به خاطر خانواده و دید انها ایشونم سرد شده و می خواد بهانه تراشی کنه دو موضوع کاملا مجزا هستند امیدوارم به این دو مساله توجه داشته باشید و مسائل ور ساده نبینید و فکر نکیند شما باید طرز فکر ایشون رو درست کنید تا شرایط به حالت عادی برگرده اگر ایشون سه سال با شما آشناست حتما در این مدت شناخت کافی رو کسب کرده و اگر شما فردی بودید که ایشون تو ذهنشه باید شما رو رها می کرد و دلیلی برای ادامه رابطه وجود نداشته .بهتره دقیق تر بررسی کنید . سعی نکیند آیندتون رو فدا کنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.