مرکز مشاوره

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره خانواده و ازدواج اصفهان

.خانواده به عنوان نهادی تربیتی و اجتماعی از جایگاه ویژه ای در جامعه برخوردار است اهمیت خانواده همچنین در تعالیم دینی ما مشخص شده و به حفظ آن سفارش شده است حال ممکن است این آرامشی که انسان در خانواده دارد بنا به هر دلیل و مشکلی برهم خورده و این وظیفه اعضای خانواده است که برای حفظ آرامش آن تلاش کنند در این زمینه مشاوران خانواده با راهنمایی هایی که می کنند می توانند گره گشای مشکلات باشند.به همین منظور مرکز مشاوره اصفهان با هدف کمک به اصفهانیان عزیز، با تاکید بر بحث های مشاوره ای در مشاوره خانواده انقلاب، مشاوره ازدواج انقلاب، مشاوره خانواده بلوار کشاورز، مشاوره خانواده سی و سه پل تشکیل شده و برآن است تا بتواند راه گشای مشکلات شما در بهترین مرکز مشاوره اصفهان و سایر مراکز مشاوره اصفهان باشد.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره اصفهان دارای شعب متعددی در مناطق مختلف اصفهان از جمله مرکز مشاوره امام خمینی، مرکز مشاوره فلکه شهدا، مرکز مشاوره انقلاب ، مرکز مشاوره سی و سه پل و مرکز مشاوره بلوار کشاورز است و با استفاده از کارشناسانی مجرب و مشاورانی با سابقه و توانا پذیرای مردم عزیز اصفهان خواهد بود.

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم.اول رابطه درسی بود ولی بعد کم کم به همدیگه علاقه پیدا کردیم.

ولی من شرایط ازدواج نداشتم و الان هم سرباز هستم.

و نمیتونم ازدواج کنم.

از همون اول هم جفتمون به خانواده هامون گفتیم و اون ها همدیگه رو دیدن و شناختن.

من خودم با نامزدی مشکلی ندارم و خانوادم ولی میترسیم که خانواده اون خانوم بعد مدتی بگن که حتما باید عقد کنید.

چون همین الان هم میگن نامزد کنین.

اما ما تو این ۲سال خیلی خوب بودیم بعضی جاها نظراتمون مخالف بود و با هم دیگه بحث کردیم.

اما بعد هر دعوا خیلی خوب بودیم و زود فراموش میکردیم.و بعضی اوقات رابطه جنسی نه اما کارایی کردیم که طرفمون ارضا جنسی بشه و خالی بشه.

خیلی میگن رابطه دوستی قبل ازدواج غلطه اما من فکر نمیکنم.

حالا میخواستم بپرسم اگه ما ازدواج کنیم مشکلی واسمون پیش میاد؟؟؟؟

یا خدایی نکرده منجر به طلاق میشه این ازدواج؟؟؟؟؟

خانوادهامون در یک سطح هستن.

اما این که میگن اگه ازدواج کردید دیگه بهم دیگه اعتماد ندارید و فکر میکنین طرف دروغ میگه و همیشه شک دارین.

اما من هیچوقت شک نکردم به این خانوم چون دختر خیلی ساده و خوبی هستن.

اگه امکانش هست راهنمایی کنین ممنون میشم

پاسخ

دوست عزیز شما تا شرایط ازدواج و نداشته باشید نمیتونید در این مورد صحبت کنید
حداقل باید استقلال مالی داشته باشید تا درخواست و حرف شما رو بپذیرند
هر وقت چنین شرایطی رو بدست آوردید دوره ای در حدود ۹ ماه رو نامزد باید باشید
تا خانواده ها مراوده و معاشرت کنند و شناخت کامل به وجود بیاد در این صورت میتونید نسبت به آینده خوشبین باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دوست پسرم نمیاد خواستگاریم و بهونه میاره

من (۲۲ ساله) در ارتباط با یکی از همکلاسی هایم وارد رابطه احساسی شدم که عشقی زیااااد بوجود آمد (شهر من اصفهان است و محل تحصیلم شهرکرد و این همکلاسی شهرکردی است)

این بنده خدا قصدش از ارتباط با من ازدواج بود و هست
ولی می گوید امکان ازدواج ندارد
خب راست هم میگه
دانشجو ، بدون حمایت پدر ، بدون شغل مناسب ، بدون سرمایه و سربازی نرفته و مشکلات دیگر
و دلش می خواهد وقتی به خواستگاری من بیاید که موجب سرافرازی من باشد
و خب
ما با هم درارتباط هستیم
که از بدشانسی من خانواده من از همان ابتدا فهمیدند
و به این ارتباط دوستی می گویند
بعد از کلی اتفاقات و کش و قوس های زندگی
پدر من یه جورایی راضی شده که دخترش با دوست پسرش با این شرایط ازدواج کنه و میگه این ارتباط شما غلطه و شرعا و عرفا درست نیست
ولی این آقا پسر همچنان میگه من نمی تونم اقدام کنم
دلایلش هم منطقیه
ایشون بچه آخر و پسر سوم هستن که برادر قبل از ایشون با موفقیت تحصیلی و کاری که دارد ازدواج نکرده و می گوید مامانم طرف شماست و میگه تو با چه چیزی می خوای بری خواستگاری دختر مردم
البته تو پرانتز مامانش و خانواده اون از عشق ما اطلاعی ندارن
حالا نظر شما چیست

من موندم و عشقم که داره داغونم می کنه

پاسخ
دوست عزیز اگر ایشون تکلیفشون مشخص نیست و باید هنوز دنبال اماده کردن شرایطی باشند با همه علاقه ای که دارید به نظرتون درسته که صبر کنید و منتظر ایشون بمونید .
شاید صحیح نباشد و اینکه شما عاشق هم هستید خب طبیعی است که یک سری از شرایط را در نظر نگیرد ولی ایشون اگر به شما تمایل دارند باید دنبال فراهم کردن شرایط مناسب باشند تا رضایت شما را جلب کنند .
و به هر حال شرایط دختر با پسر متفاوت است و نمی تواند همیشه صبر کند و منتظر بهبود شرایط شود .
و ممکن است در این بین شما خواستگارانی با شرایط مطلوب را رد کنید که دیگر تکرار نشوند بنابراین کاملا دقت داشته باشید که چگونه ادامه می دهید و بهتر است برای ایشون زمانی را تعیین کنید اگر واقعا تمایلی وجود دارد رسما اقدام کنند و خوب شرایط را باید در نظر گرفت و زندگی مسئولیت پذیری بالایی می خواهد ولی خب وقتی تا این حد علاقه وجود دارد باید با خانواده درست مطرح کنند و در جریان باشند در هر حال امیدوارم برای ادامه منطقی تصمیم بگیرید

به خاطر داشته باشید که در دوستی های اینچنین افراد خیلی از شرایط اینده را در نظر نمی گیرند تفاوت های فرهنگی و خانوادگی و فکر می کنند می توانند با حداقل ها زندگی کنند که بعدا همین مسائل کوچک درد سر ساز می شود .امیدوارم متوجه صحبت های بنده باشید
و خوشبخت شوید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

زن مطلقه که خواستگار طلاق گرفته دارد
با سلام . زنی مطلقه ۳۸ ساله ساکن اصفهان داری یک فرزند پسر ۱۵ ساله هستم / خواستگاری از شهر تبریز دارم که ایشان هم از همسرشان جدا شدند و دارای دو پسر ۱۶ و ۲۱ ساله هستند .
از طریق یکی از دوستان خانوادگی با هم آشنا شدیم و در خواست ازدواج دادند .
از نظر تحصیلاتی و مالی از من در سطح خیلی بالاتری هستند ولی من جواب رد دادم و الان پشیمانم .
به نظر تون چکار کنم و اصلا آیا ما با هم خوشبخت می شویم ؟
پاسخ
با سلام دوست عزیز دلیل رد کردن چه بوده است ؟
به فرض اینکه بخواهید دوباره با ایشون ارتباط بگیرید ایا امکان پذیر است ایا می شود که از طریق واسطه اعلام کنید که مایلید بیشتر صحبت کنید .
در هر حال بعتره همه جوانب رو بررسی کنید خودتون فرزندی در سن بلوغ دارید و اون اقا هم همین طور بحث پذیرش فرزندان و باقی مسائل هم اهمیت دارد اینکه فرهنگ ها و اداب و رسوم متفاوت است .
شما در هر صورت یک بار تجربه شکست داشتید اگر قرار باشد دوباره تکرار شود شرایط روحی مناسبی در این سن نخواهید داشت بهتره ابتدا از رابطه دوباره مطمئن شوید و درخواست ایشون و هم حتما با مشاور پیش از ازدواج صحبت شود.
گرچه هر دو عاقل هستید.
ولی این کمک کننده است امیدوارم تصمیم منطقی بگیرید و خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران،
مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

افسردگی پس از زایمان

سلام خانمی ۲۹ساله هستم.

مدتی هست با همسرم مشکل دارم.

از سه سال پیش که زایمان کردم من افسردگی گرفتم.

ولی همسرم هیلی درکم نکرد.

روابط جنسی خوبی نداشتیم و من نمیتونستم پاسهگوی همسرم باشم.

کم کم از هم دور شدیم. تا چند ماه پیش فهمیدم با کسی رابطه پیدا کنه.

خودش پشیمون بود از کارش. و الان فکر نمیکنم که رایطه داشته باشه.

چون اون خانم راضی نبود. ولی الان من هیچ محبتی از طرف همسرم دریافت نمیکنم.

من حال روحیم خوب نیست. همش گریه و غصه. ما ازدواجمون فامیلی بوده. ایشون از همون اوایل بچگی تا وقتی که فهمیدم دوستم داشتن. خیلی زیاد وابستم بود.

همون رابطه عاشقانه. به همین خاطر خیلی اذیت میشم. الان مخبتی نمیبینم برام سنگینه. حتی گاهی مواقع به فکر خودکشی می افتم. ولی به خاطر دخترم نمیتونم. هیلی تلاش میکنم اخلاقیاتم رو درست کنم.

همسرم میگه اخلاقت بده. من میگم من ۳سابه افسردم و این به خاطر اینه که مادر شدم. الان دیگه از مادر شدن دوبارم میترسم. خواهش میکنم کمکم کنید. مشاوره ها گرونه و نمیتونم برم.

اگه وضعمون خوب بود شاید به اینجاها نمیکشید

پاسخ
اگر مشکل شما افسردگی بعد از زایمان باشد باید و باید دوست عزیز زیر نظر روانپزشک باشید به هر حال هر چقدر هزینه داشته باشد شما سه سال است افسرده هستید و بایددارو مصرف کنید و اگر نیاز بود زیر نظر روانشناس باشید و بهتره ار مراکز دولتی دانشگاهی استفاده کنید یعنی بیمارستان هایی که زیز نظر دانشگاه ها هستند و اموزشی هستند و با این شرایط باید دارو مصرف کنید .
به هر حال مشکلات افسردگی در زنان باعث کاهش تمایلات جنسی و عدم پاسخگویی نیاز ها در مر دان شده و مشکلاتی را ایجاد می کند که باید دقت داشته باشید .و این طور نیست که شما بنشینید تا مساله حل شود خوب شرایط گریه و ناراحتی شما برای هر مردی ممکنه خسته کننده شود هر چند ایشون عاشق شما بوده باشند و علاقه بسیاری باعث ازدواج شده باشد پس بهتر است در اسرع وقت مراجعه داشته باشید.
افسردگی پس از زایمان برای بسیاری از افراد پیش می اید به خصوص در شرایط سزارین که اگر این مساله باشد دوره درمان مشخص دارد و اگر هم افسردگی بنیادی تر و مربوط به گذشته باشد باز درمان پذیر است و جای نگرانی وچود ندارد انتظار نداشته باشید بدون ویزیت در حد چند جمله مشکل سه ساله شما حل شود .
مطمئن باشید وقتی شما شرایط شادابی و نشاط را بدست بیاورید همسر شما هم در رفتارها تجدید نظر خواهد کرد البته باید با ایشون مراجعه کنید چون نقش همراه و کمک کننده ایشون در بهبود و درمان بسیار حائز اهمیت است .امیدوارم ایشون هم متوجه شرایط باشند و بهبودی حاصل شود و زندگی مطلوبی را تجربه کنید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

فرزندم در اتاق ادرار می کند

سلام من یک بچه ۷ ساله دارم دور از چشم من در گوشه ای از اتاقش با اختیار خودش ادرار کرده میخواستم دلیلشو بدونم
با تشکر

علل بی اختیاری ادرار کودکان در روز

در حدود ۵ درصد علت بی اختیاری ادرار در روز نتیجه ی این است که مشکلی در دستگاه ادراری کودک وجود دارد مهمتر از همه وحود عفونت ادراری است.

اگر کودک در هنگام ادرار کردن دچار سوزش می شود و یا زود به زود ادرار می کند و حال ناگهان دچار بی اختیاری ادرار شده است باید به عفونت ادراری مشکوک شد و کودک را نزد پزشک متخصص برد.
بعضی از مادران دختر کوچک خود را در وان آب قرار می دهند و مواد کف کننده به آب اضافه می کنند مواد شیمیایی کف کننده ممکن است موجب تحریک مجرای ادرار و سبب بی اختیاری ادرار در روز گردد.

علل دیگر مانند انسداد مجاری ادرار و ناهنجاری های مادرزادی سبب بی اختیاری ادرار در روز می گردد.
در کشور ما که آلودگی انگل کرمک زیاد است ممکن است انگل کرمک از مقعد کودک به دستگاه تناسلی دختر برود و تحریک دستگاه تناسلی او سبب بی اختیاری ادرارش در روز گردد.

در چنین مواردی مادر باید دستگاه تناسلی کودک را کاملا مورد معاینه دقیق قرار دهد و یا او را نزد پزشک ببرد و از او کمک بگیرد . در صورت آلودگی دستگاه تناسلی به انگل کرمک انگل در دستگاه کودک دیده می شود.
کودکی که مبتلا به بی اختیاری ادرار در روز است احتیاج به آزمایش و عکس برداری دارد؟
پزشک معمولا باید از کودک مبتلا به بی اختیاری در روز معاینه کامل به عمل آورد. مخصوصا معاینه کامل از شکم ، دستگاه تناسلی و دستگاه عصبی او و چگونگی وضع دفع ادرار و جریان ادرار کودک را مشاهده و از نظر ناهنجاری های دستگاه ادراری بررسی خواهد کرد.
پزشک معمولا برای تشخیص امکان عفونت ادراری آزمایش کامل ادرار و در کودکان دختر کشت ادرار درخواست خواهد کرد.

در صورتی که پزشک به وجود ناهنجاری ادراری مشکوک گردید از دستگاه ادراری کودک عکس برداری و با متخصص دستگاه ادراری مشورت خواهد کرد.

شب ادراری کودکان

اگر پزشک شواهدی دالّ بر عیب عضوی دستگاه ادراری مشاهده نکرد علت بی اختیاری ادرار در روز کودک مربوط به مواردی که در زیر ذکر میشود خواهد بود و کودک احتیاج به عکس برداری ندارد.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی خندیدن شدید
بعضی از کودکان دختر از سن چهار سالگی تا هنگام بلوغ ممکن است هنگامی که از ته دل می خندند مقداری ادرار خود را بدون اختیار دفع کنند. چنین کودکانی از همه لحاظ طبیعی هستند و چنین وضعی در فامیل این کودکان وجود دارد. این نوع بی اختیاری ادرار اهمیت ندارد و معمولا در سن بلوغ از بین می رود.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی انقباض و اسپاسم مثانه
شایع ترین علت بی اختیاری ادرار در روز انقباض و اسپاسم مثانه می باشد.

کودک ناگهان دچار انقباض شدید مثانه می شود و در نتیجه احساس دفع ادرار میکند و شلوار خود را تر یا در شلوار خود ادرار می نماید.

چنین حالتی معمولا موقعی اتفاق می افتد که کودک با مادر خود در خارج از خانه مشغول خرید و یا به خانه ی دوستان خود رفته یا در راه مدسه به خانه است.
کودک برای جلوگیری از ادرار کردن دست خود را بر روی مجرای ادرارش فشار می دهد و یا روی مچ پای خود می نشیند. این حالت معمولا ارثی است و این کودکان اکثرا دچار شب ادراری نیز هستند و مثانه ی کوچک دارند. چون چنین واقعه ای برای کودک مزاحمت و ناراحتی به وجود می آورد اکثرا خودش درصدد جستجو و رهایی از آن است. باری بهبود چنین بی اختیاری در روز اقدامات زیر باید انجام گیرد.
الف- کودک را ترغیب نمایید که مایعات زیاد بنوشد : در صورتی که کودک مایعات زیاد بنوشد ادرارش زیاد خواهد شد و ورزش مثانه که در زیر به ذکر آن می پردازیم بهتر انجام می گیرد.
ب- موقعی که کودک احساس دفع ادرار کرد باید به فوریت به توالت برود : کودک را تشویق کنید که هروقت احساس دفع ادرار کرد به توالت برود ولی او را هرگز با فشار و تهدید به چنین کاری وادار نکنید.
ج- ادرار کردن و قطع کردن آن و دو مرتبه ادرار کردن : اسفنکتر مثانه ( یعنی دریچه ای که ادرار را نگه می دارد) در کودک مبتلا ضعیف است و باید با ورزش این اسفنکتر تقویت بشود. به کودک یاد دهید موقعی که احساس کرد ادرار دارد به توالت برود و موقعی که کاملا روی توالت نشست از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف ادرار خود را رها کند و ادرارش را قطع نماید و باز از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف دیگر ادرار خود را رها نماید. این تمرین ساده سبب میشود که کودک یاد بگیرد و بتواند انقباض و اسپاسم مثانه ی خود را کنترل کند و آن را از بین ببرد.
د- موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد به او جایزه دهید : موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد همه ی افراد خانواده باید با آفرین گفتن و دادن جایزه ی مورد علاقه اش او را تشویق کنند. این تشویق باید در هر موقعی که کودک به توالت می رود و ادرار خود را کاملا در توالت می ریزد به عمل آید. کودکی که چند روز یک مرتبه شلوارش را تر می کند برای روزهایی که شلوار خود را تر نکرده است باید جایزه ای بگیرد و مخصوصا رفتار عطوفت آمیز توأم با محبت پدر و مادر با کودک بسیار موثر می باشد.
بی اختیاری ادرار در روز ناشی از ترس
کودکان در سن دو تا شش سالگی اگر دچار ترس و وحشت شوند ادرار خود را رها میکنند. مثلا هنگامی که مادر کودک را روی تخت معاینه ی پزشک قرار می دهد بعضی از کودکان از ترس و وحشت دیدن پزشک ادرار خود را رها میکنند. این نوع رها کردن ادرار مهم نیست.
عوامل روانی دیگر مانند برخوردهای شدید و تند پدر و مادر با یکدیگر ممکن است سبب بی اختیاری ادرار کودک گردد و یا اگر خواهر و برادر کوچک کودک که تازه راه افتاده است به سراغ اسباب بازی ها و لوازم مورد علاقه ی او برود کودک ممکن است از ناراحتی ادرار خود را رها کندیا موقعی که پدر و مادر کودک را به کودکستان یا به دبستان می سپارند ولی او هنوز آشنا نشده است که اجازه بگیرد و به توالت برود ترس و وحشت سبب دفع ادرار او می گردد. یا اگر معلم محدودیتی در اجازه دادن به کودک به وجود آورد سبب دفع ادرار کودک می گردد.
درمان : با این کودکان باید با رأفت و عطوفت رفتار کرد. هر مسأله ای که موجب ترس و وحشت کودک گردد از آن باید خودداری کرد و برای او توضیح داد تا ترس و وحشت او از بین برود. در مهد کودک یا کودکستان یا دبستان باید محدودیتی برای رفتن به توالت وجود نداشته باشد. این کودکان در خلال دو تا سه هفته بهبود می یابند.

در فرایند رشد کودک، در حدود ۱۸ ماهگی کودک نیاز به دفع ادرار را با کلماتی مانند «جیش» خبر می دهد.

در دو سالگی وقتی خودرا خیس کرد به والدین یا اطرافیان خبر می دهد و در حدود ۲/۵ سالگی می تواند نیاز خود را به تخلیه مثانه به پدر و مادر خبر بدهد، با این حال، هنوز قادر نیست دفع آن را عقب بیندازد.

در سه سالگی است که با وجود رخ دادن “اتفاقات” فراوان بخصوص هنگام بازی خود را به دستشویی می رساند و می تواند دفع ادرار را به تعویق بیندازد.

در چهار پنج سالگی کودک می تواند به دنبال جایی مناسب برای دفع ادرار برآید و در مقابل خواست اطرافیان به دفع ارادی ادرار قبل از خواب و مهمانی بدون آنکه حالت لبریزی پدید آید، اقدام نماید.

افرادی هستند که علی رغم رسیدن به سن ۵ سالگی هنوز دفع ادرار خود را بدون وجود دلایل زیستی و طبی کنترل نمی کنند.

این وضعیت ، جزء اختلالهایی است که از دیرباز شناخته شده است و در برگیرنده افرادی است که به صورت پیاپی عمدی یا غیر عمدی، ادرار خود را در رختخواب یا شلوار خود دفع می کنند.

خصوصیات بالینی

کودکانی که به سن زمانی یا عقلی پنج سالگی می رسند باید توانایی نگهداری و کنترل ادرار خود را کسب کنند. حال اگر با رسیدن به سن پنج سالگی بدون هیچ دلیل جسمی یا مصرف برخی از داروها، بازتاب کنترل ادرار صورت نگیرد، مثلا، دفع به صورت غیر ارادی صورت گیرد یا فرد ترجیح دهد که به جای رفتن به دستشویی، ادرار خود را در شلوار یا رختخواب دفع کند، فرد، مبتلا به اختلال بی اختیاری ادرار خواهد بود.

روانشناسان این اختلال را در سه نوع، شبانه، روزانه و شبانه روزی مورد دقت قرار داده اند.

در اختلال کنترل ادرار روزانه ، خیس کردن فقط در ساعات بیداری و در نوع شبانه، خیس کردن هنگام خواب صورت می گیرد و در نوع شبانه روزی، فرد مبتلا ترکیبی از دو وضعیت را نشان می دهد.

با توجه به پیامدهای اجتماعی و عاطفی بی اختیاری ادرار، میتوان گفت کودک مبتلا به این اختلال، بخصوص زمانی که بزرگتر می شود، احتمالا با همسالان و سایر اعضای خانواده خود مشکلاتی خواهد داشت و جای شگفتی نخواهد بود که خودپنداره اش نیز صدمه ببیند.

ملاک های تشخیصی بی اختیاری ادرار به شرح زیر می باشد:

الف. دفع مکرر ادرار در لباس یا رختخواب ( عمدب یا غیر عمدی)
ب. با وقوع دوبار در هفته به مدت سه ماه پیاپی و ظهور پریشانی مشخص بالینی یا تخریب کارکرد اجتماعی تحصیلی یا سایر زمینه های مهم حایز اهمیت بالینی است.
ج. حداقل سن تقویمی پنج سال
د. رفتار ناشی از تأثیر فیزیولوژیایی یک ماده ( همانند ادرارآورها) یا مشکلات پزشکی عمومی (همانند بیماری قند، اختلال تشنجی یا عفونت نخاعی) نباشد.
شیوع
اکثریت کودکان سه تا چهار ساله توانایی کنترل ادرار در روز را پیدا می کنند و در همین سالها بیش از ۵۰ درصد آنها توانایی کنترل ادرار هنگام شب را دارند. بدین ترتیب، کنترل ادرار در شب دیرتر ایجاد می شود. شیوع این اختلال در پنج سالگی برای پسرها ۷ درصد و برای دخترها ۳ درصد است. شیوع بی اختیاری ادرار را در ده سالگی برای پسرها ۳ درصد و برای دخترها ۲ درصد و در هجده سالگی برای پسرها ۱ درصد و کمتر از آن برای دخترها گزارش شده است.

سبب شناسی

عوامل مختلفی را در پدیدایی این اختلال موثر دانسته اند؛ مثلا، از آنجایی که حدود هفتاد درصد کودکان مبتلا به بی اختیاری ادرار سابقه مثبت خانوادگی دارن، احتمال وجود یک جزء ژنتیک در کسب کنترل ادرار قابل طرح است. به غیر از این مورد ظرفیت پایه مثانه، رسیدن به موفقیت را در این کودکان دشوار می سازد.

بررسی های مختلف عوامل ارثی و محیطی نظیر شخصیت مادران، مهم انگاری ادرار کردن کودک، تر و خشک کردن بیش از حد او پس از خیس کردن توسط والدین، رخدادهای فشارآور زندگی، پرجمعیت بودن خانواده، محرومیت های اجتماعی، و توجه طلبی کودک را در سبب شناسی این اختلال حایز اهمیت می دانند.

درمان

امروزه هیچ روشی به اندازه روش رفتاری در آموزش کودک برای نگهداشتن ادرار خود موثر نبوده است و علی رغم ایراد هایی که به این نوع از درمان گرفته شده، اکثر اطلاعات بیانگر آن است که این درمان نه تنها اثرات جانبی ندارد، نتایج مثبت فراوانی در زمینه تصویر کودک از خود و ارزیابیهای دیگران می گذارد.

قیل از هر اقدام درمانی رد بنیادهای بدنی این اختلال از طریق شرح حال، معاینه و کسب نظر متخصص مجاری ادرار و همچنین فهم نگرش کودک نسبت به مسأله، انگیزش و آگاهی او از این موضوع لازم و اساسی است. درمان رفتاری بی اختیاری ادرار با شیوه های متنوعی همانند استفاده از وسایل هشداردهنده، آموزش کنترل و نگهداری ادرار، تغییر محرکها و پیامدهای عمل و همانند آنها انجام می پذیرد.
استفاده از وسایل هشداردهنده روشی موثر در بی اختیاری ادرار است که موفقیت در آن مستلزم حوصله، همکاری و پشتکار است.

در این روش با دفع ادرار توسط کودک جریانی الکتریکی برقرار شده و زنگ یا نوایی هشداردهنده به کار می افتد.در حال حاضر وسایل هشداردهنده بسیار جمع و جور و حساسی ساخته شده است که صفحات حساس و لایه جذاب بین آنها زیر لباس زیر،یا لباس خواب وصل می شود.

وقتی ادرار کودک زنگ را به صدا درآورد، کودک باید از رختخواب بیرون آمده به دستشویی برود، لباس زیر خود را عوض کند، صفحه حساس را به لباس خود وصل کند، در صورت خیس شدن ملافه، آن را عوض کرده و بخوابد. اجرای موفقیت آمیز این شیوه، معمولا ظرف یک ماه منجر به بهبودی می شود.
در روش آموزش تداوم کنترل ادرار با این فرض که ظرفیت مثانه کودک مبتلا کوچکتر از کودکان دیگر است، از کودک خواسته می شود در طی روز به تدریج فاصله های تخلیه ادرار خود را طولانی تر کند و جایزه بگیرد تا این فاصله به ۳۰ دقیقه برسد.

این شیوه برای کودکانی که مثانه کوچک دارند و به ویژه در ترکیب با روش اول و آموزش قطع و وصل ادرار در دستشویی نتایج بهتری خواهد داشت.

همسرم در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد

یک سال ست ازدواج کرده ام و داراط حقوق ثابتی هستم و تقزیبا مجبور هستم در مخارج خانه و پرداخت قسط ها مشارکت کنم. پول مهم نیست ولی از این که برای من ایجاد وظیفه کنم می ترسم. از طرفی شوهرم میگوید زن وشوهر باید رفیق باشند و ایشان کلا با آن چه عرف جامعه است در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد و آن ها را باور های قدیمی می داند.این موضوع تارد باعث سردی روابطمان می شود

توقعات شوهر

دوست عزیز کسی نمیتونه برای روال زندگی شما تصمیم گیری کند.
پس این موارد رو باید در زندگی مشترک به توافق برسید.
اینکه طبق شرع و قانون نفقه کامل زن برعهده مرد میباشد شکی نیست.
ولی باید بدونید در زندگی امروزه نیاز هست تا در کنار هم زندگی ساخته شود
ولی کمک شما نباید باعث تنبلی و توقع ایشون شود.
پس در این مورد حدود رو مراعات کنید .
تا هم از احترام لازم برخوردار باشید و هم ایشون رو در زندگی اقتصادی کمک رسانده باشید.

دوستدعزیز بله بهترین راه رو انتخاب کردید همینکه به مشاوره مراجعه کنید راه حل بسیار مناسبی است .
دقت داشته باشید که اگر واقعا وقتی کمی فاصله می گیرید و منطقی تر فکر می کنید این تفاوت سنی برای شما مهم می شود و دقیقا در هنگام بودن در کنار هم این مساله اهمیتی ندارد این یعنی منطقی تر باید پیش بروید چون به هر حال رعایت احتیاط لازم است و بحث یک عمر زندگی است اگر از هیجانات فاصله بگیرید .
و بعد از مدتی مدام این اختلاف سنی ذهنی شما را درگیر کند اصلا مطلوب نخواهد بود .
بنابراین بهتره قبل از هر اقدام رسمی تر همه جوانب را در نظر بگیرید و اجازه تدهید فضای احساسی غالب شود به هر حال باید دید مسائلی که باعث شده شما دو نفر چند بار کات کنید چیست شاید همین ها د زندگی اینده مشکلات زیادی را ایجاد کند که باید دقت داشته باشید .
در هر حال امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

بعد از ازدواج دیگه همسرم دوست ندارم

سلام مشاور عزیز،بیست و هشت سالمه،تازع عقد کردم،شوهرمو قبل و بعد از ازدواج خیلی دوست داشتم و دارم،برای رسیدن بهش بخاطر مشکلات مالیش،سختی کشیدم،اما خب سراخر رسیذیم،اما راسش وارد زندگی که شدم دیدم مشکل مالی عاش،بهاطر مدیریت اقتصادی خیلییی پایینشه،وارد چن تا کار شد بدون تجربه و تجربه خپب به دست اوردن و شکست خوردن.

با وضعی که پیش اورده فک نکنم به زودی ها بریم سرزندگی مون،خیلیی غصه دارم،دلت نمیاد خیلی بهش حرف بزنم چون تا بخوام گله کنم،حس میکنم اعتمادش،می افته،و همش دلش تاییدمو میخواد،دلم گزفته،خیلی،از ایتدم میترسم،از خجالت زده شدن جلوی دیگران،از دانش کمش.چی بکنم،چی بکنم وقتی حرف میزنم این مسائل روابطمونو خذشه دار نکنه،خیلی تاییدمو میخواد،چون تا الات ایتطوری یود،و الان حسمم یه جوریه،خیلی دوسش دارم اما به شدت غصه دار

سرد شدن به زندگی مشترک

دوست عزیز همیشه این اتفاق میفته و افراد بعد از ازدواج متوجه واقعیت زندگی مشترک خواهند شد .
به هر حال این انتخاب شما بوده و هر دوی شما باید برای ایجاد یک کار مناسب تلاش کنید .
از کارهای خانگی برای خودتون  استفاده کنید .
و براساس علاقه از همین امروز آموزش کار و حرفه ای رو شروع کنید .
تا هم لذت این دوران حفظ شود و هم به آینده امیدوار باشید .

راه های بهبود زندگی زناشویی

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم.

ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد.

پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا ۹ مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم.

البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

تلویزیون

تلویزیون قاتل عشق است.

در این مورد هیچ شکی نداشته باشید!

حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید.

هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید.

تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید!

برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

خانه‌ نشینی

ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید!

البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید.

حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید.

فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید.

اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید.

فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید.

مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست!

باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید!

حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!

ساعات اضافی

دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید!

نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست!

تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید!

و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

رسیدگی به وضع ظاهر

فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید!

چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد.

پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید!

همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟

به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

 بی‌توجهی

یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است.

در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد.

زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید.

زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

حسادت مفرط

دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

 خانواده همسر

نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند.

پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد.

اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

نبود برنامه

تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست.

شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌ مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

سکوت

مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم.

با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند…

در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید.

البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است.

پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

792 نظرات

  • شادی , مارس 10, 2015 @ 12:37 ب.ظ

    سلام من ۲۱سالمه ۲ساله ازدواج کردم باپسرداییم بایه عالمه اختلاف خانوادگی که پدرمن بامادرشوهرم داشتن ومادرشهرم هیچوقت حاضربه دیدنم نشدحالابعداین ۲ سال شوهرم منوبه هربهانه ایی کتک میزنه کلاعصبی وخانوادم وقتی این موضوعوفهمیدن باشوهرم درگیری فیزیکی پیداکردن به طوری که کاربه دادگاه ودیه کشیده شدومن الان کاملاباخانوادم قطع ارتباط دارم وشوهرم بعداون ماجرااخلاقش بدترشده ومیگه دوسم نداره وهمش میگه مهریتوببخش وتحقیرم میکنه پیش خانوادش خیلی خسته م من همش تویه خونه تنهام وکسیوندارم حتی هیچ پولی بم نمیده واحساس میکنم افسرده شدم دلمم برای مادرم خیلی تنگ شده میشه کمکم کنیدکه چیکارکنم

    • Anonymous , مارس 10, 2015 @ 2:05 ب.ظ

      در اسلام رعایت حقوق مادر و پدرتون بعد از رعایت شوهر قرار داده شده پس اگر شوهرتون تا اخر عمر به شما اجازه دیدن خانواده تون رو نده باید ازش تبعیت کنید … پس این موضوع رو برای خودتون از همین امروز مشخص کنید … همونطور که در مقابل کتک شما حق دیه برای شما تعیین شده و یا موضوعاتی مانند مهریه برای شوهرتون هم چنین حقوقی در اسلام مشخص شده که باید رعایت کنید
      پس صبور باشید و از واسطه ای مطمئن و قابل اعتماد برای وساطت بین شوهرتون و خانواده خودتون استفاده کنید ولی باید صبور باشید تا از تب و تاب این موضوعات کم بشه اونوقت پذیرش این موضوع راحت تر خواهد بود

  • رها , مارس 25, 2015 @ 5:13 ب.ظ

    سلام خسته نباشید من دوسال بایک پسر دوست هستم سال اول دوستی ما خیلی رومانتیک و عاشقانه بود تا رفته رفته بعداز یکسال کم رنگ شد و هدفش ازدواج بود اما بعد گفت نه و برای دوستی فقط مطمئن هستم که با کس دیگری هم نیست خودم خیلی استرسی شدم بهم دروغ نگفته هرگز اما بدبینم بهش هرلحظه که بیرون از خونه میره من اعصابم بهم میریزه تا برگرده دلم نمیخاد تو اددلیستش دختر باشه وقتی یه لحظه دیر جوابمو میده فکرم به جاهای بد میره اما اون همیشه با مهربونی باهام حرف میزنه و قانعم میکنه خودم از رفتارم شرمنده میشم شما بگید من چیکار کنم کلافم راهی ب جایی ندارم چون عاشقامه دوسش دارم اما بحث ازدواجش منتفی شده خواهش میکنم پاسخمو بدید

    • Anonymous , مارس 26, 2015 @ 12:35 ق.ظ

      خب اگر بحث ازدواج منتفی شده باید بپذیرید در روابط دوستانه دیگه نمیتونید روی ایشون تسلط داشته باشید … این موضوع رو برای خودتون حل کنید که ممکنه هر لحظه این رابطه کات بشه و شما باید اونقدر قوی باشید که خیلی راحت از کنارش رد بشید … با وضع استرس زایی که برای خودتون درست کردید بهترین راه حل برای شما خروج تدریجی از چنین رابطه ای بیهوده است … درست مثل قطار شهر بازی که فقط شمارو سرگرم میکنه ولی این قطار شمارو به جایی نمیرسونه

  • رها , مارس 26, 2015 @ 8:33 ق.ظ

    من حدود ۳ ماه از اون آقا با میل خودش جدا شدم و خودشون بعد از ۳ماه با واسطه ی دوستش پا پیش گذاشتن برای دوستی دوباره و از رفتارهای قبلشون پشیمون بودن منم قبول کردم البته نا گفته نماند خانوادشون در کل جریان ما هستن و همه از حق من دفاع میکنن من تمام زندگیمو پای ایشون گذاشتم حتی در این حد منو میخاست که واسه بچه دار شدنمون هم صحبت میکرد من خیلی تغییر کردم برای این آقا هرجوری که خواست شدم چه ظاهری و چه اخلاقی اما نمیدونم چرا یهو همچی خراب شد. کاش یه مشاوره ی حضوری بهم معرفی میکردید تو اصفهان. مننون میشم پاسخ بدید.

    • Anonymous , مارس 26, 2015 @ 12:50 ب.ظ

      شما باید بدونید چنین روابطی ممکنه به نتیجه دلخواه شما نرسه … پس تا وقتی که رابطه ای جدی و رسمی نشده در موردش نباید پیشگویی میکردید…حالا هم با جدایی و بی مهری مواجه شدید و تمام اون پیشگویی ها غلط از آب درومده
      در مورد مشاوره میتونید لیست مراکز معتبر مشاوره ای رو از اداره کل بهزیستی دریافت کنید

  • zhikan , آوریل 1, 2015 @ 6:56 ب.ظ

    باسلام،عرض ادب واحترام
    خواستم بدونم اگه بخوام دوباره ازدواج کنم بایه دختریاخانم مطعلقه چکاربایدبکنم؟ آیاازطریق مرکزمشاوره میتونم خانمی راجهت ازدواج پیداکنم.درضمن بنده ۳۲ سال سن دارم کارمندویک دختر۲ ساله دارم که توافقی جداشدیم.لطفابنده روراهنمایی کنید.ازاصفهان هستم…باتشکرفراوان.

    • Anonymous , آوریل 2, 2015 @ 12:57 ب.ظ

      دوست عزیز مراکز مشاوره ای مراکز همسریابی نیستند ولی ممکنه شرایطی اتفاقی در این مورد برای کسی به وجود بیاد … افرادی هستند که شرایط شمارو درک کنن و به خواسته شما پاسخ مناسب بدن ولی نباید بدون شناخت کافی وارد چنین روابطی بشید …. کمااینکه شما فرزندی دارید که نیازه در انتخاب همسر دقت زیادی داشته باشید
      پس اول به مراکز مشاوره ای و با مشاورروانشناس مراجعه کنید تا با شرایط خودتون و با شخصیت فردی که متناسب با وضع زندگی شماست بیشتر آشنا بشید … اینطوری در شناخت افراد دچار سردرگمی نخواهید شد

  • ناشناس , آوریل 4, 2015 @ 4:13 ب.ظ

    سلام دختری هستم ۱۷ساله ازبچگی پسر دوست پدرمو دوست داشتم وخیلی با اون ها رفت وامد داشتیم تا زمانی که ماازشهراونا رفتیم وبعدچهارسال فهمیدم نامزدکرده خیلی ناراحت شدم ولی نذاشتم کسی بفهمه که چقدردوسش داشتم تا آبان ۹۳که اونا هم اومدن این شهری که الان ماهستیم واسه زندگی یه روز که خونمون بودن مامانش گفت که نامزدیش بهم خورده خیلی خوشحال شدم ولی به روی خودم نیووردم اما هروقت میان خونمون مهمونی همش راجب اینکه میخوان واسه پسرشون زن بگیرن ودنبال سوژه ی خوب میگردن صحبت میکنن اون الان لیسانسه وقبلا تازمانی که شهرشون بودیم به من به چشم بچه نگاه میکرداما الان خیلی نگاه میکنه من واقعادوسش دارم اما نمیدونم که ممکنه واسه دختردیگه ای بره خواستگاری یانه این فکرداره منودیوومنودیوونه میکنه ویه سوال دیگه ممکنه بخاطراختلاف سنی مون هم باشه لطفاراهنماییم کنیدممنون

    • Anonymous , آوریل 5, 2015 @ 10:03 ق.ظ

      راستش سن پسر رو ننوشتید تا اختلاف رو متوجه بشیم … ولی شما سنتون برای ازدواج کم هست و ممکنه الان تابع احساسات شده باشید چون تازه در سن ۲۱ تا ۲۵ سالگی شما به بلوغ فکری و عاطفی میرسید و ممکنه در اون سالها شما تفکرتون با امروز بسیار تفاوت داشته باشه …
      ولی اگر میخوایت خیالتون برای همیشه راحت باشه این موضوع رو در موقعیتی ارام به مادرتون و یا فردی قابل اعتماد بگید .. نهایتش اینه که با جواب منفی مواجه میشید ولی ذهنتون آرام خواهد شد

  • ناشناس , آوریل 5, 2015 @ 12:01 ب.ظ

    سلام ممنون ازراهنماییتون من همونطور که گفتم ازبچگی دوسش داشتم قبلا فک میکردم بخاطر احساسات کودکانست اما وقتی دوباره بعداز چهارسال دیدمش فهمیدم که خیلی بش وابستم حتی وقتی فهمیدم نامزدکرده هم نمیتونستم فکرشوازسرم بیرون کنم ومن خیلی بامامانم راحتم واین موضوع میدونه وسن اون هم فک کنم۲۵باشه من ترسم فقط بخاطر اینه که ممکنه خوانواده اون هم منوبچشم بچه ببینند…حتی دراین موردبامشاورمدرسه هم صحبت کردم وایشون باحالت سرزنش میگفت که نباید به چیزای بیهوده فکر کنی وباید فقط فکردرست باشی…حتی همیشه شمارشو داشتم(ازگوشی پدرم برداشته بودم) ولی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم که بش چیزی بگم چون دختری نیستم که بخوام باکسی دوست بشم

    • Anonymous , آوریل 6, 2015 @ 10:08 ق.ظ

      پس موضوع رو با مادرتون مطرح کنید ولی توصیه ای میکنم واینکه نباید در این مورد پیشگویی کنید چون ممکنه چیزی که شما در انتظارش هستید رخ نده و اینطوری خودتون رو به ورطه استرس و افسردگی میکشونید … بهتره خوددار باشید و اجازه بدید تا زمان بعضی از موضوعات رو روشن کنه
      در واقع الان بیشترین توجه شما باید به درستون باشه … هر چه قدر از این مسایل عاطفی دور باشید در آرامش فکری بیشتری هستید … اگر اتفاقی هم قرار باشه بیفته بعد از تمام شدن درستون هست پس باید در درس و کنکور موفق بشید تا با اعتماد به نفس بیشتری وارد مراحل دیگر زندگی شوید

  • شادی , آوریل 7, 2015 @ 5:24 ب.ظ

    سلام من چند ماه پیش با پسری دوست شدم که رفتو آمد خانوادگی داشتیم به خاطر رفتو آمدی که داشتیم خیلی بهش اعتماد داشتمو فکرمیکردم حسمون دوطرفس ولی فهمیدم با دختر دیگه ای دوسته وقتی بهش گفتم گفت همکلاسیمه و رابطه ای نداریم ولی دروغ میگفت من خواستم این موضوع رو فراموش کنم چون خیلی دوسش داشتم ولی بعد از چند روز گفت باید از هم جدا بشیم واون جواب تلفنامونمیاد من خیلی ازین موضوع ناراحتم افسرده شدمو همش گریه میکنم این رابطه برای اون فقط هوس بودو فقط میخواست ازم سواستفاده کنه ولی من واقعا دوسش داشتم وقتی اونو تو جمعای خانوادگی میبینم بدتر میشم درصورتیکه اون خیلی بی خیالو خوشحاله و اصلا بروی خودش نمیاره که اتفاقی افتاده و خیلی عادی برخورد میکنه.نمیتونم از فکرش بیرون بیام.حتی دیگه کارای عادیمم نمیتونم انجام بدم لطفاراهنماییم کنید.

    • Anonymous , آوریل 8, 2015 @ 11:11 ق.ظ

      نگران نباشید به مرور زمان شما هم به این بی خیالی خواهید رسید و یاد خواهید گرفت که در این روابط نباید وابسته بشید و برای خودتون پیشگویی کنید … در روابطی که رسمی نیست و قاعده ای رو دنبال نمیکنه این اتفاقات دیر یا زود خواهد افتاد … بهتره شما هم این مسئله رو برای خودتون حل و فصل کنید … چون بی خیالی شما میتونه نوعی انتقام از این رفتارپسر باشه پس بخندید و شاد باشید …و برای ارام شدنتون پیاده روی کنید و با نوشتن افکار اشفته خودتون رو آرام کنید … نوشته رو چند بار بخونید و پاره کنید و دور بریزید

  • اسیر , آوریل 8, 2015 @ 12:34 ق.ظ

    سلام و عرض خسته نباشید.
    من ۲ ساله ازدواج کردم و اومدم اصفهان ، موقع ازدواج ترم اول ارشد بودم ، بماند که ازدواجم و مناسبات اون باعث شد درسم رو نتونم به خوبی ادامه بدم به هر طریقی بود ارشدمو گرفتم، و بعد از کرفتن ارشد پدرم فوت کرد(مادرم هم چندسال قبل فوت کرده بود ) و من دچار پرخوری عصبی شدم به نحوی که ۲۰ کیلو چاق شدم…حالا بعد از گزشت ۲ سال با اینکه شوهر خوب و مهربونی دارم که از هر لحااظ به فکرمه ولی به شدت در زندگی دچار کمبود شدم..کاری ندارم و صبح تا شب تو خونه و در این شهر غریب تنهام…شوهرم صبح میره سر کار و ساعت ۸شب خسته و کوفته برمیکرده، بعضی وقتها از فرط تنهایی گریه میکنم و جز اون چاره ای به ذهنم نمیرسه…لطفا راهنماییم کنین من تو این شهری که ۱۰۰۰ کیلومتر با شهر خودم مسافت داره و هیچ آشنایی توش ندارم چکار کنم داارم دیوونه میشم به شدت احساس تنهایی وبیکسی میکنم احساس میکنم خدا هم منو فراموش کرده و یا دارم تاوان گناهی نامعلوم که تو گزشته انجام دادم رو میدم.. میترسم از شوهرم که برم به روانشناس..میترسم فک کنه دیوونه شدم یا همچی چیزی..چون سنتی فک میکنه…به من بگید چکار کنم….خیلی بی کس و تنهام

    • Anonymous , آوریل 8, 2015 @ 11:27 ق.ظ

      خب فکر میکنم متوجه شده باشید این افکار بیهوده و گریه کردن کاری رو نتونسته برای شما از پیش ببره … دوست عزیز شما در اصفهان هستید و امکانات زیادی برای پر کردن وقت دارید … از کارهای خانگی مثل تایپ که منبع درامدی هست تا یاد گرفتن فن و هنری که علاقه دارید … مثل قلم زنی ….
      برای فرار از ناراحتی از نوشتن کمک بگیرید و چند بخونیدش و بعد پاره کنید و دور بریزید تا افکار آشفته رو به این طریق از خودتون دور کرده باشید …
      در ضمن این کلمات تنهایی /بی کسی / و….. رو برای همیشه از خودتون دور کنید چون شرایط شما از خیلی دوستان که مشکلشون رو عنوان میکنن ساده تر و راحت تره

  • رها , آوریل 8, 2015 @ 1:28 ب.ظ

    باسلام.من ۷ماهه عقد کردم.دوران خاستگاری وآشنایی من بدلیل برخی تعصبات و…با تنش های روحی گذشت هرچند از نظر بقیه اصراری بر این ازدواج نبود اما در پس پرده این فشار وجود داشت من هم که سردر گم بودم بعد از تحقیقات خانوادگی و چند جلسه صحبت کردن به این نتیجه رسیدم که این ازدواج از لحاظ منطقی درسته حتی مشاور هم همین روگفت.. اما از جنبه احساسی،اون زمان احساس میکردم میتونم با همسرم راحت باشم ودرکنارش به آرامش و ارزوهام برسم.مسلما در این مدت کوتاه عاشقش نشده بودم.یک علاقه اولیه وجود داشت..الان بعد از ۷ماه احساس میکنم اونقدر که باید علاقه ام بهش زیاد نشده..شوروشوق وعشقی که میگن در دوران عقد هست رو ندارم..بارها اطرافیان بهم گفتن مثل افسرده ها شدم.. همه چیز سردو بی روحه اما جرأت ندارم حرفهام روباکسی بزنم که سرزنشم کنند که خودت انتخاب کردی و….لطفا راهنماییم کنید..دیگه نمیتونم تحمل کنم

    • Anonymous , آوریل 10, 2015 @ 7:10 ب.ظ

      دوست عزیز باید بدونید پله اول در ازدواج به دل هم نشستنه و اگر چنین احساسی رو نتونستید در این مدت بدست بیارید یا واقعا” به ایشون علاقه ندارید و یا ذهنتون درگیر مسایل و ترس هایی از زندگی مشترکه که چنین احساسی رو الان دارید … بهتره در این مورد با خودتون صادق باشید … چون هدف از ازدواج رسیدن به آرامشه و اگر شما از امروز چنین حسی رو ندارید باید به این نکته توجه مخصوص داشته باشید
      تمام حس خودتون رو روی کاغذ بنویسید چه خوب و چه بد تا بدونید کدوم کفه سنگین تره و بعد باید دوباره مشاوره کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ناشناس , آوریل 9, 2015 @ 5:30 ب.ظ

    سلام-لطفا یه مشاور جوان خانم معرفی کنید-اصفهان

    • Anonymous , آوریل 9, 2015 @ 7:08 ب.ظ

      با اداره کل بهزیستی اصفهان تماس بگیرید و لیست مراکز مشاوره از رو ازشون دریافت کنید …

  • سپیده , آوریل 12, 2015 @ 11:04 ق.ظ

    من دوستم با پسرخالش ازدواج کرده وچون پسرخالش وضع مالی خوبی نداشت به دوستم میگفت سرویس برندار.حلقه ازران ب ردار.ایینه شمعدون برندار و … در دوران عقد همش مجبورش میکرد که دوستم رو ببره خونشون چون پسرخالش و مامانش تنها باهم زندگی میکردن دوستمم برا اینکه شوهرش ناراحت نشه میرفت الان ۷ ماهه عروسی کردن شوهرش هردفعه قهر مینکه و ۳-۴روز حرف نمیزنه و بدوبیراه میگه به دوستم و همیشه هم دوستم خودش میره جلو تا اشتی کنن حتی گاهی شوهرش کوچیکش میکنه اما دوستم میگه چون تو خونه تنهام مجبورم برم بسمتش چون نیاز دارم به محبتش و اینکه باهاش حرف بزنم البته اینم بگم که دوستم خیلی دل مهربونی داره و همه جوره شوهرشا از محبت و علاقه ساپورت کرده اما شوهرش بیتفاوته….لطفا راهنمااییم کنین…

    • Anonymous , آوریل 12, 2015 @ 1:46 ب.ظ

      دوست عزیز وقتی ایشون از زندگیش راضیه … چه چیزی رو باید راهنمایی کرد … شاید این زندگی برای شما قابل قبول نباشه ولی ایشون تونسته سازگاری داشته باشه و زندگی کنه

  • نازی , آوریل 14, 2015 @ 1:00 ق.ظ

    من ۲۸ سالمه.۳ ساله با پسری دوستم.رابطمون خوبه اما جروبحثم توش زیاده.من اشتباه زیاد کردم و او منو بخشیده.اما ایندفعه دعوامون سراین بود که در مکانی بودم که پسری از آشناهامون حضور داشت و من چیزی به دوست پسرم نگفتم.اونم فهمیدو و تصمیم ازدواجشو بامن بهم زد و گفت فقط دوست معمولی.اما من خیلی دوسش دارم و واسه ازدواج میخوامش.فقطم به خاطر حساس بودنش بهش دروغ گفتم ترسیدم.اما هیچ قصدی نداشتم.خیانت نکردم.اصلا حال خوبی ندارم.کمکم کنید..چیکار کنم رابطم مثل قبل بشه

    • Anonymous , آوریل 14, 2015 @ 10:58 ق.ظ

      دوست عزیز ما از اینکه چرا ایشون نسبت به این پسر حساس هست خبری نداریم و فقط براساس گفته های شما نظرمون رو ارائه میدیم … ولی بدونید اگر ازدواجی بخواد به خاطر این مسایل به هم بخوره همون بهتر که قبل از رسمی شدن اتفاق بیفته … بهتره خودتون رو از شر این احساسات و عواطف که در واقع کور کننده است برای شما رها کنید … بهتره رک بگم زندگی که با گدایی عشق باشه راه به جایی نخواهد داشت … پس اعتماد به نفستون رو افزایش بدید و شما هم این رابطه رو کا فقط وابستگی محض هست رو کات کنید … اگر تمایلی باشه به سمت شما خواهد آمد وگرنه ایشون فقط دنبال بهانه ای برای به زدن این رابطه بوده و بس

  • سارا , آوریل 14, 2015 @ 10:38 ب.ظ

    سلام من ۳سال که ازدواج کردم روزبه روزمشکلات زندگیم بیشترشده که کمترنشده قبلاهم ازشمامشاوره گرفتم اماخیلی کلی گفتین راستش من دجارسردرگمی شدم تواحساسم نسبت به همسرم علاوه برمشکلات شدیدخانوادگی که داریم مشکلات اخلاقی هم اضافه شده ما خیلی بهم بی حرمتی میکنیم اصلا احترام همدیگرونگه نمیداریم احساس نارضایتی میکن تواین زندگی ودلم میخوادتموم شه اماازاونطرفم دلم برای همسرم میسوزه خواهرم میگه زندگی بایدباعشق باشه واحساساتی عمل نکن وبهتره عاقلانه تصمیم بگیری من یه سال باخانوادم ارتباط نداشتم والان بدون اطلاع همسرم خیلی کم باهاشون تلفنی صحبت میکن درضمن شوهرمم میگه من تکیه گاه خوبی برات نیستم والان حوصله ی طلاق ودادگاه ندارم وشاید چندسال دیگه اینکاروکردم امابعدیه چنساعت دوباره میگه حرفموپس میگیرم من دوست دارم امابه خاطرمشکلی که باخانوادت دارم به هیچ وجه اززندگیم راضی نیستم تازه توفامیل دارن به خاطراین

    نخیلی حرفای بدوبیراه درمورداینکه من خودموبه شوهرم میچسبونمو هرچی میکشم به خاطرعشق الکیمه وحقمه میگن اما بخدامن فقط فک میکردم بایدتحت هرشرایطی زندگیموحفظکنم ولی نمیدونستم قراره اینقدحرف پشت سرم بزنن تازه شوهرم میگه من ازاینکه اجازه دادم باهام زندگی کنی منت سرت گذاشتموبعضی وقتاهم میگه دوسم داره اماخب من تاچقدبایدتحمل کنم خسته یه کاری کنیین که بتونم دلسوزی وعشق وهرکوفتی هساگت که منومثل چسب دوقلوبه این زندگی چسبونده رهاکنموعاقلانه تصمیم بگیرم من واقعادرموندم

    • Anonymous , آوریل 15, 2015 @ 12:55 ق.ظ

      دوست عزیز ارائه مشاوره تخصصی باید حضورا” انجام بشه تا در گفتگو های دو طرفه به نتیجه ای قاطع برسید … در این مورد برعکس رفع بیماریهای جسمی که دارو تجویز میشه در روانشناسی باید رفتار درمانی کرد و اینکه طرف مقابل هم تمایلی به تغییر نشون بده … در مورد شما میتونید با محب کردن اعتمادش رو جلب کنید و نظرش رو عوض کنید … چون اگر ایشون تمایلی به تغییر نداشته باشه راه مشخصه یا صبوری رو پیشه میکنید یا اینکه راه دوم رو در پیش خواهید گرفت که جدایی هست پس خوب باید فکر کنید و اوضاع رو بسنجید … برای اولین قدم با ایشون صحبت کنید تا بدونید چه انتظاری از شما در این زندگی مشترک داره و اینطوری بتونید نظرش رو جلب کنید …
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • سارا , آوریل 15, 2015 @ 7:39 ب.ظ

    سلام
    همونطورکه گفتیدمن ازشوهرم درباره ی انتظاراتش پرسیدمواون گفت که بایدتا اخرعمرهیچوقت اسم هیچکدوم ازاعشای خانوادموندارم اینکه بایدهرچی میگه بگم چشم درضمن درمورداینکه دوس دارم صبورباشم وبه شوهرم محبت کنم یاراه دوم یعنی جدایی وبپذیرم به هیچ نتیجه ایی نرسیدم من نه شوهرمودوس دارم ونه ازش بدم میادتازه گاهی اوقات دوسش دارم اماکم ولی خب نمیدونم بین بدوبدترکدوموانتخاب کنم چون نمیدونم کدوم بده کدوم بدتر:ازهمه بدتراینکه احساس میکنم همش بایدیکی باشه که به جام تصمیم بگیره به خاطرهمین خیلی قدرت تصمیم گیری واسه خودم ندارم من همهی خوبی هاوبدی های شوهرمونوشتم امامتاسفانه بدیهاش خیلی بیشتربودولی بازم نمیتونم ازاین زندگی دل بکنم میترسم بمونموتاآخرعمرحسرت بخورم که چرا عاقلانه تصمیم نگرفتم میشه یه راهی پیش روم بزاریدکه بتونم فقط به فکرخودم باشمواحساساتوکناربزارم

    • Anonymous , آوریل 16, 2015 @ 9:42 ق.ظ

      خب حالا شما میدونید که نظر شوهرتون چی هست … اگر عاقلانه بخوای فکر کنید بر اساس همون دینی که شما رو به عقد هم درآورده اجابت دستورات شوهر بر اجابت دستورات خانواده ارجحیت داره و این راه به رضایت خداوند نزدیکتره … پس مدتی بدون اینکه به چیزی فکر کنید تمام فکرتون رو معطوف به زندگی مشترکتون کنید …و به شوهرتون محبت کنید صبور باشید و اجازه بدید زمان بگذره … مطمئن باشید بعد از مدت زمانی نرم شده و میتونید به خواسته اتون برسید … راه جدایی اسمش با خودشه و کاملا” هم مشخص و روشنه و به خواست واقعی شما مربوط میشه
      در این مورد که بتونید با شرایط اول ادامه بدید و سازگاری داشته باشید با مشاوری هم حضوری صحبت کنید

  • سکوت , آوریل 17, 2015 @ 11:35 ق.ظ

    نمیدونم چیکار کنم حتی نمیدونم باید این ارتباط رو ادامه بدم یا نه پسر فوق العاده مذهبی هست و مدام ازم میخواد عکسمو براش بفرستم و مدام اصرار داره بیاد اصفهان من واقعا نمیدونم چیکار کنم
    کمکم کنید

    • Anonymous , آوریل 17, 2015 @ 6:24 ب.ظ

      وقتی تمایلی به این رابطه ندارید بهتره خیلی محترمانه رابطه رو کات کنید … شما چطور میتونید به فردی ناشناس اعتماد کنید و عکس خودتون رو براش بفرستید …؟
      در ضمن از فردی فوق العاده مذهبی با چنین رفتارهایی باید بترسید چون واقعاگ نمیدونید پشت این نقاب در این روزگار چه فکر و صورتی نهفته است
      امیدوارم عاقلانه رفتار کنید و بپذیرید که هر رفتار و کاری که انجام بدید مسئولیتش مستقیم به خود شما برمیگرده ونباید انتظار کمک از کسی رو داشته باشید

  • مهتاب , آوریل 18, 2015 @ 6:45 ب.ظ

    سلام بعد از گذشت ۳سال از زندگی متوجه صدای زن کنار همسرم شدم وپیامکهایی که از گوشیش پاک میکرد وقتی به او گفتم برایم قسم خورد که چنین چیزی نبوده ومن اشتباه میکنم ولی من همچنان فکر میکنم همسرم با زنی در ارتباط است وتا حدودی میدانم که همان زن اول نیست وهمیشه یک نفر نیست وعوض میشوندوهر وقت هم میگویم به من خیانت میکنی ناراحت میشه وخیلی با احساس با من رفتار میکنه و میگه خیلی دوسم داره الان ۷ سال است که من با این مشکل هستم ودسترسی به مشاور هم ندارم وکاملا افسرده شدم لطفا کمکم کنید که چگونه مطمین به روابطش شوم

    • Anonymous , آوریل 19, 2015 @ 12:47 ق.ظ

      دوست عزیز شاید گفتن این حرف ساده نباشه ولی تا مطمئن نباشید در این مورد صحبتی بکنید … مردان تنوع طلب هستند ولی گاهی کارهایی از این دست بیشتر جنبه تفریح و کنجکاوی داره و هیچ موردی برای خیانت به شما وجود نداره و عشق ایشون به شما پابرجاست … بهتره به ایشون محبت کنید تا اگر خللی در نوع رفتارتون وجود داشته رو این محبت پر کنه … چیزی مثل محبت نمیتونه فرد رو اهلی و وابسته کنه .. چون هر رفتاری از شما ایشون رو تحت فشار قرار بده میتونه ایشون رو به سمت دیگه ای حرکت بده

  • -- , آوریل 18, 2015 @ 7:54 ب.ظ

    سلام لطفا به من بگید چطور از شک به شوهرم مطمین بشم

    • Anonymous , آوریل 19, 2015 @ 12:43 ق.ظ

      شک از آن موضوعاتی است که در زندگی همه انسان‌ها وجود دارد اما گاهی می‌تواند حسابی دردسرآفرین شود و زندگی را ویران کند پس باید با آن برخورد کرد. اگر همسری شکاک دارید یا خودتان شکاک هستید و شک به همسر دارید یا قصد ازدواج دارید، این مطلب را بخوانید.

      دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطه‌ای و به‌ خصوص در زندگی مشترک ، اعتماد و احترام است‌ و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملاً از بین برود. در حقیقت این دو ،خط قرمز‌هایی هستند که هیچگاه نباید از آنها عبور کرد. به محض اینکه بی‌اعتمادی در رابطه‌ای به‌ وجود بیاید رابطه به سمت ویرانی می‌رود. شک به همسر از آن چیزهایی است که می‌تواند هم احترام و هم اعتماد را در زندگی زناشویی از بین ببرد و به‌ تدریج پناهگاه امن خانه و زندگی مشترک را به جهنمی تبدیل کند. هر‌کدام از ما دست کم یکبار در زندگی شک را تجربه کرده‌ایم ولی شک در هیچ کجا مثل زندگی مشترک و شک به همسر نمی‌تواند مخرب باشد.

      شک به همسر عشق را می‌کشد
      وقتی آدم‌ها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق می‌ورزند و به هم اعتماد دارند اما از لحظه‌ای که شک به همسر و عدم‌ اعتماد و کنترل در رابطه‌ای به‌ وجود می‌آید ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال می‌رود و دو طرف از هم دور می‌شوند. البته اگر هر دو طرف دست از شک و کنترل هم بر‌دارند دوباره می‌توانند باز به هم نزدیک ‌شوند چون هیچ‌گاه عشق با نیت‌های منفی، عدم‌اعتماد و سوءظن نمی‌تواند در یک جا جمع شود.

      صورت مسئله را پاک نکنید
      متاسفانه ترس و نگرانی را در مکالمات اکثر آدم‌ها می‌بینیم. این روزها وقتی با آدم‌ها حرف می‌زنیم می‌بینیم که ترس و نگرانی پشت اکثر حرف‌ها و رفتارهای آن‌ها وجود دارد، در حقیقت از یک چیزی نگران هستند! حال اگر این نگرانی‌ها وارد زندگی مشترک شود، ‌مثلاً یکی از زوجین با خود مدام فکر کند وقتی همسرش از او دور است «مبادا با کس دیگری حرف بزند!»، «مبادا از کس دیگری خوشش بیاید!» و…این مبادا‌ها که خود شخص آن‌ها را در ذهنش می‌سازد همه تبدیل به نگرانی‌های جدیدی در زندگی می‌شوند و فرد برای اینکه از آن‌ها خلاص شود شروع می‌کند به کنترل‌ کردن طرف مقابل. با این رفتارها فرد می‌خواهد صورت مسئله را در بیرون پاک کند، و به سراغ حل مسئله در درون خودش نمی‌رود. در واقع افرادی که سوءظن‌های زیادی دارند ، شک به همسر دارند و یا کنترل گر هستند در بیرون نباید به‌ دنبال چاره باشند بلکه باید در درون خودشان به دنبال راه حل بگردند.

      آنها به‌ خودشان شک دارند
      در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدم‌ها نسبت به هرچیزی که دوست‌ دارند نوعی احساس مالکیت دارند و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن. در حقیقت پشت رفتارهای کنترل‌گر و سوءظن‌آمیز ، ترس از دست‌دادن وجود دارد. این افراد انگار در وجودشان چیزی را کم دارند و جای چیزی برایشان خالی است و می‌خواهند به نوعی این جای خالی را پر کنند. در حقیقت رفتارهای شکاکانه و سوءظن آمیز آن‌ها نسبت به بیرون و آدم مقابلشان نیست بلکه این شک نسبت به‌ خودشان است و به نوعی طرف مقابل و اتفاقات مختلف آینه‌ای است برای آن‌ها تا خودشان را ببینند.

      وقتی من نسبت به‌ خودم شک داشته‌ باشم یعنی به توانایی‌ ها و دوست‌ داشتنی‌ بودن خودم شک دارم و شک دارم که آنقدر خوب باشم که طرف مقابل حاضر شود با من بماند. ولی اگر من اطمینان داشته باشم که آنقدر خوبم که طرف مقابل با من می ماند دیگر نیازی ندارم با رفتارهای کنترل‌ گر ، طرف مقابل را مجبور کنم که با من بماند. یعنی دارای خود باوری و اعتماد به نفس کافی هستم و باور دارم طرف مقابل به خاطر من در این رابطه می ماند. ولی کسانی که به‌ خودشان و تواناییها یشان شک دارند، لاجرم فرافکنی کرده و دچار شک به همسر می شوند. چون فکر می کنند آنقدرها خواستنی نیستند که طرف مقابل به این رابطه وفادار بماند!

      حریم خصوصی کجاست؟
      هر آدمی یکسری حریم و حدودی دارد که دوست ندارد کسی وارد آن شود. این حریم یک چیز کاملاً نانوشته است که برای هر کسی مهم است اما گاهی بعضی افراد آن حریم را حفظ نمی‌کنند و وارد حریم شما می‌شوند. مسلماً این مورد شما را ناراحت می‌کند و اگر به طرف مقابل تذکر ندهید روز به روز از او دورتر می‌شوید. اگر زن و شوهر هم این حریم را رعایت نکنند ممکن است روز به روز از هم دورتر شوند. حریم‌های شخصی بسیار مهم است. در زندگی هر کدام از ما بخش‌هایی وجود دارد که فقط برای خودمان است و اصلاً دلیلی ندارد فرد دیگری را وارد این حریم‌‌ها کنیم. این حریم شخصی برای افراد مختلف متفاوت است، ممکن است یک فردی ایمیل‌ها و تلفن‌ هایش در حریم شخصی‌ اش باشند و ممکن است برای فرد دیگر مثلا ایمیل‌ هایش در حریم شخصی ‌اش نباشند. به مرور می‌توان حریم شخصی آدم‌ها را فهمید.
      به قول جبران خلیل جبران در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک.

      وقتی خودتان مقصر هستید
      اگر از همان ابتدای زندگی زناشویی شروع به کنترل همسرتان بکنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیر متعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق می‌دهید، یعنی آنقدر کنترل‌ هایتان همسرتان را از شما دور می‌کند که ممکن است به سمت غیرمتعهد شدن هم برود. اگر همیشه ترس از دست دادن همسرتان را دارید یا شک به همسر دارید، دو راه بیشتر ندارید یکی اینکه از همان ابتدا و در دوران آشنایی آنقدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این ترس و شک به همسر برطرف شود و راه دوم اینکه، آنقدر در رابطه و زندگی زناشویی خود عشق و محبت بگذارید که همسرتان نتواند به فرد دیگری فکر کند و کاملا در زندگی با شما سیراب شود.

      روش برخورد با شک به همسر
      گاهی پیش می‌آید که دچار شک به همسر شوید و دارای دلایلی هستید که شک‌تان درست است در این حالت باید با توجه به موضوع و آدم مقابلتان راه‌ حل مناسبی را پیدا کنید. اول از همه باید شروع به جمع‌آوری اطلاعات کنیم، مثلاً اگر کسی به ما زنگ زده و از عدم‌ تعهد شوهرمان خبر داده‌ است نباید حرف او را حجت بدانیم بلکه خودمان باید شروع به تحقیق کنیم. مثلاً شاید با یک یا ۲ بار چک کردن طرف مقابل (بدون اینکه خودش متوجه شود) از حقیقت ماجرا با خبر بشویم و در نهایت با روشن شدن ماجرا، موضوع را با همسرمان مطرح کنیم و از او توضیح بخواهیم و ۲ نفری مشکل را حل کنیم و اگر نشد با بزرگتر یا مشاوری موضوع را مطرح کنیم . اما اگر مطمئن شدید که شک شما اشتباه است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا موضوع را فراموش کنید.

      سه قدم مهم در رفع شک به همسر
      اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک‌ شما اشتباه بوده‌ است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملاً شک را فراموش کنید و تنها چیزی که می‌تواند شک‌ها و نا آرامی‌های بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی‌قید و شرط به یکدیگر است. چون در این صورت رابطه دلپذیر می‌شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز می‌گردد. اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت‌ خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلاً کمتر سؤال کنید و… قدم سوم در رفع شک به همسر این است: بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید.

      وقتی شک به همسر تبدیل به بیماری می‌شود
      بعضی اوقات فرد آنقدر شک به همسر دارد که می‌توان او را بیمار دانست. برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی‌ اش دچار شک بوده ‌است؟ دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی به‌شدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ‌ها هم خودش را آزار می‌دهد و هم اطرافیانش را. یعنی زندگی فرد تحت‌تاثیر قرار گرفته‌ است و تمام زندگی‌اش تبدیل به بحث و جنجال شده است ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک می‌کند. اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل مشکل به متخصص مراجعه کنیم یا با متخصصین صدای سلامت تماس بگیریم (هیچ‌گاه به او نگویید خودش تنهایی باید پیش متخصص برود چون حتماً جبهه خواهد گرفت) یعنی باید همگام با هم مشکل را حل کنید.

  • مهتاب , آوریل 19, 2015 @ 9:16 ق.ظ

    با سلام وتشکر از شما من حدود ۱۰ سال است که ازدواج کرده ام و۴سال پیش وقتی با همسرم تماس گرفتم متوجه صدای زنی در کنارش شدم وشروع کردم به چک کردن گوشیش که هم پیامک هایش پاک میشد وهم شارز زیاد میگرفت بعد از چند روز حالم را به او گفتم و او گفت اشتباه میکنم گفتم پیرینت برایم بگیر وقبول نکرد با این حال گفتم اگر هم چیزی بوده میبخشمت ودوست دارم دیگه این کار را نکن ولی این ۴ سال هر دفعه به یک طریقی شراط شک برایم فراهم میشه یک دفعه متن پیامک پاک شده بود ولی شماره هایش بود مخفیانه زنگ زدم که زن جواب داد وقتبی گفتم گفت گوشیم دست دوستم بود و بارها چنین شده که از شما خواهش میکنم مرا در باره این اواخر که رمز شمارشگر پیامک را عوض کرده و هرروز آن را صفر میکنه ومدت تماس که با تماسش همخوانی نداره را به من کمک کنید که چگونه کارهایش را به خودش و خودم اثبات کنم اصلا هم قصد جدایی ندارم میخوام دلیل کارش را بدونم نا گفته نمونه که زیاد به من محبت میکنه و مدام میگه دوسم داره وتاحرف از شکم میزنم میگه راضی نیستم به من تهمت بزنی خواهش میکنم کمکم کنید چون دسترسی به مشاوره حضوری ندارم

    • Anonymous , آوریل 19, 2015 @ 1:29 ب.ظ

      دوست عزیز اقایون این کارها رو برای کنجکاوی و تفریح انجام میدن و بحث خیانت در این موردها مطرح نیست …برخورد مستقیم باعث میشه اول انکار کنن .. بعد با دورغ سعی کنن خودشون رو توجیح کنن و در نهایت راه های فرار رو به روی خودشون باز میکنن … راستش در این مورد کار زیادی نمیتونید انجام بدید چون این ارتباطات بسیار ساده میشه در هر جایی انجامش داد و هیچ ردی هم از خودت به جا نذاری … ولی شما میتونید با محبت کردن نظرش رو جلب کنید و با فشار اوردن به ایشون راه رو برای فرار به اغوش دیگه باز نکنید …
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • -- , آوریل 19, 2015 @ 9:19 ق.ظ

    باسلام بعد از چه مدتی جواب سوالات را میدید

    • Anonymous , آوریل 19, 2015 @ 10:56 ق.ظ

      تمام سوالات روزانه جواب دهی میشه … ولی شما هم بهتره به جای یک خط تیره از اسمی مناسب استفاده کنید تا بهتر دوستان بتونن کمک کنن …ممنون

  • مهری , آوریل 19, 2015 @ 11:17 ق.ظ

    سلام پسرم هیچ علاقه ای به نوشتن نداره حتی امسال به پیش دبستانی نرفت من را راهنمایی کنید چگونه علاقمندش کنم البته کلی جایزه هم براش خریدم ولی فایده ای نداشت

    • Anonymous , آوریل 19, 2015 @ 1:32 ب.ظ

      ۱: مطالعه را با هم تجربه کنید
      ۱٫بگذارید فرزندتان ببیند که شما مى خوانید
      وقتى براندن براى اولین بار به خانه ى جک رفت ، بیش از هز چیز مجذوب جعبه ى حیوانات شد. درون جعبه حیوانات یک لاک پشت کله سرخ و یک قورباغه بود که از برکه گرفته بود. کارت هاى بازى جک نیز براى براندن جالب بود اما موضوع دیگرى نیز توجه براندن را جلب کرد: مادر جک به بچه ها خوش آمد گفته بود، براى آنها نوشابه ریخته بود و برگشته بود سراغ کتابى که مشغول خواندنش بود.
      براندن پرسید: (مادرت چه کار مى کند؟)
      جک سرش را بالا مرد و گفت : (لابد دارد کتاب مى خواند.)
      براندن مکث کرد و بالاخره پرسید: (مگر با این سن و سالش به مدرسه مى رود؟)
      اولین نشانه موفقیت بچه ها در مدرسه ، مطالعه در خانه است . براى این که بچه ها در خانه مطالعه کنند باید یک الگوى رفتارى داشته باشند که در خانه مطالعه مى کند. اگر والدین کتاب بخوانند، احتمالا فرزندانشان نیز اهل خواندن مى شوند. اگر والدین اهل مطالعه نباشند، احتمالا فرزندانشان نیز اهل مطالعه نخواهند شد به نظر این بچه ها خواندن فعالیتى است که صرفا به مدرسه مربوط مى شود.
      پس خیلى ساده است : اگر مى خواهید فرزندتان در مدرسه موفق باشد و اگر مى خواهید به مطالعه عشق بورزد، اگر مى خواهید فرزندتان را کتاب خوان بار بیاورید، خودتان باید مطالعه کنید.
      اگر روزنامه صبح را هنگام صرف صبحانه تورق مى کنید خوب است اما به هیچ وجه کافى نیست . آنچه فرزندتان نیاز دارد این است که ببیند به طور مرتّب براى خواندن کتاب وقت زیادى مى گذارید.
      اگر اهل مطالعه نیستید مقدارى کار مى برد:
      باید ببینید که به خواندن چه مطالبى علاقه دارید.
      باید در خانه کتاب داشته باشید. (به روش هاى ۱۶ و ۲۵ مراجعه کنید.)
      باید تلویزیون را خاموش کنید. (به روش ۴۶ مراجعه کنید.)
      باید کارى در نظر بگیرید که فرزندانتان در زمان مطالعه شما به آن بپردازند. (چطور است به آنها هم کتاب بدهید؟)
      هر چقدر هم که کتاب خواندن برنامه زمانى شما را تحت فشار قرار دهد و از وقت شما براى انجام کارهاى دیگر بکاهد. نتیجه آن در طولانى مدت با ارزش است . اگر خودتان از مطالعه کردن لذت نمى برید. چطور مى توانید انتظار داشته باشید فرزندتان لذت ببرد؟ اگر فکر مى کنید فرزندتان باید صرف این که بچه است کارى را انجام بدهد که خود شما انجام نمى دهید، کارتان از روى دورویى است . اگر وقت بگذارید و کتاب بخوانید به طور غیر مستقیم به فرزندتان مى گویید که خواندن مهم است . اما اگر برایش ‍ سخنرانى کنید و او را پند و اندرز دهید و برایش موعظه کنید، هرگز نمى توانید این پیام را به او منتقل کنید.

      ۲٫اطلاعاتى را که از مطالعه به دست مى آورید، تقسیم کنید
      هر وقت که جرامایا از فرزندش پرسید: (امروز در مدرسه چه آموختى ) تنها جوابى که مى شنید این بود: (چیز خواصى یاد نگرفتم ) این بار تصمیم گرفت که سر میز شام سر صحبت را جور دیگرى باز کند و گفت :
      (امروز در روزنامه خواندم که افرادى که کلسترول طبیعى دارند مى تواند بدون این که با مشکلى رو به رو شوند روزانه دو تا تخم مرغ بخورند.)
      همه بلافاصله شروع به صحبت کردند. پسر نوجوانش بهتندى گفت : (هر چه راجع به کلسترول مى گویند چرت است .)
      همسرش با تعجب گفت : (اصلا این طور نیست کلسترول خون عمویت بالاست و به همین دلیل در خطر بیمارى قلبى است .)
      دخترش گفت : (بله ، ولى اگر واقعا راست مى گویند چراهر چند ماه یک بار، نظرشان عوض مى شود؟ کتاب بهداشت ما پنج سال پیش چاپ شده و مطالبى که در آن نوشته اند با آنچه امروز مى گویند کاملا تفاوت دارد.)
      پسر جرامایا از جایش بلند شد و گفت : آگهى این مجله را نگاه کنید. تبلیغ تخم مرغ است که مى گوید حالا دیگر همه مى توانند تخم مرغ بخورند. مى بینید، هنوز نتیجه تحقیقات منتشر نشده است که تبلیغ در مجله چاپ مى شود! فکر نمى کنید مسئله کمى مشکوک است ؟)
      جرامایا به پشتى صندلى خود تکیه داد. او از واکنش خانواده نسبت به سخنى که بدون قصد و غرض به زبان آورده بود، جا خورده بود.
      شما از مطلبى که مى خوانید، روزانه چیزهایى مى آموزید. پس چرا آن را با خانواده خود در میان نگذارید؟ خبر کوتاه یک روزنامه ، شایعه اى که در خبرنامه شرکتتان چاپ شده یا آمارى که در گزارش سالانه چاپ مى شود مى تواند جرقه یک بحث یا گفت وگو را بزند.
      بعضى از بچه ها بیشتر به هدف سرگرمى کتاب مى خوانند و گاهى از این که مى توان با هدف کسب اطلاعات نیز مطالعه کرد، بى خبرند. گرچه از کتاب هاى درسى خود در مدرسه اطلاعاتى به دست مى آوردند اما اگر آنها را به حال خود بگذاریم مطالب علمى را انتخاب نمى کنند. اما بزرگسالان بیشتر به هدف اطلاعات مطالعه مى کنند نه به این دلیل که دوست دارند، بلکه چون این مطالب بخش عمده اى از کار روزانه ى آنها را تشکیل مى دهد.
      اگر اطلاعاتى را که از مطالعه خود به دست مى آورید با فرزندانتان در میان بگذارید، مى توانید آنها را براى خواندن به قصد کسب اطلاعات آماده کنید. با این کار به بچه ها مى فهمانید که به آنچه مى خوانید علاقه دارید و دوست دارید آنها نیز به آن علاقه مند شوند. وقتى بچه ها مى بینند که چگونه از اطلاعاتى که به دست آورده اید استفاده مى کنید، دیگر کمتر از خواندن به قصد کسب اطلاعات خواهند ترسید.
      حتى مى توانید فرزندانتان را تشویق کنید اطلاعاتى را که از خواندن به دست مى آوردند با شما در میان بگذارند، اگر بپرسید: )در کتاب علوم شما درباره کلسترول چه چیزى نوشته اند؟) جالب تر از آن است که بپرسید: )امروز در مدرسه چه چیزى یاد گرفتى ؟)
      حتى یک هفته بعد از صحبت کلسترول در خانواده جرامایا سر میز شام ، بحث همچنان داغ بود. دختر جرامایا یک بخش از کتاب بهداشت خودرا براى همه خوانده بود و همسر او نیز جزوه اى را زا مطب دکتر به خانه آورده بود.
      پسرش با خواندن جزوه متقاعد شده بود که کلسترول مى تواند مسئله آفرین باشد اما همچنان اعتقاد داشت که کلکى در کار صنایع تولید تخم مرغ هست . از طرفى جرامایا نیز از این که دیگر مجبور نیست عبارت کلیشه اى از بچه ها بپرسد، تا آنها نیز از سر بى حوصلگى جواب دهند، سرشار از شادى بود چون خانواده اش واقعا با هم ارتباط کلامى برقرار کرده بودند.

      ۳٫با صداى بلند بخوانید
      (لوک ) که تازه خواندن یاد گرفته بود، هنگام خواندن کتاب داشتان خود، سر این جمله گیر کرد: (آن را به من بده ، دادش روباه .) او همه کلمات را مى توانست بخواند اما معنى جمله را نمى فهمید. فکر مى کرد شاید جمله باید این طور نوشته مى شد: (آن را به دادش من بده ، روباه .) یا (آن را به دادش روباه من بده ) لوک هنوز علائم نقطه گذارى را خوب نمى فهمید و کلمات را تک تک و با لحن یکسان مى خواند و به همین دلیل نمى توانست معنى این جمله خاص را بفهمد.
      لوک بعدها از پدرش خواست که داستان را با صداى بلند بخواند. پدرش ‍ قصه را با لحن مناسب خواند تا به جمله اسرار آمیز رسید و سپس قصه را تمام کرد. لوک تک تک کلمات داستان را فهمید.
      درک مطلب بچه ها هنگام خواندن ، به طور طبیعى از توانایى آنها هنگام برقرارى ارتباط کلامى کمتر است . بچه ها هنگامى که مدرسه را شروع مى کنند صدها کلمه را مى فهمند اما فقط چند کلمه را مى توانند بخوانند یا بخش کنند. این اختلاف زمانى از بین مى رود که بچه ها در خواندن مهارت به دست بیاورند و کلماتى را که قبلا به صورت شفاهى استفاده مى کردند، به طور مرتب به صورت نوشتارى ببینند.
      علاوه بر آن سطح توانایى بچه ها در خواندن ، از سطح علایق آنها نیز پایین تر است . بچه هاى کلاس اول قادر به درک مطالبى بسیار پیچیده تر از )بابا آب داد) هستند. اما چون هنگام خواندن مهارت کافى براى درک مطلب نوشتارى پیچیده ندارند، دچار محدودیت مى شوند.
      یکى از مهم ترین کارهایى که مى توانید در طول عمرتان براى بچه ها انجام بدهید این است که با صداى بلند برایشان کتاب بخوانید. این کار را مى توانید کمى بعد از تولد آنها شروع کنید و تا پیش دبستانى و سال ها بعد نیز ادامه بدهید. هنگامى که با صداى بلند براى بچه ها کتاب مى خوانید، فرصت خوبى پیدا مى کنید که نوشته ها را با هم تجربه کنید. با این کار فرزندانتان به زبان توجّه مى کنند و مهارت هاى ضرورى درک مطلب آنها که در مدرسه و در سال هاى بعد به آن نیاز دارند، پرورش مى یابد.
      براى موفقیت تحصیلى بچه ها، درک مطلب ، پرورش دایره ى لغات و قدرت تشخیص لغات آنها با میزانى که والدین با صداى بلند برایشان کتاب مى خوانند رابطه ى مستقیم دارد. مهم تر از آن این که وقتى با صداى بلند کتاب مى خوانند رابطه ى مستقیم دارد. مهم تر از آن این که وقتى با صداى بلند کتاب مى خوانید به بچه ها مى فهمانید که براى کتاب ارزش و اهمیت قائلید و کتاب خواندن بخش مهمى از تعاملات خانوادگى شما را تشکیل مى دهد.
      چگونه با صداى بلند بخوانید
      با حالت و لحن مناسب بخوانید.
      براى هر یک از شخصیّت ها از یک صداى خاص استفاده کنید. از علائم نقطه گذارى کمک بگیرید تا لحن خواندنتان را عوض کنید یا براى افزایش ‍ تاءثیر خواندنتان مکث کنید.
      با علاقه بخوانید و با متن درگیر شوید.
      اگر به طرح داستان یا مشکلات شخصیت هاى آن علاقه مند شده اید به زبان بیاورید تا فرزندانتان بدانند. اگر اتفاقات هیجان انگیز است با لحنى هیجان زده بخوانید، اگر ترسناک است با لحنى بخوانید که نشان ترس ‍ است .
      از سؤ ال هاى جدید و هوشمندانه استفاده کنید.
      قبل از این که ورق بزنید، از بچه ها بپرسید که به نظرشان چه اتفاقى خواهد افتاد. از آنها بخواهید نام شخصیت هایى را که در تصاویر دیده مى شوند، بگویند. (براى مطالب بیشتر درباره خواندن جدى و هوشمندانه مراجعه کنید به روش ۳۴٫)
      تماس چشمى برقرار کنید.
      شما بازیگر هستید و فرزندتان تماشاچى . سرتان را بالا بیاورید و به حالت چهره فرزندتان توجه کنید. همراه او بخندید و براى اظهار نظر درباره روند داستان مکث کنید.
      اگر درباره مهارت یا صدایتان هنگام خواندن ، درباره توانایى تان براى انتخابِ کتاب یا میزان وقتى که مى توانید براى این کار بگذارید نگرانى دارد، آن را برطرف کنید. خواندن با صداى بلند مهم تر از این است که بتوانید از آن چشم پوشى کنید و هیچ وقت براى شروع این کار دیر نیست .

      ۴٫روزنامه را خانوادگى بخوانید
      پدرم همیشه اصرار دارد که قسمت طنزهاى کاریکاتورى روزنامه باعث شد تا ما خواندن یاد بگیریم . وقتى ما سه خواهر و برادر خیلى کوچک بودیم ، او این قسمت ها را برایمان مى خواند و وقتى من به کلاس اول رسیدم ، پدرم بنهانه مى آورد که وقت ندارد و پیشنهاد مى کرد خودمان بخوانیم . انگیزه ى خواندن در درون ما تقویت شد: ما واقعا دلمان مى خواست بدانیم که در این تصاویر خوش آب رنگ چه مى گذرد. پس از مدتى من مى توانستم براى خواهر و برادر کوچک ترم بخوانم و بالاخره نیز هر سه مى توانستیم بر سر این صفحات با هم بجنگیم و آنها را جدا از هم بخوانیم .
      اگر فرصت کمى دارید که با فرزندانتان و براى آنها بخوانید، روزنامه مى تواند منجى شما باشد. سطح بیشتر روزنامه ها طورى است که بچه هاى بین کلاس سوم دبستان و اول راهنمایى مى توانند آنها را بفهمند، و بیشتر روزنامه ها شامل سبک ها و انواع ادبى گوناگونى است . پس هر یک از اعضاى خانواده مى تواند مطلبى را که باب طبع خود باشد در آنها پیدا کنند.
      روزنامه هایى که صفحات ویژه ى کودکان و نوجوانان یا ویژه نامه کودکان و نوجوانان چاپ مى کنند از همه بهتر است چون مطالب آن هم مناسب فرزندان دبستانى شماست و هم مناسب فرزند نوجوانتان . پس وقتى از راه مى رسید همین طور روزنامه را نیندازید و بروید. هدف شما مشارکت خانوادگى است پس بگذارید فرزندانتان شما را در حال روزنامه خواندن ببینند.
      اگر مى توانید یک قدم جلوتر نیز بروید و برخى از مطالبى را که خواندید با آنها در میان بگذارید. از فرزند ده دوازده ساله تان بپرسید درباره ى فیلم هاى جدید چه چیزى خوانده است و از فرزند نوجوانتان بخواهید مهم ترین اخبار ورزشى را برایتان بازگو کند. از فرزند دبستانى خود بپرسید کدام یک از مطالب طنز روزنامه از همه خنده دارتر بود. خودتان نیز مى توانید به نامه هاى جالبى که خوانندگان نوشته اند، یا به هر مطلب جالب دیگرى اشاره کنید. ضرورتى ندارد که هنگام مطالعه سکوت را رعایت کنید و خواندن روزنامه مى تواند فعالیت پر سر و صدایى باشد. هنگامى که به صورت فردى مى خوانید، با صداى بلند نیز اظهار نظر کنید و بدین ترتیب فرزندان خود را تشویق کنید که به صورت جدى بخوانند (مراجعه کنید به روش ۳۴)، این مهارت به آنها کمک مى کند که آنچه را مى خوانند به خاطر بسپارند و آن را خوب درک کنند.

      ۵٫تشویق کنید که نسل هاى مختلف باهم بخوانند (خواندن بین نسلى )
      استفان در یک خانواده اى گسترده در بروکلین بزرگ شد. پدربزرگ هایش ‍ چند ایستگاه دورتر و خاله ها، عمه ها، دایى ها و عموهایش همه در فاصله چند کوچه از آنها زندگى مى کردند. خانه آنها پر سر و صدا و پر رفت و آمد بود و همیشه پر بود از بچه ها، بزرگ ترها و از بوى غذاى ایتالیایى که روى اچاق مى پخت . استفان و خاله زاده ها و دایى زاده ها و عموزاده هایش همه خاطره شرین مهمانى هاى دوره اى بزرگ را که به صورت منظم در خانه اعضاى فامیل برگزار مى شد، به یاد مى آوردند.
      همیشه بعد زا شام بچه ها را که خسته بودند و از نا رفته بودند به یکى از اتاق ها مى فرستادند و آنها را به صورت ردیفى روى یک تخت بزرگ یا روى تشک هایى روى زین مى خواباندند. وقتى همه بچه دراز مى کشیدند، فرد مورد علاقه شان مى آمد و قصه قبل از خواب را برایشان مى خواند. بیشتر اوقات خاله کارولین مى آمد و با لباس هاى مد روز و عطر لطیفش کنار تخت مى نشست و با لحن پر هیجان خود براى هر یک از شخصیت هاى داستان یک جور حرف مى زد و بچه ها با اظهار نظرهاى خود درباره طرح داستان مى خنداند. البته محبوب ترین قصه گو پدر بزرگ بود که بعد از ۴۰ سال زندگى در بروکلین هنوز لهجه غلیظ ایتالیایى خود را حفظ کرده بود. آشناترین قصه ، با لهجه پدربزرگ بیگانه و جدید به نظر مى رسید. پدر بزرگ کتاب را از صفحه اول مى گشود و صفحه عنوان را با همان علاقه و حیرتمى خواند که خود قصه را.
      بین ساختار خانوادگى و موفقیّت کودک در خواندن و زبان ، روابط دوجانبه اى وجود دارد که یکى از مهم ترین آنها در حیطه ى تعامل با بزرگسالان است . بچه هایى که به خانواده هاى گسترده تعلق دارند و به طور مرتب به دیدن اعضاى بزرگ تر فامیل مى روند و با بزرگسالان به گردش و مسافرت مى روند و به انجام فعالیت هاى مختلف مى پردازند، نسبت به بچه هایى که دست رسى کمترى به افراد بزرگسال دارند، در خواندن پیشرفته ترند.
      این خبر براى والدین ناامید و خسته خبر خوبى است : توانایى هاى زبانى فرزندانتان و توانایى آنها در خواندن تنها به شما بستگى ندارد. اگر مى خواهید بچه هایى بار بیاورید که هم عاشق خواندن و هم خواننده هاى موفقى باشند، ایجاد ارتباط بین آنها و بزرگسالان دیگر مى تواند کمى از بار را از دوش شما بردارد.
      اگر والدینتان مهمان شما هستند، از آنها بخواهید در آیین قصه خوانى شبانه شرکت کنند. اغلب پدربزرگ ها و مادربزرگ ها دوست دارند که بدین ترتیب مرکز توجه قرار بگیرند. گهگاهى از والدین یا از همسایه هاى مسن ترتان بخواهید هنگامى که از خانه بیرون مى روید از فرزندانتان مراقبت کنند، مطالب خواندنى نیز در اختیارشان قرار دهید تا با بچه ها بخوانند.
      اگر بچه ها عادت کرده باشند که فقط والدین خودشان برایشان کتاب بخوانند، ابتدا باید آنها را آماده کرد تا بتوانند از سبک کتاب خوانى بزرگسالان دیگر لذت ببرند. به بچه ها بگویید که خوانندگان مختلف یک ترانه ى واحد را به صورت هاى متفاوت مى خوانند و هنرپیشه هاى مختلف یک نقش واحد را به صورت هاى متفاوت اجرا مى کنند. اگر کسى مى خواهد براى اولین بار براى فرزندانتان قصه بخواند، بهتر است کتاب جدیدى را در اختیار او قرار دهید، تا این که کتابى را بخواند که مورد علاقه بچه هاست و داستان آن را از بر مى دانند.
      استفان اکنون پدر دو نفر است و فامیل هایش در سراسر کشور پخش ‍ شده اند اما چون از قصه خوانى بین نسلى خاطره خوبى دارد سعى کرده است تجربه ى دوران کودکى خود را براى فرزندانش بازسازى کند. آنها خانه مسنى را که در همسایگى شان زندگى مى کند، به صورت منظم دعوت مى کنند تا صبحانه را با آنها صرف کند و مجله هاى بچه ها را با آنها بخواند. همسر استفان ، مارسیا، براى مراقبت از بچه ها از افرادى از هر سن و سال کمک مى گیرد. استفان و مارسیا از این که بچه هایشان شب را در منزل دوستانشان بگذرانند یا دوستانشان شب را در منزل آنها بگذرانند استقبال مى کنند و قصه خوانى را در برنامه چنین شب هایى مى گنجانند.
      وقتى پدر مارسیا به خانه آنها مى آید، با بچه ها در طبیعت قدم مى زند یا آنها را به باغ وحش مى برد و وقتى بچه ها به خانه او مى روند، او آنها را به دفتر کار خود مى برد تا روز خود را به تعامل با بزرگسالان مشغول کار بگذرانند. گرچه بچه ها فقط ۵ و ۸ سال سن دارند، دایره ى لغات آنها و توانایى شان براى گفت و گو و تعامل با بزرگسالان به صورت واضحى پیش رفته است .

      ۶٫تشویق کنید که بچه هاى یک نسل با هم بخوانند (خواندن بین نسلى )
      دختر ۱۴ ساله آندریا اخیرا به نقش پرستار بچه هاى خانواده ارتقا یافته است . ه ثابت کرده است که مى توانند برادران دوقلوى خود را به خوبى غذا بدهد، به حمام ببرد و به موقع بخواباند. اما هنگامى که قصه قبل از خواب را براى بچه ها مى خواند، کارش واقعا مى درخشد. آندریا مى گوید: (از اول باید از نرا مى خواستم قصه را بخواند. او واقعا هنر پیشه است و کارى مى کند که قصه ها زنده بشوند! الان دوقلوها حتى وقتى من هم در خانه هستم مى خواهند که قصه را نرا بخواند. گرچه چندان احساس خوبى به من دست نمى دهد که بچه ها نرا را به من ترجیح دهند اما به هر حال وقت من شب ها آزاد مى شود که عالى است . گاهى من هم پیش پسرها مى نشینم و به قصه اى که نرا مى خواند گوش مى دهم !)
      قانونى وجود ندارد که بگوید فقط بزرگسالان باید براى بچه ها کتاب بخوانند، بچه هاى بزرگ تر مى توانند از این فرصت استفاده کنند و هنرهاى خود را به رخ خواهرها و برادرهاى کوچک تر خود بکشند. این کار به نفع خواننده ، شنونده و به نفع شماست .
      خواندن با صداى بلند، باعث فصاحت مى شود و دایره لغات بچه ها را بهبود مى بخشد و به آنها مى آموزد که چگونه با حالت و لحن مناسب بخوانند. جلب رضایت شنوندگان کم سن و سال کار ساده اى نیست و کسى که مى خواهد قصه را با موفقیت بخواند و به جاىِ هُو با هوراى شنوندگان مواجه شود، باید با احساس ، با صدایى واضح و با لحن مناسب بخواند. اگر به طور موقت این نقش خود را به فرزند بزرگ ترتان محوّل کنید تجربه خوبى به دست مى آورد و ممکن است انگیزه پیدا کند که این نقش را به خوبى اجرا کند.
      هنگامى که روابطه نسبتا صلح آمیز است ، بچه هاى کوچک تر از صرف وقت با خواهران و برادران بزرگ تر خود سود مى برند. وقتى کوچک ترها مى بینند که خواندن چقدر مهم است مى بینند که بزرگ ترها با موفقیت مى خوانند. خود نیز براى خواندن انگیزه پیدا مى کنند. اگر فرزند بزرگ تر خود را تشویق کنید کتاب هاى مورد علاقه خود را با صداى بلند بخواند بسیار مؤ ثر است . وقتى بچه ها براى بچه ها یک کتاب مى خوانند، کمى بار از دوش شما برداشته مى شود. شما همیشه فرصت ندارید که کارتان را کنار بگذارید و براى آنها کتاب بخوانید، شاید حتى فرصت نکنید مطالبى را که روى بسته بندى مواد غذایى نوشته شده است براى بچه ها بخوانید. اگر فرزند بزرگ ترتان سواد خواندن دارد، مى تواند به شما کمک کند، دستور بازى ها را بخواند، معنى لغتى را در لغت نامه پیدا کند و قبل از خواب براى خواهر یا برادر کوچکش قصه بخواند.

      ۷٫ با صداى بلند با همدیگر بخوانید
      برنیس همیشه براى پسرش جروم با صداى بلند کتاب مى خواند و ساعت کتاب خوانى شاعت مورد علاقه هر دوى آنهاست . اکنون که جروم در کلاس ‍ دوم دبستان است برنیس متوجه چیز جدیدى شده است : هنگامى که مادرش کلمات را با صداى بلند مى خواند، اغلب اوقات جروم نیز لب هاى خود را حرکت مى دهد و بدون صدا مى خواند. گاهى نیز روى صفحه خم مى شود و به بخشى جلوتر از آنچه برنیس مى خواند توجه کند. برنیس گاهى مکث مى کند واز جروم مى پرسد که آیا علاقه دارد کهخودش براى مادرش ‍ بخواند، اما جرو همیشه مى گوید نه و از مادرش مى خواهد که خواندن را ادامه دهد.
      وقتى بچه ها یاد گرفتند که به تنهایى بخوانند، باز هم باید به کار خود ادامه بدهیم و براى آنها با صداى بلند کتاب بخوانیم . البته مى توانیم روال کار را تغییر دهیم . اکنون دیگر مى توانیم کار خواندن را با فرزندمان تقسیم کنیم . براى این کار روش هاى زیادى وجود دارد که برخى از آنها را توضیح مى دهیم . اگر فرزندتان در برابر این کار مقاومت کرد، از آن یک بازى بسازید. خواندن شعرها به صورت مشترک به طور طبیعى از هر چیز دیگرى راحت تر است اما انواع دیگر قطعات ادبى را نیز مى توان به صورت مشترک خواند.
      چگونه کار خواندن را تقسیم کنیم
      نفرى یک خط.
      شما خط اول را بخوانید، خط دوم ، و الى آخر. روش دیگر این است که نفرى یک صفحه بخوانید.
      شما: یکى بود یکى نبود
      کودک : زیر گنبد کبود
      دیالوگ .
      شما روایت را بخوانید و فرزندتان دیالوگ را، یا هر یک از شما متن گفته هاى یکى از شخصیت ها را بخوانید.
      شما: بچه ها در را باز کنید، من مادرتونم . (آقا گرگه )
      کودک : اگر تو راست مى گى ، دست هایت را نشان بده !(شنگول )
      (قصه شنگول و منگول )
      شما: لک لک به مرد گفت : مرا آزاد کن ، من لک لکم ، نه دُرنا.
      کودک : من ترا با دُرناها گرفتم و همراه دُرناها هم مى کشمت .
      (مورچه و کبوتر)(۱)
      ترجیح بند (بند برگردان )
      شما: که یکى هست و هیچ نیست جز او.
      هر دو: وحده لا اله الا هو
      (هاتف اصفهانى )
      با همدیگر (هر دو با هم مى خوانید.)
      هر دو: دویدم و دویدم
      سر کویى رسیدم
      دوتا خاتونى دیدم …
      وقتى با همدیگر با صداى بلند مى خوانید به فرزندتان مى گویید که خواندن با صداى بلند تنها کار شما نیست ، بلکه کارى است که از آن لذت مى برید و فرزندتان نیز مى تواند از آن لذت ببرد. یکى از محاسن آن این است که همیشه نسبت به توانایى فرزندتان در خواندن ، یعنى میزان روان بودن ، درک مطلب و دایره لغات او آگاهى خواهید یافت . فایده دیگر آن این است که فرزندتان را براى خواندن براى هم نسل هاى خود آماده مى کند (مراجعه کنید به روش ۶)، که اگر کودک خردسالى داشته باشید و وقتتان نیز کم باشد، کمک بزرگى است .

      ۸٫درباره مطالب مورد علاقه خود در خانواده صحبت کنید
      (تازگى ها چیز جالبى خوانده اى ؟)
      (رمانى که من مى خوانم درباره مردم زادگاه توست !)
      (در شماره ى این ماه مجله ى بهداشت مقاله اى هست که حتما باید بخوانى )
      تو تا به حال از قصر امین پور چیزى خوانده اى ؟ حتما از او خوشت مى آید!)
      (به محص این که کتاب هفته را بخوانم آن را به تو قرض مى دهم .)
      بسیارى از بزرگسالانى که من مى شناسم خیلى راحت کتاب ها و مقاله هایشان را با همدیگر عوض مى کنند، انگار که یک پیمانه شکر یا مته برقى را مى خواهند قرض بگیرند. با این کار مى توانید نویسندگان جدید و انواع سبک هاى ادبى جدید را کشف کنید، علایق تازه اى پیدا کنید و در عین حال دوستانتان و سلیقه ى آنها را نیز بشناسید.
      اما بسیارى از همین بزرگسالان که کتاب هاى خود را به دوستانشان قرض ‍ مى دهند هرگز به این فکر نمى افتند که همین تبادل ساده را نیز در خانه آغاز کنند. اگر مى خواهید فرزندان خود را با آنچه مى خوانید آشنا کنید و خود نیز با آنچه فرزندانتان مى خوانند آشنا شوید، بهترین روش این است که درباره مطالب مورد علاقه ى خود در خانواده صحبت کنید.
      آیا مطلب جذّابى مى خوانید؟ درباره اش صحبت کنید! اگر فرزندانتان کوچک تر از آنند که بتوانند آن مطلب را بخوانند اشکالى ندارد. کافیست بفهمید که از آنچه مى خوانید لذت مى برید و به آن علاقه دارید و دوست دارید که علاقه ى خود را با آنها در میان بگذارید.
      فرزندان بزرگ ترتان را نیز تشویق کنید که درباره ى آنچه مى خوانند صحبت کنند و بگویند که چه جنبه اى از آن را دوست دارند (مراجعه کنید به روش ‍ ۳۸٫) آیا علاقه دارند که قسمت کوتاهى از آن را براى شما با صداى بلند بخوانند؟ آیا از همان نویسنده مطلبى هست که به درد بچه هاى کوچک تر خانواده بخورد؟
      به صورت خانوادگى به کتابخانه بروید و پس از بازگشت به خانه همیشه این آیین را اجرا کنید: کتاب ها را در یک قفسه ى مخصوص کتابخانه بگذارید. این کار دو فایده دارد: اول این که کتاب هاى کتابخانه کمتر گم مى شوند و کمتر اتفاق مى افتد که در بازگرداندن آنها تاءخیر کنید و دوم این که همه اعضاى خانواده مى بینند که بقیه چه کتابى مى خوانند. بچه ها به تدریج علایق خود را در زمینه هاى مختلف ، از غذا و لباس گرفته تا مطالب خواندنى ، پیدا مى کنند. اگر بتوانند ببینند که افراد دیگر چگونه براساس ‍ ملاک هاى متفاوت انتخاب مى کنند، خود نیز مى توانند علایق خود را در زمینه کتاب خوانى گسترش دهند و به سلیقه ى ناب ترى دست یابند.

      ۹٫صحنه هاى مورد علاقه خود را در خانواده اجرا کنید
      سارا کتابش را بست و کنارى گذاشت . او با لذت گفت : (پدر مى دانى بهترین قسمت داستان شازده کوچولو (۲)کجاست ؟
      پدرش در حالى که سرش را از روى روزنامه بر مى داشت ، گفت : (نه ، کجاست ؟)
      (وقتى که بالاخره یک روز صبح ، درست به هنگام میدن خورشید، خودنماى کرده بود.
      – آه من هنوز خواب آلوده ام … از شما عذر مى خواهم … گیسوانم چقدر آشفته است …
      آن وقت شازده کوچولو نتوانسته بود از تعجب و تحسین خود دارى کند.
      و پدرش همراه با سارا گفت : (تو چه زیبایى !)
      – گل به نرمى گفته بود: مگر نیستم ؟! آخر من هم با خورشید در یک دم شکفته ام …)
      در یک لحظه شده بود گل و پدرش شازده کوچولو!
      معلمینى که هنرهاى زبانى را آموزش مى دهند، فواید تئاتر را در این زمینه به خوبى درک مى کنند. تئاتر بچه ها را در متن دیالوگ ، شخصیت پردازى و طرح قرار مى دهد و به آنها کمک مى کند آنچه را که مى خوانند بهتر درک کنند و به خاطر بسپارند. با این روش عالى نیز مى تونید بچه هایى را که به خواندن تمایل ندارند، ترغیب کنید که مهارت هاى خود را بیازمایند.
      همان طورى که در مثال قبل دیدید، لازم نیست صحنه اى را که مى خواهید اجرا کنید، صحنه پیچیده اى باشد. مى توانید صحنه را با تعریف داستان مورد علاقه فرزندتان بازسازى کنید. هنگامى که به صورت خانوادگى کتاب مى خوانید، اگر پس از خواندن یک صحنه پرحادثه خواندن را قطع کنید و آن را اجرا کنید، لذت بخش است . از توانایى فرزندانتان براى اجراى صحنه به راحتى پى مى برید که چه مقدار از آن را به خاطر سپرده اند و پیچیدگى هاى شخصیت ها و طرح را تا چه حد درک مى کنند.
      چگونه صحنه ها را در خانه اجرا کنیم
      ۱٫ صحنه اى ساده را که آغاز و پایانى مشخص دارد انتخاب کنید.
      ۲٫ نقش هر فرد را مشخص کنید یا اجازه بدهید بچه ها نقش دلخواه خود را انتخاب کنند.
      ۳٫ ابتدا صحنه ها را مغشوش و به هم ریخته یادآورى کنید و بعد آنها را به ترتیب وقوع مشخص کنید.
      ۴٫ صحنه را اجرا کنید و در صورت امکان از دیالوگ و حرکت نیز استفاده کنید.
      ۵٫ در آخر درباره آن بحث کنید: هر یک از شخصیّت ها چه احساسى دارد؟ علت رفتارهاى آنها چه بوده ؟ در آینده چه اتفاقى ممکن است رخ بدهد؟
      هر چه تعداد فرزندانتان بیشتر باشد یا هر چه بچه هاى بیشترى را بتوانید به این کار مشغول کنید، تئاترتان پیشرفته تر مى شود. در صورت تمایل مى توانید همه بچه هاى محل را درگیر کار کنید. از آنها بخواهید متن نمایش ‍ را براساس داستان هاى مورد علاقه خود بنویسند، لباس بازى خود را درست کنند، نقش هاى خود را تمرین کنند و نمایش را براى دوستان و والدین خود اجرا کنند. بعضى از بچه هایى که به هیچ وجه علاقه اى به خواندن نشان نمى دهند، کاملا مایل هستند متن گفت وگوهاى خود را حفظ کنند، آنها به خوبى از پس این کار برمى آیند و نقش خود را به صورت عالى در برابر تماشاچیان اجرا مى کنند. نقش بازى کردن یکى از بهترین روش ها براى مشغول کردن بچه ها به خواندن است و به آنها انگیزه مى دهد که خود نیز به تنهایى کتاب بخوانند.

      ۱۰٫خواندن کتاب هاى مورد علاقه ى خود را به فرزندانتان توصیه کنید
      در انبارى خانه پدر و مادرم یک جعبه پر از کتاب است که اغلب کتاب هاى آن را من و خواهرم خوانده ایم . امروزه بسیارى از آن کتابها به سختى پیدا مى شود اما آنها همه کتاب هاى مورد علاقه مادرم بودند و او آنها را براى ما نگه داشته بود. با دیدن علاقه اى که مادرمان نسبت به آن کتاب ها نشان مى داد، توجه ما نیز به آنها جلب شد. براى ما باز کردن کتاب هاى قدیمى با جلد اعلاى خاک آلود و صفه آرایى و حروفچینى قدیمى شان ، خیلى هیجان انگیز بود. قدیمى بودن کتاب ها باعث مى شد فکر کنیم که مخصوص ‍ بزرگسالان و مهم هستند.
      کتاب هاى مورد علاقه شما در دوران کودکى چه بود؟ آیا آنها را در اختیار فرزندتان قرار داده اید؟ اگر خواندن کتاب هاى مورد علاقه خود را به فرزندانتان توصیه کنید دو مطلب را به صورت ظریف و غیر مستقیم به آنها مى فهمانید: اول این که خودتان به خواندن علاقه دارید و دوم این که فرزندانتان را آن قدر دوست دارید که مى خواهید علاقه خود را با آنها نیز در میان بگذارید.
      طبق تحقیقى که کارول چامسکى (۳) در ۱۹۷۲ انجام داد، بین مراحل رشد زبانشناختى بچه ها و تعداد کتاب هایى که مادران آنها با خاطره خوب از دوران کودکى خود به یاد داشته و براى فرزندانشان خوانده اند، رابطه مهمى وجود دارد. وقتى مادران کتاب هاى گوناگون و مورد علاقه دوران کودکى خود را به یاد مى آوردند، بچه ها نیز به ارزش این کار نزد مادرانشان پى مى برند و نسبت به بچه هاى دیگر براى کتاب خواندن ارزش بیشترى قائل مى شوند.
      پس به گذشته خود بیاندیشید، در صورت لزوم به کتابخانه سرى بزنید تا خطراتتان زنده شود. شاید ببینید که یکى از نویسندگان مورد علاقه دوران کودکى تان هنوز مى نویسد و کتاب هاى جدید بسیارى وجود دارد که مى توانید همراه با فرزندتان براى اولین بار بخوانید.
      اگر فرزندتان مانند شما نیست و به کتاب یا نویسنده خاصّى شور و شوق نشان نمى دهد، ناامید نشوید. سلیقه هاى افراد با هم متفاوت است و براى این که کسى به کتاب هاى چارلز دیکنز یا سى .اس .لوئیس علاقه مند شود، شاید لازم باشد که سلیقه اش پرورش یابد. مهم تلاش است . همین که به طور غیرمستقیم به فرزندتان بفهمانید که شما نیز زمانى کودک بودید و توانایى ها و علائق تان نیز در حد یک کودک بود، باب هاى ارتباط و گفت وگو بین شما گشوده مى شود.

      ۱۱٫براى خواندن دلیل هاى عملى بیاورید: خرید
      ایوا که دخترى ۱۳ ساله است ، از دسته مجله هایى که خاله اش به او داده بود رو برگرداند و غرغر کنان گفت : (حوصله ام سر رفته !) خاله اش که کلافه شده بود پرسید، (خوب مى خواهى چه کار کنى ؟ باران مى بارد و نمى توانیم ساحل برویم . تنها کارى که مى توانیم بکنیم خواندن است !)
      ایوا ناله کنان گفت : (من از خواندن متنفرم ، اگر در خانه خودمان بودم به مرکز خرید مى رفتم .)
      – (مرکز خرید؟ باشد، نزدیک ترین مرکز خرید ۲۰ کیلومتر از اینجا فاصله دارد. به آنجا مى رویم ولى باید براى خرید تابع قواعدى باشى که من تعین مى کنم .)
      ایوا گفت : (قبول است !)
      وقتى حب مرکز خرید رسیدند، خاله ایوا از او خواست جاى پارک را پیدا کند و موقعیت آن را به خاطر بسپارد و سپس راهنماى مرکز خرید را به ایوا نشان داد و گفت :
      (سه تا از فروشگاه ها را انتخاب کن و راه رسیدن به هر کدام را نیز پیدا کن .)
      ایوا دو تا از فروشگاه هاى زنجیره اى مورد علاقه خود و یک فروشگاه که نام جالبى داشت انتخاب کرد. دست خاله اش را گرفت و او را کشان کشان در راهروهاى مرکز خرید برد تا تابلوى اولین فروشگاه را دید.
      خاله اش گفت : (خیلى خب ، حالا قسمتى را پیدا کن که لباسهاى اندازه تو را به نمایش گذاشته اند، مى توانى سه تا از لباس ها را پرو کنى .)
      ایوا به سرعت دستورهاى خاله اش را اجرا کرد. یکى از لباس ها واقعا افسانه اى بود اما خاله اش باز هم قواعدى داشت : (به مارک لباس دقت کن . آیا قابل شست و شو ( در ماشین لباس شویى ) است ؟)
      متاءسفانه این طورى نبود و ایوا آن را سر جایش گذاشت و همراه خاله اش به فروشگاه دوم رفت و قبل از این که به فروشگاه سوم بروند ایوا لباس هاى زیادى را پرو کرده بود اما آنها را به علت قیمت ، عدم شست و شو یا جنس ، کنار گذاشته بود. در آخرین همان چیزى را پیدا کرد که مى خواست . به سمت ماشین حرکت کردند و ایوا از خاله خود تشکر کرد و گفت : (ببخشید اما من واقعا نمى توانم وقت خود را با خواندن بگذرانم .)
      خاله اش گفت : (منظورت چیست ؟ از وقتى که براى خرید آمدیم تو قدم به قدم مشغول خواندن بوده اى !)
      بچه ها به سختى مى توانند بین خواندن و فعالیت هاى روزمره خود ارتباط برقرار کنند، به خصوص اگر خواندن را صرفا فعالیتى درسى بدانند. حتى یک خرید ساده نیز به خواندن نیاز دارد و اگر دستورالعمل ساده زیر را به کار گیرید، فرزندتان متوجه آن خواهد شد.
      چگونه هنگام خرید تمرینِ خواندن کنیم
      از فرزندانتان بخواهید اجناسى را که مى خواهید در راهنماى فروشگاه پیدا کنند و با خواندن علائمى که از سقف آویزان شده است محل مورد نظر را شناسایى کنند.
      از فرزندانتان بخواهید مارک هاى مختلف پودر رخت شویى ، ماست ، حبوبات و غیره را از نظر قیمت ، محتویات و اندازه بسته بندى آن با هم مقایسه کنند. با همدیگر ببینید که کدام جنس براى خریدن بهتر است .
      علائم تجارى اى را که فرزندتان مى شناسد به او نشان بدهید و براى او توضیح بدهید که تولیدکنندگان از این علائم تجارى استفاده مى کنند تا مردم بتوانند محصولات آنها را در یک نگاه و بدون خواندن کلمات ، پیدا کنند. حتى فرزند پیش دبستانى شما نیز مى تواند محصولات مورد علاقه خود را با )خواندن ) علامت تجارى آنها پیدا کند.
      از فرزندانتان بخواهید براساس ملاک هایى که بر ایشان ذکر مى کنید، مارک مشخصى را براى یک محصول انتخاب کنند. مثلا از آنها بخواهید بیسکوئیتى را انتخاب کنند که نسبت به سایر بیسکوئیت ها شکر کمترى در تهیه آن به کار رفته باشد یا نوشابه اى را پیدا کنند که بدون کافئین باشد.
      هنگامى که اجناس خریدارى شده را در منزل جابه جا مى کنید با فرزندانتان صحبت کنید و بگویید که خواندن چگونه به شما کمک مى کند تا بتوانید خوب خرید کنید و مواردى را که هنگام خرید از خواندن استفاده کردید برشمرید. مثلا: براى پیدا کردن مغازه ، انتخاب کالا، پیدا کردن بخش مورد نظر فروشگاه ، انتخاب چک پول مناسب و الى آخر. از بچه ها بخواهید تعریف کنند که چه چیزهایى را هنگام خرید خواندند و از آنها بخواهید تصور کنند که اگر نمى توانستند خوب بخوانند، چگونه خرید برایشان سخت تر، گران تر و وقت گیرتر مى شد.

      ۱۲٫ براى خواندن دلیل هاى عملى بیاورید: آشپزى
      مونا هم از خاطره روزهایى که در منزل مادر بزرگش غذا مى خوردند لذت مى برد.
      (من با کتاب آشپزى روى چهارپایه بلندى مى نشستم و برادرم مایرون که در هیچ زمان دیگرى حاضر نبود پیش بند ببندد، پیش بندى به تن مى کرد. مادر بزرگ مثل سرهنگى که سربازانش را تمرین مى داد، داد مى زد: بعد چى ؟ بعد چى ؟ و من صورت مواد لازم را مى خواندم و مایرون و مادر بزرگ این طرف و آن طرف مى رفتند تا همه چیز را پیدا کنند و بچینند، بعد مادر بزرگ مى گفت : بعد چى ؟ بعد چى ؟ و من مراحل تهیه غذا را به ترتیب مى خواندم و مایرون داد مى زد: (نوشته یک پیمانه یا یک چهارم پیمانه ؟) همه چیز آشفته به نظر مى رسید ولى واقعا لذت بخش بود. من هنوز هم از خواندن کتاب هاى آشپزى لذت مى برم ، همه آنها یک ساختار قابل پیش بینى دارند. البته مایرون هم در ارتش آشپز شده است و هر وعده براى صدها نفر غدا مى پزد.
      بسیارى از بچه ها هرگز به این فکر نمى افتند که )چرا باید خواند؟) اما بعضى از بچه ها نیاز دارند که رابطه بین خواندن و مسائل عملى را ببینند.
      فرزندتان از دیدن این که هنگام آشپزى از مهارت خواندن خود استفاده مى کنید، سود مى برد. حتى اگر براساس غریزه ى خود آشپزى مى کنید و هرگز کتاب آشپزى باز نمى کنید، باز هم هنگام آشپزى مى خوانید و فرزندتان مى تواند در این کار به شما کمک کند.
      چگونه هنگام پختن غذا تمرینِ خواندن کنیم
      ۱٫ اگر از کتاب آشپزى استفاده مى کنید، از یکى از فرزندانتان بخواهید صورت مواد لازم را بخواند و از دیگرى بخواهید جاى هر یک از مواد را در قفسه ها پیدا کند.
      ۲٫ از یکى از فرزندانتان بخواهید مراحل تهیه غذا را یکى یکى بخواند. این مراحل را در صورت امکان با کمک فرزندتان انجام دهید.
      ۳٫ هنگام کار به هر چیزى که مى خوانید اشاره کنید. علاوه بر دستور پخت غذا چیزهاى دیگرى نیز هست که باید آنها را بخوانید:
      اگر مى خواهید فرزندتان تجربه ى جالبى از خواندن داشته باشد، از او بخواهید دستور غذاى مورد علاقه خود را انتخاب کند، از موادى که باید براى پختن آن بخرد، صورتى تهیه کند، به فروشگاه برود و آن مواد را پیدا کند و سپس در پخت غذا به شما کمک کند. پخت غذا کارى اساسى و روزمرّه است اما به خوبى نشان مى دهد که مردم چگونه در زندگى واقعى خود از خواندن استفاده مى کنند.

      ۱۳٫براى خواندن دلیل هاى عملى بیاورید: تعمیر خانه
      شوهرم بى صبرانه انتظار روزى را مى کشد که بچه هایمان بزرگ شوند و بتوانند در انجام کارهاى خانه به او کمک کنند. فکر مى کنم پیش خودش ‍ تصور مى کند که با بچه ها به پشت بام رفته است تا آنتن جدید را نصب یا یکى از کاشى ها را تعمیر کند، و بچه ها ابزار کار به دشت او مى دهند. من از تصور این که بچه هاى کوچک بخواهند از نردبان بالا روند دچار نگرانى و اضطراب مى شوم ، اما با این فکر خودم را آرام مى کنم که (وردست هاى کوچلوى بابا) در خانه یا حیات دنبال چیزى مى گردند تا آن را تعمیر کنند، اگر اتفاقى برایشان نیفتد، از این کار درس هاى ارزشمندى مى آموزند.
      دنیاى عجیب تعمیرات خانگى موقعیت هاى فراوانى را براى خواندن فراهم مى کند. اگر شما مثل من باشید باید قبل از تعویض یک لامپ سوخته ، مطالب روى پاکت لامپ جدید را حتما بخوانید و اگر مثل شوهر من باشید اول مورد نظر را شروع مى کنید و بعد در صورت برخوردن به یک مشکل دنبال دستورالعمل مى گردید.
      بچه ها اغلب از سنین پایین به استفاده از ابزار علاقه نشان مى دهند و چه بخواهید و چه نخواهید با چکش پلاستیکى خود به اشیا مى کوبند.
      اگر بتوانید این انرژى بچه ها را در جهت کارى که به درد زندگى واقعى آنها مى خورد سمت و سو بدهید بسیار عالى است . با این کار به آنها نشان مى دهید که چگونه در زندگى خود به عنوان یک بزرگسال از خواندن استفاده مى کنید.
      چگونه هنگام تعمیر خانه تمرین خواندن کنیم
      ۱٫ ابزارتان را با فرزندتان بررسى کنید و درباه ى نام ، کار و طرز کار هر یک صحبت کنید. حتما تاءکید کنید که بعضى از ابزارها فقط باید توسط بزرگسالان استفاده شود.
      ۲٫ از ابزارى که براى انجام یک کار خاص لازم دارید صورتى تهیه کنید، از فرزندتان بخواهید آن را بخواند، ابزار را پیدا کنید و آنها را آماده کند.
      ۳٫ مسئولیت اشیا را به فرزندتان بسپارید. اگر مى خواهید ماشین لباس شویى را نصب کنید، ممکن است داخل بسته مخصوص لوازم آن یک صورت از لوازم نیز وجود داشته باشد. از فرزندتان بخواهید صورت را بخواند و اطمینان حاصل کند که همه لوازم ذکر شده در بسته مخصوص موجود است .
      ۴٫ به هر چیزى که مى خواهید اشاره کنید. علاوه بر دستورالعمل هاى موجود، چیزهاى دیگرى نیز هست که باید آنها را بخوانید.
      دخالت دادن بچه ها در کار تعمیرات خانگى حُسن دارد، چون بچه ها با دیدن نتایج کار به اهمیت خواندن پى مى برند. اگر لوله یا اتصالاتى که تازه تعویض شده اند دچار مشکل شوند یا دستشویى اى که پدر تازه نصب کرده است از جا کنده شود و به زمین بیفتد، لابد یک جاى کار ایراد داشته است . این جور فاجعه ها معمولا زمانى رخ مى دهند که از دستورالعمل پیروى نشود. (گاهى نیز به این دلیل است که دستورالعمل درست نوشته نشده است اما این دیگر از حوصله این کتاب خارج است .)

      ۱۴٫براى خواندن دلیل هاى عملى بیاورید: کارهاى دستى
      بسیارى از آشنایان ما براى خواندن رمان و زندگى نامه وقت ندارند چون وقت آزاد خود را صرف کارهاى دستى مى کنند. یکى از این زنان براى بچه هاى دوستانش لحاف هاى بسیار زیبایى مى دوزد، یکى براى سرگرمى صندلى هاى حصیرى مى بافد و شوهرش ساعت هاى قدیمى را تعمیر مى کند. یکى از زنان لباس همه اعضاى خانواده خود را مى دوزد و یکى دیگر مبلمان قدیمى را بازسازى مى کند. همه این افراد سرگرم کارهایى اند که خواند را نیز به نوعى شامل مى شوند و بچه هاى آنها نیز مى توانند از پرداختن به این کارها سود ببرند.
      مطالب غیرادبى معمولا اهداف زیر را پى گیرى مى کند: دادن اطلاعات ، متقاعد کردن و دستور دادن یا راهنمایى کردن . ما از صبح تا شب چه پشت جعبه مایکروفر، چه در دفترچه خودرو و چه در نقشه راهنماى مسیرهاى اتوبوس ، دستورالعمل یا راهنما مى خوانیم . براى انجام کارهاى دستى معمولا باید از انواع دستورالعمل ها پیروى کنیم . وقتى در انجام کار خاصى مهارت به دست مى آورید مى توانید از خواندن تمام دستورالعمل آن چشم پوشى کنید اما وقتى به یاد گیرى آن مشغول هستید، استعدادتان در خواندن و عمل کردن به دستورها، نقش اساسى ایفا مى کند.
      چگونه هنگام انجام کارهاى دستى تمرین خواندن کنیم
      ۱٫ مدل ها، دستورالعمل ها و صورت لوازم مورد نیاز را دم دست بگذارید. از فرزندتان بخواهید به شما بگوید که براى انجام کار به چه چیزى نیاز دارید.
      ۲٫ در صورت تمایل ، فرزندتان را همراه خود به فروشگاه ببرید تا کالاهاى مورد نیاز را پیدا کنید و بخرید: پارچه ، تکه هاى چوب ، نخ ، الگو یا شابلن ، رنگ و غیره .
      ۳٫ ضمن انجام کار به هر چیزى که مى خوانید اشاره کنید. به غیر از دستورالعمل ها چیزهاى دیگرى نیز هست که باید بخوانید:
      بسیارى از بچه ها به طور طبیعى به کارهاى دستى گرایش دارند. هنگام انجام کارهاى دستى مجازند که دست و بال خود را کثیف کنند و نتیجه ى کار نیز برایشان کاملا ملموس است .
      وقتى براى اولین بار قلاب بافى مى کنند و تمام نخ ‌ها را به هم گره مى زنند و وقتى قطعات ماکت هواپیماى خود را به میز ناهارخورى تان مى چسبانند، مهارت هایى را مى آموزند که تا آخر عمر از آنها استفاده خواهند کرد. مهارت هاى بصرى اى که براى جور کردن قطعات یک ماکت یا بخش هاى یک الگو استفاده مى شود، پیش نیازى است که به فرزندتان کمک مى کند به خوبى و راحتى بخواند. اگر فرزندتان بخواهد در مدرسه یا در شغل خود کارآیى خوبى داشته باشد، باید بتواند از دستورالعمل هاى دو، سه یا ده مرحله اى پیروى کند. اگر براى سرگرمى به کارهاى دستى مى پردازید، به فرزندانتان اجازه بدهید آنها نیز در انجام این کارها دخالت داشته باشند و بدین ترتیب در حق آنها خدمت بزرگى بکنید.

      ۱۵٫براى خواندن دلیل هاى عملى بیاورید:شغل شما
      من و همسرم به خوبى روزهایى را به یاد مى آوریم که به طور مرتب در آزمایشگاه هاى محل کار پدرانمان ، به دیدن آنها مى رفتیم . من بوى مواد شیمیایى ، صندلى هاى گردان و علائم عجیبى را که با گچ رنگى روى تخته سیاه مى نوشتند، به خاطر مى آورم …وقتى به ما اجازه مى دادند که با گچ رنگى در گوشه اى از تخته سیاه علائم خودمان را بنویسیم یا شکل دانشجویان مشغول کار را رسم کنیم ، چقدر هیجان انگیز بود.
      چرا باید دیدار از محل کار پدر و مادر فقط سالى یک بار اتفاق بیفتد؟ محیط کار بهترین موقعیت را فراهم مى کند تا به صورت عملى به فرزندانمان نشان دهیم که چرا باید خواندن ، نوشتن ، جمع و تفریق را بیاموزند. چه مهندس ‍ معمار باشید و چه هنرپیشه ، چه آرایشگر و چه نانوا، در محل کار خود مى خوانید و فرزندانتان باید این را بدانند.
      قبل از این که فرزندتان را به محل کارتان دعوت کنید به پاسخ این سؤ ال ها بیاندیشید:
      در کار خود چگونه از خواندن استفاده مى کنم ؟ آیا دفترچه راهنما مى خوانم یا نامه ، صفحه نمایشگر رایانه ، دستورالعمل ، ابزار اندازه گیرى ، جدول ، برچسب پوشه ى پرونده ، تابلوى فرمان ، و یا نقشه ؟
      این که بتوانم هنگام کار خود خوب و سریع بخوانم چه اهمیّتى دارد؟
      کدام یک از مهارت هایى را که در مدرسه آموخته ام در محل کار خود استفاده مى کنم ؟ آیا مى نویسم ؟ آیا حساب مى کنم ؟ آیا از مهارت هاى گفتارى و شنیدارى استفاده مى کنم ؟ چگونه ؟
      اگر به این سؤ ال هاى خود پاسخ بدهید مى توانید هنگامى که فرزندانتان از محل کارتان بازدید مى کنند، روى این مسئله که چگونه مهارت هایى را که مى آموزند در کار شما نقش پیدا مى کنند، بهتر تمرکز کنید.
      فرزندتان را به بخش هاى مختلف محل کارتان ببرید و قدم به قدم به او بگویید که در یک روز عادى چه کارهایى انجام مى دهید. ابزارهایى را به او نشان دهید که کارتان را ساده تر مى کند و به او بگویید که چگونه آموختید که این کار را انجام دهید. بیشتر بچه ها فکر مى کنند که یاد گیرى با خوردن زنگ و تعطیل شدن مدرسه ، تمام مى شود و به

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.