مرکز مشاوره

مرکز مشاوره بابل

مرکز مشاوره بابل

مشاوره در شهر زیبای بابل

همه مردم از همه اقشار و در همه سنین در زندگی عاطفی ، روابط اجتماعی ، روابط خانوادگی و روابط زناشویی خود به نوعی دچار مشکلاتی میشوند و همواره در تلاشند این مشکلات را هرچه سریعتر و آسانتر پشت سر بگذارند و ممکن است با افرادی ازجمله دوستان و یا افراد خانواداه مشورت کنند اما چه کسی برای انجام این مشورت ها مناسب است؟

مرکز مشاوره بابل به شما بهترین مشاوران و روانشناسان را در مشاوره خانواده امام خمینی، مشاوره خانواده بهشتی، مشاوره خانواده شریعتی ، مشاوره ازدواج شریعتی، مشاوره ازدواج بهشتی و دیگر مراکز معرفی خواهد کرد.

مرکز مشاوره بابل با داشتن نمایندگی هایی شامل مرکز مشاوره بهشتی ، مرکز مشاوره شریعتی ، مرکز مشاوره امام خمینی و دیگر نمایندگی ها در تلاش است تا بهترین خدمات مشاوره ای را به شما ارائه دهد و در در راستای رضایت هرچه بیشتر شما گام بردارد.

شماره های تماس 01

خیلی زود بحث های جنسی بین ما مطرح شد

من به تازگی عقدکردم،مساله ای است که ذهنمو درگیر کرده،دوست دارم شما از لحاظ کارشناسی کمکم کنید،ما کمتر از یک ماه عقد کردیم و اوایل با دست گرفتن و بوس دادن همسزم به حد زیادی به سر شوق اومد.

هنوز توی همون حال و هوا بودیم که من ناخواسته بحث اینکه میخوام بعد از عقد زن بشم و از این حرفا پیش اوردم و به یه باره،حرفامون خیلی شفاف تر شد و ایشون تمایلاتی که شاید تا الان خجالت میکشیدن رو به زبون اوردن

میدونم زن و شوهریم ولی از اینکه سر دوهفته اینقذ زاحت شدیم حس خیلییی بدی بهم دست داد،همون لحظه دوست دارما،اما بعد میگم کاشکی یکم دیرتر حرف به این موضوع کشیده میشذ،یا مثلا شروع کننده حرف ایشون میشدن نه من.

ایشون از اینکه که رابطه جنسی کامل بعد از عروسی باشه رو بخاطر من قبول کردن،ولی جناب مشاور نمیدونم چرا دوست دارم مسائل جنسی خیلی زده بشه.

البته چون میدونمدخیلیی نیاز دارن،تنها یه بار با همون محدودیت های زن نشدن خیلیی نیازشونودبراورده کزدن،به طوری که بارها از احساس خوبشون گفتن،من هم لذت میبردم،ولی بیشتر دلم میخواست ایشون بدونند من در حد چیزی که گفتم براش کم نمیذارم،و ایشونم هی از این رابطه حرف زدن،از پایه بودنم،از اندام خوبم و…
اما الان وقتی همو میبینیم(بخاطر فضای خونه،ما نمیتونیم همیشه تنها بلشیم و اونطور که دوست داره،نیازشو براورده کنم)دائم میخواد دوباره اون لحظه تکرار بشه و منتظره دوباره موقعیت خوب پیش بیاد،و این حس در من به وجود میاد که نکنه الاندارزش من فقط به همون لذتی که از من میبره،شایذ حرفم بی معنیه بخاطر اینکه شوهرمه.

اما من دوست دارم اون همه جوره ازم لذت ببره،حتی با دست گرفتنم،وقتی من دستاشو میگیرم و کلی حس خوب بهم میده،یا میگمدنکنه زود شروع به این قضایا شد، شاید حداقل دو و سه ماه دیگه بابد اون رابظه روبرقرار میکردم،همین حسم باعث میشه گاهی ازش بدم بیاد،خیلییی جلوم روم بهم محبت میکنه ها اما وقتی توی پیامدمیگه،دلش اون لحظه رو میخواد حسم بد میشه.

اگه مشکل از منه،تورو خدا راهنماییم کنید،یا طرز خواستن اون اشتباس،راسی مثلا من توی اولین رابطه برای اینکه اوج نیازاشو اروم کنم ،خیلی رابطه خوبی برقرار کرذم مثلا توی بعضی چیزع شروع کننده خودم بودم ،برای همین خیلی لذت برد.

ولی نمیدونم کارم اشتباه بود یا نهز،اخه دلم میخواست همیشه میخواست،شوهرمو از نظر جنسی کاملا ارضا کنم و راضیش کنم، دیگه همین

پاسخ

دوست عزیز نگرانی شما دقیقا چیست ؟ پیشدستی درمورد صحبت در باره رابطه جنس یکامل و دخول و اینکه شما خودتون پیش قدم در برخی رابطه بودید .

به هر حال شما زن و شوهر هستید و این مسائل طبیعی است که مطرح می شود و پیش می اید و جای نگرانی وجود ندارد منتهی اینکه در دوران عقد همه ارتباطات شکل بگیرید و همیشه شما بخواهی پیش قدم باشید ممکنه هم باعث ایجاد این عادت در همسر شما بشود که همیشه منتظر پیش دستی شما باشند.

و هم اینکه مشکل دیگر این است که کم کم یک سری رفتارها عادی شود و از هیجان اولیه ان کاسته شود اینکه شما به هر صورت خودتون رو در اختیار ایشون قرار بدهید درسته باعث ارضا می شود ولی ممکنه در دراز مدت زدگی برای ایشون ایجاد کند و بهتره اجازه بدهید ایشون هم خودشون پیش قدم شوند .

به هر حال زنان در رابطه جنسی به بعد عاطفی اهمیت بسیاری می دهند و این طبیعت زن است اگر در این رابطه در اوایل که در هر دو نفر هیجاناتی وجود دارد شما زیاد پیش دستی کنید کم کم اجازه ابراز را از طرف مقابل می گیرید و وقتی این عادت در همسر شما شکل بگیرید.

این شما هستید که اذیت می شوید و زن دوست دارد در خیلی از مواقع همسرش در این زمینه ابتکار عمل داشته باشد و جلو بیاید .

البته مطرح کردن ابتدایی شما مشکلی نداشته به هر حال هر فردی سلایقی دارد و مهم تفاهم و صحبت دو طرف در این زمینه هاست ولی بهتره کمی در رفتارها و ابراز ها دقت دشاته باشید و مدیریت شده رفتار کنید و همیشه هیجانی را برای زندگی زیر یک سقف باقی بگذارید و اجازه ندهید شرایط عادی شود .

به هر حال رضایت زناشویی بعد مهمی از زندگی است که اگر زوجین به ان توجه داشته باشند زندگی موفق را تجربه خواهند کرد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

راﺑﻄﻪ ﺟﻨﺴﯽ در دوران ﻋﻘﺪ

دوران ﻋﻘﺪ ﭼﻪ دوراﻧﯿﺴﺖ ؟
ﻣﻌﻤﻮﻻ در ازدواﺟ های اﻣﺮوزی ﻣﺪت ﮐﻤﯽ را ﺑﻪ دوران ﻧﺎﻣﺰدی اﺧﺘﺼﺎص ﻣﯿﺪھﻨﺪ و اﮐﺜﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ ﺑﻪ ﺧﺼﻮص ﺧﺎﻧﻮاده طﺮف دﺧﺘﺮ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪھﻨﺪ ھﺮ ﭼﻪ زودﺗﺮ ﺻﯿﻐﻪ ﻋﻘﺪ داﺋﻢ ﺟﺎری ﺷﻮد.

ﺣﺎل ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺮاﺳﻢ و ﺗﺸﺮﯾﻔﺎت ﺧﺎص ﯾﺎ در ﻣﺤﻀﺮ و ﯾﺎ …

ﺑﻪ ھﺮ ﺣﺎل ﻧﮑﺘﻪ ای ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺪﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ اﯾﻨﮑﻪ دوران ﻋﻘﺪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ دوران ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺮا ﮐﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ در دوران ﻧﺎﻣﺰدی ﺑﺎﯾﺪ ﺳﭙﺮی ﺷﻮد ﻧﻪ در دوران ﻋﻘﺪ و ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﯾﻨﻤﺮﺣﻠﻪ ( ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ) ﺗﺎ ﺣﺪ ﻣﻄﻠﻮﺑﯽ ﺳﭙﺮی ﻧﺸﺪه ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﯿﻐﻪ ﻋﻘﺪ داﺋﻢ ﺟﺎری ﺷﻮد ﭼﺮا ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺟﺎری ﺷﺪن اﯾﻦ ﺻﯿﻐﻪ ﻋﺮﻓﺎ و ﺷﺮﻋﺎ دو طﺮف زن و ﺷﻮھﺮ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ و دﯾﮕﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ .

در دوران ﻋﻘﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﺻﻼح اﺧﻼق و رﻓﺘﺎرھﺎی ﻣﻨﻔﯽ از دﯾﺪ طﺮﻓﯿﻦ ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﻮد ﺑﻌﻨﻮان ﻣﺜﺎل زوﺟﯽ در دوران ﻧﺎﻣﺰدی ﺷﺎھﺪ ﺑﺮﺧﯽ رﻓﺘﺮاھﺎی ﻧﺎدرﺳﺖ ھﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ رﻓﺘﺎرھﺎ در ﺣﺪی ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎطﺮ آﻧﮫﺎ ﺑﺸﻪ ﯾﮏ راﺑﻄﻪ رو زﯾﺮ ﺳﻮال ﺑﺮد در دوران ﻋﻘﺪ دو طﺮف ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻌﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﯾﻦ رﻓﺘﺎرھﺎی ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ شده را اﮔﺮ ﻣﻨﻔﯿﺴﺖ ﺑﺮطﺮف ﺳﺎزﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺮای آﻏﺎز زﻧﺪﮔﯽ اﯾﻦ رﻓﺘﺎرھﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﺳﺎز ﻧﺸﻮﻧﺪ .

اﮐﺜﺮ ﻣﻮاﻗﻊ دوران ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻋﺪم آﻣﺎدﮔﯽ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﺷﺮاﯾﻂ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ طﺮف دﺧﺘﺮ ﯾﺎ وﺿﻌﯿﺖ اﻗﺘﺼﺎدی طﺮف ﭘﺴﺮ و ﯾﺎ اﺗﻔﺎﻗﺎت ﻏﯿﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮه ﮐﻤﯽ طﻮﻻﻧﯽ ﻣﯿﺸﻮد طﻮﻻﻧﯽ ﺗﺮ ﺷﺪن راﺑﻄﻪ ﻋﻘﺪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﺎ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ راﺑﻄﻪ ھﻤﺮاه ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺧﻮد ﻣﺸﮑﻞ آﻓﺮﯾﻦ ﻣﯿﺸﻮد .
راﺑﻄﻪ ﺟﻨﺴﯽ در دوران ﻋﻘﺪ ؟
اﮔﺮ ﭼﻪ ﭘﺲ از ﺟﺎری ﺷﺪن ﺻﯿﻐﻪ ﻋﻘﺪ داﺋﻤﯽ دو طﺮف ﻋﺮﻓﺎ و ﺷﺮﻋﺎ زن و ﺷﻮھﺮ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ اﻣﺎ ﻧﮑﺘﻪ ای ﮐﻪ ﻣﮫﻢ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯿﺸﻮد اﯾﻨﮑﻪ دو طﺮف ﺑﺮﺧﯽ رواﺑﻂ و رﻓﺘﺎرھﺎی ﺧﻮد را ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ زﯾﺮ ﯾﮏ ﺳﻘﻒ ﻧﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺘﺮل ﮐﻨﻨﺪ .

اوﻻ ھﺮﮔﺰ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد راﺑﻄﻪ ﺟﻨﺴﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت دﺧﻮل (hard) را در اﯾﻦ دوران ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﺮا ﮐﻪ ﻋﻄﺶ ﺟﻨﺴﯽ دو طﺮف ﺑﺎﯾﺪ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻣﺤﻔﻮظ ﻣﺎﻧﺪه ﺗﺎ در ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺧﻮد ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ زوﺟ هﺎی ﺟﻮاﻧﯽ ﮐﻪ در دوران ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ.

اﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮاھﻨﺪ راﺑﻄﻪ اﻧﮫﺎ ﺗﮑﺮای ﻧﺸﺪه و ﺷﮑﻞ ﻋﺎدت ﺑﻪ ﺧﻮد ﻧﮕﯿﺮد ﺳﻌﯽ ﮐﻨﻨﺪ از دﺧﻮل اﺟﺘﻨﺎب ﺑﻮرزﻧﺪ اﻣﺎ در ﻣﻮرد ﻧﯿﺎزھﺎی ﺟﻨﺴﯽ ﺧﻮد ازاداﻧﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ و در اﯾﻦ صحبت ها ﺳﻌﯽ در ﺗﺤﺮﯾﮏ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ در دوران ﻧﺎﻣﺰدی ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد در دوران ﻋﻘﺪ ﻧﯿﺰ معاشقه و در ﺻﻮرﺗﯿﮑﻪ دو طﺮف ﻧﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ داری ﮐﻨﻨﺪ و ﯾﺎ ﺟهﺖ آﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ اﻣﯿﺎل ﺟﻨﺴﯽ ﺧﻮد راﺑﻄﻪ ﺟﻨﺴﯽ ﺗﺎ ﻣﺮز دﺧﻮل را ،ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺤﺪود، ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮد، ﻣﺤﺪود ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ اﻣﺎ دﺧﻮل ھﺮﮔﺰ.

ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در اﯾﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ روﺑﺮو ﺷﻮﻧﺪ دوران ﻋﻘﺪ دوران ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮای رﻓﻊ ﺳﺎﯾﺮ اﺧﺘﻼﻻت ﺟﻨﺴﯽ و ﯾﺎ اﺣﯿﺎﻧﺎ اﮔﺮ ﺑﺮﺧﯽ از ﺧﺎﻧﻤﮫﺎ ﻧﯿﺎز ﺑﻪ درﻣﺎن و رﻓﻊ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﻧﻈﯿﺮ ﮐﯿﺴﺖ رﺣﻢ ، ﭼﺮﺧﺶ دھﺎﻧﻪ رﺣﻢ ،دردھﺎی واژن ﺧﺸﮑﯽ دھﺎﻧﻪ واژن و … ھﺴﺘﻨﺪ ﺑﭙﺮدازﻧﺪ .

رﻓﺖ و آﻣﺪھﺎ در دوران ﻋﻘﺪ ؟

ﭘﺲ از ﻋﻘﺪ رﺳﻤﯽ ﻣﺴﻠﻤﺎ راﺑﻄﻪ ﺷﮑﻞ ﺟﺪی ﺗﺮ ﺑﻪ ﺧﻮدش ﻣﯿﮕﯿﺮه در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﮐﻪ ﯾﮑﺴﺮی از ﻣﺤﺪودﯾﺘﮫﺎ ﺑﺮداﺷﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻋﺪم ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ راﺑﻄﻪ ﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺮوز ﻣﺸﮑﻼت و ﺑﺤﺜﮫﺎی ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﺷﻮد ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﮐﺎر ﺑﻪ طﻼق ﺑﺮﺳﺪ .

ﻣﺴﻠﻤﺎ ھﺮ دو طﺮف ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ھﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﮐﻨﺎر ھﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ رﻓﺖ و آﻣﺪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﻨﺎر ھﻢ ﺑﺨﻮاﺑﻨﺪ و ﺣﺘﯽ ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺑﺮوﻧﺪ ﺑﻠﻪ اﯾﻨﺪه زن و ﺷﻮھﺮ ھﺴﺘﻨﺪ ﭘﺲ از ﺳﺎﻟﮫﺎ ﺧﻼء اﺣﺴﺎﺳﯽ و ﺟﻨﺴﯽ ﺣﺎل ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮای ﺑﺮ طﺮف ﮐﺮدن اﯾﻦ ﺧﻼء ﯾﺎﻓﺘﻪ اﻧﺪ.

ﺷﺨﺼ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺧﻮد را ﯾﺎﻓﺘﻪ اﻧﺪ ھﻢ دﯾﮕﺮ و دوﺳﺖ دارﻧﺪ اﻣﺎ ﻓﺎﮐﺘﻮرھﺎی ﻣﮫﻢ و اﺳﺎﺳﯽ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ ﺑﺎ رﻓﺖ و آﻣﺪ و اﯾﻨﮑﻪ دو طﺮف ﺷﺐ ﮐﻨﺎر ھﻢ ﺑﺨﻮاﺑﻨﺪ و ﺑﺎ ھﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﺸﮑﻞ دارﻧﺪ ﻋﻠﺖ اﺻﻠﯽ اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﻋﺪم ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی و ﮐﻨﺘﺮل ﻏﺮﯾﺰه ﺟﻨﺴﯽ از ﺳﻮی دو طﺮف اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ
ﻧﻈﯿﺮ ﺑﺎردار ﺷﺪن ﯾﺎ از ﺑﯿﻦ رﻓﺘﻦ ﺑﺎﮐﺮﮔﯽ دﺧﺘﺮ ﺷﻮد.

ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ دھﺪ ﻗﺒﻞ از ازدواج ﺑﺎﮐﺮﮔﯽ ﺣﻔﻆ ﺷﻮد ﺑﻪ ﺧﺼﻮص ﺧﺎﻧﻮاده دﺧﺘﺮ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد دو طﺮف ﺑﻪ اﯾﻦ ﺧﻮاﺳﺖ ھﮫﺎ اﺣﺘﺮام ﺑﮕﺬارﻧﺪ.

ﻧﮑﺘﻪ ﻣﮫﻢ ﺑﻌﺪی ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ وﺿﻌﯿﺖ اﻗﺘﺼﺎدی اﮐﺜﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ و ﻣﻌﺬب ﺑﻮدن ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ در اﺑﺘﺪای راﺑﻄﻪ ﺟﮫﺖ ﭘﺬﯾﺮش ﻋﻀﻮ ﺟﺪﯾﺪ ﻋﺮوس ﺧﺎﻧﻢ ﯾﺎ آﻗﺎ داﻣﺎد و رودرواﺳﯿﮫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارﻧﺪ ﻣﺴﻠﻤﺎ ھﺮ دﯾﺪو ﺑﺎزدﯾﺪ ﻣﺴﺘﻠﺰم ﺧﺮج و ﻣﺨﺎرﺟﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﯾﺎﺑﺮﺧﯽ از ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ دﺷﻮار اﺳﺖ دو طﺮف ﺧﻮد ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﻞ ازاﯾﻨﮑﻪ ﺑﺤﺜﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ رﻓﺖ و اﻣﺪھﺎی ﺧﻮد ﺑﻪ ﻣﻨﺰل دو ﺧﺎﻧﻮاده را ﮐﻨﺘﺮل ﮐﻨﻨﺪ .

ﺟﺪای از اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ در اﯾﻦ رﻓﺖ و آﻣﺪھﺎ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺣﺮﻓﮫﺎﯾﯽ ردو ﺑﺪل ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻋﺪم ﺷﻨﺎﺧﺖ
ﺑﺎﻋﺚ ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﮐﺪورﺗﮫﺎﯾﯽ ﺑﯿﻦ ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ ﺑﺸﻮد ﭘﺲ ﺑﺤﺜﮫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮاده ﭘﯿﺶ ﻣﯽ اﯾﺪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﻋﺮوس ﺧﺎﻧﻢ ﯾﺎ اﻗﺎی داﻣﺎن ﺑﻪ اون ﯾﮑﯽ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﻮد .

ﮐﻼ دوران ﻋﻘﺪ دوران ﺣﺴﺎﺳﯿﺴﺖ .

ﺑﻪ ﺟﺎی اﻧﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﻨﻞ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺮوﯾﺪ ﻗﺮار ھﺎی ﺧﻮد را ﺑﯿﺮون ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ و رﻓﺖ وآﻣﺪھﯽ ﻣﻨﻞ را در ﺣﺪ ﯾﮏ ﻧﺎھﺎر ﯾﺎ ﺷﺎم و در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮاد ھﮫﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ ﺷﺐ را اطﺮاق ﮐﻨﯿﺪ .

ﺣﻔﻆ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺴﯿﺎر اھﻤﯿﺖ دارد .

ﮐﺎری ﻧﮑﻨﯿﺪ ک ھﺒﻪ ﺧﺎطﺮ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﻟﺬت دوران ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻋﻘﺪ ﺧﻮد را ﺗﻠﺦ ﮐﻨﯿﺪ .

اﻣﺎ در ﻣﻮرد ﻣﺴﺎﻓﺮت رﻓﺘﻦ ، ﺳﻔﺮ ﮐﺮدن روش ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮﯾﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﯿﻠﯽ از ﮐﻨﺸﮫﺎ و واﮐﻨﺸﮫﺎی اﺧﻼﻗﯽ و رﻓﺘﺮای ﯾﮏ ﻓﺮد ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯿﺸﻮد اﮔﺮ ﺧﺎﻧﻮاد ه ھﺎ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻗﻀﺎﯾﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪارﻧﺪ.

ﯾﮏ ﺳﻔﺮ ﺣﺘﻤﺎ در اﯾﻦ دوران ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد اﻟﺒﺘﻪ از اﻋﺘﻤﺎد ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﻮ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﻮد و اﮔﺮ ﺧﺎﻧﻮاد ھﮫﺎ راﺿﯽ ﻧﺸﺪﻧﺪ ﮐﻪ دو ﻧﻔﺮه ﺑﻪ ﺳﻔﺮ ﺑﺮوﯾﺪ ﻣﯿﺘﻮاﻧﯿﺪ ﺑﺎ ھﻤﺮاھﯽ ﺧﺎﻧﻮاد ھﮫﺎ ﯾﮏ ﺳﻔﺮ ﺗﺮﺗﯿﺐ دھﯿﺪ .

اﮔﺮ ﭼﻪ دوران ﻋﻘﺪ دوران ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺮا ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت ﻋﺎم ﮐﺎر از ﮐﺎر ﮔﺬﺷﺘﻪ .
ﻣﻨﺎﺳﺒﺘﮫﺎ ، رﺳﻢ و رﺳﻮﻣﺎت ﺑﺮﺧﯽ از رﺳﻢ و رﺳﻮﻣﺎت ﻣﺎ زﯾﺒﺎ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﭼﻮن در ھﺮ دوره ھﺮ ﺧﺎﻧﻮاده اﯾﻦ رﺳﻢ و رﺳﻮﻣﺎت را ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮد ﺗﻐﯿﯿﺮ داده ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺮﺧﯽ از رﺳﻢ و رﺳﻮﻣﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮ دﺳﺖ و ﭘﺎ ﮔﯿﺮ ﺷﺪه و ﺑﺎﻋﺚ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ در دوران ﻋﻘﺪ ﻣﯿﺸﻮد.

ﺑﻌﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﮔﺮوھﯽ رﺳﻢ ﺑﺮ اﯾﻦ دارﻧﺪ ﮐﻪ به ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ اﻋﯿﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ ھﻢ ﺧﺎﻧﻮاده ﭘﺴﺮ و ھﻢ ﺧﺎﻧﻮاده دﺧﺘﺮ ھﺪاﯾﺎﯾﯽ ردو ﺑﺪل ﮐﻨﻨﺪ اﮔﺮ ﺳﻄﺢ طﺒﻘﺎﺗﯽ دو ﺧﺎﻧﻮاده ﯾﮑﺴﺎن ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﺐ ﮐﺘﺮ ﻣﺸﮑﻞ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ اﯾﺪ اﻣﺎ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺳﻄﺢ طﺒﻘﺎﺗﯽ ﯾﮑﯽ از ﺧﺎﻧﻮاد ھﮫﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺟﺮﻗﻪ ﺑﺤﺚ و ﻣﺸﮑﻼت زده ﻣﯽ
ﺷﻮد و ﺑﻪ ﺟﺎی آﻧﮑﻪ ﻗﺒﻞ از ﻓﺮا رﺳﯿﺪن ﻋﯿﺪ ﯾﺎ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺧﺎﺻﯽ اﺳﺒﺎب ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻓﺮاھﻢ ﺷﻮد ﺑﺎﻟﻌﮑﺲ ﻏﻢ ﺧﺮﯾﺪ ھﺪﯾﻪ ای ﮐﻪ در ﺧﻮر ھﺪﯾﻪ درﯾﺎﻓﺘﯽ از ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺷﺎدی ﻣﯿﺸﻮد ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد در ھﻤﺎن اﺑﺘﺪای راﺑﻄﻪ ھﺮ دو ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻮاﻓﻘﯽ ﺻﻮرت دھﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮاﻣﻮن ان ﮐﻼ ھﺪﯾﻪ ای رد و ﺑﺪل ﻧﺸﻮد و ﯾﺎ اﯾﻨﮑﻪ ھﺪﯾﻪ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ .

اﯾﻦ رﺳﻢ و رﺳﻮﻣﺎت در ﺟﮫﯿﺰه ﻧﯿﺰ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺬار ﺑﻮده ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻓﺮھﻨﮓ ﻏﻠﻂ ﺟﺎﻣﻌﻪ در اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﮔﺮ ھﺮ ﮐﺴﯽ ﺗﺠﻤﻼﺗﯽ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ آﺑﺮو دار ﺗﺮ اﺳﺖ و ﻋﻤﻮﻣﺎ اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼت ھﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ ﻋﺮض ﺷﺪ در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ دو ﺧﺎﻧﻮاده از ﻧﻈﺮ ﺳﻄﺢ اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ آﯾﺪ .

و ھﻤﯿﻨﻄﻮر ﭼﺸﻢ روی ﭼﺸﻢ ﺑﻨﺪی ، از ھﻤﺎن اﺑﺘﺪای راﺑﻄﻪ ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ یا رﺳﻢ و رﺳﻮﻣﺎت دﺳﺖ و ﭘﺎﮔﯿﺮ را ﺗﻮاﻓﻘﯽ ﮐﻨﺎر ﺑﮕﺬراﯾﺪ ﯾﺎ اﯾﻨﮑﻪ رﺳﻢ ھﺎی چرا اﺟﺮا ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ھﺮ دو ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﺰان از ﻋﮫﺪه آﻧﮫﺎ ﺑﺮاﯾﻨﺪ .
وﮔﺮﻧﻪ ھﺪف ﭼﯿﺰه دﯾﮕﺮﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﯾﻦ رﺳﻮﻣﺎت دو طﺮف را از ھﺪف اﺻﻠﯽ دور ﮐﻨﺪ .

ﻣﺪت دوران ﻋﻘﺪ ؟

ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ راﺑﻄﻪ ﺣﻔﻆ ﺷﻮد دوران ﻋﻘﺪ ﺗﺎ آﻣﺎده ﺷﺪن ﺷﺮاﯾﻂ دو طﺮف ﺣﺪاﮐﺜﺮ ۲ ﺳﺎل ، ھﺮ ﭼﻪ اﯾﻦ دوران ﮐﻮﺗﺎه ﺗﺮﺑﺎﺷﺪ ھﻢ ﺑﺮای طﺮﻓﯿﻦ و ھﻢ ﺑﺮای ﺧﺎﻧﻮاده ھﺎ ﺑﮫﺘﺮ اﺳﺖ ﺑﺎﻟﻌﮑﺲ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد دوران ﻧﺎﻣﺰدی ﮐﻮﺗﺎه ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺗﺎ دو طﺮف ھﻤﺪﯾﮕﺮ را ﺑﮫﺘﺮ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﻈﺎرت ﺧﺎﻧﻮاده ها.

من و همسرم ۶ ماه پیش عقد کردیم و قبل از اون دو سال و نیم باهم دوست بودیم و عاشق هم.

روابط خیلی خوبی که تا به امروز داشتیم.

شوهر من یک همسر فوق العاده عاشق,منطقی در جاهای ضروری, و تو یک کلام بگم اینکه من با وجود همسرم تو این سه سال بزرگ شدم خانوم شدم پخته شدم و خیلی هم راضی ام.

سه سال از من بزرگتر هم هستن. مشکلی که من میخوام مطرح کنم مشکل خودمه.

یه سری کم ک کاستی ها و نقاط منفی ای تو رفتار های من هست که خب بیشترشون از بچگی بوده و من هنوز قادر نبودم تغییرشون بدم.

به عنوان مثال؛ خب من خیلی تحت تاثیر هستم و تو جو های مختلف و بین دوستا و آشنا ها بشدت زود تحت تاثیر قرار میگیرم و مثلا اگه کسی تبلیغی از چیزی کنه قبول میکنم اگه کسی بگه این زمین ارزش خرید داره قبول میکنم و از این قبیل چیز ها. که خب همسر من واقعا از این قضیه درمورد من اذیت میشه.

دوم اینکه من در مواقع ناراحتی حرف دلم رو بیان نمیکنم و خیلی اوقات ناراحتیمو همون لحظه عنوان نمیکنم و خیلی دیر اونم بقول شوهرم باید از زیر زبونم بکشه بیرون. همسرم بهم میگه شخصیت مستقلتو هنوز پیدا نکردی و نمیدونی چی میخوای.

اینکارو بکن شاید دیگه بعدش منو نخواستی 😔 من دیوونه ی شوهرمم.

یه تار موشو به دنیا نمیدم و میدونم که اونم عاشقمه و فقط میخواد که من با خودم روراست باشم و بدونم کی ام و چی میخوام.

دلم نمیخواد ناراحتش کنم با رفتارایی که گاهی بدون فکر انجام میدم..

دلم میخواد تغییر کنم.. گاهی از چیزی ناراحت میشم یا همسرم ناراحت میشه بیانش نمیکنم چون میترسم..

میترسم از ازدست دادنش.. میترسم از اینکه اگه بگم..

اگه ته فکرمو براش باز کنم نظرش راجبه من عوض شه..

من خیلی از این قضیه میترسم. همسرم به من گفته که خیلی اوقات تو با اینکه با من مخالف بودی و هنوز حرفامو قبول نداشتی میگفتی موافقی و الکی عذرخواهی میکردی و قول میدادی اشتباهتو تکرار نکنی.

و گاها تکرار هم میکردم. من به این نتیجه رسیدم که واقعا اینجوری بوده..

زیادی میترسیدم همیشه که باهاش مخالفت کنم و ناراحتیمو بگم مبادا دیگه مثل قبل دوسم نداشته باشه..

هیچوقت فکر نکردم که شاید با این تغییرات حتی بیشتر دوسم داشته باشه..

من فهمیدم حتی که همسرمو بیشتر از خودم دوست دارم و به هر قیمتی. خودش بهم گفته خودتو دوست داشته باش بیشتر از هرکس و هرچیزی.. میخوام به این حرفش عمل کنم.

میخوام تغییر کنم. میخوام ترس از دست دادنش منو رها کنه.

چون ته قلبم میدونم که همسر من با من میمونه و رهام نمیکنه.

من چطور تغییرات تو خودم بوجود بیارم؟ آیا لازمه که جلسات روانشناسی یا روانکاوی برم؟

یا اینکه هرچه هست و نیست رو با کمک همسرم انجام بدم؟

پاسخ

با سلام ممنونم بابت توضیحات مبسوط شما با این شرایط حتما باید حضوری مراجعه داشته باشید اینکه ترس از دست دادن ریشه درکودکی دارد و هر کاری را برای رضایت طرف مقابل انجام دادن تا حدی که خودتون رو نادیده بگیرید اصلا شایسته نیست و مردان دوست دارند همسرشون بهشون توجه کنه .

و البته به خودش توجه داشته باشد و اینکه بعد از مدتی خود شما دچار مشکلات روحی می شوید از حرف نزدن ها کتمان دلخوری ها و همه این شرایط چون زن نیاز عاطفی دارد.

البته اینکه تصمیم گرفتید تغییر کنید بسیار مطلوب است چون مقدمه ای برای اصلاح و مدیریت رفتار شماست.

البته درراین بین نقش همسرتون و همراهی ایشون هم اهمیت دو چندانی خواهد داشت.

به هر حال هر افراط و تفریطی در زندگی زناشویی مشکل ساز است.

امیدوارم با مراجعه مساله حل شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

بخاطر یک کامنت در اینستاگرام رابطمون خراب شده

سلام.من مدتیه به خواستگاری دختری رفتم و ایشون گفتنم برای آشنایی باید چند باری حرف بزنیم تا به جواب منطقی برسیم.

الان ۵ ماه میشه با هم حرف میزنیم و الان بهم بخاطر یک کامنت به یکی از همکلاسیمان در اینستا که قبلا قرار بود به خواستگاریش برم اما به دلایلی نشد و ایشون هم در جریان بودن رابطمون خراب شده.

من بار ها بخاطر این کامنتم ازش عذرخواهی کردم و گفتم این کامنت فقط بخاطر این بوده که ایشون همکلاسی من بودن و من از این بابت ازشون بخاطر عکس که گرفتن تعریف کردم و گفتم چه عکس هنری و چه عکاس هنرمندی.

حالا ایشون خیلی بهم شک دارن و واقعا بهم میگن من در گذشته ام و به اون دختر حسی یا علاقه ای دارم یا چراغ سبزی نشونش داده ام.

در حالی که من واقعا چینین حس و علاقه ای جز خودش به کسی نداشتم و ندارم.

اون همکلاسی موضوعش ۳ سال پیش بود و من در این ۳ سال هیچ ارتباطی باهاشون نداشتم.

روز اول هم تمام موضوع رو بهشون گفتم که پنهون کاری نباشه.

لطفا خواهش میکنم راهنمایی کنید.من واقعا دوسش دارم و نمیخوام این رابطه که با هماهنگی خانواده ها بوده بخاطر چیزی خراب بشه.لطفا کمکم کنید.

۱۰ معیار اشتباه در انتخاب همسر + راه حل
مجموعه: رازهای موفقیت

انتخاب همسر, در آستانه ازدواج,ملاک‌های ازدواج
با مطالعه این نوشتار وضعیت‌های خطرناک را بشناسید تا هنگام مواجهه با آنها بتوانید معقولانه و منطقی، برای رفع و رجوع آنها گام بردارید.
هر فردی برای ازدواج معیارها و ملاک‌هایی دارد که به گمان خودش منطقی و اصولی است، اما حقیقت این است که حتی منطقی‌ترین ملاک‌های ازدواج هم ممکن است با تصورات اشتباه و باورهای نادرست ترکیب شود و چشم‌ها را روی حقایق ببندد.

البته این احتمال هم وجود دارد که هر جوان مجرد در آستانه ازدواج در موقعیتی قرار گیرد که به اجبار تن به وصلت دهد یا در شرایطی باشد که گمان کند ازدواج تنها راه نجات از موقعیت ناخوشایندش است. با مطالعه این نوشتار وضعیت‌های خطرناک را بشناسید تا هنگام مواجهه با آنها بتوانید معقولانه و منطقی، برای رفع و رجوع آنها گام بردارید.

 نداشتن شناخت کافی

می‌گویند «فرد خوبی است و خانواده با اصالتی دارد، اما هنوز مطمئن نیستم»، «در چند بار ملاقاتی که داشتم به نظر می‌آید فرد موجهی است»، «دو به شک هستم نمی‌دانم فرد مناسبی برای ازدواج هست یا نه» و… .

بسیاری از افراد به واسطه ارتباطات کوتاه‌مدت یا بلندمدت دوران آشنایی ممکن است احساس کنند آنچنان که باید و شاید یکدیگر را شناخته و از روحیات و خلقیات هم مطلع شده‌اند و می‌توانند جواب مثبت خود را به خانواده‌ها اعلام کنند، اما براستی شناخت شما کافی است؟

به نظر کارشناسان، ازدواج با یک فرد، ازدواج با کل وجود او و همه ابعاد زندگی اوست.

حال، شناخت‌های چند جلسه خواستگاری یا شناخت‌های کافی‌شاپی، رستورانی و… فقط شناخت‌های کلیشه‌ای غیرجدی هستند که محدود به چند بعد شخصیت فرد می‌شود و دیگر ابعاد اصلی شخصیت وی را پنهان نگه می‌دارد و حقیقت وجود او را افشا نمی‌کند.

پس هرگز برای یک ازدواج خوب و موفق، نمی‌توان به شناخت از شخصیت مجازی که عموما تفاوت بسیاری با شخصیت حقیقی دارد، بسنده کرد؛ این نوع آشنایی، پاسخگوی شناخت درست و کامل نیست.

راه‌حل
شناخت همسر آینده به اندازه شناخت خود اهمیت دارد؛ اگر شناخت درست و کاملی از فرد مورد نظرتان ندارید، هرگز برای ازدواج عجله نکنید!

فراموش نکنید ازدواج پیوندی مهم است که به شناختی عمیق و دوطرفه افراد از یکدیگر نیازمند است.

برای شناخت بیشتر لازم است از افراد با تجربه فامیل کمک بگیرید تا آنان به مدد تجربه و آگاهی‌شان بتوانند تحقیقات گسترده‌ای راجع به این فرد انجام دهند یا آن که با یک روان‌شناس مجرب مشورت کنید و با کمک وی می‌توانید ابعاد شخصیتی فرد مورد نظرتان را بکاوید و از راهنمایی‌های تخصصی و راهکارهای کاربردی پیشنهادی ایشان، برای شناخت بیشتر گزینه انتخابی‌تان قدم بردارید.

 ازدواج به امید تغییر

بسیار یکدنده و لجباز است، اما با مهربانی مطابق میلم می‌شود»، «من می‌توانم او را بروفق مرادم سازم»، «الان به هوای مجردی چنین رفتار می‌کند، دنیای تاهلی حال و هوایش را تغییر می‌دهد» و… .
با فردی مواجه شده‌اید که به نظر آدم جالبی است، بخشی از نیازها و خواسته‌های شما از همسر را برآورده می‌کند، اما در عین حال شخصیت او بسیار متفاوت از شخصیت شماست.

با وجود این تصمیم دارید دل به دریا بزنید و با او ازدواج کنید؛ با خود می‌اندیشید بعدترها ممکن است همین تفاوت‌ها به جذابیت‌های زندگی شما تبدیل شود یا به این امید که بعد از شروع زندگی، بتوانید با صبوری و محبت نواقص شخصیتی او را برطرف کرده و تغییرش دهید، بر تصمیم ازدواج‌تان راسخ‌تر می‌شوید و پیش می‌روید.

راه‌حل
می‌خواهید زیر پر و بالش را بگیرید، مرهمی بر مشکلاتش شوید، به او اعتماد به نفس دهید و ترغیبش کنید تا تغییر کند و به راه درست بیاید و… هدف خوب و پسندیده‌ای است، اما باید یادتان باشد تا زمانی که فردی نخواهد و خود انگیزه به تغییر نداشته باشد شما نمی‌توانید او را مجبور به تغییر کنید.

چه‌بسا بسیاری به امید معجزه تغییر همسر بعد از ازدواج، مشکلات موجود را نادیده گرفته‌اند، اما به فاصله بسیار اندک، پس از ورود به زندگی متوجه این امر شده‌اند که حقیقت زندگی مشترک توفیر دوصدچندان با خیالپردازی پیش از ازدواج دارد.

اگر در چنین شرایطی هستید، توصیه می‌کنیم خیال باطل تغییر همسر را از سرتان بیرون کنید. یقین داشته باشید اوضاع عوض نخواهد شد، شرایط همسرتان را همان‌گونه که هست بپذیرید و دوست داشته باشید.

انتخاب‌های هیجانی و سرخوشانه

جملات یک جوان عاشق را بشنوید: «همون لحظه اول که دیدمش، مهرش به دلم نشست»، «ما با هم تفاهم داریم، می‌دانم خوشبخت می‌شویم»، «من فقط با این دختر‌/ ‌پسر ازدواج می‌کنم و گرنه قید ازدواج را می‌زنم»، «هیچ کس نمی‌تواند مرا از عشقم جدا کند» و
اندک نیستند دختران و پسرانی که با یک نگاه یا یک آشنایی کوتاه‌مدت، یک دل نه صد دل عاشق و شیدای هم شده‌ و به گمان آن که نیمه گمشده‌شان را پیدا کرده‌اند، بدون توجه به معیارهای اساسی و حتی با وجود مخالفت خانواده‌هایشان تصمیم به ازدواج گرفته و بر سر سفره عقد نشسته‌اند؛ اما بعد از گذشت اندک زمانی و گاه حتی تا زیر یک سقف نرفته از انتخابشان پشیمان شده و کاسه چه کنم، چه کنم به دست گرفته‌اند.

اگر شما هم در چنین شرایطی، فقط به حکم عاشقی و علاقه‌مندی بسیار به فرد مقابلتان تصمیم به ازدواج گرفته‌اید، دست نگه دارید!

بی‌شک شما تحت تاثیر هیجاناتتان جوگیر شده‌اید. بی‌تعارف باید بگوییم عشق آتشین چشم و گوشتان را کور و کر کرده است!

راه‌حل
مواظب هیجانات زودگذر و موقت‌تان باشید؛ هیجانات مثبت یا منفی، مولفه‌ای هستند که می‌توانند شما را در انتخاب همسفر زندگی‌تان دچار اشتباه کنند.

برای رفع این حالت و فروکش کردن احساسات تند و تیزتان، توصیه می‌کنیم اندکی صبر و خویشتنداری کنید.

به خود بقبولانید در جاده زندگی به واسطه احساساتتان تخت گاز حرکت می‌کنید و هر لحظه امکان برخورد به مانع و تصادف دارید، سعی کنید ترمز احساساتتان را بکشید تا از میزان سرعت‌تان بکاهید.

با کاهش سرعت می‌توانید عقل خفته‌تان را بیدار کنید، منطق‌تان را به کار گیرید، با آرامش خاطر و چشمان باز حرکت کنید و با بصیرتی روشن هر آنچه را دور و برتان هست، نظاره کرده و رصد کنید.

مجددا راجع به تصمیم به ازدواج‌تان و گزینه انتخابی‌تان تفکر کنید، دوباره آن را ارزیابی کنید و زیر سوال ببرید، چه‌بسا بسیار مشاهده شده اغلب انتخاب‌های هیجانی بعد از مدتی از چشم می‌افتند و مانند گذشته جلوه‌گری و طنازی نمی‌کنند.

 امان از چشم و هم‌چشمی

از دخترخاله‌ات یاد بگیر، شوهری پیدا کرد که بیا و ببین!»، «پسرعمه‌ات چه دختر زیبارویی را به همسری انتخاب کرده است!»، «همه توانستند ازدواج کنند الا تو یکی» و… صحبت‌های این چنینی در بسیاری از خانواده‌هایی که جوانان هم‌سن و سال دارند که اتفاقا همگی‌شان هم دم‌بخت هستند، بسیار شنیده می‌شود.
اگر شما هم در چنین شرایطی هستید؛ از هر کسی که سراغ‌تان می‌آید حرف و حدیث می‌شنوید، تحت فشار هستید و احساس اجبار به ازدواج می‌کنید، خانواده‌تان شما را لای منگنه گذاشته و اصرار به ازدواج سریع‌تر شما دارند، اگر به دنبال برترین انتخاب‌ها هستید یا این که نقشه می‌کشید چگونه و چطور می‌توانید از دیگران رویی کم کنید تا بیایند و ببینند و… باید بگوییم اینجا چراغ قرمز است، لطفا ایست کنید، حرکت شما جایز نیست، حتما جریمه خواهید شد! میل شدید به جبران کردن و خودی نشان دادن، کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواج یا مقایسه دائم گزینه انتخابی خود با مورد ازدواج دیگران و… به عنوان نشانه‌های خطر در انتخاب محسوب می‌شوند که می‌توانند مسیر زندگی‌تان را در سرابی پیش ببرند که هرگز آبی گوارا و قابل نوشیدنی یافت نخواهد شد.

راه‌حل :
حسادت برانگیخته شده‌تان را بپذیرید؛ شما در حال حاضر برحسب این حس‌تان فکر و رفتار می‌کنید.

عموما انتخاب بر مبنای حسادت، فارغ از عقل و منطق بوده و بسیار تحت تاثیر کوته‌نگری‌ها و ساده‌اندیشی‌هاست که عاقبتی جز یاس و پشیمانی به ارمغان نمی‌آورد؛ بنابراین در این شرایط، عقل سلیم حکم می‌کند از هر اقدامی در زمینه ازدواج صرف‌نظر کنید، چون ضریب خطا در این نوع انتخاب‌ها تا حد زیادی بسیار بالاست.

به جای تفکر به ازدواج، به درون خودتان بیندیشید؛ حسادتتان را ریشه‌یابی کنید، عوامل ایجادکننده و تداوم‌دهنده آن را بشناسید، راهکارهای مقابله با آن را یاد بگیرید و در نهایت خود را ملزم و موظف به تمرین کنید تا با اراده‌ای قوی و برای خوشبختی‌ای که لایق آن هستید به جنگ این حس مخرب بروید.

زمانی که عاری و تهی از حسادت شدید و به مرتبه‌ای رسیدید که به خاطر خود، علایق و خواسته‌هایتان خواهان ازدواج باشید، وقت آن است که آستین‌هایتان را بالا بزنید و برای انتخاب همسر ایده‌آل‌تان قدم بردارید.

عجله همیشه‌کار شیطان است

دوست دارم سریع‌تر تکلیفم مشخص شود»، «حوصله کش‌دادن ماجرا را ندارم»، «از فس‌فس کردن خوشم نمی‌آید، یک‌بار آره یا نه را می‌گویم و خلاص»، «خانواده عروس‌/‌ داماد عجله دارند تا سریع‌تر جواب را بدانند»، «مادر و پدرم عجله دارند» و… .
انتخاب در شرایط اضطرار و عجله، انتخابی عجولانه یا تصمیم‌گیری از نوع از سر بازکنی است.

انتخاب عجولانه، انتخابی سریع، بی‌هدف و بی‌سازمان بوده که امکان اشتباه کردن در آن حتمی و قطعی و چند برابر است و احتمال دارد فرد به واسطه آن انتخاب ناآگاهانه و ضرب‌العجل با بسیاری از مصائب و مشکلات جبران‌ناپذیر مواجه شود.

هر انتخاب درستی به وارسی و بررسی بسیار نیاز دارد، بی‌گمان لازمه این عمل نیز مستلزم صرف زمان بسیاری است.

حال در انتخابی به بزرگی انتخاب شریک و همسفر یک عمر زندگی، حساسیت و اهمیت آن دو صدچندان می‌شود.

راه‌حل :
برای کاهش درصد خطا و افزایش احتمال موفقیت در انتخابتان، سعی کنید بر خصلت عجولانه خود یا دیگران فائق آیید و شرایط فوری و فوتی و موقت امروز را بر خوشبختی و سعادت فردایتان ترجیح ندهید.

سلامت آینده زندگی شما ارزش آن را دارد که با این خصلت و افکار ترغیب‌کننده به آن، مبارزه کنید. این جمله را بارها به خود بگویید یا به دیوار اتاق‌تان نصب کنید: «من به ندای عقلم گوش می‌دهم، نباید عجله کنم.» ترس و واهمه را کنار بگذارید، اجازه دهید زمان کارتان را با حوصله پیش ببرد. از این که ممکن است فرد دلخواهتان را از دست بدهید نهراسید، بدانید آن که روزی شماست، مال شما خواهد بود و نه هیچ کس دیگر.

با اطمینان تمام بپذیرید، عجله کار شیطان است، به خودتان و فرد مقابل‌تان فرصت شناخت بدهید، گاه با عجول بودن فقط چاه زندگی‌تان را می‌کنید و در قعری فرود می‌روید که شاید پشیمانی بعد از آن سودی نداشته باشد.

با اطرافیان یا کسانی که احساس می‌کنید از جانب آنها تحت فشار هستید صحبت کرده و شرایط و افکار خود را تا حدودی بازگو کنید، قاطعانه به آنها بگویید برای دادن جواب مثبت یا منفی عجله ندارید و حتی انتظار دارید در این مسیر مهم، همراهی‌تان کنند.

به آنها بگویید تصمیم خود را با آرامش و سر فرصت خواهید گرفت و عجله‌ای برای گفتن جواب ندارید.

 یا نصیب و یا قسمت

باید استخاره کنیم»، «جواب استخاره، جواب ماست»، «قسمت هر چی باشه همون می‌شه»، «با قسمت نمی‌شه جنگید»، «ببینیم قسمت تا چی باشه»، «یا نصیب و یا قسمت» و… این عبارات برای همگی ما آشناست!
وقتی بحث داغ خواستگاری و ازدواج می‌شود، استفاده از این عبارات از دهانمان نمی‌افتد؛ به حقیقت یک باور یا بر حسب عادت، پشت بند هر حرف و حدیثی که راجع به ازدواج بیان می‌شود بی‌درنگ یکی از این عبارات را به کار می‌گیریم؛ آنچنان که گویی خودمان هم باورمان می‌شود همه چیز از دست ما خارج است و هر آنچه تقدیر و مقدر باشد، چه ما بخواهیم چه نخواهیم، اتفاق خواهد افتاد.

اعتقاد راسخ بر این باور اشتباه که ازدواج تمام و کمال منوط به قسمت است، گاه به اهمال و سست کاری ما منجر می‌شود تا به همین دلیل، دور تحقیق و مشورت را خط قرمزی بکشیم و در کمال ناباوری، عاقبت مهمترین انتخاب زندگی‌مان را به گردن قسمت بیندازیم و به «هرچه باداباد» و «هر چه پیش آید، خوش آید» تن دهیم.

انتخاب بر این حسب، بزرگ‌ترین اشتباه ممکنی است که فرد، خود یا به اجبار و اصرار خانواده به آن متوسل می‌شود؛ پیروی از این باور خیانتی بیش نیست و ظلمی به خود یا دیگری است که احتمال دارد تاوانی به اندازه یک عمر زندگی پرعذاب به همراه داشته باشد.

راه‌حل :
یادتان باشد اراده خداوند در طول اراده ماست، خداوندگار روزگار بر همه چیز قادر و تواناست، اما با این حال، او به ما عقل و قدرت انتخاب داده تا با توسل به آنها، برای سعادت و خوشبختی خود برترین‌ها و مناسب‌ترین‌ها را گزینش کنیم. پس هوشیار باشید؛ ازدواج تقدیر یا سرنوشت از پیش تعیین شده نیست، یقین داشته باشید این شمایید که سعادت یا شقاوت زندگی‌تان را انتخاب می‌کنید.
صرفا با توجه به کلیات یا احیانا با اتکا به این اندیشه خام که بالاخره در زندگی مشترک راهتان را پیدا خواهید کردید، پیش نروید. خوب تحقیق کنید؛ تا آنجایی که برایتان مقدور است ذره‌بین به دست بگیرید و مورد انتخابی‌تان را رصد کنید و بکاوید و به قول معروف، مو را از ماست بیرون بکشید؛ اجازه ندهید هیچ چیز از نگاه‌تان دور بماند از هر کسی که می‌توانید و می‌دانید خبری دارد پرسش کنید، از شخصیت، روحیات، اخلاقیات، خانواده، فرهنگ و… فرد مورد نظرتان کسب اطلاعات کنید.

از سوی دیگر، به جای «یا نصیب و یا قسمت گفتن» از عاقلان و مصلحان مشورت بگیرید. با افراد با تجربه و خیرخواه و عاقل مشورت کنید فرد مورد نظرتان را تشریح کنید، نظرات آنها را بشنوید، کم و کاستی‌ها را بررسی کنید، توانمندی مقابله و مواجهه خود با مسائل را محک بزنید و… آن گاه به طور قطع خواهید توانست با ادله‌های صحیح و منطقی، صحت انتخاب‌تان را تائید یا رد صلاحیت کنید.

احساس تنهایی

من آدم تنهایی هستم، نیاز به یک همدم دارم»، «ازدواج تو را از تنهایی بیرون می‌آورد»، «تنهایی امانم را بریده، اگر کسی پیدا شود، زندگیم کن‌فیکون می‌شود» و… .
احساس تنهایی شدید، بسیار ساده‌تر از آنچه که فکرش را کنید، می‌تواند هر فردی را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. هر وقت شخصی در تنهایی مفرط خود غوطه‌ور شود، احساس یاس و تاسف بی‌قرارش کرده و او را بر هر آغوش به ظاهر بازی، پذیرا می‌کند.

فقط کافی است سری به مجلات و روزنامه بزنید و حوادث آن را ورق بزنید بی‌شک با موارد بسیاری برخورد خواهید کرد که چگونه افرادی به خاطر فرار از تنهایی در دام شیاطین گرفتار شده‌اند.

قصه تکراری اکثریت قریب به اتفاق این افراد، جوان تنهایی است که به طلب رویای رهایی از دست غول تنهایی و نجات از غم و غصه، دل به غریبه‌ای سپرده و تا ناکجاآباد پیش رفته است.

راه‌حل :
در اولین گام، سعی کنید خود را از دام تنهایی برهانید. اگر فکر می‌کنید ازدواج راهی برای حل این مساله است، کاملا در اشتباهید! به جای اندیشه به ازدواج، بهتر است با دوستان و آشنایانتان رفت و آمد کنید، در کلاس‌های هنری و ورزشی ثبت‌نام کنید، خود را هدفمند سازید و برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کنید و… بی‌شک بعد از این که از عمق تنهایی‌تان کم کردید، می‌توانید برای زندگی‌تان تصمیمات بهتری بگیرید که در این مرحله شاید ازدواج بهترین گزینه باشد.

 ظواهر فریبنده و دلربا

پزشک حاذقی است»، «فرد بسیار پولدار و زیبایی است»، «اندام فوق‌العاده خوبی دارد»، «بسیار خوش مشرب و بذله‌گوست» و… . چشم دوختن به ظواهر افراد، اشتباه دیگری در انتخاب همسر است.

گاه خواسته یا ناخواسته جذب افرادی می‌شویم که به دلیل موقعیت شغلی‌شان برجسته‌اند، در جایگاه قدرت ویژه‌ای قرار دارند، از جذابیت ظاهری محسورکننده‌ای برخوردارند، روابط اجتماعی بالایی دارند و در نزد دیگران محبوب هستند و…

ویژگی‌های برجسته و برتر برخی افراد باعث می‌شود آنان مورد مناسبی برای ازدواج به نظر آیند تا آنجایی که هر کسی متمایل به ازدواج با آنها باشد، اما حقیقت این است که هر کسی باید با شخصی ازدواج کند که برای زندگی با او مناسب است. تناسب در ازدواج امری مهم بوده و بر هر تمایل و گرایشی ارجحیت دارد.

هر فردی برای تجربه خوشبختی باید در آرزوی ازدواج با کسی در حد و اندازه خودش باشد.

راه‌حل :
اگر در شرایطی قرار گرفته‌اید که تصور می‌کنید حواشی شخصیت فرد انتخابی‌تان شما را مغلوب خود کرده، بهتر است اندکی صبر کنید و سریعا پای سفره عقد نروید.

ابتدا سعی کنید فرد مورد نظرتان را تهی از برتری‌ها و موقعیت خاصش (زیبایی، شغل پردرآمد، پرستیژ، موقعیت اجتماعی و…) تصور کنید، سپس به این سوالات پاسخ دهید: آیا همچنان او را فرد قابل قبولی می‌دانید یا نه؟

آیا حاضرید به او بله بگویید و به عنوان همسر انتخابش کنید؟

این فردغیر از این شرایط خاصش، چه خصوصیات ویژه دیگری دارد که شما مجذوب آن شده‌اید؟ آیا واقعا او را به خاطر خودش می‌خواهید یا شرایط استثنایی‌اش؟

اگر او را همراه شرایط ویژه‌اش بپذیرید و با او ازدواج کنید، اما بازی روزگار برتری فعلیش را از او بگیرد آیا باز حاضرید زندگی‌تان را با او ادامه دهید؟ و…
اگر در پاسخ به این سوالات دچار مشکل شدید حتما در انتخابتان تجدیدنظر کنید، بی‌تردید بپذیرید این شخص آن فردی نیست که شما می‌خواهید و می‌توانید در کنارش آرامش پیدا کنید و خوشبخت باشید.

هر چه زودتر، بهتر

«دیگه داری پیر می‌شی، کی می‌خوای ازدواج کنی؟»، «همسن و سالای تو الان بچه دارن ولی تو هنوز اندر خم اولین کوچه‌ای!»، «زودتر ازدواج کنی، موفق‌تری»
سن ازدواج وابستگی تام به فرهنگ و آداب و رسوم هر خانواده و قومیتی دارد، اما با این حال بسیاری از کارشناسان، ازدواج در سنین نوجوانی یعنی زیر بیست سالگی را بسیار پرخطر می‌دانند، حتی گاه ازدواج در سنین بالاتر از این سن را هم به صلاح نمی‌دانند.

آنان معتقدند فردی آماده ازدواج است که بلوغ‌های چندگانه (عاطفی، عقلی و اجتماعی) را پشت‌سر گذاشته باشد، به خودآگاهی و شناخت درستی از خویش دست یافته، اولویت‌هایش را تعیین کرده و به دور از هیجانات موقت و کاذب دست به انتخاب بزند و… .

راه‌حل :
اگر همین حالا در موقعیت انتخاب مورد ازدواج‌تان هستید بهترین کار این است که خود را محک بزنید و ملاک‌هایتان را بررسی کنید و چند باره این پرسش‌ها را از خود بپرسید: آیا زمان ازدواج‌تان فرارسیده است؟ آیا آمادگی پذیرش مسئولیت‌های زندگی مشترک را دارید؟ آیا این فرد مطابق با ملاک‌های شما و خانواده‌تان است؟ آیا می‌تواند در پیش بردن اهداف‌تان به شما کمک کند یا نه؟ و… .

 بحران‌های روحی و عاطفی

«فکر کنم با ازدواج اوضاع روحی‌ام بهتر شود»، «دوای درد من ازدواج است»، «اگر ازدواج کنم تمام مشکلاتم حل می‌شود» و… .
اظهارات فوق، گفته‌های افرادی است که دچار «شکست عاطفی» شده‌ و تصور می‌کنند با ازدواج می‌توانند از شرایط و احوالات نابسامان و بد خود رها شوند. نجات از بحران روحی با ازدواج، صرفا تصوری اشتباه و نادرست است که می‌تواند مصداق حقیقت «از چاله به چاه افتادن» باشد.

راه‌حل :
برای نجات از بحران عاطفی و افسردگی‌های طولانی‌مدت با یک روان شناس مشورت کنید.

ایشان با ارائه راهکارهایی تخصصی یاری‌تان می‌کند تا با افکار منفی و پریشان‌کننده خود مواجه شوید، هیجاناتتان را بشناسید و در نهایت با فراگیری و به‌کارگیری روش‌های سودمند،برای حل مشکلات روحی و عاطفی گام بردارید

درسته و طبیعیه که ارتباط خوبی داشتید که دلبستگی ایجاد شده و حتی به فکر ازدواج بودید ولی در هر حال اینکه ایشون از یک مساله که قبلا هم مطرح شده کوه ساختند و اصلا تمایلی به ادامه ندارند کمی غیر منطقی به نظر می رسد.

البته تا وقتی که ایشون نظرشون رو ندادند شاید مساله مهمی بوده که بی اطلاع هستیم و همان برای این فرد ایجاد مشکل کرده است .

و بحث عدم اطمینان که مطرح می کنی بهتره از دلایل اصلی ایشون مطلع شوید منظورم برداشت هایی که کردند کمی بهشون زمان بدید تا ارام تر شوند و به مساله فکر کنن البته توضیحات رو به ایشون بدهید که بعدا شرایط سخت تر نشود اگر بعد از یک زمان باز ایشون بر تصمیم خودشون پافشاری کردند بهتره شما دیگر اقدامی نکنی چون فقط باعث ازار روحی خود شما خواهد شد .

وقتی فردی تمایلی به ادامه ندارد تلاش های شما ممکنه برای اون خانم ازاردهنده به نظر برسد و مشکلاتی را ایجاد کند .در هر حال با شناختی که از طرف مقابل دارید اقدام کنید و امیدوارم خوشبخت باشید

و البته واقع بین باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

سلام.خسته نباشین. من با یه دختر خانم آشنا شدم و خیلی بهم علاقه مند شدیم اون یه سال ازم بزرگتره ولی برای من مهم نیست مشکلمون طرز تفکرمونه با اینکه از لحاظ احساسی و شرایطای دیگه باهم نقاط مشترکی داریم ولی من یخورده با نحوه پوشش و طرز تفکرش باهاش مشکل دارم یعنی اون میگه عقاید هر کس شخصیه و ربطی به کسی نداره منم دخالت نمیکنم تو طرز تفکرات همسرم.

میخواستم بگم من امروز دنبال مشاور میگشتم تا بریم پیشش تا ببینیم مشکلمون خیلی حاده یعنی اگه باهاش ازدواج کنم به مشکل میخورم؟

من بچه دور اطراف بابلم خانوم هم بچه غرب مازندرانه میخواستم بپرسم اگه یه مشاور زن هم سراغ دارین بگین تا منو ایشون بریم پیشش چون میخوام زن باشه تا راحتتر باشه اونم تاکید داره پیش روانکاو بریم نمیدونم فرقش چیه فقط بتونه کمکم کنه به نظر اون من مذهبیم وسختگیر من دوسش دارم خواهش میکنم اگه میتونین جوابمو بدین زودتر آدرسشو بدین بی زحمت نمیخوام بیشتر ازین با احساسات کسی بازی کنم خودمم هر روز دارم بیشتر وابسته میشم.ممنون

با سلام
دوست عزیز تصمیم بسیار منطقی گرفته اید که مراجعه داشته باشید قبل از اینکه به لحاظ عاطفی وابسته شوید منتهی این را هم در نظر بگیرید که یک سال بزرگتر بودن شای اکنون براتون مساله ای نباشه و بعدا خودش مساله ایجاد کند و وابستگی که می فرمایید کاملا درست است و منطقی منتهی در نظر داشته باشید که این وابستگی ها و صرفا تصمیم گیری عاطفی تعیین کننده زندگی نیست…

البته که خودتون عاقل و بالغ هستید و می توانید تصمیم درستی بگیرد و روانکاو هم جلسات طولانی تری دارد و هم اینکه به لحاظ وقت و هزیته شاید برای مشاوره ازدواج زیاد تعیین کننده نباشد در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

خواستگارم خانمشون رو از دست دادن

سلام. وقت بخیر. من ۳۱سالمه و ۸ساله ک مجردم و توی عقد جدا شدم. ی خواستگار دارم ک ۳۲سالشونه و متاسفانه خانمشونو سال ۹۵ از دست دادن.

خیلی ادم با وقار و با شخصیتی ان.

فقط ی نکته ای هس اینه که گفتن هنوز با پدر و مادر خانم سابقش ک نسبت خانوادگی هم دارند هنوز رفت و امد دارن و خواهان ادامه این دید و بازدید هستن.

چون خانمش تک دختر بودن و توی تصادف مقصر میدونن ودشون. حس میکنم ی راه ارام برای عذاب وجدان تصادف هستن.

گفتن ک میخوان زندگی جدیدیو باید شروع کنن ولی نمیدونم واقعا ب این نیته؟ یا پر کردن جای حالی همسرش؟

و اینکه نمیتونه ایشونو فراموش کنه و منم چون ادم حساسی ام.

میترسم مقایسه شم. یا رفتارای ایشون منو حساس کنه.
از نظر تحصیلات و خانواده و عقاید خیلی شبیه بهمیم.

ب دلم نشستن. ولی سر این موضوع مرددم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

پاسخ

بله نکته بسیار مهمی است که ایا ایشون با مساله فوت کنار اومدن یا صرفا دنبال جایگزینی هستند که شباهت هایی داشته باشد و یاد ایشون رو برای این فرد زنده نگه دارد اگر چنین باشد خب طبیعتا شرایط سخت می شود چرا که شما هر کاری انجام دهید مدام در ذهن خودتون هم دارید با فرد دیگری مورد مقایسه قرار می گیرید …

به هر حال دقت کنید که در زندگی مشترک داشتن تفاهم علاقه و درک مشترک بسیار مطلوب است مناهی در مورد ایشون این طور هم نمی شود قضاوت کرد که حتما با یاد ایشون قراره زندگی کنند ولی بهترین کار مراجعه به روانشناس است تا اگر مساله ای واقعا وجود دارد بررسی و حل شود و دچار مشکل نشوید.

چرا که به هر حال برای همه افراد این مساله اهمیت دارد که در کنار فردی که زندگی می کند ان فرد همراه مناسبی باشد و از زندگی لذت ببرند نه اینکه فکر کند مدام جایگزین احساسی شده و یا طرف مقابل مدام بخواهد از خاطرات فرد دیگر صحبت کند چون اگر اینچنین باشد شرایط به شدت سخت خواهد شد.

در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و مساله خاصی وجود نداشته باشد مخصوصا برای شما که یک بار تجربه ناموفق داشتید این مسائل و پیگیری ان از حساسیت بالایی برخوردار است
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

۱۰ نکته درباره ازدواج با زنان و مردان بیوه

ازدواج مـجدد به نوبه خود کمی ترس آور است؛ اما زمانیکه فردی با کسی ازدواج می کند که همسر اولش فوت شده، دچار درگیری های بسیار زیاد احساسی، مشکلات روزمره زنـــدگی و… نیز می شود.

شاید تاکنون هیچ متنی در این زمـینه نخوانده باشید، اما ما قصد داریم در این مقاله شما را با پی آمد ها و شیوه های جلوگیری از بروز مشکلات در زمینه ازدواج با کسی که همسرش را از دست داده، آشنا کنیم.

 پذیرفتن گذشته

نباید آنرا پنهان کنید و یا از آن فرار نمایید. بی توجهی به غم و غصه های همسرتان هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. اگر به احساسات او بی توجهی کنید، شاید غم از دست دادن همسر اولش تا ابد همراهش باقی بماند.

بی توجهی و سرسری گرفتن مسائل فقط بهبود طرف مقابل را به تعویق می اندازد.

بهتر است به او اجازه دهید تا با شما صحبت کند و بگوید که در کجای سفر غم انگیز خود قرار دارد.

یک رابطه زمانی موفق است که هر دو طرف به راحتی بتوانند حرف های دلشان را به یکدیگر بزنند و به سادگی با هم ارتباط برقرار کنند.

 قبول کنید که در زندگی شما ۳ قلب وجود دارد

پذیرفتن این مطلب که نیمی از قلب همسرتان متعلق به شخص دیگری است، کمی دشوار است.

اما در زندگی با مردی که همسر خود را از دست داده، این دقیقاً هنری است که شما حتماً باید آنرا بلد باشید.

در عین حال باید بدانید که دوست داشتن او نسبت به همسر مرحومش جای خود را دارد و این امر به نوبه خود قابل احترام است و ربطی به رابطه دو نفره شما ندارد.

اجازه ندهید بی توجهی به اشیا و مایملک مرحومه شما را در مسیر نادرست قرار دهد.

اگر احساس می کنید که همسرتان شما را به اندازه خانم مرحومش دوست نمی دارد، بنابراین باید سعی کنید که وسایل شخصی همسر اول از قبیل قاب عکس و … را از درون خانه جمع آوری نمایید.

بسیاری از مشکلات با رسیدگی به وسایل خانگی حل خواهند شد و مطمئن باشید که با انجام این کار حیرت زده خواهید شد.

به منظور حل این مشکل ابتدا باید با همسر خود مشورت کنید و سعی کنید تا مشکلات خود را با گفتگو حل نمایید. با هم تصمیم بگیرید که کدامیک از وسایل او را می خواهید نگه دارید و کدامیک از آنها را می خواهید به مراکز خیریه تحویل دهید.

در نظر داشته باشید که همه انسان ها خاطراتی در گذشته دارند که برایشان از ارزش و اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و دوست دارند که آنها را تا آخر عمر خود زنده نگه دارند.

به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و از طریق بحث متقابل، بر سر نگه داشتن وسایل شخصی همسر مرحومه به نتیجه برسید.

 با اعضای داغ دیده فامیل همدلی کنید و غمخوار آنها باشید

شاید در ابتدا اعضای خانواده، شما را در میان خود نپذیرفته باشند. باید به آنها حق بدهید چرا که ممکن است تصور کنند که با ازدواج مجدد آقا یا خانم، کلیه یادها و خاطره های دختر، خواهر، خواهر زاده، و یا نوه ی آنها از یادها پاک می شود.

آنها به صورت ناخودآگاه شما را مسبب اصلی این قضیه می دانند و در دل، شما را سرزنش میکنند. اگر به طور مکرر در مراسم عزاداری و یادبود آنها شرکت کنی، خیلی راحت تر می توانید با افکار منفی آنها مقابله کنید.

به هر حال از دست دادن یک عزیز شرایط سختی را به اطرافیان تحمیل می کند. به همین دلیل باید به آنها زمان بدهید تا بتوانند شما را همانگونه که هستید بپذیرند و به تدریج جایگاه خود را در خانه همسرتان تثبیت کنید.

 در گذشته زندگی نکیند و اجازه ندهید افکار منفی گذشته به ناامنی های شما دامن بزنند

آیا همسر قبلی از شما زیباتر، جذاب تر، و بامزه تر بوده؟

آیا او آشپز، عاشق، دوست و شریک بهتری بوده؟

مقایسه خوب است و یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می شود، اما اگر این کار به درستی انجام نشود، آنوقت مانند یک سد محکم جلوی رشد رابطه شما را می گیرد.

شوهرتان به این دلیل با شما ازدواج نکرده که شما نسخه دوم همسر مرحومش بوده اید.

او به خوبی می داند که شما منحصر بفرد هستید و همین عامل نیز باعث شده که به شما علاقمند شود و پیشنهاد ازدواجش را با شما در میان بگذارد.

او اصلاً به این قضیه که شما تا چه حد به همسر مرحومش شباهت دارید و یا تفاوت دارید فکر نمی کند.

باید قبول کنید که شما و همسر مرحوم او دو انسان کاملاً مجزا هستید، و هر دو شامل خصوصیات منحصر بفرد اخلاقی خود می باشید.

شاید تمام مقایسه های اشتباهی که شما در ذهن دارید، دقایقاً همان ها دلیل اصلی جذب شوهرتان به شما بوده باشند!

 در مورد خاطرات غم برانگیز مهربان و رئوف باشید

شما هر چقدر که به همسرتان عشق بدهید، باز هم این مسئله باعث نمی شود که او مرگ همسر اولش را فراموش کند.

البته به مرور زمان همه چیز حالت عادی پیدا میکند و همسرتان به جایی خواهد رسید که ناراحتی هایش به شادی تبدیل شود؛ اما هیچ گاه نباید تصور کنید که سالگرد وفات همسر اول، روز تولد، سالگرد ازدواج و … بدون غم و اندوه خواهد بود.

شاید همسرتان دوست نداشته باشد که در مورد غم و اندوهی که در این روزها احساس می کند، چیزی به شما بگوید.

تحت این شرایط او احساس می کند که اگر با شما در مورد این مسائل صحبت کند، شما ناراحت می شوید و احساساتتان آسیب می بینند.

در این مواقع باید اختیار بیشتری به او بدهید و به او بقبولانید که می توانید به درستی درکش کنید.

به او بگویید که از ارزش این تاریخ ها آگاه هستید و تمایل دارید که او احساساتش را با شما در میان بگذارد. حتی می توانید پیشنهاد کنید که اگر او بخواهد می توانید تا مقبره همسرش او را همراهی کنید.

از نظر روان شناسی این کار کمک بزرگی به بهبود و ارتقای رابطه می کند چراکه به هر دوی شما اجازه می دهد تا درونی ترین احساسات خود را با هم در میان بگذارید.

با ملایمت و همکاری متقابل، حد و مرز تعیین کنید

ازدواج با مردی که همسر خود را از دست داده نباید تماماً حول محور همسر مرحوم او بچرخد. در این میان احساسات شما نیز مهم هستند، شما استحقاق این را دارید که مورد احترام قرار بگیرید.

بسیاری از خانم ها زمانیکه همسرانشان می گویند: ” همسر اولم” ناراحت می شوند.

اگر این مسئله باعث ایجاد ناراحتی در شما می شود، باید به آرامی در مورد آن با همسر خود صحبت کنید و او را متوجه کنید که همسر دومش نیر نیازها و احتیاجاتی دارد که باید مرتفع گردند.

مطالعه و تحقیق کنید تا مطالبی در مورد مراحل مختلف غم و اندوه و پی آمدهای آنها بدست آورید

تا زمانیکه شما بخواهید با همسر خود ازدواج رسمی کنید، به طور حتم بخش وسیعی از غم و اندوه او به پایان رسیده است.

البته باید توجه داشت که بخشی از غم و ندوه در وجود افراد باقی می ماند که با کمی صبر و حوصله و همچنین به مرور زمان از بین می رود.

اگر شما با همسرتان “یکی” باشید آنوقت باید هر چیزی که می توانید در مورد غم و غصه او یاد بگیرید و به تریج آنرا حل نمایید.

درکتر الیزابت کابلر رز کتابی پیرامون این مسئله منتشر نموده با نام “درباره مرگ و مردن.” در این کتاب درجه های متفاوت غم و اندوه مشخص شده.

همچنین در این کتاب می خوانیم که فرد در مراحل مختلف چگونه می تواند با درگیری های فکری خود کنار بیاید.

از کمک گرفتن از دیگران ترسی به خود راه ندهید

چرا که با این کار متوجه می شوید بسیاری از ناامیدی هایتان بی پایه و اساس هستند.

نمی دانید دیگران چه کمکی می توانند به شما بکنند.

شاید فرد مورد نظر همسایه، دوستی در کلاس یوگا، و یا مادر دوست فرزندتان باشد.

شاید اینگونه حرف ها را با اقوام و فامیل مطرح نکنید و ترجیح بدهید با یک دوست پیرامون مشکلات خانوادگی خود صحبت کنید. هیچ اشکالی ندارد.

کمکی که دوستان در این زمینه می توانند به شما بکنند واقعاً تحسین برانگیز است.

بسیاری از این افرادی که شما با آنها احساس راحتی می کنید و حرف دلتان را به آنها می زنید کسانی هستند که احساست مشابه شما دارند و در دنیا احساس تنهایی می کنند.

به این طریق هم شما می توانید همصحبت خوبی برای او باشید و هم او می تواند با همفکری و همدلی شما را در مسیر درست قرار دهد.

در لحظه زندگی کنید و برای آینده ارزش قائل باشید

هر روزی که زندگی می کنید و هر نفسی که می کشید نعمتی است که از سوی خداوند به شما هدیه داده شده است. با غنیمت شمردن لحظات خود، شاکر خدا باشید.

با همسر خود خاطره های جدید خلق کنید که منحصر به خودتان باشند و هیچ ارتباطی به زندگی گذشته و همسر مرحومش نداشته باشند.

برنامه سفر به جاهای دیدنی را بریزید و به مناطقی بروید که هیچ یک از شما قبلاً از آنجا دیدن نکرده باشد. روزهای خاصی را برای خود معین کنید و جشن بگیرید.

دکوراسیون داخلی خانه را تغییر دهید، و یا حتی خانه را عوض کرده و به یک خانه جدید نقل مکان کنید و با هم آنرا از نو آماده زندگی کردن کنید.

زندگی معلم است پس سعی کنید دانش آموز خوبی باشید. به خاطر داشته باشید که هیچ گاه نمی توانید اتفاقی که در گذشته افتاده است را تغییر دهید، اما می توانید خود را با یاد آن سازگار سازید و به رشد و تعالی دست پیدا کنید… و بنابراین می توانید با مردی که همسرش را از دست داده ازدواج کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

اگه ی روز تلفنش رو جواب ندم عصبی و کلافه می شه

با عرض سلام وخسته نباشید من نزدیک به نه ماهه با پسری درتهران آشنا شدم و خ بهم علاقه مندیم بارها گفته باخانوادش صحبت کرده در موردمن .

و خانوادش درجریانن . اما هنوز نیومده خواستگاری .

وابستگیمون خیلی زیاد شده و اگه یه روز تلفنشو جواب ندم کلا کلافه وعصبانی میشه .

روی همه مسایل زندگی توافق داریم .

بارها هم بهم میگه خانم قشنگم و.. چی کارکنم بیاد خواستگاری . ممنون میشم راهنماییم کنین

پاسخ

دوست عزیز در مورد اینکه ایشون احتمالا در تهران هستند و شما در شهرستان توجه داشته باشید که به هر حال اشنا شدن دو جنس مخالف با هم دلبستگی هایی هم در پی دارد که همین دلبستگی ها باعث می شود.

که خب دو طرف علاقشون به حدی زیاد بشه که بسیاری از مسائل رو در نظر نگیرند و باید به این موارد توجه داشته باشید
اگر ایشون صرفا ابراز می کنند و برنامه ای برای خواستگاری نمی گذارند بهتره کمی دقت داشته باشید چون به هر حال مساله مهمی است که ایشون واقعا شما رو برای زتدگی اینده انتخاب کرده باشند یا صرفا دوستی ساده که چند صباحی با هم باشید
بهتره برای ایشون زمان تعیین کنید اگر گفتند خانوادشون هم در جریان هستند و مطلعند از مبحث ازدواج و اینکه شما رو در تظر گزفتند تا حداقل قصد ایشون مشخص بشه که هم شما کمتراسیب ببینید و هم اینکه خدای ناکرده فرصت های اینده رو از دست ندهید و مساله خاصی در این رابطه برای شما پیش نیاید به هر حال واقع بین بودن شرط عقل است
امیدوارم سنجیده همه موارد رو در نظر بگیرید و خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

گاهی دل‌تان می‌خواهد تمام کلیشه‌های را کنار بگذارید و خودتان گل و شیرینی به دست به خانه‌شان وارد شوید و گاهی آنقدر از این رابطه دلزده می‌شوید که دل‌تان می‌خواهد این قرار، آخرین ملاقات شما باشد.

اگر شما هم این روزها را تجربه کرده‌اید این‌ بار راه‌هایی که ما پیشنهاد می‌کنیم را برای راضی کردن او به ازدواج امتحان کنید.

تکلیف‌تان را روشن کنید

اگر می‌خواهید فردی که دوستش دارید را به ازدواج راضی کنید، قبل از هرچیز باید بدانید که کجای این رابطه قرار دارید. آیا شما و او در زمان شروع رابطه یا پس از آن، محدوده‌ای را برای این ارتباط مشخص کرده‌اید؟ آیا حرفی از ازدواج میان شما رد و بدل شده یا برنامه‌ای در این مورد ریخته‌اید؟

برای آنکه به سمت ازدواج قدم بردارید، باید بدانید چرا با این شخص ارتباط دارید و چرا این رابطه را ادامه می‌دهید.

گذشته از این، باید از خود بپرسید که آیا او هم مانند شما و هدفدار به ارتباط می نگرد یا خیر؟

مطمئن‌ترین اقدامی که می‌توانید بکنید، این است که از همان آغاز هدف رابطه را مشخص کنید و با فرد مقابل‌تان در این مورد به توافق برسید.

روشن بودن تکلیف هر دوی شما، بسیاری از مشاجراتی که ممکن است در این دوران میان شما فاصله بیندازد را از میان می‌برد و از آنجا که هر دوی شما برای هدفی مشترک انرژی صرف کرده و تلاش می‌کنید، مانع از دلسردی و تردیدتان می‌شود.

هیچ وقت از مردها خواستگاری نکنید!

اگر از روزهای اول رابطه عبور کرده‌اید و هیچ هدف و فرجامی را هم تعریف نکرده‌اید، باید راه‌های دیگری را امتحان کنید. اگر هرچه صبر هم‌ کنید خبری از پیشنهاد ازدواج نمی‌شود، بهتر است به صورت نا محسوس خواسته‌تان را بیان کنید.

شاید پیشنهاد مستقیم ازدواج از طرف یک خانم در کشور ما چندان مرسوم نباشد و آغازگر مشکلات دیگری در رابطه شود، اما یک پیشنهاد غیرمستقیم، می‌تواند شما را چند قدمی جلوتر ببرد و تکلیف‌تان را تا اندازه‌ای روشن‌تر کند.

اگر شما به یک مرد به صورت مستقیم پیشنهاد ازدواج دهید، معمولا حالات دفاعی به خود می‌گیرد و عقب‌نشینی می‌کند، بنابراین بهتر است زمینه را مهیا کنید و کمی به انتظار بنشینید.

برای شروع می‌توانید به ایده‌هایی که در زمینه ازدواج دارید اشاره کنید یا از اینکه ارتباط هدفدار را می‌پسندید صحبت کرده و به عکس‌العمل‌های او خوب توجه کنید.

اگر مردی که حرف‌های شما را می‌شنود، صحبت را عوض کرد یا نشان داد که کاملا عکس شما فکر می‌کند، بهتر است وقت خود را تلف نکنید!

از دغدغه‌هایش با خبر شوید

از یاد نبرید فشار آوردن و انتظار عجله از طرف مقابل، داشتن جایگاه شما را در چشم او پایین می‌آورد.

پس به جای اینکه از او بخواهید با سرعت بیشتری به خواستگاری بیاید، دریابید که به چه دلیل آمادگی برداشتن چنین قدمی را ندارد.

می‌توانید در این مورد با هم صحبت کنید و دلایلی که آمادگی ازدواج را از او می‌گیرند را جویا شوید.

شاید شما بتوانید به او در برطرف کردن‌شان کمک کنید و شاید این دلایل به شما برای صبر بیشتر انگیزه بدهند. بهتر است با همفکری هم، پیش‌نیازهای رسیدن به این اهداف را مشخص کرده و مهلتی را تعیین کنید.

اگر مردی که به او علاقه‌مند شده‌اید، از شما مهلتی برای رسیدن به اهدافش خواست و قرار بر این شد که بعد از تحقق برنامه‌هایش به خواستگاری‌تان بیاید، چاره‌ای جز انتظار ندارید.

در این مدت بهتر است میزان تلاش او برای تحقق وعده‌هایش را زیر ذره‌بین بگذارید.

اگر بعد از این مدت هم بهانه‌تراشی و دلایلی را مطرح کرد که از نظر شما و اطرافیان‌تان قابل‌قبول و منطقی نبودند، بدانید که شما در حال ازدست دادن فرصت خود برای ازدواج هستید و بیهوده به این ارتباط دل بسته‌اید.

اما اگر توضیحات او قانع‌کننده به نظر رسید و موضوعات مهمی مانند به اتمام نرسیدن تحصیل یا رفتن به خدمت سربازی یا عدم آمادگی اولیه مالی را مطرح کرد، باتوجه به شرایط سنی شما و مقدار زمانی که لازم دارد، تصمیم بگیرید.

رابطه را بی‌دلیل کش ندهید

از یاد نبرید زمان ازدواج دختر و پسر متفاوت است و بسیاری از دختران با عبور از یک محدوده سنی شانس کمتری برای ازدواج با کسی که سن و شرایط مناسب را داشته باشد پیدا می‌کنند.

گذشت زمان طولانی و بیشتر از ۳ سال به انتظار پیشنهاد خواستگاری او نشستن، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد می‌کند.

بعد از چنین زمانی، احتمال اینکه طرف مقابل شما از بودن در این رابطه پشیمان شود یا شما با خسته شدن خود این رابطه را به مرحله تازه‌ای از تنش وارد کنید زیاد است.

اگر با هم قرار ازدواج گذاشته‌اید، می‌توانید بعد از گذشتن مدتی از او بخواهید در جلسات مشاوره پیش از ازدواج شرکت کند.

دوست مشترک‌تان را واسطه کنید

برای دانستن اینکه آیا او هم علاقه‌ای به ازدواج با شما دارد یا خیر، می‌توانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. دوست صمیمی او یا دوست مشترک‌تان می‌تواند نقش واسطه را ایفا کند.

اما یادتان نرود که این واسطه باید بی‌طرف باشد و نسبت به ازدواج شما هم نظری مثبت داشته باشد.

پرسش و صحبت در مورد ازدواج یا سؤال کردن در این مورد که آیا برای آینده تصمیمی داری یا نه، از مسئولیت‌های این واسطه است.

برایش توضیح دهید که در این گفت‌وگو، نباید اشاره مستقیمی به شما داشته باشد.

ریشه ترس‌هایش را پیدا کنید

شاید او واقعا به شما علاقه دارد و تنها به‌دلیل ترسش از ازدواج، توان برداشتن گام آخر را ندارد. برای مطمئن شدن از این موضوع، بهتر است واژه‌هایی که به زبان می‌آورد را زیر ذره‌بین بگذارید.

کسی که می‌گوید «من اهل ازدواج نیستم اما چون تو را دوست دارم حاضرم برای همیشه با تو بمانم!» یا فرد مسئولیت‌پذیری نیست یا ترس‌هایی برای ازدواج دارد.

اگر مورد اول مصداق داشته باشد، شما به سادگی نمی‌توانید او را به سمت یک زندگی موفق هدایت کنید.

کسی که توان پذیرفتن مسئولیت را ندارد، حتی اگر با اصرار شما به خانه مشترک وارد شود، نمی‌تواند زمینه یک زندگی موفق و آرام را فراهم کند.

پس گمان نکنید که همه ماجرا به نشستن پای سفره عقد ختم می شود.

زندگی با یک فرد بی‌مسئولیت، از انتظار برای به‌دست آوردن او هم زجرآورتر است.

خیالبافی نکنید

اگر مردی که دوستش دارید تاکید می‌کند که با وجود دوست داشتن شما قصد ازدواج ندارد، ماندن و منتظر شدن ریسک بزرگی خواهد بود.

به جای نادیده گرفتن نشانه‌ها و امید بستن بی‌دلیل سنگ‌های‌تان را با او وا بکنید. اگر او از دادن جواب صریح به شما طفره می‌رود، بیشتر مراقب باشید!

شاید پای یک بازی در میان است و این فرد تنها می‌خواهد زمان بیشتری را در کنار شما صرف کند.

برخی از آقایان نه حاضر به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هستند و نه حاضرند از طرف مقابل جدا شوند.

باج ندهید

گمان نکنید اگر یک تنه بار رابطه را به دوش بکشید و به او اطمینان دهید که همه سختی‌ها را تحمل می‌کنید ماجرا تغییر می‌کند.

دیدن ضعف و اصرارهای شما، می‌تواند دلیل دیگری برای عقب‌نشینی او باشد.

پس مواضع‌تان را شفاف بیان کنید و به او بگویید که در چه شرایطی حاضر به ازدواج هستید.

گمان نکنید که برداشتن مرزهای و حریم‌های یک رابطه یا فداکاری بیش از حد مشکل شما را حل می‌کند.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

185 نظرات

  • ناشناس , فوریه 11, 2014 @ 8:13 ب.ظ

    سلام نظرتون راجع به دوستی های قبل از ازدواج چیه؟

    • ناشناس , فوریه 13, 2014 @ 5:22 ب.ظ

      nazari nadaram

  • ناشناس , فوریه 13, 2014 @ 7:30 ب.ظ

    به نظر من که به درد نمیخوره

    • ناشناس , فوریه 16, 2014 @ 4:14 ب.ظ

      اگه بااجازه خانواده باشه خیلیم خوبه

      • ناشناس , فوریه 19, 2014 @ 9:30 ق.ظ

        be nazare shoma khanevadeha ejazi hamchin kario midan?

  • ناشناس , فوریه 14, 2014 @ 6:11 ب.ظ

    حالا این همه میگید مشاوره مشاوره به نظر شما تأثیر داره؟من که میگم همش حرفه

    • ناشناس , فوریه 15, 2014 @ 7:08 ب.ظ

      شما کاملأ در اشتباهید

      • ناشناس , فوریه 17, 2014 @ 12:35 ب.ظ

        اگه یک بار مراجعه کنید امتحانش ضرر نداره

  • ناشناس , فوریه 17, 2014 @ 7:56 ب.ظ

    man ke yabar jai moraje kardam badesh pashimon shodam

    • ناشناس , فوریه 18, 2014 @ 5:19 ب.ظ

      مگه چطور بودن؟

  • mahgol , مارس 6, 2014 @ 9:44 ق.ظ

    باسلام وادب دختری ۷ساله دارم که از لحاظ امکانات تقریباًهمه چیز را برایش فراهم کردیم مدتی است که به خانه می آید به بهانه اینکه تولد دوستم بود وبه ما کادو دادند سی دی ،هد بند ،یک عدد ماژیک را همراه خودش به خانه آورد ومی گفت تولد بود وکادو دادند تا اینکه یک روز به فروشگاه رفتیم ویک آینه باربی را یواشکی داخل جیبش گذاشت ومن متوجه شدم در آن لحظه داشتم سکته می کردم زمانی که به خانه آمدیم حسابی کتک خوردومن هم تمام اسباب بازیهاش را جمع کردم وگفتم می برام مدرسه وبین دوستات تقسیم می کنم تا بدونی کارت چقدر زشت بود اون گریه کرد ومن جمع کردم لطفاًراهنماییم کنید چگونه با بچه ای که دروغگو وهم این کار که دزدی می شود را انجام داد برخورد کنم

    • Anonymous , مارس 6, 2014 @ 2:01 ب.ظ

      سلام به نظر من که فرزند شما نیاز به مشاوره داره میتونی اونو نزد یک مشاوره کودکان ببرید.و سعی کنید که از نتبیه بدنی استفاده نکنید چرا که گاهی اوقات این تنبیه نتیجه عکس میده

  • الناز , آوریل 9, 2014 @ 7:08 ب.ظ

    سلام.خسته نباشید
    من ۱۹سالمه.سال دوم دانشگاه هستم.از ترم ۱با یه پسر ترم بالاییم اشنا شدم.قصدش ازدواج بود.و به خانوادش مطرح کرد اونا مخالفت کردن گفتن دانشجو هستی و کار نداری و نمیتونی خرج زنتو بدی ما راضی نیستیم
    ما الان نزدیک به ۱سال و چن ماه هس که باهم هستیم.خیلی زیاد همو دوس داریم و عاشق هم هستیم.دوباره پسره به خانوادش مطرح کرده اونا باز مخالفت کردن و گفتن ازدواجتون اخر عاقبت نداره و به جدایی کشیده میشه چون خودتون همدیگه رو انتخاب کردین و خانواده ها نقشی نداشتن.خانوادش خیلی ناراضی هستن و بهش گفتن دیگه پاشو تو خونه نزاره تا اون حد.گفتیم تموم کنیم رابطه رو ولی نمیتونیم.چون خیلی همو دوس داریم و بدون هم نمیتونیم.پسره گفته قید خانوادمو میزنم چون نمیخوام از دستت بدم و دوست دارم.نمیخوام با کسی ازدواج کنم بعدا که بهش هیچ احساسی نداشته باشم و همش تو فک تو باشم
    منم دقیقا مثل اون.خواستگارای زیادی داشتم که شرایطشون از اون بهتر بود ولی خب نمیتونم و نمیخوام که از دستش بدم.با تمام وجودم دوسش دارم و براش حاضرم هر کاری بکنم
    از طرفی هم نمیخوام بخاطر من از خانوادش که یه عمر براش زحمت کشیدن و به اینجا رسوندش بگذره.واقعا نمیدونم چیکار کنم؟
    تورو خدا کمکم کنین.به نظر شما وقتی درسش تموم بشه و بره سر کار اون موقع راضی میشن؟
    چون قرار شد بخاطر همدیگه صب کنیم.سال دیگه درسش تموم میشه.الان ترم ۶هستش.متولد ۷۱منم متولد ۷۳٫میدونم برا ازدواج زوده.ولی میخوام با کسی که ازدواج میکنم اون باشه

  • مجتبی , جولای 16, 2014 @ 4:35 ب.ظ

    سلام
    من یه پسر ۲۷ سالم که درسس و سربازیم تموم شده و به زودی یه جای خیلی خوب مشغول به کار میشم.اینو گفتم که بدونید شرایطم برای ازدواج فراهمه.من با یه دختری که همسایمونه و مطلقه و ۲ تا پسر ۲قلو که البته با پدرشون زندگی میکنن قصد ازدواج دارم.الان ۵ ساله که بهش علاقه دارم و تو این ۵ سال هم همه جوانب رو بررسی کردم.در کل آدمی نیستم که این مسائل براش مهم باشه.مهم برام اینه که از لحاظ فرهنگی اخلاقی و بقیه مسائل که معیارمه همون کسیه که من همیشه میخواستم.من این موضوع را باهاش مطرح کردم و بعد از ۵سال به شرط رضایت خانواده رضایت داد.اما خانواده من با منطق حرف مردم و چند دلیل دیگه جوابشون منفی بود که برام قانع کننده نبود.البته به من حق انتخاب دادن اما طوری که به وضوح مخالفت در جوابشون مشخصه و من نمیخوام به این شکل ازدواج کنم.الان میخوام از شما کمک بگیرم بابت این مساله و نظر و راهنمایی شما رو برای موافقت خانواده بدونم.من ساکن بابلل هستم و میتونم برای مشاوره حضوری هم خدمت برسم.ممنون میشم کمکم کنید

    • Anonymous , جولای 27, 2014 @ 12:33 ق.ظ

      خب اگه ایشون تونسته که نظر شمارو جلب کنه و از نظر شخصیتی و اخلاقی کاملا” وجه اشتراک دارید….خب چرا که نه !!!
      میتونید زندگی خوبی داشته باشید .. چون فکر کنم موضوع بچه ها هم حل شده …
      پس می مونه مسئله رضایت خانواده که باید در این تصمیم با دید باز جلو برید …تا در زندگی آینده مشکلی پیش نیاد و روزی خدای نکرده بخاطر طلاقش بهش طعنه بزنی ….

    • ناشناس , اکتبر 10, 2014 @ 11:00 ق.ظ

      سلام
      بهتره دنبال یه دختر مجرد باشی واسه ازدواج اشتباه نکن برو مرکز مشاورهخوب

  • رضا , جولای 18, 2014 @ 1:58 ق.ظ

    سلام
    دو تا مشکل را یک جا می پرسم
    چند وقتی است که فکر کردن یادم رفته است
    نمی توانم به هیچ موضوعی فکر کنم و تو اون موضوع متمرکز بم
    حالا این موضوع می تونه ضرب ساده ۱۰۰۰*۱۰۰۰۰ باشه و حتی می تونه یک موضوعی مهم مثل انتخاب همسر باشه
    وقتی به یک موضوعی فکر کنم ، بیشتر از اینکه به موضوع فکر کنم به خود فکر کردن فکر می کنم و همین موضوع باعث شده هیچ جا نتونم تحلیل درستی داشته باشم
    همیشه انگار یک نفر مغز هام را محکم فشار میده، احتمالا براتون شده که وقتی می خواهید روی یک زمینی محکم وایستید مجبور میشید عضلات پاتون رو سفت نگه نگه دارید و عضلاتتون تحت فشار باشه، مغز من هم معمولا همینطوری تحت فشار هست
    چند وقتی هست که افکارم سطحی شده است، و مثلا وقتی یه چیزی را می بینم ، بیشتر به اون عمل دیدن فکر می کنم و نمی تونم به مسئله که دیدمش فکر بکنم
    مغزم همیشه تحت فشار فیزیکی هست
    البته شاید به خاطر این هست که مسائل و مشکلات دور و برم و کارهای کوچیک که باید در موردشون فکر کنم زیاد هست، نمیزاره تمرکز کنم
    در کل تمرکز ندارم و نمی تونم تحلیل کنم و حتی کاهی فکر می کنم شاید تومور یا چیزی شبیه اون دارم که که این اتفاق افتاده
    استرس و اضطرابم زیاد است
    وقتی حواسم نباشه خوب می تونم فکر کنم ولی وقتی یکی منتظره تا نتیجه فکر هام را بشنوه و یا یکی از من مشاوره می خواد و همون جا جواب می خواد نمی تونم فکر کنم
    همیشه خوب حرف میزنم چون همیشه چیزهای زیادی را از این ور و اون ور شنیدم و در مورد اون موضوع به زبون میارم ولی تو اون ها عمیق نیستم
    مثلا اگر بخوام راجع یک مسئله ای فکر کنم، اگر به خودم بگم که در مورد این باید زود متمرکز بشم ،اصلا و ابدا نمیشه که نمیشه

    در ضمن حافظه لحظه ایم هم ضعیف هست
    دسته بندی ذهنی هم ندارم
    یه مثالی بزنم ، همین امشب تلوزیون یک سریالی پخش می کرد، اواسط همین که تیتراژ پایانی شروع شد تو ذهن خودم گفتم آخر به نظرت آخر این فیلم و سریال تو قسمت های بعدی چی میشه
    ولی باورتون نمیشه اصلا یادم نبود داستان چی بود که بخوام به آخرش فکر کنم
    بعد وقتی خواستم به داستان فیلم سریال فکر کنم اصلا نمی تونستم تو شخصیت های داستان متمرکز بشم، هی از این شخصیت به شخصیت بعدی داستان می پریدم
    همیشه همین طوری هستم و در پروسه فکر کردن از یک موضوع به موضوع دیگه می پرم
    کلا ذهنم خیلی سطحی شده و هیچ موضوعی را نمی تونم عمیق فکر کنم برای همین هم نمی تونم تصمیم های مهم بگیرم
    نمی تونم در مورد یک موضوعی پیشنهاد ویژه بدم چون تو اون موضوع عمیق نشدم

    سن من ۲۸ سال هست
    فوق لسیانس مهندسی یک رشته ی را دارم
    مجردم
    وضع مالیم بد نیست
    به همراه برادرم یک شرکت و فروشگاه زدم
    ولی از کارم راضی نیستم چون کارم در راستای درسم نیست
    معلوم هم نیست که این کار چند سال دیگه باشه یا نه
    ولی الان وضعم خوبه و ماهیانه حدود ۶ یا ۷ میلیون درامد دارم و چند نفری هم کارمند دارم
    ولی معمولا همه تصمیم های بزرگ و مهم را به کمک پدرم و یا به پیشنهاد اون میدم و نمی تونم خودم پیشنهاد ویژه ای بدم

    • Anonymous , جولای 26, 2014 @ 11:38 ب.ظ

      … اختلال عدم تمرکزدر بزرگسالان (ADHD)

      خیلی از عوامل مثل استرس و خستگی و یا حتی گرسنگی میتونه ذهن رو به این حالت بندازه ..بهتره در این مورد با روانپزشکی مشورت کنید …
      در مورد کارتون بهتره همینو ادامه بدید، چون در راستای رشته مهندسی باید به خیلی از این کمتر قانع بشید و اونوقت دیگه همین یه ذره تمرکز رو هم ندارید …در ضمن میتونید با یوگا به سطح مطلوبی از تمرکز برسید

      مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
      ۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۸۸۴۷۲۸۶۴
      سایت تخصصی مشاوره
      http://www.moshaver.co

  • سيما , سپتامبر 9, 2014 @ 8:04 ق.ظ

    سلام
    پسر ۷ ساله ای دارم که کمی عصبی هست . وقتی شرایط بر وفق مرادشه و حالش خوبه مشکلی نداره ولی وقتی از یه چیزی ناراحت باشه یا حوصله اش سر بره یا خسته باشه و.. عصبی میشه داد و بیداد میکنه ، به هیچ حرفی گوش نمیده ، کلا نمیتونی بهش نزدیک بشی . این اخلاقش من رو نگران میکنه . میترسم این حالت براش بمونه و در بزرگسالی هم آدم عصبی باشه و با وچکترین مشکلی در زندگی از کوره در بره.
    نمیدونم توی این شرایط چطور باهاش رفتار کنم. آیا نیازه با یک مشاور کودک مشورت کنم؟ ما توی خانواده مون آدمهای عصبی نداریم . من و همسرم هر دو آدمهای ارومی هستیم. بنابراین نمیتونم بگم این اخلاقش ارثی هست .
    البته من در دوران شیردهی خیلی استرس داشتم و به نوعی دچار افسردگی بودم. به همین خاطر گاهی خودم رو سرزنش میکنم که چون من در اون شرایط بهش شیر دادم ، روش تاثیر گذاشته .
    خواهش میکنم راهنماییم کنید که چیکار کنم

    • Anonymous , سپتامبر 9, 2014 @ 10:26 ق.ظ

      سیماخانم … به هرحال باید در این مورد و نوع رفتارش همه چی رو دقیق یادداشت کنید و با مشاورکودک مشورت کنید .. گاهی تنهایی و همبازی نداشتن بچه ها و محبوس شدن در آپارتمان باعث میشه همراه نداشته باشن و انرژی درونیشونو نتونن خالی بکنن .. در این مواقع شوهرتون باید در کنارش باشه چون پسر باید خلق و خوی رو از پدر داشته باشه ..مثلا” وقتی رو برای قدم زدن و رفتن به کوه و یا خرید کردن با پسرتون اختصاص بدن و در این مرحله همیشه نظرشو بپرسه و اینطوری بهش اعتماد بنفس بده … و موارد دیگه که میتونید با مشاور مطرح کنید در ضمن میتونید با این شماره هم مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱ – ۲۲۳۵۴۲۸۲

  • باور , اکتبر 13, 2014 @ 2:16 ق.ظ

    سلام,نزدیک به ۷ سال است که ازدواج کردم,الان ۱ فرزند دارم.مشکل اصلی من حساسیت رفتاری خانمم میباشد.به اینصورت که کوچکترین مشکل را بزرگ میکند متوجه نیست که دلخورد و ناراحتی تو همه زندگی ها هست.در عصبانیتش همه چیز را میگوید حتی مهمترین راز زندگیمون,جیغ و داد میکند.آخرین بار مهار کردنش خیلی سخت بود.با اینکه بچه از گریه جیغ میزد دست نمیکشید.چند بار دست به خودکشی زد.با کوچکترین اتفاق سریع عصبانی میشه حتی با بچه هم بدرفتاری میکنه.زندگی برام سخت شده.از طرف دیگه ادعا میکنه خیلی دوستم داره.با این رفتارش دیگه هیچ حسی بهش ندارم.جدیدا ازش فاصله گرفتم نزدیک به ۱۰ روز است نه همدیگه رو میبینیم و نه صحبت میکنیم.اگه بخاطر بچه نبود شاید جدا میشدم.خیلی مغروره,تمامی اتفاقات رو به دیگران میگه و دوست داره بهش بگن ایول,دمت گرم.لطفا کمکم کنید,چه کاری باید انجام بدم؟

    • Anonymous , اکتبر 13, 2014 @ 9:09 ق.ظ

      زودرنجی مشکلی چندوجهیه که بهتره برای اینکه بدونید در مقابل ایشون چه کاری رو باید انجام بدید با مشاوری متعهد مشورت کنید .. ایشون به شما طریقه برخورد درست رو با همسرتون فرامیده ودر برنامه بعد میتونید ایشون رو هم با خودتون همراه کنید تا بتونید نتیجه مطلوب رو دریافت کنید … در شهر بابل میتونید با اداره بهزیستی شهرتون تماس بگیرید و از آدرس مراکز مشاوره ای اطلاع پیدا کنید

  • سعید , نوامبر 10, 2014 @ 8:50 ب.ظ

    پسری هستم ۲۵ ساله،۴ سال پیش یکی از دوستان به اشتباه و با استنباط غلط از یه حرف من فکر کرد من همجنسگرام و متاسفانه حتی قصد برقراری رابطه جنسی با من رو داشت،این حرکتش واسم خیلی سنگین بود و اصلا قابل هضم نبود،گرچه اتفاقی نیفتادو اون آدم به اشتباه خودش پی برد اما این ماجرا رو من تاثیر بدی گذاشت و ازون موقع تبدیل به یک آدم شکاک شدم و ترس از اینکه نکنه اون عمل از طرف کسی تکرار شه رفتارمو مختل کرده تا جایی که نگاهام و رفتارم موقع برخورد با دیگران غیر عادی به نظر میرسه تا جایی که طرف فکر میکنه من واقعا مشکل دارم یا همجنسگرام واین خیلی داره عذابم میده،هرکاری میکنم تا رفتارم عادی بنظر برسه اما از بس به رفتارام توجه میکنم رفتار عادی یادم رفته
    من چیکار میتونم بکنم؟
    ضمنا وقتی کسی فکر میکنه من همجنسگرام و رفتارش مشکوک میشه و من حس بدی بهم دست میده چه برخوردی باید داشته باشم؟عصبانیتمو بروز بدمو کتک کاری کنم؟؟
    لطفا راهنماییم کنید

    • Anonymous , نوامبر 11, 2014 @ 1:23 ب.ظ

      خب دوست عزیز شما بیشتر از حد معمول به این فکر و اتفاقی که افتاده اهمیت دادی به همین خاطر برات عینیت پیدا کرده و روی رفتارت در واقعیت تاثیر گذاشته … شما فقط کافیه این اتفاق رو فراموش کنی و هر وقت به سراغت اومد سریع به چیزی خوشاینده فکر کنید تا تصویرش در ذهن شما کمرنگ بشه … وگرنه تا چند سال میخوای با این تصور زندگی و خودت رو از همه مخفی کنی

  • تینا , ژانویه 20, 2015 @ 10:27 ق.ظ

    سلام خسته نباشید لطفا جوابمو زود بدین.من شوهرم بیش از حد به مادرش وابسته است اونا اختلافات خانوادگی زیادی دارن با پدر خانواده وشوهرم همش میگه من کار به بقیه خواهر برادرا ندارم من مادرمو خیلی دوست دارم اون منو بدنیا اورده منم باید زحمتاشو جبران کنم خیلی حوای مادرشو داره همه ی کارای مادرش و این انجام میده در صورتی که دو تا خواهر ویک برادر دیگه داره خواهراش هم فکر میکنن که مادر شوهرم بهمون از نظر مالی کمک میکنه ولی اینطور نیست.شوهرم دوست داره کارای تو خونه مادرشو من انجام بدم با وجود خواهراش من خیلی خسته شدم نمیدونم چیکار کنم

    • Anonymous , ژانویه 20, 2015 @ 11:40 ق.ظ

      خب این فرصت خوبیه که بتونید به مادرشوهرتون نزدیک بشید و اعتمادشو جلب کنید و از این طریق روی شوهرتون اثرگذار باشید …چون اگر مادرشوهرتون به شوهر شما نصیحتی رو بکنه مسلما” قبول خواهد کرد ولی اگر شما مستقیم به شوهرتون بگید فکر میکنه حسادت زنانه است و از انجامش طفره میره ..کمااینکه تا به امروز هم همینطور بود ..پس برای رسیدن به جایگاهی قابل قبول بهتره کمی تحمل کنید و صبوری داشته باشید

  • تینا , ژانویه 21, 2015 @ 9:11 ق.ظ

    از جوابتون ممنونم ولی خیلی از این کار ها رو انجام دادم واسه اونا این چیزا وظیفست من تو یه خانواده ایی هستم که اصلا نمیشه حرف از طلاق زد واقعا خسته شدم مادرشوهرم بین بچه هاش عللنا فرق میزاره وشوهرم میدونه ومیگه اون مادرمه هر کاری کنه واسه من مهمه شوهرم پیش باباش کار میکنه وحقوق جزعی داره اونا سوپرمارکت دارن وبقیه بچه ها از اونجا تامین میشن ولی شوهر من همش میگه من نمیتونم اونا دستشون تنگ من خسته شدم راه دیگه نشون بدین

    • Anonymous , ژانویه 21, 2015 @ 11:31 ق.ظ

      خب با این حساب نه راه پس و نه راه پیش دارید … خب تنها راه حل صبوری کردنه…به هر حال هر مادری برای فرزندش اونقدر مهم هست که ممکنه هیچ گله و شکایتی رو درموردش نپذیره … به هرحال شما زندگی رو شروع کردید که مثل هر کسی دیگه مشکلاتی رو داره …پس باید به جنبه های مثبت زندگی توجه بیشتری کرد … شوهرتون رو در این راه بیشتر حمایت کنید و همراهش باشید … از اینکه نمیتونید روی اتفاقات زندگی و مخصوصا” مادرشوهرتون اثرگذار باشید نگران و ناراحت نباشید …در مورد انجام دادن کارها حتما” از مادر شوهر و خواهر شوهرتون درخواست مشورت کنید و به این روش بهشون اهمیت بدید … اینو بدونید که اونام جنبه های مثبتی دارند که تونستند پسری رو بزرگ کنن که شما عاشقش بشید … پس کمی سیاسیت رو چاشنی کارتون کنید هر چند باید این کار رو از صمیم قلب انجام بدید چون نباید کلیشه ای و مصنوعی باشه چون تاثیر برعکس خواهد داشت …اگر کنایه ای درکار هست با چاشنی خنده و طنز موضوع رو تغییر جهت بدید و از اهمیت کم کنید تا بتونید راحت برخورد کنید … وقتی شما خریدار رفتارشون نباشید مسلما” رفتار دیگه ای رو در پیش خواهند گرفت

  • تینا , ژانویه 21, 2015 @ 12:54 ب.ظ

    متشکرم از جواب دهی زود وخوبتون من خودمم به این نتیجه رسیدم کهدیگه نمیشه راه پس وپیش وجود نداره.ببخشید شما واقعا عذر میخوام شما سایتی رو میشناسید دکتر زنان وزایمان هم انقدر سریع جواب بدن؟؟؟

  • تینا , ژانویه 22, 2015 @ 6:58 ب.ظ

    بازم سلام واقعا ممنونم از پاسخگویی سریعتون خیلی خیلی سایت خوبی دارین بازم ممنونم

    • Anonymous , ژانویه 23, 2015 @ 5:39 ب.ظ

      ممنون

      شاد و سلامت باشید

  • تینا , ژانویه 30, 2015 @ 7:59 ب.ظ

    سلام خسته نباشید با این شوهری که اخلاقش مثل بچه هاست چیکار کنم؟؟دیگه دارم نابود میشم امروز رفتم ملاقات خواهرشوهرم تو بیمارستان بخاطر سر درد بیمارستان بستری شد من یکم ناراحت بودم ولی بابقیه خوب بودم اما خیلی ناخواسته بود با اینکه جلوی چشمم بود انگار اصلا نمیدیدمش متوجهش نبودم منظورمو متوجه میشین بهش سلام نکردم احوال پرسی هم نکردم الان اومدم خونه یادم اومد که اون با ما اومده بود پدرشوهرمو میگم از این قضیه ناراحتم الان ولی شوهرم گیر دادکه چرا با خواهرم خشک برخورد کردی بابا اون وکولم کنم چیکار کنم دیگه بخاطر همین یه کاری که داشتم وانجام نداد میگه چون بخواهرم احترام نذاشتی چیکار کنم

    من از زمانی که ازدواج کردم هیچ وقت از ته دل نخندیدم انقدر که دوست دارم فقط گریه کنم تو خودم باشم کسی کاری باهام نداشته باشه خیلی خیلی خسته شدم دوست دارم از همسرم جدا شم دیگه خسته شدم به خانوادم احترام نمیذاری اونارو ادم حساب نمیکنی من به خانوادت احترام میذارم درصورتی که اصلا این طور نیست خیلی وقتا پیش اومده هرچی از دهنش دراومده پیش مامانم بهش میگفته یا خواهرمو دعوا میکرده درحدی که بخواد بزنتش ولی من کلا ادم ساکتیم کار به کار کسی ندارم سوال کنن جواب میدم نکن هیچی شوهرم میگه تو خیلی ازخودراضی هستی فقط باخانواده خودت حرف میزنی چیکار کنم خدایا خسته شدم کاش هیچ وقت اون تو زندگیم نمیومد به ظاهر میگه همه کار واسه تو میکنم ولی معلوم کلا توخالیه کمک کنین

    • Anonymous , ژانویه 31, 2015 @ 10:34 ق.ظ

      دوست عزیز مسلم بدونید با هر فردی هم ازدواج کرده بودید مشکلات خاص خودتون رو داشتید میتونید در این سایت چرخی بزنید تا متوجه بشید دوستان با چه مشکلاتی درگیر هستند … به همین خاطر بهتره صبور و آروم باشید و گاهی به جنبه های مثبت زندگی فکر کنید شاید تغییری ساده در زندگی مشترک میتونه روی روند تاثیر مثبت بذاره … اینکه همیشه دوست دارید ناراحت باشید نشانه افسردگیه و باید در این مورد حتما مشاوره روانشناسی مراجعه کنید در بیشتر این موارد افراد تونستند در مراجعات حضوری به درمانی پایدار برسند…به هرحال شما نیاز دارید که در خودتون ایجاد انگیزش کنید و اینکار با تلقین خوشحالی به خودتون میسر خواهد بود …به همین خاطر مشاور میتونه به شما در ایجاد انگیزش میسر باشه

  • ناشناس , آوریل 13, 2015 @ 8:08 ب.ظ

    مازوخیزم درمان دارد؟؟

    • Anonymous , آوریل 14, 2015 @ 10:45 ق.ظ

      از دیدگاه روانشناسی فرد مازوخیست خود را زیر چتر حمایت دیگران قرار می‌دهد و با زیر پا گذاشتن فردیت و مستهلک شدن در “طرف” تا حدی ایمنی به دست می‌آورد…
      اینگونه ایمنی بدان می‌ماند که کشوری کوچک با تسلیم حقوق و استقلال خود به کشور بزرگتر و متجاور به امنیت برسد و مورد پشتیبانی آن کشور قرار گیرد. در افراد مازوخیست هراسی عظیم از تنهایی و ناتوانی موج می‌زند از این رو برای رهایی از قید مسئولیت و تصمیم گیری می‌کوشند تا جزئی شوند از کل نیرومندتری که بیرون از آنها است. این کل نیرومند ممکن است یک شخص یا یک موسسه، خدا، ملت، وجدان یا وسواسی روانی باشد…

      انواع مازوخیسم :

      مازوخیسم روانی: مبتلایان به این نوع مازوخیسم، بجز دشنام و خفت و خواری چیزی نمی‌طلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا، آنها را به اوج لذت می‌رساند.
      مازوخیسم احساساتی: مبتلایان به این نوع مازوخیسم می‌کوشند با تجسم صحنه‌های مختلف مازوخیستی بوسیله فکر و خیال، تمایلات غیر عادی خویش را ارضاء کنند.
      مازوخیسم جسمی: حالتی است که انسان را وادار می‌کند از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خویش را با اشتیاق در معرض زجر، درد و عذاب قرار دهد.

      پس با دیدن ریشه این اختلال فرد میتونه برای درمان اماده بشه و این حالت های روانی رو کاهش و کنترل کنه … در مراجعه به متخصص هم باید فردی متعهد باشه که از این مشکل سوء استفاده نشه

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • راحله , آوریل 23, 2015 @ 9:08 ب.ظ

    س.من ۲۲سالمه ۱سال نامزد بودم ۷ ماهه عروسی کردم خیلی با شوهرم مشکل دارم اخلاقای خاصی داره و اذیتم میکنه الانم قهرکردم خونه خانوادم هستم انگار اصلا دلش اصلا تنگ نمیشه ودوسم نداره بااینکه میدونه تقصیرخودش بود حتی ۱زنگم نزده خیلی داغونم اما دلم میخواد خودم برم خونم اما میترسم دوسم نداشته باشه کمکم کنین.

    همش تواین چندوقت ازخانوادم ایراد میگیره اصلا محبت هاشون به چشمش نمیاد میشه ادرس مرکز مشاورتونو بدین .ب نظرتون من برم خونه اخه این بهم تازگیا خیانت کرده ولی قسم خورده دیگه تکرار نمیشه گفت دیگه نمیزارم غم ببینی اما ۱هفته نگذشته بدون توجه ب اینکه دلم شکسته باز از خانوادم میگه واذیتم میکنه

    • Anonymous , آوریل 25, 2015 @ 10:10 ق.ظ

      در این مواقع که به خانواده خودتون پناه آوردید باید با نظرات پدر و مادرتون پیش برید … به هرحال شما قهر کردید و نیاز داره برای اینکه شخصیتتون شکسته نشه اگر تمایلی به بازگشت دارید فردی معتمد و ریش سفید که در خانواده ها وجود داره در این باره وساطت کنه …پس اگر بنا به رفتن دارید از این طریق اقدام کنید و تمام حرفاتون رو از این طریق انتقال بدید تا اگر کدورت و توجیحی وجود داره در این مورد به نتیجه گیری برسید … به هرحال شما باید یک جایی این مشکل رو حل و فصل کنید … پس چه بهتر که در ابتدای این زندگی مشترک باشه

  • ندا , می 28, 2015 @ 12:49 ق.ظ

    سلام من وهمسرم ۲سال عروسی کردیم ومن یه بچه هفت ماهه توراه دارم،همسرم دوست داشت تومحل زندگی کنه من هم مشکلی نداشتم امابه دلایلی نشد،قابل ذکرهست که یک سال توخونه مادرشوهرم باهم درمحل زندگی کردیم،
    مشکل من اینه که همسرم دراین سال هاهیچ وقت ابراز احساسات نمیکنه،این مشکل ازابتدای عقدمون بوده من دخترنازنازی نیستم ولی احساس نیازبه دوست داشته شدن،ویانیازبه اینکه همسرم علاقشوابراز کنه حق طبیعی میدونم
    هروقت بهش میگمتوبایدحداقل بگی دوستت دارم یاحرکتی که نشون بده،قول میده ازفردا خوب میشه ولی نمیشه،اوایل میگفت خجالت میکشم،بعدگفت بلدنیستم،بعدگفت یادم میره
    هردفعه یه بهونه داره،
    پیش خودش فکرمیکنه همین که من زنشم یعنی دوسم داره ومن هم بایدراضی باشم
    واقعادرکش نمیکنم،راستی وقتی من بهش ابرازعلاقه میکنم یامیگه بس کن دوس ندارم یامسخرم میکنه ،لطفاراهنماییم کنین

    • Anonymous , می 29, 2015 @ 11:52 ق.ظ

      «او نمی گوید دوستت دارم! اصلا شاید دوستم ندارد. شاید تنها به زندگی با من عادت کرده و اگر هر زن دیگری هم جای من بود، با او همین رفتار را می داشت.
      شاید در جوانی اش یک شکست عشقی عمیق خورده و دیگر نمی تواند مرا دوست داشته باشد. شاید به اصرار خانواده اش به این ازدواج تن داده و دلش می خواهد دوباره به روزهای مجردی اش برگردد. شاید…»

      اینها حرف هایی است که بسیاری از زن های ایرانی در دل دارند. زن هایی که همسران شان میان سنت و مدرنیته گیر افتاده اند و با وجود تمام عشق و احترامی که برای آنها قائل هستند، از عهده گفتن یک جمله ساده برنمی آیند: « دوستت دارم! »
      این مردها میانه ای با گل و هدیه ندارند، جمله عاشقانه بلد نیستند و بعد از بحث به جای عذرخواهی می خواهند با عادی رفتار کردن، موضوع را به فراموشی بسپارند.
      اگر شما هم یکی از زن هایی هستید که زیر یک سقف با چنین مردی زندگی می کنید، بهتر است قبل از قضاوت کردن با این نشانه های مردانه ابراز عشق آشنا شوید.

      مرد عمل است
      همسر شما یک مرد سنتی است که فکر می کند ابراز احساسات یک کار زنانه است؟ اگر این طور است شما حداقل تا مدتی باید به دنبال نشانه دیگری بگردید و عشقش را از روی آن حدس بزنید. چنین مردهایی دوست دارند به زبان بی زبانی حرف بزنند و شما می توانید از هزار و یک موقعیت این زبان را رمزگشایی کنید.
      همسر شما ممکن است « دوستت دارم » را با درست کردن وسایل خانه و کارهای تعمیراتی نشان دهد یا اینکه به جایش حمام را بشوید یا آشغال ها را بیرون ببرد.
      این دسته از مرد ها دوست ندارند برای ابراز عشقشان کار هیجان انگیز و بزرگی انجام دهند. آنها بیشتر از آنکه بخواهند شما را متوجه حس خودشان کنند، دوست دارند برایتان یک زندگی آرام بسازند.
      در اوج ترافیک دنبال تان بیایند تا راحت به خانه برگردید، بیشتر کار کنند تا در رفاه باشید یا وقتی یک فرد فضول فتنه ای علیه شما به پا می کند، بی تفاوت از کنارش بگذرد و نشان دهد به شما اطمینان دارد. این دسته از مرد ها تمام تلاششان را می کنند تا دنیا جای بهتری برای شما باشد و البته تمام تلاششان را هم می کنند که شما از این موضوع بویی نبرید.

      شما را اول صف می گذارد
      یک مرد سنتی، اگر عاشق همسرش باشد، بیشتر از آنچه فکرش را کنید، برای زندگی اش وقت و انرژی می گذارد. تقویم او از روی برنامه های همسرش ورق می خورد و تمام تلاشش را می کند که کوچک ترین زمان خالی اش را، برای زندگی مشترکش صرف کند.
      او با یک دسته گل به خانه نمی آید اما تمام سعی اش را می کند که در سریع ترین زمان ممکن به خانه برگردد. وقتی که از محل کارش برمی گردد نمی گوید:« دلم برایت خیلی تنگ شده بود » اما با روی باز به خانه می آید و اگر شما تمام روز را تنها در خانه گذرانده باشید، با تمام خستگی اش سعی می کند
      برنامه ای برای بعد ازظهر شما بریزد. او دوست دارد یک تنه تنهایی شما را پر کند و اگر هم به خاطر مشغله هایش از پس این کار برنیاید، با استقبال از برنامه های دیگری که در سر دارید، شما را در رسیدن به آرامش بیشتر همراهی می کند. او را بشناسید!

      از شما کمک می گیرد
      مهم نیست شما مهارت و توانایی انجام آن کار را دارید و مهم هم نیست که او به تنهایی از پس آن کار برمی آید یا نه؛ اگر همسرتان از شما برای انجام کاری کمک می خواهد، با دل و جان همراهی اش کنید. برای مردهایی که اهل گفتن دوستت دارم نیستند، چنین مشارکت هایی نماد دوست داشتن هستند.
      آنها می خواهند ساده ترین کارها را هم با کمک شما انجام دهند و به شما نشان دهند که در تمام ابعاد این زندگی، نقش موثری دارید. برای مرد هایی که اهل ابراز علاقه به شیوه مدرن نیستند، کمک خواستن یعنی نشان دادن تمامی احساس.
      آنها با این خواسته می گویند :
      « دوست دارم حتی در ساده ترین بخش های این زندگی هم همراهم باشی »، پس این همراهی را از او نگیرید و ساده از کنارش نگذرید.

      باورهایش را بازنگری می کند
      مردهای ایرانی، با یکسری اصول به دنیا می آیند و رشد می کنند اما اگر همسرتان واقعا عاشق تان باشد، به خاطر شما از اصول قدیمی اش دست برمی دارد. برای هر فردی قضاوت دیگران و اصولی که با آنها بزرگ شده اهمیت دارد، اما یک مرد عاشق، کمی انعطاف پذیرتر است و می تواند خط و مرزهایش را برای شما جا به جا کند. او شما را همین طور که هستید می پذیرد و به خاطر راضی نگه داشتن دیگران، برای شما شرط تغییر کردن را تعیین نمی کند. اولویت او نظر و خواسته شماست و به همین دلیل، سعی می کند دیگران را مجاب به تغییر و پذیرفتن شما کند.

      خودش را تغییر می دهد
      برای همه ما تغییر کردن کار ساده ای نیست؛ حتی اگر همسرتان عاشق ترین همسر روی زمین باشد، نباید انتظار داشته باشید سریع و آسان ویژگی هایی که دوست ندارید را کنار بگذارد. اما اگر دوست تان داشته باشد، تمام تلاشش را برای تغییر می کند. به خاطر شما صبورتر می شود و روی موضوعاتی که هیچ وقت برایش اهمیتی نداشته تمرکز می کند.

      اگر از ظاهرش انتقاد کرده اید، سعی می کند به دلخواه شما لباس بپوشد. اگر برخی حرف ها یا برخورد هایش را دوست ندارید، آنها را به خاطر شما تغییر می دهد. اما گمان نکنید این تغییرات یک شبه اتفاق می افتد. شاید او هیچ وقت موفق به تغییر دادن خودش نشود اما همین که برای تغییر کردن تلاش می کند، معنای جمله « دوستت دارم» را می دهد.

      رۆیاهایش را بدون شما نمی سازد
      یک همسر عاشق، گوشه گوشه زندگی اش را در کنار شما می بیند. برای او هیچ رۆیایی بدون شما امکان پذیر نیست. اگر نامزد تان باشد، تمام تلاشش را می کند که هرچه زودتر با هم ازدواج کنید و اگر همسرتان باشد، برای رسیدن به یک ثبات مالی بیشتر از همیشه قدم برمی دارد. او دوست دارد در کنار شما یک خانواده کامل داشته باشد.
      از شنیدن خبر حضور یک بچه در زندگی تان، هیجان زده می شود. او هر بعد این زندگی که حضور شما در آن باشد را عاشقانه دوست دارد و از هر اتفاق تازه ای در زندگی تان را استقبال می کند. برای او حضور شما در زندگی کافی است و دیگران تنها زمانی اهمیت دارند که بتوانند به بهتر شدن احساس و زندگی شما کمک کنند.

      راز هایش را برای شما فاش می کند
      بعضی مردها دوست دارند دنیایشان را در بسته برای خودشان نگه دارند. برای یک مرد، گفتن رازهایی که سال هاست از همه پنهان شان کرده آسان نیست. در دنیای آنها این اتفاق تنها بعد از یک عشق و اعتماد جدی می افتد و اگر این اعتماد ذره ای خدشه دار شود، بازهم در دنیای راز هایشان بسته می شود و تا ابد پنهان می ماند.
      پس گمان نکنید حرف هایی که گفتن آنها برای شما آسان است برای همسرتان هم به راحتی قابل بیان است. وقتی زبان باز می کند برایش شنونده خوبی باشید و به او اطمینان دهید هرگز شخص دیگری از حرف هایی که میان شما رد و بدل شده، باخبر نمی شود.
      برای یک مرد، گفتن حرف های نگفته، نیازمند رسیدن به یک عشق بی اندازه است و اگر همسرتان شما را برای درد دل هایش انتخاب کرده است، بدانید که بیش از هر کسی عاشق شماست. در این مواقع نه راهکاری به او ارائه دهید و نه با بی توجهی تان دلسردش کنید. تنها گوش کنید و نشان دهید با تمام وجود حرف هایش را می فهمید.

      پابه پای تان پیش می رود
      اگر شما را دوست داشته باشد، با تمام وجود دلش می خواهد راضی و خوشحال نگه تان دارد. شاید او برای یک آخر هفته رمانتیک و پر از گل و هدیه برنامه ریزی نکند، اما با دل و جان حرف های شما را می شنود و تا حل شدن نگرانی هایتان، شما را همراهی می کند.
      او با هموار کردن راه شما در رسیدن به آروزهایتان عشقش را نشان می دهد. اگر قصد ادامه تحصیل دارید، اگر به دنبال هنر هستید و اگر دوست دارید برای بزرگ کردن بچه ها وقت بگذارید، همسر عاشق تان شما را همراهی می کند تا با سختی کمتری از این مسیرها بگذرید.

      شما را همانطور که هستید، می پذیرد
      نمی توانید بگویید هیچ ایرادی ندارید. از ظاهر تان گرفته تا سبک لباس پوشیدن، حرف زدن، وضعیت خانوادگی یا حتی خصوصیت های اخلاقی، قطعا مواردی وجود دارد که همسرتان در دلش با آنها میانه ای نداشته باشد. پس گمان نکنید که « دوستت دارم » نگفتن او، غیرقابل بخشش است.
      زیرا او با گذشتن از ایراد های شما یا بخشیدن اشتباهات تان به شما عشقش را ابراز می کند. برای او شما همین طور که هستید قابل ستایشید و نمی گذارد که به خاطر ایرادهای احتمالی، دیگران به شما خرده ای بگیرند. یک همسر عاشق، همیشه پشتیبان شما می ماند و در شادی و غم، بیماری و سلامت و … برخوردی یکسان با شما دارد.

  • ندا , می 30, 2015 @ 11:37 ب.ظ

    سلام ممنونم ازراهنماییتان اماهمه ی اینهایی کهگفتین درسته واین ادم شبیح پدرم هست،پدرم باتمام این رفتارهاسال ها عشق درخانواده همدلی،وزندگی شادرودراوج سختی به ما یاد داده،
    ولی همسرمن تورویایی خودش به سرمیبره،توزندگی ما چون اون همیشه وقتی ازسرکارمیادحدودساعت ۴میگه خستم وتاساعت۸می خوابه،بعداگه خسته نباشه تا۱۱بیداره،بعددوباره میخوابه واگه من اعتراض کنم که حرف نمیزنی،یاازامروزت بگو،ویابپرس من امروزچی کارکردم فوری میگه من خستم حرف نزن توچقدرحرف میزنی ،و……..
    ولی حالایه شب دیگه مثلافوتبال پرسپولیس باشه تا۳نصف شب بیداره،واحساس خستگی نمیکنه،اکثراوقات داره اخرشبافوتبال خارجی نگاه میکنه،ووقتی من خوابم میادومی خوابه
    وقتی باهاش ازآینده میگم،همش توخیالاته،وداره به آرزوهاش میرسه تقریباآرزوهامون کلاباهم فرق داره.
    تمام ساعت هایی که خونست،یاپشت کامپیوتره،یاتوگوشیش تولاین،وایبر،یاتلوزیون،یاخوابه،
    به بزرگترین اتفاق توخونه فقط نگاه میکنه،مثلابه تغیردکارسون توخونه میگه خوبه چه فرقی کرد،یا اصلاحرفی نمیزنه وسکوت میکنه
    تمام عیب های منوبزرگ میکنه ومیگه ولی تاحالاازخوبی هام هیچی نگفته،اینه که منوداغونم میکنه بیشتر،
    ممنونم ازراهنمایی هاتون

    • سهیل , ژوئن 7, 2015 @ 2:30 ق.ظ

      آخه عزیز من موندم شما که میگید از دوران عقد این مشکلات بوده پس چرا باردار شدید؟ در ثانی ابراز علاقه به طرف مقابل یکی از بدیهیات یک رابطست و ربطی به نازنازی بودن یا نبودن شما نداره. همسر شما وظایف اولیه و بدیهی زندگی رو نمیدونه. حتی ممکنه علاقه ای در اون نسبت به شما وجود نداشته باشه بعد شما میاید بهش بزور میگید به شما ابراز علاقه کنه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.