مرکز مشاوره

مرکز مشاوره تهران

ویژگی های روابط زناشویی خوب

بهترین مرکز مشاوره تهران

 آماده خدمت رسانی به مردم عزیز در تمامی نقاط تهران میباشد.

مشاوره فوری : ۰۲۱۲۲۳۴۴۲۸۲

۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵

زندگی های سخت امروزی و مشکلاتی که در این زندگی ها به وجود می آید، در کلان شهر ها دوچندان شده و به دلیل کمبود وقت و یا اولویت بندی های انجام شده در زندگی، حل کردن این مشکلات پشت گوش انداخته شده و به آن توجهی نمی شود. به همین دلیل در این شیوه از زندگی نیاز به فردی که آگاهانه بتواند مشکلات خانواده را شناخته و با توجه به شناختی که از خانواده ها دارد آن را حل نماید احساس می شود. بنابراین کانون مشاوران ایران با مشاورانی با تجربه و راه اندازی مراکز متعدد در تهران به عنوان پایتخت کشور سعی در کمک دارد.

پس مشکلات خانوادگی ، مشکلات زناشویی ، مشکلات با کودک خود و حل این مشکلات را به مشاوران و روانشناسان ما بسپارید.ما با دور هم گرد آوردن کادری مجرب و سرشناس از بهترین مشاوران و روانشناسان در پی ارائه بهترین خدمات در تمام زمینه های مشاوره ای هستیم. مرکز مشاوره تهران تحت عنوان مرکز مشاوره خوب تحت حمایت کانون مشاوران میباشد و در سراسر ایران دارای نمایندگی های معتبر و مجاز میباشد.

شماره های تماس 01

مراکز مشاوره تهران

مرکز مشاوره تهران و نواحی مشاوره در شرق تهران و مرکز مشاوره غرب تهران و سایر مراکز مشاوره تهران آماده خدمت به هم میهنان عزیزمان می باشد.

برادر با ایمانم الان به پوچی رسیده

سلامن برادری دارم دانشجوی یکی از دانشگاهای دولتی با حقوق است.ایشون اهل نماز بود ولی چند سالی است که به سمت اهنگهای یکی از خوانندگان غربی که پوچ گرا است شده وهمه زندگیش شده حرفهای پوچ اون.

همش با کسانی که درشأن اون نیستن میگرده مثلا فامیل.

نزدیکمون که پسرای اهل خلافن همش تمایل داره میره پیششون اونام که حسادت میکنن بهش همش ترغیبش میکنن به رفتارای بدوغیر اخلاقی .

انگار هیچی برادرم رو خوشحال نمیکنه وقدر خودشو نمیدونه درحالیکه بسیار باهوش بسیار دلسوز خانواده مخصوصا پدرم ومهربونه واحساساتی .

خیلی دوست دارم کمک کنید .

دچار سردرگمی شده نصیحتهای منم فایده ندارهدلم میسوزه زندگی وجونی برادرم اینجوری بگذره خیلی حالت سردرگمی داره کتابهای ادمهایی که خودکشی کردن وپوچ گرا هستنرو میخونه….

پاسخ

دوست عزیز فقط باید از طریق دوستانی که روی ایشون نفوذ داره .
وارد گفتگو بشید ولی انتظار معجزه نداشته باشید .
در ضمن شاید ایشون فقط یک آهنگ گوش میده .
و بعد از مدتی سراغ لحن دیگری خواهد رفت .
پس به جای مخالفت با ایشون ازش بخوایت شمارو با این فضا آشنا کنه .
بعد در موردش تحقیق کنید و با برادرتون آرام بحث و گفتگو کنید .
از این طریق میتونید روی ایشون اثر بذارید .
ایشون هم به حرفهای شما گوش میده چون شمارو شبیه خودش میبینه.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دوست عزیز ایشون در سنی نیستند که شما بخواهید ایشون رو نصیحت کنید و تلاش کنید که مسائل ایشون رو رفع کنید متوجه نگرانی و دغدغه شما هستم.
ولی بهتره یا از طریق روانسناس و یا دوستی بدون قضاوت با ایشون صحبت بشه متاسفانه این مسائل در بین دانشجویان بسیار است .
که دچار مشکلاتی می شوند .
و طبیعی است که به هر حال کمی به سمت مسائل غربی بروند .

در مورد برادر شما اینکه می خواهد هم ردیف دوستانش باشد و از طرفی هم دنبال جلب رضایت خانواده خواهد بود مطمئن باشید .

در هر صورت بهتره با فردی در غالب دوستانه و بی قضاوت صحبت شود که با ایشون حرف بزنند
گاهی خود فرد هم متوجه شرایط نیست ولی مسائل می توانند به راحتی حل شوند
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

پیشنهادات مرکز مشاوره ایران

  • الف) آینده نگر باشید و برای چند سال آینده برنامه ‏ریزی کنید.
  • ب ) با افراد شاد، خوشبین و امیدوار مجالست داشته باشید و از روحیه آنان الهام بگیرید.(مهم)
  • ج ) به شدت از منفی گرایی بر حذر باشید و افکار منفی را از خود دور کنید.
  • د ) با هسته‏های مشاوره در این زمینه ارتباط داشته باشید.
  • ه ) از اساتید دلسوز و متعهد کمک بگیرید.
  • و ) منزوی نباشید و با افراد با تجربه و متعهد ارتباط صمیمانه برقرار کنید.
  • ز ) کتاب‏هایی را که در زمینه شادکامی، رمز موفقیت، راز موفقیت مردان بزرگ و… نوشته شده، با دقت بخوانید و به دستورات آنها عمل کنید.
  • ح ) ورزش کنید؛ زیرا ورزش در شادی روح و سلامت جسم مؤثر است.
  • ط ) در محیط‏های شاد و سالم، به استراحت و تفریح بپردازید (مرکز بهداشت و مشاوره).

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

  • ی ) از افراد منفی‏گرا بر حذر باشید.
  • ک ) از بحث‏های رنج‏آور با این و آن اجتناب کنید.
  • ل ) توجه داشته باشید که مشکلات و رنج‏ها، همیشگی نیست و روزگار در تحوّل و تغییر است و چه بسا حوادث پیش‏بینی نشده‏ای نیز در حل مشکلات به یاری انسان بشتابد.
  • م ) سفرهای شاد و سیر و سیاحت‏های علمی برای شما لازم و مؤثر است.
  • ن ) خاطرات تلخ را به دست فراموشی بسپارید و از بازگو کردن آن برای دیگران، پرهیز کنید.
  • س ) اگر ذوق هنری دارید، به کارهای هنری از قبیل کاریکاتور، گرافیک، نقاشی، خط، نویسندگی و… بپردازید. ضمنا نیایش و دعا مؤثر و نافذ است(انجمن روانشناسان آمریکا ، مرکز مشاوره خانواده، ۲۰۱۵)

بنابراین از دعاها و مناجات‏های دلنشین غافل نباشید. در این راستا نیایش‏هایی هم چون: مناجات خمسه ‏عشر، کمیل و نیز صحیفه سجادیه بویژه دعای بیستم (مکارم الاخلاق) را همواره بخوانید و باور داشته باشید که نیایش و دعا سرنوشت‏ساز است، با خدا انس بیشتری داشته باشید و با او درد دل کنید.
پیشنهاد می‏شود که در اوقات فراغت، به تفصیل نعمت‏ها و الطاف الهی از قبیل اصل وجود، سلامتی، توفیق تحصیل و… هم‏چنین بلایایی را که خدا از شما دور کرده است، یادآور شوید و ضمن سپاسگزاری از او، قلب خویش را مالامال از محبت و عشق الهی کنید.
قرآن کلام خداست. از تلاوت و تدبّر در آیه‏های آن هر چند اندک، دریغ نکنید. این جهت علاوه بر ارزش‏های گوناگون دیگر، شما را با خدا مأنوس‏تر می‏سازد.
در مورد ازدواج هم عجله نکنید, یکی از دلیل های عدم علاقه ئ شما به ازدواج , شرایط سنی شما است (البته شما هنوز چند سال دیگر فرصت دارید).

سعی کنید زمانی ازدواج کنید که صد در صد شایق و متمایل به تشکیل زندگی مشترک باشید و این را بدانید که ازدواج و شوهر داشتن نه تنها دختر را محدود نمی کند; بلکه سبب به وجود آمدن بسیاری از آزادی ها و فعالیت های اجتماعی مثبت می گردد(ماهنامه مشاوره نفت).

خواستگاری از دختر در دوران دانشجویی

من از یه دختری که دوستش دارم خواستگاری کردم همدیگرو میخوایم و تو دوران آشنایی هستیم و پسندیدیم همدیگرو ولی بخاطر دانشجو بودن هر دومون (من ترم ۲ ارشد و ایشون ترم ۶ کارشناسی) میگن که تا شرایطمون بهتر نشده (یعنی خونه و شرایط کاری) با هم در ارتباط نباشیم هر موقع شرایطت بهتر شد من آماده هستم برا ازدواج.

یعنی ارتباطمو قطع کنم یکم سخته نمیدنم چیکار کنم ممنون میشم ازتون که راهنماییم کنین

پاسخ روانشناس

خب دوست عزیز تا وقتی که شرایط ازدواج و نداشته باشید ارتباط داشتن باعث افزایش وابستگی و سخت شدن شرایط میشه
پس اول درستون رو تمام کنید و کاری متناسب رو پیدا کنید تا بتونید برای ازدواج قدم های اولیه رو بردارید

اگر ایشون هم موافق هستند با شما و انتخابشون شما هستید و شما می تونید شرایط حداقلی برای ازدواج فراهم کنید خب زودتر اقدام کنید و از طریق خانواده ها جلو تر برید و اجازه بدید ایشون هم مطمئن تر شوند.

البته که ایشون هم دغدغه هایی دارند که مایلند در ارتباط نباشید ولی اکر برای شما این شرایط سخته خب کمی تلاشتون رو بیشتر کنید و از طریق خانواده ها پیش برید و اجازه بدید حمایت اونها باعث اطمینان خاطر ایشون هم باشه .

مثل خیلی از افراد دیگه که دوران دانشجویی ازدواج می کنند و خب قطعا که سختی هایی دارد ولی تلاش می کنند برای رفع اونها شما هم با هم زندگی دانشجویی رو شروع کنید و البته که باید تفاهم متقابل و مشترک وجود داشته باشد.

ایشون توان شما رو برای اداره زندگی عینی ببینند .

بهتره خودتون برای ایجاد شرایط ازدواج اقدام کنید
موفق باشید و امیدوارم خوشبخت باشید

اختلاف سن به خاطر اینکه زنان زودتر از مردان در مسایل جنسی افتاده میشن وارد میشه وگرنه تمام این موضوعات به درک دو طرف داره
پس اگر میتونید چنین درکی رو داشته باشید مسلم بدونید مشکلی برای شما پیش نخواهد آمد
ازدواج در شرایط کنونی اقتصادی می رود به یکی از معضلات نسل جوان تبدیل شود.

هزینه های سر سام آور قبل ازدواج و بعد از ازدواج مانند هزینه برگزاری جشن، تهیه جهاز، تهیه مسکن و گذران زندگی نرخ ازدواج در کشور را کاهش داده است (مشاوره ۱۳۹۷)

۴ ساله که ازدواج کردیم همیشه در مورد روابط خانوادگی مون با هم مشکل داریم

من و همسرم ۴ ساله که ازدواج کردیم همیشه در مورد روابط خانوادگیشون با هم مشکل داریم ولی اکثر مشکل من خواهرش هست که یه جوراب مطمئنم نفر اول زندگی همسرم حتی قبل از من هستش اون انسان حسودیه که حتی این موضوع برای همسرم ثابت شده ولی همسرم تنها اقدامی که کرده اینه که رابطه من با خانواده اش رو قطع کرده باز هم اگر دخالت اونها نباشه من مشکلی ندارم ولی اکثر اوقات خواهرش با تماس تلفنی یا رفتن به محل کار همسرم باعث بروز اختلاف و دعوا بین ما میشه ما تو این چند سال ٣ بار با هم دعوا کردیم و هر بار موضوع خواهر ایشون بوده همین دلیل باعث شده بشدت ازش متنفر باشم نمیدونم چطور این مشکل رو حل کنم.

پاسخ

سعی کنید با تعامل و سازش برخورد کنید و اگر می توانید محل زندگی خودتون رو از اونها دور کنید و در این مورد با همسرتون مشورت کنید

حدود ۵سال هست که نامزد کردم و کم نامزدم رو می بینم

سلام. من حدود ۵سال هست که نامزد کردم …

بخاطر اینکه محل کار و تحصیل همسرم در استان دیگه ای هست کمتر میتونیم حضوری همدیگرو ببینیم شاید ۴بار در سال بیشتر از طریق تلفن و.. هست …

من به همسرم اعتماد کامل داشتم و دارم ولی اخیرا حس میکنم همسرم بهم یه چیزایی رو نمیگه میدونم فشار زیادی رو تحمل میکنه ولی نمیتونم این حس ترس رو از خودم دور کنم دائما میخوام به همسرم زنگ بزنم ببینم کجاست..

دفه اول که فهمیدم چیزی رو بهم نگفته دعوای بدی کردیم …

ولی دیروز که بهش زنگ زدم و گفت حالش خوب نیست و میخواد بره خونه احساس بدی داشتم .

تا اینکه ساعت ۲۳شب متوجه شدم تازه رسیده خونه درحالیکه اونجور که به من گفت باید ۲۰ خونه میبود …

تا ساعت ۲بامداد حرف میزدم باهاش ولی بروز ندادم که میدونم خودشم چیزی نگفت … نمیدونم باید چیکار کنم . مراسم عروسیمون نزدیک .

توروخدا راهنماییم کنید .

باید بگذرم یا متوجهش کنم که میدونم .

چجوری مطرحش کنم که دوباره دعوامون نشه ؟

من بهش اعتماد دارم فقط میخوام دلیل این کارش رو بدونم

پاسخ کارشناس مرکز

اگر شما واقعا به ایشون اعتماد دارید نباید با این مسائل سلب اعتماد بشه و ایشون رو هم معذب کنید شاید شرایطی باعث میشه که دقیقا برنامشون رو نگن و شاید بخشی از اون هم کاملا غیر قابل پیش بینی است .

و برای شما چون دور هستید سو تفاهم ایجاد می کند .

بهتره وقتی با ایشون مساله ای دارید تلفنی و پیامکی مطرح نکنید چون به سو تفاهمات دامن می زند و بهتره حضوری صحبت شود .

اصولا دوران نامزدی به واسطه دور بودن خیلی مسائل اغراق می شوند و مشکل تلقی می شوند ولی بعد از عروسی چون هر دو نفر در کنار هم هستند و از برنامه های مطلع هستن
مسائل مرتفع می شود در هر حال اگر فکر می کنی ایشون واقعیت هایی رو به شما نمیگن در زمان و مکان مناسب مطرح کنید و یاد بگیرید دغدغه هایی که نسبت به هم دارید را درست مطرح کنید .
امیدوارم به جای نگرانی خوش بین باشید و با مطرح کردن رودرو و با لحن مناسب به حل سو تفاهمات کمک کنید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

راستی اینم بگم که من مشکل خودمم میدونم من دچار واژینیسم هستم همسرم خیلی گرمه و من خیلی سرد.

البته به خاطر رفتارایی که از اول عروسی داشتن دیگه هیچ نوع تمایلی به رابطه باایشون ندارم.

من خودمم خیلی حساس و زودرنجم ولی دررابطه باایشون سعی کردم تحملمو خیلی بالا ببرمولی وقتی بحث میشه ترجیح میدم سکوت کنم وکشش ندم اما ایشون یه موضوع ساده رو خیلی گسترش میده و دعوا راه میندازه.

۶جلسه هم پیش مشاور رفتیم چون ایشون منو هل داده بود وخوردم زمین زانوم صدمه دیده بود مشاور یه جلسه هم باپدرومادرم حرف زد و گفت این اقا خیلی باشما متفاوته و اگه بخوای همینجوری ادامه بدی خیلی اذیت میشی.

اما بعد۶جلسه دیگه ادامه ندادیم به خاطراینکه ایشون مشکلات مالی داشتن منم اصرار نکردم.

الان نمیدونم باید چیکارکنم من همیشه معتقدم یه طرف مقصر صرف نیست ولی خیلی تلاش کردم باهم دعوا نکنیم اما ایشون خیلی عصبی وتند مزاجه وهمین باعث شده خیلی سردتر ودورتر بشم ازشون.کمکم کنید…ممنون

پاسخ مرکز مشاوره تهران

در مورد شما خود این اختلاف سنی یک جنبه از مشکلات را ایجاد کرده چون به لحاظ بلوغ فکر ی در یک سطح نیستید درکتون نسبت به نیار های یکدیگر کامل نیست.

ظاهرا ایشون حرف خودشون رو قبلو دارند شرایط زندگی و اقتصادی متفاوت خودش یک جنبه مهم در ایجاد مشکلات است .
ببنید منطقی فکر کنید ایا با این شرایط و با توجه به ۶ جلسه مشاوره رفتن می توانید این شرایط و این فضا را تحمل کنید یا خیر ؟؟

ایا پذیرشی نسبت به این مساله دارید یا خیر ؟

انچه که بسیار اهمیت دارد تصمیم شما برای ادامه این شرایط است چون درست است هر دو نفر در ارتباط مقصر هستند ولی هر دو هم باید بپذیرند که رفتارشون رو اصلاح کنند و تغییر کنند اگر پذیرشی وجود نداشته باشد شرایط سخت خواهد شد در نهایت امیدوارم تصمیم درستی بگیرید که بعدا پشیمان نشوید

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران ، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
موفق باشید

خواستگاری از فامیل دور

با سلام..مدتی هست از طریق خانواده با دختری آشنا شدم که فامیل دور هم محسوب میشوند، شناخت کافی در مورد خانواده داشتم برای همین رضایت برای خاستگاری اعلام کردم و روز خاستگاری مهر دختر به دلم نشست گونه ای که گویا سال ها میشناختمش و ازش دور بودم.

از خانواده دختر و خود دختر اوکی گرفتم ، بعد یکی دور مکالمه با دختر ایشون عنوان کرد قبلا پسری با وی وست بوده و گوید از وی سواستفاده کرده…

من به محض شنیدن شوکه شدم.

دختر گفت تو رو اینقد دوست دارم که با دیدنت احساس آرامش کردم و برای همون موضوع رو بازگو کردم….من جریان رو به خانواده اطلاع دادم اما به گونه ای پدر مادر دختر مطلع نشن و تنها تصور کنن بله پسر خیلز حساس و سخت گیر و شکاک هست.

به دختر هم گفتم موردی نداره من ضربه بخورم ولی پیش کسی بازگو نکن..رابطه ما هم همینجا تموم بشه.از طرفی والدین بنده هم هم برای دختره ناراحت هستن و هم اینکه برای اینده من نگران هستن..

من دخت خیلی دوست دارم اما دو دلم که دوباره قبولش کنم با اون گذشتش ک ازش سو استفاده کرده یا کلا تموم کنن….دختر هم به شدت بهم علاقه داره و شب روز گریه و حتی از خودکشی نجاتش دادن..
من موندم چیکار کنم..به حرف والدین توجه کنم و قید دختر بزنم و یا اینکه پای دختر بایستن فارغ از هر نگاه سنگین و حرف اطرافیان

پاسخ

کسی نمیتونه شمارو مجبور به چنین کاری کنه …

برای چنین کاری نیاز به گذشت فراوان هست که این موضوع رو برای همیشه فراموش کنید و هیچ وقت نه یادآوری کنید و نه باعث شک و تردید شما شود …

پس در این مورد خوب فکر کنید و تکلیف خودتون رو مشخص کنید …

پس وقتی گذشته ایشون برای شما قابل هضم نیست حرفی از دوست داشتنش نزنید و خودتون رو بی دلیل توجیه نکنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

ارتباط سالم و موثر چیست؟

یک ارتباط سالم و موثر ارتباطی است که در آن‌، زمینه رشد برای هر دو طرف فراهم شده باشد، آرامش هر دو طرف در آن رابطه حفظ شده باشد، حق هیچ‌یک از طرفین در آن ارتباط ضایع نشود و به حق و حقوق دیگران هم تجاوز نشده باشد.

در یک ارتباط سالم و موثر دو نفر هنگامی که در کنار یکدیگر هستند شرایط شان اینگونه است:

  • حس و حال خوبی دارند.
  • احساس شور و نشاط می‌کنند.
  • احساس می‌کنند به داشته‌هایشان افزوده می‌شود.
  •  تعامل دارند.
  • احساس بدهکار بودن و طلبکار بودن ندارند بلکه احساس می‌کنند در رابطه‌شان یک بده- بستان عاطفی اتفاق می‌افتد.

لزوم داشتن یک ارتباط خوب و سالم با خانواده همسر

وقتی شما با فردی ازدواج می‌کنید در واقع با او و خانواده‌اش وصلتی انجام داده‌اید.

خانواده همسر هم جزیی از خانواده شما محسوب می‌شود؛ بنابراین برای اینکه بتوانید ارتباط خوب و عاشقانه خود را با همسرتان حفظ کنید باید با خانواده او هم ارتباط خوب و سالمی داشته باشید.

همچنین به عکس؛ برای داشتن یک ارتباط خوب با خانواده همسر باید ابتدا یک رابطه خوب با همسرتان داشته باشید؛ اما مادامی که با همسرتان مشکل دارید، نمی‌توانید با خانواده او یک رابطه عاطفی برقرار کنید.

وقتی شما با همسرتان یک رابطه خوب برقرار می‌کنید در آینده در زندگی مشترک‌تان از یک منبع قوی و خوب به نام حمایت اجتماعی خانواده برخوردار خواهید بود.

حمایت اجتماعی خانواده‌ها در موقعیت‌های تنش‌زا، استرس‌زا و بحران‌های زندگی بهترین پناهگاه و مناسب‌ترین عامل کمک‌کننده است.

هر چه شبکه ارتباطی ما پویاتر و غنی‌تر باشد و منابع حمایتی اجتماعی‌مان تقویت‌شده‌تر باشد، در چالش‌های زندگی و مواجهه با استرس‌ها و تنش‌های زندگی بهتر می‌توانیم عمل کنیم.

نقش مهم خواهرشوهر

معمولا مادرها در همه موارد نظر دخترهایشان را جویا می‌شوند؛ بنابراین می‌توان از خواهرشوهر به عنوان مشاور مادرشوهر یاد کرد؛پس وجود یک رابطه خوب بین عروس خانواده و خواهرشوهر در تحکیم پیوند عاطفی‌ای که بین عروس و خانواده شوهر ایجاد می‌شود، می‌تواند تأثیرگذار باشد.

اگر یک رابطه خوب، سالم و دوستانه با خواهرشوهرتان داشته باشید در ایجاد یک ارتباط خوب با سایر اعضای خانواده شوهر موفق‌تر خواهید بود و بالعکس.

به عبارت دیگر خواهرشوهر به‌عنوان یک عضو کلیدی در خانواده شوهر اگر بخواهد، می‌تواند تنش‌ها را کاهش دهد، اسباب صلح را فراهم کند و برعکس می‌تواند فضای ارتباطی زوج جوان را تنش‌زا کند.

مرز بین دخالت و حمایت را مشخص کنید

مرز بین دخالت و حمایت بسیار باریک است.

برای اینکه رابطه بین خواهرشوهر و عروس شکرآب نشود، نباید صحبت‌ها، پیشنهادها و رفتارهایی که به منظور حمایت ارائه می‌شود، دخالت تلقی شود.

حمایت و نظارت جنبه مثبت دارد اما دخالت جنبه منفی دارد. هیچ‌کس دوست ندارد دیگری در اموری که مربوط به اوست، دخالت کند اما مشکل زمانی شروع می‌شود که دیگری قصد حمایت از شما را داشته و شما حمایت و کمک او را دخالت تلقی می‌کنید.

بیشتر خانواده‌ها قصد حمایت کردن از زوج‌های جوان را دارند اما متأسفانه در موارد بسیاری این پیشنهادات به‌عنوان دخالت برداشت می‌شود و سوءتفاهم‌ها و اختلافاتی را بین عروس و خانواده شوهر ایجاد می‌کند؛ مثلا خواهرشوهر برای حمایت از برادر و همسر جوانش پیشنهادی ارائه می‌دهد اما شما از آن برآشفته می‌شوید و گمان می‌کنید که او در کارهای شما دخالت می‌کند.

حالا از کجا باید فهمید کدام دسته از پیشنهادها جنبه حمایتی دارد و کدام‌یک دخالت محسوب می‌شود؟

به‌عنوان مثال شما خواهرشوهرتان را دعوت کرده‌اید منزل‌تان. صحبت از مشکلات اقتصادی و گرانی می‌شود و همسرتان می‌گوید که فلان روز برای خرید میوه فلان مقدار هزینه کردیم.

خواهرشوهرتان پیشنهاد می‌دهد که از فلان میدان میوه و تره‌بار اگر خرید کنید کیفیت میوه‌هایش خوب و قیمت‌ها مناسب است.

ممکن است شما این پیشنهاد را دخالت برداشت کنید اما او با این پیشنهاد خواسته تجربه‌ای را که در این زمینه دارد در اختیار شما به‌عنوان یک زوج جوان قرار بدهد (سارا نظری مقدم ،۱۳۹۴)

احترام مهم‌تر از صمیمیت است

عروس و خواهرشوهر باید مرز بین صمیمیت، اقتدار و احترام را از هم تفکیک و در روابط‌شان آن را رعایت کنند. احترام گذاشتن به یکدیگر در رابطه عروس و خواهرشوهر بیشتر از دوست داشتن و صمیمی شدن اهمیت دارد؛ بنابراین در درجه اول به عقاید، سلیقه ها و تفکرات همدیگر احترام بگذارید.

درواقع به جای اینکه صمیمیت و احساسات را در رابطه‌تان تقویت کنید، ابتدا ستون‌های احترام را در رابطه‌تان بنا کنید و بعد اگر توانستید و شرایط به شما اجازه داد با رعایت حد و حدود یکدیگر دوستی‌ها و صمیمیت‌ها را افزایش دهید.

تو نیکی می‌کن و در دجله انداز

شخصی که قصد نظارت و حمایت دارد نظر می‌دهد، توصیه می‌کند، پیشنهاد می‌دهد اما انتظار ندارد که حتما نظر او اعمال شود؛ بنابراین اگر شما به‌ عنوان خواهرشوهر قصد حمایت از برادر جوان و همسرش را دارید و می‌خواهید تجربه‌تان را در اختیار آنها قرار دهید، باید به همین توصیه و پیشنهاد ساده اکتفا کنید؛

یعنی اگر آنها به پیشنهاد شما عمل نکردند و شما ناراحت و با آنها سرسنگین شدید و تصمیم گرفتید دیگر در هیچ موردی که مربوط به آنهاست هیچ نظری ندهید یا آنها را بازخواست کردید، پس شما قصد دخالت داشتید.

اگر دوست دارید به‌عنوان خواهرشوهر رابطه‌ای دوستانه، محترمانه و صمیمانه با عروس‌تان داشته باشید سعی کنید رفتارها و گفتارهای حمایتی‌تان به‌گونه‌ای باشد که دخالت برداشت نشود.

چند نکته کلیدی

  1. – عروس و خواهرشوهر در ابتدای ارتباط باید بدون هیچ چشم‌داشتی به همدیگر محبت کنند تا دوستی و صمیمیت بین‌شان ایجاد شود.
  2. – خواهرشوهرها نباید بین عروس‌های خانواده تبعیض قائل شوند.
  3. – رازهای شخصی و خصوصی‌تان را ترجیحا با یکدیگر مطرح نکنید.
  4. – در مکالمات‌تان درباره مسائل کلی و روزمره و مسائلی که مربوط به خودتان است، صحبت کنید.
  5. – در حضور جمع از یکدیگر تعریف و تمجید کنید.
  6. – هرگز بدگویی شوهرتان را پیش خواهرش نکنید.
  7. – از همسر برادر پیش برادرتان گلایه نکنید.
  8. – در حضور جمع از یکدیگر انتقاد نکنید.
  9. – اگر با خواهرشوهرتان مشکلی دارید بدگویی او را پیش مادرش نکنید.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

491 نظرات

  • ناشناس , مارس 31, 2015 @ 12:55 ب.ظ

    ازنظرشماروانشناس..ونصیحتی که برای یه زندگیه بهترین روبرای مراجعین خوددارین..زندگیهایی مخصوصادرزمان قبل مراسم عروسی..بهتره که توی بحث وجدل مردبیشتربیاد..ودرواقع خودش روخواهان اون زن وزندگی نشون بده..مردایی که واقعازنهاون رودوست داشتن وزندگیهای پایداروابدی بازنشون داشتن..قبل ازسرخونه وزندگی رفتن..درواقع قبل عروسی چه جوربودن بازنشون..خریداریه خودشون روچه قدثابت میکردن؟

    • Anonymous , آوریل 1, 2015 @ 3:12 ب.ظ

      مشاوره ازدواج : همسر خوب به مفهوم درست و واقعی، همسری است که با شما تناسب داشته باشد. آنچه از نگاه دینی به عنوان ویژگی های همسر ایده آل شمرده شده است، اینجا بیان می شود:

      ۱ دین دار بوده و به مسائل و احکام دینی پایبند باشد و خود و زندگی اش را آلوده به گناه نکند.

      ۲ خوش اخلاق و خوش برخورد باشد.

      ۳ شرافت خانوادگی داشته باشد.

      ۴ زیبایی.

      ۵ از نظر اقتصادی، تحصیلات و فرهنگ خانوادگی، تناسب داشته و هم کفو خانم باشد.

      حتماً به تناسب طرفین در این موارد دقت کنید:

      ۱ اعتقاد و مذهب، ۲. سن، ۳ تحصیل، ۴ وضعیت مالی، ۵ فرهنگ و آداب و رسوم، ۶ زیبایی، ۷ جسم.

      چرا که آن مرد ایده آل شما هم برای خود، یکی از این فهرست ها دارد و برای زن ایده آل خود، خصوصیاتی را تعیین کرده است. برای همین، همان مقدار که در مورد ویژگی شوهر ایده آل تحقیق می کنید، مهارت های لازم برای بر عهده گرفتن نقش همسر در زندگی زناشویی را فرا بگیرید. برای این که به آن ها جواب مثبت بدهید، اول باید از داشتن این خصوصیات مطمئن شوید. برای این کار باید تحقیق کنید.

      تحقیق از طریق :

      ۱. خویشان و فامیل ۲. دشمنان ۳. دوستان ۴. همکاران ۵. همسایگان ۶. معلمان ۷. مراجع رسمی (حراست محل کار و …)

      همه مردان دوست دارند که شوهران خوبی برای همسر خود باشند و همسرانشان از بودن در کنار ایشان احساس رضایت کنند؛ اما این امر به خودی خود حاصل نمی شود، بلکه مرد باید در رفتارها و برخوردهایش با همسر، اموری را رعایت کند تا همسرش او را به عنوان یک شوهر خوب بشناسد. در اینجا برخی از مهم ترین ویژگی های یک شوهر خوب را بیان می کنیم.

      ۱ شوهر خوب، زنش را شریک زندگی اش می داند

      زن، انسانی است که باید با او ارتباط برقرار کنیم. او کسی نیست که کنترلش کنیم و در راه ارضای نیازهای خودمان به دنبال تسلط بر او باشیم. زن موجودی است که باید او را بشناسیم و بدانیم او نیز اهداف خاص خود را دارد. زن، کودک هم نیست. او شریک زندگی ای است که شوهرش باید راه ارتباط برقرار کردن با او را بیاموزد.

      در ازدواج، مرد و زن شریک یکدیگر می شوند. وقتی شوهر از صمیم قلب زنش را شریک زندگی اش ببیند، تصمیم گیری را به یک کار مشترک بدل می کند. شوهر عاشق، شوهری است که درباره آنچه برای زنش از همه مهم تر است فکر می کند و مصمم است تا روند تصمیم گیری را در این جهت هدایت کند. اگر زن نیز عاشق شوهرش باشد، به آنچه برای شوهرش از همه چیز مهم تر است فکر می کند و در نهایت، بهترین تصمیم را می گیرد.

      ۲ شوهر خوب، زنش را بی قید و شرط دوست دارد

      عشق بی قید و شرط یعنی اینکه ما فرد مقابل را دوست داریم و صرف نظر از واکنش های او، در جهت آسایش و سعادت او تلاش می کنیم. تفکر امروزی مردم، بیشتر حسابگرانه است: «اگر مرا دوست داشته باشی، من هم تو را دوست خواهم داشت.» ما حتی در زندگی زناشویی نیز خودمحور هستیم. کانون تلاش های ما رفع نیازهای خودمان است.

      در مقابل، عشق بی قید و شرط، بر روی رفع نیازهای دیگری تکیه می کند. در زندگی زناشویی، این شوهر است که در پی عالی ترین منافع و مصالح زن می رود. شوهر حتی اگر با تلاش های زن هم کاملاً موافق نباشد، از آن ها حمایت می کند. این شوهر است که به زن کمک می کند تا به اهداف و آرزوهایش برسد، زیرا برای او به عنوان یک شخص، احترام قائل است. شوهر نمی گوید: «اگر فلان کار را برایم بکنی، من هم ظرف ها را می شویم». شوهر می گوید: «من ظرف ها را می شویم، چون می دانم خسته ای».

      همه ما دوست داریم فکر کنیم کسی ما را بی قید و شرط دوست دارد. کودک، خواهان این نوع عشق از طرف والدینش است. زن و شوهر نیز خواهان عشق بی قید و شرط یکدیگرند. شوهر قرار است پرچم دار عشق بی قیدوشرط باشد. او قرار است آهنگ گام ها را تعیین کند؛ اما بسیاری از شوهران منتظرند تا زنانشان، نقش رهبری را در عشق بی قید و شرط به عهده بگیرند. آن ها عقب می نشینند و می گویند: «هر وقت زنم تصمیم گرفت مهربون باشه، من هم به او محبت می کنم». این مرد، شوهر تأثیرپذیر و عاجزی است که در این موقعیت، فوق العاده بد عمل می کند.

      شوهر سالم و کارآمد، الگوی عشق بی قید و شرط است. از آنجا که این نیاز برای سلامت عاطفی انسان، بسیار اساسی است، بیشتر زنان، واکنش مثبت به شوهری نشان می دهند که بی قید و شرط آن ها را دوست دارد. بسیاری از زنان با این احساس ناراحت کننده زندگی می کنند که اگر رابطه زناشویی نداشته باشند یا به دلخواه شوهر عمل نکنند، محبت شوهر از آن ها دریغ خواهد شد. این نمی تواند مبنای خوبی برای یک ازدواج سالم باشد.

      ۳ شوهر خوب، زنش را اولین اولویت زندگی خویش قرار می دهد

      همه ما در زندگی، اولویت هایی داریم. شاید ما هرگز فهرست اولویت هایمان را ننوشته باشیم، اما در ذهنمان می دانیم کدام یک مهم تر از بقیه است. این اولویت ها بیشتر اوقات، خود را در اعمال ما نشان می دهند. برای بسیاری از مردان، شغل و حرفه، تقریباً در صدر فهرست اولویت ها قرار دارد. مردان، مقدار زیادی از احساس ارزشمندی شان را از شغلشان می گیرند. این الزاماً تضادی با رابطه مردان با زنانشان ندارد، مگر اینکه شغل آن ها تمام فکر و ذکرشان را به خود مشغول کرده باشد. افراد، مهم تر از اشیاء و امور هستند. این اصل اساسی خانواده های کارآمد است. یک شوهر خوب، هرگز اجازه نخواهد داد که شغلش جای وقت با همسر بودن را بگیرد.

      ۴ شوهر خوب، متعهد به کشف و رفع نیازهای همسرش است

      بسیاری از مردان، به سادگی پی به نیازهای زنشان نمی برند و در نتیجه، هیچ تلاشی در جهت رفع آن نیازها نمی کنند. برخی از شوهران معتقدند که اگر شغل خوب و دائمی داشته باشند و حقوق و درآمد خوبی کسب کنند، نقش خود را به عنوان شوهر انجام داده اند. آن ها هیچ شناختی از نیازهای عاطفی و اجتماعی زن ندارند.

      منظور این نیست که بگوییم شغل و حرفه مرد و تلاش و کوشش او در زمینه شغلی اش، از نظر زن بی ارزش است. معمولاً زنان تلاش های شوهرشان را می بینند و از کوشش او برای تأمین نیازهای مادی خانواده تشکر می کنند؛ اما این اول کار است و آخر کار نیست.

      نیاز عاطفی زن به عشق، محبت، ملایمت، تشویق و دلگرمی، همان قدر برای سلامت عاطفی او اساسی است که غذا برای سلامت جسمی او. شوهری که صرفاً به تأمین نیازهای مادی اکتفا می کند و از آن خشنود است، دیدگاه بسیار محدودی از اهمیت نقش خود به عنوان شوهر دارد. وقتی نیازهای مادی مثل غذا، پوشاک و مسکن تأمین شد، نوبت رفع نیازهای درونی زن می رسد. اصلی ترین نیاز عاطفی زن، نیاز به عشق و محبت است و زن باید احساس کند دوستش دارند. شوهر کارآمد، شوهری است که دائماً به همسرش محبت می کند و به او نشان می دهد که دوستش دارد. به این ترتیب، زن او با قلبی پر از عشق، زندگی خواهد کرد و شوهری را که این نیاز او را برطرف می کند، بسیار ستایش خواهد کرد و واکنش مثبتی به تلاش های او نشان خواهد داد.

      نیاز زن به امنیت نیز اساسی است. این نیاز ابتدا یک نیاز مادی است؛ یعنی در امان بودن از خطرات کوچه و خیابان برای زن مهم است، اما بزرگ ترین نیاز زن در این زمینه، آن است که عمیقاً از تعهد و پایبندی شوهرش به خود اطمینان داشته باشد. شوهری که زنش را با صحبت درباره طلاق تهدید می کند یا ناخودآگاه می گوید: «شاید بهتر بود با یکی دیگه ازدواج می کردی»، یا «ای کاش یکی دیگه جای تو جلوی من سبز می شد»، رفتار ناسالم و معیوبی را نشان می دهد. شوهر عاشق و کارآمد، هر کاری می کند تا به زنش بفهماند که همیشه و در همه حال کنار او خواهد ماند.

      شوهر کارآمد، درعین حال مراقب است تا زنش احساس ارزش کند. اگر زن از ادامه تحصیل احساس رضایت و ارزش کند، شوهر، اولین تشویق گر او خواهد بود. اگر زن از اینکه خیاط یا گلدوز ماهری است احساس رضایت می کند، شوهر مهارت او را تحسین خواهد کرد؛ و اگر زن بخواهد «مادر» و «خانه دار» خوبی باشد، شوهر از ته دل از تصمیم او جانب داری خواهد کرد. هر یک از راه های کسب ارزش، ممکن است مستلزم کار فیزیکی بیشتر از جانب شوهر باشد یا نگرانی عاطفی او را تا حدی برانگیزد، اما او در مورد اختلافات، با همسرش صحبت می کند و سعی می کند به درک متقابل و وحدت نظر برسند، زیرا خودش را به تأمین آسایش و سعادت زنش متعهد کرده است.

      ما انسان ها علاوه بر نیازهای جسمانی و عاطفی، نیازهای اجتماعی هم داریم. همسرمان نیز نیازمند ارتباط با افرادی خارج از خانواده است. شاید او دوست داشته باشد به همراه زنان همسایه، غذایی تهیه کند، یا به همراه آنان جلسات قرائت قرآن تشکیل دهد. ممکن است این فعالیت ها در صدر اولویت های شوهر نباشد، اما به سرعت اهمیتشان افزایش می یابد، زیرا مرد درصدد است تا نیازهای زن را برآورده کند. او تشخیص می دهد که اگر به گسترش روابط اجتماعی زن کمک کند، احساس رضایت خودش نیز افزایش خواهد یافت. او در مخالفت با این موضوعات، جاروجنجال راه نمی اندازد یا آن ها را ناچیز و بی اهمیت نمی نامد و از قدرشان کم نمی کند. او این ها را بخش عادی زندگی زنش می بیند و به او اجازه می دهد تا علائق خود را دنبال و از این طریق، نیازهایش را برآورده کند.

      کشف و رفع نیازهای مادی، عاطفی و اجتماعی زن، شاید یکی از دشوارترین نقش های یک شوهر کارآمد باشد. برای رفع این نیازها شاید لازم باشد که مرد بیشترین تلاش ها را داشته باشد. شوهر کارآمد کسی است که تنها به رفاه و آسایش خویش نمی اندیشد و سعی می کند محدوده آسایش خود را به همسر خود نیز ارتباط دهد و هر کار ممکن را برای رفع نیازهای او انجام دهد. با این کار، او نهایت تحسین و ستایش را از سوی همسرش کسب خواهد کرد.

      ۵ شوهر خوب با زنش صحبت می کند

      برخی پژوهش ها نشان داده اند که زنان به طور معمول، حدود دو برابر مردان صحبت می کنند. به احتمال قوی، مردان بیشتر این گفت وگوهایشان را هم در محیط کارشان مصرف می کنند و گاه وقتی به خانه می رسند، فقط یک کلمه برایشان باقی مانده است. وقتی زن می پرسد: «امروز چه طور بود؟» او پاسخ می دهد: «خوب». یک چنین مختصرگویی، هرگز نمی تواند الگوی یک شوهر کارآمد باشد. بسیاری از شوهرها باید این الگوی رفتاری خود را کنار بگذارند تا بتوانند نیاز همسر خود را به برقراری ارتباط، برآورده کنند.

      مسائل زندگی، در ابتدا از طریق ارتباط کلامی، به خصوص بحث در مورد افکار، احساسات و آرزوهای ما مطرح می شود و با یکدیگر در میان گذاشته می شود. افکار و احساسات و آرزوهای ما را نمی توان با رفتار ما مشاهده کرد و به آن ها پی برد. یکی از عمیق ترین آرزوهای یک زن، این است که شوهرش را بشناسد. وقتی شوهر از افکار، احساسات و آرزوهای خود حرف می زند، زن احساس می کند شوهر اجازه ورود به دنیای خودش را به او داده است. وقتی شوهری مدت های طولانی درباره احساساتش حرف نمی زند، زن احساس می کند که شوهر رابطه اش را با او قطع کرده و در نتیجه، زن احساس انزوا و تنهایی می کند.

      ما نمی توانیم اجازه دهیم که ارتباط و گفتگوی بین ما متوقف شود یا ارتباط ما به صحنه نبرد عقاید ما و جنگ بر سر اختلاف هایمان تبدیل شود. گفت وگو و تبادل نظر مثبت، باز، آزاد و همراه با تفاهم، از مشخصات یک زندگی زناشویی سالم است. یک شوهر خوب و کارآمد، باید ابتکار به خرج داده و این نوع گفت وگو و ارتباط را به شیوه معمول زندگی مشترک تبدیل سازد.

      ۶ شوهر خوب، پایبند ارزش های معنوی و اخلاقی است

      در یک خانواده سالم، شوهر، معتقد به یک سری ارزش های معنوی و اخلاقی است و سعی دارد آن ها را در خود و خانواده پیاده کند. او از تقوایی بهره می برد که او را به انجام واجبات، از جمله وظایف مربوط به خانواده وامی دارد. این ویژگی، سلامت خانواده و رضایت مندی اعضای آن را به ارمغان می آورد.

      هر چه مرد پایبندتر به باورهای ارزشمند اخلاقی و معنوی باشد، بیشتر مورد احترام همسرش قرار خواهد گرفت. هر چه کمتر پایبند این ارزش ها باشد یا شکاف بین ادعاهای وی و عمل وی در این زمینه ها بیشتر باشد، بی احترامی بیشتری را نسبت به خود به وجود می آورد. یک شوهر کارآمد، واقعاً تمام سعی خود را می کند تا به زیور تقوا آراسته باشد و آن را در خانواده پیاده کند. این کار، تأثیر مثبتی بر زن و فرزندان او خواهد گذاشت.

  • ناشناس , آوریل 1, 2015 @ 2:20 ب.ظ

    سلام وخسته نباشید..بعدازبحثی که بین من وهمسرم بو..واینکه مدتی هموندیدیم..وهردوازدوشهرجداهستیم..برحسب اتفاق امروزاطراف محل کارقبلیش که مدتی درشهرمابود..اتفاقی وگذرااورادیدم..گفته بودم که برحسب شرایط نمیتونم رودرروباهاش بشم..توفکرم یعنی چرا؟اگه برگشته توی همین شهرکه من هستم..پس چراخبری ازش نداشتم؟؟

    • Anonymous , آوریل 1, 2015 @ 3:26 ب.ظ

      دوست عزیز بسیار کلی توضیح دادید … ولی اگر میخوایت در این مورد کسب اطلاع کنید بهتره از خودش بپرسید …در غیر اینصورت بعید میدونم بتونید در این مورد به حدسی درست و دقیق برسید

  • ناشناس , آوریل 2, 2015 @ 6:21 ب.ظ

    اخه یه بحث ودعوایی بین من وهمسرم پیش امده..که به دنبال ان شوهرم..مراخانه پدرم گذاشت وحتی به پدرم هم گفت دیگه زندگی نمیکنه..پدرم هم گفت اگه قصدت طلاقه اقدام کن گفت..باشه..تاکیدهم کرده بودکه دیگه شهرمانمیاد..تااینکه بعدازچندوقت ازاین اوضاع..اتفاقی..من همسرم راکه ازشهردیگری سکونت دارندباخانواده اش..درشهرخودمون جایی که اطزافی که قبلا اونجا سرکارمیرفت دیدمش..تواین فکرم اخهیعنی چی؟درصورتی که اگه من ازاون اطراف ردنشده بودم همسرم روشایدندیده بودم..وچرابی خبر؟درشرایطیم که اصلا نمیتونم باهاش روبروشم..خاطرم وفکرم ناارومه..که منظورش یعنی چی میتونه باشه؟؟جوریکه من فکرمیکردم شهرخودشون مونده وپاشودیگه اینجاهانمیزاره..اخه گفتهبوده که اشتباه کردم ازاول اومدم شهرشما وازاین حرفا..پس چرامن اون اطراف دیدمش..البته خیلی ظاهرش اشوبی به نظرمیرسید..راهنماییم کنید..تاکمی دل اروم شم..

    • Anonymous , آوریل 3, 2015 @ 1:17 ب.ظ

      دوست عزیز هیچ توجیهی نداره چون ایشون فقط داشته از اونجا رد میشده و توجیهی برای رفتار و تصمیمش نداره … چیزی که شما باید روی اون تمرکز کنید همین حرفیه که همسرتون زده … ایشون یا تمایل به ادامه زندگی با شما داره و یا اینکه فقط در این مورد حرفی زده و بعد از مدتی اوضاع ارام خواهد شد …پس به شما توصیه میکنم آرام باشید خیلی از این مسایل با گذشت زمان مشخص خواهد شد و نگرانی شما فقط ارامشتون رو به هم میزنه …

  • ناشناس , آوریل 5, 2015 @ 11:28 ق.ظ

    باسلام..یه سوالی ذهنم روخیلی به خودش مشغول کرده..والانخواستم نظرکارشناساروبدونم..ایکاش بتونم واضح مشگلم روبیان کنم..بنده ناشناس قبلی هستم که سوال قبل روپرسیدم..جواب کارشناس شماعالی بود..ذهنم رونظم داد..چون بدجورافکارم مشوش شده..حس میکنم..ازاضطراب باشه..حسمونمیدونم..دلتنگیه..ناامیدیه؟نگرانیه؟یه جوراحالم گرفته شده..حس میکنم کسی دوستم نداره که به دنبالم نمیاد..اخه من همه جوراسنگ تموم براش گذاشتم..قبل ازاین قهرهم..مثل همین قهربرام باشوهرم پیش اومده بود..که خدایی من همه جورتلاشم روبرااشتی ودرست شدن اوضاع کردم..یعنی خودش خوب میدونه که من چیزی ازدوست داشتنم کم نزاشتم..امیدواری ای که دارم اینه که..اگه فردی.منظورم مرد..هست..طرفش روکه زن هست واقعابرازندگی بخوادازجونش میزاره..که تاپای جون باهاش بمونه..وازطرفی خاطرم جمعه که اگه منوبخوادم..نبودنم دلیلی نمیشه واسه فراموش کردنم..ایاحسم واقعیه؟ایادرسته؟مرسی اگه راهنمایی کنین..

    واینکه..من چه توزندگی باهمسرم..چه دوستی باخاله..عمه..دخترخاله ویاهمسن وسالام..بیشترخاطراته بدی داشتم..من واقعابراطرفم چه همسرچه بقیه سنگ تموم ازنظرمحبت..گذشت..حتی توی قهرپیش قدم شدن..خلاصه فداکاریمبی نهایت بود..ولی اونجورکه بایدوشایدندیدماین چیزاروازطرف بقیه.یه جوراحس تحقیرمیکنمو..شکست..جوریکه الان وقتی توزندگی مشترک قرارگرفتموبااین اوضاع قهر..اون خاطرات ناخوشایندقهرای قبلی روکه توزندگی داشتم..برام تداعی میشه..وغمگین میشم..همون حسایی روکه مثلافلان سال..توهمچین فصلی برام پیش اومده خیلی غم انگیزبود..انگاراون حس برام تازه میشه..جوریکه تلاشموکرده بودم ازذهنم بیرون بره..ولی انگاراون حس زنده شده..واینکه حس میکنم..شایدشریک زندگیمم..میخوادمنومثل بقیه تاابدتنهابزاره..راهنمایی کنید..تشکر.

    • Anonymous , آوریل 6, 2015 @ 8:57 ق.ظ

      دوست عزیز اگر دقت کرده باشید بسیاری از افراد نامشان ” ناشناس ” هست پس به یاد آوری بسیار سخت و مشکله …اما در مورد سوالتون باید گفت که شاید مردی رفتاری جدای انتظار همسرش داشته باشه … یعنی کارهای رومانتکی رو که انتظار میره انجام بده رو انجام نده ولی دلیلی هم برای بی علاقگیش نباشه … شاید قبلا” برای شما توضیح داده شده باشه و اونم اینه که مردان در قهر کردن از تپش قلب ارامتری برخوردارن که نشون میده در قهر کردن آرمتر هستند به همین خاطر وقتی قهری به وجود میاد آقایون راحت باهاش کنار میان ولی این حس برعکس خانم هاست این تفاوت ذاتیه ولی در این مورد نباید اتفاقات زندگی امروز رو با گذشته دایما” مقایسه کنید چون فقط ذهنتون رو خسته کردید … اتفاقات جدید نیاز به تدابیر جدید هم دارن … زندگی مشترک و قهر و آشتیش با قهر کردن های گذشته با خاله و دختر خاله و …. کاملا:” فرق داره
      من فکر میکنم شما بیش از اندازه نگران هستید و همین ترس بی مورد در شما به اضطراب تبدیل شده پس کمی بیخیال باشید و افسار اسب زندگی رو رها کنید تا راحت تر بتونید ادامه بدید … اینکه دایم نگران باشید واقعا کاری رو از پیش نمیبره …فصل بهاره و میتونید از طبیعت اطرافتون الهام بگیرید که چطور خاطرات گذشته رو فراموش کرده و سبز و زنده میشه … اهنگ های بدون کلام آرامبخش گوش بدید … ورزش کنید و اگر میتونید در رشته ای که علاقه دارید کار کنید از هنری شده تا ورزشی و …
      و تمام این نگرانی ها رو روی کاغذ بنویسید و چندبار بخونید و دور بریزید
      در ضمن اگر مشاوره حضوری با مشاوری مجرب داشته باشید بیشتر میتونید از این حالت خودتون رو رها کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ناشناس , آوریل 5, 2015 @ 12:13 ب.ظ

    ناشناس قبلی هستم..به دنبال سواله قبلی..اینکه همش حس میکنم..انگارمن گناهکارم.. وشایدمن کم گذاشتم..ولی وقتی خوب به قبل برمیگردم میبینم..من تازه به خاطرطرفم ارزشه خودم روهم پایین اوردمو..شایدپاروغرورم هم گذاشته وغرورم روهم شکستم..ولی انگاراحساسگناه رودارم..که نکنه خطاکاربودم که الهن کسی چه همسرچه دوستان وفامیل..به دنبالم نمیگرده..اونجوری هستم که تایه قدم برام بردارن..براطرفم چه همسرچه فامیل ودوستان هم سن وسال ده قدم برمیدارم..ولی الان انگاراونقدی له شدم..که نیازدارم به اینکه یه کوچولوچه همسرم چه بقیه..کسی به یادم باشه..تابتونم برم جلو..ایاحسم طبیعیه؟

    شرمنده به ادامه سوال قبلی که فراموش شدبگم..اینکه..مخصوصادربرابرهمسرم..چون مردهست..وبااین شرایط ومشگلات که برام پیش اومد..الان حسم اینجوره که..دوست ندارم خودم روبهش تحمیل کنم..یعنی..دوست دارم برااینکه بتونم ابدی به دوست داشتنش ایمان بیارم..خودش به یادم بیفته وتمایلی بهم بکنه..بازم شرمنده حسم طبیعیه؟

    • Anonymous , آوریل 6, 2015 @ 10:14 ق.ظ

      بله این حس طبیعیه …
      همه ما در این اتفاقات گاهی دوست داریم بهمون محبت بشه تا مطمئن بشیم مورد حمایت و محبت افراد اطرافمون هستیم … ولی نباید این مهرطلبی تبدیل به گدایی این محبت بشه … باید با قدرت قدم بردارید گاهی بی خیالی در بعضی مسایل شمارو از قید و بندها رها میکنه … اینکه به خودتون بگید بالاتر از سیاهی رنگی نیست و کار روزمره خودتون رو بکنید بدون اینکه از چیزی ناراحت و یا منتظر اتفاقی باشید … آرام و رها باشید …و حالا که دوست دارید طرف مقابلتون رو محک بزنید در رفتارهای زندگی بسیار ریلکس و راحت برخورد کنید انگار که همیشه زندگی اینطور آرام بوده … لااقل این حس اینه که مدتی ذهنتون آرامش داره

  • لادن , آوریل 7, 2015 @ 1:29 ق.ظ

    با سلام. من حدود ۲ساله ازدواج کردم و ۲سالم عقد بودم. شوهرم خیلی سخت با خانواده و خواهر و برادرم که همه ازدواج کردن ارتباط برقرار میکنه اگر دعوت کنن قبول نمیکنه و نمیخواد رفت امد بشه در صورتی که خانواده من زیاد هم اهل رفت و امد نیستن و بیشتر دعوت یا مناسبتی دور هم جمع میشن اما تو این مسئله همیشه با شوهرم مشکل دارم… اما من اگر خانواده شوهرم دعوت کنن راحت میپذیرم و میرم و هر جمعه با خواست خودش خونه پدر ومادرش میریم ومن اعتراضی نمیکنم اما خونه پدر و مادرم خیلی کم راضی میشه که بریم، البته پدر و مادر شوهرم اهل رفت امد نیستن
    مشکلی هم بین خانواده ها نیست و شوهرم با خواهر برادرم مشکلی نداره و همش بهانه جویی میکنه که من حال نمیکنم رفت و امد کنم … حتی من رو مسافرت یا تفریح و بیرون خیلی کم میبره و به این مسئله اهمیت نمیده ، خیلی برای بهتر شدن تلاش کردم اما نشد
    این مسئله خیلی داره اذیتم میکنه و واکنش هام بیشتر شده ..
    لطفا برای حل مشکلم راهنماییم کنید و راهکاری که مناسبه بگید. با تشکر

    • Anonymous , آوریل 7, 2015 @ 12:18 ب.ظ

      جز به صحبت نمیتونید ایشون رو برای تغییر رویه مجاب کنید … ایشون به احتمال زیاد با شما لجبازی میکنه تا اینکه گوشه گیری و انزوا داشته باشه …که برای این لجبازی باید دلیلی قانع کننده داشته باشه … به هر حال هر کسی در رفتار با دیگران با تناسب به شاد بودن و آرامشی که داره مراوده و معاشرت میکنه … پس ممکنه در رفتار خانواده شما مواردی باشه که ایشون رو از رفتن فراری میکنه
      پس اگر در این موردصحبت کنید بسیار مفید خواهد بود و اگر هم بتونید هر دوتون مراجعه حضوری با مشاوری مجرب انجام بدید تاثیر خوبی روی زندگی شما خواهد گذاشت
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ناشناس , آوریل 7, 2015 @ 1:34 ب.ظ

    باسلام..اگربعدازیک مشاجره ای بین زن وشوهرکه شایدهردوانهادران مقصرنبودند..وبی احتیاطیه اطرافیان دراینکه سخت گیریهای ..حالابالاترازحدتحمل انها داشتند..بنده خیلی ژادرمیونی کردم ..که به اشتی بکشه همه چی..خلاصه تاجاییکه واقعاباگریه مشگلم رومیگفتم..تابدونن من واقعامیخوام زندگی کنم..اگه من کوتاهی کردم..حالا میخوام جبران کنم..اشتی کردیم باهمسرم..وهمه جوربعداشتی تلاشموکردم..جوریکه معلوم بودوهمه میدیدن که بقیه هنوزخطاهایی دارن که بایدبیشترسعی به رفعش کنن..که بعدچندماه ازاشتیمون..به سادگی دوباره..بین من وهمسرم اختلاف یاهمون قهرژیش اومد..این دفعه ژادرمیونی نکردم..چون واقعااین نیازرومیبینم برااینکه بهم ثابت بشه..چقدمیخوادمن رومنتظرقدم خودش بمونم تابیادوثابت بشه من رومیخواد..تابتونم ابدی بهش اعتمادکنم..چون حس میکنم اگه من قدمی بزارم..واون بازدوباره برگرده..بازترسه اینودارم که انگاری دوباره قهری بشه وبره..به نظرشماچیکارمیتونم بکنم..که بهم ثابت بشه که ابدی ژام وایساده ومیمونه..تابتونم باارامش روزی روکه باها ش بودم بگذزه..

    • Anonymous , آوریل 8, 2015 @ 10:59 ق.ظ

      دوست عزیز با اسم ” ناشناس” به یادآوری مطالب قبلیتون بسیار سخته ..دوم اینکه مطالبتون از جمله بندی نامناسبی برخورداره که من فقط به چند کلمه بسنده میکنم … اگر برای درک بهتر دوست داشتنتون میخوایت پا پیش نذارید پس مدتی رو صبر کنید … ولی برای اعتماد ابدی هیچ تضمینی وجود نداره چون اخلاق و رفتار انسان وابسته به شرایط محیط و خانواده است و ممکنه در لحظه تغییر کنه …
      پس خودتون رو با کلمات گول نزنید اگر قصد زندگی دارید ادامه بدید و اگر چنین قصدی رو ندارید وقتتون رو با اثبات کردن تلف نکنید …
      به قول معروف که میگه آدم خوبی باش ولی وقتت رو برای اثباتش صرف نکن

  • بی تا , آوریل 7, 2015 @ 1:53 ب.ظ

    سلام. من ۳سال ازدواج کردم و شوهرم بی کاره و هنوز پایان نامه اش رو ارائه نداده و سربازی هم نرفته ایشون ادم فوق العاده تنبلی هست و تو این ۳سال هم پدر شوهرم خرج زندگی مارو میداده.. سوالم اینکه من اگر شرایط شغلی برام جور بشه و برم سرکار بهتره یا با این شرایط بهتره صبر کنم تا شوهرم مشغول به کار بشه و بعد من اقدام کنم؟ اوایل مدت کوتاهی سر کار میرفتم اما از اینکه من برم بیرون از خونه و اون تو خونه باشه خیلی
    ناراحتم و احساس میکنم فرصت های خوب خودم رو دارم به خاطر این موضوع از دست میدم.. لطفا راهکاری در اختیارم بگذارید. ممنون

    • Anonymous , آوریل 8, 2015 @ 11:06 ق.ظ

      شما کارتون رو میتونید شروع کنید ولی نباید این انتظار به وجود بیاد که شما میتونید هزینه زندگی رو تامین کنید چون باعث تنبلی بیشتر شوهرتون میشه … استقلال مالی میتونه به شما اعتماد به نفس بده و به ایشون برای ارائه پایان نامه و رفتن سربازی فرصتی رو بدید تا بتونه در راستای تحصیلش کاری رو شروع کنه و از این حالت خارج بشه وگرنه این روند ادامه خواهد داشت تا شما از این وضع خسته بشید و تصمیم دیگه ای رو بگیرید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • شادی , آوریل 8, 2015 @ 10:06 ق.ظ

    سلام..خسته نباشید..چطرمیشه..اگهزن وشوهربه دلیلی..ازجمله دعوا..ازهم دورشده باشند..طبیعیه کهارامشی اززن..برای رفع نیازهاش داشته..ارامش بهم میریزه..چطورمیشه اون ارامش باوجودنبودن همسرش ورفع نشدنه نیازش..داشته باشه..اقایون چطورن؟وقتی ازهمسری که چندسالی رودرکنارش بودن..به همین دلیل..دعواهای زن وشوهرها قهرمیکنندوازهم مدتی رودورمیشن..چطورمیتونن وقتی همسرشون درکنارشون نیست تانیازشون براورده بشه..ایامیتونن ارامششون روحفظ کنند..تفاوت زن ومردراخواستم بدونم..دررفع نیازشون به همسرشون..که حالا ازش دورشدن..سژاسگذار..اینکه برای زن لحات به سختی میگذره یابرای اقایون..ازاینکه شریک زندگیشون نیست درکنارشون تانیازهاشون براورده بشه.

    یک زن به عنوان همسروشریک زندگی..وقتی ازهمسرش دوربشه..به دلایلی که اصلامشگلاتی باشه که نتونه اصلا رودر روبشه باهمسرش..مسلما مدت زمانی روباهمسرش داشه وانسی که به همسرش گرفته وعادتی که به اوداشته..این دوری وبراورده نشدن نیازهاش.تحملش براش سخته..چطورمیتونه زن به ارامشش مسلط باشه.؟چه راهی بهتره..که اون براورده نشدن نیازها..که الان زن باهاش روبروشده..به مرورزمان..ویادراینده به افسردگی مبتلا نشه؟که اگه اوضاع زندگیش اروم شدوبه اشتی منجرشد..این دوره ایکه ازهمسرش دوربوده..منجربه مشگلات دیگه ای ازمله روحی براش نشه؟

    • Anonymous , آوریل 8, 2015 @ 11:34 ق.ظ

      اشتباه خانم ها در اینه که فکر میکنن مردان در مورد نیازهای جنسیشون وابسته کامل به اونا هستند در صورتی که برای مردان رسیدن به ارامش روحی بیشترین تاثیر روحی رو داره … پس مسلم بدونید اگر مردی در چنین شرایطی قهر کنه و دور بشه همین دور شدن از کانون نگرانی و استرس براش از روابط جنسی داشتن به مراتب لذت بخش تره …
      پس توقع اینکه زنان فکر میکنن اگر در کنار مردشون نباشند اونا موجوداتی بی دست و پا و آسیب پذیرن در مواجه با نیازهای جنسی و عاطفی ، باید بگم سخت در اشتباهند

  • نسرین , آوریل 9, 2015 @ 12:12 ب.ظ

    سلام.چه جوریه که بعضی ازمردا…زنی روکه دوستش دارن ومیخوان باهاش زندگی کنن..درصورتی که زیادی هم ندیدنش…شایدبراچندبار…وحالابه قول خودمون خاطراتی هم باهاش نداشتن..براهمیشه اون دخترواسمش …وردزبونشونه وخلاصه دیدم که به اون دخترهم رسیدن وعروسی وخلاصه الان بچه دارم هستن وندگیه نرمالی دارن…میخواستم بدونم چه جوریه که دست رواین دختر میزارن وحرفشونم فرداروزعوض نمیشه…ایاعشق وعلاقه حقیقی یعنی همین؟یعنیاینکه مثلا من به عنوان زن بایدخاطرم جمع باشه اون کسی که واقعا من روبخواهد…مثل همین موردی که گفتم برام صبرمیکنه تااخرش بهم برسه؟

    یعنی اینکه نبایدهمش ترس ازدست دادن طرفمون روبه عنوان اینکه ماروبه یکی دیگه ترجیح بده نباید…داشته باشیم..یعنی اونیکه ماروبخوادواقعا همیشگی بهمون وفاداره؟

    • Anonymous , آوریل 10, 2015 @ 8:19 ب.ظ

      دوست عزیز اگر همیشه نگران باشید که ایشون رفتارش با شما تغییر کنه شما دایما” دارید پالس هایی رو در این مورد میفرستید که به خودتون برخواهد گشت و این اتفاق خواهد افتاد به همین خاطره که دستور به مثبت اندیشی داده شده …در ضمن خداوند مکانیزم هایی رو در بدن زن و مرد قرار داده که میتونه شامل روابط عاطفی/عاشقانه /نیازهای جنسی و … باشه که همین احساسات زندگی زن و مرد رو پیش میبره و بعد بچه و بعد تلاش به ثمر رساندن کودک و بعد همینطور انسان برای ادامه دادن امیدهایی رو ایجاد میکنه تا زندگی ادامه طبیعی خودش رو داشته باشه پس به جای این همه اضطراب از زندگیتون لذت ببرید …

  • بهار , آوریل 10, 2015 @ 1:16 ب.ظ

    سلام، من چند ماه هست که عقد کردم ولی به شدت احساس می کنم پشیمونم، همسرم وقتی عصبانی میشه خیلی بددهن میشه و فحش میده، بدتر از دست بزن داره و این دلایل باعث شده ازش بدم بیاد، دوست ندارم باهاش برم زیر یه سقف، از طرف دیگه نمی خوام مطلقه بشم، تو رو خدا بهم بگید چکار کنم، خیلی حالم بده، کارم شده از بعد عقد فقط گریه کردن و حرص خوردن.

    • Anonymous , آوریل 10, 2015 @ 11:33 ب.ظ

      خب دوست عزیز تکلیفتون رو با خودتون روشن کنید شما یا این وضع رو تحمل نمیکنید یا اینکه سازگار میشید و ایشون رو با تمام خوبی و بدی قبول میکنید و دیگه گله و شکایتی نمیکنید … شما باید به جای گریه کردن های بیهوده کمی فکر کنید و موضوع رو بسنجید چون بحث یک عمر زندگی مشترک در بینه که باید در وهله اول در ان ارامش داشته باشید…
      در ان مورد با خانواده و فردی معتمد مشورت کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • صبا , آوریل 11, 2015 @ 4:03 ب.ظ

    سلام.همسربنده به دنبال یک بحث خانوادگی..زمانی که به شهرمحل خودزندگی همسرم که باخانواده اش هست رفته بودیم..به دنبال اون ناراحتی..شدیدا عصبانی وناراحت به همراه من اونجاروترک کرد وازخونه اومدیم بیرون..همینجورباماشین توشهردورمیزد وتوی فکربود..منم میدونستم که حق داشت اینجورناراحت بشه..بعدش رفتیم خونه یکی ازفامیلای نزدیکشون..که اونم ازمشگلاته همسرم خبرداشت..اونجاکلی درد ودل کرد..کلی هم هوای من وخانوادمو داشت که چقدرم صبوربودیم بااین حال..تواین بین هم همش زنگمیزدن خانوادش به اون فامیلشون..چون همسرم جواب تلفن خانوادشونمیداد..خانوادشم ازاون طرف با اون فامیلشون حرف میزدن که اره بی خودماروگذاشت ورفت..یه جورچون میدونستن همسرم ناراحتیشوژیشه اونا گفته ..والان همه طرفه همسرم میشن چون کم نیارن مظلوم نمایی میکردن..بااین حال که فامیله همسرمون میدونست حق باهمسرمه..خلاصه من قصدداشتم همسرم روباخانوادش اشتی بدم..به بهانه ای رفتیم تادمه درخونشون..همسرم گفت من تونمیام..خودت برو..وزودبرگرد..منم رفتم توی خونه وبه خانوادش گفتم حالا دمه دره خودتون یه زنگش بزنین بیادتو..زنگش زدن وباباش خواست که یک ساعتی تنها باهمسرم صحبت کنه..بعدیک ساعت..همسرم اومدوبه من گفت ژاشوتابریم..بدجوربازناراحت بود..تادمای درخونه که رسیدیم..باباش گفت..رفتی شهری که زنت هست..برگشتنی زودبیایی..خلاصه یه جورگفت من نگران شدم..که حتما باباش چه نقشه ها کشیده که الان همسرم با این حال که ازش ناراحت بود..بهش گفت چشم..اومدیمو بعد۲ روزی همسرم گفت که ..خوب ازبس توگفتی برم باهاشون اشتی کنم..الانم قول داده..بهم بابام که کمکم کنه..واحساسی کمترباش و..گفتم بهش بیا دنبالم..گفت باشه میام..تواین بین خانواده زنگش زدن که بابا میگه چی شدژس نیومدی..که گفت دارم میام ..زنم رو خونشون دارم میبرم که بزارمش..ازژشت تلفن حس کردم که به همسرم یه چیزی گفتن که..همسرم گفت البته باکمی ناراحتی ..اره اینجوریه..بیشترخودم حس کردم برطبق اخلاقاشون..که اره من زنم ومیزارم ومحبتایی رو که بایدبه اون بکنم دارم میارم اونجا…همسرم رفت..اونجا که بود..سرهمون شغلی بود که همینجاشهرمامیرفت..ولی وقتی بامن بودظهرخونه میومدوناهارو باهام بود..ولی توشهرخودشون که رفت ظهراخونه نمیومد..وشبها هم دیربه خونه میرفت..اطرافیانشم زیادنمیدیدنش وهمه هم میگفتن خیلی بهم ریختس وناراحت..میدونستم که خوشی ای اونجا نداره..درصورتیکه بامن بود ناراحت وعصبی نبود..تلفنی باهاش حرف میزدم زیادی هم باعث ناراحتیش نمیشدم..تااینکهیه روزعصبی به همه گفته بودمن دیگه زن نمیخوام….من خواستم تا اوضاع اروم شد..اومددنبالم..دوباره طی همون بحثهای با خانوادش باز..همون اوضاع قبل تکرارشد..خودم که حس میکنم بهتره صبورباشم وبزارم خودش یا اوضاع با گذشت زمان خوب بشه..اخه میدیدم من دارم دنبال این زندگی میدوم وناراحته این زندگیم..خلاصه صبرروالان انتخاب کردم..شما چه طوربه عنوان روانشناسان خوب وباتجربه چطورصلاح میبینین؟ممنون میشم راهنمایی بکنید.

    • Anonymous , آوریل 12, 2015 @ 1:32 ب.ظ

      دوست عزیز اولا” در نوشتن مطالب بیشتر دقت کنید تا بهتر بشه مطلب رو خوند و درک کرد … دوم اینکه خلاصه و مفید بنویسید ولی در مورد مشکلتون باید صبور باشید چون چاره ای جز صبر نیست … ولی دقیق متوجه نشدیم که چرا همین کارو در شهر دیگه ای داره ادامه میده … اگر بهتر و روشنتر توضیح میدادید بسیار عالی بود
      به هرحال میتونید با شماره های زیر مشاوره تلفنی انجام بدید چون راحت تر میتونید توضیح بدید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • صبا , آوریل 12, 2015 @ 7:53 ب.ظ

    سلام ..باتشکر..وببخشیداگه مطالب نامفهوم بود..اینکه توهمون حرفه ی شغلی چون بیشتراستعداد داشت..وازطرف دیگه نبودن کاربهتر..وچیزیکه خودم حدس میزدم وتوی فکرخودم بوده..اینه که شایدمیخواست بازبون بی زبونی بگه..چه به من ..ویا شایدبه خانوادش..که من هنوزهمونجام سرجای خودم..فقط طبق شرایط مجبور شدم جامو ومکانمو عوض کنم..دوست دارم..درست قدم بردارم..تا فردا روز به خودم نگم کاش کمی صبرمیکردم تاخودش قدمی برداره..ازنظرمن ..بهتره عشق دوطرف به یک میزان بشه..مخصوصا مرد..که من درمورد شریک زندگیم که مرد بیشترحساسم..مخصوصا درباره ی علاقش..مخصوصا تواین شرایط که یه قدمی کوچولو برداره..راهنماییم کنید..تا فرداروز بایه بچه همینجور اوضام تکرار نشه..

    • Anonymous , آوریل 13, 2015 @ 9:37 ق.ظ

      دوست عزیز به هر حال شما باید به طرف مقابلتون فرصت فکر کردن و تصمیم گیری رو بدید ولی تا فرصتی معین که بتونه هدفدار فکر کنه و تکلیف شما رو مشخص کنن … پس در فرصتی مناسب با ایشون صحبت کنید و تمام دیدگاه و هدفتون رو در زندگی مشخص کنید تا حریم و خط قرمزهای زندگی شما هم مشخص باشه … به هرحال هر انسانی باید فکر کنه و بعد تصمیم گیری کنه …شاید ایشون بعد از فکر کردن نتونه به شهر شما بیاد ولی باید برای مدت معینی فکر کنه و جواب بده و تا اون موقع از پیشگویی در مورد زندگی خودداری کنید و احساساتی عمل نکنید وقتی پای عقل و منطق وسط بیاد نباید از آینده بترسید

  • بر باد رفته , آوریل 13, 2015 @ 2:07 ق.ظ

    سلام
    چند ماهی است عقد کردم. همش حس میکردم زنم ی چیزی رو ازم مخفی میکنه. مدت زیادی باهاش حرف زدم تا اطمینان واقعی خودم رو بهش بدم که بدونه دوست دارم اگه چیزی هست خودش بهم بگه نه اینکه کس دیگه ای یا حالا خودم بفهمم که نخواد تا آخر عمر همش از ی چیزی بترسه و خوب خود منم شکاک نشم. خودش بهم گفت که چند سال پیش با پسری که میگفته دوستش داره و اعتمادشو بدست آورده بوده یکی دوبار سکس داشته و بعدش پسره ولش میکنه و خیلی از کاری که کرده پشیمونه و میگه هر کاری بخوای میکنم که اعتمادتو بدست بیارم. من اونو خیلی دوستش دارم اما الان دیگه هیچ میل جنسی نسبت بهش ندارم و وقتی به رابطه جنسی باهاش فکر میکنم بی اختیار یاد کاری که کرده میافتم. سعی میکنم همونقدر که قبلا دوستش داشتم هنوزم دوسش داشته باشم اما از نداشتن رابطه جنسی باهاش میترسم. به نظرتون کاری که انجام داده چقدر در زندگی ما تاثیر داره و اصلا این زندگی ادامه پیدا میکنه؟؟ ممنون از زحمات وسایت مفیدتون

    • Anonymous , آوریل 13, 2015 @ 10:04 ق.ظ

      یکی از کارهایی که خداوند انسان رو ازش منع کرد تجسس در کار دیگران بود … و شما در کار همسرتون و در گذشته اش تجسس کردید … و صداقتی که همسرتون ابراز داشتن یک صداقت مسمومه که زندگیتون رو مسموم کرد … بهتره مثل گذشته که اصرار کردید به گفتن این خاطره تاریخ مصرف گذشته در زمانی مناسب با هم صحبت کنید و به هم فرصت بدید تا از این شرایط بیرون بیایت … شاید بیان گذشته برای درس گرفتن و محک زدن خوب باشه ولی جای خوبی برای ایستادن نیست … موقع ناراحتی بنویسید و با نوشتن ذهنتون رو از آشفتگی رهایی بدید … شاید درک این موضوع سخت باشه ولی شما میتونید با صحبت و درک موضوع از این حالت عبور کنید … رابطه جنسی یک رابطه است و قرار نیست تمام عمرتون رو حول این موضوع باشید پس بپذیریدش تا حل کردنش راحت تر باشه
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • بر باد رفته , آوریل 13, 2015 @ 9:14 ب.ظ

    ممنون از جوابتون
    من قبول میکنم چون خیلی عاشقشم. اما چون از معصومیتش و سادگیش سواستفاده شده خیلی ناراحتم و مثل خوره منو میخوره تا جایی که دارم به افسردگی میرسم.

    • Anonymous , آوریل 14, 2015 @ 10:53 ق.ظ

      دوست عزیز یک نگاه به روزنامه ها بندازید و یا در کشورهای اطرافمون که چطور تجاوزات صورت میگیره … وقتی اتفاقی رخ میده فکر کردن در موردش کاری رو درست نمیکنه بلکه پذیرش و درک موضوع مهمه … اینکه ایشون برای شما خاطره ای رو از گذشته گفته از شما درک متقابل رو داره …برای رهایی از این فشار با شما صداقت داشته پس به جای اینکه در گذشته بمونید زندگی خوبی رو شروع کنید … از طبیعت یاد بگیرید که چطور بازسازی کنید …
      برای این منظور معمولا مراکز تخصصی برنامه های خاصی برای قربانیان تجاوزهای جنسی دارند که شامل ایجاد نگرش های مثبت، تغییر عواطف و هیجان های مثبت و ارتقای کیفیت زندگی و بهزیستی است. استفاده از این برنامه می تواند برای این افراد مفید باشد. نوع برنامه هایی که در این مراکز ارائه می شود، منعطف است و با توجه به شرایط خاص قربانی ممکن است تغییر کند.البته نباید فراموش کرد با توجه به تفکر حاکم بر جامعه، نگرش های فرد، نوع تجاوز، شرایط اجتماعی و طبقاتی فرد قربانی، نوع اقدام هایی که انجام می شود، متفاوت است، اما به طور کلی اقدام ها در چارچوبی که اشاره شده قرار می گیرند؛ البته با تغییراتی در برنامه ریزی و اجرا.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • سحر , آوریل 24, 2015 @ 4:08 ب.ظ

    سلام..چه جوریه میشنویم که بعضیا.. با این حال که ازهم دورن وصداهم رونمیشنون..به یادهم میمونن وروعشق وعلاقشون هستن..اخه بیشتردیدیم که شنیدن صدا ودیدنه که باعث میشه دوطرف هرروزعشقشون به هم بیشتر بشه..بیشترازجانب مرد بوده که شنیدیدیم کسی رو که برازندگیش میخواسته..درصورتیکه نمیدیدش وصداشم نمیشنید..عاشقش موند..اونم چندسال ..تابهش رسد وازدواج وبچه دارشدن..بیشترمیخوام بدونم..باشرایط ندیدن ونشنیدن حتی صداش چه جوری بوده که براشم صبرکرده..وازیادش نرفته؟

    • Anonymous , آوریل 25, 2015 @ 10:57 ق.ظ

      دوست عزیز حس و حال و رفتار هر کسی با دیگری فرق میکنه … در گذشته اگر چنین افرادی بودن شرایط محیط و رفتارو طرز فکرشون هم فرق میکرده … امروز معیارهای افراد فرق کرده و به همین خاطر شما رفتارهای عجیبی از افراد میبینید …بهتره ذهن خودتون رو با این مطالب مشوش نکنید چون در رفتارهای انسانها هیچ قاعده و قانون مشخصی وجود نداره …که بخوایت بهش استناد کرد

  • حسین , آوریل 25, 2015 @ 9:28 ق.ظ

    بنام خدا با سلام پسری ۴ ساله دارم که بسیار شیطان است.هنگامی که دعوایش میکنیم نمیترسد و من مادرش را میزند. خیلی نگرانم خواهش میکنم راهنمایی فرمایید.

    • Anonymous , آوریل 25, 2015 @ 12:21 ب.ظ

      کودکان پس از پایان سه سالگی و آغاز چهار سالگی وارد حیطه اجتماعی می شوند و رفتارهای مختلف را از یکدیگر می آموزند و با الگوبرداری منفی سعی می کنند در رابطه با والدین خود آن را اجرا کنند و این امر تا حدود زیادی آگاهانه و هدفمند است و کودک با آزمون و خطاهایی که می کند سعی در به زانو درآوردن والدین و تسلیم آن ها در برابر خواسته هایش دارد و با این کار به سیطره قدرت خود و خود محوری اش ادامه می دهد و برای این کار ، بهانه هایی نیز برای خود دارد مانند وجود رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر کوچک تر و یا به علت رفتن به مهد کودک و یا مواردی از این قبیل ، این گروه از کودکان ، اعتماد به نفس پایینی دارند و نسبت به دیگر کودکان تعارضات درونی بیشتری دارند و سطوح ترس و اضطرابشان بالاتر از همسالانشان است.

      به کودک میدان دهید
      برای درمان لجبازی کودکان در ابتدا باید روی استقلال آن ها به شکل عملی و فکری کار شود، والدین باید به کودک میدان دهند تا خودش کارهای شخصی اش را انجام دهد و در برخی زمینه ها نظر او را جویا شوند ، فعالیت هایی از این قبیل با عث خودباوری بیشتر کودک و جلب توجه به صورت مثبت می شود و انرژی بالقوه کودک را به سمت مثبت هدایت می کند .

      اعمال روش خاموشی
      از طرف دیگر باید روش «خاموشی» را اعمال کرد ، به این مفهوم که والدین در مقابل رفتارهای منفی کودک هیچ واکنش کلامی ، دیداری و شنیداری انجام نمی دهند و گویی چیزی را ندیده اند ، کودک پس از چند بار تکرار رفتار منفی، به علت دریافت نکردن پاسخ، پی می برد که کارش بیهوده است.

      روش تقویت رفتار ناهمساز
      وقتی شدت رفتارهای کودک نسبت به قبل کاهش یافت والدین باید روش «تقویت رفتار نا همساز» را اجرا کنند، یعنی رفتار مقابل رفتار منفی کودک را به محض سر زدن از کودک ، تقویت کنند ، مثلا کودکی که گریه می کند به محض آن که ساکت شد ، توسط والدین مورد توجه و تشویق قرار گیرد .

      رژیم غذایی مناسب
      شاخص های دیگری که باید در نظر داشت ، استفاده از رژیم غذایی صحیح است، مصرف بیش از اندازه سردی ها ، تنقلات، کاکائو، نمک و سرکه باعث تحریکات عصبی کودک و تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای بیش از یک ساعت در روز باعث تشکیل امواج مخرب در مغز کودک و عصبانیت او می شود ، کم خوابیدن کودک نیز باعث افزایش لجبازی می شود ، خواب شب مهم تر از خواب روز است چون در خواب روزانه عواملی نظیر نور و صدا باعث بر هم خوردن ریتم خواب می شود و کودک با وجود خواب زیاد ، پس از بیداری آرامش ندارد .

      مراجعه به مشاور
      درباره لجبازی های شدید کودکان که گاه به صورت گریه های طولانی و کبودی لب ها و واکنش های غیر عادی خود را نشان می دهد ، بررسی امواج مغز کودک و مراجعه به روان پزشک و روان شناس کودک ضرورت دارد …

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • سحر , آوریل 25, 2015 @ 3:21 ب.ظ

    سلام..مرسی..ببخشید..منظورم افادی هست..که به تازگی دیدم..وهم سن وسالهای خودم هستن..بیشترمیخواستم بدونم..میشه با اون شرایط که گفتم..که نه همو هی دیدن ونه صدا هم روشنیدن..برحسب اون شناخت ومحبت قبلی ..که نسبت به هم داشتن مدتی یا شایدچندسال صبرکردن که به هم برسن..دوست داشتم بدونم مگه میشه با ندیدن وحتی نشنیدن صداش اونقدری براش صبرکنن تابهش برسن..؟اقایون تواین شرایطی که گفتم..یعنی به نسبت همون شناخت واشنایی اولیه..شایدتادوسالی که براهم صبرمیکردن هم روندیدن وصدای هم روهم نشنیدن..اقایون تواین شرایط چه جوری روعلاقشون ثابت میمونن؟مرسی..اگه راهنماییم کنین..سوال ذهنم رومشغول کرده..وبیشتردوست دارم در این شرایط اقایون روبشناسم..

    • Anonymous , آوریل 26, 2015 @ 10:35 ق.ظ

      دوست عزیز تمام این موارد به خواست خود افراد بستگی داره … درسته که همدیگرو نمیبینن ولی تصورات انسان قدرت عجیبی داره …
      برای این گفته ها توجیحات خاصی وجود نداره … چون اگر درک و شناخت و علاقه قلبی باشه و از این دوست داشتن بعد معنوی پیدا کنه اونوقت میتونه برای سالها دوام و تازگیش رو حفظ کنه … اگر فردی معتقد باشه اگر کسی رو دوست داشته باشه ، ندیدنش چیزی از عشقش کم نمیکنه و باعث نمیشه توجهش به سمت های دیگه منحرف هم بشه … این درک و شناخت و علاقه قلبی فرد مهمه …

  • سحر , آوریل 26, 2015 @ 12:49 ب.ظ

    مرسی..ژس میشه تواین شرایط به مرد..اعتمادکرد؟که ندیدنه طرفشون بهانه ای نمیشه واسه اینکه ازیادشون بره؟

    • Anonymous , آوریل 26, 2015 @ 12:57 ب.ظ

      بله میتونید امیدوار باشید

  • مهشيد , می 9, 2015 @ 1:36 ب.ظ

    من ۴ ماه هست عقد کردم دخالت های خانواده شوهرم کلافم کرده هست،از خط هایی که به همسرم میدهند کلافه شده ام و از طرفی برای اقدام کاری نگران خانوادم هستم.همسرم هم دوست دارم،ولی نمیتونم زندگی کنم خواهشاً راهنماییم کنید اگر هم لازم هست به مرکز مشاوره مراجعه کنم
    با تشکر

    • Anonymous , می 10, 2015 @ 10:42 ق.ظ

      دوست عزیز این دوران برای شناخت بیشتره پس خوب ببنید و با همسرتون صحبت کنید
      متاسفانه خانواده ها در مورد جدایی در این دوران دید خوبی ندارن ولی اگر واقعاگ نمیتونید با این شرایط کنار بیایت بهتره اول مشاوره کنید و بعد اقدام قاطع کنید … به هر حال هر خانواده ای خوبی و زشتی داره که طبیعیه و نباید نسبت بهش موضع بگیرید …شما میتونید با محبت
      کردن به خانواده شوهرتون نظر و اعتمادشون رو جلب کنید … ولی ممکنه این اتفاق زمان زیادی رو از شما بگیره و از حوصله و توان شما خارج باشه …
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.