مرکز مشاوره

مرکز مشاوره جوان

تست روانشناسی

مرکز مشاوره جوان

جوانان امروزی در این جامعه همواره با مشکلات و معضلاتی روبرو میشوند که گاه در حل این مسائل عاجز و ناتوان میشوند.امروزه  در بین جوانان کمتر کسی پیدا میشود که مشکلی نداشته باشد، این مشکلات جوانان میتوانند در زمینه مشکلات خانوادگی ، مشکلات کاری ، مشکلات ازدواج ، مشکلات تحصیلی و بسیاری دیگر باشند ، گاهی این مشکلات چنان شدید و طاقت فرسا هستند که جوان را نا امید و خسته از زندگی میکند.

اما این وظیفه بزرگتر هاست که در این شرایط آنها را تنها نگذارند و با دادن امید آنها را دلگرم کنند. مشاورین ما نیز در مرکز مشاوره جوان با در نظر گرفتن این اهداف سعی بر حل مشکلات شما جوانان و آینده سازان کشور دارد ، شما میتوانید با مراجعه به مرکز مشاوره جوان  انگیزه از دست رفته خود را برای  زندگی به دست آورید.

شماره های تماس 01

به یک هم دانشگاهی علاقه مند شده ام

دختری هستم ۲۵ ساله. فارغ التحصیل مهندسی برق هستم و به علت علاقه زیاد دوباره کنکور دادم و امسال پزشکی قبول شدم.

مدت ها پیش که درباره این رشته تحقیق می کردم در فضای مجازی آقایی را پیدا کردم که ایشون هم دانشجوی همین رشته بودند و با اینکه منو نمیشناختند بشون علاقه مند شدم.

گذشت تا اینکه منم امسال قبول شدم و از قضا همون شهر! البته کاملا تصادفی این اتفاق افتاد. با اینکه ۲ سال ازین حس میگذره اما با ورود به دانشگاه دلم میخواست حتی اگه شده تصادفی ایشونو ببینم و در دومین روز دانشگاه این اتفاق افتاد! حالا این حس شدیدتر شده و داره عذابم میده.

مشکل اینجاست که ایشون درسشون تموم شده و دیگه دانشکده نمیان و اصن منو نمیشناسن. تا حالا چنین حسی نسبت به کسی نداشتم و مطمئنم اگه از این شانسم استفاده نکنم بعا پشیمون میشم.

چیکار کنم به نظرتون؟

پاسخ

با سلام دوست عزیز یعنی در حال حاضر اصلا ایشون نمی دونند شما چه کسی هستسد و اون موقع که اشنا شدید هیچ ارتباطی نبود و صرفا در فضای مجازی عاشق ایشون شدید ؟

خب وقتی طرف مقابل مطلع نیست و داره از دانشگاه فارغ التحصیل میشه شرابط روحی برای شما قابل درک است ولی وقتی اصلا نمیشناسند این عشق یک طرفه عذاب اور خواهد بود که باید دقت داشته باشید.

به هر حال به نظرم از مرکز مشاوره دانشجویی استفاده کنید به لحاظ قیمت و مسافت چون اینکه راهکار داده شود که شما خودتون رو به ایشون معرفی کنید و نظر ایشونم راجب خودتون بدونید درست نیست اصلا .

و باید بتونید این قضیه رو به جای انکار و فراموشی حل کنید امیدوارم مساله به زودی حل شود.

سخت تر است .امیدوارم در هر حال خوشبخت باشید . در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

به نظر من برو و خودتو نشون بده یک کاری کن و بیکار نشین نمیگم برو از علاقت بگو اما یک جوری دور و برش باش اینکه نشناستت خیلی بده چون تا نشناستت علاقه ی هم صورت نمیگیره پس باید بشناسنتون و بعد اگه واقعا قسمت هم بودیم به هم میرسیناگرم که نشد هیچ وقت افسوس نمیخورین که هیچ تلاشی نکردین

۶ راه حل برای عشق یک طرفه!

عشق، مثل قلب است. وقتی زندگی می آفریند که همزمان هر دو بطن آن بتپند. تپش یک بطنِ تنها فایده ای ندارد. عشق یک طرفه مثل تپش تک بطن است، یک تلاش عبث.

اما خیلی از آدم ها این تلاش عبث را تجربه می کنند. آیا این تلاش بیهوده سرنوشت یک فرد است؟ چگونه می توان این تجربه محتوم به شکست را مدیریت کرد؟

عشق های یک طرفه کدامند؟

تکلیف عشق های دو طرفه که معلوم است؛ وقتی دو نفر به صورت متقابل همدیگر را دوست دارند، بیشتر از هر چیز برای همدیگر اهمیت قائلند و تا پای جان از هم حمایت می کنند می گوییم که آنها عاشق همدیگر هستند. اما عشق یک طرفه چیست؟

عشق یک طرفه، همان طور که از اسمش معلوم است به معنی این است که یک طرف ماجرا طرف دیگر را دوست دارد در حالی که طرف دوم هیچ علاقه ای به او ندارد. این قبیل عاشق ها دو دسته اند:

دسته اول، گروهی هستند که به صورت ذهنی عاشق کسی هستند و با اینکه در واقعیت نشانه ای از علاقه متقابل نمی بینند اما سفت و سخت معتقدند که طرف دیگر هم به آنها فکر می کند و به آنها علاقه دارد هر چند که هیچ کدام هرگز چیزی به زبان نیاورند.

دسته دوم، عشق شان را به زبان می آورند اما با اینکه از طرف مقابل جواب رد می گیرند، حاضر به قبول واقعیت نمی شوند و با نسبت دادن علت رد شدن درخواستشان به عوامل دیگری مثل دخالت خانواده آن فرد و یا حضور رقیب عشقی تا مدت ها برای رفع موانع دست و پای بیهوده می زنند.

همان طور که می بینید، عشق یک طرفه بیشتر از اینکه «عشق» تلقی بشود نوعی تفکر و رفتار بیمارگونه به نظر می آید که جز دردسرهای روانی و عاطفی نتیجه دیگری ندارد.

دردسرهای عشق یک طرفه کدامند؟

مدت ها قبل، کسی را می شناختم که دوازده سال به صورت ذهنی با عشق پسر عمویش زندگی می کرد و وقتی پسر عمو با فرد دیگری ازدواج کرد، او به حدی افسرده شد که چاره ای به جز مصرف دارو نداشت.

متأسفانه اغلب کسانی که یک طرفه عاشق هستند همین سرنوشت را پیدا می کنند.

البته این را هم باید اضافه کنم که افسردگی قسمت خوب ماجرا است چون نشانه آن است که فرد در حال نزدیک شدن به مرحله پذیرش واقعیت است.

اغلب این افراد فرآیند سوگ را تجربه می کنند که به دلیل اینکه نسبتاً طولانی است مشکلاتی را در کار و تحصیل و روابط اجتماعی برای آنها ایجاد می کند و اصطلاحاً آنها را برای مدتی از زندگی عقب می اندازد.

چگونه در دام عشق یک طرفه نیفتیم؟

با توجه به مشکلات عشق یک طرفه که درباره آنها صحبت کردیم، بهتر است از قبل برای نیفتادن در این ورطه چاره ای بیندیشیم.

شاید بگویید که عشق، یک اتفاق است و دست خود آدم نیست و در نتیجه نمی توان جلوی آن را گرفت.

با اینکه تا حدودی با شما موافقم آن هم از این جهت که احساسات و هیجانات اغلب خارج از آگاهی ما شکل می گیرند و به غلیان می افتند، اما لازم می دانم این نکته را هم اضافه کنم که چون ما صاحب آن احساسات و هیجانات هستیم، پس می توانیم آنها را مدیریت هم بکنیم.

بنابراین اگر احساس علاقه نسبت به کسی در شما ایجاد شد در حالی که هیچ مدرکی مبنی بر علاقه متقابل برای آن ندیدید، با راهکارهایی که در ادامه مطرح می شوند، خودتان را مدیریت کنید تا دچار آسیب نشوید:

از احساساتتان آگاه باشید

یکی از دلایل مهم در بیراهه رفتن احساسات این است که ما نسبت به آنها آگاه نیستیم. اگر دلبسته کسی شده اید که علاقه ای به شما ندارد و می خواهید از این موقعیت خلاص بشوید، با تمرکز کردن آگاهانه روی احساساتتان شروع کنید و جنس آنها را بشناسید.

رابطه تان با آن فرد را مدیریت کنید

هر چقدر از کسی که به او علاقه دارید دورتر باشید راحت تر می توانید از دام عشق یک طرفه تان بیرون بیایید. اگر دور شدن فیزیکی برایتان ممکن نیست، سعی کنید رابطه تان را با او به حداقل برسانید و در برخوردهای ضروری نیز کاملاً رسمی رفتار کنید.

اوقات بیکاری تان را به صفر برسانید

تا جایی که می توانید با کارهایی که برایتان لذت بخش هستند سر خودتان را گرم نگه دارید. ورزش منظم را هم از قلم نیندازید.

اهدافتان را بازشناسایی کنید

به کارهایی که قبل از شروع شدن این رابطه دلتان می خواست انجام بدهید فکر کنید.

آنها را به صورت هدف برای خودتان دوباره تعریف کنید. اولویت بندی کنید و هر کدام را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. و با در نظر گرفتن یک دوره زمانی مشخص دست به کار بشوید.

خودتان را باز تعریف کنید

گاهی اوقات ما نیاز پیدا می کنیم که دوباره خودمان را برای خودمان تعریف کنیم. با خودتان خلوت کنید و تعریفی را که از خودتان دارید روی کاغذ بنویسید.

اگر تعریفتان کلی بود و یا خیلی مثبت نبود، سعی کنید تعاریف جدید و مثبت تری را جایگزین آن بکنید.

تعاریف مثبتتان را جلوی آینه با خودتان تکرار کنید. در تعریفتان حتماً روی عزت نفس و ارزشمندی خودتان تأکید کنید.

ذهن تان را آماده پذیرش آدم های تازه بکنید

با افراد جدید معاشرت کنید و اجازه ندهید که شکست ناشی از عشق یک طرفه، شما را نسبت به آینده تان بدبین کند. در یک کلام اینکه جاده زندگی تان را برای ورود افراد جدیدی که متقابلاً شما را دوست می دارند، آب و جارو کنید.

پاسخ
پسری ۲۰ ساله هستم راستش به یک مشکل بزرگ برخوردم که خیلی فکرمو مشغول کرده اونم این هست که من از یکی از دخترای همکلاسیم خوشم میاد و واقعا دوسش دارم ولی نمیدونم باید چطور بهش پیشنهاد بدم یا حرف بزنم باهاش البته بگم قبلا توی یکی از این شبکه های فضای مجازی باهاش حرف زدم و اونم همیشه به پست هایی که اونجا میذارم توجه میکنه خودم فکر میکنم احتمالا جوابش بهم مثبت باشه ولی ته دلم یکم شک دارم و شاید همین جلوگیری میکنه از اینکه من برم جلو البته اونم از دخترایی هست که با پسری حرف نمیزنه و همیشه هم با دوستاش هست.
لطفا راهنمایی کنید بنده رو باتشکر

پاسخ

روشهای زیادی وجود داره و لی من به شما توصیه میکنم در کلاسهای دفاع شخصی ثبت نام کنید .

اول از اینکه در گروه قرار میگیرید و دوم اینکه با یاد گیری مهارتهایی اعتماد به نفس در شما تقویت خواهد شد.
قرار نیست از این مهارت ها استفاده خاصی کنید ولی این حس قدرت در شما ایجاد کننده اعتماد به نفس در شماست.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشقی

نوجوانان بر اساس گروه اجتماعی که به ان تعلق دارند، ممکن است در مورد نحوه ارتباط با جنس مخالف، دارای دیدگاههای شخصی بسیار محکمی باشند مثلا کلا با برقراری این دست رابط مخالف باشند و یا اینکه تصور کنند این دست روابط الزامی است.

به طور کل به نظر می رسد که در سالهای اول نوجوانی، احتمال دارد که نوجوان هیچ تمایلی به برقراری رابطه با جنس مخالف نداشته باشد؛ اما در اواخر نوجوانی ممکن است ارتباط با جنس مخالف برای وی جذاب شود و تقریبا این زمان است که امکان بروز عشق و عاشقیهای نوجوانی افزایش می یابد.

آنچه مهم است این است که این گرایش در هر حال ایجاد می شود لذا نوجوان در این زمینه خاص نیازمند درک و توصیه والدین خود هستند اما توجه کنید که این راهنمایی ها باید قبل از ایجاد این دست تعلقات خاطر به نوجوان ارایه شود نه بعد از آن!

“فیلیپ رایس”، روان‌شناس معاصر، با استناد به بررسی‌های بیش از ده پژوهشگر، در فاصله سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۶،‌ هدف‌های زیر را برای قرارهای عاشقانه برمی‌شمارد: – تفریح و سرگرمی : یکی از عمده‌ترین مقاصد رابطه با جنس مخالف، برخورداری از نوعی سرگرمی است.قرار عاشقانه برای نوجوان، لحظاتی سرشار از خوشی و لذت فراهم می‌سازد که به خودی خود می‌تواند هدف باشد.

همراهی و معاشرت بدون مسئولیت ازدواج

هم‌نشینی و همراهی با دیگران، یکی از نیرومندترین انگیزه‌های رابطه عاشقانه است.تمایل به دوستی، پذیرش عاطفه و عشق دیگری یکی از جنبه‌های طبیعی و سالم رشد و تحول آدمی است.

افزایش منزلت اجتماعی

کسانی برای کسب موفقیت ، اثبات و حفظ موقعیت اجتماعی خود به این‌‌گونه رابطه‌ها کشیده می‌شوند ، به علاوه عضویت در دار و دسته‌های خاص است که باعث می‌شود نوجوان برای کسب منزلت اجتماعی، روابط عاشقانه برقرار سازد.

تعیین و انتخاب همسر

قرارها و برخوردهای دختران و پسران، به ویژه در سنین بالاتر، به انتخاب همسر و ازدواج می‌انجامد؛ خواه این انتخاب آگاهانه باشد یا نباشد.

اینکه رابطه‌های عاشقانه به همسرگزینی بینجامد، به تمامی تجربه‌های فرد بستگی دارد.

همه ارتباط‌ها، به ازدواج‌های عاقلانه منتهی نمی‌شوند؛ به خصوص اگر دختران و پسران دلداده، تحت تأثیر خصوصیات و عواملی سطحی یکدیگر را برگزیده باشند.

بعضی از زوج‌هایِ عاشق، خودخواهی، رقابت‌جویی، بی‌ثباتی و دیگر عادت‌های ناپسند را در طول دوران خاطرخواهی‌شان بروز می‌دهند که زمینه ازدواجی موفق، که همانا پیوندی دراز مدت براساس مهرورزی، سازگاری و هماهنگی است، را از بین می‌برد.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشق یپیامدهای منفیِ رابطه با جنس مخالفدر کنار فوایدی که روان‌شناسان غربی برای دوستی با جنس مخالف، در دوره نوجوانی برشمرده‌اند، بسیاری از آنان نیز پیامدهای این نوع رابطه را طوری دیگر بیان کرده‌اند.

در کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره خانواده، دوره نوجوانی، رفتارجنسی، روان‌شناسی زن و پرخاشگری و خشونت منتشر کرده‌اند، آثار منفی زیادی را به این دوستی‌ها نسبت داده‌اند، که موارد زیر از جمله مهم‌ترین آنها می باشند.

پنهان کردن و تحریف هویت؛* بروز حسادت؛* افزایش خشونت در قرارهای عاشقانه؛* افزایش تصادف‌های رانندگی؛* تشدید درگیری‌های خانوادگی؛* تجاوزهای جنسی به افراد آشنا (تجاوز در قرارهای عاشقانه)؛* وادارشدن به ازدواج‌های زودهنگام؛* دچار شدن به اختلالات هیجانی و عاطفی* لذا در ادامه توصیه هایی ارایه می شود تا والدین برخوردی مناسب در این دست شرایط ارایه دهند.

این یک راه حل است

شما و همسرتان باید در مورد قوانینی که در زمینه رابطه با جنس مخالف وجود دارد، به یک اتفاق نظر برسید.

اگر نوجوان شما با نظر شما مخالف است به او گوش دهید و برای او شرح دهید که چرا عقیده دارید دوستی با جنس مخالف در این سن مضر است.

از قبل با همسرتان تصمیم بگیرید که اگر نوجوان تان خط مشی ها را بر هم زد، چه خواهید کرد؟

والدین در اتخاذ تصمیمات تربیتی با یکدیگر متفاوت هستند لذا اگر شرایط جامعه شکل خاصی یافته دلیلی ندارد که شما بخواهید از اصول و ارزشهای خود تخطی کنید.

اگر تمایل دارید فرزندتان در ارتباط با جنس مخالف حریمها را رعایت کند خودتان هم در این ارتباطات محتاط بوده و درست رفتار کنید.

والد غیر همجنس می تواند با افزایش ارتباط عاطفی خود با فرزندش نقش یک جایگزین خوب را ایفا کرده و مانع از ایجاد این دست دوستی ها شود(مثل رابطه عاطفی پدر با دختر یا مادر با پسر).
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

خانواده ام  قید و بند های زیادی دارد و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد می کند

سلام اقای دکتر . میخوام باهاتون روراس باشم چون احساس میکنم تنها کسی هستین که میتونه کمکم کنه و رنج روحی من رو کاهش بده شمایید
اقای دکتر من ١٧ سالمه و کلاس سوم دبیرستانم . ( دارم میرم سال سوم ) من تو یه خانواده ای بزرگ شدم که قیدوبند های زیادی داشتم و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد میشه . من متاسفانه سیگار میکشم .

و لذت میبرم ازش . اما نمیدونم چجوری این موضوع رو با هاشون درمیون بزارم . البته فقط با مادرم میخوام این موضوع رو در میون بزارم چون پدرم آدمی خیلی عصبانی هستش و اگه موضوع رو بفهمه عاقب خوبی پیش نمیاد من حدود یک سال پیش پدر و مادرم موضوع سیگار کشیدن من رو فهمیدند و یه شری پیش اومد که اصلا غیر قابل تعریفه .

و من ناچاراً سیگار رو موقتی کنار گذاشتمن توی این یک سال و خورده ای خیلی سعی کردم که ذهنم رو منحرف کنم ازش ولی نتونستم .

من ازش لذت میبرم از نظر من خیلی موضوع عادی و پیش پا افتاده ای هست و دلم میخواد مادرم این موضوع رو بدونه که دوباره مثل اون دفعه شر به پا نشه چون اون دفعه هم مادرم یه چیزایی فهمیده بود و وقتی به پدرم گفت پدرم کلی تحقیق کرد و اخرش فهمیدن که بله من سیگار میکشیدم ولی خب اون موقع سنم کمتر بود و حق با اونا بود طبیعتاً سیگار کشیدن یه بچه ١۵ ساله خیلی بدتر از کشیدن سیگار یه نوجون ١۶ یا ١٨ ساله هست .

این موضوع سیگار کشیدن من رو نمیشه کارش کرد چون حتی اگه الان هم نکشم بعد ها یه جای دیگه از زندگیم که میتونه دوران دانشجویی باشه یا سربازی یا هرچیز دیگه ای…. چرا ؟

چون خودم به اون نتیجه که نباید بکشم نرسیدم من وقتی. میگم سیگار کشیدن به این منضور نیست که داماً به صورت حرفه ای سیگار بکشم نه من میگم گاهی اوقات .

حالا میتونه هفته ای یه بار باشه میتونه ماهی یک بار حالا اگه با چند نفر جمع شدیم یه نخ سیگارم کشیدیم اشکالی نداشته باشه
اگه میشه کمکم کنید که چجوری با مادرم حرف بزنم تا با این موضوع کنار بیاد .

درضمن من اگر هم سیگار میکشم واقعا کسی نمیفهمه چرا چون من پدرم خیلی آبرو داهست و تقریبا اکثر مردم تو شهرستان پدر من رو میشناسن که البته ما دو تهران سکونت داریم برای همین میگم که میخوام فقط با مادرم حرف بزنم تا اون با این موضوع کنار بیاد
ممنونتون میشم آگه کمکم کنید

پاسخ

ببینید دقت داشته باشید که یک مساله بسیار مهم این است که بدانید این مساله درسته برای شما درگیری ایجاد کرده و درست هم میگید که ممکنه بعدا در دوره دیگری از زندگی رفتارها تکرار شود.

ولی کمی فکر کنید چرا خانواده اینقدر حساسیت دارند ایا واقعا اگر شما از این سن درگیر سیگار شوید صرفا سیگاری بافی می مانید یا مایل هستید چیزهای دیگری را هم تجربه کنید چون می فرمایید خانواده شما قید و بند زیاد داشتند.

اصلا ممکن است به خاطر همین قید و بندها باشد که باعث شده باشد که شما بیشت حالت لجباری داشته باشدی و حتی اگر از ابتدا تمایل خاصی هم نداشتید باز دنبال چنین مسائلی بروید به هر صورت دقت کنید که مساله مهم این است که شما با خودتون اول کنار بیایید به جای اینکه بخواهید خانواده رو قانع کنید که این رفتار رو داشته باشید
همیشه که خانواده با شما نیستند اکنون به واسطه سنتونه که خب طبیعتا بیشتر مراقب هستند بعدا به قول خود شما در سربازی و …

خب شرایطی ایجاد می شود که دیگر به شما توجهی نخواهند داشت و ازادی عمل دارید ولی خودتون فکر کنید وقتی دغدغه فردی در این سن که در اوج شور و هیجان و برنامه ریزی بای اهداف اینده است مساله مطرح کردن سیگار کشیدن است و اصلا به عواقب ان فکر نمی کند در اینده چه خواهد شد به هر حال اینده بسیار غیر قابل پیش بینی خواهد شد و شما هم توجهی به این مساله طبیعتا نخواهید داشت پس دقت داشته باشید که باید حتما مراجعه حضوری داشته باشید و امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

مکمل میخورم و بدنسازی میرم اما خانوادم مخالفن

پسری ۱۸ ساله هستم و ۱سالو ۳ماهه بدنسازی کار میکنم. تو این مدت با دردسر (البته پدر راضی بود) چن مکمل استفاده کردم و حالا یکی دیگه نیاز دارم تا بدنم تکمیل بشه ولی هرچی میگم اونا میگن ضرر داره و تو کلیه رسوب میکنه. پولش هم از خودمه ولی میخوام راضی باشن.

کلی کتاب هم خریدم درس میخونم برا کنکور که. حدود ۱ هفته سر فکرشون کار کردم ولی اصلا راضی نمیشن . این آخرین مکملیه که میخوام استفاده کنم .

نمیدونم چرا تو این مدت مضر نبود ولی حالا بد شدن😶. لطفا یکی کمک کنه

پاسخ

ببینید شما که در سنی هستید که به هر حال ورزش مناسب و داشتن تغذیه مناسب کمک می کند که شرایز بدنی مناسبی داشته باشید .

پس اصلا جای نگرانی وجود ندارد ضمن اینکه این نکته را هم بدانید که اگر امسال قرار است کنکور بدهید پس بی خودی ذهنتون رو با مسائل اینچنینی درگیر نکنید که چه کنید و چطور مسائل را مدیریت کنید .
به هر حال سلامت جسم اهمیت دارد و درست۶ تا کنون اتفاقی نیفتاده ولی خب اگر تداوم داشته باشد مطمئن باشید مساله به حدی گسترده خواهد شده مشکلات زیادی را ایجاد کند و باعث دردسر هایی شود.
و حتما قرار نیست همه چیز را تجربه کنید که متوجه یک مساله شوید به هر حال مشکلات زیادی وجود دارد

مخصوصا برای شما که کنکوری هستید خب این بسیار مهم است که بدانید باید بتوانید در شرایط فعلی اهم و مهم کنید حالا که تا اینجا خانواده با شما همکاری داشتند خب نباید از این به بعد نگرانی هایی داشته باشید .
به هر حال تا اینجا پیش رفتید پس برای جلب اطمینان خانواده هم که شده بهتره دیگه بیشتر از این پیش نروید و بدانید که بهتره درسرو در اولویت قرار بدهید چون واقعا با اینده شما سر و کار دارد و بعد از ان در اینده هم می تواتید پیگیر درزش بدنسازی باشید این طور اعتماد خانوادهدهم جلب شده و خوشحال می شوند از اینکه هنراهی مناسبی با شرایط داشته باشید.
امیدوارم موفق باشید ..
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

مدتی است که شب ها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده

سلام و خسته نباشید، پسر ۲۲ساله ای دارم .

مدتی است که شبها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده نمیدونم چیز دیگه ای هم مصرف میکنه یا نه چطور بفهمم و چکارکنم.

دارم دیوونه میشم

پاسخ

ببینید کاملا قابل درکه که نگران باشید و براتون شرایط سختی باشه که بخواهید بپذیرید که مشکل وجود داره . منتهی یک نکته رو در نظر داشته باشید و ان هم این مساله است که بدانید چون فرزند شما در سن حساسی قرار دارد خب این مساله باعث می شود که اگر برخور کنید شرایط بدتر سود و به نوعی فکر کند واقعا قصد دخالت در کارهای او را دارید.
بهتره حتما ابتدا حضورا در مورد شرایط زندگی و فرزندتون مشورتی داشته باشید و بعد تلاش کنید که نحوه تعامل مناسب با ایشون رو پیدا کنید.
چون به هر حال اینها نکات بسیار مهمی هستند که باید در نظر گرفته شود ..
ضمن اینکه بهتره پدر ایشون در جریان باشن و دوستان را کنترل کنند و در فضای دوستانه و صمیمی در مور عواقب این مساله توضیح بدهید که ممکنه چه شرایطی را برای فرد ایجاد کند ..
به هر صورت امیدوارم مساله حل شود ولی نظارت دقیق صحبت در مورد اینکه مطلع شدید دقیقا مساله کجاست و چه شرایطی وجوو دارد .
همه و همه مسائل مهمی هستند که باید در نظر داشته باشید
به هر حال نوع برخورد با توجه به شناخت از شخصیت پسر تون هست که باید با دقت در نظر گرفته شود .
منتهی جای نگرانی نیست .اگر درست مدیریت کنید مساله حل می شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

382 نظرات

  • zahra , جولای 14, 2015 @ 12:50 ب.ظ

    سلام
    من یه سوال داشتمکلی هم تو نت گشتم ولی جواب قابل قولی نبود
    من چند وقته به اعتقاد ها شک دارم به نماز به روزه
    هیچ کدوم از دلیل هاشون رو قبول ندارم
    خدا رو قبول دارم اما بقیه چیزا رو نه
    بعضی وقتا فکر میکنم من خدا رو قبول دارم اما نکنه خدا به خاطر نماز نخوندن از من بدش بیاد
    یا فقط حرف دلمو قبول نداشته باشه
    چیکار باید بکنم؟
    اگه جوابی دارین ممنون میشم

    • ◄Responder► , جولای 16, 2015 @ 1:36 ق.ظ

      خب دوست عزیز شما خداوند رو قبول دارید … پس باید قبول هم داشته باشید خداوند خالق ماست و برای ما پیامبرانی قرار داده
      این پیامبران هم قوانینی رو برای هدایت بشر آوردن … حالا ما بهش عمل کنیم و یا نکنیم بحث جداگانه ای هست … دین مثل قوانین راهنمایی و رانندگی می مونه و شما میبینید افرادی بدون داشتن گواهینامه سالها بهترین راننده هستند مثل کشورهای دیگه که اهمیت کمی برای دین قایل هستند ولی زندگی خوبی در این دنیا دارن … مسئله از این نقطه شروع میشه که پای دنیای دیگه و قیامت به میون میاد وقتی چنین موضوع ناشناخته ای پا به میدون میذاره عقل انسان چون محتاط هست ، میترسه و اینجاست که دین با باید و نباید ها وارد میشه و انسان و عقل ترسیده رو به لطف بیکران خداوند بشارت میده … دوست عزیز حضرت علی گفتن اگر شما نماز بخونید و دنیای اخرتی در کار نباشه این کار فقط وقت کمی از شمارو گرفته ولی اگر روز قیامتی باشه دیگه نمیشه جبرانش کرد
      اینو بدونید وقتی روی نماز تمرکز میکنن به این دلیله که کسی که نماز میخونه نباید لباس و محل نمازش غصبی باشه یعنی نباید دزدی و رشوه و .. وارد زندگیش شده باشه
      نباید آلوده باشه یعنی اینکه پاکیزه باشه و …. که فرد اتوماتیک مجبور به رعایت قوانینی میشه که سود زیادی رو برای خودش به ارمغان میاره
      پس اینکه ذهن شما به این درک رسیده که میپرسه چرا نماز میخونه ؟ و دچار شبهه شده بسیار عالیه چون اگر شما دین رو از این طریق جستجو و کاوش بدست بیارید ارزشی بسیار بیشتر از دینی هست که از روی عادت خانوادگی بهش وارد شدید
      پس اول وجود خداوند رو برای خودت اثبات کن …. شما با رفتن به طبیعت و گردش و جستجو میتونید به نتیجه برسید
      و دیگه خدارو برای خودت و کسی ترسناک جلوه گر نکنید چون اونقدر که شما ترسناکش کردید بسیار بسیار بیشتر از اینکه عقل ما متصور باشه رحمان و رحیمه … پس همیشه به خدایی که به وجودش پی خواهید برد اعتماد داشته باشید

    • soli khanom , فوریه 7, 2016 @ 3:11 ب.ظ

      سلام عزیزم راجب به هر چیزی که بزات سوال بر انگیزه برو سرچ کن مثلا این که چرا خدا گفته باید روزی ۱۷ رکعت نماز بخونیم برو دلیل علمیشو بخون اون وقت به بزرگیش ایمان میاری و اعتقادت به نماز ۲برابر میشه

  • مادر , جولای 25, 2015 @ 6:34 ب.ظ

    سلام من مادر یک پسر ۲۴ ساله ام .پسرم با اینکه باهوش واستعداده اما اصلا به درس اهمیت نمیده با اینکه چهار ساله دانشگاه است اما هنوز درسش تموم نشده هر ترم افتان و خیزان میگذرونه.اما مشکل بزرگتر من اینه که اصلا به زندگی و آینده اش اهمیت نمیده از روزی که ترمش تموم شده میره گیم نت وروزهامیشه که خونه نمیاد میدونم که سیگار میکشه اما چیزهای دیگه را نمیدونم پدرش گاهی میره میاردش خونه اما بعد از استراحت و غذا خوردن دوباره میره گیم نت البته پدرش هم همش اهل بیرون رفتن با دوستاشه. تا حالا زیاد به مشاور مراجعه کردم که اونها گفتن کاری از دست ما بر نمیاد یا اینکه پسرم از رفتن پیش اونها سر باز میزنه خواهش میکنم راهنماییم کنید

    • ◄Responder► , جولای 28, 2015 @ 11:00 ق.ظ

      دوست عزیز پدر الگوی پسربه حساب میاد و یکی از افرادی که میتونه به ایشون کمک کنه پدرش هست … پس در این مورد با شوهرتون صحبت کنید
      در ضمن در این سن یکی از تاثیرگذارترین افراد دوستان پسرتون هست که میتونه روی رفتارهای ایشون موثر باشه

      متنی که در ادامه قرار دادیم روی صحبتش با فرزند شماست که میتونید مطالعه کنید ولی در نهایت ایشون در سنی هست که باید بتونه خودش برای زندگی شخصی خودش تصمیم گیری کنه

      به طور کلی هر رفتاری که انسان انجام می دهد معلول سه عامل انگیزه، نیاز و هدف است. به عبارت دیگر در کنار هر رفتاری مثلث انگیزه، هدف و نیاز به چشم می خورد. حال اگر عوامل جانبی موجب شود که انگیزه فرد کاهش پیدا کند یا عدم دوراندیشی و نداشتن شناخت لازم باعث ابهاماتی در تعیین اهداف گردد به گونه ای که فرد دچار سردرگمی و بی هدفی شود و انگیزه ای برای انجام فعالیت های علمی نداشته باشد علاوه عدم احساس نیاز یا عدم تشخیص نیاز می تواند از جمله علل بی تفاوتی و بی رغبتی به مطالعه شود بنابراین باید به دقت زندگی خود را مطالعه کنید تا دقیقا عواملی که باعث بی انگیزشی یا بی هدفی و سردرگمی شما شده شناسایی کنید و سپس با آنها مقابله منطقی کنید. برای کشف عوامل بی تفاوتی راهکارهای زیر را به صورت جدی عملی سازید. ۱٫ گاهی اوقات اطرافیان و دوستان با بیان مطالبی از قبیل این که بعد از فارغ التحصیلی کار مناسب برای جوانان نیست انگیزه مطالعه و فعالیت های علمی را کاهش می دهد. برای رفع این مشکل باید از ارتباط با افراد منفی اجتناب کنید. ۲٫ عدم علاقه به رشته تحصیلی می تواند موجب بی رغبتی و بی تفاوتی به مطالعه شود .رشته تحصیلی مورد علاقه را شناسایی کنید. ۳٫ دوری از خانه و شهر یا محل سکونت نیز ممکن است برخی از افراد را دچار افسردگی و بی رغبتی به درس و مطالعه کند. ۴٫ آب و هوا و تغییرات جوی نیز ممکن است تأثیر داشته باشد. ۵٫ سوء تغذیه، مشکلات جسمانی یا روانی نیز در بی رغبتی تأثیر دارد بنابراین اگر در این زمینه مشکلاتی هست باید برطرف شود. ۶٫ احساس اضطراب و نگرانی می تواند نشاط انسان را بگیرد. ۷٫ عشق و علاقه افراطی به افراد خصوصا در این سن گاهی عامل ناهنجاری در تحصیل جوانان می شود. به توصیه های زیر عمل نمایید. ۱٫ با افراد مثبت نگر، فعال، با نشاط و درس خوان معاشرت کنید . ۲٫ روزانه نیم الی یک ساعت ورزش مورد علاقه انجام دهید. ۳٫ از قرار گرفتن در تنهایی و بیکاری اجتناب کنید. ۴٫ ریلکسیشن و مدیتیشن می تواند از نظر روحی کار مناسبی باشد. ۵٫ از رفتن به محیط هایی که فکر و ذهن شما را می رباید اجتناب کنید. ۶٫ در صورت امکان در فرصت هایی که چند روز تعطیل هستید یک مسافرتی را ترتیب دهید و با جمع دوستان مسافرت کنید تا یک تنوع در وضعیت زندگی شما به وجود آید. ۷٫ برای اوقات شبانه روزی خودتان برنامه ریزی کنید و برنامه خود را جوری تنظیم کنید که جای خالی وجود نداشته باشد و برای همه اوقات خود کار خاصی را تعیین کنید. ۸٫ از بروز اینگونه حالات مأیوس نشوید زیرا گاهی اوقات این نوسانات خلقی در انسان به وجود می آید. به عبارت دیگر حالات روحی و خلقی انسان یکنواخت نیست بلکه گاهی اوقات انسان غمگینی و افسردگی را تجربه می کند و این امری طبیعی است بنابراین نگران نشوید البته اگر حالت افسردگی بیش از ۶ هفته ادامه پیدا کرد حتما به روان شناس بالینی یا روانپزشک مراجعه کنید. ۹٫ از یکنواختی در روش مطالعه و زندگی اجتناب کنید و یک تنوعی در زندگی خود بدهید. ۱۰٫ از تلقین این فکر که من روحیه مطالعه و کار ندارم یا من حال مطالعه ندارم اجتناب کنید بلکه به جای آن به خود تلقین کنید که همانطور که توانستم در کنکور قبول شوم می توانم با موفقیت تحصیلات دانشگاه را با موفقیت به پایان برسانم ۱۱ . تصمیم بگیرید زندگی جدیدی را با پیدا کردن دوستان جدید و ایجاد فضای جدیدی برای تحصیل و زندگی ایجاد نمایید و با برنامه ریزی و انجام کارهای مثبت شور تازه ای به خود بدهید و به گذشته فکر نکنید.

  • مادر , آگوست 1, 2015 @ 1:24 ب.ظ

    Responder از راهنماییتون ممنونم

  • باران , آگوست 3, 2015 @ 10:03 ب.ظ

    سلام؛میشه اسم یه مسکن خواب آور که دارو خونه ها بدون نسخه میدند رو معرفی کنید؛فک کنم تنها راه انتظار کشیدن تا مردن فقط خوابیدن و نفهمیدنه

    • ◄Responder► , آگوست 5, 2015 @ 11:33 ق.ظ

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • mom , آگوست 17, 2015 @ 8:42 ب.ظ

    پسری دارم به سن ۱۳ سال. حدود یکسال می شود که بسیار به خوردن علاقه پیدا کرده است. الحمد الله که از لحاظ جسمی خوبتر شده چون قبلا خیلی لاغر بود. اما مشکل اینجاست که تمام فکر و ذکرش خوردن شده. مدام می گوید که چی داری بخورم. اگر می گویم برو درس بخوان. میگه اول باید بخورم. و کمترین توجه را به درس دارد. مشق و تمرین خانگی درسها را نمی کند. چون خیلی گفته ام که برو درس بخوان حالا از من هم متنفر شده. و اگر درس نخواند آینده اش در خطر هست. نمی دانم واقعا چیکار کنم. از همراهی تان متشکرم

    • ◄Responder► , آگوست 18, 2015 @ 7:04 ب.ظ

      در واقع، یکی از عوامل بسیار عمده لجبازی و عصیانگری نوجوانان عدم شناخت والدین از ویژگی‌ها و تغییرات فیزیولوژیک و روانی و عدم آموزش مهارت‌های لازم جهت مقابله با این تغییرات در این دوران است. بنابراین برای شناخت دقیق، علمی و عمیق این ویژگی‌ها و تغییرات، ادامه گفت‌وگو با دکتر پیمان هاشمیان، استادیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد، روان‌پزشک و فوق تخصص کودک و نوجوان را در اختیار شما قرار می‌دهیم.
      • آقای دکتر، در شماره پیش به این موضوع پرداختیم که یکی از ویژگی‌های نوجوانان، این است که وقتی وارد این مرحله از زندگی می‌شوند دوست دارند به طورمستقل خودشان همه چیز را دوباره به دست آوردند. تمایل دارند خودشان باشند و همچنین دوست ندارند دیگران آنها را یک کودک فرض کنند، زیرا تصور می‌کنند بزرگ شده و می‌خواهند همانند بزرگسالان فکر کرده و عمل کنند؛ و در صورت شنیدن نصیحت مستقیم شروع می‌کنند به پرخاشگری و لجبازی. در این مواقع والدین چه عکس‌العملی باید نشان دهند؟
      – بله چون آنها تصور می‌کنند بزرگ شده و دوست ندارند همانند یک کودک تحت کنترل و مراقبت قرار بگیرند به آنها برمی‌خورد و ناراحت و عصبی و پرخاشگر می‌شوند. در چنین مواردی والدین باید به فرزند خود بگویند این مشکل ماست نه مشکل شما. مشکل من این است که نگرانم و چون ما داریم در یک خانواده زندگی می‌کنیم باید به حقوق و احساسات یکدیگر احترام بگذاریم. این حق توست که با هر کس دوست داری بیرون بروی اما راهی را پیشنهاد کن که من هم از نگرانی بیرون بیایم. آیا تو حاضری با دوستت بیرون بروی ولی من در خانه حرص و جوش بخورم و نگران باشم؟
      * مسلما چون در این دوران نوجوان احساس استقلال می‌کند، دوست ندارد کسی آزادی‌اش را محدود کند، رفتار ما باید با آنها چگونه باشد؟
      – نباید آزادی نوجوان را محدود کنیم. باید به آزادی و انتخاب نوجوان احترام بگذاریم. چون اگر او را آزاد نگذاریم نتیجه خوبی نخواهد داد.
      * اما ممکن است جوان اشتباه کند، والدین برای جلوگیری از این اتفاق باید چگونه رفتار کنند؟
      برای پیشگیری از این اشتباهات باید آزادی آنها در قالب مشروط باشد. مثلا می‌گوییم پسرم تو آزاد هستی مشروط به این‌که مرا از نگرانی دربیاوری. بنابراین نوجوان باید پدر و مادر را از نگرانی درآورد. فرض کنید فرزند شما با کسی دوست است اما شما تشخیص می‌دهید او فرد مناسبی نیست در این مواقع می‌توانید به او بگویید پسرم این فرد، دوست خوبی برای تو نیست. اما ممکن است فرزند شما اصرار کند که من حتما باید به دیدن او بروم. در این زمان می‌توانید به او بگویید، حالا که می‌خواهی با او رفت و آمد کنی اشکالی ندارد، اما مرا از نگرانی دربیاور، چون من خیلی نگرانم. بنابراین او باید با دادن یک راه‌حل شما را از نگرانی درآورد. ممکن است پیشنهادهای خوبی به شما بدهد. شاید به شما بگوید اگر نگرانید بیایید دنبالم، یا موبایلم را چک کنید. یعنی ما باید فرزند خود را برای رسیدن به خواسته‌هایش آزاد بگذاریم. البته همان‌طور که قبلا گفتم این آزادی باید مشروط باشد.
      * علاوه بر تغییرات و تحولات روحی که گفتید ممکن است باعث لجبازی و عصیانگری نوجوان شود چه تغییرات روانی دیگری در نوجوان ایجاد می‌شود؟
      – از تحولات روانی دیگر نوجوانان این است که معمولا زمانی که وارد دوره نوجوانی می‌شوند تفکرشان تبدیل به تفکر خلاق و انتقادی می‌شود. آنها علاقه شدیدی به اندیشیدن و استدلال کردن منطقی و استدلال امور و مسایل پیچیده پیدا می‌کنند. در واقع تفکر انتقادی به تفکری گفته می‌شود که در آن همه چیز مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. بنابراین آنها تمایل دارند همه چیز را با مدرک و دلیل کافی و قانع‌کننده بپذیرند. مثلا نوجوان دوست دارد اگر به او گفته می‌شود رشته‌ای را انتخاب کند دلیل آن را بداند که چرا باید آن رشته را انتخاب کند، در نتیجه با خانواده لج می‌کند. اوهمه چیز را از زاویه دید خودش دیده و دوست دارد خودش اثبات کند که این راه درست است یا نه. و در صورت اثبات می‌گوید من این راه را انتخاب می‌کنم. در این دوران کنجکاوی آنها تحریک شده و دیگر مایل نیستند هر چیزی را بدون چون و چرا قبول کنند.
      * متاسفانه این نوع تفکر در مدرسه و خانواده تقویت و پرورش داده نمی‌شود، و گاهی پرسش کردن را نشانه نافرمانی و گستاخی نوجوان می‌پندارند. اما امروزه واقعا در فکر جوان ما چه چیزهایی می‌گذرد؟
      – اگر امروز به رفتارهای نوجوان و جوانان خود دقت کنیم می‌بینیم عدم رشد و تقویت این نوع تفکر، باعث خطرات و آسیب‌های جبران‌ناپذیر زیادی از جمله گرایش به انواع اعتیاد شده است. همان‌طور که در سطح جامعه می‌بینیم ضعف در آموزش تفکر نقاد و خلاق نه تنها در نوجوانان باعث آسیب‌های جدی می‌شود و گاه جبران‌ناپذیر به نظر می‌رسد، باعث مشکلات زیادی در بین افراد بزرگسال نیز می‌شود. مثلا ما با افراد زیادی مواجه شده‌ایم که با تبلیغات و چرب‌زبانی باعث فریب و به دام انداختن مردم ساده شده‌اند.
      * حال با توجه به این آسیب‌ها والدین چگونه می‌توانند باعث پرورش تفکر نقاد شوند؟
      – خانواده‌ها برای پرورش و تقویت این تفکر باید به نوجوان اجازه نقد و بررسی و انتقاد کردن بدهند طوری که آنها از انتقاد کردن خوشحال شوند. مثلا اگر نوجوان شما درباره موضوعی صحبت می‌کند که شما با آن مخالفید از او بپرسید تا دلایلش را برایتان توضیح دهد. از او بپرسید اگر دو سال دیگر می‌خواهی انتخاب رشته کنی دلیلش را برای من توضیح بده که چرا می‌خواهی مثلا رشته انسانی را انتخاب کنی. اگر نوجوان دلیل قانع‌کننده‌ای آورد و دلیلش را اثبات کرد شما باید آن را بپذیرید و با لجبازی‌های نوجوان مقابله نکنید. در واقع از آن‌جا که تفکر خلاق در این سن به منظور رشد نوجوان پایه‌ریزی شده، بنابراین خانواده‌ها به جای این‌که با فرزند خود درگیر شوند باید سعی کنند آن را رشد و پرورش دهند. در نتیجه، نوجوان وقتی احساس کند به فکر او ارزش داده می‌شود به ارایه فکر جدید تشویق می‌شود. نوجوان به هر مشکلی از دیدگاه حل مساله‌ای نگاه می‌کند و می‌گوید مشکل چیست برای رشد این نوع تفکر می‌توان از او پرسید، زندگی ما این مشکل را دارد چه راهی برای حل آن داری؟ ممکن است فرزندتان یک راه حل جدید و کارساز ارایه دهد. می‌توان از او پرسید برای زندگی آینده‌اش چه برنامه‌ای دارد. یک نوجوان باید بداند که برای آینده‌اش چه برنامه‌ای دارد و برای رسیدن به آن چگونه برنامه‌ریزی می‌کند. باید نوجوان را وادار کرد که همه چیز را از دیدگاه حل مساله ببیند و یاد بگیرد برای حل مشکلات خود، راه‌حل‌های زیادی پیدا کرده و از بین آن راه‌حل‌های مختلف، بهترین راه‌حل را برگزیند و بگوید چرا این راه‌حل بهتر از بقیه است. مثلا اگر می‌گوید من درس نمی‌خوانم اولا باید دلیل درس نخواندن خود را توضیح دهد و سپس برای حل مشکل خود راه‌حلی پیدا کند.
      * یکی از ویژگی‌های دوران نوجوانی، تخیل و رویاپردازی است با این ویژگی نوجوان چگونه باید کنار آمد؟
      – نوجوان تخیل را دوست دارد بنابراین والدین ضمن احترام باید اجازه دهند نوجوان این رویاپردازی و تخیل را تجربه کند و زندگی آینده خود را در تخیل بسازد. ولی ما باید سعی کنیم در حالی که دارد تخیل می‌کند واقعیت‌های زندگی را هم ببیند.
      * موضوع دیگری که خانواده‌ها را نگران کرده است، بیش از حد فکر کردن نوجوانان است، والدین با این رفتار، چگونه باید برخورد کنند؟
      – فکر کردن بیش از حد باعث ناراحتی بعضی از والدین می‌شود. اما فکر کردن در نوجوانان در یک زمان محدودی خیلی خوب و سازنده است. نوجوانان دوست دارند درگذشته خود سیر کنند و ببینند چه خطایی کرده‌اند. خانواده‌ها باید سعی کنند شرایط زندگی را طوری بسازند که احساس استقلال در آنها شکل پیدا کند.
      نکته‌ای را که باید به آن توجه کنیم این است که هر چند روان‌شناسان از دوران بلوغ یا همان دوره نوجوانی به دوران تب، بحران، استرس، اضطراب و… یاد می‌کنند، اما فراموش نکنیم که در صورت به دست آوردن دانش و اطلاعات صحیح در زمینه مقابله با تغییرات و بحران‌های دوره نوجوانی و تربیت صحیح و همچنین رابطه دوستانه و درک تفاوت بین دنیای بزرگسالان و نوجوانان و متفاوت بودن ارزش‌های آنها، به راحتی می‌توان به رفع تعارض‌ها، تنش‌ها و لجبازی بین والدین و نوجوان کمک کرد و این دوره را به سلامتی پشت سر گذاشت.
      مثلا یکی از دلایلی که نوجوان به سمت همسالان خود گرایش پیدا می‌کند این است که، دوستان خود را در سطح خود می‌بیند زیرا هیچ دوستی او را از بالا نگاه نکرده و مدام او را نصیحت نمی‌کند. نوجوان از نصیحت کردن این برداشت را دارد که والدینش او را هنوز کودک فرض کرده و هویت و استقلال او را ناچیز می‌شمارند. در حالی که باید با احترام گذاشتن و به رسمیت شمردن احساسات، عقاید، افکار و اهدافشان به آنها اجازه داد تا هویت خود را کشف کنند. زیرا رفتارهای کودکانه، کنترل‌کننده و رییس‌مابانه اثری کاملا معکوس دارد و رفتار طغیان‌گرایانه نوجوانان را تحریک می‌کند. به طور کلی ارتباط والدین با نوجوانان در این دوره باید از حالت کنترلی و “والدـ کودکی” درآمده و جایگزین ارتباط بالغانه “بالغ‌ـ بالغ” شود.
      زیرا از جایی که نوجوان در این سن احساس بزرگی و استقلال می‌کند، در صورت دیدن رفتار کودکانه بر اساس نصیحت مستقیم، پیام مخرب “من می‌دانم، تو نمی‌دانی” به آنها منتقل می‌شود آنها نصیحت را دوست ندارند، بنابراین شروع به لجبازی و پرخاشگری می‌کنند. اما در یک رابطه بالغانه که یکی از اصول آن بر اساس نصیحت‌های غیرمستقیم است چون به افکار، احساسات و عقاید نوجوان احترام گذاشته می‌شود و احساس مخرب “من می‌دانم، تو نمی‌دانی، نمی‌فهمی” به احساس موثر و سازنده “من می‌دانم، تو هم می‌دانی و خوبی” تبدیل می‌شود، در نتیجه آنها احساس استقلال، بزرگی و ارزشمندی و مفید بودن کرده و بیشتر تحت‌تاثیر قرار گرفته و دست از عصیان و لجبازی برمی‌دارند. بنابراین بزرگسالان می‌توانند با فراهم کردن فرصت، باعث شوند نوجوانان بتوانند نقش‌ها و هویت خود را تجربه کنند و به کشف افکار، احساسات و نقش‌های خود بپردازند زیرا نوجوانی مرحله تلاش برای جست‌وجوی خویشتن و شکل‌دهی هویت فردی است. در این صورت نوجوانان می‌توانند رشد روانی و اجتماعی سالمی را تجربه کنند.
      فردی که در نوجوانی اجازه یافته تا به کشف هویت و شخصیت خود بپردازد در زندگی بزرگسالی بهتر می تواند با مشکلات، پیچیدگی‌ها و ناسازگاری‌های زندگی کنار بیاید و در برابر مشکلات از خود انعطاف‌پذیری بیشتری نشان می‌دهد.
      نباید آزادی نوجوان را محدود کنیم. باید به آزادی و انتخاب نوجوان احترام بگذاریم. چون اگر او را آزاد نگذاریم نتیجه خوبی نخواهد داد

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • پریا , آگوست 21, 2015 @ 1:29 ق.ظ

    سلام من ۱۳ سالمه و یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که دارم اینه که زیادی رو یه چیزی حساسم مثلا اگه سر کلاس یه سوتی بدم تا چند سال بعدش هم وقتی یادم میاد خجالت زده میشم همین چند وقت پیش تو یه وبلاگ یه نظر گذاشتم بعد از چند روز که دوباره بهش سر زدم تازه متوجه شدم چه سوتی وحشتناکی دادم شاید واقعا بزرگ نباشه و بقیه زود یادشون بره ولی براى من خیلی بزرگه حتی بعضی وقتا محکم با مشت تو سرم میکوبم که چرااین کارو کردم ۸۰% مواقع از ته دل میخوام هویتم عوض بشه جوری که کسی درمورد منو اشتباهات گذشتم چیزی ندونه ممنون میشم اگه یه راه براى خلاصی از دست این عذاب وجدان بهم پیشنهاد بدید

    • ◄Responder► , آگوست 22, 2015 @ 4:55 ب.ظ

      گاهی وقتها ما باید چیزایی رو از طبیعت یادبگیریم … یک درخت وقتی برگهای خران رو میریزه و دوباره سبز میکنه هیچ اثری از اون زردی برای وجودش باقی نمیگذاره //// دسته آهو ها وقتی مورد حمله شیر قرار میگیرن بسیار وحشت زده میشن و پا به فرار میذارن ولی بعد مدتی دوباره میبینید که چقدر آرام شدن و زندگی رو از سر میگیرن و این خصلت ما ادمهاست که دوست داریم مشکلات رو در مغزمون نگه داریم
      هر وقت ناراحت شدید و خواستید آرام بشید فقط بنویسید تا ذهنتون از آشفتگی رها بشه …
      در فضای آزاد و سرسبز با دوستی خوب راه برید و قدم بزنید چون اینکار تاثیر خوبی رو افکار منفی شما داره
      و اینو بدونید گاهی برای آرام بودن باید بیخیال بود … چون هیچ انسانی خالی از خطا نیست

  • مجتبی , سپتامبر 26, 2015 @ 9:59 ق.ظ

    من پسرم و عاشق پسری شدم و وقتی خودارضایی میکنم به یاد او خودارضایی میکنم .چکار کنم ترک کنم و عاشق پسر نشوم.من دو بار پشت یر هم مشروط شدم چیکار کنم.کمکم کنید

    • ◄Responder► , سپتامبر 26, 2015 @ 3:48 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • فاطمه , سپتامبر 30, 2015 @ 5:21 ب.ظ

    من دختری چهارده سالم نمیتوانم با دوستام حرف بزنم وبا ان ها ارتباط برقرار کنم حتی نمیتوانم پیششان برن باید چکار کنم

    • ◄Responder► , اکتبر 3, 2015 @ 12:04 ق.ظ

      تیپ های شخصیتی مختلف و ارتباط موثر با آنها:هر انسانی در دنیا بر اساس زندگی اش، تجربیاتش و … شخصیتش به یکی از این مدل ها نزدیکتر است. هدف اصلی، شناخت درست تیپ شخصیتی افراد است و اینکه چگونه با هر فردی ارتباطی موثر برقرار کنیم.
      همه ما آدم ها بنا به نیازهایی که داریم هر روز با افرادی در محل کار، تحصیل، خیابان، مترو، اتوبوس، مغازه و … در ارتباط هستیم. گاهی در اولین برخورد یا اولین نگاه احساس بدی به ما دست می دهد و همین باعث می شود ادامه ارتباط باعث بحث و جدل شود و به هر دلیلی به مقصودمان نرسیم.
      ممکن است شما در روابط خانوادگی دچار مشکل شده باشید. در صورتی که نیازمند ادامه ارتباط هستید، از طرفی گرفتار حرف و حدیث هایی شده اید که هیچ وقت تمامی ندارد و در هر بار ارتباط باعث گرفتاری های بیشتر شما می شود.

      به راستی مشکل کجاست؟ مشکل شمایید؟ مشکل آنها هستند؟
      گاهی پاک کردن سوال، راه حل مشکل نیست. بارها دیده اید که حتی قطع رابطه اوضاع را نه تنها بهتر نکرده بلکه بدتر نیز کرده پس چگونه باید بر این دسته از مشکلات فائق آمد؟
      می خواهیم شما را با راه حل های علمی آشنا کنیم. هر فردی مدل شخصیتی ویژه خود را دارد و با توجه به مدل شخصیتی اش با هر موضوعی یا شخصی رفتار می کند. ممکن است این سوال برایتان پیش آید که به تعداد افراد روی زمین مدل شخصیتی وجود دارد و شما نمی توانید تمام عمرتان را صرف شناخت آنها کنید. اخیرا روش نوینی در شخصیت شناسی با نام اینیاگرام ارایه شده است، یعنی مدل نُه گانه که افراد به ۹ تیپ شخصیتی تقسیم می شوند که خود این ۹ دسته نیز در ۳ دسته: ۱- احساسی، ۲- فکری و ذهنی، ۳- جسمی و حرکتی قرار دارند.
      به طور کلی هر انسانی در دنیا بر اساس زندگی اش، تجربیاتش و … شخصیتش به یکی از این مدل ها نزدیکتر است. هدف اصلی، شناخت درست تیپ شخصیتی افراد است و اینکه چگونه با هر فردی ارتباطی موثر برقرار کنیم.
      در ابتدا به معرفی کامل شخصیت افراد کمال طلب می پردازیم که بیشترین اشتیاق آنها تمایل به درستی و کمال و بزرگترین ترسشان دارای عیب بودن است.

      شخصیت کمال گرا
      ویژگی ها: افراد متعلق به این تیپ بیشتر اوقات عصبانی هستند، سختگیرند، دایم ایراد می گیرند، انتقاد می کنند، بسیار تمیز و منظم هستند، مودبند، کمی وسواسی هستند، بهترین ها را می خواهند، کیفیت برایشان اهمیت خاصی دارد، برای کمیت ارزشی قایل نیستند، هرگز کیفیت را فدای کمیت نمی کنند، بسیار مسوول هستند، از وجدان اخلاقی بالایی برخوردارند، این افراد صفر و یکی هستند، و بر این باورند که همواره یک راهِ درست برای مواجه شدن با هر مشکلی وجود دارد، ایده آل گرا هستند، ترس از خوب نبودن و کامل نبودن آنها را داغان می کند، برای بهبود بخشیدن به همه چیز تلاش می کنند، مشکل پسند هستند، تعجب نکنید اگر چندین بار برای خرید بروند و دست خالی بازگردند، اصلاح طلبی جزیی انکار نشدنی از وجودشان است، از اینکه با آنها شوخی کنید متنفر هستند و جدیت این افراد ویژگی بارزشان هست.

      نحوه ارتباط موثر با افراد کمال گرا:
      ۱- هرگز آنان را تحت فشار زمانی برای انجام کاری نگذارید.
      ۲- از آنها ایراد نگیرید، حتی اگر ایرادی هم مطرح است در قالب پیشنهاد عنوان کنید.
      ۳- هرگز آنها را سرزنش نکنید حتی اگر اشتباه کردند.
      ۴- از نظم و دقتشان تمجید کنید
      ۵- با آنها بدقولی نکنید.

      بُعد مثبت: کارهایی را که نیاز به سازماندهی، نظم و طبقه بندی دقیق دارد بسیار دقیق انجام می دهند. بسیار دقیق، تیزبین، باوجدان، منظم و مبادی آداب هستند.
      بُعد منفی: مشکل بزرگ کمال گراها عصبانیت، خشم و کینه است. اهل غر زدن هستند. در دیدن مشکلات و ایرادها بسیار حرفه ای اند.

      برخی از شغل های مناسب:
      – وزیر، معاون اداری
      – مدیر اجرایی، مدیر فنی
      – حسابدار
      – برنامه ریز مالی، مشاور
      – برنامه ریز شهری
      – دادستان
      – برنامه نویس کامپیوتر
      – جراح

      شخصیت کمک گرا، امدادرسان و مهربان
      ویژگی ها: افراد متعلق به این گروه شدیدا مهربان هستند و عاشق کمک کردن به دیگران. اغلب برای کمک منتظر درخواست دیگران نیستند و به محض اینکه احساس کنند جایی حضورشان نیاز است درنگ نمی کنند. همیشه به فکر دیگران هستند. دیگرخواهی این افراد بر خود اولویت دارد به گونه ای که اول نیازهای دیگران را می بینند و سپس خود را. این افراد دوست دارند مشکلات دیگران را حل کنند و برای این کارشان مورد توجه و قدردانی قرار گیرند. کمک گراها بسیار مهمان نواز، خونگرم و دوست داشتنی هستند. آنها دوستان بسیاری دارند، خوش قلب، احساساتی، دلسوز و سخاوتمند هستند.

      نحوه ارتباط موثر با افراد امدادرسان:
      ۱- با آنها مهربان باشید. از کارهایشان قدردانی کنید.
      ۲- کمک گراها در دایره توجه قرار دارند. در ارتباط با یک فرد کمک گرا بی توجه و غافل نباشید چون سریع ناراحت می شوند و غصه می خورند.
      ۳- حساس هستند. مواظب باشید به احساسات آنها خدشه وارد نشود.
      ۴- از آنها، خوبی ها و نکات مثبتشان جلوی جمع تعریف و تمجید کنید.

      بُعد مثبت: برونگرا، خوش قلب، معاشرتی، اهل جمع و گروه، مسوولیت پذیر و بسیار دست و دلباز و تعارفی است.
      بُعد منفی: بسیار دگرخواه است و خود را فدای دیگران می کند. دائم به نیازهای دیگران توجه دارد و می خواهد نیازهای آنان را حل کند. گاهی در این مسیر افراطی عمل می کند.

      برخی از شغل های مناسب:
      – معلم
      – طراح مُد
      – فروشنده
      – پیشخدمت
      – طراح گرافیک
      – مامور آتش نشانی
      – پرستار
      – برنامه ریز عروسی
      – امدادگر
      – خدمات پس از فروش، پیگیری رضایت مشتریان

      شخصیت موفقیت طلب
      ویژگی: افراد متعلق به این گروه پرانرژی، فعال، کاردان، هدفگرا و با اعتماد به نفس هستند. این افراد دوست دارند مفید واقع شوند و یک لحظه هم بیکار نمانند. برای آنها مهم است که موفق باشند. موفقیت های دیگران را با خود می سنجند و ارزش گذاری می کنند. این افراد به دلیل توانایی فوق العاده در روابط اجتماعی نزد مردم بسیار محبوب هستند، بزرگترین ترس این افراد احساس پوچی و بیهودگی است.
      خواستار موفقیت هستند تا بتوانند به گونه ای خود را نشان دهند. آنقدر به فکر خواسته ها و اهدافشان هستند که گاهی وجود خود را فراموش می کنند، حتی ممکن است به جسمشان صدمه وارد کنند. به خوبی آموخته اند آنچه برای دیگران مهم و با ارزش است چیست و آن را انجام می دهند. می ترسند اگر موفق نشوند تحقیر شوند. علاقمند به جمع کردن مدارک گوناگون هستند.

      نحوه ارتباط موثر با افراد موفقیت طلب:
      ۱- به آنها احترام زیادی بگذارید. آنها همانند امدادگراها توجه طلب و تایید طلب هستند. از موفقیت هایشان نام ببرید، در حضور دیگران آنها را به خاطر موفقیت ها، تلاش ها و پیشرفت هایشان تمجید کنید. حواستان باشد سعی نکنید فیلم بازی کنید چون سریع متوجه می شوند زیرا افراد تیزی هستند.
      ۲- از این افراد خرده نگیرید. اگر ایرادی وجود دارد بهتر است تشویقی مطرح کنید.
      ۳- اگر در مواجهه با مساله ای موفق نیستند، موضوع را از بعد مثبت شروع کنید و از تلاشی که برای آن کرده اند صحبت کنید، با این کار نیروی دوباره می گیرند و این بار قطعا موفق می شوند.
      ۴- از سرزنش و تحقیر کردن آنها به هیچ نتیجه ای نمی رسید.

      بُعد مثبت: آدم های سریعی هستند. شدیدا انعطاف پذیرند. وقتی تصمیم بگیرند چیزی را به دست بیاورند معطل نمی کنند و به دنبال کسب نتایج هستند.
      بُعد منفی: خودشان را با موفقیت هایشان می سنجند. در اثر تلاش و کوشش و کار زیاد خود را فراموش می کنند.

      برخی از شغل های مناسب:
      – نوازنده، بازیگر
      – مدیر روابط عمومی
      – وکیل
      – معاون اجرایی
      – دستیار شخصی افراد بانفوذ، قدرتمند یا معروف
      – نویسنده
      – فروشنده، بازاریاب
      – فعال سیاسی یا سیاستمدار
      سخنران الهام بخش
      – مربی کسب و کار و مشاور زندگی

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • م . کوچ , اکتبر 3, 2015 @ 3:29 ب.ظ

    با سلام و خدا قوت و آرزوی بهروزی
    پسری دارم ۱۶ ساله که بسیار با هوش و وارد در سیستمهاو برنامه های کامپیوتری.چند وقت پیش بطور اتفاقی موبایلش را کنترل میکردم که متوجه شدم عکسهاو فیلمهای کوتاه پرنو را ذخیره کرده، با توجه به اینکه پسر بسیار خوب و محجوب و ساکتی هست ، فکر کردم شاید از جایی برایش ارسال شده ، که وقتی کنترل کردم اینگونه نبود و خودش دانلود کرده بود. قبل از هر کاری تصمیم گرفتم حتمابا یک مشاور مشورت کنم تا بیراهه نرفته باشم . لطفا کمک کنید . ضمنا” ارتباط خوبی با پسرم دارم .

    • ◄Responder► , اکتبر 5, 2015 @ 11:31 ق.ظ

      دوست عزیز تذکرات غیرمستقیم و بحث کردن در حواشی چنین مسایلی میتونه فردرو آگاه کنه
      به هر حال با توجه به نوع ارتباطات در زندگی امروز باید آموزش رو زیر نظر مشاوران کودک و نوجوان شروع کنید
      یکی از اثرات چنین مشکلی بلوغ زودرس در نوجوانانه که بهتره در این مورد با مشاوران مرکز مشورت کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      فیلم‌های مستهجن و تاثیرات بسیار بد و مخربی بر نگرش و رفتار جنسی نوجوانان و جوانان دارد.
      این فیلم‌ها تصویر نادرستی از روابط زن و مرد نیز ارائه می‌دهند. علت این امر عدم دسترسی جوانان به بزرگ سالان قابل اعتمادی است که بتوانند آنان را راهنمایی کنند. جوانانی هستند که هیچ چیز در مورد روابط جنسی نمی دانند چرا که هیچ کس در مورد این مسایل با آنان گفتگو نمی کند. فیلم های پورنو برای این جوانان می تواند نقش الگو را ایفا کند و همین مساله باعث نگرانی است.
      دوست عزیز دیر یا زود، شما به عنوان پدر یا مادر در یک خانواده نقش ایفا خواهید کرد. لطفا در مورد مسائل جنسی با فرزندان خویش در زمان مناسب گفتگو کنید. شما چه بخواهید و چه نخواهید، چه خوشتان بیاید و چه نیاید، فرزند شما در مورد جنسیت خود و جنس مخالف کنجکاو است و به هر طریقی که بتواند سعی در پاسخ گویی به این کنجکاوی می کند. چه بهتر است که شما پاسخ درست و منطقی را به کنجکاوی وی بدهید.
      برای اغلب جوانان، تماشای فیلم مستهجن نخستین قدم ها به‌ سوی ارضای میل جنسی است. چنین بازنمایی روابط جنسی، چه تاثیری بر جوانان می گذارد؟
      به گفته خانم میشلا مارزانو (Michela Marzan)، فیلسوف و جامعه‌شناس، تا سال ۲۰۰۲ سن متوسط اولین تماشای فیلم مستهجن در میان نوجوانان، حدود ۱۳ سالگی بود. امروزه امکان دسترسی به تصاویر پورنوگرافی از طریق اینترنت، این سن را در میان نوجوانان باز هم پایین‌تر آورده است.
      یک جوان ۲۶ ساله می‌گوید در میان اطرافیانش هیچ کس را نمی شناسد که دوران نوجوانی و قبل از داشتن اولین تجربه جنسی، فیلم پورنو تماشا نکرده باشد.
      به اعتقاد سرژ تیسرون (Serge Tisseron)، روان پزشک و روانکاو فرانسوی، تماشای فیلم های پورنو، امروزه روش جدیدی برای عبور از دوران نوجوانی به بزرگسالی است.
      در حال حاضر حمایت بیش از حد والدین از فرزندان نوجوان شان، موجب طولانی شدن دوران نوجوانی در آنان شده است. جوانان امروزی برای این که بتوانند مرز مشخصی بین گذشته و آینده بکشند رفتاری از خود بروز می دهند که بیش از هر چیز بر محور خشونت و سکس می‌چرخد. پورنوگرافی مرز بین خشونت و سکس است.
      تماشای این تصاویر به نوجوانان امکان می دهد بگویند دیگر بزرگ شده‌اند، به این دلیل ساده که تماشای این نوع تصاویر برای آنها ممنوع است و محتوایشان خاص بزرگ سالان است.
      تماشای فیلم های پورنو، که برای نوجوانان امروزی هم چون مناسکی است که باید آنرا به جا آورد، شامل دو مرحله است.
      مرحله اول وقتی است که نوجوان فیلم پورنو را تماشا کرده و مرحله دوم زمانی است که نوجوان در موقعیتی قرار می گیرد که می‌تواند آنچه را دیده عیناً اجرا کند. خطر واقعی فیلم های پورنو، می‌تواند بروز این تصور غلط در نوجوان باشد که آنچه دیده، الگوهای درست روابط جنسی در زندگی واقعی هستند.
      جوان ۲۷ ساله ای می گوید اولین تجارب جنسی اش او را با تفاوت فاحشی بین آنچه دیده و آنچه تجربه کرده بود مواجه کرده است. او می افزاید، احساس سردرگمی می کردم چرا که کارهایم، تاثیری که در فیلم ها دیده بودم را بر زنان نمی گذاشت. برخلاف آنچه در فیلم های پورنو دیده بودم، زنانی که با آنان همبستر می شدم به راحتی هنرپیشه های فیلم، ارضا نمی شدند و این موجب می‌شد تصور کنم حتماً ناتوانی و ایراد از من است.
      این مرد جوان همچنین می‌گوید برای مدتها خودش را زیر ‌سوال برده و اعتماد به نفسش را در زمینه روابط جنسی از دست داده بود. تنها گفتگو با دوست دختر هایش در این زمینه موجب شده در یابد که کاملاً طبیعی است و در رابطه اش احساس امنیت کند.
      به اعتقاد خانم میشلا مارزانو، عواقب ناشی از دستور العمل هایی که این گونه فیلم ها برای ارضای جنسی ارائه می‌دهند، نادیده گرفتن ویژگی های شخصی افراد است. در این فیلم ها احساسات و مشخصه های فردی مد نظر قرار نمی گیرند.
      خانم کلود روزیه (Claude Rozier)، پزشک و متخصص مسائل جنسی می‌گوید، مشکل اساسی فیلم های پورنو، مکانیکی بودن روابط جنسی در آنهاست.
      این فیلم ها همچنین به نظر او تصویر نادرستی از روابط زن و مرد نیز ارائه می دهند: مرد ها همواره بر رابطه بین دو نفر مسلطند و آنها هستند که قادر به ارضای زنانند، زنانی که همیشه آماده و موافقند.
      در واقع نوجوانان با تماشای فیلم های پورنو، بیش از این که در مورد چگونگی برقراری رابطه بیاموزند، مجموعه تخیلات جنسی را که برای خودارضایی نیاز دارند غنی‌تر می‌کنند.

      غنی سازی تخیلات لازم برای خود ارضایی!!!

      به اعتقاد ژرارد بونه (Gérard Bonnet) ، روانکاو، هدف اصلی پورنوگرافی این است که با بازنمایی روابط جنسی، به افراد لذت آنی بدهد.

      لذت آنی!!!

      فیلم پورنو، هم چون راه میان بری است که به بیننده امکان می دهد تا با دستچین تصاویر تحریک آمیزتر، بیشترین لذت جنسی را، بدون نیاز به ایجاد رابطه، کسب کند.

      دستچین تصاویر!!!

      فیلم‌های پورنو، عاری از احساسات و مقدمه چینی هایی است که برای جذب طرف مقابل لازم و ضروری است. در این فیلم ها رابطه جنسی بدون هیچ پیش در آمد، گفتگو و به ویژه بدون هیچ عشقی برقرار می شود.

      بدون احساس!!! بدون مقدمه!!! بدون پیش در آمد!!! بدون هیچ عشقی!!! دقیقا شبیه به ارضای حیوانی که فقط و فقط از روی غریزه است!!!
      دوستان عزیز حیوانات از رابطه ی جنسی هیچ گونه لذتی نمی برند و فقط و فقط بر اساس غریزه عمل می کنند در حالی که در انسان این طور نیست.

      به اعتقاد سرژ تیسرون، فیلم های پورنو توانایی تخیل کردن را از ببیننده سلب می کنند، در حالی که خیال پردازی و تصورات، جای مهمی را در روابط جنسی اشغال می کنند.

      سلب تخیل کردن!!! توانایی تصور برای موفق بودن در زندگی لازم و ضروری است. ان شاء الله در آینده در این مورد مفصل بحث خواهیم کرد.

      او می‌گوید پورنوگرافی این روابط را به حد قالب های پیش ساخته [بر اساس فیلم نامه] پایین می آورد، قالب هایی که مدعی اند همه واقعیت روابط عاشقانه انسان ها را بازسازی می کنند.
      در مقابل، خانم کلود روزیه معتقد است، دختران و پسران نوجوان ممکن است در ابتدا چنین قالب هایی را پذیرا شوند، اما به سرعت و با هم فکری اطرافیانشان به واقعیت پی می برند.

      نوش دارو بعد از مرگ سهراب!
      به فرض که این طور باشد و شخص بعد از تماشای فیلم و هم صحبتی با اطرافیان به واقعیت پی ببرد، ولی اگر دچار خود ارضایی و یا بیماری های مقاربتی شده باشد، آیا باز هم دانستن حقیقت می تواند به وی کمک کند؟ آیا همه آنقدر با اطرافیان خود راحت هستند که بتوانند با آنان در این مورد صحبت کنند؟

      پذیرش یا رد آنچه در فیلم های پورنو می گذرد، کاملاً به این نکته بستگی دارد که نوجوان بتواند یافته هایش را با دیگران در میان بگذارد و تنها روبرو شدن با ایده های مخالف است که می تواند او را از برداشت اولیه اش دور کند.

      یعنی اگر شخص در محیطی قرار داشته باشد که کسی نظر مخالفی در مورد این گونه فیلم ها نداشته باشد، ممکن است هیچ وقت واقعیت را در نیابد و تا آخر عمر با توهمات جنسی زندگی کند و حتی از زندگی زناشویی نیز لذت نبرد چرا که توانیی عملی کردن آنچه را دیده را ندارد! و متاسفانه این امر امروزه در کشور ما بسیار شایع است. توصیه می کنم به یکی از مراکز درمانی و یا مشاوره ای خانواده و زناشویی مراجعه کنید تا به حقیقت پی ببرید.
      دختر هفده ساله ای که تا کنون رابطه جنسی را تجربه نکرده و همچون اکثر نوجوانان، فیلم های پورنو را تماشا کرده، می‌گوید برای او همه چیز کاملاً روشن است، در این فیلم ها هنرپیشه ها بازی می کنند و همه چیز بر مبنای سکس است‌. در حالی که لازمه یک رابطه جنسی، احساسات عاشقانه است.

      برای سرژ تیسرون، نظر این دختر نشان دهنده چیزی است که او به آن یقین دارد: خطر اصلی پورنوگرافی را پشت سر گذاشته ایم.
      به نظر او، بچه ‌های امروزی خود تهیه کنندگانی هستند که به طرق مختلف از تصاویری که با استفاده از تلفن همراه یا دوربین های دیجیتال و فیلم برداری می گیرند استفاده می کنند. آنها می دانند که می‌توان این تصاویر را دستکاری کرد.
      این روانکاو معتقد است که جوانان کمتر آنچه را می بینند باور می کنند و به نظر او به مرور از اینگونه فیلم‌ها فاصله می‌گیرند.
      یک مدد‌کار اجتماعی که با جوانان حومه شهری کار می کند، چندان با آقای تیسرون موافق نیست و معتقد است که نظریه اش را نمی شود به همه جوانان تعمیم داد.

      به کلمه ی “نظریه” دقت کنید! نظریه چیزی است که صحت آن از نظر علمی ثابت و یا رد نشده است!

      به گفته او نوجوانانی که وی با آنان سر و کار دارد، اینگونه فیلم ها را اغلب جدی می گیرند. او علت این امر را عدم دسترسی جوانان به بزرگسالان قابل اعتمادی می داند که می توانند آنان را راهنمایی کنند. به گمان او جوانانی هستند که هیچ چیز در مورد روابط جنسی نمی‌دانند چرا که هیچکس در مورد این مسایل با آنان گفتگو نمی کند. فیلم‌های پورنو برای این جوانان می‌تواند نقش الگو را ایفا کند و همین مساله باعث نگرانی است.
      لازمه آموزش جنسی نیز مانند دیگر مقوله‌های آموزشی، گفتگو است. گفتگو بین جوانان و بزرگسالان، تنها راه برخورد صحیح با کجروی‌ها و برداشت‌های نادرست است.
      امید است که شما دوست عزیز این نقطه ی خالی را، در وحله ی اول خویش و در وحله ی بعد فرزندانتان، با آموزش های درست و اصولی پر کنید.

  • بهار بهداد , اکتبر 17, 2015 @ 5:45 ب.ظ

    باعرض سلام وخسته نباشین.ببخشید من یه مشکل برام پیش اومده خواهش میکنم بنده رو راهنمائی بفرمائین.من حدودا اوایل مردادماه با یه پسر در چت روم آشناشدم هم رشته ای من بودن ساکن بوشهر ومن ساکن خرم اباد ازمن درخواست شماره کردن ومنهم به اون دادم البته اول کاربهشون گفتم هستم بارعایت حدومرز اخلاقی دو دوست اجتماعی باشیم خلاصه ایشون بامن تماس میگرفتن تا اینکه درهمون تماسهای اول بمن گفتن زنشو دو ساله طلاق داده (ایشون متولد۶۴ بنده۶۶ هستم )منم براشون ناراحت شدم و مقداری دلداریشون دادم از روزهای بد زندگیش میگفت میگفت از ناچاری اومدم چت روم اگه شما نبودی باهام صحبت کنی شاید کاری دست خودم میدادم و بعدش گفت یه دختر داشتمو الانم کلاس دوم ابتدائیه وپیش مادرشه خلاصه هرروز زنگ میزد یه جورایی من سنگ صبورش شده بودم ومن چون قصدی نداشتم نسبت به ایشون حرفاشو مثه یه رایطه خواهر برادری گوش میدادم من فوق العاده ادم احساسی هستم بارها هم براش گریه میکردم البته بعداز ارتباط تلفنی…پیش خودم..درواقع تو این سه ماه همونطور که خودشم میگه حالش وضعیت روحیش بهترشده ومنم خوشحال شدم عکسای خودش زنش بچه اش رو میفرستاد ازمن هم عکس میخواست که براشون نفرستادم خواست بیاد خرم اباد منو ببینه که گفتم لزومی به این کارا نیست خلاصه تو این مدت هرروز بمن زنگ میزدو پیامو و گزارش کارای روزانه میداد تا این اواخر سه چهار روزی میشه با خودم فکر کردم یه جورایی دارم عادت میکنم به این ارتباط بازم نه اینکه قصدی به ایشون داشته باشم نه اومدم بهش گفتم بیا رابطه مونو سردتر کنیم حس میکنم رنگ بیشتری به خودش گرفته اون میگه چرا منکه همه ی امیدم تویی مونسمی چرامیخای این کارو کنی ما که مثه دوتا دوستیم اصلا دیدن هم نخواستم فقط نرو قول میدم مثه خواهر برادر بمونیم تورو همیشه بچشم خواهرم دیدم و تا زمانی خواستی ازدواج کنی از زندگیت برم بیرون ولی حالا نرو.راستیتش من قصدم کمک به این شخص بوده وحالا که میبینم الان یه جورایی دل کندن ازاین شخص برام سخت شده به پیام دادنا زنگ زدناش عادت کردم .بخدا وقتی پیام میده فرشته نجاتم بودی یا میگه تنهام نزار یا اسم کلمه خداحافظی میاد بغض خفه ام میکنه شروع میکنم به گریه کردن الان ما از طریق تلفن وپیامک و تلگرام باهم در ارتباطیم بهش میگم من دخترم واحساساتی شاید براشما اسون باشه بعد از یه مدت ارتباط رفتن ولی دل کندن همین الانشم برامن سخته چه برسه اونموقع بهتون وابسته میشم میگه نه اینجورنیست میگم تو دخترنیستی که بفهمی چی میگم میگم رابطه دوستی با جنس مخالف لااقل به سرانجام برسه خوبه ولی من و شما که شرایطمون بهم نمیخوره چی…میگم من خواستم قلب شماروتسکین بدم اونوقت قلب منو کی میخواد تسکین بده ..البته یه بارم درخواست ازدواج کرد ومن گفتم من تو خانواده سنتی مذهبی بزرگ شدم که یه سری مسائل ورعایت میکنه بهم نمیخوریم شما مطلقه ای و ما نمیپذیریم و الان خلاصه بااین مسئله درگیرم موندم چیکار کنم نمیدونم شاید بخاطر اینه یکدفه میخوام جداشم برامون سخت شده خصوصا برامن اونو نمیدونم بنظرتون رابطه رو یه دفه قطع کنم یا بهشون بگم کلا تماس تلفنی و بزاره کنار از طریق تلگرام فقط پیام بده ؟؟؟؟؟لطف بفرمائین بنده رو راهنمائی کنین.سپاسگزارم.منتظر پاسختان هستم

    • ◄Responder► , اکتبر 18, 2015 @ 12:50 ب.ظ

      اتفاقا ” جدایی شما باید قاطع و کامل باشه و حتی سیم کارت رو هم باید از بین ببرید تا ارتباط کامل از بین بره … شاید در دو هفته اول سخت باشه ولی اینطوری تکلیف هر دوی شما در زندگی کامل مشخص خواهد شد
      بهتره تا بیشتر از این وابسته نشدید رابطه رو کات کنید

  • fatemeh , اکتبر 28, 2015 @ 8:12 ب.ظ

    باعرض سلام.من ی دختر هفده ساله هستم که در خانوادم احساس تنهایی و ناراحتی رو دارم احساس میکنم من در خانواده اضافی هستم و حرف هایم با خانوادم به یه جوب نمیره.به خاطر اینکه بتونم تنهایی ام رو پر کنم با پسری دوست شدم و واقعا هم دوستش دارم ولی این دوست داشتن زیاد منجربه وابسته شدن به اون شده.به مرحله ای رسیده که به خاطر یک حرفش میخواستم خودکشی کنم و الانم همین تصمیم رو دارم.ازتون خواهش میکنم یک راه حلی بهم نشون بدین که چه طوری دست از این کارام بردارم؟کلا اصلا ی جوری شدم که حرف همه بهم بر میخوره و زود گریه ام میگیره ممنون میشم کمکم کنین.

    • ◄Responder► , اکتبر 29, 2015 @ 11:04 ق.ظ

      اگر راه حل میخوایت باید رابطه عاطفی و وابستگی خودتون رو با این پسر تموم کنید و کامل کات کنید … چون چنین روابطی نه تنها حال شمارو خوب نمیکنه ، بلکه شمارو به واسطه وابستگی که به وجود میاره ، افسرده خواهد کرد
      از این حس گدایی عشق بیرون بیایت و فعالیت وزشی و سالمی رو شروع کنید …مثلا ” میتونید موسیقی کار کنید و یک ساز و یا یک هنر رو شروع کنید … وقتی در زندگی خودتون بدونید چیکار میخوایت بکنید خانواده و محیط هم به شما به دیده احترام نگاه میکنن
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • م.پ , نوامبر 3, 2015 @ 12:10 ب.ظ

    سلام.
    من سه سال است خواستگاری دارم که جوان کاسب و سالم و برازنده ای است.پدرش میگوید باید از فامیل زن بگیرب. تو این سه سال پدرشونو فقط یک بار برای خواستگاری به منزل ما امدند. و بعد از ان هم میگوید من دیگر نمی ایم چون پدر دختر سخت گیر است.درصورتی که واقعا سخت گیری در کار نبوده. پسر هم خانه ای مرتب در جای خوب رهن کرده ،ماشین هم دارد،درامد خوب و مکفی هم دارد. اکثر وسایل مورد نیاز زندگی را فراهم کرده و میگوید جهاز هم نمیخواهد،حتی کسی هم نفهمد.پدرم و خانواده ام از روز اول او را پسر خوب و موجهی میدانستند.اما پدرم میگوید تا پدرپسر نیاید موافقت نمیکنم.از اقوام پدر پسر هم کسی نتوانسته پدرش را متقاعد کند. توروخدا راهنمایی کنید چی کار کنیم؟ من شنیدم میشود قانونی از پدر دختر شکایت کرد اما اخه پدر من که موافقه.همه چیمون اماده است فقط پدر پسر مونده.

    • ◄Responder► , نوامبر 5, 2015 @ 1:48 ب.ظ

      این اجازه برای ازدواج برای دختر باکره است ولی ایشون که پسر هستند و میتونن بدون دخالت کسی دیگه ازدواج کنن
      اگر مشکلات عرفی بدون اجازه ازدواج کردن برای ایشون نباشه میتونید در اولین محضرخونه ازدواج کرد
      ولی در ایران ازدواج مخصوص شما تنهایی نیست و شامل پیوند بین دو خانواده هم میشه
      پس بهتره در این مورد پسر صبور باشه و بعد دوباره درخواستش رو مطرح
      کنه

  • narjes , نوامبر 19, 2015 @ 6:37 ب.ظ

    سلام
    دختری ۱۷ساله ام که ب دلایلی با پسری آشنا شدم و چند ساله که باهاش در ارتباطم اما نمیتونم ببینمش
    تو این چند سال ب شدت بهش وابسته شدم و به هیچ وجه نمیتونم از ازش دل بکنم خانواده هامونم در جریانن و خیلی تلاش کردند ک این رابطه تموم شه اما نتونستن جلوی علاقمون بهمو بگیرن و دیگ مشکلی با ازدواجه بعدا ما ندارن بخاطر اینکه میخواستن جدامون کنن چن بار دس ب خود کشی زدم
    اما از اینکه حرفای احساسیو جنسی باهم میزنیم عذاب وجدان گرفتم الانم شرایطه ازدواجو نداریم وخیلی زوده و از اینکه نمیتونم ببینمش اذیت میشم لطفا کمکم کنید نمیدونم چیکار کنم

    • ◄Responder► , نوامبر 21, 2015 @ 1:43 ب.ظ

      دوست عزیز امیدوارم بتونید حماقتی که در این سن دست به انجامش زدید رو درک کنید چه عاشقی و چه خودکشی
      خیلی رک و روشن میگم چنین افرادی مثل شما که آتیششون خیلی تنده خیلی زود هم سرد میشن و هم خودشون و هم یک زندگی دیگه رو به نابودی میکشونن
      به همین خاطره که باید تا بلوغ فکری و عاطفی که بالای ۲۵ سالگیه صبر کنید
      الان فقط خود شما باید به این نتیجه برسید که چنین شرایطی واقعا” درسته یا واقعا” فقط عمرتون رو به هدر دادید ؟
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      • narjes , نوامبر 22, 2015 @ 3:06 ب.ظ

        میدونم ک خیلی زود شرو شده و راجبه اون خود کشیا باید اعتراف کنم ک حماقت بوده راجبه دوس داشتن فک نمیکنم اشتباهی کرده باشم چون این اتفاق واسه ی همه آدما میوفته حالا چ زود چ دیر اما دیگه کاریه ک شده من حاضر ب تموم کردنش نیستم فقط ی راه حل میخوام ک این عذاب وجدانارو نداشته باشم

  • مهسا , نوامبر 20, 2015 @ 10:39 ب.ظ

    باسلام و خسته نباشید. من ۲۴ سالمه ومجردم دوستانم هرکدوم ک عقد میکنن دیگه با من رابطشون رو قطع میکنن حتی دختر های اقواممون که هم سن و سال های خودم هستن بعد از اینکه عقد میکنن دیگه منو نمیشناسن..باهام حرف نمیرنن یا اگه باهام حرف بزنن در حد یه سلام فقط ..بهشون پیام میدم جواب نمیدن واقعا ناراحتم از این بابت چرا هر کدوم از دوستام که ازدواج میکنن دیگه منو نمیشناسن مگه چه اتفاقی رخ میده ؟؟درسته ادم وقتی ازدواج میکنه مثل قبل نمیتونه با دوستاش باشه ولی اینا دیگه اصلا منو نمیشناسن..دوستای صمیمیم که حدود۱۴الی۱۵ساله باهمیم ..واقعا من تعجب میکنم..این موضوع باعث شده گوشه گیر بشم هیچ دوستی نداشته باشم..پیام میدم بهشون جوابم نمیدن بعد دوسه هفته هم که جوابم میدن میگن ما وقت نداریم نمیرسیم که بخایم جوابتو بدیم در حالی که هنوزم عقدن و حتی شوهراشون یه شهر دیگه کار میکنه خب اینا چه کاری دارن اخه؟؟؟یعنی واقعا ایقد کارشون زیاده که حتی نمیتونن ب پیام های من جواب بدن؟؟؟؟؟؟من واقعا موندم چه برخوردی با اینا داشته باشم بیست و چهار ساعت انلاین هستن ولی میگن وقت نداریم جوابتو بدیم خیلی برام عجیبه که چرا اینجوری شدن؟؟؟ایا مشکل از منه؟؟؟واقعا این موضوع برام ناراحت کننده هست اگه میشه منو راهنمایی کنید بگید من چه برخوردی با این اشخاص داشته باشم ؟؟؟؟

    • ◄Responder► , نوامبر 22, 2015 @ 11:12 ق.ظ

      خب باید شرایط اونارو درک کنید چون افراد ممکنه تصورات خاص خودشونو داشته باشند بهتره کارهای جدیدی رو شروع کنید و با محیط جدید و با دوستان جدید آشنا بشید و اینقدر خودتون رو درگیر دوستی های گذشته نکنید
      سعی کنید شما انتخابگر باشید و اینقدر گدایی دوست بودن رو نکنید ….

  • narjes , نوامبر 21, 2015 @ 1:59 ب.ظ

    میدونم ک خیلی زود شرو شده و راجبه اون خود کشیا باید اعتراف کنم ک حماقت بوده راجبه دوس داشتن فک نمیکنم اشتباهی کرده باشم چون این اتفاق واسه ی همه آدما میوفته حالا چ زود چ دیر اما دیگه کاریه ک شده من حاضر ب تموم کردنش نیستم فقط ی راه حل میخوام ک این عذاب وجدانارو نداشته باشم

    • ◄Responder► , نوامبر 22, 2015 @ 11:19 ق.ظ

      دوست عزیز در چه موردی صحبت میکنید ؟
      چون لود سوالات زیاده و چیزی از نام و نوشته شما به خاطر نمی مونه

  • حسین , ژانویه 10, 2016 @ 1:55 ق.ظ

    سلام من یه دانشجویم و کنار تحصیلم کار هم میکنم و۲۱ سال دارم.من چند سالی به دختر همسایه مون علاقه مند شدم ولی نمیدونم چطور بهش بفهمونم چون دختره سر به زیریه میترسم که اگه بهش بگم و در مورد ازواج با اون صحبت کنم دیگه کلا از دستم بره.لطفا راهنماییم کنین که چیکار کنم.

    • ◄Responder► , ژانویه 10, 2016 @ 11:23 ق.ظ

      اگر شرایط مالی و درآمدی مناسبی دارید میتونید با مادرتون مشورت کنید … هر چند سن شما فعلا” برای ازدواج و دوست داشتن هنوز کمه

  • m , فوریه 6, 2016 @ 11:59 ق.ظ

    سلام خسته نباشید
    من پسری هستم خوشتیپ و خوش هیکل که از نظر درسی قوی ام وهمچنین تاحدودی مغرور و در علاقه ای به رابطه با دختر ندارم
    اما حدود یک سال پیش در یک شبکه اجتماعی با دختری اشنا شدم ک حدود نه ماه از من بزرگ تر بودو به مرور زمان به اون دختر وابسته شدم و هرچی زمان بیشتر میگذره بیشتر به اون دختر علاقه پیدا میکنم درصورتی که اون دختر از همان ابتدا به شدت به من علاقه پیدا کرده بود و موضوع منو با خیلیا از اشناهاش در میون گذاشته بود که بسیار برام عجیب بود مثلا با خالش در میون گذاشته بود و خالش قربون صدقه من میرفت ازم تعریف میکرد به مرور زمان که از این دختر خوشم اومد یهو این دختر گفت با قصدش ازدواجه با من و منم پس از مدتی رفتم تو فکر ازدواج اما بعد که خیلی شیفته این دختر شده بودم ناگهان این دختر گفت که بدرد هم نمیخوریمو با مشاور صحبت کرده و من بشدت جاخورده بودم خیلی وابسته دختره شده بودم و از حرف دختره جاخورده بود با این که خیلی درخاست کردم از دختره که از تصمیمش منصرفش کنم ولی قبول نکرد و بعد از اون اصرارا احساس کردم دختره خیلی خودشو دست بالا میگیره در صورتی ک من از لحاظ ظاهری خیلی سر تر از دختره هستم و همین طور اخلاقیات و برخورد با دیگران
    یه مدتی فقط بطور ساده از حال همدیگه با خبر بودیم و صحبت میکردیم تا این که یک شب بهم گفت دوباره میخاد با من باشه و تو تصمیم گیریاش اشتبا کرده منم قبول کردم تو این مدت همش یا با هم دعوا میکردیم یا باهم اشتی که برا اشتی کردن من خودمو کوچیک میکردم با این که میدونستم تقصیر اون بود کلافه شده بودم تصمیم گرفتم بهش محل ندم دیگه یکبار که قهر کرده بود ن زنگی بهش زدم و ن اسی دادم تا این که خودش شروع مرد به زنگ و اس دادن باز باهم در ارتباط بودیم تااین که ترمم تموم شد و به اصفهان اومده بودم ازش خاستم بیاد منو ببینه و قبول نکرد و حرف از جدایی زد چنبار قرار شد همو ببینیم و هر دفعه میگفت ی مشکل پیش اومده و برام خیلی عجیب بود تا این که گفتم یا میای ببینمت یا برا همیشه خدافظ که این دفعه سر قرار اومد و بعدش بهم گفت که ترسیده بود من ازش خوشم نیاد چنباری همدیگر رو دیدیم که دوباره ترمم شروع شد ورفتم دانشگا تو این ترم راجب خاستگاراش که میومدن حرف میزدو برام عجیب بود که یهو این همه خاستگار بیاد براشو اون همه رو بخاطر من رد کنه در طول زمانی که درس میخوندم همش از دلتنگی حرف میزد و دلش برام یه ذره شده تا اینکه اومدم اصفهان و یهو گفت گوشیشو داداشش گرفته و خطش خاموش شد و الان بعضی وقتا واتساپ میاد پیام میده البته یکی دوبارم خاستیم همو ببینیم که باز هردفعه یه بهونه اورد
    دختری که ازش خوشم اومد حافظ قران و قاری قران و تو مسابقات کشوری مقام اورده و دختر سرو سنگین و پاکیه از این خصوصیاتش خوشم اومده
    به نظرتون قصد این دختر از این کارا چیه؟؟؟ چرا همش منو با بعضی کاراش اذیت میکنه ؟؟و اعصابمو خورد میکنه؟؟
    از وقتی عاشق این دختر شدم تمرکز حواس ندارم و درسام خیلی ضعیف شدن و ارامش ندارم همش تو ذهنمه تصمیم گرفتم ازش جداشم ولی نمیدونم چطور خودمو قانع کنم خاهش میکنم تورو خدا کمکم کنید

    • راهنما , فوریه 6, 2016 @ 11:16 ب.ظ

      اگر قصدتون ازدواجه پس درخواست خودتون رو با ایشون مطرح کنید و برای زمانی مشخص به ایشون فرصت بدید تا در این مورد فکر کنه
      و اگر دوباره چنین اتفاقی افتاد ..باید از فکر این دختر بیرون بیایت … چون هر چه قدر رابطه شما طولانی بشه وابستگی و به دنبال اون افسردگی خواهد امد

      • m , فوریه 7, 2016 @ 1:48 ق.ظ

        من قصد ازدواج و باهاشم صحبت کرم حتی با مادرمم درمیون گذاشتم این موضوعو و تا حدودی اونو راضی کردم ولی در شرایطی نیستم ک الان بخام ازدواج کن الان مشکل من تو رفتاراش و میخام بدونم چرا اینطور رفتار میکنه از نظر شما

  • مادر , فوریه 11, 2016 @ 1:28 ب.ظ

    سلام،پسرم،۱۳سالشه،و شدیدا جذب حیاط رفتن وبادوستاش فوتبال بازی کردنه.
    مثلاپدرش بعداز برگشت از ماموریت برنامه بیرون رفتن بذاره با وجود اینکه چند روزی هم پدر پیشمون نبوده ،بازم حیاط رفتن با دوستاشو ترجیح می دهد.
    لطفا راهنمایی بفرمائید.
    ممنون

    • راهنما , فوریه 11, 2016 @ 5:29 ب.ظ

      خب از یک نوجوان که عاشق بازی فوتباله چه انتظاری دارید ؟ امیدوارم انتظار نداشته باشید مثل شما بزرگترها رسمی برخورد کنه
      اگر هم چنین روابطی سرد بین اون و پدرش حاکمه به رفتارهای هر دوی شما برمیگرده

      نوجوانی دوران رشد و شکوفایی استعدادها و تصمیم‌گیری‌های بزرگ برای آینده است. بنابراین مسوولیت یک پدر یا مادر در قبال نوجوان‌اش آزاد گذاشتن او برای تجربه کردن و آشنایی با محیط و جامعه است. اما اینکه این آزادی باید تا چه حد باشد و مخصوصا در مورد نوجوانان پسر چه‌قدر باید محدودیت و سخت‌گیری در نظر بگیریم، جای بحث دارد. متاسفانه ما هیچ‌گونه هنجار خاصی در جامعه نداریم تا بتوانیم خانواده‌ها را به سمت آن سوق دهیم و بگوییم که مثلا اگر فرزندتان با دوستان‌اش رفت و آمد نکند یا سر ساعت خاصی منزل باشد، خوب است.
      نه. ما در جامعه خانواده‌هایی داریم که به نوجوان‌شان اجازه خارج شدن از منزل به جز ساعات رفت و آمد به مدرسه را هم نمی‌دهند و در مقابل آنها خانواده‌هایی که اگر پسر نوجوان‌شان برای خوابیدن هم به منزل بیاید، برایشان رضایت‌بخش و کافی است. روی صحبت ما با خانواده‌های اهل افراط و تفریط نیست بلکه ما کسانی را مخاطب قرار می‌دهیم که می‌خواهند حد تعادل را در زندگی، تربیت فرزندان و روابط‌شان حفظ کنند.
      این‌گونه خانواده‌ها برای اجتماعی شدن و بلوغ فکری نوجوانان خود باید به آنها اجازه دهند که در اردوهایی که توسط مدارس در خارج از شهر یا حتی داخل شهر برگزار می‌شود، تحت نظارت مسوولان مدرسه شرکت کنند یا اگر شناخت کافی نسبت به دوستان فرزند خود دارند به او اجازه دهند تا دعوت شام آنها را بپذیرد و در جشن تولدشان شرکت کند. اما فراموش نکنید که همه این کارها باید مطابق با قوانین خانه و خانواده و با نظارت شما والدین عزیز صورت گیرد. اگر شما برخی از دوستان فرزند نوجوان خود را نمی‌شناسید و احساس خطر مانع از آزاد گذاشتن او برای رفت و آمد با آنها می‌شود، بهتر است که منطق و صحبت کردن را پیش گیرید و از دعوا و جنجال بپرهیزید. پسربچه‌ها معمولا در سنین نوجوانی از حرف زور شنیدن بیزارند و اگر شما بخواهید بدون دلیل و با خشونت احساسات‌تان را به او بفهمانید، مطمئنا نتیجه عکس خواهید دید و با فرزندی که روز به روز بیشتر از خانواده فاصله می‌گیرد مواجه خواهید شد.
      اگر دیدید که فرزندتان حرف منطقی شما را نمی‌پذیرد، می‌‌توانید یک میانبر زیرکانه بزنید! نوجوانان پسر، حرف‌شنوی زیادی از مربیان ورزشی، معلمان و مدیران خود دارند. بنابراین شما می‌توانید مشکل خود و فرزندتان را به مربی یا معلم او بگویید و از آنها بخواهید موضوع را به صورت کلی در بین همه بچه‌ها مطرح و توصیه‌های لازم را به آنها گوشزد کنند. از طرف دیگر شما باید فرزندتان را جوری پرورش دهید که هیچ‌گاه خود را با دیگران مقایسه نکند. این یک مشکل رایج در جامعه است که فرزندان مدام به والدین خود می‌گویند: «چه‌طور پدر و مادر فلان دوستم به او اجازه شرکت در مهمانی را می‌دهند و خطری او را تهدید نمی‌کند و شما به من اجازه نمی‌دهید؟» یا «چرا همه خطرها مرا تهدید می‌کند و هیچ‌کدام از دوستان دیگرم در معرض این خطرات نیستند؟»، اما اگر شما فرزندتان را قانع و تابع قوانین خانه خود پرورش دهید، مطمئن باشید که هرگز چنین مشکلاتی با او نخواهید داشت. یک نکته مهم دیگر هم اینکه معمولا پدران الگوی رفتاری مستقیم پسران خود هستند و باید خیلی مراقب رفتار و گفتار خود باشند. پدری که آرام صحبت می‌کند، باید توقع آرامش را از فرزندش داشته باشد. پدری که از همسر خود قدردانی می‌کند و به او احترام می‌گذارد، باید توقع قدردان مادر بودن و احترام گذاشتن به او از طرف فرزندش را داشته باشد. صدای رفتار همیشه بلندتر از صدای کلام‌ است و بیشتر و بهتر شنیده می‌شود و به عنوان آخرین حرف هم اینکه شما باید تحت نظارت خود شرایطی را فراهم کنید که پسرتان بعد از دوران دبستان در روابط و رفت و آمدهای خانوادگی با جنس مخالف هم‌سال‌اش باشد تا بهتر بتواند با روحیات و رفتار جنس مخالف‌ آشنا شود، باز هم تاکید می‌کنم که این روابط باید تحت کنترل مستقیم و دقیق شما باشد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • زهره , مارس 7, 2016 @ 3:39 ب.ظ

    سلام
    من یه پدر خیلی بداخلاق و بددهن و بی مسئولیت و بی تعهد دارم که واقعااز دستش خسته شدم علاوه بر پدرم هیچ کدوم از فامیل های پدر و مادرم هم خوب نیستن و هر روز آدم رو اذیت می کنند و هر روز اصلا یه موضوع جدیدی برای اذیت کردن دارن و جالب تر این که پدرم همیشه طرفدار اونهاست یعنی من درس خوندم و بیکارم توی جمع وقتی شروع به مسخره کردن من می کنم پدرم به جای این که چیزی بگه با اون ها میخنده و بحث ادامه میده واقعا از دستش خسته شدم و مادرم هم از دستش خسته شده مشکلات در مورد پدرمم خیلی زیاده پارسال یه کتاب روانشناسی خوندم که نوشته بود زندگی آدم از اون وقتی شروع میشه که خودت بشناسی یعنی از پارسال تصمیم گرفتم که شبیه که تازه متولد شدم زندگی کنم تصمیم گرفتم تمام مشکلات زندگی رو حل کنم یعنی از پارسال تا خیلی جلوی دخالت های فامیل رو گرفتم و مامان از دست پدرم و فامیلش ها خیلی دچار مشکلات روحی و هم خیلی مریض بود کمکش کردم که درسش رو هم ادامه بده و باشگاه بره و بیشتر توی جمع دوستاش بره که حالش خیلی بهتر شد به خواهرم هم کمک کردم که برای ارشد بخونه خدا رو شکر تا اینجا خوب بود ولی مشکل اصلی من داداشمه که احساس می کنم نمی تونم کمکش کنم خیلی دلم میخاد ولی نمی تونم داداشم خیلی جوگیره با دوستاش میره بیرون اهل قلیون شده و میگه دوستام پیپ گرفتن من میخام بگیرم یا با بعضی از همکارش که دخترن خیلی ریلکس نمی دونم چی کار مشکل من اینه که توی شهر دیگست نمی دونم چطوری کمکش کنم خواهش می کنم کمکم کنید خیلی ممنونم ازتون

    • راهنما , مارس 8, 2016 @ 8:55 ق.ظ

      ایشون رو باید درک کنید … چون در سنی نیتسن که بتونید در ایشون تغییر ایجاد کنید
      شما باید با مشاوری مجرب مشورت کنید تا براساس رفتار ایشون بتونید راهکاری رو بکار ببندید
      و گرنه همونطور که گفته شد تغییر کسی که تمایلی به تغییر نداره غیر ممکنه

  • علي , مارس 9, 2016 @ 12:06 ب.ظ

    سلام
    پسر من سوم دبیرستان ولی چند وقتی متوجه شدم متاسفانه پسرم هر روز یکی از سیگار های منو کش میره نمیدونم چطوری این مورد رو باهاش مطرح کنم.

    • راهنما , مارس 10, 2016 @ 9:54 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.