مرکز مشاوره

مرکز مشاوره جوان

تست روانشناسی

مرکز مشاوره جوان

جوانان امروزی در این جامعه همواره با مشکلات و معضلاتی روبرو میشوند که گاه در حل این مسائل عاجز و ناتوان میشوند.امروزه  در بین جوانان کمتر کسی پیدا میشود که مشکلی نداشته باشد، این مشکلات جوانان میتوانند در زمینه مشکلات خانوادگی ، مشکلات کاری ، مشکلات ازدواج ، مشکلات تحصیلی و بسیاری دیگر باشند ، گاهی این مشکلات چنان شدید و طاقت فرسا هستند که جوان را نا امید و خسته از زندگی میکند.

اما این وظیفه بزرگتر هاست که در این شرایط آنها را تنها نگذارند و با دادن امید آنها را دلگرم کنند. مشاورین ما نیز در مرکز مشاوره جوان با در نظر گرفتن این اهداف سعی بر حل مشکلات شما جوانان و آینده سازان کشور دارد ، شما میتوانید با مراجعه به مرکز مشاوره جوان  انگیزه از دست رفته خود را برای  زندگی به دست آورید.

شماره های تماس 01

به یک هم دانشگاهی علاقه مند شده ام

دختری هستم ۲۵ ساله. فارغ التحصیل مهندسی برق هستم و به علت علاقه زیاد دوباره کنکور دادم و امسال پزشکی قبول شدم.

مدت ها پیش که درباره این رشته تحقیق می کردم در فضای مجازی آقایی را پیدا کردم که ایشون هم دانشجوی همین رشته بودند و با اینکه منو نمیشناختند بشون علاقه مند شدم.

گذشت تا اینکه منم امسال قبول شدم و از قضا همون شهر! البته کاملا تصادفی این اتفاق افتاد. با اینکه ۲ سال ازین حس میگذره اما با ورود به دانشگاه دلم میخواست حتی اگه شده تصادفی ایشونو ببینم و در دومین روز دانشگاه این اتفاق افتاد! حالا این حس شدیدتر شده و داره عذابم میده.

مشکل اینجاست که ایشون درسشون تموم شده و دیگه دانشکده نمیان و اصن منو نمیشناسن. تا حالا چنین حسی نسبت به کسی نداشتم و مطمئنم اگه از این شانسم استفاده نکنم بعا پشیمون میشم.

چیکار کنم به نظرتون؟

پاسخ

با سلام دوست عزیز یعنی در حال حاضر اصلا ایشون نمی دونند شما چه کسی هستسد و اون موقع که اشنا شدید هیچ ارتباطی نبود و صرفا در فضای مجازی عاشق ایشون شدید ؟

خب وقتی طرف مقابل مطلع نیست و داره از دانشگاه فارغ التحصیل میشه شرابط روحی برای شما قابل درک است ولی وقتی اصلا نمیشناسند این عشق یک طرفه عذاب اور خواهد بود که باید دقت داشته باشید.

به هر حال به نظرم از مرکز مشاوره دانشجویی استفاده کنید به لحاظ قیمت و مسافت چون اینکه راهکار داده شود که شما خودتون رو به ایشون معرفی کنید و نظر ایشونم راجب خودتون بدونید درست نیست اصلا .

و باید بتونید این قضیه رو به جای انکار و فراموشی حل کنید امیدوارم مساله به زودی حل شود.

سخت تر است .امیدوارم در هر حال خوشبخت باشید . در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

به نظر من برو و خودتو نشون بده یک کاری کن و بیکار نشین نمیگم برو از علاقت بگو اما یک جوری دور و برش باش اینکه نشناستت خیلی بده چون تا نشناستت علاقه ی هم صورت نمیگیره پس باید بشناسنتون و بعد اگه واقعا قسمت هم بودیم به هم میرسیناگرم که نشد هیچ وقت افسوس نمیخورین که هیچ تلاشی نکردین

۶ راه حل برای عشق یک طرفه!

عشق، مثل قلب است. وقتی زندگی می آفریند که همزمان هر دو بطن آن بتپند. تپش یک بطنِ تنها فایده ای ندارد. عشق یک طرفه مثل تپش تک بطن است، یک تلاش عبث.

اما خیلی از آدم ها این تلاش عبث را تجربه می کنند. آیا این تلاش بیهوده سرنوشت یک فرد است؟ چگونه می توان این تجربه محتوم به شکست را مدیریت کرد؟

عشق های یک طرفه کدامند؟

تکلیف عشق های دو طرفه که معلوم است؛ وقتی دو نفر به صورت متقابل همدیگر را دوست دارند، بیشتر از هر چیز برای همدیگر اهمیت قائلند و تا پای جان از هم حمایت می کنند می گوییم که آنها عاشق همدیگر هستند. اما عشق یک طرفه چیست؟

عشق یک طرفه، همان طور که از اسمش معلوم است به معنی این است که یک طرف ماجرا طرف دیگر را دوست دارد در حالی که طرف دوم هیچ علاقه ای به او ندارد. این قبیل عاشق ها دو دسته اند:

دسته اول، گروهی هستند که به صورت ذهنی عاشق کسی هستند و با اینکه در واقعیت نشانه ای از علاقه متقابل نمی بینند اما سفت و سخت معتقدند که طرف دیگر هم به آنها فکر می کند و به آنها علاقه دارد هر چند که هیچ کدام هرگز چیزی به زبان نیاورند.

دسته دوم، عشق شان را به زبان می آورند اما با اینکه از طرف مقابل جواب رد می گیرند، حاضر به قبول واقعیت نمی شوند و با نسبت دادن علت رد شدن درخواستشان به عوامل دیگری مثل دخالت خانواده آن فرد و یا حضور رقیب عشقی تا مدت ها برای رفع موانع دست و پای بیهوده می زنند.

همان طور که می بینید، عشق یک طرفه بیشتر از اینکه «عشق» تلقی بشود نوعی تفکر و رفتار بیمارگونه به نظر می آید که جز دردسرهای روانی و عاطفی نتیجه دیگری ندارد.

دردسرهای عشق یک طرفه کدامند؟

مدت ها قبل، کسی را می شناختم که دوازده سال به صورت ذهنی با عشق پسر عمویش زندگی می کرد و وقتی پسر عمو با فرد دیگری ازدواج کرد، او به حدی افسرده شد که چاره ای به جز مصرف دارو نداشت.

متأسفانه اغلب کسانی که یک طرفه عاشق هستند همین سرنوشت را پیدا می کنند.

البته این را هم باید اضافه کنم که افسردگی قسمت خوب ماجرا است چون نشانه آن است که فرد در حال نزدیک شدن به مرحله پذیرش واقعیت است.

اغلب این افراد فرآیند سوگ را تجربه می کنند که به دلیل اینکه نسبتاً طولانی است مشکلاتی را در کار و تحصیل و روابط اجتماعی برای آنها ایجاد می کند و اصطلاحاً آنها را برای مدتی از زندگی عقب می اندازد.

چگونه در دام عشق یک طرفه نیفتیم؟

با توجه به مشکلات عشق یک طرفه که درباره آنها صحبت کردیم، بهتر است از قبل برای نیفتادن در این ورطه چاره ای بیندیشیم.

شاید بگویید که عشق، یک اتفاق است و دست خود آدم نیست و در نتیجه نمی توان جلوی آن را گرفت.

با اینکه تا حدودی با شما موافقم آن هم از این جهت که احساسات و هیجانات اغلب خارج از آگاهی ما شکل می گیرند و به غلیان می افتند، اما لازم می دانم این نکته را هم اضافه کنم که چون ما صاحب آن احساسات و هیجانات هستیم، پس می توانیم آنها را مدیریت هم بکنیم.

بنابراین اگر احساس علاقه نسبت به کسی در شما ایجاد شد در حالی که هیچ مدرکی مبنی بر علاقه متقابل برای آن ندیدید، با راهکارهایی که در ادامه مطرح می شوند، خودتان را مدیریت کنید تا دچار آسیب نشوید:

از احساساتتان آگاه باشید

یکی از دلایل مهم در بیراهه رفتن احساسات این است که ما نسبت به آنها آگاه نیستیم. اگر دلبسته کسی شده اید که علاقه ای به شما ندارد و می خواهید از این موقعیت خلاص بشوید، با تمرکز کردن آگاهانه روی احساساتتان شروع کنید و جنس آنها را بشناسید.

رابطه تان با آن فرد را مدیریت کنید

هر چقدر از کسی که به او علاقه دارید دورتر باشید راحت تر می توانید از دام عشق یک طرفه تان بیرون بیایید. اگر دور شدن فیزیکی برایتان ممکن نیست، سعی کنید رابطه تان را با او به حداقل برسانید و در برخوردهای ضروری نیز کاملاً رسمی رفتار کنید.

اوقات بیکاری تان را به صفر برسانید

تا جایی که می توانید با کارهایی که برایتان لذت بخش هستند سر خودتان را گرم نگه دارید. ورزش منظم را هم از قلم نیندازید.

اهدافتان را بازشناسایی کنید

به کارهایی که قبل از شروع شدن این رابطه دلتان می خواست انجام بدهید فکر کنید.

آنها را به صورت هدف برای خودتان دوباره تعریف کنید. اولویت بندی کنید و هر کدام را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. و با در نظر گرفتن یک دوره زمانی مشخص دست به کار بشوید.

خودتان را باز تعریف کنید

گاهی اوقات ما نیاز پیدا می کنیم که دوباره خودمان را برای خودمان تعریف کنیم. با خودتان خلوت کنید و تعریفی را که از خودتان دارید روی کاغذ بنویسید.

اگر تعریفتان کلی بود و یا خیلی مثبت نبود، سعی کنید تعاریف جدید و مثبت تری را جایگزین آن بکنید.

تعاریف مثبتتان را جلوی آینه با خودتان تکرار کنید. در تعریفتان حتماً روی عزت نفس و ارزشمندی خودتان تأکید کنید.

ذهن تان را آماده پذیرش آدم های تازه بکنید

با افراد جدید معاشرت کنید و اجازه ندهید که شکست ناشی از عشق یک طرفه، شما را نسبت به آینده تان بدبین کند. در یک کلام اینکه جاده زندگی تان را برای ورود افراد جدیدی که متقابلاً شما را دوست می دارند، آب و جارو کنید.

پاسخ
پسری ۲۰ ساله هستم راستش به یک مشکل بزرگ برخوردم که خیلی فکرمو مشغول کرده اونم این هست که من از یکی از دخترای همکلاسیم خوشم میاد و واقعا دوسش دارم ولی نمیدونم باید چطور بهش پیشنهاد بدم یا حرف بزنم باهاش البته بگم قبلا توی یکی از این شبکه های فضای مجازی باهاش حرف زدم و اونم همیشه به پست هایی که اونجا میذارم توجه میکنه خودم فکر میکنم احتمالا جوابش بهم مثبت باشه ولی ته دلم یکم شک دارم و شاید همین جلوگیری میکنه از اینکه من برم جلو البته اونم از دخترایی هست که با پسری حرف نمیزنه و همیشه هم با دوستاش هست.
لطفا راهنمایی کنید بنده رو باتشکر

پاسخ

روشهای زیادی وجود داره و لی من به شما توصیه میکنم در کلاسهای دفاع شخصی ثبت نام کنید .

اول از اینکه در گروه قرار میگیرید و دوم اینکه با یاد گیری مهارتهایی اعتماد به نفس در شما تقویت خواهد شد.
قرار نیست از این مهارت ها استفاده خاصی کنید ولی این حس قدرت در شما ایجاد کننده اعتماد به نفس در شماست.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشقی

نوجوانان بر اساس گروه اجتماعی که به ان تعلق دارند، ممکن است در مورد نحوه ارتباط با جنس مخالف، دارای دیدگاههای شخصی بسیار محکمی باشند مثلا کلا با برقراری این دست رابط مخالف باشند و یا اینکه تصور کنند این دست روابط الزامی است.

به طور کل به نظر می رسد که در سالهای اول نوجوانی، احتمال دارد که نوجوان هیچ تمایلی به برقراری رابطه با جنس مخالف نداشته باشد؛ اما در اواخر نوجوانی ممکن است ارتباط با جنس مخالف برای وی جذاب شود و تقریبا این زمان است که امکان بروز عشق و عاشقیهای نوجوانی افزایش می یابد.

آنچه مهم است این است که این گرایش در هر حال ایجاد می شود لذا نوجوان در این زمینه خاص نیازمند درک و توصیه والدین خود هستند اما توجه کنید که این راهنمایی ها باید قبل از ایجاد این دست تعلقات خاطر به نوجوان ارایه شود نه بعد از آن!

“فیلیپ رایس”، روان‌شناس معاصر، با استناد به بررسی‌های بیش از ده پژوهشگر، در فاصله سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۶،‌ هدف‌های زیر را برای قرارهای عاشقانه برمی‌شمارد: – تفریح و سرگرمی : یکی از عمده‌ترین مقاصد رابطه با جنس مخالف، برخورداری از نوعی سرگرمی است.قرار عاشقانه برای نوجوان، لحظاتی سرشار از خوشی و لذت فراهم می‌سازد که به خودی خود می‌تواند هدف باشد.

همراهی و معاشرت بدون مسئولیت ازدواج

هم‌نشینی و همراهی با دیگران، یکی از نیرومندترین انگیزه‌های رابطه عاشقانه است.تمایل به دوستی، پذیرش عاطفه و عشق دیگری یکی از جنبه‌های طبیعی و سالم رشد و تحول آدمی است.

افزایش منزلت اجتماعی

کسانی برای کسب موفقیت ، اثبات و حفظ موقعیت اجتماعی خود به این‌‌گونه رابطه‌ها کشیده می‌شوند ، به علاوه عضویت در دار و دسته‌های خاص است که باعث می‌شود نوجوان برای کسب منزلت اجتماعی، روابط عاشقانه برقرار سازد.

تعیین و انتخاب همسر

قرارها و برخوردهای دختران و پسران، به ویژه در سنین بالاتر، به انتخاب همسر و ازدواج می‌انجامد؛ خواه این انتخاب آگاهانه باشد یا نباشد.

اینکه رابطه‌های عاشقانه به همسرگزینی بینجامد، به تمامی تجربه‌های فرد بستگی دارد.

همه ارتباط‌ها، به ازدواج‌های عاقلانه منتهی نمی‌شوند؛ به خصوص اگر دختران و پسران دلداده، تحت تأثیر خصوصیات و عواملی سطحی یکدیگر را برگزیده باشند.

بعضی از زوج‌هایِ عاشق، خودخواهی، رقابت‌جویی، بی‌ثباتی و دیگر عادت‌های ناپسند را در طول دوران خاطرخواهی‌شان بروز می‌دهند که زمینه ازدواجی موفق، که همانا پیوندی دراز مدت براساس مهرورزی، سازگاری و هماهنگی است، را از بین می‌برد.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشق یپیامدهای منفیِ رابطه با جنس مخالفدر کنار فوایدی که روان‌شناسان غربی برای دوستی با جنس مخالف، در دوره نوجوانی برشمرده‌اند، بسیاری از آنان نیز پیامدهای این نوع رابطه را طوری دیگر بیان کرده‌اند.

در کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره خانواده، دوره نوجوانی، رفتارجنسی، روان‌شناسی زن و پرخاشگری و خشونت منتشر کرده‌اند، آثار منفی زیادی را به این دوستی‌ها نسبت داده‌اند، که موارد زیر از جمله مهم‌ترین آنها می باشند.

پنهان کردن و تحریف هویت؛* بروز حسادت؛* افزایش خشونت در قرارهای عاشقانه؛* افزایش تصادف‌های رانندگی؛* تشدید درگیری‌های خانوادگی؛* تجاوزهای جنسی به افراد آشنا (تجاوز در قرارهای عاشقانه)؛* وادارشدن به ازدواج‌های زودهنگام؛* دچار شدن به اختلالات هیجانی و عاطفی* لذا در ادامه توصیه هایی ارایه می شود تا والدین برخوردی مناسب در این دست شرایط ارایه دهند.

این یک راه حل است

شما و همسرتان باید در مورد قوانینی که در زمینه رابطه با جنس مخالف وجود دارد، به یک اتفاق نظر برسید.

اگر نوجوان شما با نظر شما مخالف است به او گوش دهید و برای او شرح دهید که چرا عقیده دارید دوستی با جنس مخالف در این سن مضر است.

از قبل با همسرتان تصمیم بگیرید که اگر نوجوان تان خط مشی ها را بر هم زد، چه خواهید کرد؟

والدین در اتخاذ تصمیمات تربیتی با یکدیگر متفاوت هستند لذا اگر شرایط جامعه شکل خاصی یافته دلیلی ندارد که شما بخواهید از اصول و ارزشهای خود تخطی کنید.

اگر تمایل دارید فرزندتان در ارتباط با جنس مخالف حریمها را رعایت کند خودتان هم در این ارتباطات محتاط بوده و درست رفتار کنید.

والد غیر همجنس می تواند با افزایش ارتباط عاطفی خود با فرزندش نقش یک جایگزین خوب را ایفا کرده و مانع از ایجاد این دست دوستی ها شود(مثل رابطه عاطفی پدر با دختر یا مادر با پسر).
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

خانواده ام  قید و بند های زیادی دارد و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد می کند

سلام اقای دکتر . میخوام باهاتون روراس باشم چون احساس میکنم تنها کسی هستین که میتونه کمکم کنه و رنج روحی من رو کاهش بده شمایید
اقای دکتر من ١٧ سالمه و کلاس سوم دبیرستانم . ( دارم میرم سال سوم ) من تو یه خانواده ای بزرگ شدم که قیدوبند های زیادی داشتم و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد میشه . من متاسفانه سیگار میکشم .

و لذت میبرم ازش . اما نمیدونم چجوری این موضوع رو با هاشون درمیون بزارم . البته فقط با مادرم میخوام این موضوع رو در میون بزارم چون پدرم آدمی خیلی عصبانی هستش و اگه موضوع رو بفهمه عاقب خوبی پیش نمیاد من حدود یک سال پیش پدر و مادرم موضوع سیگار کشیدن من رو فهمیدند و یه شری پیش اومد که اصلا غیر قابل تعریفه .

و من ناچاراً سیگار رو موقتی کنار گذاشتمن توی این یک سال و خورده ای خیلی سعی کردم که ذهنم رو منحرف کنم ازش ولی نتونستم .

من ازش لذت میبرم از نظر من خیلی موضوع عادی و پیش پا افتاده ای هست و دلم میخواد مادرم این موضوع رو بدونه که دوباره مثل اون دفعه شر به پا نشه چون اون دفعه هم مادرم یه چیزایی فهمیده بود و وقتی به پدرم گفت پدرم کلی تحقیق کرد و اخرش فهمیدن که بله من سیگار میکشیدم ولی خب اون موقع سنم کمتر بود و حق با اونا بود طبیعتاً سیگار کشیدن یه بچه ١۵ ساله خیلی بدتر از کشیدن سیگار یه نوجون ١۶ یا ١٨ ساله هست .

این موضوع سیگار کشیدن من رو نمیشه کارش کرد چون حتی اگه الان هم نکشم بعد ها یه جای دیگه از زندگیم که میتونه دوران دانشجویی باشه یا سربازی یا هرچیز دیگه ای…. چرا ؟

چون خودم به اون نتیجه که نباید بکشم نرسیدم من وقتی. میگم سیگار کشیدن به این منضور نیست که داماً به صورت حرفه ای سیگار بکشم نه من میگم گاهی اوقات .

حالا میتونه هفته ای یه بار باشه میتونه ماهی یک بار حالا اگه با چند نفر جمع شدیم یه نخ سیگارم کشیدیم اشکالی نداشته باشه
اگه میشه کمکم کنید که چجوری با مادرم حرف بزنم تا با این موضوع کنار بیاد .

درضمن من اگر هم سیگار میکشم واقعا کسی نمیفهمه چرا چون من پدرم خیلی آبرو داهست و تقریبا اکثر مردم تو شهرستان پدر من رو میشناسن که البته ما دو تهران سکونت داریم برای همین میگم که میخوام فقط با مادرم حرف بزنم تا اون با این موضوع کنار بیاد
ممنونتون میشم آگه کمکم کنید

پاسخ

ببینید دقت داشته باشید که یک مساله بسیار مهم این است که بدانید این مساله درسته برای شما درگیری ایجاد کرده و درست هم میگید که ممکنه بعدا در دوره دیگری از زندگی رفتارها تکرار شود.

ولی کمی فکر کنید چرا خانواده اینقدر حساسیت دارند ایا واقعا اگر شما از این سن درگیر سیگار شوید صرفا سیگاری بافی می مانید یا مایل هستید چیزهای دیگری را هم تجربه کنید چون می فرمایید خانواده شما قید و بند زیاد داشتند.

اصلا ممکن است به خاطر همین قید و بندها باشد که باعث شده باشد که شما بیشت حالت لجباری داشته باشدی و حتی اگر از ابتدا تمایل خاصی هم نداشتید باز دنبال چنین مسائلی بروید به هر صورت دقت کنید که مساله مهم این است که شما با خودتون اول کنار بیایید به جای اینکه بخواهید خانواده رو قانع کنید که این رفتار رو داشته باشید
همیشه که خانواده با شما نیستند اکنون به واسطه سنتونه که خب طبیعتا بیشتر مراقب هستند بعدا به قول خود شما در سربازی و …

خب شرایطی ایجاد می شود که دیگر به شما توجهی نخواهند داشت و ازادی عمل دارید ولی خودتون فکر کنید وقتی دغدغه فردی در این سن که در اوج شور و هیجان و برنامه ریزی بای اهداف اینده است مساله مطرح کردن سیگار کشیدن است و اصلا به عواقب ان فکر نمی کند در اینده چه خواهد شد به هر حال اینده بسیار غیر قابل پیش بینی خواهد شد و شما هم توجهی به این مساله طبیعتا نخواهید داشت پس دقت داشته باشید که باید حتما مراجعه حضوری داشته باشید و امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

مکمل میخورم و بدنسازی میرم اما خانوادم مخالفن

پسری ۱۸ ساله هستم و ۱سالو ۳ماهه بدنسازی کار میکنم. تو این مدت با دردسر (البته پدر راضی بود) چن مکمل استفاده کردم و حالا یکی دیگه نیاز دارم تا بدنم تکمیل بشه ولی هرچی میگم اونا میگن ضرر داره و تو کلیه رسوب میکنه. پولش هم از خودمه ولی میخوام راضی باشن.

کلی کتاب هم خریدم درس میخونم برا کنکور که. حدود ۱ هفته سر فکرشون کار کردم ولی اصلا راضی نمیشن . این آخرین مکملیه که میخوام استفاده کنم .

نمیدونم چرا تو این مدت مضر نبود ولی حالا بد شدن😶. لطفا یکی کمک کنه

پاسخ

ببینید شما که در سنی هستید که به هر حال ورزش مناسب و داشتن تغذیه مناسب کمک می کند که شرایز بدنی مناسبی داشته باشید .

پس اصلا جای نگرانی وجود ندارد ضمن اینکه این نکته را هم بدانید که اگر امسال قرار است کنکور بدهید پس بی خودی ذهنتون رو با مسائل اینچنینی درگیر نکنید که چه کنید و چطور مسائل را مدیریت کنید .
به هر حال سلامت جسم اهمیت دارد و درست۶ تا کنون اتفاقی نیفتاده ولی خب اگر تداوم داشته باشد مطمئن باشید مساله به حدی گسترده خواهد شده مشکلات زیادی را ایجاد کند و باعث دردسر هایی شود.
و حتما قرار نیست همه چیز را تجربه کنید که متوجه یک مساله شوید به هر حال مشکلات زیادی وجود دارد

مخصوصا برای شما که کنکوری هستید خب این بسیار مهم است که بدانید باید بتوانید در شرایط فعلی اهم و مهم کنید حالا که تا اینجا خانواده با شما همکاری داشتند خب نباید از این به بعد نگرانی هایی داشته باشید .
به هر حال تا اینجا پیش رفتید پس برای جلب اطمینان خانواده هم که شده بهتره دیگه بیشتر از این پیش نروید و بدانید که بهتره درسرو در اولویت قرار بدهید چون واقعا با اینده شما سر و کار دارد و بعد از ان در اینده هم می تواتید پیگیر درزش بدنسازی باشید این طور اعتماد خانوادهدهم جلب شده و خوشحال می شوند از اینکه هنراهی مناسبی با شرایط داشته باشید.
امیدوارم موفق باشید ..
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

مدتی است که شب ها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده

سلام و خسته نباشید، پسر ۲۲ساله ای دارم .

مدتی است که شبها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده نمیدونم چیز دیگه ای هم مصرف میکنه یا نه چطور بفهمم و چکارکنم.

دارم دیوونه میشم

پاسخ

ببینید کاملا قابل درکه که نگران باشید و براتون شرایط سختی باشه که بخواهید بپذیرید که مشکل وجود داره . منتهی یک نکته رو در نظر داشته باشید و ان هم این مساله است که بدانید چون فرزند شما در سن حساسی قرار دارد خب این مساله باعث می شود که اگر برخور کنید شرایط بدتر سود و به نوعی فکر کند واقعا قصد دخالت در کارهای او را دارید.
بهتره حتما ابتدا حضورا در مورد شرایط زندگی و فرزندتون مشورتی داشته باشید و بعد تلاش کنید که نحوه تعامل مناسب با ایشون رو پیدا کنید.
چون به هر حال اینها نکات بسیار مهمی هستند که باید در نظر گرفته شود ..
ضمن اینکه بهتره پدر ایشون در جریان باشن و دوستان را کنترل کنند و در فضای دوستانه و صمیمی در مور عواقب این مساله توضیح بدهید که ممکنه چه شرایطی را برای فرد ایجاد کند ..
به هر صورت امیدوارم مساله حل شود ولی نظارت دقیق صحبت در مورد اینکه مطلع شدید دقیقا مساله کجاست و چه شرایطی وجوو دارد .
همه و همه مسائل مهمی هستند که باید در نظر داشته باشید
به هر حال نوع برخورد با توجه به شناخت از شخصیت پسر تون هست که باید با دقت در نظر گرفته شود .
منتهی جای نگرانی نیست .اگر درست مدیریت کنید مساله حل می شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

382 نظرات

  • sahar , مارس 28, 2016 @ 12:52 ق.ظ

    من ی مشکلی دارم ک میخوام حلش کنم
    واقعا ب کمک احتیاج دارم
    من فقط۱۷س
    ال دارم و بخاطره همین مشکل احساس میکنم ناراحتی اعصاب گرفتم
    نمیتونم مطب روانشناس برم
    اگ ایمیلتون رو بدید و کمکم کنید واقعا ممنون میشم

    • راهنما , مارس 28, 2016 @ 9:23 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

      • sahar , مارس 28, 2016 @ 11:30 ق.ظ

        باشع ممنون

  • Narges , آوریل 4, 2016 @ 1:25 ب.ظ

    با عرض سلام
    دختر ۱۶ ساله ایی هستم که بخاطر یه سری مسائل مجبور شدم همراه خانواده ام به کشور سوئد مهاجرت کنم.تقریبا یک سال و چند ماه ای میشود که اینجا زندگی میکنم و از شرایط زندگی ام و خانواده ام راضی ام.مشکل من این هست که از مدرسه آمدن خوشم نمی آید و فقط دوست دارم در خانه باقی بمانم درصورتیکه زمانی که من ایران بودم جزو شاگرد زرنگ های کلاس با بالاترین معدل بودم و از درس خواندن لذت می بردم ولی حالا خیلی فرق کرده ام و فقط دوست دارم فیلم نگاه بکنم….حتی در مدرسه سعی میکنم از دوستانم دوری کنم و در خانه اکثر اوقات در اتاق خوابم هستم و دوست ندارم بیرون بیایم.راستش از کودکی والدینم در مورد مسائل مدرسه به من هیچ کمکی نکرده اند و من خودم با تلاش خودم درس می خواندم و حتی به مادرم نمی گفتم این روز خوب گذشت یا بد بود.فقط مادرم همین که از معلم هایم می شنید که درس های من عالی است،دیگر به من کاری نداشت.ولی حالا نمیدانم مشکل ام را چطور رفع کنم و خستگی که مثل یه بار سنگین  روی شانه هام حس میکنم نمیدونم دلیلش چیه….؟امکان داره افسردگی باشه ؟؟؟
    لطفا به ایمیل ام بفرستید نظرات تون رو

    • راهنما , آوریل 5, 2016 @ 11:08 ق.ظ

      در این مورد حتما” با مادرتون صحبت کنید دوم در موقع ناراحتی بنویسید تا ذهنتون از آشفتگی رها بشه
      باید بدونید تا وقتی که با محیط سازگاری پیدا نکرده باشید دوری از اجتماع میتونه شمارو منزوی تر کنه
      شعبه قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      شعبه سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      شعبه شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
      مشاوره تلفنی از طریق واریز به کارت :
      موسسه مشاوران ستاره ایرانیان
      ۵۰۲۲۲۹۱۹۰۰۰۵۲۱۷۰
      مشاوره تلفنی پس از واریز آنلاین:
      از طریق سایت farsido.com

  • milad , آوریل 7, 2016 @ 8:06 ق.ظ

    سلام قصه از اونجا شروع شد که من افتادم تو دور یه بازی به نام کلش اف کلنز بعد از چهار سال بازی کردن اکانت توست یه فرد هک شد با دوست دز میان گذاشتم که اکانتم رو بردن و اون هم گفت تو هم برو اکانت های دیگران رو اینطور کن و بهم یاد داد منم این کار رو کردم ولی از روی ناراحتی فرداش با اون صاحب اکانت قرار گذاشتم و بهش پس دادم ولی اون مثل اینکه بیخیال نمیشه و میخواد شکایت و مامور این ها در بیاره الان از دیشب خواب ندارم حس میکنم یکی دنبالم هست زنگ در خونه رو کی میزنن میترسم تورو خدا گمک کنید نمیخوام ابروم بره جلو خانواده

    • راهنما , آوریل 7, 2016 @ 9:00 ق.ظ

      دوست عزیز بعید میدونم قانونی برای مجازات بازی کردن وجود داشته باشه …
      مواظب باشید به خاطر همین ترستون شمارو مورد سوء استفاده قرار ندهند …
      هرچند ترس شما کاملا ” میتونه بی پایه باشه … چون در این بازیها این اتفاقات میفته
      به هر حال بهتره با وکلای حاضر در واحد ارشاد دادگستری مشورت کنید

  • نازی , می 11, 2016 @ 2:08 ب.ظ

    سلام خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون من شاگرد زرنگ کلاس بودم ولی از عید بهوبعد خیلی از درس خوندن بدم اومده میتونم بگم متنفر شدم واس تعیین رشتمم میترسم معدلم پایین بیاد نتونم رشته مورد نظرمو انتخاب کنم خواهش میکنم کمکم کنین باتشکر

    • راهنما , می 15, 2016 @ 12:21 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • زهرا , ژوئن 1, 2016 @ 4:12 ق.ظ

    سلام پسری ۱۷ ساله دارم بامربی ورزشش میخواد مسافرت بره من وباباش راضی نیستیم ولی قبول نمی کنه چکار کنیم

    • راهنما , ژوئن 2, 2016 @ 7:27 ق.ظ

      در این مورد میتونید با مربی ورزشش صحبت کنید
      اگر ایشون رو خوب میشناسید و میتونید بهش اعتماد کنید شاید بتونید اجازه چنین مسافرتی رو بدید ولی حتما” با ایشون ملاقاتی داشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • ف , ژوئن 7, 2016 @ 10:29 ق.ظ

    سلام دختری هستم ۱۵ ساله به شدت وسواس شدم.هرچیزی هم که برام اتفاق میفته رو تنیجه اسراف خودم می دونم.احساس میکنم حافظه ام ضعیف شده آخه تو نمازمم خیلی شک میکنم.توروخدا راهنمایی کنید دارم دیوونه میشم.

    • راهنما , ژوئن 8, 2016 @ 10:28 ق.ظ

      تصویر وسواس فکری، مغزتان را می‌خورد
      وسواس فکری یعنی مدام تصور می‌کنید کاری را انجام نداده‌اید و مدام با خود تکرار می‌کنید که فلان کار را انجام دهید. این فکرها چنان فرد را پریشان می‌کند که دچار اضطراب و استرس می‌شود و از انجام کارهای روزمره باز می‌ماند.
      وسواس فکری فقط سوژه مورد علاقه روان‌شناس‌ها نیست و برای جامعه‌شناس‌ها و مدیران اقتصادی هم اهمیت دارد، چرا که فکرهای مسموم بازده کاری جامعه را پایین می‌آورد و فرد را خسته و ناتوان می‌کند در واقع تعادل فرد به هم می‌خورد و او را در سازگاری با محیط دچار مشکل می‌کند.
      معمولا کسانی که درگیر فکرهای مزاحم می‌شوند ترجیح می‌دهند پریشانی و مشکل و ناراحتی خود را به عنوان یک مساله خصوصی، پنهان نگه دارند و گاهی چند ساعت را دور از چشم دیگران صرف افکار یا کارهای مخفیانه خود کنند که این می‌تواند خطرناک باشد.
      تحقیقات نشان می‌دهد بین یک تا ۳ درصد جامعه به اختلال وسواس فکری ـ عملی مبتلا هستند. مبتلایان به این نکته واقفند که ترس و اضطراب آنان معنا ندارد و منطقی نیست، اما در عین حال آن را بسیار واقعی، شدید و جدی تجربه می‌کنند و به این ترتیب از عملکردشان کاسته می‌شود.
      آنها چه جور آدم‌هایی هستند؟
      وسواس‌ فکری موضوعات مختلفی را در بر می‌گیرد، مثلا ممکن است کسی این فکر به ذهنش برسد که نکند من تصادف کنم برای همین به خیابان نمی‌رود یا سوار ماشینش نمی‌شود یا این که مدام استرس دارد فرزندش که در مدرسه است دچار حادثه شود. این افراد به جزئیات توجه دقیق دارند و کارها را تکرار و به طور مکرر اشتباه احتمالی را کنترل می‌کنند.
      آنها نمی‌توانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند و دائم اضطراب دارند کاری را که در ذهنشان است، انجام دهند. جالب است بدانید این افراد نمی‌توانند براحتی از اشیای قدیمی دل بکنند زیرا تصور می‌کنند شاید در آینده بتوانند از آنها استفاده کنند.
      من عاشق اول ‌شدنم!
      برخی از کسانی که دچار وسواس فکری هستند همیشه دوست دارند اول باشند؛ در مدرسه، در محیط کار و همه جا احساس رقابت می‌کنند و همین موضوع آنها را آزار می‌دهد چون برای اول‌شدن بسیار تلاش می‌کنند و آسیب می‌بینند.
      نمونه این موضوع، دختر بیست‌و‌هشت ساله‌ای است که به دکتر فریبرز صفی، روان‌شناس مراجعه کرده است. صفی در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: دختر جوان بشدت دچار وسواس فکری بود و این موضوع سبب افسردگی او شده بود، چون نمی‌توانست هیچ کاری انجام دهد. این دختر از کودکی در خانواده آموخته بود باید نفر اول و الگو باشد و تا اتمام دوره دبیرستان این موضوع ادامه داشت. این موضوع سبب شده بود تا در کنکور هم دنبال رتبه تک‌رقمی باشد و برای همین با وجود شرایط نامناسب اقتصادی در کلاس‌های مختلف کنکور شرکت کرد و چند سال پشت کنکور ماند. سرانجام خسته شد و پس از پنج سال به یک رشته معمولی راضی شد، اما همیشه عذاب وجدان داشت و اعتماد به نفسش را از دست داد.
      صفی ادامه می‌دهد: متاسفانه خانواده در وسواس فکری این دختر نقش مهمی داشته و او را تشویق کرده است، لذا او تصور نمی‌کرده این وسواس فکری یک بیماری است تا این که این وسواس‌ها او را از زندگی روزمره جدا کرده و سبب‌ انزوای او شده بود. او نمی‌تواند براحتی وارد جامعه شود و ارتباط کلامی برقرار کند چون دائم در ذهن خود کار ناتمامی دارد که باید انجام دهد و دائم خود را در عرصه رقابت می‌بیند.
      باردارهایی با فکرهای عجیب
      به گفته صفی، مشکل اصلی بیماری وسواس فکری، وجود فکر و عملی مکرر است. گاهی این فکر و عمل به حدی شدید است که رنج و ناراحتی زیادی برای فرد بیمار و اطرافیان او به وجود می‌آورد و موجب اتلاف وقت می‌شود. زنان در دوران حاملگی بیشتر دچار این بیماری می‌شوند چون در این دوران نگرانی‌شان بیشتر است و ذهنشان مشغول به افکاری است که در آینده به آنها آسیب می‌رساند. این بیماران قادر به تصمیم‌گیری نبوده و مردد هستند؛ آنان در خرید مشکل دارند. به‌طور مثال چند بار به فروشگاه مراجعه می‌کنند تا جنسی را بخرند و ممکن است نخرند.
      مبتلایان دچار یک احساس یا اندیشه حکم‌کننده و مزاحم هستند؛ این افکار به مرحله عملی‌شدن نمی‌رسد و فقط احساس نگرانی دارند. همچنین این وسواس فکری سبب می‌شود فرد در محیط کار در انجام کارها مشکوک باشد و دائم تصور کند کاری را که به او محول‌شده به درستی انجام نداده است؛ بنابر این رفتارش به همکارانش هم آسیب می‌رساند و روابط او را با دیگران دچار خدشه می‌کند.
      خود و بقیه را گول می‌زنند
      گاهی برخی افراد دچار این بیماری هستند، اما آن را انکار می‌کنند و در توجیه کارشان عنوان می‌کنند فراموش می‌کنند در حالی که صفی در این باره می‌گوید: فراموش کردن تفاوت زیادی با وسواس فکری دارد، گاهی شما فراموش می‌کنید هنگام خروج از خانه پنجره را بسته‌اید یا نه، در این صورت قبل از بیرون رفتن دوباره پنجره را چک می‌کنید، اما این برای یک بار اتفاق می‌افتد نه این که بارها این کار را انجام دهید تا جایی که توان شما گرفته شود و دیگر از بیرون رفتن صرف نظر کنید یا این که بیرون از منزل دائم به این فکر باشید که آیا پنجره را بسته‌اید یا نه و نتوانید کارتان را بدرستی و با تمرکز انجام دهید.

      البته کسانی که در کودکی ناامنی را تجربه کرده باشند هم ممکن است دچار وسواس فکری شوند. آنها اضطراب جدایی دارند و در برابر تغییر مقاوم هستند. همچنین اهل ریسک نبودن، دودلی، افکار خرافی و دلبستگی زیاد به کار، از دیگر ویژگی‌های این افراد است.
      فکرهای بد، دشمن زندگی خانوادگی
      وسواس فکری می‌تواند بشدت به خانواده آسیب برساند زیرا این وسواس به شک و تردید تبدیل می‌شود که برای خود فرد و اطرافیان او خطرناک است. مثلا گاهی در ذهن یکی از زوجین این افکار که نکند کارم را درست انجام نداده‌ام یا این که در بیرون از خانه ممکن است اتفاقی برای همسرم بیفتد، شکل می‌گیرد و او را آزار می‌دهد و از این رو روابط دچار خدشه می‌شود. البته گاهی این افکار دچار سوءظن و بدبینی هم می‌شود و مدام یکی از زوجین افکار وسواسی در مورد همسر خود دارد که او را مشکوک می‌کند.
      صفی اظهار می‌کند: اگر یکی از زوج‌ها دچار وسواس فکری است حتما باید پیش از بچه‌دارشدن آن را درمان کند چون تحقیقات نشان می‌دهد این بیماری می‌تواند ژنتیکی هم باشد.
      راه نجاتی هست؟
      کسانی که درگیر فکرهای مزاحم و تکرارشونده هستند از نظر ظاهر با سایر افراد هیچ تفاوتی ندارند، اما مشکل روحی‌شان کارکرد آنها را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود نتوانند مسئولیت‌هایشان را بدرستی انجام دهند، چون یک فکر چنان آنها را درگیر می‌کند که خسته می‌شوند و توانایی انجام کارهای روزمره خود را ندارند. شاید کسی که با شما کار می‌کند دچار این بیماری باشد، او با شما صحبت می‌کند و در کنار شماست، اما ذهن او درگیر کار دیگری است و درصدد فرصتی است تا آن را انجام دهد، برای همین تمرکز ندارد و به‌خوبی از عهده کاری که به او واگذار شده بخوبی بر نمی‌آید. آنها از زندگی لذت نمی‌برند و نمی‌توانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند.
      وی با بیان این که این افراد در اطراف ما زیاد هستند، می‌افزاید: البته این بیماری درجه دارد و اگر شدت یابد می‌تواند آسیب‌زا باشد.
      برای درمان این بیماری، روان‌شناسان دارودرمانی را هم تجویز می‌کنند، اما بهترین شیوه مراجعه به مشاوری است که با صحبت بتواند فرد را از شر وسواس فکری نجات دهد. این بیماری زمانی بهتر درمان می‌شود که فرد نسبت به وسواس فکری خود آگاهی داشته باشد و بداند در آینده این موضوع برای او خطرناک می‌شود.
      همچنین کاهش گوشه‌نشینی و اجتماعی‌بودن، افزایش اعتماد به نفس، اندیشیدن به زمان حال و فعالیت‌های بدنی و ورزش منظم می‌تواند چند راه پیشگیری این بیماری باشد. البته خانواده هم بی‌تاثیر نیست و اعمال حمایت بیش از حد، توقعات و حساسیت زیاد سبب می‌شود کودکان در این خانواده‌ها دچار اضطراب و وسواس فکری شوند.
      روان‌شناسان توصیه می‌کنند برای مقابله با این افکار خود را مشغول به کاری کنید مثلا وقتی این افکار وسواسی به سراغ شما می‌آید ذهن خود را به چیز دیگری معطوف کنید، مطالعه کنید یا این که فیلم ببینید که این کار نیاز به مهارت فراوانی دارد تا فرد دچار اضطراب نشود.
      راه‌حل‌هایی هم که صفی پیشنهاد می‌کند، می‌تواند برای درمان این بیماری موثر باشد: برنامه‌‏ریزی کنید که زمان فکرکردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصی باشد و در طول روز هرگاه افکار وسواسی به ذهنتان آمد، به خودتان بگویید زمان فکرکردن فلان ساعت مقرر است، به مرور از زمان فکر کردن به آن افکار بکاهید تا این که این زمان به صفر برسد و همچنین هر روز به خود تلقین کنید «من قادرم افکار وسواسی‌ام را کنار بگذارم»؛ زیرا تلقین یکی از راه‏های مبارزه با افکار منفی است و وسواس فکری نیز چیزی جز تکرار فکرهای منفی و مزاحم نیست.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • بی نام , ژوئن 14, 2016 @ 2:48 ب.ظ

    زندگیم همش درد. دردمم با خون ریختن حل میشه.یا خون خودم یا دشمنم. سردرگمم کدومو انتخاب کنم میخوام یک مشاوره خوب نزدیک شهر اندیشه یا تهران معرفی کنید ولی فقط توی این ماه چون دیر میشه یاعلی

    • راهنما , ژوئن 15, 2016 @ 11:25 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • حدیثه , ژوئن 22, 2016 @ 3:45 ق.ظ

    سلام ، راستش من یه مشکل دارم و اونم اینه که خیلی از عکس العمل دیگران میترسم و به همین دلیل هم خجالتی ام لطفا راهنماییم کنید.

    • راهنما , ژوئن 22, 2016 @ 5:11 ب.ظ

      خجالتی بودن هم یک بیماری است اما هر بیماری‌ای درمان دارد
      به یک مهمانی دعوت شده‌ای، نمی‌دانی بروی یا نه. با اصرار دیگران می‌روی. وارد مهمانی که می‌شوی، احساس بدی به تو دست می‌دهد؛ قلبت تندتر می‌زند، دهانت خشک می‌شود و نمی‌دانی چطور رفتار کنی. فکر می‌کنی اگر چیزی بگویی، مسخره به نظر می‌رسد. دوست داری هر چه زودتر مهمانی تمام شود. بالاخره مهمانی تمام می‌شود و تو حتی یک دوست جدید هم پیدا نکرده‌ای؛ فقط چون خجالتی هستی.

      خجالتی بودن یا همان چیزی که باعث می‌شود شما در ارتباط برقرار کردن با دیگران راحت نباشید، تنها یک احساس است؛ احساسی که تنها در درون شما وجود دارد و فقط خود شما آن را می‌فهمید. برخی مردم خجالتی بودن را با ترس از اجتماع یا بیماری فوبیا یکی می‌دانند، در حالی که این دو با هم فرق می‌کند؛ در بیماری ترس از اجتماع، فرد نسبت به تمام فعالیت‌های اجتماعی دچار ترس و نگرانی می‌شود، در صورتی که فرد خجالتی تنها در شرایطی خاص، نگرانی و اضطراب را تجربه می‌‌کند.

      کودکی و شکل‌گیری خجالت

      با رشد کودک و بیشتر شدن تجربه‌ها و فعالیت‌های اجتماعی، فرد در برخی شرایط خاص در مواجهه با افراد غریبه یا وارد شدن به محیطی ناآشنا، خجالت را تجربه می‌کند. هر خانواده‌ای براساس فرهنگ، مهارت و سطح دانش و آگاهی‌های خود درباره تربیت کودک، با این وضعیت برخورد می‌کند. چگونگی این برخورد در از بین رفتن یا ماندگار شدن این حس، تاثیر زیادی خواهد داشت. تمسخر، تحقیر یا شماتت کردن کودک در شرایطی که نسبت به یک وضعیت خاص خجولانه رفتار می‌کند، باعث می‌شود احساس خجالت به عنوان یک صفت دائمی ‌او باقی بماند.

      دلیل خجالت کشیدن چیست؟

      عده‌ای از متخصصان معتقدند خجالتی بودن علاوه بر نحوه تربیت، زمینه ژنتیک نیز دارد. این متخصصان، تربیت درست و افزایش مهارت‌های زندگی در از بین رفتن این حس در افراد را بسیار مؤثر می‌دانند. بررسی‌ها نشان داده است آدم‌های خجالتی از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند و به خاطر همین موضوع، فکر می‌کنند اگر در یک جمع صحبت کنند، مورد تمسخر قرار می‌گیرند یا کسی به صحبت‌های آنها توجه نمی‌کند. این دو عامل ( اعتماد به نفس پایین و خجالتی بودن) به طور مداوم در حال تقویت یکدیگر هستند به طوری که اگر فرد به فکر برطرف کردن مشکل خود نباشد، در آینده مشکلات زیادی را تجربه خواهد کرد. همچنین برخلاف تصور همگانی که افراد خجالتی را افرادی درون‌گرا می‌دانند، بسیاری از افراد برون‌گرا هم خجالتی‌ هستند. بسیاری از افراد مشهور مانند هنرمندان، بازیگران سینما، دانشمندان و حتی سیاستمداران هم خجالتی بوده یا هستند. این افراد وقتی در قالب شغل خود قرار می‌گیرند، مطابق با آن ایفای نقش می‌کنند اما به محض آنکه به شرایط غیرشغلی برمی‌گردند، تبدیل می‌شوند به آدم‌هایی بسیار خجالتی و معذب!

      خجالت و دیدگاه‌های فرهنگی

      خجالتی بودن نزد افراد، خانواده‌ها، جوامع و فرهنگ‌های مختلف، معانی متفاوتی دارد. به عبارتی، بعضی‌ها فرد کم‌رو را فردی ساکت، مؤدب و محترم، مطیع و حرف‌گوش‌کن می‌دانند. در برخی فرهنگ‌ها، خجالتی بودن را برای دختران امری عادی و صفتی مثبت به حساب می‌آورند؛ در حالی که ممکن است این ویژگی را برای پسرها ناپسند بدانند. اما واقعیت این است که خجالتی بودن، یک معلولیت اجتماعی است.
      این ویژگی می‌تواند مانع رشد مطلوب شخصیت افراد شود و برای هر دو جنس – پسر و دختر – نامطلوب است و باعث ایجاد مشکلات زیادی به‌خصوص در بزرگسالی و زندگی‌های مشترک می‌شود.

      درصد فراوانی افراد خجالتی

      تحقیقات نشان می‌دهد اکثر افراد در موقعیت‌های مختلف، کمی ‌خجالتی می‌شوند. مثلا ۷۵ درصد از مردم، هنگام مواجهه با یک جمع غریبه و مقتدر که ملزم به پاسخگویی به سؤالات آنها نیز باشند، احساس خجالت می‌کنند. ۷۰ درصد از افراد هنگام حضور در جمع بزرگی از افراد غریبه، خجالتی برخورد می‌کنند. ۶۴ درصد افراد نیز هنگامی‌که با جنس مخالف روبه‌رو یا هم صحبت می‌شوند، دچار احساس خجالت می‌شوند. همچنین حس خجالت در ۵۸ درصد از افرادی که با جمعی دارای موقعیت اجتماعی یا تحصیلات بالاتر مواجه می‌شوند، به وجود می‌آید. می‌بینید؟ اگر شما هم خجالتی هستید، امیدوار باشید! چندان تنها نیستند.

      نشانه‌های خجالتی بودن

      افراد خجالتی نشانه‌هایی دارند که می‌توان آنها را در چند گروه تقسیم‌بندی کرد؛ برخی روان‌تنی هستند، برخی روان‌حرکتی و برخی نشانه‌ها نیز در سبک زندگی آنهاست و بلافاصله نمی‌توان آنها را تشخیص داد؛ مگر با زیر نظر گرفتن رفتارها و عادات فرد.

      علائم روان تنی خجالت

      افزایش ضربان قلب، سرخ شدن صورت، اختلال در تنفس، تنش عضلانی، لرزیدن صدا یا تغییر در تن آن، لرزیدن دست‌ها، پاها و لب‌ها، عرق کردن شدید.

      علائم دیگر
      فرار کردن از جمع غریبه‌ها، کم حرف بودن، عبوس بودن و کمتر لبخند زدن، عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، عدم برخورداری از روابط دوستانه، شخصیتی انفعالی داشتن، بیزاری از دعوت کردن و دعوت شدن به مهمانی‌ها و مجالس، تمایل به سر و کار داشتن بیشتر با کتاب و اشیا و لوازم مختلف به جای آدم‌ها، شنونده بودن صرف، تأیید کردن هر چیزی بدون بحث و جدل در مورد آن، ترس از مخالفت با نظرات دیگران یا بیان نقطه‌نظرات خود، ترس دائمی ‌از مورد تمسخر قرار گرفتن.

      راه‌های مقابله با خجالتی بودن

      قبل از وارد شدن به یک جمع، اطلاعاتی در مورد آن جمع به دست آورید و درباره چیزهایی که می‌خواهید یا می‌شود در آنجا مطرح کرد، فکر کنید.
      معاشرت خود را با دیگران بیشتر کنید؛ از جمع‌های دوستانه کوچک شروع کنید، به سؤالات‌شان جواب دهید و از آنها درباره خودشان، آرزوهایشان، اهداف‌شان یا موضوعات دیگر سؤال کنید.
      صحبت کردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در جمع می‌ترسید، در کلاس‌هایی که به همین منظور برگزار می‌شود، ثبت‌نام کنید.
      اگر خجالتی بودن، خیلی شما را آزار می‌دهد، به یک مشاور یا روان‌شناس مراجعه کنید.
      تا حد ممکن از انزوا و گوشه‌گیری دوری کنید. اگر چند نفری دوروبرتان هستند، کتاب خواندن را کنار بگذارید و سر صحبت را با آنها باز کنید.
      اگر به خاطر لهجه، صدا، بوی دهان یا نوع دندان‌هایتان از جمع گریزان هستید، چرا فکری به حال اصلاح اینها نمی‌کنید؟
      در جمع‌ها کاری کنید که کسل، خسته و بی‌حوصله به نظر نیایید.
      به یاد داشته باشید راه مقابله با خجالت این است که به چیزهای دیگری تمرکز کنید؛ مانند فکر کردن و تصور اینکه چطور می‌شود از اتفاقات اجتماعی لذت برد.
      از طرد شدن یا شکست خوردن، نترسید. قهرمانان ورزشی نیز با وجود احتمال شکست، باز هم به مبارزه و رقابت می‌پردازند؛ اما تقریبا همه آنها برای برد به میدان می‌روند و هیچ‌گاه از شکست حرف نمی‌زنند.
      کم‌رویی، تـردید و دودلی هنگامی ‌رخ می‌دهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می‌کنید. افکـارتـان را متوجه شخصی کنید که در حال گفت‌وگو با او هستید. در این حالت، هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم طرف مقابل از توجه شما خوشحال خواهد شد.
      همه‌چیز را به خودتان نگیرید. نباید هر چیزی مانند شوخی و طعنه را به عنوان توهین تلقی کنید. مردم اغلب چیزهایی را می‌گویند که هیچ مقصود و منظوری از آن ندارند؛ هر چند گاهی اوقات مردم نـظـرات نابجا و بی‌موردی می‌دهند؛ در این صورت، قاطعانه از خودتان دفاع کنید.
      توقعتان را کم کنید. بنا نیست در پایان یک گفت‌و‌گو، شما افراد را کاملا مجذوب خود کرده باشید. همین که همه از هم‌صحبتی یکدیگر لذت برده باشید، کافی است. باور کنید!
      هول نکنید. آدم‌های روبه‌روی شما هر چقدر هم که مهم باشند، آدم هستند؛ آنها هم معایب و مشکلات و ضعف‌های خودشان را دارند؛ عین شما! شاید هم مثل خود شما دارند سعی می‌کنند کسی متوجه نشود چقدر خجالتی هستند!
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • پریسا , ژوئن 23, 2016 @ 12:05 ب.ظ

    من ۱۹ سالمه مشکلم اینه که با خانواده خیلی مشکل دارم والدینم خیلی خود رای و عصبی هستند و اصلا توانایی صحبت کردن ندارند و مشکل بزرگتر اینجاست که خودشدن هم با هم مشکل دارند و هر شی بحث های خیلی جدی و عمیقی دارم و البته بی نتیجه اعتماد به نفسم رو میگیرمد با وجود اینکه نسبت به هم سن و سالای خودم خیلی بهتر دارم زندگی میکنم اما همش تو سرم میزنند و اصلا احترامی برای من و شخصیتم قایل نیستن و اصلا پذیرش مشلشون رو ندارند و نمیخواهند که راه حل پیدا کنیم

    • راهنما , ژوئن 23, 2016 @ 7:09 ب.ظ

      خب باتوجه به مطالبی که گفته شد باید خداروشکر کرد که شما فردی خودساخته در این شرایط به قول خودتون سخت شدید
      چون امروز میدونید اشکال کار کجاست و اگر روزی برای ازدواج بخوایت تصمیم گیری کنید مسلما” تجربیات امرزتون بسیار کارساز خواهد بود
      در هر حالی شما خدایی دارید که همیشه همراه شماست …
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • nasrin , جولای 4, 2016 @ 1:23 ق.ظ

    سلام ۱۷ سالمه دوساله بخاطر چنداا کارام خیلی عذاب میکشم میخاستم برم پیش یه مشاوره ولی فقط میتونم با یه اقا یا خانم جوان حرف بزنم بیشتر اقا نمیدونم چرا حس میکنم با مرد ها راحت ترم اگه میشه کمکم کنید و یکیو بهم معرفی کنیو تا حضوری مزاحمشون بشم…
    خیلی ممنون

    • راهنما , جولای 5, 2016 @ 9:49 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • سردرگم , جولای 5, 2016 @ 3:51 ق.ظ

    سلام دختر ۳۱ ساله ای هستم که ارشد را تموم کردم و کار هی با حقوق چندرغازی پیدا کردم که اصن هم اینده نداره…… الان یک ساله که ارشد را تموم کردم و تصمیمی برای آینده ندارم. تنها فرد مجرد یک خانواده نیمه سنتی مذهبی خیلی پر جمعیت هستم. ازدواج نکردم و با کسی هم فرصت نشده که دوست بشم و آشنا بشیم و ازدواج کنیم…. خاستگار درست جسابی هم ندارم.می خام بگم در شرایطی که نه فرصت ازداج هست و نه فرصت کار خوب و نه اگیزه ای برای ادامه تحصیل من چه کار کنم؟؟؟؟ دوست ندارم چندشال بعد برگردم پشتمو نگاه کنم ببینم فرصت را از دست دادم……با مشکلاتی که دارم منظور همون مجردی بیکاری سردرگمم و حس می کنم دارم دچار تززل شخصیت دارم میشم….. تو را خدا من چه کنم برای زندگی یم…

    • راهنما , جولای 5, 2016 @ 11:43 ق.ظ

      این مشکل اکثر جوونای ایرانه و باید هر کاری میکنید از ناامیدی و یاس خودتونو دور کنید …
      همینکه سالم هستید میتونید مسیر زندگی خودتون رو عوض کنید پس شاکر باشید

      • ناشناس , جولای 9, 2016 @ 10:36 ب.ظ

        سلام یک دنیا ممنون واقعا هم همین طوره که شما میگید من نباید خودمو ببازم چون ناامیدی باعث میشه اوضاع بدتر وشه و ادم قدرت تشخیص خوب را از دست بده…ممنون که تلنگر خوبی برای من بودید التماس دعا….

  • ewlina , جولای 18, 2016 @ 8:09 ب.ظ

    سلام دختری ۱۵ ساله هستم…مادروپدرم خیلی خود رای و متعصب هستند..و عقاید و افکارشون هیلی قدیمیه و این منو خیلی آزار میه.اصلا اجازه بیرون رفتن رو ب من نمیدن .همش تو خونه و درگیر فضای مجازی ام.نمیدونم چجوری این مشکلو حل کنم!!؟؟..افسردگی گرفتم دیگه

    • راهنما , جولای 19, 2016 @ 11:20 ق.ظ

      بهتره روی کارهای خودتون هم دقت کنید ممکنه کاری کرده باشید که به شما اعتماد ندارند
      ولی میتونه هیچ دلیلی نداشته باشه و بیشتر به خاطر جو اجتماعی باشه که شما محدود شدید
      بهتره حساسیت های خانواده رو بشناسید و از ورود به اون خودداری کنید تا پدر و مادر به شما اعتماد کنن

  • zahra , جولای 19, 2016 @ 10:13 ق.ظ

    با سلام
    ببخشید بنده دختر ۲۰ ساله هستم که پدرم بارها مرا مورد ضرب و شتم قرار داده…در حال حاضر هم آثار کبودی و زخم روی صورت و بدنم هست به طوری که چند جلسه دانشگاه نرفتم.آیا راه شکایت قانونی هست؟اصلا من چه حقی دارم؟
    باتشکر

    • راهنما , جولای 19, 2016 @ 11:46 ق.ظ

      تماس با ۱۲۳

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مهرنوش , جولای 31, 2016 @ 10:01 ب.ظ

    سلام.من دختر ۱۷ ساله ای دارم که مشکلات زیادی با دخترم دارم،یکی از مشکلاتی که واقعا من و پدرش نگران هستیم،غذا نخوردن فرزندم است،یک سالی است که در روز فقط یک وعده غذا میخورد و همین یک وعده هم بسیار کم. مدام به فکر لاغر تر شدن است،الان با قد ۱۷۲ وزن ۵۲ کیلو ست ولی باز میخواد لاغرتر شود، اصلا هم در این مورد نمیتونم باهاش صحبت کنم چون فورا عصبانی میشه

    • راهنما , آگوست 1, 2016 @ 12:10 ب.ظ

      در این مورد حتما ” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • رویا , آگوست 1, 2016 @ 3:04 ب.ظ

    سلام دختری هستم ۱۳ ساله ،من هنوز پریود نشدم ولی همه نشانه ها رو دارمی مثل ترشح مایع سفید رنگ و رشد سینه ها میشه راهنمایی کنید

    • راهنما , آگوست 1, 2016 @ 11:12 ب.ظ

      سنی که در آن اولین پریود آغاز می شود، بسیار متفاوت است. بعضی دخترها ، در سن هشت سالگی پریود می شوند و بعضی تا سن پانزده سالگی هنوز پریود نشده اند.

      اغلب نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد دخترها دارند به اولین پریود نزدیک می شوند. بزرگ شدن سینه و رشد موهای زاید، چندسال قبل از قاعدگی آغاز می شود. حدودا یک سال قبل از اولین پریود، جهشی در رشد دخترها ، مشاهده می شود.
      اولین پریود معمولا بسیار سبک است و گاهی در آن فقط لکه بینی و خونریزی کمی وجود دارد.

      اولین سیکل قاعدگی ۲۸ روز طول می کشد اما پریودها اغلب در اولین سال های قاعدگی نامنظم هستند. در این زمان، دخترها شاید در چند سیکل پریود نشوند یا سیکل های قاعدگی چندبار در یک ماه رخ دهد یا کمتر از حد انتظار باشد. اگرچه این نوسان ها طی چندسال اول قاعدگی متداول هستند،
      پس صبور باشید

  • shadi , آگوست 24, 2016 @ 12:43 ق.ظ

    با عرض سلام و خسته نباشید
    پسری ۱۸ ساله دارم که از لحاظ درسی مشکلی ندارد و در کنکور ریاضی رتبه ۵۰۰ کسب کرده! اما
    بسیار خجالتی است مخصوصا در برقراری ارتباط با دیگران بسیار ضعیف است.هیچ دوستی ندارد.
    .به وضعیت ظاهری خود توجهی نداردو با اصرار من لباس عوض میکند یا به ارایشگاه میرود.خیلی نگرانم که در دانشگاه چه خواهد شد. . .لطفا راهنمایی کنید
    متشکرم

    • راهنما , آگوست 24, 2016 @ 10:34 ق.ظ

      خجالت یک حالت روانی است که فرد در بیان احساسات و خواسته های خود در بعضی از جمع ها دچار ترس و عدم تعادل روانی و جسمانی می گردد. برای مثال ترس از وارد شدن در جمعی که تعدادی افراد آشنا و یا ناآشنا در آنجا حضور دارند. در واقع میتوان با چنین تعریفی خجالت را مترادف با ترس دانست(در این جا خجالت زیر مجموعه ترس میباشد. در واقع ترس معانی وسیعتری را دارا میباشد.). خجالت را میتوان به نوعی عدم اعتماد به نفس در روابط اجتماعی دانست.

      علل خجالت و ترس از جمع:
      علت ترس و یا خجالت در جمع و ابراز وجود در آن بر می گردد به تجربیات تلخ گذشته و تربیت دوران کودکی فرد. افرادی که در دوران کودکی والدین خشن و سختگیر داشته اند و آن والدین در تربیت کودکان خود از آداب و معاشرت سختگیرانه استفاده نموده اند مستعد خجالت و ترس در جمع می شوند. البته کودکانی که در کودکی بسیار مودب می باشند و به دلیل مودب بودنشان از ابراز وجود خودداری می نمایند و والدین سختگیر اینگونه رفتارها را جزء ویژگیهای مثبت کودکان خود می نامند نیز ممکن است اینگونه رفتارها را در آینده از خود بروز دهند.
      پیامدها و عواقب خجالت و ترس از جمع:

      درنتیجه ,خجالت و ترس از جمع باعث از بین رفتن اعتماد به نفس و خود باوری فرد شده در نتیجه باعث توقف پیشرفت اجتماعی او می شود . نام دیگر ترس یا اضطراب اجتماعی ( social phobia ) یا ( social anxiety ) می باشد . افرادی که دارای مشکل خجالت در جمع و یا سوشیال فوبیا هستند با توجه به شخصیت شان علائم متفاوتی را از خود در روابط اجتماعی نشان می دهند . بطور کلی علائم فیزیولوژیکی و روانی زیادی وجود دارد . برای مثال عرق کردن -دل پیچه – لرزش اندام – بی حس شدن – از دست دادن تمرکز حواس – دچار لکنت شدن – گر گرفتن – کلافه شدن و غیره. در نهایت افرادی که دارای خجالت، ترس از جمع و یا عدم اعتماد به نفس در روابط اجتماعی می باشند دچار اختلالات عاطفی و رفتاری گوناگونی چون افسردگی، استرس و اضطراب، اعتیاد و غیره می شوند.
      درمان خجالت و ترس از جمع:
      بسیاری از افرادی که دارای خجالت و ترس از جمع هستند و یا به عبارتی اعتماد به نفس لازم در ابراز وجود در روابط اجتماعی را ندارند و دچار استرس و اضطراب میگردند . اگر چه فنون درمانی روانشناسی چون شناخت درمانی، رفتار درمانی و روانکاوی میتواند به فرد کمک نماید تا نسبت به مشکلات خویش شناخت پیدا کرده و راهبردهایی را برای کاهش اضطراب خویش بکار گیرد. با اینحال از آنجایی که ریشه این مشکلات در اعماق ذهن ناهشیار نهفته است هیپنوتیزم درمانی به کمک دیگر روشهای روانشناسی میتواند قویترین ابزار درمانی باشد.

      پیوستها:
      درمان استرس|درمان افسردگی|درمان زود انزالی|درمان انزال زودرس|درمان خجالت|عدم اعتماد به نفس|استرس

      علائم و نشانه های عاطفی و روحی ترس از اجتماع عبارتند از : ترس شدید از موقعیت هایی که در آن افراد غریبه و ناآشنا وجود دارند.
      ترس از حضور در مکان هایی که حس می شود فرد مورد قضاوت قرار می گیرد .اضطراب از این که ممکن است سایرین به فرد بخندند. ترس از اینکه سایرین علائم جسمی اضطراب را در فرد متوجه شوند. این ترس زندگی روز مره و سایر فعالیت های فرد را فلج می کند علائم جسمی شامل این موارد است:
      بر افروختگی ، تعریق شدید ، لرزش ، تهوع ، درد در شکم ، بروز مشکلات در صحبت کردن ، احساس گرفتگی عضلات ، گیجی ، تپش قلب و اسهال
      مقالات زیر متعلق به افراد و سایت های مختلف دیگر می باشد که به منظور اطلاعات بیشتر برای شما فراهم شده و از لحاظ علمی بودن و یا غیره مسئولیتی متوجه این سایت نیست .
      اما اگر به منظور درمان مشکل تان به این سایت مراجعه نموده اید و تا کنون با دیگر روشهای درمانی نتیجه ای نگرفته اید موارد سمت راست سایت را مطالعه نمایید . امیدوارم راهنمای خوبی باشد.

      دوره نوجوانی در زندگی انسان از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت آن مربوط به بحرانهایی است که در این زمان برای انسان به وجود می آید. کمبود اعتماد به نفس و کمرویی بیانگر ترس و اضطراب درونی است. به همین دلیل نوجوانان ناگهان درون گرا می شوند و در خود فرو می روند و احساس ترس از شکست و مسخره شدن در آنها شکل می گیرد و ممکن است تمام وجودشان را در بر گیرد. اینجاست که نوجوان به انزوا روی می آورد و تنهایی را بر می گزیند، لذا به دوری از جمع گرایش پیدا می کند و این چنین گرایشی به علت ترس و دلهره ای است که در فرد به وجود می آید.
      تعریف کمرویی

      کم رویی یعنی خود توجهی فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویی، ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد نا آشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد.

      از دیدگاه روانشناسی، کمرویی برچسبی است که فرد به خود می زند. یعنی اگر شما معتقد با شید که کمرو هستید حتما همان گونه عمل خواهید کرد.

      احتمالا افرادی که به کمرویی مبتلایند، دلایل رفتار خود را نمی دانند. کمبود اعتماد به نفس باعث رنجش افراد کمروست و این خود باعث می شود تا این گونه افراد در برخورد با دیگران به سهولت ناراحت و دستپاچه شوند.

      کم رویی یعنی خود توجهی فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا کمرویی، ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد نا آشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد.
      نشانه های کمرویی

      در رفتار نوجوان علایمی مشاهده می شود که می تواند دلیلی برای کمرویی یا خجالت آنها باشد. این علایم به شرح زیر است:

      ۱- نداشتن اراده: معمولا انسان در برخورد با مسایل مختلفی که نمی تواند با آنها برخوردی صحیحی و منطقی داشته باشد یا روش استفاده صحیح و به موقع را نیاموخته باشد، مردد است و برای انجام کار عزمی راسخ ندارد.

      ۲- حقیر شمردن خود: افرادی که فکر می کنند نزدیکان و اطرافیان نسبت به آنها بی مهر و محبتند، این فکر را در سر می پرورانند که ممکن است مورد تمسخر قرار گرفته و در نتیجه هنگام اظهار نظر به لرزه افتاده و عرق سرد می ریزند.

      ۳- حرف نزدن در حضور جمع: این افراد سعی می کنند با دیگران شوخی نکنند، در مناظره و گفتگو معمولا ساکتند و یا همواره مدافع طرف قوی تر هستند. این افراد معمولا جرات شرکت در جلسات سخنرانی، سمینارها ، بحثهای گروهی و… را ندارند.

      ۴- عدم احساس مسئولیت نسبت به زندگی: افراد کمرو برای کسب آرامش خاطر در زندگی، حالت بی تفاوتی مفرط نسبت به وظایف فردی و اجتماعی در پیش می گیرند.
      موقعیتهایی که ایجاد کمرویی می کند

      در صد قابل توجهی از نوجوانان هر جامعه دچار کمرویی و ناتوانی اجتماعی هستند. لذا باید موقعیتهایی که در این گونه افراد باعث کمرویی می شوند بشناسیم. این موقعیتها عبارتند از:

      ۱- مورد توجه جمع زیادی قرار گرفتن مانند سخنرانی

      ۲- عضو گروه بزرگ شدن

      ۳- واقع شدن در موقعیتهای اجتماعی

      ۴- قرار گرفتن در موقعیتهای جدید

      ۵- موقعیتهایی که مستلزم ابراز وجود باشد

      ۶- موقعیتهایی که فرد مورد ارزیابی قرار می گیرد

      ۷- تعامل با جنس مخالف و…..
      خجالتی ها! حتما بخوانید
      درمان کمرویی

      کمرویی به صورت رفتار در افراد نوجوان و جوان جلوه گر می شود. برای مقابله با این نوع رفتار باید برنامه ای جامع و مشخص، همراه با جدیت و پشتکار و همراه با خودباوری برای مبتلایان در نظر گرفته شود. بنابراین برای درمان کمرویی به این موارد توجه کنید:
      الف) ایجاد تغییر و اصلاح در شناخت خود از خویشتن

      باید شناخت خود از توانایی‏ها، استعدادها و ویژگی‏های شخصیتی خویش را اصلاح کنید و با واقعیت تطبیق دهید و برای این کار، امور زیر را انجام دهید:

      ۱٫ سعی کنید در جمع دوستان و آشنایان حاضر شده و با آنها ارتباط برقرار کنید و خاطرات و تجربه‌های جالب خود را برای دوستان صمیمی تعریف کنید.

      ۲٫ هرگز تصور کم‌رو بودن را به ذهن خود راه ندهید و واژه‏ها و عبارت‏هایی چون «من خجالتی هستم»، «من کم‌رو هستم» و «من جرأت بیان ندارم» را به زبان نیاورید؛ بلکه جرأت و شهامت را به خود تلقین کنید و با صدای بلند، در طول روز، چندین نوبت بگویید: من شهامت بیان این سخن، عمل و فعالیت را دارم و اجازه ندهید خاطره شکست‏های قبلی، به اندیشه شما راه یابد و همواره موفقیت‏های گذشته را به خاطر آورید.

      هرگز تصور کم‌رو بودن را به ذهن خود راه ندهید و واژه‏ها و عبارت‏هایی چون «من خجالتی هستم»، «من کم‌رو هستم» و «من جرأت بیان ندارم» را به زبان نیاورید

      ۳٫ شناخت خود از جنس مخالف را تصحیح کنید. او نیز شخصی مانند شما و همه انسان‏های دیگر است؛ البته رعایت حیا و عفت در مقابل نامحرم، امری مطلوب و شایسته است و هیچ‏گاه شرم و حیا در مقابل نامحرم را مساوی با کم‏رویی و خجالت نگیرید.

      ب) اصلاح رفتار و تغییرات رفتاری‏

      بکوشید در جهت مخالف کم‌رویی رفتار کنید و برای این کار، امور زیر را رعایت کنید.

      ۱٫ هرگز خود را سرزنش نکنید.

      ۲٫ بر اساس شناختی که از خود دارید، برای خویش، هدفی در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن، برنامه‏ریزی کنید؛ برای مثال، بر اساس شناخت از خود، ارائه یک گزارش را بر عهده بگیرید و برای تهیه و کیفیت ارائه آن، برنامه‏ریزی کنید و با تمرین در خلوت و نیز ارائه آن نزد دوستان صمیمی و گروه‏های کوچک، خود را برای ارائه در کلاس، آماده سازید.

      ۳٫ هنگام سخن گفتن، خود را گرفتار آداب و رسوم و تکلّف‏های بی‏مورد نسازید و ساده، راحت و عاری از هرگونه آداب خاص، هدفتان را بیان کنید.

      ۴٫ ارتباط بصری با مخاطب را حفظ کنید.

      ۵٫ هنگام سخن گفتن، به دیگران و قضاوت و حرکات و سکناتشان هرگز توجّه نکنید و گفتارتان را پی‏گیرید و با خونسردی، به هدف بیندیشید.
      خجالتی ها! حتما بخوانید

      ۶٫ اجازه سوء استفاده به دیگران ندهید؛ کافی است به کار خود ادامه داده، در صورت روبه‏رو شدن با واکنش آنان، خود را در مقابل آنان احساس نکنید.

      ۷٫ در انجام رفتارهای اجتماعی کوچک و در محیط‌های دیگر – که بیشتر احساس راحتی می‏کنید – فعال باشید و این کار را از سلام کردن، احوال‏پرسی، جواب سلام دادن، نگاه کردن، تعارف کردن و تعارف شنیدن، آغاز کنید و با تمرین، به کارهای بزرگ‏تر و مهم‏تر گسترش دهید.

      ۸٫ با افراد فعّال و پر تحرکی که احساس خجالت نمی‏کنند، بیشتر مأنوس باشید و از خجالتی‏ها فاصله بگیرید.

      ۹٫ توجه داشته باشید که تا زمین نخورید، راه رفتن نمی‏آموزید؛ پس باید نقد دیگران و تمسخر آنها باشد؛ تا شما مجال رشد بیابید. بنابراین، اگر با عکس العمل دیگران روبه‏رو شدید یا در فعالیت‏های آغازین، احساس ناتوانی کردید، از ادامه سخن یا عمل چشم بپوشید؛ هر چند می‏توانید آن را ارائه کنید و از این راه، برای ارائه بهتر و کامل‏تر مطالب، آماده شوید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • مصطفی , آگوست 24, 2016 @ 8:30 ق.ظ

    سلام ببخشید من ۱۷ سال دارم
    مادرم هر وقت که بحث ازدواج آیندم پیش میاد میگه باید با یک زن مذهبی و محجبه ازدواج کنی
    در صورتی که من اصلا خوشم از این جور زن ها نمیاد
    البته خودم اهل نماز هستم

    • راهنما , آگوست 24, 2016 @ 10:32 ق.ظ

      فعلا” برای ازدواج و رسیدن به همسر اینده زمان دارید پس بهتره فکرتون رو با این حرفها خراب نکنید

  • نرگس , آگوست 25, 2016 @ 7:25 ب.ظ

    باسلام و احترام
    دختری ۲۵ ساله هستم حدود چندماه پیش خواستگاری داشتم که از لحاظ تیپ و ظاهر باب میل من نبود ولی بسیار خوش اخلاق و همچنین مذهبی و باخانواده و از همه مهمتر اینکه به شدت به من علاقه مند بود اما من به ایشان جواب منفی دادم خیلی اصرار کردند اما من از جوابم کوتاه نیامدم متاسفانه. اکنون پشیمان شده ام چون خوبی های این شخص نسبت به قبل برایم پررنگ تر شده و احساس میکنم که در قبل زیادی به ظاهر توجه داشتم در حالی که در زندگی اخلاق و دوست داشتنن مهم تر است.میخواهم بدانم آیا درست است که من با ایشان صحبت کنم و بگویم ک برگردند؟به نظر شما شخصیت من کوچک نمیشود یا در آینده برای من مشکلی پیش نمی آید؟
    با تشکر از لطف شما

    • راهنما , آگوست 26, 2016 @ 3:59 ب.ظ

      مسلما” اگر قصدچنین کاری داشته باشید حتما” باید از طریق فردی قابل اعتماد باشه
      چون در اینده همین پیش قدم شدن میتونه در تنش ها بر علیه شما به کار گرفته شود
      و دوم اینکه در انتخابتون خوب دقت کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • غزل , سپتامبر 1, 2016 @ 11:58 ب.ظ

    سلام . من با خانوادم به شدت مشکل دارم . رفتار های کاملا نا متعادل ازشون میبینم . مثلا دو هفته پیش کلی من رو ازار دادن که برم سر کار در حالی که دانشجو هستم و بعد حالا که کار پیدا کردم و قرارداد بستم نمیذارن برم سره کار . یا دائم درگیریه فیزیکی داریم . حتی یبار مادرم میخواست رگ دستم رو ببره . اصلا شرایطم مناسب نیست ولی واقعا نمیدونم باید چیکار کنم . واقعا فشار همه چی روم بالاست دانشجوی یه دانشگاه خوبم و فشار درس روم خیلی زیاده . بخاطر شرایط بد روحیم هم به یکی از هم کلاسیام وابسته شدم و الان واقعا تحمل مسائل برام واقعا غیر ممکن شده . به طوری که دائم در حاله گریه کردنم یا خودم رو میخوابونم . لطفا کمکم کنین

    • راهنما , سپتامبر 3, 2016 @ 2:30 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • mohammad , سپتامبر 12, 2016 @ 6:11 ب.ظ

    سلام
    ۲۱سالمه.از بچه گی سه تا از عموهام مشکل روانی داشتن و هر روز دعوا وشکستن شیشه و دوچر خه و غیره بود.بازم خدارو شکر میکردم بابام سالمه و ازم حمایت میکنه اما اول ابتدایی بودم بابام هم همون حالت عصبی و پرخاشگر رو پیدا کرد.اونموقع گفتم شاید زود خوب میشه اما نشد.چند بار بستری شد و الان هم هر چند ماه یکبار میره دکتر.این رفتارا و کارا باغث شده مامانم هم همیشه عصبامی باشه و البته من تمام سعی ام رو می کنم رعایت کنم.هرکاری میکنم ازم ایراد میگیرن.میرم بیرون میگن چرا میری بیرون.خونه هستم میگن چرا نمیری بیرون.بخدا تمام سعی ام راضی کردنشونه اما نمیشه…دارم داغون میشم.زیاد به فکرم رسیده برم جای دیگه و کارگری کنم اما دلم به حال خواهر کوچیکم میسوزه.اون تازه کلاس اوله.به بیجاره انقدر سخت میگیرن و دعواش میکنن.اگه خواهرم نبود خیلی وقت پیش رفته بودم.ببخشید زیاد شد.میدونم زندگی من راه حلی نداره فقط خواستم درد دل کنم.

    • راهنما , سپتامبر 13, 2016 @ 6:02 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.