مرکز مشاوره

مرکز مشاوره رشت

مرکز مشاوره رشت

مرکز مشاوره خوب رشت

مشکلات فردی و اجتماعی مشکلاتی هستند که شما به تنهایی نمی توانید از پس آنان بر آمده و آنها را حل نمایید در این راه قطعاً به یک راهنمای با تجربه که همانند نقشه شما را یاری نماید دارید همچنین باید این فرد قابل اعتماد باشد.

مشاوران کانون مشاوره ایران افرادی با تجربه و کاردان هستند که شما می توانید با آنها احساس صمیمیت کرده و بدون هیچ مشکلی مسائل خود را با آنان در میان بگذارید و پاسخ سوالات و راه حل مشکلات خود را به دست آورید.

لیست روانشناسان برتر و مشاوران خوب رشت .

مشاوران و روانشناسان ما در مرکز مشاوره در همه نقاط آماده پاسخگویی به شما هستند.

ما به ساکنین شهر رشت مرکز مشاوره رشت را که با کادری مجرب و کارآزموده در زمینه های مشاوره ازدواج تختی، مشاوره خانواده تختی ، مشاوره ازدواج بیستون و  مشاوره خانواده مطهری ، در خدمت مردم عزیز می باشد را معرفی میکنیم.

معرفی برخی مراکز مشاوره رشت

مرکز مشاوره رشت دارای نمایندگی های متعدد از جمله مرکز مشاوره بیستون ، مرکز مشاوره مطهری ، مرکز مشاوره میدان شهرداری و مرکز مشاوره تختی همراه همیشگی شما در برابر مشکلاتتان خواهد بود.

مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران

مشاوره افسردگی در رشت

افسردگی در گذشته در شهر رشت اندک بوده است.

این ناشی از فرهنگ غنی این است .

اما متاسفانه افسردگی در این شهر در حال رشد است.

از دلایلی که نرخ افسردگی در این شهر کم تر از سایر شهرهای ایران است.

فرهنگ و طبیعت است.

طبیعت سبب افزایش شور و طرب در افراد می شود.

این اختلال روانی می تواند به وسیله استفاده از دارو و یا روش های غیر دارویی درمان شود.

روش غیردارویی برای اینکار روش نوروفیدبک است.

دستگاه نوروفیدبک در تهران وجود دارد.

مشاوره کودک و نوجوان 

کودکان در سنین مختلف رفتارهای مختلفی از خود نشان می دهند.

به طبع آن والدین نیز باید رفتارهای مختلفی بروز دهند.

مرکز مشاوره در این امر به شما کمک می کند.

پیش از آن که در مورد مرکز مشاوره خوب رشت سخن بگوییم.

باید به این نکته اشاره کنیم که در مشاوره کودک و نوجوان اختلاف سنی کم میان فرزندان و یا عدم وجود خواهر و برادر مشکل اصلی کودکان است.

در ازتباط میان خواهر و برادر آنان مسئولیت پذیری، فداکاری و رقابت مثبت را فرا می گیرند.

حال اگر با جانب گیری خانواده ها همراه شود. این رقابت منفی خواهد بود.

برای مثال مادر و پدر هر دو طرف یکی از فرزندان را بگیرند.

یا همواره یکی از فرزندان برنده باشد.

پدر همواره از دختر حمایت می کند و حق را به او می دهد.

روانشناسی درمان اختلالات روانی

اختلالات روحی و روانی سطوح مختلفی دارد.

این اختلالات معمولا ریشه در کودکی و یا نوجوانی فرد دارد.

اگر در زمان مناسب درمان شود مشکلات جانبی به همراه ندارد.

بی توجه به برخی اختلالات تا جایی بیش می رود که فرد به خودکشی و یا دیگرکشی دست می زند.

افسردگی و یا اضطراب در زمان های مختلف رخ می دهد.

مثل برای کنکور نوجوان اضطراب شدید دارد.

این نوع استرس موقتی است ولی اگر ادامه دار شود مشکل بیشتر می شود.

اضطراب های موقتی با روش های روانشناسی قابل درمان است.

ویژگی مرکز مشاوره خوب رشت

برای یافتن مرکز مشاوره خود با به یک شهر محدود نکنید.

به دنبال بهترین باشید.

اگر در شهرهای دیگر بود به روح و روان خود ارزش داده و به آنجا بروید.

معمولا مشاوره تلفنی نیز با مراکز مشاوره خوب در دسترس است.

  • برخی مواقع زندگی شما نیاز به زیباتر شدن دارد.
  • شما سردرگم شده اید و نیاز به کمک دارید.
  • برنامه مشخصی در زندگی خود ندارید.
  • انگیزه لازم برای اجرای برنامه های زندگی خود را ندارید.
  • نیاز به تحول دارید.
  • برای بهتر شدن زندگی زناشویی نیاز به آموزش های تخصصی دارید.

شماره های تماس 01

در جست و جوی موفقیت

موفقیت یک امر نسبی است.

این نکته مهمی است که خیلی ها فراموش می کنند.

موفقیت هنگامی رخ می دهد که شما یک احساس رضایت از مقایسه خود با دیگران و دستیابی به آرزو هایتان داشته باشید.

افراد موفق چه می کنند.

۱-برنامه ریزی انعطاف پذیر و کارآمدی دارند.

این افراد برای زمان خود برنامه ریزی می کنند.

برنامه ریزی سبب می شود. که بتوانید میان نیازهای اولیه و تفریح خانواده و کار تعادل برقرار کنید.

۲-رویارویی با مشکلات

افراد موفق با مشکلات و چالش ها روبرو می شودند.

مرکز مشاوره خوب رشت مراجعه کنید.

از چالش های جدید هراسی ندارند و آنان را حل می کنند.

چالش جدی را پله ای جدید برای دستیابی به موفق می دانند.

۳- تلاش کزدن یک امر اساسی است.

برخی موفق را ناشی از شانس می دانند.

اما هیچگاه به تلاش های شبانه روزی فرد نگاهی ندارند.

فوتبالیستی که از سنین کم تلاش کرده و تلاش سبب شکوفایی استعدادش در فوتبال می شود.

ادیسن که مخترع برق است، روزی ۳ ساعت می خوابید و هموره در تلاش بود.

او بیش از ۱۰۰ اختراع موثر دارد که زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده است.

۴-تصمیم درست گرفتن و یک قدم از دیگران جلوتر بودن

شناسایی نیاز بازار و مردم می تواند یک گام دیگر باشد.

بدانید کی و چگونه باید حرکت کنید.

موسسان شرکت های موفق همیشه یک قدم از دیگران پیشتازتر هستند.

۵-موفقیت فقط کار نیست

موفقیت در کار در بیشتر مواقع سبب موفقیت اجتماعی و در خانواده می شود.

اما موفقیت وقتی رخ می دهد که شما در زندگی خو نیز موفق باشید.

از زندگی احساس رضایت کنید.

برخی ها در کارشان موفق هستند ولی هرگز احساس زندگی کردن را لمس نمی کنند.

همانطور که گفته شد برنامه ریزی کنید تا میان نیازهای خود تعادل برقرار کیند.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

519 نظرات

  • بنده خدا , ژوئن 12, 2016 @ 1:11 ب.ظ

    سلام دختری هستم ۲۵ ساله که خواستگارم طلبه میباشد و لجوج وزود رنج و خانواده ایشونم مخالف خودشم دوسال بزرگتر ازمن . یه روز عاشق فرداش فارغ.عصبانی و همیشه توی دعوامون سکوت میکنه و میگه دوستت ندارم فرداش پشیمان میگه من اگر دوستت نداشتم برنمیگشتم.یه روز میگه زن بگیرم توهم دومیش یه بارمیگه فقط تو کلا روانی شدم از دستش اما دوستش دارم چه کنم؟ همش تقصیر اون خانواده محترمشه.حالم بهممیخوره از خودم. حداقل شما یه مرکز مشاوره ازدواج که تست پی ام سی میگیره توی رشت معرفی کنید من برم .

    • راهنما , ژوئن 13, 2016 @ 10:02 ق.ظ

      بهتره قید چنین ازدواجی با چنین شخصی که نمیتونه تصمیم درست و قاطعی رو در زندگی بگیره رو بزنید
      در مورد مشاوره به بهزیستی شهرتون مراجعه کنید و یا تماس بگیرید

  • بنده خدا , ژوئن 14, 2016 @ 1:44 ب.ظ

    سلام، اما باورکنید خیلی پسر خوبیه، تا بحال هرچی گفته راست گفته . همشم من عصبانی میشم همه حرفو بهش میزنم بیچاره سکوتمیکنه . وقتی من جون خودمو قسم میخورم عصبانی میشه. یا وقتی شبا دیر میخوابم یا وقتی گریه میکنم عصبانی میشه میگه تو نباید گریه کنی یا خواب کم داشته باشی مریض میشی منم هر چی بگه گوش میدم اما هر چی ذلم بخواد بهش میگم بیچاره بعدا به روم نمیاره که چی گفتم بهش.بچه هم نیستم ایشون خودشون مشاوره خانواده هستن. من دوسش دارم اما اخلاقمو چطور اصلاح کنم البته خیلی هم قانع هستم و زود متوجه کار بدم میشم.به نظرتون من چطوریاین رفتار بدمو اصلاح کنم؟

  • دوگانه , ژوئن 18, 2016 @ 11:15 ق.ظ

    شما کاملا دوگانه صحبت میکنید یا اون عصبانی میشه یا شما. تو صحبت دوتون چقدر میگید بیچاره. یه کم دقت کنید همین جا مشخصه که شما عجول هستید و فکر نکرده رفتار میکنید

    • ناشناس , ژوئن 20, 2016 @ 4:08 ب.ظ

      ازدواج کردیم تا با آدما زندگی نکنی نمیفهمی با هم هیچ مشکلی نداریم جفتمون دکتری داریم من دادیارم هستم.نه دیگه مشکلمون حل شد ممنون.بقول شما عجولم.از بس حساسم تحمل سکوتشم نداشتم بچه بازی از جانب خودم بود که راه انداخته بودم.

  • نیما , جولای 3, 2016 @ 2:11 ب.ظ

    برای مشکلات دوران عقد خودم نیازمند مشاور هستم، نمی دونم پیش کدوم دکتر برم، آدرس و شماره تلفن لازم دارم ممنون

    • راهنما , جولای 4, 2016 @ 12:05 ق.ظ

      با اداره بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

  • یاسمن , جولای 5, 2016 @ 9:24 ق.ظ

    سلام.منو همسرم ۵ساله باهم زندگی میکنیم و یه دختر ۲ ساله داریم.همسرم مهندسی الکترونیک خونده و اول یه شرکت خیلی کوچیک راه انداخت و متاسفانه به ثمر ننشست و با کلی صرر جمعش کرد.بعد از اون به تحریک یکی از اعضای خانواده شون آموزشگاه اون شخص رو گرفت که بابتش هزینه گزافی رو متحمل شدیم و من از ته دل راصی نبودم و خیلی ها مخالفت کردیم والی به اصرار فراوانش از دیگران قرص و وام اونو گرفتیم و تمام روز من اونجا سپری میشد از مدیریت و تدریس و .ِِ..ولی بعد از دوسال با کلی بدهی فهمیدیم که اون خانم کلاه بزرگی سرمون گذاشته و با اصرار های فراوان من اونو جمع کردیم.چون دیگه نمیتونستیم از پس مخارجش بربیایم و هیچگونه درآمدی برای ما نداشت.با اینحال بازهم همسرم مخالف بود.توی اوائل زندگی با پافشاری من خونه ای کوچیک خریدیم و ماشینی تهیه کردیم.من هر جور که بوده همسرم رو حمایت کردم.ولی الان نسبت به من تنفر پیدا کرده.و ادعا میکنه که مسبب وضعیت الانش من هستم.و رفتار خیلی زننده ای با من داره.و به وضوح جلو خانواده خودش به من بی توجهی میکنه.و خانواده ش هم حق رو به من میدن.احساس واماندگی شدیدی میکنم.به این نتیجه رسیدم که همسرم فقط منتظره که دیگران براش کاری انجام بدن و حمایتش کنن.و از همه کس انتظار پشتیبانی داره.یکی از دوستان نزدیکم به من گفت که مسبب تمام این رفتارها پشتیبانی بیش از حد منه.خواهش میکنم کمکم کنید.
    چون خیلی مستاصل هستم.

    • راهنما , جولای 5, 2016 @ 11:46 ق.ظ

      تا مشکل کار و درامدی ایشون از بین نره ..دایما دنبال مقصر خواهد بود پس با همکاری و همفکری خانواده ها سعی کنید این مشکلو حل کنید …در حال حاضر تنها درمان برای ایشون رسیدن به ثبات و ارامش در کارشه

      • یاسمن , جولای 19, 2016 @ 2:08 ب.ظ

        راهنمایی شما بسیار درست هست.
        ولی الان مدتیه که من بصورت پاره وقت در جایی مشعول به کار شدم ولی همسرم به جای پشتیبانی از من به محض خروجم از منزل پشت هم مسیجهای عصبانی کننده برای من ارسال میکنه.
        و هروقت تماس میگیره من جواب تلفن رو با سلام و عزیزم و … میدم ولی اون بیخود از پشت تلفن سر من داد میزنه و بد وبیراه میگه.
        یعنی تمام این رفتارها نشات گرفته از عدم ثبات شغلشه؟
        تا زمانیکه به ثبات شغلی رسید روحیه درهم شکسته و احترام از بین رفته من قابل بازگشت هست؟

        • راهنما , جولای 20, 2016 @ 11:44 ب.ظ

          بهتره در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید دلیلی برای این همه ناراحتی وجود نداره
          البته میتونید قبلش با مشاوری مجرب مشورت کنید …
          و گرنه فعلا” جز به صحبت کاری ساخته نیست

  • ناشناس , جولای 20, 2016 @ 10:11 ب.ظ

    من ۲ ساله ازدواج کردم ۱ سالش عقد بودم بلافاصله بعد عروسیم باردار شدم و الان یه بچه ۵ ماهه دارم.ما عاشق هم بودیمو هستیم و مشکل از زمانی شروع شد که برای اولین بار خانوادشو دیدم.همش از شوهرم پول میگیرن.انقدر زار میزنن و اثرار میکنن تا پول بگیرن شوهرم همش دلش به رحم میاد.و بعد از اینکه من میفهمم دعوا شروع میشه من دادو بیداد و اون سرش پایین و میگه این بار آخرمه.خانوادش با من حسادت میکنن هر جور بهم توهین میکنن شوهرم میگه اونا آداب معاشرت بلد نیستن بدو خوبو نمیدونن دنیا دیده نیستن.تو به من ببخش من میرم دعواشون میکنم ولی باز ازشون حمایت مالی میکنن.نمی دونم چیکار کنم

    • راهنما , جولای 23, 2016 @ 9:37 ق.ظ

      این روش برخورد با شوهرتون اصلا” درست نیست و روزی ایشون در برابر شما خواهد ایستاد…
      ایشون باید بپذیره زندگی مستقلی داره و باید حریم رو رعایت کنه … در این مورد از همسرتون پولی رو جهت پس انداز در یک حساب دو نفره بخوایت تا در این مورد بتونید برای اینده خودتون و فرزندتون پس اندازی قابل توجه از همین امروز برقرار کنید …

  • LynK , جولای 28, 2016 @ 1:02 ب.ظ

    چه راهکارهایی برای کنترل اضطراب، اضطراب اجتماعی و ocd پیشنهاد میشه؟

    • راهنما , جولای 30, 2016 @ 2:56 ب.ظ

      اگر اضطراب در ژن شماست، ممکن است با تمام عوارض ناخوشایند آن مانند سردرد، اختلالات خواب، یا نابودی میل جنسی مواجه شوید. اما حتی اگر والدین مضطرب و افسرده هم دارید، محکوم نیستید که همیشه استرس داشته باشید. برای شما شش ترفند داریم تا بتوانید به آرامش برسید.

      با ترس‌های‌تان روبرو شوید.
      بعضی از درمانگرها دریافته‌اند که یکی از سلاح‌های کلیدی در نبرد با استرس، توانایی مواجهه با ترس‌های‌مان است. اضطراب تا حدود زیادی ناجوری بین تهدید دریافت‌شده و توانایی دریافت شده شما برای غلبه بر ان است. بنابراین اگر یادبگیرید که زودتر و مکررا با ترس‌های‌تان روبرو شوید، می‌توانید بر آنها غلبه کنید. از ارتفاع می‌ترسید؟ در یک کلاس ضخره‌نوردی یا باشگاه بولدرینگ ثبت نام کنید و خودتان را به مبارزه و چالش عادت دهید.

      مکث کنید.
      وقتی اضطراب‌تان شروع می‌شود، دم بزنید و نفس عمیق بکشید. می‌توانید هر روز صبح از نور آفتاب بهره ببرید یا وقتی استرس‌تان شروع شد، مکث کنید و پنج دقیقه مدیتیشن داشته باشید، توقف کردن، نفس عمیق کشیدن و پاکسازی ذهن می‌تواند تاثیر شگرفی داشته باشد.

      بخوابید.
      تحقیقی از جانب دانشگاه برکلی کالیفرنیا دریافته است، کم‌خوابی، اضطراب زمینه‌دارتان را تشدید می‌کند. وقتی مغز با کمبود خواب مواجه شود، نواحی مختلف را فریب می‌دهد که احساس را طی فرایندی به این تفکر تبدیل کند که شما موضوعی دارید که باید بابتش نگران باشید. و کسانی که زود نگران می‌شوند هم نسبت به این عارضه آسیب‌پذیرترند، پس هرشب یک خواب خوب ۷ تا ۹ ساعته داشته باشید.

      خواسته ناگهانی درون‌تان را کنترل و مهار کنید.
      خبر کوتاه این‌که: شما نمی‌توانید همه‌چیز را کنترل کنید. وقتی ما سعی می‌کنیم شرایط یا نتایجی را که واقعا نفوذی روی‌شان نداریم کنترل کنیم، اضطراب شروع می‌شود. بنابراین این پند را بپذیرید و این موضوع را ول کنید! روی نتایجی تمرکز کنید که تحت کنترل شما هستند تا ترس فزاینده‌تان کاهش پیدا کند.

      حواس‌تان به نوشیدنی‌های‌تان باشد.
      اگر هم‌اکنون با طوفانی از اضطراب روبرو هستید، آخرین کاری که دوست دارید انجام دهید نوشیدن یک فنجان قهوه است. ثابت شده کافئین زیاد موجب افزایش اضطراب و افسردگی در فرد پراسترس می‌شود. اگر برای آرام ماندن می‌جنگید، بیشتر از یک فنجان قهوه در روز ننوشید.

      از خود بپرسید: ” چه می‌شود اگر…؟”.
      واقعا از چه چیزی تا این حد می‌ترسید؟ یکی از معروف‌ترین تکنیک‌هایی که درمانگرها برای مهار احساسات منفی از آن استفاده می‌کنند این است که بیمار را وادار به پرسش از خود می‌نمایند.” بیشترین ترس من واقعا از کجا می آید؟”، ” چقدر احتمال دارد که رخ بدهد؟”، ” اگر رخ داد چگونه با آن مواجه خواهم شد؟”. خودتان را به بدترین سناریو ممکن بکشانید، با این‌کار می‌توانید واقعیت را تا حدود بسیار زیادی قابل کنترل کنید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • Sahel , جولای 29, 2016 @ 3:39 ب.ظ

    سلام ،من ۱۹سالمه،سه سال ک پدرم زندان ،و ب تازگی مامانمم منو با کاراش اذیت میکنه،با ی مرد غریبه حرف میزنه ،دوبار خواستم خودمو بکشمم اما نشد ،مامانمم دست از حرف نزد ،دیگه طاقت حرف مردمم رو ندارم،تا بود ب خاطر خلافکار بودن بابام غصه خوردمم ،الاان نمیتونم واسه خراب بودن مامانمم غصه بخوورم ،دیگه طاقت ندارممم،نمیدونمم چی کار کنممم ؟کسیوو ندارم بهش پناه ببرممم

    • راهنما , جولای 31, 2016 @ 3:04 ب.ظ

      در این مورد حتما” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • سارا , آگوست 19, 2016 @ 8:50 ب.ظ

    سلام,,من ۲۲سالمه و نامزدم۲۶سال,قراره چن وق دیکه ازدواج کنیم,خانواده هامونم در جریانن,مشکل منو نامزدم کوچیکه ولی من تحمل ندارم,نامزدم خیلی خوبه از همه نظر,,فقط موقعی ک بحث پیش میاد همیشه منو مقصر میکنه همش فک میکنه خودش هیچ وقت اشتباه نمیکنه,,من از این متنفرم یکی بهم زور بگه,ایشون همیشه میگه اول تو شرو کردی,فک میکنه منطقیه ولی تو عصبانیت نیس,,بجای اروم کردن من همش جواب میده کل کل میکنه یکم.کوتاخ نمیاد ک منم عصبانیتم کم بشه اروم شم,,اون میگه من میکم بدتر میشه,,خیییلی اذیت میشم موقعی ک بحث پیش میاد,بش میگم ازت ناراحتم میکه منم ناراحتم هرچی میگم اون.میگه منم منم,,یکم توجه نمیکنه به حرفای من,شاید مشکل از منه,,لطفا راهنماییم کنید,با بی توجی هایی ک میکنه سرد میشم ازش,,البته وقتی باهم خوبیم خیلی مهربونه,,ولی موقع بحث ودوا اونی ک من میخوام نیس,,لطفا جواب بدید منتظرم

    • راهنما , آگوست 20, 2016 @ 2:48 ب.ظ

      دوره نامزدی رو برای همین شناخت گذاشتن تا شما بتونید انتخاب مناسبی انجام بدید
      شما باید به رفتارها توجه میکردید و گرنه هر وقت که خوب باشید مشکلی نیست
      به هر حال اخلاق ایشون همینی هست که امروز میبینید و شما در آینده هم خواهید دید .. پس انتظار معجزه نداشته باشید
      شما باید حدود و خط قرمزهای ایشون رو بشناسید و از ورود به اونا دوری کنید و از لجبازی در این مواقع دور بشید و اجازه بدید تا شرایط ارام بشه
      حتما” مشاوره ای حضوری انجام بدید

  • sahar , آگوست 20, 2016 @ 3:32 ب.ظ

    با سلام ،ما ۲ سال و نیمِ ازدواج کردیم،یک سال عقد و یک سال هم نامزد بودیم ،قبلش هم یک سال دوست بودیم،همسرم روی کشتی ۲ ماه ۱ ماه کار میکنه،از اولِ رابطه ما من در هر اتفاقی رعایت حال همسرم رو کردم به خاطره شرایطِ سخت کاریش خیلی کارها انجام دادم تا اذیت نشه,ایشون به شدت زود رنج و حساس هستن،و نسبت به من به شدت واسش مهمه که چهجوری باهاش رفتار کنم،الان دیگه کار به جایی رسیده که با یه بالای چشمت ابروِ بهش بر میخوره و تو خودش میره ،سکوت میکنه،ناراحت میشه و می دونم که اذیت میشه و اینها همه تاثیرات کارِ سختِش هست،نمی دونم چهکنم،گاهی اوقات از دنبالش رفتن و مذرت خواهی و این قهر و آشتی ها خسته میشم میگم من کم محلی کنم شاید خودش سمتم بیاد،ولی خیلی اذیت میشم ،خیلی،متاسفانه ام تا میاد رابطمون شکل بگیره ایشون دوباره باید برن سره کشتی ،که باز روز از نو روزی از نو،به نظر شما من چیکار کنم؟یعنی با این رایط کارش باید تا آخر عمر این جوری باشه؟و اینم بگم که وقتی خوبه عالی هستیم و هیچی کم نداریم ،فقط مشکل زندگیمون همینه،و از جایی که خیلی خیلی همو دوست داریم میخوایم حل کنیم این موضوع رو.اگه کمکمون کنید ممنون میشیم

    • راهنما , آگوست 22, 2016 @ 1:50 ب.ظ

      واژه ی زود رنج در فرهنگ لغات فارسی به معنی کسی که زود برنجد و آزرده شود و نازک دل بکار باشد ، برده می شود. اما از این منظر می توان فرد زودرنج را کسی برشمرد که زود آزرده می شود و یا به کسی گفته می شود که بر اثر کنشی منطقی ویا غیر منطقی ازرده خاطر می شود و یا می توان گفت فرد زود رنج کسی است که در مقابل یکسری رفتارو برخوردها که با روحیات و شخصیت آن سازگار نیستند،آزرده خاطر می شود .

      علت زودرنج بودن:
      برخی افراد زود رنج و حساس هستند. افراد در برابر مشکل و ناراحتی واکنشهای مختلفی را بروز می دهند. به عنوان مثال برخی پرخاش کرده، بعضی به گریه می افتند و افرادی هم قهر می کنند و بروز این عکس العملها در افراد با هم فرق دارد و به شخصیت فرد بستگی دارد.وی تصریح کرد: افرادی هستند که حساس بوده و زودرنج هستند و عواطفشان رقیق تر بوده که در برابر مشکل و ناراحتی بسیار زود ناراحت می شوند و از خود نمی توانند دفاع کنند.صادقی در مورد علت بسیار حساس بودن برخی افراد بیان کرد: علت ایجاد این حساسیت های زیاد و زود رنج بودن به شخصیت فرد، ژنتیک، یادگیری و تربیت فرد در دوران کودکی باز گشت می کند.

      اگر افراد بیش از حد حساس و زودرنج این ویژگی ها را دارند:
      – میتوانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند.
      – می توانند خیلی عمیق روی چیزی تمرکز کنند.
      – در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند.
      – شدیداً وظیفه شناس هستند.

      خصوصیات ظاهری افراد بیش از حد حساس:
      – در اعمال حرکاتی مهارت دارند.
      – بیشتر تحت تاثیر کافئین هستند.
      – در ثابت ماندن مهارت دارند.
      – نیمکره راست مغزشان قوی تر است: خلاق تر هستند.
      – کندتر از محرک های شدید ریکاور می شوند.
      درمان زود رنجی شدید

      پایین بودن اعتماد به نفس ، فرد را حساس و زود رنج می کند

      درمان حساسیت وزود رنجی شدید

      اعتماد به نفس پایین و حساسیت بیش از حد
      افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می‌کنند و در زندگی شرایط مناسب‌تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می‌رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می‌تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.

      پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم‌ترین دلایلی است که می‌تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین‌تر از دیگران می‌دانند، نمی‌توانند حرف‌ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می‌دهند.

      حساس‌ها مراقب باشند
      دوست ندارد این‌طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی‌آید. حساس است و خیلی زود از حرف‌های دیگران ناراحت می‌شود. تصمیم می‌گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی‌اش را حذف می‌کند و در خانه می‌ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از این‌که این کناره ‌گیری‌ کردن فقط شرایطش را بدتر می‌کند و موجب تشدید حساسیت‌هایش می‌شود. البته خیلی وقت‌ها هم دست به کار می‌شود و سعی می‌کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می‌شود و دوباره به همان روال قبل برمی‌گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.

      آن‌طور که این روان‌شناس توصیه می‌کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس‌شان را تقویت کنند و هر کاری از دست‌شان برمی‌آید ـ مانند خود گویی‌های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت‌شان پیدا کنند.

      از جمع فرار نکنید
      کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می‌دهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کم‌کم از جمع دور ‌شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می‌گیرند، طرز فکر و نگرش منفی‌‌ که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می‌شود و در نتیجه نمی‌توانند با شرایط و موقعیت‌های جدید هماهنگ شوند.

      بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می‌گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات‌شان می‌شود.

      اولین و یکی از بهترین کارهایی که می‌توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می‌کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می‌شوید یا از حرف‌ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه می‌شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت‌های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه‌ای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه می‌دهد: افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می‌برند و نمی‌توانند حرف‌ها و نظرات‌شان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات‌ منفی‌شان بیشتر می‌شود و همین می‌تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف‌های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف‌ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی‌کند.

      دیگران هم باید به آنها کمک کنید
      کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می‌کنند، معمولا نمی‌دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده‌اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده‌اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟

      لحن و نوع کلام و همین‌طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف‌ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.

      اگر می‌خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس‌شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.

      بچه‌ها را درست تربیت کنیم
      همان‌طور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیت‌ها موثر است و می‌تواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه می‌کند فرزندان‌شان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیب‌های زندگی را داشته و واقع‌نگر باشند. به این معنی که بچه‌ها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و این‌طور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • سمیه , آگوست 23, 2016 @ 12:04 ب.ظ

    سلام,,,منو نامزدم چن وقت دیگه قراره عقد کنیم,,,خانوادهامون در جریانن,,فقط مشکل من کارشه,,فعلا بیکاره,بش میگم برو دنبال کار خودشم سعی میکنه ولی فقط کار پشت میز میخواد,,از هرکار یه ایرادی میگیره,,خستم کرد,,منم بلاتکلیف موندم,,پدرم هم میگه باید کار داشته باشه تا عقد کنین,,خودشم خسته شده اصلا کار پیدا نمیشه ,,,نمیدونم چیکار کنم ,,از اینکه همش خونه هستش متنفرم یک سال تحمل کردم,,کمکم کنین لطفا,

    • راهنما , آگوست 24, 2016 @ 9:41 ق.ظ

      دوره نامزدی برای چنین مواقعی هست و شما هم باید بدونید اگر کار مشخص و پایداری نداشته باشه این نامزدی در همین جا هم مردوده و ادامه دادنش کاری اشتباه
      به همین خاطر کمی فکر کنید و ببینید چی بدست اوردید و چی از دست دادید ؟
      در این مسیر باید در کنار خانواده باشید و ازشون مشورت بخوایت

  • ساناز , آگوست 29, 2016 @ 8:33 ق.ظ

    خانمی هستم که هفت سال ازدواج کردم و دارای یک فرزند شش ساله هستم همسرم حمایت های متعصبانه ای در برخوردهای خانوادش دارند ، من هم تقریبا به رفتارشون در قبال خودم و خانوادم حساس هستم به نظر همسرم واکنش در قبال بعضی رفتارها به مفهوم بزرگ نبودن شخص هست ، وقتی معترض به رفتار خانوادش می شم هیچ گاه قبول نمی کنه رفتارشون اشتباه هست بنده هم قهر می کنم و هیچ گاه در س دلجویی برنمیاد حتی توهین هم می کنه .راهکارهایی نیاز دارم که بتونم واکنش محکم و بدور از حساسیت داشته باشم . چون هیچ گاه همسرم حمایت نمی کنه .حساسیت ها موجب مختل شدن خواب شبانه شده و به من آسیب می زنه . ممنون

    • راهنما , آگوست 30, 2016 @ 11:42 ق.ظ

      شاید به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال آنان بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند، دوست دارند ساعات طولانی در کنار هم باشند، صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند و عمیق ترین و خالص ترین عواطف را نثار هم کنند و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد. این مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند. اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.
      در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی گردد. اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و سختی قرار دهد. اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح”حسادت جنسی” کلمه ای است که در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح “شکاک بودن” شده است ولی در اصل تداعی کننده همان معناست.
      در ادامه لازم به ذکر است که تمام افکار و باورهایی که فرد مبتلا در ذهن دارد، واقعیت نداشته و تنها ساخته و پرداخته ذهن بیش از حد، حساس اوست.
      حسادت جنسی چیست؟
      همه ی ما در زندگی روزمره حسادت را تجربه کرده ایم. با اینکه احساس «حسادت» یک تجربه مشترک میان همه ی انسانهاست؛ اما دلیل و واکنش هر یک از ما، در مقابل این احساس کاملاً متفاوت است.
      مطابق با تعاریف روان شناسان بالینی، حسادت جنسی یک واکنش پیچیده است که در برابر احساس تهدید و یا ترس از، از دست دادن و یا فقدان یک رابطه ارزشمند ایجاد می شود، پیچیدگی این واکنش به این علت است که دارای سه مولفه هیجانی، فکری و رفتاری است.
      مولفه هیجانی – احساس رنج، خشم، عصبانیت، غم و اندوه، حسادت بردن، ترس، سوگ.
      مولفه فکری (شناختی) – رنجش، سرزنش خود، رقابت و چشم و هم چشمی با همتایان، نگرانی در مورد تصویر بدنی خود، احساس ترحم و دلسوزی نسبت به خود
      مولفه رفتاری – ضعف بدن، لرزش و تعریق، پرسش دائمی در مورد خود و تلاش برای کسب اطمینان، واکنشهای پرخاشگرانه و توام با عصبانیت.
      چگونه حساسیت از عشق میان همسران حفاظت می کند؟
      در روابط زناشویی که حساسیت در حد مطلوب و مناسب وجود دارد، طرفین یکدیگر را همانطور که هستند پذیرفته و به احساسات هم احترام می گذارند و تمام تلاش زوجین در این جهت است که به استقلال عاطفی و روابط اجتماعی، کاری و خانوادگی همسر خود ارزش داده و مانع از آن نگردند. این حساسیتهای زناشویی (ارزش قائل شدن به علائق و خواسته های همسر) تا حد زیادی باعث قوی تر شدن و حتی هیجانی تر شدن روابط زناشویی می شود و بنابراین می تواند یک نیروی محرک مثبت در زندگی زناشویی به شمار رود. اما زمانیکه این احساس شدت یافته و جنبه غیرطبیعی و بیمارگونه به خود می گیرد، داستان کاملاً متفاوت می شود.
      چگونه حساسیت بیش از حد به عشق شما آسیب می زند؟
      گاهی اوقات حساسیت زناشویی وقتی از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به حسادت جنسی می شود، باعث می گردد که روابط زناشویی طرفین دچار مشکل شد. و از طرف دیگر مناسبات اجتماعی طرفین نیز دچار مشکل گردد. برای مثال هنگامی که یک زن در محیطی مشغول به کار است که بیشتر همکاران او، مرد هستند و بطور طبیعی ارتباطات کاری و اجتماعی این خانم با مردان افزایش می یابد. حال اگر این خانم در ارتباطات اجتماعی خود حریم ها را به خوبی رعایت کند و حدوحدود خود و همکارانش را به خوبی بشناسد، مسلماً روابط اجتماعی وی بلااشکال است. اما گاه مشاهده می شود که شوهران این دسته از زنان به علت موقعیت کاری همسرشان، آنها را بسیار تحت فشار قرار میدهند و مقررات بسیار سخت و دست و پاگیری مانند ممنوعیت گفتگو با همکاران، عدم تماس تلفنی کاری و… را وضع میکند.
      البته تصور نکنید که تنها برخی زنان شاغل دچار اینگونه مشکلات می گردند، نه، این طور نیست. در برخی مواقع زنانی که چنین همسرانی دارند حتی خانه دار هستند و شاید به نوعی از طرف همسرشان در خانه حبس شوند و اجازه هیچگونه تماس تلفنی، باز کردن درب منزل، برقراری رابطه دوستی یا فامیلی با آشنایان را نداشته باشند.
      اینگونه واکنشهای بیمارگونه، آسیب بسیار جدی به روابط زناشویی وارد می آورد و در بسیاری از موارد باعث گسیخته شدن روابط زناشویی و طلاق می گردد.
      نکته قابل توجه در مورد حسادت جنسی این است که عمدتاً این مشکل در مردان مشاهده می شود. البته زنان نیز مبتلا به این نوع مشکل می گردند اما شدت و فراوان آن کمتر است. مردی که دچار این مشکل است عموماً از مشکل خود مطلع است و واکنش او نسبت به این عارضه یا توام با سرزنش و مواخذه خود و یا تصدیق و تایید رفتار نادرستش است اگر شما دچار این مشکل هستید…
      اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید، که این مشکل شما را آزار میدهد باید بدانید که حسادت جنسی یک بیماری است و البته درمان آن کار سختی است و باید بدانید که اقدام برای دریافت خدمات مشاوره، بسیار مؤثر و مفید خواهد بود. اگر شما جز آن دسته افرادی هستید که سعی در پوشاندن مشکل خود دارید، در اولین گام باید بدانید که این مساله را به عنوان بیماری بپذیرید.
      چه کارهایی می توانیم برای خود انجام دهیم؟
      با واقعیت مواجه شوید
      بهتر است سعی کنید نسبت به تمام رویدادها یا شرایطی که دید منفی و تهدید کننده ای دارید، خوشبین گشته و باورهای شناختی خود را تغییر دهید. برای حصول به این مرحله، هرگاه احساس تهدید کردید از خودتان بپرسید: چه شواهدی برای وجود خطر در این رابطه وجود دارد؟ چه دلایل منطقی داری که ارتباطات اجتماعی همسرت دچار مشکل است؟
      به چه دلیل تلفن همراه همسرت را دائما ًچک می کنی؟ آیا واقعاً این رفتار من، وضعیت را خراب تر نمی کند؟
      از گفتگوهای درونی (ذهنی) مثبت استفاده کنید
      زمانی که این احساس در وجود شما شروع می شود، به خاطر آورید که همسرتان شما را دوست دارد و به عنوان یک زن
      ایرانی و مسلمان بیشترین احترام و اهمیت را به رابطه خانوادگی و زناشویی میدهد. با خودتان مرور کنید که فرد دوست داشتنی هستید و هیچ دلیلی برای توجه کردن به این افکار ندارید.
      از همسر خود کسب اطمینان کنید
      یکی از بهترین روشهایی که می تواند برای درمان این مشکل به شما کمک کند، این است که از همسرتان کسب اطمینان کنید. مطمئن شوید که بیش از حد بهانه جویی و عیب جویی از همسرتان نکرده و او را تحت فشار قرار نمی دهید. در غیر اینصورت برای حل این مشکل از او نیز کمک بگیرید.
      زندگی با همسری که دچار حسادت جنسی است
      زندگی کردن با همسری که گاه ممکن است شما را از حقوق اولیه انسانی تان (مانند تماس تلفنی با اقوام و آشنایان، بیرون رفتن به تنهایی و خرید کردن و…) محروم کند، بسیارسخت و عذاب آور است. در ادامه توصیه هایی به همسران این دسته از افراد ارائه می گردد:
      این مشکل را از منظری دیگر مشاهده کنید
      به خاطر داشته باشید که حسادت جنسی یک نشانه عشق و علاقه همسرتان به شماست. اگر همسرتان به رابطه با شما اهمیتی نمی داد، هیچگاه این مشکلات ایجاد نمی شد. به جای اینکه در مقابل بیماری همسرتان واکنش دفاعی نشان دهید سعی کنید او را درک کرده و از او حمایت کنید.
      مراقب رفتارهای خود باشید
      اگر مشاهده میکنید که همسرتان نسبت به برخی از رفتارها (مانند صحبت کردن با مردان یا زنان غریبه، صحبتهای تلفنی با همکاران جنس مخالف در منزل، بیرون رفتن از منزل به تنهایی (البته برای خانمها) و…حساسیتهای ویژه ای دارد، قبل از اینکه مشکلاتتان بیشتر شود، از بروز این رفتارها خودداری کنید.
      به همسرتان اطمینان دهید
      در هر فرصتی که بدست می آورید به همسرتان عنوان کنید که چقدر او را دوست دارید و چرا او را برای زندگی مشترک انتخاب کرده اید؟ استفاده منظم از این روش و اطمینان دهی دائم به همسر، و همچنین صحبت کردن در مورد آینده خوبی که در انتظار زندگی مشترکتان خواهد بود، همگی باعث بهبود رابطه شما با همسرتان می شود.
      کمکهای تخصصی بیشتر
      به طور قطع حساسیت زناشویی و توجه دائم زوجین نسبت به یکدیگر امری طبیعی است و باعث با طراوات نگهداشتن ارتباطات زناشویی میان زوجین می گردد. اما زمانیکه این مساله از حد طبیعی خود خارج می گردد، باعث صدمات جدی به ارتباطات زناشویی می شود. اگر یادداشت اخیر را مطالعه کرده و راهبردهای آن را به کار بردید، اما ملاحظه کردید که هنوز زندگی زناشویی تان دچار مشکلات بسیاری است، توصیه می شود که حتماً از کمکهای تخصصی مشاوران بهره گیرید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ماری , سپتامبر 12, 2016 @ 3:28 ب.ظ

    سلام,دختری۲۵سالم دوسال با پسری دوست بودم,همدیگرو دوست داشتیمو قصدمون ازدواج بود خونواده من تا حدی وخونواده ایشون کامل درجریان بودن وزمانم تعیین کرده بودیم که یهو خونوادش موقعیت نداشتن پسرشونو بهونه کردن,از اونجایی که این پسرم وابستگی خاصی به خونوادش داشت باعث شدن بینمون کلی بحث وتوهین صورت بگیره ودرنهایت جدا بشیم,یکسال از این ماجرا میگذره ومن با پسری که چهارسال همکلاس بودیم و خیلی دوسم داشت آشنا شدم پسره خیلی خوبیه اما فعلا بیکاره ومنتظره تا شغلی پیدا کنه وپاپیش بذاره,ولی من خیلی نمیتونم بهش علاقه داشته باشم,الان بعد یکسال خونواده دوست پسرسابقم تماس گرفتن که بیان خواستگاری,میگه تغییر کردمو رفتارهای بدو کنار گذاشتمو مستقل شدم نمیدونم چه جوابی باید بدم

    • راهنما , سپتامبر 13, 2016 @ 6:01 ب.ظ

      مسلما” با کسی که هیچ احساسی بهش ندارید نمیتونید خوشبخت بشید
      پس باید معقولانه فکر کنید … و در این مسیر حتما” نظر خانواده و یک مشاوره مجرب رو بپرسید

  • یه نفر , سپتامبر 21, 2016 @ 8:26 ب.ظ

    امیر هستم ۳۷ سالمه ۸ ساله ازدواج کردم یه بچه ۵ ساله دارم دارم همسرم مدام فحاشی میکنه الان به بچه من رسیدگی ممیکنه مدام تو نته با چند نفر ارتباط داره من بخام جدا بشم چیکار کنم تکلیف بچه من و مهریه اون که ۱۱۴ سکه س چی میشه در حال حاضر نمیتونم یکجا پرداخت کنم اگه ممکنه منو راهنمایی کنید تو شرایط روحی بدی هستم و فوق العاده نگران بچم ممنون

    • راهنما , سپتامبر 24, 2016 @ 1:23 ب.ظ

      اول با گفتگو مشکل رو مطرح کنید و بعد از طریق فردی که روی ایشون تاثیرگذاره وارد بشید
      ولی گفتگوی شما باید قاطع و روشن باشه بدون خشونت
      ایشون باید به نوعی متوجه عواقب سنگین این نوع رفتارش بشه و حتما” مشاوره کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • حانیه , سپتامبر 30, 2016 @ 3:43 ق.ظ

    باسلام.. من ۵سال است که با شخصی اشنا شدم وحالا هم نامزد شدیم..نامزدم از اول اشناییمون سنشو به من دروغ گفته بود وهروقت ازش شناسنامشو میخواستم بهونه میوورد,تاروزیکه نامزد شدیم فهمیدم ایشون ازمن ۴سال کوچیکتره,,و به هیچ عنوان بهش نمیاد از اون روز کلا باهاش سرد شدم با هم هیچ مشکی نداریم وتاحالا حتی یک نفرم نگفته که من بزرگترم حتی از لحاظ رفتاری,,گیج شدم نمیدونم بهم بزنم یا بمونم,,البته میگه به خاطر از دست ندادنت نگفتم..من چیکارکنم لطفا کمکم کنید

    • راهنما , اکتبر 1, 2016 @ 12:43 ق.ظ

      دوره نامزدی برای همین شناخت های کامله و الان شما باید تصمیم گیری کنید
      اینکه دروغ گفتنش برای شماسخته یا کوچیک بودن سن ایشون ؟
      دوره ای که مردها با زن های ۱۰ یا ۲۰ سال کوچک تر از خودشان ازدواج می کردند، تقریبا گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آن زوج ها همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد است بیشتر از قبل دیده می شود.
      کوچک تر بودن زن از مرد در ازدواج یک باور سنتی است. دکتر مسعود وزیری، روان شناس بالینی درباره تفاوت سنی مناسب برای ازدواج موفقیت آمیز برایمان می گوید.
      تفاوت سنی مناسب
      اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
      البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است.
      همان طور که از گذشته تا به حال شنیده ایم، تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند.
      با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد. انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.
      بزرگ تر بودن مرد
      از گذشته تا به امروز تفاوت سنی در ازدواج به گونه ای بوده که مرد چندسالی بزرگ تر از زن بوده است. مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخرزدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
      حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.
      بزرگ تر بودن زن
      اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.
      کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند: ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.
      زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
      از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و… درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
      چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
      می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.
      همسن بودن یا نبودن
      تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.
      زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت. یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
      دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است. باتوجه به عرف جامعه بزرگ تر بودن زن از مرتد، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی پذیرفته شده نیست. علی رغم پیشرفت های همه جانبه و تغییر باورها هنوز هم موفقیت این گونه ازدواج ها در مقایسه با ازدواج هایی با تفاوت سنی مناسب برای افراد ثابت نشده است.
      زن و مردی که ۱۲ تا ۱۵ سال اختلاف سن دارند نمی توانند همدل و همراه خوبی برای یکدیگر باشند اما باوجود تمام ایرادها، در این بین، نمونه های موفق زیادی نیز وجود دارند. ازدواج پسران با دختران بزرگ تر از خود به دلایل مختلف، یکی از عوامل نگران کننده در خانواده هاست. چراکه به زعم آنها این نوع ازدواج ها از ریسک بالایی برخوردارند. چون دخترها از لحاظ جسمی و عقلی زودتر بالغ می شوند؛ بنابراین به همسرانی احتیاج دارند که هم سطح خودشان باشند اگرچه باز هم توجه به مسائل پیچیده زندگی نسبی است.
      فاصله سنی زیاد و از ۱۰ سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      • حانیه , اکتبر 2, 2016 @ 9:23 ب.ظ

        خیلی ممنون از پاسختون

  • رویا , سپتامبر 30, 2016 @ 3:59 ب.ظ

    سلام…
    من بعد ده سال زندگی فهمیدم همسرم که صادقانه باهاش زندگی کردم بهم خیانت کرده و اونم با یه خانوم متاهل… چیزی که خودش هیچوقت قبولش نداشته. حالا که من فهمیدم میگه خواب بودم و پشیمونم.ولی من میدونم از ترس عواقبشه. قبلا هم خیانت کرده بود و بخشیدمش ولی اینبار فرق داره چون ابراز عشقشو دیدم و خوندم. و این داره دیوونم میکنه. توی برزخی گیر افتادم که تنها داره خودمو نابود میکنه. بچه نیستم. مدام این چند سال داره یادم میاد چقدر منتظر ابراز عشقش بودم الانم یع لحظه پشیمونه یه لحظه برمیگرده یه چیزی میگه که مصمم میشم جدا بشم… موندن و بخشیدنش زجرم میده. مخصوصا وقتی شک ندارم برای آبروشو و حمایت از اون خانوم بی سر و پاست… بد جوری گیر افتادم توی این بیست روز…چقدر دروغ گفتن و بی وجدان بودن برای آدما سادست…

    • راهنما , اکتبر 1, 2016 @ 12:59 ق.ظ

      ۱- نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یکمرتبه به دلیل بدعهدی همسرتان تصمیم بگیرید که از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسایل دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف نکنید. ۲- باید قبول کنید که احساس خشم، عصبانیت، شک و تردید، شکه شدن، آشفتگی، ترس، درد و رنج، افسردگی، و پریشانی برای فردی که شاهد خیانت همسرش بوده کاملا نرمال است. ۳- این مشکل باعث به وجود آمدن برخی مشکلات فیزیکی در فرد می شود از قبیل: حالت تهوع و استفراغ، اسهال، مشکلات مربوط به خواب (بی خوابی و یا پر خوابی)، لرزش، اختلال حواس، کم غذایی و کم اشتهایی. سعی کنید در این حال بیش از پیش از خود مراقبت کنید. ۴- خودتان را وادار کنید تا غذاهای سالم مصرف کنید، طبق برنامه پیش بروید، به اندازه کافی استراحت کنید، هر روز ورزش کنید، به اندازه کافی آب بنوشید و تفریح داشته باشید. ایجاد تعادل، بهترین راه حل، برای مبارزه با آسیبی است که به شما وارد شده است. ۵- خندیدن کاملا طبیعی و نشان دهنده سلامت فرد است. فیلم یا سریال های تلویزیونی خنده دار تماشا کنید و مقداری از وقت خود را با افرادی صرف کنید که خنده بر روی لب های شما می اورند. زندگی بدون اینکه توجهی به قلب های شکسته و خیانت های همسران داشته باشد، همچنان در حال پیش رفتن است. ۶- گریه کردن نیز یک امر کاملا طبیعی است. اگر خود به خود گریه نمی کنید، می توانید آهنگ های غمگین گوش کنید و یا به تماشای فیلم های تراژیک بنشینید. ۷- برای خود یک ژورنال درست کنید. تمام افکار و احساساتی که به شما به دلیل خیانت و بی وفایی همسرتان دست می دهد را بر روی کاغذ یادداشت کنید. ۸- با همسر خود در مورد بدعهدیش صحبت کنید. تمام سوال هایی که به ذهنتان میرسد را بپرسید. شاید با این کار به این نتیجه برسید که همسرتان هنگام ارتکاب به این کار، اصلا فکر نمی کرده که به شما خیانت می کند. ۹- به دنبال مشاوره بروید. سعی نکنید تا به تنهایی از پس این مشکل برآیید. هم شما و هم همسرتان پیش از اینکه مجددا رابطه جنسی بدون محافظت با هم برقرار کنید، باید تحت آزمایش HIV (ایدز) و تست سایر بیماری های آمیزشی قرار بگیرید. ۱۰- حداقل یک روز به خود فرصت دهید. ۱۱- نباید ضربه روحی وارده را پنهان کنید. با فرزندانتان صادق باشید؛ اما لازم نیست جزییات مشکل را نیز برای آنها شرح دهید. قسم هایی نخورید که بعدها نتوانید به آنها عمل کنید. تنها چیزی که بچه ها باید بدانند این است که حال شما رفته رفته رو به بهبودی خواهد رفت. ۱۲- سعی نکنید این بازی، که چه چیز و یا چه کسی مسبب بروز چنین فاجعه های شده است را شروع کنید. با این کار صرفا انرژی خود را تلف می کنید. در اینصورت فقط می توانید نفر سوم را سرزنش کنید و خودتان خوب می دانید که هیچ چیز درست نخواهد شد. ۱۳- اگر بیش از اندازه عصبانی باشید، بر سر مسایل کوچک داد و بیداد راه بیندازید، احساس کنید که بر روی طناب باریکی در حال راه رفتن هستید، و زمانی که به یاد بدعهدی همسر خود می افتید، عکس العمل های شدید فیزیکی از خود نشان دهید، بی شک دچار استرس بعد از ضربه روحی شده اید و باید هر چه سریعتر به پزشک مراجعه کنید. ۱۴- انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بی اعتمادی و عصبانیت به مجرد اینکه تصمیم می گیرید همسر خود را ببخشید و به سرسپردگی خود ادامه دهید به راحتی از بین برود. از بین رفتن دردورنج وارده از طریق خیانت، نیازمند زمان است. ۱۵- واقع بین باشید. درآمد، سرمایه، وضعیت مسکن، و حمل و نقل خود را در نظر بگیرید. اگر تصمیم به خاتمه زندگی زناشویی خود می گیرید باید ببینید که آیا جایی برای زندگی کردن دارید و منبع درامدی دارید که از آن طریق بتواند نیازهای اولیه تان را مرتفع سازید. توجه: ۱) بی وفایی یک فرد، هیچ گونه دلیل روشنی ندارد. ممکن است نشات گرفته از سایر مشکلات در زندگی مشترک باشد، ممکن است چیزی در درون قلب همسرتان وجود داشته باشد و … به هر حال شما هیچ گاه به درستی دلیل واقعی آنرا متوجه نخواهید شد. ۲) نوع خیانت، معمولا فهم و درک آنرا راحت تر می کند. آیا به یک شب ختم می شود؟ به دلیل مشکلات زندگی بروز کرده؟ اعتیاد به برقراری رابطه جنسی بوده؟ آیا خیانت صرفا برای خاتمه دادن به زندگی مشترک بوده؟ ۳) به خاطر داشته باشید که زندگیتان با گذشته فرق کرده و باید ناراحتی به وجود آمده را تسکین دهید. ۴) به طور مشابه می توان گفت که مرگ نزدیکان نیز باعث بروز غم و اندوه می شود (از عدم پذیرش از سوی فرد شروع می شود، بعد خشم، عصبانیت، کشمکش، افسردگی و در نهایت به پذیرش ختم می شود) پس چنین مسایلی بدین معنا نیستند که زندگی به پایان رسیده است و شما دیگر قادر به ادامه دادن آن نیستید، چرا که در اصل شما این توانایی را در وجود خود دارید و تنها مشکل به کارگیری ان است که کمی دشوار می باشد. ۵) پیش از اینکه خانواده خود و یا همسرتان را در جریان بد عهدی او قرار دهید، مجددا بر روی این امر فکر کنید. افراد خانواده می توانند کینه ها را برای مدت زمان بیشتری نگه دارند و شرایط را بدتر کنند. به چه چیزهایی نیاز دارید: ـ خواب ـ رژیم غذایی سالم ـ ورزش ـ نوشیدن آب، به میزان کافی ـ خنده ـ زمان

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      • roya , نوامبر 2, 2016 @ 2:18 ق.ظ

        ضمن سلام و وقت بخیر
        بعد اینهمه مدت هنوز آرامشم برنگشته، بی اعتمادی تا عمق وجودم نفوذ کرده.یروز آرومم و توی خودم میریزم چندروز مدام عصبی و ناراحتم.
        تازه متوجه شدم کلا ایشون آدمی بودن که با اشخاص مختلف طرح دوستی میریختند بعد بمن میگفت بعد اومدن تو همه چیو کنار گذاشتم.در صورتی که اینطور نبود.
        این چنسال هم چند نمونه رو که متوجه شدم بواسطه قول و قسم هاشون بخشیده بودم..
        ولی اینبار یه رابطه دوساله با دوست داشتن رو کنار من داشت ادامه میداد،و کنارش بمن اطمینان میداد که هرگز خطا نمیکنه.این وسط به فکر ضربه خوردن منم نبود.یعنی کلا هیچوقت دوسم نداشته و نداره.حرف من فقط چند ساعت روش موثر و بعد فراموش میکنن.
        تموم کارها و از خودگذشتگیه منم نمیدید و علنا بی منت میکرد.
        بچه نداریم به هزار و یک دلیل…
        ولی با این تیشه زدن به ریشه ی اعتمادم از طرف ایشون.چطور الان انتظار اعتماد دارن.اونم نه بخاطر من از ترس زندگی خودشون.
        به پیشنهاد شما مشاوره هم رفتیم اما بی فایده بود.
        برزخ خیلی بدی گرفتار شدم.

        • راهنما , نوامبر 2, 2016 @ 4:10 ب.ظ

          دوست عزیز درمان درون خود شماست … متخصص فقط راه رو نشون میده
          در این موارد مثل سرماخوردگی نیست که با قرص و شربت بتونید کاری کنید
          پس خوب فکر کنید

  • میلاد , سپتامبر 30, 2016 @ 8:14 ب.ظ

    سلام
    بچه ای ۵ ساله دارم که مدام تو برخی موارد لجبازی میکنه تاحدی که موهاشو میگشه و گریه میکنه یا پاهاشو میکوبونه به زمین نسبت به اطرفایانش متنفره تاحدی که میگه خاهرمو بکشین لطفا راهنماییم کنین چطور رفتار کنم که اروم بشه زمانی که جیغو داد میکشه.تا به الان چنین رفتاری از خودش نشون نمیداد الان چند وقته که خیلی اوج گرفته و به کوچیکترین برخورد عکس العمل نشون میده و تمام گفته هاش نسبت به سنش بالالتره و بعضیا میگنن پیش فعاله ایا گفتشون درسته؟ لطفا راهنماییم کنین ممنون میشم با تشکر از سایت خوبتون

    • راهنما , اکتبر 1, 2016 @ 12:25 ق.ظ

      نظم موثر، بهترین راه پیشگیری و همکاری با یک کودک لجباز است. برای به کار بردن این روش می باید از دو قانون استفاده کرد.

      – قانون اول: اینکه شما و همسرتان باید از قبل، در مورد اینکه فرزندتان مجاز به انجام چه کارهایی است و چه کارهایی را نباید انجام دهد، هماهنگ باشید. و نیز باید بدانید، در صورتیکه فرزندتان ازحد خود تجاوز کرد چگونه با او برخورد کنید که در این مورد نیز نیاز به هماهنگی قبلی و ثبات و استمرار دارید.

      – قانون دوم: وقتی کودکی لجبازی می کند، آرام اما محکم و ثابت قدم باشید. اگر این دو قانون را درست اجرا کنید، حد و حدود خود را درک می کند. داشتن برنامه ریزی روزانه برای کودک باعث می شود تا شرایطی که باعث تنش شده کم شود و کودک بفهمد که شما چه توقعاتی از او دارید. شما نیز باید وقتی برای کارهای مورد علاقه کودک در نظر بگیرید. باید بدانید که کودکان دارای نظرات خاص خود هستند و می توانند برای خود تصمیم بگیرند. این مسئله بخش مهمی از شکل گیری شخصیت کودک را شامل می شود. حتی گاهی اوقات زمانی را با در نظر گرفتن نظر او و مشورت با او برای انجام فعالیت تنظیم کنید .پس این شما هستید که مسائل قابل بحث و غیرقابل بحث را مشخص کنید.

      آرام اما محکم و قاطع به فرزندتان بگویید که به رفتارش خاتمه دهد و دوست ندارید که این کار تکرار شود چون به هیچ وجه آن را نمی پذیرند.
      اگر از کار خود دست برنداشت به کودکتان بگویید اگر به کارش ادامه دهد، تنبیه خواهد شد. اخطار و آگاهی دادن از مراحل مهمی بشمار می رود.

      در آخرین مرحله اگر کودک به خواسته شما عمل نکرد باید تنبیه شود. اما بهتره در مورد چگونگی تنبیه هم اطلاعاتی کسب کنید که خود جای بحث دارد. کنترل همیشگی از سوی والدین شخصیت کودک را ضعیف می کند. از سوی دیگر اگر کودک به حال خود رها شود نتیجه آن کودکی خواهد بود غیرقابل کنترل، که حرف والدینش هیچ تاثیری بر او ندارد.
      شیوع لجبازی بیشتر بین سن ۲ تا ۵ سالگی است. زیرا کودکان به دنبال هویت، استقلال و خودباوری هستند و با لجاجت خود می‌خواهند به والدین بگویند کارها آن طوری پیش میرود که من می خواهم.

      خلق و خو در کودکان تحت تاثیر عوامل ژنتیکی هم قرار دارد. بعضی از کودکان ذاتاً ناآرام هستند اما والدین آنها، خود را سرزنش می‌کنند که در تربیت فرزندشان درست عمل نکرده‌اند.
      کودک نباید بیاموزد که با لجبازی و تندخویی می‌تواند هرچه را که بخواهد بدست آورد. بلکه کودک باید یاد بگیرد که خواسته‌های خود را بصورت آرام و مسالمت آمیز ابراز کند. اما درصورت لجبازی کودکان، والدین باید به آنها بی‌اعتنایی کنند و از آن محیط خارج شوند.

      اولین، مهمترین و ساده ترین راهی که مادر باید در برابر لجبازی کودک از خود نشان دهد بی اعتنایی به کارها و یا لجاجت اوست.در حقیقت نادیده گرفتن و بی‌توجهی والدین به لجبازی کودکان این رفتار را در آنها کاهش می‌دهد.

      مادر باید بعد از آرام شدن کودک، او را بغل و سپس آرام نوازش کند. اما راجع به رفتار و لجاجت چند دقیقه قبل وی صحبت نکند. بغل کردن کودک و توجه به او در هنگام لجبازی به که کودک می آموزد برای جلب توجه با لجبازی و تندخویی می‌تواند هرچه از جمله توجه والدین را بدست آورد. روش دیگری که برای کاهش لجبازی در کودک موثر است این است که در هنگام لجبازی کودک را به محل دیگری ببرید بعد از اتمام این کار دوباره او را برگردانید.

      جداسازی نیز یکی از روشهای مدرن تنبیه است که باید انجام دهند؛ جداسازی کودک حدود چند دقیقه به طول می کشد به عبارتی دیگر، جداسازی کودک برابر با سن او باید انجام شود. یعنی اگر کودک ۲ سال دارد باید ۲ دقیقه، اگر ۴ سال ۴ دقیقه و اگر ۵ سال سن دارد ۵ دقیقه او را تنها در یک اتاق بگذارید در این اتاق نباید وسایل سرگرمی کودک و نیز وسایل خطرناک وجود داشته باشد. بعد از این چند دقیقه اگر سروصدا و یا گریه و جیغ کودک تمام شده بود او را از اتاق بیرون بیاورید. اما اگر جیغ و داد کودک همچنان ادامه داشت دوباره او را با همین زمان معین به داخل اتاق ببرید، این عمل را تا آنجا باید تکرار کرد که کودک از پرخاشگری و لجبازی آرام شده باشد.

      از طرف دیگر وقتی کودک با رفتار پذیرفته‌ای خواسته‌اش را با والدین در میان می گذارد، والدین باید از واژه‌ها و جمله‌های مثبت مثل تحسین و تشویق استفاده کنند.
      همچنین باید مد نظر داشته باشید که زمینه را برای عصبانیت و لجبازی او فراهم نکنید مثل خستگی او عصبانیت را به دنبال دارد. بهتر است هنگامی که کاملاً عصبانی هستید کودک خود را دعوا نکنید بلکه برای تنبیه کودک باید تظاهر به عصبانیت کرد زیرا کودک در عمق نگاه عصبانی شما باید نگاه گرم و مهربان و حس واقعی شما نسبت به خود را پیدا کند که این نگاه برای کودک بسیار مهم است، زیرا با همین نگاه هویت و خودباوری در ذهن او شکل می‌گیرد.

  • امیر سعادت , اکتبر 6, 2016 @ 5:42 ب.ظ

    سلام
    من دختر ۱۶ ساله ای دارم که ضعف دوستابی دارد و اصولا بچه ای آرام و منفعل است ما( من و مادرش) با تشویق ایشان به شرکت در کلاس موسیقی و ورزش (تکواندو) سعی کردیم ایشان را از یک زندگی یکنواخت دور نگه داریم اما بهرحال بچه ها در این سن نیاز به دوست دارند .در ارتباط با همکلاسیها بدلیل اینکه نمی تواند حالتی جسورانه و دفاع از خود داشته باشد معمولا منزوی است و این دغدغه اساسی ماست که این تنهایی و انزوا را تا کی تاب می آورد .من فکر می کنم اگر مرکزی وجود داشته باشد تا اینگونه جوانان و نوجوانان بتوانند بصورت جمعی با هم در رابطه با مشکلاتشان صحبت کنند و تجارب خود را در حضور یک مشاور مطرح کنند هم می توانند دوستانی خوب داشته باشند و هم دلگرم و با اعتماد به نفس بیشتری مسیر بهبود در روابط را طی کنند اگر با من هم عقیده اید و چنین دوره هایی برگزار می گردد خوشحال میشوم مرا مطلع نمایید

    • راهنما , اکتبر 7, 2016 @ 12:45 ب.ظ

      نداشتن دوست در سنین کودکی نشانه یک نوع ضعف برای کودک است؟

      نه؛ چون در سنین خیلی کم مثلا قبل از دبستان دوستی های کودکان خیلی معنای جدی ای ندارند اما در عین حال اگر کودک خردسالی، امکان برقراری ارتباط با دیگران را نداشته باشد، نمی تواند بیاموزد که چطور در اجتماع رفتار کند. پس باید به او مهارت های اجتماعی را بیاموزیم و هنگامی که در این مورد مشکلی پیدا کرد به او کمک کنیم.

      والدین چگونه می توانند در این راه به فرزندانشان کمک کنند؟

      باید سعی کنند مهارت های لازم دوستیابی را به فرزندانشان آموزش دهند. مثلا اگر کودکی را می بینند که پرخاشگر و عصبانی است به فرزند خود بیاموزند که این رفتار خوب نیست و ممکن است دوستی شما را به هم بزند.

      کودک باید در کنار همسال خودش احساس شادی و امنیت کند. وظیفه پدر و مادر هم این است که مراقب رابطه های دوستانه فرزندانشان باشند. در این مورد راه های زیادی وجود دارد مثل اینکه به حرف های فرزندتان در مورد اتفاقاتی که در مدرسه می افتد گوش دهید. به انتخاب فرزندتان احترام بگذارید و دوستان او را به خانه دعوت کنید. سعی کنید با دوستان فرزندتان و والدین آنها آشنا شوید. به هر حال مهم ترین مساله این است که به فرزندتان نشان دهید چگونه هم می تواند دوست خوبی باشد و هم دوست مناسب پیدا کند.

      دوست یابی را به بچه هایمان بیاموزیم

      اخلاق کودک در ارتباطش با دیگران و به خصوص همسالانش چقدر تعیین کننده است؟

      خیلی زیاد، اگر کودکی رفتار برتری طلبی و رهبری داشته باشد ولی در عین حال شوخ طبع و مهربان باشد، توسط دیگران پذیرفته خواهدشد. اما برعکس اگر همین کودک رفتارهای مثبت کمی داشته باشد توسط دیگران دفع و طرد خواهدشد. مهربانی و وظیفه شناسی بهترین راه برای پیدا کردن یک دوست خوب است.

      ارتباط دوستانه والدین با دیگران چقدر در این مورد به کودک کمک می کند؟

      خیلی زیاد. چون کودک همیشه اولین الگو را در هر زمینه ای از والدین خود می گیرد بنابراین کودک در محیط خانه و از رفتارهای والدینش با دیگران می آموزد که چه برخوردی با دیگران داشته باشد پس اگر کودکی دارید که تازه می خواهد مهارت دوستیابی را بیاموزد و تعاملاتش را بیشتر کند مراقب رفتارهایتان با دیگران باشید تا بتوانید الگوی مناسبی برای کودکانتان باشید.

      برای مثال می توانید با همسایگان و دوستان خود برخورد مناسبی داشته و جویای حال آنها باشید تا انرژی مثبتی که به دیگران می بخشید هم خودتان را خوشحال کند و هم به فرزندتان یاد بدهید که با دیگران با مهربانی برخورد کند.

      گاهی برای بعضی از کودکان سخت است که با کسی ارتباط برقرار کنند و اصلا شروع ارتباط را به خوبی بلد نیستند. در این مورد والدین چه رفتاری باید داشته باشند و چگونه می توانند به کودکشان کمک کنند؟

      باید سعی کنند آرام آرام کودکشان را وادار به صحبت کنند. برای مثال اگر با فرزندتان به پارک رفته اید و کودکی در کنار شماست می توانید به او بگویید: «چه عکس قشنگی روی پیراهنت است.» و رو به فرزندتان بکنید و بگویید: «این طور نیست؟» به هر حال سعی کنید در هر فرصت مناسبی که با فرزندتان هستید، بهانه یا دلیلی برای گفت و گو با دیگران به وجود آورید.

      یکی از روش های ساده، پرسیدن و سوال کردن است. باید مهارت های اجتماعی را به کودک آموزش دهید. مثلا می توانید برنامه هایی مانند پارک رفتن، ملاقات با همسایه ها، فامیل و دوستان خانوادگی که دارای فرزند همسن شما هستند را بیشتر کنید و مطمئن باشید پس از مدتی حتما ارتباط اجتماعی کودک با همسالانش بهتر خواهدشد.

      با قصه گویی و بازی های مختلف چقدر می توانیم مهارت دوستیابی و یک انتخاب درست را به کودک آموزش دهیم؟

      بازی و قصه گویی همیشه برای کودک خوب و مفید است. چون یک نوع آموزش محسوب می شود. به همین دلیل می توانید از ۲ سالگی شروع به خواندن کتاب های قصه با مفهوم و محتوای دوستی، همکاری و همدلی (درک احساسات و عواطف دیگران) برای فرزندتان کنید. با بازی کردن هم می توانید نحوه تعامل و رفتار با دیگران را به زبانی ساده و همراه با شادی و لذت به نمایش بگذارید.

      اگر کودکی در یک رابطه دوستانه گروهی با همسالانش آسیب دید چگونه باید با او رفتار کنیم؟

      باید به او کمک کنیم. البته در سنین بین ۳ تا ۶ سالگی کودک از دوستی های گروهی خیلی درک ندارد و به همین دلیل وظیفه پدر و مادر است که مواظب این رابطه باشند تا فرزندشان دچار مشکل نشود. با این حال باید درباره اینکه کودکشان چطور می تواند دوباره دوستان زیادی پیدا کند با او صحبت کنند و از او بخواهند اگر خودش هم کاری کرده که دوستانش را ناراحت کرده دیگر آن را تکرار نکند.

      وابستگی به دوستان در سنین کودکی بیشتر بین پسرها وجود دارد یا دخترها؟

      معمولا این وابستگی در مورد دختران بیشتر است و گاهی بسیار شدید می شود. به خصوص در سنین نوجوانی. در این مورد والدین باید مراقب باشند این مساله برای فرزندشان مشکلی ایجاد نکند. گاهی حتی وابستگی بین دوستان آنها را به سمت رقابت و حسادت سوق می دهد.

      نقش معلمان و مدیران مدرسه در ایجاد یک دوستی مناسب بین کودکان تا چه حد تاثیرگذار است؟

      خیلی زیاد. آنها می توانند دوستی های خوبی بین کودکان ایجاد و از رفتارهای نامناسب بین آنها جلوگیری کنند. به هر حال مدرسه به عنوان خانه دوم بچه ها و یک اجتماع کوچک نقش بسزایی در این گونه موارد دارد.

      کنترل از راه دور

      دکتر امان الله قرائی مقدم*: یکی از مهم ترین وظایف والدین این است که برخورد درست با دیگران را به فرزندشان آموزش دهند چون کودک آنها به مرور زمان وارد اجتماع می شود و باید با دیگران تعامل داشته باشد. بنابراین بهتر است از همان ابتدا او را با این مهارت آشنا کنند. من معتقدم نباید کودک را حساس بار آورد چون وقتی وارد اجتماع شد و خیلی چیزها بر وفق مرادش نبود قطعا دچار مشکل خواهدشد.

      به همین دلیل گاهی بد نیست بگذاریم خود کودک بعضی چیزها را تجربه کند. مثلا اگر در یک رابطه دوستانه در مدرسه آسیب دید باید تا حدی به او کمک کرد و کمی هم اجازه داد خودش از خودش دفاع کند. نباید به عنوان پدر یا مادر دائم از این هراس داشته باشیم که فرزندمان با چه کسی نشست یا برخاست دارد. می توانیم روابط را کنترل کنیم اما نباید دخالت کنیم چون در این صورت اعتماد به نفس کودک از بین می رود و نمی تواند در آینده در این اجتماع زندگی کند.

      پیشنهاد می کنم به طور غیرمستقیم مراقب رابطه های دوستانه کودکانتان در مدرسه باشید اما دخالتی در این مورد نکنید و اگر مساله ای هم شما را ناراحت می کند، یا با اولیای مدرسه در میان بگذارید یا از یک مشاور کمک بگیرید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • امید , اکتبر 8, 2016 @ 1:26 ب.ظ

    باسلام و خسته نباشید خدمت شما.
    دلم میخواست با کسی حرف میزدم و از گذشتم میگفتمو مشکلاتم رو حل میکردم.اما
    بعضی اوقات حرف بسیاره و وقتی دری باز میشه از شدت حول نوشتن ،از نوشتن باز میمونیم!
    ممنون از فرصتی که بهم دادین.
    التماس دعا

  • سایه , اکتبر 14, 2016 @ 12:30 ب.ظ

    دختری هستم ۲۶ ساله، یک خواستگار دارم که در خارج از کشور زندگی میکنند منم از ایشون تا حدودی خوشم اومده اما مشکل اینجاست که من از ایشون خواستم که اگر برای تحصیل به مکان زندگی ایشون اومدم بعد از پایان تحصیلم برکردیم ایران یشون بعد از دو روز به من قل دادن که برمیگردن سوالم اینجاست که چه جوری میتونم بفهمم که رو قولشون وایمیستن؟ لطفا منو راهنمایی کنید. ممنون
    این رو اضافه کنم که خودشون هم در حال تحصیل هستن

    • راهنما , اکتبر 15, 2016 @ 10:18 ب.ظ

      هیچ تضمینی در این مورد وجود نداره … چون حتی اگر شروط رو به عقدنامه اضافه کنید و ایشون عمل نکنه شما به تنهایی باید در آینده تصمیم گیری کنید
      پس از همین الان در این مورد خوب فکر کنید ..چون از نشانه ها مشخصه ایشون چنین قصدی داره یا خیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.