مرکز مشاوره

مرکز مشاوره زندگی

مرکز مشاوره زندگی

تمام تلاش ها وفعالیت های هرفردی دردوران عمرخود، تمامی توانی که برای حل مشکلات خود میگذارد مرکز مشاوره زندگی جدید را فراهم می کند

همچنین تمامی کمک هایی که یک دوست، فامیل و یک مشاور خوب به یک فرد میکند

همه و همه برای داشتن یک زندگی خوب و موفق است.

درواقع همه ما خواهان یک زندگی سالم و شاداب هستیم که به دوراز مشکلات بتوان به نوعی از آن لذت برد.

  • آیا تنها هستید و از تنهایی زیاد افسرده شده اید؟
  • در مرحله حساسی از زندگی هستید و نیاز به راهنمایی یک متخصص دارید؟
  • مشکلات زیادی در زندگی شما رخ داده است؟
  • ترس از آینده ای مبهم دارید؟
  • به دنبال راهکارهایی برای حل مشکلات خود هستید؟
  • با همسرتان اختلاف دارید و کودکانتان را نمی توانید کنترل کنید؟
  • در مورد ازدواج با فرد مورد نظرتان شک دارید؟

شماره های تماس 01

تلاش برای بهبود زندگی

بنابراین هدف هر فرد در زندگی رسیدن به آرامش و لذت از آن است پس در این راه ودر مقابله بامشکلات موجود نیاز به کمک داشته و نمیتوان ازاهمیت این موضوع چشم پوشی کرد. به خصوص اگر این موضوع در شروع یک زندگی بوده و سختی ها چندین برابر باشد.

مرکز مشاوره ازدواج با استفاده از بهترین و مجربترین مشاوران خود بخشی با نام مرکز مشاوره زندگی را راه اندازی کرده است.

در مراکز مشاوره زندگی خوب را به شما آموزش داده و  شما میتوانید با استفاده از راهنمایی های تخصصی موفقیت در زندگی فردی، اجتماعی و زناشویی را تجربه کنید.

البته همچنین برنامه های مدون بهترین مشاور زندگی برای زندگی خود برنامه ریزی کرده وبایک روش اصولی وعلمی، زندگی خود را به سوی موفقیت سوق داده و شادابی را درآن تجربه کنید.

بنابراین مشاوران ما در مرکز مشاوره زندگی خوبی را برای شما آرزومنده بوده و  آماده کمک به شما هستند.

در سایت “مرکز مشاوره” میتوانید سوالات خود را مطرح کرده و در صورت تمایل نیز با مراکز برتر مشاوره ایران تماس گرفته و به صورت آنلاین، تلفنی و حضوری راهنمایی تخصصی دریافت کنید.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

310 نظرات

  • محمد , اکتبر 30, 2015 @ 3:12 ب.ظ

    با سلام و خسته نباشید
    من حدود ده سال هست ازدواج کردم.یک خواهرزن کوچکتر دارم که اوایل ازواج من خیلی ناراحتی داشت.بخاطر اختلاف سن با پدر و مادر پیرش و تنهایی و دعواهای خانوادگی.من ایشان را به دکتر بردم و پزشک ایشان را افسرده تشخیص دادو کلی دارو تجویز کرد.من تصمیم گرفتم به ایشان توجه داشته باشم و بهش محبت کنم تا از این وضعیت بیرون بیاد اما مشکلات زیادی به دنبال داشت.وابستگی ایجاد شد و من دیگه نتونستم خودمو کنار بکشم تا بتونه واسه زندگیش تصمیم درستی بگیره.هر موقع حرف از جدا شدن و فاصله گرفتن زدم ایشان به شدت از لحاظ روحی بهم میریخت و حالت های افسردگی سراغش میومد.الان حدود نه سال میگذره و ایشان ازدواج کرده اما بعلت مشکلات قراره جدا بشه.من و همسرش باهم اختلاف شدید داریم.من نگرانم که این وابستگی و محبتی که بین ما هست باعث مشکلات ایشان و همسرش شده باشه و خدایی نکرده من باعث جداییشون بشم.اگه میشه لطفا راهنمایی کنید زودتر تا دیر نشده

    • ◄Responder► , اکتبر 31, 2015 @ 12:20 ب.ظ

      دوست عزیز کسی ضامن افکار درون کسی نیست و به هر حال ۹ سال زندگی مشترک داشته
      پس بهتره در این مورد پیشگویی نکنید چون نوع رفتار و کلام شما مشخص میکنه که تمایل زیادی به بازگشت ایشون دارید و شدیدا” شما هم وابسته هستید
      روال عادی زندگی رو در پیش بگیرید و ایشون رو هم جزء افرادی قرار بدید که به خاطر مشکلات خاص زندگی های مشترک میخواد طلاق بگیره

  • ستاره , نوامبر 4, 2015 @ 9:00 ب.ظ

    باسلام وخسته نباشید خدمت شمامن دختر۲۷ساله وجرد هستم در دوران بچگی خیلی شیرین زبان ودوست داشتنی بودم وهمه مرا دوست داشتن ولی درزمان بلوغ تا حال خیلی عوض شدم خیلی در داخل خانه بداخلاق وعصبی به طوری که اگه باکسی صحبت کنم متوجه نشه چی گفتم وبخواد دوباره حرفم روتکرار کنم خیلی خیلی عصبی میشم ودر بیروون از خانه خیلی خجالتی وکمرو به طوری که اصلا نمیتونم در جمع صحبت کنم خیلی استرس دارم وهمین باعث بروز خیلی مشکل در زندگیم شده اگر امکانش هست لطفا مرا راهنمایی کنید دوست دارم مثل قبل باشم.باتشکر

    • ◄Responder► , نوامبر 5, 2015 @ 2:25 ب.ظ

      شما باید با مشاوری مجرب در این مورد حتما” مشورت حضوری داشته باشید
      یکی از مشکلات شما دوری از جمع و اجتماعه که باید درمان بشه

      خصوصیات عمده این اختلال شخصیت عبارت است از حساسیت زیاد به طرد، تحقیر یا شرمنده بودن. با وجود میل شدید به محبت و پذیرش، احساس خود کم‌بینی شدید، باعث ترس از برقراری رابطه عاطفی و اجتماعی آنها با دیگران می‌شود؛ مگر این که به نتیجه رسیده باشند که بدون قید و شرط مورد قبول و پذیرش قرار می‌گیرند.
      این افراد نسبت به طرد شدن بسیار حساس هستند و این هسته علائم این اختلال است. این بیماران نه خجالتی هستند و نه غیر اجتماعی ، برعکس علاقه شدیدی به روابط اجتماعی دارند. ولی ترس از طرد شدن مانع اصلی دوری کردن آنها از روابط اجتماعی است. هر نوع ارتباط با دیگران آنان را به شدت مضطرب می‌کند و همیشه این سوال را در ذهن خود دارند که: آیا مرا می‌پذیرد؟
      فقدان اعتماد به نفس ، عدم اطمینان و دست کم گرفتن خود ، لحن متواضعانه ، ترس از انتقاد و طرد شدن در رفتار و روابطشان مشخص است و معمولا مشاغلی حاشیه‌ای را انتخاب کرده ، سالهای سال بدون پیشرفت و موفقیت بکار خود ادمه می‌دهند. این بیماران زمانی روابط اجتماعی با کسی برقرار می‌کنند که تضمین قوی از بابت پذیرش بدون انتقاد به آنها داده شود. بطور کلی این بیماران ترسو هستند.

      یک مثال
      “دختر خانمی ۲۷ ساله و مجرد برای اولین بار به درمانگاه مراجعه کرده است. پس از ورود به داخل اتاق مشاور در حالی که سرش را به پایین انداخته بود به آرامی روی صندلی نشست و دست‌هایش را روی زانوانش گذاشت. حتی به درمانگر هم نگاه نکرد). در رفتارش تنش (tension) و نگرانی قابل مشاهده بود.
      پس از مدتی مشاور پرسید:
      م: سلام. فکر می‌کنید من چه کمکی می‌توانم به شما بکنم؟
      ب: نمی‌دانم.
      م: چه چیزی شما را ناراحت کرده؟
      ب: (در حالی که سرش رو به پایین است دست‌هایش را تکان می‌دهد و می‌گوید) مردم ، حدس می‌زنم.
      م: مردم ، چطور؟
      ب: نمی‌توانم دقیقا بگویم (دامنش را نگاه می‌کند.)
      م : به نظر از مردم وحشت دارید؟
      ب: (سرش را به علامت تایید تکان می‌دهد.)
      م: فکر می کنید آنها (مردم) می‌خواهند به شما صدمه بزنند؟
      ب: نه اینکه واقعا بخواهند اذیتم بکنند. آنها خیلی بد اخلاق و پرخاشگر هستند. آنها من را ساکت می‌کنند.
      م: باید خیلی عذاب کشیده باشید؟ ب: (آه می‌کشد) آره … آره. (برای اولین بار به مشاور نگاه می‌کند، چون کمی احساس اطمینان از طرد نشدن در او بوجود می‌آید.)

      افراد عادی به شنیدن نظر و ارزیابی دیگران علاقه دارند، اما این بیماران، با کوچک‌ترین اشاره منفی از سوی مردم، مستأصل و بشدت متزلزل می‌شوند؛ بنابراین از برقراری ارتباط سالم و صمیمی با دیگران دوری می‌جویند و در ارتباطات محدودی که دارند نیز دائما منتظرند دیگران آنها را تحقیر و تمسخر کنند. آنها ممکن است با یک یا دو دوست رابطه نزدیک برقرار کنند، اما تداوم این دوستی، بستگی به پذیرش بلاشرط آنان از سوی دوستان دارد.
      این افراد، غالباً افسرده و مضطرب هستند و از عدم کفایت خود در برقراری روابط اجتماعی، خشمگین می‌شوند. در روابط خانوادگی، شغلی، اجتماعی و زناشویی دچار مشکلات زیادی می‌شوند. شیوع این اختلال در مردان و زنان تقریبا به طور یکسان متداول است.
      علت اصلی ایجاد کننده این مشکل، اختلالاتی است که در دوران کودکی و نوجوانی بین افراد مهم خانواده در رابطه با کودک و همچنین در برقراری روابط اجتماعی و عاطفی او پیش می‌آید. یعنی بی ارتباطی، تنهایی و نیاموختن روابط اجتماعی در خانواده سبب می‌شود زمینه این نوع اختلال شخصیت در بزرگسالی ایجاد شود.

      خانواده‌هایی که در ارتباط با کودکان خود بی‌تفاوت، بی علاقه، بی‌ارتباط، گوشه‌گیر و بی‌احساس هستند، اساس ایجاد این نوع اختلال را در کودک پی‌ریزی می‌کنند. این اشخاص بسیار تشنه محبت و پذیرش دیگران هستند.
      یکی از ویژگی‌های اصلی اختلال شخصیت دوری گزین، رویگردانی است، از مردم، از تجربیات جدید و حتی از تجربیات قدیمی. در این اختلال معمولاً ترس از احمق به نظر رسیدن با میل شدید به پذیرش و محبت ترکیب می‌شوند.
      افرادی که دچار این اختلال هستند بسیار علاقه‌مندند وارد روابط اجتماعی یا فعالیت‌های جدید شوند، اما تا وقتی قول پذیرش غیرانتقادی به آنها داده نشده باشد دوست ندارند حتی به مخاطرات جزیی اقدام کنند. آنها خجالتی هستند. کوچک‌ترین نشانه عدم تایید توسط دیگران و کوچک‌ترین اثر شکست بالقوه موجب دوری‌گزینی آنها می‌شود. آنها رویدادهای آشکارا بی‌ضرر را تمسخر تعبیر می‌کنند.
      افراد مبتلا به این اختلال از ناتوانی نسبی‌شان در برقراری رابطه بی‌دردسر با دیگران ناراحت هستند که این خود به عزت نفس کم آنها می‌افزاید و به نوبه خود آنها را نسبت به انتقاد و سرافکندگی حساس‌تر می‌کند. این احتمال هم وجود داردکه افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین در موقعیت‌های اجتماعی مضطرب‌ترند و برای کنار آمدن با این موقعیت‌ها از مهارت‌های اجتماعی ضعیف‌تری برخوردارند.

      در بیماران دچار اختلال شخصیت دوری گزین (avoidant) حساسیت مفرطی به طرد (rejction) دیده می شود که ممکن است باعث گوشه گیری و انزوای آنها از جامعه گردد. هر چند این افراد خجالتی هستند؛ غیر معاشرتی (asocial) نیستند و حتی تمایل فراوانی به داشتن رابطه با دیگران دارند،‌ولی دلشان می خواهد که دیگران تضمینهای بسیار محکم و غیر معمولی به آنها بدهند مبنی بر اینکه بدون هیچ گونه خرده گیری و انتقادی آنها را می پذیرند. اغلب آنها را مبتلا به عقده حقارت می خوانند. در ICD-10‌از اصطلاح اختلال شخصیت مضطرب استفاده شده است.
      اختلال شخصیت دوری گزین با احساس بازداری اجتماعی افراطی ، بی کفایتی وحساسیت نسبت به انتقادو طرد شدن مشخص شده است . این اختلال باعث بروز مشکلات قابل توجهی می شود که توانایی تعامل با دیگران و روابط اساسی زندگی روزمره را تحت تاثیر قرار می دهد. حدود ۱% از افراد عادی به این اختلال مبتلا هستند.
      نشانه های اختلال شخصیت اجتنابی نشانه های این اختلال شامل رفتارهای متفاوتی می شود که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
      ü اجتناب از کار، گریز از اجتماع یا اجتناب از فعالیت های مدرسه بخاطر ترس از انتقاد و طرد شدن. ممکن است فکر کنید که بارها و بارها در موقعیت های اجتماعی مورد پذیرش نبوده و خوش آیند نیستید حتی وقتی که این گونه هم نبوده است. این به این دلیل است که این افراد سطح تحمل کمی برای انتقاد پذیری دارند و اغلب خودشان را زیاد مورد پسند دیگران نمی دانند.
      ü اعتماد به نفس پائین
      ü منزوی ساختن خود چنین شخصی در اجتماع ممکن است از صحبت کردن در جمع به خاطر تپق زدن ،خجالت ،لکنت زبان یا دست پاچه شدن بترسد.
      ممکن است ساعتها درباره نشانه های طردشدن یا مورد قبول واقع شدن از جانب اطرافیان مطالعه کنید.شخصی که دچار چنین اختلالی شده است از ناخوش آیند بودن در جمع آگاه است و اغلب احساس نالایق بودن می کند.میگنا دات آی آر،با وجود این خود آگاهی و توضیح درباره شرم و احساس ناآرامی شما توسط دیگران ممکن است هنوز احساس طرد شدن و انتقاد ادامه داشته باشد.این حتی در حالت خوش خلقی و وضعیت خوب شما نیز درباره گریز از اجتماع صدق می کند.

      برخورد جامعه با اختلال شخصیت اجتنابی
      اختلال شخصیت دوری گزین باعث ترس از عدم پذیرشی می شود که درارتباط برقرار کردن با سایرین مشکل ساز خواهد بود. شما ممکن است که در دوست یابی مرددشوید مگر این که از دیگران متفاوت باشید و فکر کنید که دیگران شما را دوست دارند. وقتی شما ارتباط برقرار می کنید ممکن است اطلاعات شخصی خود را رو کنیدو یا درباره احساساتتان صحبت کنید. و این ممکن است مانع برقراریارتباط نزدیک یا دوستی صمیمی شود.

      مشخصات:
      اینافراد کلاً دارای سرشت ترسویی هستند.
      نسبت به ترک شدن بی نهایت حساسند.
      نه خجالتی هستند و نه غیر اجتماعی و علاقه شدیدی به همنشینی دارند اما به تضمین قوی برای پذیرفته شدن بدون انتقاد نیاز دارند.
      حساسیت نسبت به طرد شدن از طرف دیگران هسته مرکزی این اختلال را بوجود می آورد.

      همه گیر شناسی
      اختلال شخصیت دوری گزین شایع است: میزان شیوع آن یک تا ده درصد از جمعیت عمومی است. در مورد نسبت جنسی یا الگوی خانوادگی آن هیچ اطلاعی در دست نیست. نوزادانی که مبتلا به مزاج خجالتی تشخیص داده می شوند،‌ ممکن است بیشتر از کسانی که امتیازهای بالایی در مقیاس های فعالیت روی آوری می گیرند، استعداد این اختلال را داشته باشند.

      تشخیص
      بارزترین نکته در مصاحبه بالینی با این بیماران، اضطرابی است که از صحبت کردن با مصاحبه گر دارند. بسته به اینکه مصاحبه گر را دوستدار خود بیابند یا نه، حرکات عصبی و پرتنش آنها کم و زیاد می شود. به نظر می رسد که در برابر القائات و اظهار نظرهای مصاحبه گر، ‌آسیب پذیرند و هرگونه تبیین یا تفسیری را که از جانب او ارائه شود،‌ ممکن است خرده گیری یا انتقاد تلقی کنند.

      ملاک های تشخیص :
      حداقل با چهار مورد از خصوصیات زیر مشخص می شود:
      ۱- با انتقاد و عدم قبول دیگران به آسانی رنجیده خاطر می گردد.
      ۲- غیر از بستگان درجه یک خود دوست نزدیک یا محرم ندارد (یا فقط یک نفر دازد)
      ۳- بدون اطمینان از اینکه مورد صحبت قرار خواهد گرفت میل به معاشرت ندارد.
      ۴-از مشاغل وفعالیت های اجتماعی که مستلزم تماس بین فردی مورد نیاز است دوری می کند، مثلا از قبول ارتقائی که توقعات اجتماعی را بالا می برد امتناع می ورزد.
      ۵-در موقعیت های اجتماعی از ترس این که مبادا حرفی نامتناسب و احمقانه بزند، یا نتواند به سوالی پاسخ دهد خاموش می ماند.
      ۶- می ترسد که به علت سرخ شدن ، گریه یا نشان دادن آثار اضطراب در پیش دیگران دچار شرمندگی شود.
      ۷- مشکلات، خطرات فیزیکی یا خطرات مربوط به کاری معمول اما خارج از برنامه روزمره را پیش خود بزرگ می کند، مثلاً ممکن است برخوردهای اجتماعی را از ترس این که ممکن است رسیدن به محل مربوطه او را فرسوده سازد رد می کند.

      براساس راهنمای تشخیصی وآماری بیماری های روانی انجمن روان پزشکی آمریکاDSMIV) ) فرد مبتلا به این اختلال باید حداقل چهار نشانه زیرراداشته باشد:
      ۱- اجتناب از فعالیت های حرفه ای که شامل تعاملات بین فردی خاص می شود چون از عدم رضایت ، طرد شدن و مورد انتقاد واقع شدنمی ترسند.
      ۲- در برقراری ارتباط با افراد بی میل هستند مگر با افراد خاص .
      ۳- در برقرای ارتباط صمیمی محدودیت قائل می شوند چون از شرمندگی و مورد تمسخر واقع شدن درهراس هستند.
      ۴- هراس از طرد شدن و انتقاد در موقعیت های اجتماعی
      ۵- از بودن در جمع های تازه ممانعت به عمل می آورند چون از نالایقی و بی کفایتی خود در وحشت هستند.
      ۶- خودرا از نظر دیگران فردی نالایق ، نچسب و غیر منطقی می دانند.
      ۷- از ریسک پذیری فردی و دخالت در هر فعالیت تازه ای به خاطر آشفته شدن به صورت غیر عادی پرهیز می کنند.

      رفتار اجتنابی ممکن است در هم بچه ها و هم در جوانی دیده شود ولی تشخیص اختلال شخصیت نمی تواند در کودکی به وجود آیدبه خاطراین که خجالت ،ترس از عجایب ، مداخلات و زشتی های جامعه یا حساس بودن نسبت به انتقاد اغلب بخشی از دوران کودکی وجوانی است .
      یک متخصص سلامت روان می تواند نشانه های شما را تشخیص داده و با تشخیص درست می تواند روش های درمانی مناسبی را نیز پیشنهاد دهد.

      خصایص بالینی
      حساسیت مفرط به طرد شدن از سوی دیگران، خصیصه بالینی محوری اختلال شخصیت دورین گزین است،‌و صفت شخصیتی عمده آنها کمرویی (timidity) است. افراد مبتلا به این اختلال از گرمی و امنیتی که در روابط انسانی وجود دارد،‌خوششان می آید، منتها پرهیز و گریز خود را از ایجاد رابطه با دیگران،‌ با ترسی که ادعا می کنند از طرد شدن دارند، تویه می کنند.
      وقتی با کسی صحبت می کنند، عدم قطعیت و فقدان اطمینان به خود در آنها دیده می شود و با تواضع و شکسته نفسی حرف می زنند. از سخنرانی در جمع یا تقاضا کردن از دیگران می ترسند،‌چن به طرد بسیار حساس اند. خیلی وقت ها ممکن است اظهار نظر های دیگران را طوری تفسیر کنند که گویی تحقیر یا توهینی به آنها بوده است. وقتی از کسی تقاضایی می کنند و جواب رد می شنوند، از دیگران کناره می جویند و احساس رنجش و آزردگی به آنها دست می دهد.
      در محیط کار، این گونه بیماران اغلب به مشاغل حاشیه ای روی می آورند. آنها بیشتر پیشرفت چندانی در کار خود نمی کنند و به دنبال اقتدار بیشتر هم نمی روند،‌ بلکه آدم های کمرویی به نظر می رسند که دلشان می خواهد همه از دستشان راضی باشند. عموماً‌ تمایلی به ایجاد رابطه با دیگران ندارند، مگر آنگه تضمین بسیار مطمئن و غیر معمولی به آنها داده شده باشد که بی هیچ خرده گیری و انتقادی پذیرفته می شوند. در نتیجه ،‌اغلب هیچ دوست صمیمی یا قابل اعتمادی ندارند.

      تشخیص افتراقی
      بر خلاف بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزویید که خودشان دوست دارند تنها بمانند، بیماران دچار اختلال شخصیت دوری گزین تمایل به داشتن تعامل های اجتماعی دارند. فرق اینها با بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و نمایشی هم در این است که مثل آنها پرتوقع،‌ تحریک پذیر، یا غیر قابل پیش بینی نیستند.
      دو اختلال شخصیت دوری گزین و وابسته، به هم شبیه اند و فرض بر این است که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته ترس بیشتری از ترک شد و مورد علاقه نبودن دارند؛ اما در عمل تصویر بالینی این دو ممکن است غیر قابل تمایز از یکدیگر باشد.

      سیر و پیش آگهی
      بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین قادر به انجام کارکردهای خود هستند، به شرط آنکه در محیطی حمایت شده قرار داده شوند. برخی از آنها ازدواج می کنند، بچه دار می شوند، و زندگی محدودی را سر می کنند که تنها ارتباطش با اعضای خانواده است. اما همین که نظام حمایتی اشان از کار بیفتد، افسردگی، اضطراب و خشم ممکن است به سراغشان بیاید. اجتناب ناشی از هراس در اینها شایع است و سابقه جمعیت هراسی ممکن است در آنها وجود داشته باشد یا در سیر بیماریشان به آن هم دچار شوند.

      درمان
      درمان های اختلال شخصیت دوری گزین مانند سایر اختلالات شخصیت یک متخصص سلامت روان برنامه درمانی مناسبی را برای شما در نظر خواهد گرفت.درمان های این اختلال متفاوت هستند اما بیشتر شامل صحبت درمانی می باشند.اگر شرایطی مانند اضطراب و افسردگی تشخیص داده شده است ممکن است از دارودرمانی مناسب استفاده شود. اختلال شخصیت دوری گزین وحالات و موارد دیگر سایر بیماری های روحی می توانند با این اختلال به وجود آیند. در این گونه موارد درمانهای مناسب هر مشخصه به کار گرفته می شود. بعضی از مواردی که اغلب با این اختلال ایجاد می شوند شامل موارد زیر هستند:
      فوبی اجتماعی که در آن فرد به شدت احساس نگرانی و خود هشیاری در موقعیت های اجتماعی می کند.
      اختلال شخصیت وابسته که در این مورد افراد به صورت افراطی در تصمیم گیری به دیگران وابسته هستند.
      اختلال شخصیت مرزی که در این اختلال فرد در زمینه های بسیاری مانند روابط اجتماعی ،رفتار ، وضعیت روحی و خود تصوری دچار مشکل هستند.
      بسیاری از نشانه های این اختلال با سایر اختلالات به ویژه اختلال خاص هراس اجتماعی مشترک هستند. به همین دلیل اختلالات می توانند سردرگم کننده باشند. ممکن است تشخیص صحیح و انتخاب راه درمان مناسب آن برای متخصص به زمان زیادی نیاز داشته باشد.

      رواندرمانی این بیماران مشروط به آن است که نخست، ائتلاف محکمی با آنها تشکیل شود. همچنان که رابطه ای اعتماد آمیز اجیاد می شود،‌درمانگر باید در برابر ترسهای آنها، به ویژه ترسی که از طرد شدن دارند،‌موضعی پذیرا و تأیید کننده اتخاذ کند و در نهایت بیمار را تشویق کند که از لاک خود بیرون آید تا بر آنچه ازدید او تحقیر و طرد و شکست جلوه کرده، فایق شود. البته درمانگر این تکلیف را که بیمارع مهارتهای اجتماعی تازه اش را در خارج از جلسه درمان تمرین کند، باید با احتیاط به بیمار بدهد، چون شکست خوردن بیمار در انجام آن می تواند اعتماد به نفس او را که از قبل هم خراب بود، خرابتر کند. با کمک گروه درمانی،‌ بیماران می فهمند که حساسیت آنها به طرد، چه اثراتی بر خود آنها و ر دیگران می نهد. جرأت آموزی هم یکی از اشکال رفتاردرمانی است که به بیمار می آموزد که نیازهای خود را با صراحت بیان کند و اعتماد به نفس خود را ارتقا دهد.

      دارودرمانی
      در تدبیر اضراب و افسردگی که گاه از خصایص همراه این اختلال می شوند،‌درمان دارویی را به کار برده اند. در برخی از بیماران،‌داروهای مسدود کننده B (بتابلوکرها‌) مثل آتنولول، برای تدبیر پرفعالیتی دستگاه عصبی خودکار مفید بوده است؛ به نظر می رسد فعالیت این دستگاه در بیماران مبتلا به اختلال شخصتی دوری گزین بالا باشد، خاصه در هنگام روی آوردن به موقعیتی که از آن می ترسند.
      داروهای سروتونرژیک هم می توانند حساسیت بیما به طرد را کم کنند. داروهای دوپامینرژیک به صورت نظری می توانند رفتار جستجوی تازگی رادر این بیماران ایجاد کنند؛ با این حال باید بیمار را از لحاظ روان شناختی برای هرگونه تجربه جدیدی که ممکن است رخ دهد آماده کرد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      • ندی , فوریه 18, 2016 @ 12:29 ق.ظ

        سلام.من دلم میخواو بمیرم کمکم کنید چند وقت پیش سوار ماسینی شدم پیکان که ف.کر میکردم مساور کشن اما اینطور نبود یهمقدار که گذشت این فرد تلاش کرد باهام ارتباط برقرار کنه اولش مکالمه معمولی مانند همه راننده ها بود اما بعد سعی کرد به بدن من دست برنه وقتی دقت کردم یه چاقوی بزرگ دیدم و وقتی خواستم پیاده بشم نزاشتن داشتن وانمومد میکردن که پزشک هستن و من ترسیدخ بودم و وانمود میکنم که حرفهاش رو باور کردم حتی دست من رو گرفت و من ترسیدم مقاومت کنم ک از چاقوش استفاده کنه سعی کرد به جاهای حساس بدنم دست بزنه که من مانع شدم اما وانپود مطکردم نترسیدم و کارهایی که میگفت رو انجام میدادم به هر حال با ارامش مسیر رو طی کردم و پیاده شدم.بعدش رفتم پاسگاه و از اون فرد شکایت کردم.اما الان میخوام بمیدم چون

        • راهنما , فوریه 18, 2016 @ 5:59 ب.ظ

          در این مورد حتما” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          دفتر قیطریه:
          ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
          دفتر سعادت آباد:
          ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
          دفتر شریعتی:
          ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • ستاره , نوامبر 6, 2015 @ 12:44 ب.ظ

    باتشکر از زحماتتون ولی یه سوال دیگه خدمتتون داشتم من توی روستا زندگی میکنم مادرم وداییم ومادربزرگم وپدر بزرگم وسه تااز عموهام ودوتا از زن عموهام«ازدواج فامیلی اقوام هستن» مشکل روحی روانی شدید دارن وتحت نظر روان پزشک هسستن مادرم تا حالا دوبار تیمارستان بستری شده ولی هنوز خوب نشده وتحت نظر پزشک هست ومشکل اسکیزوفرنی داره چند بار هم با پزشکش صحبت کردیم چون واقعا از کاراش خسته شدیم ولی دکتر میگه دیگه هیچ وقت خوب نمیشه اگه خیلی سختتونه نامه بدمم بستریش کنیداگه بخوام مشاوره تلفنی داشته باشم باید از اینها بگم یانه اصلا نمیدونم باید از کجا شروع کنم وچی بگم.باتشکر از زحماتتون واقعا نمیدونم با چه زبانی از شما تشکر کنم

    • ◄Responder► , نوامبر 7, 2015 @ 1:18 ب.ظ

      دوست عزیز به هر حال شما سوالتون رو مطرح کنید و بعد میتونید در این مورد صحبت کنید … چون شرح حال شما به حساب میاد و میتونه در تصمیم متخصص مربوطه اثرگذار باشه

  • کامیار , ژانویه 9, 2016 @ 9:00 ب.ظ

    سلام وقتون بخیر من ۳۱سالمه خلاصه براتون بگم ترس ازاینکه روزی پدر ومادر ازدست میدم یعنی فوت کنن خیلی پریشونم کرده .وقتی میرن بیرون ازخونه اصتراب دارم خیلی ازنظر روحی خیلی داغونم خیلیم بهشون وابسته ام اگه میشه راهنمایم کنین .ازتون ممنونم

    • ◄Responder► , ژانویه 10, 2016 @ 11:18 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • معصومه , مارس 6, 2016 @ 1:14 ق.ظ

    سلام خواهری دارم ۳۰ساله باتوافق هم بایک اقای متاهل ازدواج کرده طرف هم راضی بود ولی بعداز۴ماه مشکل پیداکرده اند خواهرم به هرچیزی گیر می دهد فحش وناسزا به هیچ صراطی هم مستقیم نیست لطفا یک راه حل نشانم بدهید

    • راهنما , مارس 6, 2016 @ 12:49 ب.ظ

      خیلی کلی گفتید پس بهتره با مشاوری حضوری مشورت کنید
      چون شما از زندگی کسی خبر ندارید و باید نوع رفتار و حرکات ایشون رو برای مشاور کامل تشریح کنید

  • نسیم , مارس 11, 2016 @ 10:10 ب.ظ

    با سلام خدمت شما . من دختری ۲۰ ساله هستم حدود هفت ماهی نامزدم بودم الانم عقد کردم از اوایل نامزدی در مورد یه سری چیزا با هم تفاهم نداشتیم اما الان بیشتر شده خیلی با هم دعوا میکنیم بیشترم مالیه اصلا دیگه هیچی از زندگیم نمیفهمم از مشاوره حضوری هم خحالا میشکم که حرف دلمو بهش بزنم لطفا کمکم کنید شما در اراک هستید اگر اره ادرس و برام ایمیل کنید لطفا

    • راهنما , مارس 11, 2016 @ 11:18 ب.ظ

      در اراک میتونید با اداره بهزیستی تماس بگیرید و لیست مراکز مشاوره ای رو دریافت کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • زهره ارزانیان , ژوئن 1, 2016 @ 10:26 ق.ظ

    من پسری دارم ۲۲ماهه چون باردارشدم پسرم رفتم ابتدا جیشش رامیگفت الان که یه هفته دیگه زایمان میکنم توشلوارش جیش میکنه وجیششونمیگه اگه دوباره پوشکش کنم مشکلی پیش نمیادلطفامن را راهنمایی کنید.با تشکرزهره ارزانیان

    • راهنما , ژوئن 2, 2016 @ 7:32 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • Aida hadhemi , ژوئن 13, 2016 @ 6:03 ب.ظ

    با عرض سلام و خسته نباشید ، دختر ١۵ ساله ای هستم که برادری ۵ ساله دارم که به علت زردی ناشنوا است و پدر با وجود اینکه پول کافی را دارد حتی از مشاوره با پزشکان برای درمان او خودداری میکند و بر این باور هست که مغذ برادرم به تدریج بازسازی میشود و یا اینکه هم اکنون او میشنود اما فقط حرف نمیزند ، بعد از دوسال از تولد برادرم و مشکل او متوجه شدیم که مادرم به بیماری MS مبتلاست ، مادرم بسیار بداخلاق و پرخاشگر و عصبی است و دائم بر سرم داد میزند ، من به مدرسه ی تیزهوشان میروم و در طول سال تحصیلی بسیار مشکل دارم زیرا باید از برادرم مراقبت کنم و او بسیار اذیت میکند و باوجودش نمیتوانم درس بخوانم و مادرم هم به این موضوع خیلی اهمیت نمیدهد و حتی اگر اهمیت هم بدهد من عذاب وجدان میگرم اگر بگذارم مادرم از او مراقبت کند و برایش نگران میشوم و از نظر درسی هم لطمه خورده ام و اینده ی من درخطر است ، اما گاهی نسبت به مادرم و بقیه ی افراد بدبین میشوم و فکر میکنم او از سر تنبلی و خودخواهی به این قضیه اهمیت نمیدهد و همیشه یا میخوابد یا تلویزیون میبیند یا حرف میزند و یا در شبکه های اجتماعی است من بسیار خسته شدم و حتی در تابستان این فشار از طرف خانواده بیشتر هم میشود و مدتی هست که فکر میکنم افسرده هستم و اعتماد به نفس خودمو از دست دادم و ذهنم همیشه درگیر است نمیتوانم تمرکز کنم ، دوستان زیادی ندارم و به طور کلی نمیتوانم با دیگران ارتباط خوبی برقرار کنم و صمیمی شوم و نسبت به انها بدبینم و بسیار درونگرا و منزوی هستم ، لطفا من را راهنمایی کنید ، خیلی ممنون از زحمات شما

    • راهنما , ژوئن 14, 2016 @ 10:05 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • sahar , جولای 5, 2016 @ 1:13 ب.ظ

    س دختری هستم ۲۰ساله حدود۳ساله عقدکردم همش باهم جروبحث دیگه نمیتونیم باهم زندگی کنیم خیلی شرایط سختی دارم چون باهاش رابطه داشتم ازترس خونوادم ک بفهمن نمیتونم ازش جدا بشم بایدچیکارکنم توروخداکمکم کنید

    • راهنما , جولای 6, 2016 @ 1:40 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • رضا , جولای 12, 2016 @ 9:32 ق.ظ

    سلام جوانی ۲۱ ساله هستم در دانشگاه ب یک دختر خانم ک یک سال از من بزرگتر هستند و ایشون تهران زندگی میکنند و من در مشهد زندگی میکنم ایشون ترک زبان هستند و من فارس هستم علاقه زیادی بهم داریم تصمیم ب ازدواج گرفتیم ارتباط شدیدی باهم داشتیم اما پدر من ب هیچ عنوان راضی نشدند تا به خواستگاری برن و باهزار نفر واسطه راضی شدن تماس بگیرن با خانواده دختر خانوم که وقتی تماس گرفتن با عصبانیت از پدر ایشون خواستن ک اعلام نا رضایتی ب این امر کنن و کلی باهم جرو بحث کردن پدر بنده دو راه برای من مشخص کرد یا علاقتو بیخیال بشو وکنار خانوادت زندگی کن یا خانوادتو بیخیال بشو و برو دنبال علاقت.دوستان کسی میتونه منو راهنمایی کنه که باید چکاری انجام بدم چطور پدرمو راضی کنم؟

    • راهنما , جولای 12, 2016 @ 2:00 ب.ظ

      در این مورد کاملا حق با پدر شماست
      دوری و تفاوت فرهنگی میتونه عامل مهمی برای بر هم خوردن ارامش اینده زندگی شما باشه که پدرتون درست پیش بینی کرده

  • fatemeh , جولای 14, 2016 @ 6:05 ب.ظ

    سلام
    خوبین
    راستش خانوادم با ازدواج برادرم مخالفن و در اقدام ول کردن و رفتن از شهرمون هستن من نمیتونم با این موضوع کنار بیام چون برادرمو خیلی دوست دارن و از وقتی این موضوع پیش اومده تمر کز درس خوندن ندارم اخه برادرم تنها کسیه که پشتمه
    کمکم کنید لطفا

    • راهنما , جولای 16, 2016 @ 10:21 ق.ظ

      اگر صحبت های شما موثر باشه میتونید در این رابطه وساطت کنید و یا از طریق افرادی که در فامیل قابل اعتماد هستند در ارام کردن تنش نقش داشته باشید …

  • F , جولای 16, 2016 @ 11:53 ق.ظ

    سلام من دختری هستم ۲۲ ساله ۵ ماهه عقد کردیم من همسرمو خیلی دوست دارم ولی از این که اون به حرف هام گوش نمیده من حرف میزنم مدام حرفو عوض میکنه یا با فوش با من حرف میزنه به قول خودش شوخیه ولی من خیلی عذاب میکشم همیشه هم بهش میگم ولی باز تکرار میکنه من همیشه دوست داشتم شوهرم یه فرد مودب باشه ولی در رابطش با من و حرف زدنش با من خیلی بی توجهه همش هم حرف مادرش رو به من میزنه که اگه این کارو بکنی مامانم ناراحت میشه یا خیلی چیزای دیگه خواهش میکنم یه راهنمایی مختصر بکنید من حتما به مشاور مراجعه میکنم ولی خواهش میکنم یه راهنمایی کوچیک در اینجا بکنید ممنونم

    • راهنما , جولای 17, 2016 @ 12:37 ق.ظ

      در وهله نخست بهتره در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید
      فرد ذاتا ناسزاگو و بد دهان وجود ندارد؛ یعنی مشکل همسر شما یک مشکل اکتسابی است. البته افرادی که هیجان خشم و احساس تهدید را بیشتر تجربه می کنند، طبیعتا بیشتر در معرض اکتساب چنین رفتارهای اشتباهی هستند. اما فردی وجود ندارد که در مورد وی بتوان گفت بد دهان است و هیچ کاری هم نمی شود کرد! همسر شما این عادت را آموخته است. احتمالا در محیط خانه پدری او، در محیط تحصیلی و یا در بین دوستانش فرد یا افرادی وجود داشته اند که این عادت را به همسر شما منتقل کرده اند.نکته اول در زمینه بددهانی و ناسزاگویی، نتایج این رفتار است. فرد بددهان می تواند به راحتی دیگران را تحت تاثیر قرار دهد و بترساند. وی گاه با بددهانی خود را محق جلوه می دهد و مزایایی کسب می کند. از سوی دیگر برخی افراد با بددهانی و دشنام دادن احساس بزرگ شدن و بلوغ می کنند. در برخی طبقات اجتماعی، مشاغل و گروه های خاص نیز استفاده از الفاظ زشت و بددهانی نشان دهنده عضویت فرد در آن گروه است و افرادی که در چنین گروه ها و طبقاتی عضویت دارند اگر از الفاظ زشت رایج درگروه استفاده نکنند کم کم طرد می‌شوند.راه های غلبه بر این عادت چنین است:
      ۱- قطع مزایای بددهانی: مسئولیت اجرای این امر به عهده شماست. شما باید از خودتان سوال کنید همسر من با بددهنی چه مزایایی کسب می کند؟ تخلیه خشم؟ تاثیر گذاشتن بر من و بچه ها تا به میل وی رفتار کنیم؟ ترساندن دیگران؟ انجام ندادن برخی وظایف؟ و یا اجبار دیگران به پذیرفتن عقاید خود؟ شما باید مزایای بددهانی همسرتان را شناسایی و تا حد امکان آن را قطع کنید.
      ۲- تقویت رفتارهای متضاد: همسر شما در لحظات خاصی بددهانی و ناسزاگویی می کند. حتما لحظاتی، هرچند کم، وجود دارد که او به هنجار سخن می گوید و از الفاظ زیبا استفاده می کند. عکس العمل شما در چنین لحظاتی بسیار مهم است. اگر در هر شرایطی همسر شما زیبا سخن گفت یا از الفاظ درست استفاده کرد باید به شیوه مثبت پاسخ دهید. باید به گونه ای عمل کنید که وی تشویق به ادامه این رفتارها شود. شما باید لحظاتی را که وی زیبا سخن می گوید به رسمیت بشناسید و او را تشویق کنید و از زخم زبان یا انتقام گرفتن در این لحظات بپرهیزید.
      ۳- قطع یا کم کردن رابطه با افراد بددهان: اگر همسر شما همکاران، دوستان و یا اقوام ناسزاگو و بددهانی دارد باید تلاش کنید رابطه و رفت و آمد با آن ها را کم کنید. در تمامی رفتارهای اجتماعی الگوبرداری و مشاهده نقش مهمی در یادگیری و تقلید دارد.
      ۴- در نهایت سعی کنید شما زیبا سخن بگویید. از خودتان بپرسید: آیا خودم موقع رانندگی، خستگی شدید بعد از کار یا تماشای فوتبال از الفاظ زشت استفاده نمی کنم؟ آیا هرگز با همسرم مقابله به مثل نمی کنم؟ اگر شما به عنوان همسر زیبایی کلام را حفظ کنید، به همسر و کودکان تان معیار مناسبی برای مقایسه رفتارها می دهید تا بتوانند انتخاب کنند.

  • معصومه , جولای 27, 2016 @ 5:51 ب.ظ

    سلام. من مدت ۷ ساله که ازدواج کرد و صاحب یه پسر ۶ساله هستم. همسرم به م ن و پسرم توجه نمیکند. برای پسرم وقت نمیزاره باهاش بازی نمیکنه بهش محبت نمیکنه.وهمش سرش تو گوشی و شبکه های مجازیه. اهل رفت و آمد هم نیست. بسیار گوشه گیره و به خانوادش هم خیلی وابستس طوری که هرروز که از سرکار میاد اول میره به اونا سر میزنه بعد میاد خونه. دیگه باهم رابطه جنسی نداریم. انگار که یکی بهش تحمیل کرده که بامن ازدواج کنه. اهل زندگی نیست و هیچ علاقه اای به بچه و زندگی مشترک نداره. توروخدا بگید من چیکار کنم

    • راهنما , جولای 28, 2016 @ 11:53 ق.ظ

      با این همه مشکلاتی که شما از شوهرتون عنوان کردید باید با مشاورین ما مستقیم صحبت کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • صدف , آگوست 22, 2016 @ 11:35 ب.ظ

    سلام.سه ماهه عقدکردیم خیلی باهم اختلاف نظرداریم.انگار مثل قبل حرف همدیگرو نمیفهمیم.
    من به طلاق فکرمیکنم اما اون حاضربه جدایی نیست وفقط سروری میکنه باحرفاش که من بی عرضه نیستم که زندگی مو خراب کنی.

    • راهنما , آگوست 23, 2016 @ 11:35 ق.ظ

      پس قبل از هر اقدامی مشاوره حضوری داشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

    • صدف , آگوست 23, 2016 @ 10:42 ب.ظ

      ممنون اما اون اصلا حاضربه اومدن به مرکز مشاوره نمیشه چیکاربایدکرد؟

      • راهنما , آگوست 24, 2016 @ 10:25 ق.ظ

        پس خودتون مراجعه کنید و تشریح موضوع به راهکاری برسید

  • دلارام , آگوست 27, 2016 @ 9:26 ب.ظ

    سلام وقت بخیر …
    آدرس مشاور خانواده ی کرمانشاهی میخواستم …
    میخواستم حضوری مشاوره بگیرم …

    • راهنما , آگوست 28, 2016 @ 11:02 ق.ظ

      در این مورد اطلاعی نداریم با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

  • ليلا , آگوست 30, 2016 @ 4:24 ب.ظ

    سلام من بیست ساله که ازدواج کردم همسرم دوازده سال از من بزرگتره ،مشکلات زیادی داریم ،و هیچ وقت تقریبا هرگز نتونستم با ارامش درمورد مسایلمون بحث کنیم و نتیجه بگیریم ،در واقع یا باید بینمون سکوت باشه یا اگه حرف بزنیم دعوامون میشه ،حس میکنم همسرم اصلا حرفای منو نمیفهمه ،مشکل زیادی هم با خانواده های هم داریم البته من با وجود مشکل بی احترامی نمیکنم به اونا ولی برعکس شوهرم بی محلی میکنه به خانواده من ،میخاستم ببینم من چطور میتونم از مرکز شما استفاده کنم

    • راهنما , آگوست 31, 2016 @ 9:32 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • سامیار , سپتامبر 27, 2016 @ 8:08 ب.ظ

    سلام من و همسرم ۶سال باهم ازدواج کردیم و اوایل خیلی سختی کشیدیم من اخلاق بدی داشتم یعنی مردسالاری تو خانواده ما شدیدا پابرجاست چنبار با خانومم حرفمون شد و متاسفانه ب پدرشون بی احترامی کردم و خیلی پشیمون شدم و فهمیدم ک تو دلش خیلی کدر شدم بعد از چند وقت باز حرفمون شد و گفت اگ یبار دیگ اخلاق زشتت و تکرار کنی بدون هیچ حرفی میرم چند روز پیش عروسی دعوت بودیم و چون دختر عمم کنار من ایستاده بود برای گرفتن عکس خانوادگی نمیدونم یهو چیشد خانمم از فرداش رفت خونه پدرشو دیگ ن جواب تلفن و پیامم و داد ن دیگ حاضره ک منو ببینه فقط میگ دیگ دوست ندارم عشقت و تو دلم کشتم نمیدونم چکار کنم کمکم کنید من خیلی دوسش دارم و بهش وفادار بودم و هیچ خطایی جز اخلاق بدم نداشتم ک وقتی تصمیم گرفتم ترک کنم اون رفت حالام موندم با یدنیا عشق و دوستداشتنم ک با ندونم کاریام خرابش کردم لطفا کمکم کنید فقط میگه جدا بشیم

    • راهنما , سپتامبر 28, 2016 @ 1:43 ب.ظ

      در این مورد که سوئ تفاهم پیش اومده بهتره صبور باشید و از وساطت دیگران برای رفع این کدورت استفاده کنید
      و با خرید هدیه ای موضوع رو حل و فصلش کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • لیلا , اکتبر 2, 2016 @ 1:07 ب.ظ

    سلام من سی و نه سالمه سیزده ساله ازدواج کردم ویک پسر سه ساله دارم همسرم تقریبا یکساله که با زنی که شوهر و بچه داره دوست شده و با هم رابطه دارن حتی فکر میکنم خونه مشترک هم دارن شرایطم طوریه که نمی تونم طلاق بگیرم و به خاطر بچم دارم تحملشون می کنم خواستم دوستانه مسئله رو حل کنم اما نشد هر دو تا شون یه جورایی مشکل روحی روانی دارن لااقل در مورد شوهرم مطمئنم می خواد رابطه شو تموم کنه ولی معشوقه اش نمیذاره آخرین تهدیدش اینه که روش اسید می پاشه لطفا به من کمک کنید چه طور به خودم و شوهرم کمک کنم ؟

    • راهنما , اکتبر 2, 2016 @ 9:07 ب.ظ

      تغییر محل زندگی و قطع تمام راه های ارتباطی تنها راهه و گرنه همسرتون باید بدونه ارتباط با یک زن متاهل عواقب خطرناکی برای ایشون داره
      و هر چه قدر تعلل کنه وابستگی و گریزش از این مهلکه سخت تر خواهد شد

  • پریا , اکتبر 2, 2016 @ 2:00 ب.ظ

    سلام من ۲۴ سالمه و الان تقریبا ۷ ماه از عقدم و ۱ ماه از جشن ازدواجم میگذره. شوهرم ۳۰ ساله هست و خیلی هم منو دوست داره هرچی من بگم همون کارو میکنه هرکاری میکنه تا من خوشحال باشم.ازدواج ما کاملا سنتی بود و من چندین بار مخالفت کردم و علت مخالفتم این بود ک من واقعا همیشه یک مرد قد بلند دوست داشتم ولی همسرم زیاد از خودم بلندتر نیست و این واقعا برام آزار دهنده است. هرکاری میکنم هیچکدوم از محبتاش و کارایی ک برام انجام میده ب چشمم نمیاد.اینقد ک دوست دارم از ایشون طلاق بگیرم ولی واقعا دلم براش میسوزه. لطفا کمکم کنید.ممنونم

    • راهنما , اکتبر 2, 2016 @ 9:10 ب.ظ

      خب این احساس شما جای تاسف داره در صورتی که این مورد نباید اینقدر برای شما ناراحت کننده باشه
      بهتره در اولین فرصت مشاوره کنید تا بلکه نظرتون عوض بشه و گرنه با چنین احساسی زندگی خودتون و ایشون رو به تباهی خواهید کشوند
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • خسته , اکتبر 6, 2016 @ 1:51 ب.ظ

    سلام خسته نباشید ترخدا کمکم کنید خیلی خستم ۸ازدواج کردم یه دختر۷ساله دارم شوهرم بارها بهم خیانت کرده اما من به خاطر علاقه به اون و دخترم دوس ندارم زندگیم شکست بخورم ویران بشه الانم یه هفتس کاملا عوض شده همش احساس میکنم باز بهم خیانت میکنه هر وقتم حرفی میزنم میگه همینه که هست ناراحتی برو خونه بابات یا میگه من فقط تورو دوس دارم ولی وقتی کسی خودش میخواد با من باشه چرا بگم نه حالا شما میگید من چیکار کنم من حتی از مشکلاتم به خانوادم نگفتم که تمام فکرشون پیش من بمونه

    • راهنما , اکتبر 7, 2016 @ 4:36 ب.ظ

      در زندگی زناشویی برای یک زن هیچ‌چیز سخت‌تر و دردناک‌تر از این نیست که بفهمد مرد زندگی‌اش، تکیه‌گاهش، کسی‌که در زمان ازدواج متعهد شده تنها با او باشد، مخفیانه با زن دیگری ارتباط برقرار و به او خیانت کرده است. واقعیت انکار‌ناپذیری که این‌روزها پای ثابت دادگاه‌های خانواده شده و روزی نیست‌ زنانی با چشمانی اشکبار و دلی پرخون، به دنبال جدایی و گرفتن حق و حقوق از‌دست‌رفته‌شان نباشند.

      به گزارش جام جم، پروانه یکی از زنانی است که طعم تلخ خیانت را چشیده است. او هفته گذشته به دادگاه خانواده تهران آمد و وقتی روبه روی مشاور نشست، گفت: بیست و شش ساله بودم که با نیما ازدواج کردم. در یک شرکت معتبر کار می کردم و حقوق خوبی هم می گرفتم. شوهرم آن موقع هنوز سرباز بود. به خواستگاری ام آمد و پس از یک سال نامزدی با کمک پدرم و تلاش نیما که سعی می کرد زندگی آبرومندانه ای را برایم فراهم کند، با هم ازدواج کردیم و به خانه خودمان رفتیم. صبح از خانه بیرون می آمدم و غروب که برمی گشتم، به کارهای خانه رسیدگی می کردم و غذا می پختم. دوسال پس از ازدواج مان دخترم به دنیا آمد.

      کار کردن با وجود بچه خیلی سخت بود و از طرفی شوهرم هم موافق نبود بچه را مهد کودک بگذاریم و به همین دلیل از من خواست دیگر کار نکنم و به بچه و خانه رسیدگی کنم. من هم قبول کردم. ۱۷سال از زندگی مشترک مان می گذشت و نیما، رئیس قسمت فروش محل کارش شده بود و مدام به سفرهای داخلی و خارجی می رفت. دخترم بزرگ شده بود و مسئولیتم کمتر. احساس تنهایی و افسردگی می کردم. تصمیم گرفتم دوباره کار کنم. بیشتر دنبال این بودم که از دست فکر و خیالات عجیب و غریبی که به سرم زده بود، نجات پیدا کنم. اما تغییر رفتار شوهرم، غیبت های طولانی، بی تفاوتی و رفتار سرد و بی محبتش آزارم می داد و نمی توانستم با آن کنار بیایم.

      به او شک کرده بودم. یک روز که قرار بود نیما برای انجام مأموریتی به فرودگاه و به یکی از شهرستان ها برود، مخفیانه او را تعقیب کردم. وسط راه یک دفعه دیدم تغییر مسیر داد و به سمت شمال تهران رفت. تعقیبش کردم. چند دقیقه بعد مقابل خانه ای مجلل در یکی از خیابان های شمال شهر توقف کرد. کلید انداخت و در را باز کرد و وارد خانه شد. صبح روز بعد شوهرم که رفت، به همان خانه چندطبقه رفتم، که شب قبل نیما رفته بود. یکی،یکی زنگ ها را زدم و اسم شوهرم را گفتم، اما گفتند کسی را به این نام نمی شناسند. زنگ طبقه سوم را که زدم، زنی جواب داد. گفتم: منزل آقای … نام شوهرم را گفتم.

      گفت: بله، ولی الان نیستند. سرم گیج رفت و افتادم. چنددقیقه بعد زنی آمد و در را باز کرد. تا او را دیدم، از حال رفتم. لحظاتی بعد درحالی به هوش آمدم که زن جوان لیوان آب قند در دست داشت. همسن خودم بود و فهمیدم این زن همسر دوم شوهرم است. خیلی فکر کردم این کار نیما مجازات کدام گناه من است و چه کرده ام که با من این طور رفتار کرد، اما به نتیجه ای نرسیدم. به ۱۷ سال عمر تباه شده ام فکر کردم، از این که جوانی ام را در این زندگی تباه کرده بودم و به همین خاطر دیگر حاضر نیستم حتی یک لحظه با او زندگی کنم.

      دلایل خیانت مردان
      دکتر پرویز رزاقی، روان شناس و مدرس دانشگاه، دلایل مختلفی برای خیانت مردان بیان می کند:

      ۱. انتخاب همسر آگاهانه نبوده و براساس تصورات ذهنی مثل زیبایی، پول و… بوده و زمانی که مرد در زندگی مشترک به آگاهی رسیده و خود را فرد موفقی ندیده، به سمت خیانت رفته است.

      ۲. افراد وقتی وارد زندگی مشترک می شوند، معیارهای شان سریع تر تغییر می کند. یعنی اگر زیبایی بوده، دیگر نیست و خانواده مهم تر است. تغییر جهشی نگرش، فرد را درگیر خیانت می کند.

      ۳. نیازهای عاطفی ـ احساسی و جنسی مرد از سوی زن تامین نشده و مرد تصور می کند این نیازها را باید در فضای خارج از خانه تامین کند.

      ۴. رفتارهای همسر تغییر می کند؛ یعنی زن با دلایلی وارد زندگی می شود که از نظر مرد خوب بوده، اما پس از آن، این طور نیست.

      ۵. نبود آرامش و آسایش در خانواده؛ زن دعوا می کند، فریاد می کشد و همسرش را تحقیر و سرزنش می کند.

      ۶ . زنانی که به لحاظ پزشکی نتوانسته اند صاحب فرزندی شوند و فضای خانه را شاد کنند؛ در این حالت مرد این حق را به خودش می دهد که با اختیار کردن همسر دوم صاحب فرزند شود.

      ۷. خانواده های کنترل کننده عامل دیگری است که مرد را به سمت خیانت به خانواده اش سوق می دهد. بخصوص زمانی که رابطه میان خانواده همسر و عروس، رابطه خوبی نباشد. در این صورت خانواده کنترل کننده مرد را به سمت خود می کشد و با رفتارهایی که به مرد آموزش می دهد، از او می خواهد که به همسرش بی توجهی کند. چنین خانواده هایی در واقع آتش بیار معرکه هستند.

      ۸ . دلیل دیگر خیانت مرد، برخوردار نبودن از زندگی سالم در دوران جوانی است. مردی که با انتخاب دوست دختران متعدد، دوره جوانی خود را سپری کرده، احتمال داردکه در زندگی مشترک نیز نتواند با همسر خود سازگاری و ارتباط کلامی لازم و موثر را داشته باشد. چنین مردی همیشه به دنبال رابطه های جدید غیر از همسر خود است و این موضوع می تواند رفتار آموخته شده از دوران جوانی یا یک نوع روش زندگی برای این فرد باشد و در نظام خانواده خلل ایجاد کند.

      در این میان، دو دلیل مهم بیش از دیگر دلایل، خیانت مردان را رقم می زند؛ نخست سرد مزاجی زنان یا اختلالات جنسی یا روانی ـ جنسی است که باعث می شود به تمایلات جنسی در حد انتظار و متناسب با خواست مرد پاسخ داده نشود و او برای تامین بخشی از نیازهای خود، به خارج از خانه پناه ببرد. این نکته را نیز در نظر بگیرید که پناه بردن به فضای بیرون از خانه ممکن است احساس رضایت مندی را که مرد به دنبالش است در او ایجاد نکند.

      علت دوم، تنوع طلبی مردان است که مشکل اخلاقی به شمار می رود. مردان نسبت به آنچه دارند، ممکن است احساس رضایت مندی نداشته و قانع نباشند و به همین دلیل به سمت فرد دیگری بروند. البته این تنوع طلبی ممکن است ریشه در سبک زندگی والدین داشته باشد. وجود مردان چند همسری، می تواند در بافت و نظام تفکری خانواده اختلال ایجاد کند. مجموعه این عوامل سبب می شود فضای داخل خانه ملتهب شود و مرد به سمت خیانت پیش برود.

      راه حل چیست؟
      ۱. زن باید حالات روحی و روانی مرد خود را بشناسد یا شناخت دقیق تری نسبت به این حالات پیدا کند.

      ۲. حساسیت های شوهر خود را بشناسد و به آنها احترام بگذارد.

      ۳. رابطه عاطفی و کلامی خود و همسرش را در سطح مطلوبی نگه دارد.

      ۴. عواملی که همسرش را عصبانی کرده و باعث قطع رابطه می شود، از مسیر زندگی خود بردارد.

      ۵. به تقاضای همسرش پاسخ دهد و در صورتی که نامطلوب بود با صحبت کردن با شوهر یا خانواده شوهر حل کند. در غیر این صورت با کمک گرفتن از یک مشاور و روان شناس، مشکل را برطرف کند.

      ۶ . اگر زن با مشکل سرد مزاجی مواجه است، برای بهبود رابطه با شوهر به درمان مشکل اقدام کند تا شاید با رفع این مشکل فضای داخل خانه به ثبات و آرامش برسد.

      ۷. رفتارهای کنترل کننده همراه با محدودیت و جستجو گرایانه، مرد را از خانواده دور می کند. خانم ها از این رفتار دوری کنند.

      ۸ . آراسته بودن زن، منظم بودن، رسیدگی به امور بچه ها و خانه، احترام به خانواده، دروغ نگفتن و پرهیز از مخفی کاری باعث می شود مرد در درون خانواده نیازهای عاطفی و احساسی خود را تامین کند و به بیرون پناه نبرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.