مرکز مشاوره

مرکز مشاوره همدان

مرکز مشاوره همدان

برای همه افراد خانواده جایی است که در آن آرامش و امنیت را پیدا میکنند و در برابر هر نوع خطر و مشکلی برای این کانون از جان خود مایه میگذارند تا این بنیان از هم فرو نپاشد. در طول دوران زندگی مشکلات بسیاری ممکن است برای انسان پیش بیاید، این مشکلات میتوانند شخصی باشند اما گاهی اوقات نیز خانواده را درگیر مسائلی میکنند ، در این میان هدف تمام اعضای خانواده برگرداندن آرامش به کانون خانواده و حل کردن تمام مشکلات در کنار هم است. اما بعضی اوقات ، مسائلی هستند که فقط با همفکری خانواده حل نمیشود و اینجاست که نیاز به مشورت با یک متخصص و مشاور خوب خانواده احساس میشود.

مرکز مشاوره همدان گامی دیگر در جهت داشتن جامعه ای خوب و به دور از مشکلات خاص برداشته است. مرکز مشاوره همدان با جمع آوری متخصصان و مشاوران مجرب در نقاط مختلف شهر در مرکز مشاوره باباطاهر ، مرکز مشاوره امام خمینی ، مرکز مشاوره بوعلی ، مرکز مشاوره اکباتان و در دیگر شعب درصدد است تا شیوه های نوین زندگی به دور از تنش و استرس را برای شما به ارمغان آورد. مراکز مشاوره ازدواج اکباتان، مشاوره خانواده اکباتان ،مشاوره ازدواج بوعلی، مشاوره خانواده باباطاهر و مشاوره خانواده امام خمینی تحت نظر مرکز مشاوره همدان آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.

شماره های تماس 01

فانتزی جنسی بیغیرتی

با سلام من ۳۷ساله مجرد همدان هستم می خواستم ببینم اگر دارای فانتزی جنسی بیغیرتی باشم. میتونم با حفظ فانتزی و تحت مشاوره زندگی زناشویی نرمالی تجربه کنم

پاسخ
اینکه ده سال است این فانتزی ها را دارید و در این سن مجرد هستید بهتره حتما قبل از ازدواج به روانشناس مراجعه کنید و خب بله با پیگیری و در مان قطعا می توانید تجربه زندگی نورمالی داشته باشید ولی اگر قرار باشد ذهنی سازی های شما مدام تکرار شود و بدون مراجعه انتظار بهبود داشته باشید خب در زندگی اینده شما موثر خواهد بود و ممکنه تاثیرات منفی را به جای بگذارد .
و زندگی زناشویی اینده شما تحت تاثیر این فانتزی ها متزلزل شود پس توصیه می کنم با مراجعه ریشه یابی شود و تلاش برای برطرف کردن ان صورت پذیرد

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
موفق باشید

مسائلی که در ذهن شما شکل گرفته است باعث ایجاد انتظارات و توقعاتی در رابطه جنسی خواهد شد .که انها مشکل ساز هستند و ممکنه طر ف مقابل نپذیرید در صورتی که شما ان انتظار راددارید واین مساله مهمی است ولی اگر هر دو روی این مسائل بی اهمیت باشید خیر مشکلی ایجاد نخواهد کرد گرچه بعید است در شرایط خاص و فانتزی های خاص افراد مشکلی نداشته باشند
موفق باشید

محققان می‌دانند که فانتزی‌های جنسی حرف‌های زیادی درمورد جنسیت آدم‌ها برای گفتن دارد و سالهاست که در این مورد نظرات مختلفی رد و بدل می‌شود.

یکی از تازه‌ترین اخبار و شواهد که البته تمام‌کننده این بحث‌ها هم نیست، جنبه‌های مهمی از این موضوع را روشن می‌کند: اینکه این فانتزی‌ها درمورد گرایشات جنسی افراد چه می‌گوید، متداول‌ترین این فانتزی‌ها چیستند، چه زمان می‌توان این فانتزی‌ها را سالم تلقی کرد و چه زمان بیمارگونه و این فانتزی‌ها رابطه بین یک زوج را چطور توصیف می‌کند.

آخرین تحقیق درمورد این موضوع توسط موسسه ماسترز و جانسون در برنامه درمانی آنها برای همجنس‌گرایان ناراضی انجام گرفت.

این محققان باور دارند که از اینکه افراد فانتزی‌های همجنسگرایانه داشته باشد یا غیر آن، نمی‌توان بعنوان نشانه گرایش واقعی این افراد برای رابطه‌جنسی استفاده کرد.

آنها شواهدی ارائه می‌دهند که تکرار فانتزی‌های همجنسگرایانه را درمیان غیرهمجنسگراها و فانتزی‌های غیرهمجنسگرایانه را درمیان همجنسگراها نشان می‌دهد.

در نسخه جدید مجله امریکایی روانپزشکی، مارک شوارتز و ویلیام ماسترز تحقیقی را گزارش می‌دهند که بر روی ۱۲۰ مرد و زن که نیمی از آنها همجنسگرا و نیمی دیگر دگرجنسگرا بوده‌اند انجام گرفت.

این تحقیق نشان می‌دهد که فانتزی‌های جنسی افراد ممکن است با گرایش جنسی آنها کاملاً متفاوت باشد.

بعنوان مثال درمیان مردان و زنان همجنسگرا، رابطه‌جنسی غیرهمجنسگرایانه سومین فانتزی جنسی متداول بوده است. برای مردان و زنان غیرهمجنسگرا نیز روابط همجنسگرایانه چهارمین و پنجمین فانتزی جنسی متداول بوده است. درمیان مردان و زنان غیرهمجنسگرا، متداول‌ترین فانتزی جایگزین کردن شریک جنسی همیشگی‌شان بوده است.

افراد در به خاطر آوردن فانتزی‌های خود، کاملاً انتخابی عمل می‌کنند.

دیوید بارلو، مدیر برنامه تحقیقاتی جنسی در دانشگاه ایالتی نیویورک در آلبانی از افراد خواست که فانتزی‌های خود را به مدت چندین هفته به خوبی بررسی کنند.

او در مصاحبه‌ای می‌گوید، «ما متوجه شدیم که اکثر افراد هفت تا هشت فانتزی در روز دارند که البته دامنه این فانتزی‌ها از صفر تا چهل فانتزی در روز بوده است.»

او ادامه می‌دهد، «درمیان غیرهمجنسگراها حدود سه چهارم از فانتزی‌ها عشق‌بازی معمولی بوده و ۲۵ درصد تنوعات جنسی – سادیسم، همجنسگرایی، رابطه‌جنسی گروهی و امثال این– بوده است. الگوی طبیعی فانتزی‌های جنسی میزان مشخصی رابطه‌جنسی غیرمتعارف را در بر داشته است.»

دکتر شوارتز و دکتر ماسترز تنوع مشابهی از فانتزی‌های جنسی را در افراد مورد مطالعه نشان می‌دهند. بعنوان مثال فانتزی رابطه‌جنسی گروهی پنجمین فانتزی متداول درمیان مردان همجنسرا و غیرهمجنسگرا بوده است درحالیکه فانتزی رابطه‌جنسی تحمیلی اولین فانتزی متداول زنان همجنسگرا و دومین فانتزی زنان غیر بوده است. تماشای روابط‌جنسی دیگران سومین فانتزی متداول مردان و زنان غیرهمجنسگرا بوده است.

در قیاس اطلاعات مربوط به تحقیق دکتر بارلو با لیست گزارش شده از دکتر شوارتز و دکتر ماسترز، متداول‌ترین فانتزی‌ها بسیار شایع‌تر از فانتزی‌های انتهای لیست بوده است.

بااینکه محتوی یک فانتزی جنسی موجب غیرعادی بودن آن نمی‌شود، تکرار آن می‌تواند نشانه یک مشکل روانی باشد. دکتر بارلو گزارش می‌دهد که در افراد مبتلا به مشکلات روانشناختی، مثل متجاوزین جنسی و کودک‌آزاران، تکرار فانتزی‌ها بسیار بالا بوده و اغلب وسواس فکری مداوم در طول روز است.

اما تا چه اندازه متحوی اصلی یک فانتزی جنسی اهمیت دارد؟ بسیاری درمانگران جنسی اعتقاد دارند که این مسئله تازمانیکه برای زوج حین رابطه‌جنسی مفید باشد، اشکالی ندارد.

دکتر شوارتز در مصاحبه‌ای می‌گوید، «اگر مردی در رابطه‌جنسی با همسر خود، تحریک‌پذیری خود را از دست بدهد و برای برگرداندن آن از یک فانتزی کمک بگیرد و بعد برای تمرکز بر عشق‌بازی خود با همسرش آن را فراموش کند، دیگر مهم نیست که آن فانتزی چه بوده است. مهم این است که تمرکز او دوباره به عشق‌بازی خود معطوف شود و بتواند صمیمیت بین زوج را بالا ببرد. اما اگر این فانتزی در تمان طول رابطه در ذهن او بماند، می‌تواند فاصله بین زوج‌ را بیشتر کند.»

برنارد آپفل‌بام، مدیر گروه سکس‌درمانی دانشگاه برکلی می‌گوید، «برای دریافت فقدان‌های جنسی فرد در رابطه‌جنسی خود، خیلی مهم است که به محتوی یک فانتزی جنسی در طول عشق‌بازی توجه شود.»

او می‌گوید، «مثلاً ممکن است مردی بگوید که در طول عشق‌بازی با همسر خود فلان هنرپیشه را در بیکینی تصور کرده است. در نگاهی دقیق‌تر، چیزی که اهمیت بیشتری دارد رویکرد آن هنرپیشه است: بدون هیچ خرده‌گیری و تسلیم‌گونه با آن مرد تحریک شده است. این می‌تواند پیامی باشد که نشاندهنده چیزی است که در همسر خود نمی‌یابد. از این می‌تواند برای درمان آن زوج استفاده کرد.»

دکتر شوارتز می‌گوید، «یک فانتزی جنسی می‌تواند ابزار سنجش بالینی از مشکلات و دشواری‌های یک فرد در ایجاد صمیمیت و نزدیکی احساسی باشد.» او اعتقاد دارد حدود یک سوم از زنان سابقه نوعی آسیب جنسی داشته‌اند و درنتیجه آن، حین عشق‌بازی با شریک‌جنسی خود، احساساتشان را از اعمالشان جدا می‌کنند. این مسئله گاهی اوقات شکل یک فانتزی جنسی به خود می‌گیرد که فاصله روانی بین زوج ایجاد می‌کند.

مشکل در ایجاد صمیمیت و نزدیکی

دکتر شوارتز می‌گوید، «فانتزی‌های جنسی می‌تواند چنین مشکلاتی را با ایجاد صمیمیت آشکار کند.

بعنوان مثال، فانتزی‌های یک مرد حین رابطه‌جنسی با همسرش می‌تواند از تصور کردن همسر خود تا خیالپردازی درمورد منشی‌اش، تماشای رابطه‌جنسی فردی دیگر یا نزدیکی‌های غیرشخصی در فیلم‌های پورنو در نوسان باشد.

هریک از این فانتزی‌ها نشانگر فاصله روحی-روانی فزاینده از رابطه‌شان است.»

او اضافه می‌کند، «خطر زمانی است که افراد برای حفظ یا افزایش فاصله بین خود از این فانتزی‌ها استفاده می‌کنند. بعد از گذشت ۳۰ سال از رابطه‌زناشویی، مرد و زن ممکن است در تخیلات خود همسرشان را با کسی دیگر جایگزین کنند.

زمانی که فرد در تمام طول مدت رابطه‌جنسی فردی دیگر را در ذهن خود تجسم می‌کند، آن رابطه نیاز به کمک دارد.

درمان‌گران جنسی دیگر اعتقاد ندارند که این فانتزی‌ها لزوماً نشانگر این هستند که آن رابطه نیاز به درمان دارد. دکتر بارلو می‌گوید، «اگر مردی بعد از گذشت ۲۰ سال از ازدواج خود، منشی‌اش را تجسم می‌کند به هیچ عنوان غیرعادی نیست.» او نیز مثل بسیار درمانگران جنسی دیگر اعتقاد دارد که اگر یک فانتزی ۲۰ ساله به عشق‌بازی آنها کمک کند، هیچ آسیبی نخواهد داشت.

همچنین باور ندارد که فانتزی‌ها همیشه عمل می‌شوند. «برای یک زن غیرمتعارف نیست که به کسی بگوید که توسط یک زن جذاب تحریک می‌شود، گرچه دوست ندارد هیچوقت با زنی رابطه‌جنسی داشته باشد.

گزارشات دکتر شوارتز و ماسترز نشان می‌دهد که فانتزی برخورد جنسی تحمیلی، مثل تجاوز، به این معنی نیست که فرد از انجام آن در زندگی واقعی لذت می‌برد، حتی اگر متداول‌ترین فانتزی درمیان همه گروه‌ها باشد.

دکتر بارلو می‌گوید، «برای بیشتر افرادیکه فانتزی تجاوز جنسی دارند، تجاوزهایی که در فیلم‌ها می‌بینند، بسیار ایدآل و حتی رمانتیک هستند.

ما در تحقیقمان دریافتیم که اگر نوار ویدئویی از یک تجاوز واقعی را برای آن نشان دهیم، با همه دردها و خشونت‌هایی که دارد، تحریک نمی‌شوند. مفهوم فانتزی مثل این بیشتر سمبلیک است تا واقعی؛ برای بیشتر خانم‌هایی از رابطه‌جنسی عذاب‌وجدان دارند، می‌تواند راهی برای اجازه دادن به خودشان برای لذت بردن باشد.»

بعضی فانتزی‌ها نشان دهنده مشکل هستند

دکتر بارلو می‌گوید، «اما اگر مردی قبل از اینکه تحریک شود، مجبور باشد فانتزی از یک سادیسم جدی داشته باشد، مشکلی روانی است. چنین عادتی از فانتزی‌های وسواسی و اجباری احتمال به مرحله عمل کشیده شدن توسط فرد را دارد. و این نشاندهنده وجود مشکل است.»

او ادامه می‌دهد، «اگر فانتزی چیزی مثل جایگزین‌ کردن نقش‌ها باشد، و همسر فرد راضی باشد، اشکالی ندارد.

اما اگر به مرحله عمل کشاندن آن فانتزی موجب آسیب رساندن به دیگران شود، مثل فانتزی تجاوز، مشکل است. یا اگر فانتزی درمورد چیزی مثل تقلید از لباس پوشیدن جنس مخالف باشد، و همسر فرد آن را قبول نکند، آنوقت فرد باید بین اولویت جنسی خود و ازدواجش یکی را انتخاب کند.

او می‌گوید، «اگر با کسی مثل این برخورد کنیم، تازمانیکه فانتزی او به چیزی مطلوب‌تر تبدیل نشده باشد، درمان نشده است. هم باید به رفتار آن فرد توجه شود و هم فانتزی‌های او.»

دکتر بارلو می‌گوید، «الگوهای فانتزی شاخص اصلی گرایشات جنسی فرد است.» ازاینرو او خود را وابسته به مکتب فکری می‌داند که باور دارد که مزیت مثلاً فانتزی‌های همجنسگرایانه نشانگر اصلی تمایل آن فرد برای همجنسگرا بودن است.

اما این دیدگاه با یافته‌های گزارش جدید موسسه ماسترز و جانسون متفاوت است. دکتر شوارتز و دکتر ماسترز عنوان می‌کنند که داشتن یک فانتزی خاص–حتی با کمی تکرار– گرایشات جنسی فرد را تعریف نمی‌کند؛ بعنوان مثال، داشتن فانتزی‌های همجنسگرایانه به این معنی نیست که فرد همجنسگراست.

آنها عنوان می‌کنند که فانتزی‌ها بیان‌کننده اولویت جنسی فرد نبوده و وضعیت جنسی کنونی اوست که تعیین‌کننده است. درنتیجه، حتی اگر فرد تجربیات همجنسگرایانه نیز داشته باشد و درمورد آن خیالپردازی کند، اما شریک‌جنسی غیرهمجنسگرا برای خود انتخاب کند، فردی متمایل به جنس مخالف شناخته می‌شود.

اشاره این مسئله به درمان برای آن فرد این است که می‌توان برای تغییر زندگی جنسی او و هماهنگ‌سازی الگوهای فانتزی‌هایش با اولویت جنسی‌ او، درمان‌هایی انجام داد.

این موسسه باور دارد که تجربیات جنسی یک فرد در گذشته و فانتزی‌های او، نشانگر گرایش جنسی او نیست. آنها اطلاعاتی ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد بااینکه بسیاری از مردان نوعی تجربه همجنسگرایانه داشته‌اند، اما اولویت غیرهمجنسگرایانه محکمی دارند.

فقط همجنسگرایانی که نگران گرایش جنسی خود هستند تشخیص روانشناختی داده می‌شوند و نیازمند درمان هستند.

دکتر شوارتز می‌گوید، «در برنامه درمانی ما، سعی داریم رفتار جنسی فرد را تغییر دهیم. وقتی آن تغییر کند، تغییر فانتزی نیز به دنبال آن خواهد آمد.

بعنوان مثال، یک مرد همجنسگرا ممکن است از سطحی بودن روابط خود با شریک‌های جنسی مرد خود ناراضی باشد و تصمیم بگیرد که با یک زن باشد.

اگر بتواند رابطه جنسی نزدیک خوبی با یک زن برقرار کند، الگوی فانتزی او تغییر خواهد کرد.»

رویکرد ماسترز و جانسون به فانتزی در تضاد آشکار با دیدگاه روانکاوی است که در آن فانتزی حتی مهم‌تر از رفتار اصلی در تعیین گرایشات جنسی اصلی فرد است.

دکتر ریچارد ایسای، در مقاله‌ای که در انجمن روانکاوی امریکا مطرح شد، عنوان کرد فردی که فانتزی‌های همجنسگرایانه دارد اما فعالیت همجنسگرایانه واقعی ندارد، همجنسگرا محسوب می‌شود — حتی اگر فانتزی‌های همجنسگرایانه او ناآگاهانه باشد.

دکتر ایسای در مصاحبه‌ای می‌گوید، «کاری که یک نفر می‌کند لزوماً چیزی نیست که هست. کاملاً ممکن است که آن بیمارانی که رفتار جنسی خود را با کمک برنامه ماسترز و جانسون به الگوی غیرهمجنسگرایانه تغییر دادند، عمیق‌ترین فانتزی‌های خود یا اولویت واقعی‌شان را عوض نکرده‌اند.

فقط ممکن است بخاطر فشارهای اجتماعی یا حتی خوشنود کردن درمانگر خود، تن به این تغییر داده باشند.»

او ادامه می‌دهد، «درمانگر زندگی تخیلی بیمار را نادیده می‌گیرد. اگر بیماری را وادار کنید که رفتار جنسی خود را تغییر دهد اما فانتزی‌هایش را نادیده بگیرید، ممکن است باعث شوید وارد ازدواجی شود که نمی‌خواهد یا شدیداً افسرده شود.

اگر این تغییر در طولانی مدت مشکل خاصی ایجاد نکند، احتمالاً بیمار از همان ابتدا واقعاً همجنسگرا نبوده است.

اما درمانگر نمی‌تواند این قضاوت را بدون در نظر گرفتن فانتزی‌های فرد انجام دهد.»
مطمئناً بحث درمورد فانتزی‌های جنسی آنقدر ادامه پیدا می‌کند که مدارک و اطلاعات علمی بهتری فراهم شود.

دکتر شوارتز می‌گوید، «مشکل این است که تحقیقات بسیار بسیار کمی درمورد فانتزی‌های جنسی افراد تهیه شده است. اگر نتیجه‌گیری خود را بر پایه نمونه‌ای از داوطلبان بنا کنید، نتیجه مغرضانه خواهد بود. اگر از یک نمونه تصادفی بپرسید، افراد زیاد دروغ می‌گویند. و جمعیت بالینی هم نماینده خوبی نیست.»

او می‌گوید، «دانش ما درمورد فانتزی‌های جنسی الان جایی است که ۵۰ سال پیش اطلاعات مربوط به خودارضایی بود. نمی‌دانیم الگوهای نرمال و طبیعی چه هستند. مطمئناً تعداد بیشماری از افراد هستند که فکر می‌کنند غیرعادی هستند اما هرچه اطلاعات بهتری به دست می‌آوریم، متوجه می‌شویم که محدوده طبیعی فانتزی‌های افراد بسیار گسترده‌تر از چیزی است که می‌دانیم.»موفق باشید

ترس بیش از حد از رابطه جنسی

سلام من مشکل ترس بیش از حد از رابطه دارم ۹ماهه که ازدواج کردم ولب هموز باکره ام دیگه خسته شدم ازاین وضع خیلی گرمم ولی دست خودم نیست نمیتونم اجازه ی دخول بدم کمکم کنید مشکلم حل میشه؟

پاسخ

شما باید به سکس تراپ مراجعه کنید دلیل این ترس شما مشخص خواهد شد و روش هایی برای برطرف کردن این مساله و داشتن رابطه جنس کامل وجود دارد.

ممکنه مشکل وازینیسموس باشد که کاملا قابل درمان است و البته ممکنه مساله دیگری باشد که این ترس ذهنی را ایجاد می کند و مانع ارتباط است و اتفاقا ربطی به سرد یا گرم مزاجی ندارد کاملا مساله ایست روانی .

و ریشه جسمی ندارد و بیشتر مربوط به ذهنیت سازی ها ی قبل از ازدواج و در مورد عده ای روباط قبل از ازدواج است در هر حال امیدوارم مراجعه داشته باشید و مساله رفع شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دختر ۲۱ ساله که مرتبا با دوست پسرش دعوا و بحث می کند

من دختری ٢١ ساله از همدان ٣ سال هست که با اقایی در ارتباط هستم خانواده ها در جریان هستن قرار ما ازدواج هست اما با مشکلات بزرگی مواجه هستیم با هم مرتب بحث و دعوا داریم سر چیز های پیش پا افتاده و اعتمادی که بینمون بوده سر مساعلی از بین رفته چند بار اقدام به جدایی کردم ولی متاسفانه نتونستم احساس وابستگی خیلی زیادی دارم نمیتونم جدا بشم
میخواستم در این باره راهنماییم کنید؟ ایا این مشکل ما با مشاور حضوری قابل حل است؟ و اگر هست من کجا باید برم؟

پاسخ
این اقا چند سالشونه چرا با اینکه خانواده ها مطلع هستند رسمی نشده ارتباط بین شما ؟

و اینکه دقیقا درگیری ها سر چه مسائلی است و خوب وقتی به این نتیجه رسیدید که ادامه دادن شما صرفا به خاطر وابستگی است پس چرا باید ادامه بدهید ؟

دریته عواطف درگیر شده است ولی خوب اگر بحث ازدوا و زندگی اینده است و برای هر دو مهم است اختلاف قبل از ازدواج تا این حد بعدا هم شما را دچار مشکل خواهد کرد .در هر حال بهتر است مراجعه حضوری داشته باشید امیدوارم مساله حل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

مخالفت خانواده من دو دلیل داره اول اینکه شرط گذاشتن درسم تمام شود و بعد رسمی بشود این اواخر که بحث های ما بیشتر شد و به خانواده هم کشیده شد خانواده من بخاطر اخلاقش مخالفت کردن و گفتن تا اخلاقش رو اصلاح نکنه اقدامی برای ازدواج انجام نمیشه .

خودمم زیاد برای ازدواج مشتاق نیستم ترجیح میدم فعلا دوستی باقی بماند حداقل تا زمانی که این بحث های بچگانه خاتمه پیدا کنه
بحثامون هم اغلب سر رفت و امد با دوستانمون هست ایشون میگن من رفت و امد نکنم منم اوایل قبول میکردم و بعدا خواستم که متقابل باشه این کار و بحثامون شروع شد
این یک نمونش بود
دلیل اینکه نمیتونم جدا شم درسته وابستگی هست ولی خب بیشتر تلاشم به این هست که بتونیم خودمون رو درست کنیم
چون این احساس بینموم دو طرفه هست
و چون بحثامون هم خیلی مسخره و پیش پا افتادست واقعا دلم نمیخواد بخاطر این جور بحث ها که از نظر خیلی ها بچگانس کار به جدایی برسه
عذر خواهی میکنم من اگر با این شماره که فرمودید تماس بگیرم وقت مشاوره حضوری هم میدن ب من؟؟ چون شماره برای تهرانه و من هم همدانم
بیشتر تلاشم اینه که مشاوره حضوری داشته باشم نه تلفنی

مشکل برام پیش اومده و نمی تونم با کسی که دوستش دارم ازدواج کنم

من ی مدته دچار ی سری مشکلاتی در زندگی شدم.

یک نفر رو دوس دارم و میخواهم با او ازدواج کنم اما ی سری مشکلات به وجود اومده نمیدونم باید به مراکز مشاوره مراجعه کنم یا به روانشناس؟؟

و نمیدونم واقعا این مراکز مشاوره مثل روانشناسان رازدار و قابل اعتمادن؟؟

پاسخ

با سلام .دوست گرامی وقتی به فردی علاقه دارید و در تصمیم گیری مردد هستید روانشناس می تواند کمک کند .

و خب اصل اساسی در روانشناسی رازدار بودن ایت و شما اصل را بر ابن مساله بگذارید حالا اگر فردی اینچنین نباشد مثل هزاران متخصص دیگر می شود که به اصول اولیه پایبند نیست .

امیدوارم این اتفاق نیفتد و شما با مراجعه حضوری بتوانید تصمیم متطقی بگیرید و خوشبخت باشید

بعد مرگ پدرم هشت ماه قرص اعصاب خوردم

سلام بعد مرگ پدرم هشت ماه قرص اعصاب خوردم ولی به اصرار مادرم قطعش کردم از این موضوع بیشتر و یک سال و نیم میگذره ولی من دیگه از همه بدم میاد از دوران مدرسه تا حالا هم رفیقی نداشتم در صورتی که شلوغ کار هم بودم از مادرم خواهرم همه بیزازم از دیگران این نفرت یکسال بیشتره همراهمه بر قرصم اروم نمیشم باید چکار کنم قبل از اینکه ناخواسته دست بکاری بزنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز وقتی فقدانی صورت می گیر د هر فردی بدنی و روحی حد توانی دارد .

وقتی شما از دارو استفاده می کردید اول باید بدانیم خوسرانه بوده یا خیر و اینکه قطع ان هم چون ۸ ماه استفاده کردید طبیعتا شما را دچار عوارض ترک می کند و خب این مساله طبیعی است .

ببینید این تنفر و نداشتن دوست صمیمی می تواند نشانه های افسردگی باشد البته افسردگی هم انواع مختلفی دارد .باید زودتر مراجعه کنید که خدای ناکرده مساله مزمن نشود چون ممکن است به خاطر فقدان دلتنگی ها و تنهایی و احساس درک نشدن از سوی دیگران افر اد فکر خودکشی را در ذهن داشته باشند البته شما که طرح یوال کردید بعنی تمایل بهبود دارید و اصلا جای نگرانی نیست و امیدوارم سریعتر شرایط شما نورمال شود .

با پسری از طریق تلگرام اشنا شدم و ایشان ۸ سال از من بزرگترند

سلام من دختری ۲۰ ساله هستم و هنوز در دانشگاه قبول نشدم.۳ ماهه با پسری از طریق تلگرام اشنا شدم و ایشان ۸ سال از من بزرگترند. ایشان به دلیل مشکل مالی هنوز خواستگاری نیامدند ولی من به شدت ایشان را دوست دارم.حالا میخواستم ببینم این اختلاف سنی در اینده مشکلی ایجاد نمیکند؟

پاسخ

فعلا ایشون مشکل مهمتری دارن و آن هم نداشتن شرایط ازدواجه
و تا ایشون شرایط ازدواج که حداقل آن استقلال مالی هست رو نداشته باشه دوست داشتن شما کاملا بی مورده
پس در مورد چنین روابطی پیشگویی نکنید

آیا میشه بعد از خودکشی دوباره عادی زندگی کنم؟

سلام
سنم ۳۶ سال هستش.
در سن ۲۲ سالگی به دلایلی که عرض میکنم خودکشی کردم از نوع پرت کردن از ارتفاع.
جون سالم به در بردم.
راستش قصد مردن نداشتم ولی شرایط روحیم بحرانی بود و من از ۱۹ سالگی دچار افسردگی شدم هرچند به روانشناس زیاد مراجعه کردم که چاره کار من نبود.
سه سال بعد در سن ۲۲ خودکشی کردم.
همه فامیل فهمیدن که من از ارتفاع خودم رو پرت کردم و همیشه نگاه سنگینشون رو حس میکنم.
دلیل اصلی خودکشی من اول خودارضایی بود و دوم وفق ندادن خودم با محیط دانشگاه و هم سن و سال خودم.
از سال ۸۳ به بعد هر سال کم و بیش بیماری روحی سراغم میاد و به دکتر روانپزشک میرم و دارو هم میخورم.
مشکل اصلی من از لحاظ روحی در شرایط فعلی اینه که سایه سنگین خودکشی همیشه رو شونه هامه و با خودم فکر میکنم که چرا این کار رو انجام دادم و این فکر انگیزم رو واسه زندگی کم میکنه و اینکه نمیتونم مثله بقیه آدمها عادی زندگی کنم.
یادم رفت بگم که ۶ سال هست تو یه شرکت تاسیساتی کار میکنم.
سوال من اینه که با وجود اینکه جریان خودکشی هیچ وقت از ذهن من پاک نمیشه چجوری میتونم مثل آدمهای عادی زندگی کنم و آیا میتونم ازدواج کنم و اگه نمیتونم حداقل مانند بقیه زندگیه سالمی داشته باشم و عاقبت به خیر بشم.

پاسخ

با سلام دوست گرامی شما به دلیل فشارهای روحی و بحث خودارضایی تلاش ناموفقی داشتید که لطفا اسم خودکشی روش نزارید .

در مورد اینکه خوب اکنون فکر می کنید شاید دید دیگران تاثیر منفی مساله رو بیشتر کرده شاید تا حدی حق دارید ولی بدونید ما برای دیگران زندگی نمی کنین و مرزی بین بیماری و سلامت روانی بسیار کم است و هر لحظه ممکنه فردی تحت شرایط روحی دچار مشکل شود پس کسی نمی تواند مدعی باشد که همیشه سلامت روان خواهد داشت.

ضمن اینوه شما اکنون یک تجربه دارید هر چند ناخوشایند و اکنون کار می کنید و زندگی عادی دارید منتهی افکار متفی شرایط را برای شما ازاردهنده کرده است.

که کاملا قابل رفع است شما که دارو مصرف می کنید حتما به درمانگری با تخصص درمان شناختی .رفتاری بروید و خوب اجازه بدهید مساله دقیق بررسی شود .

و خوب احتمال بهبودی افسردگی با افکار خودکشی ۹۰ درصد گزارش شده شما مثل همه افراد حق زندگی ازدواج و لچه دار شدن دارید منتهی باید زیر نظر باشید در هر مرحله که بخواهید اقدامی کنید در مورد این مسائل با مشورت درمانگر باید اقدام شود و اصلا تفاوتی با دیگران ندارید اتفاق ۱۱ سال قبل یا بیشتر نباید انقدر در زندگی شما گسترده شود که حق لذت بردن طبیعی از زندگی را بگیرید .

اگر بخ اهید و اراده کنید و انگیزه لازم برای تغییر را در خودتون ایجاد کنید قطعا موفق می شود کما اینکه درمانگر شما در ایجاد این انگیزه نقش حیاتی خواهد داشت بنده مطمئن هستم شما هم کاملا می توانید زندگی عادی داشته باشید به شرط اینکه خودتون بخ واهید امیدوارم خوشبخت باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

نظر خانواده پسر بدلیل اختلاف کم مالی و نپسندیدن دختر منفی بود

با سلام دختری ۲۸ ساله هستم که به مدت ۸ ماهه با پسری در ارتباط هستم و ایشون از طریق یکی از اقواموبه عنوان خواستگار معرفی شدند و از ابتدا نیت بر ازدواج بوده است و در همان ماههای اول که به خواستگاری امدند نظر خانواده ایشان بدلیل اختلاف کم مالی و نپسندیدن خود من منفی بود)نظر مادر ایشان)

ولی بعد ۸ ماه ما همچنان باهم ارتباط داریم و روز به روز بیشتر به تفاهم میرسیم و میفهمیم واقعا مکمل هم هستیم از همه لحاظ در ضمن این اقا به شدت به خانواده وابسته است و به شدت دهن بین به خانواده…

و خانواده ایشان در جریان ارتباط مجدد ما نبود تا اینکه این اقا اصرار کردند که خانواده یکبار دیگر منو ببینند و همین شد و بسیار از من تعریف کردند که دختر خوب مودب ینگبن و خانواده داری هست…

هم پدر ایشان هم مادر ایشان.اما از نظر قیافه خیلی معمولیه و بهتر از اینها پیدا میکنیم به همین خاطر هر هفته به خواستگاری یک نفر میروند و هم من هم اون اقا به شدت تحت فشار هستیم…

ایا واقعا زیبایی زیاد ملاک مهنیه که اینجوری دارن مارو از هم جدا میکنند؟؟؟

و هر بار که خواستگاری میرن انقدر از دختر و زیباییاش برای این اقا تعریف میکنند که ایشان هم بلاخره مرد است و گاهی وسوسه میشه اما به دلیل حس مسیولیت و علاقه به من تا الان نقاومت کرده ولی حس میکنم کم کم جا بزن..‌جوری که از فشار زیاد خانواده چند روز پیش میگفت من تورو صد در صد دوست دارم ولی ۵۰ درصد نظر خونوادم مهمه خودم ۵۰ خونوادم ۵۰…

در صورای که قبل خواستگاری مجدد میگفت انتخاب اول و اخر من تویب.چکار کنم که خونواده اون شخص راصی بشت؟

با نادرش صحبت کنم؟؟

چی بگم بهشون.لطفا کمکم کنید من هنه زندکیمو پای این اقا گذاشتم و بهم ثابت کرده که لیاقتشو داشته.دلم نمیخواد تصمیم خونوادش حسش نسبت به منو کم کنه

پاسخ
دوست عزیز ببینید کاملا شرایط شما و احساسی که دارید قابل درک است و بنده می پذیرم که به هر حال ۸ ماه زمان گذاشتند و به لحاظ عاطفی وابسته شدن شرایط سختی است و مخصوصا که هر دو نفر فکر می کنید تشابهاتی دارید به همین دلیل نمی توانید به راحتی از مساله بگذرید ولی با همه این وجود به این مساله هم دقت داشته باشید که به هر حال نقش خانواده ها رو نمی شود انکار کرد ..

و باید پذیرفت که ایشون تحت تاثیر نظر خانواده هستند و خانواده ایشون هم معیار ظاهری براشون مهمه و اصلا قضاوتی در مورد این مساله نداریم چون طبیعتا برای هر فردی در زندگی یک سری مسائل اهمیت ویژه ای دارد که باید بپذیرید به هر حال ..
در هر صورت باید واقع بین باشید
اینکه تمام وقت و زمان و عواطف رو بگذارید و یک روز متوجه شوید ایشون هم به یک فردی که خانواده معرفی کرده متمایل شده خب شرایط سخت می شود ..و واقعا در زندگی و اینده شما تحت تاثیر قرار می گیرد
بهتره به ایشون یک زمان رو بدید و بخ اهید که در اون زمان به درستی تصمیم بگیرند اگر نتونستند حداقل شما تکلیف خودتون رو بدونید ..
در هر صورت مشاوره حضوری هم می تواند کمک کننده باشد امیدولرم در نهایت مساله به درستی حل شود و خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

مخالفت خانواده پسر با ازدواج

مخالفت خانواده پسر با ازدواج او چند دلیل دارد. والدین همیشه این تصور را دارند که خودشان می توانند انتخاب بهتری برای فرزندشان داشته باشند.

حتی گاهی اوقات بدون اینکه طرف مقابل را ببینند چنین طرز فکری دارند. این موضوع در بین خانواده های ایرانی زیاد دیده می شود و در فرهنگ ما ریشه دارد.
پدر و مادرها تصور می کنند فرزندشان به بلوغ فکری و عقلانیت کافی نرسیده تا بتواند شخص مناسبی را برای ازدواج انتخاب کند.

اینطور مخالفت می کنند
گروهی از خانواده ها از همان وهله اول نسبت به انتخاب فرزندشان و حتی حرف زدن در این زمینه واکنش نشان می دهند.
آنها به دو دلیل مخالفت می کنند. یا از دختر انتخاب شده ناراضی هستند یا از ازدواج پسرشان. عده ای از مستقل شدن و جدا شدن فرزندشان از خانواده هراسانند و ترجیح می دهند پسرشان فعلا ازدواج نکند. دلیلش را می خواهید؟ به هزار و یک دلیل معمولی و غیر معمولی! مثلا این که پسر نقش پدری در آن خانواده دارد و اعضای خانواده نگرانند این ازدواج منجر به از دست دادن تکیه گاهشان شود. یا این که وابستگی مادر به پسر در حدی است که عروس را رقیب خودش می داند. دلیل دیگر نگرانی خانواده ها از توانایی پسر در اداره زندگی است. ممکن است خانواده فکر کند پسرشان به قدر کافی آگاه نیست، فریب دختر مردم را خورده یا هنوز توانایی مالی اداره زندگی را ندارد.
اما عده ای اساسا با خود دختر مخالفند و می گویند ما باید انتخاب کننده باشیم. در واقع، این خانواده ها تنها به تایید دختر و مشورت دادن به فرزندشان قانع نیستند و می خواهند مستقیما تصمیم گیرنده باشند. چنین خانواده هایی بیش از آنکه به دنبال همسر برای پسرشان بگردند، به دنبال عروسی برای خود هستند که بتوانند به او افتخار کنند.

مخالفت زیرپوستی

برخی والدین در وهله اول مخالفت شان را نشان نمی دهند ولی پس از دیدن دختر با قصد و نیت طوری حرکت می کنند که مخالفت شان را اعلام کنند.

مثلا ممکن است از ظاهر دختر خوششان نیامده باشد و بدون آنکه فکر کنند علف باید به دهان بزی شیرین بیاید، شروع کنند به کارشکنی. یا بعضی وقت ها خانواده ها افرادی را در بین خانواده یا فامیل برای فرزندشان پسندیده اند و به همین دلیل با انتخاب او مخالفت می کنند تا پسر را راضی کنند به انتخاب آنها تن دهد.
واکنش دیگر والدین این است که حرفی می زنند که جوان را بر سر دوراهی قرار می دهند.

مثلا این که: «مطمئنی بهتر از او را پیدا نمی کنی؟» یا «فکر می کنی بتوانی با خانواده اش کنار بیایی؟» یا می گویند: «خودت انتخاب کردی، میل خودت است، ما نظری نداریم.»

بدین ترتیب بطور ضمنی به او می گویند ما با این قضیه مخالف هستیم و اگر اتفاقی افتاد به ما ربطی ندارد. در نتیجه جوان در بن بست قرار می گیرد و نمی داند به کدام سمت برود.

در این موارد عمده دلایل مخالفت والدین باانتخاب فرزندشان است.

البته در کنار این موارد می گویند: «ما نگران هستیم.» و البته مثال هایی را می آورند که فلان فرد خودش دیده و پسندید و در حال حاظر ازدواج ناموفقی دارد. متاسفانه بخشی از مخالفت ها به دلیل ناآشنایی صورت می گیرد واینکه به جوان اعتماد ندارند. چنین اختلافاتی در بین خانواده ها وجود داشته و هنوز هم هست.
عده ای اساسا با خود دختر مخالفند و می گویند ما باید انتخاب کننده باشیم. چنین خانواده هایی بیش از آنکه به دنبال همسر برای پسرشان بگردند، به دنبال عروسی برای خود هستند که بتوانند به او افتخار کنند
چه کار کنیم؟
نکته قابل توجه در ازدواج جوانان اینجاست که هر مخالفتی با ما به معنای بد بودن مخالف یا سوء نیت او نیست. دقیقا همان طور که هر موافقتی با فرد انتخابی ما به معنای درست بودن نیت شخص موافق و حسن نیت او نیست.
به خاطر این که معمولا عمده مشکل سر راه انتخاب مورد مناسب برای ازدواج، عدم آشنایی با ملاک ها و لااقل نداشتن اولویت بندی و بارم بندی در آن ملاک هاست، لازم است این قضیه یادآوری شود که اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.
اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و … رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج است.
بهترین کار این است که اگر جوان ها می دانند امکان صحبت با والدین شان وجود دارد، با آنها مشورت کنند. با لجبازی و قهر کاری پیش نمی رود. بهتر است درباره شخص مورد نظرشان به والدین اطلاعاتی دهند و آنها را تشویق کنند که فرد را ببینند. دیده ها با شنیده ها متفاوت است. ممکن است از فردی یک تصور کلی وجود داشته باشد اما زمانی که او را می بینند شرایط متفاوت می شود.
در صورتی که فرزندان می دانند بزرگتری در فامیل وجود دارد که به والدین نزدیک است و پدر و مادر به نظراتش اهمیت می دهند، می توانند از نظر مشورتی او کمک بگیرید. در غیر این صورت توصیه می شود نزد مشاور بروند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

دوست پسر تلفنیم ازم خواستگری کرده

با سلام من دختری ۲۹ ساله هستم حدود سه الی چهار سال پیش با پسری آشنا شدم که یک سال و نیم از من کوچیکتره. اول آشناییمون با بچه بازی شروع شد اون بیشتر وقتها از رابطه جنسی حرف میزد و وقتی قبول نمیکردم بددهنی میکرد و بداخلاقی میکرد و توهین میکرد در کل خیلی دعوامون میشد بعضی وقتها هم میگفت از من خوشش میاد خیلی بچه بازی شد و من جوابشو نمیدادم با دو یه تا خط دیگه زنگ میزد دوباره جواب میدادم دوباره دعوامون میشد یکی دو بار هم امتحانم کرد از طریق دوستاش. آخرش خطشو مسدود کردمو تموم کردم. حالا بعد از یک سال برگشته و میگه که از من خیلی خوشش میاد و نمیتونه به کسی دیگه فکر کنه و اون اخلاقا رو گذاشته کنار و حرفای قشنگ میزنه و میگه گذشته رو فراموش کنم و حرفای خوب به هم بزنیم و به هم آرامش بدیم تا به هم برسیم میگه از من خوشش میاد و از اندامم خوشش میاد و دوست داره نامزد کنیم و هر چه زودتر همبستر بشیم تا چهار پنج ماه دیگه شرایطش جور میشه دانشجوی پرستاریه. اما من نمیدونم که واقعا از من خوشش میاد و برای ازدواج میخواد یا اینکه با این حرفا میخواد منو جذب کنه برای رابطه جنسی

پاسخ
باید بدونید که با این شرایطی که شما توصیف می کنید خب شرایط سختی است که طبیعتا فرد رو با مشکلاتی رو به رو می کند .
اینکه ایشون به هر حال با مسائل جنسی اومدن جلو این مسائل رو مطرح کردند و مشکلاتی برای شما ایجاد کردند ..خب به قول خودتون مساله با بچه بازی شروع شده بهتره بیشار فکر کنید اصلا مشخص نیست که واقعا اکنون چه چیزی م نظرشون هست
اگر واقعا خواستید روی این مورد فکر کنید بهتره مراجعه داشته باشید .
به هر حال یک مساله مهم تفاهم و توافق دو نفر است ولی نمی شود به فردی که از ابتدا با دید جنسی پیش اومده این طور مساله را گفت که اکنون واقعا هدف ازدواج است و اخلاق ها در عرض یک سال تغییر کرده کاملا اعتماد کرد
به هر حال نمی شود قضاوتی هم داشت در هر صورت بهتره حتما مراجعه داشته باشید تا تصمیم درستی بگیرید ولی زیاد مساله خوشبینانه نیست
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم منطقی بگیرید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸

آشنایی اینترنتی و چت کردن

چت کردن نقطه شروع آشنایی اینترنتی است.

ابزاری که از نظر خیلی ها وسیله مناسبی برای برقراری ارتباط با افراد مختلف به شمار می رود و حتی برای انتخاب شریک زندگی خود هم به آن متوسل می شوند.

البته قرار نیست پیش داوری کنیم و پرونده شناخت چتی را از همین اول ببندیم چرا که خیلی ها معتقدند با تغییر جوامع و رایج شدن روش های ارتباطی جدید، چت کردن هم می تواند جایگاه خود را به عنوان یک روش ارتباطی پیدا کند.

به هر حال حتی اگر این فرضیه هم درست باشد، باید دید که در زمان فعلی و جامعه امروزی ما، چت کردن چقدر برای برقراری رابطه مناسب است و مهم تر از آن چقدر می تواند برای هدفی مثل ازدواج به کار گرفته شود.

مشکل اساسی این شیوه ی آشنایی این است که چون افراد در آن با هم ارتباط رو در رو و حضوری ندارند، شناخت، منحصر به گفته های افراد می شود.

از آنجایی هم که اغلب نوجوانان و جوانان احساسی و عاطفی هستند به سخنان غیر واقعی فرد مقابل و تناقض های گفتاریش توجه نداشته و پس از گذشت مدتی به فرد مقابل علاقه مند می شوند.

در اغلب موارد ارتباط از چت روم به ارتباط تلفنی مبدل می شود. این ارتباط همچنان ادامه مییابد و طرفین هر روز بیشتر شیفته ی گفتار و بیان یکدیگر می شوند بدون آنکه حتی بدانند ظاهر همدیگر را می پسندند؟

شیوه رفتاری طرف مقابل از نظرشان مورد قبول است یا حتی جایگاه اجتماعی آنها و خانواده شان تناسبی با هم دارد یا نه.

شاید بگویید که روابط می تواند از این هم پیشرفته تر شده و وارد مرحله ارتباط رو در رو شود.

به هر حال موارد زیادی اتفاق افتاده که دو طرف پس از ملاقات، با دیدن یکدیگر شوکه شده و متوجه می شوند که هیچ سنخیتی با هم ندارند.

اما چون پیش تر دلبسته و عاشق هم شده اند یا در بهترین حالت به هم عادت کرده اند، پذیرش واقعیت برایشان سخت می شود.

این افراد حتی گاهی به سبب ترحم و یا ترس از نفرین وتهدید فرد مقابل و … به ازدواج با او تن می دهند.

لذا آشنایی از طریق چت راه مطمئن و معقولی نیست.

اینترنت محیطی مجازی است و خیلی ها به چشم سرگرمی به آن نگاه می کنند و زندگی ایده آل یا حتی فانتزی شان را در آن به تصویر می کشند.

از معرفی خود با یک جنسیت دیگر گرفته تا ادعای تحصیلات و موقعیت خاص

بنابراین آسیب های این روش آشنایی را می توان در چند گزینه خلاصه کرد

ـ معمولاً کسانی چت را انتخاب می کنند که به دلایلی نمی خواهند دیده و کاملاً شناخته شوند.

بنابراین ارائه اطلاعات غلط توسط یکی از طرفین به دیگری، درصد بالایی را به خود اختصاص می-دهد.

ـ افراد در این نحوه آشنایی چون فقط از فرد مقابل خوبی میشنوند او را کاملاً آرمانی و خوب تصور میکنند چون روابط در این نوع از آشنایی براساس احساسات است.

ـ چت اعتیادآور است و معلوم نیست شخص با چند نفر در ارتباط بوده و هست. پس فرد را در آینده دچار سوءظن و سلب اعتماد می کند.

ـ این مورد را هزار بار شنیده اید.

ما هم برای بار هزار و یکم تاکید می کنیم که اینترنت محیطی مجازی است و خیلی ها به چشم سرگرمی به آن نگاه می کنند و زندگی ایده آل یا حتی فانتزی شان را در آن به تصویر می کشند.

از معرفی خود با یک جنسیت دیگر گرفته تا ادعای تحصیلات و موقعیت خاص.

ـ در این گونه ارتباطات، شناخت جدی امکان پذیر نیست. چون دو طرف مراقب خود هستند و طبیعی است که فهرستی از معایب خود را در اختیار دیگری قرار نمی دهند.

ـ این ارتباط که ماه ها بدون هیچ آشنایی واقعی به طول می انجامد، می تواند فرد را درگیر توهمات و واقعیات ساختگی کند.

ـ در این روش آشنایی فقط یک یا دو تا از حواس افراد درگیر می شود. به همین دلیل اطلاعات غیر کلامی از فرد رو به رو ندارند.

ـ معمولاً خانوادهها از این گونه آشناییها و ازدواجها حمایت نم یکنند.

مزایای آشنایی اینترنتی

ـ بعد از آنکه گفتگوهای رسمی در چند جلسه با اطلاع خانواده ها انجام شد، چت می تواند راه مناسبی باشد برای تکمیل بحث یا مواردی که قبلاً از یاد برده اید. باید در نظر داشت که چت کردن بدون تشریفات انجام می شود و زحمت بیرون رفتن را به شما نمی دهد.

ـ با اخلاقیات و فرهنگ عموم مردم آشنا می شوند.

ـ چون در فرهنگ ایرانی موانع زیادی برای ارتباط طولانی قبل از ازدواج بین خانواده های جوانان وجود دارد و جوانان نمی توانند با خصوصیات یکدیگر آشنا شوند استفاده از این ابراز برای آشنایی پیش از ازدواج مطلوب و مفید خواهد بود. البته در صورتی که همه در بیان اطلاعات و خصوصیات خود صادق باشند.

– ازدواج اینترنتی در یک صورت می تواند موفق باشد که صرفاً نقش واسطه (معرف) را ایفا کند و دو طرف به شدت مراقب دلبستگی ها و شیدایی ها باشند و کر و کور نشوند که البته همین نوع ازدواج هم دو تا مشکل دارد که باید به آنها توجه کرد:

۱٫ در ایران به طور معمول، والدین جوانان زیر بار چنین ازدواجی نمی روند.

۲٫ حضور در چت روم و ارتباط با جنس مخالف ممکن است پس از ازدواج، عامل سلب اعتماد طرفین از هم شود.

استفاده از اینترنت برای همسریابی ظاهراً آسان ترین راه تشکیل زندگی مشترک به نظر می رسد اما واقعیت این است که فضای نامطمئن مجازی نمی تواند ملاک دقیق و قابل اعتنایی برای یافتن یک شریک دائمی به حساب آید.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸

دوست پسرم بیماری دو قطبی و پارانوئید داره

من دختری۲۳ساله هستم بااقایی۲۵ساله دوست هستیم

توی رابطه مشکلای کمی نداریم یکی ازهمه اینکه این اقا ازروی رفتاراشون متوجه شدم وتحقیق کردم بیماری پارانویید ودوقطبی دارن گاهی شک های اساسی راجب من براشون پیش میاد که حرفای ازاردهنده ای میزنن ازجایی ک ازبیماریشون خبردارم میدونم که نباید باتندی اونو جواب داد وشرایط بدترکرد
اولا نمیخوام بخاطراین بیماری تنهاش بذارم میخوام کمکش کنم بهتربشه مییخوام ببینم اصلاامکان پذیرهست؟
این وسط علاقه خیلی شدیده و جلوی خیلی فکذای منطقی اصلا ازم میگیره و دوطرفه هم هست
ازطرف دیگه شرایط ازدواج نداریم ینی منم نمیخوام عنوانش کنم اما خب نیازجنسی مهمه نمیدونم اونو چجوری حل کنم؟
باخودم کنار نمیام که اعتمادکنم وانجامش بدم قبل رسمی شدن ازطرفیم ۳ساله که بامنه و منم نمیتونم بگم برو بایکی دیگه برطرفش کن
لطفا راهنماییم کنین

پاسخ

دوست عزیز اگر دقت داشته باشید خودتون می فرمایید که به هر حال ایشون بیماری پارانوبید و دو قطبی دارن ..ایشون بیماری دارند که برای هر فردی ازاردهندس و مشکل سازه که شما ممکنه اصلا توجه نداشته باشید …ببینید در نظر بگیرید بحث شما به قول خودتون کاملا احساسیه به جای اینکه بحث منطقی و عقلانی باشد گویا شما اصلا هیچ منطقی دو در نظر نمی گیرید بحث زندگی یکی دو روز نیست و بیماری های روانی بر خلاف جسمی گاهی به بستری شدن های طولانی نیاز دارد که خب شما به عنوان زن شاید نتوانید تحمل کنید
به هر حال همه نیازهای جنسی دارند قرار نیست مرجع حل نیازهای جنسی شما باشید که و اینکه خکد شما هم وقتی ارد رابطه جنسب شوید به حدی دچار دلبستگی خواهید شد که نمی توانید با مساله کنار بیایید و با مشکلات خاصی مواجه خواهید شد که نتوانید تصمیم درست بگیرید شما اکنون شرایطی دارید که شاید فکر نکنید که می توانید در اینده شرایط رو تحمل کنید یا خیر ولی بهتره همه جوانب رو بسنجید اولا که حتما با ایشون به روانپزشک مراجعه کنید چون مهمه درمان شوند و از تصمیم خودتون برای ازدواج حتما بگید در نهایت مشاوره پیش از ازدواج هم اهمیت خاصی دارد که باید در نظر داشته باشید
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید ولی در زندگی فقط عشق و علاقه مهم نیس بیمار پارانوئید کم کم فکر خیانت شریک جنسی خود را هم دارد و خب اینها مشکلات زیادی را اجرا می کند .و دو قطبی بودن ..بهتره خودتون فکر کنید بهتر که دلیلی نداره بخواهید با ایشون بمونید بهتره حتما و حتما
دقیق تر به مسائل نگاه کنید ..اینجا عذاب وجدان و …مساله ای نیست که شما بخواهید به خاطرش یک عمر زندگی را تباه کنید
اگر بخواهید فرزندی هم داشته باشید خب با وجود داشتم پدر بیمار امکان مشکل دار شدن زیاد است .
خود زندگی له اندازه کافی دغدغه هایی و مشکلات غیر قابل پیش بینی دارد چه برید به اینکه این مسائل هم اضافه شود
در هر صورت تصمیم گیرنده شما هستید .
امیدوارم بهترین تصمیم را بگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

پارنویا

پارانویا یک الگوی مادام العمر است و به کندی تغییر می کند.

به نظر می رسد هر کاری که می کنید، باعث دشمنی بیشتر نامزدتان می شود و شما به راحتی پشیمان می شوید.

از آنجایی که ریشه های پارانویا همیشه به تجارب کودکی برمی گردد، بعدها به سختی می توان این الگو را تغییر شکل داد.

اگر بتوانید دیدگاه های نامزدتان را در مورد جهان بپذیرید و هم زمان نسبت به تغییرات امیدوار باشید ( حتی اگر متواضع باشید ) در جایگاهی هستید که می توانید رفتار دشمنی و شکاکی اجتناب ناپذیر او را نحمل کنید.

در ایجاد اعتماد با حوصله کار کنید

از آنجایی که شخص پارانوئید به طور طبیعی روان شناس است و نامزد رمانتیک را خطرناک، منتقد و قضاوت کننده می بیند، هر رشد واقعی یا پیوند، نیازمند رویکردی توام با حوصله و احتیاط برای ایجاد اعتماد است.

درگیر کردن نامزدتان بدون فشار و به آهستگی، یعنی دادن مجوز برای اینکه شما را قابل اعتماد و هماهنگ ببیند، می تواند کلید راهگشا باشد.

به خاطر داشته باشید که واداشتن فرد پارانوئید به اعتماد زود هنگام به شما ( برای مثال: چرا نمی توانی به من اعتماد کنی؟) بی نتیجه است و این انتظار، انتقاد او را تشدید می کند و پرچم قرمز را در مورد صورت جلسه ی اصلی برایش بالا می آورد.

هر زمان ممکن است بگذارید نامزد یا همسرتان کنترل اوضاع را در دست بگیرد.

با واگذار کردن امکان کنترل به نامزد یا همسر پارانوئیدی، گام هایی که صمیمیت بر پایه ی آن استوار است، برداشته می شود و شانس اینکه به شما اعتماد کند، افزایش می یابد.تمرین صبر و کمک از روانشناس در این میان ضروری است.

هرچند وسوسه انگیز است، اما جلوی عصبانیت خود را بگیرید

زندگی با رفتار شکاکانه و مبتنی بر تهمت نامزد یا همسر پارانوئیدی، می تواند عصبانیت و پرخاشگری در پی داشته باشد.

طبیعی است که به نظرهای پارانوئیدی نامزد یا همسرتان، سرزنش ها و برخوردهای او با عصبانیت پاسخ دهید.

به طور کلی هر کدام از ما از بحث و درگیری های روزمره عصبانی می شویم که البته اکثراً هم بر سر مسائل پیش پا افتاده است. اما مسئله همین جاست!

شخص پارانوئید از شما انتظار دارد که خصمانه و خشونت آمیز برخورد کنید.

انتقام توام با عصبانیت شما، چیزی را که پارانوئید همیشه می دانسته، تایید می کند؛ مانند همه مردم شما هم قابل اعتماد نیستید، این می تواند مانند تحمل باری اضافی و غیر منصفانه باشد. روان شناسان معتقد هستن از چنین واکنش هایی اجتناب کنید.

ایجاد تصویری از شخص پارانوئید به عنوان کودکی ترسیده یا مجروح، می تواند به شما در کنترل خشم و اعمال خشونت کمک کند.

در کشمکش های لفظی درگیر نشوید

از آنجای که نامزد یا همسر پارانوئید، به ندرت به حملات لفظی مستقیم واکنش نشان می دهد، عقل سلیم ایجاب می کند که رویکرد نرم و ملایمی برای برقراری ارتباطی بهتر اتخاذ کنیم.

یک کارشناس ومتخصص درمان افراد پارانوئید، استراتژی اش را به نام خودداری ازدرگیری لفظی این گونه بیان می کند: به نامزد یا همسر پارانوئید به طور فعال گوش دهید، بدون اینکه توقع پذیرش و دلسوزی داشته باشید.

به مرور زمان منازعه در مورد جزئیات، به بحث طولانی و عقب کشیدن و منزوی شدن فرد پارانوئید منجر می شود.

به جای آن بدون قضاوت به نامزد یا همسرتان گوش دهید و تمایل او رابه اعتماد کردن و سهیم شدن تایید کنید.

یک پیش بینی احتیاطی: شما نباید به افکار پارانوئیدی نامزد یا همسرتان ملحق شوید یا به آن دامن بزنید و باید شدیداً با رفتاری که خصمانه، تحقیرکننده یا تهدید کننده است، مقابله کنید.

خلاصه

مراقب شریک های عشقی شکاک باشید. مردان و زنان پارانوئیدی بیش از حد شکاک ( هرچقدر هم که شما وفادار باشید، ) آزاردهنده و مستعد تخریب شما هستند.

در مورد هر گونه علایم بی اعتمادی، تهمت و موشکافی در مورد قصد و انگیزه ی این کار هوشیار باشید.

زمانی که روشن شد همسر بالقوه یا جدید، شکاک است به گذشته و آنچه از دست داده یا می دهید، فکر نکنید و سریعاً بیرون بیایید. احتمال اینکه رابطه ی سالمی داشته باشید، بسیار کم است.

بدتر از همه اینکه فرد پارانوئید می تواند از لحاظ احساسی مسموم کننده و حتی از لحاظ فیزیکی خطرناک باشد. شما می توانید بعدها موقعیت و عملکرد بهتری داشته باشید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

رابطه جنسی در دوران مجردی درست است؟

آیا رابطه جنسی در دوران مجردی درست است؟

آیا دختران و پسران می توانند با فرد قابل اطمینان رابطه جنسی داشته باشند؟

رابطه جنسی دختر و پسر در دوران مجردی درست یا غلط؟
بسیاری عقیده بر این دارند که اگر در دوران مجردی رابطه جنسی داشته باشیم می توانیم با تجربه کردن آن در زندگی مشترک بهتر رابطه جنسی برقرار نماییم.

باید توجه داشت که روابط دختر و پسری که باهم دوست می‌شوند، بر پایه روابط متعهدانه و مسئولانه شکل نمی‌گیرد و هرکدام خود را مجاز می‌دانند که در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یا خوششان نیامد، رابطه را قطع کنند. آزمون و خطاهایی که اتفاق می‌افتد همان تجاربی نیست که در زندگی دائم اتفاق می‌افتد.

یک درمان‌گر اختلالات جنسی به تشریح باورهای غلط دختران و پسران برای شروع دوستی و حتی رابطه جنسی در آن پرداخت.دکتر حسین اخوان، عضو گروه درمان و مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد و درمان‌گر اختلالات جنسی، با اشاره به باورهای نادرستی که منجر به دوستی دختر و پسر می‌شود،

بیان کرد: دلایل مختلفی باعث می‌شود که یک ختر و پسر با هم رابطه داشته باشند و دوست شوند که مهم‌ترین علت آن غریزه‌ای است که بعد از بلوغ و تشکیل هویت، به‌ویژه هویت جنسی شکل می‌گیرد. به عنوان شخصیت مستقل که به جنس مخالف‌شان تمایل پیدا می‌کنند، طبیعی است که این رابطه شکل بگیرد. بنابراین در اصل ماجرا که چرا این اتفاق می‌افتد، می‌توان گفت طبیعی است و همه ما می‌دانیم به دلیل وجود شرایط بعد از بلوغ است.

اما در فرهنگ و دین ما این رابطه تا زمان مطرح‌شدن بحث ازدواج، به‌طور جدی منع شده است. طبیعی است که قبل از ازدواج، افراد پروسه‌ای را طی می‌کنند که منجر به آشنایی دو طرف می‌شود. در واقع آن‌چه در این بستر می‌بینیم، آشنایی و رابطه است برای این‌که آیا ازدواج صورت بگیرد یا نه.

رابطه جنسی در دوران عقد تا چه حد مجاز است؟

انواع روابط دختر و پسر

او درباره انواع روابط دیگر دختر و پسر گفت: گاهی رابطه در بستر همکاری است.

طبیعی است که افراد در محیط کاری، با یکدیگر کار می‌کنند و باید روابط کاری وجود داشته باشد و این روابط کاملاً طبیعی و بدون حاشیه شکل می‌گیرد.

گاهی این رابطه روابط خیلی محدود داخل یک کلاس را شامل می‌شود که جزوه‌ای رد و بدل می‌شود

یا کار مشترکی را استاد به آن‌ها می‌سپارد که امتحانی را تمرین کنند.

این هم رابطه کاملاً مشخص و تعریف‌شده‌ای است. گاهی روابط دختر و پسر یک رابطه فامیلی است.

در واقع با هم رفت‌وآمد خانوادگی دارند و در بستر خانوادگی با حضور خانواده‌ها که همه چیز را می‌دانند، رابطه‌ها کاملاً تعریف‌شده، مشخص و شناخته‌شده است.

اهداف همه این روابط روشن و نوع رابطه کاملاً تعریف‌شده است.

دختران دنبال رابطه عاطفی هستند

اخوان با اشاره به نوع دیگری از روابط دوستی دختر و پسر اظهار کرد: گاهی رابطه، خارج از انواع روابط بالاست. یعنی گاهی دختر و پسر بدون قصد ازدواج با هم دوست می‌شوند.

پرسش این‌جاست که این دوستی می‌تواند چه مشکلات و مسائلی داشته باشد؟ آیا مزایا و منافعی می‌تواند داشته باشد؟

اصولاً ما از این دوستی چه باورهایی داریم که این دوستی شکل می‌گیرد؟

براساس تحقیقات، یک دختر وقتی با یک پسر دوست می‌شود، به دنبال رابطه عاطفی با دوست‌پسرش است و کمتر و شاید اصلاً به رابطه جنسی فکر نمی‌کند.

حتی شاید اصلاً در ذهنش این است که در نهایت این رابطه عاطفی بتواند تبدیل به یک ازدواج، و دوست‌پسرشان تبدیل به تکیه‌گاه‌شان در آینده شود ولی زمانی که این رابطه را از دید پسرها بررسی می‌کنیم، می‌بینیم

که در اکثر آن‌ها از ابتدا انگیزه و غریزه جنسی غلیان داشته است؛ البته به این معنا نیست که رابطه جنسی اولین هدف‌شان باشد که بلافاصله بخواهند رابطه جنسی داشته باشند ولی به هر حال وجود غریزه‌های جنسی در پسرها وقتی با یک دختر دوست می‌شوند، خیلی پررنگ است.

حتی اگر در ابتدا با این انگیزه وارد این دوستی نشوند، در ادامه روابط دوستانه، این هدف خیلی پررنگ‌تر می‌شود.

دخترها دنبال چه و پسرها دنبال چه هستند؟

این درمان‌گر اختلالات جنسی با بیان این‌که دخترها وقتی دوست می‌شوند دنبال چارچوب متعهدانه‌تر و مسئولانه‌تری هستند، افزود: آن‌ها فکر نمی‌کنند که امروز با یک فرد و فردا با فرد دیگری دوست شوند اما در پسرها دوستی برای این شکل می‌گیرد که الان نمی‌توانند مسئولیت تشکیل و پاسخ‌گویی به یک زندگی دائم را داشته باشند؛ بنابراین دوستی با دختر را جایگزین روابط متعدانه و مسئولانه می‌کنند. نکته بعدی این است

که وقتی از یک دختر و پسر برای دوستی‌هایشان سؤال می‌کنیم، گاهی می‌گویند این رابطه برای قبل از شروع زندگی دائم لازم است. یعنی من اگر دوست‌پسر یا دختر نداشته باشم و با جنس مخالف رابطه نداشته باشم، چگونه می‌توانم از پس زندگی با جنس مخالف در آینده برآیم؟ من الان باید این آزمون و خطا را داشته باشم تا در آینده، بتوانم براساس این آزمون و خطاها زندگی خوبی را تشکیل دهم.

آیا تجربه دوستی می‌تواند باعث تجربه زندگی مشترک بهتری شود؟

مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره توجیه بالا تصریح کرد: باید توجه داشت که روابط دختر و پسری که باهم دوست می‌شوند، بر پایه روابط متعهدانه و مسئولانه شکل نمی‌گیرد و هرکدام خود را مجاز می‌دانند که در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یا خوششان نیامد، رابطه را قطع کنند.

آزمون و خطاهایی که اتفاق می‌افتد همان تجاربی نیست که در زندگی دائم اتفاق می‌افتد.

در زندگی دائم ما دنبال تعهد، مسئولیت‌پذیری و هم‌سرنوشتی هستیم.

دنبال این هستیم که برای پایدار ماندن زندگی‌مان ازخودگذشتگی داشته باشیم.

دنبال این هستیم برای این‌که بتوانیم همسر مناسب‌مان را داشته باشیم، خودمان را مناسب کنیم.

اما در یک روابط دوستانه هیچ‌کدام از این‌ها تعهد و الزامی ندارند؛ دو نفر با هم دوست می‌شوند و براساس اهداف خود، می‌خواهند از بودن در کنار هم لذت ببرند یا وقتشان را پرکنند و از تنهایی خارج شوند یا ژست این را داشته باشند که من چند دوست‌پسر یا چند دوست‌دختر دارم.

هیچ‌کدام از این‌ها در زندگی مشترک نیست؛

بنابراین آزمون و خطاهایی که در این روابط دوستانه شکل می‌گیرد، از جنس آزمون و خطاهایی نیست که در زندگی مشترک اتفاق می‌افتد.

اتفاقاً آن الزامات خودش را دارد و این الزامات دیگری دارد.

بنابراین این باور که دوست‌دختر یا پسر داشته باشیم که از پس زندگی آینده‌مان برآییم، درست نیست زیرا اهداف متفاوتی دارد و هم‌شکل و هم‌سنخ نیست و هیچ‌کدام نمی‌تواند محکی برای دیگری باشد.

همچنین : رابطه جنسی در دوران نامزدی چگونه باشد؟

کمبود توجه و جذب شدن به جنس مخالف برای دوستی

او با تأکید بر کمبودهای افراد و تأثیر آن در گرایش به دوستی با دختر و پسر ادامه داد: ما گاهی نیازمند توجهیم. افرادی نیاز به توجه دارند که از عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند.

به عبارت دیگر، من اگر حس کنم دوستم چند دوست‌پسر دارد و من ندارم، ممکن است احساس کمبود کرده و فکر کنم به اندازه او ارزش‌های کافی ندارم که پسرها با من دوست شوند.

این تفکرات باعث می‌شود، فرد نگرانی‌ها و تزلزل‌های خود را به شکلی جبران و طوری وانمود کند که ببینید من چقدر مورد توجهم و چقدر روابط اجتماعی خوبی دارم. درواقع یکی از دلایل دیگری که باعث می‌شود که یک دختر به سمت دوست‌پسر برود، این کمبود اعتماد به نفس و عزت نفسی است که ممکن است در خود ببیند. همین‌طور این اتفاق در مورد پسرها نیز می‌افتد.

باور غلط تجربه رابطه جنسی برای زندگی بی‌نقص

اخوان با بیان این‌که گاهی این روابط می‌تواند شامل روابط نامحدود حتی روابط جنسی هم باشد، گفت: برخی معتقدند این روابط باید باشد تا بتوانند اگر نواقصی در رابطه جنسی‌شان وجود دارد، آن‌ها را حل کنند تا زندگی آینده‌ای که تشکیل می‌دهند، یک زندگی بی‌نقص باشد.

ولی درواقع این اتفاق نمی‌افتد زیرا مردی که قبل از ازدواجش روابط جنسی گسترده‌ای داشته، در زندگی مشترک خود دست به مقایسه می‌زند و همیشه همسر دائمی خود را با قبلی‌ها مقایسه می‌کند.

نکته دوم این است که بسیاری از آدم‌هایی که رابطه جنسی گسترده برقرار می‌کنند، برای ازدواج دنبال افرادی می‌گردند که هیچ‌گونه رابطه با آدم‌های دیگر نداشته باشد.

در نتیجه بعد از ازدواج، خودش فردی است که تجربه انواع روابط را داشته و از طرف مقابل هم توقع دارد که از همان توانایی‌ها و فعل و انفعالات برخوردار باشد.

وقتی می‌بیند این توانایی‌ها را ندارد، دچار آشفتگی‌های بیشتری با همسر دائمی‌اش می‌شود. به اضافه این‌که دلیل ندارد که ما نقصی را که قبلاً نداشتیم الان نیز نداشته باشیم.

مثلاً پسری که ازدواج می‌کند و زودانزال است و ممکن است قبل از آن، زودانزالی نداشته باشد یا برعکس. یعنی چندان نمی‌توان براساس روابط قبلی، رابطه بعدی را فهمید.

وجود دانش و اطلاعات کافی در رابطه جنسی مهم است

این درمان‌گر اختلالات جنسی تأکید کرد: آن‌چه در رابطه جنسی مهم است، وجود دانش و اطلاعات کافی است نه مهارت‌ها و رابطه‌های پیش از ازدواج.

برای داشتن یک رابطه جنسی فعال در زندگی مشترک دائمی، اصلاً نیازی به تجربه قبل از ازدواج نیست. آن‌چه مهم است وجود دانش کافی در این زمینه است.

بدیهی است اگر دانش کافی وجود داشته باشد، این رابطه بعد از مدتی می‌تواند به اندازه کافی که هر دو طرف از آن لذت ببرند، برسد.

به اضافه این‌که وقتی یکی رابطه داشته باشد و دیگری نداشته باشد، دو نفری با هم برخورد می‌کنند که یکی تازه می‌خواهد تجاربی را آغاز کند و دیگری تجربه‌ای را کرده است و این ناهمخوانی، بیشتر خواهد بود و به چشم می‌آید.

کوچک‌شدن دایره انتخاب

مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره ناهمخوانی‌های فرهنگی دختر و پسر تصریح کرد: نکته دیگری که وجود دارد، ناهمخوانی‌های فرهنگی است یعنی دختری برای خودش این فرهنگ را دارد که زندگی قبل از ازدواج، شخصی و خصوصی است و هیچ ربطی به زندگی بعد از ازدواج ندارد.

این در فرهنگ ما نیست و بدیهی است که این دختر دایره آدم‌هایی که به سراغش می‌آیند، کم می‌شود. همینطور پسری که با این دید می‌آید

که زندگی جنسی و روابط دوستانه‌ای که داشته برای قبل از ازدواج است و هیچ ربطی به دوران بعد از آن ندارد و همسر آینده‌اش هم نباید در این باره از او سؤال کند؛ این تصور و فکری است که او دارد و بسیاری از دخترهایی که مورد انتخاب او هستند، ممکن است این‌گونه فکر نکنند؛ بنابراین دایره انتخاب پسر هم می‌تواند کم شود.

لزوم توجه به انگیزه

اخوان با تأکید بر توجه به انگیزه در رابطه گفت: به‌ویژه توجه دختران را با توجه به فرهنگ و اعتقادات دینی خودمان و بافتی که در جامعه داریم به این نکته جلب می‌کنم که شاید شما با هر هدف روشن و تعریف‌شده‌ای برای خودتان برای دوست‌شدن با پسری جلو بروید اما مطمئن باشید طرف مقابل حتی اگر نشان ندهد

که با اهداف شما هم‌خوان نیست ولی این اتفاق به کرات می‌افتد که دختری با پسری دوست می‌شود و در پایان رابطه نادم و پشیمان است. این پشیمانی هزینه هنگفتی دارد که گاهی جبران‌ناپذیر و بازگشت‌ناپذیر است و این نکته بسیار مهمی است که توجه همه دختران و پسران را به آن جلب می‌کنم
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

دوستم از لج من نامزد کرد

من دختری ۲۲ ساله هستم که ۱۰ سال پیش بایه اقایی دوست شدم ولی به دلیل بی تجرگیم و حیااون اقارو رد کردم و ایشون هم‌ازلج من ازدواج‌کردند و به مدت ۶ سال نامزد موندن و توی اون شش سال ما باهم حرف میزدیم و هروز علاقمون خودشو بیشتد نشون میداد تا ایشون ازدواج کردند و به مدت چند سال حرفی نبود تا دوباره بر اساس یه اتفاق حرف زدنمون شروع شد.ما واقعا همو دوست داریم و دیگ‌موندیم چیکار کنیم‌الان خونواده من فهمیدنو واقعا پشتمو خالی کردند میشه راهنماییم کنیم

پاسخ

یعنی ایشون متاهل هستند ولی باز شما دو نفر با هم دد ارتباط هستید ؟

خب اینکه دقیقا مصداق خیانت است نه چیز دیگری و طببعتا باید دقت کافی نسبت به این مساله داشته باشید .

این شرایط بسیار شرایط دشواری است که خب شما به هر دلیلی ایشون رو رد کردید ولی ایشون اگر علاقه داشتند و می خواستند با شما باشن نباید پای فرد دیگری را به زندگی باز می کردند .
بهتره دقت داشته باشید که چنانچه خودتون رو به جای اون خانم بزارید چه احساسی دارید
اینکه فردی نشان دهد که به شما علاقه دارد و وارد زندگی شما شود ولی همزمان با فرد دیگری مرتبط باشد خب این شرایط که بسیار شرایط سختی است .
پس این شما هستید که باید منطقی مساله را مدیریت کنید گرچه که اون اقا هم واقعا مقصر هستند که این طور شرایط را در نظر گرفتند و خب باعث ایجاد علاقه بیشتر و وابستگی عاطفی شدند
ولی به هر حال با داشتن همسر این رفتتر چه معنی دارد و چقدر مطمئن هستید وقتی شما وارد زندگی ایشون شوید دوباره چنین مسائلی باشد و خو د شما نقش قربانی را داشته باشید به هر حال تصمیم گیری با خود شماست امیدوارم همه مسائل را در نظر داشته باشید ..
امیدوارم خوشبخت باشید
و مسائل را به درستی در نظر بگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

گوییم متاسفانه یا خوشبختانه که تنوع در ازدواج زیاد شده است و دختران مجرد با مردان متاهل ازدواج می کنند ، پسران مجرد با زنان متاهل ؟به هر حال مشکل ازدواج انهم از جنس های مختلف یکی از مسائلی است در جامعه که نیاز به رسیدگی و افزایش آگاهی دارد . عشق تمام و کمال، عشقی بر پایه سه عنصر تمایل، تعهد و صمیمیت است و هر چه غیر از این باشد دردسرساز شده و به سرانجام نمی رسد.

اما نیاز شدید برخی دختران مجرد و زنان مطلقه به یک تکیه گاه و حامی از میان مردان باعث می شود که در مقابل جنس مخالف، قاطعیت خود را برای مخالفت با برقراری ارتباط از دست بدهند و به این نوع ارتباطات تن دهند.

ازدواج با مرد متاهل

متاسفانه موضوع دوستی و ازدواج با مردان متاهل به عنوان یک پدیده اجتماعی گریبانگیر بعضی از خانم های مجرد یا مطلقه شده و در حقیقت یک آسیب اجتماعی است.

هرچند که ارتباط دختر با مرد متأهل بدون اذن ولی، خلاف شرع است اما با این حال گرفتار شدن در دام زیاده خواهی بعضی مردان، قرار گرفتن در جایگاه همسر دومی و چندمی و مورد سوء استفاده واقع شدن برای ارضاء نیازهای غیرطبیعی در قالب ارتباط های مخفی که به هیچ وجه مشروع و منطقی نیست، واقعیتی است که حتی به ندرت اما در جامعه مشاهده می شود و به شدت نیازمند هشدار به خانواده ها است.

قصد خیرخواهی و کمک زنان به مردان متاهلی که از شرایط زندگی اولیه خود ناراحت هستند یکی از دلایلی است که از جانب برخی خانم ها برای تن دادن به این روابط مطرح می شود و بعضی از آنها معتقدند که مردان به آنها پناه می برند.

اما باید گفته شود که این ماجرا و فرار از واقعیت و چالش جز صحبت با همسر حل نمی شود و هرچقد هم که به عنوان یک دوست همراه همیشگی مرد باشند موقتی است و تنها همسر است که می تواند زوجش را آرام کند.

چه بسا، وقتی ازدواج مجددی هم شکل گیرد وقتی فرار از مشکل به جای توانایی حل آن پیش افتد دوباره دوستی های پنهانی با افراد مختلف احتمال اتفاق دارد و در نتیجه پناه بردن توجیه خوبی برای این کار نیست.

مشکلات ازدواج با مرد متاهل

پاسخ به سوالاتی درمورد ازدواج با مرد متاهل

ازدواج مجدد خوب یا بد؟
اگر بخواهیم مسئله ازدواج را یک پدیده روانی تلقی کنیم، ازدواجی سالم است که اعضای آن با یکدیگر گرم و صمیمی بوده و درصدد رفع مشکلات هم برآیند چرا که خانواده اولین نهاد و پایه جامعه است و در صورت خدشه دار شدن، جامعه را با مشکل روبه رو می کند.

تعدد زوجین و چند همسری مسئله ای است که از لحاظ شرعی و عرفی در بعضی موارد خاص ایرادی به آن گرفته نشده و حتی این اجازه داده شده که افراد بیشتر از یک همسر را انتخاب کنند، لذا ابتدا فرهنگ جامعه (عامل عمومی ) و سپس شخصیت مرد یا زن (عامل خصوصی) از عوامل موثر بروز تعدد زوجین هستند. پس ازدواج مجدد بسته به اینکه به چه علتی رخ دهد می تواند آثار منفی یا بالعکس مثبتی را داشته باشد.

خانه از پای بست ویران می شود
اگر فرد نتواند زمینه لازم را برای گرفتن زوج مجدد فراهم کند به تب طرف مقابل خود را با مشکل روبه رو می کند؛ مثلا در مسائل شرعی شرط گرفتن همسر دوم برای مرد، رضایت همسر اول و توانایی برقراری عدالت است.

گرفتن زوج مجدد یا داشتن روابط پنهانی از سوی مرد نه تنها ضربه سنگینی را به همسر و در نهایت بنیان خانواده وارد می کند بلکه نفر سوم این ماجرا همیشه درتنش خواهد بود. این ضربات و آسیب به افراد در طی بروز یک پدیده در نهایت جامعه را دچار معظل می کند.

از این رو اولین نکته ای که در چند همسری و روابط مخفی دوستانه دیده می شود لطمه و خساراتی است از لحاظ عاطفی به زوجین وارد می شود. به طور کلی و جدا از مسائل شرعی این موضوع، تامین نیازهای عاطفی زن و مرد بسیار مهم است و فردی که ازدواج می کند علاوه بر رفع نیازهای زیستی و فیزیکی به برآورده شدن نیازهای عاطفی احتیاج دارد.

خودتان را جای همسر اول گذارید
گاهی اوقات بانوان تمایل دارند بعنوان همسر دوم انتخاب شوند که می تواند به دلایلی از قبیل تامین نیازهای زیستی، تامین هزینه های زندگی و.. باشد اما اگر ابراز احساسات تنها از روی یک علاقه و هیجانات باشد، خانم ها باید با شناخت جایگاه شان این موضوع را (علاقه به یک مرد متاهل و عواقبش را) برای خود تحلیل کنند که در صورت بروز این اتفاق برای زندگی خود، آیا راضی می شوند یا اینکه واکنش نشان می دهند؟

درواقع این زنان باید ماجرا را از دید همسر اول مرد مورد علاقه شان ببینند و سپس برای ادامه یا ترک روابط خود تصمیم بگیرند. زمانی که زن به این باوربرسد و اینگونه پیش رود، دیگر تهدیدی برای سلامت روان و ضربه عاطفی وجود ندارد.

این رابطه ها محکوم به شکست اند
درباره ایجاد علاقه به این مردان، باید گفت که نه تنها این گونه علاقه ها حقیقی نیست بلکه در بیشتر موارد شکل گیری چنین علاقه هایی در زنان به دلیل نیاز به همدل، وابستگی شدید و توهم است که به خاطر عواملی از جمله کمبود محبت، عاطفه و تنهایی ایجاد و به طور طبیعی باعث وارد شدن خسارت های فراوانی هم به خود شخص و هم به خانواده مردان متاهل می شود.

چنین ارتباط هایی بدون شک، محکوم به شکست است و اگر رسمی و شرعی هم شود، سختی ها و مشکلاتش بیشتر و چند برابر دیگر ازدواج ها است.

درحالیکه علاقه به مرد متاهل در جامعه امروزی را معمولا معطوف به با پشتوانه هیجانی و عاطفی دانست و با تاکید بر زودگذر بودن آن، وقتی ازدواج و رابطه ای جدید با ویران شدن زندگی گذشته شکل گیرد و هیچ گونه اصول آن رعایت نشود هیچ زمان موفق نیست و معمولا به ندرت پابرجا می ماند اما اگر مرد تمام فاکتورها را در نظر گرفته و با کسب رضایت برای همسر دوم دلیل قانع کننده ای داشته باشد، می تواند زندگی آینده خود را کامل و ماندگار بسازد.

خانواده ها به هوش و به گوش
به باور بسیاری از روانشناسان عامل اصلی این پدیده تنهایی و کمبود محبت دختران در محیط خانه و رعایت نکردن بعضی اصول اخلاقی توسط زنان در ارتباط های اجتماعیشان است همچنین بالا رفتن سن ازدواج، سختگیری های افراطی و غیر اخلاقی بعضی والدین با قرار دادن شرایط غیر ارزشی برای خواستگاران، از جمله عوامل برجسته و تاثیرگذار در این باره است.

لذا به خانواده ها توصیه می شود با راحت تر گرفتن شرایط ازدواج برای دختران و پسران و حمایت همه جانبه از آنها زمینه یک ازدواج سالم و به دور از هر تنشی را فراهم کرده تا خلاءهای فکری و عاطفی جوانان را به صورت صحیح و منطقی پاسخ دهند.

زندگی را ترمیم کنید نه تعویض
روانشناسی درباره مقصر اصلی در پدیده علاقه به مرد متاهل گفت :مرد و زن هردو در بروز این پدیده مقصر هستند (البته جز در شرایطی با رضایت طرفین ازدواج مجدد صورت می گیرد) به همین دلیل روانشناسان همیشه به افرادی که در زندگی خود با خلا و چالشی روبه رو می شوند توصیه می کنند که در ابتدای امر زن ومرد با یکدیگر صحبت کرده و درصدد ترمیم زندگی جاری خود برآیند و اگر بعد از تلاشهای زیاد، مشکلات رفع نشد آن وقت نسبت به کسب رضایت و ازدواج با فرد دیگر اقدام کنند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

نکات مهمی که قبل از ازدواج با مرد متاهل باید دانست

بگوییم متاسفانه یا خوشبختانه که تنوع در ازدواج زیاد شده است و دختران مجرد با مردان متاهل ازدواج می کنند ، پسران مجرد با زنان متاهل ؟

به هر حال مشکل ازدواج انهم از جنس های مختلف یکی از مسائلی است در جامعه که نیاز به رسیدگی و افزایش آگاهی دارد . عشق تمام و کمال، عشقی بر پایه سه عنصر تمایل، تعهد و صمیمیت است و هر چه غیر از این باشد دردسرساز شده و به سرانجام نمی رسد.

اما نیاز شدید برخی دختران مجرد و زنان مطلقه به یک تکیه گاه و حامی از میان مردان باعث می شود که در مقابل جنس مخالف، قاطعیت خود را برای مخالفت با برقراری ارتباط از دست بدهند و به این نوع ارتباطات تن دهند.

متاسفانه موضوع دوستی و ازدواج با مردان متاهل به عنوان یک پدیده اجتماعی گریبانگیر بعضی از خانم های مجرد یا مطلقه شده و در حقیقت یک آسیب اجتماعی است.

هرچند که ارتباط دختر با مرد متأهل بدون اذن ولی، خلاف شرع است اما با این حال گرفتار شدن در دام زیاده خواهی بعضی مردان، قرار گرفتن در جایگاه همسر دومی و چندمی و مورد سوء استفاده واقع شدن برای ارضاء نیازهای غیرطبیعی در قالب ارتباط های مخفی که به هیچ وجه مشروع و منطقی نیست، واقعیتی است که حتی به ندرت اما در جامعه مشاهده می شود و به شدت نیازمند هشدار به خانواده ها است.

قصد خیرخواهی و کمک زنان به مردان متاهلی که از شرایط زندگی اولیه خود ناراحت هستند یکی از دلایلی است که از جانب برخی خانم ها برای تن دادن به این روابط مطرح می شود و بعضی از آنها معتقدند که مردان به آنها پناه می برند.

اما باید گفته شود که این ماجرا و فرار از واقعیت و چالش جز صحبت با همسر حل نمی شود و هرچقد هم که به عنوان یک دوست همراه همیشگی مرد باشند موقتی است و تنها همسر است که می تواند زوجش را آرام کند.

چه بسا، وقتی ازدواج مجددی هم شکل گیرد وقتی فرار از مشکل به جای توانایی حل آن پیش افتد دوباره دوستی های پنهانی با افراد مختلف احتمال اتفاق دارد و در نتیجه پناه بردن توجیه خوبی برای این کار نیست.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

399 نظرات

  • محمد , اکتبر 3, 2016 @ 10:58 ق.ظ

    سلام. من وقتی که می‌خواستم ازدواج کنم لیسانسم رو گرفته بودم ودر طول دوره لیسانس بیشتر ترم ها شاگرد اول رشته خودم در دانشگاه بودم. با ورود به فوق لیسانس در یک دانشگاه خوب عقد کردم و مشکلات من از اینجا شروع شد. قرار شد بعد از فارق التحصیلی در دوره فوق لیسانس مراسم عروسی را بگیریم و بریم سر خونه زندگیمون. در طول این مدت دوسال فوق لیسانس چون من از همسرم دور بودم به جای اینکه به درسم برسم تا کار علمی قوی انجام بدم باید پاسخگوی بهانه‌گیری‌های مختلف و دعواهایی که با خانواده من درست می‌کرد باشم. با هر سختی دوره فوق لیسانس رو تمام کردم و برای اینکه بتوانم شرایط مالی و تحصیلی بهتری برای خودم و همسرم درست کنم تصمیم گرفتم که برای خارج رفتن با همسرم صحبت کنم که راضی بشه با هم دیگه بریم برای درس خواندن. البته لازم به ذکر هست که من در مورد درس خواندن با خانواده و خود ایشان صحبت کرده بودم. ایشان با مخالفت شدید(که به علت وابستگی و انگیزه‌هایی که از خانوادش می‌گرفت) من رو مجبور کرد که امتحان دکتری داخل بدم. سال دوم فوق لیسانسم که تمام شد دکتری قبول شدم و بازهم با همه سختی وارد دوره دکتری در یک دانشگاه خوب شدم. این موقع از آنجایی که می‌توانستم با استاد خوبی در شهر دیگری کار کنم از همسرم درخواست کردم که اگه ممکنه ما زندگیمون رو در شهر خودمون شروع کنیم ولی من برای درس خواندنم رفت آمد کنم که قبول نکرد و گفت باید بریم همون شهری که دانشگاه قبول شده بودم. قبول کردم و رفتم. از آنجایی نمی‌توانستم بیرون از آن شهر بروم به خاطر همسرم مجبور شدم با استادی کار کنم که از استاد مورد نظر من ضعیف تر بود و همچنین مشکلات مالی موجود باعث شد که دوره دکتری نتوانستم کار علمی قوی انجام دهم. در این دوره با رزومه نسبتا ضعیفی کاری پیدا کردم و توانستم قراردادی ۵ ساله برای کار ببندم اما از آنجایی که رزومه قوی ندارم به احتمال بسیار زیادی قرارداد من بعد از ۵ سال تمدید نخواهد شد. حال سئوال این جاست که به نظر شما حالا که از نظر مالی نسبتا اوضاع مناسبی دارم، و می‌دانم که پس از ۵ سال دیگر چنین شرایطی نخواهم داشت و مطمئنا همسر از این فرصت استفاده کرده و فشار زیادی بر من اعمال خواهد کرد، پیشناد پرداخت مهریه را به ایشان بدهم که حداقل پس از ۵ سال کمی از فشارهایم کم شود یا نه چنین پیشنهادی به ایشان ندهم؟ البته هدفم از این پیشنهاد جدایی نیست بلکه فقط کاهش فشار است.

    • راهنما , اکتبر 4, 2016 @ 9:27 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

      • سمانه , می 1, 2017 @ 10:45 ق.ظ

        سلام
        ساعت کاری شما به چه صورتی است؟

        • مشاور , می 2, 2017 @ 10:52 ب.ظ

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
          موفق باشید

  • مهسا , اکتبر 8, 2016 @ 1:46 ب.ظ

    سلام من هم تو خونواده خودم هم خونواده نامزدم دچار اختلاف و مشکل شدم و همینطور از کودکی افسرده و منزویم اگه میشه توی همدان یه مرکز مشاوره که هزینش کم باشه رو بهم معرفی کنین.به دلیل مشکلات مالی نمیتونم به پزشک مراجعه کنم.خیلی به کمک نیاز دارم لطفا راهنماییم کنید امیدم بعداز خدا به شماس…

    • راهنما , اکتبر 8, 2016 @ 9:56 ب.ظ

      باسازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

  • راهنما , نوامبر 26, 2016 @ 12:38 ب.ظ

    روش خاصی وجود نداره و شما میتونید با ایشون موضوع رو در میان بگذارید
    ولی واکنش ایشون غیرقابل پیش بینی هست و شما نباید پیشگویی کنید

    • نیوشا , نوامبر 26, 2016 @ 1:52 ب.ظ

      سلام ممنون ازجوابتون چطوری بایدبیان کنم میشه راهنمایی کنید

      • dr-salary , نوامبر 26, 2016 @ 2:12 ب.ظ

        سلام
        حتما به مشاور به صورت حضوری مراجعه کنید

  • نارسیس , دسامبر 6, 2016 @ 2:25 ب.ظ

    باسلام.
    من و نامزدم بعد از چندسال دوستی و دوست داشتن الان حدود ده ماهه نامزدیم و قرار بود این هفته مراسم عقدمون باشه که متاسفانه اتفاقی افتاد و کنسل شد…مشکل ما اینه که نامزدم نمیتونه ابراز ناراحتی بکنه باید خودم حدس بزنم و من هم قدرت بیان خوبی ندارم..لطفا کمکمون کنین

    • راهنما , دسامبر 6, 2016 @ 10:34 ب.ظ

      یکی از اساسی ترین مهارت هایی که باید قبل از ازدواج یا دست کم در دوران نامزدی کسب کنیم، حل تعارضات و اختلافات است. تعارض ها و کشمکش ها به طور طبیعی در هر رابطه به وجود می آیند اما آنچه دوام رابطه شما را تضمین می کند این است که بدانید با چه روشی با آنها رو به رو شوید.
      نامزدی با همه شیرینی اش، دوران پرتنشی است و اگر شما روش سازنده ای برای مقابله با تعارضهایتان به کار نبرید، ممکن است به سرعت از یکدیگر فاصله بگیرید و عطای این ازدواج را به لقایش ببخشید.

      اگر تعارض حل نشود، به رشد خود ادامه می دهد و کم کم رابطه را از هم می پاشد. افرادی که با مشکلات و تعارض ها با بی مهارتی برخورد می کنند و مشکلات را بدتر می کنند، معمولا موقعی که در مورد مشکلی صحبت می کنند، مدام احساسات منفی را بیان می کنند و به جای این که اطلاعات را به صورت کامل بررسی کنند، کاملا انتخابی عمل می کنند و از همه بدتر به جای این که روی مسئله و مشکل پیش آمده تمرکز کنند، روی افراد متمرکز می شوند، مدام دنبال مقصر می گردند و در نهایت یک نفر می شود بازنده و طرف مقابل برنده. همین کار را برای مشکلات و تعارض های بعدی تکرار می کنند و آرام آرام صمیمیت و عشق را می کشند.

      اما دسته دوم افرادی هستند که مهارت حل تعارض را بلدند و می دانند در موقع بروز مشکل چه کاری باید انجام داد. برای مثال آن ها بر مسایل حال به جای مسایل گذشته، متمرکز می شوند. هم احساسات منفی و هم احساسات مثبت را با یکدیگر در میان می گذارند. اطلاعات را به شیوه ای عنوان می کنند که هر کس مسئولیت خودش را نسبت به مشکل می پذرید و در جست و جوی شباهت ها هستند. هر دو همسر برنده اند و درنتیجه صمیمیت زیاد می شود و اعتماد در رابطه پرورش پیدا می کند.

      یادگیری این مهارت سخت نیست، فقط چند گام ساده لازم دارد:

      مراقب کلامتان باشید
      در بیشتر مواقع، وقتی می خواهیم احساسات و نیازهایمان را بیان کنیم، پیام هایمان دیگری را سرزنش یا تحقیر می کنند. این گونه پیام ها را «پیام های تو …» می نامند؛ این دسته پیام ها قضاوت ها یا ارزش گذاری های منفی ای هستند که هدفشان شخص دیگر است. در عین حال که در بیشتر مواقع از آنها برای بیان خشم، عصبانیت، ترس یا دلخوری استفاده می شود، مشخصاً پیام هایی نیستند که حرف دل را برسانند، چون نیازها یا علاقه های خود شما را بیان نمی کنند.

      پیام هایی مثل: تو اشتباه کردی، تو همه چیز را به هم زدی، تو بودی که … و … می توانند به نظر تهاجمی و متهم کننده برسند؛ چون تأثیری که بر جای می گذارند، این است که می گوید: «تقصیر توست» یا «تو باید سرزنش شوی!» و در آنها خطر زیان رساندن به رابطه یا از میان بردن عزّت نفس دیگری و به وجود آوردن احساس گناه، هست. پیام های «تو …» باعث مقاومت و دفاع دیگران می شوند و ممکن است باعث شروع بگو و مگوهای فرساینده و فحاشی شوند. در چنین موقعی شخص دیگر، اغلب می خواهد جواب شما را بدهد و تلافی کند. آگاهی از این که چه رفتارهایی تعارض های بی مورد بین شما و نامزدتان را فعال می سازد، به شما کمک می کند تا بسیاری از برخوردها را از بین ببرید.

      بالا بردن آستانه تحمل
      بالا بردن سطح تحمل و پذیرش دیگران در وجود خود می تواند تعارض های نامعقول را کاهش دهد. سطح تحمل و پذیرش ما، تا حدودی به واسطه تربیت و حتی شاید عوامل ژنتیک تعیین می شود؛ اما هر یک از ما می توانیم صبورتر و پذیراتر از آنچه در حال حاضر هستیم، باشیم.

      پذیرش سهم خود از مشکل
      وقتی که هر کدام از شما بخشی از مسئولیت مشکل را می پذیرید، اشتیاق برای همکاری ایجاد خواهد شد و بحث با سهولت بیشتری انجام می شود، در این مرحله سعی کنید با احترام با یکدیگر صحبت کنید و مسایل و احساسات خود را به طور صریح بیان کنید، در این مرحله از جملاتی که با «من» شروع می شوند، استفاده کنید.

      مشخص کردن جزئیات
      در حل مساله، مشخص کردن جزئیات کار برای همکاری با یکدیگر است. بنابراین لازم است برای حل مسایل آن ها را به قطعات کوچک بشکنید. سنگ بزرگی که بر سر راه قرار گرفته است بردارید. اگر به قطعات کوچک شکسته شود، به راحتی از سر راه برداشته می شود. سعی کنید با دقت مشکل را به اجزاء سازنده آن تقسیم کنید تا بتوانید راحت تر حلش کنید.

      پیشنهاد راه حل
      گزینه های مختلفی برای حل مساله پیشنهاد شود. بنابراین سعی کنید تمام راه حل های ممکن را روی میز گفت و گو بگذارید و با دقت بررسی کنید. هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را مطرح کنید.

      ارزیابی و توافق
      راه حال های پیشنهادی هر کدامتان را به صورت مستقل یادداشت کنید. درباره هر یک از راه حل ها با یکدیگر صحبت کنید و آن چه را که دوست دارید یا نمی پسندید و علل آن را در میان بگذارید. راه حل های موارد توافقتان را اولویت بندی کنید و برای اجرای راه حل توافقی تان نقش هر یک را مشخص کنید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • تهمتن , دسامبر 11, 2016 @ 5:43 ق.ظ

    سلام.من و دخترخانمی بهم علاقه داریم و از نظر مالی و اقتصادی و عاطفی و .. همه چیز رو به راهه.فقط تنها مشکلی که من دارم این هست که ؛ متاسفانه من ۴تا فامیل بیشتر ندارم که زیاد هم رفت و آمد نداریم باهاشون هم خوب نیستیم، ولی در عوض اون خانم کلی فک و فامیل داره . این موضوع خیلی زجرم میده.چون فردا بخوام مراسم حنابندان یا عروسی بگیرم ماها جمعا میشیم۱۵نفر ولی فک و فامیلای نزدیک اون خانم جمعا بالای ۱۰۰نفرند…مشکل من از بی کسیه…

    • dr-salary , دسامبر 11, 2016 @ 2:36 ب.ظ

      با سلام
      وقتی در زندگی شباهت ها در حدی که خودتون می فرمایید زیاده و مهم تر از اون ایشون شما رو انتخاب کردند وجود فامیل زیاد نمی تونه دلیل خوشبختی و بدبختی کسی باشه مگر اینکه که مثلا مشکلات خانوادگی باشه که اون خانوم هم بی خبره و بعدا ممکنه در زندگیتون تاثیر منفی بزاره .ولی اگر ایشون از همه مسائل باخبرند و نداشتن آشنایان زیاد برای خودشون و خانواده مساله ای نیست هیچ جای نگرانی وجود نداره .
      موفق باشید

  • forough , دسامبر 23, 2016 @ 10:45 ب.ظ

    من یک پسر ده ساله دارم، دراینسالها نشده درست و حسابی توی اتاقش بخوابه.حتما من باید کنارش باشم تا خوابش ببره،دیگه درمونده شدم ،نمیدونم چی کار کنم . لطفا کمکم کنید . لطفا

    • dr-salary , دسامبر 24, 2016 @ 5:12 ب.ظ

      سلام
      مشکل جدا نخوابیدن مشکل خیلی از پدر و مادر هاست و میتونه دلایل مختلفی داشته باشد و راهکارهای ی نیز دارد
      چنانچه می خواهید اتاق کودک را در سنین بالاتر جدا کنید، این کار را به شکل مرحله ای انجام دهید. البته اگر کودک در برابر این عمل شما از خود استقامت نشان می دهد ابتدا تخت او را در اتاق خود قرار دهید سپس فاصله تخت او را از تخت خود دور کنید و به تدریج آن را به اتاق خودش انتقال دهید. راه دیگری که پیشنهاد می شود تشویق کردن کودک است.تزئین اتاق و یا دادن جایزه به کودک یکی از این موارد است.به کودک خود وعده بدهید هر روز صبح که از خواب بلند می شود اگر در تخت خواب خودش باشد یک هدیه دریافت می کند. زمانی که کودک به خوابیدن در تخت خواب والدینش تمایل نشان می دهد مادر نباید این اجازه را به او داده و تلاش کند با استفاده از سرگرمیهای مختلف مثلاً خواندن شعر و یا تعریف کردن داستان مورد علاقه کودک، او را به اتاق خودش برگرداند.
      در ارتباط با سن جدایی رختخواب کودک از رختخواب والدین مانند سایر موضوعات تربیتی کودک، میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد و هر کدام از آنان سن خاصی را برای این کار تعیین می کنند. بررسی های ما نشان می دهد چهار سالگی سن مناسبی برای این کار می باشد. البته عوامل دیگری مانند تعداد فرزندان، مدل دلبستگی کودک به مادر، ارتباط عاطفی والدین و کودک در این میان تاثیر گذار هستند. با ذکر این مطلب، موضوع مورد نظر شما را بررسی می کنیم :
      ۱- از آنجا که کودک به خوابیدن در کنار والدین خود عادت کرده است، تغییر مکان خواب او برای کودک چندان خوشایند نیست، از این رو ممکن است این امر با مقاومت کودک روبرو شود و از کودک رفتارهای نامناسب دیده شود. برخی از والدین برای رهایی از ناراحتی های هنگام خواب ، در مقابل کودک کوتاه می آیند و او را در تمایلاتش برای خوابیدن در کنار خودشان آزاد می‌گذارند و احساس می‌کنند که این بهترین کار برای کودک است. اگر چه این کار برای یکی دو شب قابل توجیه است، مثلاً وقتی که کودک بیمار است یا روحیه نامناسبی دارد؛ اما در بیشتر موارد این عمل مناسب نیست و به کودک می آموزد که با کمی اصرار و بد اخلاقی می تواند (حتی بعد از بزرگ شدن) در کنار والدین خود بخوابد. (در اینجا مادر نقش اساسی دارد و نباید اسیر احساسات مادرانه خود شود).

      نکته ۲- به یاد داشته باشید تغییر مکان خواب کودک یک شبه ایجاد نمی شود و کودکی که نه سال در کنار والدین خود بوده به سادگی مکان جدید را نمی پذیرد، پس برای اینکه تغییر مکان کودک کمترین آسیب را به او برساند صبور باشید و در برابر رفتارهای او تحکمی عمل نکنید.

      نکته ۳- هیچ گاه برای ایجاد این عادت در کودک از تنبیه استفاده نکنید، این امر می تواند آثار بسیار منفی در کودک داشته باشد و حتی ممکن است کودک دچار اختلالات خواب شود.

      چه باید کرد؟
      ۱٫ هیچ گاه کودک خود را به تنهایی برای خوابیدن در اتاق خود نفرستید،زیرا این امر می تواند فشار روانی زیادی را به کودک متحمل کند. بهتر است که ده تا سی دقیقه قبل از خواب را به او اختصاص دهید. می‌توانید با او گفتگو یا بازی آرامی کنید یا برایش قصه بگویید یا کتاب بخوانید. هنگامی که چند صفحه به پایان داستان باقی مانده به او تذکر دهید که کم کم وقت تمام می‌شود و او می‌بایست بخوابد. از شوخی ها و بازیهای پر تحرک ، تعریف قصه‌های ترسناک و یا هر عملی که به هنگام خواب هیجان کودک را برانگیزد، اجتناب نمایید.

      ۲٫ یکی از شرایط برای جدا کردن اتاق خواب، ارتباط عاطفی با کودک است، بنابراین در طول روز با کودک خود ارتباط کلامی بر قرار کنید و در بازی های کودکانه او شرکت کنید. در این صورت کار شما برای جدا کردن او راحت تر خواهد بود.

      ۳٫ بهتر است والدین در اتاق خواب کودک حضور پیدا کنند تا کودک به خواب رود. حضور والدین در کنار او موجب آرامش روانی کودک می شود و به او این اطمینان را می دهد که اتاق خواب او وحشتی ندارد و هر زمانی که لازم باشد والدین در کنار او خواهند بود.

      ۴٫ چنانچه به هر دلیلی برای مدتی مجبور شدید که کودک را در کنار خود بخوابانید، به جای اینکه او را به اتاق خواب خود بیاورید، شما به اتاق او بروید و در کنار او (البته با فاصله) بخوابید.

      ۵٫بهتر است از جدا کردن مرحله به مرحله استفاده کنید. یعنی کودک در مرحله اول در رختخواب خود در اتاق والدین بخوابد، بعد رختخواب او به تدریج فاصله بیشتری از رختخواب والدین بگیرد تا آنکه به اتاق خودش منتقل شود.

      ۶٫ چنانچه کودک تا صبح چند بار از خواب بیدار می شود و می‌خواهد به رختخواب والدین برگشته و پیش آنها بخوابد، در اینجا مقاومت والدین به ویژه مادر نقش اساسی و مهم را دارد. در چنین موقعیتی مادر باید با آرامش و همراه با نوازش با کودک خود صحبت کند و او را متقاعد کند که به اتاق خود باز گردد. پس از آن مادر باید به همراه کودک به اتاق او برگردد و تا موقع خوابیدن کنار او باقی بماند. اگر مادر این روند را برای مدتی مانند یک ماه ادامه دهد اما تنها یک مرتبه به کودک اجازه خوابیدن در کنار خود را بدهد، تمام زحماتش از بین خواهد رفت.

      ۷٫ اتاق خواب او را با وسائلی که مورد علاقه او می باشد تزیین کنید و اتاق او را به محل خوشایندی برای او تبدیل کنید.

      ۸٫ با بیان خاطرات شیرین خود و یا دیگران از جدا کردن اتاق خوابتان در دوران کودکی و تعریف داستان هایی در این مورد، زمینه پذیرش را در او بالا ببرید.

      ۹٫ از او بخواهید احساس خود را بیان کند. زمانی که او احساس خود را بیان می کند احساس او را با تمام وجود بپذیرید و از تمسخر او هنگام بیان احساس پرهیز کنید.

      ۱۰٫ چنانچه کودک شما از تاریکی می ترسد، در اتاق او چراغ خواب قرار دهید.

      ۱۱٫ مقوایی(با رنگ جذاب) را در اتاق خواب او نصب کنید و عکس کودک خود را بر روی آن بچسبانید. با او قرار بگذارید که هر شبی که او جداگانه و در اتاق خود بخوابد، ستاره ای بر روی مقوا می چسبانید و زمانی که ستاره ها به ده عدد رسید برای او هدیه ای تهیه می کنید. به مرور زمان تعداد تشویق های خود را کاهش دهید تا این امر در درون او نهادینه شود.

      ۱۲٫ سعی کنید بسیار طبیعی با این موضوع برخورد کنید و از نشان دادن حساسیت زیاد نسبت به آن خودداری کنید.

      ۱۳٫از همین امشب شروع کنید و به یاد داشته باشید هر چه سن کودک افزایش پیدا کند، مشکلات شما در این مورد بیشتر می شود.

      • forough , دسامبر 29, 2016 @ 9:09 ب.ظ

        سپاسگذارم،بسیار مفید بود

  • عاشق , دسامبر 26, 2016 @ 2:47 ب.ظ

    سلام من و پسری به هم علاقه داریم اون ۲۰سالشه من ۱۷سال خونواده ایشون میگن هنوز زوده ولی بخدا ما طاقت نداریم چیکار کنیم؟

    • راهنما , دسامبر 27, 2016 @ 11:26 ق.ظ

      شما تازه در بین ۲۱ تا ۲۵ سالگی به بلوغ عاطفی میرسید و مطممئن باشید در اون سالها نظرتون با امروز بسیار تفاوت داره
      امروز شدیدا” تحت تاثیر احساساتید پس صبور باشید

  • نرگس , دسامبر 27, 2016 @ 11:05 ق.ظ

    با سلام من خواهر ۱۴ ساله ای دارم که مدتی دائم تا اتفاق کوچیک میوفته خوزنی میکنه با هر وسیله ی تیزی روی دستش خط های سطحی میاندازه که کاملن مشخص هدف خوو کشی نیست وقتی این موضوع رو از مدرسه مشاود زنگ زد گفت سر کلاس اینکارو کرده مشاور گفت به مادزم که اصلن به روی خودش نیاره ولی من نتونستم امروز دوباره متوجخ خط هایی روی دستش شدم و مجبور شدم بگ چرا اینکارو کردی تو که میدونی میخوایم برسم مهمونی آبرومون میره،خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید که چه کار کنم

    • dr-salary , دسامبر 27, 2016 @ 7:18 ب.ظ

      با سلام
      رفتار خودزنی و جرح خویشتن اگر همراه با یک سری رفتارهای دیگه باشه اختلال مرزی رو نشون میده که باید حتما درمان بشه و به روانشناس مراجعه کنید
      نشانه های شخصیت مرزی
      مرزی یکی از شایعترین انواع اختلالات شخصیت است و متاسفانه رو به فزونی است.افراد مبتلا به این اختلال، خودانگاره (خودپنداره ی) بسیار بی ثباتی دارند، روابط میان فردی شان نیز بسیار بی ثبات است. آنان معمولاً سابقه ی روابط شدید، اما پرآشوب دارند که معمولاً آرمانی کردن مفرط دوستان یا معشوق ها را شامل می شود اما بعداً به سرخوردگی و ناامیدی می انجامد.

      زمانی که فردی عصبی و افسرده است یا مشکل های روانی دیگری دارد، علائم معمولا برای هفته ها، ماه ها یا حتی سال ها یکنواخت باقی می ماند. با این حال افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است حملات عاطفی قوی را در عرض چند ساعت داشته باشند و بعد این حالت خاموش شود و دوباره بروز کند. این اختلال روانی جدی است و به درمان نیاز دارد چون می تواند بر روابط، عملکرد شغلی و حتی زندگی شخصی فرد تاثیر بگذارد و آن را مختل کند، اما خیلی ها ممکن است درست ندانند که علائم و نشانه های این اختلال شخصیت کدام است. اگر این نشانه ها را نمی شناسید، شما را با آنها آشنا می کنیم.

      روابط عاطفی ناپایدار
      یکی از علائم اصلی اختلال شخصیت مرزی این است که فرد روابط عاطفی فرار و ناپایدار حتی با خانواده و دوستان نزدیکش دارد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به سرعت از احترام شدید و عشق فراوان به طرف مقابل تغییر موضع می دهند و نفرت و عصبانیت را جایگزین آن می کنند و دائم در این ۲ حالت در نوسان هستند. هر جدایی یا تغییر در برنامه روزمره و قابل انتظار می تواند یک واکنش شدید و احساس طردشدگی در فرد دچار اختلال شخصیت مرزی ایجاد کند.
      عصبانیت بی مورد

      موقعیت هایی که به وضوح از کنترل فرد خارج یا واقعا بی اهمیت است می تواند خلق و خوی فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را زیر و رو کند. یکی از علائم رایج اختلال شخصیت مرزی خشم شدید نسبت به وضعیت خارج از کنترل است. برای مثال اگر والدین یا فرد نزدیک برای انجام کاری دور از خانه باشد فردی که دچار اختلال شخصیت مرزی است ممکن است از حس طردشدگی و انزوا دچار خشم و عصبانیت شود.
      احساس پوچی

      افراد با اختلال شخصیت مرزی وقتی فردی را که دوست دارند، برای یک روز یا حتی چند ساعت از آنها درو می شود، احساس انزوا و پوچی شدید و ناتوانی در مقابله با فقدان را تجربه می کنند. علائم اختلال شخصیت مرزی ممکن است شامل بی ارزشی ناشی از دور بودن یک دوست بدون توجه به دلیل آن باشد که می تواند حس پوچی و رهاشدگی را در فرد ایجاد کند.

      ترس از تنهایی

      ریشه عصبانیت فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی معمولا ترس شدید از تنهایی است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب ترس و خشم زیادی از احساس رها شدن و تنهایی پیدا می کنند، چه این رهاشدگی واقعی باشد چه فرضی. ترس از تنها بودن مشکل های جدی ای در روابط این افراد ایجاد می کند.
      صدمه زدن به خود
      علائم اختلال شخصیت مرزی می تواند بسیار شدید باشد و افراد مبتلا به آن معمولا با تصویر بدن و اعتماد به نفسشان مساله دارند. برای افراد با اختلال شخصیت مرزی اصلا غیرمعمول نیست که به خودشان صدمه نزنند. رفتارهای مخرب می تواند شامل ایجاد آسیب فیزیکی مانند بریدن قسمتی از بدن با چاقو باشد. آنها حتی ممکن است افکار خودکشی داشته باشند یا اقدام به خودکشی کنند که این مساله به توجه فوری پزشکی نیاز دارد.
      موفق باشید

  • tara , ژانویه 4, 2017 @ 10:59 ب.ظ

    سلام
    من در مورده حالات روحیم میخاستم مشاوره بگیرم… باید حضوری ویزیت کنید؟

    • dr-salary , ژانویه 5, 2017 @ 4:56 ب.ظ

      با سلام

      در این مورد با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

    • dr-salary , ژانویه 5, 2017 @ 5:43 ب.ظ

      سلام

      در این مورد با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • razieh , فوریه 10, 2017 @ 9:50 ب.ظ

    سلام خسته نباشید من میخوام یه مشاور حضوری داشته باشم ولی مشاور خوبی رو نمیشناسم میشه یه مشاور خوب از همدان به من معرفی کنید

    • مشاور , فوریه 10, 2017 @ 10:05 ب.ظ

      با سلام
      از مراکز شماوره داشنجویی داشنگاه همدان که مشاورین خوبی دارد استفاده کنید و همچنین
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • وحید , فوریه 16, 2017 @ 12:14 ب.ظ

    سلام.من ۲۴ سالمه و مشکلم اینکه از بچگی وقتی توی یه جمعی می رفتم استرس میگرفتم و هنگام صحبت کردن دست و پام میلرزید.به همین خاطر همیشه از صحبت کردن تو جمع فرار میکردم.تازه داشتم یخورده پیشرفت میکردم که چند وقت پیش تو یه جمع حاظر شدم ولی تونستم فرار بکنم الان ایندقدر استرس گرفتم که یکی دو روزه حس میکنم دست و پاهام داره میلرزه عصبی شدم.مادرم من هم تقریبا اینطور ومن ادم پر تحرکی هستم و اکثر راهای که تو اینترنت گفته شده انجام دادم ولی درست نشده زندگیم مختل شده نه میتونم ادامه تحصیل بدم و نه شغلی پیدا کنم.
    بنده اهل همدانم و از شما خواهش می کنم کمک کنید مشکلم حل بشه.

    • مشاور , فوریه 16, 2017 @ 12:26 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز شما حتما باید مشاوره حضوری داشته باشید و انتظار معجزه نداشته باشید و بعد از مراجعه با گرفتن راه حل خا و تکنیک ها و عمل به اونها در زمان مشکلتون رو حل کنید و کمی باید صبور باشید .و بدونید صرف خواندن یک مطلب از هر جایی مشکلات ما را مرتفع نمی کند هر کس شیوه زندگی خاص خودش را دارد و مطابق با همان هم باید بررسی انفرادی شود
      خیلی از افراد این ضعف را درخود می بینند ولی بعد از مراجعه و آموختن تکنیک های جرات ورزی مشکلشون مرتفع شده و اصلا جای نگرانی وجود ندارد

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

    • رضا , مارس 28, 2017 @ 11:28 ق.ظ

      ممنون از راهنمایی

  • وحید , فوریه 16, 2017 @ 1:06 ب.ظ

    خیلی ممنون که راهنمایی کردین
    فقط اگه میشه یک جایی رو درهمدان معرفی کنید کمی هم مشکل مالی دارم.
    با تشکر

    • مشاور , فوریه 16, 2017 @ 5:59 ب.ظ

      با سلام
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • مشاور , فوریه 16, 2017 @ 5:50 ب.ظ

    با سلام
    دوست عزیز اگر ایشون مایل نیستند پیش روانشناس بیان باید خودتون حضوری تشریف ببرید تا راهکارهای لازم رو بگیرید
    و بدونید که اگر حالشون بهبود هم پیدا کنه برای تصمیم نهایی ازدواج حتما چندین جلسه مشاوره تشریف ببرید ضمن اینکه
    علت خودکشی برادرشون مهمه و اینکه ایشون به این شدت بهم ریختن هم حائز اهمیت است
    زندگی مشترک با اشنایی قبل از ازدواج هر چند سالها کاملا متفاوت است و باید دقیق بررسی کنید که مرتکب اشتباه نشوید

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
    موفق باشید

  • سامان , فوریه 24, 2017 @ 11:09 ب.ظ

    من ۲۹ سالم مدت زیادی که دچار افسردگی هستم فکر میکنم از نوع اختلال اضطرابی باشه با این که همه چیز خوبه کاز خوب دارم تحصیلات عالیه دارم و… اما همیشه نگران و مضطربم. همش میترسم اتفاقای بدی بیفته (مثلا سلامتیمو از دست بدم یا بیکار بشم و…)
    مدتی هم میشع که با یک دختر خانم آشنا شدم میخواد که با هم ازدواج کنیم اما من واقعا میترسم
    اصلا آمادگی ازدواج و پذیزش مسولیت ندارم واقعا به هیچ وجه نمیتونم خودمو ببینم که مسولیت یک خانواده رو دوشم هست
    اصلا انگیزه ازدواج ندارم از طرفی تحت فشار اون هم هستم واقعا نمیدونم چیکار کنم

    • راهنما , فوریه 25, 2017 @ 12:04 ق.ظ

      اضطراب اثرات متفاوتی را بر روی کارکرد روزانه افراد می گذارد البته در تحقیقات متعدد مشخص شده است که افراد مضطراب افرادی باهوش هستند. در ادامه متنی از یک فرد با اختلال پانیک و اضطراب فراگیر در مورد اثرات اضطراب بر روی کارکرد روزانه را برای شما آورده ایم
      آیا تاکنون اضطراب باعث شده است که احساس کنید یک فرد شکست خورده هستید؟ یا اینکه احساس کنید باهوش نیستید؟ در یکی از پست هایم تحت عنوان شغل های مناسب برای اضطراب، یکی از مخاطبانم پیامی را برای من ارسال کرد که در آن نوشته بود:

      اضطراب در سرکار باعث کاهش اعتماد به نفس، ناتوانی در نگه داشتن شغل، همچنین دلیل گیج شدن و فراموشی می شود و چون خودم هم بسیار این نشانه ها را سرکار تجربه کرده‌ام، باعث شد بیشتر به این مسئله فکر کنم که علت اینکه اضطراب می تواند منجر به احساس نالایق و بازنده بودن شود چیست.

      چرا اضطراب باعث می شود شما احساس کنید که فرد باهوشی نیستید؟

      اضطراب یک جانور پیچیده است. من همیشه به آن به عنوان مجموعه‌ای از ترسهای متنوع و عکس العملهای متفاوت نگاه می کنم. یکی از نشانه های اختلال اضطرابی که در خودم هم دیده ام این است که زمانی که مضطرب می شوم به سادگی گیج شده و ذهنم منحرف می شود. این را باید اذعان کنم که بیشتر وقت ها گیج می شوم و تمرکزم را از دست می دهم که باعث می شود، احساس حماقت به من دست دهد. زمانهای زیادی بوده که سعی می کردم تمرکزم را بدست بگیرم و دوباره به روال عادی کارهایم برسم. من واقعا با انجام چند کار همزمان با هم مشکل دارم. من در حقیقت می توانم یک کار را در یک زمان انجام دهم، اما در زندگی به ندرت این اتفاق می‌افتد.

      بعضی از وقت ها که احساس می کنم نمی توانم یک مکالمه را دنبال کنم، اضطراب متقاعدم می کند که فرد باهوشی نیستم. من نمی توانم برای مدت زمان زیادی مشغول حرف زدن و مکالمه با دیگران باشم چرا که سرم گیج می رود و می خواهم از این شرایط دور شوم. زندگی من یک چرخه‌ی پرهیز و دوری در اثر اضطراب است.

      چرا اضطراب باعث می شود فکر کنیم یک فرد بازنده هستیم؟

      علت های متفاوتی وجود دارد که در اثر اضطراب احساس می کنیم یک فرد شکست خورده هستیم.

      اولین عامل:
      افراد مضطرب اعتماد به نفس کمتری دارند. ما معمولا فکر نمی کنیم که فرد با ارزشی باشیم. ما خودمان را زیاد دوست نداریم و همچنین فکر می کنیم دیگران هم نسبت به ما دیدگاه مثبتی ندارند. ما غالبا درگیر دیدگاه های غیرواقعی و ساخته‌ی ذهن خود می شویم. اعتماد به نفس پایین و دیدگاه های غیرواقعی باعث می شود که ترس از جمع و اجتماع در ما شکل بگیرد در نتیجه عزت نفس ما را کاهش داده و احساس بازنده بودن را در ما تقویت می کند.

      دومین عامل:
      بیشتر افراد با اضطراب مزمن درگیر افسردگی هم هستند و افسردگی خود عامل مهمی است که احساس بازنده بودن را تقویت می کند. داشتن غم و غضه ثابت، یاس و سرخوردگی در اثر افسردگی خود به تنهایی عامل به وجود آمدن این حس می تواند شود و در نتیجه باعث می شود که از خودتان بپرسید که آیا هدفی در زندگی وجود دارد.

      سومین عامل
      بسیاری از افراد با اضطراب و افسردگی از یک اتفاق پیش آمده ی ناخوشایند در گذشته خود رنج می برند، که معمولا در دوران کودکی برای آنها پیش آمده است. به عنوان مثال مواردی از جمله : اثر طلاق بروی کودک، مواد مخدر، بیماری روانی یکی از اعضای خانواده و یا تجاوز در بچگی باعث رشد اضطراب ترس پس از حادثه می شود (PTSD)

      معتقدم عزت نفس پایین، افسردگی و ترس پس از حادثه (PTSD) معمولا باعث ایجاد اختلال اضطرابی می شود. احساس من به اضطراب این است که اثرات متفاوت و زیادتری بر روی زندگی افراد درگیر با آن می تواند بگذارد.

      در زمانهایی که اضطراب باعث احساس نالایق و بازنده بودن می شود باید چه کاری انجام دهیم؟

      من همیشه به دنبال راه حل هستم و برای کاهش اضطرابم بر روی راه حل ها کار می کنم، حتی در زمانهایی که نمی توانم علت خاصی هم برای آن پیدا کنم. در ادامه چند مورد که به من در زمانهایی که اضطراب باعث به وجود آمدن احساس نالایق و بازنده بودن می شود اشاره می کنم:

      ۱- سعی می کنم یک دیدگاه مناسب برای خود پیدا کنم

      حتی روزهایی که بسیار ناامید هستم حداقل می توان یک دیدگاه متفاوت برای خود پیدا کنم. شرایطی که در آن هستم به این معنا نسیت که زندگی واقعا بی معنا و بی امید است. بلکه به علت این است که ذهنم تصورات منفی و ساختگی برای من ایجاد می کند و ذهن من عامل این شرایط و روحیه ام در طول روز است. براساس تجربه زیادی که کسب کردم می دانم که شرایط بسیار بهتر از تصورات من است. من همچنین می دانم که احساس ناامیدی همچون دفعات گذشته، می گذرد و تغییر می کند.

      ۲- سعی می کنم مثمرثمر و مفید باشم

      من با سکون و بی تحرکی مشکل دارم. برای من، قسمتی از تقویت اعتماد به نفس انجام دادن کارهای سازنده و موثر در طول روز است. سازنده و موثر بودن یک چیز نسبی است. بعضی از روزها موثر بودن این است که حتی در خانه نباشم در نتیجه مفید بودن تعریفش در هر روز برای من می تواند متفاوت باشد. معمولا سه نوع بی تحرکی و سکون مرتبط با اضطراب است که هر سه نوع آن را تجربه کرده ام و با آن درگیر بوده ام. یکی از راه های دوری از احساس نالایق و بازنده بودن این است که در طول روز سعی کنم بسیار موثر و مفید باشم.

      ۳- سعی می کنم با خودم بیشتر حوصله کنم

      دقت کنید که من یه روز صبح از خواب بیدار نمی شوم و تصمیم نمی گیرم که اضطراب فراگیر (GAD) را یک چیز خوب و بی تاثیر در زندگی قلمداد کنم. اضطراب یک بیماری است و در این دوره بدترین مورد این است که نخواهم آن را به عنوان یک بیماری نگاه کنم که این باوری اشتباه است. شاید علت آن هم به باورهای رایج در جامعه نسبت به بیماری های روحی باشد که کسانی که با آن درگیر هستند، ضعیف ، احمق ، دیوانه و بی ارزش هستند.

      امیدوارم این تعریف ساده علت اینکه چرا اضطراب باعث می شود احساس باهوش نبودن و بازنده بودن را داشته باشید روشن کرده باشد. این یک بیماری است و فرهنگ ما تحمل و صبر آن را ندارد. اما اگر در زندگی کسانی به شما می گویند که فردی لایق نیستید چرا که با اضطراب درگیر هستید، من چیز متفاوتی به شما می گویم که این حرف صحت ندارد و شما فردی نالایق و بازنده نیستید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

    • مشاور , فوریه 25, 2017 @ 9:43 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز افسردگی با اضطراب دو اختلال متفاوت است و حالات شما بیشتر مربوط به اضطراب است که وقتی به این شدت است باید حتما به روانپزشک مراجعه کنید و دارو مصرف کنید و اصلا ازدواج در این موقعیت درست نیست په توانایی قبلو مسئولیت داشته باشید و چه نداشته باشید
      به هر حال این اضطراب شما چون منبع مشخصی ندارد و همیشه نگرانی ها حول مسائل مختلف است بیشتر احتمال اضطراب فراگیر مطرح می شود که فرد مدام گوش به زنگ عارض شدن حادثه ای است
      و همین باعث ایجاد تنش می شود به اون خانمی که باهاش آشنا شدید البته اگر واقعا بهش تمایل دارید و قضیه یک طرفه نیست بگید که فعلا شرایطش رو ندارید و اگر ایشون نپذیرفتند باید بدونید همین مساله منشا یک استرس شدید تر می شود و برای شما مضر است و باید رابطه را تمام کنید .به هر حال بهبود شرایط خودتون رو در اولویت قرار بدید و با مراجعه بهتره علل ایجاد کننده بررسی شود ودرمان اغاز شود و وقتی به ثبات رسیدید خب قطعا می توانید
      گزینه مناسب را انتخاب کنید
      و همین که انقدر اشراف دارید که اکنون زمان مناسبی نیست و نمی تونید با توجه به شرایط مسئولیت زندگی رو بپذیرید بسیار نکته مثبتی است

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • یک دوسـت , مارس 8, 2017 @ 9:52 ق.ظ

    تشکر از سایت خوب شما

  • امین , مارس 29, 2017 @ 3:14 ب.ظ

    لام من یه دخترو میخوام ۱۷سالشه اونم راضیه من خودم من خودم ۲۹سالمه بنظرتون ما میتونیم زندگی۸ خوبی داشته

    • مشاور , مارس 30, 2017 @ 7:56 ق.ظ

      با سلام اگر خانواده ها در جریانن و واقعا تمایلی وجو دارد و همه شرایط رو بررسی کردید خب اقدام کنید .تفاوت سنی در زوجین مسئله مهمی است ولی بیشتر در مواقعی که سن خانم بیشتر باشید در غیر ابن ثورت اگر دختر خانم به لحاظ فکری و عقیده ای به پختگی رسیدند که زندگی رو اداره کنند مشکلی نخواهد بود ضمن اینکه در جامعه ما به طور کل اختلاف چندین ساله سنی پذیرفتنی است .و خود افراد در نهایت باید به این تصمیم برسند که می توانند درک متفابل داشته باشند یا خیر .؟بهتره حتما از مشاوره پیش از ازدواج بهره ببرید .امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و خوشبخت شوید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • مژگان , آوریل 29, 2017 @ 9:59 ب.ظ

    سلام و عرض ادب، من یک برادر ۲۰ ساله دارم که مدتی است افسردگی گرفته برای درمان به پزشک هم مراجعه کردیم حتی چندبار بستری شده پزشک قرص داده مصرف میکنه فقد یک هفته اثرمیکنه در کل هیچ تغییری نکرده و الان یک هفته اس خواب و خوراک نداره داروهاشم مصرف نمیکنه لطفا راهنماییم کنید.
    با کمال تشکر

    • مشاور , می 3, 2017 @ 10:11 ب.ظ

      با سلام
      در مرود مشکل افسردگی نمی دونم روانپزشک ایشون کیه چه داروهایی داده ایشون چقدر سرموقع مصرف کردند و همه این ها مهمه دونستنش ولی باید بدونید در افسردگی های مقاوم به درمان باید از شک درمانی استفاده شود که هیچ گونه عوارضی هم ندارد و اکثرا بعد از چند جلسه دریافت شک بهبود می بایند منتهی باید زیر نظر روانشناس هم باشند و دوره درمانی روانشناسی را هم کامل کنند .
      امیدوارم با مراجعه به موقع به زودی شرایط رفع شود و جای نگرانی نیست و احتمالا بایا سایر شرایط هم حضوری بررسی شو د
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • حمید , می 1, 2017 @ 5:08 ب.ظ

    با سلام مجردم ۳۷ساله ازهمدانم مدت مدیدیست دارای فانتزیه نا متعارفی.هستم .و برایم لذت بخش ایا امکان برگشت به حالته طبیعی هست.

    • مشاور , می 2, 2017 @ 7:09 ب.ظ

      با سلام
      این فانتزی ها اگر در رابطه با مسائل جنسی باشد
      خب مشکل ساز است گرچه برای فرد لذت بخش است ولی برای اینده زندگی مشکلات ایجاد می کند البته اگر حدس بنده درست بوده باشه و اگر شرایط باشه باید ازدواج کنید و قطعا قابلیت برگشت به حالت اولیه وجود دارد منتهی باید مراجعه کنید و بخواهید که شرایط تغییر کنید .

      امیدوارم با مراجعه بهنگام شرایط رو مرتفع کنید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • مژگان , می 4, 2017 @ 12:05 ق.ظ

    سلام مژگان هستم ازهمدان ک گفته بودم برادرم ۲۰ سالشه، بیماری برادرم دقیقا سه سال  شروع شده وشدت پیداکرده در این مدت ۵ بار بستری شده و پنجمین دکتر که عوض کردیم که الان آقای دکتر( قلع ایها) پزشک ایشان هستندک داروهای برادرم (پروپرانول صبح ۱عدد.نیموسکار صبح وظهر ۱عدد.والپروات سدیم شبی ۳عدد.لیتیوم شبی ۲عدد.ب  علاوه قرص کم کاری تیروئید صبح نصف.)وبرادرم الان بستری هستن.چه داروهارو مصرف میکنه چه نمیکنه حالش همونطوری هست وزیاد تغییری نمیکنه.لطفا بیشتر راهنماییم کنید .باتشکر

    • مشاور , می 4, 2017 @ 9:37 ق.ظ

      با سلام
      اگر براتون امکان داشته باشه ایشون رو تهران برای ادامه درمان ببرید پیش دکتر قائدی بیمارستان مصطفی خمینی فکر می کنم بسیار موثر باشد ضمن اینکه همان طور که گفتم شوک درمانی برای بیماران مقاوم به درمان مفید است احتمالا به خاطر مساله تیروئید نیاز به تغییر دارو و جایگزینی داشته باشند که خود دکتر اگر صلاح بداند انجام می دهد .اینکه در این سه سال ۵ بار بستری شدند و بهبودی نداشتند کمی عجیب است و البته قابل بررسی باید سطح خونی دارو هم ازمایش شود که احتمال می دهم بررسی کرده اند و باید ازمایشات و ..را به دکتر جدید نشان دهید البته شاید نیازی به تغییر دکتر نباشد صرفا چون کنون پاسخ دلخواه گرفته نشده پیشنهاد کردم
      موفق باشید

  • حمید , می 7, 2017 @ 8:49 ب.ظ

    آیا امکان داره فانتزی مورده علاقه رو با اصول سرکوب نکرد و از طریق مشاوره و انتخاب همسر مناسب و آموزش های بعد ازدواج از فاتزی متمتع شد

    • مشاور , می 10, 2017 @ 6:04 ب.ظ

      با سلام بستگی داره این فانتزی چه چیزهایی هستند و برای فرد چه کارایی دارند یعنی نفعشون برای فرد چیست و اصولا وقتی خیلی به این فانتزی ها بهادداده بشه در مغز حائز اهمیت می شوند و خیلی سخت پاک می شوند و سرکوب کردنشون فقط انتقال به ناهشیاری و هر لحظه به خصوص در شرایط استرس زا ممکنه دوباره برگردند و مشکل ساز شوند و باید اساسی و اصولی حل شوند در هشیاری فرد و مشاوهر می تواند کمک کننده باشد و اگر فانتزی ها در مورد مسائل جنسی است بهتره حتما در ابتدا بررسی دقیقی شود و حل شوند بعد ازدواج اتفاق بیفته چون در روابط زناشویی تاثیر منفی داره و ممکنه انتظاراتی از طرف مقابل داشته باشید که فقط در حد اون فانتزی ها اجرایی بشه و در واقعیت وقتی اتفاق نیفته افراد دچار بدکارکردی جنسی ممکنه بشوند و این خودش شکل ساز خواهد بود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.