مرکز مشاوره

مرکز مشاوره کرج

مرکز مشاوره کرج

بهترین مشاور خانواده در کرج و شهرکهای مجاور

بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاوره خانواده

معمولا همه ما در برهه ای از زندگی خود دچار مشکلاتی میشویم که برای روبرویی با آنها نیاز به مشاوره و راهنمایی پیدا میکنیم. شوین است که حتی با ثبات‌ترین افراد نیز گاهی از بحرانهای روحی در امان نیستند. مشکلات ، اتفاقات و بحران هایی که در طول زندگی ما رخ میدهند ممکن است بر روحیات ، احساسات و عواطف ما تاثیر بگذارند و باید برای این تحولات دنبال راه چاره ای بود.

ما در زندگی به تجربیات و مشورت با دیگران نیاز داریم و باید از آن استفاده کنیم چه بهتر که  مرکز و سازمانی باشد که با بهترین و مجرب ترین مشاوران و روانشناسان، تجربیات آنان را در اختیار شما بگذارد. مرکز مشاوره با شعب مختلف در ایران و اینبار با راه اندازی مرکز مشاوره کرج بر آن است تا بتواند کمک بزرگی به جامعه ایرانی کرده باشد. مرکز مشاوره کرج با داشتن نمایندگی در مناطق مختلف شامل مرکز مشاوره بهشتی ، مرکز مشاوره مظاهری ، مرکز مشاوره امیری ،مرکز مشاوره مفتح و دیگر شعب آماده این است تا بهترین روش ها و راه حل ها را در اختیار شما عزیزان بگذارد.

برای مشاوره خانواده ، ازدواج و تمام خدمات مشاوره ای دیگر میتوانید به مراکز مشاوره ازدواج بهشتی ، مشاوره خانواده بهشتی ، مشاوره خانواده امیری ، مشاوره ازدواج مظاهری ، مشاوره خانواده مفتح و دیگر نمایندگی ها مراجعه کنید.

چیکار کنم بهم اعتماد کنه

سلام من با یه نفر آشنا شدم ولی یه کارایی کردم که الان از نظرش خیلی اشتباه کردم مثل مخفی کردن چادرم و فکر میکنه که من بی اهمیتم ولی یه فرصت بهم داده که خودمو بهش ثابت کنم چیکار کنم

بهم اعتماد کنه و باورم کنه که برای ازدواج جدی هستم

پاسخ

با سلام دوست عزیز اینکه به شما فرصت دادند و شما می دونید .

که خودتون دچار اشتباه شدید خب بهترین راهکار صادق بودن است که قطعا طرف مقابل شما درک خواهد کرد.بهتره خودتون باشید عجله ای برای اثبات خودتون نداشته باشید .

به هر حال زندگی اهمیت ویژه ای دارد شاید با ایشون به توافق نرسیدید هر چند سخت است و درکتون می کنم ولی نباید اصرارداشته باشید .

امیدوارم خوشبخت باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

خیلی رو همسرم حساسم همش بهش شک می کنم

سلام خسته نباشین میخواستم بگم من خیلی رو همسرم حساسم همش بهش شک می کنم بهش گیر میدم چرا اینستا داری چرا باهمکارات چت می کنی چرا این عکسارو میبینی چرا…….
وخیلی چیزای دیگه و خیلی زود ناراحت میشم و قهر می کنم واین باعث شده خودم از خودم بدم بیاد و همسرمو اذییت کنم البته من و همسدم خیلی همدیگرو دوست داریم.
ولی من هیچ وقت بهش اعتماد نمی کنم .توروخدا بهم کمک کنید چیکار کنم تا درست بشه
پاسخ
با سلام ایا همسر شما رفتاری داشتند که شما شک کنید و یا مساله ای اتفاق افتا ده است ؟
به هر حال داشتن صفحات در فضای مجازی گریز ناپذیر است و امروزه همه افراد تقریبا در فضای مجازی فعالیت دارند .
و خب نمی شود صرف این مساله گفت مشکل ی مبنی بر خیانت و ..وجود دارد .
به هر حال اگر فکر می کنید شک شما غیر منطقی است خوب می تو انید مراجعه داشته باشید .
اگر همسر شما هم چنین بازخوردی را به شما داده است پس مشکل اساسی وجود دارد .
ولی خب اگر اتفاقی افتا ۶ و مساله ای که دیگر نمی توانید با همه علاقه به ایشون اعتماد کنید خب هر دو ضروری است که به مشاوره مراجعه کنید.
امیدوارم خوشبخت باشید و پیگیر مشکلات باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

هیچ شناختی از خواستگارم ندارم

سلام ازتون کمک میخام توروخداراهنماییم کنین.

من یه هفتس ک ی بنده خدایی امده خاستگاریم ولی من هیچ شناختی ندارم وهمش زورمیگن ومهریه ک من وخونوادم میگیم قبول ندارن ومیگن خونه بنام میزنیم خاب اخه طرف گورنداره ک کفن داشته باشه بعدپسر هم مامانیه وبچه ننس.

وکلاخونوادشون زن حرفومیزنه ک میشه مادرش.

پاسخ

خب وقتی چنین شرایطی داره که شما قبولش ندارید دلیلتون برای ناراحتی و نگرانی چیه ؟

درگیری و اختلاف بعد از مراسم خواستگاری

سلام .فعلا مراسم خواستگاری انجام شده این همه تفاوت و درگیری وجود دارد اگر تداوم پیدا کند چه مشکلاتی اضافه خواهد شدالبته باز بستگی به خود شما دارد که بخواهید چگونه برخورد کنید .

فرضا ممکن است که در مورد مهریه بخواهید کنار بیایید و برای شما مهم نباشد و یا اینکه مادرایشون حرف اول رو میزنن بی اهمیت باشد و شما با شناختی که از خودتون دارید فکر می کنید انقدر انعطاف دارید که این شرایط را تحمل کنید ولی اگر در مورد هر کدام از مشکلاتی که گفتید تحمل سخت باشد شاید بهتر باشد ادامه ندهید چون خیلی از مسائل جزئی حتی ممکن است بعد از ازدواج تبدیل به معذل بزرگی شود .

در هر حال تصمیم با شماست نهایتا اگر تردید دارید برای تصمیم گیری درست می توانید به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه داشته باشید .امیدوارم خوشبخت باشید

پاسخ

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

مردی که خیانت کنه

سلام میخواستم بگم من از همسرم چیز خاصی ندیدم و خدانکنه که اینطوری بشه چون من با مردی که خیانت کنه حتی ۱روزم نمیتونم زندگی کنم.

من خودمم زیادی به همسرم شک می کنم احساس می کنم این شک و بدبینی یه دفعه به سراغم میاد وهر کاری می کنم که خودمو اصلاح کنم نمیتونم .

من حتی دوست ندارم وقتی تو خیابون با همسرم راه میریم دوست ندارم به کسی نگاه کنه من خیلی خیلی خودخواه هستم خیلی چشمم بهشه اونم از نقطه ضعفه من استفاده می کنه وقتیایی که اعصابشو خرد می کنم .ت

و شرکتشون بیشتر کارکناشون خانومن واین خیلی منو عذاب میده اخه واسه هر مناسبتی جش میگیرن و پیش هم وای میسن عسک میندازن وای واقعا نمیدونم چیکار کنم شاید حرفام به قول همسرم واسه شمام مسخره باشه ولی بخدا دست خودمم نیست توروخدا کمکم کنید خیلی نیاز دارم

پاسخ

اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک‌ شما اشتباه بوده‌ است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملاً شک را فراموش کنید و تنها چیزی که می‌تواند شک‌ها و نا آرامی‌های بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی‌قید و شرط به یکدیگر است.

چون در این صورت رابطه دلپذیر می‌شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز می‌گردد.

اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت‌ خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلاً کمتر سؤال کنید

قدم سوم در رفع شک به همسر این است: بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید.

بعضی اوقات فرد آنقدر شک به همسر دارد که می‌توان او را بیمار دانست.

برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی‌ اش دچار شک بوده ‌است؟

دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی به‌شدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ‌ها هم خودش را آزار می‌دهد و هم اطرافیانش را.

یعنی زندگی فرد تحت‌تاثیر قرار گرفته‌ است و تمام زندگی‌اش تبدیل به بحث و جنجال شده است ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک می‌کند.

اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل مشکل به متخصص مراجعه کنیم در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

پاسخ

دوست گرامی وقتی خودتون می دانید که کنترل این شک و بدبینی دست شما نیست و موجب ازار شما شده و زندگی شما رو تحت تاثیر قرار داده است شاید بهتر باشد که به روانشناس مراجعه کنید و در صورت صلاحدید حتی به روانپزشک و البته جای نگرانی نیست و برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد.

با مراجعه حتما دلیل این مساله مشخص می شود و اگر به درمان و دادن راهکار نیاز باشد خب این مساله صورت می گیرد.

در هر حال ممکن است شرایطی در کودکی داشته باشید که همین شرایط باعث ترس و بدبینی شده باشد و مدام فکر کنید شاید همسر شما قصد خیانت دارد و نسبت به محل کار و همکارانش حساس باشید خیلی از مسائل در ناخوداگاه افرا د است و ممکن است افراد اصلا توجهی نداشته باشند.

امیدوارم مشکل برطرف شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

همسرم مدام به خانوادش کمک مالی می کنه

مشکل من با همسرم اینه که همسرم پسر بزرگ خانواده هست و پدرشون فوت شدن و همسرم مدام به خانواده و برادر خواهراش کمک مالی میکنه و وقتی بهش میگم دلیلی نداره کار میکنی و اینده شغلی ثابت نداری بهکسایی کمک کنی که خودشون میتونن کار کنن ولی بازمن بخث میکنه و میگه اونا یتیمن و من از حق تو و بچه نمیزنک ولی مخفیانه کمک میکنه و بعد تو یه جمعی یهو میگه و من متوجه میشم ، و وقتی میگم سرمایتو برو اپارتمان بخر میگه نه من نهایت بخام ۵ میلیون به اونا کمک کنمً این تو زندگی تو تاثیر داره؟!از طرفی خواهراش هم یه حرفایی جلوش میزنن بیستر حساسش میکنن و حس میکنم نیتشون اینه که با این حزفا بیشتر توجه اون و جلب کنن تا کمکشون کنه مثلامیگن ما میخایم بریم کلاس و هزینش زیاد و اینم میگه من میدم بعد پس بدین در حالی که پس گرفتمی در کار نیست .در حالی که من میگم وسیله خونه بخر اصلا توجه نمیکنه و بعد میگه تو هم میخای من اپارتمان بخرم هم وسیله خونه نمیشه .

پاسخ

دوست عزیز ببینید به هر حال هر فردی به تناسب محیطی که بزرگ شده اخلاقیاتی دارد و البته همسر شما خوب مساله ای که دارد واقعا بحث حمایتی است و خودش را مسئول می داند هر چند منطق حرف شما درست است و خوب وقتی می توانند تلاش کنند بهتره به خودشون کار کنند.

ولی به هر حال اینکه ایشون به انها با این نیت کمک کنندخیر و برکتش در زندگی شما خواهد بود البته اگر افراطی در این کار نداشته باشند و وقتی شما حساسیت ایجاد کنید خوب دیگر به شما اطلاع نمی دهند و این اشکال ارتباطی است.

بهتر ه شما ایشون رو تشویق کنید وقتی ببیند که حامی ایشون هستید مطمئن باشید به همین اندازه هم برای شما خرج خواهند کرد البته با مدیریت صحیح شما وقتی فردی به خانواده اش در این حد وابسته است ممکن است رفتار شما را دال بر دخالت شما بگذارد و ناراحت شود پس شما باید جریان را مدیریت کنید .

و اینکه اگر خانواده ایشون هم از هدم تمایل شما به کمک مطلع شوند ممکنه خودش بر مشکلات بیفزاید و همسر شما را بیشتر به سمت خودشون جذب کنند پس باید با محیط سازگار شوید و یاد بگیرید متناسب با موقعیت عمل کنید در هر حال امیدوارم خوشبختب باشید
این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

مامانم خیلی بحث رو کش می ده

سلام، من۲۷ سالمه،به کمک و راهنماییتون احتیاج دارم،
مامان من یه اخلاقی داره انقدر بحث و کش میده که همه مونو دیوونه میکنه،
تا آخر همه حقو بدن به اون، اگه جواب بدیم منطقی و نظرمونو بگیم یجور جبهه میگیره و ادامه پیدا میکنه و به دعوا منجر میشه،
اگه تو خودمون بریزیم و بزور سکوت کنیم اون انقد کش میده تا از تحمل ما خارج بشه و اخرم میگه اره سکوت کردی من که میدونم تو دلتون میگید الکی داره واسه خودش حرف میزنه،
بعد خیلی حساسه یعنی هر کاری کنیم از توش یه چیزی درمیاره،
اینو چرا گذاشتی اونجا، چرا دستتو نشسته زدی به اینجا، این و چرا اینجوری کردی و و و …
خب تحمل ماهم حدی داره!
سالهاست داریم تحمل میکنیم.
به دلم مونده دوستامو راحت بیارم خونمون،سالی یه بارم ک میخوام بگم کسی بیاد انقدر غر میزنه که کوفتم میشه،خودش هم که حوصلش نیاد خونه رو تمیز کنه من انجام بدم همش میگه فایده نداره، ظرف بشورم غذا بپزم میاد ایراد میگیره.
من دلم میسوزه میگم بیحاله من کمکش کنم ولی نمیاد بگه که دستت درد نکنه یه ایرادی میگیره و یه دعوایی راه میندازه، خودشم ک همش خوابه یا جلوی تلویزیونه، نه خیلی میره جایی، نه کسی میاد، نه باشگاه و فعالیتی، همش میگه نمیتونم ولم کنید.. با خودش غر میزنه، والا من میترسم برم ارومش کنم داد میزنه یهو، در کابینتو میکوبه ب هم، وسایلارو محکم میذاره برمیداره..
اصلا مراعات نمیکنه بابا و داداشم تازه از سر کار اومدن یا مراعات منو.
من دیگه واقعا کم اوردم یوقتا میگم خدایا کاش ازدواج کنم برم،
بعدم میگم من برم هم فکرم همش پیش خونس.
بخواد بره بیرون قشنگ به خودش میرسه و ارایش و لباس مرتب ولی موضوع اینجاس که افسردس و نمیتونه بره بیرون.
به همه چیز معترضه، نمیگم همشو بیراه میگه ولی همه چیز و بزرگ میکنه و بارها میگه و دعوا راه میندازه سرمون. سر کوچکترین چیز، یا حرف مردم، یه دعوای راه میندازه خونه.
چندین سال پیش قرص اعصاب میخورد ولی فایده نداشت، هرچند که خودش در کنارش کارایی نکرد که به خودش کمک کنه.
باز گاهی ک خونس حالش خوبه ولی گاهی مث الان اصلا قابل تحمل نیست رفتاراش.
نمیدونم دیگه من خودمم دارم افسرده میشم و عصبی و کم طاقت، دارم مریض میشم، مشکلات خودم کمه، جوّ خونه هم از یه طرف.

والدین حساس

دوست عزیز شما نمیتونید اخلاق ایشون رو در این سن تغییر بدید .
شما باید ایشون رو درک کنید.
حدود و حساسیت مادرتون رو میدونید پس دلیلی نیست برخلافش کاری انجام بدید.
وقتی نسبت به آمدن دوستات حساسه چاره ای ندارید تا مهمونی رو در یک جای دیگه برگذار کنید.
توصیه میکنم با مشاوری مجرب در این مورد صحبت کنید.
لازمه رفتارهای مادرتون رو برای ایشون تشریح کنید تا بتونید به راهکاری عملی در برخورد با ایشون برسید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵

با همسرم در مورد مسائل جنسی به مشکل خوردم

سلام با همسرم در مورد مسائل جنسی به مشکل خوردم

فکر میکنم از اختلال جنسی رنج میبرم.

زندگی داره از هم میپاشه.زنمو خیلی دوس دارم و تو هیچ زمینه دیگه ای مشکل و اختلاف نداریم ی دکتر خوب یا مشاور جنسی معرفی کنید نمیدونم چ کار کنم.

پاسخ

دوست گرامی باید به سکس تراپ مراجعه کنید تا مشخص شود که مساله شما دقیقا چیست و این که بدانید گفت وو در مورد مشکلات جنسی درمورد خواسته هایی که دو طرف از هم دارید بسیار حائز اهمیت است .

اینکه اصلا اختلال دارید و یا انتظارات خودتون و طرفین مقابل زیاد است ببینید مسائل جنسی بسیار حائز اهمیت هستند.

ولی گاها افراد دچار اشتباهاتی می شوند و در کل اصلا جای نگرانی نیست و امیدوارم خوشبخت باشید و به زودی مساله حل شود ممکنه ابتدا نیاز به اورولوژیست باشد که اناتومیک بررسی کند و بعد طبیعتا اگر اناتومیک نبود و احتیاج به دارو و عمل نداشت توسط متخصص سکس بررسی و درمان صورت گیرد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

دلایل و نیازهای ازدواج

دلیل ازدواج رفع تمام نیازها در چارچوب خانه است. نیاز به تعلق عاطفی، نیاز به گوش شنوا، نیاز به همدم و همراه برای زندگی، نیاز مالی و همین طور صدرنشین این نیازها، نیاز جنسی که باید در خانه و توسط همسر برطرف شود.

قرار است شما و همسرتان بهترین برطرف‌کننده همه نیازهای هم باشید.

همین طور که گرسنگی و احتیاج فرد به غذا خوردن با بالا رفتن سن کم نمی‌شود.

البته ممکن است نوع غذاها تغییر کند، نیاز به برقراری رابطه جنسی هم همین طور است.

علاوه بر تفاوت‌های جنسیتی که در نحوه بروز نیاز جنسی مطرح است، تفاوت‌های فردی هم بی‌تاثیر نیست.

ممکن است دو نفر خواسته‌های متفاوتی در رابطه داشته باشند، حتی ممکن است میزان رابطه‌ای که مدنظر دارند و برایشان مناسب است فرق کند، اما به طور طبیعی خانم‌ها با بالا رفتن سن، بیشتر خود را بی‌میل نشان می‌دهند.

این بی‌میلی می‌تواند به دلایل مختلف باشد؛ مانند: تغییرات هورمونی، نارضایتی از همسر، کمبود اعتماد به نفس درباره بدن و…
اما برقراری یک رابطه گرم زناشویی می‌تواند مانند چسبی قوی عمل کند و زندگی شما و همسرتان را مانند روزهای نخست نگه دارد.

چرا فکر می‌کنید نمی‌توانید مانند روزهایی که تازه به هم رسیده بودید، برای این رابطه اشتیاق داشته باشید؟

اتفاقا رمز یک زندگی موفق، گرم نگهداشتن همین رابطه است.
این که شما و همسرتان با هم به یک توافقنامه جنسی برسید، بسیار مهم و ضروری است.

بهتر است در این مورد با هم حرف بزنید. به فانتزی‌ها و علایق او گوش دهید و سعی کنید آنها را با شما تجربه کند. اگر بی‌میلی شدید دارید، علاوه بر ورزش با دکتر متخصص زنان مشورت کنید.
فراموش نکنید بسیاری از خیانت‌ها دلیل اصلی‌اش بی‌توجهی عاطفی و جنسی طرف مقابل است.

اگر همسرتان را برای خود می‌خواهید باید برای او یک شریک کامل و همه‌جانبه باشید. جا خالی دادن بخصوص در این امور نتایج منفی زیادی دارد.

سعی کنید شور و حال اوایل آشنایی را به رابطه زناشویی‌تان برگردانید.
شاید تا کنون بارها و بارها از خود پرسیده باشید که چرا چنین می شود و چه دلیلی می تواند شریک زندگی شما را از تجربه لذت جنسی محروم کند؟!

در اینجاست که برخی ها به غلط تصور می کنند که خودشان مسبب وقوع چنین شرایطی هستند؛ اما بهتر است که زیاد نگران نباشید. ممکن است که همیشه تمام تقصیرها به گردن شما نباشد؛ البته ما روی کلمه “ممکن است” تاکید زیادی داریم! در این قسمت قصد داریم تا شما را با چند نمونه از مواردی که در این امر دخیل هستند، آشنا کنیم. لازم به ذکر است که هیچ کدام از موارد زیر با مسائل اجرایی معاشقه ارتباط پیدا نمی کنند.
.
۱- مصرف دارو
.
اکثر داروها هیچ گونه خللی به رابطه جنسی طرفین وارد نمی سازند.

البته تعداد انگشت شماری از داروها نیز وجود دارند که می توانند به طور ناخواسته توانایی رسیدن به لذت نهایی را از شما سلب کنند و حس ناامیدی را در شما باقی بگذارند.

این قبیل داروها را می توان در جعبه پزشکی هر خانه ای پیدا کرد.

این داروها عبارتند از: قرص های تنظیم فشار خون، قرص های دیابت، داروهای ضد افسردگی، و آنتی هیستامین ها ( ضد حساسیت).
.
درمان: در برخی موارد بدن خانم ها برای هماهنگ شدن با مواد شیمیایی تازه وارد، نیازمند زمان است. بهتر است چند هفته به او مهلت بدهید تا بدن خود را مطابق قبل تنظیم کند.

اما اگر پس از سپری شدن مدت زمان معین، مورد او هنوز رفع نشده بود، او را تشویق کنید که مشکل خود را با یک پزشک متخصص در میان بگذارد.

پزشک ممکن است دوز مصرف دارو را کاهش دهد، داروی دیگری تجویز نماید که اثر داروی اول را خنثی کند، و یا اینکه اصلا به طور کلی نوع داروی مصرفی را تغییر دهد.

با وجود تمام این صحبت ها نباید بدون مراجعه به پزشک از همسرتان درخواست کنید که با تشخیص خودش دوز دارو را کم و زیاد کند.
.
۲- جلوگیری شخصی
.
در حالیکه این امر یکی از مقوله های قابل توجه راهبه ها، و دختران باکره می باشد اما باز هم هر کس بخواهد می تواند به راحتی از ارضای جنسی خود جلوگیری کند.

از آنجاییکه آمار و ارقام حاکی از مضرات بالای رابطه های جنسی ناسالم هستند، به همین دلیل تعداد زیادی از خانم ها، به دلایل شخصی ترجیح می دهند به اوج لذت دست پیدا نکنند.

با توجه به این موارد، آقایون برای اطمینان خاطر حاصل کردن از این مطلب که همسرشان قصد رسیدن به اوج لذت را دارد یا خیر، امری است بس دشوار که نیازمند برقراری رابطه عاطفی شدید بین طرفین می باشد.
.
درمان: با او در این مورد صحبت کنید.

موضوع چندان خوشایندی نیست اما به هر حال راهی صریح و بی پرده و در عین حال آسان و بدون درد سر است و باعث می شود که دفعه آینده خاطره ای شیرین از هم اغوشی برای همیشه در ذهنتان باقی بگذارد.

به راحتی مشکل را با او در میان بگذارید و به او بگویید که احساس می کنید خود را از شما دور می کند و مانع لذت بردن خودش می شود.

از او بپرسید که آیا مشکلی وجود دارد که این کار را انجام می دهد؟

به دقت به حرف های او گوش دهید و برای عقایدش ارزش قائل شوید و تا آنجاییکه که می توانید گفته های خودتان را نیز با دلایل و مدارک مستند ارایه دهید تا او راضی شود.

این احتمال وجود دارد که یک گفتگوی خیلی معمولی، تمام مشکلات شما را حل نماید، به ویژه اگر زمانی این گفتگو را شروع کنید که هر دو از نظر روحی احساس آرامش کامل می کنید و پس از مدت ها مجددا در آغوش یکدیگر قرار گرفته اید.
.
۳- موارد جسمانی
.
بدن انسان دارای ساختار و عملکرد پیچیده ای است؛ در عین حال تمام قسمت های بدن دارای ارتباط جدانشدنی با دیگر اعضا هستند.
.
از قرار معلوم بیماری ها و ناراحتی های بی مورد می توانند ارتباط مستقیمی روی تمایلات جنسی فرد داشته باشند. البته شاید اصلا نتوان نام بیماری بر روی آنها گذاشت، به عنوان نمونه دوران قاعدگی یکی از موارد این ناخوشی ها به شمار میرود.

آیا تا به حال توجه کرده اید که چند روز مانده به شروع دوره، همسرتان چقدر با احساس شده و با نگاه خود محبت شما را طلب می کنند؟ نه؟

شاید بگویید که همسر من در آن زمان، کوچکترین احساسی نسبت به من ندارد؛ خوب این مشکل هم به نوبه خود باز می گردد به متابولیسم بدن خانم ها که در هر فرد متفاوت با دیگری عمل میکند و هیچ حساب و کتابی برای آن وجود ندارد.
.
درمان: در ابتدا پیش از اینکه دست به هر گونه اقدامی بزنید باید مطمئن شوید که مشکل شما از انواع فیزیکی و جسمانی است. شاید احتمالات دیگری هم وجود داشته باشد؛ بنابراین باید کاملا هشیارانه عمل کنید.

برخی از خانم ها هستند که اصلا به طور کلی توانایی رسیدن به ارگاسم را ندارند، بنابراین باید با ظرافت کامل موضوع را مطرح کنید، چراکه ممکن است همسر شما یکی از معدود افراد بدشانس در این زمینه باشد.
.
برای تشخیص این مطلب که مشکل شما و همسرتان به دلیل مهمان ماهانه بروز میکند یا خیر باید بر روی شریک خود کار کنید و میل رسیدن به اوج لذت را با توجه به دوره ماهانه در او تخمین بزنید.

در تقویم خود زمان بروز تغییر و تحولات را یادداشت کنید (البته بهتر است تقویم خود را در جایی نگهداری کنید که اقوام و یا دوستان آنرا نبینند) اگر نواسانات به صورت ماهانه و درست سر موعد خود آشکار شدند، به طور حتم میتوانید اطمینان خاطر حاصل کنید که مربوط به دوره قاعدگی او می شوند و جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد.
.
همانطور که می دانید بدن از درد برای هشدار دادن نسبت به یک مشکل داخلی استفاده می کند. اما گاهی اوقات تنها نشانه ای که شما می توانید از طرف مقابل دریافت کنید، منحرف شدن از مسیر اصلی و نرمال همیشگی است. به طور رسمی بیماری های محدودی هستند که در بهرمندی از لذت جنسی دخالت می کنند، که تنها تعداد کمی از آنها از جمله دیابت در این منظر جدی تلقی می شوند.
.
۴- مسائل روحی روانی
.
بدن انسان ساختار پیچیده ای دارد و بخش کنترلگر آن در مغز نهفته است که از هر جای دیگر پیچیده تر بوده و عملکرد آن ندرتا قابل پیش بینی است.

خوشبختانه در این زمینه تحقیقات بسیار زیادی به عمل آمده و متخصصان بسیار زیادی نیز برای کمک وجود دارند.

ذهن انسان جایگاهی است که منشا تمامی افکار، آمال و آرزوهای فردی شخص می باشد.

شاید دلیل نرسیدن به اوج لذت این باشد که همسر شما نسبت به تصویر ذهنی خود دچار مشکل شده و درک مناسبی از خود حقیقی اش نداشته باشد.

ممکن است دچار استرس شده باشد، عصبانی، ناراحت و یا خسته باشد، حواسش جای دیگری است، تحت فشار مسائل روزمره زندگی است و …
.
درمان: ببینید چه اتفاق جدیدی در زندگی او رخ داده است؛ ذهن خود را بر روی اتفاقات ناخوشایند متمرکز کنید، از خود بپرسید: آیا در محل کار خود پروژه مشغول دنبال کردن و تحویل پروژه سنگینی است؟

ایا به تازگی از شما سوال نکرده که وزنش زیاد شده؟

آیا به خاطر اینکه یک هفته نتوانسته راحت استراحت کند، مرتبا در حال خمیازه کشیدن است؟

آیا خواهرش در حال جدا شدن از همسر خود می باشد؟
.
اگر دلیل تمایل نشان ندادن او به رابطه جنسی وقوع یک اتفاق جدید در زندگی است، جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد. همه مردم روزهای بدی را در زندگی خود تجربه میکنند و چه راه بهتری وجود دارد که آنرا با یک شب بد به اتمام برسانند؟

اما اگر این امر رفته رفته روند عادی به خود گرفت و احتمال از بین رفتن آن کاهش پیدا کرد، باید به دنبال رد یابی مسئله باشید. پس از کشف عامل بروز چنین تمایلاتی باید نسبت به رفع آنها دست به اقدام مقتضی بزنید؛ در این قسمت اشاره ای به چند راه حل کاربردی در این زمینه داریم:
.
اگر تحت استرس قرار داشت: زمانیکه در حمام، داخل وان آب گرم، در حال استراحت است، کارهای مشکل او را انجام دهید.
اگر با چهره خود مشکل داشت: به او یادآوری کنید که چقدر صورت، موها، سینه، شکم، و پاهایش از فلان هنر پیشه معروف زیباتر هستند.
اگر ناراحت یا عصبانی بود: فیلم کمدی مورد علاقه اش را برایش تهیه کنید، یا او را به یک تئاتر شاد و کمدی ببرید. می توانید کمی از استعدادهای ذاتی خود کمک بگیرید و ادای افرادی که او دوستشان ندارد را نیز برایش در بیاورید.

۵- آسیب جنسی

سوء استفاده های جنسی از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و متاسفانه هنوز هم در دنیای “متمدن” امروزی باز هم شاهد چنین فجایعی هستیم. آمار و ارقام در این مقوله بیداد می کند؛ هر ساله شاهد تعداد زیادی از خانم های آسیب دیده هستیم که از سوء استفاده های جنسی رنج می برند.

درمان: آزار و اذیت جنسی را می توان به دو زیر گروه جداگانه تقسیم کرد: جدید و قدیم.

اگر اتفاق اخیرا برای شریک زندگی شما روی داده باشد (در حین زمانیکه با هم رابطه داشته اید) شما نقش تعیین کنند ای در کمک کردن به او برای غلبه بر ترس ها و تجدید غرایز جنسی اش بازی می کنید.

البته به طور حتم اگر او را به کلاس های ماشوره ببرید، کمک بزرگی در حق او انجام داده اید.

وقتی زمان مناسب برای اظهار صمیمیت بین شما دو نفر از نو فرارسید، اصلا متعجب نشوید که او چرا همانند گذشته عمل نمی کند. باید به خاطر داشته باشید که عکس العمل او صرفاً به تجربه تلخی است که در گذشته داشته، نه نسبت به شخص شما.

حتی اگر این امر برای ماهها به طول انجامید الزامی است که شما نسبت به کناره گیری، عدم انعطاف پذیری، نا آرامی، عصبانیت یا حتی ترس های بی مورد همسرتان واکنش غیر معمول نشان ندهید و صبور باشید.

البته تحمل این کار شاید قدری دشوار باشد، اما به خاطر داشته باشید که او علاوه بر جسمش، احساستش نیز آسیب دیده اند. زمان همه چیز را درست می کند.

و با حمایت مناسب و رفتار شایسته طوفان خشم به نسیمی ملایم دوستی مبدل خواهد شد.

آسیب های قدیمی نیز به اندازه آسیب های جدید خطرناک بوده و قابل بحث میباشند.

این نوع از آسیب ها دارای انواع متفاوتی هستند به همین دلیل نمی توان برای کنار آمدن با آنها تنها یک نصیحت کلی ارائه کرد.

علاوه بر اینکه باید تا انجاییکه او از خود تمایل نشان می دهد باید در مورد این مطلب با یکدیگر صحبت کنید و راه های حل مشکل را بیاید.

بهترین راه حل در این زمینه مراجعه به مشاور است، چراکه مشاور به راحتی می تواند نظر او را نسبت به سکس تغییر دهد.

البته هیچ کس دوست ندارد کسی به او بگوید که تو باید به یک روانشانس مراجعه کنی به ویژه زمانیکه صحبت از یک چنین مسائلی در میان باشد؛ اما باید به نحوی او را راضی کنید تا این کار را حداقل برای یک یا دو جلسه به صورت امتحانی انجام دهد.

همچنین باید بیش از اندازه نسبت به واکنش های او دقت داشته باشید.

باید به طور کامل متوجه شوید که نسبت به شرایط مختلف چه عکس العمل هایی نشان می دهد: تون صدایش چگونه تغییر پیدا می کند؟ در صحبت هایش از چه کلماتی استفاده می کند؟

حتی باید بدانید که در چه ساعاتی از روز و چه فصل هایی از سال حالات غیر طبیعی به او دست می دهد.
بدن مقدس او را به جهان پیوند بزنید
دانستن این مطلب که چرا او نمی تواند ارگاسم را تجربه کند، قدری دشوار است اما از تلاش دست نکشید.

مطالبی که ما در بالا به آنها اشاره داشتیم از قبیل مسائل روحی روانی، مصرف داروهای متفاوت و سوء استفاده های جنسی و …

تنها موارد ناچیزی از این بحث بودند. با به کارگیری آنها می توانید مجددا گرمای ونوس را تجربه کنید….

و زمان زیادی نخواهد گذشت که هر دو ستاره را می بینید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

474 نظرات

  • shaghayegh , فوریه 14, 2017 @ 7:22 ب.ظ

    باسلام،تو رو خدا کمکم کنید…من ۱۶ سال دارم و و اصلا نمیتونم با خانوادم،بسازم..حالا حتی اگر از همه این ها بگذریم من هیچ گونه آزادی ندارم…دوست دارم برم خونه دوستام و خوش بگذرونم دوست دارم برم بیرون حتی شده تا سر کوچه اما مادرم همیشه میگه نه و تو هیچ جا حق نداری بری…دوستام همه میرم خیابون و کافه های مختلف،و من باید بشینم،و عکس هاشونو،که تو اینستا میزارم نگاه کنم….
    خب گناه من چیه؟؟!؟منم دوست دارم آزاد باشم …انقدر،مادرم منو ترسونده،که احساس میکنم اگر تنها برم بیرون میترسم…حتی یه بار خونه همسایمون،برای اینکه نذری مادرم رو ببرم رفتم،داشتم سکته میکردم از ترس….مادرم آنقدر منو محدود کرده که دیگ حتی اگر بزا ره برم بیرون نمیتونم!چون میترسم…من حتی تا سر کوچه هم نمیتونم برم!!!دوستام هی میگن بیاین بریم خرید بریم بستنی بخوریم و….ولی من هیچ کاری نمیتونم بکنم😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢

    • مشاور , فوریه 14, 2017 @ 9:29 ب.ظ

      با سلام
      شما باید اعتماد به نفستون رو تقویت کنید و به صورت حضوری با والدینتون مراجعه کنید تا به اون ها هم راهکارهایی داده شود
      ولی باید بدونید
      بیشتر اوقات عادت کرده ایم که خودمان را از دریچه نگاه دیگران بشناسیم و اگر در این راه افراد نگاه خوبی به ما نداشته باشند اعتماد به نفس مان تا اندازه زیادی پایین می آید و اگر شانس با ما باشد و کسی از ما خوشش بیاید، تقریبا در آسمان ها سیر می کنیم اما یادتان باشد که درک ما از خودمان تاثیر زیادی روی نوع نگرش دیگران دارد .

      ۱ – لباس مناسب به تن کنید

      وقتی که شما خوب به نظر برسید دیگران دید متفاوتی نسبت به شما پیدا می کنند. با حمام و مرتب کردن سر و صورت و پوشیدن لباس تمیز می توانید اعتماد به نفس لازم را کسب کنید اما آراستگی به این معنا نیست که پول زیادی خرج کنید.می توانید به جای تهیه انبوهی لباس ارزان قیمت، چند تکه لباس با کیفیت مناسب خریداری کنید و با این کار ظاهر خود را آراسته تر کنید.

      ۲ – به نحوه ایستادن خود توجه کنید

      اگر با سستی و بی حالی و شانه های افتاده صحبت می کنید، وقتی نسبت به آنچه انجام می دهید علاقه نشان نمی دهید و به خودتان عشق نمی ورزید این به این معناست که شما اعتماد به نفس کافی ندارید. در هنگام صحبت کردن صاف بایستید، سرتان را بالا بگیرید و تماس چشمی داشته باشید. با تمرین این موارد نه تنها احساس مثبتی در دیگران نسبت به خود ایجاد می کنید بلکه احساس قدرت بیشتری نیز می کنید.

      ۳ – در ردیف و صف جلو قرار گیرید

      اکثر مردم در مدرسه، اداره و جلسات ترجیح می دهند در ردیف عقب قرار گیرند چون از مورد توجه قرار گرفتن وحشت دارند و در واقع اعتماد به نفس ندارند. تصمیم بگیرید برای رفع آن در ردیف جلو بنشینید و بر ترس خود غلبه کنید. نکته دیگر آنکه افراد با اعتماد به نفس بالا سریع راه می روند، آن ها همیشه جایی برای رفتن و دیدن دارند. حتی اگر عجله ندارید با انرژی حرکت کنیداین باعث می شود مهم به نظر برسید.

      ۴ – با صدای بلند صحبت کنید

      اگر جزو گروهی هستید که از صحبت کردن با صدای بلند در جمع وحشت دارید از همین حالا شروع کنید. سعی کنید حداقل یک بار در گروه با صدای رسا صحبت کنید؛ از این روش نه تنها اعتماد به نفس خود را بالا می برید بلکه در جمع دوستان تان محبوب تر نیز می شوید.

      ۵ – سخنران خود باشید

      ۳۰ تا ۶۰ ثانیه از سخنرانی هایی که اهداف و آرزوهای شما را در بردارد بر روی کاغذ بنویسید و آن را در جلوی آینه با صدای بلند مانند یک سخنران بازگو کنید حتی می توانید در ذهن خود نیز آن را مرور کنید. شاید این کار برای تان قدری خنده دار به نظر برسد اما باور کنید که می تواند معجزه ای را در بالا بردن اعتماد به نفس تان ایجاد کند.

      ۶ – سپاسگزار باشید

      به جای آن که به نداشته ها و نقاط ضعف خود تاکید کنید لیستی از چیزهایی که دارید تهیه کنید و هر روز زمانی را به قدردانی و سپاسگزاری اختصاص دهید. موفقیت های گذشته، مهارت های منحصر به فرد و حرکت های مثبت خود را مرور کنید.

      ۷ – از دیگران تعریف کنید

      وقتی ما نسبت به خود احساس مثبت نداریم به توهین و غیبت دیگران می پردازیم. برای تغییر آن باید یاد بگیرید از دیگران تعریف و از شایعه پراکنی در مورد دیگران خودداری کنید. با یافتن بهترین ها در دیگران بهترین ها را در خود می یابید.

      برای مشاوره حضوری و راهنمایی در این زمینه می توانید با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
      ۴۴۰۳۴۴۹۰–۰۲۱
      موفق باشید

  • آسمانی , مارس 4, 2017 @ 9:08 ق.ظ

    سلام،همسربنده ی دوست قدیمی با ۵۰ سال سن دارد که سالها با مادر خود زندگی می کنند وبه همین دلیل نتوانستن ازدواج کنند، متاسفانه مادر ایشان که سن بالایی هم داشتندزمینگیر میشوند وعلی رغم اینکه برادر بزرگتر مبادرت به استخدام پرستار می کند. حاضر به پذیرش پرستار در منزل نمی شود طوری که همین آقای ۵۰ ساله همانند بچه مادر راپوشک می کرد و میشست ومادر دیگر قادر به هضم غذا نبود و همه پزشکان تنها راه علاج را تغذیه از طریق لوله معده دانستند، لکن همین پسر با عنوان اینکه با انجام این کار مادر زجر میکشه، حاضر به انجام نشد و مادر بنده خدا بعد از دو مرتبه تزریق سرم،چند روز در روی تخت همانند جسد بدون تغذیه بود و نهایتا هم فوت می کند، اولاً این آقای ۵۰ ساله، هر شب از همسر بنده تقاضای ماندن در منزلش را داشت که من میترسم و شوهرمن حدود یک هفته فقط بعد از کار جهت نهار،ی سر به منزل می آمد و می رفت وشبها زن جوان و بچه کوچکش را به عنوان اینکه بنده به دوست قدیمی خدمت می کنم تنها میذاشت، لازم به ذکر است ما هفته ای یک بار در هنگام سلامت مادر همدیگر را می دیدیم، لکن بعد از فوت مادر، ما که به عنوان پسر و عروس بودیم،حتی اسمی ازما دراعلامیه ترحیم اعلام نکردند و بنده در نبود همسرم چند شب است که بی خواب شدم، به نظر شما آیا همسر بنده غیرت داره که ما رو شبها تنها بذاره و پیش کسی بره که خودش ب نوعی مقصر بوده در مرگ مادر؟و شخص مذکور هم نه بچه که ۵۰ سال سن داره و برادر تنیش این کار رو نمی کنه ؟!

    • مشاور , مارس 4, 2017 @ 9:34 ق.ظ

      با سلام
      باید با همسر شما جداگانه صحبت شود و بررسی شود که علت این همه توجه به یک دوست چیست ؟شاید به هر حال مساله ای است که شما هم بی خبر باشید و البته ممکنه چیز خاصی نباشه و همسر شما قدرت نه گفتن ندارد و در معذئریت قرار گرفته باشد به هر حال باید مراجعه حضوری باشد تا شرایط بررسی شود چون در ظاهر کمی غیر معقول به نظر می رسد که فردی بهترین لحظاتی را که می توانست در خدمت زن و زندگی باشد برای فردی ۵۰ ساله خرج کند ان هم مرد که می تواند به هر حال از پس خودش بربیاید و سن کمی ندارد .به هر حال ماجرا پیچیدگی هایی دارد که فکر می کنم نیاز به صرف زمان است .اینکه چه کسی در مرگ اون خانم مقصر است مهم نیست یا حتی نوشتن اسم شما در آگهی ترحیم مهم توجه بیش از اندازه همسر شما به این اقاست که اکنون اسباب کدورت شده است امیدوارم با پیگیری دقیق
      موضوع مرتفع شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • آسمانی , مارس 14, 2017 @ 12:06 ق.ظ

        سلام،دقیقا درسته، همسربنده قدرت نه گفتن رو فقط به بنده دارد و بارها ثابت کرده که در مقابل اقوام و دوستان قدرت نه گفتن را ندارد، وقتی در گذشته بنده به علت کار به کرج در منزل مادرم میرفتم، هر چه قدر به ایشون می گفتم که تنها نمان و به خانه این دوستت برو، می گفت از خونشون خوشم نمیاد، راهش به کارم دوره،اما از وقتی مادر این دوست ۵۰ ساله فوت شدن،بر خلاف گذشته که اصلاً تمایلی نداشتند، الان همسرم از خداش هست که ما منزل نباشیم، تا پیش ایشون بره، الان تقریبا ۱۵ روزه که ایشون از تمام برنامه زندگی ما خبر داره، اینکه شوهرم کجاست، من کجام، کی هست، کی نیست، حتی همسرم روش نشده بگه، عید نمی تونم بیام منزل شما شب بمانم، گفته، ما تمام عید رو در سفر هستیم!!!
        به نظر شما، من با این همسر و این دوست چه کار کنم؟ همسرم به من میگه، من دارم انسانیت میکنم، این موقتیه!!
        اول تا سوم مرحوم بود، بعد شد پنجم، بعد هفتم، الانم که دیدم حتی ایام نوروز رو هم قانعش می کنه!!
        بیشترین ناراحتی من از اینه که بارها مورد مشابه پیش اومده، ولی برای من همچین کاری نکرده که نمیدونم ساعت ۸ شب روز جمعه از منزل مادرم در کرج بره تهران،چون ایشون گفته من نهارم نتونستم بخورم، تو باشی اقلا شام می خورم!!
        آیا بنده به این نوع رفتارها باید بی توجهی کنم؟!

        • مشاور , مارس 14, 2017 @ 9:07 ق.ظ

          با سلام
          خیر خب چون زندگی مشترک است قاعدتا نمی توانید بی تفاوت باشید ولی به هر حال اینکه
          ایشون چرا باید برای یک دوست اینقدر وقت بگذارند خب مسئله مهمی است به هر حال شاید چیزی باد که شما بی خبرید و ایشون مجبوره وقت بگذارند .چون دوستشون نه سنشون کمه نه خانم هستند که خب با تنهایی مشکل داشته باشند .و اگر واقعا در نه گفتن ضعیف هستند باید مراجعه داشته باشند چون این افراد خیلی در معرض سو ء استفاده قرار می گیرند .و این به زندگی شما و روابط شما صدمه می زند .منتهی تا قبل از مراجعه افراد فکر نمی کنند مشکل حادی باشد ولی بعد از مراجعه متوجه تغییر رفتاری مثبت و بهبود روابط خواهند شد
          نگران نباشید امیدوارم زودتر مساله مرتفع شود

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
          موفق باشید

  • مریم , مارس 4, 2017 @ 10:20 ق.ظ

    با سلام خدمت دکتر عزیز
    من به تازگی با آقایی که قبلا با هیچ خانمی دوستی نداشته نامزد کرده ام اما خودم قبلا دوستی با جنس مخالف را تجربه کرده ام اکنون به شدت عذاب وجدان دارم و مرتب به انتخاب خود شک میکنم که آیااین ازدواج درست درست است؟؟؟

    • مشاور , مارس 4, 2017 @ 11:26 ق.ظ

      با سلام
      از چه نظر این ازدواج درست است یعنی فکر می کنید در حق ایشون خیانت کردید که قبلا ارتباط داشتید و ایشون نداشتند ؟به هر حال شما که اکنون نامزد کردید پایبند خواهید بود پس جای نگرانی نیست و بهتره تمام توجه و محبت روب رای فردی خرج کنید که اکنون در زندگی شماست به هر حال این میتونه شانس زندگی شما باشه که فردی رو دارید که قبلا تجربه ارتباط نداشته .سعی کنید افکار منفی رو از خودتون دور کنید چون برورابط اثرمی گذارید و نیازی نیست برای همسرتان توضیحی بدهید چون ممکنه باعث شک و بدبینی ایشون بشه

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • مریم , مارس 4, 2017 @ 11:42 ق.ظ

    بله درسته احساس خیانت میکنم و به شدت ذهنمو درگیر کرده ولی با حرفاتون یکم بهتر شدم
    خیلی ممنون بابت مشاوره

    • مشاور , مارس 4, 2017 @ 12:05 ب.ظ

      خواهش می کنم سعی کنید آرامش رو در زندگی تجربه کنید و منشا ارامش برای طرف مقابل یاشید

  • 41 , مارس 6, 2017 @ 4:40 ق.ظ

    سلام خدمت مشاور محترم، به نظر شما اگر همسر من راجع به یکی از اقوامش صراحتاً عنوان داشته که از حیث اخلاقی مشکل دارد و قبلاً بینشان بحث ازدواج بوده و به در همون مرحله خواستگاری بهم خورده و این شخص و خانواده اش تا قبل از ازدواج ما مدام با همسرم ارتباط فامیلی بسیار نزدیک وصمیمی داشتند، ولی به محض ازدواج ما از همان ابتدا ارتباط خود را فقط تلفنی با همسرم ادامه دادند، حتی تبریکی بابت ازدواج ودعوت و…نداشتند،طوریکه همه فامیل رفتارشون رو در مراسم متوجه شدند، آیا تبریک تولد ولو به صورت پیامکی سالانه توسط همسرم توجیه داره؟ همسرم عنوان می کند بنده از بچگی با اینها بزرگ شدم و چون تو نسبت به آنها حساسی،من بهت چیزی نمی گم،این جای خواهرم هست!!!
    ولی من نسبت به رفتار فامیل با همسرم همیشه رعایت کردم که اگر فامیلم به همسرم بی احترامی کرده، باهاش قطع ارتباط کردم، همچنین دوستان کاری ام،فقط به خاطر حساسیت ایشون،ولی شوهرم نسبت به این خانواده، علی رغم اینکه خودش جز بدی از گذشته اشون چیزی نگفته و جز بی احترامی چیزی نداشتند و کلا دو مرتبه در طی این چند سال من این ها رو دیدم، حتی برای به دنیا آمدن فرزندم هم ی تبریک تلفنی نگفتند!!!
    آیا بنده نباید حساسیت داشته باشم؟
    آیا ارتباط با این خانواده با نگرشی که همسر به بنده داده، اساساً صحیح هست؟
    آیا تبریک تولد،اعیاد و…ولو تلفنی یا پیامکی به نوعی بی احترامی به بنده که همسرش هستم محسوب نمیشه؟

    • مشاور , مارس 6, 2017 @ 1:54 ب.ظ

      با سلام
      در این موارد توصیه می کنم به جای اینکه گذشته رو شخم بزنید و بدبینانه قضاوت کنید درست برعکس و با خوشبینی روی این مساله قضاوت داشته باشید .لطفا حساسیت نشون ندید اگر زندگی خوبی دارید و فکر می کنید این رابطه آزاردهنده است به جای حساسیت و دور کردن همسرتون صرفا ایشون رو به خودتون نزدیکتر کنید و ارتباط عاطفی بیشتری داشته باشید تا کم کم و به مرر و اگر حسی بین اونا هست که باعث میشه همسرتون روابط رو ادامه بده به مرور کم رنگ شود .گاهی ممکنه با غر زدن و بحث باعث رتار متقابل طرف مقابل و لجبازی او شوید و بدونید که قرار نیت هر کسی رفتاری بدی با ما داشت ما همون رفتار رو بکنیم و اتفاقا این بزرگواری شما رو می رسونه اگر با این افراد ارتباط رو حفظ کنید گرچه اون چیزی برای شما آزاردهنده است صرف ارتباط با فردیه که قبلا با همسر شما تا مرحله خواستگاری پیش رفته

      است
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • 41 , مارس 8, 2017 @ 9:05 ق.ظ

        سلام بر مشاور محترم، بنده دقیقا قبل از عقد، به خاطر رفتارفامیلی که بینشان بحث ازدواج بود، با همسرم بحثم شد و صراحتاً اعلام کردم که نوع روابط دختر و پسر در خانواده ما با شما تفاوت داره، ما به خانمی که مجرد در تهران زندگی می کندو به دور از خانواده خود که در رشت ساکن هستند، زندگی می کند و آزادانه روابط دارد، و سیگار و مشروب مصرف می کند(اقاریر خود همسرم)،نگاه مثبتی ندارید و علت بحث ما هم در قبل از عقد به خاطر این بود که ایشون و خواهرشون نصفه شب جهت بردن وسایلی که به قول خودشان یادگاری مادر بزرگ بوده،به منزل همسرم که به تنهایی زندگی می کرد رفتند (لازم به ذکر است همسرم خانواده درجه یک ندارد)،بنده بسیار عصبانی شدم و حتی گفتم ادامه ندهیم، لکن ایشون قسم خوردن و قول دادن که هیچ کاری با این ها ندارن و حالا به نظر شما با این تفاسیر چه دلیلی مبنی بر بزرگواری بنده در برخورد با این رابطه یک جانبه آنها فقط با شخص همسرم میتونه وجود داشته باشه؟!!!
        وقتی هم من قبل از ازدواج شرط کردم، هم همسرم قول داد، و هم هیچ ارتباطی حتی با پدر و مادرشان هم نداریم،به نظر شما ارتباط یک جانبه همسرم با ایشون توجیه داره؟

        • مشاور , مارس 9, 2017 @ 9:05 ب.ظ

          با سلام
          بنده طرف صحبتم با شما اینه که وقتی اونقدر از این رفتار همسرتون اذیت می شوید به ایشون بفرمایید که نباید ارتباطی باشد و اگر قبول نکردند خب جدی تر مبحث رو مطرح کنید منتهی ایشون باید دید که ایا صرفا یک احوال پرسی ساده است یا خیر چون شما در سوال اولیه این مباحث را مطرح نکرده بودید ؟
          خیر هیچ توجیهی ندارد ارتباط ایشون اگر قید کردید
          و بایددید همسر شما چه ویزگی های شخصیتی دارند و ارتباطات شما به چه گونه ای است تا راهکار متناسب با رفتار و شخصیت ایشون داشته باشید

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
          موفق باشید

  • Zm , مارس 9, 2017 @ 5:05 ب.ظ

    همسرم از دایی شوهر خواهرشون باغ میخرن،خواهر شوهرم دخالت میکنن که چرا از دایی شوهرش خریده و همه تقصیرهارو میندازه گردن من که تقصیر زنته که تو اینکارو کردی، زنت باید میومد با من مشورت میکرد که آیا بخرید یا نخرید،همسرم هم چیزی به عنوان دفاع از من چیزی نمیگفت،خواهرش میگفت زنت منو پیش فامیل شوهرم بی آبرو کرده…. در صورتی که من هیچ کار اشتباهی نکرده بودم فقط همسرمو همراهی کرده بودم،خلاصه پیش خودم کلی از من به شوهرم بد میگن اما شوهدم هیچ دفاعی از من نکرد که هیچ بهم توهینم کرد انقد مادرو خواهرش بد گویی کردن که دیگه شوهرم زاقت نیاورد پا شد لیوانو پرت کرد سمت صورتم که من جا خالی دادم خورد به دیوار ،بخاطر اینکه خواهرش ناراحت شده واعصاب خودش خورد منو گرفت زیر مشت لگدوجلو داماد و خواهر ومادرش من بی تقصیر از همه جا بی خبرو کتک زد،این ماجرا تقریبا واسه ۷ ماه پیشه،من به خانوادم وبقیه چیزی نگفتم،نخواستم سوهرمو پیش خانوادم خراب کنم،چند روز بعد از اون ماجرا متوجه شدم که باردارم،و دیگه خونه مادر شوهرم نرفتم و قطع رابطه کردم،حدودا ۴ ماه همسرمم رفت و آمدی با خانوادش نداشت زندگیمون خوب بودو آروم،تا ۳ ماه پیش که رفتناش خونه مادرش شروع شد.من مشکلی لا رفتنش ندادم بلاخره مادرشه زحمتشو کشیده و بزرگش کرده اما مادرش دوست نداره زنوگی ما تو آرامش باشه شوهرمو بر علیه من و خانوادم پر میکنه خودش بارها گفته تو زندگبتون فتنه میندازم آخه کدوم مادری حاضره همچین کاری کنه؟؟؟؟شوهرمو داره ازم دور میکنه طوریه به من خرجی نمیده بد بینش کرده شوهرم فک میکنه اگه به من خرجی بده من اونو خرج خانوادم میکنم،خلاصه شوهدم بر علبه منو خانوادمه
    چند وقت دیگه بچم به دنیا میاد نمیدونم چیکار کنم خیلی نگران زندگی و سلامت فرزندم هستم،۳ سال عقد کرده بودم الان ۱سال و ۱ ماه که زیر ی سقف با هم زندگی میکنیم
    لطفا واسه خوب شدن زندگیم راهنماییم کنید
    سپاس

    • مشاور , مارس 9, 2017 @ 5:18 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز این شیوه زندگی اگر ادامه داشته باشه به همین صورت برای فرزندتون هم مضر خواهد بود بهتره دنبال راه چاره باشید مثلا از بزرگتری که همسرتون قبولش دارند کمک بگیرید واسطه شوند ایشون رو نصیحت کنند و یک سری مسائل رو گوشزد کنند و یا خودتون از مشاوره حضوری استفاده کنید و بعد هم با عنوان اینکه باردارید و برای فرزندتون باید صحبت بشه همسرتون رو هم ببرید تا نکات لازم گفته بشه واین شرایط روحی و روانی برای موقعیت شما مناسب نیست ایشون اگر اونقدر از مادرشون حرف شنوی داشتند خب ازدواج نمی کردند باید بدونند زندگی متاهلی مسئولیت هایی رو می خواد و باید بپذیرند که پدر شدن تکلیف دشواری است .برطرف کردن نیازهای روحی و عاطفی شما و ایجاد فضای ارام به سلامت و رشد بچه خودش کمک می کنه و از عوارض جلوگیری می کند .به هر حال اینکه هیچ اقدامی نکنید با تولد فرزندتون و با این شرایط مشکلات چند برابر خواهدشد چون طبق گفته های شما بنده منطقی برای کار مادر شوهرتون پیدا نمی کنم مگر مساله ای باشد که بنده بی خبرم
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • Zm , مارس 11, 2017 @ 4:57 ب.ظ

        همسرم از کسی حرف شنوی نداره،اما حرفای مادرشون که ضد من و خانوادم هست و میپذیره خیلی راحت.
        از خانواده من جز احترام چیزی ندیده،نمیدونم چرا نمیتونه خوب و بد رو از هم تشخیص بده،نمیدونم چه بر خوردی داشته باشم.
        پیش مشاور نمیاد به منم پول نمیده که برم پیش مشاور با اینکه وضع مالیش خوبه اما چیزیش به من نمیرسه. ی راه حل پیش روم بذارید لطفا

        • راهنما , مارس 12, 2017 @ 12:43 ب.ظ

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          دفتر سعادت آباد:
          ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • سمیرا , مارس 13, 2017 @ 1:53 ق.ظ

    سلام
    من با خودم مشکل دارم .با خودم درگیرم .۳۰سالمه به هیچ کدام از اهداف و نیازهام نرسیدم .اصلا خودمو نمیشناسم.نمیدونم اصولم چیه .راه درست رو نمیدونم .خیلی مستعصل هستم.
    ناراضی ام از خودم .کتاب میخونم.اهداف رو با زمانش مینویسم.تحقیق میکنم برای کلاسی وسطاش ول میکنم .
    از اول همینجوری بودم.تا مجبور نشم کاری نمیکنم.احساس قربانی بودن تو روابط رو دارم.جوری شده که میخام جدا شم از خانوادم تنهایی رو ترجیح میدم.لیسانسمو با کلی هدر دادن شهریه و وقت گرفتم .از ۱۹سالگی سرکار رفتم چون مجبور بودم خودم خرج خودمو بدم .پول تنها چیزیه که براش سخت کار میکنم .
    هیچی از زندگی هم نمیدونم .واقعا نمیدونم چیکار کنم .ممنونم کمکم کنید و مشاوره هزینه اش زیاده .مشاورین بهزیستی رو پیشنهاد میدید؟

    • مشاور , مارس 13, 2017 @ 11:36 ق.ظ

      با سلام
      شما میتونید برای شماوره از مراکز دولتی زیر نظر دانشگاه ها استفاده کنید که در همه شهرها وجود داره ولی شما در حرفهاتون یک نکته بسیار مثبت گفتید علی رغم همه مسائل و مشکلات و نارضایتی هایی که دارید از خودتون
      ار ۱۹ سالگی کار کردیدو خرج خودتون رو دادید کاری که امروزه برای جوان های ما بسیار سخته و علی رغم بعضی موفقیت های نسبی در زندگیشون همیشه نگاهشون به جیب پدر و مادر است یعنی اگر بخواهید هیچ چیزی براتون دشوار نیست .اگر رشته رو اشتباه خوندید یا هر چیز دیگری هنوز هم برای شروع دیر نشده ولی برای کاهش این افکار منفی
      در مورد خودتون و داشتن ارزیابی مثبت و ایجاد انگیزه و امید در زندگی باید رماجعه داشته باشید .چون به نظر میرسه اصلا انگیزه و هدفی وجود ندارد که مسلما اگر این طور باشد فرد همه چیز را نصفه و نیمه رها می کند .
      امیدوارم با مراجعه به موقع مسائل مرتفع بشه و به اهدافتون برسید
      دراین مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • mina , مارس 18, 2017 @ 12:46 ق.ظ

    سلام من چند ماه نامزد کردم با نامزدم سر بدقول بودن اینکه هر سری دیر میکندی ساعت دوساعت و بیخیالی بیش از حدش بارها بحثمون شد من برعکس ایشون ادمی هستم که بدقول نیستم به هیچ وجه زمانی هم ک باهاشون در میون میزارم با همه احترام و لطفی ک خانوادم بهش دارن میگه من نوکر و یا سرباز شما نیستم که سر ساعت معلوم بیام پادگان نی بارها خودمو خانوادمو از سر مراسم بله برون تا اومدن برای جایی رفتن الاف کرده وفک میکنه با این برخورد نوکر ویا سرباز شده و میگه که عمدا این رفتارو میکنم و زمانی که بحثمون میشود حق ناراحت شدن قهر کردن سرسنگین رفتار کردن و برخوردسرد و ندارم میگه که بدم میاد ازش و روم تاثیر نداره واینکه مادرش من به هیچ عنوان به مادرشون هیچ بی احترامی نکردم حتی ایشونو تو خطاب نکردم ولی ایشون مادرشون برای بار دوم سر موضوعی ک تو جمع تصمیم میگیرن با من با لحن و تند و رفتار زننده برخورد کردن ولی شوهرم به حدی به بهانه اینکه مادرش ذره ای دلخور نشه فکر میکند حق با ایشونه و حرفی نزد ولی زمانی که من دلخوریمو جلو مادرش نشونش دادم به طرز خیلی بدی بامامانش راجب من ح زد و منو بی ارزش کرد انگار نه انگار ک خودم هستم وجوری رفتار میکرد که انگار مار کردن تو خونه مادرشون وظیفمه و مامانش خودشو خسته نکنه و اینو تکرار کرد که من باید پاشم انجام بدم اینکارو نمیدونم این رفتارا بعدا تو زندگیم بدتر تاثیر نداشته باشه و به مشکل نمیخورم؟

    • راهنما , مارس 18, 2017 @ 9:21 ق.ظ

      با چنین شرایطی که گفتید مسلما در آینده با مشکل برخورد خواهید کرد
      دوره نامزدی دوره طلایی شناخت دو طرفه و باید ازش خوب استفاده کنید
      پس خوب ببینید و خوب انتخاب کنید
      چون هر رفتاری امروز از ایشون میبینید در آینده هم تکرار خواهد شد

    • مشاور , مارس 18, 2017 @ 11:23 ق.ظ

      با سلام
      خب این مسائل ممکنه دردسرساز بشه ولی نباید به هیچ وجه بدون رفتن پیش مشاور و حل مسائل اینچنینی وارد زندگی شوید .
      .نوع تهامل طرفین و گفت و گو ها خیلی اهمیت داره .اینکه باید با ایشون صحبت کنید انتظارات و خواسته ها رو مطرح کنید اگر جایی ناراحتی پیش امده به ایشون یاداور بشید و نزارید که کینه به وجود بیاد .اگر بی دلیل پیش مادرشون حرفی به شما زده شده و شما مقصر نبودید باید واکنشی نشون بدید که متوجه اشتباهشون بشن .و اینکه فرهنگ ها درسته با هم متفاوته ولی سرقول بودن و …نباید دالی بر سرباز ونوکر بودن قلمداد بشه .البته این مساله رو باید بگم
      که ممکنه در تعامل خود شما هم مقصر باشید و نمی شود صرفا یک طرفه قضاوت کرد باید مراجعه کنید و شرایط بررسی شود امیدوارم قبل از ازدواج و رفتن به خونه بخت مسائل حل شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • *** , مارس 21, 2017 @ 6:05 ق.ظ

    سلام
    من ١٩سال دارم و یک سال هست که با فردی در رابطه ام و رایطه مان جدیست.در این یک سال رابطه جنسی کامل داشتیم اما من هیچگونه درد ویا خونریزی نداشتم.اگر بخوام که گواهی سلامت بگیرم ارتباطی که داشتم مشخص میشود؟اگر از تاریخ آخرین رابطه ام چندین ماه گذشت باشد چطور؟
    ممنون

    • مشاور , مارس 21, 2017 @ 9:46 ق.ظ

      با سلام
      در مورد گواهی سلامت اگر برای ازدواج با همین فرد است که خودشون وقتی با شما رابطه کامل داشتند باید بدونند اگر گواهی هم بهتون ندادند باید پذیرش داشته باشند نسبت به مساله .و اینکه گواهی سلامت یعنی گواهی باکره بودن شما که اگر پزشک توجه عدم بکارت شود گواهی صادر نمی کند و ربطی ندارد از رابطه چقدر گذشته باشد وقتی فردی بکارت رو ازدست بده چه با یک رابطه یا چندین رابطه دختر محسوب نمی شود و پزشک متوجه خواهد شد .ضمن اینکه انواع پرده ها رو داریم و گاهی اوقات
      در نوعی از پرده ها شاهد درد و خونریزی نیستیم و فرد دچار درد خاصی هم نمی شود .ممکنه پرده شما از این نوع پرده باشد .
      اگر واقعا گرفتن گواهی براتون خیلی مهمه باید با ایشون به توافق برسید که اگر ندادند ایشون پذیرش داشته باشه .به هر حال امیدوارم این ارتباط به ازدواج ختم بشه و مشکل خاصی براتون ایجاد نشود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • محمد جهان , آوریل 3, 2017 @ 9:31 ق.ظ

    با عرض سلام
    پسری دارم شانزده ساله که اصلان به حرف من و همسرم گوش نمیکنند و خیلی پرخاشگر شده و سر مساله کوچک داد و بیداد میکنند و سر و قت به منزل بر نمگردد دوستان بسیاری بدی دارد و هرکاری میکنیم نمیتوانم از دوستانش جدایش بکنم

    • مشاور , آوریل 3, 2017 @ 9:40 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز این سن سن حساسی است .در این دوران پسران خودشون رو از هر اسیبی در امان می دانند و فکر می کنند اتفاق بد برای دیگران می افتد و شامب حال اونها نمیشه .ضمن اینکه ارتباط با دوستان رو به خانواده ترجیح می دهند و پرخاشگری و مخالفت دارند چون در دوران هویت یابی هستند و اینکه چه اینده ای خواهند داشت و قرار است در اینده چه کنند از سویی تغییرات هورمونی و بلوغ خود باعث افزایش مخالفت و پرخاشگری در انها خواهد شد .شما باید حتما ایشو ن رو به روانشناس ارجاع بدید چرا که به تنهایی نمی تونید شرایط رو مدیریت کنید .در عین حال باید سعی کنید با او دوست باشید حرفای او را بشنوید و شرایطش را درک کنید .و اصلا دعوا و تهدیدی در بین نباشد چون بیشتر از خانواده زده و به جمع دوستان کشیده می شود .او اکنون متوجه خطراتی که دوستان ناباب او دارند نیست .بهتره با جذبش به سمت خودتون کم کم زمینه دوری از این افراد رو فراهم کنید .
      امیدوارم با مراجعه از عواقب این دوران جلوگیری کنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • سحرناز , آوریل 8, 2017 @ 10:00 ق.ظ

    باسلام خدمت دوستان گرامی بشدت نیازمند نظرات شماعزیزان هستم لطفا کمکم کنید،من کرج ز میکنم علی نزدیک قزوین محمدیه،
    من ٢٨ سالمه و علی ١سال ازم کوچیکتره و به مدت ٣ سال همو از طریق دانشگاه میشناسیم وتو این مدت ایشون منو میخاستن وتو این مدت استادم شدن بهم درس دادن و بدلیل کارشون که تهران بود کرج خونه گرفتن ومن تنها میرفتم خونشون بهم درس میداد هیچ وقت حتی بهم دست نزد، پارسال بهمن بود که دوباره بهم پیشنهاد ازدواج داد وگفت مامیتونیم باهم زندگیه خوبی داشته باشیم تو هنوز بامن ارتباط نداشتی همش مسخره بازیامو دیدی و …، منم گفتم باهات میمونم ولی هیچ مسیولیتی به عهده نمیکیرم یعنی بمن ربط نداره وابسته بشی،خلاصه باهم موندیمو ماکه بهم دست نزده بودیم رابطه جنسی بینمون غوغاکرد و من همیشه بهمین موضوع فک میکردم اصلا دوسش نداشتم یجورایی انکار فقط میخاستم نیازمو برطرف کنم البته اینکه رابطه جنسی بینمون پیش اومد بخاطراین بود من اصلا حسی بهش نداشتم و خواستم بهش نزدیک شم ببینم میتونم بهش حسی پیدا کنم و دوسش داشته باشم وبهش وابسته شم ولی بعد از رابطه حس کردم بیشتر ازاینکه دوسش داشته باشم بفکر برطرف کردن نیازمم،
    من همش چشم توپسرای دیگه بود ولی نه اینکه برم باهاشون، دلم سیر نبود چون این خشگل نبود لاغر بود ولی خیلی پاک و پرمحبت بود، یه پسر بود که خیلی دنبالم بود که جوابشو نمیدادم حتی زمانی که رابطم باعلی شروع نشده بودتااینکه کلی پیام میدادومیگفت قصدم ازدواجه، بااومدن این خیلی دو دل شده بودم رفتیم مشاوره گفت میتونی درمورد زندگیت تصمیم بگیری و انتخاب کنی، سرتو درد نیارم ،بالاخره بینمون تموم شد اون کلی گریه من که عین خیالم نبود ولی یذره ناراحتش بودم ولی چون از اولش خودش خواست عذاب وجدان نداشتم،
    بعد ازاین رفتم باهمون پسر ٢،٣ باری رفتیم بیرون اصلا ازش خوشم نیمد اصلا مثل علی نبود که اینهمه برام ارزش قایل بود، با اینم تم کردم تا الانم هنوز ز میزنه و منت کشی میکنه و میکه هرچی تو بگی، حالا دوباره دی تولدم بوده علی اس داده چون هیچوقت یادش نمیره و قبل از این هم یک نفر تو زندکیم بوده و ازش خوشم میومد ولی اخلاقش مث علی نبوده انقد بهم بها نمیداده وضعیت مالیشم معمولی بوده خانوادش پشتش نبوده یعنی باید میرفتیم مستاجری و رو پول من حساب داشت به فکر پیشرفت نبود فقط شوخ بود و هیکل داشت و یذره قیافه و اینکه خانوادشون از نظر پوشش به ما میخوردن ولی خیلی ناراحتم کرد، ولی علی خانوادش معمولین پوشیده تر از ماهستن ولی خود علی اصلا مث خانوادش نیس به من سخت نمیگیره،
    حالا من یه روزایی خیلی دو دل میشم میترسم، جدیدا میزنم زیرگریه ناخداکاه، چون خانواده هامون سطح فرهنگیشون باهم فرق میکنه البته من هنوز خانوادشو ندیدم فقط مامانش اومده خونمون واسه اشنایی، ولی از حرفایی که میزنه یاعکساشونو که میبینم مثلا خواهرش عقد کرده بود مادرش باچادر مشکی سرعقد بود یا دامادشون یه کت درست حسابی نپوشیده بود ازاین کت کاپشنی بود علی از اونا بهتر بودخواهرشم که مثلا باید خوش تیپ باشه یه پالتو زیر چادر کل گلی پوشیده بود ، البته علی هم مث اونا بود ولی من خیلی باهاش کارکردم خیلی بهتر شد بخاطر من خیلی کارا میکنه
    الان تدریس میکنه تو یه شرکت کار میکنه قراره یه مدرک خیلی مهمی که دکترای شبکه هست بگیره و خیلی فکرای دیگه، ولی میدونم اگه من برم دیکه انرژی براش نمیمونه، من خیلی فکرم مشغوله از اینکه ازش جداشم میترسم عذاب وجدان میگیرم، به خودم میکم یا باهاش ازدواج میکنم یا باهیچ کس دیکه ازدواج نمیکنم چون باکس دیگه ازدواج کنم میترسم این نفرینم کرده باشه …
    از شما دوستان و مخصوصا مشاور محترم نیخام راهنماییم کنن
    این خلاصه داستانمون بود

    • مشاور , آوریل 8, 2017 @ 10:53 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز اگر درست متوجه شده باشم شما به هر حال رابطه جنسی داشتید حالا به هر بهانه ای چه ایجاد علاقه چه هر چیز دیگری طبیعتا در این صورت ازدواج به فرد دیگه به هر حال ممکنه در روابط زناشویی ایندتون تاثیر بگذاره ضمن اینکه شما مدام در حال مقایسه هستید .اصلا بحث نفرین و عذاب وجدان نیست لطفا با خودتون صادق باشید بحث نوع ارتباط شما بوده و اینکه پذیرفتید ایشون ملاک هایی داره که برای شما قابل قبوله منتهی شما برای رفع نیاز به سمت ایشون رفتید و شاید هنوز هم اون حس ناهشیارانه شمارا به سمت ایشون میکشه .بهتره اگر واقعا علاقه ای ندارید و به خاطر مسائل جانبی به ایشون وابسته بودید کلا رابطه رو تموم کنید چون این برای طرف مقابل آزاردهنده تر خو اهد بود که کنار او باشید ولی دنبال دیگری که شاید بهتر باشد بگردید .برای ایشون توضیح بدید که بههم نمی خورید و رابطه رو تمام کنید ولی اگر واقعا دوست داریدمنطقا کنار ایشون باشید و زندگی کنید و صرفا ایشون توی زندگی شما باشند بهتره به شخص یا اشخاص د یگری فکر نکنید و با ایشون زندگی رو شروع کنید و حتما توصیه می کنم ب۶ مشاوره قبل از ا دواج بروید چون شما اکنون سردرگم هستید و از نیازهای ناهشیار بی اطلاع و باید توجه داشته باشید که با قطعیت نه از سز دلسوزس و عذاب وجدان و هرچیز دیگری مایل به ازدواج باایشون و تجربه یک عمر زندگی رو داشته باشید .امیدوارم تصمیمی بر مبنای عقلانیت بگیرید .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • سحرناز , آوریل 8, 2017 @ 1:55 ب.ظ

    مشکلی که خیلی فکر منو مشغول کرده کلاس خانواده هامونه،مثلا خواهرش اصلا واسش مهم نبود که منو ببینه زمانی که مامانش داشت میومد خواهرش باهاش نیمد، مثلا واسه عید خانوادش به خانوادم ز نزدن عید تبریک بگن با اینکه باباشم تلفنی با بابام صحبت کرده، چهره و تیپ علی هم هست، وگرنه علی خیلی چیزای مثبت داره وقتی به این چیزای مثبتش فک میکنم نظرم عرض میشه، اینکه پسر کاری هست بفکر پیشرفته، دست و دلبازه هرچی بخام تا حدودی میخره تا جایی که در توانش باشه، ولی پسرای دیگه با من اینجور نبودن همش بفکر عشق و حال بودن یا اصلا نمیتونستم درکم کنن

    • مشاور , آوریل 9, 2017 @ 8:33 ق.ظ

      با سلام ببینید هیچ فردی رو شما صد در صد پیدا نخواهید کرد که له شما شباهت داشته باشه و همه ملاک های شما را براورده کنه .چون به هر حال افراد در کنار نقاط قوت نقاط ضعفی هم دارند .خود شما هم قطعا همه ویژگی های مثبت رو ندارید .بهتره به میزان تفاهم و شباهت های رفتاری و زندگی اینده فکر کنید و تصمیم بگیرید در زندگی اخلاق بسیار حائز اهمیت است .که باید به آن پرداخته شود.امیدوارم تصمیم درستی بگیرید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • مشاور , آوریل 9, 2017 @ 9:11 ق.ظ

    با سلام خیر این ازدواج صحیح نیست چون ایشون در شرایط بلوغ هستند و مطمئنا این خ استشون پشتوانه منطقی نداره ضمن اینکه شما مدت ها دوران بلوغ رو پشت سر گذروندید و قطعا رفتار پخته تری دارید .در زندگی وقتی چنین اختلاف فاحشی اون هم در این سن پایین ایشون وجود داره خیلی به آینده اون زندگی نمیشه امیدوار بود چون به هر حال ممکنه بعد از مدتی که از شدت هیجان ایشون کم بشه شرایط ثابت تری پیدا کنند کلا تصمیمشون عوض بشه .چون افراد در این سن به شدت عاطفی حساس و آسیل مذیر هستند و اصولا چیزی را منطقی بررسی نمی کنند شما هم بهتره به این نکات توجه داشته باشید ..ولی اگر باز هم اصرار به این مساله دارید می توانید از مشاوره پیش از ازدواج استفاده کنید
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
    موفق باشید

  • مرجان , آوریل 9, 2017 @ 10:56 ق.ظ

    سلام،من ۲۵ سالمه و ۲ساله که عروسی کردم،اما الان ۴،۵ ماهی هست که همش بحثا و دعواهای گذشته به یادم میاد و دیگه اون حس قوی رو که قبلا بهش داشتم و فکر میکنم ندارم..خیلی دوسش داشتم خیلی اما الان یه جوری شدم،انگار بی تفاوت..برام مهم نیست بحث داشته باشیم یا نه،از رابطه جنسی دوس دارم فرار کنم و بهانه میارم..همش اتفاقات گذشته میاد توو ذهنم ..همش میگم ای کاش زمان به عقب برمیگشت و ازدواج نمیکردم…دارم ازین افکار دیوونه میشم.لطفا کمکم کنید.

    • راهنما , آوریل 10, 2017 @ 8:58 ق.ظ

      دوست عزیز
      یکی از ویژگی‌های افکار منفی، طولانی بودن و کامل شدن آنهاست؛ فکرهای منفی این قدر در ذهن باقی می‌ماند و دنبال هم می‌چرخد تا یک ماجرای تلخ و منفی بزرگ در ذهن شکل بگیرد

      بسیاری از ما دائم در حال سر و کله زدن با خودمان هستیم، با افکاری که گاه و بی‌گاه به سراغمان می‌آید. البته متأسفانه در اغلب موارد این فکرها و گفت‌ و گوهای درونی چندان مثبت نیست و همین مساله موجب می‌شود همه فکرها و گفت‌ و گوهای درونی را بد و استرس‌ زا بدانیم؛ چرا که معمولا عادت داریم خودمان را به دلیل اتفاقات گذشته محکوم ‌کنیم یا نگران و مضطرب اتفاقات آینده باشیم؛ اتفاقاتی که هنوز پیش نیامده و مشخص نیست روزی به واقعیت می‌پیوندد یا نه.

      موضوع مهم این است که چنین افکار منفی‌ای می‌تواند امید به آینده را از بین ببرد و فرد را برای طی مسیر زندگی، تنها و ناامید رها کند، اما چون اعمال ما نتیجه افکارمان است، اگر بتوانیم تفکراتمان را تغییر دهیم، حتما قادر خواهیم بود طور دیگری هم عمل کنیم و در نتیجه زندگی متفاوتی خواهیم داشت. پس در این مورد هم باید سعی کنید و با تمرین، افکار منفی را به فکرهایی مثبت و انرژی‌بخش تغییر دهید.

      بحث‌های درونی منفی را حذف کنید
      اولین قدم، کسب آگاهی است؛ یعنی قبل از هر چیز باید فکرهای منفی را بشناسید و سعی کنید آنها را به افکار مثبت تغییر دهید؛ البته فراموش نکنید این کار ابتدا خیلی سخت است و نباید ناامید شوید؛ ولی وقتی راهش را پیدا کنید، براحتی می‌توانید این کار را پیش ببرید. پس اگر سال‌هاست با افکار منفی زندگی کرده‌اید، انتظار نداشته باشید طی یک شب از شر آنها خلاص شوید، چون این فکرها به دلایل مختلفی ایجاد می‌شود که باید با شناخت دقیق، با آنها روبه‌رو شوید؛ مثلا اگر معلم کلاس اول دبستان همیشه شما را دانش‌آموزی بی‌استعداد خطاب کرده باشد، خیلی عجیب نیست اگر هنگام شروع کارهای جدید، دائم به خودتان بگویید «نمی‌توانم»، «این کار برای من خیلی سخت است» و… اگر هم دائم این فکرهای منفی در ذهن شما چرخیده باشد، حتما برای انجام کارها، اعتماد به نفس کافی نداشته‌اید. پس می‌بینید چقدر سخت است در این شرایط باور کنید توانایی شما بیشتر از چیزی است که خودتان فکر می‌کنید؟!

      یکی از معروف‌ترین جملات منفی که خیلی از ما دائم با خودمان مرور می‌کنیم، این است: «من نمی‌توانم». غافل از این که وقتی به خودتان می‌گویید « نمی‌توانم » یا « این کار خیلی سخت است » در واقع مقاومتی نسبت به انجام آن کار در خودتان ایجاد می‌کنید که داشتن چنین مانع ذهنی‌ای می‌تواند شما را از رسیدن به موفقیت بازدارد. پس هر وقت به خودتان گفتید « من نمی‌توانم » کمی به جمله‌تان فکر کنید و بگویید « چرا نمی‌توانم؟ »

      تحقیقات متعدد نشان داده است اکثر نوابغ و دانشمندان کسانی بوده‌اند که با کار و مطالعه زیاد به این موقعیت رسیده‌اند و همین موضوع ثابت می‌کند اگر می‌خواهید موفق شوید باید دائم به خودتان بگویید که می‌توانید.

      تائیدات مثبت را از یاد نبرید
      وقتی به هدف خاصی می‌رسید، معمولا جملات و عبارات مثبت را از افراد مختلف خواهید شنید؛ این عبارت‌ها معمولاً کوتاه، قابل باور و مشخص است. پس بهتر است این جملات را بارها برای خودتان تکرار کنید تا نوع دیگری از افکار درونی برای شما ایجاد شود. گام بعدی این است که تمام این تائیدات را با صدای بلند و با شور و شوق بگویید؛ حواستان باشد خواندن از روی جملات و کلماتی مثبت بدون هیچ حسی، فایده‌ای ندارد.

      به فکرهای مثبت بال و پر دهید
      یکی از ویژگی‌های افکار منفی، طولانی بودن و کامل شدن آنهاست؛ فکرهای منفی این قدر در ذهن باقی می‌ماند و دنبال هم می‌چرخد تا یک ماجرای تلخ و منفی بزرگ در ذهن شکل بگیرد، اما از حالا به بعد، سعی کنید به جای چنین کاری، این تمرین را انجام دهید؛ فکرهای شاد و مثبت را مانند یک فیلم طولانی و نشاط ‌انگیز دنبال کنید. برخی از تجسم‌ها بسیار مفید خواهد بود و باید تا می‌توانید داستان را ادامه دهید و بگذارید ساعت‌ها زمان شما را به خودش اختصاص دهد. در ضمن، خیلی بهتر است اگر این داستان را درباره خودتان بسازید و تصور کنید به هدف‌های‌تان رسیده‌اید.

    • مشاور , آوریل 10, 2017 @ 10:32 ق.ظ

      با سلام دوست گرامی آیا در این مدت اتفاق خاصی افتاده است ؟ایا موضوعی باعث شده در این مدت گذشته ها را یاداوری کنید ضمن اینکه هر چه در ذهنتان مسائل گذشته را بیشتر یاداوری کنید بیشتر از زندگی دلسرد می شوید و شرایط روحی نامناسب تری پیدا خواهید کرد.و ممکن زندگیتون دچار مشکلات جدی شود که بعدها از این رفتارها پشیمان شوید .اگر همسرتون رو دوست دارید تلاش کنید اینده مطلوبی بسازید نه اینکه مدام در گذشته ها قدم بزنید و اینکه گاهی گذشت بسیار کمک کننده خواهد بود در هر حال توصیه می کنم برای رفع مشکلات روحی و کاهش افکار منفی به درمانگر متخصص مراجعه کنید و سعی کنید زندگی خوشایندی برای خودتون و همسرتون بسازید البته که ایشون هم باید رفتار درست و مناسبی داشته باشند و همه چیز اشتراکی و متقابل است .موفق باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • مرجان , آوریل 10, 2017 @ 11:54 ق.ظ

        بله،این اواخر در طول عید مشکلی و بحثی برامون پیش اومد..هیچ جوره از دلم نمیره،نمیتونم ببخشم.
        میخوام خوب باشم و همه چیز رو فراموش کنم و به روال قبلیم برگردم اما نمیدونم چرا اینجوری شدم اینجور افکار نمیزاره عادی باشم،حتی همسرم هم متوجه تغییر رفتارم شده و همش به من ابراز علاقه و نزدیکی میکنه تا منم جوابشو بدم با اینکه منم لفظی جواب درخواستشو میدم اما حس میکنم کاملا متوجه شده و همش درصدد آن هست که کاری کنه من شاد باشم و مثله قبل شوخی کنم و اذیت کنم..اما نمیدونم چرا اینجوری شدم،مثه قبل حوصله ی گیر دادن و شوخی و اذیت و ….ندارم.چرا اینجوری شدم؟مشکلم چیه؟

        • مشاور , آوریل 10, 2017 @ 9:27 ب.ظ

          باید برای فراموش کردن اون مساله که اینقدر براتون سخت تموم شده با همسرتون صحبت کنید و اگر حرفی دارید که نزدید و دلیلی از ایشون خواستید که توی ذهن خودتونه صرفا و بازگو نکردید بیان کنید تا ایشون هم متوجه باشند که مساله حائز اهمیت بوده و باید تلاششون رو برای رفع اون انجام بدهند .نوع ارتباط زوجین اهمیت به سزایی در رفع مسائل احتمالی اینچنینی دارد .و این یک مهارت است که در طی زندگی بسیار کمک کننده خواهد بود
          اگر این شرایط ادامه داشته باشد مککن است باعث سردی همسرتون بشه و شرایط اط این که هست سخت تر شود
          تا قبل از اینکه شرایط بدتری پیش بیاید بهتر است مشکل را رفع کنید
          و به شرایط طبیعی برگردید .
          موفق باشید

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
          موفق باشید

  • nasrin , آوریل 16, 2017 @ 1:15 ب.ظ

    با سلام
    من و پسر عمه ام با میل و علاقه ی خودمان تقریبا ١ساله که عقد کرده ایم اما بعد از گذشت این مدت همسرم میگه من هیچ حسی به جنس مخالف ندارم و میخوام طلاقت بدم میگه برای من مهم نیست تو خودت تو زندگی اذیت میشی اوایل خییییییییییلی خوب بود نمیدونم چرا ی دفعه اینجوری شد حتی ازش میپرسم که اگه من کاری کردم که باعث شده نظرت عوض بشه بگو میگه تو دختر خیلی خوبی هستی میدونم ک تورو طلاق بدم خودم ضرر میکنم ولی وقتی حسی بهت ندارم خودتو اذیت نکن و بیا بریم از هم جدا شیم

    • مشاور , آوریل 16, 2017 @ 8:48 ب.ظ

      با سلام
      دوست گرامی اگر ابتدا خوب بودند و چنین حرف هایی نبوده باید دلیل و منطق این رفتار مشخص شود اگر شما زندگیتون رو دوست دارید بهتره به ایشون بگیئ با هم حضوری به روانشناس مراجعه کنید تا فرد سومی هم تشخیص دهد که می توانید ادامه دهید یا خیر و اگر مساله ای باعث تصمیم
      ایشون شده که نمی توانند با شما در میان بگذارند به روانشناس بگویند
      چون در حال حاضر اینکه ایشون شما رو دختر خوبی ببینند
      ولی تمایل به جدایی داشته باشند عجیب است و اگر حسی نبود در این یک ساله و قبل از ان بروز می دادند به هر حال احتمالات مطرح شده برای رفتار ایشون بسیاره .امیدوارم
      به زودی مساله تون مرتفع شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • رضا--ز , آوریل 17, 2017 @ 11:58 ق.ظ

    سلام.روز بخیر.من ۲۸سال سن دارم و قصد ازدواج دارم.به بیماری نارکولوپسی مبتلا هستم.از حدود ۲۲سالگی درگیرم.خدا رو شکر بیماری خیلی کنترله و مشکلی ندارم.فعالیتای روز مره رو به خوبی دارم.به خانواده طرف مقابلم موضوع رو در میان گذاشتم.قبل از این که این موضو ع رو بگمدر و مادر طرف مقابلم رضایت نسبی داشتن.اما از زمانی که موضو ع رو فهمیدن دایما تاکید دارن که این بیماری ژنتیکیه و منتقل میشه و مخالفن.از دکتر خودم و چنتا دکتر دیگر سوال کردم همگی گفتن نه ژنتیکی نیست.میخواستم از شمام بپرسم آیا این بیماری ژنتیکیه؟اختلالی در آِنده بر روی فرزندمون ایجاد میکنه.اینم بگم که در خانوااده پدری و مادری اصلا همچین چیزی نداشتیم.حتی دو نسل قبل.چون از پدر بزرگم سوال کردم که همچین علایم در پدر بزرگش دیده یا نه؟همچنین از پدر بزرگ مادریم همین سوال رو کردم ممنون میشم اگر راهنماییم کنید.سپاس.

    • مشاور , آوریل 18, 2017 @ 6:54 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز این بیماری زنتیکی نیست و اصلا این طور نیست که برای فرزند شما بخواهد در اینده مشکل ایجاد کند چون جز دسته اختلالات خواب محسوب می شود که ممکنه درافرادی وجود داشته باشه بهتره اگر نگران هستند با ایشون به پزشک مراجعه کنید تا براشون توضیح بدن که مشکلی پیش نمیاد امیدوارم خوشبخت باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • سارا , آوریل 22, 2017 @ 11:26 ب.ظ

    سلام من حدود سه ساله ک ازدواج کردم اوایل خوب بود تا اینکه بد اخلاقی همسرم را متوجه شدم و از ایشون بدم اومد خیلی سعی کردم ولی دیگه نشد دیگه ازش متنفرم نمیتونم تحملش کنم هر روز هم بدم میشه خانوادم در کم نمیکنن میخوام ازش جدا بشم ولی اونا میگن ن چیکار کنم ؟

    • راهنما , آوریل 23, 2017 @ 8:50 ق.ظ

      چگونگی برخورد با یک شوهر عصبانی، به میزان شکیبایی شما و میزان آسیبی که به شما وارد می گردد، بستگی دارد. آزارهای عاطفی و روحی امری واقعی اند و افراد مختلف میزان صبر متفاوتی دارند.

      رفتار با شوهر بداخلاق، کار ساده ای نیست. مردان بیشتر کلامی هستند و به همین خاطر باید اجازه دهید عصبانیت خود را بیرون بریزند. درحالی که زنان تمام خشم خود را درون خود نگه می دارند و با گریستن آن را نشان می دهند. درمورد یک زوج متأهل، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزدیکترین فرد به شوهرش می باشد.

      خشمی که از طرف شوهرتان سر می زند، مستقیماً شما را هدف قرار نمی دهد. در این شرایط شما به اندازه کافی به احساساتی شدن گرایش دارید. اندیشیدن به شوهرتان که همیشه با خشم برخورد می کند، باعث می گردد احساس فرومایگی کنید و این امری کاملاً طبیعی است. شما باید یک قدم به عقب بردارید و عملاً به آنچه رخ داده است بیندیشید و دلیلی که در پس این رفتار وجود دارد را بیابید.

      استرس، ناامیدی و ترس، مردان را عصبانی می کند. می توانید به همسرتان بگویید که با اینکه می دانید او این روزها چه استرس فراوانی دارد و این مسئله او را عصبی کرده است، اما این موضوع باعث شده که رابطه زناشویی تان نیز تحت تأثیر قرار گیرد. با همسرتان شفاف و روشن گفت وگو کنید و او را بدون قید و شرط حمایت کنید.

      ۶نکته برای خوشحال ساختن شوهران خشمگین
      ۱- نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر می کنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان می شود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.

      ۲- عصبانیت به آسیب های فیزیکی و عاطفی می انجامد. به شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راه هایی برای درک و حمایت او بیابید.

      ۳- شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجه ای جز انفجار عصبانیت و بدتر شدن شرایط ندارد.

      ۴- طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما می توانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفت وگو با همسرتان به هیچ و جه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفت وگو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.

      ۵- شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر می کند. در ضمن شنونده خوبی باشید.

      ۶- اگر متوجه شده اید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی می شود، می توانید از یک متخصص کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامه های مدیریت خشم نماید.

      چگونه با شوهر عصبانی خود برخورد کنیم؟
      چگونگی برخورد با یک شوهر عصبانی، به میزان شکیبایی شما و میزان آسیبی که به شما وارد می گردد، بستگی دارد. آزارهای عاطفی و روحی امری واقعی اند و افراد مختلف میزان صبر متفاوتی دارند.

      در درجه اول، ممکن است همسر خشمگین شما در خانواده ای رشد کرده باشد که اینگونه رفتارها طبیعی بوده است و بیان احساسات درونی با چنین راه های خشن، بدون توجه به آسیبی که به شما وارد می آید، به نظرش عادی می آید. اگر شما در خانه ای با عشق فراوان بزرگ شده اید، به طور قطع توقع محبت بیشتری از شوهرتان دارید و عصبانی شدن او شما را به میزان فراوانی ناامید و دلگیر می کند.

      به شوهرتان بگویید که وقتی خشمگین می شود، چقدر شما اذیت می شوید. شاید او از اینکه دارد به شما آزار می رساند، آگاهی ندارد. اگر او شما را دوست دارد باید تلاش کند تا برای جلوگیری از ناراحت شدن شما، عبارات مناسب و لحن متمایزی را یاد بگیرد. در حقیقت برخی از مردها بسیار خودخواهند و از درک دیدگاه های شما سرباز می زنند. اما حداقل سعی کنید زمانی که او آرام است، در این مورد با او به گفت وگو بنشینید.

      بیشتر مردان متأهل قادرند تا با احترام سخن بگویند، پس تلاش کنید درمورد آنچه بیش از همه شما را آزار می دهد، با او صحبت کنید و از او بخواهید تا بیشتر ملاحظه احساسات شما را بنماید. برای داشتن یک زندگی زناشویی کامیاب، در جهت شاد و خشنود کردن یکدیگر تلاش کنید.

      درصورتی که شوهر شما به احساساتتان اهمیتی نمی دهد و به صراحت اقرار می کند که می خواهد شما را بیازارد، ممکن است خودش هم عمیقاً آسیب دیده باشد. از او درمورد آنچه که او را آزار می دهد سؤال کنید و به او قول دهید این مسئله را طوری تغییر خواهید داد که دیگر اذیت نشود. برخی افراد دوست دارند وقتی خودشان آزرده خاطر می شوند، دیگران هم مثل آنها باشند.

      اگر شما باعث آزردگی او شده باشید، ممکن است او بخواهد کار شما را تلافی کند. بنابراین، درباره آنچه باعث شده تا شما او را اذیت کنید با او حرف بزنید و سعی کنید تا دیگر با این روش او را نیازارید.

      اگر به وضوح همسرتان دوست داشت شما را اذیت کند، با اینکه شما همواره رفتار خوبی با او داشته اید، باید به دنبال راه حل عاقلانه ای باشید.

      بله، بسیاری از مردها نسبت به دیگر مردها مهربان ترند. اگر نمی توانید با او کنار بیایید و رفتارهای بد او را تحمل کنید، به او گوشزد کنید که اگر نتواند رفتارش را تغییر دهد، او را ترک خواهید کرد. برخی از مردها به رابطه زناشویی بها نمی دهند و دوست دارند که هرطور که هست، از آن خلاص شوند. شاید از نظر آنها این راهی برای جدایی از شما باشد.

      اگر نتوانستید در کل موقعیت خود خوشبختی را بیابید، شاید بهتر باشد هرچه زودتر از او جدا شوید. شاید او به خاطر بودن با شما خشمگین است و می خواهد که او را ترک کنید. سعی کنید هر کاری که می توانید برای محافظت از خود در برابر آزار او انجام دهید که به رفتار خشن او ربط داشته باشد. اما اگر به هیچ وجه نمی توانید این کار را انجام دهید، می توانید برای همیشه از او جدا شوید.

      به خاطر داشته باشید درصورتی که هر دو شما برای یکدیگر اهمیت داشته باشید و درصورتی که دوست داشته باشید یکدیگر را خوشحال ببینید، می توانید برای یادگیری درست رفتار کردن با یکدیگر تلاش کنید. افراد متأهل باید بیاموزند که چگونه با هم رفتار کنند. هر دو شما باید برای یافتن راهی برای سازش و شاد نگاهداشتن یکدیگر تلاش کنید. اگر یکی از زوجین وظیفه خود را برای خشنود کردن دیگری انجام نداد، راه دیگری به غیر از جدایی باقی نمی ماند.

      تا وقتی شوهرتان صادقانه برای کمتر عصبانی شدن تلاش می کند، و تا وقتی تلاش می کند تا به شما آسیبی نرساند، زندگی زناشویی شما به طور قطع شادتر می گردد. عشق و محبت را به هم بیاموزید. به او آن چیزی که بیشتر خواهان آن است را تقدیم کنید. ممکن است او محبت و حمایت بیشتری را از شما بخواهد هر آنچه که خواهانش است را فقط با مهربانی به یکدیگر بدهید. اگر او عشق و محبت را از طرف شما دریافت کند، امیدوار باشید که سعی در پس دادن محبت شما، بیشتر خواهدشد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • سارا , آوریل 22, 2017 @ 11:32 ب.ظ

    چون این بد اخلاقی و بد دهنی ادامه پیدا کرد ایشون لجباز و بی مسئولیت هم هست و بی نظم و ب فکر پیشرفت هم نیست

  • h.h , آوریل 24, 2017 @ 4:08 ق.ظ

    سلام خسته نباشین
    من ۲۳سالمه ۲سال پیش بانامزدم اشناشدیم و دوست شدیم چن ماه بعد نامزد کردیم. اوایل برای من اون رابطه مهم نبود و قصدازدواج نداشتم بخاطر همین ب ایشون دروغایی گفتم چون فکرنمیکردم ک این رابطه موندگاربشه.اوایلش خیلی خوب بودیم خیلی عاشق هم بودیم تا کم کم حسین بم بدبینو شکاک شد طوری ک مجبورم کرد چادری بشم اصلا نمیزاشت بیرون برم حتی باخانواده کاری کرد ک باهمه دوستام قطع رابطه کردم حتی اجازه نداشتم خونه فامیل یا واس خرید بدون خودش جایی برم البته بگم ک بعده این داستانا خانوادها مخالف شدن.کم کم دست بزنای حسین شروع شد بددهنی میکرد بداخلاق شده بود اما من تحمل کردم گفتم درست میشه اما بدترشد ک بهتر نشد همش گیر داده بود ب گذشته میگف هرکاری کردی باید بگی منم نمیخواستم بدبین تر بشه از دست بدم زندگیموعشقمو نمیگفتم اما یا با کتک مجبورم میکرد ک بگم یا قران میذاشت وسط منو همه جوره تو منگنه میذاشت اما من زیره بار نمیرفتم.تو این ۲سال ۲بار کات کردیمو جداییو ب بودن ترجیح دادیم اولیش ۲ماهونیم بود ک خسته شده بودم از کتکو توهین ب خانوادمو خودم و محدودیت زیاد چون من خانواده بسته ای نداشتمو محدود نبودم بخاطر همین خیلی اذیت شدم جداییمون از ۴شنبه سوری ۹۴ بود تا خرداد ۹۵٫٫ دومیش ی ماهونیم بود جداییمون بخاطر دسته بزن شدید حتی این اخرا کمربندمیکشیدو بدنمو کبود میکرد همه جوره باز محدود بودم جایی نمیرفتم حتی تل خاله هامو عمه هامم نمیذاشت داشته باشم میرفتیم بیرون همش میترسیدم چون میگف باید همش سرت پایین باشه وب کسی نگاه نکنی ک اگه ناخواسته چشمم میخورد ب کسی انواع تهمتارو میشنیدمو کتک.. جداییمون از اخرای بهمن ۹۵ بود و توعید دوباره همدیگرو دیدیمو دلمون لرزید. دوباره برگشتیم اما باز شروع کرد گیر دادن ب گذشته من این بار دیگه ولم نکرد تا نشنید همه چیو منم گفتم.ی چیزاییم راجبه خودم بگم ک:تو جداییه اولمون من با ی پسری اشنا شدم ک خاستگاری کرد ازم اما من چون عاشق حسین بودم اصلا ب ازدواج با اون اقا فک نمیکردم اما رابطه کاملا اجتماعی داشتیم باهم اما قبل از اینکه دوباره با نامزدم اشتی کنم ت شد اون دوستی اما دومین بار ک جداییمون قطعی شد من تلگرامو اینستاگراممو نصب کردم ک حسین کاملا مخالفشون بود حتی لگه اسمشونم میوردم کتک کاری داشتیم.خب شبکه های اجتماعی طوریه ک همهب فکرچت کردنن منم هم گروه داشتم هم دوستای قدیممو پیدا کرده بودم با بعضیام چت میکردم ولی همیشه تو زندگیم من خط قرمزایی دارم ک همه دورو بریام میدونن.نامزدم تا ۳ روز از همه اینا سواستفاده کرد و ب من تهمتای خیلی زشتی میزد همش میگف هرزه ای دوس داری پسرا دروبرت باشن ک…… همش میگف تو عقده ای هستی هَوَلِ تلگرامو تیپو دوستورفیقو عروسیو مهمونی رفتنی.حتی با اهنگ گوش کردنو خرید کردن من واس خونمون مشکل داره همش میگف باید قیده خونوادتو بزنی منم زیره بار نمیرفتم اماره ریز ب ریزه حقوق منو داشت اگه ده تومن واس خونه خرج میکردم ۲۴ساعت دعواداشتیم. خلاصه سرتونو درد نیارم من چون عاشقش بودمو خواستمش با همه ی داشته هاشو نداشته هاش نمیتونیم ازهم جدا بشیم اصلا بدون هم نمیتونیم زندگی کنیم ی سری اخلاقای خوبم داره مثل صادق بودنو هیز نبودنو مهربونیوپاک بودن ک واسه من مهمه اما متاسفانه زیاد کاری نیس پدرش فوت کرده و مادرش خرجشو میده ولی من شاغلم. الان خیلی اخلاق رفتارش بهترشده مهربون شده دست بزنم نداره تهمتم نمیزنه اما هنو همون شرطو شرایط هستش ک تلگرامو…نداشته باشم تیپمو ارایشم ب نظر خودش باشه دوست نداشته باشم تو خیابون سرپایین باشمو خیلی کم با خونوادم بیرون برمو…… اما میگه دیگه ازدواج نکنیم صیغه باشیمو هم خونه باشیم من تو دوراهیه بدی موندم ن قدرت ن گفتن دارم ن دوست دارم اینجوری زندگی کنم. حس میکنم خیلی افسرده شدم همش کتکاو فوشاو بی احترامیاش جلو چشمه همش پیگیر گذشته بود ولی نفهمید منو داره له میکنه خورد میکنه الان دیگه اون دختر شیطونی ک از دیوار راست بالامیرفت نیستم همش تنهاییو دوس دارم خیلیم عصبی شدم جوری شده ک الان اون خوبه و من بد شدم همش دعوامیکنم باهاش خیلی احساس ضعیفی میکنم خیلی ناامید شدم حتی دیگه نمیخام سرکار برم منی ک همش دستم تو جیب خودم بوده استقلال داشتم دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه ی دم انقد عاشقشم ک دوس ندارم برم ی دم انقد ازش متنفرمیشم ک فقط میخام ازش فرارکنم فقط میدونم اون دختره شوخو سرحال دیگه نیستم. ازتون میخام کمکم کنین من تو دو راهیه بدی گیرکردم ک دوس داشتنم نمیزاره بیخیال نامزدم بشم. لطفا کمکم کنین.

    • مشاور , آوریل 24, 2017 @ 8:24 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز با این رفتارها مشخصه ایشون تعادل نداره هنور سر خواستن یا نخواستن شما گیر کرده و اینکه صیغه ادامه بدید خب به نفع ایشونه کاملا و به ضرر شما .اینکه اونقدر پایبندی به ایشون وجود داشته باشه که شما با همه این سختی ها حاضر بشید تحمل کنید مشکل افرین است البته اگر رابطه جنسی با هم واشتید خب والستگی علی رغم مشکلات طبیعیه ولی نباید به هر بهایی ایندتون رو خراب کنید .توهین به خانواده و قهر و این مشکلاتی که فرمودید و حتی حس نفرت همه وهمه مسئله ساز خواهددشد و بهتر برای تصمیم در مورد اینده زندگی حتما حضوری مراجعه کنید .امیدوارم تصمیم مناسبی گرفته شوددووالبته منطقی .

      • h.h , آوریل 24, 2017 @ 11:52 ق.ظ

        ممنون بابت جواباتون.بله همینطوره ایشون خودش تعادل نداره اما همیشه ب من میگه تعادل روحی روانی نداری عقده ای هستی برای همه چی . مشاوره ام ۲بار رفتم اما جوابی نگرفتم یکیشون میگف کات کن میگفتم خب نمیتونم یکیشونم اخرش بم گف اگه دوسش داری تحمل کن بخاطره عشقتو زندگیت. ی چیزیم یادم رفت ک بگم ایشون ۳سال از خودم کوچیکتره این داستانو نمیدونستم تا ۲ماه بعده نامزدیمون. واقعا الان تو بدشرایطی هستم از نظر خانوادگیم ب مشکل خوردم.حس میکنم اخلاقورفتارش حتی دوفازه بودنش رو من تاثیر گذاشته منم قدرت تصمیم گیری ندارم واقعا از نظر روحیو جسمی داغونم حتی دیگه امید ندارم واس زندگی شخصی خودم.من تو زندگیم اصلا ادم ضعیفی نبودم همیشه سعی کردم تو بدترین شرایطم بهترین کارو انجام بدم اما الان نمیدونم چرا اصلا نمیتونم جدابشم وابستگی جفتمون اصلا عادی نی خیلی جاها افراطو تفریط داریم

    • مشاور , آوریل 24, 2017 @ 8:24 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز با این رفتارها مشخصه ایشون تعادل نداره هنور سر خواستن یا نخواستن شما گیر کرده و اینکه صیغه ادامه بدید خب به نفع ایشونه کاملا و به ضرر شما .اینکه اونقدر پایبندی به ایشون وجود داشته باشه که شما با همه این سختی ها حاض%B

  • B , می 13, 2017 @ 6:40 ب.ظ

    سلام
    من خانم ۲۷ ساله لیسانس دو سال ازدواج کردم.اما چند ماه بعد ازدواجمون متوجه خیانت همسرم با دوست دختر سابقش شدم که هنوزم ادامه داره رابطشون.به همسرم گفتم که فهمیدم بهم خیانت میکنه ولی انکار میکنه و میگه توهم زده .من هیچ شکی ندارم چند دلیل محکم دارم که مفصل. به خانوادم هم گفتم ولی پدرم مخالف طلاقه. منم فقط به خاطر مردم و فامیل نمیتونم مصرانه تصمیم به جدایی بگیرم.از طرفی تحمل این قضیه برام سخته.از شوهرم متنفرم به خاطر خیانت اش به خاطر دروغ و اینکه دوستم نداره در باطن.سر دو راهی موندم.نمیتونم یعنی جراتش ندارم درخواست جدایی کنم.از بیوه شدن هم میترسم.هم از لحاظ دید بد مردم هم از لحاظ باختن زندگی هر چند به ظاهر الانم زندگیم نباختم.!خستم افسردم نا امیدم ای کاش میتونستم یه عشق واقعی پیدا کنم بعد باهاش ازدواج کنم.از خیانت همسرم مشخصه که به ظاهر دوستم داره .لازم به ذکر که ما رابطه زناشی۸مون خوبه و به وقته .ولی باز دلش و فکرش پیش آون زن بیوه بی خداست .هم از لحاظ عاطفی ساپورتش میکنم هم غذا هم تمیزی خودم و خونه بازم بی فایدست میره سراغ آون .دلم یه عشق دوطرفه میخواد احساس میکنم منو اوسکول کرده .بعدش من نماز میخوتم و اصلا دلم نمیاد خیانت کنم فقط امیدم خداست .ولی دارم پیر میشم همش غصه میخورم و اعتماد به نفسی ندارم .

    • راهنما , می 14, 2017 @ 10:38 ق.ظ

      وقتی کسی به شما خیانت می‌کند، روش درست یا روش غلط برای واکنش دادن به آن وجود ندارد. این یک تجربه شخصی بسیار عمیق و دردناک است و فقط خودتان می‌دانید چه رفتاری درمقابل آن باید نشان دهید.

      بااینحال، استفاده از توصیه‌های کسانیکه تجربه مشابهی داشته‌اند می‌تواند کمکتان کند. در زیر بهترین توصیه‌های خوانندگان مردمان در سایت و صفحه فیسبوکمان را برایتان جمع‌آوری کرده‌ایم تا بتوانید راحت‌تر با این مشکل کنار بیایید.

      ۱. «مدتی طول کشید تا من بتوانم این موضوع را فراموش کنم اما چیزی که خیلی به من کمک کرد این بود که به خودم یادآور می‌شدم، رفتار او، انتخاب خودش بوده است و من هیچ کنترلی روی آن نداشته‌ام. این امکان وجود دارد که چنین افرادی هیچوقت واقعاً خوشحال نباشند چون همیشه دنبال چیز دیگری هستند درحالیکه مشکل اصلی خودشانند. اما این طرف قضیه خود شما هستید که فوق‌العاده‌اید و می‌توانید با این مشکل هم مثل مشکلات دیگر زندگی کنار بیایید.»

      ۲. «عصبانیتتان را بیرون بریزید. وقتی من توانستم بالاخره این موضوع را پشت سر بگذارم، از شوهر سابقم و شریک خیانت او بخاطر درهایی که به روی من باز کردند، متشکر بودم. من آدم خوبی هستم (مطمئناً شما هم همینطور) و لایق بهترین‌ها. وقتی شوهرم با زنی دیگر به من خیانت کرد، این آزادی را به من داد تا بتوانم بهترین را برای خودم پیدا کنم.»

      ۳. «فریاد بکشید، گریه کنید و غصه بخورید. مطمئناً چنین اتفاقی باعث عصبانیتتان می‌شود، پس بگذارید که عصبانی شوید. هیچ چیز بدتر از این نیست که دیگران به شما بگویند که آرام باشید و خودتان را جمع و جور کنید.»

      ۴. «کمی صبر کرده و به موقعیتی که در آن هستید فکر کنید. بلافاصله به این اتفاق واکنش ندهید تا از تصمیمی که می‌گیرید، پشیمان نشوید. لازم نیست فوراً تصمیم بگیرید. و وقتی به اینکه چه می‌خواهید بکنید فکر کردید، برنامه‌ریزی کنید. این همان کاری بود که من انجام دادم. دفعه اولی که بخشیدم، نقشه‌ای داشتم که اگر چنین اتفاقی دوباره برایم افتاد، چه بکنم. وقتی به طور غیرقابل اجتنابی این اتفاق برایم تکرار شد، دیگر می‌دانستم که دقیقاً می‌خواهم چکار کنم، کجا می‌خواهم زندگی کنم، بچه‌هایم را به کدام مدرسه بفرستم، کارم را چه بکنم و …»

      ۵. «یادتان باشد که این انتخاب آنها بوده است، باوجود همه اتفاق‌هایی که در گذشته و حال این رابطه برایتان افتاده است. این انتخاب آزادانه آنها بوده است که موجب این وضعیت شده است. شما هم آزادید، پس گناهی که او به گردنتان انداخته است را با خودتان حمل نکنید. اما نباید فراموش کنید که باید ببخشید. نمی‌گویم این کار آسان است، اما در آینده از خودتان متشکر خواهید بود. تنها چیزی که باید جلو دیدتان قرار دهید این است که این اشتباه و ضعف او بوده است نه شما. این ناتوانی او برای حفظ قداست رابطه زناشوییتان بوده است که موج این اتفاق شده است.»

      ۶. «حتی اگر نتوانید شکسته‌های رابطه را دوباره به هم وصل کنید، قبل از اینکه همه چیز باعث ویرانی خودتان شود، او را ببخشید.»

      ۷. «به نظر من همه چیز به این بستگی دارد که از این به بعد طرف‌مقابل چطور می‌خواهد رفتار کند. هر تصمیمی که بگیرید، توصیه می‌کنم که این را به خاطر داشته باشید: گذشته، گذشته است. فقط امروز را دارید.»

      ۸. «من بعنوان روانشناسی که تخصصم کار کردن روی افرادی است که خیانت برایشان اتفاق افتاده است، توصیه می‌کنم که صبر کنید. لازم نیست همان لحظه تصمیمی بگیرید.»

      ۹. «یادتان باشد: خیانت او تاثیری روی شما نداشته و به خودشان برخواهد گشت. رفتار و اعمال او به دیگران نشان می‌دهد که واقعاً چطور انسانی هستند. شما هم می‌توانید سرتان را بالا نگه دارید.»
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

      • B , می 24, 2017 @ 9:17 ق.ظ

        سلام ممنون از راهنماییتون
        دیشب موقع رابطه ،اسم دوست دخترشو آورد در حالی که اوج لذت بود ،من خشکم زد و دیگه ادامه ندادم ،بعد گفتم حالت تهوع دارم رفتم دستشویی، خیلی پررو و وقیح به روی خودش نیاورد هی پرسید چی شده ؟چرا یهو اینجوری شدم ؟منم گفتم خودت بهتر میدونی …مدام خودش رو به آون راه میزد انگار نه انگار .منم بهش گفتم اسم آون زن خراب رو آوردی …هه .خیلی جالبه عکس العملاش مثل همیشه فوهش دادو هزار تا وصله که تو روانی و توهم زدی بهم چسبوند. آدم چقدر میتونه پست باشه !از اینکه این چیز به این واضحی که سوتی داده رو انکار میکنه خیلی میسوزم .نه معذرت خواهی نه چیزی .باهام قهر کرده ،گفت حالم ازت بهم میخوره تو روانی !و دیشب تو تخت نخوابید! از این وضعیت که برچسب روانی و توهمی بهم میزنه با اینکه خودش هم میدونه اینطور نیست ولی باز پافشاری میکنه طوری که خودش هم باورش میشه حالم بهم میخوره.از اینکه چه من مقصر باشم چه خودش باز من بده میشم باز من مقصر میدونه حالم بد میشه.الان آگه من سوتی میدادم اسم پسر میآوردم منو میکشت ولی نوبت خودش که میشه یه انکار ساده و برچسب توهمی به من و قهر میکنه تازه یه چیزی هم بدهکار میشم .ازش متنفرم .بهتون گفتم موقع رابطه خودمون هم یاد اون زنه میافته. این کثیف ترین حرکت. نمیدونم چیکار کنم ؟فعلا باهم قهریم راهنمایی کنید

        • راهنما , می 24, 2017 @ 11:22 ق.ظ

          بهتره به همین روال ادامه بدید و اجازه بدید زمان سپری بشه تا اوضاع و احوال از التهابش بکاهد
          در وهله نخست باید گفتگو کنید و یک بار برای همیشه پرونده چنین موردی رو در زندگی مشترکتون ببندید چون در نهایت شما دو نفر قراره یک عمر زندگی کنید
          و خودتون در زمانی مناسب با مشاوری مجرب مشورت کنید تا با بررسی اوضاع و احوال بتونید به نتیجه ای برسید

          • B , می 24, 2017 @ 5:03 ب.ظ

            سلام
            مشکل اینجاست که اصلا حرف منو قبول نداره همه چیز انکار میکنه و همش با لحن تند و زننده میگه که من روانیم .خودم احساس میکنم مدیریت ندارم .چون هر وقت دلش بخواد بدون هیچ دردسری میره باهاش قرار میزاره ج تلفنم نمیده بهونه اینو میاره سایمنتولوژی ود و … بهم میگه تنها کسی که باعث میشه زندگیت خراب بشه خودتی یعنی توقع داره هیچی نگم چرا دیر کردی یا ج ندادی یا کجا بودی ،کلا کور و کر و لال بشم اینو میخواد.در هر صورت کار خودشو میکنه چه من اعتراض کنم چه باهاش خوب باشم .هیچوقت هم برای آشتی پا پیش نمیزاره همیشه من رفتم این اشتباهمه. یعنی بگم که همه چیو میدونم ؟

          • مشاور , می 24, 2017 @ 5:50 ب.ظ

            با سلام

            اگر با این شرایطی که می فرمایید و رابطه با دوست دخترشون محرزه ولی انکار می کنند خب طبیعیه که یک زن در رابطه زناشویی اسم فرد دیگری رو بشنوه براش عذاب اوره و حس دلزدگی از اون فرد و زندگی پیدا می کنه منتهی می خوام بهتون بگم اگر هنوز به همسرتون علاقه دارید و زندگیتون رو دوست دارید بهتره به مشاوره مراجعه کنید و راهکار بگیرید در رابطه با همسرتون اتفاقا دیگه روش به رو نیاوردن و سکوت جواب نخواهد داد و از طرفی بحث و درگیری هم تنش ایجاد می کنه فقط باید در حوزه هایی که ایشون رو ساپورت می کردید و اصطلاحا سرویس می گرفتند شما به صورت خنثس وظایف رو مدتی انجام ندید.بهتره کمی جدی تر با این مساله برخورد شود و اگر سوالی دارید بهتره موضوع حضوری پیگیری شود .خیلی از نکات رو باید اموزش ببینید و ممکنه زمان بر باشد ولی امیدوارم در نهایت به نفع زندگی شخصی شما باشد
            در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
            ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
            موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.