مرکز مشاوره
مشاوره آنلاین

مشاوره آنلاین ازدواج و پیش از ازدواج

مشاوره آنلاین و روش های درمان از راه دور

خدمات مرکز مشاوره آنلاین شامل مشاوره آنلاین و بمفهوم عام تر درمان از راه دور(Telemed) می باشد، می توان گفت که مشاوره آنلاین و درمان از راه دور شاخه ای ازTele Communication (ارتباطات از راه دور) می باشد.

*****************************************

روش اول در بخش کامنت ها پرسیده بشه و حداکثر یک ساعت پاسخ داده می شود.

روش تلگرامی از طریق آدرس زیر:

https://t.me/kanonmoshaveran_bot

روش سوم با دفاتر زیر تماس بگیرید و مشاوره اسکایپی بگیرید.

شماره های تماس 01

***************************************

گفته میشود که از تکنولوژی ارتباطات جهت ارتباط و درمان و نیز مشاوره در حوزه پزشکی و روانشناسی و حوزه های مرتبط مانند آنچه هدف ما در راه اندازی این سایت میباشد مثل روانپزشکی و روانشناسی استفاده میکند.

مشخصاً سالها ( حداقل ۶ سال ) به استفاده از این پدیده در رشته روانپزشکی و رشته های مرتبط ( تمامی شاخه های روانشناسی و مشاوره ) علاقه مند شده و مطالعه و تحقیق نموده. همگام با پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و استفاده از اینترنت و تمامی ابزارهای جدید ارتباطی، تغییر در نوع ارتباط سنتی و همیشگی با بیماران و مراجعینی که نیاز به مشاوره از راه دور دارند الزامی واجتناب ناپذیر است.

اهداف و علل انتخاب مرکز مشاوره آنلاین به عنوان روش نوین ارتباطی در حوزه پزشکی:

۱)گسترش این شیوه  و وجود آن، فلسفه وجودی ابداع این شیوه، خود به خود استفاده از آنرا الزامی میکند. به عنوان مثال موبایلکه بعد از معرفی به عنوانک وسیله ارتباطی از وسیله ای که امکان استفاده از آن اختیاری و تجملی است به وسیله ای که استفاده از آن ضروری است تبدیل گشت.

در مورد اینترنت وفضای وب و دنیای مجازی ارتباطات نیز همین فرایند در حال گسترش است بنابراینک دلیل فلسفه علمی برای ضرورت  استفاده از آن احساس میشود « اینکهک ابزار جدید محصول نیاز جدید و ایجاد نیاز جدید از طریق ابداع ابزار جدید»

۲)امکان جدید به وجود امده توسط اینترنت و وب راهی است برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و معلومات، داده ها و اکتشافات در حوزه های گو ناگون علوم و معاف بشری در این مورد خاص ( پزشکی، روانپزشکی و روانشناسی ) قطعاً امکانات اخیر در حوزه تکنولوژی ارتباطات و جهان اینترنت سرعت تولید علم و فرایند  اصلاح و تغییر وتکامل معلومات مبلغ دانش را بیشتر و روند تکامل علوم را جهت و سرعت مطلوب بخشیده است و این عصر حضور اینترنت را با دوران قبل از آن کاملاً متمایز میسازد.
۳)اختصاصاً در رأس مشاوره از راه دور و روانپزشکی و روانشناسی از راه دوردایل ضرورت استفاده شامل موارد زیر است:

الف)موضوع Stigma (انگ و بر چسب بیماری)

      همه متخصصین و مشاورین در  حوزه های روانپزشکی و روانشناسی با مورد محرومیت استفاده از مشاوره ها و درمانهای روانپزشکی و روانشناسی به دلیل اجتناب از بر چسب « بیمار اعصاب و روان » اشنا هستند که در نظام های بسته تر، شهرهای کوچکتر وبعضی از فرهنگ ها و خورده فرهنگ ها بیشتر مشاهده میشوند. اینترنت به دلیل ایجاد Privacy (حریم خصوصی) بیشتر، نگاه نظاره گر و مداخله جوی اجنماع را کمتر کرده واحساس امنیت بیشتری به فردی که نگران دریافت این بر چسب از طرف اجتماع است را میدهد. نتیجتاً موضوع بر چسب بیماری روانی برای فردی که نیازمند کمک است ولی مراجعه نمیکند دلیلی برای ضرورت استفاده از اینترنت در حوزه های مورد بحث است.

ب) دوری نقاط جغرافیایی

در کشورهایی با مساحت زیاد که فواصل شهرها و روستاها از مراکز بزرگ وا دسترسی به مشاورین متعدد با صلاحیت های تخصصی بالاتر و بیشتر به ویژه از نظر تعداد و امکان مراجعه حضوری را منتفی میکند مشاوره از راه دور و نیز مشاوره آنلاین امکان مساوی برای بهره مندی از اینگونه خدمات در حوزه مشاوره و درمان را فراهم میکند و این در مورد ارتباط ملل و کشورهای مختلف درک زمان نیز قابل استفاده است که ناشی از این ویژگی اینترنت است که مرزهای جغرافیایی تأثیری برای ارتباطات انسانی و در اینجا رابطه پزشک و بیمار و مشاوره درمان جو وجود ندارد.

ج)  گستره و امکان زمانی بیشتر برای دسترسی به خدمات پزشکی، روانپزشکی ومشاوره ارتباط ازطریق اینترنت با مشاور، روانشناس و پزشک محدودیت زمانی کمتری دارد بدیهی است مراجعه  حضوری نیاز به تنظیم وقت و محدودیت زمانی به مراتب بیشتر از ارتباط از طریق اینترنت را دارد.

د) امکان مشاوره بین متخصصین پزشکی و روانپزشکی رابط و نیز کار گروهی و (Team Work) بین پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان :

بدیهی است ابزار و فضای سایبری امکان این مشاوره بین متخصصین و کارشناسان اموزه های مرتبط و مختلف را به وضوح تسهیل میکند.

۴)تولید و گردش اطلاعات با حجم زیاد و تغییر تکامل ایده ها،فرضیه های علمی در حوزه های مورد بحث:

موضوع اخیرکی از مهمترین ارکان فلسفه وجودی و نیز تکاملی در رشته ارتباطات از راه دور و در ایتجا تله مدیسن است. سرعت تولید، تبادل  و تغییر تکامل اطلاعات علمی از زمان حضور اینترنت به بعد باک تغییر اساسی و بنیادی از باب مباحث شناخت شناسیEpistemological)) مواجه شده است. ا

یدها فرضیه وا داده ها به سرعت از طریق اینترنت انتشار و در دسترس بقیه دانشمندان قرار گرفته و فرایند نقد و ازمایش و تغییر و تکامل و ایجاد فرضیه های جدید را طی میکند در اینجا من اصطلاح (خرد جهان بشری سیال و مجازی) را انتخاب کرده ام. به عنوان یکک کل برآمده از اجزا خرد فردی که در فضای اینترنت به هم متصل ، مرتبط و دارایک هویت و تشخّص جدید میشوند.

موضوع فوق به تفصیل در مقاله ای ارائه خواهد شد.

در اینجا نکته مهم برای عام مردم و افراد غیر متخصص استفاده روز افسون از این منبعبی انتهای داده ها و اطلاعات علمی است چیزی که مرز بین دانش تخصصی و استفاده عموم برای آن را اشکارا کمرنگ تر میکند.

۵)آنلاین تراپی و مشاوره آنلاین به عنوان یک سبک زندگی نوین در حوزه ارتباطاتNewLifeStyle))

از این چشم انداز: مشاوره آنلاین نه به دلیل اینکه ضرورت است که نیاز جدید بلکه رویه و سبک زندگی است (Life Style) روشن تر اینکه؛ بعضی از رویه ها و سبک ها در زندگی به دلیل آنکه در دوره زمانی انسانها در ان دوره جزئی از سبک زندگی در دوره تمدنی است استفاده از تکنولوژی ارتباطی نوین ( Tele Communication)؛ از چشم اندازAnthropologic Cultural ( انسان شناسی فرهنگی) جزئی ازفرهنگ انسان معاصر است و مسلماً این سبک به انسان این دوره و عصر کنونی تحمیل میشود و هرگونه اجتناب وا مبارزه باعث حذف تفکر مقابل این روند خواهد بود و در اینجا درک بیشتر ما، ( به عنوان پزشک، درمانگرا مشاور) این موضوع فوق باعث سازگاری و تحول ما با شرایط زمانی خواهد بودعنی استفاده از ایده های نو در حوزه تکنولوژی ارتباطات نوعی انطباق تکاملی رشته های مورد نظر با شرایط زمانی (عصری و دورانی) میباشد.

۶) تعریف شهروندی الکترونیک و ایجاد هویت مجازی در کنار هویت واقعی:

بدیهی است در عصر اینترنت و شبکه های مجازی ارتباطی ما با دو نوع هویت مواجه هستیم:

یکی هویت واقعی که برمبنای تمامی شاخصه های تعریف فرد انسانی از دیدگاه فلسفی و روانشناسی است ونیز هویت مجازی که در شرایط جدید، هر فرد  در شبکه مجازی با هویت جدید مجازی ارتباط جدیدی ایجاد میکندکه نیاز های واقعی و مجازی در ان گنجانده میشود.

مسلماً این ارتباطات در حوزه های گوناگون خواهند بود؛ در حوزه پزشکی و یا مشاوره آنلاین غیر آن فرد نیازمند بستری مجازی در فضای سایبری برای ارتباط خواهد بود واینجا ما باید ان بستر را فراهم کنیم.   علل و دلایل فوق الذکر از مهم ترین دلایل وعلل ضرورت ایجاد و توسعه تله مدیسن و مشاوره انلاینا هرگونه امکان دیگری در فضای چارچوب سایبری میباشند.

ما در این برهه تصمیم به راه اندازی این سایت کردیم چون دلایل بسیار قوی برای توجیح ان داریم که قبلاً ذکر شده است بدیهی است از همه همکاران متخصصین در رشته های پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی و مشاوره تقاضایاری داریم تا این گام مهم و بزرگ در راستای توسعه همه جانبه علمی و کاربردی با هدف هم نوع دوستی و هم پیشرفت ملی برداشته شود.

تمامی مطالب ارائه شده قابل نقد، تصحیح، اصلاح، تکمیل ویا تکامل است. خواهان ارتباط، ارسال نظرات و نظریات همه دانشمندان و دانش پژوهان در حوزه های مرتبط به ادرس ارائه شده سایت هستیم بدیهی است مقالات و نظرات با اسم و عنوان و تصویر عزیزانی که با ما همکاری وا ارائه طریق کنند درج خواهد شد.

شماره های تماس 01

نامزدم اذیت می کنه

من مدتی هست که نامزد کردم.نامزدم فوق العاده ادم خوب مهربون و صاف و ساده و قابل اعتماده.ولی ی سری مسائل هست که موقعی که باهاشم منو اذیت میکنه اعصابم بهم میریزه و بیشتر مواقع عصبانی میشم.
اون مسائل درمقابل خوبیایی که وجود داره خیلی کوچیکه ولی منو اذیت میکنه.
تا حالا فک میکردم که چون بی اهمیته میتونم تغییرش بدم ولی متاسفانه ادمارو نمیشه عوض کرد.حالا رابطمون تبدیل شده به اینکه من بگم و اون انجام بده.
ی جورایی اعتماد به نفسشو گرفتم .
که فوق العاده از این حالت بدم میاد و میدونم که نباید اینطوری باشه و باید بهش ارامش بدم ولی نمیتونم تظاهر کنم که خوبم چون تحمل ی سری رفتاراییش که مطابق میلم نیست رو ندارم.

میشه بگید باید چیکار کنم

از طرفی اونقدرام برام ارزشمنده شخصیتش و دوسش دارم که فکر جدایی نمیتونم بکنم از طرفی هم حس میکنم دارم اذیتش میکنم و خودمم عذاب میکشم و شاید بعداز اینکه رفتیم سرخونه زندگیمون این مشکلات بدتر بشه

پاسخ روانشناس خانواده
دوست عزیز بببینید سوال شما واضح نیست شما نامزد دارید و خب می فرمایید دوست دارید مستقل باشد و طبیعتا برای شخصیتش ارزش قائلید ولی خودتون شخصیت او را خرد کردید و او را دچار مشکل کردید …
خب این یعنی تناقض اینکه در دوران نامزدی بهترین شرایط این است که هر دو نفر بخواهید که اگر انتظاری طرف مقابل دارد بدانید و تلاش کنید انتظارات هم رو مرتقع کنید تا جایی که امکان دارد و از طرفی هم تلاش شود برای اینکه بتوانید هر دو نفر به هم نزدیک تر شوید در مورد خواسته هاتون واضحا صحبت کنید
منتهی طوری رفتار نکنید که یک نفر فدا شود و دیگری مدام بخواهد نظرش را اعمال کند چون ممکنه در طی زندگی همین طور که می فرمایید این عادت شود و ازاردهند شود و همه زن ها از مرد مقتدر خوششون میاد و دوست دارند که همسری داشته باشند که اقتدار داشته باشد و همراه مناسبی باشد .
اگر قرار باشد طوری رفتار کنید که طرف مقابل هر طور بخواهید رفتار کند یعمی یک نفر و خواسته هایش مدام تحت شعاع قرار می گیرد و طبیعتا این مساله بسیار فرسایشی است در روند زندگی

به هر حال امیدوارم در نظر داشته باشید که زندگی چیزی نیست که بتوان ان را ساده در نظر گرفت و از طرفی پیچیده بلکه در برخی مواقع خود دو طرفمی توانند تلاش کنند تا شرایط مطلوب ایجاد شود.

اینکه چه چیزی باعث میشه شما در قبال همسرتون عصبی شوید خوب مساله مهم و حائز اهمیتی است .

چون قابل حل است یا خیر اگر قابل حل نباشد طبیعتا اگر اکنون تلاش کنید رسیدگی شود بسیار بهتر از بعدا است .
چون ممکنه هیچ وقت نتونید این وضعیت رو قبول کنید و این سخت می شود در هر صورت امیدوارم موفق باشید و زندگی خوبی داشته باشید منتهی برای رفع مسائل هر دو حضوری مراجعه داشته باشید
موفق باشید

در دوران نامزدی خجالت نکشید

یک علت مهم بروز مشکل در دوران نامزدی این است که به دلیل خجالت از طرف مقابل‌شان سوال نمی‌پرسند. سوال کردن شاهراهی است برای شناخت طرف مقابل اما یکی یا هر دو نامزد، این کار را انجام نمی‌دهند؛

مثلا اگر دختر حساس، عصبی یا زودرنج است این مساله را طرف مقابلش باید بداند تا اگر پسر در دوران نامزدی با این حالات در همسر آینده‌اش مواجه شد بداند که چه عکس‌المعلی باید نشان بدهد.

مشکل دیگر این است که دختر و پسر در زمان بروز مشکل ، به جای مراجعه به متخصص به خانواده‌های‌شان رجوع می‌کنند.

خانواده اطلاعات کافی در زمینه مشکلات زوجین ندارند و با دادن اطلاعات غلط گره کور رابطه را بیش از پیش محکم‌تر می‌کند. دختر و پسر نباید تسلیم زرق و برق طرف مقابل‌شان شوند؛ به طور مثال دکتر بودن خواستگار نباید مانع از این شود که گذشته او به بوته تحقیق خانواده کشیده نشود.

یک اشتباه دیگر این است که یکی از دو طرف یا هر دو طرف می‌پرسند که متولد چه ماهی هستی؟ این غلط است. دو طرف باید ویژگی‌های شخصیتی یکدیگر را بشناسند.

مشکل بسیار مهم دیگر این است که دختر و پسر در روابطشان باید حدی مشخص کنند و بیش از آن تجاوز نکنند تا ازدواج کنند.

دوران نامزدی طولانی مدت

طولانی شدن نامزدی مشکل ایجاد می‌کند. یک دوره نامزدی نرمال بین شش ماه تا یک سال است. طولانی شدن دوره نامزدی سبب بروز سوء‌تفاهم و استرس در یک طرف این رابطه می‌شود.

طولانی شدن رابطه نامزدی سوای ایجاد استرس باعث بدبینی نسبت به طرف مقابل می‌شود. نامزد مقابل به این فکر می‌کند که این فرد تصمیم دارد با من زندگی کند یا نه؟ آیا می‌خواهد از من جدا شود؟

آیا با فرد بهتری از من قصد ازدواج دارد؟ آیا به دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا من از او جدا شوم؟

همین سوالات را خانواده هم مطرح می‌کند و مدام به دختر سرکوفت می زند که دو سال است تو را نامزد کرده چرا نمی‌آید تو را به خانه خودش ببرد؟ از طرف دیگر همسایه‌ها هم آتش این موضوع را با دخالت‌های بی‌جای خود روشن می‌کنند و می‌گویند پس چرا عروسی نمی‌کنی؟

متاسفانه جامعه ایرانی برای همه زندگی می‌کند جز خودش. مساله دیگری که رابطه دو نفر را با تنش مواجه می‌کند این است که مثلا پسر برای دیدن نامزدش می‌خواهد به خانه دختر برود. از این طرف پدر دختر مخالفت می‌کند و باعث بروز اختلاف در میان دو خانواده می‌شود.

شناخت طرف مقابل در دوران نامزدی

یکی از کارهایی که هر دختر و پسر قبل از ازدواج و در دوران نامزدی باید انجام بدهند، این است که اطلاعات کاملی از خود فرد و خانواده‌اش به دست بیاورند.

همان چیزی که در جامعه ما بسیار کم دیده می‌شود و بسیاری از خانواده‌ها این مساله را جدی نمی‌گیرند و دختر و پسر به جای فکر کردن به این مساله فقط به شام خوردن و بیرون رفتن با هم فکر می‌کنند.

مشکل دیگر عدم انتقادپذیری طرفین در این دوران است که به تخریب یک رابطه دو نفره منجر می‌شود.

بعضی از دختران یا پسران اگر موقعیت مالی یا جایگاه اجتماعی ممتازی داشته باشند این مساله را دستاویزی قرار می‌دهند تا از بالا دست به طرف مقابلشان نگاه کنند.

با این امتیازات افکارشان را به دیگری تلقین می‌کنند. باورها و نگرش‌های فرد هم با توجه به اینکه پایه‌های شخصیت افراد را تشکیل می‌دهد در دوران نامزدی نباید زیر سوال برود.

شاید مشکلات شما در دوران نامزدی چیزی بیشتر از آنچه گفتیم بوده است، در این صورت ما را در جریان بگذارید.سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد.

همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید.

همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود.

تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده.

ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.

● سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید
▪ زن های هپلی

مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.

اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟

همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.

مردها چه فکر می کنند؟

مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند.

شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند.

شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.

چرا زن ها به اینجا می رسند؟

بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند.

آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند.

اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید(منبع: مشاورانه ، مشاوره آنلاین و چت با روانشناس).

● سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید

زن هایی که خود را دست کم می گیرند

حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود.

اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:

دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.

نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.

هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.

▪ مرد ها چه فکر می کنند؟

برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟

برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند.

اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.

● سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید
▪ زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.

هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.

حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.

▪ مردها چه فکر می کنند؟
همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.

● سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید
▪ زنان وابسته و دست و پا چلفتی
مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید.

آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.

اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.

همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.

▪ مردها چه فکر می کنند؟
زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خانه بر دوش شان باشد (منبع: مشاوره خانواده ، چت مشاوره آنلاین).

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
این مشکل ریشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کسانی که اعتمادبه نفس پایین دارند، گمان می کنند با این مظلوم نمایی ها می توانند دل دیگران را به رحم بیاورند و زندگی شان را پیش ببرند. بعضی از زنان هم به دلیل بحران هایی که در کودکی برایشان به وجود آمده، همیشه نوعی احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث می شود که به چنین ابزار هایی متوسل شوند؛ ابزار هایی که به جای درست کردن ماجرا، می تواند روابط آنها را از هم بپاشد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

عاشق شدن

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌باشد.

اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.

منشا عشق چیست؟

نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود.

افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان و دوستانشان را مغشوش کنند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.
البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای آنها نیست.
مرد
در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.

با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و … سرگرم هستند).

اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.

هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد
برای مثال:
– نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند.

عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و …) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.

– از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و … توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند

که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود. گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.

اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید

که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و …

نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است

همه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:
اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید

ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید

عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :
عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود

عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد
و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.

مقابله شرایط برخورد با مسئله

اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند

و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است

و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد.

لذا قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله ، اعتماد به نفس و اراده کافی برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
ابتدا
صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:
آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق کس دیگری بودم؟

آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟
آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟
و سوالاتی مشابه….

سپس در مرحله بعد

پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.

و اما ادامه ماجرا…

هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:
– سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر وذهن خود تدارک ببینید.

– تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید…

– مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.

– زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.

۷٫این کار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینکه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

307 نظرات

  • Maryam , می 30, 2018 @ 12:16 ق.ظ

    با سلام
    من مدتی هست که نامزد کردم.نامزدم فوق العاده ادم خوب مهربون و صاف و ساده و قابل اعتماده.ولی ی سری مسائل هست که موقعی که باهاشم منو اذیت میکنه اعصابم بهم میریزه و بیشتر مواقع عصبانی میشم.اون مسائل درمقابل خوبیایی که وجود داره خیلی کوچیکه ولی منو اذیت میکنه.تا حالا فک میکردم که چون بی اهمیته میتونم تغییرش بدم ولی متاسفانه ادمارو نمیشه عوض کرد.حالا رابطمون تبدیل شده به اینکه من بگم و اون انجام بده.ی جورایی اعتماد به نفسشو گرفتم .که فوق العاده از این حالت بدم میاد و میدونم که نباید اینطوری باشه و باید بهش ارامش بدم ولی نمیتونم تظاهر کنم که خوبم چون تحمل ی سری رفتاراییش که مطابق میلم نیست رو ندارم.میشه بگید باید چیکار کنم
    از طرفی اونقدرام برام ارزشمنده شخصیتش و دوسش دارم که فکر جدایی نمیتونم بکنم از طرفی هم حس میکنم دارم اذیتش میکنم و خودمم عذاب میکشم و شاید بعداز اینکه رفتیم سرخونه زندگیمون این مشکلات بدتر بشه

    • مشاور , می 30, 2018 @ 9:44 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز بببینید سوال شما واضح نیست شما نامزد دارید و خب می فرمایید دوست دارید مستقل باشد و طبیعتا برای شخصیتش ارزش قائلید ولی خودتون شخصیت او را خرد کردید و او را دچار مشکل کردید …خب این یعنی تناقض اینکه در دوران نامزدی بهترین شرایط این است که هر دو نفر بخواهید که اگر انتظاری طرف مقابل دارد بدانید و تلاش کنید انتظارات هم رو مرتقع کنید تا جایی که امکان دارد و از طرفی هم تلاش شود برای اینکه بتوانید هر دو نفر به هم نزدیک تر شوید در مورد خواسته هاتون واضحا صحبت کنید منتهی طوری رفتار نکنید که یک نفر فدا شود و دیگری مدام بخواهد نظرش را اعمال کند چون ممکنه در طی زندگی همین طور که می فرمایید این عادت شود و ازاردهند شود و همه زن ها از مرد مقتدر خوششون میاد و دوست دارند که همسری داشته باشند که اقتدار داشته باشد و همراه مناسبی باشد ..اگر قرار باشد طوری رفتار کنید که طرف مقابل هر طور بخواهید رفتار کند یعمی یک نفر و خواسته هایش مدام تحت شعاع قرار می گیرد و طبیعتا این مساله بسیار فرسایشی است در روند زندگی
      به هر حال امیدوارم در نظر داشته باشید که زندگی چیزی نیست که بتوان ان را ساده در نظر گرفت و از طرفی پیچیده بلکه در برخی مواقع خود دو طرفمی توانند تلاش کنند تا شرایط مطلوب ایجاد شود اینکه چه چیزی باعث میشه شما در قبال همسرتون عصبی شوید خوب مساله مهم و حائز اهمیتی است ..چون سا اقبل حل است یا خیر اگر قابل حل نباشد طبیعتا اگر اکنون تلاش کنید رسیدگی شود بسیار بهتر از بعدا است .
      چون ممکنه هیچ وقت نتونید این وضعیت رو قبول کنید و این سخت می شود در هر صورت امیدوارم موفق باشید و زندگی خوبی داشته باشید منتهی برای رفع مسائل هر دو حضوری مراجعه داشته باشید
      موفق باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

    • مشاور , می 30, 2018 @ 9:53 ب.ظ

      در دوران نامزدی خجالت نکشید
      یک علت مهم بروز مشکل در دوران نامزدی این است که به دلیل خجالت از طرف مقابل‌شان سوال نمی‌پرسند. سوال کردن شاهراهی است برای شناخت طرف مقابل اما یکی یا هر دو نامزد، این کار را انجام نمی‌دهند؛ مثلا اگر دختر حساس، عصبی یا زودرنج است این مساله را طرف مقابلش باید بداند تا اگر پسر در دوران نامزدی با این حالات در همسر آینده‌اش مواجه شد بداند که چه عکس‌المعلی باید نشان بدهد. مشکل دیگر این است که دختر و پسر در زمان بروز مشکل، به جای مراجعه به متخصص به خانواده‌های‌شان رجوع می‌کنند.خانواده اطلاعات کافی در زمینه مشکلات زوجین ندارند و با دادن اطلاعات غلط گره کور رابطه را بیش از پیش محکم‌تر می‌کند. دختر و پسر نباید تسلیم زرق و برق طرف مقابل‌شان شوند؛ به طور مثال دکتر بودن خواستگار نباید مانع از این شود که گذشته او به بوته تحقیق خانواده کشیده نشود. یک اشتباه دیگر این است که یکی از دو طرف یا هر دو طرف می‌پرسند که متولد چه ماهی هستی؟ این غلط است. دو طرف باید ویژگی‌های شخصیتی یکدیگر را بشناسند. مشکل بسیار مهم دیگر این است که دختر و پسر در روابطشان باید حدی مشخص کنند و بیش از آن تجاوز نکنند تا ازدواج کنند.

      دوران نامزدی طولانی مدت
      طولانی شدن نامزدی مشکل ایجاد می‌کند. یک دوره نامزدی نرمال بین شش ماه تا یک سال است. طولانی شدن دوره نامزدی سبب بروز سوء‌تفاهم و استرس در یک طرف این رابطه می‌شود. طولانی شدن رابطه نامزدی سوای ایجاد استرس باعث بدبینی نسبت به طرف مقابل می‌شود. نامزد مقابل به این فکر می‌کند که این فرد تصمیم دارد با من زندگی کند یا نه؟ آیا می‌خواهد از من جدا شود؟ آیا با فرد بهتری از من قصد ازدواج دارد؟ آیا به دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا من از او جدا شوم؟ همین سوالات را خانواده هم مطرح می‌کند و مدام به دختر سرکوفت می زند که دو سال است تو را نامزد کرده چرا نمی‌آید تو را به خانه خودش ببرد؟ از طرف دیگر همسایه‌ها هم آتش این موضوع را با دخالت‌های بی‌جای خود روشن می‌کنند و می‌گویند پس چرا عروسی نمی‌کنی؟ متاسفانه جامعه ایرانی برای همه زندگی می‌کند جز خودش. مساله دیگری که رابطه دو نفر را با تنش مواجه می‌کند این است که مثلا پسر برای دیدن نامزدش می‌خواهد به خانه دختر برود. از این طرف پدر دختر مخالفت می‌کند و باعث بروز اختلاف در میان دو خانواده می‌شود.

      شناخت طرف مقابل در دوران نامزدی
      یکی از کارهایی که هر دختر و پسر قبل از ازدواج و در دوران نامزدی باید انجام بدهند، این است که اطلاعات کاملی از خود فرد و خانواده‌اش به دست بیاورند. همان چیزی که در جامعه ما بسیار کم دیده می‌شود و بسیاری از خانواده‌ها این مساله را جدی نمی‌گیرند و دختر و پسر به جای فکر کردن به این مساله فقط به شام خوردن و بیرون رفتن با هم فکر می‌کنند. مشکل دیگر عدم انتقادپذیری طرفین در این دوران است که به تخریب یک رابطه دو نفره منجر می‌شود. بعضی از دختران یا پسران اگر موقعیت مالی یا جایگاه اجتماعی ممتازی داشته باشند این مساله را دستاویزی قرار می‌دهند تا از بالا دست به طرف مقابلشان نگاه کنند. با این امتیازات افکارشان را به دیگری تلقین می‌کنند. باورها و نگرش‌های فرد هم با توجه به اینکه پایه‌های شخصیت افراد را تشکیل می‌دهد در دوران نامزدی نباید زیر سوال برود.

      شاید مشکلات شما در دوران نامزدی چیزی بیشتر از آنچه گفتیم بوده است، در این صورت ما را در جریان بگذارید.سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد. همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید. همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود. تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده. ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.

      ● سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید
      ▪ زن های هپلی
      مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

      دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.

      اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟

      همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.

      ▪ مردها چه فکر می کنند؟
      مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند. شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند. شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.

      ▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
      بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند. آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند. اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید.

      ● سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید
      ▪ زن هایی که خود را دست کم می گیرند
      حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:

      دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.

      نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.

      هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.

      ▪ مرد ها چه فکر می کنند؟
      برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.

      ▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
      برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.

      ● سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید
      ▪ زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
      هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

      دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.

      هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.

      حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.

      ▪ مردها چه فکر می کنند؟
      همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.

      ▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
      با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.

      ● سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید
      ▪ زنان وابسته و دست و پا چلفتی
      مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید. آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

      برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.

      اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.

      همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.

      ▪ مردها چه فکر می کنند؟
      زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خانه بر دوش شان باشد.

      ▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
      این مشکل ریشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کسانی که اعتمادبه نفس پایین دارند، گمان می کنند با این مظلوم نمایی ها می توانند دل دیگران را به رحم بیاورند و زندگی شان را پیش ببرند. بعضی از زنان هم به دلیل بحران هایی که در کودکی برایشان به وجود آمده، همیشه نوعی احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث می شود که به چنین ابزار هایی متوسل شوند؛ ابزار هایی که به جای درست کردن ماجرا، می تواند روابط آنها را از هم بپاشد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

    • مشاور , می 30, 2018 @ 9:55 ب.ظ

      در دوران نامزدی خجالت نکشید
      یک علت مهم بروز مشکل در دوران نامزدی این است که به دلیل خجالت از طرف مقابل‌شان سوال نمی‌پرسند. سوال کردن شاهراهی است برای شناخت طرف مقابل اما یکی یا هر دو نامزد، این کار را انجام نمی‌دهند؛ مثلا اگر دختر حساس، عصبی یا زودرنج است این مساله را طرف مقابلش باید بداند تا اگر پسر در دوران نامزدی با این حالات در همسر آینده‌اش مواجه شد بداند که چه عکس‌المعلی باید نشان بدهد. مشکل دیگر این است که دختر و پسر در زمان بروز مشکل، به جای مراجعه به متخصص به خانواده‌های‌شان رجوع می‌کنند.خانواده اطلاعات کافی در زمینه مشکلات زوجین ندارند و با دادن اطلاعات غلط گره کور رابطه را بیش از پیش محکم‌تر می‌کند. دختر و پسر نباید تسلیم زرق و برق طرف مقابل‌شان شوند؛ به طور مثال دکتر بودن خواستگار نباید مانع از این شود که گذشته او به بوته تحقیق خانواده کشیده نشود. یک اشتباه دیگر این است که یکی از دو طرف یا هر دو طرف می‌پرسند که متولد چه ماهی هستی؟ این غلط است. دو طرف باید ویژگی‌های شخصیتی یکدیگر را بشناسند. مشکل بسیار مهم دیگر این است که دختر و پسر در روابطشان باید حدی مشخص کنند و بیش از آن تجاوز نکنند تا ازدواج کنند.

      دوران نامزدی طولانی مدت
      طولانی شدن نامزدی مشکل ایجاد می‌کند. یک دوره نامزدی نرمال بین شش ماه تا یک سال است. طولانی شدن دوره نامزدی سبب بروز سوء‌تفاهم و استرس در یک طرف این رابطه می‌شود. طولانی شدن رابطه نامزدی سوای ایجاد استرس باعث بدبینی نسبت به طرف مقابل می‌شود. نامزد مقابل به این فکر می‌کند که این فرد تصمیم دارد با من زندگی کند یا نه؟ آیا می‌خواهد از من جدا شود؟ آیا با فرد بهتری از من قصد ازدواج دارد؟ آیا به دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا من از او جدا شوم؟ همین سوالات را خانواده هم مطرح می‌کند و مدام به دختر سرکوفت می زند که دو سال است تو را نامزد کرده چرا نمی‌آید تو را به خانه خودش ببرد؟ از طرف دیگر همسایه‌ها هم آتش این موضوع را با دخالت‌های بی‌جای خود روشن می‌کنند و می‌گویند پس چرا عروسی نمی‌کنی؟ متاسفانه جامعه ایرانی برای همه زندگی می‌کند جز خودش. مساله دیگری که رابطه دو نفر را با تنش مواجه می‌کند این است که مثلا پسر برای دیدن نامزدش می‌خواهد به خانه دختر برود. از این طرف پدر دختر مخالفت می‌کند و باعث بروز اختلاف در میان دو خانواده می‌شود.

      شناخت طرف مقابل در دوران نامزدی
      یکی از کارهایی که هر دختر و پسر قبل از ازدواج و در دوران نامزدی باید انجام بدهند، این است که اطلاعات کاملی از خود فرد و خانواده‌اش به دست بیاورند. همان چیزی که در جامعه ما بسیار کم دیده می‌شود و بسیاری از خانواده‌ها این مساله را جدی نمی‌گیرند و دختر و پسر به جای فکر کردن به این مساله فقط به شام خوردن و بیرون رفتن با هم فکر می‌کنند. مشکل دیگر عدم انتقادپذیری طرفین در این دوران است که به تخریب یک رابطه دو نفره منجر می‌شود. بعضی از دختران یا پسران اگر موقعیت مالی یا جایگاه اجتماعی ممتازی داشته باشند این مساله را دستاویزی قرار می‌دهند تا از بالا دست به طرف مقابلشان نگاه کنند. با این امتیازات افکارشان را به دیگری تلقین می‌کنند. باورها و نگرش‌های فرد هم با توجه به اینکه پایه‌های شخصیت افراد را تشکیل می‌دهد در دوران نامزدی نباید زیر سوال برود.

      شاید مشکلات شما در دوران نامزدی چیزی بیشتر از آنچه گفتیم بوده است، در این صورت ما را در جریان بگذارید.سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد. همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید. همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود. تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده. ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.

      ● سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید
      ▪ زن های هپلی
      مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

      دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.

      اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟

      همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.

      ▪ مردها چه فکر می کنند؟
      مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند. شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند. شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.

      ▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
      بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند. آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند. اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید.

      ● سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید
      ▪ زن هایی که خود را دست کم می گیرند
      حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:

      دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.

      نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.

      هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.

      ▪ مرد ها چه فکر می کنند؟
      برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.

      ▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
      برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.

      ● سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید
      ▪ زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
      هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

      دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.

      هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.

      حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.

      ▪ مردها چه فکر می کنند؟
      همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.

      ▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
      با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.

      ● سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید
      ▪ زنان وابسته و دست و پا چلفتی
      مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید. آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

      برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.

      اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.

      همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.

      ▪ مردها چه فکر می کنند؟
      زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خ%
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • سويل , ژوئن 27, 2018 @ 12:16 ب.ظ

    سلام من یه دختر۱۷ ساله هستم تو تلگرام ۸ ماهه پیش با پسر ۱۶ ساله اشنا شدم اون منو خیلی دوس داره منم اونو به من میگه یا من یا خانواده میگه خانواده من نمیاد خاستگاری بیا فرار کنیم منم هم اونو میخام هم خانواده چیکار کنم هی گریه میکنم تو رو خدا کمکم کنید

    • مشاور , ژوئن 27, 2018 @ 8:39 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ببینید خودتون می فرمایید ۱۶ ساله …ایا واقعا این سن که سن نوجوانی است سن مطنئنی است ..اصلا همینکه پیشنهاد فرار مطرح می شود یعنی اصلا ایشون شرایط رو در نظر نمی گیرند بعد شما می فرمایید در تلگرام اشنا شدید ۷ب طبیعتا تلگرامی بدون شناخت ممکنه کلمات و جملات محبت امسز بیت دو نوجوان رد و بدل شود و ظاهرا علاقه ای اتشین ایجاد کند شما حتما باید حضورا مراجعه داشته باشید ..
      دقت داشته باشید که شما باید مراجعه کنید چون به لحاظ عاطفی چنان تحت تاثیر قرار گرفتید که ظاهرا اصلا شرایط و جوانب امر را در نظر نمی گیرید و فقط به فور رسیدن به ایشون هستیدبهتره بدونید در سن نوجوانی به خاطر تغییر هورمون ها و تغییرات جسمی طبیعتا دو جنس کشش بالایی نسبت به هم پیدا می کنند ولی یک مسلله مهم مخصدصا برای پسرها این است که بعد از مدتی کاملا شرایط تغییر می کند و وقای بخواهند عاقلانه شرایط را در نظر بگیرند و سن بیشتر شود این دلبستگی دیگر معنایی پیدا نمی کند و حتی خبری از عشق نیست
      با توجه به تجربه مراجعینم این مساله را عنوان می کنم وه فور نکنید که همین عطش باقی می ماند ضمن اینکه خود شما می فرمایید در فضای تلگرام اصلا فکر کردید که در فضای تلگرام چگونه اشنایی ها صورت گیرد …چقدر شناخا ایحاد می شود که شما درراین سن همراهی برای تمام عمر داشته باشید ..
      بهتره همه جوانب را در نظر بگیرید و سعی نکنید احساسی تصمیم بگیزید هر چند قبول دارم شرایط سختی است
      موفق باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

    • مشاور , ژوئن 27, 2018 @ 8:40 ب.ظ

      عاشق
      عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌باشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.
      منشا عشق چیست؟
      نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود. افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان و دوستانشان را مغشوش کنند. در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.
      البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای آنها نیست.
      مرد
      در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.
      با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و … سرگرم هستند). اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.
      هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.
      در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد
      برای مثال:
      – نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند. عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و …) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.
      – از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و … توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود. گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.
      اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و …
      نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است
      همه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:
      اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید
      ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید
      عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :
      عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود
      عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد
      و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد
      آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.
      مقابله
      شرایط برخورد با مسئله
      اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد. لذا قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله ، اعتماد به نفس و اراده کافی برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
      ابتدا
      صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:
      آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق کس دیگری بودم؟
      آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟
      آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟
      و سوالاتی مشابه….
      سپس در مرحله بعد
      پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.
      و اما ادامه ماجرا…
      هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:
      – سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر وذهن خود تدارک ببینید.
      – تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید…
      – مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.
      – زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.
      ۷٫این کار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینکه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.