سه تا چهار سالگی: مرحله هوشیاری کودک
در ۳ سالگی «سن عقل» آغاز میگردد. برای کودکان سه تا چهار ساله همه چیز ساده و منطقی و دارای علت وجودی میباشد و اگر دلیل چیزی را ندانند سوال میکنند. آنها در مییابند (اگر تجربیات آنها تا به حال چنین نشان داده باشد) که بزرگسالان منابع اطلاعاتی آنها هستند، یعنی وقتی کودکان مواجه میشود که انجام کاری ماورای توانایی اوست و یا خودش قادر به پاسخ دادن به سوال خود نیست باید از نصیحت، کمک و دانش بزرگسالان یاری جوید. در سه سالگی بسیاری از کودکان سوالاتی مطرح میسازند که ممکن است خودشان پاسخ آن را بدانند. احتمالا این وسیلهای است برای آزمایش خودشان و همچنین بزرگسالان. در ۴ سالگی، اگر به سوال آنها قبلا پاسخ داده شده باشد اکنون برای گرفتن اطلاعات بیشتر آن را مطرح میسازند. کودکان ۳ تا ۴ ساله به جامعه انسانی ملحق میگردند. آنها دیگر نمیخواهند همیشه دیگران تسلیم هوسهایشان شوند. اکنون مایل هستند خودشان تسلیم شوند. آنها میآموزند سهیم شوند، نوبت را رعایت کنند و با سایر کودکان دستهجمعی بازی کنند. همانطور که از وجود سایر مردم آگاه میشوند، از وجود خود نیز آگاهی پیدا میکنند. کودکان در این سن بسیار علاقهمند هستند بدانند «وقتی کوچک بودند» چگونه بودند. آنها یاد میگیرند درباره جنسیت خود و سایر افراد صحبت کنند (اگر چه به علت آنکه این اطلاعات بر اساس خصوصیات ظاهری مانند لباس، موی سر، مشاغل و رفتار قرار دارد، جنسیت برای کودکان در این سن ممکن است کاملا قابل تغییر باشد به این معنی که فکر میکنند امکان دارد در صورت تمایل تغییر جنسیت دهند).
کودکان از سه تا چهار سالگی به بازی درامهای اجتماعی علاقه مند هستند. این روشی است که آنها باید روابطی را که در آن درگیر هستند بازی کنند و اغلب نقش دیگران را در عوض نقش خود ایفا کنند و بعدها رفتارهای نقشهای مختلفی را که در سایر افراد دیدهاند از جمله نقشهایی را که هرگز در آن تجربه شخصی نداشتهاند بیازمایند.
بازی درامهای اجتماعی علاوه بر آنکه به کودکان فرصت میدهد بعضی از روابط نقش خود را از طریق بازی اجرا نمایند، به منزله فرصتی است که میتوانند مهارتهای فکری خود را گسترش دهند. این کار به آنها کمک میکند که از طریق شریک شدن با سایر کودکان در ایدههایی درباره تعریف نقشها چیزها را از دید دیگران ببینند و دید خود را وسعت بخشند. به علاوه این راهی است که میتوانند نظم چیزها را به روش خود برقرار سازند و آن را با نقطه نظر خود هماهنگ نمایند. تلاشهای کودکان چه زمینه آموختن سازمان موجود چیزها و نیز در به کاربردن سازماندهی خود در رفتارشان در مقابل اشیا مشاهده میشود. در این سن کودکان خیلی علاقهمند هستند طرز کار چیزها را جداگانه مشاهده نموده و آنها را کنار یکدیگر قرار دهند. بسیاری از کودکان هنوز به مراحل مختلف یک فعالیت بیشتر علاقه دارند تا به نتیجه و ثمر آن کار. اما از سه تا چهارسالگی ممکن است بیشتر علاقهمند به کار بردن وسایل برای ساختن چیزی شوند (مثل یک تصویر یا حروف تشکیلدهنده نام آنها).
مهارتهای حرکتی کودک در این سن آنقدر خوب میشود که میتواند شروع به استفاده از آنها در یادگیری جدید خود نماید، یعنی جزئی از انباره رفتاری او شود. در ۴ سالگی اغلب کودکان دارای تعادل و هماهنگی خوبی هستند. راه رفتن به طور خودکار انجام میشود و دویدن به راحتی صورت میگیرد به همراه توقف و آغاز سریع، تغییر سرعت، دور زدن در گوشهها و غیره. آنها میتوانند بپرند و با یک پا بجهند.
در این مرحله سنی هماهنگی حرکتی ظریف در به کار بردن ابزار کار به طور موثری مورد استفاده قرار میگیرد. مثلا در ۴ سالگی بسیار از کودکان شروع به استفاده از مواد رنگی، مداد و قیچی برای درست کردن چیزی میکنند درحالیکه قبل از آن طرز استفاده از آنها را یاد میگرفتند.
از سه تا چهارسالگی زبان به عنوان وسیلهای برای کمک به کودکان مورد استفاده قرار میگیرد که از طریق سوال کردن، مشخص نمودن و در نتیجه طبقه بندی کردن نهتنها اشیا، بلکه گروهی از اشیا (مثل حیوانات و میوهها) و به عنوان جزیی از بازی درامهای اجتماعی، آنها درباره چیزهای موجود در دنیای خود مطالبی میآموزند، تعداد کلمات آموخته شده افزایش یافته و ساخت جملات پیچیده مختلف به انباره کودک اضافه میگردد. بعلاوه سخنان کودک شمرده و به آسانی قابل درک میگردد. مهارتهای کودک به خود بین ۳ تا ۴ سالگی بهبود یافته کودکان را به طور روزافزونی قادر میسازد بعضی از نیازهای خود را از جمله غذا خوردن، شستن دست و صورت و مسواک زدن برآورده سازند. نظارت بر کارهای آنها لازم است اما اکثر کودکان یاد میگیرند این کارها را بهتنهایی انجام دهند. این مهارتها و سایر مهارتهای در حال تکمیل به کودک کمک میکند برای اعمال خود استقلال و مسئولیت بیشتری به دست آورد. حاصل متقابل استقلال روزافزون آنها از سایر افراد برای انجام تمام نیازهای خود آن است که کودکان نسبت به دیگران بیشتر آگاه و متوجه میگردند.
تو من بشو و من تو میشوم
شرکتکنندگان: فقط دو نفر یعنی یک بزرگسال و یک کودک، یا دو کودک سه تا چهار ساله و بزرگتر.
توضیح: ۱- برای مدتی از روز یا فقط برای مدتی کوتاه با کودک خود «تبادل» هویت کنید و یا دو تن از کودکان خود (کودکان خود- یا کودکانی که تحت مراقبت شما هستند) ر وادارید هویت خود را با یکدیگر عوض کنند. هر یک از افراد باید تظاهر نماید دیگری است، یعنی نقطهنظرها و رفتارهای دیگری را اتخاذ کند و نقش دیگری را طوری «بازی کند» مثل آنکه واقعا آن شخص است.
۲- وقتی بازی تمام شد درباره آنچه هر یک از شما از دیدن دیگری در نقش خود چه احساسی پیدا کردید صحبت نمایید: آیا فکر میکنید درست بود، منصفانه بود و یا مضحک بود؟ درباره آنکه دیگران چگونه شما را میبینند چه آموختید؟ اگر این بازی توسط دو کودک انجام میگیرد زمان محدودی برای آن در نظر گیرید و وقتی بازی تمام شد با آنها بنشینید و درباره این سوالها صحبت نمایید. همین که فرزند شما احساس کند که با او در این زمینهها همگام هستید، در روحیهاش تاثیر مثبت ایجاد کردهاید.
هدف: دادن فرصت به شما و کودکان برای «ایفای» نقش یکدیگر- تلاش برای درک اینکه دیگری بودن چه احساسی دارد و سعی در دیدن دنیا از دریچه چشم او، دیدن خود از دریچه چشم دیگری از طریق مشاهده این که چگونه آن فرد شما را مجسم میکند. این جزء اساسی رشد اجتماعی- عاطفی است که انسان را قادر میسازد تواناییهای ارزیابی از خود را به نحوی بهتر بیاموزند- یعنی دیدن خود از دور و «یک قدم عقبتر» از خود و نیز درک نیازها و دیدگاههای دیگران بیش از خودشان. متاسفانه بسیاری از بزرگسالان هرگز هنر قراردادن به جای دیگران را نیاموختهاند. کودکان در این سن شروع به یادگیری درباره سهیم شدن و همکاری مینمایند و آگاه میشوند که دیگران نیز مانند آنها دارای احساسات هستند و با آنها همدردی مینمایند. در نتیجه این زمان بسیار خوبی است که به آنها فرصت داده شود این مهارتهای اجتماعی را که در حال خودنمایی هستند از طریق آموختن ایفای نقش دیگران اصلاح نمایند.
تنوع: ۱- به کودکان پیش از مدرسه فرصتهای زیادی بدهید تا این بازی را انجام داده و برای مدت کوتاهی هویت یکدیگر و بزرگسالان را به خود بگیرند. اجازه دهید کودکان خودشان انتخاب کنند با چه کسی هویت خود را بعضی مواقع عوض نمایند و در موارد دیگر برای هر یک هویت متفاوتی تعیین نمایید. اگر آنها از این فعالیت لذت می برند هر هفته و یا حتی هر روز وقتی را برای انجام آن کنار بگذارید.
۲- وقتی کودکان در نتیجه تمرین در این کار ماهر شدند آن را به صورت فعالیت جمعی کوچک درآورید که در آن یک کودک «بازیگر» و دیگران تماشاچی باشند. بازیگر باید نقش یکی از کودکان حاضر در جمع را بازی کند اما نگویند چه کسی را انتخاب کرده است. کودکی که بتواند درست حدس بزند جای بازیگر را خواهد گرفت.
توجه: کودکان میتوانند در ایفای نقش شخص دیگر آنچه میخواهند انجام دهند، تا حدی که موجب ناراحتی دیگری نشود. بخصوص این امر بدان معنی است که هیچیک از کارهایی که انجام میدهند نباید به هیچ وجه احساسات شخصی را که در نقشه او هستند جریحهدار سازد. اگر کودکی این قانون را نقض نمود و موجب آزردن شخص دیگر شد از این فرصت استفاده کرده، نه آنکه او را توبیخ نمایید، بلکه به او کمک کنید تا خود را به جای دیگری قرار دهد و مجسم کند که اگر فرد دیگری چنین کاری با او میکرد چه احساسی پیدا میکرد. به خاطر داشته باشید که همیشه مهربان بوده آنها را درک کنید نه آنکه آنها را متهم سازید. همه ما مرتکب اشتباه میشویم، به همین طریق یاد میگیریم آنها را تکرار نکنیم.
بخوانید و برقصید
شرکت کنندگان: کودکان سه تا ۴ ساله و یک بزرگسال. بعضی کودکان کمتر ۳ سال نیز میتوانند در این فعالیت شرکت کنند و کودکان بالای چهار سال از فعالیتهای مشابه لذت میبرند اما میتوانند حرکات سختتری به آن اضافه نمایند.
وسایل: پخش صوت و چند نوار موسیقی، پیانو، گیتار یا سایر آلات موسیقی که قادر به نواختن آنها باشید، یک طبل، نوارهای موسیقی باید مخصوص کودکان باشد با حرکات ساده به همراه کلمات ساده که تکرار شود و راهنمایی برای حرکات باشد با ملودی ریتم دار ساده و بعضی نوارها به انتخاب بزرگسالان با ریتمهای تند آرام و اشعار قدیمی و جدید.
توضیح: فعالیت زیر انواع مختلف تجربیات خواندن و رقصیدن را برای کودکان پیش از مدرسه تشریح میکند. آنها عبارتند از فعالیتهای خواندن سنتی (مثل تصنیفهایی که کلمات آن دستور میدهد چگونه حرکت کنند) تا آهنگهای بدون فرم، بدون دستور برای حرکت دادن بدن و خواندن بهدلخواه برای بیان خلاق و آزاد هر دو نوع دارای اهمیت هستند. نوع اول موجب میشود کودکان در حین رشد، تحت کنترل و هماهنگی بدن خود را حفظ نمایند. نوع دوم راه با ارزشی برای تمرین در زمینه به کار بردن بدن جهت بیان احساسات درونی فرد و راههای واکنش نشان دادن به موسیقی به وجود میآورد. کودکان در این سن از آموختن آواز خواندن به همراه انجام حرکات ساده (مثل دست زدن، پا بر زمین زدن، بلندشدن، نشستن، دور خود چرخیدن و غیره) لذت میبرند. دستورالعمل سنجیده و مشخص نه لازم است و نه توصیه میشود. بلکه ترکیبی از الگوی شما، فرصت برای تمرین مکرر، ارائه منظم هر برنامه آوازخوانی جدید، کودکان را قادر میسازد کلمات و حرکات را از درون به برون یاد بگیرند و نه آن که از برون به درون آموخته شود.
هدف: دادن تجربه به کودکان که به آنها کمک نماید توانایی خود را برای استفاده از بدن و صدای خود به عنوان ابزاری برای بیان خلاق بالا برند.
چه احساسی دارید؟
شرکت کنندگان: یک یا دو کودک سه تا چهار ساله یا بزرگتر و یک بزرگسال.
توضیح: مقدار زیادی از پیامهای انسانها به یکدیگر نه از طریق کلمات بلکه اشارات غیر لفظی- حالات چهره و وضع بدن و غیره انجام میگیرد. درک و به کاربردن ارتباطات غیر لفظی به طور آگاهانه و موثر یک مهارت مهم عاطفی- اجتماعی است که در اکثر بزرگسالان به خوبی رشد نکرده است. این امر اکثرا به علت آن است که هرگز به آنها فرصت داده نشده که آگاهانه و بیپرده در شرایطی که واکنش نسبت به آن را مشاهده کنند عمل نمایند. فعالیت زیر به شما و کودکتان تمرین لازم را میدهد تا در ارتباطات غیر لفظی آگاهتر و ماهرتر گردید.
۱ – یکی از کودکان را وادارید احساسی را انتخاب نموده آن را به طور غیر لفظی به شخص دیگر یا گروه کوچکی از افراد ابلاغ نماید. برای کودکان در این سن بهتر آن است که با دو احساس بسیار متفاوت آغاز نمایند.
۲- به کودکان بگویید قصد دارید بدون استفاده از کلمات به آنها بگویید چه احساسی دارید و از آنها بخواهید شما را نگاه کنند و بگویند چه احساسی را میخواهید بیان نمایید. به آنها بگویید کدام یک از این دو میتواند باشد (مثلا شادی یا غم). چند جفت احساس را نمایش دهید و از کودکان بخواهید هر بار احساس شما را حدس بزنند.
۳- یکی از کودکان را از میان جمع انتخاب کنید تا نقش بازیگر را داشته باشد و خودتان به جمع کودکان بپیوندید. بگذارید کودک احساسی را انتخاب کند و او را راهنمایی کنید تا فرصت حدس زدن را به کودکان بدهد اگر وی در درک بازی دچار اشکال بود به او چند احساس پیشنهاد کنید. اجازه دهید احساسی را که می خواهد نمایش دهد در گوش شما بگوید و شما گروه را راهنمایی کنید.
۴- از این فرصت استفاده کرده با کودکان درباره احساسات صحبت نمایید- چه چیزهایی آنها را خوشحال، غمگین، عصبانی، متعجب، تنها و غیره میسازد. آخرین باری که واقعا احساس شادی، غم و غیره داشتند کی بود. چگونه میتوانند بگویند کسی آنها را دوست دارد، از دست آنها عصبانی است و یا غمگین و غیره است.
هدف: قادر ساختن کودکان در به دست آوردن مهارت و دقت بیشتر در فرستادن و گرفتن پیامهای احساسی (رفتاری) غیر لفظی. همه ما از رفتار غیر لفظی سایر مردم آگاه هستیم. در حقیقت ارتباط ما با یکدیگر به وسیله پوشش غیر لفظی قابل ملاحظهای مشخص میگردد. وزن بدن مقداری انقباضات فیزیکی در چهره ما و طریقه نگاه داشتن بدن و حرکات آن فاصلهای که از یکدیگر میگیریم، نحوه نگاه کردن در چشم یکدیگر، ایجاد تماس از طریق لمس کردن، و سایر عوامل غیر لفظی به اندازه کلمات یا بیشتر وسیله ارتباط ما هستند. به این ترتیب انجام این نوع فعالیت با کودکان تمرین خوبی هم برای بزرگسالان و هم کودکان میباشد. به دست آوردن فرصتی برای نشان دادن عکسالعملی که این فعالیت بوجود میآورد به هر دوی شما کمک مینماید بهطور موثرتر با یکدیگر ارتباط برقرار ساخته و پیامهای یکدیگر را دقیقتر درک نمایید.
منبع: کودک و نوجوان