مرکز مشاوره

روانشناسی کودک:بزهکاری کودکان

روانشناسی کودک:بزهكاري كودكان

روانشناسی کودک:بزهكاري كودكان

بزهکاری کودکان 

از هنگام تولد تا ۱۰ یا ۱۱ سالگی را دوره کودکی می‌گویند. سال‌های کودکی از نظر پایه‌ریزی اخلاقی و رشد عاطفی و شخصیت از مهمترین سال‌های زندگی بوده، دوره تکامل عقلانی و منطبق شدن با وضع محیط و دوره ثبات نیز هست. در این دوره کودک با اتکا به بزرگ‌ترها و حمایت و مراقبت آنها کمتر مرتکب جرم می‌گردد. فرآیند تربیت زیستی – اجتماعی کودک از خانواده آغاز می‌شود. خانواده نیز جمعی کوچک از یک جامعه بزرگ است. خانواده و محیطی که کودک در آن متولد می‌شود و رشد می‌یابد، نقش مهمی در رشد جسمی و روانی و تکوین شخصیت کودک را ایفا می‌کند. بنابراین، باید محیط او را مساعد و آماده ساخت. به بیان دیگر، محیط زندگی کودک باید پر از نشاط، خوشرویی، اعتماد، صداقت، جوشش و همکاری باشد. کودک بعد از ۵ تا ۶ سالگی علاوه بر والدین و دیگر اعضای خانواده، با افراد دیگری در خارج از خانواده چون همسالان و همبازی‌ها، دوستان، همدوره‌های مدرسه، معلمان و… رابطه داشته و از آنها تاثیر می‌پذیرد و تا حدی در آنها تاثیر می‌گذارد. والدینی که سعی می‌کنند کودکان خویش را بر مبنای معیار ارزش‌های ذهنی خود یا بر مبنای روش‌های تربیتی جوامع بیگانه تربیت کنند، به ناسازگاری اجتماعی آینده فرزند خود کمک کرده‌اند.

کودکان نامشروع در بیشتر کشورهای جهان شانس سالم زیستن را ندارند، زیرا جامعه معیار ارزشی خوبی نسبت به آنها ندارد. مردم اینگونه جوامع کودکان یادشده را مانند کودکان عادی متعلق به والدین شناخته شده نمی‌پذیرند، اغلب مردم آنها را از خود دور می‌کنند و گاه حرامزاده را کسی می‌دانند که خونش ناپاک است. مسلما این نوع رفتارها در کردار کودکان تاثیر می‌گذارد و به احتمال قریب به یقین واکنش‌های نامناسب آنان را به دنبال دارد.

در دوره کودکی ارتکاب جرم یا ربودن اشیایی که خوشایند کودک است و ارزش واقعی آنها را درک نمی‌کند، آغاز می‌گردد. بعدها در کودکستان و دبستان که با مفهوم «مال غیر» آشنا می‌شود، وسایل همسالان و همکلاسی‌های خود را می‌رباید، ولی این عمل را دزدی نمی‌داند، بلکه آن را برداشتن، کش رفتن و غیره می‌نامد. اطرافیان نیز به علت عدم قوه تمیز اعمال و رفتار کودک را مورد توجه قرار نمی‌دهند. کودک رفته رفته از همسایه‌ها، فامیل و دیگر انسان‌ها وسایلی را می‌رباید. نوع اشیای مسروقه در سنین مختلف و نیز در زمان و مکان‌های مختلف با توجه به وضع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه متفاوت است.

مثلا در زمان جنگ، کودکان برای حفظ حیات و رفع گرسنگی خود به غذا، لباس و در دوره صلح به اشیاء و مواد مختلف دیگر دستبرد می‌زنند. جرایمی چون دزدی و ولگردی بالاترین رقم بزهکاری کودکان را تشکیل می‌دهد.

بزهکاری نوجوانان و جوانان

دوره نوجوانی که معمولا از ۱۱ یا ۱۲ سالگی شروع می‌شود، متمم دوره کودکی است و دوره تحول جسمی و روانی فرد است. رشد سریع اعضا سبب بیداری هوس‌ها و احساسات و رویاهای گوناگون می‌گردد و از درون نوجوان فشارهایی را بر وی تحمیل می‌کند که برایش ناشناخته است. این فشارهای ناشناخته، نگرانی‌ها و هیجان‌هایی را در پی دارد که برای نوجوان تاکنون سابقه نداشته است. در این دوره اعضا و احساسات نوجوان برای تامین و درک لذت جنسی با یکدیگر همکاری می‌کنند و هرچه با عشق و زیبایی رابطه داشته باشد، بیشتر سبب هیجان ظاهری او می‌شود. تصورات و تخیلات شاعرانه و تعبیرات و تشبیهات او لذت‌آور و بی‌پایان است. به همین دلیل، نوجوانان زودتر از بزرگسالان تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی قرار گرفته، مرتکب جرم می‌گردند. در این دوره پسران غالبا وسایل الکتریکی و وسایل نقلیه (دوچرخه، موتورسیکلت، اتومبیل) را به سرقت می‌برند.

در دوره جوانی فرد به رشد کامل عقلانی و جسمانی نزدیک‌تر می‌شود. هرچند دورانی شبیه نوجوانی را در خود احساس می‌کند. جوانی دوره بحران و زمان شورش است. جوان هر قدر به شناخت بیشتر خود و محیط نائل آید، به همان نسبت توقعش بیشتر می‌گردد. چون با شناخت بیشتر خود، فلسفه زندگی‌اش نیز تغییر می‌کند و در نتیجه می‌خواهد خود را با معیارهای دوران بلوغ هماهنگ سازد. به همین دلیل، با معیارهای والدین و معلمان خود اختلاف پیدا می‌کند و گاه ممکن است دامنه این اختلاف وسیع‌تر گردیده، او را به ستیزهایی با آنان بکشاند.

از دیگر مسائل و دشواری‌های دوره جوانی، تمایلات شدید جوانان به تماشای فیلم‌های سکسی و دیگر وسایر ارتباط جمعی است. البته تمایلات جنسی به یکباره در این دوره بروز نمی‌کند، بلکه در دوره جوانی افزایش می‌یابد و اگر تحریک و منع شود، احتمالا به صورت امیال مفرط جنسی درمی‌آید و به تمایلات شدیدتر منتهی می‌گردد که گاه به انحرافات جنسی می‌انجامد یا به صورت رفتارهای غیرعادی که برای جلب توجه جنس مخالف است، جلوه‌گر می‌شود.

تفریح و سرگرمی جوانان در عصر وسایل ارتباط جمعی، به طور روزافزون به صورت غیراخلاقی درآمده است. سینما و ویدئو و ماهواره به اغراق‌گویی در ارزش‌ها و تحریک احساسات جوانی و ماجراهای شادی‌بخش یا جنایی می‌پردازند و این تغییرات موجب عدم پذیرش رفتارهای جوانان توسط والدین می‌گردد که سرانجام موجب بروز کشمکش‌هایی بین آنان می‌شود. جوانان به دلیل تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی با مشکلات چندی مواجه می‌شوند و از جمله به آینده کاری و شغلی خود اطمینان ندارند که این خود می‌تواند مسئله بزرگی برای آنان فراهم آورد؛ زیرا جوانان در امر استخدام به دو نکته توجه دارند: پیداکردن شغلی که درآمد کافی و مطمئنی داشته باشند و رضایت از نوع کار.

اگر در جامعه‌ای روابط بر ضوابط برتری داشته باشد، افراد برای پیداکردن کار و تامین زندگی ممکن است به انجام هر کاری تن در دهند. به علاوه، در مواردی احتمال دارد کاری که پیدا کرده‌اند، رضایت آنها را فراهم نیاورد. این امر علاوه بر پایین آ‌وردن کیفیت کار، موجب فشارهای روانی یا عصبی می‌گردد و در نتیجه از فرد رفتارهای نامتعادل سر می‌زند. بدتر از همه، اگر در اینگونه کارها تامین وجود نداشته باشد، ناهنجاری رفتار شدیدتر می‌شود.

روانشناسان و کارشناسان امور تربتی بر این باورند که خودکشی، خودسوزی و ترک مدرسه در میان نوجوانان و جوانان، بخصوص دخترها، بیشتر مربوط به افرادی است که مشکلات عاطفی و رفتاری داشته‌اند و یا از نظر مالی در سطح پایینی بوده‌اند. دخترها معمولا وقتی به سن بلوغ می‌رسند، دنیای آرمانی خود را با داشتن امکانات مالی، پوشیدن لباس‌های مناسب و زیبا، استفاده از زیورآلات، زیبایی چهره، مورد توجه قرارگرفتن، آبرومند بودن خانواده، حرمت اجتماعی و ازدواج با جوانی که او را سعادتمند کند، به تصویر می‌کشند. عدم دسترسی دختران دم بخت، به این آرزوها، می‌تواند آنها را دلگیر و افسرده سازد.

اگر نوجوان یا جوان به این نتیجه برسد که خانواده، مدرسه دوستان به او بی‌توجه هستند، ممکن است واکنش‌های پرخاشگرانه از خود نشان دهد و یا به جامعه بدبین شده و در زمانی که خود را توانا احساس کند، از آن انتقام بگیرد. در مورد تربیت اولیه و پرورش شخصیت و تقویت اصالت این سرمایه‌های ملی باید بگویم که مهمترین امور در مورد آنها تلاش در تربیت اولیه آنهاست و در مورد تربیت اولیه آنها (تبعیض) خطرناک‌ترین فرایند است. تمایز دختر و پسر و قائل شدن تفاوت بین فرزندان موجد ناهنجاری‌هایی در بچه‌ها می‌شود که بعضا غیر قابل جبران هستند.

با توجه به مشکلات اقتصادی و اجتماعی امروزی شاغل بودن هر دو والدین اجتناب‌ناپذیر شده است و از آنجایی که زنان در جامعه امروز ما نقش سازنده‌ای به عهده دارند و اکثر آنها شاغل می‌باشند، تربیت کودکان با مخاطراتی روبرو شده است. باید تاکید کنم که مسائل و مشکلات نباید باعث شود که میان پدران و مادران و کودکان آنها خلأ عاطفی ایجاد شود.

بعضی از والدین اظهار می‌دارند وقتی از سر کار به منزل می‌آیند، به قدری خسته‌اند و در طول روز مشغله فکری داشته‌اند که اگر فرزند خردسالشان بر اساس نیاز غریزی بخواهد با آنها بازی کند، نه‌تنها حوصله ندارند، بلکه ممکن است با او بداخلاقی کرده و حتی با پرخاش او را از خود برانند.

بسیاری از کارشناسان روانشناسی کودکان معتقدند عصبانیت ناشی از خستگی زیاد و مشکلات شغلی در محیط کار است، ولی کودکان در این خستگی مقصر نیستند. چه همین عصبانیت‌ها باعث می‌شوند که او هر چه بیشتر از پدر و مادر فاصله گرفته و در تنهایی غم‌انگیز خود کمبود محبت را انباشته نماید. کودک درک درستی از خستگی نداشته و آن را نمی‌فهمد. او سهم خود را از زندگی خانوادگی می‌خواهد. دوست دارد پدر و مادر مثل یک همبازی او را سرگرم کنند و محبت خودشان را به او ابراز کنند، او اسباب‌بازی‌های رنگارنگ نمی‌خواهد. بازی می‌خواهد. مداومت در برخوردهای عصبی و بی‌اعتنایی به او باعث ایجاد نوع اضطراب و نگرانی در او می‌شود و احترام متقابل بین او و والدین به مرور زمان از بین می‌رود، حتی زمینه برخوردهای خشونت‌آمیز بین او و همسالانش می‌گردد. در مقابل عصبانیت‌های ناشی از خستگی والدین کودک نیز موضع گرفته و کم‌کم با کاهش حرف‌شنوی علائم لجبازی در وی ظاهر می‌شوند.

عصبانیت‌های بی‌مورد و یا بامورد ولی مستمر کم‌کم ارج و قرب والدین را از بین برده و این ابزار تنبیه را از آنها می‌گیرد. والدین باید بدانند که هنگامی در برخورد با کودک باید عصبانی شوند که او واقعا مرتکب کار بدی شده و مستحق سرزنش می‌باشد. وقتی که عصبانی شدید، بکوشید چند لحظه سکوت کنید، نفس عمیق بکشید با نوشیدن یک لیوان آب سرد کمی آرام شوید. به آرامی نزد کودک بروید و با زمان ملایمی با او سخن بگویید. دلیل کار او را بپرسید و او را نصیحت کنید.

بکوشید به او بفهمانید که به خاطر او و آینده‌اش در طول روز کارهای زیادی انجام داده‌اید و خسته‌اید و انجام چه کارهایی از طرف او شما را خسته‌تر و عصبانی‌تر می‌کند. لازم است با یک مشاور خانواده مناسب با مقطع سنی فرزندتان مخصوصا در دوران بلوغ صحبت کنید تا بتوانید با کمک او روش‌های رفتاری و درست را انتخاب کنید. سعی کنید بفهمید با توجه به روحیه فرزندتان چه موقع و تا چه حد عصبانی شوید، بعضی وقت‌ها فرزندتان به عنوان تنبیه و انتقاد سعی در عصبانی نمودن والدین دارد. این عکس‌العمل طبیعی بی‌توجهی به اوست. مطمئن باشید عصبانیت و صمیمیت به موقع کودکان را مجبور به رفتار اصولی و صحیح می‌کنند و او را در یک ثبات احساسی و عاطفی قرار می‌دهد و باعث می‌شود که فرزند به والدین احترام قلبی باشد، نه این‌که از آنها بترسد. عصبانیت بی‌موقع توأم با تنبیه بدنی و الفاظ نامناسب به مرور زمان روابط صمیمی بین او با شما را تضعیف کرده و رو به ویرانی می‌برد.

کودکان گاه رفتارهای خشن والدین را تقلید می‌کنند، عشق و محبت و دوستی و احترام متقابل بین والدین و فرزندان رابطه بسیار زیبا و خوبی است که می‌تواند از خطرات آنی مانند انزوا خودآزاری – فرا رو اعتیاد جلوگیری کند. این بدان معنا نیست که پدر و مادر باید همیشه با فرزندان مهربان باشند؛ لحظاتی هم هستند که باید برای اجرای اصول تربیتی صحیح جدی بود و با جدیت برخورد کرد. زیرا در سنین کودکی آنها خوب و بد را به درستی تشخیص نمی‌دهند و رفتار صحیح والدین سازنده الگوی رفتاری آنها در آینده خواهد بود.

پس باید با برخوردهای اصولی و دوستانه و ملاطفت‌آمیز و سازنده سعی کرد که تاثیر مثبت و سازنده‌ای بر کودکان به جای گذاشت. پرخاش و خشونت چه ناشی از خستگی باشد و چه ناشی از رفتار آنها اگر به صورت مداوم و مستمر در آید، نه‌تنها باعث تربیت صحیح کودک نمی‌شود، بلکه تاثیر منفی بر رفتارهای آتی او خواهد گذاشت. پسرانی که در کودکی روابط عاطفی محکمی با والدین خود مخصوصا با پدرانشان داشته‌اند، در بزرگسالی نیز تعهد و پایبندی بیشتری به زندگی زناشویی خود نشان داده و در روابط اجتماعی افراد موفقی خواهند بود. بر اساس پژوهش‌های میدانی محققین رابطه نزدیک والدین در دوران نوجوانی تاثیر اندکی در فرزندان داشته و آنها را افرادی با حساسیت کمتر نسبت به طلاق و جدایی رشد می‌دهد.

پدران مهمترین الگوی نقش مردانه برای پسران و مادران نیز برای دختران می‌باشند و نگرش آنها را نسبت به روابط دوستانه، زناشویی شکل می‌دهد. اگر پدری در روابط خود با خانواده‌اش مغرور و سخت‌گیر باشد، این عمل تاثیر مستقیمی بر رفتار پسر وی خواهد داشت.

منبع: کودک و نوجوان


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

خروج از نسخه موبایل