مرکز مشاوره

ما آدم‌ها گاهی نیاز به دانستن داریم

ما آدم‌ها گاهي نياز به دانستن داريم

ما آدم‌ها گاهي نياز به دانستن داريم

یک پیامک سه کلمه‌ای زده که «شاتوت انبه اسپرسو».

دانستن و بشر امروزی

همیشه همین طور است. عمیق‌ترین مفاهیم زندگی را هم  باید به صورت تلگرافی گفت. این یعنی بستنی هوس کرده است. از همان بستنی‌فروشی که دوستش دارد و اصلا کاش می‌شد امروز عصر با هم می‌رفتیم بستنی می‌خوردیم، ولی حالا که کار من طول کشیده است، در زمان صرفه‌جویی می‌کند و بهتر است که من بستنی‌ها را بخرم و به خانه  بروم. می‌نویسم «OK» و مسیرم را از سمت بستنی‌فروشی  انتخاب می‌کنم. صدای موسیقی را کمی زیاد می‌کنم تا ترافیکی که می‌دانم یک ساعتی مهمانش هستم، کمتر آزاردهنده باشد. چشم‌هایم را می‌بندم و به تمام اتفاق‌های روز و خبرهایی که شنیده‌ام، فکر می‌کنم. هیچ کدام خوشایند نبوده‌اند.

چیزهایی به  من مربوط می‌شود و مشکلات زندگی من است که باید حلشان کنم. بعضی هم اخباری ست که همه در روزنامه و تلویزیون‌ها امروز خوانده و شنیده‌اند و معمولا هم کاری از دست کسی ساخته نیست. چند ضربه به شیشه ماشین  می‌خورد. چشم باز می‌کنم و می‌بینم چند قوطی کبریت به شیشه چسبانده شده و صورتی مبهم که اشاره می‌کند از او کبریت بخرم. کبریت‌هایش بامزه‌اند. یک بسته می‌خرم. چشم‌هایم را می‌بندم و به این فکر می‌کنم که امشب در جواب آن «چه خبر؟» تلگرافی‌اش چه بگویم؟ مسلما بدبختی‌های خودم و دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم برایش جالب نخواهد بود. دلم می‌خواهد به چیزهای بی‌ربط و ساده فکر کنم. گاهی لازم است. اصلا برای من و زندگی‌ای که در آن گیر افتاده‌ام، ضروری است.

چند کلمه را در سرم تکرار می‌کنم. همه تصویرهایی را که از آن‌ها دارم، از جلوی چشمم می‌گذرند. گوشی‌ام را برمی‌دارم و کلمه‌ها را سرچ می‌کنم. ما آدم‌ها گاهی نیاز به دانستن داریم، دانستن چیزهایی غیر از خبر فاجعه و اتفاق‌های بد که بشود آن‌ها را با یک موجود تلگرافی در میان گذاشت و از این همه بی‌ربطی شگفت‌زده‌اش کرد.

منبع: com.مشاوره-آنلاین


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره