مداخله دوستان، همکاران و والدین در زندگی زوجین: اینکه دو جوان زندگی مشترک خود را به زیر یک سقف آغاز کرده و برای خشنودی و خوشبختی یکدیگر تلاش می کنند بسیار زیبا وو ستودنی است و همچنین تلاش و مبارزه آنان برای حفظ زندگی و ار بین بردن مشکلات نیز بسیار قابل قبول بوده و نشان دهنده این است که دو نفر چقدر خواهان همدیگر بوده و خوشبختی و رضایت دیگری از زندگی تا چه حد برای آنان مهم است.
مداخله والدین از روی دلسوززی
هر زندگی کامل نبوده و مشکلات خاص خود را دارد. والدین عزیز با حفظ حرمت باید بدانند که پس از ازدواج فرزندشان زندگی مستقل داشته و می تواند برای آینده خود و ساختن آن تصمیم گیری کرده و با مشورت با همسرش اقدام کند در این میان اگر آنان خواهان استفاده از تجربه والدینشان هستند می توانند با بهره گیری از سخنان آنان مطمئن تر و با اعتماد به نفس بیشتر در زندگی خود تصمیم گیری کرده و با مشکلات دست و پنجه نرم کنند. اما در این میان بسیاری از والدین پس از ازدواج شروع به دخالت های بیجا کرده و با این کار نه تنها زندگی فرزندشان را مختل می کنند، بلکه باعث بروز مشکلاتی بین همیران می شوند. آنان با بهانه این که فرزندشان همچنان بچه بوده و فرزند آنان است این کار خود را توجیه می کنند. والدین عزیز توجه کنند که درست است که فرزندان آنان تا انتها فرزندان آنان هستند اما دیگر بچه نیستند و می توانند با توجه به تعلیمات و تربیتی که در خانواده دیده اند، زندگی خود را اداره کنند.
پژوهش درباب مداخله در زندگی مشترک
بر طبق تحقیقاتی که مشاوران ازدواج در بیش از یکصد زوج جوان انجام داده اند، متوجه شدند که مشکل عموم آنان دخالت های بی مورد از سمت والدین و حتی اقوام و فامیل های هر دو پسر و دختر است به گونه ای که بعضی از آنان دچار مشکلاتی حاد شده و زندگیشان در حال پاچیدن است. دخالت هایی که از سوی اقوام و والدین صورت می گیرد عامل بسیاری از جدایی ها و نا هنجاری های ازدواج بوده و توصیه اکید مشاوران به خاتمه دادن این دخالت ها و اجازه زندگی به زوجیت از سمت والدین و اقوام است. همچنین زوجین می توانند در قبال این دخالت ها واکنش نشان داده و از آنان بخواهند که از ادامه این کار دست برداشته و اجازه زندگی کردن به آنان بدهند.
پریسا: ماه اولی بود که ازدواج کرده بودیم و یک تجربه جدید بود. من و آرشا همیشه از خانواده می پرسیدیم که چیکار کنیم. هر گاه خانواده نظر می داد سعی می کرد که نظرات ما را تغییر دهند. ما حتی در مورد محل زندگی، رنگ لباس و نوع غذا و غیره هم با خانواده میشورت میکردیم. این مشورت کم کم عمیق تر شد به صورتی که ما روزانه به خانواده گزارش میدادیم و انان تصمیم میگرفتند. این دیگر زندگی ما نبود ما استقلال خود را از دست داده بودیم . از طرفی دخالت والدین که در ابتدا حال مشورتی داشت سبب گسستگی میان ما شد. تا حدی که منجر به جدایی ما شد. اکنون که در مورد آن زمان فکر میکنم میگویم کاش بجای وارد کردن والدین در زندگیم از مشاوره خوب در یک مرکز خوب راهنمایی می گرفتم. و زندگی خود را هرچند با اشتباهات کوچک با استقلال، خودم و علی شکل می دادیم و برای کم کردن اشتباه و یادگیری زندگی کردن بجای اتکا به خانواده ها و روش های صحیح و غلط، از مشاوره کمک میگرفتم که روش های علمی کمکمان کند.
خیلی از وقتا دخالت های بی مورد زندگی آدما رو از هم می پاشونه
زندگی من که به خاطر دخالت های بی مورد هر دو خانواده ها از هم پاشید
اگه دخالت به جا باشه خیلی خوبه
از دخالت های فامیل و دوست و آشنا خسته شدم
من که دیگه از دخالت های فامیل و دوست و آشنا خسته شدم
پاسخ
یه چیز جالب براتون بگم اینکه زندگی دوست من به خاطر دخالت همسایشون از هم پاشیده شد
همین دیگه نتیجه دخالت بهتر از این نمیشه
البته گاهی اوقات بعضی از مسائل با دخالت بزرگترا بهتر حل میشه
دخالت اگه بی جا باشه بده
میشه زوجین رو به حال خودشون رها کرد
به نظر شما میشه زوجین رو به حال خودشون رها کرد و هیچ دخالتی نکرد؟
میشه چرا نشه شما دخالت نکنید
تا اون دو زوج در چه حالبی باشن .. گاهی دخالت کردن برای اشتی دادن و حل مشکلی که دونفر ازش عاجزن خیلی خوبه وگرنه در موارد دیگه میتونه مضر باشه .. .
چون در این حالت بیشتر جنبه فضولی پیدا کرده و از حد و حدود خودش خارج میشه
وقتی خودشون از عهده ی اداره کردن زندگیشون بر میان دلیلی برای دخالت دیگران نمیمونه
ولی من که میگم همچین چیزی ممکن نیست مردم عادت کردن به دخالت در زندگی دیگران
منبع: مشاورکو
مادر شوهرم خیلی تو زندگیم دخالت میکنه
مادر شوهرم خیلی تو زندگیم دخالت میکنه دیگه واقعأ خسته شدم
پاسخ