مرکز مشاوره

مرکز مشاوره:امنیت در رفتار با نوجوان

مرکز مشاوره:امنیت در رفتار با نوجوان

مرکز مشاوره:امنیت در رفتار با نوجوان

امنیت در رفتار با نوجوان

بنا به هیچ دلیل خاصی نباید مهر نوجوانتان را از قلبتان بیرون کنید، حتی برای یک لحظه. وقتی شما از صمیم قلب باورشان کنید، آنان نیز یاد می‌گیرند که خود را تمام و کمال باور داشته باشند.

آنان را صد در صد باور داشته باشید

به دوران نوجوانی خود برگردید و از خود بپرسید آیا طی آن دوران احساس ناامیدی و دلسردی می‌کردید؟ آیا قلبتان می‌شکست؟ آیا خیال می‌کردید که به جایی تعلق ندارید؟ آیا احساس پریشانی می‌کردید و بر این گمان بودید که کسی را ندارید تا به او رو کنید؟

اگر شما آن‌قدر خوش اقبال بودید که کسی به کنه وجودتان پی برد و دانست که هستید و راه صحیح را به شما نشان داد، حتما متوجه شده‌اید که آن حمایت اکنون تا چه حد برایتان حائز اهمیت است و اگر کسی را در کنار خود نداشتید، امروز می‌دانید که چه کمبودی داشتید و چقدر احساس تنهایی و بی­کسی می‌کردید و مسلما دلتان نمی‌خواهد نوجوانتان نیز چنین آینده‌ای پیش‌رو داشته‌ باشد.مرکز مشاوره آنلاین

باور و اعتقاد شما به این که نوجوانتان فردی توانا و در باطن خوب است، شرط واجبی برای پیشرفت و گسترش حس مسئولیت‌پذیری و تبدیل او به شخصی بالغ و سرزنده است. او احتیاج دارد حتی در مواقعی که انتخاب ناصحیح می‌کند یا باعث سرافکندگی و ناامیدی شما می‌شود، تأییدش کنید.

او به عشق و محبت شما نیازمند است. هرگز این کشور را از او دریغ نکنید. اگر شما او را باور نداشته باشید دچار بحران و مشکلاتی می‌شود که دیگر به راحتی نمی‌تواند در مسیر اصلی خود گام بردارد. حتی هنگامی که نوجوان شما دست به رفتاری احمقانه می‌زند و یا با قضاوت ناصحیح و ضعیف خود همه چیز را درهم می‌ریزد، به خاطر داشته باشید در آن لحظه تصور می‌کرده عملش صحیح و آن تنها راه چاره بوده است.

هر نوجوانی به روش خاص خود خراب‌کاری می‌کند، خطر می‌کند، به زحمت می‌افتد، قانون‌شکنی می‌کند، می‌کوشد خود را از دردسری برهاند و از شما چیزی بگیرد. بعضی از نوجوانان خود را با قانون درگیر می‌کنند و باعث بحران و آشوب خاصی می‌شوند. حتی زمانی که خود را به دردسر انداخته‌اند، شما حواس خود را متوجه تصویر بزرگ‌تری کنید. بارها به خود گوشزد کنید دردسری که او برای شما و خودش درست کرده فقط به این علت پیش‌پا افتاده است که او هنوز خود را نمی‌شناسد.

بگذارید نوجوانتان متوجه این قضیه شود که حتی اگر دست به کار خطایی زد، شما هم چنان او را باور دارید. در آن هنگام است که او می‌تواند از اشتباهات خود پند بگیرد و خود را اصلاح کند و به سوی رشد فکری گام بردارد.

شخصیت وجودی آنان را تحسین کنید

آیا تابه‌حال تجربه کرده‌اید حتی اگر شخصی بی‌رحم، عصبانی یا خسیس بوده‌اید، از محبت و عشق برادر، خواهر، پدر و مادر یا پدر بزرگ و مادر بزرگتان برخوردار گشته اید؟ آیا تا به حال متوجه شده‌اید صرف‌نظر از هر آنچه بوده‌اید، مادربزرگ و پدربزرگتان عاشق شما بوده‌اند و برق شادی و شعف را در چشمان آنان دیده‌اید؟ وقتی احساس سرخوردگی، درماندگی و عجز می‌کردید، یکی از افراد خانواده، با دلسوزی و ترحم به شما می‌نگریست و نگاهش آن‌چنان در شما اثر می‌گذاشت که نگرانی­تان برطرف می‌شد؟

اگر تا بدان حد خوش اقبال بوده‌اید که از عشق بی‌قید و شرط یکی از افراد خانواده نصیب ببرید، به راستی فردی خوشبخت بوده‌اید و اگر به راستی در آرزوی عشق و محبت می‌سوختید و دوست داشتید کسی شما را به دیده محبت بنگرد ولی از چنین موهبتی بی‌بهره بوده‌اید، پس اجازه ندهید نوجوانتان درد بی­محبتی را بچشد.

ممکن است از دست آن‌ها عصبانی شویم، ولی نباید دریچه قلب خود را به رویشان ببندیم. حتی در مواقعی که ما را به مرز جنون می‌رسانند باید به دنبال چاره باشیم و راهی پیدا کنیم تا بتوانیم به آنان افتخار کنیم. بر سر بسیاری از مسائل می‌توان با آن‌ها کلنجار رفت، ولی بر سر مسائل عاطفی نباید چنین کرد. نوجوانان وقتی حمایت شوند و عشق و محبت ببینند، ترقی می‌کنند و همه ما از این وضع سود خواهیم برد. نوجوانانی که با قدردانی پدر و مادر روبه‌رو می‌شوند، مشتاق یادگیری هستند و مایلند خود را در مسائل پدر و مادرشان درگیر کنند.

نوجوانان به پدر و مادری احتیاج دارند که از خبرگان روابط عمومی باشند و تمام هم و غم خود را صرف نوجوانان کنند و بتوانند از مبارزات بی‌شمار روزمره این دنیای پر جنجال سربلند بیرون آیند. نوجوانان به تحسین و تشویق شما احتیاج دارند. نیازمندند که به آنان شخصیت بدهید، از آنان قدردانی کنید، دلداریشان بدهید، آنان را بشناسید و بگذارید متوجه شوند که شما مایلید برایشان کاری انجام دهید.

با آنان با احترام رفتار کنید

اگر دوست دارید که نوجوانتان به شما احترام بگذارد، شما نیز باید احترام او را حفظ کنید. اولین حلقه زنجیر در دست شماست، از شما آغاز می‌شود و به سوی نوجوانتان ادامه می‌یابد. در اعمال خود کاملا هوشیار باشید، زیرا گفتار و رفتار شما روی نوجوانتان اثر می‌گذارد، به این معنا که با تک تک افراد خانواده از روی وقار و متانت و ادب و عشق و محبت رفتار کنید. به عنوان مادر، اگر می‌خواهید که دخترتان به پدرش احترام بگذارد، باید خود سرمشق او باشید و با شوهرتان مؤدبانه رفتار کنید و تو ای پدر، اگر می‌خواهی پسرت احترام مادرش را حفظ کند، باید خود احترام همسرت را نگهداری. با شماست که نوجوانتان یاد بگیرد چگونه احترام افراد خانواده را حفظ کند و رفتاری مؤدبانه داشته باشد. تقریبا بیشتر پدران و مادران از دست نوجوانان عصبانی می‌شوند، خودخوری می‌کنند و در مواقعی هم آنان را تنبیه بدنی می‌کنند.

رفتار نوجوانان گاهی اوقات به قدری دیوانه‌وار و احمقانه و عجیب و غریب است که صبورترین افراد نیز شکیبایی خود را از دست می‌دهند، اما به‌هرحال شما باید به منظور تربیت نوجوان روش خاصی را در امر احترام گذاشتن به دیگران در پیش بگیرید و حتی در مواقعی که شما را به سر حد جنون می‌رسانند، آن را به کار برید. وقتی شما با نوجوان خود همان طور رفتار کنید که دلتان می‌خواهد او با شما رفتار کند، در حقیقت به قانون طلایی عمل کرده‌اید: «با نوجوان خود همان‌گونه رفتار کنید که دوست دارید او با شما رفتار کند.»

این جمله به این معناست که به آن‌ها دشنام ندهید، مسخره­شان نکنید، به آنان کنایه نزنید و بر فرض اینکه با بدترین و حادترین مسئله مواجه شدید، بی‌درنگ نتیجه‌گیری نکنید.

بگذارید آنان تجربه بیندوزند

همه می‌دانیم که تجربه، آموزگار خوبی است و اگر مایلید نوجوانتان تجربه کسب کند باید به جای تنبیه، با صبر و حوصله و مدارا رفتار کنید.

به مهارت آنان در پیداکردن راه‌حل‌ها ایمان داشته باشید

یکی از اهداف پدران و مادران این است که به نوجوانان مسئولیت‌پذیری بیاموزند. برای رسیدن به این هدف باید نوجوان را در تصمیم‌گیری‌هایش آزاد گذارد تا راه حل مشکلات زندگی‌اش را خود پیدا کند. اگر مجری صحنه شما باشید و مرتب در کار او دخالت کنید، نوجوان شما موفق نخواهد شد. نوجوان با مبارزه‌طلبی­ها وسوسه‌های زیادی روبرو می‌شود. اگر شما همیشه هم در کنار او باشید، باز هم عاقلانه نیست مشکلات او را شما حل کنید و هر حرکت او را زیر نظر داشته باشید و سعی کنید او را وادارید به دلخواه شما عمل کند. وقتی شما به طور مداوم زندگی او را اداره کنید، نوعی وابستگی ناسالم ایجاد کرده‌اید، در نتیجه فرزند شما هرگز یاد نمی‌گیرد مسئولیت پذیر باشد.

بهتر است بدانید که وقتی شما کارگردان باشید، او سر به شورش بر می‌دارد، همکاری نمی‌کند، در تصمیم‌گیری­هایش ضعف نشان می‌دهد و اوقات سختی را برایتان رقم می‌زند که این باعث می‌شود خود شما نیز از این رفتار خسته شوید. نوجوان شما برای حفظ استقلال و عدم وابستگی به شما بر سر مسائلی بسیار ساده و جزئی مانند طرز لباس پوشیدن و در کدام کلاس نام‌نویسی کردن گرفته تا مسائل مهمتری مانند اینکه آیا می‌تواند روز پنجشنبه به مدرسه نرود و غیره، با شما می‌جنگد. اولین قدم برای بهبود این وضع این است که بگذارید فرزندتان خود انتخاب کند و راه حل را شخصا بیابد. پدر و مادرهای عاقل در پشت صحنه قرار می‌گیرند و اجازه می‌دهند نوجوانشان خود تصمیم بگیرد و انتخاب کند. با ادای جملاتی مانند: «من اطمینان دارم که تو بهترین تصمیم را می‌گیری»، «هر تصمیمی بگیری از نظر من پذیرفته است» باعث می‌شوید که نوجوانتان مستقل بار بیاید و به کسی متکی نباشد. پدران و مادران محتاط با گفتن هر موقع به کمک من احتیاج داشتی خبرم کن نوجوان خود را عاقلانه یاری می‌دهند.

ایمان پایه‌دار شما باعث می‌شود نوجوانتان جرئت پیدا کند که حتی در مواقع دشوار به راه خود ادامه دهد. هنگامی که او مأیوس و دلسرد شده و امید خود را از دست داده است، اگر شما باورش داشته باشید، او با اعتماد به نفس کامل با مانعی که بر سر راهش قرار گرفته است، مواجه خواهد شد. ایمان شما سبب می‌شود که او خود را باور کند. اطمینان شما برای او انگیزه‌ای بسیار قوی است. فرزندتان می‌خواهد شما بدانید که او فردی مستقل و قادر است، و ایمان شما چنین اطمینانی را به او خواهد داد.

بذر پیشنهاد بکارید

گاهی گفت‌وگو با نوجوانتان ناممکن به نظر می‌رسد، زیرا او گمان می‌کند بیشتر از شما می‌داند. هنگامی که او نمی‌خواهد با شما صحبت کند و عصبانی می‌شود و یکی از شما دو نفر فریاد می‌کشید، بهترین موقع است که چاره‌ای اساسی بیندیشید؛ بذر پیشنهاد بکارید، کنار بکشید و شاهد رشد دانه باشید.

هیچ‌کس دوست ندارد امر و نهی بشود. خصیصه بشر است که وقتی کسی به او می‌گوید چه کار کند، جبهه بگیرد. حتی در قالب پند و اندرز دوست ندارید به شما گفته شود چه کنید. مایلید خودتان تشخیص دهید که چه کار کنید و این وضع به خصوص در مورد نوجوانان بیشتر صدق می‌کند. در نظر آورید که چند بزرگ‌سال در مدرسه یا مسئولان آموزش به نوجوان شما می‌گویند که باید چکار کند. وقتی به این موضوع توجه کنید، می‌فهمید که نوجوانتان چقدر با شما راه می‌آید و به نصایح و اوامر شما عمل می‌کند.

از ابتدا تا پایان روز احتمالا او به قدری از مشاوره و امرونهی اشباع شده است که تعجبی ندارد در مقابل راهنمایی‌های شما جبهه بگیرد. کاشتن بذر پیشنهاد به نوجوان این امکان را می‌دهد که برای گرفتن تصمیم شتاب نکند. دادن پیشنهاد باعث می‌شود که او در انتخاب خود سرنخی به دست آورد که مدنظر شماست و هیچ اجباری هم در کار نیست. به خاطر داشته باشید که در بسیاری از موارد برخورد مستقیم باعث می‌شود که نوجوان حالت دفاعی به خود بگیرد. برای اینکه زودتر به نتیجه برسید سعی کنید صرفا پیشنهاد بدهید.

مسئولیت شما به عنوان پدر و یا مادر این است که به فرزندان خود آگاهی دهید و به مطالبی اشاره کنید که شاید تاکنون درباره‌اش فکر نکرده‌اید و بگذارید خودشان قضیه را حل کنند. وقتی شما به نوجوانتان پیشنهاد می‌دهید، که او می‌تواند درباره عقیده شما عمیقا بیندیشد، آن را تجزیه و تحلیل کند و هر طور می‌خواهد تصمیم بگیرد. آنگاه هر کس محصول خود را برداشت خواهد کرد.

عقب بایستید و شاهد رشد آنان باشید

وقتی بذر پیشنهاد را کاشتید، انتظار برداشت فوری محصول را نداشته باشید. باید این در باغ به انتظار بنشینید تا دانه جوانه بزند. ریشخند و چرب زبانی باعث تسریع کار نمی‌شود. دانه شما باید آبیاری شود، به آن کود داده شود و تحت مراقبت روزانه قرار بگیرد، وگرنه جوانه نمی‌زند و رشد نمی‌کند. همین مسئله در مورد نوجوانان نیز صادق است. آنان احتیاج به مراقبت و رفتاری دوستانه دارند، هرچند که شما قادر نیستید تا هفته‌ها، شاید هم ماهها، نتیجه را ببینید. پس اگر می خواهید پیشنهادهای شما رشد کند و محصول بدهد، صبور و فداکار و وفادار و دقیق باشید و منتظر بمانید.

برنامه مستقل شدن ممکن است برای فرزند شما هم پیش بیاید، ولی به خاطر داشته باشید که تمام دانه‌ها ریشه نمی­دوانند. اما اگر برنامه شما متنوع باشد، بعضی از آن‌ها بسیار زیبا شکوفه می‌کنند.

به عصبانیت خود اقرار کنید

در عرض چند سال آینده، شما از دست نوجوانتان عصبانی، بیزار، خسته و کوفته، زجر کشیده و از زندگی سیر می‌شوید. بنابراین بهتر است اقرار کنید! به نفع هر دوی شماست که به جای خودخوری او را به طور وضوح از ماجرا آگاه کنید.

درست نیست که نوجوان با مادری زندگی کند که خود را فدا می‌کند، ولی وانمود می‌کند که «مسئله‌ای نیست»، مادری که لبخندی شیرین بر لب دارد، در صورتی که از درون ناراحت و افسرده است. درست نیست نوجوان پدری داشته باشد که مدام در حال رنج کشیدن است و احساس می‌کند که فرزندانش از او سوءاستفاده می‌کنند ولی به روی خود نمی‌آورد. از سوی دیگر به نفع هیچ یک از افراد خانواده نیست در محیطی زندگی کنند که تمام افراد روحیه‌ای خشن و پرخاش‌جو دارند. اگر جو خشونت و عصبانیت در اطراف خانه شما به قدری سنگین است که نوجوانتان مجبور است با پنجه پا راه برود تا شما عصبانی نشوید، احتیاج دارید یاد بگیرید که خشم خود را به نیرویی پر بار تبدیل کنید، نه به نیرویی مخرب و زیان آور. وقتی عصبانی هستید عصبانیت خود را پنهان نکنید، وگرنه جو را بدتر خواهید کرد. همچنین با مهربانی زیاد، شکیبایی زیاد و تظاهر به درک بیش از حد، ریاکاری و نیرنگ بازی شما باعث پریشانی و ناخرسندی خود و نوجوانتان خواهد شد. آن‌ها از طبیعت سازگار شما سوءاستفاده و احساس گناه می‌کنند. وقتی شما آنچه را باعث عذابتان می‌شود نادیده بگیرید، سرانجام به سر حد انفجار می‌رسید و صحنه را به صحنه‌ای نسبتا جنایی تبدیل می‌کنید که پس از آن احساس گناه خواهید کرد.

منبع: کودک و نوجوان


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

خروج از نسخه موبایل