مرکز مشاوره

مرکز مشاوره خانواده

مرکز مشاوره خانواده

مرکز مشاوره آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران

شما میتوانید مشاوره با بهترین ها را در مرکز مشاوره خانواده که توسط کانون مشاوران ایران تائید شده است را تجربه کنید. این مرکز همراه همیشگی شما در تمامی بحران ها و مشکلات و راهگشای شما در این سختی ها خواهد بود. با اعتماد به ما ، زندگی شیرین تر و بدون دغدغه را برای خود و خانواده تان به ارمغان آورید. مرکز مشاوره خانواده و مرکز مشاوره خانواده تهران نیز پذیرای شما ساکنین تهران بزرگ در این مرکز خواهد بود.

شما میتوانید تمام مسائل مربوط به مشکلات  خود را چه فردی و چه خانوادگی با مشاوران ما در این مراکز در میان بگذارید و پاسخی معقول و صحیح برای آنها بیابید. با ما تماس بگیرید.

شماره های تماس 01

آدرس یه مشاور خوب ترجیحا خانم درقم

سلام میشه اسم و آدرس یه مشاور خوب ترجیحا خانم رو درقم رو بگید؟

پاسخ

با سلام با اون شماره تماس بگیرید کمکتون می کنند و اگر در اینترنت سرچ کنید قطعا ادرس ها مشخص است و برای اینکه مطمئن شوید روانشناس مطلوبی هستند یا خیر با رفتن به کلینیک و پرس و جوی ساده از مراجعین مشخص خواهد شد موفق باشید

۴ سال هست از جدایی من و یکی از دوستان پسر من میگذره

حدود ۴ سال هست از جدایی من و یکی از دوستان پسر من میگذره که ارتباط صمیمی و نزدیکی داشتم و در رابطه بودم که البته ١٢ سال از من کوچکتر بود و دلیل جدایی مهاجرت من بود، در حال حاضر من به ایران برگشتم حدود یکسال هست که ماندگار شدم.

ما با اختلاف از طرف او از هم جدا شدیم، چون عقیده داشت من بی وفایی کردم و او را ترک کردم.

او از من همچنان خشمگین بود، سخن کوتاه که او کرمانشاهی هست و آیا صلاح هست به او تسلیت بگم ( با توجه به اینکه میدانم به من علاقه داره و در قالب شعر همیشه در حال ابراز احساسات است در شبکه اجتماعی ممنون

پاسخ

با سلام دوست عزیز دوست پسر شما ۱۲ سال کوچکتره هدف شما فرضا از برقراری ارتباط مجدد چیست ؟اگر صرف تسلیت است.

خوب وقتی همه از این اتفاق ناراحت هستند و تسلیت می گویند شما هم با پیامی این مساله رو تسلیت بگویید البته اگر هدف ایجاد ارتباط دوباره و این مساله است که ایشون مطلع شوتد شما به ایرا برگشتید مساله دیگری است در هر حال تصمیم گیرنده خود شما هستید ولی یک پیام تسلیت رسمی مشکلی ایجاد نخواهد کرد.

و یعنی شما درک ی از شرایط دارید موفق باشیددر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

جواب تبریک تولد منو نداد من هم بلاکش کردم

چون آخرین بار جواب تبریک تولد منو نداد من هم بلاکش کردم در حالی که او همچنان در حال شعر گفتن است…

به این خاطر هم دوست دارم تسلیت بگم از روی شعور هم مردد هستم

پاسخ

خوب اگر شما بلاک کردید تسلیت شروع دوباره است و شاید چندان جالب نباشد البته باز هر طور خودتون صلاح می دونید ولی در این مواقع ممکنه برداشت هایی شود که زیاد جالب نباشددر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

وقتی گاهی کسی خیلی ناراحتم میکنه دلم میشکنه واقعا دلم میشکنه و کم میارم‌

والا حرفام زیاده اما میخام خیلی خلاصه بگم.

من وقتی گاهی کسی خیلی ناراحتم میکنه دلم میشکنه واقعا دلم میشکنه و کم میارم‌ اگر بتونم گریه کنم که خوبه و از آلامم کاسته میشه ولی اگر نتونم گریه کنم و بخام تو خودم بریزم از نظر جسمی گاهی کم میارم و فشارم میفته! من چکار کنم که که حس دل شکستی بهم دست نده.

و بیشتر اون جنبه ی فشار برام مهمه چکار ونم خودمو کنترل کنم؟؟؟

پاسخ

به جای اینکه توی خودتون بریزید.
همه ناراحتی های خودتون رو روی کاغذ بنویسید .
چندین بار از روش بخونید و بعد آتیشش بزنید .
پیاده روی کنید و با دوستی خوب صحبت کنید .

دوست عزیز این حالت احساسی و هیجانی بودن در شما را باید مدیریت شود که مدیریت کردن با مراجعه به روانشناس به صورت حضوری است .که روانشناس شرایط را ارزیابی کند و به حل مساله کمک کند .

به هر حال دقت داشته باشید که گاهی شخصییت های حساس تر ماحصل نوع تربیت خانوادگی است .

وقتی فردی در خانواده ای زندگی می کند که توجه بیش از حدی دارند ممکنه کمی حساس تر شود شخصیت های درون گرا همان طور منتهی خوشبختانه روس های کنترا هیجان وجود دارد که کمک بسیاری به افراد می کند .

و تلاش می کند که مسائل با این تکنیک ها حل شود و شما با اموزش و اجرای تکنیک ها می توانید کاملا مسلط باشید .
امیدوارم که موفق باشید و به زودی مساله حل شود

چقدر اجازه می‌دهیم این حس بر روابط‌‌مان با اطرافیان‌ تأثیر بگذارد؟

زودرنجی سطوح مختلفی دارد و به نسبت عکس‌العملی که ما در نتیجه‌ی ناراحتی از یک موضوع بروز می‌دهیم، متغیر است.

زودرنجی عواطف ما را آلوده و خلق‌وخوی ما را خراب می‌کند و موج منفی و شرایط استرس‌زایی را در محل کار، خانه و خانواده و به‌ طورکلی محیط اطراف پخش می‌کند که بر دیگران هم تأثیر ناخوشایندی می‌گذارد.

با این مقاله از «چطور» همراه ما باشید تا درباره‌ ی زودرنجی و درمان آن بیشتر با هم صحبت کنیم.

چطور با دیگران بدون حدس و گمان ارتباط داشته باشیم

زودرنجی ما را به مزر تحریک‌پذیری می‌رساند.

بدخلق، ترش‌رو و تندمزاج می‌شویم، آستانه‌ی تحمل‌مان پایین می‌آید و ممکن است حتی با یک سرماخوردگی جزئی هم از پا بیفتیم. واکنش‌هایمان به انواع رفتارها و اتفاقات تحریک‌کننده، تهاجمی‌تر شده و منجر به عکس‌العمل‌های ناگهانی و ناخوشایند می‌شود.

بلافاصله اطرافیان‌مان را مقصر می‌دانیم و با رفتارمان آنها را هم ناراحت می‌کنیم. یک رئیس زودرنج را تصور کنید؛ اوضاع و احوال دفتر و محل کارش دیدنی است!

تصور کنید فضای کار این‌چنینی چقدر می‌تواند آزاردهنده و فرسایشی باشد. به مادر و پدر زودرنجی فکر کنید که با ناراحتی‌های ناشی از زودرنجی خود و اتفاقات بیرون از خانه، با خلق‌وخوی بد از سر کار برمی‌گردند؛ می‌توانید تصور کنید این دو نفر چگونه با هم برخورد خواهند کرد و فرزندان‌شان چه اوضاعی را تحمل می‌کنند.

بچه‌های بی‌گناه مجبورند به اتاق‌ها و خلوت خودشان پناه ببرند تا دور و بر این پدر و مادر زودرنج و عصبی نباشند.

زودرنجی برای فردی که این احساس را تجربه می‌کند درمان‌ نشدنی به نظر می‌رسد. چون زمانی که فرد در این وضعیت قرار می‌گیرد، فعالیت هورمون‌های استرس‌زا شدت می‌یابد و او علی‌رغم میل خود دچار حالت تهاجمی است و ذهن ناآرامی دارد.

می‌دانید که بسیاری از افراد با خنده و بی‌خیالی می‌توانند حال خود را خوب کنند و از شر احساسات منفی خلاص شوند، اما افسوس که خنده درمان مؤثری در مواقع زودرنجی نیست و ممکن است فرد آن‌قدر حالش بد باشد که نتواند در لحظه به احساسات منفی خود پشت کند و حداقل تظاهر به شادی کند تا واقعا به حس خوشحالی برسد. اما دوستان عزیزم به هر حال هر مشکلی راه‌حلی دارد.

در ادامه راهکارهایی را به شما می‌آموزیم تا هنگامی‌ که حس می‌کنید میزان تحریک‌پذیریتان شدت یافته است و زودرنج شده‌اید، کمی آرام شوید.

منبع ناراحتی را کشف کنید

بهترین راه کاهش زودرنجی کشف منبع ناراحتی شما و چگونگی عملکرد آن است. اینکه بدانید دقیقا چه‌ چیزی و از چه طریقی باعث رنجش شما شده است در متعادل شدن احساسات‌تان خیلی مؤثر است.

باید بفمهید اولین بار کی این موضوع شما را رنجانده و فکر کنید برای از بین بردن آن باید چه کار بکنید.

به یاد داشته باشید خیلی از مسائلی که پیچیده به نظر می‌رسند و باعث عکس‌العمل‌های شدید از طرف شما می‌شوند در واقع موضوعات پیچیده‌ای نیستند، پس سخت نگیرید.

اگر منبع مشکل را پیدا کنید همه‌ چیز ساده‌تر خواهد شد.

مصرف کافئین را کاهش دهید

یک بار با یکی از دوستانم که با زودرنجی مشکل داشت در یک کافی‌شاپ قرار ملاقات داشتم.

او منبع اصلی مشکل یعنی قهوه‌ی موکایی را که هر یک ساعت یک بار می‌خورد ترک کرده بود و واقعا حالش خیلی بهتر شده بود.

از آنجا که مصرف روزانه‌ی بیش از حد کافئین منبع افزایش و استمرار تحریک‌پذیری بسیاری از افراد است، بهتر است برای مقابله با زودرنجی مصرف این محرک‌ را کاهش بدهید.

 بپذیرید معمولا مسائل بی‌اهمیت ما را ناراحت‌ می‌کنند

اکثر ما فکر می‌کنیم باید از چیزهایی که ما را می‌رنجانند فاصله بگیریم.

اما در واقعیت حتی اگر واقعا اتفاق بیفتند اصلا دلیلی ندارد این چیزها ما را ناراحت کنند. چون این مسائل آن‌قدر بی‌اهمیت هستند که نباید باعث رنجش ما بشوند.

مثلا یک فرد اهل رقابت ممکن است در یک کل‌کل لفظی با دوستانش کم بیاورد، اما فقط یک شخص زودرنج ممکن است در چنین مواقعی عکس‌العمل‌های عجیب و غریب از خود نشان بدهد وگرنه همه می‌دانند مسئله خیلی پیش‌پاافتاده‌تر از این است که چند دوست را به جان هم بیندازد.

با خودتان درباره‌ی آنچه آزارتان می‌دهد صادق باشید.

به سادگی می‌توان فهمید بیشتر اوقات چیزهایی باعث ناراحتی و رنجش ما می‌شوند که به اندازه‌ی کافی تحریک‌کننده نیستند.

با خودتان مهربان باشید

مهربانی با خودتان راه قدرتمندی برای آرام کردن احساسات شدید شماست. با خودتان صادق باشید، قبول کنید زودرنجید و بپذیرید زودرنجی ویژگی ناخوشایندی است. حالا تصور کنید شخصی که واقعا برایش مهم هستید شما را در آغوش گرفته است.

این شخص می‌تواند خود شما باشد. حالا حتما آرام‌تر هستید. وقتی حس کردید دیگر از آن احساس ناخوشایند زودرنجی و ناراحتی شدید خبری نیست، با مهربانی و شفقت همه‌ چیز را بازبینی و بررسی کنید، چه چیزی شما را ناراحت‌ کرده و آیا واقعا این موضوع ارزش رنجش و به‌هم‌ریختگی شما را دارد؟!

دیدِ خود را وسیع‌تر کنید

عمولا وقتی می‌رنجیم یا بهتر است بگویم وقتی دچار زودرنجی می‌شویم، آن مسئله و اتفاق آزاردهنده‌ یا خیلی کوچک است یا آن‌قدرها هم بزرگ و مهم نیست و حتی اگر موضوع خیلی مهمی هم باشد هیچ‌کس دوست ندارد تا چند روز یا حتی هفته‌ها از آن رنجیده‌خاطر باشد و این حس ناخوشایند را برای مدت طولانی تجربه کند.

پس وقتی از چیزی می‌رنجید، چند دقیقه تأمل کنید و به چیزهایی بیندیشید که از وجود آنها در زندگی‌تان سپاس‌گزار هستید. دوستان‌تان، خانواده، سلامتی و همه‌ی چیزهای خوبی که دارید.

سعی کنید چشم‌انداز عمیق‌تری از چیزی که ناراحت‌تان کرده و چیزهایی که خوشحال‌تان می‌کند و دوست‌شان دارید به‌دست آورید. از مادرتان رنجیده‌اید؟

هرکاری هم که کرده باشد وجودش از کاری که کرده یا حرفی که زده و شما را رنجانده باارزش‌تر است.

اگر این‌گونه عمل کنید، چیزی که شما را رنجانده است کم‌اهمیت‌تر می‌شود و دیگر آن‌چنان به چشم‌تان نمی‌آید. البته این مستلزم آن است که بتوانید هنگام زودرنجی خودتان را کنترل کنید و آرام باشید.

اگر فکر می‌کنید زمانی‌ که دچار رنجش می‌شوید آن‌قدر بی‌قرار هستید که نمی‌توانید افکارتان را نظم بدهید توصیه می‌کنم مورد بعدی را از دست ندهید.

خود را از شر انرژی‌های منفی خلاص کنید

از آنجا که زودرنجی تحریک‌پذیری فرد را افزایش می‌دهد، ناخودآگاه باعث می‌شود بخواهیم با همه‌ چیز و همه‌ کس بجنگیم و دعوا کنیم.

احتمالا فاصله گرفتن از فضایی که باعث رنجش شده و رفتن به پیاده‌روی یا دویدن در این مواقع می‌تواند ایده‌ی خوبی باشد چون هیجانات را تخلیه می‌کند و عصبانیت را کاهش می‌دهد.

اگر در شرایطی نیستید که بتوانید پیاده‌روی کنید یا بدوید، می‌توانید مثلا با مشت زدن به چیزی یا فریاد زدن با صدای بلند، انرژی ناراحت‌کننده‌ی درونی‌‌تان را بیرون بریزید و مطمئن باشید که تخلیه‌ی انرژی‌ منفی حال‌‌تان را بهتر خواهد کرد.

دوستان عزیزم تنفس هوای تازه هنگام پیاده‌روی و دویدن برای آرام شدن‌ معجزه می‌کند. کسانی‌ هم که ورزش نمی‌کنند می‌توانند کارهایی انجام بدهند که برای ذهن نتایجی شبیه ورزش کردن داشته باشد.

زمانی برای آرامش و تنهایی در برنامه روزانه‌تان بگنجانید

یافتن محلی برای تنهایی و آرامش شما را از عوامل متشنج و شلوغ اطراف‌ که تحریک‌پذیری شما را افزایش می‌دهد دور می‌کند.

دوستان عزیزم در واقع اگر از زاویه‌‌ای دیگر به موضوع نگاه کنیم، زودرنجی می‌تواند هشداری باشد مبنی بر اینکه ذهن‌تان به زنگ تفریح نیاز دارد.

پس باید به فکرتان استراحت بدهید. موسیقی بشنوید، یوگا تمرین کنید و به مدیتیشن بپردازید.

هزاران هزار راه دیگر وجود دارد که خودتان بهتر از هر کسی می‌دانید و می‌توانید برای آرامش خودتان به آنها پناه ببرید، پس انجام‌شان بدهید.

وقتی کاری را انجام دادید که آرام‌تان کرد یک نفس عمیق بکشید و برای برگشتن به محیط زندگی‌تان آماده شوید. مطمئن باشید اگر همیشه وقتی برای خودتان بگذارید و با خودتان خلوت کنید تا به آرامش برسید، دفعه‌ی بعد که در شرایط ناراحت‌کننده‌ای قرار گرفتید دیگر دچار زودرنجی و تحریک‌پذیری نخواهید شد.

دوستان عزیزم زودرنجی هم مانند بسیاری از تجربیات دیگر مثل طردشدن، شکست، تنهایی و از دست دادن قابل درمان است فقط باید اول مشکل را بپذیرید و بعد آن‌قدر روی ذهن‌تان کار کنید تا تغییر را به وضوح حس کنید و به نتیجه‌ی مطلوب برسید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

494 نظرات

  • dr-salary , نوامبر 26, 2016 @ 1:53 ب.ظ

    با سلام
    شما نباید مدام در گذشته باشید اینکه همسر شما از همسر قبلی خود فرزندی دارد خودش دلیلی برای داشتن ارتباط است که گاها این ارتباط با عواطفی از هر دو طرف نیز همراه است ولی اینکه در حال زندگی کنید اکنون انتخاب همسر شما شما هستید و فکر به گذشته فرصت زندگی را از شما می گیرد .اگر واقعا به همسر خود علاقه دارید و به ایشان مایل هستید و زندگی خود را دوست دارید سعی کنید گذشته را فراموش کنید
    به صورت حضوری هم با مشاور صحبت کند
    موفق باشید

  • man , دسامبر 25, 2016 @ 11:36 ق.ظ

    سلام
    من ۱۸سالمه…مادرمم ۵۰سالشه خداروشکر اصلا از نظره سنی مشکل نداریم.
    ولی الان ی مدته خیلی غصه میخورم . همش ناراحتم با مامانم نمیتونم رابطه خوبی داشته باشم.
    مامانم فقط میگه من ،
    فقط خودشو قبول داره
    من اصلا نمیتونم بشناسمش
    ی روز مهربونه خوب رفتار میکنه ی روز میاد برعکس میشه . من حتی میترسم مثل ی مادرو دختر باهاش دردو دل کنم . میترسم از عکس العملش
    خوبه بده
    حرفه مردم براش مهمه مهم نیست
    اصلا نمیتونم بشناسمش
    قبلا اینجوری نبود خیلی باهاش راحت بودم خیلی از حرفامو بهش میزدم.

    ب نظر شما چجوری میتونم با مادرم راحت باشم .

    • dr-salary , دسامبر 25, 2016 @ 9:32 ب.ظ

      با سلام
      این سن سن حساسی است و شما باید مراعات ایشون رو بکنید و بدانید که
      دوره سالمندی هم مانند هر دوره دیگری در زندگی خصوصیات و دغدغه‌های مربوط به خود را دارد به طور خلاصه، شاید بتوان تنها یک نکته مهم را در مورد رفتار با سالمندان اشاره کرد. آن نکته مهم این است که ما باید همواره در ذهن خود یادآوری کنیم که این سالمند (پدر، مادر یا هر عضو دیگر خانواده) به دلیل ضعف قوای جسمانی و آسیب‌پذیری در برابر بیماری‌ها به شدت نگران و مضطرب است که مبادا سلامت او به مخاطره بیفتد. از سوی دیگر و علاوه بر این نگرانی، به خاطر تغییر شرایط زندگی و کم‌مشغله‌‌تر شدن

      نسبت به گذشته‌ها، این افراد تا حدی دچار کاهش اعتماد به نفس می‌شوند. بنابراین همواره در تلاش‌اند و با این درگیری ذهنی می‌کوشند که به خود و اطرافیان بگویند هنوز هم مانند گذشته فرد موثری هستند. حالا اگر ما خودمان به اشکال مختلف، به فرد سالمند کمک کنیم که از نظر ذهنی، آسودگی اینکه هنوز جایگاه قبلی، یعنی موثر و مفید بودن را دارد؛ در نتیجه از اضطراب سالمند کم شده،

      جایگاه خود را در مخاطره نمی‌بیند و دچار کاهش اعتماد به نفس نمی‌شود. همان‌طور که شما و دیگر کسانی که در خانواده‌شان فرد سالمندی را دارند، به وضوح مشاهد می‌کنید وقتی به هر دلیلی جایگاه قبلی والدین شما که در دوران طولانی بزرگسالی آن را به سختی تثبیت کرده بودند، در معرض آسیب قرار می‌گیرد،

      فرد سالمند به دنبال به دست آوردن آن جایگاه قبلی، ممکن است به حوزه‌هایی وارد شود که شاید برای شما و یا بعضی از افراد خانواده ورود به این حوزه نوعی دخالت تعبیر شود و یا تا حدی هضم سخت باشد؛ مثلا مادر شما چنین قصدی ندارد که در امور تربیت فرزند شما و یا روابط خانوادگی‌تان دخالت کند، بلکه فقط می‌خواهد نشان دهد که هنوز هم مثل گذشته فردی مفید و توانمند است

      که دیگران می‌توانند به او رجوع کرده و در حوزه‌های مختلف از او نظر بخواهند. اگر هر کدام از ما برحسب علاقه، توان و تخصص سالمندمان، جایگاهش را به او تقدیم کنیم و با رفتارمان به او نشان دهیم که هرگز از نظر ما به فردی سربار و غیر موثر تبدیل نشده است، بسیاری از مسایل و مشکلات‌مان حل خواهد شد.

      افراد سالخورده ممکن است مشکلات جسمانی داشته باشند که صحبت کردن و یا فهمیدن صحبت شان را دشوار می کند. اطمینان کسب کنید قبل از اینکه با کسی وارد تعامل شوید شرایط و مشکلات جسمانی و تندرستی او را درنظر گرفته اید. به عنوان مثال ممکن است سالمند شما مشکل شنیدن، مشکل در صحبت کردن یا زایل شدن حافظه را داشته باشد. این فاکتورها تعامل را دشوار می کند. یادتان باشد سن شناسنامه ای هیچگاه معیار کاملی برای تشخیص سلامت جسمانی یک نفر نیست.
      واضح و شمرده حرف بزنید و تماس چشمی تان را حفظ کنید. ممکن است فرد سالخورده مشکل شنوایی داشته باشد؛ لذا لازم است که شمرده و روشن حرف بزنید. روبروی هم و چهره به چهره با وی تعامل برقرار کنید نه در کنار هم. کلمات را تند تند و بریده بریده بیان نکنید. ضمنا از برخی کلمات عامیانه روزمره که تکیه کلام نسل جدیدی هاست استفاده نکنید چون فقط گفتار شما را مبهم و نامفهوم می کند.

      جملات و سوالات مبهم و غیر واضح افراد سالخورده را که حافظه کوتاه مدت و یا مشکل شنوایی دارند را با مشکل مواجه می کند. از سوالات مستقیم استفاده کنید. هر قدر زبان تان صریح تر باشد فهم ان آسان تر خواهد بود-تن صدای تان را مناسب کنید. بین بلند حرف زدن و روشن و واضح حرف زدن تفاوت وجود دارد. توجه کنید همه سالمندان مشکل شنوایی ندارند ، ولی باید با آنها شمرده و واضح حرف زد .

      -از جملات و سوالات واضح و دقیق استفاده کنید. اگر درک و فهم سوال یا جملات شما برای طرف مقابل تان دشوار است اصراری بر تکرار چندین باره آن نداشته باشید. جملات و سوالات مبهم و غیر واضح افراد سالخورده را که حافظه کوتاه مدت و یا مشکل شنوایی دارند را با مشکل مواجه می کند. از سوالات مستقیم استفاده کنید. هر قدر زبان تان صریح تر باشد فهم ان آسان تر خواهد بود.

      – از در هم آمیختن موضوعات و مطالب مختلف خودداری کنید. سعی کنید عبارات و نظرات خود را به طور منطقی و معقول مطرح کنید. اگر چند مساله را با هم ترکیب کنید ممکن است فهم آن برای سالمند سخت باشد. در هر ارتباط سعی کنید یک منظور را به فرد سالخورده منتقل کنید. مثلا نگویید:اول تلفنی حال عمو را بپرس و بعد صدایم کن تا منزل اقای محبی را شماره بگیرم تا از احوالش با خبر شویم.بلکه بگویید:بهتر است شماره بگیرم با عمو احوال پرسی کنید.سپس بعد از انجام این کار بگویید: بهتر است با منزل آقای محبی هم تماس بگیریم و جویای احوال وی شویم.
      موفق باشید

  • مریم , ژانویه 1, 2017 @ 7:52 ب.ظ

    سلام.من و شوهرم سه ساله ازدواج کردیم ایشون سی سال و من ۲۳سال دارم .شوهر من منو تحت فسار میزاره که بچه میخواد و من به عنوان کسی که مادر محسوب میشه به علت نبود وضع مناسب زندگی و جسمانی و درونی خودم اصلا علاقه ای به بچه دار شدن ندارم این ها همش مشکل من نیست مشکل من جاییه که شوهر من به طور گستاخانه ای میگه تو حق تعیین کردن وقت بچه دار شدن نداری و باید هر موقع من میگم بچه دار شیم و نظر شما مهم نیست .ما حتی خونه نداریم و در طبقه بالا خونه پدر شوهرم زندگی میکنیم که اوضاع منلسبی نداره .خواهشا راهنماییم کنید جواب مردی رو که به جای همه تصمیم میگیره و احترامی برای زنش قاعل نیست چطور باید داد و بهش فهموند که بچه دار شدن شرایط میخواد

    • راهنما , ژانویه 2, 2017 @ 11:29 ق.ظ

      زندگی شما مشترکه و باید با هم در این مورد تصمیم گیری کنید
      و ایشون هم باید بدونه اگر به ناراحتی باشه لذت و ارامش زندگی رو برای خودش از بین برده
      پس با گفتگو و مشاوره این مشکل و حل کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • هدیه , ژانویه 6, 2017 @ 11:24 ق.ظ

    سلام من خانمی ۳۵ساله هستم ۵ساله ازدواج کردم و دوفرزند دارم من با همسرم به اجبارازدواج کردم بدون هیچ علاقه ای اما تصمیم گرفتم هر جوری شده با محبت کردن او رو جذب کنم و موفق بودم اما بعداز تولد فرزند اولم ومسائل روحی که برام بوجود اومد رابطه مون خراب شده البته من چیزهایی رو به زبان اوردم که نباید مثل اینکه دوستش ندارم حالا که دوباره شرایط روحی ام بهتر شده همسرم دیگه مثل قبل نیست راستش به سختی دارم بااون زندگی می کنم چون اون مردی بسیار لجباز است و به راحتی به من بی حرمتی می کند ودیگر برایش بودن من اهمیتی ندارد حتی الان که باردار هستم به راحتی به زبان می اورد که فرزندم برایش اهمیت دارد نه خود من لطفا من رو راهنمایی کنید چه کار کنم با تشکر

    • مشاور , ژانویه 6, 2017 @ 9:28 ب.ظ

      با سلام بهتر است برای حل مشکل با روانشناس حضوری صحبت شود
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • ن , ژانویه 26, 2017 @ 9:17 ق.ظ

    سلام من ۲۹ سالمه و متاسفانه نمی تونم علی رغم داشتن خواستگارهای خوب پاسخ بدم بعد از مدتی آشنایی از هر کدوم یه ایراد می گیرم و تموم خسته شدم لطفا بگید چرا من اینجوریه در ضمن من تحصیل کردم و دانشگاه درس میدم

    • مشاور , ژانویه 26, 2017 @ 9:45 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز در مورد شما احتمالا سطح تحصیلات و بازخوردها ی اطرافیان در مورد اینکه از شما انتظار دارند ازدواج بسیار موفقی داشته باشید در این سخت گیری دخیل است .منتهی باید بدانید ما ادمی که صد در صد با شرایط ایده ال ما جور شود پیدا نخواهیم کرد چون همه دارای خطاهایی هستیم و باید بپذیرید سخت گیری های بی مورد شاید فرصت های مناسب رو از شما بگیره اگر با فردی در همه موارد تا ۷۰ درصد هم توافق داشتید بقیه را باید توکل داشته باشید .وسواس در زمینه ازدواج فرسایشی است و بهتره با موارد جدید با جدیت صحبت کنید و با این امید که اگر این فرد را رد کردید فرد بهتری خواهد امد راحت از کنار فردی نگذرید .به هر حال در زندگی مشترک گذشت هایی باید باشد و اتفاقا تفاوت ها زندگی را جذاب تر خواهد کرد
      موفق باشید

  • zahra , ژانویه 31, 2017 @ 4:42 ب.ظ

    سلام من تقریبا ۳ سال هست که ازدواج کردم همسرم از خانواده معتقدی هست و خودش هم انسانی مذهبی و معتقدی است اما متاسفانه از ۶ ماه بعد از ازدواج متوجه شدم که از طریق اینستاگرام وارد سایتهای مستهجن شده و در همونجا نیز با بعضی ها چت می کند بعد از مدتی دیدم که با یکی از اپخانمهایی که آشنا شده از طریق اس ام اس و تلفنی نیز ارتباط داره
    سر این موضوع باهم دعوا کردیم و قول داد که دیگه اینکا رو نکنه و مدتی هم نکرد اما بعد از مدتی دوبتره آلوده این قضیه شد
    الان هرچند وقت یکبار سر این موضوع با هم دعوا میکنیم الان دیگه قضیه رو حاشا میکنه و میگه من با اونها ارتباطی نداریم فقط گاهی صحبت میکنیمدیگه خسته شدم هیچ اعتمادی بهش ندارم
    نمیدونم باید چکارکنم

    • مشاور , ژانویه 31, 2017 @ 6:20 ب.ظ

      با سلام
      خانم محترم لطفا دقت کنید و با دید باز مساله رو نگاه کنید .و بدونید که به جای دعوا بشینید منطقی صحبت کنید و نزارید ایشون حساس بشه روی این موضوع و بیشتر به رفتارش ادامه بده .بلکه شاید علت عدم روابط عاطفی درست بین شماست یا مثلا نمی تونید نیازهای ایشون رو درک کنید و راحت با هم صحبت کنید .زوجین باید مهارت های ارتباطی رو بدونند و سعی نکنند با بحث و دعوا مشکل رو شعله ور تر کنند.به هر حال تفاوت های رفتاری هست ولی باید سازش پیدا کنید و این به معنی گذشتن از حق و حقوقتون نیست .در مورد ارتباط با فرد دیگر بهتره هم دلیل رو جویا باشید هم اینکه ایا اون فرد رفتاری داره که برای ایشون جذابیت داره یا خیر و اینها با صحبت کردن مشخص میشه .بهتره کاملا خنثی مباحث رو مطرح کنید و سعی نکنید در صحبت ها هیجانات رو نشون بدید و از منظر ضعف وارد بشید .
      قطعا می تونید این شرایط رو مدیریت کنید
      موفق باشید

  • الهام , فوریه 14, 2017 @ 10:28 ق.ظ

    سلام خسته نباشید…
    من ۲۷ سالمه و تقریبا نزدیک به یک سال هست که با شوهرم زیر یک سقف زندگی یکنم دوران نامزدی ما ۷ ماه بود و البته دوران آشنایی قبل ازدواج هم داشتیم حدودا ۶-۷ ماه….همسرم ۳۲ ساله است و فرزند ارشد خانوادشون….متاسفانه بعد از ۱ سال زندگی مشترک رابطه ما بجایی رسید که من در این مدت به فکر جدایی افتادم و همین طور همسرم…..همسرم توان و تحمل نه گفتن به خانواده خودش رو نداره تاجایی که هر سفری هربخوایم بریم و هر کار کوچیکی که بخوایم بکنیم اول باید با خانواده همسرم درمیون بزاریم و اونا برامون تصمیم بگیرن حتی برای سفر ماه عسل و هر سفری که تا الان من و همسرم با هم رفتیم اونا همراهم بودن….و این واقعا برام عذاب آور بود…و اگر همسرم این کارا رو نمیکرد چون از خانوادش و بخصوص پدرشون ترس داشتن و بقول خودشون این رو نوعی احترام میدونستن متاسفانه ما تا این حد اجازه دخالت بهشون دادیم…..و من الان موندم با این مشکل ….و نیاز به راهنماییتون دارم

    • راهنما , فوریه 14, 2017 @ 4:20 ب.ظ

      اگر همسرتان از لحاظ عاطـــــفی و احســــــاسی به خانواده اش وابستگی دارد و نیازهای روحی اش را فقط در محبت پدرومادرش تامین می کند، شما حق دارید از این وضعیت ناراحت شوید. اگر او به جای اینکه با شما درباره روزی که گذرانده و اتفاقاتی که افتاده است با پدرومادرش صحبت کند یا ساعت های طولانی با آنها حرف بزند اما علاقه ای به گفتگو با شما نداشته باشد، یک مشکل جدی در زندگی و رابطه زناشویی تان ایجاد خواهد شد.

      اصل احترام، راه حل بسیاری از مشکلات زناشویی است. به همسرتان یادآوری کنید که باید پیرو این اصل و قاعده اخلاقی رفتار کند. خود شما هم باید تابع این قاعده اخلاقی باشید و بدون هیچگونه حرمت شکنی از همسرتان بخواهید تا رفتارش را اصلاح کند. درمواردی هم می توانید از خانواده همسرتان بخواهید تا این روابط احساسی غیرعادی را کم کنند. از آنها بخواهید تا رفت وآمدها را محدودتر کنندالبته شاید خانواده همسرتان درک و پذیرش خواسته شما را نداشته باشند زیرا می توانستند از ابتدا روش درستی را پیش بگیرند با این حال این حق شماست که به آنها توضیح بدهید که این نوع ارتباط های عاطفی به زندگی شما آسیب می رساند. درعین حال سعی کنید ارتباط صمیمی تری با همسرتان برقرار کنید. این کار در ابتدابسیار سخت است زیرا همسرتان ترجیح می دهد مسائلش را با خانواده اش مطرح کند. شما باید صبروتحمل بیشتری داشته باشید. بیشتر به همسرتان نزدیک شوید، با او درد و دل کنید و به شیوه ای که با روحیات همسرتان سازگار است او را تشویق کنید تا با شما حرف بزند.

      این نکته را در نظر داشته باشید که محدود کردن روابط با پدرومادر به معنای قطع صله رحم و هر نوع وابستگی عاطفی نیست. محدود کردن روابط خانوادگی فقط برای کنترل و تسلط شما بر رابطه زناشویی تان است. یادتان باشد که قطع ارتباط با پدرومادر نه تنها مشکل شما را حل نمی کند بلکه بر مشکلات شما اضافه می کند.

      آیا همسرتان هر نوع اختلاف و درگیری ای که با شما به وجود می آید را به خانواده اش گزارش می دهد؟این مسئله یکی از اشتباهات رایج زن وشوهرهاست که برای هم صحبتی، مشورت کردن و پیدا کردن راه حل مشکلاتشان گوشی تلفن را برمی دارند و به پدرومادرشان صحبت می کنند. ناراحتی شما از این مسئله کاملا طبیعی است. زیرا این کار نوعی بی احترامی به شما و حریم های خصوصی زندگی زناشویی است.

      با همسرتان صجبت کنید و از او بپرسید در اختلافات گذشته پدرومادرش چه کمکی به او کرده اند؟آیا او نمی داند که در بیشتر موارد اختلاف شما بیشتر شده است؟آیا فکر نمی کند حرمت ازدواجشان شکسته می شود؟گاهی لازم است به همسرتان یادآوری کنید که شما اختلافاتتان را کنار می گذارید اما خاطره دعوای شما هرگز از ذهن پدرومادرها پاک نمی شود و شما تنها تصویر مخدوشی از روابطتان برای آنها می سازید. زمانی که هر دوی شما آرامش دارید با هم درباره این مسئله حرف بزنید. بدون اینکه همسرتان را متهم کنید و یا سرکوفت بزنید از تاثیرات منفی کارش بگویید. به او پیشنهاد بدهید که هر وقت مشکل و اختلافی با شما پیدا کرد گزینه های بهتری را برای به آرامش رسیدن و یا مشورت کردن پیداکند. شما باید در ترک این عادت به همسرتان کمک کنید. شاید بهترین راه حل این باشد کمتر با همسرتان درگیر شویدو اختلافاتتان را کم کنید.

      یکی از عادت های بد همسر شما می تواند این باشد که او بعد از یک جرو بحث و درگیری خانه را ترک کند و به خانه پدر یا مادرش برود.اگر همسرتان چنین روحیه ای داردسعی کنید مانع این نوع تصمیم گیری های آنی شوید. اول از همه اختلافاتتان را رفع کنید اما اگر گاهی این اختلافات سربرمی آورند و درگیری ایجاد می شود از او بخواهید تا درخانه بماند. اگر او نیاز به تنهایی دارد، از خانه خارج شوید. او را به سفر بفرستید. سعی کنید کمی فاصله بگیرید اما از او بخواهید خانه را ترک نکند و دیگران را وارد مشکلاتتان نکند.

      وقتی با همسرتان حرف می زنید به این نکات توجه کنید:

      – وقتی می خواهید درباره این مشکل حرف بزنید سعی کنید عاقلانه و آگاهانه این کار را انجام دهید، او را درک کنید و عصبانی نشوید.

      – زمانی را برای صحبت درباره این موضوع در نظر بگیرید که هر دو استراحت کرده اید، گرسنه نیستید و در حوصله دارید. بسیاری از مواقع زن وشوهرها موقعیت مناسب برای یک گفتگو را مهیا نمی کنند و دررختخواب و یا بعد از یک مهمانی طولانی در خانه جروبحث راه می اندازند. اما وقتی خسته هستید و می خواهید بخوابید زمان مناسبی برای این کار نیست.

      – زمانی که می خواهید در مورد خانواده او صحبت کنید، گام به گام پیش بروید. به یاد داشته باشید که همسرتان نکات منفی بیشتری نسبت به شما در مورد خانواده اش می داند، اما ممکن است نخواهد آنها را به زبان بیاورد. وقتی شما به طور متناوب از خانواده همسرتان شکایت کنید، ممکن است همسرتان با اینکه به شما حق بدهد در مقابل شما موضع بگیرد.

      – به یاد داشته باشید که شما یک زوج هستید وبه یکدیگر متعهد هستید، حتی اگر در مورد جزئیات هم به توافق نرسید می توانید با هم به مشکلات غلبه کنید. مثلا در مورد مشکلاتی مانند دخالت های خانواده ها، پاسخ به نیازهای همدیگر، تربیت و طرز تنبیه و تشویق کودک؛ می توانید بدون آنکه درباره تمام جزئیات با هم توافق داشته باشید، راه حلی بیابید.

      – اولویت اصلی شما باید حفاظت از خانواده تان باشد. اجازه ندهید خانواده خودتان در زندگی تان دخالتی داشته باشند. آنوقت است که می توانید از همسرتان این توقع را داشته باشید که اجازه ندهد کسی وارد تصمیم گیری ها و روابط عاطفی شما بشود.

      – اگر بعد از انجام تمام این مراحل، همچنان رابطه تان تحت تاثیر دخالت ها و وابستگی ها است، از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.

      – به اظهارنظرها و تصمیم گیری های مستقل همسرتان توجه کنید و آنها را معتبرتر از نظرات دیگران بدانید. او را تشویق کنید که خودش تصمیم گیرنده باشد و نه اینکه تابع نظرات دیگران باشد.

      – بیش از اندازه حساسیت نشان ندهید. ممکن است وابستگی های همسرتان طبیعی باشد و شما آن را زیاد ببینید. اگرپدرومادر همسرتان تجربه و دانش بیشتری در یک مورد خاص دارند، هیچ ایرادی ندارد که از آنها مشورت بخواهید.

      – هرگز همسرتان را تشویق به قطع ارتباط با پدرومادرش نکنید و نگویید« یا من یا پدرومادرت». اگر دخالت های آنها و وابستگی همسرتان بسیار بیمارگونه و آسیب زننده است تمام تلاشتان را بکنید تا با استفاده از این پیشنهادها او را متقاعد کنید که روش اشتباهی را در پیش گرفته است. اگر واقعا لازم است ارتباط با خانواده همسرتان را قطع کنید اجازه بدهید او خودش به این نتیجه برسد.

      – کسی که شما با او طرف هستید همسرتان است. پس این مشکل را با همسرتان حل کنید و با بدزبانی و توهین به پدرومادرش عصبانیت و ناراحتیتان را خالی نکنید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

    • مشاور , فوریه 15, 2017 @ 12:26 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز اختلاف نظرها همیشه وجود دارد حالا در مورد افراد مختلف مسائل مختلف است .اینکه به خاطر بودن خانواده همسرتون در زندگی شما تصمیم به جدایی بگیرد.منطقی نیست .
      گرچه این مسائل ممکنه روند زندگی
      شما رو دچار خلل کرده است ولی اگر هنوز علاقه ای به هم دارید بهرته برای رفع اون به روانشناس مراجعه کنید

      برای مشاوره حضوری و راهنمایی در این زمینه می توانید با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
      ۴۴۰۳۴۴۹۰–۰۲۱
      موفق باشید

  • محمد كاشفي , آوریل 2, 2017 @ 9:09 ب.ظ

    سلام وقت بخیر
    من آدرس و شماره تماس یک مشاور خانواده که فردی مجرب و باتجربه باشند را میخواهم. من و همسرم نیاز به مشاوره با یک مشاور با تجربه داریم
    با تشکر

    • مشاور , آوریل 3, 2017 @ 9:08 ق.ظ

      با سلام با شماره داده شده تماس بگیرید تا مشاور مجرب نزدیک محل سکونت شما معرفی کنند امیدوارم موفق و سلامت باشد و مشکلات به زودی مرتفع شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • ... , آوریل 19, 2017 @ 7:06 ق.ظ

    با سلام.بنده شماره تماس یک مشاور مجرب در اسلامشهر رو می خواستم.ممنون

    • راهنما , آوریل 19, 2017 @ 8:40 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • پریسا , آوریل 21, 2017 @ 6:33 ب.ظ

    با سلام خانمی ۳۹ساله هستم بعداز سالها انتظار فرد مورد نظرمو پیدا کردم در همه موارد عقاید شرایط احساسات اتفاق نظر خوبی باهم داریم و قرار شد با خانواده مطرح بشه برای اقدام کردن ولی متاسفانه خانواده آقا به شدت مخالفت کردن و بهانه هایی مثل محل سکونت تعداد خواهر برادرا وضعیت مالی آوردن مثلا اونا غرب تهران ما شرق تهران یا چون آقا یه شکست تلخ داشته و مهریه سنگینی داده حالا باید به پولدار پیدا کنه که جبران بشه و کلا مخالف ازدواج آقا هستن میگن برو یه زن صیغه کن ولی ازدواج نمیخواد خود آقا میگه با همین بهانه ها باعث شدن برادر۴۵سالش ازدواج نکنه و با زنهای مختلف روزگار بگذرونه ولی این آقا اهل نمازه و روحیات احساسی عاطفیش برای بودن با زنهای مختلف اجازه نمیده آقا دنباله پولدار کم سن نیست چون انتخاب اشتباه اولی کلی تجربه بهش داده و الان مناسب با خواسته هایش انتخاب کرده فرد با ایمان محجبه با احساس خانواده دار که شرایط مالیش هم درک کنه باب دلشه درضمن هردو هم سن هستیم. ما در همه موارد با هم اتفاق نظر داریم تنها مشکلمون مخالفت شدید خانواده بی منطقه آقاست بدون خانواده هم که نمیشه هیچ خانواده ای به یه مرد تنها دختر نمیده همه میگن خانوادت باید باشن آقا توی شرایط روحی بدی به سر می‌بره زن اول بهش خیانت کرده و همین باعث طلاقش شده از لحاظ روحی نیازبه تشکیل خانواده و ازدواج داره لطفا راهنمایی کنید چطور خانواده بی منطق آقارو راضی کنیم خود آقا قبول داره خانوادش اصلا درکش نمیکنن و معیار خودش با خانوادش برای ازدواج خیلی خیلی متفاوته

    • مشاور , آوریل 22, 2017 @ 6:53 ق.ظ

      باسلام دوست عزیز مشخصه انتخاب هردو بر محور عقلانیت هست و خب ظاهرا خانواده اون اقا دید غیر منطقی دارند .اگر چه ایشون به خاطر مهریه دادن شرایط سختی رو گذروندند ولی ملاک نمیشه دوباره اشتباه کنند .ایشون باید به عنوان فرد عاقل تلاش کنند خانواده رو برای این ازدواج قانع کنند البته اگر شما فکر می کنید همه جوانب امر رو سنجیدید و ار انتخابتون مطمئن هستید .ایشون در این سن باید حمایت خانواده رو برای ازدواج داشته باشند ولی علاوه بر اون باید بتونند برای بار دوم مستقل تر عمل کنند البته اگر فردی به عنوان واسطه مورد قبول باشد بهتر است .که به هر حال نظر خانواده رو جلب کنه .در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و خوشبخت باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • Arezoo , می 19, 2017 @ 8:04 ب.ظ

    سلام
    من و همسرم یک سال و چهار روز پیش عقد کردیم و بیست و پنج روز از عروسیمون میگذره. همسرم قبلا با چند نفر رابطه داشته البته کلى قسم خورده که از سه ماه قبل از آشنایى با من دیگه هیچ کدومو ندیده. البته چند روز بعد از عقدمون به یکى از اونا پیام داده بود که قبل از اینکه اون طرف برسه من رسیدم باز کلى قسم خورد که دیگه اینکارو نمیکنه و پشیمونه تو این یکسال چندبار اتفاق افتادو الان سه روز هست که یه نفر به تلگرامش پیام میده ولى همسرم میگه بى خبره. من باید چیکار کنم این موضوع رو نمیتونم تحمل کنم

    • مشاور , می 20, 2017 @ 5:59 ق.ظ

      با سلام ایشون هر کاری قبلا می کردند باید اکنون به زندگی متعهد باشند اگر چندین بار این مسائل رو شنیدیدو دیدید و گذشت داشتید کار اشتباهی است اینجا برخورد جدی شما نشان دهنده اشتباه ایشون است اگر این رفتا ها دست همسرتون نیست دچار تنوع طلبی هستند که باید بررسی شود و ممکنه باز هم این رفتارها رو ببینید .که باید از ایشون بخواهید برای ادامه زندگی به روانشناس مراجعه کنند چون افراد به خاطر شخصیت گذشته و خلا های عاطفی ممکنه تنوع طلب شوند و ارتباطاتی داشته باشند که مساله بسیار مهمی است .امیدوارم پیگیر باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

  • مرتضی , می 23, 2017 @ 11:24 ب.ظ

    با عرض سلام و وقت بخیر.
    من یه پسر ۲۷ ساله هستم./

    فقط من با خانم ها رابطه بهتری دارم و خیلی راحت تر میتونم صحبت کنم و شرایطم رو عنوان کنم( کسی که هم شرایط جامعه فعلی رو درک کنه و هم منطقی فکر کنه و هم روشن فکر واقعی باشه ).

    اما متسفانه با مشاورین آقا اصلاً به هیچ عنوان نمیتونم به نتیجه خوب برسم(چون باهاشون راحت نیستم).

    اگر تلفن دیگری هم هست ممنون میشم راهنمایی کنید /
    ترجیحاً مرکز یا غرب تهران.

    البته جایی باشه که هزینه مشاوره مناسب باشه.

    با تشکر.

    • راهنما , می 24, 2017 @ 11:13 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

    • مشاور , می 25, 2017 @ 10:17 ق.ظ

      با سلام شما تماس بگیرید و بفرمایید مشاور خانم می خواهید مشکلی نیست و باهاتون هماهنگ می کننذ منتهی ذهنیت نداشته باشید که روشن فکر و …باشد چون این مفاهیم از دید هرفردی معنای خاص خودش را دارد .
      البته که شما با اون روانشناس باید احساس راحتی کنید تا بتوانید همه مسائل رو بازگو کنید منتهی دنبال فرد خاصی نباشید چون ممکنه با هیچ کس نتونید وارد صحبت بشوید .امیدوارم مشکل شما مرتفع شود

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • ناشناس , ژوئن 29, 2017 @ 11:30 ق.ظ

    سلام
    من مردی ۴۷ ساله هستم ۱۶ساله که ازدواج کردم ویک دختردارم .همسرم فردی بسیارباهوش وکدبانواست ولی یک موضوعی که مشکل برایش وبرای ما بوجودآورده حساسیت اونسبت به حرف اطرافیان وبخصوص خانواده من می باشد.بااینکه حدود ۱۱سال است که مستقل زندگی می کنیم ولی هرمهمانی وهر رفت وآمدی که باخانواده ام داشته باشیم تمامی حرکات وحرفها را درمغزش ثبت کرده وتاچندروزخانه مثل جهنم میشود.راستش دیگرخسته شدم مدام که وقت وانرژی برای آرام کردنش صرف کردم .فکرمیکنم بهترکه نمیشود هیچ روز به روز بدترمیشود .دیگه میخواهم به دادگاه خانواده برویم وتکلیفمان راروشن کنیم.قبل ازدادگاه میخواستم بدانم برای حل این معضل چه باید بکنیم

    • مشاور , ژوئن 29, 2017 @ 11:46 ق.ظ

      با سلام
      بهتره خب قبلش حتما به مشاوره مراجعه کنید البته قطعا که دادگاه هم در مراحل اداری بحث مراجعه به روانشناس را دارد ولی به طور کل بهتره بحث دادگاه و …نباشد تا ایشون انگیزه برای تغییر داشته باشد اگر به قول شما صرفا حساسیت بی جای ایشون باشه .چون خود بحث دادگاه دلسردی را ایجاد می کند و قطعا بحث ها شدت می یابد .بهتره حرف های ایشون رو روانشناس بشنود و دلیل حساسیت ها را متوجه شوند البته سیستم مغزی و رفتاری خانم ها و اقایان با هم متفاوت است و گاها مرداها ممکنه مبحثی رو بی اهمیت ببینند ولی برای خانم ها ایجاد حساسیت کند البته احتمالات دیگری هم مطرح است که در مشاوره به ان پرداخته خواهد شد و تلاش خواهد شد که این حساسیت ایجاد شده کاهش یابد امیدوارم با مراجعه مشکل برطرف شود و زندگی ارامی داشته باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • محمد , ژوئن 30, 2017 @ 8:02 ق.ظ

    دختری دارم ۲۳ ساله مجرد اخیرا خیلم تو اینترنته قرار ملاقات بیرون میزاره وبه مانمیگه کجا میره چکار میکنه.وقتی منو مادرشم م میپرسیم سروصدا و دعوا را میندازه چی کار کنیم؟

    • مشاور , ژوئن 30, 2017 @ 2:41 ب.ظ

      با سلام
      در این شرایط که امروزه بسیاری از جوان ها درگیر فضای مجازی می شوند خب این رفتارها قطعا پیامد خوشایندی ندارد .بهتر است از او انتقاد نکنید و تلاش کنید ایشون با مشاوری صحبت کنند و البته می توانید برای این دیدار دلیلی را مطرح کنید .بین شما و مادرش هر کدام رابطه بهتری دارید ایشون سعی کنه صحبت کند اگر باز دختر شما در پاسخ دعوا و رفتار نادرست داشت از دور نظارت کنید ممکنه این قرار ملاقات ها چیز خاصی نباشد ولی در هر حال این نظارت وقتی ایشون با شما صادق نیست ضروری است .اگر در بین خاله یا دایی فردی که شرایط سنی نزدیک تری داشته باشد و با ایشون راحت تر و صمیمی تر باشد وجود دارد از ایشون بخواهید مدتی با ایشون در ارتباط بیشتری باشد چون دختر شما قطعا با فردی که راحت تر است مسائلش را مطرح خواهد کرد .در هر حال امیدوارم مساله مرتفع شود و بتوانید مدیریت درستی داشته باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
      موفق باشید

  • بابک , جولای 8, 2017 @ 2:01 ق.ظ

    خانم بنده در دوران قبل از عادت ماهیانه بسیار پرخاشگر و عصبانی هستند و با کوچکترین مساله ای دعوا و جنجال به راه می اندازد حتی در محیطهای عمومی و اکثرا به من و خانواده ام ناسزا میگوید و به داد و فریاد میپردازد. این مساله واقعا باعث ناراحتی من است البته ایشان بعد از آنکه خود را از نظر روحی تخلیه کردند آرام میشوند . میخواستم بدانم آیا این مساله عادی است و آیا راه حلی برای برطرف کردن آن نیست ؟ چون من خیلی از این رفتار ایشان در عذاب هستم

    • راهنما , جولای 8, 2017 @ 11:31 ق.ظ

      بله این رفتار طبیعیست و شما باید در این مدت ایشون رو درک کنید
      بهترین توصیه این هست که همسر شما در این زمان شمارو اگاه کنند تا شما بتونید با رعایت حد و حدودی از ایجاد تنش جلوگیری کنید
      بسیاری از خانم‌ها با نشانگان (سندرم) پیش از قاعدگی آشنا هستند. نوسانات خلقی پیش از قاعدگی معمولا در پس‌زمینه‌ای از خلق‌و خوی کلی مانند افسردگی و اضطراب اتفاق می‌افتد .

      برخی از علائمی که زنان دچار نشانگان پیش از قاعدگی از آن رنج می‌برند شامل استرس، ‌ تحریک‌پذیری، اضطراب، نوسانات خلقی، از دست دادن اعتماد‌به‌نفس و گریه بی‌دلیل است.

      برای این‌که بتوان این اختلال را تشخیص داد، باید حداقل پنج نشانه در خلال هفته قبل از قاعدگی ظاهر شود:
      ـ احساس غمگینی، ناامیدی یا حقارت
      ـ احساس تنش، اضطراب یا بی‌قراری
      ـ تغییرات خلقی همراه با گریه کردن زیاد
      ـ تحریک‌پذیری پایدار، خشم و افزایش تعارض‌های بین فردی
      ـ کاهش علاقه به فعالیت‌های معمول که ممکن است با کناره‌گیری از روابط اجتماعی همراه باشد
      ـ اشکال در تمرکز
      ـ احساس خستگی، خواب آلودگی یا فقدان انرژی
      ـ تغییرات آشکار در اشتها که ممکن است با زیاد خوردن یا تمایل شدید به غذاهای خاص همراه باشد
      ـ پرخوابی یا بی خوابی
      ـ احساس ذهنی از پا افتادن یا غیرقابل کنترل بودن
      ـ نشانه‌های جسمانی مانند حساسیت غیرطبیعی یا ورم پستان، سردرد یا احساس تورم یا افزایش وزن همراه با تنگ شدن لباس و کفش یا انگشتر
      ـ درد مفصل یا عضله

      گاهی این نشانه‌ها ممکن است با افکار خودکشی نیز همراه شوند.

      برای کاهش تغییرات خلقی این اختلال به توصیه های زیر عمل کنید.

      حمام آب گرم بگیرید:
      حمام آب‌گرم بگیرید و روی لیفتان دو قطره عصاره گل یاس و روغن بابونه بچکانید و روی پوستتان بکشید. این کار مانند نوعی ماساژ است که به آرامش شما کمک خواهد کرد.

      قندتان را تنظیم کنید:
      می‌دانید نوسانات قند‌ خون می‌تواند در خلق‌و‌خوی شما موثر باشد. به هر‌ حال نوسانات هورمونی به‌طور طبیعی در تمام زنان قبل از قاعدگی اتفاق می‌افتد، اما در خانم‌هایی که نشانگان پیش از قاعدگی دارند، نوسانات قند‌خون می‌تواند تشدید شود.

      توصیه می‌شود برای داشتن خلق و خوی آرام و با ثبات، تعادل قند‌خون را در تمام طول ماه نگه‌ دارید و آن را محدود به روزهای منتهی به قاعدگی نکنید.

      به امگا۳ توجه کنید:
      امگا ۳ نقشی مهم در پایداری خلق‌وخو دارد. حتما می‌دانید که ماهی منبع غنی این ماده است و مصرف آن می‌تواند موثر باشد.

      اگر گیاهخوار هستید، می‌توانید به جای ماهی از بذر کتان استفاده کنید که آن هم منبع امگا۳ است.

      کافئین را کنار بگذارید:
      بدون شک کافئین به شما انرژی می‌دهد، اما از سوی دیگر خلق‌و‌خوی شما را به هم می‌ریزد. نوشیدنی‌های کافئین‌دار (مثل چای و قهوه) به‌دلیل کافئین و شکری که دارند، می‌توانند نوسانات هورمونی و متعاقب آن نوسانات خلقی ایجاد کنند.

      خانم‌های مبتلا به نشانگان پیش از قاعدگی به میزان کم کافئین هم حساس هستند و علائم شدیدی نشان می‌دهند.

      بهتر است میزان مصرف این نوشیدنی را کم کنید و آن را با چای سبز که آنتی‌اکسیدان دارد، جایگزین کنید تا ببینید چه تغییری در خلق‌و‌خوی شما اتفاق می‌افتد.

      آرامش را تمرین کنید:
      بهتر است تمرین‌های آرام‌بخش انجام دهید.
      به جای هر واکنشی بهتر است ابتدا نفس عمیقی بکشید. اگر‌چه آسان نیست اما بهتر است امتحان کنید.
      تا ۱۰ بشمارید و خودتان را در یک موقعیت آرامش‌بخش تصور کنید.
      این تکنیک‌ها بدون شک همیشه شما را خونسرد و متعادل نگه‌نمی‌دارد، اما با تمرین بیشتر، تعداد دفعاتی که آرام برخورد می‌کنید، بیشتر خواهد شد.

      ورزش کنید:
      اینکه در حال حاضر افسرده هستید، یا علائم نشانگان پیش از قاعدگی دارید، دلیل نمی‌شود ورزش را کنار بگذارید. اتفاقا در این حالت، ورزش و فعالیت‌بدنی می‌تواند استرس را از شما دور کند و باعث شود در واکنش به محرک‌ها آرام‌تر برخورد کنید.

      سعی کنید حداقل ۳۰ دقیقه پیاده‌روی تند، دوچرخه‌سواری، شنا یا سایر ورزش‌های هوازی را در برنامه روزانه خود یا حداقل بیشتر روزهای هفته بگنجانید.

      ورزش منظم برای بهبود سلامت عمومی شما و کاهش شدت بعضی از علائم نشانگان پیش از قاعدگی همچون خستگی و افسردگی مفید است.

      غذاهای غنی از آهن بخورید:
      بسیاری از زنان ممکن است در دوران قاعدگی احساس کمبود انرژی و خستگی کنند. این حالت معمولا به دلیل خونی که در این مدت از بدن خارج می‌شود، بروز می‌کند.

      بهترین کار این است که مقدار زیادی غذاهای غنی از آهن مانند اسفناج، تخم‌مرغ، لوبیا، آجیل و غلات سبوس‌دار به برنامه غذایی روزانه تان اضافه کنید. حتی ممکن است نیاز به مصرف قرص آهن داشته باشید.

      در بسیاری از زنان مصرف مواد‌غذایی غنی از کلسیم مانند شیر و ماست نیز می‌تواند به کاهش احساس خستگی کمک کند.

      میان وعده‌های کم و با شاخص قند‌خون پایین مانند کیک‌های ساخته شده از آرد جو هم می‌تواند به افزایش سطح انرژی کمک کند. از مصرف تنقلات شیرین خودداری کنید.

      کاری کنید که همسر موقع عادت ماهیانه احساس خوبی نسبت به خود پیدا کند

      چطور وقتی همسرتان عادت ماهیانه است احساس بهتری به او بدهید
      گاهی‌اوقات برای آقایان سخت است که درک کنند خانم‌ها در طول عادت ‌ماهیانه چه احساسی دارند و به همین دلیل نمی‌دانند برای کمک به او باید چه کنند. همیشه فردی منطقی و باملاحظه بودن هدف همه است. اگر می‌خواهید در زمان‌هایی که همسرتان عادت‌ماهیانه سنگین دارد. حمایت بیشتری از او داشته باشید، این مراحل کمکتان خواهد کرد.

      مراحل
      ۱. بفهمید در طول عادت‌ماهیانه چه اتفاقی برای خانم‌ها می‌افتد. مطمئناً آقایان نمی‌توانند خودشان را جای خانم‌ها بگذارند و درک کنند که داشتن عادت‌ماهیانه چه حسی می‌تواند داشته باشد ولی می‌توانند علائم آنها را بفهمند و درک کنند. خانم‌ها ممکن است دچار دل‌دردهای شدید شوند که اصلاً چیز جالبی نیست. این دل‌دردها ممکن است دردی خفیف و جزئی یا دردهایی فلج‌کننده باشد. خانم‌ها در این دوران دچار تغییر روحیات می‌شوند، ممکن است سردرد گرفته یا دچار بی‌قراری، خستگی، خواب‌آلودگی یا تغییر اشتها شوند. البته علائم عادت‌ماهیانه در خانم‌های مختلف متفاوت است و حتی ممکن است بعضی خانم‌ها هیچ علائمی نداشته باشند! خانم‌هایی که عادت‌ماهیانه سنگین دارند سختی بیشتری می‌کشند چون بخاطر خونریزی زیاد مجبورند مدام به فکر تعویض پد‌های بهداشتی خود باشند. عادت‌ماهیانه به طور کلی مسئله‌ای ناخوشایند است و علائم آن به هیچ‌عنوان شوخی نیست.

      ۲. کاری کنید احساس خوبی نسبت به خود پیدا کند. تحسینش کنید. حرف‌هایی بزنید که احساس کند در زمان عادت‌ماهیانه هم مثل زمان‌های دیگر زیبا و باهوش است. این اعتمادبه‌نفس او را بالا می‌برد و باعث می‌شود بخاطر تغییرات روحیه‌ای که در این دوره برای خانم‌ها ایجاد می‌شود، حس بهتری نسبت به خود پیدا کند.

      ۳. در کارها به او کمک کنید. اگر کارهای کوچکی باید در خانه انجام دهد، کمکش کنید. با شستن ظرف‌ها یا لباس‌ها کمی استرس او را کم کنید. این کمی از بار را از روی شانه‌هایش برمی‌دارد و زمانی برای استراحت بیشتر به او می‌دهد. یادتان باشد که فقط کارهای کوچک خانه نیست، خانم‌هایی که بیرون کار می‌کنند یا مسئولیت بزرگ کردن بچه‌ها را بر عهده دارند هم عادت‌ماهیانه می‌شوند. با آنها باید با ملاحظه بیشتری رفتار کنید.

      ۴. به او آرامش دهید. او را بنشانید و ماساژش دهید یا در آغوشش بگیرید. حتی نوازش کردن دست‌هایش احساس بهتری به او می‌دهد یا حداقل نشان می‌دهد که دوستش دارید.

      ۵. کاری کنید احساس کند دوستش دارید. به او نشان دهید که از اینکه او را در زندگی‌تان دارید خوشحالید. به او بگویید که دوست و همسر فوق‌العاده‌ای برای شماست. اگر سر کار است یا از شما دور است، به موبایلش یا تلفن محل‌کارش زنگ بزنید و به او بگویید چقدر زیبا و فوق‌العاده است. نمی‌دانید این کارها چه تاثیر مثبتی در او می‌تواند داشته باشد.

      ۶. طوری رفتار نکنید انگار چندشتان می‌شود. به او نشان دهید که چرخه عادت‌ماهیانه او حال شما را بد نمی‌کند (حتی اگر واقعاً حس خوبی نسبت به آن ندارید). اگر سعی می‌کند درمورد آن با شما صحبت کند، صورتتان را برایش کج نکنید و نگویید برو با یکی از دوست‌های دخترت درمورد آن حرف بزن. این باعث می‌شود تصور کند هیچ اهمیتی برایتان ندارد. یک قسمت دیگر این مرحله این است که کارهایش را انجام دهید. وسایلی که لازم درد را برایش تهیه کنید، برایش شکلات یا مجله موردعلاقه‌اش را بخرید. این باعث می‌شود احساس کند واقعاً برایتان مهم است.

      نکات
      – حتی اگر زنی در طول عادت‌ماهیانه خود هیچ علائمی نداشته باشد، باز هم کمک کردن و آرامش دادن به او فوق‌العاده است.

      – فقط با او حرف بزنید و از موضوعات بحث‌برانگیز خودداری کنید. صرفنظر از حسی که دارد، کمک کردن به او برایش لذت‌بخش است.

      – باعث لبخند او شوید. یک جوک یا داستان خنده‌دار برایش تعریف کنید تا حالش بهتر شود.

      – سعی نکنید در هر موقعیتی درمورد عادت‌ماهیانه او حرف بزنید. طبیعی رفتار کنید ولی طوری رفتار کنید که بداند هر وقت نیاز داشت پیشش هستید.

      – گاهی‌اوقات بیرون رفتن برایش سخت می‌شود. ولی بد نیست رستورانی رزرو کنید و برای شام او را بیرون ببرید. این کار می‌تواند برایش لذت‌بخش بوده و فکرش را از موضوع پرت کند.

      – کارهایی که دوست دارد را انجام دهید. اگر برای غذا خوردن بیرون می‌روید، اجازه دهید او رستوران را انتخاب کند یا اگر می‌خواهید به سینما بروید بگذارید او بگوید که دوست دارد چه فیلمی ببیند.

      – فقط بغل کردن او و خواباندن او در آغوشتان به او احساس آرامش می‌دهد. مهربانی کردن با او باعث می‌شود حسی فوق‌العاده پیدا کند.

      – اگر خواست درمورد آن با شما حرف بزند، حرف‌های تند و تلخ به او نزنید.

      – برای وان آب داغ را آماده کنید. این کار دل‌دردش را کمتر می‌کند.

      – اگر مطمئن نیستید که پریود شده است یا نه، بهتر است از او نپرسید. مطمئن شوید که با شما راحت است و اگر بپرسید از دستتان ناراحت نمی‌شود.

    • مشاور , جولای 8, 2017 @ 11:04 ب.ظ

      با سلام
      درسته که سندرم پیش از قاعدگی وجود دارد و در بسیاری از خان ها حالت تنش جسمانی و روانی و بدخلقی و بی قراری ایجاد می کند ولی تا این حد که فرد دعوا و جنال به پا کند در همه اتفاق نمی افتد و بهتره حتما به پزشک مراجعه کنند .ممکنه کم خونی و ضعف جسمی باشد اگر مسئله پزشکی نبود باید به روانشناس مراجعه کنند تا مسائل روحی بررسی شود برای هر مساله ای راهکار وجود دارد به ایشون بگید برای رفع این مساله باید پیگری کنند چن در رضایت از زندگی شما موثر است و مشکلات را بیشتر خواهد کرد .بهتره مسائل را با گفت و گو مطرح و با ارجاع به متخصص برطرف کنید .امیدوارم موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • خاطره , جولای 22, 2017 @ 3:02 ق.ظ

    سلام ,من ۲۲ سالمه بنج ساله که مزدوج شدم ۱۷ سالکی ,,,دانشجو بودم ترم اول که ازدواج کردم ,, همسرم از کارش استحفا داد و به علت بیکاریه همسرمو مشکلات اقتصادی ترم دوم دانشکاه بودم که نتونستم ادامه بدم الان حدود جهار ساله که میکذره و من همجنان نتونستم ادامه تحصیل بدم البته شکر خدا موفق شدم که همسرمو از شهرستانمون دور کنم و به تهران بیارم الان تو یه شرکت معتبر مشغول کاره ولی بخاطر خرید خونه حقوقش کفاف نمیکنه و نمیتونم به اهدافم برسم ,, و مدتیه که اطرافیانم اصرار بر بجه دار شدنمون دارن وا از طرفی من سخت دنبال کار میکردم ولی موفق نشدم الان مدتیه خیلی ذهنم مشغوله و بین جند راه موندم نمیدونم ججوری به اهدافم برسم کدومشو الویتم قرار بدم خیلی بلاتکلیفم میخواستم راهنماییم کنید که ججور میتونم هم اهداف شخصیم و موفقیتام برسم از خودم قافل نشم وهم.لطمه ای به زندکی مشترکم وارد نشه و بتونم همرو مدریت کنم ممنون میشم کمکم کنید

    • راهنما , جولای 22, 2017 @ 1:31 ب.ظ

      اول از همه باید فشارهای مالی روی زندگیتونو از بین ببرید
      بعد میتونید ادامه تحصیل بدید ولی تا از این فشارهای روحی خلاص نشدید فکر بچه دار شدن نباشید و به حرف مردم هم هیچ اعتنایی نکنید
      چون فشارهای روحی و روانی شدیدا” روی سلامت جنین تاثیرگذاره
      پس اول از همه از این فشارهای رها بشید

    • مشاور , جولای 22, 2017 @ 2:05 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز برای داشتن فرزند شما هنوز هم زمان دارید با توجه به سنتون چون می فرمایید به خاطر شرایط مالی و خرید منزل در مضیغه هستید تولد فرزند که خودش هزینه هایی رو در پی داره ممکنه بیشتر منشا استرس و اضطراب شود .و درگیری ذهنیتون بیشتر بشه .برای هدف گزاری و تعیین اولویت هر فردی با توجه به شرایط اقدام می کند مثلا شما اگر دنبال کار درستی هستید که شرایط خاصی داشته باشند باید تحصیلات داشته باشید و شاید هدف اول ادامه تحصیل باشد ولی اگر به شرایط کاری ساده تر با حداقل مدرک هم می توانید بسنده کنید و مشکلی برای شما ندارد
      خب کار را در اولیت قرار دهید اگر حس مفید بودن به شما می دهد و کمی از دغدغه های شما کم می کند .بهتره لیستی از اهداف رو داشته باشید و ببینید کدام منطقی و کدام ایده ال نگرانه است و هر کدام را با توجه به شرایط و توانایی ها و ویزگی های شخصیت بررسی کنید که چقدر قابل دست یابی هستند و یا باید به تاخیر بیفتند الزاماتی را می خواهند در نهایت مشورت با روانشناس می تواند برای شما کمک کننده باشد موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • نگار , آگوست 6, 2017 @ 12:08 ق.ظ

    سلام من دوساله ازدواج کردم بازن بابای شوهرم به مشکل برخوردم زن باباش خیلی دروغ میگه پشته سرم پیشه مدرشوهرم هردروغی که فکرشوکنی چون دوست نداره مابریم اونجا ..حالا شوهرم رفته به پدرش گفته که همچین حرفای رومن شنیدم پدرشوهرم میگه باید رودرروح بشن ببینم کدوم راست میگن …به نظرشمامن چیکارکنم که باورکنه مک دروغ نمیگم .وقتی رفتم بااون خانومه چه رفتاری کنم که فکرکنه واقعاازدستش ناراحتم چون من یه آدمیم نمی تونم درست ناراحتیمونشون بدم خجالتیم هستم

    • راهنما , آگوست 6, 2017 @ 2:24 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

    • مشاور , آگوست 6, 2017 @ 3:48 ب.ظ

      با سلام دوست عزیز اینکه شما فکر می کنید حق با شماست و پدرشوهرتون گفتند باید دید کدامیک درست می گویید هر چند خجالیتی هم باشید باید برای اثبات حرفتون برید و صحبت کنید سعی کنید موقع صحبت به اون فرد توجهی نکنید که دچار اضطراب شوید و بهتره موارد رو شمرده شمرده بیان کنید تا این فاصله از میزان استرس شما کم کند به هر حال همسر شما هم قطعا پشتیبان شما خواهد بود و ایشون هم باید در حمایت شما تلاش کنند اگر هم فکر می کنید میشه با مادرشوهرتون کنار بیاید و شاید شما کمی حساس شدید که خب بهتره کوتاه بیایید مگر اینکه ایشون برخورد بسیار بدی داشته باشند .در هر حال شاید بهتر باشد این موارد و موراد اختلافی حضوری بررسی شود .چون ممکنه نیاز به تغییر و اصلاح رفتار در شما وجود داشته باشد و همچنین مهارت های جرات ورزی در مقابله با دیگرا ن در هر حال امیدوارم موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۴۴۰۳۴۴۹۰
      موفق باشید

  • زهرا , آگوست 27, 2017 @ 9:46 ق.ظ

    سلام.ما دوساله ازدواج کردیم و با خانواده همسرم در یک ساختمان زندگی می کنیم.من شاغلم و معمولا خونه نیستم.متاسفانه تصورات خانوده همسرم این هست ک ما یک خانواده ایم و توقع دارند هرجا که میرن و یا مهمون که براشون میاد ما حتما اونجا باشیم و از قبل هم با ما هماهنگ نمیکنن چند بار هم منزل پدرم بودن که تماس گرفتن که بریم خونه چون مهمون داشتن اگرم نریم ناراحت میشن و جنجال درست میکنن با اینکه من و همسرم بارها باهاشون منطقی صحبت کردیم و ازشون خواستیم که با ما هماهنگ کنن ولی درنهایت دقیقه ۹۰ اینکارو انجام میدن.نمیدونم باید چیکار کنم فعلا ۶ یا ۷ ماه دیگه هم باید همینجا زندگی کنیم.البته بمن ثابت شده حتی اگر جا به جا هم بشیم باز هم قصد کنترل رفت و آمد های مارو دارن حتی با تلفن مخفیانه به همسرم وقتی هم ناراحت میشم و به شوهرم میگم تعصب نشون میده و میگه بهونه میگیری واز طرفی قدرت نه گفتن به خواسته های خانوادشو نداره

    • مشاور , آگوست 27, 2017 @ 10:09 ق.ظ

      با سلام اگر شما با همسرتون مشکلی ندارید و صرفا از کنارل این شرایط دارید ازار می بینید و دلتون نمی خ واد تا این حد از کنترل وجود داشته باشه خب راحت این مساله رو مطرح کنید که انتظارکمی استقلا ل رو دارید اگر فکر می کنید ممکنه ناراحتی و کدودتی پیش بیاید بهتره با همسرتون صحبت کنید و در رفتاری خیلی محترمانه این مساله را نشان بدهید که خوب از این شرایط ازار می بینید .البته بهتره حضوری مراجعه کنید چون نیاز به این است که شما کاملا مدیریت شده رفتار کنید اگر مطمئن هستید به فرض دور شدن باز این شرایط همچنان وجود خواهد داشت .له هر حال قابل درک ایت که افراد سطحی از استقلال در زندگب را می خواهند ولی اینجا رفتا ر همسر شما و نوع برخوردش به عنوان فرزند ان خانواده اهمیت ویژه ای دارد امیدوارم مشکل بر طرف شود.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴

  • سمیه , سپتامبر 16, 2017 @ 10:32 ق.ظ

    باسلام
    من سی سالمه ده ساله ازدواج کردم دوتا بچه دارم از اول هم با شوهرم خیلی تفاهم نداشتیم ولی فکر میکردم تو زندگی درست میشه ولی روز به روز بدتر شد بد دهنی ها و توهین و تهمت هاش شروع شد و دست بزن هم پیدا کرده چند بار قهر کردم رفتم خونه مادرم ولی دوباره به خاطر بچه ها برگشتم الان دیگه بچه ها بزرگ شدن تصمیم گرفتم طلاق بگیرم لطفا راهنماییم کنید ممنون

    • راهنما , سپتامبر 16, 2017 @ 2:06 ب.ظ

      بیشتر اوقات پیش می آید که حتی زن و شوهرها بعد از جدایی هم از کاری که کرده اند مطمئن و به عاقبت آن خوش بین نیستند! این مشاور خانواده در ادامه سوالاتی را مطرح می کند که زوجین در آستانه طلاق و قبل از قطعی شدن تصمیم شان باید به آن ها پاسخ دهند و سپس برای آخرین بار برای زندگی مشترک شان تصمیم بگیرند.
      پس قبل از فکر کردن به طلاق مطالب پایینو بخونید

      طلاق را جدی گرفته اید؟
      آیا واقعا می خواهید طلاق بگیرید یا این یک تهدید ناشی از افسردگی، خشم، ناامیدی و احساس شکست است؟ آیا طلاق را راه فرار از بحران می دانید یا راهکاری است برای بهتر زندگی کردن؟ اگر حرف از جدایی می زنید فقط به این دلیل که هدف تان جلب توجه همسرتان است به این نکته هم فکر کنید که شاید واقعا او این تهدید را عملی کند؛ بنابراین با چنین مسائلی شوخی نکنید چراکه ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که به خاطر غرور بیجا، راهی جز طلاق پیش روی شما و همسرتان باقی نماند.

      واقعاً دیگر دوستش ندارید؟
      جر و بحث های غیر اصولی، توهین های ناآگاهانه، خشونت های خانگی، تنش های دائمی و اختلاف نظرهای شدید معمولا باعث می شود که حتی اگر زمانی شریک زندگی تان را دوست داشته اید اکنون دیگر هیچ احساس مثبتی به او نداشته باشید؛ اما اگر رابطه تان خشونت آمیز نبوده و هنوز هم محبتی نسبت به هم احساس می کنید، خوب است به جای جدایی به بهبود رابطه فکر کنید. می توان به شما این اطمینان را داد که اگر همسرتان را دوست داشته باشید در ۹۰ درصد حالات، تغییر شرایط اگر اصولی و با کمک گرفتن از مشاور باشد دور از دسترس و غیر ممکن نخواهد بود.

      به سختی های طلاق فکر کرده اید؟
      طلاق اتفاق تلخی است اما لزوما تصمیم بد ی نیست چراکه یک راه حل و فرصت برای تمام کردن رابطه ای اشتباه است. رابطه ای که زن و شوهری در گذشته برای به سرانجام رسیدن آن، تصمیم هایی ناآگاهانه گرفته اند و نتیجه اش شرایط فعلی زندگی مشترک شان شده است. با این حال شاید انتخاب تان غلط بوده و راه را اشتباه رفته باشید اکنون این فرصت را دارید که با جدایی شرایط زندگی تان را بهتر کنید؛ اما در هر صورت شما در جامعه ای زندگی می کنید که روی خوشی به جدایی نشان نمی دهد. حمایت های اجتماعی از زنان و مردانی که جدا شده اند بسیار کم است. فراموش نکنید بعد از جدایی شرایطی پیش می آید که بیشتر احساس خلاء ، ناامیدی، افسردگی و شکست کنید. آیا می توانید با شرایط تازه به خوبی کنار بیایید یا در حال حاضر فقط به سختی های امروزتان فکر می کنید و نسبت به مشکلات آینده تان کاملا ناآگاه هستید؟

      هیچ اشتراک نظری ندارید؟
      اگر همیشه هر یک از شما به شیوه خودش زندگی کرده است و هرگز احساس نکرده اید شریک و همراهی در زندگی دارید، بعید نیست که بودن و نبودن همسرتان فرقی به حال تان داشته باشد زیرا این رابطه فقط عنوان زندگی مشترک را یدک می کشد؛ اما در کمتر موردی چنین وضعیتی را می بینیم؛ بنابراین کمی بیشتر به شباهت هایتان فکر کنید و علاوه بر عیب های طرف مقابل، خوبی هایش را هم ببینید و سپس تصمیم نهایی را بگیرید. در خور ذکر است بررسی نکردن همین موضوع ممکن است بعد از طلاق برای تان پشیمانی به بار بیاورد و از تصمیم فعلی تان منصرف شوید.

      تصمیم تان آگاهانه است یا احساسی؟
      گاهی زن و شوهرها به خاطر چند اختلاف نظر ساده، دست به کارهایی می زنند که همه پل های پشت سرشان را خراب می کنند. با این توصیف آیا از این تصمیمی که برای طلاق از همسرتان گرفته اید، مطمئن هستید یا آن را صرفا از روی خشم و ناامیدی گرفته اید؟ پیش می آید که ما احساسات مان را عملی کنیم بدون این که کاملا به آن فکر کرده باشیم. رفتار و تصمیم های ما ممکن است کاملا احساسی باشند بدون در نظر گرفتن جنبه های عقلانی. تصمیم شما برای جدایی چگونه است؟ آیا این چیزی است که منطق حکم می کند یا فقط در آن احساسات دیده می شود؟ از شما خواهش می کنم برای یک بار هم که شده، یک کاغذ بردارید و در یک طرف آن خوبی ها و در طرف دیگر عیب های همسرتان را بنویسید و سپس نتیجه گیری کنید البته بی انصافی هم نکنید.

      با طلاق می خواهید به چه برسید؟
      آیا فکر می کنید رابطه شما آن قدر بحرانی و غیرقابل تغییر است که باید هر طور شده است تمامش کنید؟ آیا شرایط بعد از جدایی به مراتب بهتر و قابل قبول تر از ادامه زندگی در شرایط فعلی برای شماست؟ آیا شما سعی می کنید از خشونت دائمی رها شوید و قصد دارید خود و فرزندانتان را از این شرایط بیرون ببرید؟
      آیا زندگی با همسرتان هویت، شخصیت، اعتبار، آبرو، عزت نفس، آرامش یا سلامت جسمی و روانی تان را تهدید می کند و تلاش شما برای بهبود زندگی خودتان است یا اصلا فکر می کنید بعد از طلاق هیچ تغییر مثبتی در زندگی تان ایجاد نمی شود؟ پاسخ این سوال ها به شما می گوید بعد از طلاق اوضاع تان بهتر خواهد شد یا به این موضوع پی خواهید برد که تصمیمی غیر اصولی گرفته اید.

    • مشاور , سپتامبر 17, 2017 @ 10:15 ق.ظ

      با سلام اگر واقعا همسر شما اصلاح پذیر نیست و سما هم تمایل به طلاق دارید خب این باید از طریق وکیل حقوقی بررسی و پیگیری شود که قطعا کمک کننده تر است .البته اگر تصمیم قطعی رو گرفتید و هیچ راه برگشتی را نمی بینید و مطمئن هستید همسر شما دیگر اصلاح نخواهد ش د .البته همیشه در این موارد یک طرف صرف مقصر نیست شاید نقش ها کمی بیشتر و کمتر باشد و لی به هر حال رابطه است و در رابطه پای دو نفر در میان است .در هر حال امیدوارم مشکل بر طرف شود .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • سما , سپتامبر 29, 2017 @ 4:28 ب.ظ

    سلام خسته نباشید تشکر فراوان به خاطر کانال خوبتون وکمک هاتون
    من سما هستم ۱۹ساله وهمسرم ۲۰ ساله هستن،۱۱سال اختلاف سنی داریم ،۱سال پیش عقدکردیم و۴ماهه که زندگی مشترکمون رو شروع کردیم من چن تا مشکل بزرگ دارم
    ۱-اینکه همسرم بااینکه خیلی دوسم داره ولی خیلی کارهاش اذیتم میکنه اصلا حرفم رو گوش نمیکنه مثلا میگم یه چیز قرمزبگیر آبی میگیره بگم آبی بگیر قرمزمیگیره وبهش شکایت میکنم میگه بزرگش نکن
    ۲-اینکه از اول بهش گفتم ازاینکه کسی حرفی که میزنم گوش نکنه یا وسطش قطع کنه خیلی بدم میاد ولی الآن اون دقیقا همینکارا رو میکنه باور میکنید انقدر دلم میخواد با یه نفر دردودل کنم
    ۳-اینکه همسرم خونواده ی شلوغی داره ینی ۱۰ تا خواهربرادر هستن واینکه هرکدوم ازاونا یه جوری تو زندگیمون دخالت میکنن مثلا اول همسرم خیلی دوسم داشت وهمیشه پیشم میشست ولی اونا مسخره اش کردن الآن حتی سر سفره هم پیش من نمیشینه بهش هم شکایت میکنم میگم من غریبه ام اونجا دستم به سفره نمیره میگه من پیش داداشام پیشت نمیشینم کاش فقط نشستن باشه اصلا اونجا آدم حسابم نمیکنه با اونا مسخره ام میکنه واقعا زجرم میده
    ۴-اینکه همسرم کارمنده اون روزی که حقوقش‌تو حسابش میاد میره میریزه تو حساب داداش دوقلوش وقتی پول احتیاج داشت ازاون میگیره ،اصلا دستش تو جیبش نمیره خسیسه ولی میگه من خسیس نیستم پول رو تو جاش خرج میکنم واین موضوع خیلی عذابم میده آخه من قبل عقدبهش گفته بودم ازآدمای خسیس بدم میاد
    ۵-اینکه ما با برادردوقلوش تو دوواحد از یه آپارتمان زندگی میکنیم ،برادرش کارهای زنشو به همسرم میگه و متقابلا همسرمن هم کارهای منو به اون میگه ولی همسرم کارهای جاریم رو به کسی نمیگه ولی برادرشوهرم هرچیزی میشنوه چن تا هم بهش اضافه میکنه و به همه میگه وانقدر اذیت میشم وقتی زندگیم رو ازدهن این و اون میشنوم وقتی به همسرم میگم میگم خونواده ام هستن عیبی نداره ،کاش فقط همین باشه همسرم مدام کارهای جاریم رو به سرم میکوبه آخه من یه پشت کنکوری هستم ودادم درس میخونم ولی اون۲۶سالشه حالا وقت ترشی انداختنشه دیگه به من چه ربطی داره
    ۶-اینکه همسرم خیلی مرموزه همه ی کارهاش روازمن پنهان میکنه درحالی که من حتی حرف خودم رو هم به کسی نمیگم و رازدارم وازاین موضوع مطلع هست ولی همه چیز رو ازمن پنهان میکنه مثلا خواهرزاده اش کنکورقبول شده اون رو ازمن پنهان میکنه نه تنهاهمسرم همه شون اینکارومیکنن کاش از همه پنهان کنند ولی فقط من هستم که غریبه میدونن من رو آخه ۴تاجاری دیگه ام از موضوع خبرداشتن واونا به من گفتن تنها این موضوع نیس همه چیز رو ازمن پنهان میکنن باورمیکنید غریبه ها و همسایه هاشون بیشتراز من ازاونا خبر دارن
    ۷-اینکه من هنوز باکره هستم ینی دخول نکرد فقط خودش رو یه جوری ارضا میکنه و من مشکلی ندارم بااین موضوع ولی وقتی میبینم وقتی نیاز داره سمتم میاد اذیتم میکنه اینم ازروابط زناشوییمون
    ۸-اینکه میدونید من قبل ازدواج یه نفرو دوس داشتم که این علاقه دوطرفه بود حتی چن بار خواستگاری کردن ولی خوب جور نشدسری آخروقتی بود که من واسه آزمایش قبل ازدواج رفته بودم و من سرلجبازی جواب منفی دادم وخلاصه گذشت و من ازدواج کردم والآن خیلی پشیمونم چون طرف پسرخالمه ومدام جلوی چشم منه وموفقیت هاش خیلی حسادتم رو بر می انگیزد اون ثروتمنده و همسرمن کارمنده درحالی که همسرم پول به اندازه داره ولی هیچ وقت استفاده نمیکنه من هنوز لباسایی که خونه ی پدرم داشتم رو میپوشم وموردتمسخر خاص وعام هستم

    من خیلی به طلاق فکر کردم ولی متاسفانه چون پدرومادرم اجبارم کردن که بااین فرد ازدواج کنم جایی برای پناه گرفتن ندارم و تنها و بی کس هستم ننیدونم دیگه چیکارکنم چن بار خودکشی کردم ولی نمیدونم چرا هردفعه نجات پیداکردم کارهرروزم گریه است و گریه است و گریه کاش بتونید کمکم کنید آخه همسرم اجازه نمیده تنها بیرون برم وخودش هم نمیبره پیش مشاور به خدا دیگه نمیدونم چیکارکنم کاش کمکم کنید کاش

    • مشاور , سپتامبر 30, 2017 @ 2:09 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ممنون از توضیحات مبسوط شما .این مسائلی که مطرح کردید نیاز به مراجعه حضوری دارد هر دو با هم بحث انتظارات شما از همسرتون و عدم براورده شدن اونها بحث مدیریت روابط جنسی و اینکه ایا شما در رابطه ارضا می شوید یا خیر همه و همه میاحث مهمی هستند که باید به طور دقیق بررس شود بحث روابط با خانواده همسر و جاری شما که یک حالت رقابتی هم پیدا کرده است فقط بدانید رابطه و تعامل دو نفره است و امکان ندارد فقط یک نفر مقصر صرف باشد و طرف مقابل بی تقصیر باشد .پس هر دو نفر باید رفتارها را اصلاح کنید البته تفاوت سنی ۱۱ ساله هم بی تاثیر نیست چون شما در اوج جوانی و شور و نشاط هستید و همسر شما به عنوان فردی پخته احتمالا شرایط و نیازهای دیگری دارد .و این که شما خودکی کردی مایل به ادامه زندگی با این فرد نیست او را با خواستگارها و یا فرد مورد علاقه مقایسه می کنی همه نشانه های نامطلوبی برای ابتلا به اختلال افسردگی است .دوست گرامی شما مراجعه داشته باشید و مطمئن باشید اگر مهارت های زندگی را کسب کنید ئ به شرط همراهی همسر شما و توجه به نیازهای شما زندگی مطلوبی را خواهید داشت در شرایط فعلی اگر در زندگی شما نقطه مثبتی هم وجود داشته باشد باز به چشم شما نخواهد ام د در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.