اکثر والدین شبها خواب آرام ندارند، زیرا علاوه بر ترس و نگرانیهای ناشی از رانندگی، مشروبات الکلی، سیگار، انحرافات جنسی؛ امروزه مواد مخدر نیز قربانیان جدیدی میجوید. در قدیم این مواد در محلههای کثیف یافت میشد. اما امروز مواد مخدر به شکلی جدی و به میزان فراوان در کوچهها یافت میشود. جایز نیست که والدین بیش از این نسبت به مواد مخدر بیاعتنا باشند. زمانی که خطر پشت در خانه شماست نادیده انگاشتن آن خطاست.
مشاوره اینترنتی فوری در زمان مصرف مواد مخدر
مواد مخدر مغز و اعصاب را تحت تاثیر قرار میدهند. میلیونها جوان آن را تجربه میکنند، بسیاری از آنها فقط برای یک الی دو بار و بعد آن را رها مینمایند. بقیه ادامه میدهند و معتاد میشوند. قبل از آن به وضع ناگوار خویش آگاه شوند، خود را به یکی از مواد شیمیایی معتاد میبینند و این مواد بخشی از زندگی آنها میشود. بعضی از نوجوانان مواد را به عنوان تفنن مصرف میکنند. آنها مواد را استنشاق میکنند، دود آن را میبلعند، قرص میخورند و هروئین تزریق میکنند.
برای داشتن احساسی برتر دست به هر کاری میزنند. نسبت به مخاطرات کور هستند و نسبت به هشدارها کر، و طوری رفتار میکنند که گویی چیزی برای از دست دادن ندارند. با مطرح نمودن سؤالات فلسفی اعمال مخاطرهآمیز خود را توجیه میکنند. نوجوانی میگفت نسل جوان میداند که امروز اگر دکمهای اشتباها فشرده شود دنیا نابود خواهد شد چرا ما برای فردا زندگی کنیم، فردایی وجود ندارد و باید امروز را خوش بود.مشاوره تلفنی
بعضی از جوانان آنچنان نسبت به مواد مصرف مواد مخدر بیمبالاتند که دیگران نسبت به سیگار. یک نوجوان در روزنامه نیویورک تایمز نوشته بود: به عنوان یک دانشجوی ۱۹ ساله، احتمال دارد که در جنگی کشته شوم، به عنوان یک شهرنشین ممکن است در یک آشوب و درگیری کشته شوم. ممکن است توسط دیوانهای مسلح به قتل برسم. یا در یک قتل عام هستهای نابود شوم. آیا باز هم انجمن سرطان شناسی آمریکا از من بهطور جدی خواهد خاست که نسبت به خطرات سیگار نگران باشم؟
ماری جووانا
تا زمانی که تحقیقاتی در مورد مخاطرات ماری جووانا صورت نگرفته بود جوانان به آسانی میپذیرفتند که ماری جووانا مثل نوعی کوکتل است که گیجی و خماری به همراه نمیآورد، اعتیاد زا نیست و مقدار مصرفی را نباید به تدریج زیاد نمود. در گذشته دانشمندان قادر نبودند تاثیر مقدار مصرفی ماری جووانا را در افراد بررسی کنند چونکه اجزای ترکیبی آن را نمیتوانستند در آزمایشگاه به عمل آورند. اخیرا این مواد در آزمایشگاه تهیه میشود.
در یک مطالعه در مرکز تحقیقاتی اعتیاد، به هر فرد سیگاری داده شد که در هر کدام میزان متفاوتی مواد مخدر وجود داشت. وقتی میزان مواد در سیگار سبک بود قدرت تشخیص زمان و مکان برای مصرفکننده از بین میرفت. در افرادی که مواد مصرفی بیشتر بود عکسالعملهای عصبی شدید مشاهده میشد به نوجوانان باید اطلاعاتی درست و صادقانه داده شود. آنها از مبالغههای عصبی ما نمیترسند. تجربه میکنند و میبینند که از یک سیگار کسی دیوانه نمیشود.
علائم استعمال
والدین غالبا خیلی بیشتر از آنچه حس میکنند باور دارند که فرزندشان معتاد شده است. آنها علائم زیادی را میبینند، اما نادیده میگیرند، به این امید که مسئلهای نیست، اما باید علائم گویا توجه نمود:
– ناپدیدشدن نسخهها از جعبه داروها
– وجود قرصها و کپسولهایی بدون مارک در میان مسائل شخصی نوجوان
– میزان قابل توجهی چسب و تیوپهایی که چسب از آنها بیرون آمده
– بویی مخصوص از دهان و لبهایش
– علائم گیجی، بدون آن که بوی الکل از او به مشام برسد
– شیشههای شربت سرفه که محتوی مواد دیگریست
– عینک آفتابی، پیراهنهای آستین بلند که آستین آنها در اوقات گیج پاره شده است
– سرنگ و سوزنهایی که علائم تزریق هروئین بر آنها پیداست
– خواهشهای مکرر او برای قرض نمودن پول بدون هیچ توضیحی
– ناپدیدشدن پس اندازها، دوربین، رادیو و جواهرات
– بیعلاقگی و خوابآلودگی در رفتار
هروئین
کسانی که در استعمال هروئین مبتدی هستند، معمولا با استشمام مواد راضی میشوند. پیشرفتهها او را زیر پوست تزریق میکنند و پیشرفته ترها در رگ. احتیاج به هروئین روزبهروز افزایش مییابد و یکی دو ساعت تاخیر در استعمال موجب انقباض عضله، حالت تهوع و عرق شدید میگردد. این حالات تنها با استعمال میزان بیشتری از هروئین برطرف میشود. معتاد خواستهاش شدید و بیامان است. او زندانی اعتیاد خویش است. وجودش بستگی به دریافت مواد دارد. دیگر عواملی که خوشنودی و رضایت وی را موجب میشود یعنی دوستان، فامیل برای او معنایی ندارد.
او حاضر است برای به دست آوردن آن احساس بهخصوص زندگیاش را بدهد. معتادین به هروئین با ترس و نگرانی زندگی میکنند. برای پیدا کردن میزان بیشتری از مواد حاضرند همه چیزشان را بدهند. میزان مواد اعتیادزا به هروئین تصادفا به گونه ایست که فرد معتادی که در تنگنا قرار گرفته است، قادر نیست آن را قطع و یا ترک نماید. بالا بردن میزان مصرف یکی از دلایل مرگومیر در بین جوانان معتاد است. هر فرد معتاد میداند که آخرین مصرف او ممکن است مرگش را در پی داشته باشد. عفونت یک از عوامل مرگزاست.
معتادین اصول ابتدایی بهداشت را رعایت نمیکنند. آنها از سرنگها و سوزنهای مشترک استفاده میکنند. نتیجه این کار عفونت پوستی و خونریزی است. اعتیاد عملی پرهزینه است. برای ادامه آن باید متوسل به اعمال بی قانونی شد. پسران به اعمال خلاف و دختران به انحراف کشیده میشوند. بیشتر معتادین از اجتماع دور افتادهاند. وقت و نیروی آنها برای کسب پول و دریافت مواد تحلیل میرود. فعالیتهای غیر قانونی آنها را از اجتماع طرد میکند و به دست آوردن مواد آنها را به سمت انحراف سوق میدهد. اعتیاد به مواد مخدر معمایی است برای والدین.
چون از سیگار خطرناکتر و از الکل تحذیرکنندهتر است. معتادین به مواد مخدر وسیلهای هستند در دست سردمداران این مواد. تستهای روانشناسی برای ما روشن نمیکند که چه افرادی معتاد خواهند شد. هنوز مشخص نیست که چه چیزی فرد را برای اعتیاد مستعد میسازد و چه چیزی او را در این کار پیشرفت میدهد و چه چیزی او را از این کار منع می کند.
حقایق متضاد با افسانه
ذهنیت عمومی نسبت به مصرفکنندگان مواد با اطلاعات غلط مخدوش شده است. معتادین مثل افراد خطرناک، دائم الخمر و شهوتپرست تصویر شدهاند. حقیقت امر چنین نیست. معتادین بیشتر ربوده میشوند تا بربایند. مورد تجاوز قرار میگیرند تا متجاوز باشند. مواد مخدر قوای جنسی را کاهش میدهد. حتی بعضی داروهای مقوی میل جنسی را زیاد میکند، اما قدرت آن را کم می سازد.
تغییرات سودمند در زندگی و محیط معتادین جوان، غالبا آنها را با میل درونی به ترک اعتیاد وامیدارد. اخیرا پیشرفتهایی اساسی در زمینه معالجه معتادین به هروئین صورت گرفته است. متادن، ترکیبی مصنوعی از داروهای مخدر است که توسط سیاهان برای خوش آهنگ شدن صدا مصرف میشود. معتادین پس از مصرف متادن دیگر به هروئین اعتیاد نمییابند.
فارغ از نیاز به هروئین آنها یک پله به سمت ترک اعتیاد جلو رفتهاند. یک پیشرفت دیگر در جنگ علیه اعتیاد کشف «سایکلا زسین» میداشت، که از بین برنده دردهای شدید است. این دارو ضد اعتیاد است و از بیشتر شدن میزان مصرفی دارو جلوگیری میکند. دانشمندان کشف این ماده را گامی دیگر برای یافتن دارویی جهت جلوگیری از اعتیاد فیزیکی میدانند.
لحظه درک حقیقت فرزند معتاد
کشف این حقیقت تلخ که فرزندمان معتاد شده بسیار تکاندهنده است. در لحظه شوک و عصبانیت ممکن است دست به اعمال خشنی بزنیم یا با دل رحمی و اغماض رفتار کنیم، و البته هیچ یک برخورد صحیحی نیست.
وقتی آقای الف دریافت که پسر ۱۵ سالهاش به هروئین معتاد است، خشمگین شد، او را به تختخواب زنجیر کرد و برای سه روز زندانیاش کرد. این روش غلط برای همیشه ارتباط میان پدر و پسر را از بین برد.
خانم ب که زنی بیوه بود، دریافت که پسر ۱۶ سالهاش به هروئین معتاد شده است و در مورد جنایتی مشکوک مورد سوءظن پلیس است. مادر به قدری دلشکسته و پریشان شد که بلافاصله قروض او را پرداخت. وسایلی را که از خانه ربوده شده بود جایگزین ساخت. به این ترتیب مادر به طور غیرمستقیم پسر را به ادامه این راه ترغیب کرد. ترس و دلسوزی مادر موجب ادامه اعتیاد در فرزند شد.
به عکس آقای سین هنگامی که به اعتیاد پسرش پی برد، با واقعیت روبهرو شد. پدر از او نه سؤالی کرد و نه توضیحی خواست. به او فرصت نداد که عذر و بهانه جور کند. به او گفت: من به رنج و عذابی که تو باید بیشتر از روز قبل متحمل شوی فکر میکنم. با حیله و نیرنگ پول درآوردن، مواد به دست آوردن، دروغ و دزدی و یک زندگی همراه با ترس و وحشت. بیشتر از این لازم به گفتن نیست.
تو به کمک خودت نیازمندی، خودت به خودت کمک کن. تحت دستورات یک پزشک رژیم غذایی و معالجه روانی او آغاز شد. در طول معالجه پدر و مادر همراه او بودند. آنها با همیاری وی به او کمک کردند تا آنکه اعتمادبهنفس به او بازگشت و وارد اجتماع شد.
یک جوان معتاد قدرت زیادی برای جلب ترحم ما دارد، ولی با این وجود ترحم باید نادیده گرفته شود. آنچه که او نیازمند است قدرت ماست نه حمایت ما از ضعف او. برخورد صادقانه یک ضرورت است.
در زمانی که صحبت از حقایق در میان است بهتر این است که از دزدیها و قانونشکنیهایش سخنی به میان نیاوریم. ما باید از حال و آینده سخن بگوییم. به زبانی ساده به او تفهیم میکنیم که خانه جایی برای ادامه اعمال او نیست. آنچه محلی برای نقض قانون نیست. به قانونشکنان پناه داده نمیشود. نتیجه واضح است: من نمیتوانم در خانه بمانم و به اعتیادم ادامه دهم.
معالجه اعتیاد با شیوهای جدید
برای معالجه باید به افرادی که در انستیتوهایی که به همین منظور ایجاد شده است مراجعه نمود. والدین باید خود را برای این آزمایش سخت آماده سازند. ممکن است از آنها خواسته شود که در مدت بستری شدن فرزندشان با او هیچ ارتباطی نداشته باشند. ممکن است از آنها بخواهند که نامهای برای او ننویسند و تلفنی هم نشود. نامههای سربسته برگشت داده میشود و تلفنهایشان بدون پاسخ میماند. اگر جوان نقض قانون کرد او را از رفتن منع نمیکنند. به او خواهند گفت: برگرد. دلیلی ندارد که اینجا بمانی. هدف اصلی این است که معیارهای فکری جوان معتاد را تغییر داد.
پیشگیری از مواد مخدر
راهی که یک فرد معتاد در پیش گرفته است تنها از طریق پیشگیری قابل بازگشت است. گروه خدمات به معتادین برنامههایی در زمینههای مختلف دارند که برای تغییر شرایط اجتماع در جهت کمک به معتادین فعالیت میکنند. اعضای دیگر این گروه والدین و بستگان فرد معتاد هستند. والدین در ملاقاتهای هفتگی شیوه یاری رساندن به دختر یا پسرشان را میآموزند. دیگر اعضای این گروه شهروندان دلسوزی هستند که میخواهند عوامل و شرایطی را که تخم اعتیاد را پرورش میدهد نابود کنند. گروه خدمات به معتادین در جهت دیگری نیز به جوان بیمار کمک میکنند. وقتی که جوان پس از ترک اعتیاد هنوز از اجتماع گریزان است این سرویس به او یاری میدهد تا رفتارش را تغییر دهد و ذهنیت خود را تقویت نماید.
جاده سلامتی در سن بلوغ
راهی که به سلامتی و بلوغ منتهی میشود راهی بس دشوار است. مواد مخدر به غلط و در زمانی کوتاه احساسی را به معتاد منتقل میسازد که دیگران برای به دست آوردن آن یک عمر زحمت میکشند: امنیت، قدرت و شادی. حال او باید بدون لذتها و خوشیهای زودگذر و فانی با زندگی واقعی مواجه شود. او باید هیجانات را تحمل کند.
در جایی که آمپول و قرصهای سحرآمیز با اغواگری در دسترس اوست، باید در مقابل وسوسه نفس مقاومت نماید. اگر فرد معتاد نخواهد این مشکل را حل کند اعتیاد به صورت یک مشکل حلناشدنی باقی خواهد ماند. گذار از مرحله کودکی به مرحله رشد و بلوغ مستلزم داشتن مسئولیت و تعقل است. این گذار تا ابد افزایش تواناییهای ما را طلب میکند. توانایی برای تحمل نگرانیها، بر خود هموار نمودن فشارها، با شک و تردیدها مبارزه کردن، با کشمکشها ساختن و با نقصانهای زندگی کنار آمدن.
بیشتر نوجوانان مصمماند که بر این سختیها فائق شوند. اما برخی دیگر مسئولیت بلوغ را نمیتوانند تحمل کنند. در حالی که با ترس و دلهره محاصره گشتهاند در مواد مخدر امنیتی سهل الوصول را میجویند. راهحل نهایی اعتیاد به مواد مخدر جدا از مشکل مبتلا به عموم، یعنی رشد شخصیتها نیست. هر چه بیشتر نیاز به خوشیهای مشروع فرزندانمان را درک کنیم، آنها به خوشیهای نامشروع است کمتر تمایل مییابند. هر چقدر تکیه ما بر نیروهای فردی باشد، تکیه بر مواد مخدر کمتر خواهد بود. هر قدر وجدان بیدارتر باشد، اعتیاد کمتر است.
مهمترین عاملی که ما را از اعتیاد محافظت میکند رفتار و مهارتهایی است که به ما امکان میدهد انسان و کمکساز باقی بمانیم. حداقل آنکه کمبودها را مطرح کنیم، خواستهها و نیازها را عنوان کنیم، حد و مرزها را مشخص و بر سر اصول و ارزشها پافشاری نماییم.
منبع: مرکزمشاوره ستاره ایرانیان