یکی از دوستانی که ترم اول یا دوم کلاس زبان یکی از همین موسسات آموزشی بود، چند سال پیش متنی را برای ما ترجمه کرده بود که تا مدتها باعث خنده و شادی ما شد. این دوست ما وسط یک متن جدی ادبی نوشته بود: «کپی از جناح راست». آن روزها درست مثل این روزها، همه چیز سیاسی بود و دوست ما فکر میکرد که حتما ادبیات هم سیاسی است و میتوان در آن چپ و راست داشت. بعد که پرسیدیم قضیه چیست، برای آن که کم نیاورد گفت که ادبیات سوسیالیستی و از این جور چیزها. خلاصه این که از دوستمان خواستیم که متن اصلیاش را بیاورد و این که چه کلمهای را به «کپی از جناح راست» ترجمه کرده. دیدیم که این عبارت را به جای Copyright آورده است. حالا بقیه خندیدن مال خودتان. فقط این که هر وقت این کلمه را میشنوم، یاد آن دوست بامزهام میافتم. و اما حکایت ما.
کپیرایت چیست؟
وقتی شما چیزی مینویسی، بالاخره کمی رویش زحمت میکشی. حالا مجموعه حقوق انحصاری این اثر که به ناشر و نویسنده تعلق دارد، همان کپیرایت معروف است. در بیشتر حوزههای قضایی، حق نشر از آغاز پدیدآمدن یک اثر به آن تعلق میگیرد و نیازی به ثبت اثر نیست و دارندگان حق تکثیر برای کنترل تکثیر و دیگر بهرهبرداریها از آثار خود برای زمان مشخصی حقوق قانونی و انحصاری دارند و بعد از آن اثر وارد مالکیت عمومی میشود. در نتیجه شما برای هرگونه استفاده و بهرهبرداری از این آثار باید از ناشر یا پدیدآورنده آن اثر اجازه بگیرید و اگر نیاز بود، حق مولف را بپردازی. به همین سادگی. البته در بعضی از مواقع، خود مولف قضیه را ساده میکند و طرف مینویسد که استفاده از مطلب با ذکر منبع مجاز است.
کپیرایت از کی شروع شد؟
دو دیدگاه در مورد آغاز حق کپیرایت در دنیا مطرح است. یک دیدگاه میگوید که امانوئل کانت بعد از آنکه دید به نوشتههایش ناخنک میزنند، گفت که مولف هم حق دارد و نانش را آجر نکنید. حرفهای کانت هم جواب داد و معاهده اولیه کپیرایت نوشته شد.مشاوره شغلی
دیدگاه دوم کار انگلیسیهاست. آنها میخواهند نشان دهند که ملکه این کشور فرهنگی بوده و احتمالا شعر هم میگفته است. به این ترتیب میگویند که تاریخچه حق تکثیر با حقوق انحصاری با چاپ کتاب آغاز شد و اساسنامه آن در سال ۱۷۰۹ توسط ملکه بریتانیای کبیر امضا شده است. اصلا میگویند که اولین اساسنامه کپیرایت به ملکه انگلیس تعلق دارد.
در ابتدا حق تکثیر تنها شامل تکثیر کتابها میشد، اما با گذر زمان آثار موسیقی، عکاسی، سینما و کلا هر چیزی که مولف دارد، شامل این قانون شدند.
ایرانیها چه رویایی در سر داشتند؟
تاریخچه قانون حق تکثیر در ایران مربوط میشود به قانون ثبت علائم تجاری که در سال ۱۳۰۴ تصویب شد. البته بعد از تصویب این قانون، بیش از ۴۰ سال طول کشید تا در سال ۱۳۴۸ قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان به عنوان بدنه اصلی حق تکثیر در ایران تصویب شود. شواهد و حکایتها نشان از آن دارد که در ایران قانون حق تکثیر هیچگاه به درستی اجرا نشده است. یعنی شما سراغ هر نویسنده مشهوری که بروی، کلی درد دل دارد که نوشتههایش را دزیدهاند و با آن این سو و آن سو پز میدهند.
یک اتفاق هم در سال ۱۳۸۰ افتاد. ایران به کنوانسیون ثبت بینالمللی علائم مادرید ملحق شد. اما هنوز برای پیوستن به قانون جهانی کپیرایت مردد بودیم و جالب است که هنوز هم مرددیم. در قانون حفاظت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان که در سال ۱۳۴۸ تصویب شد، همه ترجمهها، نشریات و آثار صوتی مورد حمایت قرار گرفت. اما نکته آنجاست که هنوز مشخص نیست چه کسی از هنرمندان حمایت میکنند. و نکته جالبتر آن است که ایران از سال ۲۰۰۱ عضو سازمان جهانی مالکیت فکری است و تاکنون تعدادی از پیمانهای مربوط به مالکیت فکری را پذیرفته است.حق کپی رایت
چنانچه گفته میشود سال قبل، پیشنویس لایحه جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دولت ایران تقدیم شد، اما از آن جایی که این پیشنویس کمی بد خط بوده و یا شاید با این خودکارهای چینی محو شونده نوشته شده است، تا الان اتفاقی نیفتاده و هنوز ما در فهرست چند کشوری هستیم که کپیرایت را رعایت نمیکنیم و از نویسندهها زورگیری میکنیم.
کپیرایت کی expired میشود؟
مدت زمان محافظت حق تکثیر در حوزههای قضایی مختلف متفاوت است و طول این مدت به عوامل متعددی بستگی دارد. مثل نوع اثر که ادبیات است یا اثر علمی. گاهی ممکن است یک اثر چاپ نشده باشد یا چند نفر آن را نوشته باشند. اما به طور کلی در ایالات متحده آمریکا این مدت برای اکثر آثار ۷۰ سال بعد از مرگ مالک حق تکثیر است. در ایران این مدت برای آثار عکاسی یا سینمایی ۳۰ سال بعد از نشر اثر و برای دیگر آثار ۵۰ سال بعد از مرگ ناشر است.
آیا در اینترنت کپیرایت داریم؟
حالا که این میان تیتر را نوشتم حس بدی بهم دست داد. از یک طرف حس کردم خودم دارم با خودم مصاحبه میکنم و آه… از یک طرف هم حس کردم که دارم چه چیزهای احمقانه و ساده لوحانهای مینویسم. این نکته واضح و بدیهی است که همه نوشتهها، حتی اگر در فضای مجازی نوشته شوند، شامل حق کپیرایت میشوند.
بر خلاف یک طرز فکر عمومی که همه میپندارند اینترنت یک فضای عمومی است. پس برداشت مطالب آن آزاد است، آنچه در اینترنت میبینم تنها در صورتی قابل کپی کردن میباشد که دولتی بوده مانند سفارت خانهها و دانشگاهها و…. یا تاریخ کپیرایت گذشته باشد و یا صاحب وبگاه حقوق خود را لغو و یا واگذار کرده باشد. اما نکته جالب این است که بعد از قانون اجرا نشده سال ۷۹ که حقوقدانان کلی ایراد بهش گرفتهاند، هنوز هیچ چیز کاملی نوشته نشده است. و البته چیز نوشته نشده اجرا نمیشود.
چه بهانههایی که برای رعایت نکردن کپیرایت داریم؟
یکی از مهمترین دلایلی که مخالفان کپیرایت مطرح میکنند «قیمت» اجناس فرهنگی است. ما در ایران فعلا کپیرایت نداریم و به عبارتی، این پول فقط حقوق ناشر و مولف است. اما اگر کتاب ترجمه باشد، هیچ پولی به مولف اصلی پرداخت نمیشود. یعنی اگر آن پول را هم به آن نویسنده ننه مرده بدهند، قیمت کتاب فلان قدر بالا میرود.
بعد میگویند که همین الان هم کسی کتاب نمیخرد و قیمت کتاب که بالاتر برود همین چند نفری هم که کتاب میخرند بیخیالش میشوند. همین شرایط در مورد فیلمهای سینمایی و آلبومهای موسیقی هم وجود دارد. الان سیدیهای موسیقی را میتوانیم با ۱۵۰۰ تومان بخریم. اما آیا بعد از پیوستن به قانون کپیرایت، باز هم قمیت آثار همین قدر خواهد بود؟
حالا خدمتتان عرض میکنم که کپیرایت کلا به نفع ادبیات ایران است. نکته اول این است که قیمت کتاب بعد از دریافت حق کپیرایت، تغییر زیادی نخواهد داشت. تجربه چند ناشر ایرانی که وارد این قضیه شدهاند، نشان میدهد که میتوان خیلی راحت با ناشران جهانی وارد مذاکره شد، حق مولف را پرداخت و عاقبت به خیر شد. علت این که قیمت کتاب بعد از پرداخت حق کپیرایت افزایش چشمگیری نخواهد داشت، این است که با توجه به قیمت کتاب در کشور مقصد و تیراژ حق مولف تعیین میشود.یعنی نیاز نیست که قیمتهای نجومی پرداخت شود.
علت دیگری که مطرح میکنند، مشکلاتی است که ممکن است در عرصه نشر کشور روی دهد. مثلا میگویند که وقتی میخواهند برای انتشار یک کتاب، از ناشرش اجازه بگیرند، طول میکشد و سخت است و آدم حوصلهاش نمیکشد. این دوستان که هنوز در عهد دود و تیرکمان زندگی میکنند، فراموش کردهاند که ابزاری به اسم اینترنت وجود دارد که هر چند سرعتش کمی نفتی است، اما میشود یک ایمیل کوچک به ناشر ننه بزرگ مرده زد و پرسید. همین.
کپیرایت چه مزایایی دارد؟
احتمالا دیده اید که رمان هری پاتر با ۱۹ ترجمه در ایران منتشر شده است. یا فلان کتاب که خیلی مطرح نیست با پنج ترجمه. به طور کلی ۳۴/۴۳ درصد کتابها با بیش از یک ترجمه منتشر میشوند (این آمار به هیچ مرکزی تعلق ندارد، چون هیچ جایی در این مورد آمار نگرفته و اگر آمار گرفته منتشر نشده. در نتیجه شاید بتوان صحت این آمار را بررسی کرد.) اما وقتی قانون کپیرایت را بپذیریم، فقط یک ناشر ایرانی حق مولف را خریداری میکند و قرار میگذارد که کتاب را در ایران منتشر کند. از طرفی آن ناشر غیر ایرانی، حواسش را جمع میکند که کتاب به خوبی ترجمه شود و کلا حواسش هست.مشاوره شغلی
از طرف دیگر، وقتی ناشری بابت خرید کپیرایت پول میدهد دلش میسوزد و حواسش هست که کتاب را به هر مترجم ترم اولی آموزشگاهی ندهد. کتاب را به مترجم خوبی میدهد که خوب ترجمهاش کند. شاید یک ویراستار هم برای کتاب به کار گیرد.
آیا کپیرایت به نفع نویسنده ایرانی هم هست؟
بله. کپیرایت کاملا به نفع نویسنده ایرانی است. به سه دلیل. دلیل اول آن است که وقتی قیمت کتاب کمی بالا رود، ممکن است چند ناشر منصف پیدا شوند و پول بیشتری به نویسنده مادر مادر بزرگ مرده ایرانی برسد. از طرفی، وقتی نویسنده فکرش از نظر معاش راحت باشد و غم نان نداشته باشد، میتواند راحت تر بنویسند و احتمالا کارش بهتر خواهد شد.
یک نکته دیگر که ممکن است وجود داشته باشد این است که ناشران، به دلیل پرداخت نکردن پول نویسنده و مترجم، به فکر این بیفتند که فقط کتاب تالیفی چاپ کنند. (چون وقتی کتاب را از نویسنده ایرانی میگیرند، فقط به یک نفر پول پرداخت میکنند و وقتی قرار است کار ترجمه باشد باید به چند نفر پول بدهند.)
کپیرایت مزایای دیگری هم دارد که مهمترینش مطرح شدن آثار ایرانی در خارج از کشور است. در حال حاضر کسی به ادبیات ایران توجه جدی ندارد چون کتابهای ما در «مارکتینگ» جهانی حضور ندارد. وقتی ما وارد عرصه تجارت کتاب شویم، میتوانیم کلی برنامهریزی کنیم. در هر حال این مسئله به نفع نویسنده ایرانی است، چون هم بازار کارش در کشور را افزایش میدهد و هم ممکن است بازار جهانی برایش داشته باشد.
منبع: مشاورکو