مرکز مشاوره

مشاوره کودک و نوجوان:تصویر درونی کودک چیست؟

مشاوره کودک و نوجوان:تصوير دروني کودک چيست؟

آیا کودک شما می‌تواند بگوید: «من ترجیح می‌دهم که خودم باشم؟

تصویر درونی چیست؟

اساسا یعنی نظر انسان راجع به خود: در مورد خودم چه فکری می‌کنم؟ فکر می‌کنم چه کارهایی از دست من برمی‌آید؟ فکر می‌کنم دیگران چه نظری نسبت به من دارند؟ تصویر درونی افراد، متغیر است، زیرا احساس ما نسبت به خود، روز به روز و سال به سال در حال تغییر است، ولی سنگ بناهای اولیه تصویر درونی افراد در کودکی و در واقع از دوران نوزادی چیده می‌شود.
تصور کنید که تصویر درونی، نهالی است که در شخصیت کودک شما کاشته شده است. به تدریج که این نهال بزرگ‌تر می‌شود، برگ‌های کوچکی از داخل آن سر برون می‌آورند. تصور کنید که صفات دلخواهی که می‌خواهید کودکتان داشته باشد، همان برگ‌های تازه و شفافی است که از این نهال می‌روید. با مراقبت، این نهال به رشد خود ادامه می‌دهد و درختی بلند و تنومند می‌گردد. به همین صورت، تصویر درونی یک کودک، در صورت مراقبت صحیح مانند این نهال رشد می‌یابد.

ضمیر همه کودکان به اندازه کافی رشد نمی‌یابد که تبدیل شوند به جوانانی با تصویر درونی مستحکم. این نقیصه می‌تواند یک معضل عظیم در تمام ابعاد زندگی باشد. ناامیدی نسبت به خود و احساس بی‌ارزش بودن همراه آن، معمولا در رفتارهای منفعل، دنباله رو بودن، عدم اعتماد به نفس، حساسیت شدید به انتقاد، کمبود خلاقیت و محدودیت توانایی در ایجاد ارتباطات گرم عاطفی متجلی می‌شود. برای کودکان امروز کنارآمدن با شرایط دشوار زندگی، بدون اتکاء به یک تصویر درونی قوی کار مشکلی خواهد بود.
به همین دلیل است که ما امروزه، بیش از هر وقت دیگر باید با دقت و تفکر بیشتری نقش خود را به عنوان ولی ایفاء کنیم. ولی نکته مثبت در این‌جا است که ما می‌توانیم مهارت‌های لازم را برای ایجاد یک تصویر درونی مثبت به کودکان خود یاد دهیم. اولیایی که نگران تصویر درونی ضعیف فرزندان خود هستند، می‌توانند از روش‌های توصیه شده در این قسمت کمک بگیرند تا روند نزولی این تصویر درونی را معکوس سازند. به تدریج که به توصیه‌های من عمل می‌کنید، شناخت کودکان شما از «من» درونشان قوی‌تر می‌گردد. آنگاه در آینده توانایی بیشتری برای اداره زندگی خود خواهند داشت.

چگونه «خویشتن» کودک را از بدو تولد پرورش دهیم

شما نمی‌توانید دید مناسبی از تصویر درونی فرزندتان داشته باشید، بدون آن‌که ابتدا تصویر درونی خود را بررسی کنید. زیرا انتقال نسبی تصویر درونی اولیاء به فرزندشان تا حدودی اجتناب‌ناپذیر است. به همین دلیل است که ارزیابی تصویر درونی خود شما، به شما در مورد نوع الگوهای شخصیتی که به کودکتان می‌آموزید، اطلاعات مهمی می‌دهد.

بعضی والدین این اشتباه را مرتکب می‌شوند که به تصویر درونی کودک اهمیت می‌دهند تا زمانی که متوجه می‌شوند فرزندشان نشانه‌هایی از یک تصویر درونی ضعیف، مانند احساس حقارت یا تردید داشتن را از خود نشان می‌دهد. این نشانه‌ها معمولا زمانی بروز می‌کند که کودک به مدرسه قدم می‌گذارد. ولی ما می‌توانیم از بدو تولد، به کودک خود کمک کنیم که برای خود تصویر درونی مثبتی بسازد. در این‌جا به شما توضیح می‌دهم که چکار کنید تا کودک شما احساس کند که دنیای خارج از رحم نیز، جای خوبی است.

اعتماد کنید

یک نوزاد احتیاج عاجزانه‌ای به ایجاد دلگرمی و اعتماد به دنیای عجیبی که ناخواسته وارد آن شده است، دارد. نوزاد احتیاج دارد که احساس کند در محیط او افرادی وجود دارند که می‌تواند روی آنها حساب کند و به آنها برای برآورده ساختن کلیه احتیاجات خود اعتماد کند: «گرسنه‌ام»، «خیس کرده‌ام»، «سردمه»، «گرممه»، «احساس تنهایی می‌کنم»، «حوصله‌ام سر رفته است»، «باد گلو دارم»، «بگذار صدایت را بشنوم.»

هنگامی که کودک ببیند که دائما به فریادهای او برای کمک یا توجه رسیدگی می‌شود، شروع می‌کند که ارزش خود را باور کند. احساس اعتماد نوزاد به محیط پیرامون خود فقط در نتیجه برآورده ساختن همه احتیاجات به او دست می‌آید. این اولین قدم برای رسیدن به احساس اعتماد به نفس برای تمام عمر است: «من برای خودم کسی هستم!»
احساسات کودکان باید در نظر گرفته شود. کودکان از لحن صدای شما و نحوه لمس کردنشان توسط شما، می‌توانند بفهمند که شما ناراضی یا مایوس هستید. آیا تا به حال دقت کرده‌اید که اگر نوزاد گریان خود را با خشونت بغل کنید، گریه او شدیدتر می‌شود؟ اعتراضات بعضی از نوزادان طولانی‌تر و به دفعات بیشتر است، در حالی که به نظر می‌رسد بعضی دیگر آنقدر حساس نیستند. طبیعت نوزادان فردگرایانه است (فقط به فکر خواسته‌های خود هستند)،

ولی در عین این‌که سرشت هر کودک متفاوت است، همه نیازهای کودک می‌بایست برآورده شود، تا «خویشتن» کودک پایه‌ریزی شود. ما امروز می‌دانیم که نوزادانی که به احتیاجات آنها اصلا رسیدگی نمی‌شود، در آینده در معرض اختلالات شخصیتی قرار خواهند گرفت یا این‌که ضعیف شده و حتی می‌میرند. با برآوردن احتیاجات جسمی، روحی و فکری نوزادانتان، می‌توانید در جهت سلامت «خویشتن» آنان هدف‌گیری کنید.

پرورش روحی نوزاد

اگر نوزاد می‌توانست حرف بزند، شاید می‌گفت: «مامان، بابا، ببینید من کمی احساس تنهایی می‌کنم؛ بیایید مرا بلند کنید، در آغوشم بگیرید و با من صحبت کنید.» یا این‌که می‌گفت: «برای من یک عروسک کوکی جدید بگیرید. حوصله‌ام سر رفته است. دائم به همان پرنده‌های قرمز چرخان خیره شده‌ام که همان آهنگ همیشگی را می‌نوازد. هرچه باشد، الان دیگر پنج ماهه هستم.»

یک نوزاد علاوه بر گرسنگی جسمی، احساس گرسنگی روحی نیز دارد. زمانی چنین پنداشته می‌شد که نوزادان موجودات منفعل و «غیرمتفکر» هستند. ولی حالا می‌دانیم که نوزادانی که با دنیای خارج از گهواره خود آشنا می‌شوند، خیلی کمتر از نوزادانی گریه می‌کنند که باید مدام در گهواره‌شان باشند. به عنوان مثال «کیف‌هایی» که روی دوش آویزان می‌شود و نوزاد داخل آن قرار می‌گیرد، باعث می‌شود که کودک محیط وسیع‌تری را کشف کند. همچنین گرمای بدن پدر یا مادر و حرکات موزون او، در نوزاد احساس اطمینان ایجاد می‌کند و به او این امکان را می‌دهد که از یک جای امن، به ثبت اطلاعات جدید بپردازد.

سرگرمی نوزاد، گرفتن،‌دست زدن به، و نگاه داشتن اجسامی است که رنگ‌های تند و براق دارند. انداختن نوزاد در گهواره برای مدت‌های طولانی، در مقایسه با «تجسس» زمین اتاق نشیمن، به نوزاد شما فعالیت فکری محدودی می‌دهد. اولیایی که نمی‌توانند مدام در خانه باشند تا برای نوزاد خود محیطی پویا ایجاد کنند، باید از این موضوع اطمینان حاصل کنند که کسی که از نوزاد آنها نگاهداری می‌کند، مرتبا اسباب‌بازی‌های مختلف، آواز، داستان، شعر و هر روش خلاقانه دیگری را به کار گیرد تا نوزاد هر چه بیشتر هوشیار گردد.

به دلیل تاثیر اساسی رفتار اولین مراقب نوزاد بر روی شکل‌گیری «خوشتن» او، این موضوع بسیار مهم است که اولین مراقب بداند که چگونه نوزاد به بهترین نحوی پرورش می‌یابد. حالا این مراقب می‌تواند یک فامیل، دوست خانوادگی، دایه، خدمتکار، یا کارمند مهد کودک باشد. هر کسی که مسئولیت نگاهداری از نوزاد شما را بر عهده می‌گیرد، باید حتی وقتی که بالای سر او نیستند، واقعا نسبت به او علاقه‌مند و دلسوز بوده و نیز دارای دانش لازم باشد. اطمینان حاصل کنید که فلسفه تربیتی او با شما هماهنگ است. در غیر این صورت کودک شما بسیار سرگردان خواهد شد.

من با اولیایی برخورد کرده‌ام که از شخصیت نگاه دارنده کودک خود راضی بوده‌اند، ولی در عین حال خواسته‌اند که او در مورد مراحل مختلف رشد نوزاد و کودک بیشتر بیاموزد. آنها ترتیباتی را فراهم کرده‌اند که پرستار کودکشان در کلاس‌های مربوط به این موضوع شرکت کند. اینگونه اولیاء می‌دانند که شرکت در چنین کلاس‌هایی به پرستار کودک آنها انگیزه یادگیری بیشتر در مورد رشد کودک می‌دهد.

این کار، یکی از بهترین روش‌های تضمین وجود جانشینی مناسب در غیاب شما است. اتفاقا اولیاء نیز گاهی مطمئن نیستند که از نوزادان خود باید چه انتظاراتی داشته باشند. در صورت داشتن اطلاع و آشنایی با مراحل مختلف رشد نوزاد و کودک، بزرگ کردن نوزاد و کودک کار بسیار ساده‌تری خواهد بود. شما هم می‌توانید با خواندن یک کتاب خوب یا شرکت در کلاسی در این مورد، از مزایای آن بهره‌مند شوید.

شماره های تماس 01

پدر و مادر زورگو 

یکی از دوستانم به خاطر «یک مسئله بغرنج!» با من تماس گرفت و گفت: آیا به بچه باید راه رفتن را یاد داد یا نه؟ همسر من احساس می‌کند که من به دخترمان فشار می‌‌آورم. او می‌گوید باید دست از این کار بردارم. نظر تو چیست؟
پرسیدم: فرزندت چند وقتش است؟
او گفت: ده ماه و شش روز دارد – تقریبا یک ساله است. همسایه من یک کودک یک ساله دارد که شروع به راه رفتن کرده است. او به من گفت که خودش به بچه‌اش یاد داده است. دوستم در برابر انتقاد همسرش عصبانی شده بود و موضع دفاعی گرفته بود. من با دوستم هنگامی آشنا شدم که او و شوهرش برای شرکت در یکی از کلاس‌های من به نام «رشد و تکامل کودک» شرکت کرده بودند.

دوستم گفت که در کتابی خوانده است که کودکان می‌توانند هر چیزی را یاد بگیرند. بنابراین دوستم پیش خود فکر کرده بود که نباید عیبی داشته باشد اگر او به فرزندش کمک کند که زودتر از کودک دیگر راه برود. من از دوستم پرسیدم: زودتر راه رفتن فرزندت چه فایده‌ای دارد؟ فرزند شما راه خواهد رفت – اما فقط زمانی که آمادگی آن را داشته باشد.
اولیاء ممکن است جدول‌های زمان‌بندی رفتارهای کودکان در سنین مختلف را داشته باشند، ولی یک نوزاد از جدول درونی رشد خود پیروی می‌کند. اگر این دو جدول با هم تفاوت‌های زیادی داشته باشند، آنگاه معمولا نتیجه آن فشار و کشمکش است. و این چیزی است که کودک اصلا در این سن پایین لازم ندارد، ولی معمولا نوزادان مجبورند با «خویشتن» اولیای خود به رقابت بپردازند: زود باش بچه، ما می‌خواهیم تو زرنگ‌ترین دانش‌آموز محله باشی. ما می‌خواهیم که تو زودتر از بقیه بنشینی، از لیوان بنوشی، حرف بزنی، از لگن استفاده کنی

و راه بروی. یک کودک زرنگ و قبراق، باعث ارضای خویشتن اولیای خود می‌شود و اولیاء نیز به نوبه خود، این رضایت را از طریق تمجید و توجه به کودک خود انتقال می‌دهند، ولی تمام تمجیدهای عالم و بیشترین توجه دنیا هم نمی‌تواند نوزاد را قبل از نوزاد همسایه وادار به راه رفتن یا حرف زدن سازد. نوزاد شما می‌گوید: «من هنگامی راه می‌روم که آمادگی آن را داشته باشم.»
مسئله زیاده‌خواهی اولیاء که جدول‌های زمانی ساختگی را به کودک تحمیل می‌کنند، یک مسئله رایج است. مسئله کنترل اجالت مزاج بارزترین مثال آن است. اولیاء، اینگونه اطلاعات را با هم مقایسه می‌کنند و معمولان برایشان مقایسه اجتناب‌ناپذیر است. ولی فرزند خود را با هیچ بچه دیگری مقایسه نکنید. این قاعده را به عنوان یک اصول غیرقابل عدول به خاطر بسپارید. آنگاه دیگر با «خویشتن» خود یا فرزندتان مشکل نخواهید داشت.

احترام به خصوصی فرزندان

«مادرم نامه‌های مرا باز می‌کند»، «پدرم با گوشی دیگری به مکالمات تلفنی من گوش می‌کند»، «مادرم بدون در زدن، وارد اتاق من می‌شود – ولی من هرگز این کار را با او نمی‌کنم»، «هنگامی که دوستانم به خانه ما می‌آیند، پدرم فقط با ما احوال‌پرسی نمی‌کند که بعد هم ما را تنها بگذارد، او با ما می‌نشیند و از دوستانم انواع و اقسام سوال‌های خصوصی را می‌پرسد!»

اینها همه داستان‌های آشنایی است که نوجوان در این موارد محق است. من بارها شنیده‌ام، ولی گاهی اوقات مسائل حساس‌تری مطرح می‌شود. مانند روابط با جنس مخالف. در اینگونه مواقع صحبت کردن صمیمانه را پیشنهاد می‌کنم. یک روش مقدمه‌چینی برای این موضوع، مطرح ساختن حس مسئولیت اجتماعی است. همچنین موضوع الکل یا مواد مخدر نیز، مجوزی برای دخالت در حریم خصوصی نوجوانان خواهد بود.

منبع: کانون مشاوران ایران


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.