مرکز مشاوره

مشاور کودک خوب :روش صحبت با کودک

مشاور کودک خوب :روش صحبت با کودک

مشاور کودک خوب :روش صحبت با کودک

آیا به نظر می‌آید کودکان شما درخواست‌هایتان را نمی‌شنوند؟ اگر این‌طور است، به خاطر ضعف شنوایی آنها نیست، بلکه نشانه بی‌توجهی آنها به حرف‌های شما است. آنها تا هنگامی که صدایتان به حدی بلند شود که احساس کنند خیلی جدی هستید به این کار ادامه می‌دهند.

رفع این مشکل دو جزء ضروری را می‌طلبد: والدین باید چیزی را بگویند که هدفی از آن دارند و سپس آن مطالب را جدی بگیرند. پس کلمات خود را با دقت انتخاب کنید، سپس آنها را با صداقت، و محکم به کودکان انتقال دهید. کودک شما به زودی یاد خواهد گرفت که در اولین لحظه‌ای که شروع به صحبت می‌کنید، به شما گوش فرار دهد. برای نیل به این منظور به نکات زیر توجه کنید:

۱- مجبورش کنید به چشم‌هایتان نگاه کند

از آنجایی که حواس کودکان به آسانی پرت می‌شود، اطمینان حاصل کنید که هنگام صحبت کردن، به شما نگاه می‌کنند. شاید این مهم‌ترین عامل در پیروی کودک از دستورات یا گوش دادن به شما باشد. نشان دهید که منظور شما از تلاقی نگاه چیست. این روش را از طریق یک بازی به کودک بیاموزید: چند متر دورتر از هم بنشینید و به چشم‌های هم نگاه کنید، هر کس زودتر به اطراف نگاه کند، بازنده است.

اگر کودکتان از نگاه کردن به چشمان شما می‌ترسد یا احساس راحتی نمی‌کند، به او بیاموزید تا به دهان یا تمام صورت شما نگاه کند.

گاهی برای جلب توجه یک کودک لازم است تماس جسمی با او داشته باشید. به آرامی دستتان را روی شانه‌اش بگذارید یا در صورت لزوم، دو تا دستتان را روی شانه‌هایش قرار دهید و با ملایمت صورتش را به طرف خود نگاه دارید. فقط گاهی از این روش استفاده کنید و بکوشید به استفاده از آن عادت نکنید. برای کودکان بزرگ‌تر هر چیزی بیش از یک اشاره کوچک با دست بر شانه‌اش، ممکن است به جای جلب توجه، به یک رویارویی بدون ثمر بینجامد.

وقتی کودک هنگام صحبت کردن به شما نگاه می‌کند، برای این کار او را تشویق کنید و بگذارید بداند که از او راضی هستید. بعدها در صورتی که علاوه بر نگاه کردن به شما، از دستورات نیز پیروی کرد، او را تحسین کنید.

۲- آرام ولی محکم صحبت کنید

اگر معمولا هنگامی که کاری از کودکتان می‌خواهید صدایتان را بلند می‌کنید، کودک می‌آموزد تا هنگامی که صدایتان را به حداکثر نرسانده‌اید، به شما بی‌توجهی کند. اگر متوجه شدید که صدایتان لحظه به لحظه بلندتر می‌شود، صبر کنید، یک نفس عمیق بکشید، به چشم‌های کودک خیره شوید، با آهستگی و بسیار شمرده سخن بگویید. بگویید، «اندی (با یک مکث بین هر کلمه در حالی که به هم نگاه می‌کنید)، من…. ازت…. می‌خوام…. لباس‌هات رو…. همین حالا…. جمع کنی…. و توی…. کمد…. بگذاری.»

۳- از جملات پرسشی اجتناب کنید

وقتی به کودکتان می‌گویید «چطور لباس‌هات رو جمع کنی؟» اگر پاسخ دهد، «حالا نه!» متعجب نشوید. اگر بگویید «می‌آیی حالا ظرف‌ها رو تمیز کنیم؟»، این فرصت را به او داده‌اید تا بگوید، «نمی‌آم.» اگر در مورد چیزی که می‌خواهید کودکتان انجام دهد سوالی در ذهن ندارید، از جملات قاطع استفاده کنید تا دقیقا بداند چه کار باید بکند و به علاوه آن را چه موقع، کجا و چگونه انجام دهد.

۴- با جملات ساده صحبت کنید

از کلماتی که کودکتان آنها را نمی‌فهمد استفاده نکنید. ساده و روشن حرف بزنید. پرچانگی نکنید. دستورات و توضیحات طولانی ممکن است باعث فراموش شدن بخش‌های اصلی صحبتتان شود. نوجوانان برای به یاد آوردن سرنخ‌های اطلاعات شفاهی، توانایی محدودی دارند. گفتگوهای کوتاه و ساده، همراه با یک عکس‌العمل طبیعی بهتر از یک سخنرانی طولانی، درک و به خاطر سپرده می‌شود. به جای ادامه گفتگو در مورد مسئولیت، ارزش پول و اصول اخلاق، وضعیت را برای کودک روشن کنید: «یا همین حالا از دوچرخه‌سواری دست می‌کشی، یا یک هفته حق سوار شدن نداری.»

۵- احساستان را به کودک بگویید

بدون آن که به‌طور مستقیم از کودک انتقاد کنید، به او بگویید که در مورد اعمال و رفتارش چه احساسی دارید. برای مثال، «به خاطر این که خودت توالت رو تمیز نمی‌کنی، واقعا ناراحتم.» یا، «وقتی به موقع خونه نمی‌آی واقعا نگران می‌شم». اگر از جملاتی استفاده کنید که به جای کودک به خودتان اشاره کند، می‌توانید از انتقاد، سرزنش یا حمله کردن به کودک بپرهیزید، همچنان احساسات را به‌طور موثری بیان کنید.

چگونه از روش‌های کسب آرامش استفاده کنیم (یا چگونه خونسرد باشیم)

افزاد بالغ دوران کودکی را به عنوان یک دوره خالی از تشویش به یاد می‌آورند. دوره‌ای خالی از مسئولیت، نگرانی یا مشکل. ولی کودکان دنیار امروز از جهات گوناگونی تحت فشارهای سختی قرار دارند. آنها مجبورند چیزهای متفاوتی نظیر خواندن و حساب کردن را حتی قبل از ورود به دبستان بیاموزند. کودکان می‌دانند که از آنها انتظار می‌رود تا دبیرستان را تمام کنند و وارد دانشگاه شوند. آنها اغلب مجبورند تنش‌های طلاق، اشتغال والدین، نگرانی‌های روزانه، یا ساعت‌های تنهایی در خانه را تحمل کنند. خطر جنگ هسته‌ای، ربوده شدن توسط دزدان بچه و قتل، توسط والدین و اطرافیان به کودکان ابراز می‌شوند.

تنش‌های دنیای کودکان ممکن است به صورت نشانه‌های فیزیکی نظیر بی‌خوابی، سردرد ناشی از فشار عصبی، خیس کردن رختخواب در شب، یا ناراحتی‌های گوارشی عصبی خودنمایی کنند. یا ممکن است به صورت تظاهرات احساسی نظیر عصبانیت، پس زدن و ترس مشخص شوند. این تظاهرات را می‌توان به عنوان یک مشکل تربیتی تفسیر کرد. به عنوان یک پدر یا مادر می‌توانید روش‌های کنترل تنش را بیاموزید. این روش‌ها به شما و کودک کمک می‌کنند تا بر اضطراب چیره شوید.

ما به والدین و کودکان راه‌های حفظ آرامش را می‌آموزیم و از طریق تجربه شخصی و حرفه‌ای می‌دانیم که آموزش روش‌های کاهش تنش، در زندگی شما و کودکتان تغییرات مطلوبی ایجاد خواهد کرد. آموختن این روش‌ها به تمرین نیاز دارد، پس برای آموختن آنها زمان صرف کنید. مطمئن باشید که به زحمتش می‌ارزد. برنامه ما و متن‌هایی را که در آخر این بخش پیشنهاد شده‌اند، امتحان کنید. به دستوراتی که دکتر چارلز استروبل برای والدین و کودکان طراحی کرده است، توجه کنید.

۱- واکنش‌های تنش را تشخیص دهید. مایکل هر روز پس از مدرسه دچار سردرد می‌شود. شری به خاطر چیزهای بی‌اهمیت عصبانی می‌شود. جان هر روز صبح با دل درد از خواب بیدار می‌شود. اَمی به سختی به خواب می‌رود. اگر همه این مشکلات را نشانه‌های اضطراب و شرایط تنش‌زا بدانیم، حدس خوبی زده‌ایم.

فهرست زیر می‌تواند به شما کمک کند تا برخی از تظاهرات فیزیولوژیک و رفتاری تنش‌زا را تشخیص دهید. به خاطر داشته باشید که این نشانه‌ها می‌توانند ناشی از مشکلات جسمی باشند، بنابراین، قبل از آن که یک نشانه پایا را به عنوان یک اثر فیزیولوژیک تصور کنید، آن را با پزشکتان در میان بگذارید. گاهی از این نشانه‌ها برای کسب توجه یا در رفتن از زیر بار تکالیف استفاده می‌شود.

گاهی واکنش‌ها ترکیبی از همه این عواملند. کودکی ممکن است برای نرفتن به مدرسه خود را به مریضی بزند. او از توجه اضافی اطرافیانش لذت می‌برد. این کودک در مدرسه مشکلاتی دارد که می‌خواهد از آنها اجتناب کند. پس این بیماری قلابی را بهترین راه‌حل می‌یابد. در این گونه موارد، ترتیبی از آموزش کاهش تنش و سایر مداخله‌ها بهترین نتایج را به دنبال خواهد داشت.

نشانه‌های استرس (فشار روانی)

۱- سر دردها

۲- دل دردها، رودل کردن، نفخ، زخم معده

۳- تهوع، استفراغ

۴- نفس نفس زدن (شامل تنفس سریع، تنگی نفس، گیجی)

۵- تاکیکاردی (ضربان سریع قلب)

۶- دست‌های عرق کرده، و مرطوب

۷- عادات عصبی (ناخن جویدن، کشیدن پوست یا مو، فشار دادن دندان‌ها بر روی هم و غیره)

۸- بی‌خوابی و سایر مشکلات خواب

۹- ترس‌ها و اضطراب‌ها

۱۰- خجالتی بودن و اجتناب از موقعیت‌های اجتماعی

۱۱- از کوره در رفتن

۱۲- حساس بودن بیش از حد در برابر انتقاد و سرزنش

۱۳- کاهش قدرت تحمل در برابر ناتوانی‌ها

۱۴- آشفتگی و عدم تمرکز فکر به علت تشویش

۲- به کودک کمک کنید تا واکنش‌های ناشی از تنش را تشخیص دهد. وقتی به این نتیجه رسید که این نشانه‌ها در اثر فشار روانی (استرس) ایجاد شده، می‌توانید در مرحله بعد، به او کمک کنید تا بر احساساتش برچسب بزند و علت بروز آنها را دریابد. چندی پیش یکی از متخصصان اطفال، دختر بچه‌ای را به ما معرفی کرد که در مدرسه دچار دل درد و استفراغ می‌شد. این متخصص نتوانسته بود برای این علامت‌ها، علت پزشکی پیدا کند. سرانجام، کودک با کمک والدینش دریافت که نگران است مبادا توسط هم کلاسی‌هایش در کلاس جدید پذیرفته نشود. والدینش آموختند که به مشکلاتش گوش دهند و در مورد ترس‌هایش با او صحبت کنند. آنها او را تشویق کردند تا هم کلاسی‌هایش را برای بازی به خانه دعوت کند. و همین‌طور به او یاد دادند که چگونه بدنش را آرام سازد. نشانه‌های فیزیکی او به زودی همراه با کاهش تنش، فروکش کرد.

گاهی درک چگونگی عملکرد فشار روانی برای والدین مشکل است. در آغاز، سینیتا نگران بود که مبادا هم کلاسی‌هایش او را نپذیرند و وقتی که دل درد و استفراغش شروع شد، نگران آن بود که بچه‌ها او را به خاطر این واکنش‌های بدنی دست بیندازند و با این نگرانی یک حلقه معیوب (یا دور باطل) درست کرد. کنترل تنش برای جلوگیری از این روند مناسب بود.

اگر کودک شما دارای واکنشی است که به نظر شما ناشی از فشار روانی است، اثر آن را برایش شرح دهید. ما در اغلب موارد، برای کمک به کودکان (برای درک واکنش‌هایشان) از داستان زیر استفاده می‌کنیم:

در روزگاران قدیم، یکی از خطرناک‌ترین دشمنان انسان غارنشین، ببر دندان شمشیری (یا ببر گراز دندان) بود. به خاطر چیزهایی که مردم غارنشین از این حیوان شنیده بودند، نادیده از آن می‌ترسیدند. در نهایت، اولین باری که یک انسان غارنشین صدای یک ببر دندان شمشیری واقعی را شنید، قلبش از جا کنده شد، به نفس نفس زدن افتاد و دندان‌هایش را به هم فشار داد. دست‌ها و پاهایش را منقبض کرد تا یا فرار کند و یا با ببر بجنگد. ناگهان بدنش لرزید و از ترس زانوهایش سست شد.

مردم غارنشین وقت زیادی برای ترسیدن نداشتند. یا ببر آنها را می‌کشت یا آنها ببر را از بین می‌بردند و یا هر دو فرار می‌کردند.

مشکلات ما در دنیای مدرن کمی متفاوت است. «ببرها»ی ما کوچک‌ترند، ولی به راحتی میدان را خالی نمی‌کنند. بچه‌ای که شما را در مدرسه آزار می‌دهد، هر روز آنجاست. بدن ما نیز مانند بدن انسان‌های غارنشین از خود واکنش نشان می‌دهد. فقط با فکر کردن درباره یک تهدید، ممکن است دل پیچه بگیرید و در حالی که هنوز از شر آن خلاص نشده‌اید، می‌دانید که پس از خروج از خانه مجبورید با آن تهدید روبرو شوید. درست مانند انسان غارنشینی که انتظار ببر را می‌کشید. اما به رغم همه این‌ها ما خوش شانس‌تریم، زیرا هیچ ببری ما را نخواهد خورد. ما می‌توانیم با روش‌های معینی آرامش را به بدن خود برگردانیم تا دچار دل درد، سر درد و یا دیگر واکنش‌های آزاردهنده نشویم.

برای تعیین علت تنش یک کودک به مهارت‌های ارتباطی خوبی نیاز داریم. کودک کوچک خود را در نظر بگیرید. ممکن است چندین شب دائما پهلو به پهلو شود و نتواند بخوابد. شما می‌توانید برایش از مرد غارنشینی که از ترس ببر نمی‌توانست بخوابد بگویید. آن مرد می‌ترسد که همین حالا ببر به او حمله کند و یا مثلا فردا در کنار رودخانه با آن حیوان روبرو شود. شما باید برای کودک توضیح دهید که گاهی پاک کردن ذهن از این اضطراب‌ها بسیار سخت است. چند مثال از نگرانی‌های خود بزنید و خلاصه کاری کنید که کودک نیز در مورد نگرانی خود شروع به صحبت کند. او ممکن است بگوید که از امتحان ریاضی روز چهارشنبه می‌ترسد.

کودک با صحبت کردن راجع به مشکل خود کم کم احساس آرامش می‌کند. شما به او می‌گویید که فردا با او ریاضی تمرین می‌کنید، دستی به پشتش می‌کشید و به او نشان می‌دهید که چگونه از روش‌های کسب آرامش (که در پایین توضیح داده شده‌اند) استفاده کند.

۳- سعی کنید منشأ تنش را حذف کنید. بهترین راه برای این کار خلاص شد از علل اضطراب است. شاید کودک شما بیش از حد در برنامه‌های گوناگون غرق شده است؛ شاید خسته است؛ شاید دیر به رختخواب می‌رود و یا در مورد وظیفه‌ای که پشت گوش انداخته، نگران است. با بحث کردن، بازبینی و برنامه‌ریزی مجدد می‌توان این فشارهای روانی را کاهش داد. یک کودک که ما با او کار کرده‌ایم، چندین سال دچار بی‌خوابی بود. این دختر وقتی «درمان» شد که والدینش علت ترس او را فهمیدند. آنها بر پنجره و درِ اتاق او قفل گذاشتند تا در شب احساس امنیت کند. بسیاری از کودکان دچار فشار روانی، مشکلات اصلی را در خانه تجربه می‌کنند. وقتی ما از آنها می‌پرسیم که دلشان می‌خواهد والدینشان برای کمک به آنها در دست یافتن به آرامش چه کنند، در بیشتر موارد جواب آنها این است: «این قدر داد نزنند!»

۴- روش‌های کسب آرامش را به کودکان آموزش دهید. به خود و کودک خود بیاموزید تا در برابر موقعیت‌ها و احساسات مملو از فشار روانی، واکنش دیگری نشان دهید.

منبع: کانون مشاوران ایران


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

خروج از نسخه موبایل