آقای شهردار در حالی که مرتب در حال لبخند است و سعی میکند خود را خونسرد نشان دهد، رو به خبرنگاران میکند و میگوید: «جای هیچ نگرانی نیست. ۱۰ مجسمه ناپدید شده را بعضی از مقامهای امنیتی برای جلوگیری از سرقت به مکانی نامعلوم منتقل کردهاند.» اینها را شهردار نایمگن در هلند بعد از ناپدیدشدن ناگهانی ۱۰ مجسمه این شهر میگوید تا بعد از تهران، این شهر هم مجسمههایش به صورت عجیب و غریب ناپدید شود. مسالمتانگیزترین زندگی در قبیلهای در نامیبیا اتفاق افتاد. جایی که در آن کشف شد افراد یک قبیله در کنار سه یوزپلنگ، خوش و خرم زندگی میکنند و آب از آب هم تکان نمیخورد. در چین هم بعد از جاری شدن سیل در شهر هایکو، ماموران پلیس این منطقه برای اینکه مبادا در بحبوحه سیلاب، کسی هوس سرقت از منازل را داشته باشند، با قرارگرفتن روی چوبهای بلند در خیابانهای پر آب پست میدادند تا لقب خدومترین مامور پلیس را به خود اختصاص دهند. اما به غیر از اینها، یک سری اتفاقات عجیبتر هم در دنیا اتفاق افتاده است…
۱
تفریحات و سرگرمیهای بیشتر جوانهای نسل جدید نسبت به نسلهای قبلی تغییرهای اساسی پیدا کرده. اما در بین این تفریحات مدرن، گاهی سرگرمیهای عجیب و غریبی هم دیده میشوند که همه توجهات را به خودشان جلب میکنند. روسیه تحت شعاع یک فیلم بود که در اینترنت به سرعت زیادی کلیک خورده بود. داستان این تصاویر کوتاه از مدتها پیش در این کشور مطرح شده بود، اما شاید علنیترشدن آن به واسطه چند نمای کوتاه در سایتی مثل یوتیوب باعث شد تا مقامات مسئول در این کشور بیش از پیش نسبت به این سرگرمی جدید که به صورت مرموزی در حال گسترش است، واکنش نشان دهند. فیلم، تصاویر تفریح عجیب، خطرناک و جدید نوجوانان شهر مسکو است که روی خانههای نیمهساز و در ارتفاعی در حدود ۳۰۰ متر اتفاق میافتد. نوجوانان بدون هیچ نوع وسیله ایمنی روی این سازههای نیمه کاره راه میروند و در بعضی از صحنهها حتی دیده میشود که تعادل آنها از دست میرود و حتی در آستانه سقوط نیز قرار میگیرند، اما با خونسردی مسیر را طی میکنند. فیلم این تفریح عجیب آنقدر حساسیت ایجاد کرد که موضوع به بخش اجتماعی پارلمان روسیه هم کشیده شد. در اولین اقدام قرار شده تا در کنار تمام سازههای نیمه کاره و در حال ساخت روسیه تا مدتی ماموران پلیس حاضر باشند تا از رفتن نوجوانان به آن جلوگیری کنند. قدم بعدی هم بررسی خاستگاه این رفتار از سوی کمیسیون روانشناسی وزارت سلامت روسیه است. خیلی از کارشناسان این کشور این روزها دوست دارند بدانند که چه شده نوجوانان پایتخت روسیه در این هوای سرد به جای ماندن در خانهها و بازی با کنسولهای بازیشان به استقبال این تفریح مرگبار میروند. جوابی که شاید یک میلیون و ۲۰۰ نفری که تاکنون در یوتیوب این ویدیو را تماشا کرده اند، منتظر شنیدنش هستند.
۲
«از واحد کنترل به گشت شماره ۳۴۴ خیابان سین گن، یک کامیون سه طبقه در خیابان دوم دیده شده، نظارت کنید.» این جملهای بود که سرنشینان ماشین گشت ۳۴۴ از بیسیم ماشینشان میشنوند. اول فکر میکنند که ممکن است این یک شوخی باشد، اما وقتی پیام چندبار دیگر تکرار میشود، به آدرسی که گفته میشود میروند تا ببینند داستان کامیون سه طبقه از چه قرار است. دوچرخه یکی از اصلیترین وسایل حمل و نقل در خیابانهای پکن است، اما کامیون آن هم از این نوع عجیب و غریبش آنقدر غیر قابل باور هست که باعث شود آنها این پیام را حداقل کمی دیرتر باور کنند. وقتی به محل میرسند، کامیونی را میبینند که دو کامیون دیگر را روی قسمت بار خود قرار داده و در حال حرکت است. وقتی پلیس راننده کامیون را متوقف میکند، اولین سوالی که میپرسد این است که چطوری این سه کامیون را روی هم قرار دادهای. و راننده هم با اعتماد به نفس جرثقیل را معرفی میکند. اما وقتی دلیل تمام این زحمت و حرکت عجیب و غریب را میگوید، آن وقت است که دیگر باید به عقل آقای شوفر حسابی شک کرد. او میگوید به خاطر جلوگیری از مصرف بنزین و کاهش هزینههای حمل و نقل این کار را کرده. البته راننده ادعا میکند که نکات ایمنی را هم به خوبی رعایت کرده و آهسته میرانده تا مبادا دو کامیون دیگر سقوط کنند و به مردم آسیب برسانند. پلیس پکن دو روز دیگر نیازی به ضبط و جریمه گواهینامه رانندگی این راننده نداشت. آنها او را بعد از ۴۸ ساعت بازداشت به سرعت به یکی از مراکز درمانی – روانی میبرند تا زمان دادگاه مبادا آسیبی به کسی برساند.
۳
پرواز که از زمین بلند میشود، مسافران از پشت پنجرهها با شهر زیبای کازابلانکا خداحافظی میکنند و کمربندهایشان را میبندند تا چند ساعت دیگر به خانه برگردند. بیشتر مسافران پرواز شماره ۱۰۲۱ شرکت هواپیمایی ریان ایر مراکش را گردشگران فرانسوی تشکیل میدادند که از هوای سرد پاریس به گرمای سوزان مغرب در شمال آفریقا آمده بودند. اما حالا وقت برگشتن بود و احتمالا بیشترشان دمق. گردشگران اروپایی را هم که خودتان میدانید، بیشتر پیرمردان و پیرزنانی هستند که سر پیری، پولهای پسانداز کردهشان را با عهد و عیال صرف دنیادیدگی میکنند. یک ساعتی از پرواز نگذشته که خلبان با خونسردی خاص خودش از مسافران میخواهد که کمربندهایشان را ببندند که تا دقایقی دیگر هواپیما در فرودگاه بروکسل به زمین خواهد نشست. همان واژه بروکسل کافی بود تا مسافران هاج و واج یکدیگر را نگاه کنند و پچپچکنان علت را از هم جویا شوند. قبل از اینکه فرصت سوال پیدا کنند، هواپیما فرود میآید و آقای خلبان از کابینش بیرون میآید و از تغییر در برنامههای حرکت هواپیما خبر میدهد و میگوید که باقی مسیر را باید با اتوبوسی که فرودگاه بروکسل تدارک دیده، طی کنند. اینجا سه حالت ممکن بود به وجود بیاید. یا اینکه پدربزرگها و مادربزرگها یک غرلندی زیر لب بکنند و پیاده شوند. یک احتمال دیگر هم اینکه حمله کنند و خلبان را گروگان بگیرند و از او بخواهند آنها را به پاریس ببرد. راه سومی هم وجود داشت و آن هم اعتراض مدنی بود. جهانگردان فرانسوی که در آن لحظه روح دموکراسی در وجودشان متبلور شده بوده، همان جا در هواپیما تحصن میکنند و میگویند از هواپیما تکان نخواهند خورد تا آنها را به مقصد اصلی ببرند. مسئولان هواپیما هم که انتظار هر چیزی را داشتند به جز تحصن، بعد از مشورت با مسئولان فرودگاه تصمیم میگیرند با مسافران لجوجشان مبارزه را ادامه دهند تا بالاخره آنها از خر شیطان و هواپیما به یکباره پیاده شوند. اولین کار جمع کردن مواد غذایی بود. اقدام بعدی هم قفلکردن دستشوییها بود. آنها متوجه شده بودند که مسافران سن و سالدار هواپیما بدون این یک قلم عمرا نتوانند مقاومتی کنند. از قضا این دقیقا پیشبینی درستی بود، چرا که کمتر از یک ساعت بعد به خاطر همین جریان دست به آب، تحصن شکسته میشود و مسافران صندلیهای زرد و مشکی رنگ خود را یکی پس از دیگری ترک میکنند تا تحصن عجیب در داستانی تراژیک، ناکام تمام شود.
۴
در حالی که راننده دکمه حرکت بیل الکتریکی تراکتور را فشار میدهد تا مقداری علوفه را از سمتی به سمت دیگر بگذارد، این دست راست دختر کوچک است که بعد از قطع شدن همراه با علوفهها به سمت دیگر گذاشته میشود. دختر را در حالی که از شدت شوک و درد بیهوش شده به یکی از بیمارستانهای پکن میبرند تا بلکه بتوانند دست را دوباره به او پیوند بزنند. وقتی مینگ لی ۹ ساله را از اتاق عمل بیرون میآورند، جای دست او همچنان روی بدنش خالی است، اما دکتر نظر دیگری دارد. او میگوید دست دختر به قدری آسیب دیده که امکان پیوند وجود نداشت. دکتر هم دست را به ساق پای او پیوند میزند تا دست از بین نرود بلکه چند وقت بعد بتوان دوباره عملیات تلاش برای پیوند دوباره دست به بدن را انجام دهد. چند وقتی میشد که مینگ دست خود را روی پایش میدید و هفتهها بود که او به این خاطر نمیتوانست راه برود و دیدن دست چسبیده به ساق پا برایش همچنان ترسناک به نظر میرسید. وقت آن بود که دکتر طبق نظر قبلیاش در یک عمل جراحی دست را از پا جدا و به جای اصلیاش پیوند بزند. دیگر فقط مینگ و خانواده لی نبودند که نگران سرنوشت این دست باشند، تقریبا تمام رسانههای کشور چین هم برای پوشش خبر در بیمارستان هائون حاضر بودند تا نتیجه عجیبترین عمل پیوند در جهان را نظاره کنند. تصمیمی که دکتر سه ماه پیش گرفته بود، آنقدر عجیب و باورنکردنی بود که حالا در صورت نتیجهداربودنش تبدیل به یک پزشک مطرح در جهان شود. چند ساعت بعد از عمل اولین کسی که از اتاق عمل بیرون میآید، دکتر است. او که به شدت خسته اما خوشحال به نظر میرسد، از موفقیت شگفتانگیز عمل خبر میدهد و لحظاتی بعد مینگ روی تخت و با دستی بانداژشده از جلوی آنها عبور میکند تا عجیبترین عمل در کشور هزار و یک عجایب با موفقیت انجام پذیرد.
۵
برای آشناشدن با فداکارترین موجود، باید به قاره آفریقا سفر کنیم. عدهای از فعالان محیط زیست که از طرف سازمان ملل متحد به نایروبی سفر کرده بودند، سوغاتی با خود از سفر آوردند که در آن یک حیوان وحشی در تمام طول روز در حال خدماترسانی به سایر حیوانات است. اتفاق آنقدر عجیب بود که توریستهای سازمان ملل با موبایل و دوربینهای فیلمبرداریشان به قدر کفایت تصویر بگیرند. داستان را از آنجا پی میگیریم که در تصاویر گرفته شده، یک اسب آبی غولپیکر که در رودخانه خروشان «مارا» در مرز بین کنیا و تانزانیا زندگی میکند، بر خلاف نقشی که از او انتظار میرود، پیوسته در حال کمک به حیواناتی است که قصد عبور از رودخانه را دارند. این رودخانه که در فصلهای مهاجرت حیوانات یکی از اصلیترین محلهای عبور و مرور آنهاست، به خاطر شدیدبودن فشار آب، میتواند باعث غرقشدن آنها شود. اما این اتفاق وقتی خواهد افتاد که اسب آبی ما در آنجا نباشد. این اسب آبی در تمام طول روز به صورت حیرتانگیزی مشغول کمک به حیواناتی است که قصد عبور از رودخانه را دارند. نکته جالب اینجاست که اکثر حیوانات که ظاهرا دیگر او را میشناسند، بدون هیچ ترسی حتی توقع کمک او را هم دارند و به پشتوانه او دل به رودخانه میزنند. او حیوانات را هنگام ردشدن از رودخانه کمک میکند و آنها را با هر زحمتی که هست به خشکی میرساند. در یکی از فیلمهایی که از این اسب آبی فداکار گرفته شده، او در زمانی کمتر از ۱۵ دقیقه یک گوزن و گورخر را از خطر غرق شدن نجات میدهد. فیلم هم طبق معمول در یوتیوب او را جهانی میکند. هرچند به نظر میرسد به خاطر دور بودن محل زندگیاش کمتر کسی به دیدن او و فداکاریهایش نایل شود. سند فداکاری او در سایتهای اینترنتی با عنوان اسب آبی غریق نجات روزانه صدها بار کلیک میشود.
۶
همه کسانی که در مقابل دکههای روزنامه فروشی انگلستان میایستادند، خبر عجیب روزنامه پر تیراژ «دیلی میل» را با تعجب نگاه میکردند و احتمالا خیلی از آنها این روزنامه را میخریدند و یا خم میشدند تا شرح خبر را بخوانند. تیتر بلند و عجیب بود: «سی و سومین قتلِ قاتل سریالی منطقه سامرست» اما جای نگرانی زیادی نبود. داستان آنقدرها هم مخوف نبود. چون شما احتمالا هرچقدر هم تلاش میکردید نمیتوانستید روی دکههای روزنامهفروشی محلهتان اثری از دیلی میل ببینید. من خلاصهای از داستان قاتل سریالی سامرست لندن را برایتان تعریف میکنم. همه چیز از سال ۲۰۰۸ شروع میشود. وقتی که گربههای خانوادههای منطقه سامرست به شکل مشابهی کشته میشوند. پروندههای کالبدشکافی نشان میدهد که گربههای خانگی این منطقه همگی در اثر تهوع و از کار افتادن کلیه مردهاند. بررسیهای بعدی نشان داد که همگی آنها به وسیله خوراکیهایی که به ضد یخ آلوده هستند کشته میشوند. وقتی سیوسومین گربه خانگی در این منطقه مسموم شد، خانوادههای قربانیان(!) همگی با مراجعه به یکی از شعبههای جنایی لندن خواهان رسیدگی جدی پلیس در دستگیری قاتل سریالی گربههایشان شدند. قتلهای زنجیرهای سامرست لندن آنقدرها هم در انگلستان سروصدا به پا نکرده بود که با قتل یک پسر جوان با پیشامدی شبیه مسمومیت گربهها وارد فاز جدیدی شد. پلیس لندن احتمال میدهد قاتل از قتل ۳۳ گربه و حالا یک جوان قصد خاصی دارد، هرچند احتمال بیماری روانی از سوی قاتل هم داده میشود.
منبع: مشاورانه