مرکز مشاوره

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره خانواده و ازدواج اصفهان

.خانواده به عنوان نهادی تربیتی و اجتماعی از جایگاه ویژه ای در جامعه برخوردار است اهمیت خانواده همچنین در تعالیم دینی ما مشخص شده و به حفظ آن سفارش شده است حال ممکن است این آرامشی که انسان در خانواده دارد بنا به هر دلیل و مشکلی برهم خورده و این وظیفه اعضای خانواده است که برای حفظ آرامش آن تلاش کنند در این زمینه مشاوران خانواده با راهنمایی هایی که می کنند می توانند گره گشای مشکلات باشند.به همین منظور مرکز مشاوره اصفهان با هدف کمک به اصفهانیان عزیز، با تاکید بر بحث های مشاوره ای در مشاوره خانواده انقلاب، مشاوره ازدواج انقلاب، مشاوره خانواده بلوار کشاورز، مشاوره خانواده سی و سه پل تشکیل شده و برآن است تا بتواند راه گشای مشکلات شما در بهترین مرکز مشاوره اصفهان و سایر مراکز مشاوره اصفهان باشد.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره اصفهان دارای شعب متعددی در مناطق مختلف اصفهان از جمله مرکز مشاوره امام خمینی، مرکز مشاوره فلکه شهدا، مرکز مشاوره انقلاب ، مرکز مشاوره سی و سه پل و مرکز مشاوره بلوار کشاورز است و با استفاده از کارشناسانی مجرب و مشاورانی با سابقه و توانا پذیرای مردم عزیز اصفهان خواهد بود.

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم.اول رابطه درسی بود ولی بعد کم کم به همدیگه علاقه پیدا کردیم.

ولی من شرایط ازدواج نداشتم و الان هم سرباز هستم.

و نمیتونم ازدواج کنم.

از همون اول هم جفتمون به خانواده هامون گفتیم و اون ها همدیگه رو دیدن و شناختن.

من خودم با نامزدی مشکلی ندارم و خانوادم ولی میترسیم که خانواده اون خانوم بعد مدتی بگن که حتما باید عقد کنید.

چون همین الان هم میگن نامزد کنین.

اما ما تو این ۲سال خیلی خوب بودیم بعضی جاها نظراتمون مخالف بود و با هم دیگه بحث کردیم.

اما بعد هر دعوا خیلی خوب بودیم و زود فراموش میکردیم.و بعضی اوقات رابطه جنسی نه اما کارایی کردیم که طرفمون ارضا جنسی بشه و خالی بشه.

خیلی میگن رابطه دوستی قبل ازدواج غلطه اما من فکر نمیکنم.

حالا میخواستم بپرسم اگه ما ازدواج کنیم مشکلی واسمون پیش میاد؟؟؟؟

یا خدایی نکرده منجر به طلاق میشه این ازدواج؟؟؟؟؟

خانوادهامون در یک سطح هستن.

اما این که میگن اگه ازدواج کردید دیگه بهم دیگه اعتماد ندارید و فکر میکنین طرف دروغ میگه و همیشه شک دارین.

اما من هیچوقت شک نکردم به این خانوم چون دختر خیلی ساده و خوبی هستن.

اگه امکانش هست راهنمایی کنین ممنون میشم

پاسخ

دوست عزیز شما تا شرایط ازدواج و نداشته باشید نمیتونید در این مورد صحبت کنید
حداقل باید استقلال مالی داشته باشید تا درخواست و حرف شما رو بپذیرند
هر وقت چنین شرایطی رو بدست آوردید دوره ای در حدود ۹ ماه رو نامزد باید باشید
تا خانواده ها مراوده و معاشرت کنند و شناخت کامل به وجود بیاد در این صورت میتونید نسبت به آینده خوشبین باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دوست پسرم نمیاد خواستگاریم و بهونه میاره

من (۲۲ ساله) در ارتباط با یکی از همکلاسی هایم وارد رابطه احساسی شدم که عشقی زیااااد بوجود آمد (شهر من اصفهان است و محل تحصیلم شهرکرد و این همکلاسی شهرکردی است)

این بنده خدا قصدش از ارتباط با من ازدواج بود و هست
ولی می گوید امکان ازدواج ندارد
خب راست هم میگه
دانشجو ، بدون حمایت پدر ، بدون شغل مناسب ، بدون سرمایه و سربازی نرفته و مشکلات دیگر
و دلش می خواهد وقتی به خواستگاری من بیاید که موجب سرافرازی من باشد
و خب
ما با هم درارتباط هستیم
که از بدشانسی من خانواده من از همان ابتدا فهمیدند
و به این ارتباط دوستی می گویند
بعد از کلی اتفاقات و کش و قوس های زندگی
پدر من یه جورایی راضی شده که دخترش با دوست پسرش با این شرایط ازدواج کنه و میگه این ارتباط شما غلطه و شرعا و عرفا درست نیست
ولی این آقا پسر همچنان میگه من نمی تونم اقدام کنم
دلایلش هم منطقیه
ایشون بچه آخر و پسر سوم هستن که برادر قبل از ایشون با موفقیت تحصیلی و کاری که دارد ازدواج نکرده و می گوید مامانم طرف شماست و میگه تو با چه چیزی می خوای بری خواستگاری دختر مردم
البته تو پرانتز مامانش و خانواده اون از عشق ما اطلاعی ندارن
حالا نظر شما چیست

من موندم و عشقم که داره داغونم می کنه

پاسخ
دوست عزیز اگر ایشون تکلیفشون مشخص نیست و باید هنوز دنبال اماده کردن شرایطی باشند با همه علاقه ای که دارید به نظرتون درسته که صبر کنید و منتظر ایشون بمونید .
شاید صحیح نباشد و اینکه شما عاشق هم هستید خب طبیعی است که یک سری از شرایط را در نظر نگیرد ولی ایشون اگر به شما تمایل دارند باید دنبال فراهم کردن شرایط مناسب باشند تا رضایت شما را جلب کنند .
و به هر حال شرایط دختر با پسر متفاوت است و نمی تواند همیشه صبر کند و منتظر بهبود شرایط شود .
و ممکن است در این بین شما خواستگارانی با شرایط مطلوب را رد کنید که دیگر تکرار نشوند بنابراین کاملا دقت داشته باشید که چگونه ادامه می دهید و بهتر است برای ایشون زمانی را تعیین کنید اگر واقعا تمایلی وجود دارد رسما اقدام کنند و خوب شرایط را باید در نظر گرفت و زندگی مسئولیت پذیری بالایی می خواهد ولی خب وقتی تا این حد علاقه وجود دارد باید با خانواده درست مطرح کنند و در جریان باشند در هر حال امیدوارم برای ادامه منطقی تصمیم بگیرید

به خاطر داشته باشید که در دوستی های اینچنین افراد خیلی از شرایط اینده را در نظر نمی گیرند تفاوت های فرهنگی و خانوادگی و فکر می کنند می توانند با حداقل ها زندگی کنند که بعدا همین مسائل کوچک درد سر ساز می شود .امیدوارم متوجه صحبت های بنده باشید
و خوشبخت شوید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

زن مطلقه که خواستگار طلاق گرفته دارد
با سلام . زنی مطلقه ۳۸ ساله ساکن اصفهان داری یک فرزند پسر ۱۵ ساله هستم / خواستگاری از شهر تبریز دارم که ایشان هم از همسرشان جدا شدند و دارای دو پسر ۱۶ و ۲۱ ساله هستند .
از طریق یکی از دوستان خانوادگی با هم آشنا شدیم و در خواست ازدواج دادند .
از نظر تحصیلاتی و مالی از من در سطح خیلی بالاتری هستند ولی من جواب رد دادم و الان پشیمانم .
به نظر تون چکار کنم و اصلا آیا ما با هم خوشبخت می شویم ؟
پاسخ
با سلام دوست عزیز دلیل رد کردن چه بوده است ؟
به فرض اینکه بخواهید دوباره با ایشون ارتباط بگیرید ایا امکان پذیر است ایا می شود که از طریق واسطه اعلام کنید که مایلید بیشتر صحبت کنید .
در هر حال بعتره همه جوانب رو بررسی کنید خودتون فرزندی در سن بلوغ دارید و اون اقا هم همین طور بحث پذیرش فرزندان و باقی مسائل هم اهمیت دارد اینکه فرهنگ ها و اداب و رسوم متفاوت است .
شما در هر صورت یک بار تجربه شکست داشتید اگر قرار باشد دوباره تکرار شود شرایط روحی مناسبی در این سن نخواهید داشت بهتره ابتدا از رابطه دوباره مطمئن شوید و درخواست ایشون و هم حتما با مشاور پیش از ازدواج صحبت شود.
گرچه هر دو عاقل هستید.
ولی این کمک کننده است امیدوارم تصمیم منطقی بگیرید و خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران،
مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

افسردگی پس از زایمان

سلام خانمی ۲۹ساله هستم.

مدتی هست با همسرم مشکل دارم.

از سه سال پیش که زایمان کردم من افسردگی گرفتم.

ولی همسرم هیلی درکم نکرد.

روابط جنسی خوبی نداشتیم و من نمیتونستم پاسهگوی همسرم باشم.

کم کم از هم دور شدیم. تا چند ماه پیش فهمیدم با کسی رابطه پیدا کنه.

خودش پشیمون بود از کارش. و الان فکر نمیکنم که رایطه داشته باشه.

چون اون خانم راضی نبود. ولی الان من هیچ محبتی از طرف همسرم دریافت نمیکنم.

من حال روحیم خوب نیست. همش گریه و غصه. ما ازدواجمون فامیلی بوده. ایشون از همون اوایل بچگی تا وقتی که فهمیدم دوستم داشتن. خیلی زیاد وابستم بود.

همون رابطه عاشقانه. به همین خاطر خیلی اذیت میشم. الان مخبتی نمیبینم برام سنگینه. حتی گاهی مواقع به فکر خودکشی می افتم. ولی به خاطر دخترم نمیتونم. هیلی تلاش میکنم اخلاقیاتم رو درست کنم.

همسرم میگه اخلاقت بده. من میگم من ۳سابه افسردم و این به خاطر اینه که مادر شدم. الان دیگه از مادر شدن دوبارم میترسم. خواهش میکنم کمکم کنید. مشاوره ها گرونه و نمیتونم برم.

اگه وضعمون خوب بود شاید به اینجاها نمیکشید

پاسخ
اگر مشکل شما افسردگی بعد از زایمان باشد باید و باید دوست عزیز زیر نظر روانپزشک باشید به هر حال هر چقدر هزینه داشته باشد شما سه سال است افسرده هستید و بایددارو مصرف کنید و اگر نیاز بود زیر نظر روانشناس باشید و بهتره ار مراکز دولتی دانشگاهی استفاده کنید یعنی بیمارستان هایی که زیز نظر دانشگاه ها هستند و اموزشی هستند و با این شرایط باید دارو مصرف کنید .
به هر حال مشکلات افسردگی در زنان باعث کاهش تمایلات جنسی و عدم پاسخگویی نیاز ها در مر دان شده و مشکلاتی را ایجاد می کند که باید دقت داشته باشید .و این طور نیست که شما بنشینید تا مساله حل شود خوب شرایط گریه و ناراحتی شما برای هر مردی ممکنه خسته کننده شود هر چند ایشون عاشق شما بوده باشند و علاقه بسیاری باعث ازدواج شده باشد پس بهتر است در اسرع وقت مراجعه داشته باشید.
افسردگی پس از زایمان برای بسیاری از افراد پیش می اید به خصوص در شرایط سزارین که اگر این مساله باشد دوره درمان مشخص دارد و اگر هم افسردگی بنیادی تر و مربوط به گذشته باشد باز درمان پذیر است و جای نگرانی وچود ندارد انتظار نداشته باشید بدون ویزیت در حد چند جمله مشکل سه ساله شما حل شود .
مطمئن باشید وقتی شما شرایط شادابی و نشاط را بدست بیاورید همسر شما هم در رفتارها تجدید نظر خواهد کرد البته باید با ایشون مراجعه کنید چون نقش همراه و کمک کننده ایشون در بهبود و درمان بسیار حائز اهمیت است .امیدوارم ایشون هم متوجه شرایط باشند و بهبودی حاصل شود و زندگی مطلوبی را تجربه کنید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

فرزندم در اتاق ادرار می کند

سلام من یک بچه ۷ ساله دارم دور از چشم من در گوشه ای از اتاقش با اختیار خودش ادرار کرده میخواستم دلیلشو بدونم
با تشکر

علل بی اختیاری ادرار کودکان در روز

در حدود ۵ درصد علت بی اختیاری ادرار در روز نتیجه ی این است که مشکلی در دستگاه ادراری کودک وجود دارد مهمتر از همه وحود عفونت ادراری است.

اگر کودک در هنگام ادرار کردن دچار سوزش می شود و یا زود به زود ادرار می کند و حال ناگهان دچار بی اختیاری ادرار شده است باید به عفونت ادراری مشکوک شد و کودک را نزد پزشک متخصص برد.
بعضی از مادران دختر کوچک خود را در وان آب قرار می دهند و مواد کف کننده به آب اضافه می کنند مواد شیمیایی کف کننده ممکن است موجب تحریک مجرای ادرار و سبب بی اختیاری ادرار در روز گردد.

علل دیگر مانند انسداد مجاری ادرار و ناهنجاری های مادرزادی سبب بی اختیاری ادرار در روز می گردد.
در کشور ما که آلودگی انگل کرمک زیاد است ممکن است انگل کرمک از مقعد کودک به دستگاه تناسلی دختر برود و تحریک دستگاه تناسلی او سبب بی اختیاری ادرارش در روز گردد.

در چنین مواردی مادر باید دستگاه تناسلی کودک را کاملا مورد معاینه دقیق قرار دهد و یا او را نزد پزشک ببرد و از او کمک بگیرد . در صورت آلودگی دستگاه تناسلی به انگل کرمک انگل در دستگاه کودک دیده می شود.
کودکی که مبتلا به بی اختیاری ادرار در روز است احتیاج به آزمایش و عکس برداری دارد؟
پزشک معمولا باید از کودک مبتلا به بی اختیاری در روز معاینه کامل به عمل آورد. مخصوصا معاینه کامل از شکم ، دستگاه تناسلی و دستگاه عصبی او و چگونگی وضع دفع ادرار و جریان ادرار کودک را مشاهده و از نظر ناهنجاری های دستگاه ادراری بررسی خواهد کرد.
پزشک معمولا برای تشخیص امکان عفونت ادراری آزمایش کامل ادرار و در کودکان دختر کشت ادرار درخواست خواهد کرد.

در صورتی که پزشک به وجود ناهنجاری ادراری مشکوک گردید از دستگاه ادراری کودک عکس برداری و با متخصص دستگاه ادراری مشورت خواهد کرد.

شب ادراری کودکان

اگر پزشک شواهدی دالّ بر عیب عضوی دستگاه ادراری مشاهده نکرد علت بی اختیاری ادرار در روز کودک مربوط به مواردی که در زیر ذکر میشود خواهد بود و کودک احتیاج به عکس برداری ندارد.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی خندیدن شدید
بعضی از کودکان دختر از سن چهار سالگی تا هنگام بلوغ ممکن است هنگامی که از ته دل می خندند مقداری ادرار خود را بدون اختیار دفع کنند. چنین کودکانی از همه لحاظ طبیعی هستند و چنین وضعی در فامیل این کودکان وجود دارد. این نوع بی اختیاری ادرار اهمیت ندارد و معمولا در سن بلوغ از بین می رود.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی انقباض و اسپاسم مثانه
شایع ترین علت بی اختیاری ادرار در روز انقباض و اسپاسم مثانه می باشد.

کودک ناگهان دچار انقباض شدید مثانه می شود و در نتیجه احساس دفع ادرار میکند و شلوار خود را تر یا در شلوار خود ادرار می نماید.

چنین حالتی معمولا موقعی اتفاق می افتد که کودک با مادر خود در خارج از خانه مشغول خرید و یا به خانه ی دوستان خود رفته یا در راه مدسه به خانه است.
کودک برای جلوگیری از ادرار کردن دست خود را بر روی مجرای ادرارش فشار می دهد و یا روی مچ پای خود می نشیند. این حالت معمولا ارثی است و این کودکان اکثرا دچار شب ادراری نیز هستند و مثانه ی کوچک دارند. چون چنین واقعه ای برای کودک مزاحمت و ناراحتی به وجود می آورد اکثرا خودش درصدد جستجو و رهایی از آن است. باری بهبود چنین بی اختیاری در روز اقدامات زیر باید انجام گیرد.
الف- کودک را ترغیب نمایید که مایعات زیاد بنوشد : در صورتی که کودک مایعات زیاد بنوشد ادرارش زیاد خواهد شد و ورزش مثانه که در زیر به ذکر آن می پردازیم بهتر انجام می گیرد.
ب- موقعی که کودک احساس دفع ادرار کرد باید به فوریت به توالت برود : کودک را تشویق کنید که هروقت احساس دفع ادرار کرد به توالت برود ولی او را هرگز با فشار و تهدید به چنین کاری وادار نکنید.
ج- ادرار کردن و قطع کردن آن و دو مرتبه ادرار کردن : اسفنکتر مثانه ( یعنی دریچه ای که ادرار را نگه می دارد) در کودک مبتلا ضعیف است و باید با ورزش این اسفنکتر تقویت بشود. به کودک یاد دهید موقعی که احساس کرد ادرار دارد به توالت برود و موقعی که کاملا روی توالت نشست از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف ادرار خود را رها کند و ادرارش را قطع نماید و باز از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف دیگر ادرار خود را رها نماید. این تمرین ساده سبب میشود که کودک یاد بگیرد و بتواند انقباض و اسپاسم مثانه ی خود را کنترل کند و آن را از بین ببرد.
د- موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد به او جایزه دهید : موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد همه ی افراد خانواده باید با آفرین گفتن و دادن جایزه ی مورد علاقه اش او را تشویق کنند. این تشویق باید در هر موقعی که کودک به توالت می رود و ادرار خود را کاملا در توالت می ریزد به عمل آید. کودکی که چند روز یک مرتبه شلوارش را تر می کند برای روزهایی که شلوار خود را تر نکرده است باید جایزه ای بگیرد و مخصوصا رفتار عطوفت آمیز توأم با محبت پدر و مادر با کودک بسیار موثر می باشد.
بی اختیاری ادرار در روز ناشی از ترس
کودکان در سن دو تا شش سالگی اگر دچار ترس و وحشت شوند ادرار خود را رها میکنند. مثلا هنگامی که مادر کودک را روی تخت معاینه ی پزشک قرار می دهد بعضی از کودکان از ترس و وحشت دیدن پزشک ادرار خود را رها میکنند. این نوع رها کردن ادرار مهم نیست.
عوامل روانی دیگر مانند برخوردهای شدید و تند پدر و مادر با یکدیگر ممکن است سبب بی اختیاری ادرار کودک گردد و یا اگر خواهر و برادر کوچک کودک که تازه راه افتاده است به سراغ اسباب بازی ها و لوازم مورد علاقه ی او برود کودک ممکن است از ناراحتی ادرار خود را رها کندیا موقعی که پدر و مادر کودک را به کودکستان یا به دبستان می سپارند ولی او هنوز آشنا نشده است که اجازه بگیرد و به توالت برود ترس و وحشت سبب دفع ادرار او می گردد. یا اگر معلم محدودیتی در اجازه دادن به کودک به وجود آورد سبب دفع ادرار کودک می گردد.
درمان : با این کودکان باید با رأفت و عطوفت رفتار کرد. هر مسأله ای که موجب ترس و وحشت کودک گردد از آن باید خودداری کرد و برای او توضیح داد تا ترس و وحشت او از بین برود. در مهد کودک یا کودکستان یا دبستان باید محدودیتی برای رفتن به توالت وجود نداشته باشد. این کودکان در خلال دو تا سه هفته بهبود می یابند.

در فرایند رشد کودک، در حدود ۱۸ ماهگی کودک نیاز به دفع ادرار را با کلماتی مانند «جیش» خبر می دهد.

در دو سالگی وقتی خودرا خیس کرد به والدین یا اطرافیان خبر می دهد و در حدود ۲/۵ سالگی می تواند نیاز خود را به تخلیه مثانه به پدر و مادر خبر بدهد، با این حال، هنوز قادر نیست دفع آن را عقب بیندازد.

در سه سالگی است که با وجود رخ دادن “اتفاقات” فراوان بخصوص هنگام بازی خود را به دستشویی می رساند و می تواند دفع ادرار را به تعویق بیندازد.

در چهار پنج سالگی کودک می تواند به دنبال جایی مناسب برای دفع ادرار برآید و در مقابل خواست اطرافیان به دفع ارادی ادرار قبل از خواب و مهمانی بدون آنکه حالت لبریزی پدید آید، اقدام نماید.

افرادی هستند که علی رغم رسیدن به سن ۵ سالگی هنوز دفع ادرار خود را بدون وجود دلایل زیستی و طبی کنترل نمی کنند.

این وضعیت ، جزء اختلالهایی است که از دیرباز شناخته شده است و در برگیرنده افرادی است که به صورت پیاپی عمدی یا غیر عمدی، ادرار خود را در رختخواب یا شلوار خود دفع می کنند.

خصوصیات بالینی

کودکانی که به سن زمانی یا عقلی پنج سالگی می رسند باید توانایی نگهداری و کنترل ادرار خود را کسب کنند. حال اگر با رسیدن به سن پنج سالگی بدون هیچ دلیل جسمی یا مصرف برخی از داروها، بازتاب کنترل ادرار صورت نگیرد، مثلا، دفع به صورت غیر ارادی صورت گیرد یا فرد ترجیح دهد که به جای رفتن به دستشویی، ادرار خود را در شلوار یا رختخواب دفع کند، فرد، مبتلا به اختلال بی اختیاری ادرار خواهد بود.

روانشناسان این اختلال را در سه نوع، شبانه، روزانه و شبانه روزی مورد دقت قرار داده اند.

در اختلال کنترل ادرار روزانه ، خیس کردن فقط در ساعات بیداری و در نوع شبانه، خیس کردن هنگام خواب صورت می گیرد و در نوع شبانه روزی، فرد مبتلا ترکیبی از دو وضعیت را نشان می دهد.

با توجه به پیامدهای اجتماعی و عاطفی بی اختیاری ادرار، میتوان گفت کودک مبتلا به این اختلال، بخصوص زمانی که بزرگتر می شود، احتمالا با همسالان و سایر اعضای خانواده خود مشکلاتی خواهد داشت و جای شگفتی نخواهد بود که خودپنداره اش نیز صدمه ببیند.

ملاک های تشخیصی بی اختیاری ادرار به شرح زیر می باشد:

الف. دفع مکرر ادرار در لباس یا رختخواب ( عمدب یا غیر عمدی)
ب. با وقوع دوبار در هفته به مدت سه ماه پیاپی و ظهور پریشانی مشخص بالینی یا تخریب کارکرد اجتماعی تحصیلی یا سایر زمینه های مهم حایز اهمیت بالینی است.
ج. حداقل سن تقویمی پنج سال
د. رفتار ناشی از تأثیر فیزیولوژیایی یک ماده ( همانند ادرارآورها) یا مشکلات پزشکی عمومی (همانند بیماری قند، اختلال تشنجی یا عفونت نخاعی) نباشد.
شیوع
اکثریت کودکان سه تا چهار ساله توانایی کنترل ادرار در روز را پیدا می کنند و در همین سالها بیش از ۵۰ درصد آنها توانایی کنترل ادرار هنگام شب را دارند. بدین ترتیب، کنترل ادرار در شب دیرتر ایجاد می شود. شیوع این اختلال در پنج سالگی برای پسرها ۷ درصد و برای دخترها ۳ درصد است. شیوع بی اختیاری ادرار را در ده سالگی برای پسرها ۳ درصد و برای دخترها ۲ درصد و در هجده سالگی برای پسرها ۱ درصد و کمتر از آن برای دخترها گزارش شده است.

سبب شناسی

عوامل مختلفی را در پدیدایی این اختلال موثر دانسته اند؛ مثلا، از آنجایی که حدود هفتاد درصد کودکان مبتلا به بی اختیاری ادرار سابقه مثبت خانوادگی دارن، احتمال وجود یک جزء ژنتیک در کسب کنترل ادرار قابل طرح است. به غیر از این مورد ظرفیت پایه مثانه، رسیدن به موفقیت را در این کودکان دشوار می سازد.

بررسی های مختلف عوامل ارثی و محیطی نظیر شخصیت مادران، مهم انگاری ادرار کردن کودک، تر و خشک کردن بیش از حد او پس از خیس کردن توسط والدین، رخدادهای فشارآور زندگی، پرجمعیت بودن خانواده، محرومیت های اجتماعی، و توجه طلبی کودک را در سبب شناسی این اختلال حایز اهمیت می دانند.

درمان

امروزه هیچ روشی به اندازه روش رفتاری در آموزش کودک برای نگهداشتن ادرار خود موثر نبوده است و علی رغم ایراد هایی که به این نوع از درمان گرفته شده، اکثر اطلاعات بیانگر آن است که این درمان نه تنها اثرات جانبی ندارد، نتایج مثبت فراوانی در زمینه تصویر کودک از خود و ارزیابیهای دیگران می گذارد.

قیل از هر اقدام درمانی رد بنیادهای بدنی این اختلال از طریق شرح حال، معاینه و کسب نظر متخصص مجاری ادرار و همچنین فهم نگرش کودک نسبت به مسأله، انگیزش و آگاهی او از این موضوع لازم و اساسی است. درمان رفتاری بی اختیاری ادرار با شیوه های متنوعی همانند استفاده از وسایل هشداردهنده، آموزش کنترل و نگهداری ادرار، تغییر محرکها و پیامدهای عمل و همانند آنها انجام می پذیرد.
استفاده از وسایل هشداردهنده روشی موثر در بی اختیاری ادرار است که موفقیت در آن مستلزم حوصله، همکاری و پشتکار است.

در این روش با دفع ادرار توسط کودک جریانی الکتریکی برقرار شده و زنگ یا نوایی هشداردهنده به کار می افتد.در حال حاضر وسایل هشداردهنده بسیار جمع و جور و حساسی ساخته شده است که صفحات حساس و لایه جذاب بین آنها زیر لباس زیر،یا لباس خواب وصل می شود.

وقتی ادرار کودک زنگ را به صدا درآورد، کودک باید از رختخواب بیرون آمده به دستشویی برود، لباس زیر خود را عوض کند، صفحه حساس را به لباس خود وصل کند، در صورت خیس شدن ملافه، آن را عوض کرده و بخوابد. اجرای موفقیت آمیز این شیوه، معمولا ظرف یک ماه منجر به بهبودی می شود.
در روش آموزش تداوم کنترل ادرار با این فرض که ظرفیت مثانه کودک مبتلا کوچکتر از کودکان دیگر است، از کودک خواسته می شود در طی روز به تدریج فاصله های تخلیه ادرار خود را طولانی تر کند و جایزه بگیرد تا این فاصله به ۳۰ دقیقه برسد.

این شیوه برای کودکانی که مثانه کوچک دارند و به ویژه در ترکیب با روش اول و آموزش قطع و وصل ادرار در دستشویی نتایج بهتری خواهد داشت.

همسرم در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد

یک سال ست ازدواج کرده ام و داراط حقوق ثابتی هستم و تقزیبا مجبور هستم در مخارج خانه و پرداخت قسط ها مشارکت کنم. پول مهم نیست ولی از این که برای من ایجاد وظیفه کنم می ترسم. از طرفی شوهرم میگوید زن وشوهر باید رفیق باشند و ایشان کلا با آن چه عرف جامعه است در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد و آن ها را باور های قدیمی می داند.این موضوع تارد باعث سردی روابطمان می شود

توقعات شوهر

دوست عزیز کسی نمیتونه برای روال زندگی شما تصمیم گیری کند.
پس این موارد رو باید در زندگی مشترک به توافق برسید.
اینکه طبق شرع و قانون نفقه کامل زن برعهده مرد میباشد شکی نیست.
ولی باید بدونید در زندگی امروزه نیاز هست تا در کنار هم زندگی ساخته شود
ولی کمک شما نباید باعث تنبلی و توقع ایشون شود.
پس در این مورد حدود رو مراعات کنید .
تا هم از احترام لازم برخوردار باشید و هم ایشون رو در زندگی اقتصادی کمک رسانده باشید.

دوستدعزیز بله بهترین راه رو انتخاب کردید همینکه به مشاوره مراجعه کنید راه حل بسیار مناسبی است .
دقت داشته باشید که اگر واقعا وقتی کمی فاصله می گیرید و منطقی تر فکر می کنید این تفاوت سنی برای شما مهم می شود و دقیقا در هنگام بودن در کنار هم این مساله اهمیتی ندارد این یعنی منطقی تر باید پیش بروید چون به هر حال رعایت احتیاط لازم است و بحث یک عمر زندگی است اگر از هیجانات فاصله بگیرید .
و بعد از مدتی مدام این اختلاف سنی ذهنی شما را درگیر کند اصلا مطلوب نخواهد بود .
بنابراین بهتره قبل از هر اقدام رسمی تر همه جوانب را در نظر بگیرید و اجازه تدهید فضای احساسی غالب شود به هر حال باید دید مسائلی که باعث شده شما دو نفر چند بار کات کنید چیست شاید همین ها د زندگی اینده مشکلات زیادی را ایجاد کند که باید دقت داشته باشید .
در هر حال امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

بعد از ازدواج دیگه همسرم دوست ندارم

سلام مشاور عزیز،بیست و هشت سالمه،تازع عقد کردم،شوهرمو قبل و بعد از ازدواج خیلی دوست داشتم و دارم،برای رسیدن بهش بخاطر مشکلات مالیش،سختی کشیدم،اما خب سراخر رسیذیم،اما راسش وارد زندگی که شدم دیدم مشکل مالی عاش،بهاطر مدیریت اقتصادی خیلییی پایینشه،وارد چن تا کار شد بدون تجربه و تجربه خپب به دست اوردن و شکست خوردن.

با وضعی که پیش اورده فک نکنم به زودی ها بریم سرزندگی مون،خیلیی غصه دارم،دلت نمیاد خیلی بهش حرف بزنم چون تا بخوام گله کنم،حس میکنم اعتمادش،می افته،و همش دلش تاییدمو میخواد،دلم گزفته،خیلی،از ایتدم میترسم،از خجالت زده شدن جلوی دیگران،از دانش کمش.چی بکنم،چی بکنم وقتی حرف میزنم این مسائل روابطمونو خذشه دار نکنه،خیلی تاییدمو میخواد،چون تا الات ایتطوری یود،و الان حسمم یه جوریه،خیلی دوسش دارم اما به شدت غصه دار

سرد شدن به زندگی مشترک

دوست عزیز همیشه این اتفاق میفته و افراد بعد از ازدواج متوجه واقعیت زندگی مشترک خواهند شد .
به هر حال این انتخاب شما بوده و هر دوی شما باید برای ایجاد یک کار مناسب تلاش کنید .
از کارهای خانگی برای خودتون  استفاده کنید .
و براساس علاقه از همین امروز آموزش کار و حرفه ای رو شروع کنید .
تا هم لذت این دوران حفظ شود و هم به آینده امیدوار باشید .

راه های بهبود زندگی زناشویی

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم.

ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد.

پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا ۹ مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم.

البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

تلویزیون

تلویزیون قاتل عشق است.

در این مورد هیچ شکی نداشته باشید!

حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید.

هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید.

تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید!

برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

خانه‌ نشینی

ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید!

البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید.

حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید.

فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید.

اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید.

فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید.

مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست!

باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید!

حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!

ساعات اضافی

دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید!

نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست!

تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید!

و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

رسیدگی به وضع ظاهر

فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید!

چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد.

پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید!

همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟

به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

 بی‌توجهی

یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است.

در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد.

زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید.

زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

حسادت مفرط

دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

 خانواده همسر

نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند.

پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد.

اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

نبود برنامه

تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست.

شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌ مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

سکوت

مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم.

با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند…

در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید.

البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است.

پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

792 نظرات

  • ناشناس , اکتبر 21, 2014 @ 7:10 ب.ظ

    باسلام
    دختری ۲۸ ساله هستم کارشناسی مهندسی شیمی دارم از نظر خانوادگی هم چه از لحاظ فرهنگی چه مالی در سطحه خوبی هستیم.خواستگاری دارم ۳۳ساله که از لحاظ خانوادگی خیلی پایینتر ازما هستن حتی دوبرادرش معتاد هستن اما خود طرف پسر خوبی است لطفا در تصمیم گیری راهنماییم کنید

    • Anonymous , اکتبر 22, 2014 @ 1:26 ب.ظ

      مشکلات فرهنگی نشون میده که چشم انداز این زندگی روشن نخواهد بود … هرچقدرم که ایشون پسری خوب باشه ولی در شرایط فرهنگی متناسب با خانواده خودش رشد کرده و شما باید این مورد رو در نظر بگیرید …بهتره با مشاوری متعهد در این مورد مشورت کنید و با بیان خصوصیات و شخصیت ایشون و خانواده اش نسبت به خودتون از ایشون راهنمایی بخوایت .. تا در مورد چشم انداز این زندگی رو برای شما ترسیم کنه …
      در ضمن میتونه با تست هایی زوایای پنهان شخصیت شما و ایشون رو هم محک بزنه
      که ایا خود شما و ایشون تفاهم دارید یا خیر…

  • رزیتا , اکتبر 22, 2014 @ 12:23 ب.ظ

    دختری ۲۴ ساله حدودا یکسال است کاهش وزن خیلی شدیدی داشتم و استرس مداوم ذهنم پر از افکار منفی است با اینکه شرایط کار وتحصیلاتم خوب است ، قدرت بروز احساساتم را ندارم ازمایش تیرویید دادم پزشک گفت احتمالا مشکل روحی داری میخواستم یک متخصص بهم معرفی کنید

    • Anonymous , اکتبر 22, 2014 @ 1:43 ب.ظ

      خب در شهر اصفهان مشاوران روانشناس خوبی وجود داره … شما میتونید با اداره کل بهزیستی تماس بگیرید و لیست مراکز و مشاوران رو تهیه کنید … در ضمن در صفحه اول سایت هم میتونید آدرسی رو در این مورد پیدا کنید در غیر اینصورت همون روش اول رو برید …

  • سارا , اکتبر 26, 2014 @ 3:15 ب.ظ

    سلام

  • سارا , اکتبر 26, 2014 @ 3:44 ب.ظ

    سلام ,من دختری ۲۵ ساله هستم,کارشناسی ارشد معماری آزاد خوراسگان میخونم,هفته ای سه روز سرکار میرم,ولی حقوق خیلی کمی دارم,عاشق هنر و کارهای هنری هستم,و نقاشی میکشم,راحت زندگی میکنم و ساده میگیرم زندگیو,از خانواده مرفه هستم,زندگی خوبی دارم,خانواده مقیدی دارم,
    تقریبا۱۷ ماهه که عاشق پسری از فامیل شدم,اون ۲۰ ساله و دانشجوی مهندسی پزشکیه,حسمون دوطرفس,و از اول از من خواستگاری کرد,ولی خانواده مخالفن,ولی تو این مدتی که گذشته من. هیچ وقت سن اونو حس نکردم,چون واقعا عاقل و بزرگتر از سنشه,
    تو خیلی از مسایل زندگی ازش کمک میگیرم و واقعا میتونم بهش تکیه کنم,از هر نظری که فکر میکنم,تمام خصوصاتش همونی بوده که میخواستم ولی نمیدونم چطوری واسه خانوادم باید بگم تا قانع بشن,اونا حس میکنن هوس بوده ولی واقعا دختری نیستم که اینجوری بوده باشم,مشکله دبگه اینه که چندسال زمان لازمه تا شرایط زندگیشو درست کنه ولی این دوری داره واقعا مریضم میکنه,من تو سن ازدواج هستم و ترس اومدنه خواستگار عذابم میده,میخوام خانوادم راضی بشن ,من مشکلی با صبر کردن ندارم,فقط میخوام با رضایتشون آروم بشم,پدرم کاملا متطقی هستن ولی هنوز نتونستم درست حرف بزنم باهاشون,گریه میکنم فقط,نادرم حساس هستن و من نگرانم اگه حرص بخورن قلبشون ناراحت بشه,واسه همین خیلی بهم ریختم,
    همیشه قبل از هرکاری فکر میکنم و تصمیم میگیرم,الانم تصمیمم جدیه,
    از نظر خانوادگی در یک سطح و کاملا از هر شرایطی مثل همدیگر هستیم,سبک زندگی یکسانی داریم,
    علاوه بر فامیل بودن ,برادرم ۱ سال است که داماد خانواده آنهاست و به خاطر زندگی آنها اصلا نمیخواهم دلخوری پیش بیاد.
    در خانواده دختر قابل اعتماد و.با پشتکاری هستم که همیشه روی کمک من به راحتی در همه کارها حساب میکنند,پسر مورد نظر من هم ذر خانواده مورد تایید همه از هر نظری ایت,
    او هم در همه کارها به همه به خوبی کمک میکند,و قابل اعتماد است,
    پدرم بیشتر تا الان نگرانه اختلاف سنی هستند و از من دلیل منطقی خواستند,من مقاله های زیادی راجبه آسیب های این نوع ازدواج خوانده ام و با خودش هم در مورد آسیب ها صحبت کرده ام,اما هردو این آسیب ها را قبول کرده و فکر میکنیم این موارد برایمان مشکلی پیش نمی آید,تصمیم داریم ۳ سال عقد کنیم و بعد از آن زندگی مشترکمان را شروع کنیم,ولی از اینکه اینگونه باهم ادامه دهیم ناراحتیم,استرس و ترس بدی تمام وجود هردومان است و این موجب نگرانیمان است چون حس میکنیم واقعا بیمار میشویم,
    واقعا باید چه کار کنم? من واقعا هیچ کس جز او را نمیخوام و نمیتونم در زندگی خودم جا بدم….

    • Anonymous , اکتبر 28, 2014 @ 11:10 ق.ظ

      دوست عزیز درسته که اختلاف سنی یکی از مهمترین اختلافات به حساب میاد ولی افرادی هستند که با همین اختلاف سالهای خوبی رو در کنار هم زندگی کرده ان ….ولی بحث ما بیان استثناها نیست بلکه بیان واقعیت های زندگیه …بهتره در این مورد با مشاوری متعهد مشورت کنید تا بتونید در شرایط خوبی تصمیم خوب و قاطعی رو اتخاذ کنید .به هرحال مشاور میتونه با انجام تست زوایای مخفی شخصیت شماهارو روشن کنه و برای اون درمانی رو توصیه کنه …ولی در این مواقع باید صبر کنید تا خانواده ها با شرایط جدید آشنا بشن و بتونن نسبت به ازدواج شما تصمیم بگیرن ..پس صبور باشید

  • سارا , اکتبر 26, 2014 @ 4:38 ب.ظ

    واقعا کمک کنید,موندم چیکار کنم,مریض شدم,فقط پروپراپانول میخورم استرسم کم بشه,طپش قلبم بالاست

    • Anonymous , اکتبر 28, 2014 @ 11:12 ق.ظ

      دوست عزیز شما نیازی به مصرف دارو ندارید ..شما باید صبور باشید تا بتونید تصمیم درستی بگیرید ..همونطور که خدمتتون عرض شد باید صبور باشید و با مشاوری مشورت کنید تا بتونه راه درست رو به شما نشون بده … وگرنه با قرص و دارو و کودتا کردن نمیتونید رضایت خانواده رو بدست بیارید … چون داشتن رضایت خانواده در ازدواج بسیار مهمه …

  • سارا , اکتبر 28, 2014 @ 11:28 ق.ظ

    من کلا تو زندگیم از مشاجره متنفرم,و نظرم اینه که آرامش مهم ترین رکن زندگیه,مخصوصا واسه تصمیم گیری,بعضی وقتا کم میارم ,واقعا نمیدونم باید چیکار کنم,
    به نظر شما اگه همه ی معیارهای دیگه خوب باشه,اختلاف سنی میتونه مشکلی پیش نیاره,
    من خودم اینو واقعا قبول کردم,ولی دلیل منطقی واسه پدرک چی میتونم بگم?

    • Anonymous , اکتبر 29, 2014 @ 11:46 ق.ظ

      خب میتونید با مشاوری در این مورد مشورت کنید تا به شما راهکار لازم رو ادئه بده … بهتره پدرتون هم باشن تا بتونن ایشون رو قانع بکنن … به هرحال باید از جوانب زیادی بررسی بشه تا در آینده مشکل خاصی به وجود نیاد

  • سارا , اکتبر 28, 2014 @ 11:45 ق.ظ

    منظورتون از شرایط جدید چیه که خانواده ها آشنا بشن?

    • Anonymous , اکتبر 29, 2014 @ 11:46 ق.ظ

      دوست عزیز شرایط جدید همین شرایطیه که در حال تجربه اش هستید و خانواده باهاش مخالفت میکنه

  • احمد , نوامبر 4, 2014 @ 4:56 ب.ظ

    سلام
    من و همسرم ۵سال هست با هم زندگی میکنیم ولی ایشون نه علاقه منده بچه دار بشه نه سر کار میره و نه حتا کارهای توی خونه رو انجام میده همیشه هم از من انتظار داره که چرا کارهای توی خونه رو انجام نمیدم همیشه غر میزنه که چرا براش کم وقت میذارم و بهش کم محبت میکنم همیشه موضع طلبکارانه داره در صورتی که همین چیزهایی که ایشون از من میخواد رو هم من از ایشون میخوام ولی ایشون فقط داد و بیداد میکنه و زندگی رو برام سیاه میکنه نمیدونم چیکار کنم با این وضعیت.از صبح زود تا پاسی از شب سر کارم شب هم که میام خونه یک همسر طلبکار منتظرمه دیگه طاقتم طاق شده.

    • Anonymous , نوامبر 5, 2014 @ 10:44 ق.ظ

      خب دوست عزیز اگه واقعا” دلیلی در این مورد نباشه و واقعا” اخلاقش اینطوری باشه …
      چاره ای جز به تحمل کردن نخواهید داشت … چون به قولی که میگن : برای هر دردی در این دنیا دوایی وجود داره … فقط برای اخلاق بد دوایی نیست و در وقاع درد بی درمانه ….ولی میتونید خودتون با مشاوری در این مورد مشورت کنید و با توجه به شخصیت و نوع رفتار همسرتون ازش راهنمایی بگیرید …
      در ضمن میتونید با این شماره هم مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • نرگس , نوامبر 13, 2014 @ 10:00 ق.ظ

    سلام خسته نباشید
    من دختری۱۹ ساله ام مشکلات خانوادگیه زیادی دارم پدرم کنارم نیست و همین باعث شده من زندگی برام خیلی سخت بشه حدود یک ساله پیش وقتی که تو اوج ناراحتی و مشکلات بودم درست وقتی که بابام از پیشم رفت با یه پسری تو نت اشنا شدم .اون موقع من وی چت داشتم و همین باعث اشنایی ما شد ایشون با من دوست شد و از همون اول باهام شرط گذاشت که رابطه ی مت فقط فقط یه رابطه ی خواهر برادری باشه منم که اون موقع شدیدا به یه هم صحبت نیاز داشتم قبول کردم بهم گفت ما برعکس بقیه هیچ قراری باهم دیگه نمیتونیم بزاریم بخاطر موقعیییت شغلیی که داره براش امکان نداره بایه دختر بیرون بره منم درک کردم و قبول کردم .خیلی اخلاق هامون شبیه بهم دیگه اس یعنی جفتمون از یه چیزی خوشمون میاد از یه چیزی نه .بع از چند ماه من بدجوری بهش وابسته شدم جوری که اگه یه شب بهم پیام نمیداد گریه ام میگرفت ولی هیچ وقت اجازه ندادم بفهمه من عاشق شدم چون میدونستم که دعوام میکنه .از همه نظر بهم کمک میکنه ولی همیشه بهم گفته نرگس برا ازدواج دنباله کسی باش که خوب درکت کنه و از نظر فکری و مالی در یک سطح باشید که مشکلی براتون پیش نیاد بخاطر همیشه راجبه خواستگار هام حسابی تحقیق میکرد و میگفت این مناسبه تو نیس .ما باهام از نظر مالی خیلی فرق داریم اون ماشینش فقط ۱۰۰ ملیون ارزش داره هیچ وقت ازش توقع خواستگاری ندارم چون امکان نداره ولی حرفشو خیلی قبول دارم فقط از همینه که حرف شنوی دارم . حالا بعد از یه سال یه پسری اومده و میگه که عاشقمه راست یا دروغشو نمیدونم ولی واقعا دوسم داره .من چون دلم پیشه اون پسریه که یکسال پیش باهاش اشنا شدم هیچ جور نمیتونم کس دیگه ایی رو قبول کنم .ولی اینطوری دارم زندگیمو خراب میکنم این پسر میگه که دومداره و میخواد بیاد خواستگاری ولی فقط ۲۰ سالشه ولی از نظر مالی و خانوادگی در سطح خیلی بالایی هستن .هر حرفی که من بهش بزنم و قبول میکنه چون میگه نمیخوام از دست بدمت .بخدا خیلی گیج شدم من خودم دل یجایه دیگه اس جایی که میدونم هیچ رسیدنی توش درکار نیس از طرفیم این اقا پسر میگه دوستدارم .دلم براش میسوزه چون اون منو دوست داره ولی من هیچ حسی بهش نداره .بنظر شما چیکار کنم همچنان مثله یه ساله گذشته به رابطه ام با اون پسر ادامه بدم یا اینکه این یکیو قبول کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟ توروخدا زود جوابشو بهم بدید .در ضمن من اصفهانی هستم اگه نیاز به مشاوره ی حضوریم هست بهم بگی حتما میام فقط کمکم کنید

    • Anonymous , نوامبر 13, 2014 @ 11:15 ق.ظ

      نرگس خانم در اصفهان مراکز مشاوره ای خیلی خوبی هست که میتونید از اداره بهزیستی لیست اونارو تهیه کنید … از طرفی این به خود شما بستگی داره که بخوایت با یک رابطه مجازی زندگی کنید یا یک زندگی کاملا” واقعی رو تجربه کنید … به هرحال اول از همه باید ظرف دلتون رو از مورد اول خالی کنید تا بتونید در این مورد فکر کنید …. از طرفی هیچ وقت از سر دلسوزی با کسی وارد ازدواج نشو … معنای عشق رو یاد بگیر که شما قراره عاشق هم باشید و این مورد ترحم پذیر نیست … پس مدتی خوب فکر کن و از رابطه اولی خودت رو بیرون بیار چون شدیدا” باعث اعتیادت شده

      • ناشناس , نوامبر 13, 2014 @ 1:20 ب.ظ

        بنظر شما همین پسری که دوسمداره را بهش اجازه بدم بیاد خواستگاری؟ چیکار کنم آخه؟ حتی بهم گفت میبرمت مشاوره. میشه یه مشاوره خوب بهم معرفی کنید؟

        • Anonymous , نوامبر 13, 2014 @ 1:50 ب.ظ

          دوست عزیز اولین پله در خواستگاری و ازدواج اینه که دو نفر به دل هم بشینن … اگه واقعا” به کسی علاقه ندارید پس نمیتونید در موردش فکری بکنید و به همین خاطره که دچار استرس میشید … ولی شما در اصفهان مشاوران خوبی دارید که میتونید از طریق اداره کل بهزیستی به آدرس این مراکز معتبر دسترسی پیدا کنید

  • ملیحه , نوامبر 13, 2014 @ 9:40 ب.ظ

    لطفا یه رولنشناس خوب بهم معرفی کنید

    • Anonymous , نوامبر 14, 2014 @ 12:35 ب.ظ

      دوست عزیز ممئن ترین راه اینه که شما با اداره کل بهزیستی تماس بگیرید و لیست مراکز معتبر روانشناسی رو ازشون دریافت کنید

  • کاوه , نوامبر 17, 2014 @ 5:08 ب.ظ

    با سلام
    لطفا نحوه مشاوره حضوری در خصوص ازدواج و شماره تماس مرکز مشاوره ازدواج را برای اینجانب ارسال نمایید
    با تشکر

    • Anonymous , نوامبر 18, 2014 @ 9:33 ق.ظ

      دوست عزیز شما میتونید در صفحه اول سایت آدرس رو مشاهده کنید و یا اینکه با اداره کل بهزیستی اصفهان تماس بگیرید و لیست مراکز معتبرمشاوره ای رو ازشون دریافت کنید

  • نصیبه , نوامبر 19, 2014 @ 10:09 ق.ظ

    سلام حواهش میکنم بهم ج بدید من با همسرم سر این برنامه های موبایل خیلی مشکل دارم از این که دختری واسش پیغام میزاره اعصابم خورد میشه همش کاری میکنه که بهش شک دارم

    • Anonymous , نوامبر 19, 2014 @ 11:21 ق.ظ

      خب الان این مشکل بسیاری از خانواده هاست و شما اگه بخوایت حساسیت نشون بدید از این به بعد ایشون کارش رو انجام میده ولی بدون اینکه شما متوجه رفتاراش باشید … لااقل در این مرحله کاراشو جلوی چشم شما انجام میده و شما میتونید در مواقع لزوم کنترل و مدیریت کنید … وگرنه اعصاب خوردی شما فقط کارو برای خودتون سخت میکنه … با قاعده خودش جلو برید و در این مواقع در کنارش باشید تا به شما اعتماد کنه و بتونید در کنارش باشید و اگر مشکلی بود رفع کنید

  • الهه , دسامبر 1, 2014 @ 11:38 ق.ظ

    با سلام
    من ۲۵ سال دارم.۵ ساله با پسری دوستم ولی الان با مخالفت خانواده اش برای ازدواج مواجه شده ایم.خود پسر فکر میکنه اگه ازدواج کنیم احتمال داره من بدبخت بشم ولی با این شرایط باز هم هدیگه را دوست داریم.الان من باید چه تصمیمی بگیرم؟
    اگر ازدواج کنیم چه برخوردی با خانواده اش باید داشته باشم؟

    • Anonymous , دسامبر 2, 2014 @ 10:57 ق.ظ

      دوست عزیز داشتن حمایت خانواده برای ازدواج موفق بسیار مهمه … پس در این مورد باید صبوری کنید … در غیر اینصورت رفتارهای خانواده میتونه روی زندگی شما اثیر منفی بذاره …توصیه مهم اینه که به پسر در این مورد تا مدتی مشخص وقت بدید تا اعتماد خانواده رو جلب کنه و اگر نتیجه ای حاصل نشد شما میتونید رابطه رو کات کنید … چون یک رابطه بیهوده فقط شمارو افسرده تر میکنه …پس خواهشا” فعلا” حرفی از عشق و دوست داشتن نزنید تا بتونید با عقل و منطق خودتون جلو برید …
      چون هدف از ازدواج رسیدن به آرامشه نه یک فرد یا خانواده

  • مهدی , دسامبر 2, 2014 @ 2:33 ب.ظ

    من پسری ۲۶ ساله داری شرایط نرمال.میخوام ازدواج کنم.کیسمو نمیتونم پیدا کنم.چیکار کنم تا حالا بیشتر از ۳۰مورد برا خواستگاری رفتم ولی جور در نمیاد.بعضی هاشون اونا منو نمیخوان.بعضی هاشون من نمیخوام.دیگه خسته شدم از این وضعیت میشه کمکم کنید خواهش میکنم؟۰۹۳۷۹۰۷۲۷۴۰

    • Anonymous , دسامبر 2, 2014 @ 9:38 ب.ظ

      دوست عزیز دلیلی نمیشه با چندبار رفتن به خواستگاری این همه نگران باشید مسلما” هر کسی قسمتی داره ودر زمانی مناسب شما به چیزی که میخوایت میرسید … گاهی باید صبور بود و توکل بخدا کرد … و گرنه در این مواقع کاری از کسی ساخته نیست ..فقط خواست شمارو بالا میبره و ممکنه انتخاب عجولانه ای کنید … بهتره در این مورد کاملا” ریلکس رفتار کنید …

  • مائده , دسامبر 6, 2014 @ 3:47 ب.ظ

    سلام وقتتون بخیر
    من و شوهرم ۱ ساله عروسی کردیم. هردو در یک دانشگاه درس می خوندیم بعد از اتمام تحصیل دفتری زدیم و با کلی گرفتاری تونستیم اونو سرپا نگه داریم طوری که الان منبع درآمد خوبی شده برامون. از صبح ساعت ۸ تا بعدازظههر یه سره تو دفتر کار میکنم بعدم که میام خونه تو خونه کارامو انجام میدم. سرکار تقریبا با هم مشکلی نداریم ولی وقتی میاییم خونه هیچ کاری انجام نمیده و طوری تربیت شده که کار خونه را فقط برای زنا می دونه. خوب منم خسته میشم و دوست دارم شرایط من را هم درک کنه. خیلی وقتا بخاطر همین چیزا با هم بحثمون میشه و من میگم دیگه نمیام سر کار ولی صبح دوباره از خواب بیدارم میکنه میگه باید بریم باید تو باشی منم بخاطر زندگیمون میرم. وقتی هم حرف میزنم میگه غور نزن. به غیر از اینا من حق حرف زدن درباره خانوادش را ندارم تا حرف میزنم سریع یا ازشون طرفداری می کنه با اگه حق با من باشه میگه من دیگه چکار می تونم بکنم خودت جوابشون را بده خودت میدونی ولی وقتی حرف از خانواده من میزنه منم باید باهاش همراهی کنم بگم آره راست میگی بخدا خیلی وقتا اینکارو میکنم تا فکر نکنه جبهه می گیرم شاید از من یاد بگیره.همیشه هم به من میگه تو به یه مشاور نیاز داری. دوست دارم با یه مشاور حضوری صحبت کنم ولی با هرجایی تماس گرفتم هزینه های بالایی داشت اگه میشه یه جایی بهم معرفی کنید.
    خیلی ممنون

    • Anonymous , دسامبر 7, 2014 @ 9:56 ق.ظ

      دوست عزیز در این مورد بهتر طرف حق رو داشته باشید و طوری رفتار نکنید که ایشون رو در اجرای رفتارش لجباز تر کنید … وقتی حق با شماست یا با هر فرد دیگه است بدون کم و کاست بزنید … در ضمن میتونید آرام آرام وابستگی رو از کار کم کنید و مثلا” تا ظهر سرکار باشید تا بتونید به کارهای خونه هم برسید و بهتره اینکارو آروم اروم انجام بدید …در مورد سوالتون بهتره با اداره بهزیستی تماس بگیرید تا از لیست مراکز معتبر مشاوره ای با خبر بشید …

  • علي , دسامبر 28, 2014 @ 9:07 ق.ظ

    با سلام
    از زندگی مشترک ما ۴ ساله که می گذره و یک بچه ۲ ساله داریم و همسرم خانه دار است و اگه من مثلا سالی یکبار به مادرم ۵۰هزار تومان پول بدم تا یک هفته دعوا داریم که چرا این پول رو من دادم و مخالفه در صورتی که من کمک به مادرم رو از وظایف خودم می دونم(هر چند که پدرم بازنشسته است و حقوق دارند) و دوست هم ندارم که یواشکی پول به مادرم بدم و به همسرم دروغ بگم. لطفا من رو راهنمایی کنید. با تشکر فراوان از شما

    • Anonymous , دسامبر 28, 2014 @ 11:24 ق.ظ

      خب دوست عزیز برای اینکه به آرامش برسید اگر کمکی میکنید رو سعی کنید بدون اطلاع انجام بدید … درسته راه خوبی نیست برای چاره ای ندارید چون ایشون روی این مورد بسیار حساسه و آرامش خانواده رو به هم میریزه … در ضمن شما در بعد قانونی تعهدی به خانواده دری از این نظر ندارید ولی خب این خواسته خود شماست که جبران زحمات گذشته رو برای ایشون انجام بدید ….

  • hsdi , ژانویه 3, 2015 @ 8:42 ب.ظ

    سلام من مشکلم اینکه نمیتونم تو یه جمعی حرف بزنم کمکم کنید

    • Anonymous , ژانویه 4, 2015 @ 7:53 ق.ظ

      خب مشکل شما نداشتن اعتماد به نفسه
      باید آرامش داشته باشید و خودتون رو بادیگران مقایسه نکنید و اطلاعات عمومی خودتون رو بالا ببرید تا بتونید در بحث های که در این جمع ها هستید شرکت کنید …در این مورد مشاور میتونه بر اساس شخصیت و سطح مشکل شما به شما راهکارهایی رو ارائه بده
      میتونید با این شماره هم مشاوره تلفنی انجام بدید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • تارا , ژانویه 4, 2015 @ 12:12 ب.ظ

    سلام. من خیلی وقته بی انگیزه شدم و نسبت ب همه چیز بی تفاوت.
    میخواستم ببینم مشاوره میتونه کمکی بهم بکنه چون حتی نمیدونم منشا این بی تفاوتی چیه

    • Anonymous , ژانویه 4, 2015 @ 12:49 ب.ظ

      بله مشاوره میتونه به شما کمک کنه ..منشاء این بی تفاوتی روزمرگی ، نداشتان هدفی مشخص و عدم برنامه ریزی … هدف مشخصی رو در زندگی برای خودتون معین کنید وبرای رسیدن به بهش برنامه ریزی کنید ..حتی اگر این هدف یادگیری یک موسیقی باشه…و در اخر در روز وقتی رو مشخص برای پیاده روی قرار بدید چون به هورمون های ترشح شده از این راه برای آرامش و شادی نیاز دارید

  • سمیرا , ژانویه 11, 2015 @ 8:57 ب.ظ

    سلام من التن دوسال عقدم اتفافات بدی برای شوهرم افتاد که باعث قطع دو انگشت شد و تمام سرمایه اش را از دست داد ومن فهمیدم مدتی است اعتیاد پیدا کرده ودروغ زیاد میگوید خودش رفته کمپ خوابیده و من نمیتوانم دروغ هایش و اعتیادی که داشته را نادیده بگیرم و تصمیم به طلاق گرفتم

    • Anonymous , ژانویه 12, 2015 @ 1:13 ق.ظ

      خب اگه برای ترک کردن تلاش میکنه میتونید به عنوان همسر به ایشون فرصتی بدید و در این مورد از واسطه ها و در واقع ریش سفیدان فامیل استفاده کنید …تا بتونه به زندگی برگرده
      به هرحال گاهی بعضی از تلاش های هر چند ساده میتونه فردی رو از نابودی کامل رها کنه … ولی باز هم این به خواست شما مربوط میشه

  • arash , ژانویه 14, 2015 @ 11:11 ب.ظ

    سلام من ۲۱ سال سن دارم و اهل اصفهانم نزدیک ۳سال است که با دختری ۲۳ ساله اهل تبریز اشنا شدم ما به هم خیلی علاقه داریمو همو واقعا دوست داریم ما دوساله قراره ازدواج گذاشتیم از خوانوادش فقط مادرش خبر داره که ما قراره ازدواج داریم مادرش با اینکه میدونه ما همو میخوایم اما بازم واسش خواستگار دعوت میکنه خونواده اون خیلی روش فشار میذارن واسه ازدواجش من هم شرایط ازدواج رو الان ندارم نه کارم جوره نه سربازیم نه خونه بهمون هم فرصت نمیدن تورا خدا کمکم کنید بگید باید چیکار کنیم تا بهم برسیم ما اصلا به هیچ عنوان طاغت دوری از همو نداریم

    • Anonymous , ژانویه 15, 2015 @ 9:24 ق.ظ

      خب اولا بخاطر اختلاف سن خانواده ها ممکنه مخالفت کنن … دوم اینکه تا وقتی که شرایط زندگی برای شما مهیا نیست پس چطور میتونید برای ازدواج سرمایه گذاری کنید … سوم اینکه فاصله شهر ها و اختلافات فرهنگی و زندگی میتونه عاملی باشه که خانواده ها به هم اعتماد نکنن چون شناختی از هم ندارند … پس میبینید دوست عزیز در این شرایط آزمون و خطا هر اتفاقی ممکنه بیفته و شما باید بدونید ورود به این روابط این مشکلات رو هم داره

    • سینا , فوریه 2, 2015 @ 8:25 ب.ظ

      چشمت کور میخواستی نری دختربازی
      حالا برو سربازی تا ادم بشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *