مرکز مشاوره

مرکز مشاوره جوان

تست روانشناسی

مرکز مشاوره جوان

جوانان امروزی در این جامعه همواره با مشکلات و معضلاتی روبرو میشوند که گاه در حل این مسائل عاجز و ناتوان میشوند.امروزه  در بین جوانان کمتر کسی پیدا میشود که مشکلی نداشته باشد، این مشکلات جوانان میتوانند در زمینه مشکلات خانوادگی ، مشکلات کاری ، مشکلات ازدواج ، مشکلات تحصیلی و بسیاری دیگر باشند ، گاهی این مشکلات چنان شدید و طاقت فرسا هستند که جوان را نا امید و خسته از زندگی میکند.

اما این وظیفه بزرگتر هاست که در این شرایط آنها را تنها نگذارند و با دادن امید آنها را دلگرم کنند. مشاورین ما نیز در مرکز مشاوره جوان با در نظر گرفتن این اهداف سعی بر حل مشکلات شما جوانان و آینده سازان کشور دارد ، شما میتوانید با مراجعه به مرکز مشاوره جوان  انگیزه از دست رفته خود را برای  زندگی به دست آورید.

شماره های تماس 01

به یک هم دانشگاهی علاقه مند شده ام

دختری هستم ۲۵ ساله. فارغ التحصیل مهندسی برق هستم و به علت علاقه زیاد دوباره کنکور دادم و امسال پزشکی قبول شدم.

مدت ها پیش که درباره این رشته تحقیق می کردم در فضای مجازی آقایی را پیدا کردم که ایشون هم دانشجوی همین رشته بودند و با اینکه منو نمیشناختند بشون علاقه مند شدم.

گذشت تا اینکه منم امسال قبول شدم و از قضا همون شهر! البته کاملا تصادفی این اتفاق افتاد. با اینکه ۲ سال ازین حس میگذره اما با ورود به دانشگاه دلم میخواست حتی اگه شده تصادفی ایشونو ببینم و در دومین روز دانشگاه این اتفاق افتاد! حالا این حس شدیدتر شده و داره عذابم میده.

مشکل اینجاست که ایشون درسشون تموم شده و دیگه دانشکده نمیان و اصن منو نمیشناسن. تا حالا چنین حسی نسبت به کسی نداشتم و مطمئنم اگه از این شانسم استفاده نکنم بعا پشیمون میشم.

چیکار کنم به نظرتون؟

پاسخ

با سلام دوست عزیز یعنی در حال حاضر اصلا ایشون نمی دونند شما چه کسی هستسد و اون موقع که اشنا شدید هیچ ارتباطی نبود و صرفا در فضای مجازی عاشق ایشون شدید ؟

خب وقتی طرف مقابل مطلع نیست و داره از دانشگاه فارغ التحصیل میشه شرابط روحی برای شما قابل درک است ولی وقتی اصلا نمیشناسند این عشق یک طرفه عذاب اور خواهد بود که باید دقت داشته باشید.

به هر حال به نظرم از مرکز مشاوره دانشجویی استفاده کنید به لحاظ قیمت و مسافت چون اینکه راهکار داده شود که شما خودتون رو به ایشون معرفی کنید و نظر ایشونم راجب خودتون بدونید درست نیست اصلا .

و باید بتونید این قضیه رو به جای انکار و فراموشی حل کنید امیدوارم مساله به زودی حل شود.

سخت تر است .امیدوارم در هر حال خوشبخت باشید . در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

به نظر من برو و خودتو نشون بده یک کاری کن و بیکار نشین نمیگم برو از علاقت بگو اما یک جوری دور و برش باش اینکه نشناستت خیلی بده چون تا نشناستت علاقه ی هم صورت نمیگیره پس باید بشناسنتون و بعد اگه واقعا قسمت هم بودیم به هم میرسیناگرم که نشد هیچ وقت افسوس نمیخورین که هیچ تلاشی نکردین

۶ راه حل برای عشق یک طرفه!

عشق، مثل قلب است. وقتی زندگی می آفریند که همزمان هر دو بطن آن بتپند. تپش یک بطنِ تنها فایده ای ندارد. عشق یک طرفه مثل تپش تک بطن است، یک تلاش عبث.

اما خیلی از آدم ها این تلاش عبث را تجربه می کنند. آیا این تلاش بیهوده سرنوشت یک فرد است؟ چگونه می توان این تجربه محتوم به شکست را مدیریت کرد؟

عشق های یک طرفه کدامند؟

تکلیف عشق های دو طرفه که معلوم است؛ وقتی دو نفر به صورت متقابل همدیگر را دوست دارند، بیشتر از هر چیز برای همدیگر اهمیت قائلند و تا پای جان از هم حمایت می کنند می گوییم که آنها عاشق همدیگر هستند. اما عشق یک طرفه چیست؟

عشق یک طرفه، همان طور که از اسمش معلوم است به معنی این است که یک طرف ماجرا طرف دیگر را دوست دارد در حالی که طرف دوم هیچ علاقه ای به او ندارد. این قبیل عاشق ها دو دسته اند:

دسته اول، گروهی هستند که به صورت ذهنی عاشق کسی هستند و با اینکه در واقعیت نشانه ای از علاقه متقابل نمی بینند اما سفت و سخت معتقدند که طرف دیگر هم به آنها فکر می کند و به آنها علاقه دارد هر چند که هیچ کدام هرگز چیزی به زبان نیاورند.

دسته دوم، عشق شان را به زبان می آورند اما با اینکه از طرف مقابل جواب رد می گیرند، حاضر به قبول واقعیت نمی شوند و با نسبت دادن علت رد شدن درخواستشان به عوامل دیگری مثل دخالت خانواده آن فرد و یا حضور رقیب عشقی تا مدت ها برای رفع موانع دست و پای بیهوده می زنند.

همان طور که می بینید، عشق یک طرفه بیشتر از اینکه «عشق» تلقی بشود نوعی تفکر و رفتار بیمارگونه به نظر می آید که جز دردسرهای روانی و عاطفی نتیجه دیگری ندارد.

دردسرهای عشق یک طرفه کدامند؟

مدت ها قبل، کسی را می شناختم که دوازده سال به صورت ذهنی با عشق پسر عمویش زندگی می کرد و وقتی پسر عمو با فرد دیگری ازدواج کرد، او به حدی افسرده شد که چاره ای به جز مصرف دارو نداشت.

متأسفانه اغلب کسانی که یک طرفه عاشق هستند همین سرنوشت را پیدا می کنند.

البته این را هم باید اضافه کنم که افسردگی قسمت خوب ماجرا است چون نشانه آن است که فرد در حال نزدیک شدن به مرحله پذیرش واقعیت است.

اغلب این افراد فرآیند سوگ را تجربه می کنند که به دلیل اینکه نسبتاً طولانی است مشکلاتی را در کار و تحصیل و روابط اجتماعی برای آنها ایجاد می کند و اصطلاحاً آنها را برای مدتی از زندگی عقب می اندازد.

چگونه در دام عشق یک طرفه نیفتیم؟

با توجه به مشکلات عشق یک طرفه که درباره آنها صحبت کردیم، بهتر است از قبل برای نیفتادن در این ورطه چاره ای بیندیشیم.

شاید بگویید که عشق، یک اتفاق است و دست خود آدم نیست و در نتیجه نمی توان جلوی آن را گرفت.

با اینکه تا حدودی با شما موافقم آن هم از این جهت که احساسات و هیجانات اغلب خارج از آگاهی ما شکل می گیرند و به غلیان می افتند، اما لازم می دانم این نکته را هم اضافه کنم که چون ما صاحب آن احساسات و هیجانات هستیم، پس می توانیم آنها را مدیریت هم بکنیم.

بنابراین اگر احساس علاقه نسبت به کسی در شما ایجاد شد در حالی که هیچ مدرکی مبنی بر علاقه متقابل برای آن ندیدید، با راهکارهایی که در ادامه مطرح می شوند، خودتان را مدیریت کنید تا دچار آسیب نشوید:

از احساساتتان آگاه باشید

یکی از دلایل مهم در بیراهه رفتن احساسات این است که ما نسبت به آنها آگاه نیستیم. اگر دلبسته کسی شده اید که علاقه ای به شما ندارد و می خواهید از این موقعیت خلاص بشوید، با تمرکز کردن آگاهانه روی احساساتتان شروع کنید و جنس آنها را بشناسید.

رابطه تان با آن فرد را مدیریت کنید

هر چقدر از کسی که به او علاقه دارید دورتر باشید راحت تر می توانید از دام عشق یک طرفه تان بیرون بیایید. اگر دور شدن فیزیکی برایتان ممکن نیست، سعی کنید رابطه تان را با او به حداقل برسانید و در برخوردهای ضروری نیز کاملاً رسمی رفتار کنید.

اوقات بیکاری تان را به صفر برسانید

تا جایی که می توانید با کارهایی که برایتان لذت بخش هستند سر خودتان را گرم نگه دارید. ورزش منظم را هم از قلم نیندازید.

اهدافتان را بازشناسایی کنید

به کارهایی که قبل از شروع شدن این رابطه دلتان می خواست انجام بدهید فکر کنید.

آنها را به صورت هدف برای خودتان دوباره تعریف کنید. اولویت بندی کنید و هر کدام را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. و با در نظر گرفتن یک دوره زمانی مشخص دست به کار بشوید.

خودتان را باز تعریف کنید

گاهی اوقات ما نیاز پیدا می کنیم که دوباره خودمان را برای خودمان تعریف کنیم. با خودتان خلوت کنید و تعریفی را که از خودتان دارید روی کاغذ بنویسید.

اگر تعریفتان کلی بود و یا خیلی مثبت نبود، سعی کنید تعاریف جدید و مثبت تری را جایگزین آن بکنید.

تعاریف مثبتتان را جلوی آینه با خودتان تکرار کنید. در تعریفتان حتماً روی عزت نفس و ارزشمندی خودتان تأکید کنید.

ذهن تان را آماده پذیرش آدم های تازه بکنید

با افراد جدید معاشرت کنید و اجازه ندهید که شکست ناشی از عشق یک طرفه، شما را نسبت به آینده تان بدبین کند. در یک کلام اینکه جاده زندگی تان را برای ورود افراد جدیدی که متقابلاً شما را دوست می دارند، آب و جارو کنید.

پاسخ
پسری ۲۰ ساله هستم راستش به یک مشکل بزرگ برخوردم که خیلی فکرمو مشغول کرده اونم این هست که من از یکی از دخترای همکلاسیم خوشم میاد و واقعا دوسش دارم ولی نمیدونم باید چطور بهش پیشنهاد بدم یا حرف بزنم باهاش البته بگم قبلا توی یکی از این شبکه های فضای مجازی باهاش حرف زدم و اونم همیشه به پست هایی که اونجا میذارم توجه میکنه خودم فکر میکنم احتمالا جوابش بهم مثبت باشه ولی ته دلم یکم شک دارم و شاید همین جلوگیری میکنه از اینکه من برم جلو البته اونم از دخترایی هست که با پسری حرف نمیزنه و همیشه هم با دوستاش هست.
لطفا راهنمایی کنید بنده رو باتشکر

پاسخ

روشهای زیادی وجود داره و لی من به شما توصیه میکنم در کلاسهای دفاع شخصی ثبت نام کنید .

اول از اینکه در گروه قرار میگیرید و دوم اینکه با یاد گیری مهارتهایی اعتماد به نفس در شما تقویت خواهد شد.
قرار نیست از این مهارت ها استفاده خاصی کنید ولی این حس قدرت در شما ایجاد کننده اعتماد به نفس در شماست.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشقی

نوجوانان بر اساس گروه اجتماعی که به ان تعلق دارند، ممکن است در مورد نحوه ارتباط با جنس مخالف، دارای دیدگاههای شخصی بسیار محکمی باشند مثلا کلا با برقراری این دست رابط مخالف باشند و یا اینکه تصور کنند این دست روابط الزامی است.

به طور کل به نظر می رسد که در سالهای اول نوجوانی، احتمال دارد که نوجوان هیچ تمایلی به برقراری رابطه با جنس مخالف نداشته باشد؛ اما در اواخر نوجوانی ممکن است ارتباط با جنس مخالف برای وی جذاب شود و تقریبا این زمان است که امکان بروز عشق و عاشقیهای نوجوانی افزایش می یابد.

آنچه مهم است این است که این گرایش در هر حال ایجاد می شود لذا نوجوان در این زمینه خاص نیازمند درک و توصیه والدین خود هستند اما توجه کنید که این راهنمایی ها باید قبل از ایجاد این دست تعلقات خاطر به نوجوان ارایه شود نه بعد از آن!

“فیلیپ رایس”، روان‌شناس معاصر، با استناد به بررسی‌های بیش از ده پژوهشگر، در فاصله سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۶،‌ هدف‌های زیر را برای قرارهای عاشقانه برمی‌شمارد: – تفریح و سرگرمی : یکی از عمده‌ترین مقاصد رابطه با جنس مخالف، برخورداری از نوعی سرگرمی است.قرار عاشقانه برای نوجوان، لحظاتی سرشار از خوشی و لذت فراهم می‌سازد که به خودی خود می‌تواند هدف باشد.

همراهی و معاشرت بدون مسئولیت ازدواج

هم‌نشینی و همراهی با دیگران، یکی از نیرومندترین انگیزه‌های رابطه عاشقانه است.تمایل به دوستی، پذیرش عاطفه و عشق دیگری یکی از جنبه‌های طبیعی و سالم رشد و تحول آدمی است.

افزایش منزلت اجتماعی

کسانی برای کسب موفقیت ، اثبات و حفظ موقعیت اجتماعی خود به این‌‌گونه رابطه‌ها کشیده می‌شوند ، به علاوه عضویت در دار و دسته‌های خاص است که باعث می‌شود نوجوان برای کسب منزلت اجتماعی، روابط عاشقانه برقرار سازد.

تعیین و انتخاب همسر

قرارها و برخوردهای دختران و پسران، به ویژه در سنین بالاتر، به انتخاب همسر و ازدواج می‌انجامد؛ خواه این انتخاب آگاهانه باشد یا نباشد.

اینکه رابطه‌های عاشقانه به همسرگزینی بینجامد، به تمامی تجربه‌های فرد بستگی دارد.

همه ارتباط‌ها، به ازدواج‌های عاقلانه منتهی نمی‌شوند؛ به خصوص اگر دختران و پسران دلداده، تحت تأثیر خصوصیات و عواملی سطحی یکدیگر را برگزیده باشند.

بعضی از زوج‌هایِ عاشق، خودخواهی، رقابت‌جویی، بی‌ثباتی و دیگر عادت‌های ناپسند را در طول دوران خاطرخواهی‌شان بروز می‌دهند که زمینه ازدواجی موفق، که همانا پیوندی دراز مدت براساس مهرورزی، سازگاری و هماهنگی است، را از بین می‌برد.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشق یپیامدهای منفیِ رابطه با جنس مخالفدر کنار فوایدی که روان‌شناسان غربی برای دوستی با جنس مخالف، در دوره نوجوانی برشمرده‌اند، بسیاری از آنان نیز پیامدهای این نوع رابطه را طوری دیگر بیان کرده‌اند.

در کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره خانواده، دوره نوجوانی، رفتارجنسی، روان‌شناسی زن و پرخاشگری و خشونت منتشر کرده‌اند، آثار منفی زیادی را به این دوستی‌ها نسبت داده‌اند، که موارد زیر از جمله مهم‌ترین آنها می باشند.

پنهان کردن و تحریف هویت؛* بروز حسادت؛* افزایش خشونت در قرارهای عاشقانه؛* افزایش تصادف‌های رانندگی؛* تشدید درگیری‌های خانوادگی؛* تجاوزهای جنسی به افراد آشنا (تجاوز در قرارهای عاشقانه)؛* وادارشدن به ازدواج‌های زودهنگام؛* دچار شدن به اختلالات هیجانی و عاطفی* لذا در ادامه توصیه هایی ارایه می شود تا والدین برخوردی مناسب در این دست شرایط ارایه دهند.

این یک راه حل است

شما و همسرتان باید در مورد قوانینی که در زمینه رابطه با جنس مخالف وجود دارد، به یک اتفاق نظر برسید.

اگر نوجوان شما با نظر شما مخالف است به او گوش دهید و برای او شرح دهید که چرا عقیده دارید دوستی با جنس مخالف در این سن مضر است.

از قبل با همسرتان تصمیم بگیرید که اگر نوجوان تان خط مشی ها را بر هم زد، چه خواهید کرد؟

والدین در اتخاذ تصمیمات تربیتی با یکدیگر متفاوت هستند لذا اگر شرایط جامعه شکل خاصی یافته دلیلی ندارد که شما بخواهید از اصول و ارزشهای خود تخطی کنید.

اگر تمایل دارید فرزندتان در ارتباط با جنس مخالف حریمها را رعایت کند خودتان هم در این ارتباطات محتاط بوده و درست رفتار کنید.

والد غیر همجنس می تواند با افزایش ارتباط عاطفی خود با فرزندش نقش یک جایگزین خوب را ایفا کرده و مانع از ایجاد این دست دوستی ها شود(مثل رابطه عاطفی پدر با دختر یا مادر با پسر).
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

خانواده ام  قید و بند های زیادی دارد و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد می کند

سلام اقای دکتر . میخوام باهاتون روراس باشم چون احساس میکنم تنها کسی هستین که میتونه کمکم کنه و رنج روحی من رو کاهش بده شمایید
اقای دکتر من ١٧ سالمه و کلاس سوم دبیرستانم . ( دارم میرم سال سوم ) من تو یه خانواده ای بزرگ شدم که قیدوبند های زیادی داشتم و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد میشه . من متاسفانه سیگار میکشم .

و لذت میبرم ازش . اما نمیدونم چجوری این موضوع رو با هاشون درمیون بزارم . البته فقط با مادرم میخوام این موضوع رو در میون بزارم چون پدرم آدمی خیلی عصبانی هستش و اگه موضوع رو بفهمه عاقب خوبی پیش نمیاد من حدود یک سال پیش پدر و مادرم موضوع سیگار کشیدن من رو فهمیدند و یه شری پیش اومد که اصلا غیر قابل تعریفه .

و من ناچاراً سیگار رو موقتی کنار گذاشتمن توی این یک سال و خورده ای خیلی سعی کردم که ذهنم رو منحرف کنم ازش ولی نتونستم .

من ازش لذت میبرم از نظر من خیلی موضوع عادی و پیش پا افتاده ای هست و دلم میخواد مادرم این موضوع رو بدونه که دوباره مثل اون دفعه شر به پا نشه چون اون دفعه هم مادرم یه چیزایی فهمیده بود و وقتی به پدرم گفت پدرم کلی تحقیق کرد و اخرش فهمیدن که بله من سیگار میکشیدم ولی خب اون موقع سنم کمتر بود و حق با اونا بود طبیعتاً سیگار کشیدن یه بچه ١۵ ساله خیلی بدتر از کشیدن سیگار یه نوجون ١۶ یا ١٨ ساله هست .

این موضوع سیگار کشیدن من رو نمیشه کارش کرد چون حتی اگه الان هم نکشم بعد ها یه جای دیگه از زندگیم که میتونه دوران دانشجویی باشه یا سربازی یا هرچیز دیگه ای…. چرا ؟

چون خودم به اون نتیجه که نباید بکشم نرسیدم من وقتی. میگم سیگار کشیدن به این منضور نیست که داماً به صورت حرفه ای سیگار بکشم نه من میگم گاهی اوقات .

حالا میتونه هفته ای یه بار باشه میتونه ماهی یک بار حالا اگه با چند نفر جمع شدیم یه نخ سیگارم کشیدیم اشکالی نداشته باشه
اگه میشه کمکم کنید که چجوری با مادرم حرف بزنم تا با این موضوع کنار بیاد .

درضمن من اگر هم سیگار میکشم واقعا کسی نمیفهمه چرا چون من پدرم خیلی آبرو داهست و تقریبا اکثر مردم تو شهرستان پدر من رو میشناسن که البته ما دو تهران سکونت داریم برای همین میگم که میخوام فقط با مادرم حرف بزنم تا اون با این موضوع کنار بیاد
ممنونتون میشم آگه کمکم کنید

پاسخ

ببینید دقت داشته باشید که یک مساله بسیار مهم این است که بدانید این مساله درسته برای شما درگیری ایجاد کرده و درست هم میگید که ممکنه بعدا در دوره دیگری از زندگی رفتارها تکرار شود.

ولی کمی فکر کنید چرا خانواده اینقدر حساسیت دارند ایا واقعا اگر شما از این سن درگیر سیگار شوید صرفا سیگاری بافی می مانید یا مایل هستید چیزهای دیگری را هم تجربه کنید چون می فرمایید خانواده شما قید و بند زیاد داشتند.

اصلا ممکن است به خاطر همین قید و بندها باشد که باعث شده باشد که شما بیشت حالت لجباری داشته باشدی و حتی اگر از ابتدا تمایل خاصی هم نداشتید باز دنبال چنین مسائلی بروید به هر صورت دقت کنید که مساله مهم این است که شما با خودتون اول کنار بیایید به جای اینکه بخواهید خانواده رو قانع کنید که این رفتار رو داشته باشید
همیشه که خانواده با شما نیستند اکنون به واسطه سنتونه که خب طبیعتا بیشتر مراقب هستند بعدا به قول خود شما در سربازی و …

خب شرایطی ایجاد می شود که دیگر به شما توجهی نخواهند داشت و ازادی عمل دارید ولی خودتون فکر کنید وقتی دغدغه فردی در این سن که در اوج شور و هیجان و برنامه ریزی بای اهداف اینده است مساله مطرح کردن سیگار کشیدن است و اصلا به عواقب ان فکر نمی کند در اینده چه خواهد شد به هر حال اینده بسیار غیر قابل پیش بینی خواهد شد و شما هم توجهی به این مساله طبیعتا نخواهید داشت پس دقت داشته باشید که باید حتما مراجعه حضوری داشته باشید و امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

مکمل میخورم و بدنسازی میرم اما خانوادم مخالفن

پسری ۱۸ ساله هستم و ۱سالو ۳ماهه بدنسازی کار میکنم. تو این مدت با دردسر (البته پدر راضی بود) چن مکمل استفاده کردم و حالا یکی دیگه نیاز دارم تا بدنم تکمیل بشه ولی هرچی میگم اونا میگن ضرر داره و تو کلیه رسوب میکنه. پولش هم از خودمه ولی میخوام راضی باشن.

کلی کتاب هم خریدم درس میخونم برا کنکور که. حدود ۱ هفته سر فکرشون کار کردم ولی اصلا راضی نمیشن . این آخرین مکملیه که میخوام استفاده کنم .

نمیدونم چرا تو این مدت مضر نبود ولی حالا بد شدن😶. لطفا یکی کمک کنه

پاسخ

ببینید شما که در سنی هستید که به هر حال ورزش مناسب و داشتن تغذیه مناسب کمک می کند که شرایز بدنی مناسبی داشته باشید .

پس اصلا جای نگرانی وجود ندارد ضمن اینکه این نکته را هم بدانید که اگر امسال قرار است کنکور بدهید پس بی خودی ذهنتون رو با مسائل اینچنینی درگیر نکنید که چه کنید و چطور مسائل را مدیریت کنید .
به هر حال سلامت جسم اهمیت دارد و درست۶ تا کنون اتفاقی نیفتاده ولی خب اگر تداوم داشته باشد مطمئن باشید مساله به حدی گسترده خواهد شده مشکلات زیادی را ایجاد کند و باعث دردسر هایی شود.
و حتما قرار نیست همه چیز را تجربه کنید که متوجه یک مساله شوید به هر حال مشکلات زیادی وجود دارد

مخصوصا برای شما که کنکوری هستید خب این بسیار مهم است که بدانید باید بتوانید در شرایط فعلی اهم و مهم کنید حالا که تا اینجا خانواده با شما همکاری داشتند خب نباید از این به بعد نگرانی هایی داشته باشید .
به هر حال تا اینجا پیش رفتید پس برای جلب اطمینان خانواده هم که شده بهتره دیگه بیشتر از این پیش نروید و بدانید که بهتره درسرو در اولویت قرار بدهید چون واقعا با اینده شما سر و کار دارد و بعد از ان در اینده هم می تواتید پیگیر درزش بدنسازی باشید این طور اعتماد خانوادهدهم جلب شده و خوشحال می شوند از اینکه هنراهی مناسبی با شرایط داشته باشید.
امیدوارم موفق باشید ..
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

مدتی است که شب ها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده

سلام و خسته نباشید، پسر ۲۲ساله ای دارم .

مدتی است که شبها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده نمیدونم چیز دیگه ای هم مصرف میکنه یا نه چطور بفهمم و چکارکنم.

دارم دیوونه میشم

پاسخ

ببینید کاملا قابل درکه که نگران باشید و براتون شرایط سختی باشه که بخواهید بپذیرید که مشکل وجود داره . منتهی یک نکته رو در نظر داشته باشید و ان هم این مساله است که بدانید چون فرزند شما در سن حساسی قرار دارد خب این مساله باعث می شود که اگر برخور کنید شرایط بدتر سود و به نوعی فکر کند واقعا قصد دخالت در کارهای او را دارید.
بهتره حتما ابتدا حضورا در مورد شرایط زندگی و فرزندتون مشورتی داشته باشید و بعد تلاش کنید که نحوه تعامل مناسب با ایشون رو پیدا کنید.
چون به هر حال اینها نکات بسیار مهمی هستند که باید در نظر گرفته شود ..
ضمن اینکه بهتره پدر ایشون در جریان باشن و دوستان را کنترل کنند و در فضای دوستانه و صمیمی در مور عواقب این مساله توضیح بدهید که ممکنه چه شرایطی را برای فرد ایجاد کند ..
به هر صورت امیدوارم مساله حل شود ولی نظارت دقیق صحبت در مورد اینکه مطلع شدید دقیقا مساله کجاست و چه شرایطی وجوو دارد .
همه و همه مسائل مهمی هستند که باید در نظر داشته باشید
به هر حال نوع برخورد با توجه به شناخت از شخصیت پسر تون هست که باید با دقت در نظر گرفته شود .
منتهی جای نگرانی نیست .اگر درست مدیریت کنید مساله حل می شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

382 نظرات

  • محمد , می 8, 2014 @ 5:09 ب.ظ

    باسلام وخسته نباشیدنباشیدمن پسر۱۵ساله ای هستم نمیدانم چراسینه هایم مانندزن هاشده ایااین ازهورمون های نوجوانی است درضمن من چاق هستم

    • Anonymous , سپتامبر 18, 2014 @ 10:07 ق.ظ

      خب این حالت «ژنیکوماستی» به معنای بزرگ شدن بیش از حد سینه در مردانه.. این نوع بزرگی سینه بیشتر به علت رشد بافت پستان اتفاق می افتد نه افزایش بافت چربی به علت چاق شدن…و این موقع رسیدن به سنین بلوغ عادیه و ممکنه بعد مدتی هم دردناک بشه … بهتره با انجام تست های هورمونی از سلامت ترشح منظم این غدد اطمینان حاصل کنید …

      اما اگر علایم زیرو دارید حتما” به پزشک مراجعه کنید :

      – تورم، درد، بزرگی در یک یا هر دو پستان
      – ترشح خونی یا ترشح تیره رنگ از نوک پستان
      – زخم پوستی روی پستان
      – احساس توده سفت یا سخت در پستان

  • جعفر , می 8, 2014 @ 5:31 ب.ظ

    باسلام من پسر۱۶ساله ای هستم به شدت نیاز جنسی دارم اوایل شهوتم خیلی زیادبوداستمنا میکردم هنوزاینکارراشروع نمیکردم فوری راحت میشدم ولی اون روش بدردنمی خورد شهوتم چندبرابرمیشدالان ورزش میکنم روزه میگیرم عبادت میکنم غذای چرب هم زیاد نمیخورم ولی باز هم بشدت نیازبه زن دارم حتی خودم راسرگرم کاری هم میکنم اما بازهم اتیشی هستم میترسم اگراینجوری پیش بره مشکلات روانی پیدا میکنم اززندگی افتادم لطفا کمکم کنید

  • گل نرگس , نوامبر 23, 2014 @ 9:51 ق.ظ

    سلام
    برادرم ۱۷ سالشه.قبلا براتون نوشتم که پنهانی متوجه شدم گاهی قلیون میکشه.جدیدا عکسی ازش دیدم که داره سیگار میکشه.و حتی متوجه شدم که تلاش میکنه با دخترایی دوست بشه
    چه برخوردی میتونم کنم که باعث بدتر شدنش نشه؟

    • Anonymous , نوامبر 23, 2014 @ 12:12 ب.ظ

      خب اگه به طور مستقیم به ایشون بگید چون پل های پشت سر رو خراب شده میبینه تمام تلاش رو خواهد کرد تا گفته های شمارو نقض کنه … به همین خاطر باید پلی رو برای عقب نشینی قرار بدید و به طور غیرمستقیم نفرت خودتون رو در این مورد ابراز کنید … میتونید در این مورد با مشاور هم مشورت کنید …
      در ضمن میتونید برای راهنمایی بیشتر با این شماره تماس بگیرید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مفید , دسامبر 14, 2014 @ 11:04 ق.ظ

    سلام . پسرم۱۴ سالشه . دیروز فیلمی ازخودش گرفته بود که درحمام مشغول به کشیدن یک سیگار بزرگ قهوه ای رنگ بود . اتفاقی پدرش فیلم رادید. خیلی ناراحتم. و نمیدونم الان چه رفتاری بایدباهاش بکنم . لطفا مراراهنمایی کنید.متشکرم

    • Anonymous , دسامبر 15, 2014 @ 9:29 ق.ظ

      خب شاید بهترین کار هیچ کار نکردنه … چون اگر به طور مستقیم گفته بشه از اون روز به بعد دیگه شما بقیه رفتار و کارهاشو نمیتونید ببینید … در این سن بسیار حساس هستند و دوست دارند تا نشانه های مردانه ای رو بروز کنن…بهتره شوهرتون ارتبط خودش رو با ایشون بیشتر کنه و زمانی را برای پیاده روی و یا کوهنوردی باهاش اختصاص بده و در این مواقع انزجار و بدی اینکارها و عواقبشون رو بطور غیرمستقیم تاکید میکنم بطور غیر مستقیم بازگو کنه تا ایشون حدود و خطرات رو دریافت کنه … چون نباید کاری کرد که اعتمادش از شما سلب بشه… در این زمینه هم میتونید با مشاوران کودک و نوجوان مشورت کنید و راهکارهای دیگه ای رو به کار بگیرید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • زهرا , ژانویه 1, 2015 @ 8:22 ب.ظ

    کسی که دوستش داشتم و بهش اعتماد داشتم و میخواستم باهاش ازدواج کنم بهم قول داده بود که کار و خونه وو…..تهیه کنه
    اما نتونسته اما ازم عکس داره
    عکس بدون لباس
    حالا هم داره تهدیدم میکنه با اون عکسا
    باید چیکار کنم؟راهنماییم کنین

    • Anonymous , ژانویه 2, 2015 @ 5:47 ب.ظ

      دوست عزیز بزرگان دین به گفته ان همه محبتت رو به دوستت ابراز کن ولی همه اعتماد رو در موردش بکار نگیر … در این حالت تنها باید امیدوار باشید که اینکارو انجام نده

      از این شماره هم مشاوره تلفنی بگیرید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • بشرا , ژانویه 20, 2015 @ 4:53 ب.ظ

    سلام من آدرس وشماره تلفن مشاوران دراستان کرمانشاه رومیخام

    • Anonymous , ژانویه 21, 2015 @ 12:14 ق.ظ

      با اداره کل بهزیستی استان تماس بگیرید

  • yasaman , ژانویه 21, 2015 @ 1:55 ب.ظ

    به مدت ۳ سال با یه پسر دوست بودم و عاشقانه دوستش داشتم علارغم ظاهر نه چندان خوبش و حتی علاقه ی چندانی هم بهم نداشت اما من عاشقانه دوستش داشتم.تا اینکه ازم جدا شد و من ضربه ی روحی سنگینی خوردم.بعد از سه ماه که من پیشنهادات زیاد و خوبی هم داشتم و تقریبا فراموشش کرده بودم،این آقا پسر برگشت و پشیمون بود و عاجزانه التماس میکرد.اولش قبول نکردم اما با اصرار زیاد خودش و مادرش و مادرم که معتقده پسر خوبیه و خانواده داره و چون پزشکی میخونه آینده ی خوبی داره قبول کردم.الان یک ماه و نیمه که دارم سعی میکنم بهش دوباره علاقه مند شم اما هردفعه میبینمش ناامید میشم و اصلا از نظر ظاهر به دلم نمیشینه…با وجود اینکه پسر خوبیه آیا راهی هست که بهش علاقه مند شم؟از یه طرفم اگه رهاش کنم میدونم که ضربه ی روحی سنگینی میخوره و چون احساس میکنم به خاطر ظاهرش ازش جدا شدم تاوان سنگینی پس میدم…لطفا کمکم کنید…

    • Anonymous , ژانویه 22, 2015 @ 1:06 ق.ظ

      خب چند نکته رو به شما یادآوری میکنم … اول مرحله در ازدواج اینه که طرف به دل شما بشینه …اگر چنین اتفاقی نیفتاده پس زندگی خوبی رو در آینده نخواهید داشت به این نکته توجه کنید … مورد بسیار مهم دیگه اینه که هیچوقت برای ترحم با کسی ازدواج نکنید چون این بدترین نوع ازدواج به حساب میاد …در این موارد بدون دخالت احساسات تصمیم گیری کنید با عقل و منطق … برای دوست داشتن کسی نباید سعی کنید بهش علاقه مند بشید چون هر دلیلی رو که برای اینکار قرار بدید در مرور زمان از بین خواهد رفت

  • yasaman , ژانویه 21, 2015 @ 4:08 ب.ظ

    چرا سوال منو پاک کردین؟…

    • Anonymous , ژانویه 22, 2015 @ 12:55 ق.ظ

      سوال شما پاک نشده … هر سوالی که طرح میشه باید برای نمایش به تایید برسه و بعد شما میتونید سوال رو روی سایت ببنید

  • حمید مقدم , فوریه 9, 2015 @ 12:59 ب.ظ

    با سلام
    لطفا شماره تلفنهای مراکزمشاوره خانواده دررشت را برای بنده ارسال فرمائید.
    با تشکر

    • Anonymous , فوریه 10, 2015 @ 8:57 ق.ظ

      دوست عزیز در این مورد میتونید با اداره کل بهزیستی تماس بگیرید و لیست مراکز معتبر مشاوره ای رو ازشون دریافت کنید …در ضمن میتونید برای راهنمایی بیشتر با این شماره هم تماس بگیرید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • elnaz , فوریه 14, 2015 @ 10:00 ق.ظ

    یه پسری رو دوس داشتم الان ازدواج کرده.بهم دروغ گفت همه چیو.دارم میمیرم.

    • Anonymous , فوریه 14, 2015 @ 11:12 ق.ظ

      خب چرا ناراحت ؟ شما باید خوشحال باشید که با چنین فردی ازدواج نکردید و شکرگذار خداوند
      به هرحال در لحظه این زندگی شکست و پیروزی وجود داره وشما بعد از این حالت دوباره به روال عادی برمیگرید ولی چیزی که بسیار مهمه استفاده از این تجربه است که بتونید برای مراحل بعدی زندگی استفاده کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸

  • ميترا , مارس 23, 2015 @ 8:14 ب.ظ

    باسلام دختری هستم ٢٧ساله که لیسانس کامپیوتر گرفته و در حال اماده شدن برای مقطع فوق لیسانس می باشم مدت سه سال با کسی دوست بودم که فردی نامناسب برای ادامه رابطه مان بود از زمان اشنایی تاالان بسیار عصبی و پرخاشگر شده ام و بعد از پایان ارتباطمان هنوزم ننوانسته ام با کسی رابطه درست ایجاد کنم لطفادر جهت بهبود روابط و ایجاد یکرابطه صحیح مرا راهنمایی کنید . قابل به ذکر است تمامی کسانی که برای اشنایی پیش قدم میشوند دارای سنی کم و دور از من شهرستان می باشند.

    • Anonymous , مارس 24, 2015 @ 10:44 ق.ظ

      خب اگر جدیدا” این کات کردن رابطه رخ داده بهتره از فکر رابطه برقرار کردن بیرون بیای و تمام فکرت رو به قبولی در کارشناسی ارشد اختصاص بدی …گاهی بهترین کار در این شرایط هیچ کار کردنه تا فکرو ذهنت ارامش بگیرن …اینطور موقعیت خودت رو در آرامش پیدا خواهی کرد پس عجله نکن و مدتی به خودت استراحت بده … پیاده روی کن و از طبیعت برای بازسازی خودت الهام بگیر

  • ملیکا , آوریل 26, 2015 @ 12:00 ق.ظ

    سلام من دختری ۱۸ ساله هستم.مدتی با یک پسر ۲۷ ساله در ارتباط بودم ولی با آدمای اطرافش تفاوت دارم.دورش پر از دخترایی که کشته مرده ی پول و … این چیزاشن و ادم فوق العاده فوق العاده مغروریه و با تمام این دختر ها هم رابطه ی جنسی داره.یکبار که با هم صحبت میکردیم گفتم اصلا اهل این چیز ها نیستم چون فقط برای ۱ نفرمو حس لجن بودن بهم دست میده که مثلا ۲ سال با یکی باشم و ۶ ماه با کس دیگه رابطه داشته باشم.حرف که میزدیم بعضی وقتها دیر ج میداد که عصبانی شدم و گفتم که هروقت فهمیدی که منم مثل بقیه نیستم که هروقت خواستی ج بدی قهرذ کردیم و بعد از ۱ ماه و نیم یهو پیام داد که خیلی دوست دارم ببینمت و یکدفعه دیگه هم بعد از ۱ ماه ساعت ۶ صبح زد که همش تو فکرتم گفنم ولی رفتارت اینو نشون نمیده اونم گفت ولی تو اصلا باهام راه نمیای که منظورش از لحاظ اخلاقی بود و منمبین حرفامون گفتم که من مثل دخترایی نیستم که به قول خودت براشون کارایی انجام دادی اونم گقت میدونم واسه همینه که همش تو فکرتم.بعد از چند ماه و این اوضاع هی نوسان داشت دفعه ی اخر گفت بیا پیشم منم داشتم میرفتم با مامانم جایی گفتم نمیتونم و اگرم بخوام بیام پیشت خونه دوست ندارماونم گفت من بیرون نمیرم.منم گفتم منم خونه نمیرم:))))۲ تا روانی افتادیم بهم:))بهش که ز زدم همون روز گفت شما به مهمونیت برس یکذره که حرف زدیم گفت تو که خونه نمیخوای بیای برای چی ز زدی منم گفتم ااا باشه خدافظ اوشونم:))گفت مراقبت کن خدافظ بعد چون واسه کنکور گوشیمو ۱ هفتس جمع کردم میگم نکنه پیام بده نبینم و میخواستم ببینم روز مرد و اگه ز بزنم و بهش تبریک بگم با نه؟؟؟؟ چون ۳ دفعهه که قهر کردیم اون پیش قدم شد و اینو میدونم که میگه خیل خوب بابا بیرون بریم.فوق العاده ازتون ممنونم که نامه ی بلند والامو خوندین:)))

    • Anonymous , آوریل 26, 2015 @ 12:01 ب.ظ

      بر اساس تجربیات گذشته جواب سوالتون رو میدم … این آقایون برای اینکه شرطی رو ببرن اینکارو میکنن … مثلا” شما در رابطه برقرار کردن حدود و حریمی رو رعایت میکنید واین آقایون سعی میکنن با وابستگی ایجاد کردن دختر مورد نظرو به همون راهی که میخوان بکشونن …. و متاسفانه با تمام رفتارهای خشن دخترها در این موارد بسیاری از اونا وارد چنین رابطه ای میشه که نهایتش ابروریزی و استرس و نگرانی های اینده است …
      انتظار نداریم به گفته های ما توجه کنید ولی همیشه جانب احتیاط رو داشته باشید … همیشه حرمت و احترام خودتون رو حفظ کنید و به بهانه تولد و روز مرد یا زن خودتون رو وارد رابطه ای که سرانجامش مشخص نیست نکنید …
      شما ۱۸ سال سن دارید و موقعیت ها و شرایط خوبی میتونه برای شما مهیا بشه … پس سنگین رفتار کنید تا دیگران برای جلب توجه شما پیش قدم بشن

      • ملیکا , آوریل 26, 2015 @ 8:27 ب.ظ

        فوق العاده ازتون ممنونم بخاطر مشاورهی عالیتون

  • رها , آوریل 27, 2015 @ 10:24 ق.ظ

    من دختری ۲۷ ساله هستم و به نظرم دوست شدن با یک پسر به بهانه آشنایی برای ازدواج به دور از چشم خانواده و یا حتی دوست شدن پسر با دختر، خیانت به همسر آینده است
    اگه قرار باشه دو نفر به قصد ازدواج با هم باشن در عرض ۶ ماه با حضور خانواده هم میشه به نتیجه رسید البته تکرار می کنم اگر قصد فقط ازدواج و تشکیل خانواده و به آرامش رسیدن باشه
    امیدوارم تمام دوستای خوبم مواظب احساس و آرامش خودشون و آبروی خونواده هاشون باشن.

    • Anonymous , آوریل 27, 2015 @ 12:57 ب.ظ

      دقیقا” با شما موافقیم … این دوره شناخت باید با اطلاع خانواده ها و به منظور ازدواج باشه تا شناخت همدیگه ارزش و اهمیت خودش رو داشته باشه

  • مونا , می 10, 2015 @ 7:42 ب.ظ

    من دختری۲۴ ساله هستم و مدت ۴ سال بود که یکی از پسر های فامیل را میخواستم البته کسی حتی خودش هم خبر نداشت هر جا میدیدمش دلم تکون میخورد فکر میکردم اونم همین احساسو نسبت به من داره تا اینکه حدود ۹ ماه پیش فهمیدم که اون خودش ۲/۵ ساله کسی رو میخواد اونقر ناراحت شدم که نگو اما بازم نذاشتم کسی بفهمه گفتم اگه دوسش داری اونم کس دیگرو دوست داره خوشبختیش مهمه که این طوری خوشبخته دیگه یه مدت طول کشید تا فراموشش کنم البته خیلی سخت بود تااینکه ۳ ماه پیش برای من اومدن خواستگاری جراش را نمیدونم اما مثل این که اون قسمتش نشده بود من به شدت مات بودم و باورم نمیشد ۲جلسه ای صحبت کردیم بعد تحقیقات و مشورت و… در کل پسر موجهی بود خانوادش هم میشناختیم البته خودش یه کم بازیگوش تر از اونا بود یعنی خیلی پایبند مذهب نیست البته به تازگی این طور شده و خانوادش مثل خانواده ماست که به نظر من و خانوادم اینه بهتر میشه چون ما قبلا هم با این خانواده وصلت داشتیم من هم خیلی مذهبی نیستم اما به نماز و روضه پایبندم از مقلدم هم پرسیدم گفته اگر با کمک من بهتر خواهد شد اقدام به ازدواج کنم در کل من مشکلی با این مورد نداشتم بعد از ۴۰ روز اشنایی و اینکه پیش اقای قویدل برای مشاوره رفتیم و گفت مشکلی ندارید فقط ۳ ماه رفت و امد داشته باشید هر دو قبول کردیم و البته اون بیشتر هم عجله داشت ۵ جلسه هم صحبت کرده بودیم رابطمون هم عالی بود تا اینکه عید شد و اونا یک هفته رفتن مسافرت بعداز برگشتن هم اصلا با من تماس نگرفت تا اینکه من جویا شدم گفت من احتیاج دارم بیشتر فکر کنم چون فکر میکنم ازلحاظ اعتقادی فاصله داریم واین مدت هم رابطه رو قطع کرد که از روی احساسات تصمیم نگیرم اینو که گفت انگار یه بشکه اب یخ رو سرم ریخت بعد اون همه انتطار گفت بریم مشاوره گفتم باشه ۱۵ روز دیگه طولش داد رفتیم پیش مشاور و اونم گفت با هم صحبت کنید و اون زمان بیشتری میخواست اما من گفتم ۱۵ روز دیگه بیشتر نمیتونم صبر کنم جون حس میکردم دیگه خودش نبود در حالی که انگار اون دوست نداشت و میخواست از هر نطر فاصله بندازه تا اینکه یه روز بعد از اینکه عصر رفتیم بیرون و اخرش قرار گذاشته بودیم که دوباره فکر کنیم و صحبت کنیم اما ۱۲شب با یک پیامک و معذرت خواهی همه چیزو تموم کرد البته برای خودش جون برای من تازه همه جیز شروع شد و با کلی ابهام همه جیزوول کرد حالا شما نطرتون جیه من جه طوری میتونم با این قضیه کنار بیام ایا درسته اگر من اشتباه کردم و زمانی که میخواست رو بهش ندادم حالا که حتی مادرش هم بابت این مدت معذرت خواهی کرده من بهش زمان بدم نمیتونم ازش بگذرم اخه ما از هر نظر تفاهم داریم و من راجع به اعتقادات مذهبیم اولش اغراق کردم و این باعث سو. تفاهم شده شما میگید جی کار کنم من به شدت خودم رو مقصر میدونم تا اخر عمر جطور میتونم خودم رو ببخشم در ضمن این که با این حال نه اون و نه من شاید زندگی های موفقی نداشته باشیم جی کار کنم یعنی هیج راه برگشتی نیست؟

    • Anonymous , می 11, 2015 @ 9:55 ق.ظ

      دوست عزیز مشکل اختلاف مذهبی نیست ایشون کلا” نسبت به این ازدواج دلسرد شده و بهانه ای مثل این اختلاف رو پیش کشیده
      ایشون اگر تمایلی برای این ارتباط داشت مسلما” میتونست زودتر به نتیجه برسه …
      در ضمن اینکه بهتره شما هم خیلی محترمانه کات کنید و خواهشا” احساساتی نباشید چون میتونست این اتفاق بعد از سه ماه که برای اشنایی قرار گذاشته بودید رخ بده
      پس صبور باشید و قوی از این رابطه بیرون بیایت

  • مونا , می 11, 2015 @ 11:39 ق.ظ

    ممنون از راهنماییتون میشه اسمتونو بگید

    • Anonymous , می 11, 2015 @ 11:55 ق.ظ

      دوست عزیز قوانین سایت گفتن نام رو ممنوع کرده … ولی دوستان زیادی در این مورد حضور دارن
      اگر مشکلی بود میتونیدبرای مشاوره تخصصی از شماره های موجود بهره ببرید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • مونا , می 11, 2015 @ 1:08 ب.ظ

    من برای این پرسیدم چون فکر میکنم هیچ مشاوری با این قطعیت نمیتونه با دونستن قسمتی از ماجرا اینقدر با قطعیت جواب بده مگر اینکه خود مشاوری باشه که برای مشاوره ازدواج پیششون رفتیم حداقل میتونید بگید که شما از مشاور های مر کز مشاوره جوان در خیابان سمنگان هستید؟

    • Anonymous , می 11, 2015 @ 3:29 ب.ظ

      دوست عزیز حدس شما اشتباهه …
      ولی در مورد قطعیت باید بگم مشکل بیشتر افراد در همین قاطع بودن در رفتارهای زندگیشونه …
      منطقی فکر کنید و قاطع عمل کنید …
      مشاور نباید با شما احساس همدردی کنه باید نقش یک حوله سرد در تبی گرم رو بازی که که شاید شک برانگیز باشه ولی بتونه فرد رو به ارامشی که گاها” بخاطر عدم قطعیت هست برسونه
      براتون ارزوی آرامش همراه با سلامتی دارم

  • یه دختر , می 19, 2015 @ 8:37 ب.ظ

    سلام من ۱۸ سالمه
    مدت ۲ ساله با یه پسر ثر ارتباطم
    رابطمون عالی شروع شد
    از اول هم رابطه سالمی داشتیم
    و بینهایت عاشق هم بودیم
    تا این که بین چتامون بوس و خیلی چیزای دیگه اضافه شد
    طوری که الان دیگه همه چیز منو میدونه
    و منم همین طور
    عکس بد ندادیم
    فقط چت رمانتیک داشتیم
    با هم رابطه نزدیک.واقعی نداشتیم
    فقط یک بار بیرون بوسش کردم
    حالا الان معتاد شدم به رابطه باش
    ااون به شدت مغروره
    و جلو نمیاد
    فقط من خودمو کوچیک میکنم
    به شدت خار شدم..
    نمیتتونم باش بهم بزنم چون به شدت وابستم بهش
    طوری شده که چون نمیتونم باهاش باشم بعضی وقتا
    میرم فیلمای پورن نیگا میکنم!
    کمکم کنین
    چطوری میتونم خودمو درس کنم 🙁
    مرسی
    سنم کمه
    کمکم کنین

    • Anonymous , می 21, 2015 @ 12:44 ق.ظ

      قطع رابطه عاطفی واقعا سخت است و اکثر ما روش درست قطع رابطه را بلد نیستیم. به همین خاطر نه فقط نمی تونیم ناراحتی قطع رابطه رو به حداقل برسانیم، بلکه با رفتارهای اشتباه، اوضاع را بر فرد مقابل سخت می کنیم و خودمان هم وارد وضعیتی می شویم که نمی توانیم رفتارهایمان را نقد کنیم.
      برخورد عاقلانه و اخلاقی با کسی که زمانی نگرانمان بوده و دوستمان داشته است، شجاعت می خواهد اما شجاعت همه ماجرا نیست، ما باید بتونیم برای خودمان احترام قائل باشیم و کاری کنیم که دو طرف بعد از این شکست، بتوانند دوباره به زندگی برگردند. این راهکارها شما را در راستای خاتمه دان به این نوع روابط کمک خواهد کرد.

      ۱- مسئولیت کامل شروع روند قطع رابطه را برعهده بگیرید:
      اگر احساسات یا نیازهایتان تغییر کرده است، اگر رویاهاتان دیگر به هم شباهتی ندارد یا زندگی تان در مسیرهایی متفاوت است، شجاع باشید و این را صریح اعلام کنید، نه اینکه طوری با نامزدتان برخورد کنید تا مجبور شود اینها را به زبان بیاورد. وقتی احساس می کنید یک رابطه باید تمام شود نباید مسئولیت گریز شوید و کاری کنید که طرف مقابل خودش به زبان بیاید و بگوید که دیگر نمی تواند ادامه دهد. این باعث نابودی عزت نفس شما می شود، این خاطره هیچ وقت از ذهنتان پاک نمی شود و هیچ وقت فراموش نمی کنید که شجاعانه عمل نکردید.
      شما دوست دارید این بار را از دوشتان بردارید و جوری رفتار می کنید که بالاخره طرف مقابل بگوید که دیگر بس است و از این رابطه خسته شده اما این رفتار شما تمام تلقی آن آدم از زندگی را به هم می ریزد. طرف مقابل در ابتدا متوجه نمی شود که شما قصد دارید رابطه را قطع کنید و شروع می کند به پرسیدن این سوالات از خودش: آیا آدم ارزشمندی نیستم؟ آیا غیرجذابم؟ شما آرام آرام این احساس را در طرف مقابل به وجود می آورید که مقصر خودش است. شما به درک او ضربه می زنید و او به آنچه احساس می کند، می بیند یا می شنود اطمینان نخواهد کرد. این نوع بلاتکلیفی می تواند آن را در رابطه های بعدی هم فلج کند. دیگر نمی تواند به از خودگذشتگی یا شایستگی نفر بعدی اطمینان کند.

      ۲- قطع رابطه را رو در رو انجام دهید
      در یک قطع رابطه رو در رو ممکن است اشاره های غیرکلامی را حس کنیم که به ما اطمینان می دهند که همچنان قابل دوست داشتن هستیم. هر چیزی جز قطع رو در روی رابطه، این پیام اضطراب آور را در خودش دارد: «تو اهمیت نداری». عده ای ممکن است فکر کنند با ایمیل زدن، پیامک فرستادن می توانند از تلخی اعلام قطع رابطه کم کنند اما این روش های از راه دور به شخصی که خبر قطع رابطه را دریافت کرده چنان ضربه ای وارد می کند که در رابطه های بعدی اثراتش را خواهیم دید.
      وقتی شما هیچ توضیحی د رباره دلیل قطع رابطه نمی دهید، طرف مقابل زمانی خیلی طولانی را صرف این مسئله می کند که چه مشکلی داشته و چه اشتباهی کرده است. این آدم بعد از شما به سختی وارد رابطه عاطفی دیگری می شود. بدون یک پایان قطعی، وارد فکرهای بی پایانی می شویم که در اکثر اوقات به افسردگی منجر می شود. جالب است وقتی ما از راه دور قطع رابطه می کنیم دیر یا زود دچار عذاب وجدان می شویم چون بالاخره می فهمیم که چطور به طرف ضربه زدیم و چقدر کم نگرانش بودیم. ممکن است پنج سال بگذرد و بالاخره از کار خودتان خجالت بکشید. این احساس گناه و خجالت بر روابط بعدی شما هم تاثیر می گذارد

      نباید از صداقت چماق بسازید یا همه چیز را فاش کنید. اگر مثلا از نحوه حرف زدن طرف مقابل نفرت پیدا کردید و تا دهنش را باز می کند حالتان به هم می خورد بهتر است این را در دلتان نگه دارید. مهمترین وظیفه شما این است که مراقب اعتماد به نفس طرف مقابل باشید

      ۳- با وقار رفتار کنید
      از آنجا که قطع رابطه یک سناریوی بالقوه انفجاری هست سعی کنید پیش از انجام آن به تک تک توهین هایی که خواهید شنید و تک تک فحش هایی که احتمالا خواهید داد فکر کنید. اینجوری موقع دعوا معقول تر حرف می زنید. محترم شمردن طرف مقابل باعث می شود او هم با احترام بیشتری با شما حرف بزند.

      ۴- صادق باشید
      نباید از صداقت چماق بسازید یا همه چیز را فاش کنید. اگر مثلا از نحوه حرف زدن طرف مقابل نفرت پیدا کردید و تا دهنش را باز می کند حالتان به هم می خورد بهتر است این را در دلتان نگه دارید. مهمترین وظیفه شما این است که مراقب اعتماد به نفس طرف مقابل باشید. طوری بلا سرش نیاورید که نتواند هیچ رابطه موفق دیگری داشته باشد. نمک روی زخمش نپاشید. این شکنجه است. شما قصد دارید یک پیام را به طرف مقابل برسانید «تو آن کسی که من می خواهم نیستی». همین. پس نباید او را به این نتیجه برسانید که مشکل بزرگی دارد و پر از کمبود است.

      ۵- بی خیال کلیشه هایی مثل «مشکل تو نیستی، منم» شوید
      این جمله های تکراری و بی ربط فقط طرف مقابل را به این نتیجه می رساند که ذره ای احترام برایش قائل نیستید و با دم دستی ترین تکه های فیلم ها و سریال ها با آن برخورد کرده اید. شما به طرف مقابل یک توضیح درست (حتی مختصر) بدهکارید. باید به او توضیح دهید که چرا اوضاع آنطور که می خواستید پیش نرفته است،ضمنا نیاز نیست طرف مقابل را وادار کنید که دلایلتان را بپذیرد، به خصوص که چنین بحث هایی عموما به خشونت منجر می شود.

      ۶- شروع نکنید به تحلیل جزء به جزء ماجرا
      این ایده خوبی نیست چون امکان ندارد به توافق برسید. شما می گویید ماجرا اینگونه رخ داده است و طرف مقابل می گوید نه! نه! ماجرا را اشتباه دیدی … جور دیگری بود. این رفت و برگشت های مداوم اکثر اوقات به دعوا یا بدتر از آن منجر می شود. بدتر از دعوا این است که شما در بحث ببازید و طرف مقابل شما را وادار به بازگشت کند، آن هم بازگشت به رابطه ای ناکارآمد که خودتان به دنبال پایان دادنش بودید. چطور رابطه عاطفی را تمام کنیم؟

      ۷- کامل قطع کنید
      برای اینکه جلوی ضربه را بگیرید نگویید که بیا از این به بعد دیدارهای دوستانه داشته باشیم. اینکه به طرف بگویید بیا از حالا به بعد مثل خواهر و برادر باشیم ممکن است احساس گناه شما را از قطع رابطه کم کند اما برای طرف مقابل چیز خوبی نیست. این ممکن است باعث شود او به اشتباه به آینده و بازگشت شما امیدوار شود و این امیدواری جلوی حرکت دو طرف به سمت زندگی بهتر را می گیرد.

      ۸- موقع خداحافظی قدرشناس باشید
      خیلی خوب است که هنگام خداحافظی دوران خوب مشترک را مورد قدردانی قرار دهید و این خوب است که حس ناراحتی تان را (از اینکه امیدهای مشترکتان به رابطه به ناامیدی تبدیل شد) بروز دهید. چنین کارهایی به طرف مقابل ثابت می کند که شخص ارزشمندی بوده است.

      ۹- به تصمیم طرف مقابل اعتراض نکنید
      التماس نکنید تا از تصمیمش صرفنظر کند. وقتی یکدفعه با شما قطع رابطه می کنند بهترین راه این است که بپذیرید این رابطه به پایان کامل خودش رسیده است. اینگونه روند بهبود عاطفی سریع تر می شود. فرد بعد از قطع رابطه، از همه کناره می گیرد اما با گذشت زمان، این کناره گیری اجتماعی کمتر و کمتر می شود و این یعنی شخص در پروسه بهبود قرار گرفته است. این پروسه به شدت حساس است و هر ارتباط یا تلاش برای بازگشت طرف مقابل به او ضربه می زند. اگر به طور ناگهانی یک ایمیل از طرف مقابل به شما برسد ناگهان به او تمایل پیدا می کنید و دلتان می خواهد رابطه دوباره آغاز شود. بنابراین هرگونه ارتباط با شخصی که با شما به هم زده را قطع کنید. نامه ها و کارت پستال هایش را دور بریزید. به او زنگ نزنید و بیخود تلاش نکنید که ردی از او در زندگی تان حفظ کنید.

      ۱۰- از او شیطان نسازید
      این فقط انرژی خودتان را تلف می کند و باعث می شود متوجه نشوید که به بن بست رسیدن یک رابطه دو نفره، تقصیر هر دو نفر بوده است و بی خیال نقشه انتقام شوید؛ چون این باعث می شود که طرف مقابل بیشتر از قبل در تفکرات شما حضور داشته باشد و این یعنی عقب افتادن روند بهبود.

      ۱۱- درد را به زور از بین نبرید
      بعد از مرگ یک عزیز، پایان یک رابطه بلندمدت یکی از بزرگترین ضربه های احساسی است که شخص می تواند تجربه کند پس کاملا طبیعی و در واقع ضروری است که شخص برای این فقدان سوگواری کند. عشق شما را به شدت آسیب پذیر می کند. اگر اجازه دهید که عاشق شوید می توانید خیلی بد ضربه بخورید. پس درد طبیعی است. هر چه زودتر با این درد روبرو شوید، زودتر می گذرد.

      باید بپذیرید که به احتمال خیلی خیلی زیاد شما کس دیگری را پیدا می کنید و کمی بعد فکر می کنید که او هم تنها کسی روی زمین هست که به شما می آید

      ۱۲- فکر نکنید که بزرگترین عشق روی زمین را از دست دادید
      به خودتان نگویید کلا یک آدم برای شما روی زمین وجود داشته است و حالا او را از دست دادید. عشق باعث می شود که فکر کنید فقط همین آدم است که با شما هماهنگ است. در فیلم ها و کتاب ها هم به این اسطوره دامن می زنند اما مسئله اینجاست هیچ چیز جادویی در مورد یک شخص خاص وود ندارد.
      در واقع در روی زمین تعداد زیادی آدم وجود دارند که می توانیم با آنها رابطه خوبی داشته باشیم. البته درست بعد از به پایان رسیدن یک رابطه عاطفی، نمی توانیم اینجور فکر کنیم اما باید بپذیرید که به احتمال خیلی خیلی زیاد شما کس دیگری را پیدا می کنید و کمی بعد فکر می کنید که او هم تنها کسی روی زمین هست که به شما می آید.

  • یه دختر , می 26, 2015 @ 1:58 ب.ظ

    مرسی از این همه توضیح شما دوست عزیز اما من بازم جواب مشکلمو نگرفتم… من قصد قطع رابطه که ندارم میخوام مشکلم رو طوره دیگه ای حل کنم!

    • Anonymous , می 26, 2015 @ 4:21 ب.ظ

      دوست عزیز شما جواب مشکلتون رو نگرفتید چون دوست ندارید چیزی برخلاف خواسته درونی شما اتفاق بیفته … شما به ایشون بسیار وابسته شدید و دوری از ایشون بسیار سخته ولی ایشون تمایلی که شما از خودتون نشون میدید رو نمایان نمیکنه … به همین خاطر دنبال یک معجزه هستید که رابطه رو درست کنه وباید بدونید این روابط نیاز به معجزه نداره … شما باید واقعیت رو بپذیرید یا ایشون خواهان ادامه دادن رابطه با شماست برای ازدواج و یا اینکه چنین تمایلی نداره … مهم خواست دو طرف شماست و شما هم برای فرار از این وابستگی قرار نیست خودتون رو از چاله به چاه بندازید … ولی به مقتضی سنتون احساسی عمل میکنید و برای درمان حس جنسیس تون پناه به فیلم های پورنو آوردید
      خودتون به رابطه ای که دارید کمی فکر کنید واقعا” شما در زندگی و این رابطه دنبال چی هستید ؟
      سعی کنید بهش جواب بدید و هدفتون رو مشخص کنید
      و دلتون رو به معجزه خوش نکنید
      واقع بین باشید
      واقعیت

  • باران1368 , جولای 9, 2015 @ 2:14 ب.ظ

    با سلام،سوال من درباره ی برادرمه،برادرم۲۲سال سن داره،سرش تو کار خودشه و ارومه،اهل نماز و روزه هم هست،چند وقتی بود مدام سرش تو تبلتش بود،با اصرار مادر تبلتش توسط من چک شد،دیدم با دختر خانومی دوستته و در این دوستی صحبت مسائل حساس و جنسی صحبت شده،با وجود اینکه ما دائم پیش داداشم نیستیم و اون زمستون بخاطر دانشگاهش تنها تو خونه میمونه نگرانش هستیم،از یک طرف اگه بخواهیم زنش بدهیم شرایطش جور نیست،هنوز یک سال از درسش مونده و کار نداره،از ی طرفم دوس نداریم به گناه بیفته و از یک بابم نمیدونیم ایا دختر واقعا چه جور دختریه،دختره هم محله ای هست ۱۷سالشه،ایا دختری که راحت درباره این مسائل صحبت کنت خوبه؟ب نظرتون میشه یا همین دختر عقد کرد و ۳،سال تو عقد گذاشتشون تا شرایطشون جور بشه؟؟کمکمون کنید

    • ◄Responder► , جولای 11, 2015 @ 1:38 ق.ظ

      دوست عزیز کسی میتونه به برادرتون نزدیک بشه که روابط خوبی باهاش داشته باشه تا بتونه در این مورد با برادرتون صحبت کنه
      اگر شما همینطور هستید بطور غیر مستقیم نظرش رو در مورد ازدواج بپرسید و بعد که وارد بحث شد در مورد حواشی این موضوع صحبت کنید تا بدونید نظرش در این مورد مثبت هست یا فقط یک دوستی ساده است ؟
      به هر حال وقتی به این حد رسیده مشخص هست که مدت زمان زیادی با هم دوست هستند …
      خوب و بد بودن رو باید در معاشرت و مراوده با این فرد متوجه بشید

  • حامد , جولای 11, 2015 @ 5:58 ب.ظ

    آدرس یک روانشنای در رشت رو میخام برای کنکور

    • ◄Responder► , جولای 12, 2015 @ 1:16 ق.ظ

      در این مورد با کانون های آموزشی در سطح شهر تماس بگیرید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *