مرکز مشاوره

مرکز مشاوره جوان

تست روانشناسی

مرکز مشاوره جوان

جوانان امروزی در این جامعه همواره با مشکلات و معضلاتی روبرو میشوند که گاه در حل این مسائل عاجز و ناتوان میشوند.امروزه  در بین جوانان کمتر کسی پیدا میشود که مشکلی نداشته باشد، این مشکلات جوانان میتوانند در زمینه مشکلات خانوادگی ، مشکلات کاری ، مشکلات ازدواج ، مشکلات تحصیلی و بسیاری دیگر باشند ، گاهی این مشکلات چنان شدید و طاقت فرسا هستند که جوان را نا امید و خسته از زندگی میکند.

اما این وظیفه بزرگتر هاست که در این شرایط آنها را تنها نگذارند و با دادن امید آنها را دلگرم کنند. مشاورین ما نیز در مرکز مشاوره جوان با در نظر گرفتن این اهداف سعی بر حل مشکلات شما جوانان و آینده سازان کشور دارد ، شما میتوانید با مراجعه به مرکز مشاوره جوان  انگیزه از دست رفته خود را برای  زندگی به دست آورید.

شماره های تماس 01

به یک هم دانشگاهی علاقه مند شده ام

دختری هستم ۲۵ ساله. فارغ التحصیل مهندسی برق هستم و به علت علاقه زیاد دوباره کنکور دادم و امسال پزشکی قبول شدم.

مدت ها پیش که درباره این رشته تحقیق می کردم در فضای مجازی آقایی را پیدا کردم که ایشون هم دانشجوی همین رشته بودند و با اینکه منو نمیشناختند بشون علاقه مند شدم.

گذشت تا اینکه منم امسال قبول شدم و از قضا همون شهر! البته کاملا تصادفی این اتفاق افتاد. با اینکه ۲ سال ازین حس میگذره اما با ورود به دانشگاه دلم میخواست حتی اگه شده تصادفی ایشونو ببینم و در دومین روز دانشگاه این اتفاق افتاد! حالا این حس شدیدتر شده و داره عذابم میده.

مشکل اینجاست که ایشون درسشون تموم شده و دیگه دانشکده نمیان و اصن منو نمیشناسن. تا حالا چنین حسی نسبت به کسی نداشتم و مطمئنم اگه از این شانسم استفاده نکنم بعا پشیمون میشم.

چیکار کنم به نظرتون؟

پاسخ

با سلام دوست عزیز یعنی در حال حاضر اصلا ایشون نمی دونند شما چه کسی هستسد و اون موقع که اشنا شدید هیچ ارتباطی نبود و صرفا در فضای مجازی عاشق ایشون شدید ؟

خب وقتی طرف مقابل مطلع نیست و داره از دانشگاه فارغ التحصیل میشه شرابط روحی برای شما قابل درک است ولی وقتی اصلا نمیشناسند این عشق یک طرفه عذاب اور خواهد بود که باید دقت داشته باشید.

به هر حال به نظرم از مرکز مشاوره دانشجویی استفاده کنید به لحاظ قیمت و مسافت چون اینکه راهکار داده شود که شما خودتون رو به ایشون معرفی کنید و نظر ایشونم راجب خودتون بدونید درست نیست اصلا .

و باید بتونید این قضیه رو به جای انکار و فراموشی حل کنید امیدوارم مساله به زودی حل شود.

سخت تر است .امیدوارم در هر حال خوشبخت باشید . در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

به نظر من برو و خودتو نشون بده یک کاری کن و بیکار نشین نمیگم برو از علاقت بگو اما یک جوری دور و برش باش اینکه نشناستت خیلی بده چون تا نشناستت علاقه ی هم صورت نمیگیره پس باید بشناسنتون و بعد اگه واقعا قسمت هم بودیم به هم میرسیناگرم که نشد هیچ وقت افسوس نمیخورین که هیچ تلاشی نکردین

۶ راه حل برای عشق یک طرفه!

عشق، مثل قلب است. وقتی زندگی می آفریند که همزمان هر دو بطن آن بتپند. تپش یک بطنِ تنها فایده ای ندارد. عشق یک طرفه مثل تپش تک بطن است، یک تلاش عبث.

اما خیلی از آدم ها این تلاش عبث را تجربه می کنند. آیا این تلاش بیهوده سرنوشت یک فرد است؟ چگونه می توان این تجربه محتوم به شکست را مدیریت کرد؟

عشق های یک طرفه کدامند؟

تکلیف عشق های دو طرفه که معلوم است؛ وقتی دو نفر به صورت متقابل همدیگر را دوست دارند، بیشتر از هر چیز برای همدیگر اهمیت قائلند و تا پای جان از هم حمایت می کنند می گوییم که آنها عاشق همدیگر هستند. اما عشق یک طرفه چیست؟

عشق یک طرفه، همان طور که از اسمش معلوم است به معنی این است که یک طرف ماجرا طرف دیگر را دوست دارد در حالی که طرف دوم هیچ علاقه ای به او ندارد. این قبیل عاشق ها دو دسته اند:

دسته اول، گروهی هستند که به صورت ذهنی عاشق کسی هستند و با اینکه در واقعیت نشانه ای از علاقه متقابل نمی بینند اما سفت و سخت معتقدند که طرف دیگر هم به آنها فکر می کند و به آنها علاقه دارد هر چند که هیچ کدام هرگز چیزی به زبان نیاورند.

دسته دوم، عشق شان را به زبان می آورند اما با اینکه از طرف مقابل جواب رد می گیرند، حاضر به قبول واقعیت نمی شوند و با نسبت دادن علت رد شدن درخواستشان به عوامل دیگری مثل دخالت خانواده آن فرد و یا حضور رقیب عشقی تا مدت ها برای رفع موانع دست و پای بیهوده می زنند.

همان طور که می بینید، عشق یک طرفه بیشتر از اینکه «عشق» تلقی بشود نوعی تفکر و رفتار بیمارگونه به نظر می آید که جز دردسرهای روانی و عاطفی نتیجه دیگری ندارد.

دردسرهای عشق یک طرفه کدامند؟

مدت ها قبل، کسی را می شناختم که دوازده سال به صورت ذهنی با عشق پسر عمویش زندگی می کرد و وقتی پسر عمو با فرد دیگری ازدواج کرد، او به حدی افسرده شد که چاره ای به جز مصرف دارو نداشت.

متأسفانه اغلب کسانی که یک طرفه عاشق هستند همین سرنوشت را پیدا می کنند.

البته این را هم باید اضافه کنم که افسردگی قسمت خوب ماجرا است چون نشانه آن است که فرد در حال نزدیک شدن به مرحله پذیرش واقعیت است.

اغلب این افراد فرآیند سوگ را تجربه می کنند که به دلیل اینکه نسبتاً طولانی است مشکلاتی را در کار و تحصیل و روابط اجتماعی برای آنها ایجاد می کند و اصطلاحاً آنها را برای مدتی از زندگی عقب می اندازد.

چگونه در دام عشق یک طرفه نیفتیم؟

با توجه به مشکلات عشق یک طرفه که درباره آنها صحبت کردیم، بهتر است از قبل برای نیفتادن در این ورطه چاره ای بیندیشیم.

شاید بگویید که عشق، یک اتفاق است و دست خود آدم نیست و در نتیجه نمی توان جلوی آن را گرفت.

با اینکه تا حدودی با شما موافقم آن هم از این جهت که احساسات و هیجانات اغلب خارج از آگاهی ما شکل می گیرند و به غلیان می افتند، اما لازم می دانم این نکته را هم اضافه کنم که چون ما صاحب آن احساسات و هیجانات هستیم، پس می توانیم آنها را مدیریت هم بکنیم.

بنابراین اگر احساس علاقه نسبت به کسی در شما ایجاد شد در حالی که هیچ مدرکی مبنی بر علاقه متقابل برای آن ندیدید، با راهکارهایی که در ادامه مطرح می شوند، خودتان را مدیریت کنید تا دچار آسیب نشوید:

از احساساتتان آگاه باشید

یکی از دلایل مهم در بیراهه رفتن احساسات این است که ما نسبت به آنها آگاه نیستیم. اگر دلبسته کسی شده اید که علاقه ای به شما ندارد و می خواهید از این موقعیت خلاص بشوید، با تمرکز کردن آگاهانه روی احساساتتان شروع کنید و جنس آنها را بشناسید.

رابطه تان با آن فرد را مدیریت کنید

هر چقدر از کسی که به او علاقه دارید دورتر باشید راحت تر می توانید از دام عشق یک طرفه تان بیرون بیایید. اگر دور شدن فیزیکی برایتان ممکن نیست، سعی کنید رابطه تان را با او به حداقل برسانید و در برخوردهای ضروری نیز کاملاً رسمی رفتار کنید.

اوقات بیکاری تان را به صفر برسانید

تا جایی که می توانید با کارهایی که برایتان لذت بخش هستند سر خودتان را گرم نگه دارید. ورزش منظم را هم از قلم نیندازید.

اهدافتان را بازشناسایی کنید

به کارهایی که قبل از شروع شدن این رابطه دلتان می خواست انجام بدهید فکر کنید.

آنها را به صورت هدف برای خودتان دوباره تعریف کنید. اولویت بندی کنید و هر کدام را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید. و با در نظر گرفتن یک دوره زمانی مشخص دست به کار بشوید.

خودتان را باز تعریف کنید

گاهی اوقات ما نیاز پیدا می کنیم که دوباره خودمان را برای خودمان تعریف کنیم. با خودتان خلوت کنید و تعریفی را که از خودتان دارید روی کاغذ بنویسید.

اگر تعریفتان کلی بود و یا خیلی مثبت نبود، سعی کنید تعاریف جدید و مثبت تری را جایگزین آن بکنید.

تعاریف مثبتتان را جلوی آینه با خودتان تکرار کنید. در تعریفتان حتماً روی عزت نفس و ارزشمندی خودتان تأکید کنید.

ذهن تان را آماده پذیرش آدم های تازه بکنید

با افراد جدید معاشرت کنید و اجازه ندهید که شکست ناشی از عشق یک طرفه، شما را نسبت به آینده تان بدبین کند. در یک کلام اینکه جاده زندگی تان را برای ورود افراد جدیدی که متقابلاً شما را دوست می دارند، آب و جارو کنید.

پاسخ
پسری ۲۰ ساله هستم راستش به یک مشکل بزرگ برخوردم که خیلی فکرمو مشغول کرده اونم این هست که من از یکی از دخترای همکلاسیم خوشم میاد و واقعا دوسش دارم ولی نمیدونم باید چطور بهش پیشنهاد بدم یا حرف بزنم باهاش البته بگم قبلا توی یکی از این شبکه های فضای مجازی باهاش حرف زدم و اونم همیشه به پست هایی که اونجا میذارم توجه میکنه خودم فکر میکنم احتمالا جوابش بهم مثبت باشه ولی ته دلم یکم شک دارم و شاید همین جلوگیری میکنه از اینکه من برم جلو البته اونم از دخترایی هست که با پسری حرف نمیزنه و همیشه هم با دوستاش هست.
لطفا راهنمایی کنید بنده رو باتشکر

پاسخ

روشهای زیادی وجود داره و لی من به شما توصیه میکنم در کلاسهای دفاع شخصی ثبت نام کنید .

اول از اینکه در گروه قرار میگیرید و دوم اینکه با یاد گیری مهارتهایی اعتماد به نفس در شما تقویت خواهد شد.
قرار نیست از این مهارت ها استفاده خاصی کنید ولی این حس قدرت در شما ایجاد کننده اعتماد به نفس در شماست.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشقی

نوجوانان بر اساس گروه اجتماعی که به ان تعلق دارند، ممکن است در مورد نحوه ارتباط با جنس مخالف، دارای دیدگاههای شخصی بسیار محکمی باشند مثلا کلا با برقراری این دست رابط مخالف باشند و یا اینکه تصور کنند این دست روابط الزامی است.

به طور کل به نظر می رسد که در سالهای اول نوجوانی، احتمال دارد که نوجوان هیچ تمایلی به برقراری رابطه با جنس مخالف نداشته باشد؛ اما در اواخر نوجوانی ممکن است ارتباط با جنس مخالف برای وی جذاب شود و تقریبا این زمان است که امکان بروز عشق و عاشقیهای نوجوانی افزایش می یابد.

آنچه مهم است این است که این گرایش در هر حال ایجاد می شود لذا نوجوان در این زمینه خاص نیازمند درک و توصیه والدین خود هستند اما توجه کنید که این راهنمایی ها باید قبل از ایجاد این دست تعلقات خاطر به نوجوان ارایه شود نه بعد از آن!

“فیلیپ رایس”، روان‌شناس معاصر، با استناد به بررسی‌های بیش از ده پژوهشگر، در فاصله سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۶،‌ هدف‌های زیر را برای قرارهای عاشقانه برمی‌شمارد: – تفریح و سرگرمی : یکی از عمده‌ترین مقاصد رابطه با جنس مخالف، برخورداری از نوعی سرگرمی است.قرار عاشقانه برای نوجوان، لحظاتی سرشار از خوشی و لذت فراهم می‌سازد که به خودی خود می‌تواند هدف باشد.

همراهی و معاشرت بدون مسئولیت ازدواج

هم‌نشینی و همراهی با دیگران، یکی از نیرومندترین انگیزه‌های رابطه عاشقانه است.تمایل به دوستی، پذیرش عاطفه و عشق دیگری یکی از جنبه‌های طبیعی و سالم رشد و تحول آدمی است.

افزایش منزلت اجتماعی

کسانی برای کسب موفقیت ، اثبات و حفظ موقعیت اجتماعی خود به این‌‌گونه رابطه‌ها کشیده می‌شوند ، به علاوه عضویت در دار و دسته‌های خاص است که باعث می‌شود نوجوان برای کسب منزلت اجتماعی، روابط عاشقانه برقرار سازد.

تعیین و انتخاب همسر

قرارها و برخوردهای دختران و پسران، به ویژه در سنین بالاتر، به انتخاب همسر و ازدواج می‌انجامد؛ خواه این انتخاب آگاهانه باشد یا نباشد.

اینکه رابطه‌های عاشقانه به همسرگزینی بینجامد، به تمامی تجربه‌های فرد بستگی دارد.

همه ارتباط‌ها، به ازدواج‌های عاقلانه منتهی نمی‌شوند؛ به خصوص اگر دختران و پسران دلداده، تحت تأثیر خصوصیات و عواملی سطحی یکدیگر را برگزیده باشند.

بعضی از زوج‌هایِ عاشق، خودخواهی، رقابت‌جویی، بی‌ثباتی و دیگر عادت‌های ناپسند را در طول دوران خاطرخواهی‌شان بروز می‌دهند که زمینه ازدواجی موفق، که همانا پیوندی دراز مدت براساس مهرورزی، سازگاری و هماهنگی است، را از بین می‌برد.

کمک به نوجوانان در موقع عشق و عاشق یپیامدهای منفیِ رابطه با جنس مخالفدر کنار فوایدی که روان‌شناسان غربی برای دوستی با جنس مخالف، در دوره نوجوانی برشمرده‌اند، بسیاری از آنان نیز پیامدهای این نوع رابطه را طوری دیگر بیان کرده‌اند.

در کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره خانواده، دوره نوجوانی، رفتارجنسی، روان‌شناسی زن و پرخاشگری و خشونت منتشر کرده‌اند، آثار منفی زیادی را به این دوستی‌ها نسبت داده‌اند، که موارد زیر از جمله مهم‌ترین آنها می باشند.

پنهان کردن و تحریف هویت؛* بروز حسادت؛* افزایش خشونت در قرارهای عاشقانه؛* افزایش تصادف‌های رانندگی؛* تشدید درگیری‌های خانوادگی؛* تجاوزهای جنسی به افراد آشنا (تجاوز در قرارهای عاشقانه)؛* وادارشدن به ازدواج‌های زودهنگام؛* دچار شدن به اختلالات هیجانی و عاطفی* لذا در ادامه توصیه هایی ارایه می شود تا والدین برخوردی مناسب در این دست شرایط ارایه دهند.

این یک راه حل است

شما و همسرتان باید در مورد قوانینی که در زمینه رابطه با جنس مخالف وجود دارد، به یک اتفاق نظر برسید.

اگر نوجوان شما با نظر شما مخالف است به او گوش دهید و برای او شرح دهید که چرا عقیده دارید دوستی با جنس مخالف در این سن مضر است.

از قبل با همسرتان تصمیم بگیرید که اگر نوجوان تان خط مشی ها را بر هم زد، چه خواهید کرد؟

والدین در اتخاذ تصمیمات تربیتی با یکدیگر متفاوت هستند لذا اگر شرایط جامعه شکل خاصی یافته دلیلی ندارد که شما بخواهید از اصول و ارزشهای خود تخطی کنید.

اگر تمایل دارید فرزندتان در ارتباط با جنس مخالف حریمها را رعایت کند خودتان هم در این ارتباطات محتاط بوده و درست رفتار کنید.

والد غیر همجنس می تواند با افزایش ارتباط عاطفی خود با فرزندش نقش یک جایگزین خوب را ایفا کرده و مانع از ایجاد این دست دوستی ها شود(مثل رابطه عاطفی پدر با دختر یا مادر با پسر).
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

خانواده ام  قید و بند های زیادی دارد و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد می کند

سلام اقای دکتر . میخوام باهاتون روراس باشم چون احساس میکنم تنها کسی هستین که میتونه کمکم کنه و رنج روحی من رو کاهش بده شمایید
اقای دکتر من ١٧ سالمه و کلاس سوم دبیرستانم . ( دارم میرم سال سوم ) من تو یه خانواده ای بزرگ شدم که قیدوبند های زیادی داشتم و به شدت با کارهایی مثل سیگار کشیدن یا هر موضوع اینچنینی به شدت برخورد میشه . من متاسفانه سیگار میکشم .

و لذت میبرم ازش . اما نمیدونم چجوری این موضوع رو با هاشون درمیون بزارم . البته فقط با مادرم میخوام این موضوع رو در میون بزارم چون پدرم آدمی خیلی عصبانی هستش و اگه موضوع رو بفهمه عاقب خوبی پیش نمیاد من حدود یک سال پیش پدر و مادرم موضوع سیگار کشیدن من رو فهمیدند و یه شری پیش اومد که اصلا غیر قابل تعریفه .

و من ناچاراً سیگار رو موقتی کنار گذاشتمن توی این یک سال و خورده ای خیلی سعی کردم که ذهنم رو منحرف کنم ازش ولی نتونستم .

من ازش لذت میبرم از نظر من خیلی موضوع عادی و پیش پا افتاده ای هست و دلم میخواد مادرم این موضوع رو بدونه که دوباره مثل اون دفعه شر به پا نشه چون اون دفعه هم مادرم یه چیزایی فهمیده بود و وقتی به پدرم گفت پدرم کلی تحقیق کرد و اخرش فهمیدن که بله من سیگار میکشیدم ولی خب اون موقع سنم کمتر بود و حق با اونا بود طبیعتاً سیگار کشیدن یه بچه ١۵ ساله خیلی بدتر از کشیدن سیگار یه نوجون ١۶ یا ١٨ ساله هست .

این موضوع سیگار کشیدن من رو نمیشه کارش کرد چون حتی اگه الان هم نکشم بعد ها یه جای دیگه از زندگیم که میتونه دوران دانشجویی باشه یا سربازی یا هرچیز دیگه ای…. چرا ؟

چون خودم به اون نتیجه که نباید بکشم نرسیدم من وقتی. میگم سیگار کشیدن به این منضور نیست که داماً به صورت حرفه ای سیگار بکشم نه من میگم گاهی اوقات .

حالا میتونه هفته ای یه بار باشه میتونه ماهی یک بار حالا اگه با چند نفر جمع شدیم یه نخ سیگارم کشیدیم اشکالی نداشته باشه
اگه میشه کمکم کنید که چجوری با مادرم حرف بزنم تا با این موضوع کنار بیاد .

درضمن من اگر هم سیگار میکشم واقعا کسی نمیفهمه چرا چون من پدرم خیلی آبرو داهست و تقریبا اکثر مردم تو شهرستان پدر من رو میشناسن که البته ما دو تهران سکونت داریم برای همین میگم که میخوام فقط با مادرم حرف بزنم تا اون با این موضوع کنار بیاد
ممنونتون میشم آگه کمکم کنید

پاسخ

ببینید دقت داشته باشید که یک مساله بسیار مهم این است که بدانید این مساله درسته برای شما درگیری ایجاد کرده و درست هم میگید که ممکنه بعدا در دوره دیگری از زندگی رفتارها تکرار شود.

ولی کمی فکر کنید چرا خانواده اینقدر حساسیت دارند ایا واقعا اگر شما از این سن درگیر سیگار شوید صرفا سیگاری بافی می مانید یا مایل هستید چیزهای دیگری را هم تجربه کنید چون می فرمایید خانواده شما قید و بند زیاد داشتند.

اصلا ممکن است به خاطر همین قید و بندها باشد که باعث شده باشد که شما بیشت حالت لجباری داشته باشدی و حتی اگر از ابتدا تمایل خاصی هم نداشتید باز دنبال چنین مسائلی بروید به هر صورت دقت کنید که مساله مهم این است که شما با خودتون اول کنار بیایید به جای اینکه بخواهید خانواده رو قانع کنید که این رفتار رو داشته باشید
همیشه که خانواده با شما نیستند اکنون به واسطه سنتونه که خب طبیعتا بیشتر مراقب هستند بعدا به قول خود شما در سربازی و …

خب شرایطی ایجاد می شود که دیگر به شما توجهی نخواهند داشت و ازادی عمل دارید ولی خودتون فکر کنید وقتی دغدغه فردی در این سن که در اوج شور و هیجان و برنامه ریزی بای اهداف اینده است مساله مطرح کردن سیگار کشیدن است و اصلا به عواقب ان فکر نمی کند در اینده چه خواهد شد به هر حال اینده بسیار غیر قابل پیش بینی خواهد شد و شما هم توجهی به این مساله طبیعتا نخواهید داشت پس دقت داشته باشید که باید حتما مراجعه حضوری داشته باشید و امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

مکمل میخورم و بدنسازی میرم اما خانوادم مخالفن

پسری ۱۸ ساله هستم و ۱سالو ۳ماهه بدنسازی کار میکنم. تو این مدت با دردسر (البته پدر راضی بود) چن مکمل استفاده کردم و حالا یکی دیگه نیاز دارم تا بدنم تکمیل بشه ولی هرچی میگم اونا میگن ضرر داره و تو کلیه رسوب میکنه. پولش هم از خودمه ولی میخوام راضی باشن.

کلی کتاب هم خریدم درس میخونم برا کنکور که. حدود ۱ هفته سر فکرشون کار کردم ولی اصلا راضی نمیشن . این آخرین مکملیه که میخوام استفاده کنم .

نمیدونم چرا تو این مدت مضر نبود ولی حالا بد شدن😶. لطفا یکی کمک کنه

پاسخ

ببینید شما که در سنی هستید که به هر حال ورزش مناسب و داشتن تغذیه مناسب کمک می کند که شرایز بدنی مناسبی داشته باشید .

پس اصلا جای نگرانی وجود ندارد ضمن اینکه این نکته را هم بدانید که اگر امسال قرار است کنکور بدهید پس بی خودی ذهنتون رو با مسائل اینچنینی درگیر نکنید که چه کنید و چطور مسائل را مدیریت کنید .
به هر حال سلامت جسم اهمیت دارد و درست۶ تا کنون اتفاقی نیفتاده ولی خب اگر تداوم داشته باشد مطمئن باشید مساله به حدی گسترده خواهد شده مشکلات زیادی را ایجاد کند و باعث دردسر هایی شود.
و حتما قرار نیست همه چیز را تجربه کنید که متوجه یک مساله شوید به هر حال مشکلات زیادی وجود دارد

مخصوصا برای شما که کنکوری هستید خب این بسیار مهم است که بدانید باید بتوانید در شرایط فعلی اهم و مهم کنید حالا که تا اینجا خانواده با شما همکاری داشتند خب نباید از این به بعد نگرانی هایی داشته باشید .
به هر حال تا اینجا پیش رفتید پس برای جلب اطمینان خانواده هم که شده بهتره دیگه بیشتر از این پیش نروید و بدانید که بهتره درسرو در اولویت قرار بدهید چون واقعا با اینده شما سر و کار دارد و بعد از ان در اینده هم می تواتید پیگیر درزش بدنسازی باشید این طور اعتماد خانوادهدهم جلب شده و خوشحال می شوند از اینکه هنراهی مناسبی با شرایط داشته باشید.
امیدوارم موفق باشید ..
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

مدتی است که شب ها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده

سلام و خسته نباشید، پسر ۲۲ساله ای دارم .

مدتی است که شبها خیلی دیرمیاد خونه اخیرا متوجه شدم لباساش بو سیگار میده نمیدونم چیز دیگه ای هم مصرف میکنه یا نه چطور بفهمم و چکارکنم.

دارم دیوونه میشم

پاسخ

ببینید کاملا قابل درکه که نگران باشید و براتون شرایط سختی باشه که بخواهید بپذیرید که مشکل وجود داره . منتهی یک نکته رو در نظر داشته باشید و ان هم این مساله است که بدانید چون فرزند شما در سن حساسی قرار دارد خب این مساله باعث می شود که اگر برخور کنید شرایط بدتر سود و به نوعی فکر کند واقعا قصد دخالت در کارهای او را دارید.
بهتره حتما ابتدا حضورا در مورد شرایط زندگی و فرزندتون مشورتی داشته باشید و بعد تلاش کنید که نحوه تعامل مناسب با ایشون رو پیدا کنید.
چون به هر حال اینها نکات بسیار مهمی هستند که باید در نظر گرفته شود ..
ضمن اینکه بهتره پدر ایشون در جریان باشن و دوستان را کنترل کنند و در فضای دوستانه و صمیمی در مور عواقب این مساله توضیح بدهید که ممکنه چه شرایطی را برای فرد ایجاد کند ..
به هر صورت امیدوارم مساله حل شود ولی نظارت دقیق صحبت در مورد اینکه مطلع شدید دقیقا مساله کجاست و چه شرایطی وجوو دارد .
همه و همه مسائل مهمی هستند که باید در نظر داشته باشید
به هر حال نوع برخورد با توجه به شناخت از شخصیت پسر تون هست که باید با دقت در نظر گرفته شود .
منتهی جای نگرانی نیست .اگر درست مدیریت کنید مساله حل می شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

382 نظرات

  • مهرداد , آوریل 8, 2017 @ 12:38 ب.ظ

    شمارا به خانم حضرت زینب سلام ا… قسمتان میدهم منو راهنمایی کنید. دختری دارم ۲۰ ساله که به علت رفت و آمد با دختری دچار پوچی گردید و فرزندم با وجود هیاتی بودن متاسفانه ازطریق دوستش دچار انحراف گردیدتا جایی که بدون حضور ما در خانه دوست رفیقش که پسر بوده را به خانه دعوت کرده و یک بار هم به خانه پسره رفته است و حتی ۴ نفره به شمال رفتند.و به کربلایی که رفتند قسم میخوره که کار خلافی انجام ندادم .اما من بعنوان یک پدر شب و روزم شده قصه و ناراحتی که و چکار کنم که خدای نکرده دست به خودکشی نزنه.کمکم کنید.از نظر احادیث امامان ع من باید ببخشمش ؟

    • راهنما , آوریل 9, 2017 @ 8:18 ق.ظ

      دوست عزیز شما که فرد معتقدی هستید باید در این سن حرف رو قبول کنید
      الان برای تغییر اخلاق ایشون دیر شده و شما فقط میتونید یک دوست خوب برای ایشون باشید تا بتونید تمام خطرات و حتی مسایل خاص رو برای ایشون روشن کنید
      پس سعی نکنید با رفتار تندی ایشون رو از خودتون دور کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

    • مشاور , آوریل 9, 2017 @ 8:47 ق.ظ

      با سلام پدر گرامی دغدغه شما قابل درک است ولی با توجه به اینکه دوست مناسبی نداشتند و قطعا غفلت شما هم بوده است باید دنبال راهکا منطقی و درستی باشید.به هیچ وجه ایشون رو از خودتون دور نکنید و برخورد چکشی که ممکنه ایشون رو دوباره به سمت دوستان ببره نداشته باشید .به هر حال اتفاقی است که افتاده بهتره حتما ایشون رو به روانشناس ا جاع بدید و بدونید که گاهی کمبودهابی که والدین به اون توجهی ندارند افراد رو به سمت محیط بیرون می کشد .و مشکل ساز می شود .اگر ایشون از عملکردش پشیمانه بهتره براش حامی باشید ببخشیدش و سعی کنید بیشتر توجه مثبت داشته باشید .نگران نباشید امیدوارم مساله خاصی اتفاق نیفتاده باشد و دختر شنا هم به زندگی عادی خودش برگرده .موفق باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • تنها , آوریل 12, 2017 @ 5:30 ب.ظ

    سلام خسته نباشید.من دو سال پیش شماره دوست پسرمو دادم به دوست صمیمیم که یه لحظه زنگ بزنه ببینه ج میده یا نه فقط در همین حد…بعد از حدود دو سال من ناگهان شک کردم که نکنه دوستم با دوست پسرم دوست شده اخه چک که میکنم دو سه بار در طول روز ساعتهای انلاینشون یکی میفته.نمیدونم چکار کنم دارم دیوونه میشم لطفا مرا راهنمایی کنین.من به جایی رسیدم که نه به دوستم اعتماد دارم و نه به دوست پسرم

    • مشاور , آوریل 13, 2017 @ 10:34 ق.ظ

      با سلام دوست عزیزایا رابطه با دوست پسرتون رابطه متعهدانه ایست و وقتی شما با ایشون دوست شدید ایا فکر می کنید قرارنیست ایشون دوست دیگری داشته باشند این اصل ماجراست که در این رابطه ها مسئولیتی وجود ندارد و همان طور که فردی به مت پیشنهاد دوستی داده و اتفاق افتاده ممکن است چندین بار دیگر هم اینچنین مساله ای اتفاق بیعتد البته اصلا نمی خوام شما رو له دوستت خودتون بدبین کنم امیدوارم متوجه منظور من شده باشید ضمن اینکه اگر واقعا این مساله باعث آزارتون میشه غیر مستقیم با دوستتون مطرح کنید ببینید نظرش چیه راجب طرف مقابل شما یا اینکه ایا اطلاعاتی که اخیرا شما دارید رو ایشونم داره راجب دوست پسرتون .ولی به طور کل این ارتباطات چیزی نیست که باعث شک و بدبینی شود و مشکلات روحی برای فرد به وجود بیاورد .سلامت باشید و اگر شرایط روحی مساعدی وجود ندارد له روانشناس مراجعه کنید چون این شک و بدبینی و به تبع اون اضطراب دردسرساز خواهد شد .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • تنها , آوریل 13, 2017 @ 1:11 ب.ظ

        راستش من از دوستم پرسیدم و گفتم فلانی بعد از اون ماجرا بهت زنگ زد یا نه که گفت نه زنگ نزده اگرم زده باشه من شمارش رو سیو نداشتم که بدانم،بله من متوجه متظور شما شدم…

        • مشاور , آوریل 13, 2017 @ 6:18 ب.ظ

          خب اگر ایشون این حرف رو زدند بهتهر حسن ظن داشته باشید و حساسیت بی جا ایجاد نکنید که مشکل ساز شود .مگر اینکه واقعا دلیل قطعی مبنی بر داشتن رابطه به دست اورید
          که اون مساله دیگری است منتهی در حال حاضر طرفین را نسبت به این مساله حساس نکنید .
          موفق باشید

  • تنها , آوریل 13, 2017 @ 11:42 ب.ظ

    سلام…من مدتیه که فوق العاده عصبی و استرسی شدم..به همه شک دارم و نمیتونم به کسی اعتماد کنم….بدبین و استرسی شدم…هر اتفاقی که برام میفته نمیتونم مقبت فکر کنم و دقیقا انقدر فکر میکنم تا بالاخره یه نکته منفی داخلش پیدا کنم ..حس میکنم پیر شدم و زندگی رو از یه دریچه کوچک میبینم….اضطراب و ترس لحظه ای رهایم نمیکنه…وسواس پیدا کردم ساعت ها را حفظ میکنم….خیلی بدبخت شدم..چکار کنم؟لطفا منو راهنمایی کنین…حتی جرات ندارم پیش یه مشاور برم میگم نکنه یه اشنایی دوری بعدها باهام پیدا کنه و رازمو فاش کنه ازین دسته فکرا دارم….لطفا کمک کنین من تو اوج جوانی شکسته و افسرده هستم…

    • مشاور , آوریل 14, 2017 @ 3:31 ب.ظ

      با سلام
      تنیدگی (استرس)
      استرس یا تنیدگی یا فشار عصبی، در روان شناسی به معنی نیرو و فشار است. هر محرکی که در بدن باعث ایجاد واکنش شود، عامل تنیدگی یا استرس زا نامیده می شود. به عبارتی دیگر، هر عاملی که موجب تنش روح و جسم و از دست رفتن تعادل فرد شود، عامل تنیدگی است.
      تنیدگی واکنش یا واکنش هایی است که در فرد، در اثر حضور عاملی دیگر (عامل تنیدگی) به وجود می آید تا تعادل از دست رفته را باز گرداند، و باعث بسیج شدن قوای فرد برای مقابله با آن عامل و آماده باش موجود زنده می شود.
      مراحل تنیدگی
      تنیدگی معمولاً دارای سه مرحله است:
      ۱- واکنش اخطار:
      مغز پس از دریافت خبر ناخوشایند (عامل تنیدگی)، آن را ثبت می کند و هیپوتالاموس به تفسیر آن، و سپس به فرستادن اخطار الکتروشیمیایی به غدد هیپوفیز موجود در مرکز جمجه می پردازد.
      این غدد شروع به ترشح هورمونی برای تحریک غدد فوق کلیوی می کنند. به این ترتیب، هورمون آدرنالین از غدد فوق کلیوی آزاد شده و در جریان خون می ریزد و پیام را به سایر غدد در سراسر بدن منتقل می کند.
      در نتیجه، طحال برای عمل بسیج شده و باعث ورود گلبول های قرمز اضافی در جریان خون می شود. بنابراین، اکسِیژن و غذای اضافی وارد سلول ها می شوند، قدرت لخته ی خون بالا می رود، کبد مواد قندی و ویتامین ها را رها می سازد، ضربان قلب بیشتر می شود و تنفس تغییر می کند.
      همچنین، خون از پوست و احشا به ماهیچه ها و مغز جاری شده، باعث سردی دست ها و پاهامی شود، و بدن برای تهاجم یا حمله یا فرار به صورت آماده در می آید.این مرحله ممکن است از چند دقیقه تا ٢۴ ساعت به طول انجامد.
      ۲- مرحله ی مقاومت :
      طی این مرحله که ممکن است ازچند ساعت تا چند روز طول بکشد، بدن عملاً برای مبارزه با عامل فشار بسیج است. به همین دلیل به مصرف انرژی فراوان نیازمند است.
      بعد از واکنش و دفع یا حل عامل فشار، بدن احساس خستگی می کند. پس از مدتی استراحت، متابولیسم (سوخت و ساز) بدن به حالت عادی بر می گردد. معمولاً دو مرحله ی اول برای بدن مفیدند، چون از طرفی باعث می شوند تا بدن قوای خود را بسیج کند و در آن شرایط واکنش نشان دهد، و از طرفی دیگر، با تحریک غدد و فعال شدن هورمون ها، تعادل هورمون ها و دیگر مواد در خون دوباره بر قرار می شود.
      ۳- مرحله ی فرسودگی:
      در صورتی که شرایط استرس زا بیش از حد طولانی شود، یا به طور مکرر رخ دهد، یا این که سیستم عصبی بدن نتواند به مرحله ی مقاومت خاتمه دهد و بدن مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند(به خصوص در کسانی که اضطراب دارند)، ذخایر آن به تدریج تمام می شود و بدن در برابر بیماری ها آسیب پذیر می شود.
      آنگاه است که فرد دچار مشکلات روانی، نظیر اضطراب، افسردگی، خستگی، عصبانیت، وسواس، پیری زودرس و … و نیز بیماری هایی جسمی همچون سرماخوردگی، آنفولانزا، کم اشتهایی، اختلال در هضم، سردرد، فشار خون بالا، سکته ی قلبی، روماتیسم، میگرن، سرطان، … می شود.

      ۱- هنگامى که عصبانى مى‏شوید، در خودتان یک تغییر حالت فیزیکی ایجاد کنید؛ مثلاً مقدارى قدم بزنید و سعى کنید در آن لحظات تصمیم نگیرید و اگر آب در دسترس شماست، مقدارى آب خنک میل کنید و دست و صورت خود را با آن شستشو دهید.
      ۲- اگر امکان دارد، هنگام عصبانیت یا بى‏حوصلگى و کسالت، یک دوش آب ولرم بگیرید.
      ۳- چند لحظه دراز بکشید و چشمان خود را ببندید و همه ماهیچه‏هاى خود را شل کنید تا آرامش عضلانى پیدا کنید و فکر خود را از آنچه موجب عصبانیت شما شده است منصرف کنید و به عضلات بدن خود تمرکز یابید.
      ۴- به خودتان تلقین کنید که اتفاق خاصى نیفتاده است؛ مگر آسمان به زمین آمده؟ بقیه در چنین مواردى چه مى‏کنند؟ آیا همه عزا مى‏گیرند؟ هر کسى به کارى مشغول مى‏شود و اعتنایى به این گونه موارد نمى‏کند.
      ۵- همیشه فضاى ذهنى و روانى خود را براى شنیدن و دریافت رفتارهاى نابجا و خلاف انتظار آماده سازید و به این معنا که همیشه این انتظار را داشته باشید تا دیگران با شما به بدترین شکل برخورد داشته باشند و خود را براى تحمل آن آماده کنید.
      ۶- اگر برخى موارد سریع سخن گفتید و عجولانه تصمیم گرفتید و رفتار نابجا از شما سرزد سریع خود را سرزنش و حتى در لفظ اظهار پشیمانى نمایید و وعده‏ها و قولى که با خود داشتید را در ذهن خویش حاضر سازید.
      ۷- از خود ارزندگیهاى نابجا و شخصیت قائل شدن بیش از اندازه براى خود اجتناب ورزید و تنها هنجارها را رعایت کنید و لذا به سراغ رفتارهاى متواضعانه همانند تقدم در سلام، همنشینى مناسب با افراد پایین‏تر، ابراز ارادت به کوچکترها، مصافحه و احوالپرسى با دیگران به خصوص طبقه پایین‏تر، تفریح و صحبت با دیگران اقدام کنید.
      ۸- ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» را زیاد بر زبان جارى سازید و سوره والعصر را زیاد بخوانید و تکرار اذکار: «استغفرالله ربى و اتوب الیه» و «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم».
      ۹- به هنگام احساس عصبانیت، سریع تغییر وضعیت و موقعیت دهید و از آن محیط دور شوید مثلاً اگر در منزل این حادثه رخ داد لباس پوشیده و منزل را ترک کنید.
      ۱۰- وقتى که با امور عصبانیت آفرین مواجه هستید براى مدتى (حدود ۱۰تا ۱۵ دقیقه) راه دریافتهاى حسى خود را سد سازید مثلاً جلوى گوش خود را بگیرید و چشمان خود را ببندید و سر خود را پایین اندازید تا دریافت‏هاى عصبانیت را تحت کنترل شما در آیند و موجب تحریک بیشتر شما نشوند.
      ۱۱- اگر رفتار و یا صفتى که در شخصى هست موجب عصبانیت شما شده است آن رفتار را شوخى تلقى کرده و به شکلى خود را از تیررس آنها دور در نظر بگیرید یعنى به گونه‏اى از مخاطب در نظر گرفتن خویش در برابر رفتارهاى دیگران پرهیز کنید مثلاً از مشاهده کسى که فحش مى‏دهد با خود بگویید مخاطب او من نیستم و در این هنگام از صحنه دور شده و راه دریافت‏هاى حسى را سد سازید تا بیشتر مورد هجوم قرار نگیرید.
      ۱۲- براى توجیه رفتارهاى خلاف انتظارى که از دیگران سر مى‏زند توجیه مناسب داشته باشید و آنها را مقصر تلقى نکنید تا موجب شود به خود اجازه عکس العمل بدهید مثلاً بگویید خودم از این فرد بدتر رفتار مى‏کنم او اشتباه گرفته مقصر نیست اشتباه من باعث رفتار نامناسب او شده است.
      ۱۳- به نظرات و عقاید دیگران احترام قائل شوید و به دیده احترام به آنها بنگرید و حتى محترمانه با آنها رفتار کنید.
      ۱۴- در برخى کارهاى مهم با مشورت خواستن از دیگران تصمیمات خود را استحکام بخشید و از اقدامات عجولانه و خام بپرهیزید.
      ۱۵- بیشتر با افراد حلیم صبور و غیرعصبى و خوش‏بین معاشرت کنید و از دوستى و حرف‏شنوى افراد تند مزاج پرهیز کنید.
      ۱۶- همیشه خودتان و رفتارتان را درست و صحیح تلقى نکنید و احتمال خطا در کارهاى خود را بدهید.
      ۱۷- سعى کنید به عنوان تمرین گاهگاهى با افرادى که سلیقه آنها را نمى‏پسندید برخورد کوتاه مدت داشته باشید و با صاحبان دیگر انتظار مراوده کوتاه مدت داشته باشید.
      ۱۸- موارد فوق را در برنامه‏اى منظم با درج موارد آن در یک جدول و نمره دادن به عملکرد خود و رعایت این امور سعى در تقلیل موارد تخلف داشته و همت خود به افزایش صبر و تحصیل سعه صدر معطوف بدارید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • تنها , آوریل 16, 2017 @ 4:31 ق.ظ

    با سلام من دختری هستم ۲۳ساله..دو سال پیش با اقا پسری دوست شدم به قصد ازدواج…از اول دوستی یه سری رفتارهای غیر متعارف داشتم مثلا میخاستم شوخی کنم فحش میدادم مسخرش میکردم…اخرم میگفتم شوخی کردم…از قیافش بد میگفتم…خیلی کارا کردم…رفتارهای وحشتناک دیگه ام داشتم…رفتارش خیلی باهام خوب بود تو این مدت یبار جواب این رفتارامو نداد ولی سرد شد…چند ماه پیش گفت نمیتونیم با هم باشیم…من دوسش دارم و واقعا از رفتارام پشیمونم نمیدونم چکار کنم…جطوری باهاش کنار بیام…یاد رفتارام میفتم عذاب میکشم…اینم بگم بیش از حد حسود و خود خواه و بدبین بودم…به همه چیش گیر میدادم…شکهای شدید…به بیرون رفتن هاش گیر میدادم و هر روز دعوا میکردم اوایل سعی داشت قانعم کنه و توضیح میداد ولی این اواخر هر جی میگفتم دیگه جواب نمیداد.چکار کنم؟دوسش دارم ولی دیگه راهی ندارم چطور فراموشش کنم؟

    • مشاور , آوریل 16, 2017 @ 8:11 ق.ظ

      با سلام دوست گرامی در هر حال شما احتمالا بارفتارهاتون ایشون رو دلزده کردید البته ممکنه دلیل دیگری هم داشته باشد .که باید بررسی شود و به نظرم ایشون که پشیمانی شما رو متوجه شدند اگر مایل باشند خووشون باید اقدام کنند جلو رفتن شما بیهوده خواهد بود .در هر حال براب فراموش کردن و کاهش اثرات روحی ناشی از آن بهتره زیر نظر روانشناس باشید .چون ممکنه در روابط اینده شما و انتخاب فرد مناسب تاثیر بگذارد .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • تنها , آوریل 17, 2017 @ 12:30 ب.ظ

        من اوایل خیلی عذرخاهی کردم و فرصت خاستم ولی وقتی جدیت اون رو دیدم دیگه هیچ نگفتم فقط با خاستش که جدایی بود موافقت کردم.دیگم مزاحم نشدم الان چند ماهه که از جدایی ما میگذره….ممکنه برگرده؟میدونم سوالم احمقانس ولی …

        • مشاور , آوریل 18, 2017 @ 3:42 ب.ظ

          با سلام
          سوال شما احمقانه نیست چون ممکنه این شرایط برای خیلی از افراد پی بیاد که اون لحظه که فردی در کنارشون قرار داره رو خیلی توجهی نداشته باشند و ویزگی های مثبت اون ادم به نظرشون نیاد ولی به محض دوری و فکر کردن منطقی متوجه اشتباهشون بشن .واقعا مشخص نیست اگر عذرخواهی کردید و ایشون متوجه پشیمانی شدند و فرد دیگری هم مد نظر نبوده و علت جدایی صرفا ناراحتی از صجبت های شما بوده و برخوردها خب ممکنه ایشون هم بعد از مدنی فکر برگردد ولی به هر حال مساله قابل پیش بینی نیست و بسته به خواست و نظر ایشون داره و دیگاهی که از شما در ذهنش شکل گرفته و البته میزان علاقه نسبت به شما .امیدوارم اون چیزی که صلاح شماست اتفاق بیفتد .

  • یه تنها , آوریل 27, 2017 @ 1:04 ب.ظ

    سلام . من دختری هستم که امسال کنکور دارم و به غیر از داروسازی و روانشناسی به هیچ رشته ای علاقه ندارم .امسال درس خوندم ولی برنامه ی اصلیم برای ساله دیگست.. با روندی که پیش رفتم احتمال میدم سال دیگه داروسازی قبول بشم ولی با وجوده خانوادم و مشکلاتی که باهاشون دارم درس خوندن برام سخت شده ..نمیدونم امسال روانشناسی یه شهر دور بزنم و از این خونه برم ؟ میترسم سال ها بعد خودمو سرزنش کنم که چرا همون اولین ساله کنکورم تعیین رشته کردم
    مشکل من با خانوادم اینه که اونا میگن من دیوونم در صورتی که رفتارای اونا منو عصبی میکنه .. من خارج از این خونه آدمیم که دیگران با احترام باهام رفتار میکنن ..دوستام مشکلاتشون رو با من مطرح میکنن ..مامانم اومده بود مدرسه و میگفت کلی تحویلش گرفتن و از من تعریف کردن ..
    ولی خانوادم چیه ؟ همش میرن اینور و اونور برام دعا میکنن که خدا بهم عقل بده .. دیگه سال هاست که نمیتونم براخودم یه تصمیم کوچیک بگیرم چون دیگه باورم شده دیوونم ..شاید اگه تعیین رشته کنم و برم شهر دیگه بهتر باشه

    • مشاور , آوریل 28, 2017 @ 3:00 ب.ظ

      با سلام در مورد شما که مشکلات خانوادگی وجود دارد نکته مهم اینه که اگر خانواده نمی پذیرند که مشکل دارند باید خودتون مراجعه کنید تا نسبت به مسائل احتمالی راهکارهایی رو فرابگیرید و اصلا ذهنتون رو درگیر نکنید که بیمار هستید چون همه ما در برخوردها مهارت هایی رو ممکنه بلد نباشیم و وقتی اون ها رو تمرین کنزم بتوانیم رفتارها رو مدیریت کنیم .و در مورد شما هم مساله حاد نیست و بحث اختلاف نظرهاست .که قطعا با تلاش و خواست خودتون مرتفع خواهد شد

  • ماهان , آوریل 28, 2017 @ 10:03 ب.ظ

    سلام
    دختر ۱۹ ساله ای دارم. روز به روز نسبت به من و پدرش بی تفاوت تر و گستاخ تر میشه. انگار که ما دشمنشیم. حرکات و رفتارهای بی ادبانه و شرم آوری نشون میده که در فرهنگ ما واقعا زشته. اینم بگم که شدیدا گرفتار موزیک های خارجیه تا جاییکه یک ساعت توی حمام و دستشویی می مونه و گوشی میچپونه تو گوشش. من مشکلی با اینهم ندارم. ایشون فکر میکنه یکی از همون خواننده هاست. ادای اونا رو در میاره و دلش میخواد هرجا میره و هر کار میکنه ما باهاش کاری نداشته باشیم. به ما میگه شماها نمیفهمید.. میگه طرز فکرتون غلطه. طرزحرف زدن و لباس پوشیدنش اصلا در شان خانواده نیست. روز به روز کمتر با ما حرف میزنه و با کوچکترین برخوردی میره سراغ فست فود و کافی شاپ. اینم بگم که ایشون بجز مشکل کبد چرب و کیست تخمدان حساسیت شدید پوستی داره که داروهای بسیار قوی استفاده میکنه و فست فود براش سم به حساب میاد. ولی برای آزار دادن ما به خودش ضرر میرسونه. من میترسم خدا نکرده سراغ نوشیدنی های ناجور هم رفته باشه چون دیگه نه نماز میخونه و نه به حجابش اهمیت میده. در حالیکه تا چندسال پیش یکی از مورد اعتمادترین شاگردان مدرسه بود. الان میخوام بهش چیزی بگم میگه این روزهاست که از شر من خلاص بشید.
    نمیدونم چه خاکی تو سرم کنم. میترسم یه بلایی سر خودش بیاره.

    • راهنما , آوریل 30, 2017 @ 9:25 ق.ظ

      نوجوانان گاهی بسیار خشن و بی ادب می شوند به ویژه در مکالمه با دوستان خود حرفهای زشتی بر زبان می آورند. والدین نمی توانند نحوه حرف زدن فرزند خود را با دوستانش کنترل کنند ولی می …

      نوجوانان گاهی بسیار خشن و بی ادب می شوند به ویژه در مکالمه با دوستان خود حرفهای زشتی بر زبان می آورند. والدین نمی توانند نحوه حرف زدن فرزند خود را با دوستانش کنترل کنند ولی می توانند- و باید- مراقب حرف زدن او درخانه باشند. به هیچ وجه ناسزاگویی فرزندان را تحمل نکنید. راههای زیادی برای مقابله بااین مشکل وجود دارد:

      یادتان باشد گاهی نوجوانان برای رنجش شما از کلمات زشت استفاده می کنند. اگر خونسردی خود را حفظ کنید و از حرفهای آنها ناراحت نشوید، احتمالا این کار را انجام نخواهندداد. هرچند آنها از درک بالایی برخوردارند و حتی اگر طور دیگری وانمودکنید می دانند چه وقت حقیقتا ناراحت می شوید. اگر فرزندتان به خاطر عصبانیت به شما ناسزا بگوید یادتان باشد مسئله مهم علت عصبانیت اوست نه ناسزاگویی اش.

      بدون اینکه ناراحت شوید به فرزندتان بگویید که نحوه حرف زدن او را دوست ندارید و این کار قابل تحمل نیست. شما نباید درخواستی کنید بلکه باید بگویید چه چیزی را ترجیح می دهید. شما همچنین می توانید یک گام جلوتر رفته و در مورد احساسات خود حرف بزنید، مانند:

      «من از ناسزاگفتن تو بسیار رنج می برم» ولی نباید از او انتظار جواب داشته باشید.این کار مانع از گستاخ شدن نوجوان می شود.

      وقتی فرزندتان به طور مکرر در جریان احساسات شما قراربگیرد به رحم می آید و احتمالا دست از ناسزاگویی برمی دارد.

      اگر فرزندتان در طول یک روز هیچ دشنامی نداد، با گفتن این جملات از او قدردانی کنید. «از اینکه امروز ناسزا نگفتی، ممنونم» و یا «خوشحالم که امروز دشنام ندادی».

      هرچند تنبیه کردن یک راه حل محسوب می شود ولی معمولا تاثیر مثبتی ندارد و فقط فرزندتان را گستاخ تر می کند.

      علی رغم رفتار و گفتار ناخوشایند، فرزندتان هنوز هم به عنوان یک انسان، شایسته احترام است. نوجوانان گاهی برای رسیدن به اهداف خود از روش های عجیبی استفاده می کنند. به عنوان مثال کسانی که می خواهند همه مردم آنها را دوست داشته باشند شروع به لاف زنی می کنند و آنهایی که به دنبال جلب احترام دیگران هستند دست به کار احمقانه ای می زنند. شاید نوجوانان موجودات متناقضی باشند ولی شایسته احترام هستند و اگر با آنها همانند یک بزرگسال محترم رفتار کنید -نه یک کودک- واکنش مثبتی نشان خواهند داد.

      نوجوانان درگیر شکل دادن به هویت شخصی خود هستند و برای نیل به این هدف باید از والدین جدا شوند. دراینجاست که عصیان، نقض قوانین، دردسر، خشونت و گستاخی پیش می آید.

      سعی کنید مشکلات نوجوان خود را درک کنید.

      به حرفهای نوجوان خود گوش دهید. لازم نیست با او موافقت کنید. ولی فرزندتان باید بداند که به سخنانش گوش می دهید. در ضمن از قضاوت کردن، قطع کردن، تفسیر و تصحیح کردن حرفهای او خودداری کنید.

      یک نوجوان زندگی دشواری دارد و دشنام دادن غالبا راهی برای تخلیه اضطراب و نومیدی اوست. در بیشتر موارد این کار بی ضرر است و همانطوری که خودتان نیز تجربه کرده اید به زودی این مشکل برطرف خواهدشد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ازيتا , می 3, 2017 @ 9:13 ق.ظ

    سلام
    پسرم ١٩سالشه متوجه شدم سیگار میکشه نمیدونم چی کار کنم یاچطور رفتار کنم میشه کمکم کنید اخلاق ورفتارشم بسیار عالیه تو خونه
    امسالم دندانپزشکی قبول شده هیچ مشکل دیگه ای باهاش ندارم

    • مشاور , می 3, 2017 @ 2:22 ب.ظ

      با سلام
      اینکه ایشون سیگار می کشه ولی سایر رفتارهاش مورد قبوله نباید مستقیما مطرح کنید چون ممکنه متناسب با سنو روحیه ای که در این سن دارند شرایط بدتر شود بهتره اگر ایشون با فردی احساس راحتی بیشتری دارد اون مطرح کنه و دلیلش رو بخواد .و بعد مساله رو جدی پیگیری کنید .منتهی اگر صرفا مدت کوتاهی است و برای رقابت با دوستان این رفتارها رو داشته باشه می شه بررسی دقیق کرد و شرایط و احتمالات رو بررسی کرد منتهی همچنان باید سیستم حمایتی رو داشته باشید و بهتره اگر خودتون می خواهید صحبت کنید ابتدا غیر مستقیم باشد به هر حال نوع رشته دانشگاهی دغدغه ها و همه مسائل احتمالی می توانند گرایش فرد رو به سمت سیگار داشته باشند و بهتره ابتدا خودتون برای گرفتن راهکار مراجعه کنید به روانشناس و بعد اگر فرزندتون رضایت داشته باشد ایشون بروند چون ممکنه مساله ای بوده باشد که شما توجهی به اون نداشته باشید و ایشون بتوانند راحت تر با روانشناس در میان بگذارند
      امیدوارم زودتر پیگیری کنید و اصلا جای نگرانی وجود ندارد
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • ماهان , می 3, 2017 @ 10:49 ب.ظ

    خیلی ممنون از راهنمایی شما. یعنی در مورد نماز نخوندنش هم بی تفاوت باشم. به شدت دروغگو شده. داروهاشو نمیخوره میگه خوردم. نماز نمیخونه میگه خوندم. با دوستانش میرن کافه و رستوران و کافی شاپ میگه نرفتم. در واقع نوجوان هم نیست و جوانه. ولی متاسفانه رفتارهای بچگانه ای ازش سر میزنه. خیلی خیلی بی خیال و بی تفاوته برای همین نگران بودن ما براش نه تنها بی معنی بلکه مسخره است. اتاق رو چنان درهم بذهم و آشفته میکنه که گاهی یک روز تمام وقت میذارم تمیز کنم. میگه کثیفی رو دوست دارم. دیروز اتاقش رو تمیز کردم بجای دستت درد نکنه تشر زد که کی گفته اتاق منو تمیز کنی. اینو گفت و کلی لباس دور بر اتاقش ریخت و یه وضعی.بخدا خودم دچار ناراحتی اعصاب شدم و دنبال یه روانپزشکم. پا و کمرم اسپاسم گرفته و الان یه ماهه دارم دوا درمون میکنم. ولی دکتر بهم آرامبخش داده. واقعا جوونها چه شونه که قدر آرامش رو نمیدونن و همش طلبکارن و پدر و مادر رو عذاب میدن. خواهش میکنم در مورد نماز بگید من چیکار کنم. خیلی مذهبی نیستم ولی خط قرمزم نمازه. چون نظم و آرامش به دنبال داره. ضمن ابنکه میدونم خدا خودش هواشو داره.

    • مشاور , می 4, 2017 @ 11:50 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز باید ایشون حضوری ارجاع بدید به روانشناس و باید شرایط بررسی شود و به هر حال نمی تونید هم با این توصیفات کاملا بی تفاوت باشید و به حال خودش رهاش کنید منتهی ایشون ظاهرا خودش دچار درگیری های ذهنی است که متوجه شرایط نیست و باید به اونها پرداخته شود همچنین دغذغه های مختلف در مورد مباحث اعتقادی افراد واقعا نه از سر اجبار بلکه باید با اعتقاد به سمتش بروند و اصرار ممکنه افراد رو دلزده کند این شیوه تعاملی با این فرد خیلی اهمیت دارد به اصطلاحی زبان او را باید متوجه شوید
      .گرچه این شرایط برای والدین بسیار سخت است و کمی صبر و تحمل کاهش می یابد ولی کمی او را درک کنید .شما باید تفاوت نسل ها رو درک کنید البته گاهی نوع تربیت خود والدین در این رفتارها تاثیر دارد که نباید غافل شویم مراجعه کنید و امیدوارم به زودی شرایط ایشون به سطح با ثبات و قابل قبولی برسد منتهی نیازمند وقت گذاشتن و صبر از جانب شماست

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • ماهان , می 6, 2017 @ 7:29 ب.ظ

    خیلی ممنون و سپاسگزارم از وقت و حوصله ای
    که به خرج میدید و به مشکلات هم وطنانتون
    جواب میدید.
    خدا ازتون راضی باشه.
    باشه چشم. حتما تماس میگیرم. خیلی نیازمند
    راهنمایی ام.
    انشالله در تمام کارهاشون موفق باشید

    • مشاور , می 6, 2017 @ 10:18 ب.ظ

      امیدوارم موفق و سلامت باشید

  • حسین , می 14, 2017 @ 11:47 ق.ظ

    من پسر۱۷ساله هستم رشته تحصیلی ام تجربیه و معدل ام ۱۹٫۶۸ بوده،خانواده اصرار دارن که من واسه پزشکی بخونم ولی من اصلا علاقه ای به پزشکی ندارم و فکر میکنم اگه واسه پزشکی تلاش کنم در اینده مثل ماشینی که فقط پول در میاره و علاقه ای به کارش نداره میشم،من دوست دارم فوتبالیست شم نه به خاطر پولش بلکه به خاطر محبوبیتی که در اینده خواهم داشت یا معروف شدنش .ولی خانواده میگن که اگه میخای فوتبالیست شی باید اول پزشکی قبول شی بعد بری سراغ اون،در حالی که به نظر خودم اینکه وقتم پای پزشکی صرف کنم وقت تلفی چون من الان ۱۷سالمه تا کنکور بدم و تازه اگر سال اول پزشکی قبول شم ۲۰ سالم میشه و فوتبالیست شدن هم الکی نیست،به نظر شما من الان باید چیکار کنم؟

    • مشاور , می 15, 2017 @ 7:26 ق.ظ

      با سلان ببینید اون جنبه ورزشی رو می تونی هنزمان ادامه بدید حتی در دانشگاه و مشکل خاصی هم پیش نمیاد چون ریسک در اون زمینه بالاست و شاید الان فکر کنید می تونید موفق باشید ولیرممکنه به خاطر شرایط جانبی این رشته بعدها از اینکه تحصیل رو کنار گذاشتید پشیمون بشید ولی اینکه حیت تحصیل به مساله بپردازید خب خیلی راحت تر بعدا می تونید اگر دیدید استعدادش رو دارید بدون از دست دادن چیزی ادامه بدید .به جامعه ایران نگاه نکنید کا اکثر فوتبالیست ها تحصیلات اکادمیک ندارند و اتفاقا همین مشکلات حاشیه ای رو براشون ایجاد می کنه بلکه در دنیا این قاعده نیست .بهتره دررهر صورت تلاش کنید در زمینه تحصیل که احتمال موفقیت بیشتر و ریسک کمتر وجود دارد میشرقت کنید حالا در هر رشته ای که به علایق شما نزدیک باشد و می توانید از مراجعه استفاده کنید و بهد به مسائل دیگر بپردازید .می تونید از مشاوره حضوری هن بهره ببرید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • RZA , می 27, 2017 @ 9:50 ق.ظ

    با عرض سلام و خسته نباشید.پسری ۱۸ ساله هستم بدون وجود همبازی و فرد هم سن و سال در فامیل دوران کودکی رو گذروندم.الانم دوستان زیادی ندارم.حدود ۳ ساله با یک نفر از جنس مونث هم سن خودم دوست شدم.اخیرا احساس میکنم بهش علاقه و دلبستگی شدیدی دارم.خانوادم از این وضع اطلاع کاملی ندارن.میخواسم بدونم ادامه این رابطه مفید خواهد بود یا به ضرر من تموم میشه؟اگه از نظر شما اشکالی نداشت چطور میتونم این حسمو به نحو احسن کنترل کنم؟سپاسگذارم از راهنماییتون

    • راهنما , می 27, 2017 @ 1:40 ب.ظ

      برای آنکه از تمام لحظات زندگیتان بهره ببرید و با تنهایی کنار بیایید، چند راهکار ارائه می‌دهیم:
      ۱- تنهایی را قابل تحمل و خوشایند کنید:
      تنهایی موجب ترس می‌شود. برای آنکه تنهایی را بهتر تحمل کنید و یا حتی آن‌را خوشایند کنید، از آن یک دوست بسازید. از لحظات تنهایی‌تان بهره ببرید، برای خودتان وقت بگذارید، یک استعداد هنری را در خودتان پرورش دهید، آشپزی کنید، کتاب بخوانید، یک فیلم خوب تماشا کنید. خواهید دید که دیگر از تنها ماندن در یک بعدازظهر روز تعطیل در زمستان دچار ترس نمی‌شوید. به مرور زمان، این عمل به یک تفریح و حتی بهتر از آن به یک نیاز تبدیل می‌شود.
      ۲- در محیط خانه احساس راحتی کنید:
      برای آنکه هر از گاهی از تنها ماندن در خانه نترسید، لازم است که در محیط خانه احساس خوبی داشته باشید. آپارتمان شما هر چقدر هم که کوچک باشد، باید تصویری مثبت را به شما منعکس کند.
      از محیط خانه‌تان کانونی گرم و کوچک بسازید تا در آن به راحتی زندگی کنید. از آنجایی‌که احتمالا تنها زندگی می‌کنید، این فرصت را دارید تا دکور خانه را بنا به میل و سلیقه‌‌تان تغییر دهید. از رنگ دیوارها گرفته تا مبلمان پرده‌ها و… هر چیزی که دوست دارید را انتخاب کنید و «محیط خانه» را به مکانی گرم و دلپذیر و راحت تبدیل کنید.
      ۳- اعتماد به نفس داشته باشید:
      افکار منفی را کنار بگذارید! چنانچه به هر دلیلی مجرد و تنها مانده‌اید این بدان معنا نیست که شما زشت، احمق و یا نچسب هستید.
      دوران حرف‌های قدیمی و تکراری مثل دختر ترشیده دیگر به سر آمده. به‌خودتان و توانایی‌هایتان اعتماد داشته باشید. وقتی خودتان، خود را دست کم می‌گیرید چطور می‌توانید از دیگران انتظار داشته باشید از شما خوش‌شان بیاید. باید از ارزش جسمانی، ذهنی و به‌ویژه عاطفی خود آگاه باشید. یاد بگیرید به‌خاطر عشق و علاقه‌ای که نزدیکانتان نسبت به شما دارند شاکر و سپاسگزار باشید. تصویر مثبتی از خودتان در ذهن داشته باشید، از خودتان مواظبت کنید، به زیبایی‌تان توجه کنید و لبخند بزنید و چنانچه متوجه شدید فردی از شما خوشش آمده، متعجب نشوید، چراکه حقیقتا ارزش آن ‌را دارید!

      ۴- با دوستان و اقوام معاشرت کنید:
      از انزوا و گوشه‌گیری اجتناب کنید. تلویزیون، DVD، اینترنت، حیوانات خانگی و… همگی خوب هستند اما نباید به آنها اکتفا کنید. انزوا افسردگی می‌آورد. برای آنکه در خودتان فرو نروید، دوستی‌هایتان را حفظ کنید، به دوستانتان پیشنهاد دهید با یکدیگر بیرون بروید، برای شام دعوتشان کنید. با ناامیدی منتظر آن نباشید تا زنگ تلفن به صدا در‌آید و فردی شما را دعوت کند، خودتان پیشقدم شوید و با دوستان و اقوام تماس بگیرید. به این ترتیب، یک شبکه اجتماعی مهم که کلید توازن روحی و عاطفی شما است را به‌وجود می‌آورید.
      ۵- از لذت‌های زندگی بهره ببرید:
      شما هم حق دارید خوشبخت باشید! برای لذت بردن از زندگی اجباری نیست که ۲نفر باشید. می‌توان به تنهایی از زیبایی منظره‌ای، لذت برد و نیازی نیست که برای رفتن به سینما و یا خوردن غذایی خوشمزه ۲نفر باشید و به بهانه اینکه تنها هستید خود را از لذت‌های کوچک روزانه محروم کنید. از همه چیز گذشته، جنبه‌های خوب زندگی فقط مختص زوج‌ها نیست!
      ۶- به‌خودتان توجه کنید:
      به‌خودتان فکر کنید. اهدافتان چیست؟ چه آرزوهایی دارید؟ آیا مدت‌هاست در آرزوی آن هستید که دور دنیا سفر کنید؟ بجنبید! تنها کافی است یک نفر را راضی کنید و آن‌هم خود شما هستید. این زمان فرصتی است که با آگاهی از خواسته‌های واقعی‌تان خودتان را بهتر بشناسید. فکر کنید و روی خودتان تمرکز کنید. هیچ‌چیز نباید جلوی تصمیمات مهم شما را بگیرد، و مانع شود تا موقعیت شغلی و یا حتی مکان زندگی‌تان را تغییر دهید. به اولویت‌هایتان بپردازید. خلاصه آنکه، قبل از هر چیز دیگری به فکر خوشحال کردن خودتان باشید.
      ۷- دیگر زیر بار غم‌و‌غصه نروید:
      بی‌تردید خودتان تصمیم نگرفته‌اید که مجرد و تنها باشید اما فایده‌ای ندارد که بدخلقی را پیش گیرید و زمین‌و‌زمان را مقصر بدانید. مرور مکرر خاطرات دورانی که متاهل بودید و یا حسادت به زوج‌های عاشق دردی را دوا نمی‌کند و سازنده نیست. درست است که گفتن این جملات آسان‌تر از عمل کردن به آن است اما نقش یک قربانی را بازی نکنید. زندگی فرد مجرد مثل هر موقعیت دیگری در زندگی، شامل فراز و نشیب‌ها و لحظات خوب و بد است و تنها هستید ، این بدان معنا نیست که محکوم شده‌اید تا بقیه روزهای زندگی‌تان را در تنهایی سپری کنید. بدانید که هر فردی مسئول خوشبختی خود است، بنابراین دیگر در زندگی خود یک تماشاچی نباشید بلکه همانند یک بازیگر عمل کنید.
      ۸- بر فشارهای اجتماعی غلبه کنید:
      «بالاخره کی عروسی می‌کنی؟». تحمل نگاه‌های دلسوزانه، سؤالات نابجا و یا انتقادهای عجیب سر میز غذا زمانی که افراد خانواده و یا فامیل دور هم جمع هستند، دشوار است و از اینکه مجبور هستید مرتب خودتان را تبرئه کنید، خسته شده‌اید اما این امر طبیعی است. نباید احساس گناه کنید! به‌خودتان بگویید شما تنها فردی نیستید که در این وضعیت قراردارید و در آخر، بهتر است که تنها و بشاش باشید تا اینکه ازدواج کرده باشید اما خوشبخت نباشید، اینطور نیست؟

    • مشاور , می 27, 2017 @ 6:27 ب.ظ

      با سلام
      اینکه به خاطر نداشتن هم بازی خب دوستان زیادی نداشتید که تبادل احساسات داشته باشید و یا اصطلاحا درک متقابل وجود داشته باشد درست است و همین مساله باعث شده شما در ارتباط با جنس مخالف سریع وابسته شوید .اداکه دادن این رابطه در این سن فقط افزایش دلبستگی و شاید عدم تمرکز و عق افتادن از برنامه هاتون بشید چون در هر حال قطعا برای اینده اهدافی خواهید داشت خب این ارتباط باعث میشه شما از برنامه های زندگی در این سن عقب باشید ضمن اینکه حس در اسن سن قابل اعتماد نیست و چند سال دیگر قطعا موضع دیگری خواهید داشت چون اصولا بیشتر در این سن پسران درگیری عاطفی با جنس مخالف پیدا می کنند .بحث نفع و ضرر نیست مهم اینه که این حس قابل اعتماد نیست در این دوره و وقتی ماندگار نباشد ضربه روحی شامل حال هر دو نفر خواهد شد و تاصیرات جبران ناپذیری در زندگی اینده خواهد گذشت در هر حال بهتره به خاطر شرایطی که دارید حضوری هم مراجعه فرمایید .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

      • RZA , می 27, 2017 @ 9:05 ب.ظ

        از کمک و راهنماییتون خیلی ممنونم

        • مشاور , می 28, 2017 @ 4:05 ب.ظ

          سلامت باشید

  • آوا , ژوئن 8, 2017 @ 3:30 ب.ظ

    سلام روز بخیر ببخشید ازتون کمک میخاستم…من دختر ۱۹ساله ای هستم ک ۲ساله با مرد ۲۷ساله ای در ارتباطم از روز اول دوسش داشتم و دوسم داشت قرارمون این بود که ۲_۳ماه بعدش به خواستگاریم بیاد اما مریض شد و ۴ماه درگیر عمل قلب بود این مریض شدنش باعث شد کارهاش به هم بخوره میدونید اخه ورشکسته بود ۸تا چک داشت به مبلغ نزدیک۳میلیارد که قبل مریضیش قرار بود بره شهرستان اونارو نقد کنه تا حذی ک بتونه پا پیش بزاره برا خاستگاری ولی بعد عمل تو شهر خودمون ۲۰ملیون طلبکار پیدا کرد ک گلوشو خشک کردن نذاشتن بره شهرستان خانه پدری داره ک به هیچ وجه راضی نمیشه بفروشتش هرچی براش وام درس کردم راضی نشد بره بگیره یا چند راه دیگه فقط میگه من باید پول جور کنم و اینکه منتظره یکی بهش قرض بده واسه همین ۲ساله منو معطل کرده من نمیتونم دیگ اینجوری ادامه بدم میخام رسمی بشیم نمیدونم باید از چ راهی تحت فشار بزارمش ک یه اقدامی بکنه خاهش میکنم یه راهی بهم بگین

    • مشاور , ژوئن 8, 2017 @ 10:00 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز با توجه به شرایط سنی که دارید به نظرتون این ازدواج به صلاح هست .
      ؟؟البته مهمه که رابطه شما تا چه حد بوده است و شاید این باعث وابستگی شده است .شما هنوز وارد زندگی نشدید و هیچ تعهدی به هم ندارید دچار این همه مشکلات شده اید بعد از ازدواج مدام باید دنبال رفع بدهی ها ی ایشون باشید اونم در سنی که قطعا از زندگی انتظاراتی دارید .شما فرصت های زیادی برای ازدوا خواهید داشت و اکنون صرفا عاطفی دارید قضاوت می کنید .بیماری ایشون و مشکلات مالی فردی رو می خواهد که در کنار ایشون تحمل پذیری بالایی داشته باشد و بپذیرد که ممکنه به دلیل بدهی ها بعد از ازدواج ایشون رو به زندان ببرند و دیداری نباشد و به هر حال روزهای سختی که قابل پیش بینی خواهد بود .کمی منطقی به این مساله نگاه کنید و فکر کنید رابطه رسمی شده و ازدواج کردید اونوقت صد برابر اکنون دغدغه رفع مسائل مالی و ..را خواهید داشت .ایین زندگی فرسایشی خواهد بود .امیدوارم تصمیم درستی بگیرید گرچه شاید مایل بودید ازدواج شما تایید شود و به قولی راهکار برای جلو افتادن ازدواج به شما بدهند
      موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵

  • ......... , ژوئن 14, 2017 @ 7:38 ب.ظ

    سلام من یه دختر ۱۸سالم که یه خونواده دارم شدیدا ازشون متنفرم به هر کارم گیر میدن حتی بیرونم نمیزارن برم میهوام خودکشی کنم جدی میگم زندگی باهاشون مثل جهنمه واسم حدی رسوندن که ایمانمو از دست دادم حالم ازشوووووووووووووووووووون بهم میخوره

    • مشاور , ژوئن 15, 2017 @ 8:21 ق.ظ

      با سلام با این شرایطی که دارید ایا دوست قابل اتکایی دارید ؟این کنترل خانواده رو بی دلیل می دانید یعنی بدون دلیل کنترل دارند .هیچ وقت پدر و مادرتون نگران شما نشدند حتی در کسالت های پیش امده همرا نبودند .بهتره وقتی این درجه از تنفر وجود دارد همه شرایط و جوانب رو در نظر بگیرید گاهی خانواده هایی داریم که به شدت کنترل می کنند و مانع استقلال عمل فرد می شوندولی قرار نیست انکارسان کنیم چون باز اگر مشکلی برای ما پیش بیاید بیشتر از دیگران همراه در یختی ها خواهند بود و از فرزندشان حمایت خواهند کرد .هیچ وقت یک طرفه قصاوت نکنید و خب اگر امکان مراجعه حضوری وجود دارد بهتر است مراجعه کنید تا در مورد شرایط شما بررسی صورت پذیرد .شاید مواردی مطرح ایت که باعث این حد تنفر شده و بی اطلاع باشیم .موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۴۴۰۳۴۴۹۰
      موفق باشید

  • فاطمه , ژوئن 25, 2017 @ 9:23 ب.ظ

    سلام من دختری ۲۲ ساله هستم و ترجیحم اینه تو سن جوانی ازدواج کنم. به همین خاطر با آقایون متعددی دیدار داشتم و یا تو محیط مجازی آشنایی ابتدایی داشتم و مدتی هم عضو سایت همسریابی بودم. این تجربه ها بهم نشون داد که درمورد شخصیت و میزان هوش طرفم بسیار سختگیرم اما درمورد خیلی موارد دیگه مسایل رو ساده میگیرم. به هر حال خیلی سریع متوجه میشم به چه دلیل با چه افرادی سازش نخواهم داشت مخصوصا که اکثر آقایون نسل ما بسیار احساساتی هستن و من این رو نمیپسندم.مدت یک ساله که با آقایی دوستی ساده و موفقی دارم و شش ماهه که برای ادامه تحصیل خارج از کشور زندگی میکنن و باز در طول مسافرت هاشون به ایران همدیگه رو مرتبا ملاقات میکنیم.این آقا اصلا مث آدمهای دیگه ای که شناختم بنده رو دلزده نمیکنن تنها مشکلی که هست گاهی رفتارهایی دارن که به نظرم در شان یه آقا نیس و همینطور در شان یه خانوم محترم که مورد این برخوردها قرار بگیره…مثلا بدون اطلاع یکباره چت رو قطع میکنن،بعضی مواقع کاملا دوستانه و با سخاوت کمکم میکنن و بعضی مواقع کمترین زحمتی برای کمک کردن بهم نمیکنن،هربار که سعی کردم متوجهشون کنم رفتارشون دور از شان یه جنتلمن یا مرام یه دوسته با یه جمله کوتاه مث نه اینطور نیس،من قبول ندارم نه اشتباه میکنی مواجه شدم.اصولا تو صحبت کردن و باز کردن مسائل یا خیلی کم مهارت هستن یا واقعا تمایلی ندارن.کم حرفیشون باعث میشه من واقعا نفهمم چی تو ذهنشونه…همونطور که عرض کردم واقعا به این رابطه امیدوارم و تنها کسی بودن که تا الان باعث عذاب و دلزدگی و بیزاری من نشدن و از گذران وقت باهاشون لذت میبرم.

    • مشاور , ژوئن 26, 2017 @ 9:58 ق.ظ

      با سلام اگر هدف ازدواج است که ظاهرا همین طوره باید در این رفت و امدها توجه کنید کدام رفتارها بیشتررشمادرو ازار میده و چرا؟اگر رفتاری به نظرتون درست نیست قبل از تذکر به طرف مقابل ببینید خودتون اون رفتار رو ندارید یا نخواهید داشت .ایا نمی توانید در برابر بعضی رفتارها به جای تذکر هر چند دوستان۶ که افراد را به مرور دلزده می کند انعطاف به خرج بدهید .تلاش کنید یکدیگر را کمک کنید تا برخی رفتارها در هر دو اصلاح شود .قطعا شما هم رفتارهایی دارید که شاید مقبول ایشون نباشه ایا ایشون هم همین طور تذکر می دهند .و می خواهند درست رفتار کنید در هر حال هیچ کس کامل نیست وهمه افراد نواقصی دارند که شاید همین ها زندگی را جذاب تر خواهد کرد.و کمک می کند مسائل به راحتی حل شود .بهتره در مورد ملاک ها ک معیارهاتون بررسی داشت۶ باشید معقول و ایده ال را جدا کنید و ایشون رودر مورد تناسب با معیارها محک بزنید .و بعد از شناخت بیشتر تصمیم درست گرفته شودد.امیدوارم خوشبخت باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • ناشناس , جولای 25, 2017 @ 11:09 ب.ظ

    سلام . من یه دختر ۱۹ ساله دارم. تا به حال هم کوچک ترین تنبیهی نشده بود ، با این که درسش خیلی خوب بود ، اما متاسفانه کنکور امسال رو خوب نداد و خیلی تو هم بود ، حتی چند روز بعد کنکور اقدام به خوردن قرص کرده بود که البته زود متوجه شدیم.
    به خاطر ناامیدی بیش از حدش و اعتماد به نفس پایینش و استرس ، من دو روزه است که هر یک ساعت یک بار اونو با خط کش اسپنک کردم .
    و دیروز و امروز ، هم حدود ۷,۸بار روی باسنش داغ گذاشتم ، البته فقط یه بارش جدی بود.
    اما هم روند درس خوندنش و هم وضعیت روحیش فوق العاده بهتر شده و اصلا بادو روز پیشش قابل مقایسه نیست.
    به نظر شما ادامه بدم ؟؟

    • مشاور , جولای 28, 2017 @ 3:40 ب.ظ

      با سلام
      به نظر خودتون رفتار شما و این تنبیه بدنی برای دختر ۱۹ ساله که قطعا برای خودش غرور داره و شخصیتی قائل است باعث بهبود وضعیت روحی او شده است .برای فردی که اقدام به خودکشی داشته به خاطر ناامیدی زیاد شما با تبیه بدنی تلاش داشتید حال ایشون رو مرتفع کنید حتما باید ایشون رو به روانشناس ارجاع بدید و به هیچ وجه به رفتار تنبیهی خود ادامه ندهید .امیدوارم متوجه شرایط ایشون باشید .و با روانشناس مشورتی داشته باشید
      موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • vahid , آگوست 12, 2017 @ 5:00 ب.ظ

    سلام وخسته نباشیدخدمت شمامن پسری هستم۲۱ساله من عاشق دختری شدم ک خیلی دوسش دارم ولی فعلابخاطرشرایطی ک دارم نمیتونم تاسه سال باهاش ازدواج کنم چطوری میتونم اعتمادش جلب کنم ک بهم‌تکیه کنه باورکنیدعشقم‌راست وپاک هیچ دروغی هم بینمون نیس ازیه خونواده مذهبی ایم

    • مشاور , آگوست 13, 2017 @ 8:20 ق.ظ

      با سلام در مورد دخترها باید توجه داشته باشید یک بعد مهم خانواده ایشون است و اینکه وقتی منتظر بمانند ممکنه موردهای بهتری رو ازدست بدهند .شما می تونید اثبات کنید که دوستشون دارید ولی موقعیت یک دختر در جامعه ما به شکلی است که شاید منطقی نباشد منتظر بمانند تا شرایط بهبود پیدا کند و تغییراتی صورت بگیرد .امیدوارم متوجه باشید که بهتره حداقل خانوادگی پیش بروید تا این اطمینان رو به خانواده هم بدبد اگر شما رو فرد مناسبی ببینند مطمئن باشید اجازه نامزدی و صبر کردن برای بهبود شرایط را خواهند داد.موفق باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

    • مشاور , آگوست 13, 2017 @ 12:52 ب.ظ

      با سلام بهتره از طریق خانواده مطرح کنید چون اگر شمارا فرد قابلی ببینند قطعابا نامزد کردن موافقت می کنند ولی خب به خاطر اینکه مشخصنیست کی وضعیت شما بهتر خواهد شد بنابراین نمی شود صرفا به این اتکا کرد

  • ابوالفضل , سپتامبر 10, 2017 @ 11:16 ب.ظ

    سلام خسته نباشید.
    من ۲ سالی میشه که با دختر داییم دوستم.دوسش داشتم.چن باریم خواستگاریش رفتم ولی با مخالفت های پدرم و پدرش نشد.
    اون دوران با اینکه میدونستم به درد هم نمیخوریم و بازم رابطه رو ادمه دادم چون دوسش داشتم ولی الان دیگ حسی بهش ندارم چون با گیرای بی خودیش دلمو زده.دیگ نمیتونم تحملش کنم.هر روز بحث و دعوا داریم دیگ ارامشی تو زندگیم نمونده.به خداپشیمون شدم.به غلط کردن افتادم.
    سر هیچ موضوعی هم توافق نداریم.مثلا همون محل زندگیمون.اصلا شرایطمون بهم نمیخوره.قبلنا ک دوسش داشتم اصلا به این چیزا فکر نمیکردم میگفتم بیخیال درست میشه.فقط و فقط خریت کردم.
    میخام رابطمو دیگ تمومش کنم اخه دیگ نمیتونم تحمل کنم.گیر دادناش یه جوریه ک اگ یه روز بهش زنگ نزنم بازم اون شب دعوا و قهر بازی.
    چن باری خواستم رابطه تموم شه ولی نتونستم.اخه باهاش دست دادم بهم اعتماد کرده.نمیخام نامردی کنم ولی میدونم ک نمیتونیم ما با هم زندگی کنیم.به خدا پشیمونم.
    از خدا شرمم میشه.نمیدونم چرا دستم به دستش خورده چرا ۲ سال باهاش بودم.دیگ میخام همه چی تموم شه.اگ برگردم عقب هیچ کدوم از کارارو نمیکردم.
    تو رو خدا راهنماییم کنید.خواهشا

    • راهنما , سپتامبر 11, 2017 @ 11:45 ق.ظ

      دوست عزیز واقعا شما با این اخلاق و رفتار انتظار داشتن یک زندگی خوب رو دارید ؟
      شما مدتی با هم قول و قراری داشتید و امروز به این نتیجه رسیدید که تفاهمی در بین نیست …. پس اگر به خدا و وجدانتون اعتقاد دارید هر چه زودتر این رابطه رو باید تمام میکردید … و امروز هم هر روزی که بگذره شما در حقش خیانت کردید
      پس در یک زمان مناسب با احترام و قاطعیت این رابطه رو بخاطر همین شرایطی که گفتید تمام کنید
      تا تکلیف هر دوی شما مشخص باشه … ولی اگر قراره دوباره بعد از کات کردن این رابطه رو ادامه بدید بهتره منتظر هیچ معجزه ای نباشید

  • ابوالفضل , سپتامبر 10, 2017 @ 11:31 ب.ظ

    نمیخام غذاب وجدان بگیرم.اخه واقعا نامردیه.
    هر کاریم کردم ک این رایطه ادامه پیدا کنه و نمیشه.الان ۵ یا ۶ ماهی میشه و وضعیت اینجوریه.حتی خودشم کمی سرد شده فقط به روی خودش نمیاره.همیشه هم منو مقصر میدونه.
    نمیخام نامردی کنم ولی دیگ نمیتونم ادامه بدم دیگ نمیتونم تحمل کنم.
    لطفا کمک کنید تا بیشتر از این اذیت نکنم.نمیخام عذاب وجان بگیرم.اخه دلمم واسش میسوزه بهم اعتماد کرده

    • مشاور , سپتامبر 11, 2017 @ 10:21 ق.ظ

      با سلام .دوست عزیز اگر واقعا از ادامه این رابطه منصرف شدید با ایشون صحبت کنید دلایل رو مطرح کنید و خداحافظی کنید .به هر حال درسته عذاب وجدان می گیرید و شاید دلسوزی و ترحم مطرح باشد ولی خب اون چیزی که محرز است این است .که شما تمایل به ادامه ندارید و خب چرا ایشون بلاتکلیف باشند هر چند شرایط روحی یخت و قابل ورک این ولی مهم واقه ببن بودن دو طرف است امیدوارم دو طرف با این مساله معقول برخورد کنید .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • Saeid , سپتامبر 12, 2017 @ 11:18 ب.ظ

    با سلام و خسته نباشید
    من پسری١٧ساله هستم و امسال وارد پیش دانشگاهی میشوم و کنکور دارم وضعیت درسی ام خوبه و میخام پزشکی قبول شم ولی از عید ٩۵عاشق یه دختر شدم اوایل زیاد بهش فک نمیکردم ولی الان در بدترین موقع ذهنم رو خیلی درگیر کرده،من جرئت نکردم این موضوع رو بهش بگم با توجه به سن کم هر دوتامون فک کنم اولا زیاد جدی نگیره ثانیا با توجه به اینکه تک فرزند خانوادش هست و مادرش هم خیلی نسبت به این موضوع ها حساسه و شدیدا کنترلش میکنه ممکن بود دردسر بشه و حتی شانس با اون بودن در اینده رو هم از دست بدم به همین خاطر بهش نگفتم در ضمن با خانواده هم هیچ صحبتی در این رابطه نداشتم و جز خودم و پسردایی ام که بهترین دوستمه و از برادر هم بهم نزدیکتره کسی از این موضوع چیزی نمیدونه،
    اوایل که عاشقش شده بودم زیاد ذهنم رو درگیر نمیکرد تا اینکه دوباره از نزدیک دیدمش و واقعا الان خیلی ذهنم رو درگیر کرده از این قکرا گرفته که مثلا (اگه برم خواستگاریش چی میشه،نظر خونوادش نسبت به من چیه،تا اون موقع که من برم خواستگاری ازدواج نکرده؟یا قصد ازدواج داره؟،اگه بهم رسیدیم زندگی مون چه شکلی میشه؟،چیکار کنم که الان به چشمش بیام؟،ایا میتونیم بهم برسیم؟و……..)
    خلاصه خیلی ذهنم رو درگیر کرده و اصلا نمیخام توو همچین موقعیت سختی تمرکزم رو جز درس رو موضوع دیگه ای بزارم بخصوص که امسال سال کنکورمه!!
    انقد دوستش دارم که حتی با هیچ دختری دوست نشدم و هیچ دوست. دختری هم نداشتم و به خودم قول دادم که اگه خدا خواست و دانشگاه قبول شدم تا زمانی که به خواستگاری اش میرم با هیچ دختری دوست نشم!
    ولی اصلا نمیخام الان تمرکزم رو به خاطر این رویا پردازی ها بهم بریزم و میخام با تمرکز هر چه بیشتر درس بخونم
    واقعا ممنون میشم کمکم کنید

    • مشاور , سپتامبر 13, 2017 @ 10:22 ب.ظ

      با سلام دوست عزیز در این مساله د ر این شرایط حساس حتما باید مراجعه داشته باشید و بدانید به هر حال در این سن عشق احساسی است و اعتباری ندارد .و با ورود به دانشگاه و محیط جدید بسیاری از ایده ال ها تغییر می کند .و فکر نکنید همان طور عاشق می شدید همین ملاک ها باقی بمانند .در هر حال امیدوارم با مراجعه حضوری ک داشتن برنامه ریزی و اموخنن تکنیک های افزایش تمرکز به حل مساله کمک شود

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • مشاور , سپتامبر 17, 2017 @ 9:03 ق.ظ

    با سلام دوست عزیز خودتون می فرمایید از طریق تلگرام پس اصلا فضای معتبری نیست و شما هم در سن حساسی هستید که به لحاظ عاطفی تاثیر پذیر هستید خب طبیعی است که روابط عاطفی تاثیر گذار باشد و بعد از مدتی پیام رد و بدل کردن عاشق شوید فضای مجازی یعنی هر فردی می تواند چهره و هویت متفاوتی را عرضه کند و اعتباری نیست و شما که می فرمایید عاشق شدید و خب این تاثیر منفی بر درس و اینده شما دارد بعدا که وارد دانشگاه شوید کلا ایده ال های شما متفاوت خو اهد شد.و شما اصلا مثل امروز فکر نخواهید کرد و شاید رفتار اکنون را حتی بچه گانه بدانید .پس بهتره برای رفع شرایط روحی و برنامه ریزی درست به روانشناس مراجعه کنید .

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
    موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.