مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شرق تهران

مرکز مشاوره شرق تهران

چگونه بهترین مشاور خانواده در تهران را پیدا کنم؟

حتما پیش آمده است که به مشکلی برخورد کردید وبا مشورت بایک بزرگتر ویا والدین خودکه از تجربه بالایی برخوردار هستند بهترین راه حل را انتخاب کرده و مشکل خود را حل نمایید. اینگونه مشورت ها بصورت سطحی ودر بحث های غیر تخصصی ومشکلات روزمره ما مفید و قابل اطمینان میباشد، اما میدانیم که جامعه ما شکل بزرگتری ازیک خانواده است و خوب بطبع مشکلات بسیار پیچیده تر وتخصصی تر میشود وبرای مشاوره وگرفتن مشورت نیاز به فردی باتجربه تر و متخصص در همه امور خواهیم داشت. چالشهایی از قبیل ازدواج و طلاق ، شیوه زندگی ، مشکلات خانوادگی و مشکلات تحصیلی همه و همه نیاز به مشورتی قوی دارد. مرکز مشاوره تهران با در اختیار گذاشتن آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران در شرق  با رویکردی تخصصی و برای کمک به مردم عزیز تهرانی با کمک بهترین مشاور خانواده در تهران  و متشکل از قوی ترین مشاوران در زمینه های مختلف آماده ارائه خدمات می باشد. این مرکز با بخش بندی به مراکز کوچیکتر آماده خدمت رسانی بهتر می باشد.

مرکز مشاوره شرق تهران به پشتوانه سال ها تجربه و تحقیق مشاوران خود در مشاوره خانواده تهران و بهترین مشاور خانواده در تهران و برای بالا بردن سطح فرهنگی خانواده و جوانان تاسیس شده و بر آن است تا بتواند هدفی که دارد را دنبال کرده و به موفقیت برسد.

خیلی از دوستان من هنگامی که با مشکل روبرو میشوند نیاز به آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران و یا شهرستان ها دارند  و میتوان با مراجعه به یک مرکز مشاوره خوب که مشاوره خانواده تهران مشکلات و چالش های زندگی آنان را حل نمود. در سال ۱۳۹۶ یکی از دوستانم این مرکز را به من معرفی کرد و من اکنون به منظور ارتقا فرهنگ مشاره با آنان همکاری دارم.

تو دوران عقدم و بعد از یک سال و نیم قرار بود یک ماه دیگه برم سر زندگیم که همه چی بهم خورد

سلام خسته نباشید من۲۶ سالمه و تو دوران عقدم و بعد از یک سال و نیم قرار بود یک ماه دیگه برم سر زندگیم که همه چی بهم خورد نامزدم میگه باید بریم پیش مشاور تا درباره ادامه زندگیمون تصمیم بگیره ازتون ادرس ی مشاوره خوب تو شرق تهران رو میخوام ممنون

پاسخ

تصمیم خیلی خوبیه چون قطعا شناختتون برای ورود به زندگی بیشتر خواهد شد .

و ای کاش توضیحی در این ارتباط داده بودید که چه مساله ای بعد از یک سال و نیم باعث شک ایشون شده است .
ولی امیدوارم با مراجعه درست ترین تصمیم گرفته شود.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

درمان اضطراب و افسردگى شدید

براى درمان بیش از حده اضطراب و افسردگى بهترِ به مشاوره مراجعه کنم یا روانکاو و روانشناس؟!
تو محدوده شرق جایی رو معرفى میکنید؟

پاسخ

با سلام بهتره برای درمان به روانشناس بالینی مراجعه کنید البته دکتری بالینی که تخصصش در زمینه درمان افسردگی و اضطراب باشد .

البته اگر نیاز به دارو داشته باشید با روانپزشک هماهنگ می شود و باید دارو مصرف شود.

در هد حال امروزه برای درمان این دو اختلال درمان های روانشناسی بسیار خوبی وجود دارد که جواب گو بوده اند.و با شماره تماس اعلام شده تماس بگیرید و ور محدوده شرق مراجعه کنید امیدوارم به زودی بهبودی حاصل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

شوهرم همش خیانت میکنه

سلام من عقدم شوهرم همش خیانت میکنه من حضوری مشاورمیخوام توروخداکمکم کنید.سمت تهرانپارسم

پاسخ

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
شما رو راهنمایی خواهند کرد ضمن اینکه یادتون نره اگر در دوران عقد این روابط در مورد ایشون وجود داره ظاهرا باید تصمیم جدی تری برای ادامه زندگی گرفته شود و باید دلیل این خیانت ها هم مشخص شود ضمن اینکه نمی شود یک طرفه قضاوت کرد
موفق باشید

همچنان درگیر خواستگار قبلی خودم هستم

من بیستویک سالمه حدود یک هفتست که عقدکردم ولی همچنان فکرم درگیره پسری ک یک سالونیم باهاش بودم هست ما خیلی بهم عادت کرده بودیم و علاقه داشتیم ولی بعده خواستگاریس خونوادم جواب رد دادن ولی اصلا راضی به ازدواج مون نشدن اونم فقط به دلیل غریبه بودن و عدم شناخت قبول نکردن هم گفتن چون خیلی لاغره شایدمریض باشه شاید معتاد باشه با این حرفا منو منصرف کردن و من با یکی از اقوام مون اونم به اصرار بزرگترای فامیل و خونوادم بود
با اینکه نامزدم از نظر اخلاقی و ظاهری بهتر از دوس پسرم هست ولی من بازم نمیتونم فراموشش کنم و همش یادخاطره هامون میوفتم بغض میکنمو از زندگی سردمیشم و نامزدم از رفتارم فهمیده هنوز فکرم پیش دوست پسر قبلیمه
من واقعا نمیدونم چیکارکنم هیچکس درست راهنماییم نمیکنه احساس میکنم افسرده شدم و هیچ ذوق و خوشحالی از ازدواجم ندارم .الان من بایدچیکارکنم به کدوم مشاوره مراجعه کنم که بتونه واقعا کمکم کنه ممنون میشم از راهنماییتون

پاسخ

به هر مرکزی می توانید مراجعه کنید و اینکه این تصمیم رو دارید بسیار درست است .

فقط ای کاش قبل از ازدواج اون قضیه رو رفع می کردید تا راحت تر همسرتون و ویژگی های مثبت رو ببینید از بودن کنارش لذت ببرید و بتونید بهش عشق بورزید .
.زندگی به هر حال تلاطم ها و درگیری هایی دارد مهم اینکه به فهم درست قضیه برسید و دلیل اون دوست داشتن بررسی بشه و اینکه شما تازه عقد کردید با توجه مثبت نسبت به همسرتون و بالعکس مطمئن باشید اون رابطه کم کم فراموش خواهد شد و جای نگرانی نیست فقط با فکر کردن به اون ادم به مساله پرو بال ندهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

سر مسائل مالی رابطمون به هم خورد

من تقریبا حدود ۴ سالی هست که با دختری آشنا شدمو با هم دوست شدیم، ی دوستی عمیق و هدفمند که به ازدواجمون برسه، از لحاظ مالی و سطح فرهنگو آداب میشه گفت نزدیک به هم هستیم، اعتماد و وفاداری هم بین هردومون بوده، تا اینکه بحث چون به مسایل مالی پیش از ازدواج رسید، و یسری بگو مگوها بینمون پیش اومد(مهریه و نشون و خونه و …) یجورایی ایشون فکر میکنه من میخوام براش کم بزارم تا اینکه ی روز بحث جدیتر شد وقرار شد ی مدت از هم دور باشیم تا شاید کمتر دعوا کنیم.
بعد از دوهفته من رفتم جلو ولی کلا عوض شده بود، ک من نمیخوام دوست باشم نمیخوام با کسی ازدواج کنمو از همه پسرا بدم میادو …
میگه تمام کل کل هایی ک باهام کردی تمام اذیتات جلو چشمه فقطو نمیتونم خوب بشم.
دسته خودم نیست واقعا نمیدونم چکار کنم میخوام تنها باشم فقط.
حالا دقیقا این مشکل زمانی درس شد که من ایشونو به خانوادم معرفی کردمو همه چی مهیا بود برای رسمی شدن رابطمون.
ایشون ۲۵ سالشه و من ۲۸
چه مرکز مشاوره ای بریم ؟
پیشنهادتون چیه ؟
قبول نمیکرد که مشاوره بیاد ولی راضیش کردم
اگه شرق تهران معرفی کنید ممنون میشم.
ترجیها از مشاوره های با تجربه و خبره، چون خیلی برام مهمه
ممنون

پاسخ

بهتره به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنید
مسائل مالی رو باید حل کنید با توافق هر دو نفر و جای بحث نداره چون به هر حال اگر تفاهم باشه این مسائل حل میشه منتهی مسائل شخصیتی و رفتاری و اخلاق فردی رو نمی شه عوض کرد.

و اگر هنوز که ازدواج نکردید و اینقدر بحث می کنید خب شاید در زندگی به مشکل بربخورید و این نگران کننده است.

مدیریت روابط در هر دوره ای اهمیت ویزه ای دارد هر دو نفر باید کمی انعطاف داشته باشید.

چون هیچ فردی کامل نیست.

و باید گاهی از بعضی ویزگی هایی که دوست نداریم بگذریم و تلاش کنیم برای رشد و تعالی یکدیگر و این رمز موفقیت است.
امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

خیلی باهوشه ولی توی درس ها بازیگوشه

سلام من مشاوره تحصیلی میخوام برای دختر۱۳ ساله ام . خیلی باهوشه ولی توی درس ها بازیگوشه، به نظر شما میتونه با مشاوره تحصیلی در درسها پیشرفت بهتری داشته باشه و اگه شماره یه مشاوره خوب رو دارین بفرمایین . ممنونم

پاسخ

با سلام بله حتما با برنامه ریزی درست پیشرفت خواهد کرد و اصلا جای نگرانی نیست منتهی نه برنامه از پیش نوشته شده بلکه برنامه ای که منطبق با روحیات و شخصیت او باشد .امیدوارم مساله تحصیلش مرتفع شود ولی شما هم باید نهایت همکاری را داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
موفق باشید

اگر برای شما رفت و امد و روابط اجتماعی اهمیت دارد ولی برای ایشون این طور نیست خب ادامه دادن و برگشت دوباره مشکل ساز می شود ضمن اینکه می فرمایید ایشون عصبی هم هستند اگر می توانند انعطافی داشته باشند یک سری مسائل رو رفع کنند شاید بشود به ادمه فکر کرد و این در صورتی است که شما هم در قبلا ایشون در جوانبلی کوتاه بیایید و شرایط و روحیات رو درک کنید ولی اگر ایشون قبول ندارند که رفتارهایی دارند که مشکل ساز است خب ادامه دادن جالب نیست ..البته تصمیم گیرنده شما هستید ولی خیلی از مسائل در زندگی زناشویی پررنگ تر از قبل می شود و شاید امروزه به ان توجه نشود بحث تفاوت های شخصیتی و رفتاری اهمیت ویژه ای دارد .در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و همه ملاک ها و شرایطتتون رو در نظر داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

پسرم علیرغم محبتهایی که مادرم به ایشون داره ولی رابطه اش با مادرم خوب نیست

با سلام .پسر من حدودا ۹ سال داره، از ۶ سالگی چند ساعت در روز رو با مادرم میگذرونه بدلیل اینکه من کارمندم، علیرغم محبتهایی که مادرم به ایشون داره ولی رابطه اش با مادرم خوب نیست .

امیدوار بودیم با بزرگتر شدنش این قضیه حل بشه و متاسفانه بدتر هم شده ،مادرم خیلی از نظر تغذیه رسیدگی میکنند ولی از نظر بازی و سرگرمی همدم خوبی برای بچه ها نیستند و مدام مشکلات ارتباطی با هم دارندو باعث ایجاد تنش میشوند.

بطوری که کلا از نظر رفتاری با من و پدرش نیز اکثرا مشکل پیدا میکنه. خواهش میکنم یک مشاور خوب بهم معرفی کنید. سپاسگزارم.

پاسخ

دوست گرامی این مساله و دغدغه شما برای اکثر خانم های کارمند وجود دارد و وقتی کودکان در معرض تربیت های افراد مختلف قرار می گیرند .
دچار سردرگمی می شوند .و این طبیعی است وقت گذاشتن برای فرزندتون در ساعات حضور اهمیت ویزه ای دارد و اگر مادرتون حرف فرزند شما رو نمی فهمند و درگیری های حتی لفظی با هم دارند بهتره دیگه ایشون اونجا نره و راه حل دیگری رو تعبیه کنید .

و روانشناس کودک گزینه مناسبی می تواند باشد و ضمن اینکه ساعاتی که در منزل است برای او وقت بگذارید مخصوصا همسر شما و او را مواخذه نکنید بابت رفتارهایی که از نظر شما مناسب نیست .

امیدوارم به زودی مساله رفع شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دوخواستگاردارم که ازنظراخلاقی هردوعالی هستن ولی یکی داره ویکی بیکاره

سلام.من درحال حاضردوخواسنگاردارم که ازنظراخلاقی هردوعالی هستن ولی ازنظرکاریکی داره ویکی نداره(دانشجوهستن) ولی کسی که کار نداره من انتخاب خودش بودم وکسی که کارداره روواسطه معرفی کرده.به نظرشماچگونه بهترین تصمیموبگیرم؟لطفاراهنمایی بفرمایید.ممنون

پاسخ

با سلام مهم با واسطه و بی واسطه بودن فرد نیست اتفاقا فردی که با واسطه اقدام کرده اصولی تر پیش رفته است مهم داشتن ملاک ها و ایده ال های خود شماست .

شما از زندگی چه می خواهید داشتن شرایط کاری برای تامین معیشت مساله مهمی است شاید اینکه انتخاب خود فرد باشید به عنوان یک خانم و به لحاظ عاطفی برای شما ارزشمند باشد ولی توجه داشته باشید نمی توان صرف این مساله اقدام کرد .

و بهتره منطقی شرایط هر دو نفر رو در نظر بگیرید .

به هر حال تصمیم نهایی با خود شماست ولی همه امروزه دنبال استقلال مالی هستند و این مساله مهم و ارزشمندی است امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

چیزی رو دیدم تو گوشیش که باعث اختلاف شد

من با همسرم مشکل دارم مشکلمون از دوران نامزدی شروع شد چیزی رو دیدم تو گوشیش که باعث اختلاف شد بمن می گفت نمیخوامتو دوست ندارم خلاصه با واسطه و کوتاه اومدن من مشکل حل شد.
بعد از ازدواج یبار دیه اون مشکل پیش اومد اما من کوتاه اومدم هیچکسم خبردار نشد

اما الان دوباره تکرار شده موندم چه غلطی بکنم دوباره حرفا دوسال پیششو داره میزنه که من دوست ندارمو نمیخوامتو…..

اگه کمکی میتونید بکنید…
و یه مشاور تو شرق تهران میخوام با تشکر

پاسخ

شاید همون ابتدا که با حرف ایشون باز گذشت کردید اشتباه بوده چون فرد رفتی یک روزی ترک می کنه شما رو حالا هر موقعی که شرایطش باشه والبته باید دانست مساله چه بوده اگر بحث خیانت بوده و چند بار دیدید و ایشون به جای توجیه و کتمان شما رو مقصر دانستند

شاید بهتر باشه درست و منطقی شرایط رو بررسی کنید .به هر حال اگر قرار باشد مدام با استرس و ترس از دست دادن زندگی کنید که شرایط خوشایندی نخواهد بود .
البته نظر طرف مقابل هم مهم است و باید حرف های ایشون هم باید شنید ه شود .و نمی شود یک طرفه قضاوت کرد امیدوارم به زودی در جهتی که صلاح شماست مساله حل شود .

حال این روزهای شما قابل درک است .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

چطوری میشه به کسی که تو زندگی سردرگمه  کمک کرد؟

سلام خسته نباشید میخواستم بپرسم چطوری میشه به کسی که تو زندگی سردرگمه و نمیدونه چی میخواد از زندگی کمک کرد؟

پاسخ

بخشی که مسئول واکنشهای ناخودآگاه و شهودی در وجود شماست، طی میلیونها سال تکامل به وضعیت فعلی رسیده است تا بتواند در لحظات سرنوشت ساز و حیاتی، به سرعت عمل کرده و زندگی شما را حفظ کند. فرض کنید درحال رانندگی هستید و به یکباره یک سگ در وسط جاده ظاهر میشود.

در اینصورت اگر قرار باشد بصورت خودآگاه عمل کرده و ابتدا پس از دیدن موجود در وسط جاده، و سپس انجام محاسبات ریاضی، تصمیمات لازم را داشته باشید، تصادف شما قطعی است ! اما در این لحظات، ضمیر ناخودآگاه وارد عمل شده و به سرعت واکنش نشان میدهد.

درواقع وقتی ضمیر خودآگاه عاجز میشود، ضمیر ناخودآگاه میتواند با توان بینهایت خود، واکنشهای لازم را به نمایش بگذارد.
افرادی که فقط از منطق بهره میبرند، درصد بسیار کمی از ذهن خود را مورد استفاده قرار داده اند. درواقع بخش منطقی و نقشه کشیدن در ذهن شما، به سادگی میتواند گیج و سر درگم شود زیرا مسیر زندگی بعضا پیچیدگی زیادی پیدا میکند که عملا امکان نقشه کشیدن را از شما میگیرد. سیم کشی های عصبی منطقی در ذهن انسان ده ها برابر ضعیفتر از احساسات و سایر بخشهای ذهن شما هستند.
اگر بخواهم این مساله را دقیقا برای شما شرح دهم، بد نیست به این مثال دقت کنید :
فرض کنید میخواهم به شما آموزش دهم که چطور در برابر یک فرد غریبه، اعتماد به نفس کافی را داشته باشید و تاثیر خوبی بگذارید. بدین منظور، اگر قرار باشد تک تک نکات را به شما گوشزد کنم، خواهید دید که لیستی بزرگ برای شما ساخته میشود که اجرای آنها در لحظه مذکور، بسیار سخت خواهد بود و معمولا از یاد میرود.
حال فرض کنید به جای این مساله، با استفاده از هیپنوتیزم یا ابزار دیگر، دقیقا احساس اعتماد به نفس درون شما ایجاد شود. بصورت ناخودآگاه، همه جزییات بدن شما، از زاویه سر گرفته تا صاف بودن کمر و لحن و تن صدا، بصورت اتوماتیک کنترل میگردد. زیرا ضمیر ناخودآگاه شما کنترل آنرا بدست گرفته است. دقیقا به همین علت است که مثلا، کسی که از نظر مالی یا شغلی جایگاه خوبی بدست می آورد، بصورت اتوماتیک در همه ابعاد بهتر میشود. زیرا حس خوب درونی او باعث میشود ضمیر ناخودآگاهش، زبان بدن و همه جزییات وجودی او را به بهترین شکل مدیریت کند.

به فکر کردن پایان دهید و سریع عمل کنید و روی احساسات خود نظارت بیشتری داشته باشید. در بسیاری از اوقات، فکر کردن خود به نوعی اعتیاد تبدیل میشود.

وقتی منطق نمیتواند مشکلات فعلی زندگی شما را حل کند و با نقشه و استراتژی ریختن، فقط سردرگم میشوید، شاید وقت آن رسیده است که از بخشهای عمیق تری از وجود خود، یعنی شهود، احساسات و ضمیر ناخودآگاهتان بهره ببرید. به جای اینکه فکر کنید، از صدای راهنمای درونی خود بهره گیرید زیرا شما فقط همین بدن نیستید.

میلیونها سال تکامل شما را به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته تبدیل کرده است که همه علم بشر تا به امروز، فقط توانسته است بخشهای کوچکی از آنرا آن هم به صورت سطحی توصیف کند.

بنابراین به جای اینکه فقط از بخشهای کوچکی از وجود خود بهره ببرید، وقت آن است که دو نیمکره مغز خود را فعال کرده و از حس شهود و بخشهای عمیق تر ذهن خود بهره گیرید.

دقت کنید که منظور ما، احساسات زودگذر و سطحی نیست، بلکه حس عمیق شهودی که از درون دریافت میکنید، منظور ماست که میتوان آنرا پرورش داد.

ضمیر ناخودآگاه شما میتواند میلیونها محاسبات را انجام داده و نتیجه آنرا بصورت یک حس در درون شما قرار دهد. این، چیزی است که از فکر کردن هم بهتر است.
فکر نکن، احساس کن.

همه ما گاهی غمگینی، دلمردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‏کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‏مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‏های ناخوشایند و کسالت‏های روحی باشد.
بیماری، امری ناخوشایند برای تمام انسان‏هاست؛ امّا برای پی‏بردن به ارزش سلامتی و استفاده لذت‌بخش از تندرستی و قدردانی و سپاس‌گزاری از آفریننده همه زیبایی‏ها، تذکر بسیار مهمی برای انسان است و به عبارت دیگر، برای پی‏بردن به ارزش هر نعمتی، ابتلا به فقدان آن، بهترین هشدار و مناسب‏ترین وسیله برای بیداری انسان و استفاده بهینه از نعمت‏های الهی است. بنابراین، بیماری و کسالت نیز یک نعمت است و اگر نگاه ما به زندگی و حوادث آن این‏گونه باشد، به طور کلی، همه چیز عوض خواهد شد و فشارهای روحی و افسردگی‏ها، تبدیل به نشاط و شادابی می‏شوند.
همه ما گاهی غمگینی، دل‌مردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‏کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‏مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‏های ناخوشایند و کسالت‏های روحی باشد
مشکل اساسی و محور همه پریشانی‏هایی که بر زندگی شما سایه‏ افکنده است و همه چیز را تیره و تار و سیاه می‏بینید، نگرش منفی به زندگی، محیط اطراف و مهم‌تر از همه، نسبت به «خود» است.

شما همواره روح و روان خود را آماج تیرهای سهمگین تفکرات منفی و منفی‏نگری‏های خود قرار داده‏اید و طبیعی است که نتیجه این، چیزی جز تخریب روحیه و از دست دادن نشاط و ابتلا به افسردگی و پریشانی نیست. پرسش این است که چرا خود را بدون دلیل متهم می‏کنید؟

چرا دنیا و زندگی در آن را برای خود، زندان تصور می‏کنید؟ چرا خود را سردرگم و گرفتار پیچ و خم‏های زندگی می‏کنید؟ چرا خود را در بن‏بست تفکرات منفی قرار داده، آیه یأس می‏خوانید؟

رفع بی حوصلگی

همه این سردرگمی‏ها، بن‏بست‏ها، ناامیدی‏ها، خستگی‏های روحی و بالاخره افسردگی‏ها، ناشی از همین منفی‏بافی‏هایی است که شاید از دوران نوجوانی، به صورت ناخودآگاه، به دام آن گرفتار شده‏اید!
اگر روشهای زیر را انجام دهید کسالت دیگر در شما معنا نخواهد داشت. امتحان کردن روش های زیر نه تنها ضرری ندارد بلکه بسیار هم مفید است. پس زمان را از دست ندهید و امتحان کنید.
برای این که به زندگی احساس بهتری ببخشید و حسی جدید داشته باشید باید روش هایی را در زندگی به کار ببندید. این روشها عبارتند از:
– اجتناب از تنهایی؛ بکوشید به جز مواقعی که ضرورت دارد، در تنهایی قرار نگیرید. البته ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که از افرادی که مدام نق می زنند و شاکی هستند یا این که شما را درگیر مشکلات شخصی خود می کنند، حذر کنید. بیشتر وقت خود را با افرادی سپری کنید که به شما از خودتان احساس خوبی بدهند یا این که به طریقی شما را احیا کنند و نیروی تازه ای ببخشند. به عبارتی دیگر با افرادی معاشرت کنید که موج مثبت تولید می کنند
– با افکار منفی خود مقابله کنید؛ یعنی هر وقت این افکار به شما هجوم آوردند، به هر صورت ممکن، خود را از چنبره آنها نجات دهید؛ برای مثال، خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که امکان انجام آن برای شما هست، مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد.
– به جنبه‏های مثبت خود فکر کنید و بکوشید آنها را در برگه‏ای به صورت فهرست‌وار بنویسید.
– به جای این که به کمبودها، عیب‏ها و ناکامی‏های خود بیندیشید، به موفقیت‏ها و آن امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند هستید، فکر کنید . به عبارت دیگر، امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پُر است و بخشی خالی؛ به آن بخش پُر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه نیمه خالی را نخورید. فرصت‏های زندگی را مغتنم بشمارید و از آن چه در آینده پیش خواهد آمد، نگران نباشید.
– با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، متدین و در عین حال مثبت‏نگر، معاشرت کنید و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می‏شوید از زندگی شکایت می‏کنند، دوری گزینید.
– ورزش را جزء ضروری‏ترین فعالیت‏های خود قرار داده، روزی حداقل نیم تا یک ساعت ورزش کنید.
رهایی
– هر چه می‏توانید قرآن بخوانید و از دعاهای اهل‏بیت‏علیهم السلام، بهره بگیرید؛ البته سعی کنید قرآن را با تأنی و توجه به معنا تلاوت کنید.
– از بیکاری و بی‏برنامگی بپرهیزید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید.
– برای برنامه‏ریزی اوقات شبانه‏روزی، حتماً با یک مشاور گفت ‌و گو کنید یا از دوستان موفق خود کمک بگیرید.
– به تغذیه خود – به ویژه صبحانه – اهمیت بدهید و هیچ‏گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصیل یا مطالعه نشوید.
– هر وقت احساس دلتنگی می‏کنید، حدود ده دقیقه دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان، شنا کنید.
– به مسائل معنوی – به ویژه نماز اول وقت – اهمیت فوق‏العاده بدهید.
– با توسل به اهل‏بیت‏ علیهم السلام از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید.
اگر از جمله افرادی هستید که دچار مشکل بزرگ کسالت شده‌اید و دائما احساس بیهودگی می‌کنید سریعا برای درمان خود اقدام نمایید، اما این بار نیازی نیست که به پزشک و مشاور مراجعه کنید چرا که با رعایت همین اصول ساده و در دسترس می‌توان بر این معضل فردی و اجتماعی غلبه نمود.

به دلیل سن کم بدون اطلاع من همه خواستگارام رو خانواده رد میکردن

من یه دختر ۱۸ساله هستم که از سن ۱۳/۱۴سالگی خواستگارداشتم ولی به دلیل سن کم بدون اطلاع منهمه رو خانواده رد میکردن
توی تبریزه به دنیا اومدم ولی تهران بزرگ شدم
امسال کنکورداشتم و قبول نشدم و قصد دارم دوباره کنکور بدم چون درس خوندن رو خیلی دوست دارم
و اصلا به ازدواج کردن فکرنمیکردم حالا چند وقتی هست که یه خواستگاردارم که از تبریزه و ازنظر خانوادگی و سطح مالی و فکری موردتایید خانواده ام هستن و خودمم حس میکنم ادم با شخصیتی هست و مشکلی با ادامه تحصیلاتم ندارن
ولی من چون اصلا امادگی ازدواج و شروع زندگی مشترک رونداشتم شوکه شدم
سنشون ۱۰سال ازم بیشتره و
تنها دو جلسه باهم حضوری صحبت کردیم به دلیل اینکه ما تهرانیم و اونا تبریزن بقیه اش تلفنی یا پیام تلگرام بوده و از لحاظ فکری میشه گفت تاحدود زیادی بهم نزدیکیم اما اصلا درست و حسابی رفتاراشو ندیدم
فقط اینکه من فارسی حرف میزنم و ایشون ترکی ولی کاملا حرف هم رومیفهمیم و ارتباط راحت برقرارمیکنیم
و اینکه اگر جوابم مثبت باشه باید از تهران ک خانوادم هستن برم تبریز زندگی کنم
و اینکه مشکل دیگه ای ک هست من ظاهر و صدای همسر ایندم رو چیزه دیگه ای تصورمیکردمولی ایشون چیزه دیگه ای هستن
دوستداشتم بلند و هیکلی باشن ولی ایشون هم هیکل من شایدم یکم لاغرتر و قدشون فقط چندسانت ازم بلندتره و اینکه صداشون دوست داشتم کلفت باشه ولی معمولیه
و این ک من دیشب فهمیدم پدر ایشون اعتیاد دارن ینی خودشون بهم گفتن وگفتم چرا زودتر نگفتید گفت میخواستم اول منو بشناسید شخصیتمو بعد بهتون بگم
وقتی با خانوادم درمیون گذاشتم گفتن ک اوناهام میدونستن این قضیه رو ولی پسره کلا با پدرش فرق داره و اینکه با تحقیقاتی ک کردن فهمیدن این اقا کلا با پدرش فرق داره وراهش جداست و اینکه من رویام این بوده عاشق شم بعد ازدواج کنم ولی این ازدواج سنتیه
لطفا بگید چیکارکنم راهنمایی نیاز دارم ؟!

پاسخ

با سلام دوست عزیز در مورد اینکه سنتون کم است و هر مسئله دیگر اگر پختگی به عهده گرفتن یک زندگی رو در خودتون می بیندادامه بدهید ازدواج امروزه خیلی دران سن مطرح نیست چون مهم درک و شعور طرفین است .در مورد ادامه تحصیلم بهتر است بدانید همیشه برای درس خوانده وقت دارید و افرادی که ازدواج موفق دازند و همراه مناسبی دارند در درس هم موفق می شوند چون همراهی طرف مقابل و ازدواج که تصمیم بزرگی است بخش بزرگی از دغدغه های را کاهش می دهد.

الیته تاکید می کنم ازدواجی که درست و اصولی باشد همه شرایط سنجیده شود طرف مقابل با ملاک ها و انتظارات معقول شما هم خوانی داشته باشد ..

و حتی بحث دوری و مسافت برای شما مشکلی نداشته باشد و اینکه ابتدا عاشق شوید و ملاک هایی مد نظر داشتید خب اکثرا ذهنیت سازی در مورد همسر اینده دارند که درست نیست چون باعث مقایسه می شود و وقتی خواستگاران با ان شرایط ذهنی هم خوانی ندارند تایید نمی شوند و در نهایت خود فرد با مشکل مواجه می شود .
اگر واقعا فکر می کنید شرایط ایشون رو نمی پذیرید و یا هنوز امادگی در بحث ازدواج و مسئولیت پذیری ندارید بهتر است تصمیم درستی بگیرید و در مورد اعتیاد پدر ایشون گناه پدر به پای فرزند نوشته نخواهد شد و اتفاقا شاید خود ایشون که شاهد سختی های این بیماری بوده است هیچ وقت دچار چنین خطایی نشود و تجربه ارزشمندی باشد در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و موفق باشید مشاوره پیش از ازدواج هم می تواند کمک کننده باشد

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

فقط ی دروغ کوچیک ۱سال پیش ازمن شنید

سلام خسته نباشید…من و یک آقایی قصد ازدواج باهم داریم و خیلی هم همدیگرو دوس داریم اما ایشون فقط ی دروغ کوچیک ۱سال پیش ازمن شنید ک حتی حقیقت رو هم خودم بهش بازگو کردم..اما ایشون قبل ازاین دروغم سختگیر بودن بمن و بااین کارم بدتر شد.نسبت ب همه چیز حساس هست و سریع بی ادبی میکنه…حالا.چیکارکنم ک مثل سابق اروم و خوب بشه؟

پاسخ

دوست عزیز شما امروز با شخصیت ایشون آشنا شدید و میدونید در آینده با چه کسی قراره ازدواج کنید
پس حدود و شرایط ایشون رو خوب درک کنید و از چنین رفتارهایی دوری کنید

رفتار با همسر حساس

اولین روزی که همسرتان را می بینید در مراسم خواستگاری و یا مراسمی که برای آشنایی شما فراهم شده است خیلی دقت کنید و در واقع شش دانگ حواس تان را جمع کنید و اگر تفاوت های اساسی بین خودتان و همسر آینده تان می بینید، همانجا خداحافظی کنید. همه این تفاوت ها بعدها می تواند مثل چماق هر روز بر سر شما بخورد.

دخترها همیشه روحیات حساس تری نسبت به پسرها دارند. زودتر می رنجند و آسیب پذیرتر به نظر می رسند. اما زندگی با دختری که همیشه چیزی برای دلخور شدن پیدا می کند، زود گریه اش می گیرد، زود می رنجد و قهر می کند واقعا کار ساده ای نیست. اگر زره پوشیده اید و می خواهید همسر چنین زنی شوید، باید طرز رفتار با او را یاد بگیرید.آدم های حساس، به همه چیز حساسند. آنها بسیار شکننده به نظر می رسند و حتی اگر رفتار مودبانه و محترمانه ای داشته باشند یا خویشتن دار باشند و دلخوری شان را نشان ندهند، باز هم ممکن است حساسیت آنها باعث دردسر در روابط شود.

وقتی نامزدتان در طول روز چندین بار آزرده می شود و حتی چیزهای کوچک هم ناراحتش می کند؛ وقتی که از انتقاد کردن ناراحت می شود، می توانید حدس بزنید که او یک فرد حساس و زودرنج است.

همسران حساس چطورند؟

خصوصیات افراد خیلی حساس شبیه به افراد درونگرا است. درست مثل افراد درونگرا، این افراد هم نیاز به تنهایی دارند.

آنها گاهی به راحتی از کوره در می روند یا احساساتشان به جوش می آید و گریه شان می گیرد، نسبت به درد سریع واکنش می دهند، از حالات دیگران خیلی زود تاثیر می پذیرند و…

این افراد سیستم عصبی بسیار حساس تری دارند که وضعیتی فیزیولوژیکی و در عین حال روانی است. اصولاً افراد بیش از حد حساس نسبت به محرک های خارجی (صدا، تصویر یا حتی لرزش ها) حساس تر هستند.

جالب است بدانید که سیستم دفاعی بدن آنها به گونه ای است که به هوا، خوراکی ها و برخی مواد حساسیت دارند و در واقع این آلرژی یا حساسیت به همه چیز، یک وضعیت عمومی بدنی برایشان به حساب می آید نه صرفا روحی.
نمی توان گفت بیش از حد حساس بودن بد، خوب، سالم یا ناسالم است.

این هم یک نوع روحیه است. و هرچقدر بیشتر درمورد افراد حساس بدانید، بهتر می توانید با این افراد و موقعیت های دور و برتان کنار بیایید.آنها ویژگی های بسیار مثبتی هم دارند که در دیگران ممکن است وجود نداشته باشد. مثلا دل رحم تر هستند، عاطفی ترند، می توانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند و تمرکز بهتری دارند.

در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند.

شدیدا وظیفه شناس هستند. نیمکره راست مغزشان قوی تر است و این یعنی خلاق تر هستند. آنها می توانند فکر دوستان و اعضای خانواده شان را هم بخوانند.

حتی می توانند شخصیت و خصوصیات افراد غریبه را هم تشخیص دهند.

افرادی که بسیار حساس هستند، تا می توانند از افراد تند و ناملایم دوری می کنند. اگر فردی عصبی و تهاجمی هستید و زود شروع به فریاد زدن می کنید، این را بدانید که نمی توانید در رابطه با افراد حساس به سرانجام خوبی برسید.

البته توصیه ما به شما این نیست که به طور کامل انتقاد کردن را کنار بگذارید. گاهی اوقات انتقاد کردن بسیار ضروری است، اما سعی کنید به طور مداوم از او انتقاد نکنید. هر چه از او بیشتر انتقاد کنید، او نیز از شما بیشتر دوری می کند.

افرادی که بسیار حساس هستند، با عواطف و احساسات خود فکر می کنند؛ به خصوص در روابط شان. هر چه در برابر همسر حساس خود رمانتیک تر رفتار کنید، او بیشتر شما را دوست خواهد داشت.

اگر با یک خانم حساس و نازک نارنجی طرفید یا ازدواج کرده اید و قصد دارید همه عمر در کنار او بمانید، باید برای کم کردن تنش ها تلاش کنید. شما قطعا بعد از مدتی می دانید که خط قرمزهای همسرتان کجاست و چه رفتارهایی او را از کوره در می برد، پس با دم شیر بازی نکنید.

بسیاری از غرولندهای خانم های حساس به دلیل ترس از نشنیده شدن اتفاق می افتد. او شما را تهدید می کند و از همان اول با توپ پر سراغ تان می آید تا بهتر شنیده شود.

اگر از همان آغاز به او نشان دهید که حرف هایش را می شنوید و قصد برآورده کردن خواسته های منطقی او را دارید، دیگر دلیلی برای غر زدن باقی نمی ماند.

در صورتی که می بینید خواسته همسرتان قابل اجرا شدن نیست، خودتان را به بی تفاوتی نزنید.

با او در این مورد صحبت کنید و دلایل تان را بگویید. شاید در جریان این بحث ها شما قانع شدید و اگر هم نشدید لااقل دلایل مخالفت تان را با او در میان گذاشته اید و به بی خیالی متهم نمی شوید.

هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه و دائم استرس دارم

من مشکل اصلی م با خودمه
هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه و دائم استرس دارم
بعضی اوقات خوبم ولی بعضی وقتا نه
همش منتظر شنیدن خبر بد هستم
نمیتونم از ته دل خوشحال باشم
همش دارم خودم رو با دیگران مقایسه میکنم و میگم اونا از من بهترن در حالی که یکی از دلالیل همسرم برای ازدواج با من توانایی هایی بود که اون تو وجود من دید
یه مشکل دیگه ای هم که دارم تو لحظه واکنش نشون دادنه
یعنی به محض اینکه ناراحت میشم عکس العمل نشون میدم و این باعث دلخوری و بعضا ایجاد مشکل تو زندگی م شده
الان ۳۰ سالمه ولی نمیدونم چه کاری خوشحالم میکنه و نمیدونم چی از زندگی م میخوام فقط مثل آدم آهنی میرم سرکار و میام و کلاسایی که انگار بهم تکلیف شده رو میرم
ممنون میشم کمکم کنین

رازهای شاد زیستن را بشناسید

در روان‌شناسی شاد زیستن برخلاف بسیاری از مقوله‌های روان‌شناسی به اختلال‌های روانی توجه نمی‌شود بلکه تمرکز بر شادی و لذت از زندگی است اما به راستی چگونه می‌توان با شادی زندگی کرد و از زندگی لذت برد؟ این پرسشی است که روان‌شناسی شاد زیستن به آن این‌گونه پاسخ می‌دهد و در ادامه به برخی از این عوامل اشاره می‌کنیم.

۱- مسئولیت‌پذیری:

مسئولیت‌پذیری باعث افزایش درجه خوشحالی می‌شود. هر چقدر انسان مسئولیت‌پذیرتر باشد به همان اندازه شادتر هم خواهد بود. البته به شرطی که بیشتر از توان خود مسئولیت قبول نکند پس اصلا فکر نکنید با شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت‌هایتان شادتر خواهید بود!

۲- باورهای انسان:

باورهای فرد در شکل‌گیری برداشت های او از اتفاقات اطرافش بسیار تأثیرگذار و مهم است و باعث می شود احساس فرد به سمت مثبت یا منفی گرایش پیدا کند. در نتیجه فردی که همیشه ترشرو و عبوس است به‌طور حتم کمتر شاد خواهد بود و کمتر از زندگی لذت می‌برد در حالی که یک فرد سرزنده و خوش‌خلق، شادی بیشتری را تجربه می‌کند. پس عوض شدن افکارمان می تواند شادی مان را بیشتر کند.

۳- برخورد با دیگران:

شاید گمان کنید نوع برخورد شما با دیگران تنها در روحیه فرد مقابل تاثیر دارد اما اصلا چنین نیست چون نه‌تنها طرف مقابل از نوع برخورد شما تاثیر می‌گیرد بلکه نوع برخورد شما با دیگران در حس شادی خودتان هم موثر خواهد بود. کسانی که با گشاده‌رویی با دیگران تعامل برقرار می‌کنند شادتر خواهند بود.

۴- داشتن دوستان خوب:

به نظر شما داشتن یک دوست خوب بهتر است یا داشتن ثروت بیشتر؟ به اعتقادتان کدام یک می‌تواند شما را شادتر کند؟

جالب است بدانید یک دوست خوب می‌تواند به راحتی جای ثروت اضافه را بگیرد و در شادی شما بیشتر از ثروت اضافه موثر باشد. توجه کنید که ما گفتیم پول و ثروت اضافه! منظور از ثروت اضافه، در واقع مازاد ثروت و درآمد است یعنی درآمد و ثروتی بیشتر از نیاز فرد، وگرنه هیچ‌کس منکر این نیست که زندگی در فقر هم می‌تواند روی کیفیت زندگی تاثیر منفی بگذارد.

تحقیقی که در انگلستان انجام شد، نشان داد هر دوست خوب با ۵۰ پوند انگلیسی برابر است و نداشتن هر دوست خوب می‌تواند چیزی در همین حدود به شادکامی شما ضربه بزند. پس تا می‌توانید قدر دوستان خوبتان را بدانید.

۵- شکرگزاری:

درجه شکرگزار بودن هم یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند باعث احساس شادی در افراد شود. شکرگزار بودن تنها به مفهوم معنوی آن ختم نمی‌شود بلکه وقتی تشکر می‌کنیم در واقع حس رضایتمندی خود را نشان می‌دهیم و از خودمان هم تشکر می‌کنیم.

شکرگزار بودن هم می‌تواند شکرگزاری از پروردگار متعال باشد و هم حتی تشکر ما از فردی دیگر یا حتی خودمان، همه اینها در احساس شادی ما موثر خواهند بود.

اگر بتوانید هر شب یا چند شب در هفته فقط چند دقیقه به اتفاق‌های خوبی که در طول روز یا هفته داشته‌اید فکر کنید و بابت این خوبی‌ها شکرگزار باشید، به‌طور حتم به مرور زمان به انسان شادتری تبدیل خواهید شد.

۶- شریک کردن دیگران در شادمانی‌هایمان:

هنگامی که فردی دیگران را در شادی خود شریک می‌کند، شادی خودش هم بیشتر می‌شود بنابراین اگر می‌خواهید شادی‌تان را بیشتر کنید تا می‌توانید دیگران را در شادی‌تان سهیم کنید و هرگز تنهایی جشن نگیرید و از در میان گذاشتن خوشحالی‌تان با کسانی که دوستشان دارید دریغ نکنید.

۷- تفکر مثبت:

منظور از تفکر مثبت این است که فرد از هر اتفاقی بتواند جنبه خوبش را ببیند و به قول معروف به نیمه پر لیوان توجه کند.

به‌طور مثال وقتی برف می‌بارد ما می‌توانیم از زیبایی‌های برف و زمستان لذت ببریم یا اینکه برعکس مدام غر بزنیم که هوا سرد است، خیس شده‌ایم، کفشمان گلی شده…

به‌طور حتم گزینه اولی باعث می‌شود روز شادتری را تجربه کنیم. حالا انتخاب با شماست؛ ترجیح می‌دهید مثبت‌نگر باشید و از زندگی‌تان لذت ببرید یا برعکس منفی‌نگر باشید. جالب است بدانید نه‌تنها تفکر مثبت می‌تواند باعث شادی بیشتر افراد شود بلکه هر دوی آنها طول عمر را هم افزایش می‌دهند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

با نامزدم یک سره بحث میکنیم

با سلام و خسته نباشید با نامزدم یک سره بحث میکنیم طوریکه ایشان بحث را به خاواده ها کشیده و خانواده ها را هم در گیر بحث خودمان میکند نمیدانم چه طوری با این مشکل کنار بیام

پاسخ

با سلام دوست عزیز شما اکنون نامزد هستید و وارد زندگی مشترک نشدید و به اصلاح خودتون بحث می کنید در شرایطی که طبیعتا می توانستید این دوران براتون دوره ای به یاد ماندنی باشد باید حضورا مراجعه کنید تا قبل از ورود به مشکلات زندگی مسائلی حل شود .

سن شما را نمی دانم ولی برخی موارد شاید به دلیل سن پایین و شاید بلوغ فکری پایین تر در یکی از طرفین و هر دو است چون کشیدن بحث ها به خانواده ها و دخالت انها شرایط را سخت می کند و توان تصمیم گیری از شما گرفته می شود و خب هر فردی به خودش حق می دهد بعدا هم در زندگی شما دخالتی داشته باشد که اصلا این مساله درست نیست .

در هر صورت باید مشخص شود بحث ها سر چه موضوعاتی هستند چقدر قابل اجتناب و گذشت و انعطاف از سوی یکی از طرفین است و چقدر مسائل بر سر اختلافات اصلی و ریشه دار است که خوب تا در این دوران هستید باید برای ادامه تصمیم درستی بگیرید.

گاهی هم واقعا افراد زبان مشترکی ندارند و منظورشان را درست انتقال نمی دهند و برای طرف مقابل سو تفاهم می شود که طبیعتا باید بررسی شود و به مساله رسیدگی شود .امیدوارم با مراجعه به رفع مساله و اتخاذ تصمیم درست کمک شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰

موفق باشید

توی جلسه اول یه دل نه صد دل عاشق من شد اما من متاسفانه از همون اول ظاهرش به دلم ننشست

با سلام. دختری هستم از یک شهر کوچیک که الان تهران به تنهایی مشغول کار هستم.شرایط کاری بدی ندارم و ۲۸ سالمه.خانوادم خیلی مصر هستن ازدواج کنم.الان یه خواستگار دارم از شهر خودمون ولی تهران مشغول به کار هست.توی جلسه اول یه دل نه صد دل عاشق من شد!!!

اما من متاسفانه از همون اول ظاهرش به دلم ننشست. بدلیل اصرارهای خانواده و خود پسره ۲ بار دیگه هم دیدمش اما بازم تغییری ایجاد نشد توی حسم.حتی حرفای عاشقانه میزنه من عصبی میشم.

واقعا نمیدونم چیکار کنم.از طرفی پسره شرایطش خوبه خونه ماشین و کار مشخص داره.اما من ظاهرش به دلم ننشسته الان اینقد خانوادم اصرار میکنن قبول کنم ذله شدم.ممنون میشم بهم مشاوره بدید.

پاسخ

دوست عزیز ببینید بهتره به ایشون فرصت بدید و از طرفی به خودتون بهتره با هم به روانشناس مراعه کنید برای مشاوره پیش از ازدواج و اینکه طبیعتا خیلی مهمه در دید اول ظاهر افراد به دل هم بشینه.

مخصوصا اینکه زیبایی مد نظر نیست منتهی در حدی که دو طرف هم رو بتونند بپذیرند و بخواهند کنار هم زندگی کنند چون اگر ظاهر هم رو نپذیرند ممکنه بعدا در روابط زناشویی هم تاثیر منفی بگذارید.

از طرفی برخی از افراد شخصیت هایی دارند که وقتی فردی از شون دوره براشون جذاب تره ..و مثلا همین مورد شما چون به قول خودتون جلسه اول عاشق شده و بعد ابراز می کنه برای شما پذیرشش سخت شده به هر حال چون در سن ازدواج هم هستید بهتره سریع تصمیم نگیرید.

به هر حال همیشه برای واب منفی دادن وقت هست و اصلا جای استرس وجود ندارد منتهی وقتی دلیل مخکمی داشته باشید که بعدا منر به پشیمانی شما نشود که چرا پاسخ منفی دادید
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید متطقی به مساله نگاه کنید و همه جانب را در نظر بگیرید
خوشبخت و موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چهره مهم است و از اون مهمتر جذابیت جنسی ( ترکیبی از جذابیت ظاهری و تیپ و رفتار و شخصیت ) شریک است.

این جذابیت باید حداقل در حد متوسط باشد و لازم نیست وسواسی شویم.

همیشه بهتر از انتخاب ما و همسر ما در زندگیمان پیدا خواهد شد و دلیل نمیشود خود را به توهم یافتن جذاب ترین و…معطل کنیم.

بهترین انتخاب را هم که بکنید ، بهتری وجود دارد هم از شما هم از همسرتان.

گر چهره کسی به دلتون نمینشیند و تصور در آغوش چنین مردی رفتن موجب هیجان شما نمیشود نه تنها نباید به خودتون این اجحاف را بکنید بلکه حق ایشون هم هست که همسری داشته باشد مطلوب که دوستش داشته باشد.

این نوع مسائل بعدا با ازدواج بهتر نخواهد شد که بدتر میشود.
یکی از راه های محبوب کردن یک شخص اینه که براش وقت بذارید و بهش محبت کنید .

اشتباهی که الان شما دارید می کنید اینه که منتظر نشستید تا اون یه کارهایی بکنه که توی دلش شما جا باز کنه .

همین الان یه چیز بی ارزش و یا حتی زشت رو بردارید . یک هفته مراقبش باشید . تمیزش کنید ، جای خوبی براش در نظر بگیرید ، بوسش کنید ، روش دست بکشید و … !

بهتون قول میدم یک هفته ی دیگه نمی تونید اون رو به راحتی دور بندازید ! چرا ؟ چون احساس تون رو خرجش کردید ، مراقبش بودید ، براش وقت گذاشتید و … .

اونایی که بعد از ازدواج ، عاشق تر میشن به خاطر محبت های طرف مقابل نیست ! اشتباه نکنید . نمیگم بی تاثیره ولی عامل اصلی محبت ها ، توجه ها ، احساس ها و … هستش که نثار طرف مقابل میشه .

خانم میاد میگه که من عاشق شوهرم هستم ولی نمی دونم چرا اون عاشق من نیست ! باید گفت ، شما عاشقش هستید چون بهش محبت می کنید !

اون عاشق شما نیست چون براتون وقت نمیذاره ، مراقب احساس شما نیست . اون هم اگه به شما محبت می کرد ، عاشق شما میشد .

بنابراین برای این که یه یک آدم علاقمند بشید براش وقت بذارید .

منتظر نباشید از اون چیزی به شما برسه !

اونایی که طرفدار فلان بازیگر هستند و خودشون رو به خاطرش هلاک می کنن !

چیزی از اون بازیگر بهشون رسیده ؟! اکثر مواقع حتی اون رو از نزدیک ندیدن ! زیاد مهم نیست که اون بازیگر زیبا باشه یا نباشه ، مهم اینه که چقدر برای اون بازیگر وقت ، انرژی و احساس مصرف شده باشه .

پیشنهاد بنده به شما خانم محترم اینه که وقت بیشتری براش بذارید . به چهره اش نگاه کنید و بگید این شوهرمه ، سالمه ، منو دوست داره ، منم باید دوستش داشته باشم .

از چهره اش فرار نکنید . شما تا حالا به خودتون تلقین کردید که از چهره اش خوشم نمیاد ، انتظار معجزه نداشته باشید که یهویی ! عاشق بشید .

یک هفته به این پیشنهاد عمل کنید مطمئن باشید نظر شما حداقل کمی تغییر خواهد کرد و با ادامه ی اون اوضاع زیر و رو خواهد شد .

به طور خلاصه برای یک هفته :

۱ – وقتی به دیدن تون میاد ، براش چای ببرید ، آب ببرید و …

۲ – روبروش بشینید و به چهره اش زل بزنید و بگید اون منو دوست داره و …

۳ – بهش زنگ بزنید ، پیام بدید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

خروج از نسخه موبایل