مرکز مشاوره

مرکز مشاوره قم

مرکز مشاوره قم

مرکز مشاوره امام خمینی ، مرکز مشاوره امین

با نگاهی به تاریخ بشریت در میابیم که انسان از همان ابتدای خلقت برای رفع امور خود نیازمند کمک بوده و همواره باید فردی را در کنار خود داشته باشد، رفته رفته با به وجود آمدن خانواده ها و همچنین پیشرفت مشکلات کسانی برای کمک انتخاب می شدند که صلاحیت مشاوره دادن را داشته و از تجربه کافی بهره مند بوده اند. این افراد می توانند در مقاطع بحرانی  زندگی خانواده را نجات داده و با رهنمود های خود گره گشای یک مشکل باشند. پس مشورت گرفتن و مشاوره دادن شروعی تاریخیخ داشته و اهمیت بسیاری در زندگی دارد.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره ارم ، مرکز مشاوره جمهوری ، مرکز مشاوره انقلاب

از این رو و برای رفع این نیاز ابتدایی و همچنین به منظور ارتقاء سطح علمی جامعه و کمک به فرهنگ کشور اقدام به راه اندازی مرکز مشاوره قم کرده ایم.این مرکز با برپایی شعب متعدد شامل مشاوره ازدواج امام خمینی ، مشاوره خانواده ارم ، مشاوره خانواده امام خمینی ، مشاوره ازدواج ارم، مشاوره خانواده جمهوری، و با به کارگیری مشاوران مجرب در مرکز مشاوره آماده ارائه خدمات به شما عزیزان می باشد.

مشاوران و روانشناسان ما در نمایندگی های مرکز مشاوره قم در همه مناطق و دیگر نمایندگی ها پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

دوماه میشه که عقد کردم خانواده شوهرم وضع مالی چندان جالبی ندارن

سلام من حدودا دوماه میشه که عقد کردم خانواده شوهرم وضع مالی چندان جالبی ندارن.

و من اینو بعد عقد فهمیدم اما سعی کردم کنار بیام و به خاطر پول زندگیمو خراب نکنم حتی پیش اومد که از شوهرم چیزهایی میخاستم و برام تهیه نمیکرد و غیر مستقیم بهم میفهموند که باید کنار بیام منم مخالفتی نمیکردم و خیلی از چیزایی که احتیاج داشتم مث لباس رو به پدرم میگفتم تا اون برام تهیه کنه.

حتا یه مدت خودم سر کار رفتم تا از شوهرم پول چندانی نخام تا اون بتونه با خیال راحتتری فقط به مخارج عروسی فکر کنه اما الان میبینم که انگار فقط برا من نمیخاد خرج کنه چون خودش مسافرتای انچنانی میره و حتی اگه به کسی پول قرض میده و بهش میگم که پولتو پس بگیر میگه ولش کن چند وقت پیش ازش خواستم برام گوشی بگیره اما نگرفت و گفت فعلا نمیتونم.

این در حالیه که بعد اون مسافرتی داشت که خرجش تو اون مسافرت از پول گوشی موبایلی که من میخاستم خیلی بیشتر شد باهمم که بیرون میریم مدام ازم میخاد که یا بیرون غذا نخوریم یا اگه میخوریم غذاهای ارزون قیمت بخوریم درحالی که من تاحالا غذای گرونی نخوردم

پاسخ
دوست عزیز گرچه نمیشه یک طرفه قضاوت کرد ولی خب مساله ای که هست باید بدونید رفتار خود شما باعث ایجاد عادت هایی شده است.
زوجین از ابتدا باید یاد بگیرند درخواست هایی که دارند را محترمانه مطرح کنند .
و اینکه خوب خود شما تلاش کردید که مراعات ایشون رو داشته باشید و البته که کار نادرستی نبوده ولی به هر حال ظاهرا باعث توقع شده است و ایشون اصلا حواسشون نیست که خوب این کار جهتد لطف به ایشون بوده بلکه به صورت وظیفه قلمداد شده است.
بهتر است راحت نظرات رو مطرح کنید و اصلا البته طوری نباشد که خیلی مساله حاد مطرح شود در مورد اینکه خوب ایشون باید بدونند که وظیفه مخارج به عهدشونه و نوع گفتن شمتا اهمیت دارد.
اینکه ایشون مسافرت های پر هزینه ای داشته باشند البته اگر کاری نباشد و بعد شاید درخواست های هر چند کوچک را ندید بگیرند و یا در بیرون نگران این باششند که غذای گران قیمت سفراش ندهید همه و همه مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد که باید دقت داشته باشید .
که باید تغییر رویه کاملا مشخص نباشد ابتدا که مخالفت هایی را داشته باشد بلکه کم کم اگر مثلا فلان خرید را پدرتون انجام می داند از همسرتون مطالبه کنید و با رفتارتون نشون بدید که ناراحت شدید .
البته مدیریت رفتار رو اگر حضوری مراجعه داشته باشید بهتر خواهید اموخت بیته به شرایط و البته که باید دید طرف مقابل چه شرایطی دارد و صحبت های او را هم شنید در هر حال امیدوارم مساله رفع شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

شک به همسر

شک از آن موضوعاتی است که در زندگی همه انسان‌ها وجود دارد .
اما گاهی می‌تواند حسابی دردسرآفرین شود و زندگی را ویران کند .
پس باید با آن برخورد کرد. اگر همسری شکاک دارید یا خودتان شکاک هستید .
و شک به همسر دارید یا قصد ازدواج دارید، این مطلب را بخوانید.
دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطه‌ای و به‌ خصوص در زندگی مشترک ، اعتماد و احترام است‌.
و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملاً از بین برود.
در حقیقت این دو ،خط قرمز‌هایی هستند که هیچگاه نباید از آنها عبور کرد.
به محض اینکه بی‌اعتمادی در رابطه‌ای به‌ وجود بیاید رابطه به سمت ویرانی می‌رود.
شک به همسر از آن چیزهایی است که می‌تواند هم احترام و هم اعتماد را در زندگی زناشویی از بین ببرد.
و به‌ تدریج پناهگاه امن خانه و زندگی مشترک را به جهنمی تبدیل کند.
هر‌کدام از ما دست کم یکبار در زندگی شک را تجربه کرده‌ایم.
ولی شک در هیچ کجا مثل زندگی مشترک و شک به همسر نمی‌تواند مخرب باشد.

پاسخ

دوست عزیز ببینید شما قبل از ازدواج دوم باید می توانستید مساله را حل کنید که به هر حال فرد جدید هم مرد است ووممکنه انتقال صورت بگیرد.

و شما دقیقا همان دید منفی که به خاطر خیانت بوده را بخواهید منتقل کنید.

دقت داشته باشید هر فردی در زندگی با مشکلاتی رو به رو می شود که شاید حل انها سخت باشد.

ولی مساله بدبینی به خاطر یک زحدگی ناموفق مساله مهمی است که دقیقا مدیریت درست شما را می طلبد و باید بتوانید این مساله را به درستی مدیریت کنید .

در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و با مراجعه مساله حل شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

پاسخ مرکز مشاوره

دوست عزیز حرف شما کاملا درست است و به هر حال در زندگی قرار گرفتن در برخی شرایط دشوار خواست خداوند است و بنده کاره ای نیست .ولی اینکه وقتی در شرایط سخت قرار می گیریم چگونه شرایط را مدیریت کنیم اهمیت ویزه ای دارد .

همسر شما به شماخیانت کردند و شما کاملا مدارک و شواهدی دارید بهتر است ایشون رو مجبورکنید درمورد این مساله برای شما حرف بزنند و بفرمایید دلایل رو مطرح کنند بهتر است

هیجانات را مدیریت کنید و احساساتی نشوید و خودتون شروع کننده باشید و بفرمایید به چندین دلیل متوجه این مساله شدید و برای شما اهمیت دارد که دقیقا بدانید اگر ایرادی از شماست تلاش کنید مرتفع شود و بفرمایید با این شرایط که ایشون تمایلی به صحبت ندارند شک و تردیدها بیشتر می شود

و خب در زندگی مشترک شما موثر است اگر واقعا هیچ کدام از این راها ها جواب نداد در مورد طلاق صرف تهدید صحبت کنید و بفرمایید نمی توانید مدام در تردید زندگی کنید مگر ایشون مایل باشند این تردیدها را در شما مرتفع کنند .و شاهد تلاش برای رفع تردیدها در ایشون باشید .

در هر حال شایدمراجعه حضورس بسیار کمک کننده تر باشد امیدوارم خوشبخت باشید و مشکلات رف ع شود
از دعای خیر شما هم ممنونم
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

همسرم سخت برام پول خرج میکنه

من ۲ ساله که عقد کردم.همسرم سخت برام پول خرج میکنه.از زمانی که عقد کردیم دائم وام میگیره که بتونیم بریم سر زندگیمون منم با این موضوع مشکلی ندارم.ولی هر بار ازش میخوام چیزی برام بخره بهم میگه که ندارم و من هرچی پول جمع میکنم برای خودمونه و میخوام زودتر ببرمت.اما به نظر من اگر بخواد میتونه برام بخره.یا چند بار چیزایی و که ازش میخواستم وقتی مطمئن میشه لازم دارم هی کشش میده تا برخورد کنه به تولد یا سالگرد ازدواج و… تا به مناسبتی بهم بده هر چند هم قیمتش کم باشه مثلا ۲۰هزار تومن.من اصلا دختر ولخرجی نیستم وهمه ی نیاز هامو خانوادم برطرف میکنن اما بیشتر برای اینکه عادت نکنه بهش ی چیزایی و میگم ک بخره.و اگر مطمئن باشم همسرم دستش خالیه هیچ وقت تقاضای چیزی نمیکنم.اما ناراحتی من اینه که همسرم نمیخواد برام خرج کنه.من قهر بلد نیستم نمیدونم خوبه یا بد ولی هر بار دعوامون میشه بی نتیجس و ناراحت میشه که تو منو درک نمیکمی اشتباه فکر میکنی ک من نمیخوام خرج کنم و…لطفا راهنمایی کنید که چطور باهاش رفتار کنم.ممنون

با سلام دوست عزیز ممکنه واقعا مساله نداشتن درامد باشد ببیند اگر فردی خست داشته باشد همان مناسبت هم پیش بیاید خرید ی نمی کند و نداشتن را بهانه می کند .ولی وقتی خودتون می فرمایید ۲ سال عقد هستید و ایشون مدام در حال گرفتن وام برای تامین مخارج عروسی و زندگی اینده هستند یعنی خوب شرایط سخت است

.به هر حال سریع قضاوت نکنید و بدانید وقتی دعوا و ناراحتی در بین زوجین شکل می گیرد کم کم بسیاری از مسائل لوث و عادی می شود و ممکنه ایشون رو در روند لجبازی قرار بدهید

.این شما هستید که باید با زبان همسرتان اشنا باشید و اگر توقعی دارید درست مطرح کنید و وقتی در مناسبتی هدیه ای داده شد بسیار قدردان باشید و یاداوری کنید که توقعی نداشتید با شرایطی که داشتند برای شما هدیه ای هر چند ارزان قیمت هزینه کرده اند البته که مطالبات را هم داشته باشید هر چند خانواده تامین کننده باشندولی نحوه ی بیان بسیار اهمیت دارد .

گاهی مشکل ما نفهمیدن زبان یکدیگر است امیدوارم مراجعه حضوری داشته باشید و قبل از اینکه به منزل خود برودید مسائل ا حل و مدیریت کنید
خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

من و همسرم قصد داریم دخول کامل بعد از عقدمون باشه

سلام ،من در دوران عقد هستم و ،اما دریک رابطه،در حالی که هردو لباس زیر پوشیده بودیم،منی همسرم روی لباس زیرم ریخت به طوری که کلا خیس شدم.

امکان حاملگی در این صورن وجود داره؟؟؟من بعد از این ماجرا پریودمو مثه سابق با شدم،اما بعضی جاها خوندم که امکان داره در عین پریودی حامله هم بشیم.مشاور عزیز حیلییی نگرانم،یعنی واقعا استزس اینو گرفتم که با تموم رعایتمون اتفاقی بیافته.
و از اونجایی که چن تا حالت های بارداری رو خوندم بیشتر ترسیدم.بی حالی،بزرگ شدن پستان(که قبل از خوندن فکر میگردم بخاطر رابطه منو و همسرم باسه )چند روزه هم هوس هر چی که گفته میشه رو میکنم،و امروز که علایم بارداری حوندم همه رو بهم ربط دادم ترسیدم،بعضی ها میگن بی بی چک هم میتونه خطا کنه(هنوز انجام ندادم،چون فک میکردم با پریود شدن این قضیه کنسله)میترسم بعد از چن ماه یهو بدونم حاملم(اخه بعضی ها میگن چن ماه پریود شدن ولی حامله بودن،یا اینکه دختر باکره هم حامله میشه)

در موارد نادر ممکنه چنین اتفاقاتی بیفته ولی احتمالش در مورد شما صفره
برای رهایی از این استرس بهتره تست خون بتای بارداری انجام بدید تا ۱۰۰ درصد از این موضوع خیالتون راحت بشه

با سلام سر کار خانم به هیچ وجه امکان بارداری در این شرایطی که دخول کامل نشده و حتی صرفا ریخته شدن منی روی لباس بوده امکان ندارد .ضمن اینکه اگر فردی باردار باشد پریود نمی شود یعنی با بارداری و لقاح در رحم خون قاعدگی قطع می شود و شرایط فیزیولوژیکی که نیاز به توضیح نیست

بنابراین به نظرم کمی اطلاعات رو در این زمینه افزایش بدهید و لدونید داشتن رابطه جنسی حتی با لباس خوب تغییرات فیزیکی در زن ایجاد می کند و اینکه به خاطر صرف انرری ممکنه به سمت مواد خوراکی فرد گرایش پیدا کند .

اگر بعد از رابطهدای عادت ماهانه قطع شد و عقب افتا د انگاه به بارداری شک کنید در غیر این صورت مساله خاصی وجود ندارد .امیدوارم زندگی موفقی داشته باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

در حالت باکره بودن حاملگی رخ می دهد

دوست عزیز بله در حالت باکره بودن حاملگ رخ می دهد و تحت شرایط خاص این اتفاق می افتد ولی در مورد شما اصلا امکان بارداری وجود ندارد .و نگران نباشید .
می تونید تست هم بدهید وخوب وقتی منی وارد وا
زن نشده باشد مشکلی وجود نخواهدد داشت و علائم بارداری کاذب هم وجود دارد و اینکه خون قادعدگی یعنی جسم بارداری اتفاق نیفتده که تخمک لقاح پیدا کندخونریری نداریم

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

با سلام
دوست عزیز بله در حالت باکره بودن حاملگ رخ می دهد و تحت شرایط خاص این اتفاق می افتد ولی در مورد شما اصلا امکان بارداری وجود ندارد .و نگران نباشید .
می تونید تست هم بدهید وخوب وقتی منی وارد وا
زن نشده باشد مشکلی وجود نخواهدد داشت و علائم بارداری کاذب هم وجود دارد و اینکه خون قادعدگی یعنی جسم

احساس میکنم در انتخاب همسر اشتباه کردم

سلام خسته نباشید.من حدود یک ماهی میشه عقد کردم و از زمانی که عقد کردم احساس میکنم در انتخاب همسر اشتباه کردم و بهش علاقه ای ندارم.در طول روز مدام افکارم اذیتم میکنه به طوری که دوس دارم یکسره بخوابم تا از این افکار دور باشم…موندم چیکار کنم تا از این حس پشیمانی راحت بشم …لطفا راهنماییم کنین دلیل این می میلی در من از چیه؟؟؟

سلام بهتره اگر واقعا به ایشون بی میل هستید با ایشون در میان بگذارید اگر ایشون راهکاری داشتند که خوب و این نشان دهنده علاقه به شماست و اگر ایشون راهکاری برای رفع مساله نداشتند و از شما خواستند که پیگیر درمان باشید و اگر مشکلی است بررسی شود خوب برای خفظ زندگی این کار را انجام دهید البته اگر در عین کم میل شدن و ..علاقه ای به حفظ زندگی وجود دارد شاید بهتر باشد اکنون که فرزندی نداری تصمیم درست را گرقت موفق باشید

اعتماد اول ازدواج مرکز مشاوره قم

سلام دختری ۲۰ ساله هستم که به تازگی با جوانی نامزد کرده ام کاملا بهش اعتماد داشتم با اینکه میدونستم شغلش جوری هست که اکثرا باخانوماارتباط داره اما چند وقت پیش به صورت خیلی اتفاقی وبرای شوخی باهاش گوشیشو گرفتم و وانمود کردم که دارم چکش میکنم که به صورت خیلی اتفاقی وارد قسمتی از گوشیش شدم که چیزهایی دیدم که برام قابل باور نبود در اوج ناباوری دیدم

که قبل خواستگاری و عقدمون با دخترای دیگه ایی ارتباط داشته و چه بسا که این ارتباطها همین الانشم وجود داشته باشه اون لحظه انگار دنیا رو سرم خراب شد انقدر گریه کردم که فهمید یه چیزی شده ولی من بهش چیزی نگفتم

و دلیل گریه هامو دلخوری از خواهرم اعلام کردم اما بعد اون هر درخواست جنسی که ازم داشت پس میزدم و در واقع نمیتونستم قبول کنم چون یه جور حس احمق بودن بهم دست میداد و مدام با خودم میگم یعنی اون همه دوستت دارماش وعاشقت هستم کشک بوده ؟

دیگه حتی نمیدونم خودم چه حسی بهش دارم به خانواده ام هم چیزی از این قضیه نگفتم و پنهان کردم حس میکنم فقط برای رفع نیازهای جنسی اش به سراغ من اومده و هیچ حس دیگه ایی به من نداره ودرواقع دلش پیش همون دوست دختراشه نمیدونم باید چیکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید

با سلام سر کار خانم ببینید ماندن در این برزخ و نداشتن رابطه تا چه زمانی منکن است به هر حال باید برای ادامه زندگی تصمیم درستی بگیرید و خب فرصت ها رو از دست ندهید

.ببینید ایشون روابطی دارند اول باید دید ایا قبل از نامزدی بوده و یا اکنون هم ادامه دارد اگر قبلش بوده باشد شاید نتوان با صراحت تصمین گرفت چون ممکنه هر فردی در دوران مجردی اشتباهاتی را دچار شود ولی اگر اکنون با وجوو تعهد به شما چنین رفتارهایی دارند مساله دیگری است ضمن اینکه چرا از ایشون پنهان کردید ببینید بهتره با ۷ودش مساله رو مطرح کنید تا اگر صرفا سو تفاهم بوده متوجه شوید

این ه توضیحات ایشون در تصمیم برای اینده نقش تعیبن کننده ای دارد اگر ایشون ایی روابط رو عادی قلمداد کردند و اصلا مشکلی در این روابط نداشتند و حتی توجیه کردند خب ادامه دادن فقط باعث ایجاد مسائل روحی و جسمی شما خواهد شد و حتی زندگی که اصلا رنگ و بوی زندگی ندارد .

ولی اگر ایشون پشیمون بودند و زمان خواستند تا جبران کنند مساله دیگری است و خب شاید همراهی شما انگیز ه ای برای ساختن دوباره باشد ولی هر چند علاقه وجود دارد اگر فکر کردید مساله رفع نخواهد شد بدونید ادامه دادن اشتباه است در هر حال امیدوارم مساله ای نباشد و به زودی حل شود.بعتره حتما حضوری مراجعه ای داشته باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

سلام خدمت شما.دوماهه عقد کردم .خانوادم با ازدواج من با این شخص مخالف بودند خودمم نمیدونم چرا همچین کاری کردم درحالی که به شخص دیگه ای علاقه داشتم..

من لیسانس دارم وهمسرم دیپلم .۲۲سالمه و۶سال اخلاف سنی داریم اما نمیدونم چرا حرفامو نمیفهمه وقتی باهم بحث میکنیم انقد خودشو به نفهمی میزنه اعصابم بهم میریزه.

منطقی صحبت نمیکنه.حالا بعداز عقد تفاوت هارو میبینم .وضعیت مالی خوبی نداره…اما هرچی بخوام برام فراهم میکنه ازیه طرف دلم براش میسوزه ازیه طرفم لج میکنم وباخودم میگم حقشه بزار خرج کنه ..مدام با شوهر خواهرم مقایسش میکنم..

خسته شدم دوست ندارم مقایسش کنم اما اتا بهش نگم خودش به ذهنش نمیرسه که باید چیکار کنه.شوهر خواهرم هروقت به دیدن خواهرم میاد براش گل وهدیه میاره

یا خیلی کارای دیگه اما همسرم تا نگم انجام نمیده دلیلشم اینه که میگه من سوسول بازی بلد نیستم.میگفتن دوران نامزدی بهترین دورانه اما تو این دوماه برای من فقط دعوا وگریه بوده شوهر خواهرم هم تحصیلاتش دیپلمه وسنشم از همسرم کمتره.

خسته شدم داغونم ،حتی نمیتونم با خانوادم درودل کنم چون میگن انتخاب خودت بوده.راهنماییم کنید لطفن

شک در انتخاب همسر

بهتره بدونید وقتی خودتون انتخابش کردید نباید هیچ گله و شکایتی باشه
شما خودتون انتخاب میکنید بعد به دنبال مشاوره و اصلاح هستید؟
در یک کلام این شخص تا اخر عمر همین هست که امروز میبینید و شما باید یا نگرشتون رو تغییر بدید ؟ یا اینکه راه سخت تر و انتخاب کنید
به هر حال با این شرایط فکری شما در آینده این زندگی به شدت وارد تنش خواهد شد
با خانواده صحبت کنید ولی تقصیرو گردن طرف مقابل نندازید بلکه خودتون رو مقصر بدونید تا بتونید راهکاری مناسب پیدا کنید
هر چقدر تعلل کنید تصمیم گیری سخت خواهد شد

با سلام
دوست گرامی درسته خانواده شما مخالف بودند و به هر حال ازدواج اتفاق افتاده اگر دقیق شوید با مواردی که خود شما مطرح می منید ایشون انقدر که هم می فرمایید فرد نامناسبی برای شما نیستند مقایسه در زندگی مخصوصا مردها را مقایسه کردن باعث دلسردی می شود .

و مشکلات را ایجاد می کند .خودتون دهم می فرمایید جایی دلتون می سوزه ولی خب باز رفتارتون رو کنترل نمی کنید هر چند ایشون غیر منطقی باشند و زبان مشترکی نداشته باشید اکنون همسر شما هستند باید با شرایط خودتون رو منطبق کنید و مسئولیت انتخابتون رو بپذیرید مشخص نیست اگر فرد دیگری بود با او خوشبخت می شدید یا خیر ؟چون در هر حال شما باید مدیریت رفتاری داشته باشید و خب ایشون رو متناسب با انتظارات پیش ببرید البته با لحن مناسب و درخواست و انتظارات واقع بینانه هیچ وقت خودتون رو با دیگران مقایسه نکنید شما که از همه شرایط اطلاع ندارید شاید به هر حال خواهر شما هم در جاهایی مشکلاتی دارد که شما مطلع نیستید چون هیچ زندگی بدون مشکل نیست شما ممکنه به زندگیتون به شکلی نگاه کنید که اشتباه کردید

و خب دلسرد از ادامه دادن و اصلح و تغییر همسر و یا ممکنه بالعکس به زندگی به چشم تجربه جدید نگاه کنید و انقدر درخودتون انعطاف رو ببنید که بتوانید از همسرتون فردی اایده ال بسازید در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید مراجعه حضوری در افزایش انگیزه و رفع مسائل کمک کننده خواهد بود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

من و یه آقایی مدت ۷ماه بهم علاقه مندیدم

اما اقا بخاطر شرایط مالی،که خانواده اش رو ساپورت میکنه نتونسته برای خواستگاری اقدام کنه
وخودم هم شاغل هستم
ازطرفی دوستش دارم اما ازطرفی کل حقوق دریافتیشو خرج خانواده اش میکنه این افکارمو به هم میریزه
لطفا راهنماییم کنید که چکار کنم

با سلام
اگر ایشون قصدشون ازدواجه شما باید خودتون شرایط رو بسنجید وقتی فردی در شرایط فعلی وظیفه ساپورت خانواده را دارد بعد از ازدواج باید خرج دو خانواده رو بده ایا براش مقدروه و اصلا شما چقدر این مساله رو می پذیرد ؟اگر پذیرشی ندارید بدونید نمی تونید به یک باره این شرایط رو تغییر بدید هر چند عاشق ایشون باشید ولی اگر چون خودتون شاغلی می تونید برخی مسائل رو اول زندگی تحمل کنید خوب از ایشون بخواهید که اقدام کنند و با همین شرایط می پذیرید و می تونید خانواده رو هم قانع کنید .که خب به لحاظ مالی چنین شرایطی داند اقدام کنند ولی اگر با همه علاقه و دلبستگی منطقی که نگاه می کنید نمی تونید بپذیرید یک نفر تا این حد خانواده رو ساپورت کنه بهتره اصلا اقدام نکنید و همین جا با همه سختی هایی که ب لحاظ روحی دارد مساله را تمام کنید البته که خودتون به تناسب شرایط بهتر می دونید صلاحتون چیست ولی برای ازدواج بهتره منطقی جوانب رو بررسی کنید و ببنید در چه زمینه هایی می توانید انعطاف داشته باشید
امیدوارم در نهایت خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

387 نظرات

  • مهناز , آگوست 19, 2017 @ 4:18 ب.ظ

    سلام خسته نباشید
    میخواستم لطفا راهنماییم کنید که در مورد مشکلم به مرکز مشاوره خانواده مراجعه کنم یا روانشناس
    بنده دوسال هست ک عقد کردم و هنوز منزل همسرم نرفتم با همسرم تا زمانی ک خانواده خودم یا همسرم دردسری ایجاد نکنن اختلافی ندارم اما همین ک چیزی, پیش بیاد من سریعا عصبی و پرخاشگر میشم اون آدم مودب از بین میره تمام مغزم مختل میشه و واکنشای بدی نسبت ب همسرم نشون میدم همسرم اصلا دربرابرم واکنش نشون نمیده اما من حرفای بدی بهش میزنم و انقدر خودخوری میکنم با کوچیک ترین حرفی خودخوری و خوددرگیری پیدا میکنم و شبا خواب ندارم، با این تفاسیر من ب مشاور خانواده نیاز دارم یا روانشناس؟

    • مشاور , آگوست 21, 2017 @ 6:01 ق.ظ

      بادسلام دوست عزیز قطعا مشاوره فردی موثر است چون خودتون به مشکلی که دارید واقف هستید روند بهبودی واصلاح سریهتر اتفاق خواهد افتاد .البته در مورد خانم ها این پرخاشگری و عصبیت می تواند ولایل مختلفی هم داشته باشد که باید دقیق بررسز شود مثل دلایل پزشکی کم خونی کمبود ویتامین ها و یا حتی مشکلات عصبی .مغزی که شاید نیاز باشد ابتدا مسائل مزشکی دنبال شود اگر مشکلی نبود که جسمی باشد بعد به روانشناس مراجعه فرمایید امیدوارم موفق و خوشبخت باشد و مشکل خاصی وجود نداشته باشد .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • مجید , آگوست 29, 2017 @ 7:08 ب.ظ

    سلام
    با عرض خسته نباشید
    واقعیت خونواده ما بخاطر شرایط شغلی پدرم مجبور شدیم به قم مهاحرت کنیم ولی باوجود گذشت نزدیک به ده سال من هنوز نتونستم ارامش پیداکنم درابتدای ورودمون اتفاقای بدی بخاطر اشنانبودن من با این محیط پیش اومد ومن مدام تحقیرمیشدم من ازیک فضلی باز و خوش اب وهوا به یحای بسته وبقولی خفه اومدم واقعا نمیتونم دیگه زندگی کنم توقم هرروز با افسردگی به جایی که زندگی میکنم نگاه میکنم غروبا حالم بدمیشه جمعه ها کهدیگه هیچی دوست دارم برم ولی شرایطشو ندارم پیش روانشناس که رفتم گفتن تو کمبود اعتماد بنفس داری و این بخاطرکم بود محبت درکودکی توعه…واقعا الان وقتی مسافرت میرم به حایی که توش بدنیا اومدم حالم خوبه و عالیم ولی اینحا فقط روزمو شب میکنم احساس خفگی خاصی میکنم احساس میکنم زندگی واقعی اونجاست وهرجایی غیر از قم بنظرم بهتره این حساس تنهایی خیلی عذابم میده فکر میکنم اگه هرجای دیگه هم برم بازم احساس تنهایی خواهم کرد چیکارباید بکنم چون شرلیط برگشت ندارم و کارتوی شهرمون نیست ممنون میشم کمکم کنید احساس میکنم عین ربات فقط شب وروز کارمیکنم و نمیتونم معنای زندگی واقعی رو تو قم درک کنم.ممنون میشم راهنمایی کنید

    • مشاور , آگوست 29, 2017 @ 9:40 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز مساله اینکه زندگی روال روتین پیدا کرده است خوب شاید درهر جای دیگری بودید این شرایط کاری بود و همین طور خستگی ایجاد می کرد منتهی برای کاهش روند فرسایشی باید برنامه ریزی داشته باشید تا بتوانید د رمواقع احیاننا بیکاری به فعالیت هایی که تمایل دارید بپردازید .در مورد این مساله هم که به شما گفتند شما کمبود محبت و ..دارید خوب باید حضورا مراجعه کنید تا چنین مساله ای مشخص شود که ایا واقعا کمبود اعتکماد به نفس است با مساله دیگری است که خب در هر صورت راهکاری وجود دارد مخصوصا وقتی نمی توانید شرایط زندگی را تغییر دهید .بهتره راهکارهایی برای تحمل پذیری بالا و سازگاری با شرایط را بیاموزید که قطعا روانشناس می تواند به شما کمک کند

      امیدوارم مسائل رفع شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • سعید , سپتامبر 3, 2017 @ 9:10 ق.ظ

        ممنون ازراهنماییتون
        میخواستم بدونم ایا ادم های مث من که مهاجرت کردن برگشتن به شرایط قبلیشون درسته یا نه میشه تو این زمینه راهنمایی کنید واینجور که میگید شما فقط بایدتحمل کرد این شرایطو اخه تحمل خیلی سخته من حتی تو ارتباطاتم هم جدیدا مشکل خوردم مثلا احساس میکنم ادمایی که کنارم دارن زندگی میکنن کنارم بی پرستیژن وبه نوعی بدم میاد باهاشون در ارتباط باشم حتی درمورد دوستی با جنس مخالفم همینطورم ممنون میشم کمکم کنید

        • راهنما , سپتامبر 3, 2017 @ 2:10 ب.ظ

          خیلی از همین رفتارهای فخرفروشانه بخاطر جهل افراده
          آخه به چه چیزی باید مغرور باشید و دیگرانو بی پرستیژبه اصطلاح خودتون بدونید ؟ انسانی که از یک لحظه دیگه اش خبر نداره چه اتفاقی میفته
          پس دلیلی برای چنین رفتارهای باقی نمی مونه

          ما افرادی زیادرو دیدیم که با برگشتشون حتی با مدارج عالی تحصیلی بسیار افتاده و متواضع بودن … چون شاخه ای که بی برو برگ هست از افتادگی دوری میکنه
          کمی باید فکر کنید و در طبیعت بگردید تا به ضعیف و حقیر بودن انسان در این عالم پی ببرید

  • سعید , آگوست 29, 2017 @ 7:14 ب.ظ

    سلام
    با عرض خسته نباشید
    واقعیت خونواده ما بخاطر شرایط شغلی پدرم مجبور شدیم به قم مهاحرت کنیم ولی باوجود گذشت نزدیک به ده سال من هنوز نتونستم ارامش پیداکنم درابتدای ورودمون اتفاقای بدی بخاطر اشنانبودن من با این محیط پیش اومد ومن مدام تحقیرمیشدم من ازیک فضلی باز و خوش اب وهوا به یحای بسته وبقولی خفه اومدم واقعا نمیتونم دیگه زندگی کنم توقم هرروز با افسردگی به جایی که زندگی میکنم نگاه میکنم غروبا حالم بدمیشه جمعه ها کهدیگه هیچی دوست دارم برم ولی شرایطشو ندارم پیش روانشناس که رفتم گفتن تو کمبود اعتماد بنفس داری و این بخاطرکم بود محبت درکودکی توعه…واقعا الان وقتی مسافرت میرم به حایی که توش بدنیا اومدم حالم خوبه و عالیم ولی اینحا فقط روزمو شب میکنم احساس خفگی خاصی میکنم احساس میکنم زندگی واقعی اونجاست وهرجایی غیر از قم بنظرم بهتره این حساس تنهایی خیلی عذابم میده فکر میکنم اگه هرجای دیگه هم برم بازم احساس تنهایی خواهم کرد چیکارباید بکنم چون شرلیط برگشت ندارم و کارتوی شهرمون نیست ممنون میشم کمکم کنید احساس میکنم عین ربات فقط شب وروز کارمیکنم و نمیتونم معنای زندگی واقعی رو تو قم درک کنم.ممنون میشم راهنمایی کنید

    • مشاور , آگوست 29, 2017 @ 9:24 ب.ظ

      هایی از جمله احساساتی است که گاهی دچارش می شویم. تمایل به کناره گیری از دیگران امر غیر عادی نیست ولی اکثر اوقات عمر کوتاهی دارد و اصلاح می شود. کناره گیری اجتماعی می تواند شامل فقدان علاقه به دنیای بیرون باشد و یا گاهی فرد در جمع و جدا از جمع.گاهی ممکن است از نظر عاطفی احساس تنهایی کنیم در حالیکه در میان افراد جامعه هستیم ولی در برقراری رابطه با دیگران ناتوان باشیم. نباید دقت داشت که احساس تنهایی برابر تنها بودن نیست چون هر شخصی گاهی زمانی را برای تنها بودن در نظر می گیرد، تنهایی یک احساس انفعالی است ؛ بقای آن ناشی از اجازه خود ماست ؛ هیچ کاری برای رفع آن انجام نخواهیم داد ، پس اجازه می دهیم ما را در بر بگیرد و گاهی به این احساس خوشامد نیز می گوئیم؛ ولی باید بخاطر داشته باشیم که پذیرفتن تنهایی و غرق شدن در آن ، به احساس افسردگی و درماندگی منجر می شود.هر یک از ما برای تغییر و آموختن روشهای مختلف کنار آمدن بک محیطهای جدید، آستانه تحمل خاصی داریم . بعضی از افراد برای روبرو شدن بک محیط تازه دچار اندوه و غم می شوند، بعضی دچار از دست دادن معنا ، ترس از تغییر ، پیش بینی نومیدی و یا بالاخره احساسات تنهایی می گردند. برای آنکه بتوانیم بک چنین احساساتی مقابله کنیم ابتدا باید آنرا بپذیریم ؛ یعنی بپذیریم که احساس تنهایی می کنیم که این خود در بعضی از موارد کاریست دشوار، پس از پذیرش باید آن را به گونه ای ابراز کنیم که این طرق مختلفی را شامل می شود مانند درد دل با دوست، نوشتن خاطرات، کشیدن عکس ، نواختن ساز ، خواندن آواز و یا نوشتن نامه تنها در این مواقع است که می توانیم به امور مهمی در این راستا پی بریم بعنوان مثال : غمگینی ما باعث احساس تنهائیمان گردیده و پس از آن دریابیم که این احساس از کجا آمده و با زندگیمان ارتباط یافته شاید این غم بر اثر ترک خانواده و گام گذاشتن در محیط جدید با افراد جدید و نقاط فکری مختلف، باشد . پس به موازات توانایی ما در یـافتن این ارتبـاط، قـدرت تغیـیر آن نیـز افزایش می یابد . یک تغییر آنکه می توانیم برای تسکین با والدین خود تماس بگیریم . ازطریق تلفن – نامه و … پس از آن می توانیم این احساس خود را با کسی در میان گذاشته مثل دوست، معلم ، مشاور … . که می تواند نقطه شروعی باشد برای ختم تنهایی . اول از هرچیز باید این احساس را شناخت و باید آنرا پذیرفت و همچنین اراده کرد تا آن را از بین برد.
      برای مقابله با تنهایی راههای زیادی وجود دارد به چند شیوه توجه کنید:

      – شرکت در فعالیتهای جمعی ( موسیقی ، تئاتر، شعرخوانی ، کوهنوردی .) شرکت در فعالیتهای مفرح ذهن مارا از احساس تنهایی بر می گیرد و به خود مشغول می دارد به اینکه فردا چه کارهایی را باید به سامان برسانم ، چه برنامه ای برای بهتر پیش بردن کار ریخته شود و … این فعالیتها مستقیماً روی خلق و خوی ما تأثیر می گذارد و همچنین در این جمعها می توان افراد با علائق مشترک خود را ببینیم با آنها در تبادل نظر باشیم و از آنها مهارتهای بیشتری را کسب کنیم و برای کسب مهارتهای بیشتر انگیزه وافری به آینده ایجاد گردد. ما نیاز داریم خود را موظف به رویا رویی با دیگران کنیم با آنها صحبت کنیم – قدم بزنیم ، طرح بریزیم و اجرا کنیم.

      – از دوستانتان بخواهید درکارهایتان و همچنین کشف محیطهای تازه شما را یاری بخشند.

      – فعالانه در باشگاههای ورزشی شرکت نمائید و از تمرین و ورزش احساس لذت کنید.

      – ساعاتی را با دوستان به تفریح بپردازید ( پارک ، جشن تولد و…)

      – ساعاتی را به مطالعه با دوستان اختصاص دهید تا بتوانید از توانائیهای آنان در رفع مسائل درسی سود جوئید و یا بالعکس سود برسانید.

      – خود را غرق تلاش و اشیای خارج از خود کنید.

      – در علایق خود تنوع ایجاد کنید.

      – بدنبال اشخاص یا اشیایی بگردید که بتوانید صادقانه مجذوب شوید.

      – خودتان را با زبان یا به زور وادار به فعالیت کنید.

  • صادق , آگوست 30, 2017 @ 5:30 ب.ظ

    سلام. من حدود یک ماه با دختری از طریق تلگرام دوست شدم و با ایشون صحبت میکردم و هردومون هم تا ب حال با کسی دوست نبودیم و هیچ حرف زشت و بدی هم با هم نمیزدیم و تو این مدت به هم وابسته شدیم و الان خانواده اون فهمیدن ک با من حرف میزده و تلفنو ازش گرفتن من تونستم حرف بزنم فهمیدم حالش بده خ خیلی غمگینه و خودمم هم همینطوریم و با اینکه خانواده کاملا مذهبی هستیم ولی ب مادرم گفتم اخه ما فاصلمون از شهری خیلی دوره مادرم میگه فراموشش کن ولی نمیشه چون ب هم علاقه داشتیم همینجوری الکی نمیشه فراموش کرد درسته من فقط ۱۹ سالمه و ایشون هم فقط چند ماه از من کوچیکتره ولی ب نظرم اگه خانواده حاضر بشه تماس بگیره و با اونا صحبت کنه میتونه اتفقای خیلی بهتر بیفته. ب نظرتون چ کار کنم؟

    • مشاور , آگوست 30, 2017 @ 7:51 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز اینکه شما وابستگی پیدا کردید بدون اینکه حضوری هم رو ببینید طبیعی است چون در سنی هستید که تصمیم گیری عاطفی غلبه دارد و مساله ای کاملا مشخص است .ضمن اینکه زندگی به هر حال با این گفت و گوهای تلگرامی و یا حتی حضوری کاملا متفاوت است .شناختی که صرفا اینترنتی باشد مورد قبول نیست .شما از دو شهر متفاوت و راهی دور نسبت به هم هستید پس نباید انتظار داشته باشید که با یک ماه صحبت در فضای مجازی خانواده پیش قدم شوند و به فرض قبول خانواده طر ف مقابل خوشبخت شوید .قطعا شرایط هر دو نفر مخصوصا ان خانم قابل درک است و خوب وقتی به لحاظ عاطفی درگیر شدند اکنون حالشون بده و یا افسرده می شوند .ولی شما باید این مساله را حل می کردید که در این سن با این حد شناخت تضمینی برای خوشبختی نیست و اصلا اگر حمایت خانواده ها نباشد مشکلات دو چندان خواهد شد ..مگر اینکه به هر حال شما در شرایطی قرار بگیرید که استقلال مالی و ..داشته باشید و شرایط ازدواج را پیدا کنید و تازه ان موقع بتوانند خانواده برای شناخت طرف مقابل این مسافت را بروند و خوب در فضای کاملا رسمی همه مسائل بررسی شود ولی در صورت فعلی اصلا ادامه دادن و اصرار به خانواده برای خواستگاری صحیح نیست .ازدوا ج مساله کوچکی نیست که بخواهید سریع و احساسی تصمیم بگیرید .موفق و خوشخبت باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • رضا , سپتامبر 2, 2017 @ 10:54 ق.ظ

    با سلام و عرض خسته نباشید.
    پسر من حدود ۱۳ ساله هست.
    جدیدا متوجه شدم که بعضی اوقات فیلم های مبتذل و مستهجهن رو از طریق کانال تلگرامی نگاه میکنه البته مخفیانه و این رو هم بگم نمازهاشو کامل میخونه از اونجایی که ما یه خانواده مذهبی هستیم نمیدونم چطوری باید برخورد کنم. آیا با صراحت و اصل قضیه رو مطرح کنم همراه با تحریم او از امکانات مثل گوشی و غیره ویا اینکه راه حل دیگه هست. . این رو هم میدونم از آثار فیلم های مستهجن بلوغ زودرس و فساد است.
    لطفا راهنمایی بفرمایید.
    با تشکر

    • راهنما , سپتامبر 2, 2017 @ 2:43 ب.ظ

      بدترین کار برخورد مستقیم با فرزندتون خواهد بود …چون در اون وقت ابتدا انکار خواهد کرد و بعد ازاون دروغگو و پنهانکار خواهد شد
      و همه این تصاویرو در جای دیگه ای مشاهده خواهد کرد …چون شما چه بخوایت و چه نخوایت در فضای اطلاعات هستید و باید دوستانه با فرزندتون در مورد بعضی از مسایل صحبت کنید
      پس بحث بلوغ زودرس و چنین مسایلی رو اونقدر بزرگ و ترسناک نکنید …. شما باید مثل یک رفیق و نه یک پدر سخت گیر در کنارش باشید تا آشنا به مسایل و برخورد مناسب باهاشون شوید
      مسائل جنسی {فرزندان} امروزه یکی از دغدغه های شدید والدین است؛ به این خاطر که پیشرفت جوامع نسبت به گذشته بسیار چشمگیر بوده و این امر دسترسی کودکان، نوجوانان و به طور کلی تمام اقشار جامعه را به وسایل ارتباط از جمله تلویزیون، و حتی اینترنت به راحتی فراهم نموده است. به همین خاطر تلاش والدین برای کنترل فرزندان به شکل سابق، با شکست روبرو می شود. نکته مهمی که بایستی ذکر شود این است که این مسائل بایستی با توجه به نیاز افراد به آنها داده شود. بنابراین هرگونه دستکاری، پنهانکاری، داستان سرایی و یا بالعکس، ممانعت از آگاهی فرزندانمان نه تنها دردی دوا نکرده بلکه همانطور که در مورد شما صادق است، فرزندانمان از طریق سایر منابع اطلاعاتی از جمله دوستان، این اطلاعات را کسب می کنند و چه بسا اطلاعاتی به آنها داده شود که با واقعیت همخوانی نداشته و به این ترتیب زمینه مشکلات آنها را فراهم نماید. اما این به این معنی نیست که شما کاری نمی توانید بکنید.

      اعتیاد پورنوگرافیک؛ علل، علائم و عوارضپورنوگرافی یا هرزه نگاری، تجسمی بی پرده از مسائل جنسی با هدف تحریک یا ارضاست که در قالب های مختلف از جمله کتاب، فیلم، اینترنت و مجله ارائه می شود. لغت پورنوگرافی ریشه یونانی دارد و از ترکیب دو واژه «پورن» به معنای «روسپی» و واژه «گرافو» به معنای «نگارش» به وجود آمده و به معنای روسپی نگاری است… . در چند دهه اخیر، با گسترش فرهنگی که موضوعات جنسی را تابو نمی داند، صنعتی بر حول تولید و مصرف محتوای پورنوگرافی ایجاد شده است. گسترش رسانه های صوتی و تصویری و اینترنت نیزز در شکوفایی این صنعت نقش مهمی داشته است.، هرچند که کشورهای مختلف قوانین متفاوتی برای سامان دادن به این صنعت دارند.
      اعتیاد به پورنوگرافی، تعاریف مختلفی دارد؛ اعم از استفاده بیش از حد از مواد پورنوگرافی (نوشته، فیلم و تصاویر مستهجن) که باعث اختلال در زندگی عادی می شود؛ یا دچار شدن فرد به عوارض مختلف به دلیل استفاده بیش از حد یا سوء استفاده از آن.از مهم ترین دلایل گرایش به فیلم های مستهجن می توان به اجتناب از ایجاد رابطه با دیگران و خودارضایی اشاره کرد.
      گاهی فرد به دلیل اینکه در زندگی واقعی خود به رویاهایش دست نمی یابد، به استفاده از نوشته، فیلم و تصاویر مستهجن روی می آورد و سعی می کند با آنها کمبودهایش را جبران کند.

      ۵ مرحله اعتیاداز نظر دانشمندان، مراحل اعتیاد به پورنوگرافی به ۵ مرحله (مواجهه، اعتیاد، افزایش، حساسیت زدایی و عمل) خلاصه می شود:
      مرحله مواجهه: بیشتر افرادی که به پورنوگرافی اعتیاد دارند، دیدن و تماشای فیلم های مستهجن را از سنین پایین شروع می کنند.
      مرحله اعتیاد: در این مرحله فرد مبتلا نمی تواند از دیدن و تماشای فیلم مستهجن اجتناب کند.
      مرحله افزایش: در این مرحله روز به روز میزان دسترسی افزایش می یابد و بیمار نمی تواند از آن دست بکشد.
      مرحله حساسیت زدایی: در این مرحله، بیمار با دیدن فیلم و تصاویر مستهجن مانند اوایل تحریک نمی شود بنابراین سعی می کند با استفاده بیشتر و متنوع تر از مواد پورنوگرافی به حساسیت اولیه دست پیدا کند در حالی که دیگر این اتفاق نمی افتد.
      مرحله عمل: در این مرحله فرد از دنیای پورنوگرافی خارج و وارد اعمال پورنوگرافیک می شود.
      آثار ویرانگر یک اعتیادمتاسفانه اعتیاد به پورنوگرافی، آثار ویرانگری در زندگی فرد دارد، به گونه ای که مسئولیت های کاری و شغلی او را تحت تاثیر قرار می دهد و نخواهد توانست کارهایش را درست انجام دهد. هزینه زیادی برای پورنوگرافی صرف می کند، در محل های نامناسب مثل محل کار، اقدام به دیدن و استفاده از مواد پورنوگرافی یا اقدام به کارهای خطرناک و واردشدن در روابط جنسی نامتعارف می کند و به دنبال آن به بیماری های مختلف و خطرناک مبتلا خواهد شد. در نهایت ادامه چنین رفتاری در مردان متاهل باعث از هم پاشیدن کانون خانواده خواهد شد.
      امروزه مشخص شده است استفاده از مواد پورنوگرافی به هر میزان، آثار سمی روی مغز دارد و این آثار شبیه تاثیر کوکائین روی مغز است.

      سیر تدریجی یک اعتیادنتایج بررسی ها نشان می دهد چنین افرادی وارد روابط جنسی بسیار خطرناک مثل روابط جنسی گروهی، سادیسم (لذت در آزار دادن دیگران)، مازوخیسم (لذت در آزار دیدن) و حتی روابط جنسی با حیوانات می شوند.
      در حال حاضر ۴۲۰ میلیون سایت اینترنتی در دنیا مواد پورنوگرافی عرضه می کنند و علت افزایش روزافزون اعتیاد به پورنوگرافی، دسترسی بسیار آسان به سایت و فیلم های مستهجن است. به عبارت دیگر، انسان برای بدست آوردن مواد پورنوگرافی، فقط یک کلیک تا تماشای آن فاصله دارد.
      یکی از خصوصیات هر نوع اعتیادی، ایجاد تحمل به موادی است که فرد به آن اعتیاد دارد. مثلاً اگر کسی به هروئین معتاد باشد، پس از مدتی، همان میزان هروئین همیشگی، اثر دلخواه را برایش نخواهد داشت و به ناچار باید میزان مصرف را زیاد کند. همین موضوع در مورد مواد پورنوگرافی نیز صدق می کند، بیمار سعی می کند با استفاده روزافزون از مواد پورنوگرافی به خواسته های خود برسد و تعداد ساعت هایی که صرف استفاده از مواد پورنوگرافی می کند، روز به روز افزایش می دهد و در نهایت زندگی اش مختل می شود.
      و اما درمانبا راهکارهایی مناسب می توان از دام اعتیاد به پورنوگرافی خلاص شد بنابراین اگر افراد معتاد به استفاده از پورنوگرافی هستند، تغییراتی در کارهایی که هر روز انجام می دادند، بدهند:
      – از حضور در موقعیت های پرخطر که باعث می شود از مواد پورنوگرافی استفاده کنید، امتناع کنند. – فهرستی از نتایج منفی و مثبت استفاده از فیلم یا تصاویر مستهجن تهیه و با خود مرور کنید.
      – سعی کنند کمتر تنها بمانند. بهتر است همیشه یک یا چند نفر در اطراف شما باشند.
      – هر عاملی که باعث کشیده شدن آنان به طرف استفاده ار فیلم یا تصاویر مستهجن تهیه و با خود مرور کنید.
      – سعی کنند کمتر تنها بمانند. بهتر ست همیشه یک یا چند نفر در اطراف شما باشند.
      – هر عاملی که باعث کشیده شدن آنان به طرف استفاده از مواد پورنوگرافی می شود، کنار بگذارند.
      – با تکنیک های ساده بر اضطراب، خشم و افسردگی خود غلبه کنند و فعالیت هایی که باعث آرامششان می شود، انجام دهند البته در کنار این راهکارها توصیه می شود حتماً به یک متخصص مراجعه کنند.

      – درمان این مشکل، کاری گروهی و بر ۳ پایه اصلی روان درمانی، رفتاردرمانی و دارودرمانی استوار است. با تجویز دارو می توان میل جنسی را به شدت کاهش داد و اضطراب یا افسردگی بیمار را درمان کرد. با دارودرمانی، بیمار به راحتی دوره درمان را سپری خواهد کرد.

      چهار توصیه کلی به شما در این زمینه می کنیم که امیدواریم به شما کمک کند: ۱- مطالعه کتاب هایی در مورد این زمینه. نشر صابرین با داشتن کتب مفیدی در این زمینه می تواند به شما کمک نماید. ۲- شرکت در کارگاه هایی که به آموزش مسایل جنسی فرزندان می پردازد. مطمئنیم به سوالات شما پاسخ داده خواهد شد. ۳- تنها نگذاشتن فرزندتان در خانه. ۴- مراجعه به یک روانشناس کودک.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

    • مشاور , سپتامبر 2, 2017 @ 3:00 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز دیدن این فیلم ها در این سن هم به خاطر کنجکاوی فرد است و هم تغییرات جسمی که ایجاد می شود و فرد را به سمت دیدن این تصاویر و ..می کشاند البته خب در همه افراد این اتفاق نمی افتد .اگر متوجه شدید که این شرایط ایجاد شده بهتره به طور غیر مستقیم عنوان کنید و از اثرات این فیلم وتصاویر برای او بگویید و اگر فرد مذهبی است خب از عوارض و گناه این مسائل صحبت کنید بهتره مستقیقما عنوان نشود که متوجه شرایط او شدید چون ممکنه قبح یک عمل ریخته شود و راحت تر به سمت این مسائل کشیده شود البته دوستانش را کنترل کنید گاهی در این سن چون مرجع دوستان هستند تلاش می کنند افراد منبع سوالت و راه برطرف کردن کنجکاو ی هار ا دوستان قرا ر دهند و خوب اطلاعات انخا و راه های پیشنهادی مشکلاتی را برای فرد ایجاد کند اگر خودتان نتوانستید با مساله مقابله کنید و حل و فصل کنید ایشون رو به روانشناس ارجاع بدهید حتی شده در غالب برنامه ریزی درسی و ..چون قطعا در این سن حس به غروری که دارد برمی خورد و ممکنه از شما دور تر شود .در هر حال امیدورم با مدیریت درست شما حل شود

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • امیر , سپتامبر 12, 2017 @ 9:29 ب.ظ

    سلام علیکم،لطفاراهکارهاوعملیاتی راجهت جذب نوجوانان وجوانان به اسلام که درروستازندگی میکنیم ارائه نمایید.ومن الله توفیق

    • راهنما , سپتامبر 13, 2017 @ 1:41 ب.ظ

      جوانان، سرمایه های عظیم یک جامعه، آینده سازان نظام و افتخار آفرین مردم اند. جامعه شناسان معتقدند جامعه ای سالم است که جوانانی سالم داشته باشد.

      یکی از راه های مهم تربیت سالم، آشنایی جوانان با آموزه های دینی و بایدها و نبایدهاست. بایدها و نبایدهای دین به مثابه نسخه دکتر است که انسان را از بیماری ها نجات می دهد و نتیجه آن، ایجاد جامعه ای قانون مند، متمدّن و سالم است. اگر در برخی روایات از پیامبر(ص) به طبیب یاد شده، درست بدین معناست، زیرا حضرت با نسخه دین، بیماری های روحی را درمان می کند و مردم را به دین مداری فرا می خواند.

      از این رو بایسته است همه مردم به ویژه جوانان با دین بیش تر آشنا شوند. زندگی بدون ایمان و دین، رنج آور است. البته همه مردم به طور فطری، دین گرا هستند، ولی این امر در اثر برخی عوامل، کم رنگ و گاهی در برخی موارد فراموش می گردد.(۱) در این میان آشنایی جوانان با دین اهمیت بیش تری دارد، زیرا فتح قله های موفقیت و طی مسیر پر فراز و نشیب زندگی، با دین گرایی امکان پذیر است.

      جان.بی.کایزل می گوید: «بی ایمانی به خصوص از این لحاظ رنج آور است که دنیا و هر چه را که در اوست در نظر ما لغو و بیهوده و ناپایدار جلوه می دهد، در صورتی که صاحب ایمان در آفرینش و در زندگانی، منظور و مقصودی می بیند. ایمان است که ما را در طوفان روزگار، از افتادن و مغلوب شدن نگاه می دارد. کسی که مذهب ندارد، غریقی است که مدام در دریای شک و تردید و بی تکلیفی دست و پا می زند، خوب را از بد و مفید را از مضر و راست را از دروغ نمی تواند جدا کند و هر روز و هر ساعت، عقیده ای دارد و با خود و با طبیعت و با اهل دنیا پیوسته در جدال و کشمکش است.»(۲)

      دکتر کارل می گوید: «امروز نیز مانند همه اعصار، در همه کشورها، مردان و زنانی وجود دارند که زیستن برای آنان هدفی ناکافی است و حیات در نظرشان پربهاترین مواهب نیست. آنان تشنه جمال و وارستگی و عشق اند و می خواهند به خدا برسند.»(۳)

      با ذکر این مقدمه، اینک به برخی از راه کارهای جذب جوانان به دین اشاره می شود:

      ۱ – شناخت جوان
      مشکل رهبری نسل جوان، نفهمیدن زبان، منطق، احساسات ویژه و خواسته های واقعی آنان است. دوره جوانی اقتضائات خاص خود را دارد. جوانان به دلیل ناپختگی، کم تجربگی، احساسات شدید و مشکلات بلوغ، به طور طبیعی، خطاپذیرند. از طرفی، روحیه استقلال طلبی، زمینه چالش ها و تضادهایی را میان آنان و بزرگ ترها به وجود می آورد. از این رو هم نحوه برخورد با جوانان بسیار ظریف و حساس است و هم برای رهبری آنان، نیازمند شناخت دقیق از روحیاتشان می باشیم.

      بعضی افراد بدون توجه کافی به واقعیات دوران نوجوانی و جوانی و مشکلات ویژه آنان، واکنش تندی از خود نشان می دهند و چه بسا یک برخورد نسنجیده، برای همیشه جوان را از ورود به مسائل دینی برحذر دارد و همین باعث شود شبهات خود را در دلش نگه دارد و سال ها با آن درگیر باشد.

      طرح شبهه از سوی جوانان را نباید بر بی دینی آنان حمل کرد. پرسش، حق جوان است. جوان با ده ها سؤال بنیادی روبه رو است. پس باید با آغوش باز از پرسش های نسل جوان استقبال کرد. به سؤال های آن ها جواب داد و حتی تشویق هایی برای سؤال کردن در نظر گرفت.

      شهید مطهری نیز برای آموزش دینی جوانان به ضرورت شناخت آنان تأکید می نماید: «ابتدا باید نسل جوان را بشناسیم. نسل جوان، مزایا و عیب هایی دارد، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساسات دارد که در گذشته نبود، از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی نیز دارد و باید آن ها را شناخت و چاره کرد…. (۴)

      ۲ – نهادینه کردن دین در خانواده
      خانواده به عنوان نخستین کانون تعلیم و تربیت، نقش عمده ای در برقراری ارتباط جوان با دین دارد. ستون فقرات دین مداری، در خانواده شکل می گیرد، رفتار و گفتار اعضای خانواده، مؤثّرترین عامل گرایش جوانان به دین است. بیش تر جوانانی که دین خود را حفظ نموده اند، خانواده دین دار داشته اند؛ در حالی که برخی از جوان های دین گریز، خانواده های دین گریز داشته اند.

      متأسفانه در برخی خانواده ها بی توجهی به دین به صورت یک عادت در آمده و در طول سال سخنی از مسائل دینی به میان نمی آید و انجام فرایض دینی دیده نمی شود. طبیعی است در چنین فضایی بی اعتنایی به دین عادت می شود، حتی این امر در جامعه نیز ظهور می نماید، زیرا بسیاری از کارهای ناپسند تا در خانواده به صورت عادت در نیاید در اجتماع انجام نمی گیرد.

      امام علی(ع) یکی از روش های تربیتی را عادت می داند و از آن به طبیعت دوم یاد می کند: «نفس خود را به امور نیک عادت دهید تا شرافت یابید و آخرت خود را آباد کنید و ستایش کنندگان را افزایش دهید».(۵) از این رو اسلام سفارش می کند فرزندان را از کودکی به نماز و روزه عادت دهید تا تقید به فرایض در بزرگ سالی بر آنان دشوار نگردد.(۶) استاد مطهری می گوید: این خود یک غفلت و اشتباه بزرگی است که امروز در اجتماع ما که برای گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله بیش از اندازه ارزش قائلیم و بیش از اندازه انتظار داریم. در حقیقت از زبان، اعجاز می خواهیم.(۷). .. ولی فرزندان ما بیش از آن که به گفتار ما نظر افکنند اعمال ما را زیر نظر می گیرند که گفته اند: بچه های ما آن گونه می شوند که ما هستیم، نه آن گونه که، می خواهیم.(۸)

      دکتر کارل می گوید: «از هم اکنون باید مسئله احیای تعلیمات عمومی را مورد نظر قرار داد. دبستان ها، دبیرستان ها و دانشکده ها نتوانسته اند مردان و زنانی تربیت کنند که به خوبی از عهده رهبری صحیح زندگی برآیند. تمدن غرب به سوی انحطاط گراییده، زیرا نه مدرسه و نه خانواده، موفق به تربیت مردمی واقعاً متمدّن نشده است.»(۹)

      گرچه «کارل» از تعلیم و تربیت عمومی سخن می گوید، ولی تعلیم دین داری نیز از این کلیت مستثنا نیست.

      ۳ – زمینه سازی در مراکز آموزشی
      مدرسه به عنوان خانه دوم می تواند پل ارتباطی بین جوان و دین باشد، زیرا جوانان بیش تر اوقات خود را در محیط مدرسه و در تماس و گفت وگو با مربیان می گذرانند. بدیهی است که گفتار و کردار آنان تأثیر بیش تری دارد.

      متأسفانه امروزه در مراکز آموزشی دو مقوله آموزش و پرورش از یک دیگر جدا شده و افراد خاصی خود را موظف به تربیت دینی نوجوانان و جوانان می دانند، از این رو در مدارسی که نماز جماعت اقامه می شود در نمازخانه فقط مربیان پرورشی و معلمان دینی حضور می یابند و دیگر معلمان حضور ندارند یا حضور آنان کم رنگ است. آیا معلمان ریاضی، انگلیسی، ورزش، فارسی و… در قبال تربیت دینی دانش آموزان وظیفه ای ندارند؟ اگر معلم ریاضی در کنار دانش آموزان در نماز جماعت حضور یابد قطعاً اثر او به مراتب بیش از مربیان پرورشی خواهد بود.

      از سوی دیگر متصدیان امور مدارس باید به تربیت امور دینی بیش تر توجه کنند. متأسفانه در مدارس ما به آموزش دین آن طور که باید، بها داده نمی شود و مسئولان مدارس به تعلیمات دینی توجه ندارند. اگر از همان دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان به مسائل دینی بیش تر توجه شود، فرهنگ دین مداری نهادینه می شود و جوانان به امور دینی اهمیت بیش تری می دهند.

      ۴ – پاسخ به شبهات و پرسش های بنیادین جوان
      به طور کلی جوانان، ذهن خلاق و جست جوگری دارند و همواره به دنبال کشف حقیقت و حل مسائل و پاسخ گویی به شبهات خویش اند. جوان با ده ها سؤال از جمله این که «من کیستم و از کجا آمده ام و به کجا می روم.» روبه رو است که برای این سؤال ها باید جواب قانع کننده ای ارائه داد.

      علاوه بر آن امروز شبهه افکنی – در حوزه فرهنگ دینی – یکی از بارزترین جلوه های تهاجم فرهنگی در عرصه تربیت اسلامی است. در عصر حاضر دشمنان با بهره گیری از همه ابزارها مانند ماهواره و اینترنت، مبانی دینی جوانان را نشانه گرفته و سنگرهای عقیدتی را فتح کرده اند، اما ما چه کرده ایم؟ ما باید قبل از این که دشمن شبهه ایجاد کند، شبهه شناسی و سپس شبهه زدایی نماییم و هیچ گاه حالت دفاعی نداشته باشیم و حال این که این گونه نیست.

      البته این شبهات به قول استاد مطهری، گذرگاه خوبی هستند. اما عدم پاسخ گویی به آن ها یا در نظر نگرفتن روحیه جوانان در هنگام پاسخ گویی، موجب تزلزل در باورهای دینی آنان می گردد و پایه های تربیت دینی را سست می گرداند. جوان اگر احساس کند کسی هست که درد دلش را می شنود و پاسخ گوی سؤالات اوست، امیدوار می شود.

      استاد مطهری می گوید: «ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست، چرا در مدرسه ها قرآن یاد نمی گیرند، حتی به دانشگاه هم که می روند از خواندن قرآن عاجزند. البته جای تأسف است که این طور است، اما باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامی در این راه کرده ایم؟ آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟(۱۰) قرآن از مؤمنان می خواهد که سخنانشان محکم و استوار باشد: «قولوا قولاً سدیداً.»(۱۱)

      ۵ – به کارگیری شیوه های کاربردی پیام رسانی دینی
      متأسفانه در روش های تبلیغی و جذب جوانان، بیش تر از روش های کلیشه ای و تکراری استفاده می کنیم. همین امر در بی علاقگی و گریز جوانان از مسائل دینی، مؤثّر بوده است. در برخی تحقیقات به ویژه تحقیقاتی که در آموزش و پرورش انجام پذیرفته، یکی از دلایل گریز دانش آموزان از نماز جماعت، سخنرانی های طولانی و تکراری مطرح شده است.(۱۲) به عبارت دیگر ما هندسه گفتار با جوانان را به خوبی نمی دانیم و یا رعایت نمی کنیم. پرگویی، مکررگویی و ارتباط مستقیم آمرانه و دستوری، باعث دل زدگی و دین گریزی جوانان می شود.

      در یک نظرسنجی دیگر از دانش آموزان – که در مورد کسب اطلاعات درباره زندگی حضرت علی(ع) صورت گرفته است – معلوم گردید که سریال امام علی(ع) که از تلویزیون پخش شد، بالاترین نمره، و سخنان روحانیون، کم ترین نمره را به خود اختصاص داده است.

      این موضوع، نگرش منفی جوانان را به روش متعارف تبلیغ دینی می رساند و ثابت می کند که دانش آموزان، علاقه کم تری برای شنیدن سخنان یا خواندن مطالب دارند.

      ما باید برای تقویت باورهای دینی از هنر، فیلم و ابزارهای هم سو با شرایط زمان استفاده کنیم؛ مثلاً یکی از راه ها، استفاده از گفت وگوی مستقیم دو نفری و به اصطلاح تبلیغ چهره به چهره است. وقت آن رسیده که در سطح وسیع از این تجربه ارزش مند استفاده شود. ائمه جماعات مساجد و مسئولان تربیتی با اتخاذ روش ابتکاری، مجالس را به صورت پرسش و پاسخ برگزار نمایند.

      یکی از رموز موفقیت روحانیون در سال های دفاع مقدس در همین امر نهفته است. آن ها با رزمندگان نشست و برخاست داشتند و به اصطلاح امروزی با آن ها دم خور بودند. از این رو رزمندگان به محض شنیدن صدای اذان، با عشق و علاقه به نمازخانه ها روی می آوردند و ندای وحدت سرمی دادند.

      ۶ – معرفی صحیح سیره و گفتار معصومان(ع)
      ما می دانیم گوشت و پوست مردم ما به ویژه جوانان، با عشق و محبت به اهل بیت(ع) آمیخته است. از سوی دیگر معارف اهل بیت(ع) به گونه ای غنی است که اگر دقیق و صحیح معرفی شود جوانان به دین بیش تر توجه می کنند. امام رضا(ع) فرمود: «اگر مردم زیبایی های کلام ما را بدانند، از ما پیروی می کنند.»(۱۳)

      شخصی به نام خیثمه می گوید: بر امام باقر(ع) وارد شدم. حضرت فرمود: «ای خیثمه! شیعیان ما محبت در دلشان افکنده می شود و آنان ما را دوست دارند، در حالی که ما را ندیده و کلام ما را نشنیده اند. اگر آنان ما را ببینند و کلام ما را بشنوند، بر هدایت آنان افزوده می شود».(۱۴) امام رضا(ع) نیز فرمود: «تقوا و ورع را مراعات کنید. امانت دار و راست گو باشید. نسبت به همسایه ها خوش رفتار باشید. این ها چیزهایی است که محمد(ص) بدان ها سفارش کرده است. در بین مردم نماز را برپا کنید و به دیدار خویشان خود بروید و به عیادت مریضان بروید. در تشییع جنازه ها شرکت کنید. زینت ما باشید و باعث زشتی و وهن ما نباشید. ما را پیش چشم مردم، بد جلوه ندهید و باعث نشوید که مردم به ما بدبین شوند.»(۱۵)

      ۷ – همدلی با جوان
      جوان، موجودی عاطفی، زود رنج و شکننده است. اگر با جوان با همدلی و احترام برخورد شود به سهولت می توان در قلب او نفوذ کرد. پیامبر اکرم(ص) توصیه فرمود: «علیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئده ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً ماخالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ؛(۱۶) بر شما باد به جوانان که قلب آنان رقیق تر و آماده پذیرش خیر است. وقتی خداوند مرا برای انذار و بشارت مردم مبعوث کرد سال خورده ها با من مخالفت کردند، اما جوانان با من پیمان بستند. بر این اساس لازم نیست آموزه های دینی و تکالیف شرعی را بر جوانان تحمیل کرد که این امر عکس العمل منفی دارد، بلکه کافی است آن ها را به صورت جذاب، عرضه نمود و در کنار هدایت، بر همدلی تأکید ورزید.

      ۸ – انعطاف پذیری
      همدلی بدون انعطاف پذیری، ممکن نیست. جوان به حکم جوان بودن در معرض خطا و لغزش است. از این رو امام علی(ع) می فرماید: «جهل الشباب معذور و علمه محقور؛(۱۷) نادانی جوان، غیر قابل ملامت و علم او اندک است». خداوند به پیامبر رحمتش می فرماید: «اگر سخت دل و ترش روی بودی همه از تو دور و پراکنده می شوند.»(۱۸)

      مربی باید با تحمل و بردباری و انعطاف پذیری، با جوانان بزرگوارانه برخورد کند و چون پدری دل سوز دست نوازش بر سر آنان بکشد و «ارتباط عاطفی» را بر ارتباط دستوری و خشک، مقدّم دارد، زیرا هرگز نمی توان با خشم و خشونت، با جوان مواجه شد و به او آموزه های دینی را آموزش داد، چون روح جوان بسیار آسیب پذیر است و در برابر برخورد قهرآمیز واکنش نشان می دهد. از این رو باید مواظب بود در هنگام بیان مسائل دینی لطمه ای به شخصیت جوان وارد نشود. بهتر است در هنگام تعلیم مسائل دینی از جملاتی مانند «این سخن در شأن شما نیست» و «شأن شما بالاتر از این هاست»، «شما سرمایه های این مملکت هستید و جامعه و تاریخ به شما امید دارد» استفاده شود.

      ۹ – میانه روی
      در هدایت نسل جوان همان گونه که باید به سلیقه ها و علاقه های آنان توجه کرد و امر رشد و تربیت آنان را با مقتضیات ذات و جوهرشان هم آهنگ ساخت، باید از ایجاد شخصیت کاذب و توقع بی جا نیز پرهیز نمود.

      هم چنین دین را نباید به صورت خشک و خشن معرفی نمود، زیرا اسلام دین سمحه و سهله است. متأسفانه گاهی دین به صورتی معرفی می شود که برخی جوانان آنان را خشک و سخت و حتی غیر مفید می دانند. استاد مطهری داستانی را نقل می کند که گویای این حقیقت است: یکی از مقدس ها شخصی را که به مسجد می آمد و نماز جماعتش ترک نمی شد سرزنش کرد که اگر مسلمانی، چرا ریشت را این طور کرده ای؟ او از همان جا سجاده را بر می دارد و می گوید: این مسجد و این نماز جماعت و این دین و مذهب مال خودتان، رفت که رفت.(۱۹)

      بدین سان آنان که منادیان و ناشران فرهنگ اسلام هستند باید راه های معرفی اسلام را بلد باشند و در معرفی آن اعتدال را رعایت کنند. خوش بختانه دینِ واقع بین اسلام به نکات دقیقی پرداخته که بسیار کارگشاست. وقتی امام علی(ع) با خدمت کارش قنبر برای خرید لباس به بازار رفتند و دو پیراهن دو درهمی و سه درهمی خریداری نمودند، امام(ع) پیراهن سه درهمی را به قنبر دادند. قنبر گفت: شما به آن سزاوارتری، چون شما بالای منبر می روی و خطبه می خوانی. امام(ع) در پاسخ فرمود: «انت شاب و لک شره الشباب؛(۲۰) تو جوان هستی و میل جوانی داری.»

      ۱۰ – هم آهنگی گفتار و کردار والدین و مربیان تربیتی
      جوانان تمام مسائل را زیر ذره بین انتقاد و موشکافی قرار می دهند و در اصول و بنیان های اعتقادی خود هیچ گونه تسامح و سهل انگاری را روا نمی دارند. عطش جوانان به مذهب در صورتی سیراب می شود که صداقت و خلوص را در همه امور مشاهده کنند، اما اگر با ناهم خوانی و تضاد در گفتار و عمل مذهبی روبه رو شوند، یا در اعتقاد خود سست می شوند و یا صدای خود را به اعتراض بلند می کنند…. (۲۱)

      عدم هم آهنگی میان گفتار و کردار، نصیحت مربیان را بی اعتبار می کند. امام صادق(ع) می فرماید: «به وسیله عمل خود راهنما و راهبر مردم به سوی فضیلت ها شوید و تنها دعوت گر زبانی نباشید».(۲۲) مربی دینی زمانی موفق است که کلام او از طرف خودش یا هم صنفان او نقض نشود و بین گفتار و رفتارش هم آهنگی باشد.

      ۱۱ – جلب اعتماد و احترام به عقاید جوان
      آموزش مسائل دینی در صورتی مفید است که اعتماد جوان جلب شود. بدون جلب اعتماد نمی توان در جوان نفوذ کرد، از این رو امام علی(ع) می فرماید: «دل های مردم وحشی است، پس هر کسی بتواند با آن ها الفت برقرار کند، به او روی خواهند آورد».(۲۳) برای این کار باید به جوان شخصیت داد و از به کار بردن الفاظ تحقیرآمیز خودداری کرد.

      هم چنین یکی از خواهش های طبیعی نوجوانان و جوانان این است که مانند بزرگ سالان به عقایدشان احترام گداشته شود. گاهی جوان بر عقیده خود پافشاری می کند، چون آن را حق می داند. گرچه از دید مربیان و معلّمان، آن نظریه باطل است. اما باید توجه داشت که توهین کردن به عقیده و نظر او توهین به همه وجودشان خواهد بود. از این رو اسلام به مسلمانان دستور می دهد که به عقاید همگان احترام بگذارند و حتی از توهین کردن به بت پرست ها خودداری کنند.

      ۱۲ – بیان فلسفه احکام
      علی رغم این که جوانان زمینه گرایش به امور مذهبی و دین را دارند، لکن روح جست وجوگری نیز دارند. از این رو مطالبی را بهتر قبول می کنند که کاربردی و توأم با استدلال باشد؛ بدین منظور که مسائل دینی در کنار مسائل علمی و به صورت تطبیقی بیان شود. از این رو لازم است تا آن جا که امکان دارد فلسفه و حکمت احکام و تعالیم دینی تبیین شود تا جوان ضمن قبول آموزه های دینی، با آگاهی، بینش، بصیرت و با انگیزه قوی تر به تعالیم دین روی آورند. این امر می طلبد که مربیان و روحانیان با مطالعات گسترده به بیان آموزه ها و تعلیمات دین بپردازند.

      ۱۳ – بیان اهداف دین و نقش آن در زندگی
      در تربیت دینی جوانان باید به این اصل مهم توجه داشت که دین، نیاز به تبیین و میزان تأثیرگذاری آن در زندگی جوان دارد. از این رو پیش از آن که بگوییم دین اسلام جامع ترین، کامل ترین و نیکوترین دین هاست، باید بگوییم دین اسلام چیست و اهداف آن کدام است؟ این دین است که به بایدها و نبایدهای انسان جواب می دهد، جهان و انسان را هدف من می داند و نقشی اساسی در زندگی مادی و معنوی انسان دارد؟ اگر حقیقت دین و نقش آن در زندگی و خوش بختی انسان و اصلاح معاش و… به درستی تبیین گردد، فطرت دین گرا و خداجویی جوانان آن را به راحتی می پذیرند.

      پی نوشت ها:
      ۱) ر.ک: شهید مطهری، علل گرایش به مادیگری.

      ۲) محمدتقی فلسفی، جوان، ج ۱، ص ۴۱۱٫

      ۳) همان، ص ۴۱۲٫

      ۴) مجله پیوند، شماره ۲۶۰، ص ۱۸٫

      ۵) غررالحکم و دررالکلم، ج ۴، ص ۳۲۹٫

      ۶) وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۶۸٫

      ۷) مطهری، ده گفتار، ص ۶۷٫

      ۸) مجله پیوند، ش ۲۴۴، ص ۵۰٫

      ۹) محمدتقی فلسفی، جوان، ج ۱، ص ۲۷۵٫

      ۱۰) مطهری، ده گفتار، ص ۱۸۹٫

      ۱۱) احزاب (۳۳) آیه ۷۰٫

      ۱۲) بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۰٫

      ۱۳) همان، ج ۲۴، ص ۱۵۱٫

      ۱۴) همان، ج ۷۸، ص ۳۴۸٫

      ۱۵) مجله پیوند، شماره ۲۴۳، ص ۳۲٫

      ۱۶) محجه البیضاء، ج ۳، ص ۱۲۲٫

      ۱۷) غررالحکم دررالکلم، ج ۳، ص ۳۶۷٫

      ۱۸) آل عمران (۳) آیه ۱۵۹٫

      ۱۹) حماسه حسینی، ج ۲، ص ۱۰۱٫

      ۲۰) بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۹۳٫

      ۲۱) احمد احمدی، روان شناسی نوجوانان و جوانان، ص ۶۲٫

      ۲۲) سفینه البحار، ج ۲، ص ۲۷۸٫

      ۲۳) نهج البلاغه، قصار ۴۷٫

    • مشاور , سپتامبر 15, 2017 @ 7:03 ب.ظ

      کارهای جذب جوانان به دین

      راه کارهای جذب جوانان به دین

      در نوجوانان و جوانان عاشورایی ۰

      جوانان، سرمایه های عظیم یک جامعه، آینده سازان نظام و افتخار آفرین مردم اند. جامعه شناسان معتقدند جامعه ای سالم است که جوانانی سالم داشته باشد.
      یکی از راه های مهم تربیت سالم، آشنایی جوانان با آموزه های دینی و بایدها و نبایدهاست. بایدها و نبایدهای دین به مثابه نسخه دکتر است که انسان را از بیماری ها نجات می دهد و نتیجه آن، ایجاد جامعه ای قانون مند، متمدّن و سالم است. اگر در برخی روایات از پیامبر صلی الله علیه و آله به طبیب یاد شده، درست بدین معناست، زیرا حضرت با نسخه دین، بیماری های روحی را درمان می کند و مردم را به دین مداری فرا می خواند.
      از این رو بایسته است همه مردم به ویژه جوانان با دین بیش تر آشنا شوند. زندگی بدون ایمان و دین، رنج آور است. البته همه مردم به طور فطری، دین گرا هستند، ولی این امر در اثر برخی عوامل، کم رنگ و گاهی در برخی موارد فراموش می گردد. در این میان آشنایی جوانان با دین اهمیت بیش تری دارد، زیرا فتح قله های موفقیت و طی مسیر پر فراز و نشیب زندگی، با دین گرایی امکان پذیر است.
      جان.بی.کایزل می گوید: «بی ایمانی به خصوص از این لحاظ رنج آور است که دنیا و هر چه را که در اوست در نظر ما لغو و بیهوده و ناپایدار جلوه می دهد، در صورتی که صاحب ایمان در آفرینش و در زندگانی، منظور و مقصودی می بیند. ایمان است که ما را در طوفان روزگار، از افتادن و مغلوب شدن نگاه می دارد. کسی که مذهب ندارد، غریقی است که مدام در دریای شک و تردید و بی تکلیفی دست و پا می زند، خوب را از بد و مفید را از مضر و راست را از دروغ نمی تواند جدا کند و هر روز و هر ساعت، عقیده ای دارد و با خود و با طبیعت و با اهل دنیا پیوسته در جدال و کشمکش است.»
      دکتر کارل می گوید: «امروز نیز مانند همه اعصار، در همه کشورها، مردان و زنانی وجود دارند که زیستن برای آنان هدفی ناکافی است و حیات در نظرشان پربهاترین مواهب نیست. آنان تشنه جمال و وارستگی و عشق اند و می خواهند به خدا برسند.»
      با ذکر این مقدمه، اینک به برخی از راه کارهای جذب جوانان به دین اشاره می شود:
      ۱ – شناخت جوان
      مشکل رهبری نسل جوان، نفهمیدن زبان، منطق، احساسات ویژه و خواسته های واقعی آنان است. دوره جوانی اقتضائات خاص خود را دارد. جوانان به دلیل ناپختگی، کم تجربگی، احساسات شدید و مشکلات بلوغ، به طور طبیعی، خطاپذیرند. از طرفی، روحیه استقلال طلبی، زمینه چالش ها و تضادهایی را میان آنان و بزرگ ترها به وجود می آورد. از این رو هم نحوه برخورد با جوانان بسیار ظریف و حساس است و هم برای رهبری آنان، نیازمند شناخت دقیق از روحیاتشان می باشیم.
      بعضی افراد بدون توجه کافی به واقعیات دوران نوجوانی و جوانی و مشکلات ویژه آنان، واکنش تندی از خود نشان می دهند و چه بسا یک برخورد نسنجیده، برای همیشه جوان را از ورود به مسائل دینی برحذر دارد و همین باعث شود شبهات خود را در دلش نگه دارد و سال ها با آن درگیر باشد.
      طرح شبهه از سوی جوانان را نباید بر بی دینی آنان حمل کرد. پرسش، حق جوان است. جوان با ده ها سؤال بنیادی روبه رو است. پس باید با آغوش باز از پرسش های نسل جوان استقبال کرد. به سؤال های آن ها جواب داد و حتی تشویق هایی برای سؤال کردن در نظر گرفت.
      شهید مطهری نیز برای آموزش دینی جوانان به ضرورت شناخت آنان تأکید می نماید: «ابتدا باید نسل جوان را بشناسیم. نسل جوان، مزایا و عیب هایی دارد، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساسات دارد که در گذشته نبود، از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی نیز دارد و باید آن ها را شناخت و چاره کرد….
      ۲ – نهادینه کردن دین در خانواده
      خانواده به عنوان نخستین کانون تعلیم و تربیت، نقش عمده ای در برقراری ارتباط جوان با دین دارد. ستون فقرات دین مداری، در خانواده شکل می گیرد، رفتار و گفتار اعضای خانواده، مؤثّرترین عامل گرایش جوانان به دین است. بیش تر جوانانی که دین خود را حفظ نموده اند، خانواده دین دار داشته اند؛ در حالی که برخی از جوان های دین گریز، خانواده های دین گریز داشته اند.
      متأسفانه در برخی خانواده ها بی توجهی به دین به صورت یک عادت در آمده و در طول سال سخنی از مسائل دینی به میان نمی آید و انجام فرایض دینی دیده نمی شود. طبیعی است در چنین فضایی بی اعتنایی به دین عادت می شود، حتی این امر در جامعه نیز ظهور می نماید، زیرا بسیاری از کارهای ناپسند تا در خانواده به صورت عادت در نیاید در اجتماع انجام نمی گیرد.
      امام علی علیه السلام یکی از روش های تربیتی را عادت می داند و از آن به طبیعت دوم یاد می کند: «نفس خود را به امور نیک عادت دهید تا شرافت یابید و آخرت خود را آباد کنید و ستایش کنندگان را افزایش دهید». از این رو اسلام سفارش می کند فرزندان را از کودکی به نماز و روزه عادت دهید تا تقید به فرایض در بزرگ سالی بر آنان دشوار نگردد. استاد مطهری می گوید: این خود یک غفلت و اشتباه بزرگی است که امروز در اجتماع ما که برای گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله بیش از اندازه ارزش قائلیم و بیش از اندازه انتظار داریم. در حقیقت از زبان، اعجاز می خواهیم. .. ولی فرزندان ما بیش از آن که به گفتار ما نظر افکنند اعمال ما را زیر نظر می گیرند که گفته اند: بچه های ما آن گونه می شوند که ما هستیم، نه آن گونه که، می خواهیم.
      دکتر کارل می گوید: «از هم اکنون باید مسئله احیای تعلیمات عمومی را مورد نظر قرار داد. دبستان ها، دبیرستان ها و دانشکده ها نتوانسته اند مردان و زنانی تربیت کنند که به خوبی از عهده رهبری صحیح زندگی برآیند. تمدن غرب به سوی انحطاط گراییده، زیرا نه مدرسه و نه خانواده، موفق به تربیت مردمی واقعاً متمدّن نشده است.»
      گرچه «کارل» از تعلیم و تربیت عمومی سخن می گوید، ولی تعلیم دین داری نیز از این کلیت مستثنا نیست.
      ۳ – زمینه سازی در مراکز آموزشی
      مدرسه به عنوان خانه دوم می تواند پل ارتباطی بین جوان و دین باشد، زیرا جوانان بیش تر اوقات خود را در محیط مدرسه و در تماس و گفت وگو با مربیان می گذرانند. بدیهی است که گفتار و کردار آنان تأثیر بیش تری دارد.
      متأسفانه امروزه در مراکز آموزشی دو مقوله آموزش و پرورش از یک دیگر جدا شده و افراد خاصی خود را موظف به تربیت دینی نوجوانان و جوانان می دانند، از این رو در مدارسی که نماز جماعت اقامه می شود در نمازخانه فقط مربیان پرورشی و معلمان دینی حضور می یابند و دیگر معلمان حضور ندارند یا حضور آنان کم رنگ است. آیا معلمان ریاضی، انگلیسی، ورزش، فارسی و… در قبال تربیت دینی دانش آموزان وظیفه ای ندارند؟ اگر معلم ریاضی در کنار دانش آموزان در نماز جماعت حضور یابد قطعاً اثر او به مراتب بیش از مربیان پرورشی خواهد بود.
      از سوی دیگر متصدیان امور مدارس باید به تربیت امور دینی بیش تر توجه کنند. متأسفانه در مدارس ما به آموزش دین آن طور که باید، بها داده نمی شود و مسئولان مدارس به تعلیمات دینی توجه ندارند. اگر از همان دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان به مسائل دینی بیش تر توجه شود، فرهنگ دین مداری نهادینه می شود و جوانان به امور دینی اهمیت بیش تری می دهند.
      ۴ – پاسخ به شبهات و پرسش های بنیادین جوان
      به طور کلی جوانان، ذهن خلاق و جست جوگری دارند و همواره به دنبال کشف حقیقت و حل مسائل و پاسخ گویی به شبهات خویش اند. جوان با ده ها سؤال از جمله این که «من کیستم و از کجا آمده ام و به کجا می روم.» روبه رو است که برای این سؤال ها باید جواب قانع کننده ای ارائه داد.
      علاوه بر آن امروز شبهه افکنی – در حوزه فرهنگ دینی – یکی از بارزترین جلوه های تهاجم فرهنگی در عرصه تربیت اسلامی است. در عصر حاضر دشمنان با بهره گیری از همه ابزارها مانند ماهواره و اینترنت، مبانی دینی جوانان را نشانه گرفته و سنگرهای عقیدتی را فتح کرده اند، اما ما چه کرده ایم؟ ما باید قبل از این که دشمن شبهه ایجاد کند، شبهه شناسی و سپس شبهه زدایی نماییم و هیچ گاه حالت دفاعی نداشته باشیم و حال این که این گونه نیست.
      البته این شبهات به قول استاد مطهری، گذرگاه خوبی هستند. اما عدم پاسخ گویی به آن ها یا در نظر نگرفتن روحیه جوانان در هنگام پاسخ گویی، موجب تزلزل در باورهای دینی آنان می گردد و پایه های تربیت دینی را سست می گرداند. جوان اگر احساس کند کسی هست که درد دلش را می شنود و پاسخ گوی سؤالات اوست، امیدوار می شود.
      استاد مطهری می گوید: «ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست، چرا در مدرسه ها قرآن یاد نمی گیرند، حتی به دانشگاه هم که می روند از خواندن قرآن عاجزند. البته جای تأسف است که این طور است، اما باید از خودمان بپرسیم ما تاکنون چه اقدامی در این راه کرده ایم؟ آیا با همین فقه و شرعیات و قرآن که در مدارس است توقع داریم نسل جوان با قرآن آشنایی کامل داشته باشد؟ قرآن از مؤمنان می خواهد که سخنانشان محکم و استوار باشد: «قولوا قولاً سدیداً.»
      ۵ – به کارگیری شیوه های کاربردی پیام رسانی دینی
      متأسفانه در روش های تبلیغی و جذب جوانان، بیش تر از روش های کلیشه ای و تکراری استفاده می کنیم. همین امر در بی علاقگی و گریز جوانان از مسائل دینی، مؤثّر بوده است. در برخی تحقیقات به ویژه تحقیقاتی که در آموزش و پرورش انجام پذیرفته، یکی از دلایل گریز دانش آموزان از نماز جماعت، سخنرانی های طولانی و تکراری مطرح شده است. به عبارت دیگر ما هندسه گفتار با جوانان را به خوبی نمی دانیم و یا رعایت نمی کنیم. پرگویی، مکررگویی و ارتباط مستقیم آمرانه و دستوری، باعث دل زدگی و دین گریزی جوانان می شود.
      در یک نظرسنجی دیگر از دانش آموزان – که در مورد کسب اطلاعات درباره زندگی حضرت علی علیه السلام صورت گرفته است – معلوم گردید که سریال امام علی علیه السلام که از تلویزیون پخش شد، بالاترین نمره، و سخنان روحانیون، کم ترین نمره را به خود اختصاص داده است.
      این موضوع، نگرش منفی جوانان را به روش متعارف تبلیغ دینی می رساند و ثابت می کند که دانش آموزان، علاقه کم تری برای شنیدن سخنان یا خواندن مطالب دارند.
      ما باید برای تقویت باورهای دینی از هنر، فیلم و ابزارهای هم سو با شرایط زمان استفاده کنیم؛ مثلاً یکی از راه ها، استفاده از گفت وگوی مستقیم دو نفری و به اصطلاح تبلیغ چهره به چهره است. وقت آن رسیده که در سطح وسیع از این تجربه ارزش مند استفاده شود. ائمه جماعات مساجد و مسئولان تربیتی با اتخاذ روش ابتکاری، مجالس را به صورت پرسش و پاسخ برگزار نمایند.
      یکی از رموز موفقیت روحانیون در سال های دفاع مقدس در همین امر نهفته است. آن ها با رزمندگان نشست و برخاست داشتند و به اصطلاح امروزی با آن ها دم خور بودند. از این رو رزمندگان به محض شنیدن صدای اذان، با عشق و علاقه به نمازخانه ها روی می آوردند و ندای وحدت سرمی دادند.
      ۶ – معرفی صحیح سیره و گفتار معصومان علیه السلام
      ما می دانیم گوشت و پوست مردم ما به ویژه جوانان، با عشق و محبت به اهل بیت علیهم السلام آمیخته است. از سوی دیگر معارف اهل بیت علیهم السلام به گونه ای غنی است که اگر دقیق و صحیح معرفی شود جوانان به دین بیش تر توجه می کنند. امام رضا علیه السلام فرمود: «اگر مردم زیبایی های کلام ما را بدانند، از ما پیروی می کنند.»
      شخصی به نام خیثمه می گوید: بر امام باقر علیه السلام وارد شدم. حضرت فرمود: «ای خیثمه! شیعیان ما محبت در دلشان افکنده می شود و آنان ما را دوست دارند، در حالی که ما را ندیده و کلام ما را نشنیده اند. اگر آنان ما را ببینند و کلام ما را بشنوند، بر هدایت آنان افزوده می شود». امام رضا علیه السلام نیز فرمود: «تقوا و ورع را مراعات کنید. امانت دار و راست گو باشید. نسبت به همسایه ها خوش رفتار باشید. این ها چیزهایی است که محمد صلی الله علیه و آله بدان ها سفارش کرده است. در بین مردم نماز را برپا کنید و به دیدار خویشان خود بروید و به عیادت مریضان بروید. در تشییع جنازه ها شرکت کنید. زینت ما باشید و باعث زشتی و وهن ما نباشید. ما را پیش چشم مردم، بد جلوه ندهید و باعث نشوید که مردم به ما بدبین شوند.»
      ۷ – همدلی با جوان
      جوان، موجودی عاطفی، زود رنج و شکننده است. اگر با جوان با همدلی و احترام برخورد شود به سهولت می توان در قلب او نفوذ کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توصیه فرمود: «علیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئده ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً ماخالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ؛ بر شما باد به جوانان که قلب آنان رقیق تر و آماده پذیرش خیر است. وقتی خداوند مرا برای انذار و بشارت مردم مبعوث کرد سال خورده ها با من مخالفت کردند، اما جوانان با من پیمان بستند. بر این اساس لازم نیست آموزه های دینی و تکالیف شرعی را بر جوانان تحمیل کرد که این امر عکس العمل منفی دارد، بلکه کافی است آن ها را به صورت جذاب، عرضه نمود و در کنار هدایت، بر همدلی تأکید ورزید.
      ۸ – انعطاف پذیری
      همدلی بدون انعطاف پذیری، ممکن نیست. جوان به حکم جوان بودن در معرض خطا و لغزش است. از این رو امام علی علیه السلام می فرماید: «جهل الشباب معذور و علمه محقور؛ نادانی جوان، غیر قابل ملامت و علم او اندک است». خداوند به پیامبر رحمتش می فرماید: «اگر سخت دل و ترش روی بودی همه از تو دور و پراکنده می شوند.»
      مربی باید با تحمل و بردباری و انعطاف پذیری، با جوانان بزرگوارانه برخورد کند و چون پدری دل سوز دست نوازش بر سر آنان بکشد و «ارتباط عاطفی» را بر ارتباط دستوری و خشک، مقدّم دارد، زیرا هرگز نمی توان با خشم و خشونت، با جوان مواجه شد و به او آموزه های دینی را آموزش داد، چون روح جوان بسیار آسیب پذیر است و در برابر برخورد قهرآمیز واکنش نشان می دهد. از این رو باید مواظب بود در هنگام بیان مسائل دینی لطمه ای به شخصیت جوان وارد نشود. بهتر است در هنگام تعلیم مسائل دینی از جملاتی مانند «این سخن در شأن شما نیست» و «شأن شما بالاتر از این هاست»، «شما سرمایه های این مملکت هستید و جامعه و تاریخ به شما امید دارد» استفاده شود.
      ۹ – میانه روی
      در هدایت نسل جوان همان گونه که باید به سلیقه ها و علاقه های آنان توجه کرد و امر رشد و تربیت آنان را با مقتضیات ذات و جوهرشان هم آهنگ ساخت، باید از ایجاد شخصیت کاذب و توقع بی جا نیز پرهیز نمود.
      هم چنین دین را نباید به صورت خشک و خشن معرفی نمود، زیرا اسلام دین سمحه و سهله است. متأسفانه گاهی دین به صورتی معرفی می شود که برخی جوانان آنان را خشک و سخت و حتی غیر مفید می دانند. استاد مطهری داستانی را نقل می کند که گویای این حقیقت است: یکی از مقدس ها شخصی را که به مسجد می آمد و نماز جماعتش ترک نمی شد سرزنش کرد که اگر مسلمانی، چرا ریشت را این طور کرده ای؟ او از همان جا سجاده را بر می دارد و می گوید: این مسجد و این نماز جماعت و این دین و مذهب مال خودتان، رفت که رفت.
      بدین سان آنان که منادیان و ناشران فرهنگ اسلام هستند باید راه های معرفی اسلام را بلد باشند و در معرفی آن اعتدال را رعایت کنند. خوش بختانه دینِ واقع بین اسلام به نکات دقیقی پرداخته که بسیار کارگشاست. وقتی امام علی علیه السلام با خدمت کارش قنبر برای خرید لباس به بازار رفتند و دو پیراهن دو درهمی و سه درهمی خریداری نمودند، امام علیه السلام پیراهن سه درهمی را به قنبر دادند. قنبر گفت: شما به آن سزاوارتری، چون شما بالای منبر می روی و خطبه می خوانی. امام علیه السلام در پاسخ فرمود: «انت شاب و لک شره الشباب؛ تو جوان هستی و میل جوانی داری.»
      ۱۰ – هم آهنگی گفتار و کردار والدین و مربیان تربیتی
      جوانان تمام مسائل را زیر ذره بین انتقاد و موشکافی قرار می دهند و در اصول و بنیان های اعتقادی خود هیچ گونه تسامح و سهل انگاری را روا نمی دارند. عطش جوانان به مذهب در صورتی سیراب می شود که صداقت و خلوص را در همه امور مشاهده کنند، اما اگر با ناهم خوانی و تضاد در گفتار و عمل مذهبی روبه رو شوند، یا در اعتقاد خود سست می شوند و یا صدای خود را به اعتراض بلند می کنند….
      عدم هم آهنگی میان گفتار و کردار، نصیحت مربیان را بی اعتبار می کند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «به وسیله عمل خود راهنما و راهبر مردم به سوی فضیلت ها شوید و تنها دعوت گر زبانی نباشید». مربی دینی زمانی موفق است که کلام او از طرف خودش یا هم صنفان او نقض نشود و بین گفتار و رفتارش هم آهنگی باشد.
      ۱۱ – جلب اعتماد و احترام به عقاید جوان
      آموزش مسائل دینی در صورتی مفید است که اعتماد جوان جلب شود. بدون جلب اعتماد نمی توان در جوان نفوذ کرد، از این رو امام علی علیه السلام می فرماید: «دل های مردم وحشی است، پس هر کسی بتواند با آن ها الفت برقرار کند، به او روی خواهند آورد». برای این کار باید به جوان شخصیت داد و از به کار بردن الفاظ تحقیرآمیز خودداری کرد.
      هم چنین یکی از خواهش های طبیعی نوجوانان و جوانان این است که مانند بزرگ سالان به عقایدشان احترام گداشته شود. گاهی جوان بر عقیده خود پافشاری می کند، چون آن را حق می داند. گرچه از دید مربیان و معلّمان، آن نظریه باطل است. اما باید توجه داشت که توهین کردن به عقیده و نظر او توهین به همه وجودشان خواهد بود. از این رو اسلام به مسلمانان دستور می دهد که به عقاید همگان احترام بگذارند و حتی از توهین کردن به بت پرست ها خودداری کنند.
      ۱۲ – بیان فلسفه احکام
      علی رغم این که جوانان زمینه گرایش به امور مذهبی و دین را دارند، لکن روح جست وجوگری نیز دارند. از این رو مطالبی را بهتر قبول می کنند که کاربردی و توأم با استدلال باشد؛ بدین منظور که مسائل دینی در کنار مسائل علمی و به صورت تطبیقی بیان شود. از این رو لازم است تا آن جا که امکان دارد فلسفه و حکمت احکام و تعالیم دینی تبیین شود تا جوان ضمن قبول آموزه های دینی، با آگاهی، بینش، بصیرت و با انگیزه قوی تر به تعالیم دین روی آورند. این امر می طلبد که مربیان و روحانیان با مطالعات گسترده به بیان آموزه ها و تعلیمات دین بپردازند.

  • Mohammad , سپتامبر 13, 2017 @ 5:53 ب.ظ

    سلام ببخشید من یه مدتی هس مغزم زیادی یاریم نمیکنه حفظیاتم ضعیف شده حرفی که بهم میزنن یا فراموش میکنم یا به شک می افتم که ایا این حرفو بهم زدیانه؟نمیدونم چیکار کنم این واسم یه کابوس شده خیلی داره اذیتم میکنه یکم هم عصبی هسم زود عصبی میشم چیکارکنم؟؟به نظر شما این اتفاق از خودارضاعی نیس؟؟

    • مشاور , سپتامبر 15, 2017 @ 8:55 ق.ظ

      با سلام اگر دچار خودارضایی هستید خب ضعف حافظه اتفاق می افتد و طبیعی است ولی نه به این شدت که می فرمایید مگر اینکه سالها دچار خودارضایی باشید که بهتر است حتما با مراجعه حضوری شرایط بررسی و درمان شوید .چون مشکلات زیادی و عارضه های بسیاری اتفاق می افتد که شما بی اطلاع هستید .در هر حال امیدوارم با مراجعه دلیل مشخص شود و درمان را پیگیری کنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • بنت الزهرا , سپتامبر 18, 2017 @ 9:50 ب.ظ

    سلام.دنبال یه مشاوره خوب و خانوم میگردم.از قم.خودم قم زندگی نمیکنم ولی نزدیکم.نمیخوامم تو شهر خودم مشاوره برم.دوماهه ازدواج کردم.و اختلاف فرهنگی بین دوخانواده داره دیگه به اوج میرسه.همچین همسرمم تا میرم علاقه بهش پیدا کنم یه کاری میکنه سرد بشم.ازم توقعاتی داره که در شان من و خود مثلا مذهبیش نیست.کارم داره به طلاق میکشه.میخوام مشاوره حضوری داشته باشم.که حل بشه و اگرم نشد طلاق بگیرم.خودمو راحت کنم.
    میشه لطفا راهنماییم کنید.

    • مشاور , سپتامبر 19, 2017 @ 9:08 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز قطعا راهکارهایی برای اینکه زندگی شرایط بهتری پیدا کند وجود دارد پس نگران نباشید .در هر حال انتظارت همسر شما یا نامعقول است و یا طبیعی است و شما سخت گیری بیش از حد دارید البته تفاوت فرهنگی که فرمودید حتما تاثیر گذار است ولی نباید همه چیز به پای مسائل فرهنگی گذاشته شود.به هر حال بین هر زوجی اختلافاتی وجود دار د که باید مدیریت درست انها را بیاموزیم پس نگران نباشید زود تصمین نگیری قطعا رفتار هر دو نفر نیاز به اصلاح دارد.امیدوارم خوشبخت باشید و مشکلات حل شود .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • سحر , سپتامبر 23, 2017 @ 11:36 ق.ظ

    سلام همسرم به من خیانت کرده وبعدازچندین بارخیانت اکنون خودارضایی میکندوبامن ارضانمیشودچکارکنم اگرمن سمتش برم دوری میکندوخودش هم به سمت من نمیادواگرهم بیادتورابطه باسردی میادمن هرکاری میکنم که دوباره رابطه مان گرم بشودنمیشود چون اون چندنوع تنوع داشته تورابطه یاباکس دیگه ای رابطه داشته وحالاتورابطه ما سردی وجودداره وخوشش نمیادمن چکارکنم

    • مشاور , سپتامبر 23, 2017 @ 5:54 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ابتدا باید دید با همه شرایطی که می دانید و مباحث خیانتی که مطلع شدید ایشون همچنان تمایل به زندگی با شما دارند ؟و برعکس ؟و ایشون متنبه شدند بعد از جریانات خیانت یا همچنان ادامه دارد و خود ارضایی خود اختلال ی در رابطه جنسی است که علاوه بر عوارضی که ایجاد می کند قطعا مشکلات زیادی در رابطه و کیفیت رابطه ایجاد می کند که شما خود شاهد ان هستید و ارتباط با دیگران ممکن است باعث انتقال بیماری در رابطه با شما باشد به هر حال باید با این شرایط ایشون به فکر درمان باشند هم به خاطر تنوع طلبی و هم خود ارضایی که باعث ازار شما در رابطه و سردی رابطه شده است و هم اینکه از رفتارهای گذشته پشیمان باشند و قصد اصلاح رفتارهای خود را داشته باشند بدون تعارف در غیر این صورت خود شما باید ببینید می توانید ادامه دهید با همین وضعیتی که موجود است یا خیر ؟

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • سحر , سپتامبر 23, 2017 @ 10:51 ب.ظ

    باسلام خدمت مشاورگرامی من وهمسرم همدیگررادوست داریم ولی ایشون چون تنوع طلب هستن دوباربه من خیانت کردندقبل ازخیانت ایشون رابطه ماخیلی خوب بود وهیچ مشگلی نداشتیم وگاهابه دوباردرروزمیرسید که بامیل ورغبت ایشان همراه بود ولی ازموقعی که به من خیانت کردن الان اصلامیلی به رابطه جنسی بامن ندارن وتورابطه سردی وجودداره که بعضی اوغات هم ایشون ارضانشده عقب میکشن درصورتی که من همیشه بهترین لباسهاومرتب وعطرزده هستم والان هم که قول داده دیگه خیانت نکنه بطورمخفیانه خودارضایی انجام میدهند مثلااگرمن وایشون توخونه تنهاباشیم وازشون درخواست رابطه بکنم میلی ندارندولی درهمون لحظه اگرایشون روتنهابزارم خودارضایی میکنندکه بارهاشاهداین قضیه بودم من میترسم این سردی بوجوداومده کم کم اسیبهای جدی به زندگیمون بزنه من الان افسردگی گرفتم وهرکاری میکنم رابطمون مثل قبل نمیشه چون ایشون تجربه رابطه باچندنفرروداشتن وحالامیلی به من ندارن توروخداکمکم کنیداین سردی بوجوداومده برطرف بشه وحاصل زندگی مادوفرزند۱۲ساله هست همسرم۴۰سالشونه ومن۳۰سالمه ممنونم

    • مشاور , سپتامبر 24, 2017 @ 10:36 ق.ظ

      اگر یک مرد با زنی غیر از همسر خود در ارتباط باشد، از نگاه عموم خیانت محسوب می‌شود اما اگر همین مرد مدارکی را برای مشروع بودن رابطه‌اش ارائه کند، ازدواج دوم است و از نگاه قانون دیگر خیانت نیست در حالی که بسیاری از خانواده‌ها این رفتار را یک نوع خیانت می‌دانند اگرچه این جامعه و قانون یک جامعه است که میزان خیانت و نامهربانی را مشخص می‌کند.
      همیشه کسی که خیانت دیده باور نمی‌کند این اتفاق افتاده است و به جای تلاش برای بهبود وضعیت با انکار این موضوع، مشکلاتش را پیچیده‌تر می‌کند.

      صریح و بی‌تعارف سؤال کنید
      اخلاق به شما می‌گوید، زن و مرد باید چطور رفتار کنند. از نظر اخلاق کاملا درست است که زن و شوهر از اوضاع و احوال هم با خبر باشند. زن و شوهرها توقع دارند شریک زندگی‌شان برای یک رابطه رمانتیک و عاشقانه تلاش کند، همان‌طور که توقع دارند برای صداقت و امنیت در رابطه تلاش کند. با این حال هیچ زن یا شوهری دوست ندارد تمام رفتار و اعمالش زیر ذره‌بین باشد. اگر می‌خواهید به همسرتان نزدیک باشید و از همه چیز باخبر شوید از نظر اخلاقی بهتر است از خودش سؤال کنید. بهترین راه پیدا کردن حقیقت این است که از او بخواهید صادقانه و صریح درباره هر چیزی که به رابطه شما مربوط است، حرف بزند. اگرچه بیشتر زن و شوهرها پرسیدن مستقیم را سخت‌تر از کند و کاوهای پشت‌پرده رفتار همدیگر می‌دانند. حتی اگر با زیرنظر گرفتن همسرتان فهمیدید او خیانت می‌کند این دلیل خوبی نیست چون جاسوسی کردن کار درستی نیست. اگر همسرتان را زیرنظر بگیرید و هیچ اشتباهی در رفتار او پیدا نکنید، ممکن است احساس آرامش کنید، اما یادتان باشد که صداقت همسرتان را نشانه گرفتید. اکنون این شما هستید که در رابطه زناشویی‌تان چیزی را پنهان کرده‌اید. همه می‌خواهند حقیقت را بدانند، اما معمولا با انتخاب بدترین راه به این هدف می‌رسند.

      دروغ شیرین یا حقیقت تلخ؟
      همه ما اصرار داریم هرچه شریک زندگی‌مان می‌گوید، باور کنیم چون اعتماد به او، احساسی از امنیت و آرامش به ما می‌دهد. هیچ‌کس نمی‌خواهد به این مسئله اهمیت بدهد که همسرش دروغ می‌گوید به‌ویژه وقتی که احساس کند خیانتی در کار است. بیشتر انسان‌ها «دروغ شیرین» را به «حقیقت تلخ» ترجیح می‌دهند.

      بسیاری از زنان تلاش می‌کنند از خیانت همسرشان چشم‌پوشی کنند، زیرا تغییرات تازه و قبول آنها غیرقابل تحمل است و دقیقا به این دلیل است که معمولا همسران دیرتر از دیگران از خیانت شریک زندگی‌شان باخبر می‌شوند. همسر خیانتکار معمولا تمام تلاشش را برای گرفتن اعتماد شریک زندگی‌اش کرده و از این موقعیت کاملا سوء‌استفاده می‌کند. او همان چیزی را می‌گوید که همسرش دوست دارد بشنود: «من هرگز به تو خیانت نمی‌کنم.».

      خانم‌ها! زرنگ باشید
      کسی که خیانت می‌کند همیشه نگران این است که گیر بیفتد. اگر او بفهمد همسرش به او شک دارد، تمام تلاشش را می‌کند تا هیچ رد و نشانه‌ای از خیانت باقی نگذارد. درواقع فرد بدگمان به همسرش کمک می‌کند تا در خیانت موفق‌تر باشد. اگر به همسرتان شک دارید و بدگمانی‌های‌تان را به همسرتان نشان می‌دهید، فهمیدن حقیقت خیانت برای‌تان سخت‌تر می‌شود. اعتماد و بدگمانی هر دو می‌توانند برای همسر خیانتکار مزیت باشند.

      اگر به همسرتان شک دارید آن را ابراز نکنید تا زمانی که بتوانید اثباتش کنید. خوب است کمی درباره مشکلات زناشویی‌تان با هم حرف بزنید، اما به خیانت هیچ اشاره‌ای نکنید، چون او هرگز به شما نمی‌گوید که خیانت کرده است، مگر اینکه شما دلایل خوبی برای اثبات داشته باشید. پس هرگز بدگمانی‌تان را تا زمانی که دلیل واضحی برای خیانت او ندارید، نشان ندهید. او به راحتی می‌تواند حذف شما را انکارکند. به واکنش همسرتان در برابر اتهامی که به او می‌زنید، فکر کنید. او به شما چه خواهد گفت؟ «شوخی می‌کنی؟»، «ما فقط دو تا دوست صمیمی هستیم»، «هیچ چیزی بین ما نیست»، «تو داری اشتباه می‌کنی.» اگر بتوانید واکنش‌های همسرتان را حدس بزنید، می‌توانید، از قبل دلایل مستندتان را به او نشان دهید.

      شوک بعد از کشف خیانت
      وقتی متوجه خیانت همسرتان می‌شوید خیالات و افکار زیادی درگیرتان می‌کند. شوک بعد از کشف راز خیانت واکنش‌هایی مثل افسردگی، خشم، افکار پریشان، عدم تمرکز و زیرنظر گرفتن همیشگی همسر نتایج اجتناب‌ناپذیر این موضوع هستند. بهترین راه برای مقابله با این احساسات و واکنش‌ها این است که با فرد مناسبی حرف بزنید با کسی که قضاوت نمی‌کند، حامی است و آرام‌تان می‌کند. کسی را انتخاب کنید که بدون پیشنهادات نامعقول و خشونت‌آمیر و نصیحت‌های ابتدایی و همیشگی شنونده خوبی باشد. نصیحت در این شرایط مفید نیست. پند و اندرز هیچ کمکی به شرایط شما نمی‌کند، تصمیم‌گیری‌های آنی نیز بی‌فایده هستند. اما پیدا کردن کسی که شنونده باشد بسیار مهم است زیرا تنش و فشار عصبی‌ای که تحمل کرده‌اید را آرام می‌کند.

      همچنین احساسات‌تان را نباید فورا با همسرتان در میان بگذارید. وقتی شما این راز را می‌فهمید و آن را با همسرتان مطرح می‌کنید او نمی‌تواند به حرف‌های‌تان گوش بدهد یا همراهی‌تان کند. مطرح کردن احساسات منفی‌تان با شدت و فشاری که تحمل می‌کنید باعث واکنش‌های دفاعی در همسرتان می‌شود.

      جدایی تنها راه نیست
      اگر زن و شوهر هر دو بخواهند رابطه زناشویی‌شان را حفظ کنند باید به فکر گام‌های بعدی باشند. قدم‌های بعدی سخت‌تر و مهم‌تر هستند. نجات و حفظ رابطه‌ای که از خیانت آسیب دیده است نیاز به همدلی هر دو نفر دارد. این هدفی نیست که به تنهایی به آن برسید.

      تشخیص انگیزه‌های اصلی خیانت و حرف زدن درباره آن بسیار مهم است. اما همسر خیانتکار همیشه جزئیات را پنهان‌کند زیرا او نگران این مسئله است که حرف زدن درباره جزئیات فقط مشکلات را بیشتر و سخت‌تر ‌کند. گفت‌وگو درباره داستان خیانت باعث مطرح شدن حرف‌هایی می‌شود که نه گوینده و نه شنونده تحمل شنیدن آن را ندارند. سؤال‌هایی که جواب دادن به آنها سخت است و شنیدن جواب‌ها غیرقابل تحمل، بنابراین پیدا کردن انگیزه‌های خیانت و گفت‌وگو درباره جزئیات آن برای زن و شوهرها نیاز به بینشی عمیق و مهارت‌های ارتباطی موثر دارد. اما هرچه به مسئله پرداخته نشود مشکلات پیچیده‌تر می‌شوند. مشاوره برای زوج‌هایی که تردید دارند و نمی‌توانند احساسات‌شان را درست بشناسند و نگران آینده رابطه هستند بسیار ضروری و کمک‌کننده است.

      این نکته را فراموش نکنید که زنان قدرت کافی برای مقابله با خیانت را دارند، تنها کافی است از این باور که همه مردها مثل هم هستند و جز به رابطه جنسی به چیز دیگری فکر نمی‌کنند، دست بردارند و در جهت بهبود شرایط زندگی مشترک خود تلاش کنند. لازم است بدانید برای مردان مهم‌ترین چیز در زندگی مشترک این است که ارزشمند و مورد احترام باشند و به آنها نشان دهند که تا چه اندازه به آنها احترام می‌گذارند و آنها را توانمند می‌دانند.

      ماجرای خیانت از روزی که همسرتان با نفر سومی صحبت می‌کند، آغاز نمی‌شود. سابقه این اتفاق به ماه‌ها و حتی سال‌ها قبل از آشنایی او با زن دیگری برمی‌گردد. به روزهایی که بی‌توجه به خطری که پشت در خانه‌تان کمین کرده، تنها با خیال اینکه همدیگر را دوست دارید به ریزه‌کاری‌های ارتباط‌تان بی‌توجهی می‌کردید. اگر می‌خواهید با این ریزه‌کاری‌ها آشنا شوید. این صفحه را با دقت بخوانید و توصیه‌های‌مان را هر روز در خانه تمرین کنید.

      تو یک فرشته نیستی
      گرچه حفظ یک رابطه زناشویی سخت‌ترین نوع حفظ یک رابطه است اما باید بدانیم در هر رابطه‌ای از هر نوع و هر شکل هر فرد فقط می‌تواند خود را تغییر دهد نه هیچ‌کس دیگر را. پس به جای کنترل کردن همسرتان و بازی کردن نقش کارآگاه، صادقانه و دور از تعصب به چالش‌ها و مشکلات زندگی مشترک خود نگاه کنید. برای شروع بهتر است نگاهی به رفتارها و باورهای خود بیندازید. سهم شما از فاصله‌ای که میان شما و همسرتان ایجاد شده چقدر است؟ بهتر است تصویر فرشته‌مانندی که از خودتان ساخته‌اید را پاک کنید و با پذیرفتن اشتباهات‌تان برای برطرف کردن‌شان تلاش کنید.

      خسته نشوید
      ایمن کردن زندگی مشترک، کار یک روز و ۲ روز نیست. ساختن روابط مطلوب نیازمند تلاش مداوم است. گرچه میزان همخوانی و شباهت شما و همسرتان تاثیر مثبت زیادی در دوام یک ارتباط موفق دارد اما آنچه در ایجاد و حفظ رابطه زناشویی اهمیت بیشتری دارد، برخورد مناسب با ناسازگاری‌ها و ناهماهنگی‌هاست. به عبارت دیگر آنچه موجب شکست در رابطه می‌شود تفاوت‌های شما نیست بلکه نوع نگاه‌تان به تفاوت‌هاست، پس مراقب خطرساز شدن نگاه‌تان باشید.

      عادی نشوید
      یکی از بهترین راه‌های دستیابی به صمیمیت و نزدیکی در رابطه زناشویی خلاقیت و جست‌وجوی راه‌های تازه است. پختن یک غذای جدید و متفاوت با کمک همان موادی که می‌دانید همسرتان از خوردن‌شان لذت می‌برد، تماشای یک فیلم خوب در آخر هفته، خرید و یک تفریح تازه برای خلق چند ساعت متفاوت و وقت گذراندن با هم یا حتی ایجاد تنوع و تغییر در ظاهرتان همه راه‌های به ظاهر ساده اما تاثیرگذاری هستند که کسالت را از زندگی شما دور می‌کنند. وارد شدن به خانه‌ای که همیشه یک شکل است، خوردن غذاهایی که همیشه یک طعم می‌دهند و دیدن فردی که هیچ وقت به ظاهرش نمی‌رسد حتی اگر در روزهای اول ایجاد مشکل نکند به مرور خسته‌کننده و عادی می‌شود و بیش از حد عادی شدن همان اتفاقی است که می‌تواند زندگی مشترک‌تان را به خطر بیندازد.

      صمیمی شوید
      مهم‌ترین انگیزه زن و مردی که به سوی روابط فرازناشویی کشیده می‌شوند، تجربه مجدد صمیمیت فردی و جنسی است چراکه در چنین رابطه‌ای هیچ یک از طرفین به عیب‌جویی، سرزنش و تهدید یکدیگر نمی‌پردازند. پس صمیمیت و دوستی را جایگزین رفتارهای مبتنی بر کنترل‌گری مانند سرزنش، تنبیه و… کنید.

      مثبت‌ها را ببینید
      همسرانی که ویژگی‌های مثبت یکدیگر را به خاطر می‌سپارند و نکات منفی یکدیگر را به کل شخصیت هم نسبت نمی‌دهند و تلاش بیشتری برای تغییر نقاط ضعف خود می‌کنند، به احتمال بسیار کمی با این بحران روبه‌رو می‌شوند. محرمانه نگه داشتن رازها و ناتوانی‌های همسر از نشانه‌های ارتباط موفق است.

      قدر شناس باشید
      بد نیست بدانید در میان تمامی دلایلی که ممکن است همسرتان را از شما ناراضی کند، ۵۴درصد موارد به قدرنشناس بودن همسرشان اشاره می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد که ۱۲ درصد پرخاشگری همسر و ۱۱ درصد نبود شرایط لازم برای بحث در مورد عواطف و احساسات واقعی را دلیل جدایی عاطفی می‌دانند. فقدان ارزش‌ها و علایق مشترک هم در این میان در مراتب بعد قرار دارد. این آمارها نشان می‌دهد که مهم‌ترین تفاوت فرد سوم نسبت به شما، رفتار اوست که سبب می‌شود همسرتان احساس کند خواستنی‌تر و دوست‌داشتنی‌تر است، پس تا دیر نشده، خودتان این حس را در او ایجاد کنید.

  • سحر , سپتامبر 23, 2017 @ 11:09 ب.ظ

    باتشکرازمشاوران گرامی من بااینکه متوجه خیانت همسرم شدم فشاربه خودم اوردم ودرتنهایی وخفاگریه میکنم وبااینکه افسردگی گرفتم ولی بازهنگام رابطه یادرخانه نگذاشتم رفتارم موجب سردی همسرم بشودوهمچنان امیداصلاح ایشون رودارمچون باوجوددوفرزندمسئله جدایی مسئله کارسازی نیس ولی ازطرفی همازاینهمه سردی وبی محبتی وتنوع طلبی وخودارضایی ایشون خسته شدم ولی بااینهمه بازهم ایشون رودوست دارم ومیدونم ایشونم منودوست داره توروخداکمکم کنیدمشکلم حل بشه کارم شده شب وروزگریه ودعا من مدرککارشناسی دارم وهمسرم سیکل هم نداره ممنون میشم کمکم کنیدمحتاجم به کمکتون

    • مشاور , سپتامبر 24, 2017 @ 9:01 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز اینکه روحیه قوی دارید و اصلا موضوع طلاق برای شما موضوعیت ندارد بسیار اهمیت دارد .و لی خودتون می فرمایید افسرده شدید ولی باز اجازه ندادید روابط سرد شود و شما دو فرزند هم دارید .توجه داشته باشند ین شیوه اشتباه است که ایشون رو مطلع نکنید و ایشون متوجه رفتارهای اشتباه خودشون نباشند و فکر کنند هر کاری هم انجام دهند روابط باز مثل سابق خواهد بود .این یعنی شما در ان زندگی حالت فرسایشی پیدا خواهید کرد .امیدوارم متوجه شرایط باشید .و ایشون باید حتما درمان شوند هم خوددارضایی و هم تنوع طلبی که در رابطه با شما ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند به لحاظ پزشکی .امیدوارم متوجه صحبت های بند۶ باشید و با ایشون جدی راجب مشکلاتشون صحبت کنید .امیدوارم موفق و خوشبخت باشید و بتوانید ایشون رو برای مراجعه قانع کنید .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • سحر , سپتامبر 24, 2017 @ 8:58 ب.ظ

    سلام مشاورگرامی حالامن چطورمیتونم بااین افسردگی وفکروخیالهایی که بعدازخیانت همسرم سراغم اومده کناربیام چون یه جورایی دچاروسواس فکری شده ام یعنی بادیگران حرف میزنم ولی حواسم جای دیگه است یعنی همش دارم به این موضوع فکرمیکنم که چطوربه من خیانت کرد واین همه فکرمنوبه خودش مشغول کرده وهرچه تلاش میکنم فکرنکنم نمیشودگاهی موسیقی گوش میدهم یافیلم میبینم که حواسم پرت شودولی بعدازمدتی میبینم ازفیلم چیزی نفهمیدم وحواسم روی فکروخیالام هست والان افسردگی گرفتم بایدچکارکنم اگه هرشب ارامبخش نخورم نمیتونم بخوابم خلاصه اینکه فشارزیادروحی دارم همش درتنهایی خودم گریه میکنم که چرازندگیم خراب شدوهمسرم خیانت کردهمش فکرمیکنم چطوربااون خانم رابطه داشته دارم دیوانه میشم

    • راهنما , سپتامبر 25, 2017 @ 8:32 ق.ظ

      هر دو حالت پیش می آید: مردی به زن خود خیانت کند یا زنی به شوهرش خیانت کند. اما این مقاله درمورد زنانی است که شوهرانشان به آنها خیانت کرده اند. البته اگر شما مردی هستید که همسرتان به شما خیانت کرده است، باز هم ممکن است این مطالب به دردتان بخورد.

      احساسات بعد از کشف خیانت معمولاً بسیار شدید هستند. عصبانیت، بهت، سردرگمی، خیانت و شوک در شما شدت میگیرند. زنی که به او خیانت شده است شدیداً عصبانی شده و آزادی برای خالی کردن این عصبانیت میخواهد. زبان عصبانیت هیچوقت دلپذیر نیست. اما نه تنها هیچ اشکالی ندارد که به آن زبان حرف بزند، بلکه برای بهبودی واقعی کاملاً ضروری است. آدمها تا وقتی دیوانه نشوند، بهتر نمی شوند.

      اگر جلو این خشم گرفته شود، این خشم به لایه های زیرین رفته و روحتان را از درون میخورد. خیلی مهم است که در چنین شرایطی خشمتان را ابراز کنید.

      بعد از اولین انفجار خشم، نیاز به اطلاعات پیش می آید. دوست دارید بدانید چه اتفاقی افتاده است. کی این اتفاق افتاده، چند وقت یکبار تکرار شده و از این قبیل. این دقیقاً وقتی است که باید از شوهرتان همه این سوالها را بپرسید. مردها معمولاً دوست دارند جزییات رابطه جنسی را بدانند و زنها بیشتر دوست دارند بدانند که شوهرشان آن زن دیگر را دوست دارد یا نه. این نیاز هر چه که باشد، اطلاعات خیلی برایتان اهمیت دارد و نباید از آن بگذرید.

      هیچ دلیلی برای پنهان کردن این قبیل اطلاعات از همسری که آسیب دیده است وجود ندارد. ازدواج با سوگند مقدسش شکسته و خرد شده است و چیز دیگری از این ازدواج باقی نمانده که بخواهید از آن محافظت کنید. به همین دلیل کسی که خیانت کرده است باید هر اطلاعاتی که همسرش از او می خواهد را در اختیار او قرار دهد.

      گاهی فرد خیانتکار تصور میکند که وقتی همسرش از او سوال میکند، هر چه که به نظرش درست است را باید جواب بدهد، به همین دلیل جزییات را مخفی میکند. هیچ چیز بیشتر از فریب دوباره، شعله خشم همسرتان را تندتر نخواهد کرد. در هر حال همه واقعیت برملا می شود.

      این زمانی است که همه واقعیت را باید بر زبان بیاورید، یا حداقل تا حدی که همسرتان میخواهد. این دو با هم تفاوت دارند. خیلی از کسانی که دوران بهبودی از خیانت همسرانشان را پشت سر گذاشته اند میگویند وارد شدن بیش از اندازه به جزییات آن خیانت، تصویر شکجه آوری در ذهن ایجاد میکند که سالها دست از سرتان برنخواهد داشت. اما لازم است از این خط باریک فاش سازی و صداقت به دقت عبور کنید و سعی کنید این فاش سازی بیشتر باشد تا کمتر.

      البته ایدآلترین حالت ممکن این است که نیاز همسرتان در این رابطه را برآورده کنید. باید کاری که کرده اید را پذیرفته و آن را اعتراف کنید. سعی نکنید برای محافظت از خودتان واقعیت را تغییر دهید. با فریب هیچوقت نمیتوان رابطه ای ایجاد کرد چه برسد به اینکه رابطه خراب شده ای را دوباره درست کرد.

      پنهان کردن اطلاعات کار را نصفه باقی خواهد گذاشت. هر چه مدت بیشتری از این کار نیمه بگذرد، بیان حقایق دشوارتر خواهد شد. اگر ازدواجتان بر هم نخورده و سر جایش باقی بماند، این راز همیشه ته دلتان میماند و همسرتان که خیانت دیده و توقع داشته که از مرحله خشم با داشتن این اطلاعات با فکر بازتری بیرون بیاید، همیشه این کینه را در قلب خود نگه خواهد داشت.

      قدرت ادامه ازدواج الان دیگر در دستان کسی که خیانت دیده است. ممکن است تصور کنید که اگر بخواهید خشمی که احساس میکنید را با همان شدت ابراز کنید، همسرتان را به آغوش معشوقه اش خواهید فرستاد. ممکن است این اتفاق بیفتد اما یادتان باشد شوهرتان همان زمان هم در آغوش معشوقه اش بوده است و عصبانی بودن الانتان قرار نیست او را بیشتر از پیش جذب آن زن کند.

      از اینها گذشته، چیزی از زندگی زناشوییتان باقی نمانده که بخواهید از آن محافظت کنید. اگر قرار باشد در آینده باز با هم زندگی کنید، باید طور دیگری زندگی کنید. وقت شروع دوباره است. مقدس ترین جنبه های این ازدواج از بین رفته است، الان باید شروع به ساخت دوباره آن کنید.

      در مرحله غم و اندوه، کمی بهبودی حاصل میشود. اما این روند مداوم نخواهد بود – دو قدم به جلو برداشته و یک قدم عقب می آید. از نظر احساسی زمان بسیار سختی است اما این بخشی از روند طبیعی غصه خوردن برای چیزهایی است که از دست داده اید: مثل اعتماد، عشق و ازدواجتان.

      درست همان زمانی که فرد احساس میکند کم کم بر این درد غلبه میکند، این غم دوباره رو می آید. اما امیدتان را از دست ندهید: شدت این درد به تدریج کمتر شده و با تداوم کمتری اتفاق میافتد و وقتهایی که حالتان خوب است طولانی تر از وقتهایی خواهد شد که ناراحتید.

      این روند غصه خوردن درست مثل سوگواری برای مرگ همسر می ماند. زنهایی که به آنها خیانت شده هم درست واکنشهایی را گزارش میکنند که زنانی که شوهرانشان فوت شده اند:

      – احساس میکنند که همسرشان ترکشان کرده است.
      – خود را در اندوهشان تنها میبینند.
      – احساس میکنند که میتوانستند برای جلوگیری از این اتفاق کاری انجام دهند.
      – احساس میکنند با بقیه فرق دارند و دیگر بین زوجهای دیگر احساس راحتی نمیکنند.
      – کارهای ناتمام زیادی با همسرشان داشته اند که دیگر الان انجام آن برایشان امکانپذیر نیست.
      – از آینده وحشت دارند.
      – احساس میکنند باید رفتاری بهتر میداشتند.
      – وانمود میکنند که اتفاقی نیفتاده است (مثل زن بیوهای که برای همسر از دست رفتهاش سر میز غذا بشقاب میگذارد).

      غصه خوردن اهمیت زیادی دارد اما خیلی مهمتر این است که بدانید برای چه غصه می خورید. برای بعضی ها نوشتن این فقدان ها روی کاغذ خیلی کمک می کند. شما هم میتوانید امتحان کنید. سعی کنید تا جایی که ممکن است با خودتان صادق باشید.

      گریه کردن جلو دیگران هیچ ایراد و اشکالی ندارد. غصه همیشه قابل پیشبینی نیست، قابل کنترل هم نیست. گریه کردن جلو همسر خیانتکارتان هم هیچ اشکالی ندارد. درواقع او باید این گریه ها را ببیند و حس کند که چه خرابی در زندگیاش به بار آورده است. درمورد ناراحتیتان کاملاً صادق باشید.

      یکی از اولین چیزهایی که یک زن خشمیگین و غصه دار میخواهد، تضمینی است برای اینکه دیگر این اتفاق نمیافتد. خیلی از زن ها تصور میکنند که اگر از همسر خیانتکارشان بخواهند که به جرم خود اعتراف کند و برایشان قسم بخورد که دیگر آن کار را تکرار نمیکند کافی است. اما اینطور نخواهد بود. قسم خوردن زبانی خوب است اما تضمین کننده این نیست که دیگر آن اشتباه را تکرار نخواهد کرد.

      بهترین تضمین برای اینکه آن فرد دیگر خیانت نکند این است که دردی که برای همسر خود ایجاد کرده است را عمیقاً احساس کند. اجازه بدهید زیر این جمله خط بکشیم: قسم خوردن برای تکرار نکردن آن اشتباه دوامی نخواهد داشت، بلافاصله بعد از سر کار آمدن به خانه هم تضمین کننده سلامت زندگیتان نخواهد بود.

      تنها راه این است که فرد خیانتکار آسیبی که به همسر خود زده است را احساس کند. اگر واقعاً همسر خود را دوست داشته باشد، این را احساس کرده و مطمئناً دیگر دوست نخواهد داشت که عزیز خود را دوباره تا این اندازه غصه دار کند. اما اینکه بخواهید فرد خیانتکار فوراً این درد و غم را احساس کند امکانپذیر نیست. ممکن است ماه ها طول بکشد. یادتان باشد برای شما هم کنار آمدن با آن خیانت به همان اندازه طول خواهد کشید. پس بگذارید گذشت زمان اوضاع را برایتان بهتر کند.

    • مشاور , سپتامبر 25, 2017 @ 1:54 ب.ظ

      با سلام
      دوست گرامی باید حتما در مورد این مساله حضورا مراجعه داشته باشید به هر حال مساله مهمی است ..اینکه یک زن با مساله خیانت همسر روبه رو شود خب طبیعتا به مرور دچار اشفتگی های ذهنی می شود و درگیری های ذهنی و فرضیه سازی ها در مورد اینکه چه کند ؟و همسرش چه ارتباطاتی را تجربه کرده و در چه حد که حتی این درگیری ها بر کیفیت زندگی زناشویی هم تاثیر سوئی می گذارد .البته همسر شما باید همکاری لازم در بهبود شرایط شما داشته باشند با در دصد جبران برامدن و داشتن رفتارهای حمایتی ابراز پشیمانی از عملکرد گذشته تا ارتباطات تا حدی بهبود پیدا کند .در هر حال امیدوارم متوجه شرایط باشید که خب شاید تغییر فضای روحی کمی دشوار و نیازمند همکاری همسرتان باشد ولی شما با مراجعه یادیگری مهارت مدیریت رفتار و ارام سازی خود می توانید نقش موثر در کاهش این استرس ها و فکر ها داشته باشید امیدوارم به زودی مشکل رفع شود

      ر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • محمد حسین , سپتامبر 26, 2017 @ 3:20 ب.ظ

    سلام
    جدیدا یک استاد مشاور روانشناسی از من یک تست شخصیت شناسی از من گرفت و نتیجه این تست شد اینکه من استرسم ۷/۵ و اینکه پرخاشگر و عصبی هستم و دیگه اینکه ثبات هیجانی ام پایین است لطف کنید و بفرمایید برای حل این مشکلات چه کار باید کنم و دیگه اگه مرکزی رو معرفی کنید که به شکل تلفنی برام مشاوره بده عالیه

    • راهنما , سپتامبر 27, 2017 @ 10:00 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • سحر , سپتامبر 26, 2017 @ 6:54 ب.ظ

    باسلام خدمت مشاوران گرامی که باصبروحوصله پاسخگوهستن من بااینکه مطمئن هستم ومدارک کافی دارم که ایشون به من خیانت کرده اندولی ایشون زیربارنمیروندوانکارمیکنندودرمورداین قضیه اصلاصحبت نمیکنندیاهروقتم که حرفی بزنم موضوع راعوض میکنند من ازکجابدانم که دیگربه من خیانت نکنندمن همش بفکراین هستم که همانطورکه به من خیانت کردومن نفهمیدم الانم ازکجابدانم به من خیانت نمیکند همش فکرمیکنم دروغ میگویدالان بااین اتفاقاتی که افتاده هرکاری میکنم نمیتونم بهش اعتمادکنم وفکرمیکنم دروغ میگویدیاوقتی جایی میخواهدبرودصدتافکروخیال سراغم میاد ولی نمیدانم چراخداوندانسانهایی روکه خیانت میکنندروسرراه انسانهایی که به زندگیشون وفادارندقرارمیده این اصلاانصاف نیس که یکی دنبال عشق وتفریح خودش باشدوبه شریک زندگیش خیانت کندودیگری غم وغصه وفکروخیال وناراحتی بکشد ویه عمرطعم تلخ خیانت روبه دوش بکشد این اصلا انصاف نیس به امیدروزی که همه پایبندزندگیشون باشند وممنون وسپاس ازشمامشاوران که گامی درجهت حل مشکلات مردم برمیداریداجرتان باسیدوسالارشهیدان یاحق

    • راهنما , سپتامبر 27, 2017 @ 10:21 ق.ظ

      در این مواقع اگر مستقیم برخورد کنید مثل همین الان راه انکار و بعد راه دروغ و مخفی کاریو به روی زندگیتون باز کردید
      به هر حال شما به ایشون گوشزد کردید و هیچ تضمین۱۰۰ در ۱۰۰ وجود نداره که دنبال این رفتارش نباشه
      چون این تعهد و باید شوهر شما بده و بهش پایبند باشه و شما هم چاره ای جز قبولش ندارید

      بااینحال او اینکار را کرد!

      حالا، اگر تصمیم دارید که اعتماد از دست رفته را دوباره بسازید و رابطه‌تان را ترمیم کنید، ممکن است ذهنتان مملو از ترس‌ شکسته شدن دوباره دلتان و خیانت دوباره همسرتان باشد. این ترس‌ها قابل درک هستند و ممکن است سر راه ساختن دوباره رابطه‌تان قرار گیرند.
      موضوع گیج‌کننده‌ای است.
      دلتان نمی‌خواهد دروغ بشنوید و دوباره بخاطر خیانت صدمه ببینید و می‌دانید که باید محتاط باشید. این احتیاط ممکن است شما را از رفتن به استقبال التیام رابطه و رشد آن که برای نجات رابطه‌تان مهم است، عقب بکشاند.

      به نظر می‌رسد در عین اینکه یک قدم به جلو برمی‌دارید، چندین قدم به عقب می‌روید.
      اگر راه قابل‌اطمینانی بود که می‌فهمیدید همسرتان واقعاً به شما راست می‌گوید و واقعاً تغییر کرده است یا نه خیلی خوب بود.
      اما هیچ راهی وجود ندارد.
      اما، می‌توانید عاقل و هوشیار باشید و درعین حال احتیاطی که شما را عقب نگه می‌دارد را رها کنید. می‌توانید به نشانه‌هایی که در همسرتان، خودتان و رابطه‌تان می‌بینید خوب دقت کنید چون به شما کمک می‌کنند بهترین تصمیم را برای آینده‌تان بگیرید.

      اگر می‌خواهید بفهمید باید دوباره اعتماد کنید یا نه، به دنبال این ۴ نشانه باشید…

      ارتباط و گفتگو بیشتر از اینکه بسته باشد، باز است.
      گفتگو و ارتباط سالم رمز موفقیت هر رابطه است –مخصوصاً رابطه‌ای که بعد از خیانت در حال ترمیم است. با خودتان فکر کنید و زمانی را به خاطر آورید که احساس ریلکس بودن و راحتی داشتید، طوریکه تصور می‌کنید شما و همسرتان واقعاً به دقت به حرف‌های هم گوش می‌کرده‌اید.
      بعد، به وقتی فکر کنید که هرکدام از شما سرسختانه سر حرف خودتان ایستاده بودید و به نظر می‌رسید که هیچکدام از شما به حرف‌های دیگری گوش نمی‌کند.

      اینها نشانه‌های باز و بسته بودن گفتگوی بین شماست. خیلی مهم است که ببینید آیا این احساس آزادی و باز بودن گفتگو را در مکالماتتان می‌بینید یا خیر.

      و وقتی آن لحظه‌هایی که گفتگوی بازی با همسرتان دارید را می‌فهمید–حتی اگر فقط چند لحظه طول بکشند–ببینید چه می‌کرده‌اید، چطور حرف می‌زده‌اید و از چه کلمات و لحنی استفاده می‌کردید. سعی کنید از بعد آن بیشتر از آن روش‌های گفتگو استفاده کنید.

      شفافیت بیشتری وجود دارد.
      شفافیت زمانی اتفاق می‌افتد که طرفی که خیانت کرده است در دسترس کامل همسر خود قرار می‌گیرد. این یعنی دیگر هیچ رازی پنهان نمی‌کند. ایمیل، پیام‌های تلفنی، هر حساب‌بانکی خصوصی یا هر چیز دیگر او از دسترس همسرش دور نیست.

      این نوع دسترسی باید با تمایل کامل خود فرد باشد تا برای ساختن دوباره اعتماد از دست رفته موثر باشد. اگر فردی که خیانت کرده است برای این شفافیت احساس فشار یا اجبار کند، دوری بیشتری بین دو طرف اتفاق می‌افتد.

      دو طرف می‌توانند راه‌های دیگری هم برای شفافیت به کار گیرند. دو طرف می‌توانند توافق کنند که هر چه که در ذهنشان بود را با هم در میان بگذارند، حتی سخت‌ترین مسائل را. آنها حقیقت خودشان و هرچه که می‌خواهند را به زبان می‌آورند.

      ممکن است چندان با این روش احساس راحتی نکنید اما می‌تواند به طرقی انجام شود که ارتباطتان را محکم‌تر کند.

      حتی اگر همسرتان تمایلی به در دسترس قرار دادن و شفافیت کامل نشان نداد، می توانید درخواستی اینچنینی از او داشته باشید، «کمکم کن بفهمم که چرا نمی‌خوای با من کاملاً شفاف باشی.» بعد خوب به پاسخی که می‌دهد گوش کنید. ممکن است دلیل قانع‌کننده‌ای داشته باشد.

      به نظر می‌رسد هر دو شما در یک تیم هستید.
      این شبیه به آن تمرینی است که در بالا عنوان کردیم که تفاوت زمانیکه گفتگوی باز و زمانیکه گفتگوی بسته با هم دارید را به خاطر بیاورید. از احساسی که زمان همکاری با هم دارید و زمانیکه به نظر می‌رسد در دو تیم مخالف هستید، آگاه شوید.

      به احتمال بسیار زیاد شما هر دو در یک تیم هستید و ایده‌ها و نظرات همدیگر را نادیده نمی‌گیرید. این را می‌فهمید که می‌توانید خیلی چیزها از همسرتان یاد بگیرید، حتی اگر طریقی خاص برای برخورد با یک موقعیت داشته باشید و یا حتی اگر انتخابتان با همسرتان کاملاً متفاوت باشد.

      در یک تیم بودن مربوط است به داشتن ارتباط باز و همه اینها به دیدگاه کلی شما نسبت به همسرتان برمی‌گردد. اثبات اینکه حق با شماست یا روش شما بهترین روش است اهمیت کمتری دارد.

      می‌توانید نشانه‌هایی از پیشرفت مشاهده کنید.
      گفتگوی باز، حس اینکه در یک تیم هستید و شفافیت همه نشانه‌های پیشرفت در رابطه شماست. نکته مهم برای زوج‌هایی که بعد از خیانت می‌خواهند رابطه‌شان را بازسازی کنند این است که ممکن است پیشرفت‌هایی اتفاق بیفتد اما یک نفر (یا هر دو شما) آن را نمی‌بیند.

      خیلی راحت می‌توانید فقط به آنچه که در گذشته اتفاق افتاده فکر کنید و نسبت به تغییرات مثبتی که در رابطه‌تان در حال رخ دادن است کور شوید.
      اگر می‌خواهید ببینید که درست است بعد از خیانت همسرتان دوباره به او اعتماد کنید یا نه، یک راه قابل‌اطمینان این است که مطمئن شوید رابطه‌تان را از دیدگاه زمان حال بررسی می‌کنید نه گذشته. انکار حسی که بعد از خیانت همسرتان به شما دست داده کار درستی نیست اما بااینحال درست هم نیست که در گذشته زندگی کنید.

      عادت کنید که وقتی غرق در گذشته می‌شوید و زمان حال را فراموش می‌کنید، متوجه شوید. در چنین مواقعی یک نفس عمیق بکشید، مکث کنید و به زمان حال برگردید. از خودتان بپرسید که آیا آن کلمات و رفتارها با آنچه اکنون اتفاق می‌افتد سازگاری دارد یا خیر.

      اینکه بیشتر به زمان حال فکر کنید به شما این امکان را می‌دهد که پیشرفت‌ها و تغییرات مثبتی که در رابطه‌تان پیش می‌آید را ببینید و حس کنید.
      خیانت می‌تواند اعتماد هر رابطه‌ای را از بین ببرد. اما این نشانه‌ها را به خاطر بسپرید، اینها فقط چند نمونه بودند. راه‌های زیادی وجود دارد که از طریق آنها همسرتان ممکن است به شما نشان دهد که دوباره می‌توان به او اعتماد کرد.

    • مشاور , سپتامبر 27, 2017 @ 11:10 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز حرف شما کاملا درست است و به هر حال در زندگی قرار گرفتن در برخی شرایط دشوار خواست خداوند است و بنده کاره ای نیست .ولی اینکه وقتی در شرایط سخت قرار می گیریم چگونه شرایط را مدیریت کنیم اهمیت ویزه ای دارد .همسر شما به شما خیانت کردند و شما کاملا مدارک و شواهدی دارید بهتر است ایشون رو مجبورکنید درمورد این مساله برای شما حرف بزنند و بفرمایید دلایل رو مطرح کنند بهتر است هیجانات را مدیریت کنید و احساساتی نشوید و خودتون شروع کننده باشید و بفرمایید به چندین دلیل متوجه این مساله شدید و برای شما اهمیت دارد که دقیقا بدانید اگر ایرادی از شماست تلاش کنید مرتفع شود و بفرمایید با این شرایط که ایشون تمایلی به صحبت ندارند شک و تردیدها بیشتر می شود و خب در زندگی مشترک شما موثر است اگر واقعا هیچ کدام از این راها ها جواب نداد در مورد طلاق صرف تهدید صحبت کنید و بفرمایید نمی توانید مدام در تردید زندگی کنید مگر ایشون مایل باشند این تردیدها را در شما مرتفع کنند .و شاهد تلاش برای رفع تردیدها در ایشون باشید .در هر حال شایدمراجعه حضورس بسیار کمک کننده تر باشد امیدوارم خوشبخت باشید و مشکلات رف ع شود
      از دعای خیر شما هم ممنونم
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • F , اکتبر 10, 2017 @ 4:45 ب.ظ

    با سلام و عرض ادب.
    من ۲ ساله که عقد کردم.همسرم سخت برام پول خرج میکنه.از زمانی که عقد کردیم دائم وام میگیره که بتونیم بریم سر زندگیمون منم با این موضوع مشکلی ندارم.ولی هر بار ازش میخوام چیزی برام بخره بهم میگه که ندارم و من هرچی پول جمع میکنم برای خودمونه و میخوام زودتر ببرمت.اما به نظر من اگر بخواد میتونه برام بخره.یا چند بار چیزایی و که ازش میخواستم وقتی مطمئن میشه لازم دارم هی کشش میده تا برخورد کنه به تولد یا سالگرد ازدواج و… تا به مناسبتی بهم بده هر چند هم قیمتش کم باشه مثلا ۲۰هزار تومن.من اصلا دختر ولخرجی نیستم وهمه ی نیاز هامو خانوادم برطرف میکنن اما بیشتر برای اینکه عادت نکنه بهش ی چیزایی و میگم ک بخره.و اگر مطمئن باشم همسرم دستش خالیه هیچ وقت تقاضای چیزی نمیکنم.اما ناراحتی من اینه که همسرم نمیخواد برام خرج کنه.من قهر بلد نیستم نمیدونم خوبه یا بد ولی هر بار دعوامون میشه بی نتیجس و ناراحت میشه که تو منو درک نمیکمی اشتباه فکر میکنی ک من نمیخوام خرج کنم و…لطفا راهنمایی کنید که چطور باهاش رفتار کنم.ممنون

    • مشاور , اکتبر 10, 2017 @ 5:57 ب.ظ

      با سلام دوست عزیز ممکنه واقعا مساله نداشتن درامد باشد ببیند اگر فردی خست داشته باشد همان مناسبت هم پیش بیاید خرید ی نمی کند و نداشتن را بهانه می کند .ولی وقتی خودتون می فرمایید ۲ سال عقد هستید و ایشون مدام در حال گرفتن وام برای تامین مخارج عروسی و زندگی اینده هستند یعنی خوب شرایط سخت است .به هر حال سریع قضاوت نکنید و بدانید وقتی دعوا و ناراحتی در بین زوجین شکل می گیرد کم کم بسیاری از مسائل لوث و عادی می شود و ممکنه ایشون رو در روند لجبازی قرار بدهید .این شما هستید که باید با زبان همسرتان اشنا باشید و اگر توقعی دارید درست مطرح کنید و وقتی در مناسبتی هدیه ای داده شد بسیار قدردان باشید و یاداوری کنید که توقعی نداشتید با شرایطی که داشتند برای شما هدیه ای هر چند ارزان قیمت هزینه کرده اند البته که مطالبات را هم داشته باشید هر چند خانواده تامین کننده باشندولی نحوه ی بیان بسیار اهمیت دارد .گاهی مشکل ما نفهمیدن زبان یکدیگر است امیدوارم مراجعه حضوری داشته باشید و قبل از اینکه به منزل خود برودید مسائل ا حل و مدیریت کنید
      خوشبخت باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • ترنم , اکتبر 23, 2017 @ 9:34 ب.ظ

    سلام ،من در دوران عقد هستم و من و همسرم قصد داریم دخول کامل بعد از عقدمون باشه،اما دریک رابطه،در حالی که هردو لباس زیر پوشیده بودیم،منی همسرم روی لباس زیرم ریخت به طوری که کلا خیس شدم.امکان حاملگی در این صورن وجود داره؟؟؟من بعد از این ماجرا پریودمو مثه سابق با شدم،اما بعضی جاها خوندم که امکان داره در عین پریودی حامله هم بشیم.مشاور عزیز حیلییی نگرانم،یعنی واقعا استزس اینو گرفتم که با تموم رعایتمون اتفاقی بیافته.
    و از اونجایی که چن تا حالت های بارداری رو خوندم بیشتر ترسیدم.بی حالی،بزرگ شدن پستان(که قبل از خوندن فکر میگردم بخاطر رابطه منو و همسرم باسه )چند روزه هم هوس هر چی که گفته میشه رو میکنم،و امروز که علایم بارداری حوندم همه رو بهم ربط دادم ترسیدم،بعضی ها میگن بی بی چک هم میتونه خطا کنه(هنوز انجام ندادم،چون فک میکردم با پریود شدن این قضیه کنسله)میترسم بعد از چن ماه یهو بدونم حاملم(اخه بعضی ها میگن چن ماه پریود شدن ولی حامله بودن،یا اینکه دختر باکره هم حامله میشه)

    • راهنما , اکتبر 23, 2017 @ 11:21 ب.ظ

      در موارد نادر ممکنه چنین اتفاقاتی بیفته ولی احتمالش در مورد شما صفره
      برای رهایی از این استرس بهتره تست خون بتای بارداری انجام بدید تا ۱۰۰ درصد از این موضوع خیالتون راحت بشه

    • مشاور , اکتبر 24, 2017 @ 11:24 ق.ظ

      با سلام سر کار خانم به هیچ وجه امکان بارداری در این شرایطی که دخول کامل نشده و حتی صرفا ریخته شدن منی روی لباس بوده امکان ندارد .ضمن اینکه اگر فردی باردار باشد پریود نمی شود یعنی با بارداری و لقاح در رحم خون قاعدگی قطع می شود و شرایط فیزیولوژیکی که نیاز به توضیح نیست بنابراین به نظرم کمی اطلاعات رو در این زمینه افزایش بدهید و لدونید داشتن رابطه جنسی حتی با لباس خوب تغییرات فیزیکی در زن ایجاد می کند و اینکه به خاطر صرف انرری ممکنه به سمت مواد خوراکی فرد گرایش پیدا کند .اگر بعد از رابطهدای عادت ماهانه قطع شد و عقب افتا د انگاه به بارداری شک کنید در غیر این صورت مساله خاصی وجود ندارد .امیدوارم زندگی موفقی داشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

    • مشاور , اکتبر 25, 2017 @ 9:21 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز بله در حالت باکره بودن حاملگ رخ می دهد و تحت شرایط خاص این اتفاق می افتد ولی در مورد شما اصلا امکان بارداری وجود ندارد .و نگران نباشید .
      می تونید تست هم بدهید وخوب وقتی منی وارد وا
      زن نشده باشد مشکلی وجود نخواهدد داشت و علائم بارداری کاذب هم وجود دارد و اینکه خون قادعدگی یعنی جسم بارداری اتفاق نیفتده که تخمک لقاح پیدا کندخونریری نداریم

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

    • مشاور , اکتبر 25, 2017 @ 9:38 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز بله در حالت باکره بودن حاملگ رخ می دهد و تحت شرایط خاص این اتفاق می افتد ولی در مورد شما اصلا امکان بارداری وجود ندارد .و نگران نباشید .
      می تونید تست هم بدهید وخوب وقتی منی وارد وا
      زن نشده باشد مشکلی وجود نخواهدد داشت و علائم بارداری کاذب هم وجود دارد و اینکه خون قادعدگی یعنی جسم %

  • Ali22 , اکتبر 26, 2017 @ 11:24 ق.ظ

    سلام خسته نباشید.من حدود یک ماهی میشه عقد کردم و از زمانی که عقد کردم احساس میکنم در انتخاب همسر اشتباه کردم و بهش علاقه ای ندارم.در طول روز مدام افکارم اذیتم میکنه به طوری که دوس دارم یکسره بخوابم تا از این افکار دور باشم…موندم چیکار کنم تا از این حس پشیمانی راحت بشم …لطفا راهنماییم کنین دلیل این می میلی در من از چیه؟؟؟

    • مشاور , اکتبر 26, 2017 @ 7:04 ب.ظ

      سلام بهتره اگر واقعا به ایشون بی میل هستید با ایشون در میان بگذارید اگر ایشون راهکاری داشتند که خوب و این نشان دهنده علاقه به شماست و اگر ایشون راهکاری برای رفع مساله نداشتند و از شما خواستند که پیگیر درمان باشید و اگر مشکلی است بررسی شود خوب برای خفظ زندگی این کار را انجام دهید البته اگر در عین کم میل شدن و ..علاقه ای به حفظ زندگی وجود دارد شاید بهتر باشد اکنون که فرزندی نداری تصمیم درست را گرقت موفق باشید

  • نانسی , نوامبر 4, 2017 @ 6:53 ب.ظ

    سلام دختری ۲۰ ساله هستم که به تازگی با جوانی نامزد کرده ام کاملا بهش اعتماد داشتم با اینکه میدونستم شغلش جوری هست که اکثرا باخانوماارتباط داره اما چند وقت پیش به صورت خیلی اتفاقی وبرای شوخی باهاش گوشیشو گرفتم و وانمود کردم که دارم چکش میکنم که به صورت خیلی اتفاقی وارد قسمتی از گوشیش شدم که چیزهایی دیدم که برام قابل باور نبود در اوج ناباوری دیدم که قبل خواستگاری و عقدمون با دخترای دیگه ایی ارتباط داشته و چه بسا که این ارتباطها همین الانشم وجود داشته باشه اون لحظه انگار دنیا رو سرم خراب شد انقدر گریه کردم که فهمید یه چیزی شده ولی من بهش چیزی نگفتم و دلیل گریه هامو دلخوری از خواهرم اعلام کردم اما بعد اون هر درخواست جنسی که ازم داشت پس میزدم و در واقع نمیتونستم قبول کنم چون یه جور حس احمق بودن بهم دست میداد و مدام با خودم میگم یعنی اون همه دوستت دارماش وعاشقت هستم کشک بوده ؟ دیگه حتی نمیدونم خودم چه حسی بهش دارم به خانواده ام هم چیزی از این قضیه نگفتم و پنهان کردم حس میکنم فقط برای رفع نیازهای جنسی اش به سراغ من اومده و هیچ حس دیگه ایی به من نداره ودرواقع دلش پیش همون دوست دختراشه نمیدونم باید چیکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید

    • مشاور , نوامبر 5, 2017 @ 11:42 ق.ظ

      با سلام سر کار خانم ببینید ماندن در این برزخ و نداشتن رابطه تا چه زمانی منکن است به هر حال باید برای ادامه زندگی تصمیم درستی بگیرید و خب فرصت ها رو از دست ندهید .ببینید ایشون روابطی دارند اول باید دید ایا قبل از نامزدی بوده و یا اکنون هم ادامه دارد اگر قبلش بوده باشد شاید نتوان با صراحت تصمین گرفت چون ممکنه هر فردی در دوران مجردی اشتباهاتی را دچار شود ولی اگر اکنون با وجوو تعهد به شما چنین رفتارهایی دارند مساله دیگری است ضمن اینکه چرا از ایشون پنهان کردید ببینید بهتره با ۷ودش مساله رو مطرح کنید تا اگر صرفا سو تفاهم بوده متوجه شوید و این ه توضیحات ایشون در تصمیم برای اینده نقش تعیبن کننده ای دارد اگر ایشون ایی روابط رو عادی قلمداد کردند و اصلا مشکلی در این روابط نداشتند و حتی توجیه کردند خب ادامه دادن فقط باعث ایجاد مسائل روحی و جسمی شما خواهد شد و حتی زندگی که اصلا رنگ و بوی زندگی ندارد . ولی اگر ایشون پشیمون بودند و زمان خواستند تا جبران کنند مساله دیگری است و خب شاید همراهی شما انگیز ه ای برای ساختن دوباره باشد ولی هر چند علاقه وجود دارد اگر فکر کردید مساله رفع نخواهد شد بدونید ادامه دادن اشتباه است در هر حال امیدوارم مساله ای نباشد و به زودی حل شود.بعتره حتما حضوری مراجعه ای داشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • ارغوان , نوامبر 7, 2017 @ 7:08 ب.ظ

    سلام خدمت شما.دوماهه عقد کردم .خانوادم با ازدواج من با این شخص مخالف بودند خودمم نمیدونم چرا همچین کاری کردم درحالی که به شخص دیگه ای علاقه داشتم..من لیسانس دارم وهمسرم دیپلم .۲۲سالمه و۶سال اخلاف سنی داریم اما نمیدونم چرا حرفامو نمیفهمه وقتی باهم بحث میکنیم انقد خودشو به نفهمی میزنه اعصابم بهم میریزه.منطقی صحبت نمیکنه.حالا بعداز عقد تفاوت هارو میبینم .وضعیت مالی خوبی نداره…اما هرچی بخوام برام فراهم میکنه ازیه طرف دلم براش میسوزه ازیه طرفم لج میکنم وباخودم میگم حقشه بزار خرج کنه ..مدام با شوهر خواهرم مقایسش میکنم..خسته شدم دوست ندارم مقایسش کنم اما اتا بهش نگم خودش به ذهنش نمیرسه که باید چیکار کنه.شوهر خواهرم هروقت به دیدن خواهرم میاد براش گل وهدیه میاره یا خیلی کارای دیگه اما همسرم تا نگم انجام نمیده دلیلشم اینه که میگه من سوسول بازی بلد نیستم.میگفتن دوران نامزدی بهترین دورانه اما تو این دوماه برای من فقط دعوا وگریه بوده شوهر خواهرم هم تحصیلاتش دیپلمه وسنشم از همسرم کمتره.خسته شدم داغونم ،حتی نمیتونم با خانوادم درودل کنم چون میگن انتخاب خودت بوده.راهنماییم کنید لطفن

    • راهنما , نوامبر 7, 2017 @ 9:29 ب.ظ

      شک در انتخاب همسربهتره بدونید وقتی خودتون انتخابش کردید نباید هیچ گله و شکایتی باشه
      شما خودتون انتخاب میکنید بعد به دنبال مشاوره و اصلاح هستید؟
      در یک کلام این شخص تا اخر عمر همین هست که امروز میبینید و شما باید یا نگرشتون رو تغییر بدید ؟ یا اینکه راه سخت تر و انتخاب کنید
      به هر حال با این شرایط فکری شما در آینده این زندگی به شدت وارد تنش خواهد شد
      با خانواده صحبت کنید ولی تقصیرو گردن طرف مقابل نندازید بلکه خودتون رو مقصر بدونید تا بتونید راهکاری مناسب پیدا کنید
      هر چقدر تعلل کنید تصمیم گیری سخت خواهد شد

    • مشاور , نوامبر 7, 2017 @ 9:31 ب.ظ

      با سلام
      دوست گرامی درسته خانواده شما مخالف بودند و به هر حال ازدواج اتفاق افتاده اگر دقیق شوید با مواردی که خود شما مطرح می منید ایشون انقدر که هم می فرمایید فرد نامناسبی برای شما نیستند مقایسه در زندگی مخصوصا مردها را مقایسه کردن باعث دلسردی می شود .و مشکلات را ایجاد می کند .خودتون دهم می فرمایید جایی دلتون می سوزه ولی خب باز رفتارتون رو کنترل نمی کنید هر چند ایشون غیر منطقی باشند و زبان مشترکی نداشته باشید اکنون همسر شما هستند باید با شرایط خودتون رو منطبق کنید و مسئولیت انتخابتون رو بپذیرید مشخص نیست اگر فرد دیگری بود با او خوشبخت می شدید یا خیر ؟چون در هر حال شما باید مدیریت رفتاری داشته باشید و خب ایشون رو متناسب با انتظارات پیش ببرید البته با لحن مناسب و درخواست و انتظارات واقع بینانه هیچ وقت خودتون رو با دیگران مقایسه نکنید شما که از همه شرایط اطلاع ندارید شاید به هر حال خواهر شما هم در جاهایی مشکلاتی دارد که شما مطلع نیستید چون هیچ زندگی بدون مشکل نیست شما ممکنه به زندگیتون به شکلی نگاه کنید که اشتباه کردید و خب دلسرد از ادامه دادن و اصلح و تغییر همسر و یا ممکنه بالعکس به زندگی به چشم تجربه جدید نگاه کنید و انقدر درخودتون انعطاف رو ببنید که بتوانید از همسرتون فردی اایده ال بسازید در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید مراجعه حضوری در افزایش انگیزه و رفع مسائل کمک کننده خواهد بود

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • مریم , نوامبر 12, 2017 @ 12:37 ب.ظ

    با سلام

    من و یه آقایی مدت ۷ماه بهم علاقه مندیدم
    اما اقا بخاطر شرایط مالی،که خانواده اش رو ساپورت میکنه نتونسته برای خواستگاری اقدام کنه
    وخودم هم شاغل هستم
    ازطرفی دوستش دارم اما ازطرفی کل حقوق دریافتیشو خرج خانواده اش میکنه این افکارمو به هم میریزه
    لطفا راهنماییم کنید که چکار کنم

    • مشاور , نوامبر 13, 2017 @ 10:30 ب.ظ

      با سلام
      اگر ایشون قصدشون ازدواجه شما باید خودتون شرایط رو بسنجید وقتی فردی در شرایط فعلی وظیفه ساپورت خانواده را دارد بعد از ازدواج باید خرج دو خانواده رو بده ایا براش مقدروه و اصلا شما چقدر این مساله رو می پذیرد ؟اگر پذیرشی ندارید بدونید نمی تونید به یک باره این شرایط رو تغییر بدید هر چند عاشق ایشون باشید ولی اگر چون خودتون شاغلی می تونید برخی مسائل رو اول زندگی تحمل کنید خوب از ایشون بخواهید که اقدام کنند و با همین شرایط می پذیرید و می تونید خانواده رو هم قانع کنید .که خب به لحاظ مالی چنین شرایطی داند اقدام کنند ولی اگر با همه علاقه و دلبستگی منطقی که نگاه می کنید نمی تونید بپذیرید یک نفر تا این حد خانواده رو ساپورت کنه بهتره اصلا اقدام نکنید و همین جا با همه سختی هایی که ب لحاظ روحی دارد مساله را تمام کنید البته که خودتون به تناسب شرایط بهتر می دونید صلاحتون چیست ولی برای ازدواج بهتره منطقی جوانب رو بررسی کنید و ببنید در چه زمینه هایی می توانید انعطاف داشته باشید
      امیدوارم در نهایت خوشبخت باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.