مرکز مشاوره

منفی بافی و افکار منفی را کنار بگذاریم

منفی بافی و افکار منفی را کنار بگذاریم

باید منفی بافی و افکار منفی را کنار بگذاریم حتما تابحال شده است که بافردی صحبت کنید وتاثیرات افکار منفی این صحبت راتا چند روز درخود احساس کنید.

ویا شاید درزندگی خود فردی مانند رییس دوست و یافامیلی دارید که هرباروی را می بینید باانرژی منفی خود حال شما راخراب کرده وتاثیرات آن تامدتها درروحیه شما خواهد ماند.

تعریف منفی بافی و انرژی منفی  بصورت عامیانه سخت است اما مسلماً همه شما این موضوع را تجربه کرده اید مواجه باآدم هایی که درزندگی شکست خورده ویا درقبال هر مشکلی تاسف خورده وناله می کنند وهمواره سخنان منفی و انرژی منفی را ساطع می کنند

یعنی دچار بیماری منفی بافی هستند که برروی زندگی بسیار تاثیر گذار است.

اما چه باید کرد…

راهکار در مورد منفی بافان

وقتی منفی بافی می کنیم بااینکه دلمان می خواهد شاد باشیم اما نمی توانیم شادی خود رابا افسردگی واحساس سرخوردگی وتاسف عوض کنیم وهرچه بیشتر جلو میرود بیشتر درخود فرو رفته وغرق میشویم.

دراین هنگام تلاش برای شاد بودن وتظاهر به شادی نتیجه ای جز افکار منفی بیشتر نداشته وندارد بنابراین در ابتدا باید افکار منفی را مشخص کرده و در ذهن خود جدا سازی کنیم

سپس آن افکار را به مرور زمان موشکافی کرده و علت آنرا درخود بیابیم بعد از آن بمرور زمان باحوصله افکار را از خود دور کرده و بجای آن افکار مثبت را جایگزین نماییم در این میان کمک دوستان همسر و والدین در درمان منفی بافی بسیار تاثیرگذار است.

به همین منوال بافردی که منفی گرا است باید باامید و انرژی مثبت مواجه شده و او را به دیدن نیمه پر لیوان ترغیب نماییم. منفی بافی و افکار منفی را کنار بگذاریم.

من نیمه پر لیوان را همیشه می نگرم و در کارهای مختلف به آن می اندیشم با این حال نباید نیمه خالی را نادیده گرفت

زیرا گاهی خلاهای موجود، خود فرصت هایی جدید ایجاد می کنند. دراین میان باید حساسیت ها را کم نموده و کمی صبوری کرد تا مشکلات حل شوند.

شما میتوانید برای حل مشکلات خود از جمله مشکلات منفی بافی و داشتن افکار منفی به این مرکز مراجعه کنید تا مشاورین ما شمارا دراین راه یاری نمایند.

ازدواجم بعد از سه سال صحبت کردن و هماهنگی با خانواده بعلت بی تجربگی من و خام بودنم به ثمر ننشست

من خانم مجرد۳۶ ساله مهندس- ازدواجم بعد از سه سال صحبت کردن و هماهنگی با خانواده بعلت بی تجربگی من و خام بودنم به ثمر ننشست و ایشون بدون حتی یک خداحافظی رفتند من موندم و یک عمر حسرت …

من روم نشد حتی یکبار باهاش راحت صحبت کنم در مورد مشکلاتمون بدون رودرواسی حرف بزنم … من خودمو بدبخت کردم …

بعدش فقط با کمک راهنماییهای انساندوستانه پزشک متعهد ” دکتر فریبرز پویان” به زندگی ادامه دادم..

الان مشکل من اینه که هیچوقت نمیتونم جایگزینشو پیدا کنم و خیلی خیلی دلم براش تنگ میشه و ازش بی خبرم , اون در یک شهر دیگست …

بشدت همه چی رو پیش بینی میکنم و بعدش دپرس میشم.

در ضمن من داروی آسنترا مصرف میکنم … متاسفانه اصلا نمیتونم از خواب دربیام .

صبح – عصر هر موقع که میخوابم دیگه اصلا بیدار نمیشم و بخطر همین موضوع زندگیم و حتی کارم رو دارم از دست میدم…

شما رو بخدا راهنماییم کنید تا حالا به چندین روانپزشک و مشاور در شهر خودمون مراجعه کردم ولی تاثیر نداشته ….

پاسخ

سلام عزیزم من نمیدونم کدوم شهری اما مشاوره های تهرانو بهت پیشنهاد میکنم حتی تلفنی هم جواب میده

در این مورد هرچی بوده باید از این حالت خارج شی وگرنه مثل باتلاق تو رو تو خودش میکشونه …

پس میتونی به همون دکتر مراجعه کنی تا کمکت کنه و زمانی رو به ورزش اختصاص بده تا انرژیت رو مصرف کنه و خوب بخوابی…

در ضمن قبل از خواب قران بخون و با وضو بخواب و موسیقی ارام بخش گوش بده …
و به این افکار اجازه ورود نده …
در ضمن مطمئن باش از اون بهترم در قسمتت هست …پس امیدوار به خدای خودت باش

منبع: e-teb.com


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره