مرکز مشاوره

مرکز مشاوره بندرعباس

مرکز مشاوره بندرعباس

خانواده و نقش مرکز مشاوره

خانواده از مهم ترین و قدیمی ترین نهاد ها میباشد که نقش مهمی در تعلیم  و تربیت فرزندان ، روابط اجتماعی ، موفقیت  در زندگی مشترک آینده و سربلندی آنها دارد.ما باید نهایت سعی خود را بکنیم تا محیط خانواده را برای خود ، همسر و فرزندانمان محیطی امن ، صمیمی ، آرامش بخش و به دور از هرگونه تشویش و اضطراب سازیم. البته نمیتوان منکر این شد که هر خانواده و هر شخصی ممکن است در یک یا چند برهه زمانی خاص دچار مشکلات و نگرانی هایی شود اما باید برای مقابله با این مشکلات به دنبال راه چاره بود.

مرکز مشاوره بندرعباس به منظور کمک به هموطنان عزیز ساکن این شهر و با هدف تقویت و بالا بردن سطح دانش  و کمک به فرهنگ کشور ایجاد شده است. این مرکزمشاوره با داشتن شعب متعدد مشاوره ازدواج سورو، مشاوره خانواده سورو ، ،مشاوره ازدواج پاسداران و مشاوره خانواده صدر در راه رضایت هرچه بیشتر شما عزیزان گام برمیدارد.

شماره های تماس 01

مراکز مشاوره سورو و امام خمینی

مشاوران و روانشناسان ما در نمایندگی های مرکز مشاوره بندرعباس در مرکز مشاوره سورو ،مرکز مشاوره امام خمینی ، مرکز مشاوره  پاسداران و مرکز مشاوره صدر پذیرای مردم عزیز خواهند بود

خواهر مذهبی ام از طریق فضای مجازی با کسی ارتباط دارد

خواهری دارم ۲۵ساله،دختر خوب و با نمازیه،حدود دو سال پیش با پسری از شهر دیگه از طریق دنیای مجازی اشنا شد و عشقشون باعث شد از خواستگاری که عاشقانه دوسش داشت و اونم اوایل دوسش داشت خیلی راحت، بگذره،هرچند بعد از نا امید شدن خواستگار،و عقد اقا پسر،خواهرم دچار پشیمانی کوتاه مدتی شده یود،اما دوباره به سمت همون اقا کشیده شد،این اقا تحصیلات خوبی داره،اما در حال حاضر ۶سال زنی به عقدشه که به گقته خودش برای اینکه این خانم از مهریش بگذره،طلاقش نمیدن. اخه میگه،خرج سرویس طلایی که تویدوره عقد کردن،هزینه بالایی داشته و دختره باید از مهریه تعیین شدش بگذره،البته دختزه هنوز دوشیزس و اینا هم چون طلاق نمیدن دارن نفقه میدن و یخاطر خزج های دادگاه و اذیت و ازارای دختره،قصد ندارن مهریع بدن و میخوان ذختره خسته بشه. از طرفی پسر مذهبی هسش و از خانواده مذهبی.

حالا با همین شرایظ به خواستگاری خواهرم اومده،بابامم بخاطر سادگیش بابت موقعیت شغلی و علاقه ای که به خواهرم داره دوست داره رضایتش جلب بشه،تقریبا داره راضی میشه که خواهرم به عنوان همسر دوم وارد این زندگی بشه که شاید حالا بعدها اینا بخوان طلاقش بدن(پدر پسره گفته،فعلاشرایط همینه و قصد ندارن دختره رو طلاق بدن)پسره میگه:دختره بدونه یکی وارد زندگیم شده میره.
البته این اقا پسره قبل این خانم هم با دختر دیگری هفت ماه صیغه بود و بعد ماجراشون بهم خورد،دوتا شکست توی زندگیش،الانم انتخاب خواهرم،البته پدر پسره هم خیلی موافق خواسته پسرش نبوده اما با گفتن همین شرایط که فعلا دختره رو طلاق نمیدیم از خواهرم خواستگاری کرد(پدره قاضی هسش)خواهرم به شدت علاقمند ایشونن ،هرچند از طرفی نمیخوان موقعیت ازدواج رو از دست بده،اقع پسر هم خیلییی ابراز علاقه میکنه و ….
پدرمم در بهت و ناباوری ما داره با شرایط کنار میاد و من واقعا نمیدونم ما داریم اشتباه میکنیم و با مخالفت داریم بخت خواهرمو میخوابونیم یا بابام سادگی میکنه و خواهرم عاشقی کورش کرده،خیلییی توضیح دادم،اما دلم یه جوابی میخواد،نگاه شما به این شرایط چیه؟

خواهرم این اقا رو دوستدداره،اما گاهی هم دودل هسش،گاهی فک میکنم اگه خواستگار بهتر بیاد ،راحتتر از این اقا میکذره،و گاهی میگم بخاطر عمری که پاش گذاشته واقعا عاشق و کور شده،خواهرم زیاد ار احساسش نمیگه و این باعث سخت دانستن احساسشه،دلم براش میسوزه ،دوست دارم کمش کنم، دوست دارم بابامو قانع کنم ،اما میترسم اشتباه از نگاه من باشه،بابام قصدداره بره تحقیق به اون شهر،اگه اوکی بود،قبول کنه.

توروخدا نظرتونو بنویسین

با سلام دوست گرامی خواهر شما سن بالایی ندارند که بخواهند با این شرایط کنار بیایند.

چون هر چند این اقا موقعیت خوبی داشته باشند با یک تجربه شکست قطعی و یک طلاق ناموفق مشخص نیست شرایط خواهر شما چگونه پیش خواهد رفت ایشون هر چقدر هم ابراز علاقه کنند و موقعیت بالایی داشته باشند باید دقت کنید همسران قبلی هم همین ظواهر را دیدند و خب هیچ کس به بهای طلاق ازدواج نمی کند پس جه می شود شرایط به این نحو پیش می رود.

شاید ایشون مشکلی دارند که باید تحقیق صورت گیرد ضمن اینکه شاید خواهر شما متوجه نباشد که همسر دوم بودن به فرض اینکه اون خانم هیچ وقت سر مهریه کوتاه نیاید در شرایط فعلی سخت است هر چند عشق وجود داشته باشد بهتره بیشتر فکر کند چون ایشون هنوز فرصت های زیادی برای ازدواج خواهد داشت که باید توجه داشته باشید.

در هر حال امیدوارم خوشبخت باشند تصمیم درستی بگیرند .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

همسرم هر چی تلاش میکنم با خانواده ام (مادرم و خواهرم) اصلا خوب نیست

من همسرم هر چی تلاش میکنم با خانواده ام (مادرم و خواهرم) اصلا خوب نیست

البته اونا هم دخالت های جزیی داشتند ولی نه در این حد که دیگه باهاشون صحبت هم نمیکنه ولی الان جوری شده که تقریبا یک سمت رو بگیرم که این خیلی عذابم میده
به نظر شما من چکار کنم؟

روابط بین عروس و مادرشوهر

دوست عزیز گاهی لازمه برای حفظ آرامش زندگیتون روابط رو کاهش بدید .
کسی این نوع برخورد و تایید نمیکنه .
ولی وقتی قرار باشه در هر رابطه و برخوردی تنش و بحث به وجود بیاد .
بهتره مدتی رو به همین روال ادامه بدید.
وقتی مدتی از این شرایط گذشت و تب و تاب موضوع کم شد .
میتونید با صحبت کردن با همسرتون و خانواده دوباره زمینه ای رو برای برقراری رابطه انجام بدید.
در این مدت همسرتون باید متوجه علاقه شما بشه .
اینکه شما پشتوانه اون در زندگی هستید .
مادر شما هم باید متوجه قدردانی شما باشه و به همین سبک ادامه بدید تا زمان مناسب فرا برسه.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

پاسخ
ببینید به هر حال در همه زندگی ها اختلاف نظرهایی وجود دارد مخصوصا بین عروس و مادر شوهر اگر در مورد شما و رابطه همسر فکر می کنید واقعا حق با همسر شماست خب بهتره با ایشون همراهی کنید و دلگرمش کنید و بف مایید درکش می کنید ولی ایشونم باید منصف باشند و بدانند وقتی شما می فهمید مقصر کیست نباید در این بین شما را در شرایطی قرار دهند که حتما تصمیم بگیرید و سریع نتیجه را اعلام کنید.

که خب با کدام طرف می توانید و یا راحت خانواده را کنار بگذارید .
چنین چیزی امکان پذیر نیست و فقط شرایط را بدت می کند ایشون باید سیاست رفتاری داشته باشند در عین ارنباط جنبه های دخالت را ندید بگیرند وقتی شما درکشون کنید این مساله خیلی راحت حل می شود .
در هر حال امیدوارم موفق باشید و مساله به درستی حل شوددر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
موفق باشید

بعد از ازدواج فهمیدم اهل نماز نیست و مشروب خور هست

سلام من خانم ۲۹ ساله یک ساله با شوهرم ازدواج کردم قبلا ازدواج سه ماهه داشتم به علت بی آبرویی انها ازش جدا شدم و با شوهرم جدیدم مشکلاتی داریم از قبیل اینکه بعد از ازدواج فهمیدم اهل نماز نیست و مشروب خور هست و به هیچ کس احترام نمیذاره و حرف من هم براش پوچه با زنهای مردم دوست میشه و صیغه میکنه چندین بار بخشیدمش اما فایده ای نداشت و همچنین معتاد به سیگاره که نمیدانستم. اهل کار نیست و خیلی زود از کوره در میره.
میگه تو برو دنبال زندگی خودت لطفا راهنمایی ام کنید

پاسخ

دوست عزیز توجه داشته باشید که به هر حال تجربه شکست قبلی شاید باعث زود تصمیم گرفتن در مور ازدواج فعلی شما شده است که البته نمی توانید هم ان را نفی و انکار کنید و نمی شود قضاوتی هم داشت چون زندگی شماست و شاید هر فرد دیگری هم بود این گونه رفتار می کرد.

با همه این وجود در شرایط فعلی شما فعلا بچه ندارید و راحت تر می توانید تصمیم بگیرید
شرایطی که فرمودید را یا خود شما توانایی تحمل ان را دارید یا خیر ؟؟

باید بپذیرید که به هر حال ایشون با زنان در ارتباطند مشروبات استفاده می کنند و ظاهرا اصلا بود و نبود شما دررزندگی برای ایشوت هیچ اهمیتی ندارد که به این راحتی می گویند دنبال زندگی خودتان باشید پس اگر با شناختی که کسب کردید فکر می کنید می توانید ادامه بدهید و با ایشون زندگی کنید خب یک مساله است ولی چنانچه نمی توانید شرایطی را تحمل کنید و نمی تواتید بپذیرد خب طلاق و جدایی شاید بهترین راهکار باشد
البنه ممکنه شما به لحاظ مالی به ایشون وابستگی هایی داشته باشید که خب طبیعی است که در این حالت باید به دنبال حفظ زندگی باشید در صورتی که همسر شما بخواهند رفتارها را تغییر دهد در غیر این صورت ماندن در این زندگی فقط اسیب های زیادی را به شما خواهد زد و مشکلات ایجاد می کند .
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و به درستی مساله خل شود ولی د این مواقع بحث اهم و مهم کردم مهم است .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

منو ول کرده و رفته

الان چها روزه رفته و من رو تنها گذاشته و کارش را ول کرده هرچی ازش خواهش کردم که نره گوش نکرد

سلام دختر خوبم!
مقاومت شما را برای ساختن یک زندگی خوب و تغییر همسرتان در طی ۱۱ سال ازدواج تحسین می کنم.

به نظر من شما دوست داشتن را به معنای واقعی به همسرتان ثابت کرده اید.

قرار نیست ما در خوشیهای یکدیگر با هم شریک باشیم اما نوبت به دردسر و مشکلات که شد همسرمان را تنها بگذاریم. دختر خوبم! خیلی به حرفهای مردم در مورد جدایی و طلاق توجه نکنید.

همین آدمها بعد از جدایی شما تنهایتان خواهند گذاشت و شما در آن لحظه از عمل خود یعنی جدایی سخت پشیمان خواهید شد. چون شوهر شما به نظر مرد خوب و کاملی است اما متاسفانه اسیر اعتیاد شده است که باید کمکش کرد تا از این دام سخت نجات یابد و این امری شدنی است. نمونه بارز آن آقای “مهدی اولیایی” است که الان مدت ۲۶ سال است که اعتیاد خود را کنار گذاشته و با راه اندازی جلسات NA و یا معتادان گمنام (Narcotics Anonymous) و همینطور جلسات AA و یا الکلیهای گمنام (Alcoholics Anonymous ) در ایران و سراسر جهان هزاران نفر را از دام اعتیاد نجات داده است.

بقول آنتونی رابینز: اگر یک آشپز حرفه ای در نقطه ای از دنیا بتواند غذای خوشمزه ای را درست کند, شما هم که دارای همان سیستم مغز و اعصاب هستید می توانید همان غذای خوشمزه را درست کنید به شرط آنکه شما هم دقیقا همان کاری را بکنید که آن آشپز حرفه ای انجام داده است.

پس اگر مهدی اولیایی و هزاران نفر ایرانی دیگر توانسته اند اعتیاد خود را کنار بگذارند شما هم که دارای همان سیستم مغز و اعصاب هستید می توانید اعتیاد خود را کنار بگذارید.

به شرط آنکه شما هم دقیقا همان کاری را بکنید که مهدی اولیایی و هزاران فرد موفق دیگر انجام داده اند. بنابر این در این شرایط سخت همسرتان را تنها نگذارید و با انجام اقدامات زیر گام به گام او را یاری کنید:

۱- پیوستن به سازمانهای خودیاری

تحقیقات نشان داده است که سازمان‌های خودیاری همچون الکلی های بی نام (Alcoholics Anonymous “AA) ) اغلب بسیار مفید می باشد. لذا با توجه به اینکه گفتید همسرم به زبان انگلیسی تسلط دارد او را با همین گروه در مالزی آشنا کنید. شما می توانید به سایت این گروه:
http://www.aamalaysia.org/ ((ALCOHOLICS ANONYMOUS MALAYSIA مراجعه کنید و همسرتان را با این گروه آشنا کنید.

۲- دوست داشتن غیر مشروط

بدن هیچ قید و شرطی همسرتان را دوست بدارید.

همانطور که خدا شما را بدون هیچ قید و شرطی دوست دارد.

خدا شما را عاشقانه دوست دارد چه شما مشروب بخورید و چه نخورید.

خدا هیچ قید و شرطی برای دوست داشتن شما ندارد.

پس شما هم او را همانطور که هست بپذیرید و مثل گذشته عاشقانه دوستش بدارید. دست از انتقاد و سرزنش و توبیخ او بردارید. بخاطر الکل با او قهر و خانه را ترک نکنید.

قهر کردن یک رفتار ناپخته اجتماعی است. همسر شما خودش به اندازه کافی در درون, خودش را سرزنش میکند اما واقعا درمانده شده است و نمیداند چکار باید بکند.

از نقش مادری برای او دست بردارید و نقش یک دوست خوب را بازی کنید.
مشکل او دانستن نیست مشکل او توانستن است. او تمام نصیحتهایی را که شما به او می گویید می داند اما نمیداند که چگونه باید از این جهنم خود ساخته بیرون بیاید.

اگر می خواهید همسرتان را برای ترک الکل متقاعد کنید ابتدا باید او را با خود همراه سازید و قلب او را بدست بیاورید. راه تسخیر ذهن همسرتان تسخیر قلب اوست. آدمها وقتی کسی را دوست دارند نه تنها حرف او را گوش می کنند بلکه جانشان را هم برای او می دهند.

آدمها بخاطر عشق هر ساله هزاران داستان, فیلم, رمان و قصه های کوتاه و بلند می سازند. میلیونها دلار هزینه خرید رمانهای عاشقانه و یا تماشای فیلمهای عاشقانه می کنند.
انسانها بخاطر عشق حتی قتل و جنایت می کنند و گاه در برابر عزیزترین کسان خود مثل پدر و مادر هم می ایستند. پس قدرت عشق را دست کم نگیرید. قدرت عشق طبق تحقیقات هلن فیشر (۲۰۰۸) بیش از نیاز جنسی, وابستگی و تشکیل خانواده است. پس برای اینکه همسرتان مشروب نخورد دل او را نشکنید. او را از خود نرانید و با او تندی نکنید.

اول عشق و محبت بین شما مهم است بعد مشروب, اول ارتباط بین شما مهم است بعد الکل, اول وجود همسرتان مهم است بعدا اعتیاد او. اگر خدای نکرده همین امروز خبر فوت و یا خودکشی همسرتان را بیاورند آنوقت حاضرید فقط یکبار دیگر او در کنار شما باشد و شما هر کاری از دستتان برمی آید برایش بکنید تا از الکل نجات پیدا کند پس بیش از هر چیز دیگری به وجود او, ارتباطتتان و عشق و محبتی که به یکدیگر دارید اهمیت بدهید و آنها را در اولویت قرار دهید.

۳- عزت نفس همسرتان را تقویت کنید

تحقیقات نشان می دهد که بین عزت نفس و میزان مصرف مشروبات الکلی ارتباط معنا داری وجود دارد. بین عزت نفس و اعتیاد به مواد مخدر هم رابطه معناداری وجود دارد همینطور بین عزت نفس و تقلب کردن در امتحانات در دانشجویان و دانش آموزان.

بنابراین, یکی از دلایل افراط همسر شما در مصرف مشروبات الکلی ناشی از کمبود عزت نفس ایشان است. افرادیکه در درون احساس لیاقت و ارزشمندی کنند در مصرف مشروب زیاده روی نمی کنند.

بنابر این, دستورالعمل بعدی اینست که عزت نفس همسر خود را تقویت کنید و یا لااقل دست از تحقیر او بخاطر مصرف مشروبات الکلی بردارید.

چون طبق تحقیقات جان گاتمن (۲۰۰۸) تاثیر و قدرت یک رفتار منفی ۵ برابر رفتار مثبت است. برای تقویت رفتارهای همسرتان شروع کنید به شکار رفتارهای مثبت او در طول روز.

مثل شیری که در کمین آهوست در کمین همسرتان باشید تا به محض مشاهده کوچکترین رفتار مثبتی او را مورد توجه قرار دهید. همانطور که گفتید ایشان با وجود شرایط نامناسب جسمی و روحی حامی شماست اما شما ممکن است بخاطر اعتیاد او به الکل توجهی به این رفتارهای خوب نمی کنید و آنها را نادیده می گیرید.

فهرستی از ویژگیهای خوب و مثبت او تهیه کنید و بصورت یک تابلو در منزل نصب کنید و یا از این صفات همراه با عکسها و فیلمهایی که از او دارید برایش یک کلیپ بسازید و صفات خوب او را در نظرش برجسته و Highlight کنید تا او خودش را آدم بی لیاقت و بی ارزشی نبیند. بلکه احساس کند انسان خوب, مفید و باارزشی است.

۴- از تکنیکهای شنونده- گوینده (Listener- Speaker) استفاده کنید

با همسرتان مثل یک دوست رفتار کنید نه مثل یک بازپرس یا کاراآگاه, دانشمند, معلم اخلاق و…. به او فرصت حرف زدن بدهید فرصتی را فراهم کنید تا او با شما صحبت کند. قطعا او احساس تنهایی می کند که به مشروبات الکلی بعنوان یک همدم روی میاورد. به او فرصت حرف زدن بدهید. وقتی با او صحبت می کنید از تکنیکهای شنونده- گوینده (Listener- Speaker) استفاده کنید. بنابراین از این ۱۴ رفتار اجتناب کنید تا او با شما راحت باشد:
۱- فرمان دادن، دستور العمل صادر کردن، تعیین تکلیف = نقش یک فرمانده را بازی میکنید.
۲- تهدید کردن، خط نشان کشیدن: نقش یک سلطه گر
۳- پیشنهاد کردن، نصیحت کردن، راه حل نشان دادن: نقش مادر بزرگ
۴- تذکرات اخلاقی نطق کردن، موعظه کردن: نقش یک کشیش و روحانی
۵- بحث های منطقی نقش بمب اتم در روابط: نقش یک آدم فهمیده و باهوش
۶- انتفاد، مخالفت، سرزنش، توبیخ: نقش مهاجم را بازی میکنید. انتقاد سازنده نداریم. تمام انتقادها آزارنده و تحقیر کننده اند.
۷- موافقت و تایید و تشویق :نقش یک مادر مهربان
۸- تحقیر ،فحش،ناسزا،شرمنده و خجالت زده کردن، تبعیض: نقش یک آدم مغرور
۹- تجزیه و تحلیل: نقش یک دانشمند
۱۰- اطمینان دادن و دلگرم کردن : نقش یک حامی قدرتمند
۱۱- سوال کردن و بازجویی :نقش آقای پوآرو و یا خانم مارپل ( نقش یک کارآگاه پلیس)
۱۲- طرد کردن ،کنار کشیدن ،پس زدن ،مسخره کردن
۱۳- مظلوم نمایی: نقش شهید و قربانی
۱۴- پرخاشگری انفعالی: نقش موذی
قطعا ایشان خودش هم از این شرایط ناراحت است. من با الکلیهای زیادی صحبت کرده ام حتی یک الکلی نیست که از اعتیاد خودش خوشحال و راضی باشد همه آنها از وضعیت خود ناراضی و مساصل هستند و واقعا نمی دانند با مشکل خود چه کنند. شوهر شما نیاز به کمک دارد اما باید صبور باشید و برای کمک به او اصلا عجله نکنید.
۵- اعضای خانواده یا دوستانی را که از قطع مصرف الکل حمایت می‌کنند، شناسایی کنید:
اکر در اطراف و همسایگی شما هستند دوستانی که زندگی سالمتری دارند و طرفدار قطع مصرف مواد هستند با آنها ارتباط برقرار کنید و از حمایت آنها برای کمک به همسرتان بهره بگیرید. گاه یک فردی که اعتقادی به مشروبات الکلی ندارد اما انسان شاد, ورزشکار و فرهیخته ای است می تواند کمک شایانی به بهبودی یک الکلی نماید چون فرد الکلی می بیند که میتوان بدون الکل و صرف مشروبات الکلی هم از زندگی لذت برد
۶- تغییر افکار غیر منطقی در باره مصرف مشروبات الکلی:
یکی از دلایل گرایش همسر شما به الکل افکار غیر منطقی در بار مصرف مشروبات الکلی است. بعنوان نثال اگر ما در جمعی قرار بگیریم که همگی مشروب می خورند فکر می کنیم که اگر ما هم با آنها همراه شویم نشاندهنده کلاس و فهم و شعور و اعتبار ماست در حالیکه رفتار کردن با اعتماد به نفسو انجام ندادن کاریکه می دانید اشتباه است نشاندهنده بزرگی, استقلال و شخصیت شماست. البته بهتر است این موارد را روانشناس با او کار کند بنابر این دستورالعمل بعدی آشنا کردن همسرتان با یک روانشناس است. همچنین افکار غلط و عامیانه در باره فواید مشروب باید تغییر کند. مثلا میگویند شراب قرمز برای قلب خوب است. شما میتوانید با استناد به تحقیقات انجمن قلب امریکا به ایشان بگویید که این توصیه پزشکی شرط و شروطی دارد اول اینکه پزشک باید تجویز کند و هر کسی نمی تواند خوددرمانی کند و این فقط یک توجیه است. دوم اینکه برای مردان فقط دو شات یا پیک و برای زنان فقط یک شات و آنهم نه برای هر کسی. فقط برای کسانی که کبد و کلیه سالم دارند و از نوجوانی مشروب مصرف کرده اند نه افرادیکه در جوانی یا بزرگسالی شروع به مشروب خوردن کرده اند. آنهم نه هر مشروبی بلکه مشروبهایی که به شیوه تخمیری و با استفاده از مخمرها و قارچها تهیه شده اند. مشروبهایی که بصورت تخدیری تهیه شده اند مثل وتکا و عرق. همچنین مشروبهایی که بصورت سنتز شده تهیه می شوند مثل ویسکی و کونیاک فوق العاده خطرناک هستند.
در واقع وقتی فرمول مشروب تغییر می کند و از الکل اتیلیک به الکل متیلیک یا صنعتی تبدیل می شود باعث چشم درد, سفتی عضلات و دردهای عضلانی و دهها مشکل جسمی می شود. یکی از دوستان تماس گرفته بود می گفت بعد از مصرف مشروب چشمهایم شدید درد می کند. به او گفتم سریع خودش را به پزشک برساند چون اگر خدای نکرده الکل متیلیک مصرف کرده باشد احتمال سکته قلبی هم هست. مخصوصا در ایران که مشروبهای خانگی و خود ساخته بدون هیچگونه نظارتی و هیچ مسئول علمی و بهداشتی ساخته می شود و بسیار خطرناک هستند. مشروب حتما باید تحت نظارت یک سازمان علمی و معتبر تهیه شود تا از فرمول اصلی آن تخطی نشود. در حال حاضر سالانه ۸۰ میلیون لیتر مشروبات الکلی معادل ۷۳۰ میلیون دلار وارد ایران میشود (ایسنا) که ۲۰% کشف و ضبط و ۶۰% مصرف میشود. ۵۰ % از دانشجویان بصورت تفننی از الکل استفاده میکنند و سن مصرف کنندگان به ۲۰ سال کاهش یافته است.
۷- رواندرمانی:
همسرتان را با یک روانشناس خبره و میانسال که از خودش بزرگتر باشد آشنا کنید. رواندرمانی و ریشه یابی ریشه های الکلیسم در همسرتان کمک بزرگی به مدیریت این مشکل در همسرتان خواهد کرد.
۸- شناسایی و پر کردن اوقات حساس:
هر فرد الکلی در لحظات خاصی گرایش شدیدتری به مصرف پیدا می کند. ببینید همسرتان در چه مواقعی (مثلا شبها یا غروبها) گرایش بیشتری به مصرف دارد. چنین لحظاتی را با فعالیتهای جسمی مثل ورزش کردن یا فعالیتهای لذتبخش مثل دعوت دوستان مورد علاقه اش, فیلم وسریالهای مورد علاقه, رابطه جنسی, تئاتر و سینما, بازی تخته نرد, شطرنج, پاسپورت, دبرنا و حتی بازیهای کامپیوتری و …پر کنید.
۹- ورزش:
قطعا ورزش ضد اعتیاد است. اگر با هم بتوانید ورزش کنید تاثیر بیشتری خواهد گذاشت. چون شما را بعنوان حامی خود در کمار خویش می بیند و در هدف خود برای ترک الکل بیشتر تلاش میکند و مصمم تر می گردد.
۱۰- دارو درمانی:
از سوی اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا، سه دارو به عنوان درمان اصلی الکلیسم پیشنهاد شده‌اند: دی‌سولفیرام، نالترکسون و آکامپروسات. ولی برای دارو حتما باید نزد روانپزشک بروید تا داروی مناسب همسرتان را تجویز کند.
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

علاقه زیادی به رشته ی خلبانی دارم اما اینو مطمئن هستم که نباید در این رشته هزینه کرد

سلام وقت بخیر
من‌۱۸سالمه
علاقه زیادی به رشته ی خلبانی دارم اما اینو مطمئن هستم که توی ایران هرچقدر درس بخونم و هزینه کنم بخاطر اینکه دختر هستم هیچ‌فایده ای نداره.از طرفی خیلی دلم میخواد برم کشورای دیگه برای ادامه تحصیل.

خانوادم راضی نمیشن و این شده فکر هرلحظه ی من
استرس دارم دلشوره دارم
پدرمن‌حتی راضی نمیشه من تنها برم کلاس
خانوادم به شدت تعصبی هستن و من کاملا در این موارد با اخلاق اونا فرق دارم.

میخواستم اگر بشه کمکم‌کنین چطوری خانوادمو‌راضی کنم
پاسخ

دوست عزیز ببیتید اولا اینکه ما در ایران هم افراد موفقی در زمینه خلبانی دارین که خانم هساند و بارها تلویزیون نشون داده پس این طور نیست که در ایران اصلا نتونید موفق باشید و نتونید موفق عمل کنید.

از طرف دیگه یک مساله ای که وجود داره اینه که خانواده شما کلا طبق گفته خودتون بسیار حساس هستند و حتی اجازه کلاس رفتن به تنهایی رو هم به شما نمیدن چه برسه به اینکه بخواهید به خارج از کشور برید
پس بهتره واقع بین باشید و بتواتید درست عمل کنید ..اینکه بدونید که اگر شما د ایران تلاش کنید و بخ اهید خودتون رو اثبات کنید قطعا می توانید در اینده موفق باشید و حتی به شما اجازه سفر خارج از کشور هم بدهند وقتی سطح استقلال شما و موفقیت شما را بیینتد
پس موفق باشید …و امیدوارم موفق باشید ..هیچ خانواده ای بد فرزندشون رو نمی خواهند .. و قطعا اگر موفق باشید اجازه کسب تجربیات جدید رو خواهند داد متهی مهم اینه که شما بتونید با رفتار و کردارتون اونها رو قانع کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

خلبانی

در همه دنیا شغل خلبانی با وجود همه خطراتی که دارد از وجهه بسیار بالای برخوردار است.

بسیاری از افراد از کودکی رویای خلبان شدن را در سر می‌پرورانند، اما شرایط سخت ورود به این حرفه، آن را از سایر مشاغل جدا و تا حدی آن را به شغلی دست‌نیافتنی تبدیل کرده است.
در تعریف شغل خلبانی می‌توان گفت خلبان کسی است که مدیریت و کنترل یک هواپیما، بالگرد یا هر وسیله پروازی دیگر را از لحظه برخواستن از زمین و گذشتن از مسیر پروازی تا فرود و رساندن مسافران به مقصد را برعهده دارد.
خلبان در طول پرواز مسئولیت جان صدها مسافر را که هزاران چشم به راه دارند بر دوش می‌کشد.

داشتن توانایی مدیریت بحران و حفظ قوه تعقل و تفکر و خونسردی حتی تا دم مرگ توانایی‌هایی است که یک خلبان به آن نیاز دارد. گرفتن بهترین تصمیم در کوتاه‌ترین زمان با حفظ خونسردی، همان مدیریت عالی بحران است.
یک خلبان موظف است یک تا دو ساعت قبل از پرواز در فرودگاه حضور یابد و فرم تحویل هواپیما و تعداد مسافران را به همراه نقشه پرواز دریافت کند.

سپس سوخت مورد نیاز طبق نقشه پرواز را بررسی و تامین کند.

یک خلبان به خاطر مسئولیت سنگینی که بر دوش دارد، نیازمند حداکثر رفاه و حداقل درگیری و اغتشاش فکری در ساعات غیرکاری خود است و در صورت نداشتن آرامش کافی در حین پرواز با مشکل روبه‌رو خواهد شد.

شرایط ورود به دانشکده

برای ورود به دانشکده پرواز شرکت هواپیمایی کشور، فرد باید دارای مدرک دیپلم متوسطه و مدرک پیش‌دانشگاهی در رشته ریاضی و حدکثر دارای سن هم ۲۲ سال باشد.

فرد متقاضی باید در کنکور سراسری شرکت کند.

در صورت کسب نمره علمی لازم و انتخاب کد رشته خلبانی در انتخاب رشته خود می‌تواند وارد مرحله معاینه پزشکی، مصاحبه و گزینش شرکت هواپیمای کشور شود.

همچنین فرد می‌تواند در مدارس خصوصی خلبانی که حدود ۳۰ میلیون تومان هزینه دارد ثبت‌نام کند. پس از تحصیل در رشته خلبانی مدارک و گواهینامه‌های رشته خلبانی شامل «پی پی ال» یا گواهینامه خلبانی و «ای آر» یا گواهینامه آلات‌پروازی یا پرواز کورو و در نهایت «پی ال ای» یا گواهینامه خلبانی مسافربری ارائه می‌شود. یک خلبان علاوه بر استخدام در ارتش گزینه‌های دیگری پیش رو دارد: از جمله استخدام در شرکت‌های هواپیمایی خصوصی یا سازمان‌هایی که هواپیمای خصوصی در اختیار دارند. همانطور که گفته شد خلبان باید زندگی کاملا بی‌دغدغه و آرامی داشته باشد و نباید هزینه‌‌های زیادی که بیش از دیگران باید صرف حفظ سلامتی‌اش کند، فکر او را مشغول و نگران کند.

درآمد خلبان‌ها در دنیا

حداقل حقوق خلبانان در دنیا ۵۰۰۰ دلار یعنی چیزی حدود چهار و نیم میلیون تومان است. البته در کشور ما این مبلغ حدود ۳۰۰۰ دلار است. با این همه هنوز هم خلبانانی دیده می‌شوند که با اضافه کار و حقوق استادخلبانی و با وجود ۲۰ سال سابقه فقط یک میلیون و هشتصد هزار ریال در ماه حقوق می‌گیرند.
زندگی یک خلبان یک زندگی خاص است که هر کسی توانایی زندگی در چنین شرایطی را ندارد. سفرهای پی در پی، خطرات پرواز، استرس مسئولیت حفظ جان مردم، پروازهای غیرمنتظره، دوری از خانواده و… مشکلاتی است که اگر فرد بدون آگاهی از آن‌ها وارد این حرفه شود بدون شک با مشکل مواجه خواهد شد. اولین شرط خلبانی، سلامتی کامل جسمی، روحی و روانی است. شخصی که می‌خواهد خلبان بشود باید از نظر جسمانی در حد استانداردهایی باشد که هواپیمایی کشوری تعیین کرده است. داوطلب خلبانی، در ابتدا آزمایش‌های متعددی را پشت سرخواهد گذاشت. این آزمایش‌ها شامل آزمایش کامل خون، معاینه قلب، نوار مغزی، سنجش شنوایی، تشخیص بینایی، کوررنگی و تشخیص عمق و سلامتی داندان‌ها می‌شود. داوطلب خلبانی نباید نقص عضو داشته باشد. همچنین تشخیص صلاحیت پزشکی، روحی و روانی داوطلب خلبانی به عهده پزشکان هوایی است.
البته شرکت‌های هوایی که برای تامین کادر پروازی خود هزینه آموزش خلبانی داوطلب را تامین می‌کنند می‌توانند استانداردهای پزشکی خود را بالاتر از آنچه سازمان هواپیمایی کشوری مشخص کرده است تعیین کنند.

شرط لازم، تسلط به زبان انگلیسی

از آنجایی که کلیه کتاب‌های هوانوردی و درس‌هایی که در هواپیمایی داده می‌شوند به زبان انگلیسی است و زبان انگلیسی به عنوان زبان بین‌المللی هواپیمایی انتخاب شده است، تسلط به زبان انگلیسی از ضروریات خلبانی است. داوطلب خلبانی باید از ضریب هوشی خاصی برخودار باشد. از کلیه کسانی که داوطلب خلبانی‌اند آزمون‌های هوشی به عمل می‌آید. در این آزمون‌ها میزان واکنش، قدرت تجزیه و تحلیل و هوشیاری داوطلب بررسی و اندازه‌گیری می‌شود.
همان‌طور که دیدید مراحل خلبان شدن بسیار سخت ‌و دشوار است، به همین دلیل برای همیشه رویای عده‌ای باقی می‌ماند و هیچ‌گاه به حقیقت نمی‌پیوندد. با همه این‌ها اگر کسی علاقه‌، شرایط لازم و پشتکار زیاد داشته باشد می‌تواند به این شغل محبوب و البته پرخطر دست یابد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

266 نظرات

  • فرزانه , دسامبر 24, 2016 @ 12:45 ب.ظ

    سلام چندسال باپسری دوست بودم الان یکسال عقدبستیم وقراربودچندماه پیش باهم عروسی کنیم اما خانواده شوهرم هی عروسی رومیندازن عقب ومیگن بیکار…خانوادش هیچ احترامی به من نمیزارن(قبلاشوهرم خیلی به من بی احترامی میکردجلوشون)فکرمیکنم مال همینه مادرشوهرمم دلش میخواست عروسش فامیلای خودشون باشه…الان که قراربودعروسی کنیم شوهرم میگه من پول ندارم هیچی هم واست نمیخرم میگه وقتی بامنه حالش بداعصابش خوردمیشه توروخدابگیدچیکارکنم؟؟ دارم دیوونه میشم دیگه مثل قبل دوستم نداره بهم بی محلی میکنه

    • dr-salary , دسامبر 24, 2016 @ 3:22 ب.ظ

      با سلام
      این رفتارها قطعا دلیل مشخصی دارد .بهتر است به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید تا شرایط بررسی شود . شما هم زمان داشته باشید همه موارد را مطرح کنید و بهترین تصمیم گرفته شود
      موفق باشید

  • عبدالجلیل , ژانویه 4, 2017 @ 7:46 ب.ظ

    یکسال پیش ازدواج کردم بعداز۷ماه زندگیمو آتیش زدم الانم اصلا انگیزه ازدواج ندارم

    • راهنما , ژانویه 6, 2017 @ 12:37 ق.ظ

      خب دوست عزیز باید صبرکنید
      و برای گذر از این حالت مشاوره کنید

      اینکه خیلی ها فکر می کنند با فوت یا طلاق همسر، زندگی مشترک فرد برای همیشه تمام شده و باید آخر زندگی تنها بماند، خلاف قواعد سلامت و به نوعی خلاف قواعد شرع است.

      مهرداد کاظم زاده عطوفی روان شناس بالینی و دبیر انجمن علمی روان شناسی بالینی ایران در هفته نامه زندگی مثبت نوشت:

      در جامعه ما باید این فرهنگ نهادینه شود که فرد بعد از جدایی از همسر به هر دلیلی، به شروع یک رابطه تازه نیاز دارد . اینکه خیلی ها فکر می کنند با فوت یا طلاق همسر، زندگی مشترک فرد برای همیشه تمام شده و باید آخر زندگی تنها بماند، خلاف قواعد سلامت و به نوعی خلاف قواعد شرع است. هر انسانی نیازهای مختلفی (از فیزیولوژیک گرفته تا نیاز به امنیت، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن) دارد که در صورت برآورده نشدن، آسیب خواهد دید. بسیاری از افرادی که به هر دلیلی تن به ازدواج مجدد نمی دهند، دچار افسردگی هایی می شوند که در نهایت منجر به آسیب های مختلف جسمی و روانی خواهد شد.

      معمولاً استرس در طول دوره زندگی در میان همه اقشار جامعه دیده می شود حال این امر در بعضی از مواقع خصوصاً هنگام مرگ همسر تشدید می یابد، همچنین شدت و عمق عواقب منفی استرس در طول مدت ازدواج نیز افزایش می یابد چرا که در حدود نیم قرن زندگی و وابستگی های متقابل، مرگ یکی، دیگری را هم دربرمی گیرد و خود این امر نیز استرس آور است.

      زمان مناسب ازدواج مجدد

      زمان مناسب برای ازدواج مجدد

      البته فراموش نشود که بعد از طلاق یا فوت همسر، فرد قطعا به مدت زمانی برای بهبود روانی نیاز دارد که بهترین زمان آن ۱سال است؛ بنابراین بعد از جدایی از همسر فرد- چه به واسطه طلاق و چه به واسطه فوت، چه فرزند داشته باشد و چه نداشته باشد- هیچ وقت توصیه نمی کنیم که در فاصله زمانی کمتر از یک سال ازدواج مجدد داشته باشد چون این یک سال باید صرف بازیابی فرد از دردها، غم ها و آسیب های روانی شود و همه این موارد مانع از شکل گیری سریع یک رابطه تازه خواهد شد.

      ازدواج زنانی که همسران خود را از دست داده اند، علاوه بر تأمین مایحتاج زندگی نیازهای عاطفی، جنسی، روحی و روانی آنها را نیز تأمین می کند و برای سلامت روان آنها امری ضروری است.متأسفانه در کشور ما به دلیل فرهنگ سازی اشتباه، بعضی از افراد تا آخر عمر به دلیل مرگ همسر با یاد و خاطره او زندگی می کنند و همین امر می تواند ضربه سختی را به آنها وارد سازد.

      البته نباید فراموش شود که اگر دوره سوگواری فرزند به دلیل از دست دادن پدر یا مادر، بیشتر از ۶ ماه طول بکشد، قطعا باید به متخصص روان پزشک مراجعه شود؛ یعنی اگر فرزند بیشتر از ۶ ماه علائم واکنش سوگ از جمله افسردگی، غمگینی، کاهش توانمندی ها و… از خود بروز دهد، حتما باید تحت درمان روان پزشکان قرار گیرد. متاسفانه توصیه کلی چندانی وجود ندارد که با رعایت آن فرد تازه وارد به نظام خانواده، رابطه خوبی با فرزند همسرش برقرار کند اما یکی از مواردی که فرد همیشه باید مدنظر داشته باشد، حفظ حریم های خانواده ای است که به آن وارد شده است. این فرد همیشه باید با احترام از پدر یا مادر از دست رفته فرزند همسرش یاد کند و حتی اگر همسر یا فرزندش به واسطه خاطره بدی که دارند، تمایلی به حفظ این حریم ها نداشتند، فرد تازه وارد همیشه و به خصوص در حضور فرزند همسرش، باید با احتیاط و احترام از فرد قبلی یاد کند و هیچ وقت در موردش بدگویی نکند. چراکه پدر یا مادر از دست رفته فرزند، بخشی از هویت او هستند. اگر فرد تازه وارد به سیستم خانواده حریم آن پدر یا مادر را رعایت نکند، در واقع بخشی از هویت فرزند همسرش را نادیده گرفته یا زیر سوال برده، قطعا چنین رفتاری می تواند خشم آن فرزند را برانگیزد و تبعات بدی خواهد داشت. همه انسان ها باید الگوهای ارتباط موثر را یاد بگیرند اما افرادی که به عنوان همسر دوم وارد نظام یک خانواده می شوند، باید بیش از بقیه چنین قواعدی را بیاموزند و مراقب گفته هایشان باشند تا سوءتفاهمی در رابطه ایجاد نشود.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • يكتا , ژانویه 8, 2017 @ 10:27 ب.ظ

    سلام خسته نباشیدمدتی هست ک برادرم درکنارمون زندگی میکنه دختر۴ساله ای دارم برای شوهرم کارمیکنه وضع زندگیم خوب هستش ب جزآرامش برادرم خیلی ازغذام رفتاریاازدخترم یاازشوهرم ایرادمیگیره یاهی میگ نمیزاره تلویزیون نگاه کنه کنه دخترت یاهی میگه دوست ندارم یاکلاباهاش لج میکنه منم چندوقتی میشه ازکوره درمیرم دخترمومیزنم درحدی که یه آدم وحشی اینکارومیکنه بعدش منم احساس گناه وبغضوگربه بهم دست میده اصلانمیتونم ب داداشم بگم اینکارونکن بگم ناراحت میشه درکل باهاش رودربایستی دارم فقط زورم ب دختر بیچارم میاد داداشمم مجبوره پیشمه هرچندافکارم وذهنموبهم میریزه حتی تصمیم گرفتم برای دخترم تلویزیون بخرم.دخترمم خیلی لج بازشده دقیقامیدونه ازچ کاری منعش میکنم میادهمونوانجام میده کنترل تلویزیونو میخوام بهم نمیده تاوقتی کتکش بزنم خسته شدم ازرفتارم خیلی ازخودم بدم میادمخصوصاازرفتاربرادرم هرچندازمن کوچیکه اماچون همین ی داداشودارم نمیخوام چیزی بگم برنجه باااینکه غیرمستقیم بازم بهش میفهمونم بدش میادوسرتکون میده کلامن دارم ب اوج افسردگی وخشونت پیش میرم کمکم کنید

    • مشاور , ژانویه 10, 2017 @ 11:39 ق.ظ

      با سلام
      حضور برادرتون و احترامی ککه براشون قائل هستید نباید باعث خضونت رفتاری با کودکتون بشه .شما اگر می توانید رفتارها رو مدیریت کنید باید راحت با برادرتون مطرح کنید و بدونه که دختر شما فقط ۴ سالشه و بحث و جدل رو متوجه نمیشه و فقط در دنیای کودکی خودش سیر میکنه .ولی اینکه تعارف کنید و کلا فرزند شما محل تخیله هیجانی شما باشد در اینده ضربات جبران ناپذیری به او وارد می شود .بهترین راه حل صحبت با برادرتونه که اگر منطق داشته باشند نباید ناراحت بشن در غیر اینصورت باید تصمیم بهتری در مورد حضور ایشون در منطل شما گرفته بشه چرا که برای شما و فرزندتون تا اینجا اسیب زا بوده و بدونید که قرار نیست در گفتمان بی احترامی و توهینی صورت پذیرد مهم مطرح کردن مسائل از باب صمیمت بین دو فرد و حتی جوری صحبت کنید که ایشون متوجه بشن که قصد توهینی نیست .و حتی ازشون مشورت بخواید که مثلا اگر اجازه بدی تلویزیون رو بچه ببینه بهتر نیست و اینکه اعصب خودت هم راحت تر خواهد بود .و عکس العمل ایشون رو ببینید .وقتی رابطه ای اسیب زاست دلیلی برای ادامه دادن و تعارفات وجود ندارد
      موفق باشید

  • ناشناس , ژانویه 19, 2017 @ 11:59 ب.ظ

    با سلام و خسته نباشید من تو زندگیم با خانومم مشکل دارم و بیشتر مشکلم اینه که همسرم به جایی اینکه به من اهمیت بده به دیگران اهمیت میده نمیدونم به خاطر مشکل مالیه که دارم یا…من باید چیکار کنم

    • راهنما , ژانویه 20, 2017 @ 5:46 ب.ظ

      دوست عزیز مشکل بی توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر از دو اصل اساسی ذیل ناشی می شود:

      – تربیت نادرست زن یا مرد
      – عکس العمل و تقابل به مثل نسبت به رفتار زن یا مرد

      در زمینه اصل اول که بیشتر نمود پیشگیری دارد، بایستی والدین را با اصول و شیوه های تربیتی صحیح آشنا ساخته و در این مسیررهنمون بود تا بدین طریق، فرزندان با هنر درست زیستن و مهارت حل مسئله آشنا شوند. اما در اینجا برای زوجینی که با این مسئله همسر، به لحاظی تربیتی، مشکل دارند توصیه می شود مستاصل نشوند و آگاه به این مطلب باشند که همسرشان به دلیل شرایط تربیتی نادرست مرتکب چنین رفتارهایی می شود و ذاتا این چنین نیستند؛ لذا، همسرتان با قدری تحمل و صبر شما قابل تغییر است و شما می توانید یادگیری زدایی کرده و رفتارهای جدید را به او بیاموزید، در فضای بدون تحقیر و سرزنش فقط درباره مشکل با او گفتگو کنید و به او بگویید حاضر هستید در رفع این مسئله به او کمک کنید و این ادعا را در عمل ثابت نمایید. اما در مورد اصل دوم، آگاهی از راهکارهای مواجه و حل وفصل مشکل و کاربرد آنها ضروری به نظر می رسد.

      زوجین درگیر با این معضل، بهتر است تدابیر ذیل را برای رفع مشکل بین یکدیگر به کار گیرند:

      – رجوع و بازنگری رفتار و نوع ارتباط خود با همسرتان را، در اولین اولویت اصلاح رابطه تان قرار دهید. بدون سوگیری و پیشداوری، به عبارتی به صورت عادلانه و منصفانه، خود و رابطه تان را با پرسش و پاسخ های از قبیل: ” آیا رفتار من سبب بی توجهی همسرم شده است؟!، کدام رفتار من باعث آن شده است؟ چه موقع و در چه شرایطی آن رفتار را انجام دادم؟ عکس العمل همسرم چه بود؟ و …” محک بزنید و نقاط ضعف و قوت خود و همسرتان را بیابید.

      نکته: توصیه می شود هر یک از زوجین ابتدا به طور انفرادی، خود را در محکمه ای که در ذهن دارند، به قضاوت بنشانند و پس از یافتن ریشه مشکل و آگاهی از درجات قصور خود و همسر و نحوه واکنش هر یک از طرفین، آن را در محفلی دوستانه و بی غرضانه داوری کرده و حل نمایند.

      نکته: برای کسب نتیجه مثبت، توصیه می شود: قصور و کوتاهی خود را به پای دیگری ننویسید و هر یک از طرفین شجاعانه و با جرات عیوب و کاستی خود را بپذیریند و درصدد رفع آن برآیند.

      – یادتان باشد دومین اصل موفقیت، هنر شما و همسرتان در گفتگوی موثر است. رعایت نکات ذیل ضمن گفتگو ضروری است:
      رجوع و بازنگری رفتار و نوع ارتباط خود با همسرتان را، در اولین اولویت اصلاح رابطه تان قرار دهید
      * زمان و شیوه بیان بسیار مهم است. در یک زمان مناسب با لحن آرام به گفتگو بپردازید.

      *هرگز در بیان ایرادات و اشتباهات همدیگر، از ضمیر تو استفاده نکنید. شما بهترین ضمیر خطاب در چنین مواقعی است و قدرت اثر پذیری و نفوذ کلام شما را صد برابر می کند، چرا که شما با بیان این واژه سحر آمیز، حس انتقاد و تخطئه کردن را در طرف مقابلتان ایجاد نمی کنید.

      * هرگز از عباراتی استفاده نکنید که منزلت و شان شخصیتی و خانوادگی یکدیگر را زیر سوال ببرد.

      * جدا از سرزنش، از مقایسه منفی و تهدید بپرهیزید.
      با بی توجهی همسرم چه کنم؟
      * دلخوری‌ها، دل‌مشغولی های ذهنی، نیازها و خواسته هایتان را بیان کنید اما از عبارات داوری کننده، انتقاد آمیز اجتناب کنید.

      *هیچ وقت یکدیگر را محکوم نکنید و مسبب بی توجهی خود قلمداد نکنید.

      *صادقانه صحبت کنید و بدون هیچ رو دربایستی و با حفظ حریم و احترام، اندیشه و احساس خود را راجع به بی توجهی بیان کنید و از او نیز بخواهید چنین کند.

      پس این مشکل شما نیاز به مشاوره حضوری داره که حتما” باید مراجعه کنید

  • فرشته , مارس 10, 2017 @ 8:03 ب.ظ

    سلام وقت بخیر ،حدود۱۰ سال میشه که پدر و مادرم فوت کردن و خواهر و برادر بزرگم سالهای زیادی میشه که باهم قهر هستن لطفا راهنماییم کنید چطوری باید آشتیشون بدم کمکم کنید

    • مشاور , مارس 10, 2017 @ 8:37 ب.ظ

      با سلام دلیل قهر باید مشخص شود تا بقهمیم که چقدر قضیه جدی بوده و اساس چه بوده است گاهی افراد بعضی بی عدالتی ها و شرایط رو نمی تونند تحمل کنند و کینه به دل می گیرند و اصلا به هیچ صراطی مستقیم نیستند و تمایل به اشتی ندارند گاهی سر یک موضوع و اتفاق بچه گانه قهر صورت می گیرد
      خب میشه با برطرف کردن علت و گرفتن دورهمی مشترک شرایط رو به نحوی تعبیه کرد که همه جمع شوند و کدروت ها مرتفع شود منتهی در حضور بزرگتری که همه قبول داشته باشند عمو دایی یا هر فرد دیگری ..
      در آشتی کردن کمی بخشش و بزرگی هم لازم است
      از طرفین
      به نظرم ابتدا کمی نظر افرادی که منعطف تر هستند جلب شود و بعد اون خواهر و برادری که کمی سخت گیر تر هستند .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • فرهاد , مارس 12, 2017 @ 1:50 ب.ظ

    بعد از گذشت نزدیک به ۸ سال زندگی مشترک و داشتن یک پسره ۵ساله در حال حاضر احساس میکنیم به بن بست رسیدیم من و همسرم هم سنیم و در سن ۲۲ سالگی به دلیل نسبت فامیلی با هم اشنا شدیم هر دو در خانوادمون شاهد شکستهای بزرگی بودیم به همین دلیل از یه سرسختی همراه با کلی عغده و کمبود رنج میبردیم خانم من خیلی بد با من حرف می زنه و تا کوچکترین اشتباهی بکنم این میخاد من و تنبیه بکنه و هیچ وقت بابتی اشتباهی که میکنه معذرت خاهی نمیکنه هیچ موقع حاضر نیست در مقابل من از کلماتی چون عزیزم؛خواهش میکنم؛دوست دارم؛به خاطر من؛معذرت میخام یا مثل اینا استفاده کنه از طرف دیگه من خیلی زود عصبانی میشم مثل خانمم لج بازم یکم رفیق بازم یکم دروغ میگم اوایل بیشتر مخارج خونه وابسته به حقوق خانمم هم هست سیگار میکشم ولی من اینها و کلی اشتباهات دیگم و میپذیرم ولی خانمم نه خیلی دعوا میکنیم و بد تر جلوی پسرمون با کوچکترین دعوا چه من مقصر باشم چه اون گریه میکنه میگه من حالم ازت بهم میخوره من طلاق میخام ازت متنفرم و کلی چیزهای دیگه به هم.کلی فهش میدیم و….. آیا با این شرایط تلاش برای بهبود روابط بهتره یا آماده کردن خودمون برای بعد از جدایی با توجه به اینکه من خیلی زنم و دوست دارم و اونم میگه قبلا داشته ؟ باتشکر

    • راهنما , مارس 13, 2017 @ 11:46 ق.ظ

      در مورد شما دو نفر حرفی نمیزنیم چون شما در حدی بزرگ شدید که تشخیص بدید نباید چنین رفتاری و به فرزندان خودتون منتقل کنید
      و برای این موضوع باید در زمانی مناسب با هم گفتگو کنید و از مشاروی مجرب بهره بگیرید …

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

      فهمیدن ارتباط مشکلات روحی روانی امروز ما با مسائل گذشته در کودکی، کمک موثری به حل مشکلات ناشی از این معضلات روحی روانی می کند.
      هفت سال اول زندگی، سالهای تشکیل پایه های اخلاق و رفتار و حتی نگاه به زندگی هستند. کسی که در هفت سال اول زندگی اش در آرامش و امنیت نبوده است، طبیعی است که در بقیه زندگی نتواند طبیعی زندگی کند. فهمیدن ارتباط مشکلات روحی روانی امروز ما با مسائل گذشته در کودکی، کمک موثری به حل مشکلات ناشی از این معضلات روحی روانی می کند. کسی که می داند بدخلقی و کم تحملی اش از اضطراب دوران کودکی اش ناشی می شود بهتر می تواند این بدخلقی را مهار و اصلاح نماید.

      لفظ کودکان دعوا را از قیاس با کودکان طلاق ساخته ایم. یعنی کودکانی که همواره در محیطی لبریز از نزاع و دعوای والدین رشد یافته اند، آسیب دیدگی این کودکان از کودکان طلاق کمتر نیست.

      از جمله افرادی که آسیبهای روحی روانی زیادی دیده اند، کسانی هستند که در کودکی همواره شاهد دعوای پدر و مادر بوده اند. ممکن است شما هم جزء کسانی باشید که همواره شاهد دعوای والدین خود بوده اید. اما اکنون آن را مسئله مهمی ندانید.

      احساس و نگاه امروز شما به این مسئله اهمیتی ندارد باید احساس و نگاه دوران کودکی را مد نظر قرار دهید. خوب فکر کنید تا آن احساس استرس و نگرانی شدید هنگام دعوای آنها را به یاد بیاورید. آن احساس که اغلب روزها یا شبها تکرار می شدند، در وجود شما پایه گذار اخلاقها و عادتهای مخربی شده است که اکنون زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده است. اگر کمی دقیق و هوشیار باشید خیلی زود می توانید بین مشکلات روحی روانی فعلیتان و آن احساس اضطراب دوران کودکی یک ارتباط منطقی پیدا کنید.

      کودکان به محض بلند شدن صدای پدر و مادر دچار نگرانی و احساس ناامنی می شوند. ارتباط عمیق عاطفی کودک با مادر، او را به طرز وسواس گونه ای نگران مادر می کند. کودک از هر خطری که به زعم خودش مادر را تهدید کند شدیدا هراسان می شود. دعوای والدین از نظر کودکان خطری برای مادر محسوب می شود. اگر چه کودک هیچ واکنشی نشان ندهد، نمی توان نگران و استرس او را از دعوای والدین انکار کرد. بنابراین یکی از حقوق مسلم کودک نیاز او به تامین امنیت مادر است. امنیتی که کودک بتواند از آن مطمئن شود به و تداوم آن اعتماد پیدا کند.

      این نگرانی های مفرط و تکراری تنها به لحاظ روحی مشکل ساز نیستند بلکه به لحاظ جسمانی هم بسیار آسیب زا هستند. در روانپزشکی، ترشح نابجا و مخرب هورمونها در مواقع استرس و ترس اثبات شده است. این هورمونها در خون رسوب کرده و سم می شوند. به همین جهت کودکان خانواده های آشفته، بیماریهای بیشتری را تجربه می کنند و از آنجا که نگاه و طرز فکرشان هم از همین استرسها و ناامنی ها تاثیر می پذیرد بیش از سایر کودکان در معرض ابتلا به بزهکاری قرار می گیرند.

      کودکان کتک خورده
      کتک خوردن کودک از والدین یا از خواهر و برادر بزرگتر ممکن است برای یک بار هم بتواند احساس ناامنی پایدار یا طولانی مدت ایجاد کند. پدری که یک بار زده است باز هم ممکن است این رفتار را تکرار کند. کتک خوردن مخصوصا زمانی بیشترین اثر مخرب خود را خواهد گذاشت که کودک، ارتباطی منطقی بین آن و اعمال خودش پیدا نکند. یعنی نتواند بفهمد دقیقا چه رفتاری پدر را عصبانی می کند. چنین حالتی یک احساس خطر پنهانی ایجاد می کند.

      کودکانی که تحت زورگویی خواهر و برادر بزرگتر قرار دارند هم، در معرض آسیبهای روانی قرار دارند. در خانواده ای که والدین نمی توانند رفتار فرزندان بزرگتر را کنترل کنند، احساس امنیت در حد مناسبی وجود ندارد.
      کودک نیاز دارد خانه را جای امنی احساس کند و از قدرت والدین در ایجاد امنیت و عدالت در خانه مطمئن شود تا در سلامت روحی رشد کند. کودکی که کتک می خورد علاوه بر نگرانی و احساس حقارت از احساس انتقام و خشم های سرکوب شده هم رنج می برد. چنین کسی طبیعی است که بعدها نتواند رفتاری نرمال و منطقی در مقابل قوانین محل کار و زندگی، یا افراد مافوق خود پیدا کند. او همواره دیگران را مقصر خواهد دانست و در هر مشکلی به جای حل مشکل دنبال مقصر خواهد گشت. این افراد نمیتوانند انتقاد را تحمل کنند .

      انتقاد یعنی تو مقصری و تو مقصری یعنی باید کتک بخوری! پس چنین کسی نمی تواند رفتارهای نامطلوبش را اصلاح کند زیرا هیچگاه ذهن او مشغول پیدا کردن راه حل منطقی و اصلاحات نیست بلکه همیشه درگیر احساسات است. عصبانیتهای مکرر یا بی خیالی محض از جمله آسیبهای روانی کودکان کتک خورده است.

      کودکان تنها، کودکان خانواده های شلوغ که کمتر دیده می شوند، کودکان طلاق، کودکان والدین بیمار و معلول، یا کودکان یتیم و بد سرپرست همه کسانی هستند که احتمال آسیب دیدگی آنها و ابتلایشان به مشکلات روحی روانی زیاد است. باید ریشه ی مشکلات روانی در کودکی را کشف کرد و ارتباط آن را با مشکل فعلی فهمید و برای رفع آن مشکل با یک برنامه ریزی صحیح هر چند دراز مدت دست به عمل شد.

    • مشاور , مارس 13, 2017 @ 1:01 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز وقتی خودتون دارید از معایب خودتون صحبت کی کنید خب خیلی عالیه که پذیرش نسبت به رفتارهای نادرست خودتون دارید و لی همین مسائل در اینکه همسرتون خسته بشه نقش داره اینکه درامد و خرج کردن با ایشون باشه و برای زن که دوست داره مرد حامی و پشتیبانش باشه ولی در مورد همسر شما این اتفاق نیفتاده و خوب قطعا علاقه ای بوده که منجر به ازدواج شده ولی بحث دروغ گویی شما و سیگار و ..هر کدام خودش به طور جداگانه چیزی است که ایجاد مشکل می کنه چه برسد که همه این ها با هم وجود داشته باشه ایشون قطعا دچار تناقض شدند در زندگی شما و خواسته هاشون براورده نشده دیگه ممی تونند مدیریت کنند که پیش فرزند شما حرفی نزنند و ….و طلاق رو مطرح کردند چون خسته شدند از شرایط ولی وقتی اونقدر به رفتارهاتون واقف هستید و هنوز به ایشون علاقه دارید چرا به روانشناس مراجعه نمی کنید تا به ایشون نشون بدید که زندگیتون بارتون مهمه و قطعا دوست ندراید از دستش بدید .اصولا تعاملات دو جانبه است با رتفارهای شما جایی برای گفتن دوست دارم و عذرخواهی باقی نمونده کمی به ایشون حق بدید به عنوان زن با روحیه و عاطفه حساس تر ولی هنوز هم برای شورع دوباره دیر نشده و فقط باید بخواهید که اتفاق مثبتی در زندگی شما بیفته و اعتمادایشون جلب بشود
      امیدوارم بتونید مسئله رو مدیریت کنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • Tahereh , مارس 14, 2017 @ 8:14 ب.ظ

    سلام من دختری۱۰ ساله دارم که همش باخشم صحبت میکنه و هر چیزی که من بخوام بخرم اون هم میخواد نمیدونم چه کار کنم درصورتیکه ما همه چیز رو براش مهیا می سازیم

    • مشاور , مارس 15, 2017 @ 8:34 ق.ظ

      با سلام
      شاید شما هم جزو والدینی باشید که از نگرانی درباره دیرکردن فرزندتان یا اینکه با چه کسی است و چه کار می کند ، خسته شده اید. ممکن است که از تلاش برای ارتباط برقرار کردن و پایان یافتن کشمکش ها ناامید شده باشید.
      با وجودی که ممکن است والدگری یک نوجوان پرخاشگر کاری غیرممکن به نظر برسد، گام هایی وجود دارد که شما می توانید با استفاده از آنها فضای خانه را آرام تر و به فرزندتان کمک کنید تا مرحله انتقال به جوانی را با موفقیت سپری کند.
      زمانی که نوجوانان شروع به ابراز استقلال و جستجوی هویت خود می کنند تغییرات رفتاری را تجربه می کنند که ممکن است برای والدین عجیب و غریب و پیش بینی ناپذیر به نظر برسد. کودک شیرین و فرمانبردار شما که تا پیش از این نمی توانست از شما جدا شود، اکنون تا چندین متری شما دیده نمی شود ودر واکنش به هر حرف شما با چشمان برافروخته و کوبیدن در پاسخ می دهد. این موارد متاسفانه رفتارهای طبیعی یک نوجوان هستند. اما یک نوجوان پرخاشگر مشکلات رفتاری، هیجانی و یادگیری فراتر از یک نوجوان عادی نشان می دهد. او ممکن است به طور مکرر رفتارهای پرخطر مثل پرخاشگری ، فرار از مدرسه، سوء مصرف مواد یا الکل ، روابط جنسی ، آسیب به خود، دزدی یا دیگر رفتارهای بزهکارانه را بروز دهد. هم چنین ممکن است است نشانه هایی از مشکلات سلامت روان مثل افسردگی ، اضطراب یا اختلالات خوردن را داشته باشد. از آنجایی که هر رفتار منفی که بارها و بارها تکرار می شود، می تواند نشانه ای از یک مشکل زیربنایی باشد، بسیار اهمیت دارد که والدین بداننند چه رفتارهایی در طول دوران نوجوانی طبیعی و چه رفتارهایی غیرطبیعی است.
      همه نوجوانان نیاز به دوست داشته شدن دارند.
      نوجوانان افرادی با شخصیت ها و علائق منحصر به فرد هستند . مهم نیست که نوجوان شما چقدر از لحاظ عاطفی از شما دوری می کند ، مهم نیست که نوجوان شما چقدر مستقل به نظر می رسد یا چقدر پرخاشگری می کند. او هم چنان نیازمند توجه و احساس دوست داشته شدن از سمت شماست.

      آگاهی از رشد در دوره نوجوانی:

      نه ، نوجوان شما یک موجود بیگانه از یک سیاره دوردست نیست بلکه اندکی متفاوت شده است. مغز یک نوجوان هم چنان به طور فعال در حال رشد و تحول پردازش اطلاعات است. لوب پیشانی (بخشی از مغز که برای مدیریت هیجان ها ، تصمیم گیری، استدلال و کنترل بازداری ها به کار می رود) در طول سال های نوجوانی بازسازی شده و سیناپس های جدیدی را شکل می دهد. البته رشد مغز به طور کامل تا اواسط ۲۰ سالگی طول می کشد.
      ممکن است فرزند شما قد بلند تر از شما شده باشد و به نظر بالغ بیاید اما در بیشتر موارد نمی تواند در مورد مسائل در سطح افرادبزرگسال فکر کند. هورمون هایی که در این دوره تولید می شوند ، مسائل را پیچیده تر می کنند. این تغییرات بیولوژیکی می تواند توضیحی برای رفتارهای تکانشی و پرخاشگرانه و ضعف در برخی از مهارت ها باشد. آگاهی از رشد نوجوان می تواند به شما کمک کند راه هایی برای حفظ ارتباط با فرزندتان و غلبه بر مشکلات این دوره پیدا کنید.

      برخورد با نوجوان پرخاشگر:

      از آنجایی که خشم اغلب دیگر هیجان ها مثل فرسودگی، شرم ، غمگینی ، ترس یا آسیب پذیری را می پوشاند ، می تواند برای بسیاری از نوجوانان چالش زا باشد. زمانی که فرزند شما نمی تواند با این احساسات مقابله کند ، ممکن است فریاد بزند یا در اتاق را محکم بکوبد.
      چالشی که والدین با آن روبرو هستند کمک به نوجوانان برای مقابله با هیجانات و برخورد با خشم با یک روش سازنده است:

      ۱) قوانین و پیامدها را مشخص کنید:
      زمانی که شما و فرزندتان آرام هستید برای او توضیح دهید که هیچ اشکالی ندارد که او احساس خشم داشته باشد و احساسات امری طبیعی هستند. اما روش هایی که او برای ابراز خشم خود به کار می برد غیر قابل پذیرش هستند. اگر او فریاد بزند با پیامدهایی روبرو خواهد شد (مثلا محروم شدن از رفتن به مهمانی) . افراد در دوره نوجوانی بیش از هر زمان دیگری به قانون نیاز دارند.

      ۲) کشف کنید چه چیزی در زیر خشم نهفته است:
      آیا فرزند شما غمگین یا افسرده است؟
      آیا او نسبت به همسالانش احساس بی کفایتی یا حقارت می کند؟
      آیا نیاز به کسی دارد که بدون قضاوت کردن به حرف هایش گوش دهد؟
      آیا از موضوعی نگران است؟

      ۳) از نشانه های هشدار دهنده خشم آگاه شوید:
      آیا فرزندتان قبل از عصبانیت سردرد دارد؟
      آیا در مدرسه کلاس خاصی دارد که همیشه او را عصبانی می کند؟
      اگر نوجوان شما بتواند نشانه های هشدار دهنده ای که او را به جوش می آورد شناسایی کند، خواهد توانست قبل از آنکه خارج از کنترل شود خشمش را کنترل کند.

      ۴) به نوجوان خود کمک کنید راه های سالمی برای آزاد کردن خشم خود پیدا کند:
      ورزش، بازی های گروهی و یا راه های ساده ای مثل پانچ گردن یا پاره کردن کاغذهای باطله می تواند به آزاد شدن تنش و خشم کمک کند بسیاری از نوجوانان از هنر یا نویسندگی برای ابراز خلاقانه خشم خود استفاده می کنند.

      ۵) به نوجوان خود زمان و فضایی دهید تا خود را بازیابد:
      زمانی که نوجوان عصبانی است به او اجازه دهید زمانی را در اتاق خودش یا فضایی دیگر به خلوت بگذراند تا آرام بگیرد. تا زمانی که عصبانی است، هرگز به دنبال او نروید و از او نخواهید که عذرخواهی کند یا توضیح بدهد.

      ۶) خشم خود را مدیریت کنید:
      اگر شما خلق و روحیه مثبت خود را از دست دهید، نخواهید توانست به فرزند خود کمک کنید. اگر چه سخت است اما شما باید بدون تاثیر پذیری از عصبانیت فرزندتان ، آرام بمانید. برای این کار می توانید یک لیست تهیه کنید و کارهای آرام بخشی را درآن یادداشت کنید که به شما کمک می کند موقع عصبانیت فرزندتان خود را آ رام کنید ( مثلا نوشیدن یک لیوان آب ، ارسال یک پیام کوتاه به یک دوست، تغییر دادن کانال تلویزیون، رفتن به یک اتاق دیگر و …). به یاد داشته باشید اگر شما یا دیگر اعضای خانواده فریاد بزنند یا چیزی را پرتاب کنند ، توجوان به طور طبیعی فرض خواهد کرد که این روش ها روش های مناسبی برای ابراز خشم هستند.

      موفق باشید

  • fatima , آوریل 20, 2017 @ 9:03 ق.ظ

    سلام خسته نباشید‌من ی هفته ای میشه ک همش غمگینم گریه میکنم سر هر چیز کوچیکی گریه میکنم ا رفتار خیلی ا دوستام بدم اومده و فاصله گرفتم ازشون در صورتی ک قبلا اینجوری نبودم شوهرمم مونده ک دلیل گریه ها و غصه خوردنام چیه خودمم دقیق نمیدونم فقط سر هر چیزی گریه میکنم همش ب شوهرم میگمهمه دارن خوشمیگذرونن من تو خونه میشینم درو دیوار نگاه میکنم خودم ا رفتارام خسته شدم انقد گریه کردم ا قیافه افتادم تورو خدا راهنمایی کنین ی امید بدین بهم

    • مشاور , آوریل 21, 2017 @ 9:06 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز حتما باید حضوری مراجعه کنید اگر دلیل مشخصی برای این مساله وجود نداره چون له هرحال ممکنه به خاطر مساله ای در گذشته باشه که به جای حلش نادیدش گرفتید و الان دردسر ساز شده و احتمالا دیگری هم البته مطرح می شود .باید دقت داشته باشید که در مورد خانم ها ممکنه دلایل فیزیکی هم مطرح شود که اون هم باید توسط پزشک مطرح شو د و اینکه ایا رفتار سما صرفا گریه و نارضایتی است یا مشکل خواب و خوراک و افزایش و کاهش وزن هم پیدا شده که اگر اینچنین باشه احتمال اختلالی مطرح می شود که باید پیگیر درمان باشید و هر چه زودتر اقدام کنید نتیجه قابل قبول تری خواهید یافت .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • بدنبال نور , می 1, 2017 @ 2:07 ق.ظ

    سلام
    دختری ۲۴ساله هستم که دچار افسردگی شدید شدم و از حضور در اجتماع به تنهایی ترس دارم و میخواهم در محیطی بغیر از خانه باشم چون تا در خانه هستم انرژی و انگیزه ای برای شروع فعالیتی ندارم همش فکرم اینه کاش در خانواده ی دیگری بزرگ میشدم ترس از حضور در اجتماع ندارم ولی راهمو در زندگی گم کردم و سردرگمم ترم پیش واحدهای درسی دانشگاهم تمام شده ولی میل و رغبتی برای رفتن دوباره برای کارهای مربوط ب فارغ تحصیلی ندارم تا صبح در فضای مجازی در حال خواندن مطلب هستم و روزها خواب حس خوبی به زندگی ندارم یادم می آید هدفهایی ک داشتم ولی فقط قدم اول را برمیدارم ولی وقت برای اموزش رشته تحصیلیم فراتر از کتب درسی دانشگاه نگذآشته ام و فضآی مجازی و دوستان یا رفتار والدینم و….مانع پیشرفت خود میدانم و همچنین موکول کردن انجام کارم را به زمان بعد باعث بیفکری بنده شده و به کل حس میکنم فرصتهایم و زمانم صرف آدمها و کارهای بیهوده شده همچنین از ظآهر خود هم راضی نیستم کلا حرف مردم هم برایم مهمه نمیدونم چرا دیگر نمیخواهم عمرم هدر رود و انگیزه ام را مخوام بدست بیارم و اگر بشود معلم دلسوزی پیدا کنم که همیشه پا ب پای من بیاید حتی به وجود مادر ی دیگر هم فکر کردم میدانم غیرممکن است و یا مرکزی که یمدت بتوانم از نظر بلوغ فکری و اجتماعی رشد کنم اگرچه گتابها و مطالب و مشورت زیاد خوانده وداشتم اما این خلا را احساس میکنم که بودنم در خانه دیگر به نفع من نیست شرایطم طوریست که نمیتوانم از پس هزینه هایم بربیام از طرفی نمیدانم چه شغلی با این سطح سواد در حد تءوری نه در عمل و به اندازه یه مهندس itکه دانشگاه رو گذرآندم بر بیام یا نه .محیط تازه برا خودسازی و دوری از وسواس های فکری برای من که جایی در اجتماع حس میکنم ندارم کجاست خیلی تحمل این روزها و لحظآتی که میگذرند برایم سخت شده .نمیدانم به کجا مراجعه کنم در دوره ای که اگه با فرده آشنا هم بخواهی مشورت کنی فقط تخریبت میکنند و مقایسه میکنند مشکلاتشان را با مشکلاتتم و می گویند تو شرایطتت بهتر است .نمیدانم آشوبم دیگر فکرم جایی نمی رسد حتی حاضرم محیط مناسبی با جای خواب باشد و امنیت و جایی برای کار ولی دیگر سربار والدینم نباشم حتی حاضرم با جان و دل در خانه سالمندان یا بهزیستی و جاهایی که از کودکان نگهداری می شود خدمت کنم چون آنقدر روحیه این کار رو دارم که بفکر مهارت در رشته ای ک تحصیل کردم نیستم .حتی حاضرم پولی دریافت نکنم فقط بتوانم محبتی که دارم نثار این قشر کنم که بی پناه و بی خانواده مانده اند و چشم انتظآر محبت و نگاهی که آرامش داشته باشند و به مرگ و مشکلاتشان فکر نکند.ممنون از وقت و حوصله ای که میگذآرید تا ما را راهنما باشید موفق و پایدار باشید.

    • مشاور , می 3, 2017 @ 7:28 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز شما براساس توضیح مفصلی که دادید که بسیار کمک کننده بود و ممنونم باید بگم
      چندین مشکل در مورد شما وجود دارد ورای مسائل خانوادگی که حس رضایت ندارید که باید بررسی شود بحث وسواس فکری مشکل انگیزه که احتمال افسردگی مطرح می شود و سایر مسائل هر کدام به هر حال درمان خاص خودش را دارد .و خودتون باید پیگیر باشید همین که می دونید که احتیاج به تغییر دارید بسیار مثبته منتهی دنلاب معجزه بیرونی نباشید تغییر باید از خود شما شروع شود شما باید اقدام کنید گاهی نمی تونیم محیط اطراف و پدر و مادر و خانواده رو عوض کنیم هر چند در مشکل ما مقصر باشند و نقش داشته باشند و بدونید اکثر افراد موفق تجربه های ناخوشایند پیرامونی رو مانند فرصت طلایی برای رشد و پیشرفت خودشون دونستند و تغییر کردند .شما هم حتما می تونید این تغییرات رو ایجاد کنید می تونید از نو شروع کنید برای ایجاد انگیزه باید افراد به نقاط مثبتی که از دیدشون مغفول مونده توجه کنند .نکاتی که ندیدند تا به حال در هر صورت با ید مراجعه حضوری داشته باشید تا با هم فکری مشاور و روانشناس قدم به قدم پیش برید و
      امیدوارم به زودی شما رو در جایگاه فردی موفق و تلاشگر ببینم
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • بدنبال نور , می 3, 2017 @ 11:59 ب.ظ

    سلام
    سپاس از پاسختان
    آدرس مشاور و روانشناس باتجربه در بندرعباس لطف کنید.

    • مشاور , می 4, 2017 @ 11:40 ق.ظ

      با سلام با شماره داده شده تماس بگیرید تا شما را راهنمایی کنند موفق باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • محمد , می 6, 2017 @ 11:07 ق.ظ

    با سلام.خواهری دارم ۲۳ ساله.فوق دیپلم حسابداری-حدود یک ساله ازواج کرده.مشکل از حدود دو سال پیش حاد شد و از این قراره که خواهرم حس می که از نظر ذهنی و رفتاری و اخلاقی و جسمی تبدیل شده به دوست دوره دبیرستانش که آدم شل و وایسته ای بوده و بدلیل همین صفات هم خواهرم مودبانه با او تقریبا قطع رابطه کرده بود.این احساس به حدی قوی و اذیت کنندس که میگه وقتی جلوی آینه میرم اونو می بینم و … شوهرش خیلی حمایتش میکنه تا بعتر بشه.پیش روانشناس رفت و برخی تکنیک ها رو بکار برد همزمان با دستور روانپزشک دارو هم مصرف میکنه ولی مشکل گاهی بهتر میشه و گاهی بدتر.هم خودش هم ما مستاصل شدیم.خواهش می کنم کمکمون کنید و راهی یا مشاور و روانشناس خوبی که تو این زمینه تجربه اشته باشه رو معرفی کنید

    • مشاور , می 6, 2017 @ 1:10 ب.ظ

      با سلام
      خدا رو شکر که ایشون زیر نظر دو متخصص هستند بهتره زمان بگذره تا نتایج درمان های هر دو مشخص شود و باید صبور باشید این مشکل هویتی که فرد خود را در غالب هویت فرد دیگری می بیند مشکل ساز است و شما خودتون شاهد عوارض این اختلال شده اید به همین نسبت دوره درمان طولانی هم دارد .که با عوض کردن مشاور و روانپزشک کار به جایی نمی برد فقط کمی صبر و تحمل را می طلبد و همراهی برای بهبود این شرایط ضمن اینکه خواهر شما باید بخواهد خوب شود و تمام توصیه ها را گوش کند .البته باید شرایط کودکی ایشون هم بررسی شود و ارتباط با اون دوستشون و اتفاقاتی که ممکنه در این بین برای خواهر شما افتاده باشد که بیان نکرده و به این صورت خودش رو نشون داده در هر حال بهتره با همون افراد اداه بده تا مدتی اگر نتیجه نگرفت مراجعه حضوری با مراکز اعلام شده داشته باشند
      امیدوارم به زودی مشکلشون مرتفع بشه .
      دراین مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • Eli , می 7, 2017 @ 1:12 ق.ظ

    سلام خسته نباشین.من با شوهرم خیلی مشکل دارم دوبار خیانت کرده بخشیدمش اما از ته دلم نه و اونم خیلی ادم گستاخه انگار هیچکاری نکرده.توی بندرعباس زندگی میکنم نیاز ب ی مشاور یا روانشناس یاحتی روانپزشک دارم منو راهنمایی کنی ۹ماهه دارم زجر میکشم با افکارم دیگه دارم سکته هم میزنم از بس قلبم درد میگیره باکوچیکترین ناراحتی.ممنون

    • مشاور , می 7, 2017 @ 8:43 ق.ظ

      با سلام اگر ایشون دوبار خیانت کردند و قطعا شما برای تداوم زندگی بخشید خب امر پسندیده ای است ولی نوع بازخورد شما و رفتار شما در قبال این مسائل مهم است .شما قلبا نبخشیدید و این قابل درکه خب اینکه هنسر شما شاید همان رسیدگی و رفتار قبلی شما را می بینتد و برای همون هم بی تفاوت هستند چون از نظر ایشون برای شما چیز خاصی نبوده است .باید در این مواقع مساله حل شود تا فرد با خیال راحت به این زندگی برگردد.بخشش زبانی کافی نیست و اگر همسر شما .در رفتارش رو ادانه داد برخورد جدی تری صورت پذیرد در هر حال امیدوارن با مراجعه حضوری مساله رفع و رجوع شود.شما باید دراین مسیر صبر داشته باشید هر چند قطعا شرایط بسیار سختی است .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      • Eli , می 7, 2017 @ 9:41 ق.ظ

        ممنون از راهنماییتون.برای حل اینگونه مشکلات باید ب چ کسی مراجعه کرد؟روانشناس یا مشاوره؟هم اصلاح افکار خودم و هم اصلاح شوهرم.من و شوهرم ۲۱و۲۲ساله هستیم و۲ساله ازدواج کردیم

        • مشاور , می 7, 2017 @ 8:49 ب.ظ

          با سلام دوست عزیز
          باید به روانشناس مراجعه کنید و امیدوارم که کمک کننده باشد .موفق باشید

  • راهنما , می 8, 2017 @ 3:31 ب.ظ

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مشاور , می 8, 2017 @ 9:31 ب.ظ

    با سلام
    شرایط روحی شما کاملا قابل درک است و این فضای بی اعتمادی برای هر کسی جای شما بود پیش می امد ولی یک نکته مثبت ابراز پشیمانی ایشون است هر چند قطعا اعتیاد به مواد مخدر شرایطی را ایجاد می کند که ترک اون برای فرد سخت است چون بدن و روح به ان وابسته می شود و هر چند که می خواهند ترک کنند و قول می دهند ولی نمی توانند و اراده کافی ندارند .اگر ایشون به شما و زندگی و فرزندتون علاقه دارند
    بهتره از این مساله استفاده کنید و یک تهدید خیلی خفیفی مبنی برترک در صورت ادامه این رفتارها داشته باشید تا انگیزه ای شود برای تغییر و بدونید که برای ترک اعتیاد علاوه به مراجعه به مراکز مجاز باید دوره سم زدایی اجرا شود و همچنین به خاطر شرایط روحی زیر نظر روانشناس باشند .مطمئن باشید اگر شما هم بخواهید و البته کمی صبر و تحمل داشته باشید می توانید به ایشون کمک کنید و طلاق رو به عنوان گزینه اخر در نظر بگیرید امیدوارم به بهترسین نحو ممکن مساله حل شود و زندگی شما بهبود یابد.
    دراین مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
    موفق باشید

  • Nooshin , می 10, 2017 @ 3:13 ب.ظ

    سلام
    من یک پسر ۵ ساله دارم خیلی زود عصبانی میشه و همش لجبازی میکنه تا حالا هرچی خواسته واسش مهیا کردیم از صبح تا شب پای کارتون و ایپد به دست تو خونه اس کلی بازی فکری واسش خریدم یه بار بازی میکنه باز میره سراغ ایپد و تلویزیون .میگه دوست ندارم مهد برم میخوام تو خونه پیشت باشم خیلی مهربونه کار اشتباهی میکنه معذرت خواهی میکنه اما قبلش کلی اذیت میکنه و زود عصبی میشه چه جوری باهاش برخورد کنم که زود عصبانی نشه در ضمن به خواهر یک سالش هم حسودی میکنه خیلی . دوستش داره اما حسادت هم میکنه
    ممنون میشم راهنماییم کنید.

    • مشاور , می 10, 2017 @ 7:15 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز اینکه فزندتون لجبازه یک علتش رفتار خود شما و همسرتون می تونه باشه و توجه مثبتی که احیانا از ابتدا نشون دادید که باید بررسی بشه .و باید به روانشناس کودک مراجعه کتید .اینکه چرا عصبی می شود چون همیشه به خاطر رفتار شما دوست دارد مرکز توجه باشد و به همه انتظارتش پاسخ بدهید .که قطعا روانشناش راهکارهایی رو بهتون میگه که امیدوارم اجرا کردنش سخت نباشه و این عصبیت خودش روش برای جلب توجه است چون ظاهرا اخلاق شما رو میشناسه و این حربه ای است که کودکان دارند .ضمن اینکه مسئله دیگر حسادت است اگر شما اجازه بدهید یک سری از امورات خواهرش را با کمک شما اوهم انجام بدهدمساله مرتفع می شود مثلا در غذا دادن در لباس پوشیدن حتی انتخاب لباس و اینکه چند دقیقه ای وظیفه نگهداری بر عهده او باشد و دو را دور مراقب اوضاع باشید ..این رفتارهای جزئی به او نشان می هد که می تواند حامی باشد مسئولیت پذیر باشد و در عین حال هنوز توجه دارید به او ولی توجه درست نه اینکه هر چیزی را خواست در درسترسش باشد
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • sara , می 28, 2017 @ 12:30 ب.ظ

    سلام اگه.امکانش هس شماره تماس بدید یا آدرس برای مشاوره حضوری

    • مشاور , می 28, 2017 @ 5:26 ب.ظ

      با سلام
      در هر زمینه ای که مشاوره بخواهید می توانید تماس بگیرید و حضوری مراجعه کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

  • M , ژوئن 14, 2017 @ 10:42 ب.ظ

    باسلام وخسته نباشید…
    من۲۱سال دارم.ذهنم همیشه مشغوله,یعنی کلن کنترل فکرم از دستم دررفته یه فکرایی تو ذهنم میاد که هر کاری میکنم نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم یعنی کلا دیگه دست خودم نیس..مثلا فک میکنم که احتمالا الان اب دریا بالا بیادو از این جور اتفاقا..شاید خنده دار باشه ولی به کل دیگه کنترلش از دستم خارج شده..همین باعث اضطرابم میشه..به حدی شدیدا اضطراب دارم که باعث ایجاد سوزش معده وحالت تهوع میشه..نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید..

    • مشاور , ژوئن 15, 2017 @ 8:02 ق.ظ

      با سلام چاره در مراجعه بهنگام به روانشناس است .تا مشکل کنترل فکر مرتع شود و بتوانید این هجمه از افکار دا که اضطراب ایجاد کرده است را کنترل کنید .امیدوارم به زودی مراجعه و بهتر باشید .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۴۴۰۳۴۴۹۰
      موفق باشید

  • سي سي , ژوئن 22, 2017 @ 2:30 ق.ظ

    با سلام
    من و همسرم ٣ ساله که ازدواج کردیم. زندگی خوبی داریم. تنها ایرادی که وارده اینه که من هر ماه زمان تغییر هورمونهام به شدت غمگین و افسرده میشم و از کوچکترین رفتار همسرم ناراحت میشم و گریه میکنم اونم تا زمانی که همسرم منو آروم نکنه گریه هام بند نمیاد و متاسفانه یه جورایی کنترل گریه هامو ندارم.
    همین موضوع شدیدا زندگیمونو تحت الشعاع قرار داده و باعث آزار هردومون شده. آیا راهی وجود داره که این مشکل رو حل کنیم؟

    • مشاور , ژوئن 22, 2017 @ 9:08 ق.ظ

      با سلام اینکه در مواقعی خاص دچار این مشکلات می شوید باید مراجعه کنیددو ممکن است دارو هم تجویز شود و اصولا خانم ها چنین حالاتی را در دوران قاعدگی تجربه می کنند ولی وقتی شدت می یابد و اصطلاحا ملال پیش از قاعدگی است ممکن است در بعضی افراد مشکلاتی را ایجاد کند .و باید حتما ابتدا چکاپ کاملا پزشکی شوند و همچنین زیر تظر روانشناس باشید تا این سیکل معیوب بر طرف شود .امیدوارم به زودی مشکل بر طرف شود.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰

      موفق باشید

  • Fateme , جولای 14, 2017 @ 10:28 ق.ظ

    سلام شوهر تا پیش منه باهام خوبه انا وقتی پیش خواهراش میره اخلاقش کلی عوض میشه خواهراش تو زندگیمون دخالت میکنن مغزشو شصت وشو میدن بهش میگن چیکار کنه چیکار نکنه شوهرمم حرف اونا رو گوش میده چیکار کنم اگه میشه کمکم کنین

    • راهنما , جولای 15, 2017 @ 12:08 ب.ظ

      این روزها بعضی از دامادها پس از ازدواج همچنان نسبت به خانواده شان وابسته هستند
      وابستگی یکی از همسران به خانواده خود دو حالت می‌تواند داشته باشد. در حالت اول فردی که به خانواده‌اش وابسته است تنها در مواردی خاص، برای حل مشکل‌ها و اختلاف‌ها به سراغ خانواده می‌رود و به تصمیم و گفته آنها عمل می‌کند اما در حالت دوم خانواده برای فرد حکم سایه را دارد؛ خانواده‌اش در زندگی جدید او حضور و نقش پررنگی دارند. در تمامی تصمیماتی که قرار است بگیرد خانواده‌اش نیز حضور دارند. این فرد بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته‌ است از لحاظ روانی و عاطفی از پدر و مادر خود جدا شود. در این وابستگی‌های بیش از حد، خانواده هم به خود اجازه می‌دهند در کوچک‌ترین مسائل مربوط دختر و یا پسرشان دخالت کنند. اغلب حالت دوم است که مشکل‌ساز می‌شود.

      در خانواده‌های امروزی عملکرد همسران با گذشته متفاوت است. زنان تنها مسوولیت کار در خانه و بزرگ‌کردن بچه‌ها را ندارند و مردان نیز تنها نان‌آور صرف نیستند. زنان علاوه بر نقش‌شان در خانه شاغل نیز هستند و مردان نیز مسوولیت‌هایی را در خانه به گردن می‌گیرند. نمونه‌ای که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد یکی از نمونه‌هایی است که تفاوت بین زندگی مدرن و سنتی می‌تواند مشکل‌ساز باشد. در حالتی دیگر اگر مرد در این حد به خانواده‌اش وابسته باشد که از آنها حمایت فکری و کاری بگیرد مشکلی پیش نخواهد آمد اما اگر این وابستگی منجر به این شود که الگوهای سنتی خانواده خودش را وارد زندگی مدرن امروزی کند، مثلا حاضر نباشد در کارهای خانه به همسرش کمکی کند، بدون شک عوارضی برای خانواده جدید به وجود خواهد آمد. در شرایط تغییر یافته امروز اگر این وابستگی سبب شود که خانواده بخواهند تجارب گذشته را در شرایط کنونی به فرزندشان تحمیل کنند در نهایت مشکلات زیادی برای خانواده تازه تاسیس ایجاد می‌شود.
      گاهی وجود بزرگ‌ترها به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوج‌های جوان می‌شود. تجربه گذشتگان اغلب حامل پیام‌های ارزشمند است اما باید توجه کنیم در زندگی در حال تغییر امروزی باید با شتاب بیشتری اطلاعات را برای پیشرفت زندگی کسب کنیم.

      در صورتی که همسر شما به خانواده خود وابستگی زیادی دارد می‌توانید از راهکارهای زیر برای کاهش این وابستگی کمک بگیرید:
      ۱- همسرتان را متوجه این موضوع کنید که دخالت‌های خانواده‌اش سبب بروز اختلاف و فاصله بین شما شده است. به آرامی و با احترام با او صحبت کنید، شما یک زوج هستید پس او را متقاعد کنید؛ به او بگویید پدر و مادرش مشاورهای خوبی هستند و شما می‌توانید از آنها راهنمایی بگیرید اما در نهایت باید با هم‌فکری یکدیگر تصمیم نهایی را بگیرید.
      ۲- در زمان گفت‌وگو با همسرتان پیش‌داوری نکنید؛ به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهار نظر کنید. برای او مثال بزنید که با توصیه‌های خانواده‌اش چه نتایج تلخ و غم‌انگیزی برایتان حاصل شده است و اگر دخالت خانواده او نبود این مشکلات پیش نمی‌آمد.
      ۳- او را متهم نکنید تنها آثار کارش را به او گوشزد کنید.
      ۴- با همسرتان ارتباط صمیمی‌تری داشته باشید تا او شما را محرم بداند و احساس نزدیکی بیشتری با شما بکند. با او صحبت کنید تا او نیز تشویق شود حرف‌هایش را به شما بزند.

      در صورتی که همسرتان به این نتیجه رسید که وابستگی بیش از حد او برای زندگیتان مشکل‌ساز شده است و خواست در رفتار خود تجدید نظر کند باید در درجه اول با هم به یک تفاهم اولیه برسید. تفاهم را به صورت گفتاری و بعد در عمل ایجاد کنید. با موارد کوچک شروع کنید و استقلال خود را به خانواده نشان دهید. با استقلال حاصل شده رابطه شما نیز محکم‌تر خواهد شد. در واقع حالا نوبت به عمل رسیده است؛ حرف‌هایی را که با هم زده‌اید در عمل پیاده کنید. با هوشیاری برنامه‌ریزی کنید. برای مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده همسرتان در کاری مداخله کرد بگویید: «حتما به این موضوع نیز فکر می کنیم.» به این ترتیب خانواده او نیز از شما دلگیر نخواهند شد. خانواده‌ها با دیدن خوشبختی و سعادتمندی شما شکایتی نخواهند داشت. در این حالت عزت نفس، رشد و استقلال در شما و همسرتان تثبیت می‌شود.

    • مشاور , جولای 15, 2017 @ 4:39 ب.ظ

      با سلام
      شما چقدر د ر مورد خواهر ایشون حساسیت نشون دادید .چون این مساله مهمی است اگر شما مدام گوشزد می کنید که ایون باعث تغییر رفتار همسرتون میشه مقایسه می کنید و متذکر می شوید بدونید ایشون رو از خودتون دور می کنید و خواهرشون قطعا پذیرش بیشتری نشان می دهند .
      وقتی شما نیازهای عاطفی و روحی همسرتون رو براورده نکنید نباید انتظار داشته باشید ایشون از خانواده حرف شنوی نداشته باشد مخصوصا اگر ایشون رو حساس کرده باشید بهتره در جمع در حضور خواهر همسرتون کاملا روابط مثبتی با همسرتون داشته باشید به صورت غیر مستقیم مطرح کنید که دخالت ها در زندگی مشکل ایجاد می کند نه اینکه مستقیما شما دخالت می کنید و از طرفی طوری رفتار کنید که همسر شما هر اتفاقی در منزل خواهر افتاد و صحبتی شد بتواند با شما مطرح کند .موفق باشید

  • مریم , سپتامبر 14, 2017 @ 5:29 ب.ظ

    سلام یک راه حل درمورد نشخوار فکری میخواستم خسته شدم بس با خودم حرف زدم.وقتی کسی ناراحتم میکنه مدام توذهنم باهاش حرف میزنم ودرگیرم .دوست ندارم اینجوری باشم میخوام محکم باشم به خاطر بچه هام

    • مشاور , سپتامبر 15, 2017 @ 8:05 ق.ظ

      با سلام
      ، توجه مداوم به مشکلات و پریشانی‌ها موجب درگیری و توجه بیش از حد به درد و در نتیجه افسردگی فرد می‌شود. این نشخوارها وقتی ادامه می‌یابند ذهن را تاریک و تاریک‌تر می‌کنند تا جایی که دیگر قادر به دیدن و درک کردن موضوعات و اتفاقات نیستید.

      این فرآیند ذهنی با یک عامل استرس‌زا آغاز می‌شود. این عوامل می‌توانند طلاق‌، خیانت، درگیری و مشاجره و بسیاری عوامل استرس‌زای دیگر باشند و همچنین این استرس با عوامل دیگری همچون سرزنش اطرافیان تشدید می‌شود و فرد احساس بد را در خود تلقین می‌کند.

      مشکلات ذهنی در واقع توجه ما را به طور کامل به خودشان معطوف می‌کنند و ما قادر به تمرکز بر هیچ چیز دیگری نیستیم و به لحاظ جسمی نیز دچار یک کشمکش داخلی می‌شویم که حتی اجازه یک خواب راحت را در طول شب به ما نمی‌دهد.

      نشخوارهای ذهنی تمام جنبه‌های مثبت زندگی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند و آنها را بی‌ارزش جلوه می‌دهند و فرد دیگر قادر به دیدن اتفاقات مثبت زندگی نیست و همه چیز را سیاه می‌بیند.

      به گزارش ایسنا به نقل از سای‌سنترال، در این مقاله پنج روش مقابله با نشخوارهای ذهنی را به شما توصیه می‌کنیم:

      – پذیرفتن مشکلات: نباید به عوامل استرس‌زا همچون یک بمب در حال انفجار نگاه کرد. در واقع تخریب و ساخت و ساز همواره در کنار هم قرار دارند و باید بپذیریم که اتفاقات زندگی همیشه قابل پیش‌بینی نیستند.

      – پذیرفتن واقعیت: سرزنش دیگران را متوقف کنید و تلاش کنید تا در نقش‌های مختلف خود اعم از همسر، مادر و یا هر نقش دیگری که دارید بهتر ظاهر شوید. بیشتر از خودتان مراقبت کنید و برای شاد کردن خود توقع زیادی نداشته باشید.

      – هوشیاری: در ارتباط با اشتباهاتتان هوشیار باشید و از آن‌ها درس بگیرید. انرژی‌تان را روی مسائل جدیدتری متمرکز کنید. ورزش کنید و اعتماد به نفس را تمرین کنید. بر ترس‌هایتان غلبه کنید.

      – قدردانی: از تغییرات نترسید و به آنها با دید مثبت نگاه کنید. اگر شما نسبت به شرایط مثبت قدردان باشید، این شرایط برایتان بیشتر فراهم می‌شوند.

      – انضباط درونی: سعی کنید مشکلات، شما را تبدیل به آدمی کنند که همیشه می‌خواستید. از گذشته درس بگیرید و موضوعات را در ذهن‌تان نظم ببخشید. انضباط درونی، شما را تبدیل به آدمی سازگار،‌ واقع‌بین، هوشیار و سپاسگذار می‌کند و شما می‌توانید با خوش‌بینی بیشتری مسئولیت‌های زندگی را برعهده بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *