مرکز مشاوره

مرکز مشاوره روانشناسی

مرکز مشاوره غرب تهران

مرکز مشاوره روانشناسی ازدواج و خانواده و فردی و جنسی

کانون مشاوران ایران با داشتن نمایندگی ها در سراسر کشور خواستار این است که سهمی  در برطرف کردن معضلات هموطنان و باز کردن گره از مشکلات آنان داشته باشد. این مرکز به خصوص مرکز مشاوره روانشناسی دارای کادری سرشناس و کارآزموده با تجربیات فراوان است که از برجسته ترین روانشناسان و روانپزشکان در ایران تشکیل شده است. روانشناسان و روانپزشکان ما در مرکز مشاوره روانشناسی هر زمان که شما بخواهید فقط با یک تماس آماده راهنمایی و گره گشایی از مشکلات فردی و اجتماعی شما هستند.

شماره های تماس 01

حس غرورم اصلا نمیزاره باهاشون تماس بگیرم و خیلی تنهام

سلام من دوستای زیادی دارم اما تا وقتی من پیش قدم نشم و زنگ نزن که بریم با بیرون یا بینیم پیش هم اونا اصلا تماس نمی میرد برا همین حس غرورم اصلا نمیزاره باهاشون تماس بگیرم و خیلی تنهام.

حتی از خونه بیرون هم نمیرم مگر یا با خانواده جایی برم یا کاری مهم داشته باشم که اونم خیلی با خودم کلنجار میرم تا برم بیرون.

حتی برای امتحاناتم هم همینطورم که بعضی هاش رو امتحان نمیدم اصلا هم شخصیت درون گرایی ندارم الان یه ۶ سالی میشه که اینطور شدم احساس میکنم راه و روش زندگی کردن رو فراموش کردم در ضمن از دوست و فامیل خیلی ضربه عاطفی

پاسخ

با سلام اینکه قبلا درون گرا نبودید و شاید ضربه های عاطفی زندگی باعث چنین مساله ای شده است باید تلاش کنید برای تغییر البته که بهتره زیر نظر یک متخصص باشید .

و اتفاقا در روابط و دوستی ها باید بررسی شود چرا همیشه شما باید پیش قدم باشید و اقدام کنید این مساله مهمی است که باید توجه داشته باشید .

شاید نداشتن برخی مهارت ها و ضعف در برخی مهارت ها باعث چنین مساله ای می شود .

امیدوارم بررسی زودتر برای مراجعه حضوری با هر روانسناسی صلاح می دانید اقدام کنید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

افسردم و هیچ امیدی ب زندگیم و ادامه دادنش ندارم

سلام و خسته نباشید. من دختری هستم ک هفده سالمه. افسردم و هیچ امیدی ب زندگیم و ادامه دادنش ندارم. قبلنا خیلی مهربون بودم و سر بزیر و حرف گوش کن و خجالتی.

ولی بعد ده یازده ماه عوض شدم. اولین دلیلش اینکه مامانم بیخودی بهم شک کرد و من کار شک برانگیزیم انجام ندادم.

داشتم تو ی سایت رمان ثبت نام میکردم تا رمانیرو ک نوشته بودمو توش ب اشتراک بذارم و مامانم از همون موقع لعنتی بهم شک کرد ک با کسی دوستم با اینکه میدونست اصلااهلش نیستم…
هی بیشتر منو تحت فشار قرار میداد و غرور لطیفمو له میکرد با اینکه من تو دوره حساس بلوغ فکری بودم.

اصلا درک نکرد منو نه اون نه بقیه خونوادم و هی نمک شدن روزخمم از بس باهام بد رفتار کردن و بیهم بی تفاوت بودند و درکم نکردند نسبت بهشون سرد شدم و مث خودشون بی تفاوت.

دیگه ادم سابق نیستم. سرکشی میکنم و اعصابم زود خورد میشه و این دست من نیست. و تا یه جایی رسیده بودم ک مامانم گوشیمو ازم گرفت و گفت گوشی نمیخوای و منم ب اهنگ وابسته بودم گوش میدادم تا بلکم حواسم کمی پرت شه و غصه هام یادم بره.

ولی اون ازم گرفتش.قبلاًخودش بهم قول داده بود ک رمانو برارم و بعد زد زیرش. همه عقایدمو له کرد. به قرآندیگ دوس ندارم زنده باشم رفتارش باهام خیلی خیلی بد بود و هست و اصلا فک نمیکنه بیرون از خونه ک هستیم یا خونه فامیلی چیزی.

فک نمیکنه ک کمی مراعات کنه و بازم تکرارشون میکنه. خونوادمو دوس دارم اما نه مث قبلاً و دیگه پشتم بهششون گرم نیست..
هیچ وقت نمیبخشمشون. و تست زیاد دادم همه مشاوررو برام پیشنهاد دادن و چند باری ب فکر خود کشی و فرار از خونه شدم ولی ب جتیی نرسیدم.

دیگه مهربون نیستم حتی نسبت ب اوناییک در حقم هیچ بدی نکزدن. سزد شدم و سنگ. و متنای کوچولویی ک مینویسم همش از مرگ و ناامیدی و این جور چیزاس. کمکم کنید..
حرف زیاد دارم. دیگه دوست ندارم بین این همه ادمی ک دروغ میگن و پستن زندگی کنم..
ممنون

با سلام دوست عزیز این حالات برای شما طبیعی است به خاطر دورانی که در ان قرار دارید و و از طرفی خب طبیعتا در هر خانواده ای سو تفاهم هایی وجود دارد که باید کمک شود که رفع شوند اگرمادر شما اشتباها به شما بدبین شده است .

و هر مسئله دیگری شما باید می توانستید مساله را درست حل کنید .و مدیریت کنید وقتی مقصر نبودید .بهتره با مادرتون ب۶ روانشناس مراجعه کنید .

و یک سری موارد را روانشناس گوشزد کند بهتر است .خب طبیعی است که این شرایط کم کم مشکل افرین می شود و شما به این درجه از ناامیدی میرسید .

به هر حال سختی ها و شرایط زندگی اثر گذار است ولی هر چیزی چاره ای دارد خودکشی که راه حل نیست و فقط افراد ضعیف چنین راهکارهایی را امتحان می کنند .در هر حال امیدوارم به زودی مشکل رفع شود.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

اعتیاد شدید به خود ارضایی دارم، از لحاظ روحی و اخلاقی کاملا تاثیر منفی روم داشته

سلام،پسر هستم ۲۶ ساله حدود ۱۰ ساله اعتیاد شدید به خود ارضایی دارم، از لحاظ روحی و اخلاقی کاملا تاثیر منفی روم داشته. اعتماد به نفسم کامل از دست دادم،پرخاشگری،بی حوصلگی، اضطراب بیش از حد و خیلی مشکلات دیگه،سکس تراپ نتونست کمک کنه چون دلیل اصلی نیاز جسمی نبوده و از لحاظ روانی نیاز به انجام این کار دارم، ممنون میشم راهنمایی کنید

پاسخ

شما یک فرد معتاد هستید و باید با اراده از تعداد دفعات کم کنید تا به مرز ترک برسید
قدم اول در اقدام به خودارضایی تحریک شدنه و اگر شما در این مواقع تحریک موقعیت خودتون رو ترک کنید و به کار دیگری بپردازید میتونید کنترلش کنید ///
گرفتن روزه و انجام ورزش میتونه انرژی شمارو برای کنترل این عمل موثر باشه ولی یک حس طبیعیه و تا شما ازدواج نکنید با شما وجود داره
ولی اگر زیاد باشه در کنار همسرتون هم به ارضاء دلخواه نخواهید رسید

در اعتیاد فقط اراده شخص میتونه کارساز باشه و وقتی شما دوست ندارید از این وابستگی رهایی پیدا کنید هر روز تکرارش میکنید
در ضمن این یک حس طبیعیه و شما باید درکش کنید نه اینکه سرکوبش کنید
تمام مراحل بالا که گفتید ربطی به خودارضایی نداره و شما ریشه این پرخاشگری رو باید در جای دیگری جستجو کنید

 ترک خودارضایی قبل از هر درمانی اراده قوی را می طلبد.

شما ده سال خودارضایی داشنید قطعا می توانید شرایطی که باعث این مساله می شود را شناسایی کنید منظورم این است که شرایطی که باعث تحریک می شود مثلا دیدن فیلم تصاویر بهتره بعد از شناسایی این موارد محدودیت هایی را ایجاد کنید و یا در شرایطی که فکر کردید نیاز به این کار دارید سریع تغییر موقعیت دهید.

فرضا اگر در حالت استراحت هستید بلند شوید و فعالیت دیگری انجام دهید زیاد فضای خصوصی نداشته باشید حمام خود را طولانی نکنید و بهتره برای رفتارهاتون مقرراتی بگذارید مثلا زمان بندی تعیین کنید .

در هر حال با مراجعه حضوری کمک بیشتری به شما خواهد شد و جای نگرانی وجود ندارد و باید بدانید خودارضایی بیشتر در شرایط استرس اتفاق می افتدو برای فرد رفع تنش است .به جای ارضا شدن .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از هیچ چیزی راضی نیستم هروز به مسائل ناراحت کننده فکر میکنم

سلام خانمی ۲۴ ساله هستم پیوسته به گذشته فکر میکنم به اشتباهاتی که کردم و به حرف های اشتباهی که زدم حتی اگر این اشتباهات برای ۱۰ سال پیش باشه باز هم شدیدا عصبی کننده اس هروز هروز و هروز برام یادآوری میشه اونقدر عصبی میشم که بعضی وقتا خودمو میزنم یا خودم و زندگیو لعنت میکنم از هیچ چیزی راضی نیستم.

هروز به این مسائل ناراحت کننده فکر میکنم خیلی سعی میکنم که فراموش کنم اما مدام هروز یادآوری میشه خیلی منو عصبی میکنه خودم متوجه میشم که روی اخلاق و لحن بیان و رفتارم با اطرافیانم تاثیر میگذاره حس میکنم علت اشتباهاتم اینه که عقل ندارم فکر نمیکنم و تصمیم میگیرم .

احساس میکنم تنها راهی که راحت میشم اینه که بمیرم حس میکنم تا آخر عمرم این افکار ناراحت کننده همراهم هست و کم نمیشه بلکه اشتباهات بیشتری مرتکب میشم و سنگین تر میشه لطفا راهنمایی بفرمایید چطور میتونم راحت تر و با فکری سبک زندگی کنم؟

پاسخ

دوست عزیز توجه داشته باشید که اینکه شما مدام در گذشته هستید و مسائلی برای برای شما یاداوری می شود که ازاردهنده است.

حتی مسائل ده سال پیش و این حس که همراهی ندارید و خودتون متوجه هستید این مسائل بر روابط شما تاثیر گذاشته است .

خودتون فکر می کنید بدون فکر اقدام می کنید و این اتفاقا نکته مهمی است واقف بودن به این مساله که فکر می کنید مقصر هستید.

این افکار و احساسات ناراحت کننده همه و همه بر سلامت روان شما تاثیر منفی دارد دوست عزیز شما اتگر دچار سرماخوردگی شوید چه می کنید ؟؟؟

قطعا اگر برای حل این مشکل بتوانید مراجعه حضوری داشته باشید به شما کمک خواهد شد .

به هر حال در زندگی مشکلاتی برای افراد ایجادمی شود وقتی مشکلات روحی باشند .
بهتره توجه داشته باشید امکان ندارد که مساله شما حل نشود ولی شما خودتون باید بخواهید که تغییری ایجاد شود و به شما کمک شود وقای خودتون چنین چیزی رو نخواهید و فکر کنید دنیا به پایان رسیده مشکلاتی ایجاد می شود که اکنون خود شما هم شاهدش هستید .

در هر حال امیدوارم به زودی با مراجعه و البته داشتن صبر در درجه اول خودتون انگیزه تغییر داشته باشید و شرایط کمک به خودتون فراهم شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

مادر همسر بنده طی یک عمل جراحی دیسک کمر و بدون هیچ گونه دلیلی به رحمت خدا رفت

متاسفانه مادر همسر بنده طی یک عمل جراحی دیسک کمر و بدون هیچ گونه دلیلی به رحمت خدا رفت و چون این اتفاق بدون هیچ ریسک و دلیل قانع کننده پزشکی به علت سلامت و سن پایین ایشان (۵۰) افتاد فرزندان خانواده به طرز وحشتناکی آسیب دیده اند (۴ فرزند ۳۲،۳۰،۲۸ و ۲۱ ساله) و این در شرایطی است که برنامه ریزی برای عروسی من و همسرم درجریان بود و اکنون از من به عنوان عروس انتظار صبوری و حتی مراقبت از سایرین به خصوص همسرم می رود.
با توجه به مشکات عدیده ای که برای خودم پیش آمده خواهشمندم بنده را در خصوص آرامش شخصی و نحوه ی رفتار با همسر و خانواده ایشان راهنمایی فرمایید.
این موضوع درحالی است که بودجه تخصیص یافته برای عروسی ماسفانه در مجلس عزا صرف شده است و در صورت برگزاری عروسی باید حداقل انتظار را داشته باشم.
با تشکر

پاسخ

با سلام دوست عزیز به هر حال این اتفاق هر چند ناگوار است ولی به هر حال مرحله و دوره ای از زتدگی شما محصوب می شود و توان مدیریتی شما را می سنجد اگر به خاطر عقب افتادن عروسی و هر جیزی دچار حالات عصبی و افسردگی شده اید که باید مراجعه کنید تا بررسی شود و به حل مساله کمک شود .

منتهی اینکه توجه داشته باشید که به هر حال اتفاقات غیر قابل پیش بینی د زندگی بسیار است اینکه و بپذیرید این مساله را وکلنجار رفتن با خود فایده ای ندارد به هر حال مهم سلامتی شما و همسرتون است.

و اینکه شما بهتر می تونید با نقش مراقبت کننده و حامی خودتون رو در خانواده تثبیت کنید به هر حال مهم این است که در شرایط اینچنینی بتوانید موفق عمل کنید …

اصلا نگران نباشید امیدوارم این بحران به اتمام برسد و با مدیریت درست شما زودتر شرایط عروسی شما هم فراهم شود ..

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

178 نظرات

  • Anonymous , سپتامبر 21, 2014 @ 4:42 ب.ظ

    خب دوست عزیز دوره نامزدی برای این مورد وجود داره و شما باید با همراهی یک مشاور خوب و متعهد میتونید شناخت بهتری در مورد ایشون پیدا کنید … به هرحال توجه کردن به نشونه ها در این دوره میتونه چشم انداز زندگی آینده رو به شما نشون بده …پس بهتره برای سردرگمی با یک مشاور مشورت کنید

  • Anonymous , سپتامبر 21, 2014 @ 4:45 ب.ظ

    خب راستشو بخوای این برمیگرده به نوع تربیت خانوادگی که ایشون رو اینطوری منزوی کرده ..معمولا” افراد خیلی سخت رفتار و اخلاقشونو تغییر میدن .. چون با اون خو گرفتن … ولی میتونید در صورتی که خودش راضی باشه برای مشاوره مراجعه کنید تا با بررسی رفتارو تربیت گذشته ایشون راهی برای برون رفت ایشون از این زندگی منفعلانه پیدا کنید …
    در ضمن میتونید با این شماره هم مشاوره تلفنی داشته باشید
    ۰۲۱ – ۲۲۳۵۴۲۸۲

  • رز , اکتبر 5, 2014 @ 10:46 ب.ظ

    سلام.من یه مشکل خیلی جدی دارم که تقریباازسه سال پیش شروع شدموقعی که افسردگی گرفتم حالم اصلا خوب نبودازاون موقع تاالان فکرمیکنم که کاملا خوب نشدم نمیتونم زیادبیرون برم دلم میخواداماگاهی اوقات ازوسط راه برمیگردم خونه به مسیرهای دورهم سعی میکنم نرم اگرمجبورشدم به زورباماشین چون حالم بدمیشه فکرمینم الانه که بمیرم یااتفاقی بیفته فکرمیکنم چون زیادمقایسه شدم یاشخصیتم بیشترجاهاله شده اونم ازطرف نزدیکانم به همین علت الان فردضعیفی هستم.

    • Anonymous , اکتبر 5, 2014 @ 11:36 ب.ظ

      خب افسردگی نشون دهنده این واقعیته که هنوز ذهن شما در گذشته قرار داره و چیزی در گذشته شما اجازه نمیده تا ذهنتون آرامش داشته باشه .. و شما با تکرار گذشته باعث تجدید اون اتفاقات میشید بهتره در این مورد حتما” با مشاوری متعهد مشورت کنید تا بتونید ریشه این افسردگی رو در خودتون درمان کنید …چون مشاور براساس نوع شخصیت شما باید تصمیم گیری بکنه و به شما راه حلی متناسب با اخلاق و رفتار شما ارائه کنه

  • nazanin , ژانویه 4, 2015 @ 1:17 ب.ظ

    سلام همین پست رو اشتباهی تو قسمت مشاوره ازدواج گذاشتم. اینجا مجددا بیان می کنم تا بتونم راهنمایی بگیرم ازتون.
    با سلام وخسته نباشید:
    مدتیِ که من با خشم و عصبانیت خیلی زیادی نسبت به مردی که در همسایگی ما زندگی می کنه مواجه هستم و جداً نمی دونم باید چه کار بکنم.
    کار این آقا هر روز اینکه به گربه های محل آسیب برسونه و اونهارو اذیت بکنه. واقعا سادیسم داره تمام همسایه ها باهاش درگیر شدن خود من هم باهاش دعوام شده. دیگه الان طوری شدم که چشم باز می کنم دارم با این آقا توی فکرم دعوا می کنم و این مسئله واقعا آرامشم رو به هم زده. حتی تا انتقام گرفتن و آسیب رسوندن بهشم فکر کردم اما می ترسم کاری بکنم و خودم رو گرفتار کنم. اونکه درست بشو نیست چون واقعا یه مریض جنسی و روانی هستش و واقعا نیاز به بستری شدن داره! من چه کار می تونم بکنم که این خشم رو کنترل کنم؟ داره دیوونم میکنه.

    • Anonymous , ژانویه 5, 2015 @ 1:33 ق.ظ

      دوست عزیز در این مورد به شما پاسخی داده شده..نیازی به تکرار نبود

  • m , می 7, 2015 @ 1:49 ب.ظ

    سلام من حدود ۲ماهه به مردن فکر میکنم شبا نمیتونم بخوابم خیلی عذاب میکشم

    • Anonymous , می 8, 2015 @ 5:23 ب.ظ

      اگر چنین احساسی دارید به جای فکر کردن افکارتون رو بنویسید … چندین بار نوشته های خودتون رو بخونید و بعد دور بریزید تا از اشفتگی ذهنی شما کاسته بشه … اگر ترس از مردن رو به فرصتی برای درست زندگی کردن در این دنیا تبدیل کنید میتونید زندگی پاک و راحتی رو داشته باشید … پس در مورد حقیقت مرگ هم مطالعه کنید که راهی برای رسیدن به ابدیت انسانهاست و دلیلی برای ترس نداره اگر ما در این دنیا رفتاری درست و پاک داشته باشیم … بهتره در این مورد به خدای خودتون اعتماد کنید و برای رسیدن به آرامش به خودش و کتابش پناه بیارید

  • mohamad , ژوئن 8, 2015 @ 9:40 ق.ظ

    سلام خسته نباشید
    من ی مدت نامزد کردم خیلی نامزدمو دوست دارم اون هم منو دوست داره ولی یه نفر باهاش ارتباط داره اونم از من قایم میکنه خیلی عذاب میکشم وقتی نمیبینمش همش دلشوره دارم نمیدونم چه جور باهاش برخورد کنم

    من یه مدت نامزد کردم خیلی همدیگرو دوست داریم همش احساس میکنم نامزدم با یه نفر دیگه در ارتباطه چندبار بهش گفتم ناراحت شده حرف از طلاق زده خیلی اعصابم میریزه بهم دلهره و استرس آزارم میده

    • Anonymous , ژوئن 9, 2015 @ 1:22 ق.ظ

      دوست عزیز اینکه میدونید ارتباط داره تا احساس میکنید ارتباط داره بسیار متفاوته
      پس بهتره اگر پیوند و قراری رسمی برای دوره نامزدی بستید بهش پایبند باشید و در مورد ایشون افکار بد نکنید …
      هیچ چیزی مثل شک و تردید زندگی مشترک رو نابود نمیکنه
      ولی اگر منظورتون از نامزد همون دوست دختری و دوست پسریه باید بگم تا وقتی با فردی پیمان رسمی نبستید پس حق ندارید نسبت به انتخابای ایشون حساسیت نشون بدید

  • فاطمه , دسامبر 7, 2015 @ 3:09 ب.ظ

    سلام
    حدود ۳ سال پیش با همسرم در محل کارم آشنا شدم و بعد از مدتی ایشان به طور مستقیم از من خواستگاری کردند. بعد با خانواده شان در میان گذاشتند.
    خانواده همسرم بدون اینکه یک بار هم مرا بینند تحقیقات میدانی از تمام محل زندگی ما که حدود ۲۵ سال در آنجا ساکن بودیم به عمل آوردند و متاسفانه مخالفت شدیدی با ازدواج ما به عمل آوردند. و دلیلش را فقط بدگویی همسایه ها از مادرم وانمود کردند.
    پس از حدود شش ماه اصرار همسرم بدون حضور خانواده‌اش و فقط یکی دو تا از فامیلشان و خانواده من عقد کردیم و سپس عروسی.
    از لحاظ سطح اقتصادی خانواده آنها از ما خیلی بهتر بودند. ولی ما مراسممان ساده برگزار شد.
    اکنون با وجود گذشت ۳ سال باز هم خانواده‌شان علاوه بر اینکه با من در کمال سردی و بی اعتمادی برخورد می‌کنند. مدام جاری ها و خانواده شان را در قیاس قرار داده و مدام تحقیرم میکنند.
    علی‌رقم خوبی‌های همسرم من حتی برای ادامه زندگیم تردید دارم… چه برسد به بچه دار شدن و…

    • ◄Responder► , دسامبر 8, 2015 @ 11:21 ب.ظ

      در این مورد باید حمایت همسرتون رو داشته باشید و حفظ کنید … به هر حال هر زندگی شرایط و سختی های خودش رو داره
      پس بهتره برای برخورد درست و داشتن اعتماد به نفس مشاوره ای رو حضورا” انجام بدید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • لاله , دسامبر 30, 2015 @ 8:29 ق.ظ

    با سلام و خسته نباشید .برادرم حدود ۳۰ سالشه اما به شدت عصبی و پرخاشگره ینی به صورتی که وقتی عصبی میشه متوجه هیچی نیست و انگار کسی رو نمیشناسه .حتی یه بازی ساده رو اگر به کسی ببازه مثلا فوتبال حتما یه جر و بحث اساسی راه میندازه خانوادم جرات ندارن حتی باهاش حرف بزنن چه برسه به اینکه باهاش مخالفت کنن.خواستم راهنماییم کنین که چجوری میشه کمکش کرد چون خودش بعد از عصبانیتش پشیمون میشه از کاراش .ممنونم

    • ◄Responder► , دسامبر 30, 2015 @ 9:45 ق.ظ

      تا ایشون متوجه مشکل نباشه و برای رفتاردرمانی به مشاوری مجرب مراجعه نکنه شما نیمتونید کاری براش انجام بدید
      ولی میتونید با مشاوری صحبت کنید تا در این مورد راهکارهایی رو با توجه به شخصیت برادرتون به شما پیشنهاد کنه
      و راهی رو برای مجاب کردنش به مراجعه بکار بگیرید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

      مه ما کم و بیش در این موقعیت ها بوده ایم؛ با اینکه چنین آدم هایی هرر وز به تورمان نمی خورند اما بالاخره در مواجهه با آنها، گاهی اوقات مستاصل می شویم. چون شاید چنین آدم هایی در اطراف ما کم اند، پس خیلی ها نمی دانند چطور باید با آنها برخورد کنند. بدبختی آنجاست که این آدم ها شاید کسانی باشند که ما اتفاقاً دوستشان هم داریم!
      با این افراد باید چطور برخورد کرد؟
      من از دکتر آلبرت جی برن اشتاین که یک روانشناس بالینی است و ۴۰ سال است تجربه کاری با تالیف چندین کتاب روانشناسی دارد، کمک خواستم. دکتر برن اشتاین ۷ مرحله یا گام را برای برخورد با کسانی که عادت دارند داد بزنند یا پرخاشگری کنند پیشنهاد می دهد:
      ۱- اول آرامش خود را حفظ کنید
      بدترین چیز این است که یک شخص بسیار حساس باشد و واکنش های تند از خود نشان دهد. بدتر از همه هم آن است که دو نفر با این خصوصیات به تور هم بخورند. اگر شما هم مثل طرف مقابل اهل داد و بیداد باشید هیچ گره ای باز نخواهد شد.
      اگر شما به چنین افرادی برخورد کردید بهترین و اولین کار این است که آرام باشید، اما اگر شما هم بخواهید پرخاشگری کنید، آن وقت باید به فکر فیلم گودزیلا علیه اژدها باشیم! هرچه فریاد بیشتر باشد، کارها هم کمتر به پیش می رود. پس سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید.
      حالا اگر آرامش شما اثری نداشت و فرد مقابل به دادن زدن خود ادامه دارد چه باید کرد؟

      ۲- با افرادی که پرخاش می کنند مثل یک کودک برخورد کنید
      منظور دکتر برن اشتاین این است که شما در برابر یک کودک که عصبانی است یا داد می زند چه می کنید؟ مطمئناً شما هم مثل او داد و فریاد راه نمی اندازید؛ شما رفتارهای پرخاشجویانه یک کودک را نادیده می گیرید. البته منظور ما این نیست که شما در برابر این گونه افراد بزرگسال خود را خوار و خفیف کنید.
      اما بزرگترها هم مانند کودکان هستند؛ اینکه به یک کودک ۳ ساله توضیح دهید که داد زدن فایده ای ندارد، قطعاً تاثیری نخواهد داشت، پس دلیل و منطق آوردن برای بزرگترها هم بی اثر خواهد بود. خب پس باید با یک بچه بدخلق چه کرد؟ مسلماً باید این کودکِ هرچند بزرگ را نادیده گرفت و او را به حساب نیاورد.
      خب حالا شما آرامش خود را حفظ کردید و اجازه ندادید فردی که پرخاش می کند اعصاب شما را خرد کند، سعی هم کردید او را نادیده بگیرید؛ اما طرف باز هم داد وبیداد کرد، آن وقت باید چه کرد؟

      ۳- آرام صحبت کنید و بگوئید من می خواهم به تو کمک کنم
      هرچیزی که باعث آرام شدن یک اوضاع بد شود، خوب است.
      دکتر برن اشتاین می گوید یکی از اولین تحقیقاتی که انجام داده کارکردن با آدم های روانی و خشن است. او می گوید سریعاً فهمیده که آرام حرکت کردن یعنی آرام بودن و آرام بودن یعنی فکر کردن به جای واکنش تند نشان دادن.
      خب معمولاً چه چیزی به ذهن شما می رسد تا یک نفر را از داد زدن بازدارید؟ بدترین چیز گفتن همین کلمه “داد نزن” است. هیچکس دوست ندارد کسی به او بگوید چه کار کند یا نکند؛ به خصوص آدم های عصبانی.
      پس به جای کلمه داد نزن باید بگویید، لطفاً آرام صحبت کن من می خواهم به تو کمک کنم!
      شاید بگوئید چرا این جمله کارائی دارد؟ پاسخ این است چون گره های مغزی فرد عصبانی را می شکند.
      فرد عصبانی می خواهد که شما هم در برابر او مقاومت کنید اما شما با این جمله از او می خواهید که آرام شود و در مورد چیزی که می خواهد شفاف صحبت کند. اینجاست که قسمت دایناسوری مغز او- که تمایل به پرخاش دارد- تکان می خورد.
      دکتر برن اشتاین چنین مساله ای را برای یک گفتگوی خشن تلفنی هم مطرح می کند. وقتی شما پس از داد زدن طرف مقابل در آن طرف خط، کمی سکوت می کنید و نفسی تازه می کنید، فرد پرخاشگر هم سکوت می کند و بعد می گوید تو آنجایی؟
      به این می گویند قانون سه نفس؛ وقتی شما سه بار پشت تلفن نفس می کشید؛ فرد مقابلتان ضربه ای می خورد و او هم مدتی داد نمی زند.
      خب شما این کار را هم کردید اما به نظر نمی رسد در متوقف کردن این گاو خشمگین پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده باشید؛ پس در ادامه چه باید کرد؟

      ۴- از او بپرسید، آخرش از من چه می خواهی؟ می خواهی من برایت چه کار کنم؟
      آرام کردن فضا همیشه خوب است. حالا قدم بعدی چیست؟ این است که شما به این افراد اجازه دهید کمی به فکر فرو بروند.
      هرچیزی که به یک فرد عصبانی کمک کند از فضای احساسی و پرخاشگرانه خارج شود، خوب است.
      وقتی افراد به شما حمله می کنند خیلی محتمل است که شما هم مقابله به مثل کنید یا فرار کنید. اما بهترین راه این است که شما مغز آنها را درگیر کنید.
      این کار سختی نیست؛ کافی است به کسی که به شما پرخاش کرده بگوئید از من چه می خواهی؟
      همین باعث می شود که او کمی فکر کند و به دنبال پاسخ بگردد. این درحقیقت حرکت از مرحله پرخاش به آغاز گفتگو است. این باعث می شود که آنها از قسمت دایناسوری مغز خود به سمت کورتکس آن حرکت کنند.
      حالا شما آرامید و طرف مقابل هم در حال فکر کردن است؛ قدم بعدی چیست؟
      ۵- هیچ چیز نگوئید و فقط سوال کنید
      اشتباهی که همه ما مرتکب می شویم این است که در این مرحله بلافاصله شروع به توضیح دادن و حرف زدن می کنیم. نباید این کار را کرد. چرا؟
      توضیح دادن در اینگونه موارد در حقیقت همان مقابله به مثل کردن است. یعنی اینکه شما توضیح می دهید که این شما هستید که بر حقید و او خطا می کند. این همان شکل مودبانه پرخاشگری دوجانبه است.
      این تکنیک در واقع شیوه ای است که نیروهای پلیس برای به راه آوردن یک گروگان گیر استفاده می کنند؛ یعنی شروع می کنند به سوال کردن از او. شما می توانید حتی به او بگویید: تو فکر می کنی من عیسی مسیح هستم که می خواهم تو را موعظه کنم؟ تو فکر کردی من که هستم؟ … با سوالاتی از این دست می توانید همچنان به آرام کردن فضای مغز او ادامه دهید.
      ۶- از جملاتی که او را مخاطب قرار می دهید اجتناب کنید
      شروع به صحبت کردن غیرسوالی کنید؛ اما از خود شروع کنید نه از او؛ از چیزی که باعث وارد کردن اتهام به طرف مقابل می شود پرهیز کنید. نگویید “تو باید ….” بگوئید “من دوست دارم” یا “می خواهم…”
      کلاً از جملاتی که ضمیر تو دارد کمتر استفاده کنید و سعی کنید فضای آرام طرف را به سوی آرامش بیشتر سوق دهید. (این همان چیزی است که دکتر جان گاتمن برای گفتگوی پرخاشگرانه میان یک زوج پیشنهاد می دهد)
      ۷- طوری صحبت کنید که اجازه دهد طرف مقابل حرف آخر را بزند
      تا اینجای کار را به خوبی آمده اید؛ اما مثل دونده ماراتنی نباشید که مایل بیست و ششم را خراب می کند! یعنی اجازه دهید این آخرِ کاری، طرف حرف آخر را بزند نه شما.
      کسی که اینقدر عصبانی بوده که به شما پرخاش می کرده و حالا به مرحله ای از آرامش رسیده به راحتی می تواند به مراحل خطرناک قبلی بازگردد و این کار با گفتن جمله یا حرف آخر توسط شما ممکن می شود؛ اگر شما به طرف اجازه حرف زدن در لحظات آخر را ندهید او چنین برداشت می کند که شما حق را به خود می دهید. در گفتگوهایی این چنینی چه فرقی می کند حق با چه کسی باشد؟ حق را به او بدهید. بگذارید او شب را با خیال اینکه حق با او بوده سپری کند.
      سخن آخر اینکه شما چه به تکنیک های دکتر برن اشتاین توجه کنید یا به تکنیک های بومی تر مراجعه کنید فرقی نمی کند، مهم این است که شما بدانید با افرادی که پرخاشگر هستند چگونه برخورد کنید.

  • هستی , فوریه 24, 2016 @ 12:12 ق.ظ

    سلام.خسته نباشید.من دوستی دارم که چند وقت یک بار یه چیزایی تو ذهنش می چرخه که خیلی داغونش میکنه و تا چند وقت بهم میریزه و با کسی راجبش حرف نمیزنه و ۱۹ سالشه و سال کنکور..چند سالی هست که رو یه موضوعاتی حساس شده و فک میکنه زندگیش خیلی پوچه و من واقعا نمیدونم چطوری باید کمکش کنم..نمیدونم چطوری راضیش کنم که راجبه مشکلاتش با کسی حرف بزنه..دلیل حرف نزدنش هم اینه که میگه نمیخوام ذهنیت اطرافیانم نسبت بهم عوض شه و همش میگه کاش میتونستم بگم و نمیتونم..ممنون میشم راهنماییم کنین چطوری باهاش حرف بزنم یا کاری کنم که بهتر شه..!

    • راهنما , فوریه 24, 2016 @ 1:34 ق.ظ

      در این مورد حتما” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • فرشته , مارس 6, 2016 @ 6:43 ب.ظ

    من بسیار ناراحت هستم کسی را بسیار دوست می داشتم حالا او در عکسی خانوادگی کنار یک دختر ایستاده گیج شدهام کمکم کنید

    • راهنما , مارس 7, 2016 @ 12:40 ق.ظ

      خب بایسته …. دلیل ناراحتی شما چیه ؟

  • مهرداد , مارس 26, 2016 @ 10:26 ب.ظ

    باسلام.من خیلی از وقت ها خوشحالم اما وقتی ناگهان یک زن را در خیابان می بینم. مثل ادم های افسرده بسیار غمگین می شوم . خواهش می کنم کمک کنید

    • راهنما , مارس 27, 2016 @ 12:23 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • nsm , جولای 27, 2016 @ 10:11 ب.ظ

    باسلام
    من خیلی تنهام” با ۱پسر اشنا شدم بی دلیل منو رها کرو” خیلی بی دلیل و یهویی” و جوابی واسه کارش بهم نمیده” چیکار کنم ” به هیچ پسری اعتماد ندارم” ” و خیلی افسرده شدم ” از تنهایی

    • راهنما , جولای 28, 2016 @ 12:20 ب.ظ

      تنهایی خودتو با چیزای دیگه ای پر کنید نه با چنین روابط عاطفی بی فایده ای
      حرفه ویا هنری رو یادبگیرید و برای خودتون ارزش قایل باشید تا اینطوری به بازی گرفته نشید

  • رضا , اکتبر 11, 2016 @ 7:08 ب.ظ

    سلام خسته نباشید.
    من دانشجوی ترم آخر هستم (ترم ۹)از ترم ۲ علائم افسردگی نمایان شد.حدود یک سال بعد از شروع افسردگی به دکتر اعصاب و روان مراجعه کردم. بعد از ۲ سال مصرف دارو و سپس قطع آن مشکل افسردگی به اوج خودش رسید.به نحوی که جز خود کشی فکری به ذهنم نمیرسید.الان حدود ۴۵ روز از قطع دارو ها میگذره.با یکی از دوستام توی این مدت که عطاری داشت صحبت کردم کلی دارو بهم داد ولی دارو ها دستگاه گوارشم رو خیلی اذیت میکرد مجبور شدم اون ها رو هم ول کنم.الان دارم خودسر چند تا دارو رو مصرف میکنم ولی انگار هیچ اثری ندارند. من واقعا توی این مدت (۳ سال ونیم حدودا)زجر کشیدم.خونواده و هیچ کس منو درک نمی کنه. لطفا بهم کمک کنید

    • راهنما , اکتبر 12, 2016 @ 10:00 ب.ظ

      در این مورد حتما” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      در کنار مصرف دارو باید رفتاردرمانی هم باشه تا بتونید تکنیک ترک چنین حالتی رو بدست بیارید
      روانشناسان در مطالعه جدیدی که به تازگی در نشریه تخصصی «لانست» به چاپ رسیده تاکید کردند که استفاده از روش «شناخت رفتار درمانی» در بهبود علائم افسردگی تاثیر چشمگیری دارد.
      ایسنا ؛ این روانشناسان خاطرنشان کردند: تکنیک «شناخت رفتار درمانی» یا «CBT» در بهبود علائم افسردگی در بیمارانی که به دارو واکنش مثبت نشان نمی‌دهند می‌تواند موثرتر باشد.
      CBT یا «شناخت رفتار درمانی»‌ در واقع نوعی از «روان درمانی» است که در این مطالعه روی ۲۳۴ بیمار مبتلا به افسردگی آزمایش شده و در نیمی از بیماران مفید و موثر بوده است. این بیماران علاوه بر مراقبت‌های معمول از سوی پزشکان عمومی خود تحت روش «شناخت رفتار درمانی»‌ نیز قرار گرفتند. آمارها نشان می‌دهد که نزدیک به دو سوم مبتلایان به اختلال افسردگی به داروهای مخصوص این بیماری واکنش مثبت نشان نمی‌دهند. به همین جهت روانشناسان موسسه «مایند» معتقدند که علاوه بر دارو طیف وسیعی از سایر تکنیک‌های درمانی نیز باید در اختیار بیماران قرار بگیرند تا با کمک گرفتن از آنها بهبودی هرچه بیشتر بیمار حاصل شود.
      به گفته روانشناسان،‌«شناخت رفتار درمانی»‌ در تعریفی تخصصی‌تر نوعی «گفتار درمانی» است که به افراد افسرده کمک می‌کند روش نگرش خود را به زندگی تغییر دهند، احساس خود را بهبود بخشند و رفتار خود را نیز با افکار مثبت، عوض کنند.
      در پی این مطالعه، روانشناسان روی ۴۶۹ بیمار دیگر مقاوم به بیماری افسردگی در شهر بریستول، اکسستر و گلاسگو طی دوره۱۲ ماهه آزمایش کرده و دریافتند در۴۶ درصد از بیمارانی که از روش «شناخت رفتار درمانی»‌ برای آن‌ها استفاده شد. علائم افسردگی حداقل ۵۰ درصد کاهش یافت در حالی که در گروه دیگری که برای آن‌ها از این تکنیک استفاده نشده بود، فقط ۲۲ درصد کاهش علائم افسردگی مشاهده شد.
      روانشناسان تاکید کردند که این پیشرفت در درمان و کاهش علائم افسردگی بسیار چشمگیر و حائز اهمیت است.

  • راهنما , اکتبر 20, 2016 @ 4:14 ب.ظ

    در این مورد پاسخگویی شده

  • راهنما , اکتبر 20, 2016 @ 4:18 ب.ظ

    به شما توصیه کردم که در این مورد با هیچ کسی صحبت نکنید
    دوست عزیز وقتی اهمیتی برای شما نداره پس نیازی به مشاوره هم ندارید

  • مهسا , نوامبر 26, 2016 @ 12:03 ب.ظ

    سلام
    من یک دختر ٢۶ ساله هستم که بالغ بر ٧ سال است که با اقایی دوست هستم و به علت همین زمان زیاد به شدت بهم وابسته هستیم وهیچ مشکلی نتونسته تو این مدت مارو جدا کنه و به تازگی هم این اقا قدم برای ازدواج برداشتن و اومدن برای خواستگاری ولی مشکل من اینه که من به دلیل بی اعتمادی که تو دوران دوستی به ایشون داشتم خیلی حساسم و خیلی زود عصبی میشم و این برامون مشکل ساز شده (ایشون یه مدت کوتاهی به من خیانت کردند اما برگشتن و ابراز پشیمونی کردن و برای ازدواج جلو اومدن) میخوام کمکم کنین که چه کاری انجام بدم تا کمتر عصبی بشم چون وقتی عصبی میشم دیگه هیج چیزی نمیفهمم و این اقا رو هم به شدت دوست دارم

    • dr-salary , نوامبر 26, 2016 @ 1:56 ب.ظ

      با سلام
      چون مدت دوستی طولانی بوده است وابستگی شما طبیعی است ولی اینکه در مدتی که هیچ تعهدی بهم نداشتید یک بار خیانت شما را عصبی کرده است اگر این اتفاق در زمانی که شما پیوند زناشویی بستید بیفتد چه حسی خواهید داشت .این دوستی ها هر فردی رفتار قابل قبولی از خود برای همراهی طرف مقابلش بروز می دهد و هیچ تضمینی نیست که بعدا طور دیگری رفتار نکند .با مشاور نیز صحبت کنید
      موفق باشید

  • مهتا , دسامبر 6, 2016 @ 9:52 ب.ظ

    سلام من دختری ۱۵ ساله هستم در زندگی و تا به الان با سختی هایی رو برو بدوم که گذرا و برخی ها هم ناگذراست توی این مشکلات من به اضطراب شدیدی دچار شدم اضطرابی که باعث تپش قلب سر گیجه لرزش بدن و همین تو سردی دستانم میشودم به خصوص الان که نزدیکای کنکور دادنم است (منظورم ۲ سال دیگه است) فشار زیادی رومه و نمیدونم چطوری تحمل کنم واقعا میترسم نمیدونم چکار کنم لطفا کمکم کنید؟مهتا

    • راهنما , دسامبر 6, 2016 @ 10:30 ب.ظ

      یکی از راه های درمان اضطراب تمرکز و تلقین است. تمرکز و تلقین مانند یوگا، حالت آرمیدگی، مدی تیشن، خود هیپنوتیزم و… همگی یک چیزرا می گویند. برنامه های خودتلقینی در تقویت استعداد و تمرکز دقت وتقویت حافظه افزایش تحرک نیروهای نفسانی، متعادل کردن هیجانها و احساسات ناخوشایند مثل انواع اضطراب ها وتحریک پذیری های عصبی است.
      بر آورده شدن خواسته و آرزوها زمینه ای (آرزوهای مثبت) که در رفع بیماریهای اضطراب، افسردگی، وسواس، نگرانیها، بی خوابیها، بی قراری ها، موثر است و هم چنین در رفع بیماری های جسمی از قبیل پادردها، کمردردها و سردردها و میگرنها، و حتی درمان سرطانها برای هر یک با استفاده ازتلقینات کلامی مثبت و تصویرسازی های متناسب و ماساژ موضع دردناک طی روز می توانیم به درمان آن موضع کمک کنیم زیرا تک تک سلول های بدن ما دارای حس هستند و اگر عضوی دچار بیماری شود نشانه آن است که رسیدگی کافی نداشته ایم پس با ماساژ دادن می توان آن را بهتر درمان کرد مانند رفع مشکلات مالی، دست نیافتن به مقام، پست، احترام، هم فکری و دست یافتن به موقعیتهای شغلی مورد دلخواه و همچنین به مسائل مادی.
      روحیه خوب درمان بیماری را تسریع می کند و تلقینات منفی انسان را بیمار می سازد. تغییرات جدی جریان خون و ترشح هورمون ها را که در اثر ترس و تشویش و نگرانی پدیدار می شود تاثیر فوق العاده ای روی طرز کار ارگانهای مختلف بدن ما می گذارد و باعث می شود که فرد رشد کند و از عمر آدمی بکاهد. احساس بدبختی دائمی یا عدم خوشبختی از خود، از زندگی یا سایرین بیماری زا بوده و عمر آدمی را کوتاه می سازد. ذهنیت مثبت، دید مثبت و تفکر مثبت می تواند راهگشای انسان در دست یابی به سعادت، سلامت و موفقیت باشد چون هر انرژی ای مثل و مانند خود را جذب می کند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • dr-salary , ژانویه 1, 2017 @ 9:44 ق.ظ

    با سلام
    دوست عزیز این شرایطی که شما می فرمایید احتمالا مربوط به افسردگی بعد از بارداری است.مخصوا در سزارین این مساله بارزتر است .بهتر است بدانید که این مساله درمان داره و باید پیگیر باشید .اینکه اتاق خوابتون رو جدا کردید و یا هر چیز دیگری که البته با شرایط فعلی شما کمی طبیعی است خودش منجر به شرایط بدتری می شود و وقتی مردی در منزل خودش ارضا نشود ممکن است مسائلی پیش بیاید .به هر حال این حس غریزی است و نمی شود بی تفاوت بود .بهتر است که حتما به روانشناس مراجعه کنید و شرایط رو توضیح بدید و با درمانی که ایشون در نظر می گیرند امیدوارم بهبودی کامل ور بیابید و شک و تردیدها مرتفع شود .
    موفق باشید

  • فاطمه کاظمیان , فوریه 14, 2017 @ 11:47 ق.ظ

    با سلام و وقت بخیر
    مادرم ۶۵ سالشه تقریبا ۱۹ سال پیش پدرم فوت کردن بعد از فوت ایشان مادرم خیلی بدبین شدن و دائما افکار منفی دارن اینکه فلانی در مورد ایشون فکر بد میکنه و بیان هم می کنند، اصن دوست ندارن توی محیط های شلوغ باشن، مدتی هم تحت درمان بودن اونقدر فایده نکرد مجدد دو سال پیش مشکل به اوج رسید ولی باز خوابید اما دوبازه شروع کردن و یجورایی دارن شدیدا به زندگی اطرافیان مخصوصا خواهر برادرام آسیب می رسونن، لطفا راهنمایی بفرمایید.

    • راهنما , فوریه 14, 2017 @ 4:28 ب.ظ

      به هر حال بدبینی یکی ازمخرب‌ترین رفتارهایی است که بر تمام جوانب زندگی فرد بدبین تأثیر می‌گذارد و در رده اختلالات روانپزشکی به حساب می‌آید و نوعی اختلال شخصیت معرفی می‌شود که به طور افراطی و بیمارگونه افراد دارای این اختلال به همه جوانب و مسائل زندگی خود سوءظن و شک پیدا می‌کنند.

      افراد بدبین اغلب به وسواس فکری و عملی نیز مبتلا می‌شوند و مستعد اختلالات رفتاری دیگر هستند. این افراد ابتدا به رفتارهای همسر خود در زندگی مشترک شک می‌کنند و سوء ظن افراطی نسبت به همسر یکی از مشخصه‌های اصلی این بیماری به شمار می‌رود.
      یکی از مواردی که در طول زندگی مشترک این افراد، اطرافیان را آزار می‌دهد این است که به تعاملات اجتماعی همسر و فرزندان خود مشکوک می‌شوند تا جایی‌که به نحوه پوشش همسر خود ایراد می‌گیرند. در زندگی فردی و اجتماعی افراد بدبین مشکلات زیادی دیده می‌شود. تعاملات و روابط اجتماعی شان ضعیف است و همین امر موجب می‌شود تا تنها و منزوی شوند.
      بهترین روش درمانی این است که تحت نظر روانشناس یا روانپزشک باشند و تحت دارو درمانی و رفتار درمانی قرار گیرند. این افراد اغلب از پذیرش بیماری خود امتناع می‌ورزند و در مراحل اولیه از ادامه درمان صرف نظر می‌کنند و همین امر موجب می‌شود تا بنیان خانواده و زندگی خانوادگی شان از هم پاشیده و در نهایت تصمیم به طلاق و جدایی بگیرند. بدبینی مانند آفتی است که تمام اعضای خانواده را مبتلا کرده و زمانی که به همه جوانب زندگی یک فرد نفوذ پیدا کند فرد بیمار آینده‌ای روشن را در مقابل خود نخواهد دید، بنابراین یکی از راهکارهای پیشنهادی این است که آنها را به درمان تشویق کنیم.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

    • مشاور , فوریه 15, 2017 @ 12:08 ق.ظ

      با سلام
      ایشون حتما باید زیر نظر روانپزشک دارو مصرف کنند و در کنار اون حتما با روانشناس هم جلساتی رو داشته باشند .
      البته مساله سن ایشون هم مطرح است که بعد از فوت همسر شرایط رو سخت تر می کند و اگر سابقه ای از مشکلات مختلف و سهتی های زیادی در زندگی داشته باشند حتما باید برای روانشناس توضیح دهید
      و برای تغییر رفتارها باید صبور باشید و در کنار ایشون نقش حمایتگر داشته باشید

      برای مشاوره حضوری و راهنمایی در این زمینه می توانید با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
      ۴۴۰۳۴۴۹۰–۰۲۱
      موفق باشید

  • محمد , جولای 15, 2017 @ 1:24 ق.ظ

    سلام اقای دکتر خسته نباشید بنده از بچگی دچاره یه موضوعی میشدم به سن بلوغ که رسیدم به اون موضوع که در واقع بهش میگن فوت فیتیش شدم و خودارضایی میکردم الانم همینطورم علاقه ایی به … جنس مخالف ندارم فقط فوت فیتیش هستم دکتر ارورلوژی گفت باید به دکتر روانشناس مراجعه کنی ایا راه درمانی برای این مریضی هستش ؟ باید چکار کنم ؟ خواهشا بهم جواب بدید

    • مشاور , جولای 15, 2017 @ 11:37 ق.ظ

      با سلام
      در مورد این مساله بارها گفته شده است که باید زیر نظر سکس تراپ باشید این مشکل اختلال جنسی است که خوب قاعدتا فرد از رابطه با جنس مخالف لذت نمی برد وحتی تمایلی هم وجود ندارد صرفا با دیدن پا و یا صحنه های اینچنینی تحریک می شود و با تصویر و تصور ذهنی این مساله خود ارضایی می کند .این به دوران کودکی و نیازهای فرد و رفتارهای والدین برمی گردد ولی مساله ای است که امروزه با صرف زمان و حوصله حل می شود و افرادی بودند که زندگی جنسی طبیعی خود را دارند و مشکل خاصی هم وجود ندارد .امیدوارم مراجعه داشته باشید و به زودی مساله رفع شود قدم اول خواست خود شماست

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *