مرکز مشاوره

مرکز مشاوره ساری

مرکز مشاوره ساری

مرکز مشاوره خوب ساری

کانون گرم خانواده از آن دست مسائلی است که بیشترین اهمیت را برای هر فرد دارد، چه خانواده  و چه زوجی که در حال تشکیل خانواده هستند. این کانون گرم گاهی اوقات با برخی از رفتارهای ناخواسته و غیر عمدمان به هم می ریزد ، ما باید یاد بگیریم که با افراد خانواده خود چگونه رفتار کنیم و چه کار کنیم تا بهترین تصمیم را در زندگیمان در قبال مشکلات بگیریم.

مرکز مشاوره ساری به منظور کمک به مردم ساری و با هدف ارائه بهترین خدمات مشاوره ای و روانشناسی و کمک به محکم تر شدن بنیان خانواده ایجاد شده است. این مرکز با برپایی شعب متعدد مانند مشاوره ازدواج طبرسی، مشاوره خانواده طبرسی، مشاوره ازدواج فرهنگ ، مشاوره خانواده سلمان فارسی ، مشاوره خانواده انقلاب ، مشاوره خانواده رازی و با به کارگیری کارشناسان مجرب در مرکز مشاوره ساری آماده پاسخ گویی به شما عزیزان می باشد.

شماره های تماس 01

مشاوران و روانشناسان ما مستقر در نمایندگی های این مرکز مشاوره در مرکز مشاوره سلمان فارسی ، مرکز مشاوره رازی، مرکز مشاوره  طبرسی، مرکز مشاوره فرهنگ ، مرکز مشاوره انقلاب و دیگر نمایندگی ها آماده ارائه خدمات مردم عزیز هستند.

برادرم عاشق یک دختر ۱۵ ساله است

سلام،برادر ۱۸ ساله دارم که مدتی با دختری دوست شده و این دختر عشق اولشه،اما این دختر ،دختر درستی نیست ،دختره ۱۵ سالشه و ۲ سال دوستیشون خیلی فراتر رفته و ارتباطشون خیلی صمیمیتر از دوستی معمولی.

چند وقت پیش برادرمو به خونشون کشید که قبل هم‌این کارو کرده بود و مادرش فهمید،و ازدواج خواست،ما بعد کلی تلاش کاری کردیم که از دختره دست بکشه و در آخر هم‌ دختره به دوستای برادرم پیشنهاد داد که برادرم با فهمیدن این موضوع دیگه کامل پسش زد.

الان بعد یه ماه به بهانه اینکه مادرش میخواد شوهرش بده از خونه فرار کرد و دوباره خودش رو به برادرم چسبوند،الان برادرم طوری شده که از هیچ کسی حرف شنوی نداره هیچ کس نمیتونه باهاش حرف بزنه.

و کارش شده هر شب مشروب خوردن و فقط شب و روز با اون دختر در حال پیام دادنه.

این رو هم بگم‌که نه ما راضی هستیم به اون‌دختر نه اونا به برادر من راضین،مادر دختره هم که اول مخالفتش اعلام کرده بود وقتی دید دختره فرار کرد الکی گفته ازتون حمایت میکنم.

دیگه دستمون از زمین و زمان بریده شده نمیدونیم چیکار کنیم.

نه آروم برخورد کردنمون سازگاره نه تند برخورد کردنمون جواب میده،شما رو به این ماه عزیز اگه راهی میدونید. که برادرم سر به راه شه و عقلش بیاد سر جاش بگین،به خدا خانوادگی دعاگوتون میشیم

پاسخ

با سلام دوست عزیز هر دو سن کمی دارند و اصلا متوجه عشق و ..نیستند بیشتر هوس و کنجکاوی کودکانه است که باعث تصمیمات غیر متطقی هر دو نفر می شود باید دید چه مساله ای باعث شده دوباره ب ادر شما به سمت ایشون بر گردند چون شما که می فرمایید به خاطر پیشنهاد به دوستان برادرتون ایشون از ادامه منصرف شدند ضمن اینکه برادر شما مشروب استفاده می کند ک ه خب این مساله اصلا قدرت تصمیم گیری را از افراد می گیرید و فقط فرد در پی رفع نیازهای جنسی خود و سایر مسائل است .

شما ابتدا باید ایشدن رو به خاطر شرایط سنی و انجام رفتارهای پر خطر به روانشناس ارجاع بدهید و بعد به مشکل ارتباطی با اون دختر بپردازید .به هر حال باید دقت داشته باشید .

که مسائل خانوادگی و ارتباطی هم در رفتارهای برادر شما موثر است چرا نباید به خانواده اعتماد کند و حرف شنوی داشته باشد شاید در خانواده همیشه مورد انتقاد و قضاوت قرار می گیرد ولی این دختر خانم ایشون رو همان طوری که هست پذیرفته ببینید شرایط سخت و قابل درک است ولی بهتر است ابتدا خودتون به روانشناس مراجعه و راهکار بگیرید و بعد به بهانه ای روانشناس بهتون خواهد گفت ایشون رو ببرید .امیدوارم مشکل به زودی حل شود و شما و خانواده باید صبوررباشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

میخواهم ازدواج کنم ولی خواستگار خوب ندارم چیکار کنم ؟

با سلام اینکه شرایط ازدواج فراهم باشد و فردی نخواهد بسیار کم است ولی در مورد حواستگار هر فردی به تناسب خود افراد خواهان دارددولی گاهی در ذهن ما ایده ال هایی وجود دارد که اجازه اینکه تثمیم بگیریم از ما گرفته می شود و اینکه خوب داشتن روابط اجتماعی در حد مطلوب .

تلاش برای رسیدن به اهداع خیلی از افراد را در فهرست ایده ال های اقایان قرار می دهد خیلی از مسائل به خود افراد بستگی دارد که چگونه عمل کنند.

و چقدر بتوانند فعال باشند در جامعه تا دیده شوند.

گاهی فردی روابط اجتماعی ضعیف دارد .در جانعه امروزی پیگیر تحصیل و یاوموفقیت در عرصه های دلخواه نیست خوب طبیعی است که دچار مشکل شود.

در هر حال امیدوارم فردی مناسب سر راه شما قرار بگیرید ولی روی ویژگی های شخصیتی و خصوصیات اخلاقی خود کار کنید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دوساله که عقد کردم همسرم خیلی عصبی

سلام من دوساله که عقد کردم همسرم خیلی عصبی و سرهرموضوع کوچیکی عصبی وناراحت میشه نمیدونم چطوری باهاش برخورد کنم واقعا.

میخواهیم ترفندها و رازهایی زنانه را به شما اموزش دهیم تا بر همسر بداخلاقتان فائق ایید و هم خودتان و هم زندگیتان را از شر تشنج هایی که به ان وارد میکند راحت کنید

فرمان اول:باورش کن
بیشتر مردان دل شان می خواهد که که همسرشان باورشان کند .اصلا خوششان نمی آید که همسرشان در توانایی ها واستعدادهایشان(مثلا در تامین امنیت ورفاه و…)شک داشته باشد.با رفتار و گفته هایتان به آن ها بفهمانید که توانایی ومهارت واستعدادوپشتکارشان را باور داریدالبته دروغ نگویید چون اساساخوب نیست.

فرمان دوم:حرف بزن
برای اینکه همسرتان بفهمدشما اورا درک میکنیدخودتان را موظف کنیدکه هر روز به مدت کوتاهی درهمین خصوص با او حرف بزنید..بیست دقیقه که در هر روز زیاد نیست .هست؟حتی اگر جوابتان به این سوال مثبت باشد.باز هم این صحبت بیست دقیقه ای را از همسرتان دریغ نکنیدچون تاثیرش خیلی بیشتر از بیست دقیقه است که در ذهن شماست.آیا همسرتان ارزش ۲۰دقیقه ندارد؟

فرمان سوم:تاییدش کن
اکثر آدم ها دوست دارند مورد تاییدباشندهمسر شماهم مثل بقیه چه فرقی میکندتا میتوانید در مناسبت های مختلف همسرتان را تایید کنید.نه با استفاده ازجملات کلیشه ای ومسخره مثل«وااااااای تو فوق العاده ای…بی نظیری….تو حرف نداری..این حرف ها را دیگر هیچ مردی باور نمیکند.خودتان راخسته نکنیددلتان باید با زبانتان یکی باشداگر بتوانید این کار را بکنید قدم بزرگی در تحکیم پیوندتان برداشته اید.

فرمان چهارم:روی اعصابش راه نرو
آیا شما خوشتان می آید کسی به شما بگوید که این کار را بکن وآن کار رانکن؟

مردها هم مثل شما دلشان نمیخواهدهمسرشان مدام از انها بخواهد که زیر ورو شوندتا آنجا که میتوانید مردتان را آنچنان که هست قبول کنیدخیلی از مردهااز اینکه همسرشان بخواهد آن ها را مدام تغییربدهدآزرده خاطر وگاه خشمگین میشوند.

ادم میتواند خودش را خیلی راحت عوض کندولی عوض کردن دیگران خیلی سخت است.

فرمان پنجم:مغزش را گاز نزن
اگر شوهرتان خسته است ومیخواهید به مطلب مهمی رو بگویید بلافاصله به اصل مطلب برید وحاشه پردازی نکنیداگر نیاز به دانستن جزییات باشند خودشان پرس و جو میکنند.

فرمان ششم:چرتکه نیانداز
به هر طریق ممکن..محبتتان را به همسرتان نشان دهید وچرتکه نیاندازید.دنبال یک موقعیت خاص نباشیدخیلی از مردها هستند که از خودشما هم رمانتیک ترند.

فرمان هفتم:احترام بگذار
وقتی همسرتان دارد افکار وعقایدش را به شما میگویدتو ذوقش نزنیدهمیشه وهمه جا نشان دهید که برایش احترام قایل اید.وقتی همسرتان خسته از کار برمیگرددخودتان را بی حوصله ومشغول به کار نشان ندهیدوبه آشپز خانه دور خودتان نگردید.

فرمان هشتم:امان بده
تقریبا تمام ادم های روی زمین احتیاج دارند که در پایان روز دوباره انرژی بگیرندوجسم وروحشان را بازسازی کنند مردها که از مریخ نیامده اند.

بازهم خوششان نمی آید که وقتی ازکار خسته وکوفته برمی گردند شما تمام اتفاقات روز را برایشان بازگوکنید.

امان بدهیدبگذارید کمی استراحت کنند و بعدآرام آرام به شرح ماوقع شروع کنید.

فرمان نهم:اعتماد کن
اعتماد…حیاتی تریت عامل برای شکل گیری یک ازدواج موفق است.اگر به هر دلیلی به همسرتان اعتماد کامل نداریدبه جاسوسی متوسل نشوییدچون اوضاع خراب تر میشودمنطقی ترین کار این است که از یک آدم امین ودارای صلاحیت مشاوره بخواهید.

فرمان دهم:رفیق اش باشرابطه تان را طوری با همسرتان تنظیم کنیدکه هم عاشقش باشید وهم بهترین دوست ورفیقش…برای اینکه بتوانیدسال های سال دوست وهمراه همسرتان باشیدباید راه هایی پیدا کنیدتا وقت بیشتری را با بگذرانیدوکارهای بیشتری را با کمک همدیگر انجام بدهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

سلام ۲۲ سالمه و یه دختر ۲سالو۸ماهه دارم ..۱۷ سالم بود که باشوهرم که ۱۲ سال ازم بزرگ تر بود هزدواج کردم بماند که در دوران عقد باهم مشکلاتی داشتیم پیش مشاور رفتم بهم گفتن که ادامه این رابطه ممگنه آسیب جدی تری بزنه ولی متاسفانه در دوران عقد باردار شدم مجبور به عروسی .

شوهرم از همون اول شروع کرد به زدن فحاشی بی دلیل منو میزد تهدید به مرگم میکرد هیچ دلیل نداشت این کارها رو بکنه منظورم اینه که من کاری نمیکردم یا حرفی نمیزدم که بخواد منو بزنه راستشو بخواین من نمیتونم باهاش شوخی بکنم یعنی هم جنبشو نداره هم قشنگ اختلاف سنیمون حس میشه واقعا نمیدونم چکار کنم من به فکرد جدایی ازش نیستم من زندگی و شوهر و بچمو دوست دارم نمیخوام بهمش بزنم ..

دیروزم بهش خیلی جدی گفتم که میرم و تا زمانی که نیای پیش یه مشاور نریم من برنمیگردم اونم گفته گمشو هر جهنم دره که میخوای برو .

بعد اینکه رفت سرکار پدرم اومد دنبالمو بدون که دوباره خبر بدم از خونه زدم بیرون هنوز زنگ نزده منتظر زنگشم ولی زنگ نزده دارم دیوونه میشم نکنه واقعا منو نخواد آخه همیشه بهم میگفت ازم بدش میاد از تیپم قیافم همش منو با زنای دیگه مقایسه میکرد و از این کارش شکایت میکردم منو میزد ..

بدتر از زدن فحش میده به من به خانوادم .خوبه ولی یهو میزنه به سرش از یه چیزی ایراد مگیره و داستانشو شروع میکنه ..دارم دیوونه میشم..
کبودی تنم اینقدر بده که دلم نمیاد به مادرم نشونش بدم ..

تو تمام این چندسال چیزی به خانوادهامون نگفتم درباره دعواهامون ولی دیگه نتونستم تحمل کنم خواهش میکنم راهنماییم کنین که باید چکار کنم

پاسخ

ببینید شرایط شما بحرانیه و قابل درک و بهتون حق میدم .

منتهی وقتی فردی فحاش باشه دست بزن داشته باشه شما رو مقایسه کنه و واضحا بگه که از قیافه شما خوشش نمیاد .چرا باید ادامه بدید به این شکل
ببینید استرس نداشته باشید کهوایشون زنگ نزده به هر حال این اهمیت شما رو برای طرف مقابل نشون میده .
این نکته بسیار مهمیه که بدونید یه مدت تلاش کنید مثل قبل ضعف نشون ندید نشون ندیددبا همه شرایطی که به شما تحمیل شده می تونید ادامه بدید و بازم زندگیتون رو دوست دارید ایشون باید متوحه رفتارهای غلط شود هر چند سخته برای مادر دوری فرزند ولی بهتره در شرایط قهر بچه رو به ایشون بسپارید تا متوجه بشه که چه زحمتی برای بچه می کشید و چه نقشی در زندگی ایشون دارید
ایشون اگر فرد عصبیه یا مشکلی داره یا هر چیز دیگری که بنده مطلع نیستم باید تلاش کنه برای زندگی البته که شایر نیاز باشه شما هم تغییراتی رو داشته باشید .
چون تعامل وقتی مشکل داره کاملا دو طرفه است .به هر حال چه نیاز به مراجعه به پزشک داشته باشند برای بررسی های عصبی و مغزی و چه نیاز داشته باشند که به روانشناس مراجعه کنند هر دو مسائل مهمی هستند که باید در نظر داشته باشید ..
اگر با قهر شما متوجه شرایط نشوند و اتفاقا این براشون خوشایند باشه خب با همه سختی هایی که دارد شما باید منطقی مسائل رو در نظر بگیرید و بدونید که چی میشه …
و شاید جدایی بهتر از عذاب کشیدن تا اخر عمر باشه البته جدایی تنها راه حل نخواهد بود .
به هر حال خوشبخت و موفق باشید و مساله امیدوادم به درستی حل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

پرخاشگری

پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه می گیرد.

بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل به شرکت در اعمال آسیب زای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است.

در ایران یکی از عمده ترین علت های مرگ و میر جوانان پرخاشگری آن ها به یکدیگر است.

نگاهی کوتاه به اطراف نشان خواهد داد که همان گونه که الیوت ارونسون گفته است عصر ما عصر پرخاشگری است.
خانواده می تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از :مردان پرخاشگر

-نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک
– وجود الگوهای نامناسب
– تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
– تنبیه والدین و مربیان

رفتار با مردان پرخاشگر

به خانمهایی که دارای همسر عصبانی و پرخاشگر هستند این توصیه ها را ارایه می دهیم :
_ ابتدا باید مطمئن شوید که مشکل ساز اصلی خودتان نیستید. باید یقین کنید که اشتباه نمی کنید.

سپس می توانید مطمئن باشید که طغیان شوهر پرخاشگر، ریشه در مشکلات خودش دارد و رفتار شما سبب پرخاشگری وی نیست.
_اگر مطمئن شوید که بددهنی شریک زندگیتان ریشه در زندگی سخت گذشته ی او دارد و یا به مسایل ژنتیکی و وراثتی مربوط است، آرامش بیشتری خواهید یافت و آگاهی شما به اینکه عامل به وجود آمدن پرخاشگری همسرتان نبوده اید، سبب آرامش شما خواهد شد.
_ آگاهی دقیق از میزان و زمان بددهنی همسرتان، به شما کمک می کند از تهاجم او آسیب کمتری ببینید.

_فردی که از همسرش توجه، عاطفه و محبت می خواهد باید توجه داشته باشد که دیگری نیز این حق را دارد که چنین انتظاری داشته باشد. از سوی دیگر، درک نیازهای واقعی و طبیعی همسر به دور از اینکه به آن اعتقاد داشته باشد یا نه، برآورده کردن آن موجب رضایت از زندگی می شود و بی توجهی به آن خودخواهی است.

_ با قاطعیتی آمیخته با احترام، از او بخواهید عادت خویش در به کار بردن زور و قدرت مردانه را ترک کند، لازم است به او بگویید تا خواسته های شما را دقیقا ندانم نمی توانم کاری برای شما بکنم.

خوب است تا در این مورد وارد مذاکره شویم و با مصالحه پیش ببریم. لذا وقتی که احساس پرخاشگری دارد بایستی به خودش زمان بدهد، قدم بزند تا بتواند ناراحتی حقیقی و گله هایی را که با شما دارد؛ از عصبانیت ناشی از مشکلاتی مانند مسائل مربوط به کارش را تشخیص داده و با هم قاطی نکند.

آنگاه گفتگو را از سر بگیرد. حتی امکان دارد بخواهد به اتاقی دیگر برود و به بالش ضربه بزند.(اطاقش را خالی کند) تازمانی که از رفتار خود پشیمان شود و بتواند ناراحتی های بیرون از منزل را درمان کند.

به او اجازه بدهید بداند علی رغم اینکه از او حمایت می کنید تا خودش را از شر خشم کهنه پاکسازی کند، نباید آن را به شما منتقل کند.

_همسر پرخاشگر شما، نیاز دارد از کمکهای تخصصی بهره مند شود تا خشم خود را بشناسد و درمان کند. شوهر شما وقتی با شما قهر می کند و یا احتمالا الفاظ رکیک به کار می برد به احتمال زیاد از خودش متنفر می شود، اما چون راه و روش دیگری نمی شناسد و نمی داند چطور باید عمل کند این گونه عمل می کند.

شما می توانید به متخصص خبره ای مراجعه کنید تا همسرتان مدیریت خشم را فرا بگیرد و منشا اولیه عصبانیت او پیدا شود.

_ ضمن اینکه در مقابل شوهر خود که وجودش در زندگی شما مهم و مۆثر است، باید از موضع خود حمایت کنید برای تغییر اوضاع نیز باید طوری عمل کنید و قدم پیش بگذارید که پایه های اصلی زندگی تان استحکام خود را از دست ندهد. یکی از این راه ها، جلب حمایت اطرافیان است.
می توانید برای تسکین احساسات برانگیخته ی خود:
۱ – به دوستان دیگرتان توجه بیشتری کنید.
۲ – برای انجام امور روزمره وقت بیشتری صرف کنید.
۳ – در فعالیت اجتماعی شرکت کنید و بدین ترتیب برای به دست آوردن فرصت های طلایی و چگونگی بهبود بخشیدن به روابط خود با دیگران تلاش کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

248 نظرات

  • الهه , ژانویه 22, 2015 @ 9:53 ق.ظ

    سوال ۱ : من ۱ دختر ۲۲ ساله هستم و ۴ ساله ازدواج کردم.که ۲ سالش عقد بودیم واقعا از اول زندگی م دارم اذیت میشم .
    شوهرم ادم عصبی-لجباز -دهن بین-کوته فکر-بد دهن- خبرچین و شکاک و بددله… اینارو که میگم هیچکدوم از فرط عصانیت یا ناراحتیم ازش نیست…واقعا همه این خصوصیتها رو داره… همیشه عصبیه …وقتی از سرکار میاد خونه با
    خوشرویی میرم پیشش ..اون حتی جواب سلامم رو نمیده ازهمون اول که وارد میشه یه چیزی رو بهونه میکنه و
    داد وبیداد میکنه …. من کلا ادم تمیزیم و خونه ام همیشه همیشه مرتبه ولی تا میاد به چیزی گیر
    میده و اگه تو خونه چیزی برا گیر دادن نبود به من گیر میده مثلا چرا این لباس تنته … چرا این رنگیه ؟چرا انقدر
    کوتاهه..چرا تنگه چرا لختیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/و………………
    من دختری هستم و بودم که تو کل فامیل و اشنا و همسایه به نجابت متانت
    معروفم وتو این دوره زمونه حتی ۱دوس پسرم نداشتم…چون نمیخواستم وقتی که ازدواج مردم همش تن و بدنم بلرزه…میخواستن شوهرم برام اولین باشه و………
    ولی ……… از بعد ازدواجمون نشده عروسی یا مسافرتی بریم و اون یه نفر به ریش من
    نبنده و گیر نده که مثلا فلان پسره داره از اون دور با تو حرف میزنه یا فلانی ازاول فقط داره تورو نگاه میکنه و تو باهاش رابطه داری/داری باهاش میحرفی/ یا چرا اینقدر با گوشی ور میری ؟حتما دوس پسر داری؟همیشه هم تمام
    اس ام اس هام رو میخونه و البته بعضیاش رو قبل من میخونه …. اروم باهاش حرف میزدم که اینجوری نیست تو فکر
    میکنی و الکی چرا گیر میدی؟ بعضی وقتا هم که همچین اتفاقی میافتاد براش
    توضیح میدادم که اون پسره منو نگاه نمیکنه بلکه به این دختری که اونجا ایستاده نگاه میکنه چون با هم
    رفیقن و قبول نکرد و دقیقا ۲ هفته بعد اون مراسم اون دختر پسر هم عقد کردن..وقتی بهش گفتم باز هم حرف خودشو میزد… تو ۱ عروسی دیگه همین اتفاق افتاد و شوهرم به من چسبوند…تازه وقتی شوهر دخترخاله م بی خبر از همه جا براش توضیح داد که اون پسره به ۱ دخترخاله مجردم شماره داده عباس تازه فهمید قضیه چیه ولی
    بازم با حرفاش اذیتم میکرد میگفت از کجا معلوم به تو هم نداد؟؟؟؟؟؟؟؟/
    ۱ بار ۱۳ بدر رفته بودیم جنگل ۱ خانواده حدود ۱۰۰ متری ما نشسته بودنشوهرم گیر داد چرا اون پیرمرده زل زده داره تورو
    نگاه میکنه؟ گفتم دقیقا تو از این فاصله متوجه میشی چشم پیرمرده روی منه؟؟؟؟؟؟؟میگه
    منو نپیچون چیکار کردی که زل زده بهت؟؟؟؟؟؟؟؟
    ۱ مدتی تو من جایی کامپیوتر تدریس میکردم ۱-۲ بار شوهرم اومد دنبالم و موقع رفتن ازم در مورد ۱ پسری میپرسید که اذیتت میکنه و گیر میده بهت؟گفتم نه ولی شوهرم ول کن نبود میگفت تو با پسره رفیقی…..چون من که اومدم داشت
    بالا کلاس شمارو نگاه میکرد…هرچبی براش توضیح دادم قانع نشد….گفتم شاید برا یکی از شاگردام اومده باشه!ولی بازم
    قبول نکرد…این قضیه برا ۲سال پیش و وقتی چند هفته پیش بحثش اومد وسط بازم بهم گفت از کجا معلوم
    باهاش رفیق نبودی؟

    من شاغلم و تو کتابخونه کار میکنم و هر چند وقت
    در میون ۱ همچین مشکلی
    برام هست…..
    از بد دهنیش و فحاشی کردنش که هیچی نمیگم که قابل گفتن نیست…….
    . شوهرم به همه کارام گیر میده از لباس پوشیدن رنگ لباس طرحش اندازش غذا خوردنم بیرون رفتنم حرف زدنم را رفتنم دراز کشیدنم کارای گیر میده که به عقل جن هم نمیرسه … اگه واقعا ادم شل و ولی بودم شاید انقدر ناراحت
    نمیشدم ولی حرکات و رفتار من جوریه که همه بهم میگن همیشه خیلی ظریف و خانومانه کارهاتو انجام میدی
    ..و ما هرکاری میکنیم نمیتونیم مثل تو باشیم.. دیگه اینکه نخود تو دهنش خیس نمیخوره که کلا
    محلمون فهمیدن …مثلا قضیه
    بارداری که ۱ ماه هنوز نشده بئود بهش گفتم به کسی نگه تا لااقل ۱ ماهم بشه ولی ۲-۳- روز بعد دیدم زن پسرخاله ش و فامیلا بهم پیام تبریک فرستادم عجب کردم وقتی بهش زنگ زدم پرسیدم گفت من بههیچکس
    هییییییییچچچچییییییییی نگفتن…نه واقعا از کجا فهمیدن؟؟؟؟؟؟
    بعد کاشف به عمل اومده که اقا به پسر خاله ش گفته اونم رفته همه جا جار زده.///
    از دخالت های خانواده شوهرم مخصوصا پدرشوهرم: خونه من و پدرشوهرم به هم وصله و فقط ۱ پله بینمون
    که به نشیمن خونه هامون میخوره………
    تا ما دعوا بیفتیم یا ۱ جروبحث بکنیم بابا ش از پایین سوت میزنه و شوهرم سریع باید بره کل قضییه رو براشون تعریف کنه …. البته موقع بحث ما همیشه کل صداهای موجود (بچه -تی وی – حرف خودشون –
    ادمای موجود – هر دستگاه روشنی) رو قطع میکنن و فالگوش وایمیستن……….
    در کل لیست خرید یخچال مون هم باید از نظر اونا میگذشت که الحمدالله که تو ا مورد ۱ کم بهتر شده….
    شوهرم تا ۵ ابتدایی سواد داره و کل خانوادشون هم افکار و اخلاقشون واقعا بی فرهنگیه…………
    شوهرمم اصلا هم راضی نمیشه پیش ۱ روانشناس یا مشاور خانواده بریم اگر هم بخواد بیاد باباش اونو میکشه ..میگه مگه پسر من روانیه میخواین برین پیش دکتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    حرف هیچ کس رو هم گوش نمیده… همیشه وقتی ارومه باهاش حرف میزنم و اونم تا ۱-۲ روز خوبه ولی بعدش روز
    از نو روزی از نو…….
    اووووووووووف روانی شدم دیگه ..خسته ام …داغونم قبل ازدواج دختر ارومی بودم ولی شیطنتهامو داشتم و…ولی الان فقط دارم روزامو میگذرونم صبح میام سرکار …ظهر غذاخورده نخورده به خونم میرسم و میخوابم و غروب خونه و غذا و
    خودم بر شوهرم مرتب میکنم ولی …. وقتی ازش در مورد عصبی بودن پرخاشگر بودنش میپرسم میگه خسته ام…چطور خسته ای که هرروز غروب که از سرکار میاد خونه و
    غذا میخوره بعدش میره بیرون با دوستاش میگرده ؟؟ چن ماهی هم میشه که ۱ماه درمیون مهمونی
    میریم…دیگه خونه فامیلامم نمیزاره برم…با اینکه خودش هم فامیلام رو بیشتر از اقوام خودش دوس
    داره…. دیگه چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من باید چیکار
    کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    خسته شدم به خدا
    دلم میخواد بمیرم..
    کارم شده گریه کردن غصه خوردن ….میخوام نفس بکشم
    قفسه سینه ام درد
    میگیره …همش انگار دلشوره دارم….از بعد
    ازدواجم شدم پوست استخون..همه
    بهم میگن چرا لاغر شدی چرا این شکلی شدی؟

    طلاق هم نمتونم بگیرم..خانواده ام پشتم نیستن…..پدرمادرم از اول زندگی باهم مشکل داشتن و پدرم هنوز که هنوزه مادرم رو اذیت میکنه و کتکش میزنه اگه بخوام برگردم تو اون خونه هم نمیتونم تحمل کنم اون وضع رو… هیچ
    جایی رو ندارم که برم…چون تو روستا زندگی میکنیم خونه گرفتن ۱ دختر تنها خیلی بد تعبیر میشه

    الان مشکلش با مشاور خانواده حل میشه یا پیش روانشناس یا روانپزشک ببرمش؟؟؟؟؟؟؟

    • Anonymous , ژانویه 22, 2015 @ 5:09 ب.ظ

      خانم محترم به هر حال مشاوران خانواده با رفتار درمانی میتونن در ایجاد بهبودی تاثیرگذار باشند… ولی واقعا” تغییر فردی که تمایلی به تغییر نداره سخته و در این مرحله باید تحمل کنید … فکر میکنم بتونید با سیاست با ایشون و خانواده اش برخورد کنید …اگر بتونید نظر خانواده اش رو جلب کنید اونم با محبت کردن اونوقت میتونید از این طریق روی رفتار شوهرتون اثرگذار باشید …ولی نباید کارتون کلیشه ای و مصنوعی باشه … ولی در حال حاضر صبوری کردن تنها راه درمان برای شماست …تا گشایشی در زندگی شما اتفاق بیفته
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی هم داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      • ناشناس , می 14, 2015 @ 9:56 ب.ظ

        سلام دوست عزیز به نظر من جدا بشین خودتون نجات بدین اینطور ادما درست نمیشن باور کن تجربه کردم الان با دوتا بچه بیچاره تر درمانده تر از قبل هر کاری که بگی کردم

  • مهدوی , ژانویه 28, 2015 @ 3:25 ب.ظ

    سلام .تقریبا یه سال پیش با اصرار خانوادم بخصوص مادرم با کسیکه ۱۲ سال ازم بزرگتره ازداج کردم اتلانن یه سال عقد کردیم ولی متسفانه با هم تفاهم نداریم تقریبا یه ماه بعد ازعقدمون اختفامون شروعع شد ..ازهمه حرکات و رفتار هایمن ایراد میگیره منو محدود کرده .ارتباطبا دوست ممنوع .دختر خاله دختر دایی ممنوع .خونه فامل درفتن ممنوع ..من خودم زیاد اهل رفت و آمد نیستم .تو دران مجردی هم با کسی ارتباط نداشتم ..نمیدونم واقعا چیبگم .نامزدم فقط به فکر نیاز خودشه و اگه من نتونم این نیاز رو برطرفنکنم حتی بهم نگاه هم نمیکنه ..به منو خانوادم توهیین خمیکنه .موقع خواستگاری من مثل دذخترای دیگه نگفتم خونه داشته بش ماشین داشته باش فلان فلان ولی بزار ادامه تحصیل بدم ولی زده زیر قولش براش ارزش ندارم ..تازگیها پشت تفلن میگه ازت خسته شدم ببینم اگه بدردممیخوری عروسی کنیم اگه نه بسلامت ..ولی من فقط سکوت میکنم و کردم به مادرم میگم میگه به من ربطی نداره به بابات بگو اینگار نه انگاراون این شوهرو برام درست کرد وگرنه من شوهر میخواستم چه کار ..الن ۱۸ سالمه از خیلی چیز ها محروم ..حتی جدیدا میگهع تو یکیرو دوست داری یا باهاش ارتباط داری بخدا بریدم ..من صبرم کمه تا حالا چطور دووم اوردم نمیدونم بلاهایی که سرم آورده کم نیست .لطفا کمکم کنین .از طلاق میترسم ..ولی اینقدره ازش متنفرم که آرزوی مرگشو دارم ..حاظرم بیوه بشم ولی اون دیگه نباشه…

    الن دوماه خوابندارم یعنینمیتونم بخوابم احساس خفگی بهم دست میده ..همه میگن اگه عروسی کنیم وبریم زیر یک سقف اخلاقش درست میشه من خیلی چیزهارو نگفتم ..درسته من غد هستم به قول خودش من بچم ولی بازم بهم توهین میکنه اون ازمن بچه تره ..کاش زبونملال میشد وموقع خواستگاریم میگفتم نه ..یه دفعه اومدن خواستگاری اونم دست خالی نه گلی نه شیرینی کار مناسبی هم نداره کارگر کارخ۰ونه با ماهی۵۰۰حقوق من موقعیت های بهتر از این داشتم ..بریدم ..خیلی چیز هارو نمیشه گفت از نظر اون تمام زندگی خلاصه میشه تو رخت خواب ولی از نظر من زندگی بیرون رختخوابه …اون نیاز جنسی میخواد که بهش میرسم موندمچطور تاحالا دختر موندم ..ولی من نیازم نیاز روحیه من هیچ وقت از طرف جنس مذکرمحبت ندیدم ..درسته ÷÷درم خیلی منو دوست داره ولی این محبت فرق داره ..من خیلی چیزا نگفتم ..لطفا راهنماییم کنین…

    • Anonymous , ژانویه 29, 2015 @ 11:36 ق.ظ

      خب اگر راهنمایی میخوایت پس خوب گوش بدید … اگر فکر میکنید با مشاوره کردن میتونید تغییری در رفتارش به وجود بیارید اینکارو ازش بخوایت و به مشاور مراجعه کنید …
      و حالا گوش بدید هر فردی هر اخلاقی داشته باشه همون اخلاق رو برای همیشه خواهد داشت …بعد فردی که در رابطه با شما رابطه جنسی رو بخواد خیلی زود از شما خسته خواهد شد پس این مطلب رو به خاطر داشته باشید…
      در ضمن باید روز خواستگاری میفهمیدید کسی که حتی از آوردن یک جعبه شیرینی شونه خالی کرده برای ازدواج با هیچ دختری مناسب نیست چون حتی نمیدونه چطور باید رفتار کنه …
      در مورد آخر که منو نگران کرده بود که خداروشکر شما با ایشون باکره موندید که خودش معجزه است و لطف خداوند …
      در ضمن دوست عزیز در این موارد از طلاق اصلا” هراس نداشته باش چون پای یک عمر زندگیه پس به جای اینکه شما سرکوفت این نخواستن رو به جون بخرید پس شما دست رد به سینه این آقای مغرور بذارید … و از چیزی هراس نداشته باشید چون خداوند انسان رو آزاد آفریده و شما مسلم بدونید زندگی بسیار بسیار بهتری رو در آینده تجربه خواهید کرد فقط احساسی نشید و منطقی و قاطع رفتار کنید …

  • محسن , فوریه 2, 2015 @ 11:33 ق.ظ

    با سلام.
    من یک دختر سه ساله دارم که خیلی شیطنت میکنه.اصلا هم خواب نداره هر کاری میکنیم بخوابه نمیخوابه.آزمایش کلی دادیم.دکتر بردیم همه گفتن سالمه.نمی دونم باید چیکار کنم.به ما گفتن بچه رو ببر مشاوره.خواهش میکنم راهنمایی کنید.شب ها ساعت ۲ به زور میخابه.

    • Anonymous , فوریه 2, 2015 @ 4:01 ب.ظ

      در ارتباط با تفاوت الگوی خواب در کودکان باید بگم که :از لحاظ سنی کودکان یک ساله محدود ۱۴ تا ۱۵ ساعت در روز در خواب هستند و با افزایش سن این میزان خواب کاهش پیدا می کند و کودکان پنج ساله تقریبا ۱۰ تا ۱۱ ساعت در روز می خوابند و بتدریج این میانگین خواب به ۹ تا ده ساعت در روز می رسد. بعضی کودکان پرخواب هستند و برخی کمتر می خوابند و با توجه به شیوه زندگی ساعتی که کودکان به خواب می روند، متغیر است…

      یکی از مهم ترین مسائلی که در این زمینه مطرح می شود جذابیت های خارج از اتاق خواب کودک است. والدینی که تمایل دارند به تماشای برنامه های مختلف بپردازند یا مهمان دارند، نمی توانند انتظار داشته باشند که فرزند آنها جذابیت های خارج از محل خواب خود را نادیده بگیرد و براحتی به خواب برود بنابراین به نوعی کاهش جذابیت ها می تواند کمک کننده باشد….

      راهکارهای زیر برای نظم بخشیدن به ساعت خواب کودکان است :

      ـ ابتدا در مورد فواید خواب بموقع با فرزند خود صحبت کنید و نگران عادت فرزندان نباشید، زیرا این امکان وجود دارد که تغییر عادت در آنها اتفاق بیفتد.

      ـ در شیوه زندگی خود بازنگری داشته باشید و عواملی که مانع خواب بموقع فرزندتان می شود، شناسایی کنید.

      ـ قبل از خواب فضای آرام و بدون تنشی را برای فرزندتان فراهم کنید و با تهدید او را برای خواب آماده نکنید.

      ـ کودک خود را قبل از خواب نوازش کنید.

      ـ در اتاق خواب فرزندتان از چراغ خواب با نور ملایم استفاده کنید زیرا اگر نور شدید باشد مانع ترشح ملاتونین که هورمون تاریکی و خواب است، می شود.

      ـ برای او قبل از خواب قصه بگویید یا شعر بخوانید. اگر در سنین پایین تر لالایی خوانده شود، بهتر است.

      ـ قبل از خواب می توانید بازی های ذهنی را به فرزندان تان آموزش دهید، مثل شمارش اعداد یا گل ها و ستاره ها.

      ـ بهتر است نزدیک زمان خواب فرزندتان بازی های هیجان آور انجام ندهد.

      ـ برای بهتر خوابیدن فرزندتان روش های تن آرامی را به او یاد دهید تا بدن خود را شل کند و راحت تر بخوابد…

      ولی در نهایت مراجعه به مشاوره کودک میتونه تاثیر بسیار زیادی در اصلاح الگوی خواب و رفتار کودکتون داشته باشه چون روانشناس کودک با رفتار درمانی و نه دارودرمانی میتونه مشکل شمارو حل و فصل کنه

  • sheida , فوریه 2, 2015 @ 12:37 ب.ظ

    سلام و خسته نباشید.خواهش میکنم تو این زمینه کمکم کنید .من و همسرم حدود ۴ سال عقد بودیم و الان ۲ سال که ازدواج کردیم.در کل دختر با اعتماد به نفس و بسیار موفقی بودم ولی از بعد ازدواجم احساس میکنم هر روز اعتماد به نفسم کمتر و کمتر میشه.تو هر موضوع کوچیکی به من میگه که بی عرضه ام و خیلی تند بهم پرخاش میکنه.تو هر زمینه که میخوام مشغول بکار بشم میگه نمیتونم و موفق نمیشم در کل همش میگه تو هیچی نمیشه.همین حرفاش امید و علاقه من به زندگی رو واقعا سرد کرده. همچنین ایشون قبلا با دختر خانومی دوست بودن که من بعد ازدواجمون چندین بار دیدم که تو صفحهات اجتماعی پیج ایشون رو میبینن.وقتی بهشون گفتم گفتن که اون خانوم هیچ ارزشی واسشون نداره.بعد از مدت ها جدیدا میبینم که اون خانوم تو وایبر و لاین به همسرم پیام داده و همچنین دیدم که همسرم باهاشون تماس هم داشتن.البته چیزی به همسرم نگفتم ولی شدیدا نیاز به همفکری دارم. همسرم خیلی دوست داره بچه دار شیم منم همینطور ولی خیلی بابت رفتار همسرم نگران اینده هستم و نمیتونم اعتماد کنم خواهش میکنم راهنمایی کنید.ممنون

    • Anonymous , فوریه 2, 2015 @ 4:14 ب.ظ

      خب در این مورد حتما” مشاوره روانشناسی مراجعه حضوری کنید شما نیاز دارید با این مشاور مجرب صحبت کنید تا راهکارهای عملی در این خصوص در اختیارتون قرار بده … در مورد صحبت های ایشون هم اگر خریدارش نباشید و خودتون رو ناراحت نکنید بعد از مدتی از این کارش دست میکشه … در این مواقع میتونید در برخورد با رفتار شوهرتون در سرزنش کردن شما با چاشنی شوخی و طنز موضوع رو عوض کنید و از درجه اعتبار خارج کنید …در مورد اون خانم هم بهتره در کنارهمسرتون باشید تا در مواقعی بتونید مدیریت و کنترل خودتون رو اعمال کنید … پس سعی نکنید که شوهرتون رو اونقدر حساس کنید که اجازه نده از رفتارهای خصوصی و گفتگوهای خارج از محدوده اش شمارو بیخبر بذاره …ایشون به شما اعتماد داره و این اعتماد برای شما بسیار عالیه چون میتونید همیشه رفتارهای شوهرتون رو رصد کنید

  • zahra , فوریه 4, 2015 @ 1:25 ب.ظ

    سلام
    من دختری ۲۱ ساله هستم
    مادرم ۴۰ سالشه و اخلاق و روحیاتی داره ک با زن ۴۰ ساله مطابقت نداره
    مثلا همیشه طرز لباس و تیپشو سعی میکنه از من بگیره و عین من ارایش میکنه و لباس میپوشه
    من با این موضوع مشکلی ندارم اما ما تو روستا زندگی میکنیم و محیط اطرافمون طوریه ک این طرز لباس رو برای یک زن با این سن قبول نمیکنه
    هر آن ممکنه حرف بد یا نظر بدی پشت مادرم باشه
    پدرم شدیدا با این موضوع مشکل داره و همیشه ب مادرم گوشزد میکنه حتی برادرم ک تو سن بلوغه این طرز پوشش و رفتارو از مادرم قبول نمیکنه
    مدتیه مادرم زیاد با گوشی ور میره من خیلی بهش گوشزد کردم
    این کار تموم خانواده رو عصبی کرده
    ناگفته نماند ک پدرم مدت بیست ساله تریاک مصرف میکنه اما چیزی برای ما کم نذاشته
    تمامی تفریحاتمون به جاست
    برای مادرم ماشین خریده ک راحتر از روستا بره شهر اما مادرم هر دفعه به بهونه اعتیاد پدرم کاراشو توجیه میکنه
    شماره های ناشناسی توی گوشیش هست ک واقعا منو داداشمو اذیت میکنه اما به خاطر اینکه حرمت بینمون شکسته نشه چیزی نمیگیم
    چند بار هم سعی کردم منطقی متقاعدش کنم ک کارش اشتباههه اما با جبهه گیری آخرشو خراب میکنه
    من ازتون راهنمایی میخوام ک چطور مشکلمو حل کنم
    پدر مادرم به هیچ وجه حاضر نیستن به مشاور رجوع کنن

    • Anonymous , فوریه 5, 2015 @ 12:48 ق.ظ

      خب مسلما” به مشاور مراجعه نمیکنن چون هنوز مشاور رو در جامعه ایران قبول ندارند … دوست عزیز در این موارد باید از کسایی کمک بگیرید که حرفاشون روی ایشون تاثیر داشته باشه … وگرنه شما هر کاری انجام بدید ایشون نادیده میگیره در ضمن خودتون در این مورد با مشاوری مجرب در این خصوص مشورت کنید و با تشریح کامل رفتار ایشون راهکارهایی عملی برای بهبود برخوردتون با ایشون رو یاد بگیرید …
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • leyli , آوریل 17, 2015 @ 12:37 ب.ظ

    سلام.من ۲۳ سالمه و ۲سال و نیمه که نامزد دارم.خیلی دوسش دارم و اونم با من همینطوره اما گاهی وقتا یه اخلاقای عجیبی ازش سر میزنه که به نظر خودش شوخیه ولی به من اسیبای بدی وارد میشه.مثلا ۲ ماه پیش یه کاری انجام دادکه منو خیلی ناراحت کرد بعدش من چند دقیقه ای بهش بی محلی کردم و به طور ناگهانی اومد گردن منو انقد فشار داد که داشتم خفه میشضدم هرچی دست و پا زدم منو ول نکرد داشتم بیهوش میشدم که گلومو ول کرد و زد زیر خنده بعدش که گریه های منو دید خودشم ناراحت شد و معذرت خواهی کرد اما من ۱ ماهه دارو مصرف میکنم که حنجرم ترمیم بشه.دیروزم که از دانشگاه اومدم و خیلی خسته بودم یهو بازم اون حرکتو تکرار کرد اما با شدت کمتر.دیگه دارم ازش میترسم تا صبح گریه کردم من به خاطر اون از شهر خودم اومدم توی یه شهر کوچیک شمال تک و تنهام ولی اون دائما دم از خونوادش میزنه….
    مشکل بعدی که میخوام ازتون مشورت بگیرم مشکل شخصیتی اونه که دائما ادای بچه هارو در میاره و همش میگه بهم توجه کن بخدا من همه چیرم سر جاشه انقد بهش توجه کردم که توقع بیجا پیدا کرده….
    قدرت اینکه به خونوادش بگه زندگیش تازه شروع شده و نیاز به سهم پدریش که خیلی وقته فوت شده داره رو نداره.اونام از این وضعیت استفاده کردن و میگن یه زمین کشاورزی مال تو و بقیه اموال مال ما.با اینکه تک پسره ولی جرات نه گفتن نداره میگه همه چی مال مامانم….
    خواهش میکنم کمکم کنین جرات اینکه یه کلمه از این حرفارو به خونوادم بگم ندارم چون دیگه نظرشون عوض میشه و بازم هزاران مشکله دیگه….
    ممنونم

    • Anonymous , آوریل 17, 2015 @ 6:30 ب.ظ

      اتفاقا” مشکل اصلی شما خانم ها اینه که رفتارهایی رو میبینید ولی کاری انجام نمیدید تا وقتی که در موقعیت بدی قرار بگیرید که کاری از دست کسی ساخته نباشه … اینکه به شما حمله کنه و این مشکل رو برای شما به وجود بیاره کافیه تا شما در مورد ادامه رابطه با این شخص به قطعیت برسید … این رفتار میتونست با خفگی شما و از دادن جونتون تمام بشه (مثال: ما شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ پرتاب میکنیم ولی اونا جدی جدی میمیرند ) … پس بهتره تا در دوران نامزدی هستید نسبت به ادامه این رابطه تجدید نظر کنید
      با مشاوری مجرب در این مورد مشورت کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • تارا , آوریل 19, 2015 @ 9:35 ب.ظ

    سلام…ادرسه مرکز مشاوره خانواده در شهر ساری رو میخاستم

    • Anonymous , آوریل 20, 2015 @ 10:46 ق.ظ

      در این مورد با اداره بهزیستی شهرستان خودتون تماس بگیرید تا لیست مراکز مشاوره ای رو در اختیار شما قرار دهند … و اینکه در بین تابلوهای پزشکان تابلوهای مشاوران روانشناس با رنگ های زرد و سبز از دیگر تابلو ها قابل مشخصه

  • غزاله , آوریل 25, 2015 @ 10:04 ق.ظ

    سلام
    می خواستم بدونم تو ساری جای مطمئنی که هیپنوتیزم بیدار انجام بدن و خاطرات بد رو پاک کنند وجود داره ؟ اگر هست ممنون میشم راهنماییم کنید و آدرس یا شماره ای بدین

    • Anonymous , آوریل 25, 2015 @ 12:23 ب.ظ

      در این مورد اطلاعی نداریم و میتونید با اداره بهزیستی شهرستان محل زندگیتون تماس بگیرید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • غزاله , می 27, 2015 @ 12:40 ق.ظ

    سلام خانمی هستم ۱۸ساله که دو ساله ازداج کردم یعنی باهم فرار کردیم وبعد ازدواج کردیم پدرم اصلا راضی نبود اما من همسرم را خیلی دوست داشتم امسال صاحب یک فرزند شدم الا تقریبا ۵ماه است که اصلا به من اهمیتی نمیدهد واز من بسیار سرد شده واین موضوع من را بسیار عذاب میدهد

    • Anonymous , می 27, 2015 @ 12:16 ب.ظ

      دوست عزیز باید توجه داشته باشید که مردان در زندگی مشترک نیاز دارن دوره ای رو در خودشون باشن تا بازسازی روحیه کنن … بهترین توصیه برای شما صحبت کردن با همسرتون هست .. پس در زمانی مناسب با ایشون در باره زندگی صحبت کنید …
      اگر صحبت رودررو سخت هست از نوشتن حرفهای دلتون بهره ببرید
      و در زمانی مناسب با مشاوری مجرب در این مورد مشورت کنید

      طبق تحقیقات انتشار یافته «جان گاتمن» در انجمن روانشناسی آمریکا و در مجله «روانشناسی خانواده »، رضایت زناشویی ۶۷ درصد زوج‌ها بعد از بچه دار شدن کاهش پیدا می‌کند.

      به گفته جان گاتمن «مشاجرات بعد از بچه‌دار شدن امری معمول است و بسیاری از زوج‌ها فکر می‌کنند غیرقابل اجتناب بوده و پذیرفتنی است. اما آنچه آن‌ها نمی‌دانند آن است که مشاجرات تاثیراتی منفی بر کودکان آن‌ها دارد».

      دو دهه تحقیقات نشان می‌دهند که تعارضات زناشویی برای کودکان بد است و باعث افزایش احتمال ابتلا به افسردگی، اختلالات ارتباطی و کاهش مهارت‌های اجتماعی در دوره‌های بعدی می‌شود.

      وی می‌افزاید «وقتی کاهش سریع در رضایت زناشویی و افزایش در خصومت وجود دارد، این وضعیت به کودکان انتقال پیدا می‌کند و کودک را تحت تاثیر قرار می‌دهد».

      برای پیدا کردن راه حلی برای این مشکل جان گاتمن و همسرش «جولیو گاتمن» ۳۳ زوج را که هم اکنون بعد از بچه‌دار شدن همچنان شاد هستند مورد بررسی قرار دادند.

      بر اساس آنچه از این تحقیقات بدست آمد آن‌ها برنامه‌ای را طراحی کردند که به طور موثری مهارت‌های ارتباطی قابل انتظار را استحکام می‌بخشید.

      طبق آزمایشی که در مجله «ارتباط خانوادگی» منتشر شد شرکت کنندگانی که قبل از بچه‌دار شدن در کارگاه‌های گاتمن شرکت کرده بودند، جریان تولد فرزندشان را پی‌گیری می‌کردند که به نسبت گروه کنترل رضایت بیشتری از روابط و کاهش افسردگی پس از زایمان نشان می‌دادند و بعد از سه ماه پدرانی که در کارگاه شرکت کرده بودند رابطه بیشتری با کودکان خود داشتند.

      کارگاه‌های گاتمن بر نظریه «صدای رابطه در خانه» استوار بود؛ نظریه‌ای که در آن فرض می‌شد سه کلید برای رضایت زناشویی وجود دارد:

      ۱- دوستی و صمیمیت

      ۲- تعارضات ساختار یافته

      ۳- سهیم شدن در معنا

      طی کارگاه این سه مولفه ارتباطی به شرکت کنندگان آموزش داده می‌شد.

      برای مثال در حوزه دوستی، از تحقیقات گذشته جان گاتمن استفاده می‌شد که نشان می‌داد زوج های شاد در تمام طول عمر در حال کشف یکدیگر هستند حتی زمانی که در حال گرفتن جشن سالگرد ازدواج بودند و حتی در این زمان از هم می‌پرسند که آرزویی که می‌خواهی در زندگیمان به آن برسی چیست؟

      برای ایجاد عادت سوال پرسیدن در زوج‌های جوان، گاتمن مجموعه سوال‌های خنده داری آماده کرد؛ سوال های احمقانه و جدی مانند نوار مورد علاقه تو چیست؟ یا دشمن اصلی‌ات در محل کار چه کسی است؟

      به گفته گاتمن «این سوال‌ها به زوج‌ها در فهم و قدردانی از هم کمک می‌کند».

      بسیاری از زوج‌ها فکر می‌کنند رابطه خوب یعنی یک مکان تفریحی خوب و خلوت با یک قایق ماهی‌گیری، آرامش امواج با آفتاب ملایم.

      اما برعکس زوج‌هایی که احساس شادی می‌کنند از شیوه‌های مدیریتی متفاوتی برای حل تعارضات خود کمک می‌گیرند. برای مثال وقتی یک مکالمه با حالت سخت و خشنی شروع می‌شود آن‌هایی که مهارت ارتباطی بالایی دارند به سمت نرم خویی متمایل می‌شوند و سعی می‌کنند به جای پریدن به طرف مقابل بر احساسات خود تمرکز کنند.

      به گفته جولیو گاتمن، این زوج‌ها به جای آنکه بگویند «دیوانم کردی باز آشغالا رو بیرون نذاشتی؟!» یا «چقدر بی نظمی، این بی نظمیت متنفرم می‌کنه»، می‌گویند «من ناراحت شدم وقتی آشغالا رو بیرون نذاشتی».

      برای آموزش این مهارت‌ها به زوج‌ها، در کارگاه دیگری از شرکت کنندگان خواسته شد ۱۴ جمله اتهامی را به شکل‌های مثبت تری تغییر دهند.

      برای مثال جمله «فکر می‌کنی خیلی حالیته اینقدر دستور می‌دی» را به جمله «وقتی مدام به من می‌گویی چه کنم یا چه نه کنم احساس بدی بهم دست می ده» تغییر دهند. (جملات به موقعیت‌های ایرانی تغییر شکل پیدا کرده است)

      باید به خاطر داشته باشید که گاهی اختلافات بالا می‌گیرد و فشار خونمان بالا می‌رود. در این زمان کنترل اوضاع از دستمان خارج می‌شود و غیر منطقی و هیجانی رفتار می‌کنیم. بهتر است بگذارید کمی آرام شوید و سپس در مورد موضوع صحبت کنید.

      گاتمن می‌گوید:«وقتی زوج‌ها از هم جدا می‌شوند به آن‌ها آرام سازی تصویری را یاد می‌دهیم و به آن‌ها می‌گوییم از عمیق نفس کشیدن استفاده کنند و حداقل ۲۰ تا ۳۰ دقیقه از هم جدا باشند و در آن زمان در مورد حالت‌های قبل فکر نکنند».

      برای تحکیم سومین مولفه رابطه شاد یعنی سهیم شدن در معنا، گاتمن زوج‌ها را تشویق می‌کند ارتباط روحی با یکدیگر مانند خوردن شام بایکدیگر یا بازی‌های خانوادگی را گسترش دهند. این فعالیت‌ها باعث گسترش احساس اهداف مشترک دو نفره و فهم یکدیگر می‌شود.

      وی افزود: «در یک رابطه قوی، زوج‌ها از هم حمایت می‌کنند و به اهداف، ارزش‌ها و آرزوهای هم احترام می‌گذارند».

      این شیوه‌ها محدود به انتظارات زناشویی نمی‌شوند و مقالات دیگر نشان می‌دهند که می‌توان از این روش در بحران‌های زناشویی، کاستن خشونت‌های خانوادگی و غیره استفاده کرد.

  • ناشناس , ژوئن 15, 2015 @ 9:54 ق.ظ

    سلام. همسرم مدتیه که چت می کنه. من اینو تازه فهمیدم. مخاطبینش غالبا خانم هستن. نمی دونم مخاطب خاصی هم هست یانه. خیلی ناراحتم.

    • Anonymous , ژوئن 15, 2015 @ 2:41 ب.ظ

      دوست عزیز استفاده از شبکه های اجتماعی که یک امر بسیار عادیه … فقط سعی کنید در کنارش باشید و چیزی از محبتون کم نشه و کاری نکنید که اعتمادش از شما سلب بشه چون اینطوری میتونید تحت کنترل و نظر داشته باشیدش
      و در مواقع حساس بتونید اوضاع رو مدیریت کنید

  • فاطمه , ژوئن 26, 2015 @ 8:54 ق.ظ

    سلام خاله ای دارم که با مردی که سه سال ازش کوچک تر اس ازدواج کرده و الان شش سال از زندگی مشترکشان میگذرد
    الان دو پسر ۱ ۴ ساله داره که متوجه شد مدام به خانومی sms میدهد حرف های عادی میزنن ولی این درصورتیه که وقتی پسر کوچیکش تب کرد حتی sms نداد تا حالشو بپرسه ویا در طول روز به ندرت حتی یه sms بدهد
    خاله ام اول ازدواج به او گفته بود اگه زن دیگری را درجیح بدهی من بی حرف از زندگی تو حذف میشوم
    او مرد هرزی نیس یا نگاه ناپاکی داشته باشد ولی خاله ی من نمیتواند این را تحمل کند که چه طورهنگامی که حتی یک بار به او نگفته لباست خوشگله به خواهرش این حرف را به راحتی زد
    خاله ام حتی به این موضوع فک کرده که طلاق بگیرد با حقوقی که دوبرار شوهرش است میتواند زندگی اش را بچرخاند ولی این بلاتکلیفی عذابش میدهد
    و شوهرش میداند که او براحتی میتواند گوشی اش را بگیرد این یعنی یا برایش چیز مهمی نیس و اگر خاله ام دید اهمیتی ندارد یا خاله ام احمق است
    لطفا بهم کمک کنید باید جواب خاله ام را هنگامی که با اجز و غصه کار های شوهرش را تعریف میکند چه بگویم؟

    • Anonymous , ژوئن 26, 2015 @ 10:46 ب.ظ

      دوست عزیز ناراحت بودن بیهوده اثری نداره … خاله شما با ایشون اتمام حجت کرده پس شوهرش در این مورد خوب میدونه که چه اتفاقی ممکنه بیفته پس در زمانی مناسب با شوهرشون باید صحبت کنه در این صحبت کردن میتونه متوجه نظر و قصد شوهرش بشه و شاید بتونه نظرش رو هم تغییر بده ولی باید در وهله اول با شوهرشون صحبتی آرام و قاطع داشته باشه
      بعد میتونن مراجعه ای حضوری و دو نفره به مشاوری مجرب هم انجام بدن

  • zahra , جولای 22, 2015 @ 10:05 ب.ظ


    🙁

  • ati , آگوست 3, 2015 @ 10:59 ق.ظ

    سلام,دختری ۲۲ساله هستم. تقریبا ۲سال هست که در دانشگاه با پسری اشنا شدم ,اوایل یعنی یک سال اول باهاش خیلی سرد برخورد کردم.خودم متوجه رفتارهای سردم نمیشدم ولی اون رو می آزرد, ولی اون هرروز بیشتر بهم وابسته میشد,من حتی بهش یه کلمه محبت امیز نمیگفتم.اون دوست داشت بهش بگم دوستت دارم و این چیزا,,ولی من تا به حال با کسی اونجوری صحبت نکرده بودم سختم بود که بگم, کلا رفتارم با همه یکسان بود,این چیزا رو الان فهمیدم,,اون خیلی باهام صحبت میکرد, ادم اکتیوی بود دوست داشت منم فعالیت داشته باشم, دوستی خیلی خوبی بود, بهم گفت باید کلاس زبان ثبت نام کنی منم کردم,گفت برو باشگاه, رفتم,, البته مخالف بودم یه خورده چون من در اون شهر که مشهد بود دانشجو بودم و این کلاس رفتنا خرجم رو میبرد بالا, اما روم نمیشد بهش بگم.. کلا خیلی کمرو بودم,,ساکت بودم همش.. بعد از یک ماه از دوستیمون اجازه دادم باهم بریم بیرون,,واقعا سختم بود. بیرون رفتنا هم بیشتر اون حرف میزد,,,من واقعا نمدونستم چی بگم,,حرفی برای گفتن نداشتم..نه اینکه کلا ساکت باشماا ولی کم حرف میزدم..ولی اون خیلی دوست داشت من سر حرف رو باز کنم,نظرمو بگم,
    کلا باهام خوب بود,حواسش بهم بود همیشه,,اهل سو استفاده نبود,,اگه اونجوری بود دیگه باهاش.نمیموندم..کم کم طوری شد اس دادناش کم شد کمتر میومد ببینتم,,بهش اعتراض کردم گفت یک بارم تو بیا سمتم.. دیدم راست میگه,,تغییر کردم..باهاش خیلیبهتر شدم..الان همه چی خوبه اما یه چیزایی منو اذیت میکنه..این اقا سه تا خواهر داره..هیچوقت تا به حال توی این دوسال باهام دعوایی نکرده که بخواد فحش بده یا بد دهنی کنه..کلا ادمی هست که برای هرکارش دلیل و منطق داره..اگه بحثی بینمون پیش بیاد فقط میخواد منطقی حلش کنه..راستش بعضی وقتا پیشش کم میارم..برعکس منه,,خیلی خوب میتونه صحبت کنه..خیلی خوب میتونه برای کارهاش دلیل و منطق ردیف کنه,,اینکه گفتم سه تا خواهر داره,میخواستم بگم بعضی وقتا با زبون بی زبونی یه طوری بهم میفهمونه خواهرای من خیلی زرنگن و مثل یه مرد از پس همه برمیان,, تو خیلی سوسولی.. من تو خونه خودمون هم همیشه اروم و ساکت بودم.. جواب کسی رو نمیدم..بهم میگه بعضی وقتا کارم اشتباه هست ولی میتونم تورو یک جوری قانع کنم که کار تورو اشتباه جلوه بدم..این اعتراف خودشه.. کلا دلم میخواد بتونم بعضی وقتا که ناراحتم ازش بتونم جوابشو بدم.چون اون همش یه طوری منو مقصر میکنه منم ساکت میشم.. قصد اون ازدواج با منه رفتاراش خوبه.خیلی سختمه که بخوام یک عمر مشهد و دور از خانوادم زندگی کنم ولی اون میگه هروقت دلت گرفت میبرمت خونتون,,میدونم که نمیشه..هرچند ماه شاید خانوادمو ببینم,,حالا این به کنار نمیدونم اونجا چطوری باشم,,کلا خانواده ای رو داری هستن.برعکس من..نمیدونم میتونم از پسشون بربیام یا نه. مادرم مخالفه. خودمم الان خیلی دوسش دارم,,خوب و مهربونه,بامسؤلیته,کاریه,خانواده دوسته,اهل دود این چیزا نیست,ولی فقط همینایی که گفتممنو ازار میده,دوس دارم منم مث خودش بتونم حرفمو سبز کنم,خوستگار که میاد همش میاد جلو چشام,,دست خودم نیست همه رو باهاش مقایسه میکنم.

    • ◄Responder► , آگوست 5, 2015 @ 11:09 ق.ظ

      دوست عزیز ایشون باید بدونه اگر شما اخلاقتون مثل خودش و یا خواهراش بود هیچوقت جذب هم نمیشدید … پس این اختلاف هاست که باعث میشه زن و مرد جذب هم بشن و مکمل همدیگه در زندگی …
      در موارد دیگه هم بستگی به خودتون داره که بتونید دوری از خانواده و شرایط زندگی با ایشون رو بپذیرید یا خیر …
      ولی بهتون توصیه میکنم در این مورد حتما” مشاوره ای حضوری برید و خواهشا” حواستون به این افراد باشه چون هر پسری قابل اعتماد نیست

  • غزاله , نوامبر 8, 2015 @ 12:46 ب.ظ

    سلام من دختری ۱۸ساله هستم و ی برادر یک ساله دارم ک هروقت دعواش میکنیم یا ب هر علتی ک عصبانی میشه سرشو میکوبه به پایین ما واقعا نمیدونیم چه برخوردی باید باهاش داشته باشیم تا اینکارو نکنه،لطفا راهنمایی کنید،ممنون

  • دریا , نوامبر 12, 2015 @ 4:29 ب.ظ

    سلام من یه دختر ۲۰ ساله هستم از ساری.تو زندگیم خیلی سختی کشیدم و خیلی زجر کشیدم و خیلی اتفاقات برام افتاده ک الان جدیدا یه مدته از خودم بدم میام دستام و نگاه میکنم و ب خونی ک حتی تو تنم تو رگامه بدم میاد اسمم بدم میاد همش بخاطر تمام اتفاقات بدی هسش ک از یک ماهگی تا ب امروز میکشم.واقعیتش دنبال یه مشاور خوب میگردم اخه دیگه خسته شدم دیگه نمیدونم گاهی میزنه ب سرم خودکشی کنم و راحتشم اما نمیتونم از خودم از اطرافیانم از همه چی بدم میاد قبلا خیلی دختر ساده ای بودم اما بعد یه مدتی حتی نمیتونم ب خودم اعتماد کنم شاید در جواب حرف کسی الکی بگم باشه اما هیچی و باور نمیکنم.خیلی حساس شدم خیلی جاها پیش میاد ب خیلیا و خیلی چیزا حسادت کنم حتی ب چیزای خیلی خیلی کوچیک.مشکلاتم یکی دو تا نیستن ک اینجا بتونم بگم نیاز ب مشاور حظوری دارم تو ساری.اما جای خاصی و نمیشناسم ک مورد تایید باشه

  • دریا , دسامبر 4, 2015 @ 9:09 ب.ظ

    سلام من هنوز منتظر جواب از سمت شما هستم.با تشکر

    • ◄Responder► , دسامبر 5, 2015 @ 1:39 ب.ظ

      به سوالات به ترتیب که ثبت شده باشند پاسخگویی خواهد شد
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • بهار , دسامبر 15, 2015 @ 12:53 ق.ظ

    سلام .من یه زنی هستم ۲۵سالمه ۴ساله ازدواج کردم اونم به خاطر اجبار پدر و مادر و فامیل چون شوهرم پسر پسر خاله پدرم بود و وضع مالی خوبی داشت وضع مالی پدر خودم هیچ کمی از خانواده شوهرم نداشت .من از همون اول اصلا راضی به ازدواج با این پسرنبودم دوست هم نداشتم راستش یکی از پسرای همکلاسیمو دوست داشتم رابطه منو اون پسر در حد رابطه عاشقانه نبود یعنی هیچ کدوممون بهم نگفتیم
    اما درهمین این خواستگار باعث شد بینمون جدایی بیوفته
    به اجبار پدر باهاش ازدواج کردم با اون که همه چیز برعکس شد وخانواده بخصوص پدر همسرم بسیار خسیس بود هیچی ساپورت مالی درکار نبود بعد هم ازار های خانوادش شروع شد کم توجهی بی میلی هاشروع شد و شوهرم رفته اخلاق عصبی و ادم گریز بودنشو نشون داد رابطه بامنم بسیار سرد شده یعنی حتی یه دوست هم نداره که باهاش رفت امد کنیم اینم هم بگم شوهرم ۹ سال ازم بزرگتره کلا ماهیچ نتفریحی دونفره ایی نداریم ….بخدا خیلی خسته شدم یکبارهم خودکشی کردم اما باز نجاتم دادن متوجه شدم کلا همه راه رفتن خندیدم بخاطر دیگرانه
    شوهرم هم بخاطر اینکه بهش سخت نگذره بچه هم دوست نداره کل فامیل منو مقصر بچه دار نشدن میدونن
    کلا خیلی احساس پوچی میکنم
    حتی از پدر و مادرم هم متنفر که دارم بخاطر اونا این زندگی تحمل میکنم
    دوست دارم تصادف کنم مرگ مغزی شم لااقل چندنفر که عاشق زندگی ان به زندگی ادامه بدن
    بماند که الانم زندگی مون بیشتر به خرج پدر خودمم هست من تنها یه رابطه عاشقانه همراه محبت هم ندارم کلا شوهرهمیشه برای خسته است
    خیلی وقته به جدایی فکر میکنم اما دوست ندارم پیش پدر و مادرم برگردم چون ازشون متنفرم.

    • ◄Responder► , دسامبر 17, 2015 @ 1:26 ب.ظ

      اولا” به حرف مردم در مورد بچه دار شدن نباید توجه کرد … تا وقتی که بچه ای در بین نیست میتونید برای زندگیتون تصمیم گیری کنید
      شما بهتر از هر کسی میدونید این زندگی به درد شما میخوره یا نه ؟
      پس بهتره به جای خودکشی که گناهی نابخودنیه به راه های دیگه فکر کنید … شما یا تلاش خواهید کرد رفتار شوهرتون رو تغییر بدید که تا وقتی که تمایلی نداشته باشه تلاش شما هم بی نتیجه است و یا اینکه تمایل به جدایی دارید که مسیرش روشن و مشخصه
      پس اول شما باید با خودتون به توافق برسید و بعد مشاوره ای در این زمینه انجام بدید

  • پوریا , فوریه 14, 2016 @ 4:40 ب.ظ

    مشکل انزجار جنسی همسرم که بدلیل خیانت من بوجود امد و الان چهار سال از ان زمان گذشته و با اینکه من سه سال هست رابطه ای ندارم و خودش هم میخواهد دوباره رابطه اش را با من بهبود ببخشه ولی حتی نمیتونه بزاره لمسش کنم ناخودآگاه و ناراحت میشه ایا در مازندران برای مشکل انزجار جنسی متخصصی ترجیحا خانوم هست

    • راهنما , فوریه 15, 2016 @ 12:17 ق.ظ

      با اداره بهزیستی برای معرفی مشاوران روانشناس خانم تماس بگیرید

  • سبا , آوریل 6, 2016 @ 5:03 ب.ظ

    سلام من۲۱سالمه پسر۱۸ماهه دارم حدود دوسال و خورده ای نامزد بودیم از روزی که ازدواج کردم همه ی اون چیزایی که برا زندگیم تصور میکردم برعکس شده من بچه اول خانوادم وتک دخترم خونه ما چسبیده به خونه پدرشوهرمه یعنی تو یه آپارتمتن زندگی میکنیم شوهرم هیچی نداره نه خونه نه ماشین نه حتی یه احلاق درست وحسابی. هرروز به بهانه های مختلف تهدیدم میکنه از خیلی کارا محدودم میکنه نمیزارم خونه ی مادرم برم تو دوره ی نامزدی چن بار کتکم زده بعد ازدواجمون هم همینطور دیگه نمیتونم تحمل کنم میخوام جدا بشم پس پسرم چی میشه

    • راهنما , آوریل 7, 2016 @ 11:04 ق.ظ

      وقتی در دوره نامزدی بودید باید به این مسایل دقت میکردید چون نشانه هایی بود که میتونستید ازش استفاده کنید
      در حال حاضر اگر قصدتون ادامه زندگی و یا جداییه باید خوب و منطقی فکر کنید
      و گرنه اگر قرار باشه باز با تردید ادامه بدید انتظار تغییری در زندگی رو نداشته باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • مریم , می 11, 2016 @ 9:57 ق.ظ

    با سلام و خداقوت . من فارغ التحصیل رشته مشاوره در مقطع کارشناسی از دانشگاه خوارزمی هستم .می خواستم بپرسم امکانش هست برای یادگیری عملی از تجربه های مرکز مشاوره شما استفاده کنم به عنوان کارورزی ؟ویا امکان داره جایی را به من معرفی کنید .
    ممنون از لطفتون

    • راهنما , می 14, 2016 @ 11:47 ب.ظ

      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *