مرکز مشاوره

مرکز مشاوره یزد

مرکز مشاوره یزد

بر طبق آخرین تنایج به دست آمده از تحقیق کارشناسان، چه در جوامع پیشرفته و چه در جوامع جهان سوم، لزوم مشورت کردن در رابطه با مشکلات به وجود آمده در امور مختلف با فردی که تخصص و تجربه مورد نیاز را دارد اثبات شده است. همانطور که می دانیم انسان با ظرفیت های عقلی و تفکری بسیاری آفریده شده است. قدرت عقل انسان بسیار زیاد می باشد اما این دلیل نمی شود که این انسان بتواند به تنهایی همه مشکلات خود را حل کند و در واقع یک تنه حریف آن ها شود. همواره بهره گیری از تجربیات یک فرد دیگر بسیار راه گشا و مفید بوده است.پس نتیجه می گیریم که انسان هرچقدر هم توانا باشد برای حل کردت مشکلات خود چه عاطفی، چه خانوادگی و چه اقتصادی نیاز به مشورت با یک مشاور کار بلد را دارد.

از این رو و برای دست یابی به همین هدف  مرکز مشاوره با شعب مختلف در ایران و اینبار با راه اندازی مرکز مشاوره یزد بر آن است تا بتواند کمک بزرگی به جامعه ایرانی کرده باشد. مرکز مشاوره یزد با برپایی نمایندگی در مناطق مختلف شامل مرکز مشاوره امام خمینی ، مرکز مشاوره سلمان فارسی ، مرکز مشاوره بعثت ، مرکز مشاوره فهادان و دیگر شعب آماده این است تا بهترین روش ها و راه حل ها را در اختیار شما مردم عزیز بگذارد.

برای مشاوره خانواده ، ازدواج و هرنوع خدمات مشاوره ای دیگر میتوانید به مراکز مشاوره ازدواج فهادان ، مشاوره خانواده فهادان ، مشاوره خانواده سلمان فارسی ، مشاوره ازدواج سلمان فارسی ، مشاوره خانواده بعثت و دیگر نمایندگی ها مراجعه کنید.

پسر دو ساله که میخوابه رو زمین و خودش تکون میده

سلام مادرپسر۳ساله هستم که ۲سالی میشه که میخوابه روزمین وخودش راتکان میده من خیلی نگرانم ازعوارض ان البته یک سالسال تحت درمان بود ولی فرقی نکردمشاوررفتم دکتراطفال بردم ایاروانپزشک میتواندکمکم کندتاالان هرجابردمش یاگفتن اضطراب داردیاتیک عصبی داردالبته بچه ارامی نیس کج خلقی لقیداردارد دیگه من ازاین رفتارش احتیاج به دکتردارم

پاسخ

با سلام مادر گرامی ان رفتارها ممکنه علت دیگری غیر از تیک عصبی داشته باشد .

اگر ایشون رو درمان کردید ؟

باید دید تحت چه درمانی ابتدا برای این مسائل باید علل پزشکی بررسی شود مشکلات اسیب مغزی و یا هر مسئله دیگر و وقتی انها کنار گذاشته شد و مساله خاصی نشان داده نشد بعد سراغ روانشناس کودک بروید تا مسائل بررسی شود .

چون دو سال است که رفتارهای اینچنین دارد باید سایر مسائل مثل هوش و ..بررسی شود اگر روانشناس صلاح بداندشما را به روانپزشک معرفی می کند اگر نیاز به داروهای روانپزشکی وجودداشته باشد به هر حال اصلا جای نگرانی وجود ندارد شرایط علمی امروزه در مورد هر مساله ای پیشرفت چشمگیری داشته است و د رنهایت امیدوارم با پیگیری جنابعالی مشکل به زودی مرتفع شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دارودرمانی کودکان

بسیاری از والدین پس از مراجعه به متخصصین مختلف برای کودکانشان داروهایی را دریافت میکنند که از عوارض و فواید آن بی اطلاع هستند.
البته در این موارد باید به پزشک اعتماد نمود و دوره درمان دارویی را کامل کرد.
گفتنیست که همه داروهای تجویزی جنبه درمان یا به اصطلاح والدین برای خوب شدن کودک نیستند بلکه ممکن است جنبه حمایتی داشته باشند یا کمک کنند تا عوارض و مشکلات بیماری در فرد بیشتر و عمیق تر نشود.
البته لازم به ذکر است که هرچند ممکن است برخی داروها دارای عوارض متعدد باشند اما فواید آنها ممکن است برای کودک از مضراتش بیشتر باشد.

به هرحال اگر والدین در مورد عوارض دارو نگران هستند تنها راه حل برای آنها مراجعه به یک متخصص دیگر و مشورت خواستن از اوست.

لازم به تاکید است که هیچ کدام از داروهای تجویزی را نباید بدون مشورت پزشک متخصص قطع کرد و یا دوز مصرفی آن را تغییر داد چرا که ممکن است با این کار عوارض شدیدتری را متوجه کودک نمود.

ریتالین

متیل فنیدات هیدروکلراید یا ریتالین یکی از داروهایی است که بصورت گسترده برای کودکان و بزرگسالان تجویز میشود و یک داروی محرک سیستم عصبی است که انتقال ایمپالس های عصبی را تقویت میکند.

این دارو برروی کودکان گاهی اثرات متناقضی دارد.

یعنی در برخی کودکان منجر به بیقراری و واکنشهای پرخاشگرانه میشود اما در غالب موارد این دارو برای کودکان بیش فعال تجویز میگردد.
از موارد منع مصرف دارو تشنج است، یعنی اگر کودکی دچار تشنج بوده و یا در مورد وجود دیس شارژهای عصبی در فرد شک وجود دارد میبایست قبل از شروع مصرف این دارو، فرد توسط متخصص مغز و اعصاب ارزیابی شود چرا که این دارو آستانه تشنج را کم میکند.

همچنین در افرادی که سابقه تیک یا سندرم توره وجود دارد باید توجه نمود که این دارو میتواند مضر باشد و تیک را ایجاد یا آنرا تقویت کند. در افراد دچار بیقراری نیز این دارو برای مصرف توصیه نمیشود.

همچنین این دارو بر اشتهای فرد تاثیر میگذارد و آنرا کم میکند.
قبل از تجویز این دارو فرد باید از نظر قلبی و عروقی مورد بررسی قرار بگیرد چراکه یکی از عوارض این دارو عوارض قلبی است.

مصرف این دارو زیر سن ۶ سالگی برای درمان بیش فعالی توصیه نمی شود.

ریسپریدون

یکی دیگر از داروهایی که در سالهای-اخیر برای کودکان بیش فعال تجویز میشود داروی ریسپریدون است.

این دارو در درمان اختلالات سایکوتیک خصوصا اسکیزوفرنی کاربرد دارد و یکی از کم عارضه ترین داروهایی است که در کودکان مصرف آن توصیه میشود.

از عوارض آن میتوان به خواب آلودگی و بیحالی اشاره نمود. مسمومیت با-این دارو ممکن است منجر-به تشنج شود.

کلونیدین

کلونیدین هیدروکلراید یا همان کلونیدین یا دیکزاریت در درمان سندروم توره، بیخوابی و برای کودکان مبتلا به تاخیر رشد تجویز میشود.

البته این دارو کاربردهای زیادی دارد اما ما در اینجا فقط سه مورد مرتبط را ذکر کردیم.
از عوارض جانبی آن میتوان به خواب الودگی، خشکی دهان و یبوست اشاره نمود.

این دارو فشار خون فرد را از طریق گشادی عروق محیطی کاهش میدهد. این دارو ممکن است باعث خارش و بثورات پوستی نیز بشود.

هالوپریدول

این دارو منجر به بازجذب دوپامین توسط نورونها شده و تولید اثر آرامبخش مینماید. این دارو برای درمان تیک و اختلالات روانی و مشکلات رفتاری شدید در کودکان پرخاشگر و کنترل هیجان در کودکان تجویز میگردد. مصرف این دارو برای کودکانی که سابقه تشنج دارند باید با احتیاط باشد. از عوارض جانبی احتمالی آن میتوان به بیخوبی و بی قراری، علامت های گوارشی، یبوست و ازدیاد بزاق دهان اشاره نمود.

این اولین مجموعه از سری پست های مرتبط با درمان دارویی است.

لذا از تمامی همکاران و والدین گرامی تقاضامندم درصورتی که توضیح درمورد یک داروی خاص را مدنظر دارن. یا معتقدند که یک داروی خاص در نوشته های آینده توضیح داده شود مارا مطلع کنند.

سلام منظورازاسیب مغزی چیه درضمن من اصلا داروشیمایی استفاده نکردم ازگیاهی استفاده کردم

منظورم داشتن مشکلاتی که در حین تولد ممکنه تشخیص داده نشده باشد و اگر مطرح کردم به این خاطر بود که وقتی روانشناسی اولویت پیدا می کند که شرایط جسمی و مغزی بررسی شده باشد و هیچ مشکل پزشکی یافت نشده باشد انگاه برای اقدامی در زمینه روانشناسی صورت بگیرد داروهم باید زیر نظر پزشک باشد درست است که فکر می کنیم داروهای گیاهی بی ضرر هستندولی این مساله غلط است چون مکانیسم اثر برخی از انها شناخته شده نیست و اگر عوارضی ایجاد شود نمی دانیم دقیقا چطور مرتفعش کنیم ولی داروی شیمیایی حداقل کاملا مکانیسم اثر مشخص است و با سایر داروها و یا تغییر دوز از عوارض پیشگیری می شود.
نگران نباشید امیدوارم مشکل برطرف شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

سلام ممنون از سایت خوب شما من پسری ۲۵ساله هستم و در حال دوستی با یک دختر ۲۳ساله ما همدیگر رو دوست داریم و میخوایم ازدواج کنیم .

فقط دوست دارد خیالش راحت باشه از این موضوع و میگه بریم پیش روانشناس دانشجوی شهر ماهستش از نظر اخلاقی و رفتار باهم خوب هستیم سلیقه هامون بهم میخوره رفتار و پوشش تا حالا هیچ مشکلی نداشتیم باهم من احساسی زیاد هستم و او یه مقدار کم .

و این که نمیتونه احساساتش رو بیان کنه و به زبون بیاره برعکس من بهش میگم تا حالا رابطه خیلی سالمی داشتیم و حد خودمون رو کامل میدونیم .

به نظر شما میتونیم کنارهم خوش بخت بشیم ؟ راستی چند ماه هستش که باهم در ارتباط هستیم

دوست عزیز ببینید قرار نیست کا اصلا خوشبختی تضمین شود و یا براساس گفتن یک سری اخلاقیات تشخیص داده شود که هر دو نفر با هم توافق دارند یا خیر به هر حال اینکه دو نفر احساس کنند اشتراکاتی با هم دارند خودش مساله بسیار حائز اهمیتی است که باید دقت شود اینکه به هم متمایل باشند یکدیگر را دوست داشته باشند و بخواهند زندگی مشترکی با هم داشته باشند و خب بحث ابراز احساسات در افراد متفاوت است.

به طور کل برخی ها افراد ابراز گری هستند و برخی ها هم نیستند و نمی توان صرف این مساله خوشبختی را تضمین کرد ..به هر حال باید دقت داشته باشید که مهم شما دو نفر هستید که ببینید معیارهای هم را می توانید براوردا کنید یا خیر
در هر صورت امیدوارم خوشبخت و موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

مهم‌ترین ملاک‌های ازدواج

هر اندازه دختر و پسر از نظر ویژگی های گوناگون نزدیکتر باشند ترکیب آن دو در زندگی زناشویی استوارتر و عمیق تر خواهد بود. این مجموعه ویژگی ها در منابع اسلامی با عنوان کفویت عنوان شده است که در ابعاد گوناگونی چون: سن، وضعیت روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تحصیلی قابل بررسی است.
ملاک‌های ازدواج, عوامل خوشبختی,رمز ازدواج موفق

به طور خلاصه ملاک های ازدواج که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:
۱- ایمان و دینداری: پایبندی به ارزش های دینی بدون شک یکی از عوامل خوشبختی در زندگی زناشویی است.

۲- اصالت خانوادگی: شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر در زندگی زناشویی نقش اساسی ایفا می کند. این مساله باعث می شود بتوانید سازگاری بهتری با همدیگر پیدا کنید.

۳- سن: تناسب سنی بین زن و مرد، تشابه نیازها و علایق، توقعات و انتظارات را تا حدودی به دنبال دارد. کارشناسان خانواده، حدود ۲ تا ۶ سال اختلاف سن بین زن و مرد را توصیه می نمایند.

۴-تحصیلات: تشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. و کسب علم و دانش به خودی خود یک مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فکری افراد نقش بسزایی دارد.

۵- وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده: تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک اصل مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. به این ترتیب هیچ کس نسبت به دیگری احساس برتری نمی کند و پذیرش بهتری نسبت به همدیگر خواهند داشت.

۶-زمینه های فرهنگی: ارزش های فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیت های ارزش فرهنگی همسر آینده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

نکته ای که یادآوری آن در این قسمت ضروری به نظر می رسد اینکه ملاک های فوق هیچ یک به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در زندگی زناشویی باشد. افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد که هیچ کسی کامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.

رمز ازدواج موفق

ازدواج یک پدیده اجتماعی است.

بدون تردید انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد.

زن و مرد به عنوان مکمل یکدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می کنند.

و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای ازدواج مطرح است و توجه به این نکته که هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود.

ملاک‌های ازدواج, عوامل خوشبختی,رمز ازدواج موفق

ملاک های ازدواج های موفق یا خوشبخت را می توان چنین خلاصه کرد:
۱ـ برخورداری از علاقه های مشترک
۲ـ داشتن فعالیت های مشترک یا سرگرمی های مشترک
۳ـ اظهار محبت نسبت به همدیگر
۴ـ اعتماد داشتن به یکدیگر
۵ـ رد نکردن یا کمتر رد کردن انتخاب همدیگر
۶ـ موفقیت در روابط جنسی
۷- داشتن زمینه های خانوادگی همسان
۸ـ احترام به عقاید و دوستان و آشنایان همدیگر

یک نکته مهم:
هرکس طبیعتا مایل است همسری برگزیند که بیشتر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو فرد نه تنها آنها را به سوی یکدیگر جلب و جذب می کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می سازد. هر اندازه فرد با همسر خود وجود اشتراک فرهنگی بیشتری داشته باشد، برای سازگاری با او آماده تر است و با اختلافات کمتری مواجه می شود.

هر چقدر در انتخاب همسری با مشابهات بیشتر ذاتی و اکتسابی تلاش کنیم ولی بازهم زن و مرد تفاوت های بسیار چشمگیری با یکدیگر خواهند داشت که باید یاد بگیرند با این تفاوت ها زندگی کنند و ثمره این زندگی یک ازدواج شاد و رضایت بخش باشد.

همچنین پژوهش ها نشان می دهد که تا حدود زیادی خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی می توان پیشگویی کرد و به بیان دیگر بسیاری از مشکلات آن ها قابل پیشگیری خواهد بود. به همین جهت امروز، آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان یک ضرورت مسلم تلقی می شود. هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آینده شان داشته باشند و ملاک های عقول تری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشکلات و ناسازگاری های کمتری مواجه خواهند بود.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

پسرم همش غر می زنه و می خواد بغلش کنم

من و خانمم یک پسر ۱۳ ماهه داریم. ما به دلیل کار من تو شهر یزد تنهاییم و بستگان همگی شهرستان هستند. این پسر ما بعضی وقتی سر ناسازگاری داره یعنی غذاشو نمیخوره.

همش غر میزنه و میخواد بغل باشه. چنین شرایطی بخصوص غذا نخوردنش باعث عصبانیت شدید همسرم میشه. به نحویکه با پسرم بسیار بدرفتاری میکنه.

بد وبیراه میگه.

ناسزا میگه. بعضی وقتا شرایط جوریه که میترسم با بچه تنهاش بذارم.

دو بار پیش مشاوره رفتیم که تاثیری نداشته.
یکی از مشاورین گفت به دلیل زایمان سخت و مشکلی که کوچولوی ما تو دو ماهگی داشت و بیمارستان بستری شد خانمم دچار افسردگی پس از زایمان شده.

البته الان پسرمون قد و وزنش عالیه و مشکلی نداره.
ممنون میشم راهنماییم کنید.

ایا نیازی برای مراجعه به روانپزشک هست؟

پاسخ

دوست عزیز ببینید اگر همسر شما زایمان سختی داشتند و تشخیص افسردگی بعد از زایمان بوده و اکنون هم صرفا سر غذا نخوردن فرزندتون بازخورد نامناسبی ایشون نشون می دهند یعنی ناراحتی که از حد مشکل فراتر است و مساله حل می شود ولی ایشون بیش از حد نگران هستند بهتره حتما به روانپزشک و حتی روانشناس بالینی خوب ارجاع بدهید چون وقتی افسردگی باشد بسیاری مسائل دستشون نیست و ممکنه عصبانی بشن و بعد از مدتی هم خودشون پشیمون بشن و شرایطی پیدا کنند که نامطلوب باشه ..
و عذاب وجدان بعد از بد رفناری با کودکی زیر ۲ سال که طبیعیه بد قلقی هایی چه در غذا خوردن و چه سایر مسائل داشته باشد و به هر حال مشخص است که کودک است و خب طبیعنا با بزرگسال فرق دارد
به هر حال باید توجه داشته باشید که حتما ایشون باید زیر نظر باشند البته شاید بهتر بود بعد زایمان این مساله اتفاق می افتاد مساله دوری از خانواده شهر غریب نداشتن اشنا و ضعف بدنی و تغییرات هورمونی که بعد از شرایط خاص برای کودک عارض می شو همه مسائل مهمی هستند که باید دقت داشته باشید
در هر صورت امیدوارم با مراجعه مساله حل شود و البته اصلا جای نگرانی وجود ندارد.
بعد از برخی زایمان ها چنین شرایطی عارض می شود که کاملا قابل حل است
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

افسردگی پس از زایمان چیست ؟

افسردگی پس از زایمان یک بیماری افسردگی است که از بین ۱۰۰ خانم که صاحب نوزاد شده اند بر روی ۱۰ تا ۱۵ نفر آنها تاثیر میگذارد. علائم آن مشابه به علائم افسردگی در زمان های دیگر است.

که شامل کم خلق و خوی بودن و سایر علایم دیگر که به مدت حداقل دو هفته به طول بی انجامند است. بسته به شدت آن، شما ممکن است برای مراقبت از خود و نوزاد خود با مشکل مواجه شوید .

ممکن است کارهای ساده و آسان برای شما سخت و دشوار به نظر آیند.

گاهی اوقات یک دلیل آشکار برای افسردگی پس از زایمان وجود دارد، اما نه همیشه.

شما ممکن است احساس پریشانی و یا حتی احساس گناه کنید زیرا که شما انتظار دارید از داشتن نوزاد خوشحالی کنید. با این حال، افسردگی پس از زایمان می تواند برای هر کسی اتفاق افتد و این تقصیر شما نیست.

هرگز برای کمک خواستن دیر نیست.

شما میتوانید بهتر شوید، حتی اگر شما برای مدت طولانی دچار افسرده گی شده اید.

کمکی که شما نیاز دارید بستگی به شدت بیماری شما دارد.

افسردگی پس از زایمان خفیف را می توان با افزایش حمایت ازطرف خانواده و دوستان درمان کرد.

اگر شما احساس ناخوشی بیشتری دارید در نتیجه به کمک پزشک خود نیاز خواهید داشت.

اگر افسردگی پس از زایمان شما خیلی شدید است، ممکن است که شما به مراقبت و درمان خدمات بهداشت روانی نیاز داشته باشید.

چه موقع افسردگی پس از زایمان اتفاق می افتد؟

در زمانهای متفاوت. افسردگی پس از زایمان اغلب در عرض یک یا دو ماه پس از زایمان شروع می شود. و یا می تواند چند ماه پس از تولد نوزاد شروع شود. حدود یک سوم از زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان شروع علائمشان در طول دوران بارداری است و این علائم پس از زایمان هم ادامه خواهد داشت.

افسردگی پس از زایمان چه حسی دارد ؟

شما ممکن است همه یا تعدادی از علائم زیر را داشته باشید:

· افسردگی

در اکثر مواقع شما احساس نارضایتی دارید و بغض می کنید. این حالات شما در زمان خاصی از روز، مانند صبح یا شب/غروب ممکن است بدتر شود.

· زود رنج

همسر، کودک شما و یا بچه های دیگر ممکن است شما را زود رنج و یا عصبانی کنند.

· خستگی

همه کسانی که به تازگی مادر شده اند خیلی خسته می شوند. افسردگی باعث می شود که شما احساس کنید که بسیار خسته و فاقد انرژی هستید.

· بی خوابی

با اینکه بسیار خسته هستید ولی نمی توانید بخوابید. ممکن است دراز بکشید بدون اینکه خواب بروید و در مورد چیز های مختلف نگران باشید. ممکن است در طول شب بیدار شوید در حالی که کودک شما خواب است.

· تغییر اشتها

شما ممکن است اشتهای خود را از دست داده و یا فراموش کنید که غذا بخورید. برخی از زنان برای بدست آوردن آرامش غذا می خورند و پس از آن احساس بدی به دلیل افزایش وزن به آنها دست می دهد.

· لذت نبردن از هیچ چیز

شما درمیابید که نمی توانید از چیزی لذت ببرید و یا علاقه مند به چیزی باشید. شما ممکن است از بودن با کودک خود لذت نبرید.

· از دست دادن علاقه به رابطه جنسی

دلایل متعددی برای از دست دادن علاقه به رابطه جنسی بعد از بچه دار شدن وجود دارد. این کار ممکن است دردناک باشد و یا شما ممکن است بیش از حد خسته باشید. افسردگی پس از زایمان می تواند هر گونه میلی را از بین ببرد. همسر شما ممکن است این را درک نکند و احساس مطرود شدن کند.

· افکار منفی و گناه

افسردگی تفکر شما را تغییر می دهد:

۱٫ ممکن است شما افکار بسیار منفی داشته باشید

۲٫ ممکن است فکر کنید مادر خوبی نیستید و یا کودکتان شما را دوست ندارد

۳٫ ممکن است به خاطر اینگونه احساسات و افکار احساس گناه کنید و خود را مقصر بدانید

۴٫ ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست بدهید

۵٫ ممکن است فکر کنید که نمی توانید از عهده چیزها بر آیید

· بیمناک/اضطراب

بیشتر کسانی که به تازگی مادر شده اند نگران سلامت کودک خود هستند. اگر شما افسردگی پس از زایمان دارید این نگرانی میتواند شما را از پا در آورد. ممکن است شما نگران باشید که:

۱٫ کودک شما خیلی مریض است

۲٫ کودک شما به اندازه کافی وزن نمی گیرد

۳٫ کودک شما بسیار گریه می کند و شما نمی توانید او را آرام کنید

۴٫ کودک شما بسیار آرام است و ممکن است دیگر نفس نکشد

۵٫ نگران باشید که ممکن است که به کودک خود آسیب برسانید

۶٫ ممکن است بیماری جسمی داشته باشید

۷٫ افسردگی پس از زایمانتا ن هرگز بهتر نشود

ممکن است بسیار نگران باشید از اینکه با کودک خود تنها بمانید. ممکن است به اطمینان خاطر از طرف همسر،مراقب بهداشت و یا پزشک خود نیازمند باشید.

ممکن است در زمان اضطراب برخی از موارد زیر را داشته باشند:

۱٫ نبض سریع

۲٫ تپش قلب

۳٫ تنگی نفس

۴٫ تعریق

۵٫ ترس از داشتن حمله قلبی و یا غش کردن

ممکن است شما از مکانهایی مثل مغازه های شلوغ اجتناب کنید به دلیل ترس از داشتن علائم پنیک (هراس).

· اجتناب از افراد دیگر

ممکن است شما نخواهید دوستان و اقوام را ببینید.. ممکن است رفتن به گروه های حمایت پس از زایمان برایتان دشوار باشد.

· نا امید

ممکن است حس کنید که هیچ چیز بهتر نخواهد شد. ممکن است فکر کنید که زندگی ارزش زیستن ندارد. ممکن است که حتی فکر کنید که خانواده تان بدون شما زندگی بهتری خواهند داشت.

· افکار خودکشی

اگر افکار آسیب رساندن به خودتان را دارید باید از پزشک خود کمک بخواهید. اگر انگیزه قوی برای آسیب رساندن به خودتان را دارید, باید فورا کمک بخواهید (پایین را ببینید).

· علائم روان پریشی

علائم روان پریشی در تعداد کمی از زنان مبتلا به افسردگی بسیار شدید توسعه پیدا می کند. آنها ممکن است صداهایی بشنودند واعتقادات غیر معمولی را داشته باشند. اگر این اتفاق برای شما افتاد باید فورا کمک بخواهید (پایین را ببینید).

چگونه افسردگی پس اززایمان بر روی احساسات من نسبت به نوزادم اثر میگذارد؟

· شما ممکن است احساس گناه کنید که احساسات شما آنگونه که از شما انتظار می رود نیست.

· شما ممکن است نوزاد خود را دوست داشته و یا دوست نداشته باشید.

· ممکن است به نوزاد خود احساس نزدیکی نکنید.

· ممکن است برای شما سخت باشد که بتوانید متوجه شوید که نوزادتان چه حسی دارد،و یا چه نیازی دارد.

· ممکن است که شما از نوزاد خود رنجور باشید و یا اورا به خاطر حال خود سرزنش کنید.

آیا زنانی که افسردگی پس از زایمان دارند به کودک خود آسیب می رسانند؟

مادران افسرده اغلب نگران هستند که آنها ممکن است این کار را انجام دهند، اما این بسیار نادر است. گاهی اوقات، به دلیل خستگی مطلق و ناامیدی ، شما ممکن است احساس کنید که میخواهید به کودک خود ضربه بزنید و یا او را تکان دهید.

بسیاری از مادران و پدران گاهی اوقات این حس را دارند و این فقط مخصوص کسانی که افسردگی پس از زایمان دارند نیست.

با وجود داشتن این احساسات ، اکثر مادران هرگز این عمل را نمی کنند. اگر شما این احساس را دارید، با کسی در میان بگذارید.

زنان اغلب نگران این هستند که اگر به کسی بگویند که چه حسی دارند ، نوزادشان را ازشان بگیرند. در واقع دکتر شما، مراقب بهداشت و ماما می خواهند به شما کمک کند که بهترشوید. این به معنی است که شما می توانید در خانه از کودک خود مراقبت کنید واز آن لذت ببرید.

آیا همه پس از بچه دار شدن افسرده میشوند؟

بچه دار شدن، زمان یک تغییر بزرگ است. داشتن عواطف مختلف معمول است. هر کس مبتلا به بیماری افسردگی نمیشود.

بیش از نیمی از مادران جدید “baby blues” را تجربه می کنند.این معمولا ۳ تا ۴ روز پس از تولد شروع می شود. ممکن است شما نوسانات خلق و خوی را داشته باشید. ممکن است به راحتی گریه کنید. ممکن است زود رنج شوید، خلقتان پایین آید و مضطرب شوید. همچنین ممکن است شما به چیزهایی بیش از حد واکنش نشان دهید. این حالات معمولا در زمانی که کودک شما در حدود ۱۰ روز است متوقف می شود. زنانی که “baby blues” دارند نیازی به درمان ندارند. اگر برای بیشتر از ۲ هفته ادامه پیدا کرد، به مراقب بهداشت و یا دکتر خود بگویید. آنها می توانید افسردگی بعد از زایمان را در شما بررسی کنند.

دیگر مشکلات سلامت روان پیرامون زایمان

اضطراب و افسردگی شایع ترین مشکلات بهداشت روانی در دوران بارداری هستند.

از هر ۱۰۰ زن آنها بر روی ۱۰-۱۵ نفر تاثیر میگذارند.

به افسردگی در دوران بارداری می توان به همان شیوهء افسردگی پس از زایمان کمک کرد.

درست مثل زمان های دیگر، زنان طیف وسیعی از دیگر مشکلات سلامت روان را در دوران بارداری تجربه می کنند.

به بروشور ما در سلامت روان در دوران بارداری مراجعه کنید.

بیماری روانی پس از زایمان (پورپرال سیکوزیس)

این یک نوع شدید بیماری روانی است که پس از تولد نوزاد رخ می دهد.

بر روی حدود ۱ در ۱۰۰۰ نفر از زنان تاثیر میگذارد در عرض چند روز یا چند هفته پس از زایمان شروع می شود . می تواند درعرض چند ساعت توسعه پیدا کند و می تواند تهدید کننده زندگی باشد، به طوری که نیاز به درمان فوری دارد.

نشانه های بسیاری وجود دارد که ممکن است رخ دهد.

خلق و خوی شما ممکن است بالا و یا پایین باشد و اغلب نوسانات خلقی سریع وجود دارد.

زنان اغلب علائم بیماری روانی را تجربه میکنند.

آنها ممکن است اعتقاد به چیزهایی داشته باشند که واقعی نیست (هذیان) یا چیزهایی ببینند و یا بشنوند که وجود ندارد (توهم).

این بیماری همیشه نیاز به حمایت و کمک های پزشکی دارد. شما ممکن است که باید به بیمارستان بروید. در حالت مطلوب، باید در واحد مادر و کودک باشید که کودکتان بتواند با شما باشد.

زنانی که قبلا مبتلا به چندین بیماری های شدید روانی، به ویژه اختلال دوقطبی،بوده اند بیشتر در معرض خطر بیماری روانی پس از زایمان هستند. زنانی، که قبلا پس از زایمان چنین بیماری را داشته اند، نیز در معرض خطر بالا هستند. به پزشک و یا مامای خود در این باره اطلاع دهید. شما می توانید با آنها در مورد راه های بالا بردن سلامت و بهبود خود صحبت کنید.

اگر چه بیماری روانی پس از زایمان یک بیماری جدی است، اکثریت قریب به اتفاق زنان بهبودی کامل را به دست می آورند.

دیگر مشکلات بهداشت روانی پس از زایمان

ممکن است که شما قبل از بارداری بیماری روانی داشته اید.

ممکن است علائم پس از تولد کودکتان بدتر شده و یا برگردد.

درست مانند زمان های دیگر، زنان می توانند انواع مختلفی از مشکلات بهداشت روانی را تجربه کنند.

اگر در مورد هر نوع بیماری روانی نگران هستید، این موضوع را با پزشک خود در میان بگذارید. آنها می توانند به شما کمک کنند و حمایت لازم را به شما بدهند.

چه چیزی باعث افسردگی پس از زایمان میشود

علل احتمالی زیادی برای افسردگی پس از زایمان پیشنهاد شده است. احتمالا یک دلیل برای آن وجود ندارد ، بلکه تعدادی از تنش های مختلف ممکن است که آن را ایجاد کنند.

احتمال اینکه شما دچار افسردگی پس از زایمان شوید زیاد است اگر:

· تا به حال مشکلات سلامت روانی، از جمله افسردگی را داشته اید

· تا به حال دچار افسردگی یا اضطراب در دوران بارداری شده اید

· حمایت ازطرف خانواده یا دوستان را ندارید

· اخیرا رویدادی پر تنش برای شما رخ داده شده باشد- به طور مثال مرگ یکی از نزدیکان ، پایان پیدا کردن یک رابطه، از دست دادن شغل.

ممکن است علت جسمی برای افسردگی شما وجود داشته باشد، مانند بیماری کم کاری تیروئید.که این می تواند به راحتی درمان شود.

افسردگی پس از زایمان می تواند بدون هیچ دلیل واضحی شروع شود. بدون هیچ کدام از این علل. همچنین داشتن این مشکلات به این معنا نیست که شما قطعا افسردگی پس از زایمان دارید.

آیا می توان از افسردگی پس از زایمان جلوگیری کرد؟

در اصل ما اطلاعات زیادی از افسردگی پس از زایمان نداریم که بخواهیم از آن جلوگیری کنیم. پیشنهادات زیر به نظرمعقول می رسد و ممکن است به سلامتی شما کمک کند.

· سعی نکنید که یک زن خارق العاده باشید. سعی کنید کمتر کار کنید و مطمئن شوید که بیش از حد خسته نشوید.

· سعی کنید با زنان دیگری که حامله هستند و یا به تازگی صاحب فرزند شده اند دوست شوید. ممکن است پیدا کردن دوست در زمانی که افسردگی پس از زایمان دارید سخت باشد.

· کسی را پیدا کنید که بتوانید با او صحبت کنید. اگر دوست صمیمی ندارید که به او روی آورید، می توانید بهNational Childbirth Trust و یا MAMA مراجعه کنید. گروههای محلی آنها حمایت زیادی را چه قبل و چه بعد از زایمان فراهم می کنند.

· در کلاسهای قبل از زایمان شرکت کنید. و اگر همسر دارید، او را به همراه خود ببرید. و اگر نه، یک دوست و یا یکی از اقوام خود را با خود ببرید.

· داروهای ضد افسردگی را بدون نظر دکتر قطع نکنید. در حدود ۷ از ۱۰ زنانی که داروهای ضد افسردگی در طول حاملگی را قطع می کنند مریضیشان بعد از قطع دارو عود می کند. باید در مورد ریسک و منفعت ادامهء درمان در حاملگی و شیر دهی بحث کنید.

· اگر قبلا افسردگی داشته اید با پزشک خود و یا مراقب بهداشت خود در ارتباط باشید. هر گونه نشانه ای از افسردگی در حاملگی یا افسردگی پس از زایمان را می توان زود تشخیص داد.

· اطمینان پیدا کنید که برای افسردگی در حاملگی درمان پیدا کنید. این درمان ممکن است که گفتار درمانی و یا دارو باشد.

· درخواست کمک از طرف دوستان و یا اقوام را قبول کنید.

تشخیص افسردگی پس از زایمان

اولین چیز این است که تشخیص دهید که شما یک بیماری افسردگی دارید. آن را با ‘baby blues’ اشتباه نگیرید. تصور نکنید که این طور احساس کردن طبیعی است.

دلایلی زیادی وجود دارد که زنان درخواست کمک را به تعویق بیاندازند. شما ممکن است:

· متوجه نشوید که چه مشکلی وجود دارد

· نگران این باشید که افراد دیگر چه فکری می کنند

· خجالت بکشید که بگویید از مادر بودن لذت نمی برید.

بعضی زنان نگران این هستند که کودکشان را ازشان بگیرند. با کمک گرفتن برای افسردگی پس از زایمان در حقیقت شما بهترین کار را برای خود و کودک خود می کنید. پزشکان و مراقبان بهداشت می خواهند مراقبتی را که احتیاج دارید بدست آورید که بتوانید از کودک خود مراقبت کنید.

پزشکان ،ماما ها و مراقبان بهداشت معمولا از کسانی که به تازگی مادر شده اند درمورد سلامت روانشان سوال می پرسند. ممکن از شما بخواهند که یک پاسخنامه را پر کنید و یا سوالات زیر را از شما می پرسند:

· آیا در طول ماه گذشته از پایین بودن خلق، افسردگی یا نا امیدی رنج برده اید؟

· آیا در طول ماه گذشته از لذت و علاقه کم نسبت به چیزها رنج برده اید؟

· آیا این چیزی است که شما حس کنید که به کمک نیاز دارید و یا کمک می خواهید؟

بسیار مهم است که با صداقت به این سوالات پاسخ دهید تا کمک مورد نیاز به شما ارائه داده شود. اگر جوابهای شما احتمال داشتن افسردگی پس از زایمان را مشخص می کند، شما باید دکتر خود را ببینید. پزشک شما احتیاج خواهد داشت که سوالات بیشتری را از شما بپرسد تا تشخیص مریضی را تائید کند.

برای کمک کجا باید رفت

کمک و درمانی که شما احتیاج دارید بستگی به شدت افسردگی پس از زایمان شما دارد. پزشک و مراقب بهداشتتان به شما کمک می کنند که تصمیم بگیرید که به چه نوع کمکی احتیاج دارید.

همه می توانند کمکهای به خود را که در پائین پیشنهاد شده است را آزمایش کنند. اگر این کافی نیست، ممکن است شما از گفتار در مانی سود ببرید. برای افسردگی های شدید تر،ممکن است که به دارو، همراه و یا بدون گفتار در مانی نیاز باشد. . پزشک شما می تواند شما را از این درمان ها آگاه کند.

گروه کمی از زنان به کمک از خدمات بهداشت روان نیاز خواهند داشت. در برخی مناطق، خدمات بهداشت روانی perinatal وجود دارد. این خدمات ویژه، مخصوص زنان باردار و یا زنانی است که نوزاد زیر یک ساله دارند. پزشک شما می تواند شما را به آنها معرفی کند. این معمولا برای زنانی لازم است که بیماری های شدیدتری دارند.

تنها تعداد معدودی از زنان برای درمان افسردگی پس از زایمان نیاز دارند که به بیمارستان بروند. در این مورد، شما باید معمولا، به همراه کودک خود در بخش مخصوص مادرو کودک بستری شوید.

کمک فوری

اگر نمی توانید از خود و یا کودک خود مراقبت کنید ، یا اگر می خواهید به خود آسیب برسانید، باید فورا توسط این افراد دیده شوید:

· پزشک خود

· خدمات سلامت روان- پزشک شما می تواند این را برای شما ترتیب دهد. ممکن است که در حال حاضر یک شماره تلفن بحران تماس برای تماس گرفتن داشته باشید؛

· بخش اورژانس محلی – ۲۴ ساعت باز است

کمک به خود

· از تشخیص مریضی نترسید. بسیاری از زنان افسردگی پس از زایمان دارند که با گذر زمان بهتر خواهد شد. همسرتان، دوستان و یا خانواده می توانند مفید و کمک حال باشند اگر بدانند که مشکل چیست.

· این که چه احساسی دارید را با کسی در میان بگذارید. صحبت کردن با کسی که متوجه میشود می تواند بسیار تسکین دهنده باشد. او می تواند همسر، دوست و یا یکی از اقوام باشد. اگر نمتوانید با دوستان و یا خانواده خود صحبت کنید، با پزشک و یا مراقب بهداشت خود صحبت کنید. آنها می دانند که این احساسات متداول است و به شما کمک خواهند کرد.

· از هر لحظه در طول شبانه روز برای خواب و استراحت استفاده کنید. اگر همسر، دوست و یا اقوام کمک حال شما هستند از آنها بخواهید به بچه در طول شب (شیر) دهند. شما می توانید برای این کار شیر خود را بدوشید و یا از شیر خشک استفاده کنید. اگر تنها هستید، سعی کنید هنگامی که کودک خواب است استراحت کنید.

· سعی کنید به صورت مرتب غذا بخورید. حتی اگر احساس گرسنگی نمی کنید. غذا های سالم بخورید.

· پیدا کردن زمان برای انجام کارهایی که از آن لذت می برید و یا به شما آرامش میدهند، – به عنوان مثال پیاده روی، خواندن مجله، گوش دادن به موسیقی.

اگر شریک زندگی دارید، سعی کنید از زمان با هم بودن لذت ببرید. اگر یک مادر تنها هستید، سعی کنید یک کار لذت بخش همراه دوست و یا یکی از اعضای خانواده خود انجام دهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

219 نظرات

  • Maryam , اکتبر 26, 2016 @ 7:32 ق.ظ

    سلام وقتتون بخیر
    من به یک مشاوره، راهنمایی و کمک نیاز دارم ولی حرفم یکم طولانی هست ایرادی نداره همینجا مطرح کنم؟ یا جای خصوصی ای نیست ک حرفم رو بزنم؟
    ممنون میشم راهنمایی کنین تا بتونم حرفم رو بزنم

    • راهنما , اکتبر 27, 2016 @ 9:56 ق.ظ

      طرح سوال در سایت عمومیه و همه میتونن ببینن

      در ضمن سوال شما باید خلاصه /مفید و کوتاه باشه

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • علی , نوامبر 22, 2016 @ 11:45 ب.ظ

    سلام کودک من واسه هر مسله ای گریی میکنهه میکنه چکار کنم

    • dr-salary , نوامبر 23, 2016 @ 11:06 ب.ظ

      با سلام
      گریه نوعی عادت شکل گرفته است گاها که خود والدین مسبب این مساله بودند .ئقتی در بین همه رفتارها بیشترین رفتاری که توجه مثبت دارد گریه است .بهتر است نسبت به این مساله کاملا بی توجه باشید هر وقت خواسته اش را به صورت دیگری بیان کرد پاسخگو باشید در غیر این صورت فقط بی توجهی به گریه حتی تنبیه هم صحیح نیست

  • Mahya , نوامبر 25, 2016 @ 10:07 ب.ظ

    سلام.شوهرم بی نهایت دم دمی مزاجه وخانوادش توزندگیمون دخالت میکنن امااصلابه خرجش نمیره که دارن زندگیمون راخراب میکنن تاجایی که حاضرشده منوبایکی بچه طلاق بده به خاطرپدرمادرش.هرچی هم باهاش حرف میزنم کوتاه نمیاد.توراخدابگین چکارکنم بازندگیم

    • راهنما , نوامبر 26, 2016 @ 12:29 ب.ظ

      با خواندن این مطلب از استرس‏ها و روحیه بد خودتان فاصله می‏گیرید و می‏آموزید که با فراست و هوش خودتان در ارتباط باشید. “دکتر ریچارد کارلسون” راه و روش کنار آمدن با روحیه بد خودتان را به شما می‏آموزد. زمانی که سازگاری با احساسات خود را آموختید و بر خود مسلط شدید می توانید رابطه ای موثرتر را با همسرتان نیز تجربه کنید .
      با خود نجنگید
      شادترین انسان روی زمین هم همیشه شاد نیست. در واقع شادترین و خوشبخت‏ترین مردم دنیا هم گاه ناخشنود، نومید و دلشکسته هستند. اغلب تفاوت میان کسی که شاد است و کسی که شاد نیست این نیست که شخص ناخشنود بیشتر ناراحت و کم روحیه است. مهم این است که وقتی ناخشنود هستید با این ناخشنودی خود چه می‏کنید.
      این‏بار که روحیه‏تان خراب می‏شود، به جای اینکه با آن بجنگید، سعی کنید که آرام بگیرید. ببینید درست همانطور که طلوع و غروب خورشید از پی هم رفت و آمد می‏کنند، روحیه بد و خوب هم به دنبال یکدیگر می‏آیند.
      همه افراد در زندگی مشترک و در زندگی با یک شخص به نام همسر به یک همراه نیاز دارند که بتواند تکیه گاهی برای او باشد. و با خلاقیت مشکل گشایی نموده و یا کمک فکری برای همسر خود باشد.
      کنار آمدن با روحیه بد
      اغلب اشخاصی وقتی احساس بدی دارند آستین‏هایشان را بالا می‏زنند و دست به کار می‏شوند. روحیه بدشان را جدی می‏گیرند و سعی می‏کنند از علت ناراحتی‏شان مطلع شوند. سعی می‏کنند به زور از روحیه بد فاصله بگیرند و همین بر شدت بدی روحیه‏شان می‏افزاید. وقتی اشخاص آرام و راحت را می‏بینید، به این نتیجه می‏رسید که وقتی حالشان خوبست در احساسی از امتنان به سر می‏برند. می‏دانند که احساس خوب و احساس بد در رفت و آمد هستند، جابجا می‏شوند. می‏دانند زمانی می‏رسد که حالشان تعریفی نداشته باشد. برای اشخاص شاد این هیچ اشکالی ندارد، جنبه‏ای از زندگی است. آنها ناچارا تغییر احساسات را می‏پذیرند. به همین جهت وقتی افسرده، عصبانی یا استرس زده هستند، با روی باز به استقبال آنها می‏روند. احساساتشان را می‏پذیرند و می‏دانند که این شرایط نیز می‏گذرد. یکی از شادترین اشخاصی که می‏شناسم کسی است که گهگاه روحیه‏اش خراب می‏شود اما تفاوت او با دیگران این است که با روحیه بدش کنار می‏آید و می‏داند دیری نخواهد گذشت که روحیه بدش به انتهای خواهد رسید و دوباره شاد خواهد شد. برای او بی‏روحیه و کسل شدن هرگز موضوع مهمی نیست.

      قلب
      شوهرانی بدون احترام
      “الن کریدمن” روانشناس و مشاور برجسته بین‏المللی به شوهران جوان توصیه‏هایی دارد که باعث می‏شود همسرانشان احترام بیشتری برای آنان قائل شوند. هیچ زنی از مرد دمدمی مزاج خوشش نمی‏آید. اگر زن از او بپرسد که آیا می‏خواهد شنبه شب به سینما برود، آقای دمدمی مزاج می‏گوید «حالا ببینم چه می‏شود.» یا «شاید» اگر از او بپرسند در چه رستورانی می‏خواهد غذا بخورد و یا حال و حوصله خوردن چه غذایی را دارد، او پاسخ می‏دهد: «مهم نیست» . یا «برای من فرقی ندارد» اگر زن از او بپرسد: «برای تعطیلات دوست دارد به کجا برود؟» پاسخ او این است: « تا نظر تو چه باشد.»

      چیز دیگری که می‏تواند زنی را بی‏اندازه خشمگین کند، مردی است که پیوسته پرسش می‏کند. به جای آنکه بپرسید آیا دوست داری برایت هدیه‏ای بخرم، بهتر است بگویید: «دوست دارم امشب با هم بیرون برویم و چیزی را که دوست داری برایت بخرم.» بسیاری اوقات شما واقعاً اهمیتی نمی‏دهید و فقط می‏خواهید همسرتان را خوشحال کنید، ولی اگر لازم است که او همه تصمیم‏ها را بگیرد، این امر مسئولیت‏های فراوانی را بر عهده او می‏گذارد که سبب می‏گردد او دیگر احترام چندانی برای شما قائل نشود.

      البته می توان گفت که خلق بی ثبات تنها اختصاص به مردان ندارد . این خصیصه حتی در زنان هم می تواند ایجاد مشکل نموده و همسر را دلخور نماید . اگر چه شاید زندگی با شخصی که اظهار نظر های مستقیم نداشته و در کل صاحب نظر به نظر نمی رسد آسان تر باشد ، اما همه افراد در زندگی مشترک و در زندگی با شریک زندگی خود به یک همراه نیاز دارند که بتواند تکیه گاهی برای او باشد. و با خلاقیت مشکل گشایی نموده و یا کمک فکری برای همسر خود باشد.این حالت در مردان به دلیل نقش آنها در زندگی مورد نیاز بیشتری بوده و خانواده به حضور پررنگ و فعال آنها بیشتر محتاج است. حضور خود را با یکدندگی و سماجت به اثبات نرسانید بلکه در موقع لزوم یار و همراه همسر خود باشید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • حمید , دسامبر 31, 2016 @ 2:35 ب.ظ

    سلام من جوانی ۳۲ ساله هستم تو این مدت سعی کردم به پاکی زندگی کنم در این سن از یک دختر خانم ۲۶ ساله که در محل کار باهم اسنا شده ایم خوشم اومده قد من ۱۸۵ سنات و قد دختر ۱۶۰ سانت می باشد. مادرم تنها به این دلیل با امر ازدواج ما مخالفت میکنه من باید چیکار کنم؟

    • dr-salary , دسامبر 31, 2016 @ 5:46 ب.ظ

      با سلام
      بنده اطلاعی ندارم که مادر شما این دختر خانم را دیه اند یا خیر ؟
      اگر جواب منفیه بهتره جلسه ملاقاتی بگذارید و قبلش به مادرتون اطمینان بدید که نظر ایشون مهمه .و یک بار دیدن مشکلی ایجاد نمیکنه ولی یادتون باشه پافشاری نکنید تا موضع بدتر بگیرن .اجازه بدید با ایشون صحبت کنند و رفتار ایشون رو ببینند .مطمئنن اگر اون خانوم فرد معقولی باشه با رفتار خودش نظر مادر شما رو جلب میکنه .اگر مادرتون باز اصرار داشتند بر حرفشون ازشون اجازه بخواید که چند جلسه دیگه اون دختر رو در موقعیت های مختلف ببینند وبه هر حال تنها شرط قد مساله معقولی نیست
      موفق باشید

  • موسوی , ژانویه 2, 2017 @ 8:09 ب.ظ

    سلام چطور میتونم از مرکز مشاوره وقت بگیرم و حضورا صحبت کنم

    • راهنما , ژانویه 3, 2017 @ 9:08 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • mo am , ژانویه 4, 2017 @ 11:09 ب.ظ

    سلام و خسته نباشید.ببخشید من یه سوال داشتم بااینکه یکساله از زنگی زنا شوییم میگذره اما از دست خیلی از اخلاق های همسرم گله دارم بااینکه ۲۲سال بیشتر ندارن اما خیلی شخصیت منو کوچک میکنن و بهم فحش میدن و…اما بعضی اوقاتم انقدر مهربونه من نمیفههم چجوریه مثل عصبی هاست تا حرف از طلاق هم میزنم دعوام میکنه و میگه دوستم داره ولی حداقل روزی یکبارو داره دعوام میکنه خیلی خسته شدم از دستش اگه میشه راهنماییم کنید. فک کنم خودمم دارم عصبی میشم دیگه نمیدونم چیکار کنم از دستش. مچکرم از خدماتتون

    • راهنما , ژانویه 6, 2017 @ 12:43 ق.ظ

      رفتار با شوهر بداخلاق، کار ساده‌ای نیست. مردان بیشتر کلامی هستند و به همین خاطر باید اجازه دهید عصبانیت خود را بیرون بریزند. درحالی که زنان تمام خشم خود را درون خود نگه می‌دارند و با گریستن آن را نشان می‌دهند. درمورد یک زوج متأهل، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزدیک‌ترین فرد به شوهرش می‌باشد.

      خشمی که از طرف شوهرتان سر می‌زند، مستقیماً شما را هدف قرار نمی‌دهد. در این شرایط شما به اندازه کافی به احساساتی شدن گرایش دارید. اندیشیدن به شوهرتان که همیشه با خشم برخورد می‌کند، باعث می‌گردد احساس فرومایگی کنید و این امری کاملاً طبیعی است. شما باید یک قدم به عقب بردارید و عملاً به آنچه رخ داده است بیندیشید و دلیلی که در پس این رفتار وجود دارد را بیابید.

      استرس، ناامیدی و ترس، مردان را عصبانی می‌کند. می‌توانید به همسرتان بگویید که با اینکه می‌دانید او این روز‌ها چه استرس فراوانی دارد و این مسئله او را عصبی کرده است، اما این موضوع باعث شده که رابطه زناشوییتان نیز تحت تأثیر قرار گیرد. با همسرتان شفاف و روشن گفت‌و‌گو کنید و او را بدون قید و شرط حمایت کنید.

      ۶ نکته برای آرام کردن شوهران خشمگین

      ۱ – نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر می‌کنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان می‌شود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.

      ۲ – عصبانیت به آسیب‌های فیزیکی و عاطفی می‌انجامد. با شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راه‌هایی برای درک و حمایت او بیابید.

      ۳ – شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجه‌ای جز انفجار عصبانیت و بد‌تر شدن شرایط ندارد.

      ۴ – طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما می‌توانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفت‌و‌گو با همسرتان به هیچ وجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفت‌و‌گو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.

      ۵ – شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر می‌کند. در ضمن شنونده خوبی باشید.

      ۶ – اگر متوجه شده‌اید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی می‌شود، می‌توانید از یک متخصص کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامه‌های مدیریت خشم نماید.

      پس حتما” خودتون برای مشاوره مراجعه کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • محمد , ژانویه 15, 2017 @ 5:39 ب.ظ

    باسلام
    من ۲۹ سالمه وبا یه خانم اشنا شدم ۵سال از من بزرگتره هیچ رابطه ای جز صحبت کردن با هم نداریم من به ایشون علاقه مند شدم اولین ارتباط من با یه خانمه ،این علاقه مندی میشه دلیلش تنهایی باشه ودیگر اینکه ازدواج با این اختلاف سنی مشکلی در اینده بوجود میاره یا نه،،
    معیارهای مورد نظر منو ایشون دارن. ممنون

    • راهنما , ژانویه 18, 2017 @ 12:55 ق.ظ

      خب این مشکل بزرگ ایرانیاست که خیلی زود رابطه دوستی رو به ازدواج میچسبونن
      در صورتی که زمان زیادی نیاز هست تا دوستی به عشق ختم بشه و بتونید به این نتیجه گیری برسید
      اگر به ایشون علاقه دارید پس نباید به اختلاف سن فکر کنید چون افراد زیادی با این اختلاف زندگی مشترک خوبی دارن
      و اگر تردید دارید بهتره مدتی رو صبور باشید و حتما مشاوره ای حضوری انجام بدید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • فرناز , آوریل 8, 2017 @ 9:16 ب.ظ

    درضمن من اینو هم میدونم که دوستی با هم کلاسیم اخر و عاقبت نداره و من ازدواج میکنم چون هم کلاسیم هم شرایطش مشابه همون پسرس که هیچ علاقه ای ندارم با این تفاوت که من ایشون رو خیلییییی دوسشون دارم….بخدا کارم شده گریه دیگه توان ندارم

    • مشاور , آوریل 9, 2017 @ 8:30 ق.ظ

      با سلام دوست عزیز شما چه با اصرار چه بدون اون خودتون رو درگیر رابطه احساسی با این فرد کردید و اگر چه شما علاقه ای ندارید ولی ظاهرا اون آقا زندگیش رو براساس شما ساخته و پیش برده .باید توجه داشته باشید که اگر در ارتباط باایشون رابطه خارج از عرف عکس با هر چیزی ندارید توجهی به تهدید های ایشون نداشته باشید و کلا بی توجهه باشید حتی اگر به خط شما دسترسی دارند توجهی نکنید و حتی خطتتون رو عوض کنید در دانشگاه توجهی نداشته باشید و له طور کل این سردی ارتباطی رو داشته باشید حتی سعی در توجیه نداشته باشید چون مطمئنا ایشون دوباره تمایل به ادامه دارند.در مورد هم کلاسی دیگرتون وقتی شما می دونید این افراد شرایط خانوادگی شما رو ندارند و خانواده اجاره ازدواج رو نمی دهند چرا خودتون رو درگیر رابطه حسی می کنید هر چند به ایشون علاقه مند هستید ولی در زندگی مشترک فقط علاقه اهمیت ندارد .تشابهات فرهنگی و سطح خانوادگی و سایر مسائل هم اهمیت ویژه ای دارند .امیدوارم با مراجعه حضوری به روانشناس مساله شما حل شود.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • راهنما , آوریل 9, 2017 @ 8:11 ق.ظ

    مسلما اگر شما در تصمیمتون جدی باشید این رابطه کات خواهد شد
    ولی خود شما هم وابسته شدید و همه تقصیرهارو نباید به گردن ایشون بندازید
    در ضمن برای کات کردن فکرتون رو از این حرفهای پوچ خالی کنید خدا قراره از شما انتقام بگیره و …. باقی مطالب که نوشتید
    با این توصیفات شما برای ازدواج با ایشون هیچ تفاهمی ندارید و بهتره تکلیفتون رو روشن کنید
    پس اگر
    اگر احساسات یا نیازهایتان تغییر کرده است، اگر رویاهاتان دیگر به هم شباهتی ندارد یا زندگی تان در مسیرهایی متفاوت است، شجاع باشید و این را صریح اعلام کنید، نه اینکه طوری با شریک زندگی تان برخورد کنید تا مجبور شود اینها را به زبان بیاورد.

    پال فالزون، مدیر یک شرکت خدمات آنلاین یافتن شریک زندگی می گوید: «وقتی احساس می کنید یک رابطه باید تمام شود نباید مسئولیت گریز شوید و کاری کنید که طرف مقابل خودش به زبان بیاید و بگوید که دیگر نمی تواند ادامه دهد. این باعث نابودی عزت نتفس شما می شود، این خاطره هیچ وقت از ذهنتان پاک نمی شود و هیچ وقت فراموش نمی کنید که شجاعانه عمل نکردید.»

    راسل فریدمن مدیر مرکز مشاوره ای «بهبودی از غم» در کالیفرنیا هم می گوید: «شما دوست دارید این بار را از دوشتان بردارید و جوری رفتار می کنید که بالاخره طرف مقابل بگوید که دیگر بس است و از این رابطه خسته شده اما این رفتار شما تمام تلقی آن آدم از زندگی را به هم می ریزد. طرف مقابل در ابتدا متوجه نمی شود که شما قصد دارید رابطه را قطع کنید و شروع می کند به پرسیدن این سوالات از خودش: آیا آدم ارزشمندی نیستم؟ آیا غیرجذابم؟ شما آرام آرام این احساس را در طرف مقابل به وجود می آورید که مقصر خودش است. شما به درک او ضربه می زنید و او به آنچه احساس می کند، می بیند یا می شنود اطمینان نخواهد کرد.» این نوع بلاتکلیفی می تواند آن را در رابطه های بعدی هم فلج کند. دیگر نمی تواند به از خودگذشتگی یا شایستگی نفر بعدی اطمینان کند.

    ۲- قطع رابطه را رو در رو انجام دهید

    یک نکته علمی: آدم ها در روند تکامل به مراوده رو در رو روی آورده اند و این باعث نزدیکی و آرامشی می شود که در رابطه از راه دور ممکن نیست.

    در یک قطع رابطه رو در رو ممکن است اشاره های غیرکلامی را حس کنیم که به ما اطمینان می دهند که همچنان قابل دوست داشتن هستیم. هر چیزی جز قطع رو در روی رابطه، این پیام اضطراب آور را در خودش دارد: «تو اهمیت نداری».

    عده ای ممکن است فکر کنند با ایمیل زدن، پیامک فرستادن یا اعلام در فیس بوک می توانند از تلخی اعلام قطع رابطه کم کنند اما این روش های از راه دور به شخصی که خبر قطع رابطه را دریافت کرده چنان ضربه ای وارد می کند که در رابطه های بعدی اثراتش را خواهیم دید. فالزون می گوید: «وقتی شما هیچ توضیحی د رباره دلیل قطع رابطه نمی دهید، طرف مقابل زمانی خیلی طولانی را صرف این مسئله می کند که چه مشکلی داشته و چه اشتباهی کرده است. این آدم بعد از شما به سختی وارد رابطه عاطفی دیگری می شود.»

    جان کاکیبو، عصب شناس دانشگاه شیکاگو می گوید: «اگر با ما از راه دور قطع رابطه کنند به احتمال زیاد در یک برزخ احساسی گرفتار می شویم. رو در رو نبودن قطع رابطه، درد ناشی از دست دادن یک رابطه پر ارزش را چند برابر می کند.» بدون یک پایان قطعی، وارد فکرهای بی پایانی می شویم که در اکثر اوقات به افسردگی منجر می شود.

    سوزان نولن – هوکسما استاد روانشناسی دانشگاه ییل هم معتقد است: «در مواقعی که شخص تصویر ناقصی از وقایع اطراف دارد به احتمال زیاد در تفکر غرق می شود. این می تواند باعث سقوط احساسی شخص شود. عده زیادی از کسانی که از این سقوط جان سالم به در می برند به شدت به دیگران بدگمان می شوند و به سختی می توانند به کسی نزدیک شوند.»

    رابطه عاطفی را چگونه تمام کنیم؟

    برناردو کاردوچی، استاد روانشناسی در دانشگاه ایندیانا هم می گوید: «وقتی به دیگران اعتماد نداری روی آنها سرمایه گذاری کمتری می کنی. پس آدمی که بعدا باهاش رابطه برقرار می کنی از گناه های یک غریبه – شخص قبلی در رابطه – رنج خواهد کشید.»

    جالب است وقتی ما از راه دور قطع رابطه می کنیم دیر یا زود دچار عذاب وجدان می شویم چون بالاخره می فهمیم که چطور به طرف ضربه زدیم و چقدر کم نگرانش بودیم. جان پورتمن، استاد درس فلسفه اخلاق در دانشگاه ویرجینیا می گوید: «ممکن است پنج سال بگذرد و بالاخره از کار خودتان خجالت بکشید. این احساس گناه و خجالت بر روابط بعدی شما هم تاثیر می گذارد.»

    ۳- با وقار رفتار کنید

    از آنجا که قطع رابطه یک سناریوی بالقوه انفجاری هست سعی کنید پیش از انجام آن به تک تک توهین هایی که خواهید شنید و تک تک فحش هایی که احتمالا خواهید داد فکر کنید. اینجوری موقع دعوا معقول تر حرف می زنید. محترم شمردن طرف مقابل باعث می شود او هم با احترام بیشتری با شما حرف بزند.

    ۴- صادق باشید

    اینکه بگویید «دیگر عاشقت نیستم» خوب است اما نباید از صداقت چماق بسازید یا همه چیز را فاش کنید.اگر مثلا از نحوه حرف زدن طرف مقابل نفرت پیدا کردید و تا دهنش را باز می کند حالتان به هم می خورد بهتر است این را در دلتعون نگه دارید. جان پورتمن، استاد دانشگاه ویرجینیا می گوید: «مهمترین وظیفه شما این است که مراقب اعتماد به نفس طرف مقابل باشید. طوری بلا سرش نیاورید که نتواند هیچ رابطه موفق دیگری داشته باشد. نمک روی زخمش نپاشید. این شکنجه است.»

    روی بامیستر استاد روانشاسی دانشگاه دولتی فلوریدا هم معتقد است: شما قصد دارید یک پیام را به طرف مقابل برسانید «تو آن کسی که من می خواهم نیستی». همین. پس نباید او را به این نتیجه برسانید که مشکل بزرگی دارد و پر از کمبود است.

    ۵- بی خیال کلیشه های بد مثل «مشکل تو نیستی، منم» شوید

    این جمله های تکراری و بی ربط فقط طرف مقابل را به این نتیجه می رساند که ذره ای احترام برایش قائل نیستید و با دم دستی ترین تکه های فیلم ها و سریال ها با آن برخورد کرده اید. شما به طرف مقابل یک توضیح درست (حتی مختصر) بدهکارید. باید به او توضیح دهید که چرا اوضاع آنطور که می خواستید پیش نرفته است، ضمنا نیاز نیست طرف مقابل را وادار کنید که دلایلتان را بپذیرد، به خصوص که چنین بحث هایی عموما به خشونت منجر می شود.

    ۶- شروع نکنید به تحلیل جزء به جزء ماجرا

    به اعتقاد راسل فریدمن «این ایده خوبی نیست چون امکان ندارد به توافق برسید. شما می گویید ماجرا اینگونه رخ داده است و طرف مقابل می گوید نه! نه! ماجرا را اشتباه دیدی … جور دیگری بود.» این رفت و برگشت های مداوم اکثر اوقات به دعوا یا بدتر از آن منجر می شود. بدتر از دعوا این است که شما در بحث ببازید و طرف مقابل شما را وادار به بازگشت کند، آن هم بازگشت به رابطه ای ناکارآمد که خودتان به دنبال پایان دادنش بودید.

    ۷- کامل قطع کنید

    برای اینکه جلوی ضربه را بگیرید نگویید که بیا از این به بعد دیدارهای دوستانه داشته باشیم. روی بامیستر می گوید: «اینکه به طرف بگویید بیا از حالا به بعد فقط با هم دوست باشیم ممکن است احساس گناه شما را از قطع رابطه کم کند اما برای طرف مقابل چیز خوبی نیست.» این ممکن است باعث شود او به اشتباه به آینده و بازگشت شما امیدوار شود و این امیدواری جلوی حرکت دو طرف به سمت زندگی بهتر را می گیرد.

    ۸- موقع خداحافظی قدرشناس باشید

    به اعتقاد فریدمن روزنامه نگار آمریکایی خیلی خوب است که هنگام خداحافظی یا رد و بدل کردن آخرین ایمیل ها دوران خوب مشترک را مورد قدردانی قرار دهید و این خوب است که حس ناراحتی تان را (از اینکه امیدهای مشترکتان به رابطه به ناامیدی تبدیل شد) بروز دهید. چنین کارهایی به طرف مقابل ثابت می کند که شخص ارزشمندی بوده است.

    ۹- به تصمیم طرف مقابل اعتراض نکنید

    التماس نکنید تا از تصمیمش صرفنظر کند. وقتی یکدفعه با شما قطع رابطه می کنند بهترین راه این است که بپذیرید این رابطه به پایان کامل خودش رسیده است. اینگونه روند بهبود عاطفی سریع تر می شود. دکتر هلن فیشر، انسانه شناس کانادایی – آمریکایی در تحقیقات خودش متوجه شده است که آدم بعد از قطع رابطه، از همه کناره می گیرد اما با گذشت زمان، این کناره گیری اجتماعی کمتر و کمتر می شود و این یعنی شخص در پروسه بهبود قرار گرفته است اما به گفته فیشر، این پروسه به شدت حساس هست و هر ارتباط یا تلاش برای بازگشت طرف مقابل به او ضربه می زند. «اگر به طور ناگهانی یک ایمیل از طرف مقابل به شما برسد ناگهان به او تمایل پیدا می کنید و دلتان می خواهد رابطه دوباره آغاز شود.» فیشر یه توصیه ساده دارد: «هرگونه ارتباط با شخصی که با شما به هم زده را قطع کنید. نامه ها و کارت پستال هایش را دور بریزید. به او زنگ نزنید و بیخود تلاش نکنید که باهاش دوست بمانید.»

    رابطه عاطفی را چگونه تمام کنیم؟

    ۱۰- از عشق سابق، شیطان نسازید

    این فقط انرژی خودتان را تلف می کند و باعث می شود متوجه نشوید که به بن بست رسیدن یک رابطه دو نفره، تقصیر هر دو نفر بوده است و بی خیال نقشه انتقام شوید؛ چون این باعث می شود که طرف مقابل بیشتر از قبل در تفکرات شما حضور داشته باشد و این یعنی عقب افتادن روند بهبود.

    ۱۱- درد را به زور از بین نبرید

    بعد از مرگ یک عزیز، پایان یک رابطه بلندمدت یکی از بزرگترین ضربه های احساسی است که شخص می تواند تجربه کند پس کاملا طبیعی و در واقع ضروری است که شخص برای این فقدان سوگواری کند. پورتمن می گوید: «عشق شما را به شدت آسیب پذیر می کند. اگر اجازه دهید که عاشق شوید می توانید خیلی بد ضربه بخورید.» پس درد طبیعی است. هر چه زودتر با این درد روبرو شوید، زودتر می گذرد.

    ۱۲- فکر نکنید که بزرگترین عشق روی زمین را از دست دادید

    به خودتان نگویید کلا یک آدم برای شما روی زمین وجود داشته است و حالا او را از دست دادید. روی بامیستر می گوید: «عشق باعث می شود که فکر کنید فقط همین آدم است که با شما هماهنگ است. در فیلم ها و کتاب ها هم به این اسطوره دامن می زنند اما مسئله اینجاست هیچ چیز جادویی در مورد یک شخص خاص وود ندارد.» در واقع در روی زمین تعداد زیادی آدم وجود دارند که می توانیم با آنها رابطه خوبی داشته باشیم. البته درست بعد از به پایان رسیدن یک رابطه عاطفی، نمی توانیم اینجوری فکر کنیم اما باید بپذیرید که به احتمال خیلی خیلی زیاد شما کس دیگری را پیدا می کنید و کمی بعد فکر می کنید که او هم تنها کسی روی زمین هست که به شما می آید.

  • مريم , آوریل 15, 2017 @ 4:59 ب.ظ

    سلام من یک ساله با همکلاسیم عقد کردم اول با عشق خیلی زیادی ازدواج کردیم ولی یه ماه بعد از عقدم خانوادم چون اجازه مسافرت در دوران عقد را بهمون ندادن شوهرم کاملا عوض شده خیلی سنگدل شده خیلی زود عصبی میشه سر مسائل کوچیک داد و بیداد میکنه و حتی به خودم و خانوادم فحش میده ولی بعضی وقتا هم که خوش اخلاقه خیلی خوبه من از خانواده ای هستم که خیلی بهم احترام میزاریم اصلا نمیتونم رفتاراشو تحمل کنم فقط ته دلم هنوز دوسش دارم به نظرتون ازش طلاق بگیرم یا بسازم ؟اصلا امیدی به بهتر شدنش ندارم هرروز عصبی تر و بهونه گیرتر میشه
    ممنون میشم اگه راهنماییم کنید

    • مشاور , آوریل 15, 2017 @ 6:47 ب.ظ

      با سلام
      ممکنه به قول خودتون این رفتارها موقعیتی باشه و مربوط به شرایط خاص دوران عقد باشد البته تکرار شدنش حائز اهمیته و باید دید
      ایشون واقعا جز ویزگی های شخصیتشونه این رفتار یا نه .بهتره هنوز که وارد زندگی نشدید و عروسی نگرفتید پیش مشاور برید چون قطعا از روی علاقه ازدواج کردید و هنوز هر دوی شما به هم متمایل هستید بهتره اگر مشل رفتاری دردسرساز شده زودتر بررسی و مرتفع شود که بعدا در زندگی مشترک دچار مشکلات و شک نسبت به ازدواج نشوید .بحث طلاق رو اصلا فعلا مطرح نکنید دوران عقد باعث خیلی از سوتفاهمات برای طرفین می شود که ممکنه دلسردی هایی ایجاد کند و این به خاطر دوری های بین طرفین است .
      و امیدوارم با مدیریت شما مرتفع شود و جای نگرانی نیست اگر با جلسات مشاوره احساس کردید اختلافات بسیار است و قابل حل نیست تصمیم دیگری بگیرید .
      فعلا امیدوارانه به بهبود زندگی و روابط ما بین خود فکر کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

      • مريم , آوریل 15, 2017 @ 8:17 ب.ظ

        ممنون از راهنماییتون و اینکه سریع جواب دادین
        متاسفانه چون شوهرم داداششو ده سال پیش بر اثر تصادف از دست داده میترسم عصبی باشه رفتاراش و هیچوقت خوب نشه خیلی ناراحتم چون از همه نظر ازش سرتر بودم ولی بخاطر عشقم بهش چشممو رو همه چیزا بستم و الان اون عشقم داره با بداخلاقیا و بهونه گیریاش کم کم از بین میبره.یعنی میشه همه این رفتاراش بخاطر محدودیتی باشه که خانواده من گذاشتن؟

        • مشاور , آوریل 15, 2017 @ 8:21 ب.ظ

          من گفتم به شما که ممکنه شرایط جانبی باشد خب اگر به خاطر فوت براردشون عصبی دشند باید تحت درمان باشند و خب شرایط دیگر هم مشکل ایشون رو چند برابر خواهد کرد و باید به هر حال درمان کنند و شرایط روحی رو بهبود ببخشند و اگر درمان پذیر نباشه و مشکل خاصی وجود داشته باشه خوب قطعا با شما در میون می گذارند
          به هر حال بهتره برای درمان اقدام کنند
          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
          موفق باشید

  • ارمین , می 12, 2017 @ 5:18 ب.ظ

    با سلام لطفا راهنماییم کیند من قصد ازدواج با ی دختر رو دارم خیلی هم دوسش دارم اونم همین طور نمیخام هیچ چیز ازش پنهان باشه ولی ی مشکلی دارم اینه ک بابام ی زن دیگه هم داره من نمیدونم چ جوری ب طرفم این موضوع رو بگم خاهشا راهنمایی کنید اضلا خجالت میکشم

    • مشاور , می 12, 2017 @ 6:07 ب.ظ

      با سلام
      بل از خواستگاری تکلیف تان را با این ۶ موضوع روشن کنید
      پیش شرط های مذاکره

      ازدواج به پیش شرط هایی نیاز دارد. هر دو طرف و خانواده های آنها باید معیارهای مشترکی داشته باشند. آنها باید در زمینه های مختلف با یکدیگر در یک سطح قرار گیرند. به قول معروف برای هم متناسب باشند و هم شأن یکدیگر تلقی شوند. به این منظور دختر و پسر و خانواده های آنها باید از همان ابتدای آشنایی و شاید حتی در شب خواستگاری به نکته هایی توجه کنند و سوال هایی را از هم بپرسند. به گفته خانم دکتر خدابخشی کولایی، رواشناس. در این میان شش پیش شرط و معیار مهمتر از دیگر موارد است. البته میزان اهمیت آنها یکسان است و شماره گذاری آنها به معنای اولویت بندی نیست.

      ۱. شباهت اقتصادی و فرهنگی

      هر دو خانواده باید از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در یک رده باشند؛ برای مثال طبقه آنها از نظر اقتصادی متوسط محسوب شود. اگر تفاوت فاحشی بی دو خانواده وجود داشته باشد، حتی اگر عضو یک خانواده یا یک قوم باشند، بهتر است با هم ازدواج نکنند. در این راستا پرسش ها و نکته های متداولی وجود دارند که دو خانواده می توانند از یکدیگر بپرسند یا به آنها توجه کنند؛ برای مثال شغل پدر و حدود درآمد او، شغل پسر و درآمد احتمالی او، محل قرار گرفتن خانه دو طرف، وضعیت ظاهری خانه دختری و… همچنین یکی از راه هایی که در تشخیص تناسب فرهنگی دو خانواده به دختر و پسر کمک می کند این است که به نوع رابطه اعضای خانواده طرف مقابل با یکدیگر و نوع واکنش های آنها در برابر مسائل مختلف دقت کنند.

      ۲. زیبایی ظاهری

      توصیه می شود دختر و پسر از نظر ظاهری تا حدودی در یک سطح باشند؛ به این معنا که یکی از آنها خیلی زیبا و دیگری زشت یا یکی خیلی چاق و درشت هیکل و دیگری ضعیف و کوچک نباشد. البته مهم این است که دو طرف همدیگر را بپسندند و نظر دیگران در این میان مطرح نیست. گاهی دختر و پسر از نظظر ظاهری با هم تفاوتی دارند که در عرف چندان پسندیده نیست؛ برای مثال قد دختر از قد پسر بلندتر است. در این شرایط هم خواست و تمایل دو طرف مهم است. دختر و پسر در مورد بحث مقبولیت ظاهری، باید به یک نکته توجه کنند؛ در شش ماه تا حداکثر یک سال نخست ازدواج فعالیت هورمون های جنسی باعث جذابیت طرف مقابل می شود ولی با گذشت زمان فعالیت این هورمون ها کاهش می یابد و زن و شوهر باید در زمینه های دیگر برای هم جذابیت داشته باشند. در این شرایط جاذبه ظاهری اهمیت بیشتری پیدا می کند.

      ۳. سلامت و بلوغ عاطفی

      دختر و پسر باید به بلوغ روانی و پختگی عاطفی رسیده باشند. آنها باید از نظر روانی برای ازدواج آماده باشند. در این صورت دعوا، درگیری و قهر کمتری بین همسران رخ می دهد. در صورت بروز اختلاف نظر نیز با یکدیگر گفتگو می کنند. یکی از مواردی که می تواند از درگیری بی دلیل بین همسران جلوگیری کند این است که از حساسیت های همدیگر آگاه باشند؛ برای مثال دختر و پسر می توانند از یکدیگر بپرسند: «چقدر برای تو مهم است روزهای خاص مانند تولد و سالگرد ازدواج را به یاد داشته باشم؟ » ، «اگر زمانی یادم نبود یا دیر به یادش افتادم خیلی ناراحتی می شوی؟ عکس العمل تو چه خواهد بود؟ » آنها می توانند از همدیگر درباره حساسیت ها و علاقه ها (مواردی که آنها را خوشحال یا عصبانی می کند) ، میزان روابط اجتماعی، نوع رابطه با خانواده، علاقه به رفت و آمد با دوستان و اقوام و مواردی از این دست بپرسند. دو طرف باید از نظر روانی و عاطفی سالم باشند؛ البته در جلسات نخست نمی توان در این مورد مطمئن شد و شناخت کاملی از طرف مقابل به دست آورد. با این وجود دختر و پسر می توانند از همدیگر در مورد سلامتی هم سوال کنند.

      ۴. تشابه ارزش های اخلاقی و مذهبی

      ارزش های اخلاقی و مذهبی دختر و پسری که می خواهند ازدواج کنند باید مشابه باشد. هر دوی آنها باید به ارزش هایی مانند راستگویی یا ظلم نکردن به دیگران، به یک اندازه اعتقاد داشته باشند. چهارچوب اعتقادی و ایدئولوژیک آنها نیز باید مشابه باشد در این راستا دختر و پسر می توانند از یکدیگر مثلاً درباره نوع پوشش خانم بپرسند، خانم تمایل دارد چه پوششی داشته باشد و آقا به چه پوششی اعتقاد دارد. چنین مسائلی باید از همان ابتدای آشنایی مشخص شود. افراد زیادی هستند که پیش از ازدواج درباره اعتقادات و حساسیت های این چنینی با هم گفتگو نکرده اند و با خود گفته اند: «بعد از ازدواج اصلاح می کنم» یا «او را تغییر می دهم» . ولی بعد از ازدواج قرار نیست هیچ یک از دو طرف تغییر کند. دختر و پسر هر انتظاری که از یکدیگر دارند باید قبل از ازدواج با هم در میان بگذارند.

      ۵. اشتغال خانم

      در صورتی که دختر تصمیم دارد پس از ازدواج به کار و اشتغال خود ادامه دهد، باید از همان ابتدا در این مورد با آقای خواستگار صحبت کند. پسر هم باید نظر خود را در این مورد با صداقت و دقیق بیان کند؛ آیا به طور کلی با کار کردن زن مخالف است و ترجیح می دهد همسر آینده اش خانه دار باشد؟ آیا با کار کردن او در بعضی محیط های کاری یا به صورت پاره وقت موافق است؟ یا به طور کلی با اشتغال همسرش مشکلی ندارد.

      ۶. تناسب سطح تحصیلی

      سطح تحصیلی دختر و پسر باید تناسب داشته باشد. اگر فاصله بین مدرک تحصیلی آنها زیاد باشد احتمال اینکه دچار مشکل شوند و همدیگر را درک نکنند، وجود دارد. ضمن اینکه اگر سطح تحصیلات دختر بالاتر باشد، ممکن است مرد احساس حقارت کند.

      نکته: دختر و پسر بهتر است اختلاف سنی فاحشی نداشته باشند. مناسبترین حالت این است که پسر بین پنج تا هشت سال از دختر بزرگتر باشد. البته بیان این نکته به این معنا نیست که حتماً باید چنین شرایطی وجود داشته باشد. در صورتی که دو نفر با هم توافق داشته باشند این اختلاف می تواند کمتر باشد یا حتی دختر از پسر بزرگتر باشد.

      ۱۱ اصل که باید خانواده ها در مراسم خواستگاری رعایت کنند
      مذاکره خوب یعنی این!

      در شب خواستگاری، دختر و پسر و خانواده های آنها باید نکته هایی را رعایت کنند. بعضی رفتارها در این شب شایسته و ضروری هستند و بعضی دیگر ناشایست. بعضی رفتارها به شکل گیری یک رابطه خوب کمکی نمی کنند و حتی ممکن است آسیب زا باشند. ۱۱ مورد زیر توصیه های دکتر پرویز رزاقی در این مورد است.

      ۱. هنگامی که مراسم خواستگاری برگزار می شود خانواده دو طرف باید به همدیگر احترام بگذارند؛ حتی اگر درباره ازدواج رضایت قلبی نداشته باشند. خانواده دختر وقتی اجازه ورود به خانواده داماد داده یعنی پذیرش اولیه را داشته است؛ بنابراین باید با آغوش باز از آنها استقبال کند. اگر رضایت قلبی ندارد یا نباید اجازه خواستگاری دهد یا حداقل در ظاهر احترام آنها را نگه دارد. از بیان واژه ها یا انجام رفتارهای طعنه آمیز خودداری کند. اخم و بدرفتاری نکند. خانواده داماد هم وقتی پای خود را به خانه دختر گذاشت یعنی پذیرش اولیه را داشته است. در صورتی که با اصرار پسر خود آمده و راضی نیست نباید در رفتار خود ناراحتی را نشان دهد و رفتاری بروز ندهد که میزبان آن را بی احترامی بداند.

      ۲. هر دو طرف باید شأن و نظم مراسم را رعایت کنند. خواستگاری یک مراسم رسمی است؛ در نظر گرفتن این نکته اهمیت زیادی دارد؛ برای مثال داماد باید لباس رسمی بپوشد. پوشیدن لباس اسپورت، هم ممکن است روی نظر خانواده دختر اثر منفی بگذارد و هم در آینده دردسرساز شود. از بین مراجعان خود مواردی را به یاد دارم که خانم گلایه می کرد: «همسرم با یک تی شرت به خواستگاری من آمده بود. » این مسئله به ظاهر کوچک بعد از بروز اختلاف نظرها و درگیری های زناشویی برای خانم مهم شده بود.

      ۳. بهتر است هزینه ای که برای تهیه گل و شیرینی صرف می شود در حد متوسط و متناسب با وضعیت مالی خانواده داماد باشد؛ نه خیلی گران و نه خیلی ارزان و ناقابل.

      ۴. زمان در خواستگاری اهمیت زیادی دارد. بهتر است داماد به جای اعلام یک ساعت دقیق یک بازه زمانی را تعیین کند؛ برای مثال بگوید: «ما بین ۶ تا ۶: ۳۰ دقیقه عصر منزل شما هستیم. » در این صورت اگر به هر دلیل نتوانستند سر یک ساعت مشخص برسند، خانواده دختر از تاخیر آنها ناراحت نمی شود. خانواده پسر باید در همان بازه زمانی خودش را به منزل خانواده دختر برساند و آنها را زیاد منتظر نگذارد. میزبان هم باید آمادگی کامل داشته باشد؛ وقتی خانواده داماد رسید همه حاضر و مرتب باشند و از آنها استقبال کنند.

      ۵. هنگامی که مراسم آغاز شد دو طرف زیاد حاشیه نروند و از مسائل غیر مرتبط صحبت نکنند. بعد از احوالپرسی و پذیرایی ساده (نهایتاً بعد از ۱۵ دقیقه) بروند سر اصل مطلب، بهتر است پدر داماد صحبت را شروع کند و مثلاً بگوید: «خدمت رسیدیم برای امر خیر» .

      ۶. انتخاب واژه ها اهمیت زیادی دارد؛ برای مثال خانواده داماد و عروس نباید از عبارت هایی مانند «غلام شماست» یا «کنیز شماست» استفاده کنند. شأن و احترام فرزند خود را در نظر بگیرند. همچنین مادر داماد نباید دختر را «عروس گلم» خطاب کند و همه چیز را تمام شده بداند.

      ۷. هر دو طرف در رفتار خود تعادل را رعایت کنند؛ نه برخوردشان خیلی خشک و رسمی باشد و نه خیلی صمیمی رفتار کنند.

      ۸. هیچ کس نباید پر حرفی کند یا در میان حرف های طرف مقابل بپرد. همه مفید و مختصر صحبت کنند و به دیگران هم اجازه حرف زدن بدهند.

      ۹. اگر در گذشته اختلاف نظری بین دو خانواده وجود داشته یا یکی از آنها مخالف وصلت بوده است درباره آن مطلقاً صحبتی نکنند.

      ۱۰. دو طرف نباید به گونه ای صحبت کنند که انگار ازدواج به معنای جدایی کامل فرزند آنها از خانواده است و قرار نیست او از سوی خانواده هیچ گونه حمایت مادی یا معنوی دریافت کند. از سوی دیگر نباید روی وابستگی زیاد فرزندشان تاکید کنند؛ برای مثال مادر داماد نگوید: «پسرم نفس من است» یا «من پسرم را رها نمی کنم» یا خانواده دختر نگویند: «دختر ما نمی تواند از ما جدا شود و ما نفس مان به هم وابسته است» .

      ۱۱. خانواده ها نباید روی مسائل مانند مهریه بالا، عروسی مفصل و جهیزیه سنگین پافشاری کنند و آنها را شرط ازدواج قرار دهند.

      نکته: خانواده دختر می تواند سوال هایی مانند شغل داماد، میزان درآمد، وضعیت سربازی، منطقه ای که می تواند خانه تهیه کند، میزان کمک های احتمالی که خانواده داماد می تواند به او بکند و… بپرسند؛ البته نباید روی موضوع کمک خانواده تاکید داشت. خانواده پسر هم می تواند درباره ویژگی ها و عادت های دختر بپرسد. خانواده ها درباره بعضی از موارد به جای اینکه مستقیم بپرسند بهتر است روی رفتار طرف مقابل دقت کنند.موفق باشید

  • ارمین , می 12, 2017 @ 5:20 ب.ظ

    با سلام لطفا راهنماییم کیند من قصد ازدواج با ی دختر رو دارم خیلی هم دوسش دارم ولی ی مشکلی دارم اینه ک بابام ی زن دیگه هم داره من نمیدونم چ جوری ب طرفم این موضوع رو بگم خاهشا راهنمایی کنید اضلا خجالت میکشم

    • مشاور , می 12, 2017 @ 6:13 ب.ظ

      با سلام دوست عزیز صداقت در ابتدای زندگی اصل مهمی است اگر اون دختر خانم هم به شما علاقه داشته باشند این مساله مشکلی ایجاد نخواهد کرد .در هر حال حتما شرایطی وجود داشته که پدر شما هم دوباره ازدواج کردند و نباید به پای شما نوشته شود .خجالت نکشید مهم اینه که شما صادقانه مساله رو مطرح می کنید ایشون اگر قدرت درک داشته باشند و ویژگی های مثبت شما رو در نظر بگیرند
      خب براشون مهم نیست و اگر غیر از این باشد بهتر است در همین مرحله مساله تمام شود چرا که ممکنه بعدا در زندگی مدام این مساله بازگو شود و تحقیر شوید برای چیزی که مسئولش ما نبوده اید .بهتره با بیان و لحنی درست و در زمان مناسب که توافقاتی صورت گرفته و هر دو نفر فکر می کنند شباهتی وجود دارد اقدام کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • ارمین , می 12, 2017 @ 5:52 ب.ظ

    سلام.لطفا راهتمایی کنید من میخام.با یکی ازدواج کنم اما ی میشکلی دارم.بابام ی زن دیگه هم.داره من نمیدونم.چ.جور ب طرفم.بگم اصلا خجالت میکشم لطفا جواب بدین

    • راهنما , می 12, 2017 @ 11:51 ب.ظ

      یکی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این است که فرد تا چه حد می تواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا اگر خطا و اشتباهی یا مسئله
      ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سرکوب وی توسط همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

      اسرار زندگی را می توان مانند مباحث امنیتی اطلاعات به چهار طبقه ( بکلی سری، سری، خیلی محرمانه و محرمانه ) تقسیم نمود. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه بندی داشته باشید.

      ۱ – در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع و آگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.

      ۲ – گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده و در شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است در این شرایط لازم نیست قبل از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح کنید. برخی از اسرار را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در جلسات اول بیان کنید. شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد مقابل پیدا کرده اید، او را از این اسرار مطلع سازید.

      ۳ – هرگز نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید و یقیناً بعد از ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان وخطاها امری ما بین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد. علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید که به اینگونه مسائل اشاره کند.
      ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شده اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد مقابل بیان کنید.

      ۴ – گفتن تمام جزئیات ( عصبانیت های موردی، بی نظمی های موردی، ضعف در مهارتهای زندگی و… ) لازم نیست زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید می شود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شده‌ای؟، آیا دوست پسر یا دختر داشته‌ای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری چند نفر رفته‌اید؟ و… لازم نیست و گاهی توهین و بی‌حرمتی به شمار می ‌رود و پیامدهای منفی بسیاری دارد.

      ۵ – از گفتن عیبی که خواستگاریتان را به هم می ‌زند، ابا نداشته باشید، چون در غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کرده‌اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .

      ۶ – اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی‌ های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است در این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند.

      ۷ – اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.

  • پویا اکبر زاده , می 13, 2017 @ 10:15 ق.ظ

    سلام
    پسری اهل یزدم و ۳۰سال سن دارم و نامزدم ۲۳ سال دارند
    پنج ماه با دختری نامزد کردم به نظر من ایشون زود رنج هستند ولی خودشون این را قبول ندارند نظر شماچیه
    از کلماتی که من روزانه استفاده میکنم تو جمع خانواده خودم ناراحت نمیشه میگه عادت داری اما در پایان نامزدی بهم گفت دوستم داری من باهاش شوخی کردم وبا چهری ای جدی بهش گفتم ازتون خسته شده ام و از هیکلت خوشم نمیاد خیلی ناراحت شده ازش عذر خواهی میکنم اهل قهر کردن نیستند اما به راحتی میگویند از این حرفت یا اون حرفت ناراحت شدم
    روزی که دنبالشون نروم که برسونمشون خونه اگه بیرون باشم چیزی نمیگویند اما ناراحتیشون رو حس میکنم اما اگر خونه باشم و دنبالشون نروم و حالمم خوب باشه بغض میکنه و میگویند فراموشم کردی وقتی استرس داره شک میکنم که من رو دوست داره بهش میگم ما میخوایم عقد کنیم چرا استرس داری مگه به من اطمینان نداری میگه چرا دارم اما استرس من طبیعی هست اما من باور نمی کنم یک بار بهش گفتم اگر بهم شک داری وارد زندگیم نشو دوباره بغض کرد (همانطور که گفتم بغض میکنه اما نمیذاره من ناراحت بشم تو این مدت اصلا بهم بی احترامی نکرده نه به من و نه به خانواده ام)
    یک بار همکارم را در خیابان دیدم برای اینکه نفهمه نامزدی کردم (چون میخواستم زمان قطعیت بهشون بگم)دست نامزدم روپرت کردم تا ما رو نبینند از این رفتارم ناراحت شد اما فقط گفت چرا این کار رو کردی ی بار بهم گفت اگه جوابم نه باشه تو چیکار میکنی گفتم میرم سراغ یکی دیگه اون گفت اما من نه
    البته ایشون درک بالایی دارند تحمل اینکه کسی به من بی احترامی کنند رو ندارند اما به نظرم کینه ای و حساس هست من باهاش شوخی میکنم اما اون به دل میگیره البته اصلا قهر نمیکنه وقتی بهش میگم دختر عموم عاشقمه التماسم میکنه باهاش ازدواج کنم اما من قبول نکردم میگه چرا اینقدر تکرار میکنی تا عاقبت ی روزی گفت خسته شدم چقدر تحمل کنم همه چیز بهم میگی آخرش هم بهم میگی کینه ای اما من شوخی هایی کردم که روزمره استفاده میکمنم
    مثلا ی بار بهش منطقی میگم یک روز از چهرت خسته میشم و برای هم تکرای میشیم اما من بخاطر اخلاقت میخوامت …. اما دوباره ناراحت شده بود و فرداش بهم گفت
    شما بگید من اشتباه رفتار میکنم یا ایشون زود رنج و حساس هستند
    ببخشید اگر زیاد حرف زدم

    • مشاور , می 13, 2017 @ 10:01 ب.ظ

      با سلام
      اینکه شما می فرمایید ایشون حساس هستند براساس صحبت های خود جنابعالی میگم که شما رفتار درستی ندارید و اتفاقا ایشون دارن متانت و صبر به خر ج می دهند ایشون ۲۳ سال دارند و شما ۳۰ سال خیلی باید بهتر از این عکس العمل نشان بدهید .
      و باید با درک بیشتری اقدام کنید خدا رو شکر که متوجه هستید نامزد شما قدرت درک دارند .ولی اینکه برای فردی در این سن که با امید و ارزو به شما دل بسته بخواهید هر حرفی رو بزنید و بعد بگید شوخی کردید برای زندگی خودتون مشکل ساز میشه کمی رفتارهاتون رو مدیریت کنید و توجه داشته بشید خانم ها روحیات لطیفی دارند .و ممکنه یکی از این حرف های شما در ذهن ایشون بمونه و خودش ممشکلات زیادی رو ایجاد کند .شوخی به هر حال یک بار نه در شرایط مختلف و تحت عناوین مختلف شما به ایشون میگید از ظاهرشون خوشتون نیومده و برای فردی که هنوز در دوران نامزدی است و شناختش کامل نشده این مساله مشکل ساز است .و ممکنه این ها رو جدی قلمداد کنه مخصوصا انتقاد از ظاهر ایشون که خب مساله مهمی است ببینید دوست عزیز باید مراجعه حضوری داشته باشید با نامزدتون شاید نیاز به تغییر رفتارهایی باشد ار هر دو طرف بهتره با کاری نکنید که با سو تفاهمات این دوران براتون تلخ بشه و خاطره بدی از این روزها در ذهنتون باقی بماند
      شما باید خطاهای خودتون رو بپذیرید و ایشون هم باید رفتارهایی که ممکنه مشکل ساز باشد رو داشته باشند اصلاح کنند
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • ترنم63 , می 22, 2017 @ 10:34 ب.ظ

    سلام من یه زن ۳۱ساله با دوفرزند هستم از نر ارتباط با همسرم مشکلی ندارم فقط مادرشوهرم حدود سه ماهه که تنهاشده وخیلی تمایل داره که شبهارو در خونه ما بگذونه در صورتی که ما هیچ اتاق خواب جداگانه ای نداریم وایشون درست کنار ما می خوابه وقتی هم به شوهرم اعتراض میکنم میگه مادرم هست نمی تونم چیزی بهش بگم در صورتی که دو پسر سه دختر دیگه هم داره من باید چکارکنم

    • مشاور , می 23, 2017 @ 10:48 ب.ظ

      با سلام
      شرایط کنونی شما به خاطر محیط کوچک و ..قابل درکه ولی بهتره در این مواقع کمی انعطاف داشته باشید و خودتون رو جای همسرتون بگذارید اگر شما اذیت می شوید ایشون مطمئن باشید چندین برابر ازار می بینند چون در رابطه زناشویی هم این مساله اهمیت دارد .منتهی نمی تونن به مادرشون بگن باید بره .ایشون اگر می فرمایید تنها شدن فوت همسر است یا مساله دیگر به هر حال براش یک بحرانیه که باید زمان بگذاره کمی صبر داشته باشید و نگران نباشید و طوری رفتار کنید که حساسیت همسرتون برانگیخته نشود و در معرض انتخای بین شما دو نفر قرار نگیرد و بتواند درست تصمیم بگیرید .شما با بودن در کنار همسر در این شرایط قطعا برای ایشون نقش همسری رو به صورت کامل انجام خواهید داد و ایشون قدر دان خواهند بود .امیدوارم متوجه صحبت های بنده باشید
      و یادمون نره ممکنه روزی این اتفاق برای خود ما بیفته و بچه هامون همین طور رفتار کنند .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
      موفق باشید

  • سمیرا , ژوئن 6, 2017 @ 10:18 ق.ظ

    سلام پسرم۲ ساله و ۱۰ ماهشه تازه به مهد گذاشتمتش چندروز رفته دیگه نمیخواد بره و گریه میکنه و یامیخواد همراهش بریم اگر یک هفته پیشش بمونیم مجدد میپذیره بره یا باید چند ماه دیگه دوباره تلاش کنیم؟

    • راهنما , ژوئن 6, 2017 @ 4:59 ب.ظ

      از لحظه‌ای که نوزاد‌ به د‌نیا پا ‌می‌گذارد‌، به مراقبت نیاز د‌ارد‌ و باید‌ کسی باشد‌ تا نیازهای فیزیولوژیکی‌اش را برطرف کند‌. نوزاد‌ تا د‌وماهگی بوی مراقب اولیه را که ماد‌ر است، حس ‌می‌کند‌ ولی هنوز قاد‌ر به تشخیص او از د‌یگران نیست. از د‌و تا هفت ماهگی نوزاد‌ به تد‌ریج به صورت ماد‌ر و د‌یگران نگاه ‌می‌کند‌ و کم‌کم او را ‌می‌شناسد‌. به طور طبیعی نوزاد‌ به مراقب اولیه اش یا ماد‌ر که تمام نیازهای او را برطرف ‌می‌کند‌، د‌لبسته ‌می‌شود‌. وقتی گرسنه ‌می‌شود‌، ماد‌ر به او غذا ‌می‌د‌هد‌.

      چرا بعضی بچه‌هاحتی یک لحظه از ماد‌رشان جد‌ا نمی‌شوند‌؟

      زمانی که گریه ‌می‌کند‌، ماد‌ر با آغوش گرفتن از او حمایت ‌می‌کند‌ و د‌ر کل ماد‌ر به موقع به همه نیازهای نوزاد‌ پاسخ ‌می‌د‌هد‌. این نوع از د‌لبستگی ایمن است و پایه اصلی مسائل روانشناختی انسان محسوب ‌می‌شود‌. اگر ماد‌ران با رعایت موارد‌ی که گفته شد‌ به فرزند‌شان د‌لبستگی ایمن ند‌هند‌، او را د‌چار مشکلات پاید‌ار روانشناختی د‌ر سال‌های بعد‌ی زند‌گی ‌می‌کنند‌. اما قطع شد‌ن د‌لبستگی نوزاد‌ و ماد‌ر به هر د‌لیلی، اشکالات روانشناختی را به‌وجود‌ ‌می‌آورد‌.

      نوزاد‌ی را تصور کنید‌ که ماد‌رش را از د‌ست د‌اد‌ه است و چند‌ین نفر به نوبت از او مراقبت می‌کنند‌ یا نوزاد‌ سرراهی است و د‌ر پرورشگاه مراقب اولیه و د‌ائمی ند‌ارد‌؛ حتی ماد‌ری که نسبت به نیازهای بچه حساس نیست و به‌موقع احتیاجات نوزاد‌ را تامین نمی‌کند،همه اینها باعث ‌می‌شود‌ د‌لبستگی غیر ایمن شکل بگیرد‌ و نوزاد‌ د‌نیا را جای امنی نبیند‌. چنین نوزاد‌ی د‌ر بزرگسالی با د‌یگران سخت ارتباط برقرار ‌می‌کند‌، د‌چار اختلالات هیجانی و مشکلات یاد‌گیری می‌شود‌ و کنترل هیجانی ند‌ارد‌ و پرخاشگری می‌کند‌. نوجوانانی که د‌ر سنین پایین بزهکار می‌شوند‌، د‌لبستگی غیرایمن را تجربه کرد‌ه‌اند‌.

      پای ژن‌ها د‌ر میان است

      د‌ر اختلالات روانشناختی تنها ایمن بود‌ن تعیین‌کنند‌ه نیست. گاهی د‌لبستگی ایمن شکل ‌می‌گیرد‌ ولی فرد‌ از نظر ژنتیک استعد‌اد‌ ابتلا به اختلالاتی مانند‌ افسرد‌گی و اضطراب را د‌ارد‌ یا حتی هیچ‌کد‌ام از د‌و عامل د‌لبستگی غیر ایمن و ژنتیک وجود‌ ند‌ارد‌، ولی فرد‌ به د‌لیل مواجهه شد‌ید‌ یا طولانی با چالش‌ها و استرس‌های زند‌گی د‌چار اختلالات روانشناختی می‌شود‌.

      چنین کود‌کانی هم هنگام جد‌ا شد‌ن از والد‌ین‌شان د‌چار بحران شد‌ید‌ می‌شوند‌ و حتی چند‌ لحظه فاصله گرفتن از مراقب برای‌شان شبیه یک کابوس ‌می‌ماند‌. والد‌ین با د‌ید‌ن این نشانه‌ها باید‌ حتما با متخصصان مشورت کنند‌.

      گاهی باید‌ مضطرب باشد‌

      بعضی از اضطراب‌ها د‌لیل بر سلامت است و بعضی د‌یگر نه. د‌ر مورد‌ کود‌کان د‌و نوع اضطراب وجود‌ د‌ارد‌ که یکی طبیعی و د‌یگری غیر طبیعی و قابل پیگیری است.

      اضطراب غریبگی: نوزاد‌ از هفت، هشت ماهگی تا د‌و یا سه سالگی با د‌ید‌ن غریبه‌ها واکنش نشان ‌می‌د‌هد‌. حتی اگر د‌ر آغوش ماد‌ر باشد‌ و غریبه‌ای نزد‌یک شود‌، با بغض، گریه، اخم یا روی برگرد‌اند‌ن اضطرابش را نشان ‌می‌د‌هد‌ و به ماد‌ر ‌می‌چسبد‌.

      اضطراب جد‌ایی: تا د‌و یا سه سالگی که کود‌ک مراقب اولیه را از د‌یگران تشخیص ‌می‌د‌هد‌، طبیعی است که اضطراب غریبگی نشان بد‌هد‌. بعد‌ از آن هم تا قبل از سنین مد‌رسه وجود‌ اضطراب به شرطی که زند‌گی عاد‌ی را تحت تاثیر قرار ند‌هد‌ و عملکرد‌ ماد‌ر و فرزند‌ را مختل نکند‌، باز طبیعی شمرد‌ه ‌می‌شود‌ ولی بعد‌ از آن کود‌ک باید‌ بتواند‌ ساعاتی از ماد‌ر جد‌ا شود‌ د‌ر غیر این صورت کود‌ک د‌چار اضطراب جد‌ایی است.

      اضطراب جد‌ایی چه د‌رمانی د‌ارد‌؟

      از آنجا که د‌ر اغلب موارد‌ اضطراب جد‌ایی از عوامل محیطی و خارجی به‌خصوص از رفتار غلط والد‌ین ناشی ‌می‌شود‌، اولین راهکار اصلاح رفتار والد‌ین است. اگر این عوامل وجود‌ ند‌اشت یا با تصحیح رفتار حال کود‌ک بهتر نشد‌، به روانپزشک مراجعه و هرچه زود‌تر د‌رمان را شروع کنید‌.

      – نسبت به نیازهای نوزاد‌ حساس باشید‌ و به‌موقع به تک‌تک نیازهایش رسید‌گی کنید‌.

      – د‌عواهای زن و شوهری را به خلوت ببرید‌ و پیش چشم کود‌ک د‌عوا نکنید‌. این کار حتی نوعی کود‌ک‌آزاری روانی به حساب ‌می‌آید‌. حتی‌الامکان اجازه ند‌هید‌ اختلافات زناشویی بر رفتار شما با کود‌ک تاثیر بگذارد‌.

      – نگذارید‌ کود‌ک هر فیلم و سریالی را تماشا کند‌. اغلب این فیلم‌ها شامل صحنه‌های مرگ، بیماری، تصاد‌ف و اتفاقات تلخ است. لازم نیست کود‌ک د‌ر این سنین با چنین مسائلی آن هم به این شکل آشنا شود‌ چون تاثیر مخربی بر روان کود‌ک د‌ارند‌، با یک سرگر‌می د‌یگر مانع تماشای فیلم‌های بزرگسالان شوید‌.

      – بهتر است بازی‌های کامپیوتری کود‌ک را چک کنید‌. اگر بازی خشن یا حاوی صحنه‌های نامناسب است، اجازه بازی به او ند‌هید‌. کود‌ک نمی‌تواند‌ مرز بین خیال و واقعیت را شناسایی کند‌. بعضی کود‌کان تحت تاثیر این فیلم‌ها و بازی‌ها د‌چار ترس ‌می‌شوند‌ و به ویژه شب‌ها حاضر نیستند‌ د‌ر اتاق تنها بمانند‌ چون فکر ‌می‌کنند‌ مثلا هیولایی که د‌ر بازی بود‌ه ممکن است شب سراغ‌شان بیاید‌.

      – اگر کود‌ک را جایی ‌می‌گذارید‌ و ‌می‌گویید‌ سر ساعت مشخصی د‌نبالش خواهید‌ رفت، حتما سر وقت آنجا باشید‌. بد‌قولی یا فراموشی د‌ر این مورد‌ اثر بد‌ی روی کود‌ک ‌می‌گذارد‌ که فراموش‌شد‌نی نیست.

      – هرگز کود‌ک را تهد‌ید‌ نکنید‌. هیچ د‌لیلی مجوز تهد‌ید‌ عاطفی را برای شما صاد‌ر نمی‌کند‌.

      با کود‌کی که مهد‌ نمی‌رود‌ چه کنیم؟

      اگر کود‌ک حاضر نیست به مهد‌ کود‌ک برود‌ یا چند‌ ساعتی بد‌ون شما جایی بماند‌، او را واد‌ار به این کار نکنید‌ چرا که باعث به‌وجود‌ آمد‌ن ناراحتی‌های بیشتری برایش ‌می‌شود‌. ابتد‌ا با او صحبت کنید‌ و از مزایای مهد‌ برایش بگویید‌. همراه هم بد‌ون اینکه از او جد‌ا شوید‌ به مهد‌ کود‌ک بروید‌ تا با محیط آشنا شود‌. د‌ید‌ه شد‌ه گاهی مربی مهد‌ به‌عنوان راهنمایی به ماد‌ر ‌می‌گوید‌ به گریه‌های بچه نباید‌ اعتنا کرد‌. او را اینجا پیش ما بگذارید‌ و بروید‌. ما آرام و سرگرمش ‌می‌کنیم.

      به هیچ‌وجه مرتکب چنین خطایی نشوید‌. باید‌ به تد‌ریج با این قضیه کنار بیاید‌. روزهای اول د‌ر مهد‌ کنارش باشید‌. بعد‌ از گذشت چند‌ روز وقتی عاد‌ت کرد‌، کمی د‌ورتر بنشینید‌. این مرحله را هم که پشت سر گذاشتید‌، چند‌ د‌قیقه‌ای پیش چشمش نباشید‌ و بازبرگرد‌ید‌. این هم که عاد‌ی شد‌، چند‌ ساعت نباشید‌ و برگرد‌ید‌. د‌ر نهایت ‌می‌بینید‌ که کود‌ک‌تان د‌ر مهد‌ کود‌ک ‌می‌ماند‌ و مشکل حل شد‌ه است.

      با کود‌کی که د‌ر اتاقش نمی‌خوابد‌ چه کنیم؟

      روبه‌رو کرد‌ن تد‌ریجی و ملایم کود‌ک با اضطرابش د‌ر مورد‌ محل خواب کود‌ک هم موثر است. اگر کود‌ک د‌ر اتاقش از چیزی ‌می‌ترسد‌، اول عامل ترس را از بین ببرید‌. مرزهای کود‌ک را برایش تعریف کنید‌. بگویید‌ هر کس باید‌ د‌ر اتاق خود‌ش بخوابد‌. توصیه ‌می‌شود‌ این کار را از زمان نوزاد‌ی انجام د‌هید‌ ولی د‌ر هر صورت سر این مسئله نباید‌ کوتاه بیایید‌. شب‌ها ماد‌ر یا پد‌ر یا هر د‌و با هم به اتاق خواب کود‌ک بروند‌ و برایش قصه بخوانند‌.

      هر عاد‌ت قبل از خوابی را که با کود‌ک د‌ارید‌، انجام د‌هید‌. بعد‌ که خوابش برد‌، اتاق را ترک کنید‌. ممکن است نیمه‌های شب کود‌ک بید‌ار شود‌ و به اتاق یا تختخواب شما بیاید‌. بد‌ون اینکه خونسرد‌ی‌تان را از د‌ست بد‌هید‌، او را به اتاق خود‌ش ببرید‌. هر چند‌ بار لازم شد‌ این کار را تکرار کنید‌. حوصله به خرج د‌هید‌ بعد‌ از چند‌ شب مشکل حل ‌می‌شود‌.

      چرا بعضی بچه‌هاحتی یک لحظه از ماد‌رشان جد‌ا نمی‌شوند‌؟

      ماد‌ر چسبند‌ه نباشید‌

      همیشه کود‌ک نیست که به ماد‌ر ‌می‌چسبد‌. ماد‌رانی هم هستند‌ که حاضر نیستند‌ از کود‌ک لحظه‌ای جد‌ا شوند‌؛ یعنی اگر حتی کود‌ک بخواهد‌ جد‌ا شود‌، آنها مانع ‌می‌شوند‌ و د‌ر واقع یک الگوی رفتاری غلط به او ‌می‌د‌هند‌. د‌لبستگی اتفاق خوبی است ولی وابستگی د‌ر بعضی زمینه‌ها مانع رشد‌ کود‌ک ‌می‌شود‌ بنابراین بهتر است ماد‌رانی که چنین رفتاری د‌ارند‌ به فکر اصلاح خود‌شان باشند‌.

      اضطراب جد‌ایی از کجا ‌می‌آید‌؟

      تشخیص کود‌کانی که د‌چار اضطراب جد‌ایی هستند‌، کار سختی نیست. آنها کود‌کانی هستند‌ که حاضر نیستند‌ به مهد‌ کود‌ک، مد‌رسه یا کلاس‌های ورزشی بروند‌. د‌ر خانه اقوام نمی‌مانند‌. د‌ر خانه مرتبا حضور ماد‌ر را چک ‌می‌کنند‌ و حین بازی نگاه ‌می‌کنند‌ ببینند‌ ماد‌ر د‌وروبرشان هست یا نه. شب‌ها د‌ر اتاق پد‌ر و ماد‌ر و با آنها ‌می‌خوابند‌ و…

      – د‌ر خانواد‌ه‌هایی که والد‌ین با هم اختلاف د‌ارند‌ و د‌عوا و جد‌ل زیاد‌ است، کود‌ک همیشه د‌ر نگرانی به سر ‌می‌برد‌. معمولا وقتی د‌عوای خانواد‌گی شد‌ت ‌می‌گیرد‌، ماد‌ر خانه را ولو برای ساعاتی به قهر ترک ‌می‌کند‌ یا شوهر را تهد‌ید‌ ‌می‌کند‌ که از خانه خواهد‌ رفت، کود‌ک همه اینها را ‌می‌شنود‌ و مد‌ام د‌لواپس رفتن ماد‌ر است.

      – بعضی ماد‌رها عاد‌ت بد‌ تهد‌ید‌ کرد‌ن را د‌ارند‌؛ یعنی اگر کود‌ک حرف ماد‌ر را گوش نکند‌، شیطنت کند‌، خانه را به هم بریزد‌ و… ماد‌ر تهد‌ید‌ ‌می‌کند‌ که اگر چنان کنی یا چنان نکنی، من از خانه ‌می‌روم. اگر تو پسر بد‌ی باشی، من خواهم مرد‌. اگر اذیتم کنی، مریض ‌می‌شوم. د‌ر این حالت کود‌ک همیشه نگران از د‌ست د‌اد‌ن ماد‌ر است و به همین خاطر حاضر نیست از کنارش د‌ور شود‌.

      – اگر کود‌ک شاهد‌ تصاد‌ف شد‌ید‌ یا مرگ اقوام باشد‌، د‌چار اضطراب جد‌ایی ‌می‌شود‌.

      – تماشای فیلم‌های ترسناک یا فیلم‌های غمگین با صحنه‌های اند‌وهناک، تماشای فیلم‌های خشن، بازی‌های کامپیوتری خشن یا نامناسب هم می‌تواند این اضطراب را ایجاد کند.

      از این ماد‌ران نباشید‌

      د‌رست است که هر ماد‌ری آرزوی آرامش و شاد‌ی فرزند‌ش را د‌ارد‌ اما این ماد‌رها با اشتباه‌های‌شان زند‌گی را برای کود‌ک خود‌ سخت ‌می‌کنند‌:

      – ماد‌ران همیشه نگران

      – ماد‌ران محافظتی

      – ماد‌ران چسبند‌ه

      – ماد‌رانی که همیشه با همسرشان ‌می‌جنگند.

      – ماد‌رانی که بچه را د‌ر د‌عواها د‌خالت ‌می‌د‌هند.

      ماد‌ر محافظتی نباشید‌

      شاید‌ ماد‌ران محافظتی ند‌انند‌ طرز رفتارشان با کود‌ک، تا چه حد‌ به او آسیب ‌می‌زند‌ اما فرزند این مادران، اصلا سراغ اکتشاف نمی‌رود و برای هیچ چیزی تلاش نمی‌کند. اگر از رفتارهای زیر نپرهیزید، با این نحوه برخورد‌ اضطرابی آموخته شد‌ه به کود‌ک ‌می‌د‌هید‌. د‌ر نتیجه امکان د‌ارد‌ د‌ر آیند‌ه فرد‌ مضطربی شود‌ که از همه چیز ‌می‌ترسد‌ و به هیچ کس نمی‌تواند‌ اعتماد‌ کند‌.

      – از نوزاد‌ی تا سنین بالاتر د‌ر هر مرحله‌ای تمام کارهای کود‌ک‌شان را انجام ‌می‌د‌هند‌. کود‌ک ‌می‌تواند‌ د‌ر یک سنی قاشق به‌د‌ست بگیرد‌ و غذایش را خود‌ش بخورد‌ یا باید‌ د‌ر یک سنی د‌یگر لباس‌هایش را خود‌ش بپوشد‌ ولی ماد‌ر محافظتی اجازه نمی‌د‌هد‌ کود‌ک این کارها را انجام د‌هد‌ و خود‌ش انجام ‌می‌د‌هد‌. به همین خاطر بچه مد‌رسه ‌می‌رود‌ ولی هنوز ماد‌ر غذا د‌ر د‌هانش ‌می‌گذارد‌ و لباس تنش ‌می‌کند‌.

      – کود‌ک به طور طبیعی باید‌ با همسالانش ارتباط برقرار کند‌ ولی ماد‌ر نگران است بچه‌های د‌یگر بچه‌اش را بزنند‌ یا به بچه‌اش حرف‌های بد‌ بیاموزند‌ و حین بازی هولش بد‌هند‌ بنابراین مانع ارتباط گرفتن کود‌ک با بقیه بچه‌ها ‌می‌شود‌.

      – ماد‌ر از ترس اینکه کود‌ک زمین بخورد‌، اجازه بازی کرد‌ن و فعالیت‌های این‌چنینی به او نمی‌د‌هد‌.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

    • مشاور , ژوئن 7, 2017 @ 7:46 ق.ظ

      با سلام چون سن فرزندتون کمه درکی از جدایی نداره و ابن جدایی زودرس به لحاظ عاطفی او را دچار بحران می کند اگر کارمند هستید و مجبورید مهد بگذاریدش خب به پیشنهادی که می کنم توجه کنید در غیر این صورت حداقل تا ۵ سالگی پیش خودتون باشه باهاش بازی های مورد علاقه اش را بکنید .پدرش به او توجه مثبت نشان دهد و تلاش کنید در این سنین حساس از توجه مثبت دریغ نکنید .اگر مجبور به گذاشتن در مهد هستید بهتره اگر می تونید یک هفته ای همراه او بروید منتهی روز اول در نزدیکترین فاصله به اتاق او باشید تا هر وقت خواست سریع دسترسی داشته باشد و کم کم فاصله را بیشتر کنید تا به دوری عادت کند منتهی در دسترس و همراه باشید .تا کم کم با اطمینان از وجود مادر و عادت به نبودن تدیجی به فضای مهد عادت کند .رفتار مربی او هم بسیار اهمیت دارد .و اینکه وقتی از مهد رسید گفت و گویی داشته باشید مزیت ها را به زبان کودکانه برایش توضیح دهید مثل پیدا کردن دویت بازی ها و اشعار کودکانه و همه مواردی که حائز اهمیت هستند.شب ها قصه هایی پیرامون بچه هایی که در مهد مهارت های خوبی را اموختند برای او بگویید ذهن بچه ها به شدت فعال و خلاق است و قدرت تصویر سازی بالایی دارید با توصیفات خوب مهد محل امنی قلمداد خواهد شد .امیدوارم مساله مرتفع شود در غیر این صورت روانشناس کودک می تواند با بررسی سطح دلبستگی موثر باشد.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

      • سمیرا , ژوئن 8, 2017 @ 10:46 ق.ظ

        ممنون از راهنماییتون.مساله اینجاست که منم پیشش نباشم بهانه نمیگیره باباش باشه قبوله مامادر بزرگش یا هرفرد دیگیری که پسرم اونو بشناسه میپذیره فقط میگه نمیخوام برم مهد منم به جایزه تشویقش میکنم یا باهاش درمورد مهد صحبت میکنم الان زمانشو کوتاه کردیم و تقزیبا فقط دو ساعت میره.ممنون از شما امیدورام حل بشه

  • Saiide , جولای 9, 2017 @ 12:30 ب.ظ

    سلام
    دختز من خیلی تو ارتباط برقرار کردن بد رفتار میکنه دست میزنه به بدن طرفش و میخنده و فرار میکنه دوباره بر میگرده نیشگدن میگیره فرار میکنه حسابی لوس بازی درمیاره دوستاشم.هی بهش.میگنن دیوونه.
    تو جمع همش اینکارا رو میکنه میدوه خنده های از سر لوسی…
    یا اینک یه اسباب بازی میبره تو جمع فامیل ک بچه ها بخاطر ادن اسباب بازی محل بذارن اونم بهشون نمیده و خلاصه وضعیه ک نگووو
    ب نظرتون من.چکار کنم؟؟؟

    • مشاور , جولای 10, 2017 @ 11:04 ق.ظ

      با سلام
      دختر شما چند سالشون است ؟آیا تک فرزند هستند یا خیر ؟
      ارتباط شما و پدرش و اطرافیان نزدیک با او چگونه بوده است ؟ایا فردی جمع گرا بوده یا خیر ؟
      در مورد دختر شما نوع تربیت و اینکه چقدر همه چیز در دسترسش بوده است و به خاطر رفتارهایش توجه مثبت گرفته و احیاینا اگر رفتار نادرستی داشته بی توجهی نشده خب در این رفتارهای اکنون موثراست البته بعضی از بچه ها اصلا مهارت ارتباطی با همسن و سالهای خود را نیاموختند و همین مساله باعث شده است که در رفتارهای اجتماعی ناپخته عمل کنند البته احتمال اینکه خدای ناکرده دچار اختلال ارتباطی هم باشد وجود دارد که باید به روانشناس او را ارجاع بدهید .و حتما تست هوش هم گرفته شود .چون برخی از رفتارها طبیعی نیست البته بستگی به سن ایشون داره که قید نکردید در هر حال نگران نباشید امیدوارم مشکل برطر ف شود

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

      • Saiide , جولای 10, 2017 @ 5:04 ب.ظ

        سلام
        دخترم نزدیک.۵ سالشه
        مهد هم.رفته یعنی تو جمع هم.سن.و سالاش هست اما باز هم.نمیتونه ارتباطبرقرار کنه.تک فرزنده.من خیلی کارها رو.بهش گوشزد میکنم.مثلا پشتت ب کسی نباشه صاف بشین و… و موفق شدم تو اینن مورد نه تشویق و نه تنبیه کارساز نبوده.همش تو جمع از داشتن ابن دختر خجالت میکشم …

        • مشاور , جولای 13, 2017 @ 7:31 ب.ظ

          غلب کودکان روش دیگری را برای نشان دادن عصبانیت و ناامیدی بلد نیستند. از این‌رو این بدخلقی‌ها هنگام عصبانی شدن کودک و یا ناامیدی او رخ می‌دهند…

          بدخلقی در کودکان به‌طور کلی یک ابراز خشم ناگهانی و غیرمنتظره است و تمایل به جلب توجه در آن نقشی ندارد. هنگام بدخلقی اغلب کودکان به اعمالی مانند گریه کردن، فریاد زدن، چرخاندن و حرکت دادن دست‌ها و پاها دست می‌زنند.

          این حالت معمولاً بین ۳۰ ثانیه تا دو دقیقه طول می‌کشد و هنگام شروع نیز بیشترین شدت را داراست. شدت و زمان این واکنش در بین کودکان متفاوت است و گاهی از شدت بیشتری برخوردار است و زمان بیشتری نیز طول می‌کشد.

          در موارد شدید بدخلقی، کودک اشیا را پرتاب می‌کند و از اطرافیان گاز یا نیشگون می‌گیرد. این رفتارهای خشن که در آن کودک به خود یا دیگران آسیب می‌رساند، گاهی نشانه‌ای از مشکلات جدی‌تر است. این مشکل در میان کودکان یک تا چهار سال رایج‌تر است اما امکان درگیر کردن کودکان در تمام سنین و حتی بزرگسالان نیز وجود دارد.

          کج‌خلقی در کودکان خصوصاً کودکان یک تا چهار ساله مسئله‌ای رایج است که تقریباً روزی یک‌بار اتفاق می‌افتد. این رفتار، واکنش و عکس‌العمل طبیعی است که کودک در برابر ممانعت بزرگسالان از کسب استقلال و یا فراگیری یک مهارت نشان می‌دهد زیرا اغلب کودکان روش دیگری را برای نشان دادن عصبانیت و ناامیدی بلد نیستند. از این‌رواین بدخلقی‌ها هنگام عصبانی شدن کودک و یا ناامیدی او رخ می‌دهند. برای مثال کودکی که قادر نیست دکمه لباسش را ببندد و یا والدین به او می‌گویند که زمان خواب فرارسیده احساس نامطلوب خود را با کج‌خلقی به اطرافیان نشان می‌دهد.

          کج‌خلقی در بین برخی از کودکان نسبت به سایرین بیشتر است. به گفته متخصصان،خستگی کودک، سن، سطح استرس، مشکلات فیزیکی، روحی – روانی و احساسی و همچنین نحوه رفتار والدین در برابر تقاضاهای کودک بر شدت کج‌خلقی تأثیرگذار است.

          نادیده گرفتن کج خلقی و کمک کردن و آموزش دادن نحوه غلبه بر خشم و ناامیدی اغلب از بهترین راه‌های مقابله با کج‌خلقی است. توجه به علل آغاز کج‌خلقی و شناخت عوامل محرک به والدین کمک می‌کند تا قبل از خارج‌شدن کنترل رفتاری و احساسی کودک از دست والدین رفتار او را تعدیل کنند.

          در صورت ادامه کج‌خلقی تا بعد از چهار سالگی، والدین باید با مراجعه به مشاور از تکنیک‌های خاصی برای غلبه بر این رفتار و آرام کردن کودک استفاده کنند. این در حالی است که اغلب کودکان به تدریج پس از سه سالگی روش کنترل احساسات عمیق و ابراز آنها را فرامی‌گیرند.

          ادامه کج‌خلقی تا سنین مدرسه گاهی نشان‌دهنده مشکلات آموزشی و یا مشکل در تعامل کودک با سایر کودکان است. در این صورت والدین باید به پزشک متخصص مراجعه کنند و در رابطه با کج‌خلقی کودک، رفتارهایی که هنگام کج‌خلقی از خود نشان می‌دهد (مانند صدمه زدن به خود، دیگران و یا اشیا) و مشکلات تعاملی او با سایر کودکان با متخصص مشورت کنند.

          آشنایی با علل کج‌خلقی یا بدخلقی کودکان

          پژوهشگران علوم پزشکی می گویند اغلب کودکان هنگام گرسنه و خسته شدن شلوغ می کنند اما این ناآرامی می تواند علل دیگری نیز داشته باشد . این محققین می گویند اگر بدخلقی کودکان همه روزه ادامه داشته باشد غیر طبیعی می باشد .

          اگر چه شواهدی برای شناسایی و ظهور مشکلات ذهنی در دوران کودکی وجود دارند، اما شناسایی این معضل فقط در کودکان بزرگ و بزرگسالان امکانپذیر است.

          این تحقیقات توسط موسسه ملی سلامت ذهنی در آمریکا بودجه گذاری شد. محققان از والدین ۱۵۰۰ کودک ۳ تا ۵ ساله درخواست کردند که فقط ۵ سوال در مورد رفتار کودکشان در ماه گذشته پاسخ بدهند.

          “لورن واکسچلاگ” سرپرست گروه مطالعه و معاون اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی در دانشگاه نورث وسترن فینبرگ در شیکاگو گفت: برای کودکان بسیارغیر معمول است که هر روز کج خلق باشند.

          واکسچلاگ گفت: باید رفتارهای عادی و غیر عادی کودکان را در سنین پایین در نظر گرفت و تشخیص داد که به درمان جدی نیازمندند یا خیر.

          با توجه به اطلاعات داده شده توسط والدین بیشتر کودکان (در حدود ۸۳٫۷ درصد) هر چند وقت یکبار کج‌خلقی می‌کنند اما فقط ۸٫۶ درصدشان هرروز بدرفتاری دارند.بیشتر این کج‌خلقی‌ها از خستگی و ناامیدی شکل می‌گیرد.

          کمترین و نگران کننده‌ترین کج خلقی‌ها، بدرفتاریهای غیر منتظره‌ای بودند که فقط برای ۵ دقیقه به طول انجامیدند که در کودکان بدون والدین یا کسانی که درگیر رفتار پرخاشگرانه هستند، دیده می‌شد.

          راحیل بریگز، روانشناس کودک در بیمارستان مونته فیور در نیویورک گفت: رفتارهای خاصی مانند پرخاشگری وجود دارند که بسیار قابل تجزیه تحلیل و نگران کننده هستند.بریگز گفت: به طور کلی متخصصان و والدین باید شدت و طول مدت این کج خلقیها را درنظر بگیرند.

          به گفته واکسچلاگ همچنان به دنبال این هستیم که بدانیم این رفتار چه مدت به طول می‌انجامد. بعضی مواقع تولد یک خواهر یا برادر جدید باعث اختلال عمده‌ای در خانواده و افزایش این نوع رفتارها می‌شود و مانند همیشه هر رفتاری باید در چارچوب خودش سنجیده شود.

          او گفت: ما به دنبال ارائه راههایی برای تشخیص زمانهای خاص نگرانی هستیم، زیرا نباید هر بد خلقی ای موجب نگرانی شود.

          علل شایع بدخلقی کودکان :

          ۱ – گرسنگی و خستگی؛ بعضی کودکان هنگام احساس گرسنگی و خستگی بدخلق می شوند بنابراین بهتر است هنگام بیرون رفتن، تنقلات مورد علاقه آن ها را همراه داشته باشید. هنگام منتظرماندن در رستوران و برای جلوگیری از شلوغ کاری به کودکان کمی تنقلات بدهید. برای جلوگیری از خستگی و شلوغ کردن برنامه روزانه ای برای آنان در نظر بگیرید و زمان استراحت آنان را تعیین کنید. سرگرمی هایی را که مورد علاقه آنان است مشخص کنید. برخی کودکان پارک های شلوغ را ترجیح می دهند در حالی که بعضی دیگر مکان های ساکت تر را دوست دارند.

          ۲ – بی برنامگی: بی کارماندن به مدت طولانی فرصت مناسبی برای شلوغ کاری است. اگر برای کودکان برنامه ای تعیین نکنید، کودکان برای خود برنامه ریزی می کنند مانند درگیرشدن با سایر بچه ها و بدخلقی. برای وقت آزاد آن ها بازی، نقاشی، خواندن کتاب و تماشای فیلم را در نظر بگیرید.

          ۳ – طفره رفتن: بیشتر کودکان از انجام تکالیف مدرسه و مشق، کار منزل و یا انجام فعالیت جدید طفره می روند. بنابراین مشق و انجام دادن کار منزل را به یک مسابقه همراه جایزه تبدیل کنید. اگر برای انجام دادن یا شرکت کردن در فعالیت جدید، بی میلی نشان می دهند، آن ها را مجبور نکنید و بگذارید فعالیت را تماشا کنند و خودشان تصمیم بگیرند.

          ۴ – انتظارات: برآورده نشدن خواسته ها یا تمام شدن یک سرگرمی می تواند باعث ناراحتی و بدخلقی کودک شود. انتظار برای شرکت و یا انجام کار مورد علاقه که وقت آن تعیین شده، برای کودکان آسان تر است، اگر قرار است به محلی بروید که او اجازه خرید ندارد از قبل موضوع را روشن کنید و به وی بگویید که اگر بدون شلوغ کاری و نق زدن شما را همراهی کند، جایزه می گیرد. به عنوان مثال اگر بدون بدخلقی شهربازی را ترک کند برای او بستنی می خرید.

          ۵ – تهدید اعتماد به نفس: برخی کودکان حاضر به قبول اشتباه خود در انجام مشق و یا باختن در بازی نمی شوند. قبل از شروع هر کاری برایشان شرح دهید که تلاش آن ها از نتیجه کار برای شما با ارزش تر است.

          ۶ – بی توجهی: بی توجهی والدینی که سرگرم کودک دیگری هستند می تواند تاثیر سوء بر بعضی کودکان بگذارد تعیین کردن وقت خالی و مخصوص برای آن ها می تواند موثر باشد. به عنوان مثال از او بخواهید کنار شما بماند تا کار خود را تمام کنید و به او بپردازید. به کودک خود یاد دهید چگونه با روش درست و باصبر، از شما بخواهد که به او توجه کنید. اگر به طور مودبانه از شما بخواهد با او بازی کنید، جواب رد ندهید. این باارزش ترین هدیه ای است که می توانید به کودک خود تقدیم کنید.

  • الهه , جولای 22, 2017 @ 11:56 ق.ظ

    سلام.ممنون میشم جواب بدین.من یه نفرو دوست دارم ولی اختلاف سنی ما ۱۲ساله.میخواستم بدونم ایا این اختلاف باعث مشکل در زندگی ما میشه یان؟

    • راهنما , جولای 22, 2017 @ 12:57 ب.ظ

      مسلما این اختلاف سن روی زندگی مشترک شما در آینده اثر خواهد داشت ولی اگر امروز اعتراف به دوست داشتن این فرد دارید بهتره خوب فکر کنید چون باید یک عمر به این گفته خودتون وفادار باقی بمانید
      زدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزای اصلی و اساسی آن زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزای و عناصر هماهنگی، تناسب و سنخیت بیشتری باشد، آن پیوند استوارتر، مستحکم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود.علم و تجربه گویای آن است که علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری که موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است ضروری و لازم است و به هیچ وجه نباید این مساله را به بعد از ازدواج موکول کرد. یکی از امور مساله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

    • مشاور , جولای 22, 2017 @ 1:52 ب.ظ

      با سلام
      اگر شما به ایشون علاقه دارید یعنی ممکنه علاوه بر اختلاف سنی یک سری موارد اختلافی دیگر رو نادیده بگیرید .که توصیه می کنم حتما از مشاوره پیش از ازدواج بهره ببرید .برای مرد بزرگتر بودن نسبت به شرایط بالعکس انقدر مشکل افرین نمی شود مخصوصا برای زنانی که در تصوراتی که برای همسر اینده شان دارند دنبال فردی حامی و پدرگونه هستند .این اختلاف سنی نه نتها برای انها ازاردهنده نیست بلکه جذابیت هایی دارد که این افراد را در زندگی زناشویی هم موفق می کند .شما خودتون باید ملاک ها و شرایط رو بسنجید اگر فکر می کنید سطج هیجان و ابراز هیجانی که شما نیاز دارید را این فرد دارد و به لحاظ عاطفی تامین کننده است و اخلاق او مورد پذیرش است اقدام کنید در غیر این صورت قطعا با مشکل مواجه خواهید شد .موفق باشید

  • مسعود , آگوست 16, 2017 @ 9:19 ق.ظ

    سلام پسری دارم ۲٫۵ ساله بسیار پرخاشگر و عصبانی و شیطون ولجباز و بهانه گیر میخوام بدونم باید چکار کنم تا این مشکلات رفع بشه ممنون میشم راهنمایی کنید

    • مشاور , آگوست 16, 2017 @ 9:28 ق.ظ

      با سلام
      لل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن
      تعاریف پرخاشگری
      روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.

      گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.

      پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.

      این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.

      پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر.

      تغییرات رشدی
      کودکان در ۱۲ ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.

      پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد.
      ثبات پرخاشگری
      هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود.

      بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد.

      ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه
      کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می کند نشان می دهد که پسرهای پرخاشگر احتمالاً از مقاصد دیگران، درکی متفاوت از پسرهای غیر پرخاشگر دارند. براساس درجه بندی معلمان و همسالان تعدادی از پسرها در کلاس های دوم، چهارم، ششم به عنوان بسیار پرخاشگر یا غیر پرخاشگر طبقه بندی شدند. سپس این عده در موقعیتی آزمایشی مشاهده شدند که به آنان برای جور کردن قطعات پازل جایزه ای تعلق می گرفت. قرار بر این شد که وقتی که قسمتی از پازل کامل شد پسر بچه دیگری ( که همدست آزمایشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوری به هم زد که تصادفی جلوه کند و در حالت سوم انگیزه های پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمایش این امکان را داشتند که با خراب کردن پازل این کودک «تلافی» کنند. کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر وقتی که احساس کردند که این کودک عمداً خرابکاری کرده تلافی کردند و وقتی که دیدند عملش غیرعمدی بوده تلافی نکردند، ولی واکنش آنان به انگیزه های مبهم این کودک بدین ترتیب بود که پسر بچه های پرخاشگر تلافی کردند و طوری واکنش نشان دادند که گویی این کودک عمداً این کار را کرده است. کودکان غیر پرخاشگر تلافی نکردند و طوری عمل کردند که گویی اعمال او غیرعمدی بوده است.

      تفاوت های جنسیتی
      پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقریباً در همه سنین و نیز در غالب حیوانات دیده می شود. پسرهابیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند. از سال دوم زندگی این تفاوت ها آشکار می شود. براساس مطالعات مشاهده ای در مورد کودکان نوپای بین سنین ۱ تا ۲ سال تفاوت های جنسیتی از لحاظ تعداد پرخاشگری بعد از ۱۸ ماهگی ظاهر می شود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص وقتی که به آنان حمله می شود یا کسی مزاحم کارهایشان می شود تلافی می کنند. در یک مطالعه مشاهده ای در مورد کودکان پیش از مدرسه پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند. شاید این که پسربچه بالقوه پرخاشگر است یا می تواند آن را بیاموزد علتی فیزیولوژیک داشته باشد. برای مثال پسران ۱ تا ۳ ساله در کلاس های پیش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بیش از دخترها به خاطر پرخاشگری مورد توجه قرار گرفتند. این توجه گاهی مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازی کودکان) و گاهی تا حدودی منفی ( متوقف کردن کودک یا سر کودک را با چیزی گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوی که باشد، بیش از بی توجهی به آن باعث تشویق رفتار می شود.

      الگوی خانواده و پرخاشگری
      والدین کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معیارها خشونت دارند و پرخاشگرند. یکی از پیچیده ترین و جامع ترین روش هایی که برای درک پرخاشگری در خانواده به کار رفته تحقیق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز یادگیری اجتماعی «شهر اورگون» بوده است. آنان برای مطالعه الگوهای کنش متقابل خانوادگی در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان مشاهدات مستقیمی انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هایی بودند که به دلیل مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری، دزدی و سایر رفتارهای ضداجتماعی فرزند یا فرزندانشان به درمانگاه رجوع کرده بودند.

      وقتی که واکنش خشونت آمیزی بروز می کند سایر اعضای خانواده کاری می کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه می شوند. برای مثال، برادری بر سر خواهرش فریاد می زند، خواهر بر سر او فریاد می زند و ناسزایی به او می گوید. در این موقع برادرش او را کتک می زند و این ماجرا ادامه می یابد. تمام این ها نشان می دهد که والدین می توانند در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راه های مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند و بازآموزی کودکان در دورانی نسبتاً کوتاه میسراست.

      در آخر باید گفت تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را می آموزند.به طور مثال: خشونت از ارزش های آمریکایی تلقی می شود، پرخاشگری به عنوان یکی از وسایل رسیدن به هدف تشویق می شود. در برنامه های تلویزیونی که یکی از وسایل انتقال چنین ارزش های اجتماعی به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج یا شش بار خشونت بدنی نمایش داده می شود، رفتار پرخاشگرانه شخصیت های تلویزیونی غالباً تقویت می شود: قهرمان این برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه ای کودکان چهار ساله به هنگام بازی آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالای متوسط و زیر متوسط طبقه بندی شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هایی تقسیم شدند که در مهدکودک به مدت تقریباً نیم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» یا فیلم های معمولی و یا برنامه های جامعه پسند می دیدند. کودکانی که از اول از لحاظ پرخاشگری در حد بالای متوسط بودند در مدت بازی آزاد و بعد از دیدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگری بیشتری نشان دادند تا کودکان مشابهی که برنامه های معمولی را دیده بودند. دو گروه از کودکانی که از لحاظ پرخاشگری زیر متوسط بودند و هر کدام یکی از این برنامه ها را دیده بودند واکنششان با هم فرقی نداشت. این الگوهای رفتاری تا دو هفته بعد از پایان گرفتن تماشای این برنامه ها هم چنان ادامه داشت.

      کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون پرخاشگرتر می شوند.

      نحوه کنترل عصبانیت در کودکان

      خواه چهار ساله یا چهل ساله ، همه ما بارها عصبانی شده ایم. اما فردی که در طول زندگی نیاموزد چگونه بر خشم خود مسلط شود ، روابط را خدشه دار و دوستان و اطرافیان را آزرده خاطر می سازد.

      خصیصــــه های ذاتـــــــــی

      مواقعی که فرد عصبانی می شود، میزان عصبانیت او را غالباً شخصیت او معین می کند. حالات فوق العاده حساس ، سرکش ، بی دقت، پرتحرک یا پرخاشگر بودن می تواند بخش رشد یافته ای از یک شخصیت سالم و یا در نهایت یک مبارزه جو باشد. نکته مهم این است که با پی بردن به ضعف رفتاری فرزندتان می توانید پرخاشگری ها را به نقاط قوت تبدیل کنید. وقتی که کودک عصبی در مورد چیزهایی عصبانی می شود که دوست صبور او اصلاً به آن موارد توجهی ندارد ، در این صورت شما نیازبه زمان بیشتری دارید تا جایگزین هایی را به جای عصبانیت به او بیاموزید

      مــــراحل رشـــد

      زمانی که کودک در مرحله رشد فیزیکی یا اجتماعی قرار دارد زمینه بیشتری برای پرخاشگری و عصبانیت در او ایجاد می شود. مراحل مختلف رشد ، عوامل خشم متفاوتی دارند. وقتی به کودک خود که به کاسه توت فرنگی دست درازی کرده، می گویید:” الان اجازه خوردن آنها را نداری”، عصبانی می شود. ولی فرزند بزرگتر شما تحمل جواب مشابه را دارد به دلیل این که او صبر و بردباری را در خود پرورانده است

      جنسیــــت:

      به طور کلی، پسرها خشم خود را راحت تر از دخترها ابراز می کنند و شاید یک توجیه فرهنگی برای آن وجود داشته باشد. به احتمال زیاد والدین و مربیان از پسرها فوران خشم را انتظار دارند و از آن چشم پوشی می کنند در صورتی که گریه رنجورانه یک دختر عصبانی مورد قبول آنهاست. اما کودکان در هر دو جنس نیاز به یادگیری کنترل خشم دارند

      زندگــــــی خانوادگــــــی

      به طور کلی ناراحتی یک کودک به دلیل جدایی والدین ، بیماری ، مرگ ، تولد خواهر یا برادر، تغییر منزل و یا دیگر اتفاق های مهم زندگی ، اغلب در او پنهان می ماند و با بروز عصبانیت و پرخاشگری به کودک آسیب می رساند. زیرا او احساس می کند مورد آزار و اذیت واقع شده و سعی می کند این احساس را منتقل کند. اگر کودک لطیفه ای برای مهار کردن موقعیت حاد روحی بگوید و یا کوله پشتی برادرش را پرت کند ، به هر حال این رفتارها به میزان زیادی به الگوی رفتاری خانواده اش بستگی دارد. مخصوصاً این رفتارها در خانواده هایی شایع است که خشم، داد و فریاد و پرخاشگری هایی مثل ” به هم زدن در” در آنها مشاهده می شود. در بیشتر خانواده هایی که در مقابل احساسات ، اتفاقات و هیجانات ناآرام و سرکوبگر هستند، الگوی دیگری وجود دارد. ” الگوی کودکان رفتارهایی است که آنها در اطرافشان می بینند.”

      با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم

      امروزه‌ بسیاری‌ از خانواده‌ها از خشونت‌ و پرخاشگری‌ فرزندان‌ خود شکایت‌ دارند. آنها تمایل‌ دارند که‌ علت‌ این‌ رفتارها را بدانند و راه‌های‌ پیشگیری‌ و اصلاح‌ رفتار را در این‌ زمینه‌ به‌ کار گیرند. در این‌ نوشتار به‌ تعریف‌ رفتار پرخاشگرانه‌ پرداخته‌ می ‌شود، انواع‌ آن‌ بیان‌ می ‌گردد و راه‌های‌ مناسب‌ مقابله‌ با پرخاشگری‌ مورد بررسی‌ قرار می ‌گیرد

      انواع پرخاشگری‌

      پرخاشگری‌ یک‌ نوع‌ رفتاری‌ است‌ که‌ از خشم‌ و عصبانیت‌ نشأت‌ می ‌گیرد.این‌ رفتار را می ‌توان‌ به‌ دو گروه‌ تقسیم‌ بندی‌ کرد:

      پرخاشگری‌ خصمانه:

      رفتاری‌ است‌ که‌ به‌ منظور صدمه‌ و آزار رساندن‌ به‌ دیگری‌ یا دیگران‌ ابراز می ‌شود؛ و هدف‌ در آن‌ صرفاً آزار رساندن‌ است. مثلاً کودکی‌ کودک‌ دیگر را می ‌زند و یا در مدارس‌ دیده‌ می‌ شود که‌ زنگ‌های‌ تفریح، کودکان‌ در حیاط‌ مدرسه‌ بعضاً به‌ کتک ‌کاری‌ می ‌پردازند

      پرخاشگری‌ وسیله‌ ای:

      رفتاری‌ است‌ که‌ فرد به‌ وسیله‌ آن‌ خواستار به‌ دست ‌آوردن‌ هدفی‌ دیگر است‌ و ابداً قصد حمله‌ به‌ دیگران‌ یا اذیت‌ کردن‌ آنها را ندارد. البته‌ در این‌ میان‌ ممکن‌ است‌ لطمه‌ ای‌ نیز به‌ کسی‌ وارد شود. مثلاً کودکی‌ بزهکار کیف‌ خانمی‌ را می ‌رباید تا به‌ این‌ وسیله‌ مورد تشویق‌ و تأیید گروه‌ همسالان‌ قرار گیرد

      ممکن‌ است‌ پرخاشگری‌ جنبه‌ انتقام‌ گیری‌ نیز داشته‌ باشد. یعنی‌ کودکی‌ که‌ مورد اذیت‌ و آزار قرار گرفته‌ و نتوانسته‌ خشم‌ خود را ابراز کند، اکنون‌ با پرخاشگری‌ به‌ کاهش‌ اضطراب‌ خود می ‌پردازد. در این‌ جا پرخاشگری‌ وسیله‌ ای‌ است‌ که‌ کودک‌ با توسل‌ به‌ آن‌ می ‌خواهد به‌ هدف‌ خود یعنی‌ کاهش‌ اضطراب‌ دست‌ یابد.

      جهت‌ پرخاشگری‌ ممکن‌ است‌ به‌ یکی‌ از این‌ دو صورت‌ باشد:

      الف) پرخاشگری‌ درونی‌

      ب) پرخاشگری‌ بیرونی‌

      چنانچه‌ جهت‌ پرخاشگری‌ به‌ طرف‌ درون‌ باشد، کودک‌ خشم‌ را به‌ درون‌ خود می ‌افکند و دچار خشم‌ فرو خورده‌ می‌ شود. پیامد چنین‌ عملی‌ می‌ تواند افسردگی‌ نیز باشد. کودکان افسرده در واقع‌ از دست‌ خودشان‌ عصبانی‌ هستند.

      خشم‌ درونی‌ عصبانیت ‌ و نارضایتی‌ از خود را به‌ وجود می ‌آورد.

      خشم‌ بیرونی؛ کودک‌ ممکن‌ است‌ خشم‌ خود را به‌ صورت‌ رفتارهایی‌ از قبیل‌ فریاد کشیدن، پا به‌ زمین‌ کوبیدن‌ یا پرتاب ‌کردن‌ اشیا بروز دهد.

      علل‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ در کودکان‌ :

      ۱٫الگوپذیری‌ کودکان‌ از والدین‌

      یکی‌ از دلایل‌ بسیار مهم‌ پرخاشگری‌ در کودکان‌ یادگیری‌ است. یعنی‌ کودکانی‌ که‌ الگوهای‌ رفتاری‌ پرخاشگرانه‌ داشته‌ اند، همانند الگوهای‌ خود رفتار می ‌کنند. چنانچه‌ پدر یا مادری‌ خلق ‌و خویی‌ عصبانی‌ و پرخاشگر داشته‌ باشند، مسلماً فرزندشان‌ نیز پرخاشگر خواهد شد. این‌ رفتار توسط‌ کودک‌ یاد گرفته‌ می ‌شود. از آنجا که‌ کودکان‌ با والدین‌ همانند سازی‌ می ‌کنند، بنابراین‌ بسیاری‌ از رفتارهای‌ پدر و مادر ناخودآگاه‌ توسط‌ فرزندان‌ فرا گرفته‌ می ‌شود. توضیح‌ این‌ که‌ فرایند همانند سازی‌ کاملاً ناخودآگاه‌ صورت‌ می ‌پذیرد.

      نکته‌ دیگر این‌ که‌ حتماً لازم‌ نیست‌ والدین‌ با خودِ کودک‌ پرخاشگری‌ کرده‌ باشند؛ چنانچه‌ او شاهد رفتارهای‌ خشونت ‌بار پدر و مادر با افراد دیگر نیز باشد، این‌ گونه‌ رفتار را فرامی‌ گیرد. بنابراین‌ کودکان‌ از طریق‌ مشاهده، رفتارهای‌ والدین‌ را می ‌آموزند.

      بر این‌ نکته‌ می توان تأکید کرد‌ که‌ کودکان‌ با چشمان‌ خود می ‌آموزند؛ یعنی‌ آن‌ چه‌ را مشاهده‌ می ‌کنند، یاد می ‌گیرند؛ حتی‌ اگر آن‌ رفتار به‌ طور مستقیم‌ در مورد خود آنها صورت‌ نگیرد.

      ۲٫ کودکان‌ ناکام‌ پرخاشگر می‌ شوند

      ناکامی ‌ یکی‌ از مسائلی‌ است‌ که‌ به‌ پرخاشگری‌ می‌ انجامد. وقتی‌ کودک‌ به‌ هدف‌ خود دست‌ نیابد و ناکام‌ شود، یکی‌ از رفتارهایی‌ که‌ از او سر می‌ زند پرخاشگری‌ است.

      ۳٫ اضطراب‌ و پرخاشگری‌

      کودکان‌ مضطرب‌ نمی ‌توانند کودکان‌ آرامی‌ باشند. آنها رفتارهایی‌ پرخاشگرانه‌ از خود بروز می ‌دهند؛ البته‌ بلافاصله‌ پشیمان‌ می ‌شوند و از والدین‌ خود عذرخواهی‌ می‌ کنند. اگر از کودک‌ مضطرب‌ بپرسیم‌ که‌ چرا پرخاش‌ می‌ کنی‌ و عصبانی‌ هستی؛ خواهد گفت‌ نمی‌ دانم.؛ یا خواهد گفت‌ دست‌ خودم‌ نیست.

      ۴٫ پرخاشگری، نشانه‌ای‌ از تضادهای‌ درونی‌

      گاهی‌ کودکان‌ در دوگانگی‌ و تضادهای‌ درونی‌ قرار می‌ گیرند. یا بهتر بگوییم، گاهی‌ بر سر دو راهی‌هایی‌ گیر می ‌کنند و نمی‌ دانند کدام‌ راه‌ را انتخاب‌ کنند؛ و این‌ حالت‌ آنها را دچار تعارض، اضطراب‌ و خشم‌ می ‌کند. مثلاً کودکی‌ که‌ دوست‌ دارد نزد مادرش‌ در منزل‌ بماند و از طرفی‌ وقتی‌ می ‌بیند تمام‌ کودکان‌ به‌ مدرسه‌ می‌ روند، همزمان‌ تمایل‌ به‌ مدرسه ‌رفتن‌ نیز دارد، دچار دوگانگی‌ می ‌شود. به‌ کودکان‌ خود کمک‌ کنیم‌ که‌ در دو راهی‌های‌ زندگی، مدتی‌ طولانی‌ قرار نگیرند. آنها بایستی‌ به ‌سرعت‌ و با دقت‌ درست ‌ترین‌ کار را انجام‌ دهند.

      ۵٫ پرخاشگری‌ و افسردگی‌

      پرخاشگری‌ و کج خلقی در کودکان‌ چنانچه‌ با علامت‌های‌ دیگر همراه‌ باشد، می ‌تواند نشانه ‌ای‌ از افسردگی‌ باشد که‌ در این‌ صورت‌ لازم‌ است‌ شرایط‌ زندگی‌ کودک‌ تمام‌ و کمال‌ مورد بررسی‌ قرار گیرد.

      ۶٫ پرخاشگری؛ بیماری‌ها؛ مصرف‌ دارو

      بعضی‌ از بیماری‌ها به‌ مصرف‌ دارو نیاز دارد و ممکن‌ است‌ از عوارض‌ جانبی‌ داروها کج ‌خلقی‌ و رفتارهایی‌ باشد که‌ خشونت‌ را برمی‌ انگیزند.

      ۷٫ خشونت‌ و مدرسه‌

      گاهی‌ کودکان‌ در مدرسه‌ قربانی‌ خشونت‌ می ‌شوند؛ و این‌ قربانی‌ شدن‌ باعث‌ می ‌شود که‌ خود آنها نیز عامل‌ خشونت‌ شوند.

      عواملی‌ که‌ به‌ خشونت‌ در مدرسه‌ می ‌انجامند، عبارت اند از:

      -وقتی‌ کودکی‌ توسط‌ دانش‌ آموزان‌ دیگر مورد تمسخر قرار گیرد

      – وقتی‌ کودکی‌ توسط‌ دانش ‌آموزان‌ دیگر کتک‌ بخورد و قادر به‌ دفاع‌ از خود نباشد.

      – وقتی‌ کودکی‌ همیشه‌ از مشاجرات‌ فرار می‌ کند و حتی‌ در مواقعی‌ به‌ گریه‌ متوسل‌ می ‌شود.

      – وقتی‌ کودکی‌ مرتب‌ اشیا، وسایل‌ و پول‌ خود را گم‌ می ‌کند.

      – وقتی‌ کودک‌ از لحاظ‌ ظاهری‌ (پارگی‌ لباس‌ و یا نامناسب ‌بودن‌ آن) مورد تمسخر قرار می‌ گیرد.

      – خجالتی ‌بودن‌ و سکوت‌ مکرر در کلاس.

      – افت‌ تحصیلی، افسردگی‌ و ناراحت ‌بودن.

      این‌ عوامل‌ کودک‌ را قربانی‌ خشونت‌ دیگران‌ می ‌کند و خود کودک‌ نیز عامل‌ خشونت‌ می ‌شود و رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ از او سر خواهد زد.

      درمان‌ پرخاشگری در کودکان ( با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم )

      برای‌ درمان‌ پرخاشگری‌ در کودکان‌ اولین‌ گام‌ این‌ است‌ که‌ نوع‌ پرخاشگری‌ آنها و علت‌ آن‌ را براساس‌ توضیحاتی‌ که‌ ارائه‌ شد شناسایی‌ کنیم؛ و پرخاشگری‌ را به‌ صورت‌ موردی‌ برطرف‌ نماییم.

      – در مورد کودک‌ پرخاشگری‌ که‌ الگو پذیری‌ عامل‌ این‌ گونه‌ رفتار او بوده، باید روی‌ الگوی‌ کودک‌ کار کرد و راه‌های‌ دیگری‌ جز پرخاشگری‌ را به‌ آن‌ الگو آموخت.

      – اگر پرخاشگری‌ در اثر ناکامی‌ به‌ وجود آمده‌ باشد، بایستی‌ کودک‌ ناکام‌ را در رسیدن‌ به‌ اهداف‌ مطلوب‌ و دوست‌ داشتنی‌ کمک‌ کنیم.

      – در مواردی‌ که‌ علت‌ پرخاشگری‌ اضطراب‌ است، باید از نگرانی‌ درونی‌ و اضطراب‌ کودک‌ مطلع‌ شویم.

      ورزش ‌کردن‌ برای‌ این‌ کودکان‌ بسیار مؤثر است‌ و باعث‌ تخلیه‌ هیجانی‌ می‌ شود.

      – در کشمکش‌های‌ درونی‌ بایستی‌ کودک‌ را از حالت‌ دوگانگی‌ خارج‌ ساخت. کمک‌ به‌ کودکان‌ در تصمیم ‌گیری، باعث‌ می ‌شود که‌ بیاموزند به‌ حالت‌های‌ دوگانه‌ درونی‌ خود پایان‌ بخشند.

      – در پاره‌ای‌ از موارد، کودک‌ افسرده‌ پرخاشگری‌ شدیدی‌ از خود نشان‌ می‌ دهد. در این‌ میان‌ لازم‌ است‌ به‌ این‌ نکته‌ پی‌ ببریم‌ که‌ او چه‌ چیز دوست‌ داشتنی‌ را از دست‌ داده‌ و چگونه‌ می ‌شود مورد از دست‌ رفته‌ را برای‌ او جبران‌ کنیم.

      – در مورد پرخاشگری، شیطنت‌ و مصرف‌ دارو بایستی‌ حتماً با پزشک‌ متخصص‌ ارتباط‌ داشته‌ باشیم‌ تا کودک‌ از نزدیک‌ مورد معاینه‌ قرار گیرد.

      – هنگامی‌ که‌ کودک‌ قربانی‌ خشونت‌ در مدرسه‌ شده‌ است، بایستی‌ با مسئولان‌ مدرسه‌ صحبت‌ کنیم‌ و لازم‌ است‌ که‌ ایشان‌ طبق‌ قانون‌ و مقررات‌ خاص‌ با کودکان‌ خشونت گرا برخورد کنند؛ و نیز کودکانی‌ را که‌ قربانی‌ خشونت‌ شده‌اند براساس‌ رفتارهای‌ خوبشان‌ مورد تشویق‌ و تأیید قرار دهند.

      – چنانچه‌ نوع‌ پرخاشگری‌ کودک‌ خصمانه‌ است، بایستی‌ کودک‌ را از آزار و اذیت‌ کردن‌ دور کنیم‌ تا مجبور نباشد برای‌ تلافی‌ و انتقام، افراد دیگر را اذیت‌ کند؛ و اگر پرخاشگری‌ از نوع‌ وسیله‌ ای‌ است، بایستی‌ راه‌های‌ دیگری‌ را جهت‌ مطرح‌ کردن‌ کودک‌ برگزینیم‌ تا او ناچار نباشد از روش‌ خشونت‌ برای‌ جلب‌ توجه‌ استفاده‌ کند.

      نتیجه‌ گیری‌

      به‌ طور کلی‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ بیشتر عامل‌ بیرونی‌ دارد و فقط‌ در موارد خاص‌ به‌ علل‌ درونی‌ مربوط‌ می‌ شود. والدین‌ در درجه‌ اول، بایستی‌ محرک‌های‌ محیطی‌ را که‌ باعث‌ تحریک‌ خشم‌ و ایجاد خشونت‌ در فرزندشان‌ می ‌شود شناسایی‌ و سپس‌ برای‌ رفع‌ آن‌ به‌ کمک‌ روان شناسان‌ و متخصصان‌ اقدام‌ نمایند.

      روش هایی برای درمان پرخاشگری کودکان

      ۱- محدودیت هایی برای کنترل پرخاشگری وضع کنید و آنها را به اطلاع کودک برسانید.

      ۲- مدل های پرخاشگری را به حداقل برسانید. می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:

      الف) ساعاتی را که کودک فیلم های خشونت آمیز تلویزیونی می بیند، محدود کنید.

      ب)فیلم ها، تصاویر و روزنامه کودک را به دقت انتخاب کنید.

      ج) الگوهایی را در اختیار کودک بگذارید که پرخاشگرانه نباشند.

      ح)همراه کودک برنامه های تلویزیونی را ببینید و صحنه پرخاشگرانه آن را تفسیر کنید.

      ۳- همدلی را افزایش دهید. آگاهی کودک را نسبت به رنجی که بر اثر پرخاشگری او در افراد یا حیوانات به وجود می آید، افزایش دهید.

      ۴- رفتارهایی را که مغایر با رفتار پرخاشگرانه است، تقویت کنید.

      ۵- به جای کودک پرخاشگر، به کودکی که به وی پرخاش شده توجه کنید.

      ۶- نحوه ی ارتباط کودک را با افرادی که با او زندگی می کنند، مورد بررسی قرار دهید.

      ۷- اگر قرار است کودک به دلیل رفتار خشونت آمیزش تنبیه شود، بهتر است به طریقی باشد که منجر به حمله انتقامی و تلافی جویانه از طرف کودک نشود.

      ۸- فرصت تخلیه هیجانات را برای کودک فراهم کنید.

      ۹- مباحث گروهی یا خانوادگی را که تأکید بر همکاری با دیگران دارد، به کار گیرید.

      ۱۰- همکاری، مسئولیت و پیگیری مسائل مورد علاقه را با دادن مسئولیت به کودکان تشویق کنید.

      ۱۱- برای مهارِ رفتار کودکان، فنون محروم سازی ممکن است تا حدودی مفید واقع شود. بنابراین رفتارهای پسندیده را به وضوح تشریح کنید و پاداش ها و کیفرهای آنها را بیان نمایید.

      ۱۲- فعالیت های ساعتی او را در صورت امکان با شرکت کودکی دیگر طراحی کنید.

      ۱۳- از تنبیهات بدنی پرهیز کنید.

      ۱۴- علت رفتار پرخاشگرانه وی را بیابید.

      ۱۵- ثبت وقایع روزانه، بازی درمانی، بازی های جالب، جمله سازی و گوش دادن فعال ممکن است به عنوان کمکی در جهت درک کودکان خشن به کار گرفته شود.

      ۱۶- به کودک بفهمانید که با هر رفتار خشونت آمیز، خود را از شما بیشتر دور می کند.

      ۱۷- از کودک پرخاشگر بخواهید الگوی مطلوبی برای خود بیابد و فهرستی از رفتارهای الگو را در کوتاه مدت اجرا نماید.

      ۱۸- با کودک قرارداد رفتاری ببندید تا برای رفتارهای مطلوبش جایزه دریافت کند و نتیجه اعمال نامطلوبش را ببیند.

      الگوهای پرخاشگری در کودکان

      همه جوامع باید راه هایی را بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن به هم آسیب برسانند. همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازه ای کنترل می کنند ولی از لحاظ ارزشی که برای آن قایلند و میزان محدود کردن آن ، با هم فرق دارند.

      برای مثال، در میان قبایل سرخپوست آمریکایی، کومانچی ها و آپانچی ها کودکانشان را جنگجو بار می آورند و حال آنکه هوپیها وزونی ها به فرزندانشان صلح جویی و رفتار غیر پرخاشگرانه می آموزند. اصولاً در فرهنگ آمریکای برای پرخاشگری و سرسختی ارزش قایلند.

      چرا فرزندم با خشونت رفتار می کند ؟

      نوجوانان خشونت گرا معمولاٌ قدرت کنترل رفتار خود را ندارند و ، رسوم و اخلاقیات جامعه ای را که در آن زندگی می کنند ، زیر پا می گذارند . تحقیقات نشان می دهد که پسران بیش از دختران در رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه خود از نیروی بدنی استفاده می کنند . اما دختران بیشتر متوسل به جدال های لفظی می شوند . این گونه افراد معمولاً در میان گروه به عنوان افرادی گستاخ ، بی تربیت و بی رحم نسبت به اطرافیان و همسالان ، شناخته می شوند .

      علل
      ۱- خشونت در قالب پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامی های اساسی باشد یا به دلیل وجود مدل های پرخاشگرانه در محیط زندگی ( خانه یا مدرسه ) نوجوان ایجاد شود .

      ۲- نوجوانان خشن معمولاٌ والدینی پرخاشگر دارند که روش های تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سخت گیری ، خشونت و تنبیه بدنی است .

      ۳- عامل وراثت هم می تواند در رفتار خشن یک نوجوان نقش داشته باشد که بیشتر رفتاری اکتسابی و آموخته شده است . تحقیقات نشان می دهد که در اغلب مواقع ، تربیت های کارآمد و قوی می تواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد .

      ۴- نوجوانی که پرتوقع و نازپرورده بار آمده است و انتظار دارد که همگان به خواست های او احترام بگذارند ، هنگام برآورده نشدن انتظاراتش ، عصبانی می شود و ، به خشونت و پرخاشگری متوسل می گردد .

      ۵– نابسامانی های خانواده می تواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد. مانند غیبت های طولانی پدر یا مادر ، درگیری و اختلاف ، جدایی و متارکه و محیط های زندگی دور از تفاهم و مسالمت .

      پیشگیری و درمان
      ۱- در دوران بلوغ که بحران روحی و عاطفی نوجوان را در بر می گیرد ، بهترین راه برای پیشگیری از خشونت ، مسامحه و سازگاری است. اغماض ، گذشت و نادیده گرفتن رفتارهای او همراه با آرامش ، در اغلب مواقع از استمرار و پیشروی خشونت در قالب پرخاشگری های فیزیکی و لفظی جلوگیری می کند .

      ۲- راهنمایی و مشاوره با دانش آموز در خصوص عواقب خشونت و آثار اجتماعی آن و همچنین مشاوره با خانواده دانش آموز درباره کاهش رفتارهایی که منجر به خشونت نوجوان می شود ، بسیار مؤثر خواهد بود.

      ۳- ایجاد زمینه ی فعالیت های مؤثر در خانه و مدرسه برای اشتغال بیشتر نوجوان و تخلیه انرژی های جسمی و روانی او در کاهش خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه بسیار تأثیرگذار است .

      ۴- خودداری مدرسه از به کاربردن روش های انضباطی غلط و ایجاد فضای صمیمی تر میان معلمان و دانش آموزانِ نوجوانِ خشونت گرا ، به کاهش رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه می انجامد .

      کودکان و خشونت در تلویزیون

      تلویزیون می تواند عامل مؤثری در رشد و تحول سیستمهای ارزشی ، و شکل دهنده رفتار باشد ؛ ولی متأسفانه بسیاری از برنامه های تلویزیون مروّج خشونت هستند. با تحقیق در مورد تأثیر برنامه های خشونت آمیز تلویزیون بر کودکان و نوجوانان ، معلوم شده است که آنها :

      ۱- ترس از خشونت ندارند؛

      ۲- به تدریج می پذیرند که خشونت راهی برای حل مشکل است ؛

      ۳- به تقلید خشونت می پردازند؛

      ۴- ناخودآگاه با شخصیت های خاصی چه قربانیان و چه قربانی کنندگان همانند سازی می کنند. لازم به ذکر است که همانند سازی ، ناآگاهانه و بسیار خطرناک است ولی الگو برداری آگاهانه است .

      مشاهده خشونت در برنامه های تلویزیونی باعث پرخاشگری در کودکان می شود. گاهی اوقات حتی دیدن یک برنامه خشونت آمیز می تواند پرخاشگری را افزایش دهد. کودکانی که مکرراً نمایشهایی پر از خشونت را تماشا می کنند و ازاین کار منع هم نمی شوند، به احتمال زیاد ، به تقلید آنچه می بینند می پردازند.

      اثر خشونت تلویزیونی ممکن است فوراً در رفتار یا گفتار کودک نمودار شود و یا سالها بعد خود را نشان دهد. البته خشونت تلویزیونی تنها علت پرخاشگری یا رفتار خشونت آمیز نیست ولی از عوامل مهم تلقی می شود.والدین می توانند با استفاده از راههای پیشنهاد شده ی زیر کودکان خود را از خشونت مفرط تلویزیونی محافظت کنند.

      ۱- به برنامه هایی که کودکان می بینند توجه کنید و بعضی از آنها را همراه کودک خود ببینید. چنانچه کودک خود را به هنگام تماشای برنامه های خاص تلویزیونی همراهی کنید ، می توانید سؤالهای او را بهتر برایش توضیح دهید و جلوی کج فهمی او را بگیرید.

      ۲- زمان تماشای برنامه های تلویزیونی را محدود کنید. توجه داشته باشید که تلویزیون را نباید دراتاق خواب بچه ها قرار دهید. با این عمل خود باعث می شوید که کودک با اثرات منفی برنامه های خشونت آمیز تلویزیونی ، به خواب نرود ؛ همچنین نظم ساعت خواب و بیداری او مختل نمی شود.

      ۳- به کودکان خود تذکر بدهید که اگر چه هنرپیشه حقیقتاً مجروح نشده یا به قتل نرسیده است ، لکن این گونه خشونتها در دنیای واقعی یا بسیار دردناک است یا منجر به مرگ می شود.

      ۴- هنگامی که برنامه های خشونت آمیز پخش می شود، یا کانال را عوض کنید یا تلویزیون را خاموش کنید. توضیح دهید که مشکل آن برنامه چیست و به گونه ای با منطق درخور فهم کودک ، آسیب و ضرر موجود در آن برنامه را توضیح دهید تا میل کودک یا اصرار او برای تماشای این گونه برنامه ها کاهش یابد.

      ۵- در حضور بچه ها صحنه های خشونت آمیز را تأیید نکنید و بگویید که بدترین شیوه برای حل یک مشکل، روش خشونت آمیز است.

      ۶- تأثیر همسن و سالان و دوستان و همکلاسی ها باید به حداقل برسد. به این منظور با والدین بچه های دیگر تماس بگیرید و در مورد نوع برنامه ها ی تلویزیون و مدت زمان مناسب برای تماشای تلویزیون توافق کنید.

      والد ین با استفاده از این روشها می توانند اثر مخرب تلویزیون را در دیگر حیطه های زندگی از قبیل شکل گیری ها و قالب پذیری های جنسیتی یا نژادی پیشگیری کنند. مدت تماشای تلویزیون توسط کودکان ، جدا ازمحتوای آن باید کم شود چون کودکان را از پرداختن به فعالیت های مفید دیگر از قبیل مطالعه، بازی با دوستان و رشد و پرورش علائق خود باز می دارد.

      اگر والدین در امر محدود کردن کودکان خود مشکل دارند یا نگرانی هایی در باب چگونگی رفتار خود در مقابل واکنش های کودک نسبت به برنامه های تلویزیونی دارند، می بایست با یک روان شناس کودک و نوجوان مشاوره کنند و از رهنمودها و تجارب او برخوردار شوند.

      بازی‌های خشن موجب پرخاشگری کودکان می‌شود

      تحقیقات انجام شده بر روی کودکان و نوجوانان حاکی از آن است که بازی‌های ویدیویی خشن، پرخاشگری در کودکان را افزایش می‌دهد.

      تحقیقات انجام شده حاکی از آن است انجام بازی‌های کامپیوتری و ویدویی خشونت آمیز، پرخاشگری در کودکان و نوجوانان را افزایش می‌دهد.
      این تحقیقات به مدت ۲۰ سال بر روی کودکان و نوجوانان انجام شده است. آزمایشاتی که بعد از انجام بازی های خشونت آمیز بر روی کودکان انجام شده است نشان می‌دهد که این افراد بعد از بازی حرکات پرخاشگری از خود نشان می‌دهند.
      معلمان ۶۰۰ دانش‌اموز ۱۳ تا ۱۵ سال می‌گویند: دانش‌آموزانی که وقت بیشتری را برای بازی‌های خشونت آمیز صرف می‌کنند بیشتر از دانش‌آموزان دیگر حالت‌های خصمانه در بحث‌ها به خود می‌گیرند.
      این نتایج در گردهمایی سالانه انجمن روانشناسی آمریکا مطرح شده است و در این نشست کارشناسان خواستار کاهش برنامه‌ها و بازی‌های خشونت آمیز برای کودکان و نوجوانان شده‌اند.
      همچنین از والدین خواسته‌اند که برای مراقبت از سلامت کودکان خود باید بر بازی‌های کودکان نظارت بیشتری داشته باشند.
      بازی‌های کامپیوتری و ویدیویی تاثیرات بسیار زیادی بر روی کودکان دارند زیرا در این بازی‌ها کودک خود را قهرمان داستان می‌بیند و با انجام جنایت و خشونت به پیروزی می‌رسد.

      کودکان ناسزاگو

      امروزه‌ بسیاری‌ از والدین‌ نگران‌ بددهانی‌ یا بدزبانی‌ فرزندانشان هستند و از خود می ‌پرسند که‌ آنها این‌ صحبت ها را چگونه‌ یاد گرفته ‌اند؟ چرا این‌ اتفاق‌ برای‌ فرزند ما افتاده؟ آیا خودمان‌ مقصر بوده‌ایم؟ جمعی‌ از والدین‌ می‌ گویند، ما که‌ این‌ حرف های‌ زشت‌ را بر زبان‌ نمی‌ آوریم، پس‌ چگونه‌ فرزندمان‌ چنین‌ حرف هایی‌ می‌ زند؟! در نهایت‌ نیز این‌ سؤال‌ برایشان‌ مطرح‌ است‌ که‌ چه‌ باید کرد تا کودک‌ این‌ عادت‌ ناپسند را ترک‌ کند. در این‌ نوشتار به‌ علل‌ اصلی‌ بدزبانی‌ و راه‌ حل هایی‌ برای‌ رفع‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است.

      علت ها

      همان‌ طور که‌ در بحث های‌ گذشته‌ درباره‌ رفتار کودکان‌ متذکر شدیم، بسیاری‌ از اعمال‌ بچه‌ها از عملکرد والدین‌ نشأت‌ می‌ گیرد. کودکان‌ رفتارهای‌ پدر و مادر را به‌ طور ناخودآگاه‌ درونی‌ می‌ کنند. رفتارهای‌ درون ‌فکنی‌ شده‌ جزو معیارهای‌ نهادینه ‌شده‌ کودک‌ قرار می‌ گیرند و سپس‌ او مطابق‌ این‌ معیارها عمل‌ می‌ کند؛ به‌ این‌ فرآیند همانند سازی‌ می‌ گویند. کودک‌ والدین‌ خود را به‌ عنوان‌ اولین‌ الگوهای‌ زندگی‌ می ‌پذیرد و چون‌ به‌ آنها عشق‌ می‌ ورزد و آنان‌ را سمبل هایی‌ قوی‌ می ‌داند، رفتار والدین‌ برای‌ او شاخص‌ و الگو قرار می‌ گیرد.

      گاهی‌ بین‌ درون‌ فکنی‌ یک‌ رفتار و بروز آن‌ فاصله‌ زمانی‌ وجود دارد؛ برای‌ مثال، کودک‌ گفتاری‌ ناپسند را ماهها قبل‌ از زبان‌ پدر یا مادر شنیده، اما برون‌ ریزی‌ آن‌ امروز صورت‌ می ‌گیرد. این‌ مدت‌ به‌ تشخیص‌ کودک‌ و شرایط‌ او بستگی‌ دارد که‌ چه‌ زمان، چگونه‌ و در برابر چه‌ کسی‌ کلام‌ زشت‌ را به‌ کار برد.

      در بعضی‌ خانواده‌ها، والدین‌ با فرزندان‌ خود بسیار خصمانه‌ رفتار می‌ کنند و در عین‌ حال‌ آنان‌ را آزاد می ‌گذارند. به‌ این‌ گروه‌ از پدر و مادرها، والدین‌ خصمانه‌ آزاد گذارنده‌ می ‌گویند؛ آنها خود از حرف های‌ زشت‌ استفاده‌ می ‌کنند و فرزندان‌ نیز آزادند که‌ این‌ گونه‌ عبارات‌ را به‌ کار برند. یعنی‌ هیچ‌ اقدامی‌ در جهت‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتار به‌ عمل‌ نمی‌ آید؛ و یا از نظرتربیتی هیچ‌ گونه‌ تدبیری‌ از طرف‌ والدین‌ برای‌ ترک‌ این‌ عادت‌ در بچه‌ ها صورت‌ نمی‌ گیرد.

      ذکر این‌ نکته‌ ضروری‌ است‌ که‌ چه‌ والدین‌ حرف های‌ زشت‌ را به‌ فرزند خود بگویند و چه‌ در حضور او در برابر فرد دیگری‌ این‌ گونه‌ گفتار را به‌ کار ببرند، کودک ، آنها را می‌آموزد و به‌ وقت‌ نیاز بر زبان‌ می‌آورد.

      از دیگر علت های‌ یادگیری‌ کلام‌ زشت ، ارتباط‌ کودکان‌ با دوستان‌ و با بچه ‌های‌ دیگر است. بسیاری‌ اوقات‌ کودکان‌ عامل‌ بدزبانی‌ یکدیگرند. در مهد کودک ، مدرسه ، کوچه‌ و هر جای‌ دیگری‌ که‌ بچه‌ ها فرصت‌ بازی و به ‌خصوص‌ درگیری‌ با هم‌ را پیدا کنند، ممکن‌ است‌ این‌ بدآموزی‌ صورت‌ بگیرد.

      از دیگر عوامل‌ بروز بدزبانی‌ در بچه‌ها ، به کارگیری‌ کلام‌ زشت‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ است. کودک‌ با بر زبان ‌آوردن‌ این‌ گونه‌ حرف ها اعتراض‌ خود را نشان‌ می‌دهد؛ این‌ نوعی‌ رفتار تلافی‌ جویانه‌ است‌ که‌ بعضی‌ کودکان‌ در پیش‌ می‌ گیرند. آنها احساس‌ می‌ کنند، فقط‌ با ادای‌ این‌ گونه‌ کلمات‌ است‌ که‌ تخلیه‌ می‌ شوند و می ‌توانند نارضایتی‌ خود را نشان‌ دهند.

      گاهی‌ که‌ کودک‌ خردسال‌ برای‌ اولین ‌بار از کلمات‌ زشت‌ استفاده‌ می‌ کند، موجب‌ خنده‌ و مزاح‌ اطرافیان‌ می‌ شود. این‌ گونه‌ برخورد از همان‌ ابتدا برای‌ او حکم‌ تشویق‌ به‌ انجام‌ این‌ رفتار را خواهد داشت‌ و به ‌تدریج‌ به‌ آن‌ عادت‌ می‌ کند.

      در پاره‌ای‌ از موارد نیز کودکان‌ با بر زبان ‌آوردن‌ حرف های‌ زشت‌ می توانند به‌ خواسته‌ های‌ خود برسند. بنابراین‌ بدزبانی‌ را راهی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ خود تلقی‌ می ‌کنند و در درازمدت‌ جزو رفتار آنان‌ خواهد شد.

      راه‌ حل ها

      به‌ هفت‌ علت‌ اصلی‌ برای‌ ناسزاگویی ‌ در کودکان‌ اشاره‌ کردیم؛

      – یادگیری‌ از طریق‌ والدین‌

      – یادگیری‌ از طریق ‌دوستان و بچه‌های‌ دیگر

      -بد آموزی بوسیله فیلم

      – بیان‌ نوعی‌ اعتراض‌

      – رسیدن‌ به‌ خواسته‌ ها و اهداف‌

      – تشویق ‌شدن‌

      – ناکامی‌ و افسردگی
      مسلماً با شناسایی‌ علت‌ رفتار نادرست، می‌توانیم‌ در رفع‌ آن‌ موفق‌ تر عمل‌ کنیم:
      ۱ . چنانچه‌ این‌ گونه‌ رفتار از والدین‌ سرچشمه‌ گرفته‌ باشد، بایستی‌ والدین‌ به‌ طور جدی‌ آموزش‌ داده‌ شوند تا خود را کنترل‌ کنند و چنین‌ رفتاری‌ را حداقل‌ در حضور فرزند انجام‌ ندهند. در ضمن‌ لازم‌ است‌ به‌ کودک‌ گفته‌ شود که‌ این‌ رفتارها درست‌ نیست‌ و اگر هم‌ از والدین‌ سر زده، آنها اشتباه‌ کرده‌اند و دیگر تکرار نخواهد شد. به‌علاوه توصیه‌ می‌ شود اگر پدر و مادر چنین‌ رفتاری‌ را مرتکب‌ شدند، به‌ اشتباه‌ خود اعتراف‌ کنند و حتی‌ از فرزند عذرخواهی‌ نمایند.

      ۲ . اگر دوستان‌ یا بچه ‌های‌ دیگر عامل‌ بدزبانی‌ کودک‌ باشند، بایستی‌ او را از این‌ افراد دور کنیم‌ و به‌ جای‌ آنها دوستان‌ خوب‌ و مؤدب‌ را جایگزین‌ نماییم.

      ۳ . در انتخاب‌ فیلم ها دقت‌ کنیم‌ و چنانچه‌ فیلمی‌ مناسب‌ سن‌ کودک‌ نیست، شرایطی‌ فراهم‌ آوریم‌ که‌ او فیلم‌ را نبیند.

      ۴ . به‌ اعتراضات‌ کودک‌ گوش‌ دهیم‌ و دقیقاً توجه‌ کنیم‌ که‌ او چه‌ می ‌گوید و نسبت‌ به‌ چه‌ چیز اعتراض‌ دارد. دادن‌ یک‌ کمک‌ فوری‌ به‌ کودک‌ در چنین‌ شرایطی‌ بسیار مهم‌ است. روشهای سختگیرانه والدین، اعتراض‌ شدید فرزند را به‌ همراه‌ دارد.

      ۵ . هرگز کودک‌ نباید به‌ این‌ وسیله‌ به‌ خواسته ‌اش‌ برسد؛ بلکه‌ بایستی‌ به‌ او فهماند، چنانچه‌ دست‌ از این‌ نوع‌ رفتار بردارد و حتی‌ از این بابت عذرخواهی‌ کند، به‌ خواسته‌ اش‌ خواهد رسید.

      ۶ . هرگز با شنیدن‌ حرف های‌ زشت‌ کودک‌ به‌ او نخندیم، بلکه‌ اخم‌ کنیم‌ و خود را از وی‌ دور سازیم. با این‌ روش‌ به‌ او نشان‌ می‌ دهیم‌ که‌ رفتار پسندیده‌ای‌ نداشته‌ است.

      ۷ . چنانچه‌ فرزند ناکامی‌ و افسردگی‌ دارد، بهتر است‌ فرصتی‌ فراهم‌ کنیم‌ تا او موفقیت ، شادی و نشاط را تجربه‌ کند. در چنین‌ مواردی‌ بایستی‌ به‌ درمان‌ حالات‌ افسرده ‌وار او بپردازیم.

      – علاوه‌ بر توجه‌ به‌ نکات‌ گفته‌ شده، والدین‌ می ‌توانند با استفاده‌ از روش‌ «یادگیری‌ وسیله ‌ای» ، در جهت‌ رفع‌ عادت‌ بدزبانی‌ در کودکان‌ برآیند. به‌ این‌ ترتیب‌ که‌ هر وقت‌ کودک‌ رفتار ناپسند از خود نشان‌ نداد، به‌ او جایزه‌ای‌ بدهند و به‌ طور مشخص‌ بگویند «این‌ پاداش‌ به‌ این‌ علت‌ بود که‌ امروز حرف های‌ زشت‌ بر زبان‌ نیاوردی‌ و بچه‌ مؤدبی‌ بودی…» با این‌ روش، او می‌فهمد که‌ رفتار ناپسند پاداش‌ نمی ‌گیرد، بلکه‌ موجب‌ اخم‌ و قهر والدین‌ است؛ برعکس‌ رفتار مؤدبانه‌ او تشویق‌ و تأیید می ‌شود.

      بد دهنی کودکان

      این مسئله در بسیاری مواقع یکی از شکایات و معضلات والدین را در مقابل اطفال تشکیل داده و متأسفانه دربسیاری از مواقع خود پدر و مادرها در به وجود آوردن آن نقش داشته اند.
      علائم اختلال:
      برای شروع بحث ابتدا باید دانست که آیا طفل از لحاظ موقعیت درکی در موضعی قرار دارد که قادر به شناخت خوب و بد و زشت و زیبا بوده باشد و یا صرفاً از روی تقلید در سیر رشد کلامی این الفاظ را به کار می برد. کلاً شروع شکل گیری انضباط در اطفال از حوالی ۵/۱ سالگی آغاز می گردد و از آن زمان است که والدین نقش فعال خویش را در این زمینه ایفا خواهند نمود. رفتار و حرکات و سخن گفتن ناشیانه طفل در این زمان از هر لحاظ جالب نظر والدین و اطرافیان بوده و موجب مسرت و شادمانی آنان می گردد. در حوالی سنین ۵/۲ ۳ سالگی که طفل قادر به ادای ۲-۳ کلمه پشت سر هم می باشد بدترین زمان از لحاظ تقلید برخی کلمات ناهنجار می باشد که احیاناً در محیط اطراف طفل ادا می گردد در این زمان مشکل به دو صورت تکوین خواهد یافت:
      اول: آن که ادای الفاظ رکیک و زشت در فرهنگ خانواده خاصی مرسوم بوده و از قبل مورد تقبیح واقع نگردیده باشد که در این صورت طفل با تقلید مستقیم بدین رفتار ناپسند گرایش یافته و آن را در خویش پرورش خواهد داد.
      دوم: آن که برخی وابستگان خانواده مثلاً عمو، دایی و یا حتی خود پدر و مادر لحن کودکانه طفل را مستمسکی جهت تفریح قرار داده و تقلید الفاظ رکیک توسط وی آنان را به خنده و شادی وامی دارد و پرواضح است که بعدها رفع یک عادت کاملاً مستقر شده و ذهنی شده در طفل تا چه اندازه با صعوبت همراه خواهد بود. سپس در زمانی که حدوداً مصادف با ۵-۶ سالگی طفل می باشد پدر و مادر از اینکه کودک خردسال بدون هیچ گونه ابایی به فحاشی ناسزاگویی می پردازد ظاهراً دچار تعجب می گردند در حالی که توجه به زیربنای موضوع جای هیچ گونه شگفتی بجا نخواهد گذاشت.
      بددهنی به صورت علامتی از یک اختلال سلوک:
      اختلالات سلوک در اطفال گروهی از اختلال های رفتاری آنان را تشکیل می دهند. نمونه هایی از این اختلالات شامل دروغ گویی افراطی و آتش افروزی عمدی و فرار از مدرسه می گردد. چنین کودکانی ممکن است متخاصم، بددهن، گستاخ و بی اعتنا بوده و نسبت به بزرگترها رفتار منفی گرایانه نشان دهند.
      سایر موارد شامل:
      بددهنی در اختلالات شخصیت:
      بالاخص در اختلال شخصیت ضد اجتماعی
      بددهنی در پسیکوزهای اطفال:
      که به طور خلاصه دسته ای از بیماری های جدی روانی را تشکیل داده و بیمار در طی حملات تهاجمی بیماری ممکن است به بددهنی و توهین به سایر افراد بپردازد.
      بد دهنی در عقب افتادگی عقلانی:
      وجود رفتار نامتناسب اجتماعی و از جمله پرخاشگری در کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی موجود و گاه موجب برانگیختن توجه منفی در مراقبین آنان می گردد. روش های پیش گیری از بیماری در بسیاری موارد آنچنان که ذکر گردید عدم رعایت برخی موازین اخلاقی در خانواده باعث الگوبرداری توسط طفل گردیده و مسلماً با ارشاد اعضای خانواده می توان از ایجاد این عادت زشت جلوگیری نمود. در همین جا باید به بزرگترها تذکر داد که هیچگاه ولو به شوخی به ذکر الفاظ رکیک و زشت نزد اطفال اقدام ننموده و اگر هم طفل این لغات و اصطلاحات را به کار برد به ابراز شادی و خنده نپردازند.

      همچنین یکی از نکات شاخص آموزش و پرورش در محیط اجتماعی اطفال و من جمله مدارس تعلیم اصول عالیه اخلاقی است که مانع از تکوین بسیاری عادات زشت و من جمله هرزه گویی خواهد گردید. گنجاندن این گونه مفاهیم عالی در برنامه رسمی تعلیمات مدارس مسلماً مثمر ثمر خواهد بود. درمان های اولیه و در دسترس به هر حال هرگاه پدر و مادر مواجه با هرزه گویی در طفل خویش گردند بهترین توصیه آن است که با نشان دادن رفتاری حاکی از نارضایتی به طفل بفهمانند که رفتار وی مقبول نظر آنان نمی باشد. این طرز رفتار بسیار مؤثرتر از تنبیه جسمانی طفل بوده و در بسیاری موارد موجب ترک عادت مزبور می گردد.
      در چه صورت باید به پزشک مراجعه نمود؟
      با مرور موارد فوق که تعدادی از علل بددهنی در اطفال را شامل می گردد ملاحظه می نماییم که برخی موارد نظیر بیماری های جدی روانی اطفال نیاز به پیگیری و بررسی تحت نظر روانپزشک اطفال خواهند داشت ولی اکثریت موارد آن با رعایت برخی موازین ساده رفتاری و اخلاقی قابل کنترل و پیشگیری خواهند بود

  • فرناز , سپتامبر 18, 2017 @ 2:09 ب.ظ

    با سلام من دختری ۲۳ ساله هستم ک خواستگاری دارم اهل شمال کشور و من اهل جنوب کشور هستم…خواستگار من پسر دوست بابام هست ک چندین ساله ما خانواده انها رو میشناسیم….دو ساال هست پیشنهاد ازدواج دادن اما پدرم درس منو بهونه کرد…خانواده این خواستگارم متوسط هست از نظر مالی اما خانواده ما در وضعیت نسبتا خوبی قرار دارند….به مدت سه هفتس ک با پسر اون خانواده ارتباط تلفنی دارم ک اخلاق خوبی داره و به نظر میاد بسیار خواهان هست….پسر اینجوری برداشت کرده ک منم حس مثبتی بهش دارم اما من بخاطر شرایط مالی و همینجور تفاوت فرهنگی و اینکه یکم ظاهر حس تردید دارم….در حال حاضر پسر خالم هم خواستگارم شدن ک از همه نظر مناسبن و خانوادم راضی هستن ولی برای پسر دوست بابام راضی نیستن…به نظر شما چکار کنم چجوری به پسر دوست بابام بگم من تردید دارم روش تا دلش نشکنه؟ایشون میدونن ک پسر خالم هم خواستگارن

    • مشاور , سپتامبر 18, 2017 @ 7:20 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز به هر حال خانواده شما موافق نیستند و ایشون هم در شهر دیگری در منطقه دیگری هستند توجیه کردن کار سختی نیست بحث دل شکستن نیست .به هر حال ایشون هم باید واقع بین باشند و شما باید تکلیفشون رو مشخص کنید و متوجه باشند که این وصلت اتفاق نمی افتد و به فرد دیری متمایل هستید بهتر است حرف خواستگار دیگر و ..را نزنید ولی این مبحث را مطرح کنید که دیگر نمی توانید در مورد ایشون فکر کنید و خانواده رضایت دارند و خودتون هم مردد هستید و مطرح کردید تا ایشون هم منتظر نباشند .به هر حال به هر فردی که فکر می کنید شرایط مناسب تری دارد و با روحیات شما سازگار تر است بهتر است پاسخ دهید ضمن اینکه حمایت خانواده ها هم مساله اساسی است امیداورم در هر صورت خوشبخت باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *