مرکز مشاوره
مشاوره آنلاین

مشاوره آنلاین ازدواج و پیش از ازدواج

مشاوره آنلاین و روش های درمان از راه دور

خدمات مرکز مشاوره آنلاین شامل مشاوره آنلاین و بمفهوم عام تر درمان از راه دور(Telemed) می باشد، می توان گفت که مشاوره آنلاین و درمان از راه دور شاخه ای ازTele Communication (ارتباطات از راه دور) می باشد.

*****************************************

روش اول در بخش کامنت ها پرسیده بشه و حداکثر یک ساعت پاسخ داده می شود.

روش تلگرامی از طریق آدرس زیر:

https://t.me/kanonmoshaveran_bot

روش سوم با دفاتر زیر تماس بگیرید و مشاوره اسکایپی بگیرید.

شماره های تماس 01

***************************************

گفته میشود که از تکنولوژی ارتباطات جهت ارتباط و درمان و نیز مشاوره در حوزه پزشکی و روانشناسی و حوزه های مرتبط مانند آنچه هدف ما در راه اندازی این سایت میباشد مثل روانپزشکی و روانشناسی استفاده میکند.

مشخصاً سالها ( حداقل ۶ سال ) به استفاده از این پدیده در رشته روانپزشکی و رشته های مرتبط ( تمامی شاخه های روانشناسی و مشاوره ) علاقه مند شده و مطالعه و تحقیق نموده. همگام با پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و استفاده از اینترنت و تمامی ابزارهای جدید ارتباطی، تغییر در نوع ارتباط سنتی و همیشگی با بیماران و مراجعینی که نیاز به مشاوره از راه دور دارند الزامی واجتناب ناپذیر است.

اهداف و علل انتخاب مرکز مشاوره آنلاین به عنوان روش نوین ارتباطی در حوزه پزشکی:

۱)گسترش این شیوه  و وجود آن، فلسفه وجودی ابداع این شیوه، خود به خود استفاده از آنرا الزامی میکند. به عنوان مثال موبایلکه بعد از معرفی به عنوانک وسیله ارتباطی از وسیله ای که امکان استفاده از آن اختیاری و تجملی است به وسیله ای که استفاده از آن ضروری است تبدیل گشت.

در مورد اینترنت وفضای وب و دنیای مجازی ارتباطات نیز همین فرایند در حال گسترش است بنابراینک دلیل فلسفه علمی برای ضرورت  استفاده از آن احساس میشود « اینکهک ابزار جدید محصول نیاز جدید و ایجاد نیاز جدید از طریق ابداع ابزار جدید»

۲)امکان جدید به وجود امده توسط اینترنت و وب راهی است برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و معلومات، داده ها و اکتشافات در حوزه های گو ناگون علوم و معاف بشری در این مورد خاص ( پزشکی، روانپزشکی و روانشناسی ) قطعاً امکانات اخیر در حوزه تکنولوژی ارتباطات و جهان اینترنت سرعت تولید علم و فرایند  اصلاح و تغییر وتکامل معلومات مبلغ دانش را بیشتر و روند تکامل علوم را جهت و سرعت مطلوب بخشیده است و این عصر حضور اینترنت را با دوران قبل از آن کاملاً متمایز میسازد.
۳)اختصاصاً در رأس مشاوره از راه دور و روانپزشکی و روانشناسی از راه دوردایل ضرورت استفاده شامل موارد زیر است:

الف)موضوع Stigma (انگ و بر چسب بیماری)

      همه متخصصین و مشاورین در  حوزه های روانپزشکی و روانشناسی با مورد محرومیت استفاده از مشاوره ها و درمانهای روانپزشکی و روانشناسی به دلیل اجتناب از بر چسب « بیمار اعصاب و روان » اشنا هستند که در نظام های بسته تر، شهرهای کوچکتر وبعضی از فرهنگ ها و خورده فرهنگ ها بیشتر مشاهده میشوند. اینترنت به دلیل ایجاد Privacy (حریم خصوصی) بیشتر، نگاه نظاره گر و مداخله جوی اجنماع را کمتر کرده واحساس امنیت بیشتری به فردی که نگران دریافت این بر چسب از طرف اجتماع است را میدهد. نتیجتاً موضوع بر چسب بیماری روانی برای فردی که نیازمند کمک است ولی مراجعه نمیکند دلیلی برای ضرورت استفاده از اینترنت در حوزه های مورد بحث است.

ب) دوری نقاط جغرافیایی

در کشورهایی با مساحت زیاد که فواصل شهرها و روستاها از مراکز بزرگ وا دسترسی به مشاورین متعدد با صلاحیت های تخصصی بالاتر و بیشتر به ویژه از نظر تعداد و امکان مراجعه حضوری را منتفی میکند مشاوره از راه دور و نیز مشاوره آنلاین امکان مساوی برای بهره مندی از اینگونه خدمات در حوزه مشاوره و درمان را فراهم میکند و این در مورد ارتباط ملل و کشورهای مختلف درک زمان نیز قابل استفاده است که ناشی از این ویژگی اینترنت است که مرزهای جغرافیایی تأثیری برای ارتباطات انسانی و در اینجا رابطه پزشک و بیمار و مشاوره درمان جو وجود ندارد.

ج)  گستره و امکان زمانی بیشتر برای دسترسی به خدمات پزشکی، روانپزشکی ومشاوره ارتباط ازطریق اینترنت با مشاور، روانشناس و پزشک محدودیت زمانی کمتری دارد بدیهی است مراجعه  حضوری نیاز به تنظیم وقت و محدودیت زمانی به مراتب بیشتر از ارتباط از طریق اینترنت را دارد.

د) امکان مشاوره بین متخصصین پزشکی و روانپزشکی رابط و نیز کار گروهی و (Team Work) بین پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان :

بدیهی است ابزار و فضای سایبری امکان این مشاوره بین متخصصین و کارشناسان اموزه های مرتبط و مختلف را به وضوح تسهیل میکند.

۴)تولید و گردش اطلاعات با حجم زیاد و تغییر تکامل ایده ها،فرضیه های علمی در حوزه های مورد بحث:

موضوع اخیرکی از مهمترین ارکان فلسفه وجودی و نیز تکاملی در رشته ارتباطات از راه دور و در ایتجا تله مدیسن است. سرعت تولید، تبادل  و تغییر تکامل اطلاعات علمی از زمان حضور اینترنت به بعد باک تغییر اساسی و بنیادی از باب مباحث شناخت شناسیEpistemological)) مواجه شده است. ا

یدها فرضیه وا داده ها به سرعت از طریق اینترنت انتشار و در دسترس بقیه دانشمندان قرار گرفته و فرایند نقد و ازمایش و تغییر و تکامل و ایجاد فرضیه های جدید را طی میکند در اینجا من اصطلاح (خرد جهان بشری سیال و مجازی) را انتخاب کرده ام. به عنوان یکک کل برآمده از اجزا خرد فردی که در فضای اینترنت به هم متصل ، مرتبط و دارایک هویت و تشخّص جدید میشوند.

موضوع فوق به تفصیل در مقاله ای ارائه خواهد شد.

در اینجا نکته مهم برای عام مردم و افراد غیر متخصص استفاده روز افسون از این منبعبی انتهای داده ها و اطلاعات علمی است چیزی که مرز بین دانش تخصصی و استفاده عموم برای آن را اشکارا کمرنگ تر میکند.

۵)آنلاین تراپی و مشاوره آنلاین به عنوان یک سبک زندگی نوین در حوزه ارتباطاتNewLifeStyle))

از این چشم انداز: مشاوره آنلاین نه به دلیل اینکه ضرورت است که نیاز جدید بلکه رویه و سبک زندگی است (Life Style) روشن تر اینکه؛ بعضی از رویه ها و سبک ها در زندگی به دلیل آنکه در دوره زمانی انسانها در ان دوره جزئی از سبک زندگی در دوره تمدنی است استفاده از تکنولوژی ارتباطی نوین ( Tele Communication)؛ از چشم اندازAnthropologic Cultural ( انسان شناسی فرهنگی) جزئی ازفرهنگ انسان معاصر است و مسلماً این سبک به انسان این دوره و عصر کنونی تحمیل میشود و هرگونه اجتناب وا مبارزه باعث حذف تفکر مقابل این روند خواهد بود و در اینجا درک بیشتر ما، ( به عنوان پزشک، درمانگرا مشاور) این موضوع فوق باعث سازگاری و تحول ما با شرایط زمانی خواهد بودعنی استفاده از ایده های نو در حوزه تکنولوژی ارتباطات نوعی انطباق تکاملی رشته های مورد نظر با شرایط زمانی (عصری و دورانی) میباشد.

۶) تعریف شهروندی الکترونیک و ایجاد هویت مجازی در کنار هویت واقعی:

بدیهی است در عصر اینترنت و شبکه های مجازی ارتباطی ما با دو نوع هویت مواجه هستیم:

یکی هویت واقعی که برمبنای تمامی شاخصه های تعریف فرد انسانی از دیدگاه فلسفی و روانشناسی است ونیز هویت مجازی که در شرایط جدید، هر فرد  در شبکه مجازی با هویت جدید مجازی ارتباط جدیدی ایجاد میکندکه نیاز های واقعی و مجازی در ان گنجانده میشود.

مسلماً این ارتباطات در حوزه های گوناگون خواهند بود؛ در حوزه پزشکی و یا مشاوره آنلاین غیر آن فرد نیازمند بستری مجازی در فضای سایبری برای ارتباط خواهد بود واینجا ما باید ان بستر را فراهم کنیم.   علل و دلایل فوق الذکر از مهم ترین دلایل وعلل ضرورت ایجاد و توسعه تله مدیسن و مشاوره انلاینا هرگونه امکان دیگری در فضای چارچوب سایبری میباشند.

ما در این برهه تصمیم به راه اندازی این سایت کردیم چون دلایل بسیار قوی برای توجیح ان داریم که قبلاً ذکر شده است بدیهی است از همه همکاران متخصصین در رشته های پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی و مشاوره تقاضایاری داریم تا این گام مهم و بزرگ در راستای توسعه همه جانبه علمی و کاربردی با هدف هم نوع دوستی و هم پیشرفت ملی برداشته شود.

تمامی مطالب ارائه شده قابل نقد، تصحیح، اصلاح، تکمیل ویا تکامل است. خواهان ارتباط، ارسال نظرات و نظریات همه دانشمندان و دانش پژوهان در حوزه های مرتبط به ادرس ارائه شده سایت هستیم بدیهی است مقالات و نظرات با اسم و عنوان و تصویر عزیزانی که با ما همکاری وا ارائه طریق کنند درج خواهد شد.

شماره های تماس 01

نامزدم اذیت می کنه

من مدتی هست که نامزد کردم.نامزدم فوق العاده ادم خوب مهربون و صاف و ساده و قابل اعتماده.ولی ی سری مسائل هست که موقعی که باهاشم منو اذیت میکنه اعصابم بهم میریزه و بیشتر مواقع عصبانی میشم.
اون مسائل درمقابل خوبیایی که وجود داره خیلی کوچیکه ولی منو اذیت میکنه.
تا حالا فک میکردم که چون بی اهمیته میتونم تغییرش بدم ولی متاسفانه ادمارو نمیشه عوض کرد.حالا رابطمون تبدیل شده به اینکه من بگم و اون انجام بده.
ی جورایی اعتماد به نفسشو گرفتم .
که فوق العاده از این حالت بدم میاد و میدونم که نباید اینطوری باشه و باید بهش ارامش بدم ولی نمیتونم تظاهر کنم که خوبم چون تحمل ی سری رفتاراییش که مطابق میلم نیست رو ندارم.

میشه بگید باید چیکار کنم

از طرفی اونقدرام برام ارزشمنده شخصیتش و دوسش دارم که فکر جدایی نمیتونم بکنم از طرفی هم حس میکنم دارم اذیتش میکنم و خودمم عذاب میکشم و شاید بعداز اینکه رفتیم سرخونه زندگیمون این مشکلات بدتر بشه

پاسخ روانشناس خانواده
دوست عزیز بببینید سوال شما واضح نیست شما نامزد دارید و خب می فرمایید دوست دارید مستقل باشد و طبیعتا برای شخصیتش ارزش قائلید ولی خودتون شخصیت او را خرد کردید و او را دچار مشکل کردید …
خب این یعنی تناقض اینکه در دوران نامزدی بهترین شرایط این است که هر دو نفر بخواهید که اگر انتظاری طرف مقابل دارد بدانید و تلاش کنید انتظارات هم رو مرتقع کنید تا جایی که امکان دارد و از طرفی هم تلاش شود برای اینکه بتوانید هر دو نفر به هم نزدیک تر شوید در مورد خواسته هاتون واضحا صحبت کنید
منتهی طوری رفتار نکنید که یک نفر فدا شود و دیگری مدام بخواهد نظرش را اعمال کند چون ممکنه در طی زندگی همین طور که می فرمایید این عادت شود و ازاردهند شود و همه زن ها از مرد مقتدر خوششون میاد و دوست دارند که همسری داشته باشند که اقتدار داشته باشد و همراه مناسبی باشد .
اگر قرار باشد طوری رفتار کنید که طرف مقابل هر طور بخواهید رفتار کند یعمی یک نفر و خواسته هایش مدام تحت شعاع قرار می گیرد و طبیعتا این مساله بسیار فرسایشی است در روند زندگی

به هر حال امیدوارم در نظر داشته باشید که زندگی چیزی نیست که بتوان ان را ساده در نظر گرفت و از طرفی پیچیده بلکه در برخی مواقع خود دو طرفمی توانند تلاش کنند تا شرایط مطلوب ایجاد شود.

اینکه چه چیزی باعث میشه شما در قبال همسرتون عصبی شوید خوب مساله مهم و حائز اهمیتی است .

چون قابل حل است یا خیر اگر قابل حل نباشد طبیعتا اگر اکنون تلاش کنید رسیدگی شود بسیار بهتر از بعدا است .
چون ممکنه هیچ وقت نتونید این وضعیت رو قبول کنید و این سخت می شود در هر صورت امیدوارم موفق باشید و زندگی خوبی داشته باشید منتهی برای رفع مسائل هر دو حضوری مراجعه داشته باشید
موفق باشید

در دوران نامزدی خجالت نکشید

یک علت مهم بروز مشکل در دوران نامزدی این است که به دلیل خجالت از طرف مقابل‌شان سوال نمی‌پرسند. سوال کردن شاهراهی است برای شناخت طرف مقابل اما یکی یا هر دو نامزد، این کار را انجام نمی‌دهند؛

مثلا اگر دختر حساس، عصبی یا زودرنج است این مساله را طرف مقابلش باید بداند تا اگر پسر در دوران نامزدی با این حالات در همسر آینده‌اش مواجه شد بداند که چه عکس‌المعلی باید نشان بدهد.

مشکل دیگر این است که دختر و پسر در زمان بروز مشکل ، به جای مراجعه به متخصص به خانواده‌های‌شان رجوع می‌کنند.

خانواده اطلاعات کافی در زمینه مشکلات زوجین ندارند و با دادن اطلاعات غلط گره کور رابطه را بیش از پیش محکم‌تر می‌کند. دختر و پسر نباید تسلیم زرق و برق طرف مقابل‌شان شوند؛ به طور مثال دکتر بودن خواستگار نباید مانع از این شود که گذشته او به بوته تحقیق خانواده کشیده نشود.

یک اشتباه دیگر این است که یکی از دو طرف یا هر دو طرف می‌پرسند که متولد چه ماهی هستی؟ این غلط است. دو طرف باید ویژگی‌های شخصیتی یکدیگر را بشناسند.

مشکل بسیار مهم دیگر این است که دختر و پسر در روابطشان باید حدی مشخص کنند و بیش از آن تجاوز نکنند تا ازدواج کنند.

دوران نامزدی طولانی مدت

طولانی شدن نامزدی مشکل ایجاد می‌کند. یک دوره نامزدی نرمال بین شش ماه تا یک سال است. طولانی شدن دوره نامزدی سبب بروز سوء‌تفاهم و استرس در یک طرف این رابطه می‌شود.

طولانی شدن رابطه نامزدی سوای ایجاد استرس باعث بدبینی نسبت به طرف مقابل می‌شود. نامزد مقابل به این فکر می‌کند که این فرد تصمیم دارد با من زندگی کند یا نه؟ آیا می‌خواهد از من جدا شود؟

آیا با فرد بهتری از من قصد ازدواج دارد؟ آیا به دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا من از او جدا شوم؟

همین سوالات را خانواده هم مطرح می‌کند و مدام به دختر سرکوفت می زند که دو سال است تو را نامزد کرده چرا نمی‌آید تو را به خانه خودش ببرد؟ از طرف دیگر همسایه‌ها هم آتش این موضوع را با دخالت‌های بی‌جای خود روشن می‌کنند و می‌گویند پس چرا عروسی نمی‌کنی؟

متاسفانه جامعه ایرانی برای همه زندگی می‌کند جز خودش. مساله دیگری که رابطه دو نفر را با تنش مواجه می‌کند این است که مثلا پسر برای دیدن نامزدش می‌خواهد به خانه دختر برود. از این طرف پدر دختر مخالفت می‌کند و باعث بروز اختلاف در میان دو خانواده می‌شود.

شناخت طرف مقابل در دوران نامزدی

یکی از کارهایی که هر دختر و پسر قبل از ازدواج و در دوران نامزدی باید انجام بدهند، این است که اطلاعات کاملی از خود فرد و خانواده‌اش به دست بیاورند.

همان چیزی که در جامعه ما بسیار کم دیده می‌شود و بسیاری از خانواده‌ها این مساله را جدی نمی‌گیرند و دختر و پسر به جای فکر کردن به این مساله فقط به شام خوردن و بیرون رفتن با هم فکر می‌کنند.

مشکل دیگر عدم انتقادپذیری طرفین در این دوران است که به تخریب یک رابطه دو نفره منجر می‌شود.

بعضی از دختران یا پسران اگر موقعیت مالی یا جایگاه اجتماعی ممتازی داشته باشند این مساله را دستاویزی قرار می‌دهند تا از بالا دست به طرف مقابلشان نگاه کنند.

با این امتیازات افکارشان را به دیگری تلقین می‌کنند. باورها و نگرش‌های فرد هم با توجه به اینکه پایه‌های شخصیت افراد را تشکیل می‌دهد در دوران نامزدی نباید زیر سوال برود.

شاید مشکلات شما در دوران نامزدی چیزی بیشتر از آنچه گفتیم بوده است، در این صورت ما را در جریان بگذارید.سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد.

همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید.

همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود.

تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده.

ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.

● سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید
▪ زن های هپلی

مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.

اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟

همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.

مردها چه فکر می کنند؟

مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند.

شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند.

شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.

چرا زن ها به اینجا می رسند؟

بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند.

آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند.

اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید(منبع: مشاورانه ، مشاوره آنلاین و چت با روانشناس).

● سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید

زن هایی که خود را دست کم می گیرند

حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود.

اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:

دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.

نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.

هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.

▪ مرد ها چه فکر می کنند؟

برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟

برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند.

اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.

● سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید
▪ زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.

هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.

حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.

▪ مردها چه فکر می کنند؟
همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.

● سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید
▪ زنان وابسته و دست و پا چلفتی
مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید.

آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.

اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.

همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.

▪ مردها چه فکر می کنند؟
زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خانه بر دوش شان باشد (منبع: مشاوره خانواده ، چت مشاوره آنلاین).

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
این مشکل ریشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کسانی که اعتمادبه نفس پایین دارند، گمان می کنند با این مظلوم نمایی ها می توانند دل دیگران را به رحم بیاورند و زندگی شان را پیش ببرند. بعضی از زنان هم به دلیل بحران هایی که در کودکی برایشان به وجود آمده، همیشه نوعی احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث می شود که به چنین ابزار هایی متوسل شوند؛ ابزار هایی که به جای درست کردن ماجرا، می تواند روابط آنها را از هم بپاشد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

عاشق شدن

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌باشد.

اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.

منشا عشق چیست؟

نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود.

افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان و دوستانشان را مغشوش کنند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.
البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای آنها نیست.
مرد
در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.

با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و … سرگرم هستند).

اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.

هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد
برای مثال:
– نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند.

عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و …) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.

– از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و … توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند

که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود. گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.

اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید

که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و …

نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است

همه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:
اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید

ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید

عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :
عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود

عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد
و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.

مقابله شرایط برخورد با مسئله

اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند

و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است

و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد.

لذا قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله ، اعتماد به نفس و اراده کافی برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
ابتدا
صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:
آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق کس دیگری بودم؟

آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟
آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟
و سوالاتی مشابه….

سپس در مرحله بعد

پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.

و اما ادامه ماجرا…

هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:
– سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر وذهن خود تدارک ببینید.

– تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید…

– مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.

– زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.

۷٫این کار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینکه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

307 نظرات

  • maryam , آوریل 25, 2015 @ 1:06 ب.ظ

    یا میگید پسرمو فراموش کنم، متاسفانه پسرم با پدرش هم رابطه ی خوبی نداره یعنی وابستگی اش به من خیلی خیلی بیشتره

    یعنی بشینم تا زندگی روال خودش رو بره تا تموم شه

    • Anonymous , آوریل 26, 2015 @ 10:23 ق.ظ

      دوست عزیز اگر نگران فرزندتون هستید بهتر بود به جای رابطه برقرار کردن وقتی رو برای تربیت و به ثمر نشوندن فرزندتون میکردید … و گرنه گزینه های زیادی ندارید … شما یا باید زندگی با ایشون رو بپذیرید یا از این زندگی خارج بشید و یا شرایط رو تغییر بدید
      و این تغییر شرایط به خواست شما اتفاق میفته و گذشته و صبوری شما و مشاوره رو میطلبه …
      پس تصمیم نهایی با خود شماست … ولی توصیه میکنم مشاوره ای حضوری رو برای بیان مشکلاتتون مراجعه کنید …
      و بعد هر اقدامی خواستید رو انجام بدید ولی لااقل در پیشگاه وجدانتون راحت باشید

  • منا , می 30, 2015 @ 12:50 ب.ظ

    اختلاف اعتقادی با همسرم دارم من خیلی خداشناسم و میدونم که خدا مارو میبینه وبه مرگم فکر میکنم ولی شوهرم روزه میگیره ولی وقتی یه فرصتی برای گناه پیش میاد زود خدارو فراموش میکنه
    میگه فرصتیه که پیش ا.مده نباید از دست داد
    دیشب باز حرف رفتن زد بهش گفتم که باهم میریم گف تورو میخوام چیکار”قبلنا هم به صورت جزیی گفته بود که تو خارج همه چا پره زنه”بهش گفتم این نقطه ضعفه منه وتکرارش نکن”ولی باز تکرار میکنه
    وقتی اینطوری حرف میزنه ازش متنفر میشم”اگه بره خارج من میمیرم”وبااین همه تنفر نمیتونم باهاش زندگی کنم
    به نظرتون بگم بهش که اگه بره خارج من ازش طلاق میگیرم
    و جدا ازش طلاق بگیرم؟
    خواهش میکنمبگید که چیکار کنم از رفتن منصرف شه ؟

    • Anonymous , می 31, 2015 @ 9:28 ق.ظ

      دوست عزیز همسرتون اونقدر بالغ هستند که میدونن چیکار دارن میکنن … بهتره همینجا تکلیفتون رو اول با خودتون روشن کنید …
      اینکه خطوط قرمز شما در زندگی چی هست و چه انتظاری از زندگی و روابط مشترکتون دارید
      اگر نمیتونید انجا تنها بمونید با همسرتون همراه بشید … شاید اتفاقاتی که مدنظرش هست رخ نده و این سفر بتونه از این تفکرات رهاش کنه…
      به هر حال اگر همراهش باشید فرصت خوبیه چون هم میتونید در کنارش باشید و هم میتونید متوجه مسایلی بشید که در تنهایی ممکن بود هیچ وقت بهش آگاهی پیدا نکنید … در این مدت هم فرصت خوبیه که فکر کنید و برای زندگی خودتون تصمیم گیری کنید
      ولی رفتن و نرفتن شما و یا هر کار دیگه ای تاثیری در انصراف شوهرتون نداره ولی شما با رفتنتون تکلیف خودتون رو در زندگی با ایشون روشن کردید …

  • سعید , ژوئن 10, 2015 @ 10:22 ق.ظ

    سلام یه سوال :من متاهل هستم فرزندی هم دارم از زندگیم هم خدارو شکر خیلی راضی هستم و همسرمو دوست دارم زمونی اتفاقی داخل فضای مجازی شدمو با زنی اشنا شدم که اون زن با همسرش مشکل داره و من بارها خاستم کمکش کنم البته باهاش تلفنی و ارتباط دارم و لی عذاب وجدان دارم بارها به هر دلیلی خاستم ترکش کنم ولی ناراحتی من از اینه که فکر بعدش هستم افسردگی به خاطر من چون میگه خیلی به تو وابسته هستم یه سری ترکش کردم بعد از مدتی کم گریه هاش امونشو بریده بود دوست ندارم به همسرم و به خدای خودم خیانت کنم از همه مهمتر نمیخام خدای نکرده دامنم به گناه الود شه اگه کمکم کنید ممنون میشم

    • Anonymous , ژوئن 11, 2015 @ 12:52 ب.ظ

      دوست عزیز شما ناآگاهانه وارد رابطه ای شدید که ارمغانی جز وابستگی و نگرانی نداشته
      تنها راه حلی که باید انجام بدید قطع کامل این ارتباطه و لاغیر
      و گرنه یا شما باید به خانواده تون خیانت کنید یا ایشون رو مجبور به چنین کاری کنید
      و در این موارد جز خشم خداوند چیزی رو برای خودتون نخریدید…
      پس با دلایل واهی از جمله گریه های این خانم خودتون رو توجیح نکنید

  • پرنیا , ژوئن 11, 2015 @ 9:31 ق.ظ

    لام وقت بخیر ، مدتی هست که متوجه شدم شوهرم بیشتر وقتش و با موبایلش میگذزونه و با چت کردن با دخترای دیگه داره از زندگیش لذت میبره حتی چندبار اون و تو خونه تنهاش گذاشتم و صداش و ضبط کردم و متوجه شدم با دخترا تماس تلفنی داره و خیلی راحت باهاشون صحبت میکنه ، این مساله رو اصلا به روش نیاوردم و دارم عادی باهاش زندگی میکنم ولی بارها بحاطر اینکه همش با موبایلش سرگرمه ازش توضیح خواستم اون رابطه با هر دختری رو انکار میکنه و کاملا جوری صحبت میکنه که انگار هیچ کار خلافی انجام نمیده
    من واقعا نمیدونم باید چکار کنم ، ازش متنفر شدم ولی از طرفی از جدایی میترسم و فک میکنم اگر بحث طلاق و پیش بکشم آرامش پدر و مادرم و بهم میزنم ، ولی تحمل دروغ گفتن و هم ندارم
    لطفا من و راهنمایی کنید

    • Anonymous , ژوئن 12, 2015 @ 3:19 ب.ظ

      دوست عزیز بهترین کار همین بوده که انجام دادید
      اگر در چنین مواردی به طور مستقیم اقدام کنید اول انکار میکنه و سپس برای ایشون راه فرار و دورغ رو باز کردید … شما باید بطور غیر مستقیم حریم و خطوط قرمز خودتون رو براش مشخص کنید
      تا بدونه در صورتی که موضوع توسط شما کشف بشه با چه تصمیمی روبرو خواهد شد
      در ادامه هم میتونید از فردی قابل اعتماد در خانواده برای صحبت کردن و وساطت استفاده کرد که این مورد باید برای وقتی باشه که شما هیچ نتیجه ای نگرفته باشید

  • لاله , ژوئن 19, 2015 @ 1:42 ب.ظ

    سلام من یک دختر یک و نیم ساله دارم زندگیم بد نبود اما چند وقته با شوهرم این مشکلو دارم که نمیخوام با مادر شوهرم زندگی کنم با مادر شوهرمم حرف زدم و اون به دروغ به شوهرم گفته من باهاش دعوا کردم فوش دادم بهش در حالی که اینطور نبوده با اون حرفای مادر شوهرم شوهرم دعوا راه انداخته الان دو هفته است که خونه بابام اومدم شوهرمم همش دعوای مادرشو میکنه تا حتی اونو دیوانه کردن که فکرش داغون کردن این زندگیه چیکار کنم من ؟؟؟

    • Anonymous , ژوئن 20, 2015 @ 2:48 ب.ظ

      دوست عزیز در این موارد باید صبور باشید و اینکه از وساطت فردی معتمد برای میانجی گری بین شما و مادرشوهرتون
      اگر قراروبود از طریق مادر شوهر اقدام کنید باید به ایشون محبت زیادی میکردید تا اعتمادش رو به خودتون جلب کرده باشید و بعد از این طریق روی شوهرتون اثرگذار میشدید

  • mari , ژوئن 19, 2015 @ 2:02 ب.ظ

    باسلام. اگر با پسری ازدواج کنم که در خانوادشون نشونه های صرع هست مثلا در خواهرش بوده از نوع شدید و اما با دارو بهبود پیدا کرده و الان هم بچش مشکل نداره ., اما حود این پسر تنها از نشونه های سرگیجه و سیاه شدن چشم داره و ده ساله که دارو می خوره ممکنه به بچشون هم متتقل بشه؟ممکنه با دارو هم بدتر بشن؟یا نه با مصرف دارو در همین حد می مونه؟

    • Anonymous , ژوئن 20, 2015 @ 2:58 ب.ظ

      اختلالات ژنتیکی مشخص، مسئول تنها حدود ١% موارد بیماران مبتلا به صرع می باشد. در دو قلوهای تک تخمدانی احتمال ابتلای همزمان هر دو به صرع ، بیشتر از دو قلوهای دو تحمکی می باشد. تا سن ٢۵ سالگی حدود ٩% فرزندان مادران مبتلا به صرع و ۴/٢% فرزندان پدران مبتلا به صرع ، احتمال ابتلا به صرع را دارند. علت ریسک بالاتر ابتلای کودکان زنان مبتلا به صرع مشخص نیست.
      بعضی انواع صرع ، بیشتر از بقیه توسط ارث انتقال می یابند. برای مثال فرزندان والدین مبتلا به صرع ابسانس (صرع کوچک)، ریسک بالاتری برای ابتلا به صرع دارند.(٩%) تا سایر انواع صرع های منتشر یا موضعی (۵%).
      به عنوان یک قانون کلی ، حتی ٩٠% فرزندان والدینی که هر دو مصروع هستند ، به صرع مبتلا نمی شوند.
      زمینه انتقال ژنتیکی اغلب سندرمهای اپی لپسی نامشخص است. لذا پیشرفتهای زیادی در جهت تعیین سندرمهای خاص اپی لپسی انجام شده است که بر اساس خصوصیات بالینی ، بررسی نحوه انتقال خانوادگی و آنالیزهای ژنتیکی بوده است. امروزه مشخص شده است که اغلب صرع های ارثی خوش خیم هستند و به راحتی درمان می شوند و احتمال ابتلای فرزندان کم است.

      پس در این مورد مشاوره ژنتیکی رو فراموش نکنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • S.b , ژوئن 28, 2015 @ 10:49 ب.ظ

    درمورد کودک لجباز وبی ادب وپرخاشگرم چه کنم همه چی رابه زور وبابی ادبی وگ

    • Anonymous , ژوئن 29, 2015 @ 12:40 ق.ظ

      والدین زیادی هستند که به دلایل مختلف از جمله عدم اطلاع از مهارت فرزندپروری، نداشتن احساس مسوولیت در مورد آینده فرزندان، نداشتن صبر و حوصله، برخوردهای هیجانی و احساسی و… به‌راحتی به درخواست‌های غیرمنطقی آنها عمل می‌کنند.

      در مقابل درخواست‌های غیرمنطقی این بچه‌ها باید چه رفتاری انجام داد؟

      برای رسیدن به پاسخ این سوال، با دکتر پیمان هاشمیان، روان‌پزشک، فوق‌تخصص کودک و نوجوان و استادیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

      • در مقابل کودکی که می‌خواهد هر چیزی را به زور و با جیغ و فریاد به‌دست آورد، باید چه رفتاری داشت؟

      – نباید به جیغ‌های آنها اعتنا کرد. وقتی یک کودک با جیغ‌زدن یا پرخاشگری به خواسته‌های خود می‌رسد چون از این رفتار خود امتیاز و پاداش می‌گیرد و برایش لذت‌بخش است، بنابراین می‌آموزد که این رفتار را تکرار کند. اگر پدر و مادر به جیغ‌‌زدن فرزندان خود توجه کنند، این رفتار را در او تقویت می‌کنند.

      • چه راهکاری برای جلوگیری از این رفتارها پیشنهاد می‌کنید؟
      در چنین وضعیتی باید از تکنیک نادیده گرفتن، استفاده کرد. یعنی وقتی یک کودک تلاش می‌کند فراتر از قوانین و مقرراتی که برایش وضع شده، امتیازی بگیرد ما باید از تکنیک نادیده گرفتن استفاده کنیم. یعنی در کنار او هستیم ولی نه به او نگاه می‌کنیم نه با او حرف می‌زنیم، فقط خودمان را مشغول می‌کنیم بدون این‌که با او ارتباط برقرار کنیم. این طوری کودک متوجه می‌شود بدون ارتباط با پدر و مادر، هیچ لذتی برایش وجود نخواهد داشت. اگر این کار را ادامه دهیم رفتار ناپسندش را ترک می‌کند.

      • این رفتار آینده کودک را تهدید نمی‌کند؟
      اگر اجازه دهیم کودک با پرخاشگری به اهداف خود برسد بعد از این‌که این رفتار در او ثابت شد ممکن است اشتباه دیگری نیز انجام دهد. یعنی بعد از مدتی ما یک بچه خوب را به بچه‌ای تبدیل می‌کنیم که مجموعه‌ای از مشکلات رفتاری مانند دزدی، دروغ‌گویی، مردم‌آزاری و…را دارد.

      معمولا بچه‌هایی که سرشت سخت دارند بدرفتار هستند و سعی می‌کنند با پافشاری و جیغ‌زدن‌های بیش از اندازه به آن‌چه می‌خواهند برسند.
      از ویژگی‌های یک بچه‌ با سرشت سخت، تسلیم کردن والدین است، یعنی آن‌قدر جیغ می‌زنند که پدر و مادر احساس می‌کنند اگر به بچه توجه نکنند ممکن است از دست برود در حالی‌ که این طور نیست.

      وقتی به‌عنوان پدر و مادر، سرشت فرزند خود را شناختیم، دیگر باید به جیغ‌هایش بی‌اعتنایی کنیم. وقتی چنین کاری انجام دهیم کودک یاد می‌گیرد یا از کنار آن مساله رد شود یا روش درست‌‌تری را در پیش بگیرد.

      در این حالت کودک حس می‌کند هنگام جیغ ‌‌زدن، نمی‌تواند با پدر و مادر ارتباط خوبی برقرار کند. باید حتما کاری انجام دهیم که کودک حس کند دو روش وجود دارد. در روش خوب، طبق قانون می‌تواند امتیاز گرفته و مورد توجه پدر و مادر قرار بگیرد و در روش بد، با جیغ‌‌ زدن مورد توجه پدر و مادر قرار نگیرد.

      از طرفی در صورتی که جیغ ‌زدن تقویت شود، ممکن است به جروبحث هم برسد. بچه‌هایی که معمولا از طریق جیغ ‌زدن‌ به خواسته‌های خود می‌رسند در سنین بالاتر با پدر و مادر خود جروبحث می کنند و زمینه برای پرخاشگری و زورگویی کودک تقویت می‌شود.

      بچه‌هایی که جیغ می‌زنند معمولا نسبت به دیگران واکنش‌های عاطفی پرخاشگرانه‌ای نشان می‌دهند و سعی می‌کنند با رفتار پرخاشگرانه، به آرامش برسند. حالا اگر ما به جیغ‌های کودک اعتنا کنیم این رفتار پرخاشگرانه در او تقویت شده و گاهی اوقات به رفتارهای کلامی تبدیل می‌شود.

      • در کنار نادیده گرفتن او، دیگر از چه شیوه‌ای استفاده کنیم تا به نتیجه بهتری برسیم؟
      در کنار نادیده گرفتن، باید به تقویت رفتارهای مثبت کودک هم توجه کنیم تا میزان پرخاشگری کم شود. اگر فقط نادیده ‌گرفتن انجام گیرد و به تقویت رفتارهای مثبت کودک توجه نکنیم، پس از مدتی بچه ناراحت‌تر می‌شود و آن‌قدر گریه می‌کند تا از پدر و مادرش امتیاز بیشتری بگیرد. باید کاری کنیم که کودک حس کند راه دیگری نیز وجود دارد که می‌تواند به احساس ترس و اضطراب جدایی‌ خود پیروز شود و با داد و فریاد به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد.

      • مراحل جلوگیری از جیغ ‌زدن کودک را می‌گویید؟
      در مرحله نخست باید مراقب باشیم جیغ‌ زدن مورد تقویت قرار نگیرد و در مرحله بعد باید بفهمیم که چرا کودک جیغ می‌زند. آیا جیغ‌ زدن به خاطر سرشت بد بچه است یا کودک وابستگی ناامن دارد و…

      • گاهی هدف کودک از پرخاشگری، رسیدن به یک خواسته‌ یا مورد توجه واقع شدن است، گاهی هم هدفش پرخاشگری به شکل کلامی یا غیرکلامی و برخورد فیزیکی است، در این‌گونه موارد باید چه رفتاری داشته باشیم؟
      قبل از هر چیز باید چگونگی رعایت مقررات را برای کودک توضیح دهیم. کودک باید بداند اگر رفتار درستی داشته باشد امتیاز دارد و در غیر این‌صورت ممکن است تنبیه شود. اما اگر هدفش از پرخاشگری، مورد توجه قرار گرفتن یا رسیدن به خواسته‌ای است، باید بی‌اعتنایی کرده و قانون را رعایت کنیم ولی اگر معنی این جیغ‌زدن‌ها پرخاشگری است باید از تکنیک‌های درمان رفتارهای خشن استفاده کرده و بچه را مجازات کرد.

      • با کودک چگونه برخورد کنیم که اصلا جیغ نزند؟
      باید همه چیز طبق قانون و مقررات باشد تا بچه لجبازی نکرده و جیغ نزند. او باید بیاموزد خارج از قوانین عمل نکند. ما در شماره‌های پیش در مقاله “لجبازی در کودکان طبیعی است” به‌طور مفصل به چگونگی اجرای قانون پرداخته‌ایم، اما به‌طور خلاصه، لجبازی بین دو تا پنج سالگی طبیعی است و کودک بین این سنین به دلیل خودمختاری لجاجت می‌کند و دوست ندارد به حرف والدین خود گوش دهد، بنابراین تنها راهش این است که ما از یک سوم شخص به‌ نام قانون کمک بگیریم.

      برای نمونه می‌توانیم بگوییم دخترم، قانون بچه‌ها می‌گه شما باید در این ساعت به رختخواب بروید، بنابراین از آن‌جا که کودک احساس می‌کند این حرف را فرد دیگری به جز پدر و مادرش گفته و مستقیما از پدر و مادر دستور نگرفته، لجبازی نمی‌کند و به حرف‌های شما گوش می‌دهد.

      • با کودک زیر دو سال چگونه رفتار کنیم؟
      از شش ماهگی به بعد می‌توانیم از تکنیک‌های نادیده ‌گرفتن استفاده کنیم. نسبت به گریه‌ها و جیغ‌زدن‌های زیاد و بی‌دلیل کودک واکنش نشان نمی‌دهیم، بغلش می‌کنیم، نازش می‌کنیم زیرا بچه زیر دو سال ناراحت می‌شود اما، نه نگاهش می‌کنیم و نه با او حرف می‌زنیم، گریه‌ بچه که تمام شد بعد با او ارتباط برقرار می‌کنیم.

      • بچه‌های بیشتر از دو سال چطور، آنها را هم باید بغل کرد؟
      او را بلند نمی‌کنیم. فقط نازش می‌کنیم. در این حالت کودک احساس می‌کند کنار پدر و مادر هست اما نه با او حرف می‌زند و نه نگاهش می‌کند زیرا بیشترین بار هیجانی را حرف زدن و نگاه کردن دارد. بنابراین از آن‌جا که هیچ لذتی برای او ایجاد نمی‌شود و امتیازی هم نمی‌گیرد، این رفتار را کنار می‌گذارد.

  • مرتضی , جولای 5, 2015 @ 10:25 ب.ظ

    سلام
    از کجا می تونم وقت مشاوره حضوری بگیرم؟

    • Anonymous , جولای 6, 2015 @ 12:57 ق.ظ

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • nananin , جولای 12, 2015 @ 1:44 ق.ظ

    سلام من نازنین ۱۷سالمه اهل سنندجم من خیلی سردرگمم مثلآبعدازطلاقم ازشوهرم تنهایی روترجیه دادم تاشاید بتوانم دوباره عاشق شم وبه زندگی برگردم وحالامن تنهام ماجرااینه برادرام بابابام منوزدن منم ازخونه زدم بیرون گفتم من یک زن طلاق گرفتم همه جا میتونم زندگی کنم بنابراین اومدم تهران الانتهرانم بیکارم وبایکی به اسم محمداشناشدم میدونم اون منونمیخوادوگفته نمیخوامت فقط دوستیم حالا من احساس میکنم دوسش دارم مثلآمثلآوقتی ازش دورم گریه میکنم وتوخوابگاه کارمندی عصبی میشم کنارشم خوشم ایامن عاشق شدم به نظر شما ازاین پسردل بکنم وبرگردم شهرستان یابمونمواواره عشم ایاممکنه این سردرگمی مریضی باشه باتشکر

    باکی رابطه دارم یه عشق غیرممکن من احساس میکنم دوسش دارم نظرشماچیست وقتی کنارشم شادمیشم ازش دورم دلم میخوادمعدموگازبگیرم ناراحت وعصبی میشم به نظرشمامن عاشق شدم اخه بعدازدواج اولم دلم مرد کمکم کنید

    • ◄Responder► , جولای 14, 2015 @ 12:58 ق.ظ

      دوست عزیز در مورد چه عشق و علاقه ای حرف میزنید ؟ اونم توی تهران که مثل یک جنگل بی رحم می مونه و اگر پسری با این شرایط دوست شده دنبال یک لذت بردنه و بس…
      اگر در تهران کاری مشخص و خوب دارید میتونید زندگی سالمی رو در پیش بگیرید تا خداوند درهای رحمت رو به روی شما باز کنه و گرنه برگشت شما بهتره چون میدونید با وابستگی که دارید خدایی نکرده با مشکلی نخواهید برگشت …
      هر چی که هست اسم این نوع روابط عشق نیست چون چیزی جز مرحم برای تنهایی شما و رسیدن به لذت برای این پسر نیست یعنی شما نمیتونید روی این زندگی حساب باز کنید … بهتره زندگی سالمی رو برای خودت معین کنی و با حساسیت های خانواده خودت سازگار بشی
      در غیر اینصورت اگر قرار باشه در تهران کار کنید باید تجربه کسب کنید و در این دوره از چنین دوستی های بیهوده ای خواهشا” دوری کنید
      و از شکست در زندگی خودتون لااقل تجربه کسب کنید

  • سنا , جولای 13, 2015 @ 11:25 ق.ظ

    سلام من تماس گرفتم مشاوره حضوری نمیدن .برا مشاوره تلفنی وقت میدنوخواهش میکنم چطو وقت مشاوره حضوری بگیریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • elahe , جولای 27, 2015 @ 9:01 ق.ظ

    سلام
    من دختری ۲۶ساله ام و در خانواده‌ای ۶نفره زندگی میکنم، پدر و مادرم بیسواد هستند، من از بچگی با پدرم مشکل داشتم و همیشه ازش متنفر بودم و میترسیدم، اون همیشه بداخلاق و عصبانی بود و بارها مادرمو و بچه هاشو کتک میزد، البته الان ۹سالی میشه که عادت بد کتک زدنو ترک کرده اونم به خاطر اینکه بچه هاش بزرگ شدن و فکر میکنه درست نیست که یه مادرو جلوی بچه هاش بزنی، ولی داد و بیدادش همچنان هست، اون همیشه خانوادشو محدود میکرد و همه حرفاشو با زور پیش میبرد، اون هیچ وقت نتونست با بچه هاش و همسرش رابطه صمیمانه داشته باشه طوریکه مشکلاتمونو باهاش راحت در میون بذاریم، همیشه از اینکه نکنه عصبانی بشه جرات خیلی از کارها رو نداشتیم و اگر هم جرات پیدا میکردیم پنهانی اون کارو انجام میدادیم، از بچگیم خاطرات خوشی ندارم چون همش جنگ و دعوا توی خونمون بوده پدر و مادرم همیشه با هم دعوا میکردن، از همون بچگی از پدرم متنفر شدم و باهاش حرف نمیزنم البته خواهر و برادرم هم تقریبا باهاش حرف نمیزنن البته نه اینکه کلا حرف نزنیم همیشه مراقب حرف زدنمون هستیم تا عصبانی نشه نمیتونیم باهاش راحت حرف بزنیم، من انقدر ازش میترسم که حتی نتونستم قضیه اعتیاد برادرمو بگم برادرم از ۱۷سالگی به دام اعتیاد افتاده و الانم که ۲۳سالشه داره مصرف میکنه، خیلی واسه یه خواهر سخته که اعتیاد برادرشو جلوی چشماش ببینه و نتونه کاری کنه، از همون اولین روز که برادرم مواد مصرف کرد فهمیدم، ولی اون موقع یه دختر ۲۰ساله پشت کنکوری چه کاری از دستش بر میومد،من اون موقع پیش معلمم رفتم و ازش کمک خواستم ولی اون کمک چندانی نکرد، از همون روزای اول میخواستم جلوی اعتیاد برادرمو بگیرم ولی هر کاری کردم نشد از ترس آبروی خانوادم نتونستم به فامیلامون بگم، از ترس اینکه نکنه پدرم برادرمو از خونه بیرون کنه نتونستم به پدرم بگم، البته من در همون اوایل اعتیاد برادرم سعی کردم به پدر و مادرم بفهمونم و اونها هم کمی بهش مشکوک شدند ولی دیگه دنبال این ماجرا رو نگرفتن، این قضیه برادرم بود، حالا من خودم هم مشکل دارم، به خاطر همین قضیه اعتیاد برادرم و جو پر اضطراب خانوادم ۴سال پشت کنکور موندم ولی بالاخره توی یه رشته بصورت مجازی توی یکی از دانشگاههای تهران قبول شدم ولی به پدرم نگفتم که مجازیه و گفتم روزانه قبول شدم و اسم دانشگاهمو یه چیز دیگه گفتم آخه میدونین پدرم روی درس خوندن ما حساسه و حساسیتش روی من که بچه اول خانواده ام بیشتره اون همیشه برادر زاده هاشو چون توی دانشگاههای معتبر تهران درس میخوندن توی سر ما میزد و همیشه اونا رو بیشتر از ما دوست داشت، منم چون نمیخواستم جلوی پدرم و برادر زاده هاش کم بیارم بهش دروغ گفتم، بعدش دیدم نمیتونم بصورت مجازی درس بخونم من که همیشه جزو دانش آموزای ممتاز کلاس بودم حالا داشتم مجازی درس میخوندم به خاطر همین بعد از یک ترم انصراف دادم و رفتم دانشگاه آزاد، البته هزینشو با کمک مادرم جور کردم و به پدرم نگفتم که آزاد درس میخونم و اون فکر میکرد من یه دانشگاه دولتی معتبر توی تهران دارم درس میخونم، خودم هم راضی نبودم ولی چاره ای نبود با اون همه مشکلات فقط میخواستم یه جور حواس خودمو به درس خوندن بدم، البته در این مدت برادرم هم به دانشگاه رفت ولی چه فایده که اعتیاد پیدا کرده بود،برادرم توی این مدت خودشم سر کار میرفت چون میدونست پدرم با حقوق ناچیزش نمیتونه از پس اعتیاد برادرم هم بر بیاد، الآن که درسم تموم شده میخوام ادامه تحصیل بدم و برم کلاس کنکور ولی پول ندارم، پدرم هم با کار کردن دختراش مخالفه، البته پدرم با کار کردن برادرم مشکل نداره خیلی هم خوشحال میشه تا برادرم بره سر کار تا دیگه خرجشو نده،پدرم همیشه بین دختراش و پسرش فرق میذاشت اون بچه ی دخترو بیشتر از پسر دوست داشت و من از این فرق گذاشتنش متنفر بودم، حالا با اینکه بزرگتر شدم ولی هنوزم از پدرم میترسم و ازش بیزارم، احساس میکنم توی زندانم، دلم میخواد از این خونه ی پر از استرس برم و خودمو آزاد کنم دوست دارم برم و آیندمو بسازم، دوست دارم دست برادرمو بگیرم و نجاتش بدم ولی چیکار کنم وقتی دستم بسته ست؟ شما بگین چیکار کنم؟؟؟؟

    • ◄Responder► , جولای 28, 2015 @ 1:37 ب.ظ

      دوست عزیز در مورد برادرتون تا خودش اراده ای برای ترک نشون نده تلاش شما به نتیجه ای نخواهد رسید ….ولی میتونید در این مورد با مادر و یا فرد معتمدی در خانواده و یا فامیل صحبت کنید
      در مورد رفتار پدرتون بسیار ساده لوحانه است فکر کنید تغییر میکنه پس بهتره با تمام سختی ها فن و یا حرفه ای رو یاد بگیرد … به هر حال ایشون یا باید هزینه ادامه تحصیل شمارو متقبل بشن و یا اینکه اجازه کار کردن به شما هم بده
      در غیر اینصورت کاری جز به صبر نخواهید داشت

  • سارا , آگوست 3, 2015 @ 11:14 ق.ظ

    سلام سایت خیلی بهم ریخته هست چطور میتونم وقت مشاوره تلفنی بگیرم؟

    • ◄Responder► , آگوست 4, 2015 @ 11:05 ق.ظ

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • مریم , آگوست 5, 2015 @ 9:25 ق.ظ

    سلام خسته نباشید
    من ی دختر ۱۸ساله هستم دوروزه بامادرم اختلاف پیداکردم.دوس دارم رابطمون مث سابق بشه تروخداکمکم کنین چیکارکنم
    من اوایل خرداد ماه یک شب داشتم با پسری ازطریق اس حرف میزدم پدرم متوجه شد وهم مادرم وهم پدرم عصبانی شدن وگوشی رو برای دوماه ازم گرفتن.البته بااون پسره تو چت اشنا شدم ولی من بهش شماره ندادم ناخاسته شماره منو گیراورده بود ینی قصدمن برادوستی نبود.حالا بعد دوماه باکلی اصرار وگریه و وساطتت مادرم ،پدرم گوشیمو برگردوند.من ی مزاحم تلفنی داشتم چون همسن خودم بود فقط جواب سوالای درسیشو میدادم ولی بعد ها رابطمون بیشترشد تااینک دیروز مادرم فهمید کلی گریه کردم وقسمش دادم ب پدرم چیزی نگه چون بدبخت میشم.مادرمم میگ دیگ بهت اعتماد ندارم وخاستگاری بیاد ردت میکنم بری ولی من اصلا نمیخام اینجوری بشه تروخداراهنماییم کنین اعتماد مادرم بهم برگرده ورابطمون مث قبل خووب بشه
    ممنونم

    • ◄Responder► , آگوست 5, 2015 @ 11:50 ق.ظ

      دوست عزیز اعتمادی که از بین رفت بسختی بدست میاد
      به همین خاطر نباید وقتی زیر ذره بین هستید بی محابا رفتار میکردید …
      به هر حال بهتره برای جلب رضایت خانواده گوشی خودتون رو به مادرتون بدید تا حس نیت خودتون رو نشون داده باشید
      در این موارد باید صبور باشید و رفتارهای اشتباه رو تکرار نکنید .. همین

  • Atiye Mirhosseini , آگوست 5, 2015 @ 11:16 ق.ظ

    سلام. من بیست و شش سالمه. مادر یک پسر هجده ماهه هستم.بیست و هشت ماه هم هست که ازدواج کردم.
    قبل از ازدواجم مربی مهد بودم و عاشق بچه ها. لیسانس علوم تربیتی هم دارم. فکر میکنم زود بچه دار شدنم و دخالتهای بیش از حد خانواده همسرم تو تربیت پسرم باعث شده خیلی عصبی و زود رنج شدم و این تو رشد پسرم هم تاثیر داره.
    پسر باهوش و کنجکاوی دارم. مشکلم باهاش اینه که حس میکنم داره لجباز بار میاد. نمیدونم چیکار باید بکنم.لطفا راهنمایی کنید. اگه باید حضوری بیام مرکز مشاوره این کار رو بکنم.ممنون از لطفتون.

    • ◄Responder► , آگوست 5, 2015 @ 1:08 ب.ظ

      دوست عزیز.لجبازی در کودک کاملا طبیعی است و از ۲ سالگی شروع می شود. هر کودکی تا حدی لجبازی می کند، چون این طبیعت آنهاست که اطرافشان را آزمایش کنند و بفهمند که تا کجا می توانند پیشروی کنند. با این حال، بچه ها حد و مرز خود را نمی شناسند و این وظیفه والدین آنهاست که محدودیت ها را برای آنها مشخص کند. اینجاست که نقش مدیریتی پدر و مادر شروع می شود که هرچه زودتر باشد، بهتر است. شکی نیست که منطقی بودن با کودک لجباز کار سختی است و گاهی اوقات صبر شما به پایان می رسد. گاهی کودک به لجبازی به چشم یک بازی نگاه می‌کند و می‌خواهد والدین را در این بازی شریک سازد. معلوم است کودکانی چنین رفتاری از خود نشان می‌دهند که نیاز آنها به بازی و لذت بردن در کنار والدین و همچنین تماس فیزیکی با بدن والدین در آنها ارضا نمی‌شود. ممکن است کودک لجبازی را به نشانه قهر انجام دهد و بخواهد به والدین بفهماند دلخور یا مخالف است.. ناگفته نماند که نوعی از لجبازی نیز وجود دارد که با استقبال والدین همراه است و از همین طریق تقویت می‌شود. در این حالت که به لوس شدن تعبیر می‌شود کودک امتناع‌ها و اصرارهای بیجا را به بازیچه‌ای برای جلب توجه و بلکه رضایت والدین تبدیل می‌کند و از همین طریق تاثیری عاطفی بر والدین می‌گذارد تا به خواسته‌اش برسد. در حقیقت لجبازی کودک در هر زمینه‌ای معنای خاص دارد که باید درک و شناسایی شده و سپس مشکل برطرف گردد.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • مریم , آگوست 5, 2015 @ 7:15 ب.ظ

    مادرم دیروز ک متوجه شد خودش برام خظ جدید گرفت ولی گف بهم دیگ اعتمادنداره.نمیددونم واقعا چیکارکنم سال بعدهم کنکوردارم هم نگران رفتارم بامادرم هستم هم نگران اینک پدرم متوجه نشه وهم اینک نگرانم ک ازدرسام عققب افتادم بخاطر مشغله فکریم.دیگ ناامید شدم احساس میکنم هیچ راهیی ندارم

    • ◄Responder► , آگوست 6, 2015 @ 12:28 ب.ظ

      بهترین راه حل اینه که شما از خط جدید استفاده کنید … سیم کارت قدیمی رو در حضور مادرتون از بین ببرید و کارهایی نکنید که اعتمادشون بکلی از شما سلب بشه … گوشی شما هم باید همیشه در دسترس باشه …

  • لاله , آگوست 7, 2015 @ 9:37 ب.ظ

    سلام من قبلا هم براتون پیام فرستادم مشکل من با شوهر حل نشد بلکه بدتر از قبل هستش اون زن و بچشو به کل ول کرده تموم فکرو ذکرش شده مادرش حتی شبا من و با یه بچه یک و نیم ساله تنها میزاره میره میخوابه پیش مادرش نمیدونم چیکار کنم اون یه ادم دیگه شده زندگیش واسش واسش مهم نیست دیگه هیچ احترامی واسه کسی قایل نیست همش بی احترامی به خاطر دخترم نمیخواستم جدا الان فکر کنم دیگه چاره ای ندارم اینطوری نمیشه زندگی کررد ایا شما فکری دارین چیکار کنم

    • ◄Responder► , آگوست 9, 2015 @ 11:26 ق.ظ

      دوست عزیز تا قبل از اینکه فکر جدایی رو عملی کنید بهتره از افراد قابل اعتماد در خانواده و فامیل کمک بگیرید
      به هر حال اگر تصمیم به جدایی داشته باشید باید از این طریق اعلامش کنید
      شاید ایشون هم حرفهاو دلایلی برای گفتن داشته باشه که بهتره بهش گوش بدید
      وگرنه راه جدایی کاملا” مشخصه

  • Shima , آگوست 22, 2015 @ 11:12 ق.ظ

    ba salam, man 28 salame va BA besar Amom ezdevaj kardam , yek dokhtare 6 sale daram, chon iran nabodan azmayesh jenetik nadadim vali khodaro shokr dokhtaram Salem hast, mikham dobare bache dar sham aya Bayad azmayesh jenetik bedam , hame migam chon bache avtalet Salem hast ehtiyaji nist, mamnon misham rahnamaim konin. BA svepas.

    • ◄Responder► , آگوست 22, 2015 @ 1:05 ب.ظ

      خواهشا” فارسی تایپ کنید

  • سدنا , آگوست 25, 2015 @ 2:40 ق.ظ

    سلام دخترم شدیییییدا از مهمان و مهمانی رفتن هراس داره به طوریکه وقتی صدای زنگ آیفونو میشنوه بلند میشه از جاش،و به سمتم میاد و گریه میکنه. بخاطرش منزوی شدم. نه جایی میتونم برم و نه کسی میتونه بیاد خونمون.. پارک هم هرروز میبرمش اگه شلوغ باشه روی سرسره نمیره. یا اگه سمت تاب شلوغ باشه سعی میکنه اون سمت نره.. دلم واسش میسوزه. هیچ دوستی نداره. اصلا نمیتونه ارتباط برقرار کنه با بچه های هم سنش. تو پارک که واسش دوست پیدا میکنم اصلا باهاش بازی نمیکنه . فوقش به اصرار من اسمشو ازش بپرسه. اصلا دستشو نمیگیره و حتی نمیزاره اون دستشو بگیره! هم بازیش فقط منم..

    • ◄Responder► , آگوست 25, 2015 @ 5:10 ب.ظ

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      ینکه چرا کودکان می‌ترسند مورد توجه بسیاری از صاحبنظران رشد کودک و روانشناسان بوده است. برخی از محققان عوامل زیستی را به عنوان علت برخی از ترس‌ها عنوان کرده‌اند و برخی دیگر عوامل روان شناختی، عوامل خانوادگی و سایر عوامل را مطرح کرده‌اند. در برخی اوقات ترسی که کودک از خود نشان می‌دهد به یک نیاز روانی ارتباط دارد. مثلا کودکی که ترس از مدرسه را نشان می‌دهد ممکن است از لحاظ روانی وابستگی زیادی به پدر یا مادر خود داشته باشد و ترس او در واقع ریشه در این وابستگی او دارد.

      گاهی اوقات یک تغییر در شیوه زندگی مثل تغییر محل سکونت ، جدا شدن از والدین و… به صورت ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت برخی از ترس‌های مشخص و معین کودک می‌تواند ریشه‌های روانشناختی داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخی اوقات این خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود می‌آورد. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاصی را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلا مادری که از عنکبوت می‌ترسد این ترس خود را به کودک منتقل می‌کند. این اتفاق بر اساس فرایند یادگیری صورت می‌پذیرد. بطوری که والدین در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق کودک هستند.

      کودکی که نیاز به احساس امنیت دارد با مشاهده رفتار و حالات والدین و خانواده خود شروع به شناسائی محیط ها و موقعیت‌های امن از ناامن می‌نماید. و در این راستا کاملا متکی بر آنهاست. بنابراین آنچه رفتار مادر نشان می‌دهد برای او الگو و اساس رفتارش است. کودک با مشاهده رفتارهای مختلف می‌آموزد که چه چیزی ترسناک است و چه چیزی ترسناک نیست. گاهی اوقات ترس کودک ناشی از شیوه های زیستی غلط والدین است. والدینی که برای وادار کردن کودک به انجام کاری او را تهدید می‌کنند و یا از چیزی می‌ترسانند. مثلا مادر به کودک خود می‌گوید اگر شلوغی کنی می‌روم و دیگر بر نمی‌گردم. یا برای وادار کردن به او خوردن دارو او را از آمپول می‌ترساند. فشار روانی که به این طریق والدین به کودکان خود وارد می‌کنند ، می‌تواند به صورت ترس‌های مختلف خود را بروز دهد. در کودکان ناراحتی‌ها و اضطراب‌های روانی اغلب با مواردی از قبیل ترس و… مشخص می‌شوند.

      از جمله عوامل دیگر شرایطی است که کودک در محیط پیرامون ممکن است با آنها مواجه شود، مثل دیدن تصادف دو اتومبیل و دزد و… همینطور است تماشای فیلم‌های ترسناک و وحشت انگیز که با تاثیری که روی قدرت تخیل کودک می‌گذارد موجب وسعت یافتن این صحنه‌ها و شاخ و برگ داده شدن آنها در ذهن کودک می‌شود و ترس و وحشت زیادی را در کودک ایجاد می کند.

      چه نوع ترس‌ها به توجه و درمان نیاز دارند؟
      در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخی از ترس‌ها در سنین خاصی طبیعی‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین می‌رود. همینطور برای تشخیص ترس‌های غیر عادی باید به نوع ترس نیز توجه داشت.

      هر چند گاهی اوقات کودکان از چیزی می‌ترسند ولی این ترس چندان وحشت‌زا نیست و مشکل خاصی در عملکرد روزانه کودک ایجاد نمی‌کند و واکنش ترس در او چندان شدید و ناهنجار نیست. اما زمانیکه نوع ترس کودک غیر عادی است و نیاز به مداخلات درمانی دارد واکنش کودک به عامل ترس بسیار شدید است. کودک بسیار وحشت زده می‌شود و رفتارهایی از خود نشان می‌دهد که اغلب خارج از کنترل دیگران است.

      برای درمان ترس در کودکان چه باید کرد؟
      روان شناسان برای کاهش ترس‌های کودکان راههای زیادی را توصیه می‌کنند. آنها در وهله اول به والدین توصیه می‌کنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجیل و شتابزدگی آنها در کاهش ترس کودک می‌تواند به جای درمان ، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا بتدریج از بین می‌رود و لازم است والدین با خونسردی و آرامش اقدام به کاهش این ترس‌ها نمایند. توصیه بعدی روان شناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسی که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم. هر چند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیر منطقی و نامعقول به نظر می‌رسد اما خود کودک چنین احساسی ندارد و نمی‌تواند غیر منطقی بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکی نخواهد کرد.

      حتی زمانیکه کودک تحت نظر یک متخصص یا روان شناس درمان می‌شود، اگر عامل اصلی ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایده‌ای نخواهد کرد. مثلا زمانیکه خود مادر از تاریکی می‌ترسد، هر چند کودک حمایت‌ها و درمان‌هایی را از روان‌شناس و مشاور خود دریافت می‌کند، اما الگویی که در خانه از رفتار مادر می‌پذیرد الگویی قویتر است که نتایج یک درمان ثمر بخش را از بین می‌برد. بنابراین لازم است علل اساسی ترس کشف و مرتفع شوند.

      بازی موقعیت مناسبی است که ترس کودک را از بین ببریم. مثلا کودکی که از آمپول می‌ترسد، می‌توانیم یک بازی خوب ترتیب بدهیم که در آن کودک آمپول زدن را تمرین کند. در مراحل دیگر می‌توان از روشهای خاص رفتار سازمانی که توسط روانشناسان استفاده می‌شود بهره جست. با مراجعه به یک روانشناس و درمان‌های رفتاری او می‌توان اقدام به حل مشکل کودک نمود.

      پدیده ترس هر چند که یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، اما هر گاه به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود می‌آید از حالت عادی خارج می‌شود. این ترس‌ها تحت عنوان ترس‌های مرضی شناخته می‌شوند که هم کودک و هم اطرافیان او را آزار می‌دهند توصیه‌های مناسب روان‌شناسان و استفاده از مداخلات رفتاری در این راستا می‌تواند سودمند باشد.

  • لاله , آگوست 27, 2015 @ 2:27 ب.ظ

    با سلام خسته نباشین شما میگین از افراد قابل اعتماد از خانواده یا فامیل خانواده من که هر چی بگن میگه طرف ننو میگیرن خانواده خودش خواهراش هم کی باعث هیه این اتفاقات هستن به هر کس هرچی بگه حرف خودشو میزنه اگه یه راه حل بهتر دارین بگین دلم به جدایی راضی نیست به خاطر دخترم اگه راه حلی نبود مجبور شدم به جدایی فکر کنم

    • ◄Responder► , آگوست 29, 2015 @ 10:11 ق.ظ

      دوست عزیز شما قراره زندگی کنید و این زندگی باید در آرامش باشه
      باید بتونید از طریق گفتگو این مشکل رو حل کنید
      اینکه نیاز دارید فردی یا افرادی قابل اعتماد وساطت کنن به این خاطره که کدروت و سوء تفاهم رو حل و فصل کنید …
      وگرنه با این تفاسیر راهی بجز گرفتن تصمیمی سخت نخواهید داشت

  • نیلوفر , سپتامبر 15, 2015 @ 1:05 ب.ظ

    سلام.
    من دختری ۲۰ ساله هستم. حدود دو ماه پیش در گروه های اجتماعی دانشگاهم با یکی از پسر های هم دانشگاهیم آشنا شدم. روابط ما کاملا حد و حدود داشت و روابطمون مثل دو دانشجو و دو دوست معمولی بود. تا اینکه یک روز به من گفت که با یک دختری دوست شده و تا حدودی از او خوشش اومده. از اون به بعد بود که پیام های من رو جواب نمیداد و خیلی سرد باهام برخورد میکرد.اون موقع بود که فهمیدم شدیدا به او وابسته شدم و دوستی او با دختر جدید , من رو خیلی اذیت میکنه.عقلم میگه که به همین روابط کوچیک و ساده قانع باشم ولی دلم طاقت نمیاره.نمیدونم چیکار کنم که شخصیتم هم کوچیک نشه. تصمیم گرفتم که ازش فاصله بگیرم ولی فکرم شدیدا مشغوله و دارم اذیت میشم.نمیدونم چه طور خودم رو آروم کنم و یا اینکه کار درستیه که با خود اون در مورد این موضوع حرف بزنم؟

    • ◄Responder► , سپتامبر 19, 2015 @ 10:50 ق.ظ

      دوست عزیز شما بیست سال سن دارید و میتونید رابطه و زندگی خوبی رو برای خودتون انتخاب کنید … اینکه خودتون رو قانع به این رابطه کنید و به نوعی گدایی عشق کنید برازنده شما نیست و چیزی جز وابستگی و ناراحتی برای شما نخواهد داشت
      بهترین راه حل اینه که تمام ارتباط خودتون رو با ایشون قطع کنید … حتی سیم کارت و تمام نشونه های رابطه سابق رو از بین ببرید … برای مدتی سختی خواهید کشید تا وابستگی به وجود اومده از بین بره ولی ذهنتون آزاد شده و هم بهتر میتونید درس بخونید و هم میتونید از تجربه اش استفاده کنید … فقط باید واقع بین باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *