مرکز مشاوره
مشاوره آنلاین

مشاوره آنلاین ازدواج و پیش از ازدواج

مشاوره آنلاین و روش های درمان از راه دور

خدمات مرکز مشاوره آنلاین شامل مشاوره آنلاین و بمفهوم عام تر درمان از راه دور(Telemed) می باشد، می توان گفت که مشاوره آنلاین و درمان از راه دور شاخه ای ازTele Communication (ارتباطات از راه دور) می باشد.

*****************************************

روش اول در بخش کامنت ها پرسیده بشه و حداکثر یک ساعت پاسخ داده می شود.

روش تلگرامی از طریق آدرس زیر:

https://t.me/kanonmoshaveran_bot

روش سوم با دفاتر زیر تماس بگیرید و مشاوره اسکایپی بگیرید.

شماره های تماس 01

***************************************

گفته میشود که از تکنولوژی ارتباطات جهت ارتباط و درمان و نیز مشاوره در حوزه پزشکی و روانشناسی و حوزه های مرتبط مانند آنچه هدف ما در راه اندازی این سایت میباشد مثل روانپزشکی و روانشناسی استفاده میکند.

مشخصاً سالها ( حداقل ۶ سال ) به استفاده از این پدیده در رشته روانپزشکی و رشته های مرتبط ( تمامی شاخه های روانشناسی و مشاوره ) علاقه مند شده و مطالعه و تحقیق نموده. همگام با پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و استفاده از اینترنت و تمامی ابزارهای جدید ارتباطی، تغییر در نوع ارتباط سنتی و همیشگی با بیماران و مراجعینی که نیاز به مشاوره از راه دور دارند الزامی واجتناب ناپذیر است.

اهداف و علل انتخاب مرکز مشاوره آنلاین به عنوان روش نوین ارتباطی در حوزه پزشکی:

۱)گسترش این شیوه  و وجود آن، فلسفه وجودی ابداع این شیوه، خود به خود استفاده از آنرا الزامی میکند. به عنوان مثال موبایلکه بعد از معرفی به عنوانک وسیله ارتباطی از وسیله ای که امکان استفاده از آن اختیاری و تجملی است به وسیله ای که استفاده از آن ضروری است تبدیل گشت.

در مورد اینترنت وفضای وب و دنیای مجازی ارتباطات نیز همین فرایند در حال گسترش است بنابراینک دلیل فلسفه علمی برای ضرورت  استفاده از آن احساس میشود « اینکهک ابزار جدید محصول نیاز جدید و ایجاد نیاز جدید از طریق ابداع ابزار جدید»

۲)امکان جدید به وجود امده توسط اینترنت و وب راهی است برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و معلومات، داده ها و اکتشافات در حوزه های گو ناگون علوم و معاف بشری در این مورد خاص ( پزشکی، روانپزشکی و روانشناسی ) قطعاً امکانات اخیر در حوزه تکنولوژی ارتباطات و جهان اینترنت سرعت تولید علم و فرایند  اصلاح و تغییر وتکامل معلومات مبلغ دانش را بیشتر و روند تکامل علوم را جهت و سرعت مطلوب بخشیده است و این عصر حضور اینترنت را با دوران قبل از آن کاملاً متمایز میسازد.
۳)اختصاصاً در رأس مشاوره از راه دور و روانپزشکی و روانشناسی از راه دوردایل ضرورت استفاده شامل موارد زیر است:

الف)موضوع Stigma (انگ و بر چسب بیماری)

      همه متخصصین و مشاورین در  حوزه های روانپزشکی و روانشناسی با مورد محرومیت استفاده از مشاوره ها و درمانهای روانپزشکی و روانشناسی به دلیل اجتناب از بر چسب « بیمار اعصاب و روان » اشنا هستند که در نظام های بسته تر، شهرهای کوچکتر وبعضی از فرهنگ ها و خورده فرهنگ ها بیشتر مشاهده میشوند. اینترنت به دلیل ایجاد Privacy (حریم خصوصی) بیشتر، نگاه نظاره گر و مداخله جوی اجنماع را کمتر کرده واحساس امنیت بیشتری به فردی که نگران دریافت این بر چسب از طرف اجتماع است را میدهد. نتیجتاً موضوع بر چسب بیماری روانی برای فردی که نیازمند کمک است ولی مراجعه نمیکند دلیلی برای ضرورت استفاده از اینترنت در حوزه های مورد بحث است.

ب) دوری نقاط جغرافیایی

در کشورهایی با مساحت زیاد که فواصل شهرها و روستاها از مراکز بزرگ وا دسترسی به مشاورین متعدد با صلاحیت های تخصصی بالاتر و بیشتر به ویژه از نظر تعداد و امکان مراجعه حضوری را منتفی میکند مشاوره از راه دور و نیز مشاوره آنلاین امکان مساوی برای بهره مندی از اینگونه خدمات در حوزه مشاوره و درمان را فراهم میکند و این در مورد ارتباط ملل و کشورهای مختلف درک زمان نیز قابل استفاده است که ناشی از این ویژگی اینترنت است که مرزهای جغرافیایی تأثیری برای ارتباطات انسانی و در اینجا رابطه پزشک و بیمار و مشاوره درمان جو وجود ندارد.

ج)  گستره و امکان زمانی بیشتر برای دسترسی به خدمات پزشکی، روانپزشکی ومشاوره ارتباط ازطریق اینترنت با مشاور، روانشناس و پزشک محدودیت زمانی کمتری دارد بدیهی است مراجعه  حضوری نیاز به تنظیم وقت و محدودیت زمانی به مراتب بیشتر از ارتباط از طریق اینترنت را دارد.

د) امکان مشاوره بین متخصصین پزشکی و روانپزشکی رابط و نیز کار گروهی و (Team Work) بین پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان :

بدیهی است ابزار و فضای سایبری امکان این مشاوره بین متخصصین و کارشناسان اموزه های مرتبط و مختلف را به وضوح تسهیل میکند.

۴)تولید و گردش اطلاعات با حجم زیاد و تغییر تکامل ایده ها،فرضیه های علمی در حوزه های مورد بحث:

موضوع اخیرکی از مهمترین ارکان فلسفه وجودی و نیز تکاملی در رشته ارتباطات از راه دور و در ایتجا تله مدیسن است. سرعت تولید، تبادل  و تغییر تکامل اطلاعات علمی از زمان حضور اینترنت به بعد باک تغییر اساسی و بنیادی از باب مباحث شناخت شناسیEpistemological)) مواجه شده است. ا

یدها فرضیه وا داده ها به سرعت از طریق اینترنت انتشار و در دسترس بقیه دانشمندان قرار گرفته و فرایند نقد و ازمایش و تغییر و تکامل و ایجاد فرضیه های جدید را طی میکند در اینجا من اصطلاح (خرد جهان بشری سیال و مجازی) را انتخاب کرده ام. به عنوان یکک کل برآمده از اجزا خرد فردی که در فضای اینترنت به هم متصل ، مرتبط و دارایک هویت و تشخّص جدید میشوند.

موضوع فوق به تفصیل در مقاله ای ارائه خواهد شد.

در اینجا نکته مهم برای عام مردم و افراد غیر متخصص استفاده روز افسون از این منبعبی انتهای داده ها و اطلاعات علمی است چیزی که مرز بین دانش تخصصی و استفاده عموم برای آن را اشکارا کمرنگ تر میکند.

۵)آنلاین تراپی و مشاوره آنلاین به عنوان یک سبک زندگی نوین در حوزه ارتباطاتNewLifeStyle))

از این چشم انداز: مشاوره آنلاین نه به دلیل اینکه ضرورت است که نیاز جدید بلکه رویه و سبک زندگی است (Life Style) روشن تر اینکه؛ بعضی از رویه ها و سبک ها در زندگی به دلیل آنکه در دوره زمانی انسانها در ان دوره جزئی از سبک زندگی در دوره تمدنی است استفاده از تکنولوژی ارتباطی نوین ( Tele Communication)؛ از چشم اندازAnthropologic Cultural ( انسان شناسی فرهنگی) جزئی ازفرهنگ انسان معاصر است و مسلماً این سبک به انسان این دوره و عصر کنونی تحمیل میشود و هرگونه اجتناب وا مبارزه باعث حذف تفکر مقابل این روند خواهد بود و در اینجا درک بیشتر ما، ( به عنوان پزشک، درمانگرا مشاور) این موضوع فوق باعث سازگاری و تحول ما با شرایط زمانی خواهد بودعنی استفاده از ایده های نو در حوزه تکنولوژی ارتباطات نوعی انطباق تکاملی رشته های مورد نظر با شرایط زمانی (عصری و دورانی) میباشد.

۶) تعریف شهروندی الکترونیک و ایجاد هویت مجازی در کنار هویت واقعی:

بدیهی است در عصر اینترنت و شبکه های مجازی ارتباطی ما با دو نوع هویت مواجه هستیم:

یکی هویت واقعی که برمبنای تمامی شاخصه های تعریف فرد انسانی از دیدگاه فلسفی و روانشناسی است ونیز هویت مجازی که در شرایط جدید، هر فرد  در شبکه مجازی با هویت جدید مجازی ارتباط جدیدی ایجاد میکندکه نیاز های واقعی و مجازی در ان گنجانده میشود.

مسلماً این ارتباطات در حوزه های گوناگون خواهند بود؛ در حوزه پزشکی و یا مشاوره آنلاین غیر آن فرد نیازمند بستری مجازی در فضای سایبری برای ارتباط خواهد بود واینجا ما باید ان بستر را فراهم کنیم.   علل و دلایل فوق الذکر از مهم ترین دلایل وعلل ضرورت ایجاد و توسعه تله مدیسن و مشاوره انلاینا هرگونه امکان دیگری در فضای چارچوب سایبری میباشند.

ما در این برهه تصمیم به راه اندازی این سایت کردیم چون دلایل بسیار قوی برای توجیح ان داریم که قبلاً ذکر شده است بدیهی است از همه همکاران متخصصین در رشته های پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی و مشاوره تقاضایاری داریم تا این گام مهم و بزرگ در راستای توسعه همه جانبه علمی و کاربردی با هدف هم نوع دوستی و هم پیشرفت ملی برداشته شود.

تمامی مطالب ارائه شده قابل نقد، تصحیح، اصلاح، تکمیل ویا تکامل است. خواهان ارتباط، ارسال نظرات و نظریات همه دانشمندان و دانش پژوهان در حوزه های مرتبط به ادرس ارائه شده سایت هستیم بدیهی است مقالات و نظرات با اسم و عنوان و تصویر عزیزانی که با ما همکاری وا ارائه طریق کنند درج خواهد شد.

شماره های تماس 01

نامزدم اذیت می کنه

من مدتی هست که نامزد کردم.نامزدم فوق العاده ادم خوب مهربون و صاف و ساده و قابل اعتماده.ولی ی سری مسائل هست که موقعی که باهاشم منو اذیت میکنه اعصابم بهم میریزه و بیشتر مواقع عصبانی میشم.
اون مسائل درمقابل خوبیایی که وجود داره خیلی کوچیکه ولی منو اذیت میکنه.
تا حالا فک میکردم که چون بی اهمیته میتونم تغییرش بدم ولی متاسفانه ادمارو نمیشه عوض کرد.حالا رابطمون تبدیل شده به اینکه من بگم و اون انجام بده.
ی جورایی اعتماد به نفسشو گرفتم .
که فوق العاده از این حالت بدم میاد و میدونم که نباید اینطوری باشه و باید بهش ارامش بدم ولی نمیتونم تظاهر کنم که خوبم چون تحمل ی سری رفتاراییش که مطابق میلم نیست رو ندارم.

میشه بگید باید چیکار کنم

از طرفی اونقدرام برام ارزشمنده شخصیتش و دوسش دارم که فکر جدایی نمیتونم بکنم از طرفی هم حس میکنم دارم اذیتش میکنم و خودمم عذاب میکشم و شاید بعداز اینکه رفتیم سرخونه زندگیمون این مشکلات بدتر بشه

پاسخ روانشناس خانواده
دوست عزیز بببینید سوال شما واضح نیست شما نامزد دارید و خب می فرمایید دوست دارید مستقل باشد و طبیعتا برای شخصیتش ارزش قائلید ولی خودتون شخصیت او را خرد کردید و او را دچار مشکل کردید …
خب این یعنی تناقض اینکه در دوران نامزدی بهترین شرایط این است که هر دو نفر بخواهید که اگر انتظاری طرف مقابل دارد بدانید و تلاش کنید انتظارات هم رو مرتقع کنید تا جایی که امکان دارد و از طرفی هم تلاش شود برای اینکه بتوانید هر دو نفر به هم نزدیک تر شوید در مورد خواسته هاتون واضحا صحبت کنید
منتهی طوری رفتار نکنید که یک نفر فدا شود و دیگری مدام بخواهد نظرش را اعمال کند چون ممکنه در طی زندگی همین طور که می فرمایید این عادت شود و ازاردهند شود و همه زن ها از مرد مقتدر خوششون میاد و دوست دارند که همسری داشته باشند که اقتدار داشته باشد و همراه مناسبی باشد .
اگر قرار باشد طوری رفتار کنید که طرف مقابل هر طور بخواهید رفتار کند یعمی یک نفر و خواسته هایش مدام تحت شعاع قرار می گیرد و طبیعتا این مساله بسیار فرسایشی است در روند زندگی

به هر حال امیدوارم در نظر داشته باشید که زندگی چیزی نیست که بتوان ان را ساده در نظر گرفت و از طرفی پیچیده بلکه در برخی مواقع خود دو طرفمی توانند تلاش کنند تا شرایط مطلوب ایجاد شود.

اینکه چه چیزی باعث میشه شما در قبال همسرتون عصبی شوید خوب مساله مهم و حائز اهمیتی است .

چون قابل حل است یا خیر اگر قابل حل نباشد طبیعتا اگر اکنون تلاش کنید رسیدگی شود بسیار بهتر از بعدا است .
چون ممکنه هیچ وقت نتونید این وضعیت رو قبول کنید و این سخت می شود در هر صورت امیدوارم موفق باشید و زندگی خوبی داشته باشید منتهی برای رفع مسائل هر دو حضوری مراجعه داشته باشید
موفق باشید

در دوران نامزدی خجالت نکشید

یک علت مهم بروز مشکل در دوران نامزدی این است که به دلیل خجالت از طرف مقابل‌شان سوال نمی‌پرسند. سوال کردن شاهراهی است برای شناخت طرف مقابل اما یکی یا هر دو نامزد، این کار را انجام نمی‌دهند؛

مثلا اگر دختر حساس، عصبی یا زودرنج است این مساله را طرف مقابلش باید بداند تا اگر پسر در دوران نامزدی با این حالات در همسر آینده‌اش مواجه شد بداند که چه عکس‌المعلی باید نشان بدهد.

مشکل دیگر این است که دختر و پسر در زمان بروز مشکل ، به جای مراجعه به متخصص به خانواده‌های‌شان رجوع می‌کنند.

خانواده اطلاعات کافی در زمینه مشکلات زوجین ندارند و با دادن اطلاعات غلط گره کور رابطه را بیش از پیش محکم‌تر می‌کند. دختر و پسر نباید تسلیم زرق و برق طرف مقابل‌شان شوند؛ به طور مثال دکتر بودن خواستگار نباید مانع از این شود که گذشته او به بوته تحقیق خانواده کشیده نشود.

یک اشتباه دیگر این است که یکی از دو طرف یا هر دو طرف می‌پرسند که متولد چه ماهی هستی؟ این غلط است. دو طرف باید ویژگی‌های شخصیتی یکدیگر را بشناسند.

مشکل بسیار مهم دیگر این است که دختر و پسر در روابطشان باید حدی مشخص کنند و بیش از آن تجاوز نکنند تا ازدواج کنند.

دوران نامزدی طولانی مدت

طولانی شدن نامزدی مشکل ایجاد می‌کند. یک دوره نامزدی نرمال بین شش ماه تا یک سال است. طولانی شدن دوره نامزدی سبب بروز سوء‌تفاهم و استرس در یک طرف این رابطه می‌شود.

طولانی شدن رابطه نامزدی سوای ایجاد استرس باعث بدبینی نسبت به طرف مقابل می‌شود. نامزد مقابل به این فکر می‌کند که این فرد تصمیم دارد با من زندگی کند یا نه؟ آیا می‌خواهد از من جدا شود؟

آیا با فرد بهتری از من قصد ازدواج دارد؟ آیا به دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا من از او جدا شوم؟

همین سوالات را خانواده هم مطرح می‌کند و مدام به دختر سرکوفت می زند که دو سال است تو را نامزد کرده چرا نمی‌آید تو را به خانه خودش ببرد؟ از طرف دیگر همسایه‌ها هم آتش این موضوع را با دخالت‌های بی‌جای خود روشن می‌کنند و می‌گویند پس چرا عروسی نمی‌کنی؟

متاسفانه جامعه ایرانی برای همه زندگی می‌کند جز خودش. مساله دیگری که رابطه دو نفر را با تنش مواجه می‌کند این است که مثلا پسر برای دیدن نامزدش می‌خواهد به خانه دختر برود. از این طرف پدر دختر مخالفت می‌کند و باعث بروز اختلاف در میان دو خانواده می‌شود.

شناخت طرف مقابل در دوران نامزدی

یکی از کارهایی که هر دختر و پسر قبل از ازدواج و در دوران نامزدی باید انجام بدهند، این است که اطلاعات کاملی از خود فرد و خانواده‌اش به دست بیاورند.

همان چیزی که در جامعه ما بسیار کم دیده می‌شود و بسیاری از خانواده‌ها این مساله را جدی نمی‌گیرند و دختر و پسر به جای فکر کردن به این مساله فقط به شام خوردن و بیرون رفتن با هم فکر می‌کنند.

مشکل دیگر عدم انتقادپذیری طرفین در این دوران است که به تخریب یک رابطه دو نفره منجر می‌شود.

بعضی از دختران یا پسران اگر موقعیت مالی یا جایگاه اجتماعی ممتازی داشته باشند این مساله را دستاویزی قرار می‌دهند تا از بالا دست به طرف مقابلشان نگاه کنند.

با این امتیازات افکارشان را به دیگری تلقین می‌کنند. باورها و نگرش‌های فرد هم با توجه به اینکه پایه‌های شخصیت افراد را تشکیل می‌دهد در دوران نامزدی نباید زیر سوال برود.

شاید مشکلات شما در دوران نامزدی چیزی بیشتر از آنچه گفتیم بوده است، در این صورت ما را در جریان بگذارید.سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد.

همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید.

همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود.

تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده.

ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.

● سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید
▪ زن های هپلی

مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.

اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟

همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.

مردها چه فکر می کنند؟

مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند.

شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند.

شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.

چرا زن ها به اینجا می رسند؟

بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند.

آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند.

اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید(منبع: مشاورانه ، مشاوره آنلاین و چت با روانشناس).

● سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید

زن هایی که خود را دست کم می گیرند

حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود.

اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:

دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.

نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.

هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.

▪ مرد ها چه فکر می کنند؟

برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟

برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند.

اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.

● سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید
▪ زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.

هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.

حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.

▪ مردها چه فکر می کنند؟
همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.

● سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید
▪ زنان وابسته و دست و پا چلفتی
مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید.

آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.

اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.

همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.

▪ مردها چه فکر می کنند؟
زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خانه بر دوش شان باشد (منبع: مشاوره خانواده ، چت مشاوره آنلاین).

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
این مشکل ریشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کسانی که اعتمادبه نفس پایین دارند، گمان می کنند با این مظلوم نمایی ها می توانند دل دیگران را به رحم بیاورند و زندگی شان را پیش ببرند. بعضی از زنان هم به دلیل بحران هایی که در کودکی برایشان به وجود آمده، همیشه نوعی احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث می شود که به چنین ابزار هایی متوسل شوند؛ ابزار هایی که به جای درست کردن ماجرا، می تواند روابط آنها را از هم بپاشد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

عاشق شدن

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌باشد.

اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.

منشا عشق چیست؟

نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود.

افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان و دوستانشان را مغشوش کنند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.
البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای آنها نیست.
مرد
در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.

با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و … سرگرم هستند).

اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.

هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد
برای مثال:
– نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند.

عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و …) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.

– از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و … توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند

که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود. گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.

اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید

که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و …

نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است

همه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:
اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید

ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید

عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :
عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود

عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد
و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.

مقابله شرایط برخورد با مسئله

اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند

و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است

و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد.

لذا قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله ، اعتماد به نفس و اراده کافی برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
ابتدا
صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:
آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق کس دیگری بودم؟

آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟
آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟
و سوالاتی مشابه….

سپس در مرحله بعد

پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.

و اما ادامه ماجرا…

هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:
– سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر وذهن خود تدارک ببینید.

– تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید…

– مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.

– زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.

۷٫این کار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینکه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

307 نظرات

  • Fatima , اکتبر 9, 2016 @ 3:48 ب.ظ

    سلام خسته نباشید
    ایا من میتونم بصورت شخصی با شما صحبت کنم.

    • راهنما , اکتبر 11, 2016 @ 12:55 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • بهاره پیلتن , اکتبر 20, 2016 @ 12:01 ق.ظ

    باسلام من حدودا ۴ساله که ازدواج کردم و دختر ۳ساله دارم . من ۴سال قبل از ازدواجم حدود ۲ماه با یک شخص دیگه ایی نامزد بودم که بطور عجیبی نامزدیم به هم خورد هنوز که هنوزه دلیلش رو نمیدونم اما با اینکه ازدواج کردم هنوز اون شخص رو فراموش نکردم نه اینکه بهش علاقه داشته باشم نه فقط همیشه به این فکر میکنم که چرا و چیشد؟ خانواده ی شوهرم بهم تهکت زدن و حدودا یکسال با انها رابطه نداشتم که بعداز یکسال باهاشون اشتی کردم اما هنوزم که هنوزه از اونا کینه به دل دارم طوری که اصلا حاضر به دیدنشون نیستم. بخاطر مسائلی که از خانواده هامون دیدم از هردوخانواده زده شدم.خیلی وابسته به خونه خودمون هستم اصلا واسه یکساعت هم علاقه ندارم که خونه ی اقوام و… بروم. بیشتر دلم میخواد تنها باشم و حتی هیچکس خونمون نیاد. از همه اقوام بدم میاد. قبلا باشوهرم بطور فجیعی دعوا داشتم و خیلی کتک میخوردم اما خداروشکر مسائلمون بین خودمون حل کردیم ودیگه کتک کاری تمام شد. هروقت با شوهرم بحث میکنم و اون چیزی بهم میگه حوصله جواب دادن رو ندارم و فقط سکوت میکنم یعنی میه یه مرد تو غار تنهایی خودم فرو میرم. میخواستم کمکم کنید

    • راهنما , اکتبر 22, 2016 @ 11:38 ق.ظ

      جدایی همیشه غم انگیز و دردنـاک اسـت. پـس از یـک دوره سعی تلاش برای کنار زدن کدورتـها و مشـکلات، متاسفانه نتوانستید به زندگی درکنار هم ادامه دهید و سایه شوم جدایـی شمـا را از هـم دور کـرده اسـت. می خواهید رابطه ای جدید را شروع نموده و بتنهایی خود پایان دهید. امـا خاطـرات و لـحـظـات با هـم بودن ذهن شما را مشغول کرده و نمی توانید آنها را از یــاد ببرید. در این قسـمت ۱۰ روش بـرای فـرامـوش نمـودن همسر یا نامزد پیشین خود را خواهید آموخت.

      ۱- حقیقت را بپذیرید: او رفته است

      بسته به اینکه رابطه گذشته شما تاچه حد جدی بوده، این مرحله ممکن است نسبت به مـراحـل دیــگر زمــان بیشتری ببرد. به طبع اگر مدتی طولانی با همسر خود زندگی کرده باشـیـد، قبـول ایـن مسئله که دیگر با همدیگر نخواهید بود بسـیـار مـشـکل تـر اسـت از زمـانی که مثلا” با نامزدتان حدود ۶ ماه در ارتباط بوده باشید.

      هرقدر سریعتر این واقعیت که همسر گذشته شما برای همیشـه رفـته است را بپذیرید، زودتر خواهید توانست رابطه جدیدی را آغاز نماییـد. بـنابرایـن بـه افکـار خود که در شمـا زمزمه برگشتن و تماس گرفتن دوباره او را میکنند، التفات ننموده و دست بکار شوید.

      ۲- افکار خود را بزدائید

      باید خود را از صدمات و تنشهای رابطه پیشین رهایی دهید. در غیر اینصورت این حالات و احـساسات در رابـطـه جـدید به همراه شما بوده و باعث بروز مشکلات زیادی خواهد شد.

      به عنوان مثال ممکن است رفتارهای نامزد جدیدتان را بر اساس روشهایی کـه در مـورد همسر گذشته خود پیش گرفته بودید، به غلط تعبیر و تفسیر نمایید. و یا خشم و غضب پنهانی که نسبت بهمسر قبلی خود در سر داشته اید را به نامزد کنونی خود روا داریـد. بنابراین بهتر است آن احساسات را از ذهن بیرون نموده و با فکری آزاد رابطه جدیدتان را آغاز نمایید.

      ۳- از اشتباهات خود عبرت بگیرید

      بعد از اینکه از دست احساسات منفی رها شدید، می تـوانـید به رابطه گذشته خود به عنوان یک تجربه آموزنده بنگرید. در مورد علت جدایی و ایـنکه چـه چیزی در نهایت باعث ناسازگاری شما شد بیندیشید.

      با اجرای این مرحله مطمئن خواهید شد که دیگر اشتباهات گذشته که در انتها منجر به جدایی خواهد شد را در رابطه جدیدتان تکرار نـخـواهـیـد کـرد و نیز به مـسـائـلـی کـه در سرنوشت رابطه زناشویی شما دخیل هستند، نزدیکتر خواهید شد.

      ۴- با او صحبت کنید

      گرچه ممکن است کمی ضد احـساسی بـنظر بـرسـد، امـا خـوب اسـت در مورد نامزد یا همسر گذشته خود با نامزد یا همسر جدیدتان صحبت کرده و رمز و راز دل خـود را بیرون بریزید. به این ترتیب او مـتـوجه خـواهد شـد که از کـجا آمده اید و سخن و اعمال شما را سوء تعبیر نخواد نمود.

      با این وجود در این کار زیاده روی نکنید چون ممکن است باعث ترساندن نفر جدید شده و مجبور به طی مجدد این مراحل گردید!

      ۵- با او قطع رابطه کنید

      آنچه که عموم افراد با آن اتفاق نظر دارند این است که هیچگاه نمیتوان همسر یـا نامـزد قبلی را بعنوان “دوستان معمولی” در نظر گرفت و به همین منوال با آنها ارتبـاط داشـت. با اینکه اشخاص خوش بین بر این باورند که می تـوان ارتـبـاط دوسـتـانه خـود را با نامزد پیشین حفظ نمود،افراد واقع بین اعتقادی برچنین رابطه ای ندارند. همیشه مسائل حل نشده ای وجود دارد که باعث میشود عشاق سابق به روشهای عجیبی رفتار کنند.

      ۶- عکس او کنار بگذارید

      هر نوع خاطره بجا مانده از او نظیر عکسها، نامه ها، لباسها، جواهرات بدلی و چیزهای دیگری که شما را به یاد او میاندازد را جمع آوری نموده و دور بریزید. اگر اهـل دور ریـختن نیستید، آنها را در یک کارتن گذاشته و در کمد یا انباری قرار دهید.

      ۷- مکانهای محبوب جدیدی پیدا کنید

      سعی نکـنـید با نامزد جدید خود بـه هـمان رستوران یا پارکی که با همسر گذشته خود میرفتید، سربزنید. چون این باعث میشود بجای اینکه حواستان به نامزد جدیدتان باشد به یاد همسر قبلی خود بیفتید.

      بهترین کار این است که محلهای تفریحی جدیدی انتخاب کنید که تا به حـال نـرفـتـه اید. چه کسی می داند؟ شاید آن محل جدید تبدیل به پاتوق شما شود.

      ۸- نامزد جدید خود را به دوستان و خانواده خود معرفی کنید

      معرفی نامزد جدید به دوستان و خانواده باعث می شود تا بتوانید سریعتر همسر قبلی خود را فراموش کنید. هنگامیکه آنها شروع به درنظر گرفتن شما به عنوان دو یـار جـدیـد نموده و فردی که عادت به بودن با او داشتید را از یاد می بـرند، شـمـا نـیـز همین کار را آسانتر انجام خواهید داد.

      ۹- مقایسه نکنید

      نامزد یا همسر جدید خود را از هیچ لحاظ (شکل، قیافه، وزن، استعداد،… ) با همسر یا نامزد قبلی مقایسه نکنید.

      ۱۰- یگانگی او را تحسین نمایید

      درعوض روی آن چیزی هایی که باعث تمایز نامزد جدیدتان میگردد، تمرکز کنید. چه چیز استثانی دارد؟ چـه کـاری مـیتواند انجام دهد که دیگران از آن عاجزند؟ با پاسخ گفتن به این سؤالات خواهید توانست خـصـیصـه های که باعث عشق ورزیدن شما نسبت به او میشود را دریافته و آنها را همیشه مورد تحصین قرار دهید.

      با دنبال نمودن این ۱۰ مرحـله نـه تـنـها می توانید نامزد یا همسر قبلی خود را فراموش کنید، بلکه در موقیعیتی قرار خواهید گرفت که از همراهـی نامزد جدیدتان نهایت لذت را ببرید. پس شروع کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • نسی , نوامبر 1, 2016 @ 10:33 ق.ظ

    سلام آدرس و شماره تلفن یک روانشناس خوب در کرج رو میخواستم .و اینکه روانشناس میتونه بگه یه زوجی باید از هم جدا بشن یا نه

    • راهنما , نوامبر 1, 2016 @ 10:46 ق.ظ

      با سازمان بهزیستی شهرتون تماس بگیرید
      چون مراکز ما محدود به تهرانه

  • forouzandeh , نوامبر 5, 2016 @ 6:33 ب.ظ

    سلام. پسره ١٠ ساله اى دارم که وسواس پیدا کرده و سوال هاو مکرر و پى در پى میپرسه. وسواس به اینکه شمشیرم خورد به دیوار حالا چیزى نمیشه. کتابم افتاد حالا چیزى نمیشه. نکنه شیر ابو باز گذاشته باشم. نکنه در یخچالو نبسته باشم. الان دستم خورد بهت دردت نیومد. فکر میکنه وقتى راه میره ازش اشغال میریزه. فکر میکنه وقتى میدوه ممکنه به کسى اسیب بزنه. توى ماشین اگر پاش به جایى بخوره سوال میکنه که چیزى نمیشه. و تا سوال نکنه اروم نمیشه. این سوال ها بدون اغرار شاید چهل بار در روز پرسیده بشه
    من از ایران هم دور هستم. توى ترکیه هستم و پسرم هنوز مسلط به این زبان نیست براى مشاوره. لطفا کمکم کنید واقعا درمونده شدم. نمیخوام این کودک معصوم با وسواس بزرگ بشه. لطفا

    • راهنما , نوامبر 5, 2016 @ 11:56 ب.ظ

      این که آیا کودکان هم دچار وسواس می شوند یا نه همواره مورد بحث بوده است. سن بروز وسواس به طور متوسط حدود ۱۱ ۱۲ سالگی است و بروز آن غالبا به طور تدریجی است، گرچه در برخی موارد بروز ناگهانی هم گزارش شده است. شکل گیری وسواس و بروز کمرنگ علائم آن از سنین پایین قابل مشاهده است. ویژگی وسواس کودکانه این است که کودکان بر خلاف بزرگسالان به بی اساس بودن افکار یا رفتار خود آگاهی ندارند.

      برخی از رفتارها می تواند بیانگر وسواس در کودک باشد، مثلا کودکی که هنگام غذا خوردن حتما باید در جای خاصی بنشیند و در غیر اینصورت دچار اضطراب و بی قراری زیادی می شود و از غذا خوردن امتناع می کند یا ممکن است اصرار داشته باشد که هنگام خواب ملحفه و رختخواب اش به شکل خاصی قرار بگیرد یا مناسک خاصی را مثل سه بار بوسیدن بابا و سه بار بوسیدن مامان را حتما انجام دهد وگرنه دچار اضطراب می شود و از خوابیدن امتناع می کند، یا ممکن است کودکی به حفظ تقارن در چیدن اسباب بازی هایش بسیار حساس باشد، و در غیر این صورت آنقدر سرو صدا و قشرق به پا کند تا شرایط دلخواه او فراهم شود.

      در بعضی از کودکان سنین دبستانی ممکن است عقاید خرافی وسواس گونه پدیدار شود، مثلا هر روز با پای راست باید از خانه بیرون بیاید و بعد قدم هایش را جفت کند، در غیراین صورت اتفاق بدی برایش می افتد. یا ممکن است معتقد باشد اگر با یک پا به توپ لگد زد باید با پای دیگر هم حتما لگد بزند.گاهی وسواس به شکل کندی در کار نمودار می شود. کودکی که انجام اعمال معمول روزانه اش بیش از حد طول می کشد، مثل مسواک زدن، غذا خوردن، توالت رفتن، لباس پوشیدن، این کندی می تواند بیانگر وسواس باشد. در کودکان دبستانی زیاد پاک کردن و اصلاح مکرر کلمات به طوری که ممکن است بارها کلمه ای را بنویسد و پاک کندو در نهایت هم راضی نشود، می تواند هشدار دهنده وسواس باشد.

      افکار وسواسی

      نگرانی زیاد درباره رخ دادن اتفاق بد و ناگوار، تکرار کردن کلمات یا عبارات، عدم اعتماد و خودناباوری، تمیز کردن بیش از حد، تکرار چک کردن ها، شستن مرتب دست ها، کندن مو یا پوست، تعدادی از این افکار وسواسی هستند.

      افکار و عادت های وسواسی می تواند برای بچه ها بسیار آزاردهنده باشد و باعث استرس و نگرانی آنها شود. گاهی افراد از دلیل وسواس، عادت ها و افکار تحمیلی خیلی آگاه نیستند اما اغلب می ترسند که اگر این عادت را ترک کنند اتفاق بدی رخ دهد یا کنترل ذهنشان را از دست بدهند.

      مطالعات نشان می دهد که از هر صد کودک یک نفر مشکل وسواس و عادت های وسواسی را تجربه کرده است. گرچه این مشکل بیشتر برای کودکی به وجود می آید که معمولا یکی از اعضای خانواده اش با این مشکل روبرو است.

      بچه هایی که استرس دارند یا زندگی شان با تغییرات بزرگ و ناگوار مثل استرس امتحان، اختلافات خانوادگی، انزوای اجتماعی یا مصیبت بزرگ همراه بوده است بیشتر دچار مشکل وسواس می شوند. معمولا این کودکان خیلی نگران و آشفته هستند ومی ترسند دیگران فکر کنند آنها دیوانه اند.

      وسواس جزء اختلال های اضطرابی است که از دو عامل وراثت و محیط نشات می گیرد. عامل وراثت ممکن است مستعد بودن فرد برای ابتلا به وسواس را تعیین کند و عوامل محیطی تسهیل کننده و فراهم کننده شرایط بروز بیماری شود. به طور کلی پژوهش ها نشان داده اند که سهم محیط در بروز وسواس بسیار زیاد است و این به آن معناست که میتوان از بروز وسواس پیشگیری کرد.

      عوامل زیر میتواند بروز وسواس را تسهیل کند که با دانش و رعایت والدین میتوان محیط وسواسی کننده را شناخت و در جهت اصلاح آن کوشید.

      الگو برداری کودک از بزرگسال وسواسی: معمولا وقتی کودکی دچار وسواس می شود، میتوان رد پای وسواس را در والدین یا دیگر افراد بزرگسال مهم زندگی کودک مشاهده کرد. ممکن است پدر یا مادر، پدر بزرگ، مادر بزرگ، خواهر، برادر یا یک بزرگسال نزدیک که روی کودک تاثیر می گذارد دچار وسواس باشد. در این صورت هم با اوامر و دستورات وسواسی اش کودک را به رفتار وسواسی سوق می دهد و هم با الگو برداری ناهشیار کودک این رفتارها در او تقویت می شوند.

      بنابر این اگر خودتان دارای رفتارهای وسواسی یا افکار وسواسی هستید، و نگران وسواس فرزندتان هستید، ابتدا به به مداوا و رفع نشانه های خود بپردازید. تنش ها: وجود نزاع و تنش در خانواده و عدم وجود امنیت روانی و صمیمیت در خانواده سبب اضطراب در کودک می شود و در صورت مستعد بودن کودک به وسواس، کودک با رفتارهای وسواسی تلاش می کند تا اضطراب اش را کاهش دهد.

      تلاش کنید تا جوی آرام و ایمن برای کودکتان فراهم کنید. سخت گیری های مکرر، کمال طلبی والدین و داشتن انتظارات بالاتر از سطح سن کودک، عدم گذشت در برابر خطاهای کودک، تنبیه و وجود جو مستبدانه و انعطاف ناپذیر، ریشه های وسواس را در کودکان آبیاری می کند. از کودکتان انتظارات فراتر از حد توان و رشد عقلی آنها نداشته باشید و در برابر خطاهای کودک بی گذشت و غیرمنعطف و تنبیه گر بر خورد نکنید.

      نقش خانواده در درمان

      در شیوه عکس العمل نشان دادن در مقابل کودک مبتلا به وسواس، بین اعضای خانواده معمولا اختلاف نظر وجود دارد. به عنوان مثال، یکی ممکن است روش مراقبت کننده در پیش گیرد، دیگری ممکن است کاملا مخالف باشد و خشمگین شود و یکی هم ممکن است روش عاطفی در پیش بگیرد و بخواهد خارج از جو خانواده به کودک مبتلا به وسواس کمک کند.

      با این حال، همه این عکس العمل ها برای کمک کردن به کودکی است که مبتلا به وسواس است و خانواده او را دوست دارند. در حقیقت دخیل کردن خانواده، خصوصا پدر و مادر در درمان کودک مبتلا به این بیماری، ضرورتی انکارناپذیر است. تجربه درمانگران حاکی از آن است که خانواده شدیدا در بروز علائم وسواسی یا سیستم وسواسی کودک نقش دارد. به عنوان مثال یکی از ملاحظات والدین این است که آن ها هیچ گونه مهمانی به منزل دعوت نمی کنند، چرا که افراد تازه وارد با خود ناپاکی و باکتری را به منزل می آورند و احتمالا هیچ گونه رابطه ای با اعضای فامیل، دوستان و آشنایان وجود ندارد و کودک نیز هراس دارد مبادا به میکروب هایی که از منازل دیگران آورده می شود مبتلا شود. بارها دیده شده که مادر لباس و ملحفه های کودک را چندین بار می شوید تا ترس فرزندش را در این رابطه کاهش دهد. اطمینان دادن های مکرر حتی تا صد بار بیشتر در روز درباره یک مساله خاص یا اختصاص دادن تمام یک بعد از ظهر به مراسم وسواسی کودک طرز عمل بسیاری از والدین است.

      والدین کودکان مبتلا به وسواس همانند بیشتر والدین که کودکان شان به بیماری های روانی دیگری مبتلا هستند، از احساس گناه رنج می برند و احساس می کنند نمی توانند بخوبی از پس کارها برآیند. خود بیمار نیز مسئولیت رنج و عذاب خانواده اش را متوجه خود می بیند و احساس می کند همه چیز در نتیجه اشتباهات اوست.

      به واسطه این گونه افکار باید بدانیم هر نشانه وسواس چگونه بر فرد فرد اعضای خانواده و نیز کل خانواده به عنوان یک مجموعه تاثیرگذار است. مهم ترین نکته این است که به یاد داشته باشیم وسواس، یک بیماری واقعی است که کودک و کل خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد.
      در جریان مشاوره های خانوادگی، میزان درگیر شدن والدین با تمرین های خانگی بیمار(کودک) موضوعی مهم به حساب می آید. باید به یاد داشت در بسیاری از کودکان که بشدت تحت تاثیر این بیماری قرار دارند، روند بیماری سخت و ماندگار است که تا پایان عمر شکل های مختلف با درجات مختلفی از علائم وسواسی را تجربه خواهند کرد.

      روش های درمان اختلال وسواس در کودکان

      معمول ترین روش درمان که در مطالعات نیز به عنوان موثرترین راه در درمان های کوتاه مدت و بلندمدت شناخته شده، ترکیبی از رفتار درمانی، شناخت درمانی و کاربرد داروست. در شکل های خفیف وسواس، رفتار درمانی به تنهایی کافی است، اما در موارد پیچیده تر وسواس، درمان با دارو نیز ضروری به نظر می رسد. یک برنامه رفتار درمانی می تواند در درمان کودکان مبتلا به وسواس موثر باشد. این روش باید دقیقا به کار گرفته شود و در واقع تمرینی کاملا اختصاصی است.

      حمایت والدین کودک در اجرای این برنامه در منزل بسیار مهم است و به طور کلی هر چه بیمار کم سن تر باشد، مشارکت والدین در درمان این بیماری باید جدی تر باشد. در اجرای مراحل درمان اولین نکته این است که کودک و خانواده او باید بدانند وسواس اختلالی است که خود کودک(بیمار) در ایجاد آن هیچ گونه مسئولیتی ندارد. ممکن است کودک و حتی خانواده او بر اثر تکرار اعمال وسواس خسته و عاجز شوند. باید وسواس به عنوان اختلالی تصور شود که بر کودک تحمیل شده و او قربانی این بیماری است و مبارزه علیه بیماری به شکل درمان باشد.

      گام بعدی، تعیین ابعاد اعمال وسواسی است، در چه موقعیت هایی این اعمال ظاهر می شود و چند وقت یک بار کودک مورد هجوم افکار وسواسی است که در این خصوص توصیه شده فهرستی از علائم وسواسی بیمار را مطابق با گفته های خودش تهیه کنیم.

      گروه دیگری از رفتار درمانگران که روش های خود را بر پایه دیدگاه شناخت درمانی استوار کرده اند نیز برای درمان اختلال وسواس در کودکان سعی می کنند ابتدا به کودک بیاموزند چگونه می تواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملی که انجام می دهد، تغییر دهد. برای مثال، اگر کودکی وسواس دست شستن دارد، از او می خواهند دست هایش را کثیف کند و بکوشد بدون آن که چندین بار دست هایش را بشوید به بازی خود ادامه دهد و فقط در انتهای بازی دستش را بشوید. در این روش تغییر نگرش کودک درباره کثیفی و آلودگی مدنظر است.

      روش های درمان رفتاری، زمانی که اعضای خانواده هم درگیر حل مشکل شوند، بهترین شیوه درمان محسوب می شود. در مورد دارو درمانی می توان گفت دارو، یک جادو نیست که فورا علائم وسواسی را به طور کامل زائل گرداند، ولی به هر حال کودکان پس از مصرف دارو حس می کنند که هجوم افکار وسواسی شان به مراتب کمتر شده و احساس نیاز به تکرار اعمال و آداب وسواسی کم کم رنگ باخته است. زندگی کودک خود را به عنوان یک باغچه در نظر بگیرید.

      افکار و اعمال وسواسی به عنوان علف های هرز تمام شاخ و برگ و ریشه درختان باغچه را گرفته و هر لحظه به رشد و نمو خود ادامه می دهند. به منظور قلع و قمع کردن آن ها به طرق مختلف از قبیل هرس کردن(دارو درمانی) یا کاشتن درختان جدید(از قبیل افزایش فعالیت ها و کارهای مورد علاقه بیمار) و از همه مهم تر تغییر شیوه های طرز تلقی اقدام کنید.

      یکی از روش هایی که احتمال رشد و نمو مجدد علف های هرز را از میان می برد، این است که وقتی آن ها را هرس می کنید باید از ریشه قطع کنید نه این که فقط شاخ و برگ های ظاهری و رویی آن ها را از میان ببرید. قسمت هایی از وسواس ممکن است در زندگی کودک شما به صورت خیلی ظریف باقی بمانند. بکوشید روی آن ها کار و به طور کامل آن ها را از ریشه نابود کنید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • فاطمه , نوامبر 17, 2016 @ 12:28 ق.ظ

    با سلام دختر دو و نیم ساله دارم که قصد گرفتن از پوشک دارم ولی به هیچ وجه قبول نمیکنه که به دستشویی بره یا ل
    گن جیش کنه لطفا راهنمایی کنید

    • راهنما , نوامبر 17, 2016 @ 3:09 ب.ظ

      با سلام
      کودکان کنترال ادارر را در ۵ سالگی و مدفوع را در ۴ سالگ به طور کامل می اموزند .لطفا دقت کنید که اموزش زودرس ممکن است تبعات ناخوشایندی داشته باشد .و برای کودک شما شب ها از پوشک استفاده کنید در طی روز نداشته باشد ضمن اینکه اگر جایی را کثیف کرد هیچ واکنشی نشان ندهید چرا که هنوز به کنترل از لحاظ فیزیولوزی نرسیده است
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • shiva , نوامبر 21, 2016 @ 11:31 ق.ظ

    سلام خسته نباشید
    من دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد هستم و در حال حاضر درگیر انجام پایان نامه هستم ولی به دلیل مشکلات اضطرابی زیاد نمیتونم کار پایان نامه رو انجام بدم ترجیح میدم اصلا دانشگاه نروم، دکتر خانوادگی قرص آسنترا رو پیشنهاد دادن که مصرف کنم به همراه پرانول ۱۰ .. میشه راهنمایی کنید که آیا قرص آسنترا کمکی به کنترل اضطرابم میکنه؟ من قبلا هم بایت مشکلات اضطرابی با مراجعه به روانپزشک دارو مصرف کردم و الان در این مرحله میترسم نتوانم پایان نامم رو انجام دهم. و سوال دیگر اینکه آیا قرص آسنترا رو میشود در زمان کوتاه مثلا تنها تا زمانی که پایان نامم تمام شود مصرف کنم؟
    ممنون میشم اگر راهنماییم کنید

    • راهنما , نوامبر 21, 2016 @ 7:08 ب.ظ

      در مورد اضطراب و مصرف قرص باید با روانپزشک صحبت شود .قرص های اینچنینی باید زیر نظر مصرف شود نه خودسرانه
      ولی برای کاهش اضطراب و گرفتن تکنیک های ضد اضطراب می توانید به روانشاس مراجعه کنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • حنانه , دسامبر 14, 2016 @ 12:13 ق.ظ

    سلام خسته نباشید من ۱۴سالمه همه بهم میگن رفتارت شبیه پسراست مثل بی احساس بودن .شاد بودنم .بی خیال بودنم .شیطنت و تخس بودنم و یک چیز دیگه ای که هیچ وقت یه پسر واسم مهم نیست که خیلی از دخترا اینطور نیستند بنطرتون این خوبه یا نه ؟ بعدا به مشکل بر میخورماگه بد هست باید چیکار کنم

    • dr-salary , دسامبر 15, 2016 @ 11:53 ق.ظ

      با سلام
      شیطنت و شادی ربطی به رفتار پسرانه و دخترانه ندارد .و اصولا در این سن این رفتارها از ادم نورمال انتظار می رود .
      و جای نگرانی نیست .مگر اینکه شما نوع پوشش و صحبت کردنتون هم کاملا پسرانه باشد .در فرهنگ ما برای دختر ها و پسرها مسائلی یک سری انتطاراتی تعریف شده و گاهی کمی تخطی هم غیر قابل پذیرش محسوب می شود .
      موفق باشید

  • راهنما , دسامبر 18, 2016 @ 10:48 ق.ظ

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • kimiya , دسامبر 24, 2016 @ 2:13 ق.ظ

    باسلام وخسته نباشی
    دختر۲۵ساله هستم که ۱۶ماه عقدکردم،دززمان خواستگاری یکی ازشرطای ازدواج همسرم چادرسرزدن به طورکامل بوده ازآنجایی خودم دخترچادری بودم مشکلی نداشتم بعدازعقدمتوجه شدم همسرم توقعش ازچادررفت آمدهای خانگی درصورت وجودورودنامحرم(اقوام) میبوده درصورتی که من حین رفت آمدبااقوام نزدیکم دردوران مجردی چادرسرنمیزدم اماحجاب وپوششم رعایت میکردم وخونوادم اینگونه بودن..بااین وجودپذیرفتم اماخونوادم واکنش نشان دادن مبنی برسختگیری همسرم میدانستن.وموجب،شدبحث هابابلا بگیردوحتی موحب حساسیت همسرم نسبت به خونوادم بخصوص خونواده مادریم چراکه آنهاچندین باربرچادرسرزدن من حرف زده بودن.وهمسرم اعتقادداشت آنهادخالت میکنن.وموجب محدودشدن روابطم باخوانواده مادریم شدتاحدی آنهابه شوهرم تهمت شکاکی زدن.مبنی براین که شوهرمرامحدودکرده،متاسفانه پدرومادرم هم موافق بودن،تاحدی کارمون درآستانه طلاق قرارگرفت.امامن تصمیم گرفتم برگردم وطلاق نگیرم باوجودمخالفت شدید خوانودم..الان دوماه برگشتم باشرطی اینکه همسرم گفته به هیچ عنوان باخونواده مادریم ارتباطی نبایدداشته باشم قطع ارتباط منم پذیرفتم.امامادرم کنارنمیاد،باوجودی که دوماه به منزل پدریم نرفتم مادرم گفته درصورتی تورومی پذیریم که باخونواده شوهرت قطع رابطه کنی.احساس میکنم درجنگ بین مادروهمسرم گیرکردم.مادرم میگویدچون شرط شوهرت راپذیرفتی این موردم بایدحرف وشرط مرابپذیری.من همسرم رادوست دارم وخونواده خوبی داردازطرفی نمیخوام رابطم باپدرومادرم بیشترازاین خراب شودلطفاراهنمایی کنید

    • dr-salary , دسامبر 24, 2016 @ 4:09 ب.ظ

      با سلام
      این مساله اونقدر اهمیت نداشته که به چننین چالشی تبدیل شود .علت بزرگ شدن ماجرا مدیریت بد همسرتون در این موضوع بوده وقتی شما که همسر او هستید حرفش رو پذیرفتید و قبول کردید پوشش مورد نظر ایشون رو داشته باشید .تمسخر بقیه نباید تاثیری بر روند زندگیتون داشته باشه .همسر شما در مورد عدم رابطه با خانواده مادری اشتباه کردند وادم ها باید توان پذیرش عقاید مخالف را داشته باشند و خوب همبن مساله هم باعث لجبازی بین خانواده شده است .اگر همشر شما رفتار شما را براساس اضول می بینند باید بتوانند در رابطه با خانواده مادری بهبود ایجاد کنند و قطع رابطه نکنند .به هر حال مدیریت رفتار در گاهی اوقات باید امو ته شود و بهتر است با هم به روانشناس مراجعه بفرمایید
      موفق باشید

  • سیما , ژانویه 14, 2017 @ 9:37 ق.ظ

    با سلام, لطفا من کمک و راهنمایی کنید
    من حدود چند ماه با یکی از همکاران به قصد ازدواج رابطه داشتم, خانوادش خبر داشتن, در این مدت به خانه ایشان نیز می رفتم و در این مدت رابطه در حد نوازش داشتیم, در کل ۵ بار به منزل ایشان رفتم متاسفانه در یکی از دفعات پنهانی از بنده در هنگام نوازش در حالیکه لباس به تن نداشتیم فیلم تهیه کرده بود.
    رابطه ما اسفند ماه تمام شد.
    اردیبهشت ماه دوباره برگشت من بهش گفتم میخوام ازدواج کنم و اون زمان به من گفت نمیتونی با کسی ازدواج کنی چون من ازت فیلم دارم. گذشت این موضوع من خطم عوض کردم دیگه نیومد دم خونمون و انگار بی خیال من شده بود. من مرداد ماه ازدواج کردم با یکی دیگر از همکاران قدیمی که به صورت پاره وقت در همان مجموعه کار می کرد.
    این موضوع که من با کسی اونجا ارتباط برای ازدواج داشتم رو قبل از ازدواج مظرح نکردم.
    بعد از حدود ۶ ماه از رابطه ازدواج ما ایشان از حرفهای خود من سرنخ هایی بدست آوردند و من مجبور کردند که همه چی رو راجب گذشتم بهشون بگم. من هم برای اینکه زندگیم از هم نپاشه همه چی رو گفتم چون گفته بود بهم اگر روزی از دهن اون پسر بشنوه من طلاق میده.
    من هم گفتم چه جوری شروع شد و چیکار کردیم و موضوع فیلم رو هم گفتم. اون موقع همسرم با تمام وجود از من حمایت کرد و بیش از پیش من حمایت کرد.
    ولی با گذشت زمان با کوچکترین کار من عصبی میشد و شروع میکنه به داد و بیداد کردن و فحش دادن و از اون پسر گفتن. میگه تو فاحشه و هرزه هستی تو غلط کردی اومدی خودت به من بند کردی.
    سر یه موضوع دیگه بحث درست میشه ولی همه حرفهاش راجب اون موضوع میزنه و بعدش هم که دعوا بالا میگیره میگه میرم ریز کارهای گذشتت به خانوادت میگم چون خانواده من خبر ندارم و از زندگیم میندازمت بیرون من با گریه سعی میکنم آرومش کنم تا دعوا تمام بشه
    ولی بعدش تمام وجودم حس تحقیر و بدبختی میگیره
    هر دفعه میگه حق نداری بری سرکار من جز مهندسین خوب شرکتمون هستم و به هرحال به هر طوری که میتونه با داد وبیداد و کتک و تهدید به آبروریزی و نگذاشتن به رفتن به سرکار من تحت فشار میزاره ولی بعدش که من ازش میخوام من ببخشه کوتاه میاد
    هر دفعه دعوا میشه وضع از گذشته بدتر میشه و گریه های من و حرفهای من کمتر بازدارنده هست برای اتمام دعوا
    باید چیکار کنم ؟ تورو خدا کمکم کنید

    • مشاور , ژانویه 14, 2017 @ 1:17 ب.ظ

      با سلام
      شما مثل خیلی از افراد دیگر اشتباهی در زندگیتون داشتید ولی شاید اشتباه بزرگتر مطرح کردن با تمامی جزئیات بوده و مردها اصولا به خاطر حس مالکیتی که دارند هر چند در لحظه ببخشن ولی بعدا فکر اون رابطه و اینکه اون ادم همکار شما بوده و احیانا بازهم رو ببینید ایشون رو آزار میده .اگر در طی زندگی سعی کنید اثبات کنید که به هر حال در زندگی شما کس وجود نخواهد داشت و با بحث و دعوای ایشون سکوت کنید به جای التماس و یا حتی گریه شرایط مساعدتر خواهد شد .حتی اگر ایشون در دعواها از اون اقا حرف میزنن شما هیچ عکس العملی نشان ندهید زمان بهترین حلال است منتهی برای اینکه ایشون جایی باشه که حسشون رو بگن و بتونن از افکار منفی نسبت به شما خلاص شوند بهتر است حضوری به روانشناس با هم مراجعه کنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
      موفق باشید

  • min , ژانویه 18, 2017 @ 3:03 ب.ظ

    سلام . من۱۳ سالگی ازدواج کردم اما به به اصرار خانواده ویه عمه ی فضول حالا خونه خودمم ویه بچه هم دارم .درسای من خیلی خوب بود طوری که خودمو تولباس دکتری میدیدم اما به خاطر محدودیتهای شوهرم نتونستم درسمو ادامه بدم ودیپلم هستم تمام دوستام وشنایان هم سن من دارن درس می خونن.به خاطر یه سری محدودیتها من خیلی کم تفریح دارم تنها تفزیحم رفتن خونه پدرم هست. وقتی به هم سنای خودم نگاه میکنم خیلی ناراحت دل گیر میشم چرا من نتونستم مثل اونا باشم تفریحات اونارو داشته باشم بتونم تحصیل کنم به نظرم افسرده شدم هرکار میکنم نمیتونم گذشته رو فراموش کنم
    همیشه اونایی که بانی این ازدواج شدن رو لعنت میکنم .خیلی دلم گرفته دوست دارم یه مریضی بگیرم بمیرم .شهرما مشاوره نداره اگ میتونین یه راه حلی بهم بدین ممنون
    پاسخ

    • مشاور , ژانویه 18, 2017 @ 4:17 ب.ظ

      با سلام
      ازدواج زودهنگام شما و احیانا مسائل همراه آن باعص شده که اکنون خودتون رو مقایسه کنید و احساس پشیمانی داشته باشید منتهی دوست عزیز هر انسانی در هر جای این کره خاکی تحت هر شرایطی می تواند مسیری برای رسیدن به هدفش را مشخص کند .اینکه شما می توانید با جلب رضایت همسرتون ادامه تحصیل بدید منتهی مدیریت رفتاری شما را می طلبد که ایشون حس نکنند که از زندگی کم گذاشتید و ……به طور کل باید بدانید که نگاه کردن به جنبه های مثبت زندگی ما رو به این سمت می بره که ممکنه چیزهایی داشته باشیم که به چشم خودمون نمی یاد ولی دیگران در حسرت اون هستند .در کنار همسر و فرزندتون تلاشتون رو برای زندگی سالم و ارام داشته باشید و بدانید شما تعیین کننده هستید که چه زندگی داشته باشید
      موفق باشید

  • min , ژانویه 18, 2017 @ 5:48 ب.ظ

    خیلی ممنون از مشاورتون.من یه مشکل دیگه هم دارم اگ میشه دراین رابطه هم بهم کمک کنین.شوهرمن از نطر زیبایی.قیافه تیپ اخلاق خیلی خوبه.تودوران مجردیش همیشه دخترا بهش پچشم داشتن الانم که ازدواج کردن هم هنوز بهش چشم دارن به طور مثال چند وقت پیش که رفته بودیم خرید تویه فروشگاهی من رفتم لباس پرو کنم که یه دختره جلو چشم خودم بهش شماره داد اما دیدم شوهرم قبول نکرد اومد جای خودم یا چند وقت پیش یه دختره هی زنگ میزد بهش میگفت زنت در شان تو نیست طلاقش بده شوهرمم جوابشو داد.اما مشکل من اینه که من یکم چشمام ریز ولاغرم شوهرم بعصی وقتا به کنایه بهم میگه چشات ریزه یا نی قلیون بعد من ناراحت میشم.میترسم بره یه زن دیگه بگیره خوب چشاممو که نمیتونم کاریش بکنم اما لاغر بودنم میتونم حل کنم وقتی برا روابط زناشویی پیش قدم میشم میترسم از ایتکه باز بگه فلان جات اینجوریه فلان جات اونجوریه یا خیلی چیزایه دیگه ک جاش نیست بگم.همیشه از این میترسم که نکنه یکی از همین دخترا بد حجاب قاپشو بدوزده.شوهرمن از بعصی زنای تویه فیلما جلویه من تعریف میکنه منم حرص میخورم با این رفتارش چطور کنار بیام

    • مشاور , ژانویه 18, 2017 @ 10:17 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز به هر حال همسر شما تنها فرد جذاب نیست و نخواهد بود وزنان در جامعه امروزه ما قطعا
      در اینده به لحاظ پوشش و نوع رفتار نبت به امروزه شرایط بدتری نیز پیدا کنند .ولی آیا همه این تیپ اقایون با پیشنهاد خانم ها مواجه می شوند و همه از همسرشون ایراد می گیرند .امیدوارم متوجه منظور بنده شده باشید !!!
      درسته شما باید در رفتار و یا در ظا%D

    • مشاور , ژانویه 18, 2017 @ 10:18 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز به هر حال همسر شما تنها فرد جذاب نیست و نخواهد بود وزنان در جامعه امروزه ما قطعا
      در اینده به لحاظ پوشش و نوع رفتار نبت به امروزه شرایط بدتری نیز پیدا کنند .ولی آیا همه این تیپ اقایون با پیشنهاد خانم ها مواجه می شوند و همه از همسرشون ایراد می گیرند .امیدوارم متوجه منظور بنده شده باشید !!!
      درسته شما باید در رفتار و یا در ظاهر به خودتون توجه کنید که مورد پذیرش همسرتون باشید ولی ایشون به هر حال فرد تنوع طلبی هستند طبق صحبت های خود شما البته و باید با هم به روانشناس مراجعه کنید در شرایطی که هر دو بتونید خواسته هاتون رو از هم بدون تعارف در حضور فرد متخصص مطرح کنید و تشخیص اینکه چقدر از خواسته های دو طرف معقول است و چقدر زیاده خواهی به عهده متخص است

      برای مشاوره حضوری و راهنمایی در این زمینه می توانید با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
      ۴۴۰۳۴۴۹۰–۰۲۱

      .موفق باشید

  • سارا , فوریه 16, 2017 @ 10:01 ق.ظ

    باسلام ووقت بخیر من با مردی که قبلا ازدواج کرده و زنشو طلاق داده ازدواج کردم حدود سه ماهه هفته پیش بهم گفت که من در تو اصلا خوشگلی نمیبینم فقط بخاطر رفتارات دوست دارم.راستش من خودم نظرشو پرسیدم که اینجوری گفت . از وقتی این حرفا روشنیدم به کلی امیدمو از دست دادم حتی جلوی آینه که میرم از خودم بدم میاد در حالی که قبلنا هیچکی بهم نگفته بود که زشتی اتفاقا برعکسشو هم خیلیا گفته بودن . من نمیدونم شوهرم از افسردگیشه که منو زشت میبینه یا اینکه واقعا زشتم . این موضوع بعضی وقتا خیلی تو روحیم تاثیر میزاره مخصوصا وقتایی که بیکار میشم کلا میخوام بهش بدوبیرا بگم بخاطر این حرفش ولی اون اول زندگیمون گفت که بخاطر ازدواج قبلیش افسرده شدمو یه مدت باید تحملم کنی .کلا آرامشمو از دست دادم از شما کمک میخام برا اینکه چجوری خودمو خوشگل نشون بدم برا شوهرم یا اینکه چجوری اعتماد به نفسمو برگردونم به زمان قبل

    • مشاور , فوریه 16, 2017 @ 11:42 ق.ظ

      با سلام
      با همه شرایط افسردگی که اون اقا داشتند یا هر چیز دیگری باید بدونید خب این نوع حرف زدن شاید زیاد ارتباطی بهافسردگی نداشته باشه بلکه به طرف قبلی و نحوه طلاق بستگی داشته باشه مثلا ایشون اون خانم قبلی رو می خواستند ولی اون خانم مایل بنودند و یا احتمالات دیگر منتهی اون چیزی که الان مهمه اینه که شما همسر ایشون هستید و باید زندگی خوبی رو در کنار هم زقم بزنید اگر ایشون خودش به افسردگیش معترفه بهتره حتما حضوری به روانشناس مراجعه کنند چون قرار نیست اگر ایشون این حرف رو زدند شما دنبال ایراد در خودتون باشید چون به فرض داشتن چهره معمولی هم اصولا مردها وقتی فردی رو انتخاب می کنند اینگونه نظر نمی دند پس نمیشه گفت مشکل از طرف شماست .بهتره خونسرد باشید و با مراجعه به ورانشناس مسائل بررسی شود و حل شود

      موفق باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • نگین , فوریه 19, 2017 @ 11:40 ق.ظ

    سلام خسته نباشید من ۲۱ سالمه رشته ی مهندسی معماری هستم دانشگاه ازاد یک ترم دیگه درسم تمام میشه میخواستم ببینم من اگر که بخوام امسال کنکور تجربی بدم و اگه قبول شدم میتونم برم ؟ با توجه به این که من یک ترم دیگه از دانشگاهم مونده تا تمام بشه

    • مشاور , فوریه 19, 2017 @ 12:27 ب.ظ

      با سلام
      شما چون دانشگاه ازاد هستید اگر در دولتی پذیرفته شوید امکان رفتن هست و می تونید این درس رو هم به اتمام برسونید قطعا منتهی اگر در دانشگاه ازاد می خواهید کنکور بدید بریا رشته های تجربی خب گمان می کنم باید درستون تموم بشه بعد ثبت نام درس جدید داشته باشید منتهی می توانید ز خود دانشگاه سوال کنید چون امکان تحصیل در شرایطی به صورت هم زمان در رشته وجود دارد منتهی دانشگاه های دولتی از قوانین آزاد تبعیت نمی کنند و منعی هم ندارند برای ادامه تحصیل در صورت قبولی در رشته های گروه تجربی .
      موفق باشید

  • zohreh , فوریه 23, 2017 @ 9:54 ب.ظ

    با سلام من دختری ۳۰ساله هستم در سن ۲۶سالگی تجربه نامزدی ناموفق به طول حدودا یکماه داشتم که البته همه فامیلم خبردار شدن و تجربه دوست داشتن ی اقایی در محیط کارم که همزمان با نامزدی من بود که به بهانه مختلف به خواستگاری نیامده و به من میگفت شما اخلاق مردانه داری و لوند و زنانه نیستی که تا الان تاثیر زیادی روی من گذاشته.۴سال پیش رابطمه عاطفی من با این آقا کات شد و در لین مدت هم چند بار پیام فرستاد و حتی پارسال شب یلدا دوباره بحث خواستگاری را پیش کشید که من هم باور کردم و دوباره همان ایرادهای همیشگی را گرفتن و منم باهاش خداحافظی کردم و دیگه بهش جواب ندادم.حدودا دوماه پیش یکی از همکاران بنده که حدود یکسال پیش ازدواج کردن به من پیشنهاد دوستی دادن و من پس از دو هفته اصرار ایشان گفتم شما متاهل و متعهد هستین و جواب ندادم که ایشان دوباره بعد از دوهفته شروع به پیام دادن کردن و گفتن تا عید از همسرشان جدا میشوند و تا کنون دوبار دادگاه رفتن چون با هم نمیسازن و ایشان قبل از ازدواج هم منو خیلی دوست داشتن و تقریبا از رفتارشان در محیط کار هم مشخص بود ولی من دلم برایشان سوخت و صحبت کردیم بعد از چند بار صحبت کردن ایشان همش منو با عشم.زندگیم.دنیام صدام میزدن و به روح مادر و جان پدرشان قسم میخوردن که مرا خیلی دوست دارن ما چند بار همدیگرو بیرون دیدیم که یکروز به من گفتن بیا بیرون ببینمتون وقتی رفتم دیدم منو به خونشون بردن و حتی با مخالفت من گفتن دوسش دارم راحت باهات صحبت کنم و من نتوانستم ایشان را راضی کنم ناگفته نماند که چندین بار ایشان از رابطه تا اخر عمر و البته ازدواج نه مستقیم صحبت کردن .در خانه اتفاق خاصی نیفتاو و کاملا رعایت ادب و احترام را میکردنن و سپس هر بار صحبت کردیم گفت بیا خونمون منم گفتم شاید صمیمی تر شدم بیام بر خلاف تمام اعتقاداتم که اصلا اینجور موردارو نمیپسندم. دفعه بعد که سه شنبه همین هفته بود که بیرون رفتیم من بهشون گفتم من اصلا ادم راحتی نیستم و هیچوقت دیگه خانه شما نمیام که از راحت بودن دخترای این روزا گفتن و دوست دختر سابقشون که راحت مسافرت یا خانه مجردی ایشون رفت و آمد میکردن.ولی من گفتم اخلاق من اینه اگر دوست نداری و نمیتونی ادامه بدی همین جا همه چیزو کات کنیم که همش خندید و در تمام طول مدت منو تماشا میکرد و دستای منو گرفت که من به زور دستامو کشیدم و ی سوال عجیب پرسید که اگر من امشب به خواستگاری شما بیام چکار میکنی من هم گفتم فعلا که طلاق شما تمام نشده گفت فکر کن الان تمام شده منم همش گفتم نمیدونم ایشون هم اصرار داشت که همین الان جوابمو بده که من گفتم نمیدونم.بعدش با خوشحالی و خنده خداحافظی کردیم و جدا شدیم از اون شب نه جواب تلفن منو میده نه جواب پیامم خیلی ناراحتم که فقط به خاطر اینکه خواسته نامعقول رفتن به خونه ایشون را نپذیرفتم به این راحتی من پس زدن .من خیلی بهش عادت کردم کلافه و عصبی هستم حس میکنم گذشتم برام تکرار شده راستی از گذشته فقط گفتم با ی اقایی صحبت میکردم و کات شده من و خانواده منو کامل میشناسن و همش از زیبایی و خوش تیپی و اخلاق من تعریف میکرد و همش میگفت به نظرم ی دردودلی داری که بهم نمیگی شاید فکر میکرد من سکس داشتم اصلا نمیفهمم منظورش چی بود؟چرا آخرین بار از ازدواج حرف زد؟چرا دیگه جواب نداد؟من فقط یکروز اصرار کردم جواب بده دیدم جواب نمیده دیگه چیزی نگفتم چکار کنم؟اون تو گروه همکارام دائم جوک میفرسته و میخنده عصبی میشم.نمیدونم چطوری آروم بشم و چکار کنم.ضمنا ایشون قلیان میکشید هر از گاهی و مشروب میخورد خودش میگفت.از خانواده شناخته شده و خوبی هستن و تو محیط کار کاملا شخصیت ایشون متفاوت از بیرون بود به طوری که من اصلا ایشون رو نمیشناختم انگار.

    • مشاور , فوریه 24, 2017 @ 12:46 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز شما تجارب عاطفی ناخوشایندی داشتید ولی به جای اینکه به مشاوره مراجعه کنید و کمی شناخت بیشتری پیدا کنید از یک رابطه عاطفی فرار کردید و دنبال جایگزین کردن فرد دیگری بودید که البته طبیعی است
      ولی این مورد جدید که با طرح مساله طلاق پیش امده و این سابقه رو از ایشون مطرح می کنید و این طور که من متوجه شدم شمافردی هستید که بخواهید حد و حدود را نگه دارید باید بدونید
      به فرض جلو امدن این آقا مورد مناسبی برای شما نیستند و حتی برای فرد دیگری مگر اینکه طرف مقابل ایشون رفتارهای ایشون رو بپذیره و خودش هم به زندگی متعهد نباشه .اینکه ایشون مشروب مصرف می کنه یا میکرده یا با وجود همسر داشتن هر چند روابط خوبی نداشته باشه که معلوم نیست صادقانه گفته یا خیر درست نبوده با شما وارد رابطه شود .اصلا فکر نکنید که اگر پیشنهاد ایشون رو نپذیرفتین ایشون رابطه رو قطع کرده .چرا که در صورت پذیرفتن ممکن بوده شما براتون اتفاقی بیفته بعد رهاتون کنه و این عذاب آور تر خواهد بود براتون .درسته به ایشون عادت کردید و برای هر خانمی هم ممکن است اتفاق بیفتد ولی پیشنهاد می کنم با این شرایط ایجاد شده و این تجارب تلخ حتما برای شناخت خودتون انتظارات و اینکه چه شخصیتی می تونه مکمل شما باشه برای ازدواج به روانشناس مراجعه کنید تا وقتی روابط قبلی رو حل نکردید اصلا وارد رابطه جدیدی نشوید چون آسیب بیشتری می بینید و این مساله ممکنه باعث بشه یک حس تنفر ناخوداگاه شکل بگیره و شرایط دی رو براتون ایجاد کنه که بنده اینجا مطرح نمی کنم
      امیدوارم زودتر اقدام کنید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • نازنین , مارس 15, 2017 @ 11:12 ب.ظ

    سلام وقتتون بخیر. من و همسرم دو سال با هم نامزد بودیم و تو اون دو سال به خاطر مادر شوهرم خاطرات خیلی بدی برامون رقم خورد ولی بالاخره بعد دوسال ازدواج کردیم. ولی بعد از ازدواج دعواهای خودمون شرو شد. تا حدی که کلا من یه ادم دیگه شدم. موقع دعوا صدای شوهرم اونقد اذیتم میکنه که گوشامو میگیرم یا شدیدا خودمو میزنم مثل روانیا عکس العمل نشون میدم انقد حستس شدم که سریعا میزنم زیر گریه موقع دعوا علاوه به صدمه زدن به خودم فکر کشتم خودم میاد تو سرم راه نفسم کلت بسته میشه انگار دارم خفه میشم. تمام این اتفاقا تو ۷ماه که ازدواج کردم اتفاق افتاد که دوماهه خیلی بد شده. ولی بعد ازینکه اروم میشم تو شک رفتارم میمونم. الان میخوام بدونم باید چیکار کنم. میترسم کار دست خودم بدم. و اینکه تنفری که از شوهرم توی دعوا بهم دست میده غیر قابل تحمله برام

    • مشاور , مارس 16, 2017 @ 11:33 ق.ظ

      با سلام
      به نظر میرسه شما کمی حساس شدید و البته ممکنه مسائل و مشکلاتی در گذشته باعث شدت یافتن مسائل حال حاضر می شوند و مشکل ساز شده اند .
      و باید حتما حضوری مراجعه کنید .اینکه این حالات بر روابط زناشویی و ..تاثیر گذاره و باعث مشکلات دیگه ای در زندگی شما خواهد شد .
      و باعث دلسردی می شود
      اگر در مسائل زندگی قدرت حل مساله نباشد گفت گو ها تبدیل به دور باطل میشود و هیچ سودی جز افزایش مشکلات نخواهد داشت

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشی

  • هستی , مارس 16, 2017 @ 1:40 ب.ظ

    من حدودا ۲ سال پیش با ی پسر دوست شدم پ بعد از ۱ ماه بخاطر ی مسعله ک نمیتونستم انجام بدم با ایشون کات کرد بعد هر کاری کردم نتونستم ایشون رو فراموش کنم تو این مدت هم با هم گاه گداری از طریق چت در تماس بودیم تا اینکه ایشون با یکی دیگه دوست شد و ۱ سال با اون دختر دوست بود عاشقش شد رفت خواستگاریش اما رابطشون بنا ب دلایلی تموم شد بعد هی با من چت میکردو درد دل میکردو منم آرومش میکردم هستی: تا اینکه ۱ شب نفهمیدم چی شد که بهش گفتم من دوست دلرمو نتونستم فراموشت کنمو حتی ۱ پی ام ساده میدادی کلی خوشحال میشدمو ….. همرو گفتم و اونم گفت ینی من عکس میذاشتم تو میدیدی ینی من ناخواسته تورو اذیت کردم ودر جواب اینکه با هم بدوستیم گفت من الان تپ بد شرایطیمو از این حرفا و منم گفتم تحمل میکنم کنارت میمونم تا اکی شی امل اگرم نخوای کلا میرم اونم گفت حالا بعدا میحرفیم بعدا هم گفت هرچی قسمت باشه و هر چی خدا بخوادو اینا خلاصه ۱ ماه مت همدردو گوش شنواش بودن تا اینکه ۱ روز گفتم دلم برات تنگ شده گفت من از هرچی عشق و دختر زده شدم من میخوام دوستم باشی منم گفتم نمیتونم اینطوری اذیت میشم و ….. و خداحافظی کردم انا اوت خداحافظی نکرد ۱ ماه گذشت پی ام داد من مثه ی قریبه باهاش رفتار کردم ب روی خودش نیوورد دوبار بعد از اون بعد ۱ هفته پی ام داد و من دوباره همونطوری رفتار کرد که بهم گفت بدم میاد ازت وقتی اینطوری میشی گذشت بعد دیگه من طاقت نیووردم پی ام دادم هستی: حرف زدیمو اینا و من گفتم میحنگم تا بدستت بیارم چ بخوای چ نخوای هستی: خلاصه الان۱۰ روز دوست شدیم هستی: اما همش من پیگیر اونم تا من پی ام ندم پی ام نمیده یا نمیزنگه اما وقتی چت میکنسم خوب رفتار میکنه ها حالا میخوام بدونم چکار کنم که دلشو بدست بیارم؟ جذب خودم کنمش ، چکار کنن اون دختررو فراموش کنه و…….. ممنون میشم راهنماییم کنید هستی: من متولد ۷۲ ام اون متولد ۶۷

    • مشاور , مارس 16, 2017 @ 5:55 ب.ظ

      با سلام
      دوست گرامی وقتی ایشون میگه از دخترها زده شده و مدام شما باید پیش قدم باشید خب این شرایط رو سخت میکنه .
      و تلاش نکنید ادم رفتنی رو به هر قیمتی نگه دارید البته دلیل اصلی کات کردن شما هم اهمیت داره .
      .شما برای ایشون در حد کسی که دلداری بدید در شرایط سخت همراهش باشید بودید هر چند ابتدا دوستی بوده .باید بدونید برای ازدواج خیلی باید ملاک های مهمی رو در نظر بگیرید و این هیجانات و احساسات زودگذر اصولا سرانجام خوبی ندارد البته به شرط پذیرش طرف مقابل شما
      امیدوارم شرایط صحبت حضوری رو داشته باشید و تلاش کنید با این جریان منطقی برخورد کنید تا در اینده پشیمانی برای شما ایجادنکند
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • Leila , مارس 26, 2017 @ 10:05 ب.ظ

    سلام نمیدونم چجوری بگم برادرم مرا دیشب بغل کرد و میگفت میخواهد با من رابطه جنسی داشته باشد من اونو به زور از خودم جدا کردم چشماش قرمز بود دارم از سردرد میمیرم من هر روز شهوتو توی چشاش میبینم ترو خدا بگید چیکار کنم جالبش اینجاست که اون فقط ۱۵ سالشه

    • مشاور , مارس 27, 2017 @ 6:41 ق.ظ

      باسلام شاید ایشون فیلم خاصی رو می بینند و یا اصلا مسئله فیلم نیست و نوع دوستان و صحبت ها باعث ایجاد تمایلات حنسی ایشون شده که برای اینکه خودش یا دیگران اسیب نبینند باید ایشون رو به روانشناس ارجاع بدید .چون سنش هم بسیار حساسه هم مسائر بلوغ و افزایش تمایلا هیجانی و هم هیجانی بودن در این سن و داشتن ریسک پذیری بالا که تقریبا اصلا حادثه ای رو پیش بینی نمی کنند و ممکنه دچار خطا شوند و فکر می کنند اتفاق بد در مورد دیگران اتفاق می افتد نه انها .باید مواظب رفتارهاش باشید و از موارد تحریک زا دورش کنید حتی در پوشش خودتون در منزل در مقابلش مراعات کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

  • Hossein , آوریل 8, 2017 @ 9:51 ق.ظ

    با سلام
    من ۲۷ سالمه و مجرد هستم از ۱۶ سالگی متوجه شدم که در مواجه با محرک های جنسی مثل فیلم/عکس/متن دچار استرس شدید میشم و از ۱۷ یا ۱۸ سالگی به بعد هم دچار وسواس و بعدش وسواس فکری شدم و الان چند ساله وسواسم کم شده از ۲۱ سالگی هم به مدت ۲ سال متاسفانه خود انزالی میکردم که بعد تو این مدت من دیگه از دیدن محرک های جنسی استرس نمیگرفتم و این باعث میشد که با دیدن این ها خود انزالی کنم که اولش از ماهی یبار شروع شد تا کم کم تبدیل شد به یک اعتیاد و شد هر۲ هفته وماه آخرش شد هفته ای یبار که حالم بهم ریخت و استرس و اضطراب شدید گرفتم بطوری که تا ۳ شب اصلا نمیتونستم بخوابم یعنی تا چشمام رو میبستم یه دلشوره شدید میگرفتم بعدش خود ارضایی تقریبا کنار گذاشتم ولی تا ماهها احساس کمبود خلق شدید داشتم تا گذشت و الان حدود ۲ ساله که خیلی حساس شدم بطوری که نمیتونم شبکه های فارسی زبان ماهواره و فیلم یا عکسی رو تو گوشی دیگران ببینم و حتی تو شبکه های اجتماعی برم چون همش فکر میکنم اینا توش صحنه های سکسی هست و اگر ببینم حتی با این که هیچ چیز غیر اخلاقی نبوده باز هم استرس و اضطراب میگیرم.حالا میخواستم کمکم کنید چون اگر در آینده بخوام ازدواج کنم دچار مشکل میشم تا حالا هم پیش هیچ روانشناس و پزشکی نرفتم چون نمیتونستم مشکلم رو حضوری بگم
    با تشکر

    • راهنما , آوریل 8, 2017 @ 10:22 ق.ظ

      اضطراب عبارت است از یک عامل ناشناخته و نا معلوم که موجب پریشانی فکر وگاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پریدگی می شود. در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی، یک عامل حقیقی ترس آور یا خطرناک یا آسیب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خود کار و ناخود آگاه ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود و هر گاه ذهن در اثر تنش های روانی و استرس های عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی مکررا” برایمان رخ می دهد از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخداد های آتی و احتمالی پیدا کند دچار اضطراب می شویم. علل پیدایش اضطراب عوامل وراثتی، تجربه های تلخ سالهای گذشته و محیط ناآرام و عصبی است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال در تمرکز حواس می شود، قدرت تصمیم گیری و اراده را از انسان سلب می کند، او را بدبین می سازد و باعث می شود که انسان دیگر فرد مثمر ثمرو سودمندی نباشد یا بیش از حد به برخی چیز ها می پردازد (حالت وسواس) یا عملکرد اجتماعی وشغلی فرد مختل می شود یا بیش از اندازه به امور مهم بی توجه می شود (حالت بی تفاوتی)، دچار کاهش اعتماد به نفس به خود می شود،احساس ترس فراگیر وجود او را می گیرد که می تواند به خاطر ترس نسبت به خطرها، دردها و امراض جسمانی مختلف باشد. کسانی که توان کنترل خود را ندارند شدیدا” عصبانی می شوند و احساس تسلیم و ناتوانی می کنند و قدرت مقابله با مشکلات یا بیماری ها را در خود نمی بینند همچنین جسم قادر نیست تا آرامش خود را حفظ کند و خواب راحتی داشته باشد و احساس خستگی، کوفتگی و ضعف جسمانی می کند و عصبی و بر انگیخته است و بی دلیل عصبانی می شود. سردرد، درد قفسه سینه، درد پا یا دست، درد شکم و سو» هاضمه وکم اشتهایی یا پر اشتهایی هم به سراغ فرد می آیند.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • شهرام , آوریل 9, 2017 @ 12:12 ب.ظ

    سلام ی مشکل بزرگ برا من پیش اومده ک بنده نمیتونم ب خونواده بگم و ترس ام از اینه ک اونا چجوری رفتار میکنن یکی دو ماهه با خودم هی فک میککنم و نمیتونم ب کسی بگم احساس میکنم زندگیم تباه شده و دیگه من کاملا شکست خوردمو و چیزی برام نمیمونه ک ب اون امید زندگیمو ادامه بدم و هی فکر خودکشی ب سرم میزنه موندم نمیدونم چکار کنم سردرگمم کاملا هم تنهام

    • راهنما , آوریل 10, 2017 @ 8:59 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

    • مشاور , آوریل 10, 2017 @ 10:42 ق.ظ

      با سلام خب قزعا این مشکل به کسی گفته شود تا له شما د جهت حل ان کمک شود بهتره به روانشناس قابل اعتماد و مجربی مراجعه کنید و راهکا ر بخواهید وقتی ما برای هر مساله ای راهکار مخصوص به آن مساله را داریم نیازی به خودکشی نیست هر چند پذیرش اون مساله از دید خانواده شما سخت و طاقت فرسا باشد .امیدوارم با مراجعه و بیا ن مشکل راهکار مناسبی به شما داده شود.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *