مرکز مشاوره
مشاوره آنلاین

مشاوره آنلاین ازدواج و پیش از ازدواج

مشاوره آنلاین و روش های درمان از راه دور

خدمات مرکز مشاوره آنلاین شامل مشاوره آنلاین و بمفهوم عام تر درمان از راه دور(Telemed) می باشد، می توان گفت که مشاوره آنلاین و درمان از راه دور شاخه ای ازTele Communication (ارتباطات از راه دور) می باشد.

*****************************************

روش اول در بخش کامنت ها پرسیده بشه و حداکثر یک ساعت پاسخ داده می شود.

روش تلگرامی از طریق آدرس زیر:

https://t.me/kanonmoshaveran_bot

روش سوم با دفاتر زیر تماس بگیرید و مشاوره اسکایپی بگیرید.

شماره های تماس 01

***************************************

گفته میشود که از تکنولوژی ارتباطات جهت ارتباط و درمان و نیز مشاوره در حوزه پزشکی و روانشناسی و حوزه های مرتبط مانند آنچه هدف ما در راه اندازی این سایت میباشد مثل روانپزشکی و روانشناسی استفاده میکند.

مشخصاً سالها ( حداقل ۶ سال ) به استفاده از این پدیده در رشته روانپزشکی و رشته های مرتبط ( تمامی شاخه های روانشناسی و مشاوره ) علاقه مند شده و مطالعه و تحقیق نموده. همگام با پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و استفاده از اینترنت و تمامی ابزارهای جدید ارتباطی، تغییر در نوع ارتباط سنتی و همیشگی با بیماران و مراجعینی که نیاز به مشاوره از راه دور دارند الزامی واجتناب ناپذیر است.

اهداف و علل انتخاب مرکز مشاوره آنلاین به عنوان روش نوین ارتباطی در حوزه پزشکی:

۱)گسترش این شیوه  و وجود آن، فلسفه وجودی ابداع این شیوه، خود به خود استفاده از آنرا الزامی میکند. به عنوان مثال موبایلکه بعد از معرفی به عنوانک وسیله ارتباطی از وسیله ای که امکان استفاده از آن اختیاری و تجملی است به وسیله ای که استفاده از آن ضروری است تبدیل گشت.

در مورد اینترنت وفضای وب و دنیای مجازی ارتباطات نیز همین فرایند در حال گسترش است بنابراینک دلیل فلسفه علمی برای ضرورت  استفاده از آن احساس میشود « اینکهک ابزار جدید محصول نیاز جدید و ایجاد نیاز جدید از طریق ابداع ابزار جدید»

۲)امکان جدید به وجود امده توسط اینترنت و وب راهی است برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و معلومات، داده ها و اکتشافات در حوزه های گو ناگون علوم و معاف بشری در این مورد خاص ( پزشکی، روانپزشکی و روانشناسی ) قطعاً امکانات اخیر در حوزه تکنولوژی ارتباطات و جهان اینترنت سرعت تولید علم و فرایند  اصلاح و تغییر وتکامل معلومات مبلغ دانش را بیشتر و روند تکامل علوم را جهت و سرعت مطلوب بخشیده است و این عصر حضور اینترنت را با دوران قبل از آن کاملاً متمایز میسازد.
۳)اختصاصاً در رأس مشاوره از راه دور و روانپزشکی و روانشناسی از راه دوردایل ضرورت استفاده شامل موارد زیر است:

الف)موضوع Stigma (انگ و بر چسب بیماری)

      همه متخصصین و مشاورین در  حوزه های روانپزشکی و روانشناسی با مورد محرومیت استفاده از مشاوره ها و درمانهای روانپزشکی و روانشناسی به دلیل اجتناب از بر چسب « بیمار اعصاب و روان » اشنا هستند که در نظام های بسته تر، شهرهای کوچکتر وبعضی از فرهنگ ها و خورده فرهنگ ها بیشتر مشاهده میشوند. اینترنت به دلیل ایجاد Privacy (حریم خصوصی) بیشتر، نگاه نظاره گر و مداخله جوی اجنماع را کمتر کرده واحساس امنیت بیشتری به فردی که نگران دریافت این بر چسب از طرف اجتماع است را میدهد. نتیجتاً موضوع بر چسب بیماری روانی برای فردی که نیازمند کمک است ولی مراجعه نمیکند دلیلی برای ضرورت استفاده از اینترنت در حوزه های مورد بحث است.

ب) دوری نقاط جغرافیایی

در کشورهایی با مساحت زیاد که فواصل شهرها و روستاها از مراکز بزرگ وا دسترسی به مشاورین متعدد با صلاحیت های تخصصی بالاتر و بیشتر به ویژه از نظر تعداد و امکان مراجعه حضوری را منتفی میکند مشاوره از راه دور و نیز مشاوره آنلاین امکان مساوی برای بهره مندی از اینگونه خدمات در حوزه مشاوره و درمان را فراهم میکند و این در مورد ارتباط ملل و کشورهای مختلف درک زمان نیز قابل استفاده است که ناشی از این ویژگی اینترنت است که مرزهای جغرافیایی تأثیری برای ارتباطات انسانی و در اینجا رابطه پزشک و بیمار و مشاوره درمان جو وجود ندارد.

ج)  گستره و امکان زمانی بیشتر برای دسترسی به خدمات پزشکی، روانپزشکی ومشاوره ارتباط ازطریق اینترنت با مشاور، روانشناس و پزشک محدودیت زمانی کمتری دارد بدیهی است مراجعه  حضوری نیاز به تنظیم وقت و محدودیت زمانی به مراتب بیشتر از ارتباط از طریق اینترنت را دارد.

د) امکان مشاوره بین متخصصین پزشکی و روانپزشکی رابط و نیز کار گروهی و (Team Work) بین پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان :

بدیهی است ابزار و فضای سایبری امکان این مشاوره بین متخصصین و کارشناسان اموزه های مرتبط و مختلف را به وضوح تسهیل میکند.

۴)تولید و گردش اطلاعات با حجم زیاد و تغییر تکامل ایده ها،فرضیه های علمی در حوزه های مورد بحث:

موضوع اخیرکی از مهمترین ارکان فلسفه وجودی و نیز تکاملی در رشته ارتباطات از راه دور و در ایتجا تله مدیسن است. سرعت تولید، تبادل  و تغییر تکامل اطلاعات علمی از زمان حضور اینترنت به بعد باک تغییر اساسی و بنیادی از باب مباحث شناخت شناسیEpistemological)) مواجه شده است. ا

یدها فرضیه وا داده ها به سرعت از طریق اینترنت انتشار و در دسترس بقیه دانشمندان قرار گرفته و فرایند نقد و ازمایش و تغییر و تکامل و ایجاد فرضیه های جدید را طی میکند در اینجا من اصطلاح (خرد جهان بشری سیال و مجازی) را انتخاب کرده ام. به عنوان یکک کل برآمده از اجزا خرد فردی که در فضای اینترنت به هم متصل ، مرتبط و دارایک هویت و تشخّص جدید میشوند.

موضوع فوق به تفصیل در مقاله ای ارائه خواهد شد.

در اینجا نکته مهم برای عام مردم و افراد غیر متخصص استفاده روز افسون از این منبعبی انتهای داده ها و اطلاعات علمی است چیزی که مرز بین دانش تخصصی و استفاده عموم برای آن را اشکارا کمرنگ تر میکند.

۵)آنلاین تراپی و مشاوره آنلاین به عنوان یک سبک زندگی نوین در حوزه ارتباطاتNewLifeStyle))

از این چشم انداز: مشاوره آنلاین نه به دلیل اینکه ضرورت است که نیاز جدید بلکه رویه و سبک زندگی است (Life Style) روشن تر اینکه؛ بعضی از رویه ها و سبک ها در زندگی به دلیل آنکه در دوره زمانی انسانها در ان دوره جزئی از سبک زندگی در دوره تمدنی است استفاده از تکنولوژی ارتباطی نوین ( Tele Communication)؛ از چشم اندازAnthropologic Cultural ( انسان شناسی فرهنگی) جزئی ازفرهنگ انسان معاصر است و مسلماً این سبک به انسان این دوره و عصر کنونی تحمیل میشود و هرگونه اجتناب وا مبارزه باعث حذف تفکر مقابل این روند خواهد بود و در اینجا درک بیشتر ما، ( به عنوان پزشک، درمانگرا مشاور) این موضوع فوق باعث سازگاری و تحول ما با شرایط زمانی خواهد بودعنی استفاده از ایده های نو در حوزه تکنولوژی ارتباطات نوعی انطباق تکاملی رشته های مورد نظر با شرایط زمانی (عصری و دورانی) میباشد.

۶) تعریف شهروندی الکترونیک و ایجاد هویت مجازی در کنار هویت واقعی:

بدیهی است در عصر اینترنت و شبکه های مجازی ارتباطی ما با دو نوع هویت مواجه هستیم:

یکی هویت واقعی که برمبنای تمامی شاخصه های تعریف فرد انسانی از دیدگاه فلسفی و روانشناسی است ونیز هویت مجازی که در شرایط جدید، هر فرد  در شبکه مجازی با هویت جدید مجازی ارتباط جدیدی ایجاد میکندکه نیاز های واقعی و مجازی در ان گنجانده میشود.

مسلماً این ارتباطات در حوزه های گوناگون خواهند بود؛ در حوزه پزشکی و یا مشاوره آنلاین غیر آن فرد نیازمند بستری مجازی در فضای سایبری برای ارتباط خواهد بود واینجا ما باید ان بستر را فراهم کنیم.   علل و دلایل فوق الذکر از مهم ترین دلایل وعلل ضرورت ایجاد و توسعه تله مدیسن و مشاوره انلاینا هرگونه امکان دیگری در فضای چارچوب سایبری میباشند.

ما در این برهه تصمیم به راه اندازی این سایت کردیم چون دلایل بسیار قوی برای توجیح ان داریم که قبلاً ذکر شده است بدیهی است از همه همکاران متخصصین در رشته های پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی و مشاوره تقاضایاری داریم تا این گام مهم و بزرگ در راستای توسعه همه جانبه علمی و کاربردی با هدف هم نوع دوستی و هم پیشرفت ملی برداشته شود.

تمامی مطالب ارائه شده قابل نقد، تصحیح، اصلاح، تکمیل ویا تکامل است. خواهان ارتباط، ارسال نظرات و نظریات همه دانشمندان و دانش پژوهان در حوزه های مرتبط به ادرس ارائه شده سایت هستیم بدیهی است مقالات و نظرات با اسم و عنوان و تصویر عزیزانی که با ما همکاری وا ارائه طریق کنند درج خواهد شد.

شماره های تماس 01

نامزدم اذیت می کنه

من مدتی هست که نامزد کردم.نامزدم فوق العاده ادم خوب مهربون و صاف و ساده و قابل اعتماده.ولی ی سری مسائل هست که موقعی که باهاشم منو اذیت میکنه اعصابم بهم میریزه و بیشتر مواقع عصبانی میشم.
اون مسائل درمقابل خوبیایی که وجود داره خیلی کوچیکه ولی منو اذیت میکنه.
تا حالا فک میکردم که چون بی اهمیته میتونم تغییرش بدم ولی متاسفانه ادمارو نمیشه عوض کرد.حالا رابطمون تبدیل شده به اینکه من بگم و اون انجام بده.
ی جورایی اعتماد به نفسشو گرفتم .
که فوق العاده از این حالت بدم میاد و میدونم که نباید اینطوری باشه و باید بهش ارامش بدم ولی نمیتونم تظاهر کنم که خوبم چون تحمل ی سری رفتاراییش که مطابق میلم نیست رو ندارم.

میشه بگید باید چیکار کنم

از طرفی اونقدرام برام ارزشمنده شخصیتش و دوسش دارم که فکر جدایی نمیتونم بکنم از طرفی هم حس میکنم دارم اذیتش میکنم و خودمم عذاب میکشم و شاید بعداز اینکه رفتیم سرخونه زندگیمون این مشکلات بدتر بشه

پاسخ روانشناس خانواده
دوست عزیز بببینید سوال شما واضح نیست شما نامزد دارید و خب می فرمایید دوست دارید مستقل باشد و طبیعتا برای شخصیتش ارزش قائلید ولی خودتون شخصیت او را خرد کردید و او را دچار مشکل کردید …
خب این یعنی تناقض اینکه در دوران نامزدی بهترین شرایط این است که هر دو نفر بخواهید که اگر انتظاری طرف مقابل دارد بدانید و تلاش کنید انتظارات هم رو مرتقع کنید تا جایی که امکان دارد و از طرفی هم تلاش شود برای اینکه بتوانید هر دو نفر به هم نزدیک تر شوید در مورد خواسته هاتون واضحا صحبت کنید
منتهی طوری رفتار نکنید که یک نفر فدا شود و دیگری مدام بخواهد نظرش را اعمال کند چون ممکنه در طی زندگی همین طور که می فرمایید این عادت شود و ازاردهند شود و همه زن ها از مرد مقتدر خوششون میاد و دوست دارند که همسری داشته باشند که اقتدار داشته باشد و همراه مناسبی باشد .
اگر قرار باشد طوری رفتار کنید که طرف مقابل هر طور بخواهید رفتار کند یعمی یک نفر و خواسته هایش مدام تحت شعاع قرار می گیرد و طبیعتا این مساله بسیار فرسایشی است در روند زندگی

به هر حال امیدوارم در نظر داشته باشید که زندگی چیزی نیست که بتوان ان را ساده در نظر گرفت و از طرفی پیچیده بلکه در برخی مواقع خود دو طرفمی توانند تلاش کنند تا شرایط مطلوب ایجاد شود.

اینکه چه چیزی باعث میشه شما در قبال همسرتون عصبی شوید خوب مساله مهم و حائز اهمیتی است .

چون قابل حل است یا خیر اگر قابل حل نباشد طبیعتا اگر اکنون تلاش کنید رسیدگی شود بسیار بهتر از بعدا است .
چون ممکنه هیچ وقت نتونید این وضعیت رو قبول کنید و این سخت می شود در هر صورت امیدوارم موفق باشید و زندگی خوبی داشته باشید منتهی برای رفع مسائل هر دو حضوری مراجعه داشته باشید
موفق باشید

در دوران نامزدی خجالت نکشید

یک علت مهم بروز مشکل در دوران نامزدی این است که به دلیل خجالت از طرف مقابل‌شان سوال نمی‌پرسند. سوال کردن شاهراهی است برای شناخت طرف مقابل اما یکی یا هر دو نامزد، این کار را انجام نمی‌دهند؛

مثلا اگر دختر حساس، عصبی یا زودرنج است این مساله را طرف مقابلش باید بداند تا اگر پسر در دوران نامزدی با این حالات در همسر آینده‌اش مواجه شد بداند که چه عکس‌المعلی باید نشان بدهد.

مشکل دیگر این است که دختر و پسر در زمان بروز مشکل ، به جای مراجعه به متخصص به خانواده‌های‌شان رجوع می‌کنند.

خانواده اطلاعات کافی در زمینه مشکلات زوجین ندارند و با دادن اطلاعات غلط گره کور رابطه را بیش از پیش محکم‌تر می‌کند. دختر و پسر نباید تسلیم زرق و برق طرف مقابل‌شان شوند؛ به طور مثال دکتر بودن خواستگار نباید مانع از این شود که گذشته او به بوته تحقیق خانواده کشیده نشود.

یک اشتباه دیگر این است که یکی از دو طرف یا هر دو طرف می‌پرسند که متولد چه ماهی هستی؟ این غلط است. دو طرف باید ویژگی‌های شخصیتی یکدیگر را بشناسند.

مشکل بسیار مهم دیگر این است که دختر و پسر در روابطشان باید حدی مشخص کنند و بیش از آن تجاوز نکنند تا ازدواج کنند.

دوران نامزدی طولانی مدت

طولانی شدن نامزدی مشکل ایجاد می‌کند. یک دوره نامزدی نرمال بین شش ماه تا یک سال است. طولانی شدن دوره نامزدی سبب بروز سوء‌تفاهم و استرس در یک طرف این رابطه می‌شود.

طولانی شدن رابطه نامزدی سوای ایجاد استرس باعث بدبینی نسبت به طرف مقابل می‌شود. نامزد مقابل به این فکر می‌کند که این فرد تصمیم دارد با من زندگی کند یا نه؟ آیا می‌خواهد از من جدا شود؟

آیا با فرد بهتری از من قصد ازدواج دارد؟ آیا به دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا من از او جدا شوم؟

همین سوالات را خانواده هم مطرح می‌کند و مدام به دختر سرکوفت می زند که دو سال است تو را نامزد کرده چرا نمی‌آید تو را به خانه خودش ببرد؟ از طرف دیگر همسایه‌ها هم آتش این موضوع را با دخالت‌های بی‌جای خود روشن می‌کنند و می‌گویند پس چرا عروسی نمی‌کنی؟

متاسفانه جامعه ایرانی برای همه زندگی می‌کند جز خودش. مساله دیگری که رابطه دو نفر را با تنش مواجه می‌کند این است که مثلا پسر برای دیدن نامزدش می‌خواهد به خانه دختر برود. از این طرف پدر دختر مخالفت می‌کند و باعث بروز اختلاف در میان دو خانواده می‌شود.

شناخت طرف مقابل در دوران نامزدی

یکی از کارهایی که هر دختر و پسر قبل از ازدواج و در دوران نامزدی باید انجام بدهند، این است که اطلاعات کاملی از خود فرد و خانواده‌اش به دست بیاورند.

همان چیزی که در جامعه ما بسیار کم دیده می‌شود و بسیاری از خانواده‌ها این مساله را جدی نمی‌گیرند و دختر و پسر به جای فکر کردن به این مساله فقط به شام خوردن و بیرون رفتن با هم فکر می‌کنند.

مشکل دیگر عدم انتقادپذیری طرفین در این دوران است که به تخریب یک رابطه دو نفره منجر می‌شود.

بعضی از دختران یا پسران اگر موقعیت مالی یا جایگاه اجتماعی ممتازی داشته باشند این مساله را دستاویزی قرار می‌دهند تا از بالا دست به طرف مقابلشان نگاه کنند.

با این امتیازات افکارشان را به دیگری تلقین می‌کنند. باورها و نگرش‌های فرد هم با توجه به اینکه پایه‌های شخصیت افراد را تشکیل می‌دهد در دوران نامزدی نباید زیر سوال برود.

شاید مشکلات شما در دوران نامزدی چیزی بیشتر از آنچه گفتیم بوده است، در این صورت ما را در جریان بگذارید.سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد.

همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید.

همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود.

تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده.

ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.

● سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید
▪ زن های هپلی

مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.

اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟

همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.

مردها چه فکر می کنند؟

مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند.

شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند.

شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.

چرا زن ها به اینجا می رسند؟

بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند.

آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند.

اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید(منبع: مشاورانه ، مشاوره آنلاین و چت با روانشناس).

● سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید

زن هایی که خود را دست کم می گیرند

حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود.

اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:

دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.

نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.

هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.

▪ مرد ها چه فکر می کنند؟

برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟

برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند.

اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.

● سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید
▪ زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.

هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.

حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.

▪ مردها چه فکر می کنند؟
همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.

● سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید
▪ زنان وابسته و دست و پا چلفتی
مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید.

آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.

اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.

همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.

▪ مردها چه فکر می کنند؟
زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خانه بر دوش شان باشد (منبع: مشاوره خانواده ، چت مشاوره آنلاین).

▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
این مشکل ریشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کسانی که اعتمادبه نفس پایین دارند، گمان می کنند با این مظلوم نمایی ها می توانند دل دیگران را به رحم بیاورند و زندگی شان را پیش ببرند. بعضی از زنان هم به دلیل بحران هایی که در کودکی برایشان به وجود آمده، همیشه نوعی احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث می شود که به چنین ابزار هایی متوسل شوند؛ ابزار هایی که به جای درست کردن ماجرا، می تواند روابط آنها را از هم بپاشد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

عاشق شدن

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌باشد.

اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.

منشا عشق چیست؟

نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود.

افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان و دوستانشان را مغشوش کنند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.
البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای آنها نیست.
مرد
در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.

با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و … سرگرم هستند).

اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.

هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد
برای مثال:
– نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند.

عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و …) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.

– از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و … توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند

که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود. گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.

اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید

که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و …

نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است

همه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:
اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید

ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید

عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :
عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود

عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد
و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.

مقابله شرایط برخورد با مسئله

اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند

و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است

و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد.

لذا قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله ، اعتماد به نفس و اراده کافی برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
ابتدا
صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:
آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق کس دیگری بودم؟

آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟
آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟
و سوالاتی مشابه….

سپس در مرحله بعد

پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.

و اما ادامه ماجرا…

هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:
– سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر وذهن خود تدارک ببینید.

– تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید…

– مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.

– زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.

۷٫این کار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینکه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

307 نظرات

  • مریم , آوریل 9, 2017 @ 8:45 ب.ظ

    سلام پسر من ۴ ماهه سربازه از وضعیتش بسیار ناراضیه. من هرشب بهش زنگ میزنم همیشه گله میکنه. همسرم میگه چون هر شب بهش زنگ میزنی و به حرفاش گوش میدی عادت کرده به نق زدن .فقط هفته ای یک بار زنگ بزن و مکالمه رو کوتاه کن.باید یا سختیها کنار بیاد.نظر شما چیه؟

    • مشاور , آوریل 9, 2017 @ 9:34 ب.ظ

      با سلام
      مادر گرامی اگر شما به طور کل زیاد به ایشون توجه مثبت نشان می دادید و می دهید خب کمی تحمل سختی ها برای ایشون دشوار می شود
      .ایشون پسر هستند و باید در اینده مسئولیت زندگی رو بپذیرند باید بتوانند مستقل باشند اگر اکنون که فرصت خوبی برای خودسازی و استقلال عمل است مدام توجه کنید ایشون به این رفتار عادت می کنند و نمی توانند شرایط را تحمل کنند و همین مشکل ساز می شود گرچه نگرانی شما به عنوان مادر قابل درک است ولی باید کمی خودتون رو کنترل کنید و تحمل داشته باشید تا ایشون هم بهتر بتونه شرایط را سپری کند چون تماس شما یاداور حس دلتنگی ایشون خواهد شد و شرایط رو براشون سخت و سازگاری با محیط سربازی را دشوار می کند .امیدوارم به زودی دوران سربازی ایشون تمام شود منتهی تلاش کنید در جهت استقلال ایشون گام بردارید
      موفق باشید

  • دلشکسته , آوریل 23, 2017 @ 5:55 ب.ظ

    با سلام.من ۵ماهه ازدواج کردم و با وهرم خییلی مشاجره دارم و تقریبا هردو لجباز و ی دنده ایم ولی اکثرا من کوتاه میام و سعی میکنم مقابل زود عصبانی شدن وببییاحترانیا و توهین و تهنتاش حرفی نزنم ولی واقعا دیمه بریدم دست بردار نیس هرروز سر هر چیز کوچیک و جزیی دعوا راه میندازه بی نهایت دوسش دارم و میدونستن دوسم داره ولی وقتی اینجوری میکنه و انقد منو میچرزونه حس میکنم خیلی بدبختم همه میگن تقصیر توا تو باید کوتاه بیای تو زنی ولی منم خسته شدم منم ادمم انقد معروره که یبارم از من معذرت خاهی نکرده گاهی حس میکنم فقط بخاطر نیازش میاد سمتم.تو دعواها همش تهدیدم میجنه که میره تنهام میزاره معتاد میشه و… تهمت میزنه بهم نمیدوونم چیکار کنم شما بهم کمک کنید

    • راهنما , آوریل 25, 2017 @ 1:45 ب.ظ

      تصویر ۷ راه برای آرام کردن همسر عصبانی
      خیلی وقت‌ها همسران بر سر یک مسئله هر چقدر هم بی‌ارزش با هم اختلاف عقیده پیدا کرده و بار‌ها و بار‌ها از دست هم عصبانی می‌شوند. گاهی اوقات این عصبانیت ساعت‌ها طول کشیده و تبدیل به یک معضل می‌شود و‌گاه زود به پایان می‌رسد اما نکته اینجاست که چگونه در مواقع عصبانیت خود را کنترل کنیم تا به معضلات جدی‌تر گرفتار نشویم.
      ۱- علت عصبانیت را فوراً پیدا کنید: زمانی‌هایی وجود دارد که به طور ناگهانی با عصبانیت همسرتان مواجه می‌شوید بدون آنکه بدانید او به چه علت عصبانی است.
      گاهی رفتار عصبی همسرتان ممکن است دلیلی خارج از خانه و رابطه زناشویی داشته باشد بنابراین بهتر است زن یا شوهر از علت عصبانیت همسرشان آگاهی پیدا کنند.
      در این مواقع ترک کردن فرد عصبانی کار عاقلانه‌ای نیست زیرا تصور بر این است که اگر او را ترک کند او آرامش پیدا می‌کند در حالی که این مسئله نه تنها بهبود پیدا نمی‌کند بلکه اوضاع را بد‌تر خواهد کرد. زیرا هجوم افکار همراه با تنش و عصبانیت در مواقع تنهایی او را‌‌ رها نخواهد کرد.
      ۲- آرام باشید: عصبانیت، غذای عصبانیت است. وقتی همسرتان عصبانی است و شما علت عصبانیت آن را فهمیده‌اید، حتی اگر شما موضوع عصبانیت او باشید سعی کنید در آن موقعیت شما نیز عصبانی نشوید زیرا به هم ریختن اوضاع و فضا تنها باعث ادامه مشاجرات شده و اوضاع را بد‌تر از پیش خواهد کرد.
      در آن موقعیت سعی کنید آرام باشید حتی اگر حق با شما باشد و بحث درباره موضوع را به وقت دیگری موکول کنید.
      ۳- احساسات همسرتان را در نظر گرفته و به زبان آورید: خیلی آرام و بدون پرده به او بگویید «می‌دانم عصبانی هستی». این بیان به فرد عصبانی اطمینان می‌دهد که همسرش درک مناسبی از او داشته و موضوع بزودی حل می‌شود. وقتی همسر بداند هنگام تنش فکری تنها نیست احساس آرامش بیشتری می‌کند.
      ۴- با همسرتان همدردی کنید: اگر شما هم احساس عصبانیت می‌کنید و از احساس عصبانیت همسرتان ناراحت هستید این احساس خود را به زبان آورید زیرا اگر فرد عصبانی بداند که همسرش احساسات واقعی‌اش را انکار کرده و نسبت به موضوع پیش آمده بی‌تفاوت است، خشم‌اش بیشتر می‌شود.
      ۵- برای صلح پیش قدم شوید: وقتی از دلایل عصبانیت همسرتان با خبر شدید و به طور واقع بینانه متوجه شدید شما نیز در این ماجرا مقصر بوده‌اید برای صلح چند قدم بردارید این قدم‌ها بیانگر این است که خواهان آشتی هستید و بخشی از اشتباهات خود را پذیرفته‌اید و قصد دارید مشکل پیش آمده را هر چه سریع‌تر حل کنید. البته در این راه چند قدم واقعی‌تر هم باید بردارید.
      ۶- از تکنیک رکوردشکنی استفاده کنید: غالب اوقات رسم خانه شما این است که پس از چند روز قهر دوباره صلح برقرار شود. حال شما از‌‌ همان ابتدا پیش قدم شده و این رسم کهنه را بشکنید.
      عصبانیت و کشدار کردن ماجرا را به روزهای بعدی موکول کنید و با آرامش به حرف‌های همسرتان گوش فرا دهید. اگر هنگام صحبت پیرامون موضوع پیش آمده مقوله عصبانیت را فراموش کنید. آرامش، همه چیز را حل خواهد کرد.
      ۷- تکنیک مه آلود: این تکنیک به شما کمک می‌کند تا عیب جویی‌های بی‌دلیل را دفع کنید چون عیب جویی باعث می‌شود عصبانیت همسرتان اوج گرفته و اوضاع بد‌تر شود، به جای بحث کردن با همسرتان درباره موضوع پیش آمده سعی کنید او را از فضای عصبانیتش منحرف کرده و وارد جاده مه آلود کنید.
      به طور مثال وقتی او به خاطر خودپسندی شما عصبانی است به او بگویید «موافقم بعضی وقت‌ها درباره عواقب کار‌ها فکر نمی‌کنم اما در این راه سعی خودم را بیشتر می‌کنم» یا اگر او به خاطر تأخیرتان عصبانی است به جای دلیل آوردن تنها به او بگویید «می‌دانم تأخیر داشته‌ام سعی می‌کنم همین امروز این مسئله را طور دیگری جبران کنم.»
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • Maryam , آوریل 29, 2017 @ 2:02 ق.ظ

    سلام
    من یه دختره ۲۳ ساله و دانشجوی ارشد هستم . ی ضعیفی دارم آدم خوش خوابی هستم اما شبها تمایلی به خواب ندارم بیشتر شبها تا ۴ یا ۵ صبح بیدارم و به جای اون روزا ارادهمیمیخوابمخوابمه سر این موضوع بحث و دعوا داریم . هر هر روز و شب داره برام تکرار میشه بیشتر اوقات تنها خونه موندنو به بیرون رفتن چه با خانواده چه با دوستان ترجیح میدم دوستام بهم میگن افسردگی دارم به نظرتون چیکار کنم که از این یکنواختی دربیام؟

    • راهنما , آوریل 30, 2017 @ 9:40 ق.ظ

      در تنظیم ساعت بیولوژیک بدن سه عضو با یکدیگر همکاری می کنند:
      ۱- گیرنده های نور واقع در چشم ها
      ۲- بخشی از هیپوتالاموس به نام SCN
      ۳- غده صنوبری

      هنگامی که نور (به طور طبیعی نور خورشید) به چشم ها می رسد، گیرنده های نور آن را به هیپوتالاموس مغز مخابره می کنند.

      سپس هیپوتالاموس به غده صنوبری که چشم سوم نیز نامیده می شود، فرمان میدهد که ملاتونین ترشح کند.
      به هم خوردن تنظیم ساعت درونی و ناهمخوانی آن با محیط منجر به بروز بی خوابی، هواپیمازدگی و اختلال خواب در شاغلینی که در دو شیفت کار می کنند، می گردد
      در واقع تولید ملاتونین نسبت به دو عامل نور و حرارت حساس می باشد.

      هنگامی که نور و حرارت کاهش می یابد، ما احساس خواب آلودگی خواهیم کرد، چرا که تولید ملاتونین افزایش می یابد.

      ملاتونین در غیاب نور و در شب تولید می گردد، بطوری که میزان ملاتونین در شب ۱۰ برابر میزان آن در روز می باشد.

      میزان ترشح و تولید ملاتونین در افراد مسن کاهش می یابد. از این رو آنها شب ها زودتر از خواب برمی خیزند.

      به هم خوردن تنظیم ساعت درونی و ناهمخوانی آن با محیط پیرامون منجر به بروز بی خوابی مزمن، هواپیمازدگی (عارضه جت لگ) و اختلال خواب در شاغلینی که در دو شیفت کار می کنند، می گردد.

      شما می توانید با اندازه گیری دمای بدن و سطح هوشیاری خود در طی شبانه روز بفهمید که آیا جزو دسته سحرخیزها می باشید یا شب زنده داران.

      درجه حرارت بدن افراد سحرخیز معمولا پیش از ساعت ۸ شب کاهش می یابد. این افراد از لحاظ آناتومی انعطاف ناپذیر بوده و اوج حرارت بدن و سطح هوشیاری آنان در اوایل بعدازظهر می باشد. اما افراد شب زنده دار انطباق پذیری بیشتری دارند.

      ۵ راه تنظیم ساعت داخلی بدن
      ۱- هر روز زمان مشخصی از خواب بیدار شوید.
      یک خواب شبانه خوب در واقع از صبح آغاز می‌شود. زمانی که چشمانتان باز می‌شود، روشنایی وارد عصب بینایی و ساعت بیولوژیکی مغز می‌شود. در آنجا تولید هورمون های تنظیم کننده رشد، تکثیر، خوردن، خوابیدن، فکر کردن، به خاطر آوردن و حتی احساسات لحظه به لحظه را تحریک می‌کند.

      نور خورشید ذهن را فعال می‌کند و هر روز در همان ساعت از صبح، ساعت بیولوژیکی بدنتان را تنظیم می‌کند. به همین دلیل بدن شما در شب به خواب می‌رود و در روز از خواب بیدار شده و فعال می‌شود. بیدار شدن در ساعات مختلف و روزهای مختلف این هماهنگی را بر هم می‌زند که ساعت ها احساس خماری می‌کنید و زمانی که تازه می‌خواهید هوشیار شوید، ستاره ها در می‌آیند و نمی‌توانید قابلیت های خود را به کار بگیرید.

      ۲- فقط زمانی که خواب آلود هستید، به رختخواب بروید.
      نه فقط زمانی که خسته و خواب آلود چشمان شما پژمرده شده و در عین حال دارید به صحبت های دیگران توجه می‌کنید.
      درست است که روزها و شب های تعطیل می‌توانید تا هر زمان که دوست دارید بیدار باشید و صبح هم هر زمان که خواستید بیدار شوید اما هرگز این کار را نکنید
      ۳- برخیزید.
      از ساعت یازده و نیم شب تا ساعت ۲ نصف شب می‌خوابید، بعد تا ساعت ۴ هم در رختخواب می‌غلطید و تا ساعت ۶ صبح می‌خوابید. ۸ ساعت در رختخواب بودید، ولی فقط ۴ ساعت و نیم خوابیده اید که خود یک عدم هماهنگی شدید است و شما را از محرک های خواب آور دور می‌کند و باعث بی خوابی می‌شود.

      برای جلوگیری از این روند، وقتی که ساعت ۲ نصف شب از خواب بیدار می‌شوید از جایتان برخیزید، از رختخواب خارج شده و شروع به خواندن کتاب کنید، زیرا این کار محرک های خواب شما را بیدار می‌کند تا زمانی که دوباره به رختخواب برگشتید به خواب بروید.

      هشدار: هیچ گاه زمانی که بیدارید در رختخواب نمانید . قسمتی از مغز شما رختخواب را با بیداری شما سازگار می‌کند، در این صورت دیگر در رختخواب خوابتان نمی‌برد. این مسئله به عادت بدی تبدیل می‌شود و همیشه از اینکه خوابتان نمی‌برد شکایت می‌کنید. این خود یکی از دلایل مهم و بسیار شدید بی خوابی در اکثر مردم است.

      ۴- به خودتان یک ساعت وقت بدهید.
      شما حق دارید قبل از خواب این فرصت را به خودتان بدهید تا از حالت پر انرژی بودن و کاری بودن روزانه به حالت خواب آلودگی شبانه برسید. متاسفانه بیشتر خانم ها برای خود لحظه ای هم فرصت نمی‌دهند.

      طبق سرشماری سازمان ملی خواب در سال ۲۰۰۷ حدود ۶۰ درصد از ما در مدت یک ساعت قبل از خواب مشغول انجام امور مربوط به خانواده هستیم، ۳۷ درصد مراقبت از کودکان، ۳۶ درصد مشغول گذران امور با دیگر اعضای خانواده، ۳۶ درصد مشغول جستجو در اینترنت و ۲۱ درصد مشغول انجام امور مربوط به شغل خود هستیم.

      ۵- از بی خوابی در شب های تعطیل بپرهیزید.
      درست است که روزها و شب های تعطیل می‌توانید تا هر زمان که دوست دارید بیدار باشید و صبح هم هر زمان که خواستید بیدار شوید اما هرگز این کار را نکنید، زیرا در این صورت ساعت بیولوژیکی بدنتان از حالت تعادل خود خارج شده و نظم آن به هم می‌ریزد و در این صورت شبی که فردایش باید زود بیدار شوید، دوباره بی‌خوابی به سرتان می‌زند.

  • علی , می 6, 2017 @ 6:34 ب.ظ

    سلام من و همسرم ۶ سال زندگی میکنیم که ۴ سال نامزد بوده و حدود ۲سال است که سر زندگی خودمون هستیم در کل با خانومم هیچ مشکلی نداریم تنها مشکلی که هست اینه که از ابتدا که من همسرم رو زیاد میبردم خونمون خانواده من دو تا خواهر و پدرم به ایشان سلام نمی کردن یا محل نمیزاشتن و بی احترامی …البته بنده ضعف در مدیریت داشتم که نتونستم جلوی خواهرمو بگیرم حالا خانومم میگه که تو از خانوادت که اینهمه با من و تو بد تا کردن نمیگذری بیشتر حق با همسرم هست از طرفی همسرم نیز خیلی به خانواده خودش وابسته و مینازه که ۳تا خواهر دارد .حالا این معضل بزرگ شده و همیشه دردسر ساز بوده و همسرم همیشه میگه بخاطر پدر ومادرم مجبورم تحمل کنم و الا طلاق میگیرم که ایندفعه بحث خیلی بالاگرفت که کتک کاری کردیم .از طرفی اخلاقیات خانواده خانومم خصوصا خواهراش به من خوش نمیاد و اینکه بی احترامی باشه ولی….از خواهراش یکی نامزده یکی محصل و دیگری بزرگتره یه بچه داره. …..لطفا راهنمایی کنید…ممنونم

    • علی , می 6, 2017 @ 6:40 ب.ظ

      برای داشتن یک زندگی شاد وبا آرامش چ باید کرد اینکه خانومت هی نگه بخاطر پدر و مادرش باهات زندگی میکنه…۲ این رفتارهایی زشتی که خواهرای بنده در مقابل همسرم انجام دادن رو که بزرگترین معضل زندگی من شده و هر چن وقت یه بار حسابی اعصابمون رو خرد میکنه رو چطور باید حل کرد..

      • مشاور , می 6, 2017 @ 10:12 ب.ظ

        با سلام
        کار کوچک برای داشتن زندگی بهتراگر رفتارتان را تغییر دهید، ادراکتان، اعمالتان و زندگی تان راتغییر داده اید؛ و با تغییر تک تک زندگی ها، دنیا تغییر خواهد کرد.

        رفتار و طرز برخورد، شالوده و پایه ی موفقیت است. یک انسان سخاوتمند با رفتار و منشی مثبت مطمئناً کامیاب خواهد شد. اگر رفتارتان را تغییر دهید، ادراکتان، اعمالتان و زندگی تان را تغییر داده اید؛ و با تغییر تک تک زندگی ها، دنیا تغییر خواهد کرد. در این مطلب ۳۰ نوع کار را عنوان می کنیم که هر کدام فقط ۳۰ ثانیه زمان می برد.

        تصور کنید اگر میلیون ها یا بیلیون ها انسان روی زمین اگر فقط یکی از این کارها را انجام بدهند، دنیا چطور تغییر می کند! به همین دلیل سعی کردیم راههای جدیدی برای رشد و پیشرفت شخصی شما دوستان را یادآور شویم که می توانید در کمتر از ۳۰ ثانیه آن ها را انجام دهید.

        ۱٫ تُن صدایتان را تغییر دهید. برای ۳۰ ثانیه سعی کنید نرم تر، آرام تر، و کمی خوشایندتر صحبت کنید. با نتایج شگفت انگیزی روبه رو خواهید شد. آیا می دانستید وقتی با صدای نرم تر و آرام تر به بچه ها دستور بدهید، نسبت به اینکه سرشان داد بزنید، تأثیر بیشتری خواهد داشت؟ اگر در کار خسته شده اید، حتی فقط برای ۳۰ ثانیه سعی کنید لحن صدایتان را آرام تر کنید، شاید زودتر به نتیجه رسیدید!

        ۲. ایده های قدیمی تان را به یاد آورده و دوباره آنها را از سر گیرید. برای ۳۰ ثانیه، ایده قدیمی تان را دوباره امتحان کنید. آیا این ایده ی یک اختراع، یک پروژه کاری، یا کاری بوده که به نظرتان خسته کننده می آمده؟ یکی از آن کارها را انتخاب کرده و یک بار دیگر امتحانش کنید. تصور کنید اگر همه ی آدم ها اینقدر جرات داشتند که از نبوغ خدادادی در جهت استعدادهایشان بهره گیرند چه می شد؟ می دانید چه چیزهای جدیدی در دنیا ابداع می شد؟

        ۳. برای ۳۰ ثانیه به یک نفر یک فرصت دوباره بدهید. یک بار دیگر به حرف هایش گوش دهید یا یک بار دیگر به او فرصت دهید شاید که تغییر کرده باشد.

        ۴. به فرزندانتان بگویید “دوستتون دارم” و “به شما افتخار می کنم.” به چشم های شان نگاه کنید، و به آن ها نشان دهید که چقدر برای شان ارزش قائلید. تصور کنید اگر همه ی والدین ۳۰ ثانیه در روز هم که شده به فرزندانشان اطمینان خاطر می دادند، شاهد چه تغییرات شگرفی بودیم.

        ۵. دفعه بعدی که منتظر خشنودی آنی یا چیزی بودید که نمی توانید در همان لحظه داشته باشید، برای آنچه که در حال حاضر دارید، ۳۰ ثانیه از خدا تشکر و قدردانی کنید. این کار باعث تغییر رفتارتان خواهد شد.

        ۶. ۳۰ ثانیه محکم تر و صاف تر بایستید و سرتان را بالاتر بگیرید. در چشم های دیگران نگاه کنید و با اطمینان بیشتر راه بروید. ببینید چه احساس خوبی دارد.

        ۷. کاری را که قبلاً از انجام آن دست کشیده اید و نیمه رها کرده اید را انتخاب کنید که امروز انجامش دهید. ۳۰ ثانیه بیشتر طول نمی کشد که برای انجام کاری تصمیم بگیرید. قولتان را پیش خودتان نگه دارید و مطمئن باشید که حتماً انجامش خواهید داد.

        ۸. به هم ریختگی هایی که کس دیگری ایجاد کرده را تمیز و مرتب کنید.

        ۹. از کسی تعریف و تمجید کنید.

        ۱۰٫ برای چیزی یا کسی که باورش دارید، بایستید. یک جمله ی حمایت کننده، حوزه ی نفوذ شما را گسترده تر خواهد کرد.

        ۱۱. کسی را در کارش تشویق کنید و به او اطمینان خاطر بدهید. به او بگویید که “تو می توانی!” او را باور داشته باشید و این باور را نشان دهید.

        ۱۲. کسی را که دوست دارید بیشتر با او آشنا شوید را به خانه تان دعوت کنید. می توانید شام را کنار هم صرف کنید. از این دعوت برای یک دوستی تازه استفاده کنید.

        ۱۳. به مدت ۳۰ ثانیه در جمع همسرتان را ناز و نوازش کنید. اگر بچه هایتان بفهمند که پدر و مادرشان همدیگر را دوست دارند و برای ابراز علاقه به هم راحت هستند. مطمئناً اگر همه ی زوج ها فقط ۳۰ ثانیه در روز برای چنین کاری وقت می گذاشتند، این قدر زندگی های زناشویی درهم و برهم نبود.

        ۱۴. یک کلمه ی جدید ( کلمه ای از زبانی خارجی که به خوبی به آن تسلط نداری د) یا یک چیز تازه در مورد یک فرهنگ دیگر یاد بگیرید.

        ۱۵. چکی به مبلغ %۱۰ از حقوق ماهانه تان بنویسید و به مؤسسات خیریه هدیه کنید.

        ۱۶. هر روز ۳۰ ثانیه برای غالب آمدن بر ترس ها و شجاعانه روبه رو شدن با همه ی موقعیت های زندگی تان دعا کنید. رفتاری مثبت و هدفی مثبت در ذهن داشته باشید. برای کارهای آن روزتان طبق اولویت ها برنامه ریزی کنید. بعد از ۳۰ ثانیه برای تغییر آماده خواهید بود.

        ۱۷. از کسی بپرسید، “حالت چطور است” و واقعاً به جوابی که به شما می دهد خوب گوش کنید.

        ۱۸. مبلغی (در حد توانایی) در یک پاکت گذاشته و با عنوان “ناشناس” برای کسی بگذارید که می دانید به آن احتیاج دارد. نیکوکاری بدون اینکه شناخته شوید احساسی فوق العاده در شما ایجاد خواهد کرد. امتحان کنید!

        ۱۹. یک اقدام سریع برای محیط زیست بکنید. به پرنده ها غذا بدهید، زباله ها و آشغال ها را جمع و جور کنید و…

        ۲۰. یک صبحانه ی عالی برای خود انتخاب کنید ( انرژی روزانه ی خود را با یک تصمیم ۳۰ ثانیه ای شروع کنید ). کمتر مواد قندی بخورید و بیشتر پروتئین و میوه بخورید و صبحانه ای سالم و مقوی برای خود انتخاب کنید.

        ۲۱. اگر خیلی وقت است که درون خانه یا شرکت هستید، بیرون بروید و اجازه بدهید که نور آفتاب روی صورتتان بنشیند. این کار حالتان را خیلی سریع بهبود خواهد داد.

        ۲۲. وقتی کسی از شما تقاضای کمک خواست ( کمک مالی )، پاسخ مثبت بدهید.

        ۲۳. در هر موقعیتی از ورزش کردن غافل نشوید حتی یک نرمش سرو گردن ۳۰ ثانیه ای …

        ۲۴. یک دانه بکارید (یا اگر وارد هستید، یک نهال بکارید). تصور کنید اگر میلیون ها آدم روی زمین این کار را بکنند دنیا شاهد چه فضای سبز پایان ناپذیری خواهد بود.

        ۲۵. چراغ اتاق هایی که خالی است را خاموش کنید ( لامپ اضافی خاموش ). هر ۳۰ ثانیه هم ارزش دارد.

        ۲۶. در سطل زباله ی خانه چند کیسه ی زباله بگذارید تا انواع مختلف زباله ها را جداگانه دور بریزید. شما بازیافت زباله را از همین امروز شروع کرده اید.

        ۲۷. یک عادت بدتان را در ۳۰ ثانیه ترک کنید؛ و ۳۰ ثانیه به ۳۰ ثانیه آن را تکرار کنید.

        ۲۸. ۳۰ ثانیه بخندید. استرس تان فروکش خواهد کرد.

        ۲۹. آب را به مقدار کافی بنوشید.

        ۳۰. ۳۰ ثانیه از هر آنچه که دارید احساس رضایت کنید؛ و همیشه قدردان نعمت های خداوند باشید.
        موفق باشید

    • مشاور , می 6, 2017 @ 10:11 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز خیلی خوشحالم که فرد منصفی هستید که حق رو تا حدی به همسرتون هم می دهید و مشکل و ضعف مدیریت خودتون رو هم مطرح می کنید
      در هر حال هر دوی شما باید برای رفع مشکلات و سوتفاهمات مراجعه حضوری داشته باشید .رفتارهای خانواده هر ممکنه دچار اشکالاتی بوده باشد که در زندگی شما هم موثر بوده .نباید در بین زوجین الگوی ارتباطی براسا تحمل کردن هم باشد نه عشق و علاقه این خودش دردسر ساز خواهد شد .
      شما هر دو نسبت به خانواده یکدیگر باید تا حدی انعطاف داشته باشید قرار نیست همه مطابق میل و سلیقه ما باشند و یا رفتار کنند به هر حال تفاوت هایی هم وجود دارد .مهم این است که شما با هم به تفاهم برسید نه اینکه به خاطر تفاوت رفتاری بقیه افراد زندگی رو برای خودتون تلخ کنید و ارامش رو از خودتون بگیرید .ممکنه چندین سال بعد حسرت روزهایی رو بخورید که گذشت .بهتره برای بهبود شرایط زندگی یادگیری شیوه تعامل صحیح و مدیریت رفتار مراجعه کنید

      دراین مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • راهنما , می 8, 2017 @ 3:25 ب.ظ

    یکی دیگر از نشانه های غیرمستقیم ترس از مرگ، فکرکردن به مرگ اطرافیان است.

    ترس از مرگ دیگران، ریشه در ترس فرد از مرگ خودش دارد. تشخیص و درمان این اختلال ها به فرد دچار آنها بسیار کمک می کند و کیفیت زندگی اش را افزایش خواهد داد.

    برخی افراد می گویند حاضرند برای خودشان هر اتفاقی بیفتد ولی مثلا همسر یا فرزندانشان هیچ آسیبی نبینند یا آنها را از دست ندهند

    ولی حتی در این موارد هم از دیدگاه روانکاوی می توان گفت این اشخاص سرکوب ناخودآگاهی انجام می دهند که خودشان متوجه آن نیستند؛

    یعنی باز هم مرگ خود را انکار می کنند ولی این اتفاق ناخودآگاه، پیچیده و خیلی قابل درک نیست. حتی برخی به آنچه در ناخودآگاهشان می گذرد،

    مقاومت نشان می دهند و دوست ندارند برملا شود. مثلا اگر به مادر مهربانی گفته شود شاید اگر اینقدر بیش از حد نگران سلامت فرزندت هستی، ناشی از نگرانی ات نسبت به مقوله مرگ و مخصوصا درباره خودت باشد،

    به هیچ وجه آن را نپذیرد و انکار کند ولی حقیقت همین است و این احساسات ریشه در اضطراب او دارد. پس اگر این اضطراب درمان شود، نگرانی های بیش از حد هم درمان خواهد شد.

    خیلی از ما واقعیت مرگ را در زندگی خودمان انکار می کنیم و انکار، یکی از مکانیسم های دفاعی ناسازگارانه است که ناخودآگاه برای کاهش ترس از مرگ به کار می بریم ولی مرگ دیگران را نمی توان به راحتی انکار کرد.

    در عمق ترس از فقدان و از دست دادن عزیزان، این پیام نهفته است که «اگر مادر، پدر، دوست یا همسر می میرند، پس تو هم خواهی مرد.» این ترس ها و کابوس ها وقتی یکی از اعضای خانواده یا نزدیکان فوت می کنند، بیشتر دیده می شود.

    درست است که ترس از مرگ، یکی از نگرانی های طبیعی و همیشگی انسان هاست ولی اگر بیش از حد باشد، زندگی عادی فرد را مختل کند،

    ترسی عادی محسوب نمی شود و اختلالی روان پزشکی است. این اختلال روا نی مانند اختلال افتراقی منتشر یا وسواسی فکری، قابل درمان است و باید برای درمان آنها به روان پزشک مراجعه کرد.

    تمام کسانی که از این وسواس فکری و نگرانی رنج می برند، باید بدانند خیلی از اضطراب ها با تلقین ها و کمک های خود فرد به خودش و حتی اطرافیان نزدیک قابل حل است

    ولی اگر اضطراب بیش از حد و این فکرهای خودآیند باوجود تلاش فرد در ذهنش تکرار شود و نتواند در برابر آنها مقاومت کند، حتما به درمان تخصصی نیاز است.

    روان پزشک، در درجه اول سعی می کند تشخیص دهد علت اضطراب چیست تا اختلال اضطرابی بیمار که باعث ایجاد این ترس ها در او شده، درمان شود. او با روان درمانی سعی می کند کمک کند شخص با مفهوم مرگ کنار بیاید.

    اطرافیان هم بهتر است به جای اینکه در مقابل رفتار مادر خانواده از کوره دربروند، به او اطمینان دهند و کمکش کنند آرام شود.

    اگر ذهنی به حادثه های خیلی نادر بیش از حد اشتغال پیدا کند، یعنی دچار مشکل شده است. پس فرزندان این خانم حتما باید تشویق و کمکشان کنند تا تحت درمان تخصصی قرار گیرند و بیش از این آزار نبینند.
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • سعیده , می 9, 2017 @ 10:20 ق.ظ

    سلام وقت بخیر. در رابطه با موضوعی راهنمایی میخواستم.
    اینکه من و نامزدم مدتی در رابطه دوستی بودیم و حالا به تازگی نامزد شدیم
    قبلا هم من اینطور بودم و حالا که خیلی بیشتر شده
    حس تعلق و وابستگی شدیدی به ایشون دارم. به طوری که کلا اگه از خونه بیرون برم فقط با اونه اگه یک ساعت دیر کنه ناراحت میشم اگه بداخلاقی کنه یا اتفاقی بیفته خیلی شید ناراحتی پیش میاد برام
    تقریبا دوستی ندارم که وقت بگذرونم و به طور خلاصه زندگیم فقط در اون خلاصه میشه
    ولی به قول ایشون این وابستگی رو کنه شدن معنی میکنه و میگه خیلی اذیت میشه از این شدت دلبستگی و دوست داشتن
    ترس از دست دادنشو دارم و اغلب ناراحتیم با گریه بروز میکنه که اینو هم اصلا دوست نداره و گاهی روزها باهام حرف نمیزنه
    میشه راه حلی باشه که هم خودم کمتر اذیت شم هم ایشون؟

    • مشاور , می 10, 2017 @ 12:05 ق.ظ

      با سلام
      ببینید سرکار خانم حس شما و علاقه به نامزدتون خب درسته و اینکه شما دوستی ندارید باید بررسی شود و بدونید که برای مردها اینکه علاقه شدید ابراز شود خیلی زود دلزدگی ایجاد می کند و حالا وازه هایی که ایشون به کار می برند باید تلاش کنید علاقه رو به صورت رفتاری نشان دهید در موقعیت های متنوع نه اینکه ابراز کنید و یا در یک سری از حوزه ها به صورت مشخص نشون بدید که بدون ایشون نمی تونید زندگی کنید و مدام باید در کنارشون باشید .بهتره در همین ابتدای زندگی تلاش کنید رفتارهاتون رو مدیریت درستی کنید .چسبندگی بیش از حد دلایلی داره که باید بهش پرداخته بشه در جلیات حضوری و قطعا وقتی نسبت به اون اگاه بشید راحت تر می تونید رفتارتون رو اصلاح کنید .منتهی بستگی به خود شماداره که چقدر بخواهید تغییر کنید .
      امیدوارم با آگاهی از دلایل رفتار مستقل تر عمل و رفتار کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • علی , می 12, 2017 @ 8:48 ب.ظ

    با سلام و خدا قوت چطور میشه یک مرد اقتدار برا خودش و خانواده و فرزندش داشته باشد که ازش حساب برده و رو حرفش حساب بکنن؟ واینکه چطور میشه حرفهایی که تو دلت مونده رو بتونی راحت بگی بدون تعارف؟؟؟ممنونم از راهنمایی شما

    • راهنما , می 12, 2017 @ 10:26 ب.ظ

      شاید بعضی مردهای قدیمی، خیلی از مردهای امروزی را مرد ندانند! دلیل شان هم این است که مردهای امروزی اقتدار مردهای قدیمی را ندارند. احتمالا شما هم شنیده اید که در گذشته حرف اول و آخر را در خانواده، مردها یا پدرها می زدند و خانم ها هم اطاعت پذیری بیشتری از شوهرهایشان داشتند و اصلا معتقد بودند که حرف، حرف شوهرشان است، اما اگر نیم نگاهی به سبک زندگی مردان امروزی بیندازید، احتمالا با مردهایی مواجه می شوید که ۱۸۰ درجه با مردهای قدیمی فرق دارند. این مردها به دلایل مختلف، نیاز به اقتدار و مردانگی را که در فطرت شان است نادیده گرفته اند و سکان زندگی شان را تمام و کمال به همسران شان سپرده اند. با این حال و اگر شما هم درباره لازم یا لازم نبودن اقتدار مردان در خانواده ابهاماتی دارید، توصیه می شود که مطالعه ادامه این مطلب را از دست ندهید.

      مردانگی و اقتدار یعنی چی؟
      مردانگی با ویژگی هایی همچون خردمندی و آثار آن یعنی شکیبایی، بردباری، دوراندیشی، خویشتن داری و توان حل مسائل زندگی شناخته می شود. برخوردهای احساسی، بدون اندیشه سخن گفتن، ناتوانی در مهار وسوسه ها، شکنندگی در مشکلات، تن آسایی و خانه گزینی، پرخاشگری و… عزت و اقتدار مرد را در چشم و دل همسر و فرزندانش از بین می برد. زن با حفظ حرمت و اقتدار مرد، می تواند خوشبختی را در زندگی مشترک شان تضمین کند.

      باید این نکته را در نظر داشت که هر حرکتی یا تصمیمی که به اقتدار مرد لطمه بزند و او را تضعیف کند، به تضعیف خانواده خواهد انجامید که باید با آگاهی از این رفتارها، پرهیز کرد.

      بی توجهی به نیاز فطری مرد
      تصمیم گیری درباره این که آیا زن باید در خانواده حرف آخر را بزند یا مرد، باعث ایجاد جنگ قدرت در بعضی خانواده ها شده است. در این بحث و جدل ها تخریب شخصیت طرف مقابل و بی توجهی به نیازهای فطری او به دلیل ناآگاهی و آشنا نبودن با روان شناسی مرد و زن که باعث تنش های جدی بین زن و شوهرها می شود، به راحتی قابل مشاهده است. در خانواده های بالنده، پدر یا مرد باید در جایگاه خود و نقش هایی که به وی قدرت می دهد ایفای وظیفه کند چون مردها به احساس اقتدار نیاز دارند همان گونه که خانم ها به مهر و مورد محبت قرار گرفتن نیاز دارند. حال اگر نقش اقتدار از مرد سلب شود و در اختیار زن قرار گیرد، نتیجه این جابه جایی نقش ها که متناسب با فطرت مرد و زن نیست مشکل جدی در کارکرد خانواده ایجاد خواهد کرد که متاسفانه به خصوص در شروع زندگی مشترک کمتر به آن توجه می شود.

      اقتدار نیاز فطری مرد است
      توجه داشته باشید که اگر مرد مسئول خانواده است و گاهی باید حرف آخر را بزند به خاطر ویژگی های جسمانی، توانمندی های بدنی و ویژگی های روحی اوست. کارهای سخت برای مردها راحت تر است و دادن این مسئولیت ها به مردها به خاطر ساختار جسمانی و روحی آن هاست. در واقع این مسئولیت افتخاری برای مرد نیست بلکه یک وظیفه است و کار سختی هم است.

      بنابراین مردها نباید به این نیاز فطری شان بی توجه باشند و بار همه تصمیم گیری های زندگی مشترک شان را به دوش همسرشان بیندازند چراکه بعد از مدتی به دلیل ندادن پاسخ مناسب به این نیاز، دچار مشکلات روحی و روانی خواهند شد.

      با این حال، خانم ها هم باید این مسئولیت شوهرشان را بپذیرند زیرا با پذیرفتن آن، کار راحت تر می شود. خانمی که این مسئولیت مرد را نمی پذیرد، با اقتدار در مقابل مرد می ایستد و از او تمکین نمی کند و مرد هم مقابله به مثل می کند و سرانجام خوبی برای آن زندگی ترسیم نمی شود.

      اقتدار با محبت کامل می شود
      یک مرد باید هم اهل محبت باشد و هم اهل اقتدار. چراکه اقتدار در مقابل محبت نیست. اقتدار مرد باعث می شود او در انجام کارهایش برای امرار معاش و مدیریت پول، حضور در اجتماع و سر و کله زدن با دیگران موفق تر عمل کند.

      پس مرد باید اقتدار داشته باشد و از این احساس مردانه برخوردار باشد و اگر این اقتدار را نداشته باشد نمی تواند در کارش موفق باشد. با این حال، داشتن اقتدار و ابراز محبت به همسر و خانواده تضادی با یکدیگر ندارند بلکه به مقبولیت اقتدار مرد در خانواده هم کمک خواهد کرد.

      راهکارهای حفظ و ارتقای اقتدار مرد
      جالب است بدانید که زن ها اقتدار شوهرشان را دوست دارند و به معنای حقیقی کلمه در زندگی مشترک به دنبال تکیه گاه می گردند بنابراین اگر مردی بیش از حد وابسته به مادرش یا دهن بین باشد نمی تواند تکیه گاه خوبی برای همسرش باشد.

      با این حال خانم ها هم باید اقتدار شوهرشان را حفظ و به این موضوع کمک کنند. بهترین راهکار برای رسیدن به این هدف، پذیرش مسئولیت مرد است. اگر می خواهید اقتدار مردتان را تثبیت کنید مسئولیت او را بپذیرید یعنی بپذیرید که حرف آخر را برای تصمیم گیری ها باید مرد بزند البته از سوی دیگر بهتر است مرد نیز با همسرش مشورت کند تا از مزیت همراهی او برخوردار شود. یکی دیگر از راهکارهای حفظ اقتدار شوهر، تحسین اوست. اگر شوهری مقتدر می خواهید باید بابت رفتارهای درست و اصولی، او را تشویق، تصدیق و تحسین کنید و به او بگویید که از حضورش در کنارتان بسیار خوشحال هستید. همچنین به طور مثال اگر شوهرتان برای ماموریت به شهر دیگری می رود، بعد از بازگشت به او بگویید: « شما که به مسافرت می روید، درها و پنجره ها را محکم می کنم و احساس آرامش نمی کنم و تازه می فهمم که احساس آرامشم را مدیون شما هستم.»

      اقتدار با زورگویی فرق می کند
      یک مرد مقتدر در خانواده باید نقش تکیه گاهی داشته باشد تا احساس کند همسر و فرزندانش به او تکیه کرده اند.

      منظور از اقتدار، قلدری نیست ولی بعضی مردها به اشتباه فکر می کنند وقتی می گویند که مرد اقتدار دارد یعنی قلدری، سلطه جویی، زور گویی، داشتن دست بزن، لجبازی و رفتارهای شبیه به آن ها باید از او سر بزند در حالی که این گونه نیست. چنین مردهایی در خانه اعمال قدرت بی جا و خودرایی و تصور می کنند که شوهر و پدری مقتدر محسوب می شوند. بنابراین اگر مردی با مهربانی و صمیمیت مسئولیت های خودش را انجام بدهد و تصمیم بگیرد، زن به او تکیه می کند و چون به طور غریزی اقتدار مرد را دوست دارد، علاوه بر بیشتر شدن علاقه از شوهرش حمایت هم خواهد کرد که این ۲ عامل، موفقیت زندگی مشترک را تضمین خواهد کرد.

    • مشاور , می 12, 2017 @ 10:49 ب.ظ

      با سلام
      صحبت کردن در مورد ان چیزی که در قلب افراد وجود دارد خوش دمهارت می خواهد و باید حضوری مراجعه کنید .اینکه یک مرد مقتدر باشد باید ابتدا تعریفش از اقتدار مشخص شود که چیست و به چه کسی مقتر می گوید اینکه مردی برای همسر و فرزندانش منشا ارامش باشد و تکیه گاه باشد مطمئن باشید رضایت خودش و خانواده را به همراه دارد .ضمن اینکه برای اینکه به ما احترام بگذارند باید خودمان بتوانیم احترام را به دست بیاوریم .و اینکه بدانیم چطور رفتار کنیم مهم است دید قدیمی نسبت به اقتدار یعنی حر ف حرف یک نفر باشد ولی امروزه می دانیم که مقتر دکسی است که علاوه براینکه حرفش رو خانواده می پذیرند برای او احترام قائل باشند و این پذیرش از سر اجبار نباشد بلکه روابط
      عاطفی و صمیمی هم در خانواده وجود داشته باشد .همسر شما در حفظ احترام و اقتدار نقش مهمی دارد و فرزندان الگو بردای خواهن د کرد.شما باید روابط با همسر رو اصلاح و بهبود ببخشید قطعا راتباط با فرزندان هم اصلاح خواهد شد .
      امیدوارم خودتون در بهبود شرایط اون طوری که دوست دارید قدم بردارید و البته همسر شما هم همراه باشد
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

  • Zahra , می 16, 2017 @ 1:40 ب.ظ

    با سلام!

    به خاطر بدست آوردن اعتماد نامزدم باید چه کنم؟ قبل از نامزد شدنم با یکی از همکارانم که مرد متاهلی هست رابطه دوستی خواهر برادرانه داشتم در حدی که باهم حرف میزدیم، ازش به خاطر درسهام یا کارام مشوره می گرفتم و او یک دوست خوب و رهنما برایم محسوب میشد. بعد از یک مدت همون همکارم که من بهش داداش میگفتم یه شغل خوب به یک شهر دیگه پیدا کرد و برای همیش با همسر و فرزندانش رفت ولی ما باهم ارتباط تلفنی و پیام داشتیم. حالا شش ماه میشه نامزد شدم و به نامزدم گفتم که همچین برادر خوانده ای دارم ولی برای نامزدم قابل قبول نیست برای همین رفته یواشکی پیام های ما را خونده. و از آنجائیکه من و برادر خوانده ام با هم صمیمی بودیم و راحت صحبت میکردیم و ابراز مهر میکردیم نامزدم با خوندن اون پیام ها کاملا بی اعتماد شده نسبت به من و میگه اون دوست پسرت بوده. الان رابطه مون خراب شده و نامزدم خیلی شکاک شده نسبت به من میخاد ترکم کنه. من دوستش دارم ولی پاکی ام را هم به اثبات رسانده نمیتوانم اینکه اون یک رابطه پاک و احساسی بوده و چیز دیگه ای بین ما نبوده. هیچ اثباتی برایش ندارم نامزدم فقط به اساس پیام ها مرا قضاوت میکنه که نوشته بودم عزیزم و جانم و دوستت دارم در حالیکه من واقعا فقط برادر میدونستمش. لطفا به من مشوره بدهید که زندگیم داره خراب میشه.
    ممنونم

    • مشاور , می 16, 2017 @ 11:47 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز به نظرت اگر با این شرایط هر فرد دیگری بود باز استنباط می کرد شما خواهر و برادر هستید خب قبول کنید شتباه کردید که گفتید اگر واقعا چیزی بین شما نبوده و بهتر بود کلا ایشون از زندگی شما حذف می شد هر مردی باشد به هر حال حساسیت هایی دارد و خب طبیعی هم هست
      برای ایشون مهم نیست اون ادم چطوری بوده یا زن و بچه داشته خب دوست داشتن و هر چیز دیگری رو دیده بهتره حتما با ایشون صحبت کنید و بگید کلا ارتباط رو قطع می کنید و حذف می کنید تا مطمئن باشه چیزی نبوده حالا که پیام ها رو دیده و بهتره حتی قاطعانه به ایشون بگید نامزدتون حساسیت دارند و دیگه پیام ندن .
      .خودتون می تونید مدیریت کنید فقط تلاش نکنید با این اوصاف به ایشون بفهمونید این ادم برادر خوانده بوده است چون ممکنه شرایط بدنر شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید
      .

      • Zahra , می 17, 2017 @ 4:59 ب.ظ

        با سلام!

        سپاسگزارم از پاسخ تان.

        با شما موافقم و میفهمم که نامزدم حق داره حساس باشه نسبت به چنین مساله ای و هر مرد دیگه ای هم جای نامزدم بود همینطوری حساسیت نشون میداد. ولی مساله اینه که من بیشتر از یک ماهه که کلا با اون همکارم قطع رابطه کردم و هیچ ارتباطی با هم نداریم نامزدم هم میدونه و هم خودش چک میکنه گوشی، تلگرام، ایمیل خلاصه همه رو بررسی میکنه ولی با وجود این اعتمادش را نسبت به من کاملا از دست داده و حتی ذهنیتش نسبت به من خراب شده.. هر از گاهی میپرسه خوب با او داداشت چند تا قرار عاشقانه داشتی؟ کجاها میرفتین؟ و… همش بهانه گیری میکنه من حتی اگر به خاطر مسائل کار و محیط کاری ام ناراحت باشم نباید اصلا نشون بدم اگه نه میگه آره تو ناراحتی ازینکه ارتباطت با اون قطع شده، آره میدونم دلت براش تنگ شده.. برو بهش زنگ بزن بهش بگو که دلت براش تنگ شده باز هم بهش بگو که دوستش داری و به اینها هم خلاصه نمیشه نسبت به من بدبین شده و همش گیر میده که با همکاران مردت خشک و جدی باش اگر همکارانم به من زنگ بزنن میگه با این یکی دیگه چه سر و سری داشتی؟ این بدبینی اش نسبت به من داره دیوانه ام میکنه واقعا تحمل کرده نمیتوانم که از دید نامزدم یک دختر بد و فاسد الاخلاق بنظر بیام. هفته گذشته دست به خودکشی زدم ولی برگشته بهم میگه آره چون تو تحمل دوری فلانی را نداری خودکشی کردی. لطفا رهنمائی ام کنید. آیا ممکنه دوباره اعتمادش رو برگردونم و پاکی خودمو ثابت کنم؟

  • مشاور , می 20, 2017 @ 8:13 ب.ظ

    با سلام
    این رفتارها ذهن ادم رو به سمت اختلالی سوق می دهد که فرد درکی از شرایطی که در ان زندگی می کند ندارد و همین مساله مشکل ساز می شود .اینکه ایشون چنین رفتارهای ناپخته ای با وجود سنشون دارند باید با روانشناس صحبت کنید .چون شاید ادامه دادن با این شرایط برای شما استهلاک ایجاد کند و دردسر ساز شود.با ایشون باید یاد بگیرید چه برخوردی داشته باشید که متوجه رفتارهاشون باشند و خودشون در جهت اصلاح رفتارها اقدام کنند .البته تفاوت فرهنگی که ی فرمایید قطعا نقش داشته است و شاید دلیل اصلی مسائل بوده است .
    .بهتره صبر داشته باشید و برای بهبود شرایط تلاش کنید و اگر اصلاح ناپذیر بود تصمیم دیگری بگیرید
    نگران نباید و امیدوارم مساله حل شود
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
    موفق باشید

  • مشاور , می 20, 2017 @ 8:13 ب.ظ

    با سلام
    این رفتارها ذهن ادم رو به سمت اختلالی سوق می دهد که فرد درکی از شرایطی که در ان زندگی می کند ندارد و همین مساله مشکل ساز می شود .اینکه ایشون چنین رفتارهای ناپخته ای با وجود سنشون دارند باید با روانشناس صحبت کنید .چون شاید ادامه دادن با این شرایط برای شما استهلاک ایجاد کند و دردسر ساز شود.با ایشون باید یاد بگیرید چه برخوردی داشته باشید که متوجه رفتارهاشون باشند و خودشون در جهت اصلاح رفتارها اقدام کنند .البته تفاوت فرهنگی که ی فرمایید قطعا نقش داشته است و شاید دلیل اصلی مسائل بوده است .
    .بهتره صبر داشته باشید و برای بهبود شرایط تلاش کنید و اگر اصلاح ناپذیر بود تصمیم دیگری بگیرید
    نگران نباید و امیدوارم مساله حل شود
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
    موفق باشید

  • فرانک هاشمی , می 21, 2017 @ 5:54 ب.ظ

    همسرم پیش از ازدواج با دختری دوست بوده من کمابیش در جریان بودم ولی چن روز پیش متوجه شدم این رابطه خیلی نزدیک بوده و این مساله منو به شدت ناراحت کرده الان نمیدونم باید چ کنم

    • مشاور , می 21, 2017 @ 10:42 ب.ظ

      با سلام
      بهتره با ایشون در میان بگذارید منتهی کاملا خونسردیتون رو حفظ کنید در شرایط وزمان مناسب و دغدغه تون رو بابت این مساله بیان کنید
      و البته اینکه ببینید درست است و شواهد مطابق با گفته شماست یا دچار سو تفاهم شدید و چیز خاصی نبوده اون وقت مطرح کنید .وقتی خواستید مطرح کنید اصلا حساسیت ایجاد نکنید که ایشون مقاومت کنند و یا حمل بر توهین شما بگذارند هدف اینه که متوجه باشند رفتارهاشون از چشمتون پنهان نمی ماند و بدونند اگر بخوان با شما ادامه بدهند نباید ارتباطی خارج از تعهد زناشویی وجود داشته باشد و در قبال شما مسئولست دارند .البته دوستی مجدد و روابط می تواند ریشه ر رفتار و برخورد خود شما هم داشته باشد که همه این احتمالات باید بررسی دقیقی شود .
      امیدوارم مساله رفع شود و فعلا خوشبینانه به قضیه نگاه کنید و از افکار منفی دوری کنید .

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • بهار , ژوئن 1, 2017 @ 4:07 ب.ظ

    سلام من یک سالو نیمه ک توی عقدم شوهرم۲۹ و خودم۲۶سالمه
    شوهرم ادم درونگرا و کم حرفو خونسرد و کنجکاویه …و مشکل من با چشمای اونه ک همه چیزو همه کسو می بینه…هیچ کس از چشمش دور نمیمونه توی خیابون توی ماشین توی مهمونی همه جا نگران نگاهاشم ک ب خانما و دخترا نگاه میکنه جدیدا دلم نمیخواد باهاش جایی برم میترسم فامیلا و خونوادم متوجه بشنو درباره نگاهاش فکر بد بکنن…اوایل از حرفای خودش متوجه میشدم ک نگاه میکنه ب خانما مثلا میگفت ببین دختره توی ماشین چکار میکنه ببین یقش دیده میشه چ ضایش ببین موهاش بلونده همه بهش نگاه میکنن ببین مانتوش کوتاهه و…..ببین پشت فرمون دختره داره کلش بازی میکنه وای توی ترافیک ماشین دختره پشت ما طرف من بود اخه چطور دیده بود وقتی ماشین همون دختره اومد کنار ماشین ما طرف شوهرم دیدم سرشو برگردونده داره نگاه میکنه باز و بعد برگش ب من نگاه کرد ببین متوجه شدم ….تا اینکه تصمیم گرفتم یبار نگاهاشو دنبال کنم ببینم حدسم درسته ک دیدم هر دختری از جلومون رد میشد یه نظر ب صورتش می نداخت حتی زمانی ک داشت با من حرف میزدم هیچ دختری نبود ک بهش نظر ننداخته باشه ازون ب بعد خیلی حساس شدم ب نگاهاش ….همیشه سعی کردم ب روی خودم نیارم با اینکه خیلی اذیت میشم و شاید ناراحتیمو توی چیزه دیگه بروز میدم…یه بار توی رستوران سرش میچرخید گفتم وقتی باهات حرف میزنم ب من نگاه کن گفت خوبه ب زنای دیگه نگاه نمیکنم وگرنه سکته میکردی…منم از فرصت استفاده کردم خواستم غیر مستقیم درباره مردایی ک ب زنا نگاه میکنن حرف بزنم تا ببینم چی میگه اونم گفت اکثر مردا نگاه میکنن یعنی نمیشه نگاه نکرد بعد اگه اون طرفم پا بده دلشون میلرزه…و گفت اونا فک میکنن زنشون نمیفهمه….کمکم کنید بفهمم نگاهاش فقط از روی کنجکاویه یا چشم بد داره اخه خیلی کنجکاوه ن فقط توی نگاه کردن گوشای تیزیم داره و هیچ چیز از گوششم دور نمی مونه حتی ب پسرای بدنسازم نگاه میکنه و تعریف میکنه چون ورزشکاره و تیپ خیلی واسش مهمه…میل جنسی بالاییم داره ولی سعی میکنه خودشو کنترل کنه….با چ روشی میتونم این حرکتشو اصلاح کنم؟؟؟؟

    • مشاور , ژوئن 1, 2017 @ 6:27 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز ببینید گرچه رفتار ایشون شما رو ازار می دهند باید بدونید گاهی این رفتارها نوعی عادت فرد است و عادتی که برای ترکش باید تلاش کنید .و شما هم باید همراهی کنید به نظرم به ای ایجاد حساسیت با اینکه ناراحت می شوید و رفتارهایی که باعث بازخورد منفی همسرتون می شوید .باید به جای اینکه بی توه باشید با ایشون صحبت نید با خودشون و از زبان خودشون متوجه شوید که چه مساله ای پشت رفتار است ببینید گاهی مردی نیت بدی ندارد منتهی نمی تواند نگاه را کنترل کند و وقتی از حس همسرش مطلع شود خودش انگیزه ای برای کنترل نگاه است سعی کنید مسائلی که شما را ازار می دهد با هم به اشتراک بگذارید و راجب ان در زمان و مکان مناسب صحبت کنید و مدام ذهنتون رو درگیر نکنید چون از این مساله فایلی در مغزتان باز می شود که باعث پررنگ شدن این قضیه و ایجاد حساسیت و نارضایتی از زندگی می شود
      امیدوارم متوجه صحبت های بنده باشید و زندگی موفقی داشته باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • نیلوفر , ژوئن 7, 2017 @ 12:08 ب.ظ

    سلام..چند وقت پیش متوجه شدم شوهرم با تلگرام با خانومی چت میکرده بهش گفتم دعوای بدی بینمون شکل گرفت خلاصه بعدش اظهار پشیمونی کرد و گفت خودمم دیگه ازین کارها خسته شدم و قسم خورد تکرار نکنه.منم باورم شد محبتم رو بهش بیشتر کردم طوری برخورد کردم که انگار اتفاقی نیفتاده.ولی دوباره دیشب متوجه شدم داره همون کارو تکرار میکنه و با دخترا چت میکنه .ولی اینبار هیچی بهش نگفتم..فقط دیدم تو اینستا چنتا دختر رو فالوو کرده و اونام هم همینطور این رو به روش آوردم البته نه با داد و بیداد گفتم لطفا حتی فالوو هم نکنشون ..ولی ازتون میخوام بهم بگید من چکاری کنم دنبال این جور مسائل نره دیگه خواهش میکنم راهنماییم کنید این مسئله من رو آزار میده دلم میخواد غیر مستقیم بهش بگم ولی نمیدونم چجور.دوس دارم با اعتماد بهش زندگی کنم چون دوسش دارم و اونم عاشقمه.لطفا کمکم کنید

    • مشاور , ژوئن 7, 2017 @ 11:48 ب.ظ

      با سلام
      این مساله که بسیار شایع شده تنوع در فضای مجازی است که برای مردان جذابیت دارد منتهی اینکه چقدر شما بتوانید این مساله را درست مدیریت کنید مهم است اصلا انتقاد نکنید بلکه در کنار ایشان از دلایل مساله سوال کنید .چون می فرمایید خودشون خسته شدند پس عدت رفتاری است و غیر قابل کنترل شده است .این افراد هر چه به فضای مجازی بیشتر دسترسی داشته باشند شرایط براشون سخت تر خواهد شد .بهتره مدتی اینترنت و فضای مجازی نداشته باشند درسته سخته ولی همزمان باید زیر نظر روانشناس هم باشند ایشون باید توانایی کنترل براعمالشون رو پیدا کنند ..شما باید در این مسیر همراه ایشون باشید و بهتره از هیجانی شدن و برخورد نامناسب پرهیز کنید چون قطعا نتیجه عکس خواهد داد دور شدن شما از ایشون باعث ایجاد فاصله نزدیک و برقراری رابطه با دنیای مجازی می شود و البته ارتباط شما دو نفر هم باید بررسی شون هم کیفیت و هم کمیت ارتباط و اینکه چقدر انتظارات یکدیگر را براورده می کنید .

  • رحیم , ژوئن 23, 2017 @ 5:05 ب.ظ

    با عرض سلام من پسر پشت کنکوری هستم دو هفته دیگه کنکور دارم خیلی افکار منفی و ناراحت کننده سراغم میاد و زرنگ هم هستم و خیلی به پزشکی نزدیکم اما این افکار آزارم می دهند و حتی سرجلسه آزمونها هم ولم نمیکنن. مثلا میگم درس بخونم که چی بشه آخرش که چی پزشکی چیه اصن بعد باخودم سر اینا خیلی کلنجار میرم که باعث ناراحتیم شده. لطفا کمکم کنید توی این وقت کم روحیه ام درست بشه

    • مشاور , ژوئن 24, 2017 @ 12:37 ق.ظ

      با سلام

      یکی از ویژگی‌های افکار منفی، طولانی بودن و کامل شدن آنهاست؛ فکرهای منفی این قدر در ذهن باقی می‌ماند و دنبال هم می‌چرخد تا یک ماجرای تلخ و منفی بزرگ در ذهن شکل بگیرد

      بسیاری از ما دائم در حال سر و کله زدن با خودمان هستیم، با افکاری که گاه و بی‌گاه به سراغمان می‌آید. البته متأسفانه در اغلب موارد این فکرها و گفت‌ و گوهای درونی چندان مثبت نیست و همین مساله موجب می‌شود همه فکرها و گفت‌ و گوهای درونی را بد و استرس‌ زا بدانیم؛ چرا که معمولا عادت داریم خودمان را به دلیل اتفاقات گذشته محکوم ‌کنیم یا نگران و مضطرب اتفاقات آینده باشیم؛ اتفاقاتی که هنوز پیش نیامده و مشخص نیست روزی به واقعیت می‌پیوندد یا نه.

      موضوع مهم این است که چنین افکار منفی‌ای می‌تواند امید به آینده را از بین ببرد و فرد را برای طی مسیر زندگی، تنها و ناامید رها کند، اما چون اعمال ما نتیجه افکارمان است، اگر بتوانیم تفکراتمان را تغییر دهیم، حتما قادر خواهیم بود طور دیگری هم عمل کنیم و در نتیجه زندگی متفاوتی خواهیم داشت. پس در این مورد هم باید سعی کنید و با تمرین، افکار منفی را به فکرهایی مثبت و انرژی‌بخش تغییر دهید.

      بحث‌های درونی منفی را حذف کنید
      اولین قدم، کسب آگاهی است؛ یعنی قبل از هر چیز باید فکرهای منفی را بشناسید و سعی کنید آنها را به افکار مثبت تغییر دهید؛ البته فراموش نکنید این کار ابتدا خیلی سخت است و نباید ناامید شوید؛ ولی وقتی راهش را پیدا کنید، براحتی می‌توانید این کار را پیش ببرید. پس اگر سال‌هاست با افکار منفی زندگی کرده‌اید، انتظار نداشته باشید طی یک شب از شر آنها خلاص شوید، چون این فکرها به دلایل مختلفی ایجاد می‌شود که باید با شناخت دقیق، با آنها روبه‌رو شوید؛ مثلا اگر معلم کلاس اول دبستان همیشه شما را دانش‌آموزی بی‌استعداد خطاب کرده باشد، خیلی عجیب نیست اگر هنگام شروع کارهای جدید، دائم به خودتان بگویید «نمی‌توانم»، «این کار برای من خیلی سخت است» و… اگر هم دائم این فکرهای منفی در ذهن شما چرخیده باشد، حتما برای انجام کارها، اعتماد به نفس کافی نداشته‌اید. پس می‌بینید چقدر سخت است در این شرایط باور کنید توانایی شما بیشتر از چیزی است که خودتان فکر می‌کنید؟!

      یکی از معروف‌ترین جملات منفی که خیلی از ما دائم با خودمان مرور می‌کنیم، این است: «من نمی‌توانم». غافل از این که وقتی به خودتان می‌گویید « نمی‌توانم » یا « این کار خیلی سخت است » در واقع مقاومتی نسبت به انجام آن کار در خودتان ایجاد می‌کنید که داشتن چنین مانع ذهنی‌ای می‌تواند شما را از رسیدن به موفقیت بازدارد. پس هر وقت به خودتان گفتید « من نمی‌توانم » کمی به جمله‌تان فکر کنید و بگویید « چرا نمی‌توانم؟ »

      تحقیقات متعدد نشان داده است اکثر نوابغ و دانشمندان کسانی بوده‌اند که با کار و مطالعه زیاد به این موقعیت رسیده‌اند و همین موضوع ثابت می‌کند اگر می‌خواهید موفق شوید باید دائم به خودتان بگویید که می‌توانید.

      تائیدات مثبت را از یاد نبرید
      وقتی به هدف خاصی می‌رسید، معمولا جملات و عبارات مثبت را از افراد مختلف خواهید شنید؛ این عبارت‌ها معمولاً کوتاه، قابل باور و مشخص است. پس بهتر است این جملات را بارها برای خودتان تکرار کنید تا نوع دیگری از افکار درونی برای شما ایجاد شود. گام بعدی این است که تمام این تائیدات را با صدای بلند و با شور و شوق بگویید؛ حواستان باشد خواندن از روی جملات و کلماتی مثبت بدون هیچ حسی، فایده‌ای ندارد.

      به فکرهای مثبت بال و پر دهید
      یکی از ویژگی‌های افکار منفی، طولانی بودن و کامل شدن آنهاست؛ فکرهای منفی این قدر در ذهن باقی می‌ماند و دنبال هم می‌چرخد تا یک ماجرای تلخ و منفی بزرگ در ذهن شکل بگیرد، اما از حالا به بعد، سعی کنید به جای چنین کاری، این تمرین را انجام دهید؛ فکرهای شاد و مثبت را مانند یک فیلم طولانی و نشاط ‌انگیز دنبال کنید. برخی از تجسم‌ها بسیار مفید خواهد بود و باید تا می‌توانید داستان را ادامه دهید و بگذارید ساعت‌ها زمان شما را به خودش اختصاص دهد. در ضمن، خیلی بهتر است اگر این داستان را درباره خودتان بسازید و تصور کنید به هدف‌های‌تان رسیده‌اید.موفق باشید

  • سبحان , ژوئن 24, 2017 @ 9:19 ق.ظ

    سلام من از یه سری افکار مزاحم رنج میبرم برای کنکو.ر درس میخونم و باعث فشار و ناراحتی و کاهش بازه شدنم مثلا میگم شغل و پول آینده یعنی چی اصلا فایدشون چیه و مهم نیستن. چیکار کنم تا خلاص بشم و راحت بشم از دست این مضخرفا. سپاس

    • مشاور , ژوئن 24, 2017 @ 10:06 ق.ظ

      با سلام برای رفع این افکار باید مراجعه حضوری داشت۶ باشید تا شرایط و موقعیت هایی که به وجود اورنده این افکار است مشخص شود و برای رفع ان اقداماتی صورت پذیرد ضمن اینکه برای کنکو ر تمرکزتون رو بدست بیارید و نتیجه تلاشهاتون رو ببینید این اتفاق که افراد نزدیک زمان نتیجه گرفتن در هر واری دچار شک و شبهه می شوند که گاها منجر به رها کردن موقعیت و همه زحماتی که کشیده اند می شود خیلی از مواقع اتفاق می افتد ولی راهکارهای مرتفع کزدن ان را باید بیاموزید .موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

  • فاضلی , جولای 29, 2017 @ 2:57 ب.ظ

    با سلام
    من حدود هفت ماهه ک عقد کردم ولی با مشکلی مواجه شدم
    شوهر من بی نهایت تحت تاثیر یکی از خواهرهاشه ک داره برای شوهرش کار میکنه
    این مساله از اول منو ناراحت میکرد همه چیزش با خواهرش بود مشورت و حرف و هزار و یک مساله دیگه
    خیلی در مورد این مساله باهاش صحبت کردم ولی به کل منکر این قضیه میشه و به راحتی میگه بریم از هم جدا بشیم (بخاطر خواهرش) من واقعا از این مساله اذیت میشم
    مثلا عید من نو عروس بودم شوهر من بجای اینکه بیاد دنبال من و با هم اولین سفر رو بریم رفت دنبال خواهرش و به من گفت اگه دوست داشتی تو هم هشت روز دیگه بیا
    کل عید رو من باهاش قهر بودم
    دیشبم رفته بودیم باغ همین خواهر شوهرم تو استخر بودیم من گفتم چقدر کفش کثیفه
    بجای اینکه احترام به من بذاره میگه بلند شید دوتایی تمیز کنید شوهرم میگه من بلد نیستم اونم میگه یاد میگیره
    همه حرکاتش رو اعصابمه.
    واقعا نمیدونم چیکار کنم گاهی اوقات فکر میکنم طلاق بگیرم ازش و راحت شم

    • مشاور , جولای 29, 2017 @ 11:03 ب.ظ

      نوع نگرش رایج در جامعه‌ی ایرانی بالأخص به نسبت مادر شوهر و مادر زن، در ناخودآگاه ما ایرانیان اثرگذاشته و طبیعی است که در زندگی مشترک زن و شوهر نیز خودی نشان دهد و متأسفانه گاه موجبات تشدید اختلافات طبیعی زن و شوهر شده و تا جایی پیش می‌رود که سخن از طلاق و جدایی می‌رود. نکته‌ی مهم اینست که این برخوردها در سال‌های اولیه زندگی طبیعی است و باید منتظر گذشت زمان بود!

      ٢- سؤال کننده‌ی محترم همچنان که خواهان و علاقه‌مند به حضور همسرشان در کنار خانواده‌ی خود هستند، باید این حق را برای خانواده‌ی همسرش نیز قایل شوند. به قول معروف آنچه برای خود می‌پسندیم برای دیگران نیز بپسندیم و… .

      ٣-اسکان عروس در کنار خانواده‌ی پدری شوهر همواره موجد مشکلات این‌چنینی بوده و خواهد بود و انداختن توپ در زمین دیگران(خواهر زن و…) کمکی به حل مشکل نخواهد کرد، و البته بر حجم و میزان و نوع مشکل نیز خواهد فزود. چون به جای حضور دو نوع نگرش در ایجاد مشکل، نوع نگاه، کلام، لحن و رفتار دیگرانی با نگرش‌های دیگر وارد میدان خواهد شد که کنترل‌شان بسیار سخت و طاقت فرسا خواهد شد.

      ۴-مدیریت شوهر در چنین مواردی بسیار حایز اهمیت است که با شگردهای خاصی “حساسیت‌ها” را کاهش دهد و بیش از تأکید بر روابط منطقی، عرفی و عقلایی، بر روابط عاطفی و مدیریت احساسات همسر و خانواده‌های طرفین تأکید ورزد.

      به طور مثال خطاب به همسر؛” من می‌دانم که زندگی مستقل و دور از خانواده‌ی من ایده‌آل و مورد انتظار شماست و این حق شماست اما به عنوان شریک زندگی انتظار دارم کمی از بار مرا نیز که شاید جنبه‌ی مالی یا وفای به والدین دارد، بر عهده گیرید و متقابل نیز من نیز سعی خواهم کرد به شیوه‌ای دیگر در حمل بار عاطفی‌تان سهیم شوم”

      خطاب به خواهر زن:” من می‌دانم که شما تلاش داشته‌اید برای حفظ زندگی مشترک ما برای همسرم توصیه‌هایی داشته باشید، اما شاید انتظار من بیشتر از این‌ها باشد و به جد از شما خواستارم در این زمینه کمک‌مان کنید”

      خطاب به مادر زن:” من به شما حق می‌دهم که همسرم را هر روز در رکاب‌تان ببینید و خدمت گزارتان باشند و این نه تنها وظیفه‌ی ایشان، بلکه وظیفه‌ی من نیز هست ولی برخی محدودیت‌های ما امکان شرفیابی را بیش از حد انتظار بر نمی‌تابند و در این زمینه تحمل شما می‌تواند به بقای زندگی مشترک ما کمک زیادی کند “و… .

      ۵- به صورت موقت بیش از تأکید بر حل مشکل از طریق اطرافیان، بیشتر بر یافتن کانال‌های ارتباطی بیشتر با شخص همسرتان و باز کردن فایلی احساسی در روابط تأکید داشته باشید به طور مثال؛ انجام سفرهای تفریحی مشترک (صرف دو نفره)، رفتن به سینما، رستوران، پارک و… می‌تواند در نزدیکی بیشتر زن و شوهر مؤثر باشد و در این مواقع که احساسات طرفین بیشتر غلبه پیدا می‌کند،توصیه‌ها و طرح انتظارها تنها از طریق کلام احساسی می‌تواند به حل مشکل کمک نماید.

      ۶- سعی کنید در چنین مواری بیش از طرح مشکل با خانواده‌ی خودتان وانتظار از اولیاء یا نزدیکان خود برای رفع مشکل، بر نزدیکان وی متمرکز شوید و از طریق نزدیکان و افراد مؤثر در ایشان پی‌گیر باشید( البته بعد از نتیجه ندادن راهها و روش‌های دو نفره‌تان)

      ٧- از ظاهر امر بر می‌آید که فرزندی ندارید( اگر اینطور باشد) کمی به گذشت زمان و فرزندآوری نیز فکر کنید که ان شاء الله مشغولیت رسیدگی و تربیت فرزند ضمن تحکیم روابط فی مابین، فرصت خروج از خانه را نیز خواهد گرفت، پس صبور باشید و امیدوار.

      ٨- مطالعه‌ی کتاب‌های راهنمای زندگی زناشویی را پیشنهاد می‌کنم از جمله کتاب ارزشمند( آموزش مهارت‌های ارتباط زناشویی، شراد میلر و دیگران، ترجمه‌ی فرشاد بهاری، انتشارات رشد) و سایر منابع در این حوزه

      ٩- اگر میسور شد از نزدیک به صورت مشترک با یک مشاور خانواده نیز دیداری داشته باشید و مشکل را از طریق ایشان نیز مورد واکاوی قرار دهید.

      ١٠- دعا و طرح نیاز از بارگاه حق تعالی مبنی بر بازگشت روابط حسنه به خانواده، ماهم دعای‌تان می‌گوییم و بازگشت به دوران اوج سلامت در روابط را برایتان خواستار خواهیم شد.

  • Khatere , آگوست 9, 2017 @ 11:24 ب.ظ

    سلام روزتون بخیر .من و همسرم چهار ساله که ازدواج کردیم ولی از زمانی که با هم زیر یک سقف زندگی میکنیم حدودا دو سال و نیم میگذرد شوهر من آدم خیلی معاشرتی نیس و کلا خیلی زود همه چیز بهش بر میخوره حتی ممکنه کسی منظور خاصی نداشته باشه اما سریع به خودش میگیره البته این از پدرش بهش رسیده کل خانوادشون این جوری هستن بعد اگه تو یه جمعی باشیم و کسی چیزی هم بگه که خوشش نیاد یا اگه از کسی تو اکن جمع خوشش نیاد سکوت میکنه قیافه میگیره و کلا همه متوجه میشن که چیزی شده.این رفتار به شدت منو آزار گیده.بزرگترین مشکل من این روزها اینه که پدرم بازنشست شدن و با پول بازنشستگیشون برای برادرم که مجرد هست یه ماشین ۸۰ میلیونی خریدن ازون روز زندگی من آرامش ندیده همش به من تیکه میندازه که بابات حقت رو خورد ببدتر ازون اینکه خونه پدر مادر من دوست نداره بیاد وقتی هم بیاد چنان اخم و قیافه میگیره که تموم مدت من حرص میخورم و اذیت میشم منم نمیتونم حرفی به پدرم بزنم که چرا اینکارو کردی اما شوهرم معتقده که من باید اعتراض کنم یا نشون بدم ناراحتم کاری که داره الان از جانب من میکنه با برادر منم که اصلا خوب نیس دیگه تو خونه کلی بهش بد و بیزاه میگه جلوی من منم بهش گفتم به تو ربطی نداره بهش بیشتر برخورد.من چیکار کنم تحمل این قضیه دیگه از توانم خارجه حتی به طلاق هم فکر کردم اما این وسط فقط منم که این همه فشار رومه و صدام به هیچ جا نمیرسه

    • مشاور , آگوست 11, 2017 @ 10:20 ق.ظ

      با سلام ادم های درونگرا اصولا کینه ای تر هستند و وقایع و مسائل براشون اهمیت ویژه ای دارد .این افراد ناراحتی ها رو به نزدیکتربن فرد زندگی نشان می دهند .در مور جریان برادرتون بهتر بود قضیه را درست مدیریت می کردید حتما خانواده شما تا به حال با اخلاق همسرتون اشنا شدند بهتر بود بهشون می گفتید که همسرتون کمی دلخور شده و هماهنگ می کردید که در جمع حضوری خانوادگی شما مطرح می کردید که همسرتون بفهمه به حرفش بها دادید و خب پدرتون هم دلیل این کار رو عنوان می کردند شاید به نظرتون میخره باشه و خب پدرتون دوست داشتند با پولشون هر کاری که مایلند انجام دهند ولی این حس رو به همسرتون منتقل می کرد که پیگیر هستید ولی خب اخلاق ایشون به طور کل نیارمند ایجاد تغییراتی است .که شما هم باید به ایشون کمک کنید و حتما مراجعه حضوری داشته باشید .طلاق اخرین گزینه هست حتما روابط عاطفی بوده که زندگی را شروع کردید پس نگران نباشید و صبور باشید و برای حفظ زندگیتون تلاش کنید منتهی ناراحتی از شرایط را درست منتقل کنید و بخواهید که رفتارها را اصلاح کنند .امیدوارم مشکلات شما بر طرف شود.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

      • Khatere , آگوست 12, 2017 @ 9:11 ق.ظ

        پاسخگوییتون خدمتتون عرض کنم که من به مادرم این قضیه رو منتقل کردم و ایشون هم جوری هماهنگ کردن که پدر یه ۱۰ میلیونی به من اختصاص بده و اینکه پدر هم همیشه گفتن که اگه من برای برادر این کار رو کردم به جاش زمین که تو روستا داریم رو به نام تو میکنم.اما همه این اقدامات به نظر ایشون بی ارزش و نشدنیه.مثلا میگن داداشت نمیذاره پدرت به اسمت کنه یا اینکه برای داداشت ۸۰ تومن اونوقت واسه تو ۱۰ تومن. من نمیدونم آیا اصلا ایشون حق اظهار نظر تو این قضیه رو دادن؟ من اشتباه میکنم که بهشون میگم این قضیه به من مربوطه نه تو؟ ایشون میدونن که خانواده برای من خط قرمز اما گاهی زیاده روی میکنن

  • ندا , نوامبر 4, 2017 @ 6:40 ب.ظ

    با سلام مشکل من اینه که دوستای بسیار کمی دارم و همون تعداد از دوستامم شرایط زندگی و خانوادگیشون با من خیلیییی فرق داره و من واقعا احساس تنهایی میکنم و نمیدونم چجوری باید دوست جدید پیدا کنم من ۲۷سالمه و از طرف خونوادم اجازه سفر یا ادامه تحصیل تو یه شهر دیگه رو دارم اما هیچ کدوم از دوستام این مدلی نیستن و خب من واقعا دوست دارم سفرای دوستانه داشته باشم و از طرف دیگه از اینکه تنها وارد یه جمعی مثله باشگاه یا کلاس جدید شم میترسم،خودم از پس کارام برمیام و فقط دلم میخواد یکی کنارم باشه…لطفا یع مشاور خانوم خوب در رشت بهم معرفی کنید🙇

    • مشاور , نوامبر 5, 2017 @ 8:31 ب.ظ

      ایل لوندس، مشاور ارتباطات، ۴۶ فن مختلف را آموزش می دهد که می توانید برای ایجاد احساس خوب نسبت به خود در دیگران از آنها استفاده کنید و اغلب این احساس وقتی به دست می آید که کاری کنید آنها احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند.

      این تکنیک ها به خوبی کار می کنند، البته وقتی که خالصانه اجرا شوند، نه با اشتیاق ساختگی. هدف شما تملق گویی نیست، بلکه باید در آنها نظر مثبت به وجود آورید.

      بر دیگران تمرکز کنید تا بر شما تمرکز کنند
      تکنیک های موثر ارتباطات و تدابیر هوشمندانه به شما امکان می دهد تا اعتمادسازی کنید، به راحتی با دیگران سخن بگویید و با هر کسی که ملاقات می کنید، ارتباط مثبتی ایجاد کنید. این تکنیک ها شما را قادر می سازد تا احساس عزت نفس مردم را افزایش دهید و باعث شوید احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند و شما را تحسین کنند.

      برای رسیدن به این مرحله از جذابیت شخصی، توانایی های خود در زمینه «پیش بینی احساسی» را افزایش دهید تا دریابید مردم چگونه به اعمال و رفتار شما عکس العمل نشان خواهند داد. برای بهبود این توانایی از نکات زیر استفاده کنید.

      اثرگذاری مثبت
      در این بخش روش هایی ارائه کرده ایم تا بتوانید به سرعت کاری کنید که دیگران احساس خوبی نسبت به شما پیدا کنند:

      – چگونه هنگام ملاقات با مردم اعتماد به نفس خود را حفظ کنید. وقتی شخص جدیدی را ملاقات می کنید، لباسی را که به تازگی خریده اید نپوشید، زیرا نمی دانید که در این لباس چه احساسی دارید و چگونه به نظر می رسید. ابتدا لباس خود را در خانه بپوشید و امتحان کنید و اگر با آن راحت بودید، آن را هنگام ملاقات بپوشید.

      – چگونه کاری کنید که همه آرزومند شنیدن نظرات شما باشند. رمز موفقیت آن است که وقتی دیگران در حال صحبت هستندصحبت آنها را قطع نکنید. به جای آن ساکت باشید، به دقت به سخنان دیگران توجه کنید. آرام و خونسرد باقی بمانید. سرانجام وقتی نوبت صحبت شما رسید، مردم به دقت به سخنان شما یعنی یک ناظر باملاحظه توجه می کنند.

      سلام و خداحافظی
      روش ملاقات شما با افراد و روش ترک کردن آنها، شما را متمایز می کند. برای ورود و خروج فوق العاده از این نکات پیروی کنید:

      – چگونه کارت ویزیت خود را با تشخص به دیگران بدهید و کارت آنها را بگیرید. وقتی کسی کارت ویزیتی به شما می دهد، آن کارت برایش بسیار ارزشمند است. آن را سریعا در جیب خود نگذارید. در عوض آن را با دو دست بگیرید و با دقت به آن نگاه کنید گویی به یک شاهکار هنری نگاه می کنید که قیتی برای آن متصور نیست. سپس آن را پایین تر بگیرید و هر چند لحظه یک بار نگاهی به آن بیندازید.

      وقتی کارت خود را به کسی می دهید، آن را از یک جای کارت بسیار شیک خارج کنید، به صورت افقی بالا آورده، روبروی فرد بگیرید و به او بدهید. این کار نشان می دهد که کارت شما و در نتیجه شغل و کسب و کارتان برایتان بسیار مهم است. دیگران نیز به همان ترتیب به شما عکس العمل نشان می دهند. با کارت های ویزیت با احترام برخورد کنید.

      – چگونه با افراد مورد نظر خود ملاقات کنید. وقتی شخص مورد نظر می نشیند، یک صندلی در نزدیکیاو انتخاب کنید. اگر نزدیک کسی بنشینید، شروع و ادامه صحبت با او آسانتر است.

      ارتباطات
      – دیگران را در مکالمات گرم و صمیمانه خود شریک کنید. با این کار آنها احساس خوبی نسبت به شما پیدا می کنند. از روش های زیر استفاده کنید:

      – چگونه با افرادی که چند لحظه پیش ملاقات کرده اید، گفت و گویی جذاب داشته باشید. مکالمه را طوری هدایت کنید که بیشتر راجع به مخاطب باشد. جزییاتی در مورد کارهای اخیر آنها بپرسید که در چند ساعت گذشته انجام داده اند. صحبت درباره چنین جزییاتی برای مردم آسان است زیرا به تازگی آنها را انجام داده اند و از صحبت راجع به موضوع مورد علاقه خود «یعنی خودشان» لذت می برند.

      – چگونه با افراد غریبه دوست شوید. غریبه ها را تشویق کنید راجع به موضوعات ادامه دار صحبت کنند تا مکالمه ادامه پیدا کند. برای مثال، از شخصی بخواهید رستورانی معرفی کند تا با همسرتان برای شام به آنجا بروید (ادامه بحث: این رستوران کجاست؟ بهتر است چه غذایی سفارش دهم؟) اگر اسم غذا را فراموش کنید، بهانه ای دارید که با این فرد جدید تماس بگیرید و مجددا از او بپرسید. تماس با فردی که قبلا به او معرفی شده اید، مطمئن ترین روش ایجاد یک دوستی جدید است.

      – چگونه پشت سر مردم طوری حرف بزنید که خوششان بیاید. مردم همیشه مشتاقندنظر دیگران را درباره خود بدانند، بنابراین مطلب خوبی درباره آنها بگویید و مطمئن شویدآن را شنیده اند. اگر فکر می کنید آن را نشنیده اند، مجددا بگویید. وقتی مهمانی را ترک می کنید، جمله مورد نظر خود را بگویید: «دیویس واقعا می داند چگونه یک مهمانی خوب برگزار کند، اینطور نیست؟» بلندتر از حد معمول صحبت کنید تا دیوس بتواند سخنان شما را بشنود.

      – چگونه کاری کنید که همه در صحبت کردن با شما احساس راحتی کنند. برای شرکت در مکالمه ای که برای دیگرانهم خالی از لطف نباشد، مطمئن شوید که آنها حداقل از نظر فیزیکی راحت هستند. برای مثال، اگر از پشت میز خود با کسی صحبت کنید، ممکن است او را بترسانید. به جای آن، یک صندلی در کنار میز خود قرار دهیدو از او بخواهید در کنار شما بنشیند. آقایان باید از جایی که نشسته اند، در خروجی را ببینند. اغلب آنها از اینکه پشتشان به در باشد، احساس ناخوشایندی دارند.

      – چگونه خود را قدرتمند نشان دهید. وقتی کسی نکته ای را می گوید، چند بار چانه خود را از حالت موازی با زمین کمی بالاتر بیاورید (پایین آوردن چانه نشانه توافق است). البته این کار ممکن است متکبرانه به نظر آید. پس با احتیاط از آن استفاده کنید.

      – چگونه طوری بخندید که مورد احترام قرار گیرید. خندیدن مسری است. وقتی مردم اطراف شما کاری هوشمندانه یا خنده دار انجام می دهند، اولین کسی باشید که با صدای بلند می خندید. به دیگران نشان دهیدکه از مصاحبت با آنها لذت می برید.

      اجتماعی شدن
      بسیاری از مردم به مهمانی می روند تا روابط اجتماعی خود را گسترش دهند اما اغلب احساس راحتی نمی کنند. برای اینکه خوش بگذرانید، نکات زیررا به کار گیرید:

      – چگونه در یک مهمانی بزرگ دوست پیدا کنید. اگر کمی زودتر به مهمانی بروید می توانید با افرادی که پیش از شما رسیده اند، ارتباط برقرار کنید و وقتی دوستان آنها به مهمانی آمدند، آنها شما را به دوستانشان معرفی می کنند. همچنین، وقتی بچه ها را به مهمانی می برید این تکنیک، تکنیک بسیار موثری است. وقتی کسی تنها به نظر می رسد، لبخند بزرگی به او بزنید. به سرعت وارد صحبت شوید و او را برای همیشه به دوست خود تبدیل کنید.

      – چگونه در یک گردهمایی تنها و سردرگم به نظر نیایید. طوری وارد سالن شویدکه گویی مالک آن هستید. به همه جای سالن نگاه کنید و چنان با اشتیاق نگاه خود را بچرخانید که گویی کسی را که می شناسید، دیده اید.

      – چگونه دعوت کسی را رد کنید و همچنان ارتباط را حفظ کنید. وقتی احساس می کنید باید دعوتی را برای یک مهمانی بپذیرید که ترجیح می دهید از آن اجتناب کنید، خود را هیجان زده و مشتاق نشان دهید. بعدا با آن شخص تماس بگیرید و بگویی با کمال تاسف برنامه های شما امکان شرکت در آن مراسم را به شما نمی دهند.

      ایمیل و موبایل
      بایدها و نبایدهای استفاده از ایمیل و تلفن همراه در برقراری ارتباطات عبارتند از:

      – چگونه وقتی خارج از محل کارید، ثابت کنید فرد خاصی هستید. به پیام های اتوماتیک اعتماد نکنید، پیام های خصوصی و دوستانه برای افراد ارسال کنید.

      – چه کنیدکه ایمیل هایتان مطمئن به نظر آیند؟ در جملات خود از افعال زمان گذشته استفاده نکنید. ننویسید «امیدوار بودم که …»، بنویسید «امیدوارم که شما …». زمان گذشته عدم اطمینان را نشان می دهد.

      – چگونه از خودپسند به نظر آمدن در ایمیل اجتناب کنید: از کلمه «من» کمتر استفاده کنید.

      – چگونه پیام های خود را امضا کنید: هیچ چیز برای یک نفر مهمتر از اسمش نیست. نام گیرنده نام را در جمله آخر پیام خود لحاظ کنید.

      – چگونه از تحقیر دیگران به وسیله ایمیل اجتناب کنید: همه پیام های زنجیره ای را که ممکن است به صورت اتوماتیک ضمیمه پیام های ارسالی شما باشند دوباره چک کنید پیام های اشتباه را برای افراد اشتباه نفرستید.

      – چگونه با استفاده از موبایل خود عزت نفس آنها را افزایش دهید. بودن با کسی که مرتب با جواب دادن به تلفن همراه خود، مزاحم صحبت های شما می شود، بسیار توهین آموز است. وقتی با کسی هستید، با خاموش کردن تلفن همراه خود، نشان دهید که برایش ارزش قائلید.

      ارتباطات شخصی
      هیچ چیز مهمتر از ارتباطات شخصی نیست. برای ارتقای روابط شخصی خود از نکات زیر کمک بگیرید:

      – چه کنید که همیشه تشکر شما را به خاطر داشته باشند. وقتی مردم به شما لطفی می کنند، هدیه ای می دهند یا رفتار با ملاحظه ای انجام می دهند، به سرعت از آنها تشکر کنید. سپس گام دیگری بردارید و مدتی بعد دوباره از آنها تشکر کنید.

      – چگونه از آنها طوری تعریف کنید که هرگز فراموش نکنند. تعریف خود را با اضافه کردن جزییات طولانی کنید. باید نشان دهید که همه تلاش های آن فرد را فهمیده اید و به آن ارج می نهید.

      – چگونه ارتباط خود با شریکتان را بهبود ببخشید. همیشه مطالب مثبتی راجع به شریک خود بگویید، چه خودش حاضر باشد و چه نباشد.

      کارهایی که نباید انجام دهید
      مردم گاهی بی معنی ترین سخنان را می گویند و بی معنی ترین کارها را انجام می دهند. از ارتکاب این اشتباه ها اجتناب کنید:

      – چگونه طوری رفتار کنید که مردم شما را کم اهمیت نپندارند: هرگز از عبارت «وقت ناهار من» استفاده نکنید. این جمله نشان می دهد که شما مسوول زمان خود نیستید و رییستان تصمیم می گیرد.

      – چگونه از گفتن جملات احمقانه معمول اجتناب کنید. از گفتن جملات «متاسفم، وقت نکردم با شما تماس بگیرم، یا برای شما نامه بنویسم یا نزد شما بیایم» اجتناب کنید. این جملات نشان می دهد شخص مذکور لیاقت زمان ما را نداشته است. وقتی افراد را به فرودگاه می رسانید، به آنها نگویید «پرواز ایمنی داشته باشید». این جمله نشان می دهد فکر می کنید آنها می میرند. به کسانی که با آنها قدم می زنید، نگویید «مواظب باشید پایتان نلغزد» زیرا فکر می کنند آنها را دست و پا چلفتی می دانید.

      – چگونه بفهمید در چه مواردی نباید دوستانه رفتار کنید. اهی مردم نمی خواهند با آنها دوستانه رفتار کنید، به خصوص وقتی در حال جر و بحث با حمل و اسباب و اثاث هستند. وقتی کسی را دیدید و فهمیدید که نمی خواهد به او نزدیک شوید، پس به او نزدیک نشوید. وقتی کسی غمگین یا بیمار است شاید اطلاعاتی را افشا کند که بسیار خصوصی هستند پس بهتر است سریع موضوع بحث را عوض کنید.

      – چگونه از متقلب به نظر آمدن اجتناب کنیم. هرگز از عبارات «صریحا بگویم …» یا «بگذارید با شما روراست باشم» استفاده نکنید. چنین عباراتی نشان می دهند که بسته به شخصی که در حال مکالمه با او هستید ممکن است روراست یا غیر روراست باشید.

  • darya , فوریه 14, 2018 @ 11:27 ق.ظ

    سلام وقت بخیر .مت دو سالی میشد که فلسفه میخوندم الان کنار گذاشتم.چون راجبش وسواس گرفتم سردرد داشتم الانم گاهی دارم.حالا اون مطالب اذیتم میکنن میخوام از ذهنم بیرون برن چون خیلی بیشتر از سن من و درک و فهمم بود .کمکم کنید.مطاابشون از یادم نمیره

    • راهنما , فوریه 15, 2018 @ 10:41 ق.ظ

      دوست عزیز
      تصور اینکه اتفاقی فراموش بشه غیر ممکنه.
      خاطرات فقط کمرنگ تر میشوند.
      شما هم هر وقت این تصورات به سراغتون اومد.
      سعی کنید با نوشتن این آشفتگی ذهنی رو از بین ببرید .
      چندین بار از روی نوشته ها بخوانید .
      و بعد اتیشش بزنید .
      روی مطالب دیگه ای کار کنید .
      تا از طریق مطالب جدید بتونید باعث کمرنگ شدن ذهنیت قدیمتون بشید .

    • مشاور , فوریه 15, 2018 @ 10:53 ق.ظ

      با سلام
      دوست عزیز متاسفاته رشته فلسفه برای افراد چنین شرایطی را ایجاد می کند که فرد کم کم با ایجاد شک و شبهه و عمیق شدن در دروس دچار درگیری های ذهنی می شود حتی در مراحل بالاتر تحصیل هم برای فرد مشکلاتی عارض می شود .به طوری که مدام دنبال متطق و فلسفه وجودی هر چیزی است و فکر می کند این گونه می تواند مسائل را پیشگیری کند و قابل حل شوند .در مورد مساله ای که شما می فرمایید هم شاید کاملا طبیعی بوده باشد ولی حالا که کنار گذاشتید این همه درگیری می تواند مساله وسواس فکری را مطرح کند که باید حتما مراجعه داشته باشید و پیگیری کنید تا حل شود د غیر این صورت امکان اینکه مسائل مرتفع شود نیست در هر صورت امیدوارم شما موفق باشید و امیدوارم مشکلی ایجاد نشود که شرایط را سخت تر کند .

    • مشاور , فوریه 15, 2018 @ 10:56 ق.ظ

      : زمانی می‌شود به خواندن فلسفه اقدام کرد که ذهن انسان از جهت استدلالی قوام پیدا کرده و زود به مغالطه دچار نشود و بتواند تفاوت مسائل مشابه را متوجّه شود و مغالطات را حل نماید. زودتر شروع کردن فلسفه ذهن را با شبهاتی درگیر می کند که انسان توان فهمیدن پاسخ آن را ندارد.
      معمولاً چنین توانی با چند سالی تحصیل کتب دقیق به دست می‌آید. در نظام فعلی حوزه بعد از منطق، به خصوص خواندن اصول می تواند راهگشا باشد و طلابی که با کتب دقیق مثل مطول و قوانین و … مأنوس بوده‌اند راحتتر چنین توانی را برای شروع دروس حکمت پیدا می‌کنند.
      طبیعی است که زمان حصول این توانائی به حسب سیر تحصیلی افراد و ضریب هوشیشان متفاوت است. مرحوم حضرت علامه طهرانی قدس سره در اواخر عمر شریفشان برای عموم طلاب سفارش فرمودند که از اواسط شرح لمعه شرح تجرید را شروع کنند و در اواسط رسائل حکمت متعالیه را آغاز نمایند.
      دوّم باید قبل از فلسفه حتماً‌ منطق خوب خوانده شود. اگر کسی تصمیم دارد که فلسفه را کامل بخواند باید حتماً منطق را کامل بخواند و علاوه بر متون مرسوم در برنامه حوزه حتماً یک دور کامل الجوهر النضید یا منطق اشارات یا شرح شمسیه به همراه بخش صناعات خمس از الجوهر النضید یا شرح الاشارات را ببیند.
      و اگر غرض صرفا تحصیل بدایه و نهایه است باید کتاب المنطق را خوب و کامل بخواند و بفهمد و گرنه در فهم مطالب فلسفی به مشکل می‌خورد. البته باید توجه داشت که المنطق در بسیاری از مسائل اساسی منطق اشتباهات مهمی دارد و هیچ وقت با آن نمی‌توان به حقیقت آراء‌منطقیین دست پیدا کرد.
      سوّم باید با استاد مسلّط و خوش‌بیان خوانده شود. تحصیل فلسفه بدون استاد هم خیلی دشوار و خسته کننده است و هم موجب سوء‌تفاهم و حصول جهل مرکب میشود. اگر فعلا به استاد دسترسی ندارید، برای شروع مقدماتی کتاب‌های جناب استاد عبدالرسول عبودیت خیلی خوب است. اگر از هستی شناسی یا آشنائی با فلسفه اسلامی شروع به مطالعه نمائید و سپس فلسفه مقدماتی را مطالعه کنید بعد زمینه شرکت در دروس اساتید بیشتر فراهم میشود. بعد از آن هم اگر به استاد دسترسی نبود باز هم به مطالعه نباید اکتفاء‌کرد و لااقل باید با سی‌دی ادامه داد چون کتاب‌های سطوح بالاتر را نمی‌توان با مطالعه طی کرد.
      چهارم روش معمول فلسفه خوانی در حوزه صحیح نیست و بنده خودم هم در زمان تحصیل خیلی اذیت شدم و بعداً از چندین نفر از اساتید شنیدم که می‌فرمودند که خواندن بدایه در آغاز مسیر فلسفه خوانی موجب سردرگمی است.
      سر مساله این است که از سوئی مسائل حکمت متعالیه پیچیده است و از سوئی کتاب شریف بدایه به عنوان یک ضرورت نوشته شده است و دارای شاخصه‌های کتاب آموزشی نیست و از جهاتی نقص دارد:
      اولا در خیلی از مباحث محل نزاع تحریر نشده است و مثلا کسی که در آغاز بدایه وارد اصاله الوجود میشود اصلا نمی داند محل نزاع کجاست و بحث بر سر چیست.
      ثانیا در همان آغاز با مسائلی به عنوان مثال یا حد وسط استدلال مواجه میشود که هیچ آشنائی با آن ندارد؛ مثلا در اثبات اصاله الوجود به حرکت اشتدادی استدلال می‌شود که محصل نه تصور صحیحی از اصل حرکت دارد و نه از حرکت اشتدادی. به طور کل در ترتیب و تقدیم و تاخیر مطالب،‌ سیر آموزشی مراعات نشده است.
      ثالثا مطالب با هم هماهنگ نیست؛ برخی بر اساس حکمت مشاء است و برخی بر اساس حکمت متعالیه و در هنگام تحصیل برای محصل تحیر میآورد و نمی‌تواند ارتباط مسائل را با هم برقرار کند و یک نظام فلسفی در ذهن شکل دهد.
      بدایه باز نویسی شرح منظومه است و این اشکالات به شکل بیشتر در شرح منظومه هم وجود دارد.
      لذا اگر بنا بر خواندن مستقیم حکمت متعالیه است باید از کتابی شروع کرد که دارای خصوصیات کتاب آموزشی باشد؛ که در شرائط فعلی شاید منحصر در آموزش فلسفه آیه الله مصباح یا آثار استاد عبودیت باشد.
      برای کسانی که می‌خواهند در فلسفه متخصص شوند شاید روش صحیح این باشد که اول حکمت مشائی خوانده شود و بعد مختصری اشراق و بعد حکمت متعالیه. اگر فلسفه به ترتیب مکاتب فلسفی خوانده شود سیر مطالب دست انسان می‌آید. البته اساتید در این که چه متنی برای حکمت مشاء و حکمت متعالیه متناسب‌تر است اختلاف نظر دارند.
      وقتی مسائل با سیر تاریخی خوانده میشود انسان دقیقاً جایگاه هر مبحث را می‌فهمد و ارزش زحمات بزرگانی چون ملاصدرا ره نیز معلوم میشود که با چه سؤالاتی مواجه بوده اند و چه ابتکاراتی کرده اند. علاوه بر اینکه کلا آشنائی با تاریخ علم ذهن را در نوآوری فعال میکند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۴۴۰۳۴۴۹۰
      موفق باشید

  • یترا , فوریه 24, 2018 @ 9:49 ق.ظ

    سلام. پسری ۲۶ساله دارم تحصیلاتش دیپلم هستش چندین بار سراغ کار رفته ولی به علت نداشتن پشتکار و جدیت لازم بعد از چند ماه کار رو ترک کرده حالا هم بی کاره وهر شب با دوستاش بیرونه ودونبال بازی کامپیوتری هست هستش. کاملابی هدف وبی برنامه هستش. احترام به ما نمیگذاره وبا صحبت به جایی نمیرسیم. وقت مشاوره گرفتم اما حاضر نیست بیاد. مشاوره از من خواسته همه امکانات رو ازش بی گیرم مانند ماشین و پول ووو غیره واون رو وادار کنم قبل ساعت دوازده خونه باشه وگرنه در رو قفل کنم وبه خونه راه ندمش. وقتی خونه راهش نمیدم کلید انباری رو داره میره تو انباری میخوابه. نمیدونم چیکار کنم احساس میکنم همه چی داره بدتر میشه ومرتب از ما دورتر ومتنفرتر میشه. ممکنه راهنماییم کنید

    • راهنما , فوریه 25, 2018 @ 1:17 ب.ظ

      دوست عزیز در این سن بسیار سخته بتونید تغییری در این فرد ایجاد کنید .
      بهتره فقط دوست و رفیقش باشید . تا به شما اعتماد داشته باشه .
      و لااقل از این طریق بتونید رفتارهای ایشون رو کنترل کنید .
      و گرنه تا خود شخص نخواد نمیتونید تغییری در آن ایجاد کنید .
      و برای بهتر شدنش باید روی دوستانش تمرکز کنید .
      دوست خوب و هم سنش میتونه روی ایشون تاثیرگذار باشه.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

    • مشاور , فوریه 27, 2018 @ 12:19 ب.ظ

      با سلام
      دوست عزیز برای فردی که چنین شرایط را دار و قتبل درکه که برای شما بسیار سخت است به یک باره همه شرایط و امکانات را گرفتن سخت و دشوار خواهد بود .و شاید باعث بدتر شدن شرایط شود اگر شرایطی وجود داشته باشد ایشون رو باید به روانشناس ارجاع دهید تا شرایطش بررسی شود و بفهمید که چطور باهاش برخورد کنید و خودش هم اگر مشکلاتی د ر رفتار دارد که موجب پیدا نکردن شغل می شود متوجه شو و اگر مساله هم نداشتن انگیزه است که تلاش شود مسائل درست مدیریت و حل شود ولی به هر حال نمی شود به یک باره تصمیم گرفت که چه شرایطی وجود داشته و چرا ایشون اینگونه رفتار می کنند البته بخشی از ان قطعا به خاطر حمایت های شما بوده و ایشون احساس نیاز نکرده تا این سن دنبال کار و …باشد و بخواهد تلاش کند که مسائل رفع شود .در هر صورت بهتره هر دو به روانشناس مراجعه کنید ایشونم باید تحت نظر باشند تا بتوانند شرایط بهتری پیدا کنند دد هر حال امیدوارم مساله رفع شود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

    • مشاور , فوریه 27, 2018 @ 12:26 ب.ظ

      روان‌شناسان معتقدند سال‌های اولیه کودکی، نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده کودک دارد و بیشتر شناخت‌های او از خود، اطرافیان و محیط در این دوران شکل می‌گیرد و میزان سلامت جسمانی و روانی کودک، بسته به ارتباطی است که خانواده با او دارند و این‌که تا چه حد تلاش می‌کنند نیازهای او را برآورده سازند.
      بی‌شک واژه «تربیت» یکی از مهم‌ترین دغدغه‌هایی است که خانواده‌ها با آن مواجه می‌شوند، زیرا همزمان با عصر فناوری و وجود انواع سی‌دی‌ها و کارتون‌های برگرفته از فرهنگ غیرایرانی که کودکان امروز را احاطه کرده ‌است، تربیت کمی دشوارتر از قبل به نظر می‌رسد. این دشواری برای خانواده‌هایی که فرزند پسر دارند، بیشتر است و معمولا نگرانی این خانواده ها، آینده فرزندانشان را هم در بر می‌گیرد که چطور پسرمان را تربیت کنیم تا در آینده همسر و پدر خوبی باشد و بتواند تکیه‌گاه مطمئنی برای آنها شود؟

      بنابراین یکی از نگرانی‌های والدینی که به طور مرتب در جلسات مشاوره شرکت می‌کنند، دلواپسی آنها نسبت به آینده پسرانشان از لحاظ ایفای نقش و وظایف مردانه است. این نگرانی بویژه در مواقعی که پسران در بازی‌های گروهی زود اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند یا زمانی که ازطرف همسالان خود طرد می‌شوند یا با القابی مثل بچه‌ننه و… مورد خطاب قرار می‌گیرند دو برابر می‌شود. پس مهم‌ترین هدف از تربیت پسران، آموزش وظایف مردانه به آنهاست.

      در فرهنگ ما رفتار مردانه چگونه رفتاری است و چه عواملی در آن دخالت دارد؟! نقش والدین، خواهر و برادر، دوستان و همسالان در شکل‌گیری منش مردانه چگونه است؟!

      صفات و ویژگی‌های مردانه کدام است؟

      منظور از صفات مردانه؛ خشن، سلطه‌جو، خودرای، زورگو و… بودن نیست، بلکه به معنای قاطعیت، مسئولیت‌پذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیت‌های سخت و دشوار است. تحقیقات نشان داده است رشد رفتار مردانه در پسران با تصور فرزند از پدر به عنوان تصمیم‌گیرنده، تربیت و ایجادکننده محدودیت معقول ارتباط دارد. پدری می‌تواند ویژگی‌های مردانه خود را به پسرش منتقل کند که رفتاری توام با محبت و تشویق با فرزند خود داشته باشد، زیرا این رفتار بدون مهربانی، الگوی مردانه پدر را بی‌تاثیر می‌کند.

      به عبارت دیگر، پدر مسئول و وظیفه‌شناس می‌تواند، امکان تقلید پسرش از رفتار مردانه خود را به‌وجود آورد. این نکته مهم است، خواسته‌های او باید با توانایی‌های پسرش تناسب داشته باشد. پسر باید احساس کند که پدرش او را همان‌طور که هست، دوست دارد و برایش ارزش قائل است؛ در واقع او نباید احساس کند که ارزش او ناشی از نحوه کار و فقط در گرو کسب موفقیت اوست، بلکه باید با تمام وجود محبت بی قید و شرط پدر خانواده را احساس کند. او می‌تواند با برخورد محترمانه در خانه عزت نفس پسرش را افزایش دهد و در دوره نوجوانی فرزندش نقش مشاور را ایفا کند، حرف‌های او را کاملا گوش دهد و سپس او را راهنمایی کند.

      فرزندان در جریان رشد خود رفتاری را که از والدین خود می‌بینند سرمشق و الگو قرار داده و با آن همانندسازی می‌کنند. همانندسازی چیزی بیشتر از تقلید است، یعنی خود را به‌جای آنها تصور کرده و از موفقیت آنها شاد و از شکست آنان غمگین می‌شوند، مانند این که این اتفاقات برای خود آنها روی داده است. پسرها دوست دارند رفتار پدر خود را الگو قرار دهند. نکته قابل توجه این که تحقیقات نشان داده پسرانی که رابطه محبت‌آمیزی با پدران خود داشته‌اند، ویژگی‌های مردانه‌تری از خود بروز داده‌اند و در خانواده‌هایی که مادران نقش غالب داشته‌اند، پسران در همانندسازی نقش مردانه با مشکل مواجه شده‌اند. بنابراین در روش‌های تعلیم و تربیت، مهم‌ترین عامل بحث «الگوسازی» است.

      فرزند پسری که وظایف مردانه را می‌آموزد و به آن عمل می‌کند، مرد می‌شود؛ اما پسری که این کار را نمی‌کند سال‌های نوجوانی خود را تلف کرده و بعد نیز این مشکلات را به دهه‌های بعدی زندگی خود می‌برد. نشان دادن خشونت، ناتوانی در قبال تعهد نسبت به خانواده، عزت نفس ضعیف و ادامه‌دار و… از مصادیق این نوع مشکلات است. نکته مهم دیگر رابطه میان مسئولیت و امتیاز است. نوجوانان باید بدانند وقتی امتیاز بیشتری دریافت خواهند کرد که از عهده مسئولیت‌هایشان برآیند. رابطه میان مسئولیت و امتیاز باید شفاف باشد و پدر و پسر هر دو برداشت یکسانی از آن داشته باشند.

      پس باید به فرزند پسرمان بیاموزیم که:

      نسبت به خانواده متعهد باشد.

      استقلال شخصیت خود را بشناسد و به آن احترام بگذارد.

      احساس وظیفه کند، نسبت به هر موضوعی که با او مرتبط است.

      منش اخلاقی‌اش را متناسب با آموزه‌های دینی و ساختار مورد پسند جامعه انتخاب کند.

      در تصمیم‌گیری‌هایش ثبات و استحکام داشته باشد، تلاش کند.

      برای سازگاری با اموری که مورد علاقه‌اش نیست.

      در برابر بعضی برنامه‌ها یا تصمیم‌گیری‌های زندگی انعطاف‌پذیری داشته باشد.

      در آموزش این نکات علاوه بر این که مادر نقش همیشگی و مستمری در تربیت فرزندان دارد، اما جایگاه پدر نیز در این عرصه بسیار لازم و ضروری است.

      آماده کردن پسرها برای دوران بلوغ

      در تربیت فرزندان پسر که به سن نوجوانی رسیده‌اند، حضور پدر نقش اصلی‌تری دارد. فرزندان پسر از ۹ تا ۱۳سالگی دوران تحول را تجربه می‌کنند. این دوران زمانی است که پدران باید بیش از هر زمان دیگری در کنار فرزندانشان باشند. در این سنین برای اوقات فراغت آنها باید طوری برنامه‌ریزی کنیم که انرژی‌شان را در جهت مثبتی تخلیه کنند.

      زمانی که آنها ۱۰ ساله می‌شوند، لازم است بیشتر از زمان قبل با فرزندمان صحبت کنیم، یعنی بگوییم «تو وارد دوران نوجوانی شده‌ای و دوران کودکی‌ات را پشت سر گذاشته‌ای» این یعنی آماده کردن آنان برای این دوران، البته این کار می‌تواند خیلی ساده صورت گیرد. مثلا می‌توانیم پسرمان را برای صرف شام به رستوران ببریم و با او درباره دوران نوجوانی، بلوغ و مردانه شدن حرف بزنیم. فهرست کارها و مسئولیت‌های جدیدی را برای او در نظر بگیریم. همچنین با آرامش از او بخواهیم سوالاتی را که به جواب آنها احتیاج دارد، بپرسد. بهتر است شرایط را طوری برایش فراهم کنیم که به یک سفر برود و این گونه به صورت غیرمستقیم به او گفته‌ایم که دوران کودکی‌اش تمام شده است. اگر این روند را در پیش نگیریم پسرمان به آن حد بلوغ اجتماعی که لازمه مرد شدن و آینده اوست، نخواهد رسید. به این ترتیب یکی از مراحل مهم دوره نوجوانی و بلوغ، نحوه برخورد با و پذیرش آن است. در این مرحله والدین باید توجه کافی به فرزندان خود داشته باشند تا آنها با موفقیت و بدون کمترین آسیب این دوران را پشت سر بگذارند.

      در دوره نوجوانی و بلوغ پسر، وظیفه پدر نسبت به مادر بیشتر خواهد بود. آنها باید با بالا بردن سطح آگاهی خود و صرف وقت و حوصله کافی به فرزندشان کمک کنند تا این دوران را با سلامت طی کند. مهم‌ترین مساله‌ای که باعث می‌شود، پدر رفتار درستی با پسر خود در این دوره داشته باشد، میزان آگاهی‌اش از ویژگی‌ها و خصوصیات خلقی اوست؛ اما اگر آگاهی کافی نداریم، می‌توانیم از پزشکان و مشاوران کمک بخواهیم. لازم است با عادات و روش‌هایی که نوجوانان معمولا در زمان بلوغ در پیش می‌گیرند، آشنا باشیم تا مواجهه با آنها ما را غافلگیر نکند. والدین باید با شروع علائم بلوغ اطلاعات لازم را به آرامی و با مهربانی به فرزندشان بدهند. نحوه صحبت کردن با بچه‌ها خیلی مهم است. سعی کنیم لبخند بزنیم و با عصبانیت با آنها صحبت نکنیم. به هر حال این مرحله را جدی بگیرید تا در آینده فرزندتان بتواند نقش مهمی در زندگی خود داشته باشد. پسرها در این دوره حرف کمتری برای گفتن دارند، دیگر رازهایشان را با شما در میان نمی‌گذارند و بیشتر مایل هستند با همسالان خود ارتباط برقرار کنند. آنها دوست دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان تنها باشند، مرتبا ایراد می‌گیرند و لجبازی می‌کنند و… اما شما به عنوان یک پدر آگاه و مسئول باید با ورود پسرتان به سنین نوجوانی سعی کنید:

      به او الگو بدهید و میان توانایی‌های او و الگوی ارائه‌شده ارتباط برقرار کنید.

      با او درباره اسطوره‌ها، دانشمندان و افرادی که عمرشان مفید بوده، صحبت کنید.

      باید به او مسئولیت بیشتری بدهید تا احساس کند فرد مفیدی در خانواده است.

      برای جوابگویی به سوال‌هایش باید سعی شود از رسانه‌هایی که مورد علاقه اوست، استفاده کنید.

      والدین بویژه پدر در این مرحله باید اشراف خوبی به آنچه پسرشان علاقه دارد؛ داشته باشند. باید بدانند به چه نوع فیلم‌هایی علاقه دارد یا چه نوع وسایل و سرگرمی‌هایی را می‌پسندد.

      بهتر است فعالیت‌های ورزشی او را بالا ببرید. فعالیت‌های ورزشی از تنش‌های دوران نوجوانی و بلوغ می‌کاهد و باعث تعادل هورمون‌های پسرانه می‌شود.

      خانواده باید پس از گذشتن فرزندشان از مرحله نوجوانی و رسیدن او به مرحله جوانی بستر برخی فعالیت‌های مفید و سازنده را فراهم کنند. در گذشته پسرانی که به ۱۸ سالگی می‌رسیدند به عنوان یک مرد می‌توانستند سرپرستی یک خانواده را به عهده بگیرند. اما امروزه به دلیل زمان زیادی که تحصیل و سربازی از آنها می‌گیرد و در پی آن، باز هم راه ادامه تحصیل و آماده شدن برای کنکور ارشد و دکتری و درنهایت بازار کار؛ آنها زمان لازم را برای «مَرد» شدن ندارند و لازم است خانواده برای هویت بخشی و تربیت اجتماعی آنها بیش از پیش تلاش کنند.

      به عنوان مثال تشویق او برای گرفتن گواهینامه و توصیه به معاشرت با آن دسته از دوستان و افرادی که مورد تائید خانواده هستند یا پیدا کردن یک کار نیمه‌وقت و همزمان با کار، ادامه تحصیل و در نهایت فارغ‌التحصیل شدن و تلاش برای پیدا کردن کار و شئون اجتماعی مناسب‌تر.

      تجربه نشان داده پدر و مادرهایی که یک مسافرت مردانه برای نوجوانشان تدارک دیده‌اند و در آن وظایفی را به پسرشان محول کرده‌اند، موفقیت تربیت خوب را در فرزندانشان احساس کرده‌اند!

      با ورود پسرعزیزمان به سن جوانی، او با شکل گرفتن رشد فیزیولوژیکی، هورمون و شناخت خود مواجه می‌شود. مغزش شکل می‌گیرد و بدنش تغییر می‌کند. او در فاصله سنین ۱۸ تا ۲۱ سالگی می‌آموزد که بر خود مدیریت کند:

      در این مرحله او کمتر مجذوب شخصیت اطرافیان می‌شود.

      بیشتر در حالت تفکر می‌رود.

      از یک سیستم اخلاقی شکل گرفته برخوردار است.

      خانواده‌ها باید در این مرحله به مرد جوان خانه، مسئولیت‌های یک مرد رشد یافته را بدهند. او حالا در موقعیتی است که می‌تواند از عهده هر کاری برآید.

      در سن جوانی باید به او اجازه داد که سفرهای تنهایی را تجربه کند.

      باید با تواضع با او برخورد کنید و در عین حال اختیار و اقتدار «والدین» بودن خود را حفظ کنید.

      دوستانش را بشناسید و سعی کنید کنترل هایتان درباره دوست‌ها و اطرافیانش به طور غیرمستقیم باشد، زیرا همسالان نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت نوجوان دارند هر چه ارتباط فرزند با گروه همسالان بیشتر باشد پدر نیز باید تماس خود را با فرزند بیشتر کند. از این رو پیشنهاد می‌شود امکان حضور دوستانش را در منزل فراهم و او را تشویق کنید که دوستانش را به خانه دعوت کند.

      پدر در این مرحله باید محبت از جنس مردانه را به فرزندش بیاموزد و بهترین نوع آموزش در این زمینه رفتار پدر و مادر در منزل و با افراد خانواده است.

      باید به آنها مسئولیت و کار کردن برای خانواده را بیاموزید و باید آنها را برای پیدا کردن شغل مناسب تشویق و ترغیب کنید.

      امور اقتصادی و تربیت پسرها

      اقتصاد از مسائل مهم حیات انسان و از ضرورت‌های زندگی است. اهمیت اقتصاد در زندگی و سرنوشت آدمی ضروری است و چه مناسب است که پدر از همان کودکی به پایه‌گذاری و ایجاد شوق در این زمینه در کودک بپردازد.

      فرزندان پسر که کم‌کم بزرگ می‌شوند باید با شغل پدر و دشواری آن آشنا شوند و شغل پدر باید بر اساس ارزش و تقوایی که در آن وجود دارد مورد بررسی قرار گیرد نه بر اساس مقام و درآمد و این خود درسی برای آنهاست. از مسائل مهم در جنبه اقتصاد و تربیت اقتصادی آموزش ارزش پول، هدف و مقصد به‌دست آوردن آن است و پسرها باید بدانند که در سایه چه مقدار از کار و تلاش، می‌توانند چه مقدار پول دریافت کرده و با آن تا چه حد می‌توانند خرید کنند. همچنین آنها باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود برای رفع نیازهای دیگر افراد خانواده صرف‌نظر کنند.

      این نکته مهم است اگر خانواده‌ای به دلایل مختلف نیازهای خود را به زحمت برآورده می‌کند، آنان باید بدانند که انسان‌ها در تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی بیشتر احساس غرور می‌کنند در چنین خانواده‌هایی باید بردباری، تلاش در راه آینده‌ای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ کرد و پرورش داد.

      و در پایان، فرزندان به طور ناخودآگاه از زندگی و رفتار پدر و مادرشان می‌آموزند و رفتار خوب والدین با هم در خانه موقعیت مناسبی برای آموزش‌های غیرمستقیم به فرزندان بویژه به فرزندان پسر است.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
      موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *