مرکز مشاوره

طرحواره درمانی

طرحواره درمانی

طرحواره درمانی (schema therapy)

طرحواره چیست؟

منظور از طرحواره (schema)  مجموعه ای از باورهای بنیادین و الگوهای فکری است که حول یک موضوع در ذهن فرد شکل گرفته اند و منجر به بروز رفتارهای خاصی می شوند.

در حوزه ی رشد شناختی طرحواره را بصورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقیعت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند.

به عبارت دیگر طرحواره، به عنوان نقشه ی انتزاعی شناختی در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مساله است.

طرحواره درمانی
طرحواره درمانی

طرحواره به طور کلی به عنوان ساختار،قالب یا چهارچوب تعریف می شود.

مبدع طرحواره درمانی

جفری یانگ (روانشناس آمریکایی)  طرحواره درمانی را از ترکیب نظریه ها و تکنیک هایی مانند روان کاوی، گشتات درمانی و …که از قبل وجود داشته اند بوجود آورد.

سه مفهوم کلیدی در طرحواره درمانی

  1. طرحواره های ناسازگار اولیه
  2. سبک های مقابله ای
  3. ذهنیت های طرحواره

طرحواره های ناسازگار اولیه

نحوه ای که دیگران نیازهای نوزاد را برطرف می کنند باعث می شود که نوزاد در مورد خود، دیگران و ارتباط برقرار کردن، تجربه ها و اطلاعاتی کسب کند.

اگر این تجربه ها خوب و مثبت باشند، طرحواره های مثبت و اگر بد و منفی باشند طرحواره های منفی شکل میگیرند.

طرحواره های منفی عملکرد مناسبی ندارند به همین خاطر به آن ها طرحواره های ناسازگار گفته می شود و چون در دوران اولیه ی زندگی شکل میگیرند به آن ها طرحواره های ناسازگار اولیه می گویند.

در طرحواره درمانی سعی می شود تا طرحواره های ناسازگار اولیه شناسایی شوند تا بتوان آن ها را تغییر داد.

در نظریه طرحواره درمانی ۱۸ طرحواره ناسازگار اولیه شناسایی شده است:

محرومیت هیجانی

وقتی این طرحواره وجود دارد یعنی فرد در طول زندگی اش مورد محبت، پذیرش و درک شدن قرار نگرفته است، کسی نبوده که به حرف های او گوش کند.

چون آن ها انتظار دریافت محبت ندارند تمایل خودرا نسبت به دریافت توجه و محبت را ابراز نمی کنند و در نتیجه مورد محبت قرار نخواهند گرفت.

رهاشدگی/ بی ثباتی

وقتی کسی این طرحواره را داشته باشد نسبت به طرد شدن و تنها ماندن حساسیت بالایی دارد.

او حتی به کوچکترین نشانه های طرد شدن واکنش نشان می دهد.

بی اعتمادی/ بدرفتاری

طرحواره درمانی
طرحواره درمانی

این افراد مدام فکر می کنند که دیگران قصد آسیب زدن به آن ها را دارند.

حتی افراد مهم زندگی نیز با صداقت با او برخورد نمی کنند، به سختی به دیگران اعتماد می کنند.

انزوای اجتماعی/ بیگانگی

وقتی کسی این طرحواره را داشته باشد بر این باور است که وصله ناجور جامعه است.

او به هیچ گروهی احساس تعلق نمی کند.

آن ها کارهایی را انجام می دهند که نیاز به خلوت و گوشه گیری از دیگران دارد.

نقص/ شرم

این افراد معتقدند که یک نقص درونی دارند، بی ارزش اند و از همه بدتر احساس می کنند که دوست داشتنی نیستند به همین خاطر سعی می کنند به دیگران نزدیک نشوند.

شکست

فرد احساس می کند که به اندازه دیگران در زندگی پیشرفت نکرده است و به اندازه دیگران باهوش نیست و مدام خودرا با دیگران مقایسه می کند و خود را بی کفایت و نالایق و بی استعداد در نظر میگیرد.

وابستگی/ بی کفایتی

این فرد احساس می کند که از عهده ی انجام هیچ کاری برنمی آید ونیاز دارد کسی باشد تا نیاز های اورا برآورده کند و وقتی چنین فردی پیدا شد شدیدا به او وابسته می شوند.

 آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری

این افراد همیشه در انتظار وقوع یک فاجعه هستند، از همه چیز میترسند و مدام در اضطراب هستند.

گرفتار/ خودتحول نیافته

این افراد هویت محکمی ندارند و اغلب در دیگران ذوب می شوند، مثل مادر، پدر، دوست، معلم و حتی درمانگر.

اطاعت

فرد به منظور اجتناب از تنبیه شد توسط دیگران به حرفهای آن ها گوش می دهد و سلطه ی خود را به دست آن ها میدهد.

خود قربانگری

این فرد با تمایل خودش به دنبال ارضای نیازهای دیگران است.

تأیید طلبی

فرد مدام به دنبال تأیید دیگران است.

اگر دیگران اورا تأیید نکنند به شدت غمگین و افسرده می شود و تا وقتی دیگران اورا تأیید کنند او احساس خوبی درباره ی خودش دارد.

بازداری هیجانی

این افراد هیجانات خود را ابراز نمی کنند و تا بتوانند از موقیعت های هیجانی و صحبت کردن درباره ی هیجان های خود فرار میکنند.

استانداردهای سفت و سخت

این افراد کمال گرا هستند و به شدت به دنبال رسیدن به استانداردهای سفت و سخت هستند.

منفی گرایی/بدبینی

این افراد صرفا بر جنبه های منفی زندگی مانند درد، حتی وقتی زندگی شان در وضعیت مناسبی قرار دارد بازهم بر همین جنبه های منفی زندگی تأکید می کنند.

تنبیه گرایی

این فرد دیگران را به خاطر اشتباهات حتی خیلی کوچک شدیدا تنبیه می کنند.

استحقاق/بزرگ منشی

می توان گفت این فرد آدم خودشیفته ای است و خود را از دیگران یک سرو گردن بالاتر می بیند.

خودکنترلی/خودانضباطی ناکافی

افرادی که زود خسته می شوند، حوصله ی انجام هیچ کاری را ندارند، برنامه مشخصی ندارند و نمی توانند به برنامه های خود پایبند باشند.

این افراد توانایی چشم پوشی از لذت های آنی را را برای رسیدن به اهداف بلند مدت ندارند حتی این افراد نمی توانند هیجان های خود را کنترل کنند.

سبک های مقابله ای (COPING STYIES)

هر طرحواره ای بر اساس بدرفتاری ها و عدم ارضای نیازهای هیجانی اساسی شکل میگیرد.

بنابراین همراه با درد و ناراحتی زیادی است و وقتی فعال می شود همان ناراحتی و درد اولیه را بازتولید می کند در نتیجه فرد تصمیم میگیرد به هر طریقی شده ناراحتی خود را کاهش دهد.

 به روش هایی که فرد برای کاهش ناراحتی و درد هیجانی خود استفاده می کند سبک های مقابله ای می گویند.

انواع سبک های مقابله ای

  • اجتناب
  • تسلیم
  • جبران افراطی

اجتناب

وقتی فرد از این سبک مقابله ای استفاده می کند طوری رفتار میکند که طرحواره هیچگاه فعال نشود.

مثلا از روابطی که ممکن است باعث طرد شدن وی شود اجتناب می کند و به مشروب و مواد مخدر رو می آورد و یا درگیر روابط جنسی بی بند و بار می شود.

تسلیم

وقتی شخصی از تسلیم استفاده می کند طوری رفتار میکند که انگار طرحواره هایش حقیقت مسلم هستند.

مثلا کسی که طرحواره رها شدگی دارد دقیقا به گونه ای رفتار می کند که مستحق طرد شدن است.

جبران افراطی

گاهی اوقات فرد تصمیم میگیرد که طرحواره های خود را جبران کند.

مثلا کسی که طرحواره ی بی اعتمادی دارد برای جبران آن بدون در نظر گرفتن شرایط به همه اعتماد می کند و از این رو دقیقا مخالف طرحواره خود عمل می کند.

ذهنیت طرحواره ای

وقتی یک طرحواره فعال می شود و فرد از سبک مقابله ای خاصی استفاده می کند در حالتی قرار میگیرد که به آن ذهنیت می گویند.

بنابراین منظور ما از ذهنیت حالتی است که فرد همین اکنون در آن قرار دارد.

به عبارت دیگر ذهنیت طرحواره ای ترکیبی از طرحواره ها و سبک های مقابله ای هستند.

طرحواره درمانی
طرحواره درمانی

این ذهنیت ها عبارتند از:

  • کودکانه (احساسات و رفتارهای کودکانه مشخصه ی اصلی آنها هستند)
  • والد ناکارآمد (به مانند والدین منتقد، سرزنش گر و خشن رفتار می کند)
  • مقابله ای (برای پیشگیری از تنش هیجانی مفید هستند ولی در نهایت باعث تقویت طرحواره های ناسازگار اولیه می شوند)
  • بزرگسال سالم (مطلوب ترین حالت)

ذهنیت بزرگسال سالم

ذهنیت بزرگسال سالم حالتی از آگاهی است که در آن فرد قادر است به مسائل و مشکلاتش به صورت عینی، منطقی و بدون درگیر شدن با احساسلت دردناک و در حالتی که از آن آگاه است فکر کند.

هدف اصلی طرحواره درمانی این است که فرد به این مرحله برسد یعنی ذهنیت بزرگسال سالم.

مراحل طرحواره درمانی چگونه است؟

  1. سنجش: شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک های مقابله ای، ذهنیت های طرحواره ای و الگوهای خود آسیب رسان بیمار. 
  2. تغییر: مرحله ی تغییر با استفاده از تکنیک های شناختی، تجربه ای و الگو شکنی رفتاری.
  3. تکنیک های شناختی: اولین تکنیک هایی که مورد استفاده قرار می گیرند، تکنیک های شناختی است. هدف استفاده از تکنیک های شناختی  این است که بیمار به این نتیجه برسد که طرحواره هایش به لحاظ منطقی غلط و ناسازگار هستند .
  4. تکنیک تجربه ای: با کمک تکنیک های شناختی نمی توان احساسات بیمار را بررسی کرد بنابراین درمانگر از تکنیک های تجربه ای استفاده می کند تا هیجانات برخاسته از طرحواره های بیمار نیز مورد کنکاش و درمان قرار بگیرند.
  5. الگو شکنی رفتاری: در مرحله ی الگوشکنی رفتاری، الگوهای رفتاری ناسالم بیمار شناسایی می شود و درمانگر و بیمار باهم روش ها و رفتارهای جدید را تمرین می کنند تا جایگزین آن رفتارها شوند.

این مرحله بسیار سخت است زیرا تغییر رفتارهایی که بیمار همیشه در زندگی خود انجام داده است به شدت دشوار و طاقت فرساست.

منبع: مرکز مشاوره

روانشناسان معروف

روانشناسان معروف ایران و جهان

روانشناسان معروف ایران و جهان: روانشناسان معروف ایران و جهان چه اشخاصی هستند؟ و به چه دلیل آن ها معروف شدند؟ آن ها به دلیل …
طرحواره درمانی

طرحواره درمانی

طرحواره درمانی: طرحواره چیست؟ منظور از طرحواره (schema) مجموعه ای از باورهای بنیادین و الگوهای فکری است که حول یک موضوع در ذهن فرد …

سوالات متداول طرحواره درمانی

۱ - طرحواره درمانی برای درمان چه اختلالاتی کاربرد دارد؟

برای درمان اختلالات شخصیت و اختلالات مزمنی که به سایر درمان ها مثل درمان کلاسیک شناختی رفتاری پاسخ نداده اند یا بازگشت علائم دارند، مناسب است.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.