مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شرق تهران

مرکز مشاوره شرق تهران

چگونه بهترین مشاور خانواده در تهران را پیدا کنم؟

حتما پیش آمده است که به مشکلی برخورد کردید وبا مشورت بایک بزرگتر ویا والدین خودکه از تجربه بالایی برخوردار هستند بهترین راه حل را انتخاب کرده و مشکل خود را حل نمایید. اینگونه مشورت ها بصورت سطحی ودر بحث های غیر تخصصی ومشکلات روزمره ما مفید و قابل اطمینان میباشد، اما میدانیم که جامعه ما شکل بزرگتری ازیک خانواده است و خوب بطبع مشکلات بسیار پیچیده تر وتخصصی تر میشود وبرای مشاوره وگرفتن مشورت نیاز به فردی باتجربه تر و متخصص در همه امور خواهیم داشت. چالشهایی از قبیل ازدواج و طلاق ، شیوه زندگی ، مشکلات خانوادگی و مشکلات تحصیلی همه و همه نیاز به مشورتی قوی دارد. مرکز مشاوره تهران با در اختیار گذاشتن آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران در شرق  با رویکردی تخصصی و برای کمک به مردم عزیز تهرانی با کمک بهترین مشاور خانواده در تهران  و متشکل از قوی ترین مشاوران در زمینه های مختلف آماده ارائه خدمات می باشد. این مرکز با بخش بندی به مراکز کوچیکتر آماده خدمت رسانی بهتر می باشد.

مرکز مشاوره شرق تهران به پشتوانه سال ها تجربه و تحقیق مشاوران خود در مشاوره خانواده تهران و بهترین مشاور خانواده در تهران و برای بالا بردن سطح فرهنگی خانواده و جوانان تاسیس شده و بر آن است تا بتواند هدفی که دارد را دنبال کرده و به موفقیت برسد.

خیلی از دوستان من هنگامی که با مشکل روبرو میشوند نیاز به آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران و یا شهرستان ها دارند  و میتوان با مراجعه به یک مرکز مشاوره خوب که مشاوره خانواده تهران مشکلات و چالش های زندگی آنان را حل نمود. در سال ۱۳۹۶ یکی از دوستانم این مرکز را به من معرفی کرد و من اکنون به منظور ارتقا فرهنگ مشاره با آنان همکاری دارم.

تو دوران عقدم و بعد از یک سال و نیم قرار بود یک ماه دیگه برم سر زندگیم که همه چی بهم خورد

سلام خسته نباشید من۲۶ سالمه و تو دوران عقدم و بعد از یک سال و نیم قرار بود یک ماه دیگه برم سر زندگیم که همه چی بهم خورد نامزدم میگه باید بریم پیش مشاور تا درباره ادامه زندگیمون تصمیم بگیره ازتون ادرس ی مشاوره خوب تو شرق تهران رو میخوام ممنون

پاسخ

تصمیم خیلی خوبیه چون قطعا شناختتون برای ورود به زندگی بیشتر خواهد شد .

و ای کاش توضیحی در این ارتباط داده بودید که چه مساله ای بعد از یک سال و نیم باعث شک ایشون شده است .
ولی امیدوارم با مراجعه درست ترین تصمیم گرفته شود.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

درمان اضطراب و افسردگى شدید

براى درمان بیش از حده اضطراب و افسردگى بهترِ به مشاوره مراجعه کنم یا روانکاو و روانشناس؟!
تو محدوده شرق جایی رو معرفى میکنید؟

پاسخ

با سلام بهتره برای درمان به روانشناس بالینی مراجعه کنید البته دکتری بالینی که تخصصش در زمینه درمان افسردگی و اضطراب باشد .

البته اگر نیاز به دارو داشته باشید با روانپزشک هماهنگ می شود و باید دارو مصرف شود.

در هد حال امروزه برای درمان این دو اختلال درمان های روانشناسی بسیار خوبی وجود دارد که جواب گو بوده اند.و با شماره تماس اعلام شده تماس بگیرید و ور محدوده شرق مراجعه کنید امیدوارم به زودی بهبودی حاصل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

شوهرم همش خیانت میکنه

سلام من عقدم شوهرم همش خیانت میکنه من حضوری مشاورمیخوام توروخداکمکم کنید.سمت تهرانپارسم

پاسخ

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
شما رو راهنمایی خواهند کرد ضمن اینکه یادتون نره اگر در دوران عقد این روابط در مورد ایشون وجود داره ظاهرا باید تصمیم جدی تری برای ادامه زندگی گرفته شود و باید دلیل این خیانت ها هم مشخص شود ضمن اینکه نمی شود یک طرفه قضاوت کرد
موفق باشید

همچنان درگیر خواستگار قبلی خودم هستم

من بیستویک سالمه حدود یک هفتست که عقدکردم ولی همچنان فکرم درگیره پسری ک یک سالونیم باهاش بودم هست ما خیلی بهم عادت کرده بودیم و علاقه داشتیم ولی بعده خواستگاریس خونوادم جواب رد دادن ولی اصلا راضی به ازدواج مون نشدن اونم فقط به دلیل غریبه بودن و عدم شناخت قبول نکردن هم گفتن چون خیلی لاغره شایدمریض باشه شاید معتاد باشه با این حرفا منو منصرف کردن و من با یکی از اقوام مون اونم به اصرار بزرگترای فامیل و خونوادم بود
با اینکه نامزدم از نظر اخلاقی و ظاهری بهتر از دوس پسرم هست ولی من بازم نمیتونم فراموشش کنم و همش یادخاطره هامون میوفتم بغض میکنمو از زندگی سردمیشم و نامزدم از رفتارم فهمیده هنوز فکرم پیش دوست پسر قبلیمه
من واقعا نمیدونم چیکارکنم هیچکس درست راهنماییم نمیکنه احساس میکنم افسرده شدم و هیچ ذوق و خوشحالی از ازدواجم ندارم .الان من بایدچیکارکنم به کدوم مشاوره مراجعه کنم که بتونه واقعا کمکم کنه ممنون میشم از راهنماییتون

پاسخ

به هر مرکزی می توانید مراجعه کنید و اینکه این تصمیم رو دارید بسیار درست است .

فقط ای کاش قبل از ازدواج اون قضیه رو رفع می کردید تا راحت تر همسرتون و ویژگی های مثبت رو ببینید از بودن کنارش لذت ببرید و بتونید بهش عشق بورزید .
.زندگی به هر حال تلاطم ها و درگیری هایی دارد مهم اینکه به فهم درست قضیه برسید و دلیل اون دوست داشتن بررسی بشه و اینکه شما تازه عقد کردید با توجه مثبت نسبت به همسرتون و بالعکس مطمئن باشید اون رابطه کم کم فراموش خواهد شد و جای نگرانی نیست فقط با فکر کردن به اون ادم به مساله پرو بال ندهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

سر مسائل مالی رابطمون به هم خورد

من تقریبا حدود ۴ سالی هست که با دختری آشنا شدمو با هم دوست شدیم، ی دوستی عمیق و هدفمند که به ازدواجمون برسه، از لحاظ مالی و سطح فرهنگو آداب میشه گفت نزدیک به هم هستیم، اعتماد و وفاداری هم بین هردومون بوده، تا اینکه بحث چون به مسایل مالی پیش از ازدواج رسید، و یسری بگو مگوها بینمون پیش اومد(مهریه و نشون و خونه و …) یجورایی ایشون فکر میکنه من میخوام براش کم بزارم تا اینکه ی روز بحث جدیتر شد وقرار شد ی مدت از هم دور باشیم تا شاید کمتر دعوا کنیم.
بعد از دوهفته من رفتم جلو ولی کلا عوض شده بود، ک من نمیخوام دوست باشم نمیخوام با کسی ازدواج کنمو از همه پسرا بدم میادو …
میگه تمام کل کل هایی ک باهام کردی تمام اذیتات جلو چشمه فقطو نمیتونم خوب بشم.
دسته خودم نیست واقعا نمیدونم چکار کنم میخوام تنها باشم فقط.
حالا دقیقا این مشکل زمانی درس شد که من ایشونو به خانوادم معرفی کردمو همه چی مهیا بود برای رسمی شدن رابطمون.
ایشون ۲۵ سالشه و من ۲۸
چه مرکز مشاوره ای بریم ؟
پیشنهادتون چیه ؟
قبول نمیکرد که مشاوره بیاد ولی راضیش کردم
اگه شرق تهران معرفی کنید ممنون میشم.
ترجیها از مشاوره های با تجربه و خبره، چون خیلی برام مهمه
ممنون

پاسخ

بهتره به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنید
مسائل مالی رو باید حل کنید با توافق هر دو نفر و جای بحث نداره چون به هر حال اگر تفاهم باشه این مسائل حل میشه منتهی مسائل شخصیتی و رفتاری و اخلاق فردی رو نمی شه عوض کرد.

و اگر هنوز که ازدواج نکردید و اینقدر بحث می کنید خب شاید در زندگی به مشکل بربخورید و این نگران کننده است.

مدیریت روابط در هر دوره ای اهمیت ویزه ای دارد هر دو نفر باید کمی انعطاف داشته باشید.

چون هیچ فردی کامل نیست.

و باید گاهی از بعضی ویزگی هایی که دوست نداریم بگذریم و تلاش کنیم برای رشد و تعالی یکدیگر و این رمز موفقیت است.
امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

خیلی باهوشه ولی توی درس ها بازیگوشه

سلام من مشاوره تحصیلی میخوام برای دختر۱۳ ساله ام . خیلی باهوشه ولی توی درس ها بازیگوشه، به نظر شما میتونه با مشاوره تحصیلی در درسها پیشرفت بهتری داشته باشه و اگه شماره یه مشاوره خوب رو دارین بفرمایین . ممنونم

پاسخ

با سلام بله حتما با برنامه ریزی درست پیشرفت خواهد کرد و اصلا جای نگرانی نیست منتهی نه برنامه از پیش نوشته شده بلکه برنامه ای که منطبق با روحیات و شخصیت او باشد .امیدوارم مساله تحصیلش مرتفع شود ولی شما هم باید نهایت همکاری را داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
موفق باشید

اگر برای شما رفت و امد و روابط اجتماعی اهمیت دارد ولی برای ایشون این طور نیست خب ادامه دادن و برگشت دوباره مشکل ساز می شود ضمن اینکه می فرمایید ایشون عصبی هم هستند اگر می توانند انعطافی داشته باشند یک سری مسائل رو رفع کنند شاید بشود به ادمه فکر کرد و این در صورتی است که شما هم در قبلا ایشون در جوانبلی کوتاه بیایید و شرایط و روحیات رو درک کنید ولی اگر ایشون قبول ندارند که رفتارهایی دارند که مشکل ساز است خب ادامه دادن جالب نیست ..البته تصمیم گیرنده شما هستید ولی خیلی از مسائل در زندگی زناشویی پررنگ تر از قبل می شود و شاید امروزه به ان توجه نشود بحث تفاوت های شخصیتی و رفتاری اهمیت ویژه ای دارد .در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و همه ملاک ها و شرایطتتون رو در نظر داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

پسرم علیرغم محبتهایی که مادرم به ایشون داره ولی رابطه اش با مادرم خوب نیست

با سلام .پسر من حدودا ۹ سال داره، از ۶ سالگی چند ساعت در روز رو با مادرم میگذرونه بدلیل اینکه من کارمندم، علیرغم محبتهایی که مادرم به ایشون داره ولی رابطه اش با مادرم خوب نیست .

امیدوار بودیم با بزرگتر شدنش این قضیه حل بشه و متاسفانه بدتر هم شده ،مادرم خیلی از نظر تغذیه رسیدگی میکنند ولی از نظر بازی و سرگرمی همدم خوبی برای بچه ها نیستند و مدام مشکلات ارتباطی با هم دارندو باعث ایجاد تنش میشوند.

بطوری که کلا از نظر رفتاری با من و پدرش نیز اکثرا مشکل پیدا میکنه. خواهش میکنم یک مشاور خوب بهم معرفی کنید. سپاسگزارم.

پاسخ

دوست گرامی این مساله و دغدغه شما برای اکثر خانم های کارمند وجود دارد و وقتی کودکان در معرض تربیت های افراد مختلف قرار می گیرند .
دچار سردرگمی می شوند .و این طبیعی است وقت گذاشتن برای فرزندتون در ساعات حضور اهمیت ویزه ای دارد و اگر مادرتون حرف فرزند شما رو نمی فهمند و درگیری های حتی لفظی با هم دارند بهتره دیگه ایشون اونجا نره و راه حل دیگری رو تعبیه کنید .

و روانشناس کودک گزینه مناسبی می تواند باشد و ضمن اینکه ساعاتی که در منزل است برای او وقت بگذارید مخصوصا همسر شما و او را مواخذه نکنید بابت رفتارهایی که از نظر شما مناسب نیست .

امیدوارم به زودی مساله رفع شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دوخواستگاردارم که ازنظراخلاقی هردوعالی هستن ولی یکی داره ویکی بیکاره

سلام.من درحال حاضردوخواسنگاردارم که ازنظراخلاقی هردوعالی هستن ولی ازنظرکاریکی داره ویکی نداره(دانشجوهستن) ولی کسی که کار نداره من انتخاب خودش بودم وکسی که کارداره روواسطه معرفی کرده.به نظرشماچگونه بهترین تصمیموبگیرم؟لطفاراهنمایی بفرمایید.ممنون

پاسخ

با سلام مهم با واسطه و بی واسطه بودن فرد نیست اتفاقا فردی که با واسطه اقدام کرده اصولی تر پیش رفته است مهم داشتن ملاک ها و ایده ال های خود شماست .

شما از زندگی چه می خواهید داشتن شرایط کاری برای تامین معیشت مساله مهمی است شاید اینکه انتخاب خود فرد باشید به عنوان یک خانم و به لحاظ عاطفی برای شما ارزشمند باشد ولی توجه داشته باشید نمی توان صرف این مساله اقدام کرد .

و بهتره منطقی شرایط هر دو نفر رو در نظر بگیرید .

به هر حال تصمیم نهایی با خود شماست ولی همه امروزه دنبال استقلال مالی هستند و این مساله مهم و ارزشمندی است امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

چیزی رو دیدم تو گوشیش که باعث اختلاف شد

من با همسرم مشکل دارم مشکلمون از دوران نامزدی شروع شد چیزی رو دیدم تو گوشیش که باعث اختلاف شد بمن می گفت نمیخوامتو دوست ندارم خلاصه با واسطه و کوتاه اومدن من مشکل حل شد.
بعد از ازدواج یبار دیه اون مشکل پیش اومد اما من کوتاه اومدم هیچکسم خبردار نشد

اما الان دوباره تکرار شده موندم چه غلطی بکنم دوباره حرفا دوسال پیششو داره میزنه که من دوست ندارمو نمیخوامتو…..

اگه کمکی میتونید بکنید…
و یه مشاور تو شرق تهران میخوام با تشکر

پاسخ

شاید همون ابتدا که با حرف ایشون باز گذشت کردید اشتباه بوده چون فرد رفتی یک روزی ترک می کنه شما رو حالا هر موقعی که شرایطش باشه والبته باید دانست مساله چه بوده اگر بحث خیانت بوده و چند بار دیدید و ایشون به جای توجیه و کتمان شما رو مقصر دانستند

شاید بهتر باشه درست و منطقی شرایط رو بررسی کنید .به هر حال اگر قرار باشد مدام با استرس و ترس از دست دادن زندگی کنید که شرایط خوشایندی نخواهد بود .
البته نظر طرف مقابل هم مهم است و باید حرف های ایشون هم باید شنید ه شود .و نمی شود یک طرفه قضاوت کرد امیدوارم به زودی در جهتی که صلاح شماست مساله حل شود .

حال این روزهای شما قابل درک است .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

چطوری میشه به کسی که تو زندگی سردرگمه  کمک کرد؟

سلام خسته نباشید میخواستم بپرسم چطوری میشه به کسی که تو زندگی سردرگمه و نمیدونه چی میخواد از زندگی کمک کرد؟

پاسخ

بخشی که مسئول واکنشهای ناخودآگاه و شهودی در وجود شماست، طی میلیونها سال تکامل به وضعیت فعلی رسیده است تا بتواند در لحظات سرنوشت ساز و حیاتی، به سرعت عمل کرده و زندگی شما را حفظ کند. فرض کنید درحال رانندگی هستید و به یکباره یک سگ در وسط جاده ظاهر میشود.

در اینصورت اگر قرار باشد بصورت خودآگاه عمل کرده و ابتدا پس از دیدن موجود در وسط جاده، و سپس انجام محاسبات ریاضی، تصمیمات لازم را داشته باشید، تصادف شما قطعی است ! اما در این لحظات، ضمیر ناخودآگاه وارد عمل شده و به سرعت واکنش نشان میدهد.

درواقع وقتی ضمیر خودآگاه عاجز میشود، ضمیر ناخودآگاه میتواند با توان بینهایت خود، واکنشهای لازم را به نمایش بگذارد.
افرادی که فقط از منطق بهره میبرند، درصد بسیار کمی از ذهن خود را مورد استفاده قرار داده اند. درواقع بخش منطقی و نقشه کشیدن در ذهن شما، به سادگی میتواند گیج و سر درگم شود زیرا مسیر زندگی بعضا پیچیدگی زیادی پیدا میکند که عملا امکان نقشه کشیدن را از شما میگیرد. سیم کشی های عصبی منطقی در ذهن انسان ده ها برابر ضعیفتر از احساسات و سایر بخشهای ذهن شما هستند.
اگر بخواهم این مساله را دقیقا برای شما شرح دهم، بد نیست به این مثال دقت کنید :
فرض کنید میخواهم به شما آموزش دهم که چطور در برابر یک فرد غریبه، اعتماد به نفس کافی را داشته باشید و تاثیر خوبی بگذارید. بدین منظور، اگر قرار باشد تک تک نکات را به شما گوشزد کنم، خواهید دید که لیستی بزرگ برای شما ساخته میشود که اجرای آنها در لحظه مذکور، بسیار سخت خواهد بود و معمولا از یاد میرود.
حال فرض کنید به جای این مساله، با استفاده از هیپنوتیزم یا ابزار دیگر، دقیقا احساس اعتماد به نفس درون شما ایجاد شود. بصورت ناخودآگاه، همه جزییات بدن شما، از زاویه سر گرفته تا صاف بودن کمر و لحن و تن صدا، بصورت اتوماتیک کنترل میگردد. زیرا ضمیر ناخودآگاه شما کنترل آنرا بدست گرفته است. دقیقا به همین علت است که مثلا، کسی که از نظر مالی یا شغلی جایگاه خوبی بدست می آورد، بصورت اتوماتیک در همه ابعاد بهتر میشود. زیرا حس خوب درونی او باعث میشود ضمیر ناخودآگاهش، زبان بدن و همه جزییات وجودی او را به بهترین شکل مدیریت کند.

به فکر کردن پایان دهید و سریع عمل کنید و روی احساسات خود نظارت بیشتری داشته باشید. در بسیاری از اوقات، فکر کردن خود به نوعی اعتیاد تبدیل میشود.

وقتی منطق نمیتواند مشکلات فعلی زندگی شما را حل کند و با نقشه و استراتژی ریختن، فقط سردرگم میشوید، شاید وقت آن رسیده است که از بخشهای عمیق تری از وجود خود، یعنی شهود، احساسات و ضمیر ناخودآگاهتان بهره ببرید. به جای اینکه فکر کنید، از صدای راهنمای درونی خود بهره گیرید زیرا شما فقط همین بدن نیستید.

میلیونها سال تکامل شما را به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته تبدیل کرده است که همه علم بشر تا به امروز، فقط توانسته است بخشهای کوچکی از آنرا آن هم به صورت سطحی توصیف کند.

بنابراین به جای اینکه فقط از بخشهای کوچکی از وجود خود بهره ببرید، وقت آن است که دو نیمکره مغز خود را فعال کرده و از حس شهود و بخشهای عمیق تر ذهن خود بهره گیرید.

دقت کنید که منظور ما، احساسات زودگذر و سطحی نیست، بلکه حس عمیق شهودی که از درون دریافت میکنید، منظور ماست که میتوان آنرا پرورش داد.

ضمیر ناخودآگاه شما میتواند میلیونها محاسبات را انجام داده و نتیجه آنرا بصورت یک حس در درون شما قرار دهد. این، چیزی است که از فکر کردن هم بهتر است.
فکر نکن، احساس کن.

همه ما گاهی غمگینی، دلمردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‏کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‏مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‏های ناخوشایند و کسالت‏های روحی باشد.
بیماری، امری ناخوشایند برای تمام انسان‏هاست؛ امّا برای پی‏بردن به ارزش سلامتی و استفاده لذت‌بخش از تندرستی و قدردانی و سپاس‌گزاری از آفریننده همه زیبایی‏ها، تذکر بسیار مهمی برای انسان است و به عبارت دیگر، برای پی‏بردن به ارزش هر نعمتی، ابتلا به فقدان آن، بهترین هشدار و مناسب‏ترین وسیله برای بیداری انسان و استفاده بهینه از نعمت‏های الهی است. بنابراین، بیماری و کسالت نیز یک نعمت است و اگر نگاه ما به زندگی و حوادث آن این‏گونه باشد، به طور کلی، همه چیز عوض خواهد شد و فشارهای روحی و افسردگی‏ها، تبدیل به نشاط و شادابی می‏شوند.
همه ما گاهی غمگینی، دل‌مردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‏کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‏مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‏های ناخوشایند و کسالت‏های روحی باشد
مشکل اساسی و محور همه پریشانی‏هایی که بر زندگی شما سایه‏ افکنده است و همه چیز را تیره و تار و سیاه می‏بینید، نگرش منفی به زندگی، محیط اطراف و مهم‌تر از همه، نسبت به «خود» است.

شما همواره روح و روان خود را آماج تیرهای سهمگین تفکرات منفی و منفی‏نگری‏های خود قرار داده‏اید و طبیعی است که نتیجه این، چیزی جز تخریب روحیه و از دست دادن نشاط و ابتلا به افسردگی و پریشانی نیست. پرسش این است که چرا خود را بدون دلیل متهم می‏کنید؟

چرا دنیا و زندگی در آن را برای خود، زندان تصور می‏کنید؟ چرا خود را سردرگم و گرفتار پیچ و خم‏های زندگی می‏کنید؟ چرا خود را در بن‏بست تفکرات منفی قرار داده، آیه یأس می‏خوانید؟

رفع بی حوصلگی

همه این سردرگمی‏ها، بن‏بست‏ها، ناامیدی‏ها، خستگی‏های روحی و بالاخره افسردگی‏ها، ناشی از همین منفی‏بافی‏هایی است که شاید از دوران نوجوانی، به صورت ناخودآگاه، به دام آن گرفتار شده‏اید!
اگر روشهای زیر را انجام دهید کسالت دیگر در شما معنا نخواهد داشت. امتحان کردن روش های زیر نه تنها ضرری ندارد بلکه بسیار هم مفید است. پس زمان را از دست ندهید و امتحان کنید.
برای این که به زندگی احساس بهتری ببخشید و حسی جدید داشته باشید باید روش هایی را در زندگی به کار ببندید. این روشها عبارتند از:
– اجتناب از تنهایی؛ بکوشید به جز مواقعی که ضرورت دارد، در تنهایی قرار نگیرید. البته ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که از افرادی که مدام نق می زنند و شاکی هستند یا این که شما را درگیر مشکلات شخصی خود می کنند، حذر کنید. بیشتر وقت خود را با افرادی سپری کنید که به شما از خودتان احساس خوبی بدهند یا این که به طریقی شما را احیا کنند و نیروی تازه ای ببخشند. به عبارتی دیگر با افرادی معاشرت کنید که موج مثبت تولید می کنند
– با افکار منفی خود مقابله کنید؛ یعنی هر وقت این افکار به شما هجوم آوردند، به هر صورت ممکن، خود را از چنبره آنها نجات دهید؛ برای مثال، خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که امکان انجام آن برای شما هست، مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد.
– به جنبه‏های مثبت خود فکر کنید و بکوشید آنها را در برگه‏ای به صورت فهرست‌وار بنویسید.
– به جای این که به کمبودها، عیب‏ها و ناکامی‏های خود بیندیشید، به موفقیت‏ها و آن امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند هستید، فکر کنید . به عبارت دیگر، امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پُر است و بخشی خالی؛ به آن بخش پُر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه نیمه خالی را نخورید. فرصت‏های زندگی را مغتنم بشمارید و از آن چه در آینده پیش خواهد آمد، نگران نباشید.
– با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، متدین و در عین حال مثبت‏نگر، معاشرت کنید و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می‏شوید از زندگی شکایت می‏کنند، دوری گزینید.
– ورزش را جزء ضروری‏ترین فعالیت‏های خود قرار داده، روزی حداقل نیم تا یک ساعت ورزش کنید.
رهایی
– هر چه می‏توانید قرآن بخوانید و از دعاهای اهل‏بیت‏علیهم السلام، بهره بگیرید؛ البته سعی کنید قرآن را با تأنی و توجه به معنا تلاوت کنید.
– از بیکاری و بی‏برنامگی بپرهیزید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید.
– برای برنامه‏ریزی اوقات شبانه‏روزی، حتماً با یک مشاور گفت ‌و گو کنید یا از دوستان موفق خود کمک بگیرید.
– به تغذیه خود – به ویژه صبحانه – اهمیت بدهید و هیچ‏گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصیل یا مطالعه نشوید.
– هر وقت احساس دلتنگی می‏کنید، حدود ده دقیقه دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان، شنا کنید.
– به مسائل معنوی – به ویژه نماز اول وقت – اهمیت فوق‏العاده بدهید.
– با توسل به اهل‏بیت‏ علیهم السلام از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید.
اگر از جمله افرادی هستید که دچار مشکل بزرگ کسالت شده‌اید و دائما احساس بیهودگی می‌کنید سریعا برای درمان خود اقدام نمایید، اما این بار نیازی نیست که به پزشک و مشاور مراجعه کنید چرا که با رعایت همین اصول ساده و در دسترس می‌توان بر این معضل فردی و اجتماعی غلبه نمود.

به دلیل سن کم بدون اطلاع من همه خواستگارام رو خانواده رد میکردن

من یه دختر ۱۸ساله هستم که از سن ۱۳/۱۴سالگی خواستگارداشتم ولی به دلیل سن کم بدون اطلاع منهمه رو خانواده رد میکردن
توی تبریزه به دنیا اومدم ولی تهران بزرگ شدم
امسال کنکورداشتم و قبول نشدم و قصد دارم دوباره کنکور بدم چون درس خوندن رو خیلی دوست دارم
و اصلا به ازدواج کردن فکرنمیکردم حالا چند وقتی هست که یه خواستگاردارم که از تبریزه و ازنظر خانوادگی و سطح مالی و فکری موردتایید خانواده ام هستن و خودمم حس میکنم ادم با شخصیتی هست و مشکلی با ادامه تحصیلاتم ندارن
ولی من چون اصلا امادگی ازدواج و شروع زندگی مشترک رونداشتم شوکه شدم
سنشون ۱۰سال ازم بیشتره و
تنها دو جلسه باهم حضوری صحبت کردیم به دلیل اینکه ما تهرانیم و اونا تبریزن بقیه اش تلفنی یا پیام تلگرام بوده و از لحاظ فکری میشه گفت تاحدود زیادی بهم نزدیکیم اما اصلا درست و حسابی رفتاراشو ندیدم
فقط اینکه من فارسی حرف میزنم و ایشون ترکی ولی کاملا حرف هم رومیفهمیم و ارتباط راحت برقرارمیکنیم
و اینکه اگر جوابم مثبت باشه باید از تهران ک خانوادم هستن برم تبریز زندگی کنم
و اینکه مشکل دیگه ای ک هست من ظاهر و صدای همسر ایندم رو چیزه دیگه ای تصورمیکردمولی ایشون چیزه دیگه ای هستن
دوستداشتم بلند و هیکلی باشن ولی ایشون هم هیکل من شایدم یکم لاغرتر و قدشون فقط چندسانت ازم بلندتره و اینکه صداشون دوست داشتم کلفت باشه ولی معمولیه
و این ک من دیشب فهمیدم پدر ایشون اعتیاد دارن ینی خودشون بهم گفتن وگفتم چرا زودتر نگفتید گفت میخواستم اول منو بشناسید شخصیتمو بعد بهتون بگم
وقتی با خانوادم درمیون گذاشتم گفتن ک اوناهام میدونستن این قضیه رو ولی پسره کلا با پدرش فرق داره و اینکه با تحقیقاتی ک کردن فهمیدن این اقا کلا با پدرش فرق داره وراهش جداست و اینکه من رویام این بوده عاشق شم بعد ازدواج کنم ولی این ازدواج سنتیه
لطفا بگید چیکارکنم راهنمایی نیاز دارم ؟!

پاسخ

با سلام دوست عزیز در مورد اینکه سنتون کم است و هر مسئله دیگر اگر پختگی به عهده گرفتن یک زندگی رو در خودتون می بیندادامه بدهید ازدواج امروزه خیلی دران سن مطرح نیست چون مهم درک و شعور طرفین است .در مورد ادامه تحصیلم بهتر است بدانید همیشه برای درس خوانده وقت دارید و افرادی که ازدواج موفق دازند و همراه مناسبی دارند در درس هم موفق می شوند چون همراهی طرف مقابل و ازدواج که تصمیم بزرگی است بخش بزرگی از دغدغه های را کاهش می دهد.

الیته تاکید می کنم ازدواجی که درست و اصولی باشد همه شرایط سنجیده شود طرف مقابل با ملاک ها و انتظارات معقول شما هم خوانی داشته باشد ..

و حتی بحث دوری و مسافت برای شما مشکلی نداشته باشد و اینکه ابتدا عاشق شوید و ملاک هایی مد نظر داشتید خب اکثرا ذهنیت سازی در مورد همسر اینده دارند که درست نیست چون باعث مقایسه می شود و وقتی خواستگاران با ان شرایط ذهنی هم خوانی ندارند تایید نمی شوند و در نهایت خود فرد با مشکل مواجه می شود .
اگر واقعا فکر می کنید شرایط ایشون رو نمی پذیرید و یا هنوز امادگی در بحث ازدواج و مسئولیت پذیری ندارید بهتر است تصمیم درستی بگیرید و در مورد اعتیاد پدر ایشون گناه پدر به پای فرزند نوشته نخواهد شد و اتفاقا شاید خود ایشون که شاهد سختی های این بیماری بوده است هیچ وقت دچار چنین خطایی نشود و تجربه ارزشمندی باشد در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و موفق باشید مشاوره پیش از ازدواج هم می تواند کمک کننده باشد

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

فقط ی دروغ کوچیک ۱سال پیش ازمن شنید

سلام خسته نباشید…من و یک آقایی قصد ازدواج باهم داریم و خیلی هم همدیگرو دوس داریم اما ایشون فقط ی دروغ کوچیک ۱سال پیش ازمن شنید ک حتی حقیقت رو هم خودم بهش بازگو کردم..اما ایشون قبل ازاین دروغم سختگیر بودن بمن و بااین کارم بدتر شد.نسبت ب همه چیز حساس هست و سریع بی ادبی میکنه…حالا.چیکارکنم ک مثل سابق اروم و خوب بشه؟

پاسخ

دوست عزیز شما امروز با شخصیت ایشون آشنا شدید و میدونید در آینده با چه کسی قراره ازدواج کنید
پس حدود و شرایط ایشون رو خوب درک کنید و از چنین رفتارهایی دوری کنید

رفتار با همسر حساس

اولین روزی که همسرتان را می بینید در مراسم خواستگاری و یا مراسمی که برای آشنایی شما فراهم شده است خیلی دقت کنید و در واقع شش دانگ حواس تان را جمع کنید و اگر تفاوت های اساسی بین خودتان و همسر آینده تان می بینید، همانجا خداحافظی کنید. همه این تفاوت ها بعدها می تواند مثل چماق هر روز بر سر شما بخورد.

دخترها همیشه روحیات حساس تری نسبت به پسرها دارند. زودتر می رنجند و آسیب پذیرتر به نظر می رسند. اما زندگی با دختری که همیشه چیزی برای دلخور شدن پیدا می کند، زود گریه اش می گیرد، زود می رنجد و قهر می کند واقعا کار ساده ای نیست. اگر زره پوشیده اید و می خواهید همسر چنین زنی شوید، باید طرز رفتار با او را یاد بگیرید.آدم های حساس، به همه چیز حساسند. آنها بسیار شکننده به نظر می رسند و حتی اگر رفتار مودبانه و محترمانه ای داشته باشند یا خویشتن دار باشند و دلخوری شان را نشان ندهند، باز هم ممکن است حساسیت آنها باعث دردسر در روابط شود.

وقتی نامزدتان در طول روز چندین بار آزرده می شود و حتی چیزهای کوچک هم ناراحتش می کند؛ وقتی که از انتقاد کردن ناراحت می شود، می توانید حدس بزنید که او یک فرد حساس و زودرنج است.

همسران حساس چطورند؟

خصوصیات افراد خیلی حساس شبیه به افراد درونگرا است. درست مثل افراد درونگرا، این افراد هم نیاز به تنهایی دارند.

آنها گاهی به راحتی از کوره در می روند یا احساساتشان به جوش می آید و گریه شان می گیرد، نسبت به درد سریع واکنش می دهند، از حالات دیگران خیلی زود تاثیر می پذیرند و…

این افراد سیستم عصبی بسیار حساس تری دارند که وضعیتی فیزیولوژیکی و در عین حال روانی است. اصولاً افراد بیش از حد حساس نسبت به محرک های خارجی (صدا، تصویر یا حتی لرزش ها) حساس تر هستند.

جالب است بدانید که سیستم دفاعی بدن آنها به گونه ای است که به هوا، خوراکی ها و برخی مواد حساسیت دارند و در واقع این آلرژی یا حساسیت به همه چیز، یک وضعیت عمومی بدنی برایشان به حساب می آید نه صرفا روحی.
نمی توان گفت بیش از حد حساس بودن بد، خوب، سالم یا ناسالم است.

این هم یک نوع روحیه است. و هرچقدر بیشتر درمورد افراد حساس بدانید، بهتر می توانید با این افراد و موقعیت های دور و برتان کنار بیایید.آنها ویژگی های بسیار مثبتی هم دارند که در دیگران ممکن است وجود نداشته باشد. مثلا دل رحم تر هستند، عاطفی ترند، می توانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند و تمرکز بهتری دارند.

در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند.

شدیدا وظیفه شناس هستند. نیمکره راست مغزشان قوی تر است و این یعنی خلاق تر هستند. آنها می توانند فکر دوستان و اعضای خانواده شان را هم بخوانند.

حتی می توانند شخصیت و خصوصیات افراد غریبه را هم تشخیص دهند.

افرادی که بسیار حساس هستند، تا می توانند از افراد تند و ناملایم دوری می کنند. اگر فردی عصبی و تهاجمی هستید و زود شروع به فریاد زدن می کنید، این را بدانید که نمی توانید در رابطه با افراد حساس به سرانجام خوبی برسید.

البته توصیه ما به شما این نیست که به طور کامل انتقاد کردن را کنار بگذارید. گاهی اوقات انتقاد کردن بسیار ضروری است، اما سعی کنید به طور مداوم از او انتقاد نکنید. هر چه از او بیشتر انتقاد کنید، او نیز از شما بیشتر دوری می کند.

افرادی که بسیار حساس هستند، با عواطف و احساسات خود فکر می کنند؛ به خصوص در روابط شان. هر چه در برابر همسر حساس خود رمانتیک تر رفتار کنید، او بیشتر شما را دوست خواهد داشت.

اگر با یک خانم حساس و نازک نارنجی طرفید یا ازدواج کرده اید و قصد دارید همه عمر در کنار او بمانید، باید برای کم کردن تنش ها تلاش کنید. شما قطعا بعد از مدتی می دانید که خط قرمزهای همسرتان کجاست و چه رفتارهایی او را از کوره در می برد، پس با دم شیر بازی نکنید.

بسیاری از غرولندهای خانم های حساس به دلیل ترس از نشنیده شدن اتفاق می افتد. او شما را تهدید می کند و از همان اول با توپ پر سراغ تان می آید تا بهتر شنیده شود.

اگر از همان آغاز به او نشان دهید که حرف هایش را می شنوید و قصد برآورده کردن خواسته های منطقی او را دارید، دیگر دلیلی برای غر زدن باقی نمی ماند.

در صورتی که می بینید خواسته همسرتان قابل اجرا شدن نیست، خودتان را به بی تفاوتی نزنید.

با او در این مورد صحبت کنید و دلایل تان را بگویید. شاید در جریان این بحث ها شما قانع شدید و اگر هم نشدید لااقل دلایل مخالفت تان را با او در میان گذاشته اید و به بی خیالی متهم نمی شوید.

هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه و دائم استرس دارم

من مشکل اصلی م با خودمه
هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه و دائم استرس دارم
بعضی اوقات خوبم ولی بعضی وقتا نه
همش منتظر شنیدن خبر بد هستم
نمیتونم از ته دل خوشحال باشم
همش دارم خودم رو با دیگران مقایسه میکنم و میگم اونا از من بهترن در حالی که یکی از دلالیل همسرم برای ازدواج با من توانایی هایی بود که اون تو وجود من دید
یه مشکل دیگه ای هم که دارم تو لحظه واکنش نشون دادنه
یعنی به محض اینکه ناراحت میشم عکس العمل نشون میدم و این باعث دلخوری و بعضا ایجاد مشکل تو زندگی م شده
الان ۳۰ سالمه ولی نمیدونم چه کاری خوشحالم میکنه و نمیدونم چی از زندگی م میخوام فقط مثل آدم آهنی میرم سرکار و میام و کلاسایی که انگار بهم تکلیف شده رو میرم
ممنون میشم کمکم کنین

رازهای شاد زیستن را بشناسید

در روان‌شناسی شاد زیستن برخلاف بسیاری از مقوله‌های روان‌شناسی به اختلال‌های روانی توجه نمی‌شود بلکه تمرکز بر شادی و لذت از زندگی است اما به راستی چگونه می‌توان با شادی زندگی کرد و از زندگی لذت برد؟ این پرسشی است که روان‌شناسی شاد زیستن به آن این‌گونه پاسخ می‌دهد و در ادامه به برخی از این عوامل اشاره می‌کنیم.

۱- مسئولیت‌پذیری:

مسئولیت‌پذیری باعث افزایش درجه خوشحالی می‌شود. هر چقدر انسان مسئولیت‌پذیرتر باشد به همان اندازه شادتر هم خواهد بود. البته به شرطی که بیشتر از توان خود مسئولیت قبول نکند پس اصلا فکر نکنید با شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت‌هایتان شادتر خواهید بود!

۲- باورهای انسان:

باورهای فرد در شکل‌گیری برداشت های او از اتفاقات اطرافش بسیار تأثیرگذار و مهم است و باعث می شود احساس فرد به سمت مثبت یا منفی گرایش پیدا کند. در نتیجه فردی که همیشه ترشرو و عبوس است به‌طور حتم کمتر شاد خواهد بود و کمتر از زندگی لذت می‌برد در حالی که یک فرد سرزنده و خوش‌خلق، شادی بیشتری را تجربه می‌کند. پس عوض شدن افکارمان می تواند شادی مان را بیشتر کند.

۳- برخورد با دیگران:

شاید گمان کنید نوع برخورد شما با دیگران تنها در روحیه فرد مقابل تاثیر دارد اما اصلا چنین نیست چون نه‌تنها طرف مقابل از نوع برخورد شما تاثیر می‌گیرد بلکه نوع برخورد شما با دیگران در حس شادی خودتان هم موثر خواهد بود. کسانی که با گشاده‌رویی با دیگران تعامل برقرار می‌کنند شادتر خواهند بود.

۴- داشتن دوستان خوب:

به نظر شما داشتن یک دوست خوب بهتر است یا داشتن ثروت بیشتر؟ به اعتقادتان کدام یک می‌تواند شما را شادتر کند؟

جالب است بدانید یک دوست خوب می‌تواند به راحتی جای ثروت اضافه را بگیرد و در شادی شما بیشتر از ثروت اضافه موثر باشد. توجه کنید که ما گفتیم پول و ثروت اضافه! منظور از ثروت اضافه، در واقع مازاد ثروت و درآمد است یعنی درآمد و ثروتی بیشتر از نیاز فرد، وگرنه هیچ‌کس منکر این نیست که زندگی در فقر هم می‌تواند روی کیفیت زندگی تاثیر منفی بگذارد.

تحقیقی که در انگلستان انجام شد، نشان داد هر دوست خوب با ۵۰ پوند انگلیسی برابر است و نداشتن هر دوست خوب می‌تواند چیزی در همین حدود به شادکامی شما ضربه بزند. پس تا می‌توانید قدر دوستان خوبتان را بدانید.

۵- شکرگزاری:

درجه شکرگزار بودن هم یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند باعث احساس شادی در افراد شود. شکرگزار بودن تنها به مفهوم معنوی آن ختم نمی‌شود بلکه وقتی تشکر می‌کنیم در واقع حس رضایتمندی خود را نشان می‌دهیم و از خودمان هم تشکر می‌کنیم.

شکرگزار بودن هم می‌تواند شکرگزاری از پروردگار متعال باشد و هم حتی تشکر ما از فردی دیگر یا حتی خودمان، همه اینها در احساس شادی ما موثر خواهند بود.

اگر بتوانید هر شب یا چند شب در هفته فقط چند دقیقه به اتفاق‌های خوبی که در طول روز یا هفته داشته‌اید فکر کنید و بابت این خوبی‌ها شکرگزار باشید، به‌طور حتم به مرور زمان به انسان شادتری تبدیل خواهید شد.

۶- شریک کردن دیگران در شادمانی‌هایمان:

هنگامی که فردی دیگران را در شادی خود شریک می‌کند، شادی خودش هم بیشتر می‌شود بنابراین اگر می‌خواهید شادی‌تان را بیشتر کنید تا می‌توانید دیگران را در شادی‌تان سهیم کنید و هرگز تنهایی جشن نگیرید و از در میان گذاشتن خوشحالی‌تان با کسانی که دوستشان دارید دریغ نکنید.

۷- تفکر مثبت:

منظور از تفکر مثبت این است که فرد از هر اتفاقی بتواند جنبه خوبش را ببیند و به قول معروف به نیمه پر لیوان توجه کند.

به‌طور مثال وقتی برف می‌بارد ما می‌توانیم از زیبایی‌های برف و زمستان لذت ببریم یا اینکه برعکس مدام غر بزنیم که هوا سرد است، خیس شده‌ایم، کفشمان گلی شده…

به‌طور حتم گزینه اولی باعث می‌شود روز شادتری را تجربه کنیم. حالا انتخاب با شماست؛ ترجیح می‌دهید مثبت‌نگر باشید و از زندگی‌تان لذت ببرید یا برعکس منفی‌نگر باشید. جالب است بدانید نه‌تنها تفکر مثبت می‌تواند باعث شادی بیشتر افراد شود بلکه هر دوی آنها طول عمر را هم افزایش می‌دهند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

با نامزدم یک سره بحث میکنیم

با سلام و خسته نباشید با نامزدم یک سره بحث میکنیم طوریکه ایشان بحث را به خاواده ها کشیده و خانواده ها را هم در گیر بحث خودمان میکند نمیدانم چه طوری با این مشکل کنار بیام

پاسخ

با سلام دوست عزیز شما اکنون نامزد هستید و وارد زندگی مشترک نشدید و به اصلاح خودتون بحث می کنید در شرایطی که طبیعتا می توانستید این دوران براتون دوره ای به یاد ماندنی باشد باید حضورا مراجعه کنید تا قبل از ورود به مشکلات زندگی مسائلی حل شود .

سن شما را نمی دانم ولی برخی موارد شاید به دلیل سن پایین و شاید بلوغ فکری پایین تر در یکی از طرفین و هر دو است چون کشیدن بحث ها به خانواده ها و دخالت انها شرایط را سخت می کند و توان تصمیم گیری از شما گرفته می شود و خب هر فردی به خودش حق می دهد بعدا هم در زندگی شما دخالتی داشته باشد که اصلا این مساله درست نیست .

در هر صورت باید مشخص شود بحث ها سر چه موضوعاتی هستند چقدر قابل اجتناب و گذشت و انعطاف از سوی یکی از طرفین است و چقدر مسائل بر سر اختلافات اصلی و ریشه دار است که خوب تا در این دوران هستید باید برای ادامه تصمیم درستی بگیرید.

گاهی هم واقعا افراد زبان مشترکی ندارند و منظورشان را درست انتقال نمی دهند و برای طرف مقابل سو تفاهم می شود که طبیعتا باید بررسی شود و به مساله رسیدگی شود .امیدوارم با مراجعه به رفع مساله و اتخاذ تصمیم درست کمک شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰

موفق باشید

توی جلسه اول یه دل نه صد دل عاشق من شد اما من متاسفانه از همون اول ظاهرش به دلم ننشست

با سلام. دختری هستم از یک شهر کوچیک که الان تهران به تنهایی مشغول کار هستم.شرایط کاری بدی ندارم و ۲۸ سالمه.خانوادم خیلی مصر هستن ازدواج کنم.الان یه خواستگار دارم از شهر خودمون ولی تهران مشغول به کار هست.توی جلسه اول یه دل نه صد دل عاشق من شد!!!

اما من متاسفانه از همون اول ظاهرش به دلم ننشست. بدلیل اصرارهای خانواده و خود پسره ۲ بار دیگه هم دیدمش اما بازم تغییری ایجاد نشد توی حسم.حتی حرفای عاشقانه میزنه من عصبی میشم.

واقعا نمیدونم چیکار کنم.از طرفی پسره شرایطش خوبه خونه ماشین و کار مشخص داره.اما من ظاهرش به دلم ننشسته الان اینقد خانوادم اصرار میکنن قبول کنم ذله شدم.ممنون میشم بهم مشاوره بدید.

پاسخ

دوست عزیز ببینید بهتره به ایشون فرصت بدید و از طرفی به خودتون بهتره با هم به روانشناس مراعه کنید برای مشاوره پیش از ازدواج و اینکه طبیعتا خیلی مهمه در دید اول ظاهر افراد به دل هم بشینه.

مخصوصا اینکه زیبایی مد نظر نیست منتهی در حدی که دو طرف هم رو بتونند بپذیرند و بخواهند کنار هم زندگی کنند چون اگر ظاهر هم رو نپذیرند ممکنه بعدا در روابط زناشویی هم تاثیر منفی بگذارید.

از طرفی برخی از افراد شخصیت هایی دارند که وقتی فردی از شون دوره براشون جذاب تره ..و مثلا همین مورد شما چون به قول خودتون جلسه اول عاشق شده و بعد ابراز می کنه برای شما پذیرشش سخت شده به هر حال چون در سن ازدواج هم هستید بهتره سریع تصمیم نگیرید.

به هر حال همیشه برای واب منفی دادن وقت هست و اصلا جای استرس وجود ندارد منتهی وقتی دلیل مخکمی داشته باشید که بعدا منر به پشیمانی شما نشود که چرا پاسخ منفی دادید
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید متطقی به مساله نگاه کنید و همه جانب را در نظر بگیرید
خوشبخت و موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چهره مهم است و از اون مهمتر جذابیت جنسی ( ترکیبی از جذابیت ظاهری و تیپ و رفتار و شخصیت ) شریک است.

این جذابیت باید حداقل در حد متوسط باشد و لازم نیست وسواسی شویم.

همیشه بهتر از انتخاب ما و همسر ما در زندگیمان پیدا خواهد شد و دلیل نمیشود خود را به توهم یافتن جذاب ترین و…معطل کنیم.

بهترین انتخاب را هم که بکنید ، بهتری وجود دارد هم از شما هم از همسرتان.

گر چهره کسی به دلتون نمینشیند و تصور در آغوش چنین مردی رفتن موجب هیجان شما نمیشود نه تنها نباید به خودتون این اجحاف را بکنید بلکه حق ایشون هم هست که همسری داشته باشد مطلوب که دوستش داشته باشد.

این نوع مسائل بعدا با ازدواج بهتر نخواهد شد که بدتر میشود.
یکی از راه های محبوب کردن یک شخص اینه که براش وقت بذارید و بهش محبت کنید .

اشتباهی که الان شما دارید می کنید اینه که منتظر نشستید تا اون یه کارهایی بکنه که توی دلش شما جا باز کنه .

همین الان یه چیز بی ارزش و یا حتی زشت رو بردارید . یک هفته مراقبش باشید . تمیزش کنید ، جای خوبی براش در نظر بگیرید ، بوسش کنید ، روش دست بکشید و … !

بهتون قول میدم یک هفته ی دیگه نمی تونید اون رو به راحتی دور بندازید ! چرا ؟ چون احساس تون رو خرجش کردید ، مراقبش بودید ، براش وقت گذاشتید و … .

اونایی که بعد از ازدواج ، عاشق تر میشن به خاطر محبت های طرف مقابل نیست ! اشتباه نکنید . نمیگم بی تاثیره ولی عامل اصلی محبت ها ، توجه ها ، احساس ها و … هستش که نثار طرف مقابل میشه .

خانم میاد میگه که من عاشق شوهرم هستم ولی نمی دونم چرا اون عاشق من نیست ! باید گفت ، شما عاشقش هستید چون بهش محبت می کنید !

اون عاشق شما نیست چون براتون وقت نمیذاره ، مراقب احساس شما نیست . اون هم اگه به شما محبت می کرد ، عاشق شما میشد .

بنابراین برای این که یه یک آدم علاقمند بشید براش وقت بذارید .

منتظر نباشید از اون چیزی به شما برسه !

اونایی که طرفدار فلان بازیگر هستند و خودشون رو به خاطرش هلاک می کنن !

چیزی از اون بازیگر بهشون رسیده ؟! اکثر مواقع حتی اون رو از نزدیک ندیدن ! زیاد مهم نیست که اون بازیگر زیبا باشه یا نباشه ، مهم اینه که چقدر برای اون بازیگر وقت ، انرژی و احساس مصرف شده باشه .

پیشنهاد بنده به شما خانم محترم اینه که وقت بیشتری براش بذارید . به چهره اش نگاه کنید و بگید این شوهرمه ، سالمه ، منو دوست داره ، منم باید دوستش داشته باشم .

از چهره اش فرار نکنید . شما تا حالا به خودتون تلقین کردید که از چهره اش خوشم نمیاد ، انتظار معجزه نداشته باشید که یهویی ! عاشق بشید .

یک هفته به این پیشنهاد عمل کنید مطمئن باشید نظر شما حداقل کمی تغییر خواهد کرد و با ادامه ی اون اوضاع زیر و رو خواهد شد .

به طور خلاصه برای یک هفته :

۱ – وقتی به دیدن تون میاد ، براش چای ببرید ، آب ببرید و …

۲ – روبروش بشینید و به چهره اش زل بزنید و بگید اون منو دوست داره و …

۳ – بهش زنگ بزنید ، پیام بدید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

378 نظرات

  • ساناز , می 2, 2016 @ 10:43 ق.ظ

    سلام من یه خواستگار دارم که نماز و روزه نمیگیره در اصل اعتقادی نداره و من هم نماز نمیخونم ولی اعتقاد دارم و یه خانواده سنتی دارم نمیدونم ازدواج با این فرد خوبه یا نه حتی نمیدونم خانوادم قبول کنن یا نه نمیدونم چکار کنم لطفاً راهنمایم کنید ممنون .

    • راهنما , می 2, 2016 @ 6:31 ب.ظ

      انتخاب همسر بستگی به معیارهای شما داره … شما باید خودتون ببینید چقدر این مسایل برای شما مهم هست که بخوایت براساسش تصمیم گیری کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • سمیه , جولای 20, 2016 @ 2:52 ب.ظ

    با سلام
    من یه فرزند دختر ۳ ساله دارم که خیلی لجباز هست یعنی چیزی را که می خواد تا بهش نرسه کوتاه نمیاد من باید باهاش چطوری برخورد کنم آیا این طبیعی هست در این سن یا نه ؟

    • راهنما , جولای 23, 2016 @ 9:31 ق.ظ

      عوامل لجبازی عبارتند از:

      ۱- الگو های نامناسب ارتباطی پدر و مادر؛ بعنوان مثال وقتی پدر و مادر هنگام حضور فرزندشان ارتباط خوبی نداشته باشند و خواسته های همدیگر را با لجبازی رد کنند کودک کاملا این الگوی ارتباطی را ضبط کرده و ممکن است آن را در زمانهای خاصی اجرا کند و در بعضی مواقع به عنوان یادگیری نهفته سال ها بعد در رفتار کودک این الگو دیده میشود.
      ۲- عدم هماهنگی والدین با همدیگر نسبت به ایجاد ، تغییر و یا حذف یک رفتار از کودک خود باعث سوء استفاده های کودک از این اختلاف خواهد شد.
      ۳- احساس استقلال و اثبات اینکه می تواند قبول کند و یا رد کند در فرزندان پسر این وضعیت زیاد دیده می شود.
      ۴- فشار و امر نهی بسیار زیاد نسبت به رفتارهای و صحبتهای کنجکاوانه کودک که موجب سرخوردگی، کاهش خلاقیت و عدم اعتماد به نفس خواهد بود.

      شما مناسب است باتوجه به سن کودک خود که سه سال بیشتر ندارد و ممکن است به دلیل مخالفت های پیاپی دچار نوعی مخالفت و مقاومت در برابر خواسته های شما شده است سعی کنید مدتی فقط رفتارهای مثبت ایشان را پاداش دهید و واکنش بسیار محبت آمیز نسبت به فرزندتان که احتمالا پسر باشد انجام دهید ولی رفتارهای منفی ایشان را بدون توجه از کنار آن عبور کنید وقتی فرزند شما در مقابل یک سری کارها پاداش گرفت و احساس لذت را تجربه کرد آمار رفتارهای پاداش گرفته بیشتر خواهد شد. از طرفی شما سعی کنید به هیچ وجه در موضوعاتی مانند سلام کردن و یا سایر رفتارهای اخلاقی که در حد سن ایشان نیست خود داری کنید و سعی کنید با پرنگ کردن نقاط مثبت و خوبی های ایشان همچنین پادش دهی و عمل سریع به قول هایی که برای ایجاد رفتار مثبت به ایشان می دهید تا حدی از این وضعیت خلاص خواهید شد. از طرفی با قاطعیت و کوتاه نیامدن در محروم سازی از یک وسیله خوشایند به دلیل رفتار نامطلوب فرزندتان زمینه را برای هماهنگ شدن ایشان با شما نه شمابا ایشان فراهم کنید همچنین در بعضی از مواقع به خواسته ایشان در صورت نداشتن ضرر عمل کنید و به خودشان یادآوری کنید که به حرف شما گوش دادم و در بعضی از مواقع نیز باید از اختلافات آشکار با همسر پیش چشمان فرزندتان جلوگیری کنید و در ایجاد و یا حذف رفتار با هسرتان هماهنگ باشید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • مهدی رحمتی , جولای 25, 2016 @ 5:38 ب.ظ

    با سلام و ادب و خسته نباشید
    دخترم ۸ ساله کلاس دوم ابتدایی .
    دخترم موقع خواندن و گوش دادن توجه نمی کند
    وقتی سوال می کنیم خودش را بخواب می زند
    سر کلاس به محیط کلاس توجه نمی کند
    درسها…متوجه نمی شود
    راهنمایی کنید لطفا
    با تشکر

    • راهنما , جولای 26, 2016 @ 10:47 ق.ظ

      بسیاری از والدین نگران وضعیت تمرکز کودکشان هستند. همه روزه خانواده های زیادی برای این موضوع نزد پزشک متخصص رفته و راه درمانی برای آن می خواهند. در این مطلب در مورد درمان عدم تمرکز کودک بیشتر صحبت می کنیم.
      آتش بدون دود است، از دیوار راست بالا می رود، معلمش می گوید سر کلاس حواسش جمع نیست و خودتان هم در خانه دیده اید که هوش و حواسش ، مثل بچه خرگوشی این طرف و آن طرف می پرد، شما کلافه شده اید، نمی دانید چه کنید که مثل بچه های خوب توی فیلم ها، یک گوشه بنشیند و درس بخواند و سرش را از روی کتاب برندارد.

      به جای روانشناس یا روانپزشک، یکراست می روید سراغ اینترنت و پی مرض فرزندتان می گردید و دست آخر نتیجه می گیرید که او « بیش فعال » است اما داروخانه به شما داروی بیش فعالی نمی دهد مگر آن که فرزندتان را به یک روانپزشک نشان دهید. در مطب به دکتر التماس می کنید به فرزندتان دارویی برای کنترل بیش فعالی بدهد و او دائماً تکرار می کند « باور کنید این بچه بیمار نیست اما شما با این داروها بیمارش می کنید!»

      این جمله را بارها و بارها دکتر فاطمه منفرد پویا، روانشناس و استاد دانشگاه هم در طول گفتگویش تکرار می کند و از والدین می خواهد به بچه هایی که نمی توانند تمرکز کنند، برچسب «بیش فعالی» نزنند و در عوض سعی کنند عللی را که باعث متمرکز نشدن کودک بر کارهایش می شود کشف کنند. او اعتقاد دارد اگر بی حواسی فرزندتان جدی است، باید حتما به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.

      این روزها خیلی از والدین گلایه می کنند که فرزندان شان، بخصوص برای درس خواندن، تمرکز کافی ندارند و برخی والدین نگرانند که شاید علت متمرکز نشدن کودکشان بیش فعالی باشد.

      هر کم حواسی یا شیطنت یا کم تمرکزی ، بیش فعالی نیست. عوامل گوناگونی ممکن است بر توانایی کودکان در تمرکز کردن اثر بگذارد. گاهی کودک مشکلات جسمانی مانند تیروئید یا کم خونی دارد که باعث می شود نتواند متمرکز شود گاهی هم محیط زندگی کودک مناسب نیست برای مثال خانواده های متشنج و با درگیری زیاد، کودکانی کم حواس پرورش می دهند.

      شاید برای تان عجیب باشد اما خانواده هایی که بیش از اندازه بر رفتار فرزندان نظارت می کنند هم باعث ناتوانی کودک در تمرکز کردن می شوند. البته من حدی از نظارت والدین بر کودک را مجاز می دانم اما وقتی کار به جایی می رسد که پدر و مادر حتی در بازی بچه دخالت می کنند، بیش از اندازه « باید» به زندگی کودک تزریق می کنند، دائما برایش قانون وضع می کنند و راهنمایی اش می کنند، من نتیجه می گیرم که آنها نظارت بر کودک را از حد گذرانده اند.

      چرا نظارت بیش از اندازه خانواده بر کودکف بر تمرکز او اثر می گذارد؟

      انتظارات والدین از کودک در این نوع خانواده هاف بالا و غیرواقع بینانه است و او نمی تواند این انتظارات را برآورده کند، در نتیجه مضطرب می شود و ااین اضطراب، قدرت تمرکزس می گیرد و حواسش را پرت می کند.

      تفاوت کودک بیش فعال با کودک کم تمرکز چیست؟

      کودک بیش فعال علایم واضحی برای روانشناس و روانپزشک دارد. چنین کودکی علاوه بر توجه نکردن به محیط اطراف، گیج، خشمگین و پرخاشگر است و نمی تواند هیچ کاری را کامل کند و تنبیه می شود و این تنبیه ها بر خشم و پرخاشگری اش می افزاید. کودک بیش فعال همچنین پرسش های نا به جای زیادی مطرح می کند و بسیاری از کارهایش تکراری است.

      متاسفانه اصطلاح بیش فعالی میان خانواده ها مد شده است و آنها به محض این که می بینند کودک شان شیطنت می کند یا حواس پرت است موضوع را به بیش فعالی نسبت می دهند و اصرار می دهند که برای فرزندشان دارو بگیرند در حالی که این داروها کودکان سالم را بیمار می کند برای مثال کودکان ۴ ۵ ساله کمتر می توانند بنشینند یا راه بروند و ترجیح می دهند دائما جست و خیز کنند و اگر این بالا و پایین پریدن ها که به خیال پدر و مادر شلوغ کاریست اتفاق نیفتد، مغز کودک، کامل نمی شود.

      به همین علت است که ما معمولا در مهدکودک ها از مربی ها می خواهیم کودکان بی تحرک و بیش از اندازه آرام را معرفی کنند و از دیدگاه ما امکان دارد این نوع کودکان سالم نباشند. بنابر این اگر فرزندی دارید که تمرکز ندارد اولین احتمال تان نباید بیش فعالی باشد.

      چرا معمولا نا توانی بچه ها در تمرکز درکلاس درس آشکار می شود؟

      در گام اول باز هم باید خانواده را بررسی کنیم. بسیاری از کودکانی که در خانواده مشکل دارند توانایی تمرکز سر کلاس درس را ندارند و خودشان را به کارهای دیگری مشغول می کنند. در گام دوم ، باید شرایط کلاس درس را بسنجیم. گاهی کودک نمی تواند ارتباط مفیدی با آموزگارش برقرار کند. در نتیجه کلاس و آنچه آموزگار می گوید برایش جذابیتی ندارد. گاهی محیط کلاس باعث حواس پرتی دانش آموزان می شود حتی ممکن است عواملی مانند سرما، گرما، رنگ دیوارها ، محل نشستن و حتی نوع لباس و کفش کودک بر تمرکزش اثر بگذارد.

      به این نکته هم باید توجه داشته باشید که کودکان، مانند بزرگسالان مدت زمان معینی برای درک مطلب دارند و پس از آن باید مدت کوتاهی استراحت ذهنی داشته باشند و سپس بار دیگر یادگیری را آغاز کنند.

      به نظر می آید میزان ساعات خواب و تماشای تلویزیون هم بر توانایی تمرکز کودکان اثر دارد. این طور نیست؟

      در خانواده هایی که نظمی در خواب و خوراک وجود ندارد یعنی خانواده زمان مشخصی برای خوابیدن و خوردن وعده های غذایی ندارند، بویژه در خانواده هایی که زمان خوردن شام به نیمه شب می رسد، کودکان خواب مفید کمتری دارند و بیشتر با مشکل تمرکز رو به رو هستند. متوسط خواب کودک باید حدود ۸ ساعت باشد و کودکانی که کمتر از این میزان می خوابند در طول روز نمی توانند مانند همسن و سال های شان به مطالب دقت کنند.

      من با تماشای تلویزیون هم مخالف نیستم اما باید میزان ساعات تماشای تلویزیون برای کودکان مشخص و محدود باشد. عوض شدن دائمی تصاویر مقابل چشم کودک، در طول ساعت های متمادی ، آنها را کم حواس می کند.

      اگر کودک مایل نباشد از ساعت خواب یا میزان ساعات تلویزیون تماشا کردن که ما برایش تعیین کرده ایم تبعیت کند، می توانیم از روش های تنبیهی برای وادار کردنش استفاده کنیم؟

      روش های تنبیهی بویژه تنبیه فیزیکی برای کودکان مفید نیست. اجازه بدهید یک پدیده جالب علمی را برای تان شرح بدهم که احتمال دارد تا کنون نشنیده باشید. تنبیه بدنی باعث ترشح هورمون هایی در بدن می شود که حس لذت را در فرد افزایش می دهد و به همین علت کودک پس از مدتی از کتک خوردن لذت می برد. در تنبیه کلامی هم موضوع پس از مدتی برای کودک کهنه می شود و دیگر نسبت به آن واکنشی ندارد.

      بنابر این با کودکی که دایما از قوانین مربوط به ساعات تعین شده خواب و تلویزیون نگاه کردن سرپیچی می کند چگونه باید برخورد کنیم؟

      سیستم خانواده باید از اساس مرتب شود یعنی اگر قانونی وضع می شود همه اعضای خانواده به ظاهر هم که شده باید از آن تبعیت کنید. برای نمونه ما از فرزندمان می خواهیم که راس ساعت ۱۰ شب بخوابد باید شرایط خواب او را فراهم کنیم یعنی حتی اگر مشغول تماشای تلویزیون هستیم مدتی آن را خاموش کنیم و محیطی امن و ساکت برای کودک بوجود بیاوریم که به خوابیدن ترغیب شود یا اگر زمان تلویزیون تماشا کردنش تمام شده اما از این که ما هم مشغول تماشای برنامه ای هستیم سوء استفاده می کند و می خواهد به تماشای تلویزیون ادامه دهد باید برای مدتی تلویزیون را خاموش کنیم و از او بخواهیم به برنامه های دیگرش برسد.

      استفاده از سیستم تشویق هم برای اصلاح رفتاری کودکان بسیار موثر است. تشویق نباید صرفا مادی باشد چون پس از مدتی ارزشش را از دست می دهد اما تشویق های کلامی بر کودکان اثر مثبتی دارد. علاوه برا این می توانید کوپن هایی درست کنید و در ازای کارهای خوب مانند تمرکز سر کلاس یا گرفتن نمره خوب به او کوپن بدهید و وقتی به رقمی مشخص رسید، به او جایزه مادی در حد وسع و توانایی خانواده بدهید مثلا او را به سینما یا پارک ببرید.

      نکته دیگر این است که اگر بچه های کم تمرکز، بازیگوشی و شیطنت می کنند و نمی خواهند از برنامه های ما تبعیت کنند به آنها بگوییم که رفتار شان را دوست نداریم و به هیچ وجه نگوییم که به علت قانون شکنی شان، خودشان را دیگر دوست نداریم.

      از سوی دیگر باید بدانیم که برنامه ریزی خوب، نباید خشک و انعطاف ناپذیر باشد. از بچه ها در طراحی برنامه های شان کمک بخواهید برای مثال به کودک بگویید تو مایلی از چه ساعتی تا چه ساعتی درس بخوانی یا چه ساعتی بیشتر دوست داری تلویزیون تماشا کنی ؟ برنامه ریزی خوب نسبت به شرایط خاص تغییر پذیر و در حد توانایی های کودک است.

      بازی های رایانه ای هم ممکن است بر تمرکز بچه ها اثر بگذارد؟

      اگر این بازی ها در زمان محدود و با برنامه ریزی باشد اشکالی ندارد اما مشکل زمانی پیش می آید که کودک، زمان بسیار طولانی را صرف بازی رایانه ای می کند یا بازی برای سنی بالاتر از سن او طراحی شده است.

      ناتوانی در تمرکز کردن چه ربطی به هوش دارد؟

      هم یک کودک باهوش و هم یک کودک کم هوش می توانند کم حواس باشند پس نمی شود گفت ارتباط معنی داری میان شان وجود دارد.

      گاهی به نظر می آید بچه هایی که تمرکز ندارند ، انرژی زیاد تخلیه نشده ای دارند که در زمان انجام کارهایی مهم آنها را وا می دارد شیطنت کنند.

      همینطور است. در برخی موارد علت نامتمرکز بودن کودکان تخلیه نشدن انرژی آنهاست. بچه ها حتما باید بازی کنند. چون بازی هم انرژی شان را تخلیه می کند و هم باعث تکامل مغزشان می شود .

      ثبت نام کودک در کلاس ورزشی هم به تخلیه انرژی کمک می کند ؟

      اگر کلاس ورزشی به شکل آموزش اجباری در بیاید و کودک صرفا به کلاس برود تا فنون و قوانینی را یاد بگیرد پاسخ تان منفی است و تاثیری در تخلیه انرژی اش ندارد. کودک باید به محیطی برود که آزادانه بتواند جست و خیز و شیطنت کند. من رفتن به پارک و بازی های گروهی با کودکان دیگر را پیشنهاد می کنم.

      چه زمانی والدین باید به نتیجه برسند که لازم است روانشناس یا روانپزشکی توانایی کودک آنها را در تمرکز کردن بسنجد ؟

      وقتی نمرات کودک در مدرسه پایین باشد یا ناگهان افت کند باید شک کنید که شاید نمی تواند متمرکز باشد.

      ناتوانی در تمرکز کردن فقط مختص بچه هاست یا نوجوان ها هم ممکن است دچار چنین مشکلی شوند ؟

      بله . به طور کلی وقتی فشار اضطراب بر فرد زیاد می شود او در تمرکز کردن دچار مشکل می شود و این به سن بستگی زیادی ندارد برای مثال در نوجوان های دبیرستانی ، بویژه در دوره پیش دانشگاهی ، گاهی اضطراب کنکور باعث می شود بچه ها نتوانند درس بخوانند و دایما به حجم نخوانده های شان فکر کنند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • صدف , آگوست 13, 2016 @ 1:46 ق.ظ

    سلام دختری هستم ۲۱ساله دو ساله نامزد کردم با همسرم هیچ مشکل خاصی ندارم تنها مشکلم اینه ایشون خیلی احساساتی هستن و من خیلی خشک.هرچند تلاش میکنم ولی باز انگارنمیشه اون احساساتی که ازمن انتظار داردو برآورده کنم میترسم از من سرد بشه و این خشک بودن من کار دستم بده.و بدتر اینکه به خانوادم بشدت وابستم اگر مشکلی داشته باشن ومن ناراحت باشم سریع همسرم متوجه میشه و ناراحت میشه.چکار کنم که مشکلات من انقدر روی اون تاثیر نزاره؟ممنون میشم کمکم کنین

    • راهنما , آگوست 14, 2016 @ 11:22 ق.ظ

      خب دلیلی نداره شما مثل هم باشید که اگر اینطوری بود جذب هم نمیشدید
      همین تفاوت هاست که شمارو به هم جذب کرد و باعث ازدواج شما شد پس درک همین تفاوت هاست که تفاهم نام داره
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • بهنام , آگوست 16, 2016 @ 7:19 ق.ظ

    با سلام
    من و همسرم حدود ۱۰ ساله که ازدواج کردیم و یه دختر ۴ ساله داریم. ۹ سال اول یا مشکلی بینمون نبود یا خانومم مشکلی رو که با من داشت عنوان نمیکرد. یک ساله که زندگیمون به هم ریخته شده. اول مشکل میگفت از اول دوستم نداشته و به علت فرار از محدودیتهای پدرش با من ازدواج کرده.بعد گفلحطه ای نباشه تو رو ول میکنم. کم کم نسبت به من سرد شده. بعد گفت چون من خیلی احساساتی هستم ازم بدش اومده. الان میگه چون پشت پدرم قایم شدی ازت بدم میاد و اگه پدرش لحظه ای نباشه با من زندگی نمیکنه. هر جا میشینه میگه من از شوهرم بدی ندیدم. و مطمذنه که هیچ وقت بهش خیانت نمیکنم. میگه من بهش وابسته هستم و دوستش ندارم که خودم اینور فکر نمی کنم. میگه یه بار کنو بنداز بیرون و بزار بفهمم که واقعا دوستت دارم یا نه تا اگه دوستت داشتم خودم برگردم. تو این یک سال خیلی مخفی کاری کرده از من. خودش رو آدمی قوی و منو آدمی ضعیف میدونه. نمیدونه این ضعفی که در قبالش از خودم نشون میدم به خاطر اینه که دوستش دارم و نمیخوام زندگیمون از هم بپاشه. نمیدونم باید چی کار کنم. رفتیم مشاوره و اون خانوم دکتر گفت که خانومم خیلی سخت داره مبارزه میکنه که زندگیمون درست نشه. یه جوری کمکم کنید. نه به خاطر من فقط به خاطر این دختر ۴ ساله مظلومی که هم مادرش خیلی دوستش داره و هم من

    • راهنما , آگوست 16, 2016 @ 2:22 ب.ظ

      شما مشاوره انجام دادید و بهتر از هر کسی میدونید نتیجه این زندگی به کجا ختم خواهد شد
      پس در وهله نخست با همسرتون صحبت کنید و بدونید واقعا” چه هدفی در زندگی داره و بهش فرصت فکر کردن بدید یا باید گذشت کنید و ادامه بدید و یا باید تصمیم سختی رو در زندگی بگیرید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      • بهنام , آگوست 17, 2016 @ 8:27 ق.ظ

        با سلام مجدد
        من همسرم رو دوست دارم و قصد زندگی باهاش رو دارم. ولی او میگه مطمئن نیست دوستم داشته باشه. میگه چون من احساساتی هستم از من بدش اومده. میگه یه بار روبروی من محکم باش تا بتونم بهت تکیه کنم. میگه تو دلش مونده که من یک بار از خونه بندازمش بیرون تا اون ازم خواهش کنه تا ببخشمش و اجازه بدم برگرده سر خونه و زندگیش.
        اگه نیاز به مشاوره هست، لطفا یه مشاور خوب بهم معرفی کنید. مشاور قبلی که بعد از ۲۰ یا ۳۰ جلسه همش میگفت دارم جو متشنج رو آروم میکنم تا مشاوره رو شروع کنم. همسرم میگه یه مشاور مرد باشه بهتره

        • راهنما , آگوست 17, 2016 @ 11:22 ب.ظ

          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          دفتر قیطریه:
          ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • rezvaneh , آگوست 25, 2016 @ 12:39 ق.ظ

    سلام،من وهمسرم تقریبا ۵ساله که ازواج کردیم ادم معتقدى بود ولى تا چند هفته پیش که واسه اولین بار مشروب خورد من تا چند روز اعتراضمو با قهر نشون دادم بهم قول داد ولى باز این کارو کرد حالا به جایى رسیدم که کم کم ازش زده شدم بهش اعتماد ندارم بهش میگم میزارم میرم باهام لج میکنه میگه برو الکى تهدیدم نکن من باید چیکار کنم؟

    • راهنما , آگوست 25, 2016 @ 5:37 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مهدی , سپتامبر 8, 2016 @ 1:49 ب.ظ

    سلام
    من و همسرم پسری ۱۲ ساله داریم ۲-۳ماهه پسرم از دوستاش حرفهای رکیک و زشت یاد گرفته و بعضا تو خونه وقتی من نیستم و بدون اینکه درست معنیشونا بدونه بکار می بره در حالی که ما اصلا اهل این رفتارها نیستیم.خانمم برای اینکه حساسش نکنه به روی خودش نمیاره و نشنیده میگیره ولی پسرم هنوز بکار بردن این حرفها رو ادامه میده.می خواستم راهنمایی کنید من و خانمم باید چه رفتاری داشته باشیم تا پسرم این حرفهارو ترک کنه.

    • راهنما , سپتامبر 10, 2016 @ 1:37 ب.ظ

      «ما توی خونه اصلا فحش نمی‌دیم، نمی‌دونم بچه این حرفا رو از کجا یاد گرفته…»
      «مدام حرف‌های زشت می‌زنه، هر کاری هم می‌کنیم دست بردار نیست…»، «از مدرسه خبر دادن که به همکلاسی‌هایش فحش می‌ده، مانده‌ایم که چی کار کنیم…» نارضایتی والدین درخصوص استفاده فرزندشان از الفاظ رکیک معمولا با جملاتی شبیه نمونه‌های بالا بیان می‌شود. آنها از یک طرف دلیل فحش دادن کودک‌شان را نمی‌دانند و از طرف دیگر نسبت به شیوه‌های جلوگیری از کاربرد این قبیل الفاظ بی‌اطلاع هستند.

      تنبیه، عصبانیت و قهر ابزارهایی است که در چنین مواقعی پدر و مادرها به آن دست می‌یازند اما باید توجه داشت که برای پیدا کردن راه حل مشکل، پیش از هر چیز شناسایی دلایل وقوع آن ضروری است.

      آیا می‌دانید کارهای شما، حرف‌های‌تان یا بیان نظر مثبت‌تان در مورد یک عمل یا رفتار، از نظر بچه‌ها دارای اهمیت بسیاری است. اگر نمی‌دانید، پس در تربیت فرزندتان با مشکل مواجه خواهید شد. مجسم کنید موقع خوردن غذا با همسرتان شوخی کرده و آب ته لیوان را به طرفش پاشیده‌اید، اگر کودک‌تان سر میز نشسته باشد، از رفتار شما فقط یک نتیجه خواهد گرفت: «من هم باید آب بپاشم چون این کار، پدر و مادرم را خوشحال می‌کند». اما وقتی او آب لیوان را روی‌تان خالی کند، با واکنش عصبی شما روبه‌رو خواهد شد! کودک از درک علت این عصبانیت عاجز است.

      عین آنچه ذکر شد در مورد کلمه‌ها هم صدق می‌کند. شما فرد بزرگسالی هستید یا حق دارید موقع خشم برخی الفاظ زشت را به کار ببرید، اما تکرار همین تعابیر از طرف کودکی که آنها را از شما شنیده، رویدادی منفی قلمداد می‌شود. به یاد داشته باشید بچه‌ها مثل آیینه یا هر وسیله بازتاب ‌دهنده دیگری عمل می‌کنند.

      بسیار خب! حق با شماست! شما شخص دقیقی هستید و هیچ حرف رکیکی به کار نبرده‌اید. روزی فرزندتان از کلمه‌ای استفاده می‌کند که در ردیف فحش‌ها قرار دارد. پیش از هر چیز باید به این نکته توجه کنید که آیا کودک‌تان معنی این واژه را می‌دانسته یا نه. به احتمال زیاد او به معنای آنچه گفته واقف نیست. ممکن است خیلی ساده آن را در تلویزیون، حین تماشای فیلم و سریال یا از یک ترانه شنیده باشد.

      حتی ممکن است درک کرده باشد که آن کلمه لفظی است که موقع عصبانیت به کار می‌رود اما معنی‌اش را نداند. شاید اگر شما با فرض اطلاع او از معنای واژه مورد بحث، واکنشی تند و عصبی نشان دهید، یا او را به خاطر این رفتار خجالت‌زده کنید، دیگر این تعبیر را در مقابل شما تکرار نکند اما دلیل نامناسب بودن کاربرد آن واژه برای او نامشخص خواهد ماند. در چنان شرایطی احتمال دارد وی در غیاب والدین باز هم به استفاده از آن کلمه مبادرت ورزد؛ پس بهتر است به فرزندان‌مان بیاموزیم که به جای نشان دادن عصبانیت یا نارضایتی‌شان با الفاظ رکیک، احساسات‌شان را به شیوه‌هایی دیگر بروز داده یا منتقل سازند.

      کلمه‌هایی که برای بیان خشم و نارضایتی خود به کار برده یا با هدف تحقیر طرف مقابل بر زبان جاری می‌سازیم، عصبانیت مخاطب را نیز به همراه می‌آورد. موقع خشم معمولا از نفرین هم استفاده می‌شود و نفرین‌ها به طور عام آرزوهایی هستند که بر تضرر طرف مقابل دلالت دارند. کاربرد نفرین چنان بین بزرگ‌ترها رایج است که نمی‌توان تکرار آنها توسط کودکان را اتفاقی غریب دانست.

      آخرین گونه فحش‌ها، واژه‌هایی هستند که شخصیت طرف مقابل را نشانه می‌رود. این الفاظ به طور عام یا به نقصان هوش و درک و نقصان دیگر توانایی‌ها یا اندام مخاطب دلالت دارند یا در قالب استفاده از اسامی حیوانات بیان می‌شوند. بزرگسالانی که مدعی هستند از فحش استفاده نمی‌کنند هم گاه به صورت مرتب از گروه اخیر فحش‌ها بهره می‌برند. بیشتر فحش‌هایی که پدر و مادرها حین عصبانیت خطاب به فرزندشان می‌گویند و در صورت کاربرد آن تعابیر از طرف کودک به شدت ناراحت می‌شوند در گروه مذکور قرار می‌گیرد.

      گاه ممکن است با نمونه‌های دیگری روبه‌رو شویم؛ مثلا شاید کودکی که از توجه کافی اطرافیان برخوردار نبوده، بخواهد با برخی رفتارهای منفی توجه بزرگ‌ترها را به سوی خوب جلب کند. حتی ممکن است این قبیل رفتارها با هدف ایجاد شوک در اطرافیان صورت گرفته باشد. البته بیشتر فحش‌ها از طرف کودکان و نوجوانان با هدف اثبات بزرگ‌تر‌شدن، نشان دادن ورود به دنیای بزرگسالان و یادآوری استقلال بیان می‌شود زیرا آنان پیش‌تر از بزرگ‌ترها آموخته‌اند که کاربرد فحش یکی از ویژگی‌های دنیای بزرگسالان به حساب می‌آید.

      انطباق با جمع دوستان و جلب موافقت آنها نسبت به حضور در آن حلقه نیز می‌تواند جزو دلایل استفاده از فحش باشد. در هر حال الفاظ رکیک یا نامناسب، معمولا هنگام خشم و مواقع مختل‌شدن روند عادی امور یا موقع برخورد با یک شرایط ناخوشایند مورد استفاده قرار می‌گیرند. در واقع کودکان در بخشی از دوره کودکی و نیز نوجوانان از ممنوعیت کاربرد آن تعابیر مطلع هستند اما از بر زبان جاری شدن‌شان ممانعتی به عمل نمی‌آورند. اگر از ابتدا به آنها یاد داده می‌شد که چطور احساسات خود را در چنان مواقعی بدون استفاده از فحش بیان کنند، دیگر نباید – به دلیلی که ذکر آن گذشت- از فحش استفاده نمی‌کردند.

      بیان فحش توسط کودکان اتفاق خوبی نیست و پدر و مادرها بایستی نسبت به تغییر دادن اینگونه رفتار در فرزندشان همت کنند. نخستین گام برای انجام این کار هم می‌تواند حذف فحش از گفت‌وگوی روزمره خودشان باشد. بچه‌ها از محیط منزل، از کوچه و مدرسه تاثیر می‌پذیرند. الفاظ نامناسب رد و بدل شده در فیلم‌ها و سریال‌ها یا الفاظ ناشایست و تحقیرآمیز در سخنان شخصیت‌های سیاسی خطاب به گروه‌های دیگر که از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود، رفتار و گفتار کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

      کمدین‌هایی هم هستند که برای خنداندن مخاطبان‌شان به راحتی دست به دامان فحش‌ها می‌شوند. البته در سنت‌های ما گاه بزرگ‌ترها از روی محبت نسبت به کودک یا با هدف شیرین‌کاری و خنداندن، او را با فحش مورد خطاب قرار می‌دهند. با توجه به مواردی که گفته شد حذف فحش از دایره واژگان کودکان راه به جایی نخواهد برد و در این میان والدینی موفق‌تر هستند که نسبت به شیوه‌های درست رفتاری و تربیتی اطلاعات بیشتری داشته باشند.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • Hamed , سپتامبر 12, 2016 @ 10:46 ق.ظ

    پسری هستم۲۳ساله دانشجو ساکن مشهد.درسفری به رشت شیفته دختری شدم وقصد ازدواج با ایشان رادارم .باتوجه به اینکه هیچ شناختی از دختر وخانواده اش ندارم .درخوست مشاوره دارم لطفا اینجانب دا راهنمایی فرمایید

    • راهنما , سپتامبر 13, 2016 @ 12:28 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • رها , اکتبر 1, 2016 @ 11:56 ق.ظ

    سلام و خسته نباشید من پسری رو دوست دارم که ۱۰ سال از خودم بزرگتره در واقع دوست برادرم هستش که ۴ سالی ازش خبری نداشتیم که تازگی ها به برادرم زنگ زده بود بعد از این همه سال احوالپرسی و ازدواج حرف زده که گفته میخوام ازدواج کنم ولی حرفی از من نزده و به برادرم گفته یه روز ببینمت ولی همش در حال خوش گذرونی الان نزدیک ۲۰ روزه گذشته ولی خبری ازش نیست یعنی به برادرم هم زنگ نزده که بره بیرون برادرم به اسرار من بهش اس داد که بریم بیرون که مسافرت بود گفت زنگ میزنم هماهنگ میکنم ولی ۲۰ روز هست گذشته ولی تماس نداشته من چکار کنم دوستش دارم برادرم هم میدونه لطفا راهنمایم کنید ممنون .

    • راهنما , اکتبر 1, 2016 @ 12:16 ب.ظ

      بهترین توصیه به شما اینه که در هیچ امری پیشگویی نکنید
      هر چند با شرایطی که شما گفتید بعید به نظر میرسه چنین فردی زیر بار منسئولیت ازدواج بره
      بهتره از این توهم و خیالات بیرون بیایت و واقع بین باشید
      مگر در تصمیم قاطع باشید و اون موقع باید از فردی قابل اعتماد در خانواده در این مورد برای وساطت استفاده کنید

  • هستی , اکتبر 1, 2016 @ 3:34 ب.ظ

    با سلام و خسته نباشید
    من دختری ۲۸ ساله مجرد هستم که چند سال پیش رابطه داشتم یعنی فریب خوردم چند تا دکتر رفتم که یکی از دکترها وقتی معاینم کرد گفت پرده ارتجاعی هست و میتونم بهت برگه بدم و من الان دوست دارم ازدواج کنم ولی منتها یه دکتر زنان که نزدیک محلمون هست و خواهر و زن داداشم همه پیش اون میرن کاره منو سخت کرده مامانم چند بار گفته که وقتی منم عقد کردم برم پیش این دکتر محلمون ولی من نمیخوام برم میخوام برم پیش این دکتری که برگه بهم میده چکار کنم خیلی استرس دارم و خانوادم هم سنتی هستن چکار کنم که قانع بشن و بتونم برم پیش دکتر خودم یا وقتی عقد کردم چه جوری بتونم همسرم رو ببرم پیشه این دکتر تو رو خدا راهنمایم کنید ..

    • راهنما , اکتبر 2, 2016 @ 12:50 ق.ظ

      اگر پرده شما ارتجاعی باشه پس پیش هر متخصصی برید همین موضوع رو بیان خواهد کرد و شما نباید نگران باشید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • هستی , اکتبر 2, 2016 @ 11:12 ق.ظ

    میترسم برم چون همین کار کردم رفتم پیش یه دکتر دیگه ببینم چی میگه اولش چیزی نگفتم بعد شک کرد بعدداستان رو براش تعریف کردم گفت من برگه نمیدم برو پیش همون دکتر که برگه میده به خاطر همین استرس دارم پیش دکترای دیگه برم و برگه ندن و …

  • هستی , اکتبر 10, 2016 @ 9:29 ق.ظ

    سلام لطفا جواب بدید…!

    • راهنما , اکتبر 11, 2016 @ 1:20 ب.ظ

      در این مورد پاسخگویی شده و ارجاع به شماره ای داده شد

  • عبدالله ایدالی , اکتبر 16, 2016 @ 1:32 ب.ظ

    برای وسواس آبکشی و نجس و پاکی ، دنبال دکتر روانپزشک خانم و نیز روانشناس خانم میباشم لطفا” راهنمایی کنید.

    • راهنما , اکتبر 17, 2016 @ 4:54 ب.ظ

      تکرار شست وشو نوعی وسواس محسوب می شود ولی مبحث وسواس فقط به این مقوله خلاصه نمی شود و اختلال وسواسی چند نوع دارد. وسواس بیماری مزاحم و مختل کننده زندگی فرد و اطرافیان اوست. در این مطلب به انواع وسواس و راه های درمانی آن اشاره خواهیم کرد.

      بیماری وسواس و درمان آن
      وسواس در شستشو

      دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در ضمیمه سیب روزنامه جام جم نوشت:قبل از ورود به بحث اختلال وسواسی، دو مورد را باید از هم جدا کرد. دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی وجود دارد. این دو بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته می شوند.

      اختلال شخصیت وسواسی: این افراد کسانی هستند که در زندگی معمولی انعطاف ناپذیر، سختگیر، ریزبین و حاشیه بین هستند. آنها در تصمیم گیری مرددند و خلاقیت کمی دارند و از وضعی که دارند پا را فراتر نمی گذارند و همیشه سعی می کنند از هر شرایط جدید و تحول در زندگی فاصله بگیرند. در جابه جایی مسکن، تغییر شغل و هر نوع تغییر موقعیتی، تصمیم گیری برای ازدواج و… انعطاف ناپذیرند، اما تشخیص اختلال شخصیت وسواسی به عهده پزشک است، زیرا همه افراد واقعا دچار اختلال شخصیت وسواسی نیستند و فقط علائمی از این اختلال ممکن است در آنها وجود داشته باشد.

      معمولا چنین افرادی رفتارهایی از خود نشان می دهند که چندان برای مردم خوشایند نیست. آنها در جامعه به عنوان انسان های نچسب و خشک شناسایی می شوند، حتی بسختی دوست پیدا می کنند ولی اگر دوستی داشته باشند دوستی هایشان پایدار خواهد بود و همان طور که گفته شد اختلال شخصیت وسواسی ندارند.

      وسواس اجباری:از بیماری وسواس به عنوان بیماری وسواسی جبری یاد می کنند. چون این اختلال به گونه ای است که فرد افکار و اعمالی را به طور تکراری انجام می دهد و با این که فرد خودش نیز می داند که رفتار ها و کارهایش تکراری است، ولی یک حس درونی اجباری به او می گوید که حتما باید این کار را انجام دهد، هر چند بر خلاف میل باطنی او باشد( البته گاهی هم میل باطنی در انجام کار تکراری وجود دارد). در ذهن این افراد مدام دستوری صادر می شود.

      بیماری وسواس را بشناسید
      انواع وسواس

      وسواس را می توان در چند نوع فکری، عملی یا فکری ـ عملی تقسیم کرد.

      وسواس فکری : در این وسواس افکار مزاحم و تکرارشونده در ذهن وجود دارد. گاهی فرد حتی تلاش می کند چنین فکرهایی را از ذهنش بیرون کند، ولی باوجود تلاشش موفق نمی شود. افکار وسواسی در انسان ها وابسته به فرهنگ جامعه است. مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی ـ مذهبی بیشتر شایع است، بخصوص که وقتی افکار حالت تقدس به خود می گیرند، اما افکار وسواسی متنوع هستند.

      گاهی این افکار وسواسی آسیب به دیگران را شامل می شود. مثلا فرد چاقویی به دست دارد و در ذهنش این فکر به وجود می آید که اگر چاقو به شکم فرزندش برخورد کند، چه خواهد شد. البته این کار را نمی کند ولی نحوه تفکرش باعث آزار او می شود.

      همچنین افکار وسواسی جنسی نیز در ذهن بعضی افراد وجود دارد که در آن فرد بیمار در ذهن تصور می کند با فردی تماس جنسی برقرار می کند.

      افکار وسواسی خرافه نیز نوع دیگری از وسواس فکری است، به این صورت که اگر مثلا سه قدم جلو یا عقب نگذارم اتفاق ناگواری ممکن است برای خانواده ام بیفتد؛ افکار بی پایه و اساسی که به هیچ وجه سندیت ندارد. یا موقعی که فلان لباس را به تن داشتم تصادف رخ داد و اگر باز هم این لباس را بپوشم تصادف دیگری اتفاق خواهد افتاد.
      وسواس عملی: وسواس عملی ممکن است با زمینه افکار وسواسی توام باشد ولی گاهی هیچ ذهنیت فکری وجود ندارد و فرد به طور تکرارشونده و بدون فکر، عملی را انجام می دهد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم ولی اجباری هستند. این بیماران خود را مکلف و موظف به انجام کاری می کنند. مثلا اعمال وسواسی مذهبی انجام می دهند تا جهنم نروند.

      اعمال وسواسی هم تقسیم بندی دارد که شایع ترین نوع آن در فرهنگ ما نوع شست وشوست. وسواس شست وشو را باید از نظافت و تمیزی جدا کرد. بعضی از افراد ذاتا انسان های منضبط و تمیزی هستند و این مشکل محسوب نمی شود، اما افرادی که وسواس شست وشو دارند، عملکردشان در زندگی داخلی و جامعه دچار اختلال می شود به طوری که دیگران نسبت به کارهای او اعتراض می کنند. مثلا فرد خود را موظف می داند که حتما ۱۰ بار لباسی را بشوید یا چند ساعت زیر دوش حمام بماند تا کاملا تمیز شود. (افراد دارای وسواس شست وشو معمولا عددی را برای تکرار عملشان دارند.) متاسفانه گاهی به وسواس شست وشو هم رنگ و لعاب مذهبی می بخشند. خوب است بدانیم آیه ای در قرآن وجود دارد که تاکید می کند «از شر وسواس به خدا پناه ببریم.»

      علت و درمان بیماری وسواس
      بیماری وسواس و عوامل آن

      وسواس قرینه گی نیز نوع دیگری است که در آن فرد دارای وسواس، نظم دادن غیرعادی است. یعنی اگر کتابخانه ای داشته باشد همه کتاب ها باید به طور میلی متری کنار هم قرار گیرند و ساعت ها برای این کار وقت صرف می کنند و اگر به کمد لباس آنها نگاه کنیم بندرت بتوان چنین چینش را در بوتیک لباسی پیدا کرد.
      وسواس کنترل کردن نیز وسواسی است که در آن بیمار بشدت کنترل گر است. در را قفل می کند ولی چندین بار باید آن را کنترل کند تا خیالش آسوده شود. شیر گاز را بسته ولی چندین بار به آشپزخانه بر می گردد تا شیر گاز را کنترل کند.
      اما وسواس های عملی دیگری هم وجود دارند که کمتر شایع هستند. مثل دست زدن به ماشین در حال حرکت، شمردن ساختمان های متعدد یا یادداشت کردن پلاک های ماشین در ذهن، وسواس در خرید (این افراد وسایلی را به شکل افراطی خریداری می کنند که شاید حتی نیازی هم به آن نداشته باشند و معمولا بعد از خرید از این کار خود پشیمان می شوند). وسواس کندن مو (تنش برای کندن موی سر یا موی صورت)، وسواس قمار، وسواس آتش افروزی و…

      علت وسواس

      همان طور که گفته شد وقتی از یک فکر یا عملی به عنوان وسواس یاد می شود که فرد باعث اختلال در زندگی خود و دیگران شود بنابراین درمان این افراد ضرورت پیدا می کند. همچنین باید گفت احتمال ابتلای افراد وسواسی به افسردگی و حتی اقدام به خودکشی وجود دارد.
      محققان علت های زیادی را برای این بیماری برشمرده اند. ولی نقش ژنتیک در بروز وسواس پررنگ است. عوامل دیگر مانند عوامل تربیتی، رفتاری و اجتماعی نیز می تواند زمینه را برای اختلال وسواسی مهیا کند.

      درمان وسواس

      بیماری وسواس تا ۷۵ درصد قابل درمان است. اما موضوع درمان بستگی به نوع بیماری و مدت ابتلا به آن دارد. بنابراین ۶ ماه تا یک سال می توان برای درمان وقت گذاشت، البته ناگفته نماند در صورتی که بیماری زندگی فرد را مختل کند و مریض دچار افت عملکرد شود پزشک با بستری کردن وی در بیمارستان زمینه بهبودی را فراهم می کند. اما در غیر این صورت درمان ها به شیوه سرپایی و با دارو صورت می گیرد.
      وسواس یک بیماری مزمن مزاحم و طولانی است که احتیاج به مشارکت و کمک بیمار، خانواده بیمار، روانپزشک و روان درمانگر دارد. درمان دارویی بیمار حتما باید توام با رفتاردرمانی و جلسات متعدد مشاوره باشد. دیدگاه فرد مبتلا به وسواس باید بتدریج تغییر کند. درمان های جدیدی به نام موج سوم روان درمانی هم وجود دارد که بسیار مفید است. در مواقع خیلی شدید هم لازم است بیمار شوک درمانی شود.
      برای درمان وسواس، می توان از روان درمانی و رفتارشناختی کمک گرفت. در این روش، فرد به تدریج با عامل ترس رو به رو می شود و این تکرار به مرور از اضطراب فرد می کاهد. مثلا اگر فردی بر شست و شو اصرار دارد، شی آلوده را تصور می کند و آن را لمس می کند و پس از آن دست های خود را نمی شوید و تکرار این کار به تدریج اضطراب بیمار را کاهش می دهد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • معصومه , اکتبر 21, 2016 @ 12:20 ق.ظ

    سلام خسته نباشین زن ۳۸ساله هستم که سرد مزاجم اصلا دوس ندارم شوهرم بهم نزیک کنه اصلا دوس ندارم نزیکم شه لطفا کمکم کنید.تشکر

    • راهنما , اکتبر 22, 2016 @ 11:57 ق.ظ

      سردی جنسی زنان….
      لغت سردی که در اصطلاح فرانسوی به آن فریژید گفته میشود یه زنانی اطلاق میشود که تمایل و هوس جنسی نداشته و از آن بهرمند نمیگردند.حدود ۱۰% از این زنان دچار مشکل فیزیکی میباشند.مثلا غدد تخمدان آنان فولیکولین کافی ترشح نمیکنه و موارد دیگه که به پزشکی ربط داره نه به من…..اما ۹۰% بقیه….
      آقایون و خانومها….هیچ زنی سرد نیست!این از بی عرضگی خودتون و افکار مزخرف توی کلتونه.از این که ۲ دقیقه نمی خواین مطالعه کنین و یه چیزی رو بهش عمل کنین تا یه عمر راحت باشین

      ۱-آقایون چرا ترمز بریدین؟کجا دارین میرین با این عجله؟؟زنت شده؟خب که چی؟همش ۲ تا کاغذ امضا کردی دیگه…چندین سال خودش بوده و شرم و حیاش .حالا تو یهو میخوای وارد خصوصی ترین مسائلش بشی؟مسلماً دفعت میکنه.بعضی از شما در ابتدای ازدواج اینقدر ناشیانه عمل میکنین و بی جهت فشار بهش میارین که اعصابش رو بهم میریزین و حالت وحشت براش میسازین

      ۲-آقایون…واقعاً برای زن مهمه که ببینه در این رابطه چیزی دریافت میکنه.شما باید خیلی بیشتر از اون چیزی که میگیرید بپردازید.ولی متاسفانه انگار خوابتون برده.نمیدونم حالش رو ندارین،براتون مهم نیست یا اطلاع ندارین ولی تو رو جدتون بدونین که وظیفه دارین اول به همسرتون بپردازید.زنتون باید بدونه که شما تلاش میکنین تا اول باعث لذت بردن اون بشین و خودتون رو در مرحله دوم قرار دادید.نه اینکه شما فقط دارید به خودتون میرسید و اون هم شده ابزاردست شما…باور کنین روحیاتش رو منجمد میکنین..

      ۳-آقایون…تو کلتون بکنین که برای زن مقدمات واقعاً مهمتر از خود رابطه است.چون میبینه که تو اون لحظات که شما ملنگ شدین ،ماسک غرور رو برداشتین و به معنای واقعی کلمه پذیرای اون هستید.خب مسلمه نمی خواد این وضع زود تموم شه..این از نظر روانی…از نظر فیزیکی هم این زمان باعث میشه تا خون بیشتری در باسن جمع شده و بتونه آمادگی لازم رو به دست بیاره…مرد حسابی تو موتور ماشین رو میذاری ۲ دقیقه گرم شه اونوقت نمی خوای واسه زنت وقت بذاری؟؟…خدا وکیلی شما دیگه کی هستی

      ۴-شرایط روانی زن باید کاملاً مساعد و بدون هیچ استرسی باشه…حتی غریبه بودن محیط ، ترس از بارداری ، اینکه یهو کسی صداشو نشنوه و نظایر این مسائل هم تاثیر مهمی داره…پدر بیامرز،آخه بصرف آماده بودن تو اون که نباید مهیا باشه …درکش کنید..نگرانی های ذهنی نمیذاره تمرکز کنه و خیالش رو آزاد بذاره…بهش حق بدید….باور کنین با رفتارغلط دارین زمینه زدگی رو براش فراهم میکنین چون یک فشار تحمیلی توش میبینه نه یک خواست ۲ جانبه….

      ۵-خانمها…به عمل همخوابی به عنوان یه پدیده مثبت نگاه کنید نه یک وظیفه زناشویی…این پس زمینه غلطه که موتورتون رو پایین گذاشته…اگه قرار باشه با شوهرتون هم خواسته هاتون رو سرکوب کنید ، مسلماً اعصابتون به هم میریزه..پس واسه چی شوهر کردید؟شما که هنوز راحت نیستید…بعد از ازدواج دیگه نباید فکر کنین که کار زشتی میکنین…بخدا این یه لذته که شما هم باید ازش سهم داشته باشین…چرا قبول نمیکنین؟؟

      ۶-خانمها…اینکه شما به سکس علاقه ندارید افتخار نیست بلکه اینکه شما به انحراف کشیده نمیشین افتخاره…یه آچارکشی به طرز فکرتون بکنین…همین افکار غلط باعث میشه که ناخواسته دچار انجماد جسمی بشین…عدم قبول واقعیت وترس از پاکسازی افکار غلط سد راه شما شده….

      ۷-آقایون و خانهما….نظافت و احترام رو در همخوابی رعایت کنید…بخصوص که دوش گرفتن قبل از ارتباط باعث یه آمادگی روحی میشه…

      ۸-آقایون و خانمها…زمان همخوابی رو باید عشق تعیین کنه نه آمادگی فیزیکی…بزارین به جایی برسه که دیگه نخواین حتی یک سانت فاصله بینتون باشه و اون وقت یکی بشین..اینجوری هر ۲ در یک زمان به آمادگی فیزیکی میرسین و در غیر اینصورت همیشه یکی دچار نا آمادگی جسمی و روحی خواهد بود…..
      امروزه حدود ۴۰ میلیون خانم‌ آمریکایی از نداشتن تمایلات جنسی رنج می‌برند، اصولا درمان سردمزاجی در خانم‌ها اغلب شامل درمان‌های غیردارویی است، هرچند در برخی موارد از درمان دارویی نیز در افرادی تحت‌نظر متخصصان مربوطه می‌توان بهره برد. فرآیند درمان سردمزاجی در خانم‌ها عموما شامل استفاده از روش‌های صحیح در شیوه زندگی و ارتباط با همسر است. تعدیل و تغییر شیوه زندگی شامل ورزش مرتب، استراحت کافی، روش‌های کنترل استرس و اجتناب از مصرف سیگار یا سایر مواد مخدر است. همچنین می‌توان از روش‌های تقویت ماهیچه‌های لگن با استفاده از روش Kegel بهره برد. در این روش فرد ماهیچه‌های لگن خود را سفت می‌کند به طوری که انگار می‌خواهد جلوی ادرار کردن خود را بگیرد و تا پنج می‌شمرد سپس خود را شل کرده و مجددا تکرار می‌کند.

      روش‌های دیگر مورد استفاده عبار‌ت‌اند از: توجه به مسایل پزشکی و روان‌شناختی زمینه‌ای که می‌توانند در ارتباط با ناتوانی جنسی باشند مانند بیماری‌ افسردگی، اضطراب، سایر بیماری‌های عصبی، بیماری دیابت، بیماری‌های قلبی عروقی، جراحی‌های لگنی و سرطان‌ها و مشکلات تیروییدی و… همچنین توجه به عوامل دیگر مانند بالا رفتن سن، حاملگی، یائسگی و داروهایی که می‌توانند بر زندگی جنسی فرد تاثیر بگذارند، می‌تواند در رفع مشکل موثر افتد. درمان‌های دارویی از جمله استفاده از استروژن، پروژسترون در افرادی که دچار مشکلاتی در ارتباط با این دو هورمون مهم زنانگی‌اند استفاده می‌شود. هرچند استفاده از تستوسترون که یک هورمون مردانه است توسط سازمان غذا و داروی آمریکا تایید نشده است، به‌صورت موردی در برخی افراد تجویز می‌شود. استفاده از داروهای سیلدنافیل و تادالافیل نیز در خانم‌هایی که دچار عوارض جنسی ناشی از مصرف داروهای ضدافسردگی شده‌اند غیرمرسوم نیست.

      دارویی به نام تیبیولون که توسط سازمان غذا و داروی آمریکا تایید شده است و برای درمان پوکی استخوان استفاده می‌شود، در یک مطالعه جدید در افزایش میل جنسی موثر بوده است. اما مهم‌ترین نکته این است که هرگز نباید به توصیه افراد ناآگاه از درمان‌های دارویی یا غیر دارویی استفاده کرد استفاده از هر نوع دارویی برای درمان اختلالات جنسی باید توسط یک درمانگر مشکلات جنسی باشد که در این خصوص تخصص دارد و باید حتما منحصر به فرد و پس از بررسی تجویز شود.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • شقايق , اکتبر 27, 2016 @ 3:26 ب.ظ

    باسلام،خانومی ٣۶ساله هستم،۶ساله ازدواج کردم،یک پسر٣ساله دارم،متاسفانه همسرم مشکل عصبی داشتن وازمن پنهان کردن ودارومصرف میکردن.ایشون دچاراضطراب درخواب هستند،ادم سردمزاجی ازابتدابودن،وقتی من باردارشدم دراثریه استرس شدیدکاری مشکلاتشون اوج گرفت ودکترقرصای ارامبخش تجویزکرد،سردمزاجی شدت گرفته،همسرم نه ازلحاظ جسمی ونه ازلحاظ روحی عاطفی پاسخگویی نیازهای من نیست،بسیاربیتوجه به درمان وبه موقع سرزدن به دکترشون هست ،وخودش داروهاشوازداروخانه تکرارمیکنه حدودیکساله بااینکه دکتراعصاب گفته بعددوهفته بایدبیای اثرداروی جدیدونتیجه ازمایش روببینم هیچ کدوم روانجام نمیده همین مسایل باعث بحث مامیشه ودوری ازهم،ماه هاهیچ رابطه ای باهم نداریم فقط یه سلام علیک ساده،وایشون فقط نیازهای مالی من روتامین میکنه ودرباره بچمون گاهی حرف میزنیم.ساعت ١١صبح میره مغازش ١٠شب میاد،یکساعتی بابچه بازی میکنه وتاساعت ٢-٣نصف شب مشغول بازیهای گوشی میشه بعدشم همش درحال چرت زدنه،دیگه خسته وافسرده شدم خیلی صبرکردم ولی دیگه صبرم تموم شده،خیلی احساس تنهایی وکمبودمحبت دارم فقط توذهنم فکرجدایی میادلطفاراهنمایی کنید

    • راهنما , اکتبر 29, 2016 @ 12:52 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • شرقي , نوامبر 2, 2016 @ 12:03 ق.ظ

    با سلام پسر بیست ساله دارم باعلاقه شدید به دیدن فیلم وسریال در کامپیوتر وبازی آنلاین با ساعات خواب وبیداری نامنظم خیلی نگرانم پسرم دانشجو است
    چه کار کنم؟

    • راهنما , نوامبر 2, 2016 @ 3:58 ب.ظ

      ایشون به سنی رسیده که میتونه خوب و بد رو تشخیص بده
      پس تا خودش نخواد هیچ پیشنهادی موثر نخواهد بود
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مري , نوامبر 2, 2016 @ 6:46 ب.ظ

    سلام خسته نباشید من به تازگی سقط داشتم خیلی این مسئله بهم ضربه زده اصلا نمیتونم با این موضوع کنار بیام نمیدونم باید چکار کنم.لطفا راهنماییم کنید

    • راهنما , نوامبر 5, 2016 @ 7:39 ب.ظ

      سلام .این مساله برای مادران تاثیرات روحی و عاطفی زیادی به همراه دارد .البته شما قید نکرده اید که ایا فرزند اول شما بوده است با خیر ؟مسافرت رفتن مطالعه و مشغله ذهنی ایجاد کردن و اصلا تنها نباشید
      نقش همسر شما بسیار مهم است سعی کنید ارتباط عاطفی بیشتری داشته باشید .با همسرتان راجب نگرانی هایتان صحبت کنید .
      از لحاظ تغذیه توجه زیادی به سلامت جسمی داشته باشید .ضعف جسمی در افزایش مشکلات روحی تاثیر بیشتری دارد
      به فعالیت های مورد علاقه خود بپردازید
      سلامت و موفق باشید

  • ریحانه , نوامبر 14, 2016 @ 11:04 ق.ظ

    سلام
    چند وقتی هست که با یه اقایی ارتباط دارم البته ارتباط کاری هست و به ایشون علاقه مند شدم و سربسته بهشون این موضوع رو فهموندم. اما خوب نمیدونم درسته که مستقیم هم بگم بهشون یا خیر.چون این موضوع داره اذیتم میکنه و نمیخوام بصورت یکطرفه توی ذهن من ادامه پیدا کنه.
    ممنون میشم راهنماییم کنین
    ایشون رفتاراشون مشخص نیست گاهی جوری هست که من فکر میکنم ایشون هم به من علاقه دارن و گاهی هم جوری رفتار میکنن که حس میکنم این ارتباط براشون اهمیتی نداره
    البته ایشون از همه ی خصوصیات ظاهری و اخلاقی من بارها و بارها تعریف میکنن
    لطفا راهنمایی بفرمایید

    • راهنما , نوامبر 14, 2016 @ 10:43 ب.ظ

      با سلام
      اینکه ما از رفتارهای جنس مخالف پی به علاقه ببریم کار درستی نیست بعضی از افراد اصولا با همه راحت هستند فرقی نمی کند طرف مقابل چه کسی باشد این نباید دال بر علاقه باشد .ضمن اینکه اگر جریان یک طرفه نباشد ایشان هم قطعا اقدام می کنند
      ولی اگر شما جلو بروید و نظر منفی ایشون رو بشنوید چون همکارید ممکنه بعدا در ارتباطات و کار شما و روحیه شما مشکل ایجاد بشه

  • fatima , نوامبر 14, 2016 @ 8:33 ب.ظ

    سلام مادر من پارسال به سرطان سینه مبتلا شدند خدارو شکر خوب شدن الان دوباره آزمایشات نشون میدن که احتمال داره کبدش درگیر شده باشه. الان واقعا نگرانم و از این موضوع چیزی نگفتم چون افسردگی داره. حس میکنم اگر به یه روانشناس مراجعه کنیم و بهش بگن بهتره. ممنون میشم راهنمایی کنید 🙁

    • راهنما , نوامبر 14, 2016 @ 9:02 ب.ظ

      با سلام
      گفتن بیماری های مزمن حتما قرار نیست توسط روانشناس گفته شود بهتر است فردی که مادر شما با او احساس نزدیکی بیشتری می کند و حرف او را قبول دارد خیلی سنجیده این موضوع را مطرح کند که ممکنه اون غده العان سمت دیگری از بدن رو درگیر کرده باشه و قانع بشه برای درمان ها .و قرار نیست حتما این مساله دال بر حاد بودن قضیه باشه .استرس شما معقول است ولی اجازه ندهید به مادرتان منتقل شود و روحیه خود را ببازد ..همیشه در این مواقع به معجزه دعا معتقد باشید
      موفق باشید

  • علی اصل پور , نوامبر 22, 2016 @ 5:11 ب.ظ

    با سلام و احترام ؛ من پسرم ۱۶ ساله هست اکنون کلاس دهمه. سال پیش از طریق مشاور مدرسه به من اطلاع دادند پسرم با دوستانشان سیگار می کشند . من یک روز با پسرم بیرون از خانه در یک رستوران قرار گذاشتم وخیلی دوستانه موضوع را با ایشان در میان گذاشتم . کاملا به اشتباهش پی برد و حتی پاکت سیگار را پیش من پاره کرد . مجددا از دبرستان جدیداش با من تماس گرفتند و اعلام کردند پسرم با همکلاسی اش را در حال خرید سیگار دیده اند . الان نمی دانم چه برخوردی با ایشان داشته باشم . ممنون میشم راهمایی ام کنید . با تشکر

    • dr-salary , نوامبر 22, 2016 @ 6:22 ب.ظ

      با سلام
      به نظر بنده حتما به مشاور مراجعه کنید .اینکه با شما صداقت داشته ولی دوباره به این سمت رفته یه دلیلش نداشتن مهارت نه گفتن به دوستان اعتماد به نفس پایین و نداشتن مهارت حل مساله است که امیدوارم مراجعه به مشاور کمک کننده باشد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *