مرکز مشاوره

مرکز مشاوره همدان

مرکز مشاوره همدان

برای همه افراد خانواده جایی است که در آن آرامش و امنیت را پیدا میکنند و در برابر هر نوع خطر و مشکلی برای این کانون از جان خود مایه میگذارند تا این بنیان از هم فرو نپاشد. در طول دوران زندگی مشکلات بسیاری ممکن است برای انسان پیش بیاید، این مشکلات میتوانند شخصی باشند اما گاهی اوقات نیز خانواده را درگیر مسائلی میکنند ، در این میان هدف تمام اعضای خانواده برگرداندن آرامش به کانون خانواده و حل کردن تمام مشکلات در کنار هم است. اما بعضی اوقات ، مسائلی هستند که فقط با همفکری خانواده حل نمیشود و اینجاست که نیاز به مشورت با یک متخصص و مشاور خوب خانواده احساس میشود.

مرکز مشاوره همدان گامی دیگر در جهت داشتن جامعه ای خوب و به دور از مشکلات خاص برداشته است. مرکز مشاوره همدان با جمع آوری متخصصان و مشاوران مجرب در نقاط مختلف شهر در مرکز مشاوره باباطاهر ، مرکز مشاوره امام خمینی ، مرکز مشاوره بوعلی ، مرکز مشاوره اکباتان و در دیگر شعب درصدد است تا شیوه های نوین زندگی به دور از تنش و استرس را برای شما به ارمغان آورد. مراکز مشاوره ازدواج اکباتان، مشاوره خانواده اکباتان ،مشاوره ازدواج بوعلی، مشاوره خانواده باباطاهر و مشاوره خانواده امام خمینی تحت نظر مرکز مشاوره همدان آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.

شماره های تماس 01

فانتزی جنسی بیغیرتی

با سلام من ۳۷ساله مجرد همدان هستم می خواستم ببینم اگر دارای فانتزی جنسی بیغیرتی باشم. میتونم با حفظ فانتزی و تحت مشاوره زندگی زناشویی نرمالی تجربه کنم

پاسخ
اینکه ده سال است این فانتزی ها را دارید و در این سن مجرد هستید بهتره حتما قبل از ازدواج به روانشناس مراجعه کنید و خب بله با پیگیری و در مان قطعا می توانید تجربه زندگی نورمالی داشته باشید ولی اگر قرار باشد ذهنی سازی های شما مدام تکرار شود و بدون مراجعه انتظار بهبود داشته باشید خب در زندگی اینده شما موثر خواهد بود و ممکنه تاثیرات منفی را به جای بگذارد .
و زندگی زناشویی اینده شما تحت تاثیر این فانتزی ها متزلزل شود پس توصیه می کنم با مراجعه ریشه یابی شود و تلاش برای برطرف کردن ان صورت پذیرد

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
موفق باشید

مسائلی که در ذهن شما شکل گرفته است باعث ایجاد انتظارات و توقعاتی در رابطه جنسی خواهد شد .که انها مشکل ساز هستند و ممکنه طر ف مقابل نپذیرید در صورتی که شما ان انتظار راددارید واین مساله مهمی است ولی اگر هر دو روی این مسائل بی اهمیت باشید خیر مشکلی ایجاد نخواهد کرد گرچه بعید است در شرایط خاص و فانتزی های خاص افراد مشکلی نداشته باشند
موفق باشید

محققان می‌دانند که فانتزی‌های جنسی حرف‌های زیادی درمورد جنسیت آدم‌ها برای گفتن دارد و سالهاست که در این مورد نظرات مختلفی رد و بدل می‌شود.

یکی از تازه‌ترین اخبار و شواهد که البته تمام‌کننده این بحث‌ها هم نیست، جنبه‌های مهمی از این موضوع را روشن می‌کند: اینکه این فانتزی‌ها درمورد گرایشات جنسی افراد چه می‌گوید، متداول‌ترین این فانتزی‌ها چیستند، چه زمان می‌توان این فانتزی‌ها را سالم تلقی کرد و چه زمان بیمارگونه و این فانتزی‌ها رابطه بین یک زوج را چطور توصیف می‌کند.

آخرین تحقیق درمورد این موضوع توسط موسسه ماسترز و جانسون در برنامه درمانی آنها برای همجنس‌گرایان ناراضی انجام گرفت.

این محققان باور دارند که از اینکه افراد فانتزی‌های همجنسگرایانه داشته باشد یا غیر آن، نمی‌توان بعنوان نشانه گرایش واقعی این افراد برای رابطه‌جنسی استفاده کرد.

آنها شواهدی ارائه می‌دهند که تکرار فانتزی‌های همجنسگرایانه را درمیان غیرهمجنسگراها و فانتزی‌های غیرهمجنسگرایانه را درمیان همجنسگراها نشان می‌دهد.

در نسخه جدید مجله امریکایی روانپزشکی، مارک شوارتز و ویلیام ماسترز تحقیقی را گزارش می‌دهند که بر روی ۱۲۰ مرد و زن که نیمی از آنها همجنسگرا و نیمی دیگر دگرجنسگرا بوده‌اند انجام گرفت.

این تحقیق نشان می‌دهد که فانتزی‌های جنسی افراد ممکن است با گرایش جنسی آنها کاملاً متفاوت باشد.

بعنوان مثال درمیان مردان و زنان همجنسگرا، رابطه‌جنسی غیرهمجنسگرایانه سومین فانتزی جنسی متداول بوده است. برای مردان و زنان غیرهمجنسگرا نیز روابط همجنسگرایانه چهارمین و پنجمین فانتزی جنسی متداول بوده است. درمیان مردان و زنان غیرهمجنسگرا، متداول‌ترین فانتزی جایگزین کردن شریک جنسی همیشگی‌شان بوده است.

افراد در به خاطر آوردن فانتزی‌های خود، کاملاً انتخابی عمل می‌کنند.

دیوید بارلو، مدیر برنامه تحقیقاتی جنسی در دانشگاه ایالتی نیویورک در آلبانی از افراد خواست که فانتزی‌های خود را به مدت چندین هفته به خوبی بررسی کنند.

او در مصاحبه‌ای می‌گوید، «ما متوجه شدیم که اکثر افراد هفت تا هشت فانتزی در روز دارند که البته دامنه این فانتزی‌ها از صفر تا چهل فانتزی در روز بوده است.»

او ادامه می‌دهد، «درمیان غیرهمجنسگراها حدود سه چهارم از فانتزی‌ها عشق‌بازی معمولی بوده و ۲۵ درصد تنوعات جنسی – سادیسم، همجنسگرایی، رابطه‌جنسی گروهی و امثال این– بوده است. الگوی طبیعی فانتزی‌های جنسی میزان مشخصی رابطه‌جنسی غیرمتعارف را در بر داشته است.»

دکتر شوارتز و دکتر ماسترز تنوع مشابهی از فانتزی‌های جنسی را در افراد مورد مطالعه نشان می‌دهند. بعنوان مثال فانتزی رابطه‌جنسی گروهی پنجمین فانتزی متداول درمیان مردان همجنسرا و غیرهمجنسگرا بوده است درحالیکه فانتزی رابطه‌جنسی تحمیلی اولین فانتزی متداول زنان همجنسگرا و دومین فانتزی زنان غیر بوده است. تماشای روابط‌جنسی دیگران سومین فانتزی متداول مردان و زنان غیرهمجنسگرا بوده است.

در قیاس اطلاعات مربوط به تحقیق دکتر بارلو با لیست گزارش شده از دکتر شوارتز و دکتر ماسترز، متداول‌ترین فانتزی‌ها بسیار شایع‌تر از فانتزی‌های انتهای لیست بوده است.

بااینکه محتوی یک فانتزی جنسی موجب غیرعادی بودن آن نمی‌شود، تکرار آن می‌تواند نشانه یک مشکل روانی باشد. دکتر بارلو گزارش می‌دهد که در افراد مبتلا به مشکلات روانشناختی، مثل متجاوزین جنسی و کودک‌آزاران، تکرار فانتزی‌ها بسیار بالا بوده و اغلب وسواس فکری مداوم در طول روز است.

اما تا چه اندازه متحوی اصلی یک فانتزی جنسی اهمیت دارد؟ بسیاری درمانگران جنسی اعتقاد دارند که این مسئله تازمانیکه برای زوج حین رابطه‌جنسی مفید باشد، اشکالی ندارد.

دکتر شوارتز در مصاحبه‌ای می‌گوید، «اگر مردی در رابطه‌جنسی با همسر خود، تحریک‌پذیری خود را از دست بدهد و برای برگرداندن آن از یک فانتزی کمک بگیرد و بعد برای تمرکز بر عشق‌بازی خود با همسرش آن را فراموش کند، دیگر مهم نیست که آن فانتزی چه بوده است. مهم این است که تمرکز او دوباره به عشق‌بازی خود معطوف شود و بتواند صمیمیت بین زوج را بالا ببرد. اما اگر این فانتزی در تمان طول رابطه در ذهن او بماند، می‌تواند فاصله بین زوج‌ را بیشتر کند.»

برنارد آپفل‌بام، مدیر گروه سکس‌درمانی دانشگاه برکلی می‌گوید، «برای دریافت فقدان‌های جنسی فرد در رابطه‌جنسی خود، خیلی مهم است که به محتوی یک فانتزی جنسی در طول عشق‌بازی توجه شود.»

او می‌گوید، «مثلاً ممکن است مردی بگوید که در طول عشق‌بازی با همسر خود فلان هنرپیشه را در بیکینی تصور کرده است. در نگاهی دقیق‌تر، چیزی که اهمیت بیشتری دارد رویکرد آن هنرپیشه است: بدون هیچ خرده‌گیری و تسلیم‌گونه با آن مرد تحریک شده است. این می‌تواند پیامی باشد که نشاندهنده چیزی است که در همسر خود نمی‌یابد. از این می‌تواند برای درمان آن زوج استفاده کرد.»

دکتر شوارتز می‌گوید، «یک فانتزی جنسی می‌تواند ابزار سنجش بالینی از مشکلات و دشواری‌های یک فرد در ایجاد صمیمیت و نزدیکی احساسی باشد.» او اعتقاد دارد حدود یک سوم از زنان سابقه نوعی آسیب جنسی داشته‌اند و درنتیجه آن، حین عشق‌بازی با شریک‌جنسی خود، احساساتشان را از اعمالشان جدا می‌کنند. این مسئله گاهی اوقات شکل یک فانتزی جنسی به خود می‌گیرد که فاصله روانی بین زوج ایجاد می‌کند.

مشکل در ایجاد صمیمیت و نزدیکی

دکتر شوارتز می‌گوید، «فانتزی‌های جنسی می‌تواند چنین مشکلاتی را با ایجاد صمیمیت آشکار کند.

بعنوان مثال، فانتزی‌های یک مرد حین رابطه‌جنسی با همسرش می‌تواند از تصور کردن همسر خود تا خیالپردازی درمورد منشی‌اش، تماشای رابطه‌جنسی فردی دیگر یا نزدیکی‌های غیرشخصی در فیلم‌های پورنو در نوسان باشد.

هریک از این فانتزی‌ها نشانگر فاصله روحی-روانی فزاینده از رابطه‌شان است.»

او اضافه می‌کند، «خطر زمانی است که افراد برای حفظ یا افزایش فاصله بین خود از این فانتزی‌ها استفاده می‌کنند. بعد از گذشت ۳۰ سال از رابطه‌زناشویی، مرد و زن ممکن است در تخیلات خود همسرشان را با کسی دیگر جایگزین کنند.

زمانی که فرد در تمام طول مدت رابطه‌جنسی فردی دیگر را در ذهن خود تجسم می‌کند، آن رابطه نیاز به کمک دارد.

درمان‌گران جنسی دیگر اعتقاد ندارند که این فانتزی‌ها لزوماً نشانگر این هستند که آن رابطه نیاز به درمان دارد. دکتر بارلو می‌گوید، «اگر مردی بعد از گذشت ۲۰ سال از ازدواج خود، منشی‌اش را تجسم می‌کند به هیچ عنوان غیرعادی نیست.» او نیز مثل بسیار درمانگران جنسی دیگر اعتقاد دارد که اگر یک فانتزی ۲۰ ساله به عشق‌بازی آنها کمک کند، هیچ آسیبی نخواهد داشت.

همچنین باور ندارد که فانتزی‌ها همیشه عمل می‌شوند. «برای یک زن غیرمتعارف نیست که به کسی بگوید که توسط یک زن جذاب تحریک می‌شود، گرچه دوست ندارد هیچوقت با زنی رابطه‌جنسی داشته باشد.

گزارشات دکتر شوارتز و ماسترز نشان می‌دهد که فانتزی برخورد جنسی تحمیلی، مثل تجاوز، به این معنی نیست که فرد از انجام آن در زندگی واقعی لذت می‌برد، حتی اگر متداول‌ترین فانتزی درمیان همه گروه‌ها باشد.

دکتر بارلو می‌گوید، «برای بیشتر افرادیکه فانتزی تجاوز جنسی دارند، تجاوزهایی که در فیلم‌ها می‌بینند، بسیار ایدآل و حتی رمانتیک هستند.

ما در تحقیقمان دریافتیم که اگر نوار ویدئویی از یک تجاوز واقعی را برای آن نشان دهیم، با همه دردها و خشونت‌هایی که دارد، تحریک نمی‌شوند. مفهوم فانتزی مثل این بیشتر سمبلیک است تا واقعی؛ برای بیشتر خانم‌هایی از رابطه‌جنسی عذاب‌وجدان دارند، می‌تواند راهی برای اجازه دادن به خودشان برای لذت بردن باشد.»

بعضی فانتزی‌ها نشان دهنده مشکل هستند

دکتر بارلو می‌گوید، «اما اگر مردی قبل از اینکه تحریک شود، مجبور باشد فانتزی از یک سادیسم جدی داشته باشد، مشکلی روانی است. چنین عادتی از فانتزی‌های وسواسی و اجباری احتمال به مرحله عمل کشیده شدن توسط فرد را دارد. و این نشاندهنده وجود مشکل است.»

او ادامه می‌دهد، «اگر فانتزی چیزی مثل جایگزین‌ کردن نقش‌ها باشد، و همسر فرد راضی باشد، اشکالی ندارد.

اما اگر به مرحله عمل کشاندن آن فانتزی موجب آسیب رساندن به دیگران شود، مثل فانتزی تجاوز، مشکل است. یا اگر فانتزی درمورد چیزی مثل تقلید از لباس پوشیدن جنس مخالف باشد، و همسر فرد آن را قبول نکند، آنوقت فرد باید بین اولویت جنسی خود و ازدواجش یکی را انتخاب کند.

او می‌گوید، «اگر با کسی مثل این برخورد کنیم، تازمانیکه فانتزی او به چیزی مطلوب‌تر تبدیل نشده باشد، درمان نشده است. هم باید به رفتار آن فرد توجه شود و هم فانتزی‌های او.»

دکتر بارلو می‌گوید، «الگوهای فانتزی شاخص اصلی گرایشات جنسی فرد است.» ازاینرو او خود را وابسته به مکتب فکری می‌داند که باور دارد که مزیت مثلاً فانتزی‌های همجنسگرایانه نشانگر اصلی تمایل آن فرد برای همجنسگرا بودن است.

اما این دیدگاه با یافته‌های گزارش جدید موسسه ماسترز و جانسون متفاوت است. دکتر شوارتز و دکتر ماسترز عنوان می‌کنند که داشتن یک فانتزی خاص–حتی با کمی تکرار– گرایشات جنسی فرد را تعریف نمی‌کند؛ بعنوان مثال، داشتن فانتزی‌های همجنسگرایانه به این معنی نیست که فرد همجنسگراست.

آنها عنوان می‌کنند که فانتزی‌ها بیان‌کننده اولویت جنسی فرد نبوده و وضعیت جنسی کنونی اوست که تعیین‌کننده است. درنتیجه، حتی اگر فرد تجربیات همجنسگرایانه نیز داشته باشد و درمورد آن خیالپردازی کند، اما شریک‌جنسی غیرهمجنسگرا برای خود انتخاب کند، فردی متمایل به جنس مخالف شناخته می‌شود.

اشاره این مسئله به درمان برای آن فرد این است که می‌توان برای تغییر زندگی جنسی او و هماهنگ‌سازی الگوهای فانتزی‌هایش با اولویت جنسی‌ او، درمان‌هایی انجام داد.

این موسسه باور دارد که تجربیات جنسی یک فرد در گذشته و فانتزی‌های او، نشانگر گرایش جنسی او نیست. آنها اطلاعاتی ارائه می‌دهند که نشان می‌دهد بااینکه بسیاری از مردان نوعی تجربه همجنسگرایانه داشته‌اند، اما اولویت غیرهمجنسگرایانه محکمی دارند.

فقط همجنسگرایانی که نگران گرایش جنسی خود هستند تشخیص روانشناختی داده می‌شوند و نیازمند درمان هستند.

دکتر شوارتز می‌گوید، «در برنامه درمانی ما، سعی داریم رفتار جنسی فرد را تغییر دهیم. وقتی آن تغییر کند، تغییر فانتزی نیز به دنبال آن خواهد آمد.

بعنوان مثال، یک مرد همجنسگرا ممکن است از سطحی بودن روابط خود با شریک‌های جنسی مرد خود ناراضی باشد و تصمیم بگیرد که با یک زن باشد.

اگر بتواند رابطه جنسی نزدیک خوبی با یک زن برقرار کند، الگوی فانتزی او تغییر خواهد کرد.»

رویکرد ماسترز و جانسون به فانتزی در تضاد آشکار با دیدگاه روانکاوی است که در آن فانتزی حتی مهم‌تر از رفتار اصلی در تعیین گرایشات جنسی اصلی فرد است.

دکتر ریچارد ایسای، در مقاله‌ای که در انجمن روانکاوی امریکا مطرح شد، عنوان کرد فردی که فانتزی‌های همجنسگرایانه دارد اما فعالیت همجنسگرایانه واقعی ندارد، همجنسگرا محسوب می‌شود — حتی اگر فانتزی‌های همجنسگرایانه او ناآگاهانه باشد.

دکتر ایسای در مصاحبه‌ای می‌گوید، «کاری که یک نفر می‌کند لزوماً چیزی نیست که هست. کاملاً ممکن است که آن بیمارانی که رفتار جنسی خود را با کمک برنامه ماسترز و جانسون به الگوی غیرهمجنسگرایانه تغییر دادند، عمیق‌ترین فانتزی‌های خود یا اولویت واقعی‌شان را عوض نکرده‌اند.

فقط ممکن است بخاطر فشارهای اجتماعی یا حتی خوشنود کردن درمانگر خود، تن به این تغییر داده باشند.»

او ادامه می‌دهد، «درمانگر زندگی تخیلی بیمار را نادیده می‌گیرد. اگر بیماری را وادار کنید که رفتار جنسی خود را تغییر دهد اما فانتزی‌هایش را نادیده بگیرید، ممکن است باعث شوید وارد ازدواجی شود که نمی‌خواهد یا شدیداً افسرده شود.

اگر این تغییر در طولانی مدت مشکل خاصی ایجاد نکند، احتمالاً بیمار از همان ابتدا واقعاً همجنسگرا نبوده است.

اما درمانگر نمی‌تواند این قضاوت را بدون در نظر گرفتن فانتزی‌های فرد انجام دهد.»
مطمئناً بحث درمورد فانتزی‌های جنسی آنقدر ادامه پیدا می‌کند که مدارک و اطلاعات علمی بهتری فراهم شود.

دکتر شوارتز می‌گوید، «مشکل این است که تحقیقات بسیار بسیار کمی درمورد فانتزی‌های جنسی افراد تهیه شده است. اگر نتیجه‌گیری خود را بر پایه نمونه‌ای از داوطلبان بنا کنید، نتیجه مغرضانه خواهد بود. اگر از یک نمونه تصادفی بپرسید، افراد زیاد دروغ می‌گویند. و جمعیت بالینی هم نماینده خوبی نیست.»

او می‌گوید، «دانش ما درمورد فانتزی‌های جنسی الان جایی است که ۵۰ سال پیش اطلاعات مربوط به خودارضایی بود. نمی‌دانیم الگوهای نرمال و طبیعی چه هستند. مطمئناً تعداد بیشماری از افراد هستند که فکر می‌کنند غیرعادی هستند اما هرچه اطلاعات بهتری به دست می‌آوریم، متوجه می‌شویم که محدوده طبیعی فانتزی‌های افراد بسیار گسترده‌تر از چیزی است که می‌دانیم.»موفق باشید

ترس بیش از حد از رابطه جنسی

سلام من مشکل ترس بیش از حد از رابطه دارم ۹ماهه که ازدواج کردم ولب هموز باکره ام دیگه خسته شدم ازاین وضع خیلی گرمم ولی دست خودم نیست نمیتونم اجازه ی دخول بدم کمکم کنید مشکلم حل میشه؟

پاسخ

شما باید به سکس تراپ مراجعه کنید دلیل این ترس شما مشخص خواهد شد و روش هایی برای برطرف کردن این مساله و داشتن رابطه جنس کامل وجود دارد.

ممکنه مشکل وازینیسموس باشد که کاملا قابل درمان است و البته ممکنه مساله دیگری باشد که این ترس ذهنی را ایجاد می کند و مانع ارتباط است و اتفاقا ربطی به سرد یا گرم مزاجی ندارد کاملا مساله ایست روانی .

و ریشه جسمی ندارد و بیشتر مربوط به ذهنیت سازی ها ی قبل از ازدواج و در مورد عده ای روباط قبل از ازدواج است در هر حال امیدوارم مراجعه داشته باشید و مساله رفع شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دختر ۲۱ ساله که مرتبا با دوست پسرش دعوا و بحث می کند

من دختری ٢١ ساله از همدان ٣ سال هست که با اقایی در ارتباط هستم خانواده ها در جریان هستن قرار ما ازدواج هست اما با مشکلات بزرگی مواجه هستیم با هم مرتب بحث و دعوا داریم سر چیز های پیش پا افتاده و اعتمادی که بینمون بوده سر مساعلی از بین رفته چند بار اقدام به جدایی کردم ولی متاسفانه نتونستم احساس وابستگی خیلی زیادی دارم نمیتونم جدا بشم
میخواستم در این باره راهنماییم کنید؟ ایا این مشکل ما با مشاور حضوری قابل حل است؟ و اگر هست من کجا باید برم؟

پاسخ
این اقا چند سالشونه چرا با اینکه خانواده ها مطلع هستند رسمی نشده ارتباط بین شما ؟

و اینکه دقیقا درگیری ها سر چه مسائلی است و خوب وقتی به این نتیجه رسیدید که ادامه دادن شما صرفا به خاطر وابستگی است پس چرا باید ادامه بدهید ؟

دریته عواطف درگیر شده است ولی خوب اگر بحث ازدوا و زندگی اینده است و برای هر دو مهم است اختلاف قبل از ازدواج تا این حد بعدا هم شما را دچار مشکل خواهد کرد .در هر حال بهتر است مراجعه حضوری داشته باشید امیدوارم مساله حل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

مخالفت خانواده من دو دلیل داره اول اینکه شرط گذاشتن درسم تمام شود و بعد رسمی بشود این اواخر که بحث های ما بیشتر شد و به خانواده هم کشیده شد خانواده من بخاطر اخلاقش مخالفت کردن و گفتن تا اخلاقش رو اصلاح نکنه اقدامی برای ازدواج انجام نمیشه .

خودمم زیاد برای ازدواج مشتاق نیستم ترجیح میدم فعلا دوستی باقی بماند حداقل تا زمانی که این بحث های بچگانه خاتمه پیدا کنه
بحثامون هم اغلب سر رفت و امد با دوستانمون هست ایشون میگن من رفت و امد نکنم منم اوایل قبول میکردم و بعدا خواستم که متقابل باشه این کار و بحثامون شروع شد
این یک نمونش بود
دلیل اینکه نمیتونم جدا شم درسته وابستگی هست ولی خب بیشتر تلاشم به این هست که بتونیم خودمون رو درست کنیم
چون این احساس بینموم دو طرفه هست
و چون بحثامون هم خیلی مسخره و پیش پا افتادست واقعا دلم نمیخواد بخاطر این جور بحث ها که از نظر خیلی ها بچگانس کار به جدایی برسه
عذر خواهی میکنم من اگر با این شماره که فرمودید تماس بگیرم وقت مشاوره حضوری هم میدن ب من؟؟ چون شماره برای تهرانه و من هم همدانم
بیشتر تلاشم اینه که مشاوره حضوری داشته باشم نه تلفنی

مشکل برام پیش اومده و نمی تونم با کسی که دوستش دارم ازدواج کنم

من ی مدته دچار ی سری مشکلاتی در زندگی شدم.

یک نفر رو دوس دارم و میخواهم با او ازدواج کنم اما ی سری مشکلات به وجود اومده نمیدونم باید به مراکز مشاوره مراجعه کنم یا به روانشناس؟؟

و نمیدونم واقعا این مراکز مشاوره مثل روانشناسان رازدار و قابل اعتمادن؟؟

پاسخ

با سلام .دوست گرامی وقتی به فردی علاقه دارید و در تصمیم گیری مردد هستید روانشناس می تواند کمک کند .

و خب اصل اساسی در روانشناسی رازدار بودن ایت و شما اصل را بر ابن مساله بگذارید حالا اگر فردی اینچنین نباشد مثل هزاران متخصص دیگر می شود که به اصول اولیه پایبند نیست .

امیدوارم این اتفاق نیفتد و شما با مراجعه حضوری بتوانید تصمیم متطقی بگیرید و خوشبخت باشید

بعد مرگ پدرم هشت ماه قرص اعصاب خوردم

سلام بعد مرگ پدرم هشت ماه قرص اعصاب خوردم ولی به اصرار مادرم قطعش کردم از این موضوع بیشتر و یک سال و نیم میگذره ولی من دیگه از همه بدم میاد از دوران مدرسه تا حالا هم رفیقی نداشتم در صورتی که شلوغ کار هم بودم از مادرم خواهرم همه بیزازم از دیگران این نفرت یکسال بیشتره همراهمه بر قرصم اروم نمیشم باید چکار کنم قبل از اینکه ناخواسته دست بکاری بزنم

پاسخ

با سلام دوست عزیز وقتی فقدانی صورت می گیر د هر فردی بدنی و روحی حد توانی دارد .

وقتی شما از دارو استفاده می کردید اول باید بدانیم خوسرانه بوده یا خیر و اینکه قطع ان هم چون ۸ ماه استفاده کردید طبیعتا شما را دچار عوارض ترک می کند و خب این مساله طبیعی است .

ببینید این تنفر و نداشتن دوست صمیمی می تواند نشانه های افسردگی باشد البته افسردگی هم انواع مختلفی دارد .باید زودتر مراجعه کنید که خدای ناکرده مساله مزمن نشود چون ممکن است به خاطر فقدان دلتنگی ها و تنهایی و احساس درک نشدن از سوی دیگران افر اد فکر خودکشی را در ذهن داشته باشند البته شما که طرح یوال کردید بعنی تمایل بهبود دارید و اصلا جای نگرانی نیست و امیدوارم سریعتر شرایط شما نورمال شود .

با پسری از طریق تلگرام اشنا شدم و ایشان ۸ سال از من بزرگترند

سلام من دختری ۲۰ ساله هستم و هنوز در دانشگاه قبول نشدم.۳ ماهه با پسری از طریق تلگرام اشنا شدم و ایشان ۸ سال از من بزرگترند. ایشان به دلیل مشکل مالی هنوز خواستگاری نیامدند ولی من به شدت ایشان را دوست دارم.حالا میخواستم ببینم این اختلاف سنی در اینده مشکلی ایجاد نمیکند؟

پاسخ

فعلا ایشون مشکل مهمتری دارن و آن هم نداشتن شرایط ازدواجه
و تا ایشون شرایط ازدواج که حداقل آن استقلال مالی هست رو نداشته باشه دوست داشتن شما کاملا بی مورده
پس در مورد چنین روابطی پیشگویی نکنید

آیا میشه بعد از خودکشی دوباره عادی زندگی کنم؟

سلام
سنم ۳۶ سال هستش.
در سن ۲۲ سالگی به دلایلی که عرض میکنم خودکشی کردم از نوع پرت کردن از ارتفاع.
جون سالم به در بردم.
راستش قصد مردن نداشتم ولی شرایط روحیم بحرانی بود و من از ۱۹ سالگی دچار افسردگی شدم هرچند به روانشناس زیاد مراجعه کردم که چاره کار من نبود.
سه سال بعد در سن ۲۲ خودکشی کردم.
همه فامیل فهمیدن که من از ارتفاع خودم رو پرت کردم و همیشه نگاه سنگینشون رو حس میکنم.
دلیل اصلی خودکشی من اول خودارضایی بود و دوم وفق ندادن خودم با محیط دانشگاه و هم سن و سال خودم.
از سال ۸۳ به بعد هر سال کم و بیش بیماری روحی سراغم میاد و به دکتر روانپزشک میرم و دارو هم میخورم.
مشکل اصلی من از لحاظ روحی در شرایط فعلی اینه که سایه سنگین خودکشی همیشه رو شونه هامه و با خودم فکر میکنم که چرا این کار رو انجام دادم و این فکر انگیزم رو واسه زندگی کم میکنه و اینکه نمیتونم مثله بقیه آدمها عادی زندگی کنم.
یادم رفت بگم که ۶ سال هست تو یه شرکت تاسیساتی کار میکنم.
سوال من اینه که با وجود اینکه جریان خودکشی هیچ وقت از ذهن من پاک نمیشه چجوری میتونم مثل آدمهای عادی زندگی کنم و آیا میتونم ازدواج کنم و اگه نمیتونم حداقل مانند بقیه زندگیه سالمی داشته باشم و عاقبت به خیر بشم.

پاسخ

با سلام دوست گرامی شما به دلیل فشارهای روحی و بحث خودارضایی تلاش ناموفقی داشتید که لطفا اسم خودکشی روش نزارید .

در مورد اینکه خوب اکنون فکر می کنید شاید دید دیگران تاثیر منفی مساله رو بیشتر کرده شاید تا حدی حق دارید ولی بدونید ما برای دیگران زندگی نمی کنین و مرزی بین بیماری و سلامت روانی بسیار کم است و هر لحظه ممکنه فردی تحت شرایط روحی دچار مشکل شود پس کسی نمی تواند مدعی باشد که همیشه سلامت روان خواهد داشت.

ضمن اینوه شما اکنون یک تجربه دارید هر چند ناخوشایند و اکنون کار می کنید و زندگی عادی دارید منتهی افکار متفی شرایط را برای شما ازاردهنده کرده است.

که کاملا قابل رفع است شما که دارو مصرف می کنید حتما به درمانگری با تخصص درمان شناختی .رفتاری بروید و خوب اجازه بدهید مساله دقیق بررسی شود .

و خوب احتمال بهبودی افسردگی با افکار خودکشی ۹۰ درصد گزارش شده شما مثل همه افراد حق زندگی ازدواج و لچه دار شدن دارید منتهی باید زیر نظر باشید در هر مرحله که بخواهید اقدامی کنید در مورد این مسائل با مشورت درمانگر باید اقدام شود و اصلا تفاوتی با دیگران ندارید اتفاق ۱۱ سال قبل یا بیشتر نباید انقدر در زندگی شما گسترده شود که حق لذت بردن طبیعی از زندگی را بگیرید .

اگر بخ اهید و اراده کنید و انگیزه لازم برای تغییر را در خودتون ایجاد کنید قطعا موفق می شود کما اینکه درمانگر شما در ایجاد این انگیزه نقش حیاتی خواهد داشت بنده مطمئن هستم شما هم کاملا می توانید زندگی عادی داشته باشید به شرط اینکه خودتون بخ واهید امیدوارم خوشبخت باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

نظر خانواده پسر بدلیل اختلاف کم مالی و نپسندیدن دختر منفی بود

با سلام دختری ۲۸ ساله هستم که به مدت ۸ ماهه با پسری در ارتباط هستم و ایشون از طریق یکی از اقواموبه عنوان خواستگار معرفی شدند و از ابتدا نیت بر ازدواج بوده است و در همان ماههای اول که به خواستگاری امدند نظر خانواده ایشان بدلیل اختلاف کم مالی و نپسندیدن خود من منفی بود)نظر مادر ایشان)

ولی بعد ۸ ماه ما همچنان باهم ارتباط داریم و روز به روز بیشتر به تفاهم میرسیم و میفهمیم واقعا مکمل هم هستیم از همه لحاظ در ضمن این اقا به شدت به خانواده وابسته است و به شدت دهن بین به خانواده…

و خانواده ایشان در جریان ارتباط مجدد ما نبود تا اینکه این اقا اصرار کردند که خانواده یکبار دیگر منو ببینند و همین شد و بسیار از من تعریف کردند که دختر خوب مودب ینگبن و خانواده داری هست…

هم پدر ایشان هم مادر ایشان.اما از نظر قیافه خیلی معمولیه و بهتر از اینها پیدا میکنیم به همین خاطر هر هفته به خواستگاری یک نفر میروند و هم من هم اون اقا به شدت تحت فشار هستیم…

ایا واقعا زیبایی زیاد ملاک مهنیه که اینجوری دارن مارو از هم جدا میکنند؟؟؟

و هر بار که خواستگاری میرن انقدر از دختر و زیباییاش برای این اقا تعریف میکنند که ایشان هم بلاخره مرد است و گاهی وسوسه میشه اما به دلیل حس مسیولیت و علاقه به من تا الان نقاومت کرده ولی حس میکنم کم کم جا بزن..‌جوری که از فشار زیاد خانواده چند روز پیش میگفت من تورو صد در صد دوست دارم ولی ۵۰ درصد نظر خونوادم مهمه خودم ۵۰ خونوادم ۵۰…

در صورای که قبل خواستگاری مجدد میگفت انتخاب اول و اخر من تویب.چکار کنم که خونواده اون شخص راصی بشت؟

با نادرش صحبت کنم؟؟

چی بگم بهشون.لطفا کمکم کنید من هنه زندکیمو پای این اقا گذاشتم و بهم ثابت کرده که لیاقتشو داشته.دلم نمیخواد تصمیم خونوادش حسش نسبت به منو کم کنه

پاسخ
دوست عزیز ببینید کاملا شرایط شما و احساسی که دارید قابل درک است و بنده می پذیرم که به هر حال ۸ ماه زمان گذاشتند و به لحاظ عاطفی وابسته شدن شرایط سختی است و مخصوصا که هر دو نفر فکر می کنید تشابهاتی دارید به همین دلیل نمی توانید به راحتی از مساله بگذرید ولی با همه این وجود به این مساله هم دقت داشته باشید که به هر حال نقش خانواده ها رو نمی شود انکار کرد ..

و باید پذیرفت که ایشون تحت تاثیر نظر خانواده هستند و خانواده ایشون هم معیار ظاهری براشون مهمه و اصلا قضاوتی در مورد این مساله نداریم چون طبیعتا برای هر فردی در زندگی یک سری مسائل اهمیت ویژه ای دارد که باید بپذیرید به هر حال ..
در هر صورت باید واقع بین باشید
اینکه تمام وقت و زمان و عواطف رو بگذارید و یک روز متوجه شوید ایشون هم به یک فردی که خانواده معرفی کرده متمایل شده خب شرایط سخت می شود ..و واقعا در زندگی و اینده شما تحت تاثیر قرار می گیرد
بهتره به ایشون یک زمان رو بدید و بخ اهید که در اون زمان به درستی تصمیم بگیرند اگر نتونستند حداقل شما تکلیف خودتون رو بدونید ..
در هر صورت مشاوره حضوری هم می تواند کمک کننده باشد امیدولرم در نهایت مساله به درستی حل شود و خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

مخالفت خانواده پسر با ازدواج

مخالفت خانواده پسر با ازدواج او چند دلیل دارد. والدین همیشه این تصور را دارند که خودشان می توانند انتخاب بهتری برای فرزندشان داشته باشند.

حتی گاهی اوقات بدون اینکه طرف مقابل را ببینند چنین طرز فکری دارند. این موضوع در بین خانواده های ایرانی زیاد دیده می شود و در فرهنگ ما ریشه دارد.
پدر و مادرها تصور می کنند فرزندشان به بلوغ فکری و عقلانیت کافی نرسیده تا بتواند شخص مناسبی را برای ازدواج انتخاب کند.

اینطور مخالفت می کنند
گروهی از خانواده ها از همان وهله اول نسبت به انتخاب فرزندشان و حتی حرف زدن در این زمینه واکنش نشان می دهند.
آنها به دو دلیل مخالفت می کنند. یا از دختر انتخاب شده ناراضی هستند یا از ازدواج پسرشان. عده ای از مستقل شدن و جدا شدن فرزندشان از خانواده هراسانند و ترجیح می دهند پسرشان فعلا ازدواج نکند. دلیلش را می خواهید؟ به هزار و یک دلیل معمولی و غیر معمولی! مثلا این که پسر نقش پدری در آن خانواده دارد و اعضای خانواده نگرانند این ازدواج منجر به از دست دادن تکیه گاهشان شود. یا این که وابستگی مادر به پسر در حدی است که عروس را رقیب خودش می داند. دلیل دیگر نگرانی خانواده ها از توانایی پسر در اداره زندگی است. ممکن است خانواده فکر کند پسرشان به قدر کافی آگاه نیست، فریب دختر مردم را خورده یا هنوز توانایی مالی اداره زندگی را ندارد.
اما عده ای اساسا با خود دختر مخالفند و می گویند ما باید انتخاب کننده باشیم. در واقع، این خانواده ها تنها به تایید دختر و مشورت دادن به فرزندشان قانع نیستند و می خواهند مستقیما تصمیم گیرنده باشند. چنین خانواده هایی بیش از آنکه به دنبال همسر برای پسرشان بگردند، به دنبال عروسی برای خود هستند که بتوانند به او افتخار کنند.

مخالفت زیرپوستی

برخی والدین در وهله اول مخالفت شان را نشان نمی دهند ولی پس از دیدن دختر با قصد و نیت طوری حرکت می کنند که مخالفت شان را اعلام کنند.

مثلا ممکن است از ظاهر دختر خوششان نیامده باشد و بدون آنکه فکر کنند علف باید به دهان بزی شیرین بیاید، شروع کنند به کارشکنی. یا بعضی وقت ها خانواده ها افرادی را در بین خانواده یا فامیل برای فرزندشان پسندیده اند و به همین دلیل با انتخاب او مخالفت می کنند تا پسر را راضی کنند به انتخاب آنها تن دهد.
واکنش دیگر والدین این است که حرفی می زنند که جوان را بر سر دوراهی قرار می دهند.

مثلا این که: «مطمئنی بهتر از او را پیدا نمی کنی؟» یا «فکر می کنی بتوانی با خانواده اش کنار بیایی؟» یا می گویند: «خودت انتخاب کردی، میل خودت است، ما نظری نداریم.»

بدین ترتیب بطور ضمنی به او می گویند ما با این قضیه مخالف هستیم و اگر اتفاقی افتاد به ما ربطی ندارد. در نتیجه جوان در بن بست قرار می گیرد و نمی داند به کدام سمت برود.

در این موارد عمده دلایل مخالفت والدین باانتخاب فرزندشان است.

البته در کنار این موارد می گویند: «ما نگران هستیم.» و البته مثال هایی را می آورند که فلان فرد خودش دیده و پسندید و در حال حاظر ازدواج ناموفقی دارد. متاسفانه بخشی از مخالفت ها به دلیل ناآشنایی صورت می گیرد واینکه به جوان اعتماد ندارند. چنین اختلافاتی در بین خانواده ها وجود داشته و هنوز هم هست.
عده ای اساسا با خود دختر مخالفند و می گویند ما باید انتخاب کننده باشیم. چنین خانواده هایی بیش از آنکه به دنبال همسر برای پسرشان بگردند، به دنبال عروسی برای خود هستند که بتوانند به او افتخار کنند
چه کار کنیم؟
نکته قابل توجه در ازدواج جوانان اینجاست که هر مخالفتی با ما به معنای بد بودن مخالف یا سوء نیت او نیست. دقیقا همان طور که هر موافقتی با فرد انتخابی ما به معنای درست بودن نیت شخص موافق و حسن نیت او نیست.
به خاطر این که معمولا عمده مشکل سر راه انتخاب مورد مناسب برای ازدواج، عدم آشنایی با ملاک ها و لااقل نداشتن اولویت بندی و بارم بندی در آن ملاک هاست، لازم است این قضیه یادآوری شود که اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.
اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و … رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج است.
بهترین کار این است که اگر جوان ها می دانند امکان صحبت با والدین شان وجود دارد، با آنها مشورت کنند. با لجبازی و قهر کاری پیش نمی رود. بهتر است درباره شخص مورد نظرشان به والدین اطلاعاتی دهند و آنها را تشویق کنند که فرد را ببینند. دیده ها با شنیده ها متفاوت است. ممکن است از فردی یک تصور کلی وجود داشته باشد اما زمانی که او را می بینند شرایط متفاوت می شود.
در صورتی که فرزندان می دانند بزرگتری در فامیل وجود دارد که به والدین نزدیک است و پدر و مادر به نظراتش اهمیت می دهند، می توانند از نظر مشورتی او کمک بگیرید. در غیر این صورت توصیه می شود نزد مشاور بروند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

دوست پسر تلفنیم ازم خواستگری کرده

با سلام من دختری ۲۹ ساله هستم حدود سه الی چهار سال پیش با پسری آشنا شدم که یک سال و نیم از من کوچیکتره. اول آشناییمون با بچه بازی شروع شد اون بیشتر وقتها از رابطه جنسی حرف میزد و وقتی قبول نمیکردم بددهنی میکرد و بداخلاقی میکرد و توهین میکرد در کل خیلی دعوامون میشد بعضی وقتها هم میگفت از من خوشش میاد خیلی بچه بازی شد و من جوابشو نمیدادم با دو یه تا خط دیگه زنگ میزد دوباره جواب میدادم دوباره دعوامون میشد یکی دو بار هم امتحانم کرد از طریق دوستاش. آخرش خطشو مسدود کردمو تموم کردم. حالا بعد از یک سال برگشته و میگه که از من خیلی خوشش میاد و نمیتونه به کسی دیگه فکر کنه و اون اخلاقا رو گذاشته کنار و حرفای قشنگ میزنه و میگه گذشته رو فراموش کنم و حرفای خوب به هم بزنیم و به هم آرامش بدیم تا به هم برسیم میگه از من خوشش میاد و از اندامم خوشش میاد و دوست داره نامزد کنیم و هر چه زودتر همبستر بشیم تا چهار پنج ماه دیگه شرایطش جور میشه دانشجوی پرستاریه. اما من نمیدونم که واقعا از من خوشش میاد و برای ازدواج میخواد یا اینکه با این حرفا میخواد منو جذب کنه برای رابطه جنسی

پاسخ
باید بدونید که با این شرایطی که شما توصیف می کنید خب شرایط سختی است که طبیعتا فرد رو با مشکلاتی رو به رو می کند .
اینکه ایشون به هر حال با مسائل جنسی اومدن جلو این مسائل رو مطرح کردند و مشکلاتی برای شما ایجاد کردند ..خب به قول خودتون مساله با بچه بازی شروع شده بهتره بیشار فکر کنید اصلا مشخص نیست که واقعا اکنون چه چیزی م نظرشون هست
اگر واقعا خواستید روی این مورد فکر کنید بهتره مراجعه داشته باشید .
به هر حال یک مساله مهم تفاهم و توافق دو نفر است ولی نمی شود به فردی که از ابتدا با دید جنسی پیش اومده این طور مساله را گفت که اکنون واقعا هدف ازدواج است و اخلاق ها در عرض یک سال تغییر کرده کاملا اعتماد کرد
به هر حال نمی شود قضاوتی هم داشت در هر صورت بهتره حتما مراجعه داشته باشید تا تصمیم درستی بگیرید ولی زیاد مساله خوشبینانه نیست
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم منطقی بگیرید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸

آشنایی اینترنتی و چت کردن

چت کردن نقطه شروع آشنایی اینترنتی است.

ابزاری که از نظر خیلی ها وسیله مناسبی برای برقراری ارتباط با افراد مختلف به شمار می رود و حتی برای انتخاب شریک زندگی خود هم به آن متوسل می شوند.

البته قرار نیست پیش داوری کنیم و پرونده شناخت چتی را از همین اول ببندیم چرا که خیلی ها معتقدند با تغییر جوامع و رایج شدن روش های ارتباطی جدید، چت کردن هم می تواند جایگاه خود را به عنوان یک روش ارتباطی پیدا کند.

به هر حال حتی اگر این فرضیه هم درست باشد، باید دید که در زمان فعلی و جامعه امروزی ما، چت کردن چقدر برای برقراری رابطه مناسب است و مهم تر از آن چقدر می تواند برای هدفی مثل ازدواج به کار گرفته شود.

مشکل اساسی این شیوه ی آشنایی این است که چون افراد در آن با هم ارتباط رو در رو و حضوری ندارند، شناخت، منحصر به گفته های افراد می شود.

از آنجایی هم که اغلب نوجوانان و جوانان احساسی و عاطفی هستند به سخنان غیر واقعی فرد مقابل و تناقض های گفتاریش توجه نداشته و پس از گذشت مدتی به فرد مقابل علاقه مند می شوند.

در اغلب موارد ارتباط از چت روم به ارتباط تلفنی مبدل می شود. این ارتباط همچنان ادامه مییابد و طرفین هر روز بیشتر شیفته ی گفتار و بیان یکدیگر می شوند بدون آنکه حتی بدانند ظاهر همدیگر را می پسندند؟

شیوه رفتاری طرف مقابل از نظرشان مورد قبول است یا حتی جایگاه اجتماعی آنها و خانواده شان تناسبی با هم دارد یا نه.

شاید بگویید که روابط می تواند از این هم پیشرفته تر شده و وارد مرحله ارتباط رو در رو شود.

به هر حال موارد زیادی اتفاق افتاده که دو طرف پس از ملاقات، با دیدن یکدیگر شوکه شده و متوجه می شوند که هیچ سنخیتی با هم ندارند.

اما چون پیش تر دلبسته و عاشق هم شده اند یا در بهترین حالت به هم عادت کرده اند، پذیرش واقعیت برایشان سخت می شود.

این افراد حتی گاهی به سبب ترحم و یا ترس از نفرین وتهدید فرد مقابل و … به ازدواج با او تن می دهند.

لذا آشنایی از طریق چت راه مطمئن و معقولی نیست.

اینترنت محیطی مجازی است و خیلی ها به چشم سرگرمی به آن نگاه می کنند و زندگی ایده آل یا حتی فانتزی شان را در آن به تصویر می کشند.

از معرفی خود با یک جنسیت دیگر گرفته تا ادعای تحصیلات و موقعیت خاص

بنابراین آسیب های این روش آشنایی را می توان در چند گزینه خلاصه کرد

ـ معمولاً کسانی چت را انتخاب می کنند که به دلایلی نمی خواهند دیده و کاملاً شناخته شوند.

بنابراین ارائه اطلاعات غلط توسط یکی از طرفین به دیگری، درصد بالایی را به خود اختصاص می-دهد.

ـ افراد در این نحوه آشنایی چون فقط از فرد مقابل خوبی میشنوند او را کاملاً آرمانی و خوب تصور میکنند چون روابط در این نوع از آشنایی براساس احساسات است.

ـ چت اعتیادآور است و معلوم نیست شخص با چند نفر در ارتباط بوده و هست. پس فرد را در آینده دچار سوءظن و سلب اعتماد می کند.

ـ این مورد را هزار بار شنیده اید.

ما هم برای بار هزار و یکم تاکید می کنیم که اینترنت محیطی مجازی است و خیلی ها به چشم سرگرمی به آن نگاه می کنند و زندگی ایده آل یا حتی فانتزی شان را در آن به تصویر می کشند.

از معرفی خود با یک جنسیت دیگر گرفته تا ادعای تحصیلات و موقعیت خاص.

ـ در این گونه ارتباطات، شناخت جدی امکان پذیر نیست. چون دو طرف مراقب خود هستند و طبیعی است که فهرستی از معایب خود را در اختیار دیگری قرار نمی دهند.

ـ این ارتباط که ماه ها بدون هیچ آشنایی واقعی به طول می انجامد، می تواند فرد را درگیر توهمات و واقعیات ساختگی کند.

ـ در این روش آشنایی فقط یک یا دو تا از حواس افراد درگیر می شود. به همین دلیل اطلاعات غیر کلامی از فرد رو به رو ندارند.

ـ معمولاً خانوادهها از این گونه آشناییها و ازدواجها حمایت نم یکنند.

مزایای آشنایی اینترنتی

ـ بعد از آنکه گفتگوهای رسمی در چند جلسه با اطلاع خانواده ها انجام شد، چت می تواند راه مناسبی باشد برای تکمیل بحث یا مواردی که قبلاً از یاد برده اید. باید در نظر داشت که چت کردن بدون تشریفات انجام می شود و زحمت بیرون رفتن را به شما نمی دهد.

ـ با اخلاقیات و فرهنگ عموم مردم آشنا می شوند.

ـ چون در فرهنگ ایرانی موانع زیادی برای ارتباط طولانی قبل از ازدواج بین خانواده های جوانان وجود دارد و جوانان نمی توانند با خصوصیات یکدیگر آشنا شوند استفاده از این ابراز برای آشنایی پیش از ازدواج مطلوب و مفید خواهد بود. البته در صورتی که همه در بیان اطلاعات و خصوصیات خود صادق باشند.

– ازدواج اینترنتی در یک صورت می تواند موفق باشد که صرفاً نقش واسطه (معرف) را ایفا کند و دو طرف به شدت مراقب دلبستگی ها و شیدایی ها باشند و کر و کور نشوند که البته همین نوع ازدواج هم دو تا مشکل دارد که باید به آنها توجه کرد:

۱٫ در ایران به طور معمول، والدین جوانان زیر بار چنین ازدواجی نمی روند.

۲٫ حضور در چت روم و ارتباط با جنس مخالف ممکن است پس از ازدواج، عامل سلب اعتماد طرفین از هم شود.

استفاده از اینترنت برای همسریابی ظاهراً آسان ترین راه تشکیل زندگی مشترک به نظر می رسد اما واقعیت این است که فضای نامطمئن مجازی نمی تواند ملاک دقیق و قابل اعتنایی برای یافتن یک شریک دائمی به حساب آید.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸

دوست پسرم بیماری دو قطبی و پارانوئید داره

من دختری۲۳ساله هستم بااقایی۲۵ساله دوست هستیم

توی رابطه مشکلای کمی نداریم یکی ازهمه اینکه این اقا ازروی رفتاراشون متوجه شدم وتحقیق کردم بیماری پارانویید ودوقطبی دارن گاهی شک های اساسی راجب من براشون پیش میاد که حرفای ازاردهنده ای میزنن ازجایی ک ازبیماریشون خبردارم میدونم که نباید باتندی اونو جواب داد وشرایط بدترکرد
اولا نمیخوام بخاطراین بیماری تنهاش بذارم میخوام کمکش کنم بهتربشه مییخوام ببینم اصلاامکان پذیرهست؟
این وسط علاقه خیلی شدیده و جلوی خیلی فکذای منطقی اصلا ازم میگیره و دوطرفه هم هست
ازطرف دیگه شرایط ازدواج نداریم ینی منم نمیخوام عنوانش کنم اما خب نیازجنسی مهمه نمیدونم اونو چجوری حل کنم؟
باخودم کنار نمیام که اعتمادکنم وانجامش بدم قبل رسمی شدن ازطرفیم ۳ساله که بامنه و منم نمیتونم بگم برو بایکی دیگه برطرفش کن
لطفا راهنماییم کنین

پاسخ

دوست عزیز اگر دقت داشته باشید خودتون می فرمایید که به هر حال ایشون بیماری پارانوبید و دو قطبی دارن ..ایشون بیماری دارند که برای هر فردی ازاردهندس و مشکل سازه که شما ممکنه اصلا توجه نداشته باشید …ببینید در نظر بگیرید بحث شما به قول خودتون کاملا احساسیه به جای اینکه بحث منطقی و عقلانی باشد گویا شما اصلا هیچ منطقی دو در نظر نمی گیرید بحث زندگی یکی دو روز نیست و بیماری های روانی بر خلاف جسمی گاهی به بستری شدن های طولانی نیاز دارد که خب شما به عنوان زن شاید نتوانید تحمل کنید
به هر حال همه نیازهای جنسی دارند قرار نیست مرجع حل نیازهای جنسی شما باشید که و اینکه خکد شما هم وقتی ارد رابطه جنسب شوید به حدی دچار دلبستگی خواهید شد که نمی توانید با مساله کنار بیایید و با مشکلات خاصی مواجه خواهید شد که نتوانید تصمیم درست بگیرید شما اکنون شرایطی دارید که شاید فکر نکنید که می توانید در اینده شرایط رو تحمل کنید یا خیر ولی بهتره همه جوانب رو بسنجید اولا که حتما با ایشون به روانپزشک مراجعه کنید چون مهمه درمان شوند و از تصمیم خودتون برای ازدواج حتما بگید در نهایت مشاوره پیش از ازدواج هم اهمیت خاصی دارد که باید در نظر داشته باشید
در هر صورت امیدوارم موفق و خوشبخت باشید ولی در زندگی فقط عشق و علاقه مهم نیس بیمار پارانوئید کم کم فکر خیانت شریک جنسی خود را هم دارد و خب اینها مشکلات زیادی را اجرا می کند .و دو قطبی بودن ..بهتره خودتون فکر کنید بهتر که دلیلی نداره بخواهید با ایشون بمونید بهتره حتما و حتما
دقیق تر به مسائل نگاه کنید ..اینجا عذاب وجدان و …مساله ای نیست که شما بخواهید به خاطرش یک عمر زندگی را تباه کنید
اگر بخواهید فرزندی هم داشته باشید خب با وجود داشتم پدر بیمار امکان مشکل دار شدن زیاد است .
خود زندگی له اندازه کافی دغدغه هایی و مشکلات غیر قابل پیش بینی دارد چه برید به اینکه این مسائل هم اضافه شود
در هر صورت تصمیم گیرنده شما هستید .
امیدوارم بهترین تصمیم را بگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

پارنویا

پارانویا یک الگوی مادام العمر است و به کندی تغییر می کند.

به نظر می رسد هر کاری که می کنید، باعث دشمنی بیشتر نامزدتان می شود و شما به راحتی پشیمان می شوید.

از آنجایی که ریشه های پارانویا همیشه به تجارب کودکی برمی گردد، بعدها به سختی می توان این الگو را تغییر شکل داد.

اگر بتوانید دیدگاه های نامزدتان را در مورد جهان بپذیرید و هم زمان نسبت به تغییرات امیدوار باشید ( حتی اگر متواضع باشید ) در جایگاهی هستید که می توانید رفتار دشمنی و شکاکی اجتناب ناپذیر او را نحمل کنید.

در ایجاد اعتماد با حوصله کار کنید

از آنجایی که شخص پارانوئید به طور طبیعی روان شناس است و نامزد رمانتیک را خطرناک، منتقد و قضاوت کننده می بیند، هر رشد واقعی یا پیوند، نیازمند رویکردی توام با حوصله و احتیاط برای ایجاد اعتماد است.

درگیر کردن نامزدتان بدون فشار و به آهستگی، یعنی دادن مجوز برای اینکه شما را قابل اعتماد و هماهنگ ببیند، می تواند کلید راهگشا باشد.

به خاطر داشته باشید که واداشتن فرد پارانوئید به اعتماد زود هنگام به شما ( برای مثال: چرا نمی توانی به من اعتماد کنی؟) بی نتیجه است و این انتظار، انتقاد او را تشدید می کند و پرچم قرمز را در مورد صورت جلسه ی اصلی برایش بالا می آورد.

هر زمان ممکن است بگذارید نامزد یا همسرتان کنترل اوضاع را در دست بگیرد.

با واگذار کردن امکان کنترل به نامزد یا همسر پارانوئیدی، گام هایی که صمیمیت بر پایه ی آن استوار است، برداشته می شود و شانس اینکه به شما اعتماد کند، افزایش می یابد.تمرین صبر و کمک از روانشناس در این میان ضروری است.

هرچند وسوسه انگیز است، اما جلوی عصبانیت خود را بگیرید

زندگی با رفتار شکاکانه و مبتنی بر تهمت نامزد یا همسر پارانوئیدی، می تواند عصبانیت و پرخاشگری در پی داشته باشد.

طبیعی است که به نظرهای پارانوئیدی نامزد یا همسرتان، سرزنش ها و برخوردهای او با عصبانیت پاسخ دهید.

به طور کلی هر کدام از ما از بحث و درگیری های روزمره عصبانی می شویم که البته اکثراً هم بر سر مسائل پیش پا افتاده است. اما مسئله همین جاست!

شخص پارانوئید از شما انتظار دارد که خصمانه و خشونت آمیز برخورد کنید.

انتقام توام با عصبانیت شما، چیزی را که پارانوئید همیشه می دانسته، تایید می کند؛ مانند همه مردم شما هم قابل اعتماد نیستید، این می تواند مانند تحمل باری اضافی و غیر منصفانه باشد. روان شناسان معتقد هستن از چنین واکنش هایی اجتناب کنید.

ایجاد تصویری از شخص پارانوئید به عنوان کودکی ترسیده یا مجروح، می تواند به شما در کنترل خشم و اعمال خشونت کمک کند.

در کشمکش های لفظی درگیر نشوید

از آنجای که نامزد یا همسر پارانوئید، به ندرت به حملات لفظی مستقیم واکنش نشان می دهد، عقل سلیم ایجاب می کند که رویکرد نرم و ملایمی برای برقراری ارتباطی بهتر اتخاذ کنیم.

یک کارشناس ومتخصص درمان افراد پارانوئید، استراتژی اش را به نام خودداری ازدرگیری لفظی این گونه بیان می کند: به نامزد یا همسر پارانوئید به طور فعال گوش دهید، بدون اینکه توقع پذیرش و دلسوزی داشته باشید.

به مرور زمان منازعه در مورد جزئیات، به بحث طولانی و عقب کشیدن و منزوی شدن فرد پارانوئید منجر می شود.

به جای آن بدون قضاوت به نامزد یا همسرتان گوش دهید و تمایل او رابه اعتماد کردن و سهیم شدن تایید کنید.

یک پیش بینی احتیاطی: شما نباید به افکار پارانوئیدی نامزد یا همسرتان ملحق شوید یا به آن دامن بزنید و باید شدیداً با رفتاری که خصمانه، تحقیرکننده یا تهدید کننده است، مقابله کنید.

خلاصه

مراقب شریک های عشقی شکاک باشید. مردان و زنان پارانوئیدی بیش از حد شکاک ( هرچقدر هم که شما وفادار باشید، ) آزاردهنده و مستعد تخریب شما هستند.

در مورد هر گونه علایم بی اعتمادی، تهمت و موشکافی در مورد قصد و انگیزه ی این کار هوشیار باشید.

زمانی که روشن شد همسر بالقوه یا جدید، شکاک است به گذشته و آنچه از دست داده یا می دهید، فکر نکنید و سریعاً بیرون بیایید. احتمال اینکه رابطه ی سالمی داشته باشید، بسیار کم است.

بدتر از همه اینکه فرد پارانوئید می تواند از لحاظ احساسی مسموم کننده و حتی از لحاظ فیزیکی خطرناک باشد. شما می توانید بعدها موقعیت و عملکرد بهتری داشته باشید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

رابطه جنسی در دوران مجردی درست است؟

آیا رابطه جنسی در دوران مجردی درست است؟

آیا دختران و پسران می توانند با فرد قابل اطمینان رابطه جنسی داشته باشند؟

رابطه جنسی دختر و پسر در دوران مجردی درست یا غلط؟
بسیاری عقیده بر این دارند که اگر در دوران مجردی رابطه جنسی داشته باشیم می توانیم با تجربه کردن آن در زندگی مشترک بهتر رابطه جنسی برقرار نماییم.

باید توجه داشت که روابط دختر و پسری که باهم دوست می‌شوند، بر پایه روابط متعهدانه و مسئولانه شکل نمی‌گیرد و هرکدام خود را مجاز می‌دانند که در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یا خوششان نیامد، رابطه را قطع کنند. آزمون و خطاهایی که اتفاق می‌افتد همان تجاربی نیست که در زندگی دائم اتفاق می‌افتد.

یک درمان‌گر اختلالات جنسی به تشریح باورهای غلط دختران و پسران برای شروع دوستی و حتی رابطه جنسی در آن پرداخت.دکتر حسین اخوان، عضو گروه درمان و مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد و درمان‌گر اختلالات جنسی، با اشاره به باورهای نادرستی که منجر به دوستی دختر و پسر می‌شود،

بیان کرد: دلایل مختلفی باعث می‌شود که یک ختر و پسر با هم رابطه داشته باشند و دوست شوند که مهم‌ترین علت آن غریزه‌ای است که بعد از بلوغ و تشکیل هویت، به‌ویژه هویت جنسی شکل می‌گیرد. به عنوان شخصیت مستقل که به جنس مخالف‌شان تمایل پیدا می‌کنند، طبیعی است که این رابطه شکل بگیرد. بنابراین در اصل ماجرا که چرا این اتفاق می‌افتد، می‌توان گفت طبیعی است و همه ما می‌دانیم به دلیل وجود شرایط بعد از بلوغ است.

اما در فرهنگ و دین ما این رابطه تا زمان مطرح‌شدن بحث ازدواج، به‌طور جدی منع شده است. طبیعی است که قبل از ازدواج، افراد پروسه‌ای را طی می‌کنند که منجر به آشنایی دو طرف می‌شود. در واقع آن‌چه در این بستر می‌بینیم، آشنایی و رابطه است برای این‌که آیا ازدواج صورت بگیرد یا نه.

رابطه جنسی در دوران عقد تا چه حد مجاز است؟

انواع روابط دختر و پسر

او درباره انواع روابط دیگر دختر و پسر گفت: گاهی رابطه در بستر همکاری است.

طبیعی است که افراد در محیط کاری، با یکدیگر کار می‌کنند و باید روابط کاری وجود داشته باشد و این روابط کاملاً طبیعی و بدون حاشیه شکل می‌گیرد.

گاهی این رابطه روابط خیلی محدود داخل یک کلاس را شامل می‌شود که جزوه‌ای رد و بدل می‌شود

یا کار مشترکی را استاد به آن‌ها می‌سپارد که امتحانی را تمرین کنند.

این هم رابطه کاملاً مشخص و تعریف‌شده‌ای است. گاهی روابط دختر و پسر یک رابطه فامیلی است.

در واقع با هم رفت‌وآمد خانوادگی دارند و در بستر خانوادگی با حضور خانواده‌ها که همه چیز را می‌دانند، رابطه‌ها کاملاً تعریف‌شده، مشخص و شناخته‌شده است.

اهداف همه این روابط روشن و نوع رابطه کاملاً تعریف‌شده است.

دختران دنبال رابطه عاطفی هستند

اخوان با اشاره به نوع دیگری از روابط دوستی دختر و پسر اظهار کرد: گاهی رابطه، خارج از انواع روابط بالاست. یعنی گاهی دختر و پسر بدون قصد ازدواج با هم دوست می‌شوند.

پرسش این‌جاست که این دوستی می‌تواند چه مشکلات و مسائلی داشته باشد؟ آیا مزایا و منافعی می‌تواند داشته باشد؟

اصولاً ما از این دوستی چه باورهایی داریم که این دوستی شکل می‌گیرد؟

براساس تحقیقات، یک دختر وقتی با یک پسر دوست می‌شود، به دنبال رابطه عاطفی با دوست‌پسرش است و کمتر و شاید اصلاً به رابطه جنسی فکر نمی‌کند.

حتی شاید اصلاً در ذهنش این است که در نهایت این رابطه عاطفی بتواند تبدیل به یک ازدواج، و دوست‌پسرشان تبدیل به تکیه‌گاه‌شان در آینده شود ولی زمانی که این رابطه را از دید پسرها بررسی می‌کنیم، می‌بینیم

که در اکثر آن‌ها از ابتدا انگیزه و غریزه جنسی غلیان داشته است؛ البته به این معنا نیست که رابطه جنسی اولین هدف‌شان باشد که بلافاصله بخواهند رابطه جنسی داشته باشند ولی به هر حال وجود غریزه‌های جنسی در پسرها وقتی با یک دختر دوست می‌شوند، خیلی پررنگ است.

حتی اگر در ابتدا با این انگیزه وارد این دوستی نشوند، در ادامه روابط دوستانه، این هدف خیلی پررنگ‌تر می‌شود.

دخترها دنبال چه و پسرها دنبال چه هستند؟

این درمان‌گر اختلالات جنسی با بیان این‌که دخترها وقتی دوست می‌شوند دنبال چارچوب متعهدانه‌تر و مسئولانه‌تری هستند، افزود: آن‌ها فکر نمی‌کنند که امروز با یک فرد و فردا با فرد دیگری دوست شوند اما در پسرها دوستی برای این شکل می‌گیرد که الان نمی‌توانند مسئولیت تشکیل و پاسخ‌گویی به یک زندگی دائم را داشته باشند؛ بنابراین دوستی با دختر را جایگزین روابط متعدانه و مسئولانه می‌کنند. نکته بعدی این است

که وقتی از یک دختر و پسر برای دوستی‌هایشان سؤال می‌کنیم، گاهی می‌گویند این رابطه برای قبل از شروع زندگی دائم لازم است. یعنی من اگر دوست‌پسر یا دختر نداشته باشم و با جنس مخالف رابطه نداشته باشم، چگونه می‌توانم از پس زندگی با جنس مخالف در آینده برآیم؟ من الان باید این آزمون و خطا را داشته باشم تا در آینده، بتوانم براساس این آزمون و خطاها زندگی خوبی را تشکیل دهم.

آیا تجربه دوستی می‌تواند باعث تجربه زندگی مشترک بهتری شود؟

مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره توجیه بالا تصریح کرد: باید توجه داشت که روابط دختر و پسری که باهم دوست می‌شوند، بر پایه روابط متعهدانه و مسئولانه شکل نمی‌گیرد و هرکدام خود را مجاز می‌دانند که در هر زمان اگر از طرف مقابل خطایی دیدند یا خوششان نیامد، رابطه را قطع کنند.

آزمون و خطاهایی که اتفاق می‌افتد همان تجاربی نیست که در زندگی دائم اتفاق می‌افتد.

در زندگی دائم ما دنبال تعهد، مسئولیت‌پذیری و هم‌سرنوشتی هستیم.

دنبال این هستیم که برای پایدار ماندن زندگی‌مان ازخودگذشتگی داشته باشیم.

دنبال این هستیم برای این‌که بتوانیم همسر مناسب‌مان را داشته باشیم، خودمان را مناسب کنیم.

اما در یک روابط دوستانه هیچ‌کدام از این‌ها تعهد و الزامی ندارند؛ دو نفر با هم دوست می‌شوند و براساس اهداف خود، می‌خواهند از بودن در کنار هم لذت ببرند یا وقتشان را پرکنند و از تنهایی خارج شوند یا ژست این را داشته باشند که من چند دوست‌پسر یا چند دوست‌دختر دارم.

هیچ‌کدام از این‌ها در زندگی مشترک نیست؛

بنابراین آزمون و خطاهایی که در این روابط دوستانه شکل می‌گیرد، از جنس آزمون و خطاهایی نیست که در زندگی مشترک اتفاق می‌افتد.

اتفاقاً آن الزامات خودش را دارد و این الزامات دیگری دارد.

بنابراین این باور که دوست‌دختر یا پسر داشته باشیم که از پس زندگی آینده‌مان برآییم، درست نیست زیرا اهداف متفاوتی دارد و هم‌شکل و هم‌سنخ نیست و هیچ‌کدام نمی‌تواند محکی برای دیگری باشد.

همچنین : رابطه جنسی در دوران نامزدی چگونه باشد؟

کمبود توجه و جذب شدن به جنس مخالف برای دوستی

او با تأکید بر کمبودهای افراد و تأثیر آن در گرایش به دوستی با دختر و پسر ادامه داد: ما گاهی نیازمند توجهیم. افرادی نیاز به توجه دارند که از عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند.

به عبارت دیگر، من اگر حس کنم دوستم چند دوست‌پسر دارد و من ندارم، ممکن است احساس کمبود کرده و فکر کنم به اندازه او ارزش‌های کافی ندارم که پسرها با من دوست شوند.

این تفکرات باعث می‌شود، فرد نگرانی‌ها و تزلزل‌های خود را به شکلی جبران و طوری وانمود کند که ببینید من چقدر مورد توجهم و چقدر روابط اجتماعی خوبی دارم. درواقع یکی از دلایل دیگری که باعث می‌شود که یک دختر به سمت دوست‌پسر برود، این کمبود اعتماد به نفس و عزت نفسی است که ممکن است در خود ببیند. همین‌طور این اتفاق در مورد پسرها نیز می‌افتد.

باور غلط تجربه رابطه جنسی برای زندگی بی‌نقص

اخوان با بیان این‌که گاهی این روابط می‌تواند شامل روابط نامحدود حتی روابط جنسی هم باشد، گفت: برخی معتقدند این روابط باید باشد تا بتوانند اگر نواقصی در رابطه جنسی‌شان وجود دارد، آن‌ها را حل کنند تا زندگی آینده‌ای که تشکیل می‌دهند، یک زندگی بی‌نقص باشد.

ولی درواقع این اتفاق نمی‌افتد زیرا مردی که قبل از ازدواجش روابط جنسی گسترده‌ای داشته، در زندگی مشترک خود دست به مقایسه می‌زند و همیشه همسر دائمی خود را با قبلی‌ها مقایسه می‌کند.

نکته دوم این است که بسیاری از آدم‌هایی که رابطه جنسی گسترده برقرار می‌کنند، برای ازدواج دنبال افرادی می‌گردند که هیچ‌گونه رابطه با آدم‌های دیگر نداشته باشد.

در نتیجه بعد از ازدواج، خودش فردی است که تجربه انواع روابط را داشته و از طرف مقابل هم توقع دارد که از همان توانایی‌ها و فعل و انفعالات برخوردار باشد.

وقتی می‌بیند این توانایی‌ها را ندارد، دچار آشفتگی‌های بیشتری با همسر دائمی‌اش می‌شود. به اضافه این‌که دلیل ندارد که ما نقصی را که قبلاً نداشتیم الان نیز نداشته باشیم.

مثلاً پسری که ازدواج می‌کند و زودانزال است و ممکن است قبل از آن، زودانزالی نداشته باشد یا برعکس. یعنی چندان نمی‌توان براساس روابط قبلی، رابطه بعدی را فهمید.

وجود دانش و اطلاعات کافی در رابطه جنسی مهم است

این درمان‌گر اختلالات جنسی تأکید کرد: آن‌چه در رابطه جنسی مهم است، وجود دانش و اطلاعات کافی است نه مهارت‌ها و رابطه‌های پیش از ازدواج.

برای داشتن یک رابطه جنسی فعال در زندگی مشترک دائمی، اصلاً نیازی به تجربه قبل از ازدواج نیست. آن‌چه مهم است وجود دانش کافی در این زمینه است.

بدیهی است اگر دانش کافی وجود داشته باشد، این رابطه بعد از مدتی می‌تواند به اندازه کافی که هر دو طرف از آن لذت ببرند، برسد.

به اضافه این‌که وقتی یکی رابطه داشته باشد و دیگری نداشته باشد، دو نفری با هم برخورد می‌کنند که یکی تازه می‌خواهد تجاربی را آغاز کند و دیگری تجربه‌ای را کرده است و این ناهمخوانی، بیشتر خواهد بود و به چشم می‌آید.

کوچک‌شدن دایره انتخاب

مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد درباره ناهمخوانی‌های فرهنگی دختر و پسر تصریح کرد: نکته دیگری که وجود دارد، ناهمخوانی‌های فرهنگی است یعنی دختری برای خودش این فرهنگ را دارد که زندگی قبل از ازدواج، شخصی و خصوصی است و هیچ ربطی به زندگی بعد از ازدواج ندارد.

این در فرهنگ ما نیست و بدیهی است که این دختر دایره آدم‌هایی که به سراغش می‌آیند، کم می‌شود. همینطور پسری که با این دید می‌آید

که زندگی جنسی و روابط دوستانه‌ای که داشته برای قبل از ازدواج است و هیچ ربطی به دوران بعد از آن ندارد و همسر آینده‌اش هم نباید در این باره از او سؤال کند؛ این تصور و فکری است که او دارد و بسیاری از دخترهایی که مورد انتخاب او هستند، ممکن است این‌گونه فکر نکنند؛ بنابراین دایره انتخاب پسر هم می‌تواند کم شود.

لزوم توجه به انگیزه

اخوان با تأکید بر توجه به انگیزه در رابطه گفت: به‌ویژه توجه دختران را با توجه به فرهنگ و اعتقادات دینی خودمان و بافتی که در جامعه داریم به این نکته جلب می‌کنم که شاید شما با هر هدف روشن و تعریف‌شده‌ای برای خودتان برای دوست‌شدن با پسری جلو بروید اما مطمئن باشید طرف مقابل حتی اگر نشان ندهد

که با اهداف شما هم‌خوان نیست ولی این اتفاق به کرات می‌افتد که دختری با پسری دوست می‌شود و در پایان رابطه نادم و پشیمان است. این پشیمانی هزینه هنگفتی دارد که گاهی جبران‌ناپذیر و بازگشت‌ناپذیر است و این نکته بسیار مهمی است که توجه همه دختران و پسران را به آن جلب می‌کنم
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

دوستم از لج من نامزد کرد

من دختری ۲۲ ساله هستم که ۱۰ سال پیش بایه اقایی دوست شدم ولی به دلیل بی تجرگیم و حیااون اقارو رد کردم و ایشون هم‌ازلج من ازدواج‌کردند و به مدت ۶ سال نامزد موندن و توی اون شش سال ما باهم حرف میزدیم و هروز علاقمون خودشو بیشتد نشون میداد تا ایشون ازدواج کردند و به مدت چند سال حرفی نبود تا دوباره بر اساس یه اتفاق حرف زدنمون شروع شد.ما واقعا همو دوست داریم و دیگ‌موندیم چیکار کنیم‌الان خونواده من فهمیدنو واقعا پشتمو خالی کردند میشه راهنماییم کنیم

پاسخ

یعنی ایشون متاهل هستند ولی باز شما دو نفر با هم دد ارتباط هستید ؟

خب اینکه دقیقا مصداق خیانت است نه چیز دیگری و طببعتا باید دقت کافی نسبت به این مساله داشته باشید .

این شرایط بسیار شرایط دشواری است که خب شما به هر دلیلی ایشون رو رد کردید ولی ایشون اگر علاقه داشتند و می خواستند با شما باشن نباید پای فرد دیگری را به زندگی باز می کردند .
بهتره دقت داشته باشید که چنانچه خودتون رو به جای اون خانم بزارید چه احساسی دارید
اینکه فردی نشان دهد که به شما علاقه دارد و وارد زندگی شما شود ولی همزمان با فرد دیگری مرتبط باشد خب این شرایط که بسیار شرایط سختی است .
پس این شما هستید که باید منطقی مساله را مدیریت کنید گرچه که اون اقا هم واقعا مقصر هستند که این طور شرایط را در نظر گرفتند و خب باعث ایجاد علاقه بیشتر و وابستگی عاطفی شدند
ولی به هر حال با داشتن همسر این رفتتر چه معنی دارد و چقدر مطمئن هستید وقتی شما وارد زندگی ایشون شوید دوباره چنین مسائلی باشد و خو د شما نقش قربانی را داشته باشید به هر حال تصمیم گیری با خود شماست امیدوارم همه مسائل را در نظر داشته باشید ..
امیدوارم خوشبخت باشید
و مسائل را به درستی در نظر بگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

گوییم متاسفانه یا خوشبختانه که تنوع در ازدواج زیاد شده است و دختران مجرد با مردان متاهل ازدواج می کنند ، پسران مجرد با زنان متاهل ؟به هر حال مشکل ازدواج انهم از جنس های مختلف یکی از مسائلی است در جامعه که نیاز به رسیدگی و افزایش آگاهی دارد . عشق تمام و کمال، عشقی بر پایه سه عنصر تمایل، تعهد و صمیمیت است و هر چه غیر از این باشد دردسرساز شده و به سرانجام نمی رسد.

اما نیاز شدید برخی دختران مجرد و زنان مطلقه به یک تکیه گاه و حامی از میان مردان باعث می شود که در مقابل جنس مخالف، قاطعیت خود را برای مخالفت با برقراری ارتباط از دست بدهند و به این نوع ارتباطات تن دهند.

ازدواج با مرد متاهل

متاسفانه موضوع دوستی و ازدواج با مردان متاهل به عنوان یک پدیده اجتماعی گریبانگیر بعضی از خانم های مجرد یا مطلقه شده و در حقیقت یک آسیب اجتماعی است.

هرچند که ارتباط دختر با مرد متأهل بدون اذن ولی، خلاف شرع است اما با این حال گرفتار شدن در دام زیاده خواهی بعضی مردان، قرار گرفتن در جایگاه همسر دومی و چندمی و مورد سوء استفاده واقع شدن برای ارضاء نیازهای غیرطبیعی در قالب ارتباط های مخفی که به هیچ وجه مشروع و منطقی نیست، واقعیتی است که حتی به ندرت اما در جامعه مشاهده می شود و به شدت نیازمند هشدار به خانواده ها است.

قصد خیرخواهی و کمک زنان به مردان متاهلی که از شرایط زندگی اولیه خود ناراحت هستند یکی از دلایلی است که از جانب برخی خانم ها برای تن دادن به این روابط مطرح می شود و بعضی از آنها معتقدند که مردان به آنها پناه می برند.

اما باید گفته شود که این ماجرا و فرار از واقعیت و چالش جز صحبت با همسر حل نمی شود و هرچقد هم که به عنوان یک دوست همراه همیشگی مرد باشند موقتی است و تنها همسر است که می تواند زوجش را آرام کند.

چه بسا، وقتی ازدواج مجددی هم شکل گیرد وقتی فرار از مشکل به جای توانایی حل آن پیش افتد دوباره دوستی های پنهانی با افراد مختلف احتمال اتفاق دارد و در نتیجه پناه بردن توجیه خوبی برای این کار نیست.

مشکلات ازدواج با مرد متاهل

پاسخ به سوالاتی درمورد ازدواج با مرد متاهل

ازدواج مجدد خوب یا بد؟
اگر بخواهیم مسئله ازدواج را یک پدیده روانی تلقی کنیم، ازدواجی سالم است که اعضای آن با یکدیگر گرم و صمیمی بوده و درصدد رفع مشکلات هم برآیند چرا که خانواده اولین نهاد و پایه جامعه است و در صورت خدشه دار شدن، جامعه را با مشکل روبه رو می کند.

تعدد زوجین و چند همسری مسئله ای است که از لحاظ شرعی و عرفی در بعضی موارد خاص ایرادی به آن گرفته نشده و حتی این اجازه داده شده که افراد بیشتر از یک همسر را انتخاب کنند، لذا ابتدا فرهنگ جامعه (عامل عمومی ) و سپس شخصیت مرد یا زن (عامل خصوصی) از عوامل موثر بروز تعدد زوجین هستند. پس ازدواج مجدد بسته به اینکه به چه علتی رخ دهد می تواند آثار منفی یا بالعکس مثبتی را داشته باشد.

خانه از پای بست ویران می شود
اگر فرد نتواند زمینه لازم را برای گرفتن زوج مجدد فراهم کند به تب طرف مقابل خود را با مشکل روبه رو می کند؛ مثلا در مسائل شرعی شرط گرفتن همسر دوم برای مرد، رضایت همسر اول و توانایی برقراری عدالت است.

گرفتن زوج مجدد یا داشتن روابط پنهانی از سوی مرد نه تنها ضربه سنگینی را به همسر و در نهایت بنیان خانواده وارد می کند بلکه نفر سوم این ماجرا همیشه درتنش خواهد بود. این ضربات و آسیب به افراد در طی بروز یک پدیده در نهایت جامعه را دچار معظل می کند.

از این رو اولین نکته ای که در چند همسری و روابط مخفی دوستانه دیده می شود لطمه و خساراتی است از لحاظ عاطفی به زوجین وارد می شود. به طور کلی و جدا از مسائل شرعی این موضوع، تامین نیازهای عاطفی زن و مرد بسیار مهم است و فردی که ازدواج می کند علاوه بر رفع نیازهای زیستی و فیزیکی به برآورده شدن نیازهای عاطفی احتیاج دارد.

خودتان را جای همسر اول گذارید
گاهی اوقات بانوان تمایل دارند بعنوان همسر دوم انتخاب شوند که می تواند به دلایلی از قبیل تامین نیازهای زیستی، تامین هزینه های زندگی و.. باشد اما اگر ابراز احساسات تنها از روی یک علاقه و هیجانات باشد، خانم ها باید با شناخت جایگاه شان این موضوع را (علاقه به یک مرد متاهل و عواقبش را) برای خود تحلیل کنند که در صورت بروز این اتفاق برای زندگی خود، آیا راضی می شوند یا اینکه واکنش نشان می دهند؟

درواقع این زنان باید ماجرا را از دید همسر اول مرد مورد علاقه شان ببینند و سپس برای ادامه یا ترک روابط خود تصمیم بگیرند. زمانی که زن به این باوربرسد و اینگونه پیش رود، دیگر تهدیدی برای سلامت روان و ضربه عاطفی وجود ندارد.

این رابطه ها محکوم به شکست اند
درباره ایجاد علاقه به این مردان، باید گفت که نه تنها این گونه علاقه ها حقیقی نیست بلکه در بیشتر موارد شکل گیری چنین علاقه هایی در زنان به دلیل نیاز به همدل، وابستگی شدید و توهم است که به خاطر عواملی از جمله کمبود محبت، عاطفه و تنهایی ایجاد و به طور طبیعی باعث وارد شدن خسارت های فراوانی هم به خود شخص و هم به خانواده مردان متاهل می شود.

چنین ارتباط هایی بدون شک، محکوم به شکست است و اگر رسمی و شرعی هم شود، سختی ها و مشکلاتش بیشتر و چند برابر دیگر ازدواج ها است.

درحالیکه علاقه به مرد متاهل در جامعه امروزی را معمولا معطوف به با پشتوانه هیجانی و عاطفی دانست و با تاکید بر زودگذر بودن آن، وقتی ازدواج و رابطه ای جدید با ویران شدن زندگی گذشته شکل گیرد و هیچ گونه اصول آن رعایت نشود هیچ زمان موفق نیست و معمولا به ندرت پابرجا می ماند اما اگر مرد تمام فاکتورها را در نظر گرفته و با کسب رضایت برای همسر دوم دلیل قانع کننده ای داشته باشد، می تواند زندگی آینده خود را کامل و ماندگار بسازد.

خانواده ها به هوش و به گوش
به باور بسیاری از روانشناسان عامل اصلی این پدیده تنهایی و کمبود محبت دختران در محیط خانه و رعایت نکردن بعضی اصول اخلاقی توسط زنان در ارتباط های اجتماعیشان است همچنین بالا رفتن سن ازدواج، سختگیری های افراطی و غیر اخلاقی بعضی والدین با قرار دادن شرایط غیر ارزشی برای خواستگاران، از جمله عوامل برجسته و تاثیرگذار در این باره است.

لذا به خانواده ها توصیه می شود با راحت تر گرفتن شرایط ازدواج برای دختران و پسران و حمایت همه جانبه از آنها زمینه یک ازدواج سالم و به دور از هر تنشی را فراهم کرده تا خلاءهای فکری و عاطفی جوانان را به صورت صحیح و منطقی پاسخ دهند.

زندگی را ترمیم کنید نه تعویض
روانشناسی درباره مقصر اصلی در پدیده علاقه به مرد متاهل گفت :مرد و زن هردو در بروز این پدیده مقصر هستند (البته جز در شرایطی با رضایت طرفین ازدواج مجدد صورت می گیرد) به همین دلیل روانشناسان همیشه به افرادی که در زندگی خود با خلا و چالشی روبه رو می شوند توصیه می کنند که در ابتدای امر زن ومرد با یکدیگر صحبت کرده و درصدد ترمیم زندگی جاری خود برآیند و اگر بعد از تلاشهای زیاد، مشکلات رفع نشد آن وقت نسبت به کسب رضایت و ازدواج با فرد دیگر اقدام کنند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

نکات مهمی که قبل از ازدواج با مرد متاهل باید دانست

بگوییم متاسفانه یا خوشبختانه که تنوع در ازدواج زیاد شده است و دختران مجرد با مردان متاهل ازدواج می کنند ، پسران مجرد با زنان متاهل ؟

به هر حال مشکل ازدواج انهم از جنس های مختلف یکی از مسائلی است در جامعه که نیاز به رسیدگی و افزایش آگاهی دارد . عشق تمام و کمال، عشقی بر پایه سه عنصر تمایل، تعهد و صمیمیت است و هر چه غیر از این باشد دردسرساز شده و به سرانجام نمی رسد.

اما نیاز شدید برخی دختران مجرد و زنان مطلقه به یک تکیه گاه و حامی از میان مردان باعث می شود که در مقابل جنس مخالف، قاطعیت خود را برای مخالفت با برقراری ارتباط از دست بدهند و به این نوع ارتباطات تن دهند.

متاسفانه موضوع دوستی و ازدواج با مردان متاهل به عنوان یک پدیده اجتماعی گریبانگیر بعضی از خانم های مجرد یا مطلقه شده و در حقیقت یک آسیب اجتماعی است.

هرچند که ارتباط دختر با مرد متأهل بدون اذن ولی، خلاف شرع است اما با این حال گرفتار شدن در دام زیاده خواهی بعضی مردان، قرار گرفتن در جایگاه همسر دومی و چندمی و مورد سوء استفاده واقع شدن برای ارضاء نیازهای غیرطبیعی در قالب ارتباط های مخفی که به هیچ وجه مشروع و منطقی نیست، واقعیتی است که حتی به ندرت اما در جامعه مشاهده می شود و به شدت نیازمند هشدار به خانواده ها است.

قصد خیرخواهی و کمک زنان به مردان متاهلی که از شرایط زندگی اولیه خود ناراحت هستند یکی از دلایلی است که از جانب برخی خانم ها برای تن دادن به این روابط مطرح می شود و بعضی از آنها معتقدند که مردان به آنها پناه می برند.

اما باید گفته شود که این ماجرا و فرار از واقعیت و چالش جز صحبت با همسر حل نمی شود و هرچقد هم که به عنوان یک دوست همراه همیشگی مرد باشند موقتی است و تنها همسر است که می تواند زوجش را آرام کند.

چه بسا، وقتی ازدواج مجددی هم شکل گیرد وقتی فرار از مشکل به جای توانایی حل آن پیش افتد دوباره دوستی های پنهانی با افراد مختلف احتمال اتفاق دارد و در نتیجه پناه بردن توجیه خوبی برای این کار نیست.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

399 نظرات

  • roz , مارس 8, 2015 @ 8:16 ب.ظ

    سلام خسته نباشید
    من واقعا به کمک احتیاج دارم
    من یه مدت در یک رابطه ی عاطفی با کسی بودم ولی متاسفانه هیجوقت خوب پیش نرفت الان جدا شدیم ولی من خیلی وابسته شدم و این شخص فامیل هست و داره ازدواج میکنه من اصلا حالم خوب نیست دارم دیوونه میشم نمی تونم با کسی دیگه ببینمش جایی هم که زندگی میکنم مشاور خوب نداره میتونید به من کمک کنید دارم خفه میشم بااطرافیان هم نمیتونم حرف بزنم
    اگر کسی میشناسید که بتونم انلاین مشاوره بگیرم ممنون میشم معرفی کنید

    • Anonymous , مارس 9, 2015 @ 12:17 ب.ظ

      دوست عزیز وابستگی چیه ؟ شما باید اونقدر در خودتون این قدرت رو ایجاد کنید که این رابطه میتونه در هر مرحله ای از زندگی برای شما به وجود بیاد و اگر قرار باشه دایم در استرس وابستگی باشید زندگی شما پیش نخواهد رفت و روی آرامش رو نخواهید دید…
      هر اتفاقی نوعی تجربه رو به زندگی ما اضافه میکنه پس ارزش خودتون رو بالا ببرید نه اینکه نقش یک قربانی رو بازی کنید که نتونسته در این رابطه موفق باشه … ضعف بزرگ خانمها اینه که یا وارد رابطه ای نمیشن یا اینکه وارد شدن دیگه نمیشه نظرشونو در این مورد تغییر داد به همین خاطره که شما پیش هر متخصصی هم که برید باید خودتون بخوایت تا از این وضع رها بشید وگرنه با قرص و دارو نمیتونید به ارامش برسید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • زری , آوریل 1, 2015 @ 11:37 ب.ظ

    سلام من ۲۲سال دارم و یک ساله ک ازدواج کردم و شوهر من تک پسره احساس میکنم خیلی به خانوادش وابسته هست چندجور رفتارم داره ک منو آزار میده .میشه یه مشاو خوب در این زمینه معرفی کنید تو هندان تا کمکم کنه ؟ خیلی ممنون

    • Anonymous , آوریل 3, 2015 @ 11:54 ق.ظ

      مشاوره ازدواج :معمولا اداره کل بهزیستی لیست مشاوران و مراکز مشاوره ای رو در اختیار داره پس میتونید در این مورد باهاشون
      تماس بگیرید

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • امیرحسین , آوریل 8, 2015 @ 3:19 ب.ظ

    باسلام:حدود۱سال ونیم که ازدواج کردم,که پس از۶ماه همسرم سرناسازگاری بامن راکه من مادرم رابیشترازاون دوست دارم راشروع کرد,البته بایدبگم که مادرم طبقه بالای ماتنهاست,واون حتی زحمت چندپله بالارفتن هم برای دیدن مادرم به خودش نمیده,و وقتی ام که من ازسرکاربرمیگردم وتاطبقه بالابرای دیدن مادرم میرم,همسرم بالحن اینکه تومادرت رابیشتردوست داری بامن صحبت میکند.حتی وقتی ام که۱خوراکی کوچک برای مادرم که چندان ارزشی هم ندارد میبرم همسرم نیزحسودیش میشود,درحالیکه تابه امروزهمسرم رابی نیازازهرچیز حتی مهربانی وخوشرویی کردم,امادیگرطاقت این همه جنگ اعصاب راندارم.خواهشمندم اگرراهی برای حل این مشکل میدانیدبه من نیز بگوئید.باتشکر

    • Anonymous , آوریل 10, 2015 @ 11:40 ب.ظ

      دوست عزیز شما باید در فرصتی مناسب با همسرتون در این مورد خیلی قاطع و روشن صحبت کنید … گاهی توجه کردن های زیاد میتونه سطح توقع رو افزایش بده … مسلما” وقتی قاطعیت شمارو ببینه در رفتارش تجدید نظر خواهد کرد …

      نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان بطـرز مــتفاوتی استفاده می کنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آنــها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتبـاط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری-فضایی باشند.

      بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آنکه شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را بخاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان می بـایـست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه باز میگرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری می باشند که بـه آنـها کمک می کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنـها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـعتری را رمزگشایی کند.

      مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر می تـوانند این حس را پنهان سازند. نمایان ساختن حس حسادت در زنان احتمالا به همان روحیه ای بر می گردد که در خود احساس ضعف نموده و انتقاد از خود داشته و به دوست داشتنی بودن خود مطمئن نیستند.

      مـردان صداهای گوشخراش، دست دادن محکم و رنگ قرمز را ترجیح میدهند. مـردان در حل مسائل فنی بهتر می باشند. زنان دارای گوش تیزتری میباشند و هنـگام صحبت کردن از واژه های بیشتری استفاده می کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف بطور مستقل بهتر از مردان می باشند.

      هنگامی که مردان وارد اطاق می شوند بدنبال راه خروج می گردند، خـطـر احـتمالی را برآورد کرده و راههای گریز را می سنجد. در حالیکه زنان به چهره میهمانان توجه می کنند تا پـی ببرند که میـهمانـان چه کسانی بوده و چه احساسی دارند. مردان قادر می باشند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند. هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمی گردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.

      زنان حسودترند یا مردان

      تفاوتهای روانشناسی

      مردان موقعیتها و اوضاع را بطور کلی درک می کنند و تفکر کلی و جـامع دارند در حالی که زنان موضعی می اندیشند و به روی جزئیات و نکات ظریف تمرکز می کنند.

      مردان سازنده و خلاق می باشند. آنـهـا ریسک پذیـر بـوده و بـدنبال تجربه های جدید می باشند در حالی که زنان با ارزشترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می دهند.

      مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند در حالی که زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند.

      ارزیابی زنان از خودشان در سطح پایینتری از مردان می بـاشد. زنـان تـمایل دارند از خودشان انتقاد کنند در حالی که مردان بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند. و شاید این موضوع به تربیت خانوادگی و فرهنگ رایج مرتبط باشد که سعی دارند دختران خود را بسیار مورد رضایت دیگران و خوشایند اطرافیان رشد دهند. و بیش از آنکه پذیرش بی قید و شرط را به آنان بیاموزند خود انتقادی و عدم رضایت از خود را آموزش می دهند.

      مردان و زنان دارای معیارهای متفاوتی برای رضایتمندی در زندگی می باشند. مردان برای شغل مناسب و موفقیت در کارها و زنان به خانواده و فرزندان ارزش قائل می باشند. زنی که از نظر شوهرش پذیرفته و کورد اعتماد است نگرش های مثبتی به خود دارد و بخش عظیمی از اهداف او را روابط خوب و دوستانه با اطرافیان تشکیل می دهد .

      مردان نیاز مبرمی دارند تـا بـه اهـدافشـان جـامـه عـمـل بـپـوشانـند اما زنان رابطه با دیگران را در درجه نخست اهمیت قرار می دهند.هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمی گردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.

      مردان دو برابر زنان بیمار می شوند البته زنان نیـز بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت می دهند.زنان درد و کار یکنواخت را بهتر از مردان تحمل می کنند.بر خلاف تصور عام مردان بیـشتر از زنـان حـرف زده و بیشـتر سـخنــان دیگران را قطع می کنند.

      مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر می تـوانند این حس را پنهان سازند. نمایان ساختن حس حسادت در زنان احتمالا به همان روحیه ای بر می گردد که در خود احساس ضعف نموده و انتقاد از خود داشته و به دوست داشتنی بودن خود مطمئن نیستند.

  • حميد , آوریل 22, 2015 @ 3:05 ب.ظ

    سلام
    من بیست و دو سالمه و مشکلم با پدر و مادرمه.اونا من رو خیلی بچه.بی عرضه.ناتوان.نابلد و….تصور میکنن.و به طور کلی از همه لحاظ بهم بی اعتمادن…
    در صورتی که همه تلاششون رو برای پیروزی من میکنند اما هی منت بارم میکنن و رفتارشون گواه بر بی اعتمادی هست.این درحالیه که من هم از هیچ کاری برای اونا دریغ نمیکنم اما چون سلیقم باسلیقه اونا یکی نیست همیشه مشکل داریم و دعوا.
    که چرا من موهام بلنده.شلوار لی میپوشم.مهمونی میرم.امروز رو مغازه نرفتم و….
    خواهش میکنم کمکم کنید دیگه بریدمa

    • Anonymous , آوریل 23, 2015 @ 10:01 ق.ظ

      خب دوست عزیز وقتی میدونید ریشه اختلاف از کجاست پس چرا برخلافش عمل میکنید ؟ میتونید در مواقعی طبق نظر خانواده پیش برید تا در زمانهایی که دوست دارید به نظرتون احترام بذارن راحت باشید و مشکلی برای شما پیش نیاد … هرچند خانواده ها در این موقعیت جامعه حق دارن نگران فرزندانشون باشن پس به نظراتشون احترام بذارید و اینقدر حساس نباشید

  • حميد , آوریل 25, 2015 @ 2:51 ب.ظ

    حرف شما کاملا درست اشت.اما من یک بار حق زندگی کردن دارم.دوست دارم اینگونه زندگی کنم طوریکه دوست دارم.هرکس برای خودش زندگی میکند و دیگران نمیتوانند نظر خود را به دیگری تحمیل کنند.
    حالا خداروشکر که کارهایم خلاف نیستند.

    • Anonymous , آوریل 26, 2015 @ 10:28 ق.ظ

      بله حق با شماست … همین حس رو هم خانواده شما داره … دوست نداره تنها ثمره زندگیشون آسیبی ببینه … پس بهتره همونطور که خودتون رو درک میکنید ، کمی هم خودتون رو جای دیگران بذارید … اگر رابطه خوب و عاطفی با خانواده برقرار کنید میتونید در حد عرفی که هست رفتار کنید ،بپوشید ،تفریح کنید و …
      باید خانواده مطمئن بشه چنین رفتارهایی باعث ورود شما به خطرات جامعه نخواهد شد
      تنها نگرانی خانواده شما در همین سطحه

  • حميد , آوریل 27, 2015 @ 2:19 ب.ظ

    اخه موی بلند چه خطری برای من داره؟؟
    یا شلوار لی چه تهدیدی؟؟؟
    شما فکرنمیکنید خانواده من زیادی بد بینن؟؟زیادی حساسن؟؟
    ایا با خرد کردن غرور من و ضایع کردنم و خار شمردنم این بلاها از من دور میشه؟؟؟؟

    • Anonymous , آوریل 28, 2015 @ 2:18 ب.ظ

      مشکل موی بلند نیست … مشکل طرز فکریه که برای خیلی از خانواده ها اینطور جا افتاده که این شکل و شمایل افرادیه که در زندگی ناموفق هستند وبیشتر دنبال خوشگذرونی خودشون هستند … مثل فیلم هایی که در رسانه ها نشون میده و از این طریق دید مردم بد شده … حالا شما امتحان کنید شلوار معمولی بپوشید و ظاهرتون رو ساده کنید و ببینید که چقدر راحت با شما کنار خواهند اومد … چون بیشتر ما ظاهر بین شدیم … ولی یادتون باشه هر چی که ناراحت هم باشید نباید نسبت بهشون بی احترامی کنید چون اونا فقط شمارو در این دنیا دارن که پیوند زندگیشون شدید

    • حميد , آوریل 30, 2015 @ 3:19 ب.ظ

      من مطمعنم که کارم صحیحه و هیچ اشکالی درش نیست بلکه این رفتار.طز تفکر و برخورد پدر و مادرمه که اشتباهه.واگه قرارباشه چیزی عوض بشه این رفتار و برخورد اونهاست.من هیچ بی احترامی به اونها نکردم فقط دوست دارم برای خودم و طبق علایقم زندگی کنم. درضمن من خودم میدونستم که اگه طبق خواسته اونارفتار کنم همه چیز حل میشهو بازهم میدونستم اونا پدر و مادرم هستن و احترامشون واجب. و مطمعنن برای درد دل پیش شما هم نیومدم.من خواستم شما من رو راهنمایی کنید که چطور اونهارو راضی کنم تا هممن طبق میل و علاقم زندگی کنم و هم اونا ازدستم دلخور نباشن. با تشکر

      • Anonymous , آوریل 30, 2015 @ 4:54 ب.ظ

        در این مورد بهتره با مشاورروانشناس حضورا” مشورت کنید

  • کامران , می 8, 2015 @ 7:42 ق.ظ

    سلام خسته نباشید
    بنده ساکن کرج هستم وهمسرم اهل اسدآباده وخودم بومی کرج هستم.به علت مشکلاتی که ازابتدای زندگی مشترک مون داشتیم همسرم توی ۷سال زندگی مشترک۱۰بارقهررفته خونه پدرش وچون رفت وآمدتاهمدان براش سخته ازشماخواهش میکنم که شماره یکی ازهمکاران مشاورین خانواده تون که توشهراسدآبادهستش روشماره تماس ایشون روبهم بدید.ازتون عاجزانه درخواست دارم.خیلی ممنون ازشما

    • Anonymous , می 8, 2015 @ 11:39 ب.ظ

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • حنا , می 19, 2015 @ 7:18 ب.ظ

    سلام
    من۲۶سالمه و مهندس it یه خواهر بزرگتر دارم و موقعیت های زیادی واسه ازدواج واسم پیش اومده اما چون خواهر بزرگترم ازدواج نکرده خانواده اجازه اومدن خواستگارو نمیدن چه برسه به نظر من …
    به نظرتون من باید چکار کنم
    چه طور با پدر و مادرم که خیلی براشون احترام قائلم حرف بزنم؟

    • Anonymous , می 21, 2015 @ 12:40 ق.ظ

      به هر حال
      خانواده‌ها باید بدانند فرصت‌ها همیشه به دست نمی‌آیند و گذرا هستند. هیچ کس نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند بنابراین به محض به وجود آمدن فرصت مناسب، باید از آن استفاده کرد و تردید نکرد. ما نباید در فضای خانه گره‌ها را باز به هم گره بزنیم و گره کوری درست کنیم.

      این روانشناس با بیان اینکه در ازدواج باید اقتضائی عمل کرد،اظهارکرد: هر کس اقتضائاتی دارد. ممکن است فرزند بزرگ‌تر تمام تمرکزش را متوجه تحصیل کرده یا در حال حاضر از نظر روحی آمادگی ازدواج نداشته باشد یا حتی موقعیتی که درشان او باشد، برایش پیش نیامده باشد. فرزندان و خانواده ها باید بدانند که هر تأخیری منفی نیست، بلکه مهم این است که افراد درست ازدواج کنند نه اینکه الزاما زود ازدواج کنند.

      وی اضافه کرد: موفقیت و خوشبختی فرزند کوچکتر روی سایر اعضای خانواده همچنین دیدی که افراد نسبت به آنها دارند تأثیر مثبت می گذارد، در حالی که مجرد باقی ماندن همه بچه ها، تأثیر تخریبی بیشتری روی وجهه خانواده دارد.

      وی درباره راهکارهای مواجه شدن فرزندکوچکتر با مخالفت با ازدواجش پیش از فرزند بزرگتر گفت: درصورتی که فرزند بزرگ‌تر با این موضوع مخالفت کند، فرزند کوچک تر نباید عجله کند، بلکه باید صبر کند تا موافقت تمام اعضای خانواده جلب شود و جوّ خانواده مساعد شود.
      برجعلی در پایان گفت و گوی خود با مجله سپیده دانایی اظهار کرد: این فرآیند نه با جنگ و کشمکش، بلکه باید با ملاطفت و مهربانی صورت گیرد. همچنین باید برای متقاعد کردن والدین و فرزند بزرگ‌تر از مشاور کمک گرفت. زیرا در خانواده جوّ احساسی وجود دارد و ممکن است افراد نتوانند منطقی تصمیم بگیرند اما مشاور با دید منطقی به نمای بیرونی خانواده می‌نگرد و راهکارهای بهتری ارائه می‌کند.
      پس با خانواده در این مورد صحبت کنید و خصوصا” خواهرتون تا در این مورد با شما همکاری و همراهی داشته باشه

  • sana , می 27, 2015 @ 9:25 ق.ظ

    با سلام و خسته نباشید
    من ۲۸ سالمه . مشکل من مربوط به رابطه پدرم با همسرم هست . من و همسرم هیچ مشکلی در زندگی نداریم ولی جدیداً پدرم تنش های زیادی در زندگی ما ایجاد کرده چون همسرم از حرفهای پدرم ناراحت می شود و ناراحتیش را به من منتقل می کند . خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید که چه کاری باید انجام دهم .

    • Anonymous , می 28, 2015 @ 3:24 ب.ظ

      دوست عزیز شما نمیتونید بین همسر و پدرتون کاری جز صبر کردن انجام بدید …
      همسر شما هم باید بدونه پدرهمسرش تغییر پذیر نیست و نباید ناراحتی های وارد شده رو به همسرش انتقال بده …
      پس صبور باشید و آستانه تحملتون رو بالا ببرید

  • محمدرضا , ژوئن 27, 2015 @ 3:37 ب.ظ

    سلام من بیست و دو سال دارم مدت هاست احساس پوچی میکنم و اینکه به نسبت امیدی به آینده ندارم زود خسته میشم از انجام کارها احساس اضطراب میکنم و همیشه فکر میکنم تنهام و…

    • Anonymous , ژوئن 28, 2015 @ 10:13 ق.ظ

      دوست عزیز بسیار ساده است تا وقتی که برای خودتون هدف مشخصی رو تعیین نکنید همین وضع رو خواهید داشت … چون وقتی هدف داشته باشید مسلما” برای رسیدن بهش باید برنامه ریزی و حرکت کنید و همین میتونه شمارو از این حالت رهایی بده …
      راه حل برای درمان احساس پوچی

      ۱- خدا باوری:

      اسلام براى از بین بردن احساس پوچى و از خود بیگانگى، انسان‏ها را به خداشناسى و معاد باورى فراخوانده و همگان را به تفکر در نظام هستى دعوت نموده و براى جهان و انسان هدف تعریف نموده است: “أولم یتفکروا فى انفسهم ما خلق اللَّه السّموات والأرض و ما بینهما إلاّ بالحق؛ آیا در پیش نفوس خود تفکر نکردند که خدا آسمان‏ها و زمین و هر چه در بین آن‏ها است (از انواع بى شمار مخلوقات) همه را جز به حق و به وقت معین نیافریده است.”(۳): “ربّنا ما خلقتَ هذا باطلاً؛ پروردگارا این دستگاه با عظمت (جهان) را بیهوده نیافریده‏اى”.(۴) و به انسان مى‏گوید: که تو را بیهوده و پوچ خلق نکرده‏ایم:”افحسبتم انّما خلقناکم عبثاً؛ آیا گمان مى‏کنید که ما شما را بیهوده خلق کرده‏ایم؟!” (۵) و بازگشت انسان را به سوى حق بیان نموده است و به انسان تذکر مى‏دهد که فکر نکن که بازگشتى نیست: “و انکم الینا لا ترجعون؛ و گمان کردید که به سوى ما باز نمى‏گردید!؟” (۶)
      اگر انسان براى جهان خالق و مدبر بشناسد و براى آن هدف قایل باشد، احساس پوچى نمى‏کند، زیرا در اثر ایمان به خدا و معاد، جهان هدفمند بوده و انسان جایگاه خود را در آموزه‏هاى دینى درک مى‏کند. انسان در اسلام جایگاه بلند داشته و اشرف مخلوقات بوده و زندگى او محدود به این جهان نیست و دنیا مقدمه‏اى براى جهان برتر محسوب مى‏شود. در انسان این باور تقویت مى‏شود که او به سوى کمال مطلق در حرکت مى‏باشد: “إنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون؛ همه از خداییم و به سوى خدا باز مى‏گردیم”.(۷)
      ۲-یاد خدا:

      اسلام انسان را به تقویت باورهاى دینى سفا رش نموده و یاد خدا را عامل آرامش روانى دانسته است: “ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب؛ با یاد خدا دل‏ها آرامش مى‏یابد”.(۸)
      ۳- خود شناسی:

      در آموزه‏هاى دینى انسان‏ها به خودشناسى دعوت شده و یکى از عوامل از خود بیگانگى، “خود فراموشى” دانسته شده است. همچنین در برخى از آیات یکى از عامل “خود فراموشى” غفلت ازدیاد خدا ذکر شده است: “نسوااللَّه فأنساهم أنفسهم؛ خدا را فراموش کردند، خدا هم نفوس آنان را از یادشان برد”.(۹)
      حکماى اسلامى براى رهایى از “خود بیگانگى” انسان را به خودشناسى و خداجویى دعوت نموده و عامل احساس پوچى را دورى از خدا دانسته‏اند. شهید مطهرى مى‏نویسد: “.. باز یافتن خود علاوه بر این دو جهت… شرایط دیگر هم دارد و آن شناختن و باز یافتن علت و خالق و موجِد (= به وجود آورنده) خود است، یعنى محال است که انسان بتواند خود را جدا از علت و آفریننده خود به درستى درک کند و بشناسد…”.(۱۰)
      براى راهنمایى شما مى‏توان گفت :
      الف) آینده نگر باشید و براى چند سال آینده برنامه‏ریزى کنید.
      ب ) با افراد شاد، خوشبین و امیدوار مجالست داشته باشید و از روحیه آنان الهام بگیرید.(مهم)
      ج ) به شدت از منفى گرایى بر حذر باشید و افکار منفى را از خود دور کنید.
      د ) با هسته‏هاى مشاوره در این زمینه ارتباط داشته باشید.
      ه ) از اساتید دلسوز و متعهد کمک بگیرید.
      و ) منزوى نباشید و با افراد با تجربه و متعهد ارتباط صمیمانه برقرار کنید.
      ز ) کتاب‏هایى را که در زمینه شادکامى، رمز موفقیت، راز موفقیت مردان بزرگ و… نوشته شده، با دقت بخوانید و به دستورات آنها عمل کنید.
      ح ) ورزش کنید؛ زیرا ورزش در شادى روح و سلامت جسم مؤثر است.
      ط ) در محیط‏هاى شاد و سالم، به استراحت و تفریح بپردازید.
      ى ) از افراد منفى‏گرا بر حذر باشید.
      ک ) از بحث‏هاى رنج‏آور با این و آن اجتناب کنید.
      ل ) به خود اجازه ندهید مادیات و دنیای زودگذر شما را ناراحت کند. شمارا خدا برای مادیات نیافریده، خود را به خود بسپارید و ایمانتان را به او قوی کنید.
      م ) توجه داشته باشید که مشکلات و رنج‏ها، همیشگى نیست و روزگار در تحوّل و تغییر است و چه بسا حوادث پیش‏بینى نشده‏اى نیز در حل مشکلات به یارى انسان بشتابد.
      ن ) سفرهاى شاد و سیر و سیاحت‏هاى علمى براى شما لازم و مؤثر است.
      س ) خاطرات تلخ را به دست فراموشى بسپارید و از بازگو کردن آن براى دیگران، پرهیز کنید.
      ع ) اگر ذوق هنرى دارید، به کارهاى هنرى از قبیل کاریکاتور، گرافیک، نقاشى، خط، نویسندگى و… بپردازید. ضمنا نیایش و دعا مؤثر و نافذ است.
      بنابراین از دعاها و مناجات‏هاى دلنشین غافل نباشید. در این راستا نیایش‏هایى هم چون: مناجات خمسه‏عشر، کمیل و نیز صحیفه سجادیه بویژه دعاى بیستم (مکارم الاخلاق) را همواره بخوانید و باور داشته باشید که نیایش و دعا سرنوشت‏ساز است، با خدا انس بیشترى داشته باشید و با او درد دل کنید.
      پیشنهاد مى‏شود که در اوقات فراغت، به تفصیل نعمت‏ها و الطاف الهى از قبیل اصل وجود، سلامتى، توفیق تحصیل و… هم‏چنین بلایایى را که خدا از شما دور کرده است، یادآور شوید و ضمن سپاسگزارى از او، قلب خویش را مالامال از محبت و عشق الهى کنید.
      قرآن کلام خداست. از تلاوت و تدبّر در آیه‏هاى آن هر چند اندک، دریغ نکنید. این جهت علاوه بر ارزش‏هاى گوناگون دیگر، شما را با خدا مأنوس‏تر مى‏سازد.
      آنچه مهم است ایجاد فضایى لطیف و دوست داشتنى در خانه، محل کار، تحصیل و اجتماع است که اگر با تنظیم یک‏سرى اهداف بزرگ و متعالى عجین گردد، مشکلات و محدودیت‏ها نه تنها غیر قابل تحمل نیست؛ بلکه گاهى این مشکلات شیرین نیز مى‏گردد.
      توصیه: این مطلب را تا یک ماه هر هفته دقیقا مطالعه و مرور نمایید. سپسس بررسى کنید که چه مقدارى از آن را عمل نموده‏اید.
      به امید روزى که فعّال , با نشاط, پرتلاش و داراى قلبى شادو لبى خندان باشید و در برابر مشکلات و بى مهرى ها صبور و بردبار هم چون کوه قائم و استوار باشید.

  • فاطمه , جولای 10, 2015 @ 8:00 ق.ظ

    من ادم درونگراییم اصلاجذاب نیستم هیچوقت حرفی برای گفتن ندارم هیچوقت وهیچکجابهم خوش نمیگذره چون بلد نیستم شوخی کنم چون حوصله سربرم هیچکس دلش برام تنگ نمیشه ابهت وشخصیت پیش هیچ کس ندارم باورتون میشه حتی یه دوست هم تودانشگاه ندارم.خیلی کتاب خوندم که باید خودت رو توموقعیت قراربدی ولی حال من بدتر میشه

    • ◄Responder► , جولای 11, 2015 @ 2:07 ق.ظ

      دوست عزیز تا وقتی که از جمع دوری میکنید نباید انتظار معجزه داشته باشید … شما در تعامل با دیگران میتونید تجربه کسب کنید و راحت ارتباط گیری کنید …
      یکی از علل کم حرفی کم حوصلگی است که ناشی از خستگی ذهن یا توجه به مرکز دیگری است. اگر چنین است، فعالیت ذهنی خود را محدود کنید و فکرتان را متمرکز سازید و در وقت حضور در کنار دیگران به چیز دیگر فکر نکنید. مطالعاتتان را بیشتر کنید و اطلاعاتتان را در زمینه مسائل مختلف بالا ببرید تا حرفی برای گفتن داشته باشید و نگران نباشید که حرفتان جالب نبوده یا اشتباه باشد. گاهی به دلیل ترس از قضاوت دیگران افراد از اظهار نظر و صحبت خودداری می کنند.سعی کنید از مسایل که در اطرافتان می گذرد اطلاعات بیشتری کسب کنید تا وقتی در جمع هستید شما هم حرفی برای اظهار نظر داشته باشید.

  • ssss , جولای 11, 2015 @ 10:03 ق.ظ

    پسری هستم ۲۸ ساله تن به ازدواج به اجبار پدر ومادرم که احترام فراوانی برای انها قائلم داده ام اما من به زن زندگی ام هیچگونه علاقه ای ندارم ودر این مدت جوری رفتار کرده ام که او به هیچ وجه متوجه بی علاقه ای من نشود.در ابتدا به حرف پدر و مادرم که میگفتند علاقه بعدا از ازدواج ایجاد می شود اعتماد کردم اما الان بعد از گذشت ۳سال از ازدواجم، تنفر ایجاد شده…در کل هیچ مشکلی با دختر ندارم ولی واقعا در این سه سال بااضطراب زندگی کرده ام چون اصلا امادگی روانی ازدواج را نداشتم حتی تا روز خواستگاری به ازدواج فکرهم نکرده بودم.پدر و مادرم همه کارهای قبل از ازدواج را بدون هماهنگی من انجام دادند و به نظر من اهمیتی ندادند

    • ◄Responder► , جولای 12, 2015 @ 1:39 ق.ظ

      دوست عزیز رفتار خانواده شما اشتباه بوده ولی شما فردی عاقل و بالغ بودید پس نباید در این راه قدم میذاشتید و با احساس دختری بازی میکردید
      اگر از بعد عاطفی موضوع فاصله بگیریم باید بدونید همه انسانها برای رسیدن به آرامش ازدواج میکنن و اگر شما هم کمی در این مورد به واقعیت اطراف نگاه کنید شاید بتونید چیزی که دنبالش هستید رو در وجود این دختر پیدا کنید
      ولی در نهایت تصمیم نهایی با خود شماست
      با خانواده صحبت کنید و در مورد حس وحالتون باهاشون صحبت کنید مهمه از نظرتون با خبر بشن

  • ssss , جولای 12, 2015 @ 8:21 ق.ظ

    امکان دارد از طریق ایمیل با شما در تماس باشم و مشکل را بیان کنم

    • ◄Responder► , جولای 12, 2015 @ 1:51 ب.ظ

      دوست عزیز متاسفانه چنین امکانی در سایت قرار نداره شما میتونید در این مورد پست بذارید و برای اینکه در ذهن موندگار بشه خلاصه ای از مشکلتون رو هم بگید …

  • سحر.همدان , آگوست 6, 2015 @ 3:43 ق.ظ

    دخترم۱۸ ماهشه خیلی شیطون ونترسه امروز کمد لباساشو انداخت روش ولی اصلا نترسید بعدش رفته نگاش میکنه دوباره تکونش میده اصلا یه جانمیشینه موقع غذا خوردن هم خیلی اذیت میکنه راه میره غذاشو میریزه خوابش هم کمه ولیخیلی باهوشه حافظه خوبی هم داره.ایا علائم بیش فعالی هست؟؟؟،چیکار کنم؟؟؟

    • ◄Responder► , آگوست 6, 2015 @ 6:13 ب.ظ

      گر می‌خواهید ۸ صفت و ویژگی شخصیتی مهم و کار آمد را، فرزندانتان در بزرگ‌سالی داشته باشند ۸ قاعده تربیتی مهم را در ۱۸ ماه اول کودکی او رعایت کنید

      ۸ قاعده مهم تربیتی تا ۱۸ ماهگی
      ۱-اطمینان
      ۲-امنیت
      ۳-آرامش
      ۴-اعتمادبه‌نفس مثبت
      ۵-امیدواری
      ۶-خوش‌بین بودن
      ۷-مثبت بودن
      ۸-سازنده بودن و پشتکار داشتن

      اگر می‌خواهید ۸ صفت و ویژگی شخصیتی بالا را ، فرزندانتان در بزرگ‌سالی داشته باشند ۸ قاعده تربیتی زیر را در ۱۸ ماه اول کودکی او رعایت کنید :

      ۱-تولد راحت و ساده و خوب

      می‌دانیم کودک می‌تواند بزرگ‌ترین آسیب را از فاجعه در هنگام تولد ببیند اگر اکسیژن در هنگام تولد به مغزش نرسد باعث از بین رفتن میلیون‌ها سلول مغزی در مغزش خواهد شدپس چگونگی تولد بسیار حائز اهمیت است

      ۲- جلوگیری از رنج کشیدن کودک
      کودک در ۱۸ ماه اول نباید با درد و رنج و زندگی کند از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نکنید تا فرزندتان این دوران را در لذت و آرامش زندگی کند لذا مسئله‌های گوش‌درد و دل درد و گرما و سرما و آسیب‌های دیگر به شدت به بچه‌ها در این دوران آسیب میزند

      ۳- نوازش و محبت به صورت دائمی

      نوازش برای کودک انسان موضوع لذت نیست بلکه موضوع مرگ و زندگی است کودک بدون نوازش حتی می‌میرد او مثل اکسیژن به نوازش و محبت شما نیاز دارد

      ۴-موضوع یکدستی و یکنواختی تربیتی

      یعنی فقط و فقط یک نفر و آن هم مادر از کودک مواظبت و مراقبت کند نه اینکه مثلاً مادر سرکار برود و کودک دست چند نفر یا دست پرستار بیفتد لذا این یکدستی و یکنواختی تا آنجایی باید ادامه پیدا کند که حتی اگر پدر قرار هست کاری کند باید عین همان کارهای مادر را تکرار کند تا همه چیز برای کودک ثابت و یکنواخت باشد مثل آداب تغذیه و خواب و نظافت و بازی و …در این دوران کودک احتیاجی به تنوع ندارد افرادی که در زندگی کودک هستند نباید در این دوران از زندگی او خارج شوند و به صورت کلی همه چیز باید ثابت و یکنواخت باشد

      ۵-مسئله تحریک و برانگیختگی

      نمی‌شود کودک را به بهانه اینکه ساکت است یک گوشه رها کرد. باید مرتب با کج و راست کردن و بازی کردن و صدا را کم و زیاد کردن و شکلک درآوردن و غیره همیشه زمانی که کودک بیدار است او را تحریک و برانگیخته کرد تا بتواند میلیون‌ها اتصال و ارتباط بین سلول‌های مغزش به وجود بیاورد.

      ۶-برآوردن نیازهای کودک

      نیازهای کودکتان را در این دوران بلافاصله برآورده کنید ، همین که شیر خواست به او شیر بدین ، همین که آغوش شما را نیاز داشت بغلش کنید و به محض اینکه خواست از آغوشتان برود بیرون، طبق میل او عمل کنید . به طور کلی هیچ‌چیزی قرار نیست به کودک در این دوران تحمیل شود دنیای کودک از آن اوست و او هست که باید تصمیم بگیرد و چطور دلش می‌خواهد زندگی کند.

      ۷-عشق محبت در خانواده

      عشق و محبت و دوستی در خانه وجود داشته باشد یعنی در آن خانه هیچ کس قدرت ندارد و کسی دستور نمی‌دهد و فرماندهی نمی‌کند و پدر و مادر با هیچ کس هیچ دشمنی ندارند و عصبانی نمی‌شوند

      ۸-شیر دهی

      مسئله آغوش مادر و شیر دادن تا حداقل ۸ ماهگی به کودک

      اگر این ۸ قاعده را رعایت کنید کودک شما در بزرگ‌سالی خودبه‌خود این ۸ آسیب را نمی‌بیند

      ۱-شکاک بودن

      ۲-مضطرب بودن

      ۳-بی‌قرار بودن

      ۴-ناامیدی

      ۵-بدبینی

      ۶-منفی بودن

      ۷-داشتن حالت ویرانگری و نداشتن پشتکار

      ۸-اعتمادبه‌نفس منفی

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • پریا , آگوست 8, 2015 @ 9:45 ب.ظ

    سلام من پریا تازه ۱۸ ساله شدم! من تکدخترم . من حس میکنم مامانم اصلا ب من اعتماد نداره ، مثلا اون نمیزاره ک من تنهایی برم استخر یا با دوستام برم باشگاه. من خیلی باهاش صمیمیم و نمیتونم دلشو بشکنم و هرچی بگه گوش میدم ولی من ک بچه نیستم بگم از نگرانیه که اینجوریه و فکر میکنم ب من اعتماد نداره. خودم نمیخام باهاش حرف بزنم و تصمیم دارم بریم مشاوره‌. نمیدونم . شما میگید چی کار کنم؟ ممنون میشم جواب بدید.

    • ◄Responder► , آگوست 9, 2015 @ 12:23 ب.ظ

      دوست عزیز درسته خانواده ها نگرانی های خاص خودشون رو دارن ولی نباید از ورد شما به اجتماع و رابطه با دوستانتون جلوگیری کنن …
      ممکنه شما دانشگاه شهر دیگه ای قبول بشید و یا ازدواج کنید و به شهر دیگه ای برید … باید اونقدر مهارت داشته باشید تا بتونید با دیگران رابطه برقرار کنید … این رفتار مادر شما با تمام احترامی که براش قایلیم توجیح خوبی برای محدویت شما نیست

  • بهار , آگوست 13, 2015 @ 7:37 ق.ظ

    باسلام ،دختری ۲۷ساله هستم،دوساله ک تو عقد هستم،یک ماه دیگه عروسیمه،همسرم بسیار آدم عصبی هست،موقع عصبانیت به من فحش و ناسزا میگه،بار آخری ک بحث کردیم حال من بد شد،وخونوادم همه چیو فهمیدم،تو این دوساله هرسری باهم بحثمون شد آخرش ب دادوبیداد و فحاشی ب من تموم شد،ولی من ب خونوادم چیزی نگفته بودم،الانم ک خونوادم فهمیدن پدرم میگه کسی ک زنشو بخواد فحش نمیده،ومیگه باید طلاق بگیری،من موندم تو دوراهی،از آسیب های روحی روانی بعداز طلاق میترسم،لطفا راهنماییم کنید.

    • ◄Responder► , آگوست 13, 2015 @ 5:34 ب.ظ

      دوست عزیز تعلل شما در این مورد اوضاع رو سخت کرده بهتره بدونید ایشون تغییری در رفتارش و در آینده نخواهد داشت
      پس اگر علی رقم مخالفت خانواده ازدواج کنید نباید گله و شکایتی در این مورد از خودتون نشون بدید
      چون ایشون نیاز به درمان روانشناسی داره

  • شیدا , آگوست 29, 2015 @ 1:20 ب.ظ

    سلام من دختری ۲۷ ساله هستم مدت ۴ سال با پسری ۳۱ ساله دوست هستم تصمیم به ازدواج گرفتیم ولی هردومون بهم اعتماد نداریم شاید بدلیل سو تفاهم هایی بوده که بینمون اتفاق افتاده ولی بهم اعتماد نداریم به نظرتون ازدواج ما درسته یا نه؟ با مشاوره رفتن میتونیم اعتماد از دست رفته رو برگردونیم یا نه؟ با تشکر

    • ◄Responder► , آگوست 31, 2015 @ 10:38 ق.ظ

      دوست عزیز شما با مشاوره رفتن میتونید شخصیت همدیگرو بهتر بشناسید … و انتخاب درستی داشته باشید
      در ضمن ممکنه در این مشاوره بتونید با تفاوت های هم اشنا بشید و راه رسیدن به تفاهم رو هم یاد بگیرید
      چون تفاهم در زندگی درک تفاوت هاست
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • Elmira , سپتامبر 13, 2015 @ 12:53 ب.ظ

    من مدت کوتاهیست که با بسری اشنا شده البته این اشنایی به خاطر درس بود اما طوری بیش رفت که در مورد ازدواج به صورت سر بسته بحث کردیم و متوجه شدم به من علاقه داره ،من الان خواستکار سر سختی دارم که موقعیت بدی نداره اما احساسی هم بهش ندارم و إز بسری که با هاش اشنا شدم خوشم میاد واخلاقش رو بیشتر میبسندم ،نمی دونم جه طور بهش بفهمونم که زودتر بیاد خواستکاری أخه نمی خوام إز دستش بدم نظرات ما شبیه همه،زمان من برأی انتخاب کمه بأید زود تصمیم بکیرم

    • ◄Responder► , سپتامبر 14, 2015 @ 8:34 ب.ظ

      دوست عزیز همه چی به پسر مربوط میشه … به اینکه اگر به خواستگاری شما هم اومد حرفی برای گفتن داشته باشه … و اولین مورد داشتن استقلال مالی برای پسر هست … خودتون رو جای خانواده بگذارید ایا قبول خواهید کرد با چنین فردی وصلت کنید ؟
      پس بهتره در مورد ازدواج عجله نکنید تا بتونید در شرایط خوبی وارد زندگی مشترک بشید
      الان شدیدا” تابع احساسات خودتون شدید

  • hamid , سپتامبر 14, 2015 @ 7:19 ب.ظ

    سلام من و دوست دخترم پنج ساله که باهمیم و قصد ازدواج داریم.اما جدیدا به اختلاف خوردیم و همش دعوا داریم.من واقعا دوسش دارم و نمیخوایم از هم جداشیم.میشه یه مشاوره خوب رو به ما معرفی کنید؟؟یعنی بریم مشاوره ازدواج…خانواده…چی؟؟؟مرسی

    • ◄Responder► , سپتامبر 15, 2015 @ 10:16 ق.ظ

      در شهر همدان مشاوران روانشناس بوسیله تابلوهای زرد و سبز کاملا” قابل تشخیص از بقیه متخصصان هستن
      و یا تماس با اداره کل بهزیستی و یا دانشگاه علوم بهداشتی

  • hamid , سپتامبر 16, 2015 @ 10:05 ب.ظ

    عذر خواهی میکنم اما من متوجه نشدم میشه واضحتر بگید به مشاور خانوادا باید مراجه کنم یا ازدواج؟؟؟؟

    • ◄Responder► , سپتامبر 20, 2015 @ 10:35 ق.ظ

      تفاوتی نداره هر دو مورد در یک حوزه فعالیت قرار داره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.