مرکز مشاوره

مرکز مشاوره کرج

مرکز مشاوره کرج

بهترین مشاور خانواده در کرج و شهرکهای مجاور

بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاوره خانواده

معمولا همه ما در برهه ای از زندگی خود دچار مشکلاتی میشویم که برای روبرویی با آنها نیاز به مشاوره و راهنمایی پیدا میکنیم. شوین است که حتی با ثبات‌ترین افراد نیز گاهی از بحرانهای روحی در امان نیستند. مشکلات ، اتفاقات و بحران هایی که در طول زندگی ما رخ میدهند ممکن است بر روحیات ، احساسات و عواطف ما تاثیر بگذارند و باید برای این تحولات دنبال راه چاره ای بود.

ما در زندگی به تجربیات و مشورت با دیگران نیاز داریم و باید از آن استفاده کنیم چه بهتر که  مرکز و سازمانی باشد که با بهترین و مجرب ترین مشاوران و روانشناسان، تجربیات آنان را در اختیار شما بگذارد. مرکز مشاوره با شعب مختلف در ایران و اینبار با راه اندازی مرکز مشاوره کرج بر آن است تا بتواند کمک بزرگی به جامعه ایرانی کرده باشد. مرکز مشاوره کرج با داشتن نمایندگی در مناطق مختلف شامل مرکز مشاوره بهشتی ، مرکز مشاوره مظاهری ، مرکز مشاوره امیری ،مرکز مشاوره مفتح و دیگر شعب آماده این است تا بهترین روش ها و راه حل ها را در اختیار شما عزیزان بگذارد.

برای مشاوره خانواده ، ازدواج و تمام خدمات مشاوره ای دیگر میتوانید به مراکز مشاوره ازدواج بهشتی ، مشاوره خانواده بهشتی ، مشاوره خانواده امیری ، مشاوره ازدواج مظاهری ، مشاوره خانواده مفتح و دیگر نمایندگی ها مراجعه کنید.

چیکار کنم بهم اعتماد کنه

سلام من با یه نفر آشنا شدم ولی یه کارایی کردم که الان از نظرش خیلی اشتباه کردم مثل مخفی کردن چادرم و فکر میکنه که من بی اهمیتم ولی یه فرصت بهم داده که خودمو بهش ثابت کنم چیکار کنم

بهم اعتماد کنه و باورم کنه که برای ازدواج جدی هستم

پاسخ

با سلام دوست عزیز اینکه به شما فرصت دادند و شما می دونید .

که خودتون دچار اشتباه شدید خب بهترین راهکار صادق بودن است که قطعا طرف مقابل شما درک خواهد کرد.بهتره خودتون باشید عجله ای برای اثبات خودتون نداشته باشید .

به هر حال زندگی اهمیت ویژه ای دارد شاید با ایشون به توافق نرسیدید هر چند سخت است و درکتون می کنم ولی نباید اصرارداشته باشید .

امیدوارم خوشبخت باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

خیلی رو همسرم حساسم همش بهش شک می کنم

سلام خسته نباشین میخواستم بگم من خیلی رو همسرم حساسم همش بهش شک می کنم بهش گیر میدم چرا اینستا داری چرا باهمکارات چت می کنی چرا این عکسارو میبینی چرا…….
وخیلی چیزای دیگه و خیلی زود ناراحت میشم و قهر می کنم واین باعث شده خودم از خودم بدم بیاد و همسرمو اذییت کنم البته من و همسدم خیلی همدیگرو دوست داریم.
ولی من هیچ وقت بهش اعتماد نمی کنم .توروخدا بهم کمک کنید چیکار کنم تا درست بشه
پاسخ
با سلام ایا همسر شما رفتاری داشتند که شما شک کنید و یا مساله ای اتفاق افتا ده است ؟
به هر حال داشتن صفحات در فضای مجازی گریز ناپذیر است و امروزه همه افراد تقریبا در فضای مجازی فعالیت دارند .
و خب نمی شود صرف این مساله گفت مشکل ی مبنی بر خیانت و ..وجود دارد .
به هر حال اگر فکر می کنید شک شما غیر منطقی است خوب می تو انید مراجعه داشته باشید .
اگر همسر شما هم چنین بازخوردی را به شما داده است پس مشکل اساسی وجود دارد .
ولی خب اگر اتفاقی افتا ۶ و مساله ای که دیگر نمی توانید با همه علاقه به ایشون اعتماد کنید خب هر دو ضروری است که به مشاوره مراجعه کنید.
امیدوارم خوشبخت باشید و پیگیر مشکلات باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

هیچ شناختی از خواستگارم ندارم

سلام ازتون کمک میخام توروخداراهنماییم کنین.

من یه هفتس ک ی بنده خدایی امده خاستگاریم ولی من هیچ شناختی ندارم وهمش زورمیگن ومهریه ک من وخونوادم میگیم قبول ندارن ومیگن خونه بنام میزنیم خاب اخه طرف گورنداره ک کفن داشته باشه بعدپسر هم مامانیه وبچه ننس.

وکلاخونوادشون زن حرفومیزنه ک میشه مادرش.

پاسخ

خب وقتی چنین شرایطی داره که شما قبولش ندارید دلیلتون برای ناراحتی و نگرانی چیه ؟

درگیری و اختلاف بعد از مراسم خواستگاری

سلام .فعلا مراسم خواستگاری انجام شده این همه تفاوت و درگیری وجود دارد اگر تداوم پیدا کند چه مشکلاتی اضافه خواهد شدالبته باز بستگی به خود شما دارد که بخواهید چگونه برخورد کنید .

فرضا ممکن است که در مورد مهریه بخواهید کنار بیایید و برای شما مهم نباشد و یا اینکه مادرایشون حرف اول رو میزنن بی اهمیت باشد و شما با شناختی که از خودتون دارید فکر می کنید انقدر انعطاف دارید که این شرایط را تحمل کنید ولی اگر در مورد هر کدام از مشکلاتی که گفتید تحمل سخت باشد شاید بهتر باشد ادامه ندهید چون خیلی از مسائل جزئی حتی ممکن است بعد از ازدواج تبدیل به معذل بزرگی شود .

در هر حال تصمیم با شماست نهایتا اگر تردید دارید برای تصمیم گیری درست می توانید به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه داشته باشید .امیدوارم خوشبخت باشید

پاسخ

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

مردی که خیانت کنه

سلام میخواستم بگم من از همسرم چیز خاصی ندیدم و خدانکنه که اینطوری بشه چون من با مردی که خیانت کنه حتی ۱روزم نمیتونم زندگی کنم.

من خودمم زیادی به همسرم شک می کنم احساس می کنم این شک و بدبینی یه دفعه به سراغم میاد وهر کاری می کنم که خودمو اصلاح کنم نمیتونم .

من حتی دوست ندارم وقتی تو خیابون با همسرم راه میریم دوست ندارم به کسی نگاه کنه من خیلی خیلی خودخواه هستم خیلی چشمم بهشه اونم از نقطه ضعفه من استفاده می کنه وقتیایی که اعصابشو خرد می کنم .ت

و شرکتشون بیشتر کارکناشون خانومن واین خیلی منو عذاب میده اخه واسه هر مناسبتی جش میگیرن و پیش هم وای میسن عسک میندازن وای واقعا نمیدونم چیکار کنم شاید حرفام به قول همسرم واسه شمام مسخره باشه ولی بخدا دست خودمم نیست توروخدا کمکم کنید خیلی نیاز دارم

پاسخ

اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک‌ شما اشتباه بوده‌ است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملاً شک را فراموش کنید و تنها چیزی که می‌تواند شک‌ها و نا آرامی‌های بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی‌قید و شرط به یکدیگر است.

چون در این صورت رابطه دلپذیر می‌شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز می‌گردد.

اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت‌ خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلاً کمتر سؤال کنید

قدم سوم در رفع شک به همسر این است: بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید.

بعضی اوقات فرد آنقدر شک به همسر دارد که می‌توان او را بیمار دانست.

برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی‌ اش دچار شک بوده ‌است؟

دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی به‌شدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ‌ها هم خودش را آزار می‌دهد و هم اطرافیانش را.

یعنی زندگی فرد تحت‌تاثیر قرار گرفته‌ است و تمام زندگی‌اش تبدیل به بحث و جنجال شده است ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک می‌کند.

اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل مشکل به متخصص مراجعه کنیم در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

پاسخ

دوست گرامی وقتی خودتون می دانید که کنترل این شک و بدبینی دست شما نیست و موجب ازار شما شده و زندگی شما رو تحت تاثیر قرار داده است شاید بهتر باشد که به روانشناس مراجعه کنید و در صورت صلاحدید حتی به روانپزشک و البته جای نگرانی نیست و برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد.

با مراجعه حتما دلیل این مساله مشخص می شود و اگر به درمان و دادن راهکار نیاز باشد خب این مساله صورت می گیرد.

در هر حال ممکن است شرایطی در کودکی داشته باشید که همین شرایط باعث ترس و بدبینی شده باشد و مدام فکر کنید شاید همسر شما قصد خیانت دارد و نسبت به محل کار و همکارانش حساس باشید خیلی از مسائل در ناخوداگاه افرا د است و ممکن است افراد اصلا توجهی نداشته باشند.

امیدوارم مشکل برطرف شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

همسرم مدام به خانوادش کمک مالی می کنه

مشکل من با همسرم اینه که همسرم پسر بزرگ خانواده هست و پدرشون فوت شدن و همسرم مدام به خانواده و برادر خواهراش کمک مالی میکنه و وقتی بهش میگم دلیلی نداره کار میکنی و اینده شغلی ثابت نداری بهکسایی کمک کنی که خودشون میتونن کار کنن ولی بازمن بخث میکنه و میگه اونا یتیمن و من از حق تو و بچه نمیزنک ولی مخفیانه کمک میکنه و بعد تو یه جمعی یهو میگه و من متوجه میشم ، و وقتی میگم سرمایتو برو اپارتمان بخر میگه نه من نهایت بخام ۵ میلیون به اونا کمک کنمً این تو زندگی تو تاثیر داره؟!از طرفی خواهراش هم یه حرفایی جلوش میزنن بیستر حساسش میکنن و حس میکنم نیتشون اینه که با این حزفا بیشتر توجه اون و جلب کنن تا کمکشون کنه مثلامیگن ما میخایم بریم کلاس و هزینش زیاد و اینم میگه من میدم بعد پس بدین در حالی که پس گرفتمی در کار نیست .در حالی که من میگم وسیله خونه بخر اصلا توجه نمیکنه و بعد میگه تو هم میخای من اپارتمان بخرم هم وسیله خونه نمیشه .

پاسخ

دوست عزیز ببینید به هر حال هر فردی به تناسب محیطی که بزرگ شده اخلاقیاتی دارد و البته همسر شما خوب مساله ای که دارد واقعا بحث حمایتی است و خودش را مسئول می داند هر چند منطق حرف شما درست است و خوب وقتی می توانند تلاش کنند بهتره به خودشون کار کنند.

ولی به هر حال اینکه ایشون به انها با این نیت کمک کنندخیر و برکتش در زندگی شما خواهد بود البته اگر افراطی در این کار نداشته باشند و وقتی شما حساسیت ایجاد کنید خوب دیگر به شما اطلاع نمی دهند و این اشکال ارتباطی است.

بهتر ه شما ایشون رو تشویق کنید وقتی ببیند که حامی ایشون هستید مطمئن باشید به همین اندازه هم برای شما خرج خواهند کرد البته با مدیریت صحیح شما وقتی فردی به خانواده اش در این حد وابسته است ممکن است رفتار شما را دال بر دخالت شما بگذارد و ناراحت شود پس شما باید جریان را مدیریت کنید .

و اینکه اگر خانواده ایشون هم از هدم تمایل شما به کمک مطلع شوند ممکنه خودش بر مشکلات بیفزاید و همسر شما را بیشتر به سمت خودشون جذب کنند پس باید با محیط سازگار شوید و یاد بگیرید متناسب با موقعیت عمل کنید در هر حال امیدوارم خوشبختب باشید
این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

مامانم خیلی بحث رو کش می ده

سلام، من۲۷ سالمه،به کمک و راهنماییتون احتیاج دارم،
مامان من یه اخلاقی داره انقدر بحث و کش میده که همه مونو دیوونه میکنه،
تا آخر همه حقو بدن به اون، اگه جواب بدیم منطقی و نظرمونو بگیم یجور جبهه میگیره و ادامه پیدا میکنه و به دعوا منجر میشه،
اگه تو خودمون بریزیم و بزور سکوت کنیم اون انقد کش میده تا از تحمل ما خارج بشه و اخرم میگه اره سکوت کردی من که میدونم تو دلتون میگید الکی داره واسه خودش حرف میزنه،
بعد خیلی حساسه یعنی هر کاری کنیم از توش یه چیزی درمیاره،
اینو چرا گذاشتی اونجا، چرا دستتو نشسته زدی به اینجا، این و چرا اینجوری کردی و و و …
خب تحمل ماهم حدی داره!
سالهاست داریم تحمل میکنیم.
به دلم مونده دوستامو راحت بیارم خونمون،سالی یه بارم ک میخوام بگم کسی بیاد انقدر غر میزنه که کوفتم میشه،خودش هم که حوصلش نیاد خونه رو تمیز کنه من انجام بدم همش میگه فایده نداره، ظرف بشورم غذا بپزم میاد ایراد میگیره.
من دلم میسوزه میگم بیحاله من کمکش کنم ولی نمیاد بگه که دستت درد نکنه یه ایرادی میگیره و یه دعوایی راه میندازه، خودشم ک همش خوابه یا جلوی تلویزیونه، نه خیلی میره جایی، نه کسی میاد، نه باشگاه و فعالیتی، همش میگه نمیتونم ولم کنید.. با خودش غر میزنه، والا من میترسم برم ارومش کنم داد میزنه یهو، در کابینتو میکوبه ب هم، وسایلارو محکم میذاره برمیداره..
اصلا مراعات نمیکنه بابا و داداشم تازه از سر کار اومدن یا مراعات منو.
من دیگه واقعا کم اوردم یوقتا میگم خدایا کاش ازدواج کنم برم،
بعدم میگم من برم هم فکرم همش پیش خونس.
بخواد بره بیرون قشنگ به خودش میرسه و ارایش و لباس مرتب ولی موضوع اینجاس که افسردس و نمیتونه بره بیرون.
به همه چیز معترضه، نمیگم همشو بیراه میگه ولی همه چیز و بزرگ میکنه و بارها میگه و دعوا راه میندازه سرمون. سر کوچکترین چیز، یا حرف مردم، یه دعوای راه میندازه خونه.
چندین سال پیش قرص اعصاب میخورد ولی فایده نداشت، هرچند که خودش در کنارش کارایی نکرد که به خودش کمک کنه.
باز گاهی ک خونس حالش خوبه ولی گاهی مث الان اصلا قابل تحمل نیست رفتاراش.
نمیدونم دیگه من خودمم دارم افسرده میشم و عصبی و کم طاقت، دارم مریض میشم، مشکلات خودم کمه، جوّ خونه هم از یه طرف.

والدین حساس

دوست عزیز شما نمیتونید اخلاق ایشون رو در این سن تغییر بدید .
شما باید ایشون رو درک کنید.
حدود و حساسیت مادرتون رو میدونید پس دلیلی نیست برخلافش کاری انجام بدید.
وقتی نسبت به آمدن دوستات حساسه چاره ای ندارید تا مهمونی رو در یک جای دیگه برگذار کنید.
توصیه میکنم با مشاوری مجرب در این مورد صحبت کنید.
لازمه رفتارهای مادرتون رو برای ایشون تشریح کنید تا بتونید به راهکاری عملی در برخورد با ایشون برسید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵

با همسرم در مورد مسائل جنسی به مشکل خوردم

سلام با همسرم در مورد مسائل جنسی به مشکل خوردم

فکر میکنم از اختلال جنسی رنج میبرم.

زندگی داره از هم میپاشه.زنمو خیلی دوس دارم و تو هیچ زمینه دیگه ای مشکل و اختلاف نداریم ی دکتر خوب یا مشاور جنسی معرفی کنید نمیدونم چ کار کنم.

پاسخ

دوست گرامی باید به سکس تراپ مراجعه کنید تا مشخص شود که مساله شما دقیقا چیست و این که بدانید گفت وو در مورد مشکلات جنسی درمورد خواسته هایی که دو طرف از هم دارید بسیار حائز اهمیت است .

اینکه اصلا اختلال دارید و یا انتظارات خودتون و طرفین مقابل زیاد است ببینید مسائل جنسی بسیار حائز اهمیت هستند.

ولی گاها افراد دچار اشتباهاتی می شوند و در کل اصلا جای نگرانی نیست و امیدوارم خوشبخت باشید و به زودی مساله حل شود ممکنه ابتدا نیاز به اورولوژیست باشد که اناتومیک بررسی کند و بعد طبیعتا اگر اناتومیک نبود و احتیاج به دارو و عمل نداشت توسط متخصص سکس بررسی و درمان صورت گیرد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

دلایل و نیازهای ازدواج

دلیل ازدواج رفع تمام نیازها در چارچوب خانه است. نیاز به تعلق عاطفی، نیاز به گوش شنوا، نیاز به همدم و همراه برای زندگی، نیاز مالی و همین طور صدرنشین این نیازها، نیاز جنسی که باید در خانه و توسط همسر برطرف شود.

قرار است شما و همسرتان بهترین برطرف‌کننده همه نیازهای هم باشید.

همین طور که گرسنگی و احتیاج فرد به غذا خوردن با بالا رفتن سن کم نمی‌شود.

البته ممکن است نوع غذاها تغییر کند، نیاز به برقراری رابطه جنسی هم همین طور است.

علاوه بر تفاوت‌های جنسیتی که در نحوه بروز نیاز جنسی مطرح است، تفاوت‌های فردی هم بی‌تاثیر نیست.

ممکن است دو نفر خواسته‌های متفاوتی در رابطه داشته باشند، حتی ممکن است میزان رابطه‌ای که مدنظر دارند و برایشان مناسب است فرق کند، اما به طور طبیعی خانم‌ها با بالا رفتن سن، بیشتر خود را بی‌میل نشان می‌دهند.

این بی‌میلی می‌تواند به دلایل مختلف باشد؛ مانند: تغییرات هورمونی، نارضایتی از همسر، کمبود اعتماد به نفس درباره بدن و…
اما برقراری یک رابطه گرم زناشویی می‌تواند مانند چسبی قوی عمل کند و زندگی شما و همسرتان را مانند روزهای نخست نگه دارد.

چرا فکر می‌کنید نمی‌توانید مانند روزهایی که تازه به هم رسیده بودید، برای این رابطه اشتیاق داشته باشید؟

اتفاقا رمز یک زندگی موفق، گرم نگهداشتن همین رابطه است.
این که شما و همسرتان با هم به یک توافقنامه جنسی برسید، بسیار مهم و ضروری است.

بهتر است در این مورد با هم حرف بزنید. به فانتزی‌ها و علایق او گوش دهید و سعی کنید آنها را با شما تجربه کند. اگر بی‌میلی شدید دارید، علاوه بر ورزش با دکتر متخصص زنان مشورت کنید.
فراموش نکنید بسیاری از خیانت‌ها دلیل اصلی‌اش بی‌توجهی عاطفی و جنسی طرف مقابل است.

اگر همسرتان را برای خود می‌خواهید باید برای او یک شریک کامل و همه‌جانبه باشید. جا خالی دادن بخصوص در این امور نتایج منفی زیادی دارد.

سعی کنید شور و حال اوایل آشنایی را به رابطه زناشویی‌تان برگردانید.
شاید تا کنون بارها و بارها از خود پرسیده باشید که چرا چنین می شود و چه دلیلی می تواند شریک زندگی شما را از تجربه لذت جنسی محروم کند؟!

در اینجاست که برخی ها به غلط تصور می کنند که خودشان مسبب وقوع چنین شرایطی هستند؛ اما بهتر است که زیاد نگران نباشید. ممکن است که همیشه تمام تقصیرها به گردن شما نباشد؛ البته ما روی کلمه “ممکن است” تاکید زیادی داریم! در این قسمت قصد داریم تا شما را با چند نمونه از مواردی که در این امر دخیل هستند، آشنا کنیم. لازم به ذکر است که هیچ کدام از موارد زیر با مسائل اجرایی معاشقه ارتباط پیدا نمی کنند.
.
۱- مصرف دارو
.
اکثر داروها هیچ گونه خللی به رابطه جنسی طرفین وارد نمی سازند.

البته تعداد انگشت شماری از داروها نیز وجود دارند که می توانند به طور ناخواسته توانایی رسیدن به لذت نهایی را از شما سلب کنند و حس ناامیدی را در شما باقی بگذارند.

این قبیل داروها را می توان در جعبه پزشکی هر خانه ای پیدا کرد.

این داروها عبارتند از: قرص های تنظیم فشار خون، قرص های دیابت، داروهای ضد افسردگی، و آنتی هیستامین ها ( ضد حساسیت).
.
درمان: در برخی موارد بدن خانم ها برای هماهنگ شدن با مواد شیمیایی تازه وارد، نیازمند زمان است. بهتر است چند هفته به او مهلت بدهید تا بدن خود را مطابق قبل تنظیم کند.

اما اگر پس از سپری شدن مدت زمان معین، مورد او هنوز رفع نشده بود، او را تشویق کنید که مشکل خود را با یک پزشک متخصص در میان بگذارد.

پزشک ممکن است دوز مصرف دارو را کاهش دهد، داروی دیگری تجویز نماید که اثر داروی اول را خنثی کند، و یا اینکه اصلا به طور کلی نوع داروی مصرفی را تغییر دهد.

با وجود تمام این صحبت ها نباید بدون مراجعه به پزشک از همسرتان درخواست کنید که با تشخیص خودش دوز دارو را کم و زیاد کند.
.
۲- جلوگیری شخصی
.
در حالیکه این امر یکی از مقوله های قابل توجه راهبه ها، و دختران باکره می باشد اما باز هم هر کس بخواهد می تواند به راحتی از ارضای جنسی خود جلوگیری کند.

از آنجاییکه آمار و ارقام حاکی از مضرات بالای رابطه های جنسی ناسالم هستند، به همین دلیل تعداد زیادی از خانم ها، به دلایل شخصی ترجیح می دهند به اوج لذت دست پیدا نکنند.

با توجه به این موارد، آقایون برای اطمینان خاطر حاصل کردن از این مطلب که همسرشان قصد رسیدن به اوج لذت را دارد یا خیر، امری است بس دشوار که نیازمند برقراری رابطه عاطفی شدید بین طرفین می باشد.
.
درمان: با او در این مورد صحبت کنید.

موضوع چندان خوشایندی نیست اما به هر حال راهی صریح و بی پرده و در عین حال آسان و بدون درد سر است و باعث می شود که دفعه آینده خاطره ای شیرین از هم اغوشی برای همیشه در ذهنتان باقی بگذارد.

به راحتی مشکل را با او در میان بگذارید و به او بگویید که احساس می کنید خود را از شما دور می کند و مانع لذت بردن خودش می شود.

از او بپرسید که آیا مشکلی وجود دارد که این کار را انجام می دهد؟

به دقت به حرف های او گوش دهید و برای عقایدش ارزش قائل شوید و تا آنجاییکه که می توانید گفته های خودتان را نیز با دلایل و مدارک مستند ارایه دهید تا او راضی شود.

این احتمال وجود دارد که یک گفتگوی خیلی معمولی، تمام مشکلات شما را حل نماید، به ویژه اگر زمانی این گفتگو را شروع کنید که هر دو از نظر روحی احساس آرامش کامل می کنید و پس از مدت ها مجددا در آغوش یکدیگر قرار گرفته اید.
.
۳- موارد جسمانی
.
بدن انسان دارای ساختار و عملکرد پیچیده ای است؛ در عین حال تمام قسمت های بدن دارای ارتباط جدانشدنی با دیگر اعضا هستند.
.
از قرار معلوم بیماری ها و ناراحتی های بی مورد می توانند ارتباط مستقیمی روی تمایلات جنسی فرد داشته باشند. البته شاید اصلا نتوان نام بیماری بر روی آنها گذاشت، به عنوان نمونه دوران قاعدگی یکی از موارد این ناخوشی ها به شمار میرود.

آیا تا به حال توجه کرده اید که چند روز مانده به شروع دوره، همسرتان چقدر با احساس شده و با نگاه خود محبت شما را طلب می کنند؟ نه؟

شاید بگویید که همسر من در آن زمان، کوچکترین احساسی نسبت به من ندارد؛ خوب این مشکل هم به نوبه خود باز می گردد به متابولیسم بدن خانم ها که در هر فرد متفاوت با دیگری عمل میکند و هیچ حساب و کتابی برای آن وجود ندارد.
.
درمان: در ابتدا پیش از اینکه دست به هر گونه اقدامی بزنید باید مطمئن شوید که مشکل شما از انواع فیزیکی و جسمانی است. شاید احتمالات دیگری هم وجود داشته باشد؛ بنابراین باید کاملا هشیارانه عمل کنید.

برخی از خانم ها هستند که اصلا به طور کلی توانایی رسیدن به ارگاسم را ندارند، بنابراین باید با ظرافت کامل موضوع را مطرح کنید، چراکه ممکن است همسر شما یکی از معدود افراد بدشانس در این زمینه باشد.
.
برای تشخیص این مطلب که مشکل شما و همسرتان به دلیل مهمان ماهانه بروز میکند یا خیر باید بر روی شریک خود کار کنید و میل رسیدن به اوج لذت را با توجه به دوره ماهانه در او تخمین بزنید.

در تقویم خود زمان بروز تغییر و تحولات را یادداشت کنید (البته بهتر است تقویم خود را در جایی نگهداری کنید که اقوام و یا دوستان آنرا نبینند) اگر نواسانات به صورت ماهانه و درست سر موعد خود آشکار شدند، به طور حتم میتوانید اطمینان خاطر حاصل کنید که مربوط به دوره قاعدگی او می شوند و جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد.
.
همانطور که می دانید بدن از درد برای هشدار دادن نسبت به یک مشکل داخلی استفاده می کند. اما گاهی اوقات تنها نشانه ای که شما می توانید از طرف مقابل دریافت کنید، منحرف شدن از مسیر اصلی و نرمال همیشگی است. به طور رسمی بیماری های محدودی هستند که در بهرمندی از لذت جنسی دخالت می کنند، که تنها تعداد کمی از آنها از جمله دیابت در این منظر جدی تلقی می شوند.
.
۴- مسائل روحی روانی
.
بدن انسان ساختار پیچیده ای دارد و بخش کنترلگر آن در مغز نهفته است که از هر جای دیگر پیچیده تر بوده و عملکرد آن ندرتا قابل پیش بینی است.

خوشبختانه در این زمینه تحقیقات بسیار زیادی به عمل آمده و متخصصان بسیار زیادی نیز برای کمک وجود دارند.

ذهن انسان جایگاهی است که منشا تمامی افکار، آمال و آرزوهای فردی شخص می باشد.

شاید دلیل نرسیدن به اوج لذت این باشد که همسر شما نسبت به تصویر ذهنی خود دچار مشکل شده و درک مناسبی از خود حقیقی اش نداشته باشد.

ممکن است دچار استرس شده باشد، عصبانی، ناراحت و یا خسته باشد، حواسش جای دیگری است، تحت فشار مسائل روزمره زندگی است و …
.
درمان: ببینید چه اتفاق جدیدی در زندگی او رخ داده است؛ ذهن خود را بر روی اتفاقات ناخوشایند متمرکز کنید، از خود بپرسید: آیا در محل کار خود پروژه مشغول دنبال کردن و تحویل پروژه سنگینی است؟

ایا به تازگی از شما سوال نکرده که وزنش زیاد شده؟

آیا به خاطر اینکه یک هفته نتوانسته راحت استراحت کند، مرتبا در حال خمیازه کشیدن است؟

آیا خواهرش در حال جدا شدن از همسر خود می باشد؟
.
اگر دلیل تمایل نشان ندادن او به رابطه جنسی وقوع یک اتفاق جدید در زندگی است، جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد. همه مردم روزهای بدی را در زندگی خود تجربه میکنند و چه راه بهتری وجود دارد که آنرا با یک شب بد به اتمام برسانند؟

اما اگر این امر رفته رفته روند عادی به خود گرفت و احتمال از بین رفتن آن کاهش پیدا کرد، باید به دنبال رد یابی مسئله باشید. پس از کشف عامل بروز چنین تمایلاتی باید نسبت به رفع آنها دست به اقدام مقتضی بزنید؛ در این قسمت اشاره ای به چند راه حل کاربردی در این زمینه داریم:
.
اگر تحت استرس قرار داشت: زمانیکه در حمام، داخل وان آب گرم، در حال استراحت است، کارهای مشکل او را انجام دهید.
اگر با چهره خود مشکل داشت: به او یادآوری کنید که چقدر صورت، موها، سینه، شکم، و پاهایش از فلان هنر پیشه معروف زیباتر هستند.
اگر ناراحت یا عصبانی بود: فیلم کمدی مورد علاقه اش را برایش تهیه کنید، یا او را به یک تئاتر شاد و کمدی ببرید. می توانید کمی از استعدادهای ذاتی خود کمک بگیرید و ادای افرادی که او دوستشان ندارد را نیز برایش در بیاورید.

۵- آسیب جنسی

سوء استفاده های جنسی از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و متاسفانه هنوز هم در دنیای “متمدن” امروزی باز هم شاهد چنین فجایعی هستیم. آمار و ارقام در این مقوله بیداد می کند؛ هر ساله شاهد تعداد زیادی از خانم های آسیب دیده هستیم که از سوء استفاده های جنسی رنج می برند.

درمان: آزار و اذیت جنسی را می توان به دو زیر گروه جداگانه تقسیم کرد: جدید و قدیم.

اگر اتفاق اخیرا برای شریک زندگی شما روی داده باشد (در حین زمانیکه با هم رابطه داشته اید) شما نقش تعیین کنند ای در کمک کردن به او برای غلبه بر ترس ها و تجدید غرایز جنسی اش بازی می کنید.

البته به طور حتم اگر او را به کلاس های ماشوره ببرید، کمک بزرگی در حق او انجام داده اید.

وقتی زمان مناسب برای اظهار صمیمیت بین شما دو نفر از نو فرارسید، اصلا متعجب نشوید که او چرا همانند گذشته عمل نمی کند. باید به خاطر داشته باشید که عکس العمل او صرفاً به تجربه تلخی است که در گذشته داشته، نه نسبت به شخص شما.

حتی اگر این امر برای ماهها به طول انجامید الزامی است که شما نسبت به کناره گیری، عدم انعطاف پذیری، نا آرامی، عصبانیت یا حتی ترس های بی مورد همسرتان واکنش غیر معمول نشان ندهید و صبور باشید.

البته تحمل این کار شاید قدری دشوار باشد، اما به خاطر داشته باشید که او علاوه بر جسمش، احساستش نیز آسیب دیده اند. زمان همه چیز را درست می کند.

و با حمایت مناسب و رفتار شایسته طوفان خشم به نسیمی ملایم دوستی مبدل خواهد شد.

آسیب های قدیمی نیز به اندازه آسیب های جدید خطرناک بوده و قابل بحث میباشند.

این نوع از آسیب ها دارای انواع متفاوتی هستند به همین دلیل نمی توان برای کنار آمدن با آنها تنها یک نصیحت کلی ارائه کرد.

علاوه بر اینکه باید تا انجاییکه او از خود تمایل نشان می دهد باید در مورد این مطلب با یکدیگر صحبت کنید و راه های حل مشکل را بیاید.

بهترین راه حل در این زمینه مراجعه به مشاور است، چراکه مشاور به راحتی می تواند نظر او را نسبت به سکس تغییر دهد.

البته هیچ کس دوست ندارد کسی به او بگوید که تو باید به یک روانشانس مراجعه کنی به ویژه زمانیکه صحبت از یک چنین مسائلی در میان باشد؛ اما باید به نحوی او را راضی کنید تا این کار را حداقل برای یک یا دو جلسه به صورت امتحانی انجام دهد.

همچنین باید بیش از اندازه نسبت به واکنش های او دقت داشته باشید.

باید به طور کامل متوجه شوید که نسبت به شرایط مختلف چه عکس العمل هایی نشان می دهد: تون صدایش چگونه تغییر پیدا می کند؟ در صحبت هایش از چه کلماتی استفاده می کند؟

حتی باید بدانید که در چه ساعاتی از روز و چه فصل هایی از سال حالات غیر طبیعی به او دست می دهد.
بدن مقدس او را به جهان پیوند بزنید
دانستن این مطلب که چرا او نمی تواند ارگاسم را تجربه کند، قدری دشوار است اما از تلاش دست نکشید.

مطالبی که ما در بالا به آنها اشاره داشتیم از قبیل مسائل روحی روانی، مصرف داروهای متفاوت و سوء استفاده های جنسی و …

تنها موارد ناچیزی از این بحث بودند. با به کارگیری آنها می توانید مجددا گرمای ونوس را تجربه کنید….

و زمان زیادی نخواهد گذشت که هر دو ستاره را می بینید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

474 نظرات

  • میلاد , فوریه 17, 2015 @ 5:31 ب.ظ

    سلام.من یه پسر ۲۴ سالم.۶ سال پیش با یه دختر که از خودم ۵ سال بزرگتر بود دوست شدم.اولش قصدم ازدواج بود اما کم کم که گذشت فهمیدم این اختلاف سنی ممکنه بعدا مشکل ساز بشه.مثلا من ازش زده بشم یا باعث طلاق بشه.رابطمون جدیتر شده بود حتی به رابطه جنسی هم کشیده شد البته به اصرار من.تابستون پارسال وقتی مامانش بهم زنگ زد و تهدید کرد که دیگه به دخترم نزدیک نشو دیگه باهاش ارتباط ندارم.اما اون همچنان توی وبلاگش برام مینویسه و ابراز عشق میکنه و میگه دوسم داره و به جز من نمیتونه به کس دیگه فک کنه.خیلی دارم عذاب میکشم خودمو مقصر اصلی میبینم که اون تا حالا ازدواج نکرده،سنشم همینجور داره میره بالا.چیکار کنم؟؟؟

  • زهرا دلتنگ , آوریل 29, 2015 @ 3:49 ب.ظ

    من ۴سال پیش به پسرعموم ک ۵سال ازم بزرگتره ابرازعلاقه کردماونم قبول کرد ۲ماه خوب بودوقتی دیدمن عاشقشم الکی نازمیکرد منم مت الکی میکشیدم تا ۲سال پیش بدون خدافظی ازم جداشد بایکی دیگه رفیق بود من واقعا بااینکه خیانت کرده بودم عاشقش بودم وهستم.بعداحوال پرسی گذشته ک چه کردیموبودیم وتداعی کرد بعدکه من اعتراض کردم ک چرا بخاطراوناولم کردی گفت مهم اینه کیوبرای زندگی انتخاب کنم بعدش گف من فقط برااحوال پرسی اس داادم درحالیکه حرفاش چیزدیگه ای بود .بازم خودش خدافظی کرد بااینکه کلی عیب داره برامنپعیب میزاره خودش موادمصرف میکنه اهل کارواینایس ولی بازم برا من شاخ میشه.من عوضی بازدوسش دارم چیکارکنم پشیموش کنم ازرفتارش؟من چطوری ازش دل بکنم ازش متنفربشم؟؟؟

    • Anonymous , آوریل 30, 2015 @ 2:12 ب.ظ

      ….متاسفانه اگر خانم ها بدون منطق وابستگی به وجود نمی اوردن هیچ وقت چنین اتفاقاتی نمیفتاد…
      شما خودتون میدونید که رابطه ای خوب و شایسته ای ندارید ولی باز در مورد دوست داشتن صحبت میکنید
      بهتره کمی به خودتون و موقعیتی که قرار دارید نگاه کنید تا بدونید چی از این رابطه و زندگی مشترک انتظار دارید …
      باید بدونید هر رفتاری که امروز از ایشون میبینید ممکنه در اینده هم تکرار بشه به همین خاطر با چشمانی باز وارد زندگی زناشویی خواهید شد و
      در اون موقع هر اتفاقی بیفته نباید انتظار کمک و راهنمایی داشته باشید

  • Fateme , می 11, 2015 @ 11:20 ق.ظ

    سلام من چهارماهه عقد کردم و قبل از ازدواج به همسرم گفتم که فقط روابطم با پسرا در حد خاستگار بوده اما یکی دومورد خطا داشتم که اونو نتونستم بگم حالا بعد از چهار ماه همسرم همه چیو فهمیده و زندگیم داره تباه میشه.من گناهم در حد ی دست دادن بود واقعا حقم اینه که سر این طلاقم بده اونم منی که اینقدر دوسش دارم؟

    • Anonymous , می 11, 2015 @ 12:03 ب.ظ

      دوست عزیز خواهشا” از احساسات خودتون رو دور کنید چون اگر کسی نتونه به شما و نظراتتون احترام بذاره در اینده هم نخواهد توانست … بهتره سجده شکر به جای بیارید که خداوند شما رو از ورود به چنین زندگی پر از شک و تردید نجات داده … به همین خاطر بدون اینکه گریه کنید و خودتون رو موجودی ضعیف نشون بدید با احترام و با قدرت از ایشون بخوایت در مورد ادامه زندگی مشترک با چنین شرایط خوب فکر کنه و به ایشون یک هفته وقت بدید فکر کنه اگر فردی نتونه به نتیجه برسه مسلم بدونید دوست داشتنی در این بین نبوده … چون ازدواج با فرد متعصب و شکاک یکی از بدترین و سخت ترین ازدواج هاست

    • بهار , جولای 21, 2015 @ 10:45 ق.ظ

      من ی دختر ٢۶ ساله هستم، ٨ ساله با اقایی دوستم که تو خانوادشون مادر هذب الهی خاهر اولی وعمولی خاهر سومی خیلی راحته ولی جلوی مادرشون حجاب میکنه، هرررجایی بجز مادرش خیلی خیلی راحته، حالا این اقا انگار دچار دوگانگیه وقتی باهمیم دوستانه و… من و مجبور میکنه بی حجاب باشم وقتی تو جمع خانواده م همیشه دعوا داریم که مانتو بپوشم تو خونه و… تا خاله یا هر کسی میاد ، شروع میشه چی پوشیدی چه میکنی ، من و این اقا وااااقعأ عاشق همیم هر دو مونم خوب میدونم هر مشکلی م بوجود امده نتونستیم ازهم جدا شیم .ولی چه کنم؟ من پوششم مناسب بود از من خاست تو خونه روسری سر کنم نباید قبول میکردم؟ قبول کردم ولی حالا باز هخون آش و همون کاسه!!!!

      • ◄Responder► , جولای 23, 2015 @ 10:14 ق.ظ

        دوست عزیز مطلبتون روشن نبود … یعنی ایشون به شما اصرار داره توی محیط خانه حجاب کنید ؟
        در ضمن ایشون این تعصبات رو در دوران دوستی داره ؟ دورانی که ایشون هیچ حقی نداره که به شما امر و نهی کنه !!!
        متاسفانه وابستگی کورکورانه در این روابط عاطفی باعث میشه عرصه بر یکی تنگ بشه و بخواد تاوان رفتار و تربیت غلط خانوادگی فرد مقابل رو تحمل کنه
        دوست عزیز خیلی قاطع و محترمانه با ایشون صحبت کنید و خواهشا” برای جلب توجه ایشون نقش بازی نکنید … خودتون باشید به هر طوری که بودید تا در آینده دچار مشکل نشید

  • ************* , می 20, 2015 @ 8:51 ق.ظ

    سلام
    من خانومی ۲۲ ساله هستم
    برادرم اعتیاد شدید داره
    بطوری که اصلا تعادل روانی نداره
    مدام فکرش من و خواهره کوچیکترم هس
    که وقتی از بخایم خونه بریم بیرون،یا تعقیبمون میکنه
    یا دوستاشو برای تعقیب ما میفرسته
    با اینکه ما حتی کاری نکردیم که بخاد مشکوک شه
    پدرم راضی نمیشه ببریمش کمپ ترک اعتیاد چون میترسه
    تو خونه هم مدام اذیت میکنه فقط هم شبا میره بیرون
    مدام خونه هس و فقط مارو اذیت میکنه
    دیگه به مرز جنون رسیدیم
    نمیدونم واقعا بعضی وقتا دلم میخاد از خونه برم
    چون اگه چیزی بهش بگیم سریع چاقو میکشه
    توروخدا راهنماییم کنید چون دیگه به بنبست رسیدیم
    چه راه حلی هس تا کلا از شرش خلاص شیم
    صبرو تحمل هم دیگ فایده نداره،،،
    امیدوارم بهترین راه حل و بدین… باتشکر

    • Anonymous , می 20, 2015 @ 1:06 ب.ظ

      در این مورد اگر احساس خطر کنید میتونید با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ مشاوره کنید و کمک بگیرید …
      ولی در نهایت وجود ایشون میتونه برای شما بسیار خطرناک باشه پس اقدامی در این مورد انجام بدید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • نسيم , می 23, 2015 @ 1:25 ق.ظ

    سلام من خانومى ۲۱ساله ام.از۱۴سالگى نامزدبودم به خاطردبیرستانم ۳سالو۴ماه نامزدموندم.هیچ حرفیموبه هیچکس نمیگم.اولش خیلى خوب بودنه بخاطربچگیم واقعاخوب بود.ولى بعدازدواج کم کم تغییرکردسرکارنمیره سال اول بااینکه سرکارم نمیرفت ولى اخلاق داشت اماالان دیگه دوسم نداره ازرفتارو عملش میگم.دلموخیلى شکونده اینقدکه منتظریه معجزه ام که تادلم ازش راضى بشه.به طلاق فکرکردم ولى ته دلم دوسش دار. اون پشتش به باباى پولدارش خوشه ولى من ازباباش انتظارندارم دوست داشتم خودم مستقل بودم باباشم براى ادب پسرش دیگه کمک نمیکنه.ولى این وسط بیشترین ضربرومن میخورم.من هرچى که فکرکنین براى همسرم گذشت کردم ازخیانت ازبیکارى ازبیپولى ازکتکوفحش حالاهم ازبى محبتیودوست نداشته شدنم.اول خدا بعدش شما.کمکم کنید

    • Anonymous , می 23, 2015 @ 11:39 ق.ظ

      دوست عزیز اول از همه باید همیشه امیدتون به خدا باشه
      شما مدت زمان زیادی در کنار شوهرتون صبر کردید تا تغییری رو ببینید پس در این خصوص بهتر میتونید تصمیم گیری کنید
      در این مورد با خانواده صحبت کنید و نظرشونو جویا بشید … هر تصمیی داشتید با مشاوره در این خصوص مشورت کنید تا بتونید تصمیم قطعی رو در ادامه این زندگی بگیرید …
      پس در وهله اول نیازه که شما مشخص کنید چه احساسی به این زندگی دارید
      بعد بر این اساس پیش برید تا به نتیجه برسید

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • نسيم , می 24, 2015 @ 1:10 ق.ظ

    تواین ماه عزیز(شعبان)ازخدابراى همه دعاهاى خوب دارم تاهمه باهم درست زندگى کنیم.ازراهنماییتون خیلى تشکرمیکنم.فقط میشه ادرس مشاوره براى حضورى درکرج رومطرح کنیدتابتونم همسرم روهم ببرم؟

  • pichak , می 26, 2015 @ 7:33 ب.ظ

    سلام من خیلی زیاد عصبانی میشم و خودم رنجج میبرم گاهی اوقات از ززندگی خسته میشم لطفا کمکم کنید

    • Anonymous , می 27, 2015 @ 11:21 ق.ظ

      تحمل هر فرد نسبت به مشکلاتی که برایش پیش می‌آید، می‌تواند درجه زودرنج بودنش را نشان دهد، بر این اساس برخی تحمل بالایی دارند و حتی اگر مستقیماً مورد حمله قرار گیرند، نمی‌رنجند.
      زودرنج بودن مانند همه خصوصیات بشر مجموعه‌ای از صفات ارثی و محیطی است. مقدار زیادی از این ویژگی ژنتیکی و بخشی از آن نیز به محیط فرد و یادگیری‌های او مربوط می‌شود.
      آمار زودرنجی در جوامع و زمان‌های مختلف متفاوت است، هرچند تحقیقی در این زمینه در ایران ندیده‌ام، اما شواهد نشان می‌دهد که خانم‌ها زودرنج‌تر از آقایان هستند.
      البته این ویژگی بستگی به سلامت فرد دارد، مثلاً افسردگی به عنوان یک اختلال شایع روانی می‌تواند افراد را زودرنج کند.
      زودرنجی می‌تواند زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد، همچنین وقتی فردی زود می‌رنجد از دیگران کناره‌گیری می‌کند.
      معمولاً خصوصیات اخلاقی و عادتی افراد تغییر نمی‌کند، آدم‌های صبور از بچگی صبور بوده‌اند و آدم‌های کم‌صبر در بچگی نیز همین ویژگی را نشان می‌دادند…

      اگر زودرنجی مبتنی بر بیماری زمینه‌ای نباشد، روان‌درمانی چاره آن است.
      معمولاً آگاهی و انصاف می‌تواند در کاهش زودرنجی مؤثر باشد، هر چند که این توصیه جمعی نیست و در مورد افراد مختلف متفاوت است، اما چنانچه افراد سعی کنند نسبت به خود آگاهی داشته باشند، می‌توانند رفتارشان را نیز کنترل کنند.

      http://www.beytoote.com/images/stories/psychology/ra4-2497.jpg

      چه نمره‌ای می‌گیرید؟
      اگر از این ۸ مورد، ۴یا ۵ ویژگی را در خود می‌بینید، برای بررسی بیشتر و پیدا کردن میانبری برای رسیدن به آرامش حتما به روانشناس مراجعه کنید چراکه با این وجود، حل مشکل تنها توسط خود شما آسان نیست. اما اگر تنها دو یا سه ویژگی در شما ظاهر شده است، وقت آن است که با اراده محکم‌تر، بالا بردن آگاهی خود و تلاش هوشیارانه راه را برای بزرگ‌تر شدن مشکل ببندید.

      خودتان را در آینه ببینید
      کافی است آینه‌ای بردارید و خودتان را همانطور که هست ببینید. همیشه قدم اول برای تغییر خود آگاهی است. پس ویژگی‌های‌تان را زیر ذره‌بین بگذارید و خودتان را بشناسید. تا زمانی که شما میزان شیوع این رفتارها را در خود ندانید و از آسیبی که این واکنش‌ها به شما می‌زنند بی‌خبر باشید، نمی‌توانید برای تغییر تلاش کنید. نمی‌گوییم کار شما تمام است، بلکه می‌گوییم شما هم مثل بسیاری افراد دیگر گرفتار مشکلی شده‌اید که با تلاش و جدیت قابل حل است. اما اول باید خودتان بپذیرید که با مشکلی جدی روبه‌رو هستید.

      بدانید که تنها نیستید
      شاید بتوانیم بگوییم حدود ۸۰ درصد از ما و آدم‌های دور و برمان، به نوعی درگیر ویژگی‌هایی هستیم که کم و بیش به این اختلال پهلو می‌زنند اما میزان بروز این ویژگی‌ها در رفتارهای ما متفاوت است و همین شدت و مدت بروز آنهاست که از رفتارهای عادی آنها را متمایز می‌کند. پس خود را از دیگران جدا نبینید و امید داشته باشید که با تلاش‌های‌تان سهم این موارد در رفتارهای شما کمتر شود.

      جر و بحث نکنید
      اگر آنها در اشتباه باشند و آگاهانه برای رنجاندن شما قدم برداشته باشند، در فرصت دیگری می‌توانید این موضوع را با آرامش با آنها در میان بگذارید و از حق خود دفاع کنید. اما در لحظه‌ای که با انتقاد آنها مواجه می‌شوید، به جای لجبازی به حرف‌های‌شان گوش دهید و به خود برای بررسی دقیق‌تر فرصت دهید. شما در روزهای بعد و با حفظ آرامش‌تان بهتر می‌توانید از پس آنها بربیایید.

      روانشناسی بخوانید
      مطالعه کتاب‌های روانشناسی کمک بزرگی به شما می‌کند. توصیه می‌کنم مبحث «اختلال شخصیت» در کتاب «عشق ویرانگر» را بخوانید. با کمک این کتاب می‌توانید میزان ریشه دواندن این مشکل را در روان خود با دقت بیشتری بررسی کنید و نسبت به ماهیت آن آگاه‌تر شوید.

      راه جدید را پیدا کنید
      به دنبال راه‌های جدید بگردید، به آدم‌های موفق در میان دوستان یا در محیط کارتان دقت کنید و ببینید که چقدر با آنها فاصله دارید. اگر نمی‌توانید راه درست را پیدا کنید یا با امتحان روش‌های جدید باز هم به شکست می‌خورید، ناامید نشوید. شما باید از یک مشاور برای پیدا کردن روش‌های تاثیر گذار، کمک بگیرید.

      مراقب واژه‌ها باشید
      ما هر حرفی را می‌توانیم بزنیم اما مهم این است که چطور آن را بیان کنیم. شاید انتخاب واژه‌های نامناسب چالش‌های پیش روی شما را بیشتر می‌کند. پس هوشیارانه مراقب واژه‌های‌تان باشید. بلافاصله پاسخ ندادن و کمی فکر کردن به موضوع بحث می‌تواند آمادگی شما را بیشتر و احتمال شکست خوردن را کمتر کند.

      وارد عمل شوید
      خود را موظف کنید که یک کار را بهینه‌تر از همیشه انجام دهید. تمام توجه و تمرکزتان را روی آن کار بگذارید و سعی کنید با کمترین خطا انجامش دهید. باور کنید درست انجام دادن آن رضایت شما را از خودتان بالاتر خواهد برد. البته حتی اگر به گمان خود آن را درست انجام داده باشید. اما انتقاد آنها باعث می‌شود از نظرشان با خبر شوید و در تلاش بعدی، به سمت خواسته آنها قدم بردارید.

      صبور باشید
      انتظار نداشته باشید که همه چیز یک شبه تغییر کند. این رفتارها به مرور در شما ایجاد شده است و با تلاش مداوم و به مرور می‌توانید آنها را تغییر دهید. پس قدر هر قدمی که به جلو برمی‌دارید را بدانید و به جای دلسرد شدن، برای کوچک‌ترین پیشرفت‌های‌تان ارزش قائل شوید.

      با پنبه سر ببرید
      اگر می‌خواهید انتقاد کنید، زمان و روش درست آن را بشناسید. به اطرافیان‌تان نشان دهید که حسن نیت دارید و هنگام مطرح کردن مواردی که شما را آزار می‌دهند، از ویژگی‌های مثبت شروع کنید.

      به جای حمله دفاع کنید
      تصور نکنید قصد همه حمله به شماست. حتی اگر چنین باشد، بیشتر از آنکه به شمشیری برای دفاع از خود احتیاج داشته باشید، نیازمند یک سپر محکم هستید، سپری که ما اسمش را همدلی و حسن نیت می‌گذاریم.

      در ضمن پزشکان کمبود منیزیم و تغذیه نادرست، مصرف برخی داروها و درمان‌های هورمونی عاملی برای این زودرنجی می‌دانند.
      سویا،سبزیجات، غلات کامل یا نیمه کامل، دانه‌های روغنی (گردو، فندق، بادام) و غذاهای دریایی نیز سرشار از “منیزیم” هستند.

  • الف-ط , می 27, 2015 @ 9:33 ب.ظ

    سلام
    من ۳۰ سالمه. ۲ ساله که عروسی کردم.دوست نبودیم و سنتی ازدواج کردیم.خانواده من مشکلات زیادی دارند،دلم واقعا برای مادرم میسوزه، همیشه چه قبل و چه بعد ازدواج سعی کردم و میکنم که هیشکی نفهمه ناراحتم یا مشکل دارم.همین شده نقطه ضعف من.البته شوهرم از اول میگفت که در بدترین شرایطم نمیخوام کسی از دعواهامون چیزی بفهمه. من ابله هم عمل کردم.ولی الان تا تقی به توقی میخوره شوهرم میگه اگه فلان کار رو نکنی مشکلاتمون رو علنی میکنم. خیلی ناراحتم. فهمیده چقدر تنهام. چقدر صورتمو با سیلی سرخ نگه داشتن مهمه برام.میدونه که پدرم اصلا پشتم نیست، پدرم اخلاقای خاصی داره…خیلی خاص… فوق العاده خجالتی و کم حرف تو جمع اما بداخلاق و عصبی و بد دهن تو خونه واسه خانوادش. پدرم حتی عروسیم نیومد…باورتون میشه؟؟؟ همه اینا باعث شده شوهرم سو استفاده کنه… راحت تا ته خط میره… چندبارم حرف از طلاق زده… این رفتارا اصلا حق من نیست… خیلی ناراحتم و گریه میکنم… منو میچزونه اما من هیچ راهی برای تهدید یا چزوندنش ندارم… هیچ راهی… چیکار کنم؟

    • Anonymous , می 28, 2015 @ 5:20 ب.ظ

      مشکل بی توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر از دو اصل اساسی ذیل ناشی می شود:

      – تربیت نادرست زن یا مرد
      – عکس العمل و تقابل به مثل نسبت به رفتار زن یا مرد

      در زمینه اصل اول که بیشتر نمود پیشگیری دارد، بایستی والدین را با اصول و شیوه های تربیتی صحیح آشنا ساخته و در این مسیررهنمون بود تا بدین طریق، فرزندان با هنر درست زیستن و مهارت حل مسئله آشنا شوند. اما در اینجا برای زوجینی که با این مسئله همسر، به لحاظی تربیتی، مشکل دارند توصیه می شود مستاصل نشوند و آگاه به این مطلب باشند که همسرشان به دلیل شرایط تربیتی نادرست مرتکب چنین رفتارهایی می شود و ذاتا این چنین نیستند؛ لذا، همسرتان با قدری تحمل و صبر شما قابل تغییر است و شما می توانید یادگیری زدایی کرده و رفتارهای جدید را به او بیاموزید، در فضای بدون تحقیر و سرزنش فقط درباره مشکل با او گفتگو کنید و به او بگویید حاضر هستید در رفع این مسئله به او کمک کنید و این ادعا را در عمل ثابت نمایید. اما در مورد اصل دوم، آگاهی از راهکارهای مواجه و حل وفصل مشکل و کاربرد آنها ضروری به نظر می رسد.

      زوجین درگیر با این معضل، بهتر است تدابیر ذیل را برای رفع مشکل بین یکدیگر به کار گیرند:

      – رجوع و بازنگری رفتار و نوع ارتباط خود با همسرتان را، در اولین اولویت اصلاح رابطه تان قرار دهید. بدون سوگیری و پیشداوری، به عبارتی به صورت عادلانه و منصفانه، خود و رابطه تان را با پرسش و پاسخ های از قبیل: ” آیا رفتار من سبب بی توجهی همسرم شده است؟!، کدام رفتار من باعث آن شده است؟ چه موقع و در چه شرایطی آن رفتار را انجام دادم؟ عکس العمل همسرم چه بود؟ و …” محک بزنید و نقاط ضعف و قوت خود و همسرتان را بیابید.

      نکته: توصیه می شود هر یک از زوجین ابتدا به طور انفرادی، خود را در محکمه ای که در ذهن دارند، به قضاوت بنشانند و پس از یافتن ریشه مشکل و آگاهی از درجات قصور خود و همسر و نحوه واکنش هر یک از طرفین، آن را در محفلی دوستانه و بی غرضانه داوری کرده و حل نمایند.

      نکته: برای کسب نتیجه مثبت، توصیه می شود: قصور و کوتاهی خود را به پای دیگری ننویسید و هر یک از طرفین شجاعانه و با جرات عیوب و کاستی خود را بپذیریند و درصدد رفع آن برآیند.

      – یادتان باشد دومین اصل موفقیت، هنر شما و همسرتان در گفتگوی موثر است. رعایت نکات ذیل ضمن گفتگو ضروری است:
      * زمان و شیوه بیان بسیار مهم است. در یک زمان مناسب با لحن آرام به گفتگو بپردازید.

      *هرگز در بیان ایرادات و اشتباهات همدیگر، از ضمیر تو استفاده نکنید. شما بهترین ضمیر خطاب در چنین مواقعی است و قدرت اثر پذیری و نفوذ کلام شما را صد برابر می کند، چرا که شما با بیان این واژه سحر آمیز، حس انتقاد و تخطئه کردن را در طرف مقابلتان ایجاد نمی کنید.

      * هرگز از عباراتی استفاده نکنید که منزلت و شان شخصیتی و خانوادگی یکدیگر را زیر سوال ببرد.

      * جدا از سرزنش، از مقایسه منفی و تهدید بپرهیزید.
      با بی توجهی همسرم چه کنم؟
      * دلخوری‌ها، دل‌مشغولی های ذهنی، نیازها و خواسته هایتان را بیان کنید اما از عبارات داوری کننده، انتقاد آمیز اجتناب کنید.

      *هیچ وقت یکدیگر را محکوم نکنید و مسبب بی توجهی خود قلمداد نکنید.

      *صادقانه صحبت کنید و بدون هیچ رو دربایستی و با حفظ حریم و احترام، اندیشه و احساس خود را راجع به بی توجهی بیان کنید و از او نیز بخواهید چنین کند.
      – از همسرتان بخواهید به شما بگوید: از نظر او کدام رفتار شما بی توجهی قلمداد می گردد و چه رفتاری انجام دهید برای او به منزله توجه و ارادت است.

      – قبل از تصمیم گیری بیندیشید و به دنبال یک راه حل اساسی باشید و احساساتی اندیشه و رفتار نکنید.

      – در فکر سازندگی باشید نه تخریب زندگی. برخی مواقع مشاهده می شود که یکی از زوجین برای خاتمه دادن به مسئله، سکوت اختیار کرده و یا گاهی اوضاع را متشنج می سازند و با پاک کردن صورت مسئله، مشکل را پابرجا و پایدار باقی می‌گذارند، زوجین عاقل سعی می کنند با کوشش و خطا راه حلی قطعی بیابند نه راه حل موقت و یا گاهی پایداری شرایط نامناسب و یا وخیمتر شدن آن.

      – لجبازی نکنید و از طفره رفتن و امتناع از پذیرش قصور خود بپرهیزید .

      – اگر گفته‌های همسرتان حقیقت داشت با کمال میل آن را بپذیرید و از عذرخواهی کردن نهراسید و به او قول دهید با کمک او و ممارست خود سعی خواهید کرد در رفتار خود بازنگری و تغییر ایجاد کنید.

      – اگر طرح مسئله به صورت مستقیم ممکن نباشد با کمک فردی که امین و عاقل و ماهر است مسئله را مطرح کنید و با مشورت او و با کمک یکدیگر مشکل را حل کنید. در صورت لزوم برای مشاوره به فردی امین و کاردان مراجعه کنید.

      در نهایت باید یاد آور شوم تغییر کاری است بسیار صعب و دشوار، اما اگر شما و همسرتان بخواهید پیمودن این مسیر بسیار سهل و آسان است؛ البته به دوشرط، یکی آنکه همراه و پشتیبان یکدیگر باشید، دیگر آنکه صبور و بردبار. با اجرای این دو شرط، خواهید دید که سرانجام به سود شماست و همسرتان نیز از تغییر رفتار شما استقبال خواهد کرد و آرام آرام عکس العمل منفی خود را درست خواهد نمود.

      به همین خاطر برای رهایی از زیر بار فشارهای فکری از نوشتن کمک بگیرید …
      اگر نمیتونید رو در رو با همسرتون صحبت کنید و احساس راحتی نمیکنید از نوشتن متنی برای او کمک بگیرید …
      به هر حال زندگی که امروز در اون هستید زندگی هست که نباید انتظار معجزه ای برای خوب شدنش کنید
      شوهر شما تمایلی به تغییر نداره و همین مورد یعنی اینکه تغییر سخت و بهتره بگیم غیر ممکنه

  • فاطمه , ژوئن 12, 2015 @ 12:06 ق.ظ

    سلام
    من ٢۶سالمه. ۵ساله ازدواج کردم یه پسر یکساله دارم. من باهمسرم مشکلی ندارم ولی تاتوخانوادهاش انتقادی ازمن میشه خیلی سریع واکنش نشون میده.وسریع پشتمو خالی میکنه زندگیمون خیلی خوبه ولی این مشکل بیشتروقتها هست وهمسرم از دستم عصبانی میشه

    • Anonymous , ژوئن 13, 2015 @ 1:46 ق.ظ

      دوست عزیز از شوهرتون انتظار نداشته باشید در این موقع با حمایت های خودش اوضاع رو سخت تر کنه
      اگر با ایشون مشکلی ندارید پس آرامش زندگی رو به خاطر حرف دیگران بر هم نزنید …
      برای رهایی از این حرها باید رابطه خودت رو با خانواده شوهرتون و خصوصا” مادرشوهر بهتر و بیشتر کنید تا بتونید اعتمادشون رو جلب کرده و از بیان بعضی حرفها جلوگیری کنید

  • ghazale , ژوئن 17, 2015 @ 4:58 ب.ظ

    سلام من دختری ۱۷ساله ام.شیش ماه پیش نامزد کردم کاملا سنتی خواهرش یکی از اقوام ما بود و پیشنهاد خاستگری رو داد منم قبول کردم.ما نامزد کردیم اوایل فکر میکرد چون به انتخاب خواهرش اومده لطف کرده به من و منم در انتظار ازدواج بودم .در صورتی که اصلا به ازدواج فکر هم نمی کردم.سه ماه گذشت تو این سه ماه فهمیدم خیلی مشکل داریم از جمله پایین بودن سطح فرهنگ خودش و خانوادش,تعصبی بودنش,قول داد که من درسم رو ادامه بدم ولی بعد زد زیر قولش,خسیس بودنش و خیلی چیز های دیگه این هم بگم که از هر نظر من از اون بهتر بودم.من نامزدیمو بهم زدم از وقتی که این رو بهش گفتم همش عذر خواهی و جبران میکنم و از این حرفا… بهش یه فرصت دادم ولی هنوز ۲۴ساعت از قول دادنش نگذشته بود دوباره زد زیر همه چیز.از هم جدا شدیم دوباره شروع کرد هر روز پیام میداد هر روز دم مدرسم بود میومد دم در خونمون و به بابام میگفت تا من بیرون نیام نمیره میگفت میخابم دم خونتون .الان سه ماه گذشته دفعه اخر رفته بود پیش داییم و التماس کرده بود بعدش هم رفته پیش بابام و التماس کرده بودو گریه کرده بود ازش یک هفته فرصت خاستم و امروز باید بهش جواب بدم..این هم بگم که قصد ادامه تحصیل دارم و میخام پزشکی بخونم و اون دیپلم داره .ماهم تو ی شهر تقریبا کوچیک زندگی میکنیم که همه قدیمی فکر میکنن و عقاید مزخرف دارن دلیل فرهنگ پایینش هم همینه اما من با این تربیت بزرگ نشدم و نمیتئنم باهاش کنار بیام..قبل از نامزدم هم هیچ پسری تو زندگیم نبوده.بهش چه جوابی بدم.به پدر میگفته اشتباه از خوش بوده و قصد جبران داره.میخاستم دو تا شرط براش بزارم یکی این که چهار سال صبر کنه تا وقتی که کنکور بدم و یکی این که خودش هم ادامه تحصیل بده چون حس میکنم تنها چیزی که باعث میشه فرهنگش بالا بره اینه که بیشتر تو محیط های اجتماعی بگرده مثل دانشگاه رفتن.ما عقد نبودیم صیغه محرمیت بینمون خونده بودن .لطفا راهنماییم کنید…

    • Anonymous , ژوئن 18, 2015 @ 7:04 ب.ظ

      دوست عزیز حجم سوالات بالاست و شما باید صبور باشید
      ولی در مورد سوال شما باید بگم برگشت شما اشتباهه پس بهتره خوب در این مورد تصمیم گیری کنید
      کسی که نتونه در دو مرحله به قولش عمل کنه دفعه های بعد هم نخواهد توانست جبران کنه پس عاقل باشید و حالا که کات کردید تمام تلاشتون رو برای درس خوندن و بالا کشوندن خودتون کنید

      اگر خواستید ادامه بدید من شرط هایی رو برای شما قرار میدم که در این عقد قرار بدید

  • ghazale , ژوئن 18, 2015 @ 7:13 ب.ظ

    ممنون از این که جوابم رو دادید.چه شرطی براش بزارم؟؟؟

    • Anonymous , ژوئن 18, 2015 @ 10:27 ب.ظ

      گرفتن حق طلاق ( بلاعزل با حق توکیل به غیر ) و داشتن حق خروج از منزل برای کار و تحصیل همراه با حق سکونت
      اینطوری اگر مشکلی برای شما احیانا” پیش بیایت میتونید از زندگی مشترک خارج بشید و محکوم به ماندن و تحمل زندگی با ایشون نیستید

  • ziba , جولای 14, 2015 @ 10:24 ب.ظ

    سلان
    دختر ۲۴ ساله ام, ۶ ماهی با پسری توی یکی از مکان های کاری تقریبا مشترکمون اشنا شدم, خیلی دلبستش شدم,اما یهو ولم کرد, اویل علاقشو بهم نشون میداد, اما بعد ج پیامکامو نداد, و بزور بعد چند روز ازش پرسیدم چی شده؟ چون من یه مشکل جسمی داشتم و بهش گفته بودم فک میکردم بخاط اونه, ولی اون از همون اولش میگفت که اصلا براش مهم نیست و بخاطر عدم ارتباط جنسی و رد پیشنهلد از طرف من ولم کرده, ااحساس میکنم اصلا براش مهم نیستم و مشکلمبراش مهمه,
    ولی خیلی دوسش دارم , خواهشا راهنمایی کنید, چکار کنم

    • ◄Responder► , جولای 15, 2015 @ 2:14 ق.ظ

      دوست عزیز درسته برای شما کات کردن سخته ولی هیچوقت به روابط یک طرفه دل نبندید
      ارزش و شخصیت شما بیشتر از مشکلتونه و بهتره این رابطه کات بشه
      رابطه ای که هدفی جز رسیدن به خواسته های شهوانی چیزی دیگه رو نباید ازش انتظار داشت
      پس منطقی فکر کنید و موقعیت خودتون رو پیدا کنید … این دوستی ها ارزش لج مال شدن شخصیت رو نداره … برای خودتون ارزش قایل باشید تا دیگران هم بتونن به شما احترام بذارن

  • ziba , جولای 15, 2015 @ 5:43 ب.ظ

    ممنون پاسخ شما کمی ارومم میکنه,
    ولی واقعا نمیدونم چطور فراموشش کنم, دایم تو شبکه های اجتماعی چکش میکنم و دلتنگشم.
    ولی اون ۲ ماهیه حتی ی پیامم نداده,
    اخرین بارگفت بخاطر تهمتی که بهش زدم دیگه ادامه نمیده, چون من تو حرفای اخرمون بهش گفتم که دنبال شهوته فقط, ناراحت شد, الانم بخاطر این موضوع من خودمو سرزنش میکنم که حرف من باعث جداییمون شد و دلم میخواد چندروز دیگه که تولدشه یه تبریکی بگم و دوباره برگرده,
    از نظر اون ما باید الان یه رابطه سطحی هم که شده داشته باشیم و همش میگفت که تا اخرش باهام میمونه,
    نمیدونم شاید من اشتباه کردم و اون راست میگفت, چون کار و … اونو بعنوان یه فرد باشخصیت نشون میداد.

    • ◄Responder► , جولای 16, 2015 @ 1:10 ب.ظ

      دوست عزیز پسرها با دید جنسی و دخترها با نیاز عاطفی وارد رابطه شده و در نهایت در محلی به نام خانواده این تفاوت ها تبدیل به جذابیت شده و زندگی شکل میگیره ولی باید بدونید در محدوده خانواده چون وقتی مردی خارج از محدوده خانواده رابطه برقرار میکنه بعد از اون شدیدا” باعث سردیش میشه و شما شخصیت خودتون رو از دست دادید و هم کسی رو که خواهان ازدواج باشماست به همین خاطر همیشه دستور به عفت و پاکدامنی زن داده شده تا مرد در عطشی که داره وارد زندگی مشترک بشه
      بهتره کامل کات کنید و حتی دنبال نشونه های ایشون نرید سخته ولی اگر تمام ردپاها رو پاک کنید متوجه خواهید شد چقدر آرام خواهید شد و از این تصورات رها خواهید شد
      کمی قوی باشید و با اعتماد به نفس پیش برید ایشون تنها مرد توی این دنیا نیست پس برای خودتون ارزش قایل باشید

  • ziba , آگوست 3, 2015 @ 10:07 ق.ظ

    سلام من ٢٣سالم و ازدواج کردم.٢سال قبل پدرمو از دست دادم
    و زندگی برام خیلی سخت شد،٢تا خواهر کوچک تر از خودمم دارم
    چند وقت پیش متوجه شدم مادرم قصد ازدواج داره،تمام زندگیم بهم ریخت اصلا نمی تونم تصور کنم کسی غیر از پدرم کنارشه،
    همش فکر میکنم ازدواج باعث ابروزی و لطمه به من و خواهرام میشه، چون من برای کنکور ارشد میخونم ولی فکر مادرم نمی ذاره تمرکز کنم
    مادرم میگه هدفش اینه که از تنهایی در بیاد.میشه کمکم کنید تا با این موضوع منطقی کنار بیام؟

    • ◄Responder► , آگوست 5, 2015 @ 10:56 ق.ظ

      دوست عزیز حرف شما کاملا” درسته
      ولی در بعدی بالاتر شما به عنوان یک فرد مستقل روزی از این خانه خواهید رفت و مادر شما تنها خواهد شد
      از طرفی ایشون یک انسانه و طبق طبیعتی که خداوند قرار داده انسان باید در کنار جفتی باشه پس اگر به این موضوع از زوایای دیگری دقت کنید نتیجه بهتری خواهید گرفت … شما میتونید با آرامش به مادرتون در انتخاب درست کمک کنید
      به هر حال شما هم نظری دارید بهتره به جای ناراحتی با مادرتون در میان بگذارید تا ایشون هم بدونه که شما دختران برای ایشون ارزش قایل هستید .. شاید در تصمیم گیری ایشون تاثیر داشته باشه

  • sara , آگوست 6, 2015 @ 1:59 ق.ظ

    خانمی سی ودو ساله هستم,یازده ساله ازدواج کردم,دو فرزند دارم,از طرف همسرم کمبود محبت و توجه شدید دارم اونقدری تمام انگیزه مو برای زندگی از دست دادم,طول این یازده سال به همین شکل بود ,حتی بارها بهم گفته برو,مخصوصا تو این ماهای اخیر بیشتر,نزدیک به شش ماه که از منزل خارج نشده و پشتش ه سرمایش گرمه,واقعا بریدم,همیشه امید به فردایی داشتم برای بهتر شدنش و بیفایده بودر,تا اونجا که الان مسیول هر مشکلی منم,ممنون میشم راهنماییم کنید,

    • ◄Responder► , آگوست 6, 2015 @ 6:23 ب.ظ

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • آرشین , سپتامبر 8, 2015 @ 10:03 ق.ظ

    سلام من می رم سوم انسانی ولی به تجربی علاقه دارم با این حال درسای تجربیم خوب نیست

    • ◄Responder► , سپتامبر 9, 2015 @ 11:55 ق.ظ

      دوست عزیز صرف دوست داشتن مهم نیست … توانایی شما هم در این مورد ملاک هست و وقتی نتونید در دروس موفق بشید دلزده و خسته خواهید شد
      ولی اگر میتونید دروس تجربی رو بخونید پس خودتون رو محک بزنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • SANA , سپتامبر 28, 2015 @ 2:00 ب.ظ

    سلام من با یه پسر ۲ سال هست دوستم تصمیم به ازواج گرفتیم و خانوادش اومدن و گفتن چون که غریبه هست نه ما خیلی جلو رفتیم خیلی معذرت میخوام که اینو مینویسم ولی ما کاری ه باید شب عروسیمون انجام میدادیم الان انجام دادیم الان هم خانوادش مخالف هست از این قضیه هم کسی خبر نداره که ما این کارو کردیم خواهش میکنم بگین چکار کنیم.

    • ◄Responder► , سپتامبر 29, 2015 @ 10:37 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • فاطمه محمدی سلیمی , اکتبر 6, 2015 @ 9:25 ق.ظ

    سلام من یه دختر ۳۰ ساله هستم که بابام خیلی اذیتم میکنه ۱۲ ساله دارم کار میکنم اون موقع عا معتاد بود مجبور بودم خرج خونه بدم با هزار سختی رفتم درس خوندم و لیسانس گرفتم تو کارمم خیلی موفق ام برای خودم ماشین خریدم ولی بابام ماشینم رو ازم گرفته هر روز هم سر پول باهم دعوا میکنیم و فحش های ناجور بهم میده حتی کتکمم میزنه نمیدونم چه جوری میتونم حضانت بگیرم و تنها زندگی کنم هر خواستگاری هم دارم وقتی شرایط بابام رو میفهمه بیخیال میشه تا چند سال پیش که معتاد بود حالا هم به زور که ترک کرده منو خیلی اذیت میکنه چه طوری میتونم یه زندگی راحت داشته باشم من ساکن کرج هستم و کار هم میکنم میتونم از پس مخارج زندگی ام بر بیام لطفا منو راهنمایی کنید

    • ◄Responder► , اکتبر 7, 2015 @ 11:32 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • محمدی , نوامبر 14, 2015 @ 12:28 ب.ظ

    سلام خسته نباشید، من یه سوال دارم در مورد مامانم،ایشون تقریبا ۸ سال پیش،عمل سختی داشتند یه تومور در سرشون بود،خداروشکر عملشون موفقیت امیز بود ولی بعد عمل بسار شکاک و وسواسی شدن و تا الان بدتر هم شدن روز به روز و داره خودشو نابود میکنه،من دنبال یه مشاور خوب میگردم در کرج،نمیخوام پیش،روانپزشک بره چون دارو عوارض داره،میشه راهنمایی کنید

  • sepide , دسامبر 8, 2015 @ 2:30 ب.ظ

    سلام من یه خانم ۲۹ ساله هستم یک بار صابقه ی طلاق داشتم ۲ ساله با یه پسره خیلی خوب آشنا شدم ۱ سال پیش تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم خیلی با هم تفاهم داریم وقتی کناره همیم آرامش هم با ماست به طوره کلی حرف همدیگه رو خوب میفهمیم ۴ ماه پیش با خانوادش صحبت کرد اما اونا مخالفت شدید کردن اونم ولیه خاطره اینکه من جدا شدم و معلوم نیست تو این مدت با چند نفر رابطه داشتم ولی خودش اصلا به این حرف ها اهمیت نمیده حالا ما خودمون تصمیم گرفتیم با مخالفت خانوادش ازدواج کنیم هنه کارهایه ازدواج هم انجام دادیم ولی نامزدم میترسه که مادرش سکته کنه به نظره شما باید چیکار کنیم ممنون میشم راهنمایی کنید

    • ◄Responder► , دسامبر 9, 2015 @ 9:31 ب.ظ

      خب هر کسی بهتر میدونه خانواده و انتظاراتشون چیه … دوست عزیز شما هم قبل از اینکه وابستگی به جود بیاد باید در این مورد کسب تکلیف میکردید … امیدوارم با تمام سختی هایی که کشیدید راهی رو انتخاب نکنید که دوباره به شکست منتهی بشه
      باید در این خصوص از افراد قابل اعتمادی بعنوان واسطه استفاده کنید
      تا بتونه بین شما و خانواده ایشون رابطه برقرار کنه
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *