مرکز مشاوره

مرکز مشاوره کرج

مرکز مشاوره کرج

بهترین مشاور خانواده در کرج و شهرکهای مجاور

بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاور خانواده بهترین مشاوره خانواده

معمولا همه ما در برهه ای از زندگی خود دچار مشکلاتی میشویم که برای روبرویی با آنها نیاز به مشاوره و راهنمایی پیدا میکنیم. شوین است که حتی با ثبات‌ترین افراد نیز گاهی از بحرانهای روحی در امان نیستند. مشکلات ، اتفاقات و بحران هایی که در طول زندگی ما رخ میدهند ممکن است بر روحیات ، احساسات و عواطف ما تاثیر بگذارند و باید برای این تحولات دنبال راه چاره ای بود.

ما در زندگی به تجربیات و مشورت با دیگران نیاز داریم و باید از آن استفاده کنیم چه بهتر که  مرکز و سازمانی باشد که با بهترین و مجرب ترین مشاوران و روانشناسان، تجربیات آنان را در اختیار شما بگذارد. مرکز مشاوره با شعب مختلف در ایران و اینبار با راه اندازی مرکز مشاوره کرج بر آن است تا بتواند کمک بزرگی به جامعه ایرانی کرده باشد. مرکز مشاوره کرج با داشتن نمایندگی در مناطق مختلف شامل مرکز مشاوره بهشتی ، مرکز مشاوره مظاهری ، مرکز مشاوره امیری ،مرکز مشاوره مفتح و دیگر شعب آماده این است تا بهترین روش ها و راه حل ها را در اختیار شما عزیزان بگذارد.

برای مشاوره خانواده ، ازدواج و تمام خدمات مشاوره ای دیگر میتوانید به مراکز مشاوره ازدواج بهشتی ، مشاوره خانواده بهشتی ، مشاوره خانواده امیری ، مشاوره ازدواج مظاهری ، مشاوره خانواده مفتح و دیگر نمایندگی ها مراجعه کنید.

چیکار کنم بهم اعتماد کنه

سلام من با یه نفر آشنا شدم ولی یه کارایی کردم که الان از نظرش خیلی اشتباه کردم مثل مخفی کردن چادرم و فکر میکنه که من بی اهمیتم ولی یه فرصت بهم داده که خودمو بهش ثابت کنم چیکار کنم

بهم اعتماد کنه و باورم کنه که برای ازدواج جدی هستم

پاسخ

با سلام دوست عزیز اینکه به شما فرصت دادند و شما می دونید .

که خودتون دچار اشتباه شدید خب بهترین راهکار صادق بودن است که قطعا طرف مقابل شما درک خواهد کرد.بهتره خودتون باشید عجله ای برای اثبات خودتون نداشته باشید .

به هر حال زندگی اهمیت ویژه ای دارد شاید با ایشون به توافق نرسیدید هر چند سخت است و درکتون می کنم ولی نباید اصرارداشته باشید .

امیدوارم خوشبخت باشید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

خیلی رو همسرم حساسم همش بهش شک می کنم

سلام خسته نباشین میخواستم بگم من خیلی رو همسرم حساسم همش بهش شک می کنم بهش گیر میدم چرا اینستا داری چرا باهمکارات چت می کنی چرا این عکسارو میبینی چرا…….
وخیلی چیزای دیگه و خیلی زود ناراحت میشم و قهر می کنم واین باعث شده خودم از خودم بدم بیاد و همسرمو اذییت کنم البته من و همسدم خیلی همدیگرو دوست داریم.
ولی من هیچ وقت بهش اعتماد نمی کنم .توروخدا بهم کمک کنید چیکار کنم تا درست بشه
پاسخ
با سلام ایا همسر شما رفتاری داشتند که شما شک کنید و یا مساله ای اتفاق افتا ده است ؟
به هر حال داشتن صفحات در فضای مجازی گریز ناپذیر است و امروزه همه افراد تقریبا در فضای مجازی فعالیت دارند .
و خب نمی شود صرف این مساله گفت مشکل ی مبنی بر خیانت و ..وجود دارد .
به هر حال اگر فکر می کنید شک شما غیر منطقی است خوب می تو انید مراجعه داشته باشید .
اگر همسر شما هم چنین بازخوردی را به شما داده است پس مشکل اساسی وجود دارد .
ولی خب اگر اتفاقی افتا ۶ و مساله ای که دیگر نمی توانید با همه علاقه به ایشون اعتماد کنید خب هر دو ضروری است که به مشاوره مراجعه کنید.
امیدوارم خوشبخت باشید و پیگیر مشکلات باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

هیچ شناختی از خواستگارم ندارم

سلام ازتون کمک میخام توروخداراهنماییم کنین.

من یه هفتس ک ی بنده خدایی امده خاستگاریم ولی من هیچ شناختی ندارم وهمش زورمیگن ومهریه ک من وخونوادم میگیم قبول ندارن ومیگن خونه بنام میزنیم خاب اخه طرف گورنداره ک کفن داشته باشه بعدپسر هم مامانیه وبچه ننس.

وکلاخونوادشون زن حرفومیزنه ک میشه مادرش.

پاسخ

خب وقتی چنین شرایطی داره که شما قبولش ندارید دلیلتون برای ناراحتی و نگرانی چیه ؟

درگیری و اختلاف بعد از مراسم خواستگاری

سلام .فعلا مراسم خواستگاری انجام شده این همه تفاوت و درگیری وجود دارد اگر تداوم پیدا کند چه مشکلاتی اضافه خواهد شدالبته باز بستگی به خود شما دارد که بخواهید چگونه برخورد کنید .

فرضا ممکن است که در مورد مهریه بخواهید کنار بیایید و برای شما مهم نباشد و یا اینکه مادرایشون حرف اول رو میزنن بی اهمیت باشد و شما با شناختی که از خودتون دارید فکر می کنید انقدر انعطاف دارید که این شرایط را تحمل کنید ولی اگر در مورد هر کدام از مشکلاتی که گفتید تحمل سخت باشد شاید بهتر باشد ادامه ندهید چون خیلی از مسائل جزئی حتی ممکن است بعد از ازدواج تبدیل به معذل بزرگی شود .

در هر حال تصمیم با شماست نهایتا اگر تردید دارید برای تصمیم گیری درست می توانید به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه داشته باشید .امیدوارم خوشبخت باشید

پاسخ

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

مردی که خیانت کنه

سلام میخواستم بگم من از همسرم چیز خاصی ندیدم و خدانکنه که اینطوری بشه چون من با مردی که خیانت کنه حتی ۱روزم نمیتونم زندگی کنم.

من خودمم زیادی به همسرم شک می کنم احساس می کنم این شک و بدبینی یه دفعه به سراغم میاد وهر کاری می کنم که خودمو اصلاح کنم نمیتونم .

من حتی دوست ندارم وقتی تو خیابون با همسرم راه میریم دوست ندارم به کسی نگاه کنه من خیلی خیلی خودخواه هستم خیلی چشمم بهشه اونم از نقطه ضعفه من استفاده می کنه وقتیایی که اعصابشو خرد می کنم .ت

و شرکتشون بیشتر کارکناشون خانومن واین خیلی منو عذاب میده اخه واسه هر مناسبتی جش میگیرن و پیش هم وای میسن عسک میندازن وای واقعا نمیدونم چیکار کنم شاید حرفام به قول همسرم واسه شمام مسخره باشه ولی بخدا دست خودمم نیست توروخدا کمکم کنید خیلی نیاز دارم

پاسخ

اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک‌ شما اشتباه بوده‌ است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملاً شک را فراموش کنید و تنها چیزی که می‌تواند شک‌ها و نا آرامی‌های بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی‌قید و شرط به یکدیگر است.

چون در این صورت رابطه دلپذیر می‌شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز می‌گردد.

اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت‌ خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلاً کمتر سؤال کنید

قدم سوم در رفع شک به همسر این است: بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید.

بعضی اوقات فرد آنقدر شک به همسر دارد که می‌توان او را بیمار دانست.

برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی‌ اش دچار شک بوده ‌است؟

دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی به‌شدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ‌ها هم خودش را آزار می‌دهد و هم اطرافیانش را.

یعنی زندگی فرد تحت‌تاثیر قرار گرفته‌ است و تمام زندگی‌اش تبدیل به بحث و جنجال شده است ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک می‌کند.

اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل مشکل به متخصص مراجعه کنیم در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

پاسخ

دوست گرامی وقتی خودتون می دانید که کنترل این شک و بدبینی دست شما نیست و موجب ازار شما شده و زندگی شما رو تحت تاثیر قرار داده است شاید بهتر باشد که به روانشناس مراجعه کنید و در صورت صلاحدید حتی به روانپزشک و البته جای نگرانی نیست و برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد.

با مراجعه حتما دلیل این مساله مشخص می شود و اگر به درمان و دادن راهکار نیاز باشد خب این مساله صورت می گیرد.

در هر حال ممکن است شرایطی در کودکی داشته باشید که همین شرایط باعث ترس و بدبینی شده باشد و مدام فکر کنید شاید همسر شما قصد خیانت دارد و نسبت به محل کار و همکارانش حساس باشید خیلی از مسائل در ناخوداگاه افرا د است و ممکن است افراد اصلا توجهی نداشته باشند.

امیدوارم مشکل برطرف شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

همسرم مدام به خانوادش کمک مالی می کنه

مشکل من با همسرم اینه که همسرم پسر بزرگ خانواده هست و پدرشون فوت شدن و همسرم مدام به خانواده و برادر خواهراش کمک مالی میکنه و وقتی بهش میگم دلیلی نداره کار میکنی و اینده شغلی ثابت نداری بهکسایی کمک کنی که خودشون میتونن کار کنن ولی بازمن بخث میکنه و میگه اونا یتیمن و من از حق تو و بچه نمیزنک ولی مخفیانه کمک میکنه و بعد تو یه جمعی یهو میگه و من متوجه میشم ، و وقتی میگم سرمایتو برو اپارتمان بخر میگه نه من نهایت بخام ۵ میلیون به اونا کمک کنمً این تو زندگی تو تاثیر داره؟!از طرفی خواهراش هم یه حرفایی جلوش میزنن بیستر حساسش میکنن و حس میکنم نیتشون اینه که با این حزفا بیشتر توجه اون و جلب کنن تا کمکشون کنه مثلامیگن ما میخایم بریم کلاس و هزینش زیاد و اینم میگه من میدم بعد پس بدین در حالی که پس گرفتمی در کار نیست .در حالی که من میگم وسیله خونه بخر اصلا توجه نمیکنه و بعد میگه تو هم میخای من اپارتمان بخرم هم وسیله خونه نمیشه .

پاسخ

دوست عزیز ببینید به هر حال هر فردی به تناسب محیطی که بزرگ شده اخلاقیاتی دارد و البته همسر شما خوب مساله ای که دارد واقعا بحث حمایتی است و خودش را مسئول می داند هر چند منطق حرف شما درست است و خوب وقتی می توانند تلاش کنند بهتره به خودشون کار کنند.

ولی به هر حال اینکه ایشون به انها با این نیت کمک کنندخیر و برکتش در زندگی شما خواهد بود البته اگر افراطی در این کار نداشته باشند و وقتی شما حساسیت ایجاد کنید خوب دیگر به شما اطلاع نمی دهند و این اشکال ارتباطی است.

بهتر ه شما ایشون رو تشویق کنید وقتی ببیند که حامی ایشون هستید مطمئن باشید به همین اندازه هم برای شما خرج خواهند کرد البته با مدیریت صحیح شما وقتی فردی به خانواده اش در این حد وابسته است ممکن است رفتار شما را دال بر دخالت شما بگذارد و ناراحت شود پس شما باید جریان را مدیریت کنید .

و اینکه اگر خانواده ایشون هم از هدم تمایل شما به کمک مطلع شوند ممکنه خودش بر مشکلات بیفزاید و همسر شما را بیشتر به سمت خودشون جذب کنند پس باید با محیط سازگار شوید و یاد بگیرید متناسب با موقعیت عمل کنید در هر حال امیدوارم خوشبختب باشید
این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

مامانم خیلی بحث رو کش می ده

سلام، من۲۷ سالمه،به کمک و راهنماییتون احتیاج دارم،
مامان من یه اخلاقی داره انقدر بحث و کش میده که همه مونو دیوونه میکنه،
تا آخر همه حقو بدن به اون، اگه جواب بدیم منطقی و نظرمونو بگیم یجور جبهه میگیره و ادامه پیدا میکنه و به دعوا منجر میشه،
اگه تو خودمون بریزیم و بزور سکوت کنیم اون انقد کش میده تا از تحمل ما خارج بشه و اخرم میگه اره سکوت کردی من که میدونم تو دلتون میگید الکی داره واسه خودش حرف میزنه،
بعد خیلی حساسه یعنی هر کاری کنیم از توش یه چیزی درمیاره،
اینو چرا گذاشتی اونجا، چرا دستتو نشسته زدی به اینجا، این و چرا اینجوری کردی و و و …
خب تحمل ماهم حدی داره!
سالهاست داریم تحمل میکنیم.
به دلم مونده دوستامو راحت بیارم خونمون،سالی یه بارم ک میخوام بگم کسی بیاد انقدر غر میزنه که کوفتم میشه،خودش هم که حوصلش نیاد خونه رو تمیز کنه من انجام بدم همش میگه فایده نداره، ظرف بشورم غذا بپزم میاد ایراد میگیره.
من دلم میسوزه میگم بیحاله من کمکش کنم ولی نمیاد بگه که دستت درد نکنه یه ایرادی میگیره و یه دعوایی راه میندازه، خودشم ک همش خوابه یا جلوی تلویزیونه، نه خیلی میره جایی، نه کسی میاد، نه باشگاه و فعالیتی، همش میگه نمیتونم ولم کنید.. با خودش غر میزنه، والا من میترسم برم ارومش کنم داد میزنه یهو، در کابینتو میکوبه ب هم، وسایلارو محکم میذاره برمیداره..
اصلا مراعات نمیکنه بابا و داداشم تازه از سر کار اومدن یا مراعات منو.
من دیگه واقعا کم اوردم یوقتا میگم خدایا کاش ازدواج کنم برم،
بعدم میگم من برم هم فکرم همش پیش خونس.
بخواد بره بیرون قشنگ به خودش میرسه و ارایش و لباس مرتب ولی موضوع اینجاس که افسردس و نمیتونه بره بیرون.
به همه چیز معترضه، نمیگم همشو بیراه میگه ولی همه چیز و بزرگ میکنه و بارها میگه و دعوا راه میندازه سرمون. سر کوچکترین چیز، یا حرف مردم، یه دعوای راه میندازه خونه.
چندین سال پیش قرص اعصاب میخورد ولی فایده نداشت، هرچند که خودش در کنارش کارایی نکرد که به خودش کمک کنه.
باز گاهی ک خونس حالش خوبه ولی گاهی مث الان اصلا قابل تحمل نیست رفتاراش.
نمیدونم دیگه من خودمم دارم افسرده میشم و عصبی و کم طاقت، دارم مریض میشم، مشکلات خودم کمه، جوّ خونه هم از یه طرف.

والدین حساس

دوست عزیز شما نمیتونید اخلاق ایشون رو در این سن تغییر بدید .
شما باید ایشون رو درک کنید.
حدود و حساسیت مادرتون رو میدونید پس دلیلی نیست برخلافش کاری انجام بدید.
وقتی نسبت به آمدن دوستات حساسه چاره ای ندارید تا مهمونی رو در یک جای دیگه برگذار کنید.
توصیه میکنم با مشاوری مجرب در این مورد صحبت کنید.
لازمه رفتارهای مادرتون رو برای ایشون تشریح کنید تا بتونید به راهکاری عملی در برخورد با ایشون برسید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵

با همسرم در مورد مسائل جنسی به مشکل خوردم

سلام با همسرم در مورد مسائل جنسی به مشکل خوردم

فکر میکنم از اختلال جنسی رنج میبرم.

زندگی داره از هم میپاشه.زنمو خیلی دوس دارم و تو هیچ زمینه دیگه ای مشکل و اختلاف نداریم ی دکتر خوب یا مشاور جنسی معرفی کنید نمیدونم چ کار کنم.

پاسخ

دوست گرامی باید به سکس تراپ مراجعه کنید تا مشخص شود که مساله شما دقیقا چیست و این که بدانید گفت وو در مورد مشکلات جنسی درمورد خواسته هایی که دو طرف از هم دارید بسیار حائز اهمیت است .

اینکه اصلا اختلال دارید و یا انتظارات خودتون و طرفین مقابل زیاد است ببینید مسائل جنسی بسیار حائز اهمیت هستند.

ولی گاها افراد دچار اشتباهاتی می شوند و در کل اصلا جای نگرانی نیست و امیدوارم خوشبخت باشید و به زودی مساله حل شود ممکنه ابتدا نیاز به اورولوژیست باشد که اناتومیک بررسی کند و بعد طبیعتا اگر اناتومیک نبود و احتیاج به دارو و عمل نداشت توسط متخصص سکس بررسی و درمان صورت گیرد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

دلایل و نیازهای ازدواج

دلیل ازدواج رفع تمام نیازها در چارچوب خانه است. نیاز به تعلق عاطفی، نیاز به گوش شنوا، نیاز به همدم و همراه برای زندگی، نیاز مالی و همین طور صدرنشین این نیازها، نیاز جنسی که باید در خانه و توسط همسر برطرف شود.

قرار است شما و همسرتان بهترین برطرف‌کننده همه نیازهای هم باشید.

همین طور که گرسنگی و احتیاج فرد به غذا خوردن با بالا رفتن سن کم نمی‌شود.

البته ممکن است نوع غذاها تغییر کند، نیاز به برقراری رابطه جنسی هم همین طور است.

علاوه بر تفاوت‌های جنسیتی که در نحوه بروز نیاز جنسی مطرح است، تفاوت‌های فردی هم بی‌تاثیر نیست.

ممکن است دو نفر خواسته‌های متفاوتی در رابطه داشته باشند، حتی ممکن است میزان رابطه‌ای که مدنظر دارند و برایشان مناسب است فرق کند، اما به طور طبیعی خانم‌ها با بالا رفتن سن، بیشتر خود را بی‌میل نشان می‌دهند.

این بی‌میلی می‌تواند به دلایل مختلف باشد؛ مانند: تغییرات هورمونی، نارضایتی از همسر، کمبود اعتماد به نفس درباره بدن و…
اما برقراری یک رابطه گرم زناشویی می‌تواند مانند چسبی قوی عمل کند و زندگی شما و همسرتان را مانند روزهای نخست نگه دارد.

چرا فکر می‌کنید نمی‌توانید مانند روزهایی که تازه به هم رسیده بودید، برای این رابطه اشتیاق داشته باشید؟

اتفاقا رمز یک زندگی موفق، گرم نگهداشتن همین رابطه است.
این که شما و همسرتان با هم به یک توافقنامه جنسی برسید، بسیار مهم و ضروری است.

بهتر است در این مورد با هم حرف بزنید. به فانتزی‌ها و علایق او گوش دهید و سعی کنید آنها را با شما تجربه کند. اگر بی‌میلی شدید دارید، علاوه بر ورزش با دکتر متخصص زنان مشورت کنید.
فراموش نکنید بسیاری از خیانت‌ها دلیل اصلی‌اش بی‌توجهی عاطفی و جنسی طرف مقابل است.

اگر همسرتان را برای خود می‌خواهید باید برای او یک شریک کامل و همه‌جانبه باشید. جا خالی دادن بخصوص در این امور نتایج منفی زیادی دارد.

سعی کنید شور و حال اوایل آشنایی را به رابطه زناشویی‌تان برگردانید.
شاید تا کنون بارها و بارها از خود پرسیده باشید که چرا چنین می شود و چه دلیلی می تواند شریک زندگی شما را از تجربه لذت جنسی محروم کند؟!

در اینجاست که برخی ها به غلط تصور می کنند که خودشان مسبب وقوع چنین شرایطی هستند؛ اما بهتر است که زیاد نگران نباشید. ممکن است که همیشه تمام تقصیرها به گردن شما نباشد؛ البته ما روی کلمه “ممکن است” تاکید زیادی داریم! در این قسمت قصد داریم تا شما را با چند نمونه از مواردی که در این امر دخیل هستند، آشنا کنیم. لازم به ذکر است که هیچ کدام از موارد زیر با مسائل اجرایی معاشقه ارتباط پیدا نمی کنند.
.
۱- مصرف دارو
.
اکثر داروها هیچ گونه خللی به رابطه جنسی طرفین وارد نمی سازند.

البته تعداد انگشت شماری از داروها نیز وجود دارند که می توانند به طور ناخواسته توانایی رسیدن به لذت نهایی را از شما سلب کنند و حس ناامیدی را در شما باقی بگذارند.

این قبیل داروها را می توان در جعبه پزشکی هر خانه ای پیدا کرد.

این داروها عبارتند از: قرص های تنظیم فشار خون، قرص های دیابت، داروهای ضد افسردگی، و آنتی هیستامین ها ( ضد حساسیت).
.
درمان: در برخی موارد بدن خانم ها برای هماهنگ شدن با مواد شیمیایی تازه وارد، نیازمند زمان است. بهتر است چند هفته به او مهلت بدهید تا بدن خود را مطابق قبل تنظیم کند.

اما اگر پس از سپری شدن مدت زمان معین، مورد او هنوز رفع نشده بود، او را تشویق کنید که مشکل خود را با یک پزشک متخصص در میان بگذارد.

پزشک ممکن است دوز مصرف دارو را کاهش دهد، داروی دیگری تجویز نماید که اثر داروی اول را خنثی کند، و یا اینکه اصلا به طور کلی نوع داروی مصرفی را تغییر دهد.

با وجود تمام این صحبت ها نباید بدون مراجعه به پزشک از همسرتان درخواست کنید که با تشخیص خودش دوز دارو را کم و زیاد کند.
.
۲- جلوگیری شخصی
.
در حالیکه این امر یکی از مقوله های قابل توجه راهبه ها، و دختران باکره می باشد اما باز هم هر کس بخواهد می تواند به راحتی از ارضای جنسی خود جلوگیری کند.

از آنجاییکه آمار و ارقام حاکی از مضرات بالای رابطه های جنسی ناسالم هستند، به همین دلیل تعداد زیادی از خانم ها، به دلایل شخصی ترجیح می دهند به اوج لذت دست پیدا نکنند.

با توجه به این موارد، آقایون برای اطمینان خاطر حاصل کردن از این مطلب که همسرشان قصد رسیدن به اوج لذت را دارد یا خیر، امری است بس دشوار که نیازمند برقراری رابطه عاطفی شدید بین طرفین می باشد.
.
درمان: با او در این مورد صحبت کنید.

موضوع چندان خوشایندی نیست اما به هر حال راهی صریح و بی پرده و در عین حال آسان و بدون درد سر است و باعث می شود که دفعه آینده خاطره ای شیرین از هم اغوشی برای همیشه در ذهنتان باقی بگذارد.

به راحتی مشکل را با او در میان بگذارید و به او بگویید که احساس می کنید خود را از شما دور می کند و مانع لذت بردن خودش می شود.

از او بپرسید که آیا مشکلی وجود دارد که این کار را انجام می دهد؟

به دقت به حرف های او گوش دهید و برای عقایدش ارزش قائل شوید و تا آنجاییکه که می توانید گفته های خودتان را نیز با دلایل و مدارک مستند ارایه دهید تا او راضی شود.

این احتمال وجود دارد که یک گفتگوی خیلی معمولی، تمام مشکلات شما را حل نماید، به ویژه اگر زمانی این گفتگو را شروع کنید که هر دو از نظر روحی احساس آرامش کامل می کنید و پس از مدت ها مجددا در آغوش یکدیگر قرار گرفته اید.
.
۳- موارد جسمانی
.
بدن انسان دارای ساختار و عملکرد پیچیده ای است؛ در عین حال تمام قسمت های بدن دارای ارتباط جدانشدنی با دیگر اعضا هستند.
.
از قرار معلوم بیماری ها و ناراحتی های بی مورد می توانند ارتباط مستقیمی روی تمایلات جنسی فرد داشته باشند. البته شاید اصلا نتوان نام بیماری بر روی آنها گذاشت، به عنوان نمونه دوران قاعدگی یکی از موارد این ناخوشی ها به شمار میرود.

آیا تا به حال توجه کرده اید که چند روز مانده به شروع دوره، همسرتان چقدر با احساس شده و با نگاه خود محبت شما را طلب می کنند؟ نه؟

شاید بگویید که همسر من در آن زمان، کوچکترین احساسی نسبت به من ندارد؛ خوب این مشکل هم به نوبه خود باز می گردد به متابولیسم بدن خانم ها که در هر فرد متفاوت با دیگری عمل میکند و هیچ حساب و کتابی برای آن وجود ندارد.
.
درمان: در ابتدا پیش از اینکه دست به هر گونه اقدامی بزنید باید مطمئن شوید که مشکل شما از انواع فیزیکی و جسمانی است. شاید احتمالات دیگری هم وجود داشته باشد؛ بنابراین باید کاملا هشیارانه عمل کنید.

برخی از خانم ها هستند که اصلا به طور کلی توانایی رسیدن به ارگاسم را ندارند، بنابراین باید با ظرافت کامل موضوع را مطرح کنید، چراکه ممکن است همسر شما یکی از معدود افراد بدشانس در این زمینه باشد.
.
برای تشخیص این مطلب که مشکل شما و همسرتان به دلیل مهمان ماهانه بروز میکند یا خیر باید بر روی شریک خود کار کنید و میل رسیدن به اوج لذت را با توجه به دوره ماهانه در او تخمین بزنید.

در تقویم خود زمان بروز تغییر و تحولات را یادداشت کنید (البته بهتر است تقویم خود را در جایی نگهداری کنید که اقوام و یا دوستان آنرا نبینند) اگر نواسانات به صورت ماهانه و درست سر موعد خود آشکار شدند، به طور حتم میتوانید اطمینان خاطر حاصل کنید که مربوط به دوره قاعدگی او می شوند و جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد.
.
همانطور که می دانید بدن از درد برای هشدار دادن نسبت به یک مشکل داخلی استفاده می کند. اما گاهی اوقات تنها نشانه ای که شما می توانید از طرف مقابل دریافت کنید، منحرف شدن از مسیر اصلی و نرمال همیشگی است. به طور رسمی بیماری های محدودی هستند که در بهرمندی از لذت جنسی دخالت می کنند، که تنها تعداد کمی از آنها از جمله دیابت در این منظر جدی تلقی می شوند.
.
۴- مسائل روحی روانی
.
بدن انسان ساختار پیچیده ای دارد و بخش کنترلگر آن در مغز نهفته است که از هر جای دیگر پیچیده تر بوده و عملکرد آن ندرتا قابل پیش بینی است.

خوشبختانه در این زمینه تحقیقات بسیار زیادی به عمل آمده و متخصصان بسیار زیادی نیز برای کمک وجود دارند.

ذهن انسان جایگاهی است که منشا تمامی افکار، آمال و آرزوهای فردی شخص می باشد.

شاید دلیل نرسیدن به اوج لذت این باشد که همسر شما نسبت به تصویر ذهنی خود دچار مشکل شده و درک مناسبی از خود حقیقی اش نداشته باشد.

ممکن است دچار استرس شده باشد، عصبانی، ناراحت و یا خسته باشد، حواسش جای دیگری است، تحت فشار مسائل روزمره زندگی است و …
.
درمان: ببینید چه اتفاق جدیدی در زندگی او رخ داده است؛ ذهن خود را بر روی اتفاقات ناخوشایند متمرکز کنید، از خود بپرسید: آیا در محل کار خود پروژه مشغول دنبال کردن و تحویل پروژه سنگینی است؟

ایا به تازگی از شما سوال نکرده که وزنش زیاد شده؟

آیا به خاطر اینکه یک هفته نتوانسته راحت استراحت کند، مرتبا در حال خمیازه کشیدن است؟

آیا خواهرش در حال جدا شدن از همسر خود می باشد؟
.
اگر دلیل تمایل نشان ندادن او به رابطه جنسی وقوع یک اتفاق جدید در زندگی است، جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد. همه مردم روزهای بدی را در زندگی خود تجربه میکنند و چه راه بهتری وجود دارد که آنرا با یک شب بد به اتمام برسانند؟

اما اگر این امر رفته رفته روند عادی به خود گرفت و احتمال از بین رفتن آن کاهش پیدا کرد، باید به دنبال رد یابی مسئله باشید. پس از کشف عامل بروز چنین تمایلاتی باید نسبت به رفع آنها دست به اقدام مقتضی بزنید؛ در این قسمت اشاره ای به چند راه حل کاربردی در این زمینه داریم:
.
اگر تحت استرس قرار داشت: زمانیکه در حمام، داخل وان آب گرم، در حال استراحت است، کارهای مشکل او را انجام دهید.
اگر با چهره خود مشکل داشت: به او یادآوری کنید که چقدر صورت، موها، سینه، شکم، و پاهایش از فلان هنر پیشه معروف زیباتر هستند.
اگر ناراحت یا عصبانی بود: فیلم کمدی مورد علاقه اش را برایش تهیه کنید، یا او را به یک تئاتر شاد و کمدی ببرید. می توانید کمی از استعدادهای ذاتی خود کمک بگیرید و ادای افرادی که او دوستشان ندارد را نیز برایش در بیاورید.

۵- آسیب جنسی

سوء استفاده های جنسی از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و متاسفانه هنوز هم در دنیای “متمدن” امروزی باز هم شاهد چنین فجایعی هستیم. آمار و ارقام در این مقوله بیداد می کند؛ هر ساله شاهد تعداد زیادی از خانم های آسیب دیده هستیم که از سوء استفاده های جنسی رنج می برند.

درمان: آزار و اذیت جنسی را می توان به دو زیر گروه جداگانه تقسیم کرد: جدید و قدیم.

اگر اتفاق اخیرا برای شریک زندگی شما روی داده باشد (در حین زمانیکه با هم رابطه داشته اید) شما نقش تعیین کنند ای در کمک کردن به او برای غلبه بر ترس ها و تجدید غرایز جنسی اش بازی می کنید.

البته به طور حتم اگر او را به کلاس های ماشوره ببرید، کمک بزرگی در حق او انجام داده اید.

وقتی زمان مناسب برای اظهار صمیمیت بین شما دو نفر از نو فرارسید، اصلا متعجب نشوید که او چرا همانند گذشته عمل نمی کند. باید به خاطر داشته باشید که عکس العمل او صرفاً به تجربه تلخی است که در گذشته داشته، نه نسبت به شخص شما.

حتی اگر این امر برای ماهها به طول انجامید الزامی است که شما نسبت به کناره گیری، عدم انعطاف پذیری، نا آرامی، عصبانیت یا حتی ترس های بی مورد همسرتان واکنش غیر معمول نشان ندهید و صبور باشید.

البته تحمل این کار شاید قدری دشوار باشد، اما به خاطر داشته باشید که او علاوه بر جسمش، احساستش نیز آسیب دیده اند. زمان همه چیز را درست می کند.

و با حمایت مناسب و رفتار شایسته طوفان خشم به نسیمی ملایم دوستی مبدل خواهد شد.

آسیب های قدیمی نیز به اندازه آسیب های جدید خطرناک بوده و قابل بحث میباشند.

این نوع از آسیب ها دارای انواع متفاوتی هستند به همین دلیل نمی توان برای کنار آمدن با آنها تنها یک نصیحت کلی ارائه کرد.

علاوه بر اینکه باید تا انجاییکه او از خود تمایل نشان می دهد باید در مورد این مطلب با یکدیگر صحبت کنید و راه های حل مشکل را بیاید.

بهترین راه حل در این زمینه مراجعه به مشاور است، چراکه مشاور به راحتی می تواند نظر او را نسبت به سکس تغییر دهد.

البته هیچ کس دوست ندارد کسی به او بگوید که تو باید به یک روانشانس مراجعه کنی به ویژه زمانیکه صحبت از یک چنین مسائلی در میان باشد؛ اما باید به نحوی او را راضی کنید تا این کار را حداقل برای یک یا دو جلسه به صورت امتحانی انجام دهد.

همچنین باید بیش از اندازه نسبت به واکنش های او دقت داشته باشید.

باید به طور کامل متوجه شوید که نسبت به شرایط مختلف چه عکس العمل هایی نشان می دهد: تون صدایش چگونه تغییر پیدا می کند؟ در صحبت هایش از چه کلماتی استفاده می کند؟

حتی باید بدانید که در چه ساعاتی از روز و چه فصل هایی از سال حالات غیر طبیعی به او دست می دهد.
بدن مقدس او را به جهان پیوند بزنید
دانستن این مطلب که چرا او نمی تواند ارگاسم را تجربه کند، قدری دشوار است اما از تلاش دست نکشید.

مطالبی که ما در بالا به آنها اشاره داشتیم از قبیل مسائل روحی روانی، مصرف داروهای متفاوت و سوء استفاده های جنسی و …

تنها موارد ناچیزی از این بحث بودند. با به کارگیری آنها می توانید مجددا گرمای ونوس را تجربه کنید….

و زمان زیادی نخواهد گذشت که هر دو ستاره را می بینید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۳۰۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

474 نظرات

  • زهره , سپتامبر 13, 2016 @ 12:35 ق.ظ

    میبخشید میپرسم. آیا راهی برای برگشت این رابطه هست. چون همسرم دیگه میلی به ادامه دادن نداره. با بی حرمتی تمام به خودم و خانواده ام حرف میزنه. از نظر شما فردی که ۴ سال ابراز عشق میکرده، چطور ممکنه طی چند روز اینقدر تند بره.و اون ۴ سال رو دیگه به چشم عشق نبینه.
    مهریه من ۵۰۰ سکه هست.و همینطور خانه ای به نام هر دو ما تنظیم سند شده.که الان همسرم درخواست فسخ از طرف من هستن. و شکایات هم کرده اند. نظر کلی شما چیه. آیا این مرد اصلا قصد برگشت داره؟

    • راهنما , سپتامبر 13, 2016 @ 6:13 ب.ظ

      در این موارد باید از وساطت بزرگان استفاده کنید
      ولی هیچ کسی مثل خود شما نمیتونه نظر قطعی در مورد این زندگی بده
      پس با خودتون صریح و روراست باشید

      • امير , نوامبر 15, 2016 @ 11:16 ق.ظ

        سلام بنده دوماخ ازدواج کردم ولى متأسفانه هنوز به این باور نرسیدام که ازدواج کردم برا همینه خیلى دارم اذیت میشم درضمن خانمه بنده اون کیسى نبود که من میخواستم وکاملأ بدونه برنامه باهم ازدواج کردیم الان ایشون به من وابسته شدن ولى من ۵٠درصد ایشونو میخوام اگه میشه راهنمایى کنید

        • راهنما , نوامبر 15, 2016 @ 10:12 ب.ظ

          با سلام
          اینکه چقدر علاقه بین زوجین است باید کمی فرصت بدهید با توجه به اینکه می گوید بی مقدمه ازدواج صورت گرفته .انسان ها کم کم جذب رفتارهای هم می شوند .
          سعی کنید بیشتر صحبت کنید راجب علایق مشترکات و ابراز عاطفی بیشتری داشته باشید .در هر صورت مراجعه به روانشناس نیز کمک کننده است
          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • زهره , سپتامبر 13, 2016 @ 1:16 ق.ظ

    برای رسیدن به یک شخصیت سالم صبور و آرم در زمان عصبانیت. چه چیز پیشنهاد میکنید.

    • راهنما , سپتامبر 13, 2016 @ 6:16 ب.ظ

      سلامت روانی یک وضع وحال کاملا” طبیعی است و وسیله رسیدن به آن نیز در دسترس همه ما قرار دارد. به عقیده روان شناسان اجزاء یک زندگی مؤثر و مثبت و سازنده را مجموعه سنجیده ای از تلاش های جدی و پیگیر ، همراه با اندیشه روشن ، شوخ طبعی و اعتماد به خود تشکیل می دهند. ما معتقد به فرمول های تخیلی ، یا کاوش های تاریخی در گذشته شما نیستیم تا کشف کنیم که مثلاً چون با شما به شدت و سختگیرانه رفتار شده است پس دیگران مسئول اندوه و ناراحتی شماهستند. این مقاله راههای دستیابی به شور و شادی را ارائه می دهد و بر مسیری روشن و قابل فهم و منطقی بر مسئولیت و تعهد نسبت به خود و شور زندگی و تمایل به داشتن شخصیت انتخابی خود تکیه دارد .

      شخصیت های سالم شخصیت هائی هستند که بر نقاط ضعف خود غلبه پیدا کرده اند وقت خود را به شکوه و شکایت تلف نمی کنند نسبت به امور زندگی شور و هیجان دارند .هرآن چه هست را خردمندانه می پزیرند مسایل و مشکلات را به عنوان جزیی از زندگی می پذیرند لحظات خود را با حسرت و آرزوی وضع دیگران هدر نمی دهند .آنها می توانند اشتباهات خود را بپذیرند از گذشته پند می گیرند تسلیم اندوه نمی شوند به زیستن در زمان حال توجه دارند. این افراد دارای یک راهنمای درونی هستند از نا شناخته ها نمی ترسند و جویای تجربیات تازه و جدید بوده و به نحو شگفت آوری مستقل هستند.نسبت به خانواده ی خویش علاقه مند و وفادارند. روابطشان با دیگران بر پاییه احترام متقابل است.فارغ از توقعات و انتظارات هستند.اسرار ندارند همه او را تأیید کنند.به دنبال خواسته ها و اهداف و آرزوهای خود می روند.انتخاب های خود را با اراده برمیگزینند.ظاهر سازی نمی کنند.چون خود را پذیرفته اند.همواره تشنه ی راه فرا گیری و پیشرفت اند .میخواهند موفقیت و پیروزی را در شخصیت خود داشته باشند نه بخاطر شکست و غلبه بر دیگران.

      افرادی با ایمان,مهربان,منطقی,با اخلاق و دارای هوش هیجانی مناسب هستند.آنها نمیگذارند هیجانا ت شان تبدیل به مشکل جسمانی شود.افراد مسئولیت پذیری هستند.روزهای شور انگیزی را سپری می کنند.

      البته احتمالا غیر از دادن بلیت، موارد دیگری را هم می‌توان پیدا کرد که نشان‌دهنده شخصیت شما باشد، مواردی از قبیل اینکه وقتی به دیگران می‌رسید چگونه رفتار می‌کنید، یا موقع عصبانیت چه‌ طور واکنش نشان می‌دهید، یا مثلا وقتی کسی به شما محبت می‌کند، از رفتار او چه برداشتی می‌کنید و چگونه به آن پاسخ می‌دهید، همگی با نوع شخصیت شما ارتباط دارد.
      پس به عبارت دیگر می‌توان گفت که شخصیت ما مجموعه‌ای از افکار، احساسات، هیجانات، رفتارها و واکنش‌ها است که از نوجوانی و جوانی در ما شکل می‌گیرد و تاثیرات آن بر تمام جنبه‌های زندگی سایه می‌افکند و در طول زندگی‌مان تقریبا الگوی ثابتی دارد. اما شخصیت سالم واقعا چگونه است، چه خصوصیاتی دارد یا باید چه کیفیتی داشته باشد؟ برای پاسخ به این سوال لازم است دوباره به تعریف شخصیت در بالا نگاهی بیندازیم و به چند نکته دقت کنیم:

      ۱- فراگیر بودن و تاثیرگذاری بر جنبه‌های مختلف زندگی، از شرایط اصلی شخصیت است، به این معنا که شخصیت یک فرد تقریبا بر همه برخوردها و شرایط زندگی او تاثیرگذار است.

      ۲- ثبات نسبی این خصوصیات در طول زندگی است، به این صورت که پس از شکل‌گیری در اوایل جوانی، ادامه می‌یابند و با گذشت سال ها تفاوت کمی می‌کنند. به همین علت است که نمی‌توان انتظار داشت افراد پس از ازدواج، زیاد تغییر کنند.

      ۳- شخصیت هم شامل افکار، عقاید و برداشت‌های فرد است و هم شامل هیجانات، عواطف و احساسات و هم توانایی کنترل و مدیریت این هیجانات و احساسات.

      افراد دارای شخصیت سالم حتی در شرایطی که برای شان مطلوب نیست می‌توانند خود را کنترل کنند و از خود انعطاف نشان دهند.
      ۴- رفتار و برخوردهای ما در شرایط گوناگون نیز بخش مهمی از شخصیت‌مان را تشکیل می‌دهند.

      پس شخصیت من را در صورتی می‌توان سالم دانست که صفات اخلاقی‌ام باعث شود تا بتوانم روابط مناسب و پایداری با بیشتر افراد برقرار نمایم، بتوانم هیجانات و احساسات شدید و ناگهانی خود را کنترل کنم یا آنها را به شکلی جامعه‌پسند بروز دهم و رفتارم با هنجارهای جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم تفاوت اساسی نداشته باشد، یا به عبارت دیگر بتوانم به شکل مناسبی خودم را با این هنجارها وفق بدهم. افراد دارای شخصیت سالم حتی در شرایطی که برایشان دلخواه نیست می‌توانند خود را کنترل کنند و از خود انعطاف نشان دهند یا برای تغییر شرایط محیطی، اقدامات لازم را انجام دهند.

      خوب، اگر شما هم مثل من همه این خصوصیات را ندارید، لازم نیست خیلی نگران یا از خود ناامید شوید. اگر حتی تعدادی از این خصوصیات را داشته باشید، به احتمال زیاد شما اختلال شخصیت ندارید!

      انواع شخصیت های نا سالم و خصوصیات آنها

      شخصیت وسواسی کمال گرایی ,عدم توانایی در تصمیم گیری,انجام رفتارها بر اساس یک سری قوانین,ترس از اشتباه کردن ,عوامل ضعیف

      شخصیت خود شیفته:

      خود مهم بینی شدید,تحسلات زیاد,خودنمای,جلب توجه دیگران,مختل بودن روابط بین فردی,استثمار دیگران.

      شخصیت منفعل – پرخاشگر:

      مقاومت در برابر انبظارات جامعه,بی کفایتی در فعالیتهای شغلی یا اجتماعی به صورت لجبازی,کم کار تنبلی,و عدم اعتماد به نفس,پرخاشگری و….

      شخصیت پارانوئید:

      بدبینی و سوءظن,پرخاشگری,بی اعتمادی به دیگران روابط خشک و رسمی روابط اجتماعی ضعیف,کینه ورزی احساس تهدید از جانب دیگران و حالت تدافعی.

      شخصیت اسکیزوئید:

      بی تفاوت نسبت به دیگران,بی علاقه,گوشه گیری ,سرد,افسرده ,عدم ابراز هیجانات ,خجالتی ,خرافاتی.

      شخصیت وابسته:

      افرادی مطیع,توافق پذیر,اعتماد به نفس پایین,فاقد قدرت تصمیم گیری,ترس از رهاشدن,غیرفعال,قهرکننده,تأخیر در کارها,سلطه پذیری و…..

      شخصیت دوری گزین:

      هراس,اظطراب ,احساس بی کفایتی ,دوری از موفقیت اجتماعی ,حساسیت به انتقادها ,احساس خجالت شدید.

      شخصیت ضد اجتماعی:

      خود پسندی ,تحریک پذیر,بی نظم و قاعده,بی عاطفه,بی پروا ,قانونگریزی ,عدم توانایی در ایجاد رابطه گرم و صمیمی با دیگران,پرخاشگری ,سرکشی وغیره…..

      شخصیت نمایشی:

      رفتار های جلب توجه کننده,هیجانات سطحی:خلق و خوی ناپایدار,اغراق در مسایل خود,رفتار های تحریک آمیز, زود رنج ,وابسته ,فاقد بلوغ فکری و….

      شخصیت اسکیزو تاریپال:

      رفتارهای عجیب وغریب ,تفکرسخرآمیز,تحریف واقعیت,افکارخرافی,سوءظن,عواطف نامتناسب,اظطراب اجتماعی,رفتار یا ظاهر غیر عادی,عقاید انتساب,حرف زدن با خود.

      شخصیت فردی:

      ناپایداری خلق و خو,روابط بین فردی,تصور ار خود ضعیف,مضطرب و تحریک پذیر,پرخاشگری.

      راههای رسیدن به شخصیت سالم عبارتند از از دیدگاه اسلام :

      مثبت اندیش باشیم : در قرآن سوره حجرات می فرماید: از بدگمانی نسبت به افراد و قضاوت از روی گمان پرهیز کنید که بعضی گمان ها گناه است. سوءظن به افراد جامعه کار بدی است و زندگی را فلج ونابود می کند اگر زن به شوهر یا شوهر به زن بدگمان باشد زندگی جهنم می شود اگر افراد به یک دیگر سوءظن داشته باشنداعتماد و هم دلی از بین میرود و آرامش خاطر جایش را به اظطراب و دلهره و نگرانی می دهد و انسان را دگیر گناه و غیبت و تهمت وی سازد.

      خوش گمانی,غصه را کاهش می دهد انسان را از گرفتار شدن در دام گناه نجات می دهد (غررالحکم ص ۶۸) عقل نیز حکم می کند که انسان تا دلیل بربدی ندیده و اطمینان پیدا نکرده گمان بد نبرد و بی دلیل دوستی را مکدر و گناه خود را بسیار نسازد.

      گمان ,انسان ترازوی سنجش عقل اوست (غررالحکم ص۷۲)

      مثبت اندیشی از دیدگاه حضرت علی(ع)

      شایسته نیست سخنی که از دهان کسی خارج شد گمان بد ببری,چرا که برای آن برداشت نیکویی نیز می توان داشت (حکمت ص۳۶)

      انعطاف پذیر باش تا نشکنی: انعطاق پذیر باش تا نشکنی,خم شو تا قد راست کنی,خالی باش تا رای پر شدن جا داشته باشی ,خراب باش تا مرمت پذیری,ثروت بیندوز تا به درد سر دچار شوی.

      خردمندی که این را بداند و به کار بندد,برای دیگران نمونه می شود و سرمشق,بی خودنمایی نمایان خواهد شد و بی ادعا جلوه گر.بی نشان از قدرت,با نفوذاست و بی غرور وادعا از دیگران با نفوذ چون با کسی به رقابت نمی خیزد و کسی را با او سر رقابت نیست.چه درست است این پند که«انعطاف پذیر باش تا نشکنی» آن که نیک است و از نیک بودن خود بی خبر,درنیکی برترین است .آن که نیکی می کند به امید نیک نامی,در نیکی کم ترین است.آن که در نیکی برترین است بی انجام عملی,هیچ کار را نا کرده نمی گذارد. و آن که در نیکی کمترین است ,با دخالت های خود بسیاری از کارها را ناکرده می گذارد.خیر خواهی راستین,نیکی کردن بی چشم داشت ,قضاوت کردن است,خالی از پیشداوری و بهترین آموزش ادب و اخلاق این که با دیگران ادب ورزی و اگرادب نبینی در ترغیب بی ادبان به ادب بکوشی.آن که در هر فرصتی برای نشان دادن فضیلت خود در تکاپوستو,فضیلتش کامل نیست.

      فضیلت راستین را تکاپوی خودنمایی نیست و نیرو مند ترین واقعی را انگیزه ای برای خود ستایی نیست. آن که به پیروی از مقرارت ادب می ورزد از ادب سود چشم دارد.و اگر نیابد و طلبش پا می فشارد واین بی ادبی است.

      – مسافر کار آزموده،از خود جای پا بجا نمی گذارد.

      – سخنران با تجربه ، لغزش زبان ندارد.

      – حساب دار کارکشته، چوب خط نمیزند.

      – درود گرماهر، در را چنان میسازد که به چفت و بست نیاز نداشته باشد و کسی باز کردن آن را نداند

      – بار بند ورزیده،بار را چنان میبیند که کسی باز کردن آن نتواند

      – در یاری دیگران بردیگران برتری دارد

      – هیچ کس را فرو نمی گذارد

      – هیچ چیز را هدر نمی دهد و همه چیز در حفظ و حراست اوست

      – انسان خوب پیش از آن که به اصلاح ادم بد همت گمارد علت بد بودن را می جوید

      – کسی که درخت شخصیت او نرم و بی عیب باشد،شاخ و برگش فراوان است

      -با یاد خدا دل را آرام میکند امید،مونس و رفیق آدمی(غررالحکم ص۳۱۱)

      -آن گاه که تنها شدی ودر جستجوی یک تکیه گاه مطمئن هستی بر من توکن نما(نمل آیه۷۰)

      – آن گاه که نومیدی برجانت پنجه افکند و رها نمی شوی به من امید وار باش(زمر آیه ۵۳)

      -آن گاه که سرمست زندگی دنیا و مغرور به آن شدی به یاد قیامت باشد (فاطر آیه۵)

      -آن گاه که در پی تعالی و کمال هستی نیت را پاک و الهی کن(فاطر آیه ۲۹و۳۰)

      -آن گاه که دوست داری به آرزهایت برسی به درگاهم دعا کن تا اجابت نمایم (غافر آیه ۶۰)

      -آن گاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد به یاد من باش که من همواره به یاد تو هستم(بقره آیه۱۵۹)

      -آن گاه که دوست داری با من هم سخن شوی نماز را به یاد من بخوان(طه آیه ۱۴)

      -آن گاه که روحت تشنه نیایش و راز نیاز است آهسته مرا بخوان(اعراب آیه ۵۷)

      -آن گاه که شیطان همواره در پی وسوسه ی توست به من پناه ببر(مومنون آیه۵۷)

      -آن گاه که لغزش هاروحت را آزوده ساخت در توبه به روی تو باز است(قصص آیه۶۷)

      برای آنکه انسان کارآمدی باشید و از تمام توانایی های خود بهره گیرید ، فقط کافی است تصمیم بگیرید !

      هنر کوچک سازی سختی هارا داشته باش

      نخست باید سختی هارا کوچک کرد وسپس آن هارا تحمل نمود این کار موجب تحمل پزیری بیشتره سختی ها میشود

      اصل کوچک سازی نقش مهمی در کاهش ناراحتی ها دارد.

      تکنیک غرقه سازی از دید گاه امام علی(ع)

      از چیزی که می ترسی خود را در آن بیانداز زیرا اجتناب از آن سخت تر از وارد شدن بر آن است . (حکمت ۱۷۵)

      بخشی از راه حل باشید نه بخشی از مسئله

      زندگی همه ما مملو از مشکلات،سختی ها است تازمانی که قفلی هست کلیدی هم وجود دارد.

      همه ما باید بخشی از راه کار ها برای حل مشکلات باشیم و در واقع مشکل بر مشکلات اضافه نکینم

      زمانی بخشی از راه حل خواهیم شد که بتوانیم بر دور و ورخود اثر مثبت بگذاریم.

      زمانی که به عنوان یک مشاور مراقب رفتار و گفتار وبرخود های مان باشیم در واقع نقش یک راه حل را برای مخاطب خود ایفا کرده ایم.

      وقتی برای مخاطبان خود به خصوص نوجوانان و جوانان راه حل و راه کارباشیم به آن ها هم آموخته ایم که در زندگی مشکل و مشکل ساز نشوند تا این دنیا جهنمی خود ساخته نشود.

      حضرت علی (ع):

      بزرگ فکر کن ،کوچک عمل کن همین حالا شروع کن

      حفظ حرمت دیگران:

      امام علی می فرماییند:خردمند کسی را خوار نمی کند.

      هرکسی دارای شخصیتی است که دوست دارد حفظ شود.در آن جا که حفظ حرمت اشخاص لازم است و شخص مستحق مجازات تحقیر نیست.احانت و تحقیر واکنشی دارد که خوش آیند نیست حفظ حرمت اشخاص لازم است و تحقیر آن ها درست نیست.

      حرمت مومن تا آن حا محترم است که امام صادق فرمود: حرمت مومن از حرمت کعبه بابا تر است

      بی حرمتی به کعبه حرام است.ولی تحقیر و تخریب چهره ی مومن گناه اش بیشتر است.

      آرزوهای رویایی نداشته باش

      امام علی می فرماید:کسی که آرزویش دراز باشد خردمند نیست.

      زندگی هر روز گستره تر و مشکلاتش افزون تر می شود جوانانی که تازه پا به زندگی گذاشته اند ذهنی پر از رویا دارند وبا آرزوهایی که معمولا تحقق نمی یابد زندگی می کنند. که این کار نتیجه ای جز سر خوردگی و در سردی نخواهد داشت.انسان خرد مند از اول نباید به دنبال آرزوهای رویایی و غیر قابل دست یابی برود که این کار بسیار خطر ناک است زیرا برای رسیدن به آن ها ناچار است.از مسیر ناصحیح وارد شود.و بی گمان دچار خطا کاری ها

      خواهد شد.

      امام علی فرمود:هر کس آرزویش بیشتر است،کار هایش زشت تر است

      آرزوی دراز آخرت را از یاد شما می برد

      بندگی خداضامن سعادت

      امام علی (ع)میفرماید خرد مند ترین مردم کسی است که اطاعتش از خدا وند سبحان از همه بیشتر باشد.

      کسی که ادعای هوشمندی و خرد مندی می کند ولی در برابر خداوند گردن کشی میکند.در حقیقت نادانی است در میان خرد مندان.

      اطاعت ازخداوند است که به آدمی ارزش و معنا می بخشد وگر نه اگر اطاعت وبندگی را از انسان بگیرند او نتنها سرسبد موجودات نخواهد بود که از بهایم نیز پست تر و بی ارزش تر خواهد شد.زیبایی آدمی به اطاعت بندگی او از خداونداست. (غررحکم۱۸۱)

      سپاس گزاری کن

      امام علی می فرماید:جادارد خردمند اهل تشکر و سپاس گزاری باشد تاشایسته نعمت بیشتر باشد.سپاس گذاری از ولی نعمت امر طبیعی ممدوح و مورد عنایت پیشوانان دینی و عقلای عالم است.نشانه ی کمال فرد.

      سپاس گزاری موجب محبوبیت و بهره وری بیشتر از داشته های دیگران میگردد ودر حقیقت امکانات دیگران نیز مال آدمی میشود.و امکان استفاده از آن ها را می یابد.بنابر این چه زیبااست که انسان بجای روحیه ی طلب کاری،دارای روحیه ی تشکر و سپاس گذاری باشد

      شکایت نکردن

      کسانی که تحمل مصیبت را ندارند لب به شکایت از خدا می گشایند و خدارا مقصر می دانند اما افراد صبور و برد بار که موقعیت تلخ پیش آمده را مهار کرده و تحت اختیار خود گرفته اند.

      نشان شخص صابر سه چیز است

      اول آن که کسل نیست دوم آن که بیتابی نمیکند و سوم آن که از خداوند عزوجل شکایت نمیکند. (بحار النوار جلد۷۱ صفحه۸۶)

      یک شخصیت سالم …
      در همه ی جنبه های زندگی ، توانایی مرموزی در خلاقیت دارد .
      همه چیز زندگی را دوست دارد .
      تقریبا آماده انجام هر کاری است .
      مشتاق زندگی است .
      هنگامی که در کنارش هستید ، از آه و ناله ، گله و شکایت و نق زدن و افسوس خوردن خبری نیست .
      از ظاهر و قیافه خود خشنود است .
      همیشه خرسند و خشنود است .
      هیچ گاه در آرزومندی به سر نمی برد .
      به سادگی با شرایط روزگار سازگار است .
      اگر وضیعت نامطلوبی باید برچیده شود ، با تمام قوا برای ریشه کن کردنش تلاش می کند .
      دوستدار زندگی است .
      سالک و جستجوگر است .
      احساس گناه نمی کند . او پذیرفته است که انسان جایزالخطاست .
      از تکرار رفتارهایی که او را از سازنده بودن باز می دارد پرهیز می کند .
      خود را ملامت نمی کند و گریه و زاری سر نمی دهد .
      هر گز نگران و مضطرب نیست .
      از ورود احساسات نامطلوب به ذهنش جلوگیری می کند .
      او همیشه نگران اکنون است .
      به پوچی انتظار برای لذت و کامیابی در آینده به خوبی واقف است .
      به استقلال در محیط اجتماعی زندگی خود شدیدا نیازمند است .
      مایل است گهگاهی خلوت گزین باشد و تنهایی اختیار کند .
      هر گز جویای تایید و تحسین دیگران نیست .
      مستقل از عقاید دیگران عمل می کند .
      بسیار ساده و صادق و بی تکلف است .
      با آداب و رسوم کلیشه ای مخالفت می ورزد .
      می داند کجا بخندد و چگونه بخنداند .
      شوخ طبعی خود را در هر شرایطی حفظ می کند .
      اصولا به مردم نمی خندد بلکه با مردم می خندد .
      ستایشگر طبیعت و شیفته آن است .
      به هیچ وجه در مشاجره بی حاصل دخالت نمی کند .
      او همواره به عنوان امدادگری دلسوز ، در صف مقدم فعالیت های اجتماعی شرکت می کند .
      همیشه به کاری مشغول است که زندگی دیگران را با صفاتر و قابل تحمل تر کند .
      در مقابل تفاوت های ظاهری افراد نا بینا است .
      خوب می خورد و بخشی از اوقات روز را به ورزش اختصاص می دهد .
      خود را در پس نقاب ها و نقش های اجتماعی پنهان نمی کند .
      او از جمله افرادی نیست که این جا و آن جا بنشیند و به شایعه پراکنی و یاوه گویی بپردازد .
      هر کاری را به شیوه ماهرانه و خاص خودش انجام می دهد .
      شور زندگی در وجودش موج می زند .
      ساعات کمی را به خواب اختصاص می دهد .
      او هر گز به اندازه کافی نمی داند و پیوسته می کوشد تا بیشتر بداند .
      قادر است احساسات مخرب را دفع کند .
      مردم را همان طوری که هستند می پذیرد .
      هر گز تلاش نمی کند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد .
      معیارهای اخلاقی او تابع شرایط نیست .
      دوستی اش حد و مرزی نمی شناسد .
      او خود را متعلق به حامعه بشری می داند .
      جنگ را معضل بزرگی برای جامعه بشری می شناسد .
      هر گز رشک و حسد نمی ورزد .
      هر روزش سرشار از شادی و شادمانی است .
      فقط کافی است تصمیم بگیرید تا چنین باشید .

      «شخصیت سالم» عنوان جالبی است. همه در آرزوی آن هستند و همه مدعی اند چنین شخصیتی دارند. در اینجا ۲۰ نکته را در مورد شخصیت سالم تشریح می کنیم و شما می توانید خود را با آنها بسنجید.
      این آگاهی ها می تواند به شما کمک کند که اگر ویژگی های منفی دارید، آن ها را شناسایی کنید و با جدیت در جهت رفعشان بکوشید و اگر ویژگی های مثبتی دارید اجازه ندهید رفتار مناسب دیگران باعث تزلزل آن ها در شما بشود.
      شخصیت سالم تافته جدا بافته نیست
      او آدمی است شبیه دیگران، می تواند پول دار باشد یا بی پول، می تواند لاغر باشد یا چاق. سفید باشد یا سیاه، اما علی رغم هر گونه تفاوت اجتماعی، اقتصادی، نژادی، فرهنگی و یا فردی، او شبیه دیگران است.
      منتها این ویژگی اوست که هر آن آمادگی دارد کار مثبت و مفیدی انجام دهد و همه چیز را دوست داشته باشد.
      شخصیت سالم، رنجور و مظلوم نما نیست
      یعنی اهل گله و شکایت و افسوس خوردن نیست و دائم نمی گوید: ای کاش اوضاع جور دیگری بود و اگر فلان، بهمان می شود بهتر بود. بر عکس، او به معنی واقعی کلمه، زمان حال و واقعیت اکنون را دریافته و طبق آن واکنش نشان می دهد. او نه در دیروز از دست رفته و نه در فردای نیامده زندگی می کند بلکه می کوشد از زمان حال پلی بسازد برای رها شدن از تبعات اشتباهات گذشته و رسیدن به وضعیت بهتر و مطلوب آینده. او اشتباهات گذشته خویش را می بخشد و خود را در گذشته تلخ و سیاه دار نمی زند تا در وادی تیره حسرت خوردن و آه و ناله کردن تباه شود.
      شخصیت سالم ، در کمال آرامش با استفاده از
      قدرت عقل خود شرایط را تجزیه و تحلیل می کند و اگر با وضعیت نامطلوبی مواجه شود با تمام قوا برای رفع آن اقدام می کند، ولی نه به این معنا که شتاب زده به هر دری بزند بلکه صبوری او در مقابل اتفاقات ناخوشایند زندگی، مثال زدنی است.
      سپس بهترین راه چاره را انتخاب و به آن عمل می کند.
      شخصیت سالم ، انسانی است پر تلاش و خلاق
      چنین انسانی همواره به دنبال یافتن راه حل هایی جدید برای مسائل قدیمی است و از دریچه ای نو به همه چیز می نگرد حتی اگر این مسیر جدید، برای او تنش بیشتری به همراه داشته باشد. او همواره به دنبال راه های نو، ابتکارات و تجربیات جدید می رود.
      شخصیت سالم ، جویای علم و دانش است
      او به دنبال کشف حقایق و یکی از مهم ترین سرگرمی هایش مطالعه است حتماً عضو یک یا چند کتابخانه در سطح شهر است و همیشه دوست دارد از اتفاقاتی که در اطرافش رخ می دهد، با اطلاع باشد. طرفدارپروپا قرص روزنامه و کتاب است.
      شخصیت سالم ، امتیازهای دیگران را ستایش می کند
      او به امتیازات دیگران غبطه می خورد اما هرگز حسد نمی ورزد و سعی می کند از زندگی افراد موفق، درس بیاموزد.
      شخصیت سالم ، ساعاتی را برای خلوت خویش اختصاص می دهد
      او همواره و در هر پدیده ای به دنبال آیت و نشانه ای از خالق هستی است و زیبایی های او را می ستاید. او می داند که خداوند، از لوح خود در او دمیده، پس سعی می کند تا روح خدای خود را از زیر زنگار کینه توزی ها، حسادتها، ریاکاری هاو… بیرون کشیده و بدین وسیله خود را نجات دهد. او تقوا پیشه است و حاضر نیست تا به هر وسیله ای به اهداف خود برسد. به حق خود قانع است و به مال دیگران چشم ندارد، دروغ گو نیست و صداقت را بر ریا کاری ترجیح می دهد. او نخستین کسی است که به پندهایش عمل می کند و خلاصه اینکه بین آنچه می اندیشد و آنچه می کند، تضادی نیست.
      شخصیت سالم ، عاشق شادی و شادکامی است
      همیشه لبخند به لب دارد و به همین دلیل قدرت دارد دیگران را شاد و خندان کند. البته او مانند کسانی که اسباب خنده شان را با تمسخر دیگران جور می کنند نیست. او شادی جاودانه می بخشد زیرا همواره به یاد این جمله حکیمانه است: «لبخندش بیش از چند لحظه دوام ندارد، اما خاطره آن جاودانی است.»
      شخصیت سالم ، شیفته طبیعت است
      او ستایشگر کوه، صحرا، دشت، غروب آفتاب، طلوع خورشید و هر منظره زیبای دیگر طبیعت است. او حتی از تماشای پرواز پرندگان یا حرکت ابرها در آسمان لذت می برد زیرا روح لطیف و باصفایی دارد که با طبیعت مانوس است و از آن نیرو می گیرد.
      شخصیت سالم ، همواره دلسوز است و در صف مقدم فعالیتهای اجتماعی قرار می گیرد
      او همیشه به کاری مشغول است واگر بتواند به کسی ببخشد، می بخشد تا با شادی بخشی به دیگران، زندگی خود را شادتر کند.
      شخصیت سالم ، اهل ناله و زاری نیست
      او حتی این توانایی را دارد که تسلیم بیماری نشود. اطرافیان چنین شخصی کمتر پیش می آید که او را در بستر بیماری ببینید.
      شخصیت سالم ، اهل شایعه پراکنی و وراجی های بیهوده نیست
      او خود را در زندگی مردم وارد نمی کند و از قضاوت در مورد آنها، می پرهیزد و می داند که همانگونه که وی دوست ندارد کسی در مورد او و زندگیش قضاوتی کرده و یا اسرار او را فاش کند، او نیز باید به همانگونه با دیگران رفتار کند.
      همواره این سخن را سرلوحه خویش قرار می دهد:«هر آن چه را برای خود می پسندی، برای مردم نیز بپسند.»
      شخصیت سالم ، اهل بحث و جدل نیست
      هنگامی که کسی تند خویانه بحث می کند، او با شکیبایی حرف ها را می شنود و هیجان زده نمی شود. با این وجود اگر احساس کند که نظر خودش سنجیده و منطقی است، آن را بی پروا و با اعتماد به نفس اعلام می کند.
      اما دیگران را متقاعد نمی کند که نظر وی را بپذیرند. وقتی هم که دیگران با عقایدش مخالفت می کنند می گوید:«مساله ای نیست، ما با هم دشمنی نداریم، فقط نظراتمان مختلف است.»
      شخصیت سالم ، خونسردی خود را حفظ می کند
      در شرایط سخت و بحرانی که معمولاً بیشتر آدم ها از کوره در می روند و منفجر می شوند و به خود حق داده و پرخاشگری می کنند، او تنها لبخند می زند و خونسردی خود را حفظ می کند. در حقیقت یک «صافی» جلو ذهن خود می گذارد تا از نامطلوبی که ممکن در او بروز کند، جلوگیری نماید. مسلم است که این شخص هیچ گاه آلت دست احساسات ناخوشایندی مثل خشم و یا اندوه نخواهد شد.
      شخصیت سالم ، مضطرب و نگران نیست
      او دائم نگران و دلواپس رویدادهای آتی نیست و از احتمال وقوعشان هراسی ندارد. و با ملایمت و نرمی با اتفاقات و رویدادهای نامطلوب، برخورد می کند. او در زمره کسانی نیست که همه چیز را برای فردای نیامده ی تنگ دستی، ذخیره کند.
      و در واقع گرچه شخصی آینده نگر است ولی از ترس فقر و نداری، کار را به خساست نمی کشاند. او از آنچه در اختیار دارد، به طور صحیح و منطقی استفاده کرده و دیگران را نیز از آن بی نصیب نمی گذارد.
      شخصیت سالم ، به تأیید و تصویب دیگران نیاز ندارد
      او به دنبال این نیست که دیگران به او احترام بگذارند یا تحسینش کنند. البته مورد تأیید دیگران بودن، نشانه خوب بودن فرد است و حتی باعث آرامش و اعتماد به نفس بیشتر می شود ولی اگر این مسأله به صورت نیازی بیمار گونه درآید، قطعاً نتایج خوبی در برنخواهد داشت. بنابراین شخصیت سالم با رفتار و کردار منطقی و اصولی، خود به خود تایید و تصویب دیگران را دریافت خواهد کرد.
      شخصیت سالم ، خیالباف نبوده و اهل تلاش است
      یعنی با انتظار منفعلانه و بدون تلاش جهت فردای بهتر خود را فریب نمی دهد زیرا می داند موفقیت و کامیابی، با فکر و خیال به دست نمی آید و به تلاش های گذشته و حال او بستگی دارد. پس با جدیت تلاش کرده و می داند آینده روشن اوصد درصد به تلاش های اکنونش وابسته دارد.
      شخصیت سالم ، صادق، ساده و بی تکلف است
      او چاپلوسانه در گفتارش کلماتی را انتخاب نمی کند که سبب خشنودی دیگران شود و به خاطر خوش آمد اطرافیان حق را زیر پا نمی گذارد.
      همچنین با آداب و رسوم و تشریفات دست و پا گیری که اکثر مردم زندگی خود را درگیر آن کرده اند و روابط خود را بر اساس آن پایه ریزی می کنند، مخالف است. او به آسانی از ظواهر پر زرق و برق و بی معنی زندگی اجتماعی چشم می پوشد و دوستان را بر اساس معیارهای انسانی انتخاب می کند. خلاصه اینکه خود را درگیر تجملات و تشریفات خسته کننده نمی کند.

      الفبای شخصیت سالم

      -آن چه هستید بهتر شما را معرفی می کند تا آنچه می گویید.
      -بردباری طعم تلخی دارد اما میوه ی آن شیرین است
      -دل را با ادب تسکیه کن
      -جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست
      -سخت ترین گناه آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد
      -طرز هدیه دادن بیش از خود هدیه ارزش دارد
      -غضب کلید هر شری است
      -قلب تنها راهی است که به آسمان منتهی می شد
      -لبخند زیبا ترین و ارزان ترین ارایش چهره است
      -موفقیت یعنی آغاز کار بیشتر
      -شتاب نادانی است و نادانی تاتوانی
      -ضعف ها مارا از قله ها محروم خواهند کرد
      -ثمره کلام دلنشین را که امروز بر زبان می آورید شاید فردا بچشید
      -پس از دوست داشتن کمک کردن بهترین فعل دنیاست
      -روزگار نسبت به کسی که بداند وقت خود را چگونه صرف کند فوق العاده مهربان است
      -حسارت یک نوع پرخواش گری خاموش است
      -خورشید باش که اگر هم بخواهی به کسی نتابی تنوانی
      -همیشه خود را بالا ببرید از تحقیر خود خودداری کنید
      -خود را دوست داشته باشید تا از مصاحبت با خویشتن لذت ببرید
      -خود پزیری یعنی :پذیرفتن نقاط ضعف ،پذیرفتن نقاط قوت،پذیرفتن عیوب و نواقص

      راههای رسیدن به یک شخصیت سالم و موفق عبارت اند از :
      ۱- اختیار دار خود باشید :
      به پشت سر خودتان نگاه کنید ، خواهید دید که یک همراه دایمی دارید و چون نام بهتری ندارد او را مرگ خویشتن می نامید . شما می توانید به میل خود از این مهمان بترسید یا از او به نفع خود بهره گیرید . انتخاب با خودتان است . با وجود مرگ که مسئله مهمی است و زندگی که چنین کوتاه است از خود بپرسید :

      – چرا از اقدام به کارهایی که واقعاً می خواهم انجام دهم خودداری می کنم ؟ و چرا غافل از احوال خویشتنم ؟

      – آیا باید به دلخواه دیگران زندگی کنم ؟ آیا اهمال و تعلل ورزیدن بهترین شیوه زندگی کردن است ؟

      پاسخ های شما می توانند در این چند کلمه خلاصه شوند:زندگی کن ، خودت باش ، لذت ببر ، دوست داشته باش. از این پس اگر خواستید تصمیمی بگیرید و ندانستید که آیا باید اختیار خود را داشته باشید و انتخاب مطلوب خود را خودتان انجام دهید یا نه، به این سؤال مهم پاسخ دهید . “من تا کی می خواهم مرده و راکد باشم ؟” با در نظر داشتن این دورنمای همیشگی می توانید هم اکنون انتخاب خویش را به عمل آورید و اضطراب ها ، ترس ها و تردیدها و تقصیرها را برای آنهایی بگذارید که تا ابد زنده خواهند ماند! اگر از هم اکنون شروع به برداشتن این قدم ها نکنید باید بدانید که همه زندگی خود را آن گونه که دیگران معین می کنند خواهید گذراند. اگر اقامت شما روی زمین تا این حد کم و کوتاه است ،لااقل باید خوشایند شما باشد ؛ خلاصه این که این ، زندگی شماست. آنچه دلتان می خواهد با آن بکنید.

      ۲-عاشق خود باشید :
      عشق به خود براساس پذیرفتن خود، دوست داشتن جسم خود و انتخاب تصویر مثبت تری از خودتان و قبول خویشتن بدون شکایت و ایراد حاصل می شود. با احساس این که شما مهم ، ارزشمند و زیبا هستید و یا چقدر خوب و شایسته هستید ، دیگر نیازی ندارید که دیگران با انجام خواسته ها و نظریات شما ، ارزش شما را تأیید و تقویت نمایند . شما می توانید با دوست داشتن خود با کلیه احساسات دیگری که نسبت به خودتان پیدا می کنید مبارزه نمایید . به یاد داشته باشید که در هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی ، نفرت به خود بهتر از عشق به خود نیست . حتی اگر برخلاف میل خودتان رفتار کرده باشید بیزاری از خودتان فقط به رکود و زیان شما می انجامد به جای نفرت از خود ، احساسات مثبت را پرورش دهید. از هر اشتباه پندی بیاموزید ؛ تصمیم بگیرید تکرارش نکنید و آن اشتباه را با ارزش خود ارتباط ندهید.
      ۳- نیازی به تأیید دیگران نیست :
      نیاز به تأیید دیگران یعنی این که نظر شما نسبت به “من” از “اعتقاد خودم نسبت به خودم” مهمتر باشد . اگر تأیید در زندگی شما به صورت یک نیاز در آمده باشد باید برای از بین بردن آن دست به کار شوید .اولین کار این است که بفهمید تأیید طلبی یک میل است نه یک ضرورت . همه ی ما از تحسین و تشویق لذت می بریم و در واقع نمی خواهیم از آن محروم شویم ، نیازی هم به این محرومیت نیست ، تأیید به خودی خود ناسالم نیست و در واقع لذت بخش هم هست. تأیید دیگران هنگامی تبدیل به یک نقطه ضعف می شود که به جای این که تنها یک میل و خواسته باشد به صورت نیاز درآید و اگر این میل به صورت نیاز درآید در آن صورت به دلیل به دست نیاوردنش از پا خواهید افتاد. بنابراین برای از بین بردن تدریجی “نیاز تأیید طلبی” باید هرچه سریعتر اقدام نمود.
      ۴- احساس های بیهوده تقصیر و نگرانی:
      در طول زندگی دو احساس از همه ی احساس ها بی ثمرتر است یکی احساس تقصیر درباره آنچه واقع شده و گذشته است و دیگری نگرانی درباره آنچه ممکن است در آینده واقع شود. سپس این دو احساس- تقصیر و نگرانی- لحظات حال را مختل می کنند. بنابراین برای جلوگیری از این احساس های بیهوده باید یاد بگیرید که در زمان حال زندگی کنید و اوقات کنونی را با اندیشدن درباره گذشته یا آینده راکد نگذارید .هیچ لحظه دیگری غیر از لحظه حال برای زیستن وجود ندارد . تمامی احساس تقصیرها و اضطراب های بیهوده شما ثمری به جز اتلاف وقت ندارد۰
      ۵- رهایی از گذشته :
      برای این که یک شخصیت سالم و موفق داشته باشید باید گذشته را رها کنید و برای خود شخصیتی قائل شوید که همین امروز برای خود انتخاب می کنید؛ نه آنچه که قبلاً انتخاب کرده اید .
      ۶- شکستن سد سنت ها و آیین ها :
      هیچ قانون و مقرراتی وجود ندارد که مطلق و همیشه به جا و با معنی باشد و یا این که بهترین راه را در هر شرایط نشان بدهد. نرمش و انعطاف پذیری فضیلت بسیار بزرگی است ، با این حال برای شما مشکل است که قانون بی فایده ای را نقض کنید. اما اگر مطابقت با این آیین ها را به صورت افراطی ادامه دهید ممکن است بیماری عصبی در شما پدید آید ؛ به ویژه وقتی که اجرای “سنت ها و آیین ها ” اندوه و افسردگی و اضطراب در پی داشته باشد. در اینجا نقض این آیین ، صحیح و مناسب است چون باعث می شود رفتارهای سالم و سازنده در شما رشد نماید.
      ۷- دام عدالت :
      اگر قرار بود امور جهان طوری تنظیم شود که همه چیز منصفانه باشد ، هیچ موجود زنده ای نمی توانست حتی یک روز هم دوام بیاورد. پرندگان مجاز به خوردن کرمها نبودند ، و خواسته های فردی تمامی موجودات می بایست برآورده شود. با این که در فرهنگ ما سیاستمداران در همه نطق های انتخاباتی خود وعده می دهند که ما برابری و عدالت را برای همگان می خواهیم ، با وجود این بی عدالتی ها روزها در پی یکدیگر و قرن ها در پی هم ادامه می یابد چون بی عدالتی ، تغییر ناپذیر و همیشگی است اما شما با بینش نو و بی انتهای خودتان می توانید تصمیم بگیرید که با این بی عدالتی مبارزه نمایید و تسلیم رکود عاطفی ناشی از آن نشوید.
      حتی می توانید برای از بین بردن بی عدالتی با دیگران همکاری کنید ولی باید بکوشید و همچنین تصمیم بگیرید که به خاطر آن دچار اختلالات روانی نگردید .

      ۸- اهمال و مسامحه کاری را فوراً خاتمه دهید:
      سه کلمه: امیدواری ها ، آرزوها و شایدها شبکه حفاظت و حمایت رفتار اهمال کارانه را تشکیل می دهند. این اندیشه ها در واقع به شخص مسامحه کار شادی و شعف می بخشد. تمام آرزو کردن ها و امید داشتن ها اتلاف وقت است. هیچ یک از کاشکی ها هیچوقت به جایی نرسیده ا ست. شما این آرزوها و شایدها و امیدواری ها را رها کنید. آستین ها را بالا بزنید و کاری را که آنقدر در زندگی خود با اهمیت تشخیص داده اید و تصمیم به انجامش گرفته اید ، عملی سازید .
      ۹- اعلام استقلال روانی :
      استقلال روانی یعنی رهایی کامل از روابط اجباری و رهایی از رفتارهایی که منشاء وجودی آن دیگران هستند؛ یعنی رها شدن از کارهایی که در صورت نبودن روابط اجباری خاص –تصمیم به انجام آنها نمی گرفتید. مختصر این که استقلال روانی یعنی به میل خود زیستن ، خویشتن شدن و انتخاب هر رفتار و کرداری که دوست دارید. پس برای این که شخصیت سالمی داشته باشید باید از استقلال روانی برخوردار باشید و آزادی و استقلال روانی هم مستلزم بی نیازی از دیگران است . مقصود نخواستن دیگران نیست بلکه احتیاج نداشتن به آنهاست . لحظه ای که نیاز داشته باشید ، آسیب پذیر می شوید و در زندگی چندان پیشرفت نمی کنید.
      ۱۰- وداع با عصبانیت :
      عصبانیت یک خصلت انسانی نیست. مجبور نیستید چیزی را که هیچ فایده ای به حال یک انسان شاد و سازنده ندارد در وجود خودتان حفظ کنید .این یک نقطه ضعف است ، نوعی آنفلوانزای روانی است که همانند هر بیماری جسمی ، قابلیت و توانایی های شما را نابود می کند. پس باید یاد بگیرید برای اعمال و عقاید دیگران آن چنان قدرتی قائل نشوید که بتوانند شما را پریشان و آشفته سازند . زمانی که خویشتن را ارزشمند بدانید و اجازه ندهید دیگران اختیار شما را در دست گیرند آن زمان دیگر خود را با خشم و عصبانیت در لحظات حال آزار نخواهید داد و با آن وداع خواهید کرد.
      نتیجه گیری :
      با توجه به ویژگی هایی که برای داشتن شخصیت سالم و موفق ارائه کردیم، مهمترین مشخصه چنین شخصیتی آن است که همه چیز زندگی را دوست بدارید و از انجام هیچ کاری ناراحت نشوید . وقت خود را با شـِکـِوه و شکایت یا آرزوی این که اوضاع جور دیگری باشد تلف نکنید ؛ نسبت به همه امور زندگی احساس شور و هیجان داشته باشید و خواست و توقعتان از زندگی تا حدی باشد که دستیابی به آن برایتان امکان پذیر باشد.
      مأموریت انسان در زندگی ، تغییر دادن جهان نیست . انسان مأمور تغییر خویشتن است . تمامی راه حل ها ، در درون انسانهاست .

  • زهره , سپتامبر 14, 2016 @ 4:08 ق.ظ

    یه دنیا ممنون از شما. باعث افتخار هستید.

  • حامد , سپتامبر 20, 2016 @ 10:21 ب.ظ

    سلام عرض ادب ممنون بابت سایت خوبتون من تازه اشنا شدم
    بنده چند وقتی هست با یک دختر خانم آشنا شدم و بهشون علاقه مند شدم ولی الان بعد از چند وقت بهم میگه من قبل از تو با یه نفر به مدت تقریبا یه سال تلفنی حرف میزدم وعاشق اون شده بودم ولی بعد از یه مدت که حضوری دیدمش فهمدیم همه حرفاش دروغ بوده اون موقع ۱۶ ساله اش بوده ولی الان که من باهاش آشنا شدم ۲۰ ساله شه ولی به من میگه حامد من هنوز نتونستم از فکر اون پسر دربیام البته هیچ رابطه ای نداره الان ۴ ساله ولی میگه میاد تو ذهنم من موندم چکار کنم خیلی ذهنم درگیر شده که بیخیالش بشم یا …

    • راهنما , سپتامبر 21, 2016 @ 1:10 ب.ظ

      پس خوب فکر کنید و ببینید میتونید با گذشته ایشون کنار بیایت ؟>
      با چنین تفاسیری که شما گفتید بهتره این رابطه همین جا کات بشه
      چون شما نقشی در این رابطه ندارید ..امیداورم بتونید واقع بینانه رفتار کنید

  • ساحل , سپتامبر 25, 2016 @ 9:33 ق.ظ

    فرزند ۵ساله ای دارم که مدام از رفتن به توالت خودداری میکنه و مدام خودشو کثیف میکنه منم چون شاغل هستم این وضعیت رو که میبینم از خودم زندگی خسته ام کرده. حتی دیگه تحمل اینکه مهمونی بزم یا مهمون بیاد و ندارم از بس بچه ی من اینطور دعایم میده حتی ناراحتی من باعث شده ببین من و همسرم فاصله افتاده تو رو خدا راهنماییمکنیده

    • راهنما , سپتامبر 25, 2016 @ 11:00 ق.ظ

      مسائل دفعی کودکان یکی از مهمترین مسائل دوران کودکی و از عمده ترین نگرانیهای احتمالی خانواده ها به شمار می رود. اختلالات دفعی در کودکان انواع مختلف دارد که ما در این مبحث به نگهداری مدفوع و خودداری از اجابت مزاج در کودکان می پردازیم.
      اختلال در دفع مدفوع می تواند دلایل متعددی داشته باشد :
      یبوست ، اهمال در آموزش توالت رفتن ، واکنش جویی های کودک و مشکلات عضوی گوناگون می تواند عوامل سبب ساز این اختلال باشد.
      این کودکان اغلب شکمهای باد کرده دارند و ممکن است از دردهای شکمی نیز رنج ببرند ، اکثر این کودکان دچار یبوست هستند و یا گاهی بدون هیچ دلیل عضوی از رفتن به توالت و دفع مدفوع امتناع می ورزند.
      در کودکانی که دچار یبوست هستند ، به علت درد ناشی از عبور و تخلیه مدفوع به دلیل کوچک بودن مخرج انتهایی ، کودک از توالت رفتن وحشت دارد و با جلوگیری از انجام عمل دفع ، یبوست سخت تری را موجب می شود. ، هنگامی که کودک تجربه نا خوشایندی از رفتن به توالت داشته باشد ، ترس و تنفر از آن مکان برایش به وجود می آید و در نهایت باعث می شود که مدفوع خود را نگه دارد.
      و در کودکانی که دچار یبوست نیستند و بدون هیچ دلیل عضوی ، از توالت رفتن امتناع می ورزند، بروز چنین رفتاری در این کودکان می تواند دلایل گوناگونی داشته باشد که از مهمترین آنها مخالفت با والدین و مبارزه برای دستیابی و کسب قدرت و به دست آوردن توجه والدین که از این شرایط ناراحت می شوند و یا گاهی این کودکان از کثیف کردن خود در توالت می ترسند ، زیرا در گذشته به این علت تنبیه شده اند و در نتیجه سعی می کنند مدفوعشان را در خود نگه دارند تا از این طریق نظم را رعایت کرده باشند.
      بعضی از والدین انتظارات خیلی زیاد از پاکیزگی و تطابق کودکان دارند و همچنین گاهی تعاملات غلط و منفی بین کودک و خانواده می تواند سبب بروز این مشکل شود.

      سبب شناسی
      در بروز این اختلال نظریات مختلفی وجود دارد که ما به دو نظریه بزرگ که در این زمینه وجود دارد می پردازیم که اولین آن فرضیه از دیدگاه روانکاوی است که فروید بنیانگذار آن است: از نظر روانکاوان ، کودک خردسال می تواند از این راه پدر و مادرش را راضی نماید و توجه آ نها را جلب نماید و همچنین گاهی با حفظ مدفوع می خواهد لذت جسمانی ببرد و یا کودک از طریق دفع مدفوع احساس ترس از دست دادن چیزی را دارد که در نهایت این گونه کودکان در بزرگسالی خویی صرفه جو و لجوج و منظم پیدا می کنند.
      و فرضیه دوم که رویکرد رفتاری می باشد ، افراد این گروه معتقد هستند که کودک آموزش استفاده از توالت را نیاموخته و یا غلط آموخته و یا این امر را وسیله ای برای بر انگیختن واکنش حتی منفی والدین می داند و همچنین ممکن است نتیجه رفتارهای اجتنابی مانند ترس از توالت رفتن مانند درد هنگام یبوست و غیره باشد.

      درمان
      به طور کل در درمان این اختلال ، مطالعات پژوهشهای مختلف بیانگر آن هستند که درمانهای رفتاری وسیله مطمئنی برای درمان این اختلال به شمار می آیند:
      در کودکانی که دچار یبوست هستند باید با روشهای مختلف سعی در از بین بردن یبوست کرد ، می توان برای از بین بردن یبوست حبوبات ، غلات و انواع سوپ و سبزیجات و میوه های تازه را در برنامه غذایی کودک افزایش داد تا یک اجابت مزاج خوب به وجود آید ، تجارب مکرر بدون ناراحتی از دفع می تواند به کودکی که تجارب دردناکی را در گذشته تجربه کرده ، کمک کند.
      و حال کودکی که به علل اختلال عاطفی و بدون هیچ علت عضوی ، حالت قبض مدفوع دارد ، در درمان این کودکان ابتدا می بایستد شرح حال دقیقی از وضعیت آنها به دست آورد تا بتوان علت حبس مدفوع را مشخص کرد و در صورت وجود تنشهای خانوادگی و تعامل منفی والدین و کودک و یا وجود استرس و ترس آنها را از بین برد.
      پژوهشهایی که عمدتا از بررسی مربوط به آموزش کنترل مدفوع تشکیل می شود قویا مبین آن است که آموزش توام با سختگیری و تنبیه منجر به ایجاد خصومت در کودکان می شود که در این مرحله باید علل لجاجت و خصومت کودک با والدین مشخص شود تا بتوان آنها را از بین برد.
      همچنین عده ای از کودکان وجود دارند که مدفوع را جزئی از وجود خود می دانند که در این صورت باید والدین برای کودک بدنش را به شکل خیلی ابتدایی تشریح کنند و در مورد چگونگی به وجود آمدن و خروج مدفوع را برایش توضیح دهند تا کودک بداند که مدفوع جزئی از بدن او نیست و نیاز به خروج دارد.
      و یا کودکانی هستند که از محیط توالت می ترسند و به این علت از رفتن به آنجا امتناع می ورزند که باید در این صورت ترس کودک را شناخت ، با او به توالت رفت محل قرار گرفتن ادرار و مدفوع را به او نشان داد یا اگر از صدای سیفون می ترسد باید به همراه او سیفون را کشید و برایش توضیح داد که چه عملی را انجام می دهد و بی خطر می باشد ، کودک را برای صحبت کردن در مورد ترسهایش تشویق کنید ، کودک را بطور آزمایشی بر روی توالت بنشانید تا متوجه شود که به درون آن نمی افتد ، یک اسباب بازی مخصوص که که کودک دوست دارد در توالت بگذارید که کودک تشویق شود و برایش محیط مطبوعی به وجود آید.
      یکی دیگر از عواملی که باعث می شود کودک از رفتن به توالت خودداری کند ممکن است به این علت باشد که برخی از والدین از مکان توالت برای تنبیه کودک استفاده می کنند که اینکار موجب نا امن شدن محل توالت برای کودک شده و او در آنجا احساس ترس می کند ،در نهایت والدین باید سعی کنند به دقت کودک خود را بشناسند تا از این طریق بتوانند او را درک کنند و مسائل او را حل نمایند.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • محیا , سپتامبر 25, 2016 @ 1:59 ب.ظ

    کارشناسان محترم لطفا یک خانم دکتر روانشناس ماهر در کرج بهم معرفی کنید، حوزه مشاوره ای مورد نظرم هم مسائل شخصیتی و تشخیص صحیح هدف در زندگیست. متشکرم

    • راهنما , سپتامبر 26, 2016 @ 11:53 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      • محیا , سپتامبر 28, 2016 @ 9:57 ق.ظ

        این شماره مشاور در تهران معرفی می کنه نه کرج!

        • راهنما , سپتامبر 28, 2016 @ 4:03 ب.ظ

          با سازمان بهزیستی کرج تماس بگیرید راهنمایتون خواهند کرد

  • فریبا , سپتامبر 30, 2016 @ 9:48 ق.ظ

    من ۱۳ ساله ازدواج کردم شوهرم اصلا هیگ ارزشی برای من و خانواده ام نمیذاره اجازه هیچ جا وهبچ چیز ندارم پسر ۱۱ سالم تلگرام داره وقتی ازش خواستم به من بده پدرش گفت تو نباید داشته باشی تو زنی من خسته شدم از اینکه به جرم زن بودن همه چیز برام ممنوع هست چکار کنم ؟

    • راهنما , اکتبر 1, 2016 @ 12:49 ق.ظ

      ریشه چنین رفتاری رو باید بررسی کنید
      چون شکاک بودن شوهرتون در این رابطه بسیار موثره
      قبل از آنکه بخواهید مشکل را حل کنید، باید نشانه های آغاز شدنش را به خاطر بیاورید. اولین جرقه‌های شک همسرتان از کجا شروع شد و چطور شکاک بودنش را به شما نشان داد؟ شما به آن رفتارها چه واکنشی نشان دادید و در روزهای بعد، رابطه‌تان چطور پیش رفت؟ همه آنچه در این مدت بر هر دوی شما گذشته را یک دور مرور کنید تا پرونده‌ای جامع از این شک، نشانه‌ها و آثارش را در ذهن‌تان مجسم کنید تا برای کنترل این شرایط آماده‌تر شوید.

      سهم‌تان را نادیده نگیرید

      در گذشته شما اتفاقی افتاده که همسرتان از تکرار شدنش می‌ترسد یا اینکه شریک زندگی‌تان گذشته سختی داشته و به خاطر اینکه زندگی مشترکش به سرنوشت زن و شوهرهای شکست خورده دچار نشود به دنبال راهی برای اطمینان می‌گردد؟ برای آنکه حساسیت‌های همسر شکاک‌تان را مهار کنید، باید پاسخی برای این سؤال‌ها پیدا کنید. شاید هم اشتباهات خود شما یا حتی واکنش‌های اشتباه به اولین رفتارهای آلوده به شک همسرتان مشکل را بیشتر کرده باشد. حالا که می‌توانید همه آنها را به خاطر بیاورید، اشتباهات‌تان را شناسایی کرده و از تکرار دوباره آنها پرهیز کنید.

      اگر می‌خواهید امتیاز بدهید

      قطعا زمانی که ازدواج کرده‌اید، ‌از برخی حساسیت‌های او باخبر بوده‌اید، پس خط قرمزهایی که پیش از شروع زندگی در موردشان توافق کرده‌اید را رعایت کرده و سعی کنید با دادن امتیازهایی که شما را آزار نمی‌دهد و زندگی و ارتباطات‌تان را فلج نمی‌کند از حساسیت‌های او کم کنید.

      این امتیازها نباید زندگی روزمره شما را مختل کند. برای مثال همان‌طور که پیش از این گفتیم اگر عاشق کار کردن هستید، با گفتن اینکه «به‌خاطر تو سر کار نمی‌روم» تنها خود را به بحران تازه‌ای وارد می‌کنید و نه تنها به شک کردن‌هایش پایان نمی‌دهید، بلکه دلیل دیگری برای ناراحتی و دلزده بودن از این رابطه را برای خود ایجاد می‌کنید. یادتان نرود که امتیاز‌دادن باید به معنای بیشتر کردن آرامش هر دوی شماباشد نه باج‌دادن به همسرتان و تحت فشار گذاشتن خود.

      تلافی نکنید

      اگر از همسرتان رنجیده‌اید، ‌برای تلافی کردن موقعیتی را به وجود نیاورید که احساس شک بیشتری کند.

      زندگی مشترک میدان جنگ و مقابله به مثل نیست و راه‌حل آرام کردن همسر شکاک‌تان، بیشتر کردن تردیدهایش نیست. مقابله به مثل یا متهم کردن همسر بدترین راهی است که می‌توانید برای آرام کردن زندگی‌تان انتخاب کنید. مدام انگشت اتهام را به سمت همسرتان نشانه نگیرید و با از بین بردن اعتماد به نفسش برای برنده شدن تلاش نکنید. گاهی به او بگویید که شاید در برخی موارد حق داشته و سوءتفاهمی ‌میان شما چنین مشکلی را ایجاد کرده است. در تمام طول بحث به او بگویید که «برداشت‌های اشتباه» در ایجاد این مشکل دخیل بوده و «هر دوی شما» باید برای از بین بردن سوءتفاهم‌ها تلاش کنید.

      مراقب خط قرمزها باشید

      اگر می‌خواهید به این رابطه ادامه دهید، باید بتوانید مسیری که به همراه همسرتان در پیش دارید را هموارتر کنید. قرار نیست برای آوردن آرامش به خانه، بسوزید و بسازید، بلکه باید چهارچوبی را طراحی کنید که با پایبندی هر نفرتان به آن، مشکلات کمتر ‌شود. شما باید بدانید که همسرتان در چه محدوده هایی حق ورود و اظهار نظر دارد و چه حوزه‌هایی جای او نیست. تصور نکنید همین که او «همسر» شما باشد، حق تصمیم‌گیری در مورد آینده شما، شکل دادن به رفتارهای‌تان یا خط و نشان کشیدن برای‌تان را دارد. یادتان نرود که او شریک و همراه زندگی شماست نه والد و تصمیم گیرتان. پس برای شروع، محدوده حریم خصوصی‌تان را ترسیم کنید و اجازه ندهید به خط قرمزهای‌تان نزدیک شود.

      برای مثال:

      • همسرتان حق ندارد به دلیل سر در آوردن از کار شما، هر روز سرزده به محل کارتان بیاید.
      • همسرتان حق ندارد به دلیل آرام کردن خودش، شما را از حقوق طبیعی تان مثل کار کردن در محیطی شایسته یا معاشرت معقول و متعادل با آدم‌های دیگر محروم کند.
      • همسرتان حق ندارد به‌ دلیل رفتارهای معقول و مطابق عرف‌تان، شما را سرزنش کند و به شما بی‌احترامی‌کند.

      با هم مذاکره کنید

      در زمانی که هر دوی شما در آرامش قرار دارید و هیچ اتفاق بیرونی‌ای ذهن‌تان را درگیر خود نکرده، پای میز مذاکره بنشینید. به همسرتان بگویید که می‌خواهید سوءتفاهم‌ها را برطرف کرده و مشکل را حل کنید. در جریان گفت‌وگو هم صورت مسئله را فراموش نکنید. شما برای «حل» مشکلات‌تان در کنار هم نشسته‌اید، نه بیشتر کردن‌شان. پس اجازه ندهید این گفت‌وگو به بحثی پر تنش تبدیل شود. همدیگر را متهم نکنید و تند نروید. کمک گرفتن از یک مشاور خانواده به شما در این مورد دید روشن‌تری می‌دهد.

      بگویید از چه دلخورید

      با همسرتان صحبت کنید و بگویید که این کنترل شدن‌ها آزارتان می‌دهد. بعد از آنکه مصداق رفتارهای آزار دهنده را برایش روشن کردید، سعی کنید برای ادامه راه به توافق برسید. مثلا اگر او انتظار دارد چند بار در روز از خودتان به او خبر بدهید و در مقابل حساسیتش را کم می‌کند، این کار را برایش انجام دهید اما اگر خط و نشان بیشتری برای‌تان می‌کشد، بگویید که این رفتارها شما را مضطرب می‌کند و اگر می‌خواهد در این مورد به نتیجه برسد، باید خواسته‌هایش را تعدیل کند.

      خانه را میدان جنگ نکنید

      از مدام دعوا کردن در مورد این موضوع پرهیز کنید. می‌توانید حتی بدون حضور او با یک مشاور خانواده صحبت کنید و از راهکارهایی که او به شما آموزش می‌دهد برای کم کردن حساسیت همسرتان یا رسیدن خودتان به آرامش استفاده کنید. یادتان نرود که مشکل رابطه شما تنها شک کردن‌های او نیست بلکه عواقب بحث و کشمکش در این مورد، بر ابعاد دیگر رابطه شما هم تاثیر می‌گذارد.

      قابل اعتماد باشید

      شاید همسرتان در مورد رابطه شما با افراد دیگر و به ویژه جنس مخالف حساسیت به خرج دهد اما نباید فراموش کنید که رفتارهای اجتماعی شما تنها دلیل ایجاد شک در او نبوده است. برای آنکه اعتماد بیشتری ایجاد کنید، باید در زمینه‌های دیگر هم قابل اتکا باشید، پس به او وعده‌ای ندهید که از پس انجام دادنش بر نمی‌آیید یا در مورد موضوعاتی که حتی از نظرتان کوچک و بی‌اهمیت است به او دروغ نگویید. شما باید در همه زمینه‌ها قابل اعتماد باشید تا بتوانید با این تردیدها مبارزه کنید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • زینب.از عظیمیه , اکتبر 22, 2016 @ 11:26 ب.ظ

    سلام.من دختری شش ساله دارم که داعم به من وابستگی دارد .و الان نیز در مدرسه نمیماند و میخواهد من هم با او در مدرسه بمانم..خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید

    • راهنما , اکتبر 24, 2016 @ 5:21 ب.ظ

      بچه ها از نظر سرشتی و ذاتی با هم متفاوت هستند. بعضی از کودکان معاشرتی تر و اجتماعی ترند و راحت تر با دیگران ارتباط برقرار می کنند ولی از طرف دیگر کودکی را می بینیم که منزوی و گوشه گیر است و بیشتر تمایل دارد وقت خود را در کنار مادر سپری کند.

      علاوه بر مساله سرشت و ذات، بسیاری از کودکان هستند که اضطراب جدایی از مادر را دارند. دسته دیگری از کودکان از اضطراب اجتماعی رنج می برند. در هر صورت این دو دسته آخر کسانی هستند که به بیماری اضطراب مبتلا هستند و مداخلات روان پزشکی به موقع می تواند برای آنها بسیار سودمند باشد. اگر کودک شما منزوی و غیر اجتماعی است توصیه های زیر می تواند کمکتان کند:

      ۱) در صورتی که وابستگی کودک به شما خیلی زیاد است، لحظه ای از شما جدا نمی شود و اصرار دارد نزد شما بخوابد و…، حتما به یک روان پزشک اطفال مراجعه کنید.

      ۲) ترس و اضطراب او را درک کنید و بپذیرید اضطراب او واقعی است و او را به دلیل جمع گریزی و ارتباط برقرار نکردن با دیگران شماتت نکنید. چنانچه به طور مستقیم روی رفتارهای فوق تمرکز کنید: «چرا به دیگران سلام نمی دی، چرا به من چسبیدی و منو ول نمی کنی، مثل بچه آدم سلام بده و…» اعتماد به نفس کودک را از او سلب می کنید و موجب تشدید رفتارهای فوق می شوید.

      ۳) او را با بچه های دیگر که ارتباط بهتری در جمع دارند، مقایسه نکنید: «می بینی سارا چقدر قشنگ حرف می زنه، شعر می خونه و…»

      ۴) زمانی که کودک شما با بچه های دیگر دوست می شود و بازی می کند، در میهمانی ها از شما جدا می شود و شب را به تنهایی در اتاق خودش می خوابد، او را تشویق و از او تعریف کنید. تشویق شما می تواند کلامی باشد و هزینه ای برای شما در برنداشته باشد: «آفرین، چقدر بلند سلام دادی، مامان بزرگش! دیشب سامان تنها روی تخت خودش خوابیده و…»

      ۵) اگر کودک مرتب از شما آویزان است و روی پاهای شما می نشیند، به او بگویید که می تواند کنار شما بنشیند نه روی زانوهایتان و اگر این کار را بکند، زمان برگشتن از میهمانی او را به پارک می برید.

      ۶) انتظار نداشته باشید کودک شما به طور ناگهانی و یک شبه تغییر کند. تلاش های کوچک او را ببینید و قدر بنهید.

      ۷) کودکان پسر را تشویق کنید که ارتباط بهتری با پدر خود برقرار کنند. مسلم است برای پسربچه ۵ ساله ای که مدام با مادر است ارتباط بیشتر با پدر باعث می شود بتواند تطابق و همانندسازی بهتری با جنسیت خود برقرار کند و برای ایفای نقش مردانه آماده شود.

      ۸) شما نیز باید پس از اینکه مهارت های لازم را به کودک خود آموختید، اضطراب خود را کنترل کنید. به عنوان مثال، ممکن است نگران تردد کودک خود از خیابان باشید ولی نمی توانید تا سن ۲۰ سالگی او را از خیابان رد کنید! پس باید به او این مهارت را بیاموزید، با وی آن را تمرین کنید و آرام آرام فرصت بدهید خودش به تنهایی آن را تجربه کند.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • ساسات , اکتبر 30, 2016 @ 9:12 ق.ظ

    سلام و خسته نباشید
    بنده با همسر بخاطر مسائل خاله زنکی و فضولیهاش و زبان درازیش و بخاطر اینکه حقوق خونده همیشه ماده و تبصره های قانونی را به رخ من میشکه وبخاطر اینکه وضع خانوادگی خوبی دارند هیمشه فخر میفروشه و بنده را در جمع تحقیر میکنه و لازم به ذکر است که یک دختر ۳ ساله هم دارم و وقتی مسائل و اخلاق همسرم را با خانوادش در میان گذاشتم که شاید اونها با نصحیت و صحبت تاثیری روی اون بگذارن ولی برادرش تو خونه خودم تهدیدم کردو مادرش هم کلی پولشان را به رخم کشید و توهین کرد همسرم هم به خودم و خانوادم توهین کرد و پس از مراجعه ۱۱۰ با خانوادش رفت و بعد یک هفته که بنده درخواست عدم تمکین فرستادم برگشت و مهریه اش را اجرا گذاشته بود و اکنون انصراف داده اما بنده دیکر نمیتونم باهاش زندگی کنم و اون هم قبول نمیکنه که بریم طلاق بگیریم و مضاف بر این از لحاظ مالی نمیتوانم مهریه اش را بکباره پرداخت کنم و ایشان هم قبول نمیکند لطفا کمک کنید چگونه میتوانم او را طلاق دهم

    • راهنما , نوامبر 1, 2016 @ 12:17 ق.ظ

      برای طلاق اگر توافقی نباشه نیازه هست تا شما تمام حقوق ایشون رو پرداخت کنید که شاخص انها مهریه است که اگر کارمند باشید با نظر قاضی میتونید اقساط پرداخت کنید
      ولی بهتره در این مورد فکر کنید …چون همسر شما دوست داره زندگی کنه و شاید این حرکت شما تلنگری برای تغییر رفتارش باشه
      پس از وساطت بزرگان فامیل و مشاوه ای حضوری استفاده کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • پری , نوامبر 1, 2016 @ 11:29 ق.ظ

    با سلام خوشحالم تونستم با شما ارتباط بگیرم … من خانمی ۲۴ ساله هستم دو سال و نیم هست که ازدواج کردم شوهرم پسرخالم هست و ۱۱ سال از من بزرگتر هست … شوهرم به مدت ۵ سال خواستگاره من بود . من اوایل بخاطره اختلاف سنی زیادی که داشتیم قبول نمیکردم ولی در آخر تصمیم گرفتم قبول کنم چون فک میکردم پسری هست که با فهم و شعور و با درایت واقعا همونطور به نظر میرسید … ولی باگذشت زمان هر لحظه خلاف این موضوع داره بهم ثابت میشه . دقیقا برعکس همون چیزی که من فکر میکردم شد . و زندگیمون داره هر لحظه بد تر و بدتر میشه … شوهرم ادعا میکنه که من رو دوست داره ولی کارهایی که میکنه خلاف این و نشون میده … شوهرم خیلی با نیش و کنایه حرف میزنه …بد دهنه … با حرفاش منو میرنجونه … حرکات جلفی داره … اذیت میکنه نه تنها من و خانوادش رو هم … اصلا به چیزی احترام نمیزاره … وقتی با من دعواش میشه کل خانوادمو فحش میده … دهن بینه … با دوستای مجردش رفیق بازی میکنه مسافرت میره … من سر همین موضوع باهاش دعوا میکنم ولی نمیشه … احساس میکنم فریب خوردم … اون پسری که من دیدم و شناختم این نبود . واقعا انگار آسمون رو سرم خراب شده … از خدا شاکیم … منی که یه عالمه خواستگار داشتم چرا این تو قسمت و سرنوشتم بود … شوهرم طوری هم نیس که بخواد با حرف زدن درست شه اصلا حرف من و بقیه رو قبول نمیکنه …درست حسابی سره کارش نمیره … من فقط عشق و محبت و توجه میخوام ولی متاسفانه اصلا این کار و نمیکنه اصلا با خودش نمیگه من ۳۵ سالمه باید به فکر بچه دارشدن باشیم زندگی مونو جمع کنیم فقط به فکر رفیقاشو کارهای بیهوده است … نمیدونم این وضعیت ما درست میشه یا نه … اگه میشد ازش جدا میشدم ولی شرایط جور نیست … لطفا راهنماییم کنین آیا به زندگیه ما امیدی هست.

    • راهنما , نوامبر 6, 2016 @ 12:06 ب.ظ

      با تفاسیری که شما گفتید تا ایشون تمایلی به تغییر در خودشون ایجاد نکنه این وضع ادامه خواهد داشت
      میتونید با خانواده مشورت کنید و حتما” با مشاوری مجرب هم مشورت کنید
      چون همه به خواست و تصمیم شما بستگی داره و تا قبل از بچه دار شدن باید تصمیم گیری کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • ابراهيمي , نوامبر 1, 2016 @ 10:06 ب.ظ

    سلام
    من یه دختر ٨ساله دارم که چند وقتی هست موقع رفتن ب مدرسه معذرت میخوام عق میزنه و دل درد میگیره اما وقتی به مدرسه میره خوب میشه اما دوباره که از مدرسه بر میگرده همون حالات و داره و اصلا و اصلا چیزی نمیخوره،باهاش خیلی حرف زدم اما میگ مشکلی ندارم و خودمم نمیدونم علتش چیه تو خواب حرف میزنه.حتی مدرسه هم رفتم تو کلاس ٩نفر بیشتر نیستن میگن خیلی خوبه و مشکلی تا ب حال پیش نیومده واقعا موندم چیکار کنم خیلی نگرانم لطفأ کمکم کنید ممنون

    • راهنما , نوامبر 2, 2016 @ 3:47 ب.ظ

      استفراغ و بی اشتهایی صبحگاهی، به‌عنوان یکی از علایم اضطراب و تحریک نزد کودکان دیده می‌شود. این اختلالات جسمانی به صورت دل‌درد، استفراغ، سردرد، سرگیجه و ضعف ظاهر می‌شود و غالبا ادامه پیدا می‌کند. نکته‌ی قابل توجه از بین رفتن علایم در روزهای تعطیل است. زیرا در روزهای تعطیل کودک مطمئن است که به مدرسه نخواهد رفت. همچنین اگر پدر و مادر یا روان‌شناس توصیه کنند که کودک چند روزی در منزل بماند بلافاصله علایم بیماری از بین می‌رود ولی در روز قبل از رفتن به مدرسه یا همان روز علایم جسمانی مجددا ظاهر می‌شوند. چنانچه دل‌دردها، سردردهای متناوب و استفراغ‌های صبحگاهی علل عضوی نداشته باشد باید ناشی از واکنش‌های عصبی، مخصوصا ترس از مدرسه باشد. این نوع ترس اکثرا در روزهای اول ورود به مدرسه یا مهد کودک اتفاق می‌افتد و در اکثر موارد پس از چند روز از بین می‌رود.
      در مطالعات انجام‌شده، مشخص گردیده که در بیشتر موارد علت امتناع از رفتن به مدرسه مربوط به مدرسه نبوده بلکه ترس و اضطراب کودک ناشی از جدا شدن از مادر و تنهایی است که باعث احساس عدم امنیت در کودک می‌شود. این کودکان اکثرا باهوش و خجول بوده و قبل از مدرسه کمتر از مادران‌ شان جدا شده‌اند و همیشه وابستگی‌ شدیدی بین مادر و کودک وجود دارد. از طرف دیگر مادر نیز به علت غالب بودن در خانواده، وسواس و حمایت بیش از حد فرزند خود باعث می‌شود که این وابستگی تشدید شود. این کودکان که در منزل با قدرت، نترس و فعال‌اند در محیط خارج برعکس ترسو، غیرفعال و وابسته به والدین خود هستند. معمولا مادران مبتلا به افکار وسواسی و ترس و دلهره‌ی بی‌ مورد از اینکه کودک خود را به تنهایی به مدرسه بفرستند نگران‌اند و غالبا همراه او به مدرسه می‌روند و ساعت‌ها نیز برای آوردن‌اش جلوی مدرسه منتظر می‌مانند. گاهی امتناع از رفتن به مدرسه به علت بیماری‌ مادر است و کودک از مرگ مادر می‌ترسد یا این‌که اوضاع خانه آشفته است و کودک می‌ترسد در غیاب او، مادر خانه را ترک کند.

      به غیر از موارد ذکر شده عوامل دیگری نیز ممکن است باعث بروز این واکنش ها در کودک شود مانند برنامه خواب بچه ها که ارتباط مستقیمی با برنامه غذایی شان دارد و وقتی برنامه خواب آن ها نامنظم است، نباید توقع داشته باشیم که برنامه غذایی صحیحی داشته باشند. درست به همین دلیل است که توصیه اکید ما به والدین این است که برنامه خواب بچه ها در روزهای تعطیل و ایام تابستان نباید بیش از یک ساعت با روزهای عادی تفاوت داشته باشد بنابراین حتی اگر والدینی از همین امروز بخواهند برنامه خواب و غذای کودک خود را تنظیم کنند، باید مدت زمانی صبر کنند تا همه چیز به روال عادی برگردد و نباید منتظر نتیجه فوری باشند.

      در این دسته از کودکان که به هنگام رفتن به مدرسه دچار حالت های اضطرابی شدید می شوند، این اضطراب در دسته ای ممکن است به صورت بی اشتهایی دیده شود و برخی از آن ها ممکن است پس از صرف صبحانه دچار تهوع شوند. توصیه ما به والدین این است که به این دسته از کودکان صبحانه داده نشود زیرا ممکن است از شدت اضطراب دچار تهوع و استفراغ شوند و حالات اضطرابی آن ها در مدرسه تشدید شود. ابتدا باید تلاش کرد اضطراب کودک را فرو نشاند و کنترل کرد و سپس به فکر رفع بی اشتهایی بود. در بیشتر موارد بی اشتهایی ناشی از اضطراب پس از رفع حالت های اضطرابی خود به خود رفع می شود.

      دسته ای دیگر از کودکان به دلیل لجبازی و اشتباهات تربیتی والدین، صبحانه نمی خورند و کم کم به بی اشتهایی صبحگاهی مبتلا می شوند. که تعداد زیادی از این کودکان توجه و محبت بیش از حد والدین را دریافت کرده اند، کودکان در چنین خانواده هایی، همه کارهای عادی و وظایف خود را با نوعی منت انجام می دهند زیرا والدین با اشتباهات تربیتی متعدد آن ها را باج گیر بار آورده اند. این دسته از کودکان اگر درس بخوانند، مدرسه بروند و حتی صبحانه بخورند، باج می گیرند و گویی این کارها را برای والدین انجام می دهند. در چنین فضایی کودک و والدین وارد یک بازی روانی می شوند که بسیار خطرناک است.

      زیرا کودک باید بداند غذا خوردن نیاز جسمی است و او باید این نیاز را برای خودش و نه برای پدر و مادرش برطرف کند. والدین فقط وظیفه دارند غذای مناسب را با کیفیت مناسب و در زمان مناسب در اختیار کودک قرار دهند و صبحانه خوردن یا نخوردن کودک به خودش بستگی دارد و او مسئول تغذیه خود است. اگر کودکی به مسئولیت خود عمل نمی کند باید یک سری امتیازات را از او گرفت نه این که باج داد.

      البته گاهی معلمان در مدارس هم با تأکید بر این که بچه ها حتماً باید صبحانه خورده به مدرسه بیایند، به والدین فشار می آورند، لازم است معلمان از تأکید و توجه بیجا در این زمینه اجتناب کنند و اگر قرار است تشویقی صورت بگیرد، به موقع و به شیوه صحیح باشد. به عنوان مثال معلم می تواند بچه هایی را که صبحانه خورده اند ۱۵ دقیقه زودتر به حیاط مدرسه بفرستد. نه این که به شیوه نادرست بچه هایی را که صبحانه نخورده اند، توبیخ یا سرزنش کند یا به کرات والدین آن ها را در مدرسه بخواهد.

      در انتها توجه به این نکات می تواند شما را در حل این مشکل یاری کند:

      فراموش نکنید که اضافه شدن فعالیت‌های مدرسه نباید به حذف دیگر نیازهای کودک مثل بازی، گردش یا تماشای تلویزیون منجر شود؛ بلکه انجام تکالیف مدرسه باید در کنار سایر نیازها و علایق کودک برنامه‌ریزی شود و این برنامه را شرایط و وضعیت داخل خانواده شما مشخص می‌کند و هیچ برنامه ثابت و قطعی در این مورد وجود ندارد.
      ایجاد نظم در برنامه غذایی و خواب کودک قبل از ورود به مدرسه.
      رفع اضطراب هایی که کودک در مدسه یا خانه دارد.
      به کودک برای خوردن صبحانه باج ندهید در عوض در صورت نخوردن صبحانه یک سری امتیازات را از او بگیرید.
      صحبت با اولیای مدرسه در مورد نحوه برخورد با کودکی که صبحانه نمی خورد.
      به فرزندتان اطمینان دهید که در زمان‌هایی که او در خانه نیست اتفاق خاص و جذابی در خانه نمی‌افتد. در این صورت فرزندتان با خیال راحت‌تر ساعت‌های حضور در مدرسه را می‌پذیرد.
      در کنار همه این نکات، روز اول مدرسه را به روزی خاص برای او تبدیل کنید. برنامه‌هایی ترتیب دهید که کودک به آن علاقه ویژه‌ای دارد یا کار جذابی که تا به حال انجام نداده است، برایش برنامه‌ریزی کنید. داشتن خاطره خوش از رفتن به مدرسه مهم‌ترین تجربه‌ای است که باید به دنبال ایجاد آن باشید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • پری , نوامبر 2, 2016 @ 6:00 ب.ظ

    راهنما جان میشه منم راهنمایی کنی ؟؟

  • سارا , نوامبر 8, 2016 @ 2:04 ق.ظ

    سلام من یه دختر۱۸ ساله هستم که این روزها حتی برای نفس کشیدن هم نمی تونم دلیلی پیدا کنم. من یه خانواده ی خوب دارم یا حداقل فکر می کردم که دارم اما از وقتی فهمیدم مادرم داره به پدرم و من خیانت می کنه دیگه نمی دونم به چی باور داشته باشم. ما یه خانواده ی سه نفره ی خوب بودیم و من نمی تونم دلیلی برای این کار مادرم پیدا کنم به خصوص که آقایی که مادرم داره باهاش به ما خیانت می کنه آشناست و من نمی دونم مادرم چطور میتونه به زن و بچه ی این آقا نگاه کنه و یا به من و پدرم… دارم دیوونه میشم و نمی دونم چه کاری از دستم برمیاد که خانوادمون از هم نپاشه. ممنون میشم واقعا راهنماییم کنید به جای اینکه بهم یه شماره بدید.

    • راهنما , نوامبر 8, 2016 @ 9:46 ب.ظ

      احساس آرامش، امنیت، سلامت اخلاقی، احساس رضایت از زندگی خانوادگی و شادمانی، از حقوق اصلی و اولیه هر فرزندی در خانواده است.
      هر خانواده یک حالت یا وضعیت منحصر به فرد دارد که ما آن را “فضای خانوادگی” می نامیم. بزرگسالان هر خانواده هم برای خود دارای ارزشهایی هستند. ترکیب فضای خانواده و ارزشها پیامی به فرزند منتقل می کند و آن اینکه چه چیزی در خانواده مهم است. این والدین هستند که دیدگاه فرزندان را در مورد اینکه چه چیزهایی مهم باشند، شکل می دهند. مثلا در یک خانواده امانت داری و درست کاری مهم است، زیرا خود والدین چنین ویژگی دارند و آن را می پسندند و آنها را به فرزندشان نیز منتقل می کنند.بعضی از ارزشها هم بیان نمی شوند ولی برای فرزندان ملموس هستند(مثل عشق، تعهد، وفاداری و ..)
      مثلا یک فرزند می بیند که والدینش در هنگام بروز مشکلات صحبت می کنند بنابراین یاد میگیرد که به همکاری و برخورد منطقی با مسایل اهمیت دهد. فرزند دیگر می بیند که والدینش درمورد مسایل جر و بحث می کنند و از سازش کردن اجتناب می کنند پس می آموزد از راههای غیر منطقی مثل دعوا کردن، بی وفایی و .. نیز می توان مشکل را رفع کرد.
      اما در اینجا یک تبصره مهم وجود دارد. درست است که برخی از خانواده ها ارزشهای اخلاقی شایسته ای را به فرزندان منتقل نمی کنند اما واقعیت این است که فرزندان راه خودشان را می روند. یعنی فرزندان درباره چگونگی برخورد با هر یک از ارزشهای خانوادگی، خودشان تصمیم می گیرندو ممکن است فرزندی یک ارزش را بپذیرد و فرزندی دیگر آن را اصلا مورد توجه قرار ندهد. به هر حال هر کس خودش تصمیم می گیرد که چه چیزخانواده برای او مهم است.
      مخلص کلام اینکه اگر می بینید وفاداری در خانه شما پایمال شده است پس شما به عنوان فرزند خانواده، تصمیم بگیرید این ضد ارزش را نیاموزید و با آن مقابله کنید.
      ضمن اینکه همیشه به خاطر داشته باشید که یکی از خصوصی ترین و محرمانه ترین روابط، رابطه زن و شوهری است که هیچکس نباید در آن دخالت داشته باشد مگر با اجازه خود زوجین.
      لذا شما فرزندان گرامی که از روی تجسس و یا بدون اراده متوجه بی وفایی یکی از والدین خود شده اید ضرورت دارد که از کنار این مساله بگذرید.
      به ترتیب زندگی والدین خود دست نزنید و به طور مستقیم والد دیگر را متوجه این امر ننمایید. در اکثریت غریب به اتفاق خیانتها وبی وفایی ها هر دو طرف متوجه اتفاق روی داده هستند اما بنا به برخی از مصلحتهای درست یا نادرست، برخورد جدی با آن نمی کنند لذا شما هم بهتر است در روابط خصوصی والدین خود تجسس نکنید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • راهنما , نوامبر 11, 2016 @ 4:35 ب.ظ

    با سلام
    اون آقا که باهاش رابطه داشتید مجردن یا متاهل ؟
    ارتباطشون با خواستگار شما چقدره ؟
    اگر با شناختی که از ایشون دارید همچین احتمالی رو میدید به نظرم دروغ باعث دروغ های بعدی می شود و شاید الان نه چند سال دیگه مشکل سار بشه .به نظرم صحبت کنید و نیازی به گفتن همه چیز نیست ولی به اندازه ای که طرف شما حس خیانت و دروغ گویی نداشته باشد .
    موفق باشید

  • راهنما , نوامبر 11, 2016 @ 9:07 ب.ظ

    با سلام
    من نگفتم شما جواب منفی بدهید گفتم ببینید با توجه به شناختی که که از طرف مقابل دارید اگر نگفتن شما به دلیل دپاشنا بودن با فرد قبلی قرار است بعدا منشا مشکل شود مدیریتش کنید حالا این روش های مختلفی دارد .به نظرم مشاوره حضوری می تواند گزینه مناسبی باشد .
    موفق باشید

  • صدف , نوامبر 29, 2016 @ 3:56 ب.ظ

    سلام
    من حدود دو ماه پیش با اقایی اشنا شدم.این شخص اصرار زیادی به انجام این اشنایی داشت ودر طول اشنایی همه چی بسیار خوب بود.از همون ابتدا با هم صحبت کردیم که وابستگی به وجود نیاید که البته چیزی غیر ممکن است.این شخص در گذشته رابطه ای ناموفق داشته به نوعی از اون وابستگی اسیب دیده و کلا تبدیل به یک ترس شده .همانطور که عرض کردم همه چی بسیار عالی پیش میرفت تا اینکه پیشنهاد داد این رابطه از این به بعد به شکل دو دوست معمولی پیش برود.میخواستم بپرسم ممکنه این رفتار بخاطر به وجود امدن وابستگی در اون شخص بوده باشه و اگر اینجوره چطور میتونه این ترسو کنار بزاره؟ من چه رفتاری باید داشته باشم تا بتونیم همه چیز را مثل سابق برگردونم؟

    • dr-salary , نوامبر 29, 2016 @ 6:28 ب.ظ

      با سلام
      هدف چیست ؟دوستی یا ازدواج
      اگر مورد اول است که به هر شکل ادامه داشته باشد بیشترین فردی که اسیب می بیند شما هستید زیرا اصولا خانم ها به لحاظ عاطفی حساس تر هستند
      اگ هم قصد نهایی ازدواج است ،این دوره باعث شناخت بیشتر می شود و در این شناخت فاصله گرفتن به نفع هر دو نفر است .حتی در ومواقعی دیدن عصبانیت هر طرف و عکس العمل ها برای درک شخصیت افراد بسیار کارااست
      موفق باشید

  • negin , نوامبر 30, 2016 @ 1:07 ق.ظ

    سلام راهنما جان من ی دختر ۱۹ سالم ک برای اولین تو زندگیم عاشقم پسری شدم مامانم خیلی مخالف دوستیمون بود برای همینم بهر راهی ک تونس مارو جدا کنه اونم وقتی دیدی ک مامانمم منو داره بخاطر اون اذیت میکنه تصمیم گرف ک ازم جدا شه منم با کلی التماس از مامانمم خواستم ک به حرف زدنمون رضایت بده الان ک دیگ راضی شده اون باورش نمیشه ک مامانمم دیگ کاری با من نداره خواهش میکنم ازتون راهنماییم کنین

    • dr-salary , نوامبر 30, 2016 @ 2:05 ب.ظ

      با سلام
      اینکه با این فرد ادامه بدهی هر چند تلفنی آیا مشکلات را حل می کند .فرض بر اینکه ایشون بپذیرند که دیگر مادر شما مانع نیستند
      و ادامه بدهید .هدف از این رابطه چیست ؟آیا اینده ای را متصور هستید یا صرفا

      وابستگی عاطفی است
      این مسائل مهم تر از رضایت ایشون برای ادامه دادن است .مهم این است که در این رابطه ها فردی آسیب نبیند مخصوصا خانم ها که حساس تر هستند و ممکن است در زندگی اینده آنها اثر سوئی داشته باشد

      موفق باشید

  • سارا , نوامبر 30, 2016 @ 4:57 ق.ظ

    سلام خوشحالم باشما آشناشدم خواهش میکنم راهنمایی ام کنید ۳۱ساله هستم فبلا ازدواج ناموفقی داشتم الان یک سال بیشتر از جدایی ام گذشته با فردی اشنا شدم کهبسیار مشتاق است ولی او هم ازدواج ناموفقی داشته الان ترس از شکست گذشته ام جرات تصمیم ازدواج مجدد را از من میگیره نمیدانم چه چیزی را باید مد نظر بگیرم تا دوباره با شکست روبرو نشم .وقتی علت طلاق از ایشان پرسیدم گفت زن سابقش بعد از گرفتن مدرکش شخصیتش عوض شد و خانواده اش در زندگی مان دخالت میکردند .البته من هم یکی از اصلی ترین دلایل طلاقم دخالت خانواده و مخصوصا مادرشوهر سابقم در زندگی مان بود متاسفانه الان هم این فرد جدید با مادرش در یک ساختمان زندگی میکنه مادر طبقه بالاست و پسرش طبقه زیری این موضوع مرا نگران و تداعی خاطرات گذشته میکند وقتی ازش خواستم جای دیگه خانه بگیردگفت دستم تنگ است و فعلا نمیتوانم یاد حرفهای همسر سابقم افتادم لطفا راهنمای ام کنید من ایا میتوانم با این شرایط زندگی کنم ویا چطور باید رفتار کنم که باعث دلخوری ویا دخالت نشود درضمن این پسر پدرش فوت کرده یک خواهر متاهل ودو برادر متاهل دارد که باز یکی از برادرها طلاق گرفته است واو هم الان با مادش زندگی میکند . بسیار سپاسگزارم

    • dr-salary , نوامبر 30, 2016 @ 1:56 ب.ظ

      با سلام
      حتما باید به مشاوره رجوع کنید و ضمن اینکه چندین جلسه داشته باشید تا روحیات و شخصیت یکدیگر را بهتر بشناسید و چون هر دو نفر تجربه ازدواج قبلی داشتید باید با احتیاط بیشتری اقدام کنید .سعی کنید بیشتر راجب خواسته ها و توقعات یکدیگر از زندیگ بدانید و یادتان نرود به طور کل افرادی که طلاق می گیرند هیچ وقت خودشان را مقصر نمی دانند و همیشه ایراد را از طرف مقابل می بینند .برای تحقیقات از طرف مقابل و علت جدایی فقط به گفته های خود فرد اکتفا نکنید .
      موفق باشید

  • سارا , نوامبر 30, 2016 @ 8:02 ب.ظ

    سلام باتشکر فراوان از توجه و پاسختان لطفا اگه امکانش است مشاور به من معرفی کنید چون شناختی ندارم و میخواهم زندگی ام را بر پایه و اساس درستی بنا کنم باتشکر مجدد

    • راهنما , دسامبر 3, 2016 @ 12:49 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • محمد , دسامبر 9, 2016 @ 3:08 ب.ظ

    باسلام وخسته نباشید
    بنده۱۳ساله که ازدواج کردم و حاصل این زندگی مشترکمون دو فرزند میباشد.خودم کارمند و با پایه حقوق پایین داریم بسختی زندگیمونو میچرخونیم بچه هامو مدرسه ای هستن و خانمم خاندارو هزینه ی این دوتا بچه خیلی زیاده که تا الان از کلی چیزها زدیم تا این بچه ها مدرسه برن.بعد چند مدتی گشتن تو اینترنت چندتایی پیشنهاد کاری شد از کشور امریکا و کانادا که حقوق خوبی میدادن.حالا بچه ها راضی هستن باهام بیان ولی خانمم نمیاد.لطفا یه راهنمایی بکنید

    • راهنما , دسامبر 9, 2016 @ 11:30 ب.ظ

      در هر صورت اگر قرار به رفتن باشه شما باید از طریق وکیل مهاجرت اقدام کنید و مدتی رو تنهایی ادامه بدید اگر شرایط مناسب بود مسلما” با شما همراهی خواهد کرد
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *