مرکز مشاوره

مرکز مشاوره تهران

ویژگی های روابط زناشویی خوب

بهترین مرکز مشاوره تهران

 آماده خدمت رسانی به مردم عزیز در تمامی نقاط تهران میباشد.

مشاوره فوری : ۰۲۱۲۲۳۴۴۲۸۲

۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵

زندگی های سخت امروزی و مشکلاتی که در این زندگی ها به وجود می آید، در کلان شهر ها دوچندان شده و به دلیل کمبود وقت و یا اولویت بندی های انجام شده در زندگی، حل کردن این مشکلات پشت گوش انداخته شده و به آن توجهی نمی شود. به همین دلیل در این شیوه از زندگی نیاز به فردی که آگاهانه بتواند مشکلات خانواده را شناخته و با توجه به شناختی که از خانواده ها دارد آن را حل نماید احساس می شود. بنابراین کانون مشاوران ایران با مشاورانی با تجربه و راه اندازی مراکز متعدد در تهران به عنوان پایتخت کشور سعی در کمک دارد.

پس مشکلات خانوادگی ، مشکلات زناشویی ، مشکلات با کودک خود و حل این مشکلات را به مشاوران و روانشناسان ما بسپارید.ما با دور هم گرد آوردن کادری مجرب و سرشناس از بهترین مشاوران و روانشناسان در پی ارائه بهترین خدمات در تمام زمینه های مشاوره ای هستیم. مرکز مشاوره تهران تحت عنوان مرکز مشاوره خوب تحت حمایت کانون مشاوران میباشد و در سراسر ایران دارای نمایندگی های معتبر و مجاز میباشد.

شماره های تماس 01

مراکز مشاوره تهران

مرکز مشاوره تهران و نواحی مشاوره در شرق تهران و مرکز مشاوره غرب تهران و سایر مراکز مشاوره تهران آماده خدمت به هم میهنان عزیزمان می باشد.

برادر با ایمانم الان به پوچی رسیده

سلامن برادری دارم دانشجوی یکی از دانشگاهای دولتی با حقوق است.ایشون اهل نماز بود ولی چند سالی است که به سمت اهنگهای یکی از خوانندگان غربی که پوچ گرا است شده وهمه زندگیش شده حرفهای پوچ اون.

همش با کسانی که درشأن اون نیستن میگرده مثلا فامیل.

نزدیکمون که پسرای اهل خلافن همش تمایل داره میره پیششون اونام که حسادت میکنن بهش همش ترغیبش میکنن به رفتارای بدوغیر اخلاقی .

انگار هیچی برادرم رو خوشحال نمیکنه وقدر خودشو نمیدونه درحالیکه بسیار باهوش بسیار دلسوز خانواده مخصوصا پدرم ومهربونه واحساساتی .

خیلی دوست دارم کمک کنید .

دچار سردرگمی شده نصیحتهای منم فایده ندارهدلم میسوزه زندگی وجونی برادرم اینجوری بگذره خیلی حالت سردرگمی داره کتابهای ادمهایی که خودکشی کردن وپوچ گرا هستنرو میخونه….

پاسخ

دوست عزیز فقط باید از طریق دوستانی که روی ایشون نفوذ داره .
وارد گفتگو بشید ولی انتظار معجزه نداشته باشید .
در ضمن شاید ایشون فقط یک آهنگ گوش میده .
و بعد از مدتی سراغ لحن دیگری خواهد رفت .
پس به جای مخالفت با ایشون ازش بخوایت شمارو با این فضا آشنا کنه .
بعد در موردش تحقیق کنید و با برادرتون آرام بحث و گفتگو کنید .
از این طریق میتونید روی ایشون اثر بذارید .
ایشون هم به حرفهای شما گوش میده چون شمارو شبیه خودش میبینه.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دوست عزیز ایشون در سنی نیستند که شما بخواهید ایشون رو نصیحت کنید و تلاش کنید که مسائل ایشون رو رفع کنید متوجه نگرانی و دغدغه شما هستم.
ولی بهتره یا از طریق روانسناس و یا دوستی بدون قضاوت با ایشون صحبت بشه متاسفانه این مسائل در بین دانشجویان بسیار است .
که دچار مشکلاتی می شوند .
و طبیعی است که به هر حال کمی به سمت مسائل غربی بروند .

در مورد برادر شما اینکه می خواهد هم ردیف دوستانش باشد و از طرفی هم دنبال جلب رضایت خانواده خواهد بود مطمئن باشید .

در هر صورت بهتره با فردی در غالب دوستانه و بی قضاوت صحبت شود که با ایشون حرف بزنند
گاهی خود فرد هم متوجه شرایط نیست ولی مسائل می توانند به راحتی حل شوند
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

پیشنهادات مرکز مشاوره ایران

  • الف) آینده نگر باشید و برای چند سال آینده برنامه ‏ریزی کنید.
  • ب ) با افراد شاد، خوشبین و امیدوار مجالست داشته باشید و از روحیه آنان الهام بگیرید.(مهم)
  • ج ) به شدت از منفی گرایی بر حذر باشید و افکار منفی را از خود دور کنید.
  • د ) با هسته‏های مشاوره در این زمینه ارتباط داشته باشید.
  • ه ) از اساتید دلسوز و متعهد کمک بگیرید.
  • و ) منزوی نباشید و با افراد با تجربه و متعهد ارتباط صمیمانه برقرار کنید.
  • ز ) کتاب‏هایی را که در زمینه شادکامی، رمز موفقیت، راز موفقیت مردان بزرگ و… نوشته شده، با دقت بخوانید و به دستورات آنها عمل کنید.
  • ح ) ورزش کنید؛ زیرا ورزش در شادی روح و سلامت جسم مؤثر است.
  • ط ) در محیط‏های شاد و سالم، به استراحت و تفریح بپردازید (مرکز بهداشت و مشاوره).

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

  • ی ) از افراد منفی‏گرا بر حذر باشید.
  • ک ) از بحث‏های رنج‏آور با این و آن اجتناب کنید.
  • ل ) توجه داشته باشید که مشکلات و رنج‏ها، همیشگی نیست و روزگار در تحوّل و تغییر است و چه بسا حوادث پیش‏بینی نشده‏ای نیز در حل مشکلات به یاری انسان بشتابد.
  • م ) سفرهای شاد و سیر و سیاحت‏های علمی برای شما لازم و مؤثر است.
  • ن ) خاطرات تلخ را به دست فراموشی بسپارید و از بازگو کردن آن برای دیگران، پرهیز کنید.
  • س ) اگر ذوق هنری دارید، به کارهای هنری از قبیل کاریکاتور، گرافیک، نقاشی، خط، نویسندگی و… بپردازید. ضمنا نیایش و دعا مؤثر و نافذ است(انجمن روانشناسان آمریکا ، مرکز مشاوره خانواده، ۲۰۱۵)

بنابراین از دعاها و مناجات‏های دلنشین غافل نباشید. در این راستا نیایش‏هایی هم چون: مناجات خمسه ‏عشر، کمیل و نیز صحیفه سجادیه بویژه دعای بیستم (مکارم الاخلاق) را همواره بخوانید و باور داشته باشید که نیایش و دعا سرنوشت‏ساز است، با خدا انس بیشتری داشته باشید و با او درد دل کنید.
پیشنهاد می‏شود که در اوقات فراغت، به تفصیل نعمت‏ها و الطاف الهی از قبیل اصل وجود، سلامتی، توفیق تحصیل و… هم‏چنین بلایایی را که خدا از شما دور کرده است، یادآور شوید و ضمن سپاسگزاری از او، قلب خویش را مالامال از محبت و عشق الهی کنید.
قرآن کلام خداست. از تلاوت و تدبّر در آیه‏های آن هر چند اندک، دریغ نکنید. این جهت علاوه بر ارزش‏های گوناگون دیگر، شما را با خدا مأنوس‏تر می‏سازد.
در مورد ازدواج هم عجله نکنید, یکی از دلیل های عدم علاقه ئ شما به ازدواج , شرایط سنی شما است (البته شما هنوز چند سال دیگر فرصت دارید).

سعی کنید زمانی ازدواج کنید که صد در صد شایق و متمایل به تشکیل زندگی مشترک باشید و این را بدانید که ازدواج و شوهر داشتن نه تنها دختر را محدود نمی کند; بلکه سبب به وجود آمدن بسیاری از آزادی ها و فعالیت های اجتماعی مثبت می گردد(ماهنامه مشاوره نفت).

خواستگاری از دختر در دوران دانشجویی

من از یه دختری که دوستش دارم خواستگاری کردم همدیگرو میخوایم و تو دوران آشنایی هستیم و پسندیدیم همدیگرو ولی بخاطر دانشجو بودن هر دومون (من ترم ۲ ارشد و ایشون ترم ۶ کارشناسی) میگن که تا شرایطمون بهتر نشده (یعنی خونه و شرایط کاری) با هم در ارتباط نباشیم هر موقع شرایطت بهتر شد من آماده هستم برا ازدواج.

یعنی ارتباطمو قطع کنم یکم سخته نمیدنم چیکار کنم ممنون میشم ازتون که راهنماییم کنین

پاسخ روانشناس

خب دوست عزیز تا وقتی که شرایط ازدواج و نداشته باشید ارتباط داشتن باعث افزایش وابستگی و سخت شدن شرایط میشه
پس اول درستون رو تمام کنید و کاری متناسب رو پیدا کنید تا بتونید برای ازدواج قدم های اولیه رو بردارید

اگر ایشون هم موافق هستند با شما و انتخابشون شما هستید و شما می تونید شرایط حداقلی برای ازدواج فراهم کنید خب زودتر اقدام کنید و از طریق خانواده ها جلو تر برید و اجازه بدید ایشون هم مطمئن تر شوند.

البته که ایشون هم دغدغه هایی دارند که مایلند در ارتباط نباشید ولی اکر برای شما این شرایط سخته خب کمی تلاشتون رو بیشتر کنید و از طریق خانواده ها پیش برید و اجازه بدید حمایت اونها باعث اطمینان خاطر ایشون هم باشه .

مثل خیلی از افراد دیگه که دوران دانشجویی ازدواج می کنند و خب قطعا که سختی هایی دارد ولی تلاش می کنند برای رفع اونها شما هم با هم زندگی دانشجویی رو شروع کنید و البته که باید تفاهم متقابل و مشترک وجود داشته باشد.

ایشون توان شما رو برای اداره زندگی عینی ببینند .

بهتره خودتون برای ایجاد شرایط ازدواج اقدام کنید
موفق باشید و امیدوارم خوشبخت باشید

اختلاف سن به خاطر اینکه زنان زودتر از مردان در مسایل جنسی افتاده میشن وارد میشه وگرنه تمام این موضوعات به درک دو طرف داره
پس اگر میتونید چنین درکی رو داشته باشید مسلم بدونید مشکلی برای شما پیش نخواهد آمد
ازدواج در شرایط کنونی اقتصادی می رود به یکی از معضلات نسل جوان تبدیل شود.

هزینه های سر سام آور قبل ازدواج و بعد از ازدواج مانند هزینه برگزاری جشن، تهیه جهاز، تهیه مسکن و گذران زندگی نرخ ازدواج در کشور را کاهش داده است (مشاوره ۱۳۹۷)

۴ ساله که ازدواج کردیم همیشه در مورد روابط خانوادگی مون با هم مشکل داریم

من و همسرم ۴ ساله که ازدواج کردیم همیشه در مورد روابط خانوادگیشون با هم مشکل داریم ولی اکثر مشکل من خواهرش هست که یه جوراب مطمئنم نفر اول زندگی همسرم حتی قبل از من هستش اون انسان حسودیه که حتی این موضوع برای همسرم ثابت شده ولی همسرم تنها اقدامی که کرده اینه که رابطه من با خانواده اش رو قطع کرده باز هم اگر دخالت اونها نباشه من مشکلی ندارم ولی اکثر اوقات خواهرش با تماس تلفنی یا رفتن به محل کار همسرم باعث بروز اختلاف و دعوا بین ما میشه ما تو این چند سال ٣ بار با هم دعوا کردیم و هر بار موضوع خواهر ایشون بوده همین دلیل باعث شده بشدت ازش متنفر باشم نمیدونم چطور این مشکل رو حل کنم.

پاسخ

سعی کنید با تعامل و سازش برخورد کنید و اگر می توانید محل زندگی خودتون رو از اونها دور کنید و در این مورد با همسرتون مشورت کنید

حدود ۵سال هست که نامزد کردم و کم نامزدم رو می بینم

سلام. من حدود ۵سال هست که نامزد کردم …

بخاطر اینکه محل کار و تحصیل همسرم در استان دیگه ای هست کمتر میتونیم حضوری همدیگرو ببینیم شاید ۴بار در سال بیشتر از طریق تلفن و.. هست …

من به همسرم اعتماد کامل داشتم و دارم ولی اخیرا حس میکنم همسرم بهم یه چیزایی رو نمیگه میدونم فشار زیادی رو تحمل میکنه ولی نمیتونم این حس ترس رو از خودم دور کنم دائما میخوام به همسرم زنگ بزنم ببینم کجاست..

دفه اول که فهمیدم چیزی رو بهم نگفته دعوای بدی کردیم …

ولی دیروز که بهش زنگ زدم و گفت حالش خوب نیست و میخواد بره خونه احساس بدی داشتم .

تا اینکه ساعت ۲۳شب متوجه شدم تازه رسیده خونه درحالیکه اونجور که به من گفت باید ۲۰ خونه میبود …

تا ساعت ۲بامداد حرف میزدم باهاش ولی بروز ندادم که میدونم خودشم چیزی نگفت … نمیدونم باید چیکار کنم . مراسم عروسیمون نزدیک .

توروخدا راهنماییم کنید .

باید بگذرم یا متوجهش کنم که میدونم .

چجوری مطرحش کنم که دوباره دعوامون نشه ؟

من بهش اعتماد دارم فقط میخوام دلیل این کارش رو بدونم

پاسخ کارشناس مرکز

اگر شما واقعا به ایشون اعتماد دارید نباید با این مسائل سلب اعتماد بشه و ایشون رو هم معذب کنید شاید شرایطی باعث میشه که دقیقا برنامشون رو نگن و شاید بخشی از اون هم کاملا غیر قابل پیش بینی است .

و برای شما چون دور هستید سو تفاهم ایجاد می کند .

بهتره وقتی با ایشون مساله ای دارید تلفنی و پیامکی مطرح نکنید چون به سو تفاهمات دامن می زند و بهتره حضوری صحبت شود .

اصولا دوران نامزدی به واسطه دور بودن خیلی مسائل اغراق می شوند و مشکل تلقی می شوند ولی بعد از عروسی چون هر دو نفر در کنار هم هستند و از برنامه های مطلع هستن
مسائل مرتفع می شود در هر حال اگر فکر می کنی ایشون واقعیت هایی رو به شما نمیگن در زمان و مکان مناسب مطرح کنید و یاد بگیرید دغدغه هایی که نسبت به هم دارید را درست مطرح کنید .
امیدوارم به جای نگرانی خوش بین باشید و با مطرح کردن رودرو و با لحن مناسب به حل سو تفاهمات کمک کنید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

راستی اینم بگم که من مشکل خودمم میدونم من دچار واژینیسم هستم همسرم خیلی گرمه و من خیلی سرد.

البته به خاطر رفتارایی که از اول عروسی داشتن دیگه هیچ نوع تمایلی به رابطه باایشون ندارم.

من خودمم خیلی حساس و زودرنجم ولی دررابطه باایشون سعی کردم تحملمو خیلی بالا ببرمولی وقتی بحث میشه ترجیح میدم سکوت کنم وکشش ندم اما ایشون یه موضوع ساده رو خیلی گسترش میده و دعوا راه میندازه.

۶جلسه هم پیش مشاور رفتیم چون ایشون منو هل داده بود وخوردم زمین زانوم صدمه دیده بود مشاور یه جلسه هم باپدرومادرم حرف زد و گفت این اقا خیلی باشما متفاوته و اگه بخوای همینجوری ادامه بدی خیلی اذیت میشی.

اما بعد۶جلسه دیگه ادامه ندادیم به خاطراینکه ایشون مشکلات مالی داشتن منم اصرار نکردم.

الان نمیدونم باید چیکارکنم من همیشه معتقدم یه طرف مقصر صرف نیست ولی خیلی تلاش کردم باهم دعوا نکنیم اما ایشون خیلی عصبی وتند مزاجه وهمین باعث شده خیلی سردتر ودورتر بشم ازشون.کمکم کنید…ممنون

پاسخ مرکز مشاوره تهران

در مورد شما خود این اختلاف سنی یک جنبه از مشکلات را ایجاد کرده چون به لحاظ بلوغ فکر ی در یک سطح نیستید درکتون نسبت به نیار های یکدیگر کامل نیست.

ظاهرا ایشون حرف خودشون رو قبلو دارند شرایط زندگی و اقتصادی متفاوت خودش یک جنبه مهم در ایجاد مشکلات است .
ببنید منطقی فکر کنید ایا با این شرایط و با توجه به ۶ جلسه مشاوره رفتن می توانید این شرایط و این فضا را تحمل کنید یا خیر ؟؟

ایا پذیرشی نسبت به این مساله دارید یا خیر ؟

انچه که بسیار اهمیت دارد تصمیم شما برای ادامه این شرایط است چون درست است هر دو نفر در ارتباط مقصر هستند ولی هر دو هم باید بپذیرند که رفتارشون رو اصلاح کنند و تغییر کنند اگر پذیرشی وجود نداشته باشد شرایط سخت خواهد شد در نهایت امیدوارم تصمیم درستی بگیرید که بعدا پشیمان نشوید

در این مورد میتونید با متخصصین مرکز مشاوره و روانشناسی ایران ، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
موفق باشید

خواستگاری از فامیل دور

با سلام..مدتی هست از طریق خانواده با دختری آشنا شدم که فامیل دور هم محسوب میشوند، شناخت کافی در مورد خانواده داشتم برای همین رضایت برای خاستگاری اعلام کردم و روز خاستگاری مهر دختر به دلم نشست گونه ای که گویا سال ها میشناختمش و ازش دور بودم.

از خانواده دختر و خود دختر اوکی گرفتم ، بعد یکی دور مکالمه با دختر ایشون عنوان کرد قبلا پسری با وی وست بوده و گوید از وی سواستفاده کرده…

من به محض شنیدن شوکه شدم.

دختر گفت تو رو اینقد دوست دارم که با دیدنت احساس آرامش کردم و برای همون موضوع رو بازگو کردم….من جریان رو به خانواده اطلاع دادم اما به گونه ای پدر مادر دختر مطلع نشن و تنها تصور کنن بله پسر خیلز حساس و سخت گیر و شکاک هست.

به دختر هم گفتم موردی نداره من ضربه بخورم ولی پیش کسی بازگو نکن..رابطه ما هم همینجا تموم بشه.از طرفی والدین بنده هم هم برای دختره ناراحت هستن و هم اینکه برای اینده من نگران هستن..

من دخت خیلی دوست دارم اما دو دلم که دوباره قبولش کنم با اون گذشتش ک ازش سو استفاده کرده یا کلا تموم کنن….دختر هم به شدت بهم علاقه داره و شب روز گریه و حتی از خودکشی نجاتش دادن..
من موندم چیکار کنم..به حرف والدین توجه کنم و قید دختر بزنم و یا اینکه پای دختر بایستن فارغ از هر نگاه سنگین و حرف اطرافیان

پاسخ

کسی نمیتونه شمارو مجبور به چنین کاری کنه …

برای چنین کاری نیاز به گذشت فراوان هست که این موضوع رو برای همیشه فراموش کنید و هیچ وقت نه یادآوری کنید و نه باعث شک و تردید شما شود …

پس در این مورد خوب فکر کنید و تکلیف خودتون رو مشخص کنید …

پس وقتی گذشته ایشون برای شما قابل هضم نیست حرفی از دوست داشتنش نزنید و خودتون رو بی دلیل توجیه نکنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

ارتباط سالم و موثر چیست؟

یک ارتباط سالم و موثر ارتباطی است که در آن‌، زمینه رشد برای هر دو طرف فراهم شده باشد، آرامش هر دو طرف در آن رابطه حفظ شده باشد، حق هیچ‌یک از طرفین در آن ارتباط ضایع نشود و به حق و حقوق دیگران هم تجاوز نشده باشد.

در یک ارتباط سالم و موثر دو نفر هنگامی که در کنار یکدیگر هستند شرایط شان اینگونه است:

  • حس و حال خوبی دارند.
  • احساس شور و نشاط می‌کنند.
  • احساس می‌کنند به داشته‌هایشان افزوده می‌شود.
  •  تعامل دارند.
  • احساس بدهکار بودن و طلبکار بودن ندارند بلکه احساس می‌کنند در رابطه‌شان یک بده- بستان عاطفی اتفاق می‌افتد.

لزوم داشتن یک ارتباط خوب و سالم با خانواده همسر

وقتی شما با فردی ازدواج می‌کنید در واقع با او و خانواده‌اش وصلتی انجام داده‌اید.

خانواده همسر هم جزیی از خانواده شما محسوب می‌شود؛ بنابراین برای اینکه بتوانید ارتباط خوب و عاشقانه خود را با همسرتان حفظ کنید باید با خانواده او هم ارتباط خوب و سالمی داشته باشید.

همچنین به عکس؛ برای داشتن یک ارتباط خوب با خانواده همسر باید ابتدا یک رابطه خوب با همسرتان داشته باشید؛ اما مادامی که با همسرتان مشکل دارید، نمی‌توانید با خانواده او یک رابطه عاطفی برقرار کنید.

وقتی شما با همسرتان یک رابطه خوب برقرار می‌کنید در آینده در زندگی مشترک‌تان از یک منبع قوی و خوب به نام حمایت اجتماعی خانواده برخوردار خواهید بود.

حمایت اجتماعی خانواده‌ها در موقعیت‌های تنش‌زا، استرس‌زا و بحران‌های زندگی بهترین پناهگاه و مناسب‌ترین عامل کمک‌کننده است.

هر چه شبکه ارتباطی ما پویاتر و غنی‌تر باشد و منابع حمایتی اجتماعی‌مان تقویت‌شده‌تر باشد، در چالش‌های زندگی و مواجهه با استرس‌ها و تنش‌های زندگی بهتر می‌توانیم عمل کنیم.

نقش مهم خواهرشوهر

معمولا مادرها در همه موارد نظر دخترهایشان را جویا می‌شوند؛ بنابراین می‌توان از خواهرشوهر به عنوان مشاور مادرشوهر یاد کرد؛پس وجود یک رابطه خوب بین عروس خانواده و خواهرشوهر در تحکیم پیوند عاطفی‌ای که بین عروس و خانواده شوهر ایجاد می‌شود، می‌تواند تأثیرگذار باشد.

اگر یک رابطه خوب، سالم و دوستانه با خواهرشوهرتان داشته باشید در ایجاد یک ارتباط خوب با سایر اعضای خانواده شوهر موفق‌تر خواهید بود و بالعکس.

به عبارت دیگر خواهرشوهر به‌عنوان یک عضو کلیدی در خانواده شوهر اگر بخواهد، می‌تواند تنش‌ها را کاهش دهد، اسباب صلح را فراهم کند و برعکس می‌تواند فضای ارتباطی زوج جوان را تنش‌زا کند.

مرز بین دخالت و حمایت را مشخص کنید

مرز بین دخالت و حمایت بسیار باریک است.

برای اینکه رابطه بین خواهرشوهر و عروس شکرآب نشود، نباید صحبت‌ها، پیشنهادها و رفتارهایی که به منظور حمایت ارائه می‌شود، دخالت تلقی شود.

حمایت و نظارت جنبه مثبت دارد اما دخالت جنبه منفی دارد. هیچ‌کس دوست ندارد دیگری در اموری که مربوط به اوست، دخالت کند اما مشکل زمانی شروع می‌شود که دیگری قصد حمایت از شما را داشته و شما حمایت و کمک او را دخالت تلقی می‌کنید.

بیشتر خانواده‌ها قصد حمایت کردن از زوج‌های جوان را دارند اما متأسفانه در موارد بسیاری این پیشنهادات به‌عنوان دخالت برداشت می‌شود و سوءتفاهم‌ها و اختلافاتی را بین عروس و خانواده شوهر ایجاد می‌کند؛ مثلا خواهرشوهر برای حمایت از برادر و همسر جوانش پیشنهادی ارائه می‌دهد اما شما از آن برآشفته می‌شوید و گمان می‌کنید که او در کارهای شما دخالت می‌کند.

حالا از کجا باید فهمید کدام دسته از پیشنهادها جنبه حمایتی دارد و کدام‌یک دخالت محسوب می‌شود؟

به‌عنوان مثال شما خواهرشوهرتان را دعوت کرده‌اید منزل‌تان. صحبت از مشکلات اقتصادی و گرانی می‌شود و همسرتان می‌گوید که فلان روز برای خرید میوه فلان مقدار هزینه کردیم.

خواهرشوهرتان پیشنهاد می‌دهد که از فلان میدان میوه و تره‌بار اگر خرید کنید کیفیت میوه‌هایش خوب و قیمت‌ها مناسب است.

ممکن است شما این پیشنهاد را دخالت برداشت کنید اما او با این پیشنهاد خواسته تجربه‌ای را که در این زمینه دارد در اختیار شما به‌عنوان یک زوج جوان قرار بدهد (سارا نظری مقدم ،۱۳۹۴)

احترام مهم‌تر از صمیمیت است

عروس و خواهرشوهر باید مرز بین صمیمیت، اقتدار و احترام را از هم تفکیک و در روابط‌شان آن را رعایت کنند. احترام گذاشتن به یکدیگر در رابطه عروس و خواهرشوهر بیشتر از دوست داشتن و صمیمی شدن اهمیت دارد؛ بنابراین در درجه اول به عقاید، سلیقه ها و تفکرات همدیگر احترام بگذارید.

درواقع به جای اینکه صمیمیت و احساسات را در رابطه‌تان تقویت کنید، ابتدا ستون‌های احترام را در رابطه‌تان بنا کنید و بعد اگر توانستید و شرایط به شما اجازه داد با رعایت حد و حدود یکدیگر دوستی‌ها و صمیمیت‌ها را افزایش دهید.

تو نیکی می‌کن و در دجله انداز

شخصی که قصد نظارت و حمایت دارد نظر می‌دهد، توصیه می‌کند، پیشنهاد می‌دهد اما انتظار ندارد که حتما نظر او اعمال شود؛ بنابراین اگر شما به‌ عنوان خواهرشوهر قصد حمایت از برادر جوان و همسرش را دارید و می‌خواهید تجربه‌تان را در اختیار آنها قرار دهید، باید به همین توصیه و پیشنهاد ساده اکتفا کنید؛

یعنی اگر آنها به پیشنهاد شما عمل نکردند و شما ناراحت و با آنها سرسنگین شدید و تصمیم گرفتید دیگر در هیچ موردی که مربوط به آنهاست هیچ نظری ندهید یا آنها را بازخواست کردید، پس شما قصد دخالت داشتید.

اگر دوست دارید به‌عنوان خواهرشوهر رابطه‌ای دوستانه، محترمانه و صمیمانه با عروس‌تان داشته باشید سعی کنید رفتارها و گفتارهای حمایتی‌تان به‌گونه‌ای باشد که دخالت برداشت نشود.

چند نکته کلیدی

  1. – عروس و خواهرشوهر در ابتدای ارتباط باید بدون هیچ چشم‌داشتی به همدیگر محبت کنند تا دوستی و صمیمیت بین‌شان ایجاد شود.
  2. – خواهرشوهرها نباید بین عروس‌های خانواده تبعیض قائل شوند.
  3. – رازهای شخصی و خصوصی‌تان را ترجیحا با یکدیگر مطرح نکنید.
  4. – در مکالمات‌تان درباره مسائل کلی و روزمره و مسائلی که مربوط به خودتان است، صحبت کنید.
  5. – در حضور جمع از یکدیگر تعریف و تمجید کنید.
  6. – هرگز بدگویی شوهرتان را پیش خواهرش نکنید.
  7. – از همسر برادر پیش برادرتان گلایه نکنید.
  8. – در حضور جمع از یکدیگر انتقاد نکنید.
  9. – اگر با خواهرشوهرتان مشکلی دارید بدگویی او را پیش مادرش نکنید.

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

491 نظرات

  • zahra , سپتامبر 27, 2015 @ 6:33 ب.ظ

    سلام.همسرم بیماری اعصاب داره و میخام ازش طلاق بگیرم.ولی چجوریش رو نمیدونم.میشه توضیح کامل بدید؟

    • ◄Responder► , سپتامبر 28, 2015 @ 2:11 ق.ظ

      موارد فسخ نکاح

      ۱- بچه دار نشدن مرد

      سوال : زن و مردى پس از چند سال ازدواج بچّه دار نشدند، دکتر تشخیص داده است که عیب از جانب مرد بوده است و اکنون زن مى گوید شوهرش فاقد بیضه است و بچّه دار نشدن آنها بدین جهت است، در این صورت آیا زن مى تواند عقد را فسخ کند؟
      پاسخ : در صورتى که آگاهى بر این امر نداشته، مى تواند فسخ کند مگر این که بعد از آگاهى راضى شده و با او زندگى کرده باشد.

      ۲- بیماری ایدز

      سوال : آیا بیمارى ایدز را در هر یک از زن و مرد، از عیوبى که بتوان عقد نکاح را بدون طلاق فسخ کرد مى دانید؟

      پاسخ : اگر به گواهى اهل اطّلاع این بیمارى در مرحله اى باشد که موجب سرایت و خطر گردد و شوهر حاضر به طلاق دادن زن نباشد، زن مى تواند طلاق خود را به وسیله حاکم شرع بگیرد و مرد نیز در این گونه موارد مى تواند زن را طلاق بدهد.

      ۳- جنون

      سوال : شوهرم پزشک محترم و مطّلعى بوده که بعد از چند سال زندگانى مشترک زناشویى متأسّفانه مبتلا به جنون شد. من اختلال حواس او را به دادگاه اعلام و پزشک قانونى هم مراتب را تأیید کرده است، در صورتى که حاکم شرع حجر را ثابت و او را محجورٌعلیه بداند،آیا با صرف صدور حکم حجر، عقد نکاح فسخ مى شود؟ یا جهت وقوع فسخ ازدواج باز باید به محکمه مراجعه شود؟

      پاسخ : زن مى تواند صیغه فسخ را جارى کند و احتیاط آن است که آن را به اطّلاع حاکم شرع برساند.

      ۴- آگاهی از بیماری صرع بعد از عقد و ازدواج

      سوال : دخترى را به ازدواج دائمى پسرم در آورده ام و عروسى هم نموده اند، حال معلوم شده که دختر مدّتهاست به بیمارى صرع مبتلاست، خود دختر و دکترش هم تصدیق نموده اند ولى پدر و مادرش این مطلب را نگفته و پنهان نموده اند، حتّى دختر مى گوید: مى خواستم بگویم، ولى پدر و مادرم مانع شدند، تکلیف عقد و مهریه چیست؟

      پاسخ : بیمارى صرع موجب خیار فسخ در عقد نکاح نیست و اگر بخواهد دختر را طلاق دهد،چنانچه عروسى نموده باید تمام مهر را بپردازد.

      ۵- فسخ نکاح در صورت عدم بکارت

      سوال : آیا نبودن بکارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد مى شود؟ و معناى فسخ چیست؟

      پاسخ : در صورتى که شرط بکارت کرده باشد حقّ فسخ دارد و معمولا در محیطهاى ما، شرط بکارت به عنوان یک شرط ضمنى و از پیش توافق شده مى باشد و معناى فسخ این است که بگوید من عقد را فسخ کردم یا به هم زدم و به هر زبانى باشد کافى است.

      ۶- عجز مرد از نزدیکی

      سوال : اگر مردى قبل از ازدواج از نزدیکى عاجز باشد و زن بعد از مراسم عروسى بفهمد و فوراً عقد و نکاح را به هم نزند و از شوهر جدا نشود، آیا در این صورت زن مى تواند بدون طلاق شوهر کند؟

      پاسخ : در این موارد، زن باید به حاکم شرع مراجعه کند و حاکم یک سال به مرد مهلت مى دهد اگر درمان شد ازدواج باقى است، در غیر این صورت زن مى تواند نکاح را فسخ کند و احتیاج به طلاق نیست و به فرض که مرد بعد از آن هم خوب شود قابل بازگشت نیست مگر به صورت ازدواج جدید.

      ۷- عدم سلامت جسمی و روانی همسر

      سوال : اگر تدلیس کننده خود زن باشد و شوهر پس از آگاهى از وجود عیب، نکاح را فسخ کند، موردى که داراى بیمارى روانى، سرگیجه، استفراغ، تشنج، پرخاشگرى و حالتهاى غیر عادى که ناشى از بیمارى روانى غیر قابل علاج باشد و پزشکان متخصص و شهود عینى تصدیق کرده اند آیا این فسخ صحیح است؟

      پاسخ : هرگاه زوجه و کسان او طورى وانمود کنند که زن سالم است و در واقع سلامت زن به صورت شرط در ضمن عقد در آید و بعداً کشف خلاف شود شوهر مى تواند عقد را فسخ کند و اگر دخول نکرده، مهرى براى زن نیست و اگر قبل از آگاهى بر عیب دخول کرده است تمام مهر بر او لازم است و مى تواند آن را از تدلیس کننده بگیرد و اگر تدلیس کننده زن باشد مهر او ساقط است.

      ۸- آگاهی از اعتیاد شوهر

      سوال : اگر زن بعد از عقد بفهمد همسرش معتاد است آیا مى تواند عقد را فسخ کند، تکلیف مهریه چه خواهد شد؟

      پاسخ : اگر زن در موقع عقد شرط کند که هرگاه شوهر مثلا مسافرت نماید یا معتاد به موادّ مخدر گردد یا خرجى او را ندهد اختیار طلاق با او باشد این شرط باطل است ولى هرگاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هرگاه این کارها را انجام دهد خود را مطلّقه کند این وکالت صحیح است و در چنین صورتى حق دارد خود را طلاق دهد.

      ۹- آگاهی به عدم توانایی بارداری همسر پس از دخول

      سوال : پسری با دختری ازدواج می کند.در شب زفاف (یعنی بعد از دخول) پسر متوجه می شود که همسرش رحم ندارد.یعنی این دختر تا آخر عمر نه می تواند حامله شود نه تا بحال خون قاعدگی دیده است.پسر هم از طریق دادگاه اقدام کرده و دادگاه گفته باید تمام مهریه را بپردازد.در حالی که دختر و پدرش فقط به قصد اخاذی از پسر این حقه را زده اند و همچنین دختر خودش از این ماجرا آگاه بود کاملا.حال می خواستم بدانم پسر باید باز هم تمام مهریه را بدهد؟

      پاسخ : در فرض سؤال که عرفا مصداق تدلیس محسوب می شود حق فسخ دارد و چنانچه بلافاصله بعد از اطلاع فسخ کند دختر حق مهریه ندارد.

      ۱۰- مردی که به علت زود انزالی امکان مجامعت ندارد

      سوال : مردی مبتلا به زود انزالی است و عملا امکان مجامعت ندارد، در حالی که منی از وی خارج می‌شود اما نمی‌تواند مقاربت نماید. آیا اگر پس از عقد شرعی حتی یکبار مقاربت نکرده باشد این امر عنن تلقی می‌شود و یا سبب فسخ نکاح می‌باشد؟

      پاسخ : این امر عنن محسوب نمی شود ولی اگر منجر به عسر و حرج شدید زوجه شود حاکم شرع می تواند او را طلاق دهد (این گونه بیماری ها معمولا درمان دارد)

      ۱۱- کسی که در مواقع خاص قادر به نزدیکی است

      سوال : اگر فردى در بعضى مواقع، به علّت وضعیّت خاصّ جسمانى اش، قادر بر نزدیکى نباشد، ولى در بعضى مواقع، که کلیّه شرایط فردى و محیطى مهیّا باشد، و طرف مقابل نیز همکارى لازم را بنماید، موفّق به این عمل شود، آیا این مشکل عنن محسوب شده، و موجب فسخ نکاح مى شود؟

      پاسخ : در صورتى که فراهم شدن این شرایط میسّر باشد، عنن محسوب نمى شود.

      ۱۲- کسی که با کمک دارو قادر به نزدیکی است

      سوال : اگر فردى از لحاظ جنسى در حالت عادى موفّق به عمل نزدیکى نباشد، ولى با استفاده از داروهاى موجود، که توسّط پزشکان مورد تأیید و تجویز است، قادر به این کار باشد. آیا بیمارى مذکور عنن محسوب، و موجب فسخ نکاح مى شود؟

      پاسخ : بیمارى مزبور عنن محسوب نمى شود.

      ۱۳- آگاهی به جنون همسر بعد از ازدواج

      سوال : دختر خانمى ازدواج نموده، و پس از آن طبق نظر متخصّصان و اقرار خانواده و خود دختر، معلوم شده که قبل از ازدواج داراى مرتبه اى از جنون بوده، و اکنون ادامه زندگى با ایشان غیر ممکن است. آیا شوهر حقّ فسخ دارد؟ و در صورت فسخ، آیا زوجه مستحقّ مهر المثل است، یا مهر المسمّى؟

      پاسخ : شوهر حقّ فسخ دارد; ولى اگر دخول واقع شده باید مهر المسمّى را بپردازد.

      ۱۴- آگاهی به سابقه بیماری روانی همسر بعد از ازدواج

      سوال : زنى به صورت مزمن مبتلا به جنون دائم یا ادوارى بوده، و سوابق جنون و بسترى شدن در بیمارستان روانى را از شوهر مخفى نگاه داشته، و حتّى پس از طرح دعوا از طرف مرد، نیز موضوع را انکار نموده است. مرد پس از ازدواج و دخول و گذشت چند سال، از نوع بیمارى و سوابق بسترى شدن قبلى زوجه در بیمارستان آگاهى نسبى یافته، و بلافاصله پس از اطّلاع، ضمن مشورت با حقوقدانها، اقدام به فسخ نکاح مى نماید. حال اگر بیمارى فوق توسّط کمیسیون پزشکى قانونى به صورت زیر تأیید گردد: «زوجه داراى سابقه اختلال روانى و واجد علائم جنون حدّاقلّ از سال ۱۳۶۷ (شش سال قبل از ازدواج) بوده، و در حال حاضر نیز دچار عوارض مزمن بیمارى است.» در فرض مسأله آیا مرد حقّ فسخ دارد، و به زن مهریّه اى تعلّق مى گیرد؟

      پاسخ : سابقه بیمارى روانى به تنهایى براى فسخ کافى نیست. و با توجّه به این که چند سال با او زندگى کرده، و آثار محسوسى در این مدّت نبوده، نشان مى دهد که بهبودى نسبى یافته است. و وجود عوارض غیر محسوس، یا ضعیف گذشته، به تنهایى براى فسخ نکاح کافى نیست.

      ۱۵- ادعای عدم بکارت زوجه از طرف زوج

      سوال : پسرم از دخترى با تأکید بر باکره بودن وى خواستگارى کرده، و صیغه عقد شرعى و دائمى زوجیّت با شرط باکره بودن زوجه جارى گردیده است. پس از گذشت ده ماه از اجراى صیغه دائمى عقد، و قبل از برگزارى مراسم ازدواج، زوجه اعلام مى دارد که پرده بکارت وى ازاله گردیده، (و این امر قطعى و اثبات شده است.) ولى خود زوج اقدام به ازاله بکارت کرده، امّا زوج با اتیان سوگند شرعى منکر ادّعاى زوجه مى باشد. لطفاً در این مورد به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:

      ۱ـ آیا پسرم، حقّ فسخ نکاح را دارد؟
      ۲ـ آیا زوج باید اثبات کند که اقدامى نکرده است؟
      ۳ـ در صورت فسخ نکاح، آیا زوجه حقّ دریافت مهر المسمّى، یا مهر المثل دارد؟

      پاسخ :
      ۱- در صورتى که زوج و زوجه قبل از عروسى با هم رفت و آمد داشته و خلوت مى کرده اند، ادّعاى پسر پذیرفته نیست.

      ۲- آرى تا ثابت نکند، در فرضى که در بالا گفتیم، ادّعاى او پذیرفته نیست.

      ۳- در فرض بالا زوج حقّ فسخ ندارد.

      ۱۶- عدم لزوم تصریح به عدم بکارت در خواستگاری

      سوال : یک سال پیش با دخترى آشنا شدم، که توسّط فرد دیگرى به طور نامشروع بکارت خود را از دست داده بود. با پرسش از دفتر بعضى مراجع، و رؤیت استفتائات ایشان، مبنى بر این که این جانب مى توانم بدون اذن پدر، دختر را به صیغه موقّت خود در آورم، با ایشان ازدواج موقّت کردم. حال پس از گذشت یک سال، خواستگارى براى او آمده است. آیا این خانم، که به عنوان دختر باکره مى خواهد با آن مرد ازدواج کند، لازم است بگوید باکره نیست؟

      پاسخ : بر دختر لازم نیست وضع خود را به شوهر بگوید; امّا اگر بعداً بر شوهر ثابت شد که دختر باکره نیست، حقّ فسخ نکاح را دارد.

      ۱۷- تدلیس و. پنهان نمودن عیوب در ازدواج

      سوال : خواهشمند است نظر خود را راجع به تدلیس ازدواج به طور مشروح بیان فرمایید. آیا پنهان نمودن نقص، مانند کچلى کلّى، یا موضعى، کم پشت، یا خالى بودن قسمتى از موهاى سر، در زن موجب حقّ فسخ براى مرد مى شود؟

      پاسخ : هرگاه در موقع خواستگارى معایب خود را عمداً بپوشاند، و خود را غیر از آنچه هست نشان دهد، مصداق تدلیس است، و شوهر پس از اطّلاع حقّ فسخ دارد.

      ۱۸- بیماری ایدز همسر

      سوال : با توجّه به این که یکى از راههاى سرایت بیمارى ایدز تماس جنسى است، لطفاً به سؤوالات زیر پاسخ دهید:

      ۱ـ همبستر شدن با همسر مبتلا به ایدز چه حکمى دارد؟

      ۲ـ آیا ازدواج با کسى که ایدز دارد جایز است؟

      ۳ـ آیا بیمارى ایدز مبطل عقد است، یا مجوّزى براى طلاق مى باشد؟

      جواب ۱ تا ۳:ازدواج با مبتلایان به ایدز باطل نیست; ولى چنانچه اطّلاع نداشته قابل فسخ است. امّا احتیاط آن است که زن با اجازه حاکم شرع خود را مطلّقه کند. و در هر صورت، اگر نزدیکى کردن خطر ابتلا به ایدز داشته باشد جایز نیست.

      ۱۹- غیر طبیعی بودن اعضای بدن همسر

      سوال : جوانى دختر باکره اى را، مشروط بر صحّت کامل طرفین، به عقد ازدواج دائمى خود در آورده است. در اوّلین فرصت بعد از ازدواج، که زوجین با هم تنها شده اند، زوجه متوجّه مى شود که ناحیه ى فوقانى بدن شوهر دچار ناراحتى مادرزادى، قیفى شکل، ناموزون و غیر طبیعى است. بدین جهت مواقعه اى صورت نگرفت. در این صورت:

      ۱ـ آیا زوجه اختیار فسخ نکاح را دارد؟

      ۲ـ در فرض جواز فسخ نکاح، و با توجّه به این که زوجه مدخول بها نیست، آیا مى تواند نصف مهریّه و دیگر خسارات، از قبیل هزینه میهمانى و مانند آن، را از زوج مطالبه کند؟

      پاسخ : این عیب از عیوب فسخ نکاح نیست; مگر این که قبلا شرط صحّت کامل کرده باشند. در این صورت زن حقّ فسخ از باب خیار تدلیس دارد، ولى در فرض مسأله که مواقعه صورت نگرفته مهر به او تعلّق نمى گیرد. امّا اگر خساراتى متحمّل شده، مى تواند آن را از زوج بگیرد.

      ۲۰- خنثی بودن یکی از زوجین

      سوال : چنانچه پزشکى قانونى بر اساس وضعیّت کروموزمى شخص، خنثى را خنثاى مذکّر یا مؤنّث معرّفى کند، آیا براى طرفى که با او ازدواج نموده، جزء عیوب محسوب، و حقّ فسخ دارد؟

      پاسخ : اگر در ظاهر علامت خلافى نمایان نیست، موجب فسخ نمى شود.

      ۲۱- ازدواج خنثی مشکل

      سوال : چنانچه پس از عقد و نزدیکى مشخّص گردد که یکى از طرفین خنثاى مشکل است، عقد چه حکمى دارد؟ آیا بهتر است طلاق داده شود، یا این که از اوّل باطل بوده، یا طرف حقّ فسخ دارد؟

      پاسخ : اگر یکى از آن دو، یا هر دو خنثاى مشکل باشند، نکاح باطل است.

      ۲۲- درمان عیب موجب فسخ نکاح

      سوال : اگر یکى از مجوّزات فسخ نکاح قبل از عقد وجود داشته، لکن با عملیّات پزشکى درمان شده، و عیب مزبور رفع گردیده باشد، آیا حقّ فسخ نکاح براى طرف دیگر پابرجا مى باشد؟

      پاسخ : حقّ فسخ ندارد.

      ۲۳- شمول عیوب فسخ نکاح به ازدواج موقت

      سوال : آیا عیوبى که موجب فسخ عقد ازدواج دائم است، شامل عقد موقّت نیز مى شود؟

      پاسخ : ظاهراً شامل عقد موقّت هم مى شود.

      ۲۴- بیماری هایی که مخل روابط زناشویی است

      سوال : با توجّه به این که کشور ما، در حال حاضر، در مرحله حذف بیمارى جذام است، آیا مى توان جایگزینهاى دیگرى، مثل بیمارى ایدز، یا سایر بیماریهاى پوستى که مخلّ روابط زناشویى است، براى آن در نظر گرفت؟

      پاسخ : در صورتى که واقعاً مخلّ رابطه زناشویى باشد، حقّ فسخ ثابت است.

      ۲۵- فسخ نکاح به خاطر دروغ گفتن شوهر در مورد دارائی های خود

      سوال : اگر زنی موقع ازدواج از شوهرش در مورد سربازی، شناسنامه، خانه سوال کند، با اینکه بطور جداگانه در عقد شرط نکرده باشد، در حالی که مرد هیچگونه از این موارد را دارا نبوده بلکه به دروغ بیان کرده، آیا در اینصورت زن حق فسخ عقد را دارد؟ حتی مرد نقصی هم در جمجمه سرش داشته (مثلا قسمتی از استخوان سر را ندارد، فقط پوست هست) ولی این نقص را هم نگفته است.

      پاسخ : در مورد نقص سر، جزء عیوبی نیست که زن حق فسخ داشته باشد، ولی در مورد شناسنامه و وضعیت سربازی و امثال آن اگر زوج تدلیس کرده، حق فسخ دارد.

      ۲۶- ترمیم پرده بکارت توسط پزشک

      سوال : بعضى از زنان با مراجعه به پزشک در خواست دوختن یا ایجاد پرده بکارت به صورت جرّاحى ترمیمى دارند. این عمل از دیدگاه پزشکى یک اقدام طبّى همانند سایر موارد، نظیر اصلاح عیوب ظاهرى بینى، صورت، شکم، و اندامها است، و از دیدگاه بیماران همانند کسانى که داراى یک اشکال در صورت، دست و سایر قسمتهاى بدن مى باشند، و از معالجه آن منتفع مى گردند، مى تواند براى فرد متقاضى منافع اجتماعى داشته باشد. اشتغال به عمل فوق، از نظر شرع مقدّس چگونه است؟

      پاسخ : در صورتى که اشخاص مزبور واقعاً ضرورتى براى این کار احساس کنند، و قصد تدلیس نداشته باشند، جرّاحى فوق شرعاً اشکالى ندارد.

      ۲۷- موارد جواز فسخ عقد نکاح توسط زوج

      سوال : زوج در چه مواردى حقّ فسخ عقد نکاح را دارد؟

      پاسخ : هرگاه مرد بعد از عقد بفهمد که همسرش یکى از هفت عیب زیر را دارد مى تواند عقد را فسخ کند:
      ۱٫ دیوانگى
      ۲٫ بیمارى خوره
      ۳٫ بیمارى برص
      ۴٫ کور بودن
      ۵٫ شَل بودن، به طورى که آشکار باشد
      ۶٫ افضا شدن (یعنى راه بول و حیض او، یا راه حیض و غائطش یکى شده باشد، و به طور کلّى پارگى طورى باشد که قابل استفاده براى آمیزش جنسى نباشد)
      ۷٫ گوشت یا استخوان یا غدّه اى در او باشد که مانع نزدیکى شود. و چنانچه مرد به سبب یکى از این عیوب عقد را به هم بزند نیاز به طلاق نیست، همان فسخ کافى است.

      ۲۸- موارد جواز فسخ عقد نکاح توسط زوجه

      سوال : زوجه در چه مواردى حق فسخ ازدواج را دارد؟

      پاسخ : زن در چند صورت مى تواند عقد را به هم زند:
      ۱٫ دیوانه بودن شوهر
      ۲٫ نداشتن آلت مردى
      ۳٫ ناتوانى از نزدیکى جنسى
      ۴٫ در صورتى که بیضه هاى او را کشیده باشند. و چنانچه زن به خاطر یکى از عیوب بالا عقد را بر هم زند نیازى به طلاق نیست، و همان فسخ کافى است.

      ۲۹- حق فسخ زوجه در صورت عدم تحقق تمام شروط ضمن عقد

      سوال : اگر حال شوهر پس از عقد بر خلاف آنچه ادعا کرده بود و عقد بر مبناى آن حال و شرایط اجرا گردیده بود ظاهر گردد، آیا باز هم طلاق و فسخ به دست شوهر است؟ اگر زن مهریّه را گرفته و بخواهد عقد را قبل از دخول فسخ کند حکم مهریّه چیست؟

      پاسخ : اگر زن شرایطى را بر مرد شرط کرده باشد و مرد از آن شرایط تخلّف کند، یا در بعضى صفات زن را فریفته باشد و خلاف آن ثابت شود، زن حق فسخ عقد را دارد. و اگر قبل از دخول فسخ کند مستحق مهریّه نیست.

      ۳۰- حق فسخ در صورت درمان عیوب موجب فسخ

      سوال : مواردى که قبلاً بیان مى شد که مرد مى تواند عقد را به هم زند، مانند بیمارى برص (ویتیلیگو)، نقص مادر زادى، افضا، موانع مقاربت (مانع استخوانى یا پرده پوستى و مانند آن) همگى امروزه با درمان قابل رفع مى باشد.حال چنانچه مردى پس از ازدواج متوجّه موارد مذکور گردد، آیا باز هم اختیار بر هم زدن عقد را دارد؟

      پاسخ : چنانچه به سهولت قابل معالجه بوده باشد، و زن با هزینه خود اقدام به درمان نماید، خیار فسخ جارى نیست.

      ۳۱- درمان عیوب موجب فسخ نکاح قبل از عقد

      سوال : اگر یکى از مجوّزات فسخ نکاح قبل از عقد وجود داشته، لکن با عملیّات پزشکى درمان شده، و عیب مزبور رفع گردیده باشد، آیا حقّ فسخ نکاح براى طرف دیگر پابرجاست؟

      پاسخ : حقّ فسخ ندارد.

      ۳۲- درمان عیوب موجب فسخ نکاح قبل از عقد

      سوال : اگر یکى از مجوّزات فسخ نکاح قبل از عقد وجود داشته، لکن با عملیّات پزشکى درمان شده، و عیب مزبور رفع گردیده باشد، آیا حقّ فسخ نکاح براى طرف دیگر پابرجاست؟

      پاسخ : حقّ فسخ ندارد.

      ۳۳- بیماری های روحی و عصبی زوج

      سوال : زوجه در دوران عقد متوجّه بیمارى روحى و عصبى صعب العلاجى در همسرش مى گردد، به گونه اى که عوارض بیمارى زندگى را براى وى مخاطره آمیز ساخته است. نظر به ترس و نگرانى زوجه از زندگى مشترک، و ضرورت درمان طولانى چند ساله، و نبودن عزم جدّى بر معالجه از سوى زوج و خانواده اش، آیا زوجه مى تواند نکاح را فسخ نموده، یا درخواست طلاق کند؟

      پاسخ : در صورتى که قبلاً زوج و کسان او اظهار داشته اند که از سلامت کامل برخوردار است زوجه مى تواند به عنوان تدلیس، نکاح را فسخ کند. در غیر این صورت، هرگاه ثابت شود زندگى با آن مرد مستلزم عسر و حرج شدید است حق دارد از حاکم شرع تقاضاى طلاق کند.

      ۳۴- جنون از دیدگاه شرع

      سوال : می خواستم بدانم جنونی که باعث می شود نکاح فسخ شود از دیدگاه شما چیست؟ (منظورم علائم آن بیماری و شرح حال مجنون می باشد)

      پاسخ : جنون امری عرفی است و در بعضی از روایات آمده کسی که اوقات نماز را تشخیص ندهد مثلا نداند وقت نماز ظهر رسیده یا مغرب و عشاء حکم مجنون را دارد. (البته این یک مثال است)
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • جمشید , سپتامبر 30, 2015 @ 3:10 ب.ظ

    دوستم با دختری سه سال دوست بود.بعد از اینکه رابطشون تموم شد دختره ب من ابراز علاقه کرد.بعد از ی مدت با هم دوست شدیم.بعدشم حلقه گرفتیم.مشکلات خانوادگیش رو فهمیدم و متوجه شدم ک خیلی تنهاس.پدرومادرش با هم اختلاف دارن خودشم رابطش با پدرش خوب نیست.الان متوجه شدم ک هم بهم چند تا دروغ گفته هم اینکه گذشتش نمیذاره با هم ازدواج کنیم.الان مشکلم اینه ک ن میتونم با خودم کنار بیام ک باهاش ازدواج کنم ن میتونم بخاطر وابستگی شدیدی ک ب من داره و مشکلات خانوادگیش ترکش کنم.دارم دیوانه میشم اگه امکانش هست کمکم کنید.

    • ◄Responder► , اکتبر 2, 2015 @ 5:32 ب.ظ

      دوست عزیز با این تردید و دو دلی نمیتونید هم این رابطه رو ادامه بدید و هم ادامه ندید
      بهتره بررسی کنید ببینید کدوم کفه سنگین تره موندن و یا رد شدن از این رابطه
      که گزینه دومی برای هر دوی شما بهتره چون شما نمیتونید زندگی رو با شک و تردید پیش ببرید

  • نا شناس , نوامبر 14, 2015 @ 12:30 ب.ظ

    با سلام. من ۳ ساله ازدواج کردم ،شوهرم رو هم خیلی دوست دارم. اما بی کاریش خیلی اعصابم رو بهم میریزه اصلا تن به کار نمیده با اینکه دکتری داره ، بیشتر مواقع روز ها میخوابه و شبها بیداره پای تلویزیون و اینترنت.. و اینکه حدود ۲سال هست که هرزگاهی قرص ترامادول مصرف میکنه، بارها دوستانه باهاش صحبت کردم اما همش میگه به تو ربطی نداره
    راضی نمیشه بره مشاوره و روانشناس .. با هم مشکلی را لحاظ رابطه جنسی نداریم ، از اینکه بیشتر مواقع خونست و داره قرص مصرف میکنه خیلی داغونم دارم افسردگی میگیرم هروز گریه میکنم وقتی خوابه دیگه ظرفیت و توانم داره تموم میشه، راههای زیادی رو امتحان کردم اما تغیر خاصی رو روند زندگیم نشده .. در ضمن مادرشوهرم بیماری افسردگی داره و خیلی رو شوهرم تاثیر گذاشته .. خواهش میکنم راهنماییم کنید دیگه واقعا دارم نا امید میشم خیلی تلاش میکنم خودم تو زندگی با شوهرم شادی و خوشی رو داشته باشم ۱مدت خوبم و شرایط رو تا جایی که میشه با ارامش و خوش رفتاری پیش میبرم اما بعد از مدتی هی افکار منفی و انرژیم رو از دست میدم و دوباره بداخلاق و عصبی میشم وقتی میبینم شوهرم هیچ اقدامی نمیکنه خودش هم کلافه و سردر گمه…

    • ◄Responder► , نوامبر 14, 2015 @ 3:07 ب.ظ

      در این مورد باید از افراد قابل اعتماد در فامیل و یا خانواده کمک بگیرید و گرنه اگر چنین رویه ای رو بخواد ادامه بده باید تصمیم سختی رو در زندگی بگیرید و گرنه باید صبور باشید و با گذشت از این موضوع بگذرید

  • نا شناس , نوامبر 14, 2015 @ 7:54 ب.ظ

    سلام. من حدود ۳ ساله که ازدواج کردم وسیگاری هستم خودم ادم افسرده ای هستم و میدونم که دارم فشار رو خانومم میارم و به تازگی متوجه شدم و یقین پیدا کردم که اون هم مخفیانه هرز گاهی سیگار میکشه ،حتی جایی رو سیگارش رو میزاره پیدا کردم اما در این باره چیزی بعش نگفتم ولی بارهابهش گفتم که تو سیگار میکشی اما منکر میشه و یا میگه من دیگه میخوام نکشم
    خودم اعتقاد دارم هر کسی هر کاری میکنه مسئولیتش با خودشه و ربطی به کسی نداره ، خانومم ادم خیلی مهربون و سربه زیریه و واقعا صبور ..
    من خودم چون مشکلات زیادی دارم میخوام بدونم ایا من هم باعثش هستم و مقصرم؟ و چطور باید باهاش رفتار کنم و صحبت کنم؟

    • ◄Responder► , نوامبر 15, 2015 @ 1:10 ب.ظ

      بله شما با انتقال افسردگی و ناراحتی های خودتون به همسرتون ایشون رو به این کار ترغیب کردید … در صورتی که میتونید با یک صحبت و گفتگو با همسرتون و یا مراجعه ای حضوری برای مشاوره و ترک کردن خودتون رو از این وابستگی نجات بدید … در غیر اینصورت وقتی چیزی برای شما اهمیت نداشته باشه دلیلی برای ناراحتی و سوال هم وجود نداره

  • شریفی , دسامبر 9, 2015 @ 4:50 ب.ظ

    باسلام..همسرم به دلایلی باهام قهرشد..چون محل سکونتشون بیرون از شهر ماست..اونجارفت و۴ماهی نیومد که من رو ببینه..با پافشاریه من اشتی شد..روزیکه اومد..اونم بعد۴ماه اون حسی رونداشت..که خوب از من که زنشم دوربوده ومن محرم هستم بهش احساس راحتی باهام نداشت..خیلی عادی بود..نگران شدم..که نکنه جوره دیگه ای نیازاش برطرف میشه..که نگران نیست که اگه از من باز دور شد کسی رو نداشته باشه که به نیازش پاسخ بده..برام سنگین بود.غیرقابل تخمل..میخواستم بدونم از برخورد همسر چه جور میشه فهمید..که ایا تو این۴ماه دوری فقط سرکار بوده وتونسته حسی رو به یک زن نداشته باشه؟اخه هنوز یک روزی هم اونم بعد۴ماه دوری هنوز منو ندیده گفت..باباش زنگ زده باید بره وفردا صبح زود اونجا باشه یعنی شهر خودشون..چه جور میشه تقریبی متوجه شدکه همسرادم یک دل هست با ادمو ووفادار؟

    • ◄Responder► , دسامبر 9, 2015 @ 10:38 ب.ظ

      دوست عزیز ذهنتون رو از این افکار خارج کنید … چون مردان میتونن از راههای زیادی به نیازشون پاسخ بدن … حتی با خودارضایی
      پس بهتره به جای چنین افکاری در مورد مشکلتون گفتگو کنید و در کنار هم باشید و نیاز هم رو براورده کنید
      چون نیاز انسان ها فقط جنسی نیست

  • ژوبین , ژانویه 7, 2016 @ 12:19 ب.ظ

    سلام من ۳۴ سال دارم سال۹۲ از همسرم جدا شدم دختر ۸ ساله دارم تمام زندگی خونه و وسایل را بخاطر دخترم بهشون دادم الان یک سال است ازدواج کردم و به دخترم نگفتم تا آسیب نبینه ولی دیروز فهمیدم مادرش که در همان خانه قبل من با دخترم و خواهرش که او هم مطلقه است زندگی می کند دوست پسر دارد و دخترم هم خبر دارد در صورتی که دخترم همیشه من رو از ازدواج نهی می کنه حالا باید چکار کنم همچنان ازدواجم مخفی بماند یا بهترین زمان و طریقه برای گفتن به دخترم چه زمانی است. در ضمن همسرم ۳ ماهه باردار است

    • ◄Responder► , ژانویه 8, 2016 @ 7:47 ب.ظ

      در این مورد حتما” قبل از هر اقدامی مشاوره کنید باید با توجه به شخصیت و مورد پیش اومده راهکاری رو بکار بگیرید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • بهار , ژانویه 14, 2016 @ 12:25 ب.ظ

    سلام.‌ خسته نباشید . با پسری اشنا شدم که بعد یکسال باهم بودن تصمیم به ازدواج داریم . ولی پدرشون مخالفن . به دلیل اینکه چون ما از طایفه ای هستیم که قبلا از پدرشون کلاه برداری شده . و یه ازدواجی که به طلاق کشیده . منی که الان هیچ برخوردی یا رفت و امدی ندلشتم با خانواده ایشون چرا باید با مخالف پدرشون .مواجه بشم . لطفا راهنمایی کنید با تشکر

    • ◄Responder► , ژانویه 16, 2016 @ 11:38 ق.ظ

      ازدواج در ایران پیوند خانواده ها هم هست
      پس بهتره در این مورد بدونید این خانواده که پایبند به سنت و طایفه خودشون هستن با ازدواج شما موافقت نخواهند کرد مگر فردی مقتدر و قابل اعتماد بتونه نظرشونو تغییر بده

  • حامد , ژانویه 24, 2016 @ 12:50 ب.ظ

    سلام خسته نباشد .من عاشق دختری ام و۵ سال است که ک باهم دوستیم من شدیدا دوسش دارم و نمیتونم بدونش زندگی کنم اونم منو خیلی دوست داره ولی فوق لاعاده دختره حساسیه و بخاطر مشکلات خانوادگی مالی ازم دلسرد شده و دچار تردید شده
    لطفا نظرتون رو بفرمائید

    • ◄Responder► , ژانویه 24, 2016 @ 1:00 ب.ظ

      خب اول شرایط خودتون رو مهیا کنید بعد طرف مقابل رو به خودتون وابسته کنید
      هر کسی باشه چنین واکنشی نشون میده … پس بهترین راه حل اینه که شما واقع بین باشید و گرنه فقط به خودتون آسیب میزنید و وقتتون رو هدر میدید

  • شریفی , ژانویه 31, 2016 @ 2:44 ب.ظ

    باسلام..بنده به دلیل مشگلاتی که ازجانب خانواده همسرم بودوباوجوداینکه دلکندن شدیدا مخصوصا برای من سخت بودوشایدبگم ازلحاظ روحی هم ضربه خوردم ولی به سختی ازهمسرم جداشدم وهیچ چیزی سخت تر ازاین بران نبود که همسرم هم اواخر مشتاق هم شده بود براطلاق..وسختم بودکه یه مردکه یه روز میخواسته من رو یهوبهم بگه نمیخوامت ومن روترد کنه..بعدازجداشدنم انگارخس میکنم اون ناراحتی درونم هست چون به دلایلی وقتی ازچیزی شدیدا دلخور بشم همون ناراحتی ترس استرس وناامیدی خلاصه یه سری افکار مزاحم مثله شک وتردید سراغم میاد..مثلا..ازبس توزندگی باهمسرم میترسیدم ازطلاق..الان..مثلا امروز یکی ازاقوام نزدیک رودیدم ازم سوال کرد که خوب مشگلت چی شد..گفتم اره جداشدیم..حرفه خاصی هم نزدم..مثلا گفتم اره چشم وگوشم باز شد..واینکه همسرم خانواده خوبی نداشت وازاین حرفاکه مرداچه جورن و…خیلی صحبتم طولانی نشددرخد۱۰دقیقه حرف زدیم..بعدازاون بدجور توفکرم که نکنه حرفا بیخودی زدم ویا اینکه نبایدم میگفتم چه خانواده ای داشت ویا اینکه اصلا فقط میگفتم جداشدیم وبس..شما راهنمایی کنین..کدوم را بهتره..ایا بهتر نبود فقط میگفتم جداشدیم وبس؟واینکه ازاین به بعدافرادی که نمیدونن درستش چیه چه جور براشون در چه حد بگم؟یه جورایی احساس عذاب وجدان دارم..میگم الانه که دوتا هم فامیلمون بزاره روش بشت سرم بدحرف بزنن که چه دختربدی..بااین حال که همه تلاشمو براخوب بودن میکنم..ولی نمیدونم بعدطلاقم چرا بعد حرف زدن با کسی احساس گناه وعذاب وجدان دارم وساعتها فکر میکنم درباره حرفای قبلم که زدم که ایا درست گفتم یا اشتباه؟فرصت رفتن به مشاوره حضوری ندارم..درخواستم اینه که شما راهنمایی بفرمایین ممنون میشم..تشکر..چون سوالایی هم قبل ازاین ازشما مشاوران برسیده بودم وخوب راهنمایی کردین..

    • راهنما , فوریه 1, 2016 @ 5:13 ب.ظ

      وقتی یک رابطه یا ازدواج بر هم می‌خورد هیچ‌وقت آسان نیست. دلیل این بر هم خوردن رابطه هر چه که باشد،و اینکه می‌خواسته‌اید یا نه، اتمام رابطه ممکن است کل زندگیتان را از این رو به آن رو کند و همه جور احساسات دردناک و پریشان‌کننده برایتان به ارمغان آورد. اما برای کنار آمدن با این وضعیت دشوار و ادامه راهتان کارهای مختلفی می‌توانید انجام دهید. حتی می‌توانید از این تجربه درس بگیرید و به فردی قوی‌تر و هوشیارتر تبدیل شوید.
      طلاق
      التیام یافتن بعد از بر هم خوردن رابطه یا طلاق

      چرا حتی بااینکه رابطه‌تان دیگر آنقدرها خوب نیست، بر هم خوردن رابطه اینقدر دردناک است؟ طلاق و جدایی به این دلیل دردناک می باشد که نشانگر فقدان است و نه فقط از رابطه بلکه از آرزوها و تعهدات مشترک. روابط عاشقانه با هیجانی وصف‌ناپذیر و امید به آینده شروع می‌شوند. وقتی چنین روابطی بر هم می‌خورند، دچار ناامیدی، استرس و فقدان شدید می‌شویم.

      طلاق و جدایی ما را به ورطه‌ای نامعلوم می‌کشاند. همه چیز بر هم می‌خورد: برنامه زندگی و مسئولیت‌هایتان، خانه‌تان، روابط خانوادگی و دوستی‌هایتان و حتی هویت تان. جدایی، تردید نسبت به آینده را می‌آورد. بدون داشتن همسر زندگی چه شکلی خواهد بود؟ آیا می‌توانید کس دیگری را پیدا کنید؟ آیا تا آخر عمر تنها خواهید ماند؟ این تردیدها گاهی بدتر از یک رابطه بد به نظر خواهد رسید. التیام یافتن و بهبودی از جدایی و طلاق بسیار سخت است. اما، خیلی مهم است که بدانید و مرتب به خودتان یادآور شوید که می‌توانید و باید به جلو بروید. اما التیام یافتن زمان می‌برد، پس باید صبور باشید.

      اما چطور می توان روزهای پس از طلاق را با آسیب های کمتری سپری کرد؟!

      – علت واقعی طلاق را بشناس!

      در هیچ طلاقی یک نفر صد در صد مقصر و یک نفر کاملا بی گناه نیست. طلاق حاصل انتخابی غلط یا شیوه ارتباطی نادرست است. بنابراین دو نفر در این ماجرا سهم دارند. این که به عنوان یک فرد مطلقه بتوانیم سهم خودمان را در طلاق معلوم کنیم و شیوه های ارتباط غلط مان را بشناسیم، قدم اول را برای تغییر برداشته ایم. تا وقتی دیگری را صد در صد مقصر می دانیم در یک کینه همیشگی باقی می مانیم و لزومی برای تغییر نمی بینیم. وقتی هم کاملا سهم خودمان را صد در صد می دانیم تا آخر عمرمان فقط احساس گناه می کنیم و اعتماد به نفس و عزت نفس مان کاهش می یابد. کشف این که کجای راه را غلط رفته ایم البته چیز ساده ای نیست. یک مشاوره خانواده که در مشاوره بعد از طلاق تخصص دارد حتما در این زمینه می تواند کمک های بسیار ی ارائه دهد.

      – شرایط بعد از طلاق را بشناس

      هر کسی بعد از طلاق شرایط خاص خود را دارد. یک خانم ممکن است به زندگی با خانواده پدری برگردد، یکی ممکن است مستقل با فرزندانش زندگی کند، مردی ممکن است زندگی مجردی در پیش گیرد. هر کدام از این ها شرایط خاص خودش را دارد. اگر این شرایط را نشناسیم، ممکن است هر ناکامی ریز و درشت را به طلاق ربط دهیم. اما شناخت شرایط باعث می شود آن را مدیریت کنیم و زندگی کمتر روی بدش را به ما نشان دهد.

      – مستقل باش

      بعضی ها قبل از ازدواج هم با خودشان مشکل حل ناشده ای داشته اند که در زندگی مشترک بروز کرده و نقش مهمی در بروز طلاق هم بازی کرده است. همچنین کسی که قبل از طلاق نسبت به تنهایی، طرد دیگران یا نه شنیدن حساس باشد بعد از طلاق هم دوباره با این مشکلات دست و پنجه نرم می کند. کسی که هنوز به استقلال مالی (درآمد مستقل بر پایه شغل)، استقلال عاطفی (وابستگی نداشتن به خانواده چه به شکل وابستگی و چه به شکل کینه) و استقلال فکری (عقاید مستقل برای خود که انتخاب خود فرد است نه خانواده) نرسیده باشد، بعد از طلاق مشکلات بیشتری خواهد داشت. اما در صورتی که فرد از همان ابتدا استقلال داشته یا حداقل در ماه های ابتدایی ازدواج به این استقلال رسیده باشد، بعد از طلاق هم با مشکلات کمتری دست و پنجه نرم می کند. یادتان باشد وابستگی عاطفی یا مالی یا فکری می تواند بعد از ازدواج از والدین به همسر هم منتقل شود و کسی که همه چیزش به همسرش منوط بوده است بعد از طلاق ناگهان با یک خلاء بزرگ رو به رو می شود. اما برعکس کسی که استقلال عاطفی و مالی و فکری دارد بعد از طلاق می تواند گلیم خودش را از آب بکشد.

      – حمایت مناسب بگیر!

      بعضی از افراد طلاق گرفته، یا حاضر نیستند هیچ حمایت فکری و عاطفی بگیرند یا به تله حمایت های نامناسب می افتند. در صورتی که دوستان یا خانواده فرد اصول حاکم بر روابط زوجین را بدانند یا حداقل خودشان افراد موفق و آگاهی در این زمینه باشند، احتمال حمایت خوب بیشتر است. البته بهترین حمایت فکری را یک روان شناس یا مشاور می تواند ارائه دهد. اما اگر برای فرد حمایتی وجود نداشته باشد یا خودش نخواهد از دیگران حمایت بگیرد، گذشتن از دوره سوگ بعد از طلاق بسیار سخت می شود. از همه بدتر زمانی است که دیگران حمایت های نامناسب می کنند. مثلا تقصیر را کاملا به گردن همسر سابق، دوست یا عضو خانواده شان می گذارند. وقتی خود فرد طلاق گرفته را کاملا مقصر می دانند و با جملاتی مثل «اون که زن/ مرد خوبی بود چرا طلاق گرفتین؟» یا «خوشی زده بود زیر دلت» بیشتر باعث آزار روحی می شوند تا حمایت عاطفی و فکری. این که فرد طلاق گرفته بداند شرایطش به گونه ای است که حتی با وجود استقلال بهتر است از یک متخصص باتجربه درباره مشکلاتش راهنمایی بگیرد و از مشکلاتش بگوید و هیجان هایش را خالی کند، عبور از روزهای بعد از طلاق را راحت تر می کند.

      جدایی، طلاق
      – با معنا زندگی کن!

      جمله مشهوری وجود دارد که «هر کسی چرایی برای زندگی خود دارد با هر چگونه ای خواهد ساخت.» کسانی که معنایی برای زندگی خود نیافته اند بعد از طلاق بیشتر از همیشه می توانند به وادی بی معنایی بیفتند.

      – این چند سوال، که باید از خودت بپرسی: – عقب بایستید و به کل تصویر نگاه کنید. سهم شما در مشکلات به وجود آمده در رابطه‌تان چه بوده است؟

      – آیا می‌خواهید همان اشتباهات را دوباره تکرار کنید یا در روابط بعدی هم آدم‌های نامناسبی برای خودتان انتخاب کنید؟

      – به اینکه چطور به استرس واکنش می‌دهید و با تعارضات و تردیدهایتان کنار می‌آیید فکر کنید. آیا می‌توانید بهتر برخورد کنید؟

      – ببینید آیا می‌توانید دیگران را آنطور که هستند بپذیرید، نه آنطور که می‌توانند باشند یا باید باشند.

      – احساسات منفی‌تان را نقطه‌ای برای شروع تغییر ببینید. آیا کمتر احساساتتان دستتان است یا آنها کنترل شما را به دست گرفته‌اند؟

      با خودتان صادق باشید. سعی نکنید که مقصر را پیدا کنید یا همه تقصیرها را گردن خودتان بیندازید. وقتی به گذشته رابطه نگاه کنید، فرصتی برای یادگیری درمورد خودتان، چگونگی ارتباطتان با دیگران و مشکلاتی که باید روی آنها کار کنید پیدا خواهید کرد. اگر بتوانید انتخاب‌ها و رفتارهای خود، از جمله دلیل اینکه چرا همسر سابقتان را انتخاب کردید، را بی‌تعصب بررسی کنید، می‌توانید بفهمید که اشتباهتان کجا بوده و در آینده انتخاب‌های بهتری داشته باشید.

  • شریفی , فوریه 11, 2016 @ 11:23 ق.ظ

    باسلام وخسته نباشید..خاطره ای ناخوشایند درزندگیم که طلاق بود..هم تجربه ای به من اموخت وهم بی تاثیر در روحیه ام نبود..مثلا چند روز بیش به دیدن یکی از اشنایان رفتیم که دختری ختی از من کم سن تر که خدودا اوایلی که من عقد کردم ایشون مراسم عقدشون برگزار شد..ازلحاظی زندگیمون مثله هم بود.ولی با این تفاوت که همسر اون دختر تلاشش رو برا زندگیش کرد وبرای به دست اوردن عشقش کم نگذاشت..زمانی که من همسرم به دلیلی که مقصر کوتاهی های خودش وخانوادش بود راحت من رو طلاق داد..تو همون فاصله مراسم عروسیه اون دختر از اقوام برگزار شد..من اصلا سعی نکردم احساس حقارت داشته باشم..به امید یک زندگی بهتر در اینده سعی میکردم صبور باشم وحتی خوشحال..ولی گاه گاهی خوب اون خاطراته طلاق در ذهن ادم هست ..برا مدتی فراموش میشه وبرا دقایقی هم به یادم میاد واحساسه حقارت میکنم..که من ازاقلبه دخترای فامیل بزرگترم..اکثرا عروسی کردن..ویا بعضی بچه هم دارند..سواله اولم اینه که چه جور میتونم سعی کنم همونجور که بیشتر اوقات روحیه ام را حفظ کرده ام..همون دقایقی که به ناگاه اون احساسه حقارت رو بیدا میکنم..برهمون هم بتونم غلبه کنم؟وسواله دومم اینکه..در طوله سال حس میکنم احساسم مثبت بود واسترس نمداشتم..ولی با شروع ساله نو وعیدوشروع عید دیدنی ها استرسم کمی بیشتر شده..که عیدبشه همه از زندگیشون میگن وبچه دار شدنشون..من چیکار کنم..با وجود اینکه همه جور موفق هستم وهم از لحاظه خوبی هم اخلاقی هم ادب..وهم هنر بالا هستم..ولی خوب عیب از من نبود واز طرفه مقابلم بود..چه جور میتونم با برخورد ویا با بیان بفهمانم به اطرافیان..که من هم بهترینم؟سباسگذار از راهنمایی های مشاوران گرامی..باتشکر.

    • راهنما , فوریه 11, 2016 @ 5:32 ب.ظ

      اگر قراره به این مسایل فکر کنید و اونارو در ذهنتون بزرگ کنید و به خودتون ترحم کنید کاری از کسی ساخته نیست …
      چون شما باید واقعیت رو بپذیرید و برای ساختن زندگی آینده تلاش کنید … کار و هنر و یا حرفه ای رو شروع کنید که بهش علاقه دارید تا بتونید دوستان جدید و محیط های جدیدی رو تجربه کنید و گرنه تا خودتون این بندها رو به دست و پای خودتون بستید انتظار معجزه نداشته باشید

  • حمید , فوریه 17, 2016 @ 11:50 ق.ظ

    سلام من ۲۹ سال دارم ۵ساله ازدواج کردم و یه پسر ۲ساله دارم,خانوم من به شدت خسیسه و اگه بفهمه کمترین پولی خرج خانوادم کردم ابروریزی راه میندازه و اصلا احترام من و خانوادمو نگه نمی داره و همیشه با هم دعوا می کنیم,و چند بارم گفته اصلا احساسی بهت ندارم البته خودمم فهممیدم میگه نه تو نه خانوادت واسم ارزشی ندارید به خاطر همینم خیلی راحت بی احترامی میکنهو اکثر اوقات چون نمیخام جلو خانوادم ابروریزی کنه من کوتاه میام دیگه تحمل اینجور زندگی کردنو ندارم,تصمیم گرفتم ازش جدا شم باید چیکار کنم

    • راهنما , فوریه 18, 2016 @ 5:52 ب.ظ

      راه جدایی کاملا” مشخصه و بار قبل هم به شما گفته شده باید از یک مشاوره حقوقی شروع کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • صدوری , فوریه 19, 2016 @ 11:46 ب.ظ

    باسلام وخسته نباشید..بنده بسیارازخودم ونحوه بوشش واخلاق راضی هستم..چون واقعا تمام سعی خودرو برای بهتر بودن میکنم..دراین بین عده ای ازاقوام نزدیک هستن که به دلیل نسبت فامیلی سالیان سال هست که باهم رفت وامد داریم..من بوشش خود راحفظ کرده ام واعتقادکامل به حجاب دارم..ولی درمقابل این عده ازاطرافیان چادر روکنار گذاشته اند..یک جورایی هم نگاه سختی به حجاب دارند..سوالم اینه که..چه جور میشه درمقابل این عده ازفامیله نزدیک دربرخود باهاشون..همچنان ارزشه حجابه خودمون روداشته وتحت تاثیربرخورداشون نباشیم؟وسوال۲:اینکه خواستگاری داشتم که عقدهم کردیم..که بعدازعقدمشگله اعتیادش اشکارشد..ومجبوربه جدایی شدم..درمقابل من همه جور ازخودم مطمئن بوده توتمام مسائل تلاشمو براخوب بودن میکنم..دراین بین چه طوردرمقابل اطافیان برخوردداشته باشم که به خوبیه من ایمان بیاورند..وفکرنکنن من درجدایی مقصر بوده وعیبی داشته ام..با این حال که تمام عیب از طرفه مقابل وخانواده داماد بود که مجبور به جدایی شدم..باتشکر.

    • راهنما , فوریه 20, 2016 @ 7:58 ب.ظ

      ارام باشید و زندگی کنید همین … تمام زندگی خودتون رو صرف جدال با این افراد نکنید
      خوب باشید ولی تمام عمرتون رو صرف اثباتش نکنید
      این جمله رو همیشه به خاطر داشته باشید

  • یاس , فوریه 24, 2016 @ 11:40 ق.ظ

    سلام
    من یاس الان ۱سال است که عقد کرده ولی هنوز به خانه بخت نرفته ایم -من ۲سال بزرگتراز همسرم هستم -من با همسرم اصلا هیچ مشکلی ندارم ولی متاسفانه من و همسرم در محل کار همکاریم و همچینی برادر شوهرم- شوهرم اخلاقش خوب است ولی خانواده بد اخلاقی داره یعنی اصلا هیچگونه تربیت اجتماعی ندارد و با اینکه من ازشون بزرگترم به من حتی جلوی شوهرم بی احترامی و بی ادبی میکنه واقعیت این است که اگه محل کار را ترک کنم شوهرم میگه که منو تنها گذاشتی تو این وضع اقتصادی بد و از طرف دیگر خانواده اش همه امید به دست شوهر من دارند یعنی انسانهای هستند که کمک که نمیکنن حتی توقع کمک دارند- واقعا از این وضعیت خسته شدم در صورتی که من دختری هستم که در یک خانواده با موقعیت نرمال اقتصادی و رفاه کامل و همچنین به گونه که در خانواده من حرف من واقعا قابل قبول است نمیدونم چه جوری برخورد کنم مهربون که بی اهمیت هستن – اخمو که با شخصیتم متضاد است واقعا گیر کردم- به همسرم میگم اون هم نیمتونه کاری بکنه از یک طرف خانواده اش هستن و از طرف دیگر من – برادر شوهرم و خانواده شوهرم اصلا من رو نمیخوان زیرا من اجازه نمیدم منفعتی به انها برسه و تو این اوضاع اقتصادی بد خودمون رو نمیتونیم تامین کنیم چه برسه خانواده شوهرم رو- حال توقع آنها کمک هست- ومیخواهن من میدان را ترک کنم به نفع آنها تا بتونن اگه چیزی ته کار میمونه برای انها باشه نه برای من و زندگیم-
    مثلا برادرشوهرم توقع داره شوهرم در حال و آینده حمایتش کنه در صورتی که این کار پدر خانواده است که پدر بیکار است ونمیتونه از پس تامین خانواده خودش هم بر بیاد. مرسی راهنماییم کنید

    • راهنما , فوریه 24, 2016 @ 1:27 ب.ظ

      خب شما یک سال زمان داشتید تا از خودش و خانواده اش شناخت پیدا کنید … امروز شما بهتر از هر کسی میدونید آیا ادامه این زندگی به نفع هر دوی شما هست یا خیر ؟
      ایشون برای زندگی کردن باید تغییر بزرگ و اساسی در خودش ایجاد کنه به همین خاطر حتما” فکر کنید و از نظرات مشاور و خانواده استفاده کنید و از چیزی ترس نداشته باشید در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • آرش , فوریه 28, 2016 @ 3:21 ب.ظ

    سلام پسری هستم ۲۰ سالمه دانشجوام چند ماهه با دختری تو دانشگاه اشنا شدم و باهاش دوستم راستش این دختره ۳ سال ازم بزرگتره در طی این مدت که باهم بودیم راستش من بهش علاقه مند شدم و باید بگم به این فکر افتادم که این همون شخصی هست که قراره تا اخر عمر باهاش زندگی کنم البته حرفای من از سر احساس نیست من کاملا شخصیت و رفتار و کردار این دخترو تو این مدت زیر نظر داشتم و کاملا شناخت دارم نسبت بهش ، خب این از این البته من خودم استقلال مالی دارم و درکنار کارم درسمو هم ادامه میدم از سربازی هم معاف شدم من سوالم از شما اینه آیا این ازدواج درست هست یا خیر ؟ و اینکه این دختر ۳ سال ازم بزرگتر باشه مشکلی پیش نمیاد ؟ خواهشا جواب منطقی میخوام ممنون میشم

    • راهنما , فوریه 28, 2016 @ 7:17 ب.ظ

      در این سن و بدون داشتن شرایط ازدواج فقط برای شما یک هوس زودگذر به حساب میاد
      هر وقت تونستید استقلال مالی بدست بیارید اون موقع میتونید در این خصوص بحث و گفتگو کنید

      • آرش , فوریه 29, 2016 @ 10:38 ق.ظ

        ببخشیدا مثل اینکه شما کامنت منو نخوندین من که عرض کردم شاغلم شما متوجه نشدید درضمن من از شما نپرسیدم که ازدواج کنم یا نه من گفتم آیا ازدواج کردن با دختری که ۳ سال ازم بزرگتر باشه صحیح هست یا نه ؟ لطفا کامنتم رو با دقت بخونید
        با تشکر

        • راهنما , فوریه 29, 2016 @ 5:00 ب.ظ

          خب دوست عزیز اختلاف سن بسیار مهمه ولی به درک دو طرف برمیگرده
          خیلی از افراد با همین اختلاف زندگی خوبی دارن و تونستن با درک این موضوع ادامه بدن
          خیلی از افراد به این خاطر که زن زودتر از مرد به خاطر حاملگی افتاده میشه از ازدواج با زن بزرگتر حذر میکنن
          پس در این مورد حضورا ” مشاوره ای داشته باشید
          در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
          دفتر قیطریه:
          ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
          دفتر سعادت آباد:
          ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
          دفتر شریعتی:
          ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • poori , آوریل 16, 2016 @ 8:21 ب.ظ

    سلام. من ۸ ماه با دختری هستمو بهش وابستگیه شدید پیدا کردم البته دو طرفس این وابستگی .مشکل من اینه که ایشون دو سال زندگی کردنو طلاق گرفتن.چیجوری میتونم ذهنیته مادرم از یه بیوه تغییر بدم.هم سن هم هستیم در ضمن اصلا بهشون نمیخوره که بیوه باشن هر کی میبینش فک میکنه ۱۸ سالشه.جواب بدید ممنون میشم.یا شماره تلفت مشاوره حضوری سمت جنوب تهراتو بزارید بزام

    • راهنما , آوریل 19, 2016 @ 9:06 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • مريم , ژوئن 23, 2016 @ 4:55 ب.ظ

    سلام
    مدتیه که پدرم دچار سرطان شده و با این بیماری همگی ما درگیر هستیم. مادرم روحیه اش رو کاملا از دست داده. شب و روز گریه میکنه. نمیدونیم چطور آرومش کنیم. میخواستم پیش مشاور ببرم. حالا نمیدونم ببرم پیش روانشناس یا روانپزشک. به خاطر همین هم ناراحتی معده پیدا کرده. حالا پدرم به کنار ، نمیدونیم با مادر چه کنیم. لطفا راهنمایی کنید

    • راهنما , ژوئن 23, 2016 @ 5:23 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • سارا , جولای 24, 2016 @ 5:14 ب.ظ

    مدت ۱سال است با پسری در ارتباط هستم
    این آقا مدتیه که نسبت به همه چیز و همه کس بی تفاوت شده و سعی داره که بروز بده با رفتاراش میخواستم ازتون کمک بگیرم

    • راهنما , جولای 25, 2016 @ 9:54 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • فهیمه , جولای 25, 2016 @ 12:22 ب.ظ

    سلام الان تقریبا یه هفته است دچار استرس شدید بی حوصله گی طوری ک سره کار نمیرم لطفا کمکم کنید

    • راهنما , جولای 26, 2016 @ 9:27 ق.ظ

      ۱٫ عادت بد غذایی

      عادت بد غذایی علاوه بر آنکه می تواند حالاتی مانند تهوع و درد در شکم را ایجاد کند، بر حالات روانی ما نیز تاثیر می گذارد و حالاتی مانند تحریک پذیری، نوسانات خلقی، عدم تمرکز، پرخاشگری، عصبانیت یا بیش فعالی را ایجاد کند. اگر از نوسانات خلقی رنج می برید، غذاهایی را که در طول روز مصرف می کنید یادداشت کنید تا رابطه بین غذاهای مصرف شده و نوسانات خلقی خود را کشف کنید.

      چه عواملی در ایجاد کسالت و بی حوصلگی موثرند؟

      ۲٫ چیدمان خانه

      اگر می خواهید سرحال تر و شادتر باشید چیدمان خانه را عوض کنید زیرا محیط اطراف تاثیری عمیق بر روحیات ما دارد. مثلا رنگ قرمز می تواند افراد را تحریک پذیر و عصبی کند، در حالی که زرد ایجادکننده شادی و آبی ایجادکننده آرامش است. تحقیقات همچنین نشان می دهد که استفاده از تصاویر آرامش بخش –مثلا مناظر زیبا- بر روحیات ما تاثیری مثبت داشته و استرس و آشفتگی را کم می کند.

      ۳٫ ترفیع گرفتن

      اکثر ما رویای ترفیع گرفتن در محل کار را در سر می پرورانیم، اما واقعیت آنقدرها هم که فکر می کنیم امیدبخش نیست. محققان دانشگاه وارویک به این نتیجه رسیده اند که وقتی کارمندی ترفیع می گیرد، میزان استرس و فشار ذهنی ای که بر او وارد می شود افزایش یافته و سلامت ذهنی او به خطر می افتد.

      چه عواملی در ایجاد کسالت و بی حوصلگی موثرند؟

      ۴٫ چراغ کنار تخت

      اگر مرتبا هنگام تماشای تلویزیون یا هنگام مطالعه خوابتان می برد، مراقب تاثیر این امر بر اعصاب و روان خود در روز بعد باشید. تحقیقات نشان می دهند که نور در شب می تواند مانعی برای تولید ملاتونین – هورمونی که بر خلق و خوی انسان اثر می گذارد- بشود. ملاتونین تنها در تاریکی تولید می شود بنابراین سعی کنید در منزل خود از پرده های ضخیم استفاده کرده و هنگام خواب همه چراغ ها را خاموش کنید.

      ۵٫ کمبود مواد مغذی

      عوامل زیادی وجود دارند که می توانند به افسردگی منجر شوند، ولی در عین حال رژیم غذایی نیز می تواند علایم افسردگی را بهتر یا بدتر کند. کمبود ویتامین D، ویتامین B و اسیدهای چرب امگا ۳ می تواند به احساس افسردگی و آشفتگی منجر شود. بنابراین سعی کنید این مواد مغذی را حتما در رژیم غذایی روسانه خود بگنجانید.

      ۶٫ دوستان

      مکن است تصور کنید که وقت گذرانی با دوستان راهی مناسب برای سرحال شدن است، با این حال همه چیز به روحیات آنها بستگی دارد. به عقیده محققان احساسات ما (خواه مثبت و خواه منفی) مسری هستند و اغلب بدون اینکه بدانیم از شخصی به شخص دیگر انتقال می یابند. جالب آنکه حتی گاهی بدون اینکه دوستان را ببینیم تحت تاثیر خلق و خوی آنها قرار می گیریم. مثلا در یک تحقیق مشخص شد که کاربراین فیس بوک می توانند تا مدت ۳ روز تحت تاثیر سایر کاربران قرار داشته باشند.

      چه عواملی در ایجاد کسالت و بی حوصلگی موثرند؟

      ۷٫ دیر خوابیدن

      بسیاری از ما می دانیم که کمبود خواب موجب کسالت و بی حوصلگی می شود، با این حال از نظر محققان زمان خواب به اندازه میزان خواب اهمیت دارد. کسانی که دیر به رختخواب می روند حتی اگر زیاد بخوابند، در معرض افسردگی قرار دارند. پس سعی کنید شب ها زود بخوابید و البته خواب کافی داشته باشید.

      ۸٫ قرص های ضدبارداری

      محققان می گویند زنانی که از قرص های ضدبارداری استفاده می کنند دو برابر بیشتر از سایر زنان در معرض خطر افسردگی قرار دارند. این قرص ها در برخی زنان حالاتی مانند نوسانات خلقی و کاهش میل جنسی را نیز ایجاد می کند.

      v

      ۹٫ سیگار

      همه ما آگاه هستیم که سیگار خطر ابتلا به سرطان، بیماری های قلبی و پیری زودرس را افزایش می دهد. اما جالب است بدانید که سیگار بر سلامت روان افراد نیر تاثیر سوء دارد. محققان نیوزلندی در یک پژوهش بزرگ دریافتند که افراد سیگاری و معتادین به نیکوتین بیش از سایرین در معرض افسردگی قرار دارند.

      ۱۰٫ آفتاب

      در روزهای تاریک زمستان احتمال ابتلا به اختلال عاطفی فصلی وجود دارد، ولی آیا می دانستید که آفتاب هم می تواند افراد را کسل و افسرده کند؟ اگرچه اختلال عاطفی تابستانی تنها بر ۱ درصد افراد تاثیر دارد، ولی عوارض آن جدی و شامل بی خوابی، کاهش اشتها و افسردگی هستند.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • maryam , جولای 30, 2016 @ 2:22 ب.ظ

    سلام.
    من از همسرم ب دلیل اعتیاد و مصرف شیشه هفت ماه جدا شدیم.
    حاصل شیش سال زندگی زاناشویمون ی دختره سالس.
    الان پدرش اسرار ب برگشت داره و میگه ک پشیمونم.
    اما هنوز ب رفتارای زشته خودش ادامه میده.
    در مورده تمامه روابطمون با دیگران حرف زده حتی رابطه ج…. الان من هیچ تمایلی ندارم ب ادامه با زندگی با ایشون.
    اینقد فکرم بهم ریخته ک حتی نمیتونم با دخترم رابطه مادری بر قرار کنم.
    ن میتونم برم سره کار.
    خیلی سر در گم هستم .
    همش خودمو با گوشی و دنیای مجازی سر گرم میکنم.
    از این نحو زندگی خسته شدم.
    ممنون میشم راهنماییم کنید. با تشکر

    • راهنما , جولای 31, 2016 @ 3:35 ب.ظ

      خب الان واقعا مشکلتون چیه ؟ بازگشت به زندگی گذشته ؟ یا سرگردان کردن خودتون در این دوراهی ؟
      اگر خوب ببینید شما مشکلی در زندگی ندارید و امروز میتونید راحت زندگی کنید ولی اگر علاقه ای به بازگشت دارید بهتره در این مورد مشاوره و مشورت کنید و بعد تصمیم به بازگشت کنید

  • مریم , آگوست 9, 2016 @ 12:15 ق.ظ

    سلام
    من ۳۵ سالمه و در ارتباطاتم با آقایون کمی بدبین بودم.این اواخر حس بدبینی من ببشتر شده که حتی حاضر شدم ارتباطم رو با آقایی که ۲سال با هم دوست هستیم و عاشق هم بخاطر اینکه ایشون میخوان برن دانشگاه قطع کنم .حرفای این آقا که به من میگه دوستم داره ووبهم وفادار هست هم در من تاثیر نداره .لطفا به من بگید چطور بدببنی و بد دل بودنم رو ترک کنم . ممنون

    • راهنما , آگوست 9, 2016 @ 11:07 ق.ظ

      هیچ چیز مانند بدبینی در خراب کردن یک رابطه قدرتمند نیست. بدبینی خالق تشویش و استرس، عصبانیت، تنفر و ترس است. هیچ فرد بدبینی نمی تواند به روشنی فکر کند و تصمیم بگیرد.

      رابطه داشتن با کسی که بدبین است وحشتناک است. آدم بدبین رفتاری غیر مطمئن و ناشایست دارد. چنین فردی جذابیت ندارد و حتی دیگران را از خود دور می کند.

      هیچ کس همدمی بدبین نمی خواهد و هیچ کس نمی خواهد بدبین باشد. پس عامل بدبینی چیست؟

      “بزرگترین عامل در به هم خوردن ازدواج ها بدبینی است. بدبینی بخاطر احساس نا امنی فرد بدبین پیش می آید و ممکن است ریشه ای داشته باشد یا نداشته باشد. این فرد از خطوط ارتباطی پنهان می ترسد و سعی می کند آنها را کشف کند.” – ال ران هوبارد

      هنگامی که به همسر یا شریک زندگی خود بدبین می شوید، در حقیقت به ارتباطاتی خیالی و مخفی مظنون شده اید. راز باعث رنجش شما می شود. اگر با شریک زندگی خود درباره تردید خود صحبت کنید آنگاه دیگر رازی بین شما نخواهد بود و دیگر آن احساسات بد تقویت نخواهد شد.

      ارتباطات مخفی یا یا راز ها باعث می شوند افکار و سوالات این چنینی به ذهن شما خطور کند. ” آیا او همدمی بهتر از من پیدا کرده است؟” ” آیا می خواهد مرا ترک کند؟” ” آیا روابط نا مشروع با کسی برقرار کرده است؟” آیا از نظر او من آدم نچسبی هستم؟”

      وقتی که احساس بدبینی دارید چیزهایی که به نظر شما راز هستند باعث می شوند بدترین گمان ها را ببرید. و ناخواسته فرضیه ای می سازد که در آن بدترین حالت های ممکن لحاظ شده است. و جهنم آغاز می شود جهنمی که خود و اطرافیانتان در آتش آن می سوزند و کم کم کنترل از دست شما خارج می شود.

      خوب حال که به این نتیجه رسیدیم بدبینی و حسادت بدترین بلا ها را بر سر ما می آورد چگونه می توانیم از چنین وضعیتی جلوگیری کنیم؟ یا اگر طرف مقابل ما آدم بدبینی است با او چگونه باید برخورد کنیم؟

      درمان بدبینی

      ” برقراری ارتباط ریشه موفقیت رابطه زناشویی است که بر پایه آن یک جامعه قدرتمند رشد می کند، و ارتباط ضعیف همانند تخته سنگی است که به کشتی این رابطه برخورد می کند و مسافرانش را غرق می کند. ” – ال. ران هوبارد

      اگر فرد بدبینی هستید باید ارتباط برقرار کنید. باید حدس زدن و پیش داوری را کنار بگذارید و به جای آن بپرسید. احساسات خود را با ارتباط برقرار کردن فرو بنشانید.

      باب به همسرش می گوید “من نمی خواهم آدم بدبینی باشم ولی می خوام بدونم می شه؟ می شه بگی تو نسبت به جو چه احساسی داری؟”

      و همسرش پاسخ می دهد ” من فقط از اون خواستم پسرش رو برای کمک بفرسته باید بدونی که من دوست دارم و دیوونه تو هستم عزیزم”

      و بوووم! ارتباط مخفی که در ذهن باب شکل گرفته بود نابود شد. و راز از بین رفت. و باب احساس بسیار بهتری دارد.

      اگر باب ارتباط برقرار نمی کرد این بدبینی باب را عصبی و مشوش می کرد. و سایه آن بر روابط زناشویی آنها سنگینی می کرد.

      اگر شریک زندگی شما آدم بدبینی است. مطمئن باشید در ارتباطات خود با دیگران هیچ چیز را از او مخفی نمی کنید. مثلا وقتی که نامه ای از کسی دریافت می کنید به او پیشنهاد دهید آن را بخواند.

      ارتباط برقرار کنید تا مشکل را حل کنید. مثلا وقتی که می بینید مارسیا عصبی یا ناراحت است و زیاد صحبت نمی کند فکر کنید ببینید چه چیزی را از او مخفی نگه داشته اید. این بد بینی می تواند در محیط کاری هم رخ دهد مثلا ممکن است ببینید مدیر شما از ابتدای شروع بکار شما تا کنون چنین رفتاری با شما نداشته است گاه کافیست نشان دهید که با او رو راست و صادق هستید تا اگر افکار بدی درباره شما به سرش زده است به اشتباه خود پی ببرد.

      البته باید در هنگام برقراری ارتباط با شریک زندگی خود حتماً همانطور که می خواهید سوء تفاهم ها را از بین ببرید باید بتوانید علاقه خود را به او نمایان کنید. و مهربانی خود را به او نمایان کنید.

      اسرار قدیمی را ریشه کن کنید و آشکارا احساسات عاشقانه خود را بیان نمایید. برای آینده خود برنامه داشته باشید. فقط بخاطر یک ارتباط خوب موفقیت بزرگی در انتظار شماست.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.