مرکز مشاوره

مرکز مشاوره شرق تهران

مرکز مشاوره شرق تهران

چگونه بهترین مشاور خانواده در تهران را پیدا کنم؟

حتما پیش آمده است که به مشکلی برخورد کردید وبا مشورت بایک بزرگتر ویا والدین خودکه از تجربه بالایی برخوردار هستند بهترین راه حل را انتخاب کرده و مشکل خود را حل نمایید. اینگونه مشورت ها بصورت سطحی ودر بحث های غیر تخصصی ومشکلات روزمره ما مفید و قابل اطمینان میباشد، اما میدانیم که جامعه ما شکل بزرگتری ازیک خانواده است و خوب بطبع مشکلات بسیار پیچیده تر وتخصصی تر میشود وبرای مشاوره وگرفتن مشورت نیاز به فردی باتجربه تر و متخصص در همه امور خواهیم داشت. چالشهایی از قبیل ازدواج و طلاق ، شیوه زندگی ، مشکلات خانوادگی و مشکلات تحصیلی همه و همه نیاز به مشورتی قوی دارد. مرکز مشاوره تهران با در اختیار گذاشتن آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران در شرق  با رویکردی تخصصی و برای کمک به مردم عزیز تهرانی با کمک بهترین مشاور خانواده در تهران  و متشکل از قوی ترین مشاوران در زمینه های مختلف آماده ارائه خدمات می باشد. این مرکز با بخش بندی به مراکز کوچیکتر آماده خدمت رسانی بهتر می باشد.

مرکز مشاوره شرق تهران به پشتوانه سال ها تجربه و تحقیق مشاوران خود در مشاوره خانواده تهران و بهترین مشاور خانواده در تهران و برای بالا بردن سطح فرهنگی خانواده و جوانان تاسیس شده و بر آن است تا بتواند هدفی که دارد را دنبال کرده و به موفقیت برسد.

خیلی از دوستان من هنگامی که با مشکل روبرو میشوند نیاز به آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران و یا شهرستان ها دارند  و میتوان با مراجعه به یک مرکز مشاوره خوب که مشاوره خانواده تهران مشکلات و چالش های زندگی آنان را حل نمود. در سال ۱۳۹۶ یکی از دوستانم این مرکز را به من معرفی کرد و من اکنون به منظور ارتقا فرهنگ مشاره با آنان همکاری دارم.

تو دوران عقدم و بعد از یک سال و نیم قرار بود یک ماه دیگه برم سر زندگیم که همه چی بهم خورد

سلام خسته نباشید من۲۶ سالمه و تو دوران عقدم و بعد از یک سال و نیم قرار بود یک ماه دیگه برم سر زندگیم که همه چی بهم خورد نامزدم میگه باید بریم پیش مشاور تا درباره ادامه زندگیمون تصمیم بگیره ازتون ادرس ی مشاوره خوب تو شرق تهران رو میخوام ممنون

پاسخ

تصمیم خیلی خوبیه چون قطعا شناختتون برای ورود به زندگی بیشتر خواهد شد .

و ای کاش توضیحی در این ارتباط داده بودید که چه مساله ای بعد از یک سال و نیم باعث شک ایشون شده است .
ولی امیدوارم با مراجعه درست ترین تصمیم گرفته شود.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

درمان اضطراب و افسردگى شدید

براى درمان بیش از حده اضطراب و افسردگى بهترِ به مشاوره مراجعه کنم یا روانکاو و روانشناس؟!
تو محدوده شرق جایی رو معرفى میکنید؟

پاسخ

با سلام بهتره برای درمان به روانشناس بالینی مراجعه کنید البته دکتری بالینی که تخصصش در زمینه درمان افسردگی و اضطراب باشد .

البته اگر نیاز به دارو داشته باشید با روانپزشک هماهنگ می شود و باید دارو مصرف شود.

در هد حال امروزه برای درمان این دو اختلال درمان های روانشناسی بسیار خوبی وجود دارد که جواب گو بوده اند.و با شماره تماس اعلام شده تماس بگیرید و ور محدوده شرق مراجعه کنید امیدوارم به زودی بهبودی حاصل شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

شوهرم همش خیانت میکنه

سلام من عقدم شوهرم همش خیانت میکنه من حضوری مشاورمیخوام توروخداکمکم کنید.سمت تهرانپارسم

پاسخ

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
شما رو راهنمایی خواهند کرد ضمن اینکه یادتون نره اگر در دوران عقد این روابط در مورد ایشون وجود داره ظاهرا باید تصمیم جدی تری برای ادامه زندگی گرفته شود و باید دلیل این خیانت ها هم مشخص شود ضمن اینکه نمی شود یک طرفه قضاوت کرد
موفق باشید

همچنان درگیر خواستگار قبلی خودم هستم

من بیستویک سالمه حدود یک هفتست که عقدکردم ولی همچنان فکرم درگیره پسری ک یک سالونیم باهاش بودم هست ما خیلی بهم عادت کرده بودیم و علاقه داشتیم ولی بعده خواستگاریس خونوادم جواب رد دادن ولی اصلا راضی به ازدواج مون نشدن اونم فقط به دلیل غریبه بودن و عدم شناخت قبول نکردن هم گفتن چون خیلی لاغره شایدمریض باشه شاید معتاد باشه با این حرفا منو منصرف کردن و من با یکی از اقوام مون اونم به اصرار بزرگترای فامیل و خونوادم بود
با اینکه نامزدم از نظر اخلاقی و ظاهری بهتر از دوس پسرم هست ولی من بازم نمیتونم فراموشش کنم و همش یادخاطره هامون میوفتم بغض میکنمو از زندگی سردمیشم و نامزدم از رفتارم فهمیده هنوز فکرم پیش دوست پسر قبلیمه
من واقعا نمیدونم چیکارکنم هیچکس درست راهنماییم نمیکنه احساس میکنم افسرده شدم و هیچ ذوق و خوشحالی از ازدواجم ندارم .الان من بایدچیکارکنم به کدوم مشاوره مراجعه کنم که بتونه واقعا کمکم کنه ممنون میشم از راهنماییتون

پاسخ

به هر مرکزی می توانید مراجعه کنید و اینکه این تصمیم رو دارید بسیار درست است .

فقط ای کاش قبل از ازدواج اون قضیه رو رفع می کردید تا راحت تر همسرتون و ویژگی های مثبت رو ببینید از بودن کنارش لذت ببرید و بتونید بهش عشق بورزید .
.زندگی به هر حال تلاطم ها و درگیری هایی دارد مهم اینکه به فهم درست قضیه برسید و دلیل اون دوست داشتن بررسی بشه و اینکه شما تازه عقد کردید با توجه مثبت نسبت به همسرتون و بالعکس مطمئن باشید اون رابطه کم کم فراموش خواهد شد و جای نگرانی نیست فقط با فکر کردن به اون ادم به مساله پرو بال ندهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

سر مسائل مالی رابطمون به هم خورد

من تقریبا حدود ۴ سالی هست که با دختری آشنا شدمو با هم دوست شدیم، ی دوستی عمیق و هدفمند که به ازدواجمون برسه، از لحاظ مالی و سطح فرهنگو آداب میشه گفت نزدیک به هم هستیم، اعتماد و وفاداری هم بین هردومون بوده، تا اینکه بحث چون به مسایل مالی پیش از ازدواج رسید، و یسری بگو مگوها بینمون پیش اومد(مهریه و نشون و خونه و …) یجورایی ایشون فکر میکنه من میخوام براش کم بزارم تا اینکه ی روز بحث جدیتر شد وقرار شد ی مدت از هم دور باشیم تا شاید کمتر دعوا کنیم.
بعد از دوهفته من رفتم جلو ولی کلا عوض شده بود، ک من نمیخوام دوست باشم نمیخوام با کسی ازدواج کنمو از همه پسرا بدم میادو …
میگه تمام کل کل هایی ک باهام کردی تمام اذیتات جلو چشمه فقطو نمیتونم خوب بشم.
دسته خودم نیست واقعا نمیدونم چکار کنم میخوام تنها باشم فقط.
حالا دقیقا این مشکل زمانی درس شد که من ایشونو به خانوادم معرفی کردمو همه چی مهیا بود برای رسمی شدن رابطمون.
ایشون ۲۵ سالشه و من ۲۸
چه مرکز مشاوره ای بریم ؟
پیشنهادتون چیه ؟
قبول نمیکرد که مشاوره بیاد ولی راضیش کردم
اگه شرق تهران معرفی کنید ممنون میشم.
ترجیها از مشاوره های با تجربه و خبره، چون خیلی برام مهمه
ممنون

پاسخ

بهتره به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنید
مسائل مالی رو باید حل کنید با توافق هر دو نفر و جای بحث نداره چون به هر حال اگر تفاهم باشه این مسائل حل میشه منتهی مسائل شخصیتی و رفتاری و اخلاق فردی رو نمی شه عوض کرد.

و اگر هنوز که ازدواج نکردید و اینقدر بحث می کنید خب شاید در زندگی به مشکل بربخورید و این نگران کننده است.

مدیریت روابط در هر دوره ای اهمیت ویزه ای دارد هر دو نفر باید کمی انعطاف داشته باشید.

چون هیچ فردی کامل نیست.

و باید گاهی از بعضی ویزگی هایی که دوست نداریم بگذریم و تلاش کنیم برای رشد و تعالی یکدیگر و این رمز موفقیت است.
امیدوارم خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

خیلی باهوشه ولی توی درس ها بازیگوشه

سلام من مشاوره تحصیلی میخوام برای دختر۱۳ ساله ام . خیلی باهوشه ولی توی درس ها بازیگوشه، به نظر شما میتونه با مشاوره تحصیلی در درسها پیشرفت بهتری داشته باشه و اگه شماره یه مشاوره خوب رو دارین بفرمایین . ممنونم

پاسخ

با سلام بله حتما با برنامه ریزی درست پیشرفت خواهد کرد و اصلا جای نگرانی نیست منتهی نه برنامه از پیش نوشته شده بلکه برنامه ای که منطبق با روحیات و شخصیت او باشد .امیدوارم مساله تحصیلش مرتفع شود ولی شما هم باید نهایت همکاری را داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
موفق باشید

اگر برای شما رفت و امد و روابط اجتماعی اهمیت دارد ولی برای ایشون این طور نیست خب ادامه دادن و برگشت دوباره مشکل ساز می شود ضمن اینکه می فرمایید ایشون عصبی هم هستند اگر می توانند انعطافی داشته باشند یک سری مسائل رو رفع کنند شاید بشود به ادمه فکر کرد و این در صورتی است که شما هم در قبلا ایشون در جوانبلی کوتاه بیایید و شرایط و روحیات رو درک کنید ولی اگر ایشون قبول ندارند که رفتارهایی دارند که مشکل ساز است خب ادامه دادن جالب نیست ..البته تصمیم گیرنده شما هستید ولی خیلی از مسائل در زندگی زناشویی پررنگ تر از قبل می شود و شاید امروزه به ان توجه نشود بحث تفاوت های شخصیتی و رفتاری اهمیت ویژه ای دارد .در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و همه ملاک ها و شرایطتتون رو در نظر داشته باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

پسرم علیرغم محبتهایی که مادرم به ایشون داره ولی رابطه اش با مادرم خوب نیست

با سلام .پسر من حدودا ۹ سال داره، از ۶ سالگی چند ساعت در روز رو با مادرم میگذرونه بدلیل اینکه من کارمندم، علیرغم محبتهایی که مادرم به ایشون داره ولی رابطه اش با مادرم خوب نیست .

امیدوار بودیم با بزرگتر شدنش این قضیه حل بشه و متاسفانه بدتر هم شده ،مادرم خیلی از نظر تغذیه رسیدگی میکنند ولی از نظر بازی و سرگرمی همدم خوبی برای بچه ها نیستند و مدام مشکلات ارتباطی با هم دارندو باعث ایجاد تنش میشوند.

بطوری که کلا از نظر رفتاری با من و پدرش نیز اکثرا مشکل پیدا میکنه. خواهش میکنم یک مشاور خوب بهم معرفی کنید. سپاسگزارم.

پاسخ

دوست گرامی این مساله و دغدغه شما برای اکثر خانم های کارمند وجود دارد و وقتی کودکان در معرض تربیت های افراد مختلف قرار می گیرند .
دچار سردرگمی می شوند .و این طبیعی است وقت گذاشتن برای فرزندتون در ساعات حضور اهمیت ویزه ای دارد و اگر مادرتون حرف فرزند شما رو نمی فهمند و درگیری های حتی لفظی با هم دارند بهتره دیگه ایشون اونجا نره و راه حل دیگری رو تعبیه کنید .

و روانشناس کودک گزینه مناسبی می تواند باشد و ضمن اینکه ساعاتی که در منزل است برای او وقت بگذارید مخصوصا همسر شما و او را مواخذه نکنید بابت رفتارهایی که از نظر شما مناسب نیست .

امیدوارم به زودی مساله رفع شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

دوخواستگاردارم که ازنظراخلاقی هردوعالی هستن ولی یکی داره ویکی بیکاره

سلام.من درحال حاضردوخواسنگاردارم که ازنظراخلاقی هردوعالی هستن ولی ازنظرکاریکی داره ویکی نداره(دانشجوهستن) ولی کسی که کار نداره من انتخاب خودش بودم وکسی که کارداره روواسطه معرفی کرده.به نظرشماچگونه بهترین تصمیموبگیرم؟لطفاراهنمایی بفرمایید.ممنون

پاسخ

با سلام مهم با واسطه و بی واسطه بودن فرد نیست اتفاقا فردی که با واسطه اقدام کرده اصولی تر پیش رفته است مهم داشتن ملاک ها و ایده ال های خود شماست .

شما از زندگی چه می خواهید داشتن شرایط کاری برای تامین معیشت مساله مهمی است شاید اینکه انتخاب خود فرد باشید به عنوان یک خانم و به لحاظ عاطفی برای شما ارزشمند باشد ولی توجه داشته باشید نمی توان صرف این مساله اقدام کرد .

و بهتره منطقی شرایط هر دو نفر رو در نظر بگیرید .

به هر حال تصمیم نهایی با خود شماست ولی همه امروزه دنبال استقلال مالی هستند و این مساله مهم و ارزشمندی است امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

چیزی رو دیدم تو گوشیش که باعث اختلاف شد

من با همسرم مشکل دارم مشکلمون از دوران نامزدی شروع شد چیزی رو دیدم تو گوشیش که باعث اختلاف شد بمن می گفت نمیخوامتو دوست ندارم خلاصه با واسطه و کوتاه اومدن من مشکل حل شد.
بعد از ازدواج یبار دیه اون مشکل پیش اومد اما من کوتاه اومدم هیچکسم خبردار نشد

اما الان دوباره تکرار شده موندم چه غلطی بکنم دوباره حرفا دوسال پیششو داره میزنه که من دوست ندارمو نمیخوامتو…..

اگه کمکی میتونید بکنید…
و یه مشاور تو شرق تهران میخوام با تشکر

پاسخ

شاید همون ابتدا که با حرف ایشون باز گذشت کردید اشتباه بوده چون فرد رفتی یک روزی ترک می کنه شما رو حالا هر موقعی که شرایطش باشه والبته باید دانست مساله چه بوده اگر بحث خیانت بوده و چند بار دیدید و ایشون به جای توجیه و کتمان شما رو مقصر دانستند

شاید بهتر باشه درست و منطقی شرایط رو بررسی کنید .به هر حال اگر قرار باشد مدام با استرس و ترس از دست دادن زندگی کنید که شرایط خوشایندی نخواهد بود .
البته نظر طرف مقابل هم مهم است و باید حرف های ایشون هم باید شنید ه شود .و نمی شود یک طرفه قضاوت کرد امیدوارم به زودی در جهتی که صلاح شماست مساله حل شود .

حال این روزهای شما قابل درک است .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
موفق باشید

چطوری میشه به کسی که تو زندگی سردرگمه  کمک کرد؟

سلام خسته نباشید میخواستم بپرسم چطوری میشه به کسی که تو زندگی سردرگمه و نمیدونه چی میخواد از زندگی کمک کرد؟

پاسخ

بخشی که مسئول واکنشهای ناخودآگاه و شهودی در وجود شماست، طی میلیونها سال تکامل به وضعیت فعلی رسیده است تا بتواند در لحظات سرنوشت ساز و حیاتی، به سرعت عمل کرده و زندگی شما را حفظ کند. فرض کنید درحال رانندگی هستید و به یکباره یک سگ در وسط جاده ظاهر میشود.

در اینصورت اگر قرار باشد بصورت خودآگاه عمل کرده و ابتدا پس از دیدن موجود در وسط جاده، و سپس انجام محاسبات ریاضی، تصمیمات لازم را داشته باشید، تصادف شما قطعی است ! اما در این لحظات، ضمیر ناخودآگاه وارد عمل شده و به سرعت واکنش نشان میدهد.

درواقع وقتی ضمیر خودآگاه عاجز میشود، ضمیر ناخودآگاه میتواند با توان بینهایت خود، واکنشهای لازم را به نمایش بگذارد.
افرادی که فقط از منطق بهره میبرند، درصد بسیار کمی از ذهن خود را مورد استفاده قرار داده اند. درواقع بخش منطقی و نقشه کشیدن در ذهن شما، به سادگی میتواند گیج و سر درگم شود زیرا مسیر زندگی بعضا پیچیدگی زیادی پیدا میکند که عملا امکان نقشه کشیدن را از شما میگیرد. سیم کشی های عصبی منطقی در ذهن انسان ده ها برابر ضعیفتر از احساسات و سایر بخشهای ذهن شما هستند.
اگر بخواهم این مساله را دقیقا برای شما شرح دهم، بد نیست به این مثال دقت کنید :
فرض کنید میخواهم به شما آموزش دهم که چطور در برابر یک فرد غریبه، اعتماد به نفس کافی را داشته باشید و تاثیر خوبی بگذارید. بدین منظور، اگر قرار باشد تک تک نکات را به شما گوشزد کنم، خواهید دید که لیستی بزرگ برای شما ساخته میشود که اجرای آنها در لحظه مذکور، بسیار سخت خواهد بود و معمولا از یاد میرود.
حال فرض کنید به جای این مساله، با استفاده از هیپنوتیزم یا ابزار دیگر، دقیقا احساس اعتماد به نفس درون شما ایجاد شود. بصورت ناخودآگاه، همه جزییات بدن شما، از زاویه سر گرفته تا صاف بودن کمر و لحن و تن صدا، بصورت اتوماتیک کنترل میگردد. زیرا ضمیر ناخودآگاه شما کنترل آنرا بدست گرفته است. دقیقا به همین علت است که مثلا، کسی که از نظر مالی یا شغلی جایگاه خوبی بدست می آورد، بصورت اتوماتیک در همه ابعاد بهتر میشود. زیرا حس خوب درونی او باعث میشود ضمیر ناخودآگاهش، زبان بدن و همه جزییات وجودی او را به بهترین شکل مدیریت کند.

به فکر کردن پایان دهید و سریع عمل کنید و روی احساسات خود نظارت بیشتری داشته باشید. در بسیاری از اوقات، فکر کردن خود به نوعی اعتیاد تبدیل میشود.

وقتی منطق نمیتواند مشکلات فعلی زندگی شما را حل کند و با نقشه و استراتژی ریختن، فقط سردرگم میشوید، شاید وقت آن رسیده است که از بخشهای عمیق تری از وجود خود، یعنی شهود، احساسات و ضمیر ناخودآگاهتان بهره ببرید. به جای اینکه فکر کنید، از صدای راهنمای درونی خود بهره گیرید زیرا شما فقط همین بدن نیستید.

میلیونها سال تکامل شما را به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته تبدیل کرده است که همه علم بشر تا به امروز، فقط توانسته است بخشهای کوچکی از آنرا آن هم به صورت سطحی توصیف کند.

بنابراین به جای اینکه فقط از بخشهای کوچکی از وجود خود بهره ببرید، وقت آن است که دو نیمکره مغز خود را فعال کرده و از حس شهود و بخشهای عمیق تر ذهن خود بهره گیرید.

دقت کنید که منظور ما، احساسات زودگذر و سطحی نیست، بلکه حس عمیق شهودی که از درون دریافت میکنید، منظور ماست که میتوان آنرا پرورش داد.

ضمیر ناخودآگاه شما میتواند میلیونها محاسبات را انجام داده و نتیجه آنرا بصورت یک حس در درون شما قرار دهد. این، چیزی است که از فکر کردن هم بهتر است.
فکر نکن، احساس کن.

همه ما گاهی غمگینی، دلمردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‏کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‏مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‏های ناخوشایند و کسالت‏های روحی باشد.
بیماری، امری ناخوشایند برای تمام انسان‏هاست؛ امّا برای پی‏بردن به ارزش سلامتی و استفاده لذت‌بخش از تندرستی و قدردانی و سپاس‌گزاری از آفریننده همه زیبایی‏ها، تذکر بسیار مهمی برای انسان است و به عبارت دیگر، برای پی‏بردن به ارزش هر نعمتی، ابتلا به فقدان آن، بهترین هشدار و مناسب‏ترین وسیله برای بیداری انسان و استفاده بهینه از نعمت‏های الهی است. بنابراین، بیماری و کسالت نیز یک نعمت است و اگر نگاه ما به زندگی و حوادث آن این‏گونه باشد، به طور کلی، همه چیز عوض خواهد شد و فشارهای روحی و افسردگی‏ها، تبدیل به نشاط و شادابی می‏شوند.
همه ما گاهی غمگینی، دل‌مردگی و کسالت روحی را در زندگی تجربه می‏کنیم و شاید یکی از رموز نهفته در نظام آفرینش، برای بهره‏مندی و لذّت بردن بیشتر از لحظات زندگی، همین تجربه‏های ناخوشایند و کسالت‏های روحی باشد
مشکل اساسی و محور همه پریشانی‏هایی که بر زندگی شما سایه‏ افکنده است و همه چیز را تیره و تار و سیاه می‏بینید، نگرش منفی به زندگی، محیط اطراف و مهم‌تر از همه، نسبت به «خود» است.

شما همواره روح و روان خود را آماج تیرهای سهمگین تفکرات منفی و منفی‏نگری‏های خود قرار داده‏اید و طبیعی است که نتیجه این، چیزی جز تخریب روحیه و از دست دادن نشاط و ابتلا به افسردگی و پریشانی نیست. پرسش این است که چرا خود را بدون دلیل متهم می‏کنید؟

چرا دنیا و زندگی در آن را برای خود، زندان تصور می‏کنید؟ چرا خود را سردرگم و گرفتار پیچ و خم‏های زندگی می‏کنید؟ چرا خود را در بن‏بست تفکرات منفی قرار داده، آیه یأس می‏خوانید؟

رفع بی حوصلگی

همه این سردرگمی‏ها، بن‏بست‏ها، ناامیدی‏ها، خستگی‏های روحی و بالاخره افسردگی‏ها، ناشی از همین منفی‏بافی‏هایی است که شاید از دوران نوجوانی، به صورت ناخودآگاه، به دام آن گرفتار شده‏اید!
اگر روشهای زیر را انجام دهید کسالت دیگر در شما معنا نخواهد داشت. امتحان کردن روش های زیر نه تنها ضرری ندارد بلکه بسیار هم مفید است. پس زمان را از دست ندهید و امتحان کنید.
برای این که به زندگی احساس بهتری ببخشید و حسی جدید داشته باشید باید روش هایی را در زندگی به کار ببندید. این روشها عبارتند از:
– اجتناب از تنهایی؛ بکوشید به جز مواقعی که ضرورت دارد، در تنهایی قرار نگیرید. البته ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که از افرادی که مدام نق می زنند و شاکی هستند یا این که شما را درگیر مشکلات شخصی خود می کنند، حذر کنید. بیشتر وقت خود را با افرادی سپری کنید که به شما از خودتان احساس خوبی بدهند یا این که به طریقی شما را احیا کنند و نیروی تازه ای ببخشند. به عبارتی دیگر با افرادی معاشرت کنید که موج مثبت تولید می کنند
– با افکار منفی خود مقابله کنید؛ یعنی هر وقت این افکار به شما هجوم آوردند، به هر صورت ممکن، خود را از چنبره آنها نجات دهید؛ برای مثال، خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که امکان انجام آن برای شما هست، مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد.
– به جنبه‏های مثبت خود فکر کنید و بکوشید آنها را در برگه‏ای به صورت فهرست‌وار بنویسید.
– به جای این که به کمبودها، عیب‏ها و ناکامی‏های خود بیندیشید، به موفقیت‏ها و آن امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند هستید، فکر کنید . به عبارت دیگر، امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پُر است و بخشی خالی؛ به آن بخش پُر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه نیمه خالی را نخورید. فرصت‏های زندگی را مغتنم بشمارید و از آن چه در آینده پیش خواهد آمد، نگران نباشید.
– با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، متدین و در عین حال مثبت‏نگر، معاشرت کنید و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می‏شوید از زندگی شکایت می‏کنند، دوری گزینید.
– ورزش را جزء ضروری‏ترین فعالیت‏های خود قرار داده، روزی حداقل نیم تا یک ساعت ورزش کنید.
رهایی
– هر چه می‏توانید قرآن بخوانید و از دعاهای اهل‏بیت‏علیهم السلام، بهره بگیرید؛ البته سعی کنید قرآن را با تأنی و توجه به معنا تلاوت کنید.
– از بیکاری و بی‏برنامگی بپرهیزید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید.
– برای برنامه‏ریزی اوقات شبانه‏روزی، حتماً با یک مشاور گفت ‌و گو کنید یا از دوستان موفق خود کمک بگیرید.
– به تغذیه خود – به ویژه صبحانه – اهمیت بدهید و هیچ‏گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصیل یا مطالعه نشوید.
– هر وقت احساس دلتنگی می‏کنید، حدود ده دقیقه دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان، شنا کنید.
– به مسائل معنوی – به ویژه نماز اول وقت – اهمیت فوق‏العاده بدهید.
– با توسل به اهل‏بیت‏ علیهم السلام از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید.
اگر از جمله افرادی هستید که دچار مشکل بزرگ کسالت شده‌اید و دائما احساس بیهودگی می‌کنید سریعا برای درمان خود اقدام نمایید، اما این بار نیازی نیست که به پزشک و مشاور مراجعه کنید چرا که با رعایت همین اصول ساده و در دسترس می‌توان بر این معضل فردی و اجتماعی غلبه نمود.

به دلیل سن کم بدون اطلاع من همه خواستگارام رو خانواده رد میکردن

من یه دختر ۱۸ساله هستم که از سن ۱۳/۱۴سالگی خواستگارداشتم ولی به دلیل سن کم بدون اطلاع منهمه رو خانواده رد میکردن
توی تبریزه به دنیا اومدم ولی تهران بزرگ شدم
امسال کنکورداشتم و قبول نشدم و قصد دارم دوباره کنکور بدم چون درس خوندن رو خیلی دوست دارم
و اصلا به ازدواج کردن فکرنمیکردم حالا چند وقتی هست که یه خواستگاردارم که از تبریزه و ازنظر خانوادگی و سطح مالی و فکری موردتایید خانواده ام هستن و خودمم حس میکنم ادم با شخصیتی هست و مشکلی با ادامه تحصیلاتم ندارن
ولی من چون اصلا امادگی ازدواج و شروع زندگی مشترک رونداشتم شوکه شدم
سنشون ۱۰سال ازم بیشتره و
تنها دو جلسه باهم حضوری صحبت کردیم به دلیل اینکه ما تهرانیم و اونا تبریزن بقیه اش تلفنی یا پیام تلگرام بوده و از لحاظ فکری میشه گفت تاحدود زیادی بهم نزدیکیم اما اصلا درست و حسابی رفتاراشو ندیدم
فقط اینکه من فارسی حرف میزنم و ایشون ترکی ولی کاملا حرف هم رومیفهمیم و ارتباط راحت برقرارمیکنیم
و اینکه اگر جوابم مثبت باشه باید از تهران ک خانوادم هستن برم تبریز زندگی کنم
و اینکه مشکل دیگه ای ک هست من ظاهر و صدای همسر ایندم رو چیزه دیگه ای تصورمیکردمولی ایشون چیزه دیگه ای هستن
دوستداشتم بلند و هیکلی باشن ولی ایشون هم هیکل من شایدم یکم لاغرتر و قدشون فقط چندسانت ازم بلندتره و اینکه صداشون دوست داشتم کلفت باشه ولی معمولیه
و این ک من دیشب فهمیدم پدر ایشون اعتیاد دارن ینی خودشون بهم گفتن وگفتم چرا زودتر نگفتید گفت میخواستم اول منو بشناسید شخصیتمو بعد بهتون بگم
وقتی با خانوادم درمیون گذاشتم گفتن ک اوناهام میدونستن این قضیه رو ولی پسره کلا با پدرش فرق داره و اینکه با تحقیقاتی ک کردن فهمیدن این اقا کلا با پدرش فرق داره وراهش جداست و اینکه من رویام این بوده عاشق شم بعد ازدواج کنم ولی این ازدواج سنتیه
لطفا بگید چیکارکنم راهنمایی نیاز دارم ؟!

پاسخ

با سلام دوست عزیز در مورد اینکه سنتون کم است و هر مسئله دیگر اگر پختگی به عهده گرفتن یک زندگی رو در خودتون می بیندادامه بدهید ازدواج امروزه خیلی دران سن مطرح نیست چون مهم درک و شعور طرفین است .در مورد ادامه تحصیلم بهتر است بدانید همیشه برای درس خوانده وقت دارید و افرادی که ازدواج موفق دازند و همراه مناسبی دارند در درس هم موفق می شوند چون همراهی طرف مقابل و ازدواج که تصمیم بزرگی است بخش بزرگی از دغدغه های را کاهش می دهد.

الیته تاکید می کنم ازدواجی که درست و اصولی باشد همه شرایط سنجیده شود طرف مقابل با ملاک ها و انتظارات معقول شما هم خوانی داشته باشد ..

و حتی بحث دوری و مسافت برای شما مشکلی نداشته باشد و اینکه ابتدا عاشق شوید و ملاک هایی مد نظر داشتید خب اکثرا ذهنیت سازی در مورد همسر اینده دارند که درست نیست چون باعث مقایسه می شود و وقتی خواستگاران با ان شرایط ذهنی هم خوانی ندارند تایید نمی شوند و در نهایت خود فرد با مشکل مواجه می شود .
اگر واقعا فکر می کنید شرایط ایشون رو نمی پذیرید و یا هنوز امادگی در بحث ازدواج و مسئولیت پذیری ندارید بهتر است تصمیم درستی بگیرید و در مورد اعتیاد پدر ایشون گناه پدر به پای فرزند نوشته نخواهد شد و اتفاقا شاید خود ایشون که شاهد سختی های این بیماری بوده است هیچ وقت دچار چنین خطایی نشود و تجربه ارزشمندی باشد در هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و موفق باشید مشاوره پیش از ازدواج هم می تواند کمک کننده باشد

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

فقط ی دروغ کوچیک ۱سال پیش ازمن شنید

سلام خسته نباشید…من و یک آقایی قصد ازدواج باهم داریم و خیلی هم همدیگرو دوس داریم اما ایشون فقط ی دروغ کوچیک ۱سال پیش ازمن شنید ک حتی حقیقت رو هم خودم بهش بازگو کردم..اما ایشون قبل ازاین دروغم سختگیر بودن بمن و بااین کارم بدتر شد.نسبت ب همه چیز حساس هست و سریع بی ادبی میکنه…حالا.چیکارکنم ک مثل سابق اروم و خوب بشه؟

پاسخ

دوست عزیز شما امروز با شخصیت ایشون آشنا شدید و میدونید در آینده با چه کسی قراره ازدواج کنید
پس حدود و شرایط ایشون رو خوب درک کنید و از چنین رفتارهایی دوری کنید

رفتار با همسر حساس

اولین روزی که همسرتان را می بینید در مراسم خواستگاری و یا مراسمی که برای آشنایی شما فراهم شده است خیلی دقت کنید و در واقع شش دانگ حواس تان را جمع کنید و اگر تفاوت های اساسی بین خودتان و همسر آینده تان می بینید، همانجا خداحافظی کنید. همه این تفاوت ها بعدها می تواند مثل چماق هر روز بر سر شما بخورد.

دخترها همیشه روحیات حساس تری نسبت به پسرها دارند. زودتر می رنجند و آسیب پذیرتر به نظر می رسند. اما زندگی با دختری که همیشه چیزی برای دلخور شدن پیدا می کند، زود گریه اش می گیرد، زود می رنجد و قهر می کند واقعا کار ساده ای نیست. اگر زره پوشیده اید و می خواهید همسر چنین زنی شوید، باید طرز رفتار با او را یاد بگیرید.آدم های حساس، به همه چیز حساسند. آنها بسیار شکننده به نظر می رسند و حتی اگر رفتار مودبانه و محترمانه ای داشته باشند یا خویشتن دار باشند و دلخوری شان را نشان ندهند، باز هم ممکن است حساسیت آنها باعث دردسر در روابط شود.

وقتی نامزدتان در طول روز چندین بار آزرده می شود و حتی چیزهای کوچک هم ناراحتش می کند؛ وقتی که از انتقاد کردن ناراحت می شود، می توانید حدس بزنید که او یک فرد حساس و زودرنج است.

همسران حساس چطورند؟

خصوصیات افراد خیلی حساس شبیه به افراد درونگرا است. درست مثل افراد درونگرا، این افراد هم نیاز به تنهایی دارند.

آنها گاهی به راحتی از کوره در می روند یا احساساتشان به جوش می آید و گریه شان می گیرد، نسبت به درد سریع واکنش می دهند، از حالات دیگران خیلی زود تاثیر می پذیرند و…

این افراد سیستم عصبی بسیار حساس تری دارند که وضعیتی فیزیولوژیکی و در عین حال روانی است. اصولاً افراد بیش از حد حساس نسبت به محرک های خارجی (صدا، تصویر یا حتی لرزش ها) حساس تر هستند.

جالب است بدانید که سیستم دفاعی بدن آنها به گونه ای است که به هوا، خوراکی ها و برخی مواد حساسیت دارند و در واقع این آلرژی یا حساسیت به همه چیز، یک وضعیت عمومی بدنی برایشان به حساب می آید نه صرفا روحی.
نمی توان گفت بیش از حد حساس بودن بد، خوب، سالم یا ناسالم است.

این هم یک نوع روحیه است. و هرچقدر بیشتر درمورد افراد حساس بدانید، بهتر می توانید با این افراد و موقعیت های دور و برتان کنار بیایید.آنها ویژگی های بسیار مثبتی هم دارند که در دیگران ممکن است وجود نداشته باشد. مثلا دل رحم تر هستند، عاطفی ترند، می توانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند و تمرکز بهتری دارند.

در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند.

شدیدا وظیفه شناس هستند. نیمکره راست مغزشان قوی تر است و این یعنی خلاق تر هستند. آنها می توانند فکر دوستان و اعضای خانواده شان را هم بخوانند.

حتی می توانند شخصیت و خصوصیات افراد غریبه را هم تشخیص دهند.

افرادی که بسیار حساس هستند، تا می توانند از افراد تند و ناملایم دوری می کنند. اگر فردی عصبی و تهاجمی هستید و زود شروع به فریاد زدن می کنید، این را بدانید که نمی توانید در رابطه با افراد حساس به سرانجام خوبی برسید.

البته توصیه ما به شما این نیست که به طور کامل انتقاد کردن را کنار بگذارید. گاهی اوقات انتقاد کردن بسیار ضروری است، اما سعی کنید به طور مداوم از او انتقاد نکنید. هر چه از او بیشتر انتقاد کنید، او نیز از شما بیشتر دوری می کند.

افرادی که بسیار حساس هستند، با عواطف و احساسات خود فکر می کنند؛ به خصوص در روابط شان. هر چه در برابر همسر حساس خود رمانتیک تر رفتار کنید، او بیشتر شما را دوست خواهد داشت.

اگر با یک خانم حساس و نازک نارنجی طرفید یا ازدواج کرده اید و قصد دارید همه عمر در کنار او بمانید، باید برای کم کردن تنش ها تلاش کنید. شما قطعا بعد از مدتی می دانید که خط قرمزهای همسرتان کجاست و چه رفتارهایی او را از کوره در می برد، پس با دم شیر بازی نکنید.

بسیاری از غرولندهای خانم های حساس به دلیل ترس از نشنیده شدن اتفاق می افتد. او شما را تهدید می کند و از همان اول با توپ پر سراغ تان می آید تا بهتر شنیده شود.

اگر از همان آغاز به او نشان دهید که حرف هایش را می شنوید و قصد برآورده کردن خواسته های منطقی او را دارید، دیگر دلیلی برای غر زدن باقی نمی ماند.

در صورتی که می بینید خواسته همسرتان قابل اجرا شدن نیست، خودتان را به بی تفاوتی نزنید.

با او در این مورد صحبت کنید و دلایل تان را بگویید. شاید در جریان این بحث ها شما قانع شدید و اگر هم نشدید لااقل دلایل مخالفت تان را با او در میان گذاشته اید و به بی خیالی متهم نمی شوید.

هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه و دائم استرس دارم

من مشکل اصلی م با خودمه
هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه و دائم استرس دارم
بعضی اوقات خوبم ولی بعضی وقتا نه
همش منتظر شنیدن خبر بد هستم
نمیتونم از ته دل خوشحال باشم
همش دارم خودم رو با دیگران مقایسه میکنم و میگم اونا از من بهترن در حالی که یکی از دلالیل همسرم برای ازدواج با من توانایی هایی بود که اون تو وجود من دید
یه مشکل دیگه ای هم که دارم تو لحظه واکنش نشون دادنه
یعنی به محض اینکه ناراحت میشم عکس العمل نشون میدم و این باعث دلخوری و بعضا ایجاد مشکل تو زندگی م شده
الان ۳۰ سالمه ولی نمیدونم چه کاری خوشحالم میکنه و نمیدونم چی از زندگی م میخوام فقط مثل آدم آهنی میرم سرکار و میام و کلاسایی که انگار بهم تکلیف شده رو میرم
ممنون میشم کمکم کنین

رازهای شاد زیستن را بشناسید

در روان‌شناسی شاد زیستن برخلاف بسیاری از مقوله‌های روان‌شناسی به اختلال‌های روانی توجه نمی‌شود بلکه تمرکز بر شادی و لذت از زندگی است اما به راستی چگونه می‌توان با شادی زندگی کرد و از زندگی لذت برد؟ این پرسشی است که روان‌شناسی شاد زیستن به آن این‌گونه پاسخ می‌دهد و در ادامه به برخی از این عوامل اشاره می‌کنیم.

۱- مسئولیت‌پذیری:

مسئولیت‌پذیری باعث افزایش درجه خوشحالی می‌شود. هر چقدر انسان مسئولیت‌پذیرتر باشد به همان اندازه شادتر هم خواهد بود. البته به شرطی که بیشتر از توان خود مسئولیت قبول نکند پس اصلا فکر نکنید با شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت‌هایتان شادتر خواهید بود!

۲- باورهای انسان:

باورهای فرد در شکل‌گیری برداشت های او از اتفاقات اطرافش بسیار تأثیرگذار و مهم است و باعث می شود احساس فرد به سمت مثبت یا منفی گرایش پیدا کند. در نتیجه فردی که همیشه ترشرو و عبوس است به‌طور حتم کمتر شاد خواهد بود و کمتر از زندگی لذت می‌برد در حالی که یک فرد سرزنده و خوش‌خلق، شادی بیشتری را تجربه می‌کند. پس عوض شدن افکارمان می تواند شادی مان را بیشتر کند.

۳- برخورد با دیگران:

شاید گمان کنید نوع برخورد شما با دیگران تنها در روحیه فرد مقابل تاثیر دارد اما اصلا چنین نیست چون نه‌تنها طرف مقابل از نوع برخورد شما تاثیر می‌گیرد بلکه نوع برخورد شما با دیگران در حس شادی خودتان هم موثر خواهد بود. کسانی که با گشاده‌رویی با دیگران تعامل برقرار می‌کنند شادتر خواهند بود.

۴- داشتن دوستان خوب:

به نظر شما داشتن یک دوست خوب بهتر است یا داشتن ثروت بیشتر؟ به اعتقادتان کدام یک می‌تواند شما را شادتر کند؟

جالب است بدانید یک دوست خوب می‌تواند به راحتی جای ثروت اضافه را بگیرد و در شادی شما بیشتر از ثروت اضافه موثر باشد. توجه کنید که ما گفتیم پول و ثروت اضافه! منظور از ثروت اضافه، در واقع مازاد ثروت و درآمد است یعنی درآمد و ثروتی بیشتر از نیاز فرد، وگرنه هیچ‌کس منکر این نیست که زندگی در فقر هم می‌تواند روی کیفیت زندگی تاثیر منفی بگذارد.

تحقیقی که در انگلستان انجام شد، نشان داد هر دوست خوب با ۵۰ پوند انگلیسی برابر است و نداشتن هر دوست خوب می‌تواند چیزی در همین حدود به شادکامی شما ضربه بزند. پس تا می‌توانید قدر دوستان خوبتان را بدانید.

۵- شکرگزاری:

درجه شکرگزار بودن هم یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند باعث احساس شادی در افراد شود. شکرگزار بودن تنها به مفهوم معنوی آن ختم نمی‌شود بلکه وقتی تشکر می‌کنیم در واقع حس رضایتمندی خود را نشان می‌دهیم و از خودمان هم تشکر می‌کنیم.

شکرگزار بودن هم می‌تواند شکرگزاری از پروردگار متعال باشد و هم حتی تشکر ما از فردی دیگر یا حتی خودمان، همه اینها در احساس شادی ما موثر خواهند بود.

اگر بتوانید هر شب یا چند شب در هفته فقط چند دقیقه به اتفاق‌های خوبی که در طول روز یا هفته داشته‌اید فکر کنید و بابت این خوبی‌ها شکرگزار باشید، به‌طور حتم به مرور زمان به انسان شادتری تبدیل خواهید شد.

۶- شریک کردن دیگران در شادمانی‌هایمان:

هنگامی که فردی دیگران را در شادی خود شریک می‌کند، شادی خودش هم بیشتر می‌شود بنابراین اگر می‌خواهید شادی‌تان را بیشتر کنید تا می‌توانید دیگران را در شادی‌تان سهیم کنید و هرگز تنهایی جشن نگیرید و از در میان گذاشتن خوشحالی‌تان با کسانی که دوستشان دارید دریغ نکنید.

۷- تفکر مثبت:

منظور از تفکر مثبت این است که فرد از هر اتفاقی بتواند جنبه خوبش را ببیند و به قول معروف به نیمه پر لیوان توجه کند.

به‌طور مثال وقتی برف می‌بارد ما می‌توانیم از زیبایی‌های برف و زمستان لذت ببریم یا اینکه برعکس مدام غر بزنیم که هوا سرد است، خیس شده‌ایم، کفشمان گلی شده…

به‌طور حتم گزینه اولی باعث می‌شود روز شادتری را تجربه کنیم. حالا انتخاب با شماست؛ ترجیح می‌دهید مثبت‌نگر باشید و از زندگی‌تان لذت ببرید یا برعکس منفی‌نگر باشید. جالب است بدانید نه‌تنها تفکر مثبت می‌تواند باعث شادی بیشتر افراد شود بلکه هر دوی آنها طول عمر را هم افزایش می‌دهند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

با نامزدم یک سره بحث میکنیم

با سلام و خسته نباشید با نامزدم یک سره بحث میکنیم طوریکه ایشان بحث را به خاواده ها کشیده و خانواده ها را هم در گیر بحث خودمان میکند نمیدانم چه طوری با این مشکل کنار بیام

پاسخ

با سلام دوست عزیز شما اکنون نامزد هستید و وارد زندگی مشترک نشدید و به اصلاح خودتون بحث می کنید در شرایطی که طبیعتا می توانستید این دوران براتون دوره ای به یاد ماندنی باشد باید حضورا مراجعه کنید تا قبل از ورود به مشکلات زندگی مسائلی حل شود .

سن شما را نمی دانم ولی برخی موارد شاید به دلیل سن پایین و شاید بلوغ فکری پایین تر در یکی از طرفین و هر دو است چون کشیدن بحث ها به خانواده ها و دخالت انها شرایط را سخت می کند و توان تصمیم گیری از شما گرفته می شود و خب هر فردی به خودش حق می دهد بعدا هم در زندگی شما دخالتی داشته باشد که اصلا این مساله درست نیست .

در هر صورت باید مشخص شود بحث ها سر چه موضوعاتی هستند چقدر قابل اجتناب و گذشت و انعطاف از سوی یکی از طرفین است و چقدر مسائل بر سر اختلافات اصلی و ریشه دار است که خوب تا در این دوران هستید باید برای ادامه تصمیم درستی بگیرید.

گاهی هم واقعا افراد زبان مشترکی ندارند و منظورشان را درست انتقال نمی دهند و برای طرف مقابل سو تفاهم می شود که طبیعتا باید بررسی شود و به مساله رسیدگی شود .امیدوارم با مراجعه به رفع مساله و اتخاذ تصمیم درست کمک شود .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰

موفق باشید

توی جلسه اول یه دل نه صد دل عاشق من شد اما من متاسفانه از همون اول ظاهرش به دلم ننشست

با سلام. دختری هستم از یک شهر کوچیک که الان تهران به تنهایی مشغول کار هستم.شرایط کاری بدی ندارم و ۲۸ سالمه.خانوادم خیلی مصر هستن ازدواج کنم.الان یه خواستگار دارم از شهر خودمون ولی تهران مشغول به کار هست.توی جلسه اول یه دل نه صد دل عاشق من شد!!!

اما من متاسفانه از همون اول ظاهرش به دلم ننشست. بدلیل اصرارهای خانواده و خود پسره ۲ بار دیگه هم دیدمش اما بازم تغییری ایجاد نشد توی حسم.حتی حرفای عاشقانه میزنه من عصبی میشم.

واقعا نمیدونم چیکار کنم.از طرفی پسره شرایطش خوبه خونه ماشین و کار مشخص داره.اما من ظاهرش به دلم ننشسته الان اینقد خانوادم اصرار میکنن قبول کنم ذله شدم.ممنون میشم بهم مشاوره بدید.

پاسخ

دوست عزیز ببینید بهتره به ایشون فرصت بدید و از طرفی به خودتون بهتره با هم به روانشناس مراعه کنید برای مشاوره پیش از ازدواج و اینکه طبیعتا خیلی مهمه در دید اول ظاهر افراد به دل هم بشینه.

مخصوصا اینکه زیبایی مد نظر نیست منتهی در حدی که دو طرف هم رو بتونند بپذیرند و بخواهند کنار هم زندگی کنند چون اگر ظاهر هم رو نپذیرند ممکنه بعدا در روابط زناشویی هم تاثیر منفی بگذارید.

از طرفی برخی از افراد شخصیت هایی دارند که وقتی فردی از شون دوره براشون جذاب تره ..و مثلا همین مورد شما چون به قول خودتون جلسه اول عاشق شده و بعد ابراز می کنه برای شما پذیرشش سخت شده به هر حال چون در سن ازدواج هم هستید بهتره سریع تصمیم نگیرید.

به هر حال همیشه برای واب منفی دادن وقت هست و اصلا جای استرس وجود ندارد منتهی وقتی دلیل مخکمی داشته باشید که بعدا منر به پشیمانی شما نشود که چرا پاسخ منفی دادید
در هر صورت امیدوارم خوشبخت باشید متطقی به مساله نگاه کنید و همه جانب را در نظر بگیرید
خوشبخت و موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

چهره مهم است و از اون مهمتر جذابیت جنسی ( ترکیبی از جذابیت ظاهری و تیپ و رفتار و شخصیت ) شریک است.

این جذابیت باید حداقل در حد متوسط باشد و لازم نیست وسواسی شویم.

همیشه بهتر از انتخاب ما و همسر ما در زندگیمان پیدا خواهد شد و دلیل نمیشود خود را به توهم یافتن جذاب ترین و…معطل کنیم.

بهترین انتخاب را هم که بکنید ، بهتری وجود دارد هم از شما هم از همسرتان.

گر چهره کسی به دلتون نمینشیند و تصور در آغوش چنین مردی رفتن موجب هیجان شما نمیشود نه تنها نباید به خودتون این اجحاف را بکنید بلکه حق ایشون هم هست که همسری داشته باشد مطلوب که دوستش داشته باشد.

این نوع مسائل بعدا با ازدواج بهتر نخواهد شد که بدتر میشود.
یکی از راه های محبوب کردن یک شخص اینه که براش وقت بذارید و بهش محبت کنید .

اشتباهی که الان شما دارید می کنید اینه که منتظر نشستید تا اون یه کارهایی بکنه که توی دلش شما جا باز کنه .

همین الان یه چیز بی ارزش و یا حتی زشت رو بردارید . یک هفته مراقبش باشید . تمیزش کنید ، جای خوبی براش در نظر بگیرید ، بوسش کنید ، روش دست بکشید و … !

بهتون قول میدم یک هفته ی دیگه نمی تونید اون رو به راحتی دور بندازید ! چرا ؟ چون احساس تون رو خرجش کردید ، مراقبش بودید ، براش وقت گذاشتید و … .

اونایی که بعد از ازدواج ، عاشق تر میشن به خاطر محبت های طرف مقابل نیست ! اشتباه نکنید . نمیگم بی تاثیره ولی عامل اصلی محبت ها ، توجه ها ، احساس ها و … هستش که نثار طرف مقابل میشه .

خانم میاد میگه که من عاشق شوهرم هستم ولی نمی دونم چرا اون عاشق من نیست ! باید گفت ، شما عاشقش هستید چون بهش محبت می کنید !

اون عاشق شما نیست چون براتون وقت نمیذاره ، مراقب احساس شما نیست . اون هم اگه به شما محبت می کرد ، عاشق شما میشد .

بنابراین برای این که یه یک آدم علاقمند بشید براش وقت بذارید .

منتظر نباشید از اون چیزی به شما برسه !

اونایی که طرفدار فلان بازیگر هستند و خودشون رو به خاطرش هلاک می کنن !

چیزی از اون بازیگر بهشون رسیده ؟! اکثر مواقع حتی اون رو از نزدیک ندیدن ! زیاد مهم نیست که اون بازیگر زیبا باشه یا نباشه ، مهم اینه که چقدر برای اون بازیگر وقت ، انرژی و احساس مصرف شده باشه .

پیشنهاد بنده به شما خانم محترم اینه که وقت بیشتری براش بذارید . به چهره اش نگاه کنید و بگید این شوهرمه ، سالمه ، منو دوست داره ، منم باید دوستش داشته باشم .

از چهره اش فرار نکنید . شما تا حالا به خودتون تلقین کردید که از چهره اش خوشم نمیاد ، انتظار معجزه نداشته باشید که یهویی ! عاشق بشید .

یک هفته به این پیشنهاد عمل کنید مطمئن باشید نظر شما حداقل کمی تغییر خواهد کرد و با ادامه ی اون اوضاع زیر و رو خواهد شد .

به طور خلاصه برای یک هفته :

۱ – وقتی به دیدن تون میاد ، براش چای ببرید ، آب ببرید و …

۲ – روبروش بشینید و به چهره اش زل بزنید و بگید اون منو دوست داره و …

۳ – بهش زنگ بزنید ، پیام بدید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

378 نظرات

  • شیوا , دسامبر 9, 2014 @ 4:11 ب.ظ

    من دو سال ازدواج کردم. همسرم بیکاره و خیلی ادم غد و تنبل. دکترای دامپزشکی خونده اما هنوز به خاطر تنبلیش دفاع نکرده که فارغ والتحصیل شه و متوجه شدم که قرص الاپین ترامادول مصرف می کنه و بیشتر مواقع خونست اهل رفت و امد و تفریح هم نیست. مادر شوهرم هم دچار بیماری روحی و افسردگیست که از قرص های ارام بخش استفاده می کنه. چند بار هم به همسرن گفتم چرا قرص می خوری اما جواب سر بالا میده.. به تازگی به خاطر بی کاری و مدام خونه بودنش بحث کردیم فاصله بحث هامون کم شده. من باید با خانوادش جدی صحبت کنم؟ چه راهی مناسبه؟

    • Anonymous , دسامبر 10, 2014 @ 1:18 ق.ظ

      خب بهتره این موضوع رو با خانواده خودتون مطرح کنید … و اگر حرفی قراره زده بشه از طریق خانواده شما باشه … بلاخره تکلیف خودتون رو باید در زندگی مشخص کنید .. اگر تمایل داشت برای بررسی بهتره دو نفری مشاوره کنید ولی اگر تصمیم شما در این مورد جدی هست بهتره از طریق خانواده اقدام کنید و تا مدتی مشخص برای روشن شدن اوضاع بهش فرصت بدید
      در این مورد میتونید با این شماره هم مشاوره تلفتی انجام دهید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مرضیه , دسامبر 28, 2014 @ 10:58 ق.ظ

    سلام من ۱۶آذر عقد کردم با شوهرم همکار بودیم خیلی دوسش دارم اونم همینطور اما بازم خانوادش تو اولویت هستن من هر حرفی چه خوب چه تعریف اون سریع مقابل من جبهه میگیره انگار من دشمن یا رقیب خانوادش هستم اونا تقریبا از همه چیزه ما با خبرن چون در روز ۵ بار با هم در تماس هستن.فکر میکنه من دوست دخترشم واسم ارزش قائل نمیشه منجدیدا اینمسائل کوچیک داره بزرگتر میشه و زیاد دعوا و بحث میکنیم وقتی هم که گریم میگیره میگه این لوس بازیاتو تموم کن.من خیلی عصبی شدم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید

    • Anonymous , دسامبر 28, 2014 @ 11:27 ق.ظ

      خب اتفاقات امروز نشانی از روزهای آینده است … دوست عزیز در این مورد بهتره خوب فکر کنید و با خانواده خودتون در این مورد بیشتر صحبت کنید … چون این اخلاق در ایشون تغییری در آینده نخواهد کرد و شما باید در این مورد تصمیم نهایی رو بگیرید …

  • شراره , دسامبر 31, 2014 @ 10:37 ق.ظ

    خانم ۲۴ساله هستم که ۲ماه ازدواج کردم.هم من هم همسرم ازدواج دوممونه!من بهش شک دارم.چون زمانی هم که با من دوست بود همسر داشت وبعد جداشد وبامن ازدواج کرد!اگه یروز خونه نباشم فکر میکنم کسیرو آورده خونه!یافکر میکنم گوشی یواشکی داره!!!!!چون دقیقا این کارارو وقتی هم باهم دوست بودیمو زن داشتم میکرد!!!!توروخدا کمکم کنید!!!خسته شدم!!!!خسته!!!

    • Anonymous , دسامبر 31, 2014 @ 12:56 ب.ظ

      خب دوست عزیز این افکار رو چون در گذشته از ایشون دیدید به همین خاطر همیشه فکر میکنید که برای شما هم اتفاق خواهد افتاد ولی دوست عزیز ایشون در حال حاضر همسر شما هستند و کاری هم انجام نداده که شک شمارو به یقین تبدیل کرده باشه … بهتره در این موارد به ذهنتون اجازه درگیر شدن ندید چون همین تلقینات میتونه آرامش زندگی شما رو از بین ببره … تا مشکلی و موردی پیش نیومده دلیلی برای نگرانی شما وجود نباید داشته باشه

  • mahsa , ژانویه 12, 2015 @ 12:13 ق.ظ

    سلام من۱ساله عقد کردم و نامزدم شوهرم اصلا احترامه خوانوادمو نگه نمیداره و مرررد سالاره وعصبی تازگی ها شکاک هم شده نامزدیه ما سنتی بوده و با هم فامیل هستیم راستش دیگه ازش زده شدم و میخوام طلاق بگیرم چطوری اینکارو کنم که بی سروصدا تو فامیل تموم شه

    • Anonymous , ژانویه 12, 2015 @ 1:29 ق.ظ

      خب اگر از ایشون وکالت حق طلاق دارید کار بسیار ساده و راحت انجام میشه … اگر ندارید میتونید طلاق توافقی بگیرید که این هم زیاد زمان بر نیست … ولی اگر هیچ کدوم از موارد بالا نبود شوهرتون باید اینکارو انجام بده … چون حق طلاق زن با مرده مگر در موردی که زن خودش رو ” خلع ” کنه …

      خلع< به این معنی است که زن در عوض پرداخت مقداری از مال یا پول یا بخشیدن تمام یا مقداری از مهریه‌اش به شوهر، تقاضای طلاق و جدایی نماید. دلیلی که این عمل را جایز دانسته قول خدای تعالی می‌باشد که می‌فرماید: «اگر بیم آن داشتید که اختلاف زن و مرد به حدّی رسیده که حدود قوانین الهی را رعایت نمی‌کنند، برای زن و شوهر در این حالت مانعی نیست که زن چیزی را به‌عنوان فدیه و حقّ آزادی خود به شوهرش پرداخت نماید».( بقره: ۲۲۹٫)

  • . , ژانویه 18, 2015 @ 1:07 ق.ظ

    سلام ،دختری هستم ۲۱ ساله ،یک ساله پیش برای اولین بار با پسری دوست شدم، و بی نهایت عاشقش شدم اما همه چیز خراب شد، خیلی داغون شدم تا اینکه در دانشگاه با یه استادی اشنا شدم،اوایل فکر میکردم که رفتارهای استادم همه شوخیه تا اینکه در کمال پررویی به من نزدیک شد و من از ترس اخراج شدن سکوت کردم ،رابطه ی دوستی که با این اقا داشتم شاید به چند ماه کشید و درنهایت از دستش خلاص شدم اما حالا با وجود اینکه این موضوع تموم شده،هر لحظه عذاب میکشم،پر از حسرت عشقی که میخواستم و متنفر از رابطه ای که بهم تحمیل شد.(خدا رو شکر میکنم که اون رابطه ی مزخرف به رابطه جنسی نرسید ) حالا از شما کمک میخوام؟ خیلی داغونم

    • Anonymous , ژانویه 18, 2015 @ 10:54 ق.ظ

      خب اگه قرار باشه تمام ناراحتی های گذشته رو با خودتون به حال و آینده بیارید دیگه نباید انتظار داشتن روزهای خوب رو داشته باشید … شما به دسته ای از آهو نگاه کنید وقتی شیری بهشون حمله میکنه همه در تب و تاب و فرار هستند ولی وقتی اون شرایط عوض میشه همه چی خوب و آرام میشه و سریع خودشون رو با شرایط وفق میدن ولی برعکس ما ادمها که ناراحتی گذشته رو با خودمون از این شاخه به اون شاخه میبریم

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی هم داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • ناشناس , ژانویه 29, 2015 @ 12:24 ب.ظ

    سلام . همسر من حدود ۸ ماه پیش با موبایلش از طریق برنامه تانگو با خانمی آشنا شد و خیلی رابطشون پنهان از من بالا گرفت که حتی برای دیدن این دختر ۲۰ ساله ۴ بار شیراز سفر کرد و متاسفانه من به خاطر علاقه زیاد به همسرم در جریان بودم ولی متاسفانه هرروزی که میگذشت علاقه انها به هم بیشتر میشد تا اینکه مادر ان دختر از جریان با خبر شد و الان یکماهه که دیگر خبری از این دختر نیست ولی همسر من مثل آدمهای روانی شده و با گذاشتن اهنگ و گوش دادن به ان یکسره در حال اشک ریختن و گریه کردن میباشد فقط دیگر نمیدانم با همسرم چکار کنم خیلی سعی کردم که به یه مرکز مشاوره ببرمش راضی نمیشه کمکم کنید زندگیمو دوست دارم ولی شوهرم دیگه حالش خوب نیست

    • Anonymous , ژانویه 30, 2015 @ 11:50 ق.ظ

      خب چشیدن طعم عشق با چاشنی خیانت مسموم کننده است و مسلما” با گذشت زمان بهتر خواهد شد … بهتره در این مورد خودتون به مشاوره خانواده مراجعه کنید …
      تا با تشریح وضعیت ایشون بتونید راهکاری برای رخورد مناسب با شوهرتون پیدا کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید …
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • نیلوفر , فوریه 5, 2015 @ 1:46 ب.ظ

    سلام من به مدت ۲۰ روزه صیغه کردم و ۲۰ روز دیگه ام قرار عقد کنم خواستگاری ما کاملا سنتی بوده. من می خوام قبل از عقد شرایط ضمن عقد یعنی حق طلاق و حق تحصیل به طرف مقابل بگم قبول کنه چطور بگم تا قبول گنه؟؟؟؟

    • Anonymous , فوریه 5, 2015 @ 2:28 ب.ظ

      دوست عزیز در این مورد با خانواده صحبت کنید و بعد میتونید از طریق خانواده به داماد مطرح کنید … بهتره اینکار از طرف خانواده و پدر شما باشه … در ضمن بهتره قبل از عقد و رسمی شدن ازدواج با مشاورازدواج در این خصوص مشورت کنید تا زوایای پنهان شخصیت هر دوی شما و تناسب و تفاهمات شما رو بررسی کنه اینطور میتونید انتخابی درست در کنار ازدواج سنتی داشته باشید

  • مهسا , فوریه 6, 2015 @ 4:15 ب.ظ

    با دوست پسرم که ۱سال دوست بودم به هم زدم،بگذریم از اینکه دوستش داشتم وچیزی براش کم نذاشتم و چقدر بدون اون حالم بده،مسئلی اینه که مقداری پول بهش داده بودم که مشکل مالیش حل بشه،حالا چطوری پول رو ازش بگیرم که هم خودم اذیت نشم هم دعوا نشه!

    • Anonymous , فوریه 7, 2015 @ 12:04 ق.ظ

      خب برای گرفتن پول باید سند و مدرکی داشته باشید وگرنه شرایط برای شما سخت خواهد شد … از طرفی اگر هیچکدوم از اینا ور نداشته باشید باید با ایشون رابطه دوستی رو ادامه میدادید و با نرمی اینکارو میکردید چون با زبان نرم میتونید ایشون رو ترغیب به پس دادن پول کنید …

  • علی , مارس 14, 2015 @ 4:52 ق.ظ

    سلام وقت بخیر علی هستم ۴۲ ساله دارای ۲ فرزند دختر۱۵ساله و دومی نوزاد سه هاه است امروز بطور اتفاقی میان دفتروکتاب دخترم یاداشتی پیدا کردم که خیلی حالم بدشد ! عنوشته بود: ازدست پدرومادرم خسته شدم چون مادرم بدلیل افت تحصیلی موبایل منو ازم گرفته و هیچوقت به من اجازه نمیده با دوستان هم کلاسی به پارک وگردش برم و لذت ببرم هرجا هم که میخوام برم باید کلی التماسشون کنم من دیگه بزرگ شدم …….!!! ودر پایان هم نوشته بود ازجفتتون متنفرم. واقعا شوکه شدم که چرا چنین مطالبی نوشته ، چون چیزی براش کم نگذاشتیم از محبت وباهم بودنها گرفته تا کلاسهای نقاشی،زبان،گیتار حتی هر هفته خودش به تنهایی به کتاب خانه برای مطالعه میرود. نمیدونم چکار کنم لطفا راهنمایی کنید. سپاسگذارم

    • Anonymous , مارس 14, 2015 @ 11:51 ق.ظ

      دوست عزیز باید خوشحال باشید دخترتون با نوشتن افکار آشفته رو کنترل میکنه پس در کارش تجسس نکنید و کاری نکنید که فکر کنه وسایلش رو تفتیش کردید … با همسرتون صحبت کنید و رابطه دوستانه خودتون رو افزایش بدید … باید با فرزندتون رفیق و دوست باشید تا به شما اعتماد کنه و بتونه در مورد مشکلاتش صحبت کنه … اینکه براش زبان و گیتار و … تهیه کردید خوبه ولی کافی نیست …
      و الان متوجه شدید که چنین کارهایی یک جور گول زدن برای خانواد هاست که فرزندشون هیچ کم و کسری نداره … بهتره در این مورد مشاوره کودکان و نوجوانان مراجعه کنید تا بتونید با تشریح رفتارهای ایشون مشاوره حضوری داشته باشید و مشاوره حضوری برای دخترتون …
      پس نگران نباشید و خداروشکر کنید خودش رو با نوشتن تخلیه کرده
      تا با دوستی ناباب بخواد مشکل رو بیان کنه
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • رکسانا , مارس 15, 2015 @ 4:54 ب.ظ

    سلام رکسانا هستم ۲۱ سالمه من مدت ۴ ساله با پسری دوست هستم ایشون ازنظر خوانواده ادب برخورد احساسش به من هیچ مشکلی نداره و بسیار مهربون و با شخصیت هست اما بسیار حسااااس و نگران همیسه نسبت به من که به شکاکی تبدیل شده خودش میگه من مثل چشمام به تو اعتماد دارم تو پاک ترینی اما رفتاراش اصلا اینو نشون نمیده هرجایی که میرماخرش با اعضاب خوردی برمی گردم وقتی که کنترلشو از دست میده حرفای بدی به من میزنه تهمت میزنه متهم میکنه اما بعدش پشیمون میشه و ابراز پشیمونی میکنه من واقعا کلافه شدم چند بار جدا شدم گفته درست میشه مشاوره هم رفته اما باز اونجوری میشه

    • Anonymous , مارس 16, 2015 @ 11:16 ق.ظ

      مشاوره خانواده :
      دوست عزیز باید بدونید که اگر ایشون ریشه شک و تردید رو در خودش درمان نکنه و نخواد که برای تغییر چنین رفتاری قدم برداره در آینده همین رفتار حکم زندان و محدودیت برای زندگی مشترکتون رو خواهد داشت …یکی از دلایل این رفتار :اینه که متاسفانه خود فرد در گذشته کارهایی کرده ان که الان در خودشون ایجاد شک و تردید نسبت به شریک زندگیشون شده که حتما”باید در این مورد مشاوره حضوری مراجعه کنن …
      شک از آن موضوعاتی است که در زندگی همه انسان ها وجود دارد اما گاهی می تواند حسابی دردسر آفرین شود و زندگی را ویران کند پس باید با آن برخورد کرد. اگر همسری شکاک دارید یا خودتان شکاک هستید یا قصد ازدواج دارید، این مطلب را بخوانید.

      دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطه ای و به خصوص در زندگی مشترک اعتماد و احترام است و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملا از بین ببرد، در حقیقت این دو خط قرمز هایی هستند که هیچگاه نباید از آن ها عبور کرد. به محض اینکه بی اعتمادی در رابطه ای به وجود بیاید رابطه به سمت ویرانی می رود. شک از آن چیزهایی است که می تواند هم احترام و هم اعتماد را در زندگی زناشویی از بین ببرد و به تدریج پناهگاه امن خانه و زندگی مشترک را به جهنمی تبدیل کند. هر کدام از ما دست کم یک بار در زندگی شک را تجربه کرده ایم ولی شک در هیچ کجا مثل زندگی مشترک نمی تواند مخرب باشد.

      ● شک عشق را می کشد

      وقتی آدم ها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق می ورزند و به هم اعتماد دارند اما از لحظه ای که شک و عدم اعتماد و کنترل در رابطه ای به وجود می آید ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال می رود و از بین می رود و دو طرف از هم دور می شوند البته اگر هردو طرف دست از شک و کنترل هم بر دارند دوباره می توانند باز به هم نزدیک شوند چون هیچ گاه عشق با نیت های منفی، عدم اعتماد و سوءظن نمی توانند باهم جمع شوند و در یک جا باشند.

      ● صورت مسئله را پاک نکنید

      متاسفانه ترس و نگرانی را در مکالمات اکثر آدم ها می بینیم. این روزها وقتی با آدم ها حرف می زنیم می بینیم که ترس و نگرانی پشت اکثر حرف ها و رفتارهای آن ها وجود دارد، در حقیقت از یک چیزی نگران هستند. حال اگر این نگرانی ها وارد زندگی مشترک شود، مثلا یکی از زوجین با خود مدام فکر می کند وقتی همسرش از او دور است «مبادا با کس دیگری حرف بزند!»، «مبادا از کس دیگری خوشش بیاید!» و…این مبادا ها که خود شخص آن ها را در ذهنش می سازد همه تبدیل به نگرانی های جدیدی در زندگی می شوند و فرد برای اینکه از آن ها خلاص شود شروع می کند به کنترل کردن طرف مقابل.

      با این رفتارها فرد می خواهد صورت مسئله را در بیرون پاک کند، او به سراغ حل مسئله درون خودش نمی رود. در واقع افرادی که سوءظن های زیادی دارند و کنترل گر هستند در بیرون نباید به دنبال چاره باشند بلکه باید درون خودشان را درست کنند.

      ● آن ها به خودشان شک دارند

      در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدم ها نسبت به هرچیزی که دوست دارند نوعی احساس مالکیت دارند و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن. در حقیقت پشت رفتارهای کنترل گر و سوءظن آمیز ترس از دست دادن وجود دارد. این افراد انگار در وجودشان چیزی را کم دارند و جای چیزی برایشان خالی است و می خواهند به نوعی این جای خالی را پر کنند، در حقیقت رفتارهای شکاکانه و سوءظن آمیز آن ها نسبت به بیرون و آدم مقابلشان نیست بلکه این شک نسبت به خودشان است و به نوعی طرف مقابل و اتفاقات مختلف آینه ای است برای آن ها تا خودشان را ببینند. وقتی من نسبت به خودم شک داشته باشم یعنی به توانایی ها و دوست داشتنی بودن خودم شک دارد و شک دارم که آنقدر خوب باشم که طرف مقابل حاضر شود با من بماند. ولی اگر من اطمینان داشته باشم که آنقدر خوبم که طرف مقابل با من بماند دیگر به این نیازی ندارم با رفتارهای کنترل گر طرف مقابل را مجبور کنم که با من بماند یعنی دارای خودارزشی و اعتماد به نفس کافی هستم، باور دارم طرف مقابل به خاطر من در رابطه می ماند ولی کسانی که به خودشان و توانایی های شان شک دارند، فرافکنی کرده و به طرف مقابل شک می کنند چون می دانند آنقدر خواستنی نیستند که طرف مقابل در رابطه بماند.

      ● یک هشدار

      هرگونه رفتاری خارج از رفتارهای مرسوم حدود خانواده بسیار آسیب زننده است و می تواند رابطه و زندگی زناشویی را به سمت تعهدنداشتن پیش ببرد. تعهد از فاکتورهای اصلی ازدواج و یک رابطه است یعنی «من در برابر ازدواج، همسرم و رابطه مسئولم» اما می توان با انتخاب درست هیچگاه در زندگی مشترک چنین رفتارهایی را ندید مثلا اگر زوجین در همان زمان آشنایی برای ازدواج به شناخت صحیح و درستی از هم نرسیده باشند و بدون شناخت کافی باهم ازدواج کرده باشند ممکن است بعد از ازدواج از هم رفتارهای مشکوک ببینند یا اینکه حتی بعضی از زوجین در زمان آشنایی نیز رفتارهای شیطنت آمیز و ناپسندی را از هم دیده اند ولی آن ها را ندیده گرفته اند و بیش از حد مثبت نگر بوده اند در واقع اینجا هشداری است برای کسانی که هنوز ازدواج نکرده اند. آن ها باید دقت کنند که مرحله آشنایی بسیار مهم است، بسیاری از رفتارهای شیطنت آمیز و مشکوک را می توان در همان دوران آشنایی تشخیص داد و باید متوجه بود اینگونه رفتارها نه تنها بعد از ازدواج بهتر نمی شوند بلکه به احتمال فراوان بدتر هم می شوند. مثلا اگر فردی که به خواستگاری شما آمده است، به اصطلاح بسیار دوست باز است و دوست دارد با همه رابطه ای باز داشته باشد، ببینید آیا می توانید این مورد را در زندگی مشترک تان تحمل کنید یا نه.

      ● چرا همسرتان به شما تعهد ندارد؟

      وقتی آدم ها در زمان مناسب، روابط مناسبی با دیگران ندارند، شاید بخواهند بعد از ازدواج این مورد را جبران کنند، مثلا اگر من هیچ گاه در محیط های اجتماعی چون دانشگاه یا محیط کار حاضر نشده باشم یا روابط سالم و کاری با افراد مختلف نداشته باشم ممکن است بعد از یک سنی و گاهی هم بعد از ازدواج، تمایل داشته باشم به سراغ شناخت آدم های مختلف بروم و ارتباطات متفاوت را تجربه کنم، البته تا اینجای کار مشکلی ندارد اما وقتی زیاده روی پیش می آید و تمایلاتی که یک روزی سرکوب شده و اکنون می خواهد خود را نشان دهد ممکن است جنبه ناپسند پیدا کند، البته کسانی که به سمت اینگونه رفتارهای ناپسند می روند چند حالت دارند یا آدم های تنوع طلبی هستند یا در زندگی شان جاهای خالی وجود دارد که در زمان مناسب به آن ها نپرداختند به همین خاطر به دنبال تجربه کردن می روند و حالت سوم، ممکن است الان در رابطه جای چیزهایی خالی باشد، مثل نبودن رابطه عاطفی و هم کلام نبودن و… به نظر من همه این ها راه فرار و نشان دهنده بی مسئولیتی است و باید سعی شود به همراه همسر این مشکلات را حل کرد.

      ● آیا همسران باید یکدیگر راکنترل کنند؟

      اگر همسرتان تمام وسایل شخصی و رفتارهای شما را کنترل می کند از موبایل و ای میل گرفته تا جیب ها و…به نظر من نباید در مقابل این حالت کوتاه آمد، حفظ حریم شخصی برای هر فردی کاملا حیاتی است. به نظر من رابطه ای را که در آن یکی از زوجین یا هردو همه چیز هم را چک می کنند، رابطه سالمی نیست. چک کردن یعنی عدم اعتماد، وقتی شما همه چیز همسرتان را کنترل کنید او نیز به خود اجازه می دهد که همه چیز شما را کنترل کند و در حقیقت شما در یک بازی گرفتار می شوید که مرتبا به دنبال پیدا کردن نقطه ضعف از یکدیگر هستید و به همین خاطر همه اعتماد بین تان از بین می رود. در این حالت به جای اینکه زوجین وقتشان را صرف اهدای عشق به هم کنند صرف اتهام زدن به هم و ایرادگرفتن می کنند. در این حالت هر طرف در رابطه احساس ناامنی می کنند.

      ● حریم خصوصی کجاست؟

      هر آدمی یکسری حریم و حدودی دارد که دوست ندارد که کسی وارد آن شود، این حریم یک چیز کاملا نانوشته است که برای هرکسی مهم است اما گاهی بعضی افراد آن حریم را حفظ نمی کنند و وارد حریم شما می شوند مسلما این مورد شما را ناراحت می کند و اگر به طرف مقابل تذکر ندهید روز به روز از او دورتر می شوید. اگر زن و شوهر هم این حریم را رعایت نکنند ممکن است روز به روز از هم دورتر شوند. حریم های شخصی بسیار مهم است، در زندگی هر کدام از ما بخش هایی وجود دارد که فقط برای خودمان است و اصلا دلیلی ندارد فرد دیگری را وارد این حریم ها کنیم. این حریم شخصی برای افراد مختلف متفاوت است، ممکن است یک فردی ای میل ها و تلفن هایش در حریم شخصی اش باشد و ممکن است برای فرد دیگر مثلا ای میل هایش در حریم شخصی اش نباشد. به مرور می توان حریم شخصی آدم ها را فهمید.

      به قول جبران خلیل جبران در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک.

      ● وقتی خودتان مقصر هستید!

      اگر از همان ابتدای زندگی زناشویی شروع به کنترل همسرتان بکنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیرمتعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق می دهید، یعنی آنقدر کنترل هایتان همسرتان را از شما دور می کند که ممکن است به سمت غیرمتعهد شدن هم برود. اگر همیشه ترس از دست دادن همسرتان را دارید، دو راه بیشتر ندارید یکی اینکه از همان ابتدا و در دوران آشنایی آنقدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این ترس تان برطرف شود و راه دوم اینکه، آنقدر در رابطه و زندگی زناشویی خود عشق و محبت بگذارید که همسرتان نتواند به کسی دیگری فکر کند و کاملا در زندگی با شما سیراب شود.

      ● روش برخورد با شک

      گاهی پیش می آید که به همسرتان شک می کنید و دارای دلایلی هستید که شک تان درست است در این حالت باید با توجه به موضوع و آدم مقابلمان راه حل مناسبی را پیدا کنیم، اول از همه باید شروع به جمع آوری اطلاعات کنیم، مثلا اگر کسی به ما زنگ زده و از عدم تعهد شوهرمان خبر داده است نباید حرف او را حجت بدانیم بلکه خودمان باید شروع به تحقیق کنیم مثلا شاید با یک یا ۲بار چک کردن طرف مقابل(بدون اینکه خودش متوجه شود) از حقیقت ماجرا با خبر بشویم و در نهایت با روشن شدن ماجرا، موضوع را با همسرمان مطرح کنیم و از او توضیح بخواهیم و ۲نفری مشکل را حل کنیم و اگر نشد با بزرگتر یا مشاوری موضوع را مطرح کنیم اما اگر مطمئن شدید که شک شما اشتباه است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا موضوع را فراموش کنید.

      ● ۳قدم مهم

      اگر به همسرتان شک کردید و بعد از مدتی فهمیدید شک شما اشتباه بوده است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملا شک را فراموش کنید و تنها چیزی که می تواند شک ها و ناآرامی های بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی قید و شرط به یکدیگر است. چون در این صورت رابطه دلپذیر می شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی بازمی گردد اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهای تان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلا کمتر سؤال کنید و… قدم سوم این است بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بدهید.

      ● وقتی شک کردن تبدیل به بیماری می شود

      بعضی اوقات فرد آنقدر شک می کند که می توان او را بیمار دانست، برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی اش دچار شک بوده است؟ دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی به شدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ها هم خودش را آزار می دهد وهم اطرافیانش را. یعنی زندگی فرد تحت تاثیر قرار گرفته است و تمام زندگی اش تبدیل به بحث و جنجال می شود ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک می کند. اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل کردن مشکلش به متخصص مراجعه کنید(هیچ گاه به او نگویید خودش تنهایی باید پیش متخصص برود چون حتما جبهه خواهد گرفت) یعنی باید همگام باهم مشکل را حل کنید.

      ● دخالت ممنوع

      گاهی پیش می آید که زن یا شوهر یا هردو در کارهای هم دخالت های فراوانی می کنند مثلا اینکه برای لباس پوشیدن هم، نوع حرف زدن هم و رفتار با دوستان و… تعیین و تکلیف می کنند، یعنی حتی می خواهند کوچکترین رفتارهای طرف مقابل را نیز کنترل کنند، کسانی که اینگونه رفتار می کنند اول از همه باید بدانند اینگونه رفتارها نه تنها آن ها را به هم نزدیک نمی کند بلکه رابطه نیز آسیب می بیند دوم اینکه این افراد باید از خود سؤال کنند که نگران چه هستند که می خواهند همه رفتارهای همسرشان را کنترل کنند، معمولا آدم های کنترل گر می خواهند طرف مقابل شان آنگونه باشد که آن ها می خواهند و این کار اشتباهی است.

  • رکسانا , مارس 16, 2015 @ 5:53 ب.ظ

    خیلی مفید بود واقعا ممنون

    • Anonymous , مارس 16, 2015 @ 6:03 ب.ظ

      موفق باشید

  • آمنه , آوریل 4, 2015 @ 12:44 ب.ظ

    با سلام وتبریک سال نو
    عید امسال اسباب کشی به منزل جدید داشتم که متاسفانه خانوادم که در نزدیکی ما بودن هیچ کمکی ندادن و حتی وقتی کمک خواستم مادرم فقط برای یه دو ساعت اومد و بوفه رو چید و رفت البته مادرم چند روز قبل عید یه دوروزی پسر ۵ سالمو نگه داشت ولی بقیه از داداشو دامادامو کمک نکردن و حتی برای جابجایی وسایل سنگین پس از حمل باربری به منزل جدید خودم بهش کمک دادم که خیلی اذیت شدیم و متاسفانه این دفعه اولشون نیست و این باعث ناراحتی منو همسرم شده متقابل ما همیشه بهشون کمک میدیم البته با توجه به کارمند و دانشجو بودن هردومون و داشتن یه پسره کوچیک، به من بگید با این قضیه چطور برخورد کنم که تصحیح بشه؟

    • Anonymous , آوریل 5, 2015 @ 8:39 ق.ظ

      اینکه بخوایت خانواده خودتون رو تصحیح کنید کاری بیهوده است چون قالب رفتارشون اینه و شما نمیتونید تغییری در آن ایجاد کنید … پس بهتره این مسایل رو بدون کم و کاست بپذیرید …و خداوند رو هم شاکر باشید که تن سلامت دارید و زندگی و همسری خوب رو نصیب شما کرده … دوست عزیز در این مواقع با پرداخت کمی پول شما میتونید تمام وسایل رو با کارگرهای ورزیده داخل ساختمان ببرید و منت هیچ کسی رو هم در این مورد نخرید … هم خودتون راحت هستید و هم بسیار مرتب کارها روال خودشون رو طی کردن و فشاری هم به شما و همسرتون وارد نشده
      و هماون کارگرها به ولی برای خانواده خودشون رسیدن
      گاهی تغییر کوچیکی در روند نیاز و انتظارتون میتونه تاثیر بزرگی در زندگی ایجاد کنه
      پس ذهنتون رو از این افکار خالی کنید و به آرامش زندگی خودتون بیشتر اهمیت بدید

  • آمنه , آوریل 18, 2015 @ 12:55 ب.ظ

    با سلام و خسته نباشید
    با حسادت پسر پنج ساله به پدرش و دعواهای مکرر آنها بر سر چیزهای بیخودی چه باید کرد؟
    با تشکر

    • Anonymous , آوریل 19, 2015 @ 1:05 ق.ظ

      ۱.کودکتان آینه شماست هر رفتاری که انجام دهید او با الگو گیری از شما همان عمل را تکرار خواهد کرد پس اگر می خواهید کودکتان صدایش رابلند نکند خودتان نیز در عمل صدایتان را در حد معقول نگه دارید.

      ۲٫احساس دست داده از رفتار او به خودتان را صادقانه به او نشان بدهید مثلا اگر با کاری ناراحتتان کرد این ناراحتی را پنهان نکنید بلکه به او نشان دهید که ناراحت شده اید.

      ۳٫فرزندتان را تشویق کنید،برای مثال اگر فرزند شما تکالیف خود را که قبلا به موقع انجام نمی داد اکنون درست و به موقع انجام داده به او بگوئید من از داشتن فرزندی مثل تو که تکالیفش را به وقت انجام میدهد افتخار می کنم.

      ۴٫به آسانی جلوی کودکتان زانو زده و مقابل او بنشینید بگذارید به واسطه حرفایتان توجه او به شما جلب شود نه اینکه به زور او را وادار به این امر کنید.این عمل یکی از مثبت ترین راههای ارتباطی با کودک است.

      ۵٫به سخنان او گوش دهید ،نقش یک شنونده خوب را برایش ایفا کنید با گفتن کلماتی همچون من درکت می کنم به او آرامش را هدیه بدهید.

      ۶٫به قولی که به کودکتان می دهید بیش از هر قولی پایبند باشید،چون باعث شده او به شما اطمینان کند و با شما راحتتر کنار بیاید.برای مثال اگر قول داده اید بعد از تمیز کردن اطاقش او را به پارک ببرید سر قولتان باشید و این کارا انجام دهید.

      ۷٫وسایل با ارزشی که کودکتان برا بازی به آنها توجه دارد برای آنکه به آنها صدمه ای نرسد از دسترس او دور کنید در این صورت هم خودتان در آرامشیدو هم او خرابکاری نمی کند.

      ۸٫حد و مرزی برای روابطتان با فرزند خود قائل شوید مثلا در هر کار شخصی او دخالت نکنید. دستورالعملها ،درخواستها و پاسخهای منفی را تا حد امکان کم کنید تا او دچار ناهنجاری فکری و ذهنی نشود.

      ۹٫با او بفهمانید که با داد و فریاد کاری از پیش نمی برد اگر شما به داد و فریاد او برای در خواست چیزی توجه کنید او تصور می کند که به این شیوه به آنچه می خواهد می رسد پس تمام خواست های نا معقول خود را اینگونه بیان می کند.

      ۱۰٫خواست هایتان را راحت و صریح و با ملایمت به گونه ای مثبت با او در میان بگزارید مطمئن باشید حتما انجام خواهد داد برای مثال به جای گفتن در را باز نگذار به او بگوئید عزیزم لطفا در راببند!

      ۱۱٫بگذارید مسئولیت کارهایش را خود به گردن بگیرد،به این ترتیب به او کمک کرده اید تا در مقابل بر خورد با مشکلات خود تصمیم بهتری بگیرد و در قبال کاری که انجام می دهد مسئولیت پذیر باشد.

      ۱۲٫زیاد انتقاد نکنید چون نتیجه ای جزخستگی خود را به دست نمی آورید .خواسته های خود را در قالب یک بازی ساده به او بگوئید تا او نیز حین انجام بازی به خواسته شما عمل کند.

      ۱۳٫به او ارزش دهید و به او نشان دهید که او نیز برای شما اهمیت دارد.او را در کارهائی که از پس آنها بر میاد سهیم کنید به این صورت هم اعتماد به نفس او را به کار انداخته اید هم به شما کمک کرده و هم مسئولیت پذیری در او پرورش می یابد.

      ۱۴٫موقعیت را فراهم کنید تا او خود از حقوقش دفاع کند چون شما همیشه کنار او نیستید که حق اور را بگیرید او باید خود قادر به این کار باشد.

      ۱۵٫لبخند را به چهره فرزندتان هدیه دهید با او شوخی کنید با او بازی کنید و در بازی باعث خنده وی شوید.با یک شوخی ساده می توانید خنده را برای او به ارمغان بیاورید.

      منبع:بخش پرسش و پاسخ سایت کلوب

      یکی به پسرش میگه : تو میدونی ناپلئون هم سن تو بود شاگرد اول مدرسه بود؟ پسر میگه پدرجان شما میدونید ناپلئون هم سن شما بود امپراتور بود؟

      این هم جک بود برای خنده و هم یه نکته برای تأمل کردن. خود ما چقد از این حرفا به بچمون می زنیم؟

      یادمون باشه بچه ها اونی نمیشن که ما میخواهیم ، بلکه اونی میشن که ما هستیم!

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • نگار , آوریل 23, 2015 @ 11:52 ق.ظ

    سلام من ۲ ماهه که ازدواج کردم حدود ۶ماه عقد بودیم. شوهرم خیلی زود همه چیز براش عادی شد. تقریبا هر موقع چیزی عصبانیش میکنه حرف از طلاق میرنه. هم توی دوران عقد هم توی این دوماه. خیلی سعی کردم از سرش بندازم اما بی فایدس خیلی راحت راجع به جدایی حرف میزنه. کلا آدمی نیست زیاد ابراز احساسات کنه. میگه که دوستم داره اما بعضی وقتا رفتاراش باعث میشه به اینکه واقعا دوستم داره شک کنم.تازگی بهانه زیاد میگیره. زندگیم جوری شده که دارم عذاب میکشم. هر چیز کوچیکی ناراحتش میکنه. همش باید رعایتشو بکنم. به من بگید رفتار درست چیه؟

    • Anonymous , آوریل 24, 2015 @ 5:07 ب.ظ

      مرکز مشاوره : رفتار با همسر حساس چگونه باید باشد ؟ آیا با او باید بسیار ملایم و مهربان رفتار کرد و یا اینکه خشونت را در رفتار با او به کار برد؟ آیا اگر مهربان باشیم و یا خشونت کنیم همسرمان حساس تر می شود؟ پاسخ همه ی اینها را در ادامه مطلب بیابید.

      اولین روزی که همسرتان را می بینید در مراسم خواستگاری و یا مراسمی که برای آشنایی شما فراهم شده است خیلی دقت کنید و در واقع شش دانگ حواس تان را جمع کنید و اگر تفاوت های اساسی بین خودتان و همسر آینده تان می بینید، همانجا خداحافظی کنید. همه این تفاوت ها بعدها می تواند مثل چماق هر روز بر سر شما بخورد.

      دخترها همیشه روحیات حساس تری نسبت به پسرها دارند. زودتر می رنجند و آسیب پذیرتر به نظر می رسند. اما زندگی با دختری که همیشه چیزی برای دلخور شدن پیدا می کند، زود گریه اش می گیرد، زود می رنجد و قهر می کند واقعا کار ساده ای نیست. اگر زره پوشیده اید و می خواهید همسر چنین زنی شوید، باید طرز رفتار با او را یاد بگیرید.آدم های حساس، به همه چیز حساسند. آنها بسیار شکننده به نظر می رسند و حتی اگر رفتار مودبانه و محترمانه ای داشته باشند یا خویشتن دار باشند و دلخوری شان را نشان ندهند، باز هم ممکن است حساسیت آنها باعث دردسر در روابط شود.

      وقتی نامزدتان در طول روز چندین بار آزرده می شود و حتی چیزهای کوچک هم ناراحتش می کند؛ وقتی که از انتقاد کردن ناراحت می شود، می توانید حدس بزنید که او یک فرد حساس و زودرنج است.

      همسران حساس چطورند؟
      خصوصیات افراد خیلی حساس شبیه به افراد درونگرا است. درست مثل افراد درونگرا، این افراد هم نیاز به تنهایی دارند. آنها گاهی به راحتی از کوره در می روند یا احساساتشان به جوش می آید و گریه شان می گیرد، نسبت به درد سریع واکنش می دهند، از حالات دیگران خیلی زود تاثیر می پذیرند و… این افراد سیستم عصبی بسیار حساس تری دارند که وضعیتی فیزیولوژیکی و در عین حال روانی است. اصولاً افراد بیش از حد حساس نسبت به محرک های خارجی (صدا، تصویر یا حتی لرزش ها) حساس تر هستند. جالب است بدانید که سیستم دفاعی بدن آنها به گونه ای است که به هوا، خوراکی ها و برخی مواد حساسیت دارند و در واقع این آلرژی یا حساسیت به همه چیز، یک وضعیت عمومی بدنی برایشان به حساب می آید نه صرفا روحی.
      نمی توان گفت بیش از حد حساس بودن بد، خوب، سالم یا ناسالم است. این هم یک نوع روحیه است. و هرچقدر بیشتر درمورد افراد حساس بدانید، بهتر می توانید با این افراد و موقعیت های دور و برتان کنار بیایید.آنها ویژگی های بسیار مثبتی هم دارند که در دیگران ممکن است وجود نداشته باشد. مثلا دل رحم تر هستند، عاطفی ترند، می توانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند و تمرکز بهتری دارند. در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند. شدیدا وظیفه شناس هستند. نیمکره راست مغزشان قوی تر است و این یعنی خلاق تر هستند. آنها می توانند فکر دوستان و اعضای خانواده شان را هم بخوانند. حتی می توانند شخصیت و خصوصیات افراد غریبه را هم تشخیص دهند.

      همسر حساس

      آیا می توان با او تند و خشن برخورد کرد؟
      افرادی که بسیار حساس هستند، تا می توانند از افراد تند و ناملایم دوری می کنند. اگر فردی عصبی و تهاجمی هستید و زود شروع به فریاد زدن می کنید، این را بدانید که نمی توانید در رابطه با افراد حساس به سرانجام خوبی برسید.

      حرف های انتقادی خود را چقدر به زبان آوریم؟
      البته توصیه ما به شما این نیست که به طور کامل انتقاد کردن را کنار بگذارید. گاهی اوقات انتقاد کردن بسیار ضروری است، اما سعی کنید به طور مداوم از او انتقاد نکنید. هر چه از او بیشتر انتقاد کنید، او نیز از شما بیشتر دوری می کند.

      چقدر رومانتیک باشیم؟
      افرادی که بسیار حساس هستند، با عواطف و احساسات خود فکر می کنند؛ به خصوص در روابط شان. هر چه در برابر همسر حساس خود رمانتیک تر رفتار کنید، او بیشتر شما را دوست خواهد داشت.

      به خط قرمزهایش …
      اگر با یک خانم حساس و نازک نارنجی طرفید یا ازدواج کرده اید و قصد دارید همه عمر در کنار او بمانید، باید برای کم کردن تنش ها تلاش کنید. شما قطعا بعد از مدتی می دانید که خط قرمزهای همسرتان کجاست و چه رفتارهایی او را از کوره در می برد، پس با دم شیر بازی نکنید.

      آیا حتما باید نشان دهیم که شنیده ایم؟
      بسیاری از غرولندهای خانم های حساس به دلیل ترس از نشنیده شدن اتفاق می افتد. او شما را تهدید می کند و از همان اول با توپ پر سراغ تان می آید تا بهتر شنیده شود. اگر از همان آغاز به او نشان دهید که حرف هایش را می شنوید و قصد برآورده کردن خواسته های منطقی او را دارید، دیگر دلیلی برای غر زدن باقی نمی ماند.

      حرف زدنمان چطور باشد؟
      در صورتی که می بینید خواسته همسرتان قابل اجرا شدن نیست، خودتان را به بی تفاوتی نزنید. با او در این مورد صحبت کنید و دلایل تان را بگویید. شاید در جریان این بحث ها شما قانع شدید و اگر هم نشدید لااقل دلایل مخالفت تان را با او در میان گذاشته اید و به بی خیالی متهم نمی شوید.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • پری , می 2, 2015 @ 11:33 ب.ظ

    سلام،دلم خیلی پره نمیدونم از کجا شروع کنم سه سال با همسرم دوست بودم اون موقع ها یه شیطنت هایی انجام میداد قول داد بعد از عقد دیگه چیزی ازش نبینم بعد عقد درکمال حس خوشبختی یه اس ام اس برای شوهرم اومد این بود دوست داشتنت که خبری ازت نیست شوهرم خواب بود کلی با خودم کلنجار رفتم آخرش به اون شماره زنگ زدم گفت میدونم زنشی ما همدیگرو دوست داریم پاتو بکش کنار تورو واسه پول میخواد منو واسه خودم خیلی جا خوردم انقد صبر کردم تا بیدارشد بهش گفتم قضیه رو به جای اینکه وایسته التماس کنه یا توضیحی بده گفت به گوشیم چرا دست زدی؟گفتم جواب منو بده گفت این دوست دختره شریکمه خرش کردم آمار شریکمو دربیارم تا بهونه داشته باشم سهمشو بخرم باورم نشد ولی دیدم بعد جدایی از شریکش باز زنگ میزنه دختره اس ام اس میده به شب زنگ زدم به شوهرم قشنگ صدای دختررو شنیدم هرچی گفتم کی پیشته انکار کرد دوباره شنیدم صداشو بازم انکار کرد ناگفته نماند همش گوشیشو وقتی پیشمه سایلنت میکنه و قایم میکنه ازم خیلی سعی میکنم آرامشمو حفظ کنم اما نمیشه نزدیک عروسیمونه آخه کدوم شوهری تو این موقعیت این کارا رو میکنه نمیتونم به خانوادم بگم پول جهازمو دادم سهم شریکشو داد قرار شد من بشم شریکش حالا زده زیر حرفش،شما بگین چیکار کنم،بهش هم گفتم سهمی از شراکت نمیخوام فقط روی یه برگه بنویس بدم به بابام خون به حیگرم کرد اما ننوشت بابام یکسره میپرسه پس چرا نمیزنه به نامت

    • Anonymous , می 3, 2015 @ 9:59 ق.ظ

      خب دوست عزیز دوست دارید چه جوابی به شما داده بشه ؟
      شما با فردی روبرو هستید که تا حدود زیادی میشناسیدش … کسی که حرمت شراکت رو نداشته باشه و به هر دری بزنه که زیرپای شریکش رو خالی کنه واقعا” قابل اعتماد نیست … فکر کنم تنها کسی که در این مدت به شما حرف درست رو زده همون خانم پشت تلفن بوده باشه که راز این رابطه رو فاش کرده … بهتره از دنیای بچگانه و عاشقانه بیرون بیایت و تا زندگی مشترکتون رو شروع نکردید در این مورد با خانواده صحبت کنید

  • negin , می 3, 2015 @ 1:28 ق.ظ

    سلام من احساس میکنم دیونه شدم سرهرچیزالکی گریه میکنم!نه سال بایکی دوستم دوست دارم بیادجلو ولی میگه شرایط ندارم همش میترسم یکی دوسال دیگه وایسم بره کسی دیگه بگیره اونوقت من میمیرم چون عاشقشم

    اگه میشه راهنماییم کنیم خیلی داغونم ازتمام وجود دوسش دارم ولی شکدارم به عشقش نه سال وایسادم احساس میکنم نمیاد جلو

    • Anonymous , می 3, 2015 @ 10:34 ق.ظ

      دوست عزیز کسی که نه سال برای کسی صبر میکنه باید قدرت برخورد با بعضی چیزا از جمله سردی و رفتن طرف مقابلش رو هم داشته باشه
      چیزی که کاملا” روشن هست اینه که ایشون تمایلی به ازدواج با شما نداره … و این شما هستید که باید از خودتون اراده ای نشون بدید و رابطه رو کات کنید …این رابطه بیهوده باید درجایی تموم بشه پس بهتره تمام کننده اش خودتون باشید ولی یک کات کردن کامل و قاطع باید باشه …
      پس به ایشون تا زمانی مشخص فرصت بدید تا در مورد ازدواج با شما اقدام کنه .. اگر اتفاقی نیفتاد خیلی قاطعانه از این رابطه خارج بشید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • نائیریکا , می 15, 2015 @ 10:19 ق.ظ

    سلام من مدتها قبل فهمیدم مادرم با یکی دوسته نمیونم روابطشون در چه حد بود ولی اون اقا زنگ میزد به من میگفت همین الان با مامانت رابطه داستم فلان کارو کردم میومدم خونه اس ام اس هاشو میدیدم واقعا همونی بود که اون اقا میگفت اون مرد دوسال از من کوچیکتر بود نمیدونم من ۴سال دارم با این قضیه زندگی میکنم من نابود شدم هر لحظه که میگذشت حرفای اون آقارو تو ذهنم تجسم میکردم خواب نداستم جز گریه کاری دنداشتم دست اون اقا رو شد من ازدواج کردم ولی حالا میدونم مادرم دوباره شروع کرده با یه ادم دیگه اونم با کسی که قبلا خواستگار من بود میره شمتل جاییی که اون اقا زندگی میکنه تنهایی هرچند وقت یه بار یه ناراحتی و دعوایی راه میندازه میره من دیگه نمیتونم تحمل کنم من دوبار خودکشی کردم الانم دیگه نمیتونم تحمل کنم ده تا لورازپام میخورم ولی یه لحظه ام خواب ندارم به خدا یک ثانیه از فکرم نمیره دارم سکته میکنم شبوروزم شده گریه قصه تورو خدا کمکم کنید دارم مرگو به چشم میبینم

    • Anonymous , می 16, 2015 @ 12:52 ق.ظ

      دوست عزیز شما هر چه قدر قرص و دارو بخورید کاری از پیش نخواهید برد چون مادرشما به اندازه کافی عاقل و بالغ هسست و میدونه چیکار میکنه … در وهله نخست به زندگی مشترک خودتون برسید و حریم اونو با جون و دل حفظ کنید چون پایگاهی برای آرامش شماست …
      در مورد مادرتون بهتره با صحبت کردن سعی کنید از این روابط نجاتشون بدید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • saman , ژوئن 4, 2015 @ 10:42 ق.ظ

    با سلام.پسری ساله هستم.به تازکی متوجه وجود زکیل تناسلی در بدنم شدم.حالا واسه ازدواج همسر ایندم باید واکسناشو بزنه.من چطوری باید به همسر اسندم بگم که واکسن بزنه؟بد جور بهم ریختم و دهنم مشغوله.لطفا راهنمایی کنید.

    • Anonymous , ژوئن 4, 2015 @ 6:27 ب.ظ

      دوست عزیز برای شما نوشته شده بود که این زگیل تناسلی چطور ایجاد میشه و واکسن چه تاثیری داره
      چون بعد از مقاربت با فرد آلوده تقریباً شانس ابتلا به زگیل حتمی است و زمان بروز علامت و نشانه های زگیل به صورت برجستگی و تغییر رنگ پوست ممکن است از چند روز تا چند هفته و حتی چند سال بعد خود را نشان دهد…

      حالا اگر واکسن هم استفاده بشه همچنانکه عرض کردم شانس ابتلا طرف مقابل در ازدواج حتمی است.
      راه پیشگیری استفاده از واکسن گارداسیل می باشد. این واکسن ها باعث تحریک سیستم ایمنی بدن و جلوگیری از ابتلاء شدید به ویروس زگیل و از
      جمله زگیل های پرخطر نوع ۱۶ و ۱۸ می باشد. که امروزه به دخترهای سالم قبل از ازدواج و افراد سالم توصیه می گردد…

      که باید در این مورد صادقانه با دختر مورد نظرتون صحبت کنید … حق ایشونه که بپذیره ایا این شرایط رو قبول کنه یا خیر

  • saman , ژوئن 5, 2015 @ 6:54 ب.ظ

    این جواب من نبود.من سوال دیگه ای پرسیدم

    • Anonymous , ژوئن 6, 2015 @ 10:18 ق.ظ

      دوست عزیز برای شما نوشته شده بود که این زگیل تناسلی چطور ایجاد میشه و واکسن چه تاثیری داره
      ولی متن برای شما خلاصه و ویرایش شد

  • ملیکا , ژوئن 8, 2015 @ 7:59 ب.ظ

    سلام ،ملیکا هستم،الان یک سال و نیمه که ازدواج کردم از اول دوران عقدم من از نظر مالی شوهرم و ساپورت میکرردم چون شوهرم کلا با خانوادش مشکل پیدا کرد و تقریبا قطع رابطه یا کم ارتباط داره واز همون اول کارو شغل روتین و خوبی نداشته در صورتی که اصلا از اول قرارمون این نبود خانوادشم به هیچ کدوم از تعهداتی که از اول کرده بودن عمل نکردن،در نهایت تا اینجا رسیدیم ولی من همش با همسرم تندی میکنم تحقیر میکنم کارایی که واقعا خودم میدونم درست نیست ولی چه کنم اصلا شوهرم دلش برای خرج و مخارج شور نمیزنه به فکر ینده نیست وسرکار نمیره میگ کار نیست و همه اینها باعث شده که تو چشم من کم بشه و این رفتار و داشته باشم واقعا نمیدونم چ کنم خیلی ناراحتم به نحویکه بیشترین لذت ها تو چشمم هیچ خیلی وقتا خواستم جدا بشم ازش ولی چون دوستش دارم نمیتونم،

    • Anonymous , ژوئن 9, 2015 @ 2:01 ق.ظ

      دوست عزیز بهتره با شوهرتون صحبت کنید تا کار ازادی رو راه بندازید
      به هر حال توجه زیاد شما ایشون رو تنبل کرده پس لازمه بجای تحقیر کردن کمک کنید تا کار و یا حرفه ای رو یاد بگیره
      و گرنه با روشی که شما دارید و یا هر کسی دیگه نمیشه روی رفتار کسی موثر بود
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.