مرکز مشاوره

مرکز مشاوره خانواده

مرکز مشاوره خانواده

مرکز مشاوره آدرس مراکز مشاوره خانواده در تهران

شما میتوانید مشاوره با بهترین ها را در مرکز مشاوره خانواده که توسط کانون مشاوران ایران تائید شده است را تجربه کنید. این مرکز همراه همیشگی شما در تمامی بحران ها و مشکلات و راهگشای شما در این سختی ها خواهد بود. با اعتماد به ما ، زندگی شیرین تر و بدون دغدغه را برای خود و خانواده تان به ارمغان آورید. مرکز مشاوره خانواده و مرکز مشاوره خانواده تهران نیز پذیرای شما ساکنین تهران بزرگ در این مرکز خواهد بود.

شما میتوانید تمام مسائل مربوط به مشکلات  خود را چه فردی و چه خانوادگی با مشاوران ما در این مراکز در میان بگذارید و پاسخی معقول و صحیح برای آنها بیابید. با ما تماس بگیرید.

شماره های تماس 01

آدرس یه مشاور خوب ترجیحا خانم درقم

سلام میشه اسم و آدرس یه مشاور خوب ترجیحا خانم رو درقم رو بگید؟

پاسخ

با سلام با اون شماره تماس بگیرید کمکتون می کنند و اگر در اینترنت سرچ کنید قطعا ادرس ها مشخص است و برای اینکه مطمئن شوید روانشناس مطلوبی هستند یا خیر با رفتن به کلینیک و پرس و جوی ساده از مراجعین مشخص خواهد شد موفق باشید

۴ سال هست از جدایی من و یکی از دوستان پسر من میگذره

حدود ۴ سال هست از جدایی من و یکی از دوستان پسر من میگذره که ارتباط صمیمی و نزدیکی داشتم و در رابطه بودم که البته ١٢ سال از من کوچکتر بود و دلیل جدایی مهاجرت من بود، در حال حاضر من به ایران برگشتم حدود یکسال هست که ماندگار شدم.

ما با اختلاف از طرف او از هم جدا شدیم، چون عقیده داشت من بی وفایی کردم و او را ترک کردم.

او از من همچنان خشمگین بود، سخن کوتاه که او کرمانشاهی هست و آیا صلاح هست به او تسلیت بگم ( با توجه به اینکه میدانم به من علاقه داره و در قالب شعر همیشه در حال ابراز احساسات است در شبکه اجتماعی ممنون

پاسخ

با سلام دوست عزیز دوست پسر شما ۱۲ سال کوچکتره هدف شما فرضا از برقراری ارتباط مجدد چیست ؟اگر صرف تسلیت است.

خوب وقتی همه از این اتفاق ناراحت هستند و تسلیت می گویند شما هم با پیامی این مساله رو تسلیت بگویید البته اگر هدف ایجاد ارتباط دوباره و این مساله است که ایشون مطلع شوتد شما به ایرا برگشتید مساله دیگری است در هر حال تصمیم گیرنده خود شما هستید ولی یک پیام تسلیت رسمی مشکلی ایجاد نخواهد کرد.

و یعنی شما درک ی از شرایط دارید موفق باشیددر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

جواب تبریک تولد منو نداد من هم بلاکش کردم

چون آخرین بار جواب تبریک تولد منو نداد من هم بلاکش کردم در حالی که او همچنان در حال شعر گفتن است…

به این خاطر هم دوست دارم تسلیت بگم از روی شعور هم مردد هستم

پاسخ

خوب اگر شما بلاک کردید تسلیت شروع دوباره است و شاید چندان جالب نباشد البته باز هر طور خودتون صلاح می دونید ولی در این مواقع ممکنه برداشت هایی شود که زیاد جالب نباشددر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

وقتی گاهی کسی خیلی ناراحتم میکنه دلم میشکنه واقعا دلم میشکنه و کم میارم‌

والا حرفام زیاده اما میخام خیلی خلاصه بگم.

من وقتی گاهی کسی خیلی ناراحتم میکنه دلم میشکنه واقعا دلم میشکنه و کم میارم‌ اگر بتونم گریه کنم که خوبه و از آلامم کاسته میشه ولی اگر نتونم گریه کنم و بخام تو خودم بریزم از نظر جسمی گاهی کم میارم و فشارم میفته! من چکار کنم که که حس دل شکستی بهم دست نده.

و بیشتر اون جنبه ی فشار برام مهمه چکار ونم خودمو کنترل کنم؟؟؟

پاسخ

به جای اینکه توی خودتون بریزید.
همه ناراحتی های خودتون رو روی کاغذ بنویسید .
چندین بار از روش بخونید و بعد آتیشش بزنید .
پیاده روی کنید و با دوستی خوب صحبت کنید .

دوست عزیز این حالت احساسی و هیجانی بودن در شما را باید مدیریت شود که مدیریت کردن با مراجعه به روانشناس به صورت حضوری است .که روانشناس شرایط را ارزیابی کند و به حل مساله کمک کند .

به هر حال دقت داشته باشید که گاهی شخصییت های حساس تر ماحصل نوع تربیت خانوادگی است .

وقتی فردی در خانواده ای زندگی می کند که توجه بیش از حدی دارند ممکنه کمی حساس تر شود شخصیت های درون گرا همان طور منتهی خوشبختانه روس های کنترا هیجان وجود دارد که کمک بسیاری به افراد می کند .

و تلاش می کند که مسائل با این تکنیک ها حل شود و شما با اموزش و اجرای تکنیک ها می توانید کاملا مسلط باشید .
امیدوارم که موفق باشید و به زودی مساله حل شود

چقدر اجازه می‌دهیم این حس بر روابط‌‌مان با اطرافیان‌ تأثیر بگذارد؟

زودرنجی سطوح مختلفی دارد و به نسبت عکس‌العملی که ما در نتیجه‌ی ناراحتی از یک موضوع بروز می‌دهیم، متغیر است.

زودرنجی عواطف ما را آلوده و خلق‌وخوی ما را خراب می‌کند و موج منفی و شرایط استرس‌زایی را در محل کار، خانه و خانواده و به‌ طورکلی محیط اطراف پخش می‌کند که بر دیگران هم تأثیر ناخوشایندی می‌گذارد.

با این مقاله از «چطور» همراه ما باشید تا درباره‌ ی زودرنجی و درمان آن بیشتر با هم صحبت کنیم.

چطور با دیگران بدون حدس و گمان ارتباط داشته باشیم

زودرنجی ما را به مزر تحریک‌پذیری می‌رساند.

بدخلق، ترش‌رو و تندمزاج می‌شویم، آستانه‌ی تحمل‌مان پایین می‌آید و ممکن است حتی با یک سرماخوردگی جزئی هم از پا بیفتیم. واکنش‌هایمان به انواع رفتارها و اتفاقات تحریک‌کننده، تهاجمی‌تر شده و منجر به عکس‌العمل‌های ناگهانی و ناخوشایند می‌شود.

بلافاصله اطرافیان‌مان را مقصر می‌دانیم و با رفتارمان آنها را هم ناراحت می‌کنیم. یک رئیس زودرنج را تصور کنید؛ اوضاع و احوال دفتر و محل کارش دیدنی است!

تصور کنید فضای کار این‌چنینی چقدر می‌تواند آزاردهنده و فرسایشی باشد. به مادر و پدر زودرنجی فکر کنید که با ناراحتی‌های ناشی از زودرنجی خود و اتفاقات بیرون از خانه، با خلق‌وخوی بد از سر کار برمی‌گردند؛ می‌توانید تصور کنید این دو نفر چگونه با هم برخورد خواهند کرد و فرزندان‌شان چه اوضاعی را تحمل می‌کنند.

بچه‌های بی‌گناه مجبورند به اتاق‌ها و خلوت خودشان پناه ببرند تا دور و بر این پدر و مادر زودرنج و عصبی نباشند.

زودرنجی برای فردی که این احساس را تجربه می‌کند درمان‌ نشدنی به نظر می‌رسد. چون زمانی که فرد در این وضعیت قرار می‌گیرد، فعالیت هورمون‌های استرس‌زا شدت می‌یابد و او علی‌رغم میل خود دچار حالت تهاجمی است و ذهن ناآرامی دارد.

می‌دانید که بسیاری از افراد با خنده و بی‌خیالی می‌توانند حال خود را خوب کنند و از شر احساسات منفی خلاص شوند، اما افسوس که خنده درمان مؤثری در مواقع زودرنجی نیست و ممکن است فرد آن‌قدر حالش بد باشد که نتواند در لحظه به احساسات منفی خود پشت کند و حداقل تظاهر به شادی کند تا واقعا به حس خوشحالی برسد. اما دوستان عزیزم به هر حال هر مشکلی راه‌حلی دارد.

در ادامه راهکارهایی را به شما می‌آموزیم تا هنگامی‌ که حس می‌کنید میزان تحریک‌پذیریتان شدت یافته است و زودرنج شده‌اید، کمی آرام شوید.

منبع ناراحتی را کشف کنید

بهترین راه کاهش زودرنجی کشف منبع ناراحتی شما و چگونگی عملکرد آن است. اینکه بدانید دقیقا چه‌ چیزی و از چه طریقی باعث رنجش شما شده است در متعادل شدن احساسات‌تان خیلی مؤثر است.

باید بفمهید اولین بار کی این موضوع شما را رنجانده و فکر کنید برای از بین بردن آن باید چه کار بکنید.

به یاد داشته باشید خیلی از مسائلی که پیچیده به نظر می‌رسند و باعث عکس‌العمل‌های شدید از طرف شما می‌شوند در واقع موضوعات پیچیده‌ای نیستند، پس سخت نگیرید.

اگر منبع مشکل را پیدا کنید همه‌ چیز ساده‌تر خواهد شد.

مصرف کافئین را کاهش دهید

یک بار با یکی از دوستانم که با زودرنجی مشکل داشت در یک کافی‌شاپ قرار ملاقات داشتم.

او منبع اصلی مشکل یعنی قهوه‌ی موکایی را که هر یک ساعت یک بار می‌خورد ترک کرده بود و واقعا حالش خیلی بهتر شده بود.

از آنجا که مصرف روزانه‌ی بیش از حد کافئین منبع افزایش و استمرار تحریک‌پذیری بسیاری از افراد است، بهتر است برای مقابله با زودرنجی مصرف این محرک‌ را کاهش بدهید.

 بپذیرید معمولا مسائل بی‌اهمیت ما را ناراحت‌ می‌کنند

اکثر ما فکر می‌کنیم باید از چیزهایی که ما را می‌رنجانند فاصله بگیریم.

اما در واقعیت حتی اگر واقعا اتفاق بیفتند اصلا دلیلی ندارد این چیزها ما را ناراحت کنند. چون این مسائل آن‌قدر بی‌اهمیت هستند که نباید باعث رنجش ما بشوند.

مثلا یک فرد اهل رقابت ممکن است در یک کل‌کل لفظی با دوستانش کم بیاورد، اما فقط یک شخص زودرنج ممکن است در چنین مواقعی عکس‌العمل‌های عجیب و غریب از خود نشان بدهد وگرنه همه می‌دانند مسئله خیلی پیش‌پاافتاده‌تر از این است که چند دوست را به جان هم بیندازد.

با خودتان درباره‌ی آنچه آزارتان می‌دهد صادق باشید.

به سادگی می‌توان فهمید بیشتر اوقات چیزهایی باعث ناراحتی و رنجش ما می‌شوند که به اندازه‌ی کافی تحریک‌کننده نیستند.

با خودتان مهربان باشید

مهربانی با خودتان راه قدرتمندی برای آرام کردن احساسات شدید شماست. با خودتان صادق باشید، قبول کنید زودرنجید و بپذیرید زودرنجی ویژگی ناخوشایندی است. حالا تصور کنید شخصی که واقعا برایش مهم هستید شما را در آغوش گرفته است.

این شخص می‌تواند خود شما باشد. حالا حتما آرام‌تر هستید. وقتی حس کردید دیگر از آن احساس ناخوشایند زودرنجی و ناراحتی شدید خبری نیست، با مهربانی و شفقت همه‌ چیز را بازبینی و بررسی کنید، چه چیزی شما را ناراحت‌ کرده و آیا واقعا این موضوع ارزش رنجش و به‌هم‌ریختگی شما را دارد؟!

دیدِ خود را وسیع‌تر کنید

عمولا وقتی می‌رنجیم یا بهتر است بگویم وقتی دچار زودرنجی می‌شویم، آن مسئله و اتفاق آزاردهنده‌ یا خیلی کوچک است یا آن‌قدرها هم بزرگ و مهم نیست و حتی اگر موضوع خیلی مهمی هم باشد هیچ‌کس دوست ندارد تا چند روز یا حتی هفته‌ها از آن رنجیده‌خاطر باشد و این حس ناخوشایند را برای مدت طولانی تجربه کند.

پس وقتی از چیزی می‌رنجید، چند دقیقه تأمل کنید و به چیزهایی بیندیشید که از وجود آنها در زندگی‌تان سپاس‌گزار هستید. دوستان‌تان، خانواده، سلامتی و همه‌ی چیزهای خوبی که دارید.

سعی کنید چشم‌انداز عمیق‌تری از چیزی که ناراحت‌تان کرده و چیزهایی که خوشحال‌تان می‌کند و دوست‌شان دارید به‌دست آورید. از مادرتان رنجیده‌اید؟

هرکاری هم که کرده باشد وجودش از کاری که کرده یا حرفی که زده و شما را رنجانده باارزش‌تر است.

اگر این‌گونه عمل کنید، چیزی که شما را رنجانده است کم‌اهمیت‌تر می‌شود و دیگر آن‌چنان به چشم‌تان نمی‌آید. البته این مستلزم آن است که بتوانید هنگام زودرنجی خودتان را کنترل کنید و آرام باشید.

اگر فکر می‌کنید زمانی‌ که دچار رنجش می‌شوید آن‌قدر بی‌قرار هستید که نمی‌توانید افکارتان را نظم بدهید توصیه می‌کنم مورد بعدی را از دست ندهید.

خود را از شر انرژی‌های منفی خلاص کنید

از آنجا که زودرنجی تحریک‌پذیری فرد را افزایش می‌دهد، ناخودآگاه باعث می‌شود بخواهیم با همه‌ چیز و همه‌ کس بجنگیم و دعوا کنیم.

احتمالا فاصله گرفتن از فضایی که باعث رنجش شده و رفتن به پیاده‌روی یا دویدن در این مواقع می‌تواند ایده‌ی خوبی باشد چون هیجانات را تخلیه می‌کند و عصبانیت را کاهش می‌دهد.

اگر در شرایطی نیستید که بتوانید پیاده‌روی کنید یا بدوید، می‌توانید مثلا با مشت زدن به چیزی یا فریاد زدن با صدای بلند، انرژی ناراحت‌کننده‌ی درونی‌‌تان را بیرون بریزید و مطمئن باشید که تخلیه‌ی انرژی‌ منفی حال‌‌تان را بهتر خواهد کرد.

دوستان عزیزم تنفس هوای تازه هنگام پیاده‌روی و دویدن برای آرام شدن‌ معجزه می‌کند. کسانی‌ هم که ورزش نمی‌کنند می‌توانند کارهایی انجام بدهند که برای ذهن نتایجی شبیه ورزش کردن داشته باشد.

زمانی برای آرامش و تنهایی در برنامه روزانه‌تان بگنجانید

یافتن محلی برای تنهایی و آرامش شما را از عوامل متشنج و شلوغ اطراف‌ که تحریک‌پذیری شما را افزایش می‌دهد دور می‌کند.

دوستان عزیزم در واقع اگر از زاویه‌‌ای دیگر به موضوع نگاه کنیم، زودرنجی می‌تواند هشداری باشد مبنی بر اینکه ذهن‌تان به زنگ تفریح نیاز دارد.

پس باید به فکرتان استراحت بدهید. موسیقی بشنوید، یوگا تمرین کنید و به مدیتیشن بپردازید.

هزاران هزار راه دیگر وجود دارد که خودتان بهتر از هر کسی می‌دانید و می‌توانید برای آرامش خودتان به آنها پناه ببرید، پس انجام‌شان بدهید.

وقتی کاری را انجام دادید که آرام‌تان کرد یک نفس عمیق بکشید و برای برگشتن به محیط زندگی‌تان آماده شوید. مطمئن باشید اگر همیشه وقتی برای خودتان بگذارید و با خودتان خلوت کنید تا به آرامش برسید، دفعه‌ی بعد که در شرایط ناراحت‌کننده‌ای قرار گرفتید دیگر دچار زودرنجی و تحریک‌پذیری نخواهید شد.

دوستان عزیزم زودرنجی هم مانند بسیاری از تجربیات دیگر مثل طردشدن، شکست، تنهایی و از دست دادن قابل درمان است فقط باید اول مشکل را بپذیرید و بعد آن‌قدر روی ذهن‌تان کار کنید تا تغییر را به وضوح حس کنید و به نتیجه‌ی مطلوب برسید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

494 نظرات

  • مرىم , نوامبر 5, 2014 @ 10:55 ب.ظ

    خب در وهله ى اول من باىد چه کنم؟!نمى تونم عکس العملى نشون ندم

    • Anonymous , نوامبر 6, 2014 @ 9:50 ق.ظ

      خب گفتم که میتونید از فردی معتمد در این رابطه کمک بگیرید … وگرنه باید اول به صورت غیرمستقیم به ایشون گوشزد کنید … به هرحال وقتی این موارد علنی میشه شاید در وهله اول فردرو دچار چالش میکنه ولی دیگه برای ابراز رفتارش در جمع و حتی در حضور شما مشکلی نداره و این میتونه تاثیرش بر روی شما بدتر باشه …وگرنه دیگه چاره ای به جز صحبت با پدرتون در نهایت امر باقی نمی مونه چون مادرتون به هرحال متوجه خواهد شد

  • مجید , فوریه 4, 2015 @ 7:03 ق.ظ

    با سلام الان ۴ ساله ازدواج کردم دارای یه فرزند می باشم پارسال سر دخالتهای مادرزنم چند ماه از همسرم دور بوده ام بعد که برگشت همش به من میگه تو با کسی رابطه داشتی من یه فرد مذهبی هستم و از این مسائل همیشه دور بوده ام الان هز ۵ صبح می روم سر کار تا ۷ شب که جبران چند ماه که از هم دور بودیم تمام پس اندازم خرج دادگاه وغیره شد که برگشت بخاطر دخترم همش به من شک داره پیش مشاور رفتم اونم علکی سرکارمون می ذاشت وپل علکی می گرفت آخرش هم گفت کاری از دستش بر نمی آید چه کنم…..

    • Anonymous , فوریه 4, 2015 @ 10:33 ق.ظ

      خب در گفته های ما همیشه تاکید داریم که مشاوری متعهد مراجعه کنید هر چند در این موارد باید خود رف بخواد تا راهکارهای مشاور بتونه جواب بده … در کل افراد شکاک جز انسانهای دشوار هستند و باید تلاشتون رو بکنید تا از این حالت بیرون بیاد …کارهایی که شک ایشون رو تحریک کنه رو ترک کنید … تماس تلفنی و یا نسیج دادن … گوشی همیشه دم دست باشه تا بتونه با سرک کشیدن خیالش رو راحت کنه ….یکی از عوامل این شک اینه که ایشون فکر میکنه دیگه مالک شما نیست پس به این مورد توجه کنید

      مشاوره خانواده خوب در تهران

      ۱٫ سعی کنید همسرتان را در جریان کارهای روزمره‌تان قرار دهید. وقتی او از کارهای شما خبردار باشد و متوجه شود که بدون نیاز به کنجکاوی از همه فعالیت‌های روز شما خبر دارد خیالش راحت می‌شود و دیگر دلیلی نمی‌بیند که مخفیانه سر از همه کارهای شما دربیاورد.

      ۲٫ برنامه‌هایتان را تا جایی که امکان دارد با همسرتان اجرا و سعی کنید بیشتر اوقات همراه او باشید. شما می‌توانید در کنار همسرتان:

      تلویزیون تماشا کنید
      پیاده‌روی کنید
      شام بخورید

      ۳٫ وقتی همسرتان شکاک است، باید این را بپذیرید که اوضاع شما با دیگران فرق می‌کند. همسر شما یک انبار باروت است و برای منفجر شدن تنها به یک جرقه احتیاج دارد. پس فرصت را برای منفجر شدنش فراهم نکنید. یادتان نرود که هر اشتباه کوچکی می‌تواند یک ناامنی بزرگ را برای او ایجاد کند.

      ۴٫ هر وقت در مورد موضوعی متوجه شک همسرتان شدید قبل از هرگونه قضاوتی باید سعی کنید موضوع را از دریچه نگاه او ببینید.

      ۵٫ شما باید بدانید که چه موضوعاتی حساسیت همسرتان را تشدید می‌کند و در نتیجه از آنها بپرهیزید. اگر فکر می‌کنید حساسیت او بی‌مورد است باید قبل از آنکه کاری کنید یک قدم به عقب بازگردید و به او کمک کنید تا حساسیت‌های بی‌موردش را کنار بگذارد.

      ۶٫ باید بدانید در چنین شرایطی برای حفظ زندگی مشترکتان بیش از آنکه به سوختن و ساختن احتیاج دارید نیازمند اصولی هستید که مثل یک خط قرمز در زندگی‌تان پررنگ هستند و هر دو شما باید از آنها پیروی کنید.

      ۷٫ داشتن یک ازدواج ناموفق در گذشته ممکن است حسادت همسرتان را آرام‌آرام تشدید کند. درست است که او از آغاز ازدواج‌تان این موضوع را می‌دانسته و به ظاهر آن را پذیرفته اما با بیشتر شدن عشقش ترس از دست دادن شما در او بیشتر می‌شود. این موضوع به شکلی آزاردهنده ذهنش را مشغول می‌کند و قطعا در روابط شما تاثیر منفی خواهد گذاشت.

      راه‌حل: شما نمی‌توانید گذشته خود را تغییر دهید بلکه تنها کاری که می‌توانید انجام دهید پرهیز کردن از گفتن خاطراتی است که مربوط به آن روزهاست. اجازه دهید همسرتان فکر کند شما همه آن روزها را فراموش کرده‌اید. این طرز فکر به او کمک خواهد کرد تا او نیز این موضوع را فراموش کند.

      ۸٫ همسر شما به دیدن احساس‌تان احتیاج دارد و باید بداند که او برای شما با همه فرق می‌کند و حسی که به او دارید از جنس دیگری است. همسر شکاک شما نیاز دارد تا مطمئن شود که تمام قلب‌تان را از آن خود کرده است.

      ۹٫ سعی کنید به همسرتان ثابت کنید که تنها متعلق به او هستید. فکر نکنید بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک، دیگر نیازی نیست که این قضیه را به او ثابت کنید. حتی اگر ۳۰ سال هم از ازدواج‌تان گذشته نباید بگذارید که همسرتان به این قضیه ذره‌ای شک کند.

  • Fereshte , مارس 1, 2015 @ 1:06 ب.ظ

    سلام من یه مشکل دارم جه جوری میتونم خصوصی پیام بدم.ممنون میشم جواب بدید.

    • Anonymous , مارس 2, 2015 @ 9:18 ق.ظ

      دوست عزیز
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • zahra , مارس 12, 2015 @ 8:51 ب.ظ

    سلام وخسته نباشید
    دختری ۲۶،ساله هستم و مدت ۲سال و۴ماه که عقدهستم و تا حالا مسائل ومشکلاتی بین من وشوهرم بوده ولی خب برطرف شده به تازگی وقتی بحث یا مشکلی پیش میاد شوهرم‌ بددهنی میکنه وفحش میده ٫خیلی اعصابم ازین قضیه بهم ریخته
    خواهش میکنم منوراهنمایی کنین که چیکارباید بکنم؟؟
    مری

    • Anonymous , مارس 14, 2015 @ 11:24 ق.ظ

      اینکه بددهنی میکنه به نوعی میخواد انرژی منفی درونش رو تخلیه کنه به همین خاطر باید اجازه چنین کاری رو بهش بدید و بعد وقتی آرام شد در این مورد صحبت کنید …
      معمولا” وقتی غرور مردانه زیرسوال برده میشه چنین رفتاری ازشون سر میزنه پس باید در بحث هایی که میکنید مواظب چنین مسئله ای باشید …در ضمن وقتی وارد بحث میشید حتما” حول همون موضوع گفتگو کنید ….قراری بذارید تا در هفته یک روز و در ساعتی مناسب کنار هم باشید و در مورد تمام رفتارها و گفته هایی که باعث ناراحتی شده صحبت کنید اینطوری مسایل زودتر حل و فصل شده و از تلنبار شدن و انفجارشون جلوگیری میشود

      در ضمن باید بدونید مردان بیشتر کلامی هستند و به همین خاطر باید اجازه دهید عصبانیت خود را بیرون بریزند. درحالی که زنان تمام خشم خود را درون خود نگه می دارند و با گریستن آن را نشان می دهند. درمورد یک زوج متأهل، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزدیکترین فرد به شوهرش می باشد. خشمی که از طرف شوهرتان سر می زند، مستقیماً شما را هدف قرار نمی دهد. در این شرایط شما به اندازه کافی به احساساتی شدن گرایش دارید.

      اندیشیدن به شوهرتان که همیشه با خشم برخورد می کند، باعث می گردد احساس فرومایگی کنید و این امری کاملاً طبیعی است. شما باید یک قدم به عقب بردارید و عملاً به آنچه رخ داده است بیندیشید و دلیلی که در پس این رفتار وجود دارد را بیابید. استرس، ناامیدی و ترس، مردان را عصبانی می کند. می توانید به همسرتان بگویید که با اینکه می دانید او این روزها چه استرس فراوانی دارد و این مسئله او را عصبی کرده است، اما این موضوع باعث شده که رابطه زناشویی تان نیز تحت تأثیر قرار گیرد. با همسرتان شفاف و روشن گفت و گو کنید و او را بدون قید و شرط حمایت کنید.

      ۶ نکته برای آرام کردن شوهران خشمگین

      ۱ – نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر می کنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان می شود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.

      ۲ – عصبانیت به آسیب های فیزیکی و عاطفی می انجامد. با شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راه هایی برای درک و حمایت او بیابید.

      ۳ – شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجه ای جز انفجار عصبانیت و بدتر شدن شرایط ندارد.

      ۴ – طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما می توانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفت و گو با همسرتان به هیچ وجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفت و گو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.

      ۵ – شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر می کند. در ضمن شنونده خوبی باشید.

      ۶ – اگر متوجه شده اید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی می شود، می توانید از یک متخصص کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامه های مدیریت خشم نماید.

  • ساغر , مارس 16, 2015 @ 4:29 ب.ظ

    سلام
    من حدود ۳ ساله ازدواج کردم
    از زمان نامزدی متوجه شدم که شوهرم به دیدن فیلم های پورنو علاقه داره
    چند باری دیدم داره پنهانی نگاه می کنه
    بعد از اون زمانی که وارد زندگی خودمان شدیم هم چنان میدیدم علاقه داره نگاه کنه
    حتی وسط پیام بازرگانی فیلم هامون می زد میدید
    من بهش چیزی نمی گفتم که پیشم راحت باشه
    اما اعتماد به نفسم پایین اومده بود و حالم خیلی بد بود بهش گفتم که داره این موضوع تاثیرات بدی روی زندگیمون میذاره
    اون ازون به بعد کمی سعی کرد رعایت کنه اما می دونستم که پنهانی بازم نگاه می کنه
    حتی یک روز وسط روز از محل کارم رفتم خونه که دیدم سر کار نرفته و داره فیلم نگاه می کنه اونجا باهم دعوامون شد و زد و خورد کردیم
    می گفتم دلیلش چیه انقدر نگاه می کنی و اون می گفت این یه غریضه است و توی همه مردها هست و می خوام که برای تو تحریک شم …یک بار تو خونه متوجه شدم خودارضایی کرده .. ( قابل ذکر توی خیابان یا مراسمی که دخترهایی هستن که جلب توجه می کنن خیلی بهشون نگاه می کنه )
    اما من چیزی کم نداشتم ، می تونستم با خودم تحریک شه من چیزی کم ندارم از نظر قیفه و قد و هیکل خوبم
    کلا هم آدم مهربونی هستم و هیچ زمانی توی روابط جنسی بهش نه نگفتم و هرکاری خواست انجام دادم
    نمی دونم دلیلش چیه … این اواخر ماهواره قطع شد فکر کردم که خیلی خوبه از سرش میوفته که دیروز که رفتم خونه دیدم کلید پشت درهکه من وارد نشم
    چند دقیقه ای معطل بودم تا درو باز کنه وقتی اومد باز کرد سریع رفت دستشویی و رفتم دیدم گوشیش خاموشه
    گوشیشو که روشن کردم دیدم تو سایتای پورنو بوده
    دوباره دعوامون شد …وقتی دلیلشو پرسیدم میگه تو با من دوست نیستی نمی دونم انتظارش چیه ؟ من اگه بذارم این فیلمارو همیشه ببینه دوست خوبی براشم ؟
    یا میگه همه مردا اینجورینو می بینن منم ببینم چی میشه .. تنها خلافم همینه دختر که نیاوردم تو خونه
    به خدا خسته شدم ..دیگه نمی دونم چیکار کنم .. همیشه سعی کردم باهاش خوب باشم .. تو زندگیمون چیزی کم نذارم
    وقتی این فیلمارو می بینه خیلی کمتر با هم رابطه زناشویی داریم ..خیلی وقفه میفته .. دیگه درمونده شدم
    می خوام بذارم از خونه برم
    نمی دونم چیکار کنم
    توروخدا منو راهنمایی کنید

    • Anonymous , مارس 17, 2015 @ 8:29 ق.ظ

      چرا با قاعده خودش رفتار نمیکنید ؟
      باهاش قرار بذار هر وقت میخواد ببینه در کنارش باشی …مگه نمیگه هدفش از دیدن تحریک شدن برای شماست …خب وقتی شما در کنارش باشید و تحریک بشه میتونید رابطه خوبی رو داشته باشید و شما در این مورد کنترل اوضاع رو بدست بگیرید …
      از طرفی ایشون به دیدن اینجور فیلم ها اعتیاد و وابستگی پیدا کرده و باید خودش تمایل داشته باشه تا بتونید دیدن اینطور تصاویر رو ترک کنه … پس بهتره از حساسیتتون کم کنید و در کنارش باشید تا در موقع تحریک شما تمام کننده این حس باشید نه خودارضایی
      پس قرار بذارید که با هم اینکارو انجام بدید تا درکنارش باشید

  • vahidf , مارس 22, 2015 @ 6:09 ب.ظ

    باسلام
    من ۲۹و همسرم ۳۲ سالشه . تنها مشکل من در زندگی اینه که وقتی مقصر خانوادش هست انکار می کنه و شروع به پرخاشگری به من وخانوادم میکنه. من فقط با زبان منطقی جوابش را میدهم ولی او برعکس من است. تصمیمات سرخود میگیرد و در هیچ کاری خود را مقصر نمی داند . من تمام قواعد زندگی سالم رو بهش گفتم ولی بازهم حرف حرف خودشه . یک سال و نیم هست که ازدواج کردیم ولی هرروز جروبحث بینمون هست. نمیدونم چکار کنم لطفا راهنمایی کنید.

    • Anonymous , مارس 23, 2015 @ 5:25 ب.ظ

      گاهی در مورد این خصایص کاری نمیتونید انجام بدید چون این رفتارها در فرد موردنظر نهادینه شده و ترک این رفتارها بسیار سخت خواهد بود …کما اینکه همسر شما خودش رو در این موارد مقصر نمیبینه …پس بهتره شما با مشورت کردن با مشاوری مجرب روشهای برخورد با چنین فردی رو یاد بگیرید

      لجبازی یک خصوصیت شخصیتی است که افراد را به کارهای بچگانه و تصمیم ‌های غیر منطقی وا می ‌دارد. لجبازی از این احساس نشأت می‌ گیرد که فرد فکر می‌ کند دارد شکست می‌ خورد و باید قدرت خود را نشان دهد. در واقع کمبود اعتماد به نفس و عدم خود باوری و کمبود‌های درونی گاهی باعث لجباز شدن افراد می ‌شود. شاید بسیاری از شما وقتی لجبازی می ‌کنید از عملکرد خود آگاه نباشید و ندانید که در حال لجبازی با همسرتان هستید. برای این ‌که به شناخت بهتری راجع به لحظاتی که لجباز می ‌شوید پیدا کنید باید نمودهای لجبازی را بشناسید. وقتی شما لجباز می ‌شوید نسبت به همسرتان خشم و کینه شدیدی احساس می‌ کنید و هر چه این احساس شدیدتر باشد عملکرد شما نیز بدتر و شدیدتر می ‌شود. لجبازی باعث می ‌شود شما حقایق را نادیده بگیرید و اشتباه خود را نپذیرید و همین امر همسرتان را نیز آشفته می ‌کند.

      لجبازی‌ هایتان را بشناسید
      گاهی افراد نمی ‌دانند که شدیدا در حال لجبازی با همسرشان هستند و بدون این ‌که به اعمال و گفتار خود فکر کنند با همسرشان برخورد می ‌کنند. باید گفت که شما لجبازی می ‌کنید وقتی که:

      – بخواهید اشتباهات همسرتان را با رفتارتان تلافی کنید.
      – عمدا کاری را که می ‌دانید همسرتان دوست ندارد انجام دهید.
      – اشتباهات خود را تکرار کنید و اصرار داشته باشید که کارتان درست است.
      – حرف همسرتان را با دقت گوش ندهید و مدام حرف خود را بدون منطق تکرار کنید.
      – در برابر اشتباه خود اشتباهات گذشته همسرتان را پیش بکشید تا خود را تبرئه کنید و همسرتان را مقصر جلوه دهید.
      – می ‌دانید اشتباه از شماست و آن را نپذیرید.
      – می ‌خواهید همسرتان را آزار دهید.

      وقتی شما بدانید دارید اشتباه می ‌کنید و به کار خود ادامه دهید در حال لجبازی هستید و با این کار همسرتان را نیز به لجباز شدن و جنگیدن با خودتان تشویق می‌ کنید. وقتی شما لجباز می ‌شوید نسبت به همسرتان خشم و کینه شدیدی احساس می‌ کنید و هر چه این احساس شدیدتر باشد عملکرد شما نیز بدتر و شدیدتر می ‌شود. لجبازی باعث می ‌شود شما حقایق را نادیده بگیرید و اشتباه خود را نپذیرید و همین امر همسرتان را نیز آشفته می ‌کند و ممکن است او نیز خشمگین شود و دست به اعمال غیرمنطقی بزند. لجبازی باعث می ‌شود که شما به همسر خود توهین و او را تحقیر کنید.

      گاهی لجبازی آنقدر شدت می ‌گیرد که یک زندگی به دلایل کوچک و واهی از هم می ‌پاشد و زن و شوهر به خاطر لجبازی با یکدیگر عشق شان را از یاد می‌برند و فقط به پیروز شدن در برابر دیگری می‌ اندیشند. با دقت در رفتار خود و پرورش تفکر منطقی در خودتان می‌ توانید با لجبازی مقابله کنید اما اگر همسری لجباز دارید چه باید بکنید؟

      گاهی اوقات همسر شما لجبازی می کند، فقط برای این که احساس می کند شما خود را از او برتر می دانید. بنابراین اگر احساس کردید که لجبازی همسر شما به این دلیل است، در رفتار و لحن خود با همسرتان تجدید نظر کنید، طوری که او بداند شما اصلا چنین قصدی را ندارید

      در برابر همسر لجباز

      اگر همسر لجبازی دارید باید در رفتارتان یک سری نکات را رعایت کنید تا همسرتان سر لج نیفتد و با شما لجبازی نکند.

      – اول از همه یادتان باشد که در برابر لجبازی ‌های همسرتان شما لجبازی نکنید، چرا که اگر در این دور بیفتید روزبه‌ روز روابط‌ تان بدتر و بدتر می ‌شود و بازگشت به عقب غیرممکن خواهد شد.

      – دوست داشتن مشروط، ممنوع. این را هم فراموش نکنید که حتماً نباید همسرتان‌‌ همان فردی باشد که شما انتظار دارید یا دوستش دارید. یعنی همسر شما می‌تواند گاهی لجبازی کند یا عصبانی شود و شما هنوز او را دوست داشته باشید. به عبارتی دوست داشتن را مشروط نکنید.

      – مهم ترین توصیه برای رفتار با همسر لجباز، مدارا کردن است. جر و بحث زن و شوهرها و اختلاف نظر های آن ها باعث می شود که گاهی در گفتگو با یکدیگر جانب انصاف را رعایت نکنند. گاهی لحن صحبت زن یا شوهرها باعث می شود که همسرشان لجبازی کند. بنابراین زوج ها باید در گفتار و رفتارشان دقت لازم را داشته باشند و ببینند چه عمل یا رفتارهایی باعث واکنش همسرشان به صورت لجبازی می شود و سعی کنند از آن عمل ها پرهیز کنند.

      – نگذارید لجبازی به عادت تبدیل شود. ذکر این نکته هم ضروری به نظر می رسد که اگر همسری بعد از چند بار لجبازی به نتیجه مطلوب و خواسته خود برسد، این رفتار برای او به عادت تبدیل خواهد شد؛ بنابراین اگر مرد یا زنی مطمئن است که به درخواست همسرش جواب مثبت خواهد داد بهتر است در همان ابتدا او را به خواسته اش برساند ولی اگر قرار است به هیچ عنوان، کاری را انجام ندهد یک «نه» محکم و البته منطقی به همسرش بگوید و به هیچ وجه از نظرش برنگردد. در خصوص لجبازی باید به یک نکته کوچک، اما بسیار پر اهمیت توجه داشته باشید آن هم این که گاهی اوقات همسر شما لجبازی می کند، فقط برای این که احساس می کند شما خود را از او برتر می دانید. بنابراین اگر احساس کردید که لجبازی همسر شما به این دلیل است، در رفتار و لحن خود با همسرتان تجدید نظر کنید، طوری که او بداند شما اصلا چنین قصدی را ندارید.

      – مواظب غرورش باشید. غرور از اعتماد به نفس ضعیف و شکننده می‌آید یعنی کسی مغرور است که خودباوری کمی دارد و غرور نوعی سد دفاعی برای حفظ اعتماد به نفس نداشته است. اگر کاری کنید که اعتماد به نفس همسرتان زیر سوال برود، غرورش بیشتر می‌شود.

      – وقتی همسرتان عصبانی است جواب او را ندهید و با او بحث نکنید. بلکه در آن لحظه او را به آرامش دعوت کنید و همیشه خواسته ‌هایتان را در آرامش به او بگویید. وقتی خودتان نیز عصبانی هستید از جر و بحث بپرهیزید.

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • zahra , مارس 27, 2015 @ 8:14 ب.ظ

    ﺩﺧﺘﺮﯼ ۲۳ ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﭘﺪﺭﻡ ۹ ﻣﺎﻩ ﭘﯿﺶ ﻓﻮﺕ ﺷﺪﻩ ﻣﺎﺩﺭﻡ
    ﺍﻻﻥ ﯾﮏ ﻣﺎﻫﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺳﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﻭﺳﺖ
    ﺷﺪﻩ
    ﻟﻄﻔﺎ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ

    • Anonymous , مارس 28, 2015 @ 10:15 ق.ظ

      در این موارد باید از فردی در خانواده کمک بگیرید که معتمده و میتونه نگرانی شمارو به مادرت انتقال بده … اینکه ایشون حق داره برای زندگی اینده خودش تصمیم گیری کنه شکی نیست ولی بهتره در این انتخاب شمارو هم داخل کنه و اگر تصمیمی داره لااقل فکر کنه و تمام جوانب رو در نظر بگیره نه اینکه با چنین فردی رابطه برقرار کنه
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • fatemeh , آوریل 3, 2015 @ 1:23 ب.ظ

    سلام من دو ماه نامزد کردم ولی الان فهمیدم نامزدم دستش که یعنی وسایل من خونه منو در میدارد و می فروشه حتی حلقه ازدواجمون هم ورداشته ولی مگه کار من نیست نمی دونم چی کار کنم از طرفی خانوادم هم فقط میان طلاق

    • Anonymous , آوریل 4, 2015 @ 11:13 ق.ظ

      اول از همه باید نسبت به چنین احتمالی اطمینان کامل داشته باشید چون تهمت زدن کار شایسته ای نیست …
      در ضمن باید بدونید دوره نامزدی دوره شناخت کامله و حتما” باید در این مدت نسبت به همسرتون شناخت بیشتری پیدا کنید
      در این مورد با خانواده بیشتر مشورت کنید اگر چنین مورد صحیح باشه چاره ای جز به خروج از این زندگی ندارید

  • zed , آوریل 3, 2015 @ 9:08 ب.ظ

    سلام.من سه ماهه با کسی که باهم دوست بودیم نامزد کردم.ما توی دوستیمون کاملا حدوحدود رو رعایت کردیم.چون هم خانواده ی من مذهبی بودن.هم خانواده من.حالا ک ما عقد کردیم توی نمازش سهل انگاری میکنه.فیلم های خارجی میبینه.چون دخترا یکم بی حجابن من غیرتی میشم.هیچوقت سیگارنمیکشه ولی دوستای سیگاری داره و من خوشم نمیاد.چیکارکنم که به خانم های بدحجاب توی فیلم ها کمترنگاه کنه و مقیدتر باشه؟!چیکارکنم ارتباطش بادوستایی که من خوشم نمیاد کمتربشه؟!؟

    • Anonymous , آوریل 4, 2015 @ 10:36 ق.ظ

      خب بهترین توصیه اینه که شما از حساسیتون کم کنید … شما به وضع ظاهر و ارایشتون بیشتر برسید … تا بتونید شوهرتون رو به سمت خودتون جلب کنید … از طرفی چنین رفتاری برای مردان بسیار بدیهی و عادیه و مصداق خیانت نیست چون مردان اصولا” تنوع طلب هستند و همونطور که میدونید در اسلام مردان به چند همسری دستور داده شده ان که به همین خاطر بوده …. درمورد نماز خوندن با ایشون صحبت کنید و با ارامش به این کار دعوتش کنید … در مورد دوستانش با صراحت صحبت کنید تا از دوستان بد دورش کرده باشید … و این کار مستلزم دوستی و همراهی بیشتر شما با ایشونه که بتونه در کنارتون احساس راحتی بیشتری کنه

  • zed , آوریل 4, 2015 @ 11:37 ق.ظ

    مرسی از جواب کاملتون.
    بنظرتون من چیکارکنم که همسرم مقیدتربشه و به دینش بیشتر اهمیت بده.خودش ب من میگه دوست دارم قرآن حفظ کنی.جلوی نامحرم حتما چادر سر کنی و…
    ولی خودش یکم سهل انگاری میکنه.میگه من سرکارم.خسته میشم وقت ندارم خیلی به قرآن برسم.
    کلا چیکار کنم همسرم مقید تر بشه ؟!اگه نمازش یکم دیرشد بهش تذکر بدم؟!

    • Anonymous , آوریل 5, 2015 @ 8:33 ق.ظ

      در این مورد باید در محیطی دوستانه و آرام صحبت کرد … گاهی اصرار به انجام کاری به جای نتیجه مثبت داشتن نتیجه عکس میده پس بهتره در این مورد دقت داشته باشید … به هر حال ایشون بخاطر کار خارج از منزل خسته میشن و شما جز به دعوت و همراهی با ایشون کار زیادی نمیتونید انجام بدید … همینکه در کسب روزی حلال کوشاست امتیاز بزرگی برای ایشون در نظر گرفته میشه …
      در مورد دیر شدن نماز اگر فرصت هست و انجام میده خب تذکر شما بیمورده
      بطور مثال : از ظهر تا غروب آفتاب برای خواندن نماز زمان قرار داده شده و اگر در این فرصت نمازش رو میخونه بهتره تذکر دیگه ای نباشه چون حساس میشه … مگر اینکه با ایشون صحبت کرده باشید و خودش از شما خواسته باشه در این موارد با تذکر اگاهش کنید

  • بهاره , آوریل 4, 2015 @ 12:55 ب.ظ

    سلام
    دختری هستم ۲۸ ساله مجرد
    من مشکل خانوادگی خیلی سخت دارای ۲ خواهر دیگر
    ولی خانواده ام منو خیلی اذیت میکنن بهم گیر میدن.بهم توجه نمیکنن.تو کارام دخالت میکنن.یک خواهرم منو خیلی اذیت میکنه.تو کارام دخالت میکنه.همه را بر علیه من میکنه.من چند سال که حدود ۷ سال پیش یک اشتباهی کرده بودم که الان پشیمون شدم ..از همون موقع تا حالا تنها نمیذارن بیرون برم.فکر میکنن مثل اون موقع میخوام اشتباه کنن.همش اون ۷ سال پیش رو گیر میدن و فراموش هم نمیکنن.مگه انسان جایز الخطا است..هر کسی تو زندگیش یک اشتباهی داره بالاخره.من همش تو خونم.بیکارم.تو خونه که هستم همش اذیتم میکنن.پول بهم کم میدن حتی.بهم میگن تو ولخرجی.گرچه خودشون بدترن.یک کارت بانکی دارم که همش ماهی ۵۰۰۰۰تومن بهم میدن انگار به گدا دارن پول میدن.من چند سال پیش یک خواستگار خوب.مهندس.خانواده دار.پسر خوبی بود لب به سیگار نمیزد.حتی مامانم باهاش صحبت کرد.انقدر به اون پسره ببخشید انگ چسبوندن که پسره ازدواج کرد.حالا شما بگید راه حلم چیه؟

    • Anonymous , آوریل 5, 2015 @ 8:55 ق.ظ

      دوست عزیز هر اشتباهی بوده ولی در ذهن بقیه تاثیر بدی گذاشته … و تنها راه فرار از این فشارهای خانواده همراه و همسو شدن با خواسته هاشون هست … تا بتونید جلب رضایت و اعتمادشون رو بکنید البته این همراه شدن نباید به برده شدن شما در برابر خواهرانت بشه … هر رفتاری در دایره احترام خودش باید به پیش بره …در مواقع ناراحتی از نوشتن کمک بگیرید تا از ناارامی ذهنتون جلوگیری کنه … برای یادگیری فن و یا هنری که بهش علاقه دارید ثبت نام کنید اینطوری میتونید از فشار این رفتارها بکاهید …. در ضمن رابطه معنوی خودتون و خدای خودتون رو افزایش بدید تنها کسی که همیشه بخشنده و مهربانه
      رفتارهایی که ما انسان ها ازش غافلیم که اون که خداست میبخشه و ما که انسان جایزالخطاییم از گناه خودمون هم نمیگذریم
      صبور باشید و توکل به خدا کنید و رابطه خودتون رو باهاش گسترش بدید تا راهی برای عبور از این مرحله زندگی برای شما باز بشه

  • زهرا , آوریل 5, 2015 @ 7:35 ب.ظ

    سلام.ممنون از پیج خوبتون.یه سوالی داشتم.من چهارماه نامزد کردم.جدیدا شوهرم تا تقی ب توقی میخوره دادوهوار راه میندازه.سرهمه حتی مامان و باباش هوارمیکشه.نمیتونیم یک کلمه باهاش حرف بزنیم.همش عصبیه.میگم چته میگم نمیدونم خسته شدم اززندگی.حوصله ندارم.
    مشکل خاصی ندارهااا فقط کم طاقت شده.کافیه تو یه چیز باهاش مخالف باشی دعوا راه میندازه…
    چیکارکنم.کمکم کنید…

    • Anonymous , آوریل 6, 2015 @ 8:23 ق.ظ

      اگر ایشون تک فرزند باشند که باید گفت چنین رفتارهایی متخص این افراد هست که تحمل شنیدن کلام مخالف رو ندارن چون روش تربیتی و رشد ایشون به این نحو بوده … ولی تا در دوران نامزدی هستید باید بتونید علت این رفتارو بررسی و روشن کنید … چون اگر به انتظار تغییرش بعد از ازدواج هستید سخت در اشتباه هستید … عصبی بودن مرد بیشتر ریشه در مشکلات شغلی و اقتصادی و مالی داره ولی گاهی اعتیاد هم میتونه فرد رو بی حوصله و بیقرار کنه … پس مشاوره ای حضوری و دو نفره رو باید مراجعه کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • فاطیما , آوریل 6, 2015 @ 8:24 ب.ظ

    سلام.یه مشکلی دارم.شوهرم خیلی مغروره.اصلا ابراز احساسات بلد نیست.ما نزدیک یک ساله عقد کردیم..من دانشگاه شهردیگه مشغول درسم.درطول روز ک من خوابگاهم حتی یک بارم بهم زنگ نمیزنه.همش من خبرشو میگیرم.هیچ وقت نشده برام جمله های عاشقانه بفرسته.گاهی میگه دوستم داره ولی من فک میکنم اصلا در طول روز ب یاد من نیس.اگرم زنگ بزنه یه احوال پرسی ساده میکنه و قطع میکنیم.منم زنگ میزنم حوصله حرف زدن های طولانی رو نداره.خسته شدم دیگه.انگار اصلا عاطفه دراین مرد نیس.حوصله ی یه بیرون رفتن با من رو هم نداره.
    بعد این مدت تو دلم مونده یه بار باهم بریم سینما.بریم بازار.بریم کافی شاپ…
    دیگه میخوام مثل خودش رفتارکنم.کوه یخ…میخوام بی تفاوت باشم.خسته شدم از کاراش.
    همش دعوامون میشه ولی اون نمیدونه غرزدن من واسه اینه ک بهم توجه کن…
    کمکم کنید

    • Anonymous , آوریل 7, 2015 @ 11:40 ق.ظ

      خلقیات هر کسی متفاوته و شما نباید یک طرفه در این مورد قضاوت کنید … خیلی از مردان به خاطر ساختار سنتی که در خانواده ها ایرانی هنوز هم وجود داره در بیان احساساتشون دچار لکنت هستند ولی این نشانه عدم علاقه شون به زن و زندگیشون نیست … پس به این موارد خوب دقت کنید
      تا اینکه با حساسیت های بی مورد زندگی رو به خودتون سخت بگیرید با مشاوری مجرب در این مورد مشورت حضوری و دونفره داشته باشید تا بتونید راحت تر با موضوع کنار بیایت
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • اناهیتا , آوریل 12, 2015 @ 10:00 ق.ظ

    سلام الان سه سال است که ازدواج کردم یه پسر دوساله دارم شوهرم اصلا حاضر به ارتباط با خانوادم نیس وهمش ئمیگه باید دعوت کنن واسه همیتن من همیشه تنهایی پیش خواهرها ومادرم میرم همش دوست داره با خانوادش ارتباط داشته باشیم کارش آزاده وتقریبا بیکار واسه هرکاری ختم عروسی وکارهای خانوادش باید باشه یه خواهر مطلقه داره خواهرزادشم داره جدا میشه اصلا شوهر من عاشق خانوادشه واونها رو به من ترجیح میده وقتی عصبانی میشه حرفای زشت میزنه و بعدشم اصلا معذرت خواهی نمیکنه هردومون توی سن بالا ازدواج کردیم با خونوادش بسشیار با احترانم رفتار میکنه توی یه خونواده مادر سالار بزرگ شده اصلا نمیتونم ببخشمش به خاطر حرفای بد تا اسم خونوادشو میارم گر میگیره وقتی قهر میکنیم من بای برم طرفش اگه طولانی هم باشه حاضر نیس معذرت خواهی کن خودم تحصیلکرده وشاغلم به خاطر پسر بسیار دوست داشتنیم دارم تحمل میکنم فقط خرج خونه میده ولی همون رو هم به روم میاره

    • Anonymous , آوریل 12, 2015 @ 10:57 ق.ظ

      خب اگر در خانواده مادرسالار بزرگ شده باید رفتارتون رو تغییر بدید و بیشتر از قبل به مادرشوهرتون محبت کنید … اینو باید بدونید بلاخره محبت های صادقانه شما به ایشون میتونه نظر اعتمادش رو جلب کنه و اونوقت میتونید از این روش برای تاثیر روی شوهرتون استفاده کنید … راه سختی به نظر میاد ولی تاثیر خوبی داره … در ضمن هیچ وقت در مورد خانواده اش بحث نکنید و در صحبت هایی که با هم دارید استدلالی برخورد کنید چون آقایون در این گونه بحث ها کوتاه میان

  • زهرا , آوریل 15, 2015 @ 2:54 ب.ظ

    سلام .ممنون از سایت خوبتون..من خانمی ۳۰ساله وهمسرم ۳۶ساله است. یک سال ونیم از ازدواجمون میگذره .اون اوایل وقتی بحثمون میشد معذرت خواهی میکرد واز دلم درمیاورد. اما بعد از ۶ماه کم کم با هر دعوا دستش روم بلند شد کتک میزنه .. دستش رو میذاره زیر گلوم وتا حد خفگی فشار میده ..وسایل خونه رو میشکنه … وقتی اروم بود باهاش حرف زدم وقرار شد موقع جروبحث من سکوت کنم تا اون عصبانیتش بیشتر نشه …الان ۶روزه مه بحثمون شده من سکوت کردم اونم باهام حرف نمیزنه ..نمیدونم باید چه طور رفتار کنم …خواهش میکنم راهنماییم کنید

    • Anonymous , آوریل 16, 2015 @ 9:20 ق.ظ

      صبر کنید قرار نیست کاری انجام بدید … در قهر کردن حالت هایی از خجالت برای دوطرف به وجود میادکه شاید نتونن به راحتی آشتی کنن …
      میتونید از طریق فرستادن مسیج آشتی خودتون رو اعلام کنید و بگید اگر آشتی کرده به شما خبر بده … با هم قرار بذارید در صورت قهر کردن بیشتر از سه روز طول نکشه و هر کسی زودتر آشتی کرد طرف مقابل باید کادویی واسش بخره … کمی فکر کنید عمر ما میگذره و دلیلی برای لجبازی کردن وجود نداره ایشون ۱۴ سال دیگه به ۵۰ سالگی میرسه …اونوقت میخواد از زندگیش لذت ببره یا حالا که سرحالتر و جوانتره ؟

  • ندا , آوریل 18, 2015 @ 8:31 ق.ظ

    با سلام، ما ۸ سال ازدواج کردیم همسرم فرزند طلاق ( دو فرزند و پسر بزرگ و پیش مادرشون بزرگ شده ) من از یه خانواده پر جمعیت و فرزند آخر ما مشکلات زیر را با هم داریم .
    ۱- همسرم در مقابل توهین و بی احترامی مادرش همیشه خودش اقدام به عذرخواهی میکنه و نه گفتن بلد نیست
    ۲- عدم درک و فهم حرفهای همدیگه همیشه وقتی میایم با صحبت کنیم آخرش دعوامون میشه
    ۳- من مدیریت زندگی و رفتار صحیح و سیاست مندانه با همسرم و خانوادش بلد نیست منم مشکل نه گفت به خانواده همسر رو دارم
    ۴- همسرم به دلیل اینکه پدرشون از بچگی رهاشون کرده و به کانادا رفته شدیدا تمایل به رفتن دارن تا حالا دو اقدام نا موفق داشتیم که این کل زندگیمون رو تحت الشعاع قرار داده( این رو اضافهکنم که همسرم هر کاری از دستش بر امده واسه زندگیمون انجام داده)واین اواخر ایشون میخوان حتی یک ماه هم شده برن کانادا که به قول خودشون از نظر روانی آرامش بگیرن و می گن زمانیکه برگردن سه حالت داره یا دوباره بیشتر تلاش مکنیم واسه رفتن یا کلا صرف نظر یا واسه ادامه زنگیمون تصمیم نهایی می گیریم .
    و در اخر شک شدید و بیمارگونه من به همسرم بعد از دوبار خیانت sms یکبار سال ۳ زندگی و یکبار ۳ ماه پیش . خودم شدیدا استرس دارم از طلاق خیلی می ترسم حتی تشخیص نمیدم هنوز ایشو رو دوست دارم یا وابسگی و عادت هست .
    کمکم کنید چه کنم

    • Anonymous , آوریل 19, 2015 @ 1:44 ب.ظ

      رفتار شوهرتون در مقابل مادرش طبیعیه چون مادرش بزرگش کرده و چنین حسی طبیعیه …
      در مورد عدم درک کردن حرفهای همدیگه باید در فضا و قراری مناسب با هم صحبت کنید … یعنی باید وقتی حرفی زده میشه اونقدر حوصله به خرج بدید تا اگر مشکلی در درک دارید با هم صحبت کنید و به تفاهم برسید و یا از نوشتن کمک بگیرید که راحت تر میتونید بنویسید …
      مسافرت همسرتون بلاخره انجام میشه و چاره ای جز صبر ندارید مگراینکه شما هم با ایشون همراه بشید … در مورد خیانت مسیج ایشون نباید حساس بشید چون مردان گاهی از این حرکات میکنن که جنبه تفریح و کنجکاوی داره و واقعاگ خود فرد باید به خانواده اش پایبند باشه وگرنه هیچ مکانیسمی نمیتونه جلوی رفتارهای فردی رو بگیره
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • fff , آوریل 19, 2015 @ 5:04 ب.ظ

    باسلام خسته نباشید.من چندهفته قبل به شما پی ام داده بودم که بعد چندماه دیگه سه سال از عقدنون میگذره.گفته بودم که پدرمادر همسرم طلاق گرفتن وپدرش معتادو مادرشم صیغه داره و الان همسرم مریضی روحی روانی داره و تلافی اونارو سرمن خالی میکنه خیلی کتکم زده سراونا جای نمیذاره برم نه مهمونی نه حای دیگه خونه مامانمم مجبوری میذاره اونم باهزار دعوا ومرافه.همیشه حق و میده به اینو اون چه حق باشم چه ناحق همیشه طرف دوست همکار خونوادسو پیش من نگه میداره میگه تو بدی همه خوب بعد که میگم باشه پس جدا شیم میگه سوخی کردم از اعصبانیت گفتم و ازاین حرفا.من نمیتونم باهمسرم نزدیکی کنم دوستش دارم این وضعیت رو تحمل میکنم ففط دوست داشتنمه ولی وقتی نزدیکم مییکنیم و میخواد نوازشم کنه چندشم میشه اعصابم خراب میشه میگه تو پیش خدا گناه کاری که نمیذاری من باتو نیازمو رفع کنم ولی خوب منم پیش خودم میگم الان که من افسردم روز به روز از قیافه میوفتم زشت تر میشم بی حوصله میشم هزارتا مریضی از افسردگی گرفتم گناهش پای کیه پس.میخواستم بپرسم که من واقعا گناهکارم که نیاز همسرمو نمیتونم رفع کنم یا از روی افسرگی هست که فقط نزدیوم میشع چندسم میاد ناخداگاه بدنم قفل میشع چند باری شده که نزدیکم اومده و من از اعصاب و تبش قلب بدنم قفل شده تا جای که زبونممگرفته.چیکارکنم یه استاد داشتم روانشنتس اون حرف میزدم اون باید طلاق بگیری همسرت مریضه ولی من دلم راضی نشد نتونستم.درسته خیلی سختیا تحمل کردم من حتی امسال عید دیدنی خونه مامانمم درستوحسابی نتونستم برم خونه خواهرامم که اصلا نرفتم.راهنماییم کنید

    و ضمنا اینم اضافه کنم همسرم میگه تو این زندگی هیچ حقی نداری تا روزی که بتونی نزدیکی کنی هیچ حقی پیش من نداری حق نداری دم از ازادی و خوشیت بگی مجبوری هرطور من میگم زندگی کنی واین حرفاشدت حرص منو روز به روز بیشتر میکنه.نمیدونم دیگه چیکار کنم موندن تو دوراهی

    • Anonymous , آوریل 20, 2015 @ 12:35 ب.ظ

      دوست عزیز این زندگیه که خودتون با توجه به توصیه های استادتون خواستید پس باید تحمل کنید … تا وقتی که خودتون خواستید که با ایشون بمونید پس دلیلی برای ابراز ناراحتی امروز نباید داشته باشید … و باید برای رهایی از این حس دوری از نزدیکی مشاوره روانشناسی کنید … ولی اگر واقعا” نمیتونید ایشون رو تحمل کنید نه خودتون رو گول بزنید و نه با احساسات دوطرف بازی کنید … بلکه تصمیم جدی برای ادامه و یا کات کردن این رابطه باید گرفته بشه
      باید فکر کنید چقدر میتونید با این وضعیت به زندگی ادامه بدید ؟
      باید فکر کنید چقدر این چندش اور بودن رابطه جنسی میتونه ادامه داشته باشه ؟
      هر چند تمکین خاص نکردن شما نمیتونه مانع عدم پرداخت نفقه از جانب شوهرتون باشه
      حال یا خودتون به این نتیجه خواهید رسید یا با مشاوره کردن …

  • الهه , آوریل 23, 2015 @ 1:27 ب.ظ

    من سه ساله ازدواج کردم ولی با شوهرم سر هر چیزی بحث و دعوا داریم.این که ما بعد از سه ساله اخلاق همو راه نبردیم و روز به روز بدتر میشیم نگرانم کرده.کمکم کنین

    شوهر من خیلی بی عرضه و وابسته ست.ینی برا انجام کارای کوچیکم باید یکی همراهیش کنه وگرنه قیر اون کار و میزنه و با من بد خلقی میکنه.حتی رانندگی نمیکنه و میترسهرا خرید نیاز خونه از پدرش کمک میگیره.حتی سر کار که میخواد بره باباش میبرش.تو جمع نمیتونه صحبت کنه وقتیم شروع کرد انقد صحبت میکنه که همه کلافه میشن.برادراش بهش بی احترامی میکنن ولی ناراحت که نمیشه هیچ تازه بیشتر میره پیششون.ینی این کارا دیگه براش عادیه

    • Anonymous , آوریل 24, 2015 @ 5:17 ب.ظ

      دوست عزیز ایشون تا خودش تمایلی به تغییر احساس نکنه از دست شما و متخصص روانشناس کاری ساخته نیست … میتونید با ایشون صحبت کنید و یا با افرادی که روی ایشون موثر هستند صحبت کنید مثل پدرش که میتونه روی پسرش تاثیرگذار باشه … ولی نباید طوری صحبت کنید که دیگران فکر کنن شوهرتون رو بی عرضه میبینید … باید در نهایت احترام طوری مطرح کنید که نشون بده شما واقعا” دبسوز هستید و اینکارو برای نعف خودش و خانواده اش انجام میده … بعد میتونید مشاوره کنید تا صحبت های فردی سومی مثل روانشناس بتونه تاثیر گذار باشه
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • معصوم، , آوریل 25, 2015 @ 7:36 ب.ظ

    سلام،منو همسرم باهم خوب هستیم البته تاموقعی که من درمورد رفتارای ناپسندخانوادش اعتراض نکنم،لازم به ذکراست که همسرم درخارج ازکشورمشغول بکاراست،وزجرودوری اش برای من است ووقتی میاید خوشی هایش رابایدنصف کنم حتی بازنداداشهایش،یعنی اگه چیزی برام سوغاتی میاره دفعه بعدبراخواهراشو زنداداشهاشم بیاره،مادرش فوق العاده دراین مورد دخالت میکنه،حرف مادرش بیشتربه کرسی میشینه حتی اکه غیرمنطقی باشه،همش احساس میکنم اون بامن نیست یعنی بایدبابقیه تقسیمش کنم،خانوادش نمیذارن یه روز تموم باهم باشیم،فقط موقع خواب کاریش ندارن،شوهرمم کم اعتراض میکنه،وقتی منم به اعتراض بش میگم که منوکمتردوست داره انکارمیکنه،اون حتی برا غذاخوردن درکنارما سرگردونه پیش ماباشه یابه دعوت خانوادش جواب مثبت بده بعضی موقعها با زور ودعوامیمونه پیش من وبچه هام برانهاریاشام،این موضوع رواخلاق من تاثیرمنفی داشته چیکارکنم راهنماییم کنیدچجور جذب خودم کنمش درضمن بایدبگم که خیلی هم باهم صمیمی هستیم درهمه موارد

    • Anonymous , آوریل 26, 2015 @ 10:53 ق.ظ

      مرکز مشاوره آنلاین :
      دوست عزیز باید واقعیت رو بپذیرید … شوهر شما وقتی برمیگرده چه بخوایت و چه نخوایت متعلق به شما و خانواده خودشه و چاره ای نداره که تعادل برقرار کنه … و حساسیت شما و یا گله کردن کاری چیزی رو به نفع شما عوض نمیکنه …
      بهتره نگرش خودتون رو تغییر بدید … سخته ولی تاثیر خوبی خواهد داشت … بهتره بیشتر سهم دوست داشتنتون رو به مادرشوهرتون اختصاص بدید …
      و محبت کنید تا توجهش رو بتونید جلب کنید … چون مادرشوهرتون روی شوهرتون اثرگذار هست پس میتونید از این طریق غیرمستقیم شوهرتون رو به خودتون نزدیکتر کنید

  • مینا , می 3, 2015 @ 11:37 ب.ظ

    سلام خسته نباشید، دختری ۲۷ ساله هستم که ۷ سال پیش با پسری که ۲سال از خودم کوچیکتر بود رابطه برقرار کردم. البته اول فکر میکردم یکساله که بعدا فهمیدم از من پنهان کرده. اایل رابطه من برام فرد کوچیکتر خیلی سخت بود. اما کمکم اونقدر بهش علاقه پیدا کردم که بدون اجازش آب هم نمیخوردم. سال چهارمم رابطه خانوادش با دونستن اختلاف سنی بنا به ناسازگاری گذاشتن و مجبور شدیم مدتی جدا شیم اما دوباره برگشتیم چون ما باهم بزرگ شده بودیم. اما مسئله ای که این وسط پیش اومده و من امروز فهمیدم تو اون دوره جدایی بخاطر مستی زیاد تو خونه یکی از دوستاش باعث رابطه نامشروعی شده که بکارت دختر از بین رفته. خانوم حاضر به دکتر رفتن نیست و انگار کلا گله مند نیست اما انگار عشق من رو تو آبنمک نگه داشته گه گداری پیداش میشه. نمیدونم اینجا باید چه اسمی بذارم واسه همین از واژه عشق استفاده کردم. ۵ماهه پیش به دلیل عذاب وجدانش از من جدا شد و امروز به من گفت دلیل کارش این بوده. و اینکه کاملا ناخواسته و به دلیل عدم هوشیاری پیش اومده. ما چندبار جداشدیم و برگشتیم اما هربار چیزی از علاقمون کم نشده چون باعثش دیگران بودن. من دوبار سابقه خودکشی و یکسال زیر نطر پزشک بودم. اما الان هیچکس از شرایط اطلاع نداره. شدیدا حالم بده و عشقم میگه بخاطر عذاب وجدان شدیدی که داره من باید برم. البته قصد ازدواج با اون خانوم رو نداره و با هیچکسم نیست. فقط سردرگممه. دلم میخواد امشب زنده نمونم. کمکم کنید. ببخشید طولانی شد.

    اینم بگم این اتفاق ۳ساله پیش افتاده و اون دختر خانوم با کسای دیگه هم رابطه داشته. مشکلات خانواده هنوز پابرجاسن اما این مسئله داره نابود میکنه. حالم اصلا خوب نیست

    • Anonymous , می 4, 2015 @ 11:01 ق.ظ

      بهترین توصیه به شما اینه که با نوشتن افکار پریشان خودتون رو به بند نگارش بکشید … در خودتون حس پذیرش واقعیت های زندگی رو ایجاد کنید و اینکه اگر ایشون با وجود اشتباهی که کرده به شما علاقه داشته باشه میتونید زند گی مشترک خودتون رو شروع کنید …ولی اگر تمایلی از طرف ایشون نیست بهتره بهش فرصت بدید تا تصمیم گیری کنه … و بعد رابطه رو برای مدتی کامل کات کنید تا بتونه در این مدت فکر کنه و تصمیم گیری کنه …از تصورات خودکشی بیرون بیایت چون کسی از اینده خبر نداره پس رابطه خودتون رو با خدا زیادتر و قویتر کنید … حتما” با مشاوری مجرب در این مورد مشورت کنید تا فردی اگاه در این موقعیت در کنارتون باشه
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.