مرکز مشاوره

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره خانواده و ازدواج اصفهان

.خانواده به عنوان نهادی تربیتی و اجتماعی از جایگاه ویژه ای در جامعه برخوردار است اهمیت خانواده همچنین در تعالیم دینی ما مشخص شده و به حفظ آن سفارش شده است حال ممکن است این آرامشی که انسان در خانواده دارد بنا به هر دلیل و مشکلی برهم خورده و این وظیفه اعضای خانواده است که برای حفظ آرامش آن تلاش کنند در این زمینه مشاوران خانواده با راهنمایی هایی که می کنند می توانند گره گشای مشکلات باشند.به همین منظور مرکز مشاوره اصفهان با هدف کمک به اصفهانیان عزیز، با تاکید بر بحث های مشاوره ای در مشاوره خانواده انقلاب، مشاوره ازدواج انقلاب، مشاوره خانواده بلوار کشاورز، مشاوره خانواده سی و سه پل تشکیل شده و برآن است تا بتواند راه گشای مشکلات شما در بهترین مرکز مشاوره اصفهان و سایر مراکز مشاوره اصفهان باشد.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره اصفهان دارای شعب متعددی در مناطق مختلف اصفهان از جمله مرکز مشاوره امام خمینی، مرکز مشاوره فلکه شهدا، مرکز مشاوره انقلاب ، مرکز مشاوره سی و سه پل و مرکز مشاوره بلوار کشاورز است و با استفاده از کارشناسانی مجرب و مشاورانی با سابقه و توانا پذیرای مردم عزیز اصفهان خواهد بود.

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم.اول رابطه درسی بود ولی بعد کم کم به همدیگه علاقه پیدا کردیم.

ولی من شرایط ازدواج نداشتم و الان هم سرباز هستم.

و نمیتونم ازدواج کنم.

از همون اول هم جفتمون به خانواده هامون گفتیم و اون ها همدیگه رو دیدن و شناختن.

من خودم با نامزدی مشکلی ندارم و خانوادم ولی میترسیم که خانواده اون خانوم بعد مدتی بگن که حتما باید عقد کنید.

چون همین الان هم میگن نامزد کنین.

اما ما تو این ۲سال خیلی خوب بودیم بعضی جاها نظراتمون مخالف بود و با هم دیگه بحث کردیم.

اما بعد هر دعوا خیلی خوب بودیم و زود فراموش میکردیم.و بعضی اوقات رابطه جنسی نه اما کارایی کردیم که طرفمون ارضا جنسی بشه و خالی بشه.

خیلی میگن رابطه دوستی قبل ازدواج غلطه اما من فکر نمیکنم.

حالا میخواستم بپرسم اگه ما ازدواج کنیم مشکلی واسمون پیش میاد؟؟؟؟

یا خدایی نکرده منجر به طلاق میشه این ازدواج؟؟؟؟؟

خانوادهامون در یک سطح هستن.

اما این که میگن اگه ازدواج کردید دیگه بهم دیگه اعتماد ندارید و فکر میکنین طرف دروغ میگه و همیشه شک دارین.

اما من هیچوقت شک نکردم به این خانوم چون دختر خیلی ساده و خوبی هستن.

اگه امکانش هست راهنمایی کنین ممنون میشم

پاسخ

دوست عزیز شما تا شرایط ازدواج و نداشته باشید نمیتونید در این مورد صحبت کنید
حداقل باید استقلال مالی داشته باشید تا درخواست و حرف شما رو بپذیرند
هر وقت چنین شرایطی رو بدست آوردید دوره ای در حدود ۹ ماه رو نامزد باید باشید
تا خانواده ها مراوده و معاشرت کنند و شناخت کامل به وجود بیاد در این صورت میتونید نسبت به آینده خوشبین باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دوست پسرم نمیاد خواستگاریم و بهونه میاره

من (۲۲ ساله) در ارتباط با یکی از همکلاسی هایم وارد رابطه احساسی شدم که عشقی زیااااد بوجود آمد (شهر من اصفهان است و محل تحصیلم شهرکرد و این همکلاسی شهرکردی است)

این بنده خدا قصدش از ارتباط با من ازدواج بود و هست
ولی می گوید امکان ازدواج ندارد
خب راست هم میگه
دانشجو ، بدون حمایت پدر ، بدون شغل مناسب ، بدون سرمایه و سربازی نرفته و مشکلات دیگر
و دلش می خواهد وقتی به خواستگاری من بیاید که موجب سرافرازی من باشد
و خب
ما با هم درارتباط هستیم
که از بدشانسی من خانواده من از همان ابتدا فهمیدند
و به این ارتباط دوستی می گویند
بعد از کلی اتفاقات و کش و قوس های زندگی
پدر من یه جورایی راضی شده که دخترش با دوست پسرش با این شرایط ازدواج کنه و میگه این ارتباط شما غلطه و شرعا و عرفا درست نیست
ولی این آقا پسر همچنان میگه من نمی تونم اقدام کنم
دلایلش هم منطقیه
ایشون بچه آخر و پسر سوم هستن که برادر قبل از ایشون با موفقیت تحصیلی و کاری که دارد ازدواج نکرده و می گوید مامانم طرف شماست و میگه تو با چه چیزی می خوای بری خواستگاری دختر مردم
البته تو پرانتز مامانش و خانواده اون از عشق ما اطلاعی ندارن
حالا نظر شما چیست

من موندم و عشقم که داره داغونم می کنه

پاسخ
دوست عزیز اگر ایشون تکلیفشون مشخص نیست و باید هنوز دنبال اماده کردن شرایطی باشند با همه علاقه ای که دارید به نظرتون درسته که صبر کنید و منتظر ایشون بمونید .
شاید صحیح نباشد و اینکه شما عاشق هم هستید خب طبیعی است که یک سری از شرایط را در نظر نگیرد ولی ایشون اگر به شما تمایل دارند باید دنبال فراهم کردن شرایط مناسب باشند تا رضایت شما را جلب کنند .
و به هر حال شرایط دختر با پسر متفاوت است و نمی تواند همیشه صبر کند و منتظر بهبود شرایط شود .
و ممکن است در این بین شما خواستگارانی با شرایط مطلوب را رد کنید که دیگر تکرار نشوند بنابراین کاملا دقت داشته باشید که چگونه ادامه می دهید و بهتر است برای ایشون زمانی را تعیین کنید اگر واقعا تمایلی وجود دارد رسما اقدام کنند و خوب شرایط را باید در نظر گرفت و زندگی مسئولیت پذیری بالایی می خواهد ولی خب وقتی تا این حد علاقه وجود دارد باید با خانواده درست مطرح کنند و در جریان باشند در هر حال امیدوارم برای ادامه منطقی تصمیم بگیرید

به خاطر داشته باشید که در دوستی های اینچنین افراد خیلی از شرایط اینده را در نظر نمی گیرند تفاوت های فرهنگی و خانوادگی و فکر می کنند می توانند با حداقل ها زندگی کنند که بعدا همین مسائل کوچک درد سر ساز می شود .امیدوارم متوجه صحبت های بنده باشید
و خوشبخت شوید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

زن مطلقه که خواستگار طلاق گرفته دارد
با سلام . زنی مطلقه ۳۸ ساله ساکن اصفهان داری یک فرزند پسر ۱۵ ساله هستم / خواستگاری از شهر تبریز دارم که ایشان هم از همسرشان جدا شدند و دارای دو پسر ۱۶ و ۲۱ ساله هستند .
از طریق یکی از دوستان خانوادگی با هم آشنا شدیم و در خواست ازدواج دادند .
از نظر تحصیلاتی و مالی از من در سطح خیلی بالاتری هستند ولی من جواب رد دادم و الان پشیمانم .
به نظر تون چکار کنم و اصلا آیا ما با هم خوشبخت می شویم ؟
پاسخ
با سلام دوست عزیز دلیل رد کردن چه بوده است ؟
به فرض اینکه بخواهید دوباره با ایشون ارتباط بگیرید ایا امکان پذیر است ایا می شود که از طریق واسطه اعلام کنید که مایلید بیشتر صحبت کنید .
در هر حال بعتره همه جوانب رو بررسی کنید خودتون فرزندی در سن بلوغ دارید و اون اقا هم همین طور بحث پذیرش فرزندان و باقی مسائل هم اهمیت دارد اینکه فرهنگ ها و اداب و رسوم متفاوت است .
شما در هر صورت یک بار تجربه شکست داشتید اگر قرار باشد دوباره تکرار شود شرایط روحی مناسبی در این سن نخواهید داشت بهتره ابتدا از رابطه دوباره مطمئن شوید و درخواست ایشون و هم حتما با مشاور پیش از ازدواج صحبت شود.
گرچه هر دو عاقل هستید.
ولی این کمک کننده است امیدوارم تصمیم منطقی بگیرید و خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران،
مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

افسردگی پس از زایمان

سلام خانمی ۲۹ساله هستم.

مدتی هست با همسرم مشکل دارم.

از سه سال پیش که زایمان کردم من افسردگی گرفتم.

ولی همسرم هیلی درکم نکرد.

روابط جنسی خوبی نداشتیم و من نمیتونستم پاسهگوی همسرم باشم.

کم کم از هم دور شدیم. تا چند ماه پیش فهمیدم با کسی رابطه پیدا کنه.

خودش پشیمون بود از کارش. و الان فکر نمیکنم که رایطه داشته باشه.

چون اون خانم راضی نبود. ولی الان من هیچ محبتی از طرف همسرم دریافت نمیکنم.

من حال روحیم خوب نیست. همش گریه و غصه. ما ازدواجمون فامیلی بوده. ایشون از همون اوایل بچگی تا وقتی که فهمیدم دوستم داشتن. خیلی زیاد وابستم بود.

همون رابطه عاشقانه. به همین خاطر خیلی اذیت میشم. الان مخبتی نمیبینم برام سنگینه. حتی گاهی مواقع به فکر خودکشی می افتم. ولی به خاطر دخترم نمیتونم. هیلی تلاش میکنم اخلاقیاتم رو درست کنم.

همسرم میگه اخلاقت بده. من میگم من ۳سابه افسردم و این به خاطر اینه که مادر شدم. الان دیگه از مادر شدن دوبارم میترسم. خواهش میکنم کمکم کنید. مشاوره ها گرونه و نمیتونم برم.

اگه وضعمون خوب بود شاید به اینجاها نمیکشید

پاسخ
اگر مشکل شما افسردگی بعد از زایمان باشد باید و باید دوست عزیز زیر نظر روانپزشک باشید به هر حال هر چقدر هزینه داشته باشد شما سه سال است افسرده هستید و بایددارو مصرف کنید و اگر نیاز بود زیر نظر روانشناس باشید و بهتره ار مراکز دولتی دانشگاهی استفاده کنید یعنی بیمارستان هایی که زیز نظر دانشگاه ها هستند و اموزشی هستند و با این شرایط باید دارو مصرف کنید .
به هر حال مشکلات افسردگی در زنان باعث کاهش تمایلات جنسی و عدم پاسخگویی نیاز ها در مر دان شده و مشکلاتی را ایجاد می کند که باید دقت داشته باشید .و این طور نیست که شما بنشینید تا مساله حل شود خوب شرایط گریه و ناراحتی شما برای هر مردی ممکنه خسته کننده شود هر چند ایشون عاشق شما بوده باشند و علاقه بسیاری باعث ازدواج شده باشد پس بهتر است در اسرع وقت مراجعه داشته باشید.
افسردگی پس از زایمان برای بسیاری از افراد پیش می اید به خصوص در شرایط سزارین که اگر این مساله باشد دوره درمان مشخص دارد و اگر هم افسردگی بنیادی تر و مربوط به گذشته باشد باز درمان پذیر است و جای نگرانی وچود ندارد انتظار نداشته باشید بدون ویزیت در حد چند جمله مشکل سه ساله شما حل شود .
مطمئن باشید وقتی شما شرایط شادابی و نشاط را بدست بیاورید همسر شما هم در رفتارها تجدید نظر خواهد کرد البته باید با ایشون مراجعه کنید چون نقش همراه و کمک کننده ایشون در بهبود و درمان بسیار حائز اهمیت است .امیدوارم ایشون هم متوجه شرایط باشند و بهبودی حاصل شود و زندگی مطلوبی را تجربه کنید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

فرزندم در اتاق ادرار می کند

سلام من یک بچه ۷ ساله دارم دور از چشم من در گوشه ای از اتاقش با اختیار خودش ادرار کرده میخواستم دلیلشو بدونم
با تشکر

علل بی اختیاری ادرار کودکان در روز

در حدود ۵ درصد علت بی اختیاری ادرار در روز نتیجه ی این است که مشکلی در دستگاه ادراری کودک وجود دارد مهمتر از همه وحود عفونت ادراری است.

اگر کودک در هنگام ادرار کردن دچار سوزش می شود و یا زود به زود ادرار می کند و حال ناگهان دچار بی اختیاری ادرار شده است باید به عفونت ادراری مشکوک شد و کودک را نزد پزشک متخصص برد.
بعضی از مادران دختر کوچک خود را در وان آب قرار می دهند و مواد کف کننده به آب اضافه می کنند مواد شیمیایی کف کننده ممکن است موجب تحریک مجرای ادرار و سبب بی اختیاری ادرار در روز گردد.

علل دیگر مانند انسداد مجاری ادرار و ناهنجاری های مادرزادی سبب بی اختیاری ادرار در روز می گردد.
در کشور ما که آلودگی انگل کرمک زیاد است ممکن است انگل کرمک از مقعد کودک به دستگاه تناسلی دختر برود و تحریک دستگاه تناسلی او سبب بی اختیاری ادرارش در روز گردد.

در چنین مواردی مادر باید دستگاه تناسلی کودک را کاملا مورد معاینه دقیق قرار دهد و یا او را نزد پزشک ببرد و از او کمک بگیرد . در صورت آلودگی دستگاه تناسلی به انگل کرمک انگل در دستگاه کودک دیده می شود.
کودکی که مبتلا به بی اختیاری ادرار در روز است احتیاج به آزمایش و عکس برداری دارد؟
پزشک معمولا باید از کودک مبتلا به بی اختیاری در روز معاینه کامل به عمل آورد. مخصوصا معاینه کامل از شکم ، دستگاه تناسلی و دستگاه عصبی او و چگونگی وضع دفع ادرار و جریان ادرار کودک را مشاهده و از نظر ناهنجاری های دستگاه ادراری بررسی خواهد کرد.
پزشک معمولا برای تشخیص امکان عفونت ادراری آزمایش کامل ادرار و در کودکان دختر کشت ادرار درخواست خواهد کرد.

در صورتی که پزشک به وجود ناهنجاری ادراری مشکوک گردید از دستگاه ادراری کودک عکس برداری و با متخصص دستگاه ادراری مشورت خواهد کرد.

شب ادراری کودکان

اگر پزشک شواهدی دالّ بر عیب عضوی دستگاه ادراری مشاهده نکرد علت بی اختیاری ادرار در روز کودک مربوط به مواردی که در زیر ذکر میشود خواهد بود و کودک احتیاج به عکس برداری ندارد.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی خندیدن شدید
بعضی از کودکان دختر از سن چهار سالگی تا هنگام بلوغ ممکن است هنگامی که از ته دل می خندند مقداری ادرار خود را بدون اختیار دفع کنند. چنین کودکانی از همه لحاظ طبیعی هستند و چنین وضعی در فامیل این کودکان وجود دارد. این نوع بی اختیاری ادرار اهمیت ندارد و معمولا در سن بلوغ از بین می رود.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی انقباض و اسپاسم مثانه
شایع ترین علت بی اختیاری ادرار در روز انقباض و اسپاسم مثانه می باشد.

کودک ناگهان دچار انقباض شدید مثانه می شود و در نتیجه احساس دفع ادرار میکند و شلوار خود را تر یا در شلوار خود ادرار می نماید.

چنین حالتی معمولا موقعی اتفاق می افتد که کودک با مادر خود در خارج از خانه مشغول خرید و یا به خانه ی دوستان خود رفته یا در راه مدسه به خانه است.
کودک برای جلوگیری از ادرار کردن دست خود را بر روی مجرای ادرارش فشار می دهد و یا روی مچ پای خود می نشیند. این حالت معمولا ارثی است و این کودکان اکثرا دچار شب ادراری نیز هستند و مثانه ی کوچک دارند. چون چنین واقعه ای برای کودک مزاحمت و ناراحتی به وجود می آورد اکثرا خودش درصدد جستجو و رهایی از آن است. باری بهبود چنین بی اختیاری در روز اقدامات زیر باید انجام گیرد.
الف- کودک را ترغیب نمایید که مایعات زیاد بنوشد : در صورتی که کودک مایعات زیاد بنوشد ادرارش زیاد خواهد شد و ورزش مثانه که در زیر به ذکر آن می پردازیم بهتر انجام می گیرد.
ب- موقعی که کودک احساس دفع ادرار کرد باید به فوریت به توالت برود : کودک را تشویق کنید که هروقت احساس دفع ادرار کرد به توالت برود ولی او را هرگز با فشار و تهدید به چنین کاری وادار نکنید.
ج- ادرار کردن و قطع کردن آن و دو مرتبه ادرار کردن : اسفنکتر مثانه ( یعنی دریچه ای که ادرار را نگه می دارد) در کودک مبتلا ضعیف است و باید با ورزش این اسفنکتر تقویت بشود. به کودک یاد دهید موقعی که احساس کرد ادرار دارد به توالت برود و موقعی که کاملا روی توالت نشست از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف ادرار خود را رها کند و ادرارش را قطع نماید و باز از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف دیگر ادرار خود را رها نماید. این تمرین ساده سبب میشود که کودک یاد بگیرد و بتواند انقباض و اسپاسم مثانه ی خود را کنترل کند و آن را از بین ببرد.
د- موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد به او جایزه دهید : موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد همه ی افراد خانواده باید با آفرین گفتن و دادن جایزه ی مورد علاقه اش او را تشویق کنند. این تشویق باید در هر موقعی که کودک به توالت می رود و ادرار خود را کاملا در توالت می ریزد به عمل آید. کودکی که چند روز یک مرتبه شلوارش را تر می کند برای روزهایی که شلوار خود را تر نکرده است باید جایزه ای بگیرد و مخصوصا رفتار عطوفت آمیز توأم با محبت پدر و مادر با کودک بسیار موثر می باشد.
بی اختیاری ادرار در روز ناشی از ترس
کودکان در سن دو تا شش سالگی اگر دچار ترس و وحشت شوند ادرار خود را رها میکنند. مثلا هنگامی که مادر کودک را روی تخت معاینه ی پزشک قرار می دهد بعضی از کودکان از ترس و وحشت دیدن پزشک ادرار خود را رها میکنند. این نوع رها کردن ادرار مهم نیست.
عوامل روانی دیگر مانند برخوردهای شدید و تند پدر و مادر با یکدیگر ممکن است سبب بی اختیاری ادرار کودک گردد و یا اگر خواهر و برادر کوچک کودک که تازه راه افتاده است به سراغ اسباب بازی ها و لوازم مورد علاقه ی او برود کودک ممکن است از ناراحتی ادرار خود را رها کندیا موقعی که پدر و مادر کودک را به کودکستان یا به دبستان می سپارند ولی او هنوز آشنا نشده است که اجازه بگیرد و به توالت برود ترس و وحشت سبب دفع ادرار او می گردد. یا اگر معلم محدودیتی در اجازه دادن به کودک به وجود آورد سبب دفع ادرار کودک می گردد.
درمان : با این کودکان باید با رأفت و عطوفت رفتار کرد. هر مسأله ای که موجب ترس و وحشت کودک گردد از آن باید خودداری کرد و برای او توضیح داد تا ترس و وحشت او از بین برود. در مهد کودک یا کودکستان یا دبستان باید محدودیتی برای رفتن به توالت وجود نداشته باشد. این کودکان در خلال دو تا سه هفته بهبود می یابند.

در فرایند رشد کودک، در حدود ۱۸ ماهگی کودک نیاز به دفع ادرار را با کلماتی مانند «جیش» خبر می دهد.

در دو سالگی وقتی خودرا خیس کرد به والدین یا اطرافیان خبر می دهد و در حدود ۲/۵ سالگی می تواند نیاز خود را به تخلیه مثانه به پدر و مادر خبر بدهد، با این حال، هنوز قادر نیست دفع آن را عقب بیندازد.

در سه سالگی است که با وجود رخ دادن “اتفاقات” فراوان بخصوص هنگام بازی خود را به دستشویی می رساند و می تواند دفع ادرار را به تعویق بیندازد.

در چهار پنج سالگی کودک می تواند به دنبال جایی مناسب برای دفع ادرار برآید و در مقابل خواست اطرافیان به دفع ارادی ادرار قبل از خواب و مهمانی بدون آنکه حالت لبریزی پدید آید، اقدام نماید.

افرادی هستند که علی رغم رسیدن به سن ۵ سالگی هنوز دفع ادرار خود را بدون وجود دلایل زیستی و طبی کنترل نمی کنند.

این وضعیت ، جزء اختلالهایی است که از دیرباز شناخته شده است و در برگیرنده افرادی است که به صورت پیاپی عمدی یا غیر عمدی، ادرار خود را در رختخواب یا شلوار خود دفع می کنند.

خصوصیات بالینی

کودکانی که به سن زمانی یا عقلی پنج سالگی می رسند باید توانایی نگهداری و کنترل ادرار خود را کسب کنند. حال اگر با رسیدن به سن پنج سالگی بدون هیچ دلیل جسمی یا مصرف برخی از داروها، بازتاب کنترل ادرار صورت نگیرد، مثلا، دفع به صورت غیر ارادی صورت گیرد یا فرد ترجیح دهد که به جای رفتن به دستشویی، ادرار خود را در شلوار یا رختخواب دفع کند، فرد، مبتلا به اختلال بی اختیاری ادرار خواهد بود.

روانشناسان این اختلال را در سه نوع، شبانه، روزانه و شبانه روزی مورد دقت قرار داده اند.

در اختلال کنترل ادرار روزانه ، خیس کردن فقط در ساعات بیداری و در نوع شبانه، خیس کردن هنگام خواب صورت می گیرد و در نوع شبانه روزی، فرد مبتلا ترکیبی از دو وضعیت را نشان می دهد.

با توجه به پیامدهای اجتماعی و عاطفی بی اختیاری ادرار، میتوان گفت کودک مبتلا به این اختلال، بخصوص زمانی که بزرگتر می شود، احتمالا با همسالان و سایر اعضای خانواده خود مشکلاتی خواهد داشت و جای شگفتی نخواهد بود که خودپنداره اش نیز صدمه ببیند.

ملاک های تشخیصی بی اختیاری ادرار به شرح زیر می باشد:

الف. دفع مکرر ادرار در لباس یا رختخواب ( عمدب یا غیر عمدی)
ب. با وقوع دوبار در هفته به مدت سه ماه پیاپی و ظهور پریشانی مشخص بالینی یا تخریب کارکرد اجتماعی تحصیلی یا سایر زمینه های مهم حایز اهمیت بالینی است.
ج. حداقل سن تقویمی پنج سال
د. رفتار ناشی از تأثیر فیزیولوژیایی یک ماده ( همانند ادرارآورها) یا مشکلات پزشکی عمومی (همانند بیماری قند، اختلال تشنجی یا عفونت نخاعی) نباشد.
شیوع
اکثریت کودکان سه تا چهار ساله توانایی کنترل ادرار در روز را پیدا می کنند و در همین سالها بیش از ۵۰ درصد آنها توانایی کنترل ادرار هنگام شب را دارند. بدین ترتیب، کنترل ادرار در شب دیرتر ایجاد می شود. شیوع این اختلال در پنج سالگی برای پسرها ۷ درصد و برای دخترها ۳ درصد است. شیوع بی اختیاری ادرار را در ده سالگی برای پسرها ۳ درصد و برای دخترها ۲ درصد و در هجده سالگی برای پسرها ۱ درصد و کمتر از آن برای دخترها گزارش شده است.

سبب شناسی

عوامل مختلفی را در پدیدایی این اختلال موثر دانسته اند؛ مثلا، از آنجایی که حدود هفتاد درصد کودکان مبتلا به بی اختیاری ادرار سابقه مثبت خانوادگی دارن، احتمال وجود یک جزء ژنتیک در کسب کنترل ادرار قابل طرح است. به غیر از این مورد ظرفیت پایه مثانه، رسیدن به موفقیت را در این کودکان دشوار می سازد.

بررسی های مختلف عوامل ارثی و محیطی نظیر شخصیت مادران، مهم انگاری ادرار کردن کودک، تر و خشک کردن بیش از حد او پس از خیس کردن توسط والدین، رخدادهای فشارآور زندگی، پرجمعیت بودن خانواده، محرومیت های اجتماعی، و توجه طلبی کودک را در سبب شناسی این اختلال حایز اهمیت می دانند.

درمان

امروزه هیچ روشی به اندازه روش رفتاری در آموزش کودک برای نگهداشتن ادرار خود موثر نبوده است و علی رغم ایراد هایی که به این نوع از درمان گرفته شده، اکثر اطلاعات بیانگر آن است که این درمان نه تنها اثرات جانبی ندارد، نتایج مثبت فراوانی در زمینه تصویر کودک از خود و ارزیابیهای دیگران می گذارد.

قیل از هر اقدام درمانی رد بنیادهای بدنی این اختلال از طریق شرح حال، معاینه و کسب نظر متخصص مجاری ادرار و همچنین فهم نگرش کودک نسبت به مسأله، انگیزش و آگاهی او از این موضوع لازم و اساسی است. درمان رفتاری بی اختیاری ادرار با شیوه های متنوعی همانند استفاده از وسایل هشداردهنده، آموزش کنترل و نگهداری ادرار، تغییر محرکها و پیامدهای عمل و همانند آنها انجام می پذیرد.
استفاده از وسایل هشداردهنده روشی موثر در بی اختیاری ادرار است که موفقیت در آن مستلزم حوصله، همکاری و پشتکار است.

در این روش با دفع ادرار توسط کودک جریانی الکتریکی برقرار شده و زنگ یا نوایی هشداردهنده به کار می افتد.در حال حاضر وسایل هشداردهنده بسیار جمع و جور و حساسی ساخته شده است که صفحات حساس و لایه جذاب بین آنها زیر لباس زیر،یا لباس خواب وصل می شود.

وقتی ادرار کودک زنگ را به صدا درآورد، کودک باید از رختخواب بیرون آمده به دستشویی برود، لباس زیر خود را عوض کند، صفحه حساس را به لباس خود وصل کند، در صورت خیس شدن ملافه، آن را عوض کرده و بخوابد. اجرای موفقیت آمیز این شیوه، معمولا ظرف یک ماه منجر به بهبودی می شود.
در روش آموزش تداوم کنترل ادرار با این فرض که ظرفیت مثانه کودک مبتلا کوچکتر از کودکان دیگر است، از کودک خواسته می شود در طی روز به تدریج فاصله های تخلیه ادرار خود را طولانی تر کند و جایزه بگیرد تا این فاصله به ۳۰ دقیقه برسد.

این شیوه برای کودکانی که مثانه کوچک دارند و به ویژه در ترکیب با روش اول و آموزش قطع و وصل ادرار در دستشویی نتایج بهتری خواهد داشت.

همسرم در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد

یک سال ست ازدواج کرده ام و داراط حقوق ثابتی هستم و تقزیبا مجبور هستم در مخارج خانه و پرداخت قسط ها مشارکت کنم. پول مهم نیست ولی از این که برای من ایجاد وظیفه کنم می ترسم. از طرفی شوهرم میگوید زن وشوهر باید رفیق باشند و ایشان کلا با آن چه عرف جامعه است در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد و آن ها را باور های قدیمی می داند.این موضوع تارد باعث سردی روابطمان می شود

توقعات شوهر

دوست عزیز کسی نمیتونه برای روال زندگی شما تصمیم گیری کند.
پس این موارد رو باید در زندگی مشترک به توافق برسید.
اینکه طبق شرع و قانون نفقه کامل زن برعهده مرد میباشد شکی نیست.
ولی باید بدونید در زندگی امروزه نیاز هست تا در کنار هم زندگی ساخته شود
ولی کمک شما نباید باعث تنبلی و توقع ایشون شود.
پس در این مورد حدود رو مراعات کنید .
تا هم از احترام لازم برخوردار باشید و هم ایشون رو در زندگی اقتصادی کمک رسانده باشید.

دوستدعزیز بله بهترین راه رو انتخاب کردید همینکه به مشاوره مراجعه کنید راه حل بسیار مناسبی است .
دقت داشته باشید که اگر واقعا وقتی کمی فاصله می گیرید و منطقی تر فکر می کنید این تفاوت سنی برای شما مهم می شود و دقیقا در هنگام بودن در کنار هم این مساله اهمیتی ندارد این یعنی منطقی تر باید پیش بروید چون به هر حال رعایت احتیاط لازم است و بحث یک عمر زندگی است اگر از هیجانات فاصله بگیرید .
و بعد از مدتی مدام این اختلاف سنی ذهنی شما را درگیر کند اصلا مطلوب نخواهد بود .
بنابراین بهتره قبل از هر اقدام رسمی تر همه جوانب را در نظر بگیرید و اجازه تدهید فضای احساسی غالب شود به هر حال باید دید مسائلی که باعث شده شما دو نفر چند بار کات کنید چیست شاید همین ها د زندگی اینده مشکلات زیادی را ایجاد کند که باید دقت داشته باشید .
در هر حال امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

بعد از ازدواج دیگه همسرم دوست ندارم

سلام مشاور عزیز،بیست و هشت سالمه،تازع عقد کردم،شوهرمو قبل و بعد از ازدواج خیلی دوست داشتم و دارم،برای رسیدن بهش بخاطر مشکلات مالیش،سختی کشیدم،اما خب سراخر رسیذیم،اما راسش وارد زندگی که شدم دیدم مشکل مالی عاش،بهاطر مدیریت اقتصادی خیلییی پایینشه،وارد چن تا کار شد بدون تجربه و تجربه خپب به دست اوردن و شکست خوردن.

با وضعی که پیش اورده فک نکنم به زودی ها بریم سرزندگی مون،خیلیی غصه دارم،دلت نمیاد خیلی بهش حرف بزنم چون تا بخوام گله کنم،حس میکنم اعتمادش،می افته،و همش دلش تاییدمو میخواد،دلم گزفته،خیلی،از ایتدم میترسم،از خجالت زده شدن جلوی دیگران،از دانش کمش.چی بکنم،چی بکنم وقتی حرف میزنم این مسائل روابطمونو خذشه دار نکنه،خیلی تاییدمو میخواد،چون تا الات ایتطوری یود،و الان حسمم یه جوریه،خیلی دوسش دارم اما به شدت غصه دار

سرد شدن به زندگی مشترک

دوست عزیز همیشه این اتفاق میفته و افراد بعد از ازدواج متوجه واقعیت زندگی مشترک خواهند شد .
به هر حال این انتخاب شما بوده و هر دوی شما باید برای ایجاد یک کار مناسب تلاش کنید .
از کارهای خانگی برای خودتون  استفاده کنید .
و براساس علاقه از همین امروز آموزش کار و حرفه ای رو شروع کنید .
تا هم لذت این دوران حفظ شود و هم به آینده امیدوار باشید .

راه های بهبود زندگی زناشویی

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم.

ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد.

پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا ۹ مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم.

البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

تلویزیون

تلویزیون قاتل عشق است.

در این مورد هیچ شکی نداشته باشید!

حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید.

هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید.

تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید!

برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

خانه‌ نشینی

ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید!

البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید.

حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید.

فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید.

اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید.

فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید.

مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست!

باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید!

حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!

ساعات اضافی

دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید!

نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست!

تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید!

و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

رسیدگی به وضع ظاهر

فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید!

چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد.

پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید!

همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟

به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

 بی‌توجهی

یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است.

در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد.

زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید.

زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

حسادت مفرط

دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

 خانواده همسر

نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند.

پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد.

اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

نبود برنامه

تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست.

شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌ مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

سکوت

مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم.

با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند…

در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید.

البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است.

پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

792 نظرات

  • اوا , جولای 17, 2015 @ 4:14 ق.ظ

    سلام
    دختر ۱۷ساله ای هستم که با پسرخالم که ۱۱سال از خودم بزرگتره با اصرار های دختر خاله هام و حرفای اطرافیان نامزد کردم الان یک ساله نامزدیم و بحث و دعواهای زیادی داشتیم.من اصلا دوسش نداشتم و پشیمون بودم از کارم اون اویل هم چون اون قبل هز نامزدی منو دوست داشت خیلی سختش شد چون من باهاش راه نمیومدم و دختر فوق العاده خشکی هستم خب سن کمی هم دارم و هیچکس کمکم نکرد.نامزدم پسریه که خییلیی زود سره کوچکترین مسائل قهر میکنه و بعد هم قبول دار نیست مقصر بوده و تا نفهمونه کی مقصره و تا من معذرت خواهی نکنم پیام نمیده یا حرف نمیزنه قبل هز نامزدی شرط گذاشتم درس بخونم و بعدش هم برم سرکار ولی کمکم گفت من چند ماه بعد از عروسی بچه میخوام اگه هم میتونی بچه داری کنی هم درس بخونی برو بخون برا کار هم که کلا زده زیرش.دارم عذاب میکشم تویه دوراهی گیر کردم ولی بیشترین هدفم بهم زدن این نامزدیه چون اخلاقشو نمیتونه عوض کنه و نمیزاره هن من بهش کمک کنم تا حداقلش این قهر کردنو بزاره کنار چون همش میگه من داناترم و تو بااید به حرف من گوش بدی راهنماییم کنین چکار کنم چون من دیگه هیچ علاقه ای هم بهش ندارم…

    • ◄Responder► , جولای 20, 2015 @ 10:02 ق.ظ

      دوست عزیز خوشحالم به این نتیجه رسیدید که این نامزدی برای شما مناسب نیست چون اختلاف سن بین شما زیاده و شما هنوز وارد زندگی مشترک نشدید دچار مشکلات شدید … بهتره منطقی فکر کنید و قاطع عمل کنید شما تا سن بین ۲۱ تا ۲۵ سالگی زمان دارید تا به بلوغ فکری و عاطفی برسید
      و در این سال نظرتون با امروز تفاوت داره
      مورد بعدی اینه که قدم اول در ازدواج به دل هم نشستنه که در مورد خود شما اتفاق نیفتاده پس در اینده به این موارد در زندگی جدید دقت کنید

  • ام جی , جولای 20, 2015 @ 9:20 ق.ظ

    سلام من یه مشکلی دارم که واقعا نمی دونم چی کار باید کرد ما دوتا خواهریم من هشت ساله ازدواج کردم خواهرم هم ده ماهه عقد کرده نامزدش داره خونه میسازه وکارش هم قراردادیه٬ مادر من یه وابستگیه خاص به خواهرم داشت و با توجه به اینکه خواستگارای دیگه ای هم داشت دچار عذاب وجدان شده که نکنه خواهرم رو به قول خودش حروم کرده باشه البته خانواده شوهرخواهرم هم اون طور که فکر می کردیم نبودن از لحاظ فکری و رفتاری مادر من وسواس هم داره که روز به روز داره بدتر میشه حاضر به مشاوره هم نیست من چی کار کنم؟

    • ◄Responder► , جولای 21, 2015 @ 1:52 ب.ظ

      دوست عزیز در این موارد باید خودتون به مشاورروانشناس مراجعه کنید تا بتونید با بیان مشخصات و شخصیت ایشون راهکارهایی رو دریافت کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • sara , جولای 21, 2015 @ 11:03 ب.ظ

    با سلام
    من یه دختر ۲۷ ساله هستم. در حال حاضر دانشجوی دکترا مهندسی شیمی هستم و در دانشگاه آزاد تدریس می کنم. من یک خواهر و دو برادر دارم. پدرم و مادرم بازنشسته آموزش و پرورش هستند. ما از دید افرادی که از بیرون نگاه می کنند خانواده موجه و خوبی هستیم. اما از درون مشکلات زیادی داریم. پدر من به تریاک اعتیاد داره و این تو فامیله ما عادیه. به طوری که پدرم خیلی راحت جلو چشم ما تو خونه تریاک مصرف می کنه. چند سال پیش مشکلات ما خیلی بیشتر بود . پدر و مادرم هم اختلاف شدید داشتند. پدرم ، مادرم را کتک می زد و مادرم هم لجبازی می کرد. خاطراتی که از اون زمان تو ذهنم مونده من را بسیار آزاد میده به طوریکه بعضی وقتا بدون دلیل بهش فکر می کنم و گریه می کنم. درست یادم نیست اما احساس می کنم پدرم اون زمان برادر بزرگترم را هم کتک می زد. الان مشکل اساسی برادر بزرگترمه.اون سی سالشه و به شدت به همه دروغ می گه. اشتباهات زیادی تو زندگیش کرده و ازشون درس هم نمی گیره. وقتی سال اول دانشگاه بود به یه دختر دوست بود. از لحاظ اخلاقی خانواده دختره درست نبودند. چند سالی گذشت و کارای اشتباه برادرم بیشتر شد.همش دنبال زن ها بود. باهاشون دوست می شد. برادرم فوق لیسانس داره و تا پارسال دانشگاه درس میداد اما از دانشگاهم بیرونش کردند.دلیلش را هیچ وقت به ما تگف اما با پرس و جو هایی که من کردم با دخترا و زن ها بوده. حتی بعد از بیرون کردنش هم دست بر نداشت و دنبال یه زن مطلقه رفت. گویا می خواسته بره خونه زنه.اون زنه هم ازش کایت کرده.وقتی داشت این کارا را می کرد به مامانم میگفت برو برام خواستگاری . الانم زن عقد کرده. رابطه پدرم و برادرم اصن حوب نیس. پدرم اصلن دوستش نداره، باهاش زیاد حرف نمی زنه.
    برادرم من را دوست داره اما من وقتی یاد کاراش می افتم نمی تونم باهاش حرف بزنم. کم محلیش می کنم و اعصابم خورد میشه. همش احساس می کنم باعث سرافکندگی من شده. الانم می ترسم نکنه با اینکه زن گرفته باز اشتباه کنه. می ترسم نکنه بره سراغ اعتیاد. چون اصلن در مقابل مشکلات مقاوم نیست . زود خودش را می بازه. من چیکار کنم؟

    • ◄Responder► , جولای 23, 2015 @ 11:13 ق.ظ

      دوست عزیز شما خودتون رو اسیر احساسات کردید و با برادرتون رفتار بدی دارید در صورتی که میتونید حتی با صحبت کردن به ایشون کمک کنید
      ایشون به شما احترام میذاره یعنی به شما اعتماد داره پس میتونید بطور غیرمستقیم به ایشون کمک کنید و توصیه هایی بهش بکنید
      تنها گذاشتن و بی محل کردن نمیتونه روش خوبی باشه چون هر کاری کنید ایشون برادر شماست

  • sara , جولای 21, 2015 @ 11:06 ب.ظ

    در مورد مشکلی که مطرح کردم به من مشاوره خوب در تهران معرفی کنید تا به محل زندگیم نزدیک باشه.
    با تشکر

    • ◄Responder► , جولای 22, 2015 @ 10:05 ق.ظ

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • راحله , جولای 24, 2015 @ 1:40 ق.ظ

    سلام.من یه دختر ۲۷ ساله هستم.۲ساله ازدواج کردم.متاسفانه اوایل عقدمون پدرم ومادرم از هم جدا شدند واین قضیه رو زندگی ما هم اثر گذاشت.الان چند ماهه شوهرم و مادرم باهم قهرند.الان پدرا مادرم قصد ازدواج جداگانه دارند.شوهرم کاملا مخالفه.شوهرم دیگه نمیخواد با پدرا مادرم رابطه داشته باشه همینطور با فامیل.الانم میگه بچه میخوام.منم میگم تا رابطه ات با خانوادم درست نشه با بچه دار شدن مخالفم.شوهرم میگه زندگی پدرا مادرم به ما ربطی نداره.میشه بگید من میتونم با نظر شوهرم مخالفت کنم در مورد بچه دار شدن

    • ◄Responder► , جولای 25, 2015 @ 7:34 ب.ظ

      دوست عزیز بهتره در مورد بچه دار شدن تحمل کنید تا تنش به وجود اومده رفع بشه … در ضمن همسر شما باید بدونه هر کسی ممکنه چنین اتفاقی براش بیفته و نباید با محدود کردن شما تعصب بی مورد نشون بده
      مادر و پدر شما نتونستند با هم زندگی مشترکی رو داشته باشن و کارشون به جدایی کشیده و الان هم براساس حلال خداوند دارن ازدواج میکنن و این منافاتی به شرع و عرف و قانون نداره
      امیدوارم همسرتون بتونه با دیدی باز به این موضوع نگاه کنه
      در مورد سوالتون که گفتم بهتره مدتی صبر کنید … چون برای بچه دار شدن نیاز هست که هر دوی شما موافق باشید

  • راحله , جولای 25, 2015 @ 3:36 ب.ظ

    سلام.من یه دختر ۲۷ ساله هستم.۲ساله ازدواج کردم.متاسفانه اوایل عقدمون پدرم ومادرم از هم جدا شدند واین قضیه رو زندگی ما هم اثر گذاشت.الان چند ماهه شوهرم و مادرم باهم قهرند.الان پدرا مادرم قصد ازدواج جداگانه دارند.شوهرم کاملا مخالفه.شوهرم دیگه نمیخواد با پدرا مادرم رابطه داشته باشه همینطور با فامیل.الانم میگه بچه میخوام.منم میگم تا رابطه ات با خانوادم درست نشه با بچه دار شدن مخالفم.شوهرم میگه زندگی پدرا مادرم به ما ربطی نداره.میشه بگید من میتونم با نظر شوهرم مخالفت کنم در مورد بچه دار شدن

    • ◄Responder► , جولای 27, 2015 @ 7:01 ب.ظ

      بهتره تا روشن شدن این موضوع از بچه دار شدن دوری کنید
      زندگی خانواده شما هر چه که باشه نباید روی روند زندگی شما تاثیر بدی بذاره
      و همسر شما باید این موضوع رو درک کنه و همراه شما باشه نه اینکه شمارو به این خاطر سرزنش کنه

  • عباس , جولای 26, 2015 @ 10:15 ق.ظ

    سلام
    یک فامیل داریم قطع نخاع شده که شرایطش به صورت زیر است، در مورد تربیت فرزندان با مشکل مواجه شده است که کمک لازم دارد. لطف کنید بگید که به ایشان برسانم

    ایشان قطع نخاع شده و زمینگیر است؛ بچه ها که یک پسر ۵ ساله و یک دختر کلاس پنجم هستند تقریبا دیگر به وی گوش نمی دهند. ایشان ۵ سالی هست زمینگیره.
    وقتی هم پدر یک تندی با بچه ها می کنه که مثلا فقط با کامپیوتر فیلم نگاه نکنید و کمی هم علم آموزی کنید. مادر میگه باشون تندی نکن!
    یعنی ظاهراً مادر فکر می کند حالا که پدر زمینگیره و محبت چندانی به بچه ها نمی کند پس ایشان باید محبت محض کند. هر چی که بچه ها می خواهند فوری بخرد و … .
    حالا کمک کنید
    با تشکر

    • ◄Responder► , جولای 28, 2015 @ 11:33 ق.ظ

      دوست عزیز تا وقتی که مادر خانواده اقتدار پدر خانواده رو جلوی بچه ها از بین میبره نباید انتظار معجزه داشت
      فرزندان هم اگر متوجه بشوند که با کمی تندی میتونن خانواده رو وادار به پذیرش خواسته اشون کنن در آینده کسی جلودارشون نیست … و مادر نقش بسیار مهمی داره چون باید در این موارد با جدیت نقش پدرو در خانواده تثبیت کنه وگرنه بدون هیچ تعارفی راه بدی رو به روی فرزندانش باز کرده… و ۱۰سال دیگه نمتونه جلوی هیچ رفتاری از فرزندانش رو هم بگیره
      امیدوارم ایشون اشتباهی در این مورد نداشته باشه و اگر نیاز هست در این مورد مشاوره ای با مشاوری مجرب داشته باشه
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • علي از اصفهان 27 ساله , آگوست 2, 2015 @ 11:36 ق.ظ

    با سلام
    حدود پنچ ماه پیش در یک سایت همسریابی با همسرم آشنا شدم
    آشنایی به این صورت بود که بیشتر به صورت پیامکی و تلفنی بود و فقط دوبار نصف روز همدیگه را دیدیم
    بعد از چن وقت ارتباط پیامکی و دوبار دیدار حضوری با خانواده رفتیم منزلشون و به بقیه گفتیم دانشگاه آشنا شدیم
    ما به همدیگه خیلی علاقه مند شدیم خصوصا این علاقه از طرف من بیشتر بود چون احساس کردم معیارهای مدنظر من را داره
    از ابتدا پدرشون نا راضی بودن چون ما بختیاری بودیم و اونا اصفهانی و کلن تصور خوبی در موردمون نداشت دوم اینکه پدرشون پول بسیار واسش مهمه و خودشم نسبتا ادم وضع و کار خوبیه و ملک و املاک حدودن س و چهار میلیاردی داره ولی از لحاظ شرایط زندگی اونقدر با هم اختلاف نداریم پدرش ی ۴۰۵ داره که منم دارم و ی خونه ولی دخترش خودش میگه هر چی خواستم تا حالا فراهم بوده
    سر انجام پدرشون با اصرار زیاد دخترشون که با گریه های متوالی و وساطط خالشون و مادرشون و تعریفهای زیادی که موقع تحقیقات از من کردن راضی شد
    اما بعد از یک ماه من و خانمم دچار مشکلاتی شدیم
    اینکه ایشون ی خصلتی که من خیلی دوس داشتم از ایشون این بود که همیشه چواب پیامک های من را میداد غیر ممکن بود پیامی بدم و در اولین فرصت ممکن جواب نده و این به من بسیار احساس خوشایندی می داد از اوایل اشنایی تا کنون
    من کارم گلپایگانه و ی روز امتحان داشت عصرش هم با دوستش رفتن بیرون و من اون روز دلم گرفته بود و از دلتنگی هام نوشتم و اون سر گوشیش نیومده بود و من مدام نوشتم ولی توهینی به اون نکردم ولی اون این برداشتا کرد که من قدر خوب بودنش را ندونستم و من هر چقدر توضیح دادم دیگه مجاب نشد و بسیار با من بد حرف زد
    و دفه ی بعدی که بحثمون شد سر این موضوع بود که من بهش گفتم کمتر به گوشی ور برو و در مورد علت اینکه این حرفا می زنم کلی توضیح دادم که کار درستی نیست ارتباط مجازی بیش از حد با دوستان حتی البته به پاکی ایشون خیلی خیلی خیلی ایمان و اعتماد دارم و منظورم شک نبود و خودشم می دونست ولی ناراحت شد که چرا به من ایراد می گیری
    و قهر کرد و بعدن دوباره با هم صلح کردیم
    دفه ی بعدی که خیلی ناراحت شد این بود که می خواست برای عقدمون بره آرایشگاه و گفت دوستم آرایشگاهی که رفته خوبه گفتم همچی را با دوستت مقایسه نکن البته سرویس ها حلقه ها مون را با دوستش به نام فرشته مقایسه می کنه ولی وقتی من گفتم بهش بر خورد و گفت به من توهین کردی البته با لحن بسیار نرمی گفتم
    دفه ی بعدی که ناراحت شد وقتی بود که قرار بود ما عقد محضری کنیم و کسی متوجه نشه و مادر بزرگش شاید به دلیل اینکه من دیر رفتم دنبال پدرم و دیر رسیدیم و شایدم عموش بهش گفت متوجه شد ولی همه ی مشکلات را انداخت گردن من که حالا من چطور سر سفره ی عقد بشینم و این حرفا تقصیره توووه و اینا ….
    منم کلی ازش ناراحت شدم
    دفه ی بعدی که شدید بحثمون شد وقتی بود که پسر عموی پدرم رحمت خدا رفت و عقدمون کنسل شد و ی ماه به تاخیر افتاد وقتی زنگش زدم مادرش بهش گفته بود و من گفتمش دیگه حکمت خدا بوده و خیریت داشته شدیدن عصبانی شد و گفت حالا عقدا ی مقدار زودتر خونه میگیریم و من گفتم اگه بگیریم بابام نمیاد و تلفنما قط کرد این کار خیلی عصبانیم کرد تا حالا کسی این کار را در موردم انجام نداده بود چون من پسر بزرگ خانواده بودم و رفتارم جوری بوده که همیشه مورد احترام و محبت دیگران بودم حتی تو خونه احترام منا از پدرم گاهی بیشتر دارن چون من به احساسات خواهر و برادرام اهمیت می دم و همیشه بوسشونم می کنم و کمکشون میدم
    و مورد دیگه ای که ناراحت شد سر ی موضوعی بود که من ناراحت شدم و بهش گفتم حالم خوب نیست و احساس خوبی ندارم و این باعث شد رابطمون بد و بدتر بشه البته همیشه با هم هستیم و هنوز هم دوستش دارم و دوستم داره ولی فکر می کنم اختلافات اساسی که داریم اینهاست
    اون درونگراست و من برونگرا و اجتماعی از بچگی اهل ارتباط برقرار کردن نبوده و من بخاطر شرایط کاریم و زندگیم مجبور به این کار شدم و بخاطر خانواده شلوغمون کلن خیلی باهم ارتباط داریم ضمن اینکه اون مادرش غرق محبتش کرده و همه ی کارهاشا دائم انجام داده
    و ضمن اینکه من وقتی میاد خونمون و با خانوادم ارتباط برقرار می کنه شدیدن خوشحال میشم و خیلی بهش علاقمند بیشتر میشم
    اون همیشه بخاطر زود رنجیش فکر کنم باشه از ارتباط نگرانه
    دومین اختلافمون فکر کنم کلن هر وفت چدی حرف میزنیم بحثمون به درازا نمیکشه و عادت داره ادای بچه کوچیکا را در بیاره و واسم ناز کنه من این کارش را دوس دارم چون باعث تحریک چنسیم میشه شدید ولی اگه این کارا زیاد انچام بده خوشم نمیاد و دوس دارم چدی هم باشه
    ولی اون میگه دوس دارم با هم دوس باشیم نه زن و شوهر
    من واقعا زندگیم و ابرو و شخصیتم و مهم تر از همه آرامشم را دوس دارم نمی دونم چکار کنم
    ضمن اینکه عدم تایید پدرش با اینکه منا دوس داره بخاطر وضعیت ضعیف مالی ما احساس می کنم انگیزه های همسرم را کاهش داده و بقیه میگن چون من عادت دارم از دیگران بسیار بسیار زیاد وقتی دوستشون دارم تعریف میکنم باعث شده همصرم فکر کنه واقعا حروم شده و این باعث شده اون علاقه ی که لازمه را نسبت به من نداشته باشه با اینکه میدونه پسرخوبی هستم

  • عزت الله , آگوست 7, 2015 @ 9:52 ب.ظ

    بنده ١٧ سال قبل یک ازدواج جبری داشتم که زن برادرم که فوت شده بود به عقدم در اوردن که بنده أصلا به این ازدواج موافق نبودم. هیچ نوع محبت زن و شوهری بین ما وجود ندارد. بنده پنچ سال قبل تصمیم به ازدواج مجدد گرفتم . داخل دفتر به یک دوختر آشنا شدم و تمام شرایطم گفتم که بنده زن اولم را طلاق نمی دهم بدلیل که شش فرزند دارم فقط زن أولم مراقب بچه ها باشد. ایشان تمام شرایط پذیرفت با هم ازدواج کردیم تمام امکانات زندگی را برایش مهیا ساختم.
    بعدا فهمیدم که ایشان روابط نا مشروع داره مجبور به طلاق دادن شدم.
    و اصلا با هم تفاهم نداشتیم.
    حالا لطفا راهنمای کنم که بنده اقدام به ازدواج بعدی بکنم و یا با زن اولم که شش فرزند داره زندگی کنم. ولی من و زن اولم هیچ نوع محبت نادریم. دلیلش که ایشان زن برادر مرحومم بوده. و طلاقم داده نمی توانم که شش فرزندم بی سرنوشت می مانه سن بنده ٣۵ سال است شغل بنده لیلانس مهندسی عمران می باشم.
    تشکر

    • ◄Responder► , آگوست 9, 2015 @ 11:32 ق.ظ

      دوست عزیز همینطور که گفتید بین شما رابطه عاطفی وجود نداره و تعجب میکنم که شما چطور بدون علاقه و عاطفه شش فرزند به وجود اوردید ؟
      شاید بی خیالی بیش از اندازه شما باعث چنین اتفاقی شده .. چون در رابطه دوم هم شما بدون در نظر گرفتن خیلی از تحقیقات وارد این ازدواج شدید
      به هر حال کمتر کسی میتونه با شرایط شما کنار بیایت ولی هستند افرادی که میخوان یک زندگی سالم و مشترک داشته باشن که باید در این مورد دقت بیشتری داشته باشید … در ضمن بهتره در اول مدتی رو برای شناخت و مراوده و معاشرت قرار بدید تا بهتر از هم شناخت پیدا کنید و بتونید به هم اعتماد کنید

  • Www.ghazal.mlika@gimail.com پیرعلی , آگوست 8, 2015 @ 12:33 ب.ظ

    ادرس مرکزمشاوره میخام درنجف اباد

    • ◄Responder► , آگوست 8, 2015 @ 9:29 ب.ظ

      در این مورد با اداره بهزیستی و یا دانشگاه علوم بهداشتی تماس حاصل کنید

  • مهیا , آگوست 21, 2015 @ 1:08 ب.ظ

    سلام.حسته نباشید..چندبارقهری بین من وهمسرم به وجود امد..که در واقع مسببه ان حانوادش بودن با بی تجربیگیشون..که همسرم از ته دل طرفه من بود..حلاصه تو این قهرکه در واقه بین همسرم وحانوادش بود..وبرا اینکه من خس نکنم که اونا با مکن قهرن..با بای همسرم از همسرم حواسته بود که جوری قهر کنه با هاشون که در واقع من خس کنم با من قهره.. که حانوادش بیش از این در مقابل من تخقیر نشده باشن..من حیلی تلاشمو کردم.. از حود گذشتگی کردم تا اینکه اشتی شد..ختی شاید اونقدی زندگیم برام ارزش داشت در صورتی که تخقیر هم شده بودم..زمانی که با با ومامان همسرم به من زنگ زدن وگفتن اشتی کنین..من سریعبحشیدم واشتی کردیم..رابطه من وهمسرم حوب بود ولی فشاری که حانواده همسرم رو همسرم وارد میکردن..وگاه گاهی همسرم به قول معروف به در میگفت که دیوار بشنوه..یعنی همسرم جلو ی حانوادش یه جورا به من میگفت که حانوادش بشنون..بابای همسرم خساس شد فهمید که نا را ختی که همسرم با من داره در واقع از اوناس..حلاصه جوری شد کههمسرم من رو اورد حونه ی بابام گذاشت.منم خس تخقیر شدید پیدا کردم..که اخه چرا من؟که بعدش همش خرفه زندگی نکردن وطلاق پیش اومد..ما در واقع میحواستیم خل شه ولی از طرف همسرم همش همین موضوع تکرار شد تا اینکه پدر شوهرم یه روز زنگ زد به حانوادم که اشتی بشه..والا الان هی منتظرشوهرمم که حبری ختی کوچیک ازم بگیره من هزار قدم در برابرش میرم جلو..ولی بعد زنگ پدر شوهرم فعلا خبری که از من گرفته شه نشنیدم..باشناحتی که از زندگی با همسرم دارم میدونم که از من ناراخت نیست واگرم رابطه حوب شه برا جبران میکنه و نمیزاره تکرار شه.. ولی الان نمیدونم کجای زندگیمم..اگه کمی این دفعه سنگین رنگین تر قبل یکم صبر کنم حودش بلکه بیاد طرفم بهتر نیست؟حواهش میکنم کمکم کنین.

    • ◄Responder► , آگوست 23, 2015 @ 11:58 ق.ظ

      دوست عزیز الان ناراحتی شما از چیه ؟
      به هر حال قهر و دعوایی اتفاق افتاده و قراره آشتی هم کنید پس بهتره صبور باشید
      ولی اگر بعد از مدتی خبری نشد میتونید از واسطه ای قابل اعتماد در این مورد کمک بگیرید
      تا بین شما و خانواده همسرتون وساطت کنه

  • سمانه , آگوست 23, 2015 @ 9:25 ق.ظ

    با سلام من خانم ۲۵ ساله هستم که ۵ ساله ازدواج کردم موقع خاستگاری با همسرم در مورد ادامه تحصیل و کار پرسیدم مخالفتی نشون نداد اما وارد زندگی که شدیم نمیگه درس نخون اما هر وقت میرفتم دانشگاه بعدش بهانه گیری میکرد و میگفت اونجا بهت خوش میگذره با پسرا میگیدو میخندید و از این حرفا منم سعی میکردم باهاش بحث نکنم و بعد باهاش حرف بزنم اما اصلا زیر بار نمیرفت که کارش اشتباه من باهاش کنار اومدم تا درسم تموم شد اما الان سر کار میرم دوباره این مشکل را داریم یک ساعت زودتر از پایان ساعت کاری میاد دنبالم منو دید میزنه خدا نکنه من یه کلمه حرف بزنم اگه بخندم که دیگه هیچ یه دست دعوا و قهر درست میکنه برای رفت و آمد تو فامیل هم این مشکل را داریم اگه بخوام چند دقیقه بیشتر بمونم یا با دخترای فامیل بگم و بخندم دوباره شروع به بهانه گیری میکنه آره خوش بهت میگذره و کلی حرف دیگه واقعا خسته شدم لطفا راهنمایی کنید حاضرم نیست مشاوره بره چند بار بعد آروم شدنش پیشنهاد دادم اما راضی نمیشه حتی نمیذاره حقوقم دست خودم باشه تا بتونم خودم برم مشاوره حتی نمیتونم باحقوق برای خودم چیزی بخرم

    • ◄Responder► , آگوست 24, 2015 @ 11:10 ق.ظ

      دوست عزیز راهتون رو از همین امروز مشخص کنید …. اگر میخوایت با این روش ادامه بدید که به خود شما بستگی داره … ولی باید بدونید حقوق ماله شماست و ایشون از نظر قانونی نمیتونه روی اون تسلط داشته باشه
      ایشون اگر فردی شکاک باشه مسلم بدونید زندگی مشترکتون رو روزی به نابودی میکشونه مگر بخواد در خودش تغییر ایجاد کنه و یا اینکه شما از همه چی دست بکشید و هر دستور و خواسته ای ایشون داره رو در اون مسیر حرکت کنید
      پس بدونید در چه راهی قدم برداشتید …

  • علي از اصفهان 27 ساله , آگوست 24, 2015 @ 10:16 ق.ظ

    خانمم توان گذشتن از خواسته هایش راندارد و احساس می کنم این موضوع در آینده مشکل ساز شود مثلا ایشان میگویند هم برای عقد و هم برای عروسی اتلیه برویم و من می گویم دو تا البوم مثل هم که جذابیتی ندارد و یکی کافیست ضمن اینکه ایشان بیشترین ارتباطشان در طول عمرشان با مادرشان بوده است و می گوید از اول عمرم تاکنون مادرم نه سرزنشم کرده و نه دعوا و اخم کرده و مادرشان همیشه با ایشان نرم بوده است و تمام خواسته هایشان را جواب داده و همه ی کارهایشان را انجام داده است و هر چیزی که خواسته برایش مهیا کرده است و می گوید حتی یک بار لپ تاب خواستم پدرم گفت پول نداریم الان و یک ماه بعد خرید آن یک ماه بسیار به من سخت گذشت و همیشه در خاطرم هست هر چند پدرم لپ تابی خرید که از انتظار من بیشتر بوده است و پدرشان در انتقاد کردن شدیدن رک هستند بنابراین ارتباطشان با پدرشان شدیدن ضعیف و در حد سلام و علیک است بنابراین وقتی پدرشان در منزل هستند حتی صحبت هم نمی کند و کنار من نمی نشیند ما در دوران عقد هستیم و احساس می کنم این موضوع در آیند ه مشکل ساز شود . با این اخلاق خانمم چ کنم ضمنا شدیدن حساس و زود رنج است و حرفها خیلی در ذهنش باقی می ماند و وقتی بحثی می شود همه را بازگو می کند

    • ◄Responder► , آگوست 24, 2015 @ 12:11 ب.ظ

      دوست عزیز در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید و مواضع و حدود و خطوطو قرمز زندگی خودتون رو اعلام کنید … وقتی در مورد یک جلد آلبوم صحبت میکنید قاطع باشید هر چند هر اتفاقی میخواد بیفته و گرنه زمام امور از دستتون خارج خواهد شد

  • مهیا , آگوست 24, 2015 @ 3:48 ب.ظ

    سلام.خسته نباشید.مهیا هستم..که پرسیدین نارا حتیم از چیه؟..از اینکه چرا: بعداینکه من اینقدر از حودم گذشتم توی قهر قبل وپاپیش گذاشتم..الان ارزش این رو ندارم که گوشه چشمی حتی کوچیک از حودش نشونم بده که دلگرم بشم به عشق وعلاقش نسبت به حودم..احه تو حودم اینجور میبینم اگه این دفعه حودش یه گوشه چشمی نشونم بده هم ناراحتیام میره هم به عشقش دلگرم میشم..البته گوشه چشمی که حودش پا پیش بزاره نه واسطه اصرار کنه بهش..نمیدونم والا بازم هر جور مشاورره صلا ح میبینین اینکه من الان تو چه مرخله ای ازدوست داشتن هستم..اگه سوالی بود باز مبپرسین..چون مشگلم رو میحوام حل کنم..ودر موقعیتی نیستم که هر مشاورره ای رو برم.. انشالا بتونم از طریق همین سامانه کمی هم شده راه حل مشگلم بیاد دستم..تشکر.

    • ◄Responder► , آگوست 25, 2015 @ 3:44 ب.ظ

      دوست عزیز بهتره در این مورد مشاوره ای حضوری مراجعه کنید … چون قصد دارید تا مشکل رو اصولی حل کنید
      در اصفهان مشاوران روانشناس مجرب هستند و شما میتونید با تماس گرفتن از طریق دانشگاه علوم بهداشتی و یا اداره کل بهزیستی به ادرسشون دسترسی پیدا کنید

  • مهیا , آگوست 25, 2015 @ 6:27 ب.ظ

    ممنون میشم اگه راهنماییم کنین..چون موقعیتم اونجور نیست که خضوری مشگلم رو بگم..شما هم مشاوره هستین برام کفایت میکنه..فقط دوست دارم از بحرانی که برام پیش اومده بیرون بیام..اینکه اگه خودش پا پیش بزاره حاطرم جمع میشه که دوستم داره وخدایی نکرده اونجور نیست که همش من دارم برا اشتی وبا هم بودن پا پیش بزارم.به نظرتون چه جور تو این اوضاع دلمو اروم کنم که اونم میحوادم.. و فقط من نیستم که میرم طرفش..تشکر

    • ◄Responder► , آگوست 26, 2015 @ 9:59 ق.ظ

      دوست عزیز باید بدونید هر فردی خصوصیت اخلاقی خاصی رو داره و اینکه شما انتظار داشته باشید ایشون گوشه چشمی به شما بندازه شاید کار سختی نباشه ولی ممکنه اتفاق نیفته … گاهی افراد براساس تربیت و رشدی که داشتن نمیدونن چطور باید احساسات رو بروز بدن … این اخلاق اکتسابیه و اگر کسی تمایل داشته باشه میتونه یاد بگیره
      ولی ممکنه ایشون کلا” فردی درونگرا و باصلاح سردی باشه که بیشتر از این انتظار داشتن کار اشتباهیه …
      پس اول باید ایشون رو بشناسید و محک بزنید که آیا در برخورد با شما چنین رفتاری رو داره یا نه یک رفتار عمومیه ؟

      با پی بردن به این نشانه ها می توانید به سادگی متوجه شوید که در ذهن مخاطبتان چه می گذرد؟

      صورت :

      بعد از چشم ها تاثیر گذارترین نقطه در چهره هر شخص فیگور صورت می باشد . مثال :

      در حین یک ملاقات برای اینکه نشان دهید از این ملاقات رضایت دارید، یک لبخند زیبا بر لب داشته باشید.

      اما مواظب باشید در این کار افراط نکنید .

      برای مثال: در تمام دقایق یک ملاقات نخندید ، اجازه دهید مخاطبتان چهره تان را بدون خنده نیز مشاهده کند .

      چشم ها :

      با کمک چشمهایتان می توانید یک رابطه مستقیم و آزاد را با مخاطب برقرار کنید .

      به چشم های مخاطبتان نگاه کنید اما نه اینکه ذل بزنید و در تمام دقایق نگاه های او را دنبال کنید زیرا در این صورت دید مثبتی را از خود به طرف مقابلتان منتقل نمی کنید .

      به طور نرمال و معمولی به چشم های طرف مقابل خود نگاه کنید .

      هیچ گاه چشم هایتان را به زمین ندوزید یا اینکه به پاهای خود یا شخص مقابل ذل نزنید زیرا این کار بیانگر کمبود اعتماد به نفس و نمایانگر خجالتی بودن شماست .

      حرکات متنوعی که با دستها انجام می شود:

      دستها تنها نقاطی هستند که می توانند حرکات بسیاری را انجام دهند مثلا : حرکات تند و اضطراب آوری داشته باشند یا اینکه آرام باشند یا مدام باز و بسته شوند یا …..

      افرادی که اضطراب و استرس زیادی دارند ، معمولا حرکات تند و سریعی را در دستهایشان می بینیم . شخصی که مدام انگشتان دستش را باز و بسته می کند نشانه بارزی از معذب بودن و کم رو بودن اوست.

      حرکاتی که انجام می شود و نشان از خسته شدن مخاطب از صحبت های مطرح شده می باشد :

      صحبتی در جریان است که برای شما جالب نیست اما بخاطر شرایطی که دارید نمی توانید آنجا را ترک کنید

      مثال : شما در یک جلسه خسته کننده در محیط اداری خود هستید و بخاطر موقعیت شغلی خود مجبور به ماندن و گوش دادن به صحبت های رییس و همکاران خود هستید .چه حرکاتی را از خود بروز می دهید ؟ شما ناخودآگاه و به طور متناوب پاهای خود را تکان می دهید ، یا به طور ناخودآگاه به صورت شخصی ذل می زنید یا به پوشه ای که پیش رویتان است یا بطری آبی که کنارتان است یا …

      اما موقعیت ایده آل در ملاقات ها چه حالتی است ؟ حالتی که خسته کننده و مضطرب به نظر نرسد؟

      هنگامی که بر روی مبل یا صندلی می نشینید خود را رها نکنید بلکه حالت رسمی را حفظ کنید برای مثال یک پای خود را بر روی دیگری بندازید و با چهره ای معقول بنشینید نه چهره مضطرب یا کم رو . دستان خود را بر روی پاهای خود بگذارید تا از حالت آویزان بودن آنها جلوگیری کنید .

      یا اگر برای این دیدار مضطرب هستید و دستان شما لرزش دارند ، لرزش دستان خود را از نگاه مخاطبتان مخفی کنید .

      خیلی زود و سریع با مخاطب خود رابطه دوستانه ای برقرار نکنید حتی اگر او این رویه را در پیش گرفته باشد . با لحنی کاملا رسمی و مودبانه در طول ملاقات صحبت کنید .

      فاصله ۶۰ سانتی متری را نیز حائل بین خود و شخص مقابل قرار دهید نه خیلی نزدیک او بنشینید نه خیلی دور .

      اکنون به رفتارهای اغوا کننده می پردازیم :

      اغوا کننده بدین معناست : شما با رفتاری که در پیش می گیرید قصد فریفتن شخص مقابلتان را دارید .

      اگر یک خانم در جلسه ای حضور داشته باشد و تمایل به برقراری رابطه نزدیک تری با یکی از همکاران مرد خود داشته باشد ، رفتارهایی را انجام می دهد که باعث جلب نظر آن فرد و همینطور اغوا کردن او بیانجامد . برای مثال :

      با موهای خود بازی می کند و به نوعی قصد نمایش دادن موهای خود را دارد و در حین این کار یک لبخند نیز بر لب دارد .

      اگر می خواهید مدیر عامل خود را تحت تاثیر قرار دهید و توجه او را به خود جلب کنید در طول جلسه ای که رییس شما سخنرانی می کند تمام صحبت های او را با سر تایید کنید و در بعضی لحظه ها که جای صحبت وجود دارد با کلماتی مانند : دقیقا ، کاملا درست می فرماین ، من هم موافقم و کلماتی با این سبک نظر شخص مقابل را به خود جلب می کنید .

      حرکاتی که شخص دروغگو از خود بروز می دهد :

      شاید از سخنان و صحبت های شخص مقابلتان نتوانید تشخیص دهید که او براستی حقیقت را به شما می گوید یا خیر ؟

      اما می توانید با کمی درایت از روی حرکات او به صحت گفته هایش پی ببرید ، اما چگونه؟

      حرکات گفته شده در این قسمت با توجه به تحقیقات روان شناسان نوشته شده است :

      * هنگامی که شخصی در حال دروغ گفتن است بی اختیار دستش را جلوی دهان خود می گیرد و شما تکان خوردن لب های او را به هنگام صحبت کردن نمی بینید طوری که انگار او می خواهد با دستش جلوی خروج کلمات را بگیرد . او مدام دستش را در موهای خود می کند ، یا با دست بینی اش را لمس می کند .

      * اگر بر روی صندلی یا مبل نشسته باشد مدام تکان می خورد و جای خود را بر روی صندلی تغییر می دهد ، گاهی دست خود را روی دسته مبل می گذارد یا گاهی دست خود را روی پاهایش قرار می دهد و …

  • یاسمین , آگوست 30, 2015 @ 8:12 ق.ظ

     سلام دختری هستم ۲۶ ساله با آقایی که ۳۱ سالشونه از طریق نت اشنا شدیم  هر روز پیام ها و ابراز محبت و احساسات از طرف ایشون بیشتر میشه همیشه میگن عاشق هستن و دائما به من فکر میکنن همیشه نگرانم بوده و خواستن هر ماه مبلغی پول به حسابم  واریز یا هدیه بفرستن که من به هیچ وجه قبول نکردم ما از دو شهر متفاوتیم ایشون حتی یک بار هم منو از نزدیک ندیدن و تنها یک عکس از من دیدند و با این روند ادامه میدن و میگن تا زمانی که موقعیت مالی ازدواج ندارند به خواستگاری نمیان و ترسشون از اینه که نتوانند زندگی ایده ال من را بسازند این ابراز عشق  تا چ حد میتونه واقعی و قابل اعتماد باشه در صورتی که من هیچ شناختی از خانواده و فرهنگ ایشون ندارم در حال حاضر یک خواستگار دیگه هم دارم و یک بار جواب رد دادم ولی باز هم منتظر جواب هستن به هیچ یک از این دو نفر احساسی ندارم وقتی از خواستگارم باهاش صحبت میکنم میگه اگر من ازدواج کنم هیچ وقت ازدواج نخواهد کرد چطور تصمیم بگیرم  در ضمن در گذشته به شخصی شدیدا علاقه داشتم در صورتی که این علاقه یک طرفه بود و با گذشت زمان زیاد و به زحمت دیگه بهشون فکر نمیکنم و مثل یک آدم عادی هست برام ولی هر ادم جدیدی که وارد زندگیم میشه با او مقایسه میکنم  ایا دلیل این بی تفاوتی علاقه قبلی میتونه باشه ? کدام یک از این دو مورد میتوانند برای ازدواج مناسب باشن? اگر ادامه رابطه صلاح نیست چطور قانعشون کنم که دل شکسته نشوند?خواهش میکنم راهنماییم کنید با تشکر

    • ◄Responder► , سپتامبر 1, 2015 @ 11:02 ق.ظ

      دوست عزیز بهتره در مورد ابراز احساسات تند کمی با منطق تصمیم گیری کنید … شما از طریق نت با ایشون اشنا شدید و هیچ شناختی ازش ندارید .. در ضمن نمیدونید چه نیتی پشت این ابراز علاقه نهفته است … در ضمن وقتی شما کسی رو میبینید و میتونه نظر شمارو جلب کنه میتونید خاطرات گذشته رو فراموش کنید و گرنه باید برای تمام عمرتون در همون پیله قدیمی بمونید … بهتره در مورد کات کردن این رابطه اقدام کنید و نگران دل شکستن کسی هم نباشید

    • یاسمین , سپتامبر 1, 2015 @ 12:15 ب.ظ

      ممنون از پاسخ گویی شما سوال اصلی من در مورد خواستگاریست که یکبار جواب رد شنیده ولی بازهم منتظر جواب هستن جلسه اول خواستگاری من نظرم منفی بود ولی بعد از صحبت و شناخت خصوصیات اخلاقی متوجه شدم از نظر اخلاقی و شخصیتی مورد قبول هستن ولی از نظر چهره با ذهنیت من متفاوت هستن همینطور از نظر سطح خانواده کمی پایین تر هستتن آیا چهره و جذابیت در اولین نگاه هیچ اهمیتی ندارد ? خانواده با این طرز تفکر هستن که امکان داره در آینده مورد بدتر از این پیدا بشه و موقعیتها از دست بره و اگر ۵۰ درصد ملاکها را داشته باشه کافیست با اینکه دو سه جلسه صحبت کردیم من هیچ احساسی به این فرد ندارم و اصلا به ایشون فکر نمیکنم حتی در کوتاه مدت آیا ایشون می توانند مورد مناسبی برای ازدواج باشن در ضمن ۲۶ ساله هستم و ۳ سال تفاوت سنی داریم

      • ◄Responder► , سپتامبر 1, 2015 @ 12:30 ب.ظ

        دوست عزیز تا ایشون به دل شما نباشه چطور میتونید باهاش زندگی کنید ؟
        چطور شما تا لباسی به دلتون نباشه به تن نمیکنید ولی در مورد یک عمر زندگی نمیخوایت وسواس به خرج بدید ؟
        به هر حال بهتره در این مورد حضورا با مشاور مشورت کنید … حضورا” مسایل زیادی رو میتونید مطرح کنید ولی بدونید ظاهر و زیبایی برای دم اول بسیار مهمه و نشانه به دل هم نشستنه

  • زهرا , آگوست 31, 2015 @ 12:24 ب.ظ

    سلام .من ب اسرار ونیش وکنایه های خونوادم ک دیرشده سن ت داره بالا میره ازدواج کردم باانتخاب خودشون والان یکسال و سه ماه هس که عقدم.شوهرم دست بزن داره و فوش میده ولی سریع معذرت خواهی میکنه بعددعواهامون طاقت دیدن اشک منو نداره.خواهراش خیلی سردعوا میخان بامن راه بندازن ولی تاالان هرچی گفتن جوابشونو ندادم توو این یکسال من همش زنگ میزدم ومیرفتم خونشون تااینکه تصمیم گرفتم یه کم شخصیتمو حفظ کنم و نرم بعد دوهفته بازم من زنگ زدم ک احوال مادروپدرشوبپرسم مامانش بجای جواب سلام هرچی ازدهنش دراومدبارم کرد ب شوهرم که گفتم گفت من اول پدرمادرم بعد زنم.همش دعوامونه شوخیهاش بیجاست اصلا محبت نمیکنه هروقت میاد دیدنم سرش تووگوشیشه انگار ک منی وجودندارم پیشش.چندروزپیش سر کاررفتنم دعوامون شد که الان پای خونواده هااومده وسط و دوهفتس ک خبری ازش ندارم.توروخدا راهنماییم کنید درضمن خونوادن نمیذارن ازهم جدابشیم

    درصمن سن من بیست و سه ساله

    • ◄Responder► , سپتامبر 1, 2015 @ 11:19 ق.ظ

      دوست عزیز شما سنی نداشتید که خانواده بخواد از ترس ازدواج کردن شمارو از چاله به چاه بندازه
      بهتره در این مورد بجای احساسات با عقل و منطق نگاه کنید … چون هر اتفاقی که امروز برای شما میفته در آینده هم ممکنه تکرار بشه
      در تصمیم گیری نهایی قاطع باشید و خودتون تصمیم گیری کنید …
      برای اینکه بتونید بهتر با موضوع کنار بیایت باید مشاوره ای حضوری انجام بدید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • زهرا , سپتامبر 1, 2015 @ 5:09 ب.ظ

    سپاسگزارم

  • مهسا , سپتامبر 8, 2015 @ 12:41 ب.ظ

    با سلام وخسته نباشید.. من وهمسرم چند ساله که عقدکردیم وهنوز رسمی عروسی نکردیم..به دبال بخثی که برا کاره همسرم بود..اینکه باباش میگفت کاره ازاد نه..ولی شدیدا همسرم به کاره ازاد علاقه مند وبراشم موقعیتش بودوومن راضی بودم..ولی اصرارهای باباش واز یک طرف مطیع بودن همه حانوادش از باباش..باعث عصبی شدن همسرم شده بود..من همه جور براش از خوبی کم نگذاشتم ختی بیشتر از خانوادش بهش خوبی میکردم وحودهمسرمم میدونست وقبولم داشت..تا اینکه این ناراختیا باعث قهر بین من وهمسرمم شد..تو این قهرمن خیلی پادرمیونی کردم وزنگ واصرار..تا اینکه اشتی شدیم..ولی بازم اختلافه با خانوادش بود..که اگه عروسی کرده بدیم بهتر بود واسترسی همسرم برا عروسیمون و گرفتن جواب عروسی از باباش نداشت..ناراختیاش همه رواین بود که عروسیمون وکی میگیریم ونکنه باباش با اخلاقش مشگلی پیش بیاره..خلاصه دوباره قهر شدیم..حانوادم این سری دیگه سکوت نکردن..گفتن به من که دیگه زنگ نزنم وپادر میونی که اشتی بشه..بزارم خودشون این دفعه هر وقت خواستن با دله خودشون اشتی کنن..منم قبول داشتم..اخه نمیخواستم بعدا توزندگی مشترک شوهرم بهم بگه تو خواستی واومدی برا اشتی..پدر شوهرم چند وقت پیش زنگ زده بود به خانوادم که بیان این دوتا اشتی کنن..خانوادمم گفتن باشه..ولی به این شرط که یه کاری دیگه برا اینا بکنین..سروسامون بگیرن..خانواده ماجرا رو به من گفتن ..وبازم تاکیید کردن که بلکه اون بیاد طرفت این سری..منم تا الان صبر کردم وخبری نشده..دلشوره دارم کمکم کنین وظیفم الان چیه..چیکار کنم که دوباره راهه اشتباه ونرم؟مرسی

    • ◄Responder► , سپتامبر 8, 2015 @ 4:42 ب.ظ

      دوست عزیز چه دلشوره ای ؟ زندگی مشترک شروع مسایل جدید هست که شما باید با صبر و گذشت بتونید حلش کنید
      بهتره در این مورد صبور باشید و در کنار خانواده تصمیم گیری کنید
      این مسایل نیاز به صبر و گذشت زمان و وساطت بزرگان داره

  • مهسا , سپتامبر 9, 2015 @ 12:28 ب.ظ

    مرسی از راهنمایی شما..باور کنیدالان ارامشه عجیبی دارم..حق بدین تو بعضی شرایط انگار مغز ادم هنگ میکنه..وتصمیم عادی رو هم نمیتونیم بگیریم..ارزو سربلندی دارم برا شما وهمکارانتون..که تو شرایطی که ادم نمیتونه درد ودل کنه برا هر کسی..شماه مشاوراسنگ صبورین..باور کنین..الان حس میکنم..چقدر تا قبل این زندگی رو سخت گرفته بودم.. بازم مرسی..

    • ◄Responder► , سپتامبر 10, 2015 @ 9:43 ق.ظ

      با ارزوی شادی شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.