مرکز مشاوره

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره اصفهان

مرکز مشاوره خانواده و ازدواج اصفهان

.خانواده به عنوان نهادی تربیتی و اجتماعی از جایگاه ویژه ای در جامعه برخوردار است اهمیت خانواده همچنین در تعالیم دینی ما مشخص شده و به حفظ آن سفارش شده است حال ممکن است این آرامشی که انسان در خانواده دارد بنا به هر دلیل و مشکلی برهم خورده و این وظیفه اعضای خانواده است که برای حفظ آرامش آن تلاش کنند در این زمینه مشاوران خانواده با راهنمایی هایی که می کنند می توانند گره گشای مشکلات باشند.به همین منظور مرکز مشاوره اصفهان با هدف کمک به اصفهانیان عزیز، با تاکید بر بحث های مشاوره ای در مشاوره خانواده انقلاب، مشاوره ازدواج انقلاب، مشاوره خانواده بلوار کشاورز، مشاوره خانواده سی و سه پل تشکیل شده و برآن است تا بتواند راه گشای مشکلات شما در بهترین مرکز مشاوره اصفهان و سایر مراکز مشاوره اصفهان باشد.

شماره های تماس 01

مرکز مشاوره اصفهان دارای شعب متعددی در مناطق مختلف اصفهان از جمله مرکز مشاوره امام خمینی، مرکز مشاوره فلکه شهدا، مرکز مشاوره انقلاب ، مرکز مشاوره سی و سه پل و مرکز مشاوره بلوار کشاورز است و با استفاده از کارشناسانی مجرب و مشاورانی با سابقه و توانا پذیرای مردم عزیز اصفهان خواهد بود.

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم

پسری هستم ۲۴ساله که ۲سال پیش با دختری در دانشگاه اشنا شدم.اول رابطه درسی بود ولی بعد کم کم به همدیگه علاقه پیدا کردیم.

ولی من شرایط ازدواج نداشتم و الان هم سرباز هستم.

و نمیتونم ازدواج کنم.

از همون اول هم جفتمون به خانواده هامون گفتیم و اون ها همدیگه رو دیدن و شناختن.

من خودم با نامزدی مشکلی ندارم و خانوادم ولی میترسیم که خانواده اون خانوم بعد مدتی بگن که حتما باید عقد کنید.

چون همین الان هم میگن نامزد کنین.

اما ما تو این ۲سال خیلی خوب بودیم بعضی جاها نظراتمون مخالف بود و با هم دیگه بحث کردیم.

اما بعد هر دعوا خیلی خوب بودیم و زود فراموش میکردیم.و بعضی اوقات رابطه جنسی نه اما کارایی کردیم که طرفمون ارضا جنسی بشه و خالی بشه.

خیلی میگن رابطه دوستی قبل ازدواج غلطه اما من فکر نمیکنم.

حالا میخواستم بپرسم اگه ما ازدواج کنیم مشکلی واسمون پیش میاد؟؟؟؟

یا خدایی نکرده منجر به طلاق میشه این ازدواج؟؟؟؟؟

خانوادهامون در یک سطح هستن.

اما این که میگن اگه ازدواج کردید دیگه بهم دیگه اعتماد ندارید و فکر میکنین طرف دروغ میگه و همیشه شک دارین.

اما من هیچوقت شک نکردم به این خانوم چون دختر خیلی ساده و خوبی هستن.

اگه امکانش هست راهنمایی کنین ممنون میشم

پاسخ

دوست عزیز شما تا شرایط ازدواج و نداشته باشید نمیتونید در این مورد صحبت کنید
حداقل باید استقلال مالی داشته باشید تا درخواست و حرف شما رو بپذیرند
هر وقت چنین شرایطی رو بدست آوردید دوره ای در حدود ۹ ماه رو نامزد باید باشید
تا خانواده ها مراوده و معاشرت کنند و شناخت کامل به وجود بیاد در این صورت میتونید نسبت به آینده خوشبین باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

دوست پسرم نمیاد خواستگاریم و بهونه میاره

من (۲۲ ساله) در ارتباط با یکی از همکلاسی هایم وارد رابطه احساسی شدم که عشقی زیااااد بوجود آمد (شهر من اصفهان است و محل تحصیلم شهرکرد و این همکلاسی شهرکردی است)

این بنده خدا قصدش از ارتباط با من ازدواج بود و هست
ولی می گوید امکان ازدواج ندارد
خب راست هم میگه
دانشجو ، بدون حمایت پدر ، بدون شغل مناسب ، بدون سرمایه و سربازی نرفته و مشکلات دیگر
و دلش می خواهد وقتی به خواستگاری من بیاید که موجب سرافرازی من باشد
و خب
ما با هم درارتباط هستیم
که از بدشانسی من خانواده من از همان ابتدا فهمیدند
و به این ارتباط دوستی می گویند
بعد از کلی اتفاقات و کش و قوس های زندگی
پدر من یه جورایی راضی شده که دخترش با دوست پسرش با این شرایط ازدواج کنه و میگه این ارتباط شما غلطه و شرعا و عرفا درست نیست
ولی این آقا پسر همچنان میگه من نمی تونم اقدام کنم
دلایلش هم منطقیه
ایشون بچه آخر و پسر سوم هستن که برادر قبل از ایشون با موفقیت تحصیلی و کاری که دارد ازدواج نکرده و می گوید مامانم طرف شماست و میگه تو با چه چیزی می خوای بری خواستگاری دختر مردم
البته تو پرانتز مامانش و خانواده اون از عشق ما اطلاعی ندارن
حالا نظر شما چیست

من موندم و عشقم که داره داغونم می کنه

پاسخ
دوست عزیز اگر ایشون تکلیفشون مشخص نیست و باید هنوز دنبال اماده کردن شرایطی باشند با همه علاقه ای که دارید به نظرتون درسته که صبر کنید و منتظر ایشون بمونید .
شاید صحیح نباشد و اینکه شما عاشق هم هستید خب طبیعی است که یک سری از شرایط را در نظر نگیرد ولی ایشون اگر به شما تمایل دارند باید دنبال فراهم کردن شرایط مناسب باشند تا رضایت شما را جلب کنند .
و به هر حال شرایط دختر با پسر متفاوت است و نمی تواند همیشه صبر کند و منتظر بهبود شرایط شود .
و ممکن است در این بین شما خواستگارانی با شرایط مطلوب را رد کنید که دیگر تکرار نشوند بنابراین کاملا دقت داشته باشید که چگونه ادامه می دهید و بهتر است برای ایشون زمانی را تعیین کنید اگر واقعا تمایلی وجود دارد رسما اقدام کنند و خوب شرایط را باید در نظر گرفت و زندگی مسئولیت پذیری بالایی می خواهد ولی خب وقتی تا این حد علاقه وجود دارد باید با خانواده درست مطرح کنند و در جریان باشند در هر حال امیدوارم برای ادامه منطقی تصمیم بگیرید

به خاطر داشته باشید که در دوستی های اینچنین افراد خیلی از شرایط اینده را در نظر نمی گیرند تفاوت های فرهنگی و خانوادگی و فکر می کنند می توانند با حداقل ها زندگی کنند که بعدا همین مسائل کوچک درد سر ساز می شود .امیدوارم متوجه صحبت های بنده باشید
و خوشبخت شوید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید

زن مطلقه که خواستگار طلاق گرفته دارد
با سلام . زنی مطلقه ۳۸ ساله ساکن اصفهان داری یک فرزند پسر ۱۵ ساله هستم / خواستگاری از شهر تبریز دارم که ایشان هم از همسرشان جدا شدند و دارای دو پسر ۱۶ و ۲۱ ساله هستند .
از طریق یکی از دوستان خانوادگی با هم آشنا شدیم و در خواست ازدواج دادند .
از نظر تحصیلاتی و مالی از من در سطح خیلی بالاتری هستند ولی من جواب رد دادم و الان پشیمانم .
به نظر تون چکار کنم و اصلا آیا ما با هم خوشبخت می شویم ؟
پاسخ
با سلام دوست عزیز دلیل رد کردن چه بوده است ؟
به فرض اینکه بخواهید دوباره با ایشون ارتباط بگیرید ایا امکان پذیر است ایا می شود که از طریق واسطه اعلام کنید که مایلید بیشتر صحبت کنید .
در هر حال بعتره همه جوانب رو بررسی کنید خودتون فرزندی در سن بلوغ دارید و اون اقا هم همین طور بحث پذیرش فرزندان و باقی مسائل هم اهمیت دارد اینکه فرهنگ ها و اداب و رسوم متفاوت است .
شما در هر صورت یک بار تجربه شکست داشتید اگر قرار باشد دوباره تکرار شود شرایط روحی مناسبی در این سن نخواهید داشت بهتره ابتدا از رابطه دوباره مطمئن شوید و درخواست ایشون و هم حتما با مشاور پیش از ازدواج صحبت شود.
گرچه هر دو عاقل هستید.
ولی این کمک کننده است امیدوارم تصمیم منطقی بگیرید و خوشبخت باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران،
مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

افسردگی پس از زایمان

سلام خانمی ۲۹ساله هستم.

مدتی هست با همسرم مشکل دارم.

از سه سال پیش که زایمان کردم من افسردگی گرفتم.

ولی همسرم هیلی درکم نکرد.

روابط جنسی خوبی نداشتیم و من نمیتونستم پاسهگوی همسرم باشم.

کم کم از هم دور شدیم. تا چند ماه پیش فهمیدم با کسی رابطه پیدا کنه.

خودش پشیمون بود از کارش. و الان فکر نمیکنم که رایطه داشته باشه.

چون اون خانم راضی نبود. ولی الان من هیچ محبتی از طرف همسرم دریافت نمیکنم.

من حال روحیم خوب نیست. همش گریه و غصه. ما ازدواجمون فامیلی بوده. ایشون از همون اوایل بچگی تا وقتی که فهمیدم دوستم داشتن. خیلی زیاد وابستم بود.

همون رابطه عاشقانه. به همین خاطر خیلی اذیت میشم. الان مخبتی نمیبینم برام سنگینه. حتی گاهی مواقع به فکر خودکشی می افتم. ولی به خاطر دخترم نمیتونم. هیلی تلاش میکنم اخلاقیاتم رو درست کنم.

همسرم میگه اخلاقت بده. من میگم من ۳سابه افسردم و این به خاطر اینه که مادر شدم. الان دیگه از مادر شدن دوبارم میترسم. خواهش میکنم کمکم کنید. مشاوره ها گرونه و نمیتونم برم.

اگه وضعمون خوب بود شاید به اینجاها نمیکشید

پاسخ
اگر مشکل شما افسردگی بعد از زایمان باشد باید و باید دوست عزیز زیر نظر روانپزشک باشید به هر حال هر چقدر هزینه داشته باشد شما سه سال است افسرده هستید و بایددارو مصرف کنید و اگر نیاز بود زیر نظر روانشناس باشید و بهتره ار مراکز دولتی دانشگاهی استفاده کنید یعنی بیمارستان هایی که زیز نظر دانشگاه ها هستند و اموزشی هستند و با این شرایط باید دارو مصرف کنید .
به هر حال مشکلات افسردگی در زنان باعث کاهش تمایلات جنسی و عدم پاسخگویی نیاز ها در مر دان شده و مشکلاتی را ایجاد می کند که باید دقت داشته باشید .و این طور نیست که شما بنشینید تا مساله حل شود خوب شرایط گریه و ناراحتی شما برای هر مردی ممکنه خسته کننده شود هر چند ایشون عاشق شما بوده باشند و علاقه بسیاری باعث ازدواج شده باشد پس بهتر است در اسرع وقت مراجعه داشته باشید.
افسردگی پس از زایمان برای بسیاری از افراد پیش می اید به خصوص در شرایط سزارین که اگر این مساله باشد دوره درمان مشخص دارد و اگر هم افسردگی بنیادی تر و مربوط به گذشته باشد باز درمان پذیر است و جای نگرانی وچود ندارد انتظار نداشته باشید بدون ویزیت در حد چند جمله مشکل سه ساله شما حل شود .
مطمئن باشید وقتی شما شرایط شادابی و نشاط را بدست بیاورید همسر شما هم در رفتارها تجدید نظر خواهد کرد البته باید با ایشون مراجعه کنید چون نقش همراه و کمک کننده ایشون در بهبود و درمان بسیار حائز اهمیت است .امیدوارم ایشون هم متوجه شرایط باشند و بهبودی حاصل شود و زندگی مطلوبی را تجربه کنید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

فرزندم در اتاق ادرار می کند

سلام من یک بچه ۷ ساله دارم دور از چشم من در گوشه ای از اتاقش با اختیار خودش ادرار کرده میخواستم دلیلشو بدونم
با تشکر

علل بی اختیاری ادرار کودکان در روز

در حدود ۵ درصد علت بی اختیاری ادرار در روز نتیجه ی این است که مشکلی در دستگاه ادراری کودک وجود دارد مهمتر از همه وحود عفونت ادراری است.

اگر کودک در هنگام ادرار کردن دچار سوزش می شود و یا زود به زود ادرار می کند و حال ناگهان دچار بی اختیاری ادرار شده است باید به عفونت ادراری مشکوک شد و کودک را نزد پزشک متخصص برد.
بعضی از مادران دختر کوچک خود را در وان آب قرار می دهند و مواد کف کننده به آب اضافه می کنند مواد شیمیایی کف کننده ممکن است موجب تحریک مجرای ادرار و سبب بی اختیاری ادرار در روز گردد.

علل دیگر مانند انسداد مجاری ادرار و ناهنجاری های مادرزادی سبب بی اختیاری ادرار در روز می گردد.
در کشور ما که آلودگی انگل کرمک زیاد است ممکن است انگل کرمک از مقعد کودک به دستگاه تناسلی دختر برود و تحریک دستگاه تناسلی او سبب بی اختیاری ادرارش در روز گردد.

در چنین مواردی مادر باید دستگاه تناسلی کودک را کاملا مورد معاینه دقیق قرار دهد و یا او را نزد پزشک ببرد و از او کمک بگیرد . در صورت آلودگی دستگاه تناسلی به انگل کرمک انگل در دستگاه کودک دیده می شود.
کودکی که مبتلا به بی اختیاری ادرار در روز است احتیاج به آزمایش و عکس برداری دارد؟
پزشک معمولا باید از کودک مبتلا به بی اختیاری در روز معاینه کامل به عمل آورد. مخصوصا معاینه کامل از شکم ، دستگاه تناسلی و دستگاه عصبی او و چگونگی وضع دفع ادرار و جریان ادرار کودک را مشاهده و از نظر ناهنجاری های دستگاه ادراری بررسی خواهد کرد.
پزشک معمولا برای تشخیص امکان عفونت ادراری آزمایش کامل ادرار و در کودکان دختر کشت ادرار درخواست خواهد کرد.

در صورتی که پزشک به وجود ناهنجاری ادراری مشکوک گردید از دستگاه ادراری کودک عکس برداری و با متخصص دستگاه ادراری مشورت خواهد کرد.

شب ادراری کودکان

اگر پزشک شواهدی دالّ بر عیب عضوی دستگاه ادراری مشاهده نکرد علت بی اختیاری ادرار در روز کودک مربوط به مواردی که در زیر ذکر میشود خواهد بود و کودک احتیاج به عکس برداری ندارد.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی خندیدن شدید
بعضی از کودکان دختر از سن چهار سالگی تا هنگام بلوغ ممکن است هنگامی که از ته دل می خندند مقداری ادرار خود را بدون اختیار دفع کنند. چنین کودکانی از همه لحاظ طبیعی هستند و چنین وضعی در فامیل این کودکان وجود دارد. این نوع بی اختیاری ادرار اهمیت ندارد و معمولا در سن بلوغ از بین می رود.
بی اختیاری ادرار در نتیجه ی انقباض و اسپاسم مثانه
شایع ترین علت بی اختیاری ادرار در روز انقباض و اسپاسم مثانه می باشد.

کودک ناگهان دچار انقباض شدید مثانه می شود و در نتیجه احساس دفع ادرار میکند و شلوار خود را تر یا در شلوار خود ادرار می نماید.

چنین حالتی معمولا موقعی اتفاق می افتد که کودک با مادر خود در خارج از خانه مشغول خرید و یا به خانه ی دوستان خود رفته یا در راه مدسه به خانه است.
کودک برای جلوگیری از ادرار کردن دست خود را بر روی مجرای ادرارش فشار می دهد و یا روی مچ پای خود می نشیند. این حالت معمولا ارثی است و این کودکان اکثرا دچار شب ادراری نیز هستند و مثانه ی کوچک دارند. چون چنین واقعه ای برای کودک مزاحمت و ناراحتی به وجود می آورد اکثرا خودش درصدد جستجو و رهایی از آن است. باری بهبود چنین بی اختیاری در روز اقدامات زیر باید انجام گیرد.
الف- کودک را ترغیب نمایید که مایعات زیاد بنوشد : در صورتی که کودک مایعات زیاد بنوشد ادرارش زیاد خواهد شد و ورزش مثانه که در زیر به ذکر آن می پردازیم بهتر انجام می گیرد.
ب- موقعی که کودک احساس دفع ادرار کرد باید به فوریت به توالت برود : کودک را تشویق کنید که هروقت احساس دفع ادرار کرد به توالت برود ولی او را هرگز با فشار و تهدید به چنین کاری وادار نکنید.
ج- ادرار کردن و قطع کردن آن و دو مرتبه ادرار کردن : اسفنکتر مثانه ( یعنی دریچه ای که ادرار را نگه می دارد) در کودک مبتلا ضعیف است و باید با ورزش این اسفنکتر تقویت بشود. به کودک یاد دهید موقعی که احساس کرد ادرار دارد به توالت برود و موقعی که کاملا روی توالت نشست از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف ادرار خود را رها کند و ادرارش را قطع نماید و باز از شماره ی یک تا ده بشمارد و سپس نصف دیگر ادرار خود را رها نماید. این تمرین ساده سبب میشود که کودک یاد بگیرد و بتواند انقباض و اسپاسم مثانه ی خود را کنترل کند و آن را از بین ببرد.
د- موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد به او جایزه دهید : موقعی که کودک شلوار خود را تر نکرد همه ی افراد خانواده باید با آفرین گفتن و دادن جایزه ی مورد علاقه اش او را تشویق کنند. این تشویق باید در هر موقعی که کودک به توالت می رود و ادرار خود را کاملا در توالت می ریزد به عمل آید. کودکی که چند روز یک مرتبه شلوارش را تر می کند برای روزهایی که شلوار خود را تر نکرده است باید جایزه ای بگیرد و مخصوصا رفتار عطوفت آمیز توأم با محبت پدر و مادر با کودک بسیار موثر می باشد.
بی اختیاری ادرار در روز ناشی از ترس
کودکان در سن دو تا شش سالگی اگر دچار ترس و وحشت شوند ادرار خود را رها میکنند. مثلا هنگامی که مادر کودک را روی تخت معاینه ی پزشک قرار می دهد بعضی از کودکان از ترس و وحشت دیدن پزشک ادرار خود را رها میکنند. این نوع رها کردن ادرار مهم نیست.
عوامل روانی دیگر مانند برخوردهای شدید و تند پدر و مادر با یکدیگر ممکن است سبب بی اختیاری ادرار کودک گردد و یا اگر خواهر و برادر کوچک کودک که تازه راه افتاده است به سراغ اسباب بازی ها و لوازم مورد علاقه ی او برود کودک ممکن است از ناراحتی ادرار خود را رها کندیا موقعی که پدر و مادر کودک را به کودکستان یا به دبستان می سپارند ولی او هنوز آشنا نشده است که اجازه بگیرد و به توالت برود ترس و وحشت سبب دفع ادرار او می گردد. یا اگر معلم محدودیتی در اجازه دادن به کودک به وجود آورد سبب دفع ادرار کودک می گردد.
درمان : با این کودکان باید با رأفت و عطوفت رفتار کرد. هر مسأله ای که موجب ترس و وحشت کودک گردد از آن باید خودداری کرد و برای او توضیح داد تا ترس و وحشت او از بین برود. در مهد کودک یا کودکستان یا دبستان باید محدودیتی برای رفتن به توالت وجود نداشته باشد. این کودکان در خلال دو تا سه هفته بهبود می یابند.

در فرایند رشد کودک، در حدود ۱۸ ماهگی کودک نیاز به دفع ادرار را با کلماتی مانند «جیش» خبر می دهد.

در دو سالگی وقتی خودرا خیس کرد به والدین یا اطرافیان خبر می دهد و در حدود ۲/۵ سالگی می تواند نیاز خود را به تخلیه مثانه به پدر و مادر خبر بدهد، با این حال، هنوز قادر نیست دفع آن را عقب بیندازد.

در سه سالگی است که با وجود رخ دادن “اتفاقات” فراوان بخصوص هنگام بازی خود را به دستشویی می رساند و می تواند دفع ادرار را به تعویق بیندازد.

در چهار پنج سالگی کودک می تواند به دنبال جایی مناسب برای دفع ادرار برآید و در مقابل خواست اطرافیان به دفع ارادی ادرار قبل از خواب و مهمانی بدون آنکه حالت لبریزی پدید آید، اقدام نماید.

افرادی هستند که علی رغم رسیدن به سن ۵ سالگی هنوز دفع ادرار خود را بدون وجود دلایل زیستی و طبی کنترل نمی کنند.

این وضعیت ، جزء اختلالهایی است که از دیرباز شناخته شده است و در برگیرنده افرادی است که به صورت پیاپی عمدی یا غیر عمدی، ادرار خود را در رختخواب یا شلوار خود دفع می کنند.

خصوصیات بالینی

کودکانی که به سن زمانی یا عقلی پنج سالگی می رسند باید توانایی نگهداری و کنترل ادرار خود را کسب کنند. حال اگر با رسیدن به سن پنج سالگی بدون هیچ دلیل جسمی یا مصرف برخی از داروها، بازتاب کنترل ادرار صورت نگیرد، مثلا، دفع به صورت غیر ارادی صورت گیرد یا فرد ترجیح دهد که به جای رفتن به دستشویی، ادرار خود را در شلوار یا رختخواب دفع کند، فرد، مبتلا به اختلال بی اختیاری ادرار خواهد بود.

روانشناسان این اختلال را در سه نوع، شبانه، روزانه و شبانه روزی مورد دقت قرار داده اند.

در اختلال کنترل ادرار روزانه ، خیس کردن فقط در ساعات بیداری و در نوع شبانه، خیس کردن هنگام خواب صورت می گیرد و در نوع شبانه روزی، فرد مبتلا ترکیبی از دو وضعیت را نشان می دهد.

با توجه به پیامدهای اجتماعی و عاطفی بی اختیاری ادرار، میتوان گفت کودک مبتلا به این اختلال، بخصوص زمانی که بزرگتر می شود، احتمالا با همسالان و سایر اعضای خانواده خود مشکلاتی خواهد داشت و جای شگفتی نخواهد بود که خودپنداره اش نیز صدمه ببیند.

ملاک های تشخیصی بی اختیاری ادرار به شرح زیر می باشد:

الف. دفع مکرر ادرار در لباس یا رختخواب ( عمدب یا غیر عمدی)
ب. با وقوع دوبار در هفته به مدت سه ماه پیاپی و ظهور پریشانی مشخص بالینی یا تخریب کارکرد اجتماعی تحصیلی یا سایر زمینه های مهم حایز اهمیت بالینی است.
ج. حداقل سن تقویمی پنج سال
د. رفتار ناشی از تأثیر فیزیولوژیایی یک ماده ( همانند ادرارآورها) یا مشکلات پزشکی عمومی (همانند بیماری قند، اختلال تشنجی یا عفونت نخاعی) نباشد.
شیوع
اکثریت کودکان سه تا چهار ساله توانایی کنترل ادرار در روز را پیدا می کنند و در همین سالها بیش از ۵۰ درصد آنها توانایی کنترل ادرار هنگام شب را دارند. بدین ترتیب، کنترل ادرار در شب دیرتر ایجاد می شود. شیوع این اختلال در پنج سالگی برای پسرها ۷ درصد و برای دخترها ۳ درصد است. شیوع بی اختیاری ادرار را در ده سالگی برای پسرها ۳ درصد و برای دخترها ۲ درصد و در هجده سالگی برای پسرها ۱ درصد و کمتر از آن برای دخترها گزارش شده است.

سبب شناسی

عوامل مختلفی را در پدیدایی این اختلال موثر دانسته اند؛ مثلا، از آنجایی که حدود هفتاد درصد کودکان مبتلا به بی اختیاری ادرار سابقه مثبت خانوادگی دارن، احتمال وجود یک جزء ژنتیک در کسب کنترل ادرار قابل طرح است. به غیر از این مورد ظرفیت پایه مثانه، رسیدن به موفقیت را در این کودکان دشوار می سازد.

بررسی های مختلف عوامل ارثی و محیطی نظیر شخصیت مادران، مهم انگاری ادرار کردن کودک، تر و خشک کردن بیش از حد او پس از خیس کردن توسط والدین، رخدادهای فشارآور زندگی، پرجمعیت بودن خانواده، محرومیت های اجتماعی، و توجه طلبی کودک را در سبب شناسی این اختلال حایز اهمیت می دانند.

درمان

امروزه هیچ روشی به اندازه روش رفتاری در آموزش کودک برای نگهداشتن ادرار خود موثر نبوده است و علی رغم ایراد هایی که به این نوع از درمان گرفته شده، اکثر اطلاعات بیانگر آن است که این درمان نه تنها اثرات جانبی ندارد، نتایج مثبت فراوانی در زمینه تصویر کودک از خود و ارزیابیهای دیگران می گذارد.

قیل از هر اقدام درمانی رد بنیادهای بدنی این اختلال از طریق شرح حال، معاینه و کسب نظر متخصص مجاری ادرار و همچنین فهم نگرش کودک نسبت به مسأله، انگیزش و آگاهی او از این موضوع لازم و اساسی است. درمان رفتاری بی اختیاری ادرار با شیوه های متنوعی همانند استفاده از وسایل هشداردهنده، آموزش کنترل و نگهداری ادرار، تغییر محرکها و پیامدهای عمل و همانند آنها انجام می پذیرد.
استفاده از وسایل هشداردهنده روشی موثر در بی اختیاری ادرار است که موفقیت در آن مستلزم حوصله، همکاری و پشتکار است.

در این روش با دفع ادرار توسط کودک جریانی الکتریکی برقرار شده و زنگ یا نوایی هشداردهنده به کار می افتد.در حال حاضر وسایل هشداردهنده بسیار جمع و جور و حساسی ساخته شده است که صفحات حساس و لایه جذاب بین آنها زیر لباس زیر،یا لباس خواب وصل می شود.

وقتی ادرار کودک زنگ را به صدا درآورد، کودک باید از رختخواب بیرون آمده به دستشویی برود، لباس زیر خود را عوض کند، صفحه حساس را به لباس خود وصل کند، در صورت خیس شدن ملافه، آن را عوض کرده و بخوابد. اجرای موفقیت آمیز این شیوه، معمولا ظرف یک ماه منجر به بهبودی می شود.
در روش آموزش تداوم کنترل ادرار با این فرض که ظرفیت مثانه کودک مبتلا کوچکتر از کودکان دیگر است، از کودک خواسته می شود در طی روز به تدریج فاصله های تخلیه ادرار خود را طولانی تر کند و جایزه بگیرد تا این فاصله به ۳۰ دقیقه برسد.

این شیوه برای کودکانی که مثانه کوچک دارند و به ویژه در ترکیب با روش اول و آموزش قطع و وصل ادرار در دستشویی نتایج بهتری خواهد داشت.

همسرم در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد

یک سال ست ازدواج کرده ام و داراط حقوق ثابتی هستم و تقزیبا مجبور هستم در مخارج خانه و پرداخت قسط ها مشارکت کنم. پول مهم نیست ولی از این که برای من ایجاد وظیفه کنم می ترسم. از طرفی شوهرم میگوید زن وشوهر باید رفیق باشند و ایشان کلا با آن چه عرف جامعه است در رابطه با وظایف زن و مرد مشکل دارد و آن ها را باور های قدیمی می داند.این موضوع تارد باعث سردی روابطمان می شود

توقعات شوهر

دوست عزیز کسی نمیتونه برای روال زندگی شما تصمیم گیری کند.
پس این موارد رو باید در زندگی مشترک به توافق برسید.
اینکه طبق شرع و قانون نفقه کامل زن برعهده مرد میباشد شکی نیست.
ولی باید بدونید در زندگی امروزه نیاز هست تا در کنار هم زندگی ساخته شود
ولی کمک شما نباید باعث تنبلی و توقع ایشون شود.
پس در این مورد حدود رو مراعات کنید .
تا هم از احترام لازم برخوردار باشید و هم ایشون رو در زندگی اقتصادی کمک رسانده باشید.

دوستدعزیز بله بهترین راه رو انتخاب کردید همینکه به مشاوره مراجعه کنید راه حل بسیار مناسبی است .
دقت داشته باشید که اگر واقعا وقتی کمی فاصله می گیرید و منطقی تر فکر می کنید این تفاوت سنی برای شما مهم می شود و دقیقا در هنگام بودن در کنار هم این مساله اهمیتی ندارد این یعنی منطقی تر باید پیش بروید چون به هر حال رعایت احتیاط لازم است و بحث یک عمر زندگی است اگر از هیجانات فاصله بگیرید .
و بعد از مدتی مدام این اختلاف سنی ذهنی شما را درگیر کند اصلا مطلوب نخواهد بود .
بنابراین بهتره قبل از هر اقدام رسمی تر همه جوانب را در نظر بگیرید و اجازه تدهید فضای احساسی غالب شود به هر حال باید دید مسائلی که باعث شده شما دو نفر چند بار کات کنید چیست شاید همین ها د زندگی اینده مشکلات زیادی را ایجاد کند که باید دقت داشته باشید .
در هر حال امیدوارم موفق باشید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید

بعد از ازدواج دیگه همسرم دوست ندارم

سلام مشاور عزیز،بیست و هشت سالمه،تازع عقد کردم،شوهرمو قبل و بعد از ازدواج خیلی دوست داشتم و دارم،برای رسیدن بهش بخاطر مشکلات مالیش،سختی کشیدم،اما خب سراخر رسیذیم،اما راسش وارد زندگی که شدم دیدم مشکل مالی عاش،بهاطر مدیریت اقتصادی خیلییی پایینشه،وارد چن تا کار شد بدون تجربه و تجربه خپب به دست اوردن و شکست خوردن.

با وضعی که پیش اورده فک نکنم به زودی ها بریم سرزندگی مون،خیلیی غصه دارم،دلت نمیاد خیلی بهش حرف بزنم چون تا بخوام گله کنم،حس میکنم اعتمادش،می افته،و همش دلش تاییدمو میخواد،دلم گزفته،خیلی،از ایتدم میترسم،از خجالت زده شدن جلوی دیگران،از دانش کمش.چی بکنم،چی بکنم وقتی حرف میزنم این مسائل روابطمونو خذشه دار نکنه،خیلی تاییدمو میخواد،چون تا الات ایتطوری یود،و الان حسمم یه جوریه،خیلی دوسش دارم اما به شدت غصه دار

سرد شدن به زندگی مشترک

دوست عزیز همیشه این اتفاق میفته و افراد بعد از ازدواج متوجه واقعیت زندگی مشترک خواهند شد .
به هر حال این انتخاب شما بوده و هر دوی شما باید برای ایجاد یک کار مناسب تلاش کنید .
از کارهای خانگی برای خودتون  استفاده کنید .
و براساس علاقه از همین امروز آموزش کار و حرفه ای رو شروع کنید .
تا هم لذت این دوران حفظ شود و هم به آینده امیدوار باشید .

راه های بهبود زندگی زناشویی

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم.

ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد.

پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا ۹ مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم.

البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

تلویزیون

تلویزیون قاتل عشق است.

در این مورد هیچ شکی نداشته باشید!

حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید.

هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید.

تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید!

برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

خانه‌ نشینی

ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید!

البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید.

حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید.

فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید.

اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید.

فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید.

مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست!

باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید!

حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!

ساعات اضافی

دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید!

نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست!

تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید!

و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

رسیدگی به وضع ظاهر

فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید!

چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد.

پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید!

همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟

به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

 بی‌توجهی

یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است.

در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد.

زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید.

زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

حسادت مفرط

دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

 خانواده همسر

نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند.

پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد.

اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

نبود برنامه

تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست.

شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌ مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

سکوت

مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم.

با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند…

در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید.

البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است.

پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۵۸
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

792 نظرات

  • ahmad , می 24, 2015 @ 11:32 ق.ظ

    باسلام پسری هستم ۲۴ساله بادختری ۲۵ ساله آشنا شدم باهم قرار ازدواج گذاشتیم ولی بعد فهمیدم که با شخصی قبل من رابطه جنسی داشته وهمینطور باچند پسر دیگه هم دوست بوده بهم دروغهایی دیگه ایی هم گفته مثله رفت مشهد باوجود اینکه بهش گفتم با یه مرد برید ولی با دوتا زن رفت و بعدا متوجه شدم که بهم دروغ گفته منم روز اول آشنایی مون بهش دروغ راجع به اسمم و سال تولدم ومعرفی کردن خانواده ام گفتم چون دوستش داشتم ونمیخواستم از دستش بدم من یه سزی از شرایط را برایش مقرر کردم که به هیچ عنوان باعث محدودیت برایش نمی شد و قبول کرد ولی الان باهم سر غیرتم باهاش مشکل دارم چیکار کنم اون دیگه قصد ازدواج نداره؟
    البته اون دروغهای منا بخشید ولی الان زیره حرفش زده در ضمن دروغهای دیگه ای هم بهم گفته مثله اینکه بهم میگفت میرم فلان جا ولی جای دیگه ای بود وباکس دیگه ایی یا اینکه میگفت خونه ام ولی در حالی که بیرون خونه بود

    • Anonymous , می 25, 2015 @ 12:09 ب.ظ

      دوست عزیز ایشون سنش از شما بیشتره و به همین خاطر نمیتونه خودش رو زیر بار حرف شما ببینه…
      به هر حال هر دوی شما متوسل به دروغ شدید تا این رابطه رو نجات بدید …
      پس بهتره وقت مناسبی رو برای خودتون قرار بدید و در مورد روند این رابطه صحبت کنید تا ببینید هنوز هم تمایلی برای ازدواج باقی مونده یا خیر

  • فاطمه , می 29, 2015 @ 1:02 ق.ظ

    سلام خسته نباشید
    من دختری ۲۳ساله هستم ۸ماهه ک ازدواج کردم شوهرم خیلی به مادرش و برادر ۱۸سالش وابستس اون پدر نداره ی جورایی حس میکنه پدر خانوادشه از نظر مالی ،مادرشوهرم هم حقوق بازماندگی داره هم کار میکنه حدوده ۴۰سالشه ولی حسابی ولخرجی میکنه ب وسط ماه نکشیده کم میاره و فورأ از شوهرم پول میگیره ی جورای

    • Anonymous , می 30, 2015 @ 10:53 ق.ظ

      دوست عزیز چیزی که هست اعتراض شما به شوهر نمیتونه چیزی رو عوض کنه … مگر اینکه ایشون منطقی باشه و بتونه حرفهای شمارو بدون اینکه فکر کنه از روی بدخواهیه درک کرده و برخورد درست رو در پیش بگیره …
      در غیراینصورت بهتره رفتار محبت امیزتون رو با مادرشوهر افزایش بدید تا بهش نزدیک تر شده و اعتمادش رو بتونید جلب کنید و در این مورد از طریق مادر بتونید روی رفتارشوهرتون تاثیر گذار باشید … در این رابطه و اعتماد سازی شاید بتونید روی رفتارهای ایشون و مادرش تاثیرگذار بشید چون تونستید اعتمادشون رو بدست بیارید

      • فاطمه , ژوئن 2, 2015 @ 12:29 ق.ظ

        سلام ولی من با مادرشوهرم خیلی خوبم و خیلی باهاش مهربون هستم و هواشو دارم بهش احترام میذارم اما وقتی درباره رفتار نادرست خرج کردنش ب شوهرم اعتراض میکنم شوهرم میگه تو بهش حسادت میکنی و من نمیتونم وقتی پول کم اورد تنهاش بذارم…بنظر شما آیا این درسته ک مادرشوهرم خرجای اضافه بکنه و پیش خودش بگه اگه کم بیارم پسرم ساپورتم میکنه….

        • Anonymous , ژوئن 3, 2015 @ 2:54 ب.ظ

          دوست عزیز چه انتظاری دارید ؟ وقتی از مادرش انتقاد میکنید مسلما” موضع گیری میکنه مگر اینکه بتونید در مورد نظرتون قانعش کنید
          میتونید در این نزدیک شدن به مادر شوهرتون ترغیبش کنید تا در جایی سرمایه گذاری کنه .. اینطوری شاید بتونید وارد به کاریش کرده باشید که از ولخرجی دست برداره …

          شما میتونید در راهنمایی کردنتون چنین مسایلی رو در نظر بگیرید

          ۱) متوجه باشید که چه مقدار پول خرج می کنید
          افراد بسیاری که به خرج کردن معتاد شده اند، دیگر متوجه نیستند که چه مقدار پول خرج می کنند. ابتدا باید دقت کنید که هر آیتمی که قصد خرید آن را دارید چه قیمتی دارد و برای خرید هر یک از آنها باید چه مبلغی را پرداخت کنید، این امر می تواند به شما کمک کند که حساب پول هایتان را داشته باید و ببینید آیا واقعاً به تمام چیزهایی که می خواهید بخرید، احتیاج دارید یا خیر.
          به عنوان مثال یک شب که بیرون می روید، ببینید چقدر خرج می کنید. گاهی اوقات افراد آنقدر پول نوشیدنی و غذای دوستان خود را حساب می کنند که اصلاً متوجه نمی شوند جیبشان خالی شده. این افراد زمانیکه به خانه بر می گردند احساس می کنند که باید مقداری از اسکناس هایشان را گم کرده باشند، غافل از اینکه تمام آنها را خرج دوستانشان کرده اند.
          شاید چیز گرانی هم نخریده باشند و فقط هزینه ی چای، قهوه، و بستنی و … بچه ها را حساب کرده باشند؛ اگر با دقت بیشتری به این نوع خرج کردن های خود نگاه کنید، می بینید که اصلاً نیازی به خرید هیچ یک از آنها نبوده است.
          ۲) تصمیمات آنی برای خرج کردن نگیرید
          اگر شما جزء افرادی هستید که به طور آنی تصمیم می گیرند تا اجناس گرانقیمتی را خریداری کنند، باید بر روی این خصوصیت اخلاقی خود تجدید نظر کنید. اگر چیزی را می بینید که واقعاً خوشتان می آید و می خواهید آن را همان لحظه بخرید، یک لحظه صبر کنید، حداقل یک روز به خودتان وقت بدهید تا بیشتر روی خرید آن فکر کنید، شاید به این نتیجه رسیدید که اصلاً به آن نیازی ندارید. اگر هم به آن احتیاج داشته باشید بر می گردید و آن را تهیه می کنید. با انجام این کار فرصت پیدا می کنید تا اجناس مشابهی که از کیفیت بالاتری برخوردار هستند را نیز پیدا کنید.
          ۳) به مکان هایی که به راحتی می توان پول خرج کرد نروید
          اگر ما وقت زیادی را در مکان های خاصی صرف کنیم، خود به خود به سمت پول خرج کردن کشیده می شویم. این نوع پول خرج کردن ها صرفاً احساسی هستند. بنابراین باید سعی کنید تا آنجایی که می توانید اطراف مغازه های مورد علاقه تان پرسه نزنید. به پارک و یا جایی بروید که وسوسه پول خرج کردن به پایین ترین میزان خود برسد.
          ۴) در زمان خرید اهداف خود را معین کنید
          پیش از اینکه به قصد خرید خانه را ترک کنید، لیستی از تمام چیزهایی که به آن احتیاج دارید تهیه کنید. این کار بیانگر آن است که شما تنها چیزهایی را می خرید که به آن احتیاج دارید و اجناس را تنها به این خاطر که “خوشم آمد” نمی خرید. هیچ گاه بدون تعیین اهداف خرید، پا به بازارهای خرید نگذارید.
          ۵) مایحتاج خود را اولویت بندی کنید
          پیش از اینکه جنسی را بخرید، ببینید ارزش آن چقدر است و تا چه حد به آن احتیاج دارید. اگر این کار را واقع بینانه انجام دهید، آنوقت متوجه می شوید که از هر ۱۰ آیتمی که یادداشت کرده اید، تنها به ۸ مورد آن نیاز داشتید. اگر برای این کار یک روز به خودتان مهلت بدهید، آنوقت زمانی که برای خرید بیرون می روید، تنها چیزهایی را تهیه می کنید که واقعاً به آن نیاز دارید.
          ۶) از روی عادت پول خرج نکنید
          در اکثر موارد بیشتر ولخرجی های روزانه ما تنها از روی عادت شکل می گیرند. در بسیاری از مواقع این مخارج روزانه غیر ضروری به نظر می رسند. به عنوان مثال اگر هر روز صبح در مسیر خود به محل کار یک فنجان قهوه می خرید، چرا این پول را برای خرید یک قهوه ساز پس انداز نمی کنید؟ و یا اگر هر روز ۲ -۳ هزار تومان صرف نهار می کنید، به آن معنا نیست که مجبور هستید تا آخر عمر این کار را انجام دهید. از خانه نهار ببرید. کلیه آداب خرج کردن خود را مجدداً ارزیابی کرده و ببینید که آیا انجام آنها ضروری است یا خیر؛
          ۷) برای خود محدودیت های مالی محکم تعیین کنید
          اگر واقعاً نمی توانید جلوی ولخرجی های بی مورد خود را بگیرید، بهتر است به صورت هفته ای، میزان محدودی پول به خودتان بدهید. این پول باید نقد باشد، چراکه کنترل و رسیدگی به آن راحت تر است. اگر یاد بگیرید که با ماهی ۲۰۰ هزارتومان مخارج روزمره خود را بگذارانید، برای پول هایتان ارزش بیشتری قائل می شوید و آداب صرفه جویی را به خوبی یاد می گیرید.

  • مرضیه , می 29, 2015 @ 8:11 ب.ظ

    سلام من دوازده سال ازدواج کردم شوهرم بسیار گوشه گیر است چطور میتوانم او را تشویق به روابط اجتماعی بیشتر کنم

    • Anonymous , می 29, 2015 @ 11:25 ب.ظ

      معمولا گوشه گیری علامت بارز بسیاری از اختلالهای شخصیت است. یکی از مهمترین آنها اختلال شخصیت دوریگزین یا اجتنابی است که ویژگی بارز آن ترس از برقراری روابط عاطفی و اجتماعی با دیگران است. در این اختلال فرد مدام مضطرب است و از برخوردهای اجتماعی میترسد چون فکر میکند اگر در معرض این برخوردها قرار بگیرد از او انتقاد میشود، بنابراین باوجود میل زیاد به ایجاد ارتباط به دلیل ترس از طرد شدن، گوشه گیر میشود. افراد با اختلال شخصیت اسکیزوئید که روابط اجتماعی را دوست ندارند و تنهایی را ترجیح میدهند اغلب گوشه گیرند. آنها ورزشهای فردی را به ورزشهای تیمی ترجیح میدهند و عواطف و احساسات زیادی ندارند. این افراد معمولا اتاقی مجزا برای خود اختصاص میدهند و نسبت به انتقاد یا تایید کاملا بی تفاوت اند. شخصیتهای پارانوئید هم معمولا گوشه گیر هستند چون فکر میکنند اگر در معرض ارتباط اجتماعی قرار بگیرند سرشان کلاه میرود و همه قصد توطئه علیه آنها را دارند. از آنجا که این افراد به دیگران بی اعتماد هستند، گوشه گیری را انتخاب میکنند. در کودکان اختلال شخصیت مطرح نیست ولی در سنین نوجوانی و جوانی باید به اختلال شخصیت مظنون شد. معمولا کمی بعد از بلوغ علائم اختلال شخصیت شروع میشود و تا پایان عمر باقی میماند.

      معمولا اگر اتفاقی پیش بیاید، ممکن است فرد در واکنش به آن مدتی گوشه گیر شود که یک واکنش دفاعی است و اغلب گذراست اما اگر ادامه دار باشد و علائم دیگری به جز گوشه گیری از قبیل افت تحصیلی، افت شغلی، اختلال در روابط فردی و زناشویی، اختلالات خواب و اشتها هم از خود نشان دهد، بیماریهای جدیتری مطرح میشود. وقتی از ادامه دار بودن این رفتار صحبت میشود نمیتوان زمان دقیق به آن نسبت داد اما اگر آنقدر این رفتار با فرد همراه بوده که باعث اختلال عملکرد او شده باید حتما به پزشک مراجعه شود.

      افراد در هر سنی ممکن است گوشه گیر شوند اما در دوران بلوغ به دلیل تغییراتی که از نظر روانی و جسمی در فرد پیش میآید گوشه گیری بیشتر تشدید میشود و به نوعی قابل درک است. این رفتار معمولا به صورت موقتی است و اگر برخورد شود اصلاح میشود ولی اگر علت زمینهای یک اختلال شخصیت باشد باید مورد توجه قرار گیرد.

      اگر مراجعه نکند در صورت مشاهده رفتار انزوال طلبانه در یکی از اطرافیان، والدین و نزدیکان باید به روانپزشک مراجعه کنند و شرح حالی از بیمار را به او بدهند و سپس فرد گوشه گیر را نزد روانپزشک ببرند، اما اگر گوشه گیری به حدی زیاد باشد که فرد به طور کلی ارتباطش را با دنیا قطع کرده باشد علائم بیماریهای شدیدی مثل اسکیزوفرنی مطرح میشود و شاید لازم باشد فرد در بیمارستان بستری شود.

      راهکار اطرافیان درک است

      اطرافیان باید در برخورد با فردی که گوشه گیر شده شنونده خوبی باشند و از او انتقاد نکنند و تلاش کنند علت را پیدا کنند و متوجه مشکل فرد با اطرافیانش یا ترس و دلایل دیگری که فرد را دچار این مشکل کرده، بشوند. اطرافیان باید به فرد مبتلا اجازه دهند صحبت کند و اگر نخواست با آنها صحبت کند از روانپزشک راهنمایی بخواهند.

      راهکارهای درمانی

      درمان گوشه گیری وابسته به بیماری زمینهای آن است اما به طور کلی رواندرمانی و دارو درمانی در این شرایط موثر است. با توجه به نوع بیماری بهبود ممکن است کوتاه مدت یا طولانی مدت باشد، اما از آنجا که پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، روابط خوب اجتماعی، تربیت مناسب و معاشرتهای صمیمانه خانوادگی و ایجاد حس امنیت درون خانواده میتواند همگی فرد را از لحاظ روانی سالم بار بیاورد و از بروز چنین علائمی پیشگیری کند.

      به راه‏کارهاى زیر توجه و عمل کنید:
      ۱- سعى کنید در جمع دوستان همواره شرکت کنید، خصوصا جمعى که شاداب و با نشاط هستند.
      ۲- وقتى در جمع دوستان شرکت کردید علاوه بر شادابى که از آن جمع مى‏توانى بگیرى، سعى کنید مهارت‏هاىاجتماعى را نیز از آنها یادبگیرید، یاد گرفتن هیچ‏گاه عیب نیست، به نحوه ارتباط آنها با همدیگر توجه کنید و این مهارت‏هارا یادبگیرید و سپس در رفتار خودت تمرین کنید.
      ۳- سعى کنید در سلام کردن پیش‏قدم باشید، یعنى همین که دوستى را از دور مشاهده کردید قبل از این که او سلام کنید شما اقدام به سلام کنید.
      ۴- به سلام تنها اکتفا نکنید، بلکه جلو بروید و به او دست بدهید و کمى با او خوش و بش کنید و تا او دست شما را رها نکرده دست خود را از او نگیرید. هنگامى که دست مى‏دهید با دوستانتان ارتباط کلامى و ارتباط چشمى نیز برقرارکنید، این طور نباشد که دست بدهید ولى به آسمان نگاه کنید.
      ۵- از انزوا و تنهایى مگر در مواقع ضرورى اجتناب کنید.
      ۶- هر روز نیم ساعتى ورزش کنید.
      ۷- هرگاه احساس کسالت مى‏کنید یک دوش بگیرید و بعد یک نوشیدنى مصرف کنید.
      ۸- سعى کنید براى استمرار دوستى با دیگران، هدیه‏اى ولو کوچک به آنها اهداء کنید.
      ۹- هنگامى که دوستانتان دچار مشکلى شده‏اند حتما به کمک آنها بشتابید، اگر بیمارند عیادت کنید و اگر مشکلدیگرى دارند به آنها کمک کنید.
      ۱۰- سعى کنید تعدادى جک و داستان یا لطیفه‏هاى نغز و شیرین در دفترچه‏اى یادداشت کنید که همیشه چندمورد آن را خوب بلد باشید و در جلسات دوستانه آنها را متناسب با جلسه تعریف کنید و خلاصه سعى کنید در آن جلسات دوستانه ایفاى نقش کنید.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مرضیه , ژوئن 8, 2015 @ 10:15 ق.ظ

    سلام با تشکر از راهنمایی شما من دو پسر شش و هشت سال دارم شوهرم میگه باید برنامهات را با من تنظیم کنید مثلا اگر روز شنبه عروسی باشه میگه چرا جمعه نیست من نمی‌توانم بیام برای ما وقت نمی گذارد بچه‌ها می گویند بابا دوست نداره با ما بیرون بیاد اگر هم بیرون بیاد همش غر می زنه ببخشید من بین بچه ها و شوهرم گیر کردم اریک طرف شوهر من میگه همش به بچه‌ها چسبیده از یک طرف بچه‌ها احتیاج به تفریح دارند به خاطر همین نسبت به شوهرم سرد شدم چون فکر می کنم اون برای خودش زندگی میکنه و کاری به ما نداره همش از سر کار که میاد یک سلام میکنه و میره تو اتاق آگه بچه‌ها هم برن پیشش میگه برین بیرون میخوام استراحت کنم بچه‌ها هم به سمت من میان راستش از روال زندگیم خسته شدم نمی دونم چه کار کنم در ضمن با خانوادش زیاد صمیمی نیست

    ببخشید حتی بعضی اوقات من مجبورم شبها کنار بچه‌ها بخوابم چون بعضی وقتها احساس کمبود عاطفی دارند و شوهرم اصلا با من همکاری نمیکنه

    • Anonymous , ژوئن 9, 2015 @ 1:33 ق.ظ

      زندگی با شوهر پرکار ،برای خانم‌ها بسیار سخت است. معمولا بچه‌ها از اینکه لحظات شاد کمی در کنار پدرشان هستند، بسیار رنج می‌کشند و افسرده می‌شوند.

      اگرچه همسرتان به خاطر احساس مسئولیت و وظیفه در چنین شرایطی قرار می‌گیرد، اما غرق شدن در کار او را از اولویت‌های زندگی و مسئولیت‌های دیگرش دور می‌کند.

      مردانی که ساعت‌های طولانی کار می‌کنند و دیر به خانه باز می‌گردند، فرصتی برای توجه به همسر و فرزندانشان ندارند. مدیریت کار و زندگی خانوادگی برای مردها نیز بسیار سخت است.
      آنها همه تلاششان را می‌کنند تا بین این دو تعادل ایجاد کنند ؛اما کار معمولا قدرت بیشتری دارد. با خواندن این نکته‌ها یاد می‌گیرید چگونه در این شرایط بهترین بهره را از زندگیتان ببرید و همچنان در کنار شوهرتان یک رابطه صمیمی‌ داشته‌باشید.

      شما اولویت همسرتان هستید
      از خودتان بپرسید چطور می‌توانید اولویت زندگی او باشید و چطور زندگی خانوادگیتان را شاداب نگهدارید؛ با اینکه می‌دانید چقدر به کار و تلاش همسرتان در بحران اقتصادی‌ که در آن قرار گرفته اید وابسته هستید. با درک این موضوع می‌توانید فشارهای کاری و روحی که همسرتان با آن درگیر است را احساس کنید، یادتان باشد شما و فرزندانتان اولویت زندگی او هستید و او واقعا نمی‌خواهد از شما و فرزندانش فاصله بگیرد.

      مثل همیشه گفتگو
      ارتباط برای یک رابطه موفق زناشویی بسیار مهم است. به او بگویید کار زیاد او چه فاصله‌ای میان شما و فرزندانتان با او ایجاد می‌کند. او باید بداند که شما مجبور هستید، این خلأ را پر کنید. با هم بر سر یک برنامه زمان‌بندی برای با هم بودن به توافق برسید، حتی اگر این با هم بودن تماشای برنامه یک ساعته تلویزیون باشد یا رسیدگی به امور خانه. اگر شوهر پر مشغله شما باز هم هیچ فرصتی برای انجام همین چند کار ساده را نیز نداشت باید به طور جدی در مورد یک تعطیلات ماهانه که او در کنار شما و فرزندانتان باشد، حرف بزنید.

      سرگرمی‌های شخصی
      پرداختن به فعالیت‌های شخصی هم شما را سرگرم می‌کند و هم مسکنی برای احساس تنهایی است. عضویت در یک گروه مثل یک تیم ورزشی، کتابخانه، جلسات هفتگی کتاب خوانی و یا برنامه‌های مورد علاقه تان مفید هستند. این روش‌ها به شما کمک می‌کند تا نبودن همسرتان را راحت‌تر بپذیرید و از لحظات زندگیتان لذت بیشتری ببرید.

      حضور همیشگی
      همیشه برای خوش آمد گویی به همسرتان با لبخند و بوسه آماده باشید، پختن غذای مورد علاقه او، گوش دادن به ماجراها و برنامه‌های کاری اش و گفتگو با روی خوش، احساس بهتری برای خودتان ایجاد می‌کند، شما با همین چند کار ساده احساس وابستگی و تعلق می‌کنید و نگران از دست دادن همسرتان نخواهید بود. انتقاد همیشگی از اینکه او دیر به خانه می‌آید، برای بچه‌ها وقت نمی‌گذارد و در کنار خانواده اش نیست، فقط او را از شما دورتر می‌کند.
      بیشتر بدانید
      از همسرتان راجع به کاری که می‌کند پرس و جو کنید و یا خودتان با علاقه شخصی در مورد کار همسرتان مطالعه کنید، این کار به شما کمک می‌کند تا در زمانی که او در کنارتان نیست، احساس بهتری داشته باشید. فرض کنید همسر شما یک پزشک است، جهل شما نسبت به ماهیت کار همسرتان، باعث می‌شود او را و موقعیت کاری اش را درک نکنید و بدون آگاهی رفتارهایش را قضاوت کنید. وقتی شما شغل همسرتان را بشناسید، موضوعات بیشتری برای گفتگو و همدلی با او دارید. این آگاهی تصویر بهتری در ذهن شما نسبت به او ایجاد می‌کند.

      در میانسالی
      کار زیاد همسرتان در سنینی که شما آنقدرها جوان و پر حوصله نیستید، بسیار آسیب زننده است. هر کسی در دوره‌ای از زندگی اش تجربه چنین وضعیتی را داشته است؛شاید خود شما نیز در دورانی از زندگیتان همینقدر پر مشغله بوده اید. اگر همسرتان به هر دلیلی مجبور است بیشتر کار کند این هنر شماست که بتوانید خودتان را با این شرایط سازگار کنید. هیچ زندگی زناشویی موفقی بدون تلاش به دست نمی‌آید؛ زندگی زناشویی مثل زمینی آماده کشت است.
      نکته دیگری که بهتر است به یاد داشته باشید، این است که او برای خودش کار نمی‌کند، دغدغه اصلی او شما و فرزندانتان هستید. خیلی کم پیش می‌آید مردی برای فرار از موقعیت خانوادگی و یابه خاطر یک نوع اختلال رفتاری خودش را با کار سرگرم کند. ابتدا متوجه شوید، دلیل این همه کار کردن همسرتان چیست. اگر اوبه خاطر شما و بهبود موقعیت اقتصادی خانوده کار می‌کند، ناراحتی شما خیلی منطقی نیست.
      شما این وضعیت را بهتر درک می‌کنید، اگر خودتان هم کار می‌کنید و با شرایط و فشارهای کاری آشنا هستید، با این حال حتی اگر کار هم نکنید به عنوان یک زن آگاه از شرایط جامعه، می‌توانید دلیل این وضعیت را به خوبی درک کنید. برای رفع این بحران پاسخ همه پرسش‌ها نزد خودتان است. به همین دلیل می‌توانید ریشه مشکلات ناشی از کار زیاد همسرتان و راهکارهای مفید برای سازگاری با این شرایط را خودتان پیدا کنید.
      خونسرد باشید، حتی اگر این موضوع شما را می‌رنجاند. هرچقدر جر و بحث‌ها در خانه بیشتر باشد، انگیزه همسرتان برای اینکه زودتر به خانه بازگردد کمتر خواهد بود. کسانی که فشار کاری زیادی را تحمل می‌کنند، زودتر خسته می‌شوند و زودتر هم عصبانی می‌شوند و از کوره در می‌روند و حتی ممکن است،بی‌دلیل به خاطر خستگی از کار زیاد و یا مشکلات کاری، نگرانی‌ها و ترس‌هایش را به شما نیز منتقل کند، به همین ترتیب این مساله می‌تواند روی رابطه جنسی شما تاثیر منفی بگذارد، هم شما دیگر انگیزه کافی برای با هم بودن ندارید و هم او از روی خستگی از رابطه جنسی فرار می‌کند. اگر در این شرایط قرار دارید، مساله شما از موضوع محتمل در یک رابطه سالم فراتر رفته است، بهتر است برای حل این مساله از مشاور کمک بگیرید.
      یادتان باشد
      بسیاری از مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوان‌هابه خاطر پراکندگی فضای خانواده است. پدری که همیشه کار می‌کند، وقتی برای ایجاد صمیمیت با فرزندش ندارد، الگوی مناسبی برای فرزندش نیست، نظام خانواده رابه خاطر شیوه زندگی اش تغییر می‌دهد و به همین ترتیب تاثیرات منفی روحی و جسمی زیادی بر سلامت فرزندتان دارد. خلا خانوادگی باعث می‌شود فرزند تان برای پر کردن نقش‌هایی که از دست رفته است گرایش‌های دیگری پیدا کند

  • رها , ژوئن 11, 2015 @ 6:32 ق.ظ

    سلام من دختری هستم ۲۹ساله که از وقتی خودم رو شناختم همیشه پرخاشگر بودم هر کاری کردم که بتونم این اخلاق بد رو کنار بزارم برا مدت کوتاه امکان داشت لطفا منو راهنمایی کنید.

    • Anonymous , ژوئن 11, 2015 @ 6:48 ب.ظ

      برای درمان پرخاشگری مراجعه حضوری به مشاورروانشناس توصیه میشود …
      عصبانیت می تواند عوامل گوناگونی داشته باشد از جمله:
      ۱٫ کم حوصلگی و کم ظرفیتی. ۲٫ ضعف و ناتوانی مزاج. ۳٫ عدم اعتماد به نفس و خود کم بینی. ۴٫ حساسیت های افراطی. ۵٫ منفی بافی و سوء ظن به دیگران. ۶٫ همانند سازی و تقلید از والدین، همسالان و همکلاسان و … اما دلیل آن هر چه که باشد، با راه کارهائی که ارائه می شود، تا حدود زیادی می توان از آن پیشگیری نمود.
      ۱٫ برای اوقات شبانه روزی خود برنامه ریزی کنید و هر کاری را در موقع خویش انجام دهید.
      ۲٫ ممکن است گاهی عوامل خارجی و محیطی که در کنترل شما نیست، بعضی از برنامه های شما را به هم بزند؛ شما باید در برنامه خود چنین اتفاقاتی را پیش بینی کنید و از قبل خودتان را برای رفتاری مناسب آماده کنید.
      ۳٫ هنگامی که عصبانی می شوید در خودتان یک تغییر حالت فیزیکی ایجاد کنید.
      ۴٫ چند لحظه دراز بکشید و چشمان خود را ببندید و همه ماهیچه های خود را شل کنید تا آرامش عضلانی پیدا کنید و فکر خود را از آنچه موجب عصبانیت شما شده است منصرف کنید و به عضلات بدن خود تمرکز یابید.
      ۵٫ به خودتان تلقین کنید که اتفاق خاصی نیفتاده است؛ مثلاً اگر کاری باید می شده و نشده اشکالی ندارد، مگر آسمان به زمین آمده؟ بقیه در چنین مواردی چه می کنند؟ آیا همه عزا می گیرند؟ هر کسی به کار خویش مشغول می شود و اعتنائی به این موارد نمی کند.
      ۶٫ همیشه فضای ذهنی و روانی خود را برای شنیدن و دریافت رفتارهای نابجا آماده سازید و به این معنا که همیشه این انتظار را داشته باشید تا دیگران با شما به بدترین شکل برخورد داشته باشند و خود را برای تحمل آن آماده کنید.
      ۷٫ اگر برخی موارد سریع سخن گفتید و عجولانه تصمیم گرفتید و رفتار نابجا از شما سر زد سریع خود را سرزنش و حتی در لفظ اظهار پشیمانی نمائید و وعده ها و قولی که با خود داشتید را در ذهن خویش حاضر سازید.
      ۸٫ از خود ارزندگی های نابجا و شخصیت قائل شدن بیش از اندازه برای خود اجتناب ورزید و تنها هنجارها را رعایت کنید و لذا به سراغ رفتار های متواضعانه همانند تقدم در سلام، همنشینی مناسب با افراد پائین تر، ابراز ارادت به کوچکتر ها، مصافحه و احوالپرسی با دیگران به خصوص طبقه پائین تر، تفریح و صحبت با دیگران اقدام نمائید.
      ۹٫ ذکر (لا حول و لا قوه الا با الله) را زیاد بر زبان جاری سازید و سوره والعصر را زیاد بخوانید و تکرار اذکار استغفر الله ربی وأتوب الیه و اعوذ من الشیطان الرجیم.
      ۱۰٫ به هنگام احساس عصبانیت، سریع تغییر وضعیت و موقعیت دهید و از آن محیط دور شوید. در هنگام عصبانیت اگر ایستاده اید بنشینید و اگر نشسته اید بخوابید. وقتی که با امور عصبانیت آفرین مواجه هستید، برای مدتی (۱۰ تا ۱۵ دقیقه) راه دریافت های حسی خود را سد سازید. مثلاً جلوی گوش خود را بگیرید و چشمان خود را ببندید و سر خود را پائین اندازید تا دریافت های عصبانیت تحت کنترل شما درآیند و موجب تحریک بیشتر شما نشوند.
      ۱۲٫ اگر رفتار و یا صفتی که در شخصی هست موجب عصبانیت شما شده است، آن رفتار را شوخی تلقی کرده و به شکلی خود را از تیررس آنها دور در نظر بگیرید، یعنی به گونه ای از مخاطب در نظر گرفتن خویش در برابر رفتارهای دیگران پرهیز کنید. مثلاً از مشاهده کسی که فحش می دهد با خود بگوئید، مخاطب او من نیستم و در این هنگام از صحنه دور شده و راه دریافت های حسی را سد سازید، تا بیشتر مورد هجوم قرار نگیرید.
      ۱۳٫ برای توجیه رفتارهای خلاف انتظاری که از دیگران سر می زند، توجیه مناسب داشته باشید و آنها را مقصر تلقی نکنید تا موجب شود به خود اجازه عکس العمل بدهید مثلاً بگوئید خودم از این فرد بدتر رفتار می کنم او اشتباه گرفته، مقصر نیست اشتباه من باعث رفتار نامناسب او شده است؛
      ۱۴٫ به نظرات و عقاید دیگران احترام قائل شوید و به دیده احترام به آنها بنگرید و حتی محترمانه با آنها رفتار کنید.
      ۱۵٫ به منظور تقویت اراده و حفظ سعه صدر از تفریحاتی همانند صحرا نوردی، کوه نوردی، شنا و پیاده روی در صبح زود بهره گیرید.
      ۱۶٫ در برخی کارهای مهم با مشورت خواستن از دیگران، تصمیمات خود را استحکام بخشید و از اقدامات عجولانه و خام بپرهیزید.
      ۱۷٫ بیشتر با افراد صبور و غیر عصبی معاشرت کنید و از دوستی و حرف شنوی افراد تند مزاج پرهیز کنید.
      ۱۸٫ همیشه خودتان و رفتارتان را درست و صحیح تلقی نکنید و احتمال خطا در کارهای خود را بدهید.
      ۱۹٫سعی کنید به عنوان تمرین گاه گاهی با افرادی که سلیقه آنها را نمی پسندید برخورد کوتاه مدت داشته باشید و با صاحبان دیگر انتظار مراوده کوتاه مدت داشته باشید.
      ۲۰٫ موارد فوق را در برنامه ای منظم با درج موارد آن در یک جدول و نمره دادن به عملکرد خود و رعایت این امور، سعی در تقلیل موارد تخلف داشته و همت خود را به افزایش صبر و تحصیل سعه صدر معطوف بدارید .

  • 26 , ژوئن 13, 2015 @ 12:10 ب.ظ

    سلام. وقتون بخیر
    دختری ۲۶ ساله هستم که نیاز شدیدی به مشاوره دارم منتهی مشکل من تنها یک مورد و یک موضوع نیس برای همین نمی دونم باید به چه نوع مشاوری مراجعه کنم.
    موضوع این هست که من از نگاه دیگران وضعیت زندگی ایده ال و حتی عالی ایی دارم، همین باعت می شه من نتونم از مشکلاتم با کسی صحبت کنم، ناشکر نعمات خداوند نیستم اما موضوعاتی وجود داره که فکرمو مدام مشغول می کنه و عملا داره انگیزه زندگی رو ازم می گیره: مشکلاتی که شاید به شخصیتم برمی گرده، موضوعی که از بچگی فکرمو درگیر کرده، مسائل جنسی و… اونقدر موضوعات به هم بی ربط هستن که خودم نمی دونم باید از کجا بگم و اول به کدوم یکی رسیدگی کنم چون همشون تمام روز منو درگیر خودشون کردن!
    من اصفهان هستم و ممنون می شم ادرس یکی از مراکزی که من باید مراجعه کنم و البته نوع مشاورم رو بهم معرفی کنین
    ویه راهنمایی می خوام برای اینکه من فعلا کسی رو ازین موضوع اگاه نکنم متاسفانه من بیش از اندازه عادت کردم همه رو در جریان کارهایی که انجام می دم و حتی می خوام انجام بدم می ذارم شاید یکی از ضربه هایی که خوردم بخاطر همین رفتارم هست
    باز هم ممنونم

    • Anonymous , ژوئن 14, 2015 @ 10:55 ق.ظ

      دوست عزیز برای مشاوره میتونید به مشاوران روانشناس که با تابلوهای زرد و سبز از سایر تابلوهای متخصصین قابل تمایزه مشاوره ای خصوصی داشته باشید … ولی میتونید لیست مراکز دولتی مشاوره ای رو هم از اداره بهزیستی و هم از دانشگاه علوم بهداشتی دریافت کنید
      نوع مشاوره شما از نوع مشکلات فردیه/عدم اعتماد به نفس / و مشکل تاییدطلبی… و یک روانشناس به راحتی میتونه به شما کمک کنه

      در ضمن وقتی کاری رو دایم برای دیگران تکرار کنید برای شما نوعی استرس در انجامش به وجود میاد که گاهی اجازه رسیدن به هدفتون رو نمیده …
      گاهی دوست دارید با بیان مقاصدتون از دیگران دریافت رضایت و تایید برای انجام اون کارو بدست بیارید که خیلی هم احساس خوبیه ولی همین کار برای شما تعهدی میاره که اگر در اجرای اون خللی به وجود بیاد شما رو مضطرب و نگران خواهد کرد
      پس اعتماد به نفستون رو افزایش بدید و اگر افکاری آشفته دارید با نوشتن اونارو به کنترل خودتون در بیارید و چندین بار بخونیدش و بعد دورشون بریزید …
      ***

      اعتماد به نفس عامل اکتسابی است که از بدو تولد پایه های آن در ذهن هر یک از انسانها گذاشته و با مرور زمان این امر گسترده تر و عمیق تر می شود. متاسفانه در بسیاری از خانواده های سنتی چون مهمترین مساله برای والدین حرف شنوی و تسلیم بله بودن فرزندان می باشد ، اغلب با ایجاد محدودیتهای غیر ضروری و مشکل آفرین ، مانع رشد اعتماد به نفس در کودکانشان شده که همین امر در بزرگسالی باعث عدم خودباوری و اتکای به نفس در ایشان میشود.

      البته بدیهی است چون انسان موجودی قابل تغییر و تکامل پذیر است در بزرگسالی نیز می تواند با کمک از روانشناسان و روان پزشکان این نقیصه خود را شناخته و آن را برطرف سازد و صاحب اعتماد به نفس قوی و پایدار شود. اعتماد به نفس عاملی قابل تغییر یعنی قابل افزایش یا کاهش میباشد که هر عاملی که بتواند به توانائی بیشتر ما کمک کند و ما را به خود باوری برساند ، به خصوص ما را به احساس شایستگی و لیاقت در زمینه های مختلف زندگی برساند به افزایش اعتماد به نفس ما کمک میکند و به عکس هر موضوعی که ما را از نظر جسمی یا فکری ضعیف کرده و حتی موقعیت اقتصادی و اجتماعی ما را تضعیف نماید ، بر کاهش اعتماد به نفس ما می انجامد.

      اعتماد به نفس واقعی از شناخت عمیق و همه جانبه ما نسبت به خود ، محیط و دیگران ریشه میگیرد و هر چه این شناخت بیشتر باشد بر روی اعتماد به نفس واقعی ما اثرات مثبت بیشتری می گذارد. برای افزایش اعتماد به نفس روشهای مختلفی وجود دارد که متخصصان اعصاب و روان به موارد ذیل اشاره میکنند:

      ۱٫ شناخت عمیق از خود ، در جهت پی بردن به توانائیهای عظیم و پنهان خویش یکی از راه های اساسی افزایش اعتماد به نفس میباشد.

      ۲٫ نقاط ضعف خود را نیز باید شناخته و در جهت رفع آنها اقدامات لازم را به کار بگیریم و در صورتی که این کار عملی نباشد ، با آنها مدارا کنیم یا از طریق دیگر به جبران آن بپردازیم ، مثلاً اگر ناتوانی و محدودیتهای جسمی مادرزادی و ارثی داریم از طریق افزایش توانائیهای علمی یا هنری خود ، این پدیده را جبران نماییم.

      ۳٫ شناخت دیگران به خصوص آشنایان خود و استفاده از توانائیهای ایشان در جهت مثبت نیز می تواند برای ما کار ساز باشد.

      ۴٫ محیط خود را نیز بهتر بشناسیم تا از آنها در جهت رشد و پیشرفت خود بهتر بهره بگیریم.

      ۵٫ استعدادهای خود را شناخته و در جهت رشد و شکوفایی آنها گام برداریم و سرانجام در جهت بهتر زندگی کردن از آنها استفاده کنیم.

      ۶٫ از معجره امیدواری واقعی بهره بگیریم و هرگز تسلیم ناامیدی نشویم که ناامیدی دشمن سعادت و موفقیت ما در زندگی است ، از طرف دیگر بر کاهش اعتماد به نفس ما می انجامد.

      ۷٫ نسبت به توانائیهای واقعی خود ایمان داشته باشیم و در نتیجه از احساس حقارت و خود کم بینی پرهیز نمائیم.

      ۸٫ از مقایسه کردن خود با دیگران جدا بپرهیزیم و تنها خود را با گذشته های خود مقایسه کنیم و اگر عقب افتادگی یا ایستایی در ما بوجود آمده باشد ، در رفع آنها گام برداریم و همیشه میل به پیشرفت و رشد را مد نظر خود قرار دهیم.

      ۹٫ به خود و توانایی های خود متکی باشیم و از وابستگی های غیر ضروری به دیگران پرهیز نماییم.

      ۱۰٫ از تلقین شکست و ناتوانی به خود پرهیز کرده و حتی تحت تاثیر تلقینات منفی دیگران در این موارد قرار نگیریم.

  • zahra , ژوئن 13, 2015 @ 5:55 ب.ظ

    با سلام.دختر ۳۳ ساله هستم که مدت دو ماهه با آقایی ۳۶ ساله اشنا شدم.از نظر مذهبی و اخلاقی شدیدا تناسب داریم چون مهمترین معیار من مسایل مذهبی و اعتقادی هست و ایشون به هیچ وجه خارج از چارچوب عمل نمیکنه
    دو تا سوال دارم .اولا ایشون ار هفته ی اول آشنایی شروع به ابراز علاقه شدید کرد،مگه میشه آدم اینقدر زود عاشق بشه؟
    دوما ازش خواستم بقیه آشنایی از طریق خانواده پیش بره،قبول نمیکنه و میگه اول باید کامل همو بشناسیم بعد که مطمئن شدیم میام خواستگاری
    الان نمیدونم چه کاری درسته؟؟؟

    • Anonymous , ژوئن 14, 2015 @ 11:33 ق.ظ

      دوست عزیز نیرویی که اقایون رو به مرحله ازدواج وارد میکنه نیاز جنسیه و به همین خاطر میتونن بسیار سریع وارد فاز اشنایی بشن … که در این مورد مشکلی وجود نداره … اینو بدونید باید خواستگاری انجام بشه و شما دوره ای شش ماهه از نامزدی رو بگذرونید و خانواده ها با هم معاشرت و مراوده داشته باشند تا بتونید به سطح خوبی از شناخت و تصمیم گیری برای ازدواج برسید
      در این میان بهتره مشاوره ای حضوری و دو نفره با مشاوری مجرب داشته باشید تا به شما در این مورد کمک کنه
      در این مشاوره زوایای پنهان شخصیت هر کدام از شما مشخص خواهد شد

  • آیدا , ژوئن 14, 2015 @ 8:11 ب.ظ

    سلام.آیدا ۳۱ ساله هستم .یه فرزند پسر یک سال و ده ماهه دارم.پسرم از نوزادی ناآرام بود و خیلی گریه میکرد الان هم خیلی بهانه گیر هست و سریع جیغ میزنه و گریه میکنه .پدرش به دلیل مشغله زیاد کاری خیلی خودشا درگیر بچه نکرد و تقریبا تمام بار بزرگ کردن و تربیت بچه به عهده منه.از نوزادی کسی که همیشه شبها بیدار بود من بودم و حتی افسردگی بعد از زایمان هم گرفتم ولی خودم به کمک مادرم باید مراقب بچه بودیم.به خاطر اخلاقای بچه تو این مدت حتی یکبارم مسافرت نرفتیم.گاهی تحملم از حد خارج میشه و دلم میخاد فرار کنم از این وضعیت.گاهی شوهرم تلاش میکنه بچه را به خودش نزدیک کنه ولی اون از نوزادی با من بوده و با پدرش رابطه نزدیکی نداره همیشه به من چسبیده و همه جا دمبالم میاد.شوهرم هم از اول ازدواج طوری بود که وقتی من اوضاع روحیم به هم میریزه چون بدخلق و افسرده میشم اصلا نمیتونه خوب درکم کنه و حس میکنم تازه برعکس اخلاقش بدتر میشه.فک میکنم هم در رابطه با رفتار با فرزندم به بن بست خوردم هم بخاطر اون با شوهرم.لطفا راهنماییم کنید اگرم لازم میدونید شماره مشاوره حضوری در شهر اصفهان بهم بدید تا وقت بگیرم.در ضمن من قبل از بچه دار شدن شاغل بودم و واقعا از کار کردنم راضی بودم ولی الان به خاطر بچه خانه دارم.

    • Anonymous , ژوئن 15, 2015 @ 2:30 ب.ظ

      دوست عزیز برای مشاوره حضوری با اداره کل بهزیستی و یا دانشگاه علوم بهداشتی تماس بگیرید تا لیست مراکز مشاوره ای رو بتونید دریافت کنید
      اغلب گفته می شود که کودکان دو ساله از نظر رفتاری” وحشتناک اند”،زیرا آن ها در این سن خیلی بداخلاقی می کنند. ولی آنچه مسلم است اینکه این مشکل از روز تولد دو سالگی شروع نمی شود و در آغاز سه سالگی از میان نمی رود. در میان کودکان یک ساله هم می توان کج خلقی هایی را دید. همچنین بسیاری از افراد چهل یا پنجاه ساله هم وجود دارند که لجبازی دارند.

      بیشتر والدین باید تعدادی از این بداخلاقی ها را تحمل کنند. به ویژه بین ۲ تا ۳ سالگی که کودک می خواهد استقلالش را تثبیت کند و همه کارها را آنطور که خودش می خواهد،انجام دهد نه آنطور که شما به او می گویید.

      لجبازی کودک هر علتی که داشته باشد،نباید باعث شود شما دایما واهمه داشته باشید که در صورت عمل نکردن به یکی از تقاضاهای کودک با صحنه ای چون کوبیدن خودش به زمین و جیغ و فریاد او روبرو می شوید. شما می توانید این گونه رفتارها را با برخورد و واکنش درست در هنگام بروز و بعد از آن تغییر دهید.

      اغلب اوقات لجبازی های کودکان هدف دار هستند و اگر کودک بداند که با کج خلقی به آن هدف نمی رسد،احتمال کمی دارد که به این کار مبادرت کند. البته گاهی اوقات کودکان فقط به این دلیل لجبازی می کنند که بیش از حد خسته و یا به شدت از نظر روحی برانگیخته شده اند ولی نمی توانند احساساتشان را به درستی بروز دهند. گاهی هم کودک وقتی نمی تواند کاری را که بسیار دوست دارد،به درستی انجام دهد،ناراحتی و ناامیدی خود را با عصبانیت و لجبازی نشان می دهد. به هر حال ،علت بروز این گونه لجبازی ها هر چه باشد این گونه رفتارها اصلا پذیرفتنی نیست . کودک باید دریابد که چنین رفتارهایی درست و شایسته نیستند و با به کارگیری آن ها راه به جایی نمی برد.

      به بداخلاقی های کودک بی اعتنایی کنید :

      این روش سریع ترین راه خلاصی از کج خلقی های کودکتان است.زیرا هدف اصلی بیشتر این رفتارها جلب توجه بزرگترهاست و نه چیز دیگر. شما نمی توانید برای کودکی که در حال دادو فریاد است ،دلیل و منطق بیاورید،بنابراین تلاش هم نکنید.

      از محل دور شوید.وقتی می بینید کودک در حال جیغ و فریاد است،به کار خود بپردازید.اگر با کسی صحبت می کنید،به صحبت خود ادامه دهید. اگر خطری متوجه کودک نیست می توانید از اتاق بیرون بروید و البته باید وضعیت را زیر نظر داشته باشید. وقتی از اتاق بیرون می روید،ممکن است او به دنبال شما بیاید چون به شنونده نیاز دارد! اگر این اتفاق افتاد بدانید که کارتان را خوب انجام داده اید و در مسیر درستی قرار گرفته اید.آواز بخوانید،رادیو یا تلویزیون را روشن کنید،بنشینید و مشغول مطالعه شوید و یا شروع به پختن شام کنید.مراقب باشید که اصلا به کودک نگاه نکنید،چون حتی یک نیم نگاه هم می تواند قطع شدن سرو صدا را به تعویق بیندازد.

      کودک را به محل دیگری ببرید :

      اگر جیغ و داد کودک آنقدر ادامه یافت که احساس کردید دیگر هیچ راهی جز تسلیم شدن به خواسته های او ندارید، راه دیگری را بیازمایید. اگر می خواهد باز هم داد و فریاد کند اشکالی ندارد ولی شما دیگر تحمل شنیدن آن را ندارید. اگر کودکتان دو سه ساله است او را در اتاق دیگری بر روی یک صندلی بنشانید و خودتان بیرون بیایید و به جایی بروید که او شما را نبیند ولی شما بتوانید او را زیر نظر داشته باشید. یک کودک بزرگتر را می توانید به تنهایی به اتاقش بفرستید. به او بگوییدباید برای x دقیقه(x مساوی با سن کودک است) در اتاقش یا روی صندلی بماند و تا زمان مشخص ،نمی تواند محلی را که شما تعیین کرده اید را ترک کند.

      برای تقویت رفتار درست در کودکتان از تحسین و یک روش پاداش دهی استفاده کنید :

      وقتی کودک بداخلاقی نمی کند و جیغ نمی کشد به او توجه بیشتری کنید.اگر می پندارید لجبازی کودک برای جلب توجه شما بوده است،وقتی لجبازی نمی کند به او توجه نشان دهید. شما همچنین می توانید در یک تقویم تعداد روزهایی را که کودک خوش اخلاق بوده،مشخص کنید تا هم شما و هم کودک یادتان بماند که خوشرفتاری چقدر مهم است. به کودک برای رفتار خوب و همکاری اش پاداش دهید.

      اجازه ندهید کودک ، از لجبازی و گریه به عنوان وسیله ای برای شانه خالی کردن از بار مسولیت استفاده کند :

      جالب است بدانید که کودکان چقدر زود می آموزند که جیغ کشیدن و بداخلاقی آنقدر پدر و مادر را آشفته می کند که یادشان می رود چه کاری به او محول کرده بودند!

      اجازه ندهید لجبازی های کودک،پاسخ های “بله” یا “خیر” شما را تغییر دهد :

      به کودک بفهمانید که وقتی حرفی می زنید،تصمیمتان همان است که گفتید و آن را تغییر نخواهید داد.

      وقتی تمام راه ها با شکست روبرو شوند :

      در این صورت امکان دارد عوامل زمینه ای دیگر باعث شده باشند که کودک نتواند احساساتش را به خوبی کنترل کند، حتما با یک متخصص مشورت نمایید.

  • حامد , ژوئن 15, 2015 @ 4:56 ب.ظ

    سلام.حامد هستم ۲۴ ساله دو سال پیش شمال کشور مسافرت رفتیم دختری ساکن گیلان دیدم که به او علاقمند شدم وبا رابطه تلفنی که با هم داشتیم در طی این دو سال وابستگی ما را بیشتر کرزد علی الخصوص وابستگی و دلبستگی من به او بیشتر است اقدامی برای ازدواج نکردم ولی اون با خانوادش در مورد من صحبت کردکه شدیدا باهاش مخالفت کردن.الان سه چهار ماهی است ک همه فکر و ذکرش من و درگیر خودش کرد یه جورایی دارم عصبی میشه شخصیتم گوشه گیر شدم و مدام به اون فکر میکنم.ازتون کمک میخوام خواهش میکنم یه راهنمایی خوب انجام بدین میترسم جدا بشیم و من بدتر از الان بشم.چیکار کنم کمکم کنید ممنون

    • Anonymous , ژوئن 16, 2015 @ 11:00 ق.ظ

      دوست عزیز شما با فردی که هیچ شناختی از همدیگه ندارید رابطه برقرار کردید … و برای خواستگاری رسمی هم اقدامی نکردید پس چطور انتظار دارید که همه چی مرتب و باب میل شما باشه ؟
      خانواده ها وقتی هیچ شناختی از هم ندارن چطور میتونید انتظار داشته باشید اعتماد کرده و با این ازدواج موافقت کنن ؟
      این رابطه تماما” از روی احساسات هست و بهترین کمکی که میتونید به خودتون و این دختر بکنید کات کردن کامل این ارتباطه تا بعد از مدتی هر دوی شما روال طبیعی زندگی رو بدست بیارید

  • ز , ژوئن 16, 2015 @ 8:31 ب.ظ

    سلام،میخواستم ببینم شما نزدیک فلکه احمد آباد یا بزرگمهر شعبه ای ندارید ؟ و هزینه ی هر جلسه مشاوره معمولا چقدر است؟

    • Anonymous , ژوئن 17, 2015 @ 11:00 ق.ظ

      دوست عزیز در اصفهان باید با دانشگاه علوم بهداشتی و یا اداره کل بهزیستی تماس بگیرید و لیست مراکز مشاوره ای رو ازشون دریافت کنید

  • zahra , ژوئن 17, 2015 @ 6:36 ب.ظ

    با سلام و تشکر
    پیرو سوال قبلی من با آقایی ۳۶ ساله آشنا شدم و دو ماه بدون اطلاع خانواده باهاش صحبت میکردم،اما الان که ازش خواستم به صورت رسمی اقدام کنه سریع پا پس کشید و گفت میخواد یه دوره شش ماهه باهام آشنا بشه
    میترسم بیخودی بهش وابسته بشم و قصدش ازدواج نباشه…
    چه کاری درسته؟ آیا بهش فرصت بدم یا اگه قبول نکرد کلا قیدش را بزنم؟

    • Anonymous , ژوئن 18, 2015 @ 2:13 ق.ظ

      دوست عزیز در این روابط نوعی آزمون و خطا رو تجربه میکنید
      پس اگر توانایی این ازمون رو ندارید هیچ وقت واردش نشید

      چون اگر از این ترس دارید که در صورتی خروج از منزل تصادف میکنید و اسیب میبینید همون بهتر در خانه بمانید … هر چند از خودتون لذت دیدن دنیا رو سلب کرده باشید … این مورد رو در مورد ازدواجتون گسترش بدید

  • Zahra , ژوئن 18, 2015 @ 4:24 ب.ظ

    سلام مجدد، چرا اینقدر پیچیده جواب میدین؟! خوب یه کلمه به من بگید ادامه بدم یا رهاش کنم ؟! چند بار جوابتون را خوندم هیچی نفهمیدم 😀

    • Anonymous , ژوئن 18, 2015 @ 10:21 ب.ظ

      دوست عزیز بخاطر کثرت سوالات … امکان حفظ بودن سوال شما وجود نداره پس به همین خاطر هم نسبت به سوال و متنی که مینویسید پاسخ داده میشود

  • زهرا , ژوئن 29, 2015 @ 9:23 ق.ظ

    سلام من ۳۰ ساله هستم متاهل و شاغل ۴ ساله که ازدواج کردم و الان دختری ۸ ماهه دارم من با همسرم در محیط کار آشنا شدم و بعد از ۳ سال با هم ازدواج کردیم با وجود اینکه عاشقش هستم و خیلی دوستش دارم اما الان احساس تنفر بهم دست داده چون آزارم داده خیلی محمد غیر قابل کنترل هست بدون هیچ دلیلی و سر کوچک ترین مسئله فحاشی میکنه و به من حمله میکنه و کتک کاری میکنه به صورت کاملا وحشیانه بارها با چاقو به من حمله ور شده و همیشه در دعواهاش تاکید میکنه که منو میکشه و بارها تا مرز خفگی منو برده من طعم مرگ را بارها توسط شوهرم چشیدم در دوران باردای هم خیلی به من حمله می کرد و چند بار هم با چاقو به سمت شکمم حمله ور می شد و قصد از بین بردن دخترم را داشت روزهای خیلی سختی را گذراندم الان هم وقتی می خواد اذیتم کنه بعد از کلی کتک کاری به سمت دخترم حمله ور میشه و منو با دخترم تهدید میکنه که ساکت بشم و میگه من تو و بچه آخر میکشم توی زندگی احساس حقارت شدید میکنم و برای دخترم میترسم دیشب می خواستم خودم را بکشم تا دیگه تهدیدی برای دخترم نباشه . من باید چکار کنم. کمکم کنید به خاطر دخترم خودم از بس تحقیر شدم دیگه وجود ندارم فقط نفس میکشم

    • Anonymous , ژوئن 30, 2015 @ 9:02 ق.ظ

      دوست عزیز اگر واقعا” شوهرتون به این تفسیری که گفتید هستند می بایست از آسیب های وارد شده به خودتون در پزشکی قانونی استفاده کنید تا با دادخواست عدم تامین جانی بتونید دادگاه رو مجاب به خشونت شوهرتون علیه خودتون کرده باشید
      ولی در بعد دیگه صحبت کردن و یا نوشتن حرفهای خودتون به ایشون شاید بتونه راه گفتگو رو باز کنه … چون باید دلیلی برای این همه تنفر داشته باشه که میتونه خیلی احت در موردش صحبت کنه …
      در ضمن باید در این خصوص با خانواده خودتون صحبت کنید به هرحال بهتره خانواده بااطلاع باشه
      در مورد اعتیاد ایشون میتونید مطمئن بشید چون شدیدا” پرخاشگری ایجاد میکنه
      در مورد مشکلات مالی و اقتصادی شوهرتون هم میتونید پرس و جو کنید چون یکی از عوامل ایجاد تنش در رفتار مردان هست
      و در آخر در صورت احساس خطر برای خودتون و فرزندتون با شماره های ۱۲۳ (اورژانس اجتماعی) تماس بگیرید تا بتونن به موقع مداخله کنند

  • زهرا , ژوئن 30, 2015 @ 9:29 ق.ظ

    سلام ممنون که جواب دادید اما من نمی خوام از همسرم جدا بشم میدونم که مشکل مالی داره اما مطمئنم که اعتیاد نداره من زندگی ، شوهر و دخترم را دوست دارم نمی خوام همه چیز را خراب کنم یک مرتبه هم به صورت مختصر به خانواده ام گفتم و منجر به دعوا شد و نزدیک بود پدرم را از دست بدم و همین الان برادرم با شوهرم قهر هست من نمی خوام جدا بشم می خوام مشکل را حل کنم .

    • Anonymous , ژوئن 30, 2015 @ 10:17 ق.ظ

      خب پس در این مورد باید از افراد قابل اعتمادی برای وساطت در این مورد کمک بگیرید یا خودتون مستقیما” در زمان مناسب با ایشون صحبت کنید
      به هر حال باید برای حل این مشکل از نقطه ای شروع کنید و این نقطه شروع از صحبت کردن اغاز میشه

  • مجتبي , ژوئن 30, 2015 @ 9:29 ق.ظ

    با سلام و وقت بخیر
    من ۲۹ سالمه یکسال است با دختر خالم ازدواج کردم.از قبله ازدواج پیچیدگی ازدواج ما شروع شدکه میگفتند باید آزمایش ژنیتیک داده بشه بعد ازازمایش هم دلایل دیگه هم پیچیده تر کرده بودتاجایی که به بن بست رسیده بودیم و هیچ امیدی نداشتم.من دوسشون داشتم ولی نمیخاستم با قسمت بجنگم.ولی دست آخرراضی شدند به ازدواج ایشون هیچ علاقه ای به من نداشت اینکه چطور راضی شد به این ازدواج هنوزبرام سواله هیچ وقتم دنباله جوابش نرفتم فقط شکرگزار خدا بودم.زندگی که شرو شد یکسری مسائل کوچیک برام شکل یه کابوس میشد.خیلی به خانوادش وابستس مخصوصاًخواهرش که علانا به من گفت.درمورد هرچیزی حتی خرید لباساش با اون مشورت میکنه وتمام مسائل ریزو ودرشت زندگیمونو به اون میگه.هربار خودموزدم به بیخیالی ولی نمیدونم چرا برام سخته درکش.ازاینا که بگذریم هربار که ازش خاهش کردم دست ازرفتارش برداره چیزی جز فحش وتهمت به خانوادم چیزی نشنیدم.درصورتی که بارها بهش گفته بودم من هیچ وابستگی به خونوادم ندارم وفقط اون برام مهمه درباره هرمشکلی من رومقصر میدونه اصلا اینکه بخاد فککنه که شاید یه درصدی هم انجام نمیده.چند بار علاناًحرف طلاق رو زده و من باخنده تمومش کردم بروی خودم نیوردم .بدترین فحش هارو میده وانتظار داره همش من چیزی نگم فقط بگم چشم.راستش بریدم ولی ته دلم بهش وابستم ودوسش دارم…هفته ای دو سه بار با من بحث میکنه هربارم بحث میشه میگه میخام تمومش کنم ومن بازم تحمل میکنم…
    ازتون کمک میخام.ممنون

    • Anonymous , ژوئن 30, 2015 @ 10:23 ق.ظ

      دوست عزیز خودتون بهتر میدونید که ایشون به شما علاقه و اون عاطفه رو نداشته و در واقع از موضع قدرت وارد زندگی شما شده و به همین خاطر رفتارش هم از این موضع هست … بهتره تا در اول راه هستید و بچه ای در این بین نیست اول با همسرتون قاطع و روشن صحبت کنید و سپس برای حل مشکل از مشاوری مجرب در این خصوص استفاده کنید … راستش وقتی کسی در مورد طلاق صحبت میکنه تصوراتی داره که اگر رفع نشه منجر به جدایی خواهد شد
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

  • ساره , جولای 5, 2015 @ 5:33 ب.ظ

    با سلام
    خانم ۲۹ساله ای هستم که سه ساله ازدواج کردم. با همسرم در دانشگاه آشنا شدم. اون از اول با همه روابط عمومی بالایی داشت و من کمحرف بودم. توی دوران نامزدیمون متوجه شدم عکس پورن میبینه. حتی یه بار به خودمم نشون داد(یعنی نمیخواست پنهانی ببینه!)البته خانوادشون مذهبی هستن و همسرمم غیرتیه روی پوشش من. الان با گذشت سه سال، هنوز وقتی با یه دختر شیک و پیک یا جلف صحبت میکنه اذیت میشم. فکر میکنم چون من حجابم متعارفه، اونا خیلی به چشمش میان (البته خودش میخواد من با حجاب باشم). الانم مغازه داره. حتی وقتی تو خونم همش دارم فکر میکنم آیا الان مشتری خانم داره؟ چطوری باهاش حرف میزنه و…؟ با خودشم درمیون گذاشتم ولی اون میگه مطمئن باش ازون مردای دخترباز نیستم و هیچکس نمیتونه منو منحرف کنه. ضمنا مطمئن هستم خیلی دوستم داره. فقط خیلی به روابط جنسی علاقه داره و گرمه و روابط عمومیش کلاً بالاتر از منه. شما میگین چکار کنم که عصبی نشم بخاطر این شک و تردیدم؟ آیا چیزایی که قبلا دیدم ازش، دیدمو بهش بد کرده؟ بخدا دارم دیوونه میشم و بدتر اینکه همسرم اذیت میشه. ممنون میشم کمکمون کنید…

    • Anonymous , جولای 6, 2015 @ 7:18 ب.ظ

      دوست عزیز ساده و روشن باید بگم اگر به این صورت حساسیت نشون بدید هر روز از ایشون دور شده و در واقع خودتون ایشون رو به آغوش های دیگه راهنمایی کردید
      بهتره از شر چنین تفکرات بیهوده ای خودتون رو رها کنید و با ایجاد جنب و جوش و تغییر و تحولاتی که در زندگی و لباس و محیط خانه به وجود میارید شرایط رو برای هر دوتون دلپذیر تر کنید … و همسرتون رو بیشتر به سمت خودتون جذب کنید
      دیدن چند عکس رو برای خودتون مشکلساز نکنید و در کنارش باشید که در وقت تحریک شدن بتونید شما مدیریت این شرایط رو به عهده گرفته و خودتون رو در ذهن همسرتون وارد کنید

  • ناشناس , جولای 9, 2015 @ 1:43 ب.ظ

    سلام
    اگه ۲ نفر در همه ی موارد به درد هم بخورن ولی فقط در ۱ مورد که از نظر طرف مقابل مهمترین چیز در زندگیه تفاوت داشته باشن و نتونن از هم هیچ جوری جدا بشن باید چیکار کنن ؟
    اون یک مورد اعتقادات دینی ماست

    • ◄Responder► , جولای 11, 2015 @ 1:33 ق.ظ

      دوست عزیز در این صورت باید یکی از دوطرف دست از اعتقاداتش برداره و مثل طرف مقابلش بشه تا بتونن با هم زندگی کنن … ولی اعتقادات چیزی نیست که فرد بتونه برای تمام عمر ازش دست بکشه … یکی از ساده ترین درگیری های شما میتونه سر نامگذاری فرزندتون باشه که اختلاف مذهبی خودش رو نشون میده

  • حامد , جولای 10, 2015 @ 4:51 ب.ظ

    سلام خسته نباشید برای مشاوره حضوری خانواده ب کجا باید مراجعه کنم؟؟ لطف کنین اگر میدونین راهنماییم کنین ی جای خوب باشه ممنون
    یادم رفت بگم برای شهر اصفهان میخوام

    • ◄Responder► , جولای 11, 2015 @ 2:18 ق.ظ

      در این مورد به اداره کل بهزیستی شهرتون مراجعه کنید

  • الهام , جولای 12, 2015 @ 1:46 ب.ظ

    سلام
    خانم ۳۰ ساله ای هستم هنوز مستقل با همسرم زندگی نمیکنیم . همسرم دانشجوی دکتری مدیریته و ایشون از مهمونی رفتن و مهمونی دادن بدش میاد الان نزدیک سه ساله ازدواج کردیم من فقط خونه مامان باباشون رفتم و همسرم هیچ جا حاضر نیست بامن بیاد و حتی جدیدا خونه پدر و مادر منم نمیاد و منم از رفتن خونه پدر و مادر خودش منع کرده . همیشه تو اتاق خودشه و اگه مهمون خونشون باشه حتی سلام هم نمیگه دلیلشم اینه که فامیل همشون دشمن آدمند و من خوشم نمیاد ولی تا حالا کسی هم بهشون بی احترامی نکرده و از الان شرط گذاشته بعد که رفتیم خونه خودمون مهمونی نمیام هیچ جا و کسی هم نیاد خونه ما . رابطش فقط با من خوبه . حاضر پارک و مسافرت بریم اما خودمون ۲تا . من دختری شاد بودم و همه جا میرفتم اما بعد از ازدواج خیلی جاهایی که دوست داشتم و فقط به خاطر شوهرم نرفتم تا اون دست از کاراش برداره اما تا الان موفق نشدم . باید بگم با هیچ کس مشکلی نداره فقط بدش میاد از مهمونی رفتن و مهمونی دادن . لطفا راهنماییم کنید باید چی کار کنم ما عاشق همدیگه هستیم و من تا الان خیلی کوتاه اومدم و صبوری کردم

    • ◄Responder► , جولای 14, 2015 @ 1:25 ق.ظ

      دوست عزیز این اخلاق شوهر شماست و با دیدی که در این مدت پیدا کردید به مشاوره هم مراجعه نخواهد کرد چون رفتارش رو بد نمیدونه … پس باید انتخاب کنید که آیا میتونید ادامه بدید یا خیر ؟
      چون ایشون شدیدا” منزوی و مشکل دوری از اجتماع داره و با روشی که داره ارمغانش برای شما دو نفر افسردگی خواهد بود
      شاید تاکنون اصطلاح «پارانوئید» به گوش تان خورده باشد که به طور معمول با اصطلاح بدبینی یا سوء ظن از آن یاد می شود. افرادی که ناچارند با فردی مبتلا به پارانوئید تعامل داشته باشند، شرایط دشواری را تجربه می کنند.

      این ویژگی منفی گاهی آن قدر در فرد عمیق است که روان شناسان شخصیت او را با همین ویژگی، شناسایی و نام گذاری می کنند.
      افراد بدبین که با این ویژگی شناخته می شوند در روابط فردی، اجتماعی و کاری خود موجب آزار دیگران می شوند و آن ها را به ستوه می آورند. بدترین شرایط را همسران این افراد تجربه و تحمل می کنند.

      شماری از مردم بدون دلیل، سوء ظن دارند تا جایی که این افکار «پارانوئید»، کار و زندگی خانوادگی آنان را مختل کرده است. به همین سبب در این نوشتار به معرفی نشانه ها و مسائل درباره این اختلاف می پردازیم.
      در ادامه نظر دکتر «علی اصغر احمدی»، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران را درباره این موضوع تقدیم شما می کنیم.

      ویژگی های شخصیتی فرد مبتلا به پارانوئید
      سوء ظن بی شک نشانه «پارانوئید»، نداشتن اعتماد دایم است. افراد دارای «اختلال شخصیت پارانوئید»،همواره حالت آماده باش به خود می گیرند زیرا دنیا را مکانی تهدیدآمیز تلقی می کنند.
      این افراد همیشه مراقب هستند و حتی ممکن است در جست وجوی نشانه های تهدیدآمیز برآیند. افرادی که از «پارانوئید» رنج می برند، نمی توانند از ترس های خود رهایی یابند؛ آنان همواره منتظر فریب و نیرنگ دیگران هستند و در وفاداری و صداقت آنان شک دارند.
      حساسیت افراد مبتلا به پارانوئید به دلیل این که فوق العاده گوش به زنگ اند، به چیزهای خیلی پیش پا افتاده توجه می کنند. ممکن است در مواردی که هیچ گونه تقصیری ندارند، احساس گناه کنند، در نتیجه تمایل دارند حالتی تدافعی و مخالفت جویانه داشته باشند.
      هنگامی که مرتکب خطایی می شوند، نمی توانند حتی کوچک ترین انتقاد را بپذیرند. با این وجود از دیگران بسیار زیاد انتقاد می کنند. سرد و گوشه گیر این افراد، جدای از آن که ناسازگار و جدی اند، از نظر عاطفی نیز اغلب با دیگران تفاوت دارند، آنها به نظر سرد می آیند و در برابر دیگران از ابراز صمیمیت پرهیز می کنند.
      به خاطر عقلانیت و واقع گرایی، به خودشان می بالند. آنها در جامعه عملکرد شایسته ای از خود نشان می دهند و ممکن است در جست وجوی یک جایگاه اجتماعی باشند.

      علل شکل گیری پارانوئید
      ژنتیک (وراثت)- تحقیقات اندکی درباره نقش وراثت در پیدایش «پارانوئید» صورت گرفته است. بعضی مطالعات نشان داده اند وقتی یکی از دوقلوهای یک تخمکی همسان مبتلا به اسکیزوفرنی، علایم پارانوئید از خود نشان می دهد، دیگری نیز به طور معمول چنین است. تحقیقات اخیر نشان داده است اختلال پارانوئید در افراد مبتلا به «اسکیزوفرنی» متداول تر است.
      زیست شیمی- مصرف داروهایی نظیر آمفتامین ها، کوکائین، ماری جوانا، PCP،LSD یا دیگر محرک ها و ترکیبات روان گردان، ممکن است به علایمی از تفکر یا رفتار پارانوئیدی منجر شود. بیمارانی که اختلال های ذهنی شدید نظیر «اسکیزوفرنی پارانوئید» دارند ممکن است در اثر مصرف این داروها، علایم وخیم تری داشته باشند. استرس- بعضی دانشمندان معتقدند «پارانویا» ممکن است واکنشی در برابر سطوح بالایی از فشار زندگی باشد. نکته ای که از این عقیده حمایت می کند، این است که «پارانویا» بیش تر میان مهاجران، اسیران و زندانیان جنگی و افرادی که متحمل فشارهای شدید هستند، شایع است.

      راه های درمان پارانویا
      دارو درمانی- درمان به وسیله داروهای ضدجنون، ممکن است به بیمار پارانوئید کمک کند تا بر برخی علایم بیماری غلبه کند، هرچند ممکن است عملکرد بیمار بهبود یابد اما نشانه های «پارانویا» باقی می مانند. برخی مطالعات خاطرنشان کرده است نشانه های بهبودی پس از درمان دارویی ظاهر می شود. این یافته ها هم چنین پیشنهادی را طرح می کنند که در برخی موارد، کاهش «پارانویا»، ناشی از دلایل روان شناختی است تا عملکرد دارویی. روان درمانی- گزارش هایی که از بررسی موارد فردی،ارائه شده است چنین پیشنهاد دهد که یک موقعیت ویژه برای ابراز سوء ظن و خود تردیدی که به وسیله روان درمانی به وجود می آید، می تواند به عملکرد بیمار پارانوئید در جامعه کمک کند. انواع دیگر روان درمانی شامل هنردرمانی، خانواده درمانی و گروه درمانی است.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • سحر , جولای 14, 2015 @ 12:21 ب.ظ

    سلام.خسته نباشید.بیشترتقاضادارم واگه میشه مشاوری که جوابها رو میگن.یا اصفهانی باشن..ویاخوب اصفهانیارو بشناس..اخه من خودم ماله یه شهردیگه..وهمسرم ماله اصفهانه..چندساله عقدبودیم..وهمش دخالتا ومردسالاری وخسیس بازیه بابای همسرم باعث شد..عروسیمون همش عقب بیفته..تاجاییکه من وهمسرم باهم خوب بودیم..ولی همسرم با خانوادش به دلیله اخلاقه باباش با اونا اختلاف داشت..تا اینکه بنده خدا بابای همسرم بیماریه صعب العلاج دچار شدن..وخلاصه بعداز اون یه جورایی زندگی من وهمسرم یهو تغییرکرد تاجایی که به طلاق کشید..البته نه عملی همش حرفه طلاق بود که من اقدام کنم وبرم کارا طلاق روبکنم..که تو این بین با تلاشای من اشتی کردیم..تو این بین با کوچکترین ناراحتی ای که همسرم ازم میداشت میگفت بهم که دیگه زندگی نمیکنه وبرم طلاقم وبگیرم.. تا اینکه بعداز چند ماه جدی شد ودوباره قهر وطلاق به میون اومد..من خیلی بهم برخورده بود..که همسری که انقدر من رو دوست داشت اینجور حتی جلو خانوادش من رو تحقیرکرد..منی که مقصرنبودم توناراحتیاش..الان دیگه داره یک سال میشه من رو رها کرده..وخانوادم باهاش صحبت که داشتن بازم گفته زندگی نمیکنه و..ولی خودش اقدام به طلاق نکرده..درصورتیکه میدونه برا مهریه من چیزی ازش نمیخوام..ولی یهو تو این بین باباش تلفنی که اونم هی میگفت بیاییم بشینیم که اینا یه جور ازهم جدا شن..وگفته بوده بین حرفاش که همسرم اومده همین شهرما..یعنی از اصفهان اومده اینجا محله زندگیه من که زنشم..دو ماهی هست و..درصورتیکه ما خبرنداشتیم..نمیدونم این خانواده همسرم وخودش منظورشون چیه اخه..؟ممنون اگه راهنماییم کنین.

    • ◄Responder► , جولای 16, 2015 @ 1:22 ق.ظ

      پس در این مورد بهتره با یکی از مراکز مشاوره در اصفهانتماس بگیرید و شمارشو میتونید از ۱۱۸ و یا از اداره کل بهزیستی اصفهان دریافت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.