مرکز مشاوره

مرکز مشاوره تلفنی

مراکز مشاوره را فراموش نکنید!

مشاوره شاید شما جزء آن دسته از افرادی باشید که زمان کمی را برای رسیدگی به امور خانه و خانواده داشته و به قدری درگیر هستید که مشکلات زندگی را ندیده و یا راه حلی برای آن ندارید. بنابراین ما به شما مرکز مشاوره تلفنی را پیشنهاد می کنیم. به منظور ذخیره زمان و استفاده بهینه از آن و همچنین با هدف کمک به خانواده های ایرانی، مرکز مشاوره و مرکز مشاوره خانواده  با راه اندازی مرکز مشاوره تلفنی و مشاور تلفنی خانواده و مشاور تلفنی ازدواج، سعی در کمک به شما توسط مشاوره تلفنی و مشاور تلفنی را دارد تا با سهولت هرچه بیشتر اقدام به برقراری ارتباط با مشاوران ما و مشاور تلفنی کرده و از رهنمود های آنان بهره ببرید.

شماره های تماس 01

دوست پسرم قبلا مواد می کشیده. ایا دوباره میره سمت این چیزا؟

سلام من یه دختر ۲۶ ساله ام ، با دوست پسرم چند ساله که باهمیم ، اما خوب شرایط ازدواج نداریم ، یه مدت بعد از اشناییمون بهم گفت که من قبلا مواد مصرف کردم ، گفت که تریاک ، شیشه ، گل کشیدم قبلا، و گفت که شیشه چند بار ، گل چند ماه ، تریاک هم چند کشیدم…

و گفت که به جایی نرسیده بودم که لزوما نیاز داشته باشه بدنم ، تفننی اینکار میکردم تا اینکه یکی دیدم که همه زندگیش به خاطر مواد از دست داده بود تصمیم گرفتم دیگه نکشم و دیگه هیچوقت نکشیدم !

اما سوال من اینجاست کسی که قبلا این مواد کشیدهممکنه که دوباره بره سمتش ??
یه چیز دیگه اینکه قسمت پایینی دندوناش زرده ، چند بارم جرم گیری کرده فرقی نکرده ، میگه واسه موادی بوده که قبلا کشیدم ??

مصرف مواد چندماهه دندون به این اندازه میتونه زرد کنه ??,یا اینکه به من دروغ میگه و مدت زیادی مصرف میکرده ??
من شنیدم مصرف شیشه یا گل حتی یکبارشم ممکنه روی مغز تاثیر بذاره ، حتی یه سری از دوستام نظرشون اینه که رابطم تموم کنم چون استدلالشون اینه که کسی که قبلا مواد کشیده بازم اینکار میکنه .

من خیلی راجع به این مسئله نگرانم ، میشه هم راهنماییم کنید و هم اینکه یکم بهم اطلاعات بدید .

پاسخ

تمام تصورات شما کاملا درسته و ممکنه ایشون به شما در مصرف مواد دروغ گفته باشه
بهتره کمی از این روابط عاشق و معشوقی بی نتیجه دور بشید و بهتر ایشون رو در نظر بگیرید
چون معمولا کسی که چندین نوع مواد رو برای مدت طولانی مصرف کرده میتونه دوباره به روال سابق خودش برگرده

دوست گرامی خب حدس درستی زدید در مورد دندان ها باید فرد مصرف طولانی مدت داشته باشند تا چنین تغییری ایجاد شود .

ضمن اینکه وقتی فردی انواع مواد مخدر را به صورت تفننی استفاده می کند که همه معتادان اینچنین شرایطی داشتند و اصلا فکر نمی کردند روزی معتاد شوند .

خب طبیعی است که بعدا در شرایط استرس و در معرض اسیب و مشکلات زندگی که قرار بگیرند به این سمت بروند چون این افراد فرقی که با دیگران و یا بهتر بگویم با افراد سالم دارند این است که یک قدرت نه گفتن ندارند و دو مهارت حل مساله درستی را ندارند و فکر می کنند با پناه بردن به مواد می توانند برای لحظاتی از مشکلات دور باشند و غافل از اینکه هر بار باید دوز بیشتری برای تجربه سطح لذت ثابت را تجربه کنند .

بهتره با ایشون ادامه ندهید .حالت منطقی این است مگر اینکه با مراجعه این فرد به پزشک و گرفتن ازمایش از پاک بودن مطلع شوید حداقل پاک بودن چند ساله گرچه تضمین قطعی نیست ولی خب نشان می دهد فرد در حال مبارزه است و بدنش در حال مقاومت است .

ولی تنوع مواد مصرفی بالاست ضمن اینکه طول مدت استفاده هم اهمیت دارد که شما مطلع نیستید به هر حال بهتره ایندتون رو به چنین فردی نسپارید وقتی خودتون می تونید مشکلات رو در اینده پیش بینی کنید .

بحث تغییرات مغزی هم کاملا درست است شیشه باعث ایجاد تغییر در ساختارهای مغزی می شود و به مرور فرد را ناتوان می کند .در نهایت امیدوارم تصمیم درستی بیگرید .

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

بیشتر اوقات روی رفتارم کنترل درستی حدارم

سلا خسته نباشید من یه زن متاهل۲۸ساله هستم.

که خداروشکر با همسرم مشکلی ندارم من مشکل رفتار خودم هست که بیشتر اوقات روی رفتارم کنترل درستی حدارم درمقابل سوهخیدهای هپسرم زود ناراحت میشم درمقابل انتقادهایی وکه به من نشون.

میده زود نازاحت میشم حساس و زودرنج هستم ودرمقابل خیلی از رفتار ها خیلی زود عکس العمل نشون.میدم ..و تا جواب ندم راحت نمیشم …

اصلا زن آرومی.نیستم که زود فو کش کنم متاسفانه کینه ای هستم و رفتار های چسال های قبل رو هم به یادم.میمونه و بعضی وقتا ها با خودم تداعی میکنم و اعصابم.

بیشتر خوزد میشه….همسرم کارش زیاده و وقت أنچنان ناز کشیدن و محبت زیاد رو نداره و من خیلی ازش توقع دارم …خیلی دوست دارم زن آروم و متینی باشم ولی خودم به تنهایی نمیتونم کل کل کردن من و همسرم بیش از حده و من نمیتونم.خودمو کنترل کنم.

اون شوخی شوخی حرفاشو میزنه و به من فسار میاد وقتی هم.ناراحت مبگیشم.بهم.میگه تو جنبه شوخی نداری حالا نمیدونم.من نفکراتم بده یا اون واقعا حرفاشو میزنه لطفا کمکم.کنین که ظرفیتم رو بالا ببرم چون.اد کم.

ظرفیتی هستم و فک میکنم حرف زدن بامن یعنی توهین و شوخی های بیجا

زودرنجی شدید و حسایات های رفتاری بالا منجر

زودرنجی شدید و حسایات های رفتاری بالا منجر به کمبود اعتماد به نفس و به نوعی خود آزاری احساسی می شود.

کودکان و حتی بزرگترهایی که از این مشکل رنج می برند خیلی راحت نمی شود با آنها صحبت کرد؛ چون یا در همان لحظه اول از حرف ها و نحوه گفتارتان ناراحت می شود یا پس از ساعت ها فکر کردن به تک تک کلمات و جملات مکالمه کوتاهی که فقط چند دقیقه ادامه داشته است. زودرنجی شدید

کسانی که اینقدر حساسیت دارند و زود ناراحت می شوند، معمولا تمام حرف ها و رفتارهای دیگران را هم به خود نسبت می دهند و با نگرشی منفی درباره مسائل صحبت می کنند.

برای همین، معمولا ترجیح می دهند در جمع حضور پیدا نکنند و تنهایی را بیشتر می پسندند.

غافل از این که تنها ماندن و گوشه گیری، حساسیت شان را تشدید و احساسات منفی شان را بیشتر می کند.

روان شناسان و متخصصان به این افراد توصیه می کنندبا نگاهی مثبت خود را در موقعیت های جدید قرار دهند و از واقعیت فرار نکنند.

می گویند کسانی که کودکی خیلی مورد توجه پدر و مادرشان بوده اند، در بزرگسالی ممکن است اینقدر حساس و زودرنج شوند.

بعضی ها هم درست برعکس فکر می کنند و باور دارند کمبود محبت و بی توجهی پدر و مادر باعث حساسیت و زودرنجی بچه ها می شود.

علاوه بر اینها، تعداد فرزندان در خانواده، ترتیب و اختلاف سنی آنها، نحوه برخورد و تربیت والدین، محیط اجتماعی که کودک در آن قرار می گیرد و رشد می کند و ده ها عامل دیگر می تواند در ایجاد این حساسیت موثر باشد.

اما باید بدانید که حساسیت زیاد و بیش از حد نسبت به موضوعات و مسائل مختلف از ویژگی هایی است که در اختلال های شخصیت مختلف و طی بیماری های روحی مشاهده خواهد شد، اما ممکن است با نداشتن این اختلالات و بیماری ها هم فردی از حساسیت رنج ببرد و بسیار زود رنج باشد.

از طرفی باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که حساسیت بیش از حد بخصوص در افراد وسواسی بیشتر از دیگران به چشم می آید و معمولا در افراد وسواسی شاهد حساسیت بیش از حد، نسبت به مسائل مختلف زندگی هستیم.

این افراد معمولا با نگاهی وسواسی به موضوعات مختلف زندگی نگاه کرده و آنها را براساس نظرات خودشان ارزیابی می کنند.

بر همین اساس هم می گویند حساسیت بیش از حد یکی از نشانه های وسواس است و وسواس فکری یا رفتاری می تواند به این شکل خود را نشان دهد.

در کنار این افراد، خیلی ها هم هستند که مشکل شان به هیچ یک از این موارد ارتباط ندارد، اما حساسند و از این خصوصیت رنج می برند که به گفته این متخصص، شیوه تربیتی پدر و مادر، ترتیب و تعداد فرزندان، توجه بیش از حد خانواده یا کم توجهی و نادیده گرفتن کودک در محیط خانه از عواملی است که می تواند چنین احساسی را در وجود افراد ایجاد کند.

افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می کنند و در زندگی شرایط مناسب تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.

پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم ترین دلایلی است که می تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد.

به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین تر از دیگران می دانند، نمی توانند حرف ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می دهند.

دوست ندارد این طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی آید. حساس است و خیلی زود از حرف های دیگران ناراحت می شود.

تصمیم می گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی اش را حذف می کند و در خانه می ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند.

غافل از این که این کناره گیری کردن فقط شرایطش را بدتر می کند و موجب تشدید حساسیت هایش می شود.

البته خیلی وقت ها هم دست به کار می شود و سعی می کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می شود و دوباره به همان روال قبل برمی گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.

آن طور که این روان شناس توصیه می کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و هر کاری از دست شان برمی آید ـ مانند خود گویی های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند.

همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت شان پیدا کنند.

کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می دهند تنها بمانند.

گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد.

در نتیجه طبیعی است این افراد کم کم از جمع دور شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می گیرند، طرز فکر و نگرش منفی که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می شود و در نتیجه نمی توانند با شرایط و موقعیت های جدید هماهنگ شوند.

بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات شان می شود.

اولین و یکی از بهترین کارهایی که می توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می شوید یا از حرف ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید.

بلکه توصیه می شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه ای چطور باید برخورد کرد.

وی ادامه می دهد:افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می برند و نمی توانند حرف ها و نظرات شان را بدرستی مطرح کنند.

برای همین هم احساسات منفی شان بیشتر می شود و همین می تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی کند.

کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می کنند، معمولا نمی دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟

لحن و نوع کلام و همین طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.

اگر می خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

 نوع رفتار هر فردی متناسب با شخصیتش هست .ه

مسر شما همین که به قول خودتون حتی با شوخی حرفاش رو میزنه خب خودش خیلی موثره .در اینکه فر د تنش کمتری را تجربه می کند .

و اینکه شما خودتون می فرمایید مشکل از شما است خوب مذیر این ه مشکلی وجود دار فرد را در تلاش برای رفع ان اماده می کند ولی در نظر داشته باشید در چهارچوب ارتباطی هر دو نفر می توانند مقصر باشند .

و شاید الگوی رفتاری و چرخه تعاملی نادرست است بهتره حتما مراجعه داسته باشید و بدونید اگر بخواهید هر کدام تغییر کنید زمان دارید و فقط باید صبور باشید تا برخی رفتارها اصلاح شود.

برخی موارد هم خانوادگی است که خب بسته به تربیت کودکی و نحوه تعاملات است که زمان بیشتری برای مرتفع کردن حداقلی می برد امیدوارم مساله رفع شود.

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

از اول قصد مون ازدواج بود اما من با شرایطی ک پیش اومده نظرم عوض شده

من ۴ سالی هست ک با ی پسری در ارتباطم و از اول هم قصد مون ازدواج بوده اما من با شرایطی ک پیش اومده نظرم عوض شده .هنوز هم ب اون پسر خب حسی دارم
ولی میبینم ک تو بیشتر موقعیت ها نشون میده ک منو نمیفهمه .

و در واقع درکم نمیکنه .ومشکل دیگه هم اینه ک اون اقا بی تفاوت و خونسرد ب نظر میرسه اما ادعا میکنه هنوز هم من رو دوست داره .و هر دو خانواده هم مخالفن من تنها امیدم ب بودن خودش بود ک وقتی یک ماه یک ماه هم خبری ازش نمیشه و وقای هم برگشت بهم گفت ک اشتباه کردم ک برات ارزش قائل شدم .

و عیب خوده من هم اینه ک فوق العاده لجبازم ‌ نمیدونم باید چیکار کنم بااین ک بازم برگشته وادعا میکنه ولم نکرده ..خب من سر این اتفاق ها افسرده شدم و چشمام هم ضعیف شدن ‌.ممنون میشم ک نظرتون رو بعم بگین مرسی

پاسخ

دوست گرامی شما ۴ سال ارتباط دارید و خب مدت کمی نیست .

اینکه شما ازایشون دلیرد شدید فکر می کنید درکتون نمی کنند و ضمن اینکه خانواده ه ا هم مخالفن .خوب اینکه می فرمایید تنها امیدتون به خو ایشون بوده ابتدا باید بدونید در ازدواج داشتن رضایت خانواده مساله بسیار مهمی است که ظاهرا کمتر دقت کرده اید ؟

نوع رفتار ایشونم ظاهرا اون چیزی نیس که شما به عنوان خانم که شرایط عاطفی دارید بپذیرید مخصوصا که می فرمایید وقتی برگشتند گفتند نباید ارزش قائل می شدند و همین حرف به تنهایی خودش باعث دلسردی می شود و اصلا نیازی به گفتن نیست .

در مور مساله لجبازی هم خوب قطعا درتعاملات هر دو نفر مقصر هستند منتهی سهم هر کس نسبتی در این مساله دارد .

اگر شما هنوز ایشون رو برای ازدواج می خواهید و می توانید خانواده را متقاعد کنید بهتره به روانشناس برای مشاوره پیش از ازواج مراجعه کنید و اگر هم اصلا تمایلی ندارید و خوب به این نتیجع رسیدید که وقتی اکنون این همه تفاوت دارید اینده ای هم با هم ندارید بهتره ایشون رو هم بلاتکلیف نگذارید و در نهایت مساله را تمام کنید و بدانی عضقی که فقط قلبی باشد و مصادیق بیرونی نداشته باشد برای خانم ها بسیار با پذیرش سختی روبه رو می شود در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید

یک ساله ازدواج کردم و چند ماهه دچار عمل ناشایست خود ارضایی شدم

سلام من یک ساله ازدواج کردم و متعسفانه چند ماه دچار عمل ناشایست خود انزالی شدم ، شوهرم برام کم نمیزاره ولی من نمیتونم باهاش راحت باشم و خواستمو بهش بگم واز این موضوع خیلی عذاب میکشم میخوام بدونم که چگونه باید این عمل رو ترک کنم؟

پاسخ

اگر منظورتون اینه که دچار خودارضایی شدید باید همه شرایطی که این مساله رو ایجاد کرده دقیقا بررسی شود حالا اعم از دیدن فیلم و ماهواره خودارضایی ها در قبل از ازدواج استرس های محیطی عدم رضایت از همسر در ارتباط جنسی چون صرفا مساله رفع مسائل عاطفی مطرح نیست وطبیعتا زنان در زمینه مسائل جنسی هم تمایلاتی دارند که خوب براورده نشود ممکنه به این رفتار روی بیاورند.

و حتما این رفتار علل محیطی فردی درونی دارند که بهتره حتما به روانشناس حضورا مراجعه کنید تا شرایط را بررسی کند در صورت تداوم عادتی می شود که خوب صدماتی به زندگی و رابطه زناشویی وارد می کند و اساسا افرادی که دارای خودارضایی هستند.

کم کم ار رابطه دخول که برای مردان بسیار اهمیت دارد لذت نمی برند و خوب بعدا دچار مشکلات و اختلافات زناشویی خواهند شد در هر صورت امیدوارم به زودی مساله رفع شود.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

مدتی هست که از همسر سابقم جدا شدم و هیچ امید وانگیزه ای ندارم

سلام..من الان خانمی هستم ۳۱سالمه و مدتی هست که از همسر سابقم جدا شدم. مدرک فوق لیسانس دارم. هیچ امید وانگیزه ای ندارم.

اخه کار هم گیرم نیومده.

خانوادم رفتارشون باهام زیاد جالب نیست.

خلاصه تنها هستم.می خوام شروع به یه کاری چیزی کنم ولی اصلا نمی دونم از کجا

زندگی جدید بعد از طلاق

دوست عزیز شما فعلا جدا شدید.
پس به خودتون زمان بدید تا شرایط برای شما آرام بشه.
به حرف دیگران توجه نکنید.
حتما پیاده روی – مسافرت و ورزشو در دستور کارتون قرار بدید.
میتونید رشته تحصیلی یا هنری و یا موسیقی که علاقه دارید شروع کنید.
ولی اصلا اجازه ندید گذشته امروز و آینده شمارو سیاه و کدر کنه

پاسخ

دوست عزیز در این مورد قبلا پاسخگویی شده .
چون مدت کوتاهی جدا شدید باید صبور باشید .
تا اتفاقات و تنشهای رخ داده در زندگیتون در خاطر شما آرام بگیرند.
سن خودتون رو اهرم فشار به خودتون قرار ندید.
میتونید ادامه تحصیل بدید .ورزش کنید.
و یا در هر رشته ای که علاقه داشتید شرکت کنید.
سعی کنید در گروه های جمعی پیاده روی و گردشگری ثبت نام کنید.
چون هم از انزوای شما جلوگیری میکنه و هم میتونید فضای خودتون رو تغییر بدید.

شما درسته که از همسرتون جدا شدید و خب شرایط سخت و قابل درکی دارید ولی انقدر فرد توانمندی بودید که تا مقطع ارشد تحصیل کردید و له هر حال ممکنه به خاطر حساسیتی که خود افراد بعد ار دوره طلاق نسبت به برخوردها و رفتارها دارند برخی رفتارها سو تعبیر شود.

در صورتی که اصلا چنین قصدی در کار نبوده است و مطمئن باشید خانواده شما هم نگران شما هستند حالا برخی برخوردها توسط انها درست مدیریت نمی شود و مشکلاتی را ایجاد کرده است .

در مورد کار متاسفانه در جامعه امروزی افراد زیادی هستند که در زمینه کاری با مشکل مواجه هستند منتهی متناسب با رشته خود می توانید خلاقیت هایی در زمینه کاری داشته باشید و یا حتی خود شما کارافرین باشید ..موسسات مربوط به کارافرینی می توانند کمک خوبی برای شما باشند.

در هر صورت امیدوارم خوشبخت و موفق باشید و با انگیزه بیشتر تلاش کنید برای اینده ای بهتر

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

 چند درس زندگی پس از یک طلاق سخت

 برخی مسائل را باید نادیده گرفت

وقتی به جنگ فراخوانده می‌شدم نباید می‌پذیرفتم. این که دگمه‌ عصبانیت من فشرده و اضطرابم تشدید می‌شد دلیل موجهی برای عکس‌العمل نبود. حالا از خودم می‌پرسم: چه اهمیتی داشت؟ آیا این جارو جنجال‌ها کاری از پیش برد؟ فقط باعث شد در پایان خشمگین باشم و از رابطه ای که داشتم خسته شوم. بنابراین هر زمان که همسرم من را به دعوا و مرافعه تحریک می‌کرد باید بحث را به موضوع دیگری می‌کشاندم و از آن می‌گذشتم.

به کاری که به من ربط ندارد دخالت نمی‌کنم

تو در خانهٔ خودت هستی و همسر سابقت در خانهٔ خودش! چه دوست داشته باشی و چه نه پس از طلاق به تو ربطی ندارد که در خانهٔ او چه می‌گذرد!

اگر مسئله ای برای رفتن به دادگاه و شکایت وجود ندارد (خشونت، بی توجهی…) پس باید بی خیال شوی.

بچه‌ات شب‌ها دیر می‌خوابد و فست فود زیادی می‌خورد. بگذار رد شود. مهم نیست.

آن وقت‌ها که هنوز مشغول کوبیدن سرم به دیوار آجری بودم همواره به همسرم گوشزد می‌کردم که به کارها و تکالیف بچه رسیدگی کند. سال‌ها با هم جنگیدیم و بحث کردیم اما آیا چیزی تغییر کرد!؟ نه!

حالا زمانی که بچه نزد من است به تکالیفش رسیدگی می‌کنم، سر ساعت او را به رختخواب می‌فرستم و مراقب خورد و خوراکش هستم. بگذار تو به شیوهٔ خودت فرزندت را تربیت کنی و او هم به شیوهٔ خودش.

درست است که بسیاری از ایده‌ها و رفتارهایش با تو متفاوت است اما مطمئن باش که او هم فرزندش را دوست دارد.

من نه قاضی هستم و نه در جایگاه هیئت‌منصفه ام

اکثر ما همواره در حال قضاوت هستیم حتی اگر خودمان نخواهیم.

طبیعت انسان به این گونه است. با این کار احساس بهتری در مورد خودمان و زندگی‌مان بدست می‌آوریم. ولی در خلال فرایند طلاق دیدم که همان کارهایی را می‌کنم که زمانی دیگران را به خاطر انجامش نکوهش می‌کردم.

این داستان به من آموخت که ما نمی‌توانیم بفهمیم دیگران در چه موقعیت و شرایطی هستند مگر آن که خودمان در شرایطی مشابه قرار بگیریم.

فکر می‌کنیم هیچ وقت این کارها را انجام نمی‌دهیم! هرگز!

هیچ وقت نمی‌شود کارهای دیگران را درک کرد شاید فکر کنی این کار را انجام نخواهی داد ولی حقیقت آن است که هیچ کس از آینده خبر ندارد.

پس از تجسس در کار دیگران خودداری کن و بدان هرکسی در هر شرایطی بهترین کار ممکن را انجام می‌دهد.

آن چه دیگران درباره‌ی من فکر می‌کنند به خودشان مربوط است

قضاوت همیشه دو طرفه است! همان طور که درباره دیگران قضاوت می‌کنی دربارهٔ تو هم قضاوت می‌شود و پشت سرت حرف می‌زنند. طوری زندگی کن که انگار اصلاً برایت مهم نیست.

بسیار سخت است اما باید عادت کنی.

تنها کسی که نظرش دربارهٔ تو مهم است خودت هستی. خودت را در درجه دوم اهمیت قرار نده، پنهان نشو و برای آن چه هستی و شیوهٔ زندگی دلخواهت از کسی عذرخواهی نکن.

وقتی طلاق گرفتم آن چنان از حرف‌های دیگران می‌ترسیدم که همسر سابقم با استفاده از این نقطه ضعفم توانست به بیشتر خواسته‌هایش برسد.اما الآن می‌گویم که محال است دیگر تکرار شود.

 به دنبال بهترین ها باش

هر کسی ویژگی‌های خوبی هم دارد.

حتی همسر سابقت! شاید به یاد آوردن آن‌ها وقت گیر باشد اما او هم خوبی‌هایی داشته است. آن‌ها را به یاد بیاور و به بچه‌هایت بگو.

بگذار بچه‌هایت ببینند که پس از طلاق نیز گاهب از او به خوبی یاد می‌کنی. نه تنها برای آن‌ها خوشایند است بلکه به تو کمک می‌کند خشمت را کنترل کنی.

بهترین اخلاق همسرم؟ او برای کمک به دیگران در هر زمانی هر کاری می‌کرد! گاهی وقتی از دست خودش و کارهایش عصبانی می‌شوم این ویژگی‌اش را به یاد می‌آورم و این کمک می‌کند که آرام شوم.

صبور باش

صبوری نه تنها یک ارزش است بلکه به سلامتت کمک شایانی می‌کند.

دفعهٔ بعدی که از چیزی ناراحت و خشمگین می‌شوی سعی کن بین خشم و عکس‌العملت فاصله ای بیاندازی.وقتی احساس کردی باید جواب همسر سابق یا هر کس دیگری را بدهی عجله نکن.

۲۴ ساعت صبر کن. اگر هنوز عصبی هستی و فکر می‌کنی باید کاری انجام دهی اقدام کن. با این کار حتی اگر بخواهی جوابش را بدهی آرام‌تر خواهی بود و مکالمهٔ بهتری خواهی داشت.

حتی می‌توانی بیشتر صبر کنی. اگر در موقعیتی استرس زا گیر افتاده ای یک ماه یا حتی ۶ ماه صبر کن و سپس سعی کن آن را تغییر دهی. علامتی روی تقویم بگذار و از آن چشم پوشی کن تا موعد مقرر فرا برسد.

وقتی آن زمان فرا رسید موقعیت را بازیابی کن.

همهٔ آن اگر این طور… اگر آن طور… ها تبدیل به اتفاقاتی شده است که هرگز اتفاق نیفتاده است. حالا به آرامی از کنارشان رد شو…

سخن آخر
همهٔ ما با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنیم. در شرایط سخت گیر می‌کنیم.

توانایی‌مان در درس گرفتن از آن‌ها و قوی‌تر شدنمان است که نشان می‌ دهد در اینده چگونه خواهیم بود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۴۴۰۳۴۴۹۰
موفق باشید

من حدود دو سال پیش ازدواج کردیم و از دو فرهنگ مختلف

متاسفانه با اینکه همدیگر خیلی دوس داریم متاسفانه همسرم گاها از رفتار خانواده من بشدت عصبانی میشن و بینمون دعوا میشه مثلا الان میگن نباید دیگه با کسی رفت و آمد کنبم.

بخاطر فرهنگهای متفاوتمون از رفتارها سو برداشت میکنن

پاسخ

دوست عزیز دقت داشته باشید که که درسته که می فرمایید فرهنگ ها به هر حال تفاوت هایی باهم دارند ولی این دلیل نمیشه که شما با هم درگیری داشته باشید اینکه وقتی دو نفر از دو فرهنگ متفاوت هتند بتوانند با هم صحبت کنند و تمام موارد را در زندگی در نظر بگیرند.

شما بهتره در مواردی که منجر به سو برداشت می شود با ایون صحبت کنید و منظور ی که در پس رفتارهاست رو بهشون بگید چون می فرمایید اتفاقا به هم علاقه هم دارید پس راحت تر می توانید با مسائل کنار بیایید و مشکلات رو با کمک هم حل کنید.

به هر حال هر فردی در زندگی ممکنه با مشکلانی رو به رو شود و یکی خب طبیعتا تفاوت های فرهنگی است ولی واقعا راه حل و راهکار این نیست که دو نفر یکدیگر را از دیدار خانواده ها منع کنند امیدوارم مراجعه داشته باشید و مساله به زودی حل شود

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳

موفق باشید

پرده بکارت دختر ۴ ساله

سلام دختر ۴ ساله دارم موقع شستن خودش تو دستشویی شلنگ آب رو از نزدیک با فشار گرفته به خودش .بین پاشو نگاه کردم ولی چیزی شبیه پرده ندیدم .

ممکنه اتفاقی براش افتاده باشه.

در اینصورت امکان ترمیمش هست؟ لطفا جواب بدید خیلی نگرانم.

پاسخ

دوست گرامی پرده بکارت که به این وضوح نیست و باید پیش متخصص رفت ضمن اینکه در دوران بلوغ به بعد چون الان حساسه و ممکنه با معاینه اسیب ببینه .

به هر حال نگران نباشید و حساسیت به خرج ندهید به هر حال بهتره روشی که میره دستشویی اصلاح بشه که بعدا مشکلی ایجاد نشودولی این طور نیست که فکر کنید صرف گرفتن شیر اب ممکنه پرده رو اسیب بزنه و فرد رو دچار مشکل کنه ..
گاهی اوقات حساسیت مادرها باعث میشه چکاپ های غیر ضروری که خودش ضرر می زند انجام شود حتی توسط خود مادرها به خاطر نگرانی که دارند
به هر حال بهتره اگر خیلی نگران شدید به متخصص مراجعه کنید و هیچ وقت خودتون نخواهید که معاینه فیزیکی انجام دهید چون حتی ممکنه باعث بشه دختر شما بعدا خودش کنجکاو بشه نسبت به ناحیه شرمگاهی و این کنجکاوی سراغازی برای خودارضایی باشد که متاسفانه در بسباری از کودکان وجود دارد
موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید

منبع: com.مرکزمشاوره


صفحه اصلی سایت مرکز مشاوره

administrator

مقالات مرتبط

292 نظرات

  • سارینا , ژوئن 11, 2016 @ 4:54 ب.ظ

    با سلام
    لطفا منو راهنمایی کنید
    من حدود یک سال با پسری به طور سنتی و با خانواده در ارتباط بودیم به محض اینکه میخواستیم عقد کنیم پسر پشیمون شد
    و من خیلی دوسش داشتم نمیدونم چی شد الان حدود ۴ ماه گذشته نتونستم حتی با زنگ و حتی با پیام متوجه بشم علت چی بود
    گوشیشم خاموشه
    ولی با این وجود هرچه زمان میگذره بیشتر دوسش دارم
    نمیدونم چکار کنم
    ما هم خانواده مذهبی پدرم میگه شخصیت خودتو کوچیک نکن
    به نظر شما چکار کنم خیلی اوسش دارم

    • راهنما , ژوئن 12, 2016 @ 9:25 ق.ظ

      به حرفهای پدرتون گوش کنید و ایشون رو برای همیشه فراموش کنید
      خیلی خوب شده که در این مرحله این اتفاق افتاد

  • رضا , ژوئن 28, 2016 @ 9:25 ق.ظ

    سلام
    در خصوص نحوه رفتار با جوان لوس و خودخواه میشه منو راهنمایی کنید . ممنون

    • راهنما , ژوئن 29, 2016 @ 11:15 ق.ظ

      قاطع باشید
      اشتباه نکنید، قرار نیست پرخاشگر باشید. شما فقط قرار است قوانینی را برای فرزندتان داشته باشید و البته این قوانین را اجرا کنید. این به فرزند شما نشان می‌دهد شما در تفکرتان ثبات دارید.
      تنبیه فقط در حریم خانه
      اگر کودک‌تان در مهمانی یا در جمعی از قوانین خانواده پیروی نکرد نباید در جمع مورد تنبیه و سرزنش قرار گیرد چون بچه‌ها برای قضاوت دیگران راجع به خودشان اهمیت زیادی قائلند و اگر در حضور دیگران تنبیه شوند، رنجیده خاطر می‌شوند، در حالی که در حریم خانواده او به‌راحتی اشتباهاتش را می‌پذیرد و درصدد تغییر برمی‌آید.
      در گروه همسالان قرار گیرد
      برای کودک فرصتی فراهم کنید تا در جمع همسالانش قرار بگیرد، در این صورت با بازی و برقراری ارتباط بسیاری از رفتارهای اجتماعی را می‌آموزد. مفاهیمی مانند همکاری را می‌توان با قرار دادن کودک در گروه همسالان به او یاد داد.
      برایش حد و مرز بگذارد
      با انجام دادن کارهای فرزندتان به او کمک نمی‌کنید، بنابراین با برقراری حد و مرز‌هایی محدوده مسئولیت او را تعیین کنید تا بداند مسئول چه کارهایی است. هرچند باید حواس‌تان باشد که در ابتدا این مسئولیت‌پذیری را سخت نکنید تا او تشویق شود.
      تسلیم نشوید!
      یادگیری را می‌توان تغییر ناشی از تمرین یا تجربه قبلی تعریف کرد و تربیت به یک مفهوم به معنای فیلتر کردن بعضی از این یادگیری‌های تعمدی یا ناآگاهانه است. گاهی ما والدین، رفتاری را به کودک‌مان می‌آموزیم و‌ گاه او از طریق دیدن رفتار ما با دیگران، یادگیری مشاهده‌ای را تجربه می‌کند یا برحسب جنگیدنش برای رسیدن به خواسته‌ای که مدنظر دارد و دیدن ناتوانی ما در مقابله با خود و شکست ما، او ابزارهایی مثل جیغ زدن، فریاد زدن، رفتارهای قهری یا ایجاد احساس گناه در ما، به نوعی رفتاری را در درون ما شکل می‌دهد که در واقع انتظار اوست.
      چرا این رفتار بروز می‌کند؟
      باتوجه به آنچه عنوان شد، خودخواهی، خودمحوری، باور به رهبری مطلق خود بر دیگران و جنگیدن بی‌‌‌نهایت برای رسیدن به مقصود مشکل قابل مشاهده در این گونه بچه هاست.هرچند والدین نیز در این بین بی‌تقصیر نیستند و با از دست دادن جایگاه اقتدار و رهبری بر فرزند، باور به عدم توانایی خود در کنترل خواسته‌های غیرمتعارف فرزند و نداشتن مرزهای قابل تشخیص در باب تربیت و مدیریت درست کودک راه را برای بروز چنین رفتار‌هایی باز گذاشته‌اند.
      می‌توانید به بهانه رفتار‌های زشت او و عملکرهای توهین‌آمیزش قسمتی از امکاناتی را که او از قبل داشت را حذف کنید.
      چه باید کرد؟
      به‌منظور حل چنین مشکلی در ابتدا باید هماهنگی کامل بین والدین وازجمله تمام افراد دخیل در تربیت و صاحب قدرت (مثل پدر بزرگ یا مادربزرگ) وجود داشته باشد.همچنین باور به پذیرش مرزهای متعارف و هنجارهای جاری تربیتی و تایید شده و البته قبول اینکه تغییر در منش و رفتار و الگوهای فکری کودک مشمول زمان و به تبع آن پذیرش چند روز پرفشار هم برای کودک و هم برای والدین و دیگر منابع قدرت است. باید بدانید که تغییر پلکانی و مرحله‌ای خواهد بود.
      این کارها را دنبال کنید
      در مرحله اول بدون آنکه به امکانات و اجازه‌هایی که کودک دارد، نظری داشته باشیم (از قبیل امکانات، مجوزهای قبلی داده شده و…) باید در مقابل خواسته جدید او با منطق «نه» بیاورید و اصرار داشته باشید که خواسته او تحقق‌پذیر نیست. در این شرایط با رفتارهای قهری، پرخاشگری، تندخویی و حتی یک جنگ کوتاه‌مدت روبه‌رو خواهید بود. پیامی که مقاومت والدین به کودک می‌دهد این است که از این به بعد قدرت دست تو نیست بلکه دست ماست.
      در مرحله دوم، کودک پس از پافشاری‌های زیاد تسلیم می‌شود ولی مشروط. در این شرایط هیچ شرطی را نپذیرید جز آنچه گفته و خواسته‌اند که در این شرایط شاید باز با مقاومت کودک روبه‌رو شوید ولی مطمئن باشید او باز تسلیم شما خواهد شد.

      در مرحله سوم کودک شما در این مورد خاص با شما به صلح می‌رسد اما در جایی دیگر و به بهانه‌ای دیگر جنگ بین شما و او دوباره آغاز خواهد شد.مقاومت شما این بار هم مثل گذشته خواهد بود اما رفتارهای تهدیدی، تحقیری و تندی کودک بیشتر خواهد شد. در این شرایط شما می‌توانید به بهانه رفتار‌های زشت او و عملکردهای توهین‌آمیزش (این دلایل باید برای کودک توضیح داده شود) قسمتی از امکاناتی را که او از قبل داشت، حذف کنید و بازگشت این امکانات به سمت او از طرف شما مشروط می‌شود و شرط شما پذیرش بدون قید و شرط نظر شماست.
      این جنگ می‌تواند ۲هفته یا حداکثر یک ماه به طول بینجامد. هیچ‌گاه در مقابل تهدیدهای کودک ضعیف عمل نکنید و فکر نکنید با نوع رفتاری که با او دارید باعث آسیب به بدن یا روان او می‌شوید. مرز‌ها را والدین برای کودک‌شان تعیین می‌کنند. فراموش نکنید اگر مرزبندی از طرف کودک اعمال شود، مشکل از شماست نه او که درواقع تابعی از غرایز و خواسته‌های غریزی و احساسی است.

  • حمید , ژوئن 29, 2016 @ 11:29 ب.ظ

    سلام من و همسرم نزدیک به چهار ساله که باهم به صورت سنتی ازدواج کردیم یه دختره دو ساله هم داریم همسرم از اول تو رابطش بامن سرد بود البته من تو خانواده آدم خیلی گرمی هستم چند ماهه که ساعت کار خانوم زیادتر شده یک ماهی هم میشه که دیگه رابطش بامن کلا قطع شده دنبال راهکاری میگردم که هم کانون خونواده گرمتر بشه هم قرورم من حفظ بشه این روهم بگم که من به همسرم اطمینان کامل دارم

    • راهنما , جولای 1, 2016 @ 12:14 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • Amir , جولای 3, 2016 @ 6:04 ب.ظ

    سلام.من هجده سالمه.حدود یک ساله که عاشق یه دختر هم سن خودم که از اقوام هستن،شدم. خانواده های مذهبی داریم و خودمون هم تقریبا باایمان هستیم. جفدمون بهم علاقه مندیم و چند ماه باهم در ارتباط بودیم (فقط از طریق پیامک) تااینکه حدود دوسه ماه پیش پدر و مادرامون از قضیه بو بردن و دیگه نذاشتن ما باهم ارتباط داشته باشیم..هردومون نیت ازدواج داریم و اهل دوستی و این چیزا نیستیم. از خانواده اش قول ازدواج گرفتم و گفت تا زمانی که شرایطت فراهم شه، صبر میکنیم. من حالا چند وقته از خودش خبر ندارم و میترسم نظرش عوض شه و عقایدش عوض شه و بره دکتر و عشق و عاشقی از سرش بپره و دیگه منو نخواد. خیلی میترسم. هیچ جوری هم نمیتونم ازش خبر بگیرم و بفهمم چیکار میخواد بکنه. تورو خدا شما یه راه پیش روم بذارید.

    • راهنما , جولای 4, 2016 @ 4:48 ب.ظ

      تنها راهی که هست اینه که شما تا وقتی شرایط ازدواج و نتونید به دست بیارید کسی حرف و خواستتونو جدی نخواهد گرفت و همیشه با چنین مشکلی برخورد خواهید کرد

  • فاطمه , جولای 7, 2016 @ 12:37 ب.ظ

    سلام من نزدیک به یک ماه هست که با پسر عمه مم عقد کردم اولش نمیخواستمش ولی خانوادم همه میگفتن خیلی پسر خوبیه اخلاقش خیلی خوبه پشیمون میشی منم دیگه قبول کردم حالا تو این ی سال ما همش با هم دعوا داریم خیلی غرور مردانه داره ادعاش میشه که منو دوست داره ولی وقتی از چیزی ناراحت میشم عادت نداره بیاد ناز بکشه یا توضیح بده بهشم گفتم میگه من عادت ندارم به کسی توضیح بدم ولی برعکس اون ناراحت میشه حتی شده تقصیر هم نداشتم رفتم واسه آشتی، من خیلی واسم مهمه این، چند بار تو دعوا بهم گفته پشیمون شده اما بعد آشتی میگه نه از ته دلم نگفتم، دعوامون میشه میره پیاما منو به خانوادش میگه حرفی اگه من زده باشم در مورد خانوادش همه رو رفته گذاشته کف دستشون در صورتی که من این کارا رو نکردم،کلا ما همش با هم دعوا داریم تفاهم نداریم این سری آخر میگه من مردم حرف آخرو من میزنم تو هم واسه همه چی باید مطیع باشی من نمیتونم در شخصیت من نیست با آدم مغرور زندگی کنم من خودمم غرور دارم نمیتونم کنار بیام باهاش حالا اون رفته ب خانوادش گفته الان جدا شیم بهتره اونا هم ب بابام منتقل کردن منم معتقدم باید طلاق بگیرم ولی بابام هی میگه آبرو خانواده میره تو سیاست داشته باش بعدا عوض میشه و از این حرفا
    اصلا این درسته من با نیت اینکه شاید عوض شه زندگیمو باهاش ادامه بدم؟ به نظر خودم الان تو عقد ک دخترم طلاق بگیرم خیلی مشکلاتم کمتره تا بعدعروسی
    همش تو خونمون جنگ اعصابه منم خودم قبل عقد بهش علاقه آنچنانی نداشتم فقط و فقط بخاطر اینکه گفتن اخلاقش خوبه قبول کردم حالا ادامه دادن با این وضع و این اخلاق خیلی برام سخته
    الان سر دعوای آخر یک ماهه قهریم حتی ی پیامم بهم نداده

    ببخشید نزدیک به یک سال هست عقد کردم

    • راهنما , جولای 13, 2016 @ 10:10 ق.ظ

      دوست عزیز وقتی کسی به دلتون نبوده دلیلی برای ادامه داشتن وجود نداشته
      بهتره مشاوره کنید و اگر تصمیمی دارید با قاطعیت اجراش کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • مینا , جولای 18, 2016 @ 7:46 ب.ظ

    ببخشید مشاوره وسواس دارین؟

    • راهنما , جولای 19, 2016 @ 11:18 ق.ظ

      دیگر این روزها همه وسواس را یکی از بیماری های روانی می دانند که رواج زیادی یافته است. شاید افراد زیادی با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند. شیوع آن به قدری است که به محض شنیدن آن بی اختیار یاد کسانی می افتیم که بیش از اندازه شست و شو می کنند. اما خوب است بدانید که وسواس یک بیماری است که انواع مختلف دارد و به طور کلی می توان آن را یک بیماری روان پزشکی نامید که منشأ اصلی آن اضطراب است وحتی موجب کاهش طول عمر افراد می شود.

      تکرار شست وشو نوعی وسواس محسوب می شود ولی مبحث وسواس فقط به این مقوله خلاصه نمی شود و اختلال وسواسی چند نوع دارد. وسواس بیماری مزاحم و مختل کننده زندگی فرد و اطرافیان اوست. در این مطلب به انواع وسواس و راه های درمانی آن اشاره خواهیم کرد.

      بیماری وسواس و درمان آن
      وسواس در شستشو

      دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در ضمیمه سیب روزنامه جام جم نوشت:قبل از ورود به بحث اختلال وسواسی، دو مورد را باید از هم جدا کرد. دو اختلال متفاوت وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی وجود دارد. این دو بیشتر مواقع با هم اشتباه گرفته می شوند.

      اختلال شخصیت وسواسی: این افراد کسانی هستند که در زندگی معمولی انعطاف ناپذیر، سختگیر، ریزبین و حاشیه بین هستند. آنها در تصمیم گیری مرددند و خلاقیت کمی دارند و از وضعی که دارند پا را فراتر نمی گذارند و همیشه سعی می کنند از هر شرایط جدید و تحول در زندگی فاصله بگیرند. در جابه جایی مسکن، تغییر شغل و هر نوع تغییر موقعیتی، تصمیم گیری برای ازدواج و… انعطاف ناپذیرند، اما تشخیص اختلال شخصیت وسواسی به عهده پزشک است، زیرا همه افراد واقعا دچار اختلال شخصیت وسواسی نیستند و فقط علائمی از این اختلال ممکن است در آنها وجود داشته باشد.

      معمولا چنین افرادی رفتارهایی از خود نشان می دهند که چندان برای مردم خوشایند نیست. آنها در جامعه به عنوان انسان های نچسب و خشک شناسایی می شوند، حتی بسختی دوست پیدا می کنند ولی اگر دوستی داشته باشند دوستی هایشان پایدار خواهد بود و همان طور که گفته شد اختلال شخصیت وسواسی ندارند.

      وسواس اجباری:از بیماری وسواس به عنوان بیماری وسواسی جبری یاد می کنند. چون این اختلال به گونه ای است که فرد افکار و اعمالی را به طور تکراری انجام می دهد و با این که فرد خودش نیز می داند که رفتار ها و کارهایش تکراری است، ولی یک حس درونی اجباری به او می گوید که حتما باید این کار را انجام دهد، هر چند بر خلاف میل باطنی او باشد( البته گاهی هم میل باطنی در انجام کار تکراری وجود دارد). در ذهن این افراد مدام دستوری صادر می شود.

      بیماری وسواس را بشناسید
      انواع وسواس

      وسواس را می توان در چند نوع فکری، عملی یا فکری ـ عملی تقسیم کرد.

      وسواس فکری : در این وسواس افکار مزاحم و تکرارشونده در ذهن وجود دارد. گاهی فرد حتی تلاش می کند چنین فکرهایی را از ذهنش بیرون کند، ولی باوجود تلاشش موفق نمی شود. افکار وسواسی در انسان ها وابسته به فرهنگ جامعه است. مثلا در فرهنگ ما افکار وسواسی ـ مذهبی بیشتر شایع است، بخصوص که وقتی افکار حالت تقدس به خود می گیرند، اما افکار وسواسی متنوع هستند.

      گاهی این افکار وسواسی آسیب به دیگران را شامل می شود. مثلا فرد چاقویی به دست دارد و در ذهنش این فکر به وجود می آید که اگر چاقو به شکم فرزندش برخورد کند، چه خواهد شد. البته این کار را نمی کند ولی نحوه تفکرش باعث آزار او می شود.

      همچنین افکار وسواسی جنسی نیز در ذهن بعضی افراد وجود دارد که در آن فرد بیمار در ذهن تصور می کند با فردی تماس جنسی برقرار می کند.

      افکار وسواسی خرافه نیز نوع دیگری از وسواس فکری است، به این صورت که اگر مثلا سه قدم جلو یا عقب نگذارم اتفاق ناگواری ممکن است برای خانواده ام بیفتد؛ افکار بی پایه و اساسی که به هیچ وجه سندیت ندارد. یا موقعی که فلان لباس را به تن داشتم تصادف رخ داد و اگر باز هم این لباس را بپوشم تصادف دیگری اتفاق خواهد افتاد.
      وسواس عملی: وسواس عملی ممکن است با زمینه افکار وسواسی توام باشد ولی گاهی هیچ ذهنیت فکری وجود ندارد و فرد به طور تکرارشونده و بدون فکر، عملی را انجام می دهد. اعمال وسواسی تکرار شونده، مزاحم ولی اجباری هستند. این بیماران خود را مکلف و موظف به انجام کاری می کنند. مثلا اعمال وسواسی مذهبی انجام می دهند تا جهنم نروند.

      اعمال وسواسی هم تقسیم بندی دارد که شایع ترین نوع آن در فرهنگ ما نوع شست وشوست. وسواس شست وشو را باید از نظافت و تمیزی جدا کرد. بعضی از افراد ذاتا انسان های منضبط و تمیزی هستند و این مشکل محسوب نمی شود، اما افرادی که وسواس شست وشو دارند، عملکردشان در زندگی داخلی و جامعه دچار اختلال می شود به طوری که دیگران نسبت به کارهای او اعتراض می کنند. مثلا فرد خود را موظف می داند که حتما ۱۰ بار لباسی را بشوید یا چند ساعت زیر دوش حمام بماند تا کاملا تمیز شود. (افراد دارای وسواس شست وشو معمولا عددی را برای تکرار عملشان دارند.) متاسفانه گاهی به وسواس شست وشو هم رنگ و لعاب مذهبی می بخشند. خوب است بدانیم آیه ای در قرآن وجود دارد که تاکید می کند «از شر وسواس به خدا پناه ببریم.»

      علت و درمان بیماری وسواس
      بیماری وسواس و عوامل آن

      وسواس قرینه گی نیز نوع دیگری است که در آن فرد دارای وسواس، نظم دادن غیرعادی است. یعنی اگر کتابخانه ای داشته باشد همه کتاب ها باید به طور میلی متری کنار هم قرار گیرند و ساعت ها برای این کار وقت صرف می کنند و اگر به کمد لباس آنها نگاه کنیم بندرت بتوان چنین چینش را در بوتیک لباسی پیدا کرد.
      وسواس کنترل کردن نیز وسواسی است که در آن بیمار بشدت کنترل گر است. در را قفل می کند ولی چندین بار باید آن را کنترل کند تا خیالش آسوده شود. شیر گاز را بسته ولی چندین بار به آشپزخانه بر می گردد تا شیر گاز را کنترل کند.
      اما وسواس های عملی دیگری هم وجود دارند که کمتر شایع هستند. مثل دست زدن به ماشین در حال حرکت، شمردن ساختمان های متعدد یا یادداشت کردن پلاک های ماشین در ذهن، وسواس در خرید (این افراد وسایلی را به شکل افراطی خریداری می کنند که شاید حتی نیازی هم به آن نداشته باشند و معمولا بعد از خرید از این کار خود پشیمان می شوند). وسواس کندن مو (تنش برای کندن موی سر یا موی صورت)، وسواس قمار، وسواس آتش افروزی و…

      علت وسواس

      همان طور که گفته شد وقتی از یک فکر یا عملی به عنوان وسواس یاد می شود که فرد باعث اختلال در زندگی خود و دیگران شود بنابراین درمان این افراد ضرورت پیدا می کند. همچنین باید گفت احتمال ابتلای افراد وسواسی به افسردگی و حتی اقدام به خودکشی وجود دارد.
      محققان علت های زیادی را برای این بیماری برشمرده اند. ولی نقش ژنتیک در بروز وسواس پررنگ است. عوامل دیگر مانند عوامل تربیتی، رفتاری و اجتماعی نیز می تواند زمینه را برای اختلال وسواسی مهیا کند.

      درمان وسواس

      بیماری وسواس تا ۷۵ درصد قابل درمان است. اما موضوع درمان بستگی به نوع بیماری و مدت ابتلا به آن دارد. بنابراین ۶ ماه تا یک سال می توان برای درمان وقت گذاشت، البته ناگفته نماند در صورتی که بیماری زندگی فرد را مختل کند و مریض دچار افت عملکرد شود پزشک با بستری کردن وی در بیمارستان زمینه بهبودی را فراهم می کند. اما در غیر این صورت درمان ها به شیوه سرپایی و با دارو صورت می گیرد.
      وسواس یک بیماری مزمن مزاحم و طولانی است که احتیاج به مشارکت و کمک بیمار، خانواده بیمار، روانپزشک و روان درمانگر دارد. درمان دارویی بیمار حتما باید توام با رفتاردرمانی و جلسات متعدد مشاوره باشد. دیدگاه فرد مبتلا به وسواس باید بتدریج تغییر کند. درمان های جدیدی به نام موج سوم روان درمانی هم وجود دارد که بسیار مفید است. در مواقع خیلی شدید هم لازم است بیمار شوک درمانی شود.
      برای درمان وسواس، می توان از روان درمانی و رفتارشناختی کمک گرفت. در این روش، فرد به تدریج با عامل ترس رو به رو می شود و این تکرار به مرور از اضطراب فرد می کاهد. مثلا اگر فردی بر شست و شو اصرار دارد، شی آلوده را تصور می کند و آن را لمس می کند و پس از آن دست های خود را نمی شوید و تکرار این کار به تدریج اضطراب بیمار را کاهش می دهد.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

  • sadaf mirzaee , جولای 26, 2016 @ 11:46 ق.ظ

    سلام من یه دوستی دارم که چند وقتیه شخصی برای ایشون مزاحمت ایجاد میکنه و این از جایی شروع شد که دونفر به اسم خواستکار من رفتن دم در منزل ایشون من باید از کی کمک بگیرم

    • راهنما , جولای 26, 2016 @ 5:53 ب.ظ

      اگر میشناسید از طریق واسطه اقدام کنید و گرنه باید در این مورد با پلیس صحبت کنید
      بخش مشاوره پلیس میتونه به شما کمک کنه

  • محبوبه , جولای 30, 2016 @ 6:02 ب.ظ

    سلام من ۱۳ سال از ازدواجم میگذره، شوهرم از فایلای دوره که من اولش با ازدواج با اون مخالف بودم ولی به اصرار پدر و پدر بزرگم قبول کردم و حالا با گذشت ۱۳ سال از زندگی مشترک و دو تا بچه هنوز هم همیشه دعوا و جنگ اعصابه، کلا بعد از ازدواج زد زیر تمام قول و قراراش، مثلا منو مجبور کرد از کارم استعفا بدم با اینکه قبول کرده بود من برم سر کار، خیلی هم بددهنه، بارها و بارها بهم گفته به خاطر بچه ها داره باهام زندگی میکنه، وقتی من باهاش ازدواج کردم حتی سربازی هم نرفته بود، کار هم نداشت، خونه و ماشینم نداشت، خونوادشم بهش پشت کردن، خودش بود و لباس تنش، ولی حالا که دیگه به یه وضعیت نرمالی رسیده برای من خط و نشون میکشه، میگه بچه ها که بزرگ شدن طلاقم میده، وقتی لز یه چیزی گلایه میکنم میگه همینه که هست، خلاصه من هیچ امیدی به آینده زندگیم ندارم، با کوچکترین چیزی یه جنگ بزرگ درست میکنه، میخوام ازش جدا بشم ولی مطمین نیستم خواهش میکنم منو راهنمایی کنید

    • راهنما , جولای 31, 2016 @ 6:02 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • مهسا , آگوست 11, 2016 @ 4:36 ب.ظ

    سلام.من حدود ۶ ماه هست که ازدواج کردم،توی دوران نامزدی شوهرم و پدرش به من گفته بودن که دوست ندارن من دانشگاه آزاد برم اما من فکر کردم که میتونم شوهرم رو راضی کنم،اما حالا که کنکور دادم و دولتی نیاوردم شوهرم هم با دانشگاه رفتنم موافقت نمیکنه و همچنین پدرش هم ناراضیه و احساس میکنم بیشتر بخاطر پدرش مخالفت میکنه و اینکه امکان داره با درس خوندن من پدرش دست از حمایت ما برداره.البته خانوادش و خود شوهرم خیلی خیلی همربون و با محبت هستن اما تو این مورد نظرشون منفی هست.من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم؟.آیا اگر من بخوام ادامه تحصیل بدم ارزشش رو داره که محبت و دوست داشتن خانواده ی شوهرم رو نسبت به خودم کم کنم؟.چون من خودم هم خیلی دوسشون دارم و دوست ندارم ارتباط بدی باهاشون داشته باشم و اینوهم میدونم که نمیتونم طرز تفکر شوهر و پدرشوهرم رو در این مورد تغییر بدم.توی دو راهی هستم.خواهش میکنم راهنماییم کنید.ممنون.

    • راهنما , آگوست 13, 2016 @ 12:29 ق.ظ

      خب این قول و قرار سابقه و باید بهش پایبند باشید مگر اینکه رضایت همسرو بدست بیارید
      و بدونید هیچ وقت نمیتونید کسی رو تغییر بدید مگر اینکه خودش تمایل داشته باشه …

  • Zahra , آگوست 17, 2016 @ 1:51 ق.ظ

    سلام،من۲۲سالمه پسرداییم ازم خواستگارکرده خیلی دوسش دارم،امابهم گفته شایدیه مدت مجبوربشیم باخانواده م زندگی کنیم،من اصلانمیتونم تحمل کنم ازیه طرفم نمیخوام ازدستش بدم میشه راهنماییم کنیدچطوررفتارکنم ک نظرش عوض بشه

    • راهنما , آگوست 17, 2016 @ 5:33 ب.ظ

      پس شما باید انتخاب کنید … چون شرایطش رو از همین روز اول به شما گفته و این شما هستید که باید ببینید میتونید تغییر کنید یا خیر

  • علی , آگوست 21, 2016 @ 12:33 ق.ظ

    سلام
    من پسری ۲۴ ساله هستم….. اهل هیچ کار خلافی نبوده و نیستم ولی متاسفانه پدر بنده اعتیاد داره….. و من در تمام زندگیم لمس کردم که اعتیاد چقدر میتونه بد باشه و به همیت دلیل هیچوقت سراغش نمیرم…..با یه خانمی آشنا شدم که خانوادشون خیلی سالمه و اینجور مسائل تو خانوادشون نبوده….. آیا باید این مسئله رو مطرح کنم یا نه؟…. اگر آره در چه مرحله ای باید مطرح باشه؟….. اگه تنها تفاوت بین طرفین همین موضوع باشه، آیا این قضیه اونقدر مهم هست که همه چیز رو تحت الشعاع قرار بده و منجر به ختم رابطه بشه؟
    ممنون

    • راهنما , آگوست 22, 2016 @ 11:35 ق.ظ

      به هر حال نوع اعتیاد و رفتارش میتونه روی انتخاب ایشون تاثیرگذار باشه ولی مه شخصیت شماست که اگر شرایط ازدواج و داشته باشید و بتونید اعتماد طرف مقابلتون رو جلب کنید مشکلی برای ادامه دادن نخواهید داشت
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • زهرا , آگوست 28, 2016 @ 3:01 ب.ظ

    سلام من ۳سال ازدواج کردم ۱سال گذشته همسرم به یک روان کاو مراجعه کرد که مشکلاتی که در کورکی براش پیش اومده بوده حل کنه،ولی از همون موقع کم کم به بهانه های مختلف از من فاصله گرفت وتا این ۲ ماه اخیر که کلا در حد یک سلام باهم حرف میزنیم چند بار سر صحبت رو باز کردم که تا کی میخوای اینتطور باشه میگه نمیدونم واقعا کلافه شدم خستم همش تنهام نمیدونم چیکار باید بکنم

    • راهنما , آگوست 30, 2016 @ 12:19 ق.ظ

      با مشاور ایشون صحبت کنید

      • زهرا , سپتامبر 14, 2016 @ 3:49 ب.ظ

        شماره مشاورشو ازم خواست اول گفت به خودش بگم و هنوز بعد ۲هفته هیچ حرفی نزده

  • vida , آگوست 29, 2016 @ 11:19 ب.ظ

    کمکم کنید یه مشاور میخوام

    • راهنما , آگوست 30, 2016 @ 12:16 ق.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

  • آآذر , سپتامبر 1, 2016 @ 5:46 ق.ظ

    سلام پسری ۲۵ ساله دارم خیلی لجباز وخود رای هست تن به هیچ کاری نمده وهمیشه می خواد از ما امتیاز بگیره لطفا راهنماییم کنید

    • راهنما , سپتامبر 3, 2016 @ 12:26 ب.ظ

      اگر به گذشته دقت کنید متوجه خواهید شد که خانواده مسئول چنین توقعاتی میشه
      و الان واقعا” بسیار سخته که بخوایت جوانی ۲۵ ساله رو تربیت کرد و روی ایشون موثر بود
      مگر از طریق دوستانی که بتونن با صحبت روی افکار و رفتارش تاثیرگذار باشند
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • لاله , سپتامبر 4, 2016 @ 8:19 ب.ظ

    سلام من ۱سال ونیمه ازدواج کردم شوهرمو خیلی دوست دارم اونم همینطور هردومون خیلی رو هم دیگه حساسیم جوری که داریم زندگیمونو خراب میکنیم من خیلی بیشتر حساسم منظورباچیزایه خیلی کوچیک دعوا راه میندازم.مثلا باهم تویی خیابون راه میریم خلوته دوختر روبه روی ماکه چند متری فاصله دارن حرکت میکن از دور یه نگاهی میکنه بعد که نزدیک میان بازم نگاشون میکنه میگم اگه چشم چرون نیستی چه لزومی داره بازم نگاشون کنی تونم میگه من هیچ منظوری ندارم و دچار سوتفاهم شدی،دیروز فهمیدم واسم دستگاه ضبط صدا گذاشته دزدکی.دیگه اعتمادم کلا ازبین رفت. کمکم کنید

    • راهنما , سپتامبر 5, 2016 @ 10:57 ق.ظ

      این مسایل رو باید با گفتگو حل و فصل کنید و در نهایت با مشاوری مجرب هر دوی شما مشورت کنید
      متاسفانه رفتار این افراد بر میگرده به نوع رفتار خودشون …چون خودشون چنین کاری میکنن به دیگران هم به این دید نگاه میکنن و مشکلات از همین جا شروع میشه
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

  • الهام , سپتامبر 5, 2016 @ 9:41 ق.ظ

    باسلام
    من حدود ۶ماهه با اقایی عقد کردم ک قبلا هم باهم ارتباط دوستانه داشتیم
    اوایل دوستی ایشون بخاطر ضربه عاطفی ک خورده بودن ترس داشتن و ب شدت منو کنترل میکردن ک با گذشت یکی دوسال خوب شدن
    الان حتی با پوشش من کاری ندارن
    اما مشکلم اینه ک ب تازگی خواهرم ازدواج کرده و همسرم از پیامک های داماد جدید خانواده ناراحته
    درصورتی ک دامادمون در حد احوالپرسی پیام میده و من بخاطر حساست همسرم خیلی رسمی جواب میدم
    اما همسرم میگه جوابشو نده و این دور از ادبه و خانواده خودم هم چنین مشکلاتی رو ندارن و هیچوقت محدود نبودیم تو روابط با اقایون فامیل
    من نمیدونم باید چ رفتاری کنم
    از این وضعیت خسته شدم راهنماییم کنید
    وقتی شوهر خواهرم ب من پیام داد و من ب همسرم گفتم حالت قیافه اش نشون داد ک خوشش نمیاد اما بعزش پیامو خوند و بهونه اورد ک من مشکلی با پیام دادنش ندارم اما چرا اون حال منو ک بیمارم نپرسیده یا اینکه شوهر خواهرت داره خودشیرین بازی درمیاره بهت پیام میده و من خوشم نمیاد

    • راهنما , سپتامبر 5, 2016 @ 11:07 ق.ظ

      در واقع باید به همسرتون هم حق بدید … ایشون تازه وارد خانواده شما شده و بهتره اگر میخواد رابطه رو محکمتر کنه با همسر شما هم مراوده داشته باشه
      هر کسی جای همسر شما در جایگاه یک مرد ایرانی میتونه چنین حساسیتی رو از خودش بروز بده

  • N.v , سپتامبر 21, 2016 @ 7:20 ب.ظ

    سلام، لطفاً من را راهنمایی کنید، من دختری هستم ٢٣ ساله که بعد از ٣سال رابطه ی خیلی بد و پر از شکست و خیانت از کسه دیگه ای خوشم اومد ولی اصلاً او طرف به من نمیگه که رابطمون به چه شکلی هستش!!! دیشب هم با دوستم رفتیم خونش از اول با دوست من شروع کرد تیک زدن، اخرش هم به دختر دیگه ای زنگ زد، من مشکلم این هستش که از کسی که خوشم میاد نمی تونم جلوش صحبت کنم، او هم فکر می کنه که من ازش خوشم نمیاد… خیلی دارم عذاب می کشم اگه میشه بگین چی کار کنم؟؟؟

    • راهنما , سپتامبر 24, 2016 @ 12:00 ب.ظ

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • پریسا , اکتبر 3, 2016 @ 12:00 ب.ظ

    سلام من پنج ماهه با پسر عموم نامزد کردم و انتخاب خودشم اما این ادم رفتاراش یه جوریه انگار علاقه ای ب من نداره نه ابراز محبتی نه رفتار محبت امیزی نه اغوشی تو این پنج ماه یک بار منو بیرون برده خیلی با حرفاش اذیتم میکنه هر جفتمون بهم حتی پیشنهاد دادیم جدا شیم ولی نشدیم اومد گفت دوستت دارم ولی من انتظار دارم یه رابطه ی نرمال داشته باشیم ک نداریم میگه عقد و عروسیمون دو سال و نیم دیگس و من خیلی خسته ام هر شب با رفیقاش بیرونه اگه من تو زندگیش نباشم خیلی خوشه من تو این پنج ماه افسرده شدم حتی گفت برو روانپزشک هر چی بگه انجام میدم رفتم دکتر فقط یه کتاب معرفی کرد که اونم قبول نکرد بخونه به روانشناس مراجعه نمیکنه خیلی خستم کرده میگه فعلا دنبال مشکل کبدمم وقت روانپزشک ندارم چیکار کنم؟کات کنم یا میشه ک درست شه؟؟؟

    • راهنما , اکتبر 4, 2016 @ 9:59 ق.ظ

      دوره نامزدی رو برای چنین مواردی گذاشتند ..یعنی دوره طلایی شناخت
      پس خوب در این باره فکر کنید و همه جوانب رو بسنجید و از مشاوره هم استفاده کنید
      مشکل شما مربوط به روانشناسه نه روانپزشک
      پس از همین امروز تکلیفتون رو با این رابطه روشن کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

  • mahya , اکتبر 4, 2016 @ 12:57 ب.ظ

    با سلام من دختر ۲۲ساله ای هستم که با یک پسری دوساال در ارتباطم که خانوادهامون در جریانن و تا شرایط ازدواج فراهم شه ولی من اینقدر استرس دارم که دارم روانی میشم همش فک میکنم که بهم نمیرسیم و بقیه مارو از هم جدا میکنن فکر میکنم بخاطر گذشتم ازم جدا میشه با اینک گذشتمو کامل بهش گفتم… کمکم کنید

    • راهنما , اکتبر 5, 2016 @ 9:23 ق.ظ

      هر اتفاقی میتونه رخ بده … اگر گذشته شما به خودتون مربوط میشده و بازگو کردید صداقت مسمومی رو بکار گرفتید و اعتمادش رو در آینده مختل خواهید کرد
      به همین خاطر بهترین توصیه اینه که پیشگویی نکنید و اجازه بدید اگر قراره شمارو قبول کنه کامل باشه نه از روی فشار و استرسی که از طرف شماست
      اگر استرس زیادی را تحمل می کنید ، اگر نمی دانید چاره چیست به شما توصیه می کنیم که با یادداشت کردن، اضطراب خود را کاهش دهید.

      روانشناسان می‌گویند اگر نگرانی‌های خود را روی کاغذ بیاورید و آنها را بنویسید، می‌توانید بر اضطراب خود غلبه کنید.

      این روانشناسان در یک مطالعه گسترده تایید کردند که نوشتن اضطراب‌ها و نگرانی‌ها قبل از قرار گرفتن در یک موقعیت تنش زا و استرس آور مثل شرکت در آزمون یا ارائه سخنرانی می‌تواند تا حد زیادی از استرس شما بکاهد و در عین حال امکان موفقیت و بازده شما را افزایش دهد.

      روانشناسان معتقدند: نوشتن به شما امکان می‌دهد که ذهن خود را پاکسازی کرده و بتوانید بهتر روی کاری که در دست انجام دارید، تمرکز کنید.

      این تکنیک به اندازه‌ای قدرتمند است که اگر دانشجویان پیش از نشستن سر جلسه امتحان آن را به کارگیرند، بازده آنها افزایش یافته و نمرات تحصیلی که کسب می‌کنند ۲۰ درصد بیشتر می‌شود.

      پروفسور سیان بیلوک، استاد دانشگاه شیکاگو در این باره تاکید کرد: مردم اغلب در آستانه یک وضعیت استرس زا دچار نگرانی‌ها و پیامدهای آن می‌شوند. این نگرانی‌ها روی منابعی که باید در حین انجام کار از آنها استفاده کنیم تاثیر می‌گذارند و با مداخله عملکرد ما را کاهش می‌دهند اما اگر از روش حلقه کاغذ استفاده کنیم نگرانی‌هایمان روی کاغذ جاری می‌شود و ذهنمان پاک خواهد شد این ذهن اکنون آماده تمرکز کردن است.

      اضطراب عبارت از یک احساس ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشا ناشناخته است که به فرد دست می‌دهد و پیامدهای آن شامل عدم اطمینان، درماندگی و برآشفتگی فیزیولوژیکی است. هم چنین وقوع مجدد اتفاقاتی که قبلا باعث بروز استرس و آسیب به فرد شده‌اند، می‌تواند عامل ایجاد اضطراب باشد. اغلب افراد در دوران حیات خود دچار اضطراب می‌شوند اما اضطراب مزمن، شدید و دائمی می‌تواند مشکل ساز و بیمار گونه باشد. بنابراین گزارش، بروز اضطراب در زنان، ‌افراد کم درآمد و افراد سالخورده و میانسال بیشتر است.

      روانپزشکان توصیه می کنند که برای پیشگیری از حملات اضطرابی از خوردن کافئین مثل قهوه، چای، کولاها ‌و شکلات خودداری کنید چون کافئین شما را در یک حالت تحریک پذیر قرار می‌دهد.

      از کشیدن سیگار خودداری کنید چون نیکوتین موجب تشدید تحریک پذیری فیزیکی و فیزیولوژیکی می‌شود و با تشدید انقباض عروقی، فعالیت و کارکرد قلب را افزایش می‌دهد.

      انجام تمرینات ورزشی روزانه نیز در پیشگیری از اضطراب بسیار موثر است به طوری که حتی یک پیاده‌روی کوتاه در اطرف آپارتمان می‌تواند شما را آرام نگه دارد. به علاوه درمانهای شناختی رفتاری تا حد زیادی در کنترل اضطراب و حمله‌های ترس موثر هستند.

  • سمانه , اکتبر 8, 2016 @ 11:10 ق.ظ

    با سلام و احترام
    من با طلبه ای متظاهر، حدود یکسال است که عقد کرده ام.تا ۵ ماه پیش رابطه خوب و بدون مشکلی داشتیم تا اینکه ایشان به یکباره رابطه خود را با ما قطع کرد و هربار بهانه برای رد تماسهای ما میآورد.ناگفته نماند ایشان ۱۵ میلیون پول از من بعنوان خرید ماشین گرفتند تا با آن کار کنند و بعد پس بدهند. حالا با فروخت ماشین و ندادن پول به من، از من فاصله گرفته و برایم شرط گذاشته که مهریه ام را به ۱۴ سکه کاهش دهم و حتی یک نخ هم بعنوان جهیزیه با خودم نیاورم. بنظرمهیچ راهی ندارم و نمیتوانم ریسک کنم. لطفا راهنماییم کنید؟؟؟؟؟ با تشکر قبلی

    • سمانه , اکتبر 8, 2016 @ 11:20 ق.ظ

      البته با مادر و خواهرش به مشکل خوردم.ولی با او خیر. تا اینکه با دخالتهای خواهر و مادرش رابطه ما کمی سرد شد و مثل قبل به من اهمیت نمیداد.الان با این شرایط به من گفته که بعد از به نتیجه رسیدن، به او خبر دهم.دیگر ناامید شده ام و روحیه ام افسرده. من که رکعتی از نمازهایم را رها نمیکنم و اویی که بعنوان مبلغ دین، رکعتی نماز نمیخونه چه فرقی با هم داریم…عدالت خدا کجاست؟مشکلم لاینحله حتی خدا هم منو فراموش کرده.من سختی زیادی کشیدم ولی خدا یکبار منو نگاه نمیکنه.
      ببخشید مجددا به حرفهایم اضافه کردم.
      سپاس فراوان بابت وقتی که برایم میگذارید. موفق باشید.

      • راهنما , اکتبر 9, 2016 @ 12:23 ق.ظ

        اعتماد بیش از اندازه شما عامل این همه استرس شده
        اگر از ایشون مدرکی داشته باشید میتونید برای گرفتن پولتون اقدام کنید
        در غیر اینصورت خیلی مشکل هست که بتونید اثبات کنید
        در مورد ادامه رابطه بهتره بیشتر فکر کنید چون علاوه بر پولتون عمرتون رو هم به هدر خواهید داد

    • راهنما , اکتبر 9, 2016 @ 12:18 ق.ظ

      در این مورد سریعا” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.